روز دوشنبه: مزارات وادی السلام و زیارت حرم نجف

مدرسه هندی حجره آیت الله قاضی و سيد بحرالعلوم

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه آپريل 13, 2024 8:33 pm

مدرسه هندی (مدرسه امام باقر)؛
در شارع طوسی در اولین کوچه بعد مسجد شیخ طوسی - اولین فرعی سمت چپ
مختصات مدرسه انتهای کوچه است: 31.997857,44.313981
بعد از "فندوق الرایه"

حجره مرحوم آیت الله قاضی در مدرسه هندى:
که آیت الله قاضی حجره داشتند- اینجا را یک هندی ساخته بوده و و بعد از ان جدیدا اسم انرا تغییر دادند به مدرسه امام باقر علیه السلام
مدرسه کوچکی است و این همه اولیا و شاگردان که خدمتشان رسیدند انجاست و بسیار ساده و ایت الله قاضی با این همه کرامات و اتصالشان با امام زمان اینجا بودند و از معروفین مثل ایت الله بهجت – علامه طباطبایی و سید عبدالکرم کشمیری و ایت الله قوچانی وو شاگردان ایشان بوده اند

محل حجره: در مدرسه که وارد می شویم اولین حجره سمت چپ در ضلع قبله و جنوبی مدرسه

حجره مرحوم بحرالعلوم در مدرسه هندى
مرحوم آيت الله بهجت:
مرحوم قاضى در مدرسه هندی بودند، جنب حجره‌ای که معروف بود که سید بحرالعلوم رحمه‌الله در آن حجره بوده‌اند.

این حجره حجره مرحوم سید هاشم حداد نیز بوده است و گاهی مرحوم قاضی می فرمودند که ان را خلوت نماید و در ان عبادت می کردند

مرحوم سید هاشم حداد:
مرحوم سيدهاشم از شاگردان لطيف مرحوم قاضي بودند

كه بعد تحصيل مقدمات عربي در همين حجره و مدرسه
مي روند كربلا مقيم مي شوند
آن مرحوم شغلشان در كربلا اهنكري بود
نعلبند بودند
در شرطه خانه كربلا شغلشان نعل كوفتن به اسبهاى شرطه بود
مرحوم قاضي هم وقتي كربلا مي رفتند بعدزيارت كاهي به خانه ايشان مي رفتند

 [حاج سیّد هاشم نعلبند از شاكردان مرحوم قاضي می‌فرمودند]:
«چندین‌ بار خدمت‌ آقای قاضی عرض‌ کردم‌: اذیّت‌های‌ قولی‌ و فعلی‌ اُمّ الزّوجه‌ به‌ من‌ به‌ حدّ نهایت‌ رسیده‌ است و من‌ حقّاً دیگر تاب‌ صبر و شکیبایی‌ آن را ندارم‌، و از شما می‌خواهم‌ که‌ به‌ من‌ اجازه‌ دهید تا زنم‌ را طلاق‌ بدهم‌. (ظاهرا اين زن جزو قباله دخترش بودهو جدا نمى توانسته زندكي كند!!)
 مرحوم‌ قاضی فرمودند: ”از این‌ جریانات‌ گذشته‌،
آيا تو زنت‌ را دوست‌ داری‌؟!“
 عرض‌ کردم‌: آری‌!
 فرمودند: ”آیا زنت‌ هم‌ تو را دوست‌ دارد؟!“
 عرض‌ کردم‌: آری‌!
 فرمودند: ”ابداً راه‌ طلاق‌ نداری‌!
برو صبر پیشه‌ کن‌؛ تربیت‌ تو به‌ دست‌ زنت‌ می‌باشد.
و با این‌ طریق‌ که‌ می‌گویی،‌
خداوند چنین‌ مقرّر فرموده‌ است‌ که‌ ادب‌ (الهى) تو به‌ دست‌ زنت‌ باشد.
باید تحمّل‌ کنی‌ و بسازی‌ و شکیبایی‌ پیشه‌ گیری‌!“

 من‌ هم‌ اطاعت كردم و از دستورات‌ مرحوم‌ آقای‌ قاضی ابداً تخطّی‌ و تجاوز نمی‌کردم‌،
و آنچه‌ این‌ مادر زن‌ بر مصائب‌ ما می‌افزود، تحمّل‌ می‌نمودم‌.
مدتى كذشت 
یک‌ شب‌ تابستان‌ که‌ چون‌ پاسی‌ از شب‌ گذشته‌ بود،
از بیرون‌ خسته‌ و فرسوده‌ و گرسنه‌ و تشنه‌ به‌ منزل‌ آمدم‌ که‌ در اطاق‌ بروم‌، دیدم‌ مادر زنم‌ کنار حوضچۀ عربی‌ داخل‌ منزل‌ نشسته‌ و از شدّت‌ گرما پاهایش‌ را برهنه‌ نموده‌ و پیوسته‌ دارد از شیر آب‌ حیاط‌ بالای‌ حوضچه‌، آب‌ روی‌ پاهایش‌ می‌ریزد.
تا فهمید من‌ از در وارد شدم‌، شروع‌ کرد به‌ بد گفتن‌ و ناسزا و فحش‌ دادن‌ و همین‌طور بدین‌ کلمات‌ مرا مخاطب‌ قراردادن‌.

 من‌ هم‌ داخل‌ اطاق‌ (نزد خانواده) نرفتم‌؛
یکسره‌ از پلّه‌های‌ بام‌، به‌ بام‌ رفتم‌ تا در آنجا بیفتم‌،
دیدم‌ این‌ زن‌ صدای‌ خود را بلند کرد
و با صدای‌ بلند به طوری که‌ نه‌ تنها من،‌ بلکه‌ همسایگان‌ می‌شنیدند،
به‌ من‌ سبّ و شتم‌ و ناسزا گفت‌،
گفت‌ و گفت‌ و همین‌طور می‌گفت‌ تا حوصله‌ام‌ تمام‌ شد.
بدون‌ آنکه‌ به‌ او پرخاش‌ کنم‌ و یا یک‌ کلمه‌ جواب‌ دهم‌،
از پلّه‌های‌ بام‌ به‌ زیر آمدم‌
و از در خانه‌ بیرون‌ رفتم‌ و سر به‌ بیابان‌ نهادم‌.
بدون‌ هدفی‌ و مقصودی‌
همین‌طور دارم‌ در خیابان‌هاى منتهى به بيابان می‌روم‌،
و هیچ‌ متوجّه‌ خودم‌ نیستم‌ که‌ به‌ کجا می‌روم‌؟
همین‌طور دارم‌ می‌روم‌.
در این‌ حال‌ ناگهان‌ دیدم:‌ من‌ دو تا شدم‌؛
یکی‌ سیّد هاشم‌ است‌ که‌ مادر زن‌ به‌ او تعدّی‌ می‌کرده‌ و سبّ و شتم‌ می‌نموده‌ است‌،
و یکی‌ من‌ هستم‌ که‌ بسیار عالی‌ و مجرّد و محیط‌ (به عالم) می‌باشم‌ و ابداً فحش‌های‌ او به‌ من‌ نرسیده‌ است‌،
و اصولاً به‌ این‌ سیّد هاشم‌ فحش‌ نمی‌داده‌ است‌
و مرا سبّ و شتم‌ نمی‌نموده‌ است‌.

آن‌ سیّد هاشم‌ (مادى)سزاوار همه‌ گونه‌ فحش‌ و ناسزاست‌؛
و این‌ سیّد هاشم‌ که‌ اینک‌ خودم‌ می‌باشم‌،
نه‌ تنها سزاوار فحش‌ نیست‌، بلکه‌ هرچه‌ هم‌ فحش‌ بدهد و سبّ کند و ناسزا گوید، به‌ من‌ نمی‌رسد.
در این‌ حال‌ برای‌ من‌ منکشف‌ شد که‌:
این‌ حالِ بسیار خوب‌ و سرورآفرین‌ و شادی‌زا (كه تجرد از بدن بود)
فقط‌ در اثر تحمّل‌ آن‌ ناسزاها و فحش‌هایی‌ است‌ که‌ وی‌ به‌ من‌ داده‌ است‌؛
و اطاعت‌ از فرمان‌ استاد مرحوم قاضی، برای‌ من‌ فتح‌ این‌ باب‌ را نموده‌ است‌؛
و اگر من‌ اطاعت‌ او را نمی‌کردم‌ و تحمّل‌ اذیّت‌های‌ مادر زن‌ را نمی‌نمودم‌،
تا ابد همان‌ سیّد هاشم‌ محزون‌ و غمگین‌ و پریشان‌ و ضعیف‌ و محدود بودم‌.

الحمد لله‌ که‌ من‌ الآن‌ این‌ سیّد هاشم‌ هستم‌ که‌ در مکانی‌ رفیع‌ و مقامی‌ بس‌ ارجمند و گرامی‌ می‌باشم‌،
که‌ گَرد خاکِ تمام‌ غصّه‌ها و غم‌های‌ دنیا بر من‌ نمی‌نشیند و نمی‌تواند بنشیند.

فوراً از آنجا به‌ خانه‌ بازگشتم‌،
و به‌ روی‌ دست‌ و پای‌ مادر زنم‌ افتادم‌ و می‌بوسیدم‌ و می‌گفتم‌:
مبادا تو خیال‌ کنی‌ من‌ الآن‌ از آن‌ گفتارت‌ ناراحتم‌؛
از این‌ پس‌ هرچه‌ می‌خواهی‌ به‌ من‌ بگو که‌ آنها برای‌ من‌ فایده‌ دارد!»

تذكر مهم:
البته درباره احوالات ايشان كتاب مستقل نوشته شده است
اما هرچه در ان كتاب و صفحات نت هست ممكن است مفيد نباشد
و ذكر مطالبي درباره اشخاص سبب نشود كه افراد انرا كلي جستجوقرار دهند و هرچه هستند را تصور نكنند تاييد مي شود
ما انچه مفيد باشد نقل مي كنيم
بقيه اضافات را هم كاري نداريم


Image
Image

اين صلوات برايش فضيلت بسيار نقل شده است ثواب آن هر دفعه‌اش؛ معادل ده هزار بار صلوات است
اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی سَیِّدنا مُحَمَّدٌ وآله مَا اخْتَلَفَ الْمَلَوان وَ تَعاقَبَ الْعَصْرانِ وَ کَرَّ الْجَدیدانِ وَ اسْتَقْبَلَ الْفَرْقدانِ وَ بَلَّغْ رُوحَهُ وَ اَرْواحَ اَهْلِ بَیْتِهِ مِنّا التَّحِیَّهَ وَ السَّلامُ
pejuhesh232
 
پست ها : 8783
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

مرقد و مسجد شیخ طوسی

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه آپريل 13, 2024 8:34 pm

شیخ طوسی
مختصات قبر شیخ طوسی رضوان علیه: 31.997151,44.315230

محمد بن حسن بن علی بن حسن (۳۸۵-۴۶۰ق)، مشهور به شیخ طوسی و شیخ الطائفه
از مشهورترین محدثان و فقیهان شیعه. وی نویسنده دو کتاب التهذیب و الاستبصار

او در خانه‌اش دفن کردند و طبق وصیت شیخ، این خانه، به مسجد تبدیل شد. مسجد شیخ طوسی (که جامع الشیخ الطوسی نیز نامیده می‌شود) امروزه از مساجد مشهور نجف است. این مسجد که در محله مشراق قرار دارد

Image


اين صلوات برايش فضيلت بسيار نقل شده است ثواب آن هر دفعه‌اش؛ معادل ده هزار بار صلوات است
اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی سَیِّدنا مُحَمَّدٌ وآله مَا اخْتَلَفَ الْمَلَوان وَ تَعاقَبَ الْعَصْرانِ وَ کَرَّ الْجَدیدانِ وَ اسْتَقْبَلَ الْفَرْقدانِ وَ بَلَّغْ رُوحَهُ وَ اَرْواحَ اَهْلِ بَیْتِهِ مِنّا التَّحِیَّهَ وَ السَّلامُ
pejuhesh232
 
پست ها : 8783
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

سید بحر العلوم

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه آپريل 13, 2024 8:35 pm

قبر سید بحر العلوم در حجره ای کنار مسجد شیخ طوسی
و ورودی ان با ورودی مسجد یکی است
از فرزندان و خاندانشان نیز در این مقبره مدفونند

سید مهدی طباطبائی ملقب به بحر العلوم
سید بحرالعلوم ( قرن 12 – 13 هجری ) و صاجب تشرفات
و از اصحاب استجاره شرح درکتاب اصجاب استجاره ص 113

Image

اين صلوات برايش فضيلت بسيار نقل شده است ثواب آن هر دفعه‌اش؛ معادل ده هزار بار صلوات است
اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی سَیِّدنا مُحَمَّدٌ وآله مَا اخْتَلَفَ الْمَلَوان وَ تَعاقَبَ الْعَصْرانِ وَ کَرَّ الْجَدیدانِ وَ اسْتَقْبَلَ الْفَرْقدانِ وَ بَلَّغْ رُوحَهُ وَ اَرْواحَ اَهْلِ بَیْتِهِ مِنّا التَّحِیَّهَ وَ السَّلامُ
pejuhesh232
 
پست ها : 8783
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

مرقد سید مهدی قزوینی و علامه سید باقر قزوینی

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه آپريل 13, 2024 8:44 pm

مقبره:
اول کوچه از حرم به سمت صافی صفا از سمت پشت سر مبارک- در ابتدای کوچه مقبره سمت راست
مختصات:
31.996875,44.313011

سید مهدی قزوینی
از علمای جلیل القدر و چند تشرف از ایشان نقل شده و مشهور است که حضرت به خانه ایشان در حله آمده بودند؛
یکی در راه حله به کربلا در زیارت نیمه شعبان که حضرت همراهشان در جلوی انها میرفتند و هدایتشان میکنند و از دشمنان محفوظشان میکنند تا به دروازه کربلا می رسند
و یکی هم بعد از مشهد ذوالدمعه به بیت ایشان تشریف اورده بودند

مرحوم سيد مهدي قزويني كه واقعه تشرف در خانه اش خدمت حضرت و كنار قبر ذي الدمعة در مزارات حله بيان شد خواهر زاده علامه بحرالعلوم بوده است

شرح واقعه تشرف و مکان تشرف در جله:
مشهد اثر مهدوی و بيت آيت الله سيد مهدي قزويني؛
viewtopic.php?f=176&t=12275&start=10#p74057

و حضرت از كتاب فقهي كه نوشته است تجليل كردند مواهب الإفهام في شرح شرائع الإسلام، سبع مجلدات
كه كتاب مفصلي است بقدر جواهر الكلام است

مرحوم سيد مهدي قزويني بعد از زيارت بيت الله و حرمين حجاز در راه نجف نزديك سماوه رحلت كرد و مردم جنازه اش را تا نجف پياده تشييع كردند و در اين مقبره دفن شد
https://ar.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9 ... 9%86%D9%8A
سيدمهدي قزويني خواهر زاده بحرالعلوم
با سيد مهدي قزويني ديگر در نسل بعد اشتباه نشود اين =
https://www.wikiwand.com/ar/%D9%85%D8%A ... 9%86%D9%8A

اين صلوات برايش فضيلت بسيار نقل شده است ثواب آن هر دفعه‌اش؛ معادل ده هزار بار صلوات است
اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی سَیِّدنا مُحَمَّدٌ وآله مَا اخْتَلَفَ الْمَلَوان وَ تَعاقَبَ الْعَصْرانِ وَ کَرَّ الْجَدیدانِ وَ اسْتَقْبَلَ الْفَرْقدانِ وَ بَلَّغْ رُوحَهُ وَ اَرْواحَ اَهْلِ بَیْتِهِ مِنّا التَّحِیَّهَ وَ السَّلامُ

علامه سید باقر قزوینی:
استاد و عموي سيد مهدي؛ سيد باقر قزويني كه مقامت عليه و تشرفات داشته
و اين سيدباقر در واقعه شيوع طاعون درعراق و نجف باق مانده و بيش از چهل هزار نفر را تجهيز و نماز و دفن كرده است
و طبق خبري كه مولاعلي به او دادند طاعون با فوت تو تمام مي شود و در شب عرفه وفات كرد
و در همان مقبره ال قزويني مدفون هستند هر دو
شرح تشرفات هر دو در عبقري الحسان هست

چطور عنايت كردند و جقدر به سيدباقر قزويني عنايت كردند؟ بخاطر استفاده از فرصتها:
سید باقر قزوینی:
در ایّام طاعون شدیدی که عارض شد در ارض عراق از مشاهد مشرّفه و غیر آن در سال 1186 و فرار کردند هر کس که در مشهد غروی بود، از علمای معروفین و غیر ایشان حتّی علاّمه طباطبایی (علامه سيد مهدي طباطبايي يعني علامه بحرالعلوم) و محقّق صاحب «کشف الغطاء» و غیر ایشان بعد از آنکه جمع غفیری از ایشان وفات کردند و باقی نماند الاّ معدودی از اهل نجف که یکی از ایشان بود مرحوم سیّد، می فرمود که: «من روز در صحن می نشستم و نبود در صحن و نه در غیر او، احدی از اهل علم مگر یک نفر معمّم از مجاورین عجم که در مقابل من می نشست
در این ایّام. ملاقات کردم شخص معظم مبجلی، در بعضی از کوچه های نجف اشرف و او را پیش از آن ندیده بودم و بعد از آن نیز ندیده ام با آنکه اهل نجف در آن روزها محصور بودند و احدی از بیرون داخل بلد نمی شد. پس چون مرا دید، ابتدا فرمود: «تو را روزی خواهد شد علم توحید بعد از زمانی.»

سیّد معظّم رحمه الله (سید مهدی قزوینی) نقل کرد برای من و به خط خود نیز نوشت که عمّ اکرمش (سید باقر قزوینی) بعد از این بشارت در شبی از شبها در خواب دید دو ملک را که نازل شدند بر او و در دست یکی از آن دو، چند لوح است که در آن چیزی نوشته و در دست دیگری میزان است. بلکه مشغول شدند به اینکه می گذاشتند در هر کفّه میزان لوحی و با هم موازنه می کردند؛ آنگاه آن دو لوح متقابل را بر من عرض می داشتند. پس من می خواندم آنها را و هکذا تا آخر الواح. پس دیدم که ایشان مقابله می کنند عقیده هر یک از اصحاب پیغمبر و اصحاب ائمه علیهم السلام را با عقیده یکی از علمای امامیّه از سلمان و ابوذر، تا آخر نوّاب اربعه و از کلینی و صدوقین و شیخ مفید و سیّد مرتضی و شیخ طوسی تا خال علاّمه او، بحر العلوم رحمه الله جناب سیّد مهدی طباطبایی و بعد ایشان از علماء را.
سیّد فرمود: در این خواب مطّلع شدم بر عقاید جمیع امامیه از صحابه و اصحاب ائمه علیهم السلام و بقیّه علمای امامیّه و احاطه نمودم بر اسرار از علوم که اگر عمر من، عمر نوح علیه السلام بود و طلب می کردم این قسم معرفت را، احاطه نمی کردم به عشری از معشار آن و این علم و معرفت بعد از آن شد که آن ملک که در دستش میزان بود، به آن ملک که در دستش الواح بود، گفت که: «عرضه دار الواح را بر فلان، زیرا که ما مأموریم به عرضه داشتن الواح بر او.»
پس صبح کردم در حالتی که علاّمه زمان خود بودم در معرفت!


نکته:
فلذا همانها كه كلمات الله هستند خودشان ظرفيت عطا مي كنند
براى كسي كه منقطع است در حضرات و همواره به فكر و دنبال تقرب و تحصيل معارف الهي و انجام وظيفه است
بقدر اينكه وجودش مملو است به او عنايت مي كنند
و هر طاعت طاعت و توفيق ديگري مي اورد
فلذا نبايد حقير بودن و فقير بودن خود را ملاحظه كرد و نبايد منصرف شد و به فضل انها اميدوار بود و تلاش كرد
پس با عنايت حضرات مي شود نتيجه معرفتي بقدر عمر نوح تحصيل معرفت را پيدا كرد و هيچ كاري را كوچك نشمارد
هر چه قدر كه به او داده اند و اگاه كرده اند را نقد كند بيشتر به او عطا مي كنند توفيقات مثل گنج است كه نشانه ندارد و زير هر كلوخ خرابه اي ممكن است پنهان باشد


نكات مهم عملكرد مرحوم سيد باقر قزويني در واقعه طاعون:

1- قديم وقتي جايي طاعون و وبا و بيماري همگير مي آمد (أعاذنا الله) ابتلا فراوانتر و شيوع وسيعتر و تلفات بسيار بيشتر از امروز بود، آمار تلفات هروز چند نفر در كل شهر نبود، هرمحله و هر كوچه بلكه هر خانواده تلفات داشت

2-چون تلفات بالا بود انتقال اموات به قبرستان بيرون شهر و دفن چه برسد غسل و كفن و دفن كاري فراتر از توان مردم شهر مي شد

3- و چون امكانات علاج ناچيز و محدود بود، تنها كار براى هر متمكن از رفتن بيرون شهر؛ ترك شهر و رفتن به نواحي غيرمبتلا بود، ولذا يكباره شهرها خالي مي شد، و هيچ كسي در شهر نمي ماند

4- افرادي كه در شهر مانده بودند غالبا بيمار و مبتلا يا از نظر جسمي وضعي داشتند كه بسيار ناتوان و دوام در برابر بيماري نشدني و قطع اميد كرده و يا از نظر جسمي يا مالي تمكن رفتن به بيرون شهر و نواحي ديكر را نداشتند

5- اين جهات سبب مي شد كه خانه ها و كوچه ها مملو از مردگان شود - وضعيتي كه وقتي مردم مبتلانشده شهر بودند انجام كار مردگان عملي شاق و طاقت فرسا بود و صبح تا شب بايد مشغول مي بودند تا بتوانند شايد به انتقال و كارهاى ديني و دفن اموات برسند

6- حالا در اين وضعيت كه طاعون همه گيرشده
و مردم شهر بخش مهمي فوت كرده اند و بخش ديگر مبتلا در خانه ها و نياز به كمك پرستاري (و در برخی بیماریها مانند وبا نیز اسهال شديد از ساده ترين عوارض آن بوده است كه با نبود اب لوله كشي و ضعف بيمار براى كشيدن آب از چاه اگر خانه اى بیماری داشته و حفظ طهارت خود وووو) و درمان ووو، و بخش ديگر يعني بقيه از شهر فرار كرده و رفته اند
يكنفر عالم برجسته نه شخص عادي ملاحظه سلامتي و خطر حتمى ابتلا به بیماری و مرگ بسيار محتمل را نكند
و در فضاي آلوده شهر جه بخاطر شيوع بیماری و جه بخاطر وضعيت حاد مبتلايان كه موجب تشديد الودگي محيط مي شود، و بدتر از همه رها شدن مردگان در خانه هاى بسيار و روي هم انبار شدن مردگان سر كوچه ها كه كسي ببرد،
جه وضعيت حادي ايجاد مي كند
آن وقت بماند به قصد انجام كار اموات، عملي كه شايد فقط در فوت والدين و خانواده اش آن هم اگر كسي نبود انجام مي داد
چقدر از نظر عملي شاق بوده و از نظر سلامتي هم بسيار خطير
و نوعي جانبازي خود را در دريا يا آتش انداختن بوده است عملي كه با غرق و سوختن چند دقيقه اي تمام نمي شود و تا برطرف شدن بیماری و پاك شدن محيط و بازگشت مردم جندين روز يا جندين هفته و ماه طول مي كشد. و جقدر عزم و ارداه و فداكاري و استقامت و مجاهدت لازم دارد+نفس تنها بودن با چندنفري در يك شهر بیماری و مصيبت زده

7- اين نگرش و فكر و معرفت و روحيه و عملكرد بوده است كه سبب توفيقات عاليه از جمله تشرفات مهدويه گرديده است

8- اين مواسات و خيرخواهي نسبت به آشنايان چه برسد به غريبه بلكه عموم هم نوع انساني بسيار ارزشمند بوده و عامل به آن توسط ناحيه مقدسه تقدير مي گردد

9- اگر اين خيرخواهي و خدمت به غريبه رواست به آشنا بلكه هم مسير معرفتي بسيار بجاتر و رواتر است، ديگر اگر معاهد هم باشند
10- وفقنا الله جميعا بما يحب و يرضاه بأفضل ما نرغبه و نتصوره

اين صلوات برايش فضيلت بسيار نقل شده است ثواب آن هر دفعه‌اش؛ معادل ده هزار بار صلوات است
اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی سَیِّدنا مُحَمَّدٌ وآله مَا اخْتَلَفَ الْمَلَوان وَ تَعاقَبَ الْعَصْرانِ وَ کَرَّ الْجَدیدانِ وَ اسْتَقْبَلَ الْفَرْقدانِ وَ بَلَّغْ رُوحَهُ وَ اَرْواحَ اَهْلِ بَیْتِهِ مِنّا التَّحِیَّهَ وَ السَّلامُ

والحمدلله رب العالمين

Image
Image
Image
pejuhesh232
 
پست ها : 8783
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

شیخ محمد حسن نجفی (صاحب جواهر)

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه آپريل 13, 2024 8:49 pm

مرقد ایشان مقابل مرقد سید قزوینی است
اول کوچه از حرم به سمت صافی صفا از سمت پشت سر مبارک- در ابتدای کوچه مقبره و مسجد سمت چپ
مختصات:
31.996875,44.313011

محمدحسن شریف اصفهانی یا آیت الله محمدحسن نجفی (۱۲۰۲-۱۲۶۶ق) قرن 13
صاحب كتاب جواهرالكلام في شرايع الاسلام كتاب عمیق فقهي استدلالي در43 جلد است
و كساني كه مرجع شده اند و یا مي خواهند مجتهد شوند اين كتاب مرجع انهاست و ايشان معروف به صاحب جواهر هستند

کتاب ایشان عمیق ترین اثر فقهی و استدلالی است و کتاب ایشان مرجع عالی ترین دروس دینی و درس خارج فقه در حوزه های امروزه است؛ که یک دوره فقه استدلالی است.
و امام خمینی نیز فرمودند فقه ما فقه جواهری است؛ منظور کتاب ایشان است
آغا بزرگ طهرانی گفته اند: ایشان این امتیاز را داشت که شاگردان ایشان جمعی از سرشناسان بودند و بعد او مقام مرجعیت یافتند و عدد آنها زیاد و شمارش آنها زیاد است از جمله شیخ جعفر شوشتری و ملاعلی کنی و آیت الله کوه مره ای و استادان ایشان از جمله شیخ انصاری بوده اند

Image

Image

Image

اين صلوات برايش فضيلت بسيار نقل شده است ثواب آن هر دفعه‌اش؛ معادل ده هزار بار صلوات است
اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی سَیِّدنا مُحَمَّدٌ وآله مَا اخْتَلَفَ الْمَلَوان وَ تَعاقَبَ الْعَصْرانِ وَ کَرَّ الْجَدیدانِ وَ اسْتَقْبَلَ الْفَرْقدانِ وَ بَلَّغْ رُوحَهُ وَ اَرْواحَ اَهْلِ بَیْتِهِ مِنّا التَّحِیَّهَ وَ السَّلامُ
pejuhesh232
 
پست ها : 8783
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

شیخ جعفر کاشف الغطا

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه آپريل 13, 2024 8:50 pm

در انتهای کوچه مرقد قزوینیها و صاجب جواهر
اولین کوچه از حرم به سمت صافی صفا از سمت پشت سر مبارک
مختصات:
31.997074878491468, 44.31258305692846

شیخ جعفر كاشف الغطاء
جعفر بن خضر بن يحيى الجناحي الحلّي النجفي (1156 ــ 1227 هـ)

از اصحاب استجاره به مسجد سهله

Image

Image


درباره مرحوم كاشف الغطاء
نام اصلى ايشان
شیخ جعفر بن خضر مالکی بوده
چون نسبشان به مالک اشتر (فرمانده سپاه امام علی) می‌رسد. لقب خانوادگيشان "مالكي" بوده
و چون از مهمترین آثار علمي ايشان کتاب جامع: کشف الغطاء
نام كامل كتاب = کشف الغطاء عن خفیّات مبهمات الشّریعة الغّراء
(يعني: پرده برداشتن از مبهمات شريعت و حل مسائل مشكل فقهى و دقايق علم فقه)
از اين رو لقب كاشف الغطاء پيدا كرده

جنبه علمى
ايشان شاگرد محمدباقر وحید بهبهانی و شاگرد سید محمدمهدی بحرالعلوم بوده‌است.
ايشان فقیه و مجتهد شیعه و از مراجع تقلید ساکن نجف در اوایل قرن ۱۳ ه‍.ق
بلكه از بزرگ‌ترین فقیهان عالَم تشیع در زمان خودش بوده است،
كاشف الفطاء بعد از بحرالعلوم رهبر شيعيان گرديد
شاگردان فراواني داشته از شاخص ترين آنها
مرحوم صاحب جواهر الكلام
ومرحوم صدر بزرگ
و مرحوم سيد شفتي
و مرحوم حاجي كلباسی
است

و شيخ جعفر كاشف الغطاء در حافظه هم آنقدر قوي بوده
در حدی که علمای بزرگ شیعه از قول او نقل کرده‌‏اند که فرموده بود:
اگر تمام کتاب‏‌های فقهی شیعه را در رودخانه بریزند و به دریا برود
و شیعه دیگر یک ورق فقه دستش نباشد،
من از اول تا آخر فقه شیعه را در سینه‌‏ام دارم،
همه را بیرون می‏‌دهم تا دوباره بنویسند..
همين كتاب عظيم كشف الغطاء را در ضمن سفرش به ایران نوشته
در حالی که جز کتاب قواعد علامۀ حلّی کتاب دیگری همراه نداشته‌است.
چنین نقل شده که شیخ مرتضی انصاری (كه شاگرد فرزندان كاشف الغطاء بوده) گفته‌است: اگر کسی قواعد و اصول این کتاب را بداند، نزد من مجتهد است.

در جنبه معنويات
نمونه اش واقعه استجاره به سهله و رفع طاعون از نجف: ایشان در کتاب کشف الغطاء نوشته است: در سال شیوع طاعون که مرگ و میر در مردم عمومی و شیوع یافته بود من با حدود چهل نفر پناه بردیم و استجاره کردیم به مسجد سهله و بعد از اتمام عمل استجاره دیگر کسی از مردم نجف (از طاعون) نمرد.

از نظر موقعيت اجتماعي
بعد از سيد بحرالعلوم
مرجع شيعيان عرب در عراق و ساير بلاد عربي شيعه
و حتى در ايران بطوري كه وقتي
فتحعلی‌شاه، قاجار، پس از شکست در دوره اول جنگ‌های ایران و روس، طی عهدنامه گلستان، گرجستان و نواحی شمال قفقاز را به روس‌ها واگذار کرد.
شیخ جعفر کاشف‌الغطاء از علمایی بود که از دفاع از سرزمين اسلام يعني ايران در برابر كشورمهاجم روسيه
و دور دوم جنگ‌های ایران و روسیه حمایت کرد
و از سوی خود به فتح‌علی‌شاه قاجار اجازه و حکم جهاد داد.
و طبق دعوت شاه ابران و سفرش به ايران فرماني هايي صادركرد و فتحعليشاه تبعيت كرد
و در وقت حمله وهابيان به نجف
هوشياري و موقعيت و فعاليتهاى او سبب محفوظ ماندن نجف از هجمه وهابيان شد
در حملۀ آنان به نجف، شیخ جعفر کاشف الغطاء
به دفاع از شهر و مقدسات و مردم آن برخاست
و خود مسلّح شد
و دیگر عالمان و طلاب و مردم را نیز مسلح ساخت
و با مهاجمان جنگید
و سرانجام آنان را مجبور به فرار کرد.
وی پس از آن دستور داد دیواری استوار بر گرد شهر نجف بکشند تا به هنگام تاخت و تاز دشمنان و وهابیان، شهر و مردم آن در امان باشند

کاشف الغطاء در نزد دولت‌های قاجار ایران و امبراطورى عثمانی از اعتبار فراوان برخوردار بود
و از این‌رو در موارد لازم از نفوذ کلام او در رفع اختلافات دو کشور استفاده می‌شد.

خاندان علمى او
در فرزندان و نواده هاى او نيز علماى بزرگ پديد آمدند
بسياري از مبرزان هر عصر نزد فرزندان ونوادگان او شاگردي كرده اند
شيخ انصاري و سيد قزويني و شيخ جعفر شوشتري از شاگردان شيخ علي فرزند كاشف الغطاء بوده اند
بلكه تمام مبرزان علمي و دينى جهان تشيع (در عراق و ايران) تا قبل از قرن اخير همه ازشاگردان فرزندان ونوادگان كاشف الغطاء بوده اند
شرح مواردش بسيار مفصل است به منابع مراجعه شود

ولذا بخاطر همين استمرار مرجعيت علمي و ديني در خاندانش
لقب كاشف الغطاء تبديل به لقب خاندان مهمي در نجف و عراق شده است ومي گويند آل كاشف الغطاء
و.....

اين مقدمه مختصر براى شناختن شخصيت علمى وة معنوى و ديني و قدرت اجتماعي كاشف الغطاء
جهت بيان ماجرايي است
كه عليرغم شخصيت و موقعيت مورد اشاره
اما در زندگي شخصي و با مشكلي در خانه
چه رفتارى داشته است اين درس را به ما نشان مي دهد

اين هفته بجز معرفي عمومي فوق
و اشاره به مطالب قبلي
درسهاى آموزنده متعددى در اين جهت از ايشان نقل مى كنيم:

علمايى از شاگردان و اصحاب سرّش فهمیدند که
همسرش در خانه بداخلاقی می‌کند ولی خیلی هم خبر از داستان نداشتند.
اینقدر در مقام جست‏‌وجو برآمدند تا به این نتیجه رسیدند که
این مرد بزرگ الهی، این فقیه عالیقدر گاهی که به داخل خانه می‌رود، همسرش حسابی او را کتک می‌زند.
یک روز چهار پنج نفرشان جمع شدند و خدمتش آمدند و گفتند:
آقا ما داستانی شنیده‌‏ایم از خودتان باید بپرسیم.
آیا همسر شما گاهی شما را می‌زند؟!
فرمود: بله،
او از خاندانهاى مهم عرب است،
از نظر موقعيتي هم قدرتمند هم هست،
خودش هم قوی‌البنیه هست،
گاهی که عصبانی می‌شود، حسابی مرا می‌زند.
من هم زورم به او نمی‌رسد
.
گفتند: او را طلاق بدهید.
گفت: طلاق نمی‌دهم.
گفتند: اجازه بدهید ما زن‏هایمان را بفرستیم ادبش کنند.
گفت: این کار را هم اجازه نمی‌دهم.
گفتند: چرا؟
گفت: این زن در این خانه برای من از اعظم نعمت‏‌های خداست
چون وقتی بیرون می‌آیم و در صحن امیرالمومنین می‌ایستم و تمام صحن، پشت سر من نماز می‌خوانند، مردم در برابر من تعظیم می‌کنند.
گاهی در برابر این موقعيت و مقاماتی که خدا به من داده،
یک ذرّه هوا مرا برمی‌دارد.
همان وقت می‌آیم در خانه وقتي کتک می‌خورم، هوایم بیرون می‌رود!
این چوب الهی است،
این باید باشد.

توضيحات:
1- اشتباه نشود اين روحيه با زن ذليلى رايج كه موجب تحقير مرد در اذهان و انظار ديگران است
و رفتار متعرضانه زن يا ضعف نفس و اراده مرد موجب مي شود تا در جهت اميال نفساني ودنيوي زن زندكي را سوق دهد و از توفيقات و مسبر معنوي و فعاليتهاى ديني و صحيح مرد و خانواده را باز دارد
زن كاشف الغطاءاين گرايشهاى انحرافي زنان رايج را نداشته و از او توقعي براى خلاف يا در جهت تضعيف دين او و فرزندانش نداشته
بلكه پشتيبان كارهاى علمي و ديني و موقعيت اجتماعي او بوده
و اين ماجراى كتك زدن را هم اصحاب سر كاشف الغطاء به طرق خاصي مطلع شده بودند و با او مطرح كرده و پيشنهاد داده بودند

2- اين ماجرا كه نقل شد نشانه شدت تواضع كاشف الغطاء در خانه ونزد همسرش بوده
عليرغم موقعيت مرجعيت عامه ميان شيعيان عرب و حتى شهرت جهاني كه درايران و نزد سلاطين كه مورد دعوت بادشاه ايران واقع شده و به ايران سفر كرد و دستورهايي را داد كه پادشاه ايران عمل كرد
ونمونه هاى فراون ديگر از جنبه هاى اقتدار ملي و اجتماعي و اسلامي عمومي ايشان
با همه اينها
اينقدر در خانه متواضع بوده كه عيالش جرات تعرض به او را پيدا كرده

3- و تازه اين اتفاق مكرر را نه تنها بد مي ديده
بلكه مثبت مي ديده و تنبيه خصوصي خداوند براى تربيت نفس و منزه و محفظ ماندن نفسش مي ديده است

و نه معارضه با او كرده
و نه طلاقش داده
و نه شكايتي

بلكه او و رفتارش را اعظم نعم الهي درخانه اش مي دانسته

4- درس ديگر = پندگرفتن ايشان از حوادث مبتلابه
نه اينكه در خودش فورا بگويد: چرا من؟ = همين جمله كفورانه كافرانه (اعتراض و سوء ظن به خداوند)
كه مرتبا در تلويزيون ترويج مي شود
با مصاحبه و فيلم و سريال
و اين 45 سال درگوش و دل همه تلقين انحرافي شده است

و نه اينكه تعبير به سوء حظ و بدبختي كند
و از خدا در دلش شاكي شود

5- البته بزرگواري ايشان
و شدت مراقبت از نفس
و خداترسي
و همواره پند گرفتن از حوادث ووو
و ملكات ديگر كاشف الغطاء در اين ماجرا
توجيه كننده رفتار زن او نيست
و به معناى تاييد رفتارزشت آن زن و يا مجوز آن نيست

قطعا آن بخاطر جزء به جزء اين رفتار در دنيا و عقبا مؤاخذه و عقوبت الهي مي شود
حتى اگر شوهرش رضايت دهد

6- اما چون زن و شوهر اگرچه دردنيا مدتي (بقدر زوجيت يا عمر) يا هم هستند و سرنوشت مشترك دارند
اما نهايتا هركسی مسير خوش را دارد
و نتيجه عمل خودش و حساب و كتاب كار خودش
فلذا
اگر مردي با زني و بالعكس
رفتار شايسته نداشت
آنطرف ديگر نبايد مسيرنفسي و اخلاقي و قلبي و معنوي خودش را
به رفتار زوجش گره بزند
و موجب سلب توفيقات و ترقيات خودش بشود
بصرف اينكه چون او اينطوريه
منم اينطوريم
و اگر زوجش بيراهه مي رود
نبايد خودش هم مثل او بشود
بلكه اين ابتلا و مصيبت را تبديل به فرصت براى توفيقات و ترقيات خودش كند

7- فلذا اين درس و نتيجه گرفتن
هم براى مردان است: در رفتار با زن
حتى اگر عاصيه بَذيّه (زبان دراز) سليطه و...
(و همه ان صفات سوئي كه براى اخلاق زنان غيرفرهيخته
حضرت مولاعلي توصيف كردند
و در انتخاب زوجه توصيه كردند از اين زنها بپرهيز)
= اما عليرغم بررسيها
اگر ديد در عمل
زوج يا زوجه برخلاف تصور اوست
نبايد مثل رايج رفتار كرده و اين درس الگويش باشد

8- همچنين براى زنان هم درس فراوان دارد
چه درسهاى عمومي مثل
صبر بر ابتلاءات وعدم اعتراض و انكار بر خداوند و عدم نتيجه بدبختي گرفتن و نگاه مثبت داشتن به حوادث
و چه درسهاى خاص زندگي يك زن در حوادث مشابه از شوهر بدرفتار

9- شنونده و خواننده اين واقعه
به اين نكات كامل و دقيق توجه كند
و مثل مستمعين و خوانندگان جاهل رايج نباشد
كه فورا تيتري ناقص را طبق برداشت كج و ضعيف خودشان خلاصه نكنند
و واقعه را تحت تيتر ناقص و انحرافي به ذهن نسپارند و نقل نكنند و نتيجه غلط نگيرند

اعاذنا الله من شرورالشيطان و ابليس و جنوده و عامة الناس
و من شرور انفسنا و سيئات اعمالنا
و وفقنا الله لصالح الاعمال و افضل التوفيقات وارقَى المراتب و المقامات في الدنيا والآخرة
آمين رب العالمين

اين صلوات برايش فضيلت بسيار نقل شده است ثواب آن هر دفعه‌اش؛ معادل ده هزار بار صلوات است
اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی سَیِّدنا مُحَمَّدٌ وآله مَا اخْتَلَفَ الْمَلَوان وَ تَعاقَبَ الْعَصْرانِ وَ کَرَّ الْجَدیدانِ وَ اسْتَقْبَلَ الْفَرْقدانِ وَ بَلَّغْ رُوحَهُ وَ اَرْواحَ اَهْلِ بَیْتِهِ مِنّا التَّحِیَّهَ وَ السَّلامُ
pejuhesh232
 
پست ها : 8783
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

مرقد سيد حسين ترك (كوه كمري)

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه آپريل 13, 2024 8:53 pm

1- مرقد سيد حسين ترك (كوه كمري)
کوه کمر، در ۲۰ کیلومتری شمال شرق زنوز از توابع شهرستان مرند آذربايجان

2- آن مرحوم شاكرد صاحب جواهر و مرجع معاصر ميرزاي شيرازي بوده است
نواحي ترك نشين مثل آذربايجان ايران و ايالات قفقاز مقلد ايشان بودند
وى كرسي تدريس داشت و هشتصد نفر باي درسش شركت مي كردند و حوزه درسي او از ساير فقهاءو مراجع نجف وسيعتر بود

3- با اقدام بزرگوارانه مرحوم سيد حسين ترك؛ شيخ انصاري در نجف مطرح و صاحب كرسي تدريس شد
مرحوم شهيد مطهرى نقل كرده است:
یک روز آن مرحوم از جایی ـ مثلا از دیدن کسی ـ برمی‌گشت و نیم ساعت بیش‌تر به وقت درس باقی نمانده بود، فکر کرد در این وقت کم اگر بخواهد به خانه برود به کاری نمی‌رسد، بهتر است برود به محل موعود و به انتظار شاگردان بنشیند. رفت و دید هنوز کسی نیامده است، ولی در یک گوشه مسجد، شیخ ژولیده‌ای با چند شاگرد نشسته و تدریس می‌کند. مرحوم سید حسین سخنان او را گوش کرد. با کمال تعجب احساس کرد که این شیخ ژولیده بسیار محققانه بحث می‌کند. روز دیگر راغب شد عمدا زودتر بیاید و به سخنان او گوش دهد آمد. و گوش کرد و به اعتقاد روز پیشین افزوده گشت. این عمل چند روز تکرار شد و برای سید حسین یقین حاصل شد که این شیخ از خودش فاضل‌تر است و او از درس این شیخ استفاده می‌کند و اگر شاگردان خودش به جای درس او به درس این شخص حاضر شوند، بهره بیش‌تری خواهند برد. این‌جا بود که خود را میان تسلیم و عناد و ایمان و کفر و میان آخرت و دنیا مخیر دید.
روز دیگر که شاگردان آمدند و جمع شدند، گفت : رفقا امروز می‌خواهم مطلب تازه‌ای به شما بگویم. این شیخ که در آن کنار با چند شاگرد نشسته، برای تدریس از من شایسته‌تر است و خود من هم از او استفاده می‌کنم. همه با هم می‌رویم به درس او! او از آن روز در حلقه شاگردان شیخ ژولیده که چشم‌هایش اندکی تراخم داشت و آثار فقر از او دیده می‌شد، در آمد. این شیخ ژولیده‌پوش، همان است که بعدها به نام حاج شیخ مرتضی انصاری معروف شد که اهل دزفول است و استاد المتاخرین.

4- ايشان در 1299 ق رجلت كرد و در خانه اش كه همين مكان است مدفون شد

5- بیست سال پس از وفات آیت‌ الله سید حسین کوه‌کمری، همسر علویه‌اش درگذشت و طبق وصیت وقتی می‌خواستند او را در کنار سید دفن کنند، جسد سید تر و تازه ظاهر گردید! گذشت بیست سال هیچ تاثیری در آن نگذاشته بود!
آیت الله شیخ آقا بزرگ تهرانی این جریان را از متولی پرهیزگار مقبره سید حسین کوه کمری به نام ملا باقر نهاوندی نقل می‌کند و از قول او می‌نویسد:
هنگامی که برای آن مخدره در کنار قبر مطهر سید لحد کندند، روزنه‌ای باز شد، از آن روزنه نگاه کردم، پیکر سید را تر و تازه دیدم، گویی همین الان دفن شده است.
pejuhesh232
 
پست ها : 8783
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

مراقد مولا علی و آدم و نوح و مدفن رأس الحسین علیهم السلام

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه آپريل 13, 2024 8:54 pm

غرفه مراقد مولا علی و آدم و نوح و مدفن رأس الحسین علیهم السلام
viewtopic.php?f=2518&t=12370&p=79031#p79031
pejuhesh232
 
پست ها : 8783
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

مشاهد آثار مهدوی در حرم امیرالمومنین علیهماالسلام

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه آپريل 13, 2024 8:58 pm

{مشهد آثار مهدوی در ساباط مدلل بالاسر مبارک حضرت مولا علی (علیهماالسلام)}

علامه سید جلیل علی بن عبدالحمید نیلی می فرماید:
شـخـصـی ، کـه مـورد اطـمینان من می باشد، قضیه ای را نقل کرد که نزد بیشتر اهل نجف اشرف مشهور است .

او می گفت : خانه ای که من الان (سال 789 هجری ) در آن ساکنم ، ملک مردی ازاهل خیر و صلاح بود که به او حسین مدلل می گفتند.
این منزل از سمت غربی وشمالی به قبر مطهر امیرالمؤمنین (علیه السلام) و به دیوار صحن مقدس متصل است .
️حـسـیـن صاحب عیال و فرزند بود که مبتلا به فلج شد،
به طوری که قدرت ایستادن نداشت ،
لذا عـیـال و اطـفـالش در وقت حاجت او را حمل می کردنند.

️از طرفی به خاطرطول کشیدن مدت مـرض ، خـود و خانواده اش در شدت و فشار افتادند و به فقر وتنگدستی مبتلا و محتاج خلق شده بودند.

در سال 720، یک شب ، بعد از آن که ربع شب گذشته بود، پسر و عیال او از خواب بیدارشدند، دیدند کـه از خـانه و بام نور می درخشد، به طوری که چشم را خیره می کند.

ازحسین پرسیدند: چه خبر است ؟ گفت : امام زمان (علیه السلام) نزد من تشریف آوردند
و فرمودند: برخیز ای حسین .
عرض کردم : آقاجان من نمی توانم برخیزم .
دسـت مـرا گرفت و از جا بلند کرد.
همان لحظه مرض من از بین رفت و خوب شدم .

ایشان به من فرمود: این ساباط (معبرهاى سقف دار را ساباط می گویند) راه من است که از این راه به زیارت جدم می روم .
درب آن را هر شب ببند.

عرض کردم : شنیدم و اطاعت کردم ، مولای من .

سپس آن حضرت برخاسته و به زیارت حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام ) رفتند.

بعد از این قضیه و شفاي حسين مدلل و انتشار شرح واقعه، آن ساباط، به ساباط حسین مدلل مشهور شد.
و مردم برای آن نذرهامی کنند و به برکت حضرت ولی عصر ارواحنافداه به مراد خود می رسند .

متن اصلي نقل واقعه مشهد مهدوي ساباط از مستدرك الوسائل حاجي نوري
*: مستدرك الوسائل: ج 3 ص 518 - عن رواية الاحتجاج الثالثة.
* * * [1421 - كتاب السلطان للسيد علي بن عبد الحميد: على ما في البحار.] * *: البحار: ج 52 ص 73 - 74 ب‍ 18 - ومن ذلك ما أخبرني من أثق به وهو خبر مشهور عند أكثر أهل المشهد الشريف الغروي سلام الله تعالى على مشرفه، ما صورته: أن الدار التي هي الآن سنة سبعمائة وتسع وثمانين أنا ساكنها كانت لرجل من أهل الخير والصلاح يدعى حسين المدلل، وبه يعرف ساباط المدلل ملاصقة جدران الحضرة الشريفة، وهو مشهور بالمشهد الشريف الغروي عليه السلام، وكان الرجل له عيال وأطفال.
فأصابه فالج فمكث مدة لا يقدر على القيام وإنما يرفعه عياله عند حاجته وضروراته، ومكث على ذلك مدة مديدة، فدخل على عياله وأهله بذلك شدة شديدة واحتاجوا إلى الناس واشتد عليهم الناس.
فلما كان سنة عشرين وسبع مائة هجرية في ليلة من لياليها بعد ربع الليل أنبه عياله فانتبهوا في الدار فإذا الدار والسطح قد امتلأ نورا يأخذ بالابصار فقالوا: ما الخبر؟ فقال: إن الإمام عليه السلام جاءني وقال لي: قم يا حسين فقلت: يا سيدي أتراني أقدر على القيام فأخذ بيدي وأقامني فذهب ما بي وها أنا صحيح على أتم ما ينبغي وقال لي: هذا الساباط دربي إلى زيارة جدي عليه السلام فأغلقه في كل ليلة فقلت: سمعا وطاعة لله ولك يا مولاي.
فقام الرجل وخرج إلى الحضرة الشريفة الغروية وزار الإمام عليه السلام وحمد الله تعالى على ما حصل له من الانعام

وصار هذا الساباط المذكور إلى الآن ينذر له عند الضرورات فلا يكاد يخيب ناذره من المراد ببركات الإمام القائم عليه السلام.

توضیح:
مزار بودن اين محل در طول ششصدسال تا وقت نقل حاجي نوري در آخر متن تاكيد شده است

مسير سبز كه راهرو مسقف بود و در زمان واقعه حسن مدلل هم ساباط بش ديوار حرم بود
و در ساختمانهاى متاخر واقعه تا 2005 هم به همين نحو مسقف و ساباط راهرو بودنش را حفظ كردند
و در 2005 ساباط و جامع الراس و مجاورش بقدر محاذات حرم فواصلش برداشته شد و به يك مسجد و مكان بيوسته در آمد؛
در ساختمان جديد هم كه با ملحقات بيشتر تجديد بنا شد و به اسم مسجد حضرت فاطمة الزاهراء عليها السلام و صحن معروف است

قسمت محصور شده با خط سبز محدوده ساباط البته به امتداد سرتاسر حرم است

Image

Image

توضیح:
1- از كنار ستونهاي چهارستونه (به شمول تمام عرض چهارستون) تا ديوار سمت چپ،
تمام اين عرض در سرتاسر اين ناحيه مي شود ساباط مدلل و مشهد مهدوى مقام تشرف مدلل در انتهاى سمت چپ (وقتي رو به ضريح بايستيم) بوده
و اين مسير اگرچه تا انتهايش كاملا به عنوان مسير تشريف فرمايي حضرت صاحب الامر عليه السلام به حرم شريف ذكرشده و عنوان مشهد مهدوي دارد
اما درآن واقعه تا محل ورود به حرم ديده شده كه حضرت عبور فرموده اند

از كلام حضرت در اين واقعه معلوم مي شود حضرت زيارتشان را از مسجدالراس شروع مي كردند و بعد زيارت راس شريف مي رفتند به زيارت مولا عليه السلام
وجه اينكه فرمودند: من از اينجا مي روم همين است چون مسجدالراس اينجا بوده كه مي آمده اند زيارت و چون بعدش مي رفته اند زيارت مولا از اينجا هم به حرم وارد مي شده اند و الا قاعده زيارت از پايين پا مشرف شدن است همانطرو كه در زيارت كاظمين مشرف شده اند
و وجه تفاوت به زيارتشان در نجف زيارت راس شريف در ابتدا بوده است


2- ساختمان حرم براساس ارائه ساعت آفتابي
بوسيله سايه ها و تابيدن اولين شعاع خورشيد از پنجره هاى گنبد شريف
و همچنين اخرين زوال نور و غروب از همان پنجره ها طرح ريزي شده است
اما بعدا در قرون اخيره مجاورين به اين نكته توجه نكرده و ساختمان را قبلي تصور كرده
و ضريحهاي اخير را بر اساس ساختمان نصب كرده اند بطوريكه حدود چهارصد پانصد سال
در حرم و صحن غالبا مستقيم نماز مي خوانند بطرف شارع الرسول كه در امتداد جاده مدينه بوده است

و سالهاى اخير اين اشتباه تذكر داده شده و بعضي مطلع و در نماز متمايل به راست كه قبله صحيح است نماز مي خوانند
و متاسفانه در سازه جديد مسجدبالاسر كه امكان تصحيح زاويه در ديوارها و بنا بود اما انجام شد
فلذا همين اشكال در مسجد بالاسر صاف ايستان رو به ديوار و محراب قبله دقيق نيست
و بايد بقدر تمايل و زاويه تفاوت قبله در نماز به سمت راست متمايل ايستاد
شرح چگونگي عملكرد ساعت آفتابي ساختمان حرم و مشخص شدن زوال و طلوع و غروب از آن
هم مهارت طراحي دانشمندان و علماى متبحر ما را گواهي دارد
هم راهنماي قبله است در حرم و رواقها و صحنهاي مشهد علوي عليه السلام

3- سوال: در مورد تشرف از مسیر ساباط مدلل:
در مورد مشهد مهدوی ساباط مدلل در حرم علوی؛ که حضرت بعد از شفای حسین مدلل به او فرمودند:
این ساباط (معبرهاى سقف دار را ساباط می گویند) راه من است که از این راه به زیارت جدم می روم .
درب آن را هر شب ببند.
و این مسیر از بالای سر مبارک عبور میکند
طبق تعالیم و مطالب بیان شده :
از آداب تشرف خدمت امام معصوم از پایین پا مشرف شدن میباشد ؛ و حتی در مورد توقف در بالای سر مبارک نیز پرهیز شود
قطعا مولا صاحب الامر منه السلام ملتزم به جمیع آداب وو هستند
برای مشرف شدن به حرم علوی ایا میتوان از این مسیر مشرف شد و این مطلب چگونه است
از لطف و هدایت شما متشکرم

جواب:
نه خير
بين ساباط و حرم مطهر رواق بالاسر هست و اين دربها اخيرا باز شده است
و رفتن امام زمان بفرض از بالاسر مبارك تكليف بندگان حضرت ولايت را عوض نمي كند = بندگان بايد حد خودشان را بدانند
و جايكاهشان را فراموش نكنند و با مولايشان قياس نكنند

عمل اينجا = بيان واقعه + سلام به حضرت صاحب الزمان عليه السلام + دعاى براى خاتمه يافتن آنى دوران ستر و غيبت و ظهور جهانى فورى

سلام الله على مولانا صاحب الامروالعصر و الزمان محمد بن الحسن المهدي القائم بأمر الله
وأنهَى الله غَيبته وسَتره بظُهوره الفَورى على طواغيت العالَم وجعلنا الله من الموفقين بِخِدمته ونُصرته والاتصال بحضرته



{مشهد آثار مهدوی در بالاسر مبارک حضرت مولا علی (علیهماالسلام)}
تشرف به زيارت حضرت صاحب الامر منه السلام
توسط آيت الله سيد نصرالله مستنبط
از فقهاى بزرك نجف و از شاكردان مرحوم آيت الله سيدعلى قاضي و داماد مرجع آيت الله خويي (رضوان الله عليهم اجمعين)
دربالاسر حضرت مولا على عليه السلام:
حاوى تفاوت قرائت حضرت با رايج و ذكر برائت درقنوت نماز حضرت

روزى طرف صبح (بین الطلوعین) در سمت بالاسر (محل نماز جماعت صبحشان)
که مشغول خواندن زیارت جامعه کبیره بودند مى بینند
آقاى عربى؛ در جلوى ایشان؛ محاذى بالا سر مشغول نمازند!!
و قرائتى مى خوانند که تاکنون از هیچ کس چنین قرائتى نشنیده بوده
مجذوب حال و قرائت و تجوید او مى شود
معلوم مى شود: قرائت حضرت صاحب الزمان عليه السلام با قرائت رايج متفاوت است و آنقدر متفاوت كه به اندك استماعى بر مستمع معلوم مى شود

تا به قنوت مى رسد مى شنود که در قنوتش مى خواند…
اللهم ان معاویه بن ابى سفیان آذى علیا فالعن معاویه لعنا وبیلا و عذبه عذابا الیما (یا قریب به این مضمون)
فرمود پس خواستم از او سوال کنم که این دعا و قنوت در جائى آمده؟ یا از خود اوست و او انشاء فرموده؟ پس با اینکه در دسترس من بود، بلند شدم که بعد از نماز او بپرسم دیدم نیست
هر چند به این طرف و آن طرف نگریستم او را ندیدم.
دانستم مولایم عجل اللَّه فرجه الشریف بوده است.
آرى از چنین سید بزرگوار و فقیه جامع و عالم عاملى بعید نیست که بارعه به فیض لقاء و زیارت مولایمان رسیده باشد منتهى مکتوم داشته،

عمل اينجا = بيان واقعه + سلام به حضرت صاحب الزمان عليه السلام + دعاى براى خاتمه يافتن آنى دوران ستر و غيبت و ظهور جهانى فورى

سلام الله على مولانا صاحب الامروالعصر و الزمان محمد بن الحسن المهدي القائم بأمر الله
وأنهَى الله غَيبته وسَتره بظُهوره الفَورى على طواغيت العالَم وجعلنا الله من الموفقين بِخِدمته ونُصرته والاتصال بحضرته



================================

تكيه بكتاشية
جون در موقعيت اين مشاهد ذكر تكيه بكتاشيه هست توصيف بنايش براى حدس مقدار و موقعيتش مفيد است

تكية البكتاشية:
وهي عبارة عن بناء فخم في غاية الإحكام، معقود بالأحجار الكبيرة، ويشبه بناؤها بناء الصحن الشريف وعلى طرزه،
وهي ملاصقة لمسجد الرأس، بابها بالقرب من الساباط في الإيوان الثاني من جهة الغرب في سور الصحن الشريف.
ويزعم البعض أنها كانت قديماً المخزن لكتب الحضرة العلوية،
ويرجّح أنها بنيت في عهد الحاج بكتاش في القرن الثامن الهجري.
وهي تتكوّن من قسمين:
الأول ـ خاصّ بالصلاة والدروس والجماعة، وهو مكوّن من أربعة أواوين متعامدة يتوسّطها صحن صغير مكشوف.
والقسم الثاني ـ يسكن فيه المنقطعون للعبادة، وهو مربّع الشكل، يتكون من طابقين فيهما العديد من الغرف، وما يلزمها.

چند توضيح براى درك موقعيت مكانها:

1- در پنجاه سال قبل حرم مطهر از سمت بالاسر راهي نداشت
و فضاي كمي بود بقدر فاصله امروز ضريح تا درب ورودي به مسجد بالاسر فعلي - شايد هم كمتر و پنجره اى نقره اي بود بين حرم و رواق بالاسر كه زنانه بود

2- و همين موضع داخل حرم بالا سر را برخي نمي رفتند بايستند يا دعا كنند به سبب احتمال مدفن راس الحسين عليه السلام و حتى عبور نمي كردند

3- عرض رواق زنانه بالاسر مثل عرض رواق پائين پاي ورودي بود شايد كمي كمتر برحسب خاطره ذهني توصيف مي كنم
يك دربي هم محاذي پنجره بالاسر به ديوار رواق بود كه ظاهرا مقبره بود
پشت رواق راهروي مسقف بود كه سمت راستش ظاهرا تكيه بكتاشيه بود و من داخلش نديدم فقط پنجره هاى شيشه اى داشت و ازاماكن اداري و يا مخازن حرم بود
و طبق توصيف متن فوق درباره تكيه بكتاشيه مي گويد چسبيده به مسجد الراس بوده
(كه معنايش محلي متفاوت از قسمت فعلي بالا سر داخل حرم است، و دربش در در ايوان دوم از جهت غربي در ديوار صحن شريف بوده است
كه با توجه به تغييرات فعلي بايد تصوير درب و ناحيه مسجد الراس و بكتاشيه و ساباط معلوم شود

در مورد تکیه بکتاشیه و حاجی بکتاش:
تكيه بكتاشيه بدست خود حاجي بكتاش كه از اولياي الهي بوده و سبب تشيع دهها مليون در تريكه و بالكان و شرق اروبا گرديده
و امروزه بكتاشيان و علويان ان نواحي غالبا به ايشان منتسب هستند
خود حاجي بكتاش مدتي براى توسلات در اينجا معتكف بوده است و تكيه محل ذكر و درس و عبادت و نيز اعتكاف اهل معنا را در اينجا ساخته است
سربازان دولت عثماني (يني جري) كه اروپا و بسياري از كشورها را فتح كردند غالبا از مريدان حاجي بكتاش و علوي بودند

خود حاجي بكتاش مدتها اينجا اربعين كرفته اعتكاف كرده است؛ از ذريه ائمه و اما هشتم مي كفته اند نسبش را
او تشيع دوازده امامي را در تركيه كه اسياي صغير مي گفتند حفظ و نشر كرده است
و عليرغم اينكه سلاطين عثماني سني  بودند اما تمام فتوحات و سلطنتشان مديون لشكرشان  بودند و لشكريان عثماني كه به آنها يني چري مي گفتند  و تمام كشورهاي اروپايي شرقي و بخشي تا افريقا را فتح كرده اند؛ اينها همه از مريدان حاجي بكتاش ولي بوده اند و بخاطر همين طريقت بكتاشي مشتمل بر معرفت علوي تا كشورهاى اروپاي شرقي رفته و آلباني و اطرافش وو همه علوي هستند و الان 26 مليون بكتاشي  در تركيه هستند علاوه بر 10 ميليون علوي كه در تركيه هست
در ايام عيد برائت وديويي از مجلس ذكر بكتاشيان بخش شد قبلا
تکیه در كربلا و نجف و كاظيمن و ببغداد هم داشتند و محله بين الحرمين هم محله بكتاشيها بوده اند و در قرن اخير حضور و مطرح بودنشان كم شد ولي در قرنهاى قبلي كه غربت ائمه بيشتر بوده نقش مهمي داشتند

تصوير حاجي بكتاش ولي كه نشانگر ولايت ايشان است و در وقايع نقل شده ذكر شده است؛ كلاه بلند دوازده تَرك (ضلع) نشانه بكتاشيها در قديم بود كه نشان دوازده ضلع براى دوازده امامي بود؛ 
Image

اين هم شيخ و بزرگ علويان بكتاشي در آلباني است
كه كلاه دوازده ترك او هم معلوم است؛ 
Image

بالاي سرش توصير شمايل بنج تن است و حضرت زهرا هم با صورت اشكار هست كه لوستر جلويش را گرفته؛ و اگر هم در دید باشد مردان غير سيد و غير شوهر سيده ان را نبينند
البته شمايلها دقيق نيست اما التزامشان به اين شمايل نشانه ارادتشان را مي دهد
اردوغان رئيس جمهور تركيه 2021 را سال حاجي بكتاش اعلام كرد
اين سطور و جملاتي كه بيان شد براى يادي از اولياي الهي است كه در قرن هفتم يعني هفتصد سال قبل ترويج ائمه كرده اند
وفات حاجي بكتاش در 669 هـ,ق بوده است حدود هشتصد سال قبل زندگي مي كرده اند و اصالتا هم نيشابوري و از روستاي فوشنجان و از سادات موسوي بوده اند از ذريه ابراهيم مجاب
البته سلاطين عثماني متاخر بر اثر نفوذ يهود دونمه كه تظاهر به اسلام مي كردند و باطنا يهوديتشان را حفظ كرده بودند و تاثر غربيها ذهن سلاطين عثماني را به يني جريهای بكتاشي بدبين كردند و در 200 سال قبل یني جري سباهيان بكتاشي را كشتار كردند و بكتاشي ها را به روستاهاى در اتاه تبعيد كردند و ان دوره حضور فعال به سرآمد
حاجي بكتاش معاصر مولوي بوده است
البته اين ذكر خيرها كه از حاجي بكتاش شد به معني تاييد هر كسي كه منسوب به ايشان نيست و هر كسي مسؤول عمل خويش است
ولاحول ولاقوة الا بالله العلي العظيم
pejuhesh232
 
پست ها : 8783
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

مراقد منتخب حرم نجف اشرف

پستتوسط pejuhesh232 » دوشنبه آپريل 15, 2024 3:40 pm

زيارت يكبه يك همه مراقد براى مسافران ميسور نيست مراقدى را بر محور توسل و استجاره و ارتباط با ناحيه مقدسه انتخاب كرديم ذيلا مى آوريم
pejuhesh232
 
پست ها : 8783
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

قبليبعدي

بازگشت به راهنمای زیارت اونلاین مشاهد الهی


Aelaa.Net