مقام منبر قائم (علیه السلام) در زمان ظهور

مقام منبر قائم (علیه السلام) در زمان ظهور

پستتوسط najm111 » يکشنبه جولاي 24, 2022 11:35 pm

بسم الله الرحمان الرحیم
najm111
Site Admin
 
پست ها : 2026
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:09 am

Re: مقام منبر قائم (علیه السلام) در زمان ظهور

پستتوسط najm111 » دوشنبه جولاي 25, 2022 12:40 am

1- مقام منبر قائم (علیه السلام) در زمان ظهور معروف به مقام حضرت مهدی (منه السلام) در وادی السلام نجف اشرف، یکی از قدیمی ترین مقامات منتسب به حضرت بقیة اللّه ارواحنا فداه می باشد.
از زمان حضرات مورد توجه و احترام ايشان بوده
و از شروع دوران حضرت صاحب الامر هم تا به امروز حضرتش اينجا بيوسته حاضر شده و مي شوند و وقايع آن بسيار است
و در زمان ظهور و رجعت هم اين مكان نقش خاصي دارد

2- از درب طوسی صحن مقدس امیرمؤمنان علیه السلام بیرون آمده، از مسجد شیخ طوسی می گذریم، از درب اصلی وادی السلام وارد شده، از مقام هود و صالح می گذریم، اولین مسیر ماشین رو که در سمت چپ ما قرار دارد، مسیر مقام حضرت مهدی علیه السلام می باشد.

مسیر کوتاهی را پیموده با گنبد سبزی روبه رو می شویم که در طول قرنها به مقام حضرت مهدی علیه السلام شهرت داشته،
طول:"28.78'31°44 شرقی
عرض:"19.35'00°32 شمالی

Image

3- در طول قرون و اعصار صدها نفر در این مکان مقدس به محضر کعبه مقصود و قبله موعود تشرف یافته، کرامات و معجزات بی شماری از آن بزرگوار در این مقام مشاهده شده، بیماران صعب العلاجی با نفس مسیحایی اش شفا یافته، عاشقان دلسوخته و شیعیان شیفته ای پس از یک عمر «یاابن الحسن» گفتن و اشک حسرت ریختن، در این مکان مقدس شاهد مقصود را مشاهده نموده، پیشانی ادب بر آستان ملک پاسبانش نهاده، خاک زیر پایش را توتیای چشم خود قرار داده اند، که به چند نمونه از آنها در پایان این نوشتار اشاره خواهیم نمود.

4- کاشی کاری گنبد و بارگاه موجود، در سال 1310 ه . توسط شخصی به نام سید محمدخان پادشاه سند انجام شده است.
ساختمان قبلی توسط سید بحرالعلوم (متوفای 1212 ه .) تجدید بنا شده بود.

آن نقش شده است، تاریخ کنده کاری این سنگ نهم شعبان 1200 ه . می باشد.
آن مقام شریف از قدیم الایام وجود داشته است. مرحوم محدث قمی نیز در «هدیة الزائرین» همان بیان استادش محدث نوری را آورده است.
و مکان از قدیم به صاحب الامر منتسب بوده است.

در کتاب «لؤلؤ الصّدف فی تاریخ النجف» تألیف سید عبداللّه، مشهور به ثقة الاسلام، که در تاریخ 1322 ه . به رشته تحریر در آمده(72) است که در مقام حضرت مهدی علیه السلام سنگ مرمری هست که زیارتنامه آن حضرت بر آن حک شده، و تاریخ کنده کاری آن 912 هجری می باشد.

5- از بررسی مطالب بالا به این نتیجه می رسیم که این مقام در طول قرون و اعصار به عنوان مقام حضرت مهدی علیه السلام اشتهار داشته و همه روزه پذیرای هزاران تن از شیفتگان دلسوخته و عاشقان پاکباخته کعبه موعود و قبله مقصود بوده است.

نگارنده در سفرهای خود به عتبات عالیات، در سالهای 1357، 1377، 1379 و 1382 ش. به زیارت این مکان مقدس شرفیاب شده، و در هر نوبت شاهد اجتماع صدها نفر از مشتاقان و ارادتمندان ساحت مقدس حضرت بقیة اللّه(ارواحنافداه) در طول ساعات روز بوده است.

در سمت راست مقام چاهی است که راهیان نور و عاشقان کوی محبوب از آبِ آن تبرک می جویند و می گویند که مکرر دیده شده که حضرت صاحب علیه السلام از آن وضو گرفته اند.

در سمت چپ مقام نیز اطاق و محرابی هست که به مقام امام صادق علیه السلام مشهور است.

در طول قرون و اعصار مقام حضرت مهدی علیه السلام خدمه ای داشت که متصدی تنظیف و اداره آن بودند و برای مقام موقوفاتی بوده که برای روشن نگاه داشتن مقام هزینه می شد.

در گذشته در اطراف مقام خانه هایی بوده که خدّامِ مقام در آنها سکونت داشتند، پس از هجوم وهابیان و ناامن شدن آنجا، آنها نیز خانه های خود را ترک گفته، به داخل شهر رفتند، این خانه ها به تدریج متروکه و مخروبه شدند.

اداره مقام اینک در دست تیره ای از اهالی نجف به نام «آل ابو اصیبع» می باشد.

6- اين مكان جند اهميت دارد:

1- امام صادق علیه السلام مکرر به این نقطه تشریف آورده، در آنجا نماز گزارده، آنجا را به عنوان: «محل منبر حضرت قائم» علیه السلام معرفی فرموده است.

ابان‌ بن‌ تغلب‌ از اصحاب‌ سرشناس‌ امام‌ باقر و امام‌ صادق علیهما السلام مي‌گويد: در محضر امام‌ صادق علیه السلام بودم، كه‌ از ظَهر كوفه‌ گذر كرد، در نقطه‌اي‌ پياده‌ شد و دو ركعت‌ نماز خواند، كمي‌ جلوتر رفت‌ و دو ركعت‌ ديگر به‌ جاي‌ آورد، اندكي‌ جلوتر رفته‌ دو ركعت‌ ديگر خواند، آن گاه‌ فرمود:
اين جا محل‌ قبر اميرمؤ‌منان علیه السلام مي‌باشد.
پرسيدم: جانم‌ به‌ فداي‌ شما باد، آن‌ دو مورد ديگر كه‌ نماز گزارديد كجا بود؟ فرمود:
"مَوضِعُ رَا‌سِ الحُسَينِ علیه السلام وَمَوضِعُ مِنبَرِ القائِمِ علیه السلام"[۸]

مبارك‌ خباز گويد: هنگامي‌ كه‌ امام‌ صادق علیه السلام به‌ حيره[۹] تشريف‌ فرما شد به‌ من‌ امر فرمود كه‌ بر استر و دراز گوش‌ زين‌ بگذارم. چون‌ زين‌ نهادم‌ سوار شد.من‌ نيز سوار شدم. به‌ محلي‌ رسيديم‌ كه‌ سيل‌ آن جا را گود كرده‌ بود. در آن‌جا فرود آمد و‌ دو ركعت‌ نماز گزارد. اندكي‌ جلوتر رفت‌ و دو ركعت‌ ديگر به‌ جاي‌ آورد، كمي‌ جلوتر رفت و‌ دو ركعت‌ ديگر نيز نماز خواند. آن‌گاه‌ سوار شده‌ بازگشت.
عرض‌ كردم: جانم‌ به‌ فداي‌ شما باد، آن‌ دو مورد ديگر كه‌ نماز گزارديد كجا بود؟ فرمود:
"مَوضِعُ رَا‌سِ الحُسَينِ علیه السلام وَمَوضِعُ مِنبَرِ القائِمِ علیه السلام"[۱۰]
سيّد ابن‌ طاووس‌ اين‌ حديث‌ را از طريق‌ خواجه‌ نصير طوسي‌ با سند معتبر از مبارك‌ خباز روايت‌ كرده‌ است.

2- محل حضور بسيار حضرت صاحب الامر منه السلام است
در داستان تشرّف یک سعادتمند کاشانی که در مقام حضرت مهدی(عج) در وادی السلام، رخ داده و مشروح داستانش در بحارالانوار آمده، به عنوان «مقام مهدی» تصریح شده محدث نوری پس از نقل این داستان می فرماید: از امثال این داستان معلوم می شود که این مقام شریف در آن زمان وجود داشته و انتسابش به حضرت مهدی علیه السلام معروف و مشهور بوده است.

مجلسی اول در ایام اقامتش در نجف می گوید: پروانه وار بر دور روضه مقدسه می گشتم… روزها در مقام حضرت صاحب الامر علیه السلام …

7- مقام امام صادق علیه السلام:
سؤال:
وجه انتساب مقام امام صادق علیه السلام در وادي السلام (و نیز محراب امام صادق علیه السلام در میان مسجد سهله) چیست؟
جواب:
در اول حکومت بني العباس مرکزشان در نزدیکی کوفه بود؛ حدود هاشمیه نزديك کفل که سادات حسني مزارشان آنجا هست (محبس هاشمیه)؛ بعد از شورشی که علیه منصور دوانیقی شد و مرکزش محاصره شد؛ طاغوت عباسی به نواحي بغداد فرار کرد که آن وقت شهري نبوده و ابادیهایي بود مثل براثا و بعد آنجا پایتخت ساخت که امروزه به بغداد معروف است
در همان زماني که پایتخت عباسیان در هاشمیه کوفه بود حضرت امام صادق علیه السلام را احضار کرد که شرح مفصلی دارد سفري که حضرتش فراخوانده شده یودند و منصور طاغوت عباسی قصد سوء داشت و به اعجاز الهي حضرت نجات می یابند
و طاغوت عباسی بغداد را ساخت
و بعد از رهايي حضرتش از محدودیتهای حکومتي؛ حضرت امام صادق علیه السلام به کوفه آمدند و در مواضع مساجد مبارکه کوفه نماز خواندند ( مسجد سهله و مسجد اعظم کوفه و مسجد بنی کاهل ووو)
همچنین روزي هم به زیارت سمت نجف آمدند که چند جا را زیارت کردند (موضع مرقد مولا امیر المومنین علیه السلام و مدفن راس الحسین در سمت بالاسر امیر المونین علیه السلام) و آخرین موضعش در وادي السلام بود که معرفي کردند اینجا موضع منبر قائم علیه السلام است در وقت ظهور؛ و در اینجا نماز خواندند و محل نماز حضرت امام صادق علیه السلام در همان موضع منبر حضرت قائم علیه السلام است و این مکان نیز از اماكني است كه سيد بحرالعلوم احیاء و تجدید بنا کرده است
و در ساختمان نوسازي دو محراب ساخته شد به عنوان دو نشان بر دو مطلب (منبر القائم - مصلای امام صادق عليهما السلام) که مردم هر دو مطلب را و هر دو جهت مربوط به این مكان را بشناسند و بعدها دیواری بین دو محراب ساختند؛
ولذا شبیه ماجرای دو محراب داشتن در وسط مسجد سهله است يكي بنام محراب وسط مسجد سهله که موضع نماز نبوي و جبرئیل در شب معراج و یکی هم به عنوان نشانی برای موضع نماز امام صادق علیه السلام
که بعدها نشان وسط مسجد سهله و فرود جبراییل و نماز نبي اکرم مندرس و خراب شد و فقط نشان نماز امام صادق علیه السلام باقي ماند که روز بروز هم در حال توسعه و رشد و بزرگتر شدن است
فلذا خيلي به جزئیات عارض شده این نشانه ها نباید توجه کرد که چه چيزي مي سازند متصدیان هر زمان و اصل مطلب را باید یاد گرفت.

Image

Image
najm111
Site Admin
 
پست ها : 2026
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:09 am

اعمال در مقام و توسلات

پستتوسط najm111 » دوشنبه جولاي 25, 2022 1:00 am

از آداب این مقام توسل و مناجات و استغاثه و زیارت با حضرتش می باشد
که افضل آنها نماز حضرت صاحب الامر و زیات حضرتش با زیارت آل یس کامله می باشد
و الااقل زیارتهای مختصره که در کتاب "مناسک دیدار حق" ذکر شده است



Image

کتاب مناسک دیدار حق
http://aelaa.net/Tal/Fa/viewtopic.php?f=264&t=10169

دستور العمل جامع نماز امام زمان
http://aelaa.net/Tal/Fa/viewtopic.php?f=264&t=10191

زیارت مختصره
Image

Image

Image

استغاثه

Image

Image

دعای فرج

نسخه کامل دعا

Image

Image

تلاوت دعای فرج: 5 دقیقه
http://aelaa.net/Fa/Ersaal/3/Taqwim-ela ... niyye6.mp3

دعاي فرج كه هميشه در قنوت و براى حضرت دعا كردن
و بخصوص شبهاى رمضان و على الاخص درشبهاى قدر
و نیز در مشاهد اثار مهدوي خوب است

بعضی نتایج و آثار و فضیلتهای دعا برای امام زمان
که در جلد اول کتاب مکیال المکارم
مرحوم آيت الله شهيد حاج سيدمحمدتقي فقيه احمدآيادي جد مادري علامه سيدمحمدعلي موحد ابطحي آورده شده است :
۱_ زیاد شدن نعمت
2_ اظهار محبت قلبی
۳_نشانه انتظار
۴ _زنده کردن امر ائمه اطهار
۵_رنجش و وحشت شیطان
۶. نجات از فتنه های آخرالزمان و ایمنی از دام های شیطان
۷. ادا کردن بعضی از حقوق آن حضرت بر ما
۸. تعظیم خدا و دین خدا و رسول خدا
۹. حضرت صاحب الزمان در حق او دعا می کند
۱۰_ رستگاری به شفاعت آن حضرت در قیامت
۱۱. رستگاری به شفاعت پیامبر اکرم و نائل شدن به شفاعت بزرگ
۱۲. وسیله به سوی خداوند متعال
۱۳. مستجاب شدن دعا
۱۴. ادای اجر رسالت پیامبر
۱۵. دفع بلا
۱۶. وسعت روزی
۱۷. آمرزش گناهان
۱۸. تشرف به دیدار آن حضرت در بیداری یا خواب
۱۹. بازگشت به دنیا در زمان ظهور
۲۰. برادری پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم
۲۱. تعجیل در امر فرج صاحب الزمان
۲۲. پیروی از پیامبران و امامان
۲۳. وفا به عهد الهی
۲۴. آثار نیکی به والدین برای دعا کننده
۲۵. رعایت و اداء امانت
۲۶. اشراق نور امام در دل دعا کننده
۲۷. مایه طول عمر
۲۸. تعاون در نیکی ها و تقوی
۲۹. یاری خداوند متعال
۳۰. هدایت به نور قرآن مجید
۳۱. شناخته شدن نزد اصحاب اعراف
۳۲. ثواب تحصیل علم
۳۳. ایمنی از عقوبت های اخروی
۳۴. بشارت و مدارا هنگام مرگ
۳۵. اجابت دعوت خدا و رسول او
۳۶. قرار گرفتن در درجه امیرالمومنین علی علیه السلام
۳۷. محبوب ترین خلائق نزد خداوند متعال
۳۸. گرامی ترین خلائق نزد رسول خدا
۳۹. داخل شدن به بهشت به ضمانت رسول خدا
۴۰. مشمول دعای رسول خدا
۴۱. آمرزش گناهان و مبدل شدن سیئات به حسنات
۴۲. وسیله تایید خداوند در عبادت
۴۳. دفع عقوبت اهل زمین
۴۴. ثواب کمک و یاری مظلوم
۴۵. آثار تواضع و تجلیل بزرگ تر
۴۶. ثواب خونخواهی امام حسین علیه السلام
۴۷. تحمل احادیث پیچیده و دشوار
۴۸. درخشندگی نور او در قیامت
۴۹. شفاعت او درباره ۷۰ هزار تن از گناهکاران
۵۰. دعای امیر المومنان
۵۱. بی حساب داخل بهشت شدن
۵۲. در امان بودن از تشنگی قیامت
۵۳. جاودانگی در بهشت
۵۴. خراش صورت ابلیس
۵۵. تحفه و هدیه ویژه در قیامت
۵۶. خدمتگزاران بهشتی
۵۷. سایه گسترده خداوند
۵۸. ثواب خیرخواهی مومن
۵۹. حضور فرشتگان
۶۰. مباهات خداوند متعال
۶۱. استغفار فرشتگان
۶۲. بهترین مردم بعد از امامان
۶۳. اطاعت اولی الامر
۶۴. خرسندی خداوند متعال
۶۵. مایه خرسندی پیامبر اکرم
۶۶. محبوب ترین اعمال
۶۷. حکومت در بهشت
۶۸. به آسانی به حساب او رسیدگی می شود
۶۹. مونس مهربان در عالم برزخ و قیامت
۷۰. بهترین اعمال
۷۱. مایه زوال غم
۷۲. دعا در عصر غیبت بهتر از زمان ظهور امام زمان است
۷۳. دعای فرشتگان در حق او
۷۴. دعای حضرت سجاد علیه السلام برای دعا کنندگان
۷۵. تمسک به ثقلین
۷۶. چنگ زدن به ریسمان الهی
۷۷. کمال ایمان
۷۸. ثواب عبادت کنندگان
۷۹. تعظیم شعائر الهی
۸۰. ثواب کسی که در رکاب رسول خدا صلی الله علیه و آله شهید شده
۸۱. ثواب شهادت زیر پرچم حضرت قائم علیه السلام
۸۲. ثواب احسان به مولایمان صاحب الزمان
۸۳. ثواب گرامی داشت و اداء حق عالِم
۸۴. ثواب گرامی داشت شخص کریم
۸۵. محشور شدن در زمره امامان
۸۶.‌بالا رفتن درجات در بهشت
۸۷. ایمنی از سختی حساب در قیامت
۸۸.‌رستگاری به عالی ترین درجات شهدا
۸۹. رستگاری و شفاعت فاطمه اطهر.


نحوه دعاى براى حضرت صاحب الامر منه السلام
كه توسط خود حضرت به خواص تعليم فرموده اند


بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین.
از مرحوم آیت الله سید نصرالله مستنبط در نجف اشرف نقل شده
که از مرحوم ثقه مومن، شیخ محمد کوفی شنیده اند که گفت:
امام الحجة المهدی مرا امر کرد و فرمود:
این چنین برایم دعا کنید–یعنی مومنین:


متن دعاى تعليمى حضرت
اللهم إنّ هذا دينُك قد أصبح باكيا لفقد وليّك
فصلّ على محمد و آل محمد و عجّل فرج وليّك رحمةً لدينك.

و هذا كتابُك قد أصبح باكيا لفقد وليّك
فصلّ على محمد و آل محمد و عجّل فرج وليّك رحمةً لكتابِك

و هذه عيون المؤمنين قد أصبحت باكيةً لفقد وليّك
فصلّ على محمد و آل محمد و عجّل فرج وليّك رحمةً لعيون المؤمنين.


ترجمه
خدایا [خدایا] این دین توست که گریان شده است در فقدان ولیّت.
پس بر محمد وآل محمد درود فرست و فرج ولیّت را نزدیک گردان از روی ترحم بر دینت.
و این کتاب (قران) توست که گریان شده است در فقدان ولیّت.
پس بر محمد و آل محمد درود فرست و فرج ولیّت را نزدیک گردان از روی ترحم بر کتابت.
و اینها چشمان مومنین‌اند که گریان شده‌اند در فقدان ولیّت.
پس بر محمد و آل محمد درود فرست و فرج ولیّت را نزدیک گردان از روی ترحم بر چشمان مومنین.

نكته:
دعاى مختصر و بسيار عميقى است
علاوه كه حضرت توصيه فرموده اند به آن

و مى توان آخرش آن الفاظ دعاى براى
ختم دوران ستر و غيبت حضرت آنًا
و غليه حضرت بر همه طواغيت جهان فورًا
رسيدن فرج مواليان آل محمد و مستضعفان سريعًا
را خواند
najm111
Site Admin
 
پست ها : 2026
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:09 am

تشرفات در مقام

پستتوسط najm111 » دوشنبه جولاي 25, 2022 1:38 am

تشرف یافته ها
در میان افراد بی شماری که همه روزه از اقطار و اکناف جهان به سرزمین مقدس نجف اشرف تشرف یافته، پس از آستان بوسی حرم مطهر مولای متقیان امیرمؤمنان علیه السلام در وادی السلام حضور پیدا کرده، به سوی مقام حضرت مهدی رهسپار می شوند، در کوی یار گام نهاده، با محبوب دل و کعبه آمال و آرزوهایش به گفت وگو پرداخته، در حومه مغناطیسی معشوق قرار می گیرند؛ نیک بختانی یافت می شوند که مشمول عنایات خاص حضرت حق قرار گرفته، به تماشای جمال عالم آرای یوسف زهرا مفتخر گشته، طلوع خورشید جهان افروز امامت را از افق وادی السلام و مقام حضرت صاحب الزّمان(عج) مشاهده می کنند.

تعداد این افراد سعادتمند در طول قرون و اعصار بسیار فراوان می باشد، ما در اینجا با نقل چند نمونه از آنها تبرک می جوییم:

Image

1. باریافته ای از دارالمؤمنین کاشان
علامه مجلسی به نقل از گروهی از اهالی نجف اشرف نقل می کند که مردی از اهل کاشان به قصد حج وارد نجف اشرف گردید، در آنجا به شدّت مریض شد، به طوری که پاهایش فلج شد و از راه رفتن باز ماند.
همراهانش او را در نزد مردی از صلحا که در یکی از حجره های صحن مقدس مسکن داشت گذاشتند و به سوی زیارت خانه خدا حرکت نمودند.
این مرد هر روز درِ حُجره را به روی او می بست و خود به دنبال کسب و زندگی می رفت.

روزی مرد کاشی به صاحب حجره گفت: من از این حجره ملول و دلتنگ گشته ام، امروز مرا بیرون ببر و در جایی بینداز و هر کجا خواهی برو.
او را به مقام حضرت مهدی علیه السلام در بیرون نجف (وادی السلام) برد و در گوشه ای نشاند. پیراهن خود را در حوض شست، بر بالای درختی آویخت، آنگاه به سوی صحرا حرکت کرد.

شخص مفلوج کاشانی می گوید: هنگامی که او مرا غریب و تنها در مقام گذاشت و رفت، غمهای عالم بر دلم فرو ریخت، در عاقبت کار خود می اندیشیدم و راه به جایی نمی بردم. ناگهان جوانی خوب روی و گندم گون داخل صحن شده بر من سلام کرد و وارد مقام شد، چند رکعت نماز در مقام در نهایت خضوع و خشوع به جای آورد که هرگز چنین خضوع و خشوعی از احدی ندیده بودم.

چون از نماز فارغ شد، از مقام بیرون آمد و از حالم جویا شد، گفتم: به بلایی دچار شده ام که به سبب آن دلم تنگ شده، خداوند منان نه شفایم می دهد که سالم شوم، نه جانم را می گیرد که راحت گردم.

فرمود: اندوهگین مباش که خداوند منّان این هر دو را به تو عنایت می کند [یعنی هم شفا می دهد که تندرست شوی، هم قبض روحت می کند که راحت شوی].

هنگامی که آن جوان نورانی بیرون رفت، آن پیراهن از درخت افتاد، من بی توجه به وضع خودم، از جای برخاستم، آن را از روی زمین برداشتم، در حوض شستم و بر بالای درخت انداختم.

یک مرتبه به خود آمدم و گفتم: من که قدرت حرکت نداشتم، پس چگونه برخاستم و حرکت نمودم و پیراهن را شستم. چون در وضع خویش اندیشیدم، دیدم که از آن بیماری مُزمن و مهلک هیچ اثری در بدنم نمانده است.

پس متوجه شدم که آن جوان کسی جز یوسف زهرا نبوده است، پس بیرون دویدم و اطراف را به دقت نگریستم و کسی را ندیدم. هنگامی که صاحب حجره آمد، از وضع من دچار شگفت شد و از وضعم جویا شد، داستان را نقل کردم، از این که از چنین فیضی دست من و ایشان کوتاه شده، بسیار متأثر شد، آنگاه با یکدیگر به سوی حجره رفتیم.

سپس علامه مجلسی می نویسد:
اهالی نجف برای من نقل کردند که ایشان کاملاً بهبودی یافت، دوستانش از سفر حج بازگشتند، چند روزی با آنها مأنوس شد، سپس بیمار گشت و در گذشت و در صحن مطهر امیرمؤمنان علیه السلام مدفون گردید.
روی این بیان هر دو خواسته ایشان، همان طور که حضرت ولی عصر(ارواحنافداه) اشاره فرموده بود تحقق یافت.
و مورد اعتماد برای من نقل کردند. شیخ حرّ عاملی نیز آن را به نقل از علامه مجلسی نقل کرده است.
آن زمان وجود داشت و انتساب آن به حضرت مهدی علیه السلام معروف و مشهور بوده است.
نقل فرموده که در «وادی السلام» رخ داده است.

نقل تشرف از مرحوم کافی:
http://www.aelaa.net/Ersaal/5/Tashaarro ... shaani.mp3
29 دقیقه

2- تشرف حاج ملاعلی محمد كتابفروش بهبهانی
يكي از كساني كه مشرف شد خدمت حضرت بقية الله الأعظم در مقام صاحب الزمان عليه السلام وادي السلام
حاج ملاعلی محمد كتابفروش بهبهانی (متوفای حدود 1300 ق) است
مرحوم محقق عاليمقام شيخ محمود عراقی، صاحب دارالسلام، نقل كرده است
از مرحوم حاج ملاعلی محمد کتابفروش، معاصر شیخ انصاری و داماد ملاباقر بهبهانی (صاحب واقعه بستان صاحبيه)
که رفاقت کامل داشت و او را به عنوان اهل تقوی و فضیلت ستوده،
نقل می کند که شيخ علي محمد مبتلا به سل می شود
و بدنش به طور کلی به تحلیل می رود
و پزشک معالج اش کاملاً از او مأیوس می شود،
ولی برای این که او از زندگی نومید نشود داروهایی برایش تجویز می کند.

روزی یکی از دوستانش او را با اصرار به «وادی السلام» می برد،
در وادی السلام با شخصیّت بزرگواری در لباس عرب ها مواجه می شود
که با جلالت و متانت خاصی به سویش می آید
و چیزی را به او می دهد و می فرماید: «بگیر».
او هر دو دستش را به طرف آن مرد جلیل القدر دراز می کند
و می بیند که قطعه نانی به مقدار پشت ناخن می باشد.
با توجه به شخصیت آن شخص، آنا رد نكرده (كه مثلا اين جيه به من مي دهي)
با ادب تمام آن نان را می گیرد،
ولی در همان لحظه آن شخص در برابر دیدگانش ناپدید می شود.
حاج علی محمد آن نان را می بوسد و می بوید، سپس در دهان نهاده می خورد.
به مجرد این که آن قطعه نان را می بلعد احساس می کند که کاملاً بهبودی یافته،
غم و اندوهش برطرف می شود،
حالت خفگی و دل مردگی از او زایل می شود،
انبساط خاطر و نشاط عجیبی به او دست می دهد.
اطمینان پیدا می کند که صاحب آن دم مسیحایی،
کسی جز یوسف زهرا، محبوب دلها، کعبه ی آرزوها، وجود اقدس امام عصر علیه السلام نبوده است.
حاج علی محمد بهبهانی می گوید: با سرور و شادی به منزل آمدم
و هیچ اثری از آن بیماری خانمان سوز در خود احساس نکردم.
روز بعد به خدمت پزشک معالج خود رفتم،
پزشک معالج او فقیه گرانمایه مرحوم سید علی شوشتری (استاد ملاحسينقلي همداني و شيخ انصاري) بود
که سرآمد اطبا بود، ولی به شغل طبابت اشتغال نداشت،
فقط شیخ مرتضی انصاری قدس سره را معالجه می کرد،
و چون حاج علی محمد از فضلای پارسا بود، او را نیز تداوی می نمود.

تا حكيم طبيب سيدعلي شوشتري نبض مرا در دست گرفت تبسّمی کرد و فرمود: چه کار کرده ای؟ گفتم: هیچ.
فرمود: از من پوشیده مدار، راستش را بگوی.
چون اصرار زیادی کرد داستان را گفتم،
فرمود: آری نفس مسیحایی یوسف زهرا به تو رسیده،
تو دیگر به هیچ طبیبی نیاز نداری.
حاج علی محمد کتابفروش می گوید: آن شخص بزرگواری که آن قطعه نان را در وادی السلام به من عنایت فرمود،
دیگر او را ندیدم، جز یک بار در حرم مطهر مولای متقیان علیه السلام
که بی تابانه به سویش دویدم،
ولی پیش از آن که پیشانی ادب بر آستانش بسایم از دیدگانم غایب گشت.

نقل از دارالسلام عراقی، ص 329؛ و العبقری الحسان، ج 2، ص 89.


3- بار یافته ای از خاندان سلاطين عثماني
بانوی محترمی از خاندان سلاطین عثمانی به نام «ملکه» که از هر دو چشم نابینا شده بود، روز سوم ربیع المولود 1317 ه . در مقام حضرت مهدی علیه السلام به پیشگاه آن حضرت شرفیاب شد و دیدگانش روشن گردید.

محدّث نوری که در آن ایام در نجف اشرف اقامت داشت، در این رابطه می نویسد:

در این ایام معجزه ظاهره و کرامت باهره ای از سوی حضرت مهدی علیه السلام در مورد بانویی وابسته به یکی از افراد برجسته دولت عثمانی به وقوع پیوست که همانند خورشید درخشان در آسمان نجف درخشید و لذا به نقل آن با یک سند عالی تبرک می جوییم:

مدرّس، خطیب و فاضل گرامی، سید محمد سعید افندی به خط خود برای ما نوشت:

کرامت باهره ای از خاندان رسالت در این ایام ظاهر گشته که شایسته است برای اطلاع برادران مسلمان خود آن را مشروحا بیان کنیم: زنی به نام «ملکه» دختر عبدالرحمن و همسر ملاّ امین، که همکار ما در اداره مدرسه حمیدی در نجف اشرف می باشد، در شب دوم ربیع المولود امسال (1317 ه) که مصادف با شب سه شنبه بود به سردرد شدیدی مبتلا شد، چون شب به سر آمد، هر دو چشم خود را از دست داد، دیگر چیزی را تشخیص نمی داد.

هنگامی که همسرش این خبر اسفبار را به من گفت، او را دلداری دادم و گفتم: او را شبانه به حرم مولای متقیان علیه السلام ببرید و به آن حضرت توسل بجویید و آن حضرت را شفیع خود قرار دهید، امید است خداوند به او شفا عنایت فرماید.

آن شب که شب چهارشنبه بود به جهت شدت ناراحتی نتوانسته بود به حرم مشرف شود.

چون پاسی از شب گذشته بود، خواب بر وی مستولی شده، در عالم رؤیا دیده بود که به همراه شوهرش و بانوی دیگری به نام «زینب» به زیارت امیرمؤمنان علیه السلام مشرف می شود، در سرِ راهش به یک مسجد بزرگی می رسد که پر از جمعیت بوده، وارد مسجد می شود که ببیند چه خبر است، یک مرتبه صدای آقای بزرگواری را می شنود که خطاب به او می فرماید: «ای خانمی که دیدگانت را از دست داده ای غمگین مباش، انشاءاللّه خداوند هر دو چشم ترا شفا عنایت می کند».

عرض می کند: خداوند عنایاتش را بر شمار مستدام بدارد، شما کی هستید؟ می فرماید: «من مهدی هستم».

با خوشحالی و شادمانی از خواب بیدار می شود، برای فرا رسیدن وعده مولا ثانیه شماری می کند، سرانجام آفتاب روز چهارشنبه می دمد و شهر مقدس نجف اشرف را منور می سازد، «ملکه» با گروهی از بانوان به مقام حضرت مهدی علیه السلام در بیرون نجف (وادی السلام) مشرف می شود و به تنهایی وارد مقام می شود، ناله ها سر می دهد، گریه ها می کند تا از هوش می رود، در آن حال بیهوشی دو مرد جلیل القدر را می بیند که یکی با صلابت و جلالت خاصی در پیشاپیش، و دیگری در سنین جوانی با متانت خاصی در پشت سر تشریف فرما شدند.

آن مرد عظیم الشأنی که در جلو حرکت می کرد، خطاب به آن زن می فرماید: «هیچ ترس و واهمه ای به خود راه مده».
می پرسد: شما کی هستید؟ می فرماید: «من علی بن ابی طالب، و او فرزندم مهدی علیه السلام است».
آنگاه امیرمؤمنان علیه السلام خطاب به بانوی بزرگواری که در محضرشان بوده می فرماید:
«قُومی یا خَدیجَةُ وَامْسَحی عَلی عَیْنَیْ هذِهِ الْمِسْکینَةِ»؛ «ای خدیجه برخیز و دست خود را بر دیدگان این زن بینوا بکش».

پس خدیجه برخاسته بر دیدگان او دست می کشد، در همان لحظه ملکه به هوش می آید و می بیند که دیدگانش نه تنها شفا یافته، بلکه از اول هم بهتر شده است.
بانوانی که در معیّت ملکه به مقام حضرت مهدی شرفیاب شده بودند با یک دنیا شادی و سرور، هلهله کنان او را به حرم مطهر مولای متقیان علیه السلام می آورند و با نثار صلوات و سلام توجه همگان را به این کرامت باهره جلب می کنند.
و اینک دیدگان او خیلی بهتر از قبل می بیند.
مکرّر با او تماس داشته، در قرائت قرآن بی نظیر بوده است.

سپس به هنگام گزارش صلوات و سلام و صدای هلهله بانوان می نویسد:
صدای هلهله آن ها را اهالی نجف از وادی السلام می شنیدند از جمله مؤلّف این کتاب.
سپس اضافه می کند: الآن که نزدیک چهارده سال از آن قضیّه می گذرد، صدای آنها هنوز در گوشهای من طنین انداز است.

4. شیخ محمدتقی قزوینی
یکی از فضلای نجف به نام شیخ محمدتقی قزوینی به مدت 18 سال در مدرسه صدر، در جوار مولای متقیان مشغول تهذیب نفس و تحصیل علوم دین بوده، مبتلا به مرض سل می شود، به طور مداوم سرفه می کرده و به هنگام سرفه کردن از سینه اش خون می آمد، به همین جهت از حجره خود منتقل به انبار مدرسه شد.

وی از شیفتگان حضرت بقیة اللّه (ارواحنافداه) بوده، شب و روز در حرم مولای متقیان از خداوند منان می خواست که توفیق دیدار حضرت صاحب الزّمان علیه السلام را به او ارزانی دارد.

شبی از شبها حالش بسیار وخیم می شود، از زندگی خود نومید می شود، یک مرتبه حالت مکاشفه به او دست می دهد و می بیند که سقف اطاق شکافت، شخص مجللی از آن روزنه پایین آمد و یک صندلی همراه داشته، آن صندلی را در مقابل او بر زمین نهاد. آنگاه شخصیّت جلیل القدری تشریف فرما شده بر روی آن صندلی قرار گرفت.

متوجه می شود که آن بزرگوار مولای متقیان علیه السلام می باشد، به محضرش ملتجی می شود، حضرت می فرماید: «اما سینه ات خوب شد و خداوند شفایت داد».

عرض می کند: پس آن حاجت مهم تر و آرزوی دیرینه ام چه می شود؟

امام علیه السلام می فرماید:

«فردا پیش از طلوع آفتاب به وادی السلام رفته، در جای بلندی استقرار پیدا کن، فرزندم صاحب الزّمان(عج) با دو نفر دیگر می آید، به آنها سلام کرده، در پشت سرشان حرکت کن.

پس از این مکاشفه سرفه اش کلاً قطع می شود و لذا اطمینان پیدا می کند که وعده حضرت قطعی می باشد. از این رهگذر پیش از طلوع آفتاب به وادی السلام می رود، می بیند که سه نفر از سمت کربلا تشریف می آورند، یکی از آنها جلوتر و دو نفر دیگر پشت سرِ او حرکت می کنند.

این سه نفر از کنار او عبور کرده به مقام حضرت مهدی علیه السلام تشریف می برند.

آن شخص برجسته وارد مقام شده، در آن اطاق مشغول عبادت می شود و آن دو نفر در دو طرف درِ ورودی مقام می ایستند.

او نیز در کنار آن دو نفر می ایستد، تاحوصله اش تمام می شود و کاسه صبرش لبریز می گردد. وارد مقام می شود و می بیند که در آنجا کسی نیست. دنیا در نظرش تیره و تار می شود و همه روز را در فراق مولایش اشک حسرت می ریزد.


5. سید هاشم شوشتری
مرحوم نهاوندی از سید کاظم شوشتری نقل می کند که در سال 1357 ه . روزها در نجف اشرف به مقام حضرت مهدی علیه السلام در وادی السلام مشرف می شدم، روزی در میان راه با آقای سید هاشم شوشتری مصادف شدم و به اتفاق ایشان به مقام حضرت مهدی علیه السلام مشرف شدم.

به هنگام بازگشت نقطه ای را در وادی السلام به من نشان داد و گفت: روزی به هنگام مراجعت از مقام حضرت مهدی علیه السلام در این نقطه با سید جلیل القدری مواجه شدم که عمامه سبز بر سر داشت. سلام کرد، جواب گفتم و تشریف برد.

شب در عالم رؤیا عدّه ای را در همان نقطه دیدم، آن سید نیز به همراه آنها بود، لحظه ای بعد راه خود را کج کرد و از آن نقطه تشریف برد، از آنها پرسیدم این سید کیست؟ گفتند: فرزند امام حسن عسکری علیه السلام می باشد.(112)

6. تشرّف بحرالعلوم یمنی
تشرّف بحرالعلوم یمنی در مقام حضرت مهدی علیه السلام یکی از زیباترین، پربارترین و مهم ترین تشرفات در طول غیبت کبری می باشد.

داستان تشرّف این ره یافته یمنی را بارها از مرحوم آیة اللّه میرجهانی(113) با تفصیل تمام شنیده و یادداشت کرده ام و اینک فشرده آن را تیمّنا و تبرّکا در اینجا می آورم:

آیة الله میرجهانی که از ملازمان مرجع اعلای جهان تشیع مرحوم آیة الله سید ابوالحسن اصفهانی رحمه الله بود نقل فرمود که روزی در محضر آن مرجع والامقام بودم که نامه ای از یک دانشمند زیدی مذهب یمنی به دست ایشان رسید، که اشعار معروف به «قصیده بغدادیه»(114) را در داخل آن قرار داده، خطاب به مرحوم آیة اللّه اصفهانی نوشته بود: اگر جواب قانع کننده ای به این اشعار داشته باشید برای من بنویسید و اگر می خواهید به این کتاب و آن کتاب حواله دهید نمی خواهم.

آیة الله اصفهانی به محرّر خود دستور داد که در پاسخ نامه بحرالعلوم یمنی ینویسد: از شما دعوت می شود که برای زیارت مولای متقیان علیه السلام به نجف اشرف مشرف شوید، تا پاسخ نامه را حضوری دریافت کنید.

پس از مدتی به سیّد خبر آوردند که بحرالعلوم یمنی با گروهی از علمای یمن به نجف اشرف شرفیاب شده، در فلان منزل رحل اقامت افکنده است.

سید امر فرمود به ایشان اطلاع دهند که آیة اللّه اصفهانی امشب بعد از نماز مغرب و عشاء به دیدار شما خواهد آمد.

پس از اقامه نماز مغرب و عشاء، سیّد در معیّت جمعی از حواریون ـ که من نیز در میان آنها بودم ـ به دیدار بحرالعلوم تشریف بردند.

پس از طرح مسائلی پیرامون امامت و مهدویت، خطاب به بحرالعلوم و هیئت همراه فرمودند فردا شب برای صرف شام منتظر شما هستم.

شب بعد بحرالعلوم با پسرش سید ابراهیم و هیئت همراه به دیدار سید آمدند، ساعتی پیرامون ضرورت شناخت امام زمان(عج) گفت وگو شد، شام در محضر سید صرف شد، آنگاه سیّد به خادم خود «مشهدی حسین» امر فرمود که چراغ را مهیا کند و آماده حرکت باشد.

ما نیز مشتاقانه برخاستیم که در محضر سیّد باشیم، فرمود: فقط سید بحرالعلوم و فرزندش ما را همراهی خواهد کرد.

روز بعد که با سید بحرالعلوم دیدار کردم شرح ماجرا را پرسیدم، گفت: «الحمدللّه ما به مذهب شیعه شرفیاب شدیم و به وجود مقدس حضرت بقیة اللّه(عج) اعتقاد راسخ پیدا کردیم».

پرسیدم: چگونه؟ فرمود: «آیة اللّه اصفهانی حضرت بقیة اللّه(عج) را به ما نشان داد».

پرسیدم: چگونه نشان داد؟ فرمود:

هنگامی که ما در محضر آیة الله اصفهانی بیرون رفتیم نمی دانستیم که کجا می رویم، ایشان ما را تا وادی السلام برد، در داخل وادی ما را به مقام حضرت مهدی علیه السلام رهنمون شد. آنجا چراغ را از دست مشهدی حسین گرفت، شخصا از چاهی که در آنجا بود آب بیرون کشید و وضو ساخت، آنگاه به تنهایی داخل مقام شد، دو رکعت نماز خواند، صدای قرائتش کاملاً برای من واضح بود، چون از نماز پرداخت، فضای مقام روشن گردید، گویی صدها چراغ در آن روشن شده است. احساس کردم که با شخصی سخن می گوید، ولی سخنانش بر من روشن نبود.

آنگاه به من امر فرمود که داخل شوم، چون پای در حریم یار نهادم خورشید امامت را دیدم که از افق مقام طلوع کرده است، چون چشمم به جمال عدیم النظیر یوسف زهرا افتاد، از هوش رفتم و دیگر چیزی متوجه نشدم.

پسرش سید ابراهیم ادامه داد:

تنها پدرم وارد مقام شد، من و مشهدی حسین بیرون مقام ایستاده بودیم، نور خیره کننده ای از مقام بیرون می زد. تا پدرم پای در اطاق معروف به مقام حضرت مهدی نهاد، یک مرتبه فریادی کشید و افتاد.

آیة اللّه اصفهانی مرا صدا کرد و فرمود: سید ابراهیم پدرت را دریاب من وارد مقام شدم و دیدم بیهوش افتاده و آیة اللّه اصفهانی شانه هایش را مالش می دهد.

آب بردم و بر سر و صورت پدرم ریختم، تا به هوش آمد خود را روی پاهای آیة اللّه اصفهانی انداخت و گفت: من دیگر باور کردم، به هیچ نشان دیگری نیاز ندارم، من به آیین تشیع در آمدم.

چون به منزل آمدیم از پدرم پرسیدم که چه حادثه ای رخ داد؟ پدرم گفت: من خورشید فروزان امامت را با چشم خود دیدم و به دست ایشان به حقانیت شیعه اثنا عشری پی بردم. این را گفت و توضیح بیشتری نداد.

آیة اللّه میرجهانی می فرمود: بحرالعلوم به یمن بازگشت و پس از مدتی به محضر آیة اللّه اصفهانی اطلاع داده شد که تا کنون 4000 نفر از ارادتمندان ایشان به مذهب شیعه اثنا عشری مشرف شده اند.

نگارنده این داستان را یک بار در مشهد و چندین بار در اصفهان از مرحوم آیة اللّه میرجهانی استماع نمودم و فشرده آن در منابع مختلف آمده است.
najm111
Site Admin
 
پست ها : 2026
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:09 am


بازگشت به وادی السلام


Aelaa.Net