اجاص

مدير انجمن: pejuhesh237

اجاص

پستتوسط pejuhesh237 » سه شنبه جولاي 10, 2012 12:09 am

بسم الله الرحمان الرحیم
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

اجاص

پستتوسط pejuhesh237 » شنبه فبريه 02, 2013 5:11 pm




اجاص
درخت آلو از خانوادۀ Rosaceae و نام علمى آن Prunus domestica L. و مترادف آن Prunus communis Huds.مى‌باشد.


واريته‌اى از گونۀ فوق به نام علمى P. domestica L. var insititia Bailey كه مترادف آن P. insititia L. مى‌باشد نيز آلو بخارا گفته مى‌شود.

به سرياني :جاسا اكاما و سنگ باد كوكافيلون

يونانى: ادرك ؛دمشق نوعى آلو است كه برومى آن را نقوميلاس نامند

و به لغت رومي و مسقينون و اهل مغرب و اندلس ترش آن را :عين البقر

فارسی:«گوجه برغانى» ، «آلو سياه» ، «قطره‌طلا» ، «آلو بخارا»

عربی:در كتب سنتى با نامهاى عربى آن از جمله «اجاص» (آلو بخارايى) ، «برقوق» (آلو زرد) ، سياه آن به عربى مشهور به قلوب الدحج يعنى دل ماكيان است

سفيد آن را در عراق شاهلوج به معنى شاه ‏آلو

و آلوچه سلطانى



انگلیسی: Plum و Garden plum و Common garden plum

و نوعى از آن كه خوب خشك مى‌شود و براى تهيه آلو خشك به كار مى‌رود Prune گفته مى‌شود.

فرانسه:به‌طور كلى آلوهايى كه براى خشك كردن مناسب مى‌باشند Prunes ā secher يا PrnueaUX

و آلوهايى كه تازه خورده مى‌شود Prune ā table گويند.

آلمانی:

ایتالیائی:

pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

معرفی گیاه

پستتوسط pejuhesh237 » دوشنبه آگوست 05, 2013 10:18 am

اگر چه شامل اقسام آلوى زرد و سياه و آلوچه و آلوى ترش جنگلى

و شاهلوج و آلوى سرخ است

و مراد از او آلوى سياه بزرگست.کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص 15


متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:

و آن اصناف و الوان و بستاني و كوهي مى‌باشد

و بستاني آن اصناف و الوان مى‌باشد صنفى سياه و بسيار بزرك و از مطلق آن مراد آن است

و صنفى زرد و اين بزرك و كوچك نيز مى‌باشد و به يوناني اين را ادرك و به فارسي آلوچه نامند

كه مصغر آلو باشد و اين نازكتر است و سردتر و لطيفتر اصناف آن است

و سفيد آن را در عراق شاهلوج خوانند يعني شاه آلو و آلوچۀ سلطاني و صنفى سرخ

و صنفي از سرخ آن بسيار ترش مى‌باشد و سرد است قائم مقام تمر هندى

در تطفيه و ترقيق مواد و آن را كشيه نامند و چون خشك كردد سياه و ازرق شود

و صنف كوهي آن كوچك و بسيار ترش مى‌باشد و شيرين نمى‌كردد و باقوت قابضه

و درخت آن كوچكتر از بستاني است

و اجاص چون مطلق مذكور شود مراد از ان آلوى زرد بخارائي است كه تازۀ آن زرد كهربائي شفاف ميخوش نيكو طعم مى‌باشد

و بهترين اصناف اماكن ديكر است و در خراسان مى‌شود و بس و آنچه جاهاى ديكر مى‌شود مانند آن نيست

و بعد از ان آلوى سياه فارسي است كه بعربي مشهور به قلوب الدجج يعني دل ماكيان است

و نوعى از ان طبرى است كه آن را نيشو گويند و درد مشق نوعى آلوئى مى‌شود


كه به رومي آن را فقوميلاس نامند و اين نوع قابض بود .کتاب مخزن الادویه طبع قدیم جلد یک ص106-107

Image
Image
Image
Image

درخت آلو درخت كوتاهى است عموما بدون خار به بلندى  ۵ - ۴  متر، ريشۀ آن زياد عميق نمى‌شود.

تنۀ آن داراى چوب سخت با رگه‌هاى قرمز، تاج درخت در بعضى ارقام كروى و در بعضى از ارقام تخم‌مرغى دراز است،

پوست ساقه‌ها صاف و براق و پوشيده از كرك ظريف و خزى، برگها بيضى‌شكل يا كشيده،

حاشيۀ برگها با دندانه و قوسى و زير و روى برگ خزى است.

گلهاى آن به قطر  ۵ / ٢ - ۵ / ١  سانتى‌متر و دم گل آن صاف و يا خزى به طول  ٢  سانتى‌متر.

ميوۀ آن تخم‌مرغى يا گرد و به رنگهاى زرد، بنفش، سرخ و داراى هستۀ تخم‌مرغى كوچك چسبيده به ميوه مى‌باشد.

اراضيى با رطوبت دايم و باتلاقى كه خوب زهكشى نشود، براى درخت آلو مناسب نيست

و باعث خفه شدن ريشه و پوسيدن آن مى‌شود، به اين جهت خاك قابل نفوذ و نسبتا خشك براى آن مناسب است.

تكثير آلو خيلى ساده است و به آسانى از راههاى كاشت هسته، قلمه زدن، خوابانيدن شاخۀ آن و يا پيوند زدن، انجام مى‌شود.

پس از اينكه نهال جوان در خزانه بدست آمد و آمادۀ انتقال به محل اصلى شد، آن را در باغ با فاصلۀ معمولا  ٨ - ٧  متر مى‌كارند.

پيوند درخت آلو را معمولا پيوند شكمى و در سطح خاك مى‌زنند.

گونه‌هايى از آلوى وحشى به‌طور خودرو در ايران مى‌رويد كه به نام آلوچه معروف هستند

و با نامهاى آلو وحشى يا آلوى برى در كتب طب سنتى آمده است كه به ذكر معروف‌ترين آنها به‌طور مختصر مى‌پردازيم.
آلوچه

به فارسى «آلوچه» ، در سردشت «هلهلو» ، در گيلان و شهسوار «شال‌هلو» و در آستارا و طوالش «آلچه» ناميده مى‌شود. نام علمى آن Prunus divaricata Ledeb.

و مترادفهاى آن Prunus cerasifera subs divaricata) Ledeb. (Schneider و Prunus phoeniocarpa Hausskn. مى‌باشد.

درختچه‌اى است بى‌خار يا كمى خاردار، كوتاه، بلندى آن تا  ٣  متر مى‌رسد.

در جنگلهاى شمال ايران به‌طور جنگلى مى‌رويد. ميوۀ آن تخم‌مرغى كوچك به قطر  ٣ - ٢  سانتى‌متر

و پس از رسيدن به رنگ زرد و سرخ متمايل به بنفش درمى‌آيد. مزۀ آن ترش و شيرين است.

2. Prunus divaricata Ledeb. sub caspica Kov. & Ekim. و مترادف آن Prunus caspica Kov. & Ekim. .

اين تحت‌گونه در جنگلهاى جلگه‌اى شمال ايران و در جنگلهاى مخروبۀ شمال از گرگان تا طوالش مى‌رويد.

درختى است كه بلندى آن تا  ۵  متر است. ميوۀ آن گرد نارنجى مايل به سرخى مى‌باشد و به درشتى گوجۀ نارس.


مزۀ آن وقتى رسيد شيرين است. نامهاى محلى آن در شمال در كجور «آلوچه» ، در آستارا و طوالش «آلچه» و در لاهيجان و رودسر

«آلو-هلو» مى‌باشد.

 ٣ . Prunus divaricata Ledeb. sub divaricata . اين تحت‌گونه نيز به نام آلوچه معروف است و علاوه بر جنگلهاى شمال در مناطق استپى

كشور هم ديده مى‌شود. از گرگان تا گيلان در ارتفاعات  ٢۵٠  مترى و در مناطق استپى مانند كرمانشاه در دامنۀ كوه پرو و بيستون و در

همدان، نهاوند و سپيددشت لرستان، در باغ غيچ شيراز، پس‌قلعه و توچال در اطراف تهران ديده مى‌شود.

نام آن به‌طور كلى آلوچه و در شمال شال‌هلو مى‌باشد. معارف گیاهی میر حیدر جلد 2 صفحه 11-18
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

محل رویش

پستتوسط pejuhesh237 » دوشنبه آگوست 05, 2013 10:18 am

.انواع درخت آلو به‌طور خودرو در جنگلهاى شمال ايران از بندر گز تا گيلان

و همچنين در مناطق كوهستانى اطراف كرمانشاه، در بيستون و در آذربايجان غربى و در فارس ديده مى‌شود

و در اكثر مناطق ايران نيز كاشته و پرورش داده مى‌شود.معارف گیاهی میر حیدر جلد 2 ص 11
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

اجزاءمصرفی و سمی گیاه

پستتوسط pejuhesh237 » دوشنبه آگوست 05, 2013 10:19 am

همه اجزائ ان استفاده میشود

هیچ جزئ ان سمی نیست.

Image


آلو بخارا بعنوان ملين و خنك‌كننده و مخلوط با ساير داروهاى مناسب براى قطع ترشحات سفيدرنگ مهبل تجويز مى‌شود.

ضمنا در موارد بى‌نظمى در عادت ماهانه براى تنظيم كردن قاعده مفيد است

و به علاوه براى تقويت بدن در موارد ضعفهاى عمومى بعد از شكستهاى زندگى بسيار مؤثر است.کتاب معارف گیاهی میر حیدر جلد 2 ص 13

آلو اکثراً به‌صورت تازه مصرف می‌شود؛ اما می‌توان آن را به کیک‌ها، سالادها و غذاها اضافه کرد

یا به‌صورت کمپوت و مربا مصرف کرد. نوع خشک این میوه، در جای خشک و خنک یا در یخچال به‌ مدت 6 ماه قابل نگهداری است.

در طب چینی، آب آلو به‌عنوان «اکسیر صبحانه» جهت سم‌زدایی وشادابی بدن بعد از خواب توصیه شده است.
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

طبع گیاه اجاص

پستتوسط pejuhesh237 » دوشنبه آگوست 05, 2013 10:20 am

در اول سرد و در دويم تر .کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص 15

متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:

طبيعت سياه

بكمال رسيدۀ صادق الحلاوة آن سرد در اول و تر در دوم

و مز يعنى زرد ميخوش آن سرد در وسط دوم و تر در آخر آن و آنچه لحمي

و پوست آن نازك و طعم آن اندك مائل بتلخى باشد با اندك قوت قابضه است

و بالجمله برودت ترش آن زياده از شيرين آن است

و نارس ترش آن سرد در وسط دوم و تر در آخر آن برك آن سرد در اول و خشك و با قوت قابضه کتاب مخزن الادویه طبع قدیم جلد 1صفحه 106-107
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

منع مصرف

پستتوسط pejuhesh237 » دوشنبه آگوست 05, 2013 10:20 am

.مضرات
1- زیاده روی و مصرف بی رویه الو بخارا موجب ناراحتی معده –نفغ –ایجاد اسید اوریک وناراحتی طحال می شود .
2- اشخاص سرد مزاج باید در مصرف این میوه احتیاط نمایند .افراد مبتلا به قند خون نیز نباید درمصرف الو بخارا زیا ده روی کنند .
افرادی که مبتلا به ناراحتی ها یی مانند :نقرس –اسید اوریک –رماتیسم –اترومی –تصلب شرایین – اسهال زخم معده واثنی عشر می باشند
باید در مصرف میوه ی مزبور احتیاط نمایند
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

خواص و کاربردهای گیاه

پستتوسط pejuhesh237 » دوشنبه آگوست 05, 2013 10:21 am

و مليّن و مزلق و مسهل صفراء رقيق

و مسكن حرارت دل و قى صفراوى و تشنگى

و جهة تب هاى حارّه و صداع حار و خارش بدن نافع

و طبيخ نيم رطل او در دو رطل آب كه به نصف رسد

با قدری شكر مسهل خوبى و بى اذيت است

و موافق سينه و مثل ساير ترشيها مضرّ بسعال نيست

و نقوع او مرطّب معده و جهة قى و غثيان حارّه مفيد

و غرغره به طبيخ برگ

و بيخ او جهة ورم لهاه و رفع نزلات دماغى

و ورم لوزتين و تقوية بن دندان

و آشاميدن او جهة رفع كرم معده

و ضماد برگ او با سركه جهة كشتن كرم امعاء مجرّب

و مضرّ دماغ و مصلحش عنّاب و مضرّ معده

و مصلحش گلقند و در مبرودين مصطكى و كندر و عسل

و قدر شربتش تا نيم رطل و بدلش تمر هندى

و آلوى صحرائى و جنگلى مجفف

و مطبوخ او در گلاب قابض طبع و صمغ آلو گرم تر از صمغ عربى

و یبوست آن كمتر از آن و مفتت حصاة

و جهة سرفه نافع

و اكتحال او جهة حدّة بصر

و ضماد او با سركه جهة قوبا و جوشش بدن اطفال مفيد

و ربّ او سرد و تر و مليّن طبع و مسكن تشنگى

و در تبهاى حارّه و التهاب مواد و ساير آثار مثل آب اوست.کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص 15


متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:


و شيرين آن در تليين و ارخا و اطلاق بطن بيشتر

و بسا باشد كه ترش آن اطلاق بطن نمايد بسبب قوت تقطيع و تلطيف

زيرا كه اشياى حامضه مقطعۀ ملطفه هركاه در معده و امعا فضولى يابند آن را تلطيف و تقطيع نموده دفع مى‌نمايند

و الا موجب قبض و حبس مى‌كردند با آنكه معده و امعا پاك از فضول نادر است

پس آلوى سياه از ان جهت و بسبب لزوجت و رطوبتى كه دارد تليين بطن مى‌نمايد و مسهل است

و آنچه كوچك و صلب و قابض باشد بد است خوردن آن بجهت آنكه غير لذيذ و ملين و مطلق نيست و ماء العسل


معين است بر اطلاق آن و دفع ضرر آن از معدۀ سرد و سزاوار آن است كه مطحول تناول نمايد آن را پيش از طعام و تا منحدر نكردد

مبادرت بخوردن طعام ننمايد و آلوى خشك را چون بپزند با آب و صافى نموده با ترنجبين و يا عسل و يا شكر بياشامند ابلغ است

در تليين طبيعت و آلوى سفيد بطئ الهضم است و مسهل نيست مانند ترش و ميخوش و خوردن آن بعنوان تفكه انسب نه بطريق دوا

و علاج و آلوى كوهى كه رنك بعضى از ان سرخ بود و ترش و آن را مى‌پزند و بدست ماليده مى‌كذارند تا زماني كه غليظ و بسرحد انعقاد رسد

و از ان قرصها ساخته بشكل كردۀ نان تنك و بشهرها نقل مى‌نمايند جهت اصلاح اغذيه و مزورات ببيماران بكار آيد

و اجاص برى مضر است بمعده و موجب حبس و عقل بطن است چون با كلاب يا طلا جوش دهند .کتاب مخزن الادویه طبع قدیم جلد 1 صفحه 106-107
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

نسخه ها

پستتوسط pejuhesh237 » دوشنبه آگوست 05, 2013 10:21 am

و مليّن و مزلق و مسهل صفراء رقيق

و مسكن حرارت دل و قى صفراوى و تشنگى

و جهة تب هاى حارّه و صداع حار و خارش بدن نافع

و طبيخ نيم رطل او در دو رطل آب كه به نصف رسد

با قدری شكر مسهل خوبى و بى اذيت است

و موافق سينه و مثل ساير ترشيها مضرّ بسعال نيست

و نقوع او مرطّب معده و جهة قى و غثيان حارّه مفيد

و غرغره به طبيخ برگ

و بيخ او جهة ورم لهاه و رفع نزلات دماغى

و ورم لوزتين و تقوية بن دندان

و آشاميدن او جهة رفع كرم معده

و ضماد برگ او با سركه جهة كشتن كرم امعاء مجرّب

و مضرّ دماغ و مصلحش عنّاب و مضرّ معده

و مصلحش گلقند و در مبرودين مصطكى و كندر و عسل

و قدر شربتش تا نيم رطل و بدلش تمر هندى

و آلوى صحرائى و جنگلى مجفف

و مطبوخ او در گلاب قابض طبع و صمغ آلو گرم تر از صمغ عربى

و یبوست آن كمتر از آن و مفتت حصاة

و جهة سرفه نافع

و اكتحال او جهة حدّة بصر

و ضماد او با سركه جهة قوبا و جوشش بدن اطفال مفيد

و ربّ او سرد و تر و مليّن طبع و مسكن تشنگى

و در تبهاى حارّه و التهاب مواد و ساير آثار مثل آب اوست
.کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص 15


متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:

شيرين آن در تليين و ارخا و اطلاق بطن بيشتر

و بسا باشد كه ترش آن اطلاق بطن نمايد بسبب قوت تقطيع و تلطيف

زيرا كه اشياى حامضه مقطعۀ ملطفه هركاه در معده و امعا فضولى يابند آن را تلطيف و تقطيع نموده دفع مى‌نمايند

و الا موجب قبض و حبس مى‌كردند با آنكه معده و امعا پاك از فضول نادر است

پس آلوى سياه از ان جهت و بسبب لزوجت و رطوبتى كه دارد تليين بطن مى‌نمايد و مسهل است

و آنچه كوچك و صلب و قابض باشد بد است خوردن آن بجهت آنكه غير لذيذ و ملين و مطلق نيست و ماء العسل


معين است بر اطلاق آن و دفع ضرر آن از معدۀ سرد و سزاوار آن است كه مطحول تناول نمايد آن را پيش از طعام و تا منحدر نكردد

مبادرت بخوردن طعام ننمايد و آلوى خشك را چون بپزند با آب و صافى نموده با ترنجبين و يا عسل و يا شكر بياشامند ابلغ است

در تليين طبيعت و آلوى سفيد بطئ الهضم است و مسهل نيست مانند ترش و ميخوش و خوردن آن بعنوان تفكه انسب نه بطريق دوا

و علاج و آلوى كوهى كه رنك بعضى از ان سرخ بود و ترش و آن را مى‌پزند و بدست ماليده مى‌كذارند تا زماني كه غليظ و بسرحد انعقاد رسد

و از ان قرصها ساخته بشكل كردۀ نان تنك و بشهرها نقل مى‌نمايند جهت اصلاح اغذيه و مزورات ببيماران بكار آيد

و اجاص برى مضر است بمعده و موجب حبس و عقل بطن است چون با كلاب يا طلا جوش دهند
[b]
[/b] .کتاب مخزن الادویه طبع قدیم جلد 1 صفحه 106-107


از نظر خواص ملين است، اگر قبل از غذا خورده شود براى سردرد گرم و تبهاى صفراوى مفيد است

و حدت صفرا، قى صفرايى، تشنگى، حرارت دل و خارش بدن را فرو مى‌نشاند

و مسهل صفراوى رقيق است و آشفتگى‌هاى ناشى از صفرا را آرام مى‌كند خصوصا نوع كمى ترش و شيرين

و به اصطلاح ميخوش آن. آلوى سياه ملين است و مسهل.

اگر با آب عسل خورده شود براى دفع ضررهاى احتمالى آن كمك مى‌كند، بخصوص در مورد معده‌هاى سرد.

معمولا خوردن آلو قبل از غذا اثر بهترى دارد و توصيه اين است كه با فاصلۀ كافى قبل از غذا خورده شود كه تا شروع خوردن غذا هضم شده

باشد. آلوى خشك را اگر بپزند و صاف نموده با ترنجبين و يا عسل و شكر بخورند بيشتر ملين است.

آلوى سرخ كوهى يا يك نوع قيسى را معمول است مى‌پزند و آن را ماليده مى‌گذارند كه غليظ شود

و از آن قطعات گردى مانند نان درست مى‌كنند به نام لواشك آلو و در آش بيماران مصرف مى‌شود و يا به‌طور خام خورده مى‌شود.

آلوى وحشى غير پيوندى براى معده مضر است و موجب بند آمدن شكم مى‌شود.


ضماد شكوفه‌هاى آن را اگر بر سر گذارند براى سردرد گرم مفيد است.

غرغره و مضمضۀ دم‌كردۀ برگ و ريشۀ آن براى ورم لوزتين و تقويت لثه مفيد است

و خوردن آن براى دفع كرم معده نافع است. براى دماغ مضر است از اين نظر بايد با عناب خورده شود

و از جهت ضررى كه براى معده دارد بايد با گل قند خورده شود و در سردمزاجان بايد با مصطكى و آب عسل خورده شود.

مقدار خوراك آلو تا  ٢٠٠  گرم و جانشين آلو از نظر خواص تمر هندى است.

و صمغ آلو كه آن را صمغ فارسى گويند گرمتر از صمغ عربى است و يبوست آن كمتر از آن است.

براى سرفه نافع است و سنگ مثانه را خرد مى‌كند و زخم را التيام مى‌بخشد.

ماليدن آن به چشم موجب افزايش ديد چشم است و ضماد آن با سركه براى جوشهاى بدن اطفال مفيد است. .

شاخه آلو با ميوه

آلو را به صورت آش، رب، سكنجبين، مربا، معجون خيس كرده و انواع مأكولات و مشروبات درست مى‌كنند

كه هريك در نوع خود قسمتى از خواص آن را دارا مى‌باشد. معارف گیاهی میر حیدر جلد 2 ص13 -14

اجاصيّه‏

غذاى موافق است از براى محرورين و اصحاب صفرا و قى صفراوى و تشنكى و تبهاى صفراوى و اصحاب صداع و خارش بدن و بيايد دانست

كه اجاصيه اقسام است قسمى آن است كه برنج را در آب به‏پزند

و الوى تر يا الوى خشك هركدام كه باشد بجوشانند و صافى نموده آب الو را با شيره بادام شيرين اضافه نموده چند جوش ديكر داده بكار

برند و اكر اسفناج يا خرفه تر يا كدو داخل نمايند بهتر است و اكر ماش مقشر يا برنج نيز باشد خوب است

و اين مزوره اجاصيه را در وقت حمى و شدت حرارت استعمال بايد نمود

قسمى ديكر آن است كه كوشت بره يا بزغاله يا كوشت طيور يا مرغ بچه يا خروس

و چون مرغ و خروس جوان يا دراج و كبك و تيهوج و امثال اينها قطعات نموده در آب و نمك و پياز بقدر حاجت جوشانيده

و كف آن را بكيرند پس آن كوشت را از آب براورده با روغن كاو و پياز حلقه كرده و قدرى از مصالح حاره چون دارچينى و زيره و هيل داخل

نموده سرخ نمايند پس آب بقدر حاجت داخل كرده در پارچه قدرى دارچينى و زيره و هيل داخل نموده سرخ نمايند

پس آب بقدر حاجت داخل كرده در پارچه در پارچه قدرى دارچينى و زيره و هيل داخل نموده سرخ نمايند

پس آب بقدر حاجت داخل كرده در پارچه قدرى دارچينى و كشنيز خشك و دانه هيل و قرفة الطيب بسته در آن اندازند

و بپزند چون كوشت قريب بپخته شدن رسد آب الو بقدر حاجت داخل كرده بپزند تا بقدر حاجت پخته شود

فرود اورده با نان و يا با چلاو بخورند و اكر خواهند ترش يا شيرين شود يعنى چاشنى‏دار مقدارى كه چاشنى آن مطلوب باشد زردالوى

خشك كرده كه آن را قيصى نامند يا انجير داخل نمايند و اكر خواهند فى الجمله متانتى بهم رساند كفى برنج را كوبيده

در اول طبخ داخل نمايند و اكر اندكى زعفران داخل نمايند از براى اوردن تفريح موافق است

و اكر خواهند درين اجاصيه از بقول مثل اسفاناخ و خرفه تازه و ترشه و برك چغندر و بيخ چغندر ورق كرده در وقت طبخ داخل نمايند

مناسب است و اين غذا موافق است از براى امزجه صفراويه و ملين طبع است و تسكين مزه صفرا ميدهد

محمد بن ذكريا در كتاب اغذيه المرضى كفته كه هرگاه صداع حار ساكن شود و قوّت در بدن بسيار باشد

بكن تغذى با جاصيه با كوشت دراج و طيهوج و چوژه مرغ كه در آن سيب و به داخل كرده باشند

[اجاصيه برنك ديگر كه مليّن طبع است‏]

اجاصيه برنك ديكر كه مليّن طبع است و مطفى مره صفرا و كاسر حدت خون و نافع براى حميات حاره‏

صنعت آن‏

بكيرند الوخريفى ترش و در آب بجوشانند و بمالند و بپالايند و بپالايش پس داخل كنند در آن ابازير مقلو بروغن بادام شيرين

و كشنيز خشك كوفته برآن بپاشند و تناول نمايند و اين اجاصيه نافع است صداع بمشاركت قلب را بسبب سوء مزاج دموى

قلب را بسبب سوء مزاج دموى قلب چون استعمال كرده شود بعد از فصد

آش اجاص‏

صنعت آن‏

كوشت را قطعات نموده با آب و نمك و قدرى پياز بجوشانند و كف آن را بكيرند پس با قدرى روغن كاو آن را سرخ نمايند

و آب داخل كرده بپزند تا كوشت پخته شود و قدرى برنج كه آن را شسته و خيسانيده باشند نيز داخل نمايند

و چون برنج پخته شود آب آلوى تازه در آب پخته يا آب الوى خشك در آب پخته پالوده با قدرى نعناع تازه

و نمك بقدر حاجت داخل كرده آن مقدار بجوشانند كه ترشى الو در جرم برنج نفوذ كند پس فرود آورده كشيده بخورند

ربّ اجاس‏

سرد و تر و ملين طبع و مسكن حرارت و تشنكى و تبهاى كرم صفراوى و التهاب مواد و در سائر اثار مثل آب اجاص است‏

صنعت آن‏

بكيرند آب الوى تر و باتشى بسيار ملايم بپزند تا بقوام آيد و احتياط كنند بوقت طبخ كه نسوزد و بكار برند

و اكر قدرى شكر سفيد يا قند يا نبات داخل نمايند عند الطبخ بد نيست و در حمياتى كه در غايت قصوى نباشند

در حدت كه بحران آنها هفتم و يازدهم است بايد كه بعوض غذا اشربه غذائيه دهند چون رب اجاص و مانند آن‏

[سكنجبين سفرجلى اجاصى‏]

سكنجبين سفرجلى اجاصى نافع است از براى صداع يابس وقتى كه با حرارت مزاج باشد

بجهت آنكه در اين علت تقويت معده واجب است از براى تقويت هضم بجهت آنكه اكر هضم قوى باشد غذاى بسيار از براى بدن متولد ميشود

و كثرت غذا موجب ترطيب است پس ضرور است در ادويه ايشان چيزى مثل آب سفرجل يا رب آن پس اكر با اين قبض باشد

ناچار است از تليين پس ضرور است كه ادويه مثل اجاص يا تمر هندى باشد و ازين جهت سكنجبين سفرجلى اجاصى نافع است ايشان‏

صنعت آن‏

بكيرند آلوى سياه نيم من و بشويند و در دو رطل آب و دو اوقيه كلاب يك شب بخيسانيد پس بجوشانند تا يك رطل آب بماند

صافى نموده يك رطل شكر صافى و يك رطل آب به شيرين داخل كرده بجوشانند

و كف آن را بكيرند پس باز صافى نمايند تا دود شكر نماند پس پنج استار من تبريزى سركه انكورى داخل كرده

در ديك سنكى باتش ملايم بجوشانند تا بقوام آيد پس فرود اورده سرد كرده در شيشه نكاه دارند شربتى دو اوقيه‏

فصل در بيان شرابهائى كه اصل و عمود در انها اجاص است‏

[شراب اجاص ساده‏]

شراب اجاص ساده سرد و تر و ملين طبع و مسكّن تشنكى و صداع صفراوى و دردهاى حار و اسهال است قرشى كفته كه اين شراب نافع است

صداع حار را ليكن بايد كه استعمال كرده شود با شراب نيلوفر يا شراب بنفشه بجهت آنكه دماغ از ترشى آن متضرر نشود كه موجب زيادتى صداع شود

پس لازم است كه تدارك ضرر آن بچيزى كه در آن تليين و لزوجت و مسكّن صداع حار باشد كرده شود

و نيز كفته كه آشاميدن شراب اجاص با لعاب بزرقطونا در حالت قبض طبيعت نافع است صداع حار را

و محمود بن الياس كفته كه آشاميدن شراب اجاص با كلاب مى‏باشد مفيد مر صداع حار را و بسا باشد كه در علاج صفراوى غير مستحكم كافى باشد

آشاميدن شراب اجاص به تنهائى يا با اندك سقمونيا و بنوره باشد محتاج بدواى ديكر

صنعت آن‏

بكيرند الوى سياه يا الوى بخارائى هركدام كه باشد و شسته در آب بخيسانند پس بجوشانند تا مهرا شود صافى نموده

قدرى كلاب و بوزن الو قند سفيد داخل كرده بقوام اورند و در ظرف چينى نكاه دارند

شراب اجاس تبهاى حاره و درد سر و يرقان را نافع و ملين طبع و مسهّل صفرا است‏

صنعت آن‏

الوى بخارائى را در آب بخيسانند و بجوشانند تا مهرّا شود صافى نموده نبات سفيد بقدرى كه خوش طعم كردد داخل كرده بقوام اورند

و اكر قدرى محموده مشوى داخل نمايند قوى الفعل ميشود

و محمّد بن ذكريا در كتاب اغذيه المرضى كفته كه نافع است اصحاب صداع حار مادى را بايد كه بكيرد شربتى از شراب اجاص ساده

و حل كند در آن قيراطى تا دانقى از سقمونيا و بياشامد و نافع است از براى اصحاب قولنج حار آشاميدن‏

شراب اجاص كه ملين طبع است‏

صنعت آن به نسخه حكيم مظفر الدين شفائى‏

الوى سياه يك‏صد عدد تمر هندى منقى از حب و ليف و قشر يك چهار يك من تبريز تربد نيم كوفته سر بنفشه از هريك بيست درم همه را در كيسه كتانى كرده

در پنج من آب بخيسانند پس بجوشانند تا به يك من رسد پس كيسه را بمالند و بفشارند

و آب را صافى نموده يك من ترنجبين خراسانى پاك كرده از تخم و خاشاك در آن حل كرده باز صاف نموده بجوشانند و كف‏ آن را بكيرند

و چون ديكر كف نياورد صافى نموده باز در پاتيل كرده بقوام اورند پس فرود اورده مقدار يك مثقال سقمونياى مشوى

و نيم مثقال زعفران در آن حل كرده نكاه دارند شربتى تا دو اوقيه‏

[شراب اجاص مسهّل به نسخه حكيم سديد]

شراب اجاص مسهّل به نسخه حكيم سديد كه در شرح موجز قرشى ذكر كرده مسهل صفرا و بلغم رقيق است و نافع است از براى حميات حاره و امراض صفراوى و بلغمى‏

صنعت آن‏

الوى سياه جيد فربه يك‏صد عدد عناب جرجانى فربه بزرك جيّد سى عدد تمر هندى منقى از قشر و ليف

و حب سى درم كل بنفشه خشك بيست درم تربد سفيد مجوف مدبر بيست درم تربد را كوفته

در كيسه كتانى كرده با مجموع ادويه را در آب يك شب بخيسانند و روز ديكر بجوشانند و صافى نموده

پس بكيرند يك رطل ترنجبين پاك كرده از خاشاك و تخم و يك رطل شكر سفيد

و اين هر دو را با قدرى آب بجوشانند و سفيده تخم‏مرغ بر آن زده كف آن را بكيرند و چون ديكر كف نياورد صافى نموده

در مطبوخ مذكور داخل نموده بقوام شراب اورند و از آتش بركرفته سقمونيا انطاكى مشوى يك مثقال زعفران نيم مثقال سقمونيا

را با آب به شيرين يا رب به شيرين حل كرده زعفران را بكلاب سوده هر دو را داخل كرده نيكو برهم زنند

و نكاه دارند شربتى از ده درم تا ده مثقال و بعضى كفته‏اند تا بيست درم استعمال نمايند

[شراب اجاص ساده مسكن صفرا]

شراب اجاص ساده مسكن صفرا و نافع است از براى صداع صفراوى و دموى بسبب آنكه سرد است

و ملين و مزاق بعد از تنقيه تام هرگاه بوده باشد طبيعت قبض و نافع است از براى تسكين سوى مزاج مختلف از صفرا ورم‏

صنعت آن‏

بكيرند الوى سياه و بشويند در آب تا بكردد پاكيزه و در ديك سنكى كرده بريزيد بر آن آب بقدرى كه چهار انگشت منفرج از روى وى بكذرد

پس بجوشانند تا آب بنصف رسد پس صافى نموده باز در همان ديك كنند

و بجوشانند تا بنصف رسد قند سفيد بقدرى كه مزه آن را خوش كرداند داخل كرده بقوام آورند شربتى دو اوقيه كفته‏اند

سزاوار آن است كه بوده باشد وزن قند نصف وزن الو اما هرگاه اراده كرده شود كه بكردد شود كه بكردد فعل آن قوى در اسهال صفرا

سزاوار آن است كه بدل كنند قند را به ترنجبين و يا شيرخشت هركدام كه باشد مثل وزن قند و بقوام اورند

و در وقت خوردن نيم دانك سقمونياى مشوى داخل نمايند و بعضى يك دانك كفته‏اند و اكر در وقت طبخ بقدر ربع آب كلاب داخل نمايند ميكردد اقوى‏

شراب اجاص مسهل به نسخه سيّد اسمعيل در ذخيره‏

صنعت آن‏

الوى سياه يك‏صد عدد عناب جرجانى سى عدد تمر هندى منقى سه اوقيه كل بنفشه خشك تربد سفيد

مجوف مدبر از هريك دو اوقيه تربد را نيم كوفته در كيسه كتانى كرده همه را در پنج من آب بجوشانند كيسه را متصل بمالند

تا ثلث آب بماند صافى نموده سى استار ترنجبين خراسانى و نيم من شكر سفيد در آن افكنند و بجوشانند

و سفيده تخم‏مرغ بر آن زنند و كف آن را بكيرند و چون ديكر كف نياورد صافى نموده بقوام شربت اورند

و يك درم سقمونيا و نيم درم زعفران بكلاب سوده بعد از فرود اوردن از آتش در آن داخل نمايند و نكاه دارند شربتى از ده درم تا ده مثقال‏

[شراب اجاص مسهل صفرا و نافع مر صداع صفراوى‏]

شراب اجاص مسهل صفرا و نافع مر صداع صفراوى را هرگاه كه بوده باشد با آن تب كه مانع از استعمال مسهلات بعصر است

اما وقتى كه با آن صفرا شائبه از بلغم باشد استعمال نمايند

صنعت آن‏

الوى سياه كه آن را شسته تا پاكيزه شده باشد يك‏صد عدد تمر هندى منقى از حب و ليف نيم رطل تربد سفيد

مجوف مصمغ مدبر سر بنفشه از هريك بيست درم تربد را نيم كوفته با بنفشه در پارچه كتانى بسته مجموع را در ديك سنكى كرده ده رطل آب بر روى وى كنند

و بجوشانند تا دو رطل بماند پس كيسه را نيكو بمالند و بفشارند و دور كنند

و مطبوخ را بكذارند تا ته‏نشين شود آن را صافى نموده باهستكى تا درد در آن داخل نشود

و باز در همان ديك كرده بقوام اورند پس فرود اورده يك مثقال سقمونياى مشوى سوده داخل كرده برهم زنند تا نيكو مخلوط شود

در ظرف چينى نكاه دارند شربتى دو اوقيه و نيم‏

شراب اجاص مستعمل در صداع خمارى منقول از قرابادين قلانسى‏


صنعت آن‏

الوى سياه تمر هندى منقى از حب و ليف از هريك دو رطل عناب خراسانى سمين پنجاه عدد در شش رطل آب بجوشانند

تا بدو رطل رسد صافى نموده آب انار شيرين آب انار ترش آب اترج از هريك نيم رطل نبات سفيد يك رطل داخل كرده بقوام اورند

پس فرود آورده در ظرف چينى نكاه دارند شربتى دو اوقيه‏

[شراب اجاص ساده نافع از براى تسكين خمارى و صداع خمارى‏]

شراب اجاص ساده نافع از براى تسكين خمارى و صداع خمارى و صداع بمشاركت قلب بسبب سوى مزاج صفراوى قلب‏

صنعت آن‏

بكيرند الوى سياه بزرك فارسى و پاك بشويند كه غبار و خاكسترى كه در آن خشك كردن مى‏افتد دور كردد

دو رطل و در پنج رطل آب بجوشانند تا دو رطل و نيم بماند صافى نموده دو رطل و نيم نبات سفيد داخل كرده بقوام اورند

شربتى از يك اوقيه تا دو اوقيه و اكر نصف وزن نبات كلاب داخل نمايند ميكردد انفع‏

شراب اجاص نافع است جهت سرسام دموى مستعمل بعد از فصد

صنعت آن‏

الوى سياه الوى بخارائى از هريك پنجاه عدد تمر هندى منقى از حب و قشر و ليف يك چهار يك من تبريزى همه را در يك من آب يك شب بخيسانند

و صبح صافى نموده يكمن ترنجبين پاك كرده در آن داخل كرده يك جوش داده ماليده صافى نموده

دو اوقيه كلاب داخل كرده بقوام اورند و تليين بطن باين شراب نافع است از براى سهر حادث از صفرا

و چون آشاميده شود بعد از فصد درد وارد موى نرم ميكرداند طبع را و نافع است از براى آن

و قومى كفته‏اند كه هرگاه بوده باشد در دوا رسد صفرا غالب مى‏باشد آشاميدن شراب اجاص با لعاب بزرقطونا نافع بجهت آنكه ملين طبع است

و فرو مى‏نشاند ابخره را و دفع مينمايد سمرقندى كفته كه كاهى بحسب نادر مى‏باشد صرع از صفرا و دور نيست كه بوده باشد

آن نوع از صرعى كه مسمّى است بام الصبيان و حادث نميشود اين علت مكر آنكه با آن تب باشد

و علاجش بشراب اجاص يا تمر هندى است از براى استفراغ صفراويه نسخه كه در جنب نسخه اول ذكر شد و اين شراب را بايد با آب سرد بصاحب اين علت بخورانند

شراب اجاص نافع از براى قرانيطس‏

صنعت آن‏

الوى سياه بخارائى تمر هندى از هريك ده استار شب بخيسانند و صبح صافى نموده ترنجبين خراسانى يك رطل

و نيم داخل كرده يك جوش‏داده بمالند و صافى نمايند و در ديك سنكى بقوام اورند شربتى دو اوقيه با ماء الفواكه‏

[شراب اجاص صفرا براند و تبهاى صفراوى را نافع بود]

شراب اجاص صفرا براند و تبهاى صفراوى را نافع بود و جوانان و مزاجهاى كرم را سود دارد

صنعت آن‏

الوى بخارائى تمر هندى از هريك بيست درم ترنجبين شير خشك از هريك پانزده درم مجموع را شب بخيسانند

و صبح صاف نموده بجوشانند و با يك چهار يك من قند بقوام آورند و در اخر دو دانك سقمونيا سوده اضافه كنند

و بوقت حاجت مقدار بيست درم اين شربت را با ده درم كلاب نيم كرم بياشامند

[طبيخ اجاص ساده مسهلى بى‏اذيت‏]

طبيخ اجاص ساده مسهلى بى‏اذيت است و موافق سينه و مثل سائر ترشيها مضر بسينه و سرفه نيست‏

صنعت آن‏

الوى سياه يا الوى بخارائى هركدام كه باشد نيم رطل آن را در يك رطل و نيم آب بجوشانند تا نيم رطل باقى ماند

صافى نموده قند سفيد دو اوقيه داخل كرده بنوشند

طبيخ اجاص مسهلى جيد است و بى‏اذيت و موافق سينه است و مثل سائر ترشيها مضر بسينه نيست‏

صنعت آن‏

الو نيم رطل عناب جرجانى بيست عدد در يك رطل آب بپزند تا به نصف رسد صافى نموده كلقند آفتابى‏

خميره بنفشه از هريك ده مثقال در آن حل كرده صافى نموده بنوشند

[قليه الو]

قليه الو محرور المزاجان و صفراوى و دموى را غذائى نيكو و لذيذ و مسكن حدت و ثوران آن هر دو است‏

صنعت آن‏

بكيرند كوشت بره يا بزغاله و قطعات نموده با پياز و نمك در آب بجوشانند و كف آن را بكيرند پس بيرون آورده با روغن كاو سرخ نمايند

و مصالح مانند دارچينى و دانه هيل و قرفه و قرنفل داخل كرده باب به‏پزند چون خوب پخته شود

الوى تر با الوى خشك را در آب به‏پزند و بپالايند كرده به‏پزند و اكر مصالح را در پارچه كتانى بسته در آن اندازند بهتر است

و نمك بقدر حاجت چند طاقه نعناع تازه داخل نمايند و اكر چاشنى دار خواهش نمايند

اندك قندى داخل نمايند كه چاشنى دار شود پس تناول نمايند

مرباى اجاص‏

موافق امزجه حاره و مفيد از براى صداع بمشاركت قلب بسبب سوى مزاج صفراوى قلب‏

صنعت آن‏

الوى بخارائى هر قدر كه خواسته باشند يك شب در آب كمى بخيسانند و صبح بجوشانند چون قريب كردد بمهرّا شدن شيره شكر يا نبات سفيد داخل كرده بقوام اورند

و اكر خواهند ترش‏تر شود قدرى آب ليموى تازه در وقت طبخ داخل نمايند

مزوره اجاص‏
نافع از براى ما شرا و حمره راس‏

صنعت آن‏

بكيرند اجاص و عناب و سفرجل و به‏پزند و در مرقه ماش كه باقلا و كدو نيز در آن داخل كرده باشند

و چون خوب مهرا شود مطيب نمايند آن را بروغن بادام شيرين و فرود اورده در ظرفى كشيده بخورند

و كاهى داخل كرده ميشود اجاص در مطنجنات و مطنجن پلاو و نيكو ميكردد

مطبوخ اجاص‏

كه صفراى قعر معده را دفع كند

صنعت آن‏

الوى سياه بيست عدد تمر هندى منقى از حب و ليف و قشر بيست درم كل سرخ ده درم تخم كاسنى

و پنج درم پودنه ترد و شاخ در كلاب جوشانيده صافى نموده ترنجبين سى درم در آن حل كرده صافى نموده ريوند چينى سوده دو دانك بر آن پاشيده بياشامند

معجون اجاص‏

منقول از تذكره انطاكى مسهل جميع اخلاط حاره و محترقه و مواد جذام و ماده حميات و عطش است‏

صنعت آن‏
بكيرند نيم رطل الوى بخارائى و مثل آن تمر هندى و هر يك از عناب و سپستان و مويز منقى

سى مثقال هليله زرد تخم كشوت افسنتين بنفشه از هريك پانزده مثقال كل سرخ ده مثقال تخم خطمى

و خبازى رازيانه صندل زرد از هريك چهار مثقال و در آب پخته صاف نمايند

و با سى مثقال ترنجبين و يك وزن ادويه شكر بقوام اورند و طباشير كثيرا صمغ عربى سقمونيا نشاسته

از هريك پنج مثقال اضافه كنند و اكر خواهند كه در اسهال قوى‏تر شود ترنجبين دو وزن ادويه

و سقمونيا را اضافه نمايند و قدر شربتش تا هفت مثقال است‏

فصل در بيان نقوعاتى كه اصل و عمود در انها اجاص است‏

[نقوع اجاص ساده مرطب معده‏]

نقوع اجاص ساده مرطب معده است و جهت غثيان و قى صفراوى و مفيد مزلق و ملين مسهل صفراوى رقيق

و مسكن حرارت و تشنكى و جهت تبهاى كرم و صداع حار صفراوى و خارش بدن مفيد است‏

صنعت آن‏

الوى سياه يا الوى سياه بخارائى بيست عدد در يك پياله آب بمقدار خوراك بخيسانند يك شب و صبح صافى نموده بى‏انكه دست بمالند

و قدرى شكر سفيد يا ترنجبين يا شيرخشك بقدر پانزده مثقال در آب حل كرده باز صافى نموده بياشامند

و بسا باشد كه كافى باشد در علاج صداع صفراوى غير مستحكم آشاميدن اين نقوع خصوص آنكه بعد از صافى نمودن آب آلو بجلاب شكرى شيرين نموده بياشامند

و محتاج بدواى ديكر نباشند و نيز آب نقوع با جلاب شكرى يا شراب نافع از براى صداع بمشاركت بسبب غلبه صفرا بر مزاج آن‏

[نقوع اجاص ملين طبع‏]

نقوع اجاص كه ملين طبع و نافع است از براى حرارت مزاج و تب صفراوى و صداع‏

صنعت آن‏

الوى بخارائى بيست دانه عناب ده دانه تمر هندى ده درم شب در آب بخيسانند و صبح صافى نموده

شربت بنفشه يا شربت نيلوفر از هركدام كه باشد ده درم داخل كرده بنوشند و غذا ماش برنج با آب تمر هندى و اسفاناح و شيره بادام بخورند

نقوع اجاص ديكر قوى از اول در تليين طبع‏

صنعت آن‏
آلوى بخارائى الوى سياه از هريك ده دانه تمر هندى ده درم عناب ده دانه شب بخيسانند

و صبح صافى نموده شيرخشت خراسانى ترنجبين از هريك پانزده درم در آن حل كرده صافى نموده بنوشند

[نقوع اجاص نافع از براى صداع دموى و صفراوى‏]

نقوع اجاص نافع از براى صداع دموى و صفراوى و صداع حادث از اورام حاره سر و صداع حادث از حميات دموى

و از براى سرسام حار چون بنوشند بعد از فصد از قيفال و اكر فصد را مانعى باشد بعد از حجامت نقره يا حجامت بين الكتفين‏

صنعت آن‏
الوى بخارائى الوى سياه عناب از هريك ده دانه در آب كرم يك شب بخيسانند و صبح صافى نموده فلوس خيارشنبر ترنجبين

از هريك پانزده درم در آن حل كرده صافى نموده روغن بادام شيرين يك مثقال در آن داخل كرده بياشامند و ظهر غذاى ماش برنج بخورند.کتاب قرابادین کبیر ص 596-599
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

تحقیقات و تجربیات برای نتایج کاربرد درمانی اجاص

پستتوسط pejuhesh237 » دوشنبه آگوست 05, 2013 10:22 am

نظرى به تحقيقات جديد علمى دربارۀ خواص درمانى آلو

على‌رغم اينكه تقريبا اغلب مردم مى‌دانند آلو يك ملين بسيار عالى است و آلو خشك در هر كوى و برزن در تمام دنيا به عنوان مليّن

در معرض فروش قرار دارد و با اينكه دانشمندان وقت زيادى براى تحقيق خواص آلو از نظر لينت صرف كرده‌اند

مع هذا هنوز هويت مادۀ شيميايى كه اين خاصيت را به آلو مى‌دهد به‌طور دقيق و قانع‌كننده روشن نشده است.

آلو منبع غنى از الياف گياهى   قابل حل است كه ممكن است خاصيت لينت آلو مربوط به آن باشد

ولى به‌هرحال الياف گياهى قابل حل در آلو تمام جواب مسئله نيست،

زيرا آب آلو و عصارۀ آلو كه تقريبا فاقد الياف گياهى است نيز ملين خوبى است.

در سالهاى  ١٩۵٠  و  ١٩۶٠  مركز تحقيقات ناحيه‌اى غرب وزارت كشاورزى امريكا تلاش علمى زيادى نمود كه اين رمز و معما را كشف نمايند

و در آزمايشهايى مقدار زيادى بى‌حساب آلو خشك از نوع آلو خشك كاليفرنيا به نام سانتاكلارا به موشهاى آزمايشگاهى خوراندند.

دكتر يوسف كورس   يكى از محققان آن مركز مى‌گويد البته موشها آثار لينت محسوسى نشان دادند و ملين بودن آلو كاملا منعكس گرديد

ولى مادۀ شيميايى فعّال موجود در آلو كه خاصيت لينت از آن ناشى مى‌شود باز هنوز مجهول بود.

پس از اينكه محققان وزارت كشاورزى امريكا صدها آزمايش بعمل آوردند،

سرانجام بهترين حدس دانشمندان اين شد كه شايد وجود قند يا منيزيم در آلو منشأ اين خاصيت باشد.

دكتر سيدنى ماسرى   ، كارشناس بيوشيمى مركز تحقيقات وزارت كشاورزى امريكا، كه روى اين طرح تحقيقات كار مى‌كرد تقريبا متقاعد

شده است كه مادۀ شيميايى فعّال آلو در مورد خاصيت لينت آن منيزيم معدنى موجود در آن است.

اگر اين نظر صحيح باشد بار ديگر ثابت مى‌شود مادۀ شيميايى كه از يك خوراك طبيعى جدا و خارج شود از نظر خواص دارويى مثل وقتى

كه در عصارۀ طبيعى آن خوراك خورده شود نمى‌باشد. مثلا شير منيزى يك مليّن معروف است

ولى مغزهاى گياهى كه مقدار زيادى منيزيم دارند به هيچ وجه ملين نيستند.

در همين راستا در آزمايش حيرت‌آور ديگرى كه محققان وزارت كشاورزى امريكا، مادۀ شيميايى فسفات آمونيوم و منيزيم را از آلو جدا و

خارج كردند خاصيت لينت آلو تقريبا به صفر رسيد، ولى وقتى كه منيزيم تصفيه‌شدۀ آلو را به موش دادند نيز هيچ لينت مزاجى نشان نداد.


با اين آزمايشها به نظر مى‌رسد مادۀ فعّال شيميايى مربوط به لينت مزاج در آلو فقط وقتى كه در آلو خورده شود خاصيت لينت را نشان

مى‌دهد. دكتر ماسرى معتقد است منيزيم ما دام كه در آلو وجود دارد و با ساير مواد شيميايى موجود در آلو قفل شده است آن خاصيت

لينت را نشان مى‌دهد.

به همين دليل هلو و زردآلو كه مقدار زيادى منيزيم دارند نيز ميوه‌هاى ملين ملايمى هستند.

دكتر ماسرى معتقد است مواد فعّال شيميايى آلو اثرش نظير اثر سولفات منيزيم مى‌باشد.

به اين ترتيب كه از جدار كولون آب گرفته و به داخل رودۀ بزرگ مى‌ريزد و موجب رقيق شدن محتويات رودۀ بزرگ و تسهيل دفع مى‌شود.

اين تحقيقات ديگر دنبال نشده زيرا فكر مى‌كنند نتايج حاصله با هزينۀ زيادى كه انجام مى‌شود متناسب نيست.

به‌هرحال براى اينكه مبادا مردم به نيروى درمانى آلو شك ببرند به آزمايش زير كه مركز تحقيقات پيرى‌شناسى اسكس بل‌ويل   

در نيوجرسى انجام داده، توجه نماييد:

رئيس اين مركز تحقيقات كه كارشناس رژيمهاى غذايى و پزشك و دانشمند تغذيه است به اين فكر افتاد كه  ٣٠٠  نفر بيمار مسنّ را كه

اغلب آنها دچار يبوست بوده و هر روز قرص ملين مى‌خوردند، داروى آنها را قطع نمايد

و به جاى آن هر روز  ٢٠  گرم سبوس از انواع سبوس كه داراى مقدار زيادى الياف گياهى است به آرد يولاف صبحانۀ آنها اضافه كند.

اين كار باعث شد كه  ۶٠  درصد بيماران بدون قرص ملين روبراه شدند و براى بقيۀ  ۴٠  درصد ديگر علاوه بر رژيم بالا هر روز نصف پيمانه

يعنى در حدود  ١٠٠  گرم عصارۀ خشك آلو خشك مخلوط با كمى سوس سيب به غذاى آنها اضافه نمودند،

يك سال بعد 90 درصد آنها احتياجى به قرص ملين نداشتند و از اين رژيم ساده استفاده مى‌كردند

و پس از اينكه دورۀ كوتاه نفخ و گاز و ناراحتى‌هاى روده‌اى را كه معمولا در اوايل شروع رژيم سبوس و آب آلو براى اشخاص ايجاد مى‌شود

گذراندند، تمام آنها اظهار مى‌داشتند كه كم‌كم احساس راحتى مى‌كنند

و در نتيجه اجراى اين طرح حدود  ۴۴٠٠٠  دلار كه در هر سال براى خريد قرصهاى ملين صرف مى‌شد

به نفع مركز تحقيقات پيرى‌شناسى اسكس صرفه‌جويى شد.

توجه و توصيه:

 ١ . در ابتداى شروع رژيم آلو و آب آلو اشخاص ممكن است احساس امتلا و پرى و نفخ و گاز و انواع ديگر ناراحتى‌هاى روده‌اى و معدى

نمايند. ولى پس از چندى روده‌ها خود را با اين شرايط تطبيق داده و اين عوارض در مدت كوتاهى شايد ظرف  ۴ - ٣  هفته رفع مى‌شود.

 ٢ . در آغاز رژيم سعى شود از خوردن مقدار زيادى آلو خوددارى شود و بهتر است هميشه با مقدار كمى شروع و بتدريج اضافه شود.

مثلا روزى  ٣۵ - ٣٠  گرم اضافه شود تا وقتى كه وضع لينت مزاج طبيعى شود.معارف گیاهی میر حیدر جلد 2 ص 15-16
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

بعدي

بازگشت به الف


cron
Aelaa.Net