احوال نابساماني در حكومت

ارائه موضوعي شمارگان منتشره از{گاهنامه معرفت به زمان}

مدير انجمن: نبض زمان

احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط نبض زمان » شنبه ژانويه 19, 2019 8:22 pm

.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط نبض زمان » شنبه ژانويه 19, 2019 8:23 pm

جامعه مشرق گزارش می دهد چه کسی مسئول حاشیه‌های غیربهداشتی وزارت بهداشت است؟
مسئولیت استراتژیک برای مدیرعامل کارخانه‌ای که 2 میلیارد قرص در داخل کشور فروخت! +سند

برای دریافت مشروح این مطلب، گاهنامه معرفت به زمان، 12 جمادی الاولی 1440 را از لینک زیر دانلود نمایید:
http://www.aelaa.net/Ersaal/5/2/Maerefa ... 1-1440.doc
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط نبض زمان » شنبه ژانويه 19, 2019 8:24 pm

واردات مواد اولیه از چین
به جای کاهش بودجه‌های فرهنگی حقوق‌های نجومی و هتل‌های اختصاصی را محدود کنید

برای دریافت مشروح این مطلب، گاهنامه معرفت به زمان، 12 جمادی الاولی 1440 را از لینک زیر دانلود نمایید:
http://www.aelaa.net/Ersaal/5/2/Maerefa ... 1-1440.doc
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط نبض زمان » شنبه ژانويه 19, 2019 8:26 pm

مشرق گزارش می‌دهد:
وقتی کم‌کاری مسئولان «بوئینگ 707» را به انتهای باند کوبید
رازهای مهمی که 2 ماه نادیده گرفته شد +سند

برای دریافت مشروح این مطلب، گاهنامه معرفت به زمان، 12 جمادی الاولی 1440 را از لینک زیر دانلود نمایید:
http://www.aelaa.net/Ersaal/5/2/Maerefa ... 1-1440.doc
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط نبض زمان » شنبه ژانويه 19, 2019 8:26 pm

هواپیمایی که سانحه دید؛ از سوخت‌رسانی در جنگ تا کمک در طرح مردمیاری

برای دریافت مشروح این مطلب، گاهنامه معرفت به زمان، 12 جمادی الاولی 1440 را از لینک زیر دانلود نمایید:
http://www.aelaa.net/Ersaal/5/2/Maerefa ... 1-1440.doc
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط نبض زمان » شنبه مارس 23, 2019 1:28 pm

روحانی: در ایران، رسانه آزاد نداریم؛ یک صدا و سیمای دولتی داریم که مردم برای دسترسی آزادانه‌تر به اطلاعات به فضای مجازی هجوم آورده اند

براي دريافت مشروح اين مطلب، گاهنامه معرفت به زمان، 1 جمادي الاخري 1440 را از لينک زير دانلود نماييد:
http://www.aelaa.net/Ersaal/5/2/Maerefa ... 2-1440.doc
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط نبض زمان » شنبه مارس 23, 2019 1:29 pm

ماجرای صداهای عجیب برج میلاد چیست؟

براي دريافت مشروح اين مطلب، گاهنامه معرفت به زمان، 1 جمادي الاخري 1440 را از لينک زير دانلود نماييد:
http://www.aelaa.net/Ersaal/5/2/Maerefa ... 2-1440.doc
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط نبض زمان » شنبه مارس 23, 2019 1:30 pm

واکنش یک مدیر برج میلاد به شنیده شدن صداهای مهیب در برج
انحراف در برج میلاد ایجاد شود آسانسورها حرکت نمی‌کنند

براي دريافت مشروح اين مطلب، گاهنامه معرفت به زمان، 1 جمادي الاخري 1440 را از لينک زير دانلود نماييد:
http://www.aelaa.net/Ersaal/5/2/Maerefa ... 2-1440.doc
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط نبض زمان » شنبه مارس 23, 2019 1:46 pm

احمدخرم وزیر راه و ترابری دولت اصلاحات: سپاه از فرودگاه امام دو هزار هکتار سهم می‌خواست

براي دريافت مشروح اين مطلب، گاهنامه معرفت به زمان، 1 جمادي الاخري 1440 را از لينک زير دانلود نماييد:
http://www.aelaa.net/Ersaal/5/2/Maerefa ... 2-1440.doc
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط نبض زمان » شنبه مارس 23, 2019 1:47 pm

معاون پژوهش حوزه‌های علمیه: کل بودجه حوزه در کشور کمتر از بودجه دانشگاه تهران است
۳۰۰ درس خارج فقه در ایران وجود دارد

براي دريافت مشروح اين مطلب، گاهنامه معرفت به زمان، 1 جمادي الاخري 1440 را از لينک زير دانلود نماييد:
http://www.aelaa.net/Ersaal/5/2/Maerefa ... 2-1440.doc
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط نبض زمان » شنبه مارس 23, 2019 1:48 pm

نظر رهبرانقلاب درباره یکسان سازی قبور شهدا
هیچ لزومی ندارد که ما این علامت‌ها را صاف کنیم

براي دريافت مشروح اين مطلب، گاهنامه معرفت به زمان، 1 جمادي الاخري 1440 را از لينک زير دانلود نماييد:
http://www.aelaa.net/Ersaal/5/2/Maerefa ... 2-1440.doc
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط نبض زمان » شنبه مارس 23, 2019 1:49 pm

کنایه ازغدی به خادمی آذری جهرمی و استهزاء خادمان افتخاري كه جزو باند خودشان نيستند

براي دريافت مشروح اين مطلب، گاهنامه معرفت به زمان، 1 جمادي الاخري 1440 را از لينک زير دانلود نماييد:
http://www.aelaa.net/Ersaal/5/2/Maerefa ... 2-1440.doc
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط نبض زمان » شنبه مارس 23, 2019 8:56 pm

کوتاهی هایی ازنهادهای اطلاعاتی در حادثه سیستان صورت گرفت

براي دريافت مشروح اين مطلب، گاهنامه معرفت به زمان؛ 20 جمادی الاخری 1440 را از آدرس زیر دریافت نمایید:
http://www.aelaa.net/Ersaal/5/2/Maerefa ... aadaa2.doc
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط نبض زمان » يکشنبه مارس 24, 2019 11:22 pm

وزیر ارتباطات درباره دستکاری در رأی‌گیری صدا‌و‌سیما: سیستم هک نشده است/ نظام رای‌گیری مخدوش بوده

براي دريافت مشروح اين مطلب، گاهنامه معرفت به زمان؛ 3 رجب 1440 را از آدرس زير دريافت نماييد:
http://www.aelaa.net/Ersaal/5/2/Maerefa ... ab1440.doc
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

فریاد نزنید، توضیح دهید

پستتوسط نبض زمان » شنبه دسامبر 05, 2020 4:03 pm

فریاد نزنید، توضیح دهید


جعفر شیرعلی‌نیا
«آقای صدوقی یک نامه‌ای قبل از شهادتش به سپاه نوشته که این حفاظتی که شما گذاشته‌اید، این حفاظت نیست. این پاسدارهایی که برای حفاظت گذاشتید این‌ها درست و حسابی تیراندازی هم بلد نیستند تا چه رسد به مسائل دیگر!»

آیت‌الله صدوقی، امام‌جمعه‌ی یزد، ۱۱ تیر ۱۳۶۱ پس از برگزاری نمازجمعه ترور شد و حسن باقری، از فرماندهان ارشد سپاه، در سال‌های ابتدایی جنگ، در سخنرانی‌اش چند ماه قبل از شهادت، به این موضوع اشاره کرده است. باقری می گوید پس از ترور صدوقی «شورای فرماندهی سپاه یزد را گرفتند، به زندان انداختند.» اما می‌پرسد اما آیا می‌توان صدوقی دیگری درست کرد؟
چند ماه بعد از ترور صدوقی، آیت‌الله اشرفی اصفهانی، امام‌جمعه‌ی کرمانشاه، در ۲۳ مهر ۶۱، در جمعه‌ای دیگر، ترور شد
و باقری در سخنرانی‌اش گفت: «برادر شمخانی، که قائم‌مقام سپاه بود، روز جمعه رفته و دیده که خود ایشان آمده درِ خانه را باز کرد است. یک امام جمعه‌ای که هم‌ردیف آقای صدوقی بوده، گفته که حاج آقا پس حفاظت چی شد؟ بچه‌ها کجا هستند؟‌ گفتند امروز جمعه است و حفاظت تعطیل کرده است!!»

باقری در این سخنرانی به چند مطلب کلیدی درباره‌ی ریشه‌ی برخی از آشفتگی‌ها اشاره می‌کند؛ از جمله این‌که سپاه «درگیر یک سری مسائل شهری می‌شود و درگیر یک سری مسائلی می‌شود که وظیفه‌ی او نیست و بعد موقعی که می‌نشینیم با یک پاسدار صحبت می‌کنیم، می‌بینیم می‌خواهد نهضت‌های آزادی‌بخش داشته باشد، روابط عمومی داشته باشد، دفتر سیاسی داشته باشد، انتشارات داشته باشد، با ضدانقلاب مبارزه کند و در جریانات سیاسی تاثیر داشته باشد. می‌خواهد همه‌کاره باشد، ولی چقدر دارد مایه می‌گذارد؟ پس کو؟ ما که عهده‌دار مملکت نیستیم. مملکت برای خودش سکان‌دار دارد، امام زمان دارد، امام خمینی را دارد، مجلس را دارد، دولت را دارد، شورای عالی قضایی را دارد، شورای نگهبان را دارد، ما هم به عنوان یک بازوی اجرایی نظامی در کنار ارتش مطرح هستیم.»

باقری به یک مطلب مهم دیگر توجه کرده است: این‌که بار اصلی به دوش مردمی است که در حال تحمل شرایط سخت اقتصادی کشور هستند؛ «صریحا بگویم: باور کنید کم‌ترین کسانی که در مسئله‌ی جنگ سهیم هستند آن‌هایی هستند که دارند در جنگ می‌جنگند. فشار سیاسی روی مسئولین مملکت است، فشار مالی روی مردم است، همه جا کوپنی است.»
جمعه قبل، پس از گذشت بیش از ۴ دهه از عمر جمهوری اسلامی، در جمعه‌ای دیگر دانشمندی از ایران عزیز را ترور کردند. شگفت‌انگیز این‌که نخست‌وزیر اسرائیل به صراحت خواسته بود نام فخری‌زاده به خاطر سپرده شود.

من از هفته قبل از خود می‌پرسم نهاد امنیتی که حواسش هست منِ نویسنده حق ندارم وعده‌ی انتشار مطلبی بدهم که در آن می‌خواهم بحث تقاضای مصاحبه از .... را مطرح کنم، در برابر اظهارنظر صریح نخست‌وزیر اسرائیل و شواهد دیگر، که همگی مسئولیت سنگین حفاظت از فخری‌زاده را هشدار می‌دهد، چه کارهایی کرده و چرا جواب نگرفته است؟ نمی‌شود در پسِ فریادهای بلندِ انتقام سخت، سوال‌های مهم را نادیده گرفت.

سردار علایی، از فرماندهان ارشد سپاه در جنگ، دیروز نکات تکان‌دهنده‌ای را مطرح کرده و نوشته است: «ترور دکتر محسن فخری‌زاده توسط اسرائیل، بیانگر آن است که همچنان تشکیلات جاسوسی و عملیاتی اسرائیل در ایران فعال است. این هفتمین ترور دانشمندان هسته‌ای ایران است که همگی آن‌ها به شهادت رسیده‌اند. الان بیش از ده سال است که اسرائیل به طور مرتب در داخل ایران عملیات مختلف، از جمله ترور انسان‌های دانشمند را انجام می‌دهد. روش ترور رییس سازمان پژوهشی و نوآوریِ وزارت دفاع مشخص می‌سازد که ساختار عملیاتی اسرائیل در ایران بسیار مجهز و پیشرفته و متکی بر اطلاعات دقیق است.»

سوال مهمی که علایی مطرح می‌کند و نباید در میان فریادها و وعده‌های انتقام نادیده گرفته شود، این است: «باید دید چه ضعفی در ساختار و سازوکارهای دستگاه‌های امنیتی ایران وجود دارد که علی‌رغم محتمل بودن ترور افرادی مانند شهید فخری‌زاده و پیش‌بینی محافظ برای آن‌ها، باز هم عملیات اسرائیل موفق می‌شود!!»
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

سالانه فقط ۱۶۰۰۰ تومان صرف دین و مذهب هر ایرانی می‌شود

پستتوسط نبض زمان » دوشنبه آپريل 19, 2021 10:05 am

سرانه هر ايراني از بودجه براى دين و مذهب سالانه شانزده هزار تومان است در حاليكه براى فوتبال و موسيقي و سينما دهها برابر اين است
و براى هر دانشجو ده میليون تومان و براى هر دانش آموز هفت مليون تومان مصرف مي شود
اين مقايسه براى ميزان اهميت و كارايي اين مقادير است
تازه همان شانزده تومان به اسم دين مؤسسات خاص وابسته در جهت اهداف سياسي است


سالانه فقط ۱۶۰۰۰ تومان صرف دین و مذهب هر ایرانی می‌شود
معاون منابع انسانی و پشتیبانی مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران گفت:در مجموع تنها ۰.۴ درصد از کل بودجه کشور را به دین و مذهب اختصاص می‌دهند. تازه این بودجه مصوب است و آن چیزی که دولت واقعا تامین می‌کند، تنها حدود نیمی از همین مقدار است. یعنی فقط ۰.۲ درصد از بودجه را خرج دین و مذهب می‌کنند. دولت برای دین و مذهب هر ایرانی سالانه تنها ۱۶۰۰۰ تومان هزینه می‌کند.

به گزارش «شیعه نیوز»، دکتر محمدی‌زاده معاون منابع انسانی و پشتیبانی مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران به بحث داغ این روزهای بودجه های فرهنگی و نهاد های دینی و بزرگنمایی آن و شایع سازی در فضای مجازی پرداخته است که تقدیم می شود:

لایحه بودجه سال ۱۴۰۰، بحث داغ این روزها است. علت داغ بودن این بحث‌های چیست؟

بودجه سال ۱۴۰۰ ویژگی‌های خاصی دارد. برخی از آن‌ها روانی، برخی سیاسی و برخی اقتصادی است. این اولین بودجه قرن جدید هجری شمسی است و از منظر اینکه درآمد فصل جدید است، مورد توجه قرار می‌گیرد. شاید این اولین بودن،‌ هیچ تاثیر عملی بر روند قرن نداشته باشد ولی از نظر روانی اثرگذار است.
https://www.shia-news.com/fa/news/24603 ... 9%88%D8%AF
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه آپريل 22, 2021 6:18 pm


مردم مرغ نخورند/ اصلاً تولید مرغ اشتباه استراتژیک است!


مقام مسئول سازمان حمایت گفته که
اولا تولید مرغ یک اشتباه استراتژیک است، چون دان مرغ نداریم
و ثانیاً، چرا باید همه مردم این همه مرغ بخورند؟!


یک مقام مسئول سازمان حمایت در اظهارات سوال برانگیزی که احتمالا در راستای توجیه سوء مدیریت دولت در تنظیم بازار مرغ مطرح شده، گفته که اولا تولید مرغ یک اشتباه استراتژیک است، چون دان مرغ نداریم و ثانیاً، چرا باید همه مردم این همه مرغ بخورند؟!

به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، مهرداد ایزدی مدیرکل دفتر مطالعات و برنامه‌ریزی سازمان حمایت مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان اظهار کرد: مشکل اصلی افزایش قیمت مرغ این بود که به موقع مواد اولیه تامین نشد و علت آن نیز نبود ساختار مشخص برای تامین مواد اولیه و دوگانگی در این زمینه و همچنین مشکلات تامین ارز بود که در نهایت باعث ضرر واحد تولیدی و مشکلاتی برای مردم شد؛ بنابراین به نظر می‌رسد لازم است در بخش بازرگانی کشور تمرکز ایجاد شود.

وی با بیان اینکه اگر یک دستگاه متولی بحث واردات و بازار شود آن دستگاه مسئول خواهد بود، قانون خواهد داشت و پاسخگو خواهد بود، گفت: بنابراین دولت به عنوان دستگاه اجرایی این نیاز را می‌بیند که دستگاهی با این تمرکز ایجاد شود که لزوما همان دستگاه قبلی نیست و با توجه به شرایط جدید اقتصادی، این وزارتخانه باید هوشمند و با ساختار جدید باشد.

ایزدی در ادامه در پاسخ به اینکه آیا سامانه‌هایی مثل سامانه جامع تجارت که تاکنون در این زمینه ایجاد شدند به نتیجه رسیدند یا نه؟ تصریح کرد: مشکل فقط در یک بخش نیست و نمی‌توانیم بگوییم فقط با ایجاد سامانه مشکل برطرف می‌شود. برای حل کردن مشکلات باید ابعاد مختلف را در نظر بگیریم. برای مثال این سوال مطرح می‌شود که آیا زمینه تولید مرغ در کشور وجود دارد، در حالی که دان از طریق واردات تأمین می‌شود؟ این یک اشتباه استراتژیک بود که یک زمانی واحد تولید مرغ ایجاد شده، اما از طرف دیگر مجبوریم دان را وارد کنیم.

گفتنی است این اظهارات مقام مسئول سازمان حمایت که تولید مرغ در کشور را به دلیل وارداتی بودن دان مرغ، یک اشتباه استراتژیک می‌داند، باید فرار رو به جلو مسئولان قلمداد کرد تا به نوعی بی عرضه بودن دولت در تنظیم بازار مرغ و توزیع نهاده‌های دامی را توجیه کنند.
https://snn.ir/fa/news/899506/%D8%A7%DB ... 8%B3%D8%AA
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

هفت‌تپه ۲۴۰۰ میلیاردتومانی را به شش میلیارد فروخته‌اند

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه مه 06, 2021 1:38 am


نماینده مجلس: هفت‌تپه ۲۴۰۰ میلیاردتومانی را به شش میلیارد فروخته‌اند / مالک هفت تپه یک و نیم میلیارد دلار ارز دولتی را دچار چرخش کثیف در کشور کرده / اشتغال را کاهش دادند و کارگران را تهدید می‌کنند؛ آن هم با پشتیبانی استاندار خوزستان

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: شرکتی با آن عظمت را واگذار کرده‌اند، ارزش واقعی آن ۲۴۰۰ میلیارد تومان بوده که همان موقع یعنی سال۹۴، ۲۹۰ میلیارد تومان قیمت‌گذاری کرده‌اند و آقایان دولتی مجدد آن‌ها ۲۵ درصد تخفیف دادند و نهایتا ۲۱۰ میلیارد تومان به ایشان دادند که نهایتا ۶ میلیارد تومان بیشتر پرداختی نداشته است.

Image
نماینده مردم تهران در مجلس گفت: مالک هفت تپه یک و نیم میلیارد دلار ارز دولتی را دچار چرخش کثیف در کشور کرده است.
بیشتر بخوانید
شکایت مالک هفت تپه از نماینده مجلس / نادری: کاش با این سرعت به مشکلات کارگران رسیدگی می کرد؛ منتظر شکایت استاندار خوزستان و آقایان دولتی هم هستم
وزیر اقتصاد: واگذاری هفت تپه غیرقابل برگشت است/ هیچ حکمی مبنی بر غیرقانونی بودن ابلاغ نشده

به گزارش «انتخاب»؛ احمد نادری نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در نشست علنی امروز (سه‌شنبه ۹ دی) پارلمان در جریان سؤال از دژپسند وزیر اقتصاد ودارایی در خصوص علت استنکاف سازمان خصوصی‌سازی از اجرای رأی صادره از سوی دیوان محاسبات مبنی بر خلع ید مالک شرکت هفته تپه چیست، اظهار داشت: هفت تپه تبدیل به یک پاشنه آشیل برای نظام جمهوری اسلامی ایران شده آن هم با ناکارآمدی‌هایی که در دولت آقای روحانی ما مشاهده می‌کنیم.

به نوشته فارس، وی افزود: ماجرا از این قرار است که یک ابرمتهم ارزی حدود یک و نیم میلیارد دلار ارز می‌گیرد که به خارج برود و کالای اساسی مورد نیاز مردم را تأمین کند و به داخل کشور وارد کند تا مردم از آن متنعم شوند.

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در ادامه عنوان کرد: این فرد پول را در این اتاق می‌گیرد و در اتاق بغل آن را تبدیل به ریال می‌کند و بدون اینکه دلاری از این پول را خارج از کشور کند و بدون اینکه کالایی وارد کشور شود و این پول یک و نیم میلیارد دلار شروع به چرخش کثیف در کشور می‌کند و نهایتا تبدیل به یک منبع برای یک سری کار‌های غیرقانونی می‌شود. گزارشات آن هم موجود است و در حال رسیدگی در دادگاه است و مراجع امنیتی هم این را تصدیق می‌کنند.

وی تصریح کرد: با بخش اندکی از این پول یعنی حدود ۶ میلیارد تومان هفت تپه را خریداری می‌کند یعنی منشأ خرید هفت تپه همان ارزی است که از دولت گرفته است. زمانی که هفت تپه خریداری می‌شود مالک آن شروع به یکسری کار‌ها می‌کند که در امنیت استان و زندگی و معیشت کارکنان اختلال ایجاد می‌کند و باعث می‌شود که رسانه‌های بیگانه شروع به بمباران خبری در راستای اهداف نظام سلطه کنند.

نادری در ادامه سؤال خود از وزیر امور اقتصادی و دارایی اظهار داشت: هفت تپه حدود ۳۰ هزار هکتار زمین دارد، این مساحت چیزی غیر از کارخانجات، ماشین آلات و ادوات است که توسط دولت آقای روحانی به این ابر متهم ارزی (مالک شرکت هفت تپه) واگذار شده است.

وی افزود: این فرد البته یک شریک هم دارد که هر دو متولد ۶۷ و ۶۸ هستند، البته یک شریک هم دارد که در حال حاضر در زندان به سر می‌برد که این فرد در سال ۸۸ مطابق گزارشی که در منابع امنیتی وجود داشت، رابط مالی با جریان نفاق در خارج از کشور بوده است.

دولت محکم پشت ابرمتهم به فساد ایستاد
نادری بر همین اساس اضافه کرد: سه دستگاه نظارتی سازمان بازرسی کل کشور، دیوان محاسبات و سازمان خصوصی‌سازی گزارش دادند که این فرد اهلیت و صلاحیت ندارد و باید این خصوصی‌سازی لغو شود. این نامه صالحی رئیس معزول سازمان خصوصی سازی توسط آقای دژپسند است که به آقای جهانگیری معاون اول رئیس جمهور نوشته که ایشان اهلیت ندارد و قرارداد باید فسخ شود، اما گویی برای دولت این بحث ناموسی شده و محکم پشت این ابرمتهم به فساد ایستاده است و کارگران را اذیت می‌کند.

این نماینده مجلس یازدهم در بخش دوم از سخنانش خاطرنشان کرد: از مجمع نمایندگان استان خوزستان و نمایندگان فهیم خوزستان تشکر می‌کنم که همه آن‌ها پای این کار بودند و پای موضوع خلع ید مالک هفت تپه ایستاده‌اند.

وی ادامه داد: مطابق بررسی‌های ما در مجلس و ارزیابی‌های دیوان محاسبات و سازمان بازرسی و سازمان خصوصی‌سازی سه تخلف عمده در این بین اتفاق افتاده است.

نادری نحوه واگذاری شرکت هفت تپه، عدم اهلیت و صلاحیت مالک هفت تپه و همچنین عدم نظارت بر شیوه اداره شرکت هفت تپه پس از واگذاری را از جمله تخلفات محرزی خواند که توسط دستگاه‌های مذکور تخلف شناخته شده است.

شرکت ۲۴۰۰ میلیارد تومانی را ۶ میلیارد تومان فروختند
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: شرکتی با آن عظمت را واگذار کرده‌اند، ارزش واقعی آن ۲۴۰۰ میلیارد تومان بوده که همان موقع یعنی سال۹۴، ۲۹۰ میلیارد تومان قیمت‌گذاری کرده‌اند و آقایان دولتی مجدد آن‌ها ۲۵ درصد تخفیف دادند و نهایتا ۲۱۰ میلیارد تومان به ایشان دادند که نهایتا ۶ میلیارد تومان بیشتر پرداختی نداشته است.

وی ادامه داد: در باره عدم اهلیت مالک شرکت هفت تپه همین بس که به قدری ناکارآمد و ناتوان بوده و نتوانسته این شرکت را اداره کند که میزان تولید شکر که آن موقع ۶۰ هزار تن شکر سفید بوده اکنون به زیر ۲۰ هزار تن شکر زرد رسیده است که این شکر تازه باید تبدیل به شکر سفید شود که این نشان از عدم اهلیت دارد.

نادری همچنین یادآور شد: مالک شرکت هفت تپه نه اهلیت امنیتی دارد و نه اهلیت مدیریتی دارد. داشتن پول آن هم پولی با منشأ مشخص کثیف که ملاک قابل اتکایی نیست.

آقای دژپسند! صلاحیت وزارت ندارید

وی درباره عدم نظارت بر شیوه اداره شرکت هفت تپه نیز عنوان کرد: آقای دژپسند خیلی عجیب است. بنده شک کردم. یا شما قانون را نمی‌دانید یا اینجا گونه‌ای دیگر آن را بیان می‌کنید که در هر صورت شما صلاحیت وزارت اقتصاد را ندارید. شما می‌دانید در قانون خصوصی سازی آمده است و وزارت اقتصاد باید بر این روند نظارت کند و تولید نباید متوقف شود و کارگران نباید اخراج شود و روند نباید متوقف شود. این چه حرفی است که شما می‌زنید؟ و می‌گویید قوه قضائیه باید بررسی کند. شما طبق قانون موظف هستید.

وی اضافه کرد: بر اساس اظهارات منابع امنیتی استان در کشور و بر اساس مستندات موجود در این مدت این فرد متهم به فساد تقریبا هر سه چهار ماه که حقوق به کارگران داده، هر سه چهار ماه کارگران اعتراض کرده‌اند و تقریبا هیچ حقوقی در این چند سال بدون اعتراض پرداخت نشده است.

نادری همچنین خاطرنشان کرد: اشتغال را کاهش دادند و کارگران را تهدید می‌کنند و نکته جالب این است که همه این‌ها با پشتیبانی استاندار خوزستان صورت می‌گیرد. استاندار خوزستان که رئیس شورای تأمین استان هم هست، با امنیتی کردن فضا و جو هفت تپه و استان همیشه از این مالک فاقد اهلیت هفت تپه دفاع کرده، البته رابطه مالی همسر استاندار خوزستان با این متهم و ابر متهم در دادسرا رسیدگی شده و پرونده هنوز مفتوح است.

وی ادامه داد: آقایان دولتی! آقای دژپسند و آقای استاندار خوزستان! کارگر، حقوق ساده خود را می‌خواهد، چرا از متعرضان و ظالمان حقوق کارگران دفاع می‌کنید. در این ۷ سالی که دولت نئو لیبرال شما بر سر کار بوده، دولت به اصطلاح تدبیر و امید با این رویکرد غلط این قدر خون دل به دل کارگران کردند. چرا اینقدر به کارگران ظلم می‌کنید. همه این‌ها به کنار جواب خدا را چه می‌دهدی.

نادری بیان کرد:‌تابستان امسال که ورد کردیم چند نوبت و چند ماه به وزیر اقتصاد وقت دادیم تا این موضوع را حل کند. در شورای داور نشستند و گفتند تا آخر امسال این موضوع را حل می‌کنند و حتی گفتند تا آخر امسال به این مالک وقت میدهیم که با پیگیری ما رئیس سازمان خصوصی سازی نامه‌ای به شورای داوری زد و به صراحت اعلام که این مالک فاقد اهلیت است و باید واگذاری لغو شود. آقای دژپسند چه کار کردید. دو روز بعدت از آن شما همین رفیق۳۷ ساله خود را برکنار کردید؛ چراکه جرم او این بود که به شورای داوری نامه زده بود که باید این واگذاری لغو شود.

وی بیان کرد: آقای دژپسند به ما بگویید چه دستی در دولت است که از این متهم به فساد کلان حمایت می‌کند. این را برای ما بازگو کنید. چه کسانی مدافع سینه چاک آقای اسدبیگی در دولت هستند و چرا آقای جهانگیری و آقای آشنا شروع کردند علیه بنده، سید نظام الدین موسوی و علی خضریان و دیگران لجن پراکنی کردند و به ما توهین کردند. چه دست‌هایی در دولت است که از این متهم حمایت می‌کند. این را برای ما بازگو کند.

وی در بخش پایانی سخنانش گفت: ما مخالف خصوصی‌سازی نیستیم، آقای دژپسند یک تصویری را در مجلس ترسیم کرد که گویی یک مشت کمونیست ریختند که خصوصی‌سازی را با خاک یکسان کنند و این‌ها آدم‌هایی هستند که با خصوصی‌سازی و سیاست‌های اصل ۴۴ قانون اساسی مشکل دارند. نه آقا جان! ما مشکل نداریم، آقای دژپسند هدف از خصوصی‌سازی چیست؟

وی افزود: هدف از خصوصی سازی در درجه اول این است که تولید بالا برود، حال تولید بالا رفته است. در هفت تپه این اتفاق افتاده است. من تعجب می‌کنم از این نحوه حرف زدن شما. به ما انگ نزنید ما با فساد مخالفیم. ملت بزرگ و نمایندگان شریف ما با خصوصی سازی موافقیم در صورتی که خصوصی سازی بر روال خود پیش برود و مطابق اصل و سیاست‌های ۴۴ باشد. چه کسی گفته که ما با خصوصی‌سازی مخالفیم. ما با فساد و رانت مخالفیم که به یک جوان فاقد اهلیت و فاقد کارآمدی یک ابر شرکت را واگذار می‌کنید و این گونه همه را به خاک سیاه می‌کشاند و تبدیل به یک مسأله امنیتی می‌شود. رسانه‌های معاند را ببینید، چقدر در این سال‌ها علیه نظام جمهوری اسلامی ایران لجن پراکنی کردند. ما با این‌ها مخالفیم.

وی ادامه داد: شما هفت تپه را با دشت مغان مقایسه کنید. در دشت مغان نه اعتراض کارگری بود نه کاهش تولید و نه مشکل عدم اهلیت وجود داشت، افقط تخلف در واگذاری وجود داشت که هیأت واگذاری آن را لغو کرد و مورد رسیدگی تام و تمام قرار گرفت. چطور شرکت هفته تپه‌ای که یک ابرمتهم ارزی با اتهامات فساد و با یک شریکی که در سال ۸۸ طبق اعلام منابع امنیتی با سازمان مجاهدین خلق و منافقین ارتباط داشته از این فرد دفاع می‌کندی و یک شرکت را به او وگذار کردید و حاضر هم نیستید کوتاه بیایید.

وی بیان کرد: آقای دژپسند اگر این شرکت برای شما بود هم این گونه رفتار می‌کردیم. این بیت المال است. این فرد (مالک هفت تپه) معروف به سلطان رشوه است و هیچ حد و مرزی ندارد. از روزی که ما وارد مجلس شدیم چندین پیشنهاد به ما داده است که چه می‌خواهید، چقدر می‌خواهید و آن هم کجا و چگونه آن را تأمین می‌کنید. شما از این فرصت رشوه دارید حمایت می‌کنید. ظلم زیادی که این فرد به خانواده کارگران کرده است را چگونه جبران می‌کنید. تولید ملی را که متوقف شده است را چگونه جبران می‌کنید. سرمایه اجتماعی نظام جمهوری اسلامی که رفته چگونه بازمی‌گردانید. ۷ بانک در پرونده این آدم، متهم هستند و به طریق اولی بانک مرکزی هم متهم است کیف پر از سکه‌ای که این فرد به مدیرعامل بانک مرکزی داد، در دادگاه اثبات شده است. منشأ این پول ۱۲ هزار سکه در کوران ارزی و در بحران سکه از همین پولی که واگذار کردید خریداری کرده و این اخلال در نظام بانکی کشور است. آقای دژپسند این‌ها را پاسخ دهید.

وی بیان کرد: آقایان دولتی و مسئولانی که از یک ابرمتهم به فساد دفاع می‌کنیم از آه زن و بچه کارگران بترسید. این ظلم را متوقف کنید. البته مجلس هم که عصاره فضایل ملت است به شما اجازه نمی‌دهد. از تیر آه مظلوم ظالم امان نیابد؛ پیش از نشانه خیزد از دل فغان کمان را.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه مه 06, 2021 2:16 am


علی مطهری: اظهاراتم در مورد «ابراهیم یزدی»٬ «نهم دی» و «موضوع حصر» را دلیل ردصلاحیت اعلام کردند/ گفتند، نظرم خلاف نظر رهبری است

نایب رئیس مجلس دهم در واکنش به سخنان سخنگوی شورای نگهبان درباره رد صلاحیت‌اش تاکید کرد که این مطالب درست نیست و پیش‌تر نیز به آنها پاسخ داده است.

Image
به گزارش «انتخاب»، علی مطهری در گفت‌وگو با ایلنا، در واکنش به اظهارات عباسعلی کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان مبنی بر این که «دلیل رد صلاحیت آقای مطهری موضوعات اقتصادی نبوده است بلکه دلایل دیگری مطرح بوده که به خودشان گفته‌ایم. با یکی از اعضای شورای نگهبان صحبت کردند. از ایشان خواستیم اجازه دهند گفت‌وگوها با دوربین ثبت و ضبط شود، اما آقای مطهری اجازه ندادند. بهترین راه این بود که اجازه می‌دادند آن گفت و گو ضبط شود تا امروز شاهد این اختلافات نباشیم.» اظهار داشت: آقای کدخدایی پیش‌تر و در زمان انتخابات مجلس یازدهم نیز این مطالب را عیناً مطرح کرده بودند و من جواب ایشان را همان زمان دادم اما تعجب می‌کنم چرا دوباره این مطالب را بیان کرده‌اند.

وی افزود: زمانی که هیئت نظارت بر انتخابات مرا رد صلاحیت کرد، شورای نگهبان از بنده دعوت کرد که برای صحبت کردن به آنجا بروم. یکی از اعضای حقوقدان شورا و کارشناس پرونده در جلسه حضور داشتند. بعد از بحث‌های متفرقه خصوصا درباره نحوه بررسی صلاحیت‌ها، وارد موضوع شدیم. آن عضو حقوقدان سه نمونه از اظهارنظرهای من را مطرح کردند و نسبت به آنها اعتراض داشتند و من بر درستی هر سه مورد تأکید کردم.

نایب رئیس مجلس دهم ادامه داد: یکی از مطالبی که ایشان معتقد بودند که نباید می‌گفتم این بود که در نطق خود در مجلس نهم گفته بودم «نهم دی اگر موجب تفرقه شود دیگر یوم الله نیست بلکه یوم الشیطان است.» ایشان گفتند این خلاف نظر رهبری است. گفتم اولاً خلاف نظر ایشان نیست. ثانیا من نظر خودم را گفتم.

وی ادامه داد: مورد بعدی سخنی بود که درباره مرحوم ابراهیم یزدی گفته بودم که «ما با او برخورد خوبی نکردیم و به زندان انداختن آن پیرمرد کار درستی نبود.» آن عضو حقوقدان شورای نگهبان گفت «این موضوع را نباید مطرح می کردید، چرا که برخورد با آقای یزدی موضع نظام بوده است.» من پاسخ دادم که این موضع را قبول ندارم. موضوع دیگری که مطرح کردند مسئله رفع حصر خانگی بود. ایشان می‌گفت «چرا راجع به رفع حصر صحبت کرده‌ای؟ باید می گفتی پس از اطلاع از نظر رهبری نظر من عوض شد.» گفتم من نمی‌توانم دروغ بگویم.
مطهری یادآور شد: پس از این گفت‌و‌گو، عضو حقوقدان شورای نگهبان را مورد عتاب قرار دادم و گفتم «متأسفم که شما با چنین افکاری عضو شورای نگهبان هستید. حیف خون شهید مطهری که به زمین ریخت و من امروز این حرف‌ها را از شما می شنوم.» بعد بلند شدم و جلسه را ترک کردم.

وی تصریح کرد: اصلاً هیچ حرفی از این که فیلمبرداری انجام و گفت‌وگو ثبت و ضبط شود مطرح نبود. نمی‌دانم آقای کدخدایی این حرف‌ها را از کجا آورده‌اند.

نماینده پیشین مجلس گفت: فقط زمانی که از جلسه خارج شدم به من گفتند که آن طرف فضای مصاحبه فراهم است، اگر می خواهید، مصاحبه کنید که من نیازی به مصاحبه ندیدم و با خودم گفتم اگر مصاحبه کنم و شرح جلسه را بگویم برای شورای نگهبان گران تمام می‌شود. به هرحال دلایلی که به من گفتند همین‌ها بود و چیز دیگری به من نگفتند.

وی با بیان اینکه من هنوز سر در نیاورده‌ام که آقای کدخدایی این حرف‌ها را از کجا می زنند و در حالی که یک بار پاسخ داده‌ام بار دیگر آن را تکرار می‌کنند، گفت: عضو حقوقدانی که با من گفت‌وگو کرد آقای کدخدایی نبود و من نمی‌خواهم اسمی از او ببرم.

به گزارش «انتخاب»، علی مطهری در گفت‌وگو با ایلنا، در واکنش به اظهارات عباسعلی کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان مبنی بر این که «دلیل رد صلاحیت آقای مطهری موضوعات اقتصادی نبوده است بلکه دلایل دیگری مطرح بوده که به خودشان گفته‌ایم. با یکی از اعضای شورای نگهبان صحبت کردند. از ایشان خواستیم اجازه دهند گفت‌وگوها با دوربین ثبت و ضبط شود، اما آقای مطهری اجازه ندادند. بهترین راه این بود که اجازه می‌دادند آن گفت و گو ضبط شود تا امروز شاهد این اختلافات نباشیم.» اظهار داشت: آقای کدخدایی پیش‌تر و در زمان انتخابات مجلس یازدهم نیز این مطالب را عیناً مطرح کرده بودند و من جواب ایشان را همان زمان دادم اما تعجب می‌کنم چرا دوباره این مطالب را بیان کرده‌اند.

وی افزود: زمانی که هیئت نظارت بر انتخابات مرا رد صلاحیت کرد، شورای نگهبان از بنده دعوت کرد که برای صحبت کردن به آنجا بروم. یکی از اعضای حقوقدان شورا و کارشناس پرونده در جلسه حضور داشتند. بعد از بحث‌های متفرقه خصوصا درباره نحوه بررسی صلاحیت‌ها، وارد موضوع شدیم. آن عضو حقوقدان سه نمونه از اظهارنظرهای من را مطرح کردند و نسبت به آنها اعتراض داشتند و من بر درستی هر سه مورد تأکید کردم.

نایب رئیس مجلس دهم ادامه داد: یکی از مطالبی که ایشان معتقد بودند که نباید می‌گفتم این بود که در نطق خود در مجلس نهم گفته بودم «نهم دی اگر موجب تفرقه شود دیگر یوم الله نیست بلکه یوم الشیطان است.» ایشان گفتند این خلاف نظر رهبری است. گفتم اولاً خلاف نظر ایشان نیست. ثانیا من نظر خودم را گفتم.

وی ادامه داد: مورد بعدی سخنی بود که درباره مرحوم ابراهیم یزدی گفته بودم که «ما با او برخورد خوبی نکردیم و به زندان انداختن آن پیرمرد کار درستی نبود.» آن عضو حقوقدان شورای نگهبان گفت «این موضوع را نباید مطرح می کردید، چرا که برخورد با آقای یزدی موضع نظام بوده است.» من پاسخ دادم که این موضع را قبول ندارم. موضوع دیگری که مطرح کردند مسئله رفع حصر خانگی بود. ایشان می‌گفت «چرا راجع به رفع حصر صحبت کرده‌ای؟ باید می گفتی پس از اطلاع از نظر رهبری نظر من عوض شد.» گفتم من نمی‌توانم دروغ بگویم.
مطهری یادآور شد: پس از این گفت‌و‌گو، عضو حقوقدان شورای نگهبان را مورد عتاب قرار دادم و گفتم «متأسفم که شما با چنین افکاری عضو شورای نگهبان هستید. حیف خون شهید مطهری که به زمین ریخت و من امروز این حرف‌ها را از شما می شنوم.» بعد بلند شدم و جلسه را ترک کردم.

وی تصریح کرد: اصلاً هیچ حرفی از این که فیلمبرداری انجام و گفت‌وگو ثبت و ضبط شود مطرح نبود. نمی‌دانم آقای کدخدایی این حرف‌ها را از کجا آورده‌اند.
نماینده پیشین مجلس گفت: فقط زمانی که از جلسه خارج شدم به من گفتند که آن طرف فضای مصاحبه فراهم است، اگر می خواهید، مصاحبه کنید که من نیازی به مصاحبه ندیدم و با خودم گفتم اگر مصاحبه کنم و شرح جلسه را بگویم برای شورای نگهبان گران تمام می‌شود. به هرحال دلایلی که به من گفتند همین‌ها بود و چیز دیگری به من نگفتند.

وی با بیان اینکه من هنوز سر در نیاورده‌ام که آقای کدخدایی این حرف‌ها را از کجا می زنند و در حالی که یک بار پاسخ داده‌ام بار دیگر آن را تکرار می‌کنند، گفت: عضو حقوقدانی که با من گفت‌وگو کرد آقای کدخدایی نبود و من نمی‌خواهم اسمی از او ببرم.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

واتس آپ و تلگرام هرکدام بالای 47 میلیون عضو دارند

پستتوسط نبض زمان » جمعه مه 07, 2021 9:42 pm


واتس آپ و تلگرام هرکدام بالای 47 میلیون عضو دارند

روزنامه جوان (وابسته به سپاه) نوشته است
آمار کاربران تلگرام نشان می‌دهد که «فیلترینگ تأثیری در استفاده از این پیام‌رسان در بین ایرانیان نداشته و واتس ‌اپ با ۴۷ میلیون و ۷۰۰هزار کاربر در صدر پیام‌رسان‌های مورد استفاده ایرانیان است.
تلگرام با ۴۷ میلیون و ۲۵۰ هزار کاربر دومین پیام‌رسان مورد استفاده ایرانیان است.
و پیام ‌رسان "سروش" که با کمک سپاه برای رقابت با تلگرام راه اندازی شد تنها دو میلیون و ۸۰۰ هزار کاربر دارد.

روزنامه جوان سپس نتایج طرح پیشنهادی پولی شدن برخی فعالیت ها روی تلگرام اشاره کرده و نوشت: در صورت پولی‌شدن بخشی از تلگرام، ارز زیادی از کشور خارج می‌شود.

واقعا بايد جلو خروج ارز گرفته شود

اين رسانه ها توضيح نمي دهند كه كيفيت و كارايي و امنيت بيامرسان است كه سبب اقبال به آن مي شود
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

آقای مجلس! آقای صداوسیما! باور کنید قیامتی هم هست

پستتوسط نبض زمان » جمعه مه 07, 2021 9:50 pm

مسیح مهاجری: آقای مجلس! آقای صداوسیما! باور کنید قیامتی هم هست / هنر نیست که کسانی را که به کشور خدمت کرده‌اند ولی با آن‌ها اختلاف‌نظر داریم، با استفاده از امکانات رسانه ملی آماج حمله قرار دهیم / بعضی از نمایندگان با بداخلاقی تمام هرچه بخواهند علیه این و آن می‌گویند
این هنر نیست که آدم‌ها را با استفاده از امکانات رسانه ملی که متعلق به ملت است، آماج حملات بی‌انصافانه و خلاف اخلاق قرار دهیم و حتی درباره افراد شریف و خدمتگزار تا انگ و برچسب وابستگی به بیگانگان زدن و جاسوسی برای اجانب پیش برویم با این هدف که خود را حق به جانب و راه خود را صراط مستقیم جلوه دهیم.
Image
حجت الاسلام و المسلمین مسیح مهاجری در روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: اگر انقلاب اسلامي طبق تعريفي که امام خميني از آن به دست داده «انفجار نور» بود، بايد مظهر تجلي صفات الهي باشد، زيرا براساس آيه شريفه «اللهُ نُورُ السَّماواتِ وَالأَرْضِ...» خدا منبع و منشأ نور است.

يکي از بارزترين صفات الهي، تکريم انسان‌هاست. با اينکه انسان‌ها بندگان خدا و مخلوقات او هستند، خدا آنها را تکريم مي‌کند و در شأن آنها «وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ» را در کتاب آسماني خود ثبت نموده است. بي‌جهت نيست که خداي متعال بارزترين دليل موفقيت پيامبر خود در جلب قلب‌ها را نيز رفتار اخلاقمدارانه آن حضرت با مردم مي‌داند و با «اِنَّکَ لَعَلَی خُلُقٍ عَظیم» او را مي‌ستايد و مي‌فرمايد «وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ».

نتيجه اين مي‌شود که ما اگر دلسوز انقلاب اسلامي و نظام حکومتي برآمده از آن هستيم، بايد اخلاقمداري را محور اصلي برخوردهايمان به‌ويژه مسئولين اين نظام از صدر تا ذيل قرار دهيم. پيشاني تبليغاتي اين انقلاب و اين نظام نيز که رسانه ملي است، بايد آئينه اخلاق و انصاف باشد نه بي‌انصافي و بداخلاقي.

اين هنر نيست که آدم‌ها را با استفاده از امکانات رسانه ملي که متعلق به ملت است، آماج حملات بي‌انصافانه و خلاف اخلاق قرار دهيم و حتي درباره افراد شريف و خدمتگزار تا انگ و برچسب وابستگي به بيگانگان زدن و جاسوسي براي اجانب پيش برويم با اين هدف که خود را حق به جانب و راه خود را صراط مستقيم جلوه دهيم. صراط مستقيم آنست که پيامبر رفت و حتي با مشرکان مکه که آنهمه به آن حضرت جفا کرده بودند، با رأفت و رحمت برخورد کرد. اگر پيرو پيامبر رحمت هستيم، بايد با کساني که به اين انقلاب و اين نظام و اين کشور خدمت کرده‌اند ولي به هر دليل با آنها اختلاف‌نظر داريم و بعضي اقداماتشان را نمي‌پسنديم، به شيوه‌ پيامبر رفتار کنيم. از آنها در هر فرصتي انتقاد کنيم و ايرادهايمان به آنها را بگوئيم و هر قدر مايل هستيم درباره آنها روشنگري کنيم اما در حق آنها بي‌انصافي و بداخلاقي نکنيم. حتي حق آنهاست که در رسانه ملي به آنها فرصت دفاع از خودشان را هم بدهيم. ساير تريبون‌ها هم همينطور است. امام خميني مي‌فرمودند در مجلس اگر عليه کسي صحبتي شد بايد به او فرصت بدهند از خودش دفاع کند. ببينيد بعضي از نمايندگان از بلندگوي مجلس چگونه بي‌انصافانه و با بداخلاقي تمام هرچه بخواهند عليه اين و آن مي‌گويند!

باور کنيم قيامتي هست. باور کنيم که «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَراً يَرَهُ». کساني که اين وعده قرآني را باور دارند، از جاده انصاف و اخلاق منحرف نمي‌شوند.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط نبض زمان » جمعه مه 07, 2021 9:56 pm

محسن هاشمی: صداوسیما به سالگرد قربانیان تشییع جنازه کرمان، پرواز اوکراین و رحلت آیت الله هاشمی بی توجهی کرد / اگر فکر کنیم که با بایکوت و سانسور، جامعه یک موضوع را فراموش می‌کند یا با افراط در پرداختن به موضوعی، جامعه به سوی آن جذب می‌شود در اشتباهیم / با این افراط و تفریط‌ها فقط صداوسیما ضرر می‌کند؛ اعتماد مخاطب را از دست می‌دهند
رییس شورای شهر تهران در مراسم افتتاح بزرگراه شهید رستگار از بایکوت سالگرد قربانیان تشییع کرمان، شهدای پرواز اوکراین و نیز سالگرد درگذشت آیت الله هاشمی در صداوسیما انتقاد کرد.
Image

رییس شورای شهر تهران در مراسم افتتاح بزرگراه شهید رستگار از بایکوت سالگرد قربانیان تشییع کرمان، شهدای پرواز اوکراین و نیز سالگرد درگذشت آیت الله هاشمی در صداوسیما انتقاد کرد.

به گزارش «انتخاب»، محسن هاشمی گفت: امروز بیستم دیماه است و۱۶۸ سال قبل میرزا محمد تقی خان امیرکبیر که شاید بتوانیم ایشان را نخستین سردار سازندگی ایران جدید بنامیم در فین کاشان بشهادت رسید.

او افزود: افکار و گرایشهای توسعه گرایانه امیرکبیر باعث شد تا سیستم فاسد حکومت قاجاریه که اصلاحات وتوسعه امیرکبیر را تهدیدی برای منافع خود بشمار می آورند، رضایت ناصرالدین شاه را برای قتل وی جلب کنند و در فین کاشان این بزرگمرد ایران معاصر را بشهادت برسانند که یاد ایشان را گرامی می داریم.

هاشمی گفت: این پروژه، که به نام شهید بزرگوار کاظم نجفی رستگار نامگذاری شده است از دستاوردهای این دوره مدیریت شهری است که با وجود همه مشکلات و چالشهای بی سابقه ای که برای اقتصاد کشور ومدیریت شهری ایجاد شده، تکمیل و مورد استفاده مناطق کم برخوردار در جنوب تهران قرار می گیرد.

او افزود: شهید رستگار که از نسل اولیه فرماندهان دفاع مقدس و از یاران شهید چمران و سردار جاوید الاثر حاج احمد متوسلیان است، موسس و فرمانده تیپ سیدالشهدا محسوب می شد ، پس از آنکه مورد بی مهری قرار گرفت ، در آخرین روزهای سال ۱۳۶۳ در منطقه هورالهویزه به شهادت رسید. و پیکرش بعد از ۱۳ سال بازگشت و کمتر در رسانه ها و تبلیغات به اسم ایشان اشاره می شود.

هاشمی گفت: ایشان بهمراه همرزمان خود پس از عملیات خیبر با آیت الله هاشمی رفسنجانی بعنوان فرمانده جنگ دیدار صمیمانه ای داشتند و نظرات کارشناسی خود را مطرح کردند و نامه ای انتقادی نسبت به برخی عملکردها وتصمیمات نوشته بودند

او افزود: آقای هاشمی به مسئولان مروبطه منتقل کند، آیت الله هاشمی رفسنجانی به آنان توصیه کرد که نام خود را در پایان نامه ننویسند تا مورد فشار قرار نگیرند اما این عزیزان بخاطر اخلاص بالایی که داشتند، نپذیرفتند

هاشمی گفت: این بی مهری تنها مختص به این عزیزان نبود وشاهد بودیم که در روزهای اخیر که سالگرد قربانیان تشییع جنازه کرمان، شهدای پرواز اکراین و رحلت آیت الله هاشمی رفسنجانی بود از سوی رسانه ملی، این مناسبتها مورد بی توجهی قرار گرفت.

او افزود: اگر ما فکر کنیم که با بایکوت و سانسور وبی توجهی به موضوعی، جامعه آن را فراموش می کند و یا بالعکس با افراط در پرداختن به موضوعی جامعه به سوی آن جذب می شود در اشتباهیم.

هاشمی گفت: امروزه با وجود فضای مجازی وآگاهی افکار عمومی مردم از مسئولان در دسترسی به اطلاعات عقب تر نیستند و چه بسا نسل جوان جلوتر نیز هست.

او افزود: با این افراط وتفریط ها فقط صداوسیما ضرر می کند و اعتماد وتوجه مخاطب را از دست می دهد و نفع آن به رسانه های بیگانه می رسد.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

حرف نزدن براى مسؤولان گاهي اوقات چيز خوبي است

پستتوسط نبض زمان » دوشنبه مه 17, 2021 11:12 am

حرف نزدن براى مسؤولان گاهي اوقات چيز خوبي است = اگر بنا شد حرف بزنند يك نفر جيزفهم حرف بزند نه چپ راست گفتن و نهايتا خودزني

https://www.bbc.com/persian/iran-features-55452840
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

گفت و گوی زیر را با آقاى دكتر علی مطهری نماینده سابق مجلس

پستتوسط نبض زمان » يکشنبه ژوئن 06, 2021 9:26 am

روزنامه همشهری گفت و گوی زیر را با آقاى دكتر علی مطهری نماینده سابق مجلس انجام داده است که در ادامه آن را می‌خوانید:
نكات و نظرات مفيد بسيار دارد

https://fararu.com/fa/news/471961/%D8%B ... 9%86%D8%AF
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

وزیر ارتباطات ایران احضار و با قرار التزام آزاد شد

پستتوسط نبض زمان » دوشنبه ژوئن 07, 2021 12:10 am

وزیر ارتباطات ایران احضار و با قرار التزام آزاد شد


محمدجواد آذری جهرمی، وزیر ارتباطات و فن‌آوری ایران ، امروز در دادسرای فرهنگ و رسانه حاضر شد و به پرسش‌های بازپرس در خصوص اتهامات مطرح شده علیه وی پاسخ داد.
رسانه‌های ایران خبر داده‌اند که آقای آذری جهرمی پس از پاسخ به پرسش‌های دادستان با "قرار التزام" آزاد شد و به محل کارش بازگشت.

"قرار التزام به حضور با تعیین وجه التزام"، یکی از قرارهای تامین کیفری و به نسبتا سبک است که با هدف دسترسی به متهم، جلوگیری از فرار یا پیشگیری از تبانی و امحای آثار و ادله جرم صادر می‌شود.

صبح امروز خبری مبنی بر احضار وزیر ارتباطات به دلیل "استنکاف از اجرای اوامر قضایی در خصوص فیلتر کردن اینستاگرام" منتشر شده بود.

اما دادسرای عمومی و انقلاب تهران در بیانیه‌ای اعلام کرد این تنها مورد اتهامی وزیر ارتباطات نیست و "پرونده قضایی آذری جهرمی با شکایت تعداد زیادی از اشخاص حقیقی و حقوقی تشکیل شده که در متن تقطیع شده منتشره اغلب این موارد اتهامی حذف شده است."

دادسرای عمومی و انقلاب تهران از ارائه جزییات پرونده خودداری کرد.

متن دفاعیه آقای آذری جهرمی که رسانه‌های ایران منتشر کرده‌اند
با این حال، رسانه‌های ایران متن تصویری از دفاعیه آقای آذری جهرمی را هم منتشر کرده‌اند.

در بخشی از متن دفاعیه آذری جهرمی او در پاسخ به اتهام خودداری از فیلتر کردن اینستاگرام که به درخواست دادسرای عمومی و انقلاب استان فارس و با دستور دادستان وقت بوده، نوشته است

"در هیچ قانونی وزیر ارتباطات مسئول اجرای دستور قضایی پالایش نیست."

بنابر برگه‌های بازپرسی منتشر شده، آقای آذری جهرمی با اتهامات دیگری هم مواجه است از جمله "اجرای نکردن مصوبات شورای عالی فضای مجازی از جمله مصوبه سال ۹۱ شورا در مورد انسداد فیلترشکن‌ها و VPN و همچنین مصوبه حمایت از پیام‌رسان‌های بومی".

یکی دیگر از اتهامات آقای آذری جهرمی خودداری از اجرای ابلاغیه رییس مرکز ملی فضای مجازی در خصوص "کاهش پهنای باند بین‌الملل و محدود ساختن پیام‌رسان‌های خارجی" بوده است.‎

Image
یکی دیگر از شاکیان آقای جهرمی، سازمان صدا و سیما است که به خاطر بازپس‌گیری فرکانس‌های باند ۷۰۰ و ۸۰۰ از او شکایت کرده بود.
موضوع فیلتر کردن اینستاگرام و شبکه‌های مجازی بارها در ایران مطرح شده‌است.
در همین زمینه وزیر ارتباطات برای پاسخگویی به سوالات نمایندگان مجلس چندین بار به مجلس رفته بود.
پشتر شماری از نمایندگان مجلس یازدهم بارها گفته بودند که "به جد دنبال فیلتر کردن اینستاگرام" هستند.‎

ویدیو / پخش اظهارات سانسور شده سردار سلیمانی درباره آیت الله هاشمی در مراسم معرفی طرح برتر یادمان سرباز وطن:
کمتر مرجع تقلیدی مانند آیت الله هاشمی، این اندازه عمر با برکت داشت / ‏هاشمی نه فقط برای ایران که به گردن جهان اسلام حق بزرگی دارد / او مشاور مجانی همه مبارزان دنیا بود.
https://www.entekhab.ir/files/fa/news/1 ... 86_358.mp4
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

لزوم ندادن ارز 4200توماني به سودجويان و دادن آن بطور مستقيم

پستتوسط نبض زمان » چهارشنبه ژوئن 09, 2021 9:37 pm


لزوم ندادن ارز 4200توماني به سودجويان و دادن آن بطور مستقيم به مردم


https://www.farsnews.ir/news/1399110500 ... 8%B3%D8%AF
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

رئيس جمهور ايران: من را احضار کنید نه وزیرم را

پستتوسط نبض زمان » شنبه ژوئن 12, 2021 9:31 am

رئيس جمهور ايران: من را احضار کنید نه وزیرم را


https://ir.sputniknews.com/politics/202 ... %B1%D8%A7/
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

مصاحبه با دكتر علي مطهري

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژوئن 17, 2021 6:12 pm

مصاحبه با دكتر علي مطهري

https://aftabnews.ir/fa/news/693002/%D9 ... 8%B4%D8%AF
مطالب مفيد بسيار دارد از جمله
شرح موفقيتها و ناكارآمديهاي دولتهاى بعد انقلاب تا كنون

مى شود گفت تجسم مرحوم بدرش است
و آراء شهيد مطهري را از آن عالم نقل مي كند
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

'هر ایرانی یک تلویزیون اینترنتی' انحصار صداوسیما را زیر سئوا

پستتوسط نبض زمان » يکشنبه سپتامبر 19, 2021 9:40 am

'هر ایرانی یک تلویزیون اینترنتی' انحصار صداوسیما را زیر سئوال می‌برد

https://www.bbc.com/persian/iran-features-53291101
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » چهارشنبه دسامبر 07, 2022 10:49 pm

علی مطهری برای انتخابات ۱۴۰۰ اعلام کاندیداتوری کرد



https://www.entekhab.ir/fa/news/604182/

به گزارش «انتخاب» به نقل از خبرگزاری ها، علی مطهری، نماینده سابق مجلس برای حضور در رقابت های انتخاباتی ریاست جمهوری ۱۴۰۰ اعلام کاندیداتوری کرد.

او گفت: من با توجه به شرایط داخلی و خارجی کشور احساس کردم باید وارد این میدان شوم و تصمیم گرفتم نامزدی خود برای انتخابات را اعلام کنم. برای انسانی که برای انجام وظیفه به میدان آمده باشد شکست معنی ندارد. هر اتفاقی بیافتد برای ما خوشایند است. من صرفا احساس کردم در اینجا کسی مثل من باید وارد شود. به خدا توکل می کنیم و هر چیزی که پیش آید خوب است.

مطهری در پاسخ به پرسشی درباره رایزنی با شورای نگهبان جهت تایید صلاحیتش پس از عدم احراز صلاحیت در انتخابات ۱۳۹۸ گفت: رایزنی نداشتم با شورای نگهبان اما دلیلی برای رد صلاحیت خودم نمی بینم. هیچ تلاشی برای رایزنی نکردم. نمی دانم در آن دوران چه شرایطی بود اما دلیلی برای رد صلاحیتم نمی بینم.

پیش از این سردار دهقان وزیر سابق دفاع و مصطفی کواکبیان دبیرکل حزب مردم سالاری نیز از جمله افرادی هستند که رسما اعلام کاندیداتوری کرده اند.

همچنین از افرادی مانند محمدباقر قالیباف رییس مجلس شورای اسلامی و ابراهیم رییسی رییس قوه قضاییه، محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه، آذری جهرمی وزیر ارتباطات ، سعید محمد فرمانده قرارگاه خاتم الانبیا و ... به عنوان کاندیداهای احتمالی یاد می شود.
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » چهارشنبه دسامبر 07, 2022 11:56 pm

دكتر تركان وزير دفاع اسبق:


  شورای نگهبان در ۸۸ بی طرف نبود / یکی از اعضای شورای نگهبان با احمدی نژاد
به امجیده رفته بود / اتفاقات ۸۸ تقصیر شورای نگهبان بود / موتورسواران
امروز لباس شخصی‌های دیروز هستند / می‌گویند آن‌ها باید انتخاب کنند و مردم
رای بدهند


  مثلا پول می‌دهند و یک کاندیدا رای می‌آورد. بعد می‌آیند سراغش و می‌گویند
من همان هستم که آنجا چک تقدیم کردم. پس انتظاراتی دارد. انتظاراتش شروع
می‌شود. نماینده خودش در دوران کاندیداتوری رقابت‌هایی دارد. مثلا از آموزش
و پرورش می‌خواهد برایش در فلان مدرسه سخنرانی بگذارد. رئیس آموزش و پرورش
هم گاهی می‌گوید نه نمی‌توانم این کار را بکنم. خب اگر این کار را نکرد،
بعد از اینکه این نماینده رای آورد حالا با این رئیس آموزش و پرورش یا
شهرستان چه کار می‌کند؟ در فیها خالدونش یک چیز پیدا می‌کند که این آدم
باید عوض شود. وزیر را تحت فشار می‌گذارد، زمین و زمان را به هم می‌ریزد،
که آن آدم که در دوران انتخابات یار غارش نبوده را بردارد. پس بعضی وقت‌ها
انگیزه تسویه حساب‌های انتخاباتی است. بعضی وقت‌ها اقدام جبرانی است برای
محبت‌هایی که دوران کاندیداتوری با چک انجام داده‌اند. بالاخره هر
نماینده‌ای یک سری آشنا و دوست دارد، می‌گوید اینها را سر پست‌هایی بگذارید
که در حوزه انتخابیه من است. معمولا هم علاقه‌مند هستند در پست‌هایی که
کارهای بازرگانی و پولی و مالی دارد یکی را بگذارند. حالا این نسبتی با او
دارد یا در ستادش بوده یا پوستر چسبانده فشار می‌آورد که این را باید
بگذارید. اینها که می‌گویم روی هوا نمی‌گویم. من نامه‌هایشان را دارم   
    
ترکان: اسمش باجگیری نیست. اسمش رشوه‌خواری دولتی است.
  انتخاب: مثلا اگر به شما پیشنهادی می‌دادند و قبول نمی‌کردید چه می‌کردند.

ترکان: از فردا بداخلاقی می‌کردند. یعنی شما می‌شوید آدم بده...

انتخاب: یعنی مثلا سعی می‌کردند شما را احضار کنند که نمی‌توانستند.

ترکان: نه مثلا یک خرده سر به سر می‌گذاشتند. مثلا لایحه‌ای که می‌فرستی
منطقه آزاد مهران، منطقه آزاد اینچه‌برون، منطقه آزاد زابل، منطقه آزاد
جاسک را تصویب کن، این را هشت سال نگه داشتند تا دولت روحانی پایان یافت و
تصویب نکردند.
  ترکان: در مورد این قضیه نظری دارم که برای برخی از دوستان قدری تلخ و
آزاردهنده است. من فکر می‌کنم اگر کسی از تیر بالا رفت و پوستر چسباند،
پاداشش این نیست که در پست دولتی بگذاریمش. انتخابات دادوستد نیست. که هرکس
در انتخابات کمکی کرد باید در مقابلش قدردانی کنیم و پست تقدیمش کنیم. ما
به عنوان تصیم‌گیرنده برای انتصاب باید دنبال بهترین‌ها برویم. 

ترکان: مشابه آنچه در دنیا متعارف است در ایران هیچ حزبی را نمی‌توانیم
بگوییم که در قواره‌هایی است که در جاهای دیگر دنیا وجود دارد. حزب‌های ما
با انتخابات متولد می‌شوند، بعد از انتخابات هم به کما می‌روند. تا
انتخابات بعدی از کما درمی‌آیند، دوباره تکاپو می‌کنند و دوباره به کما
می‌روند. این مدل که جای دیگر دنیا مدل مشابه ندارد.

دکتر نیلی در گزارش خودش می‌گوید تمام دوره آقای احمدی‌نژاد 26 هزار شغل خلق شده.

انتخاب: ایشان مدعی بود هشت میلیون شغل خلق شده.

ترکان: بالاخره آمار و ارقام به دستور من و شما بالا و پایین نمی‌رود و
در مرکز آمار ایران مشخص است. دکتر نیلی هم این گزارش را منتشر کرده و کسی
یواشکی چیزی نگفته.

انتخاب: فرمودید 26 هزار شغل؟

ترکان: بله. چون شغل ایجاد شده و از بین رفته. خالص شغل ایجاد شده 26 هزار تاست. 


  الان سنگ‌کار روزی 300 هزار تومان است، گچ‌کار روزی 250 هزار تومان، اگر
لوله‌کش و سیم کش خوب پیدا کنیم خیلی باید پول بدهیم. اما مهندس است که
برای ماهی دو میلیون تومان التماس می‌کند. چرا؟ چون چیزی که نیاز داشتیم
تربیت نکردیم. یک عده را اتوماتیک روی اتوپایلوت همینطور بیرون می‌دهیم
بدون اینکه معلوم باشد در بازار کار برایش چه داریم. آموزش و پرورش هم
همینطور است. بنابراین باید نظاماتمان را طوری کنیم که اینها به شغل برسند.
یکی از اشکالات این است که باید در تقاضای بازار تجدیدنظر کنیم. تقاضای
بازار یک روز اینطور بوده الان عوض شده. برای مشاغل حرفه‌ای چند برابر
مشاغل مدرکی پول می‌دهند. باید هدایت کنیم به این سمت. اما ارزش‌هایی که در
ذهنمان جای گرفته به این سمت نیست. اگر برای دختر شما یک خواستگار بیاید
بگویند نقاش ساختمان است بیشتر استقبال می‌کنید یا یک نفر که بگویند لیسانس
میکروبیولوژی دارد اما فعلا بیکار است. بالاخره چه کار کنیم؟ شما از نظر
فکری طوری تربیت شده‌اید که می‌گویید آن که لیسانس میکروبیولوژی است خیلی
بااهمیت است و نقاش ساختمان به نظرتان کم‌‌اهمیت است. در حالی که او درآمد و
زندگی دارد و این ندارد. اینها نیاز به بازنگری دارد. عیبی هم ندارد همه
باید هر ازچندگاهی مسائلشان را بازنگری کنند. 

ترکان: اگر یکدست شدن خاطره احمدی‌نژاد است به این معنی است که کسی
اشتباهات رئیس‌جمهور را به او نگوید. معنایش این است که رئیس‌جمهور
مطلق‌العنان باشد، 800 میلیارد دلار را به باد بدهد و کسی نگوید خرت به
چند. این به معنای یکدست شدن است؟ یا اینکه باید حساب و کتاب و رسیسدگی و
دقت و سختگیری باشد.

https://www.entekhab.ir/fa/news/603894/


اقاى تركان در شناخت سيستم و افراد حكومت تشخيصش مفيد ست
لابلاب مصاحبه اش مطالب مفيد و قابل استفاده هست
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » پنج شنبه دسامبر 08, 2022 11:02 pm

سردار دهقان: آنقدر باید شجاع باشیم که
واقعیت را انکار نکنیم


برنامه های موشکی که در سال ۷۹ در کشور کلید خورد اما ناتمام ماند و در
دوره اول ریاست جمهوری روحانی با حمایت رییس جمهوری احیا شد و کشور به
توسعه دفاعی بالایی دست یافت.

وزیر پیشین دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح با بیان اینکه برخی در داخل کشور
ادعا می کنند که دولت تدبیر و امید در خلال برنامه برجام درصدد از بین بردن
توان موشکی کشور بوده است، گفت : برخلاف این ادعاها در این دولت توان
نظامی کشور ارتقا یافت.

مشاور فرماندهی کل قوا افزود:

اصل توافق برجام حرکت خوبی بود و این توافق بدون نظر و نگاه نظام اسلامی
و رهبری انقلاب نبود اما مشکل در اجرای برجام امروز صحبت اصلی است.

سردار دهقان با بیان اینکه نباید برخی مسوولان کارهای خوب را به خود و مشکلات را به دیگران نسبت دهند،

چرا استاندار یا رییس اداره جهاد کشاورزی به صف مرغ نمی رود ؟ چرا رییس دادگستری وضعیت خانواده زندانی را بررسی نمی کند؟


وی با با گلایه برخی گفتارهای تخریبی در خصوص دولت ها بیان داشت: چرا به جای اینکه تخریب و نابود کنیم دنبال اصلاح نیستیم .

سردار دهقان گفت : افرادی که سرکار آمدند به اندازه توانایی و استعداد فکری خود برای کشور کار کردند .

https://www.entekhab.ir/fa/news/605216/
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » پنج شنبه دسامبر 08, 2022 11:13 pm

خبر انلاین - علی مطهری: اگر رابطه با آمریکا به نفع انقلاب است، باید اینکار را بکنیم /باید روابط خارجی را اصلاح کنیم.


کد خبر 1491830

https://www.khabaronline.ir/news/1491830

علی مطهری می گوید: اگر رابطه با آمریکا برای کشور و مردم منفعت دارد خب این کار را انجام دهیم. باید عاقلانه فکر کنیم.

علی مطهری، نماینده ادوار مجلس که رسما برای حضور در انتخابات 1400 اعلام آمادگی کرده است چه نگاهی به رابطه با آمریکا دارد؟، آیا نگاه علی مطهری به سیاست تغییر کرده است؟ سوالاتی که او با حضور در کافه خبر خبرگزاری خبرآنلاین به آن پاسخ داد.
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » پنج شنبه دسامبر 08, 2022 11:48 pm


تغيير ماهيت وزارت ارشاد به وزارت اضلال و كمراهي:
نمونه اى از انحرافات شبكه سيماى خانكي / هالیوود هم به این سریال مجوز نمی‌دهد
تلويزيون هم از اين رويه دور نيست

https://www.entekhab.ir/fa/news/605447/ ... 9%87%D8%AF


علیرضا پورصباغ کارشناس و منتقد سینما در خصوص سریال‌های نمایش خانگی گفت: سریال قورباغه یکی از خشن‌ترین سریال‌های تاریخ تولیدات نمایشی است که مشخص نیست این میزان از خشونت و نشان دادن مکرر آن، چگونه مجوز نمایش گرفته است؟


وی توضیح داد: موسیقی ریتمیکی که در پس زمینه صدا‌های اصلی سریال پخش می‌شود، در مسیر القای همان خشونت است. هدف سریال قورباغه رونمایی از خشونت آشکار نیست، قصد سازندگان پمپاژ خشونت و نهادینه کردن آن در ناخودآگاه مخاطب است.

در سکانسی از این سریال نوری (نوید محمد زاده) هدفون را روی سر خواهرش می‌گذارد و با دو نفر دیگر از همراهانش اقدام به قتل پدرش می‌کند و دخترک خردسال از آینه خودرویی که داخل آن سوار است، نحوه کشته شدن پدرش را تماشا می‌کند. سازنده کاملا حرفه‌ای با جزئیات خشونت را بزک می‌کند. چنین صحنه ملتهبی توسط کمپانی‌های هالیوودی هم ممیزی می‌شود، من از سانسور دفاع نمی‌کنم و نمی‌خواهم از این عبارت استفاده کنم، اما ممیزی، یعنی ممانعت از القاء ناهنجاری‌هایی که با جامعه ما نسبتی ندارد. پمپاژ تصاویری اینچنین خشن، هیچ سنخیتی با فرهنگ عامه ایرانی ما ندارد.

پورصباغ در ادامه افزود: در حالیکه قورباغه در قسمت اول پلیس کشی را طبیعی جلوه می‌دهد، سریال «ممنوعه» اجرای عدالت با اسلحه را عادی سازی می‌کند.

وی تصریح کرد: من الگوی قطعی برای ممانعت از نمایش خشونت ارائه نمی‌کنم، چراکه یکی از وجوه جذاب درام خشونت است، اما سوال اینجاست که این میزان از خشونت به درستی کارگردانی شده و به تصویر کشیده شده است یا خیر؟ قطعا فیلم هشت نفرت‌انگیز خشن‌تر از سریال قورباغه است و این فیلم از سیمای ملی پخش می‌شود، اما خشونت هشت‌نفرت‌انگیز هیچ القا و انجام خشونت در ناخودآگاه مخاطب را تبدیل به غریزه لذت‌جویانه نمی‌کند.

این کارشناس با انتقاد از وزارت ارشاد و سازمان سینمایی گفت: علی رغم نامه‌نگاری‌های فراوانی که از جهات مختلف برای ممیزی دقیق سریال به وزارت ارشاد ارسال شد، چگونه هیچگونه نظارتی بر این سریال شکل اعمال نشد، لیست ممیزی‌های وزارت ارشاد، یک هجویه مل بروکسی و پارودی به شدت مضحک است. حتی شنیدم که توصیه شد کاراکتر پلیسی که در قسمت اول سریال در نریشن تبدیل به مواد فروش شود و با دوبله این ماهیت این کاراکتر تغییر کند، اما وظیفه وزارت ارشاد، گویا تغییر کرده و صیانت از حقوق سلبریتی‌ها، اولی‌تر از صیانت فرهنگ عامه ایرانی است. تعجب می‌کنم یکی از مقامات عالی وزارت ارشاد در مکاتباتی صیانت از حقوق سلبریتی‌ها محترم از اجرای وظایف وزارت ارشاد برشمرده‌اند. آیا وزارت موظف به صیانت از قوانین و موازین نظارت بر محصول است یا دلخور نشدن چهره‌های کشور برایش مهم است؟

وی بیان کرد: در محصولات آمریکایی که خشونت را به درستی تصویر می‌کنند، آسیب شناسی خشونت به صورت نامحسوس بخشی از محتوای اثر را دربرمی‌گیرد. عالی‌ترین مقام وزارت ارشاد خود را موظف به صیانت از سلبریتی‌ها می‌داند یا صیانت از فرهنگ ایرانی؟!

این کارشناس در پایان گفت: سازمان سینمایی و وزارت ارشاد سیستم درجه بندی را با موفقیت نتوانست اجرا کند و با موانع قانونی از سوی دیوان عدالت اداری مواجه شد و در نتیجه درجه‌بندی را در سامانه‌های استریم ما رعایت نمی‌شود. برای کاربران سامانه‌های توزیع تولیدات نمایشی ما رده‌بندی دسترسی لحاظ نشده و طبیعتا اگر کودک ده سال با چنین پمپاژ خشونتی در تولیدات شبکه نمایش خانگی مواجه شود، این خشونت در زیست فرد تاثیرات مخربی خواهد داشت.

پورصباغ بدون اشاره به یکی از سریال‌های نمایش خانگی گفت: پایان این سریال‌ها هیچ جای امیدی برای مخاطب باقی نمی‌گذارد. در یکی از سریال‌های شبکه نمایش خانگی می‌بینیم که فساد به شکل سیستماتیک وجود دارد و ماموران و موظفان مبارزه با این فساد مستاصل هستند!

پورصباغ گریزی هم به توزیع سریال‌های ترکی در سامانه‌های وی او دی زد و گفت: چرا وی او دی‌ها سریال‌های ترکی که هیچ نسبتی با فرهنگ ما ندارد را پخش می‌کنند؟ همین امر باعث شده خروجی شورای مصوب کننده سریال‌های سامانه اینترنتی تماشای فیلم و سریال با حضور افرادی نظیر آقایان مهدی روشن روان، احسان عبدی‌پور، میثم نورانی، فقط تولیداتی شبیه به همین سریال‌های ترکی است و هیچ رسانه‌ای جرات پرسش این سوال را ندارد و هیچ کمکی به بهبود این شرایط نمی‌کنند.

وی همچنین بیان کرد: از مسئولین ساترا سوال می‌کنم این نهاد موظف بر نظارت کیفیت محصولات است، اما همین کار را که نمی‌تواند به درستی انجام دهد، هزینه اشتراک‌ها را هم نمی‌تواند مهار کند. چرا هزینه اشتراک نت فیلیکس از سامانه‌های داخلی فقط ۵ هزار تومان بیشتر است.

شهرام خرازی‌ها کارشناس ارشد رسانه و منتقد سینما گفت: خشونت موجود در سریال‌های شبکه نمایش خانگی در حد همان خشونتی است که در سینما و تلویزیون ایران عرضه می‌شود. ممکن است در بعضی موارد دوز این خشونت در سریال‌های شبکه نمایش خانگی مثل قورباغه افزایش داشته باشد، اما در نهایت اگر برآیند کلی محصولات این شبکه را در نظر بگیریم، تفاوت چندانی بین شبکه نمایش خانگی با سیما و سینما ملاحظه نمی‌شود. خشونت به هر حال از دیر باز تا کنون یک عامل جذابیت و فروش برای محصولات هنری محسوب شده و همچنان هم این نقش کلیدی را در تمام کشور‌های تولید کننده محصولات تصویری و نمایشی بر عهده دارد.

وی در پایان اضافه کرد: صورت ظاهری قضیه این است که خشونت امری نکوهیده و مذموم است، اما در باطن و عمل، مردم واقعا خشونت را دوست دارند. استقبال ایشان از فیلم‌ها و سریال‌های خشن خود بهترین گواه بر این ادعاست. گرایش کارگردان‌های ایرانی به طرح موضوعاتی مثل شوخی‌های جنسی، خشونت و خودکشی در آثار خود، عجیب نیست. این گرایش در همه کشور‌ها دیده می‌شود و خاص کشور ما نیست، زیرا این موضوعات خواست مردم است و مشتری دارند.

باشگاه خبرنگاران جوان
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » جمعه دسامبر 09, 2022 12:23 am

مجمع تشخیص یا «بی‌تشخیص»؟!

http://www.ensafnews.com/285436/

حجت‌الاسلام احمد حیدری در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «مجمع تشخیص یا «بی‌تشخیص»؟!» درباره‌ی عدم تصمیم‌گیری مجمع تشخیص مصلحت نظام پیرامون دو لایحه باقی‌مانده از لوایح مربوط به اف.ای.تی.اف نوشت:

دولت جمهوری اسلامی در راستای منافع و مصالح ملّی، لوایح چهارگانه fatf را چند سال پیش بعد از بحث و بررسی کارشناسانه، تدوین و برای تصویب به مجلس فرستاد. مجلس دهم هم حدود 3 سال پیش بعد از بحث و بررسی کارشناسانه، آنها را تصویب و به شورای نگهبان فرستاد. امام در آخرین وصایای خود به شورای نگهبان فرمود: «تذكرى پدرانه به اعضاى عزيز شوراى نگهبان مى‏دهم كه خودشان قبل از اين گيرها، مصلحت نظام را در نظر بگيرند، چرا كه يكى از مسائل بسيار مهم در دنياى پر آشوب كنونى نقش زمان و مكان در اجتهاد و نوع تصميم‏‌گيری‌ها است. حكومت فلسفه عملىِ‏ برخورد با شرك و كفر و معضلات داخلى و خارجى را تعيين مى‏‌كند… شما در عين اينكه بايد تمام توان خودتان را بگذاريد كه خلاف شرعى صورت نگيرد – و خدا آن روز را نياورد – بايد تمام سعى خودتان را بنماييد كه خداى ناكرده اسلام در پيچ و خم‌هاى اقتصادى، نظامى، اجتماعى و سياسى، متهم به عدم قدرت اداره جهان نگردد» (صحیفه امام 21/217)

متأسفانه شورای نگهبان بدون توجه به این توصیه امام راحل، دو لایحه از آنها را مغایر شرع و قانون اساسی تشخیص داد و به مجلس بازگرداند در حالی که اگر در این مورد و موارد فراوان دیگر به مصلحت اسلام و نظام توجه می‌کرد، این همه به اشکال برنمی‌خوردیم.

نهایتاً بیش از دو سال پیش به جهت اصرار مجلس بر مصوبه خود، به مجمع تشخیص مصلحت رفت و این مجمع در باره آن بحث و بررسی کرد. در بهمن سال گذشته مهلت رسیدگی در مجمع به پایان رسید بدون این که این مجمع بتواند وظیفه قانونی خود را انجام داده و «مطابق مصلحت بودن یا نبودن» این لوایح را اعلام کند و بعد از آن مدت طولانی و با صرف هزینه‌ای هنگفت، دبیر مجمع اعلام می‌کرد: «زمان بررسی لوایح پالرمو و CFT در مجمع تشخیص مصلحت نظام سپری شده و از نظر آیین‌نامه، وقتی زمان تمام شود، نظر شورای نگهبان درباره لوایح، مُحَکِّم است».

مگر غیر این است که دولت و مجلس با همه پشتوانه کارشناسی تشخیص داده‌اند که اجرای این دو قانون به مصلحت نظام و مردم است؟ و مگر وظیفه مجمع این نیست که نظر مجلس و دولت در مطابق مصلحت بودن را تأیید یا ردّ کند؟ اگر قرار بود بعد از این مدت طولانی و با صرف این هزینه هنگفت، در نهایت مجمع اعلام کند چون مهلتمان برای رسیدگی تمام شده و به نظری نرسیده‌ایم، نظر شورای نگهبان حاکم است و این دو لایحه ردّ می‌شود، پس چرا از همان اول نظر شورای نگهبان حاکم نباشد؟ و چرا از صرف این همه هزینه مادی و معنوی و… خودداری نشود؟!

آیا معنای این اقدام مجمع علاوه بر بی‌خاصیت بودن خودش، این نیست که مصلحت اندیشی دولت و مجلس برای نظام و اداره کشور لازم نیست؟ آیا به واقع در این مدت بسیار طولانی، مجمع فرصت و امکان رسیدگی و اعلام نظر نداشت؟ یا شجاعت تصمیم گیری و اعلام نظر نداشت؟ به نظر می‌رسد کانون‌های قدرتمندی مخالف تصویب این دو لایحه هستند و مجمع شجاعت اعلام نظر خلاف خواست آنان و تأیید این دو لایحه و همچنین شجاعت اعلام مردود بودن این دو لایحه و پذیرش عواقب سنگین ردّ آن دو را نداشت! که هر کدام که باشد، فاجعه است!

وقتی مجمعی از استخوان خردکرده‌های نظام، سران قوا و مصلحت شناسان‌اند، نتوانند در مورد لایحه‌ای تصمیم بگیرند یا شجاعت ابراز و اعلام تصمیم خود را نداشته باشند، چرا باید چنین مجمعی وجود داشته باشد؟! تا به حال از بی‌خاصیت شدن مجلس می‌نالیدیم حالا بی‌خاصیت شدن مجمع تشخیص هم بدان اضافه می‌شود! این تذهبون؟

اخیرا با توجه به عواقب سنگین عدم تصویب این لوایح و با تلاش دوباره دولت، ظاهرا بعضی اعضای مخالف، در مخالفت سست شده‌اند و انتظار می‌رود این لوایح که هر ساعت تأخیر در تصویب آنها هزینه سنگینی بر دوش مردم دارد، آن را تصویب کنند ولی ظاهرا هنوز اعضای این مجمع مردّدانه منتظر چراغ سبز کانون‌های مذکور هستند از این رو اظهار نظر را به تأخیر می‌اندازند. امید بود در روزهای پایانی سال نظرشان را اعلام کنند ولی اخیرا فروردین سال آینده زمان اعلام موضع مجمع اعلام شده که با توجه به تعطیلات نوروزی و… قطعا زودتر از نیمه دوم فروردین نخواهد بود! و در شرایطی که به گفته کارشناسان هر ساعت تأخیر در تصویب، هزینه کلانی دارد، ولی این مجمع در تصمیم‌گیری عزم جزمی ندارد.
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » جمعه دسامبر 09, 2022 12:41 am

درباره‌ی سریال دادِستان به کارگردانی مسعود ده‌نمکی
جزو فیلم‌هایی دانست که در سال‌های اخیر توسط نهادهای امنیتی ساخته می‌شوند و سمت و سویی ترسیم می‌کنند
هدف از ساختن این سریال فقط قداست‌زایی (ايحلد قداست) برای نهادهای امنیتی است
این سریال چیزی را می‌خواهد نشان دهد و آن این است که حرکت‌های اعتراضی اگر با هماهنگی نیروهای مخلص و متعهد نیروهای امنیتی نباشد از راه به در می‌شود،


http://www.ensafnews.com/285406/

«سریال دادِستان بدنبال قداست‌زایی برای نهادهای امنیتی است»


بابک مجیدی، انصاف نیوز: دبیر پیشین جنبش عدالت‌خواهی درباره‌ی سریال دادِستان به کارگردانی مسعود ده‌نمکی می‌گوید فیلم‌هایی و سریال‌هایی مثل سریال دادستان برای کنترل فضای اعتراضی اقشار مختلف مردم ساخته می‌شود و کاملا اغراق‌آمیز است و هدف از ساختن این سریال فقط قداست‌زایی برای نهادهای امنیتی است؛ در حالیکه به طور قطع هیچ چیز مقدسی ندارد.

در یک ماه اخیر سریال دادستان به کارگردانی مسعود ده‌نمکی از شبکه سه پخش شد که حواشی بسیار زیادی حول آن ایجاد شد. از نمونه‌ی این حواشی به استفاده از عکس مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در کنار سیدمحمد خاتمی در میز کار نماینده مجلسی که درگیر فساد است اشاره شده که این شائبه به وجود بیاید از سران اصلاحات هر کس به قدرت می‌رسد دارای فساد است. بازگشت سحر قریشی به تلویزیون بعد از ۱۱ سال با این سریال از جمله حواشی دیگر این سریال بود. بعضی‌ها برخورد نیروهای امنیتی با مردم در مواجهه با اعتراضات در این سریال را نوعی تمسخر و برخی مهربان نشان دادن بیش از حد نیروهای امنیتی را دست مایه انتقاد قرار دادند. در این سریال به‌صورتی پررنگ به جریانی موسوم به عدالتخواه پرداخته شد و از آنها تصویری بسیار مثبت نمایش داده می‌شد؛ به‌طوری که انگار سریال در حال تبلیغات برای این جریان سیاسی است. به همین منظور با محمدجواد معتمدی‌نژاد دبیر پیشین جنبش عدالتخواه دانشجویی گفت‌وگو شده است.

محمدجواد معتمدی‌نژاد دبیر پیشین جنبش عدالت‌خواهی در گفت‌وگو با انصاف نیوز درباره‌ی سریال دادستان به کارگردانی مسعود ده‌نمکی که اخیرا پخش آن در صداوسیما به پایان رسیده است می‌گوید: «سریال دادستان را صرفا نمی‌شود یک سریال دید، بلکه باید جزو فیلم‌هایی دانست که در سال‌های اخیر توسط نهادهای امنیتی ساخته می‌شوند و سمت و سویی ترسیم می‌کنند برای یکسری از مسائل؛ برای مثال سریال آقازاده و همین سریال دادستان که توسط آنها ساخته شده و فیلم‌های دیگری که توسط آنها به طور مستقیم و غیر مستقیم ساخته می‌شود و در حال ساخت هستند، یکسری خط دهی‌هایی می‌کنند که بنظر من همه‌ی اینها برای کنترل فضای اعتراضی جامعه و اقشار مختلف است.»

وی درباره‌ی فرم و ساخت سریال دادستان می‌گوید: «اگر بخواهم نظرم را درباره‌ی دادِستان بگویم، سریالی است که به زمان ماقبل فیلمفارسی برمی‌گردد. از هر جهت بخواهیم نگاه کنیم، این سریال هیچ جنبه‌ی فرمی ندارد، البته من در این خصوص متخصص نیستم اما به عنوان بیننده برایم هیچ جذابیتی ندارد. این سریال کاملا اغراق آمیز و به دور از واقعیت است. موضوعاتی را نشان می‌دهد که با اندک اطلاعاتی از وضعیت روز و فسادی که در سیستم وجود دارد، کاملا در تناقض است با این مسائل».

معتمدی‌نژاد درباره‌ی نشان دادن فساد در سریال دادستان می‌گوید: «یکی از مسائلی که در این فیلم‌ها روی آن دست گذاشته شده و در دادستان هم وجود دارد، فساد سیستماتیکی که در حال حاضر هست را به‌صورت یک فساد سطح پایین مقطعی که آن هم توسط برخی از افراد آلوده و فاسد ایجاد شده ترسیم می‌کنند که این به دور از واقعیت است.»

وی افزود: «وقتی ما برآیند این چهل و چند سال را می‌بینیم، در دوره‌های مختلف از دولت و بخش‌های مختلف سیستم، هم در نهادهای انتخابی و هم در نهادهای انتصابی فسادهای زیادی درگیر شده است، و این فسادی نیست که با رفت و آمد یک مسئول، یک حزب و یا یک شخص از بین برود و یا شکل دیگری پیدا کند. این مهمترین مسئله است که فساد را به یک فساد جزئی و موردی تقلیل می‌دهد، کاملا در تناقض است با آنچه وجود دارد. فساد به‌نوعی سیستماتیک به این معنا است که ما وقتی سراسر گذشته را می‌بینیم، هنوز حقوق اولیه‌ی اقشار مختلف مردم رعایت نشده و از سطح زندگی، آزادی‌های اجتماعی و مسائل دیگر راضی نیستند.»

دبیر پیشین جنبش عدالتخواه همچنین درباره‌ی فساد مسئولین هم می‌گوید: «به نظرم مقوله‌ی فساد اصلا چیزی نیست که صرفا در قالب یکسری از شخصیت‌های سیاسی یا یک حزب خاص دیده شود و چیزی بوده که از اول انقلاب تا به الان شخصیت‌های مختلفی هرکدام در مسائل خاص و پر سر و صدا نقش داشتند، از بحث اعدام‌های اول انقلاب بگیرید تا بحث‌های مربوط به جنگ، قتل‌های زنجیره‌ای، حوادث انتخابات ۸۸ و اعتراضات دی ۹۶ و آبان ۹۸ شخصیت‌هایی هستند که به نوعی درگیر چنین مسائل پر سر و صدایی شدند که پر از ابهام است و بعضا باعث ظلم به مردم شده و یا باعث ریخته شدن خونی شده است؛ این افراد نوعا هرکدام در این حوادث دست داشتند و نمی‌شود فردی را از ظلم‌هایی که در حق ملت شده مبرا کرد. مثلا ما بخواهیم آقای ایکس را مبرا کنیم. نه! حداقل هرکدام در زمانی دارای پست و مسئولیت بودند».

وی تاکید کرد: «هرکسی که دارای مسئولیت باشد، به میزان حوزه‌ی اختیاراتی که دارد، نسبت به عملکرد خود مسئول است. لذا من از این جهت می‌گویم، همه‌ی سران مملکت در مسائلی که در سیاست‌های فرهنگی و اقتصادی انجام شده مسئول هستند و در همه‌ی این مسائل یک روند ظلمی را می‌بینیم، که یک ظلم موردی و مصداقی مربوط به یک برهه از زمان نیست.»

معتمدی‌نژاد درباره‌ی نشان دادن حرکات اعتراضی در این سریال هم می‌گوید: «بحث دیگر؛ این سریال چیزی را می‌خواهد نشان دهد و آن این است که حرکت‌های اعتراضی اگر با هماهنگی نیروهای مخلص و متعهد نیروهای امنیتی نباشد از راه به در می‌شود، حرکات اعتراضی در پازل و نقشه‌ی دشمن می‌افتد و به انحراف کشیده می‌شود. حرفی که می‌خواهد برساند این است که «بله! اگر می‌خواهید کاری کنید ما هستیم که دغدغه‌ی مردم را داریم و حاضریم از جان خودمان برای مردم بگذریم، فقط شما باید با ما هماهنگ شوید». این رویه را ما در سال‌های اخیر در اتحاد‌یه‌های دانشجویی هم شاهد بودیم و دیگر نمی‌دانم آقای ده‌نمکی چطور صریح‌تر از این می‌توانست این حرف را بزند و به شعور دانشجو و جریانات دانشجویی و افراد مستقلی که هستند توهین کند. گویا افراد برای خودشان دارای قوه‌ی عاقله‌ای نیستند و در جایی یک قوه‌ی عاقله‌ی متمرکز و منظم هست که به عنوان نیروهای امنیتی می‌خواهند هدایت کنند و بطور مستقیم گفته اگر می‌خواهید کاری کنید ما هستیم و باید با ما هماهنگ شوید. غیر از این اصلا امکان‌پذیر نیست».

وی گفت: «این رویه را ما چندوقت اخیر هم در تشکل‌های دانشجویی شاهد بودیم؛ از اتفاقاتی که در تحکیم وحدت افتاد بگیرید تا همین جنبش عدالتخواه دانشجویی که دیگر شخم خورد و امنیتی‌ها نقش آفرینی کردند در آنجا و وقتی دیدند اندکی نمی‌توانند حرکتی را در اختیار خودشان نگه دارند، می‌آیند و به طرق مختلف سعی می‌کنند این حرکت را در اختیار خودشان قرار بگیرند».

معتمدی‌نژاد توضیح داد: «اول با نزدیک کردن یکسری از افراد، تا اینکه دیگر رسما داخل تشکیلات بیایند و اظهار وجود کنند و بخواهند آن را پیش ببرند. نه تنها این رویه جوابگو نبوده بلکه ما در سال‌های اخیر در ماجراهایی نظیر هواپیمای اوکراینی و آبان ۹۸ و… شاهد حرکت‌های خوب دانشجویی بودیم که البته باعث هزینه هم برای دانشجویان شده و با احکام ظالمانه‌ای که مجموعا به چند صد سال می‌رسد مواجه شدیم.»

وی در مثالی درباره‌ی برخورد با تشکل‌های معترض مثل اعتراض کارگران و مشکلات آن که در سریال دادستان نشان داده شد، می‌گوید: «لذا این حرف از اساس مسخره بوده و قابل پذیرش نیست. این رویه را ما در جاهای دیگر هم شاهد هستیم. اینکه تشکل‌های صنفی و سندیکاهای کارگری نوعا تشکیل نمی‌شود و نمی‌تواند تشکیل شود به خاطر این است که اساسا در طول این سال‌ها این آزادی و حق اعتراض را قائل نبوده‌اند.
مثلا شما فرض کنید قبل از انقلاب، سندیکاهای کارگری را که از قبل انقلاب بودند با ترفندهای مختلف از هم می‌پاشند و بعد به جای آن انجمن اسلامی کارگران، بسیج کارگری و بعد هم شورای اسلامی کار روی کار می‌آید که همه‌ی این تشکل‌ها، اصلا بصورت خالص برآمده از خود کارگران نیست. من مثال را درباره‌ی کارگران زدم و الان برای کارگران یکی از مشکلات گریبانگیر این است که نمی‌توانند به حق و حقوق خودشان برسند. این یکی از مهمترین موارد است. اگر ما شاهد سندیکاهای کارگری به صورت فعال و سیستماتیک بودیم، کارگران زورشان در مواردی مثل تعیین دستمزد می‌چربید و این وضعیت را شاهد نبودیم، شاهد اعتراضات هماهنگ‌تر میان آنها بودیم و کارگران در این برهه‌ها به اهداف خودشان می‌رسیدند. ولی دولت همیشه مخالف بود که بیاید به یک تشکل مستقل و صنفی آن‌ها بها بدهد؛ اصلا اینطور نبوده است. از مجوز ندادن تا اینکه با آن‌ها بر سر گروه‌های غیررسمی هم که شکل می‌گرفت مقابله کرده و به اتهامات مسخره‌ه‌ای مثل اقدام علیه امنیت ملی و اخلال در نظم عمومی و تشکیل اجتماعات غیرقانونی و… برایشان احکام صادر می‌کردند. حالا ما در تشکل‌های دانشجویی هم هستیم و سریال دادِستان دارد این را به صورت مستقیم نشان می‌دهد.»

وی در ادامه درباره‌ی محتوای اصلی سریال دادستان هم این چنین می‌گوید: «هدف سریال‌هایی مثل دادستان یا سایر فیلم‌ها و سریال‌هایی که از طرف نهادهای امنیتی و درمورد نیروهای امنیتی ساخته شده این است که دارند برای نیروهای امنیتی یک قداست‌زایی انجام می‌دهند. اینکه سربازان گمنام امام زمان آماده‌ی جانفشانی برای میهن و غیره هستند در حالی که واقعا این شکلی هم نیست. فارغ از اینکه در همه جا آدم خوب و بد داریم ولی یکی از شاخصه‌ها و فاکتورهایی که در طول این سال‌ها انجام شده این بوده است که برای اینکه مسئله‌ای کمتر مورد نقد و آسیب قرار بگیرد، مقدس نشان دادن آن است. آیا واقعا این چیزها مقدس است؟ در این سریال هم به این مسئله تاکید ویژه شده است؛ و در بقیه‌ی سریال‌ها مثل گاندو و…؛ بنده این را قبول ندارم و به این نحو نیست؛ این کارها را در پازلی می‌بینم که آسیب‌ها و نقدها کمتر متوجه اینجاها شود. لذا این سریال‌ها اگر بدون اجازه‌ی مستقیم نهادهای امنیتی ساخته می‌شد و بدون اینکه کارگردان و عوامل اصلی فیلم تحت حمایت و مورد اطمینان ‌آنها باشند، اصلا اجازه‌ی پخش نمی‌گرفت».

این فعال دانشجویی گفت: «ما شاهدیم که نهادهای امنیتی باید به کار اصلی خودشان برسند که حفظ امنیت است؛ می‌بینیم نا‌آرامی‌هایی در داخل کشور دیده شده مثل حضور داعش و بمب‌گذاری‌ها و اتفاقاتی که رخ داد، اما به حوزه‌هایی که اصلا به آن‌ها مربوط نیست مثل ساخت فیلم، سریال و کارهای فرهنگی وارد شده‌اند. اینها همه به این خاطر است که بتوانند جو روانی را کنترل کنند اما آنچه که مردم در این سریال‌ها و فیلم‌ها می‌بینند، با آنچه که در واقعیت هست، زمین تا آسمان فرق دارد و صرفا یک خوراکی برای کسانی است که به نحوی با این جریانات پیوند برقرار کرده‌اند؛ کارکردی به جز این ندارند.»

معتمدی‌نژاد در پایان درباره‌ی تفاوت چهره‌ی ساواک در دوران پهلوی دوم و نیروهای نظم دهنده و امنیتی پس از آن هم می‌گوید: «گفته می‌شود در رژیم گذشته – برخی از اسناد هم مبنی بر این وجود دارد – که ساواک به عمد از خودش در محافل ترس‌آفرینی می‌کرد. مثلا یک نفر تعریف می‌کرد یک فعالی را بردند در زندان و توسط ساواک مورد شکنجه و آسیب قرار دادند. بخشی از ترس آفرینی توسط خود نهادهای امنیتی بوده و اتفاق افتاده است. به نظرم الان هم ما داریم نوع دیگری را می‌بینیم و آن نوع دیگر این است که ترس آفرینی ضمن اینکه وجود دارد و یک اعلام وجودی می‌کند؛ یعنی شما ببینید فلان نیرو یکسری از تانک آب پاش و انواع تجهیزات مقابله می‌گیرد و می‌آید فقط رژه می‌رود. این خود اعلام وجود است، به نوعی اعلام این است که اگر مردم و کسانی به خیابان بریزند و برای خواسته‌های به‌حقشان اعتراض کنند، ما راه و چاره‌ای نداریم مگر اینکه این وسیله‌ها را به کار بگریم. سریال دادستان هم نوعی اعلام وجود است. یعنی به نوعی ترس‌آفرینی برای مردم و حداقل برای بخشی از مردم است که بالاخره نیروهای امنیتی وجود دارند و به تعبیر خودشان اگر کسی کمترین حرکت ضدمملکتی داشته باشد، با این‌ها مقابله می‌کنیم و ساکت از کنار آن نمی‌گذریم، تحت نظرشان داریم و از لحاظ فنی هم قدرت آن را داریم. این هم یکی از پیام‌های دیگر است که نوعا از این سریال و فیلم‌های مشابهی که هست، چنین پیامی را برای مخاطب می‌رساند. ولی حقیقت ماجرا این است که در طول این سال‌ها این خود مردم بودند که در مقابل فسادها و در مقابل ظلم‌ها به پا خواستند و اگر چنانچه نهادی ذره‌ای تاثیرگذار بود، وضع به این نحو نبود که در مسائل فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی مردم به حق طلبکار باشند. لذا این موارد شعاری بیش نیست و ما این مسائل را در فیلم‌های قبلی آقای ده‌نمکی هم دیدیم و آنقدر هم به صورت شعار و کلیشه مطرح می‌شود که اصلا جایی ندارد.»

انتهای پیام
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » جمعه دسامبر 09, 2022 9:32 pm

مطلبي در باره انواع ماهواره ها و تلاشهاي ايران


برخى مطالب مفيد دارد اما مطلب اصلي را نكفته است كه عليرغم جندين ماهواره ساختن و برتاب كردن هنوز يك ماهوراه در فضا كه مشغول كار باشد = ندارد
https://www.mashreghnews.ir/news/1184669/

چشم جهان‌نمای ایران با «منظومه‌سازی ماهواره‌ها» روشن می‌شود/ تشکیل اولین صورت فلکی ماهواره‌ای بومی با ترکیب «نور و ذوالجناح»

بحث منظومه‌های ماهواره‌ای در مدار زمین یکی از برنامه‌های مهم کشورهای دارای صنعت پیشرفته فضایی است که رسیدن به آن، یک جهش بزرگ در توان علمی و صنعتی جمهوری اسلامی ایران نیز محسوب می‌شود.
به گزارش سرویس دفاع و امنیت مشرق، ارسال ماهواره به فضا یکی از مراحل مهم پیشبرد برنامه فضایی هر کشور یا هر شرکت به حساب می آید و صد البته، ماهواره مورد نظر می توان در طیف گسترده ای از ماموریت های نظامی و غیر نظامی به کار گرفته شود. یکی از مسائل مهم در خصوص ماهواره ها و عملکرد آنها، بحث مدار و ارتفاعی است که یک ماهواره در آن قرار می گیرد. در جهان امروز، مدار ارتفاع پایین زمین موسوم به مدار LEO مقصد عمده ماهواره ها به حساب می آید و بسیاری از پرتابه ها از کره زمین، در این مدار قرار می گیرند. حضور داشتن در ارتفاع پایین دارای معایب و مزایای مخصوص به خود است که در ادامه به آن اشاره می کنیم.

البته بحث اصلی، برنامه ریزی و هدف گذاری جمهوری اسلامی ایران در حوزه فضایی برای رسیدن به هدف مهم منظومه سازی یا صورت فلکی از ماهواره ها در مدار زمین است، لذا در ابتدا یک اشاره کوتاه به مدارهای اصلی اطراف زمین خواهیم داشت.

مدارهای زمین به سه دسته کلی مدار پایینی زمین یا لئو (LEO: Low Earth Orbit)، مدار میانی یا مئو (MEO: Medium Earth Orbit) و مدار زمین آهنگ یا ژئو (Geosynchronous Orbit) تقسیم می‌شوند. البته مداری نیز تحت عنوان مدار بیضوی بالا با نام هئو ( HEO: Highly Elliptical Orbit ) نیز وجود دارد که ارتفاع نقطه اوج آنها بسیار بالا است و ویژگی آنها این است که ماهواره در این مدار مدت زمان طولانی را در آسمان منطقه مورد نظر طی می‌کند.

ماهواره های مدار لئو در فاصله نسبتا کمی از سطح زمین قرار دارند و بیشترین ارتفاع این نوع ماهواره‌ها از سطح زمین بین۲۰۰ تا ۱۵۰۰ الی ۲۰۰۰ کیلومتر از سطح زمین است و زمان یک دور چرخش ماهواره‌ هایی که در این مدار قرار دارند به دور زمین، حدود ۹۰ دقیقه است. در این مدار معمولا ماهواره‌های سنجشی، هواشناسی و برخی ماهواره‌های جاسوسی قرار دارند. مدار میانی یا مئو نیز فاصله میان مدار لئو (۲۰۰۰ کیلومتر) و مدار ژئو (۳۶۰۰۰ کیلومتر) از سطح زمین را پوشش می‌دهد که اغلب ماهواره‌ های سامانه‌های موقعیت‌یاب در جهان در این مدار قرار دارند.

اما مهمترین مدار که دستیابی به آن نیازمند دانش و توان فنی کشورهای صاحب چرخه فضایی است، مدار ژئو یا مدار زمین آهنگ یا ژئوسنکرون است. این مدار در فاصله ۳۶ هزار کیلومتری از سطح زمین و زاویه صفر درجه نسبت به خط استوا قرار دارد که اگر جسمی مانند ماهواره در این مدار قرار بگیرد، سرعت چرخش آن به دور زمین با سرعت چرخش زمین برابر خواهد بود، یعنی ماهواره نیز سرعتی معادل سرعت زمین خواهد داشت و هر دور مداری آن معادل ۲۴ ساعت خواهد بود. از جمله مزیت‌های قرار گرفتن ماهواره در این مدار این است که ماهواره همواره در یک نقطه مشخص در آسمان قرار دارد و برای دریافت سیگنال از ماهواره نیازی به ایستگاه‌های گیرنده سیار وجود نخواهد داشت.

در حال حاضر کشورهای روسیه، آمریکا، اروپا، چین، ژاپن، هند، ایران، کره شمالی، کره جنوبی و رژیم اشغالگر قدس توان پرتاب ماهواره به مدار لئو را دارند که از میان این کشورها نیز روسیه، آمریکا، اروپا، چین، ژاپن و هند قادر به پرتاب ماهواره به مدارهای مئو ژئو هستند. اگر بخواهیم به نمونه های معروف مستقر در مدارهای GEO و MEO اشاره کنیم می توانیم ماهواره های ارتباط استراتژیک سری WGS متعلق به آمریکا در ارتفاع تقریبا ۳۶۰۰۰ کیلومتر و ماهواره های سیستم مکان یابی GPS در مدار MEO و ارتفاع حدودی ۲۰,۲۰۰ کیلومتری اشاره کرد.

همان طور که در بالا نیز اشاره شد مدار LEO به ارتفاع تا بیست هزار کیلومتری گفته می شود و در حال حاضر بیشترین تعداد ماهواره های موجود در مدار زمین نیز در این مدار قرار دارند. با توجه به ارتفاع کم تر می توان محموله های سنگین تری را نیز با قدرت کمتری در این فضا وارد مدار زمین کرد. این به مسئله بحث هزینه به عنوان یکی از چالش های مهم در حوزه پرتاب های فضایی را کاهش می دهد.

مشکل مدار LEO البته از طرف دیگر این است که به دلیل فاصله کم تر تا سطح زمین، سطح پوشش توسط هر ماهواره کاهش پیدا خواهد کرد و در نتیجه یا با کاهش سطح پوشش رو به رو خواهیم بود یا نیاز است که تعداد ماهواره ها بیشتر شود. در این جا بحث منظومه سازی ماهواره ای پیش می آید. البته منظومه های مداری را می توان در هر کدام از مدارهای زمین به کار برد و به غیر از مدار LEO در مدارهای دیگر هم منظومه های ماهواره ای در حال حاضر حضور دارند.

منظومه های ماهواره ای چیست و به چه کاری می آید؟

همان طور که از اسم آن مشخص است، منظومه ماهواره ای به مجموعه ای از ماهواره هایی گفته می شود که در یک مدار مشخص قرار گرفته و برای انجام یک یا چند ماموریت به کار می روند. اگر بخواهیم در حال حاضر به نمونه های معروفی از منظومه های ماهواره ای اشاره کنیم می توانیم به مجموعه ماهواره های خدمات اینترنتی استارلینک، سامانه های مکان یابی موقعیت یابی جی پی اس، بایدو یا گلوناس یا مجموعه ارتباطی TDRSS مخصوص سازمان ناسا اشاره کرد. از طرح های جدید در این حوزه می توان به طرح موسوم به Blackjack توسط سازمان دارپا در وزارت دفاع آمریکا اشاره کرد که قرار است ماهواره های شناسایی کوچک تر و ارزان تر نسبت به مدل های قبلی را در تعداد بالا به مدار زمین ارسال کند.

همان طور که قبلا هم اشاره شد به طور کلی مدار LEO میزبان بیشترین تعداد ماهواره ها در جهان بوده و در حال حاضر حجم زیادی از ماهواره های در قالب منظومه ای نیز در همین مدار قرار دارند. در این میان توسعه چند فناوری جدید باعث شده تا بحث توسعه منظومه های ماهواره ای، خصوصا در مدار LEO گزینه ای جذاب تر شده است.

یک بحث، توسعه میکرو ماهواره هاست که به لطف پیشرفت در حوزه هایی مثل الکترونیک و اپتیک می توانند کارهای ماهواره های بزرگتر را نیز در یک اندازه و وزن کم تر انجام دهند. نکته بعدی مربوط به توسعه راکت های پر قدرت تر و آغاز رقابت در بحث راکت هایی با قابلیت بازیافت است که شدیدا باعث کاهش هزینه پرتاب های ماهواره ای شده. یک شرکت خدمات دهنده می تواند با یک راکت سنگین یک بار مصرف یا چند پرتاب با یک راکت چند بار مصرف تعداد قابل توجهی از ماهواره های کوچک را در مدار زمین قرار داده و با هزینه کمتر پوشش مورد نظر ماهواره ای خود را ایجاد کند.

از مزایای این کلاس از ماهواره های کوچک و داشتن منظومه های ماهواره ای خصوصا در بحث نظامی این است که در بحث مقابله کار دشمن بسیار سخت خواهد بود. اگر دشمن به سمت بحث مقابله نرم و بحث هایی مثل استفاده از اخلال گرها برود حجم زیاد ماهواره ها که از زوایای مختلفی یک منطقه را پوشش می دهند کار را برای دشمن سخت خواهد کرد. در عین حال اگر بخواهیم وارد بحث برخورد سخت و برای نمونه استفاده از موشک های ضد ماهواره نیز بشویم اولا شناسایی و رهگیری این ماهواره ها سخت تر بوده و در عین حال به دلیل وجود ماهواره های بیشتر در مدار در صورت از دست رفتن یک یا چند ماهواره کلیه خدمات مورد نظر قطع نشده و سایر ماهواره ها تا حدی توان پوشش وظیفه پلفترم های از دست رفته را خواهند داشت. در عین حال درگیری با حجم بیشتر از ماهواره ها برای دشمن امری گران تر خواهد بود چرا که هزینه موشک های ماهواره بر نیز بالاست.

ایران و منظومه سازی ماهواره ای

بر اساس صحبت های سیداحمد حسینی سخنگوی گروه فضایی وزارت دفاع در برنامه ثریا که مدتی قبل از شبکه اول سیما پخش شد، بحث منظومه سازی یکی از برنامه های آینده فضایی کشور ماست. نگاهی به برخی از اصطلاحا کدهای خبری که اخیرا در این بخش داده شده نیز می تواند برای فهم این مسئله و اهمیت آن کمک کننده باشد. در اردیبهشت ماه سال جاری سپاه با پرتاب ماهواره تصویربرداری نور به وسیله ماهواره بر قاصد به مدار ۴۲۵ کیلومتری زمین موفق شد تا اولین ماهواره نظامی ایران را در مدار قرار دهد. بر اساس اعلام سخنگوی گروه فضایی وزارت دفاع، با ماهواره بر ذوالجناح که اخیرا آزمایش شده می توان ۱۰ ماهواره نور را در یک پرتاب به فضا ارسال کرد

با رصد اخبر مربوط به تولید ماهواره در کشور، به خوبی مشخص می شود توسعه ماهواره های کوچک یا همان کیوب ست ها در کنار ماهواره های بزرگ ایرانی، جریان داشته و در عین حال ماهواره‌بر های قدرتمند تر نیز وارد کار شده اند. تصور کنیم با پرتاب دو یا سه ماهواره بر ذوالجناح می توان بین ۲۰ تا ۳۰ ماهواره شناسایی را به صورت همزمان در مدار زمین قرار داد. در این شرایط وضعیت رصد از نقاط مختلف زمین به صورت لحظه ای بسیار ارتقاء یافته و می توان گفت که با رسیدن به مرحله تشکیل منظومه ماهواره های شناسایی مثل سری نور، چشم جمهوری اسلامی ایران به صورت زنده و همزمان در تمامی نقاط جهان باز خواهد شد؛ انشاء الله.
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » جمعه دسامبر 09, 2022 10:00 pm

حسام‌الدین آشنا رئیس مرکز بررسی‌های استراتژیک
ریاست‌جمهوری طی گفتگویی با روزنامه الاخبار لبنان


الاخبار: ایران طی سال‌های اخیر در برابر فشارهای آمریکا و نیز
تهدیدات اسرائیل از جمله ترورها یا حمله به مواضع ایران در سوریه، سیاست
صبر استراتژیک را در پیش گرفته بود. پرسش این است که آیا این صبر نقطه
پایان دارد و آیا عدم واکنش ایران، به معنای محافظه‌کار شدن آن است؟

یک تعبیر غلطی از «صبر استراتژیک» صورت گرفته است. این صبر به معنای
انتظار و سکوت نیست بلکه به معنی استقامت است. معنایش این است که هر چقدر
بمباران کنید ما هستیم. یعنی به‌رغم همه فشارهایی که به ما آمده، مواضع خود
را ترک نکرده‌ایم. صبر استراتژیک در برابر فشارهای ترامپ هم معنایش این
بود که ما از مواضع خود عقب‌نشینی نکرده‌ایم. اما آیا این استقامت
استراتژیک می‌تواند تبدیل به چیزهای دیگر شود؟ بله می‌تواند. مهم این است
که تصمیم گیرش ما باشیم.

الاخبار: حدود چهار ماه دیگر انتخابات ریاست جمهوری در ایران
برگزار می‌شود. برخی معتقدند وجود نارضایتی‌ها در میان مردم، باعث کاهش
مشارکت در انتخابات می‌شود. شما این را قبول دارید؟

معترض بودن به وضع موجود خود می‌تواند یکی از مهم‌ترین عوامل برای
مشارکت زیاد باشد همان‌طور که درعین‌حال می‌تواند موجب سرخوردگی شود. همین
اتفاق در اواخر دولت احمدی‌نژاد رخ داد. نارضایتی بالا بود اما چون امیدی
به تغییر به وجود آمد منجر به مشارکت بالای مردم در انتخابات شد. در
انتخابات آینده هم اگر امید به بهبود شرایط وجود داشته باشد، پیش‌بینی
می‌شود مشارکت بالا باشد.

الاخبار: آیا سیاست نظام، مشارکت حداکثری مردم در انتخابات است و اگر این‌گونه است، شرایط آن چیست؟

سیاست جمهوری اسلامی همواره مشارکت حداکثری در انتخابات است. این سیاست
تاکنون تغییری نکرده است. اما مشارکت حداکثری نیاز به یک سری شرایط است.
مهم‌ترین آن این است که رقابت واقعی با حضور افراد شاخص و مسیرهای متمایز
شکل بگیرد. مشکلی که ممکن است به وجود بیاید این است که افرادی با
پیشینه‌های مشخص آدرس‌های متفاوتی را ارائه کنند.

الاخبار: شما از ضرورت حضور سلیقه‌های مختلف صحبت می‌کنید. آیا دولت روحانی از کاندیداتوری شخصی مثل احمدی‌نژاد استقبال می‌کند؟

همه کسانی که در کشور کارنامه‌ای دارند حق دارند که این کارنامه را بیان کنند و آن را مورد بحث قرار دهند. من شخصاً از امکان حضور همه روسای جمهوری قبلی از جمله آقایان خاتمی و احمدی‌نژاد در انتخابات دفاع می‌کنم. البته اگر خودشان مایل باشند.
  وزیر خارجه آمریکا، در کمیسیون روابط خارجی کنگره این کشور،
اظهارات روز
یکشنبه حمید حسینی، عضو هیئت اصلی اتاق بازرگانی ایرانی-عراقی در خصوص
آزادی اموال بلوکه شده ایران از سوی کره جنوبی را رد کرد.
  کمترین چیزی که
می توان در خصوص لحن قاطع بلینکن در این باره گفت، آن است که به شکل غیر
دوستانه ای قصد رساندن پیامی برای تهران را داشت. وزیر خارجه بایدن معتقد
است تا زمانی که ایران به تعهدات خود بازنگردد، هیچ تحریمی رفع نخواهد شد و
گزارشی که در این باره بدان اشاره شده، نادرست است. 
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » سه شنبه ژانويه 24, 2023 9:46 pm


ضديت ساختاري وزارت بهداشت و غالب بزشكان طب تجاري غربي ايراني با طب سنتي و اسلامي
مواضع جديد عليه طرح مجلس شورا  برای تشکیل سازمان طب ایرانی اسلامی


طرح مجلس 
مجلس به دنبال تشکیل سازمانی برای اطباء سنتی

نماینده مردم شازند در مجلس شورای اسلامی از تقدیم طرح تشکیل سازمان نظام طب مکمل ایران به هیئت رئیسه مجلس جهت ساماندهی وضعیت اطباء سنتی خبر داد.

مهر: محمد احمدی‌بیغش از ارائه طرح تشکیل سازمان نظام طب مکمل جمهوری اسلامی ایران به هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی خبر داد.
وی بیان کرد: این طرح به امضای بیش از ۵۰ نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی رسیده است و امیدواریم در ابتدای سال آینده در کمیسیون‌های مربوطه مورد بحث و بررسی قرار گیرد و پس از آنکه نقاط قوت و ضعف آن مشخص شد، در صحن علنی مجلس مورد رسیدگی قرار گیرد.
نماینده مردم شازند در مجلس شورای اسلامی با اشاره به اهداف تدوین این طرح تصریح کرد: گزارش‌های زیادی به ما رسیده مبنی بر اینکه برخی از افراد به عنوان اطباء سنتی در کشور فعالیت می‌کنند و با داروهای گیاهی مدعی هستند که می‌توانند مردم را درمان کنند اما برخی از آنان از مسیر اصلی خارج شده و به کلاهبرداری مبادرت می‌کنند و داروهایی را به مردم تجویز می‌کنند که برای مردم مشکل آفرین شده است.

وی افزود: البته ناگفته نماند که برخی از اطباء سنتی فعالیت بسیار مفید و موثر دارند و ما به دنبال ساماندهی اطبا سنتی هستیم تا آنان در کنار پزشکان، اقدامات لازم را برای درمان بیماران انجام دهند.

احمدی بی‌غش اظهار داشت: همه پزشکان الزاماً برای فعالیت خود باید از سازمان نظام پزشکی مجوز بگیرند اما در گوشه و کنار کشور افراد زیادی وجود دارند که تحت عنوان پزشک سنتی فعالیت می‌کنند و مجوزی ندارند و هیچ گونه نظارتی هم بر عملکرد آنان نیست و ما به دنبال ساماندهی وضعیت آنان هستیم.

نماینده مردم شازند در مجلس شورای اسلامی تأکید کرد: نمایندگان مجلس شورای اسلامی با تدوین این طرح به دنبال آن هستند که اطباء سنتی و کسانی که از داروهای گیاهی برای درمان مردم استفاده می‌کنند، فعالیتشان نظام مند و قانون مند شود و آنان هم از سازمان نظام پزشکی مجوز دریافت کنند و فعالیت خود را براساس قانون انجام دهند.

https://www.entekhab.ir/fa/news/608181/ ... 8%AA%DB%8C

رئیس نظام پزشکی: طرح مجلس برای ایجاد سازمان طب اسلامی موجب وهن اسلام و ایران در مجامع بین المللی 

دکتر ظفرقندی، رئیس کل سازمان نظام پزشکی، صبح امروز با صدور نامه ای خطاب به رئیس مجلس شورای اسلامی نوشت: طرح ایجاد سازمانی با عنوان طب اسلامی که حتی در حوزه های علمیه و نزد مراجع محترم‌ هم‌ بارها مورد نقد و تردید جدی قرار گرفته و نیز ورود افراد غیر مجاز به حوزه طب وطبابت بدون شک موجب وهن اسلام و ایران در مجامع علمی وبین المللی خواهد شد و خواستار توقف چنین طرح هایی در مجلس شورا شد.

در متن این نامه آمده است:

جناب اقای دکتر قالیباف

رئیس محترم مجلس شورای اسلامی

با سلام واحترام

اخیرا طرحی از سوی ۲۶نفر از نمایندگان مجلس که اکثرا هم کارشناس و متخصص امور طبابت و پزشکی نیستند برای ایجاد سازمان طب اسلامی-ایرانی خدمت جنابعالی ارائه شده است.

جنابعالی بخوبی واقفید که مقوله خطیر پزشکی مسئله ای کاملا علمی وتخصصی است و با جان و سلامت انسانها ارتباط مستقیم دارد.

در دنیای امروز و در علوم طبیعی فقط روشهای علمی مستند و مبتنی بر شواهد پذیرفته شده و میتواند مرجعیت اقدام و عمل در همه امور و بویژه امر مهم طبابت باشند.

طرح ایجاد سازمانی با عنوان طب اسلامی که حتی در حوزه های علمیه و نزد مراجع محترم‌ هم‌ بارها مورد نقد و تردید جدی قرار گرفته و نیز ورود افراد غیر مجاز به حوزه طب وطبابت بدون شک موجب وهن اسلام و ایران در مجامع علمی وبین المللی خواهد شد.

امید است با اهتمام جنابعالی ودیگر نمایندگان محترم مجلس از شأن ومنزلت علم مبتنی بر شواهد و تخصص لازم در مقوله تأمین سلامت مردم محافظت واز آسیب روزافزون شبه علم و روشهای انحرافی و وهن آلود پیشگیری شود.

دکتر محمدرضا ظفرقندی

رییس کل سازمان نظام پزشکی
۱۳۹۹/۱۲/۲۹

همچنین رئیس کل سازمان در توئیتی که صبح امروز در حساب شخصی خود منتشر کرد آورده است:

ارائه طرح ایجاد سازمان
طب اسلامی-ایرانی توسط برخی از نمایندگان مجلس نگران کننده است.
این طرح متضمن دخالت غیرعلمی در امر خطیر پزشکی وموجب وهن وتخریب چهره علمی ایران در مجامع بین المللی خواهد شد.
نباید گذاشت با آبروی ملت بازی شود.

https://www.entekhab.ir/fa/news/608400/ ... 8%B3%D8%AA

  کیانوش جهانپور با کشیدن خط قرمزی روی جمله«تایید سه نفر از مجتهدین
حوزه طب اسلامی» نوشت: انا لله و اناالیه راجعون و علی الاسلام السلام ...

دکتر ظفرقندی رئیس کل سازمان نظام پزشکی نیز صبح امروز با صدور نامه ای
خطاب به رئیس مجلس شورای اسلامی نسبت به طرح ایجاد سازمانی با عنوان طب
اسلامی واکنش نشان داده خواستار توقف چنین طرح هایی در مجلس شورا شد.

https://www.entekhab.ir/fa/news/608400/ ... 8%B3%D8%AA

مكر از طيف اصولكرا در مجلس و دولت براى اجازه رسميت طب سنتي و اسلامي اقدامي شود 
حالا يا از روي اعتقاد يا از روي معارضت با جريان اصلاح طلب با مذاق غربي
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » شنبه فبريه 11, 2023 1:07 pm

 



مودم های مبین نت بدون اطلاع کاربر بیت کوین استخراج می کنند


یک توسعه دهنده ایرانی در توییتر فاش کرد که مودم های SLC مبین نت آلوده به یک اسکریپت هستند که بدون اطلاع کاربر اقدام به استخراج بیت کوین می کند.

به گزارش سکه نیوز، توسعه دهنده ای با نام کاربری MrOplus در توییتر فاش کرد که همه مودم های SLC مبین نت با Frameware 1.0.13 آلوده به یک اسکریپت به نام وب ماینر هستند که پس از لاگین اجرا شده و بدون اطلاع کاربر اقدام به استخراج بیت کوین می کند.

Image


در حالی که این توسعه دهنده در توییت دیگر گفته که در سال های ۹۶ و ۹۷ هم هشدار مشابهی داده اما پاسخ درخوری دریافت نکرده است، شرکت مبین نت در اطلاعیه ای در حساب توییتری خود اعلام کرد که از این موضوع خبر داشته است.

شرکت مبین نت در اطلاعیه خود نوشت:

Image

مبین نت در عین حال توضیح نداده است که چرا با وجود اطلاع از چنین مشکلی درباره آن خبررسانی نکرده و توضیحی نداده است.

توسعه دهنده افشاکننده این موضوع راهکاری را برای حل موقت مشکل پیشنهاد داده است. او در حساب توییتر خود نوشت کسانی که از این نوع مودم ها استفاده می کنند می توانند در فایروال پورت 80 / 443 را برای شبکه بی سیم (WAN) ببندند.

او همچنین گفت که که کاربران باید دسترسی TR069 را غیرفعال کرده و آی پی آپدیت سرور را نیز برای مودم ببندند. و در نهایت آدرس استخر استخراج را توسط route یا url filtering متوقف کنند.

شرکت مبین نت هنوز جزئیات بیشتری درباره این موضوع و زمانبندی رفع آن منتشر نکرده است. در صورت انتشار اطلاعات جدید، این خبر به روزرسانی خواهد شد.

https://sekeh.news/%d9%85%d8%a8%db%8c%d ... %a7%d8%ac/
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » شنبه فبريه 11, 2023 3:17 pm

 

وزیر ارتباطات ایران: انسداد سایت‌ها به سیاق گذشته منسوخ است
آقای آذری جهرمی با اشاره به شکاف بین نسلی در فضای مجازی اضافه کرده که این شکاف را با فیلتر پر نمی‌کنند.


این اظهارات یک روز پس از آن منتشر می‌شود که آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر ایران
با اشاره به انتخابات پیش رو، از مدیریت فضای مجازی به شدت انتقاد کرد و
گفت "در فضای مجازی کشور ما با وجود تاکیدهای من رعایت‌های لازم انجام
نمی‌شود".
آقای خامنه‌ای از مسئولان خواست "حواسشان باشد" و گفت: ما افتخار می‌کنیم که فضای مجازی را ول کردیم اما این موضوع افتخار ندارد.
با این حال وزیر ارتباطات ایران در نشست مجازی دید و بازدید عید گفت: "انسداد
سایت‌ها به سیاق گذشته دیگر منسوخ است، چه با رمزنگاری‌های پیشرفته و چه
با ابزارهای ماهواره‌ای که به زودی فراگیر می‌شود. این اعتقاد اکثر
صاحبنظران است".
محمدجواد
آذری جهرمی گفت:"تربیت در فضای مجازی مثل فضای حقیقی است. آنهایی که فکر
می‌کنند مسئولیت تربیت فرزندانشان در فضای مجازی تنها با حاکمیت است؛ یک
نگاه به فرزندان مسئولین راست و چپ کنند. خیلی‌ها توان تربیت فرزندان
خودشان هم نداشتند. شما از آنها انتظار تربیت جامعه را دارید".

وزیر ارتباطات ایران اضافه کرد که "علم دانش‌آموزان و نوجوانان در استفاده از
فضای مجازی، از علم والدین آنها بیشتر است" و اضافه کرد که "شکاف بین نسلی
در فضای مجازی جدی‌تر است و این شکاف با فیلتر پر نمی‌شود بلکه با آموزش
مداوم و موثر ترمیم می‌شود".
برخی جناح‌های حکومت ایران بارها از عملکرد وزیر ارتباطات در مدیریت فضای مجازی انتقاد کرده‌اند.

محمدجواد آذری جهرمی در همین ارتباط به مجلس و همچنین دادسرا احضار شده است.
آقای آذری جهرمی از جمله اواخر بهمن ماه امسال به دلیل خودداری از محدود کردن
اینستاگرام، به دادسرای فرهنگ و رسانه احضار شد.. هر چند پس از احضار با
اتهام‌های دیگری هم مواجه شد.

سیاستمداران محافظه‌کار و مقام‌های امنیتی و نظامی هم با وجود فیلترینگ و سانسور شدید اینترنت در ایران، همچنان به دلایل عمدتا امنیتی از سطح دسترسی کاربران ناراضی‌اند و خواهان اعمال محدودیت شدید و دائمی هستند.

پیشتر شماری از نمایندگان مجلس یازدهم بارها گفته بودند که "به جد دنبال فیلتر کردن اینستاگرام" هستند.

ایران در سال‌های گذشته به دنبال ایجاد یک شبکه ملی ارتباطات بود. حسن روحانی، رئیس جمهور ایران قبل تر گفته بود که دولتش قصد دارد شبکه ملی اطلاعات را تا حدی تقویت کند که "مردم برای رفع نیازمندی‌های خود نیازی به خارج نداشته باشند". او تاکید کرده بود این موضوع به دستور رهبر بوده است.

شبکه ملی اطلاعات که به "اینترنت ملی" مشهور است از سال‌ها پیش به عنوان مهم‌ترین پروژه‌ زیرساختی دولت ایران در حوزه فناوری اطلاعات مطرح بوده است. هدف از این پرژوه ایجاد نوعی شبکه داخلی در ایران برای "مستقل شدن" از شبکه جهانی اینترنت عنوان شده است.

بحث "اینترنت ملی" در ایران از اواسط دهه ۸۰ خورشیدی، پس از روی کار آمدن محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهور پیشین ایران، آغاز شد.
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » شنبه فبريه 11, 2023 4:41 pm


  ۴۶ درصد مردم معتقدند صداوسیما واقعیت جامعه را منعکس نمی‌کند


 یافته‌های نظرسنجی درباره میزان استفاده مردم از رسانه‌های مختلف نشان
می‌دهد ۴۵.۸ درصد پاسخگویان بیشتر از صداوسیما، ۳۱.۲ درصد از شبکه‌های
اجتماعی مجازی، ۱۰.۳ درصد از سایت‌های اینترنتی، ۶.۹ درصد از شبکه‌های
ماهواره‌ای و ۱.۳ درصد از روزنامه‌ها و مجلات استفاده می‌کنند.
به گزارش
روابط عمومی ایسپا، در یک طرح نظرسنجی تلفنی در خردادماه ۱۳۹۹، میزان
استفاده مردم از رسانه‌ها مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری طرح
دربرگیرنده مردان و زنان بالای ۱۸ سال در کل کشور و تعداد افراد نمونه ۱۵۸۲
نفر بوده است. ۵۰ درصد از کل پاسخگویان را مردان و ۵۰ درصد را زنان تشکیل
می‌دهند.
 یافته‌های نظرسنجی درباره میزان استفاده مردم از رسانه‌های مختلف
نشان می‌دهد ۴۵.۸ درصد پاسخگویان بیشتر از صداوسیما، ۳۱.۲ درصد از شبکه‌های
اجتماعی مجازی، ۱۰.۳ درصد از سایت‌های اینترنتی، ۶.۹ درصد از شبکه‌های
ماهواره‌ای و ۱.۳ درصد از روزنامه‌ها و مجلات استفاده می‌کنند.
نکته قابل
توجه این است که با توجه به اینکه در این سؤال پاسخگویان فقط می‎توانستند
یک گزینه انتخاب نمایند، این اعداد بیانگر درصد استفاده کنندگان از این
رسانه‌ها نیست، بلکه فقط اولویت‌‎های مردم در انتخاب رسانه‎ها را نشان می
دهد و به عبارت دیگر میزان مخاطبان هر کدام از رسانه‌ها بیشتر از این اعداد
است.

با توجه به تلفني بودن نظرسنجي؛ ملاحظات افراد در اظهار نظر واقعي را هم از درصدهاى مبور بايد كم كرد

اين امار نشان سطح اكاهي مردم نسبت به رسانه ملي را هم مي رساند
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » شنبه فبريه 11, 2023 5:42 pm


چرا شهید بهشتی به مسعود رجوی پیشنهاد شهرداری تهران را داد؟

هادی غفاری، عضو شورای مرکزی مجمع نیرو‌های خط امام و عضو شورای عالی
اصلاح‌طلبان گفت: وقتی من رد صلاحیت شدم، در خانواده من آتشی به پا شد.
همسرم به من گفت آقای غفاری نوشته‌اند عدم التزام عملی به اسلام، من ۵۰ سال
پشت سر شما نماز خوانده‌ام، نماز من چه می‌شود؟

خاطرم هست شهید بهشتی در
سال اول انقلاب به مسعود رجوی پیشنهاد داد شما بیایید شهردار تهران شوید.
آقای بهشتی اصطلاحی داشت که می‌گفت انقلاب دافعه حداقلی و جاذبه حداکثری
داشته باشد و تا می‌توانید جذب کنید.

 یک روحانی در تهران بود که به امام
بدوبیراه می‌گفت،
من و آقای موسوی‌اردبیلی به خدمت امام رفتیم و مطرح شد که
با این آدم چه کار کنیم؟
امام فرمودند مردم پشت سرش نماز می‌خوانند؟ گفتیم
بله می‌خوانند، فرمودند وقتی مردم کسی را قبول دارند، شما به چه حقی
می‌خواهید دخالت کنید؟
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » شنبه فبريه 11, 2023 9:00 pm

احمدی‌نژاد: جلوی تلویزیون می‌نشینیم و با آمریکا مذاکره می‌کنیم


حمدی‌نژاد گفت: ما قبلا هم با آمريكا مذاكره كرده ايم. سال هاي ۸۵، ۸۶ و ۸۷ در عراق راجع به مسائل منطقه و خروج آمريكا از عراق با آنها مذاكره كرديم. اينكه مي گويند اصلا نمي شود مذاكره كرد يعني چه؟ مگر اينكه ما به منطق يا موضع خودمان شك داشته باشيم و الّا اگر موضع ما برابر باشد و فردا روزي، كسي در آمريكا گفت ما موضع عدالت و احترام را مي پذيريم، مخفي كاري هم نمي كنيم، عينا جلوي تلويزيون هم مي نشينيم و مذاكره مي كنيم، اين اشكالي دارد؟ اگر كسي خواست زور بگويد آن موقع معلوم مي شود و زير بار آن نمي رويم.



احمدی‌نژاد گفته "بهانه تمام تحریمها مربوط به دوره روحانی و خاتمی است"
احمدی‌نژاد: جلوی تلویزیون می‌نشینیم و با آمریکا مذاکره می‌کنیم
احمدی‌نژاد گفت: ما قبلا هم با آمريكا مذاكره كرده ايم. سال هاي ۸۵، ۸۶ و ۸۷ در عراق راجع به مسائل منطقه و خروج آمريكا از عراق با آنها مذاكره كرديم. اينكه مي گويند اصلا نمي شود مذاكره كرد يعني چه؟ مگر اينكه ما به منطق يا موضع خودمان شك داشته باشيم و الّا اگر موضع ما برابر باشد و فردا روزي، كسي در آمريكا گفت ما موضع عدالت و احترام را مي پذيريم، مخفي كاري هم نمي كنيم، عينا جلوي تلويزيون هم مي نشينيم و مذاكره مي كنيم، اين اشكالي دارد؟ اگر كسي خواست زور بگويد آن موقع معلوم مي شود و زير بار آن نمي رويم.

آفتاب‌‌نیوز :
سایت دولت بهار، وابسته به محمود احمدی نژاد، گفت‌وگویی از احمدی نژاد منتشر کرد که در مقدمه آن نوشته است: باشگاه خبرنگاران جوان رسانه خبری زیر مجموعه صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران با ارسال یک نامه رسمی و پیگیری‌های مصرانه، خواستار گفتگو با احمدی نژاد شد و با وجود انبوهی از رسانه‌های داخلی و خارجی که در نوبت مصاحبه با رئیس جمهور سابق قرار داشتند، به آن‌ها فرصت داده شد در محل گفتگو حاضر شدند و پرسش‌های خود را به طور آزاد مطرح کردند. اما با گذشت چند هفته از زمان انجام آن، مسئولان باشگاه از انتشار آن خودداری کردند.

به گزارش آفتاب‌نیوز؛ دولت بهار افزوده است: اینکه چه فرد یا جریانی با تضییع حقوق اساسی مردم و نقض آزادی‌های مصرح در قانون اساسی مانع از انتشار مصاحبه شده است، اهمیت چندانی ندارد، اما مساله این است که یک رسانه‌ای ارتباط جمعی مانند باشگاه خبرنگاران وقتی نمی‌تواند از قانون و حق آزادی انتشار که مردم آن را در قانون اساسی به رسمیت شناخته‌اند، حراست نماید، چگونه خواهد توانست به عنوان رکن پنجم از حقوق مردم دفاع نماید.

گذشته از برنامه‌های روتین و روزانه‌ای که انجام می‌دهید، به عنوان رئیس جمهور سابق کشور، دقیقا به چه کاری مشغول هستید؟ چه اتفاقاتی دارد در زندگی شما می‌افتد؟



بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة والنصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه والمستشهدین بین یدیه.

من هم به شما، همکاران شما و همه کسانی که این برنامه را می‌بینند و ممکن است بخوانند یا بشنوند سلام عرض می‌کنم.

همانطور که گفتید هر کسی یک برنامه زندگی شخصی دارد. با خانواده ناهار و شام می‌خورد و می‌خوابد. من یک مقدار مطالعه می‌کنم که طیف آن وسیع است. خیلی‌ها کتاب می‌نویسند و برای من می‌فرستند، خودم هم بعضی از کتاب‌ها را انتخاب می‌کنم. بحث‌های روز دنیا و مسائل ایران را دنبال می‌کنم. عده زیادی برای مسائل کشور در حوزه‌های مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی طرح و برنامه دارند. این‌ها را مکتوب می‌کنند و برای من می‌فرستند و یا حضوری ارائه می‌کنند، این‌ها را مطالعه می‌کنم. بخشی هم نامه‌های مردمی است. نامه‌های مردمی، طیف وسیعی از مسائل را در برمی گیرد که بخش عمده‌ای از آن‌ها مسائل شخصی است. معمولا صبح‌ها به غیر از روز‌های تعطیل، اول صبح ملاقات مردمی داریم، این روتین است و دائما اتفاق می‌افتد، غیر از آن، با هماهنگی قبلی، ملاقات‌های مردمی اعم از فردی و جمعی از استان‌ها و اقشار مختلف وجود دارد. ملاقات سیاسیون، غیرسیاسیون... بالاخره مراجعه زیاد داریم. بخشی از وقت مان هم صرف تدریس در دانشگاه و ارتباط با دانشجویان می‌شود.

ملاقات‌های مردمی هنوز انجام می‌شود؟

بله. این برنامه ثابت است.

با توجه به صحبت‌های شما که فرمودید مردم می‌آیند و صحبت می‌کنند، بیشترین و مهمترین مشکل آن‌ها چیست؟ چون ما الان در فضای مجازی می‌بینیم که جو خیلی به نفع شماست یعنی حتی هشتگ‌هایی ایجاد کرده اند تحت عنوان " #احمدی نژاد برمی‌گردد ". الان در فضای مجازی اقبال به شما خیلی زیاد است. دقیقا مشکل مردم در حال حاضر چیست؟ یک جوری انگار مردم شما را منجی خودشان می‌دانند.

اگر در یک کلمه بخواهیم بگوییم؛ مردم معتقد هستند که کشورشان خوب اداره نمی‌شود و این ضعف در اداره، در بخش‌های گوناگون، خودش را نشان می‌دهد. چیزی که الان مردم مستقیما دست به گریبان هستند، در درجه اول مسائل اقتصادی است، فشار اقتصادی بسیار زیاد است. بین ۶ تا ۷ دهک جامعه، بشدت در فشار هستند و این دارد به دهک هفتم و هشتم گسترش پیدا می‌کند و این چیز خوبی نیست. بسیاری از مردم مشکل اجاره خانه دارند، مشکل اشتغال خیلی سنگین شده است. امنیت روانی و امنیت شغلی به مقدار زیادی از دست رفته است. علاوه بر فشار اقتصادی که به تنهایی می‌تواند آدم را از پای درآورد، فشار روحی ـ روانی زیادی دارد بر مردم وارد می‌شود.

بالاخره مردم با همه وجودشان آمده اند در صحنه‌های سیاسی ـ اجتماعی و انقلاب را پایه گذاری و همه جور سرمایه گذاری کرده اند، اما امروز از صبح تا شب رسانه‌های جمعی و حتی رسانه‌های رسمی از جمله تلویزیون اخباری که منتشر می‌کنند از فساد و سوءاستفاده‌ها و خلافکاری‌ها و ... این‌ها به لحاظ روحی ـ روانی، بیشتر از فشار اقتصادی بر مردم فشار وارد می‌کند. زمان جنگ، فشار اقتصادی خیلی زیاد بود. یادم نمی‌رود که ما برای تهیه ۴ سیر پنیر باید چند ساعت در صف می‌ایستادیم ولی آن زمان احساس عمومی این بود که همه مثل هم هستیم. جنگ است، کشورمان در خطر است و همه مانند هم داریم زندگی می‌کنیم. اما الان شرایط بگونه‌ای است که همه باور دارند که منابع و ثروت هست، اما عادلانه توزیع و به درستی استفاده نمی‌شود و اخبار هم که دائما می‌گوید سوءاستفاده، سوءاستفاده! رقم‌ها هم جوری شده است که اگر به یک نفر بگویند فردی ۲۰ میلیارد تومان سوءاستفاده کرده و جلب شده است، می‌گوید ۲۰ میلیارد چیزی نیست! زیر ۳۰۰ میلیارد که اُفت دارد! این‌ها فشار سنگین روحی را بر جامعه وارد می‌کند. یا مثلا چند میلیون دانش آموز در حال حاضر تبلت یا گوشی ندارند، آموزش هم که مجازی شده است. در این مورد هم ما مراجعه زیاد داریم، می‌گویند از کجا تهیه کنیم؟ کل دریافتی من دو میلیون و پانصد هزار تومان است، اجاره منزل را بدهم، چکار بکنم؟

آمار‌های بانک مرکزی و شاخص‌های بانک مرکزی را نگاه می‌کردیم. اگر نیاز هر فرد به ۲۵۰۰ کالری را در نظر بگیریم، با حقوق یک کارگر بر مبنای قانون کار، حدود ۶ دهک جامعه قادر نیستند این کالری را تامین کنند. یا باید چند تا شغل داشته باشند که وقتی رکود اقتصادی هست چند شغل وجود ندارد! چند سال است که در رکود سنگین اقتصادی هستیم. همچنین مراجعات مردم نشان می‌دهد که آن‌ها با مشکلات متعددی بویژه در مسائل اداری و قضایی در سراسر کشور مواجه هستند.

خود شما دلیل محبوبیتی که الان دارید را در چه چیزی می‌دانید و این فاصله‌ای که امروز بین مردم و مسئولین وجود دارد، دلیلش چیست؟

درباره آن محبوبیت که من نمی‌توانم پاسخی بدهم، اما اینطرف آن را می‌توانم بگویم. من با تمام وجودم همه مردم را دوست دارم. ملت ایران که گل سر سبد هستند. من تمام ۷.۵ میلیارد انسان را دوست دارم. یعنی اصلا به ذهنم نمی‌آید که به کسی در کره زمین کینه داشته باشم یا بد کسی را بخواهم.

گفتید همه مردم را دوست دارید، حتی مخالفین خودتان را؟

بله، اصلا استثنا وجود ندارد. یعنی نمی‌توانیم دوست نداشته باشیم. ما انسان هستیم و برای دوست داشتن آفریده شده ایم. کینه و دشمنی کار شیطان است. جایی است که انسان‌ها از موضع انسانی خارج می‌شوند و الّا انسان باید نه فقط انسان‌ها را بلکه کل مخلوقات خداوند را دوست داشته باشد. شما درخت را می‌توانید دوست نداشته باشید؟ طبیعت، حیوانات، کوه، کرات و آسمان را می‌توانید دوست نداشته باشید؟ اما چرا این فاصله اتفاق افتاده است، بنظرم چند علت دارد. بالاخره مردم که مسئولین خود را دوست داشتند. من نمی‌خواهم همه را بگویم ولی کسانیکه در تصمیم گیری‌ها غلبه دارند، آرمان‌های انقلاب را فراموش کردند، خودشان را هم فراموش کردند، مردم را هم فراموش کردند که بنظرم هر سه این‌ها یکی است. اگر کسی خودش را فراموش نکرده باشد، همیشه باید دنبال عدالت و خدمت و آزادی و کرامت و اعتلای انسان‌ها باشد، به فکر بهبود زندگی مردم باشد. آرمان‌های انقلاب همین‌ها بود. اینکه عدالت باشد، تبعیض برود، احترام باشد، همه با هم باشیم، همه محترم و عزیز و متحد باشیم. آن‌ها خودشان و آرمان‌ها را فراموش کردند، مردم را هم فراموش کردند. این‌ها فاصله می‌اندازد. ۸۰ میلیون جمعیت، آن هم در ایران، می‌فهمند چه اتفاقی دارد می‌افتد، نمی‌توان آن را پنهان کرد. من هیچوقت یادم نمی‌آید که در این ۴۲-۴۱ سال، فاصله بین مردم و مسئولین چه به لحاظ عواطف و چه به لحاظ فهم و ذهنیت مردم از محیط اجتماعی با فهم مقامات ۱۸۰ درجه متفاوت بوده باشد. یعنی الان کاملا برعکس" است. عواطف یعنی دوست داشتن و محبت بین انسان‌ها بسیار مهم است و پایه روابط اجتماعی محسوب می‌شود. ما که روبات یا اجزای یک موتور نیستیم که کنار هم کار کنیم و حسی به یکدیگر نداشته باشیم. ما انسان هستیم، باید به هم علاقه داشته باشیم و به هم احترام بگذاریم. من علت را در این‌ها می‌بینم.

اگر به دوران ریاست جمهوری خودتان برگردید چه اقداماتی را انجام نمی‌دهید و چه اقداماتی را انجام می‌دهید؟ به تعبیری دیگر آیا کاری هست که از انجام دادن یا ندادن آن پشیمان باشید؟

ما وقتی می‌خواستیم وارد دولت شویم، من نسبت به یک عده‌ای حسن ظن داشتم. تلقی من این بود که آن‌ها حرفی را که می‌زنند قبول دارند. من از آن‌ها استفاده کردم یعنی آن‌ها را دعوت به همکاری کردم. اما خیلی زود متوجه شدم که حسن ظن من اشتباه بوده است، نباید آن مقدار حسن ظن می‌داشتم و نسبت به یک عده‌ای دیگر باور من این بود که وقتی از آن‌ها برای خدمت به مردم و برپایی عدالت و آرمان‌های انقلاب دعوت می‌کنیم، این‌ها می‌آیند و محکم می‌ایستند و اگر ما برنامه‌ای را در جهت خدمت به مردم و کاهش فاصله طبقاتی و رشد مردم، آزادی، عزت مردم و... بخواهیم اجرا کنیم آن‌ها حتما حمایت می‌کنند. بعدا دیدیم مسئله عمیق‌تر از این حرف هاست. فاصله از آرمان‌های انقلاب در اعماق اندیشه و دل یک عده اتفاق افتاده ولی هنوز به بیرون بروز نکرده است. رسما با کاری که قرار بود برای مردم انجام شود مخالفت می‌کردند. می‌گفتیم این کار برای مردم است، می‌گفتند نخیر، نمی‌شود! نمی‌گویم آن‌ها از دایره دوست داشتن من خارج شدند ولی الان شناخت من نسبت به افراد و مدعیان و نیرو‌های فعال، خیلی عوض شده است. اما چیزی که غصه می‌خورم این است که ما می‌خواستیم هدفمندی را بصورت صد در صد اجرا کنیم، اجازه ندادند و مقابله کردند. یا بعضی از طرح‌هایی که برای رفاه مردم بود، سخت مقابل ما ایستادند و اجازه اجرا ندادند. به نظرم آن‌ها باید حتما اجرا شود. یعنی باید صد در صد اجرا شود و غصه می‌خورم که چرا من هر ۲۴ ساعت را برای مردم کار نمی‌کردم.‌ای کاش می‌شد یک دارویی باشد که خواب را از آدم بگیرد تا بجای ۱۸-۱۷ ساعت، تمام ۲۴ ساعت را کار کند. بعد‌ها آدم می‌گوید‌ای کاش آن یک دقیقه را هم کار می‌کردم، چون لذتی بالاتر از این نیست که انسان برای همنوعان خودش کار کند.

احمدی نژاد مدل سال ۸۴ با احمدی نژاد مدل سال ۹۹ با هم فرق دارند؟ خیلی‌ها می‌گویند فرق دارد. بنظر شما چرا می‌گویند فرق دارد و حقیقت چیست؟

منظورتان کاپشن و خورد و خوراک که نیست؟

خیر!

چون خیلی تغییری نکرده است، اما مگر می‌شود انسان ۱۵ سال از عمرش بگذرد و تغییری نکند؟ چرا برخی انتظار دارند که انسان درجا بزند؟ در صورتی که دو روز ما نباید مثل هم باشد. یک عمر کوتاهی داریم باید رشد کنیم و کمال پیدا کنیم، فهم‌مان عمیق‌تر و دانش‌مان گسترده‌تر شود. اگر مسائل را بهتر تجزیه و تحلیل کنیم، توانایی هایمان نیز بیشتر می‌شود.

از لحاظ مردمی بودن و انقلابی بودن ...

زندگی ما که تغییری نکرده است. نارمک بودیم و همانجا هم ماندگار هستیم. امروز که من در خدمت شما هستم، باورم به آرمان‌های انقلاب، بسیار عمیق‌تر و قوی‌تر از سال ۸۴ شده است. چون انقلاب، عدالت، آزادی، کرامت و پیشرفت را متعلق به مردم می‌دانم و بدون این‌ها اصلا یعنی چه؟ ما هستیم ولی عدالت و آزادی و کرامت و پیشرفت و رفاه مردم را نمی‌خواهیم! پس برای چه هستیم؟ فهم من از این مفاهیم به مراتب عمیق‌تر شده است و البته عشق من به مردم ضرب در چند...

برویم سراغ انتخابات. در بیشتر نظرسنجی‌ها در اکثر کانال‌های معتبر مانند اعتمادآنلاین و ایران تایمز و ... شما نسبت به بقیه افراد یک برتری محسوسی دارید بطوری که بعضی از این کانال‌ها را که من چک می‌کردم، وقتی نظرسنجی آپدیت شد، نام شما را از نظرسنجی حذف کردند. می‌خواستم بدانم آیا در انتخابات حضور پیدا می‌کنید؟ چون شنیده‌هایی هم هست که شما با آقای تاج زاده دیدار‌هایی داشته اید!

من واقعا این را متوجه نمی‌شوم، اینکه یک برتری محسوسی باشد و بعد حذف شود! این حذف شدن واقعا چه معنایی می‌دهد؟! حالا اگر مردم به ما لطف دارند، باید از خود مردم سوال کرد منتهی اینکه یک عده می‌روند خودشان نظرسنجی می‌کنند و بعد حذف می‌کنند، من این را متوجه نمی‌شوم! بنظرم همه ما باید تابع نظر مردم باشیم. در باره سوال دوم باید بگویم که من ملاقاتی با آقای تاج زاده نداشتم. اصلا مگر مهم است؟

گفتم شاید اینکه گفته می‌شود شما می‌خواهید برای ۱۴۰۰ برگردید، این موضوع جدی باشد.

ما که نرفته بودیم که بخواهیم برگردیم، ما هستیم. مسئولیت‌های اجتماعی انسان‌ها که تعطیل بردار نیست. مسئولیت‌های اجتماعی اعم از سیاسی، فرهنگی و ... همیشه با انسان است، هیچوقت جدا نمی‌شود. بحث انتخابات را باید برای زمان انتخابات گذاشت که من هم حرف‌هایی را برای گفتن دارم.

یعنی امکانش هست که شما یا خودتان بیایید و یا یک نفر را حمایت کنید که بیاید؟

اجازه بدهید بحث‌های انتخابات را در زمان خودش انجام دهیم.

همانطور که گفتید کشور ما امروز مشکلات فراوانی دارد. شاهد بودیم که مسکن مهر را به مسکن اجتماعی تغییر دادند و نتیجه آن الان این شده است که مسکن زیر ۱۰ میلیون تومان پیدا نمی‌شود، در صورتیکه در زمان شما لاکچری‌ترین خانه‌ها متری ۱۰ میلیون تومان بود. علت این اتفاق و چاره این مشکلات به نظر شما چیست؟

دو دیدگاه و باور وجود دارد. یک باور این است که مسئولین مالک مملکت هستند، توجیه سیاسی و دینی هم می‌آورند که مملکت مال آنهاست. هر جور که بخواهند تصمیم می‌گیرند، اختیار با آنهاست و ربطی به دیگران ندارد! دیدگاه دومی هم هست که می‌گوید همه چیز متعلق به مردم است، مسئولین هم خادم و نماینده مردم هستند و باید انعکاس خواست مردم باشند و نبض شان باید با نبض مردم بزند و مردم صاحب اختیار تمام ثروت کشور هستند. اصلا یک دولت برای چه تشکیل می‌شود؟ غیر از این است که باید مسائل مردم را حل کند؟ اقتصاد را درست کند؟ مسائل سیاسی را برطرف کند؟ رابطه جهان را درست کند؟ فرصت‌ها را فراوان کند؟ رفت و آمد را زیاد کند که تک تک مردم بتوانند پیشرفت کنند؟ مسکن را باید حل کند و شغل ایجاد نماید. الان یک عده در دولت هستند که نه کاری به مسکن دارند نه کاری به مسائل دیگر!

باورمندان به دیدگاه اول معتقدند که هر قدر مردم محدودتر، ضعیفتر و نیازمندتر باشند، برای آن‌ها بهتر است زیرا دیگر مزاحمی وجود ندارد، وقتی هشت مردم گرو نه‌شان است و ۲۴ ساعته باید برای یک لقمه نان بدوند، دیگر کاری به مدیریت آن‌ها ندارند. اما دیدگاه دوم می‌گوید تک تک اتفاقات کشور متعلق به همه مردم است. همه مردم باید در همه امور دخالت کنند و لازمه آن این است که همه مردم قوی باشند، نیازمند نباشند، دستشان در جیبشان باشد، احساس عزت کنند، آزاد باشند و بتوانند حرف بزنند. این‌ها تفاوت دو دیدگاه است.

ما که آمدیم دیدیم در مسکن مشکل داریم. قبل از ما سالی ۳۳۰ هزار مسکن در کشور ساخته شده بود در حالیکه نیاز ما بالای ۷۰۰ هزار مسکن بود. در دولت ما، در طول ۸ سال، بطور متوسط سالانه ۷۷۰ هزار مسکن ساخته شد ولی باز هم عقب بودیم یعنی ما داشتیم تلاش می‌کردیم آن را بالای یک میلیون ببریم. سال آخر به بالای یک میلیون رسید ولی متوسط ۸ سال، ۷۷۰ هزار مسکن بود و اگر جلوتر می‌رفتیم، سالانه بالای یک میلیون مسکن می‌ساختیم و گذشته را هم جبران می‌کردیم.

ما یک سرزمین وسیع داریم. ۱۸۷ میلیون هکتار وسعت ایران است. کل مساحتی که الان در شهر و روستا برای مسکن و کشاورزی و پارک و آتش نشانی و بیمارستان و ... اختصاص یافته، یک میلیون هکتار است. مردم همه مشکل خانه دارند. به قول جنابعالی الان متری ۱۰ میلیون تومان هم گیر نمی‌آید. چرا اینگونه شده است؟ پاسخ آن همان نگاه اول است که همه چیز باید در اختیار مردم قرار بگیرد. هنر دولت این است که به صورت کارشناسی، عالمانه و تخصصی طراحی کند و در اختیار مردم قرار بدهد. ما حتی مسکن مهر را بعنوان آرام کننده قرار دادیم، درمان نبود، چون چند میلیون نفر، چند سال پشت صف ایستاده بودند. ما خواستیم اول این صف را تخلیه کنیم در نتیجه مسکن مهر طراحی شد. من همان زمان هم اعلام کردم که طرح اصلی مسکن ما این نیست. در طرح اصلی، هر خانواده باید در یک ویلا زندگی کند. اینهمه زمین وجود دارد، طراحی می‌کنیم و زمین می‌دهیم. بخش عمده‌ای از قیمت مسکن مربوط به زمین است. دولت زمین دارد، قیمت زمین را از مسکن کم می‌کند. الان در همین تهران، متوسط قیمت آپارتمان بالای ۲۷ میلیون تومان است. یک جوان که تازه ازدواج می‌کند، حداقل به یک خانه ۶۰ متری نیاز دارد. تازه ۶۰ متر که خیلی کوچک است، مانند زندان است. در تهران پنجره را هم نمی‌تواند باز کند، چون همسایه است و به یکدیگر دید دارند و باید یا پنجره را ببندد یا پرده را بیندازد. بیرون هم که می‌آید دود و ترافیک است. حالا همان خانه ۶۰ متری به ازاء هر متر ۲۷ میلیون تومان می‌شود یک میلیارد و ششصد و بیست میلیون تومان! نقدا هم باید بدهیم. یک جوان چقدر حقوق می‌گیرد؟ اجاره خانه باید بدهد، خرج خوراک و رفت و آمد هست، چقدر برایش می‌ماند؟ اصلا می‌تواند پس انداز کند؟ از کجا بیاورد؟ چند سال از عمرش را باید بفروشد تا بتواند خانه بخرد؟ در حالیکه اگر قیمت زمین را از مسکن حذف کنیم، ارزش آن کمتر از یک سوم می‌شود. با دو تا وام می‌تواند خانه بخرد. هنر مدیریت جامعه این است که این مسائل را حل کند. منتهی یک دشمنی با ما داشتند؛ اگر مسکن مهر اشکال داشت، تکمیلش می‌کردید. ما چهار و نیم میلیون مسکن مهر ساختیم، شما ۱۰ میلیون می‌ساختید! ما آپارتمان دادیم، شما ویلایی می‌دادید! دستتان را هم می‌بوسیم. همه امکانات در ایران هست.

نیروی انسانی، منابع مالی و مصالح ساخت به اندازه کافی داریم. الان سه هزار و ۲۰۰ هزار میلیارد تومان حجم نقدینگی است. نزدیک دوهزار و ۸۰۰ هزار میلیارد تومان، سپرده‌های بانکی است. مگر یک جوان چقدر برای یک مسکن می‌خواهد؟ همه این‌ها شدنی است، منتهی کسی را می‌خواهد که نبضش با نبض مردم بزند. الان احساس، این است که نبض‌ها با مردم نمی‌زند. به من می‌گفتند تو داری مردم را پررو می‌کنی! گفتم یعنی چه که پررو می‌کنی؟! می‌گفتند تو داری به مردم رسیدگی می‌کنی، توقعاتشان را بالا می‌بری و آن‌ها حس می‌کنند که کشور مال خودشان است، اگر این احساس را بکنند ما دیگر نمی‌توانیم آن‌ها را اداره کنیم!

چه کسانی می‌گفتند؟

همین‌هایی که اشاره کردم. اگر ما در سطحی نیستیم که یک ملت بزرگ را اداره کنیم، در درون این ملت، انسان‌های بزرگ خیلی زیاد است، آن‌ها بیایند اداره کنند. در آسمان باز شده و چند نفر به پایین افتاده اند و می‌گویند همه چیز ما هستیم! این غلط است. چه کسی گفته شما همه چیز هستید؟! این ملت بزرگ به شما اجازه داده بر سر کار بیایید.

چقدر به اهداف خود در طرح هدفمندی یارانه‌ها رسیدید و چه اقداماتی در این زمینه انجام نشد؟

طرح هدفمندسازی یارانه‌ها یک طرح بزرگ و یک تحول عظیم اقتصادی بود منتهی در نظام تصمیم گیری ما، همراهی نشد و بخش کوچکی از آن تصویب شد. از آن بخش کوچک هم یک قسمتش اجرا شد. در حد آن بخشی که اجرا شد، فاصله طبقاتی بشدت کاهش پیدا کرد. ضریب جینی ظرف ۳ سال از ۰.۴۱ به ۰.۳۶ رسید، در صورتی که هر یک درصد، ۴ الی ۵ سال کار اقتصادی نیاز دارد. ما معتقد بودیم ثروت طبیعی مال مردم است، لذا منابع در اختیار خود مردم قرار گرفت. نفت مال مردم است. همه ناله می‌کنند نفتی که دست دولت است، مشکل بودجه، تورم و نقدینگی است. علت همه این‌ها نفت است و اینکه سازمان دولت بزرگ شده است برای این است که پول مفت دستش بوده و هر کاری خواسته کرده و همه کار‌ها را دست خودش گرفته و مردم را کنار زده است.

ما گفتیم این نفت انفال و ثروت عمومی و مال مردم است. این را عینا هر چه نفت می‌فروشیم بطور مساوی بین مردم تقسیم کنیم. اجازه بدهیم مردم خودشان مدیریت کنند. هر کس اولویت‌های خودش را خودش می‌داند. چرا ما مردم را مجبور می‌کنیم یکسری خدمات را که ما می‌گوییم استفاده کنند؟ تازه نصف پول نفت خرج دولت می‌شود، نصف آن به جیب مردم می‌رود. اگر صد در صد آن را به مردم بدهیم، دست خودشان است، و می‌دانند چگونه از آن استفاده کنند. ولی با این مخالف بودند و اجازه ندادند. واقعا این یک طرح عظیم بود که آن را تکه تکه کردند. همین الان بیش از ۱۸۰ هزار میلیارد تومان، دولت از محل هدفمندی یارانه‌ها درآمد دارد. چه مقدار آن را به مردم می‌دهد؟ کمتر از ۳۰ هزار میلیارد! یعنی دولت بیش از ۱۵۰ هزار میلیارد آن را این طرف و آن طرف خرج کرده است. خب دولت که قبلا هم نفت را می‌فروخت و همین کار‌ها را می‌کرد، ما آن را بین مردم پخش کردیم، شما مال مردم را هم گرفتید و دوباره دادید دست دولت؟!

من معتقد هستم یکی از کار‌های بزرگی که بالاخره یک روز در این کشور اجرا خواهد شد، این است که ثروت طبیعی در اختیار مردم قرار خواهد گرفت. شما خودتان رفتید حساب کنید "حالا این تحریم‌ها بالاخره برداشته خواهد شد"، ما مقدار تولید و قیمت نفت و گاز را حساب کنیم، به هر ایرانی ماهی ۲.۵ میلیون تومان می‌رسد. این ۲.۵ میلیون تومان را دولت می‌گیرد و تبعیضی خرج می‌کند و این موجب فاصله طبقاتی است. ضمن اینکه ریشه بسیاری از مفاسد هم تمرکز ثروت در دست دولت است. چه در بخش معدن، زمین، منابع طبیعی، در بخش سوءاستفاده‌های مالی و.... خب این‌ها را بین مردم پخش کنید، خود مردم بلدند چگونه آن را خرج کنند. الان دولت جای مردم نشسته است. در همه زمینه‌ها دولت باید تصمیم بگیرد! چرا دولت باید تصمیم بگیرد؟ ۸۰ میلیون معطل هستند که یک عده می‌خواهند جای آن‌ها همه جور تصمیمی بگیرند که این به نظر من غلط است.

شما فرمودید که درباره انتخابات بعدا صحبت می‌کنید، اما بنظر شما مهمترین برنامه اقتصادی که می‌تواند وضعیت کشور را نجات بدهد چه می‌تواند باشد؟

من فکر می‌کنم مهمترین کاری که باید انجام شود این است که ثروت و قدرت به مردم برگردد و توزیع شود. الان، هم ثروت کشور متمرکز است، بخش مهمی از آن در انحصار و بخشی دیگر در احتکار است. قدرت هم که بطور کامل متمرکز است. یک کشور را یک ملت می‌تواند نجات بدهد، اما چه چیزی دست ملت است؟ الان اگر کسی بخواهد یک مغازه سوپر مارکت باز کند، از ۱۵-۱۰ محل باید مجوز بگیرد. وقت و زمان و انرژی و هزینه و هزینه تمام شده را بالا می‌برد. ثروت طبیعی اگر در اختیار مردم قرار بگیرد، خود این مردم، ایران را ظرف ۵ سال به قدرتمندترین اقتصاد دنیا تبدیل می‌کنند. من به عنوان یک مهندس دارم این را به شما می‌گویم، یعنی همین الان می‌توانم برای شما حساب کنم. این همه زمین، معدن، جنگل، فرصت‌های کار، این همه جوان تحصیل کرده و خلاق و ماهر و مبتکر داریم که چیزی دستش نیست!

الان معادن در انحصار یک عده است در حالیکه همین معادن سالانه حداقل ۵۰ هزار میلیارد تومان باید به مردم برگرداند یعنی دو برابر کل یارانه‌ای که دولت به مردم می‌دهد. این مبلغ کجا می‌رود؟ این زمین وسیع، همه جای آن طلا است. برخی خیال می‌کنند با آب دریای جنوب نمی‌شود کشاورزی و باغداری کرد. یک متخصص اهل بشرویه فردوس در خراسان جنوبی شیوه آبیاری قدیم ایرانیان را احیا کرده بود. آدم خیلی خوب و دلسوزی بود. این فرد رفته بود جنوب کشور و با آب دریای عمان و خلیج فارس که سنگینی آب آن زیاد است، با همان‌ها باغ انار درست کرده بود. ۱۲۰ تن در هکتار انار برداشت می‌کند. این یک رکورد جهانی است.

این ثروت عظیم کشور باید به مردم برگردد. نظر مردم محترم شمرده شود. کشور مال مردم است، هر چه مردم خواستند محقق شود. تا می‌گوییم هر چه مردم خواستند، می‌گویند مردم اشتباه می‌کنند، دنبال فساد می‌روند. آقا تو که این حرف را می‌زنی، نمی‌روی؟! چرا به مردم بی احترامی می‌کنید؟! چند هزار سال این مردم بودند و شما نبودید و این ملت هیچوقت آن کار‌هایی که شما می‌گویید نکرده است. تمدن عظیم ایران را همین مردم برپا کردند. فرهنگ ما را همین مردم حفظ کردند. آن‌ها فکر می‌کنند فقط خودشان دلسوز هستند، البته آن‌ها فقط ادعا می‌کنند، خودشان هم می‌دانند که ته دلشان دروغ می‌گویند.

فرصت‌های تصمیم گیری باید به مردم برگردد. اگر می‌خواهیم دولت را کوچک کنیم، باید کل مجوز‌های دولتی را برداریم. استاندارد‌های انجام هر کاری را اعلام کنیم، هر کس که رعایت نکرد، مجازات می‌شود. بجای اینکه شما به ۱۵ اداره مراجعه کنید و آن‌ها هر کدام یک سلیقه‌ای را اعمال کنند و دائم محدودیت درست کنند و هزینه را بالا ببرند، این کار را بکنند. با این کار دست مردم باز می‌شود و البته باید از فرصت‌های بین المللی هم استفاده کرد. به نظرم این مدل سیاست خارجی اصلا درست نیست و هیچ دست آوردی برای ملت ندارد.

شما ابتدای صحبت‌های تان فرمودید که اوایل به افرادی حسن ظن داشتم و بعدا متوجه شدم که اشتباه بوده است. اگر شما در انتخابات شرکت کنید و رئیس جمهور شوید چند درصد از کابینه قبلی احتمال دارد در کابینه جدید حضور داشته باشند؟

بحث‌های انتخابات را قرار شد بعدا مطرح کنیم. من معتقد هستم که دایره مدیریت باید بسیار بسیار در کشور باز باشد. آن تمرکز باعث شده است که دایره مدیریت بسته شود و به همین دلیل خلاقیت و نوآوری وجود ندارد. مثل کسیکه ۳۰-۲۵ سال است که در دولت است ولی ابتکارات و راه حل‌هایی که ارائه می‌کند همان راه حلی است که ۳۰ سال قبل ارائه می‌کرده است! در حالیکه دانش آنقدر پیشرفت کرده است که ده‌ها راه حل جدید ابداع شده است و او اطلاع ندارد، حوصله هم ندارد، دیگر خشک شده و چشمه نمی‌جوشد، اما اگر دایره باز باشد، بخصوص من معتقدم نسل جوان امروز کشور ما، خیلی نسل توانایی است. هم به لحاظ فهم مسائل خیلی عمیق‌تر است، هم به لحاظ پایبندی به مفاهیم انقلابی مانند عدالت، کرامت، احترام به دیگران، آزادی، خلاقیت. الان بچه‌های کاربلد خیلی داریم. گاهی می‌بینیم که یک جوان ۳۰ ساله آنقدر قشنگ تحلیل می‌کند، یک جوان ۲۶-۲۵ ساله آنقدر مسلط و علمی صحبت می‌کند و آن کسی هم که رفته در مسائل تجربی، چقدر دقیق ریشه مسائل و راه حل‌های بسیار پیشرفته را می‌گوید. همه این‌ها بچه‌های ما هستند که تحصیل کرده اند یا رفته اند کار کرده اند و کار یاد گرفته اند. این‌ها سرمایه کشور هستند. هر جا راه بسته شد و هر چیزی به انحصار درآمد، عقب افتادگی و فساد هم در آن ایجاد می‌شود! اگر آزادی به انحصار یک عده درآمد، فقط آن‌ها آزاد هستند و بقیه آزاد نیستند. این باعث فساد می‌شود. اگر علم، ثروت و قدرت به انحصار یک عده درآمد، فساد ایجاد می‌شود. همیشه باید همه در‌ها باز باشد تا انحصار شکل نگیرد. همه آزادند و می‌توانند به بالاترین مراتب برسند. هنر مدیریت جامعه این است که موانع را بردارد، راه را باز کند تا همه بیایند. حالا یک قشری از اول انقلاب بالای کار آمده اند و تصور می‌کنند فقط خودشان هستند و بقیه را به حساب نمی‌آورند. آقا تو خودت یک جوان ۲۳ ساله بودی که آمدی، حالا چطور به یک جوان تحصیل کرده و کاربلد اعتماد نمی‌کنی؟! چرا مردم باید به شما اعتماد کنند ولی شما به مردم اعتماد نمی‌کنید؟ من معتقد هستم که باید همه انحصارات از جمله عرصه مدیریت برداشته شود.

آقای دکتر جریان بهار صرفا یک جنبش است یا یک الگوی حکومتی؟ چون من یادم می‌آید سال ۹۱ شما داشتید سخنرانی ۲۲ بهمن را انجام می‌دادید. آن زمان یادم می‌آید که آخر سخنرانی خود سه بار فریاد زدید "زنده باد بهار"، "زنده باد بهار"، "زنده باد بهار". می‌خواهم بدانم آیا یک جریان سومی بوجود آمده که می‌خواهد جلوی اصولگرایان و اصلاح طلبان بایستد؟ چون طبق گفته خودتان، الان قدرت یکجا جمع شده است یا در دست اصولگرایان است و یا دست اصلاح طلبان. می‌خواهم بدانم جریان بهار، یک جریان سوم است یا صرفا یک جنبش است؟

آن زنده باد بهاری که من گفتم اشاره به امام زمان (عج) بود، چون ایشان بهار انسانهاست که تا او را درنیابیم و به یک نسبتی شبیه او نشویم، بهار را درک نمی‌کنیم. او تجلی بهار حقیقی انسانی است. اما من معتقد هستم که اصل جریان جاری در خلقت، جریان انسانی است و جریانات سیاسی در مقابل آن اصلا چیزی نیستند. آن‌ها مراکز قدرت و رسانه‌ها را در دستشان می‌گیرند و خودشان را به مردم تحمیل می‌کنند. در کل جهان همین طور است. من معتقد هستم که باید اصالت را به جریان حقیقی انسانی بدهیم. این اصلا تقابلی با کسی ندارد. در پاسخ به خانم توران لو که پرسیدند دشمنانت را هم دوست داری؟ باید بگویم مگر می‌توانیم دوست نداشته باشیم؟

اما اجازه بدهید اینجا یک بحثی را باز کنم، شما هم بعدا می‌توانید در این زمینه مطالعه کنید. شاید این بحث را از این زاویه هم از من بشنوند خالی از فایده نباشد. عالم خلق شده است تا خدا در قامت مخلوقات ظهور کند و الّا خدا را که نمی‌شود دید یا لمس کرد. خدا در مخلوقات تجلی می‌کند و بالاترین تجلی خدا در انسان است و اوج تجلی خدا در وجود انسانها، در انسان کامل است. خلقت برای ظهور انسانیت در انسان و ظهور انسان کامل که باز تجلی ظهور انسانیت در انسان هاست درست شده است. یعنی چه؟ یعنی همه انسان‌ها باید انسانیت را دائما در درون خودشان رشد بدهند و با یکدیگر انسانی، و بر اساس محبت، احترام، عدالت و عشق و نه با خودخواهی و حسادت و کینه و برتری جویی تعامل کنند. این جریان در طول تاریخ هست که نامش را "فرآیند ظهور" گذاشته ایم. فرآیند ظهور انسان، فرآیند ظهور خدا و فرآیند ظهور انسان کامل است. جامعه بشری دارد به این سمت می‌رود. جریانات سیاسی اگر با این همراه باشند جزئی از آن هستند و اگر سدی در مقابل آن باشند، من فکر می‌کنم که این سیل عظیم، در کل دنیا تمام موانع را برمی دارد و می‌بینیم که این اتفاق دارد می‌افتد. مردم در کل دنیا الان به جناح‌های سیاسی بی اعتماد کامل هستند، چون دیدند که اراده شان، از مسیر جریانات سیاسی جاری و اعمال نمی‌شود و جریانات سیاسی، نماد اراده مردم نیستند. آن‌ها به پایان راه خود رسیده اند و دیگر قبول ندارند که دسته بندی‌ها و جناح یک و دو و سه با هم دعوا کنند و مردم هم سوخت موتور آن‌ها شوند! این در ایران و همه دنیا تمام شده است. آن دختر خانمی که این شعار «اصلاح طلب، اصولگرا دیگه تموم ماجرا» را داد، شعارش خیلی عمیق بود، تمام شده است. تک تک انسان‌ها محترم هستند و حق اظهارنظر و اعمال اراده و تعیین سرنوشت دارند.

این تقابل دو جریان، اصولگرایانی که خودشان را انقلابی می‌دانند و اصلاح طلبانی که می‌گویند باید برویم سمت غرب را چگونه می‌توان با هم جمع کرد و اسمش را یک جریان بگذاریم؟

آیا مردم ما دنبال تقابل با جایی هستند یا دنبال دوستی با دیگرانند؟ مردم ما دوستی با مردم اروپا و آمریکا را بد می‌دانند؟ مردم طالب صلح هستند یا طالب جنگ هستند؟ مردم طالب عدالت هستند یا طالب ظلم هستند؟

مردم فکر می‌کنند می‌شود با دولت آمریکا صلح کرد؟

ببینید ما باید موضوع آمریکا را باز کنیم. اوایل انقلاب یک مقابله‌ای با آمریکایی شکل گرفت. بعدا بنظرم این قلب ماهیت شد. وقتی ما می‌گوییم آمریکا، منظور مردم آمریکاست یا دولت آمریکاست و یا جریان پشت صحنه آمریکاست؟ با مردم که نمی‌شود دشمن بود. چرا ما باید با مردم آمریکا دشمن باشیم؟ همه ملت‌ها باید با هم دوست باشند. ما چرا باید با دولت آمریکا دشمن باشیم؟ ما با عملکرد مخالف هستیم. می‌گوییم آقا ظلم و سلطه طلبی نکن. حالا اگر سلطه طلبی و ظلم نبود، آیا ما با اسم دعوا داریم؟ من می‌خواهم موضوع را باز کنم. این را هم اضافه کنم که در آمریکا، دولت ۵ درصد کار است. اصل کار، آن هیئت حاکمه سرمایه دار بزرگ جهانی در پشت صحنه است. ما با آن‌ها مشکل داریم منتهی قاطی شده است. آقا ما دشمن هستیم! با چه کسی دشمن هستیم؟ اشکالی دارد الان مردم ایران و آمریکا با هم رابطه داشته باشند؟

با هیئت حاکمه آمریکا می‌شود صلح کرد؟

اگر بر اساس عدالت باشد، چرا نمی‌شود؟ اگر عدالت را پذیرفتند، بله می‌شود.

می‌آیند؟

بله. در چه حالتی؟ اگر شما از موضع ضعف بروید، هرگز نمی‌پذیرند. من آینده را نمی‌دانم، چون ممکن است انسان‌ها عوض شوند. اولا ما باید از آن‌ها دعوت کنیم، همه را باید به عدالت دعوت کنیم حتی هیئت حاکمه پشت صحنه آمریکا. بگوییم آقا ظلم نکنید، به عدالت برگردید. چرا ظلم می‌کنید؟ شما همه مانند بقیه، همچون انسان زندگی کنید. به همه اجازه زندگی بدهید ولی از چه موضعی می‌خواهید با ایران تفاهم یا تقابل کنید؟ اگر ما در موضع ضعف باشیم، بدانید نه تنها آمریکا بلکه از این ۲۰۰ کشور، ۱۸۰ تای آن حتما کلاهی بر سرمان می‌گذارند.

یعنی با محوریت عدالت حتی با آمریکا هم می‌شود صلح کرد.

بله، با عدالت و احترام.

تعریف‌ها متفاوت نیست؟

تفاهم می‌کنیم. تعریف من خیلی ساده است. من یک تعریفی را روی میز می‌گذارم که ۷.۵ میلیارد انسان آن را تایید می‌کنند. می‌گوییم احترام و عدالت. یعنی چه؟ یعنی هر چه برای خودت خواستی برای من هم بخواه. برای خودت نخواستی برای من هم نخواه. این جهت گیری، همه حوزه‌ها را دربرمی گیرد. اگر به خودت اجازه می‌دهی که یک چیزی داشته باشی، من هم باید داشته باشم. اگر می‌خواهی از جیب من برداری، من هم از جیب تو برمی دارم. البته این مفهوم یک حدیث است. " هر چه برای خودت می‌پسندی برای دیگران هم بپسند، هر چه برای خود نمی‌پسندی برای دیگران هم مپسند". برای خودت رفاه می‌خواهی؟ برای من هم باید بخواهی. با فقر مخالفی و نمی‌خواهی فقیر باشی؟ برای من هم نباید بخواهی.

این تعریف شما، همان تعریف دوران ریاست جمهوری شما هم هست یا الان به این تعریف رسیده اید؟

خدمت شما گفتم که بالاخره انسان تغییر می‌کند.

پس تفاوت کرده است.

تفاوت که حتما هست ولی تقابل و زاویه نیست.

یعنی سیاست خارجی شما اگر الان هم بودید همان سیاست خارجی بود؟

اگر یادتان باشد ما برای دولت آمریکا نامه نوشتیم که اگر اجازه بدهید پرواز مستقیم برقرار شود. چرا؟ چون من معتقد هستم هیچ دولتی اجازه ندارد رابطه مردمش را با دیگران قطع کند. الان هم دولت ایران و هم دولت آمریکا از دو طرف، رابطه مردم را با هم قطع کرده اند در حالیکه دولت‌ها با هم اختلاف دارند. مردم چه اختلافی دارند؟ نزدیک به ۲ میلیون ایرانی در آمریکا زندگی می‌کنند. مردم می‌خواهند درس بخوانند، بروند و بیایند. گردشگر می‌خواهد بیاید و برود و یک عده از مردم می‌خواهند فعالیت اقتصادی انجام بدهند. شما حساب کنید اگر دولت آمریکا رابطه مردم کشورش را با ایران قطع نمیکرد می‌توانست ایران را تحریم کند؟ حتما نمی‌توانست. پس یک ظلمی به مردم خودش کرده و بعد ما را تحریم کرده است. در حالیکه اگر تحریم نمی‌کرد، مردم دو کشور می‌توانستند با هم تجارت کنند. چرا رابطه را قطع کردند؟ از این طرف هم همین است. دولت‌ها حق این کار را ندارند. بله من معتقد هستم که ما می‌توانیم در چارچوب عدالت و احترام مسائل را حل کنیم. قبلا هم این کار را کرده ایم. سال ۸۹ در موضوع هسته‌ای و موضوع تبادل، ما نشستیم و در یک موضع کاملا برابر توافق کردیم. ما برای رآکتور تهران، سوخت ۲۰ درصد می‌خواستیم که رادیو دارو تولید کنیم. سوختش تمام شده بود. ۲۵ سال قبل از آرژانتین سوخت گرفته بودیم، سوخت تمام شده بود. می‌دانید که این‌ها نیمه عمر هستند، همین طور که می‌گذرد، عمرشان کم می‌شوند، چون میرا هستند. به آژانس نامه نوشتیم که ما سوخت ۲۰ درصد می‌خواهیم. آقای البرادعی گفت ما به چند جا نوشته ایم و گفته اند که نمی‌دهیم. آقای اوباما به البرادعی گفته بود تو برو و این سوخت ۲۰ درصد را وسط بگذار و بگونه‌ای مشکل ما با ایران را حل کن. یا شاید ایده از خود البرادعی بود که مطرح کرد. آقای البرادعی پیش من آمد و موضوع را مطرح کرد، من هم گفتم موافق هستم، ما که مشکلی نداریم، فقط می‌گوییم در شرایط برابر باشد. دو سه بار رفت و آمد تا بالاخره منجر به یک گفتگو شد. آمریکا، فرانسه، روسیه، آژانس و ایران. تقریبا دو ماه مذاکره انجام شد. محور آن این بود که ما سوخت ۲۰ درصد را وسط بگذاریم و تقابل تبدیل به همکاری شود. چرا ما با هم دعوا داریم؟ حرف ما این بود که شما تمام تلاش خود را کردید که ما هسته‌ای نشویم ولی ما شدیم، شما چطور می‌خواهید جلویش را بگیرید؟ حالا بهترین حالت، همکاری است. واقعا هم موضع ما، موضع اقتدار ملی بود، موضع ما ضعف نبود. گرچه سال ۸۸ یک عده تلاش کردند آن اقتدار ملی را که در آن انتخابات با حضور ۸۵ درصدی مردم، تجلی کرد تضعیف کنند که در نتیجه آن، دولت آمریکا هم یک مقدار گفتگو‌ها را به عقب انداخت، اما بعد که دید ملت و اقتدار ملی سرجایش هست، آمدند گفتگو کردند و بدون دادن هیچ امتیازی توافق کردیم. یعنی نه بازرسی اضافه، نه شرایط اضافه، نه محدودیتی و نه حتی پروتکلی، زیرا حرف ما ساده بود. گفتیم این قانون و این اساسنامه آژانس است، ما حق خودمان را طبق همین می‌خواهیم، برای چه باید تعهد اضافی بدهیم؟ تفاهم شد که ما سوخت‌های ۳.۵ درصدی را به اندازه‌ای که اینجا ۲۰ درصد لازم داریم به روسیه بدهیم و روسیه آن را به ۲۰ درصد تبدیل کند، به فرانسه بدهد و فرانسه آن را در صفحه سوخت قرار دهد و بعد به ما بدهند و از آن به بعد رو به همکاری بیاوریم و موضوع هسته‌ای ایران یک موضوع عادی بشود. تازه ما گفتیم چه کسی این‌ها را تضمین می‌کند، ممکن است ما سوخت که دادیم به ما پس ندهند که آژانس گفت من تضمین می‌دهم. در دو دولت قبل از ما و اوایل دولت ما، همیشه غربی‌ها می‌گفتند که ایرانی‌ها بدقولی و پنهان کاری کردند و باید تضمین بدهند. اینجا عوض شد، ما گفتیم آن‌ها باید تضمین بدهند، چون آن‌ها قبلا چند قرارداد داشتند که به هم زدند.

توافق نامه نوشته شد. همین آقایان اجازه ندادند. آنقدر جوسازی کردند و فشار آوردند که جلویش را گرفتند و الّا چرا نشود؟ ما قبلا هم با آمریکا مذاکره کرده ایم. سال‌های ۸۵، ۸۶، ۸۷ در عراق راجع به مسائل منطقه و خروج آمریکا از عراق با آن‌ها مذاکره کردیم. اینکه می‌گویند اصلا نمی‌شود مذاکره کرد یعنی چه؟ مگر اینکه ما به منطق یا موضع خودمان شک داشته باشیم و الّا اگر موضع ما برابر باشد و فردا روزی، کسی در آمریکا گفت ما موضع عدالت و احترام را می‌پذیریم، مخفی کاری هم نمی‌کنیم، عینا جلوی تلویزیون هم می‌نشینیم و مذاکره می‌کنیم، این اشکالی دارد؟ اگر کسی خواست زور بگوید آن موقع معلوم می‌شود و زیر بار آن نمی‌رویم.

پس شما می‌گویید با این تعریف با کشوری مثل آمریکا هم می‌شود مذاکره کرد. اگر قرار باشد در عرصه سیاست خارجی تان اصلاحاتی انجام می‌شد، الان چه اصلاحاتی را انجام می‌دادید؟

نگویید سیاست خارجی تان، چون مال شخص نیست، مال ملت است. واقعا همان زمان هم ما تلاش داشتیم با تمام کشور‌ها همکاری کنیم، چون دنیا برای همکاری است نه تقابل! منتهی عده‌ای بودند که از آن طرف به ما زور می‌گفتند، ما هم زیر بار زور نرفتیم. می‌گفتند شما نباید هسته‌ای بشوید، باید دانشگاه هایتان را تعطیل کنید و جلوی رشته‌های فنی تان را بگیرید. ما می‌گفتیم شما می‌خواهید جلوی پیشرفت ما را بگیرید. حق ندارید. این اساسنامه است، هر چه شما برداشتید ما هم باید برداریم. چرا شما باید اضافه از حق ملت ایران بردارید؟ یک دلیل بیاورید تا ما بپذیریم. من فکر می‌کنم که اگر ما در موضع درست بایستیم، هیچکس نمی‌تواند مخالفت کند. منتهی الان مشکل ما اینجاست که اقتدار ملی‌مان تضعیف شده است، چون مردم ضعیف شده اند. الان مهمترین کار حتی در سیاست خارجی، قوی کردن مردم است. دغدغه‌های مردم برطرف شود و محکم روی پایشان بایستند. آنوقت کجای دنیا می‌تواند ما را تحریم کند؟ وقتی مردم قوی باشند، تحریم معنا دارد؟ ملت را که نمی‌شود تحریم کرد. الان مشکل این است که، چون چاه نفت دست دولت است، دولت را تحریم کردند و درآمد دولت پایین آمده است. دولت از بانک مرکزی پول می‌گیرد، پولی که از بانک مرکزی می‌آید اثرش ۸ برابر است. ضرب در ۸ می‌شود و روی سر مردم خراب می‌شود و پدر اقتصاد در می‌آید و الّا اگر دست مردم باشد، مگر می‌شود مردم را تحریم کرد؟ دولت را چرا می‌شود تحریم کرد. به هر حال دولت ۵۰ تا حساب در دنیا دارد که آن‌ها را می‌بندند ولی آیا ۸۵ میلیون را می‌شود تحریم کرد؟ اصلا کسی می‌تواند بگوید من مخالف یک ملت هستم؟ همین مقامات آمریکا را ببینید یک خط درمیان می‌گویند ما دشمن ملت ایران نیستیم، ما نمی‌خواهیم به ملت فشار بیاید. چرا؟ چون بدترین کار این است که کسی بگوید من مخالف یک ملت هستم، همه دنیا او را محکوم می‌کنند.

ولی فکر نمی‌کنید که در عمل سفره مردم را نشانه گرفته اند؟

بله همین طور است. ببینید؛ آن‌ها در اصل با ملت و عظمت ایران مخالف هستند منتهی مدل مدیریت ما جوری است که دشمنی آن‌ها را جذب می‌کند و در ۸ ضرب می‌کند و به مردم منتقل می‌کند. در حالیکه اگر دولت کار‌ها را دست خود مردم بدهد تا مردم قوی بشوند، زور چه کسی به مردم می‌رسد؟ اولا ضرب در ۸ نمی‌شود اگر هم بشود فقط یکی است. آن یکی هم ۸۵ میلیون نفر هستیم اگر هر کدام یک آجر روی هم بگذاریم، کل تحریم روی هوا می‌رود. کشاورز، دامدار، کارخانه دار و ... هر کدام یک مقدار بیشتر تلاش کنند دیگر تحریمی نمی‌ماند.

در مصاحبه‌ای با آقای طالب زاده گفتید که موشک‌ها و بمب‌ها ساخته می‌شوند تا حس برتری جویی بشر را ارضا کنند. بنظر شما این ادوات نظامی برای بازدارندگی لازم نیست؟

اصل آن را شما بگویید. بازدارندگی در مقابل چیست؟ یک عده می‌خواهند با موشک و سلاح‌های خود برتری جویی کنند و یک عده به فکر بازدارندگی می‌افتند. اگر آن نباشد این به چه کاری می‌آید؟ اگر یک عده‌ای در دنیا نباشند که بخواهند برتری خودشان را با سلاح بر دنیا تحمیل کنند آیا لازم است که عده‌ای بروند و بازدارندگی ایجاد کنند؟

پس لازم است که ما داشته باشیم که دفاع کنیم؟

بحث دفاع، بحث دوم است. در همین منطقه ما اگر اختلاف و درگیری نباشد، سلاح لازم است؟ چه کسانی اختلاف را ایجاد می‌کنند؟ همان سلطه گران جهانی، برای اینکه بتوانند سلاح‌های خود را بفروشند، مردم را ضعیف کنند تا مسلط شوند. روزی را تصور کنید که هیچ سلاحی در دنیا نباشد، آیا کسی می‌تواند برتری جویی کند؟ ما داریم ریشه بحث را مطرح می‌کنیم.

عده‌ای معتقدند که برجام و پروسه برجام کلا از دولت شما آغاز شد. خودتان هم اشاره کردید که یکسری توافقات با البرادعی انجام شد، اما بدون هیچ شرطی. می‌خواستم بدانم آیا این صحت دارد که برجام از دولت شما آغاز شد؟ سوال دوم اینکه آیا برجام را موفق می‌دانید یا شکست خورده؟

دو تا بحث وجود دارد. اینکه از دوره ما شروع شده باشد، نخیر! ما هیچوقت در شرایط ضعف مذاکره نکردیم.

پس برجام را ضعیف می‌دانید؟

روشن است که یک قرارداد یکطرفه است. اگر ضعف نباشد چگونه شما می‌پذیرید که ۶ نفر با یک نفر دارند مذاکره می‌کنند، بعد می‌گویند اگر اختلافی شد، هر کسی یک رای دارد!

طرفداران برجام می‌گویند، چون برجام به نفع ما و به ضرر آمریکا بود ترامپ از آن خارج شد!

یک عده‌ای فکر می‌کنند که مردم هم عوام هستند و می‌خواهند عوام‌فریبی بکنند. اگر آمریکا را می‌شناختند این حرف را نمی‌زدند. مگر سیاست خارجی دست آقای ترامپ یا دست آقای بایدن است؟ ۷۰ سال است که سیاست خارجی آمریکا ثابت است منتهی مراحل گوناگون آن را افراد مختلفی اجرا کرده اند. یعنی از زمان آقای ریگان تا آقای ترامپ، دنبال خاورمیانه جدید بودند، تا همه با هم درگیر شوند، ضعیف شوند، تکه تکه شوند و تحت سلطه قرار بگیرند. هر کدام در مقطع خودشان یک قطعه از پازل را تکمیل کردند. مگر دولت آقای اوباما نگفت ما برجام را جوری نوشته ایم که ریاست جمهوری بعدی هر جور خواست آن را لغو کند؟ آقای اوباما این را به صراحت گفت. وزیر حارجه اش هم گفته است. گفت ما جوری تنظیم کرده ایم که ریاست جمهوری بعدی می‌تواند آن را لغو کند. این یعنی چه؟ اصلا آن را درست کردند که لغو شود. ما هیچگاه از موضع ضعف و تسلیم با هیچ احدی گفتگو نکردیم. البته از موضع برتری جویی و ظلم هم با احدی گفتگو نکردیم.

ما وقتی از عدالت می‌گوییم در واقع عدالت را برای همه می‌خواهیم. ما حتی برای دشمن‌مان هم ظلم را نمی‌پسندیم. ما زمان انقلاب حرف‌هایی زدیم ولی در عمل هر کاری که دلمان می‌خواهد می‌کنیم! من این‌ها را قبول ندارم. اجازه بدهید یک خاطره بگویم. رئیس جمهور وقت فرانسه خیلی علیه ما سر و صدا می‌کرد. یکی از روزنامه‌های داخلی علیه همسر آن رئیس جمهور مطلب بدی را نوشت. یعنی یک واژه تند و یک افتراء سنگین زد. من پشت تریبون اعتراض کردم و گفتم این رفتار از ما نیست. ما حق نداریم به صرف اینکه کسی دشمن ماست، هر حرفی را راجع به او بزنیم؟ ممکن است یک نفر دشمن ما باشد ولی دزد نباشد، ما می‌توانیم به او بگوییم دزد؟ اخلاقش فاسد نیست، ما نمی‌توانیم به او نسبت فساد بدهیم. من خلاف این‌ها را قبول ندارم. اینکه می‌گویم ما از آرمان‌های انقلاب دور شدیم، اینجاست. آیا جریانات سیاسی مخالف همدیگر می‌توانند هر حرفی، تهمتی و وصله‌ای را علیه هم بزنند؟ این که می‌شود کیش قدرت و نه کیش انسانیت! فجایع جهان از همین کیش قدرت است. نمی‌گویم تمام کسانی که برای مذاکره می‌رفتند همه تکنیک‌ها را بلد بودند، نه! ولی واقعا نه می‌خواستیم ظلم کنیم و نه ظلم بپذیریم.



اما بیاییم سراغ برجام. آیا برجام موفق بوده است؟ اگر موفق بوده پس چرا اوضاع کشور اینگونه است؟ مگر می‌شود یک قراردادی یکطرفه فسخ شود؟ این چطور قراردادی است که طرف مقابل زیر پا می‌گذارد و ما نمی‌توانیم به هیچ مرجعی شکایت کنیم؟ تازه بقیه هم به ما می‌گویند شما رعایت کنید و اگر رعایت نکنید پدرت را درمی آوریم؟! این چه قراردادی است؟ دو نفر می‌خواهند خانه‌ای را اجاره کنند، همه جزئیات را شفاف می‌نویسند، همه چیز برابر است. ولی اینجا یک طرف آمده و آن را زیر پا گذاشته، این طرف به هیچ کجا نمی‌تواند شکایت کند! من فکر می‌کنم برجام، توهین به حقوق و حقوق بین الملل بود و حالا، چون من خوشبینانه نگاه می‌کنم، می‌گویم طرف ایرانی خیلی از جا‌های برجام را نخوانده امضا کرده است. والّا نمی‌توانم باور کنم که یک انسان توافق نامه‌ای را با ۶ نفر مدعی که در طرف مقابل هستند، امضا کند و بعد بگویند اگر اختلافی شد، ۷ نفر تصمیم می‌گیریم و هر کس یک رای دارد! اگر ما این را به یک بچه دبیرستانی ایرانی بدهیم، آیا امضاء می‌کند؟ حقوقدان بماند! چطور می‌شود امضا کرد؟ حقوق بین الملل را نگاه کنید؛ همه چیز باید برابر باشد، اصل بر برابری حقوق است. ۶ نفر یک طرف هستند و ما یک طرف! معلوم است در این شرایط ما همیشه تسلیم هستیم، همیشه باید تحویل بدهیم و همیشه محکوم هستیم. که شدیم! الان ۴ سال است که اروپایی‌ها می‌گویند آمریکا زیر پا گذاشته ولی تو حق نداری برجام را نقض کنی! یعنی چه که تو حق نداری دست بزنی؟! و به محض اینکه ایران یک کاری می‌کند، تهدید می‌کنند! این شد قرارداد حقوقی؟ بعد هم که قرار بود با این قرارداد همه مسائل کشور حل شود! اصلا بالاتر از این به شما بگویم؛ بزرگترین خطا و خیانت در حق یک ملت، این است که سرنوشت و اقتصاد و فرهنگ یک کشور را به قرارداد با یک کشور خارجی گره بزنی! درحالیکه خودت هم هر روز سخنرانی کنی و بگویی این‌ها دشمن هستند، بد هستند و فلان هستند. بعد حالا کم آوردند و می‌گویند این با آن (بایدن با ترامپ) فرق می‌کند. آن بد بود و این خوب است! این‌ها فریبکاری است. تمام تحریم‌ها زمان همین آقایی که الان آمده وضع شده است. اصل برجام هم زمان همان‌ها نوشته شده است. حالا چگونه این حرف‌ها را می‌زنید؟ قضاوت من، قضاوت عموم مردم است. شما ببینید نظر مردم راجع به برجام چیست؟

این جریانات سیاسی دروغ و تهمت، برایشان عادی شده است یعنی هدف قدرت، ابزار رسیدن به آن را توجیه کرده است. اواخر دولت ما، یکسری تحریم‌های سازمان ملل داشتیم. تحریم‌های سازمان ملل چیز مهمی نیست، چون نمی‌توانند اجماع جهانی علیه ایران ایجاد کنند. منطق آن‌ها ضعیف است. یعنی در ساز و کار‌های حقوقی جهان نمی‌توانند تحریم سنگینی اعمال کنند. مثلا می‌گویند فلان قطعه را به ایران ندهید ولی فروشنده‌های خودشان می‌آیند هر جای ایران آن‌ها را تحویل می‌دهند، اصلا لزومی ندارد که ما خیلی تلاش بکنیم. ما فاز‌های پارس جنوبی را که فعال کردیم یکسری دستگاه‌هایی می‌خواست که باید از اروپا می‌آمد، همه این‌ها را تحریم کردند ولی تمام آن‌ها را به عسلویه آوردند و تحویل ما دادند. تحریم‌های سازمان ملل اینگونه است ولی آن تحریم‌های سال آخر، تحریم‌های آمریکا و اروپا بود. حالا چرا آمریکا می‌تواند تحریم کند؟ چون بانک‌های جهان و جریان دلار را در اختیار دارد. اگر این دو مورد را نداشته باشد، نمی‌تواند تحریم کند. در ابتدای امر اروپایی‌ها هم همراهی نمی‌کردند. ما به آن‌ها پیغام دادیم که ما با شما تجارت داریم و آمریکا دارد شما را تحریم می‌کند. آن‌ها جلسه گذاشتند و گفتند نه! بانک مرکزی و نفت خطرناک است، بنابراین تحریم را رد کردند. بعدا انگلیسی‌ها از داخل طراحی کردند و سفارتشان اشغال شد. بروید و روزنامه‌های آن زمان را ببینید چه کسانی تشویق می‌کردند. در مجلس چه کسانی؟ از بین سیاسیون چه کسانی؟ چه کسانی هورا می‌کشیدند؟ مگر گرفتن یک سفارت آن هم ۳۰ سال بعد از انقلاب افتخار است؟ ما تعهد دادیم، کنوانسیون را هم امضا کردیم که ما امنیت سفارت آن‌ها را تامین می‌کنیم آن‌ها هم باید امنیت سفارت ما را تامین کنند. تازه ماموران خودمان دارند حفاظت آنجا را تامین می‌کنند. اینکه قدرت نمایی نیست. اگر می‌خواهی قدرت نمایی کنی برو اقتصاد را درست کن، اشتغال را درست کن. چه کسانی تحریک کردند؟ مشخص است، همان کسانی که مخالف توافق ما با آمریکا بودند. رسما در جلسات شان می‌گفتند که اگر احمدی نژاد مسئله هسته‌ای را حل کند، ما دیگر حریف او نمی‌شویم. حریف او نمی‌شویم یعنی چه؟ می‌گفتند رای او در جامعه بالا می‌رود و دیگر ما هیچ هستیم! ببینید یک انسان چقدر باید کوچک باشد که اینگونه بیندیشد و جلوی پیشرفت کشور را بگیرد. بعد از اینکه، این‌ها رفتند و سفارت را گرفتند دولت انگلیس که بار اول تحریم بانک مرکزی و نفت را به اتحادیه اروپا برده بود و آن‌ها قبول نکرده بودند، دوباره برد و بالاتفاق تصویب کردند و اعمال شد.

این نکته کلیدی است خواهش می‌کنم توجه کنید. بهانه تمام قطعنامه‌ها و تحریم‌ها چیست؟ چون آمریکا زور می‌گوید و می‌گوید من تحریم می‌کنم، هسته‌ای را بالا می‌گذارد و ۱۵ تا هم زیر آن می‌چیند. شما قطعنامه‌های سازمان ملل و آژانس را که ببینید، بلااستثنا ادعایشان این است که در دوره مسئولیت هسته‌ای از سوی آقای روحانی دو تا اتفاق افتاده است؛ ۱- انحراف به سمت نظامی ۲- پنهان کاری. یک نمونه در این قطعنامه‌ها نمی‌توانید پیدا کنید که نوشته باشد به خاطر فعالیت هسته‌ای در دوران احمدی نژاد است. حتی ما ۲۰ درصد تولید کردیم. رفتیم و گفتیم این حقوق قطعی ما و این هم قانون است، بیایید و ببینید. نمی‌خواهم بگویم ادعا‌های آن‌ها در زمانی که آقای خاتمی رئیس جمهور بوده و آقای روحانی مسئول هسته‌ای بوده درست است، من دارم توصیف می‌کنم. ولی همین‌ها دائما می‌گویند احمدی نژاد باعث تحریم‌ها شد! ما یک کار انجام دادیم، آن هم این بود که نامردی نکردیم. نرفتیم بگوییم آن‌هایی که به ادعای شما این انحراف را انجام دادند، رفتند، ما چنین حرفی نزدیم. ما گفتیم سند بیاورید.

حق ماست که هسته‌ای داشته باشیم. ما از حق ملت ایران کوتاه نیامدیم ولی آن‌ها دائما تکرار می‌کنند که احمدی نژاد باعث تحریم‌ها شد! کجا؟ خب خود تحریم را بیاورید تا ببینیم چه چیزی در آن نوشته شده است. به چه بهانه‌ای قطعنامه صادر شده است؟ تمامش مربوط به دوران خودشان است. ولی من آدمی نیستم که هر روز بروم و پاسخ افراد را بدهم. کشوری به نام ایران باید باشد تا ما هم باشیم. ولی بالاخره انسانیت و انصاف هم چیز خوبی است! تا کی قرار است این دروغ‌ها ادامه داشته باشد؟ قطعنامه‌ها را منتشر کنند تا ببینیم اصلا اشاره‌ای به ما کرده است! در حالیکه بیشترین توسعه هسته‌ای در دولت ما صورت گرفت. زمانی که ما رفتیم چیزی وجود نداشت، تمامش در دولت ما درست شده است ولی نه آژانس و نه سازمان ملل، هیچ بهانه‌ای از دوران فعالیت هسته‌ای ما ندارد. ما ۱۹ هزار تا سانتریفیوژ گذاشتیم، ۱۵ هزار تا هم نصب کردیم که شارژ نشدند و می‌توانستیم شارژ کنیم. ۲۰ درصد را ساختیم، صفحه سوخت ساختیم، میله سوخت ساختیم و هیچ ایرادی وجود نداشت، چون طبق قانون پیش رفتیم. همه بیایند و ببینند! چرا باید پنهان کاری کنیم؟ آمدند دیدند، امضا کردند و رفتند، اما قطعنامه‌ها تماما بخاطر بهانه دوران آنهاست. البته آقای روحانی در کتاب خودش هم این را پذیرفته و گفته است ما رفتیم از یک کشور سانتریفیوژ آلوده آوردیم. ولی خب باز هم می‌گویند، چکار کنیم؟!

نامه‌ای به آقای بن سلمان نوشتید و از آن به عنوان مرد صلح نام بردید که خیلی هم سر و صدا کرد. به نظر شما واقعا بن سلمانی که در یمن همچین اتفاقاتی را به راه انداخته، مرد صلح است؟

ببینید، اولا نامه‌ای که من نوشتم، به هر دو طرف نوشتم. به عبدالمالک بدرالدین و بن سلمان. هر دوی نامه‌ها شبیه به هم است. وقتی من می‌خواهم میانجی بشوم، چه باید بنویسم؟ باید به آدم‌ها توهین کنم؟ باید می‌گفتم‌ای جنایتکاران تاریخ بیایید با هم صلح کنید؟ در نامه باید جنبه مثبت انسان‌ها را بنویسند یا آن چیزی که هستند؟ معلوم است که باید بسیار مودبانه باشد، این فرهنگ و انسانیت ماست. من دارم به صلح دعوت می‌کنم، چه باید بگویم؟ اینکه می‌گویید سر و صدا کرد، همان جناح‌های سیاسی سر و صدا می‌کنند و الّا شما بروید بین مردم و بپرسید اگر در یمن صلح شود بد است؟ اگر احمدی نژاد صلح ایجاد می‌کرد، بد بود؟ الان چند ماه گذشته، چقدر آدم در یمن کشته شده اند؟ چقدر زیربنا‌ها نابود شده است؟ چقدر کینه ایجاد شده است؟ محصول آن چیست؟ بیایند صلح کنند و همان پول‌هایی که خرج جنگ می‌شود، خرج آبادانی شود. منطق ما خیلی روشن است. ضمنا من کسی را مرد صلح خطاب نکردم، گفتم علی القاعده حتما شما هم از این کشتار راضی نیستید، باید این را بگویم و باورم این است که راضی نیستند، چون سودی از آن نمی‌برند. شما تصور می‌کنید آن‌ها از کشتار راضی هستند؟ آن‌ها طبق طراحی قدرت‌های فرامرزی وارد جنگ شده اند و الان هم از سر لجبازی‌های شخصی همین طور دارند آن را ادامه می‌دهند. از آن‌هایی که سر و صدا کردند سوال کنید مگر طرفدار جنگ هستند که با طرح صلح مخالفت می‌کنند؟

ما این‌ها را سوال می‌کنیم برای اینکه همیشه یک طرفه به شما گفته شده است، الان می‌خواهیم پاسخ شما را بدانیم.

متوجه هستم. من می‌خواهم از شما خواهش کنم که بروید از آن‌هایی که سر و صدا کردند سوال کنید که اگر طرفدار جنگ هستید، ما با شما حرفی نداریم ولی اگر طرفدار صلح هستید بگویید برای برقراری آن، چه کاری کرده اید؟

شما در صحبت هایتان فرمودید که هر اتفاقی می‌افتاد، گردن دولت ما می‌انداختند...

فقط مانده است حمله مغول را گردن ما بیندازند!

یک حرفی که خیلی زیاد در جناح مخالف شما زده می‌شود، این است که می‌گویند وای اگر احمدی نژاد بیاید و ۱۴۰۰ رای بیاورد، ترامپ هم از آن طرف رای بیاورد، هر دو طرف تندرو هستند، حتما جنگ نظامی بین ایران و آمریکا برپا می‌شود. خودتان هم احتمالا شنیده اید. نظرتان درباره این قضیه چیست؟

قبل از اینکه ما بیاییم، چه کسی رئیس جمهور آمریکا بود؟

سال ۸۴، آقای بوش بود.

دولت قبل از ما، همه جور همکاری را در موضوع افغانستان با آمریکا کرد، اما همان آقای بوش برگشت و گفت ایران محور شرارت است، اول افغانستان بعد عراق و بعد ایران. خودش را برای جنگ با ایران آماده کرده بود که دولت عوض شد. سیاست خارجی دولت نهم منبعث از اراده و اقتدار و فرهنگ ملت ایران بود، همان آقای بوش آمد در عراق با ما مذاکره کرد و اواخر دوره اش گفت اگر من بتوانم با ایران راجع به مسائل هسته‌ای هم مذاکره می‌کنم. تهدید کنار رفت. آقای اوباما هم که ۶ تا نامه داد و در همه نامه‌ها نوشته است که ما نمی‌خواهیم بجنگیم و قصد براندازی نداریم. در ۸ سالی که ما بودیم، آیا تهدید نظامی وجود داشت؟ خیر! همان‌هایی که مخالف ما بودند، هشت سال است که آمده اند سرکار و تهدید نظامی را هم با خودشان آورده اند. باز هم می‌گویند احمدی نژاد! ما که تهدید نظامی را برداشتیم، البته ملت برداشت. شما‌ها قبل از ما بودید، تهدید بوده، الان هم هستید باز هم تهدید وجود دارد ولی می‌گویند اگر احمدی نژاد بیاید خیلی تهدید وجود دارد! این‌ها بازی‌های رسانه‌ای است که به نظر من اصلا ارزشی ندارد.

در جایی گفته بودید کرونا هم ابزار برتری جویی برخی از کشورهاست، آیا شما کرونا را یک پاندمی می‌دانید یا یک جنگ بیولوژیک؟ نظرتان را هم درباره واکسن‌های خارجی بفرمایید.

جنگ بیولوژیک و پاندمی لزوما مقابل هم نیستند. پاندمی به معنی مسری و همه گیری است. می‌تواند جنگ بیولوژیک باشد و اتفاقا هدف جنگ بیولوژیک، مسری بودن است. اگر همه گیر نباشد، که جنگ تلقی نمی‌شود. بله من معتقدم که اصل تحقیقات، تولید و انتشار کرونا با اهداف سیاسی بوده است، قبلا هم این را مفصل توضیح داده ام. اما راجع به برند واکسن‌ها نمی‌توانم اظهارنظری داشته باشم.

نظر شما درباره نظارت استصوابی شورای نگهبان چیست؟ چون قضیه رد صلاحیت سال گذشته خیلی سر و صدا کرد. هم اصولگرا‌ها گفتند کاندیدا‌های ما حذف شدند و هم اصلاح طلبان. می‌خواستم نظر شما را در این باره بدانم.

اگر همه آن‌ها حذف شدند پس این مجلسی که هست، نه اصولگراست و نه اصلاح طلب؟ ببینید؛ یک زمان نهادی وجود دارد که باید تمام مراحل را نظارت کند، این قابل بحث است. اما یک وقت ممکن است تلقی این باشد که، چون مردم قادر به تشخیص نیستند، یک عده باید باشند که بجای مردم تشخیص بدهند. اگر فرضا ۴۰ سال قبل ما این را می‌پذیرفتیم که بالاخره مردم هنوز نمی‌دانند، ولی بعد از ۴۰ سال که همین آقایان بر سر کار بودند باز هم باید بپذیریم که مردم نمی‌توانند تشخیص بدهند؟ اگر این را بپذیریم اشکال به کجا برمی گردد؟

بسیاری از منتقدان شما گفته بودند در زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد، هر کسی با رسانه‌های خارجی مصاحبه می‌کرد، شما با آن‌ها برخورد می‌کردید و می‌گفتید شما حق ندارید با رسانه‌های خارجی از جمله رادیو فردا مصاحبه کنید. آیا این مطلب درست است؟ و اگر درست است الان می‌بینیم که شما خیلی راحت با رسانه‌های خارجی صحبت می‌کنید. این تفاوت به چه معنا است؟

واقعا این حرف را از قول من گفتند؟!

بله گفتند!

هر لحظه هر چه بخواهند می‌گویند. من تنها کسی هستم که تقریبا با تمام رسانه‌های دنیا صحبت کرده ام. کجا من محدودیت ایجاد کردم؟ رسانه یک ابزار است، هر رسانه یکسری مخاطب دارد، شما از آن استفاده می‌کنید و حرفتان را می‌زنید. شاید با هزار رسانه در دنیا من مصاحبه کرده ام. ما هیچکدام را متر نکردیم. به هر کشوری که می‌رفتیم اعلام عمومی می‌شد، جلوی کسی را نگرفتیم. هر سوالی را شروع می‌کردند ما پاسخ می‌دادیم. عصر، عصر رسانه و ارتباطات است. بعد شما این طرفش را بگویید. شما بگویید دشمن درجه یک! ما جلوی دشمن درجه یک نمی‌توانیم از عقایدمان دفاع کنیم؟ این چه حرفی است؟ آدم‌های ضعیف این حرف‌ها را می‌زنند. وقتی ما می‌رویم سازمان ملل همه رسانه‌های درجه یک آمریکا که پدر جد همه رسانه‌های پایین‌تر هستند، با من مصاحبه کردند و من هم حرف هایم را صریح زده ام. این‌ها که دیگر زیر مجموعه آن‌ها محسوب می‌شوند. جالب است برخی می‌گویند اگر تلفنی با بعضی افراد صحبت کنم، بدترین آدم هستم ولی طرف مقابل اگر با آن‌ها چند بار شام هم بخورد اشکالی ندارد! من رسانه را یک ابزار می‌دانم و باید از آن‌ها برای رساندن پیام انسانی، حداکثر استفاده را کرد.

شما همیشه از جمله کسانی بودید که مقابل فساد ایستادید و یا حداقل آن را گفته اید. منتقدین تان هم می‌گویند که شما بی پروا انتقاد می‌کنید و فساد را گوشزد می‌کنید. به نظر شما الان قوه فضائیه ما با ریاست آقای رئیسی کارایی بیشتری دارد یا با ریاست آملی لاریجانی؟ کدامشان بهتر برخورد کردند؟

آقای رئیسی که به نظرم کلا متفاوت هستند. ایشان اولین رئیس قوه‌ای هستند که از درون قوه انتخاب شدند و انتظارات هم از ایشان بیشتر است، اما در مبارزه با فساد، یک زمانی شما با تبعات فساد مبارزه می‌کنید و یک زمانی با ریشه‌های فساد. من معتقدم که ریشه‌های فساد همان تمرکز قدرت و ثروت است. رانت چگونه ایجاد می‌شود؟ الان مردم هر کاری که بخواهند بکنند باید مجوز بگیرند، آن را به یکی می‌دهند و به یکی نمی‌دهند. اگر آزاد باشد، استاندارد آن هم مشخص باشد، هر کس که بخواهد می‌تواند انجام بدهد. چرا باید یک مامور بنشیند و انتخاب کند که این فرد بتواند انجام بدهد و آن فرد نتواند انجام ندهد؟ مثلا برای واردات کالا باید اجازه بگیریم. به یکی مجوز می‌دهند و به بقیه می‌گویند تمام شد، به خانه تان بروید! بعد همان یک نفر می‌رود جنس را گران می‌فروشد، مارکش را عوض می‌کند، هزار کار می‌تواند انجام بدهد. نمی‌گویم همه اینگونه هستند ولی آن را باید حل کرد. این تمرکز و انحصار ثروت و قدرت را باید از بین ببریم و کار را به دست مردم بدهیم. آن موقع دیگر فساد خیلی کم می‌شود، هر کس مراقب اموال خودش هست. نیازی هم نیست ما اینهمه دستگاه نظارتی داشته باشیم که هر روز هم فساد بیشتر شود. یک نظارت می‌گذاریم که یکی باید بر آن نظارت کند و یکی بر آن! دائما توسعه سازمان‌های نظارتی و از آن طرف توسعه فساد! علت آن تمرکز ثروت و قدرت است. بنظرم این را حل کنیم خواهید دید خیلی مشکلات هم حل خواهد شد. الان در بسیاری از کشور‌های شمال اروپا اصلا فساد موضوعیت ندارد. وقتی نخست وزیر آن کشور با دوچرخه می‌آید و می‌رود، ثروت و اختیارات دست مردم است و دولت که یک تنطیم کننده و ناظر است اگر یک برگه اضافه از اداره بردارد مردم متوجه می‌شوند و یقه اش را می‌گیرند، اما در ایران، چون ثروت و قدرت همیشه دست یک عده است و مردم همیشه دستشان دراز است، نظارت معنا ندارد. من فکر می‌کنم باید معادله معکوس شود و دولت باید همیشه دستش جلوی مردم دراز باشد و خواهش کند که اجازه بدهید این کار را برای کشور انجام بدهم. اگر اجازه دادید، ما می‌خواهیم این مقدار مالیات بگیریم و این کار را انجام بدهیم. اگر موافق هستید بسم الله انجام بدهیم. معادله معکوس شود. در این صورت فساد تا حد زیادی ریشه کن می‌شود.

آقای دکتر شما فردی بودید که با حمایت اصولگرایان و مخصوصا جبهه پایداری روی کار آمدید، اما امروز خیلی از اصولگرایان و جبهه پایداری هم به شما انتقاد دارند و هم اینکه می‌گویند احمدی نژاد اصلاح طلب است. آیا واقعا آقای احمدی نژاد اصلاح طلب است یا اصولگرا؟ و اینکه علت زاویه جریان اصولگرا با شما چیست؟

اگر سال ۸۴ را مرور کنیم می‌بینیم که هم اصولگرا و هم اصلاح طلب با آمدن ما تا روز آخر مخالف بودند و آن اسمی هم که بردید آن زمان وجود نداشت و بعدا تشکیل شد.

همان افراد بعدا جبهه پایداری را تشکیل دادند.

بالاخره وقتی شما در موضع اصولی و اصلی و انسانی بایستید ممکن است یک عده مخالف باشند، اسمشان که مهم نیست. من فکر می‌کنم آرمان‌های یک ملت را مگر می‌شود در این جریان‌ها جای داد؟ من پایبند به آن آرمان‌ها بودم، هستم و ان شاءالله خواهم بود. اسمش را هر چه می‌خواهید بگذارید ولی هیچگاه دلبسته و مطیع هیچ جناح سیاسی نبودم که آن‌ها بخواهند تعیین تکلیف بکنند! یک خاطره بگویم. سال ۸۴ تا روز آخر تمام احزاب اصولگرا بشدت با من مخالف بودند و کارشان به تهدید رسید و بعد هم که از اول مجلس هفتم پدر دولت را درآوردند. یعنی ما تنها دولتی بودیم که همان اول ۷ وزیر ما را انداختند! رسما اعلام کردند که ما باید ترمز فلانی را بکشیم. اگر یادتان باشد ما می‌خواستیم ساعت کار بانک‌ها را عوض کنیم. ۱۷ سال مطالعات ترافیکی انجام شده بود، اگر ما ساعت کار بانک‌ها را به ساعت ۹ تغییر می‌دادیم، ۱۳ درصد در ترافیک صبحگاهی کاهش اتفاق می‌افتاد. یعنی به اندازه ظرفیت متروی امروز تهران. چقدر برای مترو سرمایه گذاری شده بود؟ با این تدبیر مدیریتی، ما به اندازه آن سود می‌بردیم. مجلس مخالفت کرد و گفت اجازه نمی‌دهیم. علتش را هم گفتند ببین! تو باید بیایی با ما حرکت کنی ولی تو می‌خواهی گاز بدهی و جلو بروی! گفتم من گاز نمی‌دهم، بحث بر سر یک ملت است. این ملت ظرفیت کار‌های بزرگ را دارد. ما عقب افتادگی داریم، باید با ده برابر سرعت جلو برویم، شما باید کمک کنید. مثال دیگر در مورد عقب و جلو بردن ساعت‌ها بود. ما گفتیم همان کسانی که آن را ابداع کردند، پشیمان شدند و بعد هم ادعای شما این است که مصرف برق پایین می‌آید. بفرمایید این گزارش کنتور مرکزی وزارت نیرو. وقتی ما ساعت را تغییر می‌دهیم، مصرف بالا می‌رود. اگر ساعت‌ها را تغییر ندهید، سالی دو نیروگاه کمتر باید بسازید، با این حال تغییر ساعت را تصویب کردند!

بیشترین سوال و استیضاح مجالس در طول تاریخ کشور مربوط به دولت ماست. کجا طرفدار ما بودند؟! بله! اصلاح طلبان به طرف مقابل می‌گویند شما فلانی را آوردید، دیگر نیاورید! آن‌ها هم می‌گویند بله ما فلانی را آوردیم، اشتباه کردیم! این‌ها بازی‌های سیاسی است. من نمی‌خواهم توهین کنم یا کسی را نفی کنم ولی من هیچوقت نبودم، الان هم نیستم. من فقط یک نفر از این ملت هستم. من فکر می‌کنم یک اقیانوس را نمی‌توان در یک پارچ جا داد. افتخار این جریانات سیاسی باید این باشد که قطره‌ای از اقیانوس ملت هستند. من هم کوچک ملت و یک آدم معمولی هستم. یعنی اگر ملت ایران را به صف کنید و بگویید چه کسی انتهای صف است، می‌گویم من هستم. من دارم باورم را به شما می‌گویم. اگر من کار اشتباه و خلاف منافع ملی انجام داده ام، بفرمایید. لازم نیست جناح‌ها بگویند. یک آدم کارگری هم اگر صبح درب خانه من بیاید و بگوید احمدی نژاد این تصمیم تو به این دلیل اشتباه بود و من ببینم دلیل درستی است، روی چشمم می‌گذارم ولی مخالفت جناحی شاید گاهی اوقات به نفع آدم و یک افتخار باشد!

نظر شما درباره محور مقاومت چیست؟ ما ۶-۵ سال در عمق استراتژیک مان شهید دادیم.

مقاومت در برابر چه چیزی؟

طبق صحبت خودتان، همان حس برتری جویی که خواستند بوسیله داعش یا جبهة النصرة، بوسیله تروریست‌هایی که به منطقه فرستادند، نسبت به کشور ما ایجاد کنند. رهبری هم یک جا فرمودند که اگر مدافعان حرم نبودند ما باید در همدان و کرمانشاه با داعش می‌جنگیدیم.

دو سه مطلب را باید کنار هم بگذاریم. اصل مقاومت باید توسط مردم انجام شود یعنی هنر ما باید این باشد که در تمام دنیا مردم را بسیج کنیم، این می‌تواند در مقابل استکبار مقاومت کند والّا آن‌ها سرکوب می‌کنند. اگر در ذهن ما این باشد که یک گروه‌هایی هستند که محور مقاومت هستند، ممکن است آن گروه‌ها هم جزو مقاومت باشند، اما استثنا و انحصار مقاومت به این ها، شکست قطعی است. هنر ما باید این باشد که سخنگوی کل ملت‌ها باشیم. دوم اینکه ما یک فرمول ساده در برابر نظام سلطه داریم که آن‌ها از زیر این نمی‌توانند فرار کنند. یعنی اینجا جایی است که باید دستشان را بالا ببرند. می‌گوییم در تمام کشور‌ها و در تمام اختلافات نظر مردم حاکم است. آن‌ها این را نمی‌خواهند، آن‌ها می‌خواهند داخل ملت‌ها و بین ملت‌ها با هم جنگ و اختلاف و درگیری باشد. همه ضعیف شوند و همه اسلحه بفروشند. بخصوص در خاورمیانه که مرکز انرژی و فرهنگ است و من فکر می‌کنم باید جوری هوشمندانه برخورد کنیم که کل ملت‌های منطقه در برابر استکبار با هم متحد شوند.

الان اینگونه بوده است؟

الان اینگونه نیست. الان بین ملت‌ها اختلاف افتاده و این خیلی بد است. اگر دستشان برسد همه دولت‌ها را با هم درگیر می‌کنند. اسلحه برای چه می‌فروشند؟ من به دنبال جبهه جهانی ملت‌ها در برابر سلطه گری هستم. فرمول هم یک چیز بیشتر نیست، اینکه ملت‌ها باید تصمیم بگیرند. استکبار در برابر این نمی‌تواند حرفی بزند.

محور مقاومتی که تشکیل شده را چقدر مردمی می‌دانید؟

باید نتایج آن را ارزیابی کنید.

به نظر شما موفق‌ترین رئیس جمهور بعد از انقلاب چه کسی بوده است؟ با اسم بگویید.

بنظرم این را باید از مردم سوال کنید.

به عنوان یک فرد عادی بگویید.

هر چه مردم بگویند.

آقای دکتر من یکسری اسم را خدمت شما عرض می‌کنم و شما در یک یا دو کلمه، حس تان را درباره آن‌ها بفرمایید.

سپاه پاسداران

سپاه نهادی از دل ملت است و از دل فداکاری‌های ملت بیرون آمده است. اصل پایه گذاری سپاه، برای خدمت به مردم، نوکری مردم، در خدمت مردم بودن و همراهی مردم و احترام به نظر مردم است.

آیت الله مصباح یزدی

بعدی!

سید محمد خاتمی

بعدی!

حسن روحانی

بعدی!

آیت الله هاشمی رفسنجانی

بعدی!

سردار سلیمانی

بعدی!

لاریجانی

بعدی!

اسفندیار رحیم مشایی

بعدی!

حمید بقایی

بعدی!

میرحسین موسوی

بعدی!

آیت الله منتظری

بعدی!

مهدی کروبی

بعدی!

آنجلینا جولی

بعدی!

مایکل جکسون

بعدی!

تمام شد.

همه این‌هایی که شما گفتید در جای خودشان انسان‌های محترمی هستند، اما من منتظر بودم شما بگویید "مردم ایران". من فکر می‌کنم تمام مقامات و هر کس که دلسوز کشور است، صدر همه عشق‌ها و علاقه‌ها و اقدامات و فداکاری هایش، باید نام درخشان ملت ایران باشد. اینکه ما به ایرانی بودن خودمان افتخار می‌کنیم، معنایش برتری جویی و سلطه بر دیگران نیست. ما داریم شکر یک نعمت خدا را به جای می‌آوریم و یک مسئولیت تاریخی و انسانی را یادآوری می‌کنیم. ما تنها ملتی هستیم که در طول چندهزار سال، بار‌ها اشغال شدیم، بار‌ها در مناطقی از ایران کشتار وسیعی رخ داد، آماج سنگین‌ترین توطئه‌های وحشی‌ها و مستکبران و خودخواهان قرار گرفتیم، اما هر بار دوباره جوانه زدیم و در سطحی بالاتر، همان ایران شدیم. ملتی هستیم که ۷ هزار سال سابقه موحد بودن داریم. این را به ضرس قاطع و با اسناد تاریخی می‌گویم. هیچ کس در ایران نشانه‌ای از بت پرستی ملت ایران پیدا نکرده و نخواهد کرد. همیشه به دنبال صلح، دوستی، عدالت، کمال و برادری با دیگران بودیم. ملت ایران هیچ گاه دنبال تجاوز نبوده است. حتی برخی از شاهان که این طرف و آن طرف رفته اند و کار‌هایی انجام داده اند، نزد ملت ایران جایگاهی ندارند. ما ملتی هستیم که کوروش را به جهان تقدیم کردیم که دشمن‌ترین دشمنان ملت ایران هم در مقابلش سر تعظیم فرود می‌آورند.

شما از کوروش تعریف می‌کنید ولی همان‌هایی که انتقاد می‌کنند و می‌گویند همه چیز تقصیر شماست، یک مدت می‌گفتند آقای احمدی نژاد در وزارت آموزش و پرورش می‌خواهد کتاب‌های تاریخ را از دوران پس از هخامنشیان آغاز کند و می‌خواهد هخامنشیان را از تاریخ حذف کند؟

برخی می‌گویند اصلا ایران بعد از اسلام است. این حرف بزرگترین ضربه به اسلام است. جای افتخار دارد که ما ایرانی‌ها آنقدر حق طلب و متعالی بودیم که دنبال پیام‌های آسمانی و پیامبران بودیم و پیام پیامبر خاتم را دریافت کردیم و ۱۴۰۰ سال پای آن ایستادیم. برای اسلام هم افتخار است که یک ملت متمدن مانند ایران که سرآمد علم و ادب و تمدن بوده، آمده و اسلام را پذیرفته و پای آن ایستاده است. این عبارت از شهید مطهری است و من به آن باور دارم. کدام ملت اینقدر انسان‌های بزرگ به جامعه انسانی تقدیم کرده است و در هنر، ادبیات، شعر، فیزیک، فلسفه، ریاضیات و پزشکی در اوج باشد؟ حالا در یک دوره‌ای یک فاصله‌ای افتاده است، یک شکستی در روند تکاملی ما افتاده است. ایرانی‌ها هر کجای دنیا که می‌روند می‌توانند راحت زندگی و کار کنند و موفق هم هستند. اصلا فرهنگ ایرانی، فرهنگی جهانی است. سنت‌های ما چقدر زیبا و جهانی است. عید نوروز تنها عید ملی جهانی است. وقتی همکاران ما رفتند و با کمک کشور‌هایی مانند افغانستان و تاجیکستان، تلاش کردند تا عید نوروز در سازمان ملل ثبت جهانی شود، اصلا در برابرش مقاومت نشد و سازمان ملل ۲۱ مارس هر سال را جشن می‌گیرد. این مال ایرانی هاست. اصلا مناسبات خانوادگی ما، احترام کوچکتر به بزرگتر، محبت، اینکه داخل خانواده همه مراقب همه باشند، این‌ها ویژگی‌های برجسته‌ای است. این‌ها مال ملتی است که بار‌ها کشورش مورد تجاوز قرار گرفته ولی باز هم همان است. هیچ جای دیگری چنین چیزی نداریم. تنها کشوری هستیم که مرزهایمان را کارد و پنیری نبریدند، تمامش دندانه‌ای است یعنی وجب به وجب آن را مردم ایران مقاومت کردند. تک تک مردم ایران هرقدر هم که مهم باشند باید افتخارشان این باشد که قطره‌ای از اقیانوس ملت ایران باشند. اینکه من می‌گفتم بعدی، بعدی، بعدی، برای این بود که بیایید درباره ملت ایران حرف بزنیم، این ملت همه کار‌ها را خواهد کرد. من هم جزو همین ملت و قطره‌ای از آن هستم.

سخن پایانی شما را می‌شنویم.

درباره ملت ایران که صحبت کردیم ولی من می‌خواهم بگویم خدا انسان‌ها را برای شرایطی مانند امروز خلق نکرده است. همه امکانات را برای زندگی متعالی و زیبا در اختیار انسان‌ها قرار داده است و می‌خواهد که تک تک انسان‌ها آزاد باشند، آزاد مطلق. ولی به محض اینکه ما می‌گوییم آزادی مطلق، یک عده می‌گویند فساد می‌شود. ما می‌گوییم اتفاقا فساد در انحصار آزادی است. در طول تاریخ آزادی در انحصار یک عده خاصی بوده است. توده‌های مردم آزاد نبودند و موجب اینهمه فساد شده است. یک بار اجازه بدهیم همه آزاد باشند و خواهیم دید که فساد ریشه کن خواهد شد. الان اگر تمام پیامبران را در یک شهر جمع کنیم، آیا فسادی اتفاق می‌افتد؟ نه! مگر آزادتر از پیامبران هم داریم؟ همه جمع می‌شوند، آزاد مطلق هستند، فسادی هم اتفاق نمی‌افتد. انسان باید از اسارت حسادت و خودخواهی و خوبرتربینی، از اسارت‌های اجتماعی و تاریخی، حتی از اسارت‌های میراثی و وراثتی، اسارت نظامات اجتماعی بیرون بیاید. اصلا انسان با آزاد بودنش انسان است. خدا هم به انسان اختیار داد و گفت تو با بقیه فرق می‌کنی. اگر اختیارش را محدود کنیم، دیگر انسان نیست. از آن طرف هم ثروت طبیعی را در اختیار انسان قرار داد تا آن را دستمایه کند و درجهت رشد و تعالی خود و دیگران تلاش نماید.

من معتقدم که شرایط امروز جهان در شان انسان نیست. گرچه طی چند هزار سال، پیشرفت‌های بسیاری شده است، اما هنوز راه زیادی در پیش داریم. باید تلاش کنیم یک وحدت جهانی، حول ارزش‌های انسانی ایجاد کنیم. آزادی، عدالت، کرامت، برادری، صلح، دوستی، اندیشه ورزی و مقابله با ظلم، اجحاف، تبعیض، استکبار، خودبرتربینی، تجاوز، جنگ و ناامنی در کل دنیا درست شود و ان شاءالله درست خواهد شد. من معتقدم که ملت ایران مثل همیشه می‌تواند نقش آفرینی کند و در خدمت صلح و عدالت و آزادی جهانی پیشگام باشد. ظرف تحقق همه اینها، جهانی است و ملت ایران همیشه اندیشه اش جهانی و انسانی بوده است و حالا امروز دچار مشکلاتی شده است. دست به دست هم بدهیم تا ان شاءالله از این شرایط عبور کنیم و ماموریت‌های جهانی مان را انجام بدهیم که آن هم در خدمت آزادی و صلح و عدالت بشری است. همه را دعوت کنیم، همه بیایند، تمام ۷.۵ میلیارد بیایند. هر یک نفر که کم شود، ضعف و خسارت است. تک تک انسان‌ها مهم هستند. امروز متاسفانه فقر و فاصله طبقاتی در کل دنیا و ایران عزیز خودمان وجود دارد و بخش مهمی از مردم را از کار انداخته است. این رکود، حالت خمودگی در کل دنیا و در ایران حاکم کرده است. واقعا می‌شود و راه حل‌ها وجود دارد و ما می‌توانیم استفاده کنیم. دست به دست هم بدهیم. با چند تا کار در ایران و در کل دنیا، این شرایط می‌تواند عوض می‌شود. اگر عامل بیرونی دخالت نکند، مردم همیشه با هم بوده اند و هیچ اختلافی با هم ندارند. در طول تاریخ با هم زندگی کرده ایم. سنت‌های ما بر پایه دوستی، محبت و از خودگذشتگی است. ان شاءالله دست به دست هم بدهیم و از این مقطع سخت هم عبور می‌کنیم. من یقین دارم آینده‌ای بسیار زیبا و درخشان و بسیار شیرین در انتظار ملت ایران و همه ملت هاست و آن روزی است که دست همه ما به دست آن بهار حقیقی انسان‌ها برسد. زنده باد بهار.
    
    https://aftabnews.ir/fa/news/699915/%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF%DB%8C%E2%80%8C%D9%86%DA%98%D8%A7%D8%AF-%D8%AC%D9%84%D9%88%DB%8C-%D8%AA%D9%84%D9%88%DB%8C%D8%B2%DB%8C%D9%88%D9%86-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D9%86%D8%B4%DB%8C%D9%86%DB%8C%D9%85-%D9%88-%D8%A8%D8%A7-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7-%D9%85%D8%B0%D8%A7%DA%A9%D8%B1%D9%87-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%DA%A9%D9%86%DB%8C%D9%85
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » دوشنبه فبريه 13, 2023 10:15 pm



پزشکیان: این کارخانه‌هایی که بسته شده را چه کسی بسته غیر از قوه قضاییه؟


مسعود پزشکیان، نماینده‌ی مردم در مجلس گفت: اینکه بیاییم تصور کنیم همه مشکلات و تقصیرها مربوط به دولت روحانی است و دیگران، ماها که اینجا نشسته‌ایم هیچ تقصیری نداشته‌ایم، به نظر من بی‌انصافی است. دولت حتما تقصیر داشته اما معنای آن این نیست که دیگران تقصیر نداشتند، معنی آن این نیست که قوه قضاییه تقصیر نداشته است. الان این کارخانه‌هایی که بسته شده را چه کسی بسته؟ غیر از قوه قضاییه؟ حالا قوه قضاییه آن را باز می‌کند. اگر طبق قانون باید می‌بست پس چرا آن را باز می‌کند؟ و اگر هم نباید می‌بست اصلا چرا بست؟

گفت‌وگوی خبرگزاری فارس با آقای پزشکیان را می‌خوانید:

فارس: ممنون از اینکه وقت گذاشتید؛ سوالاتی میپرسم که دوست دارم به صراحت پاسخ دهید. آیا این روزها به بازار رفته‌اید؟


پزشکیان: نه . . .

فارس: از قیمت ها خبر دارید؟

پزشکیان: از قیمت‌های خبر داریم؛ چرا نداریم؟

فارس: به نظر شما با توجه به قیمت‌های فعلی و البته افزایش قیمت‌ها و وعده‌هایی که دولت داده، آن تدبیر و امیدی که آقای روحانی شعارش را می‌داد محقق شده است؟

پزشکیان: خب طبیعی است که نه؛ اما وضعیتی که وجود دارد را که فقط نمی توان دولت را مقصر قلمداد کرد، چرا که ما در وضعیت تحریم قرار گرفتیم که تاکنون آمریکا با هیچ کشوری چنین کاری نکرده، عراق که دوست ما است و ماندن و وجودش به برکت شهدایی است که مسلمانان و شهدای ما دادند، پول ما را نمی‌دهد چه برسد به کشورهای دیگر.
یعنی به ازای آنچه که ما می فروشیم نمی‌توانیم پولمان را دریافت کنیم؛ زمانی که این اتفاق بیفتد طبیعی است دلار گران می‌شود، جنس‌ها نمی‌توانند وارد کشور شوند و حتی اگر هم وارد شوند از چند طریق باید مسیرهای متفاوت و مختلفی را طی کنند؛ کارخانه دار و تولید کننده نیز در واردات با مشکلاتی مواجه است.

*فقط بخشی از مشکلات کشور به دولت برمی‌گردد

طبیعی است ما هم با مشکلاتی مواجهیم و تاحدودی از این روند به دولت برمی‌گردد و تاحدودی هم مربوط به دیگران به سیاستی است که در پیش گرفتیم.

فارس: آقای دکتر شما این جملات را بارها بیان کردید؛ آقای روحانی در دور اول تبلیغات انتخابات و هم دوره دوم با علم بر بسیاری از این موارد گفت آنچنان رونق اقتصادی ایجاد می‌کنم و وعده عدم نیاز مردم به یارانه را داد . . .

پزشکیان: اصلا این غیر ممکن است؛ به نظر من کاری که با اطمینان گفته را باید از خودش پرسید که چرا این گونه با اطمینان حرف می‌زند؟ مسائل اجتماعی و اقتصادی روند خاص خود را دارد و بسته به آنچه که تصمیم می گیریم و وضعیتی که وجود دارد و زمانی که باید برای آن در نظر گرفت، حداقل و حداکثر زمانی نیاز دارد.

زمانی که من وزیر بودم یادم است که درباره پزشک خانواده پرسیدند که من گفتم اگر ما بمانیم و بخواهیم و با اراده پیش برویم، حداقل ۱۴ سال طول می‌کشد تا ما بتوانیم پزشک خانواده را پیاده کنیم. پزشک خانواده چیزی نبود که مثلا بشود دو روزه پیاده کرد. آموزش، استقرار، به کارگیری‌، دستورالعمل، منابع مالی‌ و سایر موارد آن زمان‌بر بود.

خب، الان ۱۴ سال هم گذشت و به ۱۶ سال رسید و هنوز طرح پزشک خانواده در پایلوت‌ است. برای اینکه تا ما ندانیم که چه کار می‌خواهیم کنیم و اگر آنچه دانستیم برایش نقشه نکشیم و طبق نقشه حرکت نکنیم، و در این نقشه‌ای که کشیدیم سیاست‌گذاری، اعتقاد و باور به این کار نداشته باشند، ما به جایی نمی‌رسیم.

فارس: آیا آقای روحانی و دولتش این نکاتی که شما می‌گویید را دارد؟

پزشکیان: نه، متاسفانه؛ ما در کشور تا حالا نه تنها در دوره آقای روحانی، من معتقدم چه در مجلس، چه در دولت، بر اساس داده‌های کارشناسی تصمیم نگرفته‌ایم.

ببینید! من بارها این را مثال زده‌ام؛ وقتی یک مریض می‌آید و شکایت و از یک بیماری و یک دردی گلایه می‌کند، آن پزشک طبق دستورالعملی باید شروع کند. از موی سر گرفته سوال کند تا برسد به ناخن پا و بعد آنچه را که مریض جواب داده معاینه کند و بعد معاینه کرد یک سری آزمایش و عکس بنویسد و تازه یک نسخه بنویسد.

ما در مجلس قانون می‌نویسیم، اما معاینه نکرده‌ایم، اطلاعات جمع نکرده‌ایم. دولت‌ هم همین طور است، دولت‌ها همین طور بودند.

*اقدامات مجلس و دولت باید پشتوانه علمی داشته باشد

فارس: آقای دکتر! انتظار دارید چه کسی این کار را انجام دهد؟

پزشکیان: اصولاً ما اگر بخواهیم کار کنیم چه مجلس و چه دولت، ‌قانونی که می‌نویسیم باید پشتوانه علمی و داده‌ها پشت آن باشد. تصمیمی که می‌گیریم، چون این روند را آموزش ندیده‌ایم و این کار را انجام نمی‌دهیم لذا یک اطلاعاتی یک نفر می‌دهد، ما می‌گوییم بر اساس این اطلاعات پس این کار را کنیم، غافل از اینکه مشکلات مشابه دیگری وجود داشته و ما ندیدیم.

وقتی برای یک مسئله نسخه می‌نویسیم، ۱۰ مسئله دیگر خودشان را بروز می‌دهند. شما نگاه کنید، وقتی می‌خواهیم مشکلات معلمان را در یک رابطه حل کنیم، مشکلات ارتشی‌ها، بازنشسته‌ها، کارمندان و ادارات دیگر شروع می‌شود. وقتی می‌خواهیم برای یک جا یک نسخه بنویسیم، ۱۰ مشکل دیگر خود را بروز می‌دهد و می‌گوید ما هم می‌خواهیم، ولی اگر داده‌ را درست جمع می‌کردیم و یک نسخه را درست می‌نوشتیم چنین بلایی سر ما نمی‌آمد.

*با شعار دادن مشکل حل نمی‌شود
فارس: آقای دکتر! یک سوال اینجا پیش می‌آید؛ آقای روحانی چندین سال است غیر از دوره‌های قبل از دوره ریاست جمهوری‌اش، دولت را در دست داشته، یعنی بعد ۸-۷ سال باید داده‌ها را می‌گرفته، شما چند دوره نماینده بودید. می‌خواهم بدانم این داده‌ها در هیچ حوزه‌ای به دست‌تان نرسیده است؟

پزشکیان: ببینید! مجلس یک ساختار تیمی است، یک فرد نیست. تا آن تیم و یا آن ساختار درست شکل نگیرد شما در آن ساختار نمی‌توانید کاری کنید. دولت‌ها بسته به نگاهی که دارند تصمیم می‌گیرند. یعنی اگر آنچه که می‌بینیم را نبینیم، تصمیمی که می‌گیریم همین است که هست. صد سال دیگر هم اگر بخواهیم اینطور راه برویم نتیجه همین است.

*مجلس، رهبری و ساختار سازمانی را ندارد

مجلس با شعار اینکه ما مشکلات را حل می‌کنیم، آمد. یک سال هم گذشت، آیا حل شد؟ قوانینی که نوشتیم مشکلات را حل کرد؟ نه! برای اینکه با شعار دادن مشکل حل نمی‌شود. هر چیزی و هر اقدامی نیاز به یک روش علمی دارد. روش علمی یک ساختار می‌خواهد، آن ساختار یک رهبری و مدیریت سازمانی می‌خواهد. مجلس ما آن رهبری و ساختار سازمانی را ندارد. در نتیجه نمی‌تواند حتی اگر یکی بخواهد این کار را بکند به او رای نمی‌دهند.

فارس: آقای دکتر! راه حل شما برای اصلاح این موضوع چیست؟ در مجلس یازدهمی که حالا اکثریت دست . . .

پزشکیان: من یادم است که حضرت امام (ره) اوایل انقلاب وقتی تشریف آوردند، گفتند؛ ۵۰ سال در این مملکت خراب کردند، اگر بخواهیم درست کنیم باید حداقل ۲۰ سال کار کنیم. ۲۰ سال این حرکت روی آن نگاه‌ها، روش‌ها و تغییر رفتارهای نیروی انسانی بود.

*کارمند ادارات نمی‌دانند کارشان چیست

شما نمی‌توانید تغییر رفتار ایجاد کنید مگر اینکه اول آموزش دهید. علم پیدا بکنند، بعد تزکیه بکنند. همان کاری که پیامبران می‌کردند. «یتلو علیهم آیات یزکیهم و یعلمهم الکتاب والحکمه و ان کانو من قبل فی ضلال مبین» الان شما اگر به هر کدام از ادارات بروید و از کسی که آنجا نشسته بپرسید وظیفه شما اینجا دقیقا چیست؟ شاید تعداد خیلی کمی بتوانند به شما جواب درستی به شما دهند.

وقتی من یک جایی نشسته‌ام و نمی‌دانم وظیفه واقعی من چه هست، انتظار اینکه من بتوانم کاری کنم و کار درست انجام دهم محال است. حالا بعد از اینکه من فهمیدم وظیفه‌ام چیست، بتوانم و یا مهارت داشته باشم آن وظیفه را اجرا کنم باز باید یک زمان دیگری را روی آن کار کرد. ما چنین برنامه‌ای را برای تغییر و اصلاح نیروهای انسانی‌مان در سازمان‌ها نداشتیم و تا مدیران ما یک چنین نگاهی را نداشته باشند، اینکه این تغییرات به وجود بیاید برای این دولت و یا هر دولت دیگری ممکن نیست، راه را درست نروی نتیجه درست نخواهی گرفت. این چیزی است که کاملا روشن است.

راه درست از نظر علمی در دنیا، چطور کلاس اول، دوم،‌ سوم و چهارم وجود دارد، ادارات ساختار اول، دوم، سوم و چهارم وجود دارد. الان نماینده در یک شهری می‌آید ولو با یک نیت خوب، ولی به اجبار وادار می‌کند مثلا مدیر ارشد را که رئیس فلان اداره را بردارد و فلان شخص را بگذارد. کارمند فلان اداره را تغییر بده و فلان کارشناس را بگذار. این فرد، کل آن سیستم را بهم می‌زند. حالا این آدمی را که گذاشتند، آدم خیلی هم خوبی است. خوب بودن با توانمند بودن و آگاه و عالم بودن در آن رشته خیلی فرق می‌کند. من الان یک استاد دانشگاهم. ولی اگر خبرنگاری را بدهند دست من، من نمی‌توانم همان کاری را کنم که یک فوق‌ دیپلم خبرنگاری می‌تواند را انجام دهم. برای اینکه آن هم یک علم است و من تا بخواهم آن مهارت را به دست بیاورم زمان لازم دارم. ما این زمان را به نیروهایمان نمی‌دهیم.


*راحت‌ترین نسخه، تغییرِ مسئول مشکل‌دار است

ما وقتی یک مدیر را که از اول انقلاب اینگونه بوده می‌بینیم مثلا یک مشکل پیدا کرد، بهترین نسخه‌ای که برایش می‌نویسیم این است که او را برمی‌داریم و یک نفر دیگری را جای او می‌گذاریم. تازه اگر خیلی بدون غرض و مرض بخواهیم عمل کنیم و نخواهیم سیاسی کاری کنیم. حالا اگر بخواهیم سیاسی کاری کنیم که مدیر درست را هم برمی‌داریم و آدم خودمان را می‌گذاریم. انتظار اینکه چنین سیستمی بتواند آن داده‌ها را برای شما جمع کند و به شما کارشناسی اطلاعات دهد، غیرواقعی است.

فارس:‌ آقای دکتر! ولی یک نکته‌ای وجود دارد اینکه خیلی از مدیران سال‌ها در قدرت بودند، خیلی‌ها مثلا خیلی‌ها به عملکرد آقای نعمت‌زاده نقد داشتند و معتقد بودند که ایشان در حوزه صنعت عملکردش خیلی قابل نقد است. می‌خواهم بگویم آقای دکتر! خیلی از نقدها به این دولت این است که اتفاقا این دولت مدیرانی را بر سر کار آورد که سال‌ها در قدرت بودند، نتوانستند گرهی باز کنند. مثل مقایسه عملکرد آقای آخوندی و نقدهایی که به ایشان بود با دوره‌های گذشته.

پزشکیان: حالا من دقیقا نمی‌خواهم آنها را تایید یا رد کنم. می‌خواهم این را بگویم فرقی نمی‌کند. الان باز مثال از رشته خودمان بزنم. وقتی وزیر بودم از یک مرکز و شرکت داروسازی در خارج از کشور بازدید کردیم. یک ساختمان، یک منطقه‌ای در حدود یک یا دو هکتار که از آن ساختمان به اندازه کل نفت ما ارز وارد آن مملکت می‌شد. رفتیم آنجا که مدیر را ببینیم، گفت: این مدیر ما مثلا فلان دوره را دیده، حالا گفت که مثال پی اچ دی نمی‌دانم فلان مدیریت از دانشگاه هارواردی که تاپ هستند کسانی که از آنجا…، رفته ۶ ماه دوره کار تیمی ببیند. یعنی این آدمی که درس تیم وورک می‌دهد، آموزش تیمی می‌دهد، آموزش مدیریت می‌دهد، اما می‌گفت هر چند سال یک بار این مدیران ما مجبور هستند یک دوره ببینند و برگردند.

*نعمت‌زاده باید دوره می‌دید تا خود را نو و توانمند کند

ما مدیران‌مان را به جای آنکه بفرستیم دوره ببینند و برگردند، تازه اگر هم بخواهیم نگهشان داریم همان می‌شود که هست. بعد می‌گوییم این مدیر هرچه بلد بود، به اصطلاح در چنته‌اش بوده، یکی دیگر بیاوریم و ببینیم چه اتفاقی می‌افتد، غافل از اینکه باید همین مدیری که اشتباهاتی داشته را باید می‌فرستادیم می‌رفت عیب‌های خود را اصلاح می‌کرد، دید بهتری پیدا می‌کرد و برمی‌گشت تا می‌توانست مشکل را حل کند. ما این کار را نکردیم، هیچ وقت، بلکه مدیرانی را که حتی فرستادیم دوره دیدند، بعد وقتی جریانات عوض شده، آدم‌ها هم عوض شدند، دوباره روز از نو، روزی از نو. از صفر شروع کردیم. تا زمانی که این گونه بخواهیم حرکت کنیم نتیجه هم همین است که هست. آقای نعمت‌زاده و یا هر کس دیگری باید می‌رفت دوره می‌دید. باید خودش را روز به روز در حقیقت نوتر و توانمندتر می‌کرد.

فارس: آقای دکتر! بهتر نبود به جای آقای نعمت‌زاده، مثلا یک نیروی جوان‌تر . . .

پزشکیان: اصلا فرقی نمی‌کند. همان نیروی جوان هم بیاید، این طور با او برخورد می‌کنند؛ همین نیرو ۴۰ سال دیگر می‌شود مثل نعمت‌زاده. ساختار اداری‌ ما، نیروهای موجود را به جای آنکه بفرستد و عیب‌هایشان را اصلاح کنند، ‌وقتی عیب را پیدا کردند حذفش می‌کنند. ما از اول انقلاب تا حالا فقط نیرو حذف کردیم. ۴۰ سال، ۴۲ سال الان از انقلاب گذشته، اسم دو مدیر درست و حسابی را بگویید که درست مدیریت می‌کند؟ ما نگذاشتیم چنین مدیرانی تربیت شوند.

فارس: آقای دکتر! من یک نکته‌ از حرف‌های شما استخراج کردم، استنباط من را شما تایید یا رد کنید. شما یک نقد کلی وارد می‌کنید به کل این ساختار و وضعیت و معتقدید که دولت حسن روحانی هم در واقع ادامه روند غلط قبلی‌ها را رفت.

پزشکیان: و مجلس‌مان، فرقی نمی‌کند و آن جاهایی که تصمیم می‌گیرند.

فارس: یک سوالی پیش می‌آید؛ اینکه شما از چه زمانی متوجه این موضوع شدید که دولت آقای روحانی علی رغم شعارهایش، روندش مثل بقیه دچار خطا است. این را از چه زمانی متوجه شدید؟ از چه زمانی به شما اثبات شد، یقین پیدا کردید؟

پزشکیان: اصلا لازم نیست بخواهد اثبات شود یا نه، روشی که ما الان مثلا در مجلس می‌رویم. خب، اینها می‌گویند مدیریت مشکل دارد، مگر نمی‌گویند؟ آیا ما مدیریتی که ما الان در مجلس می‌کنیم درست است؟ فرق نمی‌کند، این راه را برویم همان اتفاقی خواهد افتاد که با حضور دیگران رخ داد. نه اینکه اینها بد هستند یا آنهای دیگر بد بودند، راه را اگر شما درست نروید، به آن جایی که باید بخواهید برسید، نمی‌رسید. همان طور که نرسیدیم. حالا همه هم می‌آیند و می‌گویند ما می‌خواهیم این را بهم بزنیم و چیز دیگری درست کنیم. اول باید راه را درست رفت.

*سهیم دانستن اصلاح‌طلبان در شرایطی که در دوره روحانی پیش آمده بیشتر سیاسی است تا کارشناسی

فارس: آقای دکتر! اینجا یک سوال پیش می‌آید؛ الان شما با این توصیفات این نقدی که در خیلی از محافل مطرح می‌شود که اصلاح‌طلبان شریک هستند در این کارنامه آقای روحانی و شرایطی که در نتیجه عملکرد ایشان برای کشور ایجاد شده است. شما چقدر به این قائل هستید؟

پزشکیان: همه ما شریک هستیم به نظر من، حالا اینها این بحث‌هایی را هم که می‌کنند بیشتر سیاسی است تا در حقیقت علمی و کارشناسی.

فارس: منظورتان از همه چه کسانی هستند؟

پزشکیان: همه کسانی که در این مملکت دخالت می‌کنند، منبر می‌روند، پشت تریبون حرف می‌زنند،‌ می‌نویسند، تبلیغ می‌کنند، صدا و سیمای ما، همه ما در حقیقت در این وضعیتی که ایجاد شده به قسمتی سهیم هستیم. اگر بخواهیم درست بررسی و تحقیق کنیم. همان آدمی که از یک دیوار سفارتخانه بالا می‌رود و بعد وادار می‌کند یک حاکمیتی، دعوا راه بیفتد بین دو کشور با آن تصمیمی که در یک مجلس گرفته می‌شود و همه اینها. نتیجه‌اش این چیزی است که ما پختیم.


*بی انصافی‌است همه تقصیرها را گردن روحانی بیندازیم

پخت و پز ما، نه تنها دولت، مجلس‌، قوه قضائیه‌ و آنهایی که به اصطلاح تبلیغ و اطلاع رسانی می‌کنند، مجموعه اینها شده این. اینکه بیاییم تصور کنیم همه اینها مربوط دولت روحانی است و دیگران، ماها که اینجا نشسته‌ایم هیچ تقصیری نداشته‌ایم، به نظر من بی‌انصافی است. دولت حتماتقصیر داشته اما معنای آن این نیست که دیگران تقصیر نداشتند، معنی آن این نیست که قوه قضاییه تقصیر نداشته است. الان این کارخانه‌هایی که بسته شده را چه کسی بسته؟ غیر از قوه قضاییه؟

فارس: خب بخشی از آنها با بانک ها بوده است.

پزشکیان: بانک که بدون قوه قضاییه نمی تواند ببندد.بانک از طریق قضایی بسته است. حالا قوه قضاییه آن را باز میکند. اگر طبق قانون باید میبست پس چرا آن را باز میکند؟ و اگر هم نباید میبست اصلا چرا بست؟

فارس: آقای دکتر! همین آقای روحانی سال ۹۲ می‌گفتند که وَالله اگر مشکلات کشور راه حل نداشت من کاندیدا نمی‌شدم. خب ایشان با این شعار آمده و اصلاح طلبان به خاطر همین شعار از ایشان حمایت کردند و دو بار رای گرفته از مردم . . .

پزشکیان: بارها گفته‌ام اصلاح طلبان بین انتخاب‌ها و گزینه‌هایی که وجود داشت به ایشان رای دادند. در کل کاندیداهایی که در ذهن‌تان و ذهن ما هست چند نفر آدم کارکرده و باتجربه می‌توانند وارد میدان شوند. در انتخابات مگر دیگران چه می‌گفتند؟ بقیه هم همین حرف‌ها را می‌زدند.

*احمدی‌نژاد هم برای ایجاد شغل فقط شعار داد

از اول انقلاب تا الان هر کسی آمده و کاندیدا شده غیر از این حرف‌ها چیز دیگری گفته‌ است. آقای دکتر احمدی نژاد می‌گفت که وقتی دوره من تمام شود در این مملکت یک نفر بیکار پیدا نمی‌شود. همان موقعی که می گفت یک نفر بیکار پیدا نمی‌شود، همه به اصطلاح می‌گفتند آسمان باز شده و این به زمین آمده، اینها تبلیغات است. حتی آنهایی که با هم بحث می‌کردند، وقتی صحبت می‌کردند، هر کدامشان یک چنین شعارهایی می‌دادند.

فارس: خب، ولی بین همه شعارها اصلاح طلبان یک شعار را انتخاب کردند . . .


پزشکیان: باز هم گفتم به نظر من باید از خود آنها پرسید، به نظر من اینها بین چند انتخاب یکی را انتخاب کردند، نه اینکه این ایده‌آل بود، نه اینکه آن حرف‌ها درست بود، نه اینکه این توانایی را دارد که می‌تواند این کار را کند. ما تا در این ساختار هستیم و تا زمانی که نتوانیم یک ساختار درست شکل بدهیم و وحدت و انسجام ایجاد کنیم، نتیجه مناسب نمی‌گیریم. به عنوان مثال من می‌خواهم کاری کنم شما نمی‌گذارید، شما می‌خواهید کاری کنید من نمی‌گذارم. اغلب تقابل بین به اصطلاح جریان‌ها و تفکرهاست نه تعامل و تا زمانی که ما با تقابل با هم عمل کنیم، آش همین آش است و کاسه هم همین کاسه. این نگاه ما و رفتار ماست که باید اصلاح شود تا بتوانیم کاری کنیم.

فارس: خب، پس ما بالاخره برای چه در انتخابات شرکت می‌کنیم. سال‌های ۹۲، ۹۶ تا ۱۴۰۰؛ چه چیزی در ایشان (روحانی) دیدند به او رای دادند؟

پزشکیان: چه چیزی در ایشان دیدند؟ من می‌گویم بین چند آدمی که مشابه‌اند، یکی یک مزیت بیشتری نسبت به دیگری داشته، یا یک نگاه مناسب‌تری به این طرف داشته، «یک نگاهی» فقط یک طرف را می‌بیند و یک نگاهی می‌گوید من آن طرف را نمی‌بینم.

*روحانی گزینه اصلاح‌طلبان نبود!

حالا آن آدم‌ها گفته‌اند این نگاهی که حداقل یک مقدار بازتر فکر می‌کند به او رای می‌دهیم اما اینکه این گزینه اینها بوده به نظر من نبوده است.

فارس: آقای دکتر! یک نکته‌ اینجا پیش می‌آید، به هر حال بقیه کاندیداها رای نیاوردند و یا به نفع دیگری کنار رفتند و یک نفر رای آورد. ما اکنون یک عدد و رقم می‌توانیم نسبت به عملکرد آن آدم ارزیابی کنیم و در مورد آقای روحانی این اتفاق وجود دارد، ما نمی‌توانیم بگوییم که بقیه هم فقط شعار دادند. بله، بقیه هم شعارهایی دادند اما قدرت را نتوانستند در درست بگیرند، ولی آقای روحانی قدرت را گرفت.

پزشکیان: ببینید! اینکه به آن نقد وارد است، بحثی در آن نیست. شما وقتی می‌خواهید نقد کنید و بگویید که این آقا این اشکالات را داشته‌اند که داشتند. من می‌خواهم بگویم اینکه ما بخواهیم همه تقصیرها را گردن یکی بیندازیم اینطور نیست.


روابط و ارتباطات خارجی ما دست روحانی نیست!
روابط خارجی ما دست آقای روحانی است؟ ارتباطات خارجی ما؟ نه؛ بالاخره یک قسمت قضیه است که مشکل ایجاد می‌کند برای کسی که می‌خواهد . . .

حالا این درست تصمیم گرفته یا غلط، بحثش جداست، ولی وقتی شما نمی‌‌توانید و اجازه ندارید مثلا آنچه که می‌خواهید را در قسمت ارتباطات حل کنید، انتظار دارید آن مشکلات هم برایتان حل شود؟

*برجام را با تمام وجود قبول دارم

فارس: ولی آقای دکتر! ما نمی‌توانید منکر این شویم که اگر کسی غیر از آقای روحانی رئیس جمهور شده بود، برجام به این شکل صورت نمی‌گرفت. بالاخره این برجام محصول منویات آقای روحانی و تیم‌شان است.

پزشکیان: البته برجام را من بارها گفته‌ام، برجام را با تمام وجود قبول دارم. سوال من که بارها در صدا و سیما هم گفتم، ‌به آقای جلیلی هم گفتم، از آنهایی که می‌گویند برجام بد است، سوال من این است که آن چیزی که خوب است، ما برجام را نمی‌پذیریم، حق هم با شما، الان می‌خواهیم چه کار کنیم؟

فارس: الان نمی‌خواهیم وارد بحث نفی یا اثبات برجام شویم؛ بلکه می‌خواهیم بگوییم امضا و اجرای برجام، نشانه وسعت اختیارات آقای روحانی در حوزه سیاست خارجی بود . . .

پزشکیان: من می‌خواهم بگویم نگذاشتیم برجام حل شود، همان آدم‌هایی که در آمریکا می‌گفتند پاره می‌کنیم، تندروهای ما در داخل الان هم می‌گویند پاره‌اش می‌کنیم.

فارس: آقای دکتر! ما پاره نکردیم، بلکه آمریکا از آن خارج شد

پزشکیان: من که نمی‌گویم که ما پاره کردیم. اگر پاره می‌کردیم ما نمی‌توانستیم مثلا ترامپ را در تمام مجامع بین الملل تنها کنیم. او تنها ماند به خاطر آنکه ما در برجام ماندیم، ولی در کشور ما بودند و هستند آدم‌هایی که اصلا از اول همان حرفی که اسرائیل می‌زد و عربستان می‌زد و حرف تندروهای آمریکا را می‌زدند، اینها هم همان حرف‌ها را می‌زدند. حالا چه فرقی هست بین آن دیدگاه و این دیدگاه؟


من یادم است، بارها و بارها در این رسانه‌ها شنیدم که مثلا از فلان گروه فلان حرف را زدند، یک سناتور آمریکایی هم این حرف را زده، پس اینها از آنها الگو گرفته‌اند. اگر این نوع تطبیق دادن‌ها درست است، پس اینهایی که می‌خواهند برجام را پاره کنند با آنهایی که در آنجا می‌خواهند برجام پاره شود، چه فرقی دارند.

دو بحث است؛ اول اینکه برجام چرا موفق نشد؟ و اگر بود چه می‌شد؟ و حالا که نشده چه کار کنیم که الان هم می‌توانند بیرون بیایند. کافی است که مقام معظم رهبری بگویند از برجام خارج شوید. دولت یا هر کسی نمی‌تواند بگوید من می‌مانم. بحث بعدی این است که اگر ما برجام را نپذیرفتیم و آمدیم بیرون، دستورالعمل یا نقشه ما برای ادامه راه کجاست؟ آیا سفره مردم رنگین خواهد شد؟ آیا این تورم و گرانی حل خواهد شد؟ قطعا بدتر خواهد شد. بدتر نشود بهتر نخواهد شد.

فارس: دولت اختیار زیادی در سیاست خارجی دارد، مثلا می‌تواند با اختیار خود برجام را به وجود بیاورد، همان توافقی که آقای جلیلی و احمدی نژاد با اختیار خود به سمتش نرفتند و برجامی در دوران آنان شکل نگرفت . . .

پزشکیان: بدون هماهنگی و اجازه مقام معظم رهبری امکان پذیر نبوده و نیست، حتی آقای جلیلی هم که رفت با اجازه مقام معظم رهبری این کار اتفاق افتاد. یعنی بدون هماهنگی آنها مگر می‌توانند کاری کنند؟ آن روز در مجلس توافق‌نامه‌ای که با گروسی مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی نوشته بودند، در مجلس شروع کردند ما چنین و چنان می‌کنیم. آقا نشست و گفت … مگر می‌شود بدون هماهنگی مقام معظم رهبری توافق‌نامه‌ای بنویسند. ولی می‌خواستند دولت را بکشانند به کجا؟ نامه به دادگاه دادند که اینها را بگیرید، اینها خائن‌اند و … یعنی این نوع تقابل به نظر من به نفع مملکت نیست. بهتر است تعامل کنیم و زیر همان لوای مقام معظم رهبری، حداقل آن را به عنوان یک شاخص بپذیریم. دیگر جلوتر نرویم که بگوییم می‌گیریم، می‌زنیم، می‌بندیم.

فارس: آقای دکتر! رسانه‌های اصلاح طلب آن زمان که برجام به موفقیت رسید و خود آقای روحانی در زمان تبلیغات انتخاباتی که قرار بود برجام را به عنوان یک دستاورد ارائه کنند، یا اصلا در مورد سیاست خارجی دولت کلا صحبت کنند، هیچ جا در مورد رهبری حرفی نزدند و همه را به اسم آقای ظریف و عملکرد دولت ارائه می‌دادند . . .


پزشکیان: به نظر من بدون راهنمایی مقام معظم رهبری قدم از قدم نمی‌توانستند بردارند. اگر مقام معظم رهبری نبود و راهنمایی‌های ایشان و مجوزهایی که می‌دادند، مگر اینها می‌توانستند ادامه دهند؟

فارس: آقای دکتر! برگردیم سر همان بحثی که آمد سمت برجام، در مورد همان بحث عملکرد اصلاح طلبان در رابطه با دولت روحانی؛ آقای دکتر! الان من سوالی دارم؛ به نظر شما رئیس دولت اصلاحات نسبت به وضعیتی که الان کشور دچارش شده و آن بحث تورم، قیمت ارزی که زمان انتخابات مردم را می‌ترساندند که اگر آقای رئیسی رئیس‌جمهور شود، به این قیمت الان می‌رسیم که خود آقای روحانی به این قیمت رساند، شما چقدر معتقدید که اینها الان باید پاسخگو باشند به همان اندازه‌ای که شما برایشان سهم قائلید.

پزشکیان: ببینید! وقتی می‌گویید «رساند»، یک مقدار باز همان چیزی است که همه می‌خواهند بگویند اینگونه است . . .

فارس: خب می‌گوییم «رسید»

پزشکیان: بله «رسید»! چه کار می‌کردیم نمی‌رسید؟ یعنی آن چیزی که من تصور می‌کنم وقتی ما نفت را فروختیم و پول‌مان را برنمی‌گردانند و دلار داریم ولی نداریم، خب، معلوم است که تقاضا هست، عرضه نیست. خب وقتی ما اف ای تی اف را راحت حذف می‌کنیم. قبولش نمی‌کنیم، دیروز به همان رسانه‌ها و صدا و سیما گوش می‌دادم که مثلا فیفا اجازه داده پرسپولیس برای خودش نقل و انتقال انجام بدهد. یعنی ما در مملکت‌ خودمان، یک تیم‌مان نمی‌تواند نیرو جابجا کند مگر اینکه از آنها اجازه بگیرد. آن وقت ما در یک سیستم بانکی چارچوب‌مان این است که می‌گوییم نمی‌خواهیم، خب، نخواهید. هیچ اشکالی ندارد.

فارس: البته FATF هنوز رد نشده، فعلا . . .


پزشکیان: بالاخره الان دیگر کسی با ما معامله نمی‌کند. به ما پول نمی‌دهند. یعنی الان پولی هم که آزاد شده نمی‌تواند به بانک منتقل کند. بانک‌های ما را قبول ندارند. بازی نمی‌دهند ما را، وقتی ما را بازی نمی‌دهند حالا شما بروید با چمدان این پول را بیاورید. می‌دانید چقدر پول‌ها در مسیر این چمدان رفتن و آمدن‌ها گم شده؟

فارس: البته آقای دکتر! ایران الان سال‌هاست که در لیست خاکستری و سیاه است . . .

پزشکیان: بالاخره بانک‌های ما این جوری نبود.

فارس:‌ تحریم‌های آمریکا مانع تبادلات مالی شده، نه FATF

پزشکیان: با پول . . . خب چرا FATF یکی از اینها بود که اگر نبود تحریم‌ها اصلاح نمی‌شد

ولی همین پولی که داریم را نمی‌توانیم از بانک نمی‌توانیم بگیریم. برای اینکه اف ای تی اف درست اجازه نمی‌دهد. اینکه آمریکا قلدری می‌کند شکی در آن نیست. اینکه ما خودمان هم آتو دستش بدهیم یک بحث دیگر است. چرا ما باید آتو بدهیم دست آدمی که نشسته و می‌خواهد ما را خراب کند؟

فارس: این قضیه را شما می‌توانید بگویید که اگر ما با اف ای تی اف کاملا به توافق رسیدیم، آن دو لوایح هم مورد پذیرش قرار گرفت در مجمع، مشکل نقل و انتقال حل می‌شود؟

پزشکیان: در رابطه با بانک‌ها اگر این تحریم‌ها برداشته شود ما راحت می‌توانیم از طریق بانک‌ها پولمان را بگیریم. یادتان هست در مملکت ما که مردم به خیابان ریخته بودند، پول‌هایشان را خورده بودند. ما در مجلس به یک طریقی جمعش کردیم. شما فکر می‌کنید ما اگر اف ای تی اف داخلی داشتیم، می‌توانستند پول مردم را بخورند. می‌توانست خاوری پیدا شود و پولها را بردارد و ببرد. می شد الان یک بانکی ۷۰ هزار میلیارد کسری بیاورد و معلوم نباشد چه کسی خورده، ۷۰ هزار میلیارد تومان نه ریال. کافی است یک میلیون جابجا می‌شد، جلویش را می‌گرفتند. حالا اف ای تی اف را ول کنید و آمریکا، بخورد به گردنش. ما چرا در مملکت حساب و کتاب را شفاف و روشن نمی‌کنیم که پول‌ها خورده نشود؟

فارس: چون مطالبه آن توسط مسئولان مطرح نمی‌شود.


پزشکیان: اگر ما آن ساختار داشتیم آنها نمی‌توانستند به ما گیر بدهند. برای اینکه آن ساختار را داریم. ما ساختار بانکی‌مان پول در آن گم می‌شود. شفاف نیست، یک عده می‌خورند و می‌برند و بعد تازه یهو از خواب بیدار می‌شویم و می‌گوییم خوردند. خب تو کجا بودی که خوردند؟ من! نمی‌توانم اگر سیستم اگر شفاف باشد به حساب بچه‌ام، خاله‌ام و عمه‌ام پول بریزم تا چه برسد به اینکه به حسابم پول بیاید و کسی نداند. چرا شفافش نمی‌کنیم که این پول‌ها کجا رفتند؟ اف ای تی اف هیچ چیزی نمی‌گوید، فقط می‌خواهد برای پول حساب و کتاب قانونی مشخص کند.

فارس: البته اهداف دیگری هم دارد . . .

پزشکیان: ببینید! آن چیزی که ما برای فلسطین و برای یمن و برای هر کشوری، علنا که ما می‌گوییم داریم کمک می‌کنیم. ما که پنهان نمی‌کنیم. اینها چه بگویند و چه نگویند ما کمک می‌کنیم، حالا اف ای تی اف باشد یا نباشد هم ما این کار را می‌کنیم. اف ای تی اف هم که باشد ما کارمان را انجام می‌دهیم. مشکلی ندارد، اما این را بهانه کنیم که اینها می‌خواهند این را بدانند، در همان راه‌ها خیلی از پول‌ها گم می‌شوند.

۸۰۰-۷۵۰ میلیارد دلار در ۸ سال دوره آقای احمدی نژاد پول به این مملکت آمد، الان برای ۵ میلیارد دلار داریم له له می‌زنیم. می‌دانید با آنها پول‌ها چه می‌شود کرد؟‌ چه اتفاقی افتاد؟

فارس: خب، خیلی از دلسوزها می‌گویند ما باید شفافیت داخلی را ایجاد کنیم. وزارت خارجه باید هوشمند عمل کند.

پزشکیان: در اینکه شفافیت داخلی باید ایجاد شود، شکی در آن نیست. امیر المومنین علی(ع) می فرمایند: بعد صلح باید از دشمن همیشه در حذر بود. بحثی در این نیست. اینکه سیستم ما غیرشفاف است بدیهی است. اینکه یک عده راحت می‌توانند بخورند و ببرند و برنگردانند، . . . سیستم را درست کن من نتوانم بخورم. چرا می‌خواهی من را پرت کنی بیرون؟ کاری کن که من نتوانم تخلف کنم. اف ای تی اف این کار را می‌کند. خب، آمریکا را قبول ندارید، دنیا را قبول ندارید، در مملکت خودمان پیاده‌اش کنیم. اینها گیر می‌دهند شفافیت رأی را بگو، شفافیت رأی گفتیم چه می‌شود؟ مشکل حل می‌شود؟

فارس: برای اف ای تی اف داخلی چه کار باید می‌کردیم که نکردیم؟


پزشکیان: اف ای تی اف داخلی همان داده‌هایی است که باید می‌داشتیم، یعنی معلوم شود حساب من، دارایی من چقدر است. هر کسی نه نماینده دارایی‌اش را بدهد، الان منِ نماینده را گفته‌اند برو دارایی‌ات را بده، من داده‌ام، من دارایی بچه‌ام را نداده‌ام، برادرم را نداده‌ام، خواهرم را نداده‌ام، ‌عمه را نداده‌ام، من اگر بخواهم کاری کنم به حساب آنها این کار را می‌کنم. اما در آن اف ای تی اف، دارایی بچه‌ من، پسر من، عمه من، خاله من، همه ثبت است. من اعلام کرده‌ام اینقدر دارم، ‌شما هم اعلام کرده‌اید اینقدر دارید، اگر یک پول اضافه به حساب شما بیاید، می‌پرسند تو گفته بودی این را داری، این از کجا آمد؟ فردا من بروم یک جنسی را بفروشم، زمین بفروشم، خانه بفروشم یا به اسمم بیاید، اصلا ثبت نمی‌کنم، برای اینکه بیخودی است. تو نمی‌توانی ثبت کنی. باید بگویی این خانه که به اسم تو ثبت شده از جا آمده، تو که گفتی ندارم. به اسم هیچ کس هیچ چیز ثبت نمی‌شود. و ما این کار را نکردیم، اگر می‌کردیم در مملکت نمی‌آمدیم به اصطلاح ارزهای چند هزار میلیاردی را یکهو بگویند خوردند و ما گرفتیمشان خب، هنری نیست. می‌دانید آنچه که ما می‌گیریم کوه یخی است که در حقیقت عمقش تمام فساد ریشه دوانده، تو ۴ تا را پیدا کردی، گرفتی تازه می‌گویی گرفتم. راهش همان اف ای تی اف داخلی است.

فارس: آقای دکتر! در مورد همین موضوع خیلی از منتقدان معتقدند دولتی که سامانه شفاف حقوق و مزایا را اصلا در اختیار عموم مردم نمی‌گذارد و الان خیلی از دسترسی‌ها به آن محدود است، خیلی از نهادها اصلا در آن حقوق نمی‌گذارند، اینکه اینقدر تمرکز می‌کند روی ای اف تی اف اما حاضر نیست این قول مساعد را برای حقوق و مزایا بدهد مشکلی را حل نمی‌کند.

پزشکیان: این سامانه شفافیت حقوق در دنیا کجا اجرا می‌شود؟ کجا حقوق‌های مردم را می‌گذارند در سامانه شفافیت؟

فارس: حقوق مسئولان را

پزشکیان: حقوق مسئولان را، کجا می‌گذارند؟

فارس: در خیلی از کشورها الان قابل دسترسی است.

پزشکیان: مثلا؟ ببینید! الان یک آقایی آمده بود در همان به اصطلاح نمی‌دانم کجا، حقوق یک عده آدم‌ها را زد به سایت. به خودش گفتند چقدر حقوق می‌گیری؟ خودش را نگفت. ببینید! سیستم را درست کنند، دخل و خرج من معلوم است. حاکمیت مشخص است و بعد مالیاتی که باید بدهم معلوم است، مسلمان غیرمسلمان، مذهبی،‌ غیرمذهبی، انقلابی، غیرانقلابی، من در این مملکت زندگی می‌کنم، باید هزینه زندگی کردنم را بپردازم. امنیت را برای من تامین کردند، جاده درست کردند، آتش نشانی وجود دارد، شهرداری کوچه را تمیز می‌کند، من باید هزینه بدهم. بسته به پولی که دارم و به اصطلاح باری که ایجاد می‌کنم، هر کسی که می‌خواهم باشم، این با داده امکانپذیر است. اصلا لزومی نیست به بیرون بگویم. عمده‌ام را باید سیستم بگیرد و لازم نیست دیگر کسی بداند. در دنیا همین کار را می‌کنند. حتی من اگر بروم از جای دیگر خرید کنم، شهرداری یقه‌ام را می‌گیرد که آقا تو در منطقه به اصطلاح لردنشین نشسته‌ای، تو آمدی از این سمت ارزان خریدی، من به تو آن طرف سرویس لُردی می‌دهم، تو باید به من پول لردی بدهی. حساب و کتاب اینقدر در آن کشورها دقیق است. ولی تو کشور ما طرف می‌نشیند، پول هم نمی‌دهد و فحش هم می‌دهد. اینها به خاطر این است که همان اطلاعات و داده‌ها را نداریم و آن اطلاعات شفاف نیست، نه گفتاری که آقا تو بگو رأیت چیست.

فارس: آقای دکتر! رأی شفاف که مفسده‌ای در آن ندارد و اتفاقا جلوی مفاسد را می‌گیرد.

پزشکیان: ببینید! مشکل که ما در کشور داریم، آنجا هم باز گفتم؛ ما چون انگیزه‌هایی در رابطه با رفتارهایمان هست، کافی است مثلا من بگویم؛ شما به جای اینکه بگویید آقا نظر است دیگر، شما شروع می‌کنید علیه آن نظر تبلیغ کردن و علیه نماینده فشار آوردن، همین برجام را یک عده از نماینده‌هایی که امضا کرده بودند، وقتی مجددا کاندیدا شدند برای مجلس دهم، در مساجد بسیجی‌ها را بسیج کرده بودند که شعار دهند شما خائنید و شما قاتلید و شما فلانید.


حالا اگر نظر یک عده‌ای در این مجلس تصویب نشود، فردا آنقدر علیه تو فشار می‌آورند که مجبور شوی حرف نزنی. این یک واقعیت است در مملکت ما. ما بر اساس منطق با هم گفتگو نمی‌کنیم. تو اگر مخالف من باشی کاری می‌کنم که روزگارت سیاه شود.

فارس: آقای دکتر! قبول ندارید که ضرر عدم شفافیت بیشتر است؛ یعنی اینکه مشخص باشد…

پزشکیان: به نظر من ضرر عدم شفافیت در آن داده‌هایی است که می‌خورند، می‌برند و می‌دزدند.

فارس: اصلا همان جا …

پزشکیان: همان جا، همان را شفاف کنند. آن را شفاف کنند. من آنجا باز گفتم ما الان ۴۰ سال است که داریم گزینش می‌کنیم. در دانشگاه‌ها، ادارات، و هر جایی که هست. و در این گزینش‌ها بالاخره شما می‌دانید اوایل یک سری سوال‌ها هم می‌کردند آن چنانی. الان سیستم ما بر اساس آن گزینش عمل می‌کند؟‌ الان باید ادارات ما دیگر خیلی خوب می‌شد بر اساس گزینش‌هایی که انجام می‌شد. دانشگاه‌های ما باید خیلی خوب می‌شد. من راستش را به شما نمی‌گویم وقتی می‌بینم قرار است یک جا یک فرصت است و شما ممکن است اگر این حرف را بزنم قبولم نکنید، دروغ می‌گویم. شما هم که دروغ سنجی ندارید. می‌آیم تثبیت که شدم کار خودم را می‌کنم و تو هر کاری که می‌خواهی بکنی بکن. ما صداقت و راستی را دوست نداریم، ما دوست داریم دروغ به ما بگویند. به خاطر همین آمدیم سیستمی درست کردیم که سیستم‌اش هم مردم را ناراضی می‌کند. حالا رشوه می‌گیرد و نمی‌گوید این بحث‌هایی است که شما می‌بینید. من اگر آدم درستی باشم کار مراجعه کننده را درست انجام می‌دهم.

فارس: شفافیت سیستماتیکی که شما می‌گویید، یعنی شفافیت در همه بخش‌ها، درسته؟


پزشکیان: مهم‌ترین شفافیت در سیستم‌ها همان شفافیت داده‌هاست و باید سکرت بماند در سیستم. فقط آن کسانی که سیاست‌گذاران حق دسترسی به آنها را دارند. نه هر کسی که دلش خواست.

فارس: مردم بدانند چه ایرادی دارد؟ به جز موارد امنیتی

پزشکیان: کلا مکانیسم‌هایی که وجود دارد در رابطه با این کارها، شما در هیچ کجا داده‌های مردم را بیرون پخش نمی‌کنند. داده‌های هر کسی برای خودش محرمانه است. من نمی‌خواهم پسرم،‌ دخترم،‌ عمه‌ام حالا بیرون را نمی‌گویم، بدانند من چقدر درآمد دارم. ولی سیستم باید بداند که محرم‌تر از همه باید باشد و آن چیزی را که می‌گیرم باید مالیاتش را بگیرند. و اگر دروغ به آن گفته باشم در ترنس اکشن‌هایی که فردا در بازار انجام می‌دهم شفاف خواهد شد. خواهند گفت تو که گفته بودی اینقدر دارم حالا بگو این پول را از کجا آوردی که دروغ گفتی؟

چیزی که در همه دنیا این طور است. حساب و کتاب‌ها؛ حالا مثلا رئیس‌جمهوری، رئیس مجلس یا نماینده‌ای که شفاف کند پول‌هایی که می‌گیرند، بحث جدایی است. الان خود نماینده‌‌های مجلس آن پولی که می‌گیرند بگذارند در تابلو، چرا نمی‌گذارند؟


http://www.ensafnews.com/288444/

جالب است كه رئيسي را هم منجي مسيحايي القاء مي كنند
در حاليكه او در تمام جندين دوره اخير كه فساد به قوه قضاييه راه بيدا كرده عاليترين رده عالي بعد رئيس قوه قضاييه بوده است = و آن وقت ضعف يا فساد را به رؤساي قبلي منتسب مي كنند
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » دوشنبه فبريه 13, 2023 11:33 pm


شمه اى از معارضات متصديان با آيت الله سيستاني از همان ابتداى مطرح شدن مرجعيت ايشان
نقل از خاطرات آقاى رفسنجاني


خاطره‌‌ی هاشمی از سخنان تند آیت‌الله جنتی درباره‌ی آیت‌الله سیستانی


جعفر شیرعلی‌نیا، نویسنده و پژوهشگر تاریخ جنگ در یادداشتی تلگرامی با عنوان «سخنان تند آیت‌الله جنتی علیه آیت‌الله سیستانی» نوشت:

پس از درگذشت آیت‌الله خمینی در سال ۶۸، آیت‌الله خویی در سال ۷۱، آیت‌الله گلپایگانی در سال ۷۲، آیت‌الله اراکی در سال ۷۳، مطرح‌ترین مراجع از نسل پس از آیت‌الله بروجردی از دنیا رفتند. در قرن اخیر نجف و قم مراکزی بود که چشم شیعیان برای تعیین مرجعیت به آن‌ها بود. در نجف آیت‌الله سیستانی به‌عنوان شاگرد برجسته آیت‌الله خویی مطرح بود. در قم افراد مختلفی مطرح بودند اما نه به شهرت مراجع درگذشته.


از لابه‌لای سطرهای خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی در سال ۷۳ نکات تاریخی مهمی در این موضوع دیده می شود که به آنها اشاره می‌کنم:

۱- اول آبان حال آیت‌الله اراکی وخیم شد. به روایت خاطرات هاشمی همین روز با رهبری دیدار کرد و درباره احتمال درگذشت آیت الله اراکی هم صحبت کردند. هاشمی موضوع صحبت را چنین نوشته است:”مساله مرجعیت بعد از ایشان و لزوم تقویت قم در مقابل نجف و راه‌های وصول به این هدف”

آیت‌الله جنتی در خطبه‌های نماز جمعه تهران سخنانی علیه آیت‌الله سیستانی مطرح کرد. در خاطرات هاشمی آمده که آقای شهرستانی داماد آیت‌الله سیستانی ۲ آذر به دیدار هاشمی آمد و از سخنان آیت‌الله جنتی گله کرد و گفت آقای سیستانی دوستدار انقلاب و امام است و این‌که جنتی گفته در نجف به دیدار امام نرفته درست نیست. او از محدوديت هاي ايت الله سيستاني در نجف با وجود حكومت صدام گفت.

۲- ۸ آذر آیت‌الله اراکی درگذشت. ۹ آذر حسن روحانی دبیر شورای امنیت ملی درباره مسایلی با هاشمی صحبت کرد که یکی گله از حملات به آیت‌الله سیستانی به‌ویژه در نمازجمعه بود. ۱۰ آذر جامعه روحانیت مبارز ۳ نفر مرجع را اعلام کرد که یکی از آن‌ها رهبری بود. جمعه ۱۱ آذر آیت‌الله جنتی در نماز جمعه روی مرجعیت آیت‌الله خامنه‌ای تاکید کرد. هاشمی تعجب کرد. نوشته است که در صحبت با رهبری، ایشان«مایل نبودند از تریبون‌های رسمی و به‌خصوص آن‌ها که به خودشان مربوط است، تبلیغ شود.» همان روز جامعه مدرسین ۸ نفر را مرجع اعلام کرد که نام رهبری هم در آن لیست بود.

۳- دوازدهم آذر علی‌اکبر ولایتی وزیر خارجه به هاشمی گفت روز گذشته با علی لاریجانی رئیس صدا‌و‌سیما به دیدار اعضای جامعه مدرسین رفته‌اند. هاشمی نوشته که ولایتی از “ملاقات با اعضای جامعه مدرسین و باعث شدن این‌که اسم آیت‌الله خامنه‌ای را در لیست ذیصلاح مرجعیت بگذارند، گزارش داد” رفتن دو مقام دولتی به قم نکته جالبی است. البته پس از اعلام لیست، رهبری گفت خبر نداشته و اگر اعضاي جامعه مدرسين از او سوال می‌کردند می‌گفت این کار را نکنند و حتی پس از اعلامیه به تلویزیون گفته که نام او را در اعلامیه اعلام نکنند. اما گفته‌اند تحریف اعلامیه می‌شود و مقدور نیست.

۴- نوزدهم آذر هاشمی نوشته که رهبری از تبلیغ جریان مرجعیت خودش نگران بود. ۲۰ آذر دوباره با هم صحبت کردند و رهبری گفت بناست روز چهارشنبه رسما اعلام کند که مرجعیت را نمی‌پذیرد. چهارشنبه ۲۳ آذر رهبری اعلام کرد که وظیفه رهبری و مرجعیت هر کدام مسوولیت سنگینی است. رهبری با اشاره به اصرارها برای دادن رساله گفت آقایان مراجع هستند و نیاز به رساله‌دادن رهبری نیست. رهبری گفت: «خارج از ایران حکم دیگری دارد. بار آن‌ها را من قبول می‌کنم. چرا؟ برای این‌که آن بار را اگر من برندارم، ضایع خواهد شد.» بسیاری معتقد بودند برای شیعیان خارج از ایران آقایان دیگر شناخته‌شده نیستند و ضرورت دارد رهبری به‌عنوان مرجع معرفی شود.


هاشمی در خاطرات این روز با اشاره به سخنان رهبری نوشت که پذیرفتن مرجعیت در خارج از کشور و نپذیرفتن آن در داخل کشور «در جامعه جا نخواهد افتاد. چون اگر مشکل رساله است، برای خارج چه باید کرد؟»

انتهای پیام



http://www.ensafnews.com/285888/
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » سه شنبه فبريه 14, 2023 11:38 am

ظریف: آقای کارگردان! شما بیا و درباره بدبختی‌های من فیلم بساز / گاندو از اول تا آخرش دروغ است


ظریف: آقای کارگردان! شما بیا و درباره بدبختی‌های من فیلم بساز / گاندو از اول تا آخرش دروغ است / به سال ۹۲ بر می‌گشتم عین همین کارها را می‌کردم / حتی اگر نگاه به شرق داشته باشیم تحریم و FATF مانع هستند / به خدا نامزد انتخابات نمی شوم، اشتراک انتخاباتی هم با لاریجانی ندارم / اگر دوستان گاندوساز اجازه دهند همین کار فعلی مان را انجام دهیم
محمد جواد ظریف، وزیر خارجه ایران گفت: من نه به نگاه به شرق اعتقاد دارم و نه نگاه به غرب. این چینی‌ها بودند که از سال ۹۲ که ما به سر کار آمدیم و درخواست رابطه استراتژیک کردیم تاسال ۹۴ به ما پاسخ ندادند، چون شرایط قطعنامه‌های قبلی زمینه را برایشان فراهم نمی‌کرد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
ظریف: آقای کارگردان! شما بیا و درباره بدبختی‌های من فیلم بساز / گاندو از اول تا آخرش دروغ است / به سال ۹۲ بر می‌گشتم عین همین کارها را می‌کردم / حتی اگر نگاه به شرق داشته باشیم تحریم و FATF مانع هستند / به خدا نامزد انتخابات نمی شوم، اشتراک انتخاباتی هم با لاریجانی ندارم / اگر دوستان گاندوساز اجازه دهند همین کار فعلی مان را انجام دهیممحمد جواد ظریف، وزیر خارجه ایران با حضور در کلاب هاوس در پاسخ به سوالی درباره اخرین موضع او برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری گفت: آخرین موضع من با اولین موضع من هیچ تفاوتی ندارد. به خدا بنده نامزد نیستم، اشتراک انتخاباتی هم با لاریجانی ندارم.

به گزارش «انتخاب»؛ محورهای سخنان ظریف در زیر می آید:


من عضو ستاد و کمپین انتخاباتی هیچکس نمی‌شوم؛ نه اقای لاریجانی و نه هیچکس دیگر.

تا به حال در مراسم سیاسی کسی شرکت نکرده‌ام. فقط یکبار که اقای روحانی به شهر ما آمده بود، آنهم چون شهر خودمان بود شرکت کردم.

البته برای این موضوع از روز قبلش مرخصی گرفته بودم و حتی هزینه محافظانم‌ را هم دادم.

البته اگر امروز بود در این مراسم هم شرکت نمی‌کردم.

اگر دوستان گاندوساز اجازه دهند همین کار فعلی مان را انجام دهیم مخلصشان هم هستیم.

چرا از گاندو سازان شکایت نکردید؟ به اندازه کافی گرفتاری داریم که در کاری که می دانیم نتیجه ای ندارد وارد شویم. نمی خواهم خودم را بیش از این گرفتار کنم.

ظریف در پاسخ به هادی رضوی که در قامت یک کارگردان از سریال گاندو دفاع کرد: شما که فیلمساز هستی و من خودم بخاطر جایزه «ماجرای نیمروز» به شما جایزه دادم بیا یک فیلم درباره بدبختی‌های من بساز تا ببینیم که چه کسی حاضر می‌شود پخش کند، آن هم فیلمی که حتی یک دروغ و اتهام هم نداشته باشد.

گاندو از اول تا آخر دروغ است.

همین الان هم مشکلاتی که درباره FATF داریم مانع همکاری ما با روسیه و چین می شود.

حتی اگر‌ نگاه به شرق داشته باشیم تحریم و FATF مانع هستند.

نگاه به شرق زمانی که خود چین نگاهش به غرب است معنا ندارد.

ظریف در پاسخ به رضا زاده نماینده مجلس که پرسید بهتر نبود از سال 92 روی شرق سرمایه گذاری می کردید گفت: من نه به نگاه به شرق اعتقاد دارم و نه نگاه به غرب.

معتقدم نگاه ما در سیاست خارجی باید تعاملی و متناسب با همه دنیا باشد.

این چینی ها بودند که از سال 92 که ما به سر کار آمدیم و درخواست رابطه استراتژیک کردیم تاسال 94 به ما پاسخ ندادند چون شرایط قطعنامه های قبلی زمینه را برایشان فراهم نمی کرد.

روسیه تا تیر 94 هیچ دعوت رسمی از شهید بزرگوار سردار سلیمانی برای سفر به روسیه نکرد. اولین دعوت از شهید سلیمانی مربوط به مرداد 94 یعنی چند روز پس از انعقاد برجام است.


این یعنی همانقدر برجام برای حل مشکل غرب بود که برای حل مشکل شرق بود.

سیاست خارجی ایران در طول تاریخ شاکله نگاه به شرق نداشته است. و باید در مورد آن کار کرد.

اگر امروز به سال 92 بر میگشتم عین همین کار را انجام می دادم. حتما سعی می کردم برجام را به نتیجه برسانم .امروز هم تمام سعی من این است که بر اساس منویات رهبریبرجام رازنده کنیم تا مردم یک روز بیشتر تحت تحریم نباشند.

اینکه چینی‌ها لاریجانی را برای تفاهم ایران و چین پیشنهاد کرده باشند، دون شأن کشور است و صحیح نیست. حضور لاریجانی در این تفاهم‌نامه پیشنهاد من بود.

صادقانه می‌گویم هیچ فشاری بر وزارت خارجه نبوده که این توافق را امضا کنیم.

نگرش من این است که اصالتا باید با چین رابطه داشت کمااینکه اصالتا باید با غرب رابطه داشت.

شش سال است بدنبال امضای تفاهم‌نامه با افغانستان هستیم.

اگر سند توافق با چین سال قبل در رسانه‌ها افشا نشده بود همان موقع امضا می‌شد.

همه چیز را انتخاباتی نبینید.

ما تا چهار ماه دیگر در دولت هستیم و باید به کارمان تا روز آخر ادامه بدهیم.

پاسخ ظریف به جبرائیلی: من مسلمان به شما می گویم اما به بی بی سی استناد می کنید.

من از خودم برای کشور هزینه می کنم. مستندات شما درباره صحبت های من با البرادعی شبکه کفر بی بی سی است. من مسلمان به شما می گویم به البرادعی چه گفتم. او می خواست ما با آژانس همراهی بیشتری بکنیم. من گفتم من بخاطر حرف زدن با شما حیثیتم را در کشورم از دست داده ام . شما می خواهید همراهی بیشتری بکنم؟

بی بی سی مزخرفی را پخش کرده. من در شبکه های خارجی گفتم مردم ایران به برخورد با غرب رای داده اند. یک تکه را کریمی قدوسی در صفحه اش گذاشته و شما به آن استناد می کنید.

همانطور که خبرگزاری فارس صحبت های من در دانشگاه تهران را تیکه کرد. سخنرانی من در دانشگاه تهران دو ساعت بود.مردم هم شنیدند. شما آن زمان معاون خبرگزاری فارس بودید.

جبرائیلی: آقا که به ما نگفتند تور دفاعی بگذارید. به شما گفت.


ظریف : بله آقا به ما گفت چون ایشان هم همان را شنیدند که خبرگزاری فارس به دروغ از من پخش کرده بود.







https://www.entekhab.ir/fa/news/610359/
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » سه شنبه فبريه 14, 2023 11:51 am


درباره گاندو = گندو

گاندو۲؛ از 'عجله' نهادهای امنیتی تا 'عجله' آیت‌الله خامنه‌ای

در حالی که بیننده‌های تلویزیون دولتی ایران در روزهای نوروزی انتظار سریال‌های طنز دارند چند روز مانده به عید اعلام شد که سریال امنیتی و سیاسی "گاندو ۲" به جای سریال طنز "بوتیمار" در شبکه سوم پخش می‌شود. از نظر زمانی پخش این سریال مهم است، ویروس کرونا و تعطیلات نوروزی بسیاری را خانه‌نشین کرده و بیننده‌های تلویزیون احتمالا بیشتر است؛ کمتر از سه ماه به انتخابات ریاست جمهوری مانده و در عین حال چند ماه پیش در یک عملیات حساب‌شده محسن فخری‌زاده "یکی از دانشمندان هسته‌ای" ایران کشته شد و دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی ایران همچنان به دنبال انداختن تقصیر به گردن دیگری هستند.

از سوی دیگر این احتمال وجود داشت که پخش این سریال در روزهای انتخابات ریاست جمهوری، حاشیه‌های آن را بیشتر کند و اگر بعد از انتخابات نیز پخش می‌شد شاید هدف احتمالی تهیه‌کنندگان سریال را برآورده نمی‌کرد. از این رو به نظر می‌رسد تعطیلات طولانی مدت نوروزی، شرایط سیاسی، روانی و انتخاباتی کشور، جریان امنیتی- رسانه‌ای را به تکاپو انداخت تا شاید با "عجله" سریال گاندو ۲" را به پخش نوروزی برساند و احتمالا به فضای انتخاباتی ایران "جهت" دهد.

از 'گاندو یک' تا 'گاندو دو'
بیراه نیست اگر گفته شود در سال‌های اخیر شاهد حضور بی‌سابقه نهادهای امنیتی و نظامی در سینما و تلویزیون هستیم. وزیر اطلاعات ایران اواخر بهمن ماه سال گذشته رسما تائید کرد تعداد زیادی از تولیدات سینمای ایران که با حمایت این وزارتخانه ساخته ‌شده، "اهداف اطلاعاتی" این وزارتخانه را محقق کرده و در"صیانت جامعه در برابر جاسوسی" موثر بوده‌ است.

اطلاعات سپاه پاسداران هم با بازوهای متعدد رسانه‌ای‌اش از جمله موسسه فرهنگی "اوج" در ساخت و تولید تعدادی از سریال‌ها و فیلم‌های پر سر و صدا نقش مهمی داشته‌است. در کنار این موسسه‌ها، موسسه‌هایی نزدیک به این نهادها نیز فعال‌اند مثل "موسسه‌ فرهنگی هنری اندیشه شهید آوینی" که در عمل نقش بازوهای موازی نهادهای امنیتی را بازی ‌می‌کنند و پخش سریال"گاندو" در خردادماه ۹۸ و تولید مستند "پرسه در مه" درباره روح‌الله زم و اعتراض‌های گسترده آبان‌ماه ۹۸ نمونه‌ای از کارهای این موسسه است.

موسسه فرهنگی آوینی می‌گوید فصل اول سریال گاندو به کارگردانی جواد افشار، براساس مستندات و وقایع تاریخی نوشته شده و یک داستان واقعی است. داستان این سریال حول دستگیری باندهای جاسوسی در داخل و خارج کشور می‌چرخید و مشخصا به موضوع جیسون رضاییان می‌پرداخت، روزنامه‌نگاری که به اتهام جاسوسی در ایران بازداشت و زندانی شده‌ بود. در قسمت‌هایی از این سریال، مقام‌های دولت و وزارت خارجه بخصوص در مذاکرات هسته‌ای "ناتوان"، "بی‌عرضه" و "واداده‌" در مقابل خارجی‌ها نشان می‌داد که باعث شد صدای اعتراض مقام‌های دولتی بخصوص وزیر خارجه بلند شود و کار به نامه‌نگاری محمد جواد ظریف به رهبر ایران کشید که از اتهام‌هایی که غیرمستقیم به او و اعضای تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای می‌زد، گلایه کرد.

اما تهیه‌کننده سریال در پاسخ به انتقادها گفت که "هیچ نهادی نمی‌تواند ادعا کند که اطلاعاتش از سپاه درباره پرونده جیسون رضاییان کامل‌تر است" و "همه اتفاق‌ها مو به مو رخ داده‌است".‌

رسانه‌های اصولگرا و نزدیک به سپاه پاسداران مثل خبرگزاری فارس و روزنامه جوان تبلیغات گسترده‌ای برای دست‌اندرکاران این سریال کردند و سخنرانی، سیمنار و قدردانی در قم و چند شهر برای آنها برگزار و مثل یک قهرمان با آنها برخورد کردند. در تیر ۹۸ تهیه کننده این سریال اعلام کرد براساس چند پرونده جاسوسی فصل دوم گاندو را می‌سازد.


جیمزباند در خیابان‌های تهران

پخش فصل دوم سریال گاندو از نیمه گذشته و هنوز ادامه دارد، اگر فصل اول این سریال به موضوع جاسوسی برای آمریکایی‌ متمرکز بود، سری دوم به جاسوسی و نفوذ برای بریتانیا متمرکز است و می‌خواهد نشان دهد دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی ایران چگونه نقشه‌های ماموران "ام‌آی‌۶" را شناسایی و خنثی می‌کنند.

داستان با انتقال فردی که آن سوی مرزها دستگیر شده و به نوعی یادآور روح‌الله زم است، آغاز می‌شود و "محمد" قهرمان داستان، برای پرونده جاسوسی که به اختلاف شیعه و سنی دامن می‌زند به یکی از شهرهای مرزی می‌رود و در این پیگیری‌ها، سرنخ‌های جدیدی از ارتباط مذاکره‌کنندگان هسته‌ای ایران با قدرت‌های خارجی و بطور مشخص با بریتانیا بدست می‌آید. در ادامه داستان با شخصیت‌هایی مثل ابراهیم شریف، موسی‌پور، هادی صابونچی، عبدالرسول اشرفی و بهادر کریمی آشنا می‌شویم که مستقیم یا غیرمستقیم در مذاکرات هسته‌ای ایران حضور دارند و به عنوان جاسوس اطلاعات محرمانه اقتصادی و سیاسی ایران را به طرف‌های خارجی می‌دهند.

با توصیف‌های سریال از این شخصیت‌ها، فضای شبکه‌های مجازی ایران به مشابهت‌سازی‌های زیادی بین اسامی و کنایه‌های سریال با مذاکره‌کنندگان هسته‌ای ایران سوق داده و دوباره صدای اعتراض مقام‌های دولتی بلند شده است.

سایت‌های نزدیک به اصولگرایان از جمله مشرق نیوز می‌گویند دولت صدا و سیما را برای سانسور بخش‌هایی از این سریال زیر فشار گذاشته و بطور مشخص اشاره می‌کنند به علت تاخیر ۴۵ دقیقه‌ای در پخش قسمت پنجم سریال. گفته شد تلویزیون مجبور شده در جایی از سریال جمله "یک جاسوس در تیم مذاکره کننده وجود دارد" را حذف کند و به جای آن گفته شود "پای یک منبع بزرگ‌تر در میان است".

نکته حائز اهمیت این است که فردای پخش قسمت پنجم، نسخه سانسور نشده سریال در سایت مشرق نیوز و سایت‌ها و رسانه‌های نزدیک به اصولگرایان منتشر شد.

سریال پرونده‌ها و مسائل دیگری را نیز باز می‌کند و به تنش میان ایران و بریتانیا برسر نفتکش‌ها می‌پردازد و گرفتن نفتکش بریتانیایی را نمایش "اقتدار" ایران نشان می‌دهد و از زبان مقام‌های امنیتی و سپاهی شعارها و سخنانی گفته می‌شود که به نوعی بازگو کننده مواضع آیت‌الله خامنه‌ای درباره دشمنی کشورهای غربی با جمهوری اسلامی است و درکنار این شعارها، در جریان تعقیب و گریزها یا هنگام برخورد با گروهی که قصد کشتن یک مقام روس دارند، از تم موسیقی جیمزباند استفاده می‌شود تا بیننده در کنار دیدن یک سریال امنیتی و جاسوسی شاهد صحنه‌های تعقیب و گریز و درگیری‌های سینمایی اکشن باشد.‎


واکشن‌ها به گاندو ۲

در قسمت ششم سریال، یک مقام ارشد امنیتی (با بازی داریوش فرهنگ)از سهل‌انگاری تیم مذاکره کننده هسته‌ای عصبانی می‌شود و بدون نام بردن از وزیر خارجه یا رئیس جمهور سخنانی شبیه گفته‌های آنها درباره اهمیت برجام و باز شدن قفل روابط ایران با کشورهای خارجی و بهبود شرایط مالی و اقتصادی ایران را بیان می‌کند و می‌گوید خبری از گشایش اقتصادی نبود وبارها تذکر و هشدار دادیم اما توجه نکردند و تلویحی وزارت خارجه را برای این "سهل انگاری" نکوهش می‌کند.

با پخش این قسمت محمدجواد ظریف در اینستاگرام متوسل به شعری از حافظ شد و نوشت "برای رعایت مصالح، دم از پاسخ به نارواها فرو بسته‌ام". به نظر می‌رسد او برخلاف سری نخست سریال، این بار به آیت‌الله خامنه‌ای نامه ننوشته و این‌بار از دست‌اندرکاران این سریال به " پیشگاه عدل خدا" شکایت می‌برد و می‌گوید"در آنجا حاشیه امنی نخواهید داشت".

عباس صالحی وزیر ارشاد هم در توئیتی از پخش این سریال انتقاد کرد و با اشاره به نزدیک بودن انتخابات ریاست جمهوری نوشت: "مسوولان، چپاولگر اموال عمومی و جاسوس خارجی هستند! آیا با این سطح از تبلیغات منفی، در تدارک مشارکت حداکثری هستند؟". مدیرکل روابط عمومی صدا و سیما در پاسخ به انتقاد وزیر ارشاد گفت ۹۹ درصد این سریال نمایش اقتدار است و یک درصد آن تلنگر به مسولان نظام در پروژه نفوذ دشمن است و تهیه کننده سریال هم با اشاره به فیلم‌هایی که مجوز انتشار گرفته‌اند، سخنان وزیر ارشاد را "خجالت‌آور" خواند.

علی جنتی وزیر سابق ارشاد نیز در توئیتی به صدا و سیمای ایران پیشنهاد کرد سریالی درباره شیوه‌های نفوذ جاسوسان اسراییلی در نهادهای اطلاعاتی و امنیتی بسازند که چگونه بخشی از مرکز مهم هسته‌ای نطنز را منفجر کردند و هزاران سند سری را به سرقت بردند و محسن فخری‌زاده را کشتند.

درباره بازیگران ثابت اینگونه آثار سینمایی و سریال‌های امنیتی نیز حرف و حدیث کم نیست. علی فاتحی فیلمساز ساکن پاریس با اشاره به سابقه فعالیت هنری وحید رهبانی در نقش محمد، می‌پرسد کسی که "بولتن نیوز" سایت نزدیک به مقام‌های امنیتی به او اتهام جاسوسی برای آمریکا یا اتهام بهایی بودن می‌زد و حتی از حمایت او از جنبش سبز انتقاد می‌شد، چگونه سر از سریال‌های امنیتی درمی‌آورد و بازیگر این‌گونه سریال‌ها می‌شود.

از 'عجله' صدا و سیما تا 'عجله' آیت‌الله خامنه‌ای

آیت‌الله علی خامنه‌ای در پیام نورزی‌ امسال با صراحت بیشتری از توافق برجام انتقاد کرد و با وجود این‌که روند مذاکرات هسته‌ای در دولت محمود احمدی نژاد و حسن روحانی چند سال طول کشید و گفته می‌شود آقای خامنه‌ای در جریان توافق بوده، آن را عجولانه خواند و گفت در این توافق "عجله" کردیم، او همواره به پروژه نفوذ دشمن در بین مقام‌های کشور هشدار می‌دهد، از این رو می‌توان سریال گاندو را با مضمون و پرداختی که دارد، در چنین قالبی تعبیر و تفسیر کرد و این پروژه را همگام با دیدگاه‌های رهبر ایران ارزیابی کرد بخصوص که داستان عملیات ضد جاسوسی در سریال، در دست "جوانان انقلابی" است و آنها نقش محوری را در شناسایی به اصطلاح " پروژه نفوذ" در کشور برعهده دارند و از این منظر سریال گاندو با چنین رویکردی باید قبل از انتخابات پخش می‌شد و در زمان مناسب پخش می‌شد برای همین با "عجله" به پخش‌رسید.

از سوی دیگر حسن روحانی در آذرماه سال ۹۳ هشدار داده بود که جمع " سرمایه، سایت، روزنامه، خبرگزاری، توپ و امکانات نظامی" در یک محموعه خطرناک است و عملا این سریال گاندو نمونه‌ای از همین جریان است که نه تنها می‌تواند تائیدی بر سخنان رهبر حکومت باشد بلکه می‌تواند دستمایه یکسری اتفاق‌ها و جریان‌ها در انتخابات ریاست جمهوری باشد و در عمل روی مراکز تصمیم‌‌گیری کشور از جمله شورای نگهبان تاثیرگذار باشد و مهر تائیدی بر سیاست‌های سختگیرانه حاکمیت برای حذف منتقدان و مخالفان حکومت باشد و حتی باعث انصراف یا حذف افراد معتدل همچون محمدجواد ظریف برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری شود.



https://www.bbc.com/persian/iran-56522121
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » سه شنبه فبريه 14, 2023 1:07 pm

روحانی: برای مشکلات پیچیده کشور راه حلی جز همه پرسی نداریم / ۴ سوال اساسی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی وجود دارد؛ اگر یک رفراندوم گذاشته شود، تمام دعوا‌های جناحی و حزبی خیلی راحت حل می‌شود



  ۴ تا سوال اساسی در این ۴ مسئله وجود دارد که می‌شود آن را ۸ مسئله هم
کرد. اگر یک رفراندوم گذاشته شود که و این ۴ مسئله نوشته شود تمام دعوا‌ها و
مشکلات جناحی و حزبی خیلی راحت حل می‌شود


  آقای
روحانی اشاره نکرد که از نظر او چه مسئله مهمی باید به همه‌پرسی گذاشته
شود، اما توضیح داد که باید برای مدتی، بیشتر به اقتصاد توجه کرد و افزود،
اقتصاد ایران بیشتر سیاسی است و با سیاست خارجی و داخلی در هم تنیده است.
رئیس‌جمهوری
ایران در کتاب خاطرات خود نوشته‌ است که سال ۱۳۸۳، زمانی که دبیر شورای
عالی امنیت ملی بوده، درباره برنامه هسته‌ای ایران، پیشنهاد برگزاری
رفراندوم داده است: "با سران نظام مطرح کردم که چون مسئله هسته‌ای به نقطه
سرنوشت‌سازی رسیده، خوب است موضوع به رفراندوم عمومی گذاشته شود و از مردم
پرسیده شود که اگر موافق هستند، رای مثبت بدهند تا غنی‌سازی آغاز شود و
پیامدهای احتمالی آن را هم ملت بپذیرد."
پرداخت
یارانه و پرونده هسته‌ای، دو تحول مناقشه‌برانگیز سال‌های گذشته، از
موضوعاتی بوده که مقام‌ها و چهره‌های سیاسی ایران خواستار برگزاری همه‌پرسی
درباره آن‌ها شده بودند. پنج سال پیش محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهوری وقت
خواستار برگزاری

رفراندوم درباره یارانه‌ها شد. جمعی از چهره‌های سیاسی ایران از جمله

میرحسین موسوی، آخرین نخست‌وزیر ایران و از سران مخالف نتیجه انتخابات
سال ۱۳۸۸ هم خواستار برگزاری رفراندوم درباره سیاست خارجی و پرونده هسته‌ای
ایران شده بودند.
فروردین
۱۳۵۸ در اولین همه‌پرسی جمهوری اسلامی ایران، نظام جمهوری اسلامی به
همه‌پرسی گذاشته شد. بعد از آن دو مرتبه در سال‌های ۱۳۵۸ و ۱۳۶۸ قانون
اساسی و بازنگری آن به رأی عمومی گذاشته شده است.
_________________________________
آقای
روحانی در همایش 'اقتصاد ایران، راهکارهای دستیابی به رشد پایدار' درباره
پرونده هسته‌ای ایران گفت: "کشور با انزوا نمی‌تواند رشد مستمر داشته
باشد."
او
از "اصول و آرمان‌ها" دفاع کرده اما در عین حال گفته است که "مگر کسی در
میز مذاکره بر سر اصول و آرمان‌ها بحث می‌کند؟ یک عده در توهمات زندگی
می‌کنند. دنیای امروز بحث منافع است."
به گفته آقای روحانی، در سیاست خارجی درباره اصول و آرمان‌ها بحث نمی‌شود؛ بلکه منافع دو طرف مطرح است.

https://www.entekhab.ir/fa/news/610226/
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » سه شنبه فبريه 14, 2023 1:32 pm



موضوعات رفراندوم جه مى تواند باشد؟


  نظر شوراي نگهبان، شرط لازم انجام همه‌پرسي نيست اما با اين حال
 كدخدايي، سخنگوي شوراي
نگهبان گفته است كه اين نهاد با همه‌پرسي موافق است.


نظر شوراي نگهبان، شرط لازم همه‌پرسي نيست
اصل 59 قانون اساسي بعد از تاكيد رييس‌جمهور تبديل به موضوع روز شده است. طوري كه روز گذشته كدخدايي، سخنگوي شوراي نگهبان گفته است كه اين نهاد با همه‌پرسي موافق است. در گفت‌وگو با مجيد انصاري، فعال سياسي اصلاح‌طلب از مراحل قانوني و مصاديق عملي رفراندوم سوال كرديم.



موافقت شوراي نگهبان با همه‌پرسي در اجرايي شدن اين طرح چقدر اهميت دارد؟

موافقت يا عدم موافقت شوراي نگهبان در بحث همه‌پرسي، شرط لازم نيست. از اين وجه كه شوراي نگهبان، حافظ قانون اساسي است، دفاع آقاي كدخدايي از اصل 59 قانون اساسي دفاع به موقعي است. به طور انتزاعي نمي‌توان گفت همه‌پرسي در شرايط فعلي خوب است يا نه؛ بلكه بايد مصداق همه‌پرسي مورد بحث قرار گيرد. آقاي روحاني به طور كلي به اين ظرفيت قانون اساسي اشاره كردند. در فضاي سياسي عده‌اي مخالفين دولت فضاسازي منفي كرده و صحبت رييس‌جمهور را به عنوان رفراندوم بر سر تغيير نظام و امثالهم تعبير كردند. در حالي كه چنين بحثي مطرح نبوده است. در فصل پنجم قانون اساسي بر حق حاكميت مردم تاكيد مي‌شود. در اصل 57 قواي حاكم در جمهوري اسلامي ايران را ذكر شده است كه مستقل از يكديگر زيرنظر ولايت مطلقه امر انجام وظيفه مي‌كنند. طبق اصل 58 قانونگذاري از طريق نمايندگان مجلس شوراي اسلامي صورت مي‌گيرد. اصل 59 يك استثنا بر اصل 58 آورده است كه اعمال قوه مقننه در مسائل بسيار مهم اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي مي‌تواند از طريق مراجعه مسقيم به آراي عمومي باشد. به اين معنا مي‌تواند قانونگذاري از طريق مراجعه مستقيم به آراي مردم صورت بگيرد. بنابراين ممكن است در موضوعات مهم و اساسي كه جامعه روي آن حساس است، براي استحكام كار و تعيين تكليف به رفراندوم روي بياوريم. البته بايد دو‌سوم نمايندگان آن را تصويب كنند. در مجموع اين ظرفيت بسيار خوب است.

در چه موضوعاتي مي‌توان به نظر مستقيم افكار عمومي مراجعه كرد؟ به نظر شما مهم‌ترين مصاديق عملياتي براي اجرايي شدن رفراندوم در شرايط فعلي چيست؟

چند سال پيش در يكي از كشورهاي اروپايي بر سر مساله يارانه‌ها اختلاف‌نظرهايي وجود داشت و نهايتا موضوع به رفراندوم گذاشته شد. اتفاقا اكثريت مردم آن كشور با پرداخت يارانه نقدي مخالفت كردند. در ژاپن براي كاهش ساعات كار بعد از جنگ جهاني دوم رفراندوم برگزار شد كه مردم اين كشور با كاهش ساعات كار مخالفت كردند. اين ظرفيت در كشورهاي ديگر هم وجود دارد. قانونگذاري در مورد مسائل داراي اهميت ويژه به مردم واگذار شده و چنين قانوني از استحكام بيشتري برخوردار مي‌شود. اختلاف‌نظر‌ها بعد از رفراندوم از بين مي‌رود. ما نيز مي‌توانيم از اين ظرفيت استفاده كنيم. در حال حاضر موضوعات مهمي از جمله قانون انتخابات و مساله نظارت استصوابي كه در كشور مورد اختلاف بوده، مي‌تواند موضوع رفراندوم باشد. قانون انتخابات به لحاظ اهميت مي‌تواند از طريق مراجعه مستقيم به آراي مردم تامين شود. تاكنون قانون انتخابات را نمايندگان تصويب مي‌كردند و هر دوره متاسفانه سعي مي‌كردند با قانون انتخابات عرصه رقباي آينده خود را تنگ‌تر كنند. فاصله زماني كه پيش از كانديداتوري بايد افراد استعفا دهند كه در ابتداي امر اصلا مطرح نبود، تبديل به دو ماه و سپس شش ماه شد. بخش‌هايي مهم از قانون انتخابات مي‌تواند از جمله موارد سياسي‌اي باشد كه مستقيم به آراي مردمي گذاشته شود. اين مساله كه آيا رجل سياسي فقط به مردان اشاره دارد يا نه. از اين رو مواردي از قانون انتخابات رياست‌جمهوري را مي‌توان به رفراندوم گذاشت. در موضوعات اقتصادي مسائل بسيار مهمي از جمله مساله نظام پرداخت يارانه‌ها مي‌تواند به آراي عمومي گذاشته شود. در حوزه مسائل فرهنگي نيز مي‌توان از اين ظرفيت بهره برد. در واقع اصل 59 قانون اساسي ظرفيت مكملي براي نظام قانونگذاري كشور است كه در مقاطعي مي‌تواند پايان‌دهنده مشاجرات سياسي يا فصل الخطاب در قانونگذاري باشد.

فوايد برگزاري همه‌پرسي در مسائلي كه اشاره كرديد از نگاه شما چيست؟

به اين خاطر كه بعضا نمايندگان مجلس به سبب بافت سياسي‌شان قوانين مهمي را تغيير مي‌دهند، ممكن است از اين طريق بتوانيم ثباتي در برخي قوانين مادر كشور ايجاد كنيم. اصل 59 قانون اساسي ابدا ربطي به همه‌پرسي تغيير نظام و ساختار ندارد. در قانون اساسي همه‌پرسي ديگري مربوط به اصل 177 داريم كه به بازنگري قانون اساسي اشاره دارد. در آنجا هم در موارد ضروري با راهكار خاصي مقام معظم رهبري بعد از مشورت با مجمع تشخيص مصلحت نظام طي حكمي با اصلاح قانون اساسي موافقت مي‌كنند و نمايندگان شوراي بازنگري به شكل خاصي انتخاب مي‌شوند و نهايتا نظر گروه منتخب به رفراندوم گذاشته مي‌شود كه اكثريت مطلق بايد راي بياورد. در همان اصل هم موضوعاتي استثنا شده است. مسائلي چون اسلاميت، جمهوريت و ولايت امر و دين اسلام به عنوان مذهب رسمي، حتي از طريق تغيير قانون اساسي نيز قابل تغيير نيست. بنابراين ديگر نبايد بحث را سياسي كرد. من نمي‌دانم كساني كه با رفراندوم مخالفت مي‌كنند، آيا توجه دارند كه اين امر مخالفت با قانون اساسي است .

به لحاظ تحليلي هم مخالفت‌هايي شده است. سعيد حجاريان و غلامحسين كرباسچي عنوان كرده‌اند كه طرح اين موضوع از سوي رييس‌جمهور اشتباه بوده است. نظر شما چيست؟

اين بحث انحرافي است. رفراندوم به تنهايي قابل بررسي نيست. بايد ببينيم در چه موضوعاتي مي‌خواهيم رفراندوم بگذاريم. آقاي روحاني گفته است كه در موارد مختلف نياز به دعوا و مشاجره نيست مي‌توان از آراي مردم بهره برد. اين موضوعات تنها در حوزه قانونگذاري است؛ نه تغيير ساختار نظام. هر آنچه در اختيار قوه مقننه است ممكن است از طريق همه‌پرسي قانونگذاري شود كه البته قيد مسائل بسيار مهم هم آمده است. لذا اينكه طرح اين موضوع از سوي رييس‌جمهور اشتباه بوده يانه، من اطلاع ندارم. من مباحث آقايان را نخوانده‌ام. البته عده‌اي برداشت نادرستي از رفراندوم در مفهوم اصل 59 دارند.

در مورد مسائل اقتصادي رفراندوم مي‌تواند مفيد باشد؟

بستگي به اين دارد كه چه موضوعي باشد. به نظر من اگر ابتداي دولت يازدهم راجع به چگونگي پرداخت يارانه‌ها در نظام اقتصادي از مردم سوال مي‌شد، مفيد بود. مجلس و دولت اكنون به اين نتيجه رسيده‌اند كه اين روش پرداخت يارانه‌ها بسيار ناكارآمد است اما هيچكدام قدرت تصميم‌گيري قطعي نسبت به اجراي آن را ندارند. در حالي كه به نظر مي‌رسد در ابتداي دولت يازدهم اين زمينه وجود داشت و مي‌توانستيم اين مساله را براي هميشه تعيين تكليف كنيم.

نحوه اجرايي شدن رفراندوم در شرايط كنوني چيست؟

در مورد چگونگي اجراي اصل 59 قانون اساسي نيازمند به قانون عادي هستيم. چون در اين اصل فقط موضوع امكان مراجعه به آراي عمومي مطرح شده و تاكيد كرده كه درخواست مراجعه بايد به تصويب دو‌سوم نمايندگان برسد اما در اين اصل مشخص نشده چه كسي بايد درخواست كند. آيا رييس‌جمهور، رهبري يا نمايندگان مجلس بايد درخواست بدهند؟ چون امر قانونگذاري است، در قالب لايحه بايد باشد يا طرح؟ به هر حال چگونگي مراجعه به آراي عمومي، نياز به وضع قانون عادي دارد و تا آن موقع مبهم است كه چگونه بايد درخواست داده شود. آقاي روحاني اگرچه در اين‌باره صحبت كرد اما مصداقي ذكر نكرد و اخيرا هم كه آقاي كدخدايي از موافقت شوراي نگهبان صحبت كرده، مشخص نشده كه چه مسائلي مدنظرشان بوده است. در اين خصوص بايد از كلي‌گويي پرهيز كرده به مصاديق اشاره كرد.

https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/98120/
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » سه شنبه فبريه 14, 2023 3:40 pm


باور ایمانی انتظار و ظهور را قربانی هوس های سیاسی تان نکنید

مومن از یک سوراخ چند بار گزیده می شود؟
باور ایمانی انتظار و ظهور را قربانی هوس های سیاسی تان نکنید

غلامرضا بنی اسدی: این که رای به فلانی باعث عذاب است و مثلا رای به فلانی بهشت را به اسم انسان سند می زند آیا وهن قانون و شرع نیست؟ به بازی گرفتن اعتقاد به انتظار و ظهور آیا نباید ما به ازایی داشته باشد در کشور امام زمان؟ آیا غریب تر از حضرت ایشان داریم که هرچیز را به نام با عظمت ایشان گره می زنند؟ یکی به این علامه ها بگوید که ما به ازای سخنان شما نه تنها شما را به مقصود نمی رساند که مردم را از مقصد و مقصود انتظار و باور امامت دور می کند.

غلامرضا بنی اسدی: خدا امام زمان را و مکتب انتظار را از شر برخی زبان ها و نگاه ها نگهدارد. این اولین گزاره ای است که از ذهنم می گذرد وقتی می خوانم فلان سخنران محافل مذهبی، آزموده ای سراسر خطا را دگر باره دارد می آزماید. آمین هم می گویم به این دعا تا ادعا داران را سرجایش بنشاند چون وقتی سرجای خود نیستند سخنانی چنین می گویند. شاید اگر به اندازه دانش و معرفت شان تریبون می یافتند چنین راحت هر سخن نسنجیده و ناآزموده ای را به عنوان یک گزاره صریح در نهاد جان و باور مردم نمی کاشتند.

معلوم است که میدان در اختیار، هزار برابر معرفت شان است که تا کم می آورند پای باور و ایمان مردم را به میان می آورند و چون خطای شان هم آشکار شد به اندازه یک در هزار نقشی که در تخریب باور مردم داشتند به جبران برنمی خیزند.

یاد مان نرفته است قصه بافی های آنچنانی در انتخابات ۱۳۸۴. یادمان نرفته ماجرای خواب فلان شهروند خوزستانی و اعای بزرگ و غیرقابل اندازه گیری فلان مرحوم در باره این که «ذات مقدس امام زمان دارند برای موفقیت.... دعا می کنند» بعد هم کسی از این بزرگوار نپرسید که امام زمان مگر عالم به کون و مکان نیستند؟ چطور برای موفقیت کسی دعا می کنند که چند صباحی دیگر او را مسحور و منحرف خواندید و نه از ساحت امام زمان و نه از مردم برای آشفتگی ذهن شان، عذر نخواستید؟

آن بزرگ دیگری، مادر مرده راننده تاکسی را به خوابش آورد تا به فلانی رای دهد و دیگر از الهام خدا در کلام او گفت در خطبه نماز جمعه که بخشی از نماز است! آن ماجرا به سرانجامی رسید که همه می دانیم. آنچه را نمی دانیم این است که باز با چه رویی هم اندیشان همان حضرات باز به میدان آمده و نه از دعای امام که از ظهور حضرت شان سخن به میان می آورند و آن را به انتخابات گره می زنند! خدا بخیر کند.

به همین نکته بدیهی هم فکر نمی کنند که هرکه تا کنون رئیس جمهور شده، قبل از آنکه مردم به او رای دهند، شورای محترم نگهبان او را تایید کرده است آن هم با حضور ۶ محتهد عادل و ۶ حقوقدان فاضل. اگر ما به گواهی و تایید اینان اعتماد نکنیم پس به چه کسی باید اعتماد کنیم؟ این که رای به فلانی باعث عذاب است و مثلا رای به فلانی بهشت را به اسم انسان سند می زند آیا وهن قانون و شرع نیست؟ به بازی گرفتن اعتقاد به انتظار و ظهور آیا نباید ما به ازایی داشته باشد در کشور امام زمان؟

آیا غریب تر از حضرت ایشان داریم که هرچیز را به نام با عظمت ایشان گره می زنند؟ یکی به این علامه ها بگوید که ما به ازای سخنان شما نه تنها شما را به مقصود نمی رساند که مردم را از مقصد و مقصود انتظار و باور امامت دور می کند. یک بار آزمودید و نتیجه اش را دیدید. دگر باره چرا سرانگشت در سوراخی می کنید که بیش از این گزیده شده اید؟ مگر خودتان نمی گویید مومن از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود؟ سوراخ را درست تشخیص نمی دهید یا به ایمان تان باید به تردید نگریست؟!

https://www.entekhab.ir/fa/news/610519/



درمورد پاسخگویی ۴ ساعته‌ی رئیس سازمان انرژی اتمی به سئوالات طیف‌های مختلف در میزگرد «انتخاب» در کلاب هاوس؛
سایرین از علی اکبر صالحی بیاموزند


غلامرضا بنی اسدی: صالحی را به عنوان سرمایه‌ای علمی- اعتقادی در تراز ملی باید قدر دانست و مشی پاسخگویی او را نیز باید از دیگر مسئولان انتظار داشت. این می‌تواند به ارتقای اطلاع مردم بیانجامد و اعتماد شان را ضریب دهد و همراهی شان را بسان «سرمایه اجتماعی» در اختیار کشور قرار دهد.

غلامرضا بنی اسدی: ما کشوری و ملتی ثروتمند هستیم. نه فقط به خاطر نفت و گازی که خدا زیر پای مان قرار داده است. نه تنها برای معادن و دیگر سرمایه‌های طبیعی بلکه بیشتر به خاطر انسان‌های دانشمند و توانا و صاحب ظرفیتی که در میان مان کم نیستند، اگر چه برخی‌ها کم می‌بینند.

یکی از این سرمایه‌های ارزشمند یک دانشمند هسته‌ای است. یک دیپلمات هسته ای. یک سیاستمرد هسته ای. یک مدیر هسته ای. یکی از مردان در شمار تیم مذاکره کننده ایران که در کلامِ حضرت آیت الله خامنه‌ای تعریفی چنین یافته اند؛ «من هیئت مذاکره کننده را- همین دوستانی که این مدت زحمات را بر عهده گرفته اند- هم امین می‌دانم. هم غیور می‌دانم. هم شجاع می‌دانم. هم متدین می‌دانم. این را همه بدانند.»

درس گرفته از این نگاه کلان رهبر فرزانه انقلاب، دکتر علی اکبر صالحی را واجد این صفات برجسته و انسانی صادق و صریح و به عنوان «سرمایه‌ای ملی» می‌توان نامید. برای این «انگاره» هم دلایل پرشمار است و آخرینش همین تسلط بر حوزه کاری، دانش بالا، صداقت حرفه‌ای و شیوه صبورانه و تعاملی او در در میزگرد چهار ساعته «انتخاب» در کلاب هاوس است. چیزی که می‌توان به عنوان یک «الگو» برای دیگر مسئولان و مدیران هم بدان توجه داد و خواست که دیگران هم به این وادی ورودی صریح و رو در رو داشته باشند. این می‌تواند نشانگر این باشد که ما «دانستن» را به شکل «واقعی» حق مردم می‌دانیم. برای ادای این حق هم باید در برابر پرسش‌های افکار عمومی بنشینیم و پاسخ بدهیم.

این که پرسش‌ها چقدر حرفه‌ای و تخصصی است نمی‌تواند و نباید مسئولان را از پشت میز پاسخگویی بلند کند. بدانند و بدانیم «آنجا که حق هم با مردم نباشد، باز مردم حق دارند» بپرسند. حق دارند بدانند. حق دارند نقد کنند. این که امام، مردم را «ولی نعمت» مسئولان خواندند، ضرورت پاسخگو بودن شان را تایید موکد می‌کند. دانسته هم باید به میدان گفتگو بیایند و براساس علم و اشراف به حوزه کاری سخن بگویند.

واقعیت این است که افکار عمومی، پاسخ‌هایی از نوع آنچه صالحی گفت را می‌طلبد. او هم – البته- مرد امروز و دیروز نیست. ریشه‌ای به عمق نیم قرن دارد در این حوزه چنان که خود می‌گوید از سال ۵۸ بدان اهتمام داشته و با دعوت شورای انقلاب، با تعدادی از اساتید دانشگاه شریف به شورای انقلاب رفته است. همین تجربه و دانش و همان صداقت و صراحت است که او را واجد صفاتی می‌کند که در بیان روشنگر رهبر انقلاب خواندیم.

باری، صالحی را به عنوان سرمایه‌ای علمی- اعتقادی در تراز ملی باید قدر دانست و مشی پاسخگویی او را نیز باید از دیگر مسئولان انتظار داشت. این می‌تواند به ارتقای اطلاع مردم بیانجامد و اعتماد شان را ضریب دهد و همراهی شان را بسان «سرمایه اجتماعی» در اختیار کشور قرار دهد.

https://www.entekhab.ir/fa/news/610716/ ... 9%86%D8%AF


متن گزیده اظهارات علی اکبر صالحی در میزگرد «انتخاب» در کلاب هاوس


علی اکبر صالحی، رییس سازمان انرژی اتمی با حضور در میزگرد «انتخاب» در کلاب هاوس گفت: ما از این بحث غیر قابل توجیه که انها اول شروع کنند یا ما اول شروع کنیم، عبور کردیم؛ این نویدبخش است. وی افزود: ظاهرا بن بست در برجام در حال شکسته شدن است.
Image
علی اکبر صالحی، رییس سازمان انرژی اتمی با حضور در میزگرد «انتخاب» در کلاب هاوس گفت: ما از این بحث غیر قابل توجیه که انها اول شروع کنند یا ما اول شروع کنیم، عبور کردیم؛ این نویدبخش است. وی افزود: ظاهرا بن بست در برجام در حال شکسته شدن است.

به گزارش «انتخاب»؛ گزیده سخنان دکتر صالحی در زیر می آید:

قرار است در هفته آینده در وین در حد فنی بحث شود.

مسائل فنی بحث محوری برجام در بستر مسائل حقوقی و سیاسی است.

جلسه امروز، باعث شده بستر سیاسی و حقوقی مرور شود.

فعلا چند قدمی جلو رفتیم.

بحث غیر قابل توجیه که انها اول شروع کنند یا ما اول شروع کنیم، و اینکه از آن عبور کردیم، نویدبخش است.

بن بست در حال شکسته شدن است.

ظاهرا بن بست اولیه شکسته شده، و این همانطور که عرض کردم نوید بخش است.

وقتی وارد مرحله فنی می شویم، یعنی مسئله دارد به گونه ای مدیریت می شود که آن بحث اول تو، اول تو، دارد دور زده می شود.

عده ای در کشور معتقدند که اساسا هسته ای برای چه می خواهیم و عده ای میگویند باید هسته ای شویم. ولی اگر به قبل از انقلاب برگردیم، در آن زمان توصیه شده بود که ایران باید در عرض 20 سال، 20 نیروگاه مثل نیروگاه بوشهر داشته باشیم؛ این توصیه براساس توجیهات اقتصادی و دیگر سبد انرژی انجام گرفته بود.

بحث هسته ای سیاسی شده و متاسفانه همه به آن از دریچه سیاسی نگاه می کنند.

در دنیا، 400 راکتور در حال فعالیت است که 390 گیگاوایت برق تولید می کند.

109 راکتور دیگر برنامه ریزی شده.

329 نیروگاه دیگر پیشنهاد شده؛ پس جهان دارد به همان سمت می رود.

چین 47 نیروگاه دارد و ده ها راکتور دیگر دارد می سازد.

کانادا گفته باید تا سال 2050 بر تولیدات انرژی هسته ای مان بیافزاییم.

کل بودجه ی هزینه شده در صنعت هسته ای، در سی سال گذشته، هفت میلیارد دلار شده است؛ می شود سالی به طور متوسط 230 میلیون دلار که در دل این 230 میلیون دلار، یک نیروگاه بوشهر است که پنج میلیارد دلار ارزشش است.

ارزش افزوده ای که نیروگاه بوشهر ایجاد می کند، سالی 600 میلیون دلار می تواند برق صادر کند، یعنی در 10 سال می تواند هزینه ها را برگرداند؛ عمر نیروگاه 60 سال است.

بحث چالش ما با غرب هسته ای نبود؛ از روزی که انقلاب شد، چالش ما با غرب شروع شد.

اقای بلینکن گفته بود چین دشمن ماست، تحلیلش این بود که چین دارد نظمی که بعد از جنگ جهانی دوم برقرار کردیم، اخلال می کند.

الان جمهوری اسلامی هم دارد نحوه حکمرانی جدیدی در این شرایط ارائه می دهد.

ظاهرا بن بست در برجام در حال شکسته شدن است.

امریکا باید به این عقلانیت برسد و احتمالا رسیده که هر چه بیشتر به جمهوری اسلامی ا فشار اوردید، قوی تر شد.

چه دوست چه دشمن معترف است که هر کشور دیگری جای ایران بود با این همه فشار در این دهه های اخیر، دوام نمی آورد.

بینی و بین الله، ایا ایران در عرصه بین المللی ضعیف شده یا قوی شده ایم؟ قطعا قوی تر شده ایم.

کشورهای اطراف ما استقلال سیاسی ندارند، حتی قوی ترین همسایه ما؛ او ایا استقلال سیاسی دارد؟

الان یک تکان به همسایه ما دادند، ببینید چه بلایی سر ارزش آمد.

ایران کلید طلایی منطقه است؛ اگر قفل منطقه را می خواهند باز کنند؛ کلید، ایران است.

فکر می کنم امریکا به این رسیده که حاکمیت ملی ایران را به رسمیت بشناسد.

اینطور نیست که همه ی کشورهای دنیا روی صنعت هسته ای متفق القول باشند، اما عمدتا دارند به این سمت می روند.

اما در آلمان، گرین ها (سبزها) مخالف انرژی هسته ای هستند، الان در سوئد هم این مشکل وجود دارد.

مذاکرات با طرف امریکایی نیست، مذاکرات در چارچوب 1+5 است؛ اژانس در مذاکرات حضور ندارد، اژانس مجری بحث پادمان است.

از طرف سازمان انرژی اتمی، دوستان ما در مذاکرات حضور خواهند داشت.

انقدر برجام را کوباندند که آن را از حیز اعتبار در ایران انداختند؛ اخر چرا؟ دستاورد بزرگ و باارزشی بود.

چرا تیر را به پای خودمان شلیک می کنیم؟

چرا همصدا با اسرائیل برجام را می کوبید؟

انرژی هسته ای، هم جنبه ی اقتصادی اش برای ما مهم است، همه جنبه ی اقتدارافرینی و فنی قضیه

بدهی زیادی به روسیه داریم، اما همچنان به همکاری هسته ای شان با ایران ادامه داده اند.

امریکایی ها می گفتند برای تولید سوخت 20 درصد بلوف می زنید، اما دیدیم که ایران ساخت. امریکایی ها حیرت زده شدند.

سیاست هسته ای زمان شاه را قبول داریم؛ در شورای انقلاب هم درمورد آن بحث شد؛ در زمان مرحوم آقای بازرگان؛ در مورد بحث هسته ای، گفتگو شد.

با تعدادی از اساتید دانشگاه شریف به شورای انقلاب رفتیم، دعوت شدیم در سال 58 درمورد بحث هسته ای سخن بگوییم؛ جمع بندی شد که ماه نیروگاه هسته ای را می خواهیم؛ اما المان ها گذاشتند رفتند، درحالیکه پولش را پیش از انقلاب پیشاپیش گرفته بود.

عده ای در اول انقلاب بودند که انرژی هسته ای نمی خواستند، اما جمع بندی چیز دیگری بود و عمدتا موافق بودند.

فرصت های از دست داده بابت تحریم ها را کتمان نمی کنم.

فرمودند که بعضی اساتید به خاطر تحریم، نمی توانند مقاله چاپ کنند اما بروید isi را ببینید؛ ما از همه کشورهای منطقه، مقالات علمی مان بیشتر است.

ما از نظر صنعتی عقبیم، ولی از لحاظ علمی و فناوری خوب داریم کار می کنیم.

تا قدرت نداشته باشیم، جای چانه زنی نداریم؛ اقتدار افرینی یعنی این. الان چرا می گویند 20 درصد غنی سازی را بگذارید کنار؟

خط قرمز می دانید کی تعیین می شود؟ خط قرمز در جنگ اراده ها تعیین می شود؛ ما الان با عقلانیت کار کردیم.

ما یک کشور صاحب عقلانیت سیاسی هستیم؛ اینطوری نیست که برویم سرمان بخورد به دیوار.

اینکه امام جنگ را متوقف کرد، عاقلانه بود؛ اما این جام زهر تبدیل به این شد که صدام از ته چاه بیرون آمد و ایران عزتمند شد.

امریکا می داند که نمی تواند با ایران پنجه به پنجه بیندازد.

ما هیچ کدام از حقوق هسته ای را نباید رها کنیم.

بینی و بین الله، ایا واقعا از لحاظ اجتماعی ایران با کره شمالی و شوروی قابل مقایسه است؟ ایا همان شیوه حکمرانی را داریم دنبال می کنیم؟

من میگویم فرض کنید در داخل، مدیریت 100 درصد و عالی باشد، اما اگر روابط بین الملل، داد و ستد و اقتصادی بین المللی کار نکند، باز ما در داخل مشکل خواهیم داشت.

در مسیر گفتگو برای احیا برجام هستیم؛ رو به جلو داریم حرکت می کنیم؛ قبل از این با بن بست مواجه بودیم؛ الان دارند متوجه می شوند که حفظ این بن بست هیچ عایده ای برای هیچکس ندارد.

هیچ عاقل منصف و عدالتجویی نمی پذیرد که بن بست بر سر برجام به نفع منطقه، امریکا و یا ایران است؛ قطعا به نفع ایران هم نیست.

به نظر می رسد این بن بست شکسته شده؛ ما در یک مسیر همواری داریم قرار می گیریم؛ امیدواریم.

من نسبت به احیای برجام خوشبین هستم.

پرونده pmd بسته شد؛ یک ادعاهایی علیه ایران مربوط به قبل از سال 2003، بود اما بحث پی ام دی بسته شده.

چون ما درمورد بحث پی ام دی، مشکلی نداریم، برای همین به آژانس اجازه دسترسی دادیم؛ دوباره امدند در دوره ترامپ آن را احیا کنند، ادعاهایی که می شود در همین راستا است.

بحث مذاکرات با امریکا، اولین بار در عمان انجام گرفت؛ دو جلسه بیشتر فرصت نشد که این مذاکرات را برگزار کنیم، درحالیکه می توانستیم به جمع بندی برسیم.

از رهبری اجازه گرفتیم مذاکره با آمریکا را از طریق عمان انجام دهیم؛ در زمان انتخابات امریکا، تیم اوباما دنبال برگ برنده بود، اقای دکتر احمدی نژاد که مکلف شده بودند مذاکرات «ترک 2» و 1+5 را مدیریت کنند، اما ایشان استنکاف کردند، لاجرم ما مجبور بودیم با اقای جلیلی هماهنگ باشیم، برای همین با دست انداز روبرو شدیم و یک سال طلایی را از دست دادیم.

نتیجه مذاکره با آمریکا در عمان این شد که امریکایی ها پذیرفتند حق غنی سازی ایران را به رسمیت بشناسند.

ویلیام برنز گفته بود که ما حاضریم غنی سازی ایران را بپذیریم، اما ایران هم نگرانی ها را رفع کند.

اینکه می گویند بحث برجام در حوزه های دیگر با امریکا قابل تکرار است، باید بگویم مشکل، دیوار بلند بی اعتمادی بین دو کشور است؛ امریکا و ایران هر کدام دلایل خاص خود را دارند.

من فکر می کنم دلایل ما البته به حق است، وقتی بحث مرحوم مصدق را بررسی می کنیم، می بینیم که ضربه ی مهلکی به ایران بود.

این دیوار بی اعتمادی با امریکا باید برچیده شود، نمی توانیم از مسائل سیاسی شروع کنیم برای برداشتن این دیوار؛ می شود از مسائل اجتماعی و ... شروع کرد؛ اگر بسترسازی ایجاد شود، راه باز می شود.

ما مشکلی نداریم که با امریکا روابط اقتصادی داشته باشیم؛ قبل از کلینتون روابط اقتصادی مان خوب بود.

اگر بسترسازی با امریکا انجام بگیرد، دیوار بی اعتمادی هر چه کوتاه تر شود، ان وقت زمینه سازی برای مذاکرات سیاسی آماده می شود.

هیچکس نیامده بگوید مذاکره الی الابد ممنوع است، اما مذاکره شرایط خودش را می خواهد؛ هر وقت شرایطش فراهم شود و زمینه سازی ایجاد شود، می شود از فرصت ها استفاده کرد.

بازگشت کامل به تعهداتی که ما داریم، زمان بر است اما می توانیم همان لحظه «فیریز» (متوقف) کنیم.

برگشتن به تعهداتمان مثل برچیدن بعضی سانتریفیوژها، 2 تا 3 ماه طول می کشد.

برجام، برجام است؛ برای باقی مسائل باید اعتمادسازی شود.

در داخل درمورد پذیرفته شدن حق غنی سازی ایران توسط آمریکا تشکیک می کنند، اما سند این ماجرا وجود دارد؛ نامه اش را داریم.

پنج بعلاوه یک که دکتر جلیلی مذاکره می کردند، چطور مذاکره می کردند؟ مثلا هیچی واگذار نکنند، اما همه چیز بگیرند؛ این ایده ال برای همه است؛ مگر ما مخالف این هستیم؟ قطعا نه؛ اما چرا 5 سال مذاکره ایشان طول کشید؟ یک زمان بود که اقای دکتر لاریجانی توافقی با 1+5 بکنند که با توافق فعلی اصلا قابل مقایسه نیست.

ما در برجام محدودیت هسته ای را پذیرفتیم، اما هیچ چیز را واگذار نکردیم.

ترامپ آمد گفت این بدترین توافق تاریخ امریکا بوده است.

برجام هست، بخوانیدش.

در بحث اراک، می گوییم در لوله بتن ریختیم و لوله مشابه داریم و اینها را می توانیم در دو ماه عوض کنیم؛ اما اینها می آیند با فتوشاپ در چاله ی راکتور سیمان می ریزند. این انصاف است؟

به جای اینکه برخی دوستان حرف ما را قبول کنند، حرف امریکایی ها را قبول می کنند.

با صنعتی که فاتحه اش خوانده شده یا واداده شده، چگونه در عرض سه ماه، ما 50 کیلو غنی سازی اورانیوم داشته ایم؟

20 درصد را در عرض 24 ساعت راه انداختیم.

در خصوص معیشت و مسائل اقتصادی باید بگویم من در جایگاهی نیستم که این مسائل را شرح بدهم، مسئولیت من تحویل فناوری هسته ای به نسل بعدی است.

درکم این است که بخش قابل توجهی از فشار اقتصادی ناشی از حرکت ظالمانه آمریکاست، وقتی می آید جلوی مراودات مالی را می گیرد، دلار انطور بالا می رود.

بعد از برجام قرار شد با چین بر سر راکتورهای کوچک همکاری کنیم، الان هم با چین همکاری داریم.

در چارچوب سند 25 ساله، همکاری های هسته ای با چین گسترش خواهد یافت.

رهبری یک فرمان نه ماده ای درمورد برجام صادر کردند که 4 بندش به سازمان انرژی اتمی برمی گشت که ما انجام دادیم.

برجام در نهایت اینطوری شد که انها همه تحریم های مذاکره شده را بردارند، ما هم همه ی فعالیت هایی که قرار بود محدود شوند را محدود کنیم.

عراق یک مثال و نمونه ای در برابر ماست، دیدید که چه بلایی سرش اوردند؟ بعد از اینکه خون از جسد عراق خارج شد، امدند این کشور را نابود کرده و شخم زدند؛ بیست سال از جنگ گذشته، اما هنوز برقش را نمی تواند تامین کند و مشکلی با جهان خارج هم ندارد.

ببینید عراق حتی در بحث اب و اذوقه مشکل دارد.

امریکایی که 18 سال است در عراق است، چه گلی بر سر عراقی ها زده؟ ببینید چه بدبختی ای برای افغانستان به بار آورده اند.

چرا در کشور به جان همدیگر افتاده ایم؟ به جای اینکه دستمان در دست یکدیگر باشد. این آن را تخریب می کند. الان این مشکلات اقتصادی ما، مگر بعد از برجام، تورم ما یک رقمی نشد؟ مگر سرمایه گذاری ها انجام نشد؟ داشت فضا درست می شد.

به عنوان تحلیل می گویم؛ اینده ایجابی خواهد بود. شرایط بین المللی و تحولات لاجرم ایران را رو به جلو خواهد برد.

قبلا هم گفتم، بحث اول بایدن، بحث چین و روسیه است؛ تحولاتی که در روسیه و چین اتفاق افتاده باعث شده که امریکا نتواند یکه تازی خود را حفظ کند؛ مسئله امریکا این است که این دو کشور نظم فعلی جهانی را بهم نریزند.

این یک واقعیت است؛ ما که نمی خواهیم شعار بدهیم. آمریکا میخواهد این اتفاق را به تاخیر بیاندازد.

اولویت اول امریکا، ایران نیست، اما ایران یک عنصر مهم در خاورمیانه است، لذا اینده لاجرم طوری است که امریکا باید با ایران کنار بیاید.

با چین و روسیه، روابطمان روز به روز دارد بهتر می شود.

درمورد حادثه تاسیسات نطنز، هنوز یک جمع بندی متقن و مستند و دقیقی هنوز صورت نگرفته است.

خیلی بد است که برخی حقیقت را می دانند و حقیقت را دیده اند، اما آن را کتمان می کنند، ان هم به خاطر مسائل سیاسی

همه چیز را مباح می دانند تا به اهداف سیاسی خود برسند.

یک هفته صبر کنیم، بحث برجام مشخص می شود.

یک کمیته ای قبلا برای بحث هسته ای بود که متشکل از مسئولان عالی رتبه کشور بود. در این کمیته چارچوب تعیین می شد، بعد اقای ظریف به عنوان مذاکره کننده ارشد در آن چارچوب حرکت می کرد.

نتیجه آن کمیته این بود که در بحث احیای برجام هم کل در برابر کل حرکت کنیم (رفع کامل تحریم ها در قبال بازگشت به تعهدات).

مقایسه ایران با جامعه زمان شوروی منصفانه نیست.

همین کلاب هاوس، ایا واقعا نشان از یک نشاط سیاسی نیست؟

من نمی گویم ازادی های اجتماعی و سیاسی در ایران به صورت ارمانی است؛ من چنین ادعایی نمی کنم.

فکر میکنم از لحاظ داخلی و بین المللی، به نفع همگان است که هر چه زودتر بحث برجام حل شود، چراکه بحث های منطقه ای و بین المللی به سمت حل شدن می رود؛ این مسائل در هم تنیده ست.

دو نیروگاه جدید در بوشهر داریم می سازیم، خوب هم داریم جلو می رویم؛ روسیه هم خوب دارد همکاری می کند. قرار است هر کدام از این نیروگاه ها، آب شیرین کن هم داشته باشند، یعنی 400 هزار متر مکعب. این بوشهر و استان های همجوار را سیراب می کند.

در بحث همجوشی هسته ای، سرمایه گذاری خوبی در بحث نیروی انسانی و تحقیقاتی کرده ایم. در بحث پیشران هسته ای هم در ماه های اینده، خبرهای خوشی را اعلام خواهیم کرد.

در قران آمده، ای کسانی که ایمان اورده اید، چون با گروهی مخالف یا دشمن روبرو شدید، پایداری کنید و خدا را به یاد آوردید و نزاع نکنید.

متاسفانه بخش عمده ای از بی اعتمادی که ایجاد شده، به خاطر جنجال های داخلی است.

خدا رحمت کند فردوسی علیه الرحمه که رستم را افرید. حالا در کشور ما، همه می خواهند رستم شوند، اما ما همه با هم می شویم «رستم».

تنازع در کشور دارد ما را به فشل می کشاند، اگر سریع علاج نشود ، سرانجام خوبی برای کشور نخواهد داشت.

فرهیختگان و روشنفکران جامعه مسئله را تفهیم کنند و الام مردم را تخفیف دهند.

نیمه پر لیوان و امید را اگر ببینیم، قطعا بخشی از آلام مردم کم می شود.

ما باید قبول کنیم که ضعف داریم؛ ما حقوق بشرمان ایده ال نیست؛ اما ایا این شرایطمان با برخی کشورهای اطراف یکی است؟ ما می خواهیم اما به سمت ایده ال حرکت کنیم.

قطعنامه 598 نشان داد که کشور تصمیم مناسب را در زمان مقتضی می گیرد.

قبول کنید که بحث معیشت داشت جلو می رفت، اما امدند و فشار وارد کردند.

بیایید دست به دست هم بدهیم جلو برویم؛ عزیزان من، حکومت ایران و دولت ایران برامده از اراده ملی است.

وزرا از کجا امده اند؟ ایا اینها هزار فامیل و نورچشمی بوده اند؟ اراده ملی این ها را بالا اورده است.

بارها شکایت کردیم؛ اژانس نباید مسائل ما را در معرض عموم بگذارد؛ اینها اما می گویند ما مسائل را به کشورهای عضو دادیم، و انها مسائل را درز می دهند.

وقتی امدند در تاسیسات هسته ای عکس گرفتند، اطلاعات بیرون می رود (اشاره به دوره احمدی نژاد).

اینکه می گویند ذرات اورانیوم دیده اند؛ قبلا هم در سال 82 متهم کرده بودند که ما غنی سازی 50 درصدی کرده بودیم، اما ما گفتیم که ما تجهیزاتی از کشورهای دیگر اورده بودیم که روی آنها ازمایش شده بوده.

بالاخره بعد از سه سال امدند و گفتند الودگی از خارج از ایران بوده است.

کلاب هاوس بستر خوبی است که دولتمردان با مردم گفتگو و مسائل را روشن کنند تا اعتماد سازی شود.

امریکایی ها انقدر ابهام افرینی کرده بودند که وقتی به کشورهای عربی می رفتیم، می گفتند چند بمب هسته ای دارید؟

صنعت هسته ای افتدارافرین است. واکسن برکت و ... برای اینکه بتواند جلو برود، احتیاج به سانتریفیوژ پیشرفته داشت؛ ما این را ساختیم و به آنها دادیم.

ایران باید در وسط مثلث چین، امریکا و روسیه بایستد؛ دنیا دارد رو به دگرگونی می رود.

چین هوشمندانه برای منافع ملی خود جلو امده؛ ایران هم از فرصت پیش آمده، هوشمندانه استفاده کرده است.

ما برجام را که پذیرفتیم، کار هوشمندانه ای بود؛ عده ای از دوستان در داخل همراه با برخی در خارج، علیه برجام صحبت کردند.

حالا در بحث چین هم، عده ای از داخل دوباره با برخی در خارج همصدا شده اند؛ مانده ایم چه کار بکنیم؟ یعنی فقط منفعل بشینیم.

ایرانی که شعارش استقلال است، یک دفعه بیاید بخشی از خاکش را واگذار کند؟ مگر می شود؟

وزارت خارجه مانده این وسط چکار کند؛ هم به برجام حمله می شود هم به حرکت جدیدی که شده.

می گویند ظریف برجام را نخوانده؛ اخر این چه حرفی است؟

من به اقای ظریف می گویم در برابر حملات، عصبانی نشوید.

نقدها باید برادرانه و منصفانه باشد؛ نقد متقن و مستند باید باشد.

https://www.entekhab.ir/fa/news/610700/ ... 9%88%D8%B3
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » سه شنبه فبريه 14, 2023 4:53 pm

اين مصاحبه را دقيق بخوانيد و نكاتش را شماره بزنيد / بعد از آن فراتر از ديتا و معلومات داخل ان توجه كنيد و از آن جريانهاى فكري رايج و حاكم را بشناسيد


مصاحبه منتشر نشده مرحوم آیت الله مصباح یزدی:

[پیش از انقلاب] بنده چندان نقشی در مسائل سیاسی نداشتم / همکاریم با
شهید بهشتی قوی تر می شد تا حرف‌های خاص دکتر شریعتی پیش آمد / اولین زمینه
تبلیغ مجاهدین از کتاب‌های شریعتی بود / این نقطه‌های انحراف منتج به
پیدایش فرقان شد / مبدأ بسیاری از انحرافات فکری موجود در جامعه همین جاست

حساسیت بنده روی مسائل
فکری بود، منتهی حساسیت امثال آقای بهشتی که در رهبری حرکت نقش داشتند در
اوج مسائل نهضت، کشتارها، زندان‌ها و تبعیدها بیشتر روی مسائل سیاسی و
اجتماعی بود. این منشاء اختلاف نظر به خاطر دو نوع حساسیت بود.
Image
به گزارش «انتخاب» به نقل از رجانیوز؛ متن مکتوب این گفتگو که در سال ۸۰ صورت گرفته است، در ادامه می آید:

بسم الله الرحمن الرحیم. با تشکر از وقتی که برای ما می‌گذارید. در این گفت‌وگو قصد داریم در باره ابعاد ناشناخته و ناگفته شهید بهشتی و زندگی ایشان صحبت کنیم. با توجه به همکاری‌هایی که با شهید بهشتی داشتید خدمتتان رسیدیم تا در این باره سئوالاتی را مطرح و از محضرتان استفاده کنیم. به عنوان اولین سئوال نخستین برخوردتان با شهید بهشتی در کجا، چه زمانی و به چه مناسبتی بود؟ اولین برداشتی را که از برخورد و شخصیت ایشان داشتید برایمان بفرمایید.

بسم الله الرحمن الرحیم. قبل از هر چیز برای شادی روح آن مرحوم دعا می‌کنم که خدا درجات ایشان را متعالی‌تر فرماید. ایشان حق بزرگی به گردن حوزه و شخص بنده داشته‌اند. متأسف هستم که آن‌طور که باید نتوانستم انجام وظیفه کنم. گویی اینکه در فرصت‌های مختلف که زمینه‌ای فراهم شده است از تجلیل از شخصیت ایشان و شکرگزاری زبانی کوتاهی نکرده‌ام، یعنی آنچه می‌بایست عملاً انجام بدهم و از جمله وظایفی که انسان نسبت به فرزندان شخص دیگر دارد متأسفانه محروم بودیم و از این جهت احساس شرمندگی می‌کنم و این فرصت را غنیمت می‌شمارم بعضی از نکاتی را که در طول معاشرتم با ایشان از آن شهید آموخته یا استفاده کرده‌ام یا جلب توجهم کرده است یادآور شوم شاید قدمی در راه انجام وظیفه و قدردانی از آن بزرگوار باشد.

راجع به اولین برخوردم، مرحوم آقای بهشتی شخصیتی نبود که در حوزه حتی همان اوایل تجلیش ناشناخته و احتیاج به معرفی داشته باشد. ایشان را در مواقع مختلفی می‌دیدیم و اوصاف ایشان را می‌شنیدیم و از کارهایشان مطلع می‌شدیم. طبیعی بود در جلساتی که خدمت مرحوم آقای طباطبایی می‌رسیدیم ایشان را می‌دیدیم. اولین جایی که فرصتی شد با مرحوم آقای بهشتی دو به دو به گفت‌وگو بنشینیم و صحبتی کنیم، یادم می‌آید، اما مقدمه‌اش یادم نیست که چطور شد به آن جلسه منتهی شد. ایشان پیشنهاد کردند به دفتر دبیرستان «دین و دانش» بیا تا قدری با هم صحبت کنیم. اولین جلسه‌ای که دو به دو نشستیم و با هم صحبت کردیم آنجا بود. دیگر قبلش را نباید عرض کنم و کسانی که اولی و نزدیک‌تر از من بودند بیان کرده‌اند. اینکه بخواهم از سابقه دبیرستان «دین و دانش» بگویم، چون دخیل نبودم و حضور نداشتم لزومی ندارد. به هر حال ایشان رئیس دبیرستان «دین و دانش» بودند و در آغاز دبیرستان را به کمک مرحوم آقای تربتی، یکی از منبری‌های معروف و از خیراندیشان تأسیس کردند. بعد مسئولیت آنجا و حتی تأمین مسائل مالیش به عهده مرحوم آقای بهشتی بود. پیش از ظهر، حدود ساعت 10 صبح بود که به دفتر دبیرستان رفتم. بعد از گفت‌وگوهای عادی و مقدماتی به مناسبتی صحبت از فلسفه و مباحث فلسفی پیش آمد. یا ایشان می‌خواستند مرا بیازمایند که از نظر علمی چقدر برای طرح این مباحث کشش دارم یا از جهت دیگری، به هر حال بحث فلسفی مربوط به معرفت‌شناسی و کیفیت شناخت واقعیت‌های خارجی بود که امروز هم در معرفت‌شناسی مسئله بسیار مهمی است. یادم نیست مطرح شد یا ایشان مطرح کردند. اینکه چطور وارد این بحث شدیم خاطرم نیست. به دنبالش ایشان فرمودند در نظر دارم کلاس یا محفلی را فراهم کنم که زمینه‌ای ایجاد شود تا عده‌ای از فضلا ـ که آن روز از فضلای جوان بودند ـ با علوم روز و دانشگاهی آشنایی یابند. خوب است تو هم در آن جلسه، محفل و کلاس شرکت کنی. خیلی استقبال کردم. ایشان ابتدا از عده‌ای در سطح نسبتاً بالایی دعوت کرده بودند که خیلی ادامه پیدا نکرد. امثال مرحوم دکتر مفتح، دکتر باهنر ـ که آن روزها هنوز دکتر نبود، مرحوم آقای ربانی شیرازی و از آقایان که الان هستند آقای مکارم شیرازی، آقای سبحانی و این تیپ افراد را دعوت کرده بودند. این افراد چند جلسه‌ای هم حضور یافتند، ولی در آن سطح چندان دوامی پیدا نکرد. یکی از دلایلش زیاد بودن کار آقایان بود. در سطح دیگری از عده دیگری که جوان‌تر بودند دعوت کردند. از کسانی که از بقایای دوره اول ادامه دادند یادم هست آقای دکتر احمدی، مرحوم حیدری و نهاوندی ـ که در جریان هفت تیر شهید شد ـ بودند. ما سه نفر از جریان اول باقی ماندیم که دو سه سالی ادامه دادیم. زبان و مقدمات درس‌های دانشگاهی بود مثل ریاضیات، فیزیک، شیمی، جامعه‌شناسی، متدولوژی و این‌ مباحث. حتی بعضی از استادها و دبیرهایی که آن روز به ما تدریس می‌کردند یادم هست. برای ریاضیات قم دبیر معروفی داشت که اهل نایین و آنجاها بود. به نظرم می‌آید دبیر شیمی آقای پیشوایی و دبیر زبان آقای زرین‌قلم اهل اراک بود. ما هفته‌ای سه شب در این کلاس‌ها شرکت می‌کردیم. البته دقیق خاطرم نیست، چون حافظه‌ام ضعیف شده است. جزئیات این کلاس‌ها را از آقای دکتر احمدی ـ که حافظه‌شان خوب است ـ سئوال کنید بهتر خاطرشان هست.

این ارتباطی بود که با ایشان داشتیم و ایشان آن کلاس را سرپرستی و برنامه‌ریزی می‌کردند.

بین چه سال‌هایی بود؟

دقیقاً یادم نیست. قبل از سال 1340 بود. دوره دومش عده دیگری بودند، از جمله آقای یزدی رئیس اسبق قوه قضاییه، آقای وافی از همشهری‌های ما و فکر می‌کنم آقای سبحانی هم مربوط به این دوره باشند. این کلاس در دو دوره با موادی که اشاره کردم برگزار شد.

علت استقبال آقایان از این ایده چه بود؟

بالاخره نیازی بود برای اینکه روحانی بتواند نقش خود را در جامعه درست ایفا کند، باید ارتباط فرهنگی داشته باشد. دروس حوزه با دروس دانشگاهی کاملاً متفاوت بود و جهت مشترکی نداشت و زبان همدیگر را درک نمی‌کردند. اصطلاحات یکدیگر را نمی‌فهمیدند و به کار نمی‌بردند. در زمینه تعامل فرهنگی کأنّه دیواری بین حوزه و دانشگاه و نسل تحصیلکرده آن عصر بود. این کلاس‌ها زمینه‌ای بود که ارتباط بیشتری بین روحانیین و تحصیلکرده‌های دانشگاهی برقرار شود، به‌خصوص ایشان روی زبان تأکید داشتند و به‌رغم اشتغالات فراوان آقایان از زبان تا حد زیادی استقبال می‌کردند. تفسیر و تحلیلی می‌تواند وجود داشته باشد که چرا شهید بهشتی به فکر انجام این کار افتادند و استقبال فضلای جوان حوزه از این امر چگونه بود و چه آثاری داشت. اینها قابل بررسی است، ولی نمی‌خواهم خودم تحلیل و تفسیری روی این جریان داشته باشم و می‌خواهم واقعیتی را گزارش کنم. آن جلسه و این کلاس‌ها بخشی از ارتباط ما با مرحوم آقای بهشتی بود.


در کنار این کلاس‌ها دو نوع ارتباط دیگر ـ که چشمگیر باشند و به عنوان یک جریان مستمر تلقی شوند ـ هم با ایشان داشتیم. ایشان عده‌ای از فضلا را که غالباً از کسانی بودند که اسم بردم به اضافه افرادی که خیلی‌هایشان حیات دارند به منزلشان، واقع در پشت دبیرستان «دین و دانش» دعوت کردند. شاید حدود 50، 60 نفر بودند. بعضی از آنها کسانیند که الان در سطح مرجعیت هستند امثال آقای مکارم شیرازی و آن روز اینها از فضلای روشن، جوان، پرانرژی و فعال بودند. ایشان در آن جلسه گفتند یک‌سری مباحث اسلامی داریم که امروز ـ منظور آن موقع ـ مورد حاجتمان هست و کمتر راجع به آنها بحث و تحقیق شده است و جزو مباحث کلاسیک حوزه نیست که مثلاً در دوره‌ای تدریس و روی آنها بحث شود. محققین هم آن‌طور که باید و شاید بدان نپرداخته‌اند و تحقیقات به‌جا مانده‌ای داریم که مورد نیاز است. خوب است انجمن و گروهی تشکیل شود و با هم این مسائل را تحقیق کنند؛ بنویسند، بررسی کنند که نیاز فرهنگی دینی جامعه تا حدی تأمین شود. بحث شد از کجا شروع و چه موضوعی را انتخاب کنیم؟ بحث‌های زیادی شد و بالاخره خود ایشان پیشنهاد کردند حکومت اسلامی را مطرح و در این زمینه تحقیق کنیم که حکومت از دیدگاه اسلام چیست و اگر روزی امکان تشکیل حکومت اسلامی بود، چگونه باید تشکیل شود و مبانی نظریش چیست و ساختارش چگونه باید باشد. به هر حال این بحث تصویب و بنا شد این کار انجام شود. عده‌ای دعوت شدند، از جمله کسانی که حیات دارند و ان‌شاءالله خدا طول عمرشان بدهد، آقای هاشمی رفسنجانی، آقای امینی نجف‌آبادی و بعضی دیگر و از افرادی که شهید شدند مرحوم آقای قدوسی بودند. عده‌ای برای این کار دعوت شدند.


آقای حجتی کرمانی هم بودند؟

یک مرحله بودند و دقیقاً یادم نیست چند جلسه شرکت کردند. کلاً هفت هشت ده نفر بودند. به نظرم آقای قربانی هم چند جلسه‌ای بودند. درست یادم نیست چقدر و در چه سطحی کار کردند.

افراد مشخص بودند یا گروه کم و زیاد می‌شد؟

در جلسه اولی که دعوت کرده بودند 50، 60 نفر حضور داشتند. طبعاً کسانی که اشتغالات زیاد داشتند یا اصلاً نپذیرفتند یا وقتی پذیرفتند نتوانستند ادامه بدهند و تعداد کم شد. هیئت ثابتی که نهایتاً ماندند ده دوازده نفر بودند. برای اینکه کار به چه صورتی انجام بگیرد، می‌بایست از منابع فیش‌برداری می‌شد. برای اینکه عناوین فیش‌ها گویا باشد که بتوان آنها را ساماندهی و دسته‌بندی کرد و قابل استفاده شوند احتیاج به فهرستی از مسائل بود که خودشان فهرست را نوشتند. شاید اگر بگردم بتوانم دستخط ایشان را پیدا کنم. فهرستی بود در دو سه صفحه A4 در باره مباحثی که باید در حکومت اسلامی مطرح شود که سلسله تاریخی مباحث چند بخش داشت شامل پیش از اسلام، صدر اسلام، در مکه و مدینه، بعد از وفات رسول‌الله(ص) و نهایتاً در زمان غیبت. منابع هم از کتاب، سنت و عقل و آثار صاحب‌نظران شیعه و سنی بود. نتیجه‌ای که برای طرح در نظر گرفته شد تئوری ولایت فقیه بود. همه اینها مقدمه‌ای برای تبیین این تئوری بود.

با همین عنوان؟

اسمش حکومت اسلامی بود، منتهی خودشان پیشنهاد دادند که خواه ناخواه ساواک از این جریان اطلاع پیدا خواهد کرد. اسم حکومت که باشد حساسیت پیدا می‌کنند. اسمش را بحث ولایت می‌گذاریم. بین خودمان هم جلسه بحث ولایت می‌گوییم تا اگر در جایی انعکاس پیدا کرد امنیتی وجود داشته باشد. از آن موقع می‌گفتیم جلسه بحث ولایت. آن روزها ولایت که می‌گفتند معنای عرفی عامیانه‌اش را برداشت می‌کردند. برای همین وقتی کسی آن را جایی می‌شنید احتمال نمی‌داد بحث مسائل سیاسی، حکومت و این حرف‌ها باشد. این کار ادامه داشت. بنده هم مسئول تهیه و جمع‌آوری کتاب‌ها و به نوعی میان‌داری را به عهده داشتم. تا اینکه ایشان به آلمان رفتند.


این دو کار بود که در دو صحنه و عرصه با ایشان ارتباط داشتیم.


چند سال طول کشید؟

تا وقتی که ایشان بودند دو سال بیشتر نبود، ولی بعد که ایشان رفتند تدریجاً دوستان سست شدند و رها کردند و چند نفر دیگر را دعوت کردیم تا کار ادامه یابد. با آشیخ حسین مظاهری ـ که در اصفهان تشریف دارند، آقای یزدی و آقای محمدی گیلانی هم‌مباحثه بودیم و بحث فقهی داشتیم. از این آقایان دعوت کردیم که بیایید کاری را که زمین مانده است دنبال کنید. از بعضی از دوستان دیگر کمک گرفتیم. بعد از رفتن مرحوم آقای بهشتی به آلمان اصلاً آن جلسه از هم پاشید. منتهی به این صورت سعی کردیم کار تا حدودی ادامه پیدا کند و شاید بیش از اندازه‌ای که آن موقع فیش تهیه شده بود در پنج سالی که ایشان آلمان بود فیش تهیه شد و سعی کردیم در این مدت قدری کار آرام‌آرام دنبال شود. بنده هم در خدمت آقایان بودم. احتمالاً حدود 50، 60 هزار فیش تهیه شده و یک کارتن بزرگ بود. به سرانجامش هم اشاره‌ای کنم و بعد به موضوع دیگر بپردازم. بعد از اینکه ایشان از آلمان برگشتند به خاطر برنامه‌ها و فعالیت‌هایشان تصمیم گرفتند در تهران سکونت کنند. دفتری برای این‌جور کارهای تحقیقاتی در تهران دایر کردند و مسئولیت اداره آن دفتر را هم به عهده آقای سید جعفر شبیری ـ که در حال حاضر از قضات هستند ـ گذاشتند. به ما فرمودند این فیش‌ها را به آنجا بفرستید تا ساماندهی، تایپ و تکثیر شوند. متأسفانه بعد از اینکه فیش‌ها به تهران منتقل شد، ساواک رویشان حساس شد و آنجا را مصادره کردند و همه فیش‌ها و کارهایی را که انجام شده بود بردند و دیگر چیزی از آنها به دست نیامد. حتی بعد از سقوط رژیم اطلاع پیدا نکردیم از آن فیش‌ها چیزی مانده یا از آنها استفاده‌ای شده باشد. این هم یک بخش ارتباط ما با ایشان بود.

بخش دیگر ارتباطمان که مقارن با این دو تا بود، از وقتی بود که ایشان به تهران منتقل شدند. می‌دانید دستگاه به ایشان حساس شده بود و اصلاً مرحوم آقای بهشتی کارمند وزارت آموزش و پرورش بودند، منتهی به صورت مأمور به خدمت در دبیرستان «دین و دانش» کار می‌کردند. اول ایشان را به تهران منتقل و سپس معلق کردند. به هر حال با مشورت‌هایی که با دوستان کردند صلاح دانستند در تهران سکونت کنند که در واقع سکونت اجباری بود. در همان جا بود که امام دستور داده بودند هیئت‌های مؤتلفه‌ تشکیل شود و مرحوم آقای بهشتی به عنوان یکی از نمایندگان امام در هیئت‌های مؤتلفه معرفی شدند. کسی که نقش فعال را در هیئت‌های مؤتلفه داشت ایشان بود.


داخل پرانتز مطلبی را عرض می‌کنم که بیّن هست و احتیاجی به توضیح ندارد. خدای متعال استعداد خاصی برای مدیریت به ایشان داده بود که لااقل در روحانیت کسی مثل ایشان را ندیدم. مرحوم آقای بهشتی استعداد ذاتی‌ای برای مدیریت داشت.


عملاً هم ایشان هیئت‌های مؤتلفه را برنامه‌ریزی می‌کرد و می‌چرخاند. البته کسان دیگری هم از طرف حضرت امام تعیین شده بودند که با هیئت‌ها ارتباط داشته باشند. به دلایلی که قبلاً هیئت‌ها با آنها ارتباطاتی داشتند. هیئت‌های مؤتلفه همان هیئت‌های مذهبی در نقاط مختلف تهران بودند که در جریان مبارزه با هم جمع شدند و هیئت‌های مؤتلفه را تشکیل دادند. آنها از حضرت امام خواستند نماینده‌ای برایشان تعیین کنند. چند نفر از روحانیون در آن هیئت‌ها شاخص بودند که آنها را ابقا و خود امام مرحوم آقای مطهری و مرحوم دکتر بهشتی را اضافه کردند. مشخص بود محور از نظر امام اینهاست و کسی که بیشتر برای رسیدگی به کار این هیئت‌ها وقت می‌گذاشت مرحوم آقای بهشتی بود. بنا بر این مناسبت گه‌گاهی تهران خدمت ایشان می‌رسیدیم و فعالیت‌های سیاسی در زمینه مطبوعات و تبلیغات انجام می‌دادیم. جلساتی برگزار می‌شد که می‌بایست از نظر فکری تغذیه می‌شدند که چند نفر معین شده بودند متناوباً هر کدام جلسه‌ای را اداره می‌کردند مثلاً مقام معظم رهبری، آقای هاشمی، مرحوم آقای باهنر بود. بنده هم خدمتشان بودم. محور اصلی آقای بهشتی بود و اینها هم اقمارشان بودند. ما کارهایی از قبیل اطلاع‌‌گیری از رادیوهای خارجی، به‌خصوص رادیوهای عربی و بررسی مطبوعات را در قم انجام می‌دادیم و هفتگی گزارش یا نکات مهمشان را به تهران می‌آوردیم و به جلسات منتقل می‌کردیم تا توزیع شوند. این هم یکی دیگر از ارتباطات ما با ایشان بود.


ارتباطمان با مرحوم آقای بهشتی یکی شرکت در آن کلاس‌ها، دیگری جلسه بحث ولایت و سومی هم ارتباط با هیئت‌های مؤتلفه بود.


مدت‌ها بود به ایشان پیشنهاد می‌شد به آلمان بروند که قبول نمی‌کردند. حق هم این بود که قبول نکنند، چون کارهایی که در اینجا انجام می‌دادند خیلی مهم‌تر بود، ولی در جریان قتل منصور محتمل بود پای ایشان هم به میدان کشیده شود، زیرا کار توسط هیئت‌های مؤتلفه انجام شده بود و ایشان هم نماینده امام در هیئت‌های مؤتلفه بودند. البته اینها از نظر ساواک معلوم نبود و کاملاً سرّی بود، ولی بعید نبود آنها گیر بیفتند و در بازجویی‌ها ارتباط ایشان با هیئت‌های مؤتلفه کشف شود. با اینکه ایشان بسیار مدبرانه کار و طوری روابط را تنظیم می‌کردند که به این آسانی قابل کشف نباشد، ولی احتمالش بعید نبود. مجموعاً این شرایط انگیزه رفتن به آلمان را در ایشان تقویت کرد و ایشان پیشنهاد را پذیرفتند. مرحوم آقای آسید احمد خوانساری در تهران و مرحوم آقای میلانی در مشهد به ایشان پیشنهاد و اصرار کردند که به آلمان بروید. آقای میلانی از این جریان اطلاع و با هیئت‌های مؤتلفه ارتباط داشتند. خدا آقای میلانی را رحمت کند ایشان در این قسمت‌ها خیلی مخلصانه کار می‌کرد. همین جا عرض می‌کنم که حق ایشان هم ضایع نشود. بعد از جریان 15 خرداد و اینکه رژیم حضرت امام را مدت‌ها محصور و محبوس کردند، آقای میلانی در مشهد به دوستانی که برای عرض ارادت خدمتشان می‌رفتند رساله مرحوم امام را هدیه می‌دادند. ایشان مرجعی بود که خودش را قطعاً اعلم از امام می‌دانست، ولی رساله امام را به کسانی که به دیدنشان می‌رفتند هدیه می‌داد. کاری که در هیچ جا سراغ ندارم که مرجعی رساله مرجع دیگر را به کسانی که به دیدنش می‌آمدند هدیه بدهد. ایشان وقتی اسم امام را می‌برد، می‌گفت: «سلام الله علیه». هیچ نبود جز اینکه واقعاً خدمت به اسلام و نهضت شده باشد. ایشان از این کارها می‌کرد و آدم مخلصی بود.


یک وقتی در باره ایشان جوسازی‌هایی کردند. بعد از جریان قتل منصور مسائلی به وجود آمد و برای اینکه ایشان تبرئه شود و کمتر این مطلب به ایشان بچسبد، بستگان و دوستانشان تمهیداتی اندیشیدند و باعث شد جوانانی که با حرارت و داغ بودند و انتظاراتی داشتند که مرحوم آقای میلانی صریحاً و علناً مسائل را دنبال کنند از ایشان گله‌مند شوند و طبعاً حرف‌هایی پشت سرشان بزنند. بودجه مدرسه حقانی را آقای میلانی می‌داد و کسی نمی‌دانست. در این مدرسه همه طرفدار آقای خمینی بودند، ولی بودجه‌اش را آقای میلانی می‌داد. مرحوم آقای قدوسی فرمودند یک وقت آقای میلانی به من گفتند شنیده‌ام طلبه‌های مدرسه حقانی به من فحش می‌دهند. به آنها بگویید قربه الی الله فحش بدهید، برای هوای نفس فحش ندهید! تحقیق کنند اگر وظیفه‌شان دانستند انجام بدهند به هوس این کار را نکنند.


مرحوم آقای خوانساری و مرحوم آقای میلانی به مرحوم آقای بهشتی پیشنهاد دادند که ایشان به آلمان بروند و ایشان هم قبول کردند. یکی از انگیزه‌های پذیرش این پیشنهاد دور بودن از پرونده قتل منصور بود. البته از خود ایشان نشنیدم که انگیزه‌ام این بوده، بلکه تحلیلی است که خودمان از قرائن یا فکر می‌کردیم علتی که آقایان به ایشان اصرار می‌کردند همین است. یادم نمی‌آید که خودشان گفته باشند به این دلیل می‌روم، ولی تحلیل و تلقی ما این بود.

همکاری بیشتر ما بعد از مراجعت از آلمان بود.


قبل از اینکه وارد این بخش شوید، سئوالاتی از بخش اول می‌کنم. فرمودید ایشان مدرسه «دین و دانش» را در قم اداره می‌کردند. از بعضی از افراد شنیده‌ایم، چون ایشان در قم به نحوی از کارهای حوزوی خارج شدند و به آموزش و پرورش پیوستند و به کار تربیت دانش‌آموزان در سیستم جدید پرداختند، یک‌سری واکنش‌هایی بروز کرد. در این باره توضیحی بفرمایید.

چون تصویر روشنی از جامعه آن موقع ندارید، درست نمی‌توانید این را تحلیل کنید. در این زمینه برایم سئوالی مطرح نبود، چون جریانی بود که در آن زندگی کردیم. الان که بخواهم برگردم و آن جو را در نظر بگیرم که چگونه به وجود آمد و چه عکس‌العملی داشت، اولاً باید به دوراندیشی مرحوم آقای بهشتی آفرین گفت که در شرایط سخت‌گیری‌های دستگاه‌های امنیتی کشور که ـ ساواک هنوز چندان پا نگرفته بود ـ روی روحانیت حساسیت داشتند و اصلاً روحانیت را له کرده بودند، مدبرانه عمل می‌کردند. در آن شرایط امیدی نبود روحانیت بتواند ظهوری یابد و نقش فعال و مؤثری در امور جامعه داشته باشد. حداکثر کاری که فکر می‌کردند یک روحانی ـ مرجعی در حد آیت‌الله بروجردی ـ می‌تواند انجام بدهد این است که بعضی از خلاف شرع‌های بیّنی را که در کشور انجام می‌گیرد تا حدی محدود کنند. یا برنامه‌هایی مثل اینکه در آموزش و پرورش درس قرآن بگذارند. اینها نهایت چیزی بود که فکر می‌کردند روحانیت می‌تواند در جامعه اثر داشته باشد. می‌توان کارهایی را که آیت‌الله بروجردی کردند برشمرد که چند بار به دربار پیغام دادند یا نماینده‌ای خواستند و آمدند و صحبت کردند. یکیش این بود که جلوی مجلس شورای ملی در میدان بهارستان مشعلی درست کرده بودند که از آن آتش شعله‌ور می‌شد. آقای بروجردی روی این قضیه حساسیت داشتند و نماینده‌ای از دربار خواستند و پیغام تندی دادند که شنیده‌ام آتشی که به دست پیغمبر اسلام خاموش شده است می‌خواهد به دست اعلیحضرت روشن شود. با این تمهید جلوی آن کار را گرفتند. کارهایی که روحانیت می‌توانست انجام بدهد در این حد بود. مثلاً وقتی مطلب صریح ضد اسلام در روزنامه‌ها نوشته می‌شد حساسیتی نشان و پیغامی می‌دادند. امید اینکه روحانیت بتواند نقش مؤثری در امور جامعه داشته باشد خواب و خیالی بیش نبود. البته همین جا عرض کنم خود مرحوم آقای بهشتی هم چندان امیدی نداشتند، منتهی می‌گفتند ما می‌توانیم در سطح وسیع‌تری نقش داشته باشیم و فکر می‌کردند بهترین جایی که می‌شود در دستگاه نفوذ کرد و به این وسیله اسلام را ترویج کرد آموزش و پرورش است. از این‌رو اول به عنوان دبیر در آموزش و پرورش استخدام شدند و درس زبان انگلیسی را قبول کردند. این هم نکته‌ای داشت که اگر شرعیات و دینی درس بدهیم بچه‌ها فکر می‌کنند حرفه ما این اقتضا را می‌کند و درس دینی در آن زمان‌ها رنگ و لعابی نداشت، اما اگر معلمی زبان تدریس و در کلاسش اسلام را ترویج کند بیشتر از او می‌خرند. ایشان یک دوره کلاس فوق‌العاده زبان رفتند و زبانشان را تقویت کردند و دبیر زبان شدند. یادم هست در دبیرستان‌های حکمت و حکیم نظامی دبیر زبان بودند. جوّ آن موقع را مجسم کنید که یک استاد فاضل حوزه که همان وقت مکاسب شیخ در مسجد امام را تدریس می‌کردند و یکی از مدرسین خوب حوزه بودند درس زبان هم بگوید. این کار تناقضی تلقی می‌شد که کسی که می‌تواند درس مکاسب بگوید، سر کلاس به دانش‌آموزان A، B، C، D درس می‌دهد.

وقتی آن جوّ را در نظر بگیرید کاملاً طبیعی بود عده‌ای ان‌قلت داشته باشند که چرا وقتتان را صرف این کارها می‌کنید؟ شأن شما نیست. شما در آینده باید مرجع شوید و حالا معلم دبیرستان شده‌اید. البته ایشان این سیاست را پیگیری کردند تا آنجا که برای نفوذ در دستگاه در اداره برنامه‌های آموزش و پرورش مسئولیت دروس دینی را قبول کردند و کار بسیار ارزنده‌ای را به کمک مرحوم آقای باهنر انجام دادند. پس پیش‌بینی و تشخیص اینکه برای اصلاح جامعه‌ای که رو به کفر می‌رفت باید در دستگاه آموزش و پرورش نفوذ کنیم دقیق و دوراندیشانه‌ای بود. برکاتی بر این کار مترتب شد که نمی‌دانم خود ایشان چقدر این برکات را پیش‌بینی کرده بود. با اینکه ایشان خیلی دوراندیش بود فکر نمی‌کنم چندان به این برکات دل بسته بود. به صورت احتمالات ضعیفی در ذهنشان می‌گذشت. برکاتش این بود که بعد از پیروزی انقلاب بسیاری از کارهای سطح بالای مدیریت کشور را همان شاگردان دبیرستان «دین و دانش» به عهده گرفتند. ایشان سال‌ها اینها را تربیت کرده بود و انقلاب که شد از آنها برای مدیریت کشور استفاده کرد و تا سطح وزارت مسئولیت‌های مهم به دوششان گذاشته شد.


خاطرتان می‌آید چه کسانی بودند؟

چون یقین ندارم، نمی‌‌خواهم از کسی اسم ببرم. کسانی در ذهنم هستند، ولی چون تحقیق نکرده‌ام مطرح نمی‌کنم. البته آن طرفش را می‌توانم عرض کنم عمده کسانی که در قوه قضاییه سر کار هستند و کارهای حساسی دستشان هست فارغ‌التحصیلان مدرسه منتظریه‌اند. کارهایی که خیلی خطرناک بود و هنوز هم خطرناک است، به عهده افرادی مثل آقای رازینی و آقای نیری قرار گرفت که الان هم مورد سوء قصدند. اینها از شاگردان ایشان در مدرسه منتظریه هستند.


طبعاً وقتی یک روحانی در این سطح که ایشان را می‌شناختند که چه استعدادی دارد و اگر ادامه بدهد در آینده قطعاً در سطح مراجع قرار خواهد گرفت، در یک دبیرستان انگلیسی درس بدهد و مدیریت دبیرستان را قبول کند و شبانه‌روز وقتش را صرف بچه‌های دبیرستان کند جای تعجب دارد. طبیعی بود عده‌ای می‌گفتند حیف ایشان است چنین کارهایی کند. کارهای دیگری که به دنبال این کار انجام می‌داد در پی تصوری بود که ایشان باید خدمات علمی بیشتری به عالم اسلام کند و مرجع شود که وقتی دبیر یا مدیر دبیرستان شود مانع این حرکتش می‌شود.


به نقش ایشان در هیئت‌های مؤتلفه اشاره کردید. این‌طور که به نظرم می‌رسد، حرکت مسلحانه در هیئت‌های مؤتلفه کمتر بود و بیشتر حرکت اجتماعی و سیاسی متشکل علیه رژیم بود، اما یک‌سری حرکات مسلحانه هم داشت. با توجه به اینکه ارتباط نزدیکی با ایشان داشتید، فکر می‌کنید موضع ایشان در مقابل عملیات مسلحانه‌ بچه مسلمان‌ها چه بود؟ به‌خصوص این‌طور به نظر می‌رسید بعد از بازگشت از آلمان به‌رغم اینکه در برابر عملیات مسلحانه بچه مسلمان‌ها قرار نمی‌گرفتند، ولی چندان اعتقادی به پرثمر بودن آن حرکت نداشتند یا بروز نمی‌دادند.

تا جایی که بنده اطلاع دارم کیفیت تشکیل جریان هیئت‌های مؤتلفه به این صورت بود، بعد از اینکه حضرت امام از جریان قیطریه و حبس دوره اولشان به قم تشریف آوردند، کسانی که در جریان 15 خرداد از ایشان حمایت و اطراف منزلشان را حفاظت می‌کردند، خدا رحمت کند مرحوم آقا مهدی عراقی و دوستانشان را آمدند و از امام پرسیدند حالا وظیفه ما چیست. البته قبل از اینکه بیایند و از خود امام سئوال کنند زمانی که امام در قم نبودند و در قیطریه محبوس بودند، از نایب آقای میلانی سئوال کرده بودند که در این زمان وظیفه‌مان چیست؟ تا جایی که خبر دارم آقای میلانی به آنها گفته بودند شما جلساتتان را با هم داشته باشید، ارتباطتان را با همدیگر تقویت و به تعبیر امروزی کادرسازی کنید تا روزی برسد که بشود یک حرکت قوی انجام داد. این تشکل و برقراری ارتباط بین جلسات تا جایی که اطلاع دارم به توصیه مرحوم آقای میلانی بود. بعد هم که امام آزاد شدند و به قم تشریف آوردند، کسانی که الان مسئولیت‌های هیئت‌های‌ مؤتلفه را به عهده دارند و بعضی‌هایشان مثل امانی شهید شدند و برخی هم که هستند خدمت امام آمدند و پرسیدند وظیفه ما چیست و باید چه کار کنیم؟ امام تأکید کردند جلساتتان را تقویت کنید و یک تشکل همبسته به وجود بیاورید. در محلات تهران هیئت‌های مذهبی وجود داشتند که اعضای آنها از نظر مسائل دینی و اجتماعی ـ سیاسی آدم‌های روشن و قوی‌ای بودند. اینکه به صورت یک تشکل همبسته در بیایند ظاهراً به توصیه امام بود. بلاواسطه این را از مؤسسین هیئت‌های مؤتلفه شنیده‌ام. قبلاً هم به توصیه مرحوم آقای میلانی ارتباط برقرار شده بود، اما اینکه به عنوان یک واحد متشکل در بیاید به دستور امام بود و خود ایشان نماینده تعیین کرده بودند که محور وحدت این هیئت‌ها باشند. کارشان هم تبلیغاتی، کادرسازی و مانند اینها بود و برنامه مسائل نظامی در آن مطرح نبود، ولی معنایش این نبود که هیچ‌کدام از این هیئت‌ها یا گروهی از اینها خودشان کار دیگری نداشته باشند. نفی‌ای نبود. جامع این هیئت‌ها همین مسائل تبلیغی، تقویت بینش اسلامی و سیاسی بود. اشاره کرده بودم مرحوم آقای بهشتی کمال احتیاط را در برخوردها داشتند. حتی از زبان خود ایشان نقل می‌کنم که فرمود: «آنچه را که ضرورتی ندارد بدانم به من نگویید.» از کارهایی که می‌کنید آنجاهایی را که ضرورت دارد بدانم به من بگویید. این یک اصل برای ایشان بود. در این حد با احتیاط و تدبیر برخورد می‌کرد و نمی‌گفت این کارها را نکنید، بلکه می‌گفت آنجایی که ضرورت دارد دخالت کنم به من بگویید، والا لزومی ندارد همه چیز را بدانم. یک وقتی فردا گیر افتادم و حرفی از دهانم پرید و دیگران را به زحمت انداختم. طبعاً نه ما می‌پرسیدیم آقا از این کار تا چه اندازه اطلاع دارید و موافقید و نه خود ایشان چیزی می‌گفت. نمی‌توانم نسبت بدهم که آیا با این کار موافق بود یا مخالف، اما آنچه به عنوان مسئولیت در هیئت‌های مؤتلفه بود کارهای تبلیغی و سیاسی و امثال اینها بود. کارهای نظامی جزو برنامه هیئت‌های مؤتلفه نبود، ولی نفیش هم به شرط لا نبود. مثلاً آن‌طور که انجمن حجتیه فکر می‌کردند که نباید از این کارها کرد شرط نبود، ولی در عین حال جزو برنامه‌های هیئت‌های مؤتلفه هم نبود. برنامه اصلیشان کارهای سیاسی و فرهنگی بود. اگر چیزی بوده است من خبر ندارم.


دو نکته را در یک سئوال خدمتتان عرض می‌کنم. فرمودید شهید بهشتی جلساتی را برای مطرح ساختن مباحث خاصی تشکیل دادند. آیا آن زمان امثال شهید بهشتی که این گروه‌ها را تشکیل دادند و طرح بحث کردند سراغ دارید؟ شهید بهشتی برای گستراندن بحثش در سیستم حوزه، آیا با مراجع تقلید آن زمان یعنی آیت‌الله بروجردی صحبتی داشتند و در این باره تلاشی کردند یا نه؟

اگر منظورتان از دیگران کسان دیگری است که هم‌فکر بودند و این کار را تأیید می‌کردند همین 50، 60 نفری می‌شوند که ایشان دعوت کردند، اگر هم‌فکر نبودند موافقت نمی‌کردند. اگر منظورتان حرکت دیگری است که مشابه این شروع شده باشد سراغ ندارم. ویژگی مدیریت و ابتکار ایشان در همین‌ها بود. غالباً عادت نکرده‌ایم برای 20 سال بعد فکر و برنامه‌ریزی کنیم، چه رسد به 50 سال بعد، اما ایشان این دوراندیشی‌ها را داشت و نه‌تنها برنامه‌ریزی می‌کرد، بلکه در طراحی و اجرا هم ممتاز بود. یعنی مدیر به تمام معنا و خودساخته‌ای بود، از سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی گرفته تا مرحله اجرا. فکر نمی‌کنم ایشان درس مدیریت خوانده باشد یا حتی مطالعات زیادی در زمینه مدیریت داشته باشد، اما اصلاً برای مدیریت ساخته شده، یعنی کسی بود که باید از رفتارش الگوهای مدیریت را گرفت و تئوری‌های مدیریت را روی آن ساخت. فطرتاً مدیر خلق شده بود و ویژگی‌های خاصی داشت، ولی هم‌فکر زیاد داشتند، مثلاً مرحوم آقای دکتر باهنر از کسانی بود که زود از ایده ایشان حمایت کرد و خودشان به تهران رفت و ماند یا آقای هاشمی یا دیگران و افرادی که استقبال کردند و ادامه دادند از هم‌فکرهای ایشان بودند. منتهی غیر از ایشان کسی که ابداع کند، ابتکار داشته باشد و بعد هم مدیریت و سازماندهی کند سراغ ندارم.


در ارتباط بالاتر آیا اصلاً مطرح کردند از چنین حرکتی از سوی مراجع حمایت شود؟

در این باره از ایشان سئوال نکرده‌ام، اما می‌توانم از فکرشان حدس بزنم. ایشان باهوش‌تر و بافراست‌تر از این بود که چیزی را مطرح کند که در آن شرایط امکان عمل و پذیرشش وجود نداشت، ولی کار دیگری را که شروع کرد ـ که بخش بعدی عرایضم هست و ان‌شاءالله فرصتی باشد بدان بپردازم ـ با مراجع مطرح کرد و آن مسئله مدرسه منتظریه بود که ایشان این را که برنامه و سیستم آموزشی جدیدی مطرح شود به کمک مرحوم ربانی شیرازی و مرحوم آقای گلپایگانی مطرح کردند. دسترسی به مرحوم آقای بروجردی در طرح کردن این حرف‌ها کار آسانی نبود، مخصوصاً مسائل بسیاری که آقای بروجردی شخصاً می‌بایست اداره می‌کردند، ولی مرحوم آقای گلپایگانی از نزدیکان آقای بروجردی و خیلی هم مورد اعتماد ایشان بودند و آقای بهشتی و آقای ربانی شیرازی هم با ایشان آشنایی و دوستی نزدیک داشتند و این موضوع را با آقای گلپایگانی مطرح و ابتدا مدرسه‌ای به نام مدرسه آقای گلپایگانی تأسیس کردند. پایه سیستم آموزشی جدید از آنجا گذاشته شد. مرحوم آقای بهشتی می‌دانست اگر موافقت مراجع نباشد شکست می‌خورد و به‌علاوه احتیاج به کمک‌های مادی، علمی و نیروی انسانی داشتند و نیاز بود موافقت آنها را جلب کند. این کار را کردند و موفق هم بودند. آقای گلپایگانی با وجودی که در بین مراجع قم شخصیت بسیار مقدسی بود ـ البته آقای خوانساری هم از لحاظ قداست همین‌طور بودند، در عین حال هم به‌واسطه اعتمادی که به آقای ربانی شیرازی و آقای بهشتی داشتند و هم به دلیل اهمیتی که این کار داشت و بیّن بود حوزه احتیاج به چنین حرکتی دارد این را پذیرفتند و مدرسه‌ای با برنامه تأسیس کردند. برای این امر خانه‌ای را اجاره کردند که اجاره‌ آن را آقای گلپایگانی و حقوق اساتیدش را آنها می‌دادند و کمک هزینه‌ای هم به طلبه‌ها می‌پرداختند. این را که از آقای بروجردی می‌گرفتند یا نه، نمی‌دانم. به هر حال به اسم ایشان و مدرسه آقای گلپایگانی بود. بعد از اینکه مدرسه منتظریه تأسیس شد مدرسه آقای گلپایگانی ادامه و گسترش یافت و چند مدرسه شد و هنوز هم مدرسه آقای گلپایگانی دنباله همان‌هایی است که ابتکارش از مرحوم آقای بهشتی بود.


در این زمان موضع امام راجع به این قضایا چه بود؟ آیا شهید بهشتی قبل از سال 1340 با امام ارتباط داشت و اصلاً برخوردشان با امام به چه شکلی بود؟

امام شخصیت بسیار تودار، عمیق و ناشناخته‌ای داشت و مراحل زندگیش متفاوت بود و در هر مرحله‌ای مرکز ثقل کارش را یک موضوع قرار می‌داد. این تحلیل زندگی امام هست و هر کسی تحلیلی دارد و بنده که تماشا می‌کنم می‌گویم زندگی ایشان مراحلی داشت که در هر مقطعی روی یک موضوع متمرکز شده و آن را به جایی رسانده‌ و بعد سراغ موضوع دیگری رفته‌اند. دورانی که ایشان به تحصیل می‌پرداخت روی این قضیه متمرکز بود و جریان مرحوم آشیخ عبدالکریم حائری که پیش آمد امام برای آوردن ایشان از اراک به قم پیگیری‌های زیادی کرد. بعد که ایشان احساس کرد لازم است در زمینه معقول و عرفان کار کند مدتی روی این مسائل متمرکز شد و از محضر مرحوم آقای شاه‌آبادی بهره برد. پس از آن تشخیص داد که باید در فقاهت کار کرد و چراغ فقاهت را در حوزه روشن نگه داشت و تقویت کرد. مدتی هم در کارهای فقه و اصول متمرکز شد و حتی بحث‌های فلسفی را کنار گذاشت، در آن مدت به کارهای سیاسی هم نمی‌پرداخت جز به صورت حاشیه‌ای و خیلی کمرنگ. کاملاً متمرکز در فقه و اصول بود. از وقتی که احساس نیاز به توجه به مسائل سیاسی کرد که جامعه اسلامی احتیاج دارد و اگر کار نشود جامعه اسلامی واقعاً در خطر است، ثقل کارش را مسائل سیاسی قرار داد. البته به فقه و اصول خیلی اهتمام داشت و هیچ‌وقت درس فقهش را تعطیل نکرد، ولی ثقل کارش را مسائل سیاسی و مبارزه قرار داد. تا قبل از این مرحله تا آنجایی که اطلاع دارم امام ارتباطی با مرحوم دکتر بهشتی نداشت. ایشان در مسائل برنامه حوزه، تغییر برنامه و امثال اینها نبود و اصلاً در این مسیر فکر نمی‌کرد. همان‌طور که عرض کردم مقطعی بود که ایشان متمهذ یا متمهز بر فقه و اصول و تربیت فقیه بود. خیلی اصرار می‌کرد دقت و روی خودتان کار کنید و ابتکار داشته باشید. ایشان معمولاً جلسات آخر سال تحصیلی را که پس از آن سه ماه تابستان شروع می‌شد به موعظه می‌پرداخت. در جلسه‌ای فرمود اکثرتان مجتهد هستید و باید بروید اجتهاد کنید. تقلید برای شما جایز نیست. به شاگردان روحیه می‌داد و آنها را تقویت و در این فضا فکر می‌کرد و به کارهای دیگر چندان اهمیتی نمی‌داد. از وقتی که برای مبارزه احساس مسئولیت کرد این امر کار اصلیش شد. در آن موقع کسانی را که در این زمینه فعالیت‌هایی می‌کردند شناسایی، جذب و با آنها ارتباط برقرار کرد. دیگران هم با ایشان ارتباط برقرار کردند. ارتباط مرحوم بهشتی با حضرت امام «رضوان الله علیه» در این فاصله و مربوط به مسائل نهضت بود. جلوترش مرحوم آقای بهشتی شاگرد امام نبودند، ایشان شاگرد مرحوم آقای داماد بودند. درس فقه را نزد مرحوم آقای بروجردی می‌خواندند و درس عادی و متعارفشان را نزد آقای داماد می‌رفتند. آقای موسوی اردبیلی، آقای مکارم شیرازی و آقای مشکینی هم از شاگردان آقای داماد هستند. البته استادهای اصلیشان را آقای بروجردی و آقای طباطبایی می‌دانستند و این تعبیر را از خود ایشان شنیدم که «ساخته دو تا محمدحسین طباطبایی هستم.» یکی آقای بروجردی و یکی هم آقای طباطبایی. در واقع شخصیت خود را ساخته این دو نفر می‌دانست. یادم نمی‌آید ایشان درس امام را شرکت کرده باشند. ارتباطشان با امام از زمان نهضت و به خاطر احساس وظیفه‌ای بود که در این زمینه می‌کردند.



هیئت‌های مؤتلفه که تشکیل شدند، بعد از قیام 15 خرداد این هیئت‌ها احساس کردند بازویی برای حضرت امام و تشکیلات هستند. فرمودید چند نفر روحانی بودند و امام مخصوصاً آقای بهشتی و آقای مطهری را فرستادند که نظارت داشته باشند. در جریان خاصی که اتفاق افتاد و هیئت‌های مؤتلفه با آن شناخته شده هستند، بحث ترور منصور بود. با وجودی که شهید بهشتی در تهران هست و تماس دارد و نماینده امام در هیئت‌های مؤتلفه است، آیت‌الله محی‌الدین انواری را برای صحبت نزد امام می‌فرستند. بعد هم آقای عسگراولادی نزد حضرت امام تشریف می‌برند. علتش چه بود؟ نظر شخصی شما در این باره چیست؟

عرض کردم کسان دیگری بودند و یکیشان همین آقای انواری بودند که قبلاً با هیئت‌ها ارتباط داشتند. شخص دیگر مرحوم آقای مولایی بود که نایب‌التولیه آستانه حضرت معصومه(س) از طرف امام به ایشان واگذار شد. نفر سومی هم بودند که یادم نیست. آقای انواری با جریان قتل منصور ارتباط مستقیم و با مرحوم آقای میلانی ارتباط داشتند. دقیقاً جزئیاتش را نمی‌دانم که از کجا شروع شد و به چه صورت و در چه حدی ارتباط داشتند، اما فی‌الجمله می‌دانم مسلماً ایشان از این مسئله و ارتباطات آگاه بودند، اما اینکه چرا آقای بهشتی مطرح نشد دو تفسیر دارد و هیچ‌‌کدامشان را یقیناً نمی‌توانم عرض کنم. یکی اینکه ایشان طوری در کتمان مسائل و سرّی بودن مسائل نقش ایفا می‌کرد که هیچ‌گاه خودش را در این جریان مطرح نکرد. در حالی که می‌دانست و موافق هم بود، ولی به خاطر دوراندیشی و احتیاطی که در این جور کارها اعمال می‌کرد، جایی خودش را مطرح نساخت. نمونه‌اش را عرض کردم که در کارهای عادی می‌فرمود آنچه را که ضرورتی ندارد بدانم به من نگویید. تفسیر دیگر اینکه ایشان سلیقتاً با این‌جور کارها موافق نبود. نفی نمی‌کرد، لااقل دوست نداشت خودش در این مسئله درگیر شود. هیچ قضاوتی ندارم که کدام تفسیر بوده، اما هر دوی آن محتمل است و هیچ بعید نیست می‌دانست و حتی بیش از دانستن به خاطر احتیاط اینکه رهبری نباید در مسائل هادی درگیر شود و ارتباطش خیلی روشن نشود جایی خودش را مطرح نمی‌کرد. کسی که می‌تواند در این زمینه نظر روشن‌تری بدهد شاید خود آقای عسگراولادی باشد. از ایشان سئوال کنید بهتر می‌توانند واقعیت را مطرح کنند.



فکر کنم به‌طور طبیعی به مدرسه حقانی رسیدیم.

چند دقیقه‌ای به این مسئله مهم می‌پردازم. زمینه‌ای در خود بنده از اول طلبگی بود و بعد هم که با مرحوم دکتر بهشتی آشنا شدم، این فکر تقویت شد که باید تغییر بنیادی در سیستم آموزش حوزه ایجاد کرد. البته در یزد و سال‌های اول طلبگیم در چهارده پانزده سالگی به دروس دانشگاهی و امثال اینها علاقه داشتم و زبان‌های فرانسه و انگلیسی را همان‌جا خوانده بودم. خدا آقای محققی را رحمت کند، ایشان قبل از آقای بهشتی در آلمان بود و پیش از آنکه به آلمان برود در یزد بود و پیش ایشان فرانسه و یک مقدار درس‌های دانشگاهی را می‌خواندم. ایشان حق استادی به گردن ما دارد. بعد که به قم آمدم و با مرحوم آقای بهشتی که آشنا شدم، این امر تقویت شد و با فکر ثاقب و صائبی مثل ایشان ما هم تحت‌الشعاع فکر ایشان واقع شدیم. مدرسه آقای گلپایگانی تازه آغاز به کار کرده بود و ایشان از من دعوت کردند تو بیا آنجا و تدریس کن. برنامه‌های پیش‌بینی شده در آنجا، در مراحل اولیه یا یک مرحله انتقالی بود. در واقع چندان جدی نبود و می‌بایست مرحله‌ای را گذراند تا به مرحله اصلی‌تر رسید. به من پیشنهاد کردند درس منطق را در آنجا بگویم. گفتم علاقه‌ای به این درس ندارم و قبول نکردم. گفتند تو که می‌گویی باید تحولی ایجاد کرد چرا همکاری نمی‌کنی؟ گفتم فعلاً کارهای واجب‌تری برای خودم دارم که باید انجام بدهم و این را برنامه ایده‌آل خودم نمی‌دانم. چون سفارش فرموده بودید همه واقعیت‌ها گفته شود قید می‌کنم که پس از تشکیل مدرسه حقانی، در کنار آن از طرف آقای شریعتمداری دارالتبلیغ تشکیل شد. آن موقع آقای شریعتمداری نفر دوم مبارزه تلقی می‌شد و در عکس‌های تبلیغاتی عکس امام و آقای شریعتمداری را با هم چاپ می‌کردند. یعنی مثلاً یک وقت از امام خواستند نماز عید بخوانید و ایشان گفتند بروید از آقای شریعتمداری بخواهید. مخصوصاً آقای شریعتمداری از خطه آذربایجان بود امام خیلی سعی می‌کردند یک‌نوع هماهنگی ایجاد شود و اختلاف ترک و فارس به وجود نیاید. امام به این نکته توجه داشتند.

از آقای بهشتی خواسته شده بود برنامه‌ای برای دارالتبلیغ تدوین کنند و ایشان هم انجام دادند. در کنارش یک برنامه هفده ساله برای مدرسه حقانی در نظر گرفته بودند و کل مطالبی را که فکر می‌کردند یک روحانی لازم است بداند در یک دوره پیوسته هفده ساله پیش‌بینی و تدوین کرده بودند. در جریان مبارزات امام علی‌رغم اینکه حفظ وحدت را ضرورت می‌دانستند با مسئله دارالتبلیغ مخالفت کردند. اینکه امام از این جریان چه درک کرده و چه سرّی بود و از کجا فهمیده بودند، نمی‌دانم، ولی امام فراستی داشت که دریافت ممکن است دستگاه مایل به این کار شود. یک جلسه با مرحوم آقای ربانی شیرازی، مرحوم دکتر باهنر، آقای هاشمی رفسنجانی و احتمال قوی مرحوم دکتر مفتح خدمت آقای شریعتمداری و امام رفتیم تا مسئله قدری حل شود و اختلاف شدت نیابد. امام قاطعانه می‌گفتند می‌دانم این کار به صلاح روحانیت نیست، اما دلیل روشنی که از کجا می‌دانند برای ما نفرموند، یادم نمی‌آید گفته باشند، اما خیلی قاطعانه با این امر مخالفت می‌کردند. با اینکه از آن طرف وحدت را خیلی لازم می‌دانستند و سفارش می‌کردند که آقایان اقلاً هفته‌ای یک جلسه دور هم جمع شوند و یک چای بنوشند، ولی با این قضیه با جدیت مخالفت کردند.


حقیقتش این است که یک روز مرحوم آقای بهشتی منزل ما بودند. گفتم شما که در این جریان می‌دانید به اشخاص تا چه اندازه می‌شود اعتماد کرد و به همه نمی‌شود یکسان اعتماد کرد چطور با دارالتبلیغ همکاری کردید و برنامه دادید؟ عین عبارت‌هایشان یادم نیست، اما ایشان فرمودند همکاری‌ای که کردم در همین اندازه‌ای بوده است که احتمال می‌دادم اثر مثبتی برای حوزه و روحانیت داشته باشد. بیش از این همکاری نکردم. در حد دادن یک برنامه بود. کار دیگری نکردم. حتی نسبت به این امر هم به ایشان اعتراض کردیم که چرا تا این اندازه هم با دارالتبلیغ همکاری کردید. ایشان هم گفتند چون این را منافی با حرکت خودمان نمی‌دیدم با آنها همکاری کردم.


به هر حال ایشان برای مدرسه حقانی یک برنامه هفده ساله در نظر گرفتند و هنوز خیلی نُضج نگرفته بود که به مدت پنج سال به آلمان رفتند. بعد از بازگشت ایشان شورای مدیریتی برای مدرسه تشکیل شد. مدیر رسمی آقای قدوسی بودند، ولی جناب آقای جنتی «حفظه الله» و مرحوم آقای بهشتی و بنده به عنوان خدمتگزاری در خدمت ایشان شورای مدیریت مدرسه را تشکیل می‌دادیم. برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری کارهای مدرسه به عهده این شورا بود. قبل از اینکه آقای بهشتی از آلمان برگردند آقای قدوسی از من دعوت کردند که درس تفسیری آنجا بگویم. بعد که آقای بهشتی بازگشتند در این شورا پیشنهاد کردم باید درس فلسفه‌ای در این مدرسه و تدریجاً در حوزه بگذاریم که متناسب با نیازهای زمان باشد. کسی که بخواهد کتاب فلسفه بخواند شرح منظومه ملاهادی سبزواری و اسفار را می‌خواند و اینها پاسخ‌گوی نیازهای جامعه ما نیست. ممکن است یکی ده سال هم وقتش را صرف فلسفه در این روش کند و نتواند پاسخ‌های قانع‌کننده‌ای برای شبهات فلسفی امروز بیابد. آن موقع به‌تازگی کتاب «فلسفتنا»ی آقای صدر چاپ شده بود. پیشنهاد کردم این کتاب را به عنوان کتاب درسی در مدرسه مطرح کنیم و بعد هم به این فکر باشیم یک کتاب درسی بنویسیم که لازم نباشد کسی دوره طولانی اسفار یا منظومه با مشکلات و پیچیدگی‌هایش را که شاگرد چیزی سر در نمی‌آورد بخواند. باید کتاب روشنی با حجم کمتر و بیان روشن‌تر و تا حد ممکن ناظر به نیازهای روز باشد. در آنجا مطرح شد چه کسی درس «فلسفتنا» را بگوید؟ گفتم خودم قبول می‌کنم. اولین بار که فلسفتنا در حوزه قم تدریس شد، در مدرسه منتظریه به پیشنهاد خودم بود. بعد از مرحوم آقای طباطبایی خواستند کتاب مختصری در فلسفه بنویسند که به‌جای منظومه یا قبل از منظومه تدریس شود که ایشان «بدایه‌الحکمه» و سپس برای ادامه‌اش در سطح عالی‌تر «نهایه‌الحکمه» را نوشتند. این به پیشنهاد مدرسه حقانی بود که هم مرحوم آقای بهشتی و هم مرحوم آقای قدوسی در این جهت نقش اساسی داشتند. در ابتدا این دو کتاب به صورت پلی‌کپی تکثیر و در مدرسه تدریس می‌شد. هنوز پلی‌کپی‌هایش را دارم. بعد کم‌کم چاپ شد و امروز یک کتاب رسمی در همه حوزه‌ها در چند شرح و چند تألیف شده است.


آن مدرسه بر این اساس تأسیس شد که نیازهایی که امروز در واقعیت مطرح است و در برنامه‌های سنتی حوزه تأمین نمی‌شود آن مدرسه بتواند تأمین کند. شاید برنامه‌اش پیش دوستان باشد. ممکن است آقای طباطبایی که مدرسه شهیدین را اداره می‌کند آن برنامه و رساله را داشته باشند. مرحوم آقای بهشتی یک برنامه هفده ساله نوشتند که هیچ‌وقت به‌طور کامل عملی نشد. سال چهاردهمش انقلاب پیروز شد. عالی‌ترین سطحش کسانی بودند که در سال چهاردهم شرکت می‌کردند. یکیشان آقای طباطبایی هستند که الان مدرسه شهیدین را اداره می‌کنند، آقای نیری رئیس دادگاه انقلاب، آقای صدیقی ـ رئیس دادگستری استان تهران بودند و دادگاه تجدید نظر هستند، آقای رازینی، آقای محمدی عراقی و تعداد دیگری از فضلایی که امروز هر کدامشان دست‌ اندر کار مسائل مهم کشورند چهارده سال از آن برنامه هفده ساله را گذراندند. سه سال از این برنامه اجرا نشد. البته شاید عیناً قابل ادامه هم نبود و می‌بایست تغییراتی داد، چون آن برنامه 20 سال پیش نوشته شده بود و ثابت نمی‌ماند. تغییراتی در آن داده شد، از جمله اینکه فلسفتنا، بدایه‌الحکمه و نهایه‌الحکمه که در برنامه قبلی پیش‌بینی نشده بود و اصلاً کتابی در این زمینه نبود تدریس شد. در مجموع همه حجم مطالب پیش‌بینی شده تدریس نشد. ما هم در آنجا در خدمتشان بودیم، از جمله یک کار نسبتاً سطح بالای فلسفی، بحث مطالعات تطبیقی فلسفی انجام گرفت، مخصوصاً وقتی ایشان از آلمان برگشتند مسائل دیالکتیک زیاد مطرح می‌شد که ریشه‌اش از هگل بود. خودشان پیشنهاد کردند فلسفه هگل را به بحث بگذاریم و بحث تطبیقی را روی آن انجام بدهیم، خصوصاً ایشان زبان آلمانی را یاد گرفته بودند و می‌توانستند از متن آلمانیش استفاده کنند. می‌گفتند من از متن آلمانیش مطالعه می‌کنم و شما ترجمه‌ کتاب مرحوم دکتر عنایت را بخوانید. هر هفته حاصل مطالعات دوستان را به کنفرانس می‌گذاشتند و روی آن بحث می‌کردند. در آن جلسه در خدمت ایشان بودیم که جلسات مدیریت شورای مدیریت مؤسسه هم بود.


بعد از آلمان کار دیگری را شروع کردند که آخرین محورها در زمینه ارتباط با ایشان است که می‌خواستم عرض کنم. پس از بازگشت از آلمان ایشان فرمودند برای گسترش تبلیغات اسلامی در جهان طرحی دارم که چهار مرکز دیگر در ژاپن، فرانسه، انگلیس و آلمان مثل مرکزی که در هامبورگ وجود دارد تأسیس شوند. برای اینکه بتوانیم چنین مراکزی را اداره کنیم باید از حالا به فکر باشیم افرادی را برای اداره کردن آنجا تربیت کنیم. از ویژگی‌های مرحوم دکتر بهشتی این بود که وقتی می‌خواست کاری را شروع کند اول نمی‌آمد ساختمانش را بسازد و بعد تازه ببیند محتوایش چه باشد. اول فکر محتوا و اداره‌اش را می‌کرد و بعد لوازم فیزیکی آن. برخلاف بسیاری از اشخاص و کارهای دیگری که ملاحظه می‌شود. ابتدائاً ایشان گفتند تو پنج نفر را معرفی کن که این ویژگی‌ها را داشته باشند و به درد این کار بخورند. به تعبیر بنده بهشتی کوچکی در آینده شوند. هر چه فکر کردم در آن شرایط و بین دوستانی که آن موقع می‌شناختم سه نفر را بیشتر نتوانستم معرفی کنم. گفتم این سه نفر را من معرفی می‌کنم و شما از بین دوستانتان دو نفر دیگر را پیشنهاد بدهید. آن سه نفر آقای مسیح مهاجری، آقای حسین مهرپور و آقای محمدباقر انصاری بودند. بنا بود دو نفر از جاهای دیگر معرفی کنند که بالاخره هم پیدا نشد. ایشان برای این سه نفر برنامه پنج ساله‌ای را در نظر گرفتند و ما هم مسئول اجرایی و هماهنگیش بودیم. خودم یک درس را برایشان می‌گفتم. قرار بود بحث در باره تقویت عقاید و امثال اینها باشد که آن درس را می‌گفتم و مطالعاتی هم در زمینه مسیحیت بود که خود آقای بهشتی سرپرستی می‌کردند که کتاب‌هایی را مطالعه کنند و سپس هفتگی به بحث می‌گذاشتند. یکی دو برنامه دیگر هم بود که یکیش تقویت زبان و دیگری مطالعات اجتماعی ـ سیاسی بود. این برنامه هم چند سال ادامه یافت و به پایان نرسید و انقلاب پیروز شد. نه آن پنج نفر تکمیل شدند و نه آن سه نفر دوره پنج ساله پیش‌بینی شده را پشت سر گذاشتند. متأسفانه بعد از انقلاب که می‌خواستند کسی را جای خودشان به آلمان بفرستند به‌قدری مسئولیت‌های داخل کشور زیاد بود که از این سه نفر هیچ‌کدام نرفتند. اخیراً آقای انصاری چند سالی به عنوان مسئولیت اداره مسجد هامبورگ رفتند. در راستای آخرین برنامه‌ای که مرحوم آقای بهشتی در نظر گرفته بودند آقای مهاجری سفری به کشورهای خلیج‌فارس کرد و سفری هم به ژاپن رفت. یادم نیست آقای انصاری هم رفتند یا نه. سفر برای این بود تا با محیط آشنا شوند و خودشان را برای قبول مسئولیت آماده کنند.


این هم یکی از محورهایی بود که منشاء ارتباطمان با مرحوم آقای بهشتی بود.

زیاد وقتتان را نمی‌گیرم. در مورد مدرسه حقانی نکته‌ای هست که دوست داشتم بدانم، چون شما صاحب‌نظرترین فرد در این زمینه هستید. در سال‌هایی که حرکت حسینیه ارشاد شروع شد و فعالیت‌های دکتر شریعتی و مواردی که ایشان مطرح می‌کرد در مدرسه حقانی اختلاف ‌نظری بین طلاب وجود داشت. این اختلاف نظر کمتر منعکس می‌شد، ولی در خود مدرسه محفل‌هایی را درست کرده بود، از جمله اینکه خدمت شما آمدند و از شما نظرخواهی کردند و اگر خاطرم باشد بحث خاتمیت را از دیدگاه دکتر شریعتی مطرح و آن را نقد کرده بودید. از افراد دیگری، از جمله مرحوم دکتر بهشتی هم در جلسه‌ای در مشهد نظرخواهی کرده بودند. برایم نکته جالب این بود با وجود اختلاف دیدگاه بین حضرتعالی و مرحوم بهشتی در باره خاتمیت از دیدگاه دکتر شریعتی این نوع همکاری و نزدیکی بین شما و مرحوم بهشتی وجود داشت و بارها به دوستان گفته‌ام جای این روحیات خالی است. متأسفانه امروزه اختلاف دیدگاه باعث می‌شود اختلافات دیگری را در کنارش مطرح کنند و مسائلی پیش می‌آید که در حال حاضر جو را آلوده کرد‌ه‌اند. در این باره توضیحی بفرمایید.

این مسئله داستان بسیار مفصل و ابعاد مختلفی دارد که اصلاً حرکتی که شروع شد جهات مثبتی داشت یا منفی؛ حساسیت‌هایی که اشخاص روی آن داشتند از چه نظر بود، مثلاً نظر بنده نسبت به این موضوع چه بود و کار به کجاها رسید. اینها مفصل است و وقتش نیست عرض کنم. گفت‌وگو و ثبت شده است و چنانچه مایل باشید می‌توانید از آرشیو اینجا بگیرید.


اما آن بخشی را که با مرحوم آقای بهشتی ارتباط می‌یابد عرض می‌کنم. در سال‌های اولی که از آلمان برگشته بودند، حسینیه ارشاد یک مقدار رواج پیدا کرده بود و تازه داشت اوج می‌گرفت. از ایشان دعوت کردند و ایشان هم رفتند سخنرانی‌ای کردند. همان وقت بعضی از دوستان نزدیکشان با این کارشان موافق نبودند، چون همان‌طور که می‌دانید حسینیه ارشاد دست طرفداران نهضت آزادی بود و الان هم تولیتش با آنهاست. کسانی که به این مسائل و ضعف ایدئولوژی نهضت آزادی حساسیت داشتند مایل نبودند آقای بهشتی به آنها انتساب یابد، ولی ایشان با دید وسیعی که داشتند می‌گفتند در هر جایی زمینه‌ای برای تبلیغ اسلام و گرایش به اسلام باشد، به‌خصوص در شرایطی که هنوز انقلاب پیروز نشده بود باید سعی کنیم نیروها را جذب کنیم و اگر در این مرحله بخواهیم کسانی را از خودمان دفع کنیم، صلاح نیست و آخرش علی می‌ماند و حوضش. نمی‌شود برای مبارزه و نهضت اول با گروه‌های مختلف تسویه حساب کنیم. لااقل گروه‌های مذهبی را نباید دفع کنیم. حالا اگر اشتباهاتی هم دارند باید سعی کنیم اصلاح شوند و اگر نشدند باید در مرحله دیگری موضع بگیریم. این نظر ایشان بود و مبدأ اختلافشان با بعضی از دوستان نزدیکشان از همین جا شروع شد. این مقوله هیچ منشأ اختلافی بین من و مرحوم آقای بهشتی نبود و موضع ایشان را درک می‌کردم و روز به روز همکاریمان با هم قوی‌تر می‌شد. این قضیه ادامه داشت تا حرف‌های خاص دکتر شریعتی مطرح شد. داستان مفصل است و فرصت نمی‌کنم عرض کنم. مبدأ آن مرحوم آقای دانش آشتیانی از شهدای هفتم تیر بود. با ایشان از اوایل طلبگی رفاقت داشتم. ایشان پرسیدند: «فلانی! نظرت راجع به دکتر شریعتی و بحث‌های حسینیه ارشاد چیست؟» آقای دانش آشتیانی آدم مؤدب و سنگینی بود. جواب دادم: «به نظر من یک حرکت انحرافی است که واقع خواهد شد و پیش هم خواهد رفت. ایشان به‌خوبی درک کرده است که چگونه با جوان‌ها کار کند و زمینه هم فراهم است و کارشان پیش می‌رود.» گفتند: «به همین سادگی بنشینیم و بگوییم کاری است که پیش می‌رود و ما هیچ کاری نباید بکنیم؟» گفتم: «برای خودم وظیفه‌ای احساس نمی‌کنم که بتوانم کاری انجام بدهم. باید کار مثبت کنیم. کاری که دوست داریم و برنامه مثبتمان را در آنجا دنبال کنیم. والا مقابله و مبارزه کردن با آن را مفید نمی‌بینم. لااقل برای خودم این‌طور نمی‌بینم.» ایشان گفتند: «حقیقتش این است که با دکتر شریعتی صحبت کردم و گفتم بعضی از نظریاتت خلاف مبانی اسلامی است. با کسی که مورد قبول خودت باشد صحبت کنید. ایشان گفتند حاضرم با آقای طباطبایی صحبت کنم.» آقای دانش آشتیانی به من گفتند: «به شما پیشنهاد می‌کنم پیش آقای طباطبایی بروید و از ایشان وقت بگیرید که دکتر شریعتی پیش ایشان برود و حرف‌هایش را بزند. قاعدتاً اگر آقای طباطبایی چیزی بگویند بدش نمی‌آید بپذیرد و می‌گوید از ایشان حرف را شنیده‌ام و غیر از این است که از یک منبری یا کس دیگری حرف بپذیرد. ایشان گفتند هر وقتی و هر جایی بگویید حاضرم بروم.» گفتم: «آن که از لا به لای سخنرانی‌ها و مواضع ایشان شنیده‌ام این‌جور نمی‌شناسم، ولی حالا که اصرار می‌کنید چشم!» یادم هست منزل آقای طباطبایی روبه‌روی مدرسه حجتیه بود. به آنجا رفتم و عرض کردم جریان این است. آقای طباطبایی آقای دانش آشتیانی را می‌شناختند. گفتم: «ایشان پیشنهاد کرده‌اند اجازه بدهید دکتر شریعتی خدمت شما بیایند و نصیحتش کنید و اقلاً زاویه‌اش از مرکز انحرافی تنگ‌تر شود. همین هم قدمی است.» ایشان فرمودند: «اگر دکتر شریعتی از حرف‌هایش برگردد دیگر دکتر شریعتی نیست. اگر نخواهد برگردد آمدنش به اینجا چه فایده‌ای دارد؟» باز پررویی کردم و گفتم: «آقا! احتمال نمی‌دهید اقلاً فسادش کمتر می‌شود. این هم یک قدم است.» ایشان فرمودند: «من که احتمال نمی‌دهم.» بالاخره پررویی کردم و قرآن در آوردم و گفتم: «استخاره‌ای کنید. اگر استخاره خوب آمد اجازه بدهید دکتر شریعتی بیاید خدمت شما.» ایشان استخاره کردند و قرآن را به دستم دادند و گفتند: «بخوان!» این آیه سر صفحه بود: «أَلَا بُعْدًا لِعَادٍ قَوْمِ هُودٍ».(1) دیگر دهانمان بسته شد و آخرین تیر ترکشمان بود که حداقل از راه استخاره گردن ایشان بگذاریم. قرآن را بوسیدیم؛ کنار گذاشتیم، بلند شدیم و رفتیم.

آقای دانش آشتیانی سراغم آمد و پرسید: «چه شد؟» جریان را برایشان گفتم. یادم نمی‌رود شب در مسجد اعظم با هم قدم ‌زدیم و مدتی با هم صحبت کردیم. سئوال کرد: «خودت حاضری با او صحبت کنی؟» پاسخ دادم: «بله!» گفت: «ایشان کی بیاید؟» گفتم: «آقای دانش! آقای دکتر شریعتی به قم نمی‌آید که با من صحبت کند. من به تهران می‌آیم.» گفت: «خب شما کی می‌آیید که بگویم بیاید منزل شما در تهران.» گفتم: «منزل ما هم نمی‌آید. شما جای ثالثی مثلاً خانه خودتان را در نظر بگیرید.» منزل ایشان قیطریه و نزدیک حسینیه ارشاد بود. گفتم: «منزل خودتان قرار بگذارید و از ایشان وقت بگیرید. وقتی ایشان حاضر است بیاید من هم از قم به خانه شما می‌آیم و دوستانه صحبت می‌کنیم.» گفت: «پیشنهاد خوبی است.» در این جریان اتفاقاً یک روز مرحوم آقای بهشتی منزل ما بودند. به ایشان هم عرض کردم چنین صحبتی شده است. مسبوق بود که مرحوم آقای بهشتی، مرحوم آقای مطهری و ظاهراً آقای خزعلی پیغامی به دکتر شریعتی داده بودند. مضمون پیغام این بود که کاری را که امریکا و رژیم می‌خواهند علیه روحانیت انجام دهند شما دارید می‌کنید. یعنی کارهای دکتر شریعتی در جهت اهداف امریکا و رژیم است. خود آقای بهشتی این را به من فرمود. به دنبال آن جلسه‌ای با دکتر شریعتی گذاشتند و پس از آن دکتر شریعتی سخنرانی‌ای در تأیید روحانیت کرد که نتیجه پیغامی بود که مرحوم آقای بهشتی به او داده بودند. وقتی به ایشان گفتم بناست چنین کاری کنیم، گفتند: «پس یک مقدار نوشته‌هایش را بخوانید.» گفتم: «نمی‌خواهم مناظره کنم که بگویم من بر حق هستم یا شما بر حق هستید. می‌خواهیم دوستانه صحبت کنیم و غیر مستقیم نصیحتش کنم که کاری که دارید می‌کنید خطرناک است و با دین مردم بازی نکن. نمی‌خواهم بگویم فلان جا اشتباه کردی و بد گفتی و از این حرف‌ها. می‌دانم این‌جور حرف‌ها فایده‌ای ندارد و احتمال می‌دهم وقتی دوستانه و صمیمانه صحبت کنیم شاید یک مقداری اثر و قدری احساس مسئولیت کند. به همین نیت هستم.» گفتند: «بسیار خب! در عین حال که فرصت داری یک مقدار نوشته‌هایش را بخوان تا مشخصاً سوژه‌هایی در اختیار داشته باشی.» به توصیه ایشان بعضی از جزوه‌هایی را که آن زمان منتشر می‌شد، مثلاً درس‌های اسلام‌شناسی را مرور کردم. خلاصه یک روز صبح جمعه قرار شد به منزل آقای دانش آشتیانی در قیطریه بروم و ایشان هم قول داده بود ساعت هشت یا نه صبح به آنجا بیایند. قرار بود برای صبحانه بروم، نمی‌دانم به ایشان هم قول صبحانه را داده بود یا بعد از آن را. یکی از دوستان هم فهمید و به آنجا آمد و سه نفر بودیم. هر چه آقای دانش آشتیانی با حسینیه ارشاد، منزلشان و این طرف و آن طرف تماس گرفت ایشان جواب نداد و نیامد. نزدیکی‌های ظهر بالاخره ایشان موفق شد تماس بگیرد و گفتند تب شدیدی دارم و نمی‌توانم از جایم حرکت کنم. آن روز تولد حضرت زهرا(س) بود و ایشان عصر همان روز در حسینیه ارشاد سخنرانی داشت. تا ظهرش ایشان می‌گفت تب شدید دارم و نمی‌توانم از جایم تکان بخورم و بعد از ظهر در حسینیه ارشاد سخنرانی داشت. البته آن روز، روز زن نبود و به مناسبت این میلاد می‌خواستند در باره زن از دیدگاه اسلام صحبت کنند. شاید «فاطمه فاطمه است» نتیجه سخنرانی همان روز باشد. دقیق خاطرم نیست.

غرض اینکه چنین جریانی داشتیم، ولی به هر حال نظرم این بود طرح مباحثی که ایجاد اختلاف کند صحیح نیست. اصرار زیادی به من می‌کردند که مقاله، رساله، کتاب یا ردیه‌ای بنویس. هیچ قبول نکردم، ولی در مدرسه به عنوان بحث طلبگی جلساتی راجع به موضوعاتی خارج از برنامه درسی تشکیل می‌شد و در آن جلسات بحث می‌کردیم، از جمله بحث‌ها در باره داروینیسم بود که همان موقع بچه‌ها در مورد خلقت انسان مطلبی نوشتند و چاپ هم شد. به این مناسبت بعضی از اشکالاتی که به نظرمان می‌رسید، من‌جمله خاتمیت را به بحث می‌گذاشتیم. طبعاً عده‌ای موافق و برخی مخالف بودند. می‌دانید در مدرسه منتظریه جو طوری بود که عده‌ای از بچه‌های مجاهدین و حتی فداییان خلق از طلبه‌های آن مدرسه در آمدند. الان یکی از طلبه‌های عالی‌ترین سطح مؤسسه از مجاهدین است و در هلند زندگی می‌کند. نمی‌خواهم اسمش را ببرم. هنوز هم در عالی‌ترین سطح هست. بعضی‌ها هم از مؤسسه اعدام شده‌اند. تصور کنید چه جوّی بود. طرفداران و کسانی که از این افکار حمایت می‌کردند از این تیپ‌ها بودند. اولین زمینه تبلیغ مجاهدین از کتاب‌های شریعتی بود. یعنی اگر می‌خواستند کسی را دعوت کنند اول توصیه می‌کردند کتاب‌های او را بخوانند، بعد کتاب‌های مارکسیستی و امثال اینها را. البته آن وقت‌ها هنوز از مارکسیست‌ها جدا نشده بودند و هنوز آن انشعاب پیدا نشده بود. اصلاً کتاب‌های تبلیغاتیشان که ابتدائاً توصیه می‌کردند کتاب‌های دکتر شریعتی بود. ما این‌جور بحث‌ها را در مدرسه داشتیم و عده‌ای هم مخالف بودند.


با اینکه مجاهدین خلق را یک حرکت انحرافی می‌دانستند...

نخیر، این‌جور نبود. حتی برای بالاتر از طلبه‌ها و در سطح اساتید انحراف مجاهدین هنوز مشخص نبود. بعد از مدت‌ها و پس از شهادت شهید واقفی و این حرف‌ها کمی روشن شد که اینها منحرفند. والا بعضی از سران فعلی مملکت کمک‌های مالی زیادی به مجاهدین می‌کردند...


با اینکه مجاهدین خلق، دکتر شریعتی و حرکت حسینیه ارشاد را...

آن را همزه وصلی می‌دانستند و می‌گفتند برای تبلیغات... البته هنوز مکتب آنها پخته نشده و اوایل شکل‌گیری بعضی مسائل بود. خدا مرحوم آقای مطهری را رحمت کند می‌گفت یکی از سران مجاهدین از شاگردانم بود که مرتباً در جلسات گفتار ماه شرکت می‌کرد و فوری متن سخنرانی‌هایم را به تبریز می‌برد و توزیع می‌کرد. سران مجاهدین از مذهبی‌های این‌چنینی و اهل نماز شب، روزه و عبادت بودند، ولی کم‌کم انحراف پیدا شد.


مطلب دیگر اینکه حساسیت‌های افراد نسبت به مسائل مختلف است. عده‌ای به مسائل سیاسی حساسیت داشتند و برخی نسبت به مسائل فکری و عقیدتی. بنده به خاطر اینکه چندان نقشی در مسائل سیاسی و عرضه‌ این کار را نداشتم، بیشتر روی مسائل عقیدتی حساس بودم. همان وقت که آقای دانش آشتیانی به من گفت این کار شروع شده است و نظرت چیست، گفتم حرکتی است که شروع شده است و موفق هم خواهد شد و پیش خواهد رفت و نمی‌توانیم کاری کنیم، ولی خطرش را درک می‌کردم و گفتم کار بسیار خطرناکی است، ولی ما کاری نمی‌توانیم بکنیم و پیش خواهد رفت. بنابراین نسبت به این خطر خیلی حساس بودم و سعی می‌کردم هر جا که می‌توانستم به دوستان و سایرین این خطر را توجه بدهم، ولی مبارزه علنی نمی‌کردم و مطلبی نمی‌نوشتم تا به اختلاف دامن نزنم، ولی کم‌کم حرف‌ها پخش می‌شد و شناخته می‌شدیم. دلم نمی‌خواست به عنوان یک حرکت اجتماعی در زمان مبارزه با رژیم زاویه دیگری باز کنیم. به هر حال دکتر شریعتی حاضر نشد مباحثه کند و این مسئله همین‌طور ماند و پیش نیامد که بشود گفت ایشان چه گفته است و چه حرفی دارد، قبول کرده یا نکرده است. روی حساسیتی که داشتم می‌کوشیدم به دوستان نقطه‌های انحراف را نشان بدهم و می‌گفتم این نقاط انحراف می‌توانند به چه چیزهایی منجر شوند و متأسفانه پیش‌بینی‌هایم درست در آمدند. همان نقطه‌های انحراف منتج به پیدایش گروه فرقان و بعد مجاهدین و امثال اینها شد. امروز هم مبدأ بسیاری از انحرافات فکری موجود در جامعه همین جاست. نمی‌گویم علت اصلی بوده است، اما مبداءاش از آنهاست. اگر مایل باشید یک وقت به شما نشان می‌دهم از آنجا خط بسیاری از انحرافات فکری شروع و زاویه باز شد، راجع به مسئله ولایت فقیه ارتباطش با دموکراسی و آزادی که امروز هم مسائل روز جامعه ماست چیزهایی است که شریعتی مطرح کرده است. خاطرم هست در جزوه‌هایش در باره کیفیت حرکت اسلام از زمان پیغمبر(ص) به بعد که سپس منتهی به دموکراسی می‌شود شکل کشیده بود. اصلاً در بحث‌هایش مطرح کرده بود که پیغمبر اکرم(ص) حضرت علی(ع) را به عنوان کاندیدای خلافت تعیین کرد، نه به معنی نصب جانشینی. نصب را از آنجا انکار می‌کرد. طبعاً جایی برای ولایت فقیه و نصب ولایت فقیه باقی نمی‌ماند. وقتی خود علی منصوب نبود پیدا بود بقیه چگونه می‌شود. به دوستان عرض می‌کردم این خطی است که به چنین جایی منتهی می‌شود و متأسفانه شد. این مسئله حساسیت ما بود.

حساسیت بنده روی مسائل فکری بود، منتهی حساسیت امثال آقای بهشتی که در رهبری حرکت نقش داشتند در اوج مسائل نهضت، کشتارها، زندان‌ها و تبعیدها بیشتر روی مسائل سیاسی و اجتماعی بود. این منشاء اختلاف نظر به خاطر دو نوع حساسیت بود. والا خود ایشان هم افکار او را قبول نداشت و از تعبیرهایی که در همه جا شناخته شده این بود که شریعتی اسلام‌سراست نه اسلام‌شناس. یعنی حرف‌های ایشان مثل شعر می‌ماند. این کلامی است که از دو لب ایشان شنیدم. ایشان می‌فرمود اگر بخواهم یک سخنرانی در باره اسلام کنم، اقلاً برای یک ساعت سخنرانی پانزده ساعت مطالعه می‌کنم. ایشان روزی چند ساعت در حسینیه ارشاد صحبت می‌کند، پیداست این حرف‌ها بی‌سر و ته است. اینها اسلام‌شناسی نیست. برای اسلام‌شناسی باید کار علمی کرد و ایشان اهلش نیست و مایه‌اش را ندارد.


اما اینکه این جزئیات به کجا برمی‌خورد و چطور می‌شود، در این زمینه حساسیتی نداشت و روی این‌گونه مسائل فکر نمی‌کرد و بیشتر افکارش در مسائل سیاسی متمرکز بود. این زمینه‌ای شد که نوعی اختلاف نظر از ما ظاهر شود. خیلی جاها ممکن است در مسائل فلسفی اختلاف نظر داشته باشیم که اتفاقاً وجود داشت، ولی چیزی نبود که مطرح کنیم. وقتی در مدرسه عده‌ای موافق حرف‌های ما و تعدادی مخالف بودند طبعاً اینها انعکاس می‌یافت. ایشان برای جلوگیری از کشیده شدن این اختلاف به جامعه و انعکاس این نکته که بین روحانیون هم اختلاف هست، سعی می‌کرد یک‌جوری التیامی داده شود و در جامعه منعکس نشود. ما هم به خاطر حساسیت‌هایی که داشتیم می‌گفتیم اگر اینها را برای طلبه‌ها نگوییم به اسلام خیانت کرد‌ه‌ایم. بالاخره نامه‌ای که مرحوم آقای مطهری با امضای خودشان منتشر کردند و مهندس بازرگان هم امضا کرده بودند. مرحوم آقای مطهری این آیه را نوشتند: «إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَ الْهُدَى مِنْ بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُولَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ».(2) منتهی ایشان برای اینکه منزوی نشود و تنها نباشد مهندس بازرگان را هم با خود همراه کرد و نامه را با هم امضا کردند، اما آیه‌ای که انتخاب کرد این است که احساسم این است اگر اینها را اظهار نکنم او مشمول لعن خدا واقع می‌شود. نامه‌هایی که در این زمینه برای امام نوشتند هست. به هر حال این زمینه اختلاف بود، ولی حاضر نبودم برای حرف‌های شریعتی مطلبی بنویسم و در جامعه جریانی راه بیندازیم و به اندازه‌ای که رفع مسئولیت شده باشد برای طلبه‌ها و دوستانی که با ما ارتباط داشتند عرض می‌کردم.

با توجه به سابقه دوستی و همکاری جنابعالی با مرحوم شهید بهشتی به ما خبر دادند می‌خواهند متن نوار ضبط شده مشهد را که مرحوم بهشتی در باره شریعتی صحبت کرده بودند و همین‌طور نقد شما راجع به شریعتی را منتشر کنند، منتهی از آنها خواستیم امسال به مناسبت سالگرد شریعتی در یکی دو تا از دانشگاه‌های کشور مطرح شود. گفتیم اجازه بدهید ما که جو را بهتر می‌دانستیم و از مسائل باخبریم، خودمان این کار را در آینده انجام بدهیم. در مقدمه مفصلی که آنجا ذکر شده است به نوع همکاری بین جنابعالی و مرحوم شهید بهشتی در مدرسه حقانی اشاره و این مسئله را مطرح کرده‌ایم که اتفاقاً همین یک نقطه قوت است که بدانید آقایان چطور با هم همکاری، همدلی و برنامه‌ریزی‌های مشترک داشتند، ولی در عین حال در برخی زمینه‌ها اختلاف نظر وجود داشت. ای کاش امروزه ما هم این روحیه و عملکرد را یاد بگیریم تا اختلاف نظرهایمان مانع از همکاریمان نشود. همان‌طور که در گذشته علما این کار را می‌کردند و پیشقدمان و پیشقراولان این شیوه بودند و منششان چنین بود و درست نیست از اختلاف نظرها به روش نادرست امروزی استفاده کنیم و جو آشفته‌ای را به وجود بیاوریم. همان موقع در نظرم بود از همکاری جنابعالی با مرحوم دکتر بهشتی به عنوان نقطه قوت یاد کنم تا افرادی که مسبوق به سابقه حضرتعالی و آقایان و چندان مطلع نیستند از این قضیه سوء استفاده نکنند و جلوی این کار گرفته شود. گفتیم این کار را به شکل درستش انجام می‌دهیم و نخواهیم گذاشت از این بحث استفاده نادرست شود.

بنده صلاحیت اظهار نظر در باره اینکه آن کار منتشر بشود یا نشود ندارم و به خود شما مربوط است، ولی اگر کسی خواست تحلیلی در باره این اختلاف شود، تحلیل بنده این است که این اختلاف نظر ناشی از دو دیدگاه مختلف است، یکی حساسیت نسبت به مسائل فکری و اعتقادی اسلامی است و دیگری از دیدگاه وسیع‌تر و سطح بالاتری به خاطر مسائل سیاسی و اجتماعی جامعه به موضوع نگاه می‌کند و حتی نباید اینها با هم تعارضی تلقی شوند. فرض بفرمایید حضرت امام «رضوان الله علیه» یا مقام معظم رهبری نسبت به جناح‌های مختلف سیاسی با علم قطعی به اختلاف نظرهایشان هر دو را تأیید می‌کنند. معنایش این نیست که با نظر مسئول یا طرفدار این جناح موافق یا مخالفند، بلکه در سطح بالاتری است که بر حرکت‌های اجتماعی اشراف دارد و حتی معنایش نفی این فکر نیست. چه بسا حتی موافق باشد این حرکت در اینجا انجام بگیرد. دو نوع وظیفه است یک وظیفه اینکه یک نفر که تمام محور فکریش مسائل دینی و اعتقادی است جایی که در مسئله اعتقادی انحراف پیدا می‌شود روی آن حساس باشد و انگشت بگذارد و نفر دیگری که در مسائل اجتماعی ـ سیاسی کشور مسئولیت مدیریت و رهبری دارد نظر جامع و در سطح بالایی را مطرح کند که بین نیروهای اسلامی پراکندگی به وجود نیاید و به جان هم نیفتند و نهایتاً به ضرر حرکت‌های انقلاب تمام نشود.


خیلی دوست داشتیم بیشتر از این در خدمتتان باشیم، چون بهره کافی از دریای معلومات شما نبردیم. به هر حال وقتتان ضیق است و کمال تشکر و سپاس را دارم از وقتی که در اختیار ما قرار دادید. امیدواریم ان‌شاءالله فرصتی بشود و خدمتتان برسیم و سئوالاتمان را مطرح کنیم.

بنده هم تشکر و دعا می‌کنم خدای متعال شما را در راهی که موجب رضای خودش هست موفق بدارد و ان‌شاءالله قلب پدرتان را در آن عالم از شما شاد کند.

خیلی ممنون و متشکر.

https://www.entekhab.ir/fa/news/610792/
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » چهارشنبه فبريه 15, 2023 8:39 am

وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران به صدا و سیما پیشنهاد ساخت سریال گاندو ۳ را داد. 

 
پیشنهاد میکنم صدا و سیما،
گاندو۳ را به افشای شیوه‌های نفوذ جاسوسان اسرائیلی در نهادهای اطلاعاتی،
امنیتی و نظامی کشور اختصاص دهد که مرکز مهم هسته‌ای نطنز را منفجر کردند،
هزاران سند بکلی سری را سرقت کردند و در روز روشن شهید محسن فخری زاده را
به شهادت رساندند و کمترین ردپایی ازخود بجای نگذاشتند.
   

کنایه وزیر پیشین ارشاد ایران به صدا و سیما

وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران به صدا و سیما پیشنهاد ساخت سریال گاندو ۳ را داد.
به گزارش اسپوتنیک، علی جنتی، وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران در دولت یازدهم پیشنهاد ساخت سریال گاندو ۳ را با موضوع "افشای شیوه‌های نفوذ جاسوسان اسرائیلی در نهادهای اطلاعاتی، امنیتی و نظامی" داد.

مشاور سرپرست نهاد ریاست جمهوری در حساب توئیتری خود می‌نویسد: پیشنهاد میکنم صدا و سیما، گاندو۳ را به افشای شیوه‌های نفوذ جاسوسان اسرائیلی در نهادهای اطلاعاتی، امنیتی و نظامی کشور اختصاص دهد که مرکز مهم هسته‌ای نطنز را منفجر کردند، هزاران سند بکلی سری را سرقت کردند و در روز روشن شهید محسن فخری زاده را به شهادت رساندند و کمترین ردپایی ازخود بجای نگذاشتند.

پیشنهاد میکنم صداوسیما،گاندو۳رابه افشای شیوه های نفوذ جاسوسان اسرائیلی درنهادهای اطلاعاتی،امنیتی ونظامی کشوراختصاص دهدکه مرکزمهم هسته ای نطنزرامنفجرکردند،هزاران سندبکلی سری راسرقت کردندودر روز روشن شهیدمحسن فخری زاده رابه شهادت رساندندوکمترین ردپایی ازخود بجای نگذاشتند

— Ali Jannati (@Jannati_1) March 27, 2021

گفتنی است، سریال "گاندو" در ژانر جاسوسی و امنیتی به کارگردانی جواد افشار و تهیه‌کنندگی مؤسسه شهید آوینی که از شبکه سوم سیمای ایران پخش می‌شد، با واکنش‌های بسیاری از سوی مقامات دولتی این کشور مواجه شده است.

https://ir.sputniknews.com/iran/2021032 ... 85%D8%A7-/
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » چهارشنبه فبريه 15, 2023 8:51 am

ویدیویی از گفتگوی آقای محمود صادقی نماینده سابق مجلس شورای اسلامی در فضای مجازی منتشر شد که وی در آن با ارائه توضیحاتی در خصوص وقایع تلخ آبان ماه سال ۹۸، 


https://www.aparat.com/v/ldW0X

مقطع بر سر و صدا

https://www.aparat.com/v/ICbBM

اين سخنان سبب تشويش اذهان عمومي وطبق معمول تكذيب شد
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » چهارشنبه فبريه 15, 2023 9:12 am

تیر خلاص حسین شریعتمداری به سفر جنجالی قالیباف



Image
اصرار قالیباف برای رفتن به مسکو از چندماه قبل شروع شد و دیدارهای متعددی با سفیرمسکو در تهران صورت گرفت تا روسها را متقاعد کند که با پوتین دیدار کند.
حسین شریعتمداری وقتی با تکرار جمله”با اطلاع عرض می کنم” خبر مهمی را در باره سفر رئیس مجلس به مسکو در شبکه افق سیما بیان کرد، به وضوح نشان داد برای انجام ماموریتی مهم بر صفحه تلویزیون ظاهر شده است.

شریعتمداری که در برنامه جهان آرا حضور یافته بود صراحتا گفت: سفر آقای قالیباف به روسیه سفری کاری و به دعوت مسکو است. بحث انتقال پیام هدف اصلی این سفر نبوده، بلکه به اهداف این سفر اضافه شده است.

حسین شریعتمداری نام دکتر ولایتی را هم به این دلیل آورد که تفاوت او با قالیباف را به رخ بکشد و بگوید سفر ولایتی به مسکو فقط یک هدف داشت و آن رساندن پیام رهبری به مسکو بود.

طی روزهای گذشته باند تبلیغاتی قالیباف با تاکید و تکرار این جمله که او همانند شهیدحاج قاسم سلیمانی و”معتمد نظام” است سعی در القای این نکته را داشتند که رهبرمعظم انقلاب، فردی مورد اعتمادتر از او برای رساندن پیام خود به پوتین ندارند. شخص رئیس مجلس هم با اظهار نظر خود در فرودگاه تهران و قبل از عزیمت به مسکو چنین وانمود کرد که هدف اصلی سفر او بردن پیام است. او البته با بکاربردن واژه”حاوی” به جای “حامل” اعلام کرد حاوی پیام رهبری است!

اصرار قالیباف برای رفتن به مسکو از چندماه قبل شروع شد و دیدارهای متعددی با سفیرمسکو در تهران صورت گرفت تا روسها را متقاعد کند که با پوتین دیدار کند.روسها مکررا به او گفته بودند چنین دیداری بدلیل جایگاه او و نیز پروتکلهای بهداشتی ممکن نیست. وزیرخارجه کشورمان نیز صراحتا به قالیباف،ناممکن بودن این دیدار را یادآور شده بود.

اینک و با اظهارات حسین شریعتمداری، به نظر می رسد بعد از ناکامی قالیباف از دیدار با پوتین و خطای راهبردی او برای سفر به روسیه، تیرخلاص به هدف تبلیغاتی او شلیک شده است.
https://rejaletabriz.ir/%d8%aa%db%8c%d8 ... %84%db%8c/
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » چهارشنبه فبريه 15, 2023 12:37 pm

 
حجت الاسلام و المسلمین سید هادی خامنه ای در گفت و گوی ویدیویی با «انتخاب»:



سال ۷۹ با پنجه بکس به صورتم زدند / دولت بعدی احتمالا دست کسانی‌ست که
همه چیز در اختیارشان است / سال ۸۸، فتنه رخ داد، اما نه از سوی میرحسین،
بلکه از جانب دیگران / اگر فردی بنیه دار و اصلاح طلب بیاید، قاعدتا شورای
نگهبان تاییدش نمی کند / فاصله میرحسین با غیرخودش خیلی زیاد است / موضوع
حجاب می‌تواند در یک پروسه نسبتاً طولانی به آنچه در ابتدای انقلاب گفته
شد، بازگردد / مجلس انقلابی؟ نماینده ۴۰ درصدی هستند بالاخره! / برای
ردصلاحیت بنده، لابد چیزی شبیه به ضدیت با اسلام احساس کردند / امام خمینی
به «تسخیر سفارت آمریکا» نگفت «انقلاب دوم» / قرار نبود که تک‌صدایی باشد /
هاشمی گفت نگذارید مجلس از چشم امام بیافتد، نمایندگانِ مخالف مهندس موسوی
گفتند بگذار بیافتد

Image
حجت الاسلام و المسلمین
سید هادی خامنه‌ای معمولا کمتر مصاحبه می‌کند. در بسیاری از موضوعات ترجیح
می‌دهد نظر رک و راستی ندهد، اما در برخی دیگر نیز با صراحت لهجه سخن
می‌گوید. برای نمونه با صراحت با خصر مخالف است و می‌گوید این موضوع را به
مسئولان هم گفته، اما تاثیری نداشته. در طول فعالیت‌های سیاسی خود به جر
نمایندگی مجلس، سمت اجرایی خاصی نداشته، اما سال‌ها از اصحاب مطبوعات بوده و
خودش تایید می‌کند که رکورددار روزنامه‌های توقیف شده است. می‌گوید این
سمت نداشتن و دوری از کار‌های اجرایی ربطی به سمت برادرش ندارد و قبل از
این موضوع نیز همین رویه را داشته.

در گفتگو با او، از موضوعات قبل از انقلاب از موضع ابوی او در خصوص مبارزات
انقلابی تا شکنجه‌های ساواک سخن گفته شد تا موضوعات روز مانند مجلس یازدهم
و انتخابات ۱۴۰۰.     

https://www.entekhab.ir/fa/news/610978/      
در کل 1 بار ویرایش شده. اخرین ویرایش توسط 00343179 در چهارشنبه فبريه 15, 2023 1:35 pm .
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » چهارشنبه فبريه 15, 2023 1:19 pm


دكتر مطهري:
{آنقدر ترانه هاى فعلي مبتذل است كه} 
مضامین ترانه‌های زمان شاه بسیار بهتر از مضامین ترانه‌های فعلی است 

           

Image

مطهری: ترانه های قبل از انقلاب از ترانه های صدا و سیما بهتر است
نایب رییس مجلس شورای اسلامی با انتقاد از رویه غلط برخی مسوولان در قبال تذکرات رهبری، گفت که پس از تذکر رهبری درباره یک موضوع مدیران به جای صدور بخشنامه، اقدامات عملی عاجل برای رفع آن کاستی انجام دهند.

به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری شهدای ایران؛ نایب رییس مجلس شورای اسلامی با انتقاد از رویه غلط برخی مسوولان در قبال تذکرات رهبری، گفت که پس از تذکر رهبری درباره یک موضوع مدیران به جای صدور بخشنامه، اقدامات عملی عاجل برای رفع آن کاستی انجام دهند.

علی مطهری در یادداشتی با عنوان «رویه غلط برخی مسئولان نظام»، نوشت:

«مشاهده می‌کنیم که همواره پس از تذکر مقام رهبری به یک سازمان یا نهاد حکومتی، رئیس آن سازمان یا نهاد حکومتی بخشنامه غِلاظ و شِداد صادر می‌کند که از امروز باید چنین و چنان شود. گویی خود این رؤسا عقل شان به آن موضوع تذکر نمی‌رسیده و تا رهبر انقلاب بیان کرده‌اند متوجه موضوع شده‌اند. این رویه یادآور رفتار مقامات رژیم گذشته است که تا دستور از بالا می‌رسید همه جان‌نثار می‌شدند و آماده اجرای فرمان، گویی تا قبل از صدور دستور، وظیفه‌ای نداشته‌اند.

تذکر اخیر رهبر انقلاب به صدا و سیما درباره پاسداری از زبان فارسی در اشعار سرودها و ترانه‌ها و پرهیز از بکارگیری کلمات لاتین در برنامه‌های مختلف و توسط مجریان که تذکر بجا و لازمی بود، به همین سرنوشت دچار شد. رئیس سازمان صدا و سیما بخشنامه صادر کرد که از امروز نظارت بر این موضوع در اجرای مجریان و اشعار سرودها و ترانه‌ها شدت پیدا می‌کند. گویی جناب علی‌ عسگری خودشان ضرورت این کار را درک نمی‌کرده‌اند، در حالی که دیدن چند برنامه تلویزیون یا شنیدن چند سرود یا ترانه رادیو، به سرعت انسان را به این موضوع منتقل می‌کند. این که در برنامه‌های ورزشی می‌شنویم که فلان تیم کامبک کرد یا فلان بازیکن هت‌تریک کرد و یا فلان دروازه‌بان کلین شیت کرد و یا در ترانه‌های رادیو فقط وصف چشم و ابرو با رویکرد غنائی و عشقی و محتوایی سخیف و کوچه بازاری می‌شنویم، به راحتی انسان را متوجه ضرورت اصلاح این وضع می‌کند و رئیس سازمان نباید منتظر تذکر مقام رهبری بماند، ضمن اینکه امثال بنده بارها این تذکر را به صدا و سیما و وزارت ارشاد داده‌ایم اما دریغ از درک اهمیت موضوع و احساس مسئولیت نسبت به آن توسط مسئولان این دو نهاد.

مضمون برخی ترانه‌های قبل از انقلاب بهتر از برخی ترانه‌هایی است که امروز از صدای جمهوری اسلامی پخش می‌شود.
اما ریشه هردو پدیده یعنی استفاده از کلمات لاتین در برنامه‌ها و نیز مضامین سخیف در برخی سرودها و ترانه‌ها، خودباختگی فرهنگی و احساس خود کم‌بینی نسبت به فرهنگ غربی است. برخی افراد با بکار بردن الفاظ انگلیسی در کلام خود احساس شخصیت می‌کنند همان طور که برخی صاحبان فروشگاه‌ها و مدیران شرکت‌ها از این که نام فرنگی روی فروشگاه یا شرکت خود بگذارند و حتی از کلمه OFF به جای «تخفیف» یا از کلمه SALE به جای «فروش ویژه» یا «حراج» استفاده کنند احساس شخصیت می‌کنند و حتی معتقدند که به این وسیله فروش ما بالا می‌رود، یعنی ضمنا مردم را هم به این خودباختگی متهم می‌کنند و البته خیالشان از واکنش وزارت ارشاد هم کاملاً آسوده است!

به هر حال باید مدیران ما دست از این رویه بردارند که بلافاصله بعد از تذکر مقام رهبری درباره یک موضوع مربوط به آنها، بخشنامه صادر می‌کنند که باید چنین و چنان شود ‌و در نتیجه بوی تملق و چاپلوسی به مشام‌ها می‌رسد، بلکه روش درست این است که مدیر مربوط اقدامات عملی عاجل برای رفع آن کاستی انجام دهد و پس از چند ماه اعلام کند که ما آن کاستی مورد تذکر مقام رهبری را رفع کردیم.»


https://shohadayeiran.com/fa/news/18246 ... 8%B3%D8%AA
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » سه شنبه فبريه 21, 2023 10:40 pm

منازعات ميان لباس شخصيها


احمدی‌نژاد و حامیانش چگونه حاج قاسم را تهدید کردند؟

Image
حامیان احمدی نژاد به این بهانه که حاج قاسم با آن‌ها در پرونده بقایی و نیز مقاصد در سوریه همراهی نکرده است، مدعی شدند که نباید از حرم حضرت زینب در سوریه دفاع کرد و اصلا حضرت زینب در سوریه حرمی ندارد.


یکی از فرازهای عبرت آموز کارنامه احمدی‌نژاد و یارانش در سال‌های اخیر رفتاری قابل تأمل این افراد با حاج قاسم سلیمانی قبل از شهادت او و رفتار شهرت‌طلبانه و کاسب‌کارانه‌ی آنها با شهادت آن مجاهد در راه خدا بود.

یکی از اقدامات غیر قابل توجیه و جنجال‌آفرین دکتر احمدی‌نژاد در سال‌های اخیر حملات او و هوادارانش به فرمانده سپاه قدس، حاج قاسم سلیمانی بود. این حملات در سال ۱۳۹۶ و ۱۳۹۷ گسترش یافت و مسأله نامه‌نگاری‌های مکرر دکتر احمدی‌نژاد و اطرافیان او به حاج قاسم و اهانت به او بهانه عدم حمایت حاج قاسم از حمید بقایی در پرونده قضایی‌اش بود.

یکی از اتهامات آقای حمید بقایی مساله ارزهایی بوده است که از یک نهاد انقلابی دریافت داشته و در آن اختلاس کرده است. حکم نهایی دادگاه چنین بود که آقای بقایی به علت اختلاس بخشی از این ارزها محکوم شناخته می‌شود.

Image

چون در این بخش مساله به سپاه قدس مربوط می شد دکتر احمدی‌نژاد و حمید بقایی انتظار داشتند که حاج قاسم سلیمانی به دادگاه نامه نوشته و یا با نامه‌نگاری علنی در فضای رسانه‌ای کشور این اتهامات را از بقایی رفع نمایند.
Image
نامه احمدی‌نژاد که در تاریخ ۲۱ دی ماه ۱۳۹۶ به سردار حاج قاسم سلیمانی نوشته شده بود علاوه بر تأکید بر نوعی مراودات کاری میان خودش و سپاه قدس، با تأکید بر این که به زودی اصحاب قدرت و ثروت از کشور زدوده خواهند شد، نوعی خبر از سرنگونی قریب‌الوقوع نظام می‌داد. همین درخواست را آقای حمید بقایی نیز در نامه‌ای به حاج قاسم سلیمانی به بیان دیگری تکرار کرد:
Image
به دنبال این نامه موجی از رسانه‌های حامی احمدی‌نژاد سعی کردند که سردار سلیمانی را هدف درخواست رسانه‌ای خود قرار دهند و با فشار و حمله رسانه‌ای باعث شوند که او در این باره موضعی بگیرد که بتوانند از آن در عرصه فشار به قوه قضائیه استفاده کنند. درخواستی که وجه قانونی نداشت و سعی احمدی‌نژاد و یارانش بر این بود که با فشار رسانه‌ای بر روند رسیدگی به این مسأله در دستگاه قضایی اثر بگذارند. اصولا نیازی به این نبود که فرمانده سپاه قدس به این موضوع ورود علنی داشته باشد. قوه قضائیه خود از مسئولان مربوطه در سپاه پاسداران استعلام می‌کرد و نتایج آن در پرونده و رسیدگی قضایی منظور می گردید و نیاز به موضع‌گیری علنی فرمانده سپاه قدس و درگیر شدن او در یک پرونده قضایی داخلی نبود.

چنانکه از مرد مبارزه و شهادت، سردار حاج قاسم سلیمانی انتظار می‌رفت او در این زمینه واکنشی که مورد علاقه احمدی‌نژاد و یارانش باشد نشان نداد و اقدامی نکرد که بتوانند از آن در مقابله با نهادهای نظام از جمله سپاه و قوه قضائیه سوءاستفاده کنند. خصوصا که آن زمان مانند بسیاری از مواقع دیگر حاج قاسم در میدان مبارزه با دشمنان خارجی نظام مشغول بود و دخیل شدن در بازی رسانه‌ای دکتر احمدی‌نژاد و یارانش نه به مصلحت کشور بود و نه جزو وظایف او در سپاه قدس.
در پی سکوت رسانه ای حاج قاسم، احمدی‌نژاد نامه دومی را منتشر کرد که در آن علاوه بر نوعی از تهدید، اهانت‌هایی را نیز به حاج قاسم سلیمانی روا داشته بود.

بخشهایی از متن نامه دوم احمدی‌نژاد که در تاریخ ۲۶ اسفند ۱۳۹۶ منتشر شده بود به شرح زیر است:


«اینجانب نامه های متعدد در موضوع ادعای کذب در تحویل میلیون‌ها دلار توسط جنابعالی به جناب آقای حمید بقایی که بهانه صدور شدیدترین و بالاترین حکم غیرمستند، غیرقانونی، ظالمانه و کاملاً سیاسی علیه ایشان شده است، به جنابعالی نوشته ام که بی‌جواب مانده است... چرا جنابعالی و همکارانتان در برابر این ادعا و ظلم فاحش سکوت کرده اید. در حالی که در رسانه ها اینگونه مطرح می‌شود که جنابعالی برای مقابله با ظلم در سوریه و دیگر مناطق، فداکاری‌ها کرده اید، جای این سوال باقی است که چرا با سکوت خود در برابر ظلم بزرگی که در کشور خودتان و به نام شما در جریان است، مشارکت می‌کنید؟ ...لازم است آمادگی کامل خود را برای تبیین مراودات کاری بین خود و شما که در نامه مورخ ۲۱/۱۰/۹۶ نیز از آن یاد کرده‌ام اعلام نمایم. با استفاده از همه قدرت حکومت و به طور ظالمانه و غیرقانونی، شیرمردی را در بند کرده‌اند و سرمستانه، رقص پیروزی می‌کنند اما یادآور می‌شود که خدای قادر منتقم، حاضر و ناظر است و به لطف خود، به زودی ظالمان را رسوا و مظلومین را با عزت و سرافرازی به آغوش ملت باز خواهد گرداند و آن روز برای پشیمانی دیر است. خادم ملت ایران محمود احمدی‌نژاد»

این نامه از دو جهت زمینه‌ساز جنجال رسانه‌ای فراوانی بود. جهت اول این که احمدی‌نژاد در آن با ظرافت تهدید کرده بود که به افشاگری علیه سپاه قدس دست خواهد زد و این تعبیر احمدی‌نژاد که مراودات کاری خود و شما را تبیین می کنم از سوی بسیاری از رسانه‌های معاند و ضد انقلاب به افشاگری‌های قریب‌الوقوع احمدی‌نژاد علیه سپاه قدس تعبیر شد و ظاهرا هم در آن این تهدید نهفته بود که قرار است احمدی‌نژاد آنچه از فعالیت های محرمانه سپاه قدس می‌داند را به بهانه «تبیین مراودات» خود با سپاه قدس علنی کند.

از سوی دیگر در همین عبارت تهدید مجدد به فروپاشی زودهنگام نظام و آزاد شدن بقایی در اثر یک انتقام الهی از نظام نهفته بود و البته ظاهر کلام دکتر احمدی‌نژاد این بود که فرصت امثال حاج قاسم سلیمانی برای پشیمان شدن از مشارکت در ظلمی که در نامه اول از آن پرهیز داده بود در حال از دست رفتن است.

جهت دوم این نامه تحقیر حاج قاسم سلیمانی با عبارت زیر بود: «در حالی که در رسانه ها اینگونه مطرح می‌شود که جنابعالی برای مقابله با ظلم در سوریه و دیگر مناطق، فداکاری‌ها کرده اید» این عبارت به این معنی برداشت می شد که از نظر احمدی‌نژاد فداکاری و مقابله با ظلم در سوریه در مورد حاج قاسم واقعیت ندارد و ساخته و پرداخته رسانه‌هاست و در واقع حاج قاسم که رسانه ها مدعی هستند در خارج با ظلم مبارزه می کند در داخل شریک ظلم به بقایی است.

این اهانت احمدی‌نژاد به حاج قاسم از سوی حامیان و دوستداران احمدی‌نژاد خیلی زود درک شد و آنها نیز حمله‌ای بیرحمانه به حاج قاسم را آغاز کردند و با انواع اهانت‌ها حاج قاسم را مورد حمله قرار دادند. به عنوان مثال به موارد زیر از میان تبلیغات آن زمان حامیان احمدی‌نژاد علیه حاج قاسم توجه کنید. در این اهانت‌ها که سر منشاء آن تعابیر معنادار خود احمدی‌نژاد بود، حامیان احمدی‌نژاد و بقایی به سردار سلیمانی لقب قهرمان پلاستیکی و همدست ظالم را داده بودند.
Image
Image
Image
Image
Image
Image
اهانت و حملات دکتر احمدی‌نژاد به حاج قاسم سلیمانی به این میزان محدود نماند. مدتی بعد در زمستان سال ۱۳۹۷ دکتر احمدی‌نژاد در نامه‌ای جدید به حاج قاسم سلیمانی اتهام جدیدی را به او متوجه کرد. متن نامه احمدی‌نژاد که مورد استقبال رسانه‌های حامی او و نیز رسانه‌های ضد انقلاب قرار گرفت چنین بود:

بسم الله الرحمن الرحیم

سردار سرلشگر پاسدار حاج قاسم سلیمانی

فرمانده محترم سپاه قدس

سلام علیکم

گفته می‌شود که جنابعالی در ماجرای دستگیری برادر آقای جهانگیری، معاون اول رییس جمهور از سهامداران اصلی بانک گردشگری، پادرمیانی کرده و با توصیه به مقامات مربوطه موجبات آزادی ایشان را فراهم کرده‌اید.

در همین حال با اتهام کذب تحویل مبالغی توسط شما به آقای بقایی، ظلم بزرگی به این برادر مؤمن، پاک، خادم و انقلابی روا داشته شد.

متأسفانه حضرتعالی در این موضوع کاملاً آشکار حاضر به ادای شهادت نشدید و به مکاتبات متعدد و درخواست‌های مکرر بی توجه ماندید.

در اثر این کوتاهی یک فرد بی‌گناه مورد سنگین‌ترین مجازات‌های ظالمانه قرار گرفت و اینک ماه‌ها است که در زندان انفرادی و تحت نظر پزشکان در اسارت به سر می‌برد.

نمی‌دانم که دیگر چه اتفاقی باید بیفتد تا بعضی‌ها بیدار شوند و به مسیر ارزش‌های الهی، صیانت از آزادی، اجرای عدالت، دفاع از مظلوم و مقابله با ظلم بازگردند.

از خداوند متعال رفع ظلم و استقرار عدالت و عزت و آزادی را مسئلت دارم.

خادم ملت ایران

محمود احمدی‌نژاد

نامه جدید احمدی‌نژاد حاوی یک جنگ روانی جدی و اهانت‌های متعددی بود که هدف از آن ظاهرا تخریب چهره حاج قاسم در عرصه رسانه ای کشور بوده است. زیرا اولا یک اتهام کاملا درباره حمایت شهید سلیمانی از مهدی جهانگیری را به ناروا و بدون دلیل را به عنوان شایعه‌ای که شنیده شده است، در نامه‌ای رسمی مطرح و آن را رسانه‌ای می‌کنند.

ظاهرا دکتر احمدی‌نژاد از مطرح کردن این شایعه و دامن زدن به آن این هدف را دنبال می کرد که حاج قاسم مجبور به انکار علنی این اقدام شود و در پی آن بتوانند یک زد و خورد و نامه‌نگاری رسانه‌ای طولانی را با او آغاز کنند که چرا در پاسخ به اتهامی که به خودت زدیم واکنش نشان دادی اما در پاسخ به اتهامی که به بقایی زده شده بود سکوت کردی؟

نکته مهمی که باید به آن توجه داشت این است که بقایی و احمدی‌نژاد و یاران او هرگز مطابق روال رسمی دادگاه خواهان شهادت دادن حاج قاسم سلیمانی و یا فرد دیگری نشده بودند که گفته شود حاج قاسم از شهادت دادن خودداری کرده است. بلکه اصرار آنها بر یک بازی رسانه‌ای بود. می‌خواستند با شروع یک درگیری رسانه‌ای بازی‌ای را آغاز کنند که اگر سپاه علنا اعلام کرد که پولی در اختیار بقایی گذاشته بوده و بقایی از آن سوء استفاده کرده است، شائبه هایی دیگر را مطرح کنند که توضیح دهید چرا و کجا و به چه صورت این پول داده شده است. در حالی که قرار نبوده و نیست که همه اقدامات امنیتی و ارتباطات سپاه قدس علنی شود و بازیچه فعالیت‌های رسانه‌ای تیم دکتر احمدی‌نژاد قرار گیرد.

آنها هرگز خواهان حضور فرمانده سپاه قدس در دادگاه نشده بودند، چرا که اگر خواهان آن نیز می شدند مطابق روال معمول همه‌ی نهادها نماینده آن سازمان در دادگاه حاضر و در برابر قوه قضائیه مسئول بود و به همه سوالات پاسخ می داد، چنان که در عمل در این پرونده نیز نماینده سپاه در فرآیند رسیدگی به پرونده حضور داشته و شهادت‌های لازم و مدارک و مستندات لازم را ارائه داده بود. اصولا اتهام بقایی نیز این نبود که از شخص حاج قاسم پولی را دریافت کرده است که در دادگاه نیاز به آمدن حاج قاسم و شهادت او باشد. کل این ماجرا یک بازی رسانه‌ای طراحی شده بود که دکتر احمدی‌نژاد و یارانش به دنبال آن بودند.

ثانیا احمدی‌نژاد در این نامه حاج قاسم را به ظلم و همدستی با ظالمان متهم می کند و می‌نویسد: «نمی‌دانم که دیگر چه اتفاقی باید بیفتد تا بعضی‌ها بیدار شوند و به مسیر ارزش‌های الهی، صیانت از آزادی، اجرای عدالت، دفاع از مظلوم و مقابله با ظلم بازگردند.» بازی رسانه ای و هوچی گری اطرافیان دکتر احمدی‌نژاد در آن زمان برای بسیاری از افراد ایجاد شائبه می‌کرد اما الان که با گذشت زمان و خوابیدن بخشی از غبار حاصل از این هوچی‌گری‌ها معلوم می شود که بقایی و حامیان او به دنبال ایجاد جنجال با کشیدن اسم حاج قاسم به دادگاه بوده‌اند و مقصود آنها چیزی جز جنجال رسانه‌ای و هجمه به شخص حاج قاسم سلیمانی نبوده است. به عنوان مثال بقایی در بخشی از دفاعیات رسانه‌ای خود مدعی می شود که باید حاج قاسم سلیمانی را به جای او محکوم کنند، این در حالی است که در هیچ بخشی از اتهامات او مطرح نشده بوده است که شخص حاج قاسم به او چیزی داده و یا این کار توسط شخص حاج قاسم انجام شده است، و مطرح کردن نام حاج قاسم تنها برای ایجاد جنجال رسانه‌ای بوده است.
Image

ثالثا چنان که ذکر شد در مقطعی در سال‌های ۹۶ به بعد، احمدی‌نژاد و یارانش به این نتیجه رسیدند که نظام به زودی دچار فروپاشی و سرنگونی خواهد شد و از این جهت سعی داشتند با موضع‌گیری‌هایی کاملا خارج از چارچوب نظام خود را در قامت اپوزیسیون نظام اسلامی مطرح کنند. از نحوه برخورد آنها با حاج قاسم و سعی بلیغ آنها در مقابله با همه نهادهای نظام و تعبیرهای تقریبا صریحی که از تغییرات اساسی قریب‌الوقوع به میان می‌آوردند، می‌توان فهمید که احمدی‌نژاد و یارانش تصور می کردند که طرحهای براندازی علیه نظام جمهوری اسلامی به نتیجه رسیده است و به زودی با نارضایتی مردمی و شورش نظام جمهوری اسلامی از بین خواهد رفت. از این جهت تلاش می‌کردند که با خیال خام خود در جبهه معترضین و به اصطلاح مردم قرار گیرند و خود را ضد نظام اسلامی جلوه دهند.

از همین رو بود که احمدی‌نژاد به صراحت مدعی شد که وضع آزادی در جمهوری اسلامی از وضع آزادی در نظام شاهنشاهی پهلوی هم بدتر شده است و مدعی شد که مخالفان و منتقدان روسای سه قوه از برخورد قضایی امان ندارند و زندان‌ها پر از منتقدین به این سه شخصیت (آقای روحانی و برادران لاریجانی) است و نیز مدعی شد که نظام جمهوری اسلامی به حکومت خانوادگی تبدیل شده است و مدعی شد: هم‌اکنون با یک حکومت خانوادگی مواجه هستیم. درباره اقتصاد نیز اشاره داشت که زمان قبل انقلاب و در دوره طاغوت اقتصاد کشور مردمی‌تر بود و با انقلاب «بنیادها» به بهانه برخورد با سرمایه‌داری اموال مردم را از آنها گرفتند و همه چیز در اختیار دولت و نهادها و سازمان‌ها قرار گرفت. [۱]

بیانیه احمدی‌نژاد در مورد دادگاه بقایی و حکم آن نیز به خوبی روشنگر این نکته است که او تصور داشته است که نظام روزهای پایانی خود را می گذراند و از این مهلکه‌ای که در آن گرفتار شده است جان سالم به در نخواهد برد. او در بخشی از این بیانیه می نویسد: «عجیب آنجا است، در نظمی که برای انسانها هیچ حقی قائل نیست و در حالی که جان و مال و آبروی مردم را بازیچه و قربانی اهداف پست و دنیاطلبانه خود می‌سازند، مستکبرانه و به طور یک طرفه و دائماً انتظار تبعیت واحترام گذاری و بالاتر از آن، انتظار حمایت نیز دارند. تردید ندارم که به فضل الهی و به زودی، بقایی و بقایی‌ها با سربلندی به آغوش ملت باز خواهند گشت و ستمگران از این ظلم و ستم خود سخت پشیمان و یقیناً در پیشگاه ملت محاکمه خواهند شد.»

بر همین مبنا بود که احمدی‌نژاد و حامیانش حاج قاسم را که یکی از محبوب‌ترین شخصیت‌های نظام اسلامی و سرباز آن شناخته می شد آماج حملات خود قرار داده و به هر بهانه‌ای به حاج قاسم حمله کرده و او را زیر سوال می بردند:
Image
حتی به این بهانه که حاج قاسم با آنها در پرونده بقایی و نیز مقاصد آنها در سوریه همراهی نکرده است مدعی شدند که نباید از حرم حضرت زینب در سوریه دفاع کرد و اصلا حضرت زینب در سوریه حرمی ندارد:
Image

https://www.mashreghnews.ir/news/1200999
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » جمعه فبريه 24, 2023 6:08 pm

قیمت خانه در ایران گرانتر است از کانادا و آمریکا


آیا قیمت خانه در تهران از ونکوور کانادا گران تر است؟
به گزارش اسپوتنیک، با افزایش تورم در ایران، قیمت خانه در این کشور نیز افزایش یافته است.
Image
اگر نسبت متوسط قیمت مسکن را به متوسط درآمد خانوار در نظر داشته بگیریم، یک خانه با متراژ متوسط در تهران در مقایسه با مسکن در ونکوور کانادا و سن‌خوزه آمریکا گرانتر می‌باشد.
این مقایسه در یک اینفوگرافی درج شده و در آن نسبت قیمت مسکن در تهران با دیگر شهرهای جهان مقایسه شده است.
در این مقایسه تهران شهر اول، هنگ کنگ شهر دوم و ونکور شهر سوم می باشد. پس از آن به ترتیب شهرهای سیدنی، آوکلند، تورنتو، ملبورن، سن‌خوزه، سان‌فرانسیسکو، هونولولو، لس‌آنجلس و لندن قرار دارد.
عده‌ای از کاربران معتقدند که با یک حقوق متوسط و حتی بالا، خرید خانه در تهران براحتی ممکن نیست. به گفته این دسته از کاربران، قیمت خودروهای خارجی نیز به همین منوال است.
عده‌ای از کاربران نیز با نگاهی کنایه‌آمیز نوشتند که خدا را شکر که ایران در یک مقایسه در رتبه اول قرار گرفته است.

https://ir.sputniknews.com/misc/2021040 ... %A9%D8%B3/

  
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » شنبه فبريه 25, 2023 10:50 pm

صحبت‌های همتی پیرامون چاپ پول توسط بانک مرکزی با دستور دولت
باسخ مسؤول دولتي = صد من يك قاز
حواله به اكر فلان بشود و نشود ووو ديكر حرف رئيس بانك مركزي كه مطلع است بهمان مي شود


واکنش دژپسند به صحبت‌های همتی پیرامون چاپ پول توسط بانک مرکزی/ عوامل صعودی در بازار ارز و گرانی دلار/ رئیس سازمان حمایت: خرما گران نمی‌شود

واکنش دژپسند به صحبت‌های همتی پیرامون چاپ پول توسط بانک مرکزی/ عوامل صعودی در بازار ارز و گرانی دلار/ رئیس سازمان حمایت: خرما گران نمی‌شود
این پیمانه تیتر‌هایی همچون بورس مثبت آغاز شد؟ ارزش سهام عدالت چقدر شد؟ استراتژی خروج، بدترین نوع استراتژی در بورس، سرمایه‌گذاری ۳ میلیارد دلاری امارات در عراق، ژاپن صدور آزمایشی ارز دیجیتال ملی را آغاز کرد، سهام آسیا اقیانوسیه نوسان کردند، قیمت نفت خام سقوط کرد و سایه سنگین سیاست‌های آمریکا روی بخت دلار را در بر دارد.

به گزارش «تابناک اقتصادی»؛ این پیمانه تیتر‌هایی همچون بورس مثبت آغاز شد؟ ارزش سهام عدالت چقدر شد؟ استراتژی خروج، بدترین نوع استراتژی در بورس، سرمایه‌گذاری ۳ میلیارد دلاری امارات در عراق، ژاپن صدور آزمایشی ارز دیجیتال ملی را آغاز کرد، سهام آسیا اقیانوسیه نوسان کردند، قیمت نفت خام سقوط کرد و سایه سنگین سیاست‌های آمریکا روی بخت دلار را در بر دارد.

بورس مثبت آغاز شد؟
در حالی که روز گذشته شاخص کل بورس اوراق بهادار با کاهش ۶ هزار و ۷۳۳ واحدی معادل ۰.۵۳ درصد به یک میلیون و ۲۶۲ هزار و ۷۴۵ واحد رسید، امروز و در دقایق ابتدایی شروع فعالیت بازار، نماگر کل با رشد بیش از ۳۸۰۰ واحدی همراه شده است.

ارزش سهام عدالت چقدر شد؟
در پایان معاملات دیروز بازار سهام، ارزش سهام عدالت به ۸ میلیون و ۵۸۸ هزار و ۶۴۱ تومان رسید که نسبت به آخرین روز معاملاتی گذشته ۰.۸ درصد معادل ۷۰ هزار و ۲۹۶ تومان کاهش داشت. با احتساب این موضوع، ارزش ۶۰ درصد قابل فروش سبد ۵۳۲ هزار تومانی سهام عدالت به ۵ میلیون و ۱۱۱ هزار تومان رسیده است.
Image
واکنش دژپسند به صحبت‌های همتی پیرامون چاپ پول توسط بانک مرکزی
فرهاد دژپسند وزیر اقتصاد و دارایی در واکنش به خبر چاپ پول توسط بانک مرکزی طی سال گذشته و استقراض دولت از این بانک برای اجرای قانون بودجه سال ۹۹ گفت: دولت یک ریال برای اجرای بودجه سال ۹۹ از بانک مرکزی استقراض نکرده است و بانک مرکزی تنها برای ایفای تعهدات برخی از اجزای بودجه، ارز را خریداری و در مقابل پول تزریق کرده است. به عنوان مثال بر اساس تبصره ۴ بودجه سال ۹۹ صندوق توسعه ملی تعهداتی را بر عهده داشته و باید این تعهدات را ایفا می‌کرده است، اما ارزی که در خارج از کشور داشته را نتوانست به داخل منتقل کند تا قابل معامله شود، بنابراین بانک مرکزی ارز را از بازار خریداری کرده و در اِزای آن به دستگاه‌هایی که باید از آن محل پول واریز می‌کرده، وجوهی را پرداخت کرد. دژپسند افزود: بر این اساس موضوع کاملا متفاوت از این است که بگوییم دولت برای تامین مالی خود از بانک مرکزی استقراض کرده و این دو موضوع ماهیتی کاملا متفاوت دارند. اگر بتوانیم هرچه زودتر آن وجوه را به داخل کشور منتقل یا قابل حواله و معامله کنیم، همان مقدار ارز قابل معامله و مبادله شده و به تاجر ما حواله داده می‌شود و متناسب با آن هم ریال جمع خواهد شد؛ بنابراین استقراض از بانک مرکزی صحیح نیست.

عبدالناصر همتی رئیس کل بانک مرکزی اوایل فروردین ماه سال جاری در مصاحبه با شبکه سه، از بدهکاری ۹۰ هزار میلیارد تومانی ۱۱ بدهکار بزرگ به سیستم بانکی خبر داد و در مورد تورم گفت: در سال ۹۸ و ۹۹ بخش‌هایی از بودجه دولت از طریق درآمد‌های تسعیر صندوق توسعه ملی تأمین شد که به زبان ساده‌تر به معنای چاپ پول است.

عوامل صعودی در بازار ارز و گرانی دلار
دنیای اقتصاد: برخی فعالان ارزی اعتقاد دارند، دلیل رشد دلار در روزهای اخیر مربوط به اخباری بوده که به بازار مخابره شده است. از نگاه آنها، مجموع اخبار به‌گونه‌ای بوده که بیشتر معامله‌گران ارزی تصور کرده‌اند در مذاکرات وین اتفاق خاصی رخ نخواهد داد و بهتر است به‌تدریج خریدهای احتیاطی خود را بالاتر ببرند. به‌عنوان مثال، سعید خطیب‌زاده سخنگوی وزارت امور خارجه ایران در گفت‌وگو با پرس تی‌وی تاکید کرده است: هیچ طرح گام‌به‌گامی مطرح نیست و سیاست قطعی جمهوری اسلامی ایران برداشته شدن همه تحریم‌های آمریکاست اعم از آنهایی که ترامپ پس از خروج از برجام مجددا اعمال یا از ابتدا برقرار و همچنین تحریم‌هایی که تحت هر عنوان دیگری اعمال کرد. به گزارش تسنیم، سخنگوی وزارت امور خارجه افزود: بدیهی است این رفع تحریم‌ها باید موثر باشد و مورد راستی‌آزمایی توسط ایران قرار گیرد. خطیب‌زاده تاکید کرد: توقف اقدامات جبرانی ایران و بازگرداندن آنها تنها متعاقب برداشته شدن همه تحریم‌ها و راستی‌آزمایی‌ صورت خواهد گرفت.

از نگاه برخی معامله‌گران بازار ارز، صحبت‌های مقام‌های ایرانی به‌طور کلی چنین تصویری را به ذهن بازیگران ارزی متبادر می‌کند که تغییری در سیاست‌های خارجی کشور رخ نداده است. در چنین تصویری، معامله‌گران ارزی تصور می‌کنند که فارغ از بحق بودن خواسته ایران، دشوار است که طرف غربی نیز یکباره تمام اختلافات خود را کنار بگذارد. همچنین از قول برخی مقام‌های آمریکایی نیز عنوان شده که در مذاکرات وین تحریمی برداشته نخواهد شد. طبیعتا‌ معامله‌گران این گونه صحبت‌ها را نیز در موقعیت خرید و فروش خود لحاظ خواهند کرد. این در حالی است که در ابتدای هفته، خوش‌بینی‌های زیادی در بین معامله‌گران در مورد مذاکرات وین ایجاد شده و طی یک روز دلار ۱۱۵۰تومان از ارزش خود را از دست داده بود. روز ۱۱ فروردین دلار در بازار آزاد میان معامله‌گران غیررسمی ۲۵ هزار و ۷۰۰ تومان معامله می‌شد و در روز شنبه تا‌ سطح ۲۴ هزار و ۵۵۰ تومان پایین رفت. پس از آن در روزهای یکشنبه و دوشنبه، دلار راه افزایشی را در پیش گرفت و به سرعت خود را به کانال ۲۵ هزار تومانی رساند.

سایه سنگین سیاست‌های آمریکا روی بخت دلار
اسپوتنیک: الکساندر پانکین، معاون وزیر امور خارجه روسیه طی مصاحبه‌ای گفت: کاهش پیش بینی‌پذیری سیاست‌های کاخ سفید سایه سنگینی را روی اعتماد عمومی به دلار در معاملات دوجانبه انداخته است. پانکین می‌گوید:‌ کاهش استفاده از دلار در معاملات بین‌الملل درواقع واکنشی است به شرایط ژئوپلتیک کنونی ایجاد شده در جهان. این مقام روس ادامه داد: کاهش امکان پیش بینی سیاست‌های اقتصادی آمریکا و سیاست کنترل نشده آنها در اعمال تحریم‌ها و محدودیت‌های غیرمنطقی اطمینان‌پذیری دلار را زیر سؤال برده و باعث پایین آمدن تمایل به استفاده از دلار به عنوان ارز مبنا در قراردادهای بین المللی شده است.

معاون وزیر امور خارجه روسیه گفت: در شرایط کنونی شرکت‌ها و کشورها مجبور هستند تا با اجرای اقداماتی تا آنجا که ممکن است، خطر زیان اقتصادی در تراکنش‌های خود را به حداقل برسانند. در چنین شرایطی گسترش استفاده از ارزهای ملی در معاملات تجاری در دیگر کشورها بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفته و به یکی از اصلی‌ترین رویکردها در سیاست تجارت خارجه کشورها بدل شده است. وی در ماه مارس طی مصاحبه با یک رسانه چینی هم خواستار افزایش جایگزین شدن دلار با ارزهای ملی دو کشور و دیگر ارزها با هدف پایین آوردن خطر تحریم‌ها شده بود.

استراتژی خروج، بدترین نوع استراتژی در بورس
عشقی نژاد، نایب رییس هیات مدیره شرکت بورس تهران گفت: در استراتژی تصمیم گیری برای برخی از سهامداران عجول جهت سرمایه گذاری در بورس، خروج از بازار بود و بارها اعلام کرده ایم که اجرای بدترین نوع استراتژی در بازار، استراتژی خروج است. وی با اشاره به اینکه کسب سود، پاداش سهامدارانی است که با دید بلندمدت اقدام به سرمایه گذاری در این بازار می کنند، اظهار داشت: این مسائل مربوط به سهامداران حرفه ای و آشنا به بازار با میزان سرمایه های چشمگیر است. سهامدارانی که با مبالغ کم به دنبال سرمایه گذاری در این بازار هستند و تجربه زیادی را از کسب بازدهی در این بازار ندارند، باید از طریق ابزارهای واسط مانند صندوق های سرمایه گذاری با میزان ریسکی که می پذیرند صندوق خود را انتخاب کنند تا بتوانند وارد این بازار شوند و در بورس سرمایه گذاری کنند. سهامداران در صورتی که دارای سرمایه بالا هستند و به دنبال سرمایه گذاری در بازار هستند بابد حتما آن را به افراد حرفه ای بسپارند که مشغول فعالیت در شرکت های سبدگردان هستند. سرمایه گذاری به صورت مستقیم در بازار فقط مخصوص افرادی است که از تجربه کافی در این بازار برخوردارند و بعد از سال ها سرمایه گذاری در این بازار با ریسک های تهدیدکننده آشنا شده اند اما به هیچ عنوان سرمایه گذاری از این طریق را به سهامداران توصیه نمی کنیم. بررسی روند سی ساله بازارهای سرمایه گذاری این را نشان می دهد که همیشه بازدهی بازار سرمایه نسبت به سایر بازارهای سرمایه گذاری بالاتر بوده است. این موضوع باید مدنظر باشد که میزان سود دریافتی در معاملات امروز بورس قابل مقایسه با روز گذشته نیست، انتخاب درست سهم و انتظار از بازدهی، بهترین اقدامی است که می تواند به سهامداران کمک کند. /ایرنا

سرمایه‌گذاری ۳ میلیارد دلاری امارات در عراق
دفتر نخست‌وزیری عراق با اعلام پایان سفر «مصطفی الکاظمی» به امارات از سرمایه‌گذاری ۳ میلیارد دلاری این کشور در عراق خبر داد. /فارس

ژاپن صدور آزمایشی ارز دیجیتال ملی را آغاز کرد
راشاتودی: بانک مرکزی ژاپن اعلام کرد آزمایش های خود برای امکان‌سنجی صدور گسترده ارز دیجیتال ملی را آغاز کرده است. این اقدام بانک مرکزی ژاپن هم‌راستا با همتایان دیگر این بانک در عرصه بین‌المللی صورت گرفته و یک گام ضروری به حساب می‌آید. بانک مرکزی ژاپن اعلام کرد که در فاز اول این آزمایش ها که تا مارس ۲۰۲۲ انجام می‌شود، امکان‌سنجی فنی صدور گسترده ارز دیجیتال ملی، توزیع و عیب‌یابی آن بررسی خواهد شد. شینیچی اوچیدا، مدیرعامل بانک مرکزی ژاپن اعلام کرد بانک برنامه آزمایشی تدارک دیده شده است و تأمین‌کنندگان خدمات پرداخت و کاربران نهایی ارز دیجیتال ملی در آن مشارکت خواهند کرد.

سهام آسیا اقیانوسیه نوسان کردند
سهام آسیا اقیانوسیه در معاملات امروز، سه‌شنبه، در بازگشت از تعطیلات رسمی بازارهای منطقه نوسان کردند. جامع‌ترین شاخص سهام آسیا اقیانوسیه ام‌اس‌سی‌آی بدون سهام ژاپن ۰.۲۴ درصد رشد کرد، در حالی که نیکی ژاپن ۰.۸۷ درصد از ارزش خود را از دست داد. در بازار چین، کامپوزیت شانگهای با رشد اندک ۰.۰۵ درصدی روبه رو شد اما بازارهای سهام هنگ‌کنگ همچنان به علت تعطیلی رسمی بسته بودند. ای‌اس‌اکس استرالیا ۰.۷۴ درصد رشد کرد؛ اما کوسپی کره‌جنوبی ۰.۳۲ درصد پایین آمد. در بازار ارز، دلار اندکی در مقابل ارزهای آسیایی پایین آمد. نرخ برابری دلار با ین ژاپن به ۱۱۰.۳۲ واحد و با یوآن چین به ۶.۵۵۷۳ واحد رسید. بازارهای مالی آسیا امروز منتظر اعلام تصمیم بانک مرکزی استرالیا در مورد نرخ بهره هستند.

سهام آمریکا رشد کرد
سهام آمریکا در پایان معاملات دیشب (بامداد سه‌شنبه به وقت تهران) با امید به ریکاوری اقتصادی سریع آمریکا رکوردشکنی کردند. میانگین صنعتی داو جونز ۳۷۳.۹۸ واحد جهش کرد و در رکورد تاریخی ۳۳٫۵۲۷.۱۹ واحد بسته شد. اس‌اندپی ۵۰۰ با جهش ۱.۴ درصدی به رکورد جدید ۴٫۰۷۷.۹۱ واحد دست یافت و کامپوزیت نزدک با جهش ۱.۷ درصدی در ۱۳٫۷۰۵.۵۹ واحد به کار خود پایان داد.

قیمت نفت خام سقوط کرد
قیمت نفت خام در پایان معاملات دیشب، دوشنبه، با وحشت از افزایش قریب‌الوقوع تولید اوپک پلاس بیش از ۴ درصد سقوط کرد و قیمت نفت خام آمریکا به ۵۸ دلار رسید. اما در آغاز معاملات امروز، سه‌شنبه، قیمت‌های نفت خام بخشی از این سقوط را جبران کرده و تا حدودی تثبیت شدند. تا ساعت ۷:۲۰ به وقت تهران، قیمت پیش‌خرید هر بشکه نفت خام برنت، بنچ‌مارک بین‌المللی قیمت نفت، ۱.۱۴ درصد جهش کرد و به ۶۲.۸۶ دلار بازگشت. قیمت پیش‌خرید هر بشکه نفت خام نیمه‌سنگین تگزاس غرب آمریکا ۱.۲۴ درصد جهش کرد و به ۵۹.۳۸ دلار بازگشت. اعضای اوپک پلاس در اجلاس اخیر خود توافق کردند به تدریج از کاهش تولید خود کاسته و تولید خود را افزایش دهند. پیش از این اعضای این گروه توافق کرده بودند برای تقویت قیمت‌ها تولید خود را کاهش دهند.

قیمت جهانی طلا تقویت شد
قیمت جهانی طلا در معاملات امروز، سه‌شنبه، در حالی رشد کرد که سود اوراق قرضه آمریکا و قیمت دلار از رشد باز ایستاد. تا ساعت ۷:۲۴ به وقت تهران، قیمت خرید نقدی هر اونس طلا در بورس لندن، اسپات‌گلد، ۰.۲۹ درصد رشد کرد و به ۱٫۷۳۳.۴۶ دلار رسید. قیمت پیش‌خرید هر اونس طلای آمریکا هم ۰.۳۵ درصد رشد کرد و به ۱٫۷۳۴.۸۰ دلار رسید. با توقف رشد سود اوراق قرضه آمریکا که در روزهای اخیر به بالاترین سطح یک ساله خود رسیده بود، باعث شد تا دلار به کمترین سطح خود در دو هفته گذشته برسد. افت دلار باعث می‌شود که قیمت طلا برای دارندگان ارزهای غیر دلاری کاهش یافته و تقاضا برای خرید آن بالا برود.

رئیس سازمان حمایت: خرما گران نمی‌شود
رئیس سازمان حمایت تولیدکنندگان و مصرف کنندگان گفت: در تامین کالاهای اساسی مورد نیاز ماه رمضان ۱۴۰۰ هیچ مشکلی وجود ندارد و با تدابیر اندیشیده شده، قیمت خرما در این ماه افزایش نخواهد یافت. رئیس سازمان حمایت تولیدکنندگان و مصرف کنندگان گفت: طرح ویژه نظارتی سازمان حمایت با همکاری دستگاه‌های مربوطه تا آخر ماه مبارک رمضان ادامه دارد و با توجه به اقدامات صورت گرفته برای تامین کالاهای پرمصرف ماه رمضان هیچ مشکلی وجود ندارد ضمن اینکه با تدارکی که دیده شده، همه کالاهای اساسی مورد نیاز مردم تامین و در شبکه توزیع قرار گرفته است. وی گفت: در خصوص کارخانجات روغن خوراکی نیز امسال متفاوت از سال‌های گذشته به تفکیک واحدهای تولیدی، نوع تولید مشخص شده و به اندازه نیاز واحد، روغن خام تحویل داده شده است.

https://www.tabnak.ir/fa/news/1044339/

نه كفايت اداره دارند و نه تدبير حرف زدن حتى
ماجراى تيرخلاث ص ث يكي از همين موارد مشغوليتها اركانهاى مربوطه است
كه براى حفاظت از موقعيت كانديدايي رئيسي حتى به خوديهاى سطح بالا هم رحم نمي كنند
اين مشغوليتهاست كه ان همه دشمن نفوذ دارد


بن‌بست برجام در حال شکسته شدن است، ۴.۲ میلیون کف حقوق بازنشستگان، اعلام استراتژی انتخاباتی سپاه خواب جدید ‏گوگل برای ‏IP‏‌های ایرانی؟ حرکت شانه به شانه بازار‌ها با دیپلماسی، تیر خلاص به کاندیداتوری سعید محمد؟ شروع خیز بلند ‏کرونا در کشور، بورس به کجا می‌رود؟ «بله» بی‌سروصدای ایران به عربستان؟ و سکوت خاتمی در برابر ادعای ناصری، از ‏مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های امروز شده است. ‏

به گزارش «تابناک»؛ روزنامه‌های امروز یکشنبه پانزدهم فروردین ماه در حالی چاپ و منتشر شد که روایت معاون سیاسی سپاه از ‏تخلف «سعید محمد» و اعلام موضع انتخاباتی سپاه توسط معاون سیاسی سپاه پاسداران از یک سو و برنامه نشست وین برای ‏حصول دو توافق جداگانه در کنار ورود ایران به موج چهارم کرونا از سوی دیگر در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده اند.
تیر خلاص به کاندیداتوری سعید محمد؟
روزنامه ابتکار در گزارشی که عنوان آن را تیتر یک شماره امروز خود انتخاب کرده است، نوشت: نامزدی سردار سعید محمد به ‏عنوان یک گزینه نظامی احتمال‌هایی را برای ظهور یک چهره جدید برای رقابت انتخاباتی روشن می‌کرد که این احتمال‌ها با ‏استقبال سرد و البته منفی چهره‌های شاخص اصولگرا ضعیف‌تر شد. در آخرین واکنش‌ها نیز سردار جوانی معاون سیاسی سپاه ‏پاسداران انقلاب اسلامی حمایت این نهاد از سعید محمد نامزد انتخابات ریاست جمهوری و فرمانده پیشین قرارگاه خاتم را رد کرد. ‏

او همچنین کنار گذاشتن سعید محمد از قرارگاه خاتم الانبیا را هم به دلیل تخلف او در ورود به انتخابات دانست. ‏
جوانی گفت: سپاه بجد با ورود پاسداران و از جمله ایشان به عرصه انتخابات بدون طی مراحل و فرآیند‌های قانونی تعریف شده ‏مخالف است. اتفاقاً منفک کردن سعید محمد از مسئولیت فرماندهی قرارگاه سازندگی خاتم به دلیل همین تخلف و رعایت نکردن ‏مقررات از سوی ایشان بوده است. ‏

Image

پیشتر حمیدرضا ترقی عضو موتلفه مدعی شده بود که سعید محمد به دلیل تخلف از قرارگاه برکنار شده است که از سوی محمد قویا ‏تکذیب شد و ترقی مجبور به عذرخواهی از او شد. ‏سعید محمد زمستان سال گذشته برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری استعفا داد. ‏
اعلام نامزدی محمد با مخالفات‌های زیادی همراه بود و نیرو‌های اصولگرا از آن استقبال نکردند. با این حال نام او به عنوان یک ‏نامزد سپاهی مطرح است. ‏

سردار جوانی در این‌ باره می‌گوید: «سپاه نه از سعید محمد و نه از هیچ کاندیدای دیگری در انتخابات حمایت نمی‌کند و نخواهد کرد. ‏اساساً ورود سپاه و بسیج به انتخابات به طور مصداقی و حمایت از افراد و گروه‌ها و فهرست‌ها دارای منع قانونی و شرعی است. ‏این فضایی که در شبکه‌های اجتماعی داخلی و رسانه‌های خارجی و بویژه در شبکه‌های ماهواره‌ای ضدانقلاب شکل گرفته و ‏بعضاً سعید محمد را کاندیدای مورد حمایت سپاه معرفی می‌کنند، از یک طرف ساخته و پرداخته کسانی است که می‌خواهند چهره ‏سپاه را مخدوش کنند و از طرفی، متاثر از افرادی است که تصور می‌کنند، چون سعید محمد مسئولیت فرماندهی قرارگاه سازندگی ‏خاتم‌الانبیا (ص) سپاه را برعهده داشته و به عرصه انتخابات ورود کرده‌اند، احتمالاً ورود ایشان به عرصه انتخابات با نظر و تایید ‏و حمایت سپاه است.» ‏

در همین حال در روز‌های اخیر فعالیت‌های سیاسی سعید محمد کاهش یافته او کاملا در سکوت به سر می‌برد. همین موضوع ‏شائبه احتمال عقب نشینی او از حضور در انتخابات را به وجود آورده است. ‏
دفتر سعید محمد اظهارات سردار جوانی معاون سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درباره چرایی کناره گیری او از فرماندهی ‏قرارگاه سازندگی خاتم الانبیای سپاه را تکذیب کرد. ‏
امروز سردار یدالله جوانی در گفت و گویی با خبرگزاری فارس مدعی شده بود که منفک کردن سعید محمد از مسئولیت فرماندهی ‏قرارگاه سازندگی خاتم به دلیل تخلف و رعایت نکردن مقررات از سوی او بوده است. معاون سیاسی سپاه هرگونه حمایت این نهاد ‏از سید محمد را رد کرد. ‏
پیشتر نیز حمیدرضا ترقی عضو ارشد موتلفه مدعی شده بود که کنار رفتن محمد از قرارگاه خاتم به دلیل تخلفات او بوده است. اما ‏ترقی پس از آن به خاطر این ادعا از محمد عذرخواهی کرد. ‏

حالا دفتر سعید محمد در اطلاعیه‌ای سخنان یدالله جوانی را هم رد کرده است. در این اطلاعیه آمده است:‏ براساس اخبار منتشر شده از قول پاسدار یدالله جوانی مبنی بر برکناری سعید محمد بدلیل تخلف از قوانین سپاه برای ورود به ‏عرصه انتخابات که پیش از این نیز توسط حمیدرضا ترقی عضو اصولگرای شورای موتلفه اسلامی نیز تکرار شده است به ‏استحضار ملت شریف ایران می‌رساند.

فارغ از اینکه این قبیل اخبار با شیطنت رسانه‌ای تنظیم و نشر گردیده است، آقای دکتر سعید محمد هیچ گونه تخلفی در خصوص ‏فعالیت‌های انتخاباتی ننموده تا جایی که ایشان علت استعفای خود را عدم شائبه حمایت و استفاده از موقعیت مسئولیت فرماندهی ‏قرارگاه خاتم الانبیاء سپاه را عنوان نموده است، مهمی که با واکنش رسمی قرارگاه خاتم الانبیاء همراه گردید همه ما را به این ‏مطلب رهنمون می‌سازد که آقای جوانی مسئولیت سخنگویی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را ندارند و تحلیل شخصی خود را به ‏عنوان یک شخصیت حقیقی عنوان نموده است که متاسفانه مورد سوءاستفاده رسانه‌های معاند برای ضربه زدن به ساحت مقدس ‏سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز شده است. ‏

به کرات اعلام داشتیم تکرار چنین مصاحبه‌هایی با توجه به علایق شخصی و حزبی برخی افراد منجر به عدم اعتماد عمومی و ‏همچنین مشارکت حداکثری مورد تاکید رهبر معظم انقلاب اسلامی خواهد گردید. ‏
از خداوند سبحان گشایش مسیر سعادت ملت بزرگ ایران را تحت توجهات امام عصر (عج) مسالت داریم. ‏
اهمیت سخنان سردار جوانی از این منظر است که او نه یک فرمانده معمولی سپاه، بلکه معاون سیاسی کل سپاه پاسداران ایران ‏است، از این منظر سخنان او را باید سخنان کل سپاه دانست. ‏

عجب مسئولان طلبکاری داریم! ‏
سید علیرضاکریمی طی در سرمقاله امروز روزنامه آفتاب یزد با عنوان عجب مسئولان طلبکاری داریم! نوشت: عجب مسئولان ‏طلبکاری داریم! دیروز اظهارنظر‌های مقام‌های دولتی مرتبط با کرونا را که مرور می‌کردم به یک نتیجه‌گیری رسیدم: اینکه امروز ‏درگیر چهارمین موج ویروس منحوس شده‌ایم تقصیر مردم است نه مسئولان! ‏
برخی مقام‌ها با ایما و اشاره و برخی مقام‌ها صریحاً جامعه را مقصر این وضعیت می‌دانند. عده‌ای از آن‌ها خیلی هم طلبکارانه ‏سخن می‌گویند و نهیب می‌زنند که گفته بودیم سفر نروید و گفته بودیم پروتکل‌ها را رعایت کنید. ‏

بهرحال پیش از شروع سال جدید و دقیقا در همان ایامی که رئیس جمهور مدعی بود دیگر پیک کرونا نداریم و وزیر بهداشت با ‏‏ «قسم» تلاش داشت مردم را در تعطیلات در خانه نگه دارد مشخص و محرز بود که یک سوء مدیریت شکل گرفته است. آن ‏روز‌ها بسیاری از رسانه‌ها و ناظران تاکید داشتند شیوع ویروس جهش یافته بسیار جدی است و تجربه نشان داده این ویروس، به ‏فرد درگیر شده ۳ روز بیشتر مهلت نمی‌دهد و این سوءمدیریت‌ها نتیجه‌اش یک کشتار جمعی است. حالا آمار‌ها کم کم در حال اثبات ‏همان هشدارهاست. آمار مرگ و میر سه رقمی شده و بیمارستان‌ها دیگر تخت خالی ندارند. حتی دیروز یکی از اقوام دور مدعی ‏بود که بیمار کرونایی‌اش با درگیری ۳۰ درصد ریه را بیمارستان دولتی پذیرش نکرده و کادر درمان گفته‌اند یا ببرید خانه و فرد را ‏قرنطینه کنید و یا رهسپار بیمارستان خصوصی شوید؛ یعنی پرداخت ۲۵ میلیون تومان بابت هر شب بستری!
Image

البته باید اذعان نمود تا حدود بسیاری این سوء مدیریت شکل گرفته خودخواسته است! آری؛ یعنی مسئولان تصمیم گیر مسائل مالی ‏و اقتصادی را اولویت قرار دادند
نه جان مردم را! به نظر می‌رسد بنا بوده اقتصاد گردشگری و بسیاری از اقتصاد‌هایی که مستقیم و غیر مستقیم با این اقتصاد ‏مرتبط هستند در سال جدید دیگر زیان نبینند و آنقدر سنبه مسئولان مرتبط با این حوزه قوی بوده که شب عید اعلام شد سفر به ۹۱ ‏درصد از شهر‌های کشور با خودروی شخصی آزاد و سفر با هواپیما، اتوبوس و قطار نیز ۱۰۰درصد بلامانع است. ‏
با توجه به آنچه عرض شد‌ای کاش مسئولانی که در اولین روز کاری شروع به نطق کردند دو مسئله را در نظر می‌گرفتند و در ‏درافشانی های‌شان لحاظ می‌نمودند. ایشان ابتدا اذعان می‌کردند که اقتصاد کشور مهم است و چه بسا موارد دیگری قربانی
باید شود تا اقتصاد باقی بماند. فلذا سهل انگاری‌هایی تعمدا صورت گرفته است. دومین مسئله‌ای که می‌بایست مسئولان در ‏سخنرانی های‌شان به آن اشاره می‌کردند این موضوع بود که در کنار اولویت قرار گرفتن اقتصاد در خرید واکسن کرونا قطعا ‏کارنامه دولت قابل دفاع نیست. در حقیقیت پیش از آنکه گفته شود چرا مردم رفتند سفر و پروتکل‌ها رعایت نشد باید تاکید می‌شد ‏برخلاف ادعا‌ها نتوانستیم حتی یک چهارم وعده‌های خرید واکسن و واکسیناسیون را محقق کنیم. ضمن آنکه دیروز رسما اعلام شد ‏واکسیناسیون سراسری به جای تیرماه سالجاری که وعده آن داده شده بود مقرر شده مهرماه انجام شود. نکته پایانی هم اینکه: عجب ‏مسئولان طلبکاری داریم! ‏


آغاز فصل تازه برجام
حشمت‌الله فلاحت‌پیشه تحلیلگر مسائل بین‌الملل طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی نوشت: دوران محک‌زنی ‏متقابل ایران و آمریکا به پایان رسیده است، مثل دو تیم فوتبال که در چند دقیقه اول، نقاط قوت و ضعف یکدیگر را محک می‌زنند ‏و سپس اقدام می‌کنند. این دوران میان آمریکا و ایران شکل گرفت، دو طرف یکدیگر را محک زدند و بعد از این زمان، حالا به ‏سمت تصمیمات اساسی‌تر حرکت می‌کنند؛ بنابراین فصل تازه‌ای در برجام شکل گرفته است. از ابتدا دو طرف قصد نداشتند، ‏گزینه‌ای غیر از دیپلماسی را جایگزین رفتار خود کنند، اما به دلیل طولانی شدن این دوران محک‌زنی، چند ضعف به وجود آمد. ‏اول کاهش اعتماد متقابل، دوم ورود بازیگران آشوب‌سازی که از تنش میان ایران و آمریکا سود می‌برند. این امکان وجود دارد که ‏اگر دوران محک‌زنی ادامه پیدا کند، عملا مدیریت تحولات از دست دو طرف خارج شود. برای اولین‌بار بود که در این هفته اتفاق ‏تازه‌ای شکل گرفت و آمریکایی‌ها به وسیله رابطه‌ای که با اتحادیه اروپا داشتند، کمیسیون مشترک را فعال کردند. از سه‌شنبه نیز ‏بناست برجام وارد سیر این تحولات شود. اینکه پس از این چه خواهد شد، مهم نیست. سیاستی که آمریکایی‌ها در گذشته پیوسته ‏اعلام می‌کردند، این بود که ایران باید گام اول را بردارد و سیاست گام‌به‌گام را در نظر گرفتند. در نقطه مقابل، ایران اعلام می‌کرد ‏که آمریکا گام اول را بردارد، زیرا آمریکا ابتدا از برجام خارج شده بود.

تیر خلاص به کاندیداتوری سعید محمد؟ /عجب مسئولان طلبکاری داریم! ‏/آغاز فصل تازه برجام؟!

اکنون ایران کماکان بر موضع خود ایستاده، در حالی که ‏آمریکایی‌ها سیاست خود را تعدیل کرده‌اند. آمریکا معتقد بود ایران باید گام اول را بردارد و حالا از این موضع کوتاه آمده، در حالی ‏که ایران هنوز بر لزوم اقدام آمریکا پیش از ایران تاکید دارد. آنچه می‌توان بر اساس آن توافق کرد، تعریف گام‌های اساسی و ‏راهبردی است، گام‌هایی که تاثیر جدی، عملیاتی و قطعی برکاهش تحریم‌ها داشته باشد. اگر این کار صورت بگیرد، نظر ایران نیز ‏تامین شده و ما شاهد احیای برجام خواهیم بود. در غیر این صورت احتمال باقی‌ماندن بی‌میلی ایران برای مذاکره با آمریکا وجود ‏دارد. اتفاقی که افتاد، آن بود که آمریکایی‌ها پس از محک زدن ایران، نتایج دلخواه خود را دریافت نکردند. آن‌ها تصور می‌کردند، ‏با استفاده از میراث سیاست فشار حداکثری ترامپ، ایران را به دادن امتیازات بیشتر و رفع توقعات جدید آمریکا درباره پروتکل ‏الحاقی و مسائلی از این دست وادار خواهند کرد. با این حال گام‌های عملیاتی کاهش تعهدات که ایران تنها در دوران بایدن برداشت، ‏بلندتر از گام‌هایی بود که در دوران ترامپ برداشته شد، زیرا در زمان ترامپ ایرانیان کماکان امید داشتند، سیاست ترامپ در ‏آمریکا فراگیر نباشد و دولت جدید به برجام بازگردد، اما با سیاستی که بایدن در پیش گرفت، جمهوری اسلامی ایران به این نتیجه ‏رسید که این می‌تواند پایان خوشبینی به دولت آقای بایدن باشد. نشست سه‌شنبه کمیسیون مشترک که آمریکایی‌ها اعلام کرده اند در ‏آن حضور پیدا می‌کنند، می‌تواند خیلی زود به پایان برسد و بدون نتیجه به پایان برسد یا منجر به مذاکراتی جدی شود. زمانی این ‏نشست خیلی زود به پایان خواهد رسید که طرف ایرانی به این نتیجه برسد، آمریکایی‌ها سیاست گام‌به‌گام که در مقابل کشور‌های ‏ضعیف اعمال می‌کنند را کنار گذاشته‌اند، اما اگر طرف مقابل گام‌های عملیاتی و راهبردی در مسیر سبز کردن سنگ برجام انجام ‏دهد، امکان اینکه مذاکرات جدی شود. آمریکا زمانی از نظر ایران به برجام بازگشته است که اقدام عملیاتی در راستای برجام انجام ‏دهد


https://www.tabnak.ir/fa/news/1043844/
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » يکشنبه فبريه 26, 2023 8:33 pm


روایت خانم عفت مرعشی زوجه مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی از آخرین روز زندگی ايشان



  قبل از گرفتن عکس می‌گویم، عفت‌خانم روز
آخر، روز آخری را که آقای هاشمی از خانه بیرون رفت، یادتان هست؟ او
می‌گوید: «یادم هست. صبحانه خوردیم. حالش خوب بود. آن‌قدر خوب بود که من
مطمئنم وقت رفتنش نبود. از خانه که بیرون رفت چند باری تلفنی حرف زدیم.
حوالی ساعت شش بعدازظهر از خواب بیدار شدم. آمدم داخل پذیرایی دیدم محسن
نشسته. پرسیدم از بابا چه خبر؟ به من گفت که چه اتفاقی افتاده... اما حقش
این مرگ نبود...».

https://www.jamaran.news/%D8%A8%D8%AE%D ... 9%86%DB%8C                                 
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » يکشنبه فبريه 26, 2023 9:10 pm

رهبر انقلاب گفتند:
آماری که درباره رتبه اقتصادی ایران در سخنرانی نوروزی بیان شد مربوط به پنج سال قبل بوده است لذا از آن کسانی که به من تذکر دادند که موجب شد که این اشتباه برطرف بشود من صمیمانه تشکر می‌کنم.


اين خبر الان در همه رسانه هاهست
اما هيج كدام ننوشته اند و هيج مرجعي توضيحي نداده كه 
جرا اطلاعات قله حاكميت غلط بوده؟ و بايد كسي از بيرون تذكر بدهد و بعد اواز دفترش ببرسد و انها هم تاييد كنند كه بله غلط بوده و مال بنج شش سال قبل است
قطعا نوت هاى سخنراني جنين موقعيتي تهيه شده دفتر او و براسسا كزارشات رسمي و حتى غير رسمي سري است و بعد بررسي همه جوانب كه بيان جه مطلبي مصلخت و يا نيست و جه بازتابي دارد
غلط بودن اين امار آيا نشانه تعطيل بودن دفتر حتى سه سال قبل از كرونا بوده؟ ي اينكه مقامات دولتي كزارش و امار صحيح به حاكميت نمي دهند ؟ و الاعات غلط داده و كسي متوجه نشده و در سخنراني منعكس مي شود؟
اين اطلاعات مربوط به يك موضوع ساده و بسيار مطرح در رسانه هاست، موضوعات ديكر فني تر و سري جه وضعيتي دارد؟

آيا علت يز ديكري بوده مثل هك شدن سيستم دفتر و جاساز كردن اطلاعات غلط (با توجه به نفوذ سايبري دشمن ووو) و نتيجتا يادداشت از روي سيستم قبل سخنراني سبب مشكل شده و ايشان براى جفظ موقعيت دولت يا دفتر تحمل مسؤوليت و عذرخواهي كرده است؟

نهايتا
هيج سايتي ننوشته كه
 امار نورزي جه بوده كه غلط بوده؟
و آمار صحيح وضعيت رتبه فعلي اقتصاد ايران جيست؟
در سايت خبركزاري آلمان يك كزارش در باسخ اي موضوع هست


https://www.dw.com/fa-ir/%D8%AC%D8%A7%D ... a-57215559
در کل 1 بار ویرایش شده. اخرین ویرایش توسط 00343179 در يکشنبه فبريه 26, 2023 9:18 pm .
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » يکشنبه فبريه 26, 2023 9:14 pm


آمار سردستي حملات آمریکا و اسرائیل به تاسیسات هسته ای ایران تا كنون



   روزنامه اسرائیلی "اسرائیل حایوم" نیز با کارشناسان امنیت سایبری و دفاع هسته‌ای در مورد اختلال رخ داده در شبکه برق تاسیسات نطنز گفتگو کرده است.
این روزنامه می‌نویسد:"آیا این حرکتی برای ترساندن تهران و اقدامی از پیش طراحی شده بود؟ آیا حمله‌ای با هدف بسیار بزرگتری بود و یا صرف خطای رخ داده در سطح داخلی بوده است؟ آیا قطع برق حاصل خرابکاری بود و یا آن که یک حمله سایبری بوده است؟
"اریک باربینگ" رئیس سابق دپارتمان سایبری آژانس امنیتی "شین بت" اسرائیل می‌گوید ظاهرا عملیات روز یکشنبه برای ایجاد ترس در ایران بوده و هدف عملیاتی دیگری نداشته است. هدف از این حمله ارسال این پیام به ایران بوده است: ما اینجا هستیم؛ ما درون سیستم شما هستیم و کاملا می‌دانیم پشت درهای بسته چه کاری انجام می‌دهید. این حمله تاثیر روانی بزرگی بر ایران و تصمیم‌گیرندگان آن کشور خواهد گذاشت".
"باربینگ" در ادامه می افزاید: این ضربات نرم هستند مانند آن چه در مورد کشتی‌ها رخ داده است. ایرانی‌ها هیچ کشتی اسرائیلی‌ای را غرق نکرده‌اند و اسرائیل هیچ کشتی ایرانی‌ای را غرق نکرده است. این اقدامات هشدار به یکدیگر در سطح پایین قدرت است. هر دو طرف درک متقابلی از وضعیت دارند که مانع از پاسخ شدید می‌شود. بنابراین، من تصور می‌کنم هیچ خسارت جدی‌ای به تاسیسات نطنز وارد نشده است. این حمله صرفا یک پیام قوی ارسال شده به ایران بود در این‌باره که ایران حق ندارد از خط قرمز مشخصی عبور کند. اسرائیل با این اقدام یک پیام آشکار را به ایران ارسال کرد:"در حال حاضر من برق تاسیسات شما را قطع کردم اما می‌توانم کارهای بیشتری را انجام دهم. این پیام بر ایران فشار وارد می‌کند.

حادثه آوریل 2021 در شهر نطنز ایران باعث شد تا غنی سازی اورانیوم در این محل دچار آسیب فراوان شود. این اولین حمله برای هدف قرار دادن برنامه هسته ای ایران نیست و در سالهای گذشته نیز ایالات متحده و اسرائیل تلاش کردند تا مانع توسعه برنامه هسته ای ایران شوند.

https://ir.sputniknews.com/infographics ... %A7%D9%86/


اهود اولمرت، نخست‌وزیر پیشین اسرائیل
نخست‌وزیر پیشین اسرائیل می‌گوید خرابکاری منتسب به کشورش در تاسیسات هسته‌ای نطنز، احتمالا ناشی از «انفجار یک بمب بوده که ممکن است ده تا ۱۵ سال پیش به این سایت منتقل شده بود».
اهود اولمرت روز ۲۴ فروردین به سایت «وای‌نت» گفت برنامه‌ریزی و کار اجرایی برای حملاتی از این دست از مدت‌ها قبل انجام می‌شود و این‌گونه نیست که کسی یکی دو شب قبل وارد تاسیسات شده و مواد منفجره را جاسازی کند.
او افزود: «این تله‌گذاری‌ها از مدت‌ها قبل، و حتی پیش از نصب تجهیزات، انجام می‌شود و در زمان مناسب عمل می‌کند».
به گزارش رسانه‌های بین‌المللی، رخنه دادن کرم رایانه‌ای استاکس‌نت به سایت‌های هسته‌ای ایران و هدف قرار دادن شماری از دانشمندان و مهره‌های دیگر مرتبط با برنامه هسته‌ای ایران نیز در زمان نخست‌وزیری اهود اولمرت برنامه‌ریزی و اجرایی شده بود.

رسانه‌هایی در اسرائیل گزارش داده بودند پیمانکار سالن تاسیسات نطنز، مکانی که تا به‌حال دست‌کم شاهد دو انفجار در روز ۱۲ تیر پارسال و یکشنبه این هفته بود، سال گذشته قبل از انفجار اول از ایران خارج شده بود.

يعني نفوذ تا اعماق آن هم با قدمت طولاني آن هم وسيع در همه جا و در قالب يك رح بلند مدت كه هر كدام در زمان و وقت خودش بكار كرفته مي شود

نه ديشب ريزبرنده ها آمدند شليك كردند با ماهواره ووو

آيا واقعيت دارد؟ يا بلوفي استبراى رد كم كردن و رفع خطر از عوامل نفوذي موجود فعلي كه كسي سراغشان نرود؟

   علی مطهری، درباره حادثه نطنز گفت:
هدف اسرائیل این است که نشست وین به نتیجه نرسد و برجام احیا نشود. رژیم صهیونیستی به شدت از احیای برجام می‌ترسد و می‌خواهد این گفت‌وگوها به سرانجام نرسد.

این فعال سیاسی ادامه داد: از یک نظر اقدامی که از سوی رژیم صهیونیستی انجام شده، شاید به نفع ما باشد و ممکن است اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها را تشویق کند تا زودتر به برجام برگردند. اما این سوال مطرح است که چگونه اسرائیل به راحتی می‌تواند این کارها را انجام دهد؟ سال گذشته انفجاری را در سایت نطنز انجام داد، امسال دوباره شبیه همان کار را کرد و یا شهید فخری‌زاده را به شهادت رساند.

نایب‌رئیس مجلس دهم خاطرنشان کرد: در شرایط موجود دست‌مان بسته است. ما در حالت عادی قاعدتا باید بلافاصله پاسخش را می‌دادیم و انتقام می‌گرفتیم ولی امروز باید صبر کنیم.
وی ادامه داد: اسرائیل هر چند وقت یک بار در سوریه به مواضع نیروهای تحت حمایت ایران حمله می‌کند و ما فعلاً نمی‌توانیم کاری انجام دهیم. متاسفانه باید گفت روسیه در برخی از موارد از اقدامات اسرائیل مطلعند و مانع نمی‌شوند.

سؤال از دكتر علي مطهري:
   گروهی بر این باورند که جریانی در کشور وجود دارد که به نوعی تداعی‌کننده دوگانه «خدمت و خیانت» است. به نحوی که خود را خادمان بی‌آلایش معرفی می‌کند که منجی خروج کشور از بحران‌ها است و طیف دیگر را که شخصیت‌های انقلابی زیادی هم در میان شان دیده می‌شود خائن می‌نامد. این دوقطبی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا این طیف نقش پررنگی در جامعه دارد یا نقش چندانی ایفا نمی‌کند؟

جواب دكتر مطهري:
بله. چنین جریانی وجود دارد و نمی‌توانیم منکر آن شویم. جریانی که بسیار بدبین است و به مجرد یک نظر متفاوت با نظر رسمی نظام، افراد را متهم به خیانت و ضدیت با ولایت فقیه و حتی متهم به جاسوسی می‌کند. زیاد دیده‌ایم که مثلا کسی ملاقاتی با یک فرد خارجی داشته، حالا در حاشیه یک همایشی بوده یا به هرحال کنار یک آمریکایی بوده و با او چای می‌خورده، همین را دلیل بر این مطلب می‌گیرند که او از آمریکایی‌ها خط می‌گیرد و می‌خواهد علیه نظام و انقلاب اقدام کند.

گاهی هم چنین افرادی را متهم به جاسوسی می‌کنند. این خیلی روش بدی است. بدین ترتیب مدام افراد را به حاشیه می‌رانند و از قطار انقلاب پیاده می‌کنند. به هر حال چنین جریانی وجود دارد اما باید مقاومت کرد و نباید تسلیم شد. این جریان ممکن است دنبال بهره‌برداری‌های سیاسی باشد و خودش هم می‌داند که فلان شخص خائن و جاسوس نیست ولی برای استفاده خود این کارها را می‌کند.
سابقه ام تضمین کننده وعده هایی است که می دهم

سؤال:
اگر شرایط به گونه‌ای رقم بخورد که شما در مسئولیت سنگین ریاست جمهوری قرار بگیرید، با این‌گونه جریان‌ها چگونه برخورد می‌کنید. زیرا سایر کاندیداها نیز همین ادعا را دارند که با تندروی‌ها برخورد خواهند کرد و موافق خیلی از مسائل نیستند. آیا مردم می‌توانند تضمینی داشته باشند که شما به عنوان یک فرد سیاسی به آنها دهید؟

جواب:
تضمین این مساله سابقه‌ای است که من دارم. در دوره نمایندگی مجلس این کار را کرده‌ام. من هر جایی که به بهانه‌های مختلف افراد را متهم به جاسوسی و بازداشت کردند، ایستادم، اعتراض کردم و سؤال پرسیدم. حتی وزیر اطلاعات را به مجلس کشاندیم. به عنوان مثال در ماجرای بازداشت محیط زیستی‌ها، وزیر اطلاعات را خواستیم و از اطلاعات سپاه درخواست کردیم که بیاید و توضیح دهد که ماجرا چه بوده است.

   ماجرا را پیگیری کردیم و اعتراض خود را بازگو کردیم. تا جایی که قدرت داشتیم تلاش کردیم. رئیس جمهور قدرت بیشتری دارد و بیشتر می تواند پیگیر مسائل شود. یا در ماجرای آقای ستار بهشتی که به صرف یک انتقاد در وبلاگش او را بازداشت کردند و کتک زدند و در واقع زیر شکنجه فوت کرد، ما وزیر کشور را به صحن مجلس کشاندیم.

فضای مجلس در ابتدا این طور بود که ما نباید این گونه مسائل را پیگیری کنیم چون به ضرر نظام است. اما من گفتم این به نفع نظام است برای اینکه دیگر تکرار نشود. در عین حال دیدیم که ۹۵ نفر از نمایندگان به این سؤال من رأی موافق دادند. این بسیار مهم است که چرا باید یک جوان را به صرف یک انتقاد بازداشت کنند؟ فرضاً توهین کرده؛ چند نفر وبلاگ او را می‌خواندند؟ به گفته پلیس فتا وبلاگ او ۸ بازدید کننده در روز داشته است!

او را گرفتند و کتکش زدند تا اینکه از دنیا رفت. خب نمی‌شود در اینجا سکوت کرد. ما این موضوع را پیگیری کردیم و ماجرا را به سطح رسانه‌ها کشاندیم و بعد هم وزیر را به مجلس کشاندیم و گفتیم باید پاسخگو باشد. در دوره ریاست جمهوری نیز به همین نحو است. ما در برابر این گونه اقدامات سکوت نخواهیم کرد.

اینکه به صرف دو تابعیتی بودن، افراد را بگیرند و بگویند جاسوس است، چندان روشن نیست. آدم نمی داند آیا واقعا مساله جاسوسی مطرح است یا قرار است معامله‌ای رخ دهد. باید برای مردم توضیح دهند که اگر مساله جاسوسی مطرح است دقیقا ماجرا چه بوده است؟ به صرف دوتابعیتی بودن که نمی توان افراد را بازداشت کرد. نمی توان به این دلیل که فردی ۱۰ سال در کشوری بوده و تحصیل می کرده و تابعیت آنجا را به دست آورده بگوییم حتما کاسه ای زیر نیم کاسه اش است.

امروز به فرض می‌گویند خانم زاغری جاسوس است. بیایند بگویند ایشان که بوده و چه کار کرده است؟ عمل جاسوسی او چه بوده است؟ من نمی‌خواهم قضاوت کنم که بوده یا نبوده؛ اما باید بیایند برای مردم توضیح دهند که او چه جرمی مرتکب شده است؟ این‌ها مهم است. رئیس جمهور باید روی این مسائل حساس باشد. این طور نمی‌شود که یک عده هر تصمیمی خارج از اراده دولت و حتی بدون اطلاع او بگیرند.

این رویه در سیاست خارجی ما اثر می‌گذارد. نمی‌شود که وزیر خارجه ما بی‌خبر باشد و یک عده کارهایی بدون اطلاع او انجام دهند. یک رئیس جمهور مقتدر کسی است که از این مسائل جلوگیری می‌کند. کارهایی که صورت می‌گیرد و ابهامش باقی می‌ماند درست نیست. مانند ماجرای آقای اسدی «دیپلمات ایرانی مقیم بلژیک» که بازداشت شد و گفتند می‌خواسته در اجتماع منافقین بمب گذاری کند. دادگاه بلژیک او را به ۲۰ سال حبس محکوم کرد و هیچ کس نفهمید که آیا واقعا چنین چیزی بوده و این فرد چنین قصدی داشته است؟ خب اگر چنین قصدی داشته خود ما باید او را مجازات کنیم. مگر روش ما بمب گذاری است؟ مگر ما ترور را قبول داریم؟ ما خود قربانی ترور هستیم، چطور می‌شود برویم و دست به ترور بزنیم؟ اصلا عقل مگر اجازه می‌دهد چنین کاری کنیم. به فرض اینکه بمب گذاشته شد و ۵۰ نفر از آنها کشته شدند، چه فایده‌ای دارد غیر از اینکه افراد آنها نیز در اینجا بمب می‌گذارند و ۱۰۰ نفر را می‌کشند.

باید به مردم توضیح داد. اینکه بگویند استکبار جهانی آمد و به دیپلمات ما ۲۰ سال زندان داد، برای مردم قانع کننده نیست. ما نباید هیچ چیز مبهمی داشته باشیم و باید همه چیز شفاف باشد. یک رئیس جمهور مقتدر کسی است که اجازه چنین کارهایی نمی دهد و به مردم توضیح می‌دهد.

کسی حق تجسس ندارد و ما نمی توانیم وارد زندگی خصوصی افراد شویم
در کل 1 بار ویرایش شده. اخرین ویرایش توسط 00343179 در يکشنبه فبريه 26, 2023 9:36 pm .
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » يکشنبه فبريه 26, 2023 9:33 pm

سقوط پل عابر پیاده در استان تهران 

كيفيت + استاندارد = حتى در بايتخت
از روي بل عابر بياده مى شود عبور كرد؟ از زير بل جطور؟
يك بل به ان سنكيني با تصادف جزئي سقوط كند؟!؟

Image
بر اثر سقوط پل عابر پیاده در شهرستان بهارستان استان تهران سه نفر راهی بیمارستان شدند.
به گزارش اسپوتنیک به نقل از ایرنا، پل هوایی عابر پیاده واقع در بزرگراه سعیدی سرسبزدشت شهرستان بهارستان استان تهران ظهر امروز بر اثر برخورد یک دستگاه تریلر و باز شدن کمپرسی این خودرو باری، سقوط کرد و بر اثر این حادثه، سه نفر مصدوم شدند.

Image
در اثر این برخورد یک سمت از پل سقوط و ۳ عابر در حال عبور از پل مصدوم و به بیمارستان منتقل شدند که حال یکی از مصدومان وخیم گزارش شده است
شهرستان بهارستان با ۷۰۰ هزار نفر جمعیت و مساحتی افزون بر ۶۵ کیلومترمربع در غرب استان تهران واقع است.

https://ir.sputniknews.com/iran/2021041 ... %8C%D8%B1/
در کل 1 بار ویرایش شده. اخرین ویرایش توسط 00343179 در يکشنبه فبريه 26, 2023 10:00 pm .
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » يکشنبه فبريه 26, 2023 9:55 pm

   
درخت ۷۰۰ ساله گردو در منطقه «کهمان» شهرستان سلسله قطع و به آتش کشیده شد.

Image
افراد ناشناس درخت ۷۰۰ ساله گردو در منطقه «کهمان» شهرستان سلسله را با اره قطع و سپس آن را به آتش کشیدند.

شرایط مناسب تفرجگاهی منطقه «کهمان» شهرستان سلسله زمینه تولید گردوی مرغوب را برای گردو کاران این شهرستان فراهم کرده به طوری که گردوی تولیدی در لرستان در کشور برای خود نام و نشانی دست و پا کرده است.

منطقه «کهمان» شهرستان سلسله به دلیل قرار گرفتن در یک دره و جاری بودن سراب‌های جوشان در آن یکی از بهترین مناطق تولید گردو در استان لرستان به شمار می‌رود.

«کهمان» الشتر با سطح زیر کشت هزار و ۷۰۰ هکتار سطح زیر کشت باغ گردو، ۳۰ درصد گردوی استان لرستان را تولید می‌کند.
Image
https://aftabnews.ir/fa/news/704603/%D8 ... 8%B4%D8%AF
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » يکشنبه فبريه 26, 2023 11:31 pm

سیب و پرتقال‌های احتکاری در حال گندیدن!

جوان وضعیت تنظیم بازار میوه را
بررسی کرده است: فعالان بازار میوه به جای اینکه از گرانی قیمت‌ها و عدم
توزیع به موقع سیب و مرکبات در زمستان سال گذشته انتقاد کنند، حال که
میوه‌ها در انبارها به حالت پختگی رسیده، به طوری که سیب‌ها از داخل سیاه و
پرتقال‌های درشت از داخل فاسد شده‌اند، داد و فغان به راه انداخته‌اند که
تا یک ماه آینده باید سردخانه‌ها تخلیه شوند وگرنه تمامی میوه‌ها غیرقابل
استفاده خواهند شد.

: هر ساله از اواخر فروردین فروش
سیب و پرتقال از سوی وانتی‌ها و چرخی‌ها در داخل شهرها و جاده‌ها رونق
می‌گیرد. هنگام عبور از کنار این فروشنده‌ها، بوی نامطبوع پختگی میوه‌ها به
مشام می‌رسد؛ میوه‌هایی که تا دیروز کمتر از ۲۵ هزار تومان نبود، در این
ایام به کیلویی ۷ تا ۸ هزار تومان کاهش می‌یابد. همزمان با ارزانی شدید
قیمت‌فعالان بازار میوه و برخی از انبارکننده‌های میوه جاروجنجال به راه
می‌اندازند که فرصت‌های صادراتی را از ما گرفتند و میوه‌ها در حال فساد
هستند. امسال نیز دبیر اتحادیه صنف بارفروشان میوه و تره‌بار تهران اعلام
کرده است که بیشتر انبارها و سردخانه‌ها تا حداکثر یک چهارم ظرفیت تخلیه
شده‌اند و حجم زیادی از پرتقال و سیب‌های مانده در حال فساد است.

داستان تکراری توزیع نامناسب سیب و مرکبات در زمستان و نوروز و همچنین فساد سیب و پرتقال در اردیبهشت و خرداد هر سال تکرار می‌شود.

  مدیریت ضعیف بازار میوه از سوی
دولت و سودجویی دلالان باعث می‌شود که توزیع میوه در زمستان و نوروز کاهش و
قیمت‌ها افزایش یابد، اما از اواخر فروردین و ورود تدریجی میوه‌های بهاره
به بازار خرید سیب و پرتقال کاهش می‌یابد و در نتیجه انبوهی از میوه‌ها در
سردخانه‌ها فاسد می‌شوند. بیش از یک دهه است که این اتفاق می‌افتد و هیچ
دولتی همت نمی‌کند تا به این وضعیت پایان دهد و مردم سیب و مرکبات را در
فصل پاییز و زمستان با قیمت مناسب خریداری کنند و به وفور به بازار عرضه
شود. از اواخر پاییز که میوه‌ها چیده و به سردخانه‌ها منتقل می‌شود، دلالان
و واسطه‌ها حرص نوروز و سود بیشتر را می‌زنند، به طوری که از اوایل اسفند
میوه قطره چکانی توزیع و قیمت‌ها به شدت گران می‌شود. از آنجا که وزارت
جهاد و صمت مدیریت ضعیفی در تنظیم بازار میوه دارند، با بگیر و ببند و
تهدید سعی می‌کنند قیمت‌ها را کاهش دهند، اما هرگز موفق نمی‌شوند. اکنون که
در دومین ماه از بهار هستیم و میوه‌های نوبرانه بهار مانند هندوانه،
توت‌فرنگی، گوجه سبز، ملون و... وارد بازار شده و رغبت کمتری برای خرید سیب
و مرکبات است، خبر می‌رسد بیشتر انبارها و سردخانه‌ها تا حداکثر یک‌چهارم
ظرفیت تخلیه شده‌اند و حجم زیادی از پرتقال و سیب‌های مانده در حال فساد
است.

فعالان بازار میوه به جای اینکه
از گرانی قیمت‌ها و عدم توزیع به موقع سیب و مرکبات در زمستان سال گذشته
انتقاد کنند، حال که میوه‌ها در انبارها به حالت پختگی رسیده، به طوری که
سیب‌ها از داخل سیاه و پرتقال‌های درشت از داخل فاسد شده‌اند، داد و فغان
به راه انداخته‌اند که تا یک ماه آینده باید سردخانه‌ها تخلیه شوند وگرنه
تمامی میوه‌ها غیرقابل استفاده خواهند شد.

در این خصوص دبیر اتحادیه صنف
بارفروشان میوه و تره‌بار تهران نسبت به فساد حجم زیادی از پرتقال و
سیب‌های مانده در انبار و سردخانه‌ها خبر داد و گفت: ما قبل‌تر نیز درباره
شرایطی که اکنون باغداران و تجار میوه گرفتار آن شده‌اند به دستگاه‌ها و
مسئولان مربوطه اطلاع داده‌ایم، در سال زراعی جاری تولید پرتقال و سیب با
بارندگی‌های مناسب و به موقع افزایش داشت و به نحوی از همان ابتدای فصل
برداشت مشخص شد، عرضه این میوه‌ها بیش از تقاضا خواهد بود.

  بهمن رحیم‌وند افزود: ما در همان
زمان به وزارتخانه‌های صمت و جهادکشاورزی، اتاق بازرگانی و اتاق اصناف نامه
نوشتیم و از آن‌ها خواستیم که برای بازار مصرف تولید بالای سال جاری
برنامه‌ریزی کنند.

به گفته رحیم‌وند نه تنها به این
توصیه‌ها توجه نشد بلکه با دخالت دولت در بازار قیمت‌ها نیز به شکل کاذبی
افزایش یافت و شرایط به نحوی شده بود که میوه‌های تنظیم بازاری مانند سیب و
پرتقال را در غرفه‌های دولتی بیش از قیمت در بازار آزاد می‌دیدیم.

رحیم‌وند معتقد است که این اقدام
دولت موجب شد بازار در شرایط عرضه مناسب برهم بخورد و اکنون شاهد حجم زیادی
سیب و پرتقال در انبارها و سردخانه‌ها باشیم. رحیم‌وند با توجه به زمان
اندک باقیمانده برای حفظ باقی میوه‌های مانده در انبار و سردخانه‌ها از
دستگاه‌های مسئول خواست هر چه سریع‌تر بازار مصرف برای آن تعریف کنند که
یکی از این بازارها می‌تواند صادرات به کشورهای همسایه باشد. وی امروز را
برای برنامه‌ریزی صادرات دیر دانست و در گفتگو با ایلنا گفت: حداکثر تا
یک‌ماه دیگر باید تمام پرتقال‌های مانده در انباره‌ها را دور ریخت، چراکه
قابلیت مصرف خود را از دست می‌دهند. رحیم‌وند در پاسخ به این پرسش که آیا
امکان استفاده آن‌ها در صنایع تبدیلی است، اظهار کرد: صنایع تبدیلی در همان
ابتدای فصل برداشت با توجه به فراوانی محصول اقدام به خرید میوه‌های کیفی
کرده‌اند و اکنون کمتر صنایعی هستند که درخواست خرید پرتقال و سیب را داشته
باشند، ضمن اینکه قیمت‌های خرید صنایع تبدیلی بسیار نازل بوده و به زیان
باغدار و تجار است.

وی قیمت امروز هر کیلوگرم سیب در
بازار میوه و تره‌بار را ۵ تا ۹ هزار تومان و هر کیلوگرم پرتقال را ۵ تا ۱۰
هزار تومان عنوان کرد. دبیر اتحادیه صنف بارفروشان میوه و تره‌بار تهران
همچنین درباره وضعیت بازار میوه نوبرانه بهار گفت: در حال حاضر هر کیلوگرم
گوجه سبز بسته به کیفیت آن ۴۰ تا ۸۰ هزار تومان، هر کیلوگرم چاقاله بادام
۳۰ تا ۶۰ هزار تومان و هر کیلوگرم توت فرنگی ۳۰ تا ۵۰ هزار تومان در میادین
میوه وتره بار قیمت‌گذاری می‌شود. رحیم‌وند از مردم خواست برای استفاده از
میوه‌های نوبرانه تا چند روز آینده صبر کنند تا این میوه‌ها را با قیمت
مناسب‌تر خریداری کنند. وی پیش‌بینی کرد کمتر از یک هفته قیمت میوه‌های
نوبرانه با افزایش عرضه کاهش قابل توجه داشته باشد.
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » يکشنبه فبريه 26, 2023 11:52 pm

مالكان و فروشندكان مواد غذايي بي دين شده اند حاضرند اتلاف كنند و به قيمت روز ندهند 


هر ساله صدها تن بياز سيب زميني حتى خرما را خود كشاورزان اتلاف مي كنند كه مبادا از قيمت كران در نظر كرفته شده بايين تر نيايد 
كجاست اين رويه با روحيه انفاق و خيرات از مال خود
نكبت اين رويه دودمانشان را بر باد مي دهد
همان رويه كافران غربي است مثل امريكاست كه براى حفظ قيمت منظور كندم را به داخل دريا مي ريزند در حاليكه مليونها فقير در دنيا هست 
ايرانيها هم به دنبال قارونها مي روند  خدا لعنت كند قارون و اتباعش در ايران را

در قم كاسبان عراقي كه خودشان وضع خوبي هم نداشتند مشتري را نمي كذاشتند بي خريد برود و ر طوري بود بود با او كنار مي امدند و تخفيف نامتعارف مي دادند
علاوه براينها
 از صبح سبزيجات و صيفيجات و ميوه جاتي كه مشتريها انا را نمي خريدند ولى سالم و قابل مصرف بود كنار مي كذاشت و وقتي مي ديد مشتري امده و دنبال جنس الرزان است به او مجاني مي داد
حتى اخر شبة قتي از حرم بر مي كشتيم محل دستفرشوشهاى عراقي مي ديديم ميوه و سيب زميني و كوجه را كيسه هاى يك كبلويي كرده كنار كوجه جيده و رفته اند و افراد مستحق مي ادند و شبها مي بردند

= در همان بازارجه كاسب ايراني بود كه نرخ كران كذارده بود و ميوه و سبزي و بلاس ووو را هم جدا نمي كرد و كسي هم نمي خريد و مي كذشات بكندد و  شب دور مي ريخت و به كسي نه ارزانتر مي داد جه برسد كه همينطوري بدهد

و ما جندين سال از ان بازرجه كه مسيرمان بود رد مي شديم و يك مغازه ميوه سبزي فروش بود طي جند سال دو تا مغازه نشد اما عراقيها كه بناهنده و در اردوكاه بودند تدرجيا با دست فروشي و كنار مغازه ايراني فروختن به مستاجر و سبس مالك مغازه شدن رسيدند و مغازه هاي  سرتاسر ىن بازارجه را كه خريد علاوه مغازه هاى طرفين خيابان تا برسد به بلوار ميان جار مردان تا برسد به خ آذر و طالقاني را بازار ميوه و سزبي و خوراكي عراقي كردن دو از هم شهر قميها مي امدندذ  اينجا خريد مي كردند اينست تفاوت دو رويه و عاقبتش

البته بيشتر انها با سقوط صدام به عراق بركشته اند اما رونقي به مركز قم از اين جهت دادند و درس و خاطره اى ماندكار


فلذا خود ملتها هستند كه بايد درست شوند و دولتها و كارمندانشان هم برآمده از ملتها هستند اكر ملتها درصدد اصلاح نباشند دولتها نتوانند حتى اكر بخواهند ولو نمي خواهند و يا فشلند

00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » دوشنبه فبريه 27, 2023 12:05 am

  الاغ سواري
حرکتی نامتعارف!!

و بر خلاف عرف جامعه
و شان مردم فهیم شهرستان 
 و خلاف محدودیت‌های کرونایی
محسوب و دستور احضار و بازداشت آن‌ها صادر شد.

 
قانون تراشان و تشخيص دلبخواهي مجريان قانون 
حتى اكر خنديده و آواز خوانده باشند

کامیار سوران ـ کلیپی از چند جوان که سوار بر الاغ و قاطر بودند و شبانه در خیابان‌های شهر گراش استان فارس در حال تردد بودند، در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی پخش شد که این عمل به تشخیص مجریان قانون و دستگاه قضایی، حرکتی نامتعارف و خلاف محدودیت‌های کرونایی محسوب و دستور احضار و بازداشت آن‌ها صادر شد.

به گزارش «تابناک»؛ دادستان عمومی و انقلاب شهرستان گراش اعلام کرد، تاکنون سه نفر از این افراد بازداشت شده اند و احضار هشت نفر دیگر در دستور کار دستگاه قضایی است. سعید کشاورز اضافه کرد پلیس اطلاعات شهرستان گراش نیز موظف شده که همه این افراد را در کمترین زمان ممکن دستگیر و به دادستانی احضار کند.

وی بیان کرد، حرکت این افراد که به نوعی ابراز نگرانی از مصوبه ستاد مدیریت کرونای شهرستان مبنی بر عدم تردد شبانه بنا به اظهاراتشان بوده، علاوه بر نقض قانون، در حقیقت حرکتی نامتعارف و بر خلاف عرف جامعه و شان مردم فهیم شهرستان گراش بوده است. کشاورز گفت: حرکات این افراد بر اساس ماده ۶۱۸ قانون مجازات اسلامی، رفتاری غیرمتعارف شناخته شده و با مسببان نیز برابر قانون برخورد قاطع خواهد شد.

ماده ۶۱۸ می گوید: هر کس با هیاهو و جنجال یا حرکات غیر متعارف یا تعرض به افراد موجب اخلال نظم و آسایش و آرامش عمومی گردد یا مردم را از کسب و کار باز دارد، به حبس از سه ماه تا یک سال و تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهد شد.
وی با بیان اینکه اظهارات و دفاعیات این افراد به هیچ وجه قابل توجیه نیست، ابراز امیداواری کرد که برخورد قاطع با آنان درس عبرتی برای دیگران باشد که دست به حرکات و رفتارهای غیر متعارف و دور از شان و مصالح عمومی جامعه و منطقه نزنند.

لازم به ذکر است قانون، اخلال در نظم عمومي را تعريف نكرده، اما در برخي موارد مصاديق را عنوان کرده و گفته مجازات آن چيست. درباره‌ي تعريف قانون از اخلال در نظم عمومي می توان گفت، تعريف قانوني و مشخصي از اخلال در نظم عمومي وجود ندارد، اما مواد مختلف قانون مجازات اسلامي، مصاديق اخلال در نظم عمومي را تعيين كرده است. مثلا اگر كسي بر خلاف شعائر مذهبي عمل كرده يا عرف را زير پا بگذارد، مي‌تواند مصداق اخلال در نظم عمومي باشد.
تعريف و ماده قانوني كه بگويد مجازات اخلال در نظم عمومي چه ميزان است، وجود ندارد؛ قانون، اخلال در نظم عمومي را تعريف نكرده اما در برخي موارد مصاديق را عنوان کرده و گفته مجازات آن چيست.

عناوين مختلفي مانند مزاحمت براي نواميس، بر خلاف عرف عمل كردن، برهم زدن اجتماعات يا نظم دادگاه و ... را اخلال در نظم عمومي مي‌گويند اما همان‌طور كه گفته شد عنوان خاصي براي اخلال در نظم عمومي وجود ندارد و براي آن مجازات مشخصي هم در نظر گرفته نشده است.

درباره‌ي ريشه‌ي علمي جرم اخلال در نظم عمومي می توان گفت در برخي مكاتب حقوق، نظم بر عدل ترجيح دارد و در برخي ديگر جنبه‌ي عكس برقرار است. در اسلام تلفيق و تعديلي از اين دو ديدگاه وجود دارد. يعني فرد محترم و معتبر است تا جايي كه به جمع خلل وارد نكند و جامعه ارزشمند است تا جايي كه به حقوق فردي لطمه وارد نشود.

اخلال يعني خدشه وارد ساختن به نظم عمومي، نظمي كه منافع عموم جامعه را در بر مي‌گيرد؛ لذا بايد با توجه به تفسير محدود در امور جزايي، اين جرم بسيار محدود تفسير و به مواردي اشاره شود كه اخلال در آنها مستقيم به منافع كلي جامعه برمي‌گردد.

تعريف اخلال در نظم عمومي را نبايد توسعه داد و بايد به نفع متهم اين امر را تفسير كرد؛ ضمن آن‌كه بايد توجه شود كه نظم عمومي چيست و اگر با تعريف درست از اين مفهوم پيش رويم، موارد نادري از اين جرم را شاهد خواهيم بود.

وقتي گفته مي‌شود نظم عمومي مختل شده، بايد توصيف و توضيح داده شود كه بر اثر چه اقدام و عملي اخلال در نظم عمومي ايجاده شده و چه كسي از اين عمل زيان ديده است، زيرا وقتي گفته مي‌شود، نظم عمومي مختل شده طبعا يك منفعت و مصلحتي زير پا گذاشته شده و بايد مشخص شود، اين مصلحت چه بوده كه ناديده گرفته شده و نظم عمومي مختل شده است.

https://www.tabnak.ir/fa/news/1047574/% ... 8%B4%D8%AF

باز بودن دست حكومت براى بازي با قانون و تفسيرهاى دلبخواهي
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » سه شنبه فبريه 28, 2023 6:25 pm

اخبار وفات مرحوم سردار محمد حجازي = فضاى حاصله از آن و بى واكنشيها = ارتباط با هجمات عليه اسرائيل؟


https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%DB ... 8%B2%DB%8C

حجت الاسلام فرحزاد در برنامه زنده: قلب سردار حجازی ایستاده، یک ویروسی آمده که کرونا نبوده


برای ایران 1400 : حجت الاسلام فرحزاد امروز در آنتن زنده شبکه سه سیما گفت: بیماری سردار حجازی ۲۴ ساعت طول کشیده است. سابقه بیماری هم نداشتند. یک دفعه قلب شان ایستاده، یک ویروسی آمده که این ویروس کرونا نبوده است!

https://donya-e-eqtesad.com/%D8%A8%D8%A ... 9%84%D9%85

دفن سریع جنازه حجازی بدون کالبدشکافی؛ حسین سلامی: شنیدم اسرائیل شادمان است اما ناپدید خواهد شد!

-قاآنی فرمانده سپاه قدس اسرائیل و آمریکا را تهدید به «اقدام» روزانه کرده و سلامی فرمانده سپاه خطاب به اسرائیلی‌ها گفته شادی شما زودگذر است.
-شبکه «الحدث» در گزارشی مربوط به حجازی ادعا کرده که او اصلا در یمن کشته شده است.
- یک منبع نزدیک به «بنیاد شهید» به کیهان لندن می‌گوید «اینکه خیلی زود قبل از اینکه او را کالبدشکافی کنند و نتیجه آن مشخص شود اعلام شد که از عوارض شیمیایی بوده یعنی یک داستانی پشت آن هست.»

پاسدار اسماعیل قاآنی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی روز سه‌شنبه ۳۱ فروردین در مراسم تشییع جنازه معاونش پاسدار سیدمحمد حسین‌زاده حجازی در اصفهان در ادعایی تهدید کرد «جبهه‌های مقاومت تا رسیدن به حکومت جهانی ‌هر روز یک اقدام اساسی مقابل ‌آمریکا و اسرائیل انجام می‌دهند.»

Image
قاآنی با بیان اینکه راهِ «شهید حجازی» در عرصه مقاومت همچنان ادامه دارد گفت حجازی در ۱۰ سالی که فرمانده سازمان بسیج بود «نیرو‌های مقاومت را از مرز‌های کشور فراتر برد و این عرصه را بین‌المللی کرد.»

زیاد النخاله دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین نیز گفت «حجازی در خط مقدم دفاع از لبنان و فلسطین بود.»

بحث و حاشیه بر سر مرگ مشکوک حجازی همچنان ادامه دارد و ادعای اینکه او در اثر «سکته قلبی» یا «کرونا» و یا «عوارض شیمیایی» مُرده زیر سؤال است.

حجت الاسلام فرحزاد از مبلغان نزدیک به خامنه‌ای در یک برنامه زنده در شبکه سه صداوسیمای جمهوری اسلامی گفت «بیماری سردار حجازی ۲۴ ساعت طول کشیده است. سابقه بیماری هم نداشتند. یک دفعه قلب‌شان ایستاده، یک ویروسی آمده که این ویروس کرونا نبوده است!»
اما تشییع جنازه و دفن سریع حجازی بدون اطلاع‌رسانی دقیق از دلیل مرگ او بیش از پیش بر ابهامات افزوده است. یک منبع نزدیک به «بنیاد شهید» به کیهان لندن می‌گوید «اینکه خیلی زود قبل از اینکه او را کالبدشکافی کنند و نتیجه آن مشخص شود اعلام شد که از عوارض شیمیایی بوده یعنی یک داستانی پشت آن هست.»

او همچنین گفت «فرد شیمیایی را محال است بدون کالبدشکافی «شهید» اعلام کنند چون برای پرونده پزشکی این بنیاد نتیجه کالبدشکافی ضروریست وگرنه رویه اینطور است که سپاه فرد را شهید اعلام می‌کند اما بنیاد آن فرد را شهید نمی‌داند.»

محمدمهدی همت فرزند ابراهیم همت پس از رسانه‌ای شدن خبر مرگ سرتیپ حجازی در توییتی نوشت علت «عارضه قلبی نبوده و نیست» و «فدای رهبر» شده است. این توییت ساعاتی بعد حذف شد.

https://kayhan.london/1400/01/30/%D8%AF ... 8%AD%D8%AC

همزمان با انتشار این ابهامات، اکانت توییتری منصوب به موساد یک جنگ روانی علیه مقامات جمهوری اسلامی ایران به راه انداخت.

این اکانت در توییتی کنایه‌آمیز در واکنش به مرگ حجازی نوشته است «او که در بمب‌گذاری آمیا در آرژانتین مشارکت داشت و موشک‌های هدایت شونده به حزب‌الله تحویل داد، کاملاً طبیعی و غیرمشکوک از دنیا رفت!» این توییت بر ابهامات مرگ حجازی بیشتر افزود.

شبکه «الحدث» در گزارشی مربوط به حجازی ادعا کرد که او اصلا در یمن کشته شده است.
مرگ مشکوک حجازی همزمان با مذاکرات اتمی در وین و یک هفته پس از انفجار نطنز به جنگ روانی علیه جمهوری اسلامی و بی‌حیثیتی و باختن روحیه‌ی طرفدارانش بیش از پیش دامن زده است به ویژه اینکه مقامات اسرائیلی آشکارا تهدید کرده‌اند از هر گزینه‌ای در هر نقطه‌ای برای متوقف کردن تهدیدات جمهوری اسلامی استفاده خواهند کرد.

نخست وزیر نتانیاهو مراسمی به مناسبت هفتاد و سومین سالگرد استقلال اسرائیل برای سازمان‌های امنیتی-موساد،شاباک و ارتش برگزار کرد: مبارزه با رژیم ایران، با هسته‌ای شدن آن، با نیروهای نیابتی آن و مسلح شدن آن یک ماموریت بسیار بزرگ است. هیچ اطمینانی نیست که وضعیت فردا مانند امروز باشد.

روز دوشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۰ با پیشنهاد حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و موافقت علی خامنه‌ای پاسدار محمدرضا فلاح‌زاده به عنوان جانشین فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران منصوب شد.

حسین سلامی در مراسم تشییع جنازه حجازی گفت «به صهیونیست‌ها هم می‌گوییم، شنیدم که شادمان‌اند. بله! وقتی امام را در کربلا شهید کردند، آل زیاد و آل مروان به فرح افتادند. اما به صهیونیست‌ها می‌گوییم این شادی شما بسیار زودگذر است. شما ناپدید خواهید شد به دست امتی که شما آنها را از سرزمینشان اخراج کرده‌اید!»

https://kayhan.london/fa/1400/01/31/%d8 ... b%8c%d8%9b
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » سه شنبه فبريه 28, 2023 7:31 pm

شهيد سليماني را فقط ترور نكردند اين مدت

همه كاره عملياتي سليماني در سوريه و فرمانده ميداني او را تا يكماه بعد در سوريه شهيد كردند بنام حاج اصغر، كه مستند هم برايش ساخته شده
و اينقدر حساب شده بوده كه حين عمليات به صفوف خودي رخنه كرده و به اسم امبولانس او را بردند و سربريدند و تبليغات كردند

در ابانماه كذاشته سرلشكر استوار دولت ابادي (شيرازي) كه از فرماندهان بي نظير بود و شرح مفصلي دارد رشادتها و شجاعتهاي او در قلب دشمن در جنك عراق و در جنك با داعش و امريكا اين مدت، و به اسم ابتلا به كرونا اعلام شد 

يعني امريكا هم ترور سليماني و هم المهندس و فرماندهان همراه هم با فاصله يكماه حاج اضغر و هم سرلشكر استوار دولت ابادي و دكتر فخري زاده و فشل كردن برتاب ماهواره و انفجار نطنز و هم سردار حجازي جانشين فرمانده قدس وووو = اينها يعني اوج نفوذ دشمن و

به مسؤولان توصيه مي شود 
اكر توان يا مصلحت باسخ جدي يا منع وقوع اين موارد را نداريد 
لااقل مارسم باشكوه بركزار كنيد مثل اقدام براى سليماني اين جانبازان دهها سال در مبارزه بوده اند لااقل جنازه شان را با سلام و صلوات برداريد و خفه دمي و تكذيب نكنيد و بخاطر اينكه مبدا ضعفهايتان اشكار شود با كمرنك بركزار كردن مراسم اين شخصيتها انها را بيشتر ترور نكنيد

اين استدلال زبونانه و احمقانه شما اكر باشد 
فاجعه كربلا را بايد حرفش را نمي زدند تا مبادا دشمن شاد نشود يا تقويت روحيه نشود
بلكه 1400 سال است روضه انها خوانده مي شود 
اكر هر ناتواني و بي  عرضكي داريد اما تشييع جنازه كه خوب مي توانيد بركزار كنيد = مثل مورد سليماني
لااقل اين را 

مضايقه نكنيد 
  از شخصيتهايي كه دهها سال فداكاري كرده اند خودشان و خانواده شان 
https://www.mehrnews.com/news/5110301/%D9%86%D8%A7%DA%AF%D9%81%D8%AA%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D8%A8-%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%D8%AD%D8%A7%D8%AC-%D9%82%D8%A7%D8%B3%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%AC%D8%A7%D9%86%D8%B4%DB%8C%D9%86-%D8%B3%D9%BE%D8%A7%D9%87-%D9%82%D8%AF%D8%B3

ظلم خفه دمي بركزار كردن فوت اينها بيشتر اظ طلم ترور انها توسط دشمن يعني اسرائيل و امريكاست
بجز حق خود انها و سزاواريشان
حق مسير مقاومت و معتقدان و مستعدان هم تضييع مي شود و انها را جفا مي كنيد
بلكه در هر موردي كه خداى ناكرده اتفاق بيافتد موجي ايجاد شود كه هم براى دشمن هزينه ايجاد كند يا زمينه طلبكاري حداكثري هم تقويت روحيه مقاومان و هم تسلي داغديدكان
اكر بخاطر كرونا اجتماع انساني مصلحت نيست موج رسانه اى و تجليل و مرثيه خواني كه مانع كورونايي نداشته و هزينه ندارد
اي وادادكان به خويش اييد
 
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » سه شنبه فبريه 28, 2023 8:29 pm

تشخيص نكاه حاكميت از رفتار رسانه حكومتي


انتخابات ۱۴۰۰؛ آیا 'گاندوسازان' سوت 'پایان بازی' را می‌زنند؟

Image

ازعمر دولت حسن روحانی چیزی نمانده و اگر مهمترین دستاورد دولتش برجام باشد، یک پای این توافق لنگ می‌زند، لنگ پیوستن دوباره آمریکا یا به قول حسن روحانی "کدخدا" به توافق هسته‌ای با قدرت‌های جهان.

آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر ایران در کمتر از دو هفته از روی کار آمدن رئیس جمهور آمریکا و بالا گرفتن تب مذاکره و احیای برجام گفت اصرار و عجله‌ای برای بازگشت آمریکا به توافق هسته‌ای نداریم و در پیام نوروزی‌اش گفت در توافق هسته‌ای "عجله کردیم" اما با شرط و شروطی به دولت اجازه داده تا کار نیمه تمامش را اگر بتواند، به انجام برساند و آن چیزی نیست جز رفع تحریم‌ها.

مذاکرات ایران با آمریکا به شکل غیرمستقیم در وین درجریان است. اما همزمان با انتشار خبرهایی از بازشدن گره‌های اختلاف میان ایران و آمریکا و امیدهایی برای بازگشت آمریکا به برجام، دو هفته پیش انفجار بزرگی در نیروگاه هسته‌ای نطنز رخ داد، اقدامی که گفته شد از سوی اسرائیل طراحی و انجام شد.

چند روز بعد تلویزیون حکومتی ایران نیز مستندی به نام "پایان بازی" از شبکه سوم پخش کرد تا تیم هسته‌ای ایران را "فریب خورده"، "غیرقابل اعتماد" و "شکست خورده" نشان ‌دهد و ‌بگوید روند مذاکرات به دلخواه اندیشکده‌های آمریکایی پیش می‌رود و آمریکا جهت‌دهنده اصلی مذاکرات در وین است.

در حالی که فشارهای مخالفان برجام در داخل و خارج از ایران رو به افزایش است، وزارت خارجه ایران از عملکرد رسانه‌های نزدیک به حکومت به خشم آمده و در اطلاعیه‌ای اعلام کرده که بخشی از مذاکرات هسته‌ای را که مهرمحرمانه ندارد، منتشر می‌کند تا پاسخی به اتهام‌ها علیه تیم هسته‌ای ایران بدهد و نشان دهد که ابتکار عمل دستگاه دیپلماسی ایران بوده که مذاکرات را پیش برده‌ است

https://www.bbc.com/persian/iran-56864199
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » سه شنبه فبريه 28, 2023 9:06 pm

ماوراى خبرهاى رسمى
جهت احاظه بيشتر به موضوع:

ظریف در بخش‌هایی از فایل صوتی منتشر شده گفت:
-آقایان از همان روز اول می‌دانستند هواپیما با موشک ساقط شده
-جان کری به من خبر داد که اسرائیل در سوریه دویست بار به ما حمله کرده است
-جان کری باید به من خبر بده؟
آمریکا زودتر از من از عین‌الاسد خبردار شد!

- محمدجواد ظریف در مصاحبه‌ای منتشر نشده با سعید لیلاز، به نکات قابل توجهی درباره سیاست خارجی ایران در سال‌های اخیر پرداخته. او از جمله به مانع‌تراشی روسیه در هفته‌های منتهی به برجام اشاره کرده است.

-محمدجواد ظریف در بخشی از مصاحبه گفته سفر قاسم سلیمانی به روسیه با اراده روسیه و بدون کنترل وزارت خارجه ایران شکل گرفت، زیرا به گفته او هدف نابودی دستاورد وزارت خارجه ایران در زمینه برجام بوده است.

-به گفته محمدجواد ظریف روسیه حداکثر تلاشش را کرد که برجام به نتیجه نرسد. او گواه این موضوع را غیبت وزیر خارجه روسیه در عکسی می‌داند که پس از امضای برجام با حضور سایر وزرای خارجه کشورهای ۱+۵ گرفته شد.

سخنگوی وزارت امور خارجه: قرار بر انتشار فایل صوتی ظریف نبود


سعید خطیب‌زاده سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران امروز (یکشنبه) در پاسخ به سوال خبرنگاران در خصوص فایل صوتی مخدوش منتشره در برخی رسانه‌ها با صدای محمدجواد ظریف در خصوص سردار سرافراز شهید سلیمانی اظهار داشت: فایل صوتی منتشر شده از ظریف یک فایل تقطیع شده و گزینشی از یک گفت‌وگوی داخلی ۷ ساعته است که به هیچ وجه منعکس کننده میزان احترام، تعاریف مفصل و تقدیرهایی که ایشان در ادامه گفت‌وگو به تفصیل از تدبیر، خرد، رشادت و نقش منحصر به فرد سردار سلیمانی در توفیقات منطقه ای جمهوری اسلامی ایران دارند، نیست.

این گفت‌وگو صرفا برای ثبت در حافظه سازمانی دولت تدبیر و امید ضبط شده بوده و قرار به انتشار آن نبوده است
خطیب زاده با بیان این‌ نکته که دوستی دیرینه و قرابت های ظریف با سردار سلیمانی بر کسی پوشیده نیست، افزود: این گفت‌وگو صرفا برای ثبت در حافظه سازمانی دولت تدبیر و امید ضبط شده بوده و قرار به انتشار آن نبوده است و معلوم نیست توسط چه افرادی و با چه اهداف و نیاتی به صورت گزینشی در فضای مجازی منتشر شده است.

سخنگوی دستگاه دیپلماسی در پایان با بیان اینکه متاسفانه با توجه به افزایش بی اخلاقی‌های سیاسی که این روزها به صورت فزاینده شاهد آن هستیم، باید منتظر تقطیع و پخش بخش‌های گزینشی دیگری از این گفت‌وگو و یا موارد مشابه هم باشیم، تاکید کرد: در صورت موافقت نهادهای ذیربط کل گفت‌وگوی ۷ ساعته منتشر خواهد شد.

واکنش حسام آشنا به فایل صوتی منتشر شده از ظریف
ان‌شاالله این سوء نیت و کید احتمالی، به خودشان برگردد.

Image

https://khabar-fouri.com/political/153702/

هدف اكاهي صرف است نه تاييد يا موافقت يا مخالفت يا خوب است يا بد است
نه تاييد مواضع ظريف يا مخالفت با او يا ديكر مذكورين در مصاحبه
اينكه توقعات ظريف بيجا يا باجا است؟ و تحليل او دقيق يا به مصلحت و مقبول است يا نيست اينها مقصود نيست
مه اين است كه در سطحي نكري اخبار و تبليغات رسمي محدود نشويد


https://www.ssyoutube.com/watch?v=bXOfbJYJqhE
دانلود
https://r6---sn-a5mlrnes.googlevideo.co ... NA7w%3D%3D


اين مصاحبه يك درس فني عمومى (دكتر ظريف) در زمينه
شناخت بشت برده اخبار خارجى و داخلي
و بشت صحنه اداره كشور است


ادرس ديكر كه بجز فايل صوتي برخي از مطالب را هم بياده و ارائه كرده است:

https://www.youtube.com/watch?v=fzCCvlT8oaE

براى توجه به نكات بيان شده بايد با دقت كوش كرده و مطالب را با توجه از هم جدا كرد
خصوصا مصاحبه كننده بارازيت بسيار مي اندازد در مصاحبه و وصدها بار حرف ظريف را قطع مي كند بطوري كه حتى تمركز او را سلب كرده و انقدر بحث متفرقه مياورد كه ظريف سخنش فراموشش مي شود
خيلي هم سعي دارد حرفهاى او را تحريف و به مذاق مخالفان ظريف 

تعبير انحرافي كند تا دستاويز هوجيكري درست كند
هرجند در ظاهر اصلاح طلب و طرفدار دولت وووو شهرت دارد


https://www.entekhab.ir/fa/news/614685/ ... 8%B4%D8%AF

 
https://ir.sputniknews.com/opinion/2021 ... %86%D8%AF/
آخرين ويرايش توسط 00343179 on سه شنبه فبريه 28, 2023 9:37 pm, ويرايش شده در 2.
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » سه شنبه فبريه 28, 2023 9:20 pm

ظریف در یک مصاحبه منتشر نشده : قاسم سلیمانی با فشارهایش مانع دیپلماسی شد


Image

محمدجواد ظریف،‌ وزیر خارجه ایران، در مصاحبه‌ای که اسفند ۱۳۹۹ انجام داده اما تاکنون منتشر نشده است، با اشاره به دخالت‌های قاسم سلیمانی در سیاست خارجی گفته است که او به‌دلیل فشارهای فرمانده پیشین سپاه قدس، «دیپلماسی را فدای میدان جنگ کرد».

فایل صوتی سه‌ساعته از اظهارات آقای ظریف در این مصاحبه که نخستین‌بار روز یکشنبه پنجم اردیبهشت منتشر شد، ظاهراً بخشی از یک گفت‌وگو با سعید لیلاز، اقتصاددان حامی دولت، است که قرار بوده پس از پایان کار دولت حسن روحانی منتشر شود.

وزیر خارجه ایران در این مصاحبه درباره امنیتی شدن مسائل جمهوری اسلامی در روابط بین‌الملل می‌گوید: «گروهی در کشور ما در این‌که همه‌ چیز امنیتی شود ‌منافع دارند، چرا که نقش آن‌ها پررنگ می‌شود».
او تصریح می‌کند که این «گروه اقلیت» علاوه‌بر آن‌که قدرتِ بر هم زدن شرایط را دارد، توان ایجاد موج گسترده را هم دارد.

چهارشنبه صبح هواپیمای اوکراینی را زدند. من ظهر جمعه رفتم جلسه ویژه‌ای که دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی برگزار کرد. عرض کردم دنیا می‌گوید به هواپیما موشک خورده است. اگر واقعا موشک خورده است بگویید ببینیم ما چطور می‌توانیم آن را علاج کنیم. خدا شاهد است، آن‌گونه با من برخورد کردند که انگار من کفر ابلیس گفتم. گفتند نه، یعنی چه. برو، برو توئیت بزن و تکذیب کن. در حالی که صبح پنجشنبه آقایان می‌دانستند موشک خورده است یا بعدازظهر چهارشنبه
محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران
وزیر خارجه جمهوری اسلامی می‌گوید جایگاه نظامیان و دیپلماسی در ایران «برعکس» است و بر ضرورت سپردن مسائل به دیپلمات‌ها تأکید دارد.

او همچنین تأکید می‌کند که با قاسم سلیمانی «الزاما در همه‌چیز هم‌نظر نبودیم اما احساس می‌کردیم که موظفیم با هم هماهنگ باشیم و این کار را می‌کردیم».

آقای ظریف می‌گوید: «من می‌توانم به‌جرئت بگویم که من دیپلماسی را بیشتر هزینه کردم برای میدان [جنگ] تا این‌که میدان برای دیپلماسی هزینه شود» و ادامه می‌دهد که «تقریباً در طول کار من، هیچ‌وقت نتوانستم - نه این‌که نخواهم - که به فرمانده میدان بگویم این کار را بکن چون در دیپلماسی به آن نیاز دارم».

وزیر خارجه ایران اضافه می‌کند که «تقریباً هر بار که من برای مذاکره رفتم، این سلیمانی بود که می‌گفت من می‌خواهم که این خاصیت را بگیرید، این نکته را بگیرید».

در این جا مصاحبه‌کننده حرف ظریف را قطع می‌کند و می‌گوید سلیمانی هم می‌گفت که من حاضرم در مقابلش این کار را انجام بدهم یا ندهم. وزیر خارجه ایران اما حرف مصاحبه‌کننده را رد می‌کند و می‌گوید: «این قسمتش نبود. می‌گفت تو می‌روی با لاوروف [وزیر خارجه روسیه] مذاکره کنی از او یک، دو، سه، چهار بخواه. یعنی دیپلماسی هزینه این شود که مثلا شما در حلب [سوریه] یا ادلب بخواهید یک کاری انجام دهید».

او می‌گوید: «من می‌رفتم برای موفقیت کار میدانی مذاکره می‌کردم. اما این‌که من به ایشان بگویم شما مثلا از هواپیمای ایران ایر در خط تهران- سوریه استفاده نکن. ایشان [قاسم سلیمانی] زیر بار نمی‌رفت. لذا دیپلماسی هزینهٔ میدان شد اما هیچ‌وقت میدان هزینهٔ دیپلماسی نشد».

آقای ظریف در ادامه از مصاحبه‌کننده می‌خواهد که این قسمت هیچ‌وقت منتشر نشود.

نابودی دستاوردهای وزارت امور خارجه

جواد ظریف در بخش دیگری از این مصاحبه می‌گوید پس از نهایی شدن برجام در تیرماه سال ۱۳۹۴ تا روز اجرایی شدن این توافق در دی‌ماه همان سال، اتفاقاتی علیه برجام افتاد.

آقای ظریف در این بخش می‌گوید: «کافی است اتفاقاتی که در شش ماه بین نهایی شدن برجام تا به اجرا در آمدن آن رخ داد را مرور کنید، یعنی از تیرماه ۱۳۹۴ تا دی آن سال. آخرین این اتفاقات حمله به سفارت عربستان و گرفتن دو کشتی آمریکایی بود. اولینش سفر سردار سلیمانی به روسیه بود.»

آقای ظریف به‌صراحت می‌گوید که سفر سلیمانی بدون نظارت وزارت خارجه ایران و «با اراده روسیه» با هدف «نابودی دستاوردهای وزارت خارجه» انجام گرفت و تأکید می‌کند که «روسیه زمانی پذیرفت آقای سلیمانی به روسیه برود که برجام امضا شد».

وزیر خارجه ایران در این فایل صوتی سه ساعته همچنین می‌گوید: «ما ادعا می‌کنیم که آقای سلیمانی پوتین را به جنگ کشید، اما پوتین تصمیمش را گرفته بود. پوتین وارد جنگ شد، اما با نیروی هوایی، اما نیروی زمینی ایران را هم به جنگ کشید. ما تا آن زمان نیروی زمینی نداشتیم. سوری‌ها و اعراب و افغانی‌ها و داوطلبان بود.»

به‌گفته آقای ظریف، «قاسم سلیمانی را روس‌ها در تیر ۹۴ دعوت کردند به مسکو برود، در شرایطی که تصمیمشان را برای دخالت در سوریه گرفته بودند» و اضافه می‌کند «چرا روسیه در حالی که می‌توانست از روی مدیترانه خاک سوریه را بزند اما از روی ایران زد. چرا هواپیماهای روسیه از روی ایران پرواز کردند. این اتفاق‌ها همه مال بعد از برجام است».

وزیر خارجه ایران مدعی می‌شود که روسیه در هفته آخر امضای برجام حداکثر تلاشش را کرد که برجام به نتیجه نرسد و در این باره به عکس مشهور وزرای خارجه کشورها پس از برجام نیز اشاره می‌کند که در آن وزیر خارجه روسیه غایب است.

به‌گفته محمدجواد ظریف، «روس‌ها فکر نمی‌کردند برجام به نتیجه برسد و در هفته‌های آخر که دیدند برجام دارد به نتیجه می‌رسد، شروع کردند به طرح پیشنهادهایی جدید» و در توضیح اضافه می‌کند که «در این مرحله روسیه و فرانسه پیشنهاد دادند که ایران هر ۶ ماه یک بار موظف به تمدید مجوز از شورای امنیت برای ادامه توافق هسته‌ای باشد».

قاسم سلیمانی و پروازهای هما به سوریه

آقای ظریف در بخش دیگری از این مصاحبه به موضوع افزایش پروازهای هما به سوریه پس از برجام به خواست قاسم سلیمانی و در عین بی‌اطلاعی مقامات دولتی اشاره می‌کند. او می‌گوید پس از برجام، هنگامی که ایران خرید هواپیمای بوئینگ و ایرباس را آغاز کرد و شرکت هواپیمایی ایران‌ایر از فهرست تروریستی آمریکا خارج شد، با فشار قاسم سلیمانی «سفرهای شرکت هواپیمایی هما به سوریه اضافه شد».

به‌گفته وزیر خارجه ایران، پس خارج شدن ایران‌ایر از فهرست تحریم‌های آمریکا که در ۲۶ دی ۹۴ انجام شد، در خرداد ۹۵ جان کری، وزیر وقت امور خارجه آمریکا، به او خبر داده که پس از رفع تحریم هما، پروازهای آن به سوریه شش برابر شده است. ظریف می‌گوید در واکنش به آقای کری گفته این امکان ندارد، چون پرواز به سوریه را ایران‌ایر انجام نمی‌دهد و پرواز ها با ماهان انجام می‌شود.

به روایت وزیر خارجه ایران، پس از آن او از عباس آخوندی، وزیر وقت راه، پرس‌وجو می‌کند و وزیر هم موضوع را رد می‌کند. سپس آقای آخوندی از فرهاد پرورش، مدیرعامل شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران پیگیری می‌کند و او خبر را تأیید می‌کند و اضافه می‌کند که پروازهای هما به سوریه زیر فشار قاسم سلیمانی افزایش پیدا کرده است.

پس از روشن شدن ماجرا، آقای ظریف در دیدار با قاسم سلیمانی مسئله را مطرح می‌کند و آقای سلیمانی جواب می‌دهد «چون هما امن‌تر است».

به‌گفته وزیر خارجه ایران، قاسم سلیمانی معتقد بوده چون «میدان [جنگ]» اصل است، فرضا اگر استفاده از هما ۲ درصد نسبت به ماهان مزیت داشته باشد، باید از هما استفاده کرد حتی اگر ۲۰۰ درصد به دیپلماسی کشور هزینه وارد شود.

در همین بخش از مصاحبه است که آقای ظریف می‌گوید معتقد است اساسا در ایران «حاکمیت دوگانه» وجود ندارد و حاکمیت یگانه وجود دارد چون این «میدان» است که تصمیم می‌گیرد.

شنیدن گزارش حملات اسرائیل از زبان جان کری

وزیر خارجه ایران در بخش دیگری از اظهارات خود به حملات سال‌های اخیر اسرائیل به اهداف ایرانی در سوریه اشاره کرد و با تاکید دوباره بر بی‌اطلاعی از بسیاری از اقدامات منطقه‌ای سپاه پاسداران گفت که آمار حملات اسرائیل به نیروهای جمهوری اسلامی در سوریه را همتای آمریکایی‌اش به او داده است.

او می‌گوید: «شما نمی‌توانید بگویید چند نفر در سوریه کشته شده‌اند، [جان] کری باید به من خبر بدهد که اسرائیل ۲۰۰ بار به شما حمله کرده است!»

در این جا آقای لیلاز از او می‌پرسد که «شما نمی‌دانستید؟» و ظریف پاسخ می‌دهد: «نه! نه!»

جان کری وزیر خارجه پیشین ایالات متحده و از مقامات فعلی دولت جو بایدن این ادعا را رد کرده است. آقای کری در توئیتر خوددر واکنش به ادعای آقای ظریف نوشت: این‌ها هرگز اتفاق نیفتاده؛ چه زمانی که من وزیر خارجه بودم چه بعد از آن.

ظریف همچنین درباره بی‌اطلاعی‌اش از سفر بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه،‌ به ایران در سال ۱۳۹۷ که منجر به نوشتن استعفایش شد، می‌گوید: «سفر را من و سلیمانی با هم هماهنگ کردیم، اما وقتی او را آوردند، به من چیزی نگفتند و من از تلویزیون دیدم.»

سرنگونی هواپیمای اوکراینی و حمله به پایگاه عین‌الاسد

وزیر خارجه ایران می‌گوید: «آمریکا زودتر از من خبر حمله به عین‌الاسد را شنید. دو نفر از نیروی قدس ۴۵ دقیقه قبل از حمله به پایگاه عین‌الاسد، پیش نخست‌وزیر عراق رفتند و گفتند که ما به زودی به یک پایگاه آمریکا در عراق شلیک می‌کنیم».

حمله ایران به این پایگاه پنج روز پس از آن صورت گرفت که ارتش آمریکا در روز ۱۳ دی‌ماه ۹۸ قاسم سلیمانی و تیم همراه او را با استفاده از پهپادهای نظامی در نزدیکی فرودگاه بغداد هدف حمله قرار داد که منجر به کشته شدن آن‌ها شد.

آقای ظریف می‌گوید که با وجود اطلاع قبلی آمریکا و عادل عبدالمهدی، نخست‌وزیر وقت عراق، از حمله سپاه پاسداران به عین‌الاسد، او دو ساعت پس از حمله مطلع شد.

ظریف در بخش دیگری از سخنان خود در مورد سرنگونی هواپیمای اوکراینی توسط یگان موشکی سپاه پاسداران در بامداد ۱۸ دی سال ۹۸ و همزمان با حمله به عین‌الاسد گفت: «چهارشنبه صبح هواپیمای اوکراینی را زدند. من ظهر جمعه رفتم جلسه ویژه‌ای که دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی برگزار کرد. عرض کردم دنیا می‌گوید به هواپیما موشک خورده است. اگر واقعا موشک خورده است بگویید ببینیم ما چطور می‌توانیم آن را علاج کنیم. خدا شاهد است، آن‌گونه با من برخورد کردند که انگار من کفر ابلیس گفتم ... صبح پنجشنبه آقایان می‌دانستند موشک خورده است یا بعدازظهر چهارشنبه».

وزیر خارجه ایران در بخش دیگری از این فایل می‌گوید که مقام‌های حاضر در جلسه مرتبط با بررسی شلیک موشک به هواپیما به او گفته‌اند که «برو توییت بزن و تکذیب کن» و او در پاسخ گفته است که «من وزیر خارجه هستم. من قرار است که بیایم توجیه کنم اما دیگر کسی حرف من را نمی‌خواند».

مخالفت احمدی‌نژاد با حضور ظریف در نیویورک

جواد ظریف در بخشی از این مصاحبه همچنین به یادآوری مناسباتش با رئیس دولت نهم و دهم ایران پرداخته است. او می‌گوید محمود احمدی‌نژاد پس از اولین سفرش به نیویورک که دو هفته بعد از رسیدن به ریاست‌جمهوری (در سال ۸۴) انجام شد، در جلسه‌ای گفته بود که باید ظریف را برکنار کنید.

او می‌افزاید که آقایان متکی و لاریجانی با پادرمیانی رضایت آقای احمدی‌نژاد را جلب کردند و به او یادآور شدند که چنین اقدامی بدون هماهنگی‌های لازم با مقامات عالی حکومت ممکن نیست.

اهمیت سرمایه‌گذاری در روابط با چین و روسیه

وزیر خارجه در بخش دیگری از این گفت‌وگو به اهمیت توسعه روابط ایران با چین و روسیه پرداخت. او می‌گوید: «ما هنوز جهان را بر اساس مدل دو قطبی جنگ سردی می‌بینیم و با معیارهایی می‌سنجیم که دیگر جوابگو نیستند. همین امروز هم فکر می‌کنیم که روسیه و چین با یک نگاه ژئواستراتژیک باید کنار ایران بایستند و با آمریکا بجنگند. در صورتی که روسیه و چین – به‌ویژه چین – رقابت خود با آمریکا را در حوزه تکنولوژی تعریف کرده‌اند، نه در حوزه ژئو استراتژیک».

این در حالی است که به باور ظریف، آمریکا رقابتش با چین را در حوزه ژئواستراتژیک تعریف می‌کند، چون آمریکا ۷۸۰ میلیارد دلار هزینه نظامی می‌کند، اما چین ۳۰۰ میلیارد دلار در این بخش هزینه می‌کند. به‌گفته وزیر خارجه، منافع آمریکا ایجاب می‌کند که این دعوا را «امنیتی» کند.

آقای ظریف به صراحت افزود: «من از طرفداران جدی رابطه با روسیه و چین هستم. روسیه همسایه ماست و چین کشوری است در حال برآمدن که در سال‌های آینده بدل به قدرت اول دنیا خواهد شد. به نفع روسیه است که در روابط ما و غرب بحران نباشد اما به نفعش نیست که روابط ما و غرب عادی‌سازی شود».

دنیا به نفت ایران نیاز ندارد

جواد ظریف با اشاره به سیاست‌های نادرست دوران محمود احمدی‌نژاد، گفت با تصویب اولین قطعنامه و بیرون راندن ایران از بازار جهانی نفت، «دنیا دید که به نفت ایران نیازی ندارد» و کماکان هم وضع به همان منوال است.

او تاکید کرد که بخش قابل توجهی از جامعه ایران هوادار تفکر آقایان متکی و احمدی‌نژاد هستند و به «میدان [جنگ]» بیش از دیپلماسی باور دارند.

ظریف همچنین در پاسخ به سؤالی درباره تنش با آمریکا با تأکید بر این‌که مسائل جمهوری اسلامی با آمریکا هیچ‌گاه حل نخواهد شد اما می‌توان با این کشور «مدیریت تنازع» کرد، می‌گوید که محمود احمدی‌نژاد و سعید جلیلی، ‌دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی، مذاکره جمهوری اسلامی با آمریکا را «غیر قابل اجتناب» کردند.

وزیر خارجه ایران همچنین در واکنش به سخنان جلیلی و کسانی که ایران را تحت فصل هفتم شورای امنیت سازمان ملل متحد نمی‌دانند، می‌گوید: «دوستان حالی‌شان نیست که فصل هفتم منشور ملل متحد از ماده ۳۹ تا ۵۱ را در بر می‌گیرد. این از دروغ بدتر و ‌فاجعه است.»

وزیر خارجه ایران در ادامه مصاحبه‌اش درباره مخالفان داخلی دولت که جلوی مذاکرات را می‌گیرند، گفت: «حالی‌شان نیست، خیال می‌کنند شش ماه دیگر همه چیز سر جایش است و می‌آیند و مسائل کشور را حل و فصل می‌کنند».

آقای ظریف در بخشی دیگر از این مصاحبه می‌گوید که در اوایل دهه ۹۰ خورشیدی به حسن روحانی و محمد خاتمی درباره سیاست خارجی ایران گفته است که «یک گروه کشور را انداخته است در یک چاهی و آن چاه چاهِ هسته‌ای است» و در ادامه تأکید می‌کند که «می‌شد از آن وضعیت پرهیز کرد».

او همچنین در پاسخ به سؤال مصاحبه‌کننده درباره مقایسه برجام و قطعنامه ۵۹۸ که به جنگ هشت ساله ایران و عراق پایان داد، با اشاره به حضورش در مذاکرات هر دو مورد، می‌گوید: «حتما برجام دستاورد بسیار بزرگ تاریخی است و حتما بزرگتر از ۵۹۸ است و در ادامه می‌گوید که قطعنامه ۵۹۸ یک تفاوت داشت و آن این‌که «آن‌ها که در زمان مذاکره حضور داشتند، لااقل از پشت خنجر نمی‌خوردند».

واکنش خطیب‌زاده درباره فایل صوتی منتسب به ظریف

سعید خطیب‌زاده، سخنگوی وزارت خارجه ایران، در واکنش به انتشار فایل صوتی محمد جواد ظریف، آن را فایلی «مخدوش» و «تقطیع‌شده» از یک گفت‌وگوی داخلی هفت ساعته خواند.

آقای خطیب‌زاده افزود: «این گفت‌وگو صرفا برای ثبت در حافظه سازمانی دولت تدبیر و امید ضبط شده بوده و قرار به انتشار آن نبوده است».

او با اشاره به این‌که معلوم نیست این فایل توسط چه افرادی و با چه «نیاتی» در فضای مجازی منتشر شده است، تاکید کرد «در صورت موافقت نهادهای مسئول، کل این گفت‌وگوی هفت ساعته منتشر خواهد شد».

https://www.radiofarda.com/a/iran-zarif ... 22159.html

https://www.youtube.com/watch?v=bXOfbJYJqhE
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » سه شنبه فبريه 28, 2023 9:43 pm

«عبور از سینمای سانسور» حقایق سینمای ایران را به ما نشان ‌می‌دهد؛ حقایق تلخی که در مقابل چشمانمان قرار دارد اما پروپاگاندای جریان شبه‌روشنفکری چُنان ‌آن‌ها را وارونه جلوه داده که تصورات‌ ما فرسنگ‌ها با این حقایق فاصله دارد.

مقصود سينماي ايران كه وقايع را جامعه را سانسور كرده و بي توجه به آنها فيلم مي سازد = ربطي به مميزي دولتي ندارد

Image
به بهانه انتشار جدیدترین کتاب وحید جلیلی؛
«عبور از سینمای سانسور»؛ تاملی بر فیلم‌سازی غیرطبیعی در ایران

«عبور از سینمای سانسور» حقایق سینمای ایران را به ما نشان ‌می‌دهد؛ حقایق تلخی که در مقابل چشمانمان قرار دارد اما پروپاگاندای جریان شبه‌روشنفکری چُنان ‌آن‌ها را وارونه جلوه داده که تصورات‌ ما فرسنگ‌ها با این حقایق فاصله دارد.
گروه فرهنگ-رجانیوز: «۴۰ سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی، الیور استون، کارگردان شهیر آمریکایی در سینما فلسطین سوالی را با سینماگران ایرانی در میان می‌گذارد، «چرا سینما را برای روایت انقلابتان به کار نگرفته‌اید؟». یکی از میان جمع فریاد می‌کشد: «حرف سیاسی نزن آمده از هنر بشنویم!» همین یک صحنه برای توضیح وضعیت فعلی سینمای ایران کافی‌ست. سینمایی که حتی الیور استون را به‌خاطر آن که چنین پرسشی در میان نهاده توبیخ می‌کند و به او هشدار می‌دهد که به دستور روشنفکران غربگرا، در ایران، حرف زدن از انقلاب نشانه بی‌هنری است!»

کتاب «عبور از سینمای سانسور» با این مقدمه آغاز می‌‍شود. وحید جلیلی در این کتاب، که الحق عنوان بسیار مناسبی برای آنچه که نوشته شده دارد، به خوبی وضعیت فعلی سینمای ایران را ترسیم می‌کند.

به گزارش رجانیوز؛ «عبور از سینمای سانسور» حقایق سینمای ایران را به ما نشان ‌می‌دهد؛ حقایق تلخی که در مقابل چشمانمان قرار دارد اما پروپاگاندای جریان شبه‌روشنفکری چُنان ‌آن‌ها را وارونه جلوه داده که تصورات‌ ما فرسنگ‌ها با این حقایق فاصله دارد.

سینمای ایران جایی‌ست که هنرمند ایرانی اگر بخواهد درباره ظلم‌هایی که در طول تاریخ به مردم ایران شده فیلم بسازد، اسمش می‌شود «سفارشی‌ساز» و فیلمش می‌شود «فیلم حکومتی» اما اگر اسپیلبرگ «فهرست شیندلر» بسازد و قصه‌بافی کند، او هنرمند است و قابل احترام! اینجا همه پز «هنر برای هنر» می‌دهند اما فیلم‌هایشان پُر است از بیانیه‌های سیاسی که اسکارنشینان مخاطب اصلی آن هستند.

جریان شبه روشنفکری چنان بر تمامیت این سینما چنبره زده که حاتمی‌کیا را از «آژانس شیشه‌ای» به «گزارش یک جشن» می‌رساند و مهدویان را از «ایستاده در غبار» و «لاتاری» به «شیشلیک»!

بدیهی‌ترین واقعیت‌های جامعه ایران در این سینما سانسور می‌شود اما ارزش‌ها و آرمان‌های روشنفکران سهم اصلی تولیدات سالانه آن را شکل می‌دهد. بزرگترین خیانت جریان شبه روشنفکری سینما جا انداختن توهمات خود به جای واقعیت است. تصویری که از جامعه ایرانی بازنمایی می‌شود، یک جامعه سیاه و فلک‌زده است که هیچ امیدی در آن وجود ندارد و برای ادامه زندگی از این سرزمین باید رفت!

مردم ایران و رنج‌هایشان، سهمی از روایت‌های این سینما ندارند. از زلزله‌زدگان کرمانشاه گرفته و سیل‌زدگان سی‌سخت گرفته تا صورت‌های پوشانده از گرد و غبار خوزستان و لب‌های تشنه مردم سیستان جایی در این سینما ندارند. غالب روایت‌ها، روایت «سعادت‌آباد» است و اگر کسی هم با «شنای پروانه» به سراغ جنوب شهر رفت و امید آفرید نامش می‌شود «کاسب». در این سینما غیر از سعادت آبادنشینان همه مردم ایران «دیگری» هستند. اگر کاراکتری از قومیت‌ها و قشرهای مختلف در این سینما هست به‌عنوان یک «دیگری» حضور داشته و نسبت به او «غیریت‌سازی» می‌شود.

روشنفکرانی که این روزها تشت رسوایی‌های جنسی‌شان یکی پس از دیگری می‌افتد و آب هم از آب تکان نمی‌خورد چنان بلایی بر سر سینمای ایران آورده‌اند که ۷۷.۷ درصد مردم اصلاً سینما نمی‌روند. همچنین از ۲۲.۳ درصدی که سینما می‌روند، ۲۷ درصد یک‌بار در سال، ۲۷.۹ درصد دوبار در سال و ۴۵.۱ درصد بیش از دو بار در سال به سینما می‌روند.

چقدر دقیق وحید جلیلی وضعیت امروز سینمای ایران را توصیف می‌کند؛ «سینمای ایران» متشکل از دو دروغ بزرگ است، یک «سینما» و دو «ایران». واقعیت این است؛ پادشاه لُخت است. اما آنقدر فضای رسانه‌ای سنگین است که کسی جرئت نمی‌کند این لُختی را به زبان بیاورد! حال وحید جلیلی با کتاب «عبور از سینمای سانسور» لُختی پادشاه را به بهترین شکل ممکن بیان کرده است.

http://www.rajanews.com/node/346639
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » سه شنبه فبريه 28, 2023 10:35 pm


دفاع معاون وزیر خارجه از "صراحت" ظریف

Image
معاون حقوقی و بین‌ المللی وزارت امور خارجه ایران، با اشاره به انتشار فایل صوتی سخنان ظریف گفت: آقای ظریف این سخنان را بارها و بارها در جلسات خصوصی که بسیاری از مسئولان حضور داشته بیان کرده است و موانع کارآمدی دیپلماسی را به قصد اصلاح و هماهنگی بیشتر برشمرده است.
به گزارش اسپوتنیک به نقل از ایسنا، محسن بهاروند معاون حقوقی و بین‌المللی وزارت امور خارجه ایران، در یادداشتی با عنوان «فرصت سخنان ظریف» نوشت: این روزها انتشار فایل صوتی دکتر ظریف وزیر امور خارجه جنجالی به پا کرده است.


ظریف چطور به انتشار فایل صوتی سخنانش واکنش نشان داد؟

وی افزود: ما کارگزاران دیپلماسی کشور یک اصل اساسی را در نظر داریم و حداقل بخش حرفه ای ما سعی بلیغ دارد که هیچگاه این اصل اساسی را فراموش نکند. آن اصل اجتناب از دخالت در سیاست داخلی است. دخالت در سیاست برای ما عیب و لطمه به اعتبار حرفه ای ما محسوب می شود.

بهاروند در ادامه گفت: آنچه چراغ راهنمای ما است و چون فانوس دریایی درخشانی در این دریای طوفانی و تاریک سیاست بین المللی ما راهنمایی می کند منافع ملی است. ما منافع ملی را تبیین نمی کنیم بلکه سعی داریم آن را تامین کنیم. مقام معظم رهبری و نهادهای بالا دستی اصول، اهداف و راه اصلی را برای ما تعیین می کنند و ما بر اساس آموخته ها و تجربیات خود برای تامین و ظهور و بروز این منویات تلاش می کنیم و البته با کمک و یاری خدای تعالی: حسبنا الله و نعم الوکیل، نعم المولا و نعم النصیر.

پس از همه گروهها، سیاسیون و هر کس که قرار است نامزد ریاست جمهوری شود یا خیر باز هم تقاضا می کنیم که ما را به طرف سیاسی شدن و سیاسی کردن نکشانید که زیان آن متوجه منافع ملی است و خسارت آن را مردم مظلوم این کشور باید تحمل نمایند.

وی اذعان کرد: دولت محترم برنامه ای داشت که بنده نیز در مقطعی در انجام وظایف اداری خود در جریان آن قرار گرفتم، که تجربیات و اتفاقات رخ داده در همه جوانب سیاسی، اقتصادی، دیپلماتیک و غیره را گردآوری کرده و برای استفاده دولت بعد حفظ و نگهداری کند. این اسناد پس از گذشت زمان مناسب می تواند در اختیار محققین و دولت پژوهان قرار گیرد. دستگاه دیپلماسی نیز طبیعتا تجربیاتی دارد که همه ما فکر می کنیم باید و لابد در اختیار آیندگان قرار گیرد تا گذشته چراغ راه آینده شود.

دکتر ظریف در گفتگویی که در راستای دستور دولت بوده، صادقانه و متواضعانه آنچه را که فکر می کرده است نیاز است آیندگان بدانند و ممکن است به درد آنها بخورد بیان نموده است.

قسمتی از این گفتگو به دلیلی که در آینده روشن خواهد شد به بیرون درز کرده یا درز داده شده است. مطالبه ما این است که مقصرین و قصور کنندگان هر چه سریعتر مشخص گردند تا پاسخگوی عمل ضد منافع ملی خود باشند.

اما سوال اینجا است در این جریان ظریف مقصر است یا آنان که که اسرار ملی را افشا نموده اند؟ اگر ظریف دغدغه منافع ملی نداشت حتما محافظه کاری می کرد و با خود سانسوری سخن را در هزار لفافه مصنوعی می پیچاند تا در صورت انتشار یا درز این گفتگو انتقادی متوجه او نشود. ولی او آنچه را که گفته است بارها و بارها در جلسات خصوصی که بسیاری از مسئولین حضور داشته بیان کرده است و موانع کارآمدی دیپلماسی را به قصد اصلاح و هماهنگی بیشتر برشمرده است.

بهاروند تصربح کرد: بنده در طول خدمت خود در دستگاه دیپلماسی شاهد رفاقت و همفکری دکتر ظریف و شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی بودم. هر روز صبح سه شنبه ها شاهد این بودم که حاج قاسم با چهره ای بشاش و مصمم از اتاق ملاقات واقع در ساختمان شهید حاج قاسم وزارت امور خارجه به همراه دکتر ظریف خارج و تا جلوی در ورودی بدرقه می شد. هیچگاه در جلسات خصوصی و عمومی شاهد نبوده ام که دکتر ظریف جز تکریم و تعظیم بر شهید عزیز سلیمانی روا داشته باشد.

اکنون که در بغداد هستم و در مذاکرات قبل نیز شاهد بودم و هستم که دکتر ظریف ابتدا در محل شهادت حاج قاسم حضور یافته فاتحه خوانده است و در همین سفر و همه سفرها از همه مقامات رسمی و غیر رسمی یکی از مطالبات او همکاری عراق در پیگیری قضایی پرونده ترور حاج قاسم بوده و هست.

معاون حقوقی و بین‌ المللی وزارت امور خارجه ایران، گفت: عده ای با هر انگیزه ای سخنان دکتر ظریف را سیاسی کرده و برای منافع خود آن را توهین به شهید عزیز حاج قاسم جلوه می دهند. هرگز چنین نیست و چنین نیز نخواهد بود. در همین فایل صوتی ظریف بارها زبان به تکریم شهید عزیز ما می گشاید.

آنچه دکتر ظریف می گوید نه سخنی ساده یا گله و شکایت است. او در راستای منافع ملی سخن می گوید. وقتی به میدان و دیپلماسی اشاره می کند.

به منظور او دو نهاد حاکمیتی کلان کشور است که تلاش آنها باید بیش از پیش در طول هم باشد تا منافع ملی بصورت حداکثری تامین شود. به نظر او این دو نهاد کشور باید در یک تعادلی حرکت کنند تا دیپلماسی بتواند منافع غلبه میدانی ما را در حوزه دیپلماسی گردآوری کند. بنظر او هرگونه ناهماهنگی به زیان منافع ملی تمام می شود.

از این سخنان نباید برداشت سیاسی کرد. دستگاه دیپلماسی این روزها سخت مشغول تلاش برای رفع تحریمها با امید بهبود وضعیت معیشت مردم آن را تضعیف و سیاسی و جناحی نکنیم.

بجای اینکار چه خوب است سخنان ظریف که محصول چهل سال کار در دیپلماسی در مقاطع حساس است در یک بستر آرام و منطقی بررسی شده و اگر درست است هماهنگی ها برای تامین منافع ملی حداکثری شود.



https://ir.sputniknews.com/iran/2021042 ... %8C%D9%81/


توضيح:

1- هشت نكته توضيحي قبل درج نوشته بودم كه همراه لينك فايل درج كنم بعد ديدم اين نسخه ناقص است و قطعا توسط همان جناح بشت صحنه درز داد شده و مي خواهند مطالب خاصي ر االقاء و مهندسي كنند ضمن كوبيدن و بر واضح است كه جناح دولت و ظريف وووو اين كفتكو را درز داه اند و الا در نسخه با كيفيت هفت ساعته تصويري ارائه مي كردند فلذا برداختن به اين فايل در نقشه 
و بسياري قطع كردن صحبتهاى ظريف توسط مجري جه بسا در تقطيع فايل صورت كرفته باشد كه هم ماع توضيح شفاف ظريف براى اصل موضوع و نظريه اش شده باشند و صرفا فقراتي كه انرا تحريف و بيرون مقصود ظريف است باقي كذاشته باشند كه بوسيله خود نوار مقاصدشان را القا كنند و الا معمولا مصاحبه كننده بعد بيان كامل سؤالي از كاه مخالفان و تفسيرشا در ادامه مطرح مي كند كه بيانات كوينده كاملا همه جوانب را داشته باشد اما در تقطيع امده هن مطلب توسط ظريف بيان نشده به طرح تفسيرهاي مخالفان از حرفهاى ظريف برداخته را ابقا كرده اند

 فلذا برداختن به اين فايل در نقشه همان عوامل بازي كردن است

ولذا كذاشتم مقداري وانشهاى داغ و درفش ان جناح ظاهر شود و خودشان خودشان را افشا كنند

اما در حد مطالب همين مقدار منشتر شده:

خلاصه:

1- مهمترين نكته صحبت ايشان
"معرفي دارندكانغير رسمي  زمام امور مملكت است"
كه جزو مقامات مورد شناخت مردم نبوده و با رأي مردم هم انتخاب نشده اند
اما بر تمام مسؤولان منتخب مردم از رئيس جمهور كرفته تا دهدار و سه قوه مجريه و قضائيه و مقننه و شوراى نكهبان و شوراي مصلحت و مجلس شورا و مجلس خبركان و راديو تلويزيون و قواى نظامي و انتظامي و امنيتي تا ساير بدنه حكومت و حاكميت  از ريز و درشت حاكم مطلق هستند
و نقش آنها در ريز و درشت امور مملكت بي جون و جرا و بي حسابرسي است

كه حرف تازه اى نيست و از سي جهل سال قبل زمام امور دست همين افراد بشت صحنه بوده است و اين امري است كه همه انها كه در كارها بوده و هستند مطلعند
فقط مردم معمولي كه ساعت 8 و 14 دو زانو جلوي راديو نشسته اند و مى نشنيند؛  بي اطلاعند
و رئيس جمهور و دولت و سه قوه وووو كاركزاران آنها هستند

2- خود ظريف هم معترف است كه مى دانسته اين وضعيت را و تحت امر عمل مي كرده است

3- موضوعاتي مثل سوريه و هسته اى اموري محدود به وزارت خارجه نبوده و فراتر است فلذا بيرون دستكاه ديبلماسي تصمميم كرفته مي شود و اين امور براى كساني 40 سال است در حكومت بوده اند بسيار واضح بوده است

4- موضوعاتي مثل آمدن بشاراسد به ايران ابعاد فراتر از سياسي داشته و در وسط معركه امور حفاظتي و ابتلاي نفوذ حتى در اركانهاى امنيتي ديكر بديهي است كه دستكاه ديبلماسي را مطلع نكنند و اينها جيزي نيست كه ايشان بخاطرش بخواهد ناراحت بشود بلكه حتى تعجب كند

5- اما موضوع تفاوت منافع روسيه با ايران در قضاياي بين المللي و هر كشور ديكر از بديهيات است
همانطور كه منافع ايران در رابطه بين روسيه و امريكا نيز همينطور است
و به مصلحت ايران نيست كه بين انها خوب باشد و الا همين مقدار تنفس فعلي هم سخت مي شد

فقط يك مطلب تازه براى اكاهي عموم اين مبحث داشت كه رفتن سليماني نزد بوتين بعد يكسال بيكيري و تصميم خود روسها بوده و برخلاف انجه در رسانه كفته شد كه سليماني تصميم كرفت و رفت و بوتين قانع شد و وارد سوريه شد؛ خود روسها تصميم كرفتند و سليماني براي تنظيم برنامه ها نزد بوتين رفت

6- فلذا اينكه اين مصاحبه براى رسانه و عامه ناس جنجال برانكيز عنوان شده
بخاطر واقعيت بيان شده نيست
بلكه بخاطر تفاوت محتواي رسانه رسمي با واقعيت ماوراى اخبار است و بي اطلاعي مردم است

7- البته رفتارهاى تضعيف كننده كاركزاران
و نمايشهاى اينكه كويا كارها بدست دولت است ووو
اينها درست نبوده
و مسؤولان دولتي يعني كاركزاران حاكميت بي اجازه اب هم نمي خورند
جه برسد امور كلان
فلذا انصاف نيست كاركزاران خودشان را اينقدر با جلوه خيانت و تخلف تضعيف كنند
همه كاركزاران سعيشان مشكور است حتى اكر شكست بخورند
مكر سليماني را بخاطر اينكه اسرائيل 200 بار مراكز ايراني را زده توبيخ كردند؟ بلكه مدال هم دادند  انانكه در جبهه سياسي تلاش مي كنند طبق نقشه راه زمامدار؛ ولو موفق نشود بايد سعيشان مشكور باشد
اين دوكانكي مردود و محكوم است

8- ماجراى هوابيماي اوكرايني  نمونه اى از رفتارهاى ضعيف "كروه زمامدار بشت صحنه" است
و صدها مورد ديكر هست
كه اينها ناشي از تحليل و تدبير ضعيف انهاست
و به هيج كسي باسخكو نبودن و هيج وقت حسابرسي نشدن
سبب هزينه هاى سنكين دادن كشور و ملت
و تغيير نكردن روش و عبرت نكرفتن است
خصوصا با رخنه دشمن ميان انها
و سالهاست هر از كاهي از ماجرايي معلوم مي شود دشمن تا كجاها نفوذ كرده است
و فقط تظاهرهاي شعاري؛ انها را خاص و محفوظ از حساب كرده است
اينهاست كه بايد رويش انكشت كذارده شود و مردم حسابرسي انها را هم بخواهند

9- برخي برداشتهاى ظريف نسبت به روسها هم ناشي از نكاه شخصي اوست در تمايل بين شرق و غرب
مثلا طرح فرانسه و روسيه كه هر ششماه ايران موافق تمديد برجام را بكيرد اكر از موضع دشمني  بود كه با يك ملاقات دم درب اتاقي كه تغيير نمي كرد همانطور كه خودش نقل مي كند، وقتي مذاكرات به بن بست رسيده اطرافي مثل روسيه كه طرفين نزاع نبوده طبيعي است كه بخواهند كار جندين ماه شان بي نتيجه نباشد ولذا هر ابتكار و بيشنهادي كه طرف سرسخت امريكاي را نرم كند استقبال مي كنند خصوصا كه براى انها هزينه اي ندارد و نقش دلال را دارند كه اكر معامله جوش بخورد منفعت مي برند و اين ديبلمات است كه بايد حواسش جمع باشد و به هر قميتي تن ندهد

اين تحليل روسها را بخوانيد:


همانگونه که همه می دانند هم سیاست خارجی و هم عملکرد نیروهای مسلح ایران از جمله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی زیر نظر رهبری هستند و حتی اگر خود وزیر امور خارجه نتواند هماهنگی لازم را با فرمانده نیروی قدس جهت بهره وری از امتیازات موفقیت های نظامی ایران در جبهه های نبرد، انجام دهد مقامات عالیرتبه خود این هماهنگی ها را انجام می دهند و کاری می کنند که مذاکره کننده های ایرانی بتوانند از امتیازات موفقیت های میدانی بهره ببرند و اگر موفقیت های میدانی نباشد قطعا تیم دیپلماتیک به هیچ وجه نمی تواند برگه ای برای رو کردن روی میز مذاکرات در اختیار داشته باشد.

در مذاکرات سیاسی نه با لبخند به کسی امتیاز می دهند نه با اشک ریختن، فقط و فقط آنچه کشوری در میدان دارد می تواند توسط دیپلمات ها هزینه شود، این را که جناب آقای ظریف از همه بهتر می داند، حد اقل بیش از چهل سال است در زمینه دیپلماسی فعال هستند.

در مذاکره دست آورد های میدانی است که امتیاز دارد نه حسن نیت ها.

شاید آنکه به آقای ظریف گفته که قبل از ورود روسیه به جنگ سوریه چهارماه بود ارتش و دولت سوریه میدان را در دست گرفته بودند می خواست مقداری به قول معروف برای حکومت اش قمپز در کند، آقای ظریف باید آنقدر عاقل می بود که این حرف ها را باور نمی کرد، هر کس پیگیر جریان جنگ در سوریه بود به خوبی می داند که ورود تمام قد روسیه به جنگ سوریه در کنار دولت سوریه و نیروهای مقاومت از جمله مدافعان حرم و مستشاران سپاه پاسداران کمک شایانی به برگشتن ورق در این جنگ داشت، و بنده این را از روی تحلیل نمی گویم به نقل از صحبت های شخص شهید سلیمانی می گویم.

ورود روسیه به جنگ سوریه فقط ورود نظامی نبود بلکه ورود تمام قد سیاسی هم بود و پوشش سیاسی بین المللی هم برای دولت سوریه و هم برای جبهه مقاومت ایجاد کرد و اگر روسیه در این جنگ در کنار جبهه مقاومت قرار نمی گرفت قطعا آمریکایی ها ده ها قطعنامه شورای امنیت تصویب کرده بودند و شاید حتی قطعنامه فصل هفتمی ای که به آنها اجازه ورود مستقیم به سوریه را می داد پیاده می کردند.


به هر صورت باید توجه داشت که هر کشوری منافع خاص خود را دارد و همانگونه که ایرانی ها برای منافع خودشان در سوریه تلاش می کنند روس ها هم منافع خودشان در سوریه را دارند و هنر در این است که دیپلماسی کشوری آنقدر اقتدار داشته باشد که بتواند منافع آن کشور را بستاند وگرنه قرار نیست کسی بیاید و دو دستی منافع را تقدیم کند.

همچنین باید توجه داشت که این مساله به کل سیاست خارجی کشورها هم بر می گردد، هر کشوری در سطح بین المللی حساب و کتابهای خود را دارد ودر معادلات سیاسی هر کشوری به دنبال منافع خود می باشد.

اگر ما ایرانی ها دیپلمات هایی نداریم که بتوانند منافع ملت ما را بستانند نباید گناه را گردن دیگران بیاندازیم.

جناب آقای ظریف از خارج سیستم وزارت خارجه یا دولت وزیر خارجه نشده بود بلکه از نوجوانی در این سیستم بود و به خوبی با ساختار وزارت امور خارجه ایران آشنا بود و هیچ کس نمی تواند بپذیرد که وی از اینکه وزارت امور خارجه کاره ای نیست و تصمیم نمی تواند بگیرد و اختیار آن دست جاهای دیگر است صحبت کند وسعی کند ناکامی های دیپلماسی را گردن دیگران بیاندازد.

اگر شخصی از کره دیگر آمده بود و وزیر خارجه شده بود شاید مردم این حرف او را قبول می کردند.

البته مساله فقط مربوط به آقای ظریف نیست بلکه هر کسی که می آید و پست و مقامی را می گیرد قبل از تحویل گرفتن پست و مقام باید خودش بسنجد که آیا توان انجام آن کار را دارد یا نه، اگر ندارد نباید آن کار را قبول کند.

در حالی که برخی باور دارند که تعدادی می خواهند (هیچ بعید نیست حتی انتشار این مطالب برای آن باشد که چهره جدیدی برای داغ کردن تنور انتخابات رو شود تا برخی بتوانند از آب گل آلود ماهی بگیرند)، مثلا به مردم بگویند آهای مردم ببینید برخی هم هستند که مخالف سپاه و روابط با ایران با شرق هستند و یا کاندیدایی از سپاه رئیس جمهوری می شود یا باید به این یکی رای دهید، وگرنه به نفع چه کسانی است تا در شرایط فعلی که مذاکره کنندگان ایرانی در وین در حال مبارزه برای ستاندن حقوق ایران هستند بیایند و قویترین حامی ایران در این مذاکرات یعنی روسیه را برنجانند.

آیا تصور می کنید بعد از این ماجرا چینی ها هم دیگر به ایرانی ها اطمینان خواهند کرد؟

آیا کمک های روسیه به ایران در مقابل روزگویی های ترامپ در همین چند سال اخیر هیچ بوده؟

حالا آمریکا و جان کری دورابه عزیز شده اند؟

حد اقل صبر کنید توافقی امضا شود بعد از آنها تعریف و تمجید کنید.

آیا نباید فکر کنید ممکن است به یکباره کار ما ایرانی ها دوباره به شورای امنیت کشیده شود؟

یا شاید هدف این است که همه پل ها خراب شود؟

برخی سوال می کنند که چه شد سال 2010 در شورای امنیت بر علیه ایران اجماع به وجود آمد وقطعنامه 1929 صادر شد، وبعد سال 2011 قطعنامه 1984 هم تصویب شد، وهیچ کدام از اعضای دائم شورای امنیت از حق وتوی خود برای دفاع از ایران استفاده نکردند.

آیا باز هم نیاز به توضیح است؟

وقتی قبله برخی در همه شرایط آمریکا است چرا باید از کشورهای شرقی توقع حمایت داشته باشیم؟

اين مطالب اكرجه در سايت خبري روسي است ولى نكات صحيح و درستي دارد



10- ظريف در سخنانش كه منتشر شده در برابر ميدان ديبلماسي و اقتصاد ووو را مطرح كرده است 
از نظر كلي كويي درست است اما اكر در اين زمينه ها جيز نقدي داشته باشيد مي توانيد با اهرم ان به دشمن فشار بياوريد نه وقتي كه موقعيت ايران از نظر اقتصادي افتضاحات نكهداشتن نرخ ضروريات مصرفي مردم است و در همين برجام و ملقاتش تمام تلاش بر اين است كه كاسه كدايي براى ازاد كردن ثروت خود ايران را دارند و هنوز نشده است انوقت اين كشور جطور با اقتصاد فعلي (كارشناسان فشل و دولت فشلتر از كارشناس و مردم طمكار بي دين كه حاضر است كاميون جوجه يكروزه را مثل خاك خالي كند لاك خاك دف كند و خرما را دفن كند و سيب زميني و ميوه را اتلاف كند براى اينكه قسمت هفت برابر كرد ظالمانه اش را حفظ كند) جطور مي شود در مذاكرات با دشمن جيزي بدست اورد؟ اكر اقتصاد جين را داشتيد كه 27 هزار مليارد دلار از امريكا طلبكار بوديد و بيشتر مايحتاج غرب هم در جين توليد مي شد ووو انوقت اقتصاد عامل مهمي بود و نياز نبود از ميدان جنك خرج كرد 

خدا رحمت كند شهدا و صبر دهد به خانواده هشان كه در ناتواني و ناداري كشور خودشان را فدا مي كنند تا بلكه بشود روي ميز مذاكرات برك برنده اى داشته باشيد و قدري دشمن را به بذيرفتن حقوق ملت ايران وا دارند

فلذا به هيج وجه نبايد فايل تقطيع شده براى جنيني القاءاتي؛ جنين برداشتهايي را ايجاد كند و خود ظريف بهتر از همه مي داند كه جقدر ميدان به او كمك كرده است ولذا به مثل مرحوم سليمانيها ارادت داشت و الا نه هم جبهه بودند و نه خويش و قوم و براى همين هم مي كفت هربار سليمانيمي كفت اين موارد را از حتى لاورلاف روسي كه هم بيمانست بكير وووو و اين همه شاهد مكمل هم بودن ميدان و ديبلماسي است

مطالب كه ظريف تعريف كرده مطالب بسيار معمولي است براى هر كه كمي سواد سياسي داخلي و خارجي داشته و نقل كلام جان كري و حملات اسرائيل ووو اسرار نظام نيست كه جناح مذكور مي خواهند معركه بكيرند و اطلاعش براى ارتقاي عامه ناس خوب است كه بداند جه كارهايي ماوراي اخبار رسمي بايد بشود تا جيزي به نتيجه برسد 

بيشتر شكايت ظريف از رفتار دوكانه حاكميت است كه براى كاركزارن خودش كه انقدر تلاش مي كنند يكدسته را بالاترين مدال ووو تا برسد كه كانديدايشان مقصد و مقصود باشد و براى يكسري سريال كاندو مي سازد كه يعني جاسوس دشمنند در حاليكه ماجراى افشا شده و نشده رخنه دشمن در اركانهاى نظامي و سباهي و امنيتي و ارنزي اتمي و جاهايي كه زمامش دست همينهاست جندين برابر ادارات و وزارتخانه هاي ديكر است اما بقيه با  حسابرسي بلكه 

جوسازي برخورد مي شوند و بقيه بدون هيج زير سؤال رفتني مسلسل نفوذ در انها ادامه دارد
و طوري رفتار مي شود كويا انها سرخود رفته مذاكره كرده و حالا دشمن تخلف كرده به كردن و مسؤوليت كاركزاران است در حاليكه اصلش و جزئياتش فقره به فقره با دستور و نظارت بوده است و از فداكاري اينهاست كه اين را كتمان مي كنند كه ابروي حاكميت موجه بماند اكر مذاكراتي موفق نشد و اكر موفق شد كه خطبه خوانده مي شود از اقتدار ماست ووو

00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » سه شنبه فبريه 28, 2023 10:38 pm

سردار علایی: انتشار سخنان ظریف نشان داد در ایران حرف محرمانه‌ای وجود ندارد

سردار علایی می گوید: به دلیل نارسایی های موجود در قانون اساسی و در سایر قوانین کشور، انسجام لازم در اداره کشور وجود ندارد و دستگاه‌های موازی در همه حوزه‌ها مشغول فعالیت هستند که گاهی به منافع ملی ضربات شدیدی وارد می آورند.انتشار فایل صوتی محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان در فضای انتخاباتی و در بحبوحه مذاکرات وین با تحلیل های متفاوتی روبرو شده است.سردار حسین علایی، نخستین فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران در واکنش به انتشار فایل صوتی ظریف و حواشی پیش آمده به خبرگزاری خبرآنلاین گفت: انتشار مصاحبه وزیر امور خارجه نشان داد که در ایران هیچ حرف و رفتار و عمل محرمانه‌ای وجود ندارد و هر سخنی که گفته شود برای عموم منتشر خواهد شد. بنابراین اگر قرار است حرفی منتشر نشود از ابتدا نباید بیان شود. وی گفت: از طرفی وقتی به محتوای سخنان آقای ظریف در این مصاحبه توجه شود، بیانگر آن است که اشکالات موجود در ساختار اداره کشور خود را در همه جا از جمله در سیاست خارجی و دیپلماسی نیز نشان می‌دهد.سردار علایی تاکید کرد:‌واقعیت این است که به دلیل نارسایی های موجود در قانون اساسی و در سایر قوانین کشور، انسجام لازم در اداره کشور وجود ندارد و دستگاه‌های موازی در همه حوزه‌ها مشغول فعالیتند که گاهی به منافع ملی ضربات شدیدی وارد می آورند. وی تاکید کرد: شاید انتشار این نوار بتواند دست اندرکاران اداره کشور را به چاره اندیشی در رفع این اشکالات وادار کند.سردار علایی به فضای انتخاباتی نیز اشاره کرد و گفت: از سوی دیگر، الان فضای انتخابات در افکار عمومی بسیار سرد است و بخشی از مردم حضور خود را در پای صندوق‌های رأی بی ثمر می دانند و معتقدند که تغییر دولت ها نمی تواند سیاست های نادرست کلان اداره کشور را تغییر دهد. اما انتشار این نوار نشان می دهد که افراد چقدر در حفظ منافع ملی موثرند و دولت‌ها حتی با اختیارات ناکافی نیز می‌توانند در سرنوشت مردم موثر باشند.وی گفت: بنابراین ممکن است توجه به سخنان آقای ظریف باعث افزایش مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری شود و مردم تلاش کنند تا حداقل بدترها انتخاب نشوند.


محمدعلی سبحانی، کارشناس سیاسی در یادداشتی نوشت: نهاد ریاست جمهوری و ظریف از انتشار این فایل مبرّا هستند. احتمال ربوده شدن فایل‌ها وجود دارد؛ دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی پاسخگو باشند. در این گونه موارد که جنبه افشاگری دارد این که افشاگر چه کسی است، یک طرف موضوع است، اما جنبه دیگر آنکه اکنون این فایل منتشر شده و تأثیر خود را خواهد گذاشت و امکان پاک کردن یا سانسور آن وجود ندارد. باید راهی برای معالجه شکاف‌هایی پیدا کرد که ظریف از آن‌ها سخن می‌گوید. ظریف در مواردی که تصمیماتی خلاف دیدگاه کارشناسی وزارت خارجه گرفته شده حرفش را صراحتا زده و مصلحت اندیشی نکرده است./ جماران

https://www.farsnews.ir/news/14000207000675/
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » سه شنبه فبريه 28, 2023 10:57 pm

عضو هیات رئیسه مجلس درباره فایل صوتی منتشرشده از ظریف: درباره درز اطلاعات محرمانه و سری تحقیق و تفحص می‌کنیم

Image
به گزارش بخش سیاسی سایت خبرمهم، امیرآبادی فراهانی عضو هئیت رئیسه مجلس در حساب توییتری خود نوشت: مجلس درز اطلاعات محرمانه و بعضا سری کشور در یک شبکه ضدایرانی که در قالب مصاحبه نفر اول مسئول سیاست خارجی لو داده شده تحقیق و تفحص می‌کند و افراد خائن به ملت وکشور را به قوه قضاییه معرفی خواهد کرد.

https://khabar-fouri.com/political/153780/
جواب:

هيج وقت دولتيها بخواهند مطلبي را درز بدهند نيم ايند در سايت وابسته به انكليس منتشر كنند كه شماها امينه جي ها هوجيكري كنيد = خصوصا وقتي يوتيوب رايكان در ختيار همه است و هر كسي مي تواند در ان ضعو شود رايكان و ويديو نشر دهد و هزاران سايت مشابه = بس كار خودتان است = و نمي امد تقطيع شده و هفت ساعت مصاحبه حذف شده را نشر دهد تا در جهت مخالفان دولت باشد = بس كار مخالفان دولت است

هيج مطلب سري نداشته و انجه مربوط به مذاكرات است كه در رسانه ها و خود دشمن حضور داشته و مطلع است
و ماجراى اوكرايني هم كزارش رفتار فشل شما را داده كه ان هم در رسانه ها از اول مشهود بود و از موضعكيري اوليه بي اطلاعي و تا تكذيب تا قسم و التماس كردن ووو كه همه اينها ضعيف و ناشيانه بود و يكي از مصيبتهاى كشور حاكميت اين افراد ضعيف افكر است كه اقلا در اين وقتها كه غلطي كرده اند ساكت نمي شوند و حرف مي زنند ان هم ناشيانه و به دشمن كزك مي دهند
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » سه شنبه فبريه 28, 2023 11:32 pm

 جنجال در آمریکا بر سر فایل صوتی ظریف 


Image
حرف ظریف که جان کری به او گفته اسراییل
به ۲۰۰ هدف ایران در سوریه حمله کرده، سبب حمله گسترده مقام‌های دولت ترامپ
و جمهوری‌خواهان به آقای کری شده. آن‌ها خواستار استعفای او از دولت
بایدن، تحقیقات و حتی محاکمه‌اش شده‌اند.

برخی جمهوری‌خواهان مانند سناتور دن سالیوان از آلاسکا، آنچه افشای اطلاعات محرمانه از سوی وزیر خارجه آمریکا به ایران خوانده را به "خیانت" تشبیه کرده است.

آفتاب نیوز : با گذشت بیش از ۲۴ ساعت از انتشار فایل صوتی گفتگو با محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، واکنش‌های داخلی و خارجی به آن ادامه دارد.

واکنش‌ها در آمریکا، اغلب بر آن بخش از صحبت‌های ظریف متمرکز است که می‌گوید جان کری، وزیر خارجه سابق آمریکا به او خبر داده اسراییل در سوریه ۲۰۰ بار به مواضع ایران حمله کرده است.

برخی جمهوری‌خواهان مانند سناتور دن سالیوان از آلاسکا، آنچه افشای اطلاعات محرمانه از سوی وزیر خارجه آمریکا به ایران خوانده را به "خیانت" تشبیه کرده است.

نماینده جمهوری خواه دیگری از ویسکانسین به نام مایک گلاهر گفته غیرقابل درک است که یک دیپلمات آمریکایی "اطلاعات محرمانه" را به ضرر یکی از مهمترین متحدان ما به ایران بدهد.

حرف ظریف که جان کری به او گفته اسراییل به ۲۰۰ هدف ایران در سوریه حمله کرده، سبب حمله گسترده مقام‌های دولت ترامپ و جمهوری‌خواهان به آقای کری شده. آن‌ها خواستار استعفای او از دولت بایدن، تحقیقات و حتی محاکمه‌اش شده‌اند.

سناتور لینزی گراهام، جمهوری‌خواه دیگر محتاطانه‌تر واکنش نشان داده و گفته "نمی‌دانم که می‌توان به این فایل صوتی اعتماد کرد یا نه. اگر واقعی باشد خیلی آسیب در پی خواهد داشت. من از کری خوشم می‌آید، ولی اگر ماجرا واقعیت داشته باشد مشکل‌ساز خواهد بود. صبر کنیم ببینیم چقدر معتبر است".

میت رامنی، نامزد سابق حزب‌جمهوری خواه در انتخابات ریاست جمهوری و سناتور فعلی از یوتا گفته ماجرا "نگران‌کننده" است: "باید شفافیت کامل باشد و مشخص شود دقیقا چه کسی و با چه هدفی چه کاری کرده. آقای رامنی که عضو کمیته روابط خارجی سناست گفته ما این فایل ضبط شده را از یک مقام ایرانی داریم، اما باید مورد ارزیابی قرار بگیرد".

سناتور تد یانگ جمهوری‌خواه دیگر گفته خوب نیست که یک عضو ارشد، اسراییل را که متحد اصلی آمریکا در خاورمیانه است تضعیف کند و ابراز امیدواری کرده که آقای کری ماجرا را روشن کند.

ریک اسکات، سناتور جمهوری‌خواه فلوریدا از این هم فراتر رفته و گفته باید تا مشخص شدن ماجرا مجوز آقای کری برای دسترسی به اطلاعات و اسناد محرمانه لغو شود.

میچ مک‌کانل، رییس اقلیت جمهوری‌خواهان در سنا گفته است حرف‌های آقای ظریف نشان می‌دهد چرا آمریکا نباید تحریم‌هایش علیه ایران را کنار بگذارد.

"ما می‌دانیم که امتیاز‌های پیشاپیش رسیدن به توافق بهتر را تضمین نمی‌کند. به امنیت آمریکا و متحدانش نیز کمکی نخواهد کرد. "من امروز در صحن سنا بلند شده‌ام تا خواستار استعفای جان کری از تیم امنیت ملی دولت بایدن شوم. من در تمام مدت کارم در سنا هیچوقت خواستار استعفای هیچ کس نشده‌ام. سابقه جان کری در کار فعالیت علیه امنیت ملی آمریکا ورای تحمل است و باید برود. امروز خبر‌های آنچنان نگران‌کننده‌ای شنیده‌ام که اگر حقیقت داشته باشد یا باید به برکناری جان کری منجر شود و یا به استعفای او. دیگر بس است. "

در مقابل، جان کری این نقل قول آقای ظریف را از اساس تکذیب کرده و در دفاع از او هم کسانی، چون سناتور دموکرات کریس مورفی و بن رودز که در دولت باراک اوباما از مقام‌های ارشد امنیت ملی و وزارت خارجه آمریکا بود گفته‌اند اطلاعات موجود درباره حملات هوایی اسرائیل به مواضع ایران در سوریه، محرمانه نبوده و کاملا علنی، حتی به اذعان خود اسرائیل موجود بوده است و جمهوری‌خواهان را متهم کرده‌اند که همواره ایران را «دروغگو و غیرقابل اعتماد» خوانده‌اند، اما حالا «با مقاصد سیاسی» حرف محمدجواد ظریف را «عین واقعیت» فرض کرده‌اند.

مایک پومپئو وزیر امور خارجه در دولت دونالد ترامپ رئیس جمهور پیشین آمریکا نیز در توییتی در واکنش به مصاحبه افشا شده آقای ظریف و با اشاره به عملیات دولت ترامپ در بغداد و ترور سردار سلیمانی مدعی شده است: حمله فوق‌العاده دولت ما به قاسم سلیمانی تاثیر بسیار زیادی بر ایران و خاورمیانه داشته است. اگر حرف من را باور نمی‌کنید، از جواد ظریف بپرسید.

گفتنی است که این مصاحبه روز ۶ اسفند ۹۹ در قالب طرحی با عنوان "آن سوی دولت" که سلسله گفتگو‌های تاریخ شفاهی با مقام‌های دولت روحانی است و با مدیریت حسام‌الدین آشنا در مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری انجام شده است. به غیر از وزیر خارجه با دیگر وزرا و اعضای کابینه هم مصاحبه‌ای درباره وقایع پشت پرده دولت در هشت سال گذشته ضبط شده است. 

https://aftabnews.ir/fa/news/706581/

جقدر جناح داخلي شبيه و دوقلوي جمهوريخواهاي امريكاست؟!؟
حملات اسرائيل كه علني بود و مخفي نبود و اسراري نبود = حتى در اتهام زني هم شبيهند!؟
درز دادن اين كفتكو در رسانه ها موجب مواضع تهديد مذاكرات شده است = حالا كي اينها را درز داده = دولتيها يا دوقلوي جمهوريخواهان امريكا؟
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » سه شنبه فبريه 28, 2023 11:44 pm

محمد جعفری

انتشار فایل صوتی گفتگوی ۳ ساعته وزیر امورخارجه با سعید لیلاز در ساعات گذشته، واکنش‌های زیادی را به دنبال داشته و البته بسیاری، محورهای مطرح شده از سوی ظریف در این گفتگو را بدیهی دانسته‌اند.

قاسم محبعلی، مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارت امورخارجه در گفتگویی با امتداد، ضمن واکنش به انتشار این گفتگو در شرایط فعلی، اظهار داشت: درخصوص چگونگی انتشار این فایل به شخصه نمی‌توانم پاسخ بدهم که آیا بر اساس نفوذ بوده، دعواهای داخلی باعث آن شده و یا انگیزه‌های انتخاباتی در پی آن بوده است. من شخصا، کسی را متهم نمی‌کنم، چرا که اطلاعی از جزئیات آن ندارم.

وی افزود: اما در مجموع این اقدام، یک هزینه بزرگ برای سیاست خارجی ایران تولید خواهد کرد. اگر عامل انتشار این گفتگو، داخلی بوده، علیه منافع ملی اقدام کرده، اگر هم خارجی بوده که نشانگر نفوذ در سیستم‌های کشور ما خواهد بود. پخش این گفتگو به مناسبات ما با روس‌ها و حتی مذاکرات ما در وین خسارت جدی خواهد زد. چرا که سلب اعتماد صورت گرفته و طرف خارجی، چگونه اطمینان خواهد کرد به مقامی که تا این حد قدرت تصمیم‌گیری ندارد؟

سیاست خاورمیانه‌ای در دولت احمدی‌نژاد از وزارت خارجه گرفته و به سپاه واگذار شد

این مقام ارشد سابق در وزارت خارجه در ادامه با اشاره به بحث سیاست‌های منطقه‌ای ایران، عنوان داشت: عدم اتخاذ و تنظیم سیاست‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی در خارج از وزارت خارجه از پیش نیز غالب بوده است. علت آن هم، این است که در دولت احمدی‌نژاد، سیاست خاورمیانه‌ای از وزارت خارجه گرفته و به سپاه واگذار شد. اقدامی که ظریف یا رئیس جمهور در همان ابتدا باید انجام می‌دادند، این بود که این مسئله را هم به مانند بازگشت مجرای مذاکرات از شورایعالی امنیت ملی به وزارت خارجه، حل می‌کردند.

محبعلی، اشاره‌ای هم به بحث مناسبات با روسیه داشت و خاطرنشان کرد: روسیه، هیچ گاه علاقمند به این نبوده که مناسبات ایران با آمریکا و اروپا بهبود پیدا کند. بخصوص با اروپا، چرا که ایران، رقیب روسیه در تولید انرژی و مخصوصا گاز بوده و از آن جا که اروپایی‌ها به دنبال تامین گاز خود از ایران بودند، روس‌ها همواره با هرگونه تعمیق روابط تهران و اتحادیه مشکل داشته‌اند.


وی ادامه داد: البته اینکه وزیر خارجه این مسائل را در زمانی که با طرف مذاکره خود روبرو بوده، مطرح کرده، محل تامل خواهد بود. چرا که یک زمانی، یک تحلیلگر آزاد به طرح مسئله برای روشنگری افکار عمومی می‌پردازد، خب! محل نقد نیست. اساسا باید افکار عمومی بدانند که چرا پشت سیاست‌های اعلامی روسیه، سیاست‌های اعمالی دیگری وجود دارد. اما وزیر خارجه وقتی به طرح مسئله بپردازد، بحث دیگری خواهد بود.

مشکل حدود اختیارات دولت، یک مشکل ساختاری در جمهوری اسلامی است

مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارت خارجه در ادامه با اشاره به حدود اختیارات وزیر خارجه، اظهار داشت: مشکل حدود اختیارات دولت، یک مشکل ساختاری در جمهوری اسلامی است. اساسا، این مشکل، منحصر به ظریف هم نبوده و رئیس جمهور هم با چنین مسئله‌ای مواجه است. در عرف بین‌الملل، رئیس جمهوری که با رای مستقیم مردم بر سر کار می‌آید، مسئول مستقیم اداره کشور و پاسخگوی آن خواهد بود. در حالی که در ایران، بخصوص حوزه سیاست خارجی در خارج از دولت تصمیم‌گیری می‌شود.

حتی سید محمد خاتمی هم اجازه نداشت به عنوان رئیس جمهور کشور، مثلا با رئیس جمهور آمریکا دست بدهد

وی در ادامه گفت: حتی سید محمد خاتمی هم با همین مشکل مواجه بود. ایشان اجازه نداشت به عنوان رئیس جمهور کشور، حتی مثلا با رئیس جمهور آمریکا دست بدهد. برای این امر هم باید اجازه گرفته می‌شد در حالی که او رای مردم را گرفته بود و او باید در مقابل مردم پاسخگو می‌بود. وقتی یک رئیس جمهور می‌بیند که چنین اقدامی به نفع منافع ملی ایران بوده و باعث کاهش هزینه در سیاست خارجی می‌شود، باید تصمیم بگیرد. رئیس جمهوری که نمی‌تواند درباره حتی دست دادن با رئیس جمهور کشور دیگر تصمیم بگیرد، طبعا نمی‌تواند در خصوص سیاست‌ها نیز تصمیم نهایی را بگیرد.
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » چهارشنبه مارس 01, 2023 12:01 am


متن زیر بخشي از گفت‌وگویی با افشار سلیمانی، دیپلمات سابق و سفیر پیشین ایران در آذربایجان، دربارۀ برخی از جنبه‌های سخنان جواد ظریف در مصاحبۀ محرمانۀ لو رفته‌اش. = همه ان درج نشد جون اشتباات زياد داشت و فرصت تعليق ووو نبود مطالب مفيد ان اقتباس شد

ظریف در این مصاحبه می‌گوید قاسم سلیمانی در موارد اختلاف نظر، هیچ وقت حرف او را نمی‌پذیرفت. ارزیابی شما از رابطۀ ظریف و سلیمانی چیست؟

رابطۀ ظریف و سلیمانی طبیعتا بیشتر رابطۀ کاری بوده. آقای قاسم سلیمانی در همۀ حوزه‌های سیاست خارجی وارد نمی‌شد. در موارد مهمی مثل سوریه و عراق و یمن و کشورهای دیگری مداخله می‌کرد که برای جمهوری اسلامی به عنوان کشور هدف محسوب می‌شوند. زمانی هم که احتمالا در جاهای دیگر ورود می‌کرد، مثلا در حوزه‌ای که مرتبط با آمریکا بود، از حیث تاثیر آن بر مسائل منطقه چنین کاری انجام می‌داد. آقای قاسم سلیمانی منصوب رهبری بود. سیاست‌های اصلی خارجی را مقام رهبری تعیین می‌کند و طبیعتا قاسم سلیمانی در قیاس با ظریف دست بالا را داشت. البته ظریف و سلیمانی در همۀ موارد اختلاف نظر نداشتند. اختلاف اصلی و ریشه‌ای این دو نفر، ناشی از وجود دو دیدگاه در کلیت نظام است. آینده نشان خواهد داد که کدام دیدگاه برتر بوده. تا این جای کار، روشن است که کدام دیدگاه درست بوده و حالا از این به بعدش را هم می‌بینیم. آقای ظریف بر پایۀ تئوری‌های روابط بین‌الملل معتقد بوده که ایران باید سیاست موازنۀ منفی را در سیاست خارجی پیش بگیرد و تنش‌زدایی بکند و هزینۀ زیادی نکند و آسیب نبیند و بتواند به مسیر توسعه و پیشرفت برود. بنابراین باید بین شرق و غرب بالانس ایجاد کند و با روسیه و چین و آمریکا و اتحادیۀ اروپا و هند و ژاپن رابطه داشته باشد و مسائلش را با همۀ این کشورها حل کند. این دیدگاه به لحاظ تئوریک هم دیدگاه درستی است. در این سو، آقای قاسم سلیمانی و مجموعۀ سپاه و احیانا در بیت رهبری، قائل به بازدارندگی نظامی بودند. ظریف دیدگاه خودش را هم نوعی بازدارندگی از نوع سیاسی آن می‌دانست. یعنی معتقد بود در پیش گرفتن سیاست مد نظرش، موجب کاهش فشارها بر ایران می‌شود. سایر آقایان گفتند ما باید از حیث نظامی قوی شویم تا بتوانیم در منطقه نفوذ پیدا کنیم و این امر را به عاملی بازدارنده تبدیل کنیم


ظریف گفته است که تا صبح جمعه نمی‌دانسته هواپیمای اوکراینی با موشک خودی سرنگون شده و طی آن دو روز (چهارشنبه و پنج‌شنبه) خواسته است حقیقت را به او بگویند که او “علاجی بکند”. بسیاری این نحوۀ سیاست‌ورزی را غیر اخلاقی می‌دانند؟ نظر شما چیست؟

منظور آقای ظریف احتمالا این بوده که اگر از اول می‌گفتید، من به عنوان وزیر خارجه نمی‌رفتم حقیقت ماجرا را تکذیب کنم. یعنی از اول می‌گفتید چه شده است تا من بدانم چطور موضع‌گیری کنم. منظور ظریف موضع‌گیری در راستای حفظ وجهۀ خودش و جمهوری اسلامی بوده. یعنی بلافاصله می‌گفتند که ما به اشتباه این هواپیما را سرنگون کرده‌ایم و ایران آمادۀ جبران است. دست کم مانع تخریب بیشتر وجهۀ ایران بود. همین که ایران متهم شد به دروغ گفتن، تخریب وجهۀ کشور و سیستم غلیظ‌تر شد. اگر از ابتدا راستش را گفته بودند، طبیعتا وزیر خارجه کشور می‌توانست بهتر عمل کند و عذرخواهی کند و حداقل آبروی ایران نمی‌رفت که دروغ گفته است. شاید منظور ظریف از “علاج کردن”، این باشد.
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » شنبه مارس 04, 2023 6:15 pm

همه‌ کشورهای دنیا روی فضای مجازیِ خودشان اِعمال مدیریت می‌کنند، ما فضای مجازی را ول کرده‌ایم.

آیا جمهوری اسلامی فضای مجازی را «ول» کرده است؟
خیر. ابوالحسن فیروزآبادی دبیر شورای‌عالی فضای مجازی در نیمه دوم اسفند ماه ۱۳۹۹ در یک گفت‌وگوی تلویزیونی و در پاسخ به سوال مجری برنامه در این باره که چرا فضای مجازی رها شده است، به صراحت اعلام کرد که «اینترنت ایران شاید جزو فیلترشده‌ترین اینترنت‌ها در جهان است، اینکه می‌گید رها هست، اینطور نیست. شاید جزو ۴ یا ۵ کشور اول دنیا، حداقل ۱۰ تای اول هستیم در صیانت» 

https://factnameh.com/fact-checks/2021- ... ernet.html
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » جمعه مارس 10, 2023 10:35 am

   تقریباً همه‌ مراکز مدیریتی کشور در اختیار رئیس‌جمهور است. 



عمده‌ نزدیک به همه مدیریت‌های کشور که هزاران مدیریت است، در اختیار رئیس قوه مجریه است.
امکانات حکومتی کشور هم همین طور، اکثر و اغلب در اختیار رئیس‌جمهور است.
Image

آیا همه‌ مراکز مدیریتی در اختیار رئیس‌جمهور است؟
آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، در سخنرانی نوروزی روز اول فروردین ۱۴۰۰ گفته است: «تقریباً همه مراکز مدیریتی کشور در اختیار رئیس‌جمهور است.»

او رئیس‌جمهور ی را پرمشغله‌ترین و پرمسئولیت‌ترین دستگاه‌ها برشمرد و اظهار داشت:

«اینکه حالا بعضی‌ها می‌گویند رئیس‌جمهور اختیاراتی ندارد، رئیس‌جمهور تدارکاتچی است، رئیس‌جمهور دوازده درصد یا پانزده درصد اختیارات دارد -چه جوری هم محاسبه می‌کنند من نمی‌دانم! چند سال است که از این حرف‌ها گاهی گوشه کنار زده می‌شود- همه اینها خلاف واقع است؛ یا از روی بی‌مسئولیتی گفته می‌شود یا از روی بی‌اطلاعی گفته می‌شود یا خدای نکرده غرض‌‌ورزی‌‌ای در کار است. عمده‌ نزدیک به همه مدیریت‌های کشور که هزاران مدیریت است، در اختیار رئیس قوه مجریه است. همه بودجه مصوب کشور در اختیار رئیس‌جمهور است، چون رئیس [سازمان] برنامه و بودجه معاون رئیس‌جمهور است و مستقیم زیر نظر ریاست جمهوری است. امکانات حکومتی کشور هم همین طور، اکثر و اغلب در اختیار رئیس‌جمهور است. بنابر‌این، مدیریت‌های دیگر در جنب قوه مجریه در واقع چیزی نیستند. ریاست جمهوری یک چنین جای مهمی است.»

آیا همه مدیریت کشور در اختیار رئیس‌جمهور است؟ «فکت نامه» در این گزارش می‌کوشد به این پرسش پاسخ دهد.

جایگاه رئیس‌جمهوری در قانون اساسی چیست؟
۱- رئیس‌جمهور، در نظام جمهوری اسلامی، طبق اصل ۱۱۳ قانون اساسی عالی‌ترین مقام رسمی کشور پس از مقام رهبری است که مسئولیت اجرای قانون اساسی و ریاست قوه مجریه را جز در اموری که مستقیما به رهبری مربوط می‌شود، برعهده دارد. پیش از اصلاح قانون اساسی در سال ۱۳۶۸ رئیس‌جمهور همچنین مسئولیت تنظیم روابط قوای سه گانه را نیز برعهده داشت که این مسئولیت با تغییر قانون اساسی به رهبری واگذار شد.

آنگونه که در این اصل آمده رئیس‌جمهور مسئول اجرای قانون اساسی است و ریاست قوه مجریه را عهده‌دار است.

۲- قوه مجریه مستقل از قوه مقننه و قوه قضاییه و طبق اصل ۵۷ قانون اساسی زیر نظر ولایت امر و امامت امت است. بنابراین رئیس‌جمهور در نظام جمهوری اسلامی مقامی بیش از رئیس قوه مجریه که باید زیر نظر رهبر عمل کند نیست.

اختیارات و وظایف رئیس‌جمهور به عنوان مسئول اجرای قانون اساسی چیست؟

اصل نود و هشتم حق تفسیر قانون اساسی را منحصرا به شورای نگهبان داده است. این شورا در تفسیر اصل ۱۱۳ قانون اساسی (طبق اصل ۹۸ قانون اساسی تفسیر اصول قانون اساسی برعهده شورای نگهبان است) تصریح کرده است:

«۱- مستفاد از اصول متعدد قانون اساسی آن است که مقصود از مسئولیت اجرا در اصل ۱۱۳ قانون اساسی، امری غیر از نظارت بر اجرای قانون اساسی است.

۲ـ مسئولیت رئیس‌جمهوری در اصل ۱۱۳ شامل مواردی نمی‌شود که قانون اساسی تشخیص، برداشت، نوع و کیفیت اعمال اختیارات و وظایفی را به عهده مجلس خبرگان رهبری، شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجلس شورای اسلامی، قوه قضائیه و هر مقام و دستگاه دیگری که قانون اساسی به آنها اختیار یا وظیفه‌ای محول نموده است.

۳ ـ در مواردی که به موجب قانون اساسی رئیس‌جمهوری حق نظارت و مسئولیت اجرا ندارد، حق ایجاد هیچ گونه تشکیلاتی را هم ندارد.»

تفسیر شورای نگهبان یعنی اینکه رئیس‌جمهور تنها در حیطه قوه مجریه، مسئولیت اجرای قانون اساسی را برعهده دارد ولاغیر.

مسئولیت رئیس‌جمهور در نظام جمهوری اسلامی چیست؟

با تفسیر ارائه شده توسط شورای نگهبان در خصوص اصل ۱۱۳ قانون اساسی، رئیس‌جمهور تنها ریاست قوه مجریه را عهده‌دار است. قوه مجریه شامل هیات دولت و هیات وزیران، همانطور که در نام این قوه آمده مسئولیت اجرای قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی، را برعهده دارد و در برابر مردم، رهبر و مجلس شورای اسلامی مسئول است.

رئیس‌جمهور به عنوان ریاست قوه مجریه مکلف است:

مصوبات مجلس شورای اسلامی را برای اجرا ابلاغ کند (اصل ۱۲۳ قانون اساسی)
(در صورتیکه به هر دلیل، رئیس‌جمهور از ابلاغ مصوبه مجلس خودداری کند، ریاست مجلس مستقیم مصوبه مجلس را به نهادهای ذیربط ابلاغ می‌کند- تبصره ماده ۱ قانون مدنی) یعنی رئیس‌جمهور حتی در صورتی‌ که مصوبه مجلس را خلاف مصالح مردم و کشور بداند باز مکلف به اجرای قانون است.

برای اداره کشور برنامه داشته باشد و بودجه کشور را میان دستگاه‌ها توزیع کند و امور اداری و استخدامی کشور را مدیریت کند. در این حوزه نیز باید توجه داشت

برنامه رئیس‌جمهور برای اداره کشور نمی‌تواند در تقابل با سیاست‌های کلان کشور (مصوب مجمع تشخیص مصلحت نظام و ابلاغی از سوی مقام رهبری)، برنامه پنج ساله توسعه (پیشنهادی دولت و مصوب مجلس شورای اسلامی) باشد.
بودجه کشور طبق لایحه سنواتی، توسط دولت به مجلس تقدیم می‌شود ولی در نهایت دولت مکلف به اجرای مصوبه مجلس است.
در واقع رئیس‌جمهور متصدی امور اجرایی کشور است که باید طبق قانون اساسی زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی عمل کند.

=رئیس‌جمهور از چه اختیاراتی محروم است؟

مطابق اصل ۶۰ قانون اساسی، اعمال قوه مجریه جز در اموری که در این قانون مستقیما بر عهده رهبری گذارده شده، از طریق رئیس‌جمهور و وزراء است. یعنی رئیس‌جمهور در مسایل اجرایی حق ورود به حوزه‌هایی که تحت نظر رهبری است، ندارد.

چه اموری مستقیما بر عهده رهبری گذارده شده است؟

مطابق اصل ۱۱۰ قانون اساسی این امور مستقیم بر عهده رهبری گذارده شده و رئیس‌جمهور حق دخالت ندارد:

تعیین سیاست‌های کلان نظام
فرماندهی کل قوای مسلح
اعلان جنگ، صلح و بسیج نیروها
فرمان همه‌پرسی
تعیین و برکناری:
فقهای شورای نگهبان
رئیس قوه قضاییه
رئیس سازمان صدا و سیما
رئیس ستاد مشترک و فرماندهان عالی نظامی و انتظامی
اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام
حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سه گانه
حل معضلات نظام که از طریق عادی قابل حل نیست
امضای حکم ریاست جمهوری و حکم عزل رئیس‌جمهور
عفو یا تخفیف حکم محکومیت مجرمان
به موارد فوق می‌توان تمام نهادهای انقلاب اسلامی و شرکت‌های اقتصادی وابسته که زیر نظر رهبری اداره می‌شوند را اضافه کرد. بنابراین رئیس‌جمهور، نه اختیار همه پرسی دارد، نه اختیاری در حوزه‌های نظامی دارد و نه حتی اختیاری در انتظامات کشور دارد، نه بر دستگاه صدا و سیما حکمرانی می‌کند و نه حتی از آزادی عمل در انتخاب وزرا برخوردار نیست چرا که وزراء را نیز مجلس باید رای اعتماد بدهد.

آیا مطابق قانون اساسی رئیس‌جمهور در چگونگی اداره کشور حق ویژه‌ای به عنوان رئیس‌جمهور دارد؟

خیر؛ در هیچ اصلی از اصول قانون اساسی اختیاری ویژه به رئیس‌جمهور در تعیین چگونگی اداره کشور داده نشده است، بلکه همانطور که در بالا آمد، رئیس‌جمهور به عنوان رئیس قوه مجریه مکلف به اداره امور اجرایی کشور زیر نظر مقام رهبری است.

نگاهی به دستگاه‌های سیاست‌گذار در جمهوری اسلامی نیز نشان می‌دهد رئیس‌جمهور نقش تعیین کننده‌ای ندارد. رئیس‌جمهور، یا در دستگاه‌های کلان سیاست‌گذار عضویت ندارد و یا حتی اگر ریاست دستگاهی را هم بر عهده دارد باز یک رای بیشتر ندارد و نقش‌اش بیشتر از یک عضو نیست و تنها اداره کننده جلسات آن شوراهاست.

۱- شورای راهبردی روابط خارجی

شورای راهبردی روابط خارجی، نهاد مشاور مقام رهبری در حوزه سیاست خارجی است. اعضای این شورا را رهبری تعیین می‌کند و رئیس‌جمهور در آن عضویت ندارد.

۲- مجمع تشخیص مصلحت نظام

مجمع تشخیص مصلحت نظام که سیاست‌های کلان نظام را تدوین و بازوی مقام رهبری در حل معضلات کشور است که به طور عادی حل شدنی نیست، نیز نهادی است که اعضا و رئیس آن را مقام رهبری تعیین می‌کند. رئیس‌جمهور به عنوان یک عضو حقوقی در این نهاد عضویت دارد. در سال‌های اخیر بسیاری از جلسات بدون حضور رئیس‌جمهوری برگزار شده است.

۳- شورای عالی انقلاب فرهنگی

شورای عالی انقلاب فرهنگی نهادی سیاست‌گذار در حوزه فرهنگی و آموزشی است. اعضای این شورا را نیز مقام رهبری تعیین می‌کند و برغم اینکه رئيس جمهور، ریاست این شورا را عهده دار است ولی یک رای بیشتر در این شورا ندارد. مسئولیت انتخاب اعضای این شورا بر عهده رهبری است.

۴- شورای عالی امنیت ملی

شورای عالی امنیت ملی با حضور نمایندگان رهبری، فرماندهان عالی نظامی و انتظامی و امنیتی به ریاست رئیس‌جمهور، در حوزه مسائل کلان امنیتی تصمیم گیری می‌کند. طبیعتا این شورایی است که وزنه نیروهای آن به نفع نیروهای منصوب مقام رهبری سنگینی می‌کند. رئیس‌جمهور ریاست این شورا را عهده دار است ولی تصمیمات این شورا بدون تایید رهبر ایران، اجرایی نمی‌شود.

در ماه‌های گذشته اختلاف رئیس‌جمهوری ایران با دبیرخانه شورا در ماجرای مخالفت رئیس‌جمهور با کاهش تعهدات برجامی و موافقت دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی با این اقدام خبرساز شده بود.

علی شمخانی دبیر شورای امنیت ملی، روز ۲۵ اسفند ۹۹ در گفت‌وگو با خبرگزاری ایسنا گفته بود:

«برخی مسئولینی که اساسا باید اطلاعات کامل تری نسبت به افراد عادی داشته باشند فکر می کنند چون رئیس‌جمهور،هم‌زمان رئیس شورای عالی امنیت ملی نیز هست، بنابراین نهاد امنیت ملی بخشی از دولت محسوب می‌شود.. این نگاه به هیچ وجه صحیح نیست. نهاد امنیت ملی بر اساس قانون، ساختاری فراقوه‌ای و حاکمیتی با اختیاراتی است که در قانون اساسی برای آن تعیین شده است... کلیه مصوبات شورای عالی امنیت ملی پس از تایید از سوی مقام معظم رهبری قابلیت اجرایی پیدا می کند.»

حکم حکومتی و بی‌اختیاری مقام‌ها در برابر دستورات رهبری

واژه «حکم حکومتی» در قانون اساسی جمهوری اسلامی مورد اشاره قرار نگرفته ولی تاکید بر این اصول:

تعیین سیاست‌های کلان نظام توسط مقام رهبری؛
حل معضلات نظام که از طریق عادی قابل حل نیست توسط مقام رهبری؛

فعالیت قوای سه‌گانه زیر نظر ولایت امر و امامت امت؛
تاییدی است بر حق رهبری بر صدور حکم حکومتی در اداره کشور. یعنی وقتی مقام رهبری حکمی صادر کرد تمام قوانین موضوعه کشور تعطیل، تمام اختیارات مقامات حکومتی سلب و همگان مکلف به اجرای حکم حکومتی هستند، تفاوتی نمی‌کند که حکم حکومتی در چه حوزه‌ای هم باشد. رهبری می‌تواند به مجلس دستور دهد طرح یا لایحه‌ای را از دستور خارج کند، می‌تواند دستور دهد واردات ماشین آمریکایی یا واکسن آمریکایی و انگلیسی به کشور ممنوع شود و یا حتی می‌تواند دستور دهد فرد خاصی از سمت معاون اولی رئیس‌جمهور برکنار شود و یا شخصی به وزارتی منصوب شود. کسی حق مخالفت ندارد تفاوتی هم نمی‌کند رئیس‌جمهور باشد، رئیس مجلس باشد یا رئیس قوه قضاییه.

رئیس‌جمهوری و محدودیت‌ اختیار اداره قوه مجریه
فکت‌ها و شواهد مستندی وجود دارد که ثابت می‌کند مقام رئیس‌جمهوری ایران حتی در مدیریت همه مراکز دولتی هم اختیار کامل برخوردار نیست.

به عنوان نمونه می‌توان به سه مورد از محدودیت‌ها در سطح انتخاب وزیر و انتصاب مسئولان، تدوین بودجه و تنظیم اسناد مالی دولتی و اداره امور اجرایی اشاره کرد.

محدودیت در ترکیب کابینه: طبق قانون اساسی انتخاب و معرفی وزرا به مجلس برای رای اعتماد اختیار قانونی رئیس‌جمهوری است، اما در واقعیت این‌طور نیست. رئیس‌جمهوری در ایران رسما موظف است برای انتخاب دست کم وزرای کشور، اطلاعات، دفاع، امور خارجه و فرهنگ و ارشاد، علوم و آموزش و پرورش با رهبری هماهنگ کند. در گذشته همچنین رهبر ایران در مواردی درباره عزل و نصب معاونان رئیس‌جمهوری هم دستور صادر کرده است.

محدودیت در تدوین لایحه بودجه: در قانون اساسی اختیار تدوین لایحه و اجرای قانون بودجه پس از تصویب مجلس به رئیس‌جمهوری داده شده است. اما در سال‌های اخیر شخصا در روال تدوین و تصویب بودجه دخالت داشته و دولت را مجبور کرده تا پیش از ارسال لایحه بودجه «اصلاحاتی» را در آن اعمال کند.

محدودیت در امور اجرایی: از این فراتر رئیس‌جمهوری و دولت -حتی در حد واردات واکسن یا احیای مرغ‌لاین ایرانی- هم از اختیار کامل برخوردار نیستند، بلکه ناگزیر به رعایت دستوراتی‌اند که از سوی رهبر جمهوری اسلامی ایران به طور رسمی و غیررسمی ابلاغ می‌شود.

جمع بندی
آیت‌الله علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی، مدعی است: «تقریباً همه مراکز مدیریتی کشور در اختیار رئیس‌جمهور است.»

این طور نیست. رئیس‌جمهور، طبق اصل ۱۱۳ قانون اساسی دومین مقام عالی جمهوری اسلامی بعد از رهبری است که «مسئولیت‏ اجرای‏ قانون‏ اساسی‏ و ریاست‏ قوه‏ مجریه‏ را جز در اموری‏ که‏ مستقیماً به‏ رهبری‏ مربوط می‏‌شود» بر عهده‏ دارد.

بر اساس تفسیر شورای نگهبان، حوزه اختیارات رئیس‌جمهوری محدود به قوه مجریه است و رئیس‌جمهوری برای اجرای قانون اساسی مسئولیت یا اختیاری در مورد عملکرد «مجلس خبرگان رهبری، شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجلس شورای اسلامی، قوه قضائیه و هر مقام و دستگاه دیگری که قانون اساسی به آنها اختیار یا وظیفه‌ای محول نموده» ندارد.

رئیس‌جمهوری روی کاغذ رئیس و عضو بسیاری از نهادها و شوراهای عالی، از جمله شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی امنیت ملی است، اما بر اساس شواهد و قرائن رئیس‌جمهوری در این شوراها اختیار عمل گسترده‌ای ندارد.

رئیس‌جمهور حق دخالت در حوزه‌های نظامی، انتظامی، نهادهای انقلاب اسلامی، صدا و سیما و حق همه‌پرسی و مراجعه به آراء عمومی ندارد، اما علاوه بر همه اینها رئیس‌جمهوری ایران حتی در مدیریت همه مراکز دولتی هم اختیار کامل برخوردار نیست.

به عنوان نمونه می‌توان به مواردی همچون محدودیت‌ رئیس‌جمهوری در انتخاب وزرا و عزل و نصب مسئولان ارشد دولتی، محدودیت در تدوین لایحه بودجه اشاره کرد که طبق قانون اساسی جزو اختیارات رئیس‌جمهوری است، اما رسما زیر نظر رهبری اداره می‌شود.

طبق قانون اساسی انتخاب و معرفی وزرا به مجلس برای رای اعتماد اختیار قانونی رئیس‌جمهوری است، اما در واقعیت این‌طور نیست. رئیس‌جمهوری در ایران رسما موظف است برای انتخاب دست کم وزرای کشور، اطلاعات، دفاع، امور خارجه و فرهنگ و ارشاد، علوم و آموزش و پرورش با رهبری هماهنگ کند.

در گذشته همچنین رهبر ایران در مواردی درباره عزل و نصب معاونان رئیس‌جمهوری هم دستور صادر کرده است.

در قانون اساسی اختیار تدوین لایحه و اجرای قانون بودجه پس از تصویب مجلس به رئیس‌جمهوری داده شده است. اما در سال‌های اخیر شخصا در روال تدوین و تصویب بودجه دخالت داشته و دولت را مجبور کرده تا پیش از ارسال لایحه بودجه «اصلاحاتی» را در آن اعمال کند.

از این فراتر رئیس‌جمهوری حتی در اداره امور جاری نیز مستقل نیست و اختیار کامل ندارد. نه فقط در مسائل کلان اجرایی در حوزه سیاست‌ خارجی، اقتصاد، آموزش و… حتی در امور جزئی مانند واردات واکسن یا حتی احیای «مرغ‌لاین ایرانی»، مجری دستوراتی‌ است که از سوی رهبری به طور رسمی و غیررسمی ابلاغ می‌شود.

با این حساب روشن است مقام رئیس‌جمهوری نه‌تنها اختیار «تقریباً همه مراکز مدیریتی کشور» را ندارد، بلکه حتی اختیار کامل اداره «همه مراکز دولتی» را نیز در دست ندارد. از این رو، «فکت نامه» به ادعای آیت‌الله علی خامنه ای مبنی بر اینکه «تقریباً همه مراکز مدیریتی کشور در اختیار رئیس‌جمهور است»، نشان «نادرست» می‌دهد.
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » جمعه مارس 10, 2023 10:45 am

واکنش روحانی به فایل صوتی منتشر شده از ظریف:


دزدیدن این نوار باید بررسی شود / به نظر من این ‌نوار یک هفته پیش هم می‌شده منتشر شود، اما
درست در مقطعی که وین در حال به نتیجه رسیدن است، آن را منتشر کردند تا
وحدت داخلی را برهم بزنند / میدان و دیپلماسی دو بازو هستند که به هم کمک
می‌کنند / شهادت می دهم مسئله هسته ای با ایثار و ایستادگی دیپلمات‌هایی
چون ظریف انجام شد

حسن روحانی گفت: آدم‌هایی دروغ و راست را به هم می بافند تا وحدت جامعه را از بین ببرند و گروهی را در برابر گروهی قرار دهند. او گفت: وزارت اطلاعات مسئول پیگیری سرقت فایل صوتی است و باید قاطعانه با آن برخورد شود.

Image

حسن روحانی گفت: آدم‌هایی دروغ و راست را به هم می بافند تا وحدت جامعه را از بین ببرند و گروهی را در برابر گروهی قرار دهند.


به گزارش «انتخاب»، حجت الاسلام والمسلمین حسن روحانی روز چهارشنبه در جلسه هیات دولت، با بیان اینکه امروز روز عصبانیت رژیم صهیونیستی، ارتجاع منطقه و آمریکا از موفقیت‌های ملت ایران است، گفت: امروز عصبانی هستند، چون همه آن چیزی که با ۴ سال توطئه بافته بودند از دستشان رفته است.

روحانی با اشاره به اینکه امروز، ۱+۴ و حتی خود آمریکایی‌ها فهمیده اند که جز تسلیم شدن در برابر قانون و مقررات بین المللی و حقانیت ایران راهی ندارند، تصریح کرد: دزدیدن یک سند و یک نوار و انتشار آن مسئله‌ای است که باید مورد بررسی دقیق قرار بگیرد و اینکه چرا در این مقطع مهم انجام شده است.

رئیس جمهور تاکید کرد: این نوار صوتی درست در مقطعی که وین در اوج موفقیت است توسط کسانی که ضد ایران، مردم ایران و مصالح ایران هستند منتشر می‌شود تا در داخل کشور اختلاف ایجاد کند.

رئیس جمهور با بیان اینکه ترامپ تنها رئیس جمهور آمریکا بود که برای صهیونیست‌ها مزدوری می‌کرد، اظهار داشت: البته روسای جمهور قبلی آمریکا هم با صهیونیست‌ها رفیق بودند، اما مزدور نبودند. ترامپ در خارج شدن از برجام، انتقال پایتخت رژیم صهیونیستی به قدس و خروج از برخی سازمان‌های بین‌المللی کاملا بر اساس تحریک صهیونیست‌ها عمل کرد.

روحانی با اشاره به اینکه شهادت سردار سلیمانی هم کار صهیونیست‌ها بود، اظهار داشت: اگرچه ترامپ قاتل و آمر این شهادت بود، اما کسی که در پشت پرده او را به این کار تحریک کرد صهیونیست‌ها بودند.

رئیس جمهور با بیان اینکه سردار سلیمانی همه زندگی خود را به نفع صلح و ثبات منطقه سپری کرد، گفت: روز‌هایی بود که هیچ کس جرات نمی‌کرد در میدان داعش حضور پیدا کند شاید برخی یادشان نیست که در آن دوران نه تنها کربلا و نجف بلکه حتی بغداد هم در خطر بود و تنها کسی که جرات کرد به عتبات، بغداد و شمال عراق رفته و توطئه صهیونیست‌ها و آمریکا را در منطقه خنثی کند، سردار سلیمانی بود.

روحانی با تاکید بر اینکه نباید یادمان برود که انسان‌های بزرگ در مقاطع حساس کار‌های بزرگی انجام داده‌اند، افزود: امروز نه تنها در ایران بلکه در افغانستان، عراق، لبنان، سوریه و یمن شاهد مجاهدت‌های شهید سلیمانی هستیم.
رئیس جمهور خاطر نشان کرد: دشمنان توطئه کردند تا ایران را در کنج و تنها قرار دهند و امروز عصبانی هستند چرا که تمام تلاش‌های خود را از بین رفته می‌بینند.

روحانی تصریح کرد: امروز ۱+۴ و حتی آمریکا کاملاً فهمیده‌اند که راهی جز تسلیم شدن در برابر قانون، مقررات بین‌المللی و حقانیت ایران ندارند و باید تسلیم ایران شوند.

رئیس جمهور گفت: به عنوان کسی که از آغاز داستان هسته‌ای به گونه‌ای در همه مقاطع حضور داشته ام، شهادت می‌دهم این مسیر سخت و دشوار با ایثار، فداکاری و ایستادگی دیپلمات‌ها طی شده است که امروز در صدر این حرکت فردی آگاه و آشنا به مسایل مثل ظریف، حضور دارد.
روحانی گفت: همه تلاش کردیم و توطئه صهیونیست‌ها و تندرو‌های آمریکا را در سال ۹۴ شکستیم و شرایطی پیش آمد که مردم احساس راحتی کردند تا اینکه فردی مانند ترامپ در آمریکا روی کار آمد.

رئیس جمهور اضافه کرد: امروز دولت جدید آمریکا و دیگران فهمیده‌اند که هیچ راهی جز تسلیم شدن در برابر حقانیت ملت ایران ندارند و در این شرایط موضوع دزدیدن یک سند و نوار مطرح می‌شود که باید به دقت مورد بررسی قرار گیرد.
روحانی ضرورت حفظ وحدت و یکپارچگی در کشور را مورد تأکید قرار داد و گفت: بدون تردید در این شرایط حساس با حفظ هوشیاری، اتحاد و یکپارچگی می‌توانیم مشکلات را حل و فصل کنیم.

رئیس جمهور با اشاره به اقدامات انجام شده برای تدوین و گردآوری دستاورد‌های دولت در ماه‌های آخر اظهار داشت: دولت‌ها معمولاً در سال آخر فعالیت دستاورد‌های خود را در مجموعه‌هایی ثبت و ضبط می‌کنند تا مردم و محققین بتوانند در آینده از آن استفاده کنند و در این راستا در این دولت نیز طی هفته‌های اخیر چندین جلد کتاب تحت عنوان دستاورد‌های دولت و اقدامات در راستای جهش تولید تدوین و چاپ شده است.

روحانی خاطر نشان کرد: اقدام دیگری که در این راستا انجام شده این بوده است که وزرا و مسئولین اقدامات و فعالیت‌ها و چه بسا مشکلات و فشار‌هایی که در مسیر کار خود با آن مواجه بودند را بیان کنند و این موارد ثبت و ضبط می‌شود، البته بی‌تردید بخشی از این مطالب طبقه‌بندی شده و غیرقابل انتشار است و باید برای آینده بماند.

رئیس جمهور با بیان اینکه این افتخار بزرگ کشور است که مسئولین قادرند آزادانه نظرات خود را بیان کنند، اظهار داشت: البته برخی از نظراتی که بیان می‌شود به گونه‌ای نیست که منتشر شود چرا که دشمن از آن‌ها سوء استفاده خواهد کرد و فایل صوتی که منتشر شد، قرار بود بخش‌های قابل انتشار آن پخش شود، و بخش محرمانه آن به عنوان سند برای آینده بماند.
روحانی تاکید کرد: اینجا سرقتی انجام شده و فردی، جمعی و یا گروهی مرتکب این کار شده اند، مسئول رسیدگی به این کار وزارت اطلاعات است و باید تمام توان خود را بکار بگیرد که این فایل چگونه به سرقت رفته است و نباید به هر کسی در این زمینه قصور و تقصیری داشته، رحم شود و باید قاطعانه با آن برخورد گردد.

رئیس جمهور با تاکید بر اینکه برخی مطالبی که در این فایل صوتی منتشر شده، نظر دولت یا شخص رئیس جمهور نیست، گفت: هر وزیر و مقامی ممکن است نظرات و نکاتی داشته باشد که بخواهد به صورت محرمانه برای آیندگان بماند.

روحانی با بیان اینکه میدان و دیپلماسی دو صحنه مقابله هم نیستند، تصریح کرد: اگر کسی فکر کند یا میدان و یا دیپلماسی و یا سیاست خارجی پیروز است یا سیاست دفاعی و یا اینکه میدان مبارزه موفق است یا میدان مذاکره؟، حرف دقیقی مطرح نکرده است و این حرف را به عنوان کسی می‌زنم که زندگی و تجربه‌ام همین بوده است.

رییس جمهور با اشاره به اینکه ۱۶ سال دبیرعالی امنیت ملی بودم و ۳۲ سال در این شورا در مسئولیت‌های مختلف حضور داشتم و در جریان فراز و نشیب و تصمیمات این شورا قرار دارم و خیلی از این مسایل را مردم نمی‌دانند، اظهارداشت: در جلسات شورا درخصوص مسایل مهم بعضاً اختلاف نظر وجود دارد و حتی موضوعی بوده که در ۷ جلسه شورا مورد بحث و بررسی قرار گرفته تا به رأی‌گیری و نتیجه رسیده ایم.

https://www.entekhab.ir/fa/news/615134
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » جمعه مارس 10, 2023 10:57 am

تماشا کنید: ناشنیده های صوت ظریف! / چکیده‌ی ۳۸ دقیقه ای از ۱۸۱ دقیقه سانسور صوت جنجالی ظریف


توجه مجدد به نكاتي كه ظريف كفت
و در فرايند تقطيع و قطع كردنهاى مجري
كمتر توجه شد


چندی پیش انتشار یک فایل صوتی، از مصاحبه منتشر نشده سعید لیلاز با محمدجواد ظریف، وزیر خارجه واکنش‌های زیادی را در فضای رسانه‌ای کشور و شبکه‌های اجتماعی برانگیخته است. این فایل صوتی که ۷ ساعته بود تنها سه ساعت آن منتشر شده است.

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

چندی پیش انتشار یک فایل صوتی، از مصاحبه منتشر نشده سعید لیلاز با محمدجواد ظریف، وزیر خارجه واکنش‌های زیادی را در فضای رسانه‌ای کشور و شبکه‌های اجتماعی برانگیخته است. این فایل صوتی که ۷ ساعته بود تنها سه ساعت آن منتشر شده است.

فایل صوتی مذکور که گویا برای چندین رسانه‌ی فارسی زبان خارج از کشور ارسال شده بود، توسط یک تلویزیون فارسی‌زبان که با بودجه سعودی اداره می‌شود، منتشر شد؛ اما طبق مواضع این تلویزیون، تنها ۱۰ دقیقه تقطیع شده از آن برجسته شد و ۱۸۱ دقیقه‌ی اصلی از سوی این رسانه، به نوعی سانسور شد.

https://www.entekhab.ir/fa/news/615282/
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » جمعه مارس 10, 2023 11:02 am

ظریف بعد نوار:

 در ۴۰ سال گذشته کوشیده‌ام در تحلیل مجتهد و در اجرا مقلد باشم /
در بیان نظر کارشناسی، عافیت طلبی، مماشات و خودسانسوری را خیانت
دانسته‌ام / از مکر مکاران بیمی ندارم / رابطه قلبی و کاری من و حاج قاسم
تا هنگام شهادت ایشان نه تنها کمرنگ نشد بلکه همواره تعمیق یافت / در پشت
درهای بسته و یا در علن، صلابت، انسانیت، صلح طلبی و شجاعت شهید سلیمانی را
در جهان فریاد زده ام


محمدجواد ظریف در دل نوشته‌ای در پاسخ به حواشی ایجادشده در روز‌های اخیر نوشت: در ۴۰ سال گذشته کوشیده‌ام در تحلیل مجتهد و در اجرا مقلد باشم. در مقام کارگزار همواره تابع سیاست‌های مصوب کشور بوده و از آن‌ها با قدرت دفاع کرده‌ام. اما در بیان نظر کارشناسی، عافیت طلبی، مماشات و خودسانسوری را خیانت دانسته‌ام که از مولایمان علی علیه السلام آموخته‌ام «إنَّ أعظَمَ الخِیانَةِ خِیانَةُ الاُمَّةِ، و أفظَعَ الغِشِّ غِشُّ الأئمَّةِ؛ همانا بزرگترین خیانت، خیانت به امّت است و زشت‌ترین دغلکارى، دغلکارى نسبت به پیشوایان است.»
Image
محمدجواد ظریف در دل نوشته ای در پاسخ به حواشی ایجادشده در روزهای اخیر نوشت: در 40 سال گذشته کوشیده‌ام در تحلیل مجتهد و در اجرا مقلد باشم. در مقام کارگزار همواره تابع سیاست‌های مصوب کشور بوده و از آنها با قدرت دفاع کرده‌ام. اما در بیان نظر کارشناسی، عافیت طلبی، مماشات و خودسانسوری را خیانت دانسته‌ام که از مولایمان علی علیه السلام آموخته‌ام «إنَّ أعظَمَ الخِيانَةِ خِيانَةُ الاُمَّةِ، و أفظَعَ الغِشِّ غِشُّ الأئمَّةِ؛ همانا بزرگترين خيانت، خيانت به امّت است و زشت ترين دغلكارى، دغلكارى نسبت به پيشوايان است.»
به گزارش «انتخاب»، محمد جواد ظریف وزیر خارجه ایران در متنی که در اینستاگرام خود منتشر کرده، نوشت:

به هنگام ورود به بغداد بار دیگر در شهادتگاه دوست دیرینه‌ام شهید پرافتخار سپهبد حاج قاسم سلیمانی، شهید ابومهدی المهندس و یارانشان حضور پیدا کردم و یک بار دیگر در کنار نماد زبونی و استیصال جنایت‌کارانه ترامپ به دلاوران این مرزوبوم افتخار کردم. ولی بسیار تاسف خوردم که چگونه یک بحث نظری محرمانه پیرامون ضرورت هم‌افزایی دیپلماسی و میدان به منظور استفاده دولتمردان بعدی از تجربیات گرانبهای 8 سال گذشتهبه یک کشمکش داخلی تبدیل می‌شود و آسیب شناسی صادقانه و مشفقانه برخی روندها به مثابه انتقاد شخصی معرفی می‌گردد.

افتخار رفاقت عمیق و همکاری با حاج قاسم بیش از دو دهه ادامه داشته و رابطه قلبی و کاری ما تا هنگام شهادت ایشان نه تنها کمرنگ نشد بلکه همواره تعمیق یافت. نه تنها امروز و در محضر مردم بزرگ ایران، بلکه در بیش از دو دهه گذشته، در داخل و یا خارج، در پشت درهای بسته و یا در علن، صلابت، انسانیت، صلح طلبی و شجاعت شهید سلیمانی را در جهان فریاد زده و مکرر یادآوری کرده‌ام که اگر صلحی در افغانستان و عراق برقرار شده است و اگر تروریسم داعش شکست خورده است، بیش از هرچیز مرهون درایت و شجاعت سردار سلیمانی و رشادت‌ و ایثار مردم این سرزمین‌ها بوده است.
در 40 سال گذشته کوشیده‌ام در تحلیل مجتهد و در اجرا مقلد باشم. در مقام کارگزار همواره تابع سیاست‌های مصوب کشور بوده و از آنها با قدرت دفاع کرده‌ام. اما در بیان نظر کارشناسی، عافیت طلبی، مماشات و خودسانسوری را خیانت دانسته‌ام که از مولایمان علی علیه السلام آموخته‌ام «إنَّ أعظَمَ الخِيانَةِ خِيانَةُ الاُمَّةِ، و أفظَعَ الغِشِّ غِشُّ الأئمَّةِ؛ همانا بزرگترين خيانت، خيانت به امّت است و زشت ترين دغلكارى، دغلكارى نسبت به پيشوايان است.»

تقلیل بحث نظری در خصوص ارتباط دو بال قدرت خارجی جمهوری اسلامی ایران، یعنی دیپلماسی و میدان، به مثابه بهانه‌ای برای دوگانه سازی میان نظامیان سرافراز و دیپلمات‌های غیور که هر دو برای عزت و سربلندی ایران عزیز می‌کوشند، نه تنها کوته اندیشانه بلکه در تقابل کامل با نگرش این دانشجوی روابط بین‌الملل است که میدان و دیپلماسی را مقوم و مکمل می‌داند و نکته اصلی عرایضش در نواری که نمی‌داند چگونه از آن سوی آبها سردرآورده ضرورت تنظیم هوشمندانه رابطه میان این دو بال و تعیین اولویت‌ها توسط ساختارهای قانونی و تحت اشراف عالی مقام معظم رهبری است.

حراست از منافع کشور و مردم مقاوم، صبور و دلاور ایران عهدی است که تا آخرین لحظه به آن پایبندم و از مکر مکاران و سرزنش سرزنش کنندگان بیمی ندارم.


https://www.entekhab.ir/fa/news/615114/
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » جمعه مارس 10, 2023 11:08 am

 
علی مطهری نماینده تهران در مجلس دهم نوشت:

«مطالبی که در فایل صوتی
آقای ظریف بود غیر از یک مورد در ارتباط با روسیه، بقیه محرمانه نبود و
باید زودتر از این به اطلاع مردم می رسید.

ظریف یک سیاستمدار شفاف و مصلح است، لذا شایسته تقدیر و پاداش است. اگر همه مسئولان این گونه بودند کشور وضع دیگری داشت.
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » جمعه مارس 10, 2023 11:22 am


تكمله اى براى حرفهاى ظريف با استناد به كتاب خاطرات جان كري
همان واقعه كه ظريف نقل كرده اما به روايت كري


عجایب دیپلماسی ظریف به‌روایت جان کری/ جناب وزیر! با این هنر در دیپلماسی، میدان را محاکمه می‌کنید؟

Image
جان کری قاعدتاً منبع معتبری نیست اما چون آقای ظریف بسیار به او استناد می‌کند می‌توان از زبان خود کری میزان صداقت آقای ظریف در تمجید از دیپلماسی خود و مانع‌تراشی میدان را بیشتر فهمید!
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم ـ عبدالله عبداللهی: اخیراً یک فایل صوتی 3ساعته از گفتگوی آقای محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه با سعید لیلاز در پروژه تاریخ شفاهی زیر نظر مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری منتشر شده است که در آن در موارد مختلفی از تحریف‌های تاریخی و تحلیل‌های غلط درباره رابطه «دیپلماسی» و «میدان» وجود دارد.

آقای ظریف در سراسر این فایل صوتی تلاش می‌کند که اثبات کند مشکل از دیپلماسی او نبوده بلکه دیپلماسی در این سالها هزینه میدان شده و میدان به کمک دیپلماسی نیامده است. اگرچه خود آقای ظریف آن‌گاه که کار به بیان مصداق‌ها می‌رسد چاره‌ای ندارد جز آنکه به نقش‌های بی‌بدیل حاج قاسم سلیمانی در پیشبرد امر دیپلماسی در افغانستان و عراق و... اشاره و در جاهایی اذعان کند که اگر مثلاً گفتگویی با عربستان هم صورت نگرفته مشکل از میدان نبوده است بلکه اساساً ولیعهد سعودی درخواست ظریف را با ادبیات غیرمحترمانه‌ای رد کرده است.

آقای ظریف در بخشهایی از این فایل صوتی موضوع نقد روسیه را هم پی می‌گیرد و ادعاهای مخالف واقعیت‌های تاریخی ـ مبنی بر اینکه پوتین ایران را به سوریه کشاند ـ مطرح می‌کند! در جایی از این گفتگوی سه‌ساعته به ماجرای حضور خود در اتاق جان‌کری اشاره می‌کند که لاوروف هم آنجا حضور داشته و مناقشه‌ای میان ظریف با لاوروف صورت می‌گیرد. آقای ظریف در واقع اینجا می‌خواهد بگوید که روسیه، هم در سوریه به‌نوعی ایران را وارد کار کرد و هم در مذاکرات کارشکنی می‌کرد؛ اما محمدجواد ظریف با تیزهوشی! اینها را فهمیده و در مناقشه‌ای که در اتاق جان‌کری بین او و لاوروف شکل‌گرفته، نهایتاً با همکاری و مساعدت جان‌کری برخی تحریم‌ها را هم لغو کرده است!

البته بدیهی است که روسیه هم مانند هر کشوری منافع خود را دنبال می‌کند و ارتباط ایران و روسیه به این معنا نیست که ضرورتاً این کشور جان‌فدای ایران باشد. بدیهی است که ما سخن جان کری را هم معتبر نمی‌دانیم و باید تحقیق مستقلی روی صحبت‌های او در هر زمینه‌ای بشود؛ اما از آنجا که آقای ظریف در این فایل سه‌ساعته بارها با استناد به حرفهای جان کری و با اطمینان به او برخی فکت‌ها را مطرح کرده است، می‌توان از خاطرات کری، خاطره جناب ظریف را هم محک زد.

مثلاً ظریف با استناد به کری می‌گوید که اسرائیل 200 بار به ایران در سوریه حمله کرد! یا دوباره با استناد به او در این فایل صوتی و در برخی جلسات دیگر می‌گوید که پروازهای مرتبط با نیروی قدس به سوریه زیاد شد و همین موجب حساسیت آمریکایی‌ها و اخلال در برجام شد. احتمالاً منبع ادعای کاملاً خلاف آقای ظریف درباره اینکه پوتین تصمیمش را قبل از جلسه با حاج قاسم گرفته بود و این روسیه بود که ایران را به سوریه کشاند و نه بالعکس هم تحت تأثیر القائات و از همین جنس خبرهای جان کری باشد که به آقای ظریف گفته است!

امّا جان کری درباره آن خاطره ظریف با لاوروف در اتاق خودش، در کتاب «هر روز موهبت دیگری است» (Every Day is Extra) این‌چنین آورده است:

آغاز نقل‌قول از کتاب جان کری:
"هر روز به پایان کار نزدیک‌تر می‌شدیم ولی ظریف هنوز نمی‌توانست موافقت کند. عصر 13 جولای که هفدهمین شب ما در وین بود، من ظریف، لاوروف، فدریکا موگرینی، مسئول جدید سیاست خارجی اتحادیه اروپا را به اتاق آمریکا در کوبورگ دعوت کرده بودم. فدریکا جانشین کاترین اشتون شده بود و همان موقع، به شناخت خوبی از ظریف و لاوروف رسیده بود. من در حالی که پای شکسته‌ام را روی یک صندلی قرار داده بودم آنها نشسته بودند و ظریف داشت دلایلش را برمی‌شمرد و می‌گفت که چرا توافقی که در حال تلاش برای دستیابی به آن بودیم چندان برای ایران خوب نبود. حوالی نیمه‌شب، لاوروف که مشتاق بود فردا روانه سفری به ازبکستان شود حرف‌های ظریف را قطع کرد و گفت: "جواد، شاید اختیار توافق کردن نداری؟ اگر مسئله این است، لطفاً فقط به ما بگو. داری وقت ما را تلف می‌کنی".

ظریف از طعنه‌ای که لاوروف زده بود عصبانی شد، برای اعتراض به زخم‌زبان لاوروف با عصبانیت از روی مبل بلند شد و شروع به حرکت به‌سمت در کرد. مثل فنر از جایم بلند شدم و لنگ‌لنگان با عصایم به‌سمتش رفتم تا جلویش را بگیرم. در حالی که تلاش می‌کردم ظریف را آرام کنم به او گفتم: "می‌دانم که سرگئی نمی‌خواست به تو توهین کند". ساعت‌های سخت و طولانی برای این توافق زحمت کشیده بودیم. قابل درک بود که استرس زیاد باشد. "ما فکر نمی‌کنیم کار دیگری هست که بتوانیم انجام دهیم. لحظه حقیقت فرا رسیده است، آن را می‌پذیری یا رهایش می‌کنی؟».

بعد از لحظاتی، اعتراف کرد که آمده است توافق را بپذیرد، ولی ــ میان چیزهای متعددی که خواسته بود ــ یک امتیاز دیگر می‌خواست که از دیدگاه او توافق را منصفانه کند.

به‌سرعت هرچه تمام‌تر به اتاق مجاور رفتم، جایی که "رابرت مالی" از شورای امنیت ملی، جان فایننر، وندی شرمن و چند نفر دیگر منتظر اخبار جدید بودند.

به آنها گفتم: «قرار نیست در مسائل اساسی کوتاه بیاییم، ولی بیایید چیزی پیدا کنیم که بدون آنکه برای ما هزینه داشته باشد به او کمک کنیم از موانع عبور کند. این تنها چیزی است که مانع ایجاد کرده است، نظری دارید؟»، نگاهی به اطراف انداختم و دیدم همه شانه‌هایشان را بالا می‌اندازند.

کریس بک‌مایر، سرپرست کارشناسان ما در مسائل هسته‌ای با احتیاط شروع به صحبت کرد؛ "یک چیزی هست...".

وزیر خزانه‌داری آمریکا از قبل آماده بود اسم چندین نفر را از فهرست ایرانی‌های تحت تحریم خارج کند. آن موقع این کار را انجام نداده بودیم تا آن را برای لحظه‌ای مانند حالا نگاه داریم، این در واقع، کارتی بود که ایالات متحده در جیب عقب ما گذاشته بود، الآن وقتش بود که آن را بازی کنیم.

کریس توصیه کرد: "اینها [افراد موجود در لیست تحریم] بازیگران چندان مهمی نیستند. ممکن است [خارج کردن آنها از فهرست تحریم] کافی نباشد". ولی من متقاعد شده بودم که چیزی که اهمیت داشت ژست کار بود و احترام به تصمیم‌های سختی که ایرانی‌ها گرفته بودند. عصایم را برداشتم و روانه در شدم".

دوباره وارد اتاقی شدم که سرگئی و جواد نشسته بودند، به جواد گفتم "تمایل داریم یک گام دیگر برداریم تا این مسئله را تمام کنیم". فهرست نام‌های اضافی را که می‌خواستیم از لیست تحریم‌ها خارج کنیم به او پیشنهاد کردم و گفتم: "به توافق رسیدیم؟".

برای مدتی که مثل یک عمر به‌نظر رسید مکث کرد و گفت: "به توافق رسیدیم".

پایان نقل‌قول از کتاب جان کری

آقای ظریف این خاطره را در فایل صوتی خود به‌نوعی روایت کرده بود که ظاهراً از سد لاوروف عبور کرده و با همکاری کری امتیاز مهمی کسب کرده است و این از معدود مصداقهایی است که ظریف سعی کرده است در طول این هشت سال بیابد تا هوشمندی و جسارت خود را در دیپلماسی نشان دهد! اگرچه قاعدتاً دفاعی از لاوروف نیست و او هم منافع کشورش را دنبال می‌کند که ممکن است بعضاً با منافع ما منطبق نباشد، امّا این‌که آقای ظریف با چنین هنری(!) در دیپلماسی، میدان را محاکمه کند، بسیار عجیب و شگفت‌انگیز است.



https://www.tasnimnews.com/fa/news/1400 ... B%8C%D8%AF
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » جمعه مارس 10, 2023 11:52 am

ظريف درباره جناح بشت صحنه:


آقایان صراحتا گفته اند اگر ترامپ انتخاب می شد، پیروزی ما در انتخابات ۱۴۰۰ قطعی بود، ولی الان ]این قطعیت[ زیر سئوال رفته است. اینکه ما انتخابات مان را براساس اتفاقی در خارج از ایران برنامه ریزی کنیم، بد است. نکته ی دیگر اینکه، شما از ترامپی حمایت می کنید که سردار سلیمانی را شهید کرده و در قتل هزاران ایرانی شرکت داشته، هزاران ایرانی که به خاطر کمبود دارو، فقر و شرایط نامناسب اجتماعی از دنیا رفته اند. ترامپ در همه ی این ها دخیل بوده، خودش هم گفته بود که انقدر می خواهیم فشار بیاوریم که اقتصاد ایران را نابود کنیم. کسی که اقتصاد کشور شما را می خواسته نابود کند، چطور می شود که بعد از شکستش تلاش می کنید او را زنده نگه دارید؟ واقعا قابل فهم نیست.
زمانیکه مذاکرات ژنو را تمام کردیم، برخی دوستان در روزنامه هایشان نوشتند هیچ جا تعهد نشده که غنی سازی در خاک ایران باشد. به سابقه این روزنامه ها مراجعه کنید، موجود است. من به اینها گفتم آقا من از شما خواهش می کنم این بحث به ذهن آمریکایی نمی رسد، به آمریکایی ها این درس را ندهید. بعد از اینکه برجام حاصل شد و دیدند غنی سازی داخل ایران است، من به آقایان می گفتم به خارج گرا ندهید. خوب اینها مانع دیپلماسی می شود. به خارج گرا می دادند که آمریکا می تواند این کار یا آن کار را بکند. 
   واقعیت را می گویم؛ من برای سردار سلیمانی درد دل زیاد می کردم، از اینکه چرا انقدر به من فشار می آورند. من نمی گویم ایشان هیچ وقت برجام را تایید کرد، اصلا بحث مان این نبود. ایشان همیشه در مقابل درد و دل های من می گفتند باید تحمل کنی و تو کار خیلی مهمی داری انجام می دهی.


آشنایی من با سردار سلیمانی به کنفرانس صلح افغانستان در سال ۲۰۰۱ برمی گردد، یعنی سال ۸۰٫ من به عنوان نماینده جمهوری اسلامی در انجا حضور داشتم. به خارجی ها هم گفته ام، صلح افغانستان بیش از هر کسی مدیون سردار سلیمانی است. بیشترین کمک را به من که در «بن» بودم، سردار سلیمانی از تهران کرد. بعد از آن، وقتی نماینده دائم ایران در سازمان ملل بودم، سه دور با اجازه رهبری با آمریکایی ها قبل و بعد از حمله ی آمریکا به عراق مذاکره داشتم که خطرات اقدام شان را به آنها تذکر دادم. در این مذاکرات، سردار سلیمانی بیشترین حمایت را از من کرد و بیشترین تماس را با ایشان داشتم. اصلا رفاقت ما با ایشان، از این دو واقعه آغاز شد. در دورانی که وزیر بودم، به صورت مرتب با همدیگر دیدار داشتیم. سردار سلیمانی آنچه را که در صحنه ی دیپلماسی توقع داشت، چه در گروه طرفداران سوریه، چه در آستانه، چه در حمایت از مردم یمن را با من بحث و گفتگو می کرد. سپس سیاستی که من و ایشان بر روی آن گفتگو و به توافق رسیده بودیم، دنبال می شد. اگر سردار سلیمانی به دیپلماسی اعتقادی نداشت، ضرورتی نداشت که وقت محدود بنده و ایشان، صرف این مسائل می شد.
انتخاب: ایشان نظر مشخصی درمورد برجام نداشتند؟
نمی دانم. اگر ایشان جایی راجع به برجام صحبت کردند، نمی دانم. ولی پیش من صحبت نکردند. پیش من، همیشه از اینکه من دارم زحمت می کشم و خون دل می خورم، همدلی، همدردی و رفاقت می کردند.
انتخاب: همین را هم نوعی حمایت نمی دانید؟
حاج قاسم برای من خیلی عزیز بود. یک دوست عزیز بود. قرارم این نیست که از حاج قاسم استفاده کنم که دیدگاه خودم را پیش ببرم. بله، من و حاج قاسم رفیق بودیم و اختلاف نظرهایی در برخی موارد داشتیم. اما برجام موضوعی نبود که با ایشان درموردش بحث کنیم که ببینیم اختلاف نظر داریم یا نه. ممکن است در مورد سوریه، ایشان یک دیدگاه داشت و من یک دیدگاه، در مورد یمن هم همینطور؛ با هم بحث می کردیم و به نتیجه می رسیدیم. درمورد برجام اما ایشان دخالتی نداشت که با یکدیگر بحث بکنیم.

درباره آزاد و بى حسابرسي بودن جناح مذكور:

هیچ اتفاقی هم برایشان نمی افتد. طرف می‌تواند بگوید که ظریف جاسوس است و در مدرسه جاسوسی تربیت شده است اما هیچ اتفاقی برای او نیافتد. می گویند ظریف از اول جاسوس بوده، می گویند پدربزرگ من که مسجد اعظم قم و مسجد هامبورگ با هزینه ایشان ساخته شده، عامل بهایی ها بوده و این روزها هم که می نویسند عامل گلوبالیست ها بوده. این چیزها را در رابطه با پدربزرگ من که بنده خدا هفت کفن پوسانده، می گویند. البته انقدر هم باقیات صالحات دارد که خداوند از ایشان قبول کند. درمورد پدرم نیز با استفاده از اسم غلط درمورد ایشان می گویند ساواکی بوده و هیچ اتفاقی هم برایشان نمی افتد. شما بروید نگاه کنید؛ گفته اند پدر فلانی، حاج محمدعلی کازرونی بوده پدر من اما اسمش مشخص است حاج عباسعلی ظریف خونساری و به گاوصندوق علما معروف بوده و هرکس نیاز مالی داشته به ایشان رجوع می کرده، آن وقت می گویند پدر فلانی ساواکی است و پدربزرگش عامل بهایی است. هیچ اتفاقی هم برایشان نمی افتد. در این یک هفته ای که نگران حضور من در انتخابات شده اند، عکس پدربزرگ من به وفور در توییتر پیدا می شود.

خواندن اين مصاحبه با دقت = الان بعد فايل صوتي تقطيع شده خيلي مطالب را توضيح مي دهد 


فايل ويديويي مصاحبه

https://www.entekhab.ir/fa/news/587112/
https://www.youtube.com/watch?v=Y62U4Wv ... l=Entekhab
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » جمعه مارس 10, 2023 12:00 pm

   ظریف در یک گفت‌وگوی ویدئویی:
بعضی دوستان (مقصود جناح بشت صحنه)
به امریکا «گرا» می دهند که با ما بهتر می توانید کار کنید/ ابزار تبلیغ و حاشیه امن در اختیار دوستان است


متن بياده شده:

وزیر امور خارجه گفت: خبرش را بهم می‌دهند که دوستان به امریکا گفته اند این ها در قدرت نمی مانند و قدرت این ها چند روزه است
Image

به گزارش ایلنا، پایگاه خبری انتخاب نوشت: چون همیشه خنده بر لب داشت؛ اما درونش غوغا بود. او را سال‌هاست گروه‌های تندرو به «خیانت» متهم می‌کنند و حالا پا را فراتر گذاشته و به روح پدر و پدر بزرگ مرحومش نیز رحم نمی‌کنند. می‌گوید «مسجد اعظم قم و مسجد هامبورگ، با سرمایه‌ی پدر بزرگش ساخته شده و پدر مرحومش نیز، به صندوق مالی مراجع و علمای وقت مشهور بوده»

بد حادثه اما اینجاست که این جماعت ، مصون از هر گونه برخوردی هستند، حتی اگر پدربزرگ مرحومش را از سران بهاییت بخوانند!

وقار و آرامش خود را حفظ می‌کند و وقتی از نظر سردار سلیمانی پیرامون برجام می‌پرسم و بر پاسخ صریح او اصرار می‌ورزم، می‌گوید «من سالهاست با حاج قاسم، ارتباط صمیمی و جلسات هفتگی داشتم، نمی‌خواهم از وجهه او بهره برداری کنم» اما تاکید می‌کند که سردار همواره در برابر تندخویی‌های دلواپسان، به او قوت قلب داده و حمایتش می‌کرده؛ «آرام باش! باید تحمل کنی، تو کار بزرگی را داری انجام می‌دهی»

با اطمینان نیز می‌گوید، کاندیدا بشو برای انتخابات ۱۴۰۰ نیست، چون در تخصصش چنین چیزی را نمی‌بیند «دیگر با چه زبانی باید بگویم که نمی آیم؟» اما در عین حال نگران منافع ملی و مردم و «گرای برخی دوستان به خارجی‌هاست که می‌گویند این دولت ماندگار نیست، کاری [مذاکره] نکنید تا ما بر سر کار بیاییم» و می‌پرسد «اگر همین ۹ ماه آتی، معیشت مردم بهبود یابد، ایرادی دارد که برخی چنین می‌کنند؟»

گفتگو در یک نگاه؛

*دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی در دولت دهم هم مخالف مذاکره بود

*می گویند برجام براساس اعتماد بوده؛ آیا توافق اتمی امریکا و روسیه هم براساس اعتماد بود که ترامپ از آن خارج شد؟

*خداوکیلی خودتان مقایسه کنید؛ دوران اوباما بهتر بود یا دوران ترامپ؟

خیلی ها برای کاندیداتوری در ۱۴۰۰ با من صحبت کرده اند، اما من چنین قصدی ندارم

*روحانی برای ۱۴۰۰ با من صحبتی نکرده

*می‌گویند باید بر توانمندی ملی متمرکز شویم اما در کنار آن تشنج آفرینی می‌کنند

*امیدوارم در دور بعدی کسانی در ایران سر کار بیایند که دوست داشته باشند رابطه ی همراه با تعامل با دنیا داشته باشند

*عدم حضور مردم پای صندوق باعث انتخاب های دیگری می شود که ممکن است خواسته ی اکثریت مردم نباشد

*حمایت از کسی در انتخابات؟ اجازه دهید تا زمانش برسد

*این آمادگی را دارم که وزیر امور خارجه دولت بعدی باشم اما..

*من از آقایان سئوال می کنم؛ در دولت اصولگرای آقای دکتر احمدی نژاد که در ابتدا به قول خودشان «End» اصولگرایی بود، چندبار چین و روسیه قطعنامه های شورای امنیت علیه ایران را وتو کردند؟

*تمام ارکان جریان اصولگرایی جملاتی عجیب و غریب برای احمدی نژاد به کار می بردند که اسائه ادب به محضر مبارک امام زمان بود

*فراموش نکنید که روسیه و چین به ۶ قطعنامه شورای امنیت علیه ایران، در دولت اصولگرا رای مثبت دادند

*این دروغ هایی که دوستان می گویند مثل اینکه ظریف برجام را نخوانده یا قرارداد ۲۵ ساله را نخوانده، گوش نکنید

*چین برای اولین بار در طول تاریخ در دولت روحانی پذیرفت که روابط راهبردی باشد؛ دوستان این ها را می دانند که می گویند دولت چین منتظر یک دولت اصولگراست که بیاید؟ در دولت نهم و دهم، حتی اسم «راهبردی» در روابط مطرح نبود

*می گویند به خاطر ۱۴۰۰ به امریکای لاتین می روم؛ فقط تبلیغ می کنند و خودشان هم باور می کنند

*بعضی دوستان به امریکا «گرا» می دهند که با ما بهتر می توانید کار کنید؛ ما که سکوت می کنیم، ولی دلیل نمی شود که متوجه این گراها نیستیم

*می دانم و خبرش را بهم می دهند که دوستان به امریکا گفته اند این ها در قدرت نمی مانند و قدرت این ها چند روزه است

*متاسفانه ابزار تبلیغ و حاشیه امن در اختیار دوستان است

*طرف به آسانی می گوید ظریف جاسوس است و در مدرسه جاسوسی تربیت شده؛ هیچ اتفاقی هم برایش نمی افتد

*می گویند پدربزرگ ظریف عامل بهایی ها و عامل گلوبالیست ها بوده؛ مسجد اعظم قم و مجسد هامبورگ با پول ایشان ساحته شد

*می گویند پدر فلانی ساواکی است، آن هم فردی که به گاوصندوق علما معروف بوده

*دوستان معنای گلوبالیست را خوب نفهمیده اند

*ترامپ شکست خورده اما کماکان برخی در ایران به خاطر نگرانی که دارند، از آن حمایت می کنند

*آقایان صراحتا گفته اند اگر ترامپ انتخاب می شد، پیروزی ما در انتخابات ۱۴۰۰ قطعی بود

*شما از ترامپی حمایت می کنید که سردار سلیمانی را شهید کرده و هزاران ایرانی را کشته؛ چطور می شود که بعد از شکستش تلاش کنید ترامپ را زنده نگه دارید؟ واقعا قابل فهم نیست؛

*تحلیل شان این است که با پیروزی بایدن، جریان اعتدال و اصلاحات در انتخابات موثر شوند

*فرض کنید که شما هشت ماه دیگر بتوانید با هر کسی به توافق برسید، آیا خوب است که در این هشت ماه، مردم بد زندگی کنند؟ خوب است به مردم فشار بیاید، آن هم فقط برای اینکه شما دوست دارید انتخاب شوید؟ این انصاف، انسانیت و دین است؟ اینکه مردم تحت فشار باشند و زجر بکشند تا دولت آقای روحانی یا دیدگاه تعامل با دنیا در میان مردم منکوب شود، واقعا نمی دانم این چه فایده ای دارد

*سردار سلیمانی همیشه در مقابل درد و دل های من می گفتند باید تحمل کنی و تو کار خیلی مهمی داری انجام می دهی

*سه دور با اجازه رهبری با آمریکایی ها قبل و بعد از حمله ی آمریکا به عراق مذاکره داشتم

*درمورد برجام، سردار سلیمانی دخالتی نداشت که با یکدیگر بحث بکنیم

*به برخی دوستان در روزنامه‌ها گفتم آقا من از شما خواهش می کنم به آمریکایی ها درس ندهید؛ گرا می‌دادند که آمریکا می تواند این کار یا آن کار را بکند

*خیلی از مفاد برجام انشای من است

*دوستان می گویند: ما گفتیم! شما چه چیز را گفتید؟ شما یک تصوراتی را آمدید و گفتید که اکثرش را ما خودمان برای شما نوشته بودیم/ اما شما نصف قصه را گفتید، نصف دیگر قصه را نگفتید

*در مذاکرات دوره ی دولت قبل، به یک توافق نانوشته با آژانس رسیده بودند که در مقابلش هیچی هم نگرفته بودند

*در تهران با ترکیه و برزیل توافق کردند، چه چیزی گرفتند جز اینکه روسیه و چین به قطعنامه ۱۹۲۹ پیوستند؟

*اینکه خودی را در مقابل خارجی تخطئه می کنند، نه مرام مروت و انسانیت است، نه مرام وطن دوستی

*حداقل این توافق ۲۵ ساله که یک متنش در نشریات آمده را بخوانیم؛ ببینید هیچ جای کشور را به تاراج داده که این حرف ها را بزنیم؟

*انتقاد به چین و روسیه حرام نیست؛ این دو کشورعاشق ما نیستند، آمریکا هم نیست / نباید روابط بین المللی را دوستانه فرض کنیم

*خاطرات نمی نویسم؛ ولی هرچه شده را با صراحت گزارش کرده ام



متن کامل این گفتگو که یکشنبه‌ی گذشته انجام شده، در زیر آمده است:

انتخاب: جناب دکتر ظریف شما پیش‌تر گفته بودی که روابط حسنه‌ای با جو بایدن به ویژه زمانی که او سناتور بوده، داشته‌اید، آیا این مناسبات شخصی شما با رئیس‌جمهوری آینده آمریکا می‌تواند تاثیری در بهبود و تنش‌زدایی در مناسبت داشته باشد؟

ظریف: در ابتدا ضروری است به این نکته توجه داشته باشم، روابط میان یک کارگزار جمهوری اسلامی ایران با یک سناتور آمریکایی دوستانه نیست و بیشتر می‌توان عنوان روابط کاری را بر آن اطلاق کرد. حتی این روابط را نمی‌توان شخصی و حسنه نیز نامید، بلکه می‌توان آن را به عنوان روابط کاری بر اساس احترام متقابل ارزیابی کرد. زمانی که در سازمان ملل متحد، نمایندگی ایران را برعهده داشتم در سطحی تخصصی، چندین جلسه با جو بایدن داشته‌ام. بایدن به طور حتم نسبت به دونالد ترامپ، تفاوت زیادی در نگاه به سیاست خارجی دارد؛ او از دهه ۱۹۷۰ تا کنون در عرصه سیاست خارجی آمریکا نقش‌آفرینی داشته و بیشتر از ترامپ با حوزه سیاست خارجی آشنا است اما این بدین معنا نیست که مواضع او قابل قبول است. باید توجه داشته باشیم که در هر صورت مواضع او، نمایان‌گر رویکرد دولت آمریکا است.

به طور حتم بایدن در چارچوب منافع ملی آمریکا عمل می‌کند. اما مساله مهم در زمان ترامپ این بود که کاخ سفید عرصه سیاست خارجی را به اسرائیل و شخص بنیامین نتانیاهو واگذار کرده بود. در این امر شکی نیست که گروه های فشار صهیونیستی از بدو تشکیل رژیم اسرائیل تا کنون نقشی موثر در سیاست خارجی آمریکا داشته‌اند؛ اما در دوران ترامپ، او این عرصه مهم را به نتانیاهو که یک عنصر تندرو و افراطی در داخل رژیم صهیونیستی است و همینطور به حلقه‌ای تندرو و افراطی که گردانندگان واقعی داعش، جبهه النصره و تمام افراطیون در منطقه و دنیا بودند واگذار کرده بود.

در دوران بایدن نیز به طور حتم دولت آمریکا با جمهوری اسلامی ایران مشکلاتی اساسی خواهد داشت. اما در دوران باراک اوباما نیز چنین بود. در دوران ریاست جمهوری اوباما نیز روابط میان تهران و واشنگتن دوستانه نبود و سطحی از اختلاف میان طرفین وجود داشت؛ اما مقداری از تنش‌ و تشنج غیرضروری میان دو طرف کم شده بود. اما در دوران ریاست جمهوری ترامپ تنش‌های میان آمریکا و ایران به مرحله اوج خود در ۴۰ سال گذشته رسید. به نظر می‌رسد ضرورتی وجود ندارد این روند تداوم داشته باشد.

انتخاب: یعنی این روابط شخصی را در بهبود مناسبات میان ایران و آمریکا در دولت بایدن دخیل نمی‌دانید؟

روابط شخصی در سطح مناسبات دو کشور همانند ایران و آمریکا چندان تاثیری ندارد.

انتخاب: طی تاریخ روابط بین‌الملل بارها شاهد بوده‌ایم که مناسبات شخصی میان دو رهبر سیاسی تاثیرات شگرف را بر روند تحولات داشته است

در لحظات بحرانی روابط شخصی به طور حتم تاثیر گذار است. البته زمانی که آقای بایدن، معاون باراک اوباما بود رابطه‌ای با من نداشت و تنها کسی که با او در ارتباط بودم، آقای جان کری بود. تحت هر شرایطی تلاش کرده‌ام مناسبات رسمی خود را در سطح همتایان خود حفظ کنم و مقامات بلندپایه تر از من باید با مقامات بالاتر ارتباط داشته باشند.

انتخاب: تا چه اندازه این احتمال وجود دارد طی ماههای آینده از روزهای کاری دولت دوازدهم، دولت بایدن به برجام برگردد؟

اصولا سیاست خارجی را جناحی نمی‌بینم؛ یعنی سیاست خارجی باید بر قاعده فراجناحی طرح‌ریزی شود. اما متاسفانه این امر در کشور ما از سوی برخی جناح‌ها نادیده گرفته می‌شود. ما باید در پی منافع ملی باشیم؛ حال چه در دولت دوازدهم باشد چه در دولت سیزدهم. قابل توجه این است که مذاکرات ایران با آمریکا در دولت دهم با اجازه مقام معظم رهبری آغاز شد. حضرت آقا بارها فرموده اند که گفتگوها در دولت دهم با اجازه ایشان شروع شد. همان کسانی که در دولت یازدهم و دوازدهم مخالف مذاکره بودند، در دولت دهم هم مخالفت می‌کردند. دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی در ان دوران مخالف بود و بعدا نیز مخالف بود. بر این باور هستم که حملات جناحی به عرصه سیاست خارجی، حملاتی بی‌جهت و نادرست هستند. سیاست خارجی در چارچوب کل نظام اتخاذ و اجرا می‌شود؛ لذا این‌که بخواهند از سیاست خارجی دعوایی جناحی بسازند، حتما به ضرر منافع ملی کشورمان خواهد بود. در ۷ تا ۸ سال گذشته، کسانی که راهبرد سیاست خارجی کشور را تخریب کرده‌اند، حتما کمکی به منافع ملی کشور نداشته‌اند.

انتخاب: برجام از سوی مقام معظم رهبری مورد تایید قرار گرفت اما ایشان تعابیری همچون خسارت محض و دیگر الفاظ را در قبال آن به‌کار بردند. نظرتان در این باره چیست؟

اگر فرمایشات مقام معظم رهبری را با دقت مورد تامل قرار دهیم متوجه خواهیم شد که ایشان می‌فرمایند اگر این چنین باشد، خسارت محض است. البته رهبری از ابتدا که مذاکرات «مسقط» را تایید کردند، فرمودند: «ما به آمریکایی‌ها اعتمادی نداریم.» متن برجام را هم اگر نگاه کنید کاملا نشان می‌دهد که بر اساس اعتماد نوشته نشده؛ بلکه نوعی سایه بی‌اعتمادی بر تک‌تک بندهای آن حاکم است؛ یعنی نوعی بی اعتمادی دو طرفه. در نتیجه شاهد هستیم که در برجام جزئیات و تمامی موارد به‌شکلی بسیار ریز درج شده است. این‌که برخی‌ها می‌گویند که ما به امضای جان کری یا قسم باراک اوباما اعتماد کرده‌ایم، اصلا اینطور نبوده. تمامی موارد و بندهای برجام دقیقا از قبل پیش‌بینی شده بود. اما دولت ترامپ نه تنها برجام ، بلکه همه توافقات بین الملی را زیر پا گذاشته است. آنهایی که می گویند برجام بر اساس اعتماد بود، آیا توافق «INF» در مورد موشک‌ها بین روسیه و آمریکا بر اساس اعتماد بوده است؟ یعنی دو ابرقدرتی که سلاح های هسته‌ایشان روبروی یکدیگر قرار گرفته و یک خطا ممکن است باعث نابودی کاملشان شود، به یکدیگر اعتماد کرده بودند؟ خب پس چرا امریکا خارج شد؟ توافق «آسمان‌های باز» را چرا خارج شد؟ از توافق پاریس چرا خارج شد؟ از یونسکو، شورای حقوق بشر سازمان ملل چرا خارج شد؟ آیا اینها هم بر اساس اعتماد بوده؟ اینها همه توافق ها و قراردادهایی بوده که وجود داشته و یک دولت یاغی آمده است همه ی این قراردادها را شکانده، دقیقا مثل یک آدم یاغی. یک آدم یاغی که از چراغ قرمز عبور می کند، آیا می گویید ایراد از چراغ قرمز است؟ می گوئید رنگ قرمز چراغ خیلی پررنگ نبود؟ کم رنگ بود؟ نارنجی بود؟ نه! می گویید این آقا قانون شکن بوده است. در مورد برجام هم کاملا همینطور است. برجام آنقدر مستحکم بود که آمریکا سعی کرد از آن سوء استفاده بکند، اما نتوانست.....اتفاقا اگر برجام به نفع آمریکا بود که از آن خارج نمی شد.

انتخاب: البته دولت آمریکا در دوران باراک اوباما نیز آن‌چنان که باید و شاید به تعهدات خوب عمل نمی‌کرد

بله! همین طور است. اما باید توجه داشت که دولت آمریکا یک قدرتی در جهان خارج دارد و یک توافق بین المللی، قدرت این کشور را جابجا نمی‌کند. برای مثال، آمریکا همواره یکی از اصول اساسی حقوق بین‌الملل و منشور سازمان ملل متحد تحت عنوان «اصل عدم توسل به زور» را نقض می‌کند و به عنوان نمونه به عراق حمله می‌کند. اما یک کشوری مثل کوبا را در نظر بگیرید که در نزدیکی آمریکاست و اجماع داخلی در آمریکا علیه کوبا وجود دارد، یعنی جمهوریخواه و دموکرات با حکومتی که آقای کاسترو در کوبا بوجود آورد، مخالفند. اما امروز که کوبا نه چتر حمایتی شوروی سابق را دارد و نه روسیه چتر حمایتی برای کوبا فراهم می کند، چرا آمریکا به این کشور حمله نمی کند؟ به خاطر اینکه توسل به زور ممنوع است و هزینه دارد. اما آیا این باعث می شود که کوبا، آمریکا بشود، و امریکا کوبا بشود؟ آمریکا کماکان قدرت دارد و کماکان می تواند به کوبا حمله کند. خب آمریکای آقای اوباما هم براساس برجام محدود شده بود. بعد از اینکه ترامپ از برجام بیرون رفت، شما دیدید که دولت آمریکا چه کار می تواند بکند. این کارها را آقای اوباما نکرد. این است که نشان دهنده ی موفقیت برجام است. باید توجه داشته باشیم آمریکا از گذشته تا امروز همین ماهیت را داشت؛ یعنی همین زور را داشت. اما مهم این بود که ما این زور را نمی‌پذیرفتیم. در زمان اقای اوباما هم ما چند نامه برای خانم موگرینی نوشتیم و عدم اجرای تعهدات توسط دولت اقای اوباما را مستند کردیم. ما که ماهیت آمریکا را تغییر نداده‌ایم. اما خداوکیلی شما خودتان الان مقایسه کنید؛ آیا دوران اوباما بهتر بود یا دوران ترامپ؟ آیا در دوران اوباما قبل از برجام فشار بیشتری بر تهران وارد می‌کرد یا بعد از برجام؟ آیا اگر برجام نبود ترامپ همین مقدار و سطح از فشار را می توانست وارد کند یا بیشتر؟ این‌ها مسائلی هستند که باید مورد مقایسه قرار گیرد. نه این‌که مقایسه کنیم و بگوییم چرا آمریکا رفتاری را انجام داده که فلان کشور آفریقایی در پیش نگرفته؛ این کاملا اشتباه است؛ دلیل این امر نیز این است که آمریکا بر بازارهای مالی و پولی جهانی احاطه دارد و سیستم بانکی جهان متکی به آمریکا است. البته در این میان باید توجه داشت برای اولین بار در تاریخ، اخیرا یورو بیش از دلار، در سوئیفت مبادله شده است. این نتیجه سیاست ترامپ در استفاده افراطی از توان مالی و پولی آمریکا است. این امر موجب شده که جامعه جهانی به تدریج از آمریکا فاصله بگیرد. سرعت این فاصله گیری به شدت کند است، اما حتمی است. کماینکه باید توجه داشت که سرعت انتقال قدرت از آتلانتیک به پاسیفیک قطعی اما کند است؛ البته کرونا موجب شده که این روند سرعت بیشتری به خود بگیرد. اینها واقعیت های دنیاست. ما نمی توانیم بر اساس معیارهای دوگانه با این واقعیت ها برخورد کنیم؛ مثلا بگوئیم چرا ناگهان امریکا کشور قانونمندی نشد؟ به خاطر اینکه کشور قانونمندی نبود، نیست و نخواهد بود.

انتخاب: اگر باز هم به روایت شما از ارتباطات شخصی شما با بایدن بازگردیم، آیا در صورت نامزد شدن برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ این مساله نمی‌تواند به حل مضاعف مشکلات بین دو کشور کمک کند؟

من بارها گفته‌ام نه چنین قصدی دارم، و نه برای خودم چنین موقعیتی قائل بوده ام.

انتخاب: آیا کسی تا کنون در این زمینه با شما صحبتی نداشته است؟

چرا خیلی‌ها در این مورد با من صحبت کرده‌اند.

انتخاب: آیا حسن روحانی با شما در این مورد صحبت نکرده است؟

خیر آقای روحانی در این زمینه با من هیچ‌گونه صحبتی نداشته است؛ ولی خیلی ها با من در این رابطه صحبت کرده اند. بنده عرضم به همه این ها یکی بوده است. من از ابتدا به امر تخصص باور داشته و هیچ‌گاه کاری خارج از زمینه تخصص خود انجام نداده‌ام. من همه ی زمینه ی درسی و تدریسم در همین رشته یعنی رشته روابط بین الملل و حقوق بین الملل بوده است؛ در همین رشته هم در ۴۰ سال گذشته کار کرده ام و در رشته ی دیگری هم تخصص ندارم. اما باید این نکته را هم بگویم؛ ما برای پیشرفت کشور ضروری است که با جهان رابطه معقول داشته باشیم و تنش زدایی بکنیم. همزمان، ضروری است برای پیشرفت و توسعه کشور از تشنج‌آفرینی پرهیز کنیم و روابطی متعادل و فراگیر را در سراسر جهان داشته باشیم. اما نباید آینده خود را بر اساس سیاست خارجی طراحی بکنیم. بر این باور هستم که متاسفانه خیلی از جناح‌ها آینده را بر اساس سیاست خارجی تعیین می‌کنند. سیاست خارجی یک عنصر در آینده کشور است؛ سیاست خارجی، آینده کشور نیست. البته نسبت به این امر آگاه هستم که به دلیل ارجاع دادن تمامی مشکلات به جهان خارج، در میان مردم نیز این تفکر فراگیر شده که راه‌حل تمام مشکلات را باید در خارج کشور جستجو شود. اگر بخواهیم مشکلات مان را حل کنیم، سیاست خارجی تنها بخشی از راه حل مشکلات ماست. مشکلات ما نیازمند راهکارهای جامع در سیاست داخلی همراه با تمرکز بر توان ملی و تمرکز بر تشنج‌آفرینی است. برخی‌ها می‌گویند باید بر توانمندی ملی متمرکز شویم؛ اما در کنار آن تشنج آفرینی می‌کنند. آن‌چه که کشور را پیش خواهد برد، تمرکز بر مردم، توان و اعتقاداتشان است و همینطور منابع و جغرافیای کشور. مهم‌تر از همه این مردم هستند که پشتوانه سیاست کلان کشور هستند. واقعیت امر این است که تمامی این محورها، عنصرهایی درون یک سبد هستند که به ما قدرت می‌بخشند. یک عنصر مهم در این میان نیز عدم ورود به تشنج با جامعه جهانی است که البته این امر به معنای رفاقت با همه جهان نیست و حتی در بعضی حوزه‌ها می‌تواند معنای رقابت نیز باشد. این مساله در ارتباط با همسایگان در قالب دوستی و اتحاد راهبردی قابل خوانش بوده اما با دیگران، به معنی عدم وجود تنش یا تا حد ممکن رفاقت و همکاری است؛ اما هر چه هست روابط ما با دنیا نباید تنش آلود باشد. این البته قسمتی از آینده ایران است نه کل آینده.

انتخاب: آیا سطحی از ذهنیت معطوف به جهان خارج که در درون مردم فراگیر شده، منتج از رویکرد دولت آقای روحانی نیست؟

بعید می‌دانم دولت یازدهم و دوازدهم چنین اقدامی را انجام داده باشد. میزان پروژه‌های عمرانی در داخل کشور در سطوح مختلف همانند راهها، سدها و... نشان می‌دهد که دولت بر حوزه داخل کشور متمرکز بوده است. ما شاهد بوده‌ایم که در دوران قاجار، بازیگران خارجی همانند روسیه و انگلیس در امور داخلی کشورمان دخالت می کرده اند یا مشکلات و دخالت خارجی که در دوران پهلوی در تعیین سرنوشت مردم وجود داشت، و در مقطع کنونی نیز، به دلیل فشارهای خارجی، تحریم‌ها، تروریسم مورد حمایت خارج، فشارهای ویژه دولت آمریکا و... نگاه مردم بیش از سایر کشورها، به جهان خارج است. در واقع هر ایرانی ای که پیدا بکنید، متخصص روابط خارجی است. در این میان، یک مشکلی هم که وجود دارد این است که همه خودشان را حداقل در سطح بنده یا خیلی بیشتر از بنده در حوزه روابط بین الملل، متخصص می دانند. در هر حال، این یک واقعیت است، در صورتیکه ما نیاز داریم نگاهمان به داخل و توانمندی هایمان باشد. همزمان اگر نگاهمان به خارج نباشد، این تشنجی هم که بعضا در روابط ما وجود دارد، حتما کاهش پیدا می کند.

انتخاب: اگر این احتمال وجود داشته باشد که دولتی در ایران سر کار بیاید که تمامی زحمات شما را بر باد بدهد، آیا بازهم حاضر نیستند به عرصه انتخابات سال ۱۴۰۰ ورود پیدا کنید؟

قرآن می فرماید: « لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفسًا إِلّا وُسعَها »؛ من توان خود را می‌دانم و همانطور که حضرت علی (ع) در این رابطه می فرمایند «انا اعلم بنفسی من غیری»؛ من خود را بهتر از بقیه می‌شناسم. من دوست دارم مردم کسی را انتخاب کنند که سیاستی که گفتم را دنبال بکند، اما نمی توانم در حوزه‌ای که تخصص ندارم ورود پیدا کنم. من شاید با نتیجه برخی انتخابات ها موافق نبوده باشم؛ اما همواره به اراده و رای مردم احترام گذاشته‌ام. قاعده مردم سالاری این است که انتخاب مردم در مقطعی موافق دیدگاه ماست و در مقطعی مخالف. ما باید این تمرین را داشته باشیم که به انتخاب مخالف دیدگاه خودمان احترام بگذاریم؛ قاعده مردم‌سالاری نیز همین است. الان این غائله ای که در کشوری که مدعی مردم سالاری است ببینید؛ یک نفر در واقع مانع احترام به عقیده و انتخاب مردم شده است. از دور که مشاهده می کنید، چه تصویر زشتی دارد که یک نفر به انتخاب ظاهری مردم که نتایجش دارد بیرون می آید، احترام نمی گذارد. لذا ما هم باید این تمرین را بکنیم که وقتی مخالف ما به هر دلیلی توسط مردم انتخاب می شود، آن را بپذیریم. خب بله من امیدوارم که در دور بعدی کسانی در ایران سر کار بیایند که دوست داشته باشند رابطه ی همراه با تعامل با دنیا داشته باشند و به دنبال سربلندی مردم باشند.

انتخاب: این اظهارات بدین معنا است که نه در انتخابات نامزد خواهید شد و نه از شخصی حمایت می‌کنید، ولواینکه کشور در شرایط بحرانی بدتر از این قرار بگیرد.

من فکر می کنم مردم در نهایت انتخابی را خواهند داشت که به نفع کشور است و ان شالله همه ی دیدگاه ها و تفکرات امکان حضور فعال در صحنه ی سیاسی را پیدا خواهند کرد و انتخابات پرشوری را خواهیم داشت. مردم ان شالله با صندوق رای قهر نخواهند کرد. صندوق رای مهمترین ملاک رضایت یا نارضایتی مردم ازعملکردهاست. حضور مردم در پای صندوق های رای حتما تاثیرگذار است و عدم حضور مردم باعث انتخاب های دیگری می شود که ممکن است خواسته ی اکثریت مردم نباشد. لذا اعتقاد دارم که در نهایت آنچه مصلحت کشور است را مردم تشخیص می دهند و با حضور خودشان، این مصلحت را رقم می زنند.

انتخاب: بارها شما در گفته‌های خود بر واژه مردم تاکید کردید، حال پرسش این است که مردم کجای این معادلات قرار دارند که در این شرایط معیشت بسیار ناگوار، شما تاکید دارید حاضر به نامزد شدن نیستید. این سخنان شما در شرایطی است که در بسیاری از کشورهای جهان و حتی آمریکا، افرادی با تخصص شما رئیس‌جمهور شده و اتفاقا عملکرد موفق نیز داشته‌اند. بالاخره همگان ظرفیت‌های شما را دیده‌اند و اکنون باید پرسید، مردم کجای تفکرات شما قرار دارند؟

من به لحاظ آکادمیک معتقد هستم که معادلات قدرت در جهان تغییر کرده است. این موضوع را به طور مفصل با همراهی دو تن از همکاران‌ام در دانشگاه و وزارت خارجه در یک کتاب به تحریر در آورده و صراحتا اعلام کرده‌ایم که در جهان پساغربی دو روند تغییر محسوس داشته‌اند. یکی محل قدرت و دیگری منابع قدرت. امروز، منابع قدرت از منابع مادی حرکت کرده و در واقع منابع معنایی در قدرت بسیار اهمیت پیدا کرده است . به‌طور حتم یکی از منابع مهم قدرت مشروعیت یا داشتن حمایت مردم است. لذا معتقد هستم که رعایت منافع و حقوق مردم یک الزام حقوقی، اخلاقی، دینی و انسانی بوده اما فراتر از این‌ها یک الزام امنیتی نیز است. اساسا مردم تمام داشته ما هستند و چیزی غیر از این مردم نداریم. این را بعضی وقت ها یادمان می رود و فراموش می کنیم که این مردم همه چیز ما هستند. اینکه امام بارها تاکید کردند که مردم ولی نعمت ما هستند، بسیار دقیق است. واقعا اگر این مردم نبودند، از ما هیچ چیز باقی نمانده بود، چه در زمان جنگ چه در زمان تحریم ها و فشارهای دیگر. نیروهای مسلح ما هم ازمردم هستند و توانشان را از مردم می گیرند. هیچ وقت بین نیروهای مسلح و مردم و بقیه ارکان جامعه، هیچ تباینی قائل نیستم. این ها همگی از یک جنس هستند و به نظرم مردم باید در مرکز توجهات و محاسبات ما باشند. برای من خیلی دردناک است و اساب شرمندگی است که مردم شرایط معیشتی بدی دارند. تلاشی که من از روز اول کردم این بوده است که وزارت خارجه کمک معیشت مردم باشد نه مخل آن. این تلاش را همه ی ما انجام دادیم، حداقل همکاران من در وزارت خارجه و دولت تمام توان شان روی این نکته بوده است. البته تاحدودی در این امر نیز موفق بوده‌ایم و نمود اصلی آن را می‌توان در رشد اقتصادی کشور در سال‌های بعد از برجام مورد ارزیابی قرار داد. مثلا تورم بعد از برجام را نگاه کنید. اما فردی قانون شکن مثل ترامپ آمد و از برجام خارج شد. البته برخی می گویند باید این را پیش بینی می کردید؛ بله ما پیش بینی کردیم و او نتوانست از برجام سوء استفاده کند. شما قانون می گذارید که اگر یک قلدر چاقو کش آمد، مانعش بشود. اما فرض کنید به یکباره این قلدر چاقوکش سر کوچه می آید و می ایستد و به ملت هم آسیب می زند. در نظام داخلی، بالاخره پلیس و دادگاه داریم که قلدر را به زندان می فرستد. اما در نظام بین الملل، چنین چیزی وجود ندارد. لذا باید این واقعیت را در نظر گرفت.

انتخاب: من پاسخ سئوالم را نگرفتم

من گفتم، مردم همه چیز هستند و در محاسبات بنده هم مردم همه چیز هستند. اتفاقا هم به همین دلیل است که معتقدم نباید توانمندی خودم را روی مردم آزمایش کنم. اگر معتقد بودم توان داشتم، انجام می دادم. هرجایی هم که اعتقاد داشته باشم توانی دارم، انجام می دهم.

انتخاب: اگر فرض را بر این بگیرید که ظرفیت حضرتعالی می تواند به یک کاندیدای خاص کمک کمک کند و حمایت شما بتواند به معیشت مردم کمک کند؟

اجازه دهید تا زمانش برسد، البته این را به محکمی اینکه خودم به عنوان کاندیدا حضور پیدا نمی کنم، رد نمی کنم، ولی باید صبر کنیم. اصولا اعتقاد دارم که وزارت خارجه نباید وارد این حوزه شود.

انتخاب: شما یک شخصیت حقوقی دارید و یک شخصیت حقیقی؟

اگر بخواهد آن اتفاق بیافتد، باید یا مرخصی بگیرم یا استعفا دهم. احتمالا در روزهای آخر کاری دولت نمی‌توانم استعفا بدهم، در نتیجه احتمالا باید مرخصی بگیریم. حالا اجازه بدهید تا آن زمان فکر کنیم. حتما دلم مثل هر ایرانی دیگر برای کشور می سوزد و دلم می خواهد ایران بهترین شرایط را داشته باشد. البته من برای خودم، آنقدر که شما ظرفیت قائلید، قائل نیستم. من یک فرد بسیار عادی هستم که شش هفت سال در این کشور بیکار می گشتم. حالا هم که دستور دادند کار ]وزارت خارجه و مذاکرات[ را انجام بدهم، انجام دادم. ان شالله هم در آینده تلاش می کنم در حد مقدوراتم کمک کنم.

انتخاب: اگر در همان ایام مرخصی، ممکن است شرایطی مهیا شود و از طرف بزرگان اذن و مجوزی بیاید که خودتان کاندیدا شوید.

این را به زبان های مختلف گفته ام؛ من شرایط خودم را طوری نمی بینم که چنین کاری بکنم.

انتخاب: آیا به حضور در سمت وزیر امور خارجه در دولت آتی، در صورت دعوت ادامه خواهید داد؟

با وجود تمامی دشواری‌ها این آمادگی را دارم که وزیر امور خارجه دولت بعدی باشم. اما اعتقاد دارم وزیر امور خارجه باید با اجماع ملی کار کند. با این شرایط متاسفانه، حتی نمی‌توانم یک کلمه حرف هم بزنم. من چندان نگران این نیستم که شخصا اذیت شوم. فکر میکنم از گناهانم کم می شود.

واقعیت امر این است که آن‌ها توهین‌های متفاوتی را علیه من به کار برده‌اند و حتی این اتهام را مطرح کرده که متن توافق ۲۵ ساله با چین را نخوانده‌ام. در حقیقت، ما در نظامی هستیم که به اخرت اعتقاد داریم و معتقدیم که باید یک روزی پاسخگوی اعمالمان باشیم. خب آقایانی که این حرف را زدند، واقعا از همکاران من پرسیده اند که چندبار این توافق را بازنویسی کردم؟ واقعا سئوال کرده اند؟ شما فرض کنید این حملاتی که به من می شود، یک طرف خارجی وجود دارد که آنها را می بیند. او احساس می کند وزیر خارجه ایران فردی است که سندی که جلویش می گذارند را نمی خواند، او دیگر باید من را تحویل بگیرد؟ او دیگر باید منافع ملی ایران را تحویل بگیرد؟ دوستان ما می دانند چه کار دارند می کنند؟

انتخاب: حتی اگر دولتی شبیه به آقایان رئیسی و قالیباف به قدرت برسند و از شما بخواهند وزیر خارجه باقی بمانید، چنین مسئولیتی را می‌پذیرید؟

واقعیت امر این است که پاسخ به این پرسش بسیار دشوار است. اگر هر اسم دیگری را نام می بردید، همین طور بود. من برای آقایان قالیباف و رئیسی احترام فراوانی قائلم؛ الان این دو مسئول دو قوه کشور هستند، یکی منصوب رهبری است و دیگری با انتخاب مردم. لذا برای من به عنوان مسئول سیاست خارجی، هر دو فرد محترمند و روابط بسیار خوب شخصی و کاری با هر دو فرد دارم. اما بالاخره برای اینکه با یک دولتی کار بکنید، باید ببینید در آن دولت چه افراد دیگری هستند. شما نمی خواهید جایی حضور داشته باشید که هر روز با همکارانتان جنگ اعصاب و تنش داشته باشید. بالاخره من دیدگاه های مشخصی دارم و هیچوقت آن ها را پنهان نکرده ام و همواره با کمال صراحت، دیدگاه هایم را به مقامات کشور گفته ام. من وقتی حرف می زنم، باید مصلحت کل کشور را در دنیا ببینم، نه مصلحت شخص خودم را، نه حتی مصلحت وزارت خارجه را. همکاران من هم در وزارت خارجه همینطورند. لذا ما دیدگاه های مشخصی داریم و معلوم نیست بتوانم دور میز با کسانی بنشینم که این دیدگاه ها را خیانت به کشور و مخل امنیت ملی می دانند. حتما هم این دوستان چنین توقعی از من ندارند، ضمن اینکه برای شخص این آقایان و هر فرد دیگری از برادران بزرگوار و خواهران بزرگوار که اسم شان بین نامزدها است، احترام زیادی قائلم، اما شرایط را از الان نمی توان پیش بینی کرد.

انتخاب: امروز یک ایده‌ای در صحنه سیاسی کشور مطرح شده که اگر یک جریان هم حاکمیت را در اختیار بگیرد، هم دولت را، دیگر در سیاست خارجی و بالاخص در بحث مذاکره با امریکا کارشکنی اتفاق نخواهد افتاد. نظرتان در این باره چیست؟

نمی دانم منظورتان از حاکمیت چیست، اگر منظورتان مقام معظم رهبری است که باید بگویم ایشان نقش پدری برای همه ی جریان ها دارند و همیشه هم این نقش را داشته اند و از دولت های مختلف و جریانات مختلف حمایت کرده اند. من از سال ۶۸ که مشاور وزیر خارجه و بعد سفیر و معاون وزیر شدم، در دولت های آیت الله هاشمی، آقای خاتمی و دو سال در دولت آقای احمدی نژاد و دولت فعلی حضور داشته ام. رهبری اما در همه ی شرایط از این دولت ها حمایت کرده است.

انتخاب: لزوما منظورم رهبری نیست. همان افرادی که گفتید فشار می آورند...

در همه ی نظام های مردم سالار، رسم بر این است که مردم ارکان مختلف حکومتی که انتخابی هستند را به شکلی برمی گزنند که یکدیگر را «بالانس» کنند تا بتوانند بر یکدیگر نظارت داشته باشند. این با تخریب متفاوت است. اینکه مجلسی داشته باشیم که صد در صد با دولت همسو نباشد، الزاما مسئله ی بدی نیست. اما در حوزه ی سیاست خارجی و منافع ملی، ما یک مقداری، از مردم سالاری عبور کردیم و به هرج و مرج رسیده ایم. شما وقتی با یک امریکایی، چه دموکرات چه جمهوریخواه در هر حوزه سیاست خارجی صحبت بکنید، به جز آنارشیست ها که در آمریکا هم هست، دیدیگاه هایشان در مورد مسائل اصلی خیلی متفاوت نیست. اما به دلیل دو قطبی که ترامپ ایجاد کرده، حرکاتی جدید در حال شکل گیری است که ممکن است در آینده مهم باشد. البته پیش بینی در این مورد زودهنگام است، چون سیستم امریکا، نظامات داخلی دارد که به صورت جالبی ]مسائل[ را کنترل می کند. اما به طور کلی در یک اصولی، چارچوب هایی دارند. ما اینجا علاوه بر همه ی این ملاک ها، شخصیتی به عنوان مقام معظم رهبری داریم که کلیات مسائل سیاست خارجی و امنیت ملی باید به تایید ایشان برسد. اما علی رغم این، ما شاهد هستیم که در واقع با ]اظهاراتی[ کل کشور را تخریب می کنیم. این لازمه اش این نیست که دولت و مجلس و نهادهای قدرتمند، همشان یکسان باشد. لازمه اش فقط این است که چارچوب هایی را رعایت کنیم؛ یعنی چارچوب منافع ملی را رعایت کنیم. در واقع، برای کوباندن یکدیگر، عزت ملی را خدشه دار نکنیم، برای کوباندن یکدیگر، احساس بی حیثیتی به مردم ندهیم، برای کوباندن یکدیگر، همدیگر را متهم به در نظر نگرفتن تمامیت ارضی نکنیم. خودمان که می دانیم اینها خلاف است، خوب چرا این اتهامات را می زنید؟ اینجاست که ما مشکل داریم، نه الزاما یکدست بودن کل حاکمیت.

انتخاب: البته مساله یک دست شدن حاکمیت در مقام یک مساله تئوریک نیست. برای نمونه یک نماینده تاکید کرده بود که چین منتظر روی کار امدن اصول‌گرایان برای آغاز مذاکره با ایران است. یعنی تصوری در میان اصول‌گرایان در حال شکل‌گیری است که اگر آن‌ها بیایند، مشکلات مذاکرات با آمریکا و دیگر کشورهای جهان حل خواهد شد. این ادعا را جگونه ارزیابی می‌کنید؟

من از آقایان سئوال می کنم؛ در دولت اصولگرای آقای دکتر احمدی نژاد که در ابتدا به قول خودشان «End» اصولگرایی بود، چندبار چین و روسیه قطعنامه های شورای امنیت علیه ایران را وتو کردند؟ البته من از این القاب خیلی بدم می آید، چون خودم را خیلی آدم اصولی می دانم، آدم اصولگرا آدمی است که از اصول تبعیت کامل می کند.

انتخاب: جواب کنونی آن ها این این است که احمدی‌نژاد اساس اصول‌گرا نبوده است.

در اصول‌گرا بودن دولت اول احمدی‌نژاد هیچکس به هیچ عنوان نمی‌تواند تردید کند که تمام ارکان و جریان‌های اصول‌گرایی نه تنها پشت سر ایشان بودند، بلکه نسبت به ایشان غلو می کردند و جملاتی عجیب و غریب که به نظرم اسائه ادب به محضر مبارک امام زمان بود را به کار می‌بردند. لذا فراموش نکنید که روسیه و چین به ۶ قطعنامه شورای امنیت علیه ایران، من جمله قطعنامه ۱۹۲۹ رای مثبت دادند. اما در مقطع کنونی، همین روسیه قطعنامه‌ای در ارتباط با یمن که اسم ایران در آن به صورت حاشیه‌ای مطرح شده بود را وتو کرد و چین رای ممتنع داد. در قطعنامه اخیری که آمریکا در ارتباطات با تمدید تحریم تسلیحاتی ایران ارائه کرد، با وجود عدم نیاز به دو رای روسیه و چین، هر دو رای منفی دادند. یعنی یک قطعتنامه ۱۱ رای ممتنع داشت و قطعنامه ای که اینطور رای ممتنع بیاورد، یعنی رد شده است. اما روسیه و چین خواستند رای منفی دهند و آن دو هم می توانستند ممتنع دهند. برای اولین بار در تاریخ شورای حکام آژانس، روسیه و چین به قطعنامه اتحادیه اروپا علیه ایران رای منفی دادند. کدام دولت توانست این را بدست بیاورد؟ به تاریخ نگاه کنید، اولین باری که چین پذیرفت روابطش با ایران روابط راهبردی باشد، با دولت دکتر روحانی و طی سفر آقای شی جین پینگ به ایران بود. این تبلیغات و دروغ هایی که دوستان می گویند مثل اینکه ظریف برجام را نخوانده یا قرارداد ۲۵ ساله را نخوانده، گوش نکنید. در دولت نهم و دهم، حتی اسم «راهبردی» در روابط مان نبود. در دولت یازدهم، به این تفاهم با چین رسیدیم که نه تنها روابط راهبردی باشد، بلکه به مشارکت جامع راهبردی یعنی مرحله سوم راهبردی چین، برسیم. ما در دوره اقای احمدی نژاد، حتی در مرحله اول راهبردی با چین نبودیم، همچنین در ادوار قبل. در مورد روسیه نیز چنین است. روابطی که امروز با روسیه داریم، در تاریخ روابطمان با این کشور داریم بی سابقه است. روابطی که با ترکیه، عراق، آذربایجان داریم نیز این چنین است. دوستان نباید این را فراموش کنند. بعضی وقت ها، بعضی نکات را فراموش می کنند. مرتب می گویند که ظریف برای اینکه می خواهد کاندیدای انتخابات شود، به آمریکای لاتین رفته اند. آیا رفته اند نگاه کنند من چند سفر به انجا رفته ام؟ فقط تبلیغ می کنند و خودشان هم باور می کنند. من ۳۰ سفر به روسیه داشته ام و بیش از شش سفر به چین داشته ام. بیش از ۱۵ یا ۱۶ کشور آمریکای لاتین را در چهار سفر رفته ام. چندین سفر نیز به آفریقا رفتم. بیشترین سفرهایم به منطقه بود و کمترین سفرهایم به اروپا بوده. آیا دوستان اینها را نگاه کرده اند که می گویند دولت چین منتظر یک دولت اصولگراست که بیاید؟ بعضی دوستان می روند و به امریکا «گرا» می دهند که با ما بهتر می توانید کار کنید. ما که سکوت می کنیم، دلیل نمی شود که متوجه این گراها نیستیم. من کسی را متهم نمی کنم، ولی می دانم و خبرش را بهم می دهند که گفته اند این ها در قدرت نمی مانند و قدرت این ها چند روزه است. اینجاست که فکر می کنم سیاست خارجی نیاز به این دارد که منسجم باشد، اینجاست که فکر می کنم ما با خارجی که طرفیم، یک نفر واحد باید تلقی شویم. شخصا وقتی به خارج از کشور می روم، همان اندازه که از همکارانم دفاع می کنم، از کسانی که علیه من حتی اتهام می زنند نیز دفاع می کنم.

انتخاب: از دیدگاه شما انگیزه این افراد چیست؟

انشالله که برای خدا این کارها را انجام بدهند! متاسفانه ابزار تبلیغ و حاشیه امن در اختیار دوستان است. طرف می‌تواند به آسانی مدعی شود که ظریف برجام را نخوانده و به یک کلمه در برجام استناد کند که آقای عراقچی چندین بار درموردش توضیح داده و هیچ اتفاقی هم برایشان نمی افتد. طرف می‌تواند بگوید که ظریف جاسوس است و در مدرسه جاسوسی تربیت شده است اما هیچ اتفاقی برای او نیافتد. می گویند ظریف از اول جاسوس بوده، می گویند پدربزرگ من که مسجد اعظم قم و مسجد هامبورگ با هزینه ایشان ساخته شده، عامل بهایی ها بوده و این روزها هم که می نویسند عامل گلوبالیست ها بوده. این چیزها را در رابطه با پدربزرگ من که بنده خدا هفت کفن پوسانده، می گویند. البته انقدر هم باقیات صالحات دارد که خداوند از ایشان قبول کند. درمورد پدرم نیز با استفاده از اسم غلط درمورد ایشان می گویند ساواکی بوده و هیچ اتفاقی هم برایشان نمی افتد. شما بروید نگاه کنید؛ گفته اند پدر فلانی، حاج محمدعلی کازرونی بوده پدر من اما اسمش مشخص است حاج عباسعلی ظریف خونساری و به گاوصندوق علما معروف بوده و هرکس نیاز مالی داشته به ایشان رجوع می کرده، آن وقت می گویند پدر فلانی ساواکی است و پدربزرگش عامل بهایی است. هیچ اتفاقی هم برایشان نمی افتد. در این یک هفته ای که نگران حضور من در انتخابات شده اند، عکس پدربزرگ من به وفور در توییتر پیدا می شود.

انتخاب: برای همین معتقدم، اگر حکومت یکدست شود، این هم سازی و همراهی و تک رنگی ممکن است بتواند کمک کننده باشد.

اگر اصول را مبنا بگیرید، آن وقت این امکان پذیر است، حتی اگر افرادی با سلیقه های متفاوت حضور داشته باشند. اما اگر محفل مبنا باشد، یعنی بگوییم طرف از حزب و محفل ما باشد. اینطوری، وقتی هم فرد به قدرت می رسد به حزب وفادار نمی ماند و خیالاتی هم برش می دارد. اما قاعده ما باید قانون اساسی و اصول باشد. چارچوب مان هم باید همین باشد وگرنه روش های دیگر را همه جا امتحان کرده اند. در یکی از کشورهای آمریکای لاتین، رئیس جمهور رفت و معاونش آمد. معاون اما ۱۸۰ درجه سیاست ها را چرخاند، به حدی که آن رئیس جمهور سابق دیگر نمی تواند به کشورش بازگردد. این ها واقعیت ها است. نباید افراد و محافل ملاک باشند. بعضی وقت ها، فرد چه چپ چه راست، هم محفل شماست و علی رغم اینکه دیدگاه هایش به شدت متحول شده، هنوز قبولش دارید. اما فردی که از ابتدا، دیدگاه هایش نزدیک به شماست را به دلیل اینکه هم محفل شما نبوده، قبول ندارید. بنابراین، اینها نباید مبنا باشد. مبنا باید اصول و خط مشی باشد، مثل کشورهای پیشرفته که پلتفورم، چارچوب انتخاباتی و برنامه باید مبنا باشد، نه اینکه طرف، انطور که دوستان می گویند، باید از قبیله شان باشد.

انتخاب: ما در حول و حوش انتخابات امریکا، با پدیده ای حیرت انگیز در ایران مواجه بودیم. جریانی قدرتمند در شبکه های مجازی که عموما از تصاویر سردار سلیمانی استفاده می کردند اما حامی ترامپ بودند و به ترامپیست های وطنی مشهور شدند. انگیزه این افراد از حمایت از چهره ای که قاتل سردار سلیمانی است، چیست؟

من احساس می کنم دو گروه در ایران طرفدار ترامپند. یک گروهی که به اصطلاح خودشان مخالف گلوبالیست ها هستند و احساس قرابت فکری با ترامپ می کنند که واقعا باعث تاسف است. البته اقای ترامپ، ممکن است یک نیروی انزواگر باشد اما حتما یک نیروی ضد گلوبالیسم نیست.

انتخاب: تصورم این است که گلوبالیسم را خوب نفهمیده اند.

دقیقا. آقای ترامپ در حوزه سیاست خارجی، عامل صهیونیسم و سیاست های کشورهای مرتجع منطقه است. آقای ترامپ از روزی که انتخاب شد، فقط برای انتخاب مجدد فکر می کرد و پایه ی توده ای خودش را هم افرادی می دانست که در داخل امریکا می توانند به او رای دهند. این بدین معنا نیست که او ضد گلوبالیسم است، آقای ترامپ فردی فرصت طلب است که دارد از این گروه استفاده می کند.

البته تحلیل همه ی ما تا شش ماه پیش، این بود که آقای ترامپ مجددا انتخاب می شود. خوب شرایط اینطور بود اما شرایط تغییر کرد، با این حال آقای ترامپ ۷۱ میلیون رای آورد. من حدودا از تیرماه به این تحلیل رسیدم که ترامپ ممکن است دیگر انتخاب نشود. در خرداد ماه، در مصاحبه ای گفتم احتمالا ترامپ انتخاب می شود. اتفاقا، آن موقع احتمال این بود که با فاصله ی زیادی پیروز شود. کمااینکه ۷۱ میلیون رای اورد. یکی ممکن بود این تحلیل را می داشت که ترامپ یک پایگاه توده ای دارد که هنوز هم البته در دست نگه داشته است. اما این مبنای تحلیلی از شهریور مشخص شد که تغییر کرده. برخی البته می گویند که از ابتدا می گفته اند ترامپ شکست می خورد؛ اشتباه می کنند. چراکه هیچ قاعده ی تحلیلی نبود که از ابتدا براساسش بگویند ترامپ می بازد، مگر اینکه ارتباطات معنوی داشته باشند. اما براساس قواعد تحلیلی، ترامپ تا خرداد، وضع خیلی خوبی داشت. از آن موقع به تحلیل رفت و از شهریور تقریبا مشخص بود که شرایط سختی خواهد داشت. البته پیش بینی وضعیت کنونی هم شده بود که ترامپ روز انتخابات بیشترین رای را می آورد، اما بعدش با آراء پستی ماجرا تغییر می کند. این را من در هیات دولت قبل از انتخابات گفته بودم.

یک وقت شما می خواهید براساس واقعیات پیش بینی کنید و می گویید ترامپ قاتل سردار سلیمانی است، اما باوجود اینکه نمی خواهیم پیروز شود اما متاسفانه در حال پیروزی است. اما وضع دیگر این است که ترامپ شکست خورده و شما کماکان به خاطر نگرانی که دارید، از او حمایت می کنید. آقایان صراحتا گفته اند اگر ترامپ انتخاب می شد، پیروزی ما در انتخابات ۱۴۰۰ قطعی بود، ولی الان ]این قطعیت[ زیر سئوال رفته است. اینکه ما انتخابات مان را براساس اتفاقی در خارج از ایران برنامه ریزی کنیم، بد است. نکته ی دیگر اینکه، شما از ترامپی حمایت می کنید که سردار سلیمانی را شهید کرده و در قتل هزاران ایرانی شرکت داشته، هزاران ایرانی که به خاطر کمبود دارو، فقر و شرایط نامناسب اجتماعی از دنیا رفته اند. ترامپ در همه ی این ها دخیل بوده، خودش هم گفته بود که انقدر می خواهیم فشار بیاوریم که اقتصاد ایران را نابود کنیم. کسی که اقتصاد کشور شما را می خواسته نابود کند، چطور می شود که بعد از شکستش تلاش می کنید او را زنده نگه دارید؟ واقعا قابل فهم نیست.

انتخاب: قبول دارید که این جریان نگران است که شخص اقای روحانی و جریان اعتدال و اصلاحات بعد از پیروزی بایدن موثر شود.

تحلیل شان این است، اما الزاما این تحلیل را قبول ندارم. من معتقدم سیاست خارجی باید ملی باشد و اگر دستاوردی داشته باشیم، همه ی جناح ها باید به این دستاورد کمک کنند، چراکه پای زندگی مردم در میان است. آیا شما دوست دارید مردم در شرایط بد زندگی کنند؟ فرض کنید که شما هشت ماه دیگر بتوانید با هر کسی به توافق برسید، آیا خوب است که در این هشت ماه، مردم بد زندگی کنند؟ خوب است به مردم فشار بیاید، آن هم فقط برای اینکه شما دوست دارید انتخاب شوید؟ آیا اصلا این قابل تصور است؟ این انصاف، انسانیت و دین است؟ این چیست؟ امیدوارم واقعا دوستانی که اینطور فکر کردند، این نوع افکار را کنار بزنند. مردم ما عاقلند و براساس سابقه رای می دهند. مردم در سال ۱۳۸۴، دست به انتخاب زدند؛ من البته ]آن انتخاب را[ دوست نداشتم ولی باید بپذیرم. سال ۹۶ هم اینطور بوده است. سال ۱۴۰۰ هم مردم انتخاب خواهند کرد. اینکه مردم تحت فشار باشند و زجر بکشند تا دولت آقای روحانی یا دیدگاه تعامل با دنیا در میان مردم منکوب شود، واقعا نمی دانم این چه فایده ای دارد.

انتخاب: جریانی در داخل بیش از اندازه از سردار سلیمانی مایه می گذارد، برای همین ایجاد دوقطبی میکند و دیپلماسی را منکوب. باتوجه به اینکه شما به صورت هفتگی با ایشان دیدار داشتید، نظر سردار سلیمانی پیرامون برجام و دیپلماسی اساسا چه بود؟

واقعیت را می گویم؛ من برای سردار سلیمانی درد و دل زیاد می کردم، از اینکه چرا انقدر به من فشار می آورند. من نمی گویم ایشان هیچ وقت برجام را تایید کرد، اصلا بحث مان این نبود. ایشان همیشه در مقابل درد و دل های من می گفتند باید تحمل کنی و تو کار خیلی مهمی داری انجام می دهی.

آشنایی من با سردار سلیمانی به کنفرانس صلح افغانستان در سال ۲۰۰۱ برمی گردد، یعنی سال ۸۰. من به عنوان نماینده جمهوری اسلامی در انجا حضور داشتم. به خارجی ها هم گفته ام، صلح افغانستان بیش از هر کسی مدیون سردار سلیمانی است. بیشترین کمک را به من که در «بن» بودم، سردار سلیمانی از تهران کرد. بعد از آن، وقتی نماینده دائم ایران در سازمان ملل بودم، سه دور با اجازه رهبری با آمریکایی ها قبل و بعد از حمله ی آمریکا به عراق مذاکره داشتم که خطرات اقدام شان را به آنها تذکر دادم. در این مذاکرات، سردار سلیمانی بیشترین حمایت را از من کرد و بیشترین تماس را با ایشان داشتم. اصلا رفاقت ما با ایشان، از این دو واقعه آغاز شد. در دورانی که وزیر بودم، به صورت مرتب با همدیگر دیدار داشتیم. سردار سلیمانی آنچه را که در صحنه ی دیپلماسی توقع داشت، چه در گروه طرفداران سوریه، چه در آستانه، چه در حمایت از مردم یمن را با من بحث و گفتگو می کرد. سپس سیاستی که من و ایشان بر روی آن گفتگو و به توافق رسیده بودیم، دنبال می شد. اگر سردار سلیمانی به دیپلماسی اعتقادی نداشت، ضرورتی نداشت که وقت محدود بنده و ایشان، صرف این مسائل می شد.

انتخاب: ایشان نظر مشخصی درمورد برجام نداشتند؟

نمی دانم. اگر ایشان جایی راجع به برجام صحبت کردند، نمی دانم. ولی پیش من صحبت نکردند. پیش من، همیشه از اینکه من دارم زحمت می کشم و خون دل می خورم، همدلی، همدردی و رفاقت می کردند.

انتخاب: همین را هم نوعی حمایت نمی دانید؟

حاج قاسم برای من خیلی عزیز بود. یک دوست عزیز بود. قرارم این نیست که از حاج قاسم استفاده کنم که دیدگاه خودم را پیش ببرم. بله، من و حاج قاسم رفیق بودیم و اختلاف نظرهایی در برخی موارد داشتیم. اما برجام موضوعی نبود که با ایشان درموردش بحث کنیم که ببینیم اختلاف نظر داریم یا نه. ممکن است در مورد سوریه، ایشان یک دیدگاه داشت و من یک دیدگاه، در مورد یمن هم همینطور؛ با هم بحث می کردیم و به نتیجه می رسیدیم. درمورد برجام اما ایشان دخالتی نداشت که با یکدیگر بحث بکنیم.

انتخاب: یعنی در حوزه های دیگر مثل یمن و سوریه، به نظر واحد می رسیدید؟

به نظر واحد می رسیدیم و اجرا می کردیم. اگر به هم نظر واحد نمی رسیدیم، به دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی و خود شورای عالی و محضر آقا گزارش می دادیم. هر چه تصمیم می گرفتند، اجرا می کردیم. قرارمان این بود تا جایی که می توانیم مزاحم نشویم، شاید دو یا سه مورد شد که مجبور شدیم گزارش بدهیم که در این زمینه به نتیجه نرسیده ایم.

انتخاب: در میانه ی تلاش های امریکا برای کلید زدن مکانیزم حل اختلاف، عده ای در داخل به اظهارات اقای جلیلی در کمیسیون برجام استناد می کردند و می گفتند گفته بودیم و هشدار داده بودیم.

چی گفته بودند؟ دیدند که آمریکا نتوانست. مکانیزم حل اختلاف اتوماتیک نیست.

انتخاب: این مکانیزم را روسیه وارد برجام کرده بود؟

نه. ببینید ما دو انتخاب داشتیم. یکی اینکه بحث هسته ای و رفع تحریم ها مرحله ای باشد. در اصل، طراحی ای که پیش از مذاکرات در این رابطه کرده بودم، مرحله ای بود. الان برخی می گویند چرا مرحله ای انجام ندادید؟ بعد از توافق ژنو، جمع کشور به این نتیجه رسید که اگر یک تحریم باقی بماند، بقیه تحریم ها هم در واقع لغو نشده. لذا گفتیم کلیه ی تحریم ها باید لغو شود و ما هم همه ی قدم هایمان را برداریم. ولی چون دو طرف مذاکره به یکدیگر بی اعتمادیم، هم ما باید بتوانیم تعهداتمان را در صورت عدم اجرای تعهدات طرف مقابل، کاهش دهیم، هم آن ها بتوانند. ما چه داشتیم؟ ما هسته ای را داشتیم. آنها چه داشتند؟ تحریم ها. ما گفتیم اگر تو تعهدات را اجرا نکردی، ما می توانیم تعهدات هسته ای مان را کم کنیم که کم کردیم. امروز، هیچکدام از تعهدات هسته ای برجام به جز نظارت ها را رعایت نمی کنیم، با این حال هنوز داخل برجام هستیم. این نشان دهنده ی این واقعیت است که انقدر برجام را دقیق نوشته بودیم که نتوانستند کاری بکنند. اروپا ادعا کرد ولی نتوانست کاری بکند، امریکا تلاش کرد ولی نتوانست.

زمانیکه مذاکرات ژنو را تمام کردیم، برخی دوستان در روزنامه هایشان نوشتند هیچ جا تعهد نشده که غنی سازی در خاک ایران باشد. به سابقه این روزنامه ها مراجعه کنید، موجود است. من به اینها گفتم آقا من از شما خواهش می کنم این بحث به ذهن آمریکایی نمی رسد، به آمریکایی ها این درس را ندهید. بعد از اینکه برجام حاصل شد و دیدند غنی سازی داخل ایران است، من به آقایان می گفتم به خارج گرا ندهید. خوب اینها مانع دیپلماسی می شود. به خارج گرا می دادند که آمریکا می تواند این کار یا آن کار را بکند. برادر من، شما برجام را یک دور خواندید، ما جمله به جمله ی برجام را مذاکره کردیم.

اینها البته مدعی هستند که ما برجام را نخوانده ایم. من نمی دانم چه حجتی پیش خدا دارند. استناد می کنند به یک کلمه «ساسپنشن» که روز اخر به یک پاورقی اضافه شده بود، که آن هم درمورد تحریم ها نبود، بلکه درمورد قوانین اتحادیه اروپا بود.

من در جلسه ی مجلس گفتم تعلیق در برجام نیست. دوبار تعلیق در ضمیمه ی برجام نه درمورد اصل تحریم ها بلکه درمورد قانون حاکم بر آن، روز آخر اضافه شده بود. یک قاعده ای داریم که می گویند اولین کسی که قیاس کرد، ابلیس بود. براساس آن ماجرا، قیاس می کنند که من برجام را نخوانده ام. بروید از امریکایی ها بپرسید؛ خیلی از مفاد برجام انشای من است. دیگر هر کاری بلد نباشم، همه توافق دارند، مذاکره ی متن را بلدم. از دو کلمه ای که اقای نجابت به من نشان داد، استفاده می کنند و بعد به آن استناد می کنند و قسم جلاله می خورند که ظریف برجام را نخوانده است و سپس یک مرحله بالاتر می روند و می گویند توافق با چین را هم نخوانده است. اگر من برجام را نخوانده بودم، اگر همکاران ما برجام را کلمه به کلمه مذاکره نکرده بودند که امریکا به این افتضاح کشیده نمی شد.

دوستان می گویند: ما گفتیم! شما چه چیز را گفتید؟ شما یک تصوراتی را آمدید و گفتید که اکثرش را ما خودمان برای شما نوشته بودیم. اما شما نصف قصه را گفتید، نصف دیگر قصه را نگفتید. آن نصف دیگر قصه هم باعث شده که علی رغم اینکه امروز هیچیک از تعهدات هسته ای برجامی مان را به جز تعهدات نظارتی، اجرا نمی کنیم، ]اما همچنان در برجام هستیم[.

فراموش نکنیم زمانیکه خیلی از تحریم ها روی کشور بود، این تعهدات را اجرا می کردید. نمی خواهم وارد برخی جزئیات شوم که مصالح کشور نیست. وقتی وارد دولت شدیم، دیدیم آژانس می گوید ذخایر ۲۰ درصدی شما از ۲۰۰ کیلو فراتر رفته است؛ گفتیم مگر ما تعهدی روی ذخایر ۲۰ درصدی داشتیم؟ بعد معلوم شد که یک توافق نانوشته وجود دارد که در مقابلش هیچی هم نگرفته بودند. در استانبول که راجع به ۲۰ درصد صحبت کردند، در مقابل چه چیزی گرفتند؟ وقتی در تهران با ترکیه و برزیل توافق کردند، چه چیزی گرفتند جز اینکه روسیه و چین به قطعنامه ۱۹۲۹ پیوستند؟ بحث زیاد است. بنده خیلی از مسائل را زمانیکه بیکار بودم، نوشتم و به محضر آقایان دادم. لذا دوستان نخواهند طرف خودی و همکار خودشان، همکیش و هم میهن خودشان را در مقابل خارجی تختطئه کنند. در مقابل خارجی، دستش را خالی کنند. این نه مرام مروت و انسانیت است، نه مرام وطن دوستی.

انتخاب: سه دهه قبل، در زمان قطعنامه ۵۹۸، براساس کتاب خاطراتتان، فشارهایی از سمت کا گ ب شوروی وجود داشت که منجر به برکناری برخی افراد شد. مشابه این فشارها از طرف روسیه در زمان مذاکرات وجود داشت.

روسیه در مذاکرات هسته ای و بعد از آن، با ایران از نزدیک همکاری کرد. آن اتفاقی که افتاد، اتفاقی بود در زمان دیگری، با شرایط دیگری و با یک حکومت دیگری. در آن زمان، شرایط ویژه ای حاکم بود. در داخل هم دوستانی که امروز دیدگاهشان به ما نزدیک تر است، از آن سوء استفاده جالبی کردند.

انتخاب: اشاره کردید که سفرهای متعددی به روسیه و چین داشته اید. تصور نمی کنید که نزدیکی بیش از اندازه ممکن است مشکل ساز شود و چین و روسیه تبدیل به منافع ملی ما شوند؟

کشور ما در شرایط ویژه باید تلاش های ویژه انجام دهد. من اگر گفتم سی سفر به روسیه داشتم، شاید تعداد بیشتری سفر به ترکیه داشتم. روسیه همسایه مهم ماست و چین هم شریک اول تجاری ۱۵۰ کشور دنیاست، شاید البته این عدد دقیق نباشد. در ایران، هر کلمه ای که می گویم، ۲۰۰ نفر دنبال آن می روند تا پیدا کنند اشتباه گفته ام.

همزمان با اینکه رابطه مان با چین و روسیه خوب باشد، باید رابطه خوبی با ترکیه و اروپا نیز داشته باشیم. رابطه مان با امریکا هم باید بدون تنش باشد. روسیه و چین هم اصالتا هم باتوجه به شرایط ویژه ما، نقش بسیار مهمی در سیاست خارجی ایران داشتنددارند. حتما ایراد گرفتن به سیاست های روسیه و چین مغایر منافع ملی ما نیست، اما حتما باید جنبه احتیاط را هم رعایت کنیم که چرا امریکا رسما علیه توافق ۲۵ ساله ما موضع می گیرد؟ اصلا به امریکا چه ربطی دارد؟ آیا امریکا دلش برای مردم ایران سوخته؟ مردمی که اقای پومپئو گفته اگر دولت ایران می خواهد مردمش بخورند و دارو داشته باشند، باید حرف ما را گوش کند. خوب به یکباره مردم ایران برای آمریکا عزیز شدند؟ که دولت امریکا نگران ارتباط ما با چین شد! این به خاطر این است که روابط ما با چین به منافع استراتژیکی که آمریکا تقریبا ۲۵ سال است آن را دنبال می کند، ]گره خورده[ آمریکا از میانه ی دهه ی ۹۰ میلادی، به دنبال آن بوده تا مانع برآمدن صلح امیز چین شود، برای همین می خواهد برآمدن آن را امنیتی کند تا بر آن احاطه داشته باشد. ما اما منافع خودمان را در نظر بگیریم. ما تکرار کننده ی حرف های امریکایی ها نباشیم. ما حداقل این توافق ۲۵ ساله که یک متنش در نشریات آمده را بخوانیم؛ ببینید هیچ جای کشور را به تاراج داده که این حرف ها را بزنیم؟ حرف هایی که راجع به خزر زدند، ببینند این حرف ها از کجا در می آید؟ اینطور نیست که انتقاد به چین و روسیه حرام باشد. ما کشور مستقلی هستیم و برای این استقلال، هزینه زیادی دادیم و سیاست مستقلی داریم. اما باید مواظب باشیم که در انتقاد از کشورها، در دام تحلیل های دیگران نیافتیم. آن ها منافع خودشان را دارند و عاشق ما نیستند، کماینکه روسیه و چین هم عاشق ما نیستند. ما نباید روابط بین المللی را دوستانه فرض کنیم، روابط بین المللی براساس منافع است و منافع ما در این است که با روسیه و چین ارتباط تنگاتنگ داشته باشیم، کمااینکه منافع مان در این است که با اروپا ارتباط داشته باشیم و همینطور با همسایگان ارتباط خوبی داشته باشیم.

انتخاب: درمورد قرارداد با چین، تایید می کنید که دکتر لاریجانی ریاست مذاکرات را برعهده گرفته اند؟

ما درخواست کردیم که دکتر لاریجانی به عنوان نماینده ویژه جمهوری اسلامی در مورد چین، به این کشور سفر کنند و با رئیس جمهور چین در فضای کاری ملاقات کنند. این کار هم انجام شد. بعد از آن هم، ایشان نظارت دارند.

انتخاب: ایشان نماینده حضرتعالی هستند، وزارت خارجه یا رهبری؟

ایشان نماینده کشور هستند. در سفری که به چین داشتند، پیام مقام معظم رهبری و رئیس جمهوری را برای آقای شی جین پینگ بردند. لذا نمایندگی ایشان، نمایندگی کشور است، ولی وزارت خارجه مسئول روابط با چین است و با ایشان همکاری بسیاری نزدیکی داریم.

انتخاب: دوگانگی ایجاد نمی شود؟

ایشان دفتری در یکی از ساختمان های وزارت خارجه دارند و میزان همکاری ما با ایشان در این حد است که ایشان در ساختمان متعلق به وزارت خارجه این موضوع را دنبال می کنند و ما هم بسیار خوشحالیم که در خدمت ایشان هستیم.

انتخاب: اتفاق جدیدی درمورد قرارداد ۲۵ ساله نیافتاده؟

در سفری که به چین داشتم، بحث های نهایی در این زمینه شد. چینی ها در حال بررسی متن آخری هستند که به آنها ارائه دادیم، متنی که باتوجه به دیدگاه های داخل کشور و حتی نظرات افکار عمومی که از مردم شنیدیم، تنظیم شد.

انتخاب: شما خاطرتان را روزنوشت می کنید؟

خیر.

انتخاب: به سیاق آقای هاشمی

به سیاق آقای هاشمی که هیچکس بلد نیست این کار را بکند، ولی من اصولا یادداشت برنمی دارم.

انتخاب: این می تواند در آینده تولید اشکال کند؟

من انچه را که اتفاق افتاده گزارش دادم. لذا نیازی ندارم که خاطره بنویسیم، همه ی آن ها مکتوب است. هرچه اتفاق افتاده را با صداقت گزارش دادم.




https://www.ilna.news/%D8%A8%D8%AE%D8%B ... 8%B3%D8%AA
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » جمعه مارس 10, 2023 12:45 pm


كفتكوي {امام} با خبركزاري ايلنا:
از آنجا که هرجا بودند کسی از آن ها بازخواست نکرده و نه تنها بازخواست نشدند بلکه ارتقا هم پیدا کردند، هم علامت سوال‌های گذشته سر جای خود مانده و هم علامت سوال های جدید اضافه شده است، ضمن اینکه همزمان و همچنان دنبال فتح پاستور هم هستند.


اصولگرایان می‌خواهند از نمد فایل صوتی ظریف، کلاه انتخاباتی ببافند/سوءاستفاده کنندگان سیاسی از این فایل، با انتشاردهندگان تفاوتی ندارند/ مدعی‌العموم به تخلف قالیباف در بودجه ورود کند
Image
فعال سیاسی اصلاح‌طلب گفت: هدف از انتشار این فایل در وهله اول تخریب شخص آقای ظریف است و به همراه آن ایجاد اختلال در روند مذاکرات وین که اکنون در حال انجام است و می‌تواند منجر به لغو تحریم‌ها شود. درمجموع به ضرر منافع ملی این کار انجام شده است.

جواد امام در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا درباره انتشار فایل صوتی وزیر امور خارجه کشورمان و هجمه‌هایی که نسبت به او وارد می‌شود، گفت: مساله‌ای که در فایل صوتی آقای ظریف مطرح شده تفاوت دو نگاه است و آن بحث بر سر حاکمیت و ارجحیت نیروی مسلح در سیاست خارجی است، که درواقع باید دیپلماسی حرف اول را در سیاست خارجی بزند؛ اما آقای ظریف در این فایل توضیح می‌دهد نقش میدان و دیپلماسی در سیاست خارجی و ضرورت‌ها را تشریح می‌کند.

وی ادامه داد: همچنین تشریح می‌کند که در برخی از موارد که نقش و وظایفی که برعهده دولت و ماموریت‌هایی که بر دوش وزارت خارجه بوده را تشریح می‌کند. همچنین در برخی موارد هم که متهم می‌شود به کم کاری، اعلام می‌کند که ما نتوانستیم نه اینکه نخواستیم.

این فعال سیاسی اصلاح‌طلب ادامه داد: نکته مهم و قابل توجه این است که در سیاست خارجی کشور، دیپلمات‌ها باید حرف اول را بزنند نه نیروهای نظامی، این شاید یکی از مهترین مواردی است که در این فایل مطرح می‌شود و نباید مغفول بماند.
امام در ادامه با تاکید بر پیگیری نحوه انتشار این فایل، بیان داشت: اما یک مساله این است که باید دنبال و پیگیری شود چنین مصاحبه مهمی که برای بحث تاریخ شفاهی انجام شده، چگونه سر از شبکه های بیگانه در می‌آورد. هدف از انتشار این فایل در وهله اول تخریب شخص آقای ظریف است و به همراه آن ایجاد اختلال در روند مذاکرات وین که اکنون در حال انجام است و می‌تواند منجر به لغو تحریم‌ها شود. درمجموع به ضرر منافع ملی این کار انجام شده است.

وی درباره توجه زیاد جریان مخالف دولت به این فایل و بهره‌برداری آن‌ها اظهار داشت: در اینجا دو نگاه و تفاوت آن ها مطرح می‌شود و به نظرم این دو نگاه در معرض داوری مردم قرار گرفت که دیپلماسی سیاسی اولویت دارد یا دیپلماسی نظامی. اینکه نظامیان نقش آفرین بودند، ایثار، جانفشانی و خدمت کردند و شخصیت ارزنده‌ای مانند سردار شلیمانی شهید شده است این ها همه قابل احترام هستند اما اینکه سیاست نظامی اولویت بر دیپلماسی سیاسی داشته باشد چه ضررهایی را متوجه کشور و منافع ملی ما می‌کند یک امر جداگانه است.

فعال سیاسی اصلاح‌طلب ادامه داد: ضمن اینکه همه شاهد بودیم در زمان حیات سردار سلیمانی چه ارتباط حسنه و نزدیکی میان ایشان و آقای ظریف وجود داشته و در این همین فایل هم آقای ظریف بسیار به نیکی از ایشان یاد می‌کند اما می‌گوید که به جای اینکه من تعیین کننده باشم ایشان تعیین کننده بوده‌اند.

مدیرعامل بنیاد باران درخصوص گمانه‌زنی نسبت به انتشار دهندگان فایل و شاید از درون دولت اتفاق افتاده باشد، گفت: اینکه انتشار فایل به رقیب انتخابات ریاست جمهوری برگردد محتمل است اما اینکه به دولت نسبت پیدا کند مقداری سخت است؛ چراکه کارنامه آقای ظریف از دولت جدا نیست و یکی از موفقیت‌های دولت آقای روحانی کارنامه وزارت خارجه ایشان با حضور آقای ظریف و مسئولیت ایشان در تیم مذاکره هسته‌ای است.

وی افزود: این است که این اتفاق به ضرر دولت و منافع کشور رقم خورد وگرنه همه آقای ظریف می‌شناسند که ایشان شخصیتی خوشنام، متشخص، محترم و پرتلاش هستند و حتما تاریخ هم از او به نیکی یاد خواهد کرد و هیچ ایرادی به شخصیت آقای ظریف با این فایل وارد نشده است.

دبیرکل حزب مجمع ایثارگران در خصوص رفتار اصولگرایان نسبت به این فایل و شخص وزیر امورخارجه، بیان داشت: اصولگراها چون آقای ظریف را یکی از رقبای انتخاباتی می‌دانند از این فرصت برای تخریب ایشان استفاده می‌کنند. این ها به دنبال آن هستند که از این نمد برای خود کلاه ببافند اما مردم آگاه هستند و نخواهد توانست بهره‌برداری کنند. اما جریان اصولگرا باید توجه داشته باشد که هرکس این کار را کرده خیانت کرده و هرکسی هم به دنبال بهره برداری سیاسی وانتخاباتی به نفع خودش است با آن منتشرکنندگان تفاوتی ندارد.

امام درخصوص اتفاقات اخیر مجلس و اعتراض جمعی از نمایندگان در رابطه با اعمال تغییرات در لایحه بودجه بعد از تصویب مجلس، اظهار داشت: این تغییرات در بودجه مهر فضاحتی است که بر پیشانی مجلس خورده می‌شود؛ این به معنای جعل است و هرکسی که در آن نقش داشته مجرم محسوب می‌شود. اما اینکه هیچ اتفاقی رخ ‌نمی‌دهد و برخوردی صورت نمی‌گیرد این ذهنیت را ایجاد می‌کند که این‌ها بیمه هستند وهرگز هیچ برخوردی با آن‌ها انجام نمی‌شود.

وی ادامه داد: اگر اشتباه نکنم اتفاقی مشابه این مورد در دروه شهرداری آقای قالیباف در شورای شهر و کمیسیون برنامه و بودجه آنجا هم رخ داده بود و خب چون در آنجا کسی پیگیری نکرد، اینجا هم فکر می‌کردند که به همین سادگی است. این جرمی است که صورت گرفته و باید توسط مدعی العموم پیگیری شود، صرف نظر از اینکه مجلس و نمایندگان پیگیر هستند.

فعال سیاسی اصلاح‌طلب در پایان گفت: از آنجا که هرجا بودند کسی از آن ها بازخواست نکرده و نه تنها بازخواست نشدند بلکه ارتقا هم پیدا کردند، هم علامت سوال‌های گذشته سر جای خود مانده و هم علامت سوال های جدید اضافه شده است، ضمن اینکه همزمان و همچنان دنبال فتح پاستور هم هستند.

https://www.ilna.news/%D8%A8%D8%AE%D8%B ... 9%86%D8%AF
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » جمعه مارس 10, 2023 1:43 pm


به صراحت به من می‌گفتند
فکر نکنید با صندوق رأی چیزی عوض می‌شود

متأسفانه کسانی در حاکمیت، که فاقد پشتوانه اکثریت مردم هستند، رأی مردم را برنمی‌تابند و برای حفظ جایگاه خود در قدرت عامدانه می‌خواهند مردم را از اثر رأی خود ناامید کنند. به همین دلیل با انسداد مسیر نهادهای انتخابی القا می‌کنند که مردم چه رأی بدهند و چه ندهند اوضاع همین است که هست و تغییری نخواهد کرد. بعضی از بازجوها در زندان این حرف را با صراحت بیشتری بیان کرده و گفته‌اند که فکر نکنید با رأی مردم چیزی عوض می‌شود. 
خيلي فقرات اين مصاحبه نقطه جين شده و نوشته: بخاطر ملاحظاتي حذف شد!؟!


شکوری‌راد: اگر رهبری نبودند، اصولگرایان اعتراضات ۹۶ و ۹۸ را تا سرنگونی روحانی پیش می‌بردند/ ممکن است کناره بگیریم و به انتظار زمان بنشینیم / به صراحت به من می‌گفتند فکر نکنید با صندوق رأی چیزی عوض می‌شود/ کارگزاران یک رأس بزرگ است با بدنه اجتماعی کوچک؛ چنین حزبی دستاورد انتخاباتی ندارد
Image
گفت‌وگوی تفصیلی «انتخاب» با دبیرکل حزب اتحاد ملت ایران اسلامی؛
شکوری‌راد: اگر رهبری نبودند، اصولگرایان اعتراضات ۹۶ و ۹۸ را تا سرنگونی روحانی پیش می‌بردند/ ممکن است کناره بگیریم و به انتظار زمان بنشینیم / به صراحت به من می‌گفتند فکر نکنید با صندوق رأی چیزی عوض می‌شود/ کارگزاران یک رأس بزرگ است با بدنه اجتماعی کوچک؛ چنین حزبی دستاورد انتخاباتی ندارد
تندروها خیلی زود به سراغ اصلاحات ساختاری رفتند که با مشی خاتمی سازگار نبود/ سیمای لاریجانی برای مقابله با اصلاحات سنگ تمام گذاشت/ تندروهای اصولگرا نگذاشتند تدبیر درست رهبری در انتخابات مجلس ششم ادامه یابد/ ماجرای نامه اعضای ستاد خاتمی به رهبری و واکنش ایشان/ اگر بعد از استعفای دولت موقت ابراهیم یزدی دبیرکل نهضت آزادی بود، سرنوشت نهضت جور دیگری بود/ تحصن مجلس ششم تندروی نبود ولی شاید بگویند راه دیگری هم بود/ بعید می‌دانم شورای نگهبان زیر بار تبعات نظارت بر انتخابات شوراها برود/ با کسانی در حاکمیت که رأی مردم را برنمی‎تابند؛ در یک ماراتن نابرابر انتخاباتی هستیم/ در انتخابات 98 مشی ما رسوا کردن انتخابات ناعادلانه بود/ هسته سخت اصلاحات خاتمی است/ رقیب متوجه خواهد شد که پیروزی رانتی، شیرینی و برکتی ندارد/ صدور بیانیه انتقادی از سوی اعضای مستعفی حزب کار درستی نبود؛ نمی‌دانم چه هدفی را تأمین کرد/ مثل کارگزاران نیستیم که بدون اینرسی حرکتی، بتوانیم هر روز یک نظری بدهیم/ برای 1400 کار را با معرفی یک نامزد حزبی شروع می‌کنیم

«انتخاب» / سمیه عظیمی: انجام گفت‌وگو با دبیرکل حزب اتحاد ملت، اولین فرصتی شد که به ساختمان این حزب وارد شوم. شماره پلاک این ساختمان و ساختمان پلمپ شده حزب مشارکت، می‌شود مطلع یک داستان با تم سیاسی باشد. دفتر حزب مشارکت در خیابان سمیه شماره 180 بود و حالا بعد از سال 88، مشارکتی‌های سابق و اتحادی‌های امروزی، در خیابان ویلا و در ساختمانی به شماره 188 مستقر هستند با این تفاوت که دیگر از شور و حال ساختمان شماره 180 خبری نیست؛ نه آن رفت‌وآمدها، نه آن جلسات. دفتری است جمع و جور و ساکت روبه‌روی کلیسای سرکیس مقدس.

با علی شکوری‌راد، دبیرکل حزب اتحاد ملت ایران اسلامی و نماینده مجلس ششم شورای اسلامی، درباره آنچه این روزها بعنوان مرزبندی اصلاح‌طلبان مطرح می‌شود، سخن گفتیم؛ از مرزبندی‌ با کسانی که برخی چهره‌ها و طیف‌های درونی اصلاحات، آنها را کندروها، محافظه‌کاران یا اصلاح‌طلبان دست‌آموز می‌دانند که به نظر آنها باید به خاستگاه اولیه خود بازگردند، تا مرزبندی اصلاح‌طلبان با قدرت. معتقد است که همه طیف‌های اصلاح‌طلب در درون جریان اصلاحات هستند و کسی نباید خود را متولی مرزبندی و تعیین هویت اصلاحات بداند. تأکید داشت که هم در میان اصلاح‌طلبان تندرو داریم و هم کندرو اما در پایان مشخص نکرد از نظرش تندروها دقیقا چه کسانی هستند و مصادیق عملکردشان کجا بوده است؛ تأکید دارد که اصلاح‌طلبان چه در دولت سیدمحمد خاتمی و چه در مجلس ششم، دچار هیچ رفتار افراطی‌ای نشده‌اند و آنچه به وقوع پیوسته، حاصل تلاش افراطیون اصولگرا برای بی‌اثر کردن تدبیر رهبری در انتخابات مجلس ششم و همچنین ایجاد جدایی بین خاتمی و رهبری بوده است. پایان گفت‌‌وگو نیز به موضوعات داخلی مربوط به حزب اتحاد ملت، انتخابات 98 و همچنین انتخابات 1400 گذشت.

متن کامل این گفت‌وگو را بخوانید:

اصلاح‌طلبی مرزهای مطلقی ندارد و کسی متولی مرزبندی در آن نیست

پرسش: از همان زمانی که اصلاحات در ادبیات سیاسی ایران مطرح شد، بارها سخن از ضرورت تعیین معیارها و چارچوب‌های اصلاحات مطرح شده است؛ اما موضوعی که این روزها به نظر می‌رسد بعد از تجربیات متعدد، پررنگ‌تر از گذشته مطرح می‌شود، بحث مرزبندی اصلاحات است. به نظر شما اصلاحات چه معیارهایی دارد و مرزبندی را چقدر ضروری می‌دانید؟

ابتدا باید بگویم وقتی الآن درباره اصلاحات صحبت می‌کنیم در واقع بازگرداندن بحث به دوم خرداد سال ۷۶ و پیروزی آقای خاتمی و تفکری که ایشان ارائه کرد، است؛ تفکری که آن زمان هنوز اسم اصلاحات نداشت و یکسال و نیم طول کشید تا آن جنبش یا حرکت عنوان اصلاحات پیدا کند. خود آقای خاتمی در آن زمان حرکتش را با ادعای اصلاحات آغاز نکرد بلکه شعارهایی را مطرح کرد که برای ناظران بیرونی معنا و مفهوم «اصلاحات» داشت. اصلاحاتی که ما از آن صحبت می‌کنیم این است، وگرنه اصل مفهوم اصلاحات، همیشه وجود داشته و در کشور ما از زمان امیرکبیر یا قبل از آن از زمان قائم مقام فراهانی مطرح بوده است. اینطور نیست که اصلاحات به این دوره تاریخی منحصر باشد و نباید همه حرکت اصلاحی در ایران را به همین مقطع محدود کنیم.

نکته دیگر اینکه، اصلاحات در برابر محافظه‌کاری مطرح می‌شود یعنی قبل از نامگذاری‌های کنونی، دو جناح کشور به چپ و راست معروف بودند. جناح چپ از اینکه اسمش جناح چپ باشد ناراضی نبود ولی جناح راست از نامش ناراضی بود و خوشش نمی‌آمد. بعد از آنکه مجموعه‌ حامیان آقای خاتمی در انتخابات ۷۶ به جنبش دوم خرداد تغییر نام دادند و شدند اصلاح‌طلبانی که در برگیرنده بخش عمده جناح چپ و طیفی از کارگزاران و شاید هم تعداد کمی از جناح راست بودند، جناح مقابل «محافظه‌کار» نام گرفت.

اصلاحات مد نظر خاتمی، نو شدن دوباره انقلاب اسلامی و بازگشت به آن بود

در آن مقطع، اصلاح‌طلبان همچنان از نام خود راضی بودند ولی محافظه‌کاران همچنان از عنوان خود خوششان نمی‌آمد؛ برای همین سعی می‌کردند جناح‌بندی‌ها یا این اسامی را نفی کنند تا اینکه در سال ۸۴ احمدی‌نژاد آمد و عنوان اصولگرایی را در حقیقت برای جناح راست یا محافظه‌کاران با خود به ارمغان آورد.

اصلاح‌طلبی که امروز از آن سخن می‌گوییم، در انتخابات دوم خرداد حول شعارهای آقای خاتمی هویت پیدا کرد و شعارها و وجوه بارز و برجسته‌اش، اول قانون‌گرایی با تأکید بر قانون اساسی و سپس قوانین موضوعه بود و دوم، کرامت انسان و حقوق شهروندی که همه خلاصه می شد در شعار«جامعه مدنی». حقوق شهروندی پیش از آن در قانون اساسی ما تبیین شده بود ولی به دلایلی که نمی‌خواهم اینجا به آن بپردازم، به محاق رفته بود. این شد که نام حرکت آقای خاتمی «اصلاحات» شد؛ چون نمی‌گفت چیزی از اساس تغییر کند بلکه معتقد بود آنچه هست باید اصلاح شود یا به معیارهای اولیه برگردد. در حقیقت تعریفی که از اصلاحات صورت می‌گرفت، نو شدن دوباره انقلاب اسلامی بود؛ چون انقلاب اسلامی یک انقلاب اصیل مبتنی بر خواست‌ها و مطالبات مردم بود ولی در طول سال‌های ۵۷ تا ۷۶ دستخوش برخی فراموشی‌ها یا سوءرفتارها شده بود که بازگشت به اصل، یا اصلاح روندها و رویه‌ها و بازگشت به قانون را ضروری می‌کرد

تعریف ما از اصلاحات این است و چون این تعریف، خیلی جامع و مانع نیست، مرزهای مطلقی ندارد. هرکسی می‌‌تواند درصدی از این اصلاح‌طلبی را داشته باشد و با درصدی از محافظه‌کاری بیامیزد. بنابراین در حاشیه این مرز، ما شاهد حضور کسانی هستیم که با همه مطالبات اصلاحات در آن زمان یا با آن مطالبات به غلظتی که آقای خاتمی مطرح می کرد موافق و همراه نبودند. در عین حال کسانی هم پیدا شدند که مطالبات آقای خاتمی را که در عین سازگاری با نظام موجود مطرح می‌شد، به گونه‌ای مطرح کردند که با بقای نظام سازگار نباشد. این می‌شود دو سر طیف اصلاح‌طلبی که آقای خاتمی محور آن بود.

تندروها مطالبات را به خود انقلاب بازمی‌گرداندند

پرسش: با این تعریف، می‌شود برخی را تندرو و برخی را کندرو خواند؟

بله، به تعبیری کسانی که مطالباتی فراتر از مطالبات محور حرکت اصلاحات یعنی آقای خاتمی و در واقع جامعه داشتند، رادیکال‌ها یا به تعبیر شما تندروها هستند که برخی از مطالبات را به فراتر از قانون اساسی یا حتی خود انقلاب بازمی‌گردانند و به همین دلیل آهنگ حرکت آنها با آهنگ حرکت آقای خاتمی تطبیق نمی‌کرد.

تندروها آهنگ حرکتشان از خاتمی تندتر بود نه الزاما مطالباتشان

پرسش: آهنگ حرکتشان یا خود مطالبات؟

الزاما این تندروی به معنای عدم مطابقت مطالبات نیست بلکه برخی آهنگ حرکتشان تندتر از آقای خاتمی بود. بخشی هم بودند که در مرز محافظه‌کاری قرار داشتند و به زحمت می‌شد آنها را اصلاح‌طلب نامید، اما آنها خودشان را اصلاح‌طلب می‌دانستند.

اصلاح‌طلب دانستن، این نبوده که کسی، کسی را اصلاح‌طلب بداند؛ هر کسی خودش مدعی بوده که در زمره اصلاح‌طلبان هست. بنابراین از ابتدا متر و معیاری برای اینکه بگوییم چه کسی اصلاح‌طلب هست و چه کسی اصلاح‌طلب نیست، وجود نداشت. بنابراین شاید کسانی در زمره اصلاح طلبان قرار گرفتند که لزوما پای‌بند به آن آهنگ حرکت نبودند ولی خود را اصلاح‌طلب نامیدند.

اینکه دسته‌بندی‌ها را ملاک رفتارهای درونی اصلاحات قرار داهیم درست نیست

پرسش: بنظر شما چقدر زمان آن رسیده که در این طیف از تند تا کند، بگوییم که کسی اصلاح‌طلب است و کسی اصلاح‌طلب نیست؟ یا کسانی اصلاح‌طلب‌تر هستند یا کسانی اصلا اصلاح‌طلب نیستند؟ برخی افراد اصلاح‌طلبان دست‌آموز هستند و باید بروند به خاستگاه‌شان بیپوندند؟
نه من این کار را درست نمی‌دانم و برچسب زدن به افراد را نمی‌پسندم. افراد خودشان را معرفی می‌کنند، ممکن است ما با نظرشان مخالف باشیم ولی لزومی ندارد به آنها مارک بزنیم. من با دسته‌بندی اصلاح‌طلب‌ها موافق نیستم و فکر می‌کنم این کار علی‌العموم نفعی ندارد؛ ولی منکر این هم نیستم که به‌هرحال همه اصلاح‌طلب‌ها هم یکدست نیستند. اصلاح‌طلب‌ها تفاوت‌هایی با هم دارند و هر کسی با درک خود از تفاوت‌ها ممکن است به‌زعم خودش دسته‌بندی‌هایی داشته باشد ولی اینکه ما این دسته بندی‌ها را به رسمیت بشناسیم و آن را مبنا و ملاک رفتارهای درونی خود قرار دهیم، از نظر من پسندیده نیست. اگر کسی می‌گوید اصلاح‌طلب است؛ لزومی ندارد او را نفی کنیم بلکه باید افکارعمومی فرصت داشته باشند درباره او قضاوت کند. اصلاح‌طلبی متولی مرزبندی و تعیین هویت ندارد که بخواهد این کار را انجام دهد.

خاتمی هرگز اصلاح‌طلبان را دسته‌بندی نمی‌کند

پرسش: بخشی از نقدها به جریان اصلاحات اتفاقا از همین ناحیه است. اینکه به دلیل مشخص نبودن هویت، گاهی عملکرد برخی افراد به کل جریان اصلاحات بار شده است.

من نمی‌خواهم منکر تفاوت‌ها شوم. تفاوت‌هایی وجود دارد ولی کسی متولی این نیست که این تفاوت‌ها را دسته‌بندی کند و روی آن اسم بگذارد؛ اگر کسی این کار را بکند نظر خودش را گفته ولی این به فرهنگ سیاسی اصلاحات تبدیل نمی‌شود؛ فقط در حد نظر یک فرد است. کمااینکه آقای خاتمی هرگز این کار را نکرده است. متر و معیار عملی در بحث اصلاحات خود آقای خاتمی است و ما ایشان را به عنوان محور قبول داریم اما ممکن است کسی در درون جبهه اصلاحات، آقای خاتمی را به عنوان محور قبول نداشته باشد؛ او ادبیات خودش را دارد و ما هم ادبیات خودمان را داریم. ادبیات سیاسی ما در رابطه با اصلاح‌طلبی مبتنی بر رویکردهای اصلاحی سیدمحمد خاتمی است.

پرسش: یکی از نقدها، همین شخص‌محوری است.

منظور ما شخص خاتمی نیست بلکه تفکر آقای خاتمی است که تاکنون اصالت و صلابت خود را نشان داده و دچار اعوجاج و نوسان نیست. این تفکر بر هویت یک شخص به نام سیدمحمد خاتمی تطبیق پیدا کرده است. و حالا ما آن تفکر را که بر قامت یک شخص نشسته و مشی قابل اتکا و قابل پیش‌بینی دارد، محور اصول خود قرار داده‌ایم.

هسته سخت اصلاحات از نگاه ما خاتمی است


پرسش: آدیدگاه شما درباره هسته سخت اصلاحات که آقای حجاریان مطرح کردند، چیست؟ اینکه یک حلقه بسته پس از عبور از آزمون‌هایی، ملاک و معیار تعیین اصلاح‌طلب بودن یا نبودن افراد باشند و از مرزهای اصلاحات حراست کنند؟ آیا این پروژه‌ها، جوابگوی اهداف اصلاح‌طلبی هست؟ این تعابیر، بنوعی رادیکالی‌تر کردن فضای اصلاحات نیست و تکلیف نظام را با اصلاح‌طلبان یکسره نمی‌کند؟

فهم من از هسته سخت اصلاحات که آقای حجاریان تعریف می‌کند این گونه است که مجموعه‌ای است که مطالبات اصلاح‌طلبانه را بدون اغراض شخصی و یا حزبی، یا ناخالصی مطرح می‌کند. این می‌شود هسته سخت اصلاحات و این دایر مدار اصلاحات می‌شود. ما این را در شخص آقای خاتمی متجلی می‌دانیم و فکر می‌کنیم آقای خاتمی صحیح‌ترین مشی و حرکت اصلاح‌طلبانه را از خود نشان داده است.

اصلاح‌طلب نه برانداز است نه محافظه‌کار

مشی اصلاح‌طلبانه دارای چند ویژگی است؛ اولا همانطور که نامگذاری شده اصلاح‌طلب است؛ یعنی نه برانداز است نه محافظه‌کار. اصلاحات می‌خواهد اصلاح صورت بگیرد و از مطالبه اصلاح‌طلبی هم کوتاه نمی‌آید؛ اما اصلاح‌طلبی می‌تواند خواهان اصلاحات صوری، عملکردی، رویکردی یا ساختاری باشد. آنچه آقای خاتمی نمایندگی می‌کرد اصلاحات رویکردی بود. برخی در درون مجموعه اصلاح‌طلبان، خیلی زود به سراغ اصلاحات ساختاری رفتند که با مشی آقای خاتمی سازگار نبود و در واقع، طیف تندرو را شکل دادند. از سوی دیگر، برخی هم فکر کردند فقط اصلاحات صوری و عملکردی کافیست و اصلاحات را به بهبودخواهی تنزل دادند که به طیف کندرو و بعضا اعتدالگرا تعبیر می‌شوند.

پرسش: در این بیست و چند سال که از آغاز حرکت اصلاحات می‌گذرد، چقدر در موقعیت‌های مختلف تندروهای جریان اصلاحات نقش‌آفرینی کردند؟ در مقاطعی به نظر می‌رسد برخی حرکت‌ها در اوج قدرت اصلاح‌طلبان، به جای اصلاح‌طلبانه بودن، تنه به حرکت‌های انقلابی می‌زند.

فراز و فرودهای ما، مقداری متأثر از طرف مقابل بوده که میدان را برای کدام طیف از اصلاح‌طلبان بگشاید. هر گاه طرف مقابل یک مقدار نرم‌تر برخورد کرده، به خود آقای خاتمی و طیفی که به وی نزدیک‌تر بودند، میدان بیشتری برای کنشگری داده شده و هرگاه مانع سخت‌تر گذاشته‌اند، موجب تقسیم اصلاح‌طلبان را به دو بخش شده است؛ بخشی که به سمت انقلابی‌گری رانده شده و بخشی که به سمت محافظه‌کاری رفته‌اند. یعنی هرگاه ممانعت شدیدتر شده دو سر طیف اصلاح‌طلب‌ها میدان‌دار شده‌اند و هرگاه یک مقدار طرف مقابل نرم‌تر برخورد کرده، طیف نزدیک‌تر به شخص آقای خاتمی میدان‌دار بوده و عمل کرده‌اند. ما این قضیه را در انتخابات مجلس ششم دیدیم. منتها طرف مقابل هم یکسان عمل نکرده، آنها هم طیف هستند. ...................(بنا به ملاحظاتی حذف شده است) ............................... البته بعضی این را قبول ندارند و می‌گویند به هر حال همه هدایتگری‌ها............. ولی به هر حال همینطور که ما در اصلاحات طیف برمی‌شماریم، در جناح مقابل هم طیف‌های مختلفی وجود دارد که هر بار یک کدام میدان‌داری می‌کنند.

رهبری در انتخابات مجلس ششم ترمز شورای نگهبان را کشیده بودند

در انتخابات مجلس ششم، رهبری به نظر من عملکرد خیلی خوبی داشتند و شورای نگهبان هم عملکردش متأثر از رویکرد رهبری در موضوع بررسی صلاحیت‌ها در مجموع خوب بود. نمی‌گویم کامل بود چون به‌هرحال باز کسانی ردصلاحیت شدند ولی تعداد کسانی که تأیید صلاحیت شدند به حدی بود که جناح اصلاح‌طلب احساس می‌کرد در انتخابات، مشارکت آزاد دارد. البته طیف‌هایی هم بودند که احساس می‌کردند همان انتخابات برای آنها محدود است، من نمی‌خواهم به آنها بپردازم، می‌خواهم بگویم هرچند مطلقا آزاد نبود ولی برای طیف اصلاح‌طلب نزدیک به آقای خاتمی آن انتخابات تا حد زیادی آزاد برگزار شد. نتیجه هم که به نفع اصلاح‌طلبان بود ولی آن نتیجه برای طیف‌هایی از جناح اصولگرا خوشایند نبود و اگرچه تدبیر از آنِ رهبری بود و در حقیقت ترمز شورای نگهبان را رهبری کشیده بودند که ردصلاحیت‌ها محدود شد ولی بعد از انتخابات، نگرانی‌هایی ایجاد شد. این نگرانی‌ها را طیف تندروی جناح مقابل از همان ابتدا یعنی فردای انتخابات مجلس ششم ایجاد کردند. در اولین اقدام، انتخابات تهران را در حالت تعلیق نگه داشتند یعنی شورای نگهبان حاضر نشد تا آستانه شروع به کار مجلس ششم، انتخابات تهران را تأیید کند. اصلی‌ترین نامزدهای اصلاح‌طلبان هم در واقع در تهران بودند. بعد از مدتی هم با ترور آقای حجاریان فضا خیلی رادیکال شد.

سپس، بحث کنفرانس برلین را علم کردند و صداوسیما تبلیغات سنگینی را علیه اصلاح‌طلب‌ها آغاز کرد و آن را به همه اصلاح‌طلب‌ها نسبت داد در حالی که در کنفرانس برلین برخی اشخاص اصلاح‌طلب در آن شرکت کرده بودند و یک کنفرانس بود و هیچ چیز دیگری نبود ولی آن را به یک جنجال علیه اصلاح‌طلبان تبدیل کردند و صداوسیمای آقای علی لاریجانی برای مقابله با اصلاحات سنگ تمام گذاشت.

ظاهرا برخی یادشان رفته چه چیزی فضا را رادیکال کرد

بعد از مدتی، توقیف فله‌ای مطبوعات انجام شد. قاضی مرتضوی که دادستان تهران بود، یکباره ۱۵، ۱۶ روزنامه اصلاح‌طلب را بست. یک هفته بعد هم روزنامه صبح امروز و مشارکت که به ترتیب منتسب به آقای حجاریان و حزب مشارکت بودند توقیف شدند. توقیف فله‌ای مطبوعات فضای کشور را یکباره خیلی رادیکال کرد. این مثال‌ها را از آن جهت می‌زنم که ظاهرا بعضی‌ها یادشان رفته که چه چیزی فضا را رادیکال کرد. اگر با همان دست‌فرمانی که انتخابات مجلس برگزار شد، طرف مقابل مجال می‌داد که اصلاح‌طلبان بیایند و به آرامی مجلس را آغاز کنند، حتما اعتدال بیشتری به وجود می‌آمد. در اواخر دوره مجلس پنجم، قانون مطبوعاتی به تصویب رسید که پیش‌نویس آن را سعید امامی (همان فردی که یکسال بعد از افشای قتل‌های زنجیره‌‌ای سر به‌ نیست شد) نوشته بود، فضا بشدت تغییر کرد.

مشارکت به توصیه آقای خاتمی به ریاست کروبی بر مجلس ششم رضایت داد

این قدم‌ها را طیف تندروی جناح مقابل برداشت که با نوعی سکوت یا همراهی رهبری یا حداقل رأس آن جناح همراه بود؛ این اقدامات و اتفاقات فضای جامعه را رادیکال کرد. وقتی مجلس ششم آغاز به کار کرد مطالبه عمومی اصلاح‌طلب‌ها این بود که قانون مطبوعاتی که به آن شکل تصویب شده و روزنامه‌ها به استناد آن تعطیل شدند، تغییر کند. وقتی نمایندگان مجلس ششم خواستند در این زمینه اقدام کنند با مانع خیلی قاطع رهبری مواجه شدند که تا آن زمان به این شکل سابقه نداشت. این ممانعت حالت تقابل ایجاد کرد؛ یعنی تدبیری که رهبری برای انتخابات مجلس ششم اندیشیده بودند توسط تندروهای طیف اصولگرا، یا .... یا برخی در ..... (بنا به ملاحظاتی حذف شده است) از دست رفت و فضا تند شد و سایه خود را بر سر مجلس ششم که در یک فضای نرمال انتخاب شده بود و می‌توانست با آرامش کار کند پهن کرد. و آن ماجرای اول هم که در مجلس پیش آمد، مجلس و رهبری را در مقابل هم قرار داد یا بهتر است بگویم مجلس در مقابل ایشان جلوه کرد. اصلاح‌طلبانی که به مجلس راه پیدا کرده بودند اصلا دعوی‌شان رویارویی با رهبری نبود، دعوی شان ادامه روندی بود که آقای خاتمی شروع کرده بود و داشت به آرامی پیش می‌برد. شما نمونه‌های این سیاست را بعدا در بررسی اعتبارنامه‌ها می‌بینید که فقط به تعداد کمی از اعتبارنامه‌ها که با رانت شورای نگهبان وارد مجلس شده بودند، رأی منفی داده شد و حتی بعدتر در انتخابات میان‌دوره‌ای به اعتبارنامه آقای حدادعادل هم رأی داده شد. یعنی مجلس بنایش بر تقابل نبود. ولی افراطیون طرف مقابل این فضا را ایجاد کردند و تدبیری که رهبری برای انتخابات مجلس ششم اتخاذ کرده بودند، ادامه پیدا نکرد.

همچنین ببینید، در عین حالی که حزب مشارکت، اکثریت مجلس ششم را در اختیار داشت، به توصیه آقای خاتمی به ریاست آقای کروبی بر مجلس رضایت داد. در حالیکه قاعدتا حزب مشارکت باید یک نفر از اعضای فراکسیون خودش را برای ریاست مجلس انتخاب می‌کرد چون اکثریت داشت. ولی ریاست آقای کروبی را پذیرفت که مجلس بتواند کارش را با طمأنینه انجام دهد. این رویکرد نمایندگان مجلس ششم بود.

پرسش: می‌خواهید بگویید اصلاح‌طلب‌ها انفعالی عمل کردند؟

می‌خواهم بگویم آنها نبودند که تندروی کردند. تندروی در جناح مقابل آغاز شد و آنها را در موقعیتی قرار داد که هر حرکتی به تندروی متهم می‌شد.

تقریبا در دولت اصلاحات و مجلس ششم، هیچ اقدام تندروانه‌ای صورت نگرفت. شما دست بگذارید و بگویید کدام کار مجلس ششم تندروانه بوده است.

پرسش: نامه جام زهر؟

الان اگر آن متن را بخوانید می‌بینید هیچ تندروی‌ای در آن نیست. منتها این سیاست طرف مقابل بود که انگ تندروی بزند.

بعد از انتخابات دوم خرداد، قبل از تأسیس حزب مشارکت، نامه‌ای به امضای بعضی اعضای ستاد آقای خاتمی به رهبری نوشته شد که خیلی محترمانه برآوردمان را به عنوان مطالبات انتخابات به صورت خصوصی خدمت ایشان گفتیم. آن مطالبات به صورت خصوصی مطرح شد و هیچ مشکلی هم ایجاد نکرد. سپس انتخابات شورای اول و مجلس ششم برگزار شد. تنشی هم در کار نبود.

پرسش: فکر می‌کنید عملکرد روزنامه‌ها بعد از دوم خرداد، چطور بود؟ خود روزنامه‌ها چقدر در بسته شدن فضا مؤثر بودند؟

روزنامه‌ها هم تندرو نبودند ولی مطالبشان، تندروانه تلقی می‌شد چون تا قبل از آن فضای جامعه مسدود بود. مطالبی که آن روزها در روزنامه‌های اصلاح‌طلب نوشته می‌شد، مطالبی است که امروز هم نوشته می‌شود ولی دیگر کسی آنها را تندروانه تلقی نمی‌کند.

کوی دانشگاه طراحی افراطیون اصولگرا برای ........

پرسش: واقعا بعضی از آن مطالب هنوز هم تندروانه است. بعضی مطالب در حوزه دینی و سیاسی، واقعا هنوز هم اگر مطرح شوند، خط قرمز به حساب می‌آیند و هنوز هم تندروانه هستند.

در آن زمان به دلیل اینکه قبل از آن، فضا مسدود بود آن مطالب تند تلقی می‌شد و طرف مقابل هم از این بهره می‌برد. البته بخشی از آن فشارها هم تاوان رسوایی قتل‌های زنجیره‌ای بود. طرف مقابل خیلی از افشای قتل‌های زنجیره‌ای آسیب دید. آنها از این نظر خیلی صدمه دیدند و درصدد تلافی برآمدند. فاجعه کوی دانشگاه ۷۸ بخشی از آن تلافی بود که خود تحلیل مفصلی می‌طلبد. بنظر من ماجرای کوی دانشگاه توسط افراطیون جناح مقابل به گونه‌ای طراحی شد که رهبری را به دامن و طرف خود بکشانند و ..... (این بخش‌ها به دلیل ملاحظات حذف شده است).

افراطیون اصولگرا برنمی‌تابیدند که رهبری و آقای خاتمی با هم همراه شوند

اگر رهبری با همان تدبیری که در دوم خرداد داشتند، ادامه می‌دادند و آقای خاتمی هم با همان تدبیری که در دوم خرداد داشت می‌توانست ادامه دهد، نوعی از تعامل شکل می‌گرفت که حتما خیرش برای کشور و مردم خیلی زیاد بود، منتها بنظر من نقش اصلی را افراطیون جناح مقابل داشتند که برنمی‌تابیدند رهبری با آقای خاتمی همراهی و از ایشان حمایت کند یا به تعبیر آنها با خاتمی مماشات کنند. آنها بودند که صحنه را بهم زدند و در خیلی جاها هم افراطیون یک جناح از افراطیون طرف مقابل بل می گیرند. کما اینکه شما می‌بینید احمدی‌نژاد بیشتر شعارهایش علیه اسرائیل بود ولی بیشترین خدمت را به اسرائیل کرد.

پرسش: شما وجود تندروها را قبول دارید ولی در زمینه مصادیق، عمده مصادیق تندروی‌ها را رد می‌کنید. اگر بخواهید مصادیق اثرگذاری جریان تندروی اصلاح‌طلب را ذیل همان ناهماهنگی با آقای خاتمی یا سرعت در طرح اصلاحات ساختاری بگویید، به چه موضوعاتی اشاره می‌کنید؟

اول بگویم که تندروهای اصلاح‌طلب جریان نبودند، این تندروی‌های ادعایی مطالبی بودند که در روزنامه‌ها نوشته می‌شد، روزنامه‌ها آزادند و می‌توانند مطالب مختلف را بنویسند. ما نمی‌توانیم به یک روزنامه بگوییم تو چرا این مطلب را که هیچ مشکل قانونی ندارد ولی تند است نوشته‌ای. ما که از روزنامه نباید انتظار رفتار حزبی داشته باشیم.

بعد از دوم خرداد، نقش احزاب بر جنبش دانشجویی و جنبش ژورنالیسم تحمیل شد

پرسش: اما روزنامه‌های ما همان کارکرد را داشته و دارند.

بله، دو جریان، خلأ احزاب را در جامعه ما پر می کردند و در واقع پرکردن خلأ احزاب بر آنها تحمیل شد؛ یکی جنبش دانشجویی و دیگری روزنامه‌نگاران.

از آنجا که تا پیش از دوم خرداد عملا احزاب بزرگی شکل نگرفته بودند، جنبش دانشجویی، موثرترین کنشگران سیاسی در فضای قبل از دوم خرداد بودند. یک طیف آن، جنبش دانشجویی چپ بود که دفتر تحکیم آن را نمایندگی می‌کرد و در طرف مقابل هم طیف دانشجویی جدیدی در جناح راست راه‌اندازی شد که چهره شاخص آن طبرزدی بود. یک هفته‌نامه داشت با تیراژ بالا که داستانش مفصل است و تحلیل خودش را می‌طلبد.

جنبش دانشجویی در آن زمان آنقدر اثرگذار بود که آقای خاتمی نامزدی خود برای انتخابات دوم خرداد را در جمع دانشجویان اعلام کرد.

شگرد افراطیون اصولگرا در کوی دانشگاه، جنبش دانشجویی را به ناراضیان تبدیل کرد

این جنبش با قضیه کوی دانشگاه و شگردی که افراطیون طرف مقابل به کار بردند، از جرگه حامیان آقای خاتمی جدا شدند و به سرخوردگان و ناراضیان تبدیل شدند و اینگونه بود که نوعی تندروی در بدنه دانشجویی تزریق شد به گونه‌ای که در نهایت شعار عبور از خاتمی در بین آنها مطرح شد. این شعار همه دانشجویان نبود ولی به‌هرحال بستر طرح آن ایجاد شد. بخش بزرگی از دانشجویان فعال سیاسی در اواخر دولت آقای خاتمی ناراضی بودند و همین باعث شد در آخرین مراسم ۱۶ آذر دولت آقای خاتمی، از موضع اصلاح‌طلبی رادیکال به آقای خاتمی اعتراض کردند.

با تصویب قانون مطبوعات سعید امامی، آخرین تیر را به مطبوعات زده بودند

دوم هم، روزنامه‌نگاران بودند که به دلیل برخوردهای قضایی پیاپی با آنها و تعطیلی‌شان، به سمت رادیکالیسم سوق داده شدند. هربار که یک روزنامه تعطیل می‌شد و به جایش یک روزنامه دیگر درمی‌آمد، روزنامه جدید یک مقدار رادیکال‌تر بود. این کار را آنها در چند مرحله انجام دادند و بعد هم با تصویب قانون مطبوعاتی که سعید امامی پیش‌نویس آن را در مجلس پنجم تهیه کرده بود، آخرین تیر را زدند. در حقیقت آنها بودند که روزنامه‌ها را به سمت رادیکالیسم سوق دادند.

حتی اجازه ندادند دانشجویان سرخورده در کنار ملی- مذهبی‌ها آرام بگیرند

پرسش: این فضای مطبوعاتی و دانشگاهی، چقدر ناشی از این موضع انفعالی یا تقابلی بود و چقدر ذیل سیاست «فشار از پایین» قابل تفسیر است؟ برخی معتقدند که چهره‌هایی از درون جبهه اصلاحات، سطح مطالبات دانشجویان را از آنچه آقای خاتمی پیگیری می‌کرد، بالاتر می‌بردند و با قراردادن بار احزاب بر دوش رسانه‌ها و دانشجویان، عملا آن تئوری را پیش می‌بردند.

خیر؛ بینید، آن زمان دانشجویان سرخورده از اصلاح‌طلبان دوم خردادی، حداکثر گرایش پیدا کردند به سمت نهضت آزادی. نهضت آزادی هم مجموعه معتدلی بود. من که فکر می‌کنم اگر دکتر یزدی بعد از ماجرای استعفای دولت آقای بازرگان، دبیرکل نهضت شده بود، نهضت هرگز به این سرنوشتی که به حاشیه رانده شود، دچار نمی‌شد چون آقای یزدی نسبت به آقای بازرگان تعامل‌گراتر بود. مرحوم بازرگان سرسختی‌های خاص خود را داشت. دانشجویان حداکثر از آقای خاتمی عبور کردند و به نهضت آزادی یا به جریانات ملی مذهبی که خیلی رادیکال نبودند و هنوز هم عمدتا نیستند، نزدیک شدند. ولی وقتی این اتفاق افتاد، به طور ناگهانی، برخورد امنیتی و قضایی با نهضت آزادی و ملی مذهبی‌ها صورت گرفت. یعنی حتی اجازه ندادند دانشجویانی که با سرخوردگی به آنها نزدیک شده بودند، در آنجا آرامش پیدا کنند؛ باز آنجا هم بی‌دلیل ضربه‌ای به نهضت آزادی و ملی مذهبی‌ها زدند؛ البته کمیسیون اصل نود مجلس ششم ورود کرد و سعی کرد جلویش را بگیرد.

بهرحال وقتی به یک جوان دانشجو مرتب ضربه زده شود، رادیکال می‌شود. نمی‌شود این را عیب او دانست، طبیعت اوست که وقتی پیاپی ضربه می‌خورد واکنش نشان دهد. شما ممکن است با ضربه به افراد مسن‌تر، آنها را محافظه‌کار کنید، ولی هر وقت به جوانان ضربه بزنید رادیکال‌تر می‌شوند. این ضربات را مرتب وارد کردند و آنها را به آن سمت سوق دادند. روزنامه‌ها را هم با برخوردهای پی در پی و توقیف فله‌ای رادیکال کردند. احزاب سیاسی هم که تازه شکل گرفته بودند تحت تأثیر بدنه اجتماعی‌ای که به سمت رادیکالیسم سوق داده شده بود، ناگزیر بودند به اینها توجه کنند و مقداری آهنگ حرکتشان تغییراتی پیدا کرد. ولی در مجموع در دولت اصلاحات و مجلس ششم هیچ حرکت تندروانه‌ای صورت نگرفت که بشود آن را ملاک و مبنا قرارداد و گفت اصلاح‌طلب‌ها وقتی به قدرت رسیدند از قدرتشان به درستی استفاده نکردند.

این را از آن جهت می گویم که اخیرا دیدم آقای حسین مرعشی در مصاحبه‌شان گفته بودند که اصلاح‌طلب‌ها از قدرتشان به درستی استفاده نکردند. البته آقای مرعشی جزو شخصیت‌های سیاسی بسیار ارزشمند است و نظراتش هم از نظر من ارزشمند است ولی به این بخش از سخنانشان منتقدم چراکه هیچ تندروی‌ای در دولت یا مجلس اصلاحات صورت نگرفت که بگوییم به گونه‌ای رفتار کردند که امکان بقایشان در قدرت از بین رفت. نه، طیف مقابل بنایش بر این بود که نگذارد آن تدبیری که رهبری در مجلس ششم اتخاذ کردند ادامه یابد و از آن تدبیر هم البته در انتخابات مجلس هفتم عدول شد.

تحصن نمایندگان مجلس ششم، یک اعتراض کاملا مدنی بود

پرسش: تحصن مجلس ششم را چطور تعبیر می‌کنید؟

تحصن بعد از ردصلاحیت‌ها اتفاق افتاد. اینطور نبود که نمایندگان تحصن کنند بعد ردصلاحیت شوند. اساسا تحصن حرکت تندروانه‌ای نیست. تحصن یک اعتراض کاملا مدنی است و تندروانه بودن تحصن، انگی است که طرف مقابل به آن زده است. کجای نفس تحصن تندی دارد؟ کسی که در حقش ظلم شده، بدون نقض هیچ قانونی و بدون پرخاش به کسی، تحصن می‌کند تا فقط حق خودش را طلب کند. ببینید ممکن است کسی بگوید اینجا تحصن نمی‌کردید بهتر بود. ممکن است برای هر بحثی بهتر و بدتر بشود گفت، ولی نباید برچسب زد که این حرکت تند بود. خیر! حرکت تند نبود ولی ممکن بود یک روش دیگر، نتایج دیگری داشته باشد.

انتخاباتی را تحریم نکردیم

پرسش: و در نهایت رسیدیم به تحریم انتخابات؟

ما انتخابات مجلس هفتم را تحریم نکردیم، ما دیگر انگیزه معرفی کاندیدا نداشتیم. ما که می‌گویم یعنی حزب مشارکت. بقیه هر کسی خواست در انتخابات شرکت کرد و کسی هم آنها را از شرکت در انتخابات منع نکرد. ما نمی‌توانستیم با لیستی بیاییم که از پیش شکست آنها مشخص است. بهترین چهره‌های ما برای مجلس که پای‌کار و اثرگذار بودند ردصلاحیت شده بودند.

رفتارهای ما اصلاح‌طلبان همواره چیزی بین حزب و جنبش بوده است

پرسش: اما به نظر می‌رسد گذر زمان و برخی حوادث بعدی، اصلاح‌طلبان را به جایی رساند که به حداقل‌ها راضی باشند، با لیست فرعی وارد شوند، حتی کاندیداهای غیراصلاح‌طلب و مشخصا اصولگرا را ترجیح دهند فقط برای اینکه بتوانند بمانند. آیا همان زمان نمی‌شد تمهیدات دیگری اندیشید برای اینکه نظام به چشم اپوزیسیون به اصلاح‌طلبان نگاه نکند؟ از نمایندگان مجلس انتظار کار در حوزه سیاسی است یا کار مدنی؟

کنش سیاسی یک بستر اجتماعی لازم دارد. ما البته هنوز در ایران حزب تمام‌عیار نداریم. تقریبا بعد از انقلاب حزب تمام‌عیار به معنایی که همه کنش‌هایش بر اساس تدبیر، برنامه و مدیریت نیرو صورت بگیرد نداشته‌ایم. حزب جمهوری اسلامی هم در این زمینه خیلی ابتدایی بود. حزب مؤتلفه هم پررنگ بودن بحث‌های اعتقادی و فکریشان مانع از تبدیل شدنشان به یک حزب مستقل بوده است. حزب مشارکت اما تنها مجموعه‌ای بود که واقعا به سمت یک حزب تمام‌عیار حرکت کرد که در نیمه راه متوقفش کردند. الان هم در حزب اتحاد، خودمان اذعان داریم که تا حزب شدن خیلی کار داریم. حزب کارگزاران هم یک حزب به معنای عام کلمه نیست، یک رأس بزرگ دارد با بدنه اجتماعی کوچک. بنابراین رفتارهای ما رفتارهای حزبی نبوده، یک چیزی بین حزب و جنبش بوده و آن بخش جنبشی حرکت یعنی جنبش دوم خرداد یا اصلاحات همیشه بر بخش حزبی غلبه داشته است. هنوز تعریف جامعی از حزب در کشور ما ارائه نشده است. در قانون اساسی ما یک اسم از حزب برده شده ولی تعریف مشخصی ارائه داده نشده است و نقش آن در انتخابات هم تعریف نشده است. قانون احزاب هم عملا حزب را بعنوان یک تهدید دیده که باید کنترلش کرد نه بعنوان یک فرصت و پایه نظام سیاسی. در حقیقت قانونی نوشتند که احزاب را با آن کنترل کنند نه اینکه احزاب را یک فرصت بدانند و از آن بهره ببرند. بنابراین رفتارهای سیاسی ما هم تلفیقی از جنبش و حزب بوده است. جنبش حرکت بدنه است ولی حزب تدبیر و برنامه مرکزیت آن است. هیچ‌وقت این تدبیر و برنامه مرکزیت در بدنه جنبش ساری و جاری نشده؛ همواره این جنبش به حرکت درآمده و حزب هم ناگزیر با حرکت این جنبش حرکت کرده است. البته بعضی مقاطع حزب، بدنه را دنبال خود کشیده ولی بیشتر جاها این جنبش بوده که حزب را با خود برده است. این واقعیتی است که ما از نظر سیاسی داشته‌ایم. در انتخابات مجلس هفتم، آن بدنه جنبش بود که حزب را وادار‌کرد دیگر در انتخابات مشارکت نکند. ما اگر تصمیم دیگری هم می‌گرفتیم، بدنه نمی‌پذیرفت و نتیجه‌اش چیزی جز گسست رأس و بدنه نبود. به دلیل اینکه اجازه داده نشده است حزب تمام‌عیار در کشور شکل بگیرد، احزاب گاهی فقط در جلوی جنبش‌ها حرکت می‌کنند نه اینکه آن جنبش‌ها را هدایت کنند. این ایراد نظام سیاسی ماست.

گاهی تنها جلوی حرکت‌ها بودیم و هدایتگر نبودیم

در این دوراهی، بعضی احزاب می‌گویند ما ناگزیریم و نباید بگذاریم بین رأس و بدنه فاصله بیفتد، بنابراین اگر نمی‌توانیم جنبش را به سمتی ببریم، خودمان با جنبش همراهی کنیم تا این فاصله ایجاد نشود اما بعضی احزاب می‌گویند ما کار خودمان را می‌کنیم، جنبش هم هر طرف رفت برود ولی توجه نمی‌کنند یک حزب نخبه‌گرای دارای رأس بزرگ و بدون بدنه اجتماعی نمی‌تواند در انتخابات دستاورد داشته باشد.

پرسش: «اصلاح‌طلبان دیگر نمی‌توانند روی دو صندلی بنشینند»، چقدر خبر از رادیکالی‌تر شدن فضای اصلاح‌طلبی می‌دهد؟

اینکه یک نفر نمی‌تواند روی دو تا صندلی بنشیند، یعنی اینکه آن فردی که اصلاح‌طلب است باید تعهدش را نسبت به معیارهای اصلاح‌طلبی حفظ کند، نمی‌تواند خودش را اصلاح‌طلب بداند اما روی کرسی اصولگرایی بنشیند یا اینکه بعد از رسیدن به کرسی قدرت، اصولگرا و محافظه‌کار شود. به اسم اصلاح‌طلبی از مردم رأی بگیرد ولی وقتی روی صندلی نشست، محافظه‌کار بشود.

در دوره دوم آقای روحانی، سر اصلاح طلب‌ها به سنگ خورد

پرسش: روی سخن با دولت روحانی است؟ یا فراکسیون امید؟

خاستگاه این مطالبه بله، از دولت دوم آقای روحانی است. آقای روحانی در دوره اول یک کاندیدای اصولگرای معتدل بود. اصلاح‌طلبان از کاندیدای اصلاح‌طلب معتدل خود گذشتند و از او حمایت کردند چون فکر می‌کردند در ساختار سیاسی موجود، یک اصولگرای معتدل بهتر می‌تواند اهداف حداقلی اصلاح‌طلبی را که مطالبات جامعه می‌دانستند، تأمین کند. بر اساس این ایده، پشت سر آقای روحانی رفتند و این ایده انصافا در دوره اول نتیجه‌بخش بود. آقای روحانی برجام را جلو برد و فضا برای فعالیت اصلاح‌طلب‌ها بازتر شد ولی در مرحله دوم، اصلاح‌طلب‌ها از ابتدا آقای روحانی را به‌عنوان کانددیدای خود معرفی کردند و سراغ دیگری نرفتند. البته در آن زمان آقای روحانی هم مذاکره‌ای به این معنا که تعهدی به کسی بدهد با ما نداشت؛ اگر مذاکره‌ای صورت می‌گرفت، معلوم نبود نتیجه آن تعهد دادن آقای روحانی باشد و بعد از آن معلوم نبود ما چه خواهیم کرد و در واقع هیچ آلترناتیوی وجود نداشت؛ بنابراین مجبور بودیم از آقای روحانی حمایت کنیم، اما با این انتظار ذهنی که آقای روحانی قدر این حمایت را می‌داند و سیاست‌های درست دولت اول خود را با گرایش بیشتری به اصلاح‌طلبی دنبال خواهد کرد ولی نتیجه برعکس شد؛ یعنی آقای روحانی به جای اینکه این رویه را دنبال کند، از اصلاح‌طلبان فاصله گرفت و این باعث سرخوردگی در بدنه اصلاح‌طلبان شد.

اگر رهبری نبودند، اصولگرایان اعتراضات 96 و 98 را تا سرنگونی روحانی پیش می‌بردند

وقتی اصلاح‌طلبان انتقاد از روحانی را آغاز کردند، بستری فراهم شد که جناح اصولگرا تصور کرد الان وقت خوبی است برای زدن روحانی. شش ماه بعد از انتخابات اردیبهشت ۹۶، به دلیل رویگردانی اصلاح‌طلب‌ها از آقای روحانی که ناشی از عملکرد بد وی در آن شش ماه بود، اصولگراها به این طمع افتادند که آقای روحانی را سرنگون کنند. جرقه اولیه حوادث دی ۹۶ را اصولگرایانی زدند که خواهان شروع یک حرکت به منظور ساقط کردن دولت بودند ولی خب جریان‌های دیگر وارد شدند و کنترل اوضاع از دستشان در رفت و آنها در هدایت اعتراضات به حاشیه رفتند و حرکتی که آغاز کرده بودند تبدیل به شورش علیه نظام شد. در آبان سال ۹۸ هم باز اصولگراها بودند که می‌خواستند از آن اتفاق برای سرنگونی روحانی استفاده کنند که رهبری جلویشان ایستاد و اگر رهبری نبود، اغتشاشات را تا سرنگونی آقای روحانی پیش می‌بردند.

در واقع در دوره دوم آقای روحانی، سر اصلاح طلب‌ها به سنگ خورد و دچار سرخوردگی شدند و همین باعث شد این بحث‌ها پیش بیاید؛ اما آیا اصلاح‌طلب‌ها اشتباه کردند؟ من معتقدم در هر دو دوره، حمایت از روحانی درست بود؛ هم در سال ۹۲ که تدبیر بسیار جالبی به کار بردند و بابت آن مدال تدبیرمی‌گیرند و بار دوم هم به دلیل اینکه خطا نکرده و از آقای روحانی عبور نکردند. اما برآوردشان اشتباه بود که آقای روحانی انتظارات ذهنی آنها را پاسخ خواهد داد. هنوز هم من فکر می‌کنم سیاست اصلاح‌طلب‌ها در قبال دولت روحانی همچنان که رسما همین است، باید «اتحاد و انتقاد» باشد و بزرگترین اشتباه این است که اصلاح‌طلب‌ها از حمایت از روحانی ابراز پشیمانی کنند.

اظهار پشیمانی از روحانی ضربه دومی خواهد بود که اصلاح‌طلبان به خود می‌زنند

اگر اصلاح‌طلبان ضربه اول را از بی‌توجهی روحانی به انتظاراتشان خورده‌اند، اظهار پشیمانی از دولت روحانی ضربه دومی خواهد بود که این بار به دست خود اصلاح‌طلبان به آنها وارد خواهد شد.

ما حتما باید تا پایان دوره از آقای روحانی حمایت کنیم و به او برای غلبه بر شرایط سخت جدید که با روی کار آمدن مجلس یازدهم شکل گرفته، کمک کنیم. تا ببینیم سرنوشت انتخابات بعد چه می شود!

با تعبیر «اصلاح اصلاحات» مخالفم

پرسش: نظر شما درباره آنچه تحت عنوان اصلاح اصلاحات مطرح شده، چیست؟

اصلاحات یک حرکت پایا و رو به جلوست. اصلاحات هرگز به بن‌بست نمی‌رسد یعنی در هر شرایطی هر مقدار سخت و بسته، همچنان راهی برای اصلاح‌طلبی باقیست. اصلاحات یک حرکت توأم با صبوری است که ممکن است زود نتیجه بدهد یا دیر، ولی نهایتا نتیجه خواهد داد. اصلاحات ممکن است به زمین سنگلاخ رسیده باشد ولی با مانعی که کلا راه آن را مسدود کند مواجه نشده است. بنابراین راه بسته نیست و اصلاحات نیز نمرده است. اما اصلاحات در شرایط مختلف بسته به میزان موانع و دشواری‌های مسیر عیارهای مختلفی پیدا می‌کند. و البته در این مسیر، خودش را در نسبت با موانع موجود بازتعریف می کند.

بنابراین من اساسا با عبارت «اصلاح اصلاحات» کلا مخالفم. یعنی می‌گویم مفهوم درستی ندارد. اصلاحات یک مفهوم ثابت است که در شرایط مختلف اقتضائات مختلف دارد نه اینکه خودش مشکل پیدا کند و لازم باشد خودش را اصلاح کنیم؛ بنابراین اقتضائات اصلاحات در هر دوره را می‌شود تبیین کرد. به تبیین شرایط اصلاح‌طلبی در شرایط حاضرمعتقدم ولی به اصلاح اصلاحات معتقد نیستم. فکر می‌کنم این بحث غلط است. البته ممکن است آنهایی هم که این عنوان را به کار می‌برند منظورشان همین باشد که من می‌گویم. آنچه ما درباره‌اش بحث می‌کنیم رویکردهایی است که برخی طیف‌های مختلف اصلاح‌طلبان بروز می‌دهند نه اصلاحات. اصلاحات سر جای خودش است و راه خودش را می رود و کار خودش را می‌کند.

اصلاحات جامعه‌محور اگر دست کشیدن از اصلاحات پارلمانتاریستی باشد، اصلا توجیهی ندارد

پرسش: اصلاحات جامعه‌محور، به معنای خداحافظی اصلاح‌طلبان با قدرت است؟ برخی مطالبات مبنی بر ضرورت تعیین تکلیف اصلاح‌طلبان با قدرت به معنای خداحافظی با آن، چقدر می‌تواند راهبرد درستی برای آینده اصلاحات در ایران باشد؟ اصلاحات جامعه‌محور چقدر واقعی است و چقدر تاکتیکی برای یارگیری برای 1400؟

تعریف ما از اصلاحات این است که یک پای آن در قدرت و یک پای آن در جامعه باشد. چون اصلاح‌طلبی بدون دستیابی به قدرت امکان‌پذیر نیست. کسی نمی‌تواند بگوید من هیچ رویکردی برای کسب قدرت ندارم و در عین حال اصلاح‌طلبم و می‌توانم اصلاح‌طلبی را پیش ببرم. ممکن است افراد اصلاح‌طلب باقی بمانند ولی دیگر آن جنبش اصلاح‌طلبی دستاوردی نخواهد داشت.

برخی اصلاحات جامعه‌محور را در مقابل اصلاحات پارلمانتاریستی که ناظر بر شرکت در انتخابات و حضوردر قدرت است مطرح می‌کنند. اگر اصلاحات جامعه‌محور معنایش این باشد که ما از اصلاحات پارلمانتاریستی دست بکشیم، اصلا توجیهی ندارد. اصلاحات جامعه‌محور و پارلمانتاریستی معارض هم نیستند و می‌توانند مکمل هم باشند. در عین حال که اصلاحات جامعه‌محور دنبال می‌شود می‌توان نگاه پارلمانتاریستی هم داشت و هرگاه فرصتی دست داد از آن استفاده کرد و وارد قدرت شد؛ نهایتا آنچه که اصلاحات را در عمل پیش می‌برد، حضور در قدرت است. البته جامعه‌محوری به این معناکه جامعه را آگاه و مطالبات را بیان کرد، مقدمه اصلاحات پارلمانتاریستی است. اگر منظور این است که جامعه آنقدر قدرتمند شود که از بیرون قدرت بر قدرت اثر بگذارد؛ مطلوب است ولی معنایش این نیست که اگر توانست به عرصه قدرت وارد شود، نشود. شعار جامعه مدنی که آقای خاتمی از همان ابتدا مطرح کرد همین است که جامعه قدرتمند شود. باید همیشه دنبال این بود، چه در قدرت باشیم چه نباشیم. ولی اگر به معنای این باشد که اصلا دنبال کسب قدرت نباشیم من به آن باور ندارم. فکر می‌کنم هر وقت دریچه‌ای باز شد که یک پای را در قدرت نهاد باید این کار را کرد و نباید از آن اجتناب کرد، البته ضمن حفظ هویت. نه مثل کسانی که تا قبل از انتخابات اصلاح‌طلب‌اند و به محض انتخاب، محافظه‌کار می‌شوند. تجربه به ما نشان می‌‌دهد هرگاه اصلاح‌طلبان در قدرت نبودند فضای جامعه به شدت توسط محافظه‌کاران مسدود شده است. اینطور نیست که این امکاناتی که امروز در اختیار ماست که می‌توانیم کنش داشته باشیم فردا که در قدرت نباشیم باقی بماند و بتوانیم همچنان کنشگری سیاسی داشته باشیم؛ کمااینکه همان کسانی که بحث جامعه‌محوری را در پایان دوره اصلاحات مطرح می‌کردند با روی کار آمدن احمدی‌نژاد، هشت سال در محاق بودند و کاری هم در جامعه نکردند؛ نه اینکه نمی‌خواستند، بلکه نمی‌توانستند فعالیت کنند. انجمن‌های اسلامی دانشجویی یک‌یک منحل شدند همان انجمن‌هایی که می‌گفتند ما باید فقط اصلاحات جامعه‌محور را دنبال کنیم دیگر موجودیتی نداشتند چون هیچ حامی ای در قدرت نداشتند؛ ولی در دوره آقای روحانی همه احیاء شدند هرچند دیگر به آن سطح از کنشگری سیاسی بازنگشتند. البته شاید هم نباید چنین انتظاری داشت.

من این ایده که اصلاحات پارلمانتاریستی را کلا کنار بگذاریم و به صورت تک‌بعدی، صرفا جامعه‌محور شویم را اساسا قبول ندارم. فکر می‌کنم غیرممکن است و تحقق پیدا نمی‌کند.

مثل کارگزاران نیستیم که بدون اینرسی حرکتی، بتوانیم هر روز یک نظری بدهیم

پرسش: آقای شکوری‌راد، بحث اصلاحات جامعه‌محور و مباحثی که از سوی چهره‌های اصلاحات درباره ضرورت توجه به عدالت مطرح می‌شود، همچنین بیانیه حزب اتحاد ملت به مناسبت روز کارگر و روز معلم امسال، نشانه‌های بازگشت اصلاح‌طلبی به چپ‌گرایی است؟ اصلاح‌طلبانی که در دوره قدرت خود، توسعه سیاسی را پیگیری می‌کردند، چطور دوباره به مباحث اقتصادی مردم آن هم با رویکرد عدالت‌گرایی توجه نشان می‌دهند؟

از نظر تبارشناسی، بدنه اجتماعی اصلاح‌طلب‌ها بدنه اجتماعی جناح چپ است. مجموعه‌ای که در این مقطع به جناح چپ افزوده شد یعنی طیف کارگزاران بین چپ و راست تعریف می‌شد. این مجموعه در انتخابات دوم خرداد سال ۷۶ به جناح چپ میل کرد و در زمره حامیان آقای خاتمی قرار گرفت. تبار برخی اعضای کارگزاران راست است و برخی چپ. این طیف از اول اینطور بودند. کارگزاران حزبی بود که در دولت آقای هاشمی شکل گرفت و یک رأس بزرگ بدون بدنه داشت. البته بهرحال در این مدت بدنه‌ای شکل داده‌اند اما همچنان با همان معضل روبه‌رو هستند. این حزب با رأس بزرگ و بدنه کوچک قدرت مانور زیادی دارد و می‌تواند راحت در مواضع جابه‌جا شود، جمع مرکزی امروز تصمیمی بگیرد و فردا تصمیمی دیگر. اینرسی حرکتی سنگینی هم پشتشان نیست که آنها را هل بدهد. ولی برخی احزاب اینطور نیستند، یک بدنه بزرگ دارند که اینرسی حرکتی دارد و مرکزیت حزب نمی‌تواند به دلخواه خود برای حرکت حزب تصمیم بگیرد. در تعامل بین مرکزیت و بدنه است که حرکت حزبی شکل می‌گیرد و طبیعتا قدرت مانور هم به همین اندازه کاهش پیدا می‌کند.

انتظارات بدنه اجتماعی اصلاحات از ابتدا دو چیز بوده: عدالت و آزادی. رأس حزب هم باید به این دو پایبند و معتقد باشد و هست.

اینکه مثلا تلقی می‌شود شعارهای عدالت‌گرایانه جدیدا برای ما موضوعیت یافته، اشتباه است؛ شاید این وجه امروز به خاطر اینکه به اقتضای شرایط قابلیت طرح بیشتری پیدا کرده مورد توجه قرار گرفته است اما هیچ‌کدام از شعارها جدید نیست. عدالت، معنویت، آزادی در ذیل شعار ایران برای همه ایرانیان، در حقیقت شعاری بود که قدر دوره اصلاحات وجود داشت و الان همان شعارها همچنان وجود دارد و دنبال می‌شود. اما وقتی فشار زندگی روی طبقات محروم افزایش پیدا کرده طبیعتا عدالت‌خواهی تقدم پیدا می‌کند.

شعار ما برخاسته از بدنه ماست

وقتی در دوران اصلاحات، جامعه در حال شکوفایی و نیل به رفاه عمومی است، شما مجال می‌یابید شعار آزادی سر دهید اما الان دوره تحریم اقتصادی و فشار معیشتی بر مردم است.

حزب اتحاد ملت که بنده عضوش هستم، علاوه بر توجه به مطالبات طبقه محروم و مستضعف عمدتا طبقه متوسط جامعه را نمایندگی کرده و با این طبقه ملازمه داشته و دارد. الان و در وضعیت جاری اقتصادی همان طبقه متوسط عملا به زیر خط فقر رانده و به طبقه محروم تبدیل شده است. بنابراین ما همچنان شعار بدنه خود را طرح و تکرار می‌کنیم؛ پس شعار ما برخاسته از بدنه ماست. ما متناسب با رویکردی که نسبت به مطالبات بدنه داریم شعارهایمان را مطرح می‌کنیم. در گذشته هم از عدالت گفته‌ایم اما اگر امروز بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد علتش این است که شرایط سیاسی نقدهای درونی را افزایش داده و این نقدهای درونی منجر به بروز این مواضع می‌شود.

پرسش: برخی اتحاد ملت را یک حزب تمامیت‌خواه می‌دانند که در موقعیت‌های مختلف با برخی سهم‌خواهی‌ها، فرصت‌هایی را از بین برد.

کاری که حزب کرد هر حزب دیگری هم اگر می‌توانست، می‌کرد. دیگران نمی‌توانند بگویند ما می‌توانستیم اما نخواستیم. ما یک مقدار هماهنگی و تلاش کردیم. ما دو دسته نیرو داریم؛ یک دسته نیروهایی که حرکت می‌کنند و کار را پیش می‌برند و یک دسته نیروهایی که ادعا دارند ولی کاری پیش نمی‌برند. هر حزبی کار کند نتیجه کارش را می‌برد. کسی مانع کار احزاب نیست. اتحاد ملت کار کرده، نتیجه‌اش را هم برده،؛ اگر کسی کاری نکرده نتیجه‌ای هم به دست نیاورده است. ما که به آنها بدهکار نیستیم. ما طلبکاریم که شما چرا آنها کار و تلاش شایسته‌ای انجام نمی‌دهند. ما مدعی هستیم که بقیه باید مثل حزب اتحاد کار کنند و تشکیلات و بدنه و آموزش و سازماندهی داشته باشند. کار حزب چیزی جز سازماندهی و پیشبرد برنامه‌ها نیست، نمی‌شود اسم یک مجموعه را حزب بگذاریم ولی سازماندهی نداشته باشد. ما داریم چوب می‌خوریم که چرا زیاد کار می‌کنیم. بقیه هم کار کنند. کسی مانع آنها نیست.

پرسش: برخی معتقدند آقای خاتمی به جای راهبری اصلاحات، مسئولیت خود را به برخی چپ‌های اصلاحات واگذار کرده است.

آقای خاتمی، آقای خاتمی شده چون نگاه پدرانه‌ای به همه اصلاح‌طلبان و همه نیروها دارد. البته آقای خاتمی هم به افراد و احزاب پای کار و فعال، بیشتر اعتماد می‌کند تا کسانی که ادعا دارند ولی کار درخور و درست نمی‌کنند. اگر دیگران احساس می‌کنند حزب اتحاد به آقای خاتمی نزدیک‌تر است چون اتحاد بیشتر سعی می‌کند نظرات آقای خاتمی را پیش ببرد. این تنظیم رابطه از جانب آقای خاتمی نیست. مشارکت در مجلس ششم اکثریت داشت ولی آقای خاتمی نظرش این بود که آقای کروبی رئیس بشود و مشارکت پذیرفت. اگر آقای خاتمی این توصیه را نمی‌کرد ممکن بود آقای کروبی رئیس نشود. حالا چه باید گفت، باید گفت نگاه آقای خاتمی به حزب مشارکت بود یا به آقای کروبی؟

پرسش: مباحثی که از این جهت، از سوی برخی چهره‌های کارگزاران مطرح می‌شود، نظرتان چیست؟

کارگزاران هم یک طیف هستند، نگاه آقای خاتمی به آقای مرعشی با نگاهش به خانم منصوری فرقی ندارد. هر دو هم افراد پای‌کار و هزینه‌داده هستند. بنابراین از این نظر تفاوتی بین نگاه آقای خاتمی به افراد نیست. در حزب اتحاد کسانی هستند که آقای خاتمی با آنها راحت‌تر است، در حزب کارگزاران هم ممکن است کسانی باشند که آقای خاتمی با آنها راحت‌تر است، آن هم به این خاطر که اینها می‌روند صحبت می‌کنند، یا مثلا کارها را پیگیری کرده‌اند. اگربنای گلایه باشد ما باید گلایه کنیم که بیشترین کارها را کردیم و کمترین توجه شده است.

اگر در برخی احزاب، افراد محوری‌شان از آقای خاتمی فاصله می‌گیرند به ما ارتباطی ندارد

پرسش: اتحاد ملت به آقای خاتمی نزدیک‌تر است؟ از بقیه اصلاح‌طلب‌تر هستید؟

حزب اتحاد به دلیل اینکه اجازه نمی‌دهد هیچ مطالبه‌ای خارج از چارچوب اصلاح‌طلبی در درون حزب شکل بگیرد، این نگاه را ایجاد کرده که اینها اصلاح‌طلبی‌شان خالص‌تر است. اگر بگویم ما ناخالصی نداریم، ادعای بزرگی است ولی می‌توانم این ادعا را بکنم که ما جلوی هر مطالبه خارج از چارچوب اصلاح‌طلبی را در درون حزب می‌گیریم. در حزب اتحاد، اشخاص اصلا ملاک نیستند و تفاوتی بین اشخاص به لحاظ حقوق تشکیلاتی نیست. من در شورای مرکزی یک عضو هستم. ممکن است بیرون از شورای مرکزی دبیرکل باشم و یک مسئولیت‌هایی بر دوشم باشد ولی حقوق من در شورای مرکزی از بقیه اعضا بیشتر نیست. اگر تصمیم می‌گیریم همه با هم می‌گیریم. در حزب اتحاد، هیچ کسی نمی‌تواند حزب را به استخدام خودش دربیاورد. یعنی حزب اتحاد در استخدام هیچ‌یک از اعضایش نیست. دبیرکل هیچ مطالبه شخصی از حزب اتحاد ندارد، بقیه اعضای شورا هم همینطور. هرگاه هریک از اعضای شورای مرکزی از حزب مطالبه شخصی بکند توسط بقیه طرد می‌شود.

تفاوت اتحاد ملت از برخی احزاب این است که حزب ما در استخدام هیچ‌یک از اعضا و دبیرکل نیست

این وجه ممیزه حزب اتحاد است. وقتی ما خلوص اصلاح‌طلبی را در درون خودمان بالا می‌بریم، هم تلقی خودمان و هم دیگران این می‌شود که به آقای خاتمی نزدیکتریم،. دیگران هم اگر این کار را بکنند این حس القا خواهد شد. فکر نکنم نگاه آقای خاتمی به دکتر ظفرقندی جامعه پزشکی و دکتر محمود صادقی انجمن مدرسین، صادق نوروزی حزب توسعه و... تفاوتی داشته باشد. ولی در برخی احزاب، افراد محوری‌شان خودشان از آقای خاتمی فاصله می‌گیرند و دیگران هم این فاصله را می‌فهمند، که طبیعتا این رویکرد به من یا حزب اتحاد مرتبط نیست.

بنای ما بر ماندگاری قانونی است نه یکسری اعمال تند دل‌خوش‌کنک

پرسش: استعفاهای اخیر در حزب اتحاد ملت چرا شکل گرفت؟

در احزاب به طور طبیعی افراد می‌آیند و فعال می‌شوند و گاهی هم کناره‌گیری می‌کنند. شرایط که تغییر می‌کند انگیزه‌های افراد کم و زیاد می‌شود. کناره‌گیری از احزاب در همه جا هست؛ اما اینکه در یک استان یک تعداد بیانیه بدهند و اعلام استعفا کنند، این داستان جدیدی است.

این استعفاها به دنبال سخت شدن شرایط سیاست‌ورزی است. حزب اتحاد یک حزب قانونی است که در چارچوب قانون کار می‌کند و بنایش هم بر ماندگاری است. ما آمده‌ایم که بمانیم نه اینکه با یکسری اقدامات دل خوش‌کنک امکان فعالیت از ما سلب شود. برای ما مهم است که امکان فعالیت‌مان باقی بماند. این فضای فعالیت ممکن است به جفا برای ما تنگ شود، آن جفا را نمی‌خواهم توجیه کنم ولی بهرحال اگر به جفا هم فضا برما تنگ شد، ما باید بسازیم ولی بمانیم. از اول هم رسما این را اعلام کرده‌ایم. برخی از اعضا احساس می‌کنند این مقدار سازگاری با شرایط نامطلوب، به هویت آنها آسیب می‌زند و فکر می‌کنند این مقدار سازگاری نوعی محافظه‌کاری است؛ که خب این تلقی آنهاست و نگاه اکثریت نیست. ممکن است برای آنها این مقدار سازگاری با شرایط سیاسی قابل قبول نباشد و کنار بکشند ولی صدور بیانه انتقادی کار شایسته‌ای نبود. نمی‌دانم این کار چه هدفی را تأمین کرده است،. خیلی از افراد در درون حزب ما هستند که همان نظرات را دارند ولی با استعفا مخالف‌اند و در حزب مانده‌اند.

در درون حزب اتحاد، چالش سازگاری با شرایط موجود یک چالش جدی است ولی اکثریت می‌گویند ما هرچند ناراضی هستیم ولی باید بمانیم تا فرصتی پیش بیاید و بتوانیم کاری شایسته انجام دهیم. سازمان‌یابی و سازماندهی از کارهای اساسی و جدی جامعه مدنی است. کسانی که رویکرد فعالیت مدنی دارند و به جامعه مدنی قوی می‌اندیشند، اولین کارشان سازمان‌یابی است. سازمان‌یابی موجود را رها کنیم که کجا برویم سازمان‌یابی کنیم؟ از نظر من تصمیم به صدور بیانیه درست نبود هرچند استعفا حقشان بود. این را هم بگویم که اینها هیچ‌کدام افراد منفعت‌طلبی نبودند. همگی انسان‌های شریف و دغدغه‌مندی هستند که دوست دارند مؤثر باشند ولی این مقدار از اثربخشی را کافی نمی‌دانند. اینکه دنبال کدام سراب، از این آب دست کشیدند را هم، من نمی‌دانم.

پرسش: اتحاد ملت در انتخابات 98 از ثبت نام حداکثری سخن گفت. برخلاف آنچه در گذشته در موارد مشابه از حزب مشارکت شاهد بودیم. چرا استقبال نشد؟

شرایط انتخابات و فضای سیاسی بعد از آبان ۹۸ زیر و رو شد، ما خود را آماده شرکت در انتخابات کرده بودیم اما حزب ما در هماهنگی راس و بدنه حرکت می‌کند. بدنه حزب اتحاد بشدت از حوادث آبان متأثر شد. تقریبا روزهای آخر ثبت نام بود که فراخوان دادیم چرا که طول کشید تا به جمع‌بندی برسیم. فضای جامعه سرخورده و رادیکال بود. با این حال ما در مرکزیت حزب این ریسک را کردیم و تنها حزبی بودیم که فراخوان دادیم. به صورت سمبلیک هم ثبت نام کردیم تا فضای عدم ثبت نام شکسته شود ولی باز هم استقبال نشد و همان اندکی هم که ثبت نام کردند توسط نهاد نظارت قلع و قمع شدند. ما در انتخابات اخیر فضایی نداشتیم. تصمیم ما عدم شرکت نبود اما شرایط آنقدر سخت شد که مفهوم انتخابات از دست رفت. وقتی انتخابات مفهوم خود را از دست داد، نامزد معرفی کردن معنایی نداشت. البته من هم به عنوان دبیرکل حزب رفتم در جایی که مفهوم انتخابات تاحدی وجود داشت یعنی در حوزه انتخابیه قزوین رأی دادم که یک کار سمبلیک بود برای آنکه معلوم بشود که ما انتخابات را تحریم نکردیم.

در انتخابات 98 مشی ما رسوا کردن انتخابات ناعادلانه بود

پرسش: اینکه در انتخابات مجلس یازدهم شرکت فعال نداشتید و نامزد معرفی نکردید آیا این به معنی بی ثمر دانستن مشارکت در انتخابات و رویگردانی شما از صندوق رأی است. آیا برنامه‌ای برای انتخابات 1400 دارید. یعنی انتخابات ریاست جمهوری دوره سیزدهم و شوراهای ششم.

مهمترین معبر اصلاحات صندوق رأی است. وقتی هدف اصلاح امور است و نه براندازی و انفعال، خب باید راهی برای آن جست. این راه دستیابی به قدرت برای اصلاح امور است. متأسفانه کسانی در حاکمیت، که فاقد پشتوانه اکثریت مردم هستند، رأی مردم را برنمی‌تابند و برای حفظ جایگاه خود در قدرت عامدانه می‌خواهند مردم را از اثر رأی خود ناامید کنند. به همین دلیل با انسداد مسیر نهادهای انتخابی القا می‌کنند که مردم چه رأی بدهند و چه ندهند اوضاع همین است که هست و تغییری نخواهد کرد. بعضی از بازجوها در زندان این حرف را با صراحت بیشتری بیان کرده و گفته‌اند که فکر نکنید با رأی مردم چیزی عوض می‌شود. ما با آنها در یک ماراتن سخت و نابرابر انتخاباتی هستیم و تاکنون خود را نباخته‌ایم و از نفس نیقتاده‌ایم و به یاری خدا از نفس نخواهیم افتاد. در این رقابت نابرابر آنها از همه شگردها برای از میدان بدر کردن ما استفاده کرده و می‌کنند ولی هر بار اصلاح‌طلبان با ابتکارعملی جدید و بعضا غیرقابل پیش‌بینی و محاسبه توانسته‌اند نتیجه بگیرند. این نتیجه گاهی پیروزی در انتخابات بوده است و گاهی رسوا کردن انتخابات ناعادلانه. در همین انتخابات اخیر آنها هرگز فکر نمی‌کردند که اصلاح‌طلبان در نهاد اجماع‌ساز خود، یعنی «شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان» به تصمیم قاطع برای عدم ارائه لیست انتخاباتی برسند. پیش خودشان فکر کرده بودند ما هرچقدر هم رد صلاحیت بکنیم آنها خواهند آمد و تنور انتخابات را گرم خواهند کرد. خب، این خیالشان تحقق نیافت و رسواترین انتخابات در طول تاریخ جمهوری اسلامی ایران رقم خورد بطوری که در پایتخت مشارکت به زیر 20 درصد رسید. یعنی نمایندگان اصولگرای پیروز در تهران حتی نتوانستند به اندازه‌ای که در دوره قبل رأی جمع کرده بودند رأی بیاورند ولی یکپارچه وارد مجلس شدند. این حد از رسوایی در تصورشان هم نبود. اصلاح‌طلبان دستاورد انتخاباتی نداشتند ولی با تصمیم قاطع و درست سرافراز شدند. پیروزی رقیب هم برای آنها شیرین نبود و روز‌به‌روز متوجه‌تر خواهند شد که این نوع پیروزی‌های رانتی برکتی برای آنها و کشور نخواهد داشت.

از دوم خرداد 76 تاکنون اقتدارگرایان برای هر حرکت مردم یک بدیل زده‌اند


پرسش: شما فکر می‌کنید اگر شورای نگهبان نامزدهای اصلاح‌طلب را رد صلاحیت نمی‌کرد آنها می‌توانستند اکثریت مجلس یازدهم را از آن خود کنند؟

نه، چنین ادعایی ندارم. آنها چند مرحله‌ای کار کردند. قبل از آنکه به مرحله ردصلاحیت برسند امید مردم را به صندوق رأی بریده بودند و در نتیجه بسیاری از مردم از صندوق رأی رویگردان شده بودند. از دوم خرداد سال 76 که مردم با حضور حماسی خود در پای صندوق‌های رأی، خواب را از چشم اقتدارگرایان ربودند این ماراتن آغاز شده است و تاکنون در مقابل هر حرکت مردم آنها نیز یک حرکت بدیل زده‌اند. مردم هر بار از فرصت انتخابات استفاده کرده و تحول‌آفرین شده‌اند و آنها نیز با بسیج همه امکانات حاکمیتی خود سعی کرده‌اند این حرکت مردم را خنثی و بی‌اثر و مردم را از نتیجه رأی خود ناامید کنند. این بار با حوادث آبان 98 رویگردانی مردم از صندوق رأی به غایت خود رسید و میزان مشارکت آنان در انتخابات به پایین‌ترین حد کاهش یافت. ردصلاحیت‌ها آخرین تیر آنها به انگیزه‌های مشارکت مردم و بخصوص اصلاح‌طلب‌ها بود.

نه به تاریکی موجود تن می‌دهیم نه به دامن فردایی تاریک‌تر می‌افتیم

پرسش: یعنی اصلاح‌طلبان به آخر خط رسیده‌اند؟

اصلاح‌طلبی بن‌بست ندارد. به هر حال هر چقدر اوضاع خراب باشد باز باید راهی برای اصلاح آن جست. اصلاح‌طلب‌ها اصلاح‌طلب هستند؛ نه محافظه‌کار هستند و نه برانداز. نه به تاریکی وضع موجود تن می‌دهند و نه خود را به دامن فردایی تاریک‌تر می‌اندازند. برای اصلاح‌طلب‌ها بهروزی مردم و امید به بهروزی شرط اصلی است. ناامیدی،عقده‌گشایی و ماجراجویی در مرام اصلاح‌طلبی نمی‌گنجد. رویکرد استفاده از فرصت‌های اصلاح و ایجاد فرصت برای اصلاح همواره وجود دارد. بنابراین رسیدن به آخر خط معنا ندارد. البته عده‌ای توصیه می‌کنند که اصلاح‌طلبان مدتی کنار بنشینند و بگذارند زمان، راه جدیدی پیش رویشان بگشاید. اینکه زمان راه باز می‌کند حرف درستی است و اگر واقعا هیچ راهی پیش روی ما نباشد شاید کناره‌گیری و سکوت و به انتظار زمان نشستن یک راه حل باشد اما ما هنوز اینگونه فکر نمی‌کنیم و به همین دلیل حزب را فعال و در حال توسعه نگاه داشته ایم.

مشکل در ذات شورای عالی سیاستگذاری نیست؛ مشکل اقدامات بعد از انتخابات است


پرسش: حزب اتحاد برای انتخابات 1400 چه برنامه ای دارد؟ آیا اصلاح‌طلبان در این مورد یکپارچه تصمیم خواهند گرفت؟ آیا نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان پس از استعفای رئیس و نایب رئیس آن وجود خارجی دارد که بتواند کاری بکند.

اساس کار حزب، مشارکت در انتخابات است و ما بدون هیچ تردیدی به انتخابات آینده نظر داریم و خود را برای مشارکت در آن آماده می کنیم و اگر مفهوم انتخابات در فرایند آن شکل بگیرد در آن شرکت می‌کنیم. در دفتر سیاسی حزب به این موضوع ورود کرده و بحث‌ها را بخصوص در مورد انتخابات ریاست جمهوری آینده آغاز کرده‌ایم. با سایر گروه‌های اصلاح‌طلب هم رایزنی می‌کنیم تا تحلیل هایمان را به هم نزدیک کنیم. البته منتظر نمی مانیم تا ببینیم دیگران چه سرنوشتی را برای انتخابات رقم خواهند زد. برای ایجاد شرایط مناسب و شکل‌یری مفهوم انتخابات تلاش خواهیم کرد.

طبیعی است حزب ابتدا یک نامزد حزبی داشته باشد و کار را با آن شروع کند. برای رسیدن به نامزد حزبی سازوکار درون‌حزبی خواهیم داشت و وقتی این نامزد مشخص شد و کمپین او شکل گرفت مواضع و برنامه‌های انتخاباتی در ارکان حزب و با محوریت او تدوین و اعلام خواهد شد. انتظار این است که سایر احزاب اصلاح‌طلب نیز همین فرایند را طی کنند و چنانچه در رایزنی و تبادل نظر با سایر احزاب اصلاح‌طلب شرایط برگزاری انتخابات را مناسب دیدیم آنگاه برای ائتلاف و اجماع برای کسب پیروزی در انتخابات اقدام خواهیم کرد.

شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان در سه دوره گذشته برای رساندن اصلاح‌طلبان به اجماع موفق بوده و دستاوردهای انتخاباتی خوبی داشته است. مشکل در ذات این نهاد نیست که امروز کسی بخواهد آن را نفی کند. مشکل در اقدامات پس از انتخابات بوده است. این نقیصه را باید با تدبیری نو حل کرد. نباید تحلیل غلط و بی‌فایده ارائه کرد. باید نقاط قوت را حفظ کرد و نقاط ضعف را برطرف کرد. هیچ راه سلامتی جز اصلاحات پیش پای ملت نیست و دعوت به راه‌های دیگر جز درغلتاندن کشور و مردم به دامن فردایی مبهم و ناروشن حاصلی ندارد.

در مورد انتخابات شوراها هنوز بحث نکرده‌ایم. با طرحی که اکنون در مجلس مطرح است که نظارت بر انتخابات آن را به شورای نگهبان بسپارند اوضاع آن وخیم تر خواهد شد. البته اگر شورای نگهبان تبعات پذیرش این مسئولیت را برای خود بسنجد بعید نیست از قبول آن سر باز بزند.


https://www.entekhab.ir/fa/news/567213/
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » جمعه مارس 10, 2023 2:45 pm

علی ربیعی امروز  گفت: 33 نفر از اعضای دولت در تاریخ شفاهی دولت مشارکت داشتند. 


تأیید خبر تسنیم در توضیحات پسر کروبی: ۵ روز پیشتر فایل صوتی را داشتم
Image
محمدتقی کروبی در صفحه اینستاگرامی‌ خود نوشت: من فایل صوتی ظریف را چند روز پیش از انتشار آن در ایران اینترنشنال از طریق یکی از دوستان خارج از کشور دریافت کرده بودم.
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، محمدتقی کروبی در صفحه اینستاگرامی‌ خود نوشت: من فایل صوتی ظریف را چند روز پیش از انتشار آن در ایران اینترنشنال از طریق یکی از دوستان خارج از کشور دریافت کرده بودم و با یک روز فاصله همین فایل را از دوست دیگری هم دریافت کردم و متوجه شدم این فایل مثل آب روان در حرکت است و در حال دست به دست شدن میان جمعی از فعالان سیاسی.

یک روز‌ بعد شنیدم که این فایل صوتی در اختیار چهره‌های شناخته‌شده و سرشناس اصلاح‌طلب داخل هم قرار گرفته است.

خبرگزاری تسنیم عصر سه‌شنبه در خبری اختصاصی اعلام کرده بود که فایل مذکور در اختیار برخی چهره‌های سیاسی اصلاح‌طلب دست به دست شده و حتی تقی کروبی و حسین کروبی از فرزندان مهدی کروبی ‌نیز مدت‌ها پیش به این فایل صوتی دسترسی پیدا کرده‌اند.

علی ربیعی امروز در پاسخ به سؤال خبرنگار تسنیم مبنی بر اینکه چه‌کسانی مسئول لو رفتن فایل صوتی هستند و آیا اعضای دیگری از دولت نیز گفت‌و‌گویشان به سرقت رفته است، گفت: 33 نفر از اعضای دولت در تاریخ شفاهی دولت مشارکت داشتند.

او توضیحی درباره عوامل انتشار این فایل ارائه نداد اما پیشتر اعلام شده بود که دفتر آشنا و واعظی مسئول این مصاحبه‌ها بودند.

روحانی امروز به وزیر اطلاعات دستور‌ رسیدگی ‌به این اتفاق را داد.

https://www.tasnimnews.com/fa/news/1400 ... google.com
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » جمعه مارس 10, 2023 2:58 pm

در روزهای گذشته «حسین مرعشی» عضو حزب کارگزاران بااشاره به فایل صوتی ظریف گفته بود:‌


«اشتباه اصلی را در این روند سیستم ریاست‌جمهوری انجام داده است. این ایده شخص رئیس‌جمهور که وزرا را مکلف و وادار به انجام گفت‌وگوی عملکردی‌ای کند که ناگفته‌هایشان را در زمان مسئولیت بگویند، ایده خوب و دردسرسازی بود که حالا هم کمی دردسرساز شده است».
مرعشی در ادامه تصریح کرده بود: «متأسفانه سیستمی که آقای حسام‌الدین آشنا برای جمع‌آوری این گفت‌وگوها پیاده کرده و به‌کار گرفته بودند سیستم امنی نبود. بردن وزرا به یک استودیو در باغ کتاب تهران و گرفتن ناگفته‌های عملکردی از اعضای هیئت دولت کار پرریسکی است و دسترسی خیلی‌ها را به این فایل تسهیل کرده است».
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » جمعه مارس 10, 2023 3:04 pm

ماجرای دیدار شمخانی با رئيس سازمان سیا چیست؟


https://per.euronews.com/2021/04/28/wha ... the-us-cia

ديدار با رئيس سيا تكذيب شده و جند روز قبل امدن شمخاني از عراق رفته بوده = و در هر صورت اكر واقعا بوده با اجازه بوده و اينها جيزي نيست كه سرخود باشد و در همه موارد مسؤولان عاليرتبه همين طور است افراد مواظب باشند رسانه هاى زرد با جوسازي عليه اين و ان كه كي با امريكا ملاقات كرد كي با روسيه كرمي يا سرديشان نشود مثل عوام باي تلوزيون نباشند
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » جمعه مارس 10, 2023 3:11 pm

پس‌لرزه انتشار مصاحبه ظریف؛ درز اطلاعاتی 'آشنا'


حسام‌الدین آشنا در ۷ اردیبهشت‌ماه سال گذشته در مصاحبه با روزنامه ایران گفت: "مسوولان کشور گاهی حفظ ظاهر می کنند، اما اختلافات زیادی پشت صحنه است" و از اینکه در پشت صحنه مسایل شفاف نیست انتقاد می‌کند.به نظر می‌رسد انتقادها در پشت صحنه، با انتشار خبری محرمانه، معمولا علنی‌تر می‌شود و "حفظ ظاهر" در ملاء عام از بین می‌رود.
پس از انقلاب ایران، در چند مقطع مهم اخباری به بیرون درز کرده که تاثیر عمیقی روی جریان‌های داخل و خارج از ایران داشته‌است ماجرای مک فارلین (ایران- کنترا) در سال ۱۳۶۵، انتشار فایل صوتی دیدارمعروف "هیات مرگ" شامل حسینعلی نیری (حاکم شرع وقت)، مرتضی اشراقی (دادستان وقت)، ابراهیم رئیسی (معاون وقت دادستان) و مصطفی پورمحمدی (نماینده وقت وزارت اطلاعات در زندان اوین) با آیت‌الله منتظری درباره اعدام‌های سال ۶۷،قتل‌های زنجیره‌ای در سال ۷۷ و انتشار جلسه انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای در مجلس خبرگان و موقتی بودن رهبری او، از جمله نمونه‌هایی است که با حاشیه‌های بسیاری و گاهی قربانیانی روبرو بود.
با "درز" یا به قول حسن روحانی "سرقت" نوار مصاحبه آقای ظریف، معمولا امواجی راه می‌افتد که گاهی قربانی نیز می‌گیرد و معلوم نیست نتیجه نهایی چنین اتفاق‌هایی به کام منتشرکنندگان باشد اما فعلا دولت یکی از مهترین پشتوانه‌های تبلیغی‌اش را از دست داد.


استعفا در ایران واژه‌ای "ناآشنا"

در ایران استعفا رسم معمولی نیست. معمولا در بدترین شرایط و با بدترین علمکرد نیز می‌توان تا پایان مدت مسوولیت به کار ادامه داد. اصولا استعفا دادن در حکومت ایران یک امر غربی تلقی می‌شود که کارکرد ندارد و معمولا مدیران ارشد کمتر دست به چنین کاری می‌زنند و سابقه نشان داده اگر موضوع امنیتی باشد مثل شلیک موشک به هواپیمای مسافربری اوکراینی، شلیک مستقیم به معترضان و حتی افراد عادی و عابران در آبان‌ماه ۹۸، کشته شدن زندانی‌ها در زندان کهریزک و حادثه کوی دانشگاه در سال ۸۸، نه تنها فشاری برای استعفای مقام‌های ارشد نیست بلکه بازخواستی هم در کار نیست و در نهایت چند فرد پایین دست ممکن است بازداشت یا محاکمه می‌شوند.
با وجود چنین شرایطی در عمر ۴۲ساله عمر جمهوری اسلامی ایران با تعدادی استعفاهای مهم تاریخی روبرو هستیم که شماری از آنها پذیرفته شدند و شماری به سرکارشان برگشته‌اند. مهدی بازرگان، میرحسین موسوی، آیت‌الله حسینعلی منتظری، محمدخاتمی، عطالله مهاجرانی، قربانعلی دری‌نجف‌آبادی و عباس آخوندی از جمله این استعفا بودند و استعفای محمدجواد ظریف در اعتراض به سفر بشار اسد به تهران که بدون هماهنگی با وزارت خارجه و با هماهنگی مستقیم قاسم سلیمانی انجام شد،یکی دیگر از همین نوع استعفاها بود.
حالا انتشار مصاحبه آقای ظریف، نشان داد که چقدر نیروهای نظامی دست بالا را در سیاست خارجی دارند و علنی کردن این موضوع برای وزیر خارجه و رئیس مرکز بررسی نهاد ریاست جمهوری هزینه سنگینی می‌تواند داشته باشد و استعفای حسام‌الدین آشنا شاید کمترین هزینه انتشار چنین مسایلی است.
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » جمعه مارس 10, 2023 3:37 pm

 
رئیس سابق سازمان انرژی اتمی ایران : طی ۱۵ سال اخیر '۵ خرابکاری عمده' در تاسیسات نطنز رخ داده

Image
فریدون عباسی دوانی در دولت محمود احمدی نژاد رئیس سازمان انرژی اتمی ایران بود

فریدون عباسی دوانی رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی ایران که اکنون نماینده مجلس شورای اسلامی است، می گوید طی پانزده سال اخیر ۵ خرابکاری عمده در تاسیسات نطنز اتفاق افتاده است.

آقای عباسی دوانی این موضوع را حدود سه هفته پس از انفجار در مرکز مونتاژ موقت سانتریفیوژ‌های نطنز و مرکز غنی سازی اصلی اورانیوم ایران اعلام کرده است.

برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی پیش از این از وارد شدن خسارت گسترده به این تاسیسات خبر داده بودند اما علی اکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی ایران گفته است که فعالیت این مرکز ادامه دارد و از جمله غنی‌سازی با خلوص ۶۰ درصدی هم در آن انجام می شود.
Image
رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی ایران به خبرگزاری فارس گفته است که اولین بار انفجار در سال ۱۳۹۰ و از طریق کارگذاری مواد منفجره در سنسورهای اندازه گیری هوا در سانتریفیوژ‌ها رخ داد. وی گفته است که مواد منفجره ای که کار گذاشته شده بود به "اندازه عدس" بود و انفجار در نیمه شب اتفاق افتاد.

فریدون عباسی دوانی در دولت محمود احمدی نژاد رئیس سازمان انرژی اتمی بود. آقای دوانی یک بار هم هدف سوءقصدقرار گرفته اما نجات یافت. او حالا گفته است که تاسیسات غنی سازی اورانیوم ایران در نطنز بارها هدف "خرابکاری" قرار گرفته که ۵ بار آن عمده و بزرگ بوده است

آقای عباسی دوانی گفته است "آسیب پذیری ماشین های سانتریفیوژ قطع برق است".

آقای عباسی دوانی گفته است که در فروردین ۱۴۰۰ و "در انفجارهای برنامه ریزی شده علیه تاسیسات نطنز تلاش شده بود که شبکه توزیع برق و کابل باتری های یدکی که باید برق ذخیره را تامین کند، هدف قرار داده شود".

وی گفته است "دشمن برنامه ریزی می کند یا خود برق را قطع کند مثل کاری که قبل از سال ۱۳۹۰ انجام دادند و پایه دکل برق را منفجر کرده بودند ولی دکل نیفتاده بود که برق قطع شود. آنها تصور می کردند که ما برای تاسیسات نطنز فقط از برق بیرونی استفاده می کنیم ولی حالا فهمیده اند که لزوما این طور عمل نمی کنیم و برقی را که از بیرون می گیرم به مصارف دیگر می رسانیم و برق اصلی را از جای مطمئن تر بگیریم".


رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی ایران در مورد انفجار فروردین ۱۴۰۰ گفته است: "این بار طراحی شان این بود که قسمت انتهایی توزیع برق ما را هدف قرار دادند و همزمان کابلی که از باتری‌خانه می آمد، جوری مواد منفجره را کار گذاشته بودند که آنجا آسیب ببینید. من می‌گویم این بار طراحی و جمع آوری داده هایشان خیلی خوب بوده است".

آقای عباسی دوانی درباره انفجار در مرکز مونتاژ سانتریفیوژهای ایران در تابستان سال گذشته گفته است که "مواد منفجره در یک میزی کار گذاشته شده بود که خرید خارج بود و تست نهایی ماشین ها قبل از نصب در تاسیسات روی آن انجام می شود و انفجار در این گلوگاه اتفاق افتاد و تجهیزات را از بین بردند".

انفجار در مرکز پیشین مونتاژ سانتریفیوژ‌های ایران در تیرماه ۱۳۹۹ باعث تخریب آن شد. مقام های ایرانی اعلام کردند که این انفجار محصول "خرابکاری" بوده اما به دلیل "ملاحظات امنیتی" نمی توانند جزئیات بیشتری از آن ارائه کنند.

در فروردین امسال یک مرکز موقت به جای این تاسیسات توسط حسن روحانی رئیس جمهور ایران افتتاح شد اما به فاصله کوتاهی هدف انفجار مجدد قرار گرفت.

آقای عباسی دوانی خواستار "سختگیری" بیشتر در مراکز اتمی ایران شده و گفته است که "روزمرگی باعث شده که دقت های امنیتی‌مان کم شود."

برنامه اتمی ایران در پانزده سال اخیر تحت تحریم های بین المللی و یکجانبه از جمله تحریم آمریکا قرار داشته اما با حصول توافق هسته ای برجام تحریم ها برداشته شد هرچند با روی کار آمدن دولت دونال ترامپ، ایالات متحده از این توافق خارج شد و دوباره تحریم هایی اتمی علیه ایران به اجرا گذاشت.

پیش از تحریم ها، برنامه اتمی ایران درگیر ویروس سایبری "اینستاکس نت" شده بود اما مقام های ایرانی گفتند که با شناسایی آن از ادامه تاثیر مخربش جلوگیری کردند.

ایران در ماه های اخیر به توسعه برنامه اتمی خود سرعت داده و از جمله با از سرگیری غنی سازی ۲۰ درصدی و شروع غنی‌سازی ۶۰ درصدی و افزایش ذخایر اورانیوم کمتر غنی شده خود به دنبال رفع تحریم های اتمی آمریکا است.

ایالات متحده و ایران اکنون حدود سه هفته است که سرگرم مذاکرات غیرمستقیم برای رفع تحریم ها و بازگشت ایران به محدودیت های اتمی هستند.

ایران در حال حاضر یک نیروگاه اتمی برای تولید برق در بوشهر دارد که پیش از انقلاب بهمن ۵۷ از سوی آلمان در حال راه اندازی بود اما تحولات آن زمان باعث توقف آن شد.

یک دهه بعد دولت ایران با امضای قراردادی با روسیه، تکمیل نیروگاه بوشهر را به این کشور سپرد.

محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ایران در یک فایل صوتی که اخیرا منتشر شده گفته است که روسیه مخالف برنامه غنی‌سازی اورانیوم در ایران بوده و همه تلاش خود را برای جلوگیری از به دست آمدن توافق هسته ای برجام به کار گرفته بود.



https://www.bbc.com/persian/iran-56955372
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » سه شنبه مارس 14, 2023 2:48 pm

رؤوس نظرات دكتر بزشكيان


بالا رفتن از دیوار سفارتخانه خلاف قانون بود، اما با آنها برخوردی نشد/ احیای توافق هسته‌ای ضروری است/ مدام یکی را تخریب و دیگری را با تبلیغات بزرگ می‌کنیم/ عده‌ای در داخل تلاش می‌کنند تا روحانی به موفقیت نرسد/ مجلس برای کشته شدگان آبان 98 اقدامی انجام نداد/ برخی از نمایندگان مجلس خواهان کاهش فشار بر مردم نیستند/ به هر قیمتی و با هر شعاری به دنبال کسب رأی نیستم/ رییس دولت آینده رفع تبعیض را اولویت قرار دهد؛ مسعود پزشکیان در گفت‌وگو با شفقنا

Image
شفقنا – دکتر مسعود پزشکیان سیاستمدار اصلاح طلب، نایب رئیس اول مجلس شورای اسلامی در دوره دهم ،و چندین دوره نماینده‌ی مردم تبریز در مجلس شورای اسلامی، وزیر بهداشت دولت هشتم و کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری 1400 در گفت وگو با شفقنا از برنامه ها و حل مشکلاتی که رییس جمهور آینده باید اولویت قرار دهد و همچنین برنامه های خود در صورت رییس جمهور شدن، گفت.

بخش هایی از گفت وگو با دکتر پزشکیان:

* چرا مدام یکی را تخریب و دیگری را با یکسری تبلیغات بزرگ می کنیم؟! این انصاف نیست

* جسارت نداریم در یک جلسه آزاد در دانشگاه با دانشجویان صحبت کنیم، عیب از ماست.

* از دیوار سفارت بالا می روند و نماز می خوانند و برخی از نمایندگان با آنان همراهی می کنند و قوه قضائیه هم کاری نمی کند. این کشورداری است؟ بعد می گوییم که در کشور می خواهیم مشکل مردم را حل کنیم؟ خودمان مشکل ایجاد می کنیم بعد می گوییم چرا مشکل به وجود آمد!؟

* زمانی که رهبری تصمیم حکومتی می گیرند هر چه ایشان گفت فصل الخطاب است، ولی وقتی رهبری می گوید که نظر دهید باید نظر دهیم، اما عده ای می گویند که آن زمان هم باید طبق نظر رهبری نظر دهید، این دیگر توهین به شعور انسان ها و شعور جامعه است.

* اگر می خواهیم در کشور بمانیم و مردم ما را قبول کنند، از کارهایی که باعث ایجاد مشکل برای مردم می شود باید پرهیز کرد و هر کسی این مشکل را ایجاد کرد باید در چارچوب قانون با آنان برخورد شود ولی متأسفانه چنین نکردیم و در نتیجه با این مشکلات مواجه هستیم.

* صدا و سیمای ما یک جانبه از یک دیدگاه و جناح صحبت می کند. مردم همه این مسایل و تبعیض ها را متوجه می شوند و این فهمیدن ها باعث فاصله و جدایی و گاهی کینه و نفرت می شود و نتیجه عکس می گیریم.

* در موضوع افزایش قیمت بنزین که منجر به فاجعه ای در کشور شد و باعث آبروریزی و لکه سیاهی در رفتار ما از نظر مدیریتی در جامعه بود. سران سه قوه موافق این اتفاق بودند و امضا کرده بودند، اما وقتی دیدند که اوضاع نامناسب است از قبول مسئولیت طفره رفتند.

* مجلس برای کشته شدگان آبان 98 کار خاصی انجام نداد تنها اعتراضات و بحث هایی در کمیسیون ها صورت گرفت و برخی به دنبال جمع آوری امضا برای استیضاح وزیر کشور بودند

* در حال حاضر برخی از نمایندگان پشت تریبون مجلس فریاد می زنند که برجام نباید موفق شود تا در انتخابات از آن استفاده نکنند، این یعنی اینکه اگر برجام مصوب شود، مقداری فشار از روی مردم برداشته می شود، اینها حاضر هستند مردم در فشار بمانند ولی بگویند که روحانی عملکرد مناسبی نداشت؛ این نوع برخورد کردن یک نوع ظلم و برخورد غیر منصفانه ای است که به نظر من قابل قبول نیست.

* مردم بی اعتماد و نا امید شدند چون سرشان را کلاه گذاشتیم به همین دلیل تصمیم می گیرند که دیگر اجازه ندهند سرشان کلاه برود. البته از سوی دیگر باید تلاش کنیم که مردم در صحنه باشند برای اینکه اگر حضور مردم کاهش پیدا کند تمامیت کشور ما زیر سوال خواهد رفت بنابراین سعی کنیم با مردم صادق باشیم.

* چرا عده ای با FATF مخالف هستند؟! چون معتقدند با تصویب FATF برخی از کشورها متوجه می شوند که به حزب الله پول دادیم، ما که این اقدام را منکر نیستیم. بنابراین دلیل مخالفت ها مساله دیگری است؛ اگر FATF داخلی را تصویب کنیم دیگر پولی به حساب من، فرزندم، دوست و اطرافیانم واریز نمی شود.

متن کامل گفت وگوی شفقنا با دکتر پزشکیان را می خوانید:

سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در آستانه رقم خوردن است، با توجه به شرایط فعلی کشور مهم ترین هدف رییس جمهور آینده باید تغییر و تحول در چه حوزه ای باشد؟

حرکت در مسیری بدون رضایت مردم در نهایت منجر به شکست خواهد شد

اولویت رییس جمهور آینده در ابتدا باید مردم و مشکلات آنها باشد، یعنی هر سیاست و برنامه ای منوط به حل مشکلات و گرفتاری های مردم باشد. ما اگر به معیشت مردم توجه نکنیم و بگوییم رشد اقتصادی داریم و توسعه ایجاد کردیم به نظرم بی معنی است. زمانی توسعه معنا پیدا می کند که رضایت مردم در آن دخیل باشد، حرکت در مسیری بدون رضایت مردم در نهایت منجر به شکست خواهد شد. با وضعیت موجود و گلایه و مشکلات مردم چه از نظر اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و وجود رانت، رشوه، اختلاس و تبعیض ها رضایت مردم زیر سوال می رود. شخصی که سکان دولت را در دست می گیرد، اگر نتواند این مشکلات را برطرف کند، کشور خود به خود با مشکلات بزرگتری مواجه خواهد شد.

یعنی مهم ترین دغدغه و مشکل امروز مردم را چه می دانید؟

مهم ترین مشکل مردم تبعیض، بی عدالتی و معیشت است

مهم ترین مشکل مردم در ابتدا تبعیض، بی عدالتی و معیشت است. هنگامی که در جامعه عدالت نباشد و تبعیض وجود داشته باشد، ظلمی مضاعف نهادینه شده است. حضرت علی(ع) در این باره می فرمایند: «المُلکَ یَبقَی مَعَ الکُفرِ وَ لا یَبقَی مَعَ الظُّلمِ» ظلم از این بالاتر نیست که ما تبعیض را قائل شویم و با مردم صادق نباشیم و دروغ بگوییم و تنها یک گروه و دسته ای قدرت را به دست بگیرند و باقی را در میدان بازی ندهند.

معتقدید معیشت و تبعیض مهم ترین دغدغه مردم است، با توجه به اینکه کاندیدای احتمالی ریاست جمهوری هستید، چه برنامه عملیاتی برای بهبود معیشت مردم دارید که می توان گفت دولت آقای روحانی از آن غافل بوده است؟

مردم زمانی معترض می شوند که تبعیض و بی عدالتی وجود داشته باشد

تبعیض را مهم تر از معیشت می دانم چرا که اگر یک عده خاص پُست، شغل و رفاه داشته باشند و عده بسیاری از این امکانات بی بهره باشند، اینجاست که صدای اعتراض مردم بلند می شود، اگر کشور در وضعیت بحرانی قرار گیرد و مشکل داشته باشیم زمانی که مردم ببیند همه حتی مسئولین، نمایندگان مجلس، مدیر و روحانیون در چنین وضعیتی هستند، تحمل می کنند.

مردم زمانی معترض می شوند که تبعیض و بی عدالتی وجود داشته باشد. با وجود تبعیض حتی اگر امکانات مردم را اصلاح کنید، باز هم معترض خواهند بود یعنی بدون عدالت، رفاه ایجاد نمی شود در نتیجه باید تبعیض را از بین برد. زمانی که در یک جامعه عده ای راحت می خوابند و عده ای نان شب نداشته باشند، نشان از تبعیض است و باید این تبعیض را از بین برد.

چه برنامه ای برای رفع تبعیض در جامعه دارید؟

در زمینه رفع تبعیض تجربه های مشخصی در دنیا وجود دارد؛ در بهداشت و درمان، آموزش و پرورش، اشتغال و روند کسب و قدرت که هر کدام سیاست های خاص خود را طلب می کند. زمانی که از عدالت صحبت می کنیم در حقیقت عدالت بر شغل انسان نیز دلالت می کند.

مشکل امتیاز دادن به گروه خودی و جناح بازی است

حضرت علی(ع) در نامه به مالک اشتر می فرماید: «أَنْصِفِ اللَّهَ وَ أَنْصِفِ النَّاسَ مِنْ نَفْسِکَ وَ مِنْ خَاصَّهِ أَهْلِکَ وَ مَنْ لَکَ فِیهِ هَوًى مِنْ رَعِیَّتِکَ» یعنی آنان که طرفدار تو هستند از حزب و دسته تو هستند و هر چه برای خود و قوم وخویش خود خواستی برای خدا و مردم همان را بخواه.» در آموزش یعنی عدالت آموزشی، در بهداشت و درمان یعنی امکان برابر در بهره وری از خدمات سلامت، در اشتغال یعنی فرصت های برابر برای همه، نه اینکه جناح، دسته و گروه خودی بالا بیاید و اگر از جناح و دسته من نبود، نتواند بالا بیاید. در بازار و صنعت یعنی فرصت برابر در رقابت ها و امتیازاتی که داده می شود نه اینکه عده ای انحصار تجارت و کالایی را به دست بگیرند و به کسی اجازه رقابت ندهند. در نتیجه هر آنچه برای خود، قوم و خویش و اطرافیانت می خواهی برای مردم هم همان را بخواه. مشکل ما این است که این چنین نیستیم. این مشکل قابل حل است، از نظر علمی ابزار و روش های مختص به هر عرصه ای وجود دارد که با استفاده از آنها می توان براساس عدالت و انصاف عمل کنیم.


چرا در حال حاضر نخبگان ما اکثراً از کشور می روند؟ به این دلیل که گاهاً افرادی را بر سر کار می آوریم که توان و قدرت لازم را ندارند و به افرادی که توان و قدرت دارند میدان نمی دهیم. در قومیت ها و مذاهب، برخورد ما با مسسلمان و غیر مسلمان و با ادیان دیگر براساس عدالت و انصاف باشد. این روند در هر بخش یک برنامه خاصی می خواهد، با این شاخص می توانیم برنامه ها را تنظیم و اجرا کنیم.

از جمله مشکلات کشور نقدینگی و پول پر قدرت است که بی عدالتی که نسبت به آن تأکید دارید را تشدید می کند، چه برنامه ای برای مهار آن دارید؟

براساس آنچه کارشناسان اقتصادی می گویند عامل نقدینگی کسری بودجه است. کسری بودجه دولت یکی از عوامل تشدید کننده تورم است. زمانی که مجلس با وجود کسری 300 تا 400 هزار میلیاردی بودجه دولت را تصویب می کند بدین معناست که پول وجود ندارد. باید پول پر قدرت را وارد بازار کرد. هر چه مقدار پولی که وارد بازار می شود بیشتر شود تورومی که در بازار ایجاد می کند بیشتر خواهد بود و شکاف غنی و فقیر را افزایش خواهد داد، در نتیجه باید جلوی این روند را گرفت.

بحث دیگر در رابطه با ارزهایی است که دولت به بانک مرکزی می دهد و نهایتا به جای آن ریال می گیرد، این نیز تورم را تشدید می کند. هر حرکتی که باعث شود پول پر قدرت وارد بازار شود و هر حرکتی که باعث شود کسری بودجه در مدیریت کشور افزایش پیدا کند، تورم را تشدید کند. برای جلوگیری از این روند باید با کارشناسان اقتصادی کاردان مشورت کرد و مجلس هم کمک کند و قوانین و مقرراتی که منجر به کسری بودجه دولت می شود را تصویب نکند.


چه اقدامات شاخصی در مجلس برای معیشت مردم انجام داده اید؟

اگر مشکلات، تبعیض ها و بی عدالتی را ریشه ای از بین نبریم، با مصوبات و قوانین مقطعی مشکل مردم حل نمی شود

در مجلس قوانین و مصوباتی تصویب شد و مقداری بودجه که منابع آن از فروش یکسری امکانات و دارایی های دولت بود، برای کمک به معیشت مردم تخصیص یافت، در مجلس چنین روندی ایجاد شد، ولی به نظر من چنین مسایلی مشکلات مردم را حل نمی کند و مقطعی است. اگر مشکلات، تبعیض ها و بی عدالتی را ریشه ای از بین نبریم، با مصوبات و قوانین مقطعی مشکل مردم حل نمی شود. باید عواملی که باعث ایجاد این مشکلات می شوند را حذف کنیم. مجلس نباید بودجه ای با کسری 350 هزار تومانی را تصویب کند و وارد بازار کند، در مجلس نباید توقعاتی به وجود بیاید که با منابع موجود ما هم خوانی ندارد.

بحث دیگر که بسیار مهم است، بحث رایانه ها و اعتباراتی که دولت هزینه می کند اما به دست اهل آن نمی رسد. نزدیک 2 میلیون میلییارد تومان یارانه می دهیم، برق و گاز و نان و …

مجموعه کارهایی به اسم یارانه در دولت انجام می شود که پنهان است. چه کسی بیشتر از این استفاده می کند؟ گاز را 70 برابر ارزان تر عرضه می کنیم در صورتی که پتروشیمی ها و ذوب آهن محصولی که وارد بازار می کنند با قیمت بازار آزاد جهانی است. برق و گاز یارانه ای می گیرند ولی محصولات خود را با قیمت آزاد به دولت عرضه می کنند. دولت کود شیمیایی و سم را با قیمت آزاد در بازار و به کشاورز عرضه می کند اما خرید گندم و گوشت از کشاورز و دامدار به نرخ قیمت گذاری شده انجام می شود. بار هزینه ها بر سوبسیت بر دوش مردم است.

اگر آنچه به اسم یارانه در کشور هزینه می کنیم هدفمند باشد و به دست مشتری برسد چنین اتفاقی نمی افتد، اگر همین مقدار پول را بتوانیم براساس عدالت در کشور خرج کنیم دیگر کسی برای خوراک، پوشاک و مسکن مشکل پیدا نمی کند. پول کلانی را به افراد ثروتمند در حالی که اکثریت مردم در جامعه مشکل اقتصادی دارند.

تاکنون بیش از 30 درصد از برنامه های 5 ساله توسعه ای کشور عملیانی نشده، اگر رییس جمهور منتخب شدید برای توسعه کشور چه برنامه های عملیاتی دارید؟

یکی از مشکلات کشور برنامه است، برنامه اول تا ششم نوشته شده اما مشکل این است که همه ی برنامه ها را ناقص نگه می داریم. هر دولتی یک برنامه ای می نویسند، دولت بعدی برنامه دیگری می نویسند و آنچه در دولت قبل نوشته شده را رها می کنند. عقل حکم می کند برنامه هایی که داریم اجرایی شود، تلاش کنیم ابتدا برنامه های اولویت دار موجود به اتمام برسد. اگر برنامه ای بود که 30 درصد آن اجرا شده بدین معناست که اسکلت ساختمان ساخته شده وهنوز تمام نشده، ابتدا باید این ساختمان را تمام کنید و بعد از آن کارهای دیگری را انجام دهید. اگر ساختمان را رها کنید و کارهای دیگری انجام دهید طبیعتاً تناقضی در مدیریت کشور ما وجود دارد و بیشتر کارها نیمه تمام است.

برای برون رفت از وضعیت موجود و استفاده از فرصت هایی که ما از نظر اقتصادی داریم کارهایی اساسی و حیاتی می توان انجام داد، یکی از این فرصت ها وضعیت ژئوپلتیکی است که در آن قرار داریم، در این وضعیت ژئوپلتیک ایران می تواند شاهراه حیاتی منطقه قرار گیرد شاهراه حیاتی که حداقل 450 میلیون نفر جمعیت در کشورهای همسایه ما وجود دارند، ورود و خروج راه ابرایشم از ایران می گذرد، اگر بتوانیم این شاهراه ها را احیا کنیم فرصت بسیار بزرگی برای توسعه تجاری و اقتصادی به وجود می آید.

اگر به جای خام فروشی منابع موجود را تبدیل به صنایع پایین دستی کنیم، علاوه بر منفعت مالی می توانیم فرصت های شغلی بسیاری را در کشور ایجاد کنیم.

از نظر منابع و معادن در بین کشورها در رده دوم تا دهم هستیم یعنی کشور ما از نظر منابع صنعتی و حساس جزو کشورهای بسیار مهم است. منابع گاز و نفت فرصتی است که می توان از آن بهره بسیاری برد، اما متاسفانه خام فروشی می کنیم.

با نگرشی که از آینده دنیا وجود دارد نیاز به انرژی های مرتبط با نفت کاهش پیدا خواهد کرد ولی استفاده از انرژی برق افزایش خواهد یافت. اگر ما از منابع موجود برق تولید کنیم هم می توان در کشور از آن استفاده کرد و هم فرصت های بسیار مناسبی برای صادرات ایجاد کرد.

دنیا به سمت تکنولوژی، نانوتکنولوژی و هوش مصنوعی می رود و سیاست گذاران در کشور باید بستری را فراهم کنند که دانشگاه ها در این مسیر حرکت کنند تا از دنیا عقب نمانیم. باید مسایل مرتبط با تولید و صنعت، اشتغال زایی، تولیدات دانش بنیان، نوآوری ها و خلاقیت ها تقویت شوند.

چه برنامه ای برای مقابله با تحریم ها دارید؟

باید تلاش کنیم تحریم ها برداشته شوند. نوع دیپلماسی کشور باید اصلاح شود

باید تلاش کنیم تحریم ها برداشته شوند. نوع دیپلماسی کشور باید اصلاح شود. اگر بخواهیم با این تحریم ها ادامه دهیم روز به روز منزوی تر خواهیم شد، در نتیجه از کشورهای همسایه که کشورهای اسلامی نیز هستند باید شروع کنیم. ارتباطات خود را اصلاح کنیم، ارتباطی که با کشورهایی مثل افغانستان، پاکستان، ترکمنستان، عراق، ترکیه، آذربایجان و… داریم فرصت های طلایی است. کشورهایی که در آن سوی آب ها قرار دارند نیز همسایگان ما به شمار می روند ما می توانیم حلقه اتصال همه اینها باشیم، ولی متأسفانه دعوا داریم. باید دعوا را به هر شکلی که شده کاهش دهیم و وحدت و انسجام بین کشورهای اسلامی را اصلاح کنیم.

کشورهای اروپایی مرزهای بین خود را برداشته اند ما نیز می توانیم این روند را در کشورهای اسلامی ایجاد کنیم، اما با نگاهی که وجود دارد جز اختلاف و دعوا اتفاق دیگری صورت نمی گیرد و رونق اقتصادی پیدا نمی کنیم. نمی توان با دنیا دعوا کرد و اقتصاد را حل کرد، نمی توان با دنیا دعوا کرد و به تکنولوژی و نوآوری های روز دست پیدا کرد، چون آنچه تولید می کنید باید به بازار برگردد؛ لذا باید نگاه خود در نحوه برخورد با همسایگان را تغییر دهیم همانطور که در داخل کشور باید نگاهمان نسبت به جناح ها و گروه ها، مردم و قومیت ها تغییر کند، نگاهمان به کشورهای دیگر باید تغییر کند مثلا موافقت نامه ای با چین نوشته شده اگر با سایر کشورها نیز بتوانیم چنین موافقت نامه ای بنویسیم قدرت ماندگاری خود را افزایش می دهیم.

بنابراین موافق احیای توافق هسته ای هستید؟

احیای توافق هسته ای ضروری است

ضروری است. مقام معظم رهبری نیز فرمودند اگر موافق نبودند که اجازه گفت وگو نمی دادند. مشکل این است که عده ای در داخل نمی خواهند این اتفاق بیفتد، در صدا و سیما تبلیغ می کنند و عده ای هر روز یک حرف می زنند. آمریکا، اسرائیل، عربستان و با بحث های ظریف که در فضای مجازی پیچیده حتی روسیه هم نمی خواسته برجام به این شکل نوشته شود. قدرت های دنیا می خواهند ما وجه معامله بین دعوای آمریکا و روسیه، آمریکا و چین و آمریکا و دیگر کشورها شویم. بنابراین ما به جای اینکه وجه مصالحه شویم بهتر از این است که درگیری و تنش ها ادامه پیدا کند.


شما معتقدید که باید در داخل کشور دوستی بین همه جریان های سیاسی به وجود بیاید و طوری سیاستگذاری کنیم که همه جناح ها حرف خود را بزنند و گفت وگویی سازنده شکل بگیرد و نتیجه آن اصلاح امور باشد، با وجود جریان های افراطی در کشور شدنی است؟ چه راهکاری پیشنهاد می دهید؟

بالا رفتن از دیوار سفارتخانه خلاف قانون بود، اما با آنها برخوردی نشد

هر کسی در چارچوب قانون و عدالت باید کار خود را انجام دهد. اینکه عده ای از دیوار سفارتخانه ای بالا بروند و کشور را در وضعیت بحرانی قرار دهند، اصولاً می بایست با آنها برخورد می شد این حرکت خلاف قانون و سیاست کشور بوده ولی متأسفانه با آنها برخورد خاصی نشد. اگر قانون در این مملکت حاکم شود و همه در قبال این قانون سر خم کنند و براساس عدالت با انسان ها برخورد شود و اینطور نباشد که صدای عده ای بلند باشد و باقی نتوانند صدای خود را حتی به گوش مسئولین برسانند. باید به مخالفین و موافقین در چارچوب قانون اجازه مخالفت داده شود و خارج از قانون کاری صورت نگیرد. سیاست جمهوری اسلامی و مقام معظم رهبری نمی خواهند با کشوری ارتباط داشته باشند حق ندارید از دیوار سفارت بالا بروید، از طریق احضار سفیر آن کشور خواسته خود را مطرح کنید، اما زمانی که از دیوار سفارتخانه بالا می روند، جمهوری اسلامی ایران را در دید جهانی به چه شکلی نشان می دهد؟ غیر از تخریب کار دیگری می کنند!؟

نمایندگان آن کشور همسایه مهمان ما بودند، از دیوار سفارت بالا می روند و نماز می خوانند و برخی از نمایندگان با آنان همراهی می کنند و قوه قضائیه هم کاری نمی کند. این کشورداری است؟ بعد می گوییم که در کشور می خواهیم مشکل مردم را حل کنیم؟ خودمان مشکل ایجاد می کنیم بعد می گوییم چرا مشکل به وجود آمد!؟ اگر می خواهیم مردم ما را قبول کنند، از کارهایی که باعث ایجاد مشکل برای مردم می شود باید پرهیز کرد و هر کسی این مشکل را ایجاد کرد باید در چارچوب قانون با آنان برخورد شود ولی متأسفانه چنین نکردیم و در نتیجه با این مشکلات مواجه هستیم.

برای دوستی و انسجام در داخل به چه راهکاری تاکید دارید…

قانون چارچوب میثاق مشترک بین انسان هاست.

طبق قانون عوامل به هم نزدیک کننده سه قوه مقام معظم رهبری هستند. در جلسه ای که قوای سه گانه داشتند تصمیمی مشترک می گیرند و اختلافات خود را حل می کنند نه اینکه در این جلسه حرفی بزنند و بعد از اینکه شرایط نامناسبی به وجود آمد هر یک از بار مسئولیت شانه خالی کنند به عنوان مثال در موضوع افزایش قیمت بنزین که منجر به فاجعه ای در کشور شد و باعث آبروریزی و لکه سیاهی در رفتار ما از نظر مدیریتی در جامعه بود. چنان که می دانم سران سه قوه موافق این اتفاق بودند و امضا کرده بودند، وقتی دیدند که اوضاع نامناسب است از قبول مسئولیت طفره رفتند. هر یک در مدیریت و اجرا بد عمل کردند و فاجعه ای به وجود آوردند، هر کسی گفت که من نبودم در صورتی که توافق کرده بودند و اگر مقام معظم رهبری نبود ممکن بود که این قوا از هم بپاشند. تصمیمی که سران سه قوه در جلسات مشترک می گیرند با هدایت مقام معظم رهبری برای تعامل و هماهنگی است، چنانچه تصمیم آنها سبب ایجاد مشکلاتی در سطح جامعه شد، باید به جای دعوا، کمک یکدیگر کنند که متأسفانه در حال حاضر این چنین نیست.


به رخداد آبان 98 اشاره کردید، برای آسیب دیدگان و کشته شدگان در این حادثه چه اقداماتی در مجلس انجام دادید؟

نوع برخورد با معترضان آبان 98 اصلاً قابل توجیه نیست

مجلس در این مورد کار خاصی انجام نداد تنها اعتراضات و بحث هایی در کمیسیون ها صورت گرفت و برخی به دنبال جمع آوری امضا برای استیضاح وزیر کشور بودند. روند مدیریت و نوع برخورد ها غیر قابل قبول بود. اگر بنا بود که ضرب و شتمی صورت گیرد، نباید مستقیم به سر و سینه کسی بزنند. نوع برخوردی که برای کنترل اوضاع داشتند اصلاً قابل توجیه نبود. قوه قضاییه مسئول محاکمه و رسیدگی به اینگونه مسائل است ولی متأسفانه تا جایی که می دانم چنین اقدامی صورت نگرفت و هیچ توجیهی نیز وجود ندارد.

به قرارداد چین اشاره کردید، نظر شما درباره توافق ایران و چین و توافق های این گونه ای با سایر کشورها چیست؟ برای کشور مفید هستند؟

روند قرار داد آن مقدار که من اطلاع دارم با هدایت و هماهنگی و نظر مستقیم مقام معظم رهبری شکل می گیرد. جزئیات آن را نمی دانم که چگونه است و به چه شکلی ادامه پیدا می کند و طبیعتاً در این اوضاع سیاسی که آمریکا نمی خواهد ما سرپا بایستیم هر چه ارتباطات اقتصادی و فرهنگی با کشورهای مختلف داشته باشیم تحریم ما برای آمریکا سخت تر می شود. ما اگر تنها بمانیم و با هیچ کشوری قراردادی نبندیم، طبیعتاً روز به روز تحریم ها ما را شکننده خواهد کرد.

طبق صحبت های ظریف در فایل صوتی محرمانه ای که اخیرا منتشر شد قدرت های بزرگ به دنبال این هستند که ما وجه معامله دعواهای سیاسی آنان قرار بگیریم اینکه چگونه باید در این روند کاری کنیم که آن عزت جامعه و تمامیت کشور و آینده کشور دیده شود، طبیعتاً باید جزو سیاست های اصلی هر سیاستگذاری باشد. طبیعتاً آنچه با هماهنگی مقام معظم رهبری شکل می گیرد باید به آن اعتماد کرد. به فرض که در قرارداد چین و ایران سوالات مبهمی هم مطرح می کنند، اینکه چرا شفاف نمی کنند حتما مصلحتی دارد.

رییس جمهور آینده در عرصه سیاست خارجی کدامیک از برنامه های فعلی را ادامه دهد و چه برنامه های جدیدی ارایه دهد؟

برجام برنامه ای است که باید ادامه پیدا کند

برجام برنامه ای است که باید ادامه پیدا کند. ما باید با کشورهای مختلف دنیا ارتباطات صمیمی تری داشته باشیم در ضمن از چارچوب های اعتقادی خود و حق و حقوق کشور نباید کوتاه آمد. دیپلماسی یعنی رویکرد و عملکردی که ظریف دارد یعنی در دیپلماسی گفت گو می کنید اما اصول را هم حفظ می کنید. دیپلماسی آن چنان است که ظریف وقتی به آمریکا می رود و صحبت می کند به رسانه ها دستور داده می شود که با وزیر خارجه گفت وگویی نداشته باشند. چرا رسانه ها را تحریم می کنند؟ به این دلیل که از راه گفت و گو بسیاری از مسائل روشن می شود.

ما اگر قهر باشیم حرف هایی از ما به سیاستمداران می گویند که آن را باور می کنند و علیه ما استفاده می کنند مثل اینکه می گویند علیه حقوق بشر و جانی هستند ولی اگر ما حرفمان را بزنیم حداقل برخی از واقعیت ها را می توانیم به گوش افرادی برسانیم و اگر گفت وگو نکنیم چهره ای که از ما می سازند چهره ای زشت و غیر قابل قبولی است. هر چه دورتر باشیم و با مجموعه رسانه هایی که در دنیا ذهن انسان ها را شکل می دهند فاصله داشته باشیم آنها از ما تصویری عجیب و غیرقابل قبولی به دنیا عرضه می کنند. در نتیجه دنیا و ذهنیت دنیا می پذیرد که ما باید از بین برویم و سپس آنها سیاست های بعدی خود را پیاده می کنند.

ما هر چه بتوانیم در مجامع بین المللی و اذهانی که ما را تخریب می کنند حضور داشته باشیم و از ایده ها و باورهای به حق و عدالت طلبانه و نگاه خود صادقانه صحبت کنیم پیروز هستیم و هر چه فاصله بگیریم به ضرر ماست.

بنابراین گفت وگو کردن و حضور داشتن و از حقوق خود دفاع کردند جزو یک اصول اولیه است که در دیپلماسی باید داشته باشیم در نتیجه با تمام این کشورها و سیاستی که مقام معظم رهبری فرمودند براساس عزت، حکمت و مصلحت باید این ارتباطات را داشته باشیم.

سعی کنیم به کشورها بی احترامی نکنیم، در قرآن می فرماید وَلَا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ؛ کسی که خدای شما را قبول نمی کند به او ناسزا نگویید، آنها به خدای شما ناسزا می گویند. در دنیا با ناسزاگویی اگر می توانستیم به جایی برسیم تا به امروز رسیده بودیم. به جای ناسزا گویی احترام به کشورها و سلایق دیگران و دفاع از حقوق و باور و اعتقاد خود را سرلوحه قرار دهیم.

در عرصه سیاست خارجه چه برنامه جدیدی را پیگیر خواهید شد؟

اجرای FATF در داخل کشور یعنی رانت، اختلاس، دزدی و فرار مالیاتی هیچ کدام را نمی توان به راحتی انجام داد. به جایی نمی رسیم که عده ای پول مردم را بخورند و مردم در خیابان بریزند و بگویند که پول ما چه شد و به جای اینکه مشکل آنها را حل کنیم بگوییم چرا امنیت جامعه را به هم زدید. FATF نشان می دهد که اگر سیستم درست باشد پول مردم خورده نمی شود. بانک ها نمی توانند 70 هزار میلیارد پول، همان پول های پر قدرت هستند را در بازار بریزد و تورم را تشدید کند و هزینه اش را دیگران تحمل کنند. یعنی حلقه پیچیده ای که در عدم شفافیت مالی و دارایی در کشور وجوددارد اگر این عدم شفافیت را از بین ببریم، کسی نمی تواند از مالیات فرار کند و اگر فرار مالیاتی داشته باشد باید هزینه ی بسیار بالایی بپردازد.

برخی از گمرکات سرقفلی دارند و برخی از رفت و آمدهایی که در این بخش صورت می گیرد درآمدزایی می کنند یعنی کافی است چشم خود را ببندید تا کاسب شوید. در صورتی که اگر سیستم اصلاح شود نه می توانید چشم ببندید و نه می توانید بسته ای را وارد مملکت کنید. چرا که بابت عرضه هر بسته ای پولی باید توضیحاتی ارایه دهید. در حال حاضر مردم از همین مسائل ناراضی هستند.

چرا عده ای با FATF مخالف هستند؟! چون معتقدند با تصویب FATF برخی از کشورها متوجه می شوند که مثلا به حزب الله لبنان پول دادیم، ما که این اقدام را منکر نیستیم. بنابراین دلیل مخالفت ها مساله دیگری است؛ اگر FATF داخلی را تصویب کنیم دیگر پولی به حساب من، فرزندم، دوست و اطرافیانم واریز نمی شود. ورود و خروج پول معنا پیدا می کند و شفاف می شود و این چیزی است که اگر انجام دهیم اعتماد مردم بازمی گردد و نمی گویند که اینان پول مملکت را بردند و خوردند که البته در برخی از مواقع هم حق با آنهاست. مثلا همین خاوری که می گویند پول رو برده اگر پالرمو را تایید می کردیم و پرداخت مالیات برای عده ای اجبار می شد خاوری ها مجبور بودند به کشور برگردند، در هر کشوری که زندگی کنید باید مالیات دهید ولی افرادی اختلاس می کنند و از کشور خارج می شوند و ما کاری نمی توانیم کنیم. راه حل از بین بردن این مسائل تصویب FATF داخلی است، اما اینکه چرا برخی با آن مخالفت می کنند، مشخص نیست.


اگر رییس دولت شوید چه موضعی در برابر این مخالفان می گیرید؟

در جامعه همه ادعا می کنند که اختلاس، قاچاق، رشوه و دلالی خلاف و نابه جاست اگر واقعاً این اقدامات را خلاف می کنیم، FATF را اجرا کنیم. اگر کسی مخالفت می کند باید با جسارت بگوید که قصد اختلاس دارم و شما نبینید تا ما به اهداف خود برسیم.

در مجلس غوغا به پا می شود که حرف و رأی نماینده باید شفاف شود در صورتی که شفافیت رأی یک نماینده مهم نیست بلکه مهم این است که رفتارهای مالی، رانتی و خانوادگی هر شخصی روشن و شفاف باشد چرا که از دلِ همین رفتارها، معاملاتی شکل می گیرد که به واسطه آن امتیازات طلایی به دیگران تعلق می گیرد. من می توانم به گونه ای حرف بزنم که شما خوشتان بیاید، ولی کارهایی کنم که ریشه این مملکت را با رانت، قاچاق و… از بین ببرم و موجب بی ثباتی و بی نظمی در کشور شوم، این رویه نه تنها سودی ندارد بلکه مضر هم هست.

بین اینکه حرف می زنیم و عمل می کنیم بسیار تفاوت است. روز قیامت می گویند «الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلَی‌’ أَفْوَ’هِهِمْ؛ دهان ها را مُهر می زنند وَ تُکَلّـِمُنَآ أَیْدِیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ؛ دست و پا هستند که شهادت می کنند چه اقداماتی انجام دادند» بنابراین عملکرد باید ارزیابی شود و شفاف باشد. کسانی که نفوذ می کنند همان افرادی هستند که شفاف سخن می گویند یا نفوذیان کسانی هستند که غیر شفاف هستند!؟ کسی که شفاف سخن می گوید، نمی تواند نفوذی باشد و براساس باور و اعتقاد خود سخن می گوید، نفوذیان خود را به شکل خواسته های طرف مقابل تبدیل می کند و سپس کاری که باید را انجام می دهد. نفوذی ها شاید همان افرادی هستند که می گویند حرفتان را شفاف بگویید تا جایی که باید ضربه بزنند.

آنانی که به نطنز ضربه زدند دقیقاً کسانی نبودند که حرف های شفاف می زدند، اما تحت تأثیر نفوذی ها قرار گرفتند و عملکردی آسیب زا از خود نشان دادند.

«فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ خَیْراً یَرَهُ؛ عملکرد دیده خواهد شد نه حرف و سخن.» قصاص قبل از جنایت نمی شود، زمانی محاکمه می شوید که عملی انجام داده باشید وگرنه با حرف و سخن کسی را محاکمه نمی کنند.

آنچه مردم می فهمند رفتار ماست و رفتاری که نشان دادیم باعث نارضایتی مردم شده است، در عین اینکه حرف هایی از عدالت، انصاف، ضد فساد، ضد تبعیض و ضد رانت و… می زنیم، اطرافیان خود را بدون اینکه جایگاه و عملکرد مناسبی داشته باشند در جایگاهی اصلی می نشانیم. حرف های خوبی می زنیم اما کارهایی می کنیم که وقتی مردم نگاه می کنند رفتار زشت و تبعیض آمیز ما را می فهمند و به دلیل رفتارهای اشتباهی که داریم، معترضند. اگر این اشکال را اصلاح کنیم و اجازه دهیم که انسان ها شکوفا شوند، اقتصاد اصلاح و توسعه و پیشرفت حاصل خواهد شد. این «من» نیستم که باید مملکت را درست کنم، این «ما» هستیم که باید مملکت را اصلاح کنیم.

عده ای مخالف هستند که در بسیاری از عملکردهای دولت مانع و سنگ اندازی هایی دارند. موضع رئیس جمهور آینده در برابر اینها باید چه باشد؟

قانون و شفافیت را داریم، اما چرا اجرا نمی شود؟! ماده قانونی داریم که براساس این قانون اشخاصی موظف هستند اعلام درآمد و دارایی کنند تا طبق آن مالیات برای هر شخصی مشخص گردد، برخی برای اینکه مالیات نپردازند یا حداقل مالیات را بپردازند، درآمد و دارایی غیر واقعی اعلام می کنند. در صورتی که از راه قانونی می تواند مانع این آمارهای غیر واقعی و دروغین شد. طبق انون باید کدملی، کدپستی و کدزمین به اضافه صورت حساب هایی از وزارت دارایی ثبت شوند و باز هم طبق قانون باید بانک و ثبت وزارت دارایی به یکدیگر وصل باشند، از این طریق درستی یا نادرستی اعلام دارایی ها مشخص می شود و دیگر کسی نمی تواند به نام روستاییان کارت های بازرگانی بگیرد و از آنها به نفع خود سوء استفاده کند.
اگر شفافیت باشد، کسی که داراست موظف می شود مالیات پرداخت کند و کسی که وضع مالی مناسبی ندارند، شناسایی شده و حاکمیت موظف می گردد او را تأمین کند. اگر دنبال شفافیت هستیم باید اینگونه شفافیت ایجاد کنیم نه اینکه به دنبال این باشیم که نماینده چه رأی در مجلس داده تا اختلاف ایجاد شود و در جامعه جریان راه بیندازند که این گروه بودند که به فلان موضوع رأی دادند و خائن هستند در صورتی که هر کسی آزاد است نظر خود را اعلام کند.

زمانی مقام معظم رهبری درمورد موضوعی تصمیم می گیرند و دستور می دهند که این دستور قطعاً باید اجرایی شود، اما در مواردی هم بیان می کنند که نمایندگان مجلس نظرات خود را بیان کنند مانند اینکه مقام معظم رهبری دستور دادند که مجلس درخصوص تحریم نظر دهد. ممکن است درباره موضوعی نظر نماینده ای، خلاف نظر رهبری باشد، آیا در این صورت این نماینده خائن است!؟ بعد از دریافت نظرات نمایندگان اگر رهبری بگویند که باید چنین اقدامی را انجام دهید، قطعاً دستور ایشان اجرایی می شود، اما به هر حال نمایندگان آزاد بودند که نظر خود را اعلام کنند، ما در کشور می گوییم هر چه آقا گفت، آقا زمانی که تصمیم حکومتی می گیرند هر چه آقا گفت، ولی وقتی می گوید که نظر دهید باید نظر دهیم، اما عده ای می گویند که آن زمان هم طبق نظر آقا نظر دهید، این دیگر توهین به شعور انسان ها و شعور جامعه است.

کسانی که ادعا می کنند ضد فساد، رانت و رشوه هستند، قانون را اجرا کنند، آن زمان هر کسی مقابل این قانون بایستد مشخص است که از شفافیت و اعمال قانون می ترسد.

در اختلاف نظر با رهبری در نهایت حق با رهبری است

اگر رییس جمهور منتخب شدید و در موردی که برای دولت بسیار مهم بود، با رهبری به اختلاف نظر برخوردید، چه تصمیمی خواهید گرفت؟

حق با رهبری است.

طبیعی است. نمی توان کشور را با چالش و دعوا پیش برد. اگر کانون یکی باشد بهتر از این است که از کانون های متعدد دخالت کنند. حاکمیت یک تصمیم گیرنده ای می خواهد، ما رهبری را به عنوان یک مجتهد عادل، عالم و جسور می شناسیم. ممکن است که ایشان تصمیمات قابل نقدی بگیرند، ولی هر زمان که درباره موضوعی تصمیم گرفتند باید اطاعت شود.

مهم ترین موضوع فرهنگی که در کشور باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد، از نظر شما چیست؟ برنامه عملیاتی شما برای موضوعات فرهنگی چیست؟

رهبری سازمانی و آموزش نیروی انسانی راهکار حل مشکلات فرهنگی است

بحث فرهنگی کارشناسان خاص خود را دارد. حوزه ها، مساجد و مراکز مذهبی توسط روحانیت اداره می شود و آنان باید بگویند که چرا فرهنگ ما به این شکل است. ولی آنچه در ذهن من هست و می توانیم در رابطه با رفتارهای خود اجرا کنیم که با روحانیت هم درباره آنها صحبت کردم، این است که ما می توانیم از مراسم و رفتارهای دینی در جهت ارتقا و تغییر رفتار اجتماعی و اداری استفاده کنیم به عنوان مثال در ماه مبارک رمضان هدف ساختن، تزکیه و پاک شدن انسان و قدر تازه انتخاب کردن است و هر یک از افراد در زمینه کاری خود از خداوند خواسته هایی دارند. در حال حاضر در دنیا مدیریت ادارات و سازمان ها با چند شاخص ارزیابی می شود، یکی بحث شاخص رهبریت سازمانی است، آیا کسی که این سازمان را رهبری می کند ایده های نو، چشم اندازها و آینده ای زیبا را در مقابل سازمان تصویر می کند!؟ کسی که این سازمان را رهبری می کند دیده بسته یا باز دارد؟ این شخص با زیرمجموعه خود مثل یک همراه کار می کند یا با دستور و امر و نهی کار می کند؟ شخص باید رهبر سازمانی باشد تا رئیس سازمانی، این رهبر هدایت و همراهی و همدلی می کند مانند فرماندهانی که در جبهه داشتیم که خود در خط اول بودند. بنابراین رهبری سازمانی اساسی ترین بحثی است که در ارزیابی سازمان ها وجود دارد.

بحث دیگر آموزش نیروی انسانی است، نیروی انسانی سازمان آموزش می بیند؟ تغییر رفتار در او به وجود می آید؟ ارتقا پیدا می کند و خود را یک قدم جلو می برد؟ هر سازمانی که نیروی انسانی آن آموزش ببیند نسبت به آن سازمان که آموزش نمی دهد جلوتر خواهد افتاد چرا که در این صورت سازمان ایستا نیست بلکه یک موجود زنده در حال حرکت به سمت آن قله هاست بنابراین برای رسیدن به آنجا باید این نیرو آموزش ببیند.

ماه مبارک رمضان به نوعی فرصتی برای تربیت نیروی انسانی است به جای اینکه بررسی کنیم چه کسانی روزه می گیرند، به اهداف رمضان توجه کنیم، هدف، انسان شدن است. به فکر هم نوع باشیم و این به فکر بودن و دغدغه داشتن را با رفتار خود نشان دهیم.

بنابراین هر یک از ما در سازمان خود می توانیم آموزش ببینیم و شب قدر هم تصمیم بگیریم که سال دیگر به همه مردم کمک کنیم. به طور خلاصه ماه مبارک به آموزش درون سازمانی تبدیل شود و هر کسی تصمیم بگیرد تا سال آینده یکسری از رفتارهای خود را اصلاح کند و یک قدم جلو برود. در این صورت مملکت دگرگون می شود و سیستم های سازمانی اصلاح می شوند. رفتارهای برخی از ما نشان می دهد که ماه رمضان و شب قدر تأثیر چندانی در ما نداشته چرا که موجب آزار مردم در ادارت می شویم، دروغ می گوییم، رشوه می گیریم و…


به نظر شما مردم در حال حاضر چه نگاهی به سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری دارند، امیدوار به تغییر و شرایط بهتر هستند یا نسبت به انتخابات و اینکه چه کسی رییس جمهور می شود، بی تفاوت شدند؟ مردم ما زمانی برای انتخابات بسیار شور و هیجان داشتند، الان چگونه است؟ مهم ترین سرمایه اجتماعی مردم و اعتماد عمومی است که در حال حاضر بر اساس برخی نظر سنجی ها در سطحی نازل است، چه برنامه ای برای افزایش اعتماد عمومی دارید؟

به هر قیمتی و با هر شعاری به دنبال کسب رأی نیستم

همه حرف هایی که زدم نتیجه رفتار ما بوده است. مردم حرف های ما را که نمی شنوند، رفتار ما را می بینند در نتیجه هم بی اعتماد و هم نا امید هستند. مردم نگاه کردند که سرشان را کلاه گذاشتیم، تصمیم می گیرند که دیگر اجازه ندهند که سرشان کلاه برود. البته از سوی دیگر باید تلاش کنیم که مردم در صحنه باشند برای اینکه اگر حضور مردم کاهش پیدا کند تمامیت کشور ما زیر سوال خواهد رفت بنابراین سعی کنیم با مردم صادق باشیم.

کاندیدای ریاست جمهوری شدم نه به این دلیل که دنبال ریاست و پست باشم، اینطور نیست که به هر قیمتی و با هر شعاری تلاش کنم تا رأی بیاورم بلکه فرصتی است که با مردم صحبت کنم و در ضمن عده ای را تشویق کنم که پای صندوق های رأی بیایند. حضور مردم مشروعیت جمهوری اسلامی است، اینکه هر مسئولی می آید باید حرف و علمش را یکی کند، شعار ندهد و مردم را فریب ندهد تا مردم پای صندوق بیایند.

نقد جدی شما به دولت روحانی چیست؟

عده ای در داخل تلاش می کنند تا روحانی به موفقیت نرسد

نقد بسیار وجود دارد. تفاوت بین گفتار و عمل، بین نحوه برخورد و مردمی بودن. ارتباط با مدیران و کارشناسان، ارتباط با کسانی که کمک و همراه او بودن؛ همه نقدهایی است که وارد می باشد. از سوی دیگر هم متأسفانه در جامعه ما گروه های سیاسی که در مقابل هستند، به بهانه های مختلف هر روز صحنه های مختلف برای تخریب دیگری درست می کند که ناشایست است.

یک تحریم داخلی داریم که در داخل عده ای تلاش می کنند که روحانی به موفقیت نرسد تا مردم نگویند اینها کار خوبی کردند الگوی او بحث برجام و حرف هایی است که ظریف بیان کرد با این تفکر که پنهان باشد، اما منتشر شد. عده ای در داخل نمی خواهند برجام موفق شود.

در حال حاضر برخی از نمایندگان پشت تریبون مجلس فریاد می زنند که برجام نباید موفق شود تا در انتخابات از آن استفاده نکنند، این یعنی اینکه اگر برجام مصوب شود، مقداری فشار از روی مردم برداشته می شود، اینها حاضر هستند مردم در فشار بمانند ولی بگویند که روحانی عملکرد مناسبی نداشت؛ این نوع برخورد کردن یک نوع ظلم و برخورد غیر منصفانه ای است که به نظر من قابل قبول نیست.

نکته دیگر اینکه روحانی عیب هایی دارد و بحثی نیست، اما طرف مقابل اقداماتی را انجام می دهد که او را تخریب کند تا ادعاهای خود را ثابت کند. مشکلات کشور تنها به دلیل عملکرد روحانی نیست، قوه قضائیه و مجلس به همان اندازه مقصر هستند و باید پاسخگو باشند.

نقدهایی به قوه قضائیه هم وارد است. تأکید می شود که کارخانه ها نباید تعطیل می شدند در صورتی که برخی از این کارخانه ها طبق قانون تعطیل شدند، اگر این تعطیلی ها طبق قانون نبوده چرا تاکنون کسانی که خلاف قانون کارخانه ها را بستند، محاکمه نمی شوند!؟

چرا مدام یکی را تخریب و دیگری را با یکسری تبلیغات بزرگ می کنیم؟! این انصاف نیست. به بیانی انصاف نصف دین است یا به گفته شهید بهشتی چه بسا «انصاف تمام دین است.» آنگونه که با دوست هستید با دشمن هم همانطور باشید. هر چه برای خود می خواهید برای دوست و دشمن بخواهید و منصفانه با همه برخورد کنید. دین برخورد منصفانه با همه انسان هاست، اما ما اینطور نیستیم. در جامعه ای زندگی می کنیم که برخی رقیب را کافر می دانیم در صورتی که او هم اعتقاد دارد و برای کشور خود کار می کند. به کسانی که در کشور زندگی می کنند و دلسوز هستند، خائن می گویند و کسی که در این دعواها نیست، حتماً اجنبی هستند!

چرا امروز جسارت نداریم که در یک جلسه آزاد در دانشگاه با دانشجویان صحبت کنیم؟ مشکل اعتقادی داریم؟ منابع و مأخذ پشتیبانی دینی ما ضعیف است که نمی توانیم با مردم صحبت کنیم؟ چه کردیم که جرأت نمی کنیم با دانشجویان، کسانی که می خواهند فردای مملکت ما را بسازند آزادانه صحبت کنیم؟ به جای اینکه عیب های یکدیگر را بگوییم هر کسی به عیب خود توجه کند.

در قوه قضائیه قضاوت ها براساس عدالت باشد. مجلس کار خود را انجام دهد، قانونی که می نویسد قانونی باشد که از آن رانت، رشوه و کسری بودجه حاصل نشود. دولت هم کار خود رانجام دهد.

مشکل امروز ما این است که همه در تلاش هستند روحانی را تخریب کنند. حضرت علی(ع) می فرمایند: «فَاسْتَتِرُوا فِی بُیُوتِکُمْ؛ در خانه بمانید. وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَیْنِکُمْ؛ بین خود را اصلاح کنید. وَ التَّوْبَهُ مِنْ وَرَائِکُمْ؛ و توبه کنید. لَا یَحْمَدْ حَامِدٌ إِلَّا رَبَّهُ؛ حمل می کنید و بزرگ می شمارید، جز خدا کسی را بزرگ نشمارید. وَ لَا یَلُمْ لَائِمٌ إِلَّا نَفْسَ؛ هر کسی خد را ملامت کند.» اگر هر کسی خود را اصلاح کند، مشکلات کشور حل می شود. مشکل ما این است که مدام عیب های دیگران را می گوییم.

صدا و سیمای ما یک جانبه از یک دیدگاه و جناح صحبت می کند. مردم همه این مسایل و تبعیض ها را متوجه می شوند و این فهمیدن ها باعث فاصله و جدایی و گاهی کینه و نفرت می شود و نتیجه عکس می گیریم.

کاندیداهای ریاست جمهوری پیش از انتخابات وعده های بسیاری می دهند، مدعی هستند برای عملی شدن این وعده ها برنامه دارند، اما پس از نشستن بر صندلی ریاست جمهوری بسیاری از این وعده ها عملی نمی شود، وعده ها، غیر کارشناسی و غیر واقعی و شعارگونه است یا رییس جمهور برای تصمیم گیری و اجرایی کردن برنامه های خود دچار محدودیت های فراوان است؟

بسیاری از شعارهای کاندیدای ریاست جمهوری غیر عملی، غیر واقعی و زمان بر هستند

بسیاری از شعارها غیر عملی، غیر واقعی و زمان بر هستند. زمانی شعار می دهیم برای اینکه رأی بیشتری کسب کنیم، اینکه برای جمع کردن رأی صحبت هایی را مطرح می کنیم با اینکه حق و حقیقت را بیان کنیم حتی به این قیمت که رأی کسب نکنیم، دو رویکرد متفاوت است. شهید بهشتی می گوید: «من برخورد تلخ صادقانه را بر شیرینی برخورد منافقانه ترجیح می دهم.» صادقانه سخن بگوییم، ممکن است که با وعده ها و شعارهای دروغین مردم را جذب کنیم و رأی بیاوریم، اما پس از مدتی که همه متوجه شدند وعده های شما سراب بود، آن زمان است که مردم از ما دلسرد می شوند.

برخورد صادقانه است که حکومت و جامعه و ما را پایدار نگه می دارد نه برخورد منافقانه و به مردم دروغ گفتند. متأسفانه بسیاری از اوقات شعارهایی می دهیم که در عمل نخواهیم توانست اجرا کنیم و روندی که وجود دارد را بدتر می کنیم و تصور می کنم که باید با مردم صادق باشیم و صادقانه حرف بزنیم و واقعیت ها را بگوییم، عیب های خودمان را بیشتر ببینیم تا عیب های دیگران را و هر کسی اگر جسارت دارد مشکل خود را حل کند نه اینکه تلاش کند دیگری را هدایت کند. من به اندازه کافی مشکل دارم که اگر به آن بپردازم فرصت اینکه به عیب شما برسم، نخواهم داشت. شما هم انقدر عیب دارید که اگر به آنها بپردازید، فرصت نمی کنید که به عیب های من بپردازید. در نتیجه طبق فرمایش حضرت علی(ع) در خانه بمانید، مشکل را در خانه حل کنید و در بیرون از خانه یکصدا با قبله و جهت واحد حرکت کنید.


https://fa.shafaqna.com/news/1140684/
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » سه شنبه مارس 14, 2023 10:15 pm

دكتر مطهري:
نهادهاي موازي كه بجاى دولت عمل مي كنند


 به موازات وزارت نفت تشکیلاتی داریم که اینها نفت می‌فروشند و به قول
خودشان تحریم‌ها را دور می‌زنند و گاهی کارهایی می‌کنند که وزارت نفت خبر
ندارد. این از اعتبار دولت می‌کاهد و خلاف قانون است. هر اتفاقی که در حوزه
نفت می‌افتد باید زیرنظر وزارت نفت باشد.   
  رییس‌جمهوری بعد از اینکه انتخاب شد می‌خواهد وزرای خودش را به مجلس معرفی کند.گاهی اینجا تحت فشارهای زیادی از طرف نهادهای مختلف قرار می‌گیرد
که حتماً‌ می‌خواهند درباره وزرا نظر بدهند که چه کسانی به مجلس معرفی شوند
و رییس‌جمهوری فهرست وزرا را چند جا می‌برد تا موافقت آنها را کسب کند و
بعد به مجلس معرفی می‌کند به طوری که مثلاً گفته می‌شود فلان وزیر (كه نهايتا موافقت شد) انتخاب
دهم یا بیستم رییس‌جمهوری بود.

http://tik.ir/fa/news/339141/
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » سه شنبه مارس 14, 2023 10:25 pm

تكميل مطالب درباره ظريف

علی مطهری: ظریف در فایل صوتی اصلا انتقادی به شهید سلیمانی نمی کند / مخالفان ظریف می خواهند با استفاده از اتفاقات اخیر، با یک تیر دو نشان بزنند / نگران رای خوب او و احیای برجام هستند / روحانی باید از ظریف حمایت کند

Image
نایب رئیس مجلس دهم ضمن رد ادعای مخالفت یا ضدیت محمدجواد ظریف در فایل صوتی منتشر شده با سردار سلیمانی، اعتقاد دارد که آقای ظریف باید حمایت شود و آقای روحانی باید به شدت از او حمایت کند و عقب نشینی نکند و طرف مقابل را باید محکوم کند.

نایب رئیس مجلس دهم ضمن رد ادعای مخالفت یا ضدیت محمدجواد ظریف در فایل صوتی منتشر شده با سردار سلیمانی، اعتقاد دارد که آقای ظریف باید حمایت شود و آقای روحانی باید به شدت از او حمایت کند و عقب نشینی نکند و طرف مقابل را باید محکوم کند.

علی مطهری در گفت‌وگو با «انتخاب» و در واکنش به انتقادات و هجمه‌هایی که علیه محمدجواد ظریف بعد از افشای فایل صوتی محرمانه وی صورت گرفته است، گفت: من این فایل را گوش کردم ولی هیچ انتقادی از جانب آقای ظریف نسبت به شهید سلیمانی ندیدم. ایشان فقط گفتند که در مواردی برخلاف نظر خودم صرفا طبق نظر او عمل می‌کردم.

نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی افزود: آقای ظریف گفته است وزارت امور خارجه در مسائل خاورمیانه مستقل تصمیم‌گیری نمی‌کرده و متاثر از اقدامات میدانی بوده است. این سخن به معنای انتقاد نیست.

این فعال سیاسی اصولگرا ادامه داد: از ابتدای انقلاب تا امروز، این مساله وجود داشته است. در همان سال‌های ابتدایی بخشی تحت عنوان نهضت‌های آزادی‌بخش درون سپاه تشکیل شده بود و آنان اقداماتی انجام می‌دادند که این اقدامات در سیاست خارجی و روابط ما با کشورهای منطقه موثر بود. بنابراین مساله‌ای که آقای ظریف مطرح کردند، مساله تازه‌ای نیست.

مطهری تصریح کرد: آقای ظریف اشاره می‌کند که تصمیم نظام این چنین بوده است و ما طبق تصمیم نظام عمل کردیم. ایشان در این فایل صوتی نه تنها انتقادی به سردار سلیمانی نداشت، بلکه از او تمجید و تعریف‌های زیادی به زبان آورد.

نایب رئیس مجلس دهم با بیان اینکه برخی به دنبال سوءاستفاده و شیطنت نسبت به فایل صوتی منتشر شده هستند، گفت: من فکر می‌کنم که برخی می‌خواهند از این اتفاق یک بهره‌برداری سیاسی داشته باشند، وگرنه حرف‌های آقای ظریف غیر از مطلبی درباره روسیه محرمانه نبود و باید زودتر از این‌ها به اطلاع مردم می‌رسید.

وی در پاسخ به این پرسش که شیطنت‌های اخیری که حول فایل صوتی منشتر شده صورت گرفته در راستای کدام اهداف است و آیا می‌توان این اقدامات را با توجه به موقعیت زمانی در راستای برنامه‌های انتخاباتی یا یک جریان تخریبی علیه مسیر احیای برجام تصور کنیم، گفت: ممکن است که هدف از این اقدامات هر دو مساله (انتخابات و برجام) باشد. آنها از یک طرف احتمال نامزدی آقای ظریف را که رأی خوبی بین مردم دارد می‌دهند، لذا نگران هستند و از طرف دیگر نگران احیای برجامند و ممکن است بخواهند یک تأثیری در نشست وین داشته باشند و موضع ایران را در این نشست تضعیف کنند و به قول معروف می‌خواهند با یک تیر دو نشان بزنند.

مطهری ادامه داد: مردم باید هوشیار باشند و فریب این حرف‌ها و شیطنت‌ها را نخورند. ما از ابتدای امضای برجام، با این شیطنت‌ها مواجه بوده‌ایم که باعث شد آسیب‌های زیادی به کشور وارد شود. اگر این افراد از ابتدای امضای برجام کارشکنی نمی‌کردند و کشور در اجرای برجام متحد بود، امروز ما وضع بهتری داشتیم. متاسفانه این افراد دوباره به آن روش خودشان بازگشته‌اند.

این نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی در پاسخ به این پرسش که فکر می‌کنید سرانجام این فشارها و درخواست برخی جریان‌های تندروی داخلی برای برکناری یا استعفای اجباری آقای ظریف چه تبعاتی را در پی داشته باشد، تصریح کرد: من فکر می‌کنم که این فایل صوتی منتشر شده نباید تبعاتی داشته باشد و اگر تبعاتی هم به همراه دارد، این تبعات باید مثبت باشد. چراکه در این اتفاق شفافیت رخ داده، چیزی که مورد ادعای مخالفان آقای ظریف است. اتفاقا من فکر می‌کنم که بابت این شفافیت باید به آقای ظریف پاداش داده شود. به نظر من این اتفاق باعث شد تا محبوبیت آقای ظریف بیشتر شود.

وی ادامه داد: من فکر نمی‌کنم که این اتفاق تبعات منفی دارد و منظور کسانی را که این مساله را مطرح می‌کنند متوجه نمی‌شوم. یک اتفاق مثبتی رخ داده است و باید از آقای ظریف تقدیر شود ولی ظاهرا کسانی می‌خواهند از این اتفاق بهره‌برداری سیاسی و انتخاباتی یا کارشکنی در مسیر نشست وین داشته باشند که این موضوع دیگری است و مردم باید نسبت به این مسائل آگاه باشند و فریب نخورند.

مطهری در پایان تصریح کرد: من اعتقاد دارم که باید از آقای ظریف حمایت شود و آقای روحانی باید به شدت از او حمایت کند و عقب نشینی نکند و طرف مقابل را باید محکوم کند. باید واقعیت مساله برای مردم توضیح داده شود و قصد افرادی که این شیطنت‌ها را می‌کنند برای مردم آشکار شود.


https://www.entekhab.ir/fa/news/615685/
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » سه شنبه مارس 14, 2023 10:36 pm

نارضایتی یک استاد دانشگاه از تعيين سقف حقوق ۳۳میلیونی‌!
 


وقتی برای دریافتی یک عضو هیات علمی سقف ۳۳ میلیون تومان را تعیین می‌کنند،
انگیزه‌ای برای تولید علم و فناوری و انجام کار باقی نمی‌ماند!؟؟؟!!؟؟


پارسینه: یک عضو هیات علمی دانشگاه با انتقاد از مصوبه مجلس درباره تعیین سقف حقوق و سقف افزایش حقوق برای اعضای هیات علمی دانشگاه‌های علوم پزشکی گفته که وقتی برای دریافتی یک عضو هیات علمی سقف ۳۳ میلیون تومان را تعیین می‌کنند، انگیزه‌ای برای تولید علم و فناوری و انجام کار باقی نمی‌ماند!
Image
یک عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه با انتقاد از مصوبه مجلس درباره تعیین سقف حقوق و سقف افزایش حقوق برای اعضای هیات علمی دانشگاه های علوم پزشکی گفت: اختلاف دریافتی اعضای هیات علمی در ایران نسبت به دیگر کشورها منجر به مهاجرت گسترده این نخبگان به کشورهای دیگر شده است.‌

دکتر بهزاد مهکی، استاد تمام رشته آمار زیستی در دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه گفت: در نگاه اول ممکن است در نظر گرفتن سقف حقوق برای اعضای هیات علمی عادلانه به نظر برسد؛ با این تعبیر که نباید حقوق دریافتی افراد از حدی تجاوز کند. اما این اقدام باعث کاهش انگیزه خدمت در اعضای هیات علمی دانشگاه های علوم پزشکی می شود.‌

وی افزود: بر اساس مصوبه اخیر مجلس افزایش حقوق برای رقم های کمتر از ۱۰ میلیون تومان ۲۵ درصد و برای مبالغ بالاتر از آن دو و نیم میلیون تومان در نظر گرفته شده است. مبنای این مصوبه صرفا حکم کارگزینی است و اگر بحث نجومی‌بگیرها مطرح باشد باید گفت مبالغ نجومی پرداختی به این افراد، خارج از حکم کارگزینی و در قالب پاداش و مزایای غیرمستمر است و تنها صنفی که همه درآمد آن با جزئیات در حکم کارگزینی قابل مشاهده بوده و دریافتی آنها دقیقاً مطابق با حکم کارگزینی است، اعضای هیات علمی دانشگاه ها هستند.‌

مهکی تصریح کرد: اعضای هیات علمی که حقوق بالایی دارند کسانی هستند که سال ها حقوق پایین تری را دریافت می کردند و تا رسیدن به دریافتی امروزشان سال‌های زیادی از عمر خود را سپری کرده‌اند و حال که باید پایه حقوقی آنها بالا برود با چنین مصوبه‌ای آنها را تنبیه می کنیم. این افراد به نسبت دیگر شاغلان کشور در سن بالاتری عضو هیات علمی شده اند چون سابقه تحصیلی و پژوهشی بیشتری دارند. در واقع باید گفت اعضای هیات علمی با عقب ماندگی مالی زندگیشان را شروع می‌کنند.‌

وی با بیان این که درآمد اعضای هیات علمی در ایران نسبت به دیگر کشورها بسیار پایین تر است، گفت: این باعث شده ماندگاری نخبگان در کشور کم شود. هر کدام که امکان مهاجرت دارند از کشور می‌روند به طوری که طبق آمار اعلامی از سوی رئیس کمیسیون آموزش مجلس شورای اسلامی، تنها در سال گذشته ۹۰۰ استاد دانشگاه مهاجرت کردند.‌

مهکی در تشریح مشکلات مصوبه مجلس درباره دریافتی اعضای هیات علمی گفت: وقتی برای دریافتی یک عضو هیات علمی سقف ۳۳ میلیون تومان را تعیین می‌کنند مشکلی که ایجاد می‌شود این است که از دانشیاران پایه متوسط به بالا تا استاد تمام با بالاترین پایه حقوقی که ممکن است ۴۰ میلیون تومان باشد، میزان افزایش حقوق و سقف دریافتی‌شان یکسان می‌شود. بنابراین انگیزه‌ای برای تولید علم و فناوری و انجام کار باقی نمی ماند.‌

او ادامه داد: بحث دیگر این است که مبنای پرداخت حقوق در مناطق جغرافیایی مختلف، مثل تهران و یک منطقه محروم، با هم متفاوت است. با این مصوبه مجلس، دریافتی بخش زیادی از اعضای هیات علمی سراسر کشور یکسان می شود و انگیزه‌ای برای خدمت در شهرستان و مناطق محروم باقی نمی ماند. همچنین با این یکسان سازی، دریافتی بسیاری از مدیران، از سقف حقوق تجاوز کرده، حقوق مدیر و غیرمدیر یکسان شد و عملا پرداخت فوق‌العاده مدیریت، ممکن نخواهد بود. به همین دلیل انگیزه‌ پذیرش مسئولیت، به طور جدی کاهش پیدا خواهد کرد.‌

وی تاکید کرد: در مجموع این مصوبه سبب به هم ریختن نظام مبتنی بر پرداخت پایه، مرتبه، منطقه جغرافیایی محل خدمت و پذیرش مسئولیت، خواهد شد و موجب بروز مشکلات جدی در نظام دانشگاهی خواهد شد.‌

مهکی با اشاره به ناکام ماندن تلاش اعضای هیات علمی دانشگاه‌های علوم پزشکی برای مذاکره با نمایندگان مجلس گفت: تلاش زیادی کردیم تا صدای ما را به مجلس برسانیم که متاسفانه میسر نشد. در حال حاضر، به دلیل تبلیغات کذب و آدرس غلط نشان داد، فضای جامعه و رسانه علیه اعضای هیات علمی است در صورتی حتی در قیاس دریافتی اعضای هیات علمی با دیگر حقوق‌بگیران هم باید گفت بسیاری از کارمندان که زودتر از اعضای هیات علمی شاغل شده‌اند در حال حاضر در مجموع و با لحاظ دریافتی خارج از حکم کارگزینی، حقوق بالاتری نسبت به استادان دانشگاهی دریافت می‌کنند.‌

وی افزود: با وزیر بهداشت مکاتبه کرده و از ایشان خواستیم که دغدغه‌های ما را به مقام معظم رهبری اطلاع دهند و دادخواهی همکاران هیات علمی را به گوش ایشان برسانند. ایشان قبلا هم درباره دریافتی و وضعیت معیشت معلمان و اساتید نظرات حمایتی ارزشمندی داشتند و بسیار امیدواریم که به موضوع تعیین سقف حقوق و سقف افزایش حقوق اعضای هیات علمی هم ورود پیدا کنند.‌

مهکی با اشاره به محدودیت‌های قانونی برای فعالیت انتفاعی اعضای هیات علمی دانشگاه‌های علوم پزشکی در بخش خصوصی گفت: اکثریت قریب به اتفاق اعضای هیات علمی دانشگاه های علوم پزشکی به جز کادر بالینی، اجازه فعالیت انتفاعی در بخش خصوصی و خارج از موسسه را ندارند و تنها دریافتی این اشخاص همان حقوقی است که از دانشگاه می گیرند.‌

او همچنین به موضوع همسان سازی دریافتی اعضای هیات علمی دانشگاه های علوم پزشکی با هیات علمی وزارت علوم اشاره کرد و گفت: با وجود طرح برخی اظهارات نادرست، پر از اغراق‌ و خسارت‌بار در مورد اعضای هیات علمی وزارت بهداشت در روند پیگیری همسان‌سازی، از نظر ما هیچ شکی نیست که دریافتی اعضای هیات علمی به ویژه همکاران شریف وزارت علوم، پاسخگوی زندگی در شهرهای بزرگ نیست و باید ترمیم شود. اما همسان‌سازی حقوق بدون همسان‌سازی وظایف و محدودیت‌ها، عادلانه نیست.‌

مهکی ادامه داد: لازم است در پروسه همسان‌سازی، نکات بسیار مهمی مانند تفاوت شرح وظایف دانشگاه‌ها و اعضای هیات علمی دو وزارتخانه، ممنوعیت فعالیت انتفاعی تخصصی در بخش خصوصی، تفاوت بسیار زیاد در تعداد واحد موظفی، تکالیف پژوهشی سالانه، آیین‌نامه‌هایی مانند حق‌التدریس و راهنمایی پایان‌نامه‌ها، تعداد ساعات حضور در هفته، شیوه حضور و تعداد روزهای تعطیل در سال و همچنین تنوع واحدهای دانشگاهی در مجموعه وزارت علوم (وجود واحدهای دانشگاهی مثل پیام نور، آموزشکده‌های فنی و حرفه‌ای و پردیس های فرهنگیان با شرح وظایف و اهداف متفاوت) را لحاظ کرد و به دستورالعملی عادلانه رسید.
منبع: روزنامه اطلاعات

http://tik.ir/fa/news/339134/
00343179
 
پست ها : 5796
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

بعدي

بازگشت به درسهای زمانه شناسی


cron
Aelaa.Net