معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

مدير انجمن: نبض زمان

معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » سه شنبه ژانويه 01, 2019 4:58 pm

بسم الله الرحمان الرحیم

Image

قال أبو جعفر محمد الباقر علیه السلام : في حكمة آل داود علیه السلام:
ينبغي للمسلم أن يكون مالكا لنفسه، مقبلا على شأنه، عارفا بزمانه (بأهل زمانه)، فاتقوا الله ولا تذيعوا حديثنا...

1- خويشتن دارى 2- تمركز در كار و وظيفه خويش 3- عارف به زمان (به أهل زمان)

هدف؛ آگاهي از احوال زمان و انجام مسؤوليت در برابر آن است،
نقل گزارشي علامت تأييد (كليات؛ چه برسد جزئيات؛ يا تعبيرات آن) نيست،
و صرفا جهت اطلاع از فضا و محيط موضوع مى باشد،
نشر مطالب صرفا براى آگاهى و تأمل و تفكر و شناخت محيط و افراد و امكانات و موانع بوده،
و همه براى حصول انگيزه كافي جهت تلاش براى مقصد اعلى است،

كسانى كه اين گزارشها را استفاده مي كنند؛ از افتادن به دسته بنديها پرهيز نموده و بر محور تعاليم الهي:
1- ابتدا اجتناب از طاغوت و عبادت و پيروى و التزام به آن كنند.
2- توجه عميق و با تمام وجود به درگاه و مسير الهي بنمايند.
3- در معرفت احوال زمان؛ هرجه بيشتر بشنوند و بخوانند، و بهترينش را (كه در چهارچوب تعاليم مكتب وحي است) پيروي كنند.


عناوین بخش هاى گاهنامه معرفت به زمان

احوال مراكز دينى - احوال محور مقاومت - احوال برجام ايران - احوال اقتصاد مقاومتي - احوال مجلس و نگهبان و مصلحت - احوال پيشرفتهاى نظامي يا تكنولوژيك(دخيل در تشخيص و تحليل)- احوال عراق - احوال حاشيه خليج فارس (از عمان و دويلات خليج تا عربستان ويمن)- احوال شامات (اردن، فلسطين، لبنان سوريه) - احوال بلاد ترك ( از تركیه و قفقاز تا قرقيزستان و مغولستان) - احوال هند (از پاكستان تا هندوستان و بنگلادش و اراكان) - احوال افغانستان و تاجيكستان و ازبكستان - احوال چين و کره شمالى و جنوبى - احوال امور و روابط با روسيه - احوال خاوردور(ژاپن و آسياي جنوب شرقي تا استراليا و نيوزلند) -احوال مصر بزرگ (مصر، بلادسودان: سودن، سودان جنوبى، دارفور، و بلاد حبشه: نوبه، اريتره، جيبوتي) - احوال مغرب بزرگ (ليبي، تونس، الجزاير، مراكش، صحراء، موريتاني مالي سنگال چاد نيجر) - احوال بقيه افريقا - احوال اروپا - احوال امريكا - احوال قاره سرخ(از كانادا تا مكزيك و شيلى و آرژانتين) - احوال روابط خارجي ايران - احوال جوامع سنيان جهان - احوال قوميتها، اتباع مذاهب، مسالك و اديان ديگر / زندانيان تبعيديان در ايران - احوال وهابيان و تكفيريان - احوال موريانه هاى نفوذى در انقلاب و جمهوي اسلامى - احوال نابساماني در حكومت - احوال مسائل ديگر ايران و جهان
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » چهارشنبه ژانويه 02, 2019 9:29 pm

.
احوال مراكز دينى

.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » چهارشنبه ژانويه 02, 2019 9:42 pm

آیت‌الله جعفری اراکی: واکنش امام به فوت فرزندش
ماجرای تذکر آیت‌الله سیستانی به بنی‌صدر


Image
شاگرد قدیمی امام خمینی در نجف از روابط علمای عراق با امام راحل، مرگ مشکوک حاج آقا مصطفی خمینی و اشراف سیاسی آیت‌الله سیستانی در آن زمان می‌گوید.

Image
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم ــ عباس کلاهدوز و محمدعلی سافلی: سالهای سال است که در مدرسه علمیه مروی در حال تدریس خارج فقه و اصول است و هرروز صبح برای تدریس به این مدرسه قدیمی پایتخت می‌رود. یکی از قدیمی‌ترین شاگردان امام راحل است که شاید بیش از همه در محضر امام راحل تحصیل علم و اخلاق کرده باشد.
آیت‌الله محمد جعفری اراکی در سال 1310 شمسی در اراک متولد شد و از سن یازده‌سالگی برای شروع تحصیلات حوزوی وارد مدرسه حاج محمد ابراهیم اراک شد. پس از چهار سال در 1325 شمسی برای ادامه تحصیلات حوزوی به قم عزیمت کرد. مدتی در مدرسه فیضیه ساکن شد که در آن زمان مرحوم شهید مطهری و آیت الله منتظری در این مدرسه مشغول به تدریس بودند.
در سال 1331 برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه نجف می‌رود و از محضر اساتید آن زمان حوزه نجف مانند مرحوم آیت‌الله باقر زنجانی، میرزا حسن یزدی، آیت‌الله عبدالهادی شیرازی و آیت‌الله خویی در فقه و اصول بهره برد. پس از حوادث خرداد 1342 و تشرف امام خمینی به نجف به‌مدت 14 سال از محضر امام راحل استفاده کرد. همچنین در مدت حضور در نجف اشراف از محضر فقیه عارف آیت‌الله سید جمال‌الدین گلپایگانی بهره‌مند شد

Image
آیت‌الله جعفری اراکی شهریور 1360 در (حجره مدرسه صدر) نجف اشرف
.
این استاد خارج فقه و اصول حوزه علميه تهران در مدرسه مروی به‌همراه حاج آقا مصطفی خمینی و حاج باقر خوانساری، حاج شیخ حسن صافی، حاج سید محمدعلی موحد ابطحی، سید عبدالرسول شریعتمدار جهرمی و شیخ جواد کربلایی بحث علمی داشتند.
در سال 1365 و پس از 34 سال کسب فیض از محضر علمای نجف بر اثر فشار حکومت بعثی عراق به ایران برگشتند و تاکنون بیش از سه دهه است که چراغ بحث و تدریس خارج فقه و اصول را در حوزه علمیه مروی روشن کرده و با تربیت شاگردان فراوان به محافل درسی حوزه تهران گرمی بخشیده است.

متن زیر مشروح گفت‌وگوی تسنیم با آیت‌الله جعفری اراکی است که از منظرتان می‌گذرد. همچنین از حجت‌الاسلام و المسلمین جعفری اراکی فرزند محترم ایشان که مصاحبه اخیر را تدارک دیدند تشکر می‌کنیم.

تسنیم: با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید، مبدأ آشنایی شما با حضرت امام از چه تاریخی بوده است و از چه زمانی به درس حضرت امام مشرف شدید؟
آیت‌الله جعفری اراکی: بسم الله الرحمن الرحیم. بنده در زمان مرحوم آسید ابوالحسن اصفهانی وارد حوزه علمیه اراک شدم و 4، 5 سال در خود اراک بودم و سپس ایشان فوت کردند. در این مدت آقایانی که در قم بودند حوزه را اداره کردند تا آنکه آیت‌الله بروجردی که آن زمان در بروجرد زندگی می‌کردند به دلیل درمان بیماری به تهران منتقل شدند.
در راه برگشت علمای قم از ایشان درخواست کردند که در قم مستقر شوند. از آن پس بود که با حضور آیت الله بروجردی در قم، اکثر علمای بلاد به برکت حضور ایشان به قم آمدند. از شهر اراک نیز که بنده حضور داشتم تعدادی از طلاب از جمله بنده به قم رهسپار شدیم و طی مدت 7 سالی که در قم حضور داشتم با حاج آقا مصطفی خمینی رفاقت داشتم و مرحوم امام خمینی نیز مشغول به تدریس در حوزه بودند.

** تلاش برای جلوگیری از اعدام امام خمینی توسط علمای نجف
پس از این بنده مشرف به شهر نجف شدم و یادم می‌آید که در سال 1331 شمسی مشرف به نجف شدم. وقتی که از حوزه علمیه نجف دیدن کردم به قدری از سطح کیفی این حوزه خوشم آمد که طی ارتباطی که با طلاب حوزه علمیه قم داشتم به آنها گفتم که اگر طالب علم هستید به حوزه علمیه نجف بیایید.
وقتی که ماجرای تبعید امام خمینی به عراق مطرح شد بنده از آن زمان با ایشان ارتباط داشتم. به ویژه زمانی که قرار بود ایشان را اعدام کنند بنده یادم می‌آید که نامه‌ای را به نمایندگی از علمای حوزه علمیه نجف تنظیم کردیم و پس از آن خدمت علمای نجف از جمله مرحوم آقای خویی، آقای زنجانی، آقای شاهرودی و آقای حکیم بردیم که امضای آنها را در زیر نامه مذکور ثبت کردیم. در این نامه بر مرجعیت حضرت امام تأکید شده بود.

وقتی که بنده وارد نجف شدم این کشور هنوز به شکل جمهوری اداره نمی‌شد و حکومتی سلطنتی داشت و وقتی که حاکم وقت عراق قصد تشرف به حرم حضرت امیر را داشت، ماموران حکومتی مستقر در بازار مجاور حرم مطهر در مسیر عبوری شاه عراق، قالی هایی پهن می‌کردند تا به حرم مشرف برود. یک شب من در عالم رویا دیدم که به جای ماموران حکومتی مردم هستند که در حال پهن کردن فرش‌هایی 12 متری در بازار بزرگ نجف هستند. وقتی از مردم پرسیدم که چرا این فرش‌ها را پهن کرده‌اید در جواب گفتند که قرار است آقای خمینی به نجف بیاید.
ناگهان تلفن مدرسه آیت‌الله بروجردی که تنها تلفن موجود در مدارس مستقر در نجف بود زنگ خورد و وقتی که تلفن را جواب دادیم متوجه شدیم که حاج آقا مصطفی هستند و می گویند که هم اکنون با پدرم در کاظمین هستیم. روز بعد بنده با چند نفر از دوستان به سمت کاظمین حرکت کردیم
یک چند روزی از آن خواب من گذشته بود، ناگهان تلفن مدرسه آیت‌الله بروجردی که تنها تلفن موجود در مدارس مستقر در نجف بود زنگ خورد و وقتی که تلفن را جواب دادیم متوجه شدیم که حاج آقا مصطفی هستند و می‌گویند که هم اکنون با پدرم در کاظمین هستیم. روز بعد بنده با چند نفر از دوستان به سمت کاظمین حرکت کردیم تا حضرت امام را زیارت کنیم. وقتی به کاظمین رسیدیم تا چشم حضرت امام به ما افتاد ایشان به احترام ما قصد پیاده شدن از خودرو را داشتند که ما مانع شدیم و از ایشان درخواست کردیم که ما را شرمنده لطف خودشان نکنند. پس از آن برای زیارت با همراهان امام به زیارت امامین عسکریین(ع) به شهر سامرا رفتیم.

** استقبال بی‌نظیر از امام خمینی در نجف و کربلا
از آنجا که امام خمینی قصد سفر به کربلا برای زیارت حرم امام حسین (ع) را داشتند از گروه ما جدا شدند و ما به نجف بازگشتیم. زمانی که وارد نجف شدیم ملاحظه کردیم که گروهی از علما و طلاب برای استقبال از امام آماده شدند. از جمله مرحوم آقای مستنبط که داماد آقای خویی بودند و گمان بر این بود که بعد از آقای خویی ایشان به عنوان مرجع انتخاب شوند. بنده با ایشان صحبت کردم و گفتم که امام خمینی فردا به نجف مشرف می‌شوند لذا بنده به همراه مرحوم آسید محمدعلی لواسانی و مرحوم حاج آقای ستاری بروجردی ماشینِ سواری تهیه کرده و در معیت آیت‌الله سید نصر الله مستنبط به (خان نص) در میانه راه نجف به کربلا برای استقبال آیت‌الله خمینی رفتیم.
با ورود حضرت امام به نجف جمعیت زیادی برای استقبال ایشان آمدند و استقبال و ملاقات مردم و طلاب با ایشان چندین ساعت به طول انجامید. در ابتدای حضور حضرت امام در نجف ایشان در خانه‌ای در شارع الرسول این شهر ساکن شدند. این خانه توسط مرحوم آشیخ نصرالله خلخالی اجاره شده بود.

پس از اتمام دید و بازدیدها، مهمانی‌ها شروع شد و امام خمینی تنها دعوت مراجعی بزرگی چون آیات حکیم، خویی و شاهرودی را پذیرفت و به غیر از این بزرگان دعوت هیچکس را قبول نکرد. یکی از علمای اراکی به نام آیت‌الله آشیخ یحیی ابوطالبی اراکی که در نجف حضور داشت خدمت ایشان رسید و گفت "آقا، بنده زمانی که شما در زندان بودید نذر کردم که اگر آزاد شدید، شما را به منزلم دعوت کنم!" حضرت امام وقتی این سخنان را شنیدند، دعوت را قبول کردند و دیگر عذر و بهانه‌ای نیاوردند.

** آیت‌الله بروجردی چگونه مانع تشییع جنازه رضاشاه شد؟
تسنیم: در زمانی که شما قم تشریف داشتید، رابطه حضرت امام با مرحوم آیت الله بروجردی را چگونه می‌دیدید؟
آیت‌الله جعفری اراکی: رابطه بسیاری خوبی داشتند. اتفاقا از علمایی که از آیت‌الله بروجردی برای حضور در قم استقبال کردند مرحوم حضرت امام خمینی بودند. به یاد دارم زمانی که شاه قصد تشییع جنازه رضاشاه را داشت، برای موافقت علما با برگزاری این مراسم در قم افرادی را برای این کار به درب خانه علما فرستاد. تمامی علمای قم به اتفاق گفتند که زعیم ما آیت‌الله بروجردی است و ایشان تصمیم آخر را در این رابطه می‌گیرند. آیت‌الله بروجردی در این گونه شرایط تمارض می‌کردند و با بیان اینکه کسالت دارند کسی را به حضور نمی پذیرفتند و لذا حتی یک عمامه به سر در مراسم تشییع جنازه حضور پیدا نکرد.

تسنیم: از این بابت این سوال را از شما می‌پرسم که عده‌ای نقل می‌کنند که پس از ماجرای فدائیان اسلام رابطه امام خمینی با آیت‌الله بروجردی کمرنگ شد
آیت‌الله جعفری اراکی: شاید این مسئله بعد زمان رفتن من به نجف مطرح شده باشد ولی تا آن زمان همه علما از جمله حضرت امام ارادت خاصی نسبت به آیت‌الله بروجردی داشتند.

تسنیم: با ورود حضرت امام به نجف، نظر علمای این شهر نسبت به امام خمینی و نهضت ایشان چگونه بود؟
آیت‌الله جعفری اراکی: همانطور که عرض کردم استقبال خوبی از امام خمینی در بدو ورود ایشان به نجف از سوی علما صورت گرفت. البته یکی از آقایانی که مرحوم شده و اسمش را نمی‌آورم، در مصاحبه‌ای استقبال از امام را سبک شمرد و اینگونه وانمود کرد که استقبال سردی از ایشان انجام شد. ناگفته نماند که احتمالا عده‌ای مخالف حضور ایشان در نجف بودند در عین حال پس از سپری چند روز از حضور حضرت امام در نجف برخی از طلاب بحث برپایی نماز توسط ایشان را مطرح کردند.
وقتی که صحبت ما تمام شد، ایشان بلافاصله فرزند خود آسید حسین بحر العلوم را صدا زد و به او گفت که همین الان بهمراه این آقایان به محضر آیت الله خمینی برو و دستش را از جانب من ببوس و به ایشان عرض کن که برای خواندن نماز به مسجد شیخ انصاری تشریف بیاورند.
در نجف مسجدی معروف به مسجد شیخ انصاری است که در آن زمان یکی از بزرگان به نام مرحوم آسید محمدتقی بحر العلوم در آنجا نماز می‌خواند. در نزدیکی منزل ایشان مسجدی به نام شیخ طوسی وجود داشت که به تازگی امام جماعت آن به رحمت خدا رفته بود و مسجد بدون امام جماعت بود. به همین دلیل بنده به همراه برخی دیگر از علما از جمله آقایان اخوان مرعشی، صافی اصفهانی، آسید محمدرضا اشکوری خدمت آقای سید محمد تقی بحر العلوم که شخصیت زاهد و متقی بود رفتیم و به او گفتیم که مسجد مجاور شما بدون امام جماعت است اگر امکان دارد شما برای خواندن نماز به این مسجد بروید تا امام خمینی امام جماعت مسجد شیخ انصاری شوند.
** علمای بانفوذ نجف در صف اول نماز امام خمینی

وقتی که صحبت ما تمام شد، ایشان بلافاصله فرزند خود آسید حسین بحر العلوم را صدا زد و به او گفت که همین الان بهمراه این آقایان به محضر آیت‌الله خمینی برو و دستش را از جانب من ببوس و به ایشان عرض کن که برای خواندن نماز به مسجد شیخ انصاری تشریف بیاورند. در این 14 سال بنده و مرحوم آشیخ علی اصغر احمدی شاهرودی و علمایی که در بالا اشاره شد با توجه به اینکه از علمای با نفوذ نجف محسوب می‌شدند در تمام این سالها برای حمایت از امام خمینی در صف اول نماز به امامت امام خمینی حاضر می‌شدیم.
پس از آن ما از ایشان درخواست تدریس مکاسب را کردیم که پس از مدتی سیر تدریس ایشان به تدریس موضوع ولایت نیز رسید. و در طول این 14 در درس ایشان حضور داشتم.

تسنیم: یعنی بحث ولایت فقیه را در ذیل موضع مکاسب آموزش دادند؟
آیت‌الله جعفری اراکی: بله. دقیقا همینطور است.

تسنیم: آیا از این روش تدریس هدفی را دنبال می‌کردند؟
آیت‌الله جعفری اراکی: قطعا همین طور بود. ایشان به تدریس موضوع ولایت بسیار اهمیت می‌دادند به طوری که همواره در هنگام تدریس کتابهای مرتبط با بحث همراه ایشان بود و از جهت بیان استدلال، دلیل و رد دلیل تبحر خیلی بالایی داشتند. بنده به همراه حاج آقا مصطفی یکی از فعالترین افراد درس امام خمینی بودیم.
تسنیم: برخی اینگونه بیان شبهه می‌کنند امام خمینی در بحث مبارزه با رژیم پهلوی تنها می‌دانست که چه نمی‌خواهد و در نتیجه مبارزات با ژریم پهلوی نیز آن را ساقط کرد ولی برنامه‌ای برای پس از پیروزی انقلاب نداشت!
آیت‌الله جعفری اراکی: به هیچ عنوان اینطور نیست. امام برای زمان پس از انقلاب برنامه‌ای بسیار مدون و دقیق داشت و کتابهای ایشان در این رابطه نیز امروز در دسترس است.
امام خمینی زمانی که در نجف و در همان منزل واقع در شارع الرسول حضور داشتند مرتب دیدارهای مردمی داشتند و طلاب به شکل مرتب با حضور در محضر ایشان سوالاتشان را با حضرت امام در میان می‌گذاشتند. همچنین برنامه مشرف شدن امام به حرم حضرت امیر(ع)، برنامه‌ای دقیق و منظم بود به طوری که ایشان هر روز به جز شب‌های شنبه سر یک ساعت همیشگی به حرم مشرف می‌شدند.
مورد دیگری که بسیار مهم است و بنده در کمتر بزرگی دیده‌ام رفتار حضرت امام هنگام حضور عوامل حکومتی به محضر ایشان بود. ایشان در برخورد با عوامل حکومتی همواره با اقتدار و با صلابت رفتار می‌کردند و هنگامی که ماموران حکومت از جانب حسن البکر به محضر ایشان می‌رسیدند، ایشان از طریق مترجم خود که روحانی درس خوانده از بیت آیت‌الله مظفر بود پاسخ این ماموران را می‌دادند.
Image

** واکنش امام خمینی به سلام رساندن حسن‌البکر رئیس‌جمهور عراق
یکی از دیدارها مصادف شده بود با اخراج چند ده نفر از طلاب ایرای توسط حکومت عراق. هنگامی که ماموران حکومت سلام حسن البکر را به امام خمینی ابلاغ کردند امام در پاسخ گفتند «سلام ایشان را نمی خواهم، سلام ایشان را نمی خواهم، چرا طلاب را اخراج می‌کنند؟» مترجم امام در ترجمه عبارت به کار رفته از سوی ایشان کمی مماشات کرد و تغییراتی را در آن ایجاد کرد. امام که متوجه این تغییرات شدند بلافاصله خطاب به وی گفتند آن عبارتی که من گفتم را برای آنها ترجمه کن. پس از آن ماجرا، این آقا که از برخورد حکومت می‌ترسید، از مترجمی امام سرباز زد و رفت.
فیلم/ آیت‌الله جعفری اراکی شاگرد امام خمینی از خاطرات نجف می‌گوید
blob:https://www.aparat.com/57683901-5e83-462d-a64a-503201762438

تسنیم: نقل است زمانی که امام در نجف حضور داشتند، مباحثه‌ای با آیت‌الله حکیم درباره انقلاب و نهضت کردند. صحبت‌های امام در این مباحثه چه بود و آیت‌الله حکیم چه واکنشی نشان دادند؟

آیت‌الله جعفری اراکی: البته نه اینکه خودم در آن مجلس باشم ولی شنیدم که امام به مرحوم آقای حکیم گفته بود چون شما قدرت این را دارید که قیام کنید، با شما موافق هستم و از شما حمایت خواهم کرد که آیت الله حکیم گفته بود که شما ایران بودید و تصور می‌کنید که مردم عراق نیز مانند ایرانیان ما را همراهی می‌کنند.

** ترس مردم عراق از همراهی با آیت‌الله حکیم در نجف
بعد از مدتی که آیت‌الله حکیم از نجف خارج شدند، اتهاماتی از سوی رژیم عراق به آیت‌الله حکیم زدند به طوری که وقتی ایشان از کاظمین به نجف باز می‌گشت تحت نظر نیروهای امنیتی رژیم قرار گرفت و با حفاظت رژیم به نجف بازگشت و از آن پس حتی عراقی‌های نجف که تا دیروز در محضر ایشان بودند دیگر در خانه او را نزدند و حتی هنگامی که هفته‌ای یکبار به حرم می‌رفت در مسیر حرم حتی یک عراقی از ترسش به استقبال او نمی‌رفت و معدود ایرانی‌ها و افغانی‌های حاضر در نجف از او استقبال می‌کردند.

** هرکس درباره اختلاف آیت‌الله خویی و امام حرفی زده دروغ گفته است
تسنیم: درباره رابطه مرحوم آیت‌الله خویی و امام خمینی برای ما بفرمایید که این رابطه چگونه بود؟ اینکه برخی مدعی اختلاف امام و مرحوم خویی بر سر نهضت هستند تا چه حد صحیح است؟
آیت‌الله جعفری اراکی: با توجه به اینکه بنده به شخصه در ارتباط با هر دو بزرگوار بودم، هرکس راجع به اختلافات میان مرحوم آیت‌الله خویی و امام خمینی مطلبی گفته، بی شک خلاف گفته است.
فیلم/ آیت‌الله جعفری اراکی شاگرد امام خمینی از خاطرات نجف می‌گوید
https://www.aparat.com/video/video/embe ... ximKL?data[as]=1

** برنامه امام و مراجع نجف برای برخورد با حسن‌البکر
به طور مثال در یکی از دفعات که بنده به محضر ایشان رفتم زمانی بود که حسن البکر در حال اخراج علما و طلاب بود. ایشان به من فرمود که من به آیت الله خویی و آیت‌الله شاهرودی پیام دادم و گفتم که در حال حاضر ما سه نفر به عنوان مراجع نجف به حساب می‌آییم و لازم است که برای جلوگیری از اخراج طلاب، گذرنامه‌هایمان را برای حسن البکر بفرستیم و بگوییم که پیش از آنکه اقدام به اخراج شخصی بکنی، ابتدا باید ما را اخراج کنی. اگر دستور خروج ما را نیز صادر کرد با توجه به اینکه بنده ایران نمی‌توانم بیایم، شما به قصر شیرین بروید و تحت عنوان تبعید حوزه علمیه نجف در آنجا بلندگو بگذارید و علیه رژیم عراق تبلیغ کنید. ایشان ادامه دادند که من نیز در کشوری مستقر می‌شوم و اخراجمان توسط حسن البکر را به همگان اعلام خواهم کرد.
یکی دیگر از دلایلی که نشان دهنده رابطه خوب امام خمینی با آیت‌الله خویی بود، این بود که امام خمینی پس از فوت حاج آقا مصطفی، ایشان از آیت الله خویی خواست که نماز میت را آقای خویی بر پیکر حاج آقا مصطفی بخواند.

** قبل از دادن خبر فوت حاج آقا مصطفی به امام، روضه حضرت علی‌اکبر خواندیم
بنده با حاج آقا مصطفی خیلی رابطه نزدیکی داشتم به طوری که حتی شب فوت ایشان نیز در مجلسی با هم بودیم. وقتی که صبح روز بعد آقای دعایی خبر فوت آقا مصطفی را به من داد، از من پرسید که چطور باید این خبر را به امام بدهیم. ما نیز یکی از آقایان به نام مرحوم آشیخ حبیب الله اراکی(پدر حاج شیخ محسن اراکی رئیس مجمع جهانی تقریب مذاهب) را انتخاب کردیم که خبر فوت آقا مصطفی را به امام خمینی بدهد.

Image
عکسی از مرحوم حاج مصطفی خمینی که آیت‌الله جعفری اراکی نفر اول از سمت چپ در تصویر دیده می‌شود
البته حاج آقا اراکی به همراه خود روحانی منبری به نام آشیخ عبدالحسین واعظ خراسانی را برد تا قبل از اینکه حاج آقا اراکی خبر را به امام بدهد، این روحانی منبری روضه حضرت علی‌اکبر را برای امام خمینی بخواند. امام پس از روضه فرمودند برای مصطفی اتفاقی افتاده و وقتی که ما خبر فوت را به ایشان دادیم ایشان با همان صلابت همیشگی برخورد کردند و همانند روزهای دیگر برای خواندن نماز به مسجد رفتند. پس از آنکه نماز تمام شد، ایشان فرمودند که می خواهم به خانه آقا مصطفی بروم و به همسرش تسلیت بگویم.

** بر روی بدن حاج آقا مصطفی آثار کبودی بود/ امام اجازه کالبدشکافی ندادند
تسنیم: اینکه می‌گویند مرگ آقا مصطفی مشکوک بود تا چه حد صحیح است؟ آیا نشانه یا علامتی بر احتمال شهادت ایشان وجود داشت؟
آیت الله جعفری اراکی: ما پس از اینکه خبر فوت را به امام خمینی رساندیم به ایشان عرض کردیم که پزشکان نجف به دلیل اینکه بر روی بدن آقا مصطفی آثاری از کبودی دیده شده، آنها قصد تشریح بدن او را دارند. امام اجازه این کار را ندادند، بنابراین دلیل اصلی فوت ایشان هیچگاه مشخص نشد.
تشییع آقا مصطفی از مسجدی در دروازه شهر نجف که بزرگان را به دلیل ازدحام جمعیت از آنجا تشییع می‌کردند، آغاز شد. امام خمینی در آن روز نتوانستند مراسم تشییع را تا انتها ادامه دهند و از آیت‌الله خویی خواستند که ایشان نماز میت را بخواند.
در زمان حیات آقا مصطفی جلسات (هفتكي شبهاى بنجشنبه) مباحثه‌ای با حضور ایشان، بنده، مرحوم حاج آقا صافی اصفهانی، حاج آقا باقر خوانساری، آسید عبدالرسول شریعتمدار جهرمی، حاج آقای (سيد محمد علي موحد) ابطحی اصفهانی و (حاج شيخ محمد تقي هرندي و حاج شيخ علي اصغر شاهرودي و) برخی دیگر از هم قطاران داشتیم و در این جلسات به بررسی مباحث علمی می‌پرداختیم.

تسنیم: از حضرت آیت‌الله سیستانی هم در نجف خاطره‌ای دارید؟
آیت‌الله جعفری اراکی: بله، اتفاقا یادم هست پدر بنی‌صدر یعنی آیت‌الله سید نصرالله بنی‌صدر از علمای بنام همدان بود و در آن زمان بنی‌صدر به‌دلیل اینکه در پاریس مشغول مبارزه علیه رژیم پهلوی بود با مرحوم آقا مصطفی ارتباطاتی داشت و پس از فوت آیت‌الله نصرالله بنی‌صدر بنا شد که پیکر او به نجف منتقل و در این شهر به خاک سپرده شود چون بنی‌صدر ضد شاه بود و ارتباطاتی با رئیس جمهور الجزایر داشت، توانست مجوز انتقال پدرش از همدان به نجف را اخذ کند و پیکر آیت‌الله نصرالله بنی‌صدر را در نقطه‌ای نزدیک به ایوان طلای حرم حضرت علی(ع) به خاک سپردند.

** تذکر آیت‌الله سیستانی به بنی‌صدر
بنی‌صدر پس از این خاک‌سپاری چند صباحی در نجف ماند و در این مدت ارتباطاتی با علما برقرار کرد و در آن زمان کتابی به‌نام "اقتصاد توحیدی" نیز نوشته بود. آقای سیستانی این کتاب بنی‌صدر را خوانده بود و در دیداری که بنی‌صدر با آیت الله سیستانی داشت، ایشان به او گوشزد می‌کند که "کتاب نوشته‌شده توسط شما اشتباهاتی دارد". بنابراین از نظر سیاسی نیز آیت الله سیستانی تا این حد اشراف بالایی در مسائل داشته و دارند.

تسنیم: بعد از هجرت امام از عراق به سمت ایران، شما تا چه زمانی در عراق حضور داشتید و چه شد به ایران برگشتید؟
آیت‌الله جعفری اراکی: در سال 1350 شمسی که صدام تمام علمای ایرانی را از عراق اخراج کرد بنده نیز تمامی اسباب و وسایل زندگی را جمع و با ماشین باری به سمت ایران فرستادم. پیش از اینکه سفر خود را آغاز کنیم به همراه برخی دیگر از علما از جمله آسید عباس خاتم یزدی و آسید جعفر کریمی به محضر امام خمینی برای عرض خداحافظی رسیدیم. به ایشان عرض کردم بنده تمام اسباب و اثاثیه زندگی را به ایران فرستاده و خودم نیز به همراه خانواده عازم ایران هستم. تا حرفم تمام شد امام بلافاصله گفتند که سفر بر شما مشروع نیست. در حالی که به هیچ وجه یک از مهمانان دیگر این توصیه را نکردند. بنده پس از این ملاقات از خانه ایشان خارج شدم.
وقتی که در آذرماه سال 65 برای خداحافظی با مرحوم آیت الله خویی به محضر ایشان رسیدم، ایشان به بنده گفت حالا که می خواهی که به تهران بروی قطعا با حاج آقا خمینی ملاقات داری، وقتی که او را دیدی وضعیت مرا همانطور که می‌بینی برای او تشریح کن.

پس از آن ماجرا تا سال 1365 در نجف ماندم و هنگامی که درخواست خارج شدن از عراق را از رژیم عراق کردم ابتدا با خروج بنده مخالفت کردند. بنده نیز که که به سبب ترس از دستگیری فرزندانم دیگر قصد ماندن در عراق را نداشتم، کسالت همسرم را بهانه کردم تا بتوانم ویزای خروج را بگیرم ولی با این حال با خروج من مخالفت و گفتند متخصصان پزشکی را برای مداوای همسرم در اختیار قرار می‌دهند که باز هم با مقاومت من روبرو شدند که در نتیجه این کش و قوس‌ها بالاخره توانستم ویزای خروج از عراق را از این کشور دریافت کنم و از آنجا که ایرانیان در عراق در واقع در حصر و گروگان به سر می‌بردند و اگر متوجه می شدند که بنده قصد بازگشت به ایران را دارم اجازه خروج به من نمی دادند، بلیت خروج خود را به مقصد استانبول و از آنجا به لندن گرفتم.
وقتی که در آذرماه سال 65 برای خداحافظی با مرحوم آیت الله خویی به محضر ایشان رسیدم، ایشان به بنده گفت حالا که می خواهی که به تهران بروی قطعا با حاج آقا خمینی ملاقات داری، وقتی که او را دیدی وضعیت مرا همانطور که می‌بینی برای او تشریح کن.

وقتی که وارد تهران شدم قصد اقامت در این شهر را نداشتم. شب سومی که در تهران بودم، آقای مهدوی کنی به همراه تعدادی دیگر برای دیدار با ما حاضر شدند. یکی از آقایان هنگام خداحافظی به بنده گفت که شما علاقه به دیدار امام دارید یا خیر. من نیز از این دعوت استقبال کردم و آن آقا نیز به من گفت که صبح فردا به جماران بروم.
هنگامی که در جماران حاضر شدیم به همراه آقای توسلی که منتظر ما بود بدون هیچ گونه گشت بدنی، مستقیم به محضر امام مشرف شدیم. امام خمینی با دیدن بنده تبسمی کردند و ما را دعوت کردند که وارد اتاقشان شوم و در حدود نیم ساعتی خدمت ایشان بودم و پس از اینکه اخبار سیاسی روز را به ایشان منتقل کردیم، ایشان جویای احوال آیت‌الله خویی شدند. بنده نیز وضعیت آقای خویی را تشریح کردیم.

Image
از سمت راست: آیت‌الله انواری، آیت‌الله جعفری اراکی و مرحوم آیت‌الله مهدوی کنی

** صدام قصد داشت علیه ایران بیانیه‌ای از آیت‌الله خویی بگیرد
یکی از دلایل تحت فشار بودن آیت الله خویی از سوی صدام این بود که او قصد داشت تا نامه‌ای برای محکومیت جنگ با عراق علیه ایران از ایشان بگیرد که آیت الله خویی در برابر این خواسته مقاومت می‌کردند. بنده نیز مشروح مقاومت های آیت الله خویی را به امام خمینی منتقل کردم. چندی بعد مرحوم آقای مهدوی کنی با من تماس گرفت و از من سوال کرد که آیا به ملاقات آیت الله سید صادق لواسانی که در بستر بیماری است می آیی، بنده نیز قبول کردم.
زمانی که آیت‌الله لواسانی بنده را دید به من گفت که در دیدار اخیرش با حضرت امام متوجه ناراحتی ایشان شده است و وقتی که دلیل این ناراحتی را از حضرت امام جویا شده است، امام در جواب گفته‌اند که اخیرا یکی از دوستان ما حاج آقای جعفری اراکی از نجف آمد و وضعیت ناراحت کننده‌ای از تحت فشار بودن آیت‌الله خویی را نقل کردند و اینکه در شرایط بسیار بدی در نجف بسر می‌برند لذا از این جهت خیلی متأثر شدم.


تسنیم: بعد از هجرت از عراق قصد اقامت در کدام شهر داشتید و چه شد که در مدرسه مروی مشغول به تدریس شدید؟
آیت الله جعفری اراکی: بنده بنا نداشتم که در تهران بمانم و قصدم این بود یا در قم و یا در مشهد مستقر شوم ولی پس از حضور ما در تهران دوستان دیگر اجازه خروج ما از تهران را ندادند لذا همان شبی که ما وارد تهران شدیم گروهی به دیدن آمدند و از آنجا که خیلی سال بود شخصی از حوزه نجف به تهران نیامده بود، به مدت یک ماه برنامه‌های مختلف دید و بازدید در تهران داشتیم و رویدادها و وضعیت عراق را برای دوستان تشریح می‌کردیم. مرحوم آقای مهدوی کنی یکی از دفعات که به ملاقات بنده آمدند گفتند که امام خمینی مدیریت مدرسه مروی تهران را به بنده سپرده است و فرموده‌اند که طلبه‌های فعلی صلاحیت حضور در این مدرسه را ندارند و همه آنها را مرخص کنید و نظرشان این بود که پس از بازسازی این مدرسه طلاب جدیدی را که از نظر کیفی در سطح خوبی باشند جذب کنید.

آقای مهدوی کنی در ادامه گفت که بنده تمامی این اقدامات را انجام داده‌ام ولی استاد خوبی برای آموزش این طلاب نداریم. از آنجا که بنده بنایی برای ماندن در تهران نداشتم هر چه آقای مهدوی اصرار کرد، قبول نکردم. برخی دیگر از علمای تهران نیز آقای مهدوی را تشویق کردند که دست از اصرار برای ماندن بنده بر ندارد تا اینکه بنده به مشهد مشرف شدم و در آنجا استخاره کردم وقتی گفتم اگر خوب آمد در تهران می مانم و اگر هم نه که از این شهر می روم.

پس از زیارت حرم امام رضا بالای سر آن حضرت روبرو ضریح نشستم و استخاره‌ای با قرآن انجام دادم و نتیجه استخاره این بود که در تهران ماندنی شوم. مرحوم آیت‌الله بهجت که هنوز در آن زمان مرجع نشده بودند و در کنار بنده نشسته بود، وقتی که نتیجه استخاره را به ایشان نیز نشان دادم، تصدیق کرد که جواب استخاره مثبت است. وقتی که آمدیم تهران مرحوم آیت‌الله محمدرضا گلپایگانی فرزند خود را برای صحبت با بنده فرستاد و از ما درخواست کرد که به قم برویم ولی جریان را برای ایشان تعریف و عذرخواهی کردم که نمی‌توانم به قم برگردم. بدین صورت از آن سال تا به امروز که بیش از سی سال می‌گذرد که در حوزه علمیه مروی تهران مشغول بحث و تدریس و انجام وظیفه می‌باشم.

تسنیم: سی سال است که بعد از وفات حضرت امام، آیت‌الله خامنه‌ای رهبری انقلاب را عهده‌دار شدند. نظر شما درباره رهبری و مدیریت ایشان به‌ عنوان شاگرد امام چیست؟
آیت‌الله جعفری اراکی: خداوند ایشان را حفظ کند که در این دنیای شلوغ و پر التهاب توانسته‌اند با مدیریت کشور را به خوبی اداره کنند. (يك جمله كل مطلب و خاطره آيت الله جعفري اراكي در اين موضوع)
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » چهارشنبه ژانويه 02, 2019 9:51 pm

آیت‌الله میرسجادی: ماجرای برخورد تند امام با استاندار «بعثی»نجف


یکی از علمای معروف تهران و نواده مرحوم سیدابوالحسن اصفهانی زعیم بزرگ شیعه، در یکی از معدود گفت‌وگوهای سیاسی‌اش، از رابطه علمای عراق با امام خمینی، وضعیت حوزه نجف در آن مقطع می‌گوید.

گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم ــ عباس کلاهدوز و محمدعلی سافلی:‌ میان تعداد زیاد شاگردان امام خمینی(ره)، آنهایی که از وجود ایشان در نجف استفاده کرده باشند تعداد کمی را می‌توان نام برد. یکی از شاگردان «نجفی» حضرت امام اکنون در خیابان ری تهران زندگی می‌کند و در خانه‌اش مشغول تدریس خارج فقه به طلاب است.
آیت‌الله سید محمدحسین میرسجادی در سال 1317 در نجف اشرف به دنیا آمد. وی فرزند آیت‌الله بادکوبه‌ای (میرسجادی) بود. پدر وی داماد آیت‌الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی زعیم وقت حوزه نجف و مرجع عام شیعه قبل از زعامت آیت‌الله بروجردی بود.

Image

تصویری از آیت‌الله میرسجادی در دوران جوانی
آیت‌الله میرسجادی که وی را یادگار مرحوم آسیدابوالحسن می‌دانند، در دوسالگی از نعمت پدر محروم شد. وی پس از تکمیل مقدمات و سطح، در دروس فقه و اصول بزرگان نجف اشرف شرکت کردند که به‌گفته خودش بیشترین بهره را از درس آیات خویی و زنجانی بهره برد و بعد از حضور امام خمینی در نجف از درس ایشان استفاده کرد.
این عالم بزرگ که در میان اهل علم در تهران معروف است، چندان اهل مصاحبه سیاسی نیست اما با صبر و حوصله به سوالات خبرنگاران تسنیم پاسخ گفت. در انتها از دغدغه‌هایش با ما گفت. از اینکه اخلاقیات در حوزه کم‌رنگ شده و برخی طلاب رفاه‌طلب شدند و خاطره‌ای از ساده‌زیستی استادش گفت "مرحوم آیت‌الله شیخ مجتبی لنکرانی استاد دروس رسائل و مکاسب ما بود که از کتب سطح بالای حوزه است. ایشان وقتی درس به اتمام می‌رسید سجاده‌اش را در حجره پهن می‌کردو نماز استیجاری می‌خواند."

آیت الله میرسجادی در سال 1363 بر اثر سختگیری‌های رژیم بعث عراق و آزار و اذیت طلاب، مجبور به ترک عراق و اقامت در ایران شد و با سکونت در تهران به تدریس در منزلش و نیز مدرسه آیت‌الله مجتهدی مشغول شد. در مصاحبه از وی درباره توقیع(مکتوب) مبارکی که امام زمان به جد وی آسید ابوالحسن اصفهانی داده بود پرسیدیم که گفت "شخصی به نام شیخ محمد کوفی مکرر خدمت حضرت رسیده بود، در بین راه مسجد کوفه و مسجد سهله، این توقیع را حضرت به وی می‌دهد و می‌گوید به دست آسیدابوالحسن برسان. ایشان هم توقیع را همیشه در جعبه عینکش نگاه می‌داشت و بعد از فوتش این توقیع دیگر پیدا نشد."

خبرنگاران سیاسی تسنیم در سلسله‌ گفت‌وگوهایی با شاگردان مرحوم بروجردی و امام خمینی(ره) و علمای اعلام کاوشی نو در نهضت بنیان‌گذار انقلاب اسلامی خواهند داشت و در این بین به بیان ناگفته‌ها و کمترگفته‌شده‌هایی از تاریخ انقلاب اسلامی می‌پردازند متن زیر مشروح گفت‌وگوی خبرنگاران تسنیم با این شاگرد قدیمی حضرت امام و آیت الله خویی است که از منظرتان می‌گذرد:
تسنیم: ورود حضرتعالی به حوزه علمیه نجف تقریباً از چه سالی بود و زمانی که حضرتعالی درس را شروع کردید، حوزه علمیه نجف نسبت به حوزه علمیه قم و حوزه علمیه تهران چه مزایایی داشت؟
آیت‌الله میرسجادی: بسم‌الله الرحمن الرحیم. ضمن تبریک سال نو، امیدوارم امسال سال خوبی و توام با ارزانی و رفع مشکلات معیشتی مردم باشد و وسایل زندگی مخصوصاً برای جوان‌ها فراهم شود. نجف سرزمین بسیار مقدسی است و بعید نیست که از مکه و مدینه مقدس تر باشد و دلیل آن این است که در آنجاها نفوس خبیثه‌ای است که ممکن است فضای آنجا را آلوده کنند اما این در نجف که نیست بلکه برعکس است. در کنار مرقد مولا امیرالمومنین علیه السلام آنقدر بزرگانی هستند که این‌ها در نورانیت و قدسیت نجف تأثیرگذار بودند امثال محقق حلی، علامه حلی، شیخ طوسی، مقدس اردبیلی و هزاران فرد دیگر که در جای جای نجف مدفون هستند.
Image
** تمام وقت طلاب در نجف صرف علم آموختن می‌شد
از این نظر جای بسیار مقدسی است و شاید برای همین قدسیت بوده که شیخ طوسی(رحمه الله) حدود هزار سال قبل آنجا را به عنوان حوزه شیعه انتخاب کرده است. در اینجا شیعه برکات زیادی از حوزه مقدسه دیده است که ما در زمانی که آنجا بودیم، اوج عظمت و قدسیت سابقش را نداشت. در زمان ما حوزه نجف، تقریبا 2هزار و اندی طلبه مشغول تحصیل بودند که واقعاً نخبه بودند. در آنجا غیر از علم فقه و اصول چیزی نبود. طلبه‌ها از لحاظ معاش و امور زندگی در فشار بودند، در خانه طلبه‌ها نه رادیو و نه تلویزیون بود نه روزنامه می‌خواندند و تمام وقت آنها صرف علم فقه و اصول بود.

** در نجف کسی جرئت نمی‌کرد برخلاف اجماع شیعه نظر بدهد
دو نفر که به هم می‌رسیدند که در بازار و چه در مجلس ختمی یا روضه‌ای، فقط بحث علمی می‌کردند مجالس آنها پُر از علما و مذاکره‌ علم بود و ما در این مجلس آنها بیشتر از درس استفاده می‌بردیم. به هر حال نجف چنین جایی بود که من نظیر آن را ندیدم برکات نجف برای روحانیت و برای شیعه زیاد بود. در نجف از جمیع طبقات خطوط قرمز رعایت می‌شد کسی به خودش جرأت نمی‌داد که در مسائلی که بر خلاف اجماع شیعه است نظری بدهد. متاسفانه ما در اینجا می‌بینیم این اتفاق می‌افتد یا مثلاً نسبت به مسئله تولی و تبری کسی به خودش جرأت نمی‌داد که مخالفت داشته باشد همه با مراجع هم صدا بودند.

** توقیعی که امام زمان به آسید ابوالحسن اصفهانی داد
تسنیم: زمانی که جد بزرگوار شما مرحوم آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی مدیریت حوزه نجف و زعامت شیعه را برعهده داشت، مدیریت ایشان بر حوزه نجف به چه شکل بود و تعامل شان با علمایی که در ایران به سر می بردند چگونه بود؟
آیت‌الله میرسجادی: من زمان ایشان سن کمی داشتم. من هشت ساله بودم که ایشان وفات کرد. ایشان بر طبق سنت مرجعیتی که از قدیم داشتند و قبل از ایشان هم بوده از میرزای بزرگ شیرازی و آخوند کاظم یزدی و امثال اینها، تاسی به ائمه اطهار داشتند. کسانی که در نجف هستند می‌دانند خانه جد ما آقا سید ابوالحسن که زعامت بزرگی داشت و جهانی بود خانه بسیار محقری بود و مساحت آن 50 متر بیشتر نبود. خلاصه زندگی ساده‌ای داشتند و زندگی ساده مرجع باعث می‌‌شود بقیه طلبه‌ها هم برای شان سخت نگذرد و به روزی کم هم عادت پیدا کنند. مخصوصاً شنیده‌اید که ایشان یک توقیعی از امام زمان(عجل الله فرجه) داشتند که چهار جمله بیشتر نبود "ارخص نفسک" یعنی خودت را برای مردم ارزان کن و "اجلس بالدهلیز" یعنی خودت را در دسترس مردم قرار بده "لا ترخ سترک و اعن اواغث شیعتنا و موالینا، نحن ننصرک انشاءاللّه" (پرده بین خود و مردم قرار مده و بداد و کمک پیروان و دوستان ما برس که ما تو را یاری می‌کنیم). همیشه این نسخه را همراه داشت و واقعاً خودش را در دسترس مردم قرار داده بود.

تسنیم: وقتی شما دروس سطح را به اتمام رساندید در درس خارج کدام یک از آقایان علما در نجف شرکت داشتید؟
آیت‌الله میرسجادی: من برای آزمایش به درس های آقایان مختلف رفتم. مدتی درس آقای شاهرودی و آقای حکیم رفتم اما آن که من انتخاب کردم درس آقا میرزا باقر زنجانی و آقای خویی بود. اینها کسانی بودند که من انتخاب کردم.

تسنیم: زمانی که حضرت امام به نجف تشریف آوردند، در درس ایشان هم شرکت داشتید؟
آیت‌الله میرسجادی:‌ بله ما هم در درس ایشان بودیم. ابتدا درس مکاسب ایشان شرکت کردیم و وقتی باب صلاة را شروع کردند هم شرکت داشتیم.

** مراجع نجف هیچ‌کدام مخالفتی با نهضت امام نداشتند
تسنیم: فضای نجف نسبت به ورود امام چگونه بود؟ چراکه گفته‌های ضد و نقیض گفته می‌شود که بعضی از علما شاید ارتباط خوبی با ایشان نداشتند، از طرفی هم در خاطرات داریم که آیت‌الله حکیم و آیت‌الله خویی، ایشان را مورد استقبال ایشان قرار دادند. فضای نجف چگونه بود؟
آیت‌الله میرسجادی: وقتی ایشان تشریف آوردند همه آقایان از ایشان دیدن کردند و استقبال، استقبال بدی نبود. ایشان چون ایرانی بود و عربها سابقه زیادی از ایشان نداشتند از این جهت عراقی‌ها بدون شناخت نمی‌توانستند با ایشان ارتباط بگیرند اما ایرانی‌ها در خدمت ایشان بوده و در نماز و درس ایشان حضور داشتند. چون ایشان درسشان را به زبان فارسی می‌گفتند طلاب عرب قاعدتا نمی‌توانستند استفاده کنند اما آیت‌الله خویی عربی درس می‌دادند و عربها هم شرکت می‌کردند.
آیت‌الله خویی هم رابطه‌شان با ایشان خوب بود و احساس نمی‌شد مخالفتی داشته باشند. ما می‌دیدیم که در مجالس با هم حضور پیدا می‌کنند. در اول شروع نهضت همه همراهی کردند اما امام به تنهایی انقلاب را اداره می‌کرد و بقیه هم مخالفت نمی‌کردند اما اقدام جدی هم نداشتند.

تسنیم: علت اینکه که حوزه نجف ورود جدی به سیاست نداشت چه بود؟
آیت‌الله میرسجادی: شاید از این جهت بود که نسبت به آینده شک داشتند و نمی‌دانستند چه می‌شود.

** برخورد تند امام با استاندار نجف که موجب عقب‌نشینی دولت عراق شد
تسنیم: خاطره خاصی از زمان حضور امام در نجف به یاد دارید؟
آیت‌الله میرسجادی: در سال 50 که عوامل دولت عراق حمله کردند و حوزه و طلبه‌های ایرانی نجف را گرفتند و به ایران فرستادند، آیت‌الله خویی مریض بود و برای معالجه به لندن رفته بود و تنها مرحوم امام در نجف بود. به خاطر می‌آورم جلسه‌ای در منزل امام تشکیل شد که استاندار نجف که از رژیم بعث بود، آمده بود آنجا و امام فرمودند من تاکنون خود را نجفی می‌دانستم اما اکنون اینگونه نیست و گذرنامه خودشان را جلوی استاندار نجف گذاشتند و گفتند من باید بروم.
استاندار نجف هم گفت ما از رفتن شما ناراحت می‌شویم و گذرنامه را از امام نگرفتند. بعد هم آنها شروع کردند به باقی طلبه‌ها اقامه(مجوز اقامت) دادند و من هم از مرحوم حاج آقا مصطفی شنیدم که امام اقامه‌شان را برای تمدید نداده بودند و منتظر بودند تا آخرین اقامه برای طلبه‌ها تمدید شود و بعد ایشان تمدید کنند.

تسنیم: با حاج آقا مصطفی هم آن زمان مراوده داشتید؟
آیت‌الله میرسجادی: بله ما با هم رفیق بودیم و گاهاً به منزل هم می‌رفتیم. ما 10 سال را در کنار یکدیگر بودیم و ایشان مرد متدین و فاضلی بود و ما از مجالس ایشان لذت می‌بردیم.

** حزب بعث از ابتدا تلاش می‌کرد که حوزه شیعه را از بین ببرد
تسنیم: بعد از وقوع جنگ ایران و عراق و پیروزی انقلاب، فضای حوزه نجف به چه شکل بود و چه محدودیت‌هایی ایجاد کردند؟ مرحوم آقای خویی چقدر تلاش داشت تا حوزه نجف از بین نرود؟
آیت‌الله میرسجادی: از زمانی که حزب بر سر کار آمد بنایش برهم زدن حوزه شیعه بود و یک خفقانی را ایجاد کردند. مخصوصاً روحانیت شیعه وقتی انقلاب ایران شد، فشار بر روی روحانیت بیشتر شد و رژیم بعث سیدمحمدباقر صدر و گروهش را تارومار کرد و کشت و فضای عجیبی در نجف رقم خورد و باعث شد که ما مجبور شویم به ایران بیاییم.

آیت‌الله خویی کمترین نفوذی زمان خفقان نداشت حتی بعضی از بچه‌های ایشان را گرفتند و اعدام کردند. آقای خویی تصرفی نداشت اما تلاش ایشان این بود که حوزه از بین نرود. چنین حوزه هزار ساله‌ای قدسیت دارد و ایشان امید داشتند آینده خوب شود به خاطر همین ایشان نجف ماندند.
Image
تسنیم‌: شما را به ایران تبعید کردند یا فشارها باعث شد شما به ایران بیایید؟
آیت‌الله میرسجادی: حضور من تبعید نبود اما شبه تبعید بود. آنها یک نفر را اگر می‌گرفتند، آنقدر شکنجه می‌دادند که طرف دوست و و رفیق‌هایش را هم معرفی کند و بعد تمامی آنها را اعدام می‌کردند. ما آنجا احساس کردیم با توجه به اینکه فرزندان من روحانی بودند و بعضی از دوستان شان را دستگیر کرده بودند ممکن بود سراغ پسران من بیایند و این شد که ما تصمیم گرفتیم به ایران بیاییم.

تسنیم: با آیت الله سیستانی هم رابطه‌ای داشتید؟ نگاه ایشان به مسائل سیاسی چگونه بود؟
آیت‌الله میرسجادی: ما با ایشان خیلی دوست و همسایه بودیم و ماه رمضان ما در منزل ایشان شرکت می‌کردیم. ایشان هم همفکر آقای خویی بود اما مقداری هم اختلاف داشتند.

** اختلاف آیت‌الله سیستانی با مرحوم خویی در مسائل سیاسی
تسنیم:‌ آیا این اختلاف در عرصه سیاسی بود؟
آیت‌الله میرسجادی: اختلاف بیشتر بر سر مسائل اداره حوزه و امثال اینها بود و شاید هم با این موافق نبودند که آقای خویی کنار باشد و به سیاست ورودی پیدا نکنند.

تسنیم: سال 63 که به ایران آمدید، از ابتدا قصد حضور در تهران را داشتید؟
آیت‌الله میرسجادی:‌ من مستقیما به قم رفتم و برخی از این طلبه‌هایی که از عراق آمده بودند درخواست کردند که من برای شان درس شروع کنم. در ایام شهادت امام رضا و آخر ماه صفر بود که به مشهد رفتم. آنجا برخی از دوستان درخواست کردند در مشهد بمانم و مدتی هم به تهران آمدم. آنها گفتند در تهران بمانیم من بین این 3 جا استخاره کردم که تهران خوب آمد و در تهران ماندم.
حضور من تبعید نبود اما شبه تبعید بود. آنها یک نفر را اگر می‌گرفتند، آنقدر شکنجه می‌دادند که طرف دوست و و رفیق‌هایش را هم معرفی کند و بعد تمامی آنها را اعدام می‌کردند. ما آنجا احساس کردیم با توجه به اینکه فرزندان من روحانی بودند و بعضی از دوستان شان را دستگیر کرده بودند ممکن بود سراغ پسران من بیایند...

تسنیم: از ابتدا در همین محله انبار گندم حضور پیدا کردید؟
آیت‌الله میرسجادی: تقریباً بعد از یک سال. این مسجد انبار که الان به مسجد امام سجاد(ع) معروف است امام جماعت سابق آن شخصی بود به نام شیخ محمد گلابچی که بهمن یا اسفند 64، ایشان در هواپیمای شهید محلاتی بودند که دچار سانحه شدند. بعد از شهادت ایشان مرحوم آقای عمید زنجانی و همچنین مرحوم سید مرتضی حکمی داماد آقای خویی و آقا سید محمد علم الهدی این سه با ما آشنایی داشتند و از ما خواستند ما امامت مسجد را قبول کنیم.

تسنیم: تدریس در مدرسه مرحوم آیت‌الله مجتهدی را از چه زمانی شروع کردید؟
آیت‌الله میرسجادی: یکبار مرحوم آقای مجتهدی اینجا تشریف آوردند و جمله‌ای گفت که ما را مجبور کرد به آنجا برویم. ایشان فرمودند "برای من افتخار است که شما به حوزه بیایید اگر چه درس هم ندهید". این بود که ما چند سالی آنجا درس می‌گفتیم تا وقتی ایشان فوت کرد من دیگر آنجا نرفتم و همین جا در منزل درس می‌گفتم.

تسنیم: با آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب هم مراوده‌ای در آن دوران داشتید؟
آیت‌الله میرسجادی: بله؛ اتفاقاً در دیداری که اخیراً ایشان با ائمه جماعات داشتند ما آنجا بودیم. ایشان بعد از اتمام سخنرانی آمدند و ما با هم صحبت کردیم. در زمان ریاست جمهوری هم خدمت ایشان می‌رسیدیم. می‌توانم بگویم ما از نجف سابقه خانوادگی داشتیم. عموی ایشان هم مرحوم آسیدمحمد خامنه‌ای با پدر بنده دوست بودند و جزو دستگاه جد ما بودند. پدر آیت‌الله خامنه‌ای هم جزو شاگردان جد ما بود که این سابقه موجب ارتباط بیشتر ما با ایشان شد.

** یکی از امتیازات آیت‌الله خامنه‌ای صبر ایشان است
تسنیم: در این سی سالی که بعد از وفات مرحوم امام، آیت‌الله خامنه‌ای رهبری نهضت را داشتند، نظر شما درباره مدیریت سیاسی ایشان چیست؟ بنظرتان چرا دشمنان در طول ایان سالها به ایشان همواره هجمه می‌کنند؟

آیت‌الله میرسجادی: واقع مسئله این است که رهبری قطع نظر از علمیت، مدیریت و تدبیر لازم دارد. البته علمیت ایشان قابل انکار نیست همچنین در بحث رهبری هم ایشان «خیرالموجودین» است. این هجمه‌ها به ایشان هم از اول کم و بیش بوده و اتفاقاً یکی از امتیازاتی که ایشان دارد، صبر ایشان است. ایشان خیلی صبور است. حالا ممکن است عده‌ای از ایشان رضایت نداشته باشند که اقلیت‌اند اما ایشان مقبولیتش در بین اکثریت مردم محرز است.

تسنیم:‌ بعد از فروپاشی رژیم بعث عراق، الحمدالله شاهد قدرت یافتن شیعیان در این کشور هستیم و مرجعیت هم در عراق دوباره قدرت گرفته است. وضعیت کنونی حوزه نجف و دورنمای آن را چطور می‌بینید؟
آیت‌الله میرسجادی: من فعلا اطلاع دقیقی از حوزه نجف ندارم اما آنچه می‌شنوم پیداست از لحاظ کمیت پیشرفت کرده و طلبه های زیادی در نجف مشغول هستند. آیت‌الله سیستانی هم از لحاظ تأمین زندگی و مسکن برای طلاب شرایط مساعدی فراهم کرده است و مجتمع‌های هزار واحدی ساخته‌اند و شهریه خوبی هم به طلاب می دهند.
از مقام معظم رهبری هم شهریه خوبی به طلاب می‌رسد و وضع معاش آنها از زمان ما خیلی بهتر شده است و از لحاظ درسی هم احتمال می‌دهم خوب باشند.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » چهارشنبه ژانويه 02, 2019 10:00 pm

ناگفته‌های حجت‌الاسلام رحمانی از ماجرای استقبال بی‌نظیر آیت‌الله خویی از امام


حجت‌الاسلام و المسلمین رحمانی شاگرد برجسته امام خمینی(ره) و عضو ارشد مجمع روحانیون در گفتگو با تسنیم ناگفته‌های خود از سالها همراهی با امام(ره) را تشریح کرد.

گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم ــ عباس کلاهدوز و محمدعلی سافلی: خیابان نجات‌اللهی را که به‌سمت پایین می‌روید در یکی از کوچه‌ها دفتر نهادی است که زمان دفاع مقدس رفت‌وآمد و مراجعه بسیاری داشت: "سازمان جذب و هدایت کمک‌های مردمی به جبهه‌ها".

Image
حجت‌‌الاسلام و المسلمین رحمانی (نفر اول نشسته از سمت راست) کنار مرحوم حاج احمد خمینی و آیت‌الله پسندیده برادر امام

برای مصاحبه وارد ساختمان می‌شویم تا با حجت‌الاسلام و المسلمین محمدعلی رحمانی گفت‌وگو کنیم. "رحمانیِ بسیج"، "رحمانیِ دفتر امام"، "رحمانیِ ستاد جذب و هدایت کمک‌های مردمی"، "رحمانیِ مجمع روحانیون"، "رحمانیِ ناجا" اینها عناوینی است که در کشور حجت‌الاسلام رحمانی را با آن می‌شناسند اما خودش هنوز خود را یک بسیجی می‌داند و به فرمانده کل بسیج بودن در زمان جنگ افتخار می‌کند.
حجت‌‌الاسلام و المسلمین محمدعلی رحمانی متولد 1332 در شهر قوچان است. وی در خانواده‌ای مبارز و مذهبی از کسبه سرشناس قوچان پرورش یافت و پس از پایان تحصیلات مقدماتی وارد حوزه علمیه مشهد شد. پدر وی که از کسبه سرشناس قوچان بود به‌دلیل همراهی با نهضت امام خمینی(ره) به گنبد تبعید می‌شود و برای آنکه فرزندش در حوزه‌ای بزرگ رشد کند، وی را به نجف فرستاد. حجت‌الاسلام رحمانی در سال 1344 پیش از هجرت امام به نجف، وارد حوزه علمیه این شهر شد و از محضر آیات عظام و علمای اعلام خویی، میرزا باقر زنجانی، محمد صادقی تهرانی کسب فیض کرد.

امام خمینی در حکمی که برای وی در ابتدای انقلاب می‌نویسد و او را مسئول ستاد جذب و هدایت کمکهای مردمی به جبهه‌ها منصوب می‌کنند، رحمانی را "از مبارزین باسابقه و از دوستان خوب" معرفی می‌‌نماید. این دوستی و انس وی با حضرت امام که همیشه خود را مرید ایشان می‌داند از همان سالهای تحصیل و مبارزه در نجف شروع شد و تا پایان عمر مبارک امام خمینی ادامه داشت.
حجت‌الاسلام رحمانی در سالهای پیش از پیروزی انقلاب از مبارزین فعال بود که همراه با مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی و حاج سیداحمد خمینی و شهید محمد منتظری فعالیت تشکیلاتی می‌کرد. وی تا پیروزی انقلاب اسلامی تحت تعقیب ساواک قرار داشت و بارها دستگیر شد.

با پیروزی انقلاب اسلامی وی مسئولیت‌های مختلفی را به‌عهده داشت؛ عضویت در دفتر حضرت امام، رسیدگی به مشکلات شهرستان قوچان از طرف امام، فرماندهی بسیج مستضعفین در دوران هشت‌ساله جنگ تحمیلی و مسئولیت ستاد جذب و هدایت کمکهای مردمی به جبهه‌ها بخشی از سوابق درخشان وی است.

پس از پایان جنگ تحمیلی و در سال 1370 با ادغام نیروهای شهربانی، ژاندارمری و کمیته انقلاب اسلامی از سمت رهبر معظم انقلاب به‌عنوان رئیس سازمان عقیدتی سیاسی نیروی انتظامی منصوب شد و تا سال 86 این مسئولیت را به‌عهده داشت. سابقه آشنایی وی با رهبر معظم انقلاب آیت‌الله خامنه‌ای به پیش از انقلاب و سالهای طلبگی وی در مشهد برمی‌گردد و آیت‌الله خامنه‌ای در حکم انتصاب حجت‌الاسلام رحمانی چنین می‌نویسند "با اطلاع از شایستگی و سوابق علمی و عملی جناب‌عالی و خدمات مأجوری که در طول سالیان گذشته به‌انجام رسانیده‌اید و با توجه به نیاز نیروی انتظامی جدیدالتأسیس جمهوری اسلامی، جناب‌عالی را به ریاست سازمان عقیدتی، سیاسی آن نیرو منصوب می‌کنم".

حجت‌الاسلام و المسلمین رحمانی از اعضای ارشد مجمع روحانیون مبارز ازجمله تشکل‌های اصلاح‌طلب به‌شمار می‌رود هرچند که می‌گوید بعد از حوادث سال 88 دیگر در جلسات این تشکل شرکت نکرده است. این شاگرد امام راحل هم در دوران مسئولیت در ناجا و هم‌اکنون نیز، درس خارج فقه و اصول دارد.

• چکیده گفتگوی حجت‌الاسلام رحمانی با تسنیم
ــ سال 1341 آغاز این تحرکات بود، من از سال 1342 به مشهد رفتم و در مدرسه نواب که یکی از کانون‌های نهضت بود به ادامه تحصیل پرداختم. آیت‌الله حاج آقا حسن قمی هم آن وقت در مشهد به‌عنوان محور مبارزات مطرح بود، آن وقتها آیت‌الله خامنه‌ای، آیت‌الله واعظ طبسی و آیت‌الله هاشمی‌نژاد چهره‌های برجسته‌ای بودند که در مشهد حضور داشتند.
ــ آقای انواری که 14 سال در زندان بود از امام خمینی پرسیده بود که "اگر خدای‌نکرده شما را کشتند ما چه‌کار کنیم؟"، امام مخفیانه به آقای انواری گفته بودند که "اگر اتفاقی افتاد بدون هیچ کاری به مشهد رفته و از آیت‌الله میلانی هر حرکتی را سؤال کنید".

ــ وقتی اسم امام خمینی را می‌آوردند به‌پهنای صورت اشک می‌ریختند اما طرفدارها و نماینده‌های ایشان در ایران برای اینکه می‌خواستند مشکل پیدا نکنند و با آن‌ها برخورد نشود، می‌گفتند که "آیت‌الله خویی با این مسائل کاری ندارد"، که اصلاً این‌طوری نبود. حضرت آیت الله خویی به آقای مدنی به‌زبان ترکی می‌گفت که "شما اعلامیه بنویسید من امضاء کنم."، تلگراف‌های ایشان هم وجود دارد.
ــ آیت‌الله حکیم با این ملاقاتها با حضرت امام علاقه ویژه به حضرت امام پیدا کردند و حضرت امام بازدید آیت الله حکیم رفتند. امام که به بازدید آیت‌الله حکیم رفتند به ایشان گفتند "آقا، به هر حال ما از شما انتظار بیشتری داشتیم من می‌دانم که شما چه قدرت بالایی دارید، آیا شما می‌دانید که در ایران چه‌تعداد مقلد دارید؟ ای‌کاش به ایران می‌آمدید تا ببینید چه جایگاه‌ای قوی دارید".
ــ یکی از شاگردان برجسته آیت‌الله خویی، آقای آیت‌الله سید محمد روحانی بود که آدم ملایی بود. ایشان به هر دلیل حاضر نبود همراهی کند و وقتی که امام وارد نجف شد تا بنا به دعوت طلاب و فضلا درس دادن را شروع کنند، من از شاگردان مشارالیه (آقای روحانی) شنیدم که ایشان گفته بود "اینجا نجف است و جا برای حرف‌های انقلابی آقای خمینی نیست".

متن زیر بخش اول گفتگوی ده‌ساعته تسنیم با حجت‌الاسلام والمسلمین رحمانی درباره نحوه ورودش به مبارزه و همراهی با امام خمینی در نجف است که از منظرتان می‌گذرد.
تسنیم: با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید، حضرت‌عالی از شاگردان و همراهان امام خمینی(ره) در نجف و سپس در ایران بودید. بفرمایید مبدأ آشنایی شما با امام خمینی(ره) از چه‌تاریخی بود و ورود شما به نهضت اسلامی از چه‌زمانی شکل گرفت؟
حجت‌الاسلام والمسلمین رحمانی: بسم الله الرحمن الرحیم، قبل از اینکه ورود خودم را به نهضت اسلامی بیان کنم لازم می‌دانم فضایی را که امام خمینی(ره) به‌وجود آوردند و باعث شد توجه همه به انقلاب جلب شود بیان کنم. تقریباً در اواخر سال 1341 یعنی در دی ماه اتفاق مخفیانه‌ای در هیئت دولت افتاد. آنهایی که در جریان اتفاقات دولت نبودند، متوجه نشدند اما از جمله کسانی که خودش و اطرافیانش بیدار بودند، امام خمینی(ره) بود.

** شاه زمان آیت‌الله بروجردی نمی‌توانست هرکاری دوست دارد انجام دهد
آن چیزی که حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه را به مردم ایران و جهان اسلام به‌عنوان یک مرجع رشید، شجاع، زمان‌شناس، فقیهی عدالت‌خواه و احیاگر شریعت ناب محمدی(ص) معرفی کرد و کم‌کم میان همه مجامع ملی، مذهبی، سیاسی و اقشار مختلف از جمله روحانیت، مردم متدین، احزاب و گروه‌های دانشگاهی، غیردانشگاهی و عموم طبقات، امام را ممتاز کرد این بود که ایشان آگاه و بیدار نسبت به مسائل اطرافش بود. زمانی که آیت‌الله بروجردی زنده بودند شاه نمی‌توانست هرکاری که دوست دارد انجام بدهد و به همین دلیل نسبت به آینده خود نگران بود و نمی‌توانست خواسته‌های خود را اجرا کند چون قدرت مرجعیت را می‌دانستند و می‌دانست که این قدرت از کجا ناشی شده است.
آن چیزی که دولت بعد از فوت آیت‌الله بروجردی(ره) مخفیانه انجام داد و بعد از کناره‌گیری امینی شاه به اجرای طرح کندی همت گماشت و در هیئت دولت اسدالله علم برای اجرا به‌وجود آمد و تصویب کرد، لایحه‌ای به‌نام انجمن‌های ایالتی و ولایتی بود. این لایحه دو مسئله داشت که افراد آگاه نسبت به آن واکنش نشان دادند، که مورد اول حذف سوگند به قرآن مجید در قانون اساسی مشروطه که زحمت‌های زیادی برای آن کشیده بودند که شرط سوگند ــ از شاه گرفته تا بقیه افراد ــ سوگند به قرآن کریم بود اما این لایحه به‌دنبال به‌نتیجه رساندن اهداف آمریکا بود لذا سوگند به قرآن را حذف کردند.

** شاه برای انجمن‌های ایالتی و ولایتی خواب‌ها دیده بود
مسئله دوم هم این بود که در این لایحه برای تشکیل انجمن‌های ایالتی و ولایتی قهراً باید رفراندوم برگزار می‌شد و نمایندگان دو مجلس یعنی سنا و شورای ملی مشخص می‌شدند که برای این‌ موضوع خوابها دیده بودند چون علاوه بر حذف سوگند به قرآن کریم، سوگند به کتابهای مقدس ــ نه کتاب‌های مقدس آسمانی ــ را جایگزین کنند. بودایی‌ها کتاب مقدس دارند، بهائیت هم که از شیعه جدا شده است توسط محمد علی باب و حسینعلی بهاء مذهب جدیدی را درست کردند و کتابی به‌نام‌های اقدس و ایقان دارند که مخفی هم می‌باشد و به کسی نشان داده نمی‌شود. همچنین کتاب قادیانه در هند که این فرقه همانند سایر فرق جعلی دست‌ساز استعمارگران است. همین فرقه به‌وسیله سیاست انگلستان در هند به‌وجود آورده شد، اول هم به‌عنوان دفاع از اسلام بود. کتابهایی به‌نام "براهین احمدیه" دارند و در دنیا پیروانی دارند و شبکه ماهواره‌ای مثل بهائی‌ها دارند و جامعه احمدیه درست کرده‌اند.
غلام احمد قادیانی، شریعتی جعلی را برای خود درست کرده و گفت "چه‌کسی گفته است که پیامبر اسلام پیامبر خاتم است، من برای قرآن مکمل آورده‌ام و بر من هم وحی می‌شود و من آنچه می‌گویم مستند به وحی الهی است و من خاتم‌الاوصیا می‌باشم"! وی بسیاری از محرمات قرآن را مباح کرده است که هدف اصلی استعمار از ایجاد این‌گونه ادیان است.
دومین موضوع حذف شرط مسلمان بودن در مورد انتخاب شوندگان بود، یعنی هر کسی که می‌خواهد بیاید، مسلمان باشد یا غیرمسلمان فرقی نمی‌کند، یکی از پیامدهای عمیقش این بود که هر کسی متعلق به هر مذهبی بود به مجلس می‌آمد و چون این موضوع هدایت‌شده بود مسلمانان شیعه در اقلیت قرار می‌گرفتند و کسانی به مجلس راه پیدا می‌کردند و به کتاب خود سوگند می‌خوردند، کسی هم نمی‌توانست حرفی به آنها بزند دوم اینکه زمانی که شرط مسلمان بودن برداشته شود مشکل یهودی، مسیحی و زرتشتی که الآن هم وجود دارد نبود بلکه مذهب‌های ساختگی وارد مجلس می‌شدند.

یهودی‌ها به تورات و مسیحیان به انجیل قسم می‌خورند پس مسلمانان باید به قرآن قسم بخورند، نتیجه این بود که می‌خواستند با یک قیام و قعود مثل مردم ترکیه که 98 درصد مسلمان هستند اما در حال حاضر قرآن تعطیل است، بشویم که آنجا شریعت اسلامی هم دیگر وجود ندارد و حاکمیت لائیک است. اگر همه حاکمیت هم مسلمان باشند، نمی‌توانند خلاف قانون اساسی مصوب آتاتورک عمل کنند و تا زمانی که در مجلسین مصوبه آن لغو نشود، نمی‌توانند مثلاً منع حضور با حجاب‌ها در مراکز آموزشی را لغو بکنند چون در دنیا پشت این مسائل ریشه استعماری دارد.
امام خمینی به عمق این فاجعه توجه داشتند، لذا از پیشگامانی بودند که بلافاصله اطلاعیه دادند و خیلی باتدبیر مراجع را جمع کردند، گفتند: "نباید در مقابل این موضوع ساکت باشیم"، همه هم قبول کردند. به‌دنبال اطلاعیه امام همه مراجع مانند آیات عظام گلپایگانی، شریعتمداری، مرعشی نجفی و بزرگان دیگر در جلسه‌ای که در خانه حضرت آیت‌الله شیخ مرتضی حائری فرزند مؤسس حوزه علمیه قم (حضرت آیت‌الله العظمی حائری یزدی اعلی الله مقامه که حضرت امام فوق‌العاده متأثر از سیره و افکار آن حضرت بودند) جمع شدند و اعلامیه‌ای را همه امضاء کردند و به نجف فرستادند. بعد از اینکه همه بر این مسئله به اتفاق نظر رسیدند امام خودش اطلاعیه‌های روشنگرانه‌ای را در شرح آثار این قضیه منتشر کرد.
امام خمینی به عمق این فاجعه توجه داشتند، لذا از پیشگامانی بودند که بلافاصله اطلاعیه دادند و خیلی باتدبیر مراجع را جمع کردند، گفتند: "نباید در مقابل این موضوع ساکت باشیم"، همه هم قبول کردند. به‌دنبال اطلاعیه امام همه مراجع مانند آیات عظام گلپایگانی، شریعتمداری، مرعشی نجفی و بزرگان دیگر در جلسه‌ای که در خانه حضرت آیت‌الله شیخ مرتضی حائری فرزند مؤسس حوزه علمیه قم جمع شدند و اعلامیه‌ای را همه امضاء کردند...

در این شرایط دولت دید که نمی‌تواند کاری بکند، تظاهرات مردمی هم شروع شده بود و امام به همه علمای تهران، حوزه علمیه قم، دیگر حوزه‌های علمیه و تمام علمای سراسر کشور اعلامیه داد و وظیفه سنگین روحانیت را به آن‌ها گوشزد کرد و حدیث پیامبر اکرم(ص) که می‌فرمایند "إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فِی أُمَّتِی فَلْیُظْهِرِ اَلْعَالِمُ عِلْمَهُ فَمَنْ لَمْ‌یَفْعَلْ فَعَلَیْهِ لَعْنَةُ اَللَّهِ‏" و بدعت بودن این لایحه را متذکر شد.

** امام با دیدار خصوصی "عَلم" مخالفت کرد
ملت ایران مسلمان بودند و هستند، چون اسلام دین فطری است. هرکسی اگر یک ذره‌ای اهل خرد باشد می‌فهمد که باید از دین خودش دفاع بکند و وقتی که همه مراجع در این موضوع اجماع و اعلام مخالفت کردند جوری شد که رژیم شاه مانده بود چه‌کار کند لذا به علما پیغام دادند. امام به شخص شاه و دولت وقت تلگراف زد و دربار دید نمی‌تواند کاری بکند، لذا آقای علم را به قم فرستادند و به همه‌ علما پاسخ دادند. آقای علم به منزل امام هم برای دیدار خصوصی آمد. امام گفت: "من با کسی دیدار خصوصی ندارم". بعد از تظاهرات و اعتراضاتی که مردم در شهرهای مختلف از جمله، تهران، قم و دیگر شهرها برگزار کردند و همچنین طومارهایی که مردم برای حمایت از امام می‌فرستادند، دولت اعلام کرد که لایحه لغو شده است.
هیچ مسلمانی نباید به این موضوع لغو سوگند به قرآن و حذف شرط مسلمان بودن، بی‌تفاوت می‌ماند و شخص شاخصی که دست به‌روی این موضوع گذاشت حضرت امام خمینی بود و بقیه مراجع نیز تأیید کردند لذا دولت هم به‌روی حضرت امام تمرکز کرد، البته اول خواست اعتنا نکند بعد دید فایده ندارد و همه متوجه شدند که باید از ایشان تبعیت بکنند. لذا فشارها بر امام و گرفتن افراد و مسئله سربازی طلاب و بقیه مسائل مطرح شد ولی علمای اصیل در تمام مسائل به این ندا پاسخ دادند و مقلدین آن‌ها نیز حمایتشان کردند. مردم متدین شهرها و روستاها گفتند "شاه چه‌کاره است که برای ما تعیین تکلیف کند، آیت‌الله خمینی راست می‌گوید. شما چرا مخفی‌کاری می‌کنید؟"، بعد به امام اطلاع دادند که لایحه لغو شد اما امام گفت "باید در مطبوعات و رسانه‌های عمومی اعلام کنید که به‌خاطر مخالفت علما در تاریخ 16 دی ماه این لایحه لغو شده است" که این موضوع برای دولت بسیار سخت تمام شد و در نتیجه به دستگیری امام منجر شد چون امام خیلی پافشاری می‌کرد.

این خبرها سریع در کشور پخش شد. من هم که خدا را شکر در یک خانواده مذهبی بودم از این موضوع آگاه شدم. من از 10سالگی طلبه شده بودم مشغول به تحصیلات حوزه شدم، پدرم از متدینین و بازاری‌های معتبر شهرستان قوچان بودند. یک عده از شاه‌دوستان راه افتادند با موتور در قوچان دور زدند و شعار جاوید شاه می‌دادند و به آقای خمینی و دیگر علما جسارت کردند. به‌یاد دارم که طومار هم جمع کردند. پدرم و دوستانشان گفتند "هرکس این طومار را امضاء کند از اصحاب عمربن سعد است". دولت هم افرادی را می‌فرستاد که منبر بروند که منبری‌های قوی هم بودند بعضی روحانی و بعضی دیگر شخصی بودند مردم را می‌ترساندند. من آن وقت که تازه طلبه شده بودم با پدرم به مسجد می‌رفتم که پدرم می‌گفت "نباید بگذاریم منبر این آدم‌ها اینجا پا بگیرد"، پدرم به هر بهانه‌ای که می‌توانست مردم را از پای منبر این آدم‌ها بلند می‌کرد که شب دوم و سوم جمعیت از 2000 نفر به 50 نفر رسیده بود.
سال 1341 آغاز این تحرکات بود، من از سال 1342 به مشهد رفتم و در مدرسه نواب که یکی از کانون‌های نهضت بود به ادامه تحصیل پرداختم. آیت‌الله حاج آقا حسن قمی هم آن وقت در مشهد به‌عنوان محور مبارزات مطرح بود، آن وقتها آیت‌الله خامنه‌ای، آیت‌الله واعظ طبسی و آیت‌الله هاشمی‌نژاد چهره‌های برجسته‌ای بودند که در مشهد حضور داشتند، مخصوصاً آیت‌الله طبسی با آن سخنرانی‌های پرشوری که داشت. آقای هاشمی‌نژاد هم در مسجد فیل سخنرانی‌های قوی داشت که مأموران رژیم برای اظهار قدرت بی‌دلیل به آنجا حمله کردند و مردم را کشتند که جلسات بعدی با جمعیت بیشتری برگزار می‌شد.

** توهین شاه به مراجع و تلگراف شدیداللحن امام خمینی
داستان مسجد فیل خود زمینه فراگیری نهضت و موضع ضد رژیم شاه بود. البته سایر مراجع عالی‌قدر مخصوصاً حضرت آیت‌الله العظمی میلانی که یکی از حامیان حضرت امام و انقلاب بود و سایر بزرگان در مشهد مقدس از جمله آیت‌الله حاج مجتبی قزوینی و... که به‌هرحال برای تفصیل این ماجراها باید به نهضت در خراسان مراجعه شود. اجمالاً حضرت امام و سایر مراجع به شاه و نخست‌وزیر تلگراف زدند و شاه بی‌اعتنا، با خطاب "حجت‌الاسلام" به مراجع اهانت کرد و حضرت امام در 15 آبان 1341 تلگراف شدید اللحنی مخابره کرد که حضرت امام فرمودند "معلوم می‌شود شاه بنا ندارید به نصیحت علمای اعلام که ناصح دولت و مشفق ملت‌اند توجه کنید".

روز به روز مبارزه در سطح کشور گسترش یافت و تبعید امام به ترکیه صورت گرفت و رژیم بعد از تبعید حضرت امام دست به جنایتهای گسترده زد از ضرب‌وشتم مردم تا زندانها و تبعیدهای طولانی‌مدت از همه اقشار که همراه نهضت بودند از جمله در شهرها عناصر فعال را می‌گرفتند. در شهر ما پدرم که کاسب متدین و طرفدار حضرت امام بود، با خانواده به گنبد تبعید شد.
بالای پیت حلبی رفتم و اعلامیه را خواندم و مردم گوش می‌کردند. مأموران شهربانی آمدند و آشوبی برپا شد، زدوخورد که شروع شد آقایی به من گفت "پسر، بیا پایین"، من پایین آمدم و به مدرسه نواب رفتم. وقتی در خود مدرسه نواب هم اعلامیه می‌آمد خیلی از دوستان بودند که فداکاری می‌کردند

من چون سن کمتری داشتم نسبت به دیگران مصونیت داشتم، وقتی مراجع و علما اعلامیه‌ای می‌دادند چون همه مردم باسواد نبودند اعلامیه‌هایی را که روی تیر برق می‌زدند یک نفر از بالای پیت حلبی می‌خواند یک‌بار خود من در خیابانی که به "بالاخیابان" معروف بود و نزدیک مدرسه نواب بود بالای پیت حلبی رفتم و اعلامیه را خواندم و مردم گوش می‌کردند. مأموران شهربانی آمدند و آشوبی برپا شد، زدوخورد که شروع شد آقایی به من گفت "پسر، بیا پایین"، من پایین آمدم و به مدرسه نواب رفتم. وقتی در خود مدرسه نواب هم اعلامیه می‌آمد خیلی از دوستان بودند که فداکاری می‌کردند، یا زمانی که آیت الله واعظ طبسی از زندان آزاد می‌شدند مردم به‌خاطر دینمداری که داشتند استقبال عظیمی از ایشان می‌کردند.
چندین مدرسه علمیه خوب در مشهد زیر نظر آیت‌الله میرزا احمد کفایی پسر مرحوم آخوند خراسانی که از دوستان امام در سابق هم بود و برادر بزرگش هم در دوران رضا شاه شهید شده بود، اداره می‌شد. در سردر مدرسه نواب یک عکس زیبا از امام خمینی نصب شده بود. به مرحوم مبین که متصدی مدرسه نواب بود گفته بودند که "عکس امام را بردارید". آیت‌الله واعظ طبسی در مدرسه نواب در همان سردر مدرسه کلاس برگزار می‌کرد چون جاهای دیگر اذیت می‌شدند ولی در سردر که دسترسی به آن سخت بود مزاحمتی ایجاد نمی‌شد. این اتاق حجره‌ حضرت آقای طاووسی بجنوردی از دوستان بنده بود. یک شب عناصر شهربانی تصمیم گرفتند که با لباس شخصی و با همکاری خادم مدرسه از بیرون با نردبان‌های دوطبقه به سردر برسند و از آنجا هم با یک نردبان دیگر عکس امام خمینی را بردارند. یکی از دوستان ما که آدم بسیار انقلابی بود آن شب گفت: "امشب من می‌میرم اما نخواهم گذاشت که عکس امام را بردارند".
فلفل سیاه، قرمز و نمک را با ماسه قاطی کرد در دو کیسه به من داد گفت "من متصدی مدرسه را فراری می‌دهم. کسانی را که می‌خواهند عکس را بردارند با چوب می‌زنم و وقتی که مأموران به داخل آمدند تو از پشت شمشادها این‌ها را به صورتشان بپاش."، همین اتفاق هم افتاد

بعد فلفل سیاه، قرمز و نمک را با ماسه قاطی کرد در دو کیسه به من داد گفت "من متصدی مدرسه را فراری می‌دهم. کسانی را که می‌خواهند عکس را بردارند با چوب می‌زنم و وقتی که مأموران به داخل آمدند تو از پشت شمشادها این‌ها را به صورتشان بپاش."، همین اتفاق هم افتاد، ساعت 11 شب سکوت کامل بود همه در حال مطالعه بودند. وقتی که مأموران آمدند یکی از افرادی که فریاد زد فردی مبارز بود که بعدها به دام منافقین افتاد. وقتی که متصدی آمد این طلبه مبارز و استاد مقدمات ما با چوب به جانش افتاد که با التماس از دستش فرار کرد، ده یا دوازده مأمور وارد شدند من هم محتویات کیسه را به هوا پاشیدم همشهری ما هم جایی پنهان شد و من هم به حرم رفتم. ساعت دوازده بود که از حرم برگشتم متوجه شدم ایشان را پیدا کردند و به کلانتری بردند، یکی از مدرسین محترم وقت مرحوم آقای عبادی از سخنوران متبحر بود، از من پرسید که "چرا حجت‌الاسلام شعبانی را دستگیر کردند؟"، برایش توضیح دادم و همراه او به شهربانی رفتیم. به مأموران شهربانی گفت "شما می‌دانید چه‌کسی را گرفته‌اید؟ الآن به آقای کفایی خبر می‌دهیم". مأموران ترسیدند و آن طلبه آن شب آزاد شد و خلاصه اینکه عکس امام جای خودش باقی ماند، بعد از این اتفاقات جریان فیضیه پیش آمد و مسائل عمومی‌تر شد.

تسنیم: معروف است که بعد از جریان فیضیه، امام اعلامیه دادند و عید آن سال را عزای عمومی اعلام کردند و گفتند "امسال عید نداریم".
حجت‌الاسلام و المسلمین رحمانی: من به‌یاد دارم که پدران ما دیدوبازدیدهای عید را انجام ندادند یعنی تحریم حضرت امام این‌قدر بر مردم اثر گذاشته بود. حادثه فیضیه هم حادثه کوچکی نبود، پرت کردن طلاب از پشت‌بام، شهید کردن نفراتی از طلاب مظلوم، آتش زدن لباس روحانیون و کتابها حتی قرآن و مفاتیح و کتاب‌های دینی بسیار حادثه بزرگی بود.
من با آن سن‌وسالم به‌یاد ندارم که کسی به این نهضت ایرادی گرفته باشد، بعد از اتمام این جریانات، دستگیری امام و فشارهای زیادی که برای آزادی ایشان به رژیم شد و بالاخره آزادی امام و استقبالی که خبرش همه جا پخش شد همچنین سخنرانی امام که در همه جا پخش شد، نشان از این داشت که مردم و روحانیت به‌خوبی رسالت خود را انجام دادند و رهبری نهضت هم به‌صورت طبیعی در نظر عموم اقشار، حضرت امام بود.

هیچ‌کس به‌اندازه امام به راه واقف نبود. امام به تمام علما نامه زد و کسی را پیدا نمی‌کنید که امام به او نامه نزده باشد. وقتی به آن‌ها نامه می‌‌فرستاد، می‌گفت: "شما باید به بقیه این را بگویید". محرم که شد امام گفتند "برنامه این است" و برای همه برنامه مشخص کردند. امام برای آیت‌الله العظمی حسینی میلانی نامه نوشتند. یکی از کسانی که پیک نامه‌های امام برای مشهد بود به‌غیر از مقام معظم رهبری، آیت‌الله حاج سید جواد علم‌الهدی، از شاگردان امام بود.

** نامه امام به آیت‌الله میلانی با خطاب "حجت‌الاسلام"!
ایشان (آیت‌الله علم‌الهدی) تعریف می‌کردند که "به امام گفتم «می‌خواهم به مشهد بروم فرمایشی دارید؟». امام فرمودند «یک نامه دارم»، آن را به من داد، وقتی پشت نامه را دیدم، دیدم نوشته است حجت الاسلام و المسلمین آقای سید محمد هادی میلانی. دست‌هایم شل شد، در دلم گفتم که «آقای میلانی خودش مرجع تقلید است شاید خودش را از امام خمینی هم بالاتر بداند، من چگونه این نامه را به او بدهم؟»، امام متوجه شد و گفت «اگر تردید دارید نامه را به من بدهید» گفتم «خیر»، گفتند «شما ببرید نامه را بدهید»".

آقای سید جواد علم‌الهدی شخصاً این موضوع را برای من تعریف می‌کردند که "در فکر بودم که چگونه نامه را به آیت‌الله میلانی بدهم، به مشهد رسیدم وقتی به دم در خانه آیت‌الله میلانی رسیدم مأمور جلوی من را گرفت پرسید «چه همراه داری؟»، گفتم: «هیچ»، گفت: «ببینم». گفتم: «یک نامه دارم»، نامه را که دید پشتش نوشته شده حجت الاسلام و المسلمین میلانی فکر کرد نامه برای پسر آیت‌الله میلانی است. از من پرسید «نامه برای چه‌شخصی است؟». گفتم: «برای یکی از آقایانی که در این منزل ساکن است». آنجا فهمیدم که حضرت استاد حاج آقا روح‌الله خمینی کجاها را می‌دید و ایشان با دیگران فرق دارد. وقتی نامه را به آقای میلانی دادم یک نگاهی به نام انداخت و باز کرد، تنم به‌لرزه افتاده بود، امام چه نوشته است اما امام خمینی در نامه نوشته بود «محضر مبارک حضرت حجت‌الاسلام و المسلمین سید علمای اعلام آیت‌الله آقای سید محمد هادی میلانی» و این را با خط زیبا نوشته بود.

دیدم که اشک‌های آیت‌الله میلانی جاری شد. امضای امام را بوسید و گفت "دستورالعمل بزرگی برای ما آورده است». کل علما را جمع کرد و گفت «هر که هر کجا می‌روید برای تبلیغ وظیفه دارید این اصول نهضت را برای مردم توضیح دهید»."، اینها کارهایی بود (یعنی ارتباط با علما و روحانیت و مردم) که امام رستاخیز به‌پا کرد. اقدامات امام آن‌قدر بر نوجوانی مثل من و دیگر مردم تأثیرگذاشته بود که در تمامی کشور، مراکز استانها و شهرستانها و حتی روستاها تمثال مبارک حضرت امام و برخی مراجع عالی‌قدر دیگر در منازل و مغازه‌ها بود و موضع‌گیری عموم مردم علیه رژیم شاهنشاهی از همه اقشار، رژیم را وادار به عکس‌العمل تند کرد. ما در آن زمان هم شهید، هم جانباز و هم تبعیدی از همه اقشار به‌ویژه علما، روحانیون، دانشگاهیان، دانشجویان و متدینین و بازاریها داشتیم.
وقتی هم امام را تبعید کردند، رژیم شروع به تسویه حساب کرد، از جمله این تسویه حساب‌ها پدر من بود که همراه خانواده محکوم به تبعید به شهر گنبد شدیم. بعد از این موضوع بود که پدرم به من گفت "تو باید یک روحانی انقلابی بشوی"، وقتی بحث تبعید خانواده ما به گنبد شد، پدرم باید خانه و مغازه را می‌فروخت و یا باید به کسی واگذار می‌کرد، چون مأموران دولتی دستور دادند که "باید بروی" من هم اگر قرار بود به گنبد بروم دیگر نمی‌توانستم طلبه حوزه علمیه مشهد باشم و در گنبد امکان تحصیل طلبگی نبود.

** پدرم می‌گفت "طلبه مثل ماهی سیاه کوچولو است"
پدرم به‌خاطر همین موضوع بسیار متأثر بود، با اینکه کتاب صمد بهرنگی را نخوانده بود همواره مشوق فرزندان و دوستانش برای طلبه شدن بود و می‌گفت "بچه طلبه مثل ماهی سیاه است وقتی به حوزه می‌رود رشد می‌کند اما وقتی به حوزه‌های بزرگ مثل قم و نجف برود مانند نهنگ خواهد شد". پدرم به‌خاطر تبعید برای خودش ناراحت نبود می‌گفت "اشکالی ندارد کارگری هم می‌کنم اما به‌خاطر تو ناراحت هستم". یکی از روحانیون از نجف آمده بود، پدرم برای طلبه شدن ایشان تلاشهایی کرده بود، آمده بود تا از پدرم تشکر کند و برود پیش خانواده‌اش که در یکی از روستاهای قوچان بودند چون تازه ازدواج کرده بود، پدرم از او پرسید "چه‌زمانی به نجف برمی‌گردی؟" که او گفت: "10 روز دیگر". پدرم گفت "پسر من را هم با خود به نجف ببر و به عمویش ملحق کن. (عموی من یکی از علمای نجف بود) اگر این پسر در ایران بماند از درس طلبگی خواهد ماند". البته من هم کمی ترسیده بودم چون مأمورین به مدرسه نواب آمده بودند و طلبه‌های جوان را به سربازی بردند و ضرب‌وجرح زیادی برای دستگیری عده‌ای صورت گرفت.

** بعد از تبعید امام بسیاری از مبارزان به زندان افتادند
بعد از تبعید امام به ترکیه فضا خیلی برای رژیم باز شده بود معلوم بود که تبعید امام حساب‌شده بود که امام از ایران برود و راحت‌تر بتوانند کارهای خود را انجام بدهند. وقتی امام به ترکیه تبعید شد بقیه نگران شدند که مراجع را به کشورهای دیگر تبعید کنند، لذا با این اقدامات جریان نهضت فروکش کرد. غیر از بعضی بزرگان، خیلی‌ها ترسیدند، خیلی از کسبه‌ها زندگی‌شان متلاشی شد، بعد از 15 خرداد و جریان ترور حسنعلی منصور، حاج مهدی آقای عراقی و جمعیت مؤتلفه و آیت‌الله انواری در زندان بودند. در مجموع بزرگانی مانند آقای بازرگان، آیت الله طالقانی و اساتید بزرگ حوزه را نیز زندانی کردند. بعد از تبعید امام، شاه دست به یک تسویه حساب قوی زد.
حالا متوجه می‌شویم که چه‌کار بزرگی شده است. بعد از 10 روز خدا خواست که من همراه آن طلبه به نجف بروم و به عمویم ملحق شوم. اواخر سال 1343 بود که به نجف رفتم البته به‌خاطر اینکه پاسپورت نداشتم مدتی را در خرمشهر منتظر ماندم، یک ماه و نیم در خرمشهر منزل آیت‌الله شیخ سلمان خاقانی ماندم. وقتی خبری از رفتن به نجف نبود ایشان به من گفتند که "پیش خانواده‌ات برگرد تا اوضاع برای رفتن آماده بشود".

آنجا بود که متوسل به حضرت امیرالمؤمنین علی‌بن ابی‌طالب(ع) شدم و در رؤیا دیدم که در نجف اشرف هستم. در اتاقی بودم که حضرت امیر نشسته بودند و به کاتبی گفتند "این آقا همنام من است، اسمش را در دفتر بنویسید" و آن فرد اسم من را نوشت. صبح که از خواب بیدار شدم آقای خاقانی به من گفت که "من برای شما بلیط گرفتم".
آنجا بود که متوسل به حضرت امیرالمؤمنین علی‌بن ابی‌طالب(ع) شدم و در رؤیا دیدم که در نجف اشرف هستم. در اتاقی بودم که حضرت امیر نشسته بودند و به کاتبی گفتند "این آقا همنام من است، اسمش را در دفتر بنویسید" و آن فرد اسم من را نوشت. صبح که از خواب بیدار شدم آقای خاقانی به من گفت که "من برای شما بلیط گرفتم. برو 10 روز در مشهد بمان به خانواده‌تان هم سر بزن" که من به ایشان گفتم "نه، من امروز حتماً به نجف خواهم رفت. نیم ساعت یک ساعت نشد که آقایی آمد و گفت که "من می‌خواهم به عراق بروم". آقای خاقانی گفت "این پسر را هم با خود ببر". او گفت "2هزار تومن می‌گیرم" تا اینکه با 500 تومان راضی شد من را به نجف ببرد.

بنابراین اصل آشنایی من با نهضت اول خانواده بود و دوم نیز فضایی که امام خمینی ایجاد کرده بود. واقعاً در زمان ما هر کسی که در حوزه بود من نشنیده‌ام که با امام مخالف باشد، چون کلام حضرت امام احیای قرآن و اسلام و مکتب اهل‌بیت بود(ع) و نهضت امام یک نهضت سیاسی مذهبی است. ایشان از همان اول می‌گفت "من به‌دنبال استقلال این کشور و ملت هستم".
وقتی شاه به قم آمده بود به مردم توهین کرد امام هم گفته بود که کسی به استقبالش نرود مردم هم نرفتند. وقتی شاه آمد دید هیچ‌کس نیامده است و به‌زیارت رفت و بعد با زور مردم روستاهای اطراف را برای استقبال بردند. امام در سخنرانی خویش در جواب توهین‌های شاه گفت "حرف اضافه نزن وگرنه به مردم می‌گویم گوشت را بگیرند بیندازند بیرون" که همین طور هم شد. من که به نجف رفتم، دیدم که حوزه علمیه نجف نسبت به آنچه تعریف می‌کردند بسیار متفاوت است. علما و شاگردان امام و فضلایی که از ایران به نجف رفته بودند مانند آیت الله صادقی تهرانی رحمت الله علیه از مجاهدین بزرگ، که 5 بار به اعدام محکوم شده بود و جمعی از بزرگان و روحانیون فاضل پیگیر نهضت مثل آیت‌الله مدنی تبریزی را زیارت کردم.

** ماجرای سخنرانی که امام(ره) در خانه‌اش به وی پناه داد
این مسئله که می‌گویم مربوط به استاد ما مرحوم آیت‌الله صادقی تهرانی است. آیت‌الله حاج حسن صانعی تعریف می‌کرد، "سالگرد آیت‌الله بروجردی، امام خمینی گفتند «برای خواندن فاتحه سر قبر ایشان برویم»، چون امام خیلی با آیت‌الله بروجردی ارتباط خوبی داشت و مشاور عالی ایشان بودند. وقتی به مجلس ختم رفتیم، امام به دور و اطراف نگاهی انداخت و پرسید «چه‌کسی می‌خواهد منبر برود؟»، در حالی که قرار بر این بود که فقط قرائت فاتحه صورت بگیرد. مرحوم آیت‌الله آقای محمد صادقی تهرانی گفت «من قرار است منبر بروم و مطالبی را امروز خواهم گفت که شما هم نگفتید». جمعیتی که درمسجد اعظم قم هم بودند نظرشان جلب شد که در سخنرانی‌اش گفت «تمام جنایتی که در حال حاضر علیه اسلام و قرآن و مکتب می‌شود، مسئول آن شخص اول مملکت است». مردم هم فریاد می‌زدند و بغض‌هایی را که درون دلشان از این خاندان حبس بود یکدفعه خالی کردند". سخنرانی که تمام شد امام به آقای صانعی گفت که "بروید ایشان را از میان جمعیت بیاورید که اگر اینجا بماند یا دستگیر می‌شود یا همین جا کشته خواهد شد".
Image
"مرحوم آیت‌الله آقای محمد صادقی تهرانی گفت «من قرار است منبر بروم و مطالبی را امروز خواهم گفت که شما هم نگفتید». جمعیتی که در مسجد اعظم قم هم بودند نظرشان جلب شد که در سخنرانی‌اش گفت «تمام جنایتی که در حال حاضر علیه اسلام و قرآن و مکتب می‌شود، مسئول آن شخص اول مملکت است»"

با تلاش فراوان بالاخره از جمعیت جدا شده و به‌همراه ایشان به منزل امام رفتند و بعد از 2 یا 3 روز به حضرت امام عرض کرد «آقا وضع بد است، ممکن است به خانه شما بریزند». از امام عمامه سیاهی گرفت و با راهنمایی‌ای که امام به ایشان کرد از خانه خارج شد، به تهران رفت و از طریق فامیلی که در شهربانی داشت متوجه شد هنوز ممنوع الخروج نشده است. اگر می‌ماند به‌خاطر اینکه قانون این بود اگر به شخص اول مملکت توهین بکنید اعدام می‌شوید، او را شهید می‌کردند.
آن زمان ایام حج بود و به عربستان رفت و در مسجد الحرام و مسجد النبی(ص) منبر می‌رفت و زبان عربی‌اش هم خوب بود، با جرئت بود و هیچ ترسی نداشت، در آنجا دستگیر شدند و حتی اعمال حج را با دست‌وپای زنجیرشده انجام می‌دادند. مرحوم علامه عسکری در خاطراتش نوشته است که "دیدم که یک نفر دارد با غل‌وزنجیر اعمال حج را انجام می‌دهد و می‌گفتند که «از انقلابیون و از یاران آیت الله خمینی هستند»"، که آقای حکیم در آن سال در مکه بود و با وساطت ایشان آقای صادقی تهرانی را به ایران نفرستادند و ملک سعود به‌احترام آقای حکیم گفت که «بعد از انجام اعمال اینجا توقف نکند» که با مساعدت آیت‌الله العظمی حکیم نجات یافت و به اردن و بعد به نجف رفت.

** امام گفت اگر اتفاقی برای من افتاد از آیت‌الله میلانی هر حرکتی را سؤال کنید
حمایت از نهضت ساده نبود که اگر ساده بود آن‌قدر زندانی و تبعید و شکنجه نداشتیم و آن‌قدر خون‌ها در 15 خرداد ریخته نمی‌شد و بعد از تبعید امام نیز افرادی مانند شهید عراقی به مبارزه در راه نهضت ادامه دادند. آقای انواری که 14 سال در زندان بود از امام خمینی پرسیده بود که "اگر خدای نکرده شما را کشتند ما چه‌کار کنیم؟"، امام مخفیانه به آقای انواری گفته بودند که "اگر اتفاقی افتاد بدون هیچ کاری به مشهد رفته و از آیت‌الله میلانی هر حرکتی را سؤال کنید"، این موضوعات در هیچ جا گفته نشده است. کسانی که درباره اختلاف آیت‌الله میلانی با امام خمینی می‌نویسند خلاف می‌نویسند. آیت‌الله میلانی نسبت به امام ارادت ویژه‌ای داشت. وقتی که امام خمینی را در تهران و در زندان قصر زندانی کردند آیت الله میلانی مخفیانه سوار هواپیما شدند تا به تهران بیایند که در راه و از آسمان شاهرود هواپیما را بازگرداندند.

وقتی هواپیما در فرودگاه مشهد نشست استاندار آمد و گفت "چرا بدون هماهنگی ما می‌خواستید بروید تهران؟ چرا می‌خواستید آشوب بکنید؟ من شما را خیلی دوست دارم شما مرجع تقلید هستید. شما در مسجد گوهرشاد درس می‌دهید شما در صحن امام رضا نماز می‌خوانید. از آقای خمینی بزرگ‌تر هستید چرا شما این کار کردید؟ شما را با احترام به منزل می‌بریم" که ایشان را به خانه بردند ولی به یکی از دوستانشان گفتند "شب من را از در پشتی با ماشین به تهران ببر" که با یک جیپ به سبزوار رفت و در آنجا ماشینشان خراب شد و از آنجا با ماشین دیگری به تهران رفتند، زمینه برای اجتماع علمای بزرگ برای نجات حضرت امام و برقراری جلساتی در تهران که شرح مفصل دارد و مکتوب است.
آیت‌الله سید احمد خوانساری و آیت‌الله حائری و آیت‌الله دستغیب از شیراز و آیت‌الله محلاتی و دیگر علمای بزرگ شهرها جمع شدند در تهران و حتی آیت الله شریعتمداری که اطرافیانش نمی‌گذاشتند به تهران بیاید به تهران آمد. آیت‌الله میلانی یک‌تنه ایستاد و گفت: "یا ما اینجا می‌مانیم یا باید آیت‌الله خمینی آزاد بشود". بزرگان آن عصر در نجف آیت‌الله حکیم، آیت‌الله شاهرودی، بعد از این‌ها هم آیت الله خویی که همه این‌ها آیات اعاظم و بزرگان شیعه هستند، هرکدام به‌نحوی در حمایت از حضرت امام و علما و بزرگان و مجاهدان عالی‌مقام و نهضت همراهی می‌کردند به‌ویژه مرحوم آیت‌الله العظمی خویی رحمةالله علیه.

** مبارزی که 2 ماه در خانه آیت‌الله خویی پنهان می‌شود
تسنیم: بعد از رحلت آیت‌الله بروجردی رژیم شاه قصد داشت به‌نحوی زعامت شیعیان از قم به نجف منتقل شود، چرا این اتفاق نیفتاد و اقدامات مراجع قم و علی‌الخصوص حضرت امام برای جلوگیری از این مسئله چه بود؟
حجت‌الاسلام و المسلمین رحمانی: شاه خواست مرجعیت در ایران قوی نشود به همین خاطر به آیت الله حکیم تلگراف زد و تسلیت گفت. سفارت ایران در بغداد فعال شد و به خانه آیت الله حکیم رفته و می‌گفتند که "اعلی‌حضرت به شما علاقه‌مند است" و الّا آیت‌الله حکیم از مجاهدینی است که در ثورة‌العشرین آدم اسلحه‌به‌دوشی بود. آیت‌الله صادقی تهرانی که در نجف بود، دو ماه سخنرانی پرشور درباره حوادث قم داشتند. سفارت دست به کار می‌شود تا توسط کنسولگری در کربلا، آقای صادقی را پیدا بکنند و به ایران ببرند و محاکمه و اعدام کنند که آیت‌الله العظمی خویی ایشان را 2 ماه در خانه‌اش مخفی می‌کند که حتی غیر از خودش نزدیکترین شاگردانش نیز باخبر نمی‌شوند. من وقتی به نجف رفتم همان زمانی بود که آقای صادقی تهرانی در منزل آیت‌الله خویی مخفی بود، یکی از همشهری‌های ما که از انقلابی‌ها هم بود، آیت‌الله شیخ محسن غروی مرد شجاعی بود و با عموی من هم‌بحث بود و جزو سخنران‌های قوی در 15 خرداد 1342 در نجف بود.

** چرا فضای نجف آمادگی نهضت امام خمینی را نداشت؟
فضای نجف به دو دلیل آمادگی نهضت را نداشت، اول اینکه می‌گفتند "این نهضت شکست می‌خورد. کدام نهضت به پیروزی رسیده است که این دومیش باشد؟"، و این از طرف عده‌ای خیلی تبلیغ می‌شد، ثانیاً اینکه ایرانی‌ها باید هر 6 ماه یا سالی یک‌بار به ایران می‌آمدند اما وقتی به ایران می‌آمدند پاسپورتشان ضبط می‌شد و نمی‌توانستند به نجف بازگردند، این موضوع هم ترس داشت چون زندگی داشتند لذا خبرهای تلخی هم می‌رسید. یک قشری هم بود که می‌گفتند که هر جا سلطنت رفته جایش را کمونیست‌ها گرفته است، نمونه بارزش هم عراق بود. من قبلاً هم به عراق با پدرم در زمانی که فیصل ثانی سلطنت می‌کرد سفر کرده بودم. وقتی در زمان عبدالکریم قاسم در عراق کودتا شد کمونیستها سر کار آمدند و آیت‌الله حکیم هم آن فتوای بزرگ را داد که "الشیوعیة کفر و الحاد" لذا شکست خوردند. مآلاً بعثی‌ها به قدرت رسیدند و انتقام از شیعه و حوزه علمیه نجف اشرف به‌ویژه بیت مرحوم آیت‌الله حکیم و مراجع گرفتند.
Image
در نجف خیلی از جریان شکست نهضت ملی شدن نفت و قدرت یافتن توده‌ای‌ها ناراحت بودند و چه‌بسا مصدق و یارانش را غیرمسلم می‌دانستند در حالی که به‌نظر من مصدق ملی و مسلمان بود، علیه اسلام هم نمی‌خواست کاری انجام دهد و همراه آیت‌الله کاشانی بود، یک دلیل شکستش این بود که به توده‌ای‌ها تکیه کرد و وقتی شلوغ شد توده‌ای‌ها که فرار کردند مصدق تنها ماند و شکست خورد که عمده‌اش جدایی وی از مرحوم آیت‌الله کاشانی بود، در عراق هم به همین شرح بود و به همین خاطر همراهی نمی‌کردند. من از آن زمان با جلسه‌های آیت‌الله مدنی و آیت‌الله صادقی آشنا شدم و این بزرگان معمولاً هر هفته یک جلسه داشتند مخصوصاً جلسات انقلابی آیت‌الله صادقی تهرانی.

تسنیم: افرادی که با حرکت امام خمینی در نجف مخالف بودند وابستگان چه‌کسانی به‌شمار می‌رفتند؟
حجت‌الاسلام و المسلمین رحمانی: کسانی بودند که با نهضت و اصل نهضت مخالف بودند. می‌گفتند که "خون‌هایی را که ریخته شده است آقای خمینی چگونه می‌خواهد پاسخ بدهد؟!"، مرحوم آیت‌الله حکیم به چند دلیل چنین حرفی را نزده بود و اگر برخوردش با رژیم تند نبود، یکی این‌که با امام زیاد آشنا نبود چون به ایران نیامده بود اما آیت‌الله خویی با امام آشنا بود، آیت‌الله بجنوردی نیز با امام ارتباط داشتند همچنین شاگردانشان نیز با هم ارتباط داشتند اما آیت‌الله حکیم شاگرد ایرانی انقلابی زیادی نداشت که با امام ارتباط داشته باشند، بیشتر عرب‌ها شاگرد ایشان بودند اما خود آیت‌الله حکیم اقدام می‌کردند و می‌گفتند که "من تلگراف می‌زنم."، مثلاً به علمای بزرگ تهران تلگراف می‌زند مانند مرحوم آیت‌الله شیخ عبدالله چهل‌ستونی که از علمای بزرگ تهران بودند و به ایشان می‌گفتند که "به حاکمان طاغوتی بگویید با علما این‌جور رفتار نکنند". ایشان نسبت به مسائل بی‌تفاوت نبود و حتی به امام هم ایشان تلگراف زدند که "شما همراه همه علما تشریف بیاورید نجف تا یک تصمیم واحد بگیریم"، منتهی امام به‌خاطر تجربه‌هایی که داشت این موضوع را اجابت نکرد و در نجف هم در اولین ملاقات با آیت‌الله حکیم گفتند "دلیل عدم اجابت دعوت شما این بود که خوف این را داشتم که با آمدن ما رژیم اجازه بازگشت ندهد و از شما هم کاری ساخته نباشد."، آیت‌الله حکیم هم پذیرفته بود و من شرح این ملاقات را در خاطراتم نوشته‌ام.

** توهین به شیخ انصاری که آیت‌الله شاهرودی را سخت متأثر کرد
منزل مرحوم آیت‌الله شاهرودی که می‌رفتیم، با توجه به اینکه کنسولگری در بیوت بعضی مراجع رفت‌وآمد داشتند یک ملاحظاتی را رعایت می‌کردند، اما منزل ایشان هر موقع می‌رفتیم ایشان می‌نشستند پای حرف‌های آقای مدنی و سخنان آقای صادقی که خیلی تند هم صحبت می‌کردند گوش می‌کرد و بعضی مواقع مشکلات را با شوخی برطرف می‌کردند و بعضی مواقع هم جدی برخورد می‌کردند. یک مجله به‌نام سپیدوسیاه در ایران منتشر می‌شد که توهین بزرگی به شیخ الفقها و المجتهدین حاج شیخ مرتضی انصاری کرد و نوشته بود "شیخ انگلیسی"! آیت‌الله صادقی یک جلسه را برپا کردند و همه را جمع کرد و گفت "افتخار ما شیخ انصاری است آن وقت این مجله این‌گونه نوشته است که آیت‌الله العظمی شاهرودی خیلی متأثر شدند. همان زمان من بودم که آیت‌الله العظمی شاهرودی از نهضت امام تجلیل کردند و فرمودند "نباید این اهانت به شیخ اعظم انصاری را تحمل کرد".

** آیت‌الله خویی وقتی اسم امام خمینی را می‌آوردند به‌پهنای صورت اشک می‌ریختند
اما جایی که بیشتر استقبال می‌شد در محضر آیت‌الله العظمی خویی بود که وقتی اسم امام خمینی را می‌آوردند به‌پهنای صورت اشک می‌ریختند اما طرفدارها و نماینده‌های ایشان در ایران برای اینکه می‌خواستند مشکل پیدا نکنند و با آن‌ها برخورد نشود، می‌گفتند که "آیت‌الله خویی با این مسائل کاری ندارد"، که اصلاً این‌طوری نبود. حضرت آیت الله خویی به آقای مدنی به‌زبان ترکی می‌گفت که "شما اعلامیه بنویسید من امضاء کنم". تلگراف‌های ایشان هم وجود دارد که به اوتانت دبیرکل وقت سازمان ملل تلگراف می‌زد، به سازمان‌های حقوق بشری، به سازمان کنفرانس اسلامی، رؤسای جمهور اثرگذار، نهادهای اثرگذار، به جمال عبدالناصر نامه می‌زد یا به رئیس جمهور ترکیه تلگراف می‌زد که "از حوزه ما مرد بزرگی مهمان شما است و ما همه جا فریاد می‌زنیم که از جانب جباران ایران به ایشان اهانتی نشود". تندترین اعلامیه‌ها بعد از امام خمینی مربوط به آیت‌الله خویی است. ایشان یک اعلامیه به‌یادماندنی دارند که در رابطه با نفوذ صهیونیست‌ها در ایران، از دربار گرفته تا جاهای دیگر که به‌زبان عربی بود، به فارسی نیز ترجمه شد و من در مشهد آن را در مدرسه نواب برای عموم خواندم. ایشان پابه‌پای امام بودند.
تلگراف‌های ایشان هم وجود دارد که به اوتانت دبیرکل وقت سازمان ملل تلگراف می‌زد، به سازمان‌های حقوق بشری، به سازمان کنفرانس اسلامی، رؤسای جمهور اثرگذار، نهادهای اثرگذار، به جمال عبدالناصر نامه می‌زد یا به رئیس جمهور ترکیه تلگراف می‌زد که "از حوزه ما مرد بزرگی مهمان شما است و ما همه جا فریاد می‌زنیم که از جانب جباران ایران به ایشان اهانتی نشود".
یک عده هم به‌خاطر وابستگی‌هایی که داشتند طبیعی بود که به مبارزه ادامه ندهند و یا سست بشوند چون نمی‌‌خواستند دنیا و زندگی‌شان را تعطیل کنند. در ایران هم وقتی بازاریان، بازار را تعطیل می‌کردند، مأموران درِ مغازه‌ها را گل می‌گرفتند و بقیه مجبور می‌شدند که مغازه‌ها را باز کنند و با نهضت به‌روش دیگری همراهی می‌کردند. من حدود 8 یا 10 سال پیش بود که به دیدار آیت الله سیستانی در نجف رفتم و از ایشان تشکر کردم به‌خاطر اینکه برای من اجازه‌نامه فرستاده بودند که اگر مراجعه به من شد، از جانب ایشان پاسخگو باشم و همچنین از ایشان نسبت به امام هیچ وقت کلام سوء در نجف شنیده نشده بود.
Image
آیت‌الله سیستانی یکی از مبرزین درس آیت‌الله العظمی خویی بودند و در اواخری که من در نجف بودم ایشان درس خارج می‌دادند و از همان اول متین بودند و از فقها و مراجع بزرگ شیعه هستند
البته ایشان در ایران که بودند از قرار مسموع در درس‌های حضرت امام و آیت‌الله بروجردی حضور داشتند و وقتی به نجف رفتند متمحض در آیت‌الله العظمی خویی بود. از محضر آیت‌الله حلی و آیت‌الله حکیم هم استفاده کرده بود چه‌بسا درس آیت الله شاهرودی هم رفته باشند لذا آیت الله سیستانی یکی از مبرزین درس آیت‌الله العظمی خویی بودند و در اواخری که من در نجف بودم ایشان درس خارج می‌دادند و از همان اول متین بودند و از فقها و مراجع بزرگ شیعه هستند. دوستان ما که افراد مبارز و انقلابی بودند علاوه بر درس امام، آیت الله بجنوردی و آیت‌الله حاج آقا مصطفی خمینی در جلسات درس آیت الله سیستانی نیز حضور پیدا می کردند.

** جزئیات دیدار با آیت‌الله سیستانی
تسنیم: در دیدارتان با حضرت آیت‌الله سیستانی ایشان دیگر به چه نکاتی اشاره داشتند؟
حجت‌الاسلام و المسلمین رحمانی: آیت‌الله سیستانی که معلوم بود اطلاعات خوبی از ایران و مسائل سیاسی و فرهنگی و شخصیتهای متعهد حوزوی و غیرحوزوی دارند، نسبت به حقیر هم اظهار محبت کردند و بدین مضمون فرمودند "اجازه‌نامه امور حسبیه به شما فقط به‌خاطر مرحمتی که به من داشته‌اید نیست، برای اینکه شما یکی از اولین مسئولین در جمهوری اسلامی تا به حال بودید و قبل از آن هم همراه امام خمینی در نجف اشرف بودید و در بسیج و نیروی انتظامی در حال خدمت بودید، در این مدت خیلی مصاحبه کردید چیزی که من همیشه شما را به دوستان می‌گفتم این بود، آقای رحمانی هیچ وقت از مراجع بزرگ با اسم کوچک یاد نکرد و متأسفانه بعضی دوستان از یک آقا هم برای آیت‌الله خویی دریغ می‌کردند و می‌گفتند "خویی این‌جور گفته" و از آقا استفاده نمی‌کردند اما شما هر موقع اسم مراجع را آوردید گفتید حضرات آیات عظام آیت‌الله خویی، آیت‌الله حکیم و آیت‌الله شاهرودی و من این موضوع را همیشه برای دیگران ذکر می‌کردم و می‌گفتم آقای رحمانی ادب حوزه را از هر جهت رعایت می‌کند خطش هم خط انقلابی است.

مورد دوم اینکه شما که از اول انقلاب مسئولیت داشتید و دستتان باز بوده اما کسی نیامده و بگوید که فلانی به بیت‌المال دست‌درازی کرده است و چیزی استفاده کرده و این برای من خیلی مهم است که شما امین امام و انقلاب بودید". من هم خیلی از ایشان تشکر کردم و گفتم "ان شاء الله این‌طور که شما می‌فرمایید باشم".
این صحبت آیت‌الله سیستانی روش حضرت امام هم بوده است. مرحوم حجت‌الاسلام و المسلمین حاج احمدآقا و بنده در حیاط منزل امام بودیم یادم هست به‌دلیل جمله‌ای که مرحوم آیت‌الله نجابت با لفظ "خوئی" از آیت‌الله خویی نام بردند، حضرت امام آشفته شدند و فرمودند "چرا این‌چنین نام بردید؟ ایشان (یعنی آیت‌الله العظمی خوئی) از مفاخر جهان تشیع است و از مراجع بزرگ است الی آخر...".

توضيح: سوء تفاهمي كه اين وسط براى مرحوم امام و سايرين بيش آمده و بيشوند بكار نبردن مرحوم نجابت براى آيت الله خويي، ناشي از عدم اطلاع آنها از رويه هميشكي مرحوم نجابت است، مرحوم نجابت بجز مواردي كه حضوري براى احترام كسي او را با بيشوند {آقاي} ذكر مي كردند، در ياد كردنهاى غيابي اين تعبير را بنحو {آقاي بزرك} براى خداوند، {آقايان = با تعظيم خاص} براى حضرات معصومين عليهم السلام، تنها و تنها براى دو استاد معنويشان مرحوم قاضي و مرحوم انصاري بيشوند {آقاي} را بكار مي بردند، حتى در تبعيت از امام خميني كه مرتبا در صحبتهايشان تاكيد مي كردند تعبيرشان اينطور بود {امروز تبعيت از خميني لازم است} ووووو هزاران تكريم را صرفا با نام بدون بيشوند ذكر مي كردند، فلذا ذكر مرحوم آقاي خويي بدون بيشوند {آقاي} برحسب همين رويه بوده كه اين بيشوند را تنها براى دواستاد معنويشان بكار مي بردند نه ديكري، فلذا از روي توهين به مرحوم آقاي خويي نبوده است. اما مصطلحات {آيت الله العظمى} و {آيت الله} كه اصلا در لفظ مراجع خصوصا قديميها؛ متداول نيست كه براي يكديكر بكار برند.

آیت‌الله خویی به‌شوخی می‌گفتند که "من ترسو هستم و چقدر آقای خمینی شجاع است. خدا چه دلی به این آدم داده است". با تبعید امام به نجف یک عده‌ای از طلبه‌های جوان قم قاچاقی به نجف می‌آمدند و از محضر امام استفاده می‌کردند و دنبال محفلی بودند که در آن جمع بشوند که از جمله آن محفل آقای صادقی و آقای مدنی بود. با تشرف حضرت امام به نجف اشرف حوزه علمیه نجف اشرف متحول شد و بسیار بر عظمت علمی و فقاهتی و سیاسی و انقلابی و اخلاق عملی و سکون معنوی ایشان پی بردند.

** حضرت امام اهل مریدپروری نبود
حضرت امام اهل مجامله و مریدپروری نبود. یکی از ویژگی‌های برجسته امام به‌اعتقاد بزرگان همین بود و هرکس هرچقدر به امام نزدیکتر می‌شود ایمانش قویتر و به راهش مستحکم‌تر و اعتقادش به امام و ائمه قویتر می‌شد چون امام را آینه تمام‌نمای اسلام و اهل‌بیت می‌دیدند. دوست داشتیم کنار امام باشیم و در مواردی هم ایشان به ما لطف داشتند و اکثراً کم صحبت می‌کردند.

** خاطره‌ای از ساعت‌دست‌کردن در نجف و تذکر حضرت امام
به‌عنوان نمونه به خاطره‌ای توجه کنید؛ یک بار به من اشاره کردند و متوجه شدم که باید پشت سر ایشان بروم چون کوچه خلوت بود خواستند به من توصیه‌ای بکنند و به من گفتند که "چطور شده است حالا ساعت به دستتان بسته‌اید؟"، من سریع به ایشان گفتم "ساعت مال من نیست و من ساعت نمی‌بندم، من با آقای حسن کروبی برادر آقای مهدی کروبی که فردی انقلابی هم بود داشتیم کتاب حکومت اسلامی امام را که قرار بود تجدید چاپ بشود تصحیح می‌کردیم و ایشان ساعت می‌بستند چون بعضی مواقع سخنرانی می‌کردند به ساعت نگاه می‌کردند، ساعت خود را در اتاق جا گذاشتند و من گفتم شاید گم بشود، به دستم بستم که امشب آقای حسن کروبی را دیدم ساعت را به ایشان بدهم". وقتی حرفم تمام شد ایستادند و به من گفتند "شما کجا می‌روید؟". گفتم "آقا، می‌خواهم با شما برای زیارت به حرم بیایم"، که ایشان گفتند "من کارم با شما تمام شده است، شما بفرمایید." هر کسی به‌غیر از آقایان حجج اسلام فرقانی و قرهی (رحمة الله علیهما) پشت سر ایشان حرکت می‌کردند، برمی‌گشتند و سؤال می‌کردند "کاری دارید؟".
لازم است عرض کنم که قبل از‌ آمدن حضرت امام به عراق و اوائل حضور ایشان مخالفین نهضت کم نبودند و از حضور ما در جلسات انقلابی و تماس با دوستان انقلابی یا رفتن به بیت امام و نماز ایشان ما را نهی می‌کردند. برخی به ما می‌گفتند که "شما درستان را بخوانید، حرف‌هایی که آقای صادقی و دیگران می‌گویند درست نیست، اگر بخواهید به این کارهایتان ادامه بدهید به شما اجازه نمی‌دهند که به ایران برگردید"، که ما هم می‌گفتیم "ما نمی‌خواهیم به ایران برگردیم".

تسنیم: چه شد که حضرت امام به نجف تبعید شدند؟ زمانی که امام خمینی وارد نجف شدند استقبال از ایشان چگونه بود؟ فضای نجف برای استقبال از ایشان به‌چه‌نحوی بود؟
حجت‌الاسلام و المسلمین رحمانی: من ادبیات را با سیوطی در مشهد آغاز کرده بودم که نزد عمویم و سایر اساتید تکمیل کردم و بعد از آن دیگر دروس حوزوی را هم نزد ایشان و دیگر اساتید سطح به پایان بردم. نجف حسنی که دارد این است که طلبه زود رشد می‌کند چون در آنجا تعطیلی تبلیغ نداشتیم و نمی‌توانستیم عربی صحبت کنیم و رسم بر این بود که حوزه نجف در تابستان هم دایر بود و تعطیلی کم بود البته به‌مناسبت‌ها پیاده به کربلا می‌رفتیم مثلاً عرفه، اربعین، عاشورا پیاده به کربلا می‌رفتیم که این‌ها سفر تفریحی و زیارتی ما محسوب می‌شد هم زیارت و هم سیاحت بود.
چون دسته‌جمعی می‌رفتیم فاصله 80، 90 کیلومتری با دوستان خوش می‌گذشت، و یا با دوستان جمع می‌شدیم و به کوفه می‌رفتیم چون آب‌وهوای کوفه بهتر از نجف بود، نجف آب‌وهوایش خشک بود وقتی به کوفه می‌رفتیم شنا می‌کردیم و برمی‌گشتیم، فضا این‌گونه بود و فضای حاکم عمدتاً علمی و تخصصی بود و کمتر به مسائل سیاسی و انقلابی علاقه نشان می‌دادند. البته انقلابیون در اقلیت بودند و مخالفین تند هم در اقلیت بودند.

** شاگرد آیت‌الله خویی که با امام مخالف بود
تا وقتی که در آبان سال 1344 امام وارد نجف شدند و هم موافق وجود داشت و هم مخالف. کسانی که مخالف بودند افراد خاصی بودند مثلاً یکی از شاگردان برجسته آیت‌الله خویی، آقای آیت‌الله سید محمد روحانی بود که آدم ملایی بود. ایشان به هر دلیل حاضر نبود همراهی کند و وقتی که امام وارد نجف شد تا بنا به دعوت طلاب و فضلا درس دادن را شروع کنند، من از شاگردان مشارالیه (آقای روحانی) شنیدم که ایشان گفته بود "اینجا نجف است و جا برای حرف‌های انقلابی آقای خمینی نیست".
در حالی که ایشان با امام یک نسبت فامیلی هم داشتند. شاهد عرضم اینکه یک وقت حضرت امام به آیت‌الله سید محمد روحانی پیغام داد که "من می‌خواهم به‌دیدار شما بیایم"، وی طفره رفت و گفت "من وقت ندارم". در نجف جبهه‌بندی ایجاد شده بود و زمانی که یک طلبه از ایران به نجف می‌آمد زود می‌رفتیم و از او استقبال می‌کردیم که اگر دیر می‌رسیدیم می‌رفت سمت آنها و سمت ما نمی‌آمد پس زود می‌رفتیم و جذبش می‌کردیم. یک عده بودند که می‌گفتند "علمای قم در سطح علمی خوبی نیستند"، در حالی که برخی از شاگردان حضرت امام در نجف جزو مدرسین عالی‌مقام در حوزه نجف بودند و از طرفی مرجعیت و فقاهت امام را علما تأیید کرده بودند و اگرنه شاه امام را اعدام می‌کرد، با تبعید حضرت امام به نجف سر شاه کلاه رفت.

** برخی به شاه گفتند با تبعید امام به نجف وی خرد می‌شود
در ایران علما دو دسته بودند یک عده مانند آیت‌الله منتظری، آیت‌الله ربانی شیرازی و دیگر علمای بزرگ که تلاش می‌کردند امام خمینی(ره) به کشور بازگردند، بعضی‌ها هم مانند آیت‌الله شریعتمداری و باند ایشان از بازگشت امام ناراحت بودند و می‌گفتند "اگر بازگردد دوباره دردسر ایجاد می‌کنند"، لذا شاه با عده‌ای از علمای تهران که در ارتباط بود مشورت کرده بود که "با این سید در تبعید چه‌کار کنیم؟"، که گفته بودند که "ایشان در حد علمای نجف نیست وقتی به آنجا تبعیدش کنید خرد می‌شود"، آن‌ها هم تصمیم گرفتند که امام خمینی به نجف برود. وقتی که خبر آوردند آیت‌الله خمینی به عراق تبعید شد از طرف مراجع عالی‌قدر هیئت‌هایی جهت استقبال از ایشان فرستاده شد و برخی دروس جهت استقبال تعطیل شد. حضرت امام با شکوه تمام در سامرا، در کربلا و در نجف اشرف به‌نحوی که عرض کردم مورد استقبال قرار گرفت. آیت‌الله صادقی جلسه درس را تعطیل کردند و به کاظمین رفتند و گفت "هرکسی می‌آید با من بیاید". جمع عظیمی از علما و طلاب و فضلا و اساتید بزرگ نجف اشرف از کاظمین، سامرا، کربلا تا نجف اشرف همراهی کردند و به حضرت امام ملحق شدند.

در ایران علما دو دسته بودند یک عده مانند آیت‌الله منتظری، آیت‌الله ربانی شیرازی و دیگر علمای بزرگ که تلاش می‌کردند امام خمینی(ره) به کشور بازگردند. بعضی‌ها هم مانند آیت‌الله شریعتمداری و باند ایشان از بازگشت امام ناراحت بودند و می‌گفتند اگر بازگردد دوباره دردسر ایجاد می‌کنند، لذا شاه با عده‌ای از علمای تهران که در ارتباط بود مشورت کرده بود که "با این سید در تبعید چه‌کار کنیم؟"

حاج آقا مصطفی خمینی خودشان تعریف کردند که "وقتی به فرودگاه بغداد رسیدیم نگاه کردیم کسی مراقب ما هست یا نیست. بعد رو به آقا کردم و گفتم «انگار که ما را به‌حال خودمان رها کردند». آقا فرمودند «بهتر! خودمان برویم». بعد متوجه شدیم پول نداریم که ماشینی بگیریم تا برای زیارت به کاظمین برویم. من ساعت خودم را به‌جای پول به راننده دادم. بعد راننده به ما گفت که «چهره شما برای من آشنا است». خودم را معرفی کردم و راننده گفت «پس به مسافرخانه‌‌ای شما را می‌برم که از علاقه‌مندان به شما هستند»، صاحب‌ مسافرخانه که متوجه حضرت امام شدند، ایشان را به منزل خود بردند". بعد حاج آقا مصطفی با منزل آیت‌الله خویی تماس گرفتند و گفتند "ما در کاظمین هستیم".
یکی از دوستان بسیار خوب و توانمند امام، مرحوم شیخ نصرالله خلخالی (رحمت‌الله علیه) بود که به امام خیلی علاقه شدیدی داشته است، جوری که وقتی از نجف به قم می‌آمد بقیه علما به وی گفتند که "تو نمی‌خواهی از طرف ما هم در نجف قدمی برداری؟" که آقای خلخالی می‌گفت "آیت‌الله خمینی به گردن من حق دارد".

** بازرگان می‌گفت "هوشی‌مینه" انقلاب ایران محمد منتظری است
وقتی خبر به نجف رسید که امام خمینی به عراق آمده است، همه علما برای استقبال از امام اقدام کردند و به کاظمین رفتند، امام خمینی بعد از زیارت کاظمین به سامرا رفت که مورد استقبال باشکوهی هم قرار گرفت و بعد از آن نیز به کربلا مشرف شدند که آیت‌الله سید محمد شیرازی استقبال بزرگی از ایشان کردند. در همان زمان بود که آیت‌الله سید محمد شیرازی آن کتاب "دنیا بازیچه یهود" را هم نوشتند. آقایان مدرسی هم به‌خصوص آقای هادی مدرسی خیلی زحمت کشیدند که تمام هدایت‌گری‌ها آنها از جانب شهید شیخ محمد منتظری صورت می‌گرفت. ایشان نقش عظیمی در انقلاب اسلامی داشتند، دوست و دشمن این موضوع را قبول دارند. مرحوم مهندس بازرگان می‌گفت "هوشی‌مینه انقلاب ما محمد منتظری است" (هوشی‌مینه رهبر انقلاب ویتنام است).
در همان اول آیت‌الله سید محمد شیرازی در استقبال به امام گفت که "شما اگر به نجف بروید دیگر نمی‌توانید به کربلا بیایید، همین الآن که به کربلا آمده‌اید قصد 10 روز (عشره) بکنید" که امام این موضوع را پسندیدند و به حرم رفتند نزدیک غروب که شد آقای سید محمد شیرازی به امام گفت که "شما به‌جای من در حرم نماز بخوانید" و امام در آن چند روزی که در کربلا بودند در صحن حرم امام حسین(ع) نماز مغرب و عشاء را اقامه کردند. همه این موارد را شخصاً حضور داشتم و البته این به‌معنای تأیید همه امور بیت فعلی آیت‌الله شیرازی نیست.
توضيح: اين واكذاري نماز جماعت صحن حسيني به امام خميني بزركترين تكريم مرحوم شيرازي بوده كه تنها به امام شده، و حتى به مرحوم حكيم و مرحوم خويي و ساير مراجع نجف يا ايران كه به كربلا مي آمدند و بيشنهاد واكذاري نماز جماعت شده بود مرحوم شيرازي قبول نكرده بود.

** آیت‌الله خویی 10 ماشین برای استقبال از امام فرستاد
اینکه برخی مغرضین می‌گویند که در نجف کسی از امام استقبال نکرد دروغ و تحریف تاریخ است. قریب 10 تا ماشین از طرف آیت‌الله العظمی خویی به‌استقبال امام آمدند همچنین از طرف آیت‌الله حکیم هم چند ماشین به‌همراه افراد مهم بیتش به‌استقبال حضرت امام آمدند. ‌آیت‌الله العظمی شاهرودی، آیت‌الله سید حسین حسینی همدانی ابوالزوجه عموی ما ــ رحمة الله علیهما ــ مرحوم حاج شیخ نصرالله خلخالی، آیت‌الله بجنوردی و علما و فضلای برجسته نجف اشرف که از علاقه‌مندان به امام و جزو علمای درجه یکی بودند که یا ماشین برای استقبال امام فرستادند یا خودشان شرکت کردند. زمانی که امام به نجف رسیدند برای زیارت به حرم مطهر امیرالمؤمنین رفتند و بعد از زیارت به منزلی که برای ایشان تدارک دیده بودند راهنمایی شدند.

** اولین مرجعی که در نجف به دیدار امام خمینی آمد
اولین کسی که به منزل امام رفتند آیت‌الله شاهرودی بودند که به شیخ المراجع مشهور بودند، به‌یاد دارم که ایشان سنشان از آیت‌الله حکیم هم بیشتر بود. زمانی که ایشان آمدند من هم حضور داشتم و روبه‌روی امام و آیت‌الله شاهرودی نشسته بودم و وقتی برای آیت‌الله شاهرودی چای را با قند آوردند، امام قند را برای ایشان با دست شکست که این نشان از توجه امام به شرایط سن ایشان بود. در عراق قند مرسوم نبود البته قندهایی مربعی و مستطیلی بود که از بلژیک می‌‌آوردند.
آیت‌الله شاهرودی شوخ‌طبع بودند، برای اینکه قاشق چای‌خوری برای همزدن چای نگذاشته بودیم، عصایشان را دور استکان چرخاندند که همه خندیدند و امام به من گفتند "برو یک قاشق چای‌خوری بیاور". من هم رفتم و از آشپزخانه آوردم و به امام دادم. ایشان استکان چای را برداشت و قندها را در چای انداختند و چای را شیرین کردند که این‌ها همه درس‌های تعامل و تربیتی دینی بود که ما یاد گرفتیم که چگونه مراجع عالی‌قدر را احترام کنیم.
آیت‌الله العظمی خویی معمولاً که برای نماز مغرب و عشاء می‌رفتند بلافاصله درس می‌گفتند، اولین بار بعد از درس برای دیدار امام رفتند، خناس‌ها گفتند که "خوب بود ایشان قبل از نماز به‌دیدار امام می‌آمد" در حالی که ایشان به کوفه می‌رفتند و از آنجا به نماز می‌آمدند و بعد کلاس را برگزار می‌کردند و آن شب جلسه خصوصی در منزل خودشان را هم تعطیل کردند. از ابتدا که وارد خانه امام شدند و ایشان را دیدند شروع به گریه کردند و آیه برادران یوسف را خواندند و امام ایشان را در آغوش گرفتند. امام زیاد اهل صحبت کردن نبود عده‌ای می‌گفتند که چرا امام بحثی را مطرح نکردند اما متوجه نبودند که آن جلسه جای بحث کردن نبود و ایشان رفتند و دوباره فردا بعد از درس فقه‌شان به دیدار امام آمدند البته من نبودم اما دیگر دوستان که بودند به من اطلاع دادند.
آیت‌الله حکیم به‌گمانم شب دوم یا سوم بود که به‌دیدار امام آمدند، اکثر فضلای شهر نجف به‌دیدار امام آمدند و امام هم کاری کردند که هیچ کس نکرد. اولین کار امام این بود که به‌ترتیب سریع به دیدار مراجع بزرگی که به‌دیدارشان آمده بودند رفتند. به‌یاد دارم که اول به منزل آیت‌الله خویی رفتند که ایشان استقبال بسیار خوب و پذیرایی فوق‌العاده خوبی از امام کردند و امام هم از آیت‌الله خویی تشکر کردند و فرمودند: "شما، ما و همه علما را در همه جا همراهی و پشتیبانی کردید".

** ماجرای دیدار آیت‌الله حکیم با امام خمینی
آیت‌الله حکیم با این ملاقاتها با حضرت امام علاقه ویژه به حضرت امام پیدا کردند و حضرت امام بازدید آیت الله حکیم رفتند. امام که به بازدید آیت‌الله حکیم رفتند به ایشان گفتند "آقا، به هر حال ما از شما انتظار بیشتری داشتیم من می‌دانم که شما چه قدرت بالایی دارید، آیا شما می‌دانید که در ایران چه‌تعداد مقلد دارید؟ ای‌کاش به ایران می‌آمدید تا ببینید چه جایگاه قوی‌ای دارید". آیت الله حکیم فرمودند "ما توپ‌های توخالی بودیم، توپ‌هایی که گلوله ندارد، ما سرباز نداشتیم" که امام فرمودند "من سرباز شما، شما هم جلودار ما باشید".
Image
آیت‌الله حکیم فرمودند "ما توپ‌های توخالی بودیم، توپ‌هایی که گلوله ندارد، ما سرباز نداشتیم" که امام فرمودند "من سرباز شما، شما هم جلودار ما باشید".
آیت‌الله حکیم به‌زبان گله گفتند که "من برای شما نامه فرستادم که همه بیایید و اینجا یک تصمیم کلی در رابطه با ایران بگیریم"، امام گفت "من قصد تمرد از حرف شما را نداشتم". آیت الله حکیم گفتند "پس برای چی نیامدید?"، امام گفتند "آیا به‌یاد دارید که دولت عراق بدرفتاری کرد و آیت الله نائینی و کمپانی و حتی آیت‌الله کاشف‌الغطا به قم آمدند. من آن موقع جوان بودم و به‌دیدار این بزرگان رفتم و گفتم که «اشتباه کردید به اینجا آمدید شما را که بیرون نکردند، قهر کردید به اینجا آمدید حالا خواستید بازگردید اگر راهتان ندادند می‌خواهید چه‌کار کنید؟»، ما هم اگر به نجف می‌آمدیم و شاه هم پا روی دنده بی‌ادبی می‌گذاشت و می‌گفت «این‌ها را راه ندید بیایند»، چه‌کار می‌کردیم، آیا ما از ملت جدا نمی‌شدیم و دیگر می‌توانستیم کاری بکنیم؟ با پای خودمان از ایران بیرون بیاییم"، که آیت الله حکیم گفتند: "حرفت درست است" امام فرمودند: "من آن موقع به آیت الله کاشف الغطا گفتم که «شما که عراقی هستید شما برای چه به ایران آمدید از مردم خودت قهر کردی؟»، امام دوباره این حرف را به آیت الله حکیم گفتند: «قصد ما معاذالله بی‌اعتنایی به دعوت شما نبود».
آیت‌الله ‌العظمی حکیم گفته بودند که "شرایط به‌نحوی نبود که کار پیش برود و سرباز نداشتم" که امام گفته بودند "من سرباز شما هستم، شما می‌آمدید و می‌دید که من چگونه جمعیت را پشت سر شما می‌آوردم که دشمن فرار کند".

جالب‌تر زمانی است که آیت‌الله حکیم به‌دیدار امام خمینی آمدند، مشی ایشان از جهاتی شبیه امام خمینی بودند متین، مرتب و هیچ وقت توجهی به اینکه سر و دست می‌شکستند دستشان به ایشان برسد نداشتند و از این کارها خوششان نمی‌آمد، از نظر برخورد مثل امام بودند.

** امام گفت "آیت‌الله حکیم رئیس‌کل است"
از توجه امام به جایگاه مراجع خاطره‌ای از آیت‌الله حاج آقا شیخ حسن صانعی نقل کنم که می‌فرمودند "با امام برای اقامه نماز مغرب و عشا به‌سمت مدرسه بروجردی می‌رفتیم، من که از ایران آمده بودم آشنایی به نجف نداشتم امام به من گفت «آقا شیخ حسن، آن ماشین را که جلوی صحن ایستاده می‌بینی؟»، گفتم: «بله آقا»، امام گفت: «ماشین آقای حکیم است». ماشین باابهتی داشتند. امام فرمودند که ایشان رئیس‌کل است، در حالی که هنوز اذان (حرم) نگفتند نماز را اقامه می‌کند»، چون آیت الله حکیم قائل به غروب آفتاب بودند و وقتی یک رکعت از نمازشان گذشته بود تازه اذان صحن پخش می‌شد اما کسی جرئت نمی‌کرد به ایشان حرفی بزند، نظرشان به جایگاه مهم مرجعیت آیت‌الله حکیم به‌ویژه در عراق بود". (مرحوم آيت الله مرعشي هم وقتي نماز مغربش تمام مي شد اذان حرم مي كفتند).
از شهید سیدمحمد باقر حکیم (فرزند آيت الله حكيم) نقل می‌کنم که می‌گفت "پدرم همه ما را جمع کردند و فرمودند «من این مرد بزرگ را نمی‌شناختم بعد از این دیدارها که با ایشان داشتم متوجه بزرگی‌شان شده‌ام، حرام است بر فرزندان من که با ایشان که مهمان ما هستند مخالفت کنند، هر کسی با ایشان مخالفت کرد از خانه من بیرون برود»"، من خودم این حرف را از آقا سید محمد باقر حکیم شنیدم، در دو، سه جلسه‌ای که امام با آیت‌الله حکیم دیدار داشتند، آیت‌الله حکیم به امام نظرشان جلب شد و امام هم نسبت به ایشان توجهشان جلب شد.
آیت‌الله حکیم تا زمانی که زنده بودند با امام خمینی خیلی محترمانه برخورد می‌کرد، منتها ایشان از لحاظ دیپلماسی بسیار بالا بود مثلاً یک وقتی امام کسالت پیدا کرده بودند ــ به دقت‌های امام توجه کنید ــ از بیت آیت‌الله حکیم با بیت امام تماس گرفته بودند که "ایشان می‌خواهند به دیدار امام بیایند" که دفتر امام گفته بودند "ايشان در حال استحمام است". در نجف رسم بود که بعد از نماز مغرب و عشاء علما به دیدار هم می‌رفتند. امام که استحمامش تمام شد متوجه موضوع شد و فهمید آیت‌الله حکیم برای زیارت راهی حرم امیرالمؤمنین شدند.
امام از این بزرگ‌منشی ایشان خوشحال شدند. وقتی به هم رسیدند آیت‌الله حکیم گفت "شنیدم شما کسالت دارید می‌خواستم به ملاقاتتان بیایم اما وقتی متوجه شدم که در حال استحمام هستید خوشحال شدم، الحمدلله استحمام علامت سلامت شماست. اگر نرسیدم به ملاقات شما بیایم مرا معذور بدارید". امام هم از ایشان تشکر می‌کنند. در عین حال امام هم چند روز بعد به‌دیدار آیت‌الله حکیم رفتند. ایشان پیام دادند که "می‌خواهم به دیدارتان بیایم" که اینها در سطح‌های بالا بسیار مهم است.

** نقش سفارت ایران در بغداد بر تفرقه‌افکنی در بیت آیت‌الله حکیم
رابطه آیت‌الله حکیم با امام خوب بود. خیلی‌ها تند بودند و می‌گفتند که بعضی از اعضای بیت آیت‌الله حکیم با سفارت ارتباط دارند. پدرزن آقای سیدمحمد باقر حکیم، مرحوم آیت‌الله ممقانی است. ایشان با امام خمینی خوب نبودند. اگر کتاب خاطرات مرحوم عمید زنجانی را بخوانید متوجه خواهید شد. ایشان به‌صراحت نوشته‌اند که "ما وقتی به بیت آیت‌الله حکیم می‌رفتیم کسی ما را آدم حساب نمی‌کرد و نمی‌گذاشتند که ما به دیدار‌ آیت‌الله حکیم برویم، تازه این برای زمانی بود که امام در تبعید ترکیه بود و هنوز به نجف نیامده بودند. شخص حضرت آیت‌الله حکیم از حضرت امام شناخت عمیقی نداشتند. علاوه بر نقش سفارت ایران در بغداد بر تفرقه‌افکنی در بیت آیت‌الله حکیم، افرادی هم بودند مخالف نهضت امام خمینی بودند و این رفت‌وآمدهای آیت‌الله حکیم با امام موجب شده بود که ایجاد علاقه مناسبی را در پی داشته باشد که فعلاً مجال ذکرش نیست".
آیت‌الله خویی با حاج آقا مصطفی خیلی رابطه بسیار خوبی داشت و به ایشان گفتند که "در سن تو و در زمان خودم ملایی به‌خوبی تو در نجف ندیده‌ام". آیت‌الله خویی می‌گفتند "دلم برای حاج آقا مصطفی تنگ شده" و ایشان را به خانه خود دعوت می‌کرد و با هم ناهار می‌خوردند. این نشان از رابطه خوب آیت‌الله خویی با ایشان داشت، البته حاج آقا مصطفی هم ملا و والامقام و انسان متینی بود و با این بزرگان رفت‌و‌آمد کردن کار آسانی نبود. در نجف اگر کسی ادعای آیت‌اللهی می‌کرد ولی سوادش را نداشت کسی دیگر نگاهش نمی‌کرد و هو می‌شد.
امام در نجف دو کار کرد؛ اول اینکه برای طلبه‌ها ملاقات جمعی گذاشت که طلبه‌های ایرانی و پاکستانی، عراقی و لبنانی و افغانستانی فرقی نمی‌کرد و دوم اینکه تک تک فضلایی که به‌دیدار امام آمده بودند به دیدارشان رفتند و از همه تفقد داشتند و لذا کسی از حضرت امام و حاج آقا مصطفی گله‌مند نبود.

** تفاوت روش امام در شهریه‌دادن به طلاب در حوزه نجف
یکی دیگر از کارهای امام این بود که به همه شهریه مساوی می‌داد و برای ایشان فرقی نمی‌کرد طلبه چه ملیتی دارد، در حالی که آیات عظام حکیم و شاهرودی و خویی به هر کسی پول نمی‌دادند. به‌یاد دارم که به‌وساطت یکی از بزرگان پیش شیخ محمد رشتی مسئول امور مالی آقای حکیم رفتم، تا طلبه بودن من را تأیید کند و به من شهریه می‌دادند. شیخ محمد حواسش جمع بود همان وقتی که من رفته بود یک افغانی هم آمده بود از او سؤال کرد که "چه می‌خوانی؟"، او نام کتاب را اشتباه گفت و دید که دستانش گچی است و او را رد کرد. به من گفت "از گچ‌کاری پا شده یه عمامه و عبا گذاشته آمده شهریه آیت‌الله حکیم بگیرد، پول امام زمان را که نمی‌توانیم به هر کسی بدهیم"، اینها حواسشان جمع بود، آدم‌های ساده‌ای نبودند سیاست را هم خوب می‌شناختند اما راه امام برایشان سخت بود. همه را به یک نحو دیدن برایشان سخت بود ولی همه اقشار به‌دلیل همین حفظ حرمت‌ها ــ چه ایرانی چه عرب و چه افغانی و پاکستانی ــ همه را تشویق به درس خواندن می‌کردند.

حیفم آمد مطلبی را از حضرت امام در باب شهریه دادن به طلاب محترم حوزه‌های علمیه ذکر نکنم. شهریه دادن امام خمینی به همه طلبه‌ها مثل بمب صدا کرد، آیت‌الله خویی فقط به ایرانی‌ها شهریه می‌داد که افغانی‌ها علیه ایشان شورش کردند. آیت‌الله شاهرودی هم یک دینار می‌داد اما به افغانی‌ها نیم دینار می‌داد اما امام به همه طلبه‌ها به‌صورت مساوی شهریه می‌داد. من به‌یاد دارم که وقتی فرمانده بسیج شدم دفتر آیت‌الله گلپایگانی شهریه من را قطع کرد، در طول 9 سالی که من فرمانده بسیج بودم از سپاه حقوق دریافت نکردم. شهید محلاتی به من گفت "اگر می‌خواهی فرمانده خودت باشی زیر بار منت این و آن نرو" که من گفتم "دفتر امام 10 تومان به من می‌دهد که همان برکت دارد و من دنبال حقوق نیستم".
من به امام عرض کردم که شهریه من را قطع کردند. گفتند "چرا؟"، عرض کردم "آیت‌الله گلپایگانی معتقد است روحانی شاغل در حکومت که مسئولیت داشت شهریه‌‌اش را قطع کنید". امام فرمودند "مساعدت به طلاب تبلیغ می‌دهم نه برای درس خواندن و اگر نه باید به همه دانشجویان پول داد. مبنا این است که باید مبلغ اسلام باشیم شما هم همیشه در حال سفر به شهرهای مختلف هستید"؛ من که با یکی از اعضای دفتر آیت‌الله العظمی گلپایگانی صحبت کردم گفتم "من از سپاه حقوق دریافت نمی‌کنم" که او هم گفت "شهریه شما را می‌دهیم". منظورم این است که امام در مبنا و روش با خیلی‌ها فرق داشت و با دیگران متفاوت بود.

تسنیم: امام از چه‌زمانی شروع به تدریس کردند؟ مبحث ولایت فقیه از چه‌زمانی شروع شد؟
حجت‌الاسلام و المسلمین رحمانی: امام درس‌های خود را در نجف شروع کردند علما و فضلای بزرگی آمدند یعنی از سال 1344 بود که امام درس خود را در نجف آغاز کردند. در شروع درس روز اول نکات اخلاقی مهمی را که باید یک روحانی به آنها توجه داشته باشد یادآور می‌شدند و نیز آخرین روز تحصیلی و آغاز تعطیلات که مباحث مطروحه چاپ شد و مباحثی زنده و سازنده که در حوزه علمیه نجف اشرف متداول نبود و مباحثی را که مطرح کرده بودند هدفمند بود.

** ولایت‌فقیه ادامه رسالت انبیاء و ائمه اطهار است
چون حضرت امام در قم "مکاسب محرمه" را گفته بودند، در نجف اشرف از قسمت دوم کتاب مکاسب یعنی مباحث بیع را شروع کردند. شروع از این باب هم خیلی حساب‌شده بود چون به مبحث مهم ولایت فقیه رسیدند. روزهایی که درس ولایت فقیه مطرح بود، اعلام کردند که "بحث من امروز غیر از بحث فقهی و مقداری هم جنبه عمومی دارد پس هرکس می‌خواهد بیاید و بنشیند جالب است". آن روز جایی برای نشستن در مسجد شیخ انصاری نبود حتی کسانی که قبلاً درس خارج مکاسب را دیده بودند هم آمدند. هدف حضرت امام ورود به مبحث مهم ولایت‌فقیه، ادامه رسالت انبیا و ائمه اطهار علیهم السلام و آشنایی با مقام عالیه در حکومت اسلام بود و اینکه تدبیر و سیاست در امت اسلام جزو وظایف فقهای عالی‌مقام است.
امام در 12 جلسه خیلی مفصل موضوع ولایت فقیه را بیان کردند. جلسات ایشان همیشه 30 دقیقه طول می‌کشید و خیلی زیاد می‌شد 40 دقیقه طول می‌کشید. مبحث ولایت‌فقیه جداگانه چاپ شد و یادم هست مرحوم (دكتر) یزدی تازه از آمریکا آمده بود و از برخی مباحث ولایت‌فقیه فیلم تهیه کرده و جهت طرح در مجامع دانشگاهی با خود برده بود.

** چه‌کسانی در درس امام سؤال می‌کردند؟
حضرت امام همیشه می‌‌فرمود "من دوست ندارم عده‌ای بیایند و بنشینند و فقط گوش کنند". در این جلسات حضرات آیات آقای سید محمود هاشمی شاهرودی، آقای رضوانی، خاتم یزدی، آقای سید جعفر کریمی و آقای راستی کاشانی و حاج آقا مصطفی خمینی و خیلی دیگر از بزرگان بودند که از امام سؤال می‌کردند.

** امام فرمودند "نجفتان اصول ندارد، اصول مختص استاد ما است"
آیات راستی کاشانی و سید جعفر کریمی دیگر احتیاجی به درس رفتن نداشتند اما آقای راستی مردانگی کرد و گفت "ما کلاس بیع دیگران را رفته بودیم و فکر می‌کردیم که بی‌نیاز هستیم اما وقتی که به درس آیت‌الله خمینی آمدیم دیدیم که به بررسی نیاز داریم". یک بار امام گفت "در موردی بحث اصولی بکنیم" که یکی از فضلا گفت "مباحث اصولی در نجف پنبه‌اش زده شده است". امام فرمودند "نه آقا، این حرف‌ها را نفرمایید، نجفتان اصول ندارد، مباحث اصول مختص استاد ما آیت‌الله حائری (شیخ عبدالکریم) است" و می‌دانید که فرمایش حضرت امام اشاره داشت به تقدم رتبه حضرت آیت‌الله حائری نسبت به حضرات آیات نائینی و کمپانی زیرا مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری شاگرد میرزای شیرازی در سامرا و جزو اصحاب (مكتب فقهي) سامرا بود.
استادان آیت‌الله خویی عبارت بودند از حضرات آیات عظام نائینی، کمپانی و آقای ضیاء عراقی که هر سه از شاگردان آخوند خراسانی هستند اما امام خمینی شاگرد کیست؟ شاگرد حاج شیخ عبدالکریم حائری. ایشان شاگرد کیست؟ مرحوم آیت‌الله حائری از شاگردان و پرورش‌یافتگان مکتب سامرا بودند که مرحوم آخوند خراسانی هم مدتی در سامرا از محضر آیت‌الله آقای میرازی شیرازی استفاده کرده بود. آخوند خراسانی هم جزو شاگردان میرزای شیرازی است ولی به جایی رسید که میرزای شیرازی به او گفت "برو و در نجف درس بده"، پس آقای حائری هم‌رتبه‌ یا هم‌دوره با آیت الله خراسانی محسوب می‌شدند.

امام خمینی(ره) برای چه به آیت‌الله العظمی بروجردی گفت که به قم بیاید؟ برای اینکه بعد از آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری مرجعیت در ایران توسط شاگردان مرحوم آیت الله آخوند خراسانی با قوت و قدرت بماند. اینها کارهای اصولی بود که امام انجام داد. همچنین ایشان رفتند نزد مراجع ثلاث قم؛ حضرات آیات عظام صدر، خوانساری و حجت را به خانه خود دعوت کردند و گفتند که "با رحلت آیت‌الله آقا سید ابوالحسن اصفهانی، نجف فوری یک مرجع انتخاب می‌کند و اگر کسی انتخاب شود مرجعیت بین شما چند نفر تقسیم می‌شود. بیایید به‌فکر عظمت قم باشید و برای نجات ایران نگذارید نجف تصمیم بگیرد و همان بلایی نشود که در زمان گذشته بر سر ایران آمد".

امام به این بزرگواران گفت "برای رضای خدا من دست شما را می‌بوسم، بگذارید آیت‌الله بروجردی بیاید". چون آقای بروجردی 17 سال شاگرد آخوند خراسانی بود یعنی از آیات نائینی، کمپانی و از همه این بزرگان جلوتر است ایشان که بیاید حضرات آیات نمی‌توانند با مرجعیت ایشان مخالفت کنند.
امام خمینی(ره) برای چه به آیت‌الله العظمی بروجردی گفت که به قم بیاید؟ برای اینکه بعد از آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری مرجعیت در ایران توسط شاگردان مرحوم آیت الله آخوند خراسانی با قوت و قدرت بماند. اینها کارهای اصولی بود که امام انجام داد. همچنین ایشان رفتند نزد مراجع ثلاث قم؛ حضرات آیات عظام صدر، خوانساری و حجت را به خانه خود دعوت کردند و گفتند که با رحلت آیت‌الله آقا سید ابوالحسن اصفهانی، نجف فوری یک مرجع انتخاب می‌کند

امام اول آیت‌الله منتظری و آیت‌الله مطهری را به‌دیدار آیت‌الله بروجردی فرستاد وقتی اینها برگشتند، گفتند "آیت‌الله بروجردی فوق‌العاده است". امام خمینی به‌بهانه‌ای یک هفته به‌دیدار آیت‌الله بروجردی رفت. یکی از شاگردان آیت‌الله بروجردی به ایشان گفتند "آن سیدی را که دم در نشسته است می‌شناسید؟"، که آیت‌الله بروجردی گفتند "نه، نمی‌شناسم" او گفت: "حاج آقا روح‌الله خمینی که از مدرسین اصلی قم است ایشان هستند". آیت‌الله بروجردی بعد از جلسه تدریس پا شدند، امام فرمودند که "آیت‌الله بروجردی آمد و به من گفت «می‌دانی که این خانه من است اگر اینجا بنشینی من راضی نیستم، بفرمایید بالا و بنشین جای من»، که من گفتم «چشم» و با ایشان به جلو رفتیم و نه در جای ایشان بلکه در کنار ایشان نشستم.

وقتی نشستم آیت‌الله بروجردی گفتند «آمده‌اید من را امتحان کنید؟»، امام گفتند «نه آقا، شما شاگرد مرحوم آخوند خراسانی هستید. من یک هفته است که به اینجا‌ آمده‌ام تا با شما ملاقات داشته باشم»". آیت‌الله بروجردی امام را به نهار دعوت کردند و اینجا بود که امام گفت «آمدم که شما را به قم دعوت کنم».
در جواب امام آیت‌الله بروجردی گفت "من وقتی از نجف به ایران آمدم رضاخان در قصرشیرین آدم فرستاد و گفت «سید لر، اگر می‌خواهی به ایران بروی در حوزه‌ها شلوغ‌کاری بکنی و مسلک آخوند خراسانی را ادامه بدهی از همین جا برگرد»" (آخوند خراسانی مشروطه‌خواه بود) آیت‌الله بروجردی در جواب مأمور رضاخان گفت «نه، من آمده‌ام تجدید دیدار اقوام».
به هر حال امام موفق به احیاء حوزه علمیه قم با استقرار آیت الله بروجردی در قم می‌شوند و ایران مرکز زعامت تشیع می‌گردد و زمینه نهضت فراهم می‌شود.
رحمت الله عليهم اجمعين
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 12:23 am

اولين مرجعي كه در نهضت خرداد 42 حكم تكفير شاه را اعلام كرد آيت الله خويي بود


Image
آیت‌الله سید ابوالقاسم خویی، مرجع عالی‌قدر تشیع، از جمله شخصیت‌هایی است که نقش بی‌بدیلی در تاریخ معاصر شیعیان جهان ایفا کرده است.
به گزارش مشرق، آیت‌الله سید ابوالقاسم خویی، مرجع عالی‌قدر تشیع، از جمله شخصیت‌هایی است که نقش بی‌بدیلی در تاریخ معاصر شیعیان جهان ایفا کرده است. موضع‌گیری‌های وی علیه استبداد و استعمار در تاریخ بی‌سابقه است به طوری که پس از فاجعه فیضیه در قم و نیز کشتار مردم ایران در 15 خرداد 1342، شاهد موضع‌گیری‌های تند وی علیه رژیم سرکوب‌گر پهلوی هستیم. اما با این وجود، شبهات تاریخی فراوانی پیرامون شخصیت آیت‌الله خویی وجود دارد؛ از روابط ایشان با امام خمینی و نهضت اسلامی گرفته تا ماجرای دیدار فرح در سال 1357 که حجم گسترده‌ای از شبهات را در بر می‌گیرد.

به منظور پاسخ دادن به این شبهات، در آستانه سالروز رحلت آیت‌الله العظمی خوئی به سراغ محققی رفتیم که این روزها کتاب "زندگینامه آیت‌الله العظمی سید ابوالقاسم خوئی" را در دست نگارش دارد.

اتاق کارش پر از کتاب‌هایی به زبان‌های فارسی و عربی بود و انبوه کاغذهای روی میزش که اسناد و مدارک تاریخی بود جلوه خاصی داشت.
دکتر صفاءالدین تبرائیان نامی آشنا در عرصه تاریخ است. وی که متولد سال 1339 در شهر کاظمین است، سابقه تحصیل در چهار کشور عراق، ایران، لبنان و سوریه را دارد.
او که در 16-17 سالگی کتاب "نهضت انبیا" را می‌نویسد، سال‌ها بعد به نگارش کتاب‌هایی چون "نهاد مرجعیت شیعه در 200 سال اخیر" و "احیاگر حوزه نجف" همت می‌گمارد. "انتفاضه صفر"، "انتفاضه شعبانیه" و "خوابگردها" از دیگر تالیفات مهم این نویسنده تاریخ است.

صفاءالدین تبرائیان نقش آیت‌الله خوئی در ابتدای نهضت اسلامی را برجسته می‌داند. حکم تکفیر محمدرضا پهلوی توسط آیت‌الله خویی در سال 1342 و چاپ جزوه التصریحات الخطیره درباره جنایات رژیم پهلوی از مواردی است که تبرائیان در این راستا به آن‌ها اشاره می‌کند.

به تعبیر او، آیت‌الله خوئی روابط حسنه‌ای با امام خمینی در ایام تبعید در نجف داشت تا آنجا که نماز میت حاج آقا مصطفی خمینی را ایشان می‌خواند.
این محقق تاریخ پس از چهل سال به شبهات مربوط به ماجرای دیدار فرح با آیت‌الله خوئی در سال 1357 و قضیه اهدای انگشتری به محمدرضا پهلوی پاسخ می‌دهد و گرد و غبار ابهام را از این صفحه تاریخ می‌زداید. او اسناد و خاطرات تازه‌ای از این جریان ارائه می‌کند و در بخش مشبعی از سخن به روابط حسنه امام خمینی و آیت‌الله خوئی پس از پیروزی انقلاب اسلامی اشاره می‌کند.
صفاءالدین تبرائیان همچنین شخصیت و خاطرات سید حسین نصر –راوی دیدار فرح با آیت‌الله خوئی– را بررسی کرده و مستندات بدیعی درباره وی بازگو می‌کند.
آنچه در ادامه می‌خوانید گفتگوی دو ساعته ما با دکتر صفاالدین تبرائیان درباره "شبهات تاریخی پیرامون آیت‌الله سید ابوالقاسم خوئی" است.
وقایعی که در فروردین 1342 در مدرسه فیضیه رخ داد و اتفاقاتی که در نیمه خرداد همان سال به وقوع پیوست، واکنش بسیاری از مراجع را به دنبال داشت. آیت‌الله خویی به عنوان یکی از مراجع صاحب نام آن زمان چه واکنشی به این وقایع داشت؟ مواضع ایشان در رابطه با رژیم پهلوی چگونه بود؟
صفاءالدین تبرائیان: بسم الله الرحمن الرحیم. حضرت خویی یکی از مراجع بی‌بدیل و استثنایی تاریخ تشیع است. از خرداد سال 1349 تا سال 1372 حدود 23 سال ایشان مرجع نامور عالم تشیع و زعیم بلامنازع حوزه نجف بودند. یعنی همان موقعی هم که آقای حکیم مرجع اعلی بودند، آقای خویی زعیم حوزه بود. به معنی اینکه درس اول حوزه را ایشان می‌داد.
در زمینه اصول، فقه، تفسیر، حدیث و ... ایشان مطرح بودند به طوری که الان در همه حوزه‌ها همه مدرسان و طلبه‌ها ورد زبان‌شان "قال سیدنا الخویی" است یعنی در همه مباحث نظرگاه‌های آقای خویی مطرح است.

*** اولین مرجعی که محمدرضا پهلوی را تکفیر کرد ***
در ابتدای شروع نهضت اسلامی هم آقای خویی با مواضع استثنایی و فراموش‌نشدنی، جزء پیشگامان نهضت امام خمینی بود. آقای خویی بنا به فرمایش آیت‌الله سید محمود شاهرودی، اولین مرجعی است که محمدرضا پهلوی را تکفیر کرد.
یک شبهه‌ای مطرح می‌شود و آن اینکه چه اتفاقی افتاد که حضرت امام در زمان تبعید به نجف با استقبال گرم آقای خوئی مواجه شد ولی پس از آن در سال‌های بعدی نهضت تا واپسین روزهای عمر آقای خویی ظاهراً این روابط گرم رو به سردی رفت؟ این یک پرسش جدی و مهم است که در کتابی که در دست تألیف و تدوین دارم مفصلا به آن پاسخ خواهم داد. اما مهم‌ترین دلیل آن، نوع تقابلی بود که رژیم بعث حاکم بر عراق با حوزه‌های علمیه داشت.
در روزهای آخر عمر آقای حکیم، نوع برخورد رژیم بعث با نهاد مرجعیت تشیع و مخصوصا آقای حکیم که از پایگاه مردمی عجیبی برخوردار بود باعث شد آقای خویی تامل کند در اینکه این رژیم بعث، یک رژیم سفاک، خونخوار و ظالمی است و البته این نوع برخورد با حوزه و قلع و قمع روحانیت را تاریخ هم ثبت کرد که اینچنین بود. مثلا ما در هیچ جای تاریخ شاهد نبودیم که در یک زمان چهار مرجع بزرگ و شمار قابل توجهی از روحانیون به شهادت رسیده باشند. یا مثلا در جریان انتفاضه شعبانیه فقیه عالیقدری چون آقای خلخالی با پسر و نوه‌هایش را بردند و معلوم نشد چه بر سر آن‌ها آوردند؟ یا نمونه دیگر همان قتل‌عام نیم میلیونی در ماجرای انتفاضه شعبانیه است که در عرض دو هفته صورت گرفت. شما این دو هفته را تقسیم بر 14 روز کنید ببینید چند هزار نفر در روز قتل‌عام شدند که خیلی از آن‌ها زنده به گور شدند. در هر صورت آقای خوئی با چنین پدیده‌ای روبرو بودند.

من فکر می‌کنم قضیه نحوه مقابله رژیم بعث با حوزه خیلی مسئله مهمی است. اینکه آقای خویی به این رسید که بعثی‌های جنایتکار با کسی شوخی ندارند و زمان هم ثابت کرد که این‌ها چقدر جنایتکار و خونخوار هستند. آقای خویی به این مسئله توجه داشتند که باید حوزه را حفظ کرد. اما باز هم می‌بینیم که در اعتراض، در صدور بیانیه‌ها و محکوم کردن اقدامات حاکمیت پهلوی دوم اصلا درنگ نمی‌کردند.
در آن مقطع حمایت‌های آیت‌الله خوئی از نهضت اسلامی به چه صورت بود؟ آیا شواهدی از حمایت‌های ایشان از نهضت اسلامی وجود دارد؟
صفاءالدین تبرائیان: بله. بعد از قضایای 15 خرداد، آقای خوئی درخواست می‌کند که یک حقوقدان بیاید. این مطلب را که می‌خواهم نقل کنم، نوه این شخص حقوقدان برای نوه آقای خویی نقل می‌کند و با آقای فیاض هم در میان می‌گذارد و خود من هم با آیت‌الله فیاض صحبت کردم و ایشان آن را تائید کردند.

***نگارش جزوه التصریحات الخطیره در واکنش به جنایات پهلوی***
آقای خوئی از این حقوقدان می‌خواهد و می‌گوید من هرچقدر هزینه لازم است می‌دهم؛ فقط شما در دادگاه لاهه علیه رژیم پهلوی اعلام جرم کنید. آن بنده خدا می‌گوید که حضرت سید ببخشید من در خدمت شما هستم ولی دادگاه لاهه محل اعلام جرم شخص علیه دولت نیست، محل دادرسی بین دولت‌هاست و نمی‌توان این کار را انجام داد. آقای خویی از این مسئله خیلی ناراحت می‌شوند.
در همان مقطع زمانی است که آن جزوه معروف "التصریحات الخطیره" را نوشتند و به اطرافیان امر کردند که هرچه سریع‌تر و به چند زبان منتشر بشود. واقعا هم "التصریحات الخطیره" اظهار نظرهای کم‌سابقه یا بی‌سابقه است. در حالی که در آن ایام گفته می‌شد برخی به آقای خویی پیام دادند که اگر می‌شود یک مقدار آرام‌تر با رژیم پهلوی مقابله کنید.
در آن مقطع زمانی، آقای خوئی مرجع نبود ولی زعیم حوزه بود و خیلی هم علاقمند به مبارزه. یک استفتائی از شیخ محمدحسین کاشف‌الغطا پیش من هست که در آن ایام از ایشان سوال می‌شود که آقا بعد از جنابعالی که مرجع عالیقدر سیاسی جهان تشیع هستید چه کسی را شایسته می‌دانید که مومنان به او رجوع کنند؟ ایشان می‌گوید آقای خویی.

***روابط آیت‌الله خوئی و امام خمینی پس از تبعید امام به نجف***
بعد از تبعید امام خمینی به عراق، مراودات آیت‌الله خوئی با امام به چه صورت بود؟
صفاءالدین تبرائیان: مناسبات فوق‌العاده‌ای بین امام و آقای خویی بود. زمانی که امام خمینی به نجف تبعید می‌شوند، آیت‌الله خوئی اولین مرجعی است که به دیدار امام رفت و روابط صمیمانه‌ای هم داشتند. در جریان تشییع پیکر آقا مصطفی هم معروف است که امام یک چند قدمی بیشتر پشت سر جنازه نرفت و درخواست کرد که به حضرت خویی بفرمایید که نماز را ایشان اقامه کنند و آقای خویی علاوه بر نماز، برای آقا مصطفی مجلس ختم هم گرفتند.

با این پیشینه روشن آیت‌الله خوئی در حمایت از نهضت اسلامی و همراهی با امام خمینی، در این سال‌ها شاهد رویکردهای متناقضی نسبت به شخصیت ایشان هستیم که منشأ همه آن‌ها هم ماجرای دیدار آقای خوئی با فرح پهلوی در سال 1357 و شبهه اهدای انگشتر به محمدرضا پهلوی توسط ایشان است. آیا اسناد و مدارک تاریخی چنین شبهاتی را تأیید می‌کند؟
صفاءالدین تبرائیان: قدیمی‌ترین سندی که در رابطه با تصمیم سران رژیم پهلوی برای سفر به عراق وجود دارد به تیر ماه 1357 مربوط می‌شود که البته نشان‌دهنده این است که حاکمیت پهلوی دوم به این نتیجه رسیده بود که چنین برنامه‌ریزی برای چنین سفری صورت گیرد. اما عملا امکان‌پذیر نبود چون امام خمینی تا آن موقع در نجف بودند و 15 مهر ماه خاک عراق را ترک کردند. برخی به اشتباه می‌گویند 14 مهر اما در این روز امام به مرز صفوان در کویت حرکت کرد و آنجا بود که امام را نگه داشتند و بعد به اصطلاح دیپورت کردند.
علت سفر امام به سمت کویت این بود که مقصد امام سوریه بود. چون امام می‌دانست که بعث بغداد با بعث دمشق اختلاف دارند و اگر بگوید می‌خواهم بروم سوریه به او اجازه نمی‌دهند و حتی به این مسئولین مرزی کویت هم گفته شد که اصلاً نمی‌خواهیم در کویت بمانیم و مقصد ما جای دیگری است و اجازه بدهید مستقیم به فرودگاه برویم. اما اجازه ندادند و ایشان بر می‌گردد و در 15 مهر فرودگاه بغداد را به مقصد پاریس ترک می‌کند.

پس برنامه‌ریزی سفر سران رژیم پهلوی به عراق طبق اسناد از تیر ماه 1357 بود. منتها امکان‌پذیر نبود چون خیلی سروصدا می‌شد و شاگردان امام هم آنجا زیاد بودند و نهضت هم به مراحل حساس خودش رسیده بود، به همین دلیل قضیه مسکوت ماند تا هنگامی که سید حسین نصر به ریاست دفتر ملکه پهلوی برگزیده شد که ما روی این قضیه متمرکز خواهیم شد و بحث خواهیم کرد.
نصر پنجشنبه 16 شهریور رئیس دفتر فرح شد یعنی یک روز قبل از قتل‌عام مردم در 17 شهریور و مطبوعات این موضوع را نوشتند. بنظر می‌رسد از این مقطع زمانی به بعد یک مقدار جدی‌تر موضوع سفر مطرح شده باشد.

انتخاب روز هم خیلی مهم است. می‌دانید که روز 18 ذیحجه یعنی عید غدیر برای ملاقات انتخاب شد. ابتدا این قضیه با برخی اطرافیان آقای خویی مطرح می‌شود. آیت‌الله شهید سید احمد انصاری قمی می‌گوید وقتی این قضیه دیدار از طرف سفارت ایران توسط یک مأموری با او مطرح می‌شود (این ماجرا مثلاً به هفته سوم مهر 1357 برمی‌گردد)، می‌گوید این حرف‌ها فایده ندارد و کار از کار گذشته است. یعنی یک هفته بعد از اینکه حضرت امام خاک عراق را ترک می‌کند. خود این عالم هم می‌گوید که احساس نگرانی کرده و مسئله را با آقای خویی مطرح می‌کند که آقا! چنین چیزی شنیدم و اصلا این دیدار به صلاح نیست. آقای خویی هم تأمل می‌کند و می‌گوید من اصلاً در جریان نیستم. مگر قرار است چنین کاری صورت بگیرد؟ خیلی تعجب می‌کند! می‌گوید آقا بله [این شخص هم خیلی مورد اعتماد آقای خویی بود] من تازه از ایران آمدم و فضا کاملاً عوض شده است.
به هر حال بعداً از طریق یکی از اعضای بیت آقای خویی یک چیزهایی در این رابطه رد و بدل شد که ترتیب این دیدار داده می‌شود. دیدار هم در نجف نبوده بلکه در بیت حضرت خویی در کوفه صورت گرفته است.

*** در دیدار آیت‌الله خوئی و فرح چه گذشت؟ ***
در این دیدار که مدت زمانش چیزی حدود نیم ساعت بود، فرح کاملاً ساکت بوده و صحبت خاصی مطرح نمی‌کند. آقای خویی فرصت را مناسب می‌داند و مطالبی را در اعتراض به سیاست‌های حاکمیت پهلوی دوم بیان می‌کند.
چیزی که ناقل این دیدار، آقای حسین نصر از مفاد این دیدار مطرح می‌کند این در واقع متکلم وحده است و خودش بیان می‌کند که مثلاً حضرت آقا فرمودند که "عمامه ما را بگیرید و دور این تفنگ‌ها بپیچید" اصلاً ماجرا این نبوده و این ادبیات به آقای خویی نمی‌خورد. چنانچه مطلبی هم به این عنوان مطرح شده باشد در جهت این بود که ایشان بگوید که خونریزی صورت نگیرد، مراعات حال مردم را کنید، دست از جنایت بردارید و موارد ظلم و ستم حاکمیت پهلوی را هم در این فرصت و دیدار بیان می‌کند. این ماجرای این دیدار است.
فرح به همراه یک هیئت ده نفره به این سفر رفت. دو تا از فرزندانش همراهش بودند یک پسر و یک دختر. خانم هاشمی‌نژاد (یکی از خانم‌های اطراف فرح) ، آقای نصر رئیس‌دفتر فرح و همسرش سوسن دانشوری همراه با دو یا سه تا آجودان با درجه سپهبدی یا سرلشگری. سفر هم اصلا رسمی نبود.

شخصی به نام محمدحسن قشمیری کتابی نوشته با عنوان "جوله فی دهالیز مظلمه " و خیلی در آن به نهاد مرجعیت و روحانیت می‌تازد. در کتابش مطرح می‌کند که اصلاً فرح مهمان دختر آقای خویی بوده و از او پذایریی کردند و اصلاً سفر هم بنا به درخواست آقای خویی صورت گرفته است! که البته در این قسمت با خاطرات نصر مشترک است چون نصر هم می‌گوید که به ما اطلاع دادند که آقای خویی یک پیغامی برای شاه دارد و ما پا شدیم رفتیم. در حالی که سندی که هست نشان می‌دهد از تیر ماه رژیم مشغول برنامه‌ریزی بود برای اینکه فرح به عتبات برود. در تیر ماه که آقای نصر اصلا رئیس‌دفتر فرح نبود! و آنطور که گفتیم این قضیه آن زمان امکان‌پذیر نبود چون رهبر نهضت (حضرت امام) در نجف بودند و رژیم هم می‌دانست که چنین چیزی محقق نمی‌شود.
در آن مقطع زمانی هم که دیدار صورت گرفت دیگر امام خمینی در نجف نبودند و اطرافیان امام هم خیلی‌ها از عراق رفتند و برخی‌ها هم به یک نحوی وارد خاک ایران شدند و به شبکه انقلابیون پیوستند.

***واکنش آیت‌الله خوئی به تهمت‌هایی که به ایشان زده شد***
واکنش افکار عمومی به این دیدار چه بود؟ آیت‌الله خوئی در آن زمان چه واکنشی به این مسئله و اتهاماتی که به ایشان زده می‌شد داشت؟
صفاءالدین تبرائیان: بعد از آن جنجال‌ها در ایران صریح‌ترین واکنشی که آقای خویی نشان داد در مکالمه تلفنی ایشان با آیت‌الله آشتیانی بود. بعد از همین مکالمه، از طرف آیت‌الله خویی و توسط آیت‌الله آشتیانی یک اعلامیه‌ای منتشر شد به این صورت که: «طبق اخبار واصله عیادت غیره مترقبی که در روز عید غدیر از اینجانب بعمل آمده است مورد تفسیرهای مختلف گردیده و بعضی آن را بر محمل‌های غیرصحیح حمل نموده‌اند. بدین‌وسیله اعلام می‌نماید که ما بر حسب وظیفه شرعی موقع را مغتنم شمرده مقاصد مشروعه و خواسته‌های ملت نجیب و مسلمان ایران را تذکر داده و شدیدا نسبت به حوادث ناگوار و فجایعی که در کشور ایران رخ داده اعتراض نمودیم...»

***تفسیرهای سوء از سخنرانی امام خمینی در 8 تیر 1360***
برخی‌ها برای استناد این شبهات به آیت‌الله خوئی، سخنرانی امام خمینی در 8 تیر 1360 را مطرح می‌کردند. اخیراً هم دوباره به این موضوع دامن زده شد. تحلیل شما از سخنرانی امام در آن روز چیست؟ آیا منظور ایشان در آن سخنرانی آیت‌الله خوئی بود؟
صفاءالدین تبرائیان: در سخنرانی حضرت امام در تاریخی که ذکر کردید که یک روز پس از انفجار دفتر حزب جمهوری صورت گرفت، امام خیلی عصبانی هستند. در قسمتی از این سخنرانی می‌فرمایند: «...در آن وقتی که اول نهضت بود، یک شخص سرشناس از این اشخاص گفته بود که ایرانی‌ها دیوانه شده‌اند! قیام در مقابل محمدرضا را و ایستادگی در مقابل ظلم را، با تعبیر دیوانگی، یکی از اشخاص سرشناس معرفی کردند. آن کاسب یا تاجری که در منزل او بود و از او شنید این را، گفته بود که آقا، بعضی از این‌ها مردم کذا و کذا هستند و این‌ها بعضیشان هم شهید شده‌اند. آن آقای سرشناس گفته بود: این از خریّتشان بوده است! آدم که نمی‌رود توی خیابان مقابل مسلسل بایستد! و همان آقای سرشناس پرونده‌اش از ساواک بیرون آمده و آن وقتی که جوان‌های ما در خیابان‌ها کشته می‌شدند، انگشتر برای سلامت محمدرضا فرستاده بود...»

ببینید حضرت امام می‌فرمایند: "در آن وقتی که اول نهضت بود ..." منظور کدام نهضت و چه سالی است؟ منظور نهضت 15 خرداد است یا حالا قضیه فیضیه را در این رابطه می‌توان مطرح‌ کرد. آقای خویی که در آن مقطع، برخوردش با رژیم پهلوی بسیار تند بود و حتی محمدرضا پهلوی را تکفیر کرد، التصریحات الخطیره را منتشر کرد و بعد هم که قضیه تحریم قند و شکر توسط ایشان پیش آمد که بیت حضرت امام در نجف هم دیگر برای مهمانان قند و شکر نمی‌آوردند. ( بيت امامخ ميني تابع حكم ايت الله خويي بودند) پس این نمی‌تواند دلالت بر حضرت خویی داشته باشد. اگر منظور روزهای واپسین پهلوی است که سرعت توفنده و امواج سهمگین انقلاب ارتفاع پیدا کرده بوده اینکه دیگر اول نهضت نیست. پس اصلا مراد و مقصود حضرت امام، آقای خویی نبوده است.
ضمناً در این سخنرانی، حضرت امام اشاره می‌کنند که آن آقا پرونده‌اش از ساواک بیرون آمده، انگشتر داده است و ماجرا هم مربوط به اول نهضت است.
همچنین خطاب حضرت امام در آن بخشی که می‌فرمایند "آن شخص سرشناس می‌گفت از خریتشان است و..." شخص دیگری است و اصلا منظور ایشان آقای خویی نیست.

*** واکنش امام خمینی به سوءبرداشت‌ها از سخنرانی 8 تیر 60 ***
یک مطلبی آقای سید صادق لواسانی نقل می‌کند. ایشان گفت برای خیلی‌ها این سوء‌تفاهم پیش آمده بود که خطاب حضرت امام خمینی در فرمایش 8 تیر با آقای خویی بوده است. ایشان این موضوع را با امام در میان می‌گذارد. حضرت امام می‌فرمایند: چه شده؟ آقای لواسانی می‌گوید: در جامعه اینگونه مطرح شده که مورد خطاب شما حضرت خویی در نجف بود! امام خیلی تعجب می‌کنند و می‌گویند که من اصلاً منظورم آقای خویی نبوده و این چه نسبتی است که به من دادند؟
بعد از این ماجرا، حضرت امام در قضیه فوت سید جمال خویی فرزند ارشد آقای خویی این سوءبرداشت‌ها را رفع می‌کنند. اولا در جریان بیماری ایشان، امام، آقا سید احمد را به عیادتشان فرستاد که کارهایش را انجام بدهد و بعد هم در حرم حضرت معصومه(س) دفن شد و امام هم به آقای خویی پیام تسلیت داد.

***نگرانی امام خمینی نسبت به وضعیت آیت‌الله خوئی در عراق***
روابط آیت‌الله خوئی با امام خمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی و همچنین در دوران جنگ تحمیلی به چه صورت بود؟
صفاءالدین تبرائیان: در اینجا باید به موقعیت آیت‌الله خویی در عراق توجه کنیم. امام تجربه ارسال پیام‌هایی برای شهید صدر بعد از پیروزی انقلاب اسلامی را داشتند که یک مقداری رژیم بعث را نسبت به شهید صدر حساس‌تر کرد. حالا در اینجا یک مقدار با تامل و تانی برخورد کردند و برای فوت پسر ارشد آقای خوئی یک پیام معمولی فرستادند. تسلیت گفتند و نمی‌توانستند با شدت و حدت بیشتری بگویند.
یک مطلب دیگری هم عرض کنم، آیت‌الله جعفری که از شاگردان آیت‌الله خوئی و مورد علاقه امام خمینی هم بود، سال 1365 خاک عراق را به مقصد ایران ترک کرد و با خانواده به سمت ترکیه رفتند و از ترکیه وارد خاک ایران شدند. موقعی که به امام گفتند آقای جعفری از نجف آمده امام خیلی تعجب کردند. چون اوج جنگ رژیم بعث با ایران بود. بعد یک قراری می‌گذارند که آیت‌الله جعفری امام را می‌بیند.
در این دیدار آقای جعفری چیزهایی درباره وضعیت آقای خویی می‌گوید. آقای جعفری به حضرت امام می‌گوید آقای خویی خیلی در تنگنا است، خیلی فشار تحمل می‌کند. بیشتر فشار روحی است. خیلی غصه می‌خورد... بعد از دیدار بیرون می‌آید و به خانه می‌رود. وقتی می‌رسد خانه گفتند چند بار از بیت امام زنگ زدند که با شما کار دارند. آقای جعفری تعجب می‌کند که من تازه آنجا بودم. به هر ترتیب تماس می‌گیرد. از بیت امام می‌گویند شما به امام چه گفتید که از وقتی شما رفتید امام اینقدر ناراحت است؟ می‌گوید من چیزی نگفتم من فقط یک گوشه‌ای از فشارهایی که به آقای خویی وارد می‌شود برای ایشان بازگو کردم. اعضای بیت می‌گویند حال ایشان اصلا منقلب شده و دست روی قلبشان گذاشتند و خیلی ناراحت شدند. این ماجرا نشان‌ می‌دهد که چقدر امام به آقای خویی علاقمند بودند و چقدر برایشان مهم بود شرایطی که این بزرگوار در آن به سر می‌برد.

***آیت‌الله خوئی گفتند: مخالفت با آقای خمینی "حرام" است***
مباحثی از آیت‌الله خویی در خاطرات آیت‌الله احمدی‌میانجی هم آمده است که این‌ها هم جالب است. آیت‌الله احمدی میانجی می‌گوید: گفته بودند آقای خوئی لشگر عراق را دعا کرده. بعد آقای خوئی تکذیب کرد و گفت من زمانی که لشگر عراق (زمان عبدالرحمن عارف) داشت می‌رفت جنگ اسرائیل دعا کردم. بعضی‌ها که نزد آقای خوئی آمده بودند می‌گفتند آقای خوئی گفته است: مخالفت با آقای خمینی جایز نیست و یا این تعبیر که "حرام" است.
در قضیه اهدای انگشتری هم، آقای خوئی دادن انگشتر به محمدرضا پهلوی را تکذیب کرده بودند. اما بعضی‌ها بودند که در اینگونه مسائل به اختلافات دامن می‌زدند.

***تحلیل و بررسی اسناد تاریخی ماجرای اهدای انگشتر***
ماجرای اهدای انگشتر به محمدرضا پهلوی چه بود؟ آیا در اسناد و مدارک تاریخی مطلبی دال بر اهدای انگشتر توسط آیت‌الله خوئی به محمد رضا پهلوی وجود دارد؟
صفاءالدین تبرائیان: من چند مطلب در ارتباط با این قضیه باید عرض کنم. برخی که این شبهه را مطرح می‌کنند می‌گویند یک نامه‌ای وجود دارد که این نامه نشان‌دهنده این است که محمدرضا پهلوی از آیت‌الله خویی بخاطر انگشتری که فرستاده تشکر می‌کند. حالا ببینیم این نامه چی بوده است؟
اولا همانطور که عرض کردم دیدار فرح با آقای خوئی در تاریخ 28 آبان صورت گرفت. اما در این نامه که مربوط به 4 دی ماه 1357 است اینطور آمده: "حضرت آیت‌الله‌العظمی حاج سید ابوالقاسم خوئی(دامت برکاته) امیدوارم که با یاری پروردگار و تحت توجهات حضرت ولی‌عصر(عجل‌الله‌تعالی فرجه) آن وجود عزیز قرین صحت و عافیت بوده باشد. یک حلقه انگشتری عقیق مزین به کلام یداالله فوق ایدیهم را زیارت کردیم و ... " کاخ نیاوران به تاریخ 4 دی‌ماه.
تاریخ این نامه 34 روز بعد از دیدار فرح با آقای خوئی است. اول اینکه اگر محمدرضا پهلوی اینقدر برایش مهم بود که آقای خوئی چنین انگشتری به او داده، آیا 34 روز بعد جواب می‌دهد به این هدیه که برای او فرستاده شده است؟ دوم؛ اصل این نامه کجاست؟ اصل این نامه باید به نجف رفته باشد، آن نامه کجاست؟ چرا اصلاً اثری از آن وجود ندارد؟ سوم؛ این مهری که پای نامه است در هیچ یک از اسناد و مدارک مربوط به وزارت دربار و همین طور جاهای دیگر مثلا بنیاد پهلوی و ... چنین مهری نیست. مهری که از عرض مطلب خود نامه بزرگتر است. چهارم؛ یکی از اوراق رنگی آن باید وجود داشته باشد که اصلا وجود ندارد. پنجم؛ رونوشت‌های دیگر این نامه کجاست؟

برخی در همان مقطع زمانی مطرح کردند که مهدی هاشمی جاعل این سند است. تصحيح و تكميل: اخيرا فاش شد كه منشا اين كار افرادي مثل منير شيرازي با حمايت زيارتي در بيت امام در نجف جاعل و عامل فتنه بين مراجع و امام خميني بودند بخاطر تندروي و عدم توانايي تحليل موقعيتهاى مختلف مراجع و لزوم تفاوت نقش هريك در جهت حفظ كيان شيعه و نيز ملغا كردن حمله دشمنان به كليت مرجعيت شيعه

*** واکنش آیت‌الله خوئی به شایعه اهدای انگشتر به محمدرضا پهلوی ***
در اینجا مطالبی که عرض می‌کنم از خاطرات منتشرنشده آیت‌الله شیخ نصرالله شاه‌آبادی است. آقای شاه‌آبادی در خاطراتش مطرح می‌کند و می‌گوید: «در رابطه با اتهام کذب انگشتر، از خود ایشان [آیت‌الله خوئی] سوال کردند. ایشان جواب دادند: از این اتهامات زیاد است. روز جوابگویی و قیامتی هم هست و انسان‌ها همه آنجا حاضر می‌شوند و باید پاسخ دهند آنچه به دیگران افترا زده‌اند.»
در جای دیگر هم آقای خوئی می‌گوید تمام کسانی که این افترا را به من نسبت داده‌اند به جده‌ام حضرت زهرا (سلام‌الله علیها) واگذار می‌کنم.
آقای شیخ نصرالله شاه‌آبادی در ادامه می‌گوید: «در همان ایام آشیخ بهاءالدین نوری اعلام کرد انگشتر را من دادم، بی‌دلیل آقای خویی را متهم نکنید.» شیخ بهاءالدین کسی بود که با دربار هم ارتباط داشت.

باز هم آقای شاه‌آبادی می‌گوید:‌ «آقای میرزا باقر آشتیانی نقل می‌کرد خدمت امام رفتم و به ایشان عرض کردم اینکه شما می‌گویید بعضی آقایان سرشناس انگشتر را برای شاه می‌فرستند (اشاره به سخنرانی 8 تیر 1360) آیا مرادتان آیت‌الله خویی بوده؟ امام می‌گویند: «خیر، آیت‌الله خویی از اعاظم و مراجع تقلید هست این چه حرفی است که می‌زنید.»

***واکنش تند امام خمینی درباره اهانت به آیت‌الله خوئی پس از دیدار با فرح***
یک نکته دیگر هم خود شیخ نصرالله شاه‌آبادی درباره روابط امام خمینی و آیت‌الله خویی می‌گوید که خیلی جالب است. می‌گوید: هنگامی که در نوفل‌لوشاتو به دیدار حضرت امام رفته بودم بعضی از اشخاص در آنجا به آقای خویی اهانت می‌کردند. این موضوع برای من خیلی گران آمد و موضوع را به امام عرض کردم. حضرت امام خیلی ناراحت شدند و خدا می‌داند عین کلمات ایشان است که فرمودند اهانت به آیت‌الله خویی اهانت به اسلام است، اهانت به قرآن است و اهانت به امام زمان(عج) است.
وقتی برای نماز مغرب بیرون آمدیم آقایی کفش‌های امام را جفت کرد (از افراد دفتر امام). حضرت امام با ناراحتی فرمودند چرا از این سید (آقای خویی) دست برنمی‌دارید؟ چرا اهانت می‌کنید؟ بعضی از آقایان فهمیدند من این حرف‌ها را به امام گفتم و از آن به بعد ملاحظه می‌کردند و در حضور من به آقای خویی چیزی نمی‌گفتند...»
پس ماجرای اهدای انگشتر این طور است.

***شخصیت‌شناسی حسین نصر، رئیس‌دفتر فرح پهلوی ***
کس که ماجرای اهدای انگشتری را مطرح کرد آقای حسین نصر، رئیس وقت دفتر فرح بود که در آن دیدار هم حضور داشت. روایت آقای نصر از آن دیدار تا چه حد معتبر است؟
صفاءالدین تبرائیان: آقای نصر می‌گوید به عنوان رئیس دفتر فرح در آن دیدار حضور داشتم که آقای خوئی به فرح آن انگشتر را داد. باید ابتدا ببینیم که نصر چگونه آدمی است؟ باید نصر را بشناسیم.
این جملاتی که می‌گویم عین عباراتی است که آقای نصر در کتاب "جستجوی امر قدسی" بیان می‌کند.
این‌ها نقل قول مستقیم آقای نصر است. در صفحه 25 می‌گوید: من دو سه رویای بسیار مهم و زودهنگام در زندگی‌ام داشته‌ام البته درست نمی‌دانم چه زمانی شاید دو یا سه سالگی رخ داد. یکی از نخستین خاطرات من این بود. در حالی که از ارتفاع بلندی سقوط می‌کردم فرشتگان نجاتم دادند. آن‌ها موجوداتی به غایت زیبا، بزرگ و نورانی بودند. فرشتگان مرا در هوا گرفتند و به من گفتند هرگز نمی‌گذاریم بیفتی زمین.

در صفحه 12 می‌گوید: من چندبار در حضور خداوند بودن را در رویا دیدم و باز در صفحه 25 می‌گوید: همچنین من رابطه شخصی شدیدی با خدا داشتم. سه چهار سالگی من شب‌ها به خواندن متون کلاسیک نظم و نثر فارسی به ویژه اشعار سعدی، حافظ، مولوی و فردوسی سپری می‌شد. من با اشعار این چهار تن آغاز کردم.
باز هم در صفحه 12: زمانی که تنها چند سال شاید 8 یا 9 سال بیشتر نداشتم روزی محمدعلی فروغی به منزل ما آمد و پدرم به او گفت آقای فروغی چرا با حسین ما مشاعره نمی‌کنی و فروغی هم مرا روی زانویش نشاند و من که اشعار بسیاری از بر داشتم او را در مشاعره شکست دادم.

درباره مسئولیت دفتر فرح در ص 187 می‌گوید: ملکه که مدت‌ها بود می‌خواست از دست هوشنگ نهاوندیان خلاص شود و او را از ریاست دفتر ویژه خود برکنار کند بی‌درنگ او را وارد کابینه شریف‌امامی کرد و مرا فراخواند و گفت دوست دارم شما را جایگزین نهاوندی کنم. من با نظر به وضعیت کشور و دیدگاه‌های علما بود که این مقام را البته بنا به شرایطی خاص پذیرفتم[!] زیرا احساس می‌کردم تنها کسی هستم که به عنوان میانجی می‌توانم به ایجاد موقعیتی کمک کنم که در آن آیت‌الله خمینی با شاه مصالحه کند و نوعی حکومت سلطنتی اسلامی برپا گردد.
در صفحه 55 می‌گوید: چهار سال‌ونیم تمام من هر یکشنبه به کلیسا می‌رفتم و نیز در مراسم دعای شامگاه یکشنبه نیز شرکت می‌جستم.
می‌دانید که نصر در یک مدرسه مسیحی در آمریکا درس می‌خواند. مطالبی هم که در ص 353 کتابش درباره سازمان پرورش افکار می‌گوید از پایه دروغ است.
در جای دیگر می‌گوید: در حدود ده سالگی ترجمه‌های فارسی موریس مترلینگ و گزیده‌هایی از پاسکال و دکارت را می‌خواندم. به این ترتیب من در ده سالگی پاسکال را می‌شناختم و به ویژه می‌دانستم فیلسوفان کاتولیک فرانسوی غیر از فیلسوفان شکاکی هستند که بعدها پا به عرصه گذاشتند.

نصر در کتاب حکمت و سیاست صفحات 211 و 212 عنوان می‌کند: پیش‌بینی کرده بودند با تولد من نوری دنیا را در بر خواهد گرفت."
این حسین نصر است، کسی که می‌خواهد خودش را مافوق بشر جلوه بدهد و شخصیتی برای خودش بسازد و به مخاطب بگوید من یک آدم عادی نیستم!
ما با یک چنین آدمی مواجهیم. کسی که این گونه شخصیتی دارد و بسیار علاقه دارد که واقعیت‌های تاریخی را تحریف کند.
منبع: پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 12:35 am

خاطرات آیت‌الله محمّد تقی وحیدی گلپایگانی درباره مراجع


Image
آیت‌الله محمّد تقی وحیدی گلپایگانی در سال 1313 در یکی از محلّات شهرستان گلپایگان متولّد شد. وی دروس مقدماتی حوزه را نزد جدّشان مرحوم شیخ محمّد حسن وحیدی آموخت و در سنّ 18سالگی جهت ادامه تحصیل به شهر قم عزیمت کرد.

ابتدا دروس خارج فقه را نزد مرحوم آیت‌الله العظمی بروجردی گذراند و پس از رحلت ایشان درس خارج فقه را نزد مرحوم آیت الله گلپایگانی ادامه داد و درس اصول را نزد حضرت امام خمینی(ره) فراگرفت، در درس فلسفه نیز نزد حاج آقا مصطفی خمینی تلمذ کرد.
در دوران مبارزه و نهضت اسلامی به‌رهبری استادش امام خمینی یکی از محورهای مبارزه مسجد انصارالحجة در تهران بود که امامت جماعت آن را آیت‌الله وحیدی گلپایگانی به‌عهده داشت. در سال 44 از سوی مرجع عالی‌قدر آیت‌الله سیّد محمّدرضا گلپایگانی به وی مأموریت داده شد که به این مسجد برود. در طول این سالها نیز مسئولیت هیچ مسجدی را قبول نکرده چراکه معتقد است استادش آیت‌الله گلپایگانی وی را در این مسجد مأمور کرده است.

تسنیم: شما درس آیت الله بروجردی هم شرکت کردید؟
آیت‌الله وحیدی: من از باب قضا در درس آیت الله بروجردی شرکت کردم اولین امتحاناتی بود که در حوزه علمیه قم برگزار می‌شد که من درس قضا را امتحان دادم. قبل از آن امتحان گرفته نمی‌شد امتحان را که نوشتم بردم و نشان دادم که امتحان خوبی بود و قبول شدم.

تسنیم: رابطه امام خمینی با مرحوم بروجردی در آن زمان به‌چه‌شکلی بود چون بعضی افراد می‌گویند که سر جریان فدائیان اسلام امام با مرحوم بروجردی به اختلافی برخوردند؟
آیت‌الله وحیدی: نه به این شکل نبود البته من آن موقع آنجا نبودم اما مثل اینکه امام مقداری مکدر شده بودند اما وضعیت به این شکل نبود و امام با آیت الله بروجردی رفت‌وآمد داشتند.
تفاوت روش آیت‌الله بروجردی و امام در برخورد شاه/ آیت‌الله بروجردی از شاه بدش می‌آمد

تسنیم: نظر آیت‌الله بروجردی نسبت به رژیم شاه به‌چه‌شکلی بود و چرا ایشان وارد مبارزه علنی با پهلوی نمی‌شدند؟
آیت‌الله وحیدی: آیت‌الله بروجردی از شاه بدش می‌آمد اما هر کسی روش و طریقی دارد. امام از طریق مبارزه، با شاه مواجه می‌شد اما آیت‌الله بروجردی از طریق مصالحه و این‌گونه که هر مسئله یا حرفی بود به شاه گوشزد می‌کرد و تذکر می‌داد. به هر حال روش آیت‌الله بروجردی با امام خمینی یکی نبود و شرایط و اوضاع زمانی هر دو برای مبارزه فرق می‌کرد.

تسنیم: بعد از تبعید شدن امام خمینی(ره) یعنی از سال 1343 در مبارزات با چه افرادی همکاری می‌کردید؟
آیت‌الله وحیدی: در این ایام در مسجد سخنرانی‌های تندی علیه رژیم داشتم. جمعیت زیادی در مسجد شرکت می‌کردند. مسجد کوچک بود و مردم بیرون از مسجد نیز می‌نشستند. این مسجد یکی از پایگاه‌های اصلی انقلاب بود و کل تظاهرات این منطقه از این مسجد شروع می‌شد. در دهه‌های محرم سخنران‌هایی را مشخص می‌کردیم اما آن‌ها به‌خاطر تهدیدات ساواک و... برای سخنرانی نمی‌آمدند و خودم سخنرانی می‌کردم.

دو بار هم من توسط ساواک دستگیر شدم؛ یک بار آن وقتی که وارد دفتر سرهنگی که بازجویی می‌کرد شدم، گفت "چرا سلام نکردی؟"، گفتم "ما سلام را برای سلامتی شخص می‌کنیم."، بلند شد و یک کشیده در گوش من زد البته دستگیری من با وساطت مرحوم آقای خوانساری زیاد طول نکشید.
آیت‌الله سید احمد خوانساری نهضت امام خمینی را رد نمی‌کرد

تسنیم: نظر آیت‌الله سید احمد خوانساری نسبت به نهضت و امام خمینی چه بود؟ بعضی‌ها خیلی تلاش می‌کنند که مطرح کنند ایشان با انقلاب و امام خمینی نسبت خوبی نداشت؟
آیت‌الله وحیدی: کسی نسبت به نهضت و امام نظر بدی نداشت، آن افراد هم که می‌خواهند بگویند آقای خوانساری چنین بوده، بی‌خود می‌گویند.
من 4 سال پیش از انقلاب تابستان به آبادان می‌رفتم و در مدرسه قائمیه‌ آبادان که بودم هم‌حجره‌ای‌های من شهید مفتح و شیخ جعفر سبحانی بودند. شهید مفتح واقعاً انسانی خواستنی بود و افکار والایی داشت. وقتی هم به تهران آمدم دو سال در جلسات درس آیت‌الله سید احمد خوانساری شرکت می‌کردم. ایشان بیان خوبی نداشت اما واقعاً ملا بود و به‌خاطر سوادش به درسش می‌رفتم، همچنین تقوایش؛ انسانی باتقوا بود. در بحث نهضت هم چندان ورود نداشت اما رد هم نمی‌کرد.

تسنیم: شما در جلسات درس آیت‌الله گلپایگانی هم شرکت می‌کردید. نظر ایشان نسبت به نهضت امام خمینی(ره) چگونه بود؟
آیت‌الله وحیدی: ایشان نظر خوبی نسبت به نهضت داشتند. این موضوع از اطلاعیه‌های ایشان معلوم بود، در زمان تبعید آقای خمینی رهبری قم به‌عهده آیت الله گلپایگانی بود و اگر ایشان نبودند قم از هم می‌پاشید.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 12:37 am

خاطرات آیت‌الله فيض گیلانی درباره مراجع


Image
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم ــ عباس کلاهدوز، محمدعلی سافلی: خانه‌اش روبه‌روی بیت امام است و از ما می‌خواهد حتماً بعد از مصاحبه به بازدید خانه امام برویم. عالمی 92ساله با چهره‌ای آرام و طمأنینه و لهجه شیرین گیلکی پذیرای ما می‌شود. در خانه‌ای پر از اتاق‌های تودرتو که چند اتاق آن فقط کتابخانه است و هزاران جلد کتاب در آن یافت می‌شود. قبل از آنکه ما چیزی بپرسیم ماجرای دستگیری امام را در سال 43 تعریف می‌کند، داستانی که شاید تنها راوی زنده‌اش کسی نباشد جز آیت‌الله محمدعلی فیض گیلانی.

تسنیم: اواخر حیات مبارک امام راحل ماجرای عزل مرحوم منتظری از قائم مقامی رهبری پیش آمد. چه چیز باعث شد خبرگان ملت به این نتیجه برسند که انتخاب مرحوم منتظری ممکن است به صلاح نظام نباشد؟
ابتدا ایشان را برای قائم‌مقامی رهبری انتخاب کردند ولی بعد از چند سال در یکی از جلسات خبرگان عنوان شد که باید آقای منتظری از قائم مقامی عزل شود. افراد تقریباً نزدیک به بیت امام این پیشنهاد را داشتند. ما هم برای عزل او مخالف نکردیم و رای دادیم چون می¬‌ترسیدیم ایشان بیاید روی کار و یک‌سری گرفتاری¬‌ها برای انقلاب پیش بیاورد که به انقلاب ما ضربه وارد کند.
البته آیت¬ الله منتظری از کسانی بود که احتیاطات امام را به ایشان ارجاع می‌دادند یعنی ملا و مجتهد سرشناسی بود اما می¬‌ترسیدیم که ایشان جای امام خمینی بنشیند و گرفتاری¬‌هایی پیش بیاورد که انقلاب ما ضربه ببیند چون یک‌سری افراد در بیت او بودند که مشکل داشتند.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 12:39 am

حاج شيخ احمد منتظری موحد قمی شاگرد و عضو دفتر امام(ره) در نجف و قم از سالهای همراهی با امام راحل و دوران مبارزه می‌گوید.


Image
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم- عباس کلاهدوز و محمدعلی سافلی: نامش در میان همه اسناد ساواک که مربوط به مبارزان پیش از انقلابِ حوزه علمیه است دیده می‌شود. در یکی از این اسناد آمده است "وی از طرفداران و از اطرافیان نزدیک امام می‌باشد که مرتباً به منزل {امام} خمینی تردد دارد." یکی دیگر از همین اسناد او را "طرفدار سرسخت خمینی" می‌نامد اما تاکنون کمتر حاضر به صحبت کردن درباره خود شده است.

آیت‌الله شیخ احمد منتظری موحد(قمی) متولد 1316 است. دروس مقدماتی را در مدرسه رضویه نزد آقا ملاهاشم و آشیخ غلامحسین دارابی شیرازی فراگرفت و و دروس سطح را نزد شیخ مصطفی اعتمادی تلمذ کرد. به گفته خودش "درس خارج ما از اول در کلاس آقای گلپایگانی رفتیم و بعد هم کم کم در محضر امام بودیم".
بعد از تبعید امام خمینی به عراق، وی نیز به نجف رفت و سالها در خدمت امام راحل بود که نکات فراوانی از آن زمان دارد. وی سپس در دفتر امام در قم حضور پیدار کرد. آیت الله منتظری مدت کوتاهی ریاست بنیاد شهید و امامت جمعه قنوات را عهده‌دار شد اما پس از مدتی از مسئولیت کناره‌گیری کرد و به کار تربیت طلاب مشغول شد. او هم اکنون ریاست حوزه علمیه قنوات را برعهده دارد.

تسنیم: امام که به نجف تبعید شدند، شما در نجف ساکن بودید یا بعداً به امام پیوستید؟ وظیفه شما در دفتر امام در نجف چه بود؟
زمان حضور امام، ما در نجف نبودیم. مرحوم حاج آقا مصطفی فرزند امام با ایشان به ترکیه آمدند. وقتی که از ترکیه وارد خاک عراق شدند، حاج آقا مصطفی گفته بودند که ما دیگر تبعیدی نیستیم اگر ما تبعید بودیم مامور داشتیم اما اکنون دیگر ‌آزادیم. با امام به حرم مشرف شدند،‌ آشیخ نصرالله خلخالی(نماینده آیت‌الله بروجردی در عراق) هم خبردار شد و عده‌ای از علما و مدرسین هم دعوت کرد و آمده بودند با امام همراهی کنند. خیلی از فضلا و بزرگان خدمت ایشان رسیدند.

امام فرموده بودند ما اول به سامرا برویم برای اینکه اگر برویم نجف، دیگر سامرا نمی‌توانیم بیاییم. شیخ نصرالله خلخالی به امام گفتند "آقا اینجا سنی‌ها هستند. علما خواستند حرم این دو امام بزرگوار خالی از شیعیان نباشد لذا مدرسه ساختند و بنا دارند طلبه‌ها را دعوت کردند که بیایند. این طلبه‌های پاکستانی و افغانی که وضع مالی‌شان خیلی ضعیف است به اینجا بیایند و شما یک کمکی به آنها کنید" امام از ابتدا بنایش بر این بود که کارهایش روی حساب و کتاب باشد لذا فرموده بودند که ما یک طلبه بیشتر نیستیم و من پولی ندارم (به طلاب حوزه در سامرا كه براى حفظ كمترين نشان شيعه و رفع غربت حرمين شريفين آنجا بودند) بدهم.

زمانی هم که ما خدمت حضرت امام در نجف رسیدیم، ابتدا به ما فرمودند که اینجا هوا گرم است و شما صدمه می‌خورید. پارسال احمد ما اینجا مریض شده است. گفتم آقا من هم اسمم احمد است ولی مریض نمی‌شوم(می‌خندد) اینجا با این چادری که شما زدید ما راحت هستیم. ما مشغول خدمت به امام شدیم و شب‌ها حرم که می‌خواستند بروند یا مدرسه مرحوم بروجردی که برای نماز می‌رفتند در معیت ایشان می‌رفتیم.

تسنیم: با توجه به اینکه شما کمتر تاکنون مصاحبه‌ای داشتید، خاطره ناگفته‌ای از مرحوم امام هست که برای ما نقل کنید.
امام(ره) خیلی احتیاط کار بود. در نجف به دلیل آب و هوای گرم آنجا مریض شده بودند. شیخ نصرالله خلخالی که نماینده آقای بروجردی بود و خیلی ارادت به آقای خمینی داشت، شبانه پسرش را فرستاد دکتری از بغداد برای معالجه آقا آورند. وقتی برای معالجه امام خمینی آمده بود، آفتاب طلوع کرده بود. گفت "سیدنا؛ وقتی آمدی خوب بودی اما الان ضعیف هستی" امام فرمودند که در ترکیه هوایش خوب بود اما اینجا گرم است.

دکتر پرسید سید چه می‌خورد؟ من گفتم ماست و خیار می‌خورند. خیار هم که گیر نمی‌آید و همان ماست خالی را می‌خورند. امام نگاهی به من انداخت که چرا اسرارش را فاش می‌کنم. دکتر گفت"لایجوز؛ لایجوز لابد من التکّه". گفت جایز نیست؛ باید کباب برگ بخورند. آخرالامر امام یک شب این کار را کرد. همه را در خانه خودش دعوت کرده بود. در اندرون که خانواده نشسته بودند و بیرونی منزل هم ما بودیم و برنج و کباب برگ به همه دادند. همین یک بار بود دیگر هم تکرار نشد.

تسنیم: شما درس آیت الله شریعتمداری هم شرکت می‌کردید؟ علمیت ایشان چگونه بود و چرا با حرکت امام خمینی(ره) به مخالفت برخاستند؟ رابطه ایشان با دستگاه پهلوی به چه شکل بود؟
من مختصری در درس ایشان رفته بودم و از نظر درسی بد نبود اما از نظر سیاسی مبنایشان با مبنای امام فرق داشت و وقتی این را متوجه شدم درس ایشان را نرفتم. می‌گفت مبنای من با آقای خمینی بد نیست اما روش‌مان مختلف است. من یک جور سلیقه‌ای دارم و ایشان سلیقه‌اش جور دیگری است.
در بندرشاه ما به حسینیه‌ای رفتیم و دیدم عکس رضاخان و پسرش همه جاست. گفتم شما مگر مقلد آقای شریعتمداری نیستید؟ گفتند چرا، گفتم آقای شریعتمداری گفته که جایی که عکس اینها باشد کراهت دارد انسان نماز بخواند. خلاصه رفتند و عکس شاه را پاره کردند. من با اینکه ممنوع المنبر بودم روی زمین می‌نشستم و یک کتابی هم از شریعتمداری بر می‌داشتم و مطالبی که بنا بود بگویم را می‌گفتیم و موعظه و نصیحت می‌کردم و اینها هم دور ما حلقه می‌زدند. ما حسینیه را در آنجا مسجد کردیم و الان نوشته‌اند مسجد آذربایجانی‌های بندرشاه.
خاطره دیگر مربوط به احتیاط امام درباره وجوهات هست. مرحوم میرزا هاشم آملی در یکی از اتاق‌ها با امام نشسته بودند و صحبت می‌کردند. من دیدم یک جوانی تقریبا به سن شما آمد و گفت می‌خواهم خدمت آقا برسم. من گفتم انشاءالله فردا صبح تشریف بیاورید. گفت من مسافرم و می‌خواهم بروم. گفتم پس صبر کنید من اجازه بگیرم. آمدم خدمت امام گفتم "آقا یک نفر می‌خواهد خدمت شما برسد و وجوهات دارد". ایشان فرمودند برو حسابهایش را جمع کن و جمع آن را برای من بیاور. آمدیم حساب کردیم دیدیم 3 هزار تومن نقد آورده و 20 تومان هم چک می‌خواهد بدهد و پولها را خدمت امام دادیم. امام فرمودند "بینی و بین‌الله این جوان به راحتی سهم امام را داد اما وقتی من این را می‌گیرم همیشه در این فکرم که آیا درست مصرف می‌شود؟ فردای قیامت می‌توانم جواب بدهم که اینقدر پول گرفتم؟ لذا از این نظر گرفتن وجوهات برای من سخت است.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 12:41 am

آغاز کنفرانس وحدت با حضور نمایندگان ۱۰۰ کشور؛
آيت الله دكتر روحانی: مسلمانان راهی جز وحدت و یگانگی ندارند
آنچه آمریکا از منطقه و جهان می‌خواهد بردگی است
قدردانی هنیه از حمایت‌های ایران از مقاومت


سی و دومین کنفرانس وحدت با حضور نمایندگان ۱۰۰ کشور در سالن اجلاس سران در حال برگزاری است.
به گزارش مشرق، سی و دومین کنفرانس وحدت با شعار " قدس، محور وحدت" و با حضور نمایندگان 100 کشور، از دقایقی پیش در سالن اجلاس سران آغاز شد.

در مراسم افتتاحیه این اجلاس که بیش از 350 میهمان خارجی حضور دارد.
در جلسه عصر نیز کمیسیون‌های تخصصی این اجلاس مهمترین مسائل جهان اسلام را مورد بررسی قرار خواهند داد.

Image

روحانی: مسلمانان راهی جز وحدت و یگانگی ندارند/ اتکا به بیگانه از بزرگترین اشتباهات است
حسن روحانی رئیس جمهور در سی و دومین کنفرانس بین‌المللی وحدت اسلامی که با شعار «قدس؛ محور وحدت امت» که صبح امروز در تهران برگزار شد، گفت: عزت و سربلندی مسلمانان در منطقه و جهان در این است که آزادی که پیامبر برای همه انسان‌ها آورده است به رسمیت شناخته شود.
وی با طرح این سوال که برخورد، جنگ و دعوای امروز ما با غرب و در رأس آن آمریکا بر سر چیست؟ آیا آزادی برای غرب بردگی برای غرب مد نظر است یا آزادی برای همه؟ افزود: منطق پیامبر و اسلام آزادی انسان‌ها، جوامع، ملت‌ها و امت اسلامی است.
رئیس جمهور تصریح کرد: آنچه آمریکا از منطقه و جهان می‌خواهد بردگی است و همین موضوع اختلاف ما با آنهاست چرا که آنها می‌گویند همه جهان باید آمریکایی فکر کرده و به ارزش‌های آنها احترام بگذارد این در حالیست که ما می‌گوییم همه انسان‌ها آزادند و همانگونه که فکر کرده و درک می‌کنند باید بیاندیشند و ارزش‌های دیگران را مورد احترام قرار دهند که این ارزش‌ها راه سعادت انسان‌ها را تضمین می‌کند.

روحانی تصریح کرد: اختلاف ما با غرب اختلافی بلند مدت و در طول قرن‌هاست ضمن اینکه احترام مد نظر ما بر مبنای عدل، انصاف و رعایت حقوق همگان بوده است.
وی گفت: غربی‌ها می‌گویند هر کسی که قدرت نظامی برتری دارد باید حرفش اجرایی شود ضمن اینکه آنها حق وتو دارند در حالیکه کشورهای جهان به حق وتوی شماها رأی نداده‌اند. به نظر می‌رسد که هر کس که به سلاح برتر و کشنده‌تر و ویران‌تر دسترسی دارد به دنبال حاکمیت بر دیگران با حق وتو است.
رئیس جمهور گفت: بعد از جنگ جهانی دوم غده سرطانی در منطقه به نام رژیم صهیونیستی تشکیل شد و تلاش کرده‌اند تا با این رژیم جعلی منافعشان را در منطقه تأمین کنند ضمن اینکه با این کار ملت فلسطین را از خانه‌های خود آواره کرده و سالیان درازی آنها را مورد قتل و غارت و ستم قرار دادند.
روحانی افزود: اگر آمریکا به ملت‌ها و دولت‌های منطقه اعتماد دارد چرا می‌گوید که حفظ فلان و حکومت در یک کشور برای حفظ رژیم صهیونیستی بسیار مهم است؟!
وی گفت: ۴۰ سال پیش یک نهضت اسلامی در برابر تمام قدرت‌های جهان به پیروزی رسیده و در جنگ ۸ ساله هم در برابر قدرت‌های جهان پیروز شدیم در حالیکه کسی به یاری ما نیامد و برایمان دلسوزی نکردند.آن زمانی که بمب‌های شیمیایی بر سر مردم ایران فرود می‌آمد و در سردشت آن فجایع را به وجود آورد هیچکسی در دنیا صدایش در نیامد.
رئیس جمهور گفت: امروز دنیای اسلام تنهاست و مسلمانان باید دست یکدیگر را بگیرند.
وی تاکید کرد: بیگانه اتکایی از بزرگترین اشتباهات تاریخی است.

روحانی با اشاره به قرارداد ۴۵۰ میلیارد دلاری عربستان با آمریکا و ۱۱۰ میلیارد دلاری خرید سلاح، گفت: آنها فکر می‌کنند با این قرارداد امنیت‌شان تضمین می‌شود؟ در حالیکه امریکایی‌ها در جواب این کار گفته است که ما شیر این گاو شیرده را می‌دوشیم و می‌بریم و حتی گفته است که اگر ما نباشیم دو هفته بیشتر امنیت ندارید.
روحانی خاطرنشان کرد: بهتر است لااقل احترام ظاهری را از اربابشان بخواهند یا اینکه لااقل توهین‌های مستمر را از ارباب نپذیرند.
وی گفت: ما حاضریم با همه توان از منافع مردم عربستان در برابر تروریسم و تجاوزگران و ابرقدرت‌ها دفاع کنیم و همانطور که به کمک مردم عراق، سوریه، افغانستان و یمن رفتیم حاضریم بدون چشم‌داشتی از آنها حمایت کنیم.
روحانی گفت: ما حتی از شما قرارداد ۴۵۰ میلیارد دلاری نخواهیم خواست و به شما توهین هم نخواهیم کرد چرا که شماها را برادر خود می‌دانیم و ملت‌های منطقه و مردم مکه و مدینه را برادران خود می‌دانیم. همچنین نباید از سخن ناروایی درباره ایران که در گوش شما کرده‌اند بترسید چرا که ایران و اسلام هراسی ندارد و شماها باید تنها از جانیان و خائنان و آنهایی که به شما توهین می‌کنند بترسید.
وی با بیان اینکه برای ایران رنج آور است که در منطقه جنایت‌های مختلفی رخ می‌دهد، گفت: متأسفانه به نام دین افراد زیادی در منطقه توسط آنهایی که داعیه تشکیل دولت عراق و شام دارند کشته شده‌اند.
وی تصریح کرد: ای کاش حادثه استانبول رخ نمی‌داد چرا که این واقعه باعث شرم برای مسلمانان شده است و ای کاش مردم فقیر یمن هر روز از سوی آنها بمباران نمی‌شدند.
رئیس جمهور گفت: امروز برای مسلمانان راهی جز وحدت و یگانگی وجود ندارد و اگر ما متحد شویم می‌توانیم در برابر صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها بدون تردید به پیروزی برسیم.
وی خاطرنشان کرد: به نام شیعه به دنبال تصرف منطقه هستند در حالیکه شیعیان برادران شما هستند.
Image
قدردانی هنیه از حمایت های ایران از مقاومت فلسطین
اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین حماس، که سخنرانی وی به صورت ویدئو کنفرانس در سی و دومین نشست وحدت اسلامی در تهران پخش می شد، گفت: این نشست در ایران که حامی مقاومت است و برای حمایت از فلسطین به طور خاص از خط قرمزها عبور کرده است، برگزار می شود.

هنیه افزود: دشمن صهیونیستی همچنان دشمن اصلی امت اسلامی باقی خواهد ماند و باید تلاش کنیم تا مانع نفوذ آن در امت اسلامی شویم. آرمان فلسطین مسئله یک قوم، حزب یا گروه نیست بلکه مسئله همه امت اسلامی است. باید هر نوع اقدامی برای عادی سازی روابط اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و ورزشی با دشمن صهیونیستی جرم محسوب شود.
وی افزود دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا حق ندارد قدس و حتی یک وجب از خاک فلسطین را به دشمن اسرائیلی بدهد.
هنیه افزود: ملت فلسطین در هر جایی که باشد اجازه نخواهد داد معامله قرن عملی شود. همه تلاش ها برای یهودی سازی و قرار دادن فلسطینی ها در برابر عمل انجام شده، چیزی را از تاریخ و جغرافیا تغییر نخواهد داد. مقاومت در برابر اشغالگران عامل وحدت امت اسلامی و فلسطینی هاست.

وی خاطر نشان کرد: هدف همه فلسطینی ها فقط آزادسازی سرزمین شان است و آنها با هر کسی که از تحقق این هدف حمایت کند، تعامل خواهند داشت. محور روابط ما با امت اسلامی، دفاع از فلسطین و بازگرداندن آن است. حق بازگشت آوارگان فلسطین، حق مقدسی است که هرگز چشم پوشی از آن یا تعرض به آن را نخواهیم پذیرفت. مقاومت تنها گزینه پس گرفتن سرزمین های اشغالی است. با ادامه طرح صهیونیست ها برای نابودی آرمان فلسطین، مسئله فلسطین در مرحله دشواری قرار دارد و دعوت می کنیم تا ائتلافی با مشارکت همه طرف ها برای مقابله با توطئه های دشمن تشکیل شود. امیدواریم در این نشست، راهبردی برای مقابله با توطئه های خطرناک رژیم صهیونیستی تدوین شود. دشمن صهیونیستی راهبرد و طرحی را علیه قدس اجرا می کند.

تاکید کرزی به کشورهای اسلامی درباره استفاده از تجربه جمهوری اسلامی ایران
رئیس جمهور سابق افغانستان در سی‌ودومین کنفرانس وحدت بین‌المللی اسلام اظهار داشت: زندگی آرام و پیشرفت حق مردم فلسطین است و مسلمانان جهان در برابر فلسطینی‌ها مسئولیت دینی و اخلاقی دارند.
وی افزود: وحدت بین مسلمانان تنها راه حل پایان مسئله فلسطین و مشکلات جهان اسلام است بنابراین باید شعار وحدت را در عمل اجرایی کنیم.
کرزی تصریح کرد که زمانی مسلمانان پیش گام تمدن بشری در جهان بودند، امروز می‌توانیم دوباره با تکیه به نیروی انسانی مان به پیشرفت و توسعه دست یابیم.
رئیس جمهور سابق افغانستان تاکید کرد: این تنها در صورتی ممکن است که مسلمانان هویت دینی خود را پاس داشته و در عین حال با علم روز و فناوری نیز آشنایی داشته باشند.
کرزی خاطرنشان کرد، تجربه جمهوری اسلامی ایران به ما نشان داد که کشورهای اسلامی می‌توانند در راستای توسعه و پیشرفت گام بردارند.
وی با تاکید بر لزوم وحدت بین مسلمانان گفت: امروز ویرانی سوریه و جنگ یمن مایه غم و اندوه ملت‌های مسلمان شده است.
رئیس جمهور سابق افغانستان تصریح کرد که مردم کشورش از جنگ 40 ساله رنج می‌برند بنابراین کشورهای اسلامی باید به روند صلح در این کشور کمک کنند.
وی افزود: تلاش‌ها در راستای برقراری صلح در افغانستان افزایش یافته است، نشست صلح مسکو و مذاکرات آمریکا با گروه طالبان مردم را به برقراری صلح امیدوار کرده است.
کرزی از علمای کشورهای اسلامی خواست تا از روند صلح افغانستان حمایت کرده و در راستای پایان جنگ و برقراری صلح به این کشور کمک کند.

نوری المالکی: ایران مانع رسیدن استکبار به اهدافش شده است
نوری المالکی نخست وزیر پیشین عراق با اشاره به اینکه راه خداوند مستقیم است، بیان داشت: ما دو راه درباره مسأله فسلطین نداریم یا اینکه به خدا متوسل شویم که مهم‌ترین مسأله امت اسلامی همان، فلسطین است یا اینکه فلسطین را فراموش کنیم که در این صورت دنیای خود را از دست داده‌ایم.
وی با بیان اینکه برخی کشورها به دنبال عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی هستند، این اقدام را یک خطر بزرگ برای جهان اسلام دانست و گفت: غرب تلاش کرد موجودیتی دیگر در جهان اسلام ایجاد کند تا مسلمانان را در محاصره قرار دهد.
نوری المالکی سر منشاء مشکل کنونی جهان اسلام را تروریسم صهیونیستی بر شمرد و تصریح کرد: اکنون شاهد مشکلاتی در کشورهایی مانند عراق، سوریه، یمن، فلسطین و لبنان هستیم که عامل اصلی آن تروریسم صهیونیستی است.
وی ادامه داد: تروریست و سلطه به دنبال از بین بردن مقاومت هستند. شاهد آن هستیم که اسرائیل و هم پیمانانش به جمهوری اسلامی ایران کینه می‌ورزند، زیرا ایران مانع رسیدن آن‌ها به اهدافشان شده است.

اقامه نماز وحدت در کنفرانس وحدت
در هنگام اذان ظهر تمامی حضار با حضور در مکان درنظر گرفته شده به اقامه نماز وحدت با امامت عبد السلام محمد عبدالله پرداختند.
بعد از نماز، بخش دوم نشست کنفرانس وحدت به ریاست آیت الله تسخیری و با حضور سخنرانی همچون آیت الله آصف محسنی از علمای برجسته افغانستان، عبدالسلام محمد عبدالله از علمای الاظهر مصر، همام حمودی رئیس مجلس اعلاس اسلامی عراق، محمدحسین تبرائیان مشاور عالی دبیرکل مجمع تقریب مذاهب، محمود الزهار عضو دفتر سیاسی جنبش حماس برگزار شد.
در پایان این بخش از کنفرانس وحدت، مهمانان جهت شرکت در مراسم جشن میلاد پیامبر اکرم‌ (ص) به حرم حضرت عبدالعظیم‌ حسنی (ع) می روند.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 12:43 am

.
احوال محور مقاومت

.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 12:46 am

جزئیات جدید از شکست اطلاعاتی نیروهای ویژه ارتش اسرائیل در غزه


رسانه‌های صهیونیستی بعد از این در مورد شکست اطلاعاتی مأموریت یگان ویژه رژیم صهیونیستی که منجر به هلاکت یک افسر ارشد این رژیم شد، ساکت نخواهند ماند.
Image
به گزارش خبرگزاری تسنیم، روزنامه الاخبار لبنان در گزارش به بررسی عملیات شکست‌خورده امنیتی رژیم صهیونیستی در نوار غزه پرداخته است که در نتیجه آن یک افسر ارشد این رژیم به هلاکت رسید. این گزارش می‌افزاید که به‌نظر نمی‌رسد طی روزهای آینده حرف و حدیث‌ها دست‌کم در سرزمین‌های اشغالی از شکست بزرگ سازمان‌های امنیتی رژیم صهیونیستی در حادثه اخیر در نوار غزه به پایان برسد.

این شکست بعد از آن انجام شد که یک عملیات نفوذ هوشمندانه برای هدف قرار گرفتن اهداف امنیتی در غزه به یک کمین معکوس تبدیل شد که مقاومت هیچ آمادگی قبلی برای آن نداشت، اما به‌فضل حضور دائمی خود در مناطق مرزی و هوشمندی عناصر آن موفق شد خسارت‌های زیادی به یگان ویژه ارتش رژیم صهیونیستی وارد کند.
این عملیات در شرایطی انجام شد که ریاست ستاد ارتش به‌صورت مستقیم آن را زیر نظر داشت و قرار بود مأموریت‌هایی را در مناطق عربی فلسطین انجام دهد. نیروهای مقاومت همچنان جزئیات این عملیات را مخفی نگه داشته‌اند، اما با وجود این، مشخص است که این عملیات با وجود خسارت‌های انسانی که برای طرف فلسطینی داشتند، یک دستاورد بزرگ برای نیروهای مقاومت به‌شمار می‌رود.

در همین رابطه یک منبع از نیروهای امنیتی محور مقاومت می‌گوید که یگان عملیات‌کننده اسرائیلی به‌صورت مخفیانه وارد مناطق جنوب نوار غزه شد. آنها در این عملیات از یک خودروی فولکس‌واگن استفاده کرده بودند که 6 نفر در آن حضور داشت و یکی از جاسوس‌های مزدور رژیم صهیونیستی که با آنها داخل خودرو بود، هماهنگی‌های لازم برای ورود آنها به غزه را انجام داده بود.
بر اساس این گزارش، شرکت‌کنندگان در این عملیات به‌خوبی زبان عربی را با لهجه مردم غزه صحبت می‌کردند و مناطق عملیاتی خود را نیز به‌خوبی می‌شناختند.
به‌گفته این منبع امنیتی، یگان‌های مرزبانی وابسته به گردان‌های القسام شاخه نظامی جنبش حماس فقط 4 نفر از 6 سرنشین خودرو را پیاده کردند. دو نفر دیگر لباس زنانه به تن کرده بودند و همین موضوع باعث شد نیروهای مقاومت آنها را از خودرو پیاده نکنند.

بعد از گذشت مدت کوتاهی که منبع امنیتی مذکور نسبت به ذکر دقیق آن ملاحظاتی داشت، نیروهای پشتیبانی القسام از جمله شهید نور برکة مسئول نظامی حماس در منطقه به‌نزد خودرو رسیدند و به‌صورت رودررو با چهار نفر از سرنشینان خودرو صحبت کردند و از آنها خواستند تا اوراق هویتی خود را ــ که جعلی بود ــ نشان دهند.

از آنجا که شهید برکة اطلاع دقیقی از منطقه داشت، نسبت به این خودرو مشکوک شد و دستور بازداشت آنها را صادر کرد، در این لحظه بود که دو عنصر دیگر که لباس زنانه به تن کرده بودند، از خودرو پیاده شدند و به‌سوی نیروهای امنیتی القسام شلیک کردند که در نتیجه این اتفاق شهید برکة و یکی دیگر از نیروهای مقاومت به شهادت رسیدند.
به‌نظر می‌رسد این دو نظامی رژیم صهیونیستی اوضاع بحرانی خود را به فرماندهان عملیات گزارش کرده بودند، چرا که بلافاصله بعد از پیاده شدن آنها از خودرو حملات موشکی صهیونیست‌ها به‌صورت مستقیم آغاز شد. نیروهای القسام نیز حملات و تیراندازی‌های خود را آغاز کردند که در نتیجه این تیراندازی‌ها 4 مزدوری که در خارج از خودرو بودند، زخمی شدند. این موضوع به‌خلاف ادعاهای ارتش رژیم صهیونیستی است که هلاکت یک نظامی اسرائیلی و زخمی شدن یک تن دیگر را اذعان کرده است.

4 فرد مذکور با وجود جراحت‌هایی که داشتند موفق شدند از منطقه فرار کنند و نیروهای مقاومت نیز در نتیجه موشک‌باران گسترده‌ای که وجود داشت مجبور شدند پناه بگیرند. خودروی مذکور بلافاصله به‌سمت مناطق مرزی حرکت کرد تا بتواند با استفاده از پوشش آتش نیروهای متجاوز صهیونیستی از معرکه فرار کند. در نتیجه این موشک‌باران‌ها پنج تن دیگر از عناصر گردان‌های القسام که اقدام به تعقیب خودروی مذکور کرده بودند به شهادت رسیدند.

سرنشینان خودروی صهیونیستی در حدود 500متری منطقه مذکور مجبور شدند از خودرو پیاده شوند، چرا که خودروی آنها به یک دیوار سیمانی برخورد کرده بود. در آنجا یک بالگرد و یک تانک برای بازگرداندن آنها به سرزمین‌های اشغالی وجود داشت. در ادامه این عملیات نیروهای رژیم صهیونیستی خودروی استفاده‌شده توسط مزدوران را با بیش از 10 فروند موشک هدف قرار داده آن را به‌صورت کامل منهدم کردند.

در شرایطی که یگان تعقیب‌کننده خودروی اسرائیلی، ویژگیهای خودرو را گزارش می‌دادند، عناصر دیگر مقاومت موفق به تیراندازی به‌سمت خودرو شدند. رژیم صهیونیستی تلاش کرد از طریق نفوذ به امواج بی‌سیم مختص نیروهای مقاومت تمرکز آنها را از بین ببرد و وانمود کند که یک حادثه امنیتی در منطقه غربی در سمت دریا اتفاق افتاده است، اما عناصر مقاومت نسبت به این موضوع هوشیار بودند.

این منبع امنیتی در خصوص نحوه ورود نیروهای اسرائیلی به نوار غزه تأکید کرد که چیزی که تاکنون مشخص شده، این است که نفوذ آنها به‌صورت انفرادی بوده، اما خودروی مذکور پیش از این از طریق یکی از گذرگاه‌ها وارد نوار غزه شده است.
ارزیابی‌های موجود نشان می‌دهد که این اولین باری نبود که افراد یگان مذکور موفق به نفوذ به غزه می‌شدند، چرا که عناصر مقاومت که این حادثه را شاهد بودند، می‌دیدند که افراد مذکور اطلاعات بسیار دقیقی از منطقه دارند.

این منبع می‌افزاید که نیروهای امنیتی در حال حاضر مزدور داخلی که زمینه‌های ورود آنها به منطقه را فراهم کرده و ماهیت اصلی مأموریت آنها را پیگیری می‌کنند، اما آن چیزی که الآن مهم است، این است که این مأموریت ناکام مانده و نیروهای ویژه رژیم صهیونیستی ضربه سختی را دریافت کرده‌اند.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 12:49 am

جزئیات جدید از شکست طرح تجاوزکارانه خطرناک رژیم اسرائیل در غزه


منابع رژیم صهیونیستی فاش کردند افسر اسرائیلی که شب گذشته در جریان یورش نظامی به جنوب نوار غزه به هلاکت رسید، پست حساسی در ارتش رژیم داشته بود.

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، کانال دهم تلویزیون رژیم صهیونیستی فاش کرد افسر اسرائیلی که شامگاه یکشنبه در درگیری با رزمندگان گردان‌های عزالدین قسام شاخه نظامی جنبش حماس کشته شد، درجه سرهنگ‌دو داشته و پست مهم و حساسی در یگان نخبه (ویژه) ارتش رژیم اسرائیل داشته است.

این شبکه صهیونیستی اذعان کرده است افسر کشته‌شده به‌سبب سمت حساسی که داشت، با نام رمزی «م» فرمانده بزرگی در یگان نخبه (ویژه) ارتش رژیم صهیونیستی بوده است. علت اینکه به نام این افسر اشاره نشده، این است که تل‌آویو نمی‌خواهد با افشای نام یگان وی، ماهیت و جزئیات عملیاتش برملا شود

برخی منابع هم اعلام کرده‌اند افسر کشته‌شده در درگیری مسلحانه شامگاه یکشنبه 20 آبان با مقاومت فلسطین در شرق خان‌یونس در جنوب نوار غزه، فرمانده یکی از گردان‌های کماندویی ویژه ارتش رژیم اسرائیل بوده است.

ارتش رژیم صهیونیستی رسماً اعلام کرد که افسر کشته‌شده در درگیری مسلحانه شب گذشته با مقاومت فلسطین در شرق خان‌یونس واقع در جنوب نوار غزه، فرمانده یکی از گردان‌های کماندویی ویژه ارتش بوده است. برخی منابع نام نظامی کشته‌شده را یوسی عمیر 44ساله فرمانده تیپ گولانی از مهمترین یگان‌های ارتش رژیم صهیونیستی اعلام کرده بودند.

هدف اسرائیل از عملیات نفوذی در غزه چه بود؟
کانال دهم تلویزیون رژیم صهیونیستی اعلام کرده است که هدف از عملیات یگان کماندویی ارتش این رژیم در نوار غزه، ربودن نور برکه از فرماندهان گردان‌های عزالدین قسام شاخه نظامی حماس بوده است.
با لو رفتن این عملیات نفوذی و آمادگی بالای رزمندگان جنبش حماس، بالگردهای رژیم صهیونیستی به پشتیبانی نظامیان نفوذی خود برخاسته که در جریان آن هفت فلسطینی از جمله نور برکه به شهادت رسیدند و نقشه کماندوهای اسرائیلی برای ربودن این فرمانده مقاومت با شکست روبرو شد.

بیانیه جنبش حماس درباره درگیری مستقیم رزمندگان مقاومت با نظامیان صهیونیست
گردان‌های عزالدین قسام شاخه نظامی جنبش حماس درباره درگیری مسلحانه شب گذشته رزمندگان مقاومت با نظامیان صهیونیست در بیانیه‌ای اعلام کرد شامگاه یکشنبه گروهی از کماندوهای ارتش رژیم صهیونیستی با خودرویی غیرنظامی وارد منطقه مسجد شهید اسماعیل ابوشنب در عمق سه‌کیلومتری شرق خان‌یونس شده و نور برکه از فرماندهان گردان‌های شهید عزالدین قسام را ترور کردند و پس از اینکه عملیات آن‌ها لو رفت، مبارزان مقاومت آن‌ها را تعقیب کرده با آن‌ها درگیر شدند که در پی آن جنگنده‌های ارتش صهیونیستی اقدام به پشتیبانی از این نیروها کرده و شرق خان‌یونس را بمباران کردند تا این نیروها بتوانند عقب‌نشینی کنند. در نتیجه این بمباران‌ها شماری از مبارزان فلسطینی به شهادت رسیدند و درگیری‌ها همچنان ادامه دارد و مبارزان مقاومت در حال مقابله با اشغالگران صهیونیست هستند.

گردان‌های قسام تأکید کرده است طرح تجاوزکارانه بزرگ رژیم صهیونیستی در غزه را به شکست کشانده است،‌ هدف از این طرح، برهم زدن معادلات و غافلگیرکردن مقاومت و ثبت یک دستاورد منحصر به فرد بوده که شکست خورد.

پیروزی بزرگ مقاومت در برابر ارتش رژیم صهیونیستی
سامی ابوزهری از رهبران جنبش حماس هم در صفحه شخصی خود در توئیتر نوشت شکست عملیات نفوذ نظامیان دشمن و کشته شدن یکی از افسران ارشد آن،‌ پیروزی بزرگ برای مقاومت است.

واکنش جهاد اسلامی فلسطین
جنبش جهاد اسلامی هم در بیانیه‌ای تأکید کرد مقاومت فلسطین با شجاعت تمام و تصمیم متحد و هماهنگی عالی با یگان تروریستی متجاوز صهیونیست مقابله کرد.
در این بیانیه آمده است رزمندگان مقاومت و در رأس آنها گردان‌های قسام و گردان‌های القدس همچنان در آماده‌باش کامل به‌سر می‌برند و این ثبات میدانی بر آمادگی و هوشیاری دائمی آنها و این‌که سلاح آن در تمام میادین شرافت و فداکاری آماده است، تأکید می‌کند.
جهاد اسلامی ادامه تهدیدهای رژیم صهیونیستی را سبب افزایش همبستگی و وحدت و انسجام و آمادگی مقاومتی دانسته است که از پشتیبانی ملت فلسطین برخوردار است.
داود شهاب سخنگوی جنبش جهاد اسلامی هم تصریح کرد گروه‌های مقاومت برای مقابله با تجاوزات و جنایات دشمن صهیونیستی علیه نوار غزه، با هم متحد شده‌اند و مقاومت سپری برای حمایت از ملت فلسطین است.

وی عملیات شب گذشته مقاومت فلسطین را دلیل و نشانه‌ای بر وحدت و یکپارچگی و هوشیاری آنها برای مقابله با دشمن صهیونیستی دانست.

واکنش وزیر جنگ رژیم صهیونیستی
آویگدور لیبرمن وزیر جنگ رژیم صهیونیستی در واکنش به هلاکت این افسر صهیونیست از خدماتی که به‌گفته وی به ارتش اشغالگران کرده بود، تقدیر کرد.
لیبرمن گفته است ارتش اسرائیل برای عبرت گرفتن از این حادثه، تحقیقاتی را آغاز کرده است.

افزایش حضور نظامیان صهیونیست در جبهه جنوبی با نوار غزه
ارتش رژیم صهیونیستی از افزایش حضور نظامیانش در جبهه جنوبی با نوار غزه در پی تجاوز یگان کماندویی رژیم به شرق خان یونس خبر داده است.
هشدار اتاق عملیات مشترک مقاومت به رژیم صهیونیستی : مسئولیت حمله به غزه متوجه اسرائیل است
اتاق عملیات مشترک مقاومت در نوار غزه تاکید کرد دشمن صهیونیستی مسئولیت کامل این تجاوز و پیامدهای آن را برعهده دارد.

اين يگان ويزه اسرائيلي براى ربودن و ترور فرمانده نظامي محلي نيروهاى قسام (نورالدين بركة) در خان يونس و فرمانده تونلهاى زيرزمنين حماس به مصر آمده بودند، كه دركير شده و اين فرمانده شهيد مي شود لازم بذكر است كه اين فرمانده تا بعد شهادت نزد مردم محلي تنها به عنوان امام جماعت يكي از مساجد محلي و فارغ التحصيل فقه اسلامي و استاد تلاوت به قراءات عشر شناخته مي شد و بعد شهادت و واقعه اخير مسؤوليتهايش شناخته كرديد
Image
وي بعد بمباران اسرائيل منزل او را با بمب يك طني؛ توان اجداره منزل نداشت وضعيت خود را از حماس بنهان كرد، زنش را به خانه خانواده اش فرستاد و خودش شبها در ماشينش مي خوابيد تا جهل روز بعد كه بطور تصادفي كسي كه او را مي شناخت با وضعيت او برخورد كرد و خبر به حماس داد

Image
كشفت أحداث غزة الأخيرة، عن المعاناة الإنسانية التي يعيشها أفراد المقاومة الفلسطينية في ظل الحصار علي قطاع غزة.
ومن بين هؤلاء الذين عاشوا في ظل هذا الحصار الخانق علي غزة، كان الشهيد " نور بركة" الذي لم يكن له سكن بعد قصف منزله، فكان ينام داخل سيارته لمدة 40 يوما.
وكانت طائرات الاحتلال الإسرائيلي قد قصفت منزل الشهيد "نور بركة" ، بقنبلة تزن طن، بعد انتهاء الحرب.
ولم يكن للشهيد بركة القدرة علي على استئجار منزل جديد، فقام بإرسال زوجته للإقامة في بيت أهلها، وأمضى ما يزيد عن 40 يوما، ينام في سيارته الخاصة، إلى أن شاهده أحد الشبان مصادفة و نقل المشهد لقيادته، التي لم تكن علي علم بحاله وزهده.
وقد اثارت هذه الواقعة ردود أفعال وايعة عقب استشهاد بركة ، حيث قال الناشط حذيفة عبد الله عزام : "والله ما أندر وأعز وأعف هذه النماذج ..هل تصدقون أن هذه النماذج البشرية ما تزال موجودة..كنت أخالها انقرضت عن وجه البسيطة .. رحمك الله يا نور وصدق أعز القائلين: "ويتخذ منكم شهداء"
بينما غرد آخر : " لو من قاد الثورة السورية لاحقا بعد تصفية الشرفاء كحال هذا الشهيد الحي لانتصرنا منذ زمن .
بينما غرد حساب عبد الرحمن كاسترو : "أكيد صدق، والله وبالله وتالله بأمثاله ننتصر .. استحقر نفسي عند مشاهدة أمثال هذا الحي بإن الله ..كانوا جبالا فوق الجبال .
وقال حساب : "محمود سليم التتر : "ولا زال الكثير منهم أحياء .. وهم ماضون على نفس الطريق التي سلكها الشهيد الشيخ نور بركة".
يذكر أن بركة قاد عمليات المقاومة في التصدي للاجتياحات البرية لجيش الاحتلال خلال حروبه على القطاع عامي 2008 و2014.
كما أنه كان أحد أعضاء المجلس العسكري لكتائب القسام، والقائد الميداني لها في منطقة خانيونس جنوب قطاع غزة.
وفي الأحداث الأخيرة أكدت وسائل إعلام إسرائيلية أن الهدف من العملية الخاصة التي قامت بها إسرائيل كان اختطافه، لكنها فشلت واستشهد بركة أثناء تصديه للقوة الإسرائيلية.
ومنذ الإعلان عن استشهاده اشتعلت مواقع التواصل الاجتماعي في غزة بمنشورات تتحدث عن تاريخه في المقاومة وعمله الدعوي والتزامه الديني ، والذي بدأ في الصلاة في الأقصي منذ أن كان عمره أربع سنوات.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 3:23 pm

غزه لیبرمن را ساقط کرد
زلزله استعفای لیبرمن دامن نتانیاهو را می‌گیرد؟


استعفای آویگدور لیبرمن احتمالاً انحلال پارلمان رژیم صهیونیستی و انتخابات زودهنگام را به‌دنبال خواهد داشت و به این ترتیب بعد از لیبرمن می‌توان نتانیاهو را دومین قربانی جنگ غزه معرفی کرد.
Image

به گزارش خبرگزاری تسنیم، آویگدور لیبرمن در سال 1958 در یک خانواده یهودی در کیشیناو در مولداوی که آن زمان بخشی از اتحاد جماهیر شوروی بوده است، زاده شد. وی در سن 20سالگی به فلسطین اشغالی رفت. زبان عبری را آموخت، با «الا زیکپن» ازدواج کرد و به فعالیت در عرصه عمومی و سیاسی پرداخت.
وی پس از گذشت چند سال، با بنیامین نتانیاهو آشنا شد و این دو جوان به یکدیگر بسیار نزدیک شدند. در دوره اول نخست وزیری نتانیاهو، لیبرمن به‌عنوان رییس دفتر او مشغول به کار شد. از آن زمان روابط آنها تیره گشت؛ لیبرمن اواخر حتی از عباراتی همچون دروغگو، فریبکار و شیاد علیه نتانیاهو استفاده کرد؛ اما به‌نظر می‌رسد که منافع سیاسی نتانیاهو و تمایل برای حفظ منصب نخست‌وزیری او را وادار کرد تا در نهایت از برخی از این اظهارات لیبرمن چشم‌پوشی کند.


لیبرمن در سرزمین‌های اشغالی به‌عنوان رهبر حزب «اسرائیل خانه ما» شناخته می‌شود و سمت‌های مختلفی همچون وزارت امنیت داخلی، وزارت امور خارجی، وزیر زیرسازی ملی، وزیر ترابری، معاون نخست وزیری و وزارت جنگ را تجربه کرده است.
آنچه بیش از همه بسیاری از صهیونیست‌ها را درباره لیبرمن نگران کرده بود، محکومیت وی به فساد در چندین پرونده است، از جمله تأسیس شرکتی به اسم دخترش میخال (21ساله) که میلیون‌ها دلار از صاحبان سرمایه به آن منتقل شده است... همچنین مشهور است که لیبرمن اهل خوشگذرانی بوده؛ به سیگار گرانقیمت و رستورانهای فاخر و مشروب باکیفیت بسیار تمایل دارد و این امر ذهنیت خوبی از وی در افکار عمومی اسراییل که سرانی متواضع‌تر را ترجیح می‌دهند، ایجاد نمی‌کند.
با افزایش رویکردهای افراطی در سرزمین‌های اشغالی در نتیجه دور گذشته انتخابات پارلمانی، نتانیاهو چاره‌ای ندید جز اینکه با وجود اختلافاتی که با لیبرمن داشت، بار دیگر وی را در کابینه نگه دارد، این موضوع برای تشکیل دولت وی از اهمیت قابل توجهی برخوردار بود، چرا که در جامعه 72 ملت سرزمین‌های اشغالی راضی نگه داشتن لیبرمنِ افراطی از برخی دیگر از گروه‌های سیاسی ساده‌تر بود.

فلسطینی‌ها همواره نگران مواضع لیبرمن درباره منازعه میان اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها هستند. لیبرمن از صدور حکم اعدام در حق مجریان عملیات استشهادی حمایت می‌کند؛ زیرا گمان می‌کند که این امر افراد دیگری را از انجام عملیات استشهادی بازمی‌دارد.
در طول جنگ قبلی رژیم صهیونیستی علیه غزه حدود دو سال پیش، لیبرمن با شدت تمام از اقدام‌های نتانیاهو و یعلون وزیر جنگ انتقاد کرد و بدون توجه به واقعیت‌های میدانی خواستار ترور رهبران حماس و پایان دادن به موجودیت این جنبش در غزه شد. درست مانند جنگ اخیر که می‌توان گفت با وجود اختلافات عمیقی که میان نتانیاهو و لیبرمن وجود داشت، اما سرفصل کناره‌گیری لیبرمن از کابینه اسرائیل، انتقادش نسبت به مدیریت جنگ و نحوه آتش‌بس با گروه‌های مقاومت بود.
استعفای لیبرمن در پی تصمیم کابینه امنیتی رژیم صهیونیستی مبنی بر آرامش در جبهه غزه و نیز در پی کاهش محبوبیت لیبرمن به‌سبب حوادث غزه و ناتوانی‌اش در کسب دستاورد (در برابر مقاومت فلسطین) صورت می‌گیرد.

این استعفا عمق کشمکش‌های داخلی و ناتوانی در اتخاذ تصمیمات راهبردی در کابینه امنیتی رژیم صهیونیستی را نشان می‌دهد و مهر تأییدی بر اظهارات رسانه‌های صهیونیستی است که پرده‌ای از این اختلافات را فاش کرده‌اند.

لیبرمن در همین رابطه از آتش‌بس رژیم صهیونیستی با حماس انتقاد کرد و گفت: «[این کار] هیچ تعریف و معنای دیگری غیر از تسلیم در برابر ترور ندارد. کاری که الآن داریم انجام می‌دهیم خریدن آرامش کوتاه‌مدت به‌بهانه از دست دادن امنیت‌مان در درازمدت است».
لیبرمن که روزگاری در پی تصدی پست وزارت جنگ تهدید کرده بود که اسماعیل هنیه رهبر جنبش حماس دیگر در قید حیات باقی نخواهد بود، امروز به پایان حیات سیاسی خود نزدیک می‌شود.
سامی ابوزهری از رهبران جنبش حماس امروز چهارشنبه به شبکه المیادین گفت: استعفای اویگدور لیبرمن وزیر جنگ رژیم اسرائیل اذعان به شکست و ناتوانی در رویارویی با مقاومت فلسطین است.

وی افزود: غزه با پایداری خود موفق شد زمین‌لرزه‌ای سیاسی در عرصه داخلی اشغالگران ایجاد کند.
در همین حال، ابومجاهد سخنگوی اطلاع‌رسانی کمیته‌های مقاومت فلسطین نیز استعفای لیبرمن را پیروزی ویژه‌ای برای مقاومت بعد از شکست امنیتی و نظامی رژیم اسرائیل در غزه توصیف کرد.
این درحالی است که حسام بدرانعضو دفتر سیاسی جنبش حماس پیشتر تأکید کرده بود که پایان درگیری‌های جاری بین مقاومت و رژیم اسرائیل منوط به برکناری اویگدور لیبرمن وزیر جنگ این رژیم است.

کناره‌گیری لیبرمن و انتخابات زودهنگام در سرزمین‌های اشغالی
بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی امروز اعلام کرد که در صورتی که آویگدور لیبرمن از وزارت جنگ رژیم صهیونیستی کناره‌گیری کند، مجبور به انحلال پارلمان خواهد بود و به این ترتیب باید انتخابات زودهنگام پارلمانی، سرنوشت کابینه آینده این کشور را تعیین کند. البته نتانیاهو گزینه دیگری نیز در اختیار خواهد داشت و آن این‌که سکان وزارت جنگ رژیم صهیونیستی را نیز خودش در اختیار بگیرد و کابینه را از فروپاشی نجات دهد.
روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارونوت امروز اعلام کرده بود که اسرائیل به‌جای اینکه حماس را از هم فرو بپاشد، اعصاب ساکنان سرزمین‌های اشغالی را فرو پاشیده است. حال باید این عبارت را به جمله خود اضافه کند که علاوه بر فروپاشی اعصاب ساکنان سرزمین‌های اشغالی، کابینه رژیم صهیونیستی را نیز فرو پاشیده است.

این در حالی است که تعدد قومیتی از ویژگی‌های برجسته جامعه صهیونیستی به‌شمار می‌رود، جامعه‌ای که از شهرک‌نشینان مهاجری تشکیل شده که از ملیت‌ها و مناطق مختلف دنیا به سرزمین‌های اشغالی آمده و فرهنگ‌ها و ارثیه اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و دینی خود را دارند. تحت تأثیر همین لیبرالیسم قومیتی، تعدد احزاب نیز در سرزمین‌های اشغالی به‌‌وجود آمده که نشان‌دهنده کشمکش و اختلافات سیاسی و ایدئولوژیک در این رژیم است و باعث می‌شود احزاب از نقطه‌ نظرات مختلف در تقسیم‌بندی‌های مختلفی قرار بگیرند.
از نظر شکاف‌های قومیتی، احزاب متعددی در سرزمین‌های اشغالی حضور دارند که شامل دو بخش عمده احزاب یهودی و احزاب عرب می‌شود که البته از تعدد و قدرت و اختیارات بسیار محدودتری برخوردار هستند.

در تقسیم‌بندی ایدئولوژیک میان صهیونیست‌ها، می‌بینیم که احزاب سرزمین‌های اشغالی به راست‌گرا و چپ‌گرا تقسیم می‌شوند. راست‌گراها دو بخش هستند؛ یک سری راست‌گراهای دینی نظیر شاس و مفدال و یهدوت هاتوراه هستند و یک سری راست‌گراهای لائیک مانند وحدت ملی و اسرائیل بعالیاه و اسرائیل خانه ما و لیکود و گیشر و... هستند. حزب اسرائیل خانه ما که از مجموعه جریان‌های راست‌گرای لائیک به‌شمار می‌رود، از افراطی‌ترین احزاب حاضر در این تقسیم‌بندی است.
نتانیاهو گرچه در نتیجه علنی‌سازی روابط رژیم‌های عربی با رژیم صهیونیستی اوضاع مساعدی برای خود در برگزاری انتخابات زودهنگام پارلمانی می‌بیند، اما برخی نگرانی‌ها به‌ویژه در خصوص پرونده مفاسد اخلاقی و مالی و همین جنگ اخیر غزه، باعث شده برگزاری انتخابات پارلمانی به کابوسی برای وی تبدیل شود.
گرچه رویکرد افکار عمومی سرزمین‌های اشغالی همچنان به‌سمت افراط‌گرایی و تندروی بیشتر پیش می‌رود، اما این موضوع هم نمی‌تواند شانس نتانیاهو را برای رسیدن به پست کنونی در کابینه آینده سرزمین‌های اشغالی تضمین کند. از سویی لیبرمن که در شرایط کنونی ساز خروج از دولت را کوک کرده، تلاش دارد با جلب نظر سران حزب خود به‌عنوان رقیب اصلی نتانیاهو میان احزاب افراطی اسرائیل وارد عرصه شود، و از سوی دیگر احزاب میانه‌رو و چپ‌گرا نیز برای برگزاری انتخابات پارلمانی دندان تیز کرده‌اند و تلاش دارند از برخی اهرم‌ها نظیر چالش‌های اقتصادی و نابسامانی اوضاع معیشتی مردم به‌نفع کارتل‌های نظامی و امنیتی در سرزمین‌های اشغالی استفاده کنند.

به این ترتیب می‌توان استعفای بنیامین نتانیاهو را مقدمه‌ای برای دوره‌ای از کشمکش‌های سیاسی و امنیتی در سرزمین‌های اشغالی دانست. گرچه می‌‌توان آویگدور لیبرمن را اولین قربانی جنگ شکست‌خورده جدید رژیم صهیونیستی در غزه معرفی کرد، اما بر اساس آنچه گفته شد، این جنگ می‌تواند قربانیان بزرگ‌تری نیز داشته باشد که تا حد نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی نیز پیش برود.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 3:25 pm

غزه، مشت نمونه خروار


Image
دقیقا زمانی که عادی سازی روابط اسرائیل و اعراب در اوج خود قرار دارد و رفت و آمد ها میان اعراب و اسرائیلی ها شدت گرفته به یکباره اسرائیلی ها نیروهای ویژه خود را به غزه می فرستند و با واکنش شدید فلسطینی ها مواجه می شوند و درگیری مجددا میان اسرائیل و فلسطینی ها شروع می شود.
سوالی که مطرح است این می باشد که چرا در شرایطی که اسرائیل خود را پیروز میدان سیاسی می داند و برخی کشورهای عربی در حال همکاری با اسرائیل و ایالات متحده هستند تا محمود عباس را به سمت گفتگوهای صلح با شرایط جدید بکشانند وفلسطینی ها را دو دسته کنند چنین اقدامی از طرف اسرائیل انجام می شود و آتش بس شکسته می شود؟

البته ظاهرا توافق برای آتش بس مجدد انجام شده ولی به چه قیمتی؟
نمایش فیلم شلیک موشک کورنت توسط فلسطینی ها به اتوبوس حامل سربازان نفوذی اسرائیل دو نکته اصلی را نشان داد:

1 — از لحظه ورود تا لحظه خروج یگان های ویژه، اسرائیل که در پوشش لباس شخصی برای تجسس وارد غزه شده بودند، اینان رصد شده بودند و فلسطینی ها منتظر بودند تا کارشان تمام شود و بعد ضمن فیلم برداری اتوبوس آنها را هدف قرار دهند وبگویند همه تجسس هایتان تو خالی بود.

2 — تسلیحات موشکی نقطه زن پیشرفته به دست فلسطینی ها رسیده که می تواند وسایل نقلیه و تانک های در حال حرکت را هدف قرار دهد ونتیجه هر گونه عملیات متهورانه را معکوس کند.
این ماجرا را کنار موشک باران وسیع شهرک های یهودی نشین با بیش از دویست موشک در مقابل بمباران محدوده چهل کیلومتری غزه قرار دهید.
همچنین توجه داشته باشید که دفاع های فوق مدرن موشکی اسرائیل موسوم به گنبد آهنین، علیرغم همه مدرن سازی و بازسازی ای که توسط مهندسین آمریکایی و اسرائیلی در آن صورت گرفته، فقط توانست 30 درصد این موشک ها را هدف قرار دهد و هفتاد درصد موشک های فلسطینی ها به اهداف خود اصابت کردند.
اگر بخواهیم این صحبت ها را ترجمه کنیم یعنی یک فاجعه برای اسرائیل.

فلسطینی ها ظرف یک روز توانستند علیرغم همه بمباران های هوایی و زمینی و آتش شدید اسرائیل بیش از دویست موشک پرتاب کنند و 140 موشک به اهداف خود اصابت کرد.
پس می توان گفت همه نقشه هایی که اسرائیلی ها از پیش در ذهن داشتند نقش بر آب شد.
آنها می خواستند توانایی سیستم های دفاعی خود را بررسی کنند و با این موشک باران متوجه شدند که هنوز نمی توانند با توانمندی موشکی فلسطینی ها مقابله کنند چه رسد به توان موشکی مثلا حزب الله لبنان.

اگر این ماجرا را کنار ماجرای حمله ائتلاف عربستان بر علیه انصار الله در بندر حدیده قرار دهید و آن را به ماجرای پیشنهاد آمریکا برای آتش بس ظرف 30 روز در یمن وصل کنید می بینید که آمریکایی ها و همپیمانانشان در منطقه نقشه هایی در سر داشتند تا ظرف 30 روز کارهایی انجام دهند ولی این کارها چه بود؟
مقاله چند روز پیش تلاش عربستان سعودی برای ترور سردار قاسم سلیمانی که در یک نشریه آمریکایی منتشر شده بود را نیز در نظر داشته باشیم.
خوب باید ماجرای برقراری سخت ترین تحریم های تاریخ بشریت (طبق اظهار نظر آقای ترامپ) بر علیه ملت ایران را نیز به این ماجرا اضافه کنیم تا ببینیم چه جریانی در کار است.
خوب اگر همه این داده ها را کنار هم بگذاریم می توانیم متوجه شویم که ایالات متحده در نهایت به این نتیجه رسیده که تحریم هایش بر علیه ایران ناکام مانده و باید قبل از موعد جدید یعنی سه ماه تا 180 روز دیگر کاری انجام دهند.

برای این ماجرا ایالات متحده احساس می کند نیاز دارد که همپیمانان خود را در این دوره از شر درگیری های جانبی خلاص کند تا با تمام توان به رویارویی با ایران بپردازد و به این دلیل به عربستان سعودی فرصت داده تا ظرف 30 روز، وبا هر هزینه ای که شده، کار مقاومت یمن را تمام کند و از اسرائیل خواسته تا (به قول خودشان) مزاحمان مصالحه میان اسرائیل و فلسطینی ها را کنار بزند و طی این مدت کوتاه بتواند نوعی آشتی میان اعراب و اسرائیل ایجاد کند تا همه با هم به کار مقابله با نیروهای مقاومت که ایران در راس آنها قرار دارد بپردازند.
مطرح کردن ماجرای طرح ترور سردار سلیمانی می تواند در این راستا باشد که می خواهند در اذهان این شک و شبهه را القا کنند که عربستان سعودی به دنبال ترور وی بوده وهست و نه اسرائیل و یا آمریکا.

جای تاسف دارد که شرایط کشوری مانند عربستان سعودی بگونه ای شده که پس از ترور آقای خاشقجی دیگر هر اتهام ابلهانه ای که وجود داشته باشد را می توان به سعودی ها چسباند و اگر در آینده اسرائیل و یا ایالات متحده بخواهند عملیات تروریستی ای برای ترور شخصیتی مانند سردار سلیمانی انجام دهند این ماجرا را به راحتی می توانند به عنوان یک اقدام ابلهانه دیگر به عربستان سعودی بچسبانند، و زمینه جنگ و درگیری میان ایران و عربستان را فراهم کنند تا اسرائیل دور از ماجرا باشد و مانند توطئه ای که برای صدام حسین چیدند و او را به کویت کشاندند تا عراق را نابود کنند، چنین کاری را با ایران انجام دهند و ایران را به جنگ با عربستان سعودی بشکانند.

چیزی که در ماجرای یمن و فلسطین آنها را شوکه کرد این بود که به یکباره تسلیحاتی توسط مقاومت رونمایی شد که دستگاه های اطلاعاتی دشمنان مقاومت به هیچ وجه پیش بینی آن را انجام نداده بودند و آنها متوجه شدند که مقاومت حال چه در یمن و چه در فلسطین به تسلیحاتی دست یافته که می تواند به عمق استراتژیک آنها آسیب برساند.
با توجه به این شرایط، وقتی اسرائیلی ها نمی توانند از پس فلسطینی ها در محدوده چهل کیلومتر مربعی محاصره شده اند بر آیند، و سعودی ها پس از سه سال محاصره مردم یمن نمی توانند یک بندر را به تصرف خود در بیآورند قطعا مقامات امنیتی و نظامی امریکایی باید مجددا پای میز مطالعه بنشینند و مجددا فکر کنند.
وقتی همپیمانان ایران می توانند چنین کاری کنند پس ایرانی ها می توانند چه کار کنند.

در واقع اینها حتی هنوز توانمندی همپیمانان نزدیک تر ایران یعنی حزب الله لبنان و الحشد الشعبی عراق را نیز امتحان نکرده اند اما با توجه به جنگ های اخیری که میان نمایندگان آنها مانند داعش و القاعده و جبهه النصره و… با نمایندگان ایران پیش آمده، آنها بخوبی می دانند که اگر در غره با هسته هایی از مقاومت مواجه هستند در مناطق دیگری مانند لبنان و سوریه و عراق با ارتش های مقاومت مواجه هستند.

همچنین این ماجرا مظنه را نیز به دست آنها داده که قطعا اگر همپیمانان ایران به موشک های نقطه زن دقیق و موشک هایی که می توانند پیشرفته ترین فناوری های دفاعی آمریکا و اسرائیل (که البته هنوز در اختیار دیگر همپیمانان آمریکا مانند عربستان قرار ندارد) در هم بشکنند پس آمریکایی ها و همپیمانان آنها در منطقه از گزند واکنش ایرانی ها در صورت هر گونه اقدامی در امان نخواهند بود.

می توان گفت ماجرای غزه و یمن یک امتیاز دیگر برای موشک های ساخت ایران به حساب می آید تا جنگ طلبان را بر آن دارد تا به فکر تحمیل نظرات خود بر دیگران نباشند و توجه داشته باشند که بحث صلح در سرزمین های اشغالی فلسطین بدون احقاق حقوق ملت فلسطین و با توطئه امکان پذیر نیست وبا زور در مقابل ایران و همپیمانان آن نمی توانند کاری انجام دهند.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 3:26 pm

گزارش الاخبار درباره تبعات آتش بس تل آویو با حماس؛
نگرانی اسرائیل از پوتین: آیا به دنبال محدود کردن ما در لبنان است؟


مساله نگران کننده برای اسرائیلی ها، اهتمام بیش از اندازه پوتین به حوادث لبنان است؛ انچه که به معنای سناریوهای بدی برای اسرائیل بوده و می تواند منجر به گسترش چتر دفاعی روسیه در شمال غرب سوریه به سمت لبنان شود و این یعنی افزایش پیچیدگی محاسبات اسرائیل در این میدان.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
Image
يحيى دبوق در الاخبار چاپ بیروت نوشت: مشخص است که سه میدان مقابله در برابر اسرائیل گشوده شده است؛ سوریه، لبنان و نوار غزه. همچنین واضح است که این میدانها ارتباطی کلی و تاثیراتی متبادل با یکدیگر دارند.
به گزارش «انتخاب»، این رسانه عرب زبان ادامه داد: در روزهای گذشته، دشمن اسرائیلی مجبور به پذیرش آتش بس در غزه شد و این مساله سایه سنگینی بر موضع تل آویو در دو میدان سوریه و لبنان افکند و این امر، سوالات زیادی را به ذهن متبادر می کند، از جمله آنکه عقب نشینی ارتش اسرائیل در برابر محاصره غزه و کاهش توانایی نظامی آن در مقایسه با حزب الله، چه تاثیری بر مقابله احتمالی آن با لبنان خواهد گذاشت؟

آنچه در غزه اتفاق افتاد و پیامدهای آن، بخشی از ترکیبات جبهه شمالی با سوریه و لبنان است و شاید آخرین پله از نردبان تاثیرات باشد، که نگرانی اسرائیل را از تبعات درگیری نظامی مستقیم برانگیخته است. به این ترتیب، دایره مقابله کلی اسرائیل با دشمنان آن در شمال، گسترده تر شده و اکنون حتی طرف روسی را نیز شامل می شود؛ که در این مرحله، علاوه بر محدود کردن اسرائیل در سوریه و کاهش حاشیه مانور آن، به نظر می رسد قصد دارد همین سیاست را در مورد میدان لبنان نیز اعمال نموده و شرایط را برای اسرائیل سخت تر کند.

چند روز پیش، نتانیاهو تاکید کرد که بحران با روسیه پیچیده تر از آن است که در ابتدا فکر می کردیم. در حالی که رئیس جمهور روسیه علنا تاکید کرد که هیچ نیتی برای دیدار با نتانیاهو ندارد.
این دو اشاره، دال بر ادامه بحران بین دو طرف به دنبال سقوط جنگنده روسی در اثر حمله هوایی اسرائیل است و به نظر نمی رسد که در زمانی نزدیک سازشی بین اسرائیل و روسیه حاصل شود.
در این میان، روزنامه هآرتص اسرائیل در مقاله ای با عنوان«اهتمام پوتین به لبنان، آزادی عمل ارتش اسرائیل در شمال را از آن می گیرد» به این مساله اشاره کرد که مشکل اصلی اسرائیل در شمال، بسته شدن دریچه فرصت در برابر ارتش صهیونیستی است، خواه روسها همچنان از حادثه سقوط جنگنده خود خشمگین باشند، یا اینکه تلاش کنند از این حادثه برای املای قواعد استراتژیک جدیدی در شمال، استفاده کنند. در هر حال، نتیجه برای اسرائیل، اعمال محدودیتهایی در آزادی عمل ان در شمال است.

مساله نگران کننده برای اسرائیلی ها، اهتمام بیش از اندازه پوتین به حوادث لبنان است؛ انچه که به معنای سناریوهای بدی برای اسرائیل بوده و می تواند منجر به گسترش چتر دفاعی روسیه در شمال غرب سوریه به سمت لبنان شود و این یعنی افزایش پیچیدگی محاسبات اسرائیل در این میدان.

طبعا روزنامه اسرائیلی در این باره قدری مبالغه کرده است، اما باید واقعیت را نیز در نظر داشته باشیم. بله، موضع روسیه براساس عقب نشینی ابزارهای دفاعی اش به سمت لبنان استوار است، تا به این شکل موضعگیری دفاعی خود در برابر اسرائیل را تقویت کند. با این حال، نگرانی اسرائیل از این تصمیم روسیه، بر فرض استمرار اختلافات بین این دو استوار است.
اما در مرحله پس از اعمال محدودیت توسط روسیه، این سوال مطرح می شود؟ آیا تل آویو به گزینه مقابله اصیل بازگشته و تصمیم به ضربه زدن به لبنان می گیرد؟ به نظر نمی رسد چنین باشد، چرا که هزینه این حمله برای اسرائیل بسیار عمیقتر از گذشته خواهد بود و این معضل بزرگ تل اویو است که هر گزینه در دسترس برای ان، پیش از آنکه فرصت باشد، تهدیدی بزرگ است.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 3:27 pm

تکذیب خبر پیشنهاد لغو تحریم‌ها در ازای "خروج نیروهای ایران از سوریه" توسط مسکو


سرگئی ریابکوف معاون وزیر امورخارجه روسیه گفت که نمی‌تواند گزارشات رسانه‌های آمریکایی را مبنی بر اینکه مسکو به آمریکا و اسراییل پیشنهاد داده است که برخی تحریم‌های ایران در ازای خروج نیروهای این کشور از سوریه لغو شود، تائید کند.شاید ایده‌های نزدیکی مطرح بوده باشد که هیچ‌کدام توسعه نیافته است اما چنین طرحی اصلا ارائه نشده است.
Image
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
معاون وزیر امورخارجه روسیه گزارشات مبنی بر پیشنهاد مسکو برای لغو برخی تحریم‌های ایران در ازای خروج نیروهای این کشور از سوریه را تکذیب کرد.
به گزارش ایسنا به نقل از خبرگزاری اسپوتنیک، سرگئی ریابکوف روز چهارشنبه (امروز) در جمع خبرنگاران گفت که نمی‌تواند گزارشات رسانه‌های آمریکایی را مبنی بر اینکه مسکو به آمریکا و رژیم صهیونیستی پیشنهاد داده است که برخی تحریم‌های ایران در ازای خروج نیروهای این کشور از سوریه لغو شود، تائید کند.
وی در این باره اظهار داشت: در خصوص این جنبه خاص لغو تحریم‌ها در ازای اقدامی خاص، من نمی‌توانم این موضوع را تایید کنم. شاید ایده‌های نزدیکی مطرح بوده باشد که هیچ‌کدام توسعه نیافته است اما چنین طرحی اصلا ارائه نشده است.

این واکنش پس از آن صورت گرفته است که پایگاه خبری اکسیوس به نقل از نمایندگان کنست در گزارشی ادعایی اعلام کرد، مسکو به آمریکا و رژیم صهیونیستی پیشنهاد داده است که یک سری تحریم‌ها علیه ایران در ازای خروج نیروهای این کشور از سوریه لغو شوند.

ریابکوف همچنین گفت که مسکو در حال رایزنی با ایران و اروپایی‌ها برای ایجاد سازوکاری مالی جهت محافظت از شرکت‌هایی است که خواهان تجارت با ایران هستند.
وی افزود: ما در ابتدا با این حقیقت آغاز به کار کردیم که این سازوکار ویژه برای تمامی کشورها آزاد خواهد بود و تنها مختص اتحادیه اروپا نیست. متاسفانه همکاران اروپایی ما نتوانستند به فرمت مناسب برای ثبت قانونی این سازوکار دست یابند. این مسئله‌ای است که آنها همچنان در حال رسیدگی به آن هستند.
این مقام روس در ادامه گفت: ما به مشورت با اروپایی‌ها و دوستان ایرانی برای رسیدگی به تمام این موضوعات ادامه می‌دهیم. این یکی از عناصر یک رویکرد یکپارچه برای محافظت از برجام در برابر نابودی است.

اتحادیه اروپا در ماه دسامبر اعلام کرد که طرف‌های برجام پس از خروج آمریکا از این توافق در حال تلاش برای ایجاد سازوکاری ویژه با ایران هستند که پس از اعمال تحریم‌های واشنگتن علیه تهران بتوان از طریق آن، کماکان به تجارت با ایران ادامه داد.
به گزارش ایسنا، این در حالی است که نه تنها مقامات ایران، بلکه روسیه و سوریه نیز بارها تاکید کرده‌اند که حضور ایران در سوریه بنا به درخواست دمشق، مطابق با قوانین بین‌المللی و برای مبارزه با تروریسم بوده است.

محمد جواد ظریف وزیر امورخارجه کشورمان نیز در این باره گفته است که جمهوری اسلامی تنها برای هدف مقابله با گروه‌های تندرو در سوریه حضور نظامی دارد، زیرا توسط دولت این کشور دعوت شده است.
وی همچنین خاطر نشان کرد: همگان کمک ما به مقابله با تروریسم و افراط‌گرایی را به رسمیت می‌شناسند و هیچ دلیل دیگری برای این حضور ما (در سوریه) وجود ندارد.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 3:28 pm

لاوروف: آمریکا داعش را هم‌پیمانی برای تغییر نظام سوریه می‌داند


سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه می‌گوید که ایالات متحده آمریکا گروه تروریستی داعش را مانند یک هم‌پیمان برای تغییر نظام در جمهوری عربی سوریه در نظر می‌گیرد.
Image

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، وزیر خارجه روسیه می‌گوید که ایالات متحده از داعش به‌عنوان بهانه‌ای برای ادامه حضور غیرقانونی خود در سوریه استفاده می‌کند.
به‌گفته سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، ایالات متحده آمریکا گروه تروریستی داعش را تقریباً مانند یک هم‌پیمان برای تغییر نظام در جمهوری عربی سوریه در نظر می‌گیرد.
طبق گزارش اسپوتنیک، لاوروف می‌گوید که مأموریت اصلی آمریکا در سوریه همچنان تغییر نظام سوریه و نه شکست دادن تروریست‌ها است.

وزیر خارجه روسیه که در لیسبون به سر می‌برد، در پایان مذاکرات با همتای پرتغالی خود گفت: «وزارت خارجه آمریکا چند روز قبل اعلام کرد که پیروزی بر داعش در سوریه هنوز تحقق نیافته و برای دستیابی به این هدف باید رژیم بشار اسد در سوریه سرنگون شود. این مسئله تاییدی بر این نظریه من است که داعش از دید آمریکایی‌ها توجیهی برای ادامه حضور نظامی آنها در سوریه است و بدین ترتیب متحد آنها در مبارزه با دولت سوریه بشمار می رود. یعنی در حال حاضر وظیفه اصلی واشنگتن این است که نظام سیاسی در سوریه سرنگون شود، نه آنکه بر داعش پیروز شوند.»
وزیر خارجه روسیه همچنین در واکنش به اظهارات "مارک کارلتون اسمیت" رئیس ستاد کل نیروهای مسلح انگلیس که روسیه را تهدیدی به مراتب جدی‌تر از گروه‌های تروریستی افراط گرایی نظیر القاعده و داعش برای این کشور نامیده، یادآور شد، در هر صورت نمی‌توان افراد را از ارائه نظرات خود منع کرد.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 3:28 pm

افشای طرح خطرناک آمریکا علیه حشد شعبی عراق


یک نماینده پارلمان عراق از توطئه خطرناک آمریکا برای هدف قرار دادن نیروهای حشد شعبی پرده برداشت.

Image
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، کریم علیوی نماینده پارلمان عراق از طرح خطرناک آمریکا برای هدف قرار دادن پایگاه های حشد شعبی خبر داد و از عادل عبدالمهدی نخست وزیر عراق خواست با این توطئه مقابله کند.

علیوی در بیانیه ای که شبکه السومریه نیوز منتشر کرد، اظهار داشت نیروهای آمریکایی شروع به شناسایی و جمع آوری اطلاعات درباره پایگاه های حشد شعبی که در چارچوب فرماندهی لشگر اول پلیس فدرال در بغداد قرار دارد، آغاز کرده‌اند

وی افزود : آمریکا با گرفتن مختصات پایگاه های حشد شعبی در بغداد و دیگر استان های عراق قصد دارد، آنها را هدف قرار دهد. ‎
این نماینده پارلمان عراق هشدار داد: آنچه در جریان است ، ناقوس خطر را به صدا در می آورد و تلاش‌های آمریکا برای آغاز طرح هدفمند خود برای ضربه زدن به حشد شعبی آغاز شده است.
علیوی از نخست وزیر عراق خواست تا در مقابل اینگونه توطئه ها ایستادگی کند و کسانی را که برای شناسایی پایگاه های حشد شعبی با آمریکایی‌ها همکاری می کنند، مورد بازخواست قرار دهد. ‎
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 3:30 pm

.
احوال برجام ايران

.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 3:31 pm

ترس اتحادیه اروپا از ایجاد ساختار دور زدن تحریم های آمریکا علیه ایران

Image
تلاش اتحادیه اروپا برای ایجاد مکانیزم پرداخت ها با ایران و دور زدن تحریم های آمریکا در مرز شکست قرار دارد.
به گزارش اسپوتنیک به خبرگزاری رویترز به نقل از منابع خود در دیپلماسی اروپایی حتی یک کشور اروپایی هم فعلا برای استقرار دفتر مرکزی این ساختار در محدوده خود به خاطر خطر واکنش آمریکا موافقت نکرده است.

رویترز نوشت: « در این مرحله هیچ کس فعلا ابراز آمادگی نکرده است ، طبق سخنان یکی از منابع در خصوص امکان استقرار دفتر مرکزی مکانیزم ویژه اتحادیه اروپا برای صورت حساب ها با ایران ، یافتن حتی یک کشور میزبان یک مشکل بزرگ است. برای آنکه مسائل زیادی به آن مرتبط است ، کسی باید محلی برای استقرار آن پیدا کند. یک نگرانی جدی ناشی از عواقب ایجاد این مکانیزم وجود دارد.»
این خبرگزاری خاطر نشان می کند که یکبار دیگر مکانیزم ایجاد شده اروپایی برای صورت حساب ها با ایران باید با بانک های آن کشوری که دفتر در آن قرار دارد همکاری نماید. مقامات کشور نامزدهای بالقوه برای استقرار این دفتر می ترسند ، بانک هایی که با مکانیزم تجارت با ایران همکاری می کنند ممکن است تحت تحریم های آمریکا قرار گیرند.

بریتانیا، فرانسه و آلمان از استقرار این دفتر در محدوده خود امتناع کرده اند. این سه کشور به اتریش این پیشنهاد را دادند اما جواب منفی بوده است. در حال حاضر اتحادیه اروپا لوکزامبورگ و بلژیک را مد نظر دارد اما این کشورها به این مسئله مشکوک بوده و معترضند.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 3:32 pm

رفتارضد برجامي فرانسه برخلاف تظاهر به التزام
توهین بی‌شرمانه فرانسوی‌ها به تاجران ایرانی!


Image
در نمایشگاه فرانسه علاوه بر اینکه پاویون اختصاصی ایران را بستند در سایت نمایشگاه به شکل توهین‌آمیزی اعلام کردند که نماینده شرکت‌های ایرانی نیز حق حضور در این نمایشگاه را ندارند.
به گزارش مشرق، علی شریعتی در خصوص نقش دیپلماسی اقتصادی در روابط امروز کشورها گفت: امروز شرایط جهان به گونه‌ای است که اقتصاد موتور محرکه سیاست و پیشرفت یک کشور است و تمام تصمیمات و سیاست‌هایی که یک کشور اتخاذ می‌کند بر مبنای منفعت اقتصادی است همین امر نشان می‌دهد که دیپلماسی اقتصادی از چه جایگاه مهمی در دنیای امروز دارد.
عضو هیئت مدیره کانون صنایع غذایی ادامه داد: متاسفانه در این خصوص ما اصلا خوب عمل نکردیم نمونه آن بزرگترین نمایشگاه صنایع غذایی جهان بود که در فرانسه برگزار شد که بدترین رفتار را با تولید کنندگان و فعالین صنایع غذایی ایران داشتند این درحالیست که فرانسه یکی از کشورهایی است که ادعا می کند حتی با وجود تحریم ها به روابط خود با ایران ادامه می‌دهد و حتی از شرکت‌های فرانسوی در این بین حمایت می‌کند اما در عمل شاهد رفتار دیگری بودیم.

شریعتی افزود: در این نمایشگاه علاوه بر اینکه پاویون اختصاصی ایران را بستند در سایت نمایشگاه به شکل توهین‌آمیزی اعلام کردند که نماینده شرکت‌های ایرانی نیز حق حضور در این نمایشگاه را ندارند و کار به جایی رسید که بازرسان اوفک در نمایشگاه اگر فردی را می‌دیدند که به نوعی با ایران مرتبط بود حالا سنجاق سینه ایران یا پرچم ایران را داشت او را از نمایشگاه بیرون می‌کردند.
وی با اشاره به راهکارهای اقتصادی دولت گفت: در اربعین که هم عراقی‌ها و هم ایرانی‌ها با یک شور زائد الوصفی به دنبال خدمات‌دهی به زائران بودند دولتی‌ها نتوانستند با مقامات عراقی بر سر تحویل ارز هماهنگی انجام دهند و چهار بانک را مشخص کنند تا مردمی که به سختی با این گرانی زیارت رفته بودند بدون دردسر ارز خود را بگیرند در صورتی که امکانات کشور برای خدمات دهی به زائران بسیج شده بود حالا همین اقایان از صادر کننده انتظار دارند که ارز حاصل از صادرات را در عرض 3 ماه به کشور برگردانند آن هم وقتی تحریم بانکی هستیم.

شریعتی ادامه داد: آقایان نتوانستند حتی یک صرافی یا یک بانک را در عراق مشخص کنند که صادر کننده پول جنس خود را در عراق به آنجا واریز کند و اینجا معادل آن ریال بگیرد.

عضو اتاق بازرگانی ایران تصریح کرد: همین عوامل باعث می‌شود آن پیرزنی که سال قبلی میلیاردی خودرو وارد کرده بود امسال صادر کننده باشد.

وی افزود: به طور حتم با این وضعیت سال آینده صادر کنندگان برتری که از دست وزیر لوح خواهند گرفت افرادی هستند که صاحب کارت‌های بازرگانی یکبار مصرف هستند.

شریعتی گفت: هیچ صادر کننده واقعی به عراق و افغانستان امروز ریسک صادرات و بازگشت ارز به سامانه نیما را برای خود نمی‌خرد و اکثر آنها فعلا دست نگه داشته‌اند.

عضو اتاق بازرگانی ایران تاکید کرد: ما داریم تحریم ها را دور می‌زنیم اما دولت از ما انتظار دارد تمام اطلاعات خود را اعم از اینکه کالا را از کجا خریدیم یا فروخته‌ایم، نام بانک، حجم کالا و میزان معامله را در یک سایت ثبت کنیم حال اگر این سایت هک شود و این اطلاعات به دست کشورهای معاند بیفتد دیگر جایی برای فعالیت بخش خصوصی نمی‌ماند آن هم در شرایطی که به قول وزیر ارتباطات هر روز شاهد حمله‌های سایبری هستیم.
منبع: ایلنا
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 3:36 pm

«شورای آتلانتیک»:
تک‌تک تحریم‌های ترامپ را می‌توان دور زد
نقش پیاده‌روی اربعین در مقابله با محدودیت‌های ارزی


یک اندیشکده آمریکایی با برشمردن راه‌های پیش روی ایران برای دور زدن تمام تحریم‌های آمریکا، اذعان می‌کند که جمهوری اسلامی طی ۴۰ سال گذشته نشان داده راه غلبه بر تحریم‌ها را بلد است.
Image
سرویس جنگ نرم مشرق - تحریم‌های آمریکا در تاریخ ۱۳ آبان (هم‌زمان با سال‌گرد اشغال سفارت این کشور در تهران)، به طور کامل علیه ایران اجرایی شد و اکنون واشینگتن به طور یک‌جانبه به شرایط پیش از توافق هسته‌ای با تهران بازگشته است. دور جدید تحریم‌ها صنعت نفت و حوزه بانکی ایران را نشانه گرفته‌اند و خود آمریکایی‌ها معتقدند شدیدترین تحریم‌های تاریخ علیه یک کشور به شمار می‌روند. با این حال، از آن‌جایی که ترامپ از ماه‌ها پیش اعلام کرده بود تحریم‌ها را به طور کامل علیه جمهوری اسلامی بازخواهد گرداند، دولت ایران نیز زمان کافی برای پیدا کردن مسیرهای موجود برای دور زدن این تحریم‌های یک‌جانبه را داشت.

توضیحاتی درباره دور جدید تحریم‌های یک‌جانبه آمریکا علیه ایران |[دانلود]|
توهم دولت‌های متمادی آمریکا درباره شکستن مقاومت ایران با تحریم |[دانلود]|
کارشناسان بین‌المللی و به خصوص آمریکایی بارها تأکید کرده‌اند که تحریم‌های دولت ترامپ هر اندازه هم که شدید باشد، هرگز به قوت تحریم‌های سال‌های ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۵ توسط دولت اوباما و تا پیش از توافق هسته‌ای نخواهد رسید[۱]، چراکه این‌بار، آمریکا به طور یک‌جانبه اقدام به تحریم ایران کرده است و شاهد حمایت متحدان سابق خود در اروپا و حتی هم‌سویی کشورهای روسیه و چین (چنان‌که با اوباما همکاری کرده بودند) نخواهد بود. در همین‌باره، اندیشکده شناخته‌شده و تأثیرگذار «شورای آتلانتیک» طی گزارشی با عنوان «ایران چگونه بر تحریم‌های آمریکا غلبه خواهد کرد[۲]» به راه‌های متعدد ایران (در گذشته و آینده) برای دور زدن تحریم‌ها اشاره کرده است. نویسندگان این گزارش، «باربارا اسلاوین» مدیر «برنامه آینده ایران» در شورای آتلانتیک و از شناخته‌شده‌ترین کارشناسان امور ایران در آمریکا، و «هالی داگرس» دبیر وب‌سایت «ایران‌سورس» در «مرکز استراتژی و امنیت اسکوکرافت» این اندیشکده است که هر دو تا کنون به ایران سفر کرده‌اند. خلاصه‌ای از مهم‌ترین نکات این گزارش، در ادامه خدمت مخاطبین محترم ارائه می‌شود.

لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیم‌گیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاه‌های اندیشکده‌های غربی این گزارش را منتشر می‌کند و دیدگاه‌ها، ادعاها و القائات این گزارش‌ لزوماً مورد تأیید مشرق نیست.

توضیحات «مایک پمپئو» وزیر خارجه، و «استیون منوچین» وزیر خزانه‌داری آمریکا درباره تحریم‌های جدید ایران |[دانلود]|
تأکید «جان بولتون» مشاور امنیت ملی ترامپ بر جدیت آمریکا در تحریم ایران |[دانلود]|

تحریم‌های بانکی
اسلاوین و داگرس پس از اشاره مختصری به تأثیرات تحریم‌ها بر اقتصاد و ارزش ریال ایران می‌نویسند که تهران با به خاطر آوردن این‌که چگونه از موج شدیدتر تحریم‌ها در دوران ریاست‌جمهوری اوباما جان سالم به در برد، این‌بار هم خواهد توانست بر تحریم‌ها غلبه کند. این دو کارشناس آمریکایی ابتدا راه‌های ایران برای دور زدن تحریم‌های بانکی آمریکا را یادآور می‌شوند:

رضا ضراب، ترکیه: «رضا ضراب» تاجر ایرانی-ترکیه‌ای است که با استفاده از بانک‌ها، کمپانی‌ها و شرکت‌های صوری، میلیاردها دلار پول از ترکیه به ایران منتقل کرد. وی ماه نوامبر سال ۲۰۱۷ [پس از دست‌گیری و دو سال حبس در آمریکا] با مقامات آمریکایی توافق کرد[۳] که [در ازای تخفیف در حکمش] به آن‌ها در محکوم کردن [مهمت هاکان آتیلا] معاون سابق مدیرکل بانک دولتی «هالک‌بانک» ترکیه به اتهام نقض تحریم‌های ضدایرانی کمک کند[۴].

بانک فیوچر، بحرین: ماه آوریل سال ۲۰۱۸، مشخص شد که بانک «فیوچر» بحرین با جعل اسنادی به منظور پنهان کردن تجارت میان تهران و شرکای خارجی‌اش، به ایران برای مخفی کردن انتقال ۷ میلیارد دلار به این کشور بین سال‌های ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۵ کمک کرده است. یکی از راه‌های انجام این کار، اصطلاحاً «سیم‌لخت‌کنی[۵]» به معنای حذف یا تغییر اطلاعات شناسایی یک انتقال بانکی است. به عنوان مثال، بانک ملی ایران (یکی از سهام‌داران ایرانی بانک فیوچر بحرین) به بانک‌دارهای فیوچر پیام داده بود که هنگام انجام تراکنش‌ها، نامی از بانک ایرانی نبرند، از کد معرف این بانک استفاده نکنند، و تراکنش‌ها را نیز از مسیر نیویورک عبور ندهند[۶]. سیم‌لخت‌کنی یکی از روش‌های رایج برای دور زدن [تحریم‌ها یا قوانین خاص] محسوب می‌شود.

بانک پیلاتوس، مالت: پیلاتوس یک بانک خصوصی مستقر در کشور مالت است که بین سال‌های ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۴ تحریم‌های ایران را دور می‌زد. این بانک اقدام به پول‌شویی بیش از ۱۱۵ میلیون دلار در قالب تراکنش‌های انتقال بانکی از بانک‌های غربی به کمپانی‌های ایرانی از طریق یک پروژه مسکن در ونزوئلا کرد[۷]. مالک این بانک، «علی صدر [هاشمی‌نژاد]» یک تبعه ایرانی است که از پاسپورت کشور «سنت کیتس و نِویس» و آدرسی در امارات استفاده می‌کرد.

Image
«رضا ضراب» تاجر ایرانی-ترکیه‌ای، به دور زدن تحریم‌های ایران متهم است
Image
شورای آتلانتیک اشاره مختصری هم به نقش بابک زنجانی (وسط) و بدهی ۱/۹ میلیارد دلاری وی به دولت ایران می‌کند

شورای آتلانتیک به افتتاح حساب توسط ایران در بانک‌های خصوصی عراق[۸] (رسماً متعلق به شهروندان عراقی، لبنانی و سوری) برای مقابله با تحریم‌های سال ۲۰۱۲ علیه بانک مرکزی و برخی مؤسسه‌های مالی دیگر ایرانی نیز اشاره می‌کند و درباره استفاده تهران از کشورهای کوچک برای دور زدن تحریم‌ها می‌نویسد:
ماجرای علی صدر نمونه‌ای از استفاده ایرانیان ثروتمند و مرتبط با دولت ایران از طرح‌های «پاسپورت برای سرمایه‌گذاری» است. تهران مرتباً از کشورهای کوچکی نظیر سنت کیتس و نویس، جزایر قمر [یا کومور] و «آنتیگوآ و باربودا» برای دور زدن تحریم‌ها استفاده می‌کند. تبعه‌های ایرانی عموماً پاسپورت این کشورها را می‌خرند تا با استفاده از آن، در خارج از ایران شرکت ثبت کنند و حساب‌های بانکی باز نمایند.دولت ایران اگرچه ملیت دوگانه را به رسمیت نمی‌شناسد و رسماً اجازه داشتن پاسپورت دوم را به تبعه‌های خود نمی‌دهد، اما به تاجران سرشناس خود بی‌سروصدا اجازه دریافت پاسپورت دوم را داده است[۹]. جزایر قمر، کشوری کوچک در نزدیکی سواحل آفریقا، بیش از ۱۰۰۰ پاسپورت برای افراد متولد ایران صادر کرده است. بسیاری از این پاسپورت‌ها بین سال‌های ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۷ صادر شده و اکثر آن‌ها در اوج تحریم‌های چندجانبه علیه ایران خریداری شده‌اند.

Image
دیدار «محمود احمدی‌نژاد» رئیس‌جمهور سابق با «احمد عبدالله محمد سامبی» رئیس‌جمهور سابق جزایر قمر (کومور)

تحریم‌های ارزی
نویسندگان گزارش، تحریم‌های ارزی را نیز یکی دیگر از موانع بزرگ بر سر راه تجارت با ایران توصیف می‌کنند و با اشاره به استقبال ایران از استفاده از ارزهای محلی برای تجارت دوجانبه با کشورهای دیگر و کنار گذاشتن دلار، به برخی احتمالات موجود در این‌باره اشاره می‌کنند:
روسیه: روسیه بارها درباره فاصله گرفته از دلار آمریکا با ایران مذاکره کرده است. در این میان، تمهیداتی برای ایجاد یک «شبکه پرداخت یک‌پارچه منطقه‌ای» نیز دارد اندیشیده می‌شود که می‌تواند شامل کشورهای شوروی سابق در آسیای مرکزی شود و ترکیه نیز ممکن است به آن بپیوندد[۱۰].
چین: چین به عنوان بزرگ‌ترین خریدار نفت و بزرگ‌ترین شریک تجاری ایران، اخیراً یک بستر خرید نفت بر مبنای یوان را فراهم کرده است[۱۱]، اگرچه تجارت با ایران در صدر دلایل پکن برای فراهم کردن این بستر نیست[۱۲] [و چینی‌ها به دنبال قدرت بخشیدن به ارز خود هستند].

اتحادیه اروپا: ژان کلود یونکر، رئیس کمیسیون اروپا، نیز اعلام کرده است که اتحادیه اروپا برنامه دارد تا استفاده از یورو در تجارت بین‌المللی خود، به ویژه برای خرید نفت و گاز، را افزایش دهد. اروپا ماه‌هاست که به دنبال راه‌اندازی یک مکانیسم انتقال الکترونیکی پول[۱۳] جایگزین است که وزارت خزانه‌داری آمریکا توانایی مسدود کردن آن را نداشته باشد[۱۴]. از آن‌جایی که بانک‌های تجاری، دیگر نمی‌توانند با بانک مرکزی ایران و بسیاری از مؤسسه‌های مالی تحریم‌شده در کنسولگری تراکنش انجام بدهند، اروپا بیش از پیش به بانک‌های مرکزی خود تکیه کرده و معتقد است دولت ترامپ هرگز یک بانک مرکزی اروپایی را تحریم نخواهد کرد[۱۵]. اگرچه کمپانی‌های بزرگ بعید است از این مکانیسم استفاده کنند، اما این سازوکار ممکن است تجارت بشردوستانه و سایر روابط تجاری مشروع میان کمپانی‌های کوچک و متوسط با ایران را تسهیل نماید.

ارز رمزی: ایران اخیراً مجوز استخراج بیت‌کوین و دیگر ارزهای رمزی مشهور را صادر کرد. بانک مرکزی ایران در حال حاضر مشغول آماده‌سازی یک چارچوب سیاستی در رابطه با استفاده از ارزهای رمزی برای تجارت خارجی است[۱۶]. حتی صحبت‌هایی درباره ایجاد یک ارز رمزی ملی در ایران نیز شنیده می‌شود (اگرچه کشورهایی مانند ونزوئلا در این مسیر، نتایج ناامیدکننده‌ای گرفته‌اند). مقامات ایرانی می‌گویند این ارز مرزی ملی [اگر به وجود بیاید] مانند بیت‌کوین خواهد بود، اما فقط استفاده از آن فقط برای بانک‌ها و شرکت‌های ایرانی امکان‌پذیر است[۱۷].
حواله: اتباع ایرانی هم‌چنین روی استفاده از حواله نیز حساب باز می‌کنند. حواله شیوه‌ای سنتی در بانک‌داری است که در آن، صرافی‌ها پول نقد را به حساب‌های بانکی انتقال می‌دهند. به طور معمول، این پول به بانک‌های کشورهایی مانند ترکیه و امارات منتقل می‌شود و معادل آن از طریق «وایر» به حساب بانکی مدنظر در غرب، از جمله در آمریکا، منتقل می‌شود. به این ترتیب، مبدأ ایرانی پول، غیرقابل‌ردیابی می‌شود[۱۸].

توضیحاتی درباره سازوکارهای اروپا برای مقابله با تحریم‌های ضدایرانی آمریکا |[دانلود]|
بیانیه مشترک ظریف و موگرینی درباره تسهیل فروش نفت و انجام تراکنش‌های مالی با ایران |[دانلود]|
ایران می‌تواند از فناوری «بلاک‌چین» و «ارز دیجیتال» برای دور زدن تحریم‌های آمریکا استفاده کند

تحریم‌های نفتی
اسلاوین و داگرس با تأکید بر این‌که هدف دولت ترامپ مبنی بر به صفر رساندن صادرات نفت ایران، دست‌نیافتنی است، به انگیزه‌هایی اشاره می‌کند که ایران به خریداران نفت خود می‌دهد تا هم‌چنان نفت مورد نیاز خود را از تهران بخرند. این انگیزه‌ها شامل تخفیف در قیمت نفت، حمل رایگان، ارائه بیمه‌نامه ایرانی برای نفت‌کش‌ها و استفاده از نفت‌کش‌های ایرانی برای صادرات به کشورهایی مانند چین[۱۹] و هند[۲۰] می‌شود. شورای آتلانتیک در همین‌باره به موارد زیر اشاره می‌کند:
چین: چین یکی از کشورهایی است که تصمیم گرفته اهمیتی به فشارهای آمریکا ندهد. کمپانی‌های نفتی این کشور (کمپانی دولتی «ژوهای ژنرونگ» و گروه «ساینوپک» بزرگ‌ترین پالایشگر آسیا) اکنون نفت خود را سوار بر تانکرهای «شرکت ملی نفت‌کش ایران» تحویل می‌گیرند. طی ماه جولای، تمام ۱۷ نفت‌کشی که نفت خام ایران را به چین بردند، متعلق به همین شرکت بودند[۲۱].
هند: تن دادن به خواسته‌های آمریکا در تحریم ایران برای دهلی‌نو کار ساده‌ای نیست. قرابت جغرافیایی میان هند و ایران به کاهش هزینه‌های انتقال نفت کمک می‌کند و پالایشگاه‌های هندی نیز به طور ویژه برای پالایش نفت ایران طراحی شده‌اند و جایگزین کردن نفت ایران با نفت کشوری دیگر برای این پالایشگاه‌ها دشوار است. بر همین اساس، برخی مقامات ارشد هند رُک‌وراست اعلام کرده‌اند که کشورشان واردات نفت خود از ایران را به طور کامل قطع نخواهد کرد، چراکه این کار غیرممکن است[۲۲].

اتحادیه اروپا: برخی از واردکنندگان نفت ایران پیشنهاد داده‌اند تا از طریق تبادل نفت در ازای کالا، از این کشور نفت خریداری کنند. به گفته مقامات ایرانی، حتی اتحادیه اروپا نیز در نظر دارد از این روش استفاده کند[۲۳]. در دوره قبلی تحریم‌ها، مبالغ پرداختی در ازای نفت ایران، در حساب‌های بانکی خارجی مسدود و یا به عنوان اعتبار برای خرید کالاها و خدمات محلی [در کشور خریدار نفت] مورد استفاده قرار می‌گرفت. این روش به ویژه برای فروش نفت به چین بسیار رایج بود[۲۴].
روسیه: روسیه نیز در حال بررسی استفاده از روش نفت در ازای کالا برای تجارت با ایران است[۲۵]. این کشور در فکر خرید نفت ایران و سپس فروش مجدد آن به کشورهای ثالث به اسم نفت روسی نیز هست. این نوع تبادلات نفت در صنعت نفت، حتی در موارد بی‌ارتباط با تحریم نیز رایج است.

حذف نفت ایران از بازار، اگر هم ممکن باشد، قیمت نفت را افزایش خواهد داد |[دانلود]|
آمریکا به آرزوی خود در به صفر رساندن صادرات نفت ایران نخواهد رسید |[دانلود]|
توضیحات برایان هوک، رئیس گروه اقدام ایران درباره تحریم‌های جدید آمریکا |[دانلود]|
شروط ۱۲ گانه آمریکا برای ادامه برجام؛ از تعلیق برنامه هسته‌ای تا رها کردن برنامه موشکی |[دانلود]|

«برایان هوک» کیست و در «گروه اقدام ایران» چه مأموریتی دارد؟
اتاق جنگ آمریکا علیه ایران کجاست و در رأس آن چه کسانی هستند؟

دو نویسنده شورای آتلانتیک راه‌های دیگری را نیز برای دور زدن تحریم‌های نفتی آمریکا خاطرنشان می‌کنند که از این قرارند:
◄ ارسال نفت به بنادر خارجی، ترکیب آن با نفت خام غیرایرانی و سپس فروش این نفت[۲۶]
◄ جعل اسناد و فروش نفت ایران به عنوان نفت عراقی، چنان‌که در اوج تحریم‌های چندجانبه علیه تهران انجام می‌شد
◄ انجام تراکنش‌های تجاری با اروپایی‌ها در ترکیه، ارائه آدرسی در امارات به عنوان مقصد کالاها، و سپس تغییر اسناد و ارسال کالاها به بندر عباس در ایران[۲۷]
◄ ذخیره میلیون‌ها بشکه نفت در نفت‌کش‌های غول‌پیکر در سواحل جزیره خارگ به منظور حفظ سطح تولید، چنان‌که در دور قبلی تحریم‌ها انجام می‌شد[۲۸] و اکنون نیز در حجم کم‌تری در حال انجام است[۲۹]
◄ استفاده از «نفت‌کش‌های شبحی[۳۰]» به معنای خاموش کردن دستگاه‌های ردیاب، رنگ‌آمیزی مجدد و حتی تغییر نام نفت‌کش‌ها برای جلوگیری از شناسایی آن‌ها، چنان‌که در اوج تحریم‌های سال ۲۰۱۲ نیز انجام می‌شد و تصاویر ماهواره‌ای نشان می‌دهد اکنون هم انجام می‌شود.

Image
رویترز مدعی است نفت‌کش «دلوار» ایرانی است، اما با پرچم کشور مالت دریانوردی می‌کند
Image
پیش‌تر مجله فوربز گزارش داده بود که «یوفوسان» نفت‌کشی پانامایی است که ادعا می‌کند به ایران در دور زدن تحریم‌های آمریکا کمک کرده است
Image
بلومبرگ می‌گوید ایران دست‌کم ۶ ابَرنفت‌کش خود را مملو از نفت و در نزدیکی‌های جزیره خارگ مستقر کرده است

Image
جدولی که بلومبرگ از مشخصات، موقعیت و حجم نفت ذخیره‌شده در نفت‌کش‌های ایرانی منتشر کرده است

نقش همسایه‌ها، کول‌برها و «شوالیه‌های سیاه»
اسلاوین و داگرس گزارش خود را با توضیح نقش همسایگان ایران، از جمله عراق و افغانستان، کول‌بَرهای کُرد، و هم‌چنین برخی کشورهای اروپای شرقی در دور زدن تحریم‌های آمریکا در گذشته ادامه می‌دهند:
افغانستان: طی دور قبلی تحریم‌ها، ایران از بانک‌های افغانستان برای پرداخت هزینه واردات خود استفاده می‌کرد. رئیس اتحادیه صرافی‌های افغانستان سال ۲۰۱۲ گفته بود ریال «با کامیون از مرز عبور می‌کند» و سپس در افغانستان به دلار تبدیل می‌شود[۳۱]. ماه سپتامبر سال ۲۰۱۸ نیز یک صراف در کابُل به خبرگزاری اقتصادی بلومبرگ گفت خود او چمدان‌های پر از پول را با تاکسی از یک گذرگاه دوردست مرزی به ایران می‌برد. این صراف می‌گفت طی دو یا سه بار رفت‌وآمد، حدود ۲۲۰ هزار دلار پول را جابه‌جا می‌کند[۳۲]. طبق گزارش رویترز، هر روز ۲ تا ۳ میلیون دلار از افغانستان به ایران منتقل می‌شود[۳۳]. این در حالی است که این تنها یک نمونه از راه گریزهایی است که ایران از آن‌ها برای واردات طلا و ارز استفاده می‌کند.

عراق: ایرانی‌ها در عراق نیز دلار می‌خرند. حدود ۲/۶ میلیون ایرانی [از جمله در قالب پیاده‌روی اربعین] سال ۲۰۱۷ برای زیارت مکان‌های مقدس شیعیان در کربلا و نجف، به عراق سفر کردند [و می‌توانند با خرید دلار، این ارز را وارد کشور خود کنند]. اگرچه دولت عراق تلاش دارد تا خرید دلار توسط ایرانی‌ها در صرافی‌های عراق را دشوارتر کند، اما از سوی دیگر، بغداد به دنبال دریافت معافیت تحریمی از آمریکا نیز بوده است تا بتواند به خرید نفت از ایران ادامه دهد، چراکه برای نیروگاه‌های برق خود (کنسولگری ۴۰ درصد از برق این کشور را تأمین می‌کنند) به نفت ایران نیاز دارد[۳۴]. علاوه بر دلار، اغلب کالاهایی که در دور قبلی تحریم‌ها از طریق امارات و عمان وارد ایران می‌شدند، پس از سخت‌گیری‌های وزارت خزانه‌داری آمریکا، اکنون از طریق عراق به ایران وارد می‌شوند[۳۵].
کول‌بَرها: یکی از تاکتیک‌های ایران برای دور زدن تحریم‌ها که عمدتاً نادیده گرفته می‌شود، استفاده از کول‌برهاست. به عنوان نمونه، به خدمت گرفتن کُردهای عراق (که برای آشنایان خود در مناطق کردنشین ایران پول و غذا می‌آورند) می‌تواند اقدامی بسیار سودآور [با هدف وارد کردن ارز یا کالا به ایران] باشد[۳۶]. کول‌برها از نسل‌ها قبل وجود داشته‌اند و اطلاعات دولت ایران نشان می‌دهد حدود ۶۸ مجوز ویژه نیز توسط وزارت کشور برای کردهای ایرانی صادر شده است تا پلیس مرزی جلوی آن‌ها را نگیرد[۳۷]. از ماه ژوئن سال ۲۰۱۸ به این سو، کول‌برها اجازه ورود به دفاتر گمرک در مرزهای نیمه‌رسمی ایران با عراق را پیدا کرده‌اند[۳۸].

شوالیه‌های سیاه: در گذشته، کشورهای اروپای شرقی نیز که روابط تجاری گسترده‌ای با ایران ندارند از مسیرهای دور زدن تحریم‌ها به شمار می‌رفتند. کشورهایی نظیر بلاروس، مجارستان و رومانی، طی دوره قبلی تحریم‌های ایران، این تحریم‌ها را «فرصتی سودآور» می‌دیدند و [به دلیل منفعت‌طلبی و عملاً کمک به کشور تحریم‌شده برای عبور از تحریم‌ها] به «شوالیه‌های سیاه» مشهور شدند[۳۹]. هنوز مشخص نیست این کشورها در این دوره جدید تحریم‌ها چه نقشی ایفا خواهند کرد.

Image
افغانستان یکی از کشورهایی است که در ورود دلار به ایران نقش مهمی ایفا کرده است

Image
صرافی‌های افغانستان گاهی با کامیون و گاهی با چمدان، دلار به ایران می‌برند

ایران راه مقابله با تحریم‌ها را بلد است
شورای آتلانتیک در انتهای گزارش، بار دیگر به استفاده ایران از شرکت‌های صوری در کشورهای مختلف از جمله چین، عراق، لیختن‌اشتاین و امارات اشاره می‌کند[۴۰] و به نقل از وال‌استریت‌ژورنال مدعی می‌شود که به عنوان مثال، سپاه پاسداران در گرجستان ۱۵۰ کمپانی صوری دارد که به اسم شرکای گرجستانیِ این سازمان هستند[۴۱]. این اندیشکده آمریکایی برخی از تمهیدات ویژه جمهوری اسلامی برای کاهش تأثیرات تحریم‌های ظالمانه آمریکا بر مردم ایران را نیز به این ترتیب نام می‌برد:

◄ شرکت سرمایه‌گذاری‌های خارجی ایران برای حفاظت از واردات حیاتی مانند دارو اخیراً اقدام به خرید یک کارخانه دارویی ورشکسته در فرانسه به مبلغ ۳ میلیون دلار کرد. این شرکت ایرانی که ده‌ها حساب نقدی و سرمایه‌گذاری‌هایی به ارزش ۵ میلیارد دلار در ۲۲ کشور دنیا دارد، اولویت خود را تضمین دست‌رسی ایران به کالاها، خدمات و فناوری‌های اساسی قرار داده است. شرکت سرمایه‌گذاری‌های خارجی به طور خاص کارخانه فرانسوی را برای اطمینان از تداوم دست‌رسی تهران به داروهای مورد نیاز برای بیماری‌های عفونی خرید. به‌رغم معافیت‌های موجود [صرفاً روی کاغذ و در متن تحریم‌های آمریکا] درباره نیازهای بشردوستانه، واردات این داروها در گذشته مشکل‌ساز بود[۴۲]. شرکت ایرانی هم‌چنین در یک خانه بازرگانی در افغانستان، یک شرکت ساخت قطعات خودرو در برزیل، یک شرکت خط لوله در آلمان و حتی یک شرکت لیزینگ مالی در عمان نیز سرمایه‌گذاری کرده است. شرکت سرمایه‌گذاری‌های خارجی ایران در یک شرکت اماراتی نیز برای خرید تجهیزات تولید برق سرمایه‌گذاری کرده است[۴۳].

◄ مجلس ایران برای کاهش تأثیر تحریم‌ها بر مردم عادی در ایران، به فکر تصویب قوانینی برای افزایش واردات کالاهای اساسی و سپس عرضه آن‌ها با قیمت‌های ارزان‌تر افتاده است. به این ترتیب می‌توان گوشت، برنج، شکر و نان را از طریق کوپن‌های سهمیه‌بندی (که در طول جنگ ایران و عراق رواج داشت) توزیع کرد[۴۴]. این‌گونه اقدامات به آسیب‌پذیرترین اقشار ایرانی، یعنی افراد فقیر در روستا کمک خواهد کرد. ماه جولای، سازمان برنامه و بودجه ایران نیز یک بسته اجرایی را بررسی کرد که می‌تواند تأثیر تحریم‌ها را کاهش بدهد.

◄ پس از خروج شرکت‌های غربی از ایران [به دلیل وضع تحریم‌های آمریکا]، احتمالاً چین بیش‌ترین سود را کسب خواهد کرد. ماه آگوست زمانی که کمپانی «توتال» فرانسه از پروژه توسعه میدان پارس جنوبی خارج شد، شرکت ملی نفت چین بود که به عنوان جایگزین توتال در نظر گرفته شد. به همین ترتیب، اکنون که هند در حال بررسی طرح خروج سرمایه ۵۰۰ میلیون دلاری‌اش از پروژه توسعه بندر چابهار است، ممکن است چین جای این کشور را پر کند[۴۵].
باربارا اسلاوین و هالیوود داگرس در بخش نتیجه‌گیری گزارش خود اذعان می‌کنند: «جمهوری اسلامی طی چهار دهه‌ای که از عمرش می‌گذرد، توانایی خود در جان سالم به در بردن از خفقان اقتصادی را نشان داده است؛ اکنون هم دارد خاک‌های نشسته روی کتاب «دور زدن تحریم‌ها»یش را می‌تکاند [و صرفاً دوباره به شرایط پیش از برجام برمی‌گردد].» این دو البته معتقدند مردم ایران با توجه به شرایط دشوار اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کنونی، با مشکلات زیادی مواجه خواهند شد، اما تأکید می‌کنند از آن‌جایی که ترامپ مرتباً تهدید به خروج از توافق هسته‌ای و وضع دوباره تحریم‌ها می‌کرد، ایرانی‌ها دست‌کم یک سال برای طراحی واکنش خود به این اتفاق وقت داشته‌اند. به علاوه، دولت ایران این‌بار راحت‌تر می‌تواند آمریکا را مقصر دشمنی‌ها و تحریم‌ها معرفی کند، چراکه این واشینگتن بود که توافق هسته‌ای را نقض کرد.
[۱] Iran may try diplomacy but it could circumvent Trump sanctions with help from China and Russia Link
[۲] How Iran Will Cope With US Sanctions Link
[۳] Turkish gold trader Reza Zarrab makes plea deal in Iran sanctions case Link
[۴] Banker in Iran sanctions trial found guilty Link
[۵] Wire-stripping اشاره به سیستم انتقال پول از طریق «وایر» یا «سیم» دارد.
[۶] Billion-dollar sanctions-busting scheme aided Iran, documents show Link
[۷] The Maltese connection with Iran sanctions busting Link
[۸] Iraq makes sanctions against Iran ineffective Link
[۹] Iranian in name only: Dual nationals hide Iran ties to avoid US sanctions Link
[۱۰] Russia-led regional payment network could blunt US sanctions on Iran Link
[۱۱] China: Iran’s Lifeline to Overcome Oil Sanctions Link
[۱۲] Exclusive: China taking first steps to pay for oil in yuan this year – sources Link
[۱۳] EU seeks to bypass US sanctions on Iran with trade finance tool Link
[۱۴] Iran nuclear deal: Plan put forward to dodge US sanctions Link
[۱۵] How Europe plans to skirt Trump's sanctions and keep doing business with Iran Link
[۱۶] Bitcoin Mooned Temporarily In Iran After Government Okayed Mining Link
[۱۷] Iran Plans National Cryptocurrency to Evade US Sanctions Link
[۱۸] How Iranians are avoiding sanctions Link
[۱۹] Exclusive: China shifts to Iranian tankers to keep oil flowing amid U.S. sanctions – sources Link
[۲۰] Iran offers India oil cargo insurance, ships to boost sales: sources Link
[۲۱] China defies U.S. pressure as EU parts ways with Iranian oil Link
[۲۲] India may not be able to cut Iranian oil imports, despite U.S. sanctions demands Link
[۲۳] Iranian Officials Revisit ‘Oil For Goods’ Scheme As Way Around U.S. Sanctions Link
[۲۴] Iran turns to China, Barter, to Survive Sanctions Link
[۲۵] Russia studying possible oil-for-goods deal with Iran: Novak Link
[۲۶] From Makeover for Ships to Turning off Trackers: Iran’s Tried and Tested Tactics to Blunt US Sanctions Link
[۲۷] Around the block Link
[۲۸] Iran floats surplus oil as demand falls ahead of U.S. sanctions Link
[۲۹] Iran Resorts to Storing Oil in Fleet of Supertankers. Again Link
[۳۰] Iran sends out ghost tankers as US oil sanctions loom Link
[۳۱] Iranian Currency Traders Find a Haven in Afghanistan Link
[۳۲] Trump’s Iran Sanctions Trigger a Booming Cash Smuggling Business Link
[۳۳] Afghanistan: Iran sanctions, dollar smuggling add to currency woes Link
[۳۴] Without waivers, U.S. sanctions on Iran will cripple Iraq Link
[۳۵] Trump’s Iran Sanctions Are Backfiring in Iraq Link
[۳۶] Iraqi Kurds throw lifeline to Iranian Kurds as sanctions begin to bite Link
[۳۷] Iran opening borders to kolbars in Kurdistan province Link
[۳۸] Iran to ‘license’ Kurdish cross-border smugglers Link
[۳۹] U.S. Economic Sanctions against Iran: Undermined by External Factors Link
[۴۰] How Iran Can Evade Sanctions This Time Link
[۴۱] As Sanctions Bite, Iranians Invest Big in Georgia Link
[۴۲] Blocking Medicine to Iran Link
[۴۳] Iran Develops a $5 Billion Weapon to Fight Sanctions Link
[۴۴] Iran Considers Rationing, Distributing Food Coupons, As Sanctions Bite Harder Link
[۴۵] Iran looks warily to China for help as US sanctions resume Link
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 3:37 pm

با بررسی در شورای سازمان بین المللی دریانوردی در لندن
سند پیشنهادی ایران علیه تحریم‌های آمریکا نتیجه داد
شکست آمریکا درعالی‌ترین نهاد دریانوردی سازمان ملل دربرابر ایران


حمید بعیدنژاد سفیر کشورمان در انگلستان در صفحه شخصی خود نوشت: شورای سازمان بین المللی دریانوردی در لندن بدنبال بررسی سند پیشنهادی ایران علیه تحریمهای آمریکا، قاطعانه از آمریکا و دیگر کشورهای عضو درخواست نمود که از اتخاذ هر گونه اقدامی که امنیت و ایمنی دریانوردی بین المللی و آزادی کشتیرانی را به خطر می اندازد خودداری نمایند.
آفتاب‌‌نیوز :
سند اعتراضی جمهوری اسلامی ایران به تحریم‌های یک جانبه آمریکا در حوزه حمل‌ونقل دریایی کشورمان، روز پنجشنبه در یکصد و بیست و یکمین اجلاس شورای سازمان بین المللی دریانوردی مطرح و مورد توجه اعضاء این سازمان قرار گرفت.

به گزارش آفتاب‎نیوز، این سند از سوی کشورهای موثر در امر دریانوردی بین‌المللی مورد تائید قرار گرفت و تنها یک مخالف داشت که آن‌هم آمریکا بود.

محمد راستاد معاون وزیر راه و شهرسازی و مدیر عامل سازمان بنادر و دریانوردی ایران پس از پایان این نشست به خبرنگاران ایرانی گفت: سندی را که ما در دبیرخانه سازمان بین‌المللی دریانوردی ثبت کرده بودیم، امروز در اجلاس شورای صدوبیست و یکم این سازمان مطرح شد و هیات جمهوری اسلامی ایران در این اجلاس خلاصه‌ای از آن را به اطلاع کشورهای عضو رساند.

وی افزود: محتوای سندی که از سوی ایران ارائه‌شده بود حاکی از این بود محدودیت‌هایی که اخیرا بر صنعت کشتی‌رانی جمهوری اسلامی ایران اعمال‌شده باروح کنوانسیون تاسیس سازمان بین‌المللی دریانوردی مغایرت دارد از این نظر که این کنوانسیون، تاکید بر این دارد که کشورها بایستی به گونه ای عمل کنند که تبعیضاتی متوجه کشورهای دیگر برای فعالیت‌های کشتیرانی تجاری نشود و باعث تهدید ایمنی دریانوردی و حفاظت از محیط‌زیست دریایی شود.

راستاد اضافه کرد: ما اعتقاد داشتیم که اقدامات اخیر ایالات متحده آمریکا و تحریم‌هایی که متوجه کشور در حوزه کشتیرانی کرده در مغایرت آشکار با این کنوانسیون بین‌المللی است. بنابراین سندی که ارائه شد خواستار این بود که سازمان بین‌المللی دریانوردی به عنوان مرجع قانون‌گذاری بین‌المللی دریایی، این مساله را مورد توجه قرار داده و اینکه کشورها نبایستی به گونه ای عمل کنند که یک کشور از حق طبیعی خود محروم شود.

مدیر عامل سازمان بنادر و دریانوردی گفت: خوشبختانه به لحاظ بعد قانونی که در این سند دیده‌شده و منطقی که در پشت آن بود ما شاهد حمایت کشورهای موثر در امر دریانوردی بین‌المللی از این سند بودیم و اینکه موضع ما را به حق تلقی کردند و از سازمان بین‌المللی دریانوردی خواستند حق جمهوری اسلامی ایران محترم شمرده و به آن توجه شود.
وی افزود: در جمع‌بندی دبیرخانه سازمان بین‌المللی دریانوردی بعد از ارائه این سند و اظهار نظری که کشورهای عضو پیرامون آن مطرح کردند، به این صورت عنوان شد که سازمان بین‌المللی دریانوردی از کشورها می‌خواهد به تعهدات خود به گونه ای عمل کنند که باعث تهدید ایمنی دریانوردی و امنیت دریانوردی و محیط‌زیست دریایی نشود.
راستاد گفت: در واقع می‌توان گفت جمع‌بندی دبیرخانه سازمان بین‌المللی دریانوردی پیرامون سندی که ما ارائه کردیم در تائید و حمایت آن بود و می‌توان به عنوان یک موفقیت برای جمهوری اسلامی ایران در یک عرصه بین‌المللی دیگر تلقی کرد.
وی افزود: ما توانستیم مواضع به حق خودمان را در این حوزه به اثبات برسانیم و امیدواریم که با توجه به نقش و جایگاهی که سازمان بین‌المللی دریانوردی در حوزه کشتیرانی تجاری بین‌المللی دارد آثار مثبت این خروجی را در فعالیت‌های دریایی کشورمان ببینیم.

حمید بعیدی نژاد سفیر جمهوری اسلامی ایران در لندن نیز در این رابطه در توییتر خود نوشت: سازمان بین‌المللی دریانوردی در لندن به دنبال بررسی سند پیشنهادی ایران علیه تحریم‌های آمریکا، قاطعانه از آمریکا و دیگر کشورهای عضو خواست که از اتخاذ هر گونه اقدامی که امنیت و ایمنی دریانوردی بین‌المللی و آزادی کشتیرانی را به خطر می‌اندازد خودداری نمایند.

شورای آیمو یکی از عالی‌ترین ارکان آیمو(International Maritime Organization ) می‌باشد که برنامه‌ها، اهداف عالیه سازمان آیمو و مسائل بودجه‌ای آن را مشخص می‌کند.

این سازمان که ازجمله اهدافش«ایمنی، امنیت، کشتیرانی کارآمد در اقیانوس‌های عاری از آلودگی» است، ‌اکنون با 174عضو و 3 عضو وابسته یکی از مؤسسات تخصصی دریایی وابسته به سازمان ملل متحد است و مقر آن در لندن می‌باشد و ارکان اصلی آن شامل مجمع، شورا و نیز پنج کمیته تخصصی است.

منبع: خبرگزاری ایرنا
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 3:38 pm

پمپئو: ایران برای مردم آمریکا خطر دارد!


وزیر امورخارجه آمریکا به تازگی با طرح ادعای این که ایران «خطری برای مردم آمریکا» به شمار می‌رود، به نقش عربستان در جلوگیری از تاثیر گذاری آن بر منطقه اشاره کرده و مواضع آمریکا را در این باره تشریح کرده است.

به گزراش ایسنا، به نقل از اسپوتنیک، مایک پمپئو، وزیر امورخارجه آمریکا در مصاحبه‌ای با شبکه رادیویی کی‌ام‌اُ‌ایکس با مطرح ساختن این ادعا که ایران خطری برای مردم آمریکا به شمار می‌‎رود، گفت: هدف عربستان سعودی آن است که تاثیر ایران در خاورمیانه را محدود کند، که همین امر از ریاض شریکی مهم در زمینه امنیت ملی برای آمریکا می‌سازد.
وی در باره اتحاد ایالات متحده آمریکا با عربستان سعودی گفت: ما به طور مصمم تضمین می‌کنیم که ارتباط میان ایالات متحده آمریکا و عربستان سعودی در راستای حفاظت از آمریکا با قدرت پابرجا می‌ماند .

پمپئو که در ادعاهای بی اساس خود ایران را خطری برای مردم امریکا خواننه است پیش از این در اظهاری بی‌شرمانه علیه مردم ایران گفته بود «اگر حکومت می‌خواهد که مردمش غذا بخورند، باید یک تصمیم بگیرد».
محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورما در پیامی توییتری در پاسخ به این اظهار پمپئو نوشته بود: ما فراموش نخواهیم کرد. وزیر امور خارجه مایک پمپئو در اقدامی از روی استیصال برای اعمال هوی و هوس‌های آمریکایی علیه ایران، به طور آشکار مردم ایران را تهدید به گرسنگی دادن – یک جنایت علیه بشریت - می‌کند. او نیز همانند پیشینیانش خواهد فهمید که علی‌رغم تلاش‌های آمریکا، ایران نه‌تنها بدون قربانی کردن تمامیتش دوام خواهد آورد، بلکه پیشرفت نیز خواهد کرد.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 3:39 pm

واکنش ظریف به مخالفان اظهاراتش در خصوص پولشویی:
برخی دوستان ببر کاغذی می سازند و آن را به خوبی شکار می کنند


ظریف وزیر خارجه در خصوص برخی مخالفت‌ها و انتقادات نسبت به اظهاراتش در خصوص طرح موضوع پولشویی گفت که نوار اظهاراتم در این خصوص وجود دارد لذا درخواست می‌شود افرادی که نسبت به اظهارات بنده اعلام نظر کردند در مورد محتوا صحبت کنند نه محتوایی که خودشان ساخته‌اند؛ در واقع گاهی افراد ببر کاغذی می‌سازند و آن را به خوبی شکار کنند.

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

وزیر امور خارجه در خصوص برخی مخالفت‌ها و انتقادات نسبت به اظهاراتش در خصوص طرح موضوع پولشویی گفت: نوار اظهاراتم در این خصوص وجود دارد لذا درخواست می‌شود افرادی که نسبت به اظهارات بنده اعلام نظر کردند در مورد محتوا صحبت کنند نه محتوایی که خودشان ساخته‌اند؛ در واقع گاهی افراد ببر کاغذی می‌سازند و آن را به خوبی شکار کنند.
به گزارش «انتخاب»، محمدجواد ظریف در خصوص جلسه مشورتی بین دولت، قوه مقننه، شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام در راستای بررسی ایرادات کنوانسیون بین المللی مقابله با تأمین مالی تروریسم (CFT) گفت: خوشبختانه گفت‌وگوهای خوبی انجام شد و ادامه نیز خواهد داشت تا نمایندگان در صورت امکان به راهکاری دست یابند که ایرادات شورای نگهبان برطرف و خواسته قوه مقننه نیز محقق شود.

وزیر امور خارجه کشورمان اظهار کرد: وزارت امور خارجه نیز به عنوان بازوی مشورتی در جلسه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس حضور یافت و این روند برای ارائه مشورت نیز ادامه خواهد داشت.

وی با اشاره به اینکه در خصوص موضوع پولشویی در جلسه امروز کمیسیون مذکور مسئله ای مطرح نشد، ادامه داد: نوار اظهاراتم در این خصوص وجود دارد لذا درخواست می شود افرادی که نسبت به اظهارات بنده اعلام نظر کردند در مورد محتوا صحبت کنند نه محتوایی که خودشان ساخته‌اند؛ در واقع گاهی افراد ببر کاغذی می سازند و آن را به خوبی شکار کنند.
ظریف در خصوص موضوع مطرح شده در مورد سفر وزیر خارجه انگلستان به ایران، افزود: هنوز اطمینان ندارم این سفر انجام شود زیرا هم اکنون در انگلیس بحث‌هایی در کابینه این کشور به دلیل موضوع برگزیت وجود دارد از این رو در گذشته به عقب افتاد.
وزیر امور خارجه در ادامه گفت‌وگو با خانه ملت، خاطرنشان کرد: اگر این سفر انجام شود ملاقات‌ها با بنده و سایر مسئولان مرتبط انجام خواهد شد و اگر هم سفر انجام نشود در زمان دیگری صورت می پذیرد.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 3:40 pm

پزشکیان: در ظاهر به روی هم می‌خندیم و پشت سر پرونده‌سازی می‌کنیم آنچه باعث شده است
آقای ظریف چنین بحثی را مطرح کنند مربوط می‌شود به افراد داخل که متاسفانه گاهی اوقات منش‌ها به گونه‌ای است که گویا هیچ مشکلی وجود ندارد و همه چیز بر وفق مراد است و هرچه بدی وجود دارد آن طرف آب است.


مسعود پزشکیان گفت: آنهایی که فکر می کنند همه حق آنها هستند و طرف دیگر باطل چنین چیزی وجود ندارد. کسانی که مدعی هستند خیلی خوب هستند و مدیریت خوبی داشته اند بگویند این خوبی کجا بوده است. بلاخره اگر دیگران بد هستند یعنی شما خوب هستید این خوبی کجاست که باور کنیم حق با شما بوده و ما اشتباه کردیم؟
مسعود پزشکیان نائب رئیس مجلس درباره با اظهارات ظریف درباره پولشویی و انتقاداتی که به او مطرح می‌شود به خبرآنلاین گفت: شما ببینید برخی موسسات مالی چقدر پول های مردم را گرفتند و مصیبت به بار آوردند؟! اگر ما دارای یک سیستم شفاف بودیم آنها نمی‌توانستند چنین کاری بکنند و هنوز هم آن روند در برخی موسسات ادامه دارد. چگونه باید این موارد را مدیریت کنیم؟ چگونه باید خبری کنیم و چگونه باید این را حل کنیم؟ اینها مواردی است که باید به بحث گذاشته شود.

او ادامه داد: آنچه باعث شده است آقای ظریف چنین بحثی را مطرح کنند مربوط می‌شود به افراد داخل که متاسفانه گاهی اوقات منش‌ها به گونه‌ای است که گویا هیچ مشکلی وجود ندارد و همه چیز بر وفق مراد است و هرچه بدی وجود دارد آن طرف آب است.
پزشکیان گفت: واقعیت آن است که ما در این مسائل مالی حساب و کتاب و قانون خوبی داریم اما وقتی به اجرا می‌رسد با مشکل مواجه می شویم. من نمی خواهم به خاطر شرایطی که داریم و مسئله cft و fatf خیلی از صحبت‌ها را مطرح کنم اما آنهایی که تهدید می‌کنند و پیامک می‌فرستند و از لایحه استعماری نام می‌برند واقعا اگر به درستی مسائل را حلاجی می‌کردند اینگونه صحبت نمی‌کردند.

نائب رئیس اول مجلس در پاسخ به این سوال که استیضاح وزیر خارجه آیا فرار به جلو مخالفان است گفت: من اطلاعات دقیقی از طرح استیضاح ظریف ندارم اما بگذارید استیضاح کنند مشکلی ندارد؛ به هر حال خیلی حرف‌ها هست که می تواند در مجلس صادقانه مطرح شود چراکه خیلی حرف ها آنگونه که مطرح می شود نیست.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 3:43 pm

روحانی: وقتی مواد مخدر هست یعنی ⁧پول کثیف⁩ هم هست
وقتی پول کثیف باشد یعنی پولشویی ⁩هم هست


وقتی مواد مخدر هست، پول کثیف هم هست؛ این پول کثیف کجا می‌رود، یعنی یک گوشه و کناری پولشویی انجام می‌گیرد و پولشویی ممکن است در افغانستان، ترکیه و اروپا انجام بشود.
رئیس‌ جمهور گفت: همه دنیا گرفتار پولشویی است. شما به من نشان دهید یک کشور در دنیا هست که در آن پولشویی انجام نمی‌گیرد و یک کشور در دنیا به من نشان دهید که فساد، مواد مخدر و جنس تقلبی در آن نیست.

به گزارش تسنیم، حجت الاسلام حسن روحانی رئیس‌جمهور روز چهارشنبه (30 آبان) در جلسه هیئت دولت، با اشاره به اینکه اشکالی ندارد که در یک کار کارشناسی اختلاف نظر داشته باشیم، تصریح کرد:باید موضوع را به کارشناس‌ها واگذار کنیم تا در سطح کارشناسی بحث کنند.
وی تاکید کرد: هر موضوع حقوقی، دینی، عرفانی، اجتماعی و اقتصادی را که باید کارشناس‌ها درمورد آن بحث کنند، به سطح خیابان نیاوریم، نادرست مطرح نکنیم و مردم را به جان هم نیندازیم.
رئیس‌جمهور با بیان اینکه مسائل خیلی روشن است، گفت: چرا راجع به مسائل روشن می‌جنگیم. بله همه دنیا گرفتار پولشویی است. شما به من نشان دهید یک کشور در دنیا هست که در آن پولشویی انجام نمی‌گیرد و یک کشور در دنیا به من نشان دهید که فساد، مواد مخدر و جنس تقلبی در آن نیست. همه باید تلاش کنیم مفاسد را کم کنیم و راه پولشویی را ببندیم. چرا اینقدر جر و بحث می‌کنیم.

روحانی افزود: باید با مواد مخدر بجنگیم ولی معتاد داریم. باید با دزدی بجنگیم متأسفانه دزد داریم، حالا در اقلیت ولی آدم‌های ناسالم و ناپاک هم داریم. باید با فساد بجنگیم. متأسفانه رشوه داریم و نباید از بیان آن عصبانی بشویم.
وی ادامه داد: اگر متاسفانه در دستگاه‌های حکومتی و ادارات ما در گوشه و کناری، رشوه‌ای هم باشد باید با آن بجنگیم و مبارزه کنیم. نباید ناراحت شویم.
رئیس‌جمهور با بیان اینکه جمهوری اسلامی ایران کشور سرمدار مبارزه با تروریسم است، گفت: ایران بالاترین قربانی را در برابر تجاوز، تروریسم و استفاده از سلاح شیمیایی داشته و بزرگترین مدعی مقابله با سلاح‌های کشتار جمعی است، چون قربانی آن هستیم.
روحانی با اشاره به اینکه ایران بزرگترین مدعی مبارزه با تروریسم است، تاکید کرد: امروز برای اینکه تروریست‌ها نتوانند از‌ سیستم‌های مختلف مالی برای جابجایی پول استفاده کنند هم باید بالاترین مدعی باشیم و هستیم.

وی افزود: آیا کسی که در این منطقه مواد مخدر می‌فروشد، می‌آورد و می‌برد پولش کثیف نیست و آیا این پول کثیف در کشور و منطقه ما وجود ندارد. یعنی در کشور ما مواد مخدر نمی‌آید؟
رئیس‌جمهور با اشاره به فداکاری و تلاش های نیروی انتظامی، سپاه و بسیج در مرزهای شرقی و غربی و سربازان گمنام امام زمان(عج) و دادگاه‌ها در مبارزه با مواد مخدر، گفت: متاسفانه مواد مخدر در کشور وجود دارد و باید با آن مبارزه کنیم؛ وقتی مواد مخدر هست، پول کثیف هم هست؛ این پول کثیف کجا می‌رود، یعنی یک گوشه و کناری پولشویی انجام می‌گیرد و پولشویی ممکن است در افغانستان، ترکیه و اروپا انجام بشود.
روحانی با تاکید بر اینکه باید مبارزه کنیم،کار کارشناسی انجام داده و حرف کارشناسی بزنیم،گفت: فوری یک صف‌بندی درست می‌کنیم بین این جناح و آن جناح، بعد تمام تاریخ بشریت را به عنوان شواهد می آوریم و هر کسی می‌رود یک تشابهی را پیدا می‌کند و می‌گوید این مثل آن است و آن مثل این است.
وی با اشاره به اینکه پیامبر اسلام(ص)، پیامبر رحمت، وحدت و اخوت است، افزود: پیامبر(ص) آمده که با هم برادر باشیم. دلسوز، یار و کمک هم باشیم و دست همدیگر را بگیریم. این اساس اسلام است.

رئیس‌جمهور افزود: اگر برای نیکوکاری، پاکدامنی و تقوا، به یکدیگر کمک کردیم این اسلام است؛ اما اگر خدایی ناکرده به عکس شد ما از اسلام فاصله داریم. امروز عهد ما با پیامبر باید این باشد که بیش از گذشته به سیره، راه، کلام و هدایت او نزدیک‌تر باشیم و اگر این چنین شود دنیا و آخرت و سعادت ما تضمین می‌شود.
روحانی در بخش دیگری از سخنان خود از استقبال و میهمان نوازی مردم آذربایجان غربی تشکر کرد و گفت: همه جای ایران یک بوی عطر و صفای خاصی دارد. شرق، غرب، شمال و جنوبش هر جا می‌رویم محبت و لطف مردم است و این در شرایطی است که می‌دانیم همه در سختی هستند و در چند ماه گذشته بسیاری از اجناسی که در اختیار مردم قرار می‌گرفته گران‌تر شده است.
وی با بیان اینکه می‌دانیم در کاری که باید برای مردم انجام دهیم نقص و ایراد داریم، خاطرنشان کرد: ارز 4200 تومانی را که برای کالاهای اساسی می دهیم تا وقتی که به دست مشتری و مصرف‌کننده نهایی می‌رسد درست نمی توانیم کنترل کنیم؛ پس نقض و اشکال داریم و باید اشکال خودمان را رفع کنیم.
رئیس‌جمهور با اشاره به سفر کاروان تدبیر و امید به استان آذربایجان غربی، تصریح کرد: ای کاش در سفری که به ارومیه و خوی رفتم یک نفر به من می‌گفت چرا جنس گران است؛ اگر به من می‌گفتند خیلی راضی‌تر بودم؛ اما این بزرگواری و عظمت مردم است که می‌دانند سخت است، ولی شرایط را که در جنگ اقتصادی و روانی هستیم درک می کنند.
روحانی ادامه داد: تمام خیابان‌هایی که در شهر ارومیه، بیرون شهر ارومیه و شهر خوی عبور کردیم مردم با جان و دل محبت می‌کردند و زبان قاصر است و نمی‌توانم توضیح دهم از لبخند، خوشحالی، بیان، لطف و صفای مردم.

وی افزود: یک نفر در ارومیه با صدای بلند صحبت می کرد که فکر کردم گرفتار است و می‌گوید چرا این مشکل وجود دارد؛ وقتی پرسیدند،گفت که وقت ملاقات با رئیس جمهور می‌خواهم.
رئیس‌جمهور خاطرنشان کرد: مردم ما خوب، قدرشناس و زمان شناس هستند و موقعیت ما را می دانند؛ مردم بخاطر اینکه قدرشناس و قدردان هستند برای یک نوکر و خادم‌شان اجتماع می‌کنند و لطف‌شان برای نظام و کشورشان است و این قدرت کشور است.

روحانی با بیان اینکه اجتماع مردم در خوی پشت صهیونیست‌ها و دشمنان ملت ایران را در منطقه و حتی کاخ سفید به لرزه درآورد و آنها این اجتماع مردم که یار و کمک ماست را می بینند، گفت: در سال 94 که آقای وزیر خارجه و تیم هسته‌ای ما با 6 کشور مذاکره می‌کردند من سفری به اصفهان رفتم و مردم در آن سفر واقعاً سنگ تمام گذاشتند؛ آنجا وزیر خارجه آمریکا، به تیم هسته‌ای گفته بود من دیروز استقبال مردم را در اصفهان از رئیس جمهورتان دیدم و دیدم که ملت چه جور در کنار دولت است.
وی خاطرنشان کرد: مردم ما می‌دانند در چه زمانی و در چه شرایطی بیایند، چه جوری شعار بدهند و حرف بزنند. در عین حال می‌دانم که در خدمات این دولت هم مشکل داریم و مشکل را باید با مردم در میان بگذاریم و راه‌حل پیدا ‌کنیم و راه‌حل پیدا می‌کنیم. جامعه را آرام می‌کنیم همه‌مان به وظیفه‌مان عمل می‌کنیم اما کار بزرگی هم که انجام می‌گیرد باید به مردم بگوییم.
رئیس‌جمهور با اشاره به اینکه ببینید در طول 5 سال گذشته، 2 هزار کیلومتر راه آهن جدید احداث شده است، گفت: 20 درصد کل راه‌آهن ایران در این 5 سال ایجاد شده و این کار عظیم و بزرگی است.

روحانی با بیان اینکه در طول سه سال گذشته همدان، کرمانشاه و ارومیه به راه‌آهن سراسری متصل شده و این باعث افتخار ماست، اظهار داشت: نمی‌خواهم بگویم دولت همه مشکلات مردم را حل کرده ولی رسانه‌های ما باید به خوبی این کار بزرگ و عظیمی که انجام گرفته است را بگویند.
وی با اشاره به اینکه یکی از افتخارات بزرگ دولت یازدهم و دوازدهم تلاش برای دریاچه ارومیه است، خاطرنشان کرد: این دریاچه‌ که در حالت موت و نابودی نهایی بود و اگر دولت یازدهم وارد نمی‌شد و عمل نمی‌کرد، امروز دریاچه ارومیه به طور کامل خشک شده بود و تبدیل به منبع نمک شده بود و با یک طوفان، زندگی‌ 15 میلیون نفر را نابود می‌کرد.
رئیس‌جمهور ادامه داد: درست است که هنوز همه کارهایی که باید برای دریاچه ارومیه انجام نداده‌ایم و همه‌اش تمام نشده است، ولی دریاچه را تثبیت کردیم. امسال نسبت به پارسال دریاچه از لحاظ سطح، 10 سانتی‌متر بالاتر و از لحاظ عمق 9 سانتی‌متر بیشتر است. یعنی کلاً 19 سانتیمتر بیشتر شده است و این یکی از کارهای بسیار مهم دولت در شمال غرب ایران است.
روحانی با اشاره به اینکه تنها در یکی از استان‌ها عملیات گازرسانی به 994 روستا تا پایان سال انجام می شود و این افتخاری برای دولت است، گفت: همانگونه که در ارومیه گفتم، چند کشور در دنیا هستند که که گاز را از مراکز تولید گاز به اقصی نقاط کشور با لوله در روستاهای دوردست ببرند؛ این کار بسیار عظیم و بزرگی است که انجام می‌گیرد.
وی با بیان اینکه باید رسانه‌ها و صدا و سیما بیش از گذشته کار عظیمی که در حوزه بهداشت و درمان انجام شده را برای مردم توضیح دهند، ادامه داد: در استان آذربایجان غربی تا پایان سال هزار تخت بیمارستانی اضافه می‌شود؛ تاکنون بیش از 600 تخت بیمارستان اضافه شده و در سفر اخیر 2 بیمارستان 225 تخت خوابی افتتاح شده است.
رئیس‌جمهور خاطرنشان کرد: وزیر جهاد کشاورزی در همین سفر 486 طرح و پروژه در بخش‌های مختلف کشاورزی را افتتاح کرد.این افتخار برای جمهوری اسلامی ایران است.
روحانی با اشاره به اقدامات انجام شده برای توسعه بخش‌خصوصی، مناطق آزاد، گردشگری، نیروگاه‌ها و کارخانه‌های جدیدی که افتتاح شد و طرح‌های جدیدی که کلنگ زده شد، گفت: این نشان می‌دهد که کشور ما سرزنده است و دولت با همه توان در صحنه است؛ نقص و مشکل داریم اما آمریکایی‌ها و دشمنان ما باید بدانند، مسیر پیشرفت را ادامه داده و مشکلات مردم را حل کرده و ملت ایران در نهایت آنها را پشیمان خواهند کرد.

وی با بیان اینکه دولت در این ایام و هم در پایان سال تلاش خواهد کرد که کمک مضاعفی نسبت به اقشار کم‌درآمد داشته باشد، افزود: خوشحالم اعلام کنم که در هفته‌های اولیه ماه آذر و در این ایام میلاد مسعود پیامبر عظیم‌الشأن اسلام(ص) دومین سود سهام بین اقشار کم‌درآمد و برای 5 میلیون و 345 هزار نفرتوزیع می‌شود؛ که برای هر نفر 175 هزار تومان، یعنی به یک خانواده 4 نفره حدود 700 هزار تومان داده می‌شود و به خانواده 5 نفره 875 هزار توان پرداخت می‌شود.
رئیس‌جمهور ادامه داد: دو دهکی که درآمد پایین دارند، از این سود سهام برخوردار می‌شوند و این کاری است که دولت از سال گذشته آغاز کرد و اولین سود سهام را تقسیم کرد و این دومین باری است که تقسیم می‌شود و این دفعه بیش از پارسال و حدود 16 درصد بیش تر این سود پرداخت می‌شود.
روحانی تاکید کرد: مردم مطمئن باشند که دولت با همه توان در پی آن است که مشکلات آنها مخصوصاً اقشار کم‌درآمد را حل کند و این کار را به کمک هم ادامه می‌دهیم و کشور‌مان را به سرمنزلی که مطلوب خداوند بزرگ و پیامبر عظیم‌الشأن(ص) و مطلوب بزرگ ما است خواهیم رساند.

وی در ابتدای سخنان خود نیز با تبریک ایام میلاد با سعادت پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص)، گفت: پیامبر اسلام(ص) فخر همه انسان‌ها در طول تاریخ و بویژه مسلمانان جهان بوده است؛پیامبری که از روز ولادتش تا امروز همواره زندگی‌ ،سیره ، پیام و ارزش‌های متعالی که برای جامعه آورد، خیر و برکت و رحمت بود.
رئیس‌جمهور اظهارداشت: پیامبر(ص) یک انقلاب اساسی و واقعی را در ارزش‌های آن زمان بوجود آورد و جامعه را از جهل و جاهلیت به رحمت، هدایت و تمدن واقعی هدایت کرد. همه ما می‌دانیم که اساس فخر و افتخار و ارزش در آن زمان این بود که این فرد به کدام قبیله نسبت دارد و هیچ مطرح نبود که دانش و خدمات او چه مقدار است و چه کمک‌هایی به جامعه می‌کند.
روحانی با بیان اینکه آن زمان همه چیز در اصل و نسب خلاصه می‌شد و اینکه فرزند کیست، پدر او چه کسی بوده و از چه طایفه‌ای است، گفت: قبیله‌گرایی اساس و ارزش جامعه آن زمان بود.علاوه بر اینکه نیمی از جامعه یعنی زنان کاملاً از گردونه خارج بودند و وقتی به کسی خبر می‌دادند که صاحب فرزند دختری شده، می‌گفت چه بکنیم آیا این خجالت ابدی که دختر دار شده‌ایم را تحمل کنیم یا هر چه زودتر او را زیر خاک مدفون کنیم تا حیثیت و آبروی ما حفظ شود.

وی اظهارداشت: این تفکر زمان قبل از پیامبر(ص) است و این جاهلیتی بود که در میان مردم بود. ممکن بود ما فکر کنیم فقط در میان آن جامعه راجع به زن‌ها این گونه قضاوت می‌کردند اما راجع به نوجوان‌ها هم همین قضاوت را می‌کردند، هیچ‌کس قایل نبود که به یک نوجوان و جوان باید احترام گذاشت.نوجوان و جوان را به عنوان جاهل و کسی که ارزش ندارد و به عنوان کسی که اطاعت فرمان بکند، می دانستند. اینکه پیغمبر اسلام(ص) گفت بعد از 7 سالگی شما با فرزندان خودتان مشورت کنید تا 7 سال با آنها صحبت و تربیت کنید از 7 سال به بالا فرزند شما مشاور شماست،این ارزشی است که پیامبر(ص) برای نوجوان‌ها و جوان‌ها آورد.

رئیس‌جمهور با بیان اینکه در آن زمان غارت نه تنها بد نبود بلکه یکی از افتخارات بود، افزود: برای قبیله‌ای که می‌توانست قبیله دیگر را سرکوب ، اموال و شتر‌ها را غارت و چادرها را آتش بزند، یک افتخار بزرگ بود. شعر می‌سرودند که من همان هستم که آن قبایل و یا آن قبیله را فلان شب ریختم و همه را از بین بردم. مردها را سر بریدم، زن‌ها را اسیر و کنیز کردم.
روحانی با تاکید بر اینکه پیامبر (ص) یک تحول بسیار بزرگی در جهان بوجود آورد، اظهار داشت: در آن دوران نظافت از نظر آنها ننگ بود. یکی از افتخاراتشان این بود که لباس‌هایشان بسیار بلند باشد و روی زمین کشیده شود و آن یک متر پایین لباس همیشه پر از انواع آلودگی‌ها بود و این را در کنار درس نخواندن ، فخر و افتخار می‌دانستند.
وی افزود: رئیس قبیله افتخار می‌کرد که من درس نخواندم و کتابی ندیدم. علم به عنوان افتخار نبود. طرف می‌گفت من یک برده‌ای را می‌خرم که باسواد باشد برایم نامه بنویسد و نامه بخواند. من نامه بخوانم و بنویسم این را به عنوان تحقیر خودشان می‌دانستند.اینکه قرآن می‌گوید وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا کَافَّهً لِلنَّاسِ بَشِیرًا وَنَذِیرًا. پیغمبر برای انسانیت آمد، برای همه انسان‌ها و برای هدایت و بشریت آمد. حالا کافة را دو گونه تفسیر می‌کنند که برای همه انسان‌ها یا کافی است برای انسان‌ها.پیامبر(ص) بشیر و نذیر برای همه بود و یک افتخار بزرگ برای همه ماست.
رئیس‌جمهور با تاکید بر اینکه "به نظرم مقصریم که پیغمبر(ص) را درست معرفی نمی‌کنیم"، گفت: اگر درست پیغمبر(ص) را معرفی کنیم. بگیر و ببند نمی‌خواهد و تمام مردم در برابر این فرهنگ بلند رسول‌(ص) حاضر می‌شوند، همه فخر می‌کنند که جزو امت پیغمبر(ص) باشند.این آن پیامبر رحمتی بود که چه مشرک و چه یهودی می‌دانست که در مدینه امنیت بیشتری دارند و این فخر بود برای حکومت اسلامی که تمام انسان‌ها می‌دانستند زیر سایه رحمت پیامبر(ص) در امنیت کامل هستند.

روحانی با اشاره به اینکه "پیغمبر(ص) اخلاق را آورد"، افزود:چه کسی فکر می‌کرد که رئیس یک جامعه در مسایل مهم با مردم مشورت کند، اصلاً چنین چیزی وجود نداشت که رئیس قبیله بیاید مشورت کند بلکه او تنها فرمان می‌داد. پیغمبر(ص) راه و رسم مشورت را پیش پای انسان‌ها گذاشت وشاورهم فی الامر، خدا به او دستور و فرمان داد. پیامبری که همه می‌دانستند که اگر از او عفو بخواهند، نه تنها آنها را عفو می‌کند بلکه می‌رفت در مسجد دعا می‌کرد و می‌گفت خدایا من که گذشتم و از تو هم می خواهم از آنها بگذرید و در حق آنها استغفار می‌کرد. این راه و رسم را پیغمبر(ص) برای جامعه ما آورد و گفت إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ، به ما گفت علم افتخار است، نظافت راه من است، تا چهل خانه همسایه شماست و به ما فهماند الجار ثم الدار. به ما فهماند که نمی‌توانیم شب راحت بخوابیم و همسایه ما گرسنه باشد. ایثار را به ما یاد داد.

وی خاطرنشان کرد: پیامبر به ما فهماند که حتی جنگ هم قانون دارد و نه اینکه قانون جنگل حاکم باشد. قانون عدل حاکم است و حتی برای میدان جنگ هم قانون حاکم است. فرمود درخت را حق ندارید آتش بزنید، آب را حق ندارید مسموم کنید و کسی را که فرار می‌کند تعقیبش نکنید. به زن‌ها تعرض نکنید و به بچه‌ها کاری نداشته باشید. اینها فرامین پیغمبر(ص) در میدان جنگ است.
رئیس‌جمهور تصریح کرد:ما به این پیغمبر(ص) افتخار می‌کنیم. همه جان و وجودمان نثار راه این رسول و این نور است؛ این نور تابناکی که به جهانیان و انسان‌ها گرما بخشید و همگان را در مسیر هدایت و رحمت قرار داد و به ما گفت برادر هستیم. انما المؤمنون اخوه. اگر امروز در جامعه ایران ما احساس برادری نسبت به همدیگر می‌کنیم تابع پیغمبر(ص) هستیم و اگر نیست، پس اشکال داریم و باید خودمان را اصلاح کنیم.

مدارك پولشويي كه قوه قضايه منكر و دنبالش است
هرچه مسؤولين محترم تذكر مي دهند: بابا اين پولها را نشوييد.... خراب مي شود... اسكناسهاى ايراني كاغذي است... طلق قابل شستشو نيست مثل برخي كشورها... اما كسي گوش نمي دهد و همينطور پولشويي اتفاق مي افتد

Image
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 3:44 pm

رسانه های رانت خوار و پولشویان علیه ظریف؛ چرا تندروها از افشاگری ظریف عصبانی شدند؟


چکیده : مشخص نیست دلیل این همه عصبانیت چیست در حالیکه ظریف به صراحت گفت که هیچ ‌یک از ارگان‌های جمهوری اسلامی را متهم به پولشویی نمی کند.پس چرا یک جریان تندرو به این شدت در مقابلش موضع گرفته و عصبانی شده و نمایندگان وابسته به این جریان به جای آنکه در مجلس به دنبال طرحی باشند که جلوی پولشویی را بگیرد و پیگیر نهادهایی باشد که پولشویی می کنند طلبکار وزیر امور خارجه شده اند؟ در واقع پرسش اصلی اینجاست که چرا جریان پایداری‌ مشهد و نزدیکان قالیباف تا این حد عصبانی شده اند و مصاحبه‌های زنجیره‌ای در خبرگزاری‌های امنیتی علیه ظریف راه انداخته و با اظهارات تند و مجرم و حتی خائن دانستن وی دنبال پنهان کردن چه چیزی هستند؟

کلمه – گروه خبر: محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان در گفت وگو با خبرآنلاین از پولشویی گسترده در کشور خبر داد. او با اشاره به فضاسازی هایی که علیه لوایح FATF در کشور صورت می گیرد، گفت: بالاخره پولشویی یک واقعیت در کشور ماست و خیلی ها از پولشویی منفعت می‌برند.
این سخنان وزیر امور خارجه موجب انتقاد برخی رسانه ها و چهره های تندروی سیاسی نزدیک به اصول گرایان از وی شد و چون همیشه رهبری حمله به ظریف توسط روزنامه کیهان و خبرگزاری فارس انجام ‌شد و رسانه های چون تسنیم و مشرق نیز به کمک آمدند.

کیهان دردو تیتر متفاوت در صفحه اول این روزنامه به این موضوع پرداخت. این روزنامه در گزارش خبری خود سخنان وزیر خارجه را نسنجیده دانسته و در مطلب دیگری که توسط حسین شریعتمداری نوشته شد آورد: «جناب ظریف! چرا دقیقاً هنگامی که امریکا و اروپا برای تصویب لوایح چهارگانه FATF در کشورمان یقه چاک می‌دهند و فشار می‌آورند، جنابعالی ایران اسلامی را به پولشویی گسترده متهم می‌کنید؟!» حسین شریعتمداری همچنین از ظریف خواسته تا پولشویان را به دستگاه قضایی معرفی کند.
خبرگزاری فارس هم در مطالب متعددی سخنان ظریف را «آتو به دشمن»، «خصمانه»، «علیه منافع ملی»، «مورد استناد و استقبال امریکا»، «تهمت به نظام» و… خوانده است.»
روزنامه کیهان در شماره چهارشنبه نیز به نقل از برخی نمایندگان مجلس خواهان محاکمه ظریف شد.
روزنامه کیهان درحالی در مطلب خود مدعی شده که چرا ظریف اطلاعات خود را در اختیار سیستم قضایی نمی گذارد که گویا دستگاه قضایی تا کنون به وظایف ذاتی خود و شکایات مربوط به فساد تا کنون رسیدگی کرده است.

روزنامه کیهان بهتر از هرکس می داند که چطور پرونده ه و گزارش های مربوط به فساد در این قوه بایگانی شده است. مگر نه اینکه نجفی ۱۲ پروند فساد دوران قالیباف را به قوه قضاییه ارسال کرد، نتیجه آن چه شد؟ در همین رابطه شهربانو امانی از عباس آخوندی که یکی از کاندیداهای شهرداری تهران بود پرسید: «با توجه به حجم پول‌شویی که در بانک شهر انجام شده اگر شهردار شوید آیا می‌توانید بر این بانک مسلط شوید؟» بانک شهر به پشتوانه چه کسانی پولشویی میکند و چرا با وجود مستندات در این خصوص هیچ اقدامی صورت نگرفته است؟
در همین رابطه، حاجی دیلگانی نماینده تندرو و نزدیک به جبهه پایداری نیز با تهدید به استیضاح ظریف نوشت: آقای ظریف بگوید CFT اصلا چه ارتباطی به پولشویی دارد!؟ لایحه مقابله با پولشویی سال ۸۶ تصویب شده و اگر دولت اجرا نمیکند خودتان باید پاسخ دهید. بجای تشویش اذهان عمومی و مصاحبه، چرا اسامی ادعایی را به قوه قضائیه ندادید؟ اگر دادستان ورود نکند، استیضاح دور از انتظار نیست!

ذوالنور دیگر نماینده تندروی مجلس نیز نوشت: آقای ظریف نه تنها بعضی دستگاه‌های نظام را متهم به پولشویی کرده، بلکه به تبع آن بسیاری از افراد را به رشوه گیری نیز متهم کرده‌اند/ نکته دیگر اینکه چون ما از مخالفین سرسخت FATF هستیم ، قطعا طرح شکایت می‌کنیم که چرا به ما اتهام زده شد؟
خبرگزاری تسنیم نیز روز گذشته گزارش داد که “برخی نمایندگان مجلس” در واکنش به اظهارات ظریف درباره “واقعیت” پولشویی گسترده در ایران، در حال جمع‌آوری امضا برای “سؤال” از او در صحن علنی مجلس هستند. به گزارش این خبرگزاری امنیتی، این نمایندگان خواستار توضیح ظریف درباره ادعایش شده‌اند.
مشخص نیست دلیل این همه عصبانیت چیست در حالیکه ظریف به صراحت گفت که هیچ ‌یک از ارگان‌های جمهوری اسلامی را متهم به پولشویی نمی کند.پس چرا یک جریان تندرو به این شدت در مقابلش موضع گرفته و عصبانی شده و نمایندگان وابسته به این جریان به جای آنکه در مجلس به دنبال طرحی باشند که جلوی پولشویی را بگیرد و پیگیر نهادهایی باشد که پولشویی می کنند طلبکار وزیر امور خارجه شده اند؟
در واقع پرسش اصلی اینجاست که چرا جریان پایداری‌ مشهد و نزدیکان قالیباف تا این حد عصبانی شده اند و مصاحبه‌های زنجیره‌ای در خبرگزاری‌های امنیتی علیه ظریف راه انداخته و با اظهارات تند و مجرم و حتی خائن دانستن وی دنبال پنهان کردن چه چیزی هستند؟
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 3:45 pm

آب در لانه مورچگان يا سنگ در لانه افعي ها


چکیده : آمارهای رسمی که در دسترس هستند، تأیید می‌کنند که سالانه حداقل چیزی حدود ۳۰ میلیارد دلار درآمد کثیف در کشور تولید می‌شود که به طور طبیعی باید پول آن برای ورود به بازار مالی شسته شود. هیچ شکی نیست که دارندگان این پول‌های کثیف قسمتی از درآمد خود را هم صرف تبلیغات و همین طور قرار گرفتن در موقعیت‌های موجهی بکنند که حاشیه امن آنها را بالا می‌برد. آیا کسی می‌داند مبالغ چند صد میلیونی تا چند میلیاردی هزینه‌کرد نامزدهای انتخابات مختلف از کجا تأمین می‌شود؟
ظریف وارد منطقه‌ای شده که جریمه ورود به آن از نظر مخالفانش کمتر از برکناری نیست؛ دیروز یک نماینده مخالف دولت گفت که طرح استیضاح وزیر خارجه را کلید زده است. دلیل این طرح سخنان اخیر محمدجواد ظریف در تأیید وجود پولشویی گسترده در کشور است؛ حالا حسینعلی حاجی دلیگانی، طراح استیضاح ظریف می‌گوید او باید اسامی افراد پولشو را اعلام کند وگرنه لایق برکناری است. همفکران حاجی دلیگانی هم در روزهای گذشته همین حرف را زده‌اند.

اما آیا مشکل اساسی آنها با ظریف واقعاً اعلام اسامی افرادی است که مبادرت به پولشویی می‌کنند؟
دور جدید حملات به وزیر خارجه از ماه‌ها قبل کلید خورد، از همان زمانی که ترامپ پایان حضور امریکا در برجام را اعلام کرد و تقریباً مقارن با آن در ایران بحث لوایح مرتبط با FATF داغ شد. مخالفان دولت حالا ظریف را دیپلماتی «ساده لوح» و «شکست خورده» می‌دانستند که قصد دارد تا با لوایح چهارگانه کشور را به یک «چاه دیگر» بیندازد. این آغاز ماجرا بود و ادامه آن را هم تا همین چند روز قبل تقریباً همگان می‌دانند. در میان اختلاف ‌نظرهای میان مجلس با شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت کار تأیید سه لایحه از لوایح چهارگانه گره خورده و در این میان آخرین مهلت چهار ماهه FATF به ایران برای تعلیق از لیست سیاه این کارگروه به سرعت در حال سپری شدن است. در این موقعیت ظریف در مصاحبه‌ای می‌گوید: «پولشویی یک واقعیت در کشور ماست و خیلی‌ها از پولشویی منفعت می‌برند. من نمی‌خواهم این پولشویی را به جایی نسبت دهم، اما جاهایی که هزاران میلیارد پولشویی می‌کنند، حتماً آنقدر توان مالی دارند که ده‌ها و صدها میلیارد هزینه تبلیغات و فضاسازی کنند. با این وضعیت ما نمی‌توانیم با فضا‌سازی‌ها مقابله کنیم. کسانی که یک قلم معامله‌شان ممکن است ۳۰ هزار میلیارد باشد، فضاسازی کرده‌اند. آنها می‌توانند بودجه وزارت خارجه را هزینه یک قلم فضا‌سازی‌شان کنند.» نه تنها شواهد و آمارهای رسمی که حتی اظهار نظرهای مخالفان دولت هم حکایت از آن دارد که سخنان ظریف چیزی جز واقعیت نیست. مرکز مبارزه با پولشویی آمار فرار مالیاتی کشور در ۲ سال را ۱۴ و نیم هزار میلیارد تومان اعلام کرده، کشور همچنان درگیر تبعات فعالیت‌های مؤسسات مالی غیرمجازی است که هنوز بخشی از بدهی و ضرر آنها به سپرده‌گذاران جبران نشده، بر اساس گزارش مراکز مختلف حجم قاچاق سوخت روزانه بین ۲۰ تا ۴۰ میلیون لیتر می‌شود که می‌تواند تا سقف روزانه هزار میلیارد تومان به منابع عمومی کشور آسیب بزند و میزان قاچاق مواد مخدر از طریق خاک ایران هم هزاران میلیارد تومان برآورد می‌شود. اما مهم‌تر از همه اینها شاید آمارهایی است که خود مخالفان دولت داده بودند؛ در یک نمونه وقتی دولت روحانی اعلام کرد میزان قاچاق کالا به مبلغ سالانه ۱۲ و نیم میلیارد دلار کاهش داشته، همین مخالفان بودند که می‌گفتند این آمار غلط است و حجم قاچاق کالا دو برابر این، یعنی ۲۵ میلیارد دلار است. اتفاقاً حسینعلی حاجی دلیگانی، نماینده‌ای که حالا می‌خواهد ظریف را استیضاح کند هم یکی از همین افراد بود. علاوه بر این روز ششم شهریورماه حسن روحانی در حالی برای پاسخ دادن به ۵ سؤال مخالفان دولت راهی بهارستان شده بود که موضوع یکی از این سؤالات، عدم توفیق دولت در کنترل قاچاق و تشکیک در آمارهای دولت بود. سؤالی که نهایتاً به کارت زرد نمایندگان انجامید. با این توصیف‌ها به نظر نمی‌رسد طلب اعلام اسامی پولشویان از ظریف خیلی بهانه منطقی برای طرح استیضاح باشد. با این توصیف‌ها می‌توان سه فرض را به عنوان اهداف پنهان این فشارها و طرح استیضاح مطرح کرد؛ سه فرضی که حملات به ظریف می‌تواند برآیند آنها باشد.

مسأله‌سازی برای دولت
این سیاست قدیمی جریان تندرو بوده که اولویتش برای توفیق سیاسی، تخریب رقیب باشد. سیاستی که در قبال دولت حسن روحانی با جدیت دنبال شده است، خصوصاً در حوزه مسائل خارجی. بهزاد نبوی، فعال سیاسی سرشناس اصلاح‌طلب بهمن‌ماه ۹۶ گفته بود که «اگر خاتمی هر ۹ روز بحران داشت، روحانی هر ۹ ساعت یک بحران دارد.» بحران‌هایی نظیر همین هجمه‌های اخیر به ظریف. چیزی که تمرکز دولت را به هم می‌ریزد و دستگاه اجرایی را درگیر مسائلی می‌کند که حاصل آن فاصله گرفتن از امور مربوط به اداره کشور است. این سیاست را در ۵ سال و نیم اخیر می‌شود در ذره ذره رفتارهای مخالفان دولت یافت؛ از همان روزی که حسن روحانی تنها یک ماه بعد از تشکیل کابینه یازدهم از اولین سفر نیویورک برگشت و مخالفانش با تخم مرغ و لنگ کفش از وی استقبال کردند. آن روز مخالفان دولت اصطلاحاً «گربه را دم حجله کشتند» تا در شرایطی چون امروز دیگر حمله به ظریف و تهدید به برکناری وی بابت بیان یک واقعیت مسلم، آنقدرها هم تعجب برانگیز نباشد.

پولشوها مشغول کار هستند
حرف‌های اخیر ظریف یک نکته مهم داشت؛ جاهایی که هزاران میلیارد پولشویی می‌کنند حتماً آنقدر توان مالی دارند که ده‌ها و صدها میلیارد هزینه تبلیغات و فضاسازی کنند. آیا همین جاها دوباره مشغول کار شده‌اند؟ خیلی‌ها بوده‌اند که در روزهای اخیر گفته‌اند حملات به وزیر خارجه حاصل آن است که او آب در خوابگه مورچگان ریخته. به هر حال مجموع آمارهای رسمی که در دسترس هستند، تأیید می‌کنند که سالانه حداقل چیزی حدود ۳۰ میلیارد دلار درآمد کثیف در کشور تولید می‌شود که به طور طبیعی باید پول آن برای ورود به بازار مالی شسته شود. هیچ شکی نیست که دارندگان این پول‌های کثیف قسمتی از درآمد خود را هم صرف تبلیغات و همین طور قرار گرفتن در موقعیت‌های موجهی بکنند که حاشیه امن آنها را بالا می‌برد. آیا کسی می‌داند مبالغ چند صد میلیونی تا چند میلیاردی هزینه‌کرد نامزدهای انتخابات مختلف از کجا تأمین می‌شود؟
آیا امکان ندارد که پول‌های کثیف در لابلای این مبالغ وارد سبد دخل و خرج ستادهای انتخاباتی شوند؟
اصلاً بیایید از حوزه احتمالات خارج شویم و به مثال‌های قطعی بپردازیم؛ تبلیغات تلویزیونی گسترده فعالیت‌هایی نظیر پدیده شاندیز یا مؤسسات مالی غیر مجاز چگونه ماه‌ها و حتی سال‌ها یکی از تأمین‌کنندگان منابع رسانه ملی بود؟ مدیران همین مجموعه‌ها چگونه برای مدت‌ها به شکل آشکار و عیان از نزدیکان چهره‌های متنفذ محسوب می‌شدند؟
حالا می‌شود به پاسخ این سؤال جدی‌تر فکر کرد که آیا گردانندگان فعالیت‌های مشابه در کشور که از طرف ظریف مورد تهدید واقع شده‌اند، تنها نظاره‌گر او باقی خواهند ماند؟

فرصت سوزی مخالفان FATF
سه ماه دیگر تا پایان مهلت چهار ماهه FATF به کشورمان باقی مانده، مهلتی که شاید دیگر تمدید نشود اگر تکلیف لوایح چهارگانه تا ۲۷ بهمن‌ماه مشخص نشود. یک سال است که مخالفان دولت تلاشی جدی و شبانه‌روزی برای زمین زدن این لوایح و عدم پذیرش شروط FATF توسط ایران را در دستور کار دارند.
این جدای از مخالفت‌های قبل از آن از سال ۹۴ است. سه ماه پیش رو آخرین مرحله از این مارتن نفسگیر است که نهایتا یک طرف بازی باید بتواند حرف خود را به کرسی بنشاند. کار لوایح حالا در گردنه شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام گیر کرده است. فشار به ظریف و پیش کشیدن طرح استیضاح او در شرایطی که کوچک‌ترین امیدی هم برای موفقیت این طرح وجود ندارد شاید از یک منظر ناظر به هدر دادن همین مهلت سه ماهه باقی مانده باشد.

مهلتی که می‌تواند با ایجاد حاشیه‌های جدید و بر هم زدن تمرکز فعالیت مجلس و دولت از بین برود. مضافاً اینکه همواره سابقه نشان داده که رادیکال کردن فضا بر مجموعه‌هایی چون شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام می‌تواند تأثیر جدی داشته باشد و میزان مقاومت آنها در برابر تجدید نظر را افزایش دهد.
چیزی که سخت مورد تمایل مخالفان دولت است تا کار لوایح چهار گانه در سه ماه پیش رو به سرانجام نرسد و حرف آنها درباره FATF به کرسی بنشیند. کاری که برای برجام موفق به انجام آن نشدند.
ایران
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 3:46 pm

پرونده (پول‌شویی) فاضل لاریجانی کجاست؟


چکیده : در بخشی از نوار، فاضل لاریجانی با تاکید بر اینکه "در این چند سال که ورود به کار اقتصادی پیدا کرده‌ایم الان قلق‌ها دستم آمده"، مشخصا درخواست خود از بابک زنجانی را چنین عنوان می کرد: "بگویید یک آپارتمان ۶۰۰ یا ۷۰۰ متری به ما بدهد." او سپس در پاسخ به سعید مرتضوی که روش انتقال مِلک را می پرسید می گفت: "به نام یکی از اقوام ما آپارتمان را بخرد. این بنده خدا پدرش فوت کرده است و به چشم نمی‌آید."

حسین باستانی
صادق لاریجانی صحبت های اخیر محمدجواد ظریف در مورد پولشویی را “خنجر به قلب نظام” توصیف کرده و گفته: “اگر پولشویی عظیمی در کشور وجود دارد چرا این موضوع را به قوه قضاییه اطلاع نداده‌اید؟” وی تاکید کرده: “قانون مبارزه با پولشویی در دهه ۸۰ به تصویب رسیده و بر اساس آن کسانی که از پولشویی اطلاع دارند، موظف به اعلام آن به مرجع قضایی هستند.”
فارغ از مضمون اظهارات محمدجواد ظریف، به نظر می‌رسد تاکید آقای لاریجانی بر اطلاع رسانی به قوه قضاییه برای مبارزه با تخلفات اقتصادیِ افراد صاحب نفوذ، لاجرم نحوه رسیدگی این قوه به اتهامات عده‌ای از همین افراد را در گذشته یادآوری خواهد کرد.

اتهامات مالی مطرح علیه فاضل لاریجانی برادر رئیس دستگاه قضایی یکی از همین موارد است، که وجود گذشت شش سال، هنوز تکلیف آن در قوه قضاییه مشخص نیست. اتهاماتی که از قضا بخشی از آن، که بازتاب چندانی در رسانه‌ها نیافت، نوعی پیشنهاد “پولشویی” بود.
محمود احمدی نژاد در جلسه علنی ۱۵ بهمن ۱۳۹۱ مجلس، تصویر و صدای ضبط شده فاضل لاریجانی را پخش کرد که ظاهرا با توقع دریافت رشوه، از سعید مرتضوی می خواست او را به بابک زنجانی وصل کند تا مشکلات قضایی احتمالیش در آینده را از طریق “اخوی” حل کند.

آقای مرتضوی در آن زمان رئیس سازمان تامین اجتماعی و در حال مذاکره با بابک زنجانی بر سر انجام معامله ای ۳ و نیم میلیون یورویی برای واگذاری چند شرکت مرتبط با این سازمان بود.
در بخشی از نوار، فاضل لاریجانی با تاکید بر اینکه “در این چند سال که ورود به کار اقتصادی پیدا کرده‌ایم الان قلق‌ها دستم آمده”، مشخصا درخواست خود از بابک زنجانی را چنین عنوان می کرد: “بگویید یک آپارتمان ۶۰۰ یا ۷۰۰ متری به ما بدهد.” او سپس در پاسخ به سعید مرتضوی که روش انتقال مِلک را می پرسید می گفت: “به نام یکی از اقوام ما آپارتمان را بخرد. این بنده خدا پدرش فوت کرده است و به چشم نمی‌آید.”

لارم به یادآوری نیست که مطابق تعریف رایج، پولشویی نام فرایندی است که در آن، ثروت حاصل از اقدامات غیرقانونی (از جمله رشوه) تبدیل به پول یا ثروتی (مثلا بهای ملک) شود که در ظاهر از راه‌های قانونی به دست ‌آمده (مثلا فروش ملک) تا به این طریق، رد فساد از پول شسته شود.

فاضل لاریجانی در بخشی دیگر از صحبت هایش، با یادآوری خدمات قبلی خود به یک سرمایه دار -دیگر- می‌افزود: “مشکلاتی با قوه قضاییه داشت، چند حکم اجرایی برایش آمده بود و مفاسد اقتصادی که چرا پول بانک را پرداخت نمی کنی، برایش مهلت گرفتم. دیگر کاری بهش نداشتند. رفتم پیش اخوی و دستورش را گرفتم… حتی در یک جلسه نیز اخوی این شخص را دید. البته از این زاویه که گفتم من با ایشان کار می کنم می دانم زحمت می کشد و ۱۰ یا ۱۵ طرح دارد بیچاره. خوب، اخوی دستور دادند مشکلاتش حل شود.”
به نظر نمی رسد که در مورد مشخص بابک زنجانی، رشوه پیشنهادیِ فاضل لاریجانی پرداخت شده یا وی موفق به انجام کاری برای آقای زنجانی شده باشد. در قوانین ایران نیز، فیلم یا نوار مستقلا مستند “محکومیت” قضایی نیستند.

با وجود این، با افشای نوار اظهارات او در مجلس، طبیعتا در سطح افکار عمومی ایران -شامل طیفی از اصولگرایان- این توقع مطرح شد که قوه قضاییه، به موضوع رسیدگی کند.
دو هفته بعد از خبرساز شدن نوار فاضل لاریجانی، غلامحسین محسنی اژه ای سخنگوی دستگاه قضایی گفت که فاضل لاریجانی برای تحقیقات احضار شده. نتیجه این تحقیقات اما، از سال ۱۳۹۱ تاکنون معلوم نشده است.

چهار سال بعد -در آذرماه ۱۳۹۵- آقای محسنی اژه ای مجددا وعده داد “پرونده فاضل لاریجانی همچنان مفتوح است”، و صادق لاریجانی تاکید کرد: “عملکرد فاضل را تأیید نمی‌کنم و قبول ندارم و به نظر من کار او اشتباه است… بدون هیچ ملاحظه‌ای پیگیر این پرونده خواهم بود”. از نتیجه این پیگری هم، خبری وجود ندارد.
البته در صورت رسیدگی قضایی، ممکن بود قوه قضاییه اعلام کند که فاضل لاریجانی تبرئه شده یا مثلا ادعاهایش در مورد حل مشکلات قضایی سرمایه داران از طریق برادر خود بی مبناست. اما دستگاه قضایی ایران -تا کنون- حتی در این حد هم به اتهامات مرتبط با فاضل لاریجانی رسیدگی نکرده است. اتهاماتی سنگین که با انتشار نوار اظهارات برادر رئیس قوه قضاییه در محل قوه مقننه، از سوی رئیس قوه مجریه مطرح شده است.

درنهایت، انتقاد اخیر صادق لاریجانی از “افشاگری” در مورد ابعاد پولشویی در جمهوری اسلامی ایران، احتمالا از زاویه جایگاه رسمی او قابل فهم است.
ولی با توجه به سوابق عملی قوه قضاییه در برخورد با پرونده های اقتصادی، بعید است در میان موافقان و مخالفان حکومت این برداشت وجود داشته باشد که در دستگاه قضایی ایران، به چنین پرونده‌هایی -فارغ از وابستگی‌های حکومتی متهمان- رسیدگی خواهد شد
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 3:46 pm

ردپای پول‌شویی در شهرداری اسبق تهران
تراکم‌فروشی یا پول‌شویی؟


چکیده : محمود صادقی درباره ارقام ارسال شده از تراکم‌فروشی به خارج از کشور گفت: «جزییات این پرونده محرمانه است اما ارقام بزرگی داشتند.» چه کسانی تراکم فروشی کردند و پول‌هایی که به خارج رفته بود در چه راهی صرف شده است؟ حجم این ارقام چقدر است و چرا نباید مردم در جریان آن قرار بگیرد؟ نکته اینجاست که مخالفان شفافیت مالی و لوایح دولت از همان ابتدا بر روی همین «محرمانگی‌ها» اتکا کرده، می‌دانند که موافقان به همین دلیل نمی‌توانند برای مردم روشن و شفاف حرف بزنند. از همین رو یکه‌تازی می‌کنند تا همچنان مانع از تصویب این لوایح شوند.
اظهارات ظریف درباره پول‌شویی و آنها که برای دفاع از منافعشان و مخالفت با لوایح چهارگانه حاضرند پول‌های کلان خرج کنند، همچنان با بازتاب‌های زیادی روبه‌روست.

اما همانطور که انتظار می‌رفت ردپای بخشی از این موضوع را باید در شهرداری دوران قالیباف جستجو کرد. دورانی که بررسی‌های آن منجر به ۱۲ پرونده محرمانه شده و از سرنوشت آن اطلاعی در دست نیست. با این حال رفته رفته زمزمه‌هایی خارج می‌شود که نشان می‌دهد چرا این روزها هواداران قالیباف اتفاقا حملاتشان تندتر شده است.
پس از آنکه هفته گذشته شهربانو امانی از پول‌شویی در بانک شهر خبر داده بود، حالا محمود صادقی هم از حجمی از پول‌شویی در فروش تراکم‌های شهرداری خبر می‌دهد. در جریان بررسی صلاحیت آخوندی برای شهرداری تهران شهربانو امانی از او سئوال کرده بود: «با وجود حجم بالای پول‌شویی در بانک شهر آیا قادر هستید بر این بانک تسلط پیدا کنید؟»
محمود صادقی در گفت‌وگو با روزنامه اعتماد گفته بود: «با توجه به شواهدی که وجود دارد بخشی از این کنش‌ها و واکنش‌ها مربوط به افرادی است که منفعت‌شان در غیرشفاف بودن است. به هر حال در شبکه مالی داخلی افرادی وجود دارند که تراکنش‌های مالی غیرشفاف دارند.»

او از خروج برخی از پول‌هایی به خارج از کشور خبر می‌دهد که با تراکم‌فروشی در تهران به دست آمده بود و می‌گوید: «یک مصداق بارز آن افرادی هستند که در شهرداری تراکم‌فروشی می‌کردند که طبق گزارش‌هایی از بررسی تراکنش مالی، بخشی از این وجوه به خارج از کشور ارسال می‌شد و حتی در یک مورد من خبر دارم که در آن‌جا ملک و املاک خریداری کرده بودند که امروز در دادسرا پرونده دارند. همه این موارد محصول فضای غیرشفاف است که اگر ما به سمت اصلاح آن گام‌ برداریم، می‌توانیم مانع از بروز تخلفات شویم.»

محمود صادقی درباره ارقام ارسال شده از تراکم‌فروشی به خارج از کشور گفت: «جزییات این پرونده محرمانه است اما ارقام بزرگی داشتند.»
چه کسانی تراکم فروشی کردند و پول‌هایی که به خارج رفته بود در چه راهی صرف شده است؟ حجم این ارقام چقدر است و چرا نباید مردم در جریان آن قرار بگیرد؟
نکته اینجاست که مخالفان شفافیت مالی و لوایح دولت از همان ابتدا بر روی همین «محرمانگی‌ها» اتکا کرده، می‌دانند که موافقان به همین دلیل نمی‌توانند برای مردم روشن و شفاف حرف بزنند. از همین رو یکه‌تازی می‌کنند تا همچنان مانع از تصویب این لوایح شوند.

حالا باید بازگشت و یکبار دیگر حرف‌های ظریف را خواند. آنجا که گفته بود: «خیلی‌ها از پولشویی منفعت می‌برند و آنجاهایی که هزاران میلیارد پولشویی انجام می‌دهند حتما آنقدر توان مالی دارند که ده‌ها یا صدها میلیارد هزینه تبلیغات و فضاسازی در کشور علیه قوانین ضدپولشویی ایجاد کنند.»
امتداد
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 3:48 pm

انصاری راد: بسیاری از نهادهایی که بدون گزارش کار بودجه می گیرند، کارهای اقتصادی می‌کنند و دچار اختلال در سیستم مالی هستند


چکیده : در اسفند۱۳۸۹ کمیسیون اقتصادی مجلس یک گزارشی دارد به خود مجلس که در آن گزارش آمده هفت میلیون و دویست و شصت و دوهزارو چهارصد و هشتاد پرونده معوقه بانکی وجود دارد که در بین انها ۹ نفر هرکدام ۱۵۰۰ میلیارد تومان دریافت نموده اند که هفت نفر از انها از دادن بدهی خود امتناع می کنند

حسین انصاری راد روحانی اصلاح طلب و رئیس کمیسیون اصل نود در مجلس ششم درمورد سواستفاده های مالی در کشور گفت: من از زمانی که در مجلس ششم بودم بارها تکرار کردم که درآمدهای کشور مشخص وعدد آن معلوم است. اینکه چقدر نفت فروختیم و چقدر ارز گرفتیم. مالیات ها هم مشخص است که چه میزانی بوده و چه میزان درآمد عاید کشور شده و چه کسانی مالیات داده اند و چه گروه هایی نداده اند. این مجموعه درآمدها طی سال هایی که از عمر انقلاب گذشته است مشخص بوده است.

این نماینده سابق مجلس در گفت‌وگو با عصر ایران ادامه داد: در دوران سازندگی در حدود ۱۴۳ میلیارد دلار درآمد ارزی کشور بوده و در دوران اصلاحات این رقم به ۱۷۳ میلیارد می رسد و طی سال‌هایی که اقای احمدی نژاد ریاست دولت های نهم و دهم را عهده دار است به یک باره درآمدهای ارزی کشور درحدود۷۰۰ میلیارد دلار می رسد. در دوره آقای روحانی هم مشخص است که درآمد های ارزی و مالیاتی و گمرکی چقدر بوده است . و ورودی و خروجی براساس اعداد و ارقام مشخص است .

وی خاطر نشان کرد: اما باید یک گروه اقتصاددان دقیق، مستقل و مورد حمایت بزرگان مملکت جمع شوند و دقیقا مجموعه درآمدهای ارزی و ریالی کشور را طی این ادوار مشخص کنند و بعد بررسی کنند که این رقم ها کجا صرف شده و چه کارهایی با آن صورت گرفته است. چه کسانی بودجه گرفته اند و آنهایی که گرفته اند آیا در ایران و یا خارج از کشور خرج کرده اند . آیا این درآمدها را در طریق صلاح و عمران مملکت خرج کرده اند و یا برای کلاهبرداری و سو استفاده های مختلف برای رسیدن به قدرت و تبلیغات کذایی مصرف شده است.
انصاری راد تصریح کرد: این ها چیزهایی است که اگر یک گروه مورد اعتماد و مورد حمایت مسئولین عالی مقام کشور وارد کار شوند روشن می شود که چه کسی برده و چه کسی خورده و از کجا آمده و به کجا رفته است.

این نماینده اصلاح طلب ادوار مجلس معتقد است مسائل اقتصادی همچون مسائل سیاسی و اجتماعی نیست که دارای تفسیر و تعبیر باشد، چرا که در مسائل سیاسی حرف و گفتمان های مختلف وجود دارد و سلیقه گرایی رخ می دهد و هرکس به زعم خود بالا و پایین مسائل را می نگرد و نتیجه میگیرد. اما وقتی پای دلار و ریال و یورو و… میان می آید ما با اعداد و ارقام سروکار خواهیم داشت. اینها واقعیت هایی بیرونی است و اندازه دارد و قابل محاسبه هستند. لذا ما نیاز به یک سیستم محاسبه گر داریم تا تکلیف این درآمدها مشخص شود .
حجت الاالسلام انصاری راد در مورد طرح چنین مباحثی در مجلس شورای اسلامی گفت: من درمجلس بارها در مورد بودجه همین حرف را زدم و گفتم نمی توان مسائل اقتصادی را سلیقه ای گذراند. باید مشخص شود یک دلار و یا یک ریال این مملکت کجا رفته و چه جوری خرج شده است.

نماینده سابق مجلس افزود: اگر تصمیم به مشخص شدن این مسیر و شفاف سازی مسائل مالی درکشور باشد، تمام مسائل ابهام انگیز امروز همچون پولشویی و قاچاق و کلاهبرداری و فسادهای مالی مشخص خواهد شد. مشکل ما این است که شفافیت در سیستم مالی نیست . مشخص خواهد شد چه کسانی پاکیزه زندگی می کنند و چه کسانی خدمت کرده اندو چه کسانی خیانت کرده اند و بیت المال را صرف خود و امیال سیاسی و اقتصادی کرده اند.

رئیس کمیسیون اصل ۹۰ مجلس ششم درمورد پولشویی و منفعتی که از آن نصیب برخی افراد و گروه ها می شود گفت: بسیاری از نهادهایی که بدون گزارش کار بودجه می گیرند و فعالیتشان نا مرتبط با اقتصاد است، امروز کارهای اقتصادی می کنند و بعضا دچار اختلال در سیستم مالی هستند.
نماینده دوره های اول، پنجم و ششم مجلس ادامه داد: دراین باره دومثال خیلی واضح عرض می کنم در اسفند۱۳۸۹ کمیسیون اقتصادی مجلس یک گزارشی دارد به خود مجلس که در آن گزارش آمده هفت میلیون و دویست و شصت و دوهزارو چهارصد و هشتاد پرونده معوقه بانکی وجود دارد که در بین انها ۹ نفر هرکدام ۱۵۰۰ میلیارد تومان دریافت نموده اند که هفت نفر از انها از دادن بدهی خود امتناع می کنند.

در این جلسه نمایندگان اعتراض می کنند که اسمی از اشخاص به میان نیامده و در گزارش هیچ اشاره ای به عوامل نفوذ که تمام ابزار قدرت مالی را در اختیار دارند، نشده است. یعنی کسانی که حساب های دولت را صاف نکرده اند و یا وام گرفته اند و پس نداده اند. این ها چه کسانی هستند که نباید اسم و رسم آنها ناگفته و پنهان باقی بماند؟!
مورد دیگری از زبان آقای خاوری عرض می کنم که درحال حاضر به کانادا رفته و از پرونده آن مطلع هستید. ایشان در زمانی که در راس کار بودند و در بانک ملی مشغول بودند اعلام کرد که عده ای از بانک ملی وام گرفته اند که در یک فقره از انها یک نفر به تنهایی چندین میلیارد وام گرفته و پنج هزار کارگر دارد اما هیچکدام حساب پس نمی دهند و بدهی خود را پرداخت نمی کنند ماهم نمی توانیم از آنها بگیریم. قوه قضاییه هم اقدام جدی که با قاطعیت این بدهی ها را تضمین کند انجام نمی دهند .

این حرف های آقای خاوری است که الان فراری و تحت تعقیب است. این مسائل و فسادها دردوران آقای احمدی نژاد بسیار زیاد شد و تا به امروز هم ادامه پیدا کرده است.
چون در دولت های نهم و دهم در آمدهای نفتی کشور به طرز تاریخی و غیرقابل تکرار افزایش یافت و در آخر مراحل دولت نیز همه دارایی های ما صفر شد و آمار اشتغال منفی شد و هفت قطعنامه در سازمان ملل بر علیه ایران تصویب شد، آخر یک شخص و نهادی بگوید چه کسی مقصر این جریان هاست و چرا مسببان این وضعیت را مشخص نمی کنند.
انصاری راد برون رفت از این مسیر را شفاف سازی سیستم و نظام مالی دانست و گفت: هرراهکار و راه حلی که موجب مشخص شدن خرج کرد و دسترسی افراد به حساب های مالی گردد، برای کشور مناسب است . حال اگر این راهکارها با امنیت کشور تضاد داشته باشد امری جداست. در غیر اینصورت نباید با هرگونه محاسبه گری و شفاف سازی سیستم مالی کشور مخالفت داشت.
البته بررسي خوب است ولى اين بررسي حدودا جهارصدسال طول مي كشد و جهل هزار مليارد دلار بودجه لازم دارد و بيدا كردن مافيا ووو هم كار اقتضاددان نيست

پولشویی کیهانی
چکیده : حالا فرض کنید تیراژاین روزنامه همان۷۰۰۰نسخه ای باشد که مدتی پیش خودش نوشته بود. اگر این رقم را در ۲۵ روز(تعداد شماره های منتشر شده در یک ماه)ضرب کنیم می شود ۱۷۵۰۰۰ نسخه. قیمت روزنامه ۱۰۰۰تومان است. فرض کنید همه نسخه های روزنامه فروش برود(فرض کنید حرف شاهدان عینی را که می گویند ۷۰درصدش فروش نمی رود غلط باشد) درآمد روزنامه می شود ۱۷۵میلیون تومان در ماه

یک محاسبه ساده در باره پولشویی یک روزنامه! فرض کنید یک روزنامه ای داریم که از حرفهای ضدپولشویی ظریف عصبانی شده.
حالا فرض کنید تیراژاین روزنامه همان۷۰۰۰نسخه ای باشد که مدتی پیش خودش نوشته بود. اگر این رقم را در ۲۵ روز(تعداد شماره های منتشر شده در یک ماه)ضرب کنیم می شود ۱۷۵۰۰۰ نسخه. قیمت روزنامه ۱۰۰۰تومان است. فرض کنید همه نسخه های روزنامه فروش برود(فرض کنید حرف شاهدان عینی را که می گویند ۷۰درصدش فروش نمی رود غلط باشد) درآمد روزنامه می شود ۱۷۵میلیون تومان در ماه.

فرض کنید ۱۷۵میلیون تومان هم آگهی داشته باشد.(حرف سازمان آگهی هایش را که می گوید عمرا یک دهم این هم آگهی داشته باشیم گوش نمی دهیم.)جمع درآمد می شود ۳۵۰ میلیون. فرض کنید کاغذ مورد نیاز این روزنامه از آسمان نازل می شود و مفت در می آید.این روزنامه حداقل ۵۰۰ نان خور دارد. فرض کنید به هرکدام شان سر برج ۲میلیون حقوق بدهند. جمعا می شود یک میلیاد تومان.

حالا این یک میلیارد را منهای ۳۵۰میلیون هزینه کنید. زیانش می شود ۶۵۰میلیون تومان. به نظر شما چه راهی برای جبران این ضرر۶۵۰ میلیون هست؟
الف:فروش روزنامه در بازار سیاه به صد برابر قیمت( فرض کنید کسی باشد که به این قیمت بخرد)
ب – قاچاق بنزین
ج- مرتبط بودن با یک موسسه اعتباری در شرق کشور
د- پولشویی
ه – چاپ اسکناس تقلبی در چاپخانه روزنامه
و – سایر موارد
بعدالتحریر: وقتی مصاحبه آقای ظریف در باره پولشویی های کلان منتشر شد،بعضی چهره های سیاسی و برخی رسانه ها به خودشان گرفتند!
فکر می کنید مطلب بالا را کدام روزنامه به خودش بگیرد؟!
سحام
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 4:15 pm

.
احوال عراق

.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 4:16 pm

موافقت عراق برای واردات گاز ایران در مقابل اقلام غذایی


عراق درخواستی به آمریکا ارسال کرده تا به این کشور اجازه دهد پس از مهلت ۴۵ روزه، همچنان به وارداتش از ایران ادامه دهد و در قبال گاز ایران، عراق آماده است کالاهای غذایی و بشردوستانه به ایران صادر کند و ایران با این پیشنهاد موافقت کرده است.

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
رویترز به نقل از دو مقام عراقی خبر داد این کشور با ایران برای مبادله اقلام غذایی عراقی در برابر تامین گاز و نیرو موافقت کرده است.
به گزارش ایسنا، منابع آگاه به رویترز گفتند: بغداد اکنون درصدد کسب موافقت آمریکا برای واردات گاز ایران است که در نیروگاه‌های این کشور استفاده می‌شود و به زمان بیشتری برای یافتن منبع جایگزین نیاز دارد.

یکی از این منابع آگاه گفت: مهلت ۴۵ روزه آمریکا به عراق برای توقف واردات گاز ایران به هیچ وجه برای عراق کافی نیست تا یک منبع جایگزین پیدا کند.
وی در ادامه افزود: توقف واردات گاز ایران پس از مهلت تعیین شده، یک بحران نیروی واقعی ایجاد خواهد کرد. ما به زمان بیشتری نیاز داریم و آمریکا کاملا واقف است که ما تا چه حد به گاز ایران نیاز داریم.

با آغاز تحریم‌های آمریکا علیه ایران، واشنگتن به عراق برای واردات گاز و برق و همچنین اقلام غذایی معافیت داد. اما آمریکا اعلام کرد این معافیت تنها به مدت ۴۵ روز است.
عراق برای تامین خوراک نیروگاه‌های خود به شدت به گاز ایران متکی است.
منبع آگاه دیگر گفت: عراق یک درخواست به آمریکا ارسال کرده تا به این کشور اجازه دهد پس از مهلت ۴۵ روزه، همچنان به وارداتش از ایران ادامه دهد و در قبال گاز ایران، عراق آماده است کالاهای غذایی و بشردوستانه به ایران صادر کند و ایران با این پیشنهاد موافقت کرده است.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 4:17 pm

حمله روزنامه نزدیک به سعودی به رییس جمهور عراق: فکر می‌کردیم او گزینه آمریکاست اما روابط مستحکمی با ایران دارد
منصب ریاست جمهوری هیچ نفعی برای عراق ندارد و صرفا سیلی تهران به آنها، محسوب می‌شود


روزنامه العرب نزدیک به سعودی نوشت: رئیس جمهور جدید عراق که برخی گمان می کنند یک گزینه آمریکایی بوده است، تنها یک نماد و عنوان تشریفاتی برای عراق محسوب می شود که در حال از دست دادن هویت خود است.
Image
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
فاروق يوسف در روزنامه العرب نزدیک به سعودی نوشت: رئیس جمهور جدید عراق که برخی گمان می کنند یک گزینه آمریکایی بوده است، تنها یک نماد و عنوان تشریفاتی برای عراق محسوب می شود که در حال از دست دادن هویت خود است.
به گزارش «انتخاب»، این روزنامه عرب زبان در ادامه مدعی شد: عراق چاره ای ندارد جز اینکه یا ارتباطش با ایران را کاملا قطع کند، یا اینکه تا نهایت این رابطه پیش برود تا به هلاکت برسد.

رئیس جمهور جدید عراق، برهم صالح، در دور سفر خود که در ضمن آن به تهران نیز رفت، پاسخ قانع کننده ای برای این سوال ندارد: «عراق در مواجهه با تحریمهای ایران، چه خواهد کرد؟»
ممکن است بگوید:«ما را به سختی نیندازید» و منظورش از این گفته آن باشد که در مورد استقلال در تصمیم گیریهای ملی عراق، مبالغه نکنید. همچنین ممکن است سکوت کند؛ چرا که این موضوع خارج از صلاحیتهای اوست.
این مرد کردی الاصل به روابط مستحکم خود با نظام ایران مشهور است، اما خود، گرایش ایرانی اش را آشکار نمی کند.
براساس قانون اساسی، منصب صالح برهم بعنوان رئیس جمهور عراق، معنایی ندارد و اگر به مساله رابطه عراق با ایران رجوع کنیم، تصمیم گیری در این باره در دست این سیاستمدار یا دیگری نیست.

حقیقت غیر قابل انکار آن است که ایران نفوذ قدرتمندی در داخل عراق دارد و در سالهای گذشته، با رضایت و تشویق آمریکایی ها، عراق را به جبهه ای تابع خود تبدیل کرد.
جامعه شیعه در عراق به جبهه ای تبدیل شد تا در خدمت نیازهای ایران باشد و وقتی رئیس جمهور عراق علت ارتباط با ایران را نیاز بازار عراق به کالاهای ایرانی می داند، نمی تواند واقعیت تبعیت سیاسی، نظامی و اقتصادی عراق از ایران را پنهان کند.
اگر این وابستگی نبود، عراق می توانست آزادانه کالاهای مورد نیاز خود را از کشورهای مختلف وارد کند. اما عراق همچنان مجبور به تعامل با ایران، بعنوان تنها منبع صادر کننده کالا خواهد بود و این مساله در ابتدا با هدف خدمت به اقتصاد ایران صورت می گیرد و در مرحله بعد، تعامل با ایران سودهای کلانی برای مفسدین اقتصادی در عراق دارد.
منصب ریاست جمهوری در عراق، با وجود بی اهمیت بودن، بار گزافی بر شانه بودجه این کشور قرار داده است، در حالی که هیچ نفعی در اداره عراق نداشته و تنها به منزله سیلی ایران، محسوب می شود.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 4:18 pm

.
احوال اقتصاد مقاومتي

.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 4:23 pm

پرداختن به عوارض از نوع نمايشي قرص مسكن التهابات اقتصادي و نمايش اقتدار و مهندسي افكار
اعدام عامل حراست و مدير بانك مركزي در دوره احمدي نجاد و نيز بانك مركزي دوره فعلي معروف به سلطان سكه و ارز


وحید مظلومین هرچند به سلطان سکه ملقب شده است اما سکه پوششی بوده است تا فساد وی در خارج کردن ارز از شبکه بانک مرکزی و انتقال به خارج از کشور مخفی بماند.
به گزارش مشرق، در تاریخ ۱۳ تیر امسال بود که سردار حسین رحیمی فرمانده انتظامی پایتخت در نشست خبری با اصحاب رسانه در خصوص آخرین وضعیت نظارت پلیس در بازار ارز و سکهاظهار داشت: «سلطان سکه» فردی که در بازار هر کاری که دوست داشت انجام می‌داد و قیمت سکه را بالا و پایین می‌برد بعد از 3-4 ماه کار اطلاعاتی با تلاش کارآگاهان پلیس دو شب گذشته دستگیر شد.

فرمانده انتظامی پایتخت تصریح کرد: این فرد در طول 10 ماه فعالیت خود، بر اساس 500 سند و مدرکی که در خصوص وی به دست آمده در بحث دلالی سکه نقش اصلی را به عهده داشت و در این مدت حدود 2 تن سکه را جمع‌آوری کرده بود.
وی گفت: نفرات این فرد برایشان قیمت سکه مهم نبود؛ هر وقت سلطان سکه اراده می‌کرد افرادش برایش سکه‌های موجود در را بازار را می‌خریدند و فرد قیمت سکه را تغییر می‌داد.
سردار رحیمی ادامه داد: سلطان سکه فردی 58 ساله است که سابقه‌دار است؛ پسرش نیز چندی پیش دستگیر و هم اکنون با سند آزاد است.

سکه‌هایی که نبود اما اسنادش موجود است
در تاریخ ۱۷ تیرماه سردار حسین رحیمی فرمانده انتظامی پایتخت در خصوص دستگیری سلطان سکه و حواشی ایجاد شده در خصوص اینکه 2 تن سکه، چه شده است، اظهار داشت: سلطان سکه که در اصل دلال اصلی بازار سکه بوده در هنگام دستگیری هیچ سکه‌ای به همراه نداشته است.
وی تصریح کرد: چرخش مالی این فرد و نفرات همراهش در طول سال بالغ بر 2 تن سکه بوده؛ سلطان سکه و نوچه‌هایش از سطح بازار سکه‌ها را خریداری می‌کردند و هر موقع که دل‌شان می‌خواست با قیمت مورد نظر در بازار توزیع می‌کردند.
لازم به ذکر است که فرمانده انتظامی پایتخت سیزدهم تیرماه از دستگیری این فرد بعد از سه تا چهار ماه کار اطلاعاتی کارآگاهان پلیس آگهی تهران خبر داد و گفت: سلطان سکه فردی 58 ساله و سابقه‌دار است؛ پسرش نیز در این خصوص فعالیت می‌کرده که دستگیر شده و هم‌اکنون با وثیقه آزاد است.

مظلومین سال ۹۱ و ۹۲ هم بازداشت شده بود
محسنی اژه ای سخنگوی قوه قضاییه در تاریخ ۲۴ تیرماه و در حاشیه نشست خبری خود با اشاره به خرید و فروش مبالغ بالای ارز و سکه توسط برخی افراد حقیقی در بازار گفت: از پایان سال گذشته تحقیقات میدانی شد و افرادی شناخته شدند که افرادی بدون داشتن صرافی، مبالغ بالایی خرید و فروش ارز و سکه دارند یا حتی خروج ارز از کشور داشتند. آنها می گویند با هماهنگی بانک مرکزی ارز خرید ‌ فروش می شده ‌ احیاناً خروج ارز داشته اند.
وی ادامه داد: مشخص نیست این ارتباطات سالم بوده یا مبالغ ارز مشخص است کجا می رفته و آیا دولت این سیاست را قبول داشته؟ در سال ۹۱ و ۹۲ نیز افرادی دستگیر شدند و حکم علیه آنان صادر شد. یکی از این افراد به نام حمید مظلومین و پسرش محمدرضا آن موقع حکم قضایی گرفتند، بانک مرکزی آن زمان اعلام کرد اینها با هماهنگی ما فعالیت می کردند و دلار را ما به آنها داده ایم. الان اینها دوباره بازداشت شده اند.
سخنگوی قوه قضایهی گفت: الان بحث این است که بانک مرکزی درخواست کرده برخی بازداشت شدگان آزاد شوند. یک متهم می‌گوید در ۳۰ مورد و هر مورد بین ۴ تا ۷ میلیون دلار از بانک مرکزی ارز گرفته و توزیع کرده است. به پلیس گفتم شما مستقل مصاحبه نکنید تا سوتفاهم پیش نیاید. مردم فکر کردند از متهم دو تن سکه گرفته اند ولی واقعیت این است از متهم و فرزندش سکه ای نگرفته اند ولی اسناد نشان می‌دهد بیش از ۲ تن سکه آنها خرید و فروش کرده اند و این سکه ها موجود نیست.

احضار ۱۸ نفر از نوچه‌های سلطان سکه
در تاریخ ۲۵ تیرماه بود که بار دیگر فرمانده انتظامی پایتخت گفت: ۱۸ نفر از نوچه‌ها و عوامل باند سلطان سکه به پلیس احضار شدند؛ تعدادی بازداشت و عده‌ای نیز با قرار وثیقه آزاد شده‌اند.
فرمانده انتظامی پایتخت تصریح کرد: بالغ بر هجده نفر از نوچه‌ها و عوامل باند سلطان سکه به پلیس احضار شده‌ که برخی بازداشت و برخی نیز با قرار وثیقه آزاد شده‌اند.

*سلطان سکه از دستگیری در سال ۹۱ و آزادی با حمایت بانک مرکزی
وحید مظلومین فرزند حبیب‌الله طبق گفته حجت‌الاسلام والمسلمین محسنی اژه‌ای در نشست خبری چهارم شهریور سال جاری، در سال ۹۱ هم در ایجاد هرج و مرج اقتصادی نقش داشته است و همان سال ۹۱ هم دستگیر شد و به عنوان مفسدفی الارض هم برای او درخواست مجازات شد اما حراست بانک مرکزی و اداره حقوقی این بانک گفتند همه کارهای این فرد با دستور و زیر نظر ما بوده است.
حجت‌الاسلام والمسلمین محسنی اژه‌ای بیان کرد: وحید مظلومین همان کسی است که نیروی انتظامی از وی به عنوان سلطان سکه و مالک ۲ تن سکه نام برد. (كه در وقت دستكيري يك عدد سكه هم از او كشف نشده است) البته تعبیر سلطان سکه را درباره این فرد قبول ندارم. مظلومین به دلیل خرید و فروش عمده و غیرمجاز ارز و خارج کردن این ارز از کشور محاکمه می‌شود.
به گفته سخنگوی قوه قضاییه پس از دستگیری مظلومین سالار آقاخان هم دستگیر شد که این بار انجام اقدامات مجرمانه زیر نظر بانک مرکزی از آنها پذیرفته نشد.

*از مظلومین به دانه‌درشت‌هایی همچون عراقچی و سیف رسیدیم
سخنگوی قوه قضاییه در سخنان خود در ۱۸ شهریورماه سال جاری در برنامه نگاه یک در توضیحات تکمیلی پیرامون پرونده وحید مظلومین که ۱۹ متهم با گردش مالی ۱۴ هزار میلیاردی داشت، گفت: نیروی انتظامی در بررسی کف بازار به سالار آقاخان و محمداسماعیل قاسمی رسیدند که معاملات فردایی داشتند، دوباره بانک مرکزی و وزارت اطلاعات دوباره گفتند با دستور ما بوده که البته وزارت اطلاعات توضیحاتی داد اما از بانک مرکزی سربسته قبول نکردیم.
وی افزود: معاون ارزی بانک مرکزی مورد تحقیق قرار گرفت و رئیس بانک مرکزی هم مورد تحقیق قرار گرفت اما بازداشت نشد که این تحقیقات ادامه دارد و کشف شد فساد وجود دارد و توضیحات پذیرفته نشد.
معاون اول قوه قضاییه با بیان اینکه ما از افراد پایین‌تر به دانه درشت‌ها و به نقطه مرکزی می‌رسیم‌، گفت: اکنون ما از طریق دلال‌ها به افراد بالاتر رسیدیم‌. مثلا از دلالی در کف سبزه میدان به مظلومین و از وی به عراقچی و از او به سیف می‌رسیم.

آغاز دادگاه به صورت علنی
۱۶ شهریور رسیدگی به اتهامات سلطان سکه آغاز شد
دادگاه انقلاب به ریاست قاضی زرگر جلسه‌ای ترتیب داده و سلطان سکه و سایر متهمان در دادگاه حاضر شدند.

*مظلومین قیمت ارز و سکه را در بازار بالا و پایین می‌کرد
رسیدگی به اتهامات مظلومین تنها یک جلسه که اختصاص به قرائت کیفرخواست داشت، با حضور رسانه‌ها و خبرنگاران بود، این جلسه در شعبه ۲ دادگاه ویژه مفاسد اقتصادی به ریاست قاضی سید احمد زرگر، برگزار شد.
تورک نماینده دادستان در این جلسه با قرائت کیفرخواست باند مظلومین در معرفی متهم ردیف اول این پرونده گفت: وحید مظلومین فرزند حبیب‌الله فرزند ملا طلافروش متولد سال ۴۱، ایرانی، متاهل و فاقد سابقه موثر کیفری است. اتهام وی افساد فی الارض از طریق سردستگی و تشکیل شبکه فساد اخلال در نظام اقتصادی و ارزی و پولی کشور با انجام معاملات غیرقانونی و غیرمجاز ارز و سکه و قاچاق عمده ارز از کشور در حد کلان است.
تورک گفت: این افراد با فعالیت غیرقانونی در بازار ارز و سکه بالغ بر ۱۴ هزار میلیارد تومان از ارز و سکه در بازار که در فضای جنگ اقتصادی کشور را در دست داشتند، آنها نه تنها در دوره اخیر بلکه به حکایت مستندات موجود در پرونده، در همه دوره‌های گذشته هم در دهه ۷۰ و هم در دهه ۸۰ هم فعال بودند و با در اولویت قرار دادن منافع خود و اجرای ترفندها و روش‌های متقلبانه و مکارانه و بالا و پایین کردن قیمت ارز و سکه به طور عمده و کلان و متاسفانه بعضا با در اختیار داشتن منابع اطلاعاتی و خبری از مراجع رسمی و تصمیم ساز به واقع تیر خود را به هدف زده و ضمن زر اندوزی برای خود و انباشت ثروت و سرمایه سرشار، اخلال در نظام اقتصادی کشور را ایجاد و هزاران و میلیون‌ها نفر را دچار خسران و زیان و نگران و مضطرب کردند.

*مظلومین سال ۷۱ هم به عنوان اخلالگر اقتصادی معرفی شده است
در ادامه نماینده دادستان به بیان سوابق متهم ردیف اول پرونده یعنی وحید مظلومین پرداخت و گفت: وحید مظلومین که سال‌ها در بازار ارز، سکه و طلای تهران فعالیت داشت، در جریان التهابات و نوسانات قیمت ارز در سال ۷۱ نیز بازداشت می‌شود. در آن زمان که دلار به یکباره چندین برابر افزایش قیمت می‌یابد از سوی منابع انتظامی و اطلاعاتی، وحید مظلومین به عنوان یکی از عوامل اصلی اخلال در بازار معرفی شده و پرونده قضایی برای نامبرده تشکیل و مدتی در بازداشت بوده است.
وی افزود: به دلیل سپری شدن حدود ۲۵ سال، دسترسی به سابقه مذکور در مدت کوتاه تحقیقات میسر نشد و بعد از آن مجددا در ایام نابسامانی بازار ارز در سال‌های ۱۳۹۰ و ۱۳۹۱ و حوادث اقتصادی آن سال‌ها، وحید مظلومین به عنوان یکی از ارکان و عوامل اصلی اخلال در نظام ارزی کشور شناسایی و معرفی و دستگیر می‌شود و حدود ۷ ماه با قرار بازداشت در بازداشت بوده است.
تورک بیان کرد: در آن سال پرونده مهمی برای وی تشکیل می‌شود که بر اساس مدارک موجود، وحید مظلومین در ۲۱ مهرماه ۹۱ در حالی که قصد خروج غیرقانونی و فرار از کشور را داشت در مرز مریوان توسط ماموران وزارت اطلاعات دستگیر می‌شود در آن روز خانمی به نام ندا بهرامی فرزند غلامرضا هم در حین خروج از کشور در فرودگاه امام خمینی دستگیر می‌شود.
وی افزود: خانم بهرامی در اظهارات خود می‌گوید که صرافی خود در تهران را در اختیار آقای مظلومین قرار داده و وی روزانه حدود یک تا دو میلیون دلار به کشور وارد و در بازار می‌فروشد. در تحقیقات قضایی که در آن زمان انجام می‌شود مشخص می‌شود که وحید مظلومین خود یکی از عناصر اصلی باند موسوم به روزچنگ‌ها بود که اعضای آن گروه هم اکنون در حال تحمل مجازات حبس در زندان هستند.

نماینده دادستان گفت: همچنین در تحقیقات مشخص می‌شود که ندا بهرامی، ۶ فقره حساب بانکی افتتاح و صدها برگ دسته چک سفید امضا در اختیار وحید مظلومین قرار می‌دهد که گردش مالی آن شش حساب در آن سال، در عرض یکسال بیش از هزار میلیارد تومان بوده است که بابت این خوش خدمتی دو میلیارد تومان به خانم ندا بهرامی پرداخت می‌شود.
تورک گفت: در آن پرونده بخش عمده‌ای از تشکیلات باند وحید مظلومین شناسایی و دستگیر می‌شوند که از جمله آن به محمد اسماعیل قاسمی و محمدرضا مظلومین و حدود ده نفر دیگر اشاره می‌شود که بعد از صدور قرار مجرمیت و کیفرخواست و ارسال به دادگاه، متاسفانه در اقدامی قابل تامل با دخالت و وساطت بانک مرکزی و دفاع نابجا از اقدامات و فعالیت‌های وحید مظلومین و معرفی وی به عنوان عامل و رابط بانک مرکزی نهایتا حکم برائت او و همدستانش صادر می‌شود و تلاش‌های دادستانی تهران در اعتراض به آرای صادره نیز منجر به نتیجه‌ای نمی‌شود که گزارش کامل و تصویر کیفرخواست ضمیمه پرونده است.

*مدیر ارشد بانک مرکزی که همکار مظلومین بود، تحت تعقیب است
طبق گفته نماینده دادستان تهران مظلومین از کمک یکی از مدیران ارشد بانک مرکزی که اکنون بازنشسته است در سال ۹۱ استفاده کرده است، تورک در این رابطه گفت: نکته مهم و جالب توجه این است که یکی از اشخاصی که در آن زمان از مدیران ارشد بانک مرکزی بوده و جلساتی را با وحید مظلومین برگزار می‌کرده و وی را به عنوان رابط و عامل بانک مرکزی در کنترل قیمت دلار به دادگاه معرفی کرده است بعد از بازنشستگی از شغل خود در بانک مرکزی و دایر کردن صرافی، خدمات شایانی به باند و شبکه وحید مظلومین ارائه می‌دهد که هم اینک تحت تعقیب قرار دارد.
نماینده دادستان گفت: طی یک نامه‌ای در تاریخ ۲۳ بهمن‌ماه ۹۶ بانک مرکزی اسامی اشخاصی که اخلالگران اصلی بودند را معرفی می‌کند که در این بین اسامی وحید مظلومین و محمداسماعیل قاسمی بوده است و در تاریخ ۲۴ بهمن شناسایی و دستگیر می‌شوند.
براساس کیفرخواست صادره، در بررسی‌های میدانی و براساس اسناد و مدارک مشاهده می‌شود که وحید مظلومین بطور مستقیم در معاملات حاضر نبوده و از حساب‌های شخصی خود استفاده نمی‌کرده است. پس از دستگیری این فرد، بیش از ده هزار تراکنش مالی و بیش از سه هزار و دویست سند بانکی مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است و از جمله اشخاصی که وی با حساب آن‌ها اقدام به فعالیت می‌کرده است حساب‌های فردی به نام اقدس مهرافزا پیرزن ۷۰ ساله‌ای است که حساب‌های او در اختیار متهم بوده است.

*مظلومین ارزها را از کشور خارج می‌کرد
نماینده دادستان تهران در ادامه قرائت کیفرخواست گردش مالی اقدس مهرافزا را ۳۵۰۰ میلیارد تومان عنوان کرد و گفت: عمده این گردش حساب‌ها در سال ۹۶ رخ داده است.مدارک و اسناد نشان می‌دهد که تا مرداد ماه سال ۹۶ این خانم هیچگونه گردش حساب مهم و جدی نداشته است و به یک باره از مرداد ماه ۹۶ حجم بسیار زیادی گردش مالی داشته است. طبق اطلاعات به دست آمده مبالغ زیادی از سوی افرادی که در حاشیه مرزها هستند به حساب این فرد واریز شده است و نیز بخش عمده‌ای از مبالغ واریزی توسط افرادی صورت گرفته است که از اتباع کشور عراق بوده‌اند که این امر نشان‌دهنده قاچاق شدن ارز و سکه است.

*حجم بالای گردش مالی این افراد صرفا ناشی از خرید و فروش سکه نیست
نماینده دادستان تهران با بیان اینکه با دقت در اسناد، ثابت می‌شود که این حجم از گردش مالی صرفا ناشی از خرید و فروش سکه نیست، گفت: با توجه به ارزش ارقام گردش مالی این افراد، مشخص می‌شود که فقط در سال ۹۶ هشت هزار میلیارد تومان گردش مالی داشته‌اند.
به عبارت دیگر یعنی وحید مظلومین روزانه سه و نیم میلیارد تومان فروش طلا داشته است و یا به معنی دیگر سالانه ۹ تن طلا می‌فروخته است و یا در مقایسه دیگر این عدد نشان می‌دهد که این فرد روزانه باید ۲۴۰۰ سکه تمام بهار آزادی می‌فروخته است تا به این ارقام دست یابد؛ اما با بررسی وضعیت بازار مشخص می‌شود که این ارقام قابل قبول و واقعی نیست.

*مظلومین قیمت سکه در بازار را تعیین می‌کرد
نماینده دادستان به نقش وحید مظلومین در بازار سکه و ارز اشاره کرد و گفت: نقش وحید مظلومین به حدی بوده است که وی را به عنوان مرجع و مرشد و بزرگ بازار سکه می‌دانستند و کسی جرات تخطی از دستورات وی را نداشته است. به گونه‌ای که ساعت آغاز و یا پایان کار و نیز قیمت سکه‌ها را این فرد تعیین می‌کرده است.
تورک اظهار کرد: وحید مظلومین که رهبری گروه را بر عهده دارد بر اساس تجارب خود برای عدم شناسایی دو راهکار داشته است: اول اینکه همزمان با فعالیت غیرمجاز ارز فعالیت سکه و طلا هم به عنوان پوشش انجام می‌داده است. دوم اینکه فعالیت غیر مجاز ارزی خود را با حساب اقوام، آشنایان وکارگران معتمد انجام می داد که در هر دو مورد کار خود را دقیق انجام می‌داده است.
وی گفت: بین دستگیری محمدرضا مظلومین در تاریخ ۲۵ بهمن‌ماه ۹۶ تا دستگیری وحید مظلومین در تاریخ ۱۱ تیرماه سال جاری فاصله می‌افتد که دراین بین وحید مظلومین اطلاع یافته و همگی اسناد را از بین برده است.
تورک بیان کرد: مظلومین بعد از دستگیری منکر همه مسائل شده و می‌گوید اگر از سال ۹۲ به بعد کسی به من یک سکه فروخته با سند به من بگوید یا در جایی دیگر می گوید روزانه ۵۰۰ عدد سکه در بازار می‌فروشم.
وی افزود: دربهمن ماه سال ۹۶ محمد اسماعیل قاسمی به عنوان یکی از اصلی ترین اخلالگران دستگیر شده بود و به خرید سکه برای وحید مظلومین اعتراف کرده بود که حدود ۳۰۰ هزار سکه خریداری کرده است.

*مظلومین شبهه عامل امنیتی بودن خود را القا می کرد
نماینده دادستان تهران با اشاره به با احکام برائتی که قبلا برای مظلومین صادر شده است، گفت: این احکام این شبهه‌ها را القا کرده که وحید مظلومین از عوامل امنیتی است و از طریق عوامل خود از جمله محمد اسماعیل قاسمی در این حوزه فعالیت کرده است.
طی فعالیت هایی که انجام داده فقط در یک روز ۱۵ میلیارد تومان عاید وی می‌شود و در تراکنش های مالی انجام شده ۱۴ هزار میلیارد تومان برآورد شده است که در این میان کمترین تراکنش مربوط به حساب وحید مظلومین یا نزدیکان به او یا افرادی که در قالب کارگر یا کارفرما بوده اند است.
وی گفت: خروج منابع ملی بخش عمده‌ای از اقدامات این گروه بوده است و مسیر انتهایی وجوه حاصله عمدتا شهرهای مرزی و مناطق آزاد بوده است. همچنین برخی از وجوه حاصله در بانک‌های خارجی نگهداری می‌شد که اسناد آن موجود است و بخشی از وجوه هم در قالب ارز در اختیار قاچاقچیان قرار می‌گرفته است.

*ارتباط باند مظلومین با دشمنان خارجی کشور رد نشده است
شدت اعمال مجرمانه مظلومین از دهه هفتاد تاکنون و انتقال ارز به خارج از کشور این شائبه را به ذهن می‌آورد که این فرد تنها همکارانی در سطح مدیران ارشد بانک مرکزی نداشته بلکه احتمالا با دشمنان خارجی این مردم و نظام هم همدست بوده است، تورک در این خصوص گفت: هرچند دلیلی بر اینکه وحید مظلومین و محمد اسماعیل قاسمی ارتباط مسقیمی با معاندین داشته‌اند به دست نیامده و البته که وجود این احتمال رد نشده است؛ اما آنچه که مسلم است نامبردگان کاملا از وضعیت اقتصادی کشور و نیز از تاثیر فعالیت خود و آثار زیان‌بار فعالیت‌های خود آگاه بوده‌اند و با این حال اقدام به قاچاق سکه و ارز می‌کردند. به عبارت دیگر با توجه به اشرافیت این افراد در مسائل اقتصادی و آگاهی آن‌ها از کمبود منابع ارزی و دستگیری گذشته آنها، مشخص می‌شود که به اقدامات خود کاملا آگاه بوده‌اند لذا اعمال آن‌ها در حد افساد فی‌الارض بوده و این اتهام برای آن‌ها محرز است، لذا درخواست اشد مجازات برای کلیه اعضای گروه درخواست می‌شود.
تورک خطاب به ریاست دادگاه گفت: با توجه به مستندات پرونده مشخص است گروه وحید مظلومین سازمان یافته است و درحوزه پولشویی و اخلال در نظام اقتصادی از طریق قاچاق ارز موجب اخلال در کشور شده است و اتهامات ذکر شده از نظر دادستان محرز بوده و براساس قوانین ضمن تقاضای رسیدگی به این پرونده تقاضای تعیین و اشد مجازات برای نامبردگان می‌شود.
نکته مهمی که قاضی زرگر در ابتدای جلسه رسیدگی به اتهامات مظلومین به آن اشاره کرد عدم نظارت بانک مرکزی و عدم ایفای مسئولیت‌های خطیر این بانک بود، وی گفت: متاسفانه بر اساس آنچه که در قانون برای بانک مرکزی تصویب شده که بر صرافی‌ها نظارت مستقیم داشته باشد؛ اما این موضوع رها است و باعث این همه مشکلات برای کشور شده است.

صدور حکم اعدام برای متهم
نهم مهرماه سال جاری بود که سخنگوی قوه قضاییه در حاشیه برگزاری جلسه مسئولان عالی قضایی کشور خبر از صدور حکم اعدام برای سلطان سکه و همدستش محمد سالم داد.

تأیید حکم در دیوان عالی کشور
حجت الاسلام اژه ای سخنگوی قوه قضاییه در تاریخ ۲۹ مهر ماه اظهار کرد: حکم اعدام دو نفر از مفسدین فی الارض با نام های وحید مظلومین فرزند حبیب الله ومحمد اسماعیل قاسمی فرزند غلامعلی با اسم مستعار «محمد سالم» که به عنوان مفسد فی الارض شناخته شده بودند در دیوان عالی کشور تایید شد.
محسنی اژه ای تصریح کرد: از روز تشکیل پرونده یعنی ۱۷ شهریور تا امروز ۲۹ مهر ظرف مدت ۴۳ روز پرونده به نتیجه رسید. اولین جلسه رسیدگی به اتهامات باند مظلومین با حضور ۱۲ متهم در تاریخ ۱۷ شهریور ماه در دادگاه انقلاب تهران و به ریاست قاضی زرگر به صورت علنی برگزار شد.
وی در ادامه گفت: امیدوار هستیم با سرعت و دقت پرونده ها پیگیری شوند. ما با هشیاری مراقب کسانی هستیم که قصد انجام چنین کارهایی را دارند.

طناب دار به گردن سلطان سکه افتاد
سرانجام سحرگاه امروز ۲۳ آبان ماه سلطان سکه و همدسشت به دار مجازات آویخته شدند. و به این ترتیب پرونده این دو مفسد اقتصادی بسته شد.
منبع: فارس

رئیس پلیس تهران: سلطان سکه در زمان دستگیری سکه‌ای نداشته است
حسین رحیمی، رییس پلیس تهران درباره مردی ۵۸ ساله که هفته پیش از او به عنوان سلطان سکه نام برده بود، گفته "او در زمان دستگیری هیچ سکه‌ای به همراه نداشته بلکه چرخش مالی وی و عوامل گروهش بیش از ۲ تن سکه بوده است."

آقای رحیمی هفته پیش گفته بود "سلطان سکه" سال پیش (۱۳۹۶) حدود ۲ تن سکه را از سطح بازار جمع کرده بود و در عملیات پلیس دستگیر شده است.

دو تن سکه طلا نزدیک به ۲۴۶ هزار عدد تمام سکه است.

پلیس این مرد را سابقه‌دار خوانده است.

به گزارش خبرگزاری فارس، رئیس پلیس تهران بزرگ امروز یکشنبه ( ۱۷ تیر ماه) گفته است: "این مرد و نوچه‌هایش از سطح بازار سکه‌ها را خریداری می‌کردند و هر موقع که دلشان می‌خواست با قیمت مورد نظر در بازار توزیع می‌کردند."

آقای رحیمی همچنین گفته است: "پسرش نیز در این خصوص فعالیت می‌کرده که دستگیر شده و هم‌اکنون با وثیقه آزاد است."

بنابر اعلام پلیس "این فرد طی مدت ۱۰ ماه فعالیت خود در بحث دلالی سکه نقش اصلی را به عهده داشته است".

پلیس گفته است ۵۰۰ سند درباره این مرد ۵۸ ساله در اختیار دارد.

این در حالی است که خرید این تعداد سکه بر اساس قوانین ایران به طور مشخص جرم محسوب نمی‌شود.
بهمین کشاورز، وکیل دادگستری به خبرگزاری ایسنا گفته است: "اگر مشخص شود که فروش این سکه‌ها از طریق بانک به این فرد یا افراد نظیر او به نوعی توام با حیله، تزویر و محروم کردن دیگران و احیانا دریافت رشوه و مواردی از این قبیل بوده است در صورت اثبات این قضایا قابل پیگیری و تعقیب کیفری خواهد بود و در غیر این صورت چیزی برای تعقیب کیفری وجود ندارد."
این در حالی است که حدود دو هفته پیش و پس از اعتراضات در بازار تهران، صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه ایران "برهم زنندگان ثبات اقتصادی" را به مجازات اعدام تهدید کرد.

او گفته بود: "عده‌ای با سرمایه‌های کلانشان قصد بر هم زدن ثبات اقتصادی را دارند. این افراد با ریختن پولشان در بازار و جمع کردن دلار و سکه می‌خواهند بازار را ملتهب کنند و نیروهای اطلاعاتی باید تلاش کنند این افراد را شناسایی کنند".

رئیس قوه قضاییه همچنین گفته بود: ""ما به هیچ عنوان کوتاه نمی‌آییم و با این افراد برخورد می‌کنیم و هشدار می‌دهیم که این کار به عنوان اخلال در نظام اقتصادی کشور مجازات سنگینی دارد و اگر مصداق افساد فی الارض باشد طبق قانون اعدام برایشان در نظر می‌گیریم".

هفته پیش قرار بود "طرح ممنوعیت واگذاری نامحدود سکه" با دو فوریت در مجلس بررسی شود که مسکوت ماند
دستگیری "سلطان سکه" در تهران در حالی رسانه‌ای شد که سازمان بازرسی ایران اخیرا اعلام کرد یک شهروند ۳۱ ساله ایرانی در طرح پیش فروش سکه طلا توسط بانک مرکزی، ۳۸ هزار و ۲۵۰ سکه خریده است.

بر همین اساس گفته شده این فرد برای برای خرید این سکه‌ها بیش از ۵۳ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان پول پرداخت کرده است.

نام این فرد هم مانند "سلطان سکه" البته اعلام نشد.

تعداد کل سکه‌های ثبت نام شده در طرح پیش فروش بانک مرکزی حدود ۷ میلیون و ۶۰۰ هزار قطعه اعلام شده است.

قیمت همین سکه اخیرا به بالای سه میلیون و ۱۰۰ هزار تومان هم رسیده بود.

هفته پیش قرار بود "طرح ممنوعیت واگذاری نامحدود سکه" با دو فوریت در مجلس بررسی شود که مسکوت ماند.

علی بختیار، نماینده مجلس علت این مسکوت ماندن را "مصلحت" اعلام کرده است.

در این طرح، در صورت نهایی شدن قرار بود به هر متقاضی حداکثر ۱۰سکه پیش فروش داده شود.

با محدود شدن دسترسی به بازار ارز پس از اعلام دستوری ارز "تک نرخی" در اواخر فروردین امسال، عده‌ای از سرمایه‌گذاران دارایی‌های خود را روانه بازار طلا و سکه کردند.

در زمان ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد در سال ۱۳۹۱ هم محمدرضا میرآبی، معروف به "جمشید بسم‌الله" به عنوان عامل اختلال در بازار ارز ایران معرفی و دستگیر شد.

در آن سال، محمدرضا رحیمی، معاون اول رئیس جمهور گفته بود که "جمشید بسم‌الله روی چهارپایه می‌ایستد و قیمت ارز را تعیین می‌کند."
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 4:24 pm

حق مردم است که بدانند اموال سلطان سکه چه شد


چکیده : نوع اتهام و شدت التهابات اجتماعی و افکار عمومی نباید مانع از برخورداری متهمان از حقوق قانونی‌شان بشود و در عین حال چه حین رسیدگی و چه پس از قطعی شدن اجرای حکم، اطلاع‌رسانی در مورد پرونده و ابعاد اتهام واجب است. زیرا خاصیت بازدارندگی مجازات در مورد آحاد اجتماع منوط به آن است که مردم بفهمند افراد اگر چه کارهایی بکنند، مجازات خواهند شد. یکی از جنبه‌های مهم اطلاع‌رسانی موضوع اموال محکوم‌علیه است که می‌تواند حاصل از ارتکاب جرم باشد یا نباشد. حق مردم است که بدانند اموال حاصل از جرم چه شد و به کجا رفت
بهمن کشاورز

اواسط تیرماه امسال نام وحید مظلومین برای نخستین‌بار به صدر اخبار آمد. رئیس پلیس تهران بعد از اختلالات ارزی و نوسانات گسترده بازار سکه و طلا، از دستگیری مردی با ۲ تن سکه طلا در پایتخت خبر داد و او را «سلطان سکه» نامید. بعد هم اعلام شد که این فرد به نوچه‌های خود دستور داده بود در بازار تهران به راه افتند و بدون توجه به قیمت روز سکه، تمام سکه‌های موجود را بخرند تا در روزهای آینده خودش تعیین‌کننده نرخ سکه باشد.
١٧ شهریورماه نخستین جلسه دادگاه او برگزار و در آن جلسه هم اعلام شد که او در ‌سال ٧١ که بازار سکه و ارز با التهاب مواجه شد، به‌عنوان یکی از عوامل دخیل در این اخلال بازداشت ‌شد و مدتی نیز در بازداشت ماند.

در آن جلسه مرتضی تورک، معاون دادستان تهران به شرح فعالیت‌های مظلومین طی سال‌های گذشته پرداخت و گفت: «بعد از آن مجددا در ایام نابسامانی بازار ارز در ‌سال ٩٠ و ٩١ و حوادث اقتصادی آن سال‌ها، وحید مظلومین به‌عنوان یکی از ارکان و عوامل اخلال در نظام ارزی کشور بازداشت شد و ٧ ماه در بازداشت ‌ماند و پرونده مهمی در آن ‌سال برای او تشکیل ‌شد. در پاییز و زمستان ‌سال گذشته (١٣٩۶) هم که نوسانات قیمت ارز و سکه در بازار ایجاد شد، بانک مرکزی در تاریخ ٢٣ بهمن ‌سال ٩۶ اسامی اشخاصی را که در بازار ارز و سکه اخلال ایجاد می‌کردند، ارایه کرد که در بین این اسامی نام وحید مظلومین و محمداسماعیل قاسمی به چشم می‌خورد.»

محمداسماعیل قاسمی، معروف به محمد سالم، نام دیگری بود که در کنار مظلومین ازجمله دیگر اخلالگران بازار ارز و سکه بود. البته «سلطان سکه» و سالم در این پرونده تنها نبودند؛ قوه قضائیه در شهریورماه تعداد متهمان این پرونده را ۱۸ نفر اعلام کرد، اما درنهایت و روز گذشته حکم اعدام مظلومین و سالم به جرم افساد فی‌الارض از طریق تشکیل شبکه فسادِ اخلال در نظام اقتصادی و ارزی و پولی کشور با انجام معاملات غیر قانونی و غیر مجاز و قاچاق عمده و کلان ارز و سکه به اجرا گذاشته شد و آنها اعدام شدند. وحید مظلومین متولد ۱۳۴۱و دیپلمه می‌گوید: «اگر دوباره شانس بازگشت به بازار را داشته باشم که ندارم، دوباره همان کار را می‌کنم.» او که ماهی ۳۰‌میلیارد درآمد داشته، می‌گوید کارش را دوست داشته است.
حالا این حق مردم است که بدانند اموال حاصل از جرم چه شد. حکم فردی که مشهور به سلطان سکه و از همین بابت متهم به افساد فی‌الارض بود، اجرا و او اعدام شد. اینک مواردی گفتنی است:
دقیقا اقداماتی که او کرده بود و نهایتا به فساد فی‌الارض تعبیر شد، چه بود؟از زمانی‌که نامبرده در دهم تیرماه ٩٧ دستگیر شد، آیا تغییری در قیمت سکه ایجاد شد و به‌عبارت دیگر عدم حضور او در بازار آیا اثری در عدم افزایش قیمت سکه داشت یا خیر؟ در قبال آن‌چه به او به‌عنوان اتهام نسبت داده شد، چه دفاعی کرد و آیا از خدمات وکیل در بازپرسی و دادگاه برخوردار شد یا خیر؟ اگر شد، وکیلش چگونه وکیلی بود؟ وکیلی که با اراده آزاد انتخاب کرد یا از وکلای مشمول تبصره ماده ۴٨ قانون آیین دادرسی کیفری بود؟

با توجه به این‌که حکم اجرا شده است و منع انتشار اطلاعات راجع به آن منتفی است، وکیل محکوم‌علیه (خواه تعیینی، خواه تسخیری) درخصوص نحوه محاکمه و میزان رعایت حقوق دفاعی متهم و رعایت ضوابط آیین دادرسی کیفری در مورد او چه می‌گوید؟

خلاصه این‌که نوع اتهام و شدت التهابات اجتماعی و افکار عمومی نباید مانع از برخورداری متهمان از حقوق قانونی‌شان بشود و در عین حال چه حین رسیدگی و چه پس از قطعی شدن اجرای حکم، اطلاع‌رسانی در مورد پرونده و ابعاد اتهام واجب است. زیرا خاصیت بازدارندگی مجازات در مورد آحاد اجتماع منوط به آن است که مردم بفهمند افراد اگر چه کارهایی بکنند، مجازات خواهند شد. یکی از جنبه‌های مهم اطلاع‌رسانی موضوع اموال محکوم‌علیه است که می‌تواند حاصل از ارتکاب جرم باشد یا نباشد. حق مردم است که بدانند اموال حاصل از جرم چه شد و به کجا رفت.
واضح است اگر اموال نتیجه ارتکاب جرم یا وسیله آن نباشد، مصون از تعرض است و حتی با فرض اعدام شدن فرد باید به وراث او تحویل داده شود. امید است در مورد سایر متهمانی از این قبیل به موقع و تفصیلا و با ذکر جزییات و به نحو روشن اطلاع‌رسانی شود./روزنامه شهروند
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 4:25 pm

مدیرکل بانک مرکزی عوض شد اما 20 میلیارد دلار را صادرکنندگان بر نمی گردانند


کابینه روحانی ترمیم شد و وزرای جدید جانشین وزرای استیضاح شده و برکنار شده و یا کناره گرفته و یا استعفاء داده شدند، اما مشکل مخالفان دولت با این نوع اقدامات خاتمه نمی یابد چرا که موضوع اصلی بازاریان "پول است و نه جان که آسان بتوان داد." بیشترین فشار روی رئیس کل بانک مرکزی که باید برود و رفت و روحانی هم او را مشاور اقتصادی خودش کرد و گفت که بزرگترین خدمت تاریخی او گرفتن مچ دست صاحبان بنیادهای بزرگ مالی و موسسات اقتصادی بود. به همین دلیل هم با او سر سازش نداشتند زیرا مچ دستشان را گرفته بود.

حالا رئیس کل رفته، اما مشکل بر جای خود باقی است. یعنی مخالفان و کارشکنان پول را نمیدهند. بخوانید سخنان رئیس کل جدید بانک مرکزی را:
ما از صادرکنندگان راضی نیستیم. این گروه به وظیفه‌ای که داشتند عمل نکرده و ارزی که باید برمی‌گرداندند را نیاوردند. آمار مستند داریم، خیلی از صادرکنندگان ارز ۶-۵ هزار تومانی گرفتند ولی ارزشان را نیاوردند. آنها ۲۵۰ صادرکننده هستند. در ۷ماهه اخیر، ۲۷ میلیارد دلار صادرات غیرنفتی داشتیم که از این رقم کمتر از ۷ میلیارد دلار آن به سامانه نیما بازگشته است در حالی که بر اساس قانون همه این رقم باید به کشور بازمی‌گشت.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 4:26 pm

علت حمله رسانه‌های خارجی به عرضه نفت در بورس
سه راهکار موفقیت بورس انرژی


تداوم عرضه نفت در بورس، اضافه کردن روش تسویه ریالی و کوچک‌سازی حجم محموله‌های عرضه شده از جمله الزامات مطرح شده توسط کارشناسان حوزه انرژی برای موفقیت این راهکار است.
سرویس اقتصاد مشرق - پس از موفقیت عرضه نفت در بورس و فروش یک میلیون بشکه نفت خام سبک ایران به بخش خصوصی، رسانه‌های خارجی تلاش کردند تا با طرح شبهاتی مانند بروز فساد و ارزان فروشی در مسیر اجرای موفق این راهکار ضدتحریمی سنگ اندازی کنند. این امر در حالی اتفاق افتاد که سازوکار شفاف و رقابتی بورس عملا مانع بروز مشکلات ذکر شده می‌شود.

در این زمینه با فرامرز آژنگ، مدیر مرکز رصد اقتصادی کنکاش گفتگو کردیم تا درباره وضعیتعرضه نفت در بورس و دیدگاه رسانه‌های خارجی در این دو عرضه توضیح دهد.

واکنش رسانه‌های خارجی به عرضه نفت در بورس
آژنگ درباره رویکرد رسانه‌های خارجی به عرضه نفت در بورس ایران اظهار داشت: نکته قابل توجه این بود که بعد عرضه اول پای رسانه‌های خارجی به طور جدی به این موضوع باز شد.که برای ما جالب توجه بود. برخی از رسانه‌های نگاه‌شان بی‌طرفانه بود و برخی رسانه‌ها نگاه‌شان انتقادی‌تر بود و چالش هایی را مطرح کردند.

در رابطه با رسانه‌های خارجی سه تا بحث دسته بندی کردیم:
1. یکی درباره موضوعات رانت و فساد بود که اگر بورس راه بیفتد این فساد ممکن است راه بیفتد که بی بی سی در این باره خیلی فعال بود.
2. موضوع بعدی ارزان فروشی مطرح شد که در بورس ایران نفت را به قیمت بسیار کمتری میفروشند و شبکه من تو رو این کار کرد.
3. موضوع بعدی بحث ناتوانی بخش خصوصی بود که سعی کردند تا شائبه‌پراکنی کرده و موج ناامیدی ایجاد کنند که رادیو فردا در این مورد گزارشی را ارائه داد.

دولت به بخش خصوصی اطمینان دهد
مدیر مرکز رصد کنکاش تصریح کرد: در بازه دوم نقدها و نکاتی مطرح شد که کارشناسان در داخل درباره تکمیل فرایند فروش نفت در بورس مطرح کردند.
یکی بحث تداوم عرضه بود که رسانه و کارشناسان داخلی بر آن تاکید می‌کردند. همچنین بحث اضافه کردن آپشن تسویه ریالی و کوچک‌سازی حجم محموله‌های عرضه شده نیز توسط صاحب‌نظران حوزه انرژی مطرح شد.

یک اتفاق خوبی که در فضای بیرونی دیدم که بخش خصوصی در این رابطه تکاپو افتاد و عرضه نفت در بورس پالس مثبتی به این بخش بود. البته تردیدهایی هم دارند که منتظرند وزارت نفت و شرکت ملی نفت به آنها اطمینان لازم را بدهند.
وی در ادامه گفت: در مورد تداوم عرضه، آقای خوشرو، مدیر امور بین‌الملل شرکت ملی نفت در مصاحبه ای که با شبکه خبر تداوم عرضه را به استقبال بخش خصوصی گره زده بود که باید ببینیم و ارزیابی کنیم که بخش خصوصی چطور می‌آید، بعد برنامه ریزی کنیم. از طرفی بخش خصوصی هم دنبال اطمینان است. براین اساس دولت باید به بخش خصوصی اطمینان بدهد نه برعکس. باید هرم را برعکس کرد تا معادله اتفاق افتد.

همکاری برای شفافیت عرضه نفت در بورس
آژنگ همچنین اظهار داشت: موضوع بعدی درباره کنشگری چند نهاد اصلی مرتبط با بورس نفت است. دستگاه اول وزارت نفت و مشخصا شرکت ملی نفت است. آنچه ما دیدیم این است که در بخش خصوصی این انگیزه‌ دارد ایجاد می‌شود و تمایل شکل می‌گیرد. به موازات این، وزارت نفت باید به این تمایل بخش خصوصی پاسخ دهد. اما متاسفانه وزارت نفت را در صحنه رسانه نمی‌بینیم. باید بیایند توضیح دهند و کنشگری کنند.
ضلع دیگر این کنشگری خود سازمان بورس است که حداقل انتظار این است که شرایط عرضه بعدی را بیان کنند. الان فضای مبهمی ایجاد شده و باید برطرف شود که اساسا نباید ایجاد می‌شد.
مدیر مرکز رصد کنکاش در پایان افزود: ضلع سوم هم صداوسیما است. اتفاقی در کشور رخ داده که تعدادی از رسانه‌های خارجی روی آن کار کردند اما در روز عرضه ، برنامه راهبردی صدا وسیما به چیزهای دیگر می‌پردازد. صداوسیما پاسخ شائبه‌پراکنی‌های رسانه‌ها بیگانه درباره عرضه نفت در بورس را بدهد.
سه ضلع سازمان بورس، وزارت نفت و صدا و سیما به اندازه بخش خصوصی و کارشناسان پای کار نیامدند. جا دارد نقششان پر رنگ کنند تا فضا شفاف‌تر و امیدوارکننده تر باشد.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 4:27 pm

ایران در کمربند خشک کره زمین قرار گرفته و میانگین بارش سالانه آن یک سوم میانگین بارش جهان است،
میانگین بارش سالانه سیستان و بلوچستان یک دوم میانگین کشوری و برخی شهرهای آن یک پنجم کشور است‌
.

Image
آیا خشکسالی در جنوب شرق ایران ادامه می یابد؟

مدیرکل هواشناسی سیستان و بلوچستان گفت: معادله خطی برازش داده های بارش سالانه سیستان و بلوچستان نشان می دهد که طی 52 سال اخیر یعنی از سال زراعی 45-1344 تا 97-1396 روند کاهش بارندگی های استان معادل 22 واحد بوده است‌.

‌‌‌به گزارش ‌ایسنا-‌محسن حیدری در دیدار با رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی سیستان و بلوچستان در زاهدان اظهار کرد: این شرایط در حالی است که روند کاهش بارش استان در دهه های اخیر به شکل بی سابقه ای تغییر کرده است به نحوی که روند کاهش بارندگی در 30 سال منتهی به سال زراعی 97-1396 معادل کاهش 20 واحد در هر دهه شده است‌.
وی ادامه داد: چهار دهه نخست 50 سال اخیر حداقل یک بار در هر دهه مجموع بارش سالانه استان به 200 میلی متر و بالاتر از آن رسیده است اما در 10 سال اخیر بیشترین میزان بارش سالانه استان 135 میلی متر بوده است که این شرایط بارش‌ کم سابقه است‌.
مدیرکل هواشناسی سیستان و بلوچستان افزود: در سال زراعی 97-1396 تنها 29 میلی متر باران در استان ثبت شده است که دومین سال کم باران استان در نیم قرن اخیر محسوب می شود‌.
مفهوم ترسالی برای «سیستان و بلوچستان کم باران» صحیح نیست

حیدری تصریح کرد: سیستان و بلوچستان شرایطی به نام ترسالی با آن ذهنیتی که در افکار ایجاد می کند، ندارد. چرا که ایران در کمربند خشک کره زمین قرار گرفته و میانگین بارش سالانه آن یک سوم میانگین بارش جهان است، از طرفی میانگین بارش سالانه سیستان و بلوچستان نیز بیش از یک دوم میانگین کشوری و برخی شهرهای آن یک پنجم کشور است‌.
وی ادامه داد: با این شرایط نمی توان در سالی که حتی 30 میلی متر بیش از میانگین سالانه استان بارندگی دریافت کرده ایم، شرایط را «ترسال» اطلاق کنیم، چرا که در مجموع بارش سالانه استان به 140 میلی متر می رسید، یعنی 110 میلی متر کمتر از میانگین کشوری که شرایطی خشک محسوب می شود.
وی در ادامه به نوسانات نرخ ارز و افزایش هزینه های نگهداری ایستگاه های هواشناسی استان اشاره کرد و گفت: نوسانات ارز سبب شده تا اداره کل هواشناسی در تامین هزینه های سنگین نگهداری ادوات هواشناسی با مشکل مواجه شود. از طرفی اعتبار پیش بینی شده برای خریداری 5 ایستگاه خودکار هواشناسی برای شهرستان ها در بودجه استان ناکافی است، به طوری که با مجموع این بودجه فقط یک ایستگاه می تواند خرید‌.
مدیرکل هواشناسی سیستان و بلوچستان با بیان اینکه علاوه بر بودجه عمرانی، هواشناسی در بخش جاری نیز نیاز به افزایش اعتبار دارد، گفت: اعتبارات بخش سایر هواشناسی استان ضعیف است و نیاز به مساعدت بیشتری دارد‌.

قول رئیس سازمان مدیریت برای افزایش اعتبارات هواشناسی سیستان و بلوچستان
مالکی رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی سیستان و بلوچستان در ادامه با تاکید بر حمایت این سازمان از تمام دستگاه های دولتی، گفت: هواشناسی دستگاه فرابخشی و سازمان پایه ای است که پایه و اساس برنامه‌ریزی ما در استان است طوری که اطلاعات و داده های آن کمک زیادی به برنامه ریزی مطلوب در روند توسعه می کند‌.
وی در ادامه با اظهار تأسف از کاهش بارندگی در استان گفت: اختلاف میزان برداشت آب از سفره های آب زیرزمینی استان با مقدار دریافتی از بارش های سالانه نشان می دهد که بارندگی های استان متناسب با برداشت ما نیست‌.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 4:29 pm

بار سنگین زندگی بر دوشِ مردمانِ مرزنشین
زن‌هایی که برای ده هزار تومان «کولبری» می‌کنند


چکیده : من زن‌هایی را در روستاهای مرزی می‌شناسم که ناچاراً کولبری می‌کنند؛ زن‌ها چون توان جسمی بالایی ندارند و نمی‌توانند بارِ زیاد سنگین، حمل کنند، درآمدشان به نسبت مردان پایین‌تر است؛ چراکه درآمد کولبران متناسب با وزن باری‌ست که حمل می‌کنند؛ باور کنید زن‌هایی را می شناسم که برای ده هزار تومان، کولبری می‌کنند؛ چند ده کیلو بار را می‌اندازند پشت‌شان و می‌زنند به دل کوهستان؛ یک نمونه‌اش زنی‌ست که ویدئوی او در حال کولبری در فضای مجازی پخش شد؛ این زن اهلِ «اورامانات» است؛ چهل کیلومتری مریوان

به گزارش خبرنگار ایلنا، برخی، کولبران را «قاچاقچی» می‌دانند ولی آیا بیش از صد کیلو بار را بر پشت نهادن و خطر مرگ، مین و سقوط را به جان خریدن، فقط برای کرایه باری کمتر از دویست هزار تومان، حمل قاچاق محسوب می‌شود؛ آیا این قضاوت «عادلانه» است؟
اگر کولبری را از حیطه مشاغل غیررسمیِ اضطراری خارج کنیم و نگاهی «جرم‌شناسانه» به موضوع داشته باشیم، واقعیت‌ها را انکار کرده‌ایم؛ واقعیت‌هایی مثل نرخ بیکاری بالای چهل درصدِ تحصیل‌کردگانِ استان کردستان یا آمار رکوردشکن بیکاری در کرمانشاه؛ واقعیت‌هایی مثل کولبریِ زنان روستاییِ کرد و پیرمردانی که بدونِ حمایت‌های اجتماعیِ لازمه‌ی ایام پیری، مشغول حمل بار در کوهستان‌های مرزی هستند.

محسن بیگلری (نماینده مردم بانه و سقز در مجلس شورای اسلامی) با تایید این واقعیت‌ها و با بیان اینکه وعده‌هایی که برای اشتغال‌زایی در مناطق مرزی دادند، بدون ضمانت اجرایی بود و در نهایت، «توخالی» از آب درآمد، می‌گوید: بازارچه‌های کولبری و مرزی عملاً تعطیل شده‌اند؛ این بازارچه‌ها نتوانستند برای مردم کردستان و آذربایجان غربی کاری صورت بدهند؛ قبلاً ادعا می‌کردند که این بازارچه‌ها می‌توانند در رفع مشکل بیکاری در مناطق کردنشین، فعالیت مثبتی داشته باشند اما این اتفاق نیفتاد.

اگر بازارچه‌های مرزی درست عمل می‌کردند، برای جوانان محلی اشتغال پایدار ایجاد می‌شد
شاکر ابراهیمی (رئیس کانون هماهنگی شوراهای اسلامی کار استان کردستان) نیز در ارتباط با فعالیت بازارچه‌های مرزی در استان کردستان با اشاره به ضعف‌های آشکار نظارتی و مدیریتی می‌گوید: دو بازارچه مرزی در استان کردستان داریم؛ در بانه و مریوان. این دو بازارچه، نه تنها در اشتغال‌زاییِ موثر، مفید نبوده‌اند بلکه خودشان مشکلات بسیاری دارند؛ از جمله اینکه کارگران شاغل در این بازارچه‌ها که عموماً باربر هستند، از حق و حقوق قانونی بی‌بهره‌اند؛ بیمه ندارند و دستمزدشان نیز سلیقه‌ای پرداخت می‌شود. درحالیکه اگر این بازارچه‌ها درست عمل می‌کردند و در آنها یک نظام تجارتی منظم و هدفمند تعریف می‌شد، می‌توانستند برای یک عده از جوانان محلی، اشتغال پایدار و شایسته ایجاد کنند.
وقتی طرح‌های موردی برای رفع مشکل بیکاری و زدودنِ مشاغل غیررسمی در استان‌های مرزی به سرانجام نمی‌رسد و از طرف دیگر، خبری از اشتغال مولد و صنایع نیز در این مناطق نیست؛ تنها چاره‌ای که می‌ماند؛ «کولبری» است؛ حتی در شرایطی که این «راهِ امرار معاش» که به زحمت می‌توان نامِ «شغل» بر آن نهاد، دیگر مثل سابق سودآور نباشد.

کولبری در «فصولِ سرد» بیشتر است
به گفته‌ی میکائیل صدیقی (رئیس انجمن صنفی کارگران ساختمانی مریوان و سروآباد) تعداد کولبران در فصول سرد سال که برای کارگران فصلی و ساختمانی، «فصول بیکاری»‌ست، بیشتر هم می‌شود؛ چند ماه بیکاریِ یک کارگر ساختمانیِ عائله‌مند که از خدمات حمایتیِ بیمه بیکاری نیز بی‌بهره‌ است، راهی به جز پناه بردن به کوهستان‌های سرد و سخت برای کولبری باقی نمی‌گذارد.
شاکر ابراهیمی اوضاع معیشتی کولبران را پس از تکانه‌های ارزی و اغتشاش متغیرهای کلان اقتصاد، «روبه افول» توصیف می‌کند و می‌گوید: کولبران، بار را برای خودشان حمل نمی‌کنند بلکه فقط «واسط» هستند؛ یعنی بار را می‌آورند برای فرد ثالث و پول می‌گیرند؛ وقتی نرخ ارز بالا رفته، اجناسی که کولبران حمل می‌کنند دیگر خریدار چندانی ندارد؛ به عبارتی مشتری برای اجناس خارجی نیست؛ در عوض بیشتر اجناس از این سوی مرز به آن سو می‌رود؛ خوراکی‌جات و البسه از ایران به عراق می‌رود؛ مردم اقلیم کردستان عراق هم رو آورده‌اند با این سوی مرز و از بازارهای ایران خرید می‌کنند و می‌برند عراق برای فروش و یا مصرف شخصی.

از ابتدای سال، نرخ بیکاری مرزنشینان افزایش یافته
ابراهیمی می‌افزاید: قبلاً که جنس می‌آمد داخل ایران، هم قیمت خوبی داشت و هم بازار پرتقاضا؛ الان اجناس فروش نمی‌رود؛ چون مردم پول ندارند؛ در نتیجه از ابتدای سال تا امروز، نرخ بیکاری مردم مرزنشین به صورت تصاعدی افزایش یافته‌است.
او البته تاکید می‌کند: با همه این تفاصیل، به خاطر اوضاع بد معیشتی و به این دلیل که بسیاری از مشاغل فصلی نیز تعطیل شده، هم آمار کولبری بیشتر شده و هم خطراتِ کار فزونی گرفته؛ چون از آن سوی مرز هم می‌آیند برای خرید و تبادل اجناس، مرزبانان باید بیشتر مراقبت و جلوگیری کنند و این مساله خطرات را برای کولبران ایرانی افزایش می‌دهد.
اما در نهایت، «کولبری» چیست؛ آیا اجبار است یا انتخاب؛ آیا کسی پیدا می‌شود که بگوید من سود زیادی از کولبری می‌برم یا این کار را انتخاب کرده‌ام چون به آن علاقه دارم؛ جواب همه‌ی این سوالات منفی‌ست؛ به هیمن دلیل است که می‌شود با قاطعیت ادعا کرد که کولبران در انتخاب سرنوشت‌شان مخیّر نیستند؛ به عبارت ساده‌تر «مجبورند» که کولبری کنند.

کولبری یک «اجبار» است
میکائیل صدیقی در این رابطه می‌گوید: کولبری یک «اجبار» است؛ مردم مناطق مرزی نه اقتصاد مولد دارند و نه کارخانه؛ هیچ امکاناتی در کار نیست؛ پس از روی اجبار می روند سراغ کولبری.
او ادامه می‌دهد: من زن‌هایی را در روستاهای مرزی می‌شناسم که ناچاراً کولبری می‌کنند؛ زن‌ها چون توان جسمی بالایی ندارند و نمی‌توانند بارِ زیاد سنگین، حمل کنند، درآمدشان به نسبت مردان پایین‌تر است؛ چراکه درآمد کولبران متناسب با وزن باری‌ست که حمل می‌کنند؛ باور کنید زن‌هایی را می شناسم که برای ده هزار تومان، کولبری می‌کنند؛ چند ده کیلو بار را می‌اندازند پشت‌شان و می‌زنند به دل کوهستان؛ یک نمونه‌اش زنی‌ست که ویدئوی او در حال کولبری در فضای مجازی پخش شد؛ این زن اهلِ «اورامانات» است؛ چهل کیلومتری مریوان.
تا ۵۰-۶۰ کیلومتری مرز، درصد زیادی از مردم کولبری می‌کنند
این فعال کارگری معتقد است؛ تا امروز هیچ راه‌حلی برای رسیدگی به وضعیت نابسامانِ کولبران پیدا نشده؛ بحثِ بیمه کولبران به جایی نرسیده و استقرارشان در بازارچه‌های مرزی و حتی طرح «کارت پیله‌وری» ناکام مانده.

او مشکلات این طرح را اینگونه تبیین می‌کند: «کارت پیله‌وری» برای تردد از معابر رسمی‌ست و آن را به فقط به ساکنانِ روستاهای نزدیک مرز داده‌اند؛ مشکل اصلی این است که مردم روستاهای دورتر نتوانسته‌اند این کارت را بگیرد؛ آن هم در حالی‌که نه تنها مردم روستاهای دور و نزدیکِ مرز، بلکه ساکنان شهرهای مرزی نیز از فرط بی‌پولی و بیکاری به کولبری پناه برده‌اند؛ در واقع می‌شود گفت تا ۵۰-۶۰ کیلومتری مرز، درصد زیادی از مردم کولبری می‌کنند؛ حتی مردم شهرهای مریوان، سروآباد، بانه، سقز و سردشت کولبرند. با این حساب می‌شود گفت «کارت پیله‌وری» حتی اگر خوب هم سازماندهی شود، نمی‌تواند تکافوی گستردگی و رشد کولبران را بکند.

پیله‌وران ماهی ۵۰۰-۶۰۰ هزار تومان درآمد دارند
او برای این طرح، یک مشکل دیگر را هم برمی‌شمارد: آنهایی که کارت پیله‌وری دارند باید در نوبت بایستند؛ یک نفر که کارت دارد، شاید ماهی سه بار نوبتش شود و بتواند بار بیاورد؛ هر بار هم ۱۵۰ یا ۲۰۰ هزار تومان می‌گیرد که در مجموع می‌شود فقط ماهی ۵۰۰ یا نهایتاً ۶۰۰ هزار تومان!
درحالیکه نه طرحِ کارت پیله‌وری به سرانجام رسیده و نه بازارچه‌های مرزی توانسته‌اند مشکلی از رنج‌های بی‌شمارِ مردم مرزی بکاهند، چاره چیست؛ چگونه باید به کولبری نگاه کرد و چه سیاستی در صورتی که یک اراده‌ی معطوف به «عدالت» وجود داشته باشد، می‌تواند چاره‌ساز باشد؟
محسن بیگلری، نماینده مردم بانه در مجلس، در ارتباط با راهکارهای موجود می‌گوید: راهکارِ «عادلانه» برای کوتاه‌مدت این است که حداقل به این کولبران، اجازه حمل و نقل کالا را بدهند و با آنها برخورد قهری نکنند. اینها شدیداً مشکل معیشتی دارند؛ در شرایطی که دلار بالا رفته و اجناس فروش نمی‌رود، درآمد کولبران خیلی پایین است؛ لااقل اجازه بدهند همین درآمد پایین را داشته باشند.

راهکار درازمدت فقط «سرمایه‌گذاریِ مولد» است
این نماینده مجلس راهکار درازمدت را در مرحله نخست، سرمایه‌گذاری مولد می‌داند و در مرحله‌ی بعد، فعال کردن بازارچه‌های مرزی.
شاکر ابراهیمی در مقام یک فعال کارگری، در بحث راهکارها می‌گوید: آرزو داریم در منطقه شغل ایجاد شود؛ نه تنها شغل ایجاد نمی‌کنند بلکه پدیده کولبری را «جرم» می‌دانند؛ حداقل بیایند همین کولبران را ساماندهی کنند؛ در یک نگاه مبتنی بر اصولِ روابط کار، کولبران «بازرگانانِ خُرد» هستند؛ حتی می‌شود از آنها بعد از ساماندهی، به نفع مردم و دولت مالیات گرفت؛ اما حیف که برنامه‌ریزی و نظارت نیست؛ وقتی بر بازارهای داخلی نظارت نیست، شما توقع دارید بر بازارهای مرزی «نظارت» کنند؟!
همه‌ی راه‌ها به بن‌بست خورده است؛ حتی زن‌ها به کولبری روی آورده‌اند؛ آنهم در شرایطی که «کول‌بُردن» سود چندانی ندارد؛ به راستی آیا مسئولان حال و روز آن زنِ اهل «اورامانات» را می‌فهمند که به این سادگی می‌گویند کولبران «قاچاقچی» هستند؛ آیا حاضرند خودشان را برای یک لحظه جای او بگذارند؟!
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 4:30 pm

کیهان: دولت فقط 13 درصد نرخ خرید تضمینی گندم را افزایش داد!
در حاليكه در كشورهاى همسايه نرخ گندم بيش از پنجهزار تومان است و اين منجر به قاچاق کندم مي شود


کیهان نوشته است:‌ در شرایطی که بخش کشاورزی تورم 35 درصدی را در سال جاری زراعی تجربه می‌کند، دولت با دو ماه تاخیر، تنها 13 درصد به قیمت خرید تضمینی گندم اضافه کرده است!
به گزارش خبرگزاری مهر، سرانجام بعد از حدود دوماه از گذشت سال زراعی جدید، نرخ خرید تضمینی محصولات کشاورزی از سوی شورای اقتصاد اعلام و قیمت گندم هزار و 470 تومان تعیین شد.
این درحالی است که نرخ پیشنهادی وزارت جهاد کشاورزی برای گندم حدود هزار و 700 تومان بود و تولیدکنندگان نیز معتقدند بودند قیمت این کالا با توجه به شرایط تورمی نرخ‌های جدید حداقل باید ۳۰ تا ۳۵ درصد بیشتر از نرخ‌های سال گذشته باشد تا تولیدکنندگان بتوانند در شرایط فعلی به تولید ادامه دهند.

گفتنی است، سال گذشته نیز دولت نرخ خرید تضمینی گندم را با هفت ماه تاخیر از قانون و بدون افزایش نسبت به سال ماقبل آن، هزار و 300 تومان اعلام کرد که این اقدام اعتراضات فراوانی را به‌دنبال داشت.

کارشناسان در این زمینه بارها به دولتمردان هشدار داده‌اند که اقدامات آنها موجب بی‌رغبتی کشاورزان به تولید گندم و در نتیجه کاهش سطح زیر کشت آن خواهد شد.
با توجه به افزایش نرخ ارز در تابستان امسال که منجر به افزایش قیمت گندم در کشورهای هم‌مرز با ایران ازجمله عراق، پاکستان، افغانستان و ترکیه شده است، شاهد افزایش قاچاق گندم داخلی از کشور خواهیم بود و قاچاق این کالای مهم زمینه‌ساز وابستگی کشور به واردات آن در سال‌های آتی خواهد شد.
در همین زمینه، پویان مرتضوی، کارشناس حوزه اقتصاد کشاورزی اظهار داشت: با توجه به اینکه قیمت گندم در تمام کشورهای همسایه ایران بالای دو هزار تومان برای هر کیلوگرم است، سال بعد با برداشت این محصول، قطعا گندم تولید داخل قاچاق و از کشور خارج خواهد شد. این یعنی سیاست‌های دولت منجر به افزایش درآمد دلالان و قاچاقچیان و سوداگران و کاهش درآمد و تضعیف تولیدکنندگان زحمتکش خواهد شد.

وی افزود: در حال حاضر متوسط قیمت گندم در کشور عراق با دلار آزاد حدود پنج هزار و 664 تومان و با نرخ دلار نیمایی، سه هزار و 900 تومان در هر کیلوگرم است. که نرخ‌های بسیار بالایی است و انگیزه قاچاق گندم داخلی به کشورهای همسایه را به شدت بالا برده است.
همچنین محمدجواد ملکی، کارشناس اقتصاد کشاورزی نیز گفت: در شرایطی که مقامات آمریکایی ایران را به تحریم غذایی تهدید می‌کند باید از مسئولان شورای اقتصاد و سازمان برنامه و بودجه پرسید که تعیین نرخ پایین برای گندم چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟
عباس پاپی‌زاده، عضو کمیسیون کشاورزی مجلس نیز بیان کرد: اگر کشاورزان سال گذشته گندم تولید نمی‌کردند بر اساس قیمت‌های جهانی دولت باید ۳۲ هزار میلیارد تومان برای واردات گندم هزینه می‌کرد.

وی ادامه داد: با این وجود، کشاورزان با ۱۲هزار و ۷۰۰ میلیارد تومان، گندم مورد نیاز کشور را تامین کردند. به عباراتی به اندازه ۲۰ هزار میلیارد تومان که معادل ۶۰ درصد بودجه عمرانی کشور محسوب می‌شود، از طریق خودکفایی گندم، صرفه‌جویی شده است.
این نماینده مجلس با بیان اینکه قیمت پائین خرید تضمینی گندم با هدف کاهش سطح زیر کشت گندم در کشور است، گفت: سطح زیر کشت گندم در سال آینده مطمئنا کاهش پیدا خواهد کرد. در واقع دولت کشاورزان را مجبور به تغییر الگوی کشت می‌کند که نتیجه آن واردات گندم با ارز ۱۲ هزار تومانی خواهد بود.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 4:32 pm

زنگ‌خطر کمیاب شدن گندم در بازار
لزوم برخورد با سه سال بی‌قانونی نوبخت


اجرا نشدن قانون خرید تضمینی محصولات کشاورزی از سوی سازمان برنامه و بودجه، زنگ خطر کاهش تولید و به تبع آن کمیاب شدن برخی از محصولات پر مصرف را در سال آینده به صدا درآورده است.
سرویس اقتصاد مشرق - پس از گذشت حدود ۸ هفته از زمان اعلام رسمی قیمت تضمینی محصولات کشاورزی، بالاخره نرخ خرید تضمینی محصولات اساسی کشاورزی-به ویژه گندم- از سوی شورای اقتصاد و سازمان برنامه اعلام شد. این تاخیر بیش از دو ماهه در حالی اتفاق افتاد که وزارت جهاد کشاورزی، مردادماه امسال قیمت پیشنهادی خود را به شورای اقتصاد ارسال نموده بود.

فارغ از این میزان تاخیر در اعلام نرخ خرید تضمینی از سوی سازمان برنامه و بودجه، آنچه بیشتر سبب نگرانی و نارضایتی کشاورزان شده است، میزان افزایش قیمت است بطوریکه به عنوان نمونه نرخ خرید گندک ۱۴۷۰ تومان عنوان شده که نسبت به نرخ سال گذشته رشد حدود ۱۴ درصدی را نشان می‌دهد. این کاهش اندک قیمت درحالی است که طبق قانون باید افزایش قیمت براساس میزان تورم باشد.
افزایش ۱۷۰ تومانی قیمت خرید تضمینی گندم در حالی ابلاغ شده است که براساس آمار، تورم بخش کشاورزی به ۳۷ درصد رسیده است و از همین بابت خواسته‌کشاورزان نیز رشد قیمت حداقل به میزان ۳۰ درصد بیشتر از سال قبل بوده است.
مسئله ای که در نرخ گذاری وزارت جهادکشاورزی نیز دیده شده بود و قیمت ارسالی این وزارتخانه به سازمان برنامه و بودجه ۱۷۰۰ تومان برای هر کیلو بود که رشد مناسبی داشت اما با بی‌توجهی شورای اقتصاد این قیمت تصویب نشد که این قیمت پایین احتمال تغییر تولید محصول توسط کشاورزان را بیشتر می‌کند.
در واقع با تصمیم مجموعه تحت نظر نوبخت شائبه کاهش تولید محصول استراتژیک گندم که با توجه به افزایش نرخ دلار مزیت تجاری بالایی را نیز برای صادرکنندگان پیدا کرده و احتمال قاچاق آن را نیز افزایش داده است،‌ بیشتر شده است.
به عبارت دیگر ممکن است با این تصمیم اشتباه در سال آینده علاوه بر اینکه برخی کشاورزان عطای کاشت گندم را به لقایش ببخشند، آن میزانی هم که در کشور تولید می‌شود به سایر کشورها صادرات شود و در داخل با کمبود این کالای استراتژیک مواجه شویم.
این دست مسایل و به خصوص تاخیر در اعلام نرخ خریدها سبب شد اخیرا بخشی از نمایندگان مجلس ضمن اعتراض به عملکرد نوبخت و درخواست محاکمه وی، خواستار تغییراتی در قانون خرید تضمینی شوند.

به همین منظور نمایندگان مجلس شورای اسلامی در جلسه ۲۷ آبان ماه کمیسیون کشاورزی طبق ماده ۲۳۶ آئین نامه داخلی مجلس اقدام به بررسی تخلفات صورت گرفته در اجرای این قانون کردند.
در این جلسه حسینعلی حاجی دلیگانی و سید مهدی مقدسی دو تن از نمایندگان مجلس با اشاره به اقدامات ناقص دولت در اجرای قانون خرید تضمینی گندم خواستار برخورد قضایی با متخلفین عدم اجرای این قانون شدند.

نرخ خرید تضمینی از کجا شروع شد؟
سابقه نرخ گذاری دولت برای حمایت از کشاورزان به شهریورماه ۶۸ برمی‌گردد که مجلس شورای اسلامی طرحی به‌ منظور حمایت از تولید محصولات اساسی کشاورزی و ایجاد تعادل در نظام تولید و جلوگیری از ضایعات محصولات کشاورزی و ضرر و زیان کشاورزان، قانون تضمین خرید محصولات اساسی کشاورزی تصویب نمود.
بر اساس این قانون، وزارت جهاد کشاورزی موظف است هرساله قیمت محصولات مطرح در این قانون را پس از بررسی میدانی هزینه‌های تولیدی تعیین و به دولت اعلام کند. این قانون همچنین در تبصره ۲، دولت را موظف کرده است تا قیمت‌های مصوبه مزبور را قبل از آغاز هرسال زراعی (‌آخر شهریورماه) از طریق رسانه‌های عمومی اعلان نماید.
همچنین طبق این قانون دولت موظف است قیمت خرید تضمینی محصولات اساسی کشاورزی موضوع این قانون در هرسال زراعی را به‌گونه‌ای تعیین نماید که میزان افزایش آن هیچ‌گاه از نرخ تورم اعلام‌شده از سوی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران در همان سال کمتر نباشد.

اختلاف‌نظر دو نهاد دولتی رعایت قانون را معطل نگه داشته است
تقریباً انتهای تیرماه هرسال، وزارت جهاد کشاورزی قیمت پیشنهادی خود برای اقلام اساسی کشاورزی را به شورای اقتصاد ارسال می‌نماید. با وجود این اما، طی سه سال اخیر، شورای اقتصاد و در رأس آن، سازمان برنامه و بودجه به وظیفه قانونی خود در این رابطه عمل نکرده‌اند.
به‌نحوی‌که قیمت خرید محصولات اساسی در سال زراعی قبل با ۷ ماه تأخیر و در اردیبهشت‌ماه امسال اعلام گردید. امسال نیز پس از گذشت حدود ۸ هفته از آغاز فصل زراعی و موعد قانونی اعلام نرخ‌های خرید، همچنان قانون‌گریزی و قانون‌شکنی سازمان برنامه همچون سال‌های قبل ادامه داشت.
دراین‌باره حجتی، وزیر جهاد کشاورزی بارها در مصاحبه‌های مختلف از اختلاف‌نظر وزارتخانه متبوعش با دبیرخانه شورای اقتصاد (سازمان برنامه و بودجه) سخن گفته است. به عنوان نمونه حجتی ۲۴ مهرماه سال جاری در حاشیه جلسه صبحانه کاری با اعضای اتاق بازرگانی ایران گفته بود:
«وزارت جهاد کشاورزی وظیفه داشت تا پیش از شروع فصل کاشت، نرخ پیشنهادی خود را به دولت و شورای اقتصاد اعلام کند که ابتدای مردادماه امسال انجام و به شورای اقتصاد ارایه شد. به طور حتم اختلاف نظرهایی برای نرخ پیشنهادی خرید تضمینی محصولات کشاورزی بین وزارت جهاد کشاورزی و شورای اقتصاد وجود دارد که امیدواریم بتوانیم به جمع بندی های لازم برسیم تا عقب ماندگی سال گذشته نیز برطرف شود.»

آیا نقض قانون تضمین خرید محصولات کشاورزی قابل پیگیری هست؟
طی سال‌های اخیر و با فرارسیدن موعد اعلام قیمت‌های خرید تضمینی محصولات کشاورزی، نمایندگان مجلس بر لزوم رعایت قانون خرید تضمینی محصولات کشاورزی تأکید کرده‌اند. مطالبات و پیگیری‌هایی که البته نهایتاً به خواهش و تمنا از دولت جهت اعلام قیمت تضمینی محصولات کشاورزی ختم شده است.
سال گذشته، رئیس‌جمهور از سوی تعدادی از نمایندگان مجلس در این رابطه تذکری کتبی گرفت. در این رابطه و به گفته اکبری، رئیس وقت کمیسیون کشاورزی «ما تذکری کتبی به آقای رئیس‌جمهور دادیم و این تذکر به امضای ۵۰ نماینده رسیده است. گذشته از آن، این مسئله به‌کرات از مجلس به دولت منتقل شده است، ولی دولت به دلیل مسائل بودجه‌ای خودش نمی‌تواند کاری انجام دهد».
این روند بی تفاوتی دولت نسبت به تکلیف قانونی همچنان ادامه یافت تا اینکه اوایل آبان ماه سال جاری، کشاورزان در نامه‌ای به حسن روحانی رئیس‌جمهور خواستار اعلام به‌موقع و منصفانه نرخ خرید تضمینی گندم از سوی دولت شدند. در بخشی از این نامه آمده است:
« حدود سه سال است که حقوق کشاورزان در زمینه نرخ گذاری محصولات تضییع شده، در واقع ظلم آشکار اتفاق افتاده است... جناب آقای روحانی متاسفانه شما به جای تامین حقوق کشاورزان، چتر حمایتی خود را بر سر صندوق های مالی و اعتباری که سپرده مردم را با پولشویی در کشور و اقدام به خرید ملک و املاک زیاد به نام خانواده ها، فامیل، دوستان خود کردند، گسترانده‌اید ... آقای رئیس جمهور عدم استقبال کشاورزان در سال زراعی جاری از کشت محصولات استراتژیک هم اکنون در کشور کاملا مشهود است.»
طی چند سال اخیر باوجود انتقادها، اعتراض‌ها، تذکرها و نامه زدن‌های پیاپی به مسئولین دولتی، این سؤال مطرح می‌شود که چرا همچنان ریل بی‌قانونی پابرجاست و قطار سازمان برنامه و بودجه بر روی آن با سرعت در حرکت است؟

وقتی‌که سازمان برنامه و بودجه مخالف است
همان‌طور که ذکر شد نمایندگان مجلس، وزارت جهاد کشاورزی و کشاورزان کشور، همگی طی این سال‌ها منتظر اجرای کامل و به موقع قانون از سوی شورای اقتصاد و سازمان برنامه و بودجه بودندکه همین مسئله بررسی علل این تاخیر را بیشتر نمایان می‌کند.
شاید یکی از دلایل این تاخیر عقیده رئیس سازمان برنامه و بودجه درباره قیمت خرید تضمینی گندم ضروری باشد چراکه طی سال‌های گذشته، نوبخت، رئیس سازمان برنامه و بودجه همواره بر ارزان‌تر بودن گندم وارداتی نسبت به گندم تولید داخل تأکید نموده است.
البته در حال حاضر و در شرایطی که نرخ ارز چند برابر شده، آقای نوبخت سکوت نموده است. در این رابطه اسفندیاری پور، مجری طرح گندم می گوید: « آقایان مگر درگذشته نمی‌گفتند گندم خارج از کشور ارزان‌تر است، بسم‌الله اگر می‌توانند اکنون بروند گندم وارد کنند و این محصول را با ارز ۸۴۰۰ تومان(نیمایی) به کشور بیاورند.»
همچنین ایمانی، رئیس بنیاد توانمندسازی گندم کاران در همین زمینه گفته است: «رئیس سازمان برنامه و بودجه در سال گذشته و نیز سال جاری مخالف افزایش نرخ خرید تضمینی گندم بوده و این موضوع مغایر با قانون و نظرات کارشناسان است.»
همچنین به گفته اسفندیاری‌پور، مجری طرح گندم وزارت جهاد کشاورزی، با وجود اینکه وزارت جهاد کشاورزی نرخ خرید تضمینی پیشنهادی گندم و سایر محصولات کشاورزی را قبل از آغاز سال زارعی (به شورای اقتصاد) اعلام کرده است اما هنوز جوابی از شورای اقتصاد و آقای نوبخت دریافت نکرده است.

قانون‌شکنی سازمان برنامه تمامی ندارد
جُدای از رعایت و یا عدم رعایت قانون تضمین خرید محصولات اساسی کشاورزی از سوی شورای اقتصاد و سازمان برنامه و بودجه، لازم است چند سؤال از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی که هرساله شاهد زیر پا گذاشتن قانون مذکور توسط دولت هستند، پرسید؛ به نظر نمایندگان محترم مجلس؛ آیا بهتر نیست که برای قانونی که تقریباً هرساله نقض می‌گردد، ضمانت اجرایی مناسبی در نظر گرفت؟
در واقع قشر ۱.۵ میلیون نفری گندم کاران کشور و همچنین ۴.۵ میلیون نفری کشاورزان، تا چه زمان باید شاهد پیگیری‌های بی‌نتیجه نمایندگان مجلس از دولت باشند؟ آیا صرف اینکه هرساله از وزیر جهاد کشاورزی -که اتفاقاً قیمت پیشنهادی خود را سر موقع به شورای عالی اقتصاد می‌فرستد- در این رابطه سؤال شود، قانون اجرا خواهد شد؟ قطعاً تا زمانی که قانون تضمین خرید محصولات اساسی کشاورزی نقص داشته باشد، راه برای حرکت شورای اقتصاد و سازمان برنامه و بودجه بر ریل قانون‌شکنی ادامه خواهد داشت.
لذا به پیشنهاد کارشناسان، برای حل‌وفصل این معضل همیشگی باید تبصره ۲ و ۶ قانون مذکور به نحوی اصلاح گردد که حداقل قیمت تضمینی محصولات اساسی کشاورزی موضوع این قانون، به‌صورت خودکار سالانه معادل نرخ تورم افزایش‌یافته و تا پایان شهریورماه اعلام شود.


درآمد 42 برابری زعفران نسبت به گندم
براساس نتیجه‌گیری نهایی درآمد خالص زعفران در یک دوره هفت ساله نسبت به درآمد خالص گندم طی مدت مشابه به طور قابل توجهی معنادار است.
یک پژوهشگر مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی لرستان معتقد است درآمد زعفران 42 برابر گندم است.
رسول درویشیان در گفت‌وگو با ایسنا، اظهار کرد: سود کشت محصول زعفران در دیمزارهای استان 30 تا 51 برابر گندم است و درآمد خالص سالانه آن به 42 برابر گندم می‌رسد.
وی اضافه کرد: براساس نتیجه‌گیری نهایی درآمد خالص زعفران در یک دوره هفت ساله نسبت به درآمد خالص گندم طی مدت مشابه به طور قابل توجهی معنادار است.
درویشیان خاطرنشان کرد: به عبارتی 42 هکتار گندم باید کشت کرد تا به درآمد یک هکتار زعفران رسید و این نتیجه به روشنی اختلاف بین کشت دو محصول در دیم ‎ زارهای خرم‌آباد را به نمایش می‌گذارد.

این عضو هیأت علمی مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی لرستان گفت: رونق ایجاد اشتغال و درآمد، افزایش رفاه اجتماعی در جوامع بهره‌برداران، تغییر الگوی کشت در اراضی دیم کم‌بازده، حل این معضل ملی در عرصه‌های طبیعی و... ازجمله مزیت‌های فراوان کشت زعفران هستند.
وی افزود: این محصول با وضعیت اقتصادی-اجتماعی کشاورزان و اوضاع حاکم بر محیط زندگی و طبیعی آنها هماهنگ است.
درویشیان بیان کرد: نتایج حاصل از تعامل آنها می‌تواند گره‌گشای بسیاری از مشکلات و مسائل خرد و کلان جامعه روستانشین باشد.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 4:33 pm

خودروهای ایرانی؛ از موتوری که روی ۱۱ خودرو نصب می‌شود تا ضبط صوتی که آپشن شد


سولماز مهاجر
روزنامه نگار
خریداران خودرو در ایران می‌گویند که با افزایش تحریمهای آمریکا علیه ایران و چند برابر شدن قیمت‌ها، کیفیت پایین خودروهای تولید داخل در ماههای اخیر از قبل هم پایین‌تر آمده و حق مصرف کنندگان بیش از پیش ضایع می‌شود.

بحران اقتصادی اخیر که پس از اعلام خروج آمریکا، از توافق هسته ای موسوم به (برجام)، بازارهای ایران بخصوص بازار ارز را تحت تاثیر قرار داد، به بازار خودرو نیز شوکی وارد کرد.
از ابتدای سال ۱۳۹۷ تا کنون، قیمت خودروهای داخلی تا دو برابر و خودروهای خارجی تا سه برابر هم افزایش یافته است.

بازار ۲۷ میلیارد دلاری خودروی ایران که بر اساس آمار گروه صنعتی ایران خودرو، تولیدات داخل ۹۳ درصد در آن سهم دارند، در ماههای اخیر تنش‌های بسیاری را تجربه کرده است؛ تنش ها، خشم و استیصال مشتریان و فروشندگان خودرو را نشان می‌دهد؛ نوعی نارضایتی که حاصل سالها عملکرد ضعیف خودروسازان است؛ عملکردی که به گفته مشتریان، درماههای اخیر بدتر هم شده است.

حذف امکانات خودرو و فروش جداگانه به عنوان "آپشن"
خودروسازان ایرانی در بازار ماههای اخیر برای آنچه "پیشگیری از افزایش بیشتر قیمتها" خوانده می‌شود به حذف برخی قطعات یا پایین آوردن کیفیت متوسل شده‌اند.
حذف ضبط صوت و زه ضربه‌گیر بدنه پراید، و فروش جداگانه آنها به عنوان "آپشن"، از آشکارترین این موارد است. ایران خودرو نیز ضبط صوت خودروهای پژو ۲۰۶ و ۴۰۵ را برداشته است. خودروی سمند ال.ایکس که برای رینگ اسپرت بودن و سیستم سخنگوی عیب‌یاب محبوب بود، دیگر هیچیک از این امکانات را ندارد؛ فقط رینگ اسپرت در بازار دو میلیون تومان به فروش میرسد.
خودروسازان ایرانی کاهش امکانات (آپشن) خودروها را تمهیدی برای افزایش ندادن بیش از حد قیمتها می‌دانند. از نظر مشتریان، قیمت کارخانه هم برای این کیفیت خودروها زیاد است، چه رسد به بازار آزاد. در مواردی هم قیمتها بی سروصدا افزایش یافته است. به عنوان مثال، قیمت وانت پراید با پراید سواری یکی شده است.
ضبط صوت و زه ضربه‌گیر بدنه پراید مدتی است جداگانه به عنوان "آپشن" بفروش می‌رسد

ایربگهایی که در تصادف باز نمی‌شوند
کاهش کیفیت خودروهای تولید داخل به کاهش آپشنها محدود نشده است. خریداران خودروهای ساخت ایران می‌گویند که موارد دیگری از کاهش کیفیت، از جمله پایین آمدن آلیاژ بدنه خودروها، به راحتی قابل اثبات نیست. ابراهیم که در تهران تعمیرکار است، به چند مورد اشاره می‌کند: "سقف پژو پرشیای ۸۰ میلیون تومانی با انگشت فرو می‌رود. بدنه پراید هم که همه می‌دانند چه وضعی دارد. همه اینها از ایمنی خودرو می‌کاهد. علاوه بر این، می‌توانم بگویم که ۹۰ درصد ایربگهای خودروهای ایرانی و چینی در تصادف باز نمی‌شود."
او می افزاید: "با این حال مردم دعا می‌کنند در تصادف ایربگ خودرویشان باز نشود چون شارژ کردن ایربگ گران و وقتگیر است و از عهده هر کسی برنمیآید. متاسفانه افراد بیوجدانی هستند که به جای شارژ ایربگ چراغ هشدار آن را از پشت آمپر قطع میکنند.»
گزارشهای ماهانه ارزیابی کیفیت خودروهای داخلی که از سوی شرکت بازرسی کیفیت و استاندارد ایران انجام می‌شوند، نشان می‌دهند که بالاترین کیفیتها (چهار ستاره) متعلق به خودروهای «سطح قیمتی ۱» است.

تا چند ماه پیش در جدول مربوطه، به جای واژه «سطح قیمتی یک» نوشته می‌شد: "بالای ۱۰۰ میلیون تومان"، اما با افزایش قیمتها ارقام جدول حذف شده‌اند؛ این یعنی انواع پراید، تیبا، سمند، سورن، دنا، دان فنگ و ام.وی.ام نتوانسته اند بیش از دو ستاره کسب کنند.
نکته جالب توجه اینجاست که محصولات سایپا، به عنوان یکی از دو تولیدکننده بزرگ خودروی کشور، تنها یک یا دو ستاره دارند. براساس گزارش وزارت صنعت، معدن و تجارت، گروه خودروسازی سایپا ۱۰۳ هزار و ۶۹۱ دستگاه خودرو از ۲۲۶ هزار و ۵۸۴ دستگاه خودرویی را که در مدت زمان دوماهه فروردین و اردیبهشت ۹۷ عرضه شد را روانه بازار کرد.
آمار تصادفات رانندگی نیز کیفیت پایین خودروها، بخصوص محصولات سایپا و ایران خودرو را تایید میکند.
سعید، کارشناس کنترل کیفیت یکی از خودروسازان ایرانی است میگوید: "متاسفانه در انتقاد به خودروسازان، همه واقعیت گفته نمی‌شود؛ اینکه دولت هم مقصر است چون ارز مورد نیاز را به موقع تامین نمی‌کند. درحالیکه ارز چهار برابر شده، قیمت کارخانه ای پراید از ۲۲ میلیون به ۲۷-۲۸ میلیون تومان رسیده است. بنابراین خودروسازان مجبورند کمتر هزینه کنند و کیفیت بعضی قطعات پایین می‌آید."

او در پاسخ به این پرسش که آمار شرکت بازرسی کیفیت و استاندارد ایران نشان میدهد برخی خودروها همچون پژو تا ۹۳ درصد در داخل تولید میشود می گوید: "بدون مواد اولیه‌ای که از خارج موارد می‌شود، ما هیچ چیز نمیتوانیم تولید کنیم."
این درحالیست که اشکان گلپایگانی مدیرعامل شرکت بازرسی کیفیت و استاندارد ایران به خبرنگار خودروکار گفته که تا شهریورماه هنوز اثرات نگران کننده‌ای که از بابت تحریم برای صنعت خودرو انتظار می‌رفت، در محصولات شرکت ها ملاحظه نشده است.»
اما سیدنواب حسینیمنش، مدیرعامل ستاد معاینه فنی خودروهای تهران، همان شهریورماه ۹۷ در گفتگو با خبرگزای میزان اعلام کرد که از هر چهار خودرو مراجعه کننده تنها یک خودرو موفق به اخذ معاینه فنی برتر میشود.

او گفت که سطح استاندارد خودروهای تولیدی پس از طی ۴ سال که برای اخذ معاینه فنی برتر به مراکز مجاز مراجعه میکنند بسیار پایینتر از حد معمول است به طوری که بالغ بر ۷۶ درصد خودروهای شهر تهران موفق به دریافت آن نمیشوند.

موتوری که روی ۱۱ مدل خودرو سوار میشود
گفته های مدیرعامل شرکت بازرسی کیفیت و استاندارد ایران در گفتگویی که درباره وضعیت خودروهای داخلی بعد از اعمال تحریمها انجام داده، حاوی نکته قابل تامل دیگری است. او تصریح کرد که "آنچه عنوان شد مربوط به بحث بازرسیهای اولیه است و امکان دارد در بعضی موارد کیفیت خودرو در دوام محصول خودش را نشان دهد."
کوتاه بودن عمر مفید خودروهای تولید ایران همان مشکلی است که همواره مشتریان را آزار داده است. علی، که در تهران مغازه لوازم یدکی دارد نیز این موضوع را تایید میکند: "خودروها طوری ساخته شده اند که تا گارانتی دارد سالم هستند. در ساخت آنها لوازم یدکی نامرغوب استفاده میشود. مثلا درباره پژو مصطلح است که واشر سرسیلندر موتورهای ۱۸۰۰ با عطسه‌ای میسوزد.»
مواردی از این دست، که به ضعف بخش "تحقیق و توسعه" کارخانه های خودروسازی برمیگردد.
در گفته های کارشناسان فنی خودرو بسیار است. انتقادات حسین که تعمیرکار خودروهای سواری است هم به همین بخش از عملکرد خودروسازان مربوط میشود. او درباره تولیدات ایران خودرو میگوید: "کجای دنیا موتور یک ماشین را با تفاوت اندک به سه نوع موتور تبدیل میکنند و نامهای متفاوت روی ۱۱ مدل خودرو کارمیگذارند؟ اتفاقی که در ایران موتور پژو افتاده است."

صفر کیلومترهایی که خراب هستند
خودروهای تولید ایران اشکالات آشکارتری هم دارند که مدتهاست اصلاح نمیشود؛ از جمله وانت آریسان که به دلیل ضعف شاسی از کمر می شکند اما با همان اشکال همچنان تولید میشود.
علاوه بر این، استفاده از قطعات دست دوم در خودروهای صفرکیلومتر دیگر برای مردم عادی شده است.
سعید که به تازگی خودروی پراید صفر کیلومتر تحویل گرفته میگوید: «اتاق ماشین آب بندی نشده و موقع بارندگی چکه میکند. مهمتر اینکه زمان تحویل خودرو دیدم که لاستیک زاپاس کهنه است. بعد از اعتراض به نمایندگی، چند ساعت بعد زاپاس نو برایم آوردند.»
در تایید صحبتهای این مشتری، در روزهای اخیر شبکه های اجتماعی هم ویدئوهایی دست به دست میشود که نشان میدهد راننده های شرکتهای خودروسازی قبل از تحویل خودروهای صفرکیلومتر به مشتری، قطعات نو خودروهای دارای پلاک موقت را با قطعات دست دوم جایگزین میکنند.
فرشاد، کارمند یکی از تعمیرگاههای مجاز با اشاره به کیفیت خودروهای نو میگوید: "به نظر من مردم حق دارند که خودروهای قدیمیشان را اسقاط نمیکنند. چرا زیر بار قسط و بدهی بروند برای اینکه خودروی بی‌کیفیت سوار شوند؟ با پول یک ماه قسط خودروی نو میتوانند خودروهای قدیمیشان را تعمیر کنند و یکسال سوار شوند. پنج میلیون تومانی که برای اسقاط خودرو میدهند پول آهنش هم نیست."

مشارکت در تولید؛ طرحی برای خروج سرمایه از دست مردم
خودروسازان ایرانی در قالب طرحهایی با عنوان "مشارکت در تولید" در ماههای اخیر اقدام به پیش‌فروش کرده اند که همچنان ادامه دارد.
بر اساس آنچه اعلام شد، شرکتهای ایران خودرو و سایپا قصد داشتند خودروهایشان را با قیمت قبلی پیش فروش کنند تا بازار "متعادل" شود. این پیش فروش راهکار وزارت صمت برای "کاهش التهاب بازار" بود. اما از همان ابتدا رسانه های منتقد با دیده تردید به این موضوع نگریستند و آن را شگرد جدید خودروسازان برای سود بیشتر و تحویل دیرهنگام خودروها عنوان کردند. در عمل نیز جز حدود ۱۰درصد، تغییری در قیمت خودروها به وجود نیامد. به عنوان مثال پراید که از ۴۰ میلیون تومان به ۳۶ میلیون تومان رسیده بود.
هنوز بحثهای بسیاری در این خصوص وجود دارد که خودروسازان با احتکار خودروهایشان بازار را تشنه نگه میدارند تا قیمتها در بازار آزاد افزایش یابد.
با درنظر گرفتن اینکه سایپا ۱۱ تا ۱۵ میلیون برای پیش‌فروش خودروهای مختلف دریافت میکند، و با احتساب دریافت متوسط ۱۳ میلیون تومان برای ۵۰ هزار خودرو، این خودروساز حدود ۶۵۰ میلیارد تومان سرمایه از دست مردم خارج کرده است.

در مورد ایران خودرو نیز با احتساب متوسط ۲۰ میلیون تومان دریافتی برای پیش خرید (۱۵ میلیون و ۹۰۰ هزار تا ۲۳ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان)، این خودروساز حدود ۸۰۰ میلیارد تومان سرمایه جمع کرده است. بخشی از این سرمایه تا اواسط سال آینده در دست خودروسازان می ماند و سود مشارکت حدود ۱۸ درصد به آن تعلق می‌گیرد.
صحبتهای هاشم یکه زارع، مدیرعامل گروه صنعتی ایران خودرو نیز نشان میدهد که خودروسازان نقدینگی سرگردان مردم را هدف قرار داده اند. او شهریورماه ۹۷ در گفتگو با رسانه ها اظهارداشت: "۷۰ هزار میلیارد تومان نقدینگی سرگردان به سمت بازار خودرو، سکه و مسکن وارد شده که برابر با فروش کل خودروسازی کشور در یک سال است. این میزان نقدینگی سبب ایجاد التهاب و بازار کاذب شده است."
بنظر می‌رسد که با توجه به شرایط تحریم، خیال خودروسازان راحت شده تا بی هیچ عجله ای برای مشتریان تضمین شده، با هر کیفیتی خودرو تولید کنند.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 4:34 pm

چگونه ایران تحریم شده حریف کشورهایی با ده ها برابر درآمد است؟


عماد آبشناس
شاید برای بسیاری این سوال پیش آمده که چگونه ایران می تواند در سطح بین المللی ومنطقه ای حریف کشورهایی مانند ایالات متحده آمریکا و عربستان سعودی و اسرائیل باشد، مخصوصا که امروزه شدید ترین تحریم ها بر علیه ایران وضع شده.
امروزه امکان ندارد روزی پرزیدنت ترامپ و یا ملک سلمان و یا نتانیاهو بخواهند جایی صحبت کنند و نام ایران را به میان نیاورند.
حتی با فرض محال اینکه ایران بخواهد کل درآمد های خود را هزینه رویارویی با این کشورها نماید باز هم کشوری مانند ایالات متحده چیزی حدود هشتاد برابر ایران در آمد دارد، عربستان حدود هفت برابر ایران و اسرائیل هم دو برابر ایران.

البته اگر فقط اینجا درآمد دولت ها را حساب کنیم و نه درآمد کلی مملکت، چون بحث بر سر مخارجی است که دولت ها انجام می دهند است.
خوب بدیهی است در این شرایط هر یک دلاری که ایران بتواند خرج کند دشمنان مقابل اش حد اقل دویست برابر میتوانند هزینه کنند و اگر کشورهای دیگری مانند قطر و امارات و ترکیه و کشورهای اروپایی رقیب ایران در نفوذ منطقه ای را نیز به این مجموعه اضافه کنیم که ماجرا سر به فلک می کشد.
بر کسی پوشیده نیست که امروزه ایران و سه رقیب اصلی اش یعنی ایالات متحده و اسرائیل و عربستان سعودیدرگیر جنگ های واسطه ای و درگیری های امنیتی و اطلاعاتی بسیاری در سطح منطقه و جهان می باشند که همگی به پول های کلان نیاز دارد.

در نهایت نیز همه شان اظهار می دارند که تلاش دارند با نفوذ ایران در منطقه مقابله کنند.
اگر فقط به صحبت های وزیر سابق امور خارجه قطر که اظهار داشته بود کشورهای عربی حدود 273 ملیارد دلار در سوریه هزینه کرده اند و به آمار و ارقام غیر رسمی مجامع بین المللی که مدعی هستند ایران حدود 30 ملیارد دلار در سوریه تا به حال هزینه کرده اند بنگریم می بینیم که حتی اختلاف فاحشی میان هزینه کردها وجود دارد.
اگر به هزینه کرد کشورهای عربی هزینه هایی که ایالات متحده و اسرائیل و ترکیه فقط در سوریه انجام داده اند را اضافه کنیم احتمالا باید خنده مان بگیرد که چه تناسبی در این هزینه ها وجود دارد.
واینکه اصلا چرا این کشورها حاضر هستند چنین هزینه ای را برای مقابله با ایران انجام دهند.
شاید بتوان گفت با این هزینه این کشورها می توانند یک سرزمین بزرگ به اندازه سوریه در جاهای دیگر جهان بخرند.
خوب البته ماجرا به این سادگی ها هم نیست
Image
چون این کشورها نمی توانند نفوذ خود در منطقه را با یک ایدئولوژی گسترش بدهند مجبور هستند چنین هزینه هایی را انجام دهند و در مقابل چون ایران با یک ایدئولوژی جلو رفته می تواند بسیاری از هزینه های خود را با ایدئولوژی جبران کند.
مثلا در بسیاری از موارد می توانید مشاهده کنید که بسیاری از جنگجویان در سوریه و لبنان و عراق به نیروهای همپیمان با ایران می پیوندند و با دشمنان ایران می جنگند و حتی شهید هم می شوند که نه فقط یک سنت پول دریافت نمی کنند بلکه حتی هزینه های خود را از جیب خود تامین می کنند.
در مقابل این ماجرا از طرف مقابل امکان پذیر نیست.

یعنی دشمنان ایران در منطقه امکان ندارد بتوانند کسی را پیدا کنند که حاضر باشد رایگان برای آنها کاری انجام دهد حتی در حد کار اطلاعاتی ساده.
در ضمن چون طرفداران ایران در منطقه برای یک ایدئولوژی مبارزه می کنند می توان گفت اینها از جان برای هدف خود مایه می گذارند در حالی که طرف های مقابل می دانند باید زنده بمانند تا پول های دریافتی را بتوانند استفاده کنند و به این دلیل حاضر نیستند جانفشانی کنند.
مورد دیگری هم که وجود دارد این است که انعطاف پذیری سیستم ایدئولوژی فکری ای که ایرانی ها از آن برای مبارزه با دشمنان خود استفاده می کنند علیرغم پیچیده بودن آنقدر انعطاف پذیر است که به راحتی می تواند با دولتی بعثی مانند سوریه کنار بیاید و با گروه های مبارز سنی در فلسطین کنار بیاید و با دولتی ترکیبی در عراق نیز کنار بیاید علاوه بر اینکه می تواند مثلا یک رئیس جمهوری مسیحی در لبنان را متحد خود کند و یا فراتر از مرزهای منطقه ای با دولت هایی کمونیستی نیز دوستی نزدیک برقرار کند، در حالی که خود تابع یک ایدئولوژی و تفکر اسلامی است.
در مقابل دشمنان ایران مجبور هستند به یک تفکر سلفی وهابی و تکفیری خشک وابسته باشند که به جز با پول نمی توانند طرفدارانی برای این تفکر پیدا کنند و اکثر آنهایی که طرفدار این تفکر هستند خود نمی دانند به دنبال چه هستند.

نمی توان گفت پول در تامین تجهیزات و تسلیحات مدرن و پیشرفته بی تاثیر می باشد اما به هر حال این کیفیت نیروی انسانی است که می تواند روی استفاده از این تسلیحات تاثیر بگذارد و ایران توانسته در جنگ با عراق تجربه بسیار موقفی در راستای تقویت این روش استفاده کند.
در پایان می توان گفت وقتی که ایالات متحده از ده ها هزار کیلومتر آنطرف تر به منطقه می آید و در صدد است از منافع ملی خود دفاع کند و به قول آقای ترامپ بیش از هفت هزار ملیارد دلار هزینه دفاع به قول خودشان از منافع ملی می کنند، بدیهی است که ایرانیان نیز مجبور می باشند هر آنچه در چنته دارند برای حفظ منافع و امنیت ملی خود در منطقه هزینه کنند و باقیمانده را با ایدئولوژی جبران نمایند.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 4:35 pm

نقشه های ایران برای کریدور شمال-جنوب


Image
وزیر راه و شهرسازی ایران اعلام نمود که با توسعه راه های ریلی و جاده ای، در چارچوب کریدور شمال جنوب می توان بارهای کشورهای ذینفع و علاقه مند را دریافت کرد و به شمال انتقال داد.
وزیر راه و شهرسازی ایران در مصاحبه با اسپوتنیک پس از دیدار با همتایان روسی خود، از راه های گسترشکریدور شمال و جنوب و منافع آن برای کشورهای همجوار و عضو این کریدور خبر داد.

Image
کریدور شمال-جنوب یک کریدور کاغذی یا عملی؟
جناب آقای اسلامی در گفتگوی اختصاصی با اسپوتنیک ضمن اهمیت کریدور شمال و جنوب گفت: "موضوع مهمی که امروز میان ایران و روسیه وجود دارد، در این است که در هر 4 فصل حمل و نقل شامل دریایی، ریلی، هوایی و جاده ای دارای همکاری های خوبی هستیم، این همکاری ها حول محور کریدور شمال جنوب، باید تقویت شود تا انگیزه و علاقه مندی و منافعی برای سایر کشورها نیز به همراه دارد که در اجلاس های سه جانبه میان ایران و هند، روسیه، ایران، آذربایجان و روسیه مطرح می شود. به ویژه اعضای کریدور شمال-جنوب که ایران روسیه و هند جزء آن می باشند و 11 کشور عضو این کردیور هستند، می توان مسائل مهم را به اشتراک گذاشت و گفتگو بکنیم. موضوعی که در این سفر بیشتر بر آن تمرکز داشته ایم، بحث های مربوط به حمل و نقل ریلی است. قراردادهایی که روسیه با ایران منعقد نموده است و همچنین قراردادهای جدیدی که در حال گفتگو بر سر آنها هستیم، همه اینها از جمله مواردی است که میزان جا به جایی بار را به شدت گسترش می دهد و سطح کارکرد اقتصادی حوزه حمل و نقل را در این کریدور به معنای واقعی، ارتقا می بخشد.

Image
Image
Image
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 4:36 pm

مراسم اجرایی پروژه برقی سازی راه آهن گرمسار-اینچه برون


جمهوری اسلامی ایران برای دریافت کالاهای کشورهای عضو و سایرکشورها از بنادر جنوبی خود، زمینه های زیادی را فراهم کرده است.
Image
ما بندر چابهار را که تنها بندر اقیانوسی جمهوری اسلامی ایران هست را گسترش دادیم. چند ماه گذشته این بندر با حضور ریاست جمهوری ایران افتتاح شد، طرح توسعه ریلی و جاده ای که بتوانیم به طریق آن بارهای کشورهای ذینفع و علاقه مند را دریافت کنیم و بتوانیم به شمال انتقال بدهیم را توسعه داده ایم".

گفتنی است، آقای مهندس محمد اسلامی، وزیر محترم راه و شهرسازی ایران به دعوت همتای روسی خود وزیر حمل و نقل روسیه به همراه هیئتی به مسکو سفر نموده اند تا به گفتگو در زمینه انجام پروژه های ریلی و ترابری میان دو کشور و راه های توسعه کریدور شمال-جنوب بپردازند.
متن کامل مصاحبه وزیر راه و شهرسازی ایران با اسپوتنیک به زودی منتشر می شود
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 4:37 pm

هدایت الله خادمی در گفت وگو با «تابناک»؛
هر وقت دستمزد کارگران را دلاری حساب کردید، بنزین را هم دلاری بفروشید
مردم هزینه ناکارآمدی دولت‌ها را می‌دهند


کارت سوخت که زمانی جزو خطوط قرمز دولت روحانی بود، بار دیگر در حال احیاست و گویا دولت تصمیم گرفته، پس از افزایش قیمت ارز برای کنترل میزان مصرف سوخت، سهمیه بندی بنزین را به اجرا بگذارد، ولی این تنها شروع ماجراست. به باور برخی کارشناسان، دولت با انجام این کار، قصد دارد تا مقدمات افزایش نرخ سوخت را کلید بزند.
کارت سوخت که زمانی جزو خطوط قرمز دولت روحانی بود، بار دیگر در حال احیاست و گویا دولت تصمیم گرفته، پس از افزایش قیمت ارز برای کنترل میزان مصرف سوخت، سهمیه بندی بنزین را به اجرا بگذارد، ولی این تنها شروع ماجراست. به باور برخی کارشناسان، دولت با انجام این کار، قصد دارد تا مقدمات افزایش نرخ سوخت را کلید بزند.
به گزارش «تابناک»؛ هدایت الله خادمی، عضو کمیسیون انرژی در مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: دولت می خواهد در زمینه موضوع سوخت، کارهایی انجام دهد، ولی چون گفته بود قرار نیست کاری صورت گیرد، آهسته در حال آماده کردن مقدمات افزایش قیمت است.

این نماینده مجلس گفت: برخی دولتمردان بر این باورند که بنزین را سهمیه بندی کنند و به هر ایرانی سهم بنزینشان را بدهند؛ چه کسانی که خودرو دارند و چه کسانی که ندارند. بنا به شنیده ها، قصد این افراد این است که ماهیانه به هر نفر، 30 لیتر بنزین داده شود؛ بنابراین، اگر این سناریو بخواهد اجرا شود، مضرات آن بسیار بیش از فوایدش خواهد بود. اولین ضرر این که یک توقع در میان مردم ایجاد می شود که دولت باید هر ساله به یک میزان مشخص به شما بنزین بدهد.

ضرر دیگر آنکه کسی که خودرو ندارد، نمی تواند از آن استفاده کند و به احتمال زیاد قصد فروش آن را خواهد داشت؛ بنابراین یکسری گروه ها و مافیاهایی شکل خواهند گرفت که کارت ها و سوخت این افراد را خواهند خرید تا در بازار به فروش برسانند و یا آن را قاچاق کنند.

از سوی دیگر، زمانی که ما محدودیت ایجاد کنیم، عده ای هستند که نیاز به بنزین بیشتری دارند؛ بنابراین، دولت هر گونه شده باید این بنزین را تأمین کند. پس چاره ای جز تعیین نرخ دوم نخواهد داشت و پیش بینی می کنم که دولت در آینده بنزین را دو نرخی خواهد کرد؛ بنابراین وقتی همه پازل های موضوع بنزین را در کنار هم می گذاریم، از فعال کردن دوباره کارت سوخت گرفته تا موضوع سهمیه بندی، این نتیجه به دست می آید که دولت می خواهد قیمت سوخت را گران کرده و با دو نرخی کردن آن، بخشی از منابعش را تأمین کند.
وی همچنین در این باره افزود: دولت تصور می کند که 80 میلیون لیتر بنزین در ماه تولید می کند و اگر این را بین مردم تقسیم کند، می تواند در ماه نفری 30 لیتر به مردم سوخت بدهد و اگر کسانی هم که خودرو ندارند، بنزین خود را به دارندگان خودرو بفروشند، مشکل حل خواهد شد، ولی این گونه نیست و مشکل بیشتر هم خواهد شد؛ بنابراین، دولت با این روند ناگزیر از نرخ دوم است، ولی میزان این نرخ هم جای بحث فراوان دارد. هم اکنون در فضای مجازی بحث های زیادی بر سر این نرخ درگرفته و نمی شود بنزین را یکباره چهار برابر یا پنج برابر کرد.
وی در ادامه یادآور شد: عده ای بر این باورند که سوخت در کشور ما ارزان است، ولی این مشکل ما نیست. ما نتوانسته ایم پایه پولی کشور را حفظ کنیم و چون پایه پولی ما در مقابل سایر ارزها به شدت کاهش پیدا کرده است و این روند نیز همچنان ادامه دارد، هر نرخی برای بنزین در نظر بگیریم، دوباره و چند ماه دیگر با این مشکل روبه رو خواهیم شد.

اگر ما الان نرخ بنزین را 5 هزار تومان تعیین کنیم، شش ماه دیگر که باز ارزش پولی ما سقوط خواهد کرد، بار دیگر خواهند گفت بنزین در ایران ارزان است. بله این مشکل کشور ماست. در خارج از کشور کسانی که بنزین را با 5000 تومان یا 6000 تومان خریداری می کنند، بیش از پنج یا هزار دلار در ماه نیز درآمد دارند، نه مثل ما و خبرنگارهای ما که ماهی کمتر از 200 دلار حقوق می گیریم. یک خبرنگار در خارج از ایران 6000 دلار درآمد دارد و سایر کارگران هم با پایه دلار حقوق می گیرند و کمترین دستمزد، روزی بیش از 150 دلار است.
اگر ما به این مرحله رسیدیم که درآمد افراد جامعه را نیز متناسب به نرخ ارز حساب کنیم، آن وقت باید به فکر آزادسازی نرخ ها باشیم؛ بنابراین، نمی توان به یک کارگر، ماهی یک میلیون تومان ـ که کمتر از 90 دلار است ـ حقوق بدهیم و از سوی دیگر قیمت بنزین را با وی دلاری حساب کنیم. مردم نباید هزینه ناکارآمدی دولت ها را بدهند. دولت ها با ناکارآمدی خودشان که دست روی تمام صنایع کشور گذاشته اند، هزینه ها را بالا برده اند و الان هم که به مشکل خورده اند، می خواهند از جیب مردم هزینه کنند.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 4:38 pm

.
احوال اروپا

.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 4:39 pm

چگونه شنا کنیم و خیس نشویم؟

Image

عماد آبشناس
آقای محمد جواد ظریف در واکنش به رفتار کشورهای اروپایی در باره برجام اظهار داشت نمی توان در آب شنا کرد و خیس نشد.
اسپوتنیک — بیش از اینکه امروزه ماجرای توافق هسته ای مورد محک باشد بدیهی است که در حال حاضر ماجرای هویت و استقلال اروپا در مقابل رفتارهای ترامپ مورد محک می باشد.
ترامپ بگونه ای با شرکای اروپایی ایالات متحده رفتار کرده که انگار نه انگار اینان وجود دارند و یا حتی ارزشی دارند و این رفتار به نوعی توهین به کل ملت های اروپا به حساب می آید و نه توهین به ملت ایران.

ملت ایران توانسته طی سالیان سال از هویت و استقلال خود دفاع کند و قطعا تاریخ نشان خواهد داد که دفاع از عزت ملی و استقلال وهویت ملت ایران ادامه خواهد یافت و اگر این ماجرا نبود شاید ایرانی ها مانند بسیاری از کشورها نسبت به دستورات ایالات متحده کوتاه آمده بودند و به جای اینکه امروزه یک کشور قدرتمند در منطقه به حساب آیند یک کشور ذلیل تو سری خور بودند، البته اگر کشوری به نام ایران باقی می ماند.

با اینکه بسیاری باور دارند ایالات متحده با طرح خود موسوم به طرح مارشال پس از جنگ جهانی تلاش کرد که اروپایی ها را تشویق کند اتحادیه اروپا را تشکیل دهند تا بتوانند در مقابل روسیه بایستند اما به هر حال اگر اراده ملت های اروپایی برای تشکیل چنین اتحادیه ای و دوری از جنگ وخصومت نبود قطعا چنین اتحادیه ای به هیچ وجه تشکیل نمی شد.
اروپایی ها به این دلیل اتحادیه خود را تشکیل دادند چون متوجه شدند آینده از آن ابر اتحادیه های متحد بین المللی است و نه ابر قدرت های تک محور.
همچنین اروپایی ها متوجه شدند که اگر با یکدیگر متحد شوند و خصومت های دیرینه را کنار بگذارند می توانند شرایط زندگی بهتری را برای جوامع خود به دست آورند.
وگر نه همان بهانه هایی که برای ایجاد جنگ جهانی اول و دوم بوجود آمد می توانست منجر به ایجاد جنگ های ویران کننده دیگری نیز گردد.
طبیعتا همراه با این دیدگاه رویای ایجاد یک نظام استوار بین المللی که بر اساس آن کشورها به یک سری توافقات و معاهدات و تعهد ها پایبند باشد ضرورت داشته و دارد.

در این راستا ایالات متحده تا زمانی که به اتحادیه اروپا در مقابل شوروی سابق و یا روسیه امروز نیاز داشت از یکپارچگی آن حمایت کرد و به ارزش های آن ارزش نهاد اما پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ایالات متحده احساس کرد که دیگر به این بار سنگین نیاز ندارد و باید بار کشورهای اروپایی مخصوصا حمایت از آنها را از دوش خود بردارد.
البته این بار زمانی باید برداشته می شد که دیگر کار ایالات متحده با اتحادیه اروپا تمام شده باشد و مشاهده می کنیم که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ایالات متحده شروع کرد همه ارزش هایی که اروپایی ها تلاش داشتند در جهان نهادینه کنند را زیر پا بگذارد و سال 2003 میلادی را می توان زمانی دانست که ایالات متحده برای اولین بار به اروپایی ها در مورد ماجرای ایران دهن کجی کرد.
در آن سال اروپایی ها پس از تلاش فراوان موفق شدند توافق سعد آباد را با ایران به امضا برسانند، جالب اینکه در آن زمان جناب آقای روحانی رئیس جمهوری فعلی ایران دبیر شورای عالی امنیت ملی این کشور بود و مذاکرات را رهبری می کرد.
علیرغم اینکه پر واضح بود که اروپایی ها در مورد ریز گفتگوهای خود با ایرانی ها با آمریکا هماهنگ کرده بودند و توافق را پس از موافقت آمریکایی ها به امضا رساندند اما با این حال هنوز جوهر توافق خشک نشده بود آمریکایی ها توافقی که پای آن امضا نکرده بودند بر هم زدند و پرونده ایران را از شورای حکام آژانس انرژی هسته ای به شورای امنیت بردند.
شاید بتوان گفت توافق سعد آباد می توانست رویایی ترین توافق قرن با ایران به حساب آید چون در آن زمان ایران پذیرفت همه فعالیت های هسته ای خود را متوقف کند و همه نیروگاه های هسته ای ایران پلمپ شدند.
به هر حال ملاحظه کردیم که در آن زمان رئیس جمهوری وقت آقای خاتمی مجبور شد دو ماه مانده به انتخابات پلمپ آژانس را خود بشکند و فعالیت های هسته ای ایران را از سر بگیرد و در دوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد برنامه هسته ای ایران به گونه ای به سرعت پیشرفت کند که هر لحظه جهان منتظر شنیدن خبر آزمایش بمب اتمی ایران باشد.

گو اینکه ایران بر اساس اصول ثابت خود و فتوای رهبری چندین بار رسما اعلام کرد که هیچ برنامه ای برای تولید سلاح های هسته ای ندارد، اما نباید فراموش کرد که ایران معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای را با تحفظ وشرط خاورمیانه عاری از سلاح های هسته ای امضا کرده آن هم نه در دوران بعد انقلاب بلکه قبل انقلاب، یعنی زمانی که شاه ایران رابطه بسیار خوبی با آمریکا و اسرائیل داشته، در آن زمان هم ایران تاکید کرده بوده که به شرطی این معاهده را امضاء می کند که نه فقط حق ایجاد نیروگاه های هسته ای داشته باشد بلکه خاورمیانه عاری از هرگونه تسلیحات هسته ای باشد.
اگر به این شرط تحفظ ایران توجه داشته باشید این به این معنا است که اگر هر کشوری من جمله اسرائیل اقدام به تولید تسلیحات هسته ای کند آنوقت این حق برای ایران محفوظ می ماند که سلاح هسته ای برای دفاع از خود تولید کند یا نه.
طبق گزارش های متعدد اسرائیل میان 250 تا 400 کلاهک هسته ای در اختیار دارد و برخی رسانه ها بین المللی از خریدن چند بمب هسته ای پاکستانی توسط عربستان سعودی صحبت می کنند.
اگر این گزارش ها صحت داشته باشد پس ایران می تواند از معاهده منع گسترش تسلیحات هسته ای خارج شود و اقدام به تولید سلاح های هسته ای کند چون به هر حال ایرانی ها این تجربه را داشته اند که کشورهای همسایه همیشه چشم طمع به سرزمین آنها داشته اند و بارها به ایران حمله کرده اند و از انواع سلاح های کشتار جمعی شیمیایی و بیولوژیک و… استفاده کرده اند و مجامع بین المللی در قبال استفاده از این تسلیحات سکوت کرده اند.
این جمله آخر بنده بر مبنای گزارشی است که نشریه فورن پالسی آمریکا اخیرا منتشر کرده و فاش کرده که مقامات آمریکایی در زمان جنگ ایران و عراق کاملا در جریان استفاده عراق از سلاح های کشتار جمعی شیمیایی و بیولوژیک بر علیه مردم بی دفاع ایران بودند اما به دیپلمات های خود و کشورهای متحد با خود دستور داده بودند تا به هیچ وجه اجازه ندهند ماجرا به قطعنامه ای از طرف شورای امنیت کشیده شود و اصلا بحثی در این مورد نشود و در نهایت دبیر کل وقت سازمان ملل فقط به محکوم کردن استفاده از سلاح های شیمیایی در جنگ ایران و عراق (بدون ذکر طرف استفاده کننده) اکتفا کند.
خوب حال با این شرایط اروپایی ها با یک خطر جدی مواجه می باشند و آن این است که توافق هسته ای جدید نیز بهم بخورد و شرایط منطقه خاورمیانه بیش از آنچه که هست متشنج گردد ترکش های هر اتفاقی در این منطقه اول به اروپا خواهد خورد و ایالات متحده چندین هزار کیلومتر دورتر از این ترکش ها می باشد.

ایالات متحده در حال حاضر چندین سال است که تلاش دارد اتحادیه اروپا را از هم بپاشد و جدا کند چون احساس می کند این اتحادیه به یک رقیب اقتصادی برای آن تبدیل شده و تصور اینکه شرایط همکاری قبلی میان این اتحادیه و ایالات متحده ادامه یابد بسیار تصور ساده لوحانه ای است.
هر چه که بخواهیم در مورد پرزیدنت ترامپ فکر کنیم اما یک ویژگی بزرگی دارد که باید آن را تحسین کنیم و آن این است که فرد رک گویی است و مانند دیگر سیاست مداران کهنه کار آمریکایی بلد نیست به قول معروف سیاسی کاری کند.
وی دیدگاه واقعی آمریکایی را که همانا آمریکا اول است را نمایش می دهد.
در این دیدگاه چیزی به نام کدام کشور دوم است وجود ندارد چون طبق این دیدگاه همه کشورها باید در قعر باشند تا آمریکا بالا سر بماند.
بدیهی است بسیاری از سیاست مداران اروپایی هم بخوبی این ماجرا را متوجه شده اند و وقتی که بحث از تشکیل ارتش واحد اروپایی می شود به این دلیل است که سیاست مداران اروپایی متوجه شده اند که دیگر نمی توانند روی حمایت آمریکا حساب باز کنند.
مخصوصا اینکه آمریکا حتی بر علیه اروپایی ها نیز یک جنگ تجاری شروع کرده.
با این شرایط وقت آن رسیده که اروپایی ها تصمیم بگیرد آیا می خواهند جایگاه خود به عنوان اتحادیه اروپا در سطح جهان را حفظ کنند و یا حاضر هستند به فروپاشی آن تن دهند.
اگر اروپایی ها تصمیم دارند در قبال رفتارهای قلدر معابانه ترامپ بایستند و استقلال خود را حفظ کنند توافق هسته ای ایران بهترین بهانه برای آنها است که چنین کاری کنند.
وقت آن رسیده که اروپایی ها برای یک بار هم که شده پس از چندین دهه به آمریکا بگویند بس است شما نمی توانید در مورد ما از طرف خودتان تصمیم بگیرید و ما منافعی داریم که باید از آن حمایت کنیم.

اگر مقامات سیاسی اروپا این جسارت را به خرج دهند احتمال اینکه تندروها و قومی گراها معروف به افراطیون راست نتوانند در این قاره مجددا به قدرت برسند بسیار زیاد می شود اما در صورتی که مقامات اروپایی بخواهند به قول آقای ظریف دل به دریا بزنند و از خیس شدن بترسند، آنوقت احتمال اینکه راست های افراطی در کشورهای اروپایی به قدرت برسند بسیار زیاد می شود و قطعا در آن شرایط کل اتحادیه اروپا فرو خواهد پاشید و همان شرایطی که صد سال پیش منجر شده بود که جنگ های ویرانگر در این قاره بوقوع بپیوندد مجددا احیا خواهد شد.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 4:41 pm

انگلستان14 تن طلای ونزوئلا را می خواهد بخورد!

Image

راشا تودی – ترجمه رضا نافعی
بانک انگلیس حاضر نیست طلاهای کشور ونزوئلا را ، که 284 میلیون یورو برآورد شده، به صاحب آن، که دولت ونزوئلاست پس بدهد. مقامات دولتی انگلیس مدعی هستند که معلوم نیست انگیزه دولت کاراکاس برای پس گرفتن 14 تن طلای خود چیست. روزنامه انگلیسی تایمز می نویسد مقامات انگلیسی مصر هستند که این اقدامشان برای پیشگیری از پولشوئی است. رسانه ها از قول منبعی که نامش ذکر نشده می نویسند:» نگرانی هائی وجود دارد مبنی بر این که ممکن است آقای مادور طلائی را که متعلق به ونزوئلاست ضبط کند و برای کسب سود شخصی آن را بفروش رساند.

در آغاز هفته جاری گزارش هائی علنی شدند حاکی از این که دولت ونزوئلا از دو ماه پیش تلاش می کند تا ذخایر طلای ونزوئلا را که در انگلستان نگه داری می شوند، به کشور خود بازگرداند.
ادعا شده که این مذاکرات متوقف شده اند، زیرا یافتن موسسه ای که حاضر شود حمل و نقل طلای مزبور را بیمه کند همواره دشوار تر می شود، درحالیکه انعقاد قرارداد بیمه برای حمل و نقل چنین محموله بزرگی از طلا ضروری است.

هفته گذشته صدور طلا از ونزوئلا به خارج از کشور مشمول دور تازه ای از تحریم های امریکا علیه این کشور شد. طبق این تحریم هر یک از اتباع امریکا یا هر موسسه امریکائی که در فروش طلای ونزوئلا سهیم گردد، مجازات خواهد شد. در سالهای اخیر واشنگتن یک سلسله اقدامات تنبیهی علیه جمهوری ونزوئلا وضع کرده است، که شامل امور مالی، صدور اوراق قرضه دولتی و عملیات مربوط به خرید و فروش مواد نفتی شرکت دولتی نفت ونزوئلا PDVSAمی گردد. مقامات دولتی امریکا دولت کنونی ونزوئلا و رئیس جمهور آن نیکولاس مادور را به نقض حقوق بشر و تضعیف دموکراسی متهم کرده اند.

ونزوئلا که در حال حاضر با بحران شدید اقتصادی روبروست، اخیرا در صدد برآمده تا وابستگی های ونزوئلا را به موسسات و ابزارهای مالی تحت کنترل ایالات متحده امریکا از جمله دلار امریکا قطع کند. ماه گذشته ونزوئلا اعلام کرد بعلت تداوم تحریم ها از سوی امریکا از این پس برای مبادلات بازرگانی از ارزهائی مانند یورو، یوآن و هر ارز قابل تبدیل دیگر استفاده خواهد کرد. در سه سال اخیر ونزوئلا برای کسب وام های میلیاردی از وام دهندگان بین المللی، از طلای خود بعنوان وثیقه استفاده می کرد. اما از سال 2017 که واشنگتن معاملات مالی با ونزوئلا را برای موسسات امریکائی ممنوع کرد، انجام معاملات مالی برای ونزوئلا دشوار تر شد.
https://deutsch.rt.com/international/79 ... -denn-mit/
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 4:42 pm

کارناوالی بنام صلح برای ادامه جنگ افروزی


یونگه ولت ترجمه رضا نافعی

Image
روز یکشنبه رهبران و رؤسای جمهور60 کشور، در پاریس، از پایان جنگ جهانی اول – 11 نوامبر 1918- که در شمال فرانسه پایان یافت، یاد کردند.
با برگزاری رژه نظامی همراه با سر وصدای معمول و بوق و شیپور و کرنا، زیر باران سیل آسا، در خیابان شانزه لیزه در پاریس، جشن وفاداری گرفته شد. سیاستگران ریاکار، خطاب به 18،6میلیون سربازان و غیر نظامیانی که در آن جنگ جهانی اول جان خود را از دست دادند، سوگند یاد کردند که به آنها وفاداردار بمانند، در حالی که هم اکنون آتش جنگ در سوریه و یمن شعله ور است و شهرها زیر باران بمب می سوزند .

روز یکشنبه ، ساعت 11، ناقوس کلیسا های فرانسه بصدا در آمدند، تا یاد آور نوای ناقوس هایی باشند که صد سال پیش در چنین ساعتی به صدا در آمدند تا همگان را از آغاز صلح با خبر سازند. در حضور کشور مدارانی چون ترامپ، پوتین، انگلا مرکل، نتانیاهو و رجب طیب اردوغان و دیگر کسانی که به همین مناسبت به پاریس آمده بودند، ماکرون نطقی ایراد کرد که در آن از «دمیدن سحرگاه عصری نوین برای اروپا » سخن گفت.

عصری که در آن » تسلط» بر دیگر خلق ها » خطا» دانسته خواهد شد. او گفت «فرانسه برای آزادی و صلح همواره سربازی آرمانی خواهد بود». او سخنان خود را چنین پایان داد:» زنده باد صلح».
یک روز پیش از این اظهارات، رئیس جمهور فرانسه مهماندار ترامپ رئیس جمهور امریکا در کاخ الیزه بود، دیداری که گفتگوهای آن نه در باره صلح که در درجه اول در باره تسلیحات بود.
پس از ان که ماکرون در هفته گذشته با طرح در خواست خود مبنی بر ایجاد » ارتش اروپائی» سبب رنجش خاطر ترامپ شده بود، در این دیدار هر دو به این نظر رسیدند که اروپائی ها باید برای افزایش قدرت تهدید و توانائی جنگی اتحادیه نظامی اتلانتیک شمالی سرمایه گذاری بیشتر بکنند.
توضیح ماکرون در باره نتیجه مذاکرات، که روز یکشنبه متتشر شد، این بود: «در مورد توانائی استراتژیک اروپا و اروپائی که باید سهم خود را برای حمل باری که بر دوش ناتوست ادا کند ، من با رئیس جمهور امریکا هم نظر هستم». ترامپ از اظهارات ماکرون در مورد تقسیم هزینه راضی بود: «چون آنچه ما می خواهیم یک اروپای نیرومند است».
فقط چپ فرانسه نیست که به حق نگرانست : پول بیشتر برای صندوق جنگ است.

روز شنبه صبح ماکرون همراه با صدراعظم آلمان پرده از 2لوح یادبود تازه ای برداشتند که جایگزین لوحی بود که اندک زمانی پس از آتش بس تاریخی در 1918 در Compiègne نقر شده بود لوحی ای که مضمون آن از منظر امروز سخت نظامی بنظر می رسید.

در جنگ جهانی اول رویهم 18،6 میلیون نفر جان باختند، 9،7 میلیون نفر سرباز بودند و 8،9 میلیون نفر غیرنظامی. حاصل این کشتار فقط در فرانسه 600 هزار بیوه و قریب یک میلیون کودکان یتیم بودند. 300 هزار سرباز مصدوم شدند، بیش از 15 هزار سرباز در اثر گاز های سمی چنان صدماتی درمان ناپذیری به چهره آنها وارد آمد که بقیه عمر را در خفا بسر بردند. در جنگ هفت ساله سوریه که هنوز ادامه دارد 350 هزار نفر کشته شده اند. قریب 12 میلیون نفر مجبور شدند خانه و زندگی خود را ترک کنند، یعنی 65 درصد از کل جمعیت سوریه. افزون بر امریکا و روسیه بیش از 50 کشور دیگر از جمله فرانسه، آلمان، انگلستان، عربستان سعودی، مراکش، استرالیا، کانادا و اردن نیزدر این جنگ سهیم هستند.
https://www.jungewelt.de/artikel/343334 ... ieden.html
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 4:43 pm

هشدار مقامات بلندپایه فرانسوی به مکرون


به گزارش سرويس بين الملل خبرگزاري صداوسيما از پاريس، سیاستمداران، سران احزاب و مقامات بلندپایه فرانسه با هشدار به امانوئل مکرون؛ خروج فوری کشور از بحران اقتصادی ایجاد شده و آرام کردن معترضان را خواستار شدند.
ژرار لارشه رئیس مجلس سنای فرانسه (و نفر دوم این کشور) در پیام توئیتری اعلام کرد: دولت فرانسه باید فورا نیازهای معترضان به سیاست های اقتصادی را برطرف کند تا کشور از بحران ایجاد شده خارج شود.

دو فون انییان رئیس حزب فرانسه سربلند نیز به امانوئل مکرون هشدار داد پاسخگو نبودن دولت و رفع نکردن نیاز معترضان؛ جامعه را به هرج و مرج بیشتر خواهد کشاند.حزب جمهوریخواه نیز از دولت فرانسه خواست صدای معترضان را تا دیر نشده بشنود.
اما در سوی دیگر ژان لوک ملانشون رئیس حزب فرانسه نافرمان که طرفدارانش امروز حضور فعالی در شانزه لیزه داشتند اعلام کرد دیگر برای شنیدن صدای معترضان دیر شده چرا که مردم زیر فشار اقتصادی له شده اند.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 4:45 pm

همه‌پرسی برای بریدن شاخ گاو و بز در سوییس!


رفراندوم سوئيسي ها براى بريدن شاخ گاوها و بزها به عنوان احترام به خلقت آنها = اوج دموكراسي در سوئيس يا خاصيت جامعه مرفه و بي درد سوئيس كه بي تفاوتي در برابر آن همه جنايت عليه بشريت كه در جهان جريان دارد

"آرمین کاپائول" شهروند 67 ساله سوییسی مبدع همه‌پرسی که خود یک گاودار است ، معتقد است "بریدن شاخ گاوها و بزها احترام نگذاشتن به خلقت آنها و مایه ناراحتی آنهاست."
سوییسی‌ها یکشنبه هفته آینده برای یک همه‌پرسی درباره بریدن یا نبریدن شاخ گاو و بز به پای صندوق‌های رای می‌روند.
به گزارش عصرایران به نقل از رویترز، این همه‌پرسی با تلاش یک گاودار سوییسی برگزار می‌شود. او برای برگزاری این همه‌پرسی طبق قوانین سوییس دستکم 100 هزار امضا جمع‌آوری کرده است.
هر شهروند سوییسی در صورتی که بتواند دستکم 100 هزار امضا درباره موضوعی جمع‌آوری کند، آن موضوع برای همه‌پرسی به رای عمومی گذاشته می‌شود.
بر اساس تخمین‌ها حدود بیش از 80 درصد از شاخ گاوها و بزها از سوی دامداران سوییسی بریده می‌شود. این اقدام برای کمتر اشغال شدن فضا در طویله‌ها و جلوگیری از آسیب زدن گاوها و بزها به یکدیگر صورت می‌گیرد.

اما "آرمین کاپائول" شهروند 67 ساله سوییسی مبدع همه‌پرسی که خود یک گاودار است ، معتقد است "بریدن شاخ گاوها و بزها احترام نگذاشتن به خلقت آنها و مایه ناراحتی آنهاست."
"آرمین کاپائول" مبدع همه‌پرسی
Image
او از سال 2014 کمپینی را برای جمع‌آوری امضا به منظور همه‌پرسی به راه انداخت و در نهایت موفق شد 100 هزار امضا برای همه‌پرسی درباره غیرقانونی اعلام کردن بریدن شاخ گاوها و بزها، جمع کند.
برآورد نظرسنجی‌ها حاکی است، موافقان و مخالفان بریدن شاخ حیوانات تقریبا برابرند و نتیجه این همه‌پرسی قابل پیش‌بینی نیست.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 4:48 pm

.
احوال آمریکا

.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 4:51 pm

ناتوانی یک «ابرقدرت!» در مدیریت آتش‌سوزی کالیفرنیا


آمارهای رسمی ارائه‌شده توسط اداره جنگل‌بانی و پیشگیری آتش‌سوزی در ایالت کالیفرنیا حاکی است در سال ۲۰۱۸ تاکنون ۷۵۷۹ مورد آتش‌سوزی اتفاق افتاده و ۶۷۵۰ کیلومترمربع در آتش سوخته است.
Image
گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم ــ حدود 48 نفر تا کنون در آتش‌سوزی‌های شدید و گسترده‌ای که از پنجشنبه گذشته به بخش‌های مختلف ایالت کالیفرنیا سرایت کرده کشته شده‌اند. هم‌اکنون سه کانون آتش‌سوزی مناطق مختلف کالیفرنیا را تحت تأثیر قرار داده‌اند.

Image
آتش‌سوزی «کمپ‌فایر» (Camp Fire)
در شمال کالیفرنیا آتش‌سوزی موسوم به «کمپ فایر» با درنوردیدن 526 کیلومترمربع و به‌جا گذاشتن دست‌کم 29 کشته، مرگبارترین، مهیب‌ترین و مخرب‌ترین آتش‌سوزی در تاریخ این ایالت لقب گرفته و ده‌ها هزار نفر را به تخلیه محل سکونت خود مجبور کرده است.
در مسیر خرابه‌های به‌جامانده از این آتش‌سوزی شهر «پارادایز» با 26000 ساکن قرار دارد که کاملاً ویران شده؛ مقام‌های محلی به رسانه‌ها گفته‌‌اند تصادف در جاده‌های ارتباطی این شهر راه را بسته و ساکنان با پای پیاده درحالی که کودکان یا حیوانات خانگی‌شان را به‌بغل داشتند فرار کرده‌اند. آتش، 8800 سازه را سوزانده و طبق آخرین آمارها 15500 سازه دیگر در معرض خطر قرار دارند.
آخرین خبرها حاکی است تقریباً 30 درصد این آتش‌سوزی مهار شده، اما انتظار نمی‌رود اطفای کامل حریق «کمپ‌فایر» تا دو هفته آینده انجام شود. «سی‌ان‌ان» نوشته برخی از ساکنان به محل سکونتشان بازگشته‌اند و با خرابه‌های به‌جامانده مواجه شده‌اند.

Image
آتش‌سوزی «وولزی» (Woolsey Fire)
در جنوب کالیفرنیا آتش دیگری در حال پیشروی به‌سوی منطقه «مالیبو» است که میزبان خانه‌های هنرپیشگان هالیوود است. این آتش در مساحتی بیش از 150 مایل‌مربع، یعنی به‌اندازه مساحت شهر «دنور» گسترده شده است. دو نفر در این آتش‌سوزی کشته شده‌اند.
این آتش‌سوزی که به «وولزی» معروف شده 435 سازه را تخریب کرده و علی‌رغم مهار 35 درصد آن تلاش‌ها برای اطفای کامل آن تا کنون نتیجه‌بخش نبوده است. گفته می‌شود که 57000 سازه دیگر در معرض خطر قرار دارند. آخرین خبرها حاکی است شعله‌های آتش بیش از 393 کیلومترمربع را در بر گرفته‌اند و تا کنون 40 درصد آن مهار شده است.

آتش‌سوزی «هیل» (Hill Fire)
در شهرستان «ونچورا»، واقع در قسمت جنوبی ایالت آتش‌سوزی کوچکی مساحتی به‌وسعت تقریباً 18 کیلومترمربع را سوزانده است. دو سازه در این منطقه سوخته‌اند و دو ساختمان آسیب دیده‌اند. آتش‌سوزی در این منطقه تقریباً تا 90 درصد مهارشده انتظار می‌رود.

آمارها: 500 آتش‌سوزی در یک ماه
رئیس سازمان جنگلداری ایالت کالیفرنیا گفته ظرف 30 روز گذشته 500 آتش‌سوزی در این ایالت اتفاق افتاده است. تنها در یک هفته گذشته بیش از 910 کیلومترمربع در آتش سوخته‌اند. این از مجموع مساحت شیکاگو و بوستون بیشتر است.
آمارهای رسمی ارائه‌شده توسط اداره جنگل‌بانی و پیشگیری آتش‌سوزی در ایالت کالیفرنیا حاکی است در سال 2018، تا کنون 7579 مورد آتش‌سوزی اتفاق افتاده و 6750 کیلومترمربع در آتش سوخته است. این آتش‌سوزی‌ها تا کنون 2975 میلیارد دلار خسارت به‌جا گذاشته‌اند.
در آتش‌سوزی «تابز فایر» در اکتبر گذشته میلادی 5هزار و 636 ساختمان ویران شد و آتش وسعتی معادل 149 کیلومترمربع را کاملاً سوزاند و 22 تن را کشت. تابز فایر تا همین هفته پیش رکورددار مخرب‌ترین آتش‌سوزی کالیفرنیا بود.
با آنکه دلیل آتش‌سوزی‌های کمپ و وولزی هنوز مشخص نشده، مقام‌های دولتی در حال تحقیق درباره بروز پاره‌ای مشکلات در شرکت‌های تأمین برق در منطقه هستند. حدود 15 دقیقه قبل از آغاز آتش‌سوزی‌ کمپ‌فایر، شرکت Pulga, PG&E گزارشی از خرابی در یکی از خطوط انتقال برق مطرح کرده است.
بیش از 300 هزار نفر تا کنون در سراسر این ایالت مجبور به ترک خانه و کاشانه شده‌اند. اکثر آنها ساکنان لس‌آنجلس هستند. 170 هزار نفر از ساکنان این منطقه تخلیه شده‌اند.

مدیریت ناکارآمد
Image
احداث منازل مسکونی در نزدیکی مناطق بکر طبیعی یکی از دلایل بروز آتش‌سوزی‌های مهیب و پرتلفات در برخی ایالت‌های آمریکا است
«دونالد ترامپ»، رئیس‌جمهور آمریکا، مدیریت ناکارآمد را مقصر بروز این حادثه و تلفات بالای آن دانسته است. او در توئیترش نوشته است: «برای بروز این آتش‌سوزی‌های مهیب، مرگبار و پرهزینه در جنگل‌های کالیفرنیا هیچ دلیلی غیر از مدیریت ضعیف جنگل‌ وجود ندارد. سالانه میلیاردها دلار هزینه می‌شود، در حالی که جان این همه انسان فقط به‌خاطر سوءمدیریت جنگل از دست می‌روند».
سخنان ترامپ البته خالی از واقعیت نیست. روزنامه سان‌فرانسیسکو کرونیکل گفته یکی از دلایل افزایش آتش‌سوزی‌ها در کالیفرنیا، افزایش درخت‌های مرده است. در دوره‌های خشک و داغ مانند اکنون، جرقه‌ها، خطوط برق افتاده، ته‌سیگار و برخورد رعد و برق می‌تواند علت برافروخته شدن کاج‌ها، کاج‌های قندی و دیگر گونه‌های پوسیده و آتش‌سوزی باشد.
آخرین آمارهای رسمی موجود حاکی است تا دسامبر 2017، حدود 129 میلیون درخت مرده در ایالت کالیفرنیا وجود دارند که خطر بالقوه برای آتش‌سوزی به‌شمار می‌روند.
همه کارشناسان در آمریکا البته سوءمدیریت در نگهداری جنگل را عامل این آتش‌سوزی و تلفات آن نمی‌دانند. در واقع همه این آتش‌سوزی‌ها هم در جنگل اتفاق نیفتاده‌اند.
«ماکس موریتز»، کارشناس آتش‌نشانی در دانشگاه کالیفرنیا به نیویورک‌تایمز گفت: «منشأ همه این آتش‌سوزی‌ها از جنگل نیست».

روزنامه نیویورک‌تایمز نوشته آتش‌سوزی‌های «کمپ» و «وولزی» که شمال و جنوب کالیفرنیا را در بر گرفته‌اند در مناطقی اتفاق افتاده‌اند که اجتماعات انسانی در نزدیکی مناطق بکر طبیعی تشکیل شده‌اند و به همین دلیل آتش با سهولت بیشتری از جنگل‌ها یا چمنزارها به خانه‌ها سرایت می‌کند.
سال 2015 وزارت کشاورزی آمریکا در گزارشی اعلام کرده بود بین سال‌های 2000 تا 2010 شمار افرادی که محل سکونتشان را به نزدیکی مناطق بکر طبیعت منتقل کرده‌اند 5 درصد افزایش یافته است. در این گزارش آمده بود 44 میلیون خانه در آمریکا (معادل یک‌سوم کل خانه‌ها در این کشور) در حال حاضر در تلاقی‌گاه‌های مناطق طبیعی و شهری احداث شده‌اند. بالاترین میزان تمرکز این خانه‌ها در ایالت‌های فلوریدا، تگزاس و البته کالیفرنیا است.
موریتز به رسانه‌های آمریکا گفته است: «شاهد آن هستیم که مجموعه‌ای از خانه‌های آسیب‌پذیر در این اراضی احداث شده‌اند. اینها سازه‌هایی هستند که اغلب بر اساس قوانین ساختمان‌سازی چند دهه پیش ساخته شده‌اند و بنابراین به‌اندازه‌ای که باید، در برابر آتش مقاوم نیستند».
وی اضافه کرد: «مسئله اینکه ما خانه‌هایمان را کجا احداث می‌کنیم ما را در برابر تخریب منازل و تلفات این‌چنینی بسیار آسیب‌پذیر می‌کند».
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 4:52 pm

روس‌ها نسبت به سفر آمریکایی‌ها به ماه تردید دارند


رئیس شرکت «راس کاسموس» روسیه با ابراز تردید درباره اینکه آیا آمریکایی‌ها واقعا در سطح ماه فرود آمده‌اند، گفت، هیچ کشوری به تنهایی قادر نیست برنامه سفر به ماه را اجرا کند.
Image

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم به نقل از خبرگزاری «اینترفکس»، "دمیتری راگوزین" رئیس شرکت «راس کاسموس» روسیه پیشنهاد کرد که بررسی شود آیا آمریکایی‌ها واقعا به ماه سفر کرده‌اند.
وی در جریان بازدید خود از شرکت «سیستم‌های فضایی روسیه»، در جمع خبرنگاران و در پاسخ به سئوالی گفت: «ما چنین وظیفه‌ای را قرار داده‌ایم تا فرود فضانوردان آمریکایی به سطح ماه مورد بررسی قرار بگیرد که آیا این سفر واقعا رخ داده است. آنها (آمریکایی‌ها) می‌گویند که سفر کرده‌اند و ما این مسئله را بررسی خواهیم کرد.»
رئیس شرکت «راس کاسموس» تاکید کرد، در حال حاضر هیچ کشوری در جهان نمی‌تواند برنامه سفر به ماه را به تنهایی اجرا کند. به همین دلیل وی شخصا روی همکاری با ایالات متحده برای مطالعه تنها قمر کره زمین حساب می‌کند.

نخستین سفر فضانوردان آمریکایی به سطح کره ماه در سال 1969 انجام گرفت.
پیش از این،برخی مقامات شرکت «راس کاسموس» گفته بودند که به احتمال زیاد به زودی برنامه دولتی جدید برای سفر به ماه اعلام خواهد شد. البته یادآور شده‌اند که نخستین فرود فضانوردان روسی در ماه زودتر از سال2030 مقدور نخواهد بود.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 4:53 pm

.
احوال شامات (اردن، فلسطين، لبنان سوريه)

.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 4:54 pm

لبنان هدیه نظامی روسیه را رد کرد


یک روزنامه لبنانی اعلام کرد این کشور هدیه نظامی روسیه را به بهانه‌های فنی رد کرده است.
به گزارش خبرگزاری فارس، روزنامه «الاخبار» گزارش داد پس از چند ماه تعلل سرانجام لبنان هدیه نظامی روسیه را بنا دلایلی که در ظاهر «فنی» است اما در باطن «سیاسی» است، رد کرد.
در این گزارش آمده است، در لبنان مانند روسیه آشکار شده که آمریکایی‌ها جلوی هر همکاری نظامی میان بیروت و مسکو را می‌گیرند. چند روز قبل از عید استقلال لبنان از پذیرش مهمات تقدیم شده از سوی وزارت دفاع روسیه عذر خواست، هدیه‌ای که شامل میلیون‌ها گلوله برای اسلحه‌های مختلف – که هزینه آن به پنج میلیون دلار می‌رسید به علاوه مهمات و مواد منفجره- بود؛ بهانه بیروت این بود که گلوله‌های پیشکش با سلاح‌هایی که ارتش لبنان در اختیار دارد، متناسب نیست. این در حالی است که ارتش لبنان دهها هزار تفنگ کلاشینکف و تیربار روسی« PKS» در اختیار دارد و به طبع‌ آن به گلوله‌های آنها نیز نیاز دارد.

الاخبار افزود، علاوه اینکه رژیم صهیونیستی به عنوان دشمن لبنان دارای بزرگترین زرادخانه سلاح غربی در منطقه است و مقدار معینی سلاح شرقی نیز در زرادخانه‌های خود دارد که با حجم ذخایر نظامی برخی کشورهای عربی برابری می‌کند.

این روزنامه تصریح کرد پس از موانع بسیار که جلوی رسیدن این هدیه نظامی در مورد مقرر یعنی ژوئن را گرفت بهانه فنی لبنان برای عدم پذیرش این هدیه از طریق پیامی رسمی به دست وابسته نظامی روسیه در بیروت رسید. پیام مذکور یک تصمیم سیاسی بوده که منبع آن تا کنون مشخص نیست اما در سبد ارتش لبنان قرار می‌گیرد که تسلیح آن از سوی آمریکاست و دریافت تسلیحات خارج از اعضای ناتو برای این ارتش ممنوع است.
الاخبار ادامه داد تکیه ارتش بر یک منبع تسلیحاتی و عوض کردن سلاح‌های روسی به بهای حذف سلاح‌های غربی، قبل از هر چیزی، تصمیمی سیاسی است و ارتش نمی‌تواند آن را گرفته باشد بلکه بخشی از سیاست‌های عالی دولت است و حداقل در کابینه درباره سیاست تسلیحاتی بحث و تبادل نظر شده است. آیا دولت جلسه گرفته و تصمیم به شروع این سیاست گرفته است؟ حداقل این را در سایه دولت پیشبرد امور نگرفته است. چه کسی این تصمیم را گرفته؟ پاسخی برای این سوال نیست.

این روزنامه لبنانی سپس نوشت تصمیم روسیه برای تقدیم هدیه به ارتش لبنان یک تصمیم روسی صرف نبود بلکه ماحصل دو جریان است؛ اول: پس از آنکه لبنان در زمان هدیه به اصطلاح نظامی عربستان سعودی برای خرید اسلحه، لیستی از الزامات از طرف روسی را ارائه کرد و دوم: سفر «یعقوب الصراف» وزیر دفاع لبنان به روسیه طی سال گذشته و ارائه نیازهای ارتش لبنان. بر این اساس ارتش روسیه تصمیم به تقدیم هدیه نظامی به لبنان گرفت تا‌ آغازی برای مسیر همکاری بر اساس توافق نظامی فنی که در این راستا امضا شده بود، باشد و همچنین سرآغازی بر توافقنامه نظامی باشد که قرار بود در ماه آوریل امضا شود اما آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها توانستند «سعد الحریری» نخست‌وزیر مکلف را قانع به عدم امضای آن کنند.

بر اساس این گزارش، در سال 2008 نیز روسیه تصمیم به تقدیم هدیه نظامی به ارتش لبنان گرفت که شامل جنگنده‌های «میگ 29»، تانک‌های «تی-72» و خمپاره‌انداز «130 ملم» و 50 هزار گلوله برای تانک و خمپاره انداز بود. این هدیه می‌توانست سطح تسلیحاتی ارتش لبنان را بالا ببرد اما دولت لبنان در آن زمان به ریاست «میشل سلیمان» هدیه مذکور را رد کرد. بهانه آن زمان این بود که جنگنده‌های میگ نیازمند فرودگاه‌های مخصوص ویژه هستند و هزینه نگهداری آنها بسیار بالا هستند. پس از رد این هدیه، روس‌ها گفتند می‌توانند به لبنان بالگردهای جنگی بدهند که با زیرساخت‌های لبنان هماهنگ باشد اما مقامات لبنانی آنقدر تعلل کردند که این پیشنهاد نیز کنار رفت. فشار آمریکا در آن زمان مانع این کار شد و بعدها اسناد ویکیلیکس هم رد پای آمریکا در این موضوع را آشکار کرد.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 4:56 pm

.
احوال حاشيه خليج فارس (از عمان و دويلات خليج تا عربستان ويمن)

.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 4:58 pm

دادستان سعودی: جنازه خاشقچی قبل از خروج از کنسولگری قطعه قطعه شده
او با تزریق یک ماده به قتل رسید
تیم ۵ نفره قتل، سعی داشتند خاشقچی را زنده به عربستان بازگردانند
معاون سابق رئیس سازمان جاسوسی عربستان دستور تشکیل تیم ترور او را صادر کرده بود
برای آن ۵ نفر حکم اعدام صادر شده
جسد توسط تیم قتل به یک محلی ترک تحویل داده شده؛ اطلاعات همدست ترک پرونده را به ترکیه خواهیم داد
یکی از متهمان، دوربین‌های کنسولگری را از کار انداخته بود


دادستانی عربستان سعودی در اعترافی جدید در پرونده قتل خاشقچی اذعان کرد که او در کنسولگری عربستان تکه‌تکه سپس به بیرون انتقال داده شده است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
Image
دادستانی کل عربستان در کنفرانس مطبوعاتی در ریاض اعلام کرد: معاون سابق رئیس سازمان جاسوسی عربستان دستور تشکیل تیم ترور خاشقچی را صادر کرده است.
به گزارش «انتخاب»، دادستانی کل عربستان در کنفرانس مطبوعاتی پیرامون تحقیقات سعودی ها درباره قتل خاشقچی گفت: جنازه خاشقچی قبل از خروج از کنسولگری قطعه قطعه شده است.
وی افزود: تصویری کلی از چهره فرد محلی [ترک] که جنازه خاشقچی را تحویل گرفته در دست داریم، معاون سابق رئیس سازمان جاسوسی عربستان دستور تشکیل تیم ترور خاشقچی را صادر کرده است.
دادستان عربستان تصریح کردند: 5 نفر در قتل خاشقچی درگیر بودند، برای تمامی افراد حکم اعدام صادر شده است.
وی خاطرنشان کرد: خاشقچی با تزریق یک ماده به قتل رسیده است و پس از قطعه قطعه و از کنسولگری خارج شده است، این 5 نفر سعی داشتند خاشقچی را زنده دستگیر و به عربستان بازگردانند.
دادستان عربستان مدعی شد که تیم 5 نفره قتل خاشقچی، قتل و تکه تکه کردن جسد این روزنامه نگار را بدون اطلاع مقامات عالی سعودی انجام دادند.
وی همچنین اظهار داشت: جسد قاشقچی توسط تیم قتل به یک محلی ترک تحویل داده شده است، اطلاعات همدست ترک پرونده خاشقچی را به ترکیه خواهیم داد.
وی اظهار داشت یکی از متهمین دوربین های کنسولگری را از کار انداخته است.
دادستان عربستان گفت: اعضای تیم قتل خاشقچی شامل تیم مذاکره کننده، ماموران اطلاعات و جابه‌جایی بوده اند، از ترکیه خواستار امضای توافق همکاری در پرونده قتل خاشقچی هستیم، این درخواست سه بار برای مسئولان ترک ارسال شده ولی پاسخی دریافت نشده است.

دادستان عربستان مجددا تاکید کرد: عملیات بازگرداندن خاشقچی به عربستان از طرف معاون سابق سازمان جاسوسی عربستان صادر شده است.
ه گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم،‌دادستان کل سعودی اعتراف کرده است که خاشقجی روزنامه‌نگار منتقد سعودی پس از کشته شدن در کنسولگری این رژیم در استانبول مثله شد.
بر اساس نتایج تحقیقاتی که حکومت سعودی انجام داده، پنج متهم، خاشقجی را کشته و جسدش را مثله کرده‌اند،‌نکته قابل توجه این است که این تحقیقات از سوی طرفی انجام شده که مقاماتش در صدور فرمان قتل و انجام این جنایت مشارکت داشته‌اند و به همین سبب این تحقیقات نمی‌تواند شفاف و بی‌طرفانه و عادلانه باشد.
بر اساس گزارش شبکه العربیه، سخنگوی دادستانی سعودی امروز نتایج تحقیقات خود درباره کشته شدن جمال خاشقجی را اعلام کرد و گفت تیم سعودی که به استانبول اعزام شد، برای متقاعد کردن خاشقجی به منظور بازگشت به عربستان تلاش می‌کرد، اما فرمانده این تیم دستور قتل خاشقجی را صادر کرد و جسدش مثله مثله و تحویل یک شهروند ترکیه‌ای که با تیم همکاری می‌کرد، شد.
این سخنگو در کنفرانس مطبوعاتی خاطر نشان کرد دادستانی سعودی به 11 فرد از بازداشت شدگان در عربستان در ارتباط با این پرونده اتهاماتی را وارد کرد و خواستار اعدام پنج نفر از آنها شده است.
این سخنگو افزود تحقیقات سعودی به این نتیجه رسیده است که معاون رئیس سازمان اطلاعات سعودی(این سخنگو به نام این مقام اشاره نکرده است) دستور تشکیل تیمی را برای بازگرداندن خاشقجی به عربستان چه با رضایت و چه به زور صادر کرده بود.
سخنگوی دادستانی سعودی گفت شیوه ارتکاب جنایت، درگیری و زد و خورد، دست و پا را بستن و تزریق آمپول حاوی مواد مخدر به وی که منجر به مرگ خاشقجی شد، آمر قتل خاشقجی رهبر تیم مذاکره کننده بود.
این سخنگو افزود تیم سعودی پس از قتل خاشقجی، وی را مثله کرد و آنگاه آن را از ساختمان کنسولگری در استانبول که جنایت در آن رخ داد، خارج کرد و به یک فرد محلی به عنوان همکار آنها تحویل داد.
این سخنگو آورده است یکی از اعضای تیم سعودی، دوربین‌های کنترل ساختمان کنسولگری را از کار انداخته بود.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 4:58 pm

ترامپ: اگر عربستان نبود، اسرائیل در مخمصمه بزرگی می افتاد


شفقناافغانستان- دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا علی رغم جنایت ترور جمال خاشقجی، از مواضع خود درباره روابط با عربستان دفاع کرد و گفت که اگر عربستان نبود اسرائیل در مخمصه بزرگی می افتاد.
به گزارش سرویس ترجمه شفقنا به نقل از الجزیره، ترامپ با بی ارزش جلوه دادن ارزیابی های سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا درباره قتل خاشقجی گفت: این ارزیابی دو وجهی است و او نمی گوید که ولیعهد سعودی کسی است که دستور قتل خاشقجی را صادر کرد.

وی روز پنج شنبه به خبرنگاران گفت: جهان زشت کسی است که مسئول قتل خاششقجی است . ارزیابی سیا درباره این قضیه به اوضاعی اشاره دارد که انسان می تواند از طریق آن به این نتیجه برسد که شاید ولیعهد سعودی این کار را کرده باشد یا خیر.

رئیس جمهور آمریکا ادامه داد: ارزیابی سیا دو وجه می تواند داشته باشد و همانطور که گفتم شاید ولیعهد سعودی این کار را انجام داده باشد و شاید هم نه.
وی افزود: این جنایت و همچنین سرپوش گذاشتن به آن زشت است و ولیعهد سعودی بیشتر از من از آن احساس انزجار می کند.

اگر معیارهای خاصی را دنبال کنیم متحدی برای ما نمی ماند
ترامپ علی رغم جمایت ترور خاشقجی از مواضع خود در خصوص پایبندی به روابط با عربستان دفاع کرد و گفت که اگر عربستان نبود اسرائیل در مخمصه بزرگی می افتاد.
وی تاکید کرد که عربستان متحد آنهاست و اگر معیارهای خاصی را دنبال کنیم متحدی برای ما برای ما باقی نمی ماند.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 4:59 pm

حریت: سیا نواری در اختیار دارد که در آن محمدبن‌سلمان دستور ساکت کردن خاشقجی را می‌دهد


شفقنا- یک رسانه ترک اعلام کرد سرویس اطلاعات و امنیت آمریکا یک نوار صوتی وحشتناک از نحوه به قتل رسیدن جمال خاشقجی در اختیار دارد.
به گزارش سرویس ترجمه شفقنا به نقل از رویترز، وبسایت روزنامه ترکیه‌ای حریت اعلام کرد: سیا نوار صوتی مربوط به یک مکالمه تلفنی در اختیار دارد که در آن محمدبن‌سلمان ولیعهد سعودی دستور ساکت کردن جمال خاشقجی را صادر کرده است.

ستون‌نویس حریت فاش کرده که جینا هاسپل رییس سیا سیگنال‌هایی داده که این گفتگوی ضبط‌شده را در اختیار دارد. ولیعهد سعودی در این مکالمه تلفنی به عوامل خود می‌گوید هرچه زودتر خاشقجی را ساکت کنند. با این حال یک مقام ترک در تماس با رویترز از وجود چنین نواری اظهار بی‌اطلاعی کرده است.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 5:00 pm

ترامپ: بن سلمان بیشتر از من از جنایت نفرت دارد
قتل خاشقچی تقصیر دنیا است


رئیس‌جمهور آمریکا می‌گوید محمد بن‌سلمان اساساً از جنایت متنفر است و اگر جمال خاشقچی تکه تکه شده، تقصیر دنیا است که جای بدی شده است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

Image
«دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور آمریکا در ادامه دفاع از سعودی‌ها بر سر نقش مقام‌های عالیرتبه عربستان در قتل «جمال خاشقچی، روزنامه‌نگار منتقد سعودی، مدعی شد که متهم ردیف اول این داستان یعنی «محمد بن‌سلمان» ولیعهد سعودی «از این جور کارها تنفر دارد.»

حضور محافظان شخصی بن‌سلمان در تیم ترور خاشقچی و مکالمات تلفنی ضبط‌شده، بسیاری از تحلیل‌گران و حتی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا را به این نتیجه رسانده که دستور قتل این روزنامه‌نگار منتقد، از سوی ولیعهد جوان سعودی صادر شده است؛ رئیس‌جمهور آمریکا اما یک تنه اصرار دارد که روایت سعودی‌ها از تل خاشقچی، مبتنی بر حقیقت است.
سعودی‌ها می‌گویند تیمی که برای مجاب کردن خاشقچی به بازگشت به کشور به استانبول اعزام شده بود، در میانه عملیات اقناع وی به بازگشت، زیاده‌روی کرده و او را کشته است.
دونالد ترامپ در ادامه حمایت از بن‌سلمان، امرو پنج‌شنبه ۱ آذر ماه در میان خبرنگاران گفت: «من خودم هم از جنایت متنفرم و هم از آنچه در این ماجرا رخ داده و از تلاش برای لاپوشانی آن متنفرم ولی به شما بگویم که ولیعهد بن سلمان، بیش از من از این مسائل نفرت دارد.»

ترامپ دو روز پیش گفته بود شاید بن‌سلمان از ماجرا مطلع بوده و شاید هم مطلع نبوده است. رئیس‌جمهور آمریکا امروز حتی به بودن ردپایی از بن‌سلمان در این جنایت رضایت نداد و با مقصر دانستن همه مردم دنیا در قتل جمال خاشقچی، گفت: «شاید بتوان دنیا به خاطر این جنایت مقصر دانست چون دنیا جای خیلی خیلی بدی شده است.
منبع: فارس
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 5:01 pm

دیپلمات سابق ایتالیایی در یادداشتی در سایت تحلیلی "میدل ایست ای" مطرح کرد؛
ترامپ برای نجات ولیعهد عربستان قیمت‌گذاری کرد: 450 میلیارد دلار| از دید ترامپ همه راه‌ها به تهران ختم می‌شود!
خطر وقوع درگیری میان کاخ سفید و سازمان‌های اطلاعاتی بالاست


ترامپ ایران را حامی تروریسم می‌خواند و سپس می‌گوید که عربستان سعودی موافقت کرده میلیاردها دلار برای مبارزه با تروریسم رادیکال هزینه کند. متاسفانه اما شواهد تاریخی و واقعیت‌ها خلاف ادعای ترامپ را ثابت می‌کنند و نشان می دهند عربستان سعودی اتفاقا حامی تروریسم بوده است.

آفتاب‌‌نیوز :
سرویس بین الملل- "مارکو کارنلوس" دیپلمات سابق ایتالیایی که ماموریت‌های فراوانی در سومالی، استرالیا و سازمان ملل متحد داشته و اخیرا فرستاده ویژه دولت ایتالیا در امور سوریه و خاورمیانه بوده است، در یادداشتی اشاره می‌کند که بیانیه ترامپ در مورد قتل جمال خاشقجی روزنامه نگار سعودی نشان می‌دهد زمانی که ارزش‌های آمریکا مانند حقوق بشر و حاکمیت قانون در تلاقی با منافع امریکا قرار می‌گیرند، او دومی را انتخاب می‌کند.

به گزارش آفتاب‎نیوز؛ این دیپلمات سابق ایتالیایی که در فاصله سال‌های 2011 تا 2015 میلادی به عنوان یکی از کارکنان سیاست خارجی نخست‌وزیران ایتالیا خدمت کرده است با اشاره به اظهارات اخیر ترامپ رییس جمهوری آمریکا در مورد جنایت روی داده علیه جمال خاشقجی می‌نویسد: "این بیانیه نمونه‌ای از صداقت سیاسی است؛ اگرچه تحلیل موجود در آن بر پایه مبنایی کاملا اشتباه است. ترامپ از سخنان توخالی و عمومی که توسط روسای جمهوری سابق آمریکا در مورد عربستان مطرح می‌شد عبور کرد. او کاملا روشن ساخت که آمریکا از این موضوع که محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی دستور قتل را صادر کرده چشم‌پوشی کرده است چرا که باید تسلیحات امریکایی را به سعودی‌ها بفروشد و به عربستان برای کنترل قیمت نفت در راستای منافع امریکا نیاز دارد.
در واقع، بیانیه ترامپ گزارش غیرمستقیم "میدل ایست ای" را تایید کرده که در آن ذکر شده بود هدف امریکا خارج ساختن ولیعهد عربستان سعودی از باتلاق ایجاد شده در جریان پرونده خاشقجی است. او در اولین جمله از بیانیه می‌نویسد: جهان جای بسیار خطرناکی است. این احتمالا تفسیری صحیح از وضعیت فعلی بین‌المللی جهان است. البته رییس جمهوری امریکا این حقیقت را رد می‌کند که کشورش در این وضعیت ایجاد شده سهیم بوده است. حمایت امریکا از جنگ عربستان سعودی در یمن، رویکرد آن کشور در مورد مسئله اسرائیل و فلسطین، جنگ بی‌پایان در افغانستان و میراث مسموم امریکا در عراق تنها چند نمونه از این موارد هستند. دلایل ارائه شده برای توضیح این که چرا جهان جای خطرناکی است مبتنی بر این استدلال امریکا است: همه جاده‌ها به تهران ختم می‌شوند. ترامپ ایران را حامی تروریسم می‌خواند و سپس می‌گوید که عربستان سعودی موافقت کرده میلیاردها دلار برای مبارزه با تروریسم رادیکال هزینه کند. متاسفانه اما شواهد تاریخی و واقعیت‌ها خلاف ادعای ترامپ را ثابت می‌کنند و نشان می دهند عربستان سعودی اتفاقا حامی تروریسم بوده است".

این دیپلمات سابق ایتالیایی در ادامه می‌افزاید: "ترامپ با بیانیه خود پیامی پنهانی را به عربستان سعودی و خاندان سلطنتی آن کشور ارسال کرد؛ اینکه امریکا برای نجات ولیعهد عربستان سعودی قیمت‌گذاری کرده است: 450 میلیارد دلار. ترامپ از عربستان سعودی انتظار دارد که این 450 میلیارد دلار را هرچه زودتر در آن کشور سرمایه‌گذاری کند. ترامپ منتظر است ک وعده‌های مالی و سرمایه‌گذاری عربستان سعودی هر چه زودتر تبدیل به قرارداد شوند.

گزارش سیا اما مغایر با نظر ترامپ است و معتقد است که محمد بن سلمان مستقیما در صدور فرمان قتل خاشقجی نقش داشته است. بخش‌های خاصی از سیا هم اکنون ناراحت عدم استفاده از فرصت مناسب پیشین ایجاد شده برای همکاری با محمد بن نایف ولیعهد سابق و در حال پیچیده‌تر ساختن برنامه ترامپ به منظور حفظ محمد بن سلمان هستند. واقعیت آن است که خطر وقوع درگیری میان کاخ سفید و سازمان‌های اطلاعاتی بالاست؛ همانند موضوع روسیه گیت. ترامپ در مورد گزارش سازمان‌های اطلاعاتی امریکا درباره مداخله روسیه در انتخابات 2016 به ضرر حزب دموکرات نیز این موضوع را رد کرده است".
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 5:03 pm

ترامپ با گذشتن از کنار دستور قتل خاشقجی توسط عربستان، جهان را وحشت‌زده کرد
انتقاد شدید از موضع ترامپ در قبال پرونده خاشقجی
نیویورک‌تایمز: ترامپ ارزش‌های آمریکا را قربانی عربستان کرد
حمایت ترامپ از عربستان نمادی از وحشیانه‌بودن دکترین "نخست آمریکا" مدنظر اوست


شبکه خبری "سی ان ان" نیز در گزارش تندی می‌نویسد: "حمایت ترامپ از عربستان سعودی نشانه دیگری از وحشیانه بودن دکترین "نخست امریکا" او بود. او با گذشتن از کنار دستور قتل خاشقجی که توسط عربستان سعودی صادر شده بود جهان را وحشت‌زده کرد. او ارزش‌های سنتی امریکا را نادیده گرفته است.
آفتاب‌‌نیوز :
سرویس بین الملل- انتقاد از رویکرد ترامپ در قبال پرونده قتل خاشقجی عدم طرح خواست پاسخگویی از عربستان سعودی از سوی او در رسانه‌های امریکایی در حال افزایش است.
به گزارش آفتاب‎نیوز؛ روزنامه "نیویورک تایمز" از رسانه‌های اصلی منتقد سیاست‌های ترامپ با انتشار سرمقاله‌ای به بی‌اعتنایی ترامپ نسبت به ارزیابی سازمان "سیا" دستگاه امنیتی امریکا درباره نقش داشتن مستقیم محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی در ماجرای قتل جمال خاشقجی روزنامه نگار سعودی در کنسولگری عربستان سعودی در استانبول اشاره کرده و در این باره نوشته است: "ترامپ به ارزش های امریکایی بی اعتنایی کرد و جانب ارزش های عربستان سعودی را گرفت. او روز سه شنبه کاریکاتور ترسیم شده از سوی منتقدان‌اش که می‌گویند ترامپ اهداف‌اش را بر اساس پول و منافع و انگیزه‌های شخصی تعیین می‌کند را با موضع گیری خود در قبال عربستان سعودی تایید کرد. او یافته ها و ارزیابی سیا را نادیده گرفت. او نمی خواهد محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی به دلیل نقش داشتن در قتل خاشقجی پاسخگو و مسئولیت‌پذیر باشد. ترامپ سکوت کرد چرا که محمد بن سلمان 33 ساله متحد او و دامادش جارد کوشنر است. ترامپ در حالی سکوت می‌کند که صدای صوتی ضبط شده توسط دستگاه امنیتی ترکیه ماجرا را آشکار ساخته و پیشتر نیز رژیم سعودی دروغ گفته بود و نقش داشتن در این ماجرا را رد کرد. به نظر می‌رسد رییس جمهوری امریکا در حال قربانی کردن ملاحظات اخلاقی و تاریخی آمریکا نسبت به مسئله حقوق بشر است. ترامپ نسبت به نقش عربستان سعودی در ایجاد فاجعه انسانی در یمن بی‌توجه است و ایران را مقصر اصلی می‌داند. او به دنبال فروش میلیاردها دلار تسلیحات به عربستان است. ترامپ ادعای حکومت سعودی را تکرار کرد؛ ادعایی که می گوید خاشقجی یک اسلامگرا و دشمن حکومت عربستان سعودی بوده است".
Image
"نیویورک‌تایمز" در ادامه می‌نویسد: "در غیاب رهبری رییس جمهوری آمریکا این کنگره است که باید اقدام کرده و از منافع امریکا در جهان محافظت کند. کنگره نباید بگذارد عربستان سعودی از پاسخگویی و مسئولیت‌پذیری درباره قتل خاشقجی فرار کرده و طفره رود".

ترامپ بن سلمان را بخشیده است
"لورا روزن" خبرنگار "المانیتور" نیز در گزارشی اشاره می‌کند که به نظر می‌رسد که ترامپ از محمد بن سلمان پاسخگویی‌ در مورد قتل خاشقجی نمی‌خواهد و او را بخشیده است.
این سایت می‌نویسد: "ترامپ در موضعی عجیب با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد که شاید محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی دستور قتل خاشقجی را صادر کرده باشد. با این حال، اشاره کرد که حفظ روابط خوب امریکا با عربستان سعودی در اولویت و در راستای منافع ملی امریکاست. در آغاز و پایان این بیانیه آمده نخست امریکا و اشاره شده که عربستان سعودی می‌گوید که خاشقجی دشمن دولت و یکی از اعضای اخوان المسلمین بود. با این حال، او اشاره کرده که فراتر از این‌ها من این جنایت را وحشتناک و غیرقابل قبول می‌دانم. او تاکید کرده که شاید هرگز واقعیت‌های مرتبط با این پرونده را متوجه نشویم. در هر صورت رابطه امریکا با عربستان سعودی پایدار است چرا که عربستان متحد امریکا علیه ایران است.
"بروس ریدل" کارشناس سابق سیا می‌گوید که پیام اصلی ترامپ این بود: برایم مهم نیست که محمد بن سلمان چه کاری انجام داده است. او به "المانیتور" می‌گوید که ترامپ نمی‌خواهد کل ساختمان خاورمیانه به هم بریزد چرا که می‌داند اگر محمد بن سلمان بیش از این تحت فشار قرار گیرد پیامدهای وخیمی برای منطقه خواهد داشت و به ضرر منافع امریکا خواهد بود".
این سایت در ادامه اشاره می‌کند که با این حال، می‌توان برداشت دیگری نیز از این بیانیه داشت؛ آنجا که ترامپ می‌گوید حفظ روابط ما با پادشاهی عربستان سعودی مهم است. در نتیجه، می‌توان این استدلال را نیز مطرح کرد که او هیج وابستگی احساسی به محمد بن سلمان ندارد و حفظ روابط امریکا با کلیت نظام پادشاهی عربستان برایش اولویت دارد.

سیاست وحشیانه ترامپ
شبکه خبری "سی ان ان" نیز در گزارش تندی می‌نویسد: "حمایت ترامپ از عربستان سعودی نشانه دیگری از وحشیانه بودن دکترین "نخست امریکا" او بود. او با گذشتن از کنار دستور قتل خاشقجی که توسط عربستان سعودی صادر شده بود جهان را وحشت‌زده کرد. او ارزش‌های سنتی امریکا را نادیده گرفته است. او تنها به میلیاردها دلار سرمایه‌گذاری عربستان سعودی در امریکا فکر می‌کند و در حال فروش ارزش‌هایی است که سال‌های متمادی امریکایی برای کسب آن تلاش کرده بودند. دیگر این ایده که امریکا ماموریت منحصر بفرد اخلاقی و تاریخی برای حمایت از آزادی و دموکراسی دارد رد خواهد شد. همچنین، ترامپ نشان داد زمانی که ارزیابی‌های دستگاه‌های اطلاعاتی امریکا در مغایرت با اهداف سیاسی اوست، او این ارزیابی‌ها را نادیده می‌گیرد".
این شبکه خبری در پایان می‌نویسد: "دفاع او از عربستان سعودی ضربه‌ای دیگر به حاکمیت قانون بین‌المللی و پاسخگویی جهانی است. فرمول ترامپ ساده است: او اجازه نمی‌دهد روسیه و چین بازار عربستان سعودی را تصاحب کنند. سایر مسائل برایش اهمیتی ندارند. او نشان داده که هیچ‌گونه توجهی به رفتارهای مستبدانه عربستان سعودی ندارد. شاید این نشانه‌ای از رک‌گویی ترامپ باشد. واقع گرایی او در سیاست با ارزش‌های امریکایی در تضاد است. بدترین پیام از موضع‌گیری ترامپ آن است که او مایل است برای پیشبرد اهداف سیاسی خود سازمان‌های اطلاعاتی امریکا و براورد آنان را نادیده گیرد. این رویه‌ای است که او در زمینه پرونده تحقیق درباره ارتباط کارزار انتخاباتی‌اش با پوتین نیز در پیش گرفت و براورد دستگاه‌های امنیتی امریکا را نادیده گرفت

ترامپ با ديكررؤساي امريكا فرقي جنداني ندارد و بدتر از انها نيست فقط آنجه او را بارز كرده است اين است كه "بلند بلند فکر می کند!" و اين به ضرر حكام امريكاست كه در بوشش دموكراسي و حقوق بشر و صلح و تمدن جنايت مي كنند و خدمتي به مظلومين و بشريت است تا كه افكار عمومي در كوما را مكر كه بيدار كند = اينكه عليرغم سايرين حتى حكام انقلابي ايران؛ اما بوتين از ترامب خوشش مي ايد شايد همين نكته است

ترامپ صریح است و دلیلی نمی‌بیند بین سیاست اعلامی و اعمالی خود چندان تفاوتی بگذارد. به قول معروف او "بلند فکر می کند."و به همین خاطر به آبروی ایالات متحده آمریکا، چوب حراج زده است.
عصرایران؛ مازیار آقازاده - اظهارات و بیانیه اخیر ترامپ درباره رابطه کشورش با عربستان سعودی همچون آب سردی بود که روی سر رسانه‌ها و محافل سیاسی ( اعم از جمهوریخواه و دموکرات به ویژه در کنگره آمریکا) ریخته شد.
ترامپ بدون کوچک‌ترین پرده پوشی، "رک و روراست" مواضع دولت خود را در قبال موضوع قتل "جمال خاشقجی" روزنامه‌نگار مقتول سعودی اعلام کرد.
ترامپ گفت:
- برایش اهمیتی ندارد که آیا ولیعهد سعودی آمر قتل بوده و از آن اطلاع داشته یا نه!
- رابطه ایالات متحده آمریکا و عربستان سعودی به رغم این واقعه همچنان استراتزیک باقی خواهد ماند.
- چون عربستان سعودی از آمریکا سلاح می‌خرد و به اقتصاد آمریکا پول تزریق می‌کند، دولت او نمی‌تواند بر سر مسایلی چون قتل خاشقجی از این رابطه بگذرد.
- برای دولت او برخورد با ایران اولویت نخست است و در این راستا عربستان سعودی متحدی مهم است.
به بیان دیگر ترامپ اعلام کرد مادامی که یک کشور و یک حاکمیت خارجی برای اقتصاد آمریکا شغل ایجاد کرده و از این کشور خریدهای کلان (اعم از اسلحه و..) انجام دهد، هر طور که در داخل و یا با مخالفان خود رفتار کند، در منظومه متحدان ایالات متحده آمریکا باقی خواهد ماند.
Image
این تصویری است که ترامپ در 2 سال گذشته از ایالات متحده آمریکا به نمایش گذاشته است؛ آمریکایی عریان از تعارف‌های معمول و "بزک دوزک هایی" که پیشتر از سوی روسای جمهوری قبلی در ایجاد تفکیک بین سیاست اعلامی و اعمالی مورد توجه بود.
اما حالا ترامپ نقاب از روی افکنده و بی‌پرده سخن می‌گوید. او صریح است و دلیلی نمی‌بیند بین سیاست اعلامی و اعمالی خود چندان تفاوتی بگذارد. به قول معروف او "بلند فکر می کند."و به همین خاطر به آبروی ایالات متحده آمریکا، چوب حراج زده است.
ایالات متحده آمریکا در طول تاریخ خود دهها جنگ آفریده و در صدها جنگ و مداخله نظامی ایفای نقش داشته و میلیون‌ها انسان را به کام مرگ فرستاده است، نخستین کشوری است که به فناوری تولید سلاح اتمی دست یافته و تنها کشوری است که ننگ استفاده از این نوع سلاح را علیه غیرنظامیان یک کشور خارجی برای ابد در پیشانی خود دارد.
پس از جنگ دوم جهانی و از دوران جنگ سرد بدین سو، دهها جنگ به راه انداخته و میلیون‌ها انسان نظامی و غیرنظامی را به کشتن داده است.
از منفورترین دیکتاتورهای نظامی و غیرنظامی در کشورهای آمریکای لاتین، آفریقا و آسیا و خاورمیانه حمایت کرده است. سازمان سیا در دهه های گذشته انواع کودتاها و عملیات‌های آدمکشی در اقصی نقاط دنیا داشته است، اشتباه محاسبه‌های مهلک آمریکا منجر به ایجاد بدترین فجایع انسانی شده و نطفه بسیاری از گروه‌های تروریستی که این روزها در منطقه خاورمیانه و جهان فعال هستند در خوش بینانه‌ترین فرض با همین اشتباه محسابه‌های واشنگتن و سیاست‌های اشتباه واشنگتن در دهه‌های گذشته بسته شده است.
خود ترامپ در دوران کارزار انتخاباتی بارها در سخنانش مدعی شد که گروه داعش ساخته و پرداخته دولت دموکرات آمریکاست.
دولت ایالات متحده آمریکا در حالی ادعای صلح و ثبات دارد که با فروش صدها میلیارد دلار سلاح به حکومت‌های موروثی و خاندانی در حاشیه جنوبی خلیج فارس منطقه را تبدیل به انبار باروتی در حال اشتعال کرده است.
آمریکا از معدود کشورهای جهان است که وقتی یک فروند هواپیمای مسافربری غیرنظامی با 290 سرنشین را بر فراز آبهای خلیج فارس با موشک مورد هدف قرار داد، به جای عذرخواهی از این واقعه و تنبیه نظامیان خاطی، به آنها مدال شجاعت و لیاقت داد!
از نظر بسیاری از آمریکایی‌های سفید پوست " استیک خور" آنها محور و مدار دنیا هستند و باید به کل عالم سروری کنند. اگر ورِ دل گفتگوهای نژادپرست‌های آمریکا نشسته و حرف‌های آنها را گوش کنید همین قسم حرف‌هایی که ترامپ می‌گوید را می‌شنوید و برای همین است که ترامپ در بین نژادپرستان آمریکایی چهره‌ای محبوب است.
با وجود همه این فجایعی که آمریکا باعث و بانی آن بوده، اما چهره این کشور طی دهه‌های پس از جنگ دوم جهانی به مدد اقتصاد برتر این کشور و ترویج سبک زندگی آمریکایی و غول‌های رسانه‌ای و تبلیغاتی، بازسازی شده و کعبه آمال بسیاری از مردم جهان بوده است، اما کاری که ترامپ در 2 سال گذشته با آمریکا کرده است این بوده که به اندازه‌ای چهره این کشور را مخدوش ساخته که هیچ یک از سیاهه برشمرده شده در بالا، چنین نکرده‌اند!
او در 1 سال گذشته دو مرتبه با به کار بردن لفظ "تروریست نیشِن" خطاب به ایران، به ملت ایران توهین کرده است و ابایی هم از کاربرد این لفظ توهین آمیز ندارد؛ چون اساسا برایش به غیر از رای دهندگان – عموما سفید پوستی- که به او رای داده‌اند، چیز دیگری اهمیت ندارد.
ترامپ امروز فاصله بین سیاست اعلامی و اعمالی آمریکا را برداشته و آمریکای عریان از هر "بزک دوزک" را در مرئای جهانیان به نمایش گذاشته است. خوب یا بد این چهره بخش عمده‌ای از آمریکاست.
البته آمریکا روی دیگری هم دارد که دغدغه‌های حقوق بشری دارد و کره زمین را گهواره تمدن‌های بشری می‌بیند که در معرض آسیب‌های جدی اقلیمی است. این آمریکا علاقه کمتری به زورگویی و تبختر و فرمانروایی بر جهان دارد. باراک اوباما در 8 سال ریاست جمهوری خود تلاش داشت این چهره آمریکا را تقویت کند. آمریکایی عادلانه‌تر و کمتر عجین شده با روح زمخت "سرمایه سالاری" اما ترامپ در 2 سال گذشته کوشیده است همه رشته‌های آن آمریکا را پنبه کرده و آمریکا را به دوران سیاه پیش از "آبراهام لینکلن" و آمریکای دوران برده داری سوق دهد.
آمریکایی که منافع صاحبان سرمایه و شرکت‌ها حرف اول و آخر را در آن می‌زند و لابی‌ها مثل گرگ‌ها در حال پاره کردن شکم یکدیگرند.
ترامپ بلند بلند فکر می‌کند و چهره آمریکا را از بیش از پیش تخریب می‌کند. او به دنبال تحقق شعار نژادپرستانه "اول آمریکا " است. این شعار خیلی حرف درون خود دارد و به همین جایی ختم می‌شود که او می گوید: اصلا برایش اهمیتی ندارد چه کسی دستور قتل خاشقجی را داده بلکه برای او خریدهای کلان عربستان سعودی از ایالات متحده آمریکا مهم است، چون برای او آمریکایی‌ها و جیب آنها از هر موضوع و سرنوشت انسان غیرآمریکایی دیگر روی کره خاکی مهم‌تر است. در میان آمریکایی‌ها هم، ترامپ آمریکایی‌های سفید پوستی که به او رای داده‌اند را بیشتر مورد توجه دارد و در دیدگاه او تفیکی جدی بین سفیدپوست‌های مسیحی با رنگین پوستان و آمریکایی‌های مهاجر و.. قابل مشاهده است.
این همان چهره‌ای از آمریکاست که مخالفان یکجانبه‌گرایی و جهان تک قطبی بسیار دوست دارند به نمایش گذاشته شود و ترامپ با جان و دل در حال به نمایش گذاشتن این چهره است، چون "بلند بلند فکر می‌کند" و کارهایی که قبلا در قالب سیاست اعمالی به صورت زیرمیزی و محرمانه انجام می‌گرفت، امروز بدون کوچکترین ابایی "فریاد می‌زند" و به مرکز سیاست اعلامی خود آورده است.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 5:05 pm

در گفت‌وگو با عصر ایران
خاطرات شمس الواعظین از جمال خاشقچی: با من درباره ایران بحث می کرد
منافع ملی در گرو لاپوشانی فساد و جنایت نیست


مصاحبه خواندني داراى نكات مفيد

روزنامه‌نگاران نشان دادند که چنین ماجرایی را می‌توانند جهانی کنند...
عصر ایران؛هومان دوراندیش- قتل جمال خاشقچی، روزنامه‌نگار عربستانی منتقد محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، شاید مهم‌ترین خبر سیاسی دنیا در یک ماه و نیم اخیر بوده باشد. بازتاب بین‌المللی چشمگیر این خبر، فراتر از حد انتظار بود و نشان داد که دود هنوز از کنده بلند می‌شود؛ چراکه دو روزنامۀ معتبر واشنگتن پست و نیویورک تایمز نقشی ممتاز و موثر در مطرح شدن قتل فجیع خاشقچی و پیگیری آن از سوی افکار عمومی جهان و دولت‌های گوناگون در شرق و بخصوص در غرب عالم داشتند.
متن زیر گفت‌وگویی است با ماشاءالله شمس‌الواعظین دربارۀ چند و چون ماجرای خاشقچی، خصوصاً از منظر اهمیت رسانه‌ای این واقعه. شمس‌الواعظین سردبیر مهم‌ترین مجلۀ تئوریک و مهم‌ترین روزنامۀ ایران در دوران پس از انقلاب بوده است (مجلۀ کیان و روزنامۀ جامعه). او نگاهی عاشقانه و عالمانه و آموزنده به ژورنالیسم و رسانه دارد و در این گفت‌وگو نیز با شور و شعور منحصر به فردش دربارۀ ژورنالیسم سیاسی حرف می‌زند.
Image

*برخلاف اینکه عده‌ای در ایران همیشه می‌گویند رسانه‌های معتبر غربی با منافع غرب همسو هستند و از کشورهای متحد غرب در منطقه خاورمیانه جانبداری می‌کنند، مثلاً از جمهوری اسلامی انتقاد و از عربستان حمایت می‌کنند، ولی در ماجرای قتل خاشقچی آنچه باعث شد افکار عمومی در جهان نسبت به فاجعه حساس شوند، افشاگری و پیگیری روزنامه‌های آمریکایی بود. برخی هنوز مدعی‌اند کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه بود که این رسانه‌ها عربستان و بن سلمان را بی‌آبرو کردند ولی برخی هم استقلال حرفه‌ای این رسانه‌ها را دلیل توجه آنها به موضوع قتل خاشقچی می‌دانند. شما چه نظری دارید؟

بگذارید از کشور خودمان مثال بزنم. ممکن است عده‌ای در خارج از ایران نشسته باشند و بگویند چون نظام حکومتی ایران دینی است، تمام رسانه‌های ایران تحت کنترل و فیلترینگ شدید حکومت دینی است. اما من و شما که در این محیط داریم زندگی و فعالیت می‌کنیم چنین قضاوتی را برنمی‌تابیم چون خلاف واقع است؛ چون این جزو اصول حرفه‌ای من و شماست که حرف راست بزنیم. مساحتی از آزادی و انتقاد و بحث و گفتگو در کشور ما وجود دارد که ممکن است وقتی ناظر بیرونی به این فضا نگاه می‌کند، بگوید کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه است. در حالی که این طور نیست. در همین کشور قتل‌های زنجیره‌ای و مفاسد اقتصادی توسط رسانه‌‌ها افشا شده است. روزنامه‌ها و سایر نشریات در مواجهه با این قضایا، در حد ممکن توانسته‌اند به وظایفشان عمل کنند. شما با همین نگاه به مطبوعات حرفه‌ای بین‌المللی نظر کنید. من در مجموع می‌توانم بگویم واشنگتن ‌پست و نیویورک ‌تایمز، به طور کلی بخش قابل توجهی از وظایفشان حراست از فرهنگ غرب و تلاش برای حفاظت از برتری غرب در همۀ عرصه‌هاست؛ اما در ماجرای خاشقچی، همین معیار، یعنی معیار حراست از برتری و منافع غرب، در تقابل با اخلاق حرفه‌ای قرار گرفت و این مطبوعات حراست از اخلاق حرفه‌ای خودشان را به حراست از منافع سیاسی غرب ترجیح دادند.
*اگر افشاگری و پیگیری قتل خاشقچی مشخصاً خلاف منافع ملی آمریکا بود، به نظرتان باز واشنگتن‌ پست و نیویورک ‌تایمز این قدر مجدانه به این موضوع می‌پرداختند؟
همین الان چنین پلورالیسمی در فضای رسانه‌ای آمریکا وجود دارد. فاکس‌نیوز ابتدا تلاش کرد تصویر عجیب و غریبی از ماجرای جمال خاشقچی ترسیم کند. چرا در پرسش شما نام واشنگتن ‌پست و نیویورک‌ تایمز می‌درخشد؟ البته سی‌ان‌ان هم موثر بود ولی سی‌ان‌ان به دلیل تضاد تاریخی‌اش با راست افراطی آمریکا و مشخصاً دولت ترامپ، مفصلاً به ماجرای قتل خاشقچی پرداخت. به هر حال در همین مدت پس از این واقعۀ فجیع، بسیاری از رسانه‌ها در آمریکا و خارج از آمریکا، تحت تاثیر واشنگتن ‌پست و نیویورک‌ تایمز به این ماجرا پرداختند و آن را یک موضوع واجد اهمیت جهانی قلمداد کردند.

Image
رویکرد متفاوت واشنگتن‌ پست و فاکس‌ نیوز به ماجرای خاشقچی، نشان می‌‌دهد در آمریکا تضادهایی هم در تفسیر مصالح و منافع ملی وجود دارد. مثلاً برخی در آمریکا، اساساً سناریوی روی کار آمدن بن سلمان به عنوان ولیعهد عربستان را ناشی از توصیه‌های موکد راست افراطی آمریکا به ملک سلمان می‌دانند. دموکراتها با بن سلمان مساله داشتند و می‌گفتند او یک جوان ماجراجو است. سازمانهای اطلاعاتی آمریکا قبل از ماجرای جمال خاشقچی هم، مثلاً در جنگ یمن و یا تقابل شدیدی که بن سلمان بین عربستان و ایران ایجاد کرده، نسبت به عملکرد بن سلمان تذکر داده بودند.
خاشقچی آخرین حلقۀ اقدامات نابخردانۀ ولیعهد عربستان بود. بن سلمان همۀ مخالفان داخلی را ساکت کرده بود و بسیاری از فعالان حقوق بشری را به زندان افکند و قطر را محاصرۀ اقتصادی کرد و مشکلات زیادی برای عربستان سعودی ایجاد نمود.
*دموکراتها لیبرالیسم را بیش از جمهوریخواهان پاس می‌دارند. بن سلمان هم نوعی لیبرالیزاسیون را در جامعۀ عربستان در پیش گرفته است. به نظرتان این موضوع برای دموکراتها مهم نبود یا اگر هم مهم بود، وزنش به اندازۀ وزن اقدامات نابخردانۀ بن سلمان نبود و به همین دلیل بن سلمان را خوش نداشتند؟
وقتی جنگ یمن راه افتاد غرب با ماجرا کنار آمد. بعد محاصرۀ قطر راه افتاد، باز هم غرب با این قصه کنار آمد. حتی امیر کویت که تلاش زیادی در مهار بحران در روابط عربستان و قطر کرد، در مصاحبه‌ای گفت که موفقیت من در این ماجرا، جلوگیری از حمله نظامی به دوحه بود. ماجرای سعد حریری، فراخواندن او به ریاض و وادار کردنش به استعفا هم، ماجرای دیگری بود که برای جهان غرب متعارف نبود. در ماجرای حریری، امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه، به ریاض رفت و به بن سلمان گفت نخست‌وزیر لبنان در حیطۀ نفوذ فرانسه در خاورمیانه است و ما شنبه او را آزاد می‌خواهیم. مکرون به پاریس برگشت و حریری هم شنبه آزاد شد.
حالا حرفم این است که غرب با اقدامات عجیب بن سلمان بسیار زیاد کنار آمد اما چرا در ماجرای خاشقچی، قصه جهانی شد؟ عرب‌ها مثال می‌زنند که عده‌ای باری از کاه بر دوش شتر می‌گذاشتند؛ کلی کاه بار شتر کردند و بعد نهایتاً دیدند هنوز کمی کاه باقی مانده است. آن نیم کیلوی باقی‌مانده را هم بار شتر کردند و همان نیم کیلو کاه، کمر شتر را شکست.
قتل جمال خاشقچی همان نیم کیلو بار اضافه بر دوش رهبری سیاسی بن سلمان و رابطۀ عربستانِ تحت حاکمیت او و جهان غرب بود. خاشقچی دوستدار پادشاه عربستان و حتی ولیعهد بود و از بن سلمان با احترام یاد می‌کرد و دربارۀ او می‌گفت سُمُو الامیر (یعنی عالیجناب امیر یا امیر بلندمرتبه). به هر حال اگر وقایع قبلی در کار نبود، شاید قتل خاشقچی مصداق آن نیم کیلو بار اضافه نمی‌شد.
*اگر خاشقچی از روسیه پناهندگی گرفته بود و ستون‌نویس یک نشریۀ معتبر روسی بود، قتل فجیعش آن نیم کیلو بار اضافه می‌شد یا نه؟
سوال خیلی خوبی است. این جا نقش رسانه‌ها مطرح می‌شود. اگر خاشقچی ستون‌نویس "پراودا" بود، آیا پراودا حاضر بود چنین کاری برای او بکند و این قدر دولت عربستان را تحت فشار بگذارد؟ این مساله دیگر به جهان آزاد برمی‌گردد. من اتفاقاً معتقدم در آموزه‌های ژورنالیسم آزاد، ماجرای خاشقچی در آینده وارد ترم‌های درسی علوم ارتباطات خواهد شد. بعد از واترگیت این مثال همیشه مطرح است که یک روزنامه می‌تواند یک مساله را چنان جهانی کند که هیچ دولتی نتواند نسبت به آن بی‌تفاوت بماند.
در این ماجرا هم حتی پوتین، که ابتدا می‌گفت ما باید صبر کنیم ببینیم تحقیقات عربستان سعودی چه می‌گوید، ناچار شد بگوید اگر عربستان دست به این عمل زده باشد، کارش بسیار وحشیانه و فجیع و چنین و چنان است. مکان و جغرافیایی که قتل خاشقچی در آن رخ داد البته موثر بود ولی رسانه‌ها بیشترین نقش را در برجسته شدن این موضوع داشتند. البته مدیریت افکار عمومی ترکها هم زبانزد بود. ترکیه در این زمینه فوق‌العاده هوشمندانه عمل کرد. قطره‌چکان و درز تدریجی اطلاعات از سوی دادستانی ترکیه به رسانه‌های جهانی، بدون اینکه به روند بازپرسی‌ها و تحقیقات پلیس و قوه قضاییه ترکیه لطمه‌ای بزند، افکار عمومی جهان را مرحله به مرحله حساس و برانگیخته و خشمگین کرد و این خشم از پایین هرم اجتماعی منتقل شد به دولتها.
این انتقال توسط رسانه‌ها انجام شد. یعنی رسانه‌ها توانستند تراکم و انباشتی از خشم علیه عربستان را در دنیا ایجاد کنند و این عین موفقیت رسانه‌ها بود.

*اگر ترکیه به هر دلیلی تدریجاً اطلاع‌رسانی نمی‌کرد، این رسانه‌ها چه کار می‌توانستند بکنند؟ سوالم این است که واشنگتن‌ پست و نیویورک‌ تایمز و سی‌ان‌ان رسانه دقیقاً چه کار کردند که ما بتوانیم بگوییم کار بسیار مهمی انجام دادند؟
وقتی می‌گویید اگر ترکیه اطلاع‌رسانی نمی‌کرد، یعنی این قتل مثل قتل سایر مخالفان عربستان سعودی می‌شد که قبلاً در گوشه و کنار دنیا نابود شده بودند و الان تدریجاً آن قتل‌ها هم در حال فاش شدن است. بن سلمان فکر می‌کرد این قتل در ردیف همان قتل‌ها خواهد بود. یعنی فکر می‌کرد ممکن است سر و صدای مختصری به پا شود و بعد همه چیز تمام شود. به همین دلیل وقتی دربارۀ خاشقچی مصاحبه کرد، گفت خاشقچی ده دقیقه تا یک ساعت در کنسولگری بوده و بعد هم بیرون رفته است.
عوامل زیادی مساعد شدند تا این ماجرا در مقیاس جهانی مطرح شود. مثلاً بن سلمان، به گفتۀ درست مطبوعات ترکیه، مستقیماً در کودتای نافرجام ترکیه دخالت داشت. یعنی عربستان، به دلیل رقابت ترکیه با عربستان در خاورمیانه و جهان اسلام، در پی سرنگونی اردوغان بود. ترکها از این موضوع مطلع بودند و مایل بودند از بن سلمان انتقام بگیرند. خدا هم هدیه‌ای به ترکها داد که همین ماجرای خاشقچی بود. ترکها رسیدگی به این ماجرا را آرام‌آرام مدیریت کردند و نزدیک شدند به نام بن سلمان، و حالا همه می‌گویند قطعۀ خالی این پازل کسی نیست جز محمد بن سلمان. حتی ترامپ هم در موضع‌گیری دیروزش تقریباً پذیرفت که بن سلمان در جریان قتل خاشقچی بوده است. می‌خواهم بگویم که این عوامل مساعد کمک کردند به برجسته شدن قتل خاشقچی. اما بر فرض که چنین عواملی در کار نبودند. مثلاً ترکیه و عربستان روابط شیرین‌عسلی داشتند. در این صورت آیا رسانه‌ها قادر بودند ماجرای خاشقچی را جهانی کنند؟ بله. رسانه‌های گروهی بودند که موجب شدند عربستان ابتدا قتل خاشقچی را تکذیب کند و بعد تدریجاً آن را بپذیرد. البته فشارهای بین‌المللی هم در کار بود. ولی مثلاً الجزیره هر جایی که پازلش خالی بود، مصاحبه‌های جالبی تهیه می‌کرد که نفت تشدید بر آتش این ماجرا می‌ریخت.
به عنوان مثال، الجزیره با رئیس اتحادیۀ آزمایشگاههای بیولوژیک ترکیه گفتگو کرد و این سوال را پرسید که اگر کسی بخواهد یک جسد را ذوب کند چه کار باید بکند؟ رئیس اتحادیه مذکور هم ‌گفت با این یا آن اسید می‌تواند چنین کاری بکند ولی این کار بسیار وحشیانه است! یعنی رسانه‌ها هر جایی که کم می‌آوردند، روی فرضیه‌ها مانور می‌دادند. از حیث اهمیت نقش رسانه‌ها، می‌توان به گزارش اخیر واشنگتن پست از جمع‌بندی سیا دربارۀ قتل خاشقچی اشاره کرد. این واشنگتن پست بود که افشا کرد سیا معتقد است قتل خاشقچی به دستور بن سلمان صورت گرفته است.
*رسانه‌ها با مانور دادن روی فرضیه‌ها، به نوعی فضاسازی هم می‌کردند که به پیگیری بیشتر ماجرای خاشقچی از سوی افکار عمومی منتهی می‌شد.
دقیقاً. بنابراین باید گفت رسانه‌ها در این ماجرا بسیار موفق بودند. به نظر من "نامبر وان" واشنگتن پست بود که رسماً اعلام کرد خاشقچی نویسندۀ روزنامه ماست. واشنگتن‌ پست گفت ما این ماجرا را پیگیری می‌کنیم و در قبال آن سکوت نمی‌کنیم و آن را از یاد نمی‌بریم. بعد از واشنگتن ‌پست، نیویورک‌ تایمز وارد شد. بعد هم سی‌ان‌ان وارد ماجرا شد؛ بویژه بعد از اینکه ترامپ گفت ممکن است این کار را عناصر خودسر انجام داده باشند.
بسیاری، بویژه سی‌ان‌ان، ترامپ را مسخره کردند که عنصر خودسر در عربستان سعودی اصلاً معنا ندارد. به همین دلیل ترامپ این فرضیه را رها کرد؛ اگرچه مایل بود کنار بن سلمان بایستد. من ارزیابی‌ام این است که ماجرای خاشقچی بن سلمان را سایه ‌به ‌سایه تعقیب خواهد کرد؛ حتی اگر او ولیعهد بماند و سپس پادشاه شود. البته من به شدت بعید می‌دانم بن سلمان پس از این فاجعه پادشاه عربستان شود. او الان به عنوان یک قاتل شناخته می‌شود؛ قاتلی که قتلی عادی هم انجام نداده است بلکه دستور داده هموطن خودش را در کشوری دیگر بکشند و او را قطعه‌قطعه کنند و سپس با اسید ذوب و محوش کنند.
عربستان سعودی اعلام کرد که مشاجره‌ای صورت گرفته و خاشقچی کشته شده و جسدش را به یک مزدور محلی داده‌اند. بعد یک هیات هفت‌نفره از عربستان به استانبول اعزام شد برای همکاری با ترکها در زمینۀ تحقیقات مربوط به کمّ و کیف قتل خاشقچی. در این هیات، یک شیمیست و یک کارشناس سم‌شناسی حضور داشتند که ماموریتشان همکاری با پلیس و دادستانی ترکیه نبود. این دو نفر به خانۀ عتیبه، سرکنسول عربستان در استانبول، رفتند و جسد قطعه‌قطعه شدۀ خاشقچی را آنجا با مواد شیمیایی ذوب کردند. ترکها از این موضوع به شدت عصبانی‌اند.
پلیس مایل بود از خانۀ سرکنسول بازدید کند ولی عربستان اجازه نمی‌داد. وقتی هم که اجازه دادند، اجازۀ بازدید از یک اتاق را ندادند؛ با این بهانه که در این اتاق وسایل خانوادگی هست و از این حرفها. اگر جسد تکه‌تکه شدۀ خاشقچی در خانۀ سرکنسول عربستان پیدا می‌شد، این تبدیل به یک مصیبت می‌شد برای عربستان سعودی. بنابراین آن دو نفر به ترکیه رفتند و جسد را با اسید حل کردند و اسید را هم ریختند داخل فاضلاب. ترکها هم از چاه خانۀ سرکنسول عربستان و از فاضلاب منطقه نمونه‌برداری کردند و دیدند که این جاها آلوده به اسید است.
*اگر خاشقچی به این شکل فجیع به قتل نمی‌رسید، مثلاً با یک تکه آهن به سر او ضربه‌ای می‌زدند و او را می‌کشتند، به نظرتان این واقعه باز هم این قدر برد خبری و بین‌المللی پیدا می‌کرد؟
نقش فجیع بودن قتل در این ماجرا موثر بوده. برخی نویسندگان هم نوشته‌اند اگر عربستان به یک مزدور پول می‌داد تا خاشقچی را ترور کند، دچار چنین وضعی نمی‌شد. دست کم می‌توانست ادعا کند این کار دولت عربستان نبوده. اما تئوری عربستان از روز اول این بود که این ماجرا را نهایتاً به گردن دولت ترکیه بیندازد. عربستانی‌ها آدمی را در ادارۀ ثبت اسناد در یکی از شهرهای خود عربستان پیدا کردند که شبیه جمال خاشقچی بود و قرار بود این کارمند ثبت اسناد بیاید رل خاشقچی را باز کند. یعنی بعد از اینکه خاشقچی وارد کنسولگری عربستان شد، این کارمند به جای خاشقچی از کنسولگری خارج شود. این یعنی چی؟ یعنی عربستان می‌‌خواست ادعا کند خاشقچی وارد کنسولگری ما شده، کارش را انجام داده و بیرون رفته و الان هم مفقود شده و حالا دولت ترکیه مسئول گم شدن اوست.
جمال خاشقجی و بدلش
Image
در واقع عربستان سعودی مایل بود بعد از مفقود شدن خاشقچی در ترکیه، این موضوع را جهانی کند و آن را به گردن دولت ترکیه بیندازد. وقتی سرکنسول عربستان نمایندگان رویترز را به کنسولگری عربستان برد و ناشیانه در کمدها را باز می‌کرد تا به آنها نشان دهد خاشقچی آنجا نیست، اطلاعیه صادر کرد که سرنوشت خاشقچی برای ما مهم است و دولت ترکیه باید در قبال گم شدن خاشقچی پاسخگو باشد. اطلاعیۀ اول سرکنسول عربستان چنین محتوایی داشت. اما عربستانی‌ها فکر همه جا را نکرده بودند؛ از جمله حضور منتظرانۀ نامزد خاشقچی در بیرون کنسولگری را. نامزد خاشقچی در سوپرمارکت روبروی کنسولگری نشسته بود و موبایل خاشقچی هم در دست او بود.
داخل آن موبایل کلی اطلاعات بوده و همان الان کلی ارزش دارد برای پلیس ترکیه. خاشقچی به نامزدش گفته بود اگر من – مثلاً – تا ساعت 3 بعد از ظهر از کنسولگری بیرون نیامدم، تو با فلان دوستم تماس بگیر. که او هم تماس گرفت و از آن جا به بعد دیگر ماجرا جدی شد و مطابق نقشۀ عربستانی‌ها پیش نرفت.
*اگر خاشقچی ستون‌نویس واشنگتن‌ پست نبود، به نظرتان واشنگتن ‌پست و نیویورک تایمز این قدر این موضوع را پیگیری می‌کردند؟ ضمناً به نظر می‌رسد عربستان دچار خطای محاسباتی شده و قتل خاشقچی را که به آمریکا پناهنده شده بود و ستون‌نویس یکی از معتبرترین روزنامه‌های جهان هم بود، جدی نگرفته بود.
اگر خاشقچی مخالف دولت عربستان نبود و به آمریکا پناهنده نمی‌شد و در روزنامۀ واشنگتن ‌پست قلم نمی‌زد، ابعاد جهانی این قتل وحشیانه کاملاً متفاوت می‌شد. بله، عربستان سعودی در این ماجرا دچار خطای محاسباتی شد. گاهی قاتل دچار چنین خطایی می‌شود و کم‌کم قتل‌های قبلی‌اش هم افشا می‌شود.
*خاشقچی با واشنگتن‌پست قرارداد همکاری داشت؟
بله، خاشقچی کارمند واشنگتن‌ پست شده بود. ستون‌نویس دیدگاههای بین‌الملل بود و از این روزنامه حقوق می‌گرفت. یعنی او کاملاً ملحق شده بود به واشنگتن ‌پست.
*یعنی هرماه حقوق ثابت می‌گرفت از این روزنامه؟
بله، خاشقچی بابت ستون هفتگی‌اش حقوق می‌گرفت. آنجا حقوق‌ها هفتگی است.
*حضور فیزیکی هم داشت در واشنگتن‌ پست؟
بله، روی میزش در این روزنامه گل گذاشتند و با یکی از همکارانش، که یک خانم سیاه‌پوست و ادیتور بخش بین‌الملل بود، مصاحبه کردند و او از اخلاق خاشقچی چیزهایی تعریف کرد. با دیگران هم گفتگو کردند.
*قتل برادر رهبر کرۀ شمالی و عملیات تروریستی روسیه در بریتانیا علیه آن پدر و دختر و حالا قتل خاشقچی، ظاهراً کم‌کم دارد این مساله را به مساله‌ای جدی‌تر از قبل بدل می‌کند که دولتهای دیگر حق ندارند در حوزۀ حاکمیت یک دولت مرتکب ترور شوند. اینکه کشور الف به یک نفر ویزا بدهد و آن فرد با احساس امنیت وارد آن کشور شود و ماموران کشور ب بیایند او را بکشند، نوعی نقض حاکمیت دولت کشور الف است.
اجازه بدهید من فراتر بروم. تصور من این است که در کنوانسیون‌های مربوط به روابط کنسولی و دیپلماتیک کشورها، بویژه سفارتخانه‌هایشان، محدوۀ معافیت دیپلمات‌‍‌ها در ورود و خروج از فرودگاههای بین‌المللی به زودی تغییراتی بسیار جدی را از خواهد گذراند. فجایعی از این قبیل حاوی این درس است که در پروتکل‌ها و مقررات مربوطه باید تجدید نظر کرد. همین الان هم این بحث مطرح است که مقررات فعلی در این زمینه برای جلوگیری از چنین وقایعی کفایت نمی‌کند.
اگر پلیس ترکیه مطابق مقررات بین‌المللی دیپلماتیک مجاز بود از پرواز آن تیم اولی که ساعت 4 صبح با هواپیمای خصوصی ترکیه را ترک کرد جلوگیری کند، الان ابعاد مساله به کلی روشن شده بود. فقط کافی بود افراد آن پرواز بازداشت می‌شدند. مقررات بین‌المللی در این زمینه‌ دست و پا گیر است. پلیس ترکیه اگر مجاز بود مثلاً بگوید من به این آقای قحطانی شک کرده‌ام و به همین دلیل بازداشتش می‌کنم، خیلی از مسائل حل می‌شد.
*آن موقع پلیس ترکیه از ماجرا باخبر بود؟
نامزد خاشقچی حوالی ساعت 3 بعد از ظهر با دوست خاشقچی تماس می‌گیرد. دوست خاشقچی هم پلیس ترکیه را مطلع می‌کند. تا پلیس ترکیه وارد کنسولگری شود و تحقیق کند و چیزی هم پیدا نکند، ساعت مثلاً می‌شود 6 تا 8 بعد از ظهر. آن تیم ماموران عربستان که 4 صبح با هواپیمای اختصاصی استانبول را ترک کرد، قرار بود سه چهار روز در استانبول اقامت داشته باشد. اما وقتی دیدند هوا پس است، ساعت 4 صبح به قاهره رفتند و سپس از قاهره به ریاض برگشتند.
آن پانزده نفری که از عربستان به ترکیه رفتند، برای بازگشت به دو تیم تقسیم شدند. یک تیم به دبی رفت و تیم دیگر به قاهره. به همین دلیل ترکها معتقدند امارات و مصر هم در این ماجرا تا حدی دخالت داشتند. همچنین ترکها از دفاع همه‌جانبۀ مصر و امارات از عربستان در ماجرای خاشقچی هم چنین برداشتی کردند. اگر آن مقررات دست و پاگیر دیپلماتیک در کار نبود، این دو تیم بازداشت می‌شدند و زوایای تاریک ماجرا کاملاً روشن می‌شد.

*فرض کنیم پرداختن به این ماجرا آشکارا خلاف منافع ملی آمریکا بود ولی وظایف ذاتی رسانه‌ها ایجاب می‌کرد رسانه‌های آمریکایی به این ماجرا بپردازند. در این دوراهیِ "حفظ منافع ملی" و "عمل بر وفق وظایف ذاتی رسانه"، سردبیر رسانه – که طبیعتاً منافع ملی برایش اهمیت دارد - باید کدام راه را انتخاب کند؟
مثال می‌زنم: قتل‌های زنجیره‌ای در ایران، پرونده‌ای بود که پیگیری‌اش ظاهراً به منافع ملی لطمه می‌زد؛ چراکه چهره و موقعیت سازمان امنیت کشور را خدشه‌دار می‌کرد و این امر هم طبیعتاً به امنیت و منافع ملی لطمه می‌زند. در آن ماجرا چه چیزی بالاتر از ملاحظۀ مذکور قرار گرفت؟ اخلاق حرفه‌ای. افشای ماجرای خاشقچی عین مراقبت از منافع ملی آمریکاست. سیستمی که خودش را ترمیم می‌کند، بخش رسانه‌ای‌اش در قبال وقایعی از این دست فعال می‌شود. مثلاً در ماجرای واترگیت، بخش رسانه‌ای سیستم کلی حاکم بر دولت-ملت ایالات متحدۀ آمریکا، رئیس‌جمهور را از قدرت به زیر کشید تا سیستم سالم شود.
*اصلاً این درک که منافع ملی با لاپوشانی و کتمان جنایت تأمین می‌شود، درک ناصوابی از منافع ملی نیست؟
کاملاً. از نظر ترامپ تضعیف عربستان سعودی و شخص بن سلمان به سود ایران است و چون عربستان متحد استراتژیک آمریکاست، پس تضعیف عربستان خلاف منافع ملی آمریکاست. اما دموکراتها و روزنامه‌های واشنگتن‌ پست و نیویورک تایمز معتقدند افشاگری علیه بن سلمان عین منافع ملی آمریکاست؛ چراکه این افشاگری موجب می‌شود عربستان فکری به حال بن سلمان بکند و او را کنار بگذارد. اتفاقاً سناتور کروکر هم، که از اعضای جمهوریخواه کنگرۀ آمریکا و رئیس کمیتۀ روابط خارجی سنای ایالات متحده است، گفت بن سلمان را باید عوض کنید چراکه ماجرای خاشقچی سایه به سایه شما را تعقیب می‌کند.
*پس اگر کسی به یک روزنامه‌نگار بگوید با لاپوشانی فساد و جنایت دنبال حفظ منافع ملی کشورت باش، روزنامه‌نگار نباید به این توصیه وقعی بنهد.
بله، دقیقاً. الان بسیاری از ژورنالیست‌‌‌ها در جهان می‌پرسند ژورنالیست‌های عربستان سعودی در قبال واقعۀ قتل خاشقچی چه کار می‌کنند؟ انفعال روزنامه‌نگاران عربستان در این ماجرا چشمگیر است.

*در عربستان چقدر آزادی وجود دارد که یک روزنامه‌نگار بتواند به این موضوع بپردازد؟
اگر یک روزنامه‌نگار عربستانی دربارۀ ماجرای خاشقچی چیزی بنویسد، آن روزنامه به چاپخانه نمی‌رسد، خود آن روزنامه‌نگار هم به خانه نمی‌رسد!
*پس اینکه اکبر گنجی و عمادالدین باقی و حتی خود شما که در سطوح مختلف به ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای پرداختید، خوشبختانه هنوز زنده هستید، نشان می‌دهد که سطح آزادی بیان و امنیت روزنامه‌نگاران منتقد، خیلی بالاتر از عربستان است.

درست است. قیاس ایران و عربستان قیاس مع‌الفارق است. آزادی مطبوعات در عربستان سعودی فضای وحشتناکی دارد. جمال خاشقچی شخصیتی بود که به کشورش کشورش مومن بود و منافع کشورش را پاس می‌داشت و به پادشاه عربستان سعودی علاقه داشت. من او را از نزدیک می‌شناختم. اگر در حضور او به پادشاه عربستان اهانت می‌کردید، به شدت ناراحت می‌شد. خاشقچی خواستار اصلاح امور بود و یک منتقد بسیار نرم بود اما با او چنین معامله‌ای کردند.
*اوایل مصاحبه فرمودید خاشقچی حتی از بن سلمان با لقبی بسیار احترام‌آمیز یاد می‌کرد. پس چرا او را کشتند؟ برخی معتقدند خاشقچی اسرار مهمی از بن سلمان می‌دانست.
بعید می‌‌دانم. ماجرا یک سریال است. با مخالفین بن سلمان برخورد می‌شد و قتل خاشقچی هم در همین راستا بود. مثلاً بازداشت شاهزاده‌های سعودی در فلان هتل مجلل، خیلی عاقلانه بود که شما دنبال عقلانی بودن قتل خاشقچی هستید؟
*آن شاهزاده‌ها افرادی بودند در ساختار قدرت. اهمیت آن افراد و دلیل بازداشت و اسکات آنها قابل فهم است ولی اهمیت خاشقچی از کجا آب می‌خورد که حکومت عربستان برای نابودی او چنین ریسک بزرگی کرد و الان چوبش را هم دارد می‌خورد؟
ما اینجا باید بیشتر روی فرضیه‌ها کار کنیم. شخصیت معتدلی مثل خاشقچی از آمریکا پناهندگی گرفته بود و در روزنامۀ بسیار معتبر واشنگتن‌ پست مقاله می‌نوشت و هر یک از مقالاتش تاثیر بسزایی در مناسبات و معادلات سیاسی در عربستان سعودی بر جای می‌گذاشت. چنین آدمی باید از بین می‌رفت. عربستان سعودی به اصل "یا با من یا بر من" کاملاً پای‌بند است.

*پس به نظر شما چون تحلیل‌های سیاسی‌اش باب طبع بن سلمان نبود چنین کاری با او کردند.
بله.
*خاشقچی در درجه اول و بالذات روزنامه‌نگار بود یا تحلیلگر سیاسی‌‍‌ای بود که یک ستون ثابت در یک روزنامه داشت؟
نه، ذاتاً و در اصل روزنامه‌نگار بود. خاشقچی متولد مدینۀ منوره بود. در داخل و خارج عربستان سعودی تحصیل کرده بود. علوم ارتباطات هم خوانده بود. به تدریج معاون سردبیر روزنامۀ الوطن شد. سپس به دلیل تسلط به زبان انگلیسی، در ریاض سردبیر روزنامۀ های عرب نیوز و الوطن شد. او همچنین به سطوح بالای قدرت نزدیک بود و اطلاعاتش نسبتاً دقیق بود. زمانی که بن سلمان ولیعهدِ ولیعهد شد، خاشقچی با ولیعهد شدن او در آینده مخالفت کرد. یعنی نهایتاً با پادشاهی بن سلمان مخالف بود. بن سلمان ابتدا ولیعهد عمویش شد و عمویش ولیعهد پادشاه عربستان بود. آمریکایی‌ها به پادشاه عربستان گفتند برادرت به درد نمی‌خورد و او را کنار بگذار. با کنار رفتن عموی بن سلمان، خود بن سلمان ولیعهد پادشاه عربستان شد. خاشقچی خیلی مساله داشت نسبت به این انتخاب و معتقد بود انتخاب بن سلمان به ولیعهدی، برای عربستان مشکل ایجاد می‌کند.
*پس چرا آن قدر با احترام از بن سلمان یاد می‌کرد و به او می‌گفت سُمُو الامیر؟
بالاخره آدم متمدنی بود و می‌گفت کشورم نباید آسیب ببیند و با هر ادبیاتی راجع به مقامات کشورش حرف نمی‌زد.
*خاشقچی جزو مدافعان جنگ یمن هم بود؟
نه، ولی مخالف حوثی‌ها بود.
*به عنوان روزنامه‌نگار کیفیت کارش چطور بود؟ روزنامه‌نگار تراز اولی بود یا متوسط بود؟
او بعد از معاونت سردبیری روزنامۀ الوطن، مدت زیادی هم سردبیر الوطن بود و چنانکه گفتم، به دستگاه قدرت در عربستان سعودی نزدیک بود. در بسیاری از مصاحبه‌های مشترکی که من و او در کنار هم می‌نشستیم، او برخورد تندی با ایران می‌کرد. با ایران مساله داشت. مثلاً به من می‌گفت شما روزنامه‌نگار هستی و آزادیخواه، پس باید این طور یا آن طور برخورد کنی. من هم متقابلاً چنین حرفی به او می‌زدم. ما در مصاحبه‌های مشترکمان چنین درگیری‌هایی داشتیم. ولی آدم وزینی بود و تقریباً دوستدار شیعه بود. خیلی مخالف شیعه نبود. همچنین، گفتم که در مدینۀ منوره به دنیا آمده بود و وصیت کرده بود در بقیع دفن شود.
ما در سه کنفرانس با هم دیدار داشتیم که یکی از آنها کنفرانس IPI یا سازمان بین‌المللی روزنامه‌ها بود؛ در سال 2001 در استانبول. یادم نمی‌رود که وقتی وقت نماز ظهر می‌شد، ما می‌نشستیم و ساعت 4 یا 5 پنج بعد از ظهر می‌رفتیم نمازمان را می‌خواندیم ولی خاشقچی همان اول وقت برمی‌خاست می‌رفت پشت بنرهای کنفرانس، همان جا نمازش را می‌خواند. آدم مسلمانی بود. حتی وقتی که جان بولتون با بن سلمان تماس گرفت تا از سرنوشت خاشقچی مطلع شود، بن سلمان به جان بولتون می‌گوید خاشقچی اسلامگرای خطرناکی بود. جان بولتون هم پاسخ می‌دهد که اطلاعات ما چنین چیزی را نشان نمی‌دهد و خاشقچی یک آدم سنت‌گرا و میانه‌رو بود.
من که خاشقچی را از نزدیک دیده بودم، به هیچ وجه در او گرایشی‌ به اخوان المسلمین ندیدم و این ادعای حکومت عربستان قابل قبول نیست. خاشقچی یک مسلمان نسبتاً متعهد بود و نامزدش هم، چنانکه دیدید، محجبه بود.
*خاشقچی چون متشرع بود، برای قانونی و شرعی کردن ازدواجش با نامزدش خدیجه چنگیز وارد کنسولگری عربستان شد؟ چون او می‌توانست در آمریکا آزادانه با این خانم زندگی کند.
بله، او رفت تا از کشورش گواهی مجرد بودن بگیرد تا اسم همسر قبلی‌اش از شناسنامه‌اش پاک شود تا بتواند مجدداً ازدواج کند.
*آن سوالم بی‌جواب ماند: کیفیت کار خاشقچی به عنوان روزنامه‌نگار در چه سطحی بود؟
او به لحاظ خبری یک روزنامه‌نگار درجه اول نبود ولی فراموش نکنید خاشقچی روزنامه‌نگاری بود در کشور عربستان سعودی. او در روزنامه‌نگاری و مطبوعات عربستان، جزو شخصیت‌های بسیار برجسته بود.
*به نظرتان داستان خاشقچی، چه از حیث اهمیت رسانه‌ای چه از حیث اهمیت سیاسی، تا کی ادامه خواهد داشت؟
من فکر می‌کنم ماجرایش حالا حالاها ادامه خواهد داشت. اگرچه حافظۀ بشری محدود و کوتاه‌مدت است، ولی ما هنوز از آلدو مورو، نخست‌‌وزیر ایتالیا که توسط مافیا ربوده شد، بحث می‌کنیم و سوالمان این است که جسدش چه شد؟ ممکن است اتفاقات زیادی از این دست رخ دهند و فراموش شوند. اما خاشقچی اولاً روزنامه‌نگار بود، ثانیاً به شکل فجیعی کشته شد، ثالثاً الان جسد و مزار هم ندارد. پیش‌بینی من این است که بسیاری از نهادهای بین‌المللی روزنامه‌نگاری، روزی را به نام خاشقچی نامگذاری خواهند کرد و سالن‌هایی را در ساختمان‌هایشان به نام او می‌کنند تا اگر جسد و قبر ندارد، لااقل نامش زنده بماند. و به نظرم نامش زنده خواهد ماند.
*و نهایتاً اگر بخواهید به چند نکته اشاره کنید به عنوان مهمترین درس‌هایی که در عرصۀ ژورنالیسم می‌توان از ماجرای خاشقچی آموخت، چه نکاتی را مطرح می‌کنید؟
به چند نکته اشاره می‌کنم. اول اینکه، رسانه‌ها را باید جدی گرفت. دولتها خیلی سر به سر رسانه‌ها نگذارند. رسانه‌ها بازتاب‌دهندۀ تمایلات مردم‌اند. خاشقچی یک نفر بود و قتلش در بین این همه کشتارِ ناشی از جنگ در دنیای امروز، به ظاهر واقعۀ کوچکی بود ولی روزنامه‌نگاران نشان دادند که چنین ماجرایی را می‌توانند جهانی کنند و کل دنیا را برای مدتها درگیر این واقعه کنند. نکتۀ دومم خطاب به خود روزنامه‌نگاران است و آن اینکه، ماجرای معرفت و قدرت در جهان سوم هنوز چالش‌برانگیز است و ما باید بتوانیم این مساله را به نحوی حل کنیم. قدرت و معرفت باید به نحوی با هم کنار بیایند و همزیستی داشته باشند تا راه بر یک زندگی مسالمت‌آمیز باز شود. خاشقچی نمایندۀ معرفت و آگاهی‌بخشی بود و بن سلمان هم مظهر قدرت. و در این ماجرا، قدرت با کمک اسید معرفت را ذوب و حل کرد ولی معرفت جهانی از راه رسید و قدرت را رسوا کرد.

بن سلمان گفته بود من اگر پنجاه سال حکومت کنم، خاورمیانه را تبدیل به اروپا می‌کنم. ولی او اگر دویست سال دیگر هم سلطنت کند، قاتل خواهد بود. یعنی عنوان قاتل همیشه سایه به سایه او را تعقیب خواهد کرد و من معتقدم "هیأت بیعت" در عربستان سعودی ممکن است تصمیماتی اتخاذ کند که این لکۀ ننگ را از پیشانی پادشاهی عربستان پاک کند. فراموش نکنید که حرمین شریفین در عربستان سعودی است: خانۀ خدا و خانۀ رسول خدا. هر سال یکی دو میلیون انسان زائر این دو حرم می‌شوند. پادشاه خادم حرمین شریفین است.
ولیعهد هم قرار است پس‌فردا جانشین پدرش شود و خادم حرمین شریفین باشد. یک قاتل چطور می‌تواند خادم حرمین شریفین بشود؟ اما نکتۀ سومم این است که ماجرای خاشقچی نشان داد که روزنامه‌ها هنوز می‌توانند اهمیت بیشتری نسبت به توئیتر و اینستاگرام و غیره داشته باشند. یعنی ژورنالیسم نشان داد که هنوز مراقب و ناظر است و وجدان بشریت و اخلاق را نمایندگی می‌کند. یک توئیت کار یک گزارش ژورنالیستی مهم را انجام نمی‌دهد. در روزگار کنونی که رسانه‌های متعددی در فضای مجازی وجود دارند، روزنامه‌ها به عنوان نمایندگان رکن چهارم دموکراسی می‌توانند متمرکز شوند بر کارهای موثرتری مثل پرداختن جدی و پیگیری همه‌جانبۀ رویدادهای مهم‌تری که در زندگی بشر امروز بوقوع می‌پیوندند.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 5:05 pm

اعتراض های گسترده به سفر محمد به سلمان به مصر، تونس و الجزایر


همزمان با شروع سفرهای دوره‌ای «محمد بن سلمان»، ولی‌عهد سعودی به برخی کشورهای منطقه، فشارها و درخواست‌ها برای ممانعت از ورود وی به این کشورها بیشتر می‌شود.
از روز چهارشنبه که رسانه‌های سعودی از سفر بن سلمان به امارات، مصر و بحرین خبر دادند، موجی از اعتراض‌ها در این کشورها به این سفر ایجاد شده است.
کاربران شبکه‌های اجتماعی در مصر، از جمله کاربران توییتر به سفر احتمالی ولی‌عهد سعودی به کشور خود واکنش نشان دادند و هشتگی با نام «سفر ارّه به مصر، مایه ننگ است»، راه انداختند که هر لحظه استقبال از این هشتگ بیشتر می‌شود.
«اره» این روزها در رسانه‌های عربی و جهان و در میان کاربران فضای مجازی به لقبی برای ولی‌عهد سعودی تبدیل شده و از او به «ابو المنشار» (پدرِ ارّه) یا «ولی‌عهد ارّه» یا «شاهزاده اره» یاد می‌شود. این لقب بعد از آن بر سر زبان‌ها افتاد که رسانه‌های مطرح در ترکیه و جهان با استناد به تحقیقات دادستانی ترکیه، از قتل «جمال خاشقچی»، روزنامه‌نگار سعودی در کنسولگری سعودی در شهر استانبول خبر دادند؛ روزنامه‌نگاری که بعد از قتل از سوی تیم ترور ولی‌عهد سعودی، با ارّه استخوان‌بُر تکه تکه شده و در نهایت این تکه‌ها با اسید از بین رفته است.
کاربران مصری دقیقا با راه انداختن هشتگ مذکور، ادعاهای مقام‌های سعودی مبنی بر عدم اطلاع بن‌سلمان از قتل خاشقجی را مردود دانستند و نوشتند، هدف از زیارت «بن‌سلمان اره» به مصر، دعوت به «تملق‌گویی» از او جهت افزایش روحیه ولی‌عهد متهم به قتل خاشقجی است.
کاربری به نام «جمال عید» نوشت: به عنوان یک شهروند مصری مخالف این سفر است، چون محمد بن سلمان قاتل و جنایت‌کار است.
Image

کاربر دیگر مصری به نام «احمد یوسف» نیز نوشت: بن سلمان فرد «نامطلوبی» است که مخالفان خود را بعد از ترور و مُثله کردن، در اسید «ذوب می‌کند»؛ او فردی است «سادیست، تروریست و غیر انسان».
Image
اعتراض‌ها به سفر محمد بن سلمان تنها به مصر محدود نشد، بلکه کاربران فضای مجازی در الجزائر و تونس نیز در اقدامی مشابه به این سفر اعتراض و از لقب اره برای او استفاده کردند.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 5:06 pm

تحرکات مشکوک در عربستان و گسیل نیروهای ویژه به ریاض


افشاگر معروف سعودی در جدیدترین توئیت خود از تحرکات مشکوک دیشب در ریاض خبر داده و نوشت که تمام نیروهای امنیتی عربستان فرا خوانده شده‌اند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، مجتهد افشاگر سعودی در تازه‌ترین مطلب خود نوشت که تعداد قابل توجهی از عناصر گارد پادشاهی عربستان از شهر جده و الدمام احضار شده و به شهر ریاض انتقال پیدا کرده‌اند.
بر اساس این گزارش 20 جیب نظامی مجهز به توپ 50 میلی متری و دوربین‌های دید در شب و اشعه مادون قرمز در مسیر بین کاخ پادشاهی تا فرودگاه گسترده شدند.
همچنین تعداد قابل توجهی از عناصر امنیتی همراه محمد بن سلمان از فرودگاه بازگردانده شدند و به آنها گفته شد که باید برای حفاظت از پادشاه و دفتر پادشاهی در کشور باقی بمانند. به آنها اعلام شد که برای حمایت از ولیعهد عربستان به صورت 100 درصد از شرکت‌های بین‌المللی مرتبط با دفتر ولیعهد استفاده خواهد شد.
تمام این اتفاقات در نیمه‌های شب رخ داد و تعداد زیادی از عناصر امنیتی نیز از منازل خود به دفتر پادشاهی احضار شدند. علاوه بر این‌ها تحرکات امنیتی و تردد خودروهای زرهی در اطراف کاخ پادشاهی مشاهده می‌شد.
این فعال منتقد سعودی می‌نویسد که از انگیزه این اقدامات اطلاع دقیقی در دست نیست.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 5:08 pm

.
احوال افغانستان و تاجيكستان و ازبكستان

.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 5:09 pm

هزاره ها؛ بحران پریشان اندیشی سیاسی و خویشتن پریشی اجتماعی


یادداشت حمزه واعظی
شفقنا افغانستان- در روزها و هفته های اخیر شاهد حملات گسترده گروههای هراس افکن به مناطق عمدتا هزاره نشین افغانستان هستیم.
استاد حمزه واعظی، نویسنده و پژوهشگر کشورمان یادداشتی پیرامون وضعیت امنیتی حاکم تحت عنوان هزاره ها، بحران پریشان اندیشی سیاسی و خویشتن پریشی اجتماعی نوشته است :

داعش، طالب و استراتژی هراس و فشار
به نظر می رسد در سه سال اخیر، نوعی پروتکل میان داعش و طالبان بسته شده که برمبنای آن، تمرکز بر تقابل، تهاجم ودر نتیجه تحمیل ضعف و بی ثباتی در جامعه ی هزاره می باشد. بدین رو، درطول سالهای گذشته، نوک پیکان داعش، ترتیب و اجرای حملات هدفمند و کشتار سیستماتیک هزاره ها در کلانشهرهای افغانستان، بوِیژه کابل، مرکز قدرت مدنی و کانون مانور سیاسی ـ فرهنگی هزاره ها بود.
اکنون نوبت به طالبان رسیده که با هجوم نظامی مستقیم، پیوسته و برنامه ریزی شده ی خود به مناطق حساس و گلوگاههای مرزی و آستراتژیک هزاره ها و کشتار و کوچ اجباری هدفمند این مردم، می کوشد جامعه ی هزاره را دچار شکست سیاسی و گسست ذهنی ـ هویتی سازند.
هجوم گسترده ی طالبان به ارزگان خاص، جاغوری و اوتقل و مالستان طی دوهفته اخیر، یاد آورو تکرار و تداوم همان سیاست و رفتاریست که این گروه در دهه هفتاد شمسی علیه هزاره ها در مزار و یکاولنگ و بامیان انجام می داد.

بررسی استراتژی و شناخت دقیق اهداف داعش و طالب مبنی بر هدف قراردادن هزاره ها، مارا به واقعیت های سیاسی و ماهیت دگردیسی های استراتژیک افغانستان بیشتر اشنا نموده ودرک روشن تری از فضای قومی، منطقه ای و فرا قومی به ما می بخشد.
بنابراین، داعش و طالب از هدف قراردادن جامعه ی هزاره، چند هدف را دنبال می کنند:
الف) ایجاد ناامنی و هراس اجتماعی در میان شهروندان عادی هزاره در مناطق استراتژیک و خالی ساختن اهالی از سرزمین های بومی شان. تصرف سرزمین های بومی هزاره ها یک سیاست تاریخی ـ قومی است که از زمان عبدالرحمان شروع شده و در دهه هفتاد از جانب طالبان تکرار شد و اکنون از سوی همین گروه دنبال می گردد. خالی شدن مناطق بومی اولا از نظر هویتی ـ فرهنگی برای هزاره ها شکست تاریخی مکرر می باشد؛ دوما از نظر سیاسی ـ استراتژیک، ضربه ی حیاتی برای جامعه ی هزاره محسوب می گردد و سوما از نظر نظامی ـ سوق الجیشی با راندن این مردم از مناطق بومی و تجمع شان در کابل، هزاره هارا در معرض حملات برنامه ریزی شده ی اسان تر انتحاری، اسیب های اقتصادی و تراکم جمعیتی بیشتر قرار می دهد.

ب) گسترش بحران ذهنی ـ روانی در میان هزاره ها و تضعیف روحیه ی امید و تغییردراین جامعه، این مردم را از مسیر اصلی جهش های ذهنی و انتخاب های مدنی منحرف و به انفعال اجتماعی و انزوای سیاسی ناگزیر سوق می دهد.

ج) تصرف مناطق امن هزاره نشین، ضمن آن که کلانشهرغزنی و شاهراه غزنی ـ کابل را مورد تهدید های جدی و مدام قرار می دهد، به قدرت نمایی طالبان درآستانه ی مذاکرات صلح، توان چانه زنی و ساحه ی تأثیرگذاری آن هارا بر روند امتیاز گیری، هم از دولت افغانستان و هم از حامیان بین المللی اش بیشتر می سازد.

د) تجربه و درک رابطه ی هزاره ها با حکومت مرکزی در دوره ی حاکمیت اشرف غنی نشان می دهد که هر فشار و آسیبی که بر زیست جمعی و یا سرنوشت سیاسی ـ اجتماعی هزاره ها وارد آید، بی اعتمادی، بدگمانی و نارضایتی بسیاری از هزاره ها، بویژه سیاستگران و جامعه ی جوان را در تعامل با حکومت، بیشتر می سازد. ازهمین رو، شاهد هستیم که تهاجم اخیر طالبان به مناطق ارزگان و جاغوری، به گسستگی سیاسی و نارضایتی و بدگمانی اجتماعی مشهودی میان جامعه ی هزاره و حاکمان ارگ نشین دامن زده است. بطور قطع، طالبان از درک و تأثیر این رابطه غافل نیستند. کوتاهی، تعلل و بی تفاوتی حکومت مرکزی مبنی برارسال کمک و نیروی نظامی به این منطقه و بی تفاوتی عمدی در قبال کشتار و کوچ گروهی مردم ملکی هزاره و بدتر ازآن، بی خردی مقامات ارگ در قومی خواندن جنگ ارزگان، به خشم و بدبینی و نارضایتی عمومی بخش بزرگی از جامعه هزاره نسبت به حکومت مرکزی دامن زد. بدین ر،و طالبان بخوبی می دانند که هرچه فشار و جنگ و آسیب های نظامی و انسانی و اقتصادی بیشتری به هزاره ها وارد کنند، به همان میزان زمینه ها وبسترهای ذهنی و گسست سیاسی قابل محاسبه ای را در تعامل هزاره ها با حکومت کنونی فراهم می سازند.

ه) طالبان از تحولات سیاسی جامعه هزاره آگاهند. آن ها می دانند که این جامعه از نظر رهبری سیاسی و تعامل سیاست درون قومی، دچار چالش های آشکاری هستند. آن ها قطعا برآورد می کنند که اولا این وضعیت، زمینه های شکنندگی سیاسی ـ نظامی هزاره هارا بیشتر کرده است و بدین رو درجنگ رویارو و نظامی دچار نابسامانی استراتژیک و تشتت فرماندهی و تصمیم گیری سیاسی هستند و دوما هر نوع فشار سیاسی ـ نظامی و تحمیل تلفات انسانی و نظامی نسبت به این مردم، به تضعیف و پراکندگی و گیجی سیاسی بیشتر ساختارها و ثبات سیاسی هزاره ها منجر خواهد شد و بدین ترتیب، قدرت مدنی و شبکه ی پیوستگی های اجتماعی هزاره ها را با چالش های جدی تری مواجه خواهند ساخت.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 5:10 pm

«خروج و مراجعت بدون ابطال مدارک اقامتی»؛
بی‌تدبیری مدیران دولتی ايران و سردرگمی هزاران مهاجر افغانستانی


وعده‌ای که ۴ ماه قبل برای آغاز طرح بازگشت مهاجرین افغانستانی دارای «گذرنامه خانواری» به موطنشان داده شده بود، در دالان‌های تنگ بوروکراسی مدیران مانده و همه آنچه برای بازگشت آن‌ها باید اتفاق بیفتد به دستان سرنوشت سپرده شده است.

به گزارش دفتر منطقه‌ای خبرگزاری تسنیم، با وجود اینکه اداره اتباع و مهاجرین خارجی استان خراسان رضوی طی یک نشست مطبوعاتی در 23 مرداد سال جاری خبر از آغاز طرح بازگشت مهاجرین افغانستانی دارای «گذرنامه خانواری» بدون ابطال مدارک اقامتی آن‌ها داده بود، اما هنوز زمینه خروج و مراجعت افغانستانی‌هایی که خواستار رفتن به کشورشان هستند، مهیا نیست.
• رایزنی برای تسهیل رفت‌وآمد مهاجران با کارت پناهندگی میان ایران و افغانستان
چند هزار مهاجر افغانستانی که گذرنامه‌های خود را برای دریافت روادید خروج و مراجعت به دفاتر کفالت ارائه کرده بودند، با گذشت دست‌کم حدود دو ماه، نه از گذرنامه خبری دارند و نه از روادید. آنها هر دری را که می‌کوبند، بسته است، این در حالی است که براساس اعلام دفاتر کفالت قرار بوده است حداکثر طی مدت 45 روز روادید صادر شود و در اختیار صاحبان گذرنامه‌ها قرار گیرد. این موضوع در رسیدهای دفاتر کفالت نیز ذکر شده است.
برخی از این مهاجران نگرانند که به‌دلیل همراه نداشتن مدرک با بازداشت روبه‌رو شوند، حتی برای کار روزانه نیز مشکل دارند.
Image
یکی از کارگران مهاجر افغانستانی با نگرانی بسیار به خبرنگار تسنیم گفت: هیچ مدرکی ندارم، هر لحظه نگران احتمال بازداشت و رد مرز هستم، کاش اصلاً پاسپورتم را نمی‌دادم.
با این حال، تاکنون نه اداره اتباع و نه پلیس مهاجرت پاسخ روشنی در ارتباط با سرنوشت گذرنامه‌ها و روادیدی که وعده آن داده شده بود نمی‌دهند.
یادآوری می‌شود که بازگشت مهاجرین افغانستانی به کشورشان بدون ابطال کارت آمایش و گذرنامه خانواری موضوعی بود که سال‌ها در مقام یک وعده محقق‌نشده گهگاهی جنجالی رسانه‌ای با خود به‌همراه داشت، اما پس از اعلام خبر اجرایی شدن این طرح، روزنه امیدی برای اتباع افغانستانی شکل گرفت.

چگونگی روند خروج و مراجعت دارندگان «گذرنامه خانواری»
محمد عجمی مدیرکل سابق امور اتباع و مهاجرین خراسان رضوی در این باره گفته بود: مهاجرینی که دارای کارت آمایش و گذرنامه با روادید خانواری هستند تاکنون امکان خروج و مراجعت آنها فراهم نبود اما برابر ابلاغیه «اداره کل اتباع وزارت کشور» افرادی که دارای کارت آمایش و گذرنامه خانواری معتبر هستند می‌توانند از صبح 24 مرداد ماه به دفاتر خدمات اتباع خارجی و اشتغال (دفاتر کفالت) مراجعه و نسبت به انجام مراحل اداری خروج و مراجعت از ایران به افغانستان اقدام کنند.
بنا به گفته‌های وی، افرادی که دارای گذرنامه با روادید خانواری هستند به‌دلیل اینکه دارای گذرنامه هستند می‌توانند به دفاتر کفالت مراجعه کنند و گذرنامه را تحویل دهند، پرونده توسط دفاتر کفالت به پلیس مهاجرت منتقل و اجازه خروج و مراجعت به افغانستان درج می‌شود.
در حال حاضر که بسیاری از مهاجرین افغانستانی با سپردن گذرنامه‌هایشان برای خروج و مراجعت به کشورشان اقدام کرده‌اند، حالا مدیران مربوطه نه اجازه خروج برایشان صادر می‌کنند و نه گذرنامه‌هایشان را به آنها برمی‌گردانند.

مسائل مهم، قربانی بوروکراسی اداری مدیران نالایق
نبود امنیت در کشور همسایه ما (افغانستان) موجب رواداری و میزبانی جمهوری اسلامی ایران از مهاجرین افغانستانی شده است و از آنجا که دارا بودن حق امنیت، حق هر انسان و مخلوق خداوند است، امام خمینی(ره) نیز با نیک‌اندیشی و درک عمیق آن دستور رعایت رأفت اسلامی را در خصوص مهاجرین افغانستانی صادر کردند.
همچنین مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه‌ای نیز در این رابطه تأکید داشتند که تهران خانه برادران افغانستانی است.

رهبر انقلاب: تهران، خانه برادران افغانستانی است
اما دیده می‌شود که برخی مسئولین و مدیران سهل‌انگار با بی‌توجهی از کنار چنین رهنمودهایی می‌گذرند و خواست‌های جناحی و بوروکراتیک پیچیده خود را در اولویت هر مسئله مهم در کشور می‌کنند و علی‌رغم وعده اجرایی شدن آن، مشخص نیست که کدام نهاد یا سازمان مربوطه در حال سنگ‌اندازی بر سر راه این طرح است.
مهاجرین افغانستانی که سالیان زیادی را در جمهوری اسلامی ایران سپری کرده‌اند، امید به وعده‌ای سپردند که می‌تواند آنها را به وطن و خاکشان نزدیک‌تر کند تا بار دیگر بتوانند قدم بر خاکی بگذارند که روزی محل بازی دوران کودکی‌شان بوده است، خاکی با اشتراکات فرهنگی و تاریخ تمدنی که این مرزها بین آنها معنا و مفهومی ندارد و می‌تواند برای دو ملت چرخه اقتصادی و ترانزیت را نیز رونق بخشد.

خروج و مراجعت قانونی؛ رهایی از قوانین دست‌وپاگیر و غیرضروری
یکی از مهمترین موارد در موضوع بازگشت بدون ابطال کارت آمایش و گذرنامه خانواری این است که به‌طور حتم زین‌پس مشاهده خواهد شد که ترددهای غیرقانونی زیر سایه ناامنی، ترس و نگرانی به‌طور چشمگیر کاسته می‌شود چراکه مهاجرین مطالبه خودشان در تمامی این سال‌ها ارائه چنین تسهیلاتی برای بازگشت بوده است و این نشان می‌دهد روحیه قانون‌پذیری در افغانستانی‌ها همواره وجود داشته و مشکل گاهی از وجود قوانین‌های سفت و سخت و دست‌وپاگیر بوده است.
Image
امکان بازگشت بدون ابطال کارت فرصتی مناسب است برای رساندن پیام دوستی و برادری جمهوری اسلامی به مردم جهان؛ پیامی که بسیاری درصدد خاموش کردن آن هستند و امید است دو کشور همسایه و برادر درصدد تحکیم روابط هرچه بیشتر از فرصت‌های پیش‌آمده استفاده کرده تا ملت دو کشور بدون مرز جغرافیایی با یکدیگر روابط و تعامل داشته باشند.
نتیجه
با درنظر گرفتن پیامدهای مثبت اجرایی شدن این طرح برای جمهوری اسلامی ایران و همچنین تحکیم تعامل نیک میان دو ملت ایران و افغانستان، عملی نشدن وعده‌ای که چهار ماه قبل مبنی بر اجرایی شدن طرح خروج و مراجعت افراد دارای گذرنامه خانواری اعلام شد، چیزی غیر از بی‌مسئولیتی و بی‌کفایتی مدیران نیست.
این طرح در حالی تصویب و قرار بود عملی شود، که پیش از آن گزارش‌های متعدد از فواید اجرایی شدن آن درخبرگزاری تسنیم منتشر شده بود.
در حالی که بسیاری از مراجع و ارگانها به‌دنبال ایجاد مودت و حسن همجواری میان دو کشور و به‌خصوص دو ملت هستند، بنابراین چه توجیهی می‌تواند برای کوتاهی در مسئله‌ای که بارها لزوم و دغدغه آن مطرح شده و دستور اجرایی شدن آن صادر شده وجود داشته باشد؟
با تمام دلایل و الزامی که نیاز است در این زمینه مدنظر قرار بگیرد و همچنین مراحل قانونی که طی شده است، امیدواریم علاوه بر پاسخ دادن به این‌که اجرایی نشدن این طرح به چه‌دلیل چهار ماه به‌طول انجامیده است، نهادهای مربوطه در راستای عملی کردن این طرح اقدامات فوری را روی دست داشته باشند تا مشکلی که افغانستانی‌های دارای گذرنامه خانواری در این زمینه دارند هرچه زودتر رفع گردد.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 5:11 pm

.
احوال خاوردور (ژاپن و آسياي جنوب شرقي تا استراليا و نيوزلند)

.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 5:12 pm

خمرهای سرخ" ده درصد كشور كامبوج بودند كه مائوئيست و مخالف تمدن و ابزارهاى مدرن و شهرها و دين اسلام بودند با مقدماتي كه امريكا فراهم كرد با حمله اتمي (پنهان) خمرها را بقدرت رساندند خمرها و به تقليد از مائو نسل كشي کردند
بیش از دو میلیون نفر؛ یعنی یک سوم جمعیت کامبوج را كشتند


در بهار سال 1970 میلادی جنگ مخفی سازماندهی‌شده‌ای توسط نیکسون، رییس‌جمهوری وقت امریکا و هنری کیسینجر آغاز شد؛ جنگی که نقض قانون اساسی امریکا و مغایر با تصمیم کنگره بود. خلبانان امریکایی قول دادند که این جنگ مخفیانه باقی بماند. به مدت سه سال، مردم امریکا هیچ چیزی درباره آن نمی‌دانستند. تا سال 1973 میلادی که بمب عظیمی تقریبا مشابه هیروشیما بر سر کامبوج بی‌طرف‌مانده ریخته شد. هدف نیکسون این بود که به کمونیست‌های ویتنامی نشان دهد که می‌تواند سرسخت باشد. هدف نظامی این حملات تخریب پایگاه ویت‌کنگ‌های کمونیست در کامبوج بود. در جریان این حمله توازن ظریف موجود میان سلطنت‌طلبان، جمهوریخواهان و کمونیست‌ها به هم خورد و شاهزاده سیهانوک از مقام‌اش کناره‌گیری کرد.

در آن زمان ارتش قدرت را در دست گرفت. با این حال، در جنگل‌ها یک گروه کوچک متعصب به نام خمرهای سرخ با تاثیرپذیری از انقلاب فرهنگی چین خواستار در دست‌گیری قدرت بود. آنان سال 1975 را سال صفر اعلام کردند که از دیدشان آغاز پایان جهان مدرن بود. هدف ایدئولوژیک انقلابیون کامبوجی بازسازی یک جامعه ناب و خالص روستایی و بدون طبقه بود چیزی مشابه امپراتوری خمر در قرن نهم تا دوازدهم میلادی در جنوب شرقی آسیا بود. این گروه تنها ده درصد از جامعه کامبوج را تشکیل می داد. در نتیجه، برای حکومت بر جامعه مجبور بود افراد جامعه را یا به بردگی درآورد و یا آنقدر آنان را بکشد که جمعیت به نصف کاهش یابد. این گروه با انجام اقدامی شبیه کودتا در ساعت 7:30 صبح روز 17 آوریل 1975 میلادی وارد پایتخت شد و ظرف مدت یک ساعت دستور تخلیه شهر را صادر کرد. بیمارستان‌ها تخلیه می‌شدند و پزشکان مجبور بودند وسط عمل جراحی کارشان را متوقف کنند و بیماران در حال مرگ در خیابان‌ها با تخت‌های‌شان رها شد. یکی از معلمان سابق می‌گوید خمرهای سرخ اسلحه را پشت سرش گذاشتند و بچه‌ها گریه می‌کردند. او می‌گوید اکثر بچه‌ها پیاده از شهر خارج می‌شدند و به دلیل آواره‌شدن از خستگی و گرسنگی جان باختند. در عکس‌ها دیده می‌شود که به دلیل بی‌ارزش‌شدن پول کامبوج خانواده آن را می‌سوزاندند تا کودکان را گرم کنند. همچنین کودکی در حال راهنمایی کردن مرد نابینایی است که توسط خمرهای سرخ چشمان‌اش درآورده شدند".

در نهایت پس از چهار سال حکمرانی و جنایت در سال 1979 میلادی با حمله ارتش ویتنام خمرهای سرخ در کامبوج سرنگون شدند
حکومت خمرهای سرخ با ایدئولوژی مائویستی در سال ۱۹۷۵ با رهبری پل پوت مشهور به برادر شماره یک با کودتا علیه پادشاه در کامبوج به قدرت رسید. در مدت چهار سال حکومت این گروه بر کامبوج دو میلیون نفر در "کشتزارهای مرگ" این حکومت کشته شدند.
آفتاب‌‌نیوز :
سرویس بین الملل- پس از گذشت بیش از چهار دهه از پایان حکومت خمرهای سرخ در کامبوج، دو تن از مقامات ارشد این گروه از سوی یک دادگاه مورد حمایت سازمان ملل به اتهام نسل‌کشی مجرم شناخته شدند.
به گزارش آفتاب‎نیوز؛ در روزهای اخیر، دادگاه ویژه کامبوج "خیو سامفان" رییس جمهوری سابق جمهوری دموکراتیک کامبوج و "نون چه آ" مشهور به برادر شماره دو مشاور "پل پوت" ایدئولوگ خمرهای سرخ را به اتهام نسل‌زدایی مسلمانان چام و کشتار در ویتنام و جنایت علیه بشریت به حبس ابد محکوم کرد.
حکومت خمرهای سرخ با ایدئولوژی مائویستی در سال ۱۹۷۵ با رهبری پل پوت مشهور به برادر شماره یک با کودتا علیه پادشاه در کامبوج به قدرت رسید. در مدت چهار سال حکومت این گروه بر کامبوج دو میلیون نفر در "کشتزارهای مرگ" این حکومت کشته شدند.

اینک روزنامه بریتانیایی "میرر" در گزارشی به روایت "جان پیلگر" گزارشگر و خبرنگار معروف پرداخته که چهل سال پیش شاهد آثار نسل‌زدایی صورت گرفته توسط خمرهای سرخ بود که بر اثر آن بیش از دو میلیون انسان جان خود را از دست دادند. گزارش‌های منتشر شده توسط پیلگر و عکاس همکارش اریک پایپر به قدری در سال 1979 میلادی تکان‌دهنده بود که توجه افکار عمومی بین‌المللی را به خود جلب کرد.

"میرر" بخش‌هایی از این گزارش را پس از چهار دهه بازنشر کرده است: "یک فاجعه انسانی باورنکردنی در کامبوج روی داده است؛ کشوری که به ظاهر سال‌ها صلح در آنجا برقرار بوده و در فضایی ملایم در جنوب شرقی آسیا واقع شده است. به احتمال زیاد بیش از دو میلیون نفر؛ یعنی یک سوم جمعیت کامبوج توسط رژیم متعصب کشته شده‌اند. هدف این رژیم از پیش اعلام شده بود: نابود ساختن هر فرد و هر چیزی مرتبط با دنیای مدرن و بازگرداندن یک ملت و یک کشور به "سال صفر". هدف خمرهای سرخ آغاز عصر تازه‌ای است بدون خانواده و احساسات، بدون ماشین آلات، مدرسه، کتاب، دارو و موسیقی. آثار و نشانه‌های یافت شده قتل فراوان هستند. جمجمه‌های بدست آمده از گورهای دسته‌جمعی در نزدیکی "آنگ کور وات" توسط روستائیان آن منطقه که اقوام‌شان را از دست داده‌اند یافت شده است. برای قریب به چهار سال حکومت خمرهای سرخ هیچ گونه ارتباطی از خارج با مردم داخل کامبوج وجود نداشته و مرزهای آن کشور کاملا بسته شده بودند. حتی حیوانات هم وجود نداشتند. شهرها و روستاهای نابودشده خالی از سکنه هستند. خودروهای واژگون شده و دوچرخه‌ها را در سویی می‌بینیم. آنچه در اینجا می‌بینیم بی‌مانند است. حتی شیطانی چون هیتلر نیز کل جمعیت یک کشور را به بردگی نکشاند. از دید خمرهای سرخ همگان باید کشته می‌شدند چرا که در معرض "فساد قرن بیستم و یکمی" قرار گرفته بودند. حتی استالین هم که جوخه‌های ترور را به راه انداخته بود؛ تمام کتاب‌ها، تمام هنرها، تمام آموزش‌ها و تمام موسیقی‌ها را ممنوع نکرد و دست به انهدام بنیان تمام خانواده‌ها نزد. خمرهای سرخ علاوه بر عشق و شادی با ماشین‌ها هم سر دشمنی دارند. همه این جنایات در کامبوج روی داده است".
او در ادامه می‌نویسد: "پس از 17 آوریل 1975 میلادی و به قدرت رسیدن خمرهای سرخ هر کسی که در شهر زندگی کرده بود حکم مرگ در موردش اجرا می‌شد. خمرهای سرخ معتقد به نابودی شهرها و انتقال جمعیت به روستاها بودند. هر فردی که دارای تحصیلات و مهارت‌های مدرن بود اگر هویت واقعی‌اش آشکار می‌شد کشته می‌شد؛ از جمله پزشکان، معلمان، تکنسین‌ها، کارگران ماهر و حتی دانش‌آموزانی که کشته شدند
و الان بعد جهل سال رهبرلان اين جنايتها كه هنوز زنده اند محاكمه مي شوند و فقط به حبس ابد محكوم شدند!!! .

Image
خمرهاى سرخ سرانجام با حمله ارتش ويتنام سقوط كرند و مردم كامبوج نجات يافتند

Image Image Image
Image Image Image
Image Image Image
Image Image
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 5:16 pm

.
احوال چين و کره شمالى و جنوبى

.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 5:17 pm

پنتاگون : جين خطر براى امريكاست نه روسیه

Image
در پنتاگون معتقدند که خظر نظامی چین بیش از روسیه است.
به گزارش اسپوتنیک، ژنرال جوزف دانفورد رئیس کمیته متحده روسای ستادهای نیروهای مسلح آمریکا اعلام نمود که بعید است روسیه تا سال های 2035-2025 بتواند برای آمریکا به اندازه چین خطرناک باشد. روسیه قادر نخواهد بود قدرت بالقوه نظامی خود را در سطح کنونی حفظ کند.
وی در جریان سخنرانی در دانشگاه آمریکایی که در سایت پنتاگون بطور زنده پخش شد گفت:وقتی ما از آینده یعنی افق زمانی 2035-2025 صحبت می کنیم، زمانی را در نظر می گیریم که توانایی خود برای انجام برنامه های نظامی را مورد ارزیابی قرار می دهیم، یعنی ما قادرخواهیم بود به امکانات بزرگی دست یابیم که از امکانات نظامی چین و احتمالا روسیه بیشتر خواهد بود. روسیه بعید است بتواند قدرت نظامی خود را در سطح کنونی حفظ کند. در سال های آینده روسیه با مشکل جمعیتی و اقتصادی روبرو خواهد شد. به نظر من روسیه نمی تواند مانند چین در سال های 2035-2025 برای آمریکا خطرناک باشد.

چین از امکانات بیشتری برای افزایش قدرت بالقوه خود برخوردار است. آنچه چین طی سال های اخیر برای افزایش قدرت نظامی خود انجام داده در سال های آتی نیز ادامه خواهد یافت. از اینرو در 30-20 سال آینده باید همانا به چین به عنوان یک خطر بزرگ برای آمریکا نگریسته شود».
اغلب اعلامیه هایی در باره «خطر روسی» از سوی سیاستمداران غربی شنیده می شود، بخصوص سیاستمداران کشورهای حاشیه بالتیک و لهستان این گونه بیانیه ها را ایراد می کنند.
مسکو بارها اعلام کرده است که قصد حمله به هیچ یک از کشورهای ناتو را ندارد. سرگی لاوروف وزیر خارجه روسیه نیز تأکید نمود که ناتو بخوبی می داند که روسیه هیچگونه برنامه ای برای حمله به کشورهای ناتو ندارد، اما فقط از بهانه های مختلف برای استقرار نیروهای بیشتر در نزدیکی مرزهای روسیه استفاده می کند.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 5:18 pm

کره شمالی: یک سلاح راهبردی و پیشرفته جدید را از آزمایش کردیم
کیم جونگ اون شخصا بر این آزمایش نظارت داشت
این سلاح، قدرت نظامی ما را به طرز چشم‌گیری افزایش می‌دهد


خبرگزاری دولتی کره شمالی از آزمایش موفقیت آمیز «سلاحی راهبردی، جدید و پیشرفته» با حضور و نظارت «کیم جونگ اون» رهبر این کشور خبر داد. این برای نخستین بار از سال گذشته میلادی است که رهبر کره شمالی خود در زمان انجام آزمایش‌های نظامی حضور می‌یابد. رسانه‌های آمریکا پیشتر گزارش داده بودند که پیونگ یانگ همزمان با پیشبرد مذاکرات با آمریکا طی ماه‌های گذشته، مشغول ساخت موشک‌های قاره پیمای سوخت مایع جدید در تاسیسات «سانوم دانگ» در حوالی پایتخت بوده است.

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
خبرگزاری دولتی کره شمالی بامداد جمعه (به وقت محلی) از آزمایش موفقیت آمیز «سلاحی راهبردی، جدید و پیشرفته» با حضور و نظارت «کیم جونگ اون» رهبر این کشور خبر داد.
به گزارش ایرنا به نقل از یونهاپ، هنوز جزئیات بیشتری در این ارتباط به دست نیامده، اما گفته شده که «مدت زمانی طولانی» برای پژوهش‌های مرتبط و فرآیند ساخت این سلاح صرف شده است.
خبرگزاری کره شمالی در گزارش خود می‌افزاید که این سلاح، قدرت نظامی پیونگ یانگ را «به طرز چشم‌گیری» افزایش می‌دهد.
در این گزارش به نوع سلاح یا زمان انجام آزمایش اشاره نشده است.

این برای نخستین بار از سال گذشته میلادی است که رهبر کره شمالی خود در زمان انجام آزمایش‌های نظامی این کشور حضور می‌یابد.
رسانه‌های آمریکا پیشتر گزارش داده بودند که پیونگ یانگ همزمان با پیشبرد مذاکرات با آمریکا طی ماه‌های گذشته، مشغول ساخت موشک‌های قاره پیمای سوخت مایع جدید در تاسیسات «سانوم دانگ» در حوالی پایتخت بوده است.

این در شرایطی است که سران آمریکا و کره شمالی خرداد ماه سرانجام پس از چند دهه با یکدیگر دیدار و توافقی برای کاهش تنش‌ها امضا کرده بودند.
به گفته رسانه‌ها، آمریکا از آن زمان تاکنون بار‌ها خواستار تعیین یک بازه زمانی ۶ تا ۸ ماهه برای خلع سلاح کره شمالی شده، اما هر بار با مخالفت دولت این کشور مواجه شده است.
کره شمالی سال گذشته میلادی ششمین آزمایش هسته‌ای خود را انجام داد و از آن زمان تاکنون چندین بار اقدام به آزمایش موشک‌های بالستیک قاره پیما کرده است.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 5:19 pm

.
احوال بلاد ترك (از تركیه و قفقاز تا قرقيزستان و مغولستان)

.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 5:20 pm

شاخ امریکا لای درختان جنگل «صفحه شطرنج» برژینسگی گیر کرد


راشا تودی – ترجمه رضا نافعی
رؤیای ژئو استراتژیک » زبیگنیو بریژینسکی» که ایالات متحده امریکا باید یگانه قدرت استراتزیک مسلط بر جهان باشد، محکوم به شکست است. این شکست فقط ناشی از درگیری های سوریه نیست. اما چرا؟

بنظر می رسد روزِ مرگِ استراتژی ِ- تسلط ایالالت متحده امریکا بر جهان، آن روزی بود که در ماه مه 2017 روسیه، ایران و ترکیه تفاهم نامه ای را برای ایجاد 4 منطقه آرام در سوریه به امضاء رساندند. این توافقنامه فقط برنامه ای برای حل و فصل اختلافات و استقرار صلح در سوریه نیست بلکه در عین حال پاسخ این سه کشور به سیاست تهاجمی و بی رحمانه امریکا و متحدانش در خاورمیانه و نزدیک نیز هست که بی وقفه ادامه دارد.

اتحادیه اتلانتیک که امریکا رهبر آنست برای رسیدن بر تسلط بلامنازع بر جهان، که بریژینسکی در اواخر دوران جنگ سرد مطرح ساخت، از هیچ تلاشی برای دامن زدن به جنگ سوریه و کش دادن آن روی گردان نیست، گرچه می داند که این تلاش می تواند بقیمت جان میلیونها انسان تمام شود. اما با توافقنامه ای که ذکرش رفت این مرحله نیز به پایان رسید. آخرین امکان برای تداوم آن تهاجم و تخریب توافق سه دولت، استفاده از وضعیت پیچیده ادلب بود که آن نیز در سوچی با توافق در باره ایجاد یک منطقه غیر نظامی در ادلب از میان برداشته شد.
بنظر بسیاری از ناظران سیاسی غرب برداشتن چنین گامی از سوی سه دولت ، نه تنها قابل پیش بینی نبود ، بلکه اصلا نامنتظر بود که ترکیه و روسیه اختلافات خود را به یک سو نهند و بتوانند به یک همکاری پایدار دست یابند. پیش بینی این باصطلاح کارشناسان غربی در گدشته هم نادرست از آب درآمده بود که نه تنها مرگ قرارداد آستانه را اعلام کرده بودند، حتی پیش بینی می کردند که بزودی سه دولت امضاء کننده قرارداد باهم شاخ به شاخ خواهندشد.

این رویدادها که وقوع یافته اند با آن روایت استراتژی اورآسیای امریکا در تناقض است. به این معنی که طبق توصیه بریژینسکی در کتاب صفحه شطرنج خود، ایران، روسیه و ترکیه هرگز نباید با یکدیگر همکاری کنند، در غیر این صورت این خطر وجود دارد که در عرصه نبرد ژئو پلیتیک امریکا شاخ مات شود.
در حال حاضر ترس واشنگتن از این است که ممکن است » بازی بزرگ» پایانی فاجعه بار داشته باشد. خود پسندی تحلیلگران و طراحان راهبردها در واشنگتن که کشورهای جهان را چون مهره های بی اراده شطرنج تصور می کنند، آنها را سخت به وجد می آورد.
قدرتی که ایالات متحده امریکا پس از فرو افتادن اتحاد شوروی بدست آورد سبب شد که طراحان راهبردی در امریکا دچار خوش خیالی شوند و ارتباط با واقعیت را بکلی از دست بدهند.
ایالات متحده امریکا که با این سطح بی سابقۀ همکاری منطقه ای بین مسکو، آنکارا و ایران مواجه شده است بر آن شد تا بار دیگر با نشان دادن شدت عمل جدی، شکافی در فرمات آستانه بوجود آورد.

فقط چند ساعت پس از توافق سوچی میان روسیه و ترکیه ، یک هواپیمای نظامی روسیه با 15 سرنشین ، بگونه ای حیرت انگیز، بر فراز دریای مدیترانه مورد اصابت موشک قرار گفت و ساقط شد. چند روز بعد، یک رژه نظامی در اهواز، مورد حمله گرفت و دهها نفر کشته و مجروح بر جای نهاد. همزمان با این رویدادها چند ماهی است که ترکیه با سقوط ارزش لیره خود در مبارزه است، که ناشی از تحریم امریکا و آغاز یک جنگ بازرگانی است.
برغم تمام این احوال مناسبات سه کشور که خود را با خطر یکسانی روبرو می بینند محکم تر شده است. در عین حال عرصه عمل امریکا در منطقه دائما تنگ تر می شود.
به تحریکاتی که قبلا در ادلب و دیگر بخش های سوریه صورت گرفت اعتنائی نشد. افزون براین ها نفوذ ایالات متحده امریکا در منطقه اوراسیا، از جمله از طریق سازمان همکاری های شانگهای که 17 سال از تاسیس آن می گذرد، پس رانده می شود.
سازمان همکاری های شانگهای نه تنها یک اتحادیه بازرگانی قدرتمند است بلکه این توان بالقوه را نیز دارد که در عرصه همکاری های امنیتی نقشی چون ناتو و اتحادیه اروپا ایفا کند و افزون بر این ها عرصه ایست برای گسترش اعتماد سازی متقابل.
این سازمان برخلاف ناتو، سخت پایبند به تضمین مفید بودن مناسبات دو جانبه برای کشورهائی است که با هم همکاری می کنند ( برُد- برُد) در این سازمان پیشرفت بمعنی پیشرفت همزمان کشورهاست.

افزون بر این ها آنچه در سازمان همکاری های شانگهای مورد تاکید قرار می گیرد احترام متقابل بر تفاوت های مذهبی و فرهنگی است. این ها ارزش هائی هستند که در برابر اندیشه های کهنه » غربی» قرار دارند، مانند نظرات هانتینگتن مبنی برخورد فرهنگ ها و یا شیوه های زمخت جنگ سرد مانند جتگ تجاری و ذهنیت حاصل جمع صفر.
امروز سازمان همکاری های شانگهای نماینده نیمی از جمعیت کره زمین و راههای بازرگانی با اهمیت است که پروژه جاده ابریشم نوین نیز بر آنها افزوده می شود.
امروز می توانیم شاهد انتقال قدرت از اتلانتیک بسوی دنیای قدیم، بسوی «Pivot Area» و «Rimland», باشیم ، یعنی مناطقی که استادان بریژینسکی » اسپایکمان» و » مک کیندر»مطرح کرده اند و گفته اند قدرتی می تواند بر جهان حکم براند که این سرزمین ها را در اختیار داشته باشد.
این رویدادها نیز قابل توجه هستند که ترکیه عضو ناتو و اخیرا هند، برغم تهدیدهای ایالات متحده امریکا، قرار دادی با روسیه منعقد ساختند برای خرید پنج سامانه دفاعی اس 400 .
گرچه کشورهای ترک زبان در آسیای مرکزی و در سواحل دریای خزر از دهها سال پیش با یکدیگر همکاری می کنند ولی در سالهای اخیر بر همکاریهای خود افزوده اند. بعنوان مثال ازبکستان پس از سالها دوری و تنها نشینی اینک خواستار همکاری نزدیک با ترکیه است.

در آخرین اجلاس شورای همکاری کشورهای ترک زبان «اوربان» نخست وزیر مجارستان یاد آور ترک تباری مجارها در گذشته شد.
لازم به ذکر است که حتی برای کشورهای اروپای مرکزی و شرقی نیز نوعی از همکاری ، به این یا آن شکل، با کشورهای اورواسیا، بدیلی است در برابر همکاری با » غرب» .
برای عضویت در اتحادیه اروپا باید از حاکمیت ملی چشم پوشید و آن را به مراجع اروپائی تسلیم کرد، که میتوان آن را نوعی از فدرالیسم دانست، ولی کشورهائی که به اتحادیه شانگهای می پیوندند، کماکان کشورهای مستقل ملی باقی میمانند .
نمونه ای از این همکاری و برخورد کشورهای عضو پیمان شانگهای بایکدیگر اختلاف نظردیرین آنها با یکدیگر بر سر دریای خزر بود که سرانجام طی مذاکراتی دوستانه مشکلات را حل کردند.
همه کشورهای منطقه ، حتی اروپا هم که افزون بر امریکا در جستجوی همکاران تازه ایست می تواند از این اتحادیه بهره ور گردد.
بویژه منابع انرژی تركمنستان را می توان از طريق خطوط انتقال Trans-Caspian و Trans-Atlantic (TANAP) از طریق آذربایجان و تركیه به جنوب شرقی اروپا تحویل داد.
ضربه بعدی به ایالات متحده، پروژه خط لوله ترکیه – روسیه است که به نوبه خود انرژی اروپا را تامین می کند. راه حل های سیاست انرژی جدید منجر به ایجاد مناطق جدید اقتصادی در آینده می شود که دیگر به طور انحصاری تحت کنترل ایالات متحده یا اتحادیه اروپا نیستند.
بسیاری از کشورهای بالکان که شاهد این تحولات هستند آن را فرصتی برای ثبات وضع خود نیز می بینند – فرصتی برای رها ساختن خود از تامین علائق ترانس اتلانتیک.
در این زمینه، باید تأکید کرد که کلیه بحران های بالکان طی دهه های گذشته و تاثیرات منفی آن بر توسعه اقتصادی و وضع دموگرافیک منطقه، نتیجه «ژئوپولتیک غارتگر» انه بازیگران ترانس اتلانتیک است که گریبان این کشورها را گرفته است.

سیاستی که آلمان در مورد » نورد استریم 2″ دنبال می کند نیز سبب نارضایتی همکار اتلانتیکی اش شده است. جنگ بازرگانی با امریکا آلمان را مجبور می سازد که عملگرایانه رفتار کند. از این روست که پیوسته در جستجوی گفتگو و مذاکره دشوار بویژه با ترکیه و روسیه است. پیروی» کور کورانه» از علائق اتلانتیکی برای علائق اقتصادی آلمان در جنوب شرقی اروپا، خاور نزدیک و میانه و آسیای مرکزی عواقب منفی در بر خواهد داشت.
بنظر می رسد رؤیای بریژینسکی: امریکا » یگانه قدرت جهانی» که او در سال 1997 در کتاب خود مطرح ساخت، نیز به گورستان تاریخ می پیوندد.

https://deutsch.rt.com/meinung/77640-da ... ngeklappt/
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 5:21 pm

.
احوال امور و روابط با روسيه

.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 5:22 pm

روسیه: آماده روبرو شدن با نفت 35 دلاری هستیم


رئیس بانک مرکزی روسیه با بیان اینکه اقتصاد این کشور برای هر شرایط و سناریو بدبینانه ای آماده شده است، افزود: ما آمادگی لازم برای روبرو شدن با نفت بشکه ای 35 دلار را هم داریم.
به گزارش ایرنا، خانم «الویرا نبیولینا» در جلسه دوما که در آن بودجه سه ساله کشور بررسی و نهایی می شد این مطلب را بیان کرد.

رئیس بانک مرکزی گفت: البته سخنان من به این معنی نیست که قیمت نفت به این میزان کاهش خواهد یافت اما ما موظفیم بدترین شرایط را در نظر بگیریم و واکنش مناسب به آن را پیدا کنیم.
وی ادامه داد: بر اساس ارزیابی انجام گرفته، ممکن است در سال 2019 با افت و رکود موقتی روبور شویم، اما از سال 2020 دوباره شاهد رشد اقتصادی خواهیم بود.
گفتنی است، نمایندگان دومای روسیه در سومین و آخرین شور بودجه سه ساله آتی روسیه را تصویب کردند.

به گزارش رسانه ها، در این برهه زمانی (سه سال آینده) درآمد دولت بیشتر از میزان مخارج آن پیش بینی شده است.
همان طور که انتظار می‌رود، نرخ تورم روسیه در سال آینده از چهار درصد فراتر نمی‌رود و بیش از 5،5 تریلیون روبل (معادل 78 میلیارد دلار) برای اجرا و تحقق پروژه های دولتی در نظر گرفته شده است.
نرخ هر دلار محاسبه شده در ردیف بودجه سه سال آتی 64 روبل در نظر گرفته شده و نرخ نفت نیز در همین میزان پیش بینی شده است.
در روسیه معمولا بودجه را سه ساله محاسبه و تصویب می کنند و هر سال اگر تغییر و تحول قابل توجهی که بر درآمدهای دولت تاثیر بگذارد رخ ندهد بودجه با شاخص های درنظر گرفته شده اجرا می شود در غیراینصورت اصلاحاتی در آن صورت می گیرد.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 5:23 pm

تردید سوخو روسیه برای فروش هواپیما به ایران
کسب تکلیف شرکت روسی از آمریکا


شهریاری عضو کمیسیون عمران مجلس گفت که اخیرا در اخباری تأیید نشده، شنیدم که حتی شرکت سوخو روسیه نیز اعلام کرده که اگر آمریکا مجوز فروش به ایران را بدهد، ما اقدام به فروش هواپیمای سوخو به جمهوری اسلامی می کنیم.در شرایط کنونی گزینه های مختلفی برای خرید هواپیما پیش روی مسئلان وزارت راه و شهرسازی و سازمان هواپیمایی کشوری است، اما قطعا با توجه به شرایط تحریمی، باید بهترین و با کیفیت ترین محصول در ناوگان ما قرار گیرد.
Image

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

عضو کمیسیون عمران مجلس گفت: اخیرا در اخباری تأیید نشده، شنیدم که حتی شرکت سوخو روسیه نیز اعلام کرده که اگر آمریکا مجوز فروش به ایران را بدهد، ما اقدام به فروش هواپیمای سوخو به جمهوری اسلامی می کنیم.
سیدکمال الدین شهریاری در گفت‌وگو با خانه ملت، با اشاره به برنامه ریزی سازمان هواپیمایی کشور برای نوسازی ناوگان حمل و نقل هوایی، گفت: در شرایط کنونی گزینه های مختلفی برای خرید هواپیما پیش روی مسئلان وزارت راه و شهرسازی و سازمان هواپیمایی کشوری است، اما قطعا با توجه به شرایط تحریمی، باید بهترین و با کیفیت ترین محصول در ناوگان ما قرار گیرد.
نماینده مردم دشتی و تنگستان در مجلس شورای اسلامی ادامه داد: در شرایط کنونی اگر شرکت‌های برتر در صنعت هوایی مانند بوئینگ و ایرباس، به علت اعمال تحریم های آمریکا، از فروش هواپیما به ایران امتناع می کنند، ما مجبور هستیم که محصولات بازارهایی مانند بازار روسیه و چین را بررسی کنیم.
وی ادامه داد: البته این مسئله نیز دارای اهمیت است که آیا کشورهایی مانند چین و روسیه با وجود تحریم های آمریکا می توانند به ایران، هواپیما بفروشند یا اینکه آن ها نیز به خاطر نگرانی از تحریم ها از معامله با ایران اجتناب کنند.

اخیرا در اخباری تأیید نشده، شنیدم که حتی شرکت سوخو روسیه نیز اعلام کرده که اگر آمریکا مجوز فروش به ایران را بدهد، ما اقدام به فروش هواپیمای سوخو به جمهوری اسلامی می کنیم، از این رو حتی خرید هواپیماهای روسی قطعی و صد در صد نیست
شهریاری افزود: اخیرا در اخباری تأیید نشده، شنیدم که حتی شرکت سوخو روسیه نیز اعلام کرده که اگر آمریکا مجوز فروش به ایران را بدهد، ما اقدام به فروش هواپیمای سوخو به جمهوری اسلامی می کنیم، از این رو حتی خرید هواپیماهای روسی قطعی و صد در صد نیست.

کیفیت هواپیماهای روسی و جینی از بوئینگ و ایرباس به مراتب پایین تر است
این نماینده مردم در مجلس دهم ادامه داد: در بحث اهمیت کیفیت در خرید هواپیما نیز این مسئله واضح و مبرهن است که قطعا خرید هواپیماهایی مانند ایرباس و بوئینگ در اولویت قرار دارد، اما اگر قرار باشد که محصولات دیگر شرکت ها و کشورها خریداری شوند، نیز باید تمام مولفه فنی و کیفی مورد بررسی قرار گیرد، اما در هر صورت هواپیماهایی مانند محصولات چینی و روسی از کیفیت محصولات اروپایی برخوردار نیستند.
عضو کمیسیون عمران مجلس تصریح کرد: قطعا امروز نیاز نخست ناوگان هوایی کشور نوسازی و رفع فرسودگی هواپیماها از طریق خرید محصولات جدید است، البته این مسئله نیازمند سیاست گذاری و استراتژی دقیق است.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 5:24 pm

شوک حذف دلار در اوراسیا


اعمال تحریم‌های آمریکا علیه کشورهای مختلف موجب افزایش تمایل به حذف دلار در معاملات منطقه‎ای و جهانی، از جمله در اوراسیا شده است.
Image

به گزارش خبرنگار گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، در سال‌های اخیر، رهبری ایالات متحده اغلب سیاست خارجی خود را از طریق اعمال تحریم علیه کشورهای مختلف دنبال می‌کند. در نتیجه چنین سیاستی، واکنش این کشورها، بی اعتمادی رو به رشد در همکاری با ایالات متحده و در نتیجه در ارزی ایالات متحده بوده است. تسلط دلار در نظام مالی جهانی، همچنان به طور غیر رسمی حفظ می‌شود. اما تسلط آن تا چه مدت طول خواهد کشید؟

چین قراردادهای نفتی خود را بر مبنای یوان امضا می‌کند و در پی تعمیم آن به دیگر قراردادها نیز می‎باشد.کشورهای شرق و جنوب آفریقا نیز علاقه‌مند به استفاده بیشتر از یوان می‎باشند چرا که همکاری آنها با چین روز به روز بیشتر می‎شود و کاملاً منطقی است در معاملات خود با این کشور از یوان استفاده کنند.
در ترکیه نیز تمایل به کنار گذاشته شدن دلار از معاملات دیده می‌شود. در رابطه با ایران نیز، روسیه و چین از پول‌های ملی خود در معاملات دوجانبه استفاده می‎کنند و همچنین اتحادیه اروپا نیز پس از اعلام خروج آمریکا از برجام به دنبال راه حل‌هایی برای رهایی از سلطه دلار در مبادلات تجاری خود می‎باشد.
اما در رابطه با کشورهای آسیای مرکزی، با توجه به مشکلات اقتصادی پسا شوروی و نیاز شدید این کشورها به سرمایه‌گذاری‎های خارجی برای رفع مشکلات اقتصادی خود، از طرفی کنار گذاشتن دلار با توجه با سرمایه‎گذاری آمریکایی در آنها به نفع منافع ملی کشورها نخواهد بود، اما از سوی دیگر این مساله نیز مطرح می‌شود که کشورهایی چون چین و به ویژه روسیه از بزرگترین شرکا و سرمایه‎گذاران اقتصادی در این کشورها و همچنین اتحادیه اقتصادی اوراسیا می‎باشند.

نقش سازمان‏های منطقه‎ای در کنار گذاشته شدن دلار
کارشناسان به تدریج اعتراف می‌کنند که سلطه دلار در بازارها علت اصلی بحران‌های مالی و اقتصادی جهان است.هم اکنون، هر بحران ناخوشایند در نظام مالی جهانی می‌تواند منجر به خروج دلار به عنوان یک ارز ذخیره‌ای جهانی و ابزار معامله و سرمایه‌گذاری شود.
آنها عقیده دارند که پیمان های دو و چندجانبه بین کشورهای مختلف می‌توانند به کاهش وابستگی به دلار در مبادلات جهانی کمک شایانی کنند. به گفته راما واسودوان، دانشیار دانشکده اقتصاد دانشگاه کلورادو: این مساله بستگی به اقدامات اتحادیه اروپا، انگلیس، روسیه و چین دارد.
سناریوی محتمل این است که به تدریج متنوع سازی صورت گیرد و بین شرکای تجاری و سازمان‌های منطقه‌ایاقداماتی مشترک برای کاهش وابستگی به دلار انجام شود.
به تازگی، راه‌حل‌های سازمانی (درون دریایی، مسیرهای جدید لجستیکی بین‌المللی) و تکنولوژیکی جدید (ارز رمزی، معاملات غیر بانکی مالی) در سیستم مالی جهانی نیز ظاهر شده است که با افزایش این روند، بعید است که دلار بتواند موقعیت و اعتبار خود را مانند قبل حفظ کند.
به این ترتیب، پیش بینی جایگزینی "ارز آمریکایی" امکان پذیر است. جامعه جهانی باید از نظر روانشناختی برای چنین تغییراتی آماده باشد. اما این کار خیلی ساده‌ای نیست، در پس این روند مشکلات بزرگ و شرایط خاصی وجود دارد.

روند کنار گذاشتن دلار
هرگونه امتناع از استفاده دلار، در سطح جهانی یا منطقه‌ای، به شدت ‌می‌تواند منجر به ایجاد هرگونه بحرانی شود. در نتیجه، هیچ کشوری به تنهایی، به عنوان یک واحد اقتصادی، از ترس عواقب آن، چنین برنامه‌ریزی یا انگیزشی انجام نخواهد داد. اما ایالات متحده، با اعمال تحریم‌های جدید و بیشتر علیه کشورهای مختلف، "دایره متجاوزی" را تشکیل داده که می‌توانند چنین عکس‌العملی را تحقق بخشند. قابل توجه است که اولین طرح خروج دلار از اقتصاد اروپا تحت فشار ایالات متحده - در زمینه روابط با ایران بوجود آمد.
دلیل احتمالی که بر تسریع منع استفاده از دلار در تعاملات اقتصادی جهانی تأثیر می گذارد، استفاده آمریکا از تقلب‌های مختلف در حوزه مالی است که برای اعمال فشارهای سیاسی علیه شرکای خارجی (چین، روسیه، قزاقستان، ترکیه، ایران، آذربایجان) بکار می‌برد. بنابراین، رهبری این کشورها عملا مجبور به اتخاذ اقداماتی برای دفاع از خود در مقابل دلار، و انجام معاملات مالی و بستن قراردادها با به کار گرفتن ارزهای ملی خود می‌شوند.

کنار گذاشتن دلار از نظام مالی جهانی یک روند طولانی بوده، و پروژه‌ای نیست که بتوان برای آن نتایج پیش بینی شده کیفی و کمی در نظر گرفت. احتمالا سناریو کنار گذاشتن دلار در بخش‌های مختلف اقتصاد به صورت جداگانه، نیازمند ایجاد ابزار محاسبه‌ای مناسب مختص انواع کالاها و خدمات، و ظهور بخش‌های منطقه‌ای با یک فضای کاملا "بدون دلار" است.
بازیگران اصلی کشورهای اوراسیا نیز می توانند از این وضعیت شدید نارضایتی و منع استفاده از دلار بهره مند شوند. یکی از این بازیگران اصلی به احتمال زیاد چین است که سیستم مالی جدیدی را بر اساس سناریوی خود، بدون توجه به منافع کشورهای دیگر، شکل خواهد داد.

سناریوی کنار گذاشتن دلار در کشورهای اوراسیا
طی تحلیلی، شیرزاد عبدالحسنوف، تحلیلگر مسائل اوراسیا، در بررسی تمایل روز افزون کنار گذاشتن دلار در معاملات منطقه‎ای در اوراسیا را بیشتر مختص مناطقی دانسته که سیستم های اقتصادی پیچیده و نسبتا خودکفایی را تشکیل می‌دهند. چندین مثال از چنین سیستم‌هایی را می توان در حال حاضر ذکر کرد، بدون شک به نظر می‌رسد با کنار رفتن دلار از عرصه معاملات جهانی، راه حل‌های جدیدی به وجود خواهد آمد. منطقه کاسپین، که در چارچوب ایجاد کوریدور صنعتی-لجستیکی شمال-جنوب (با مشارکت: روسیه، ایران، هند، آذربایجان، ارمنستان، بلاروس، قزاقستان، عمان، سوریه) قرار دارد، منطقه‎ای را به وجود می‌آورد که در معاملات متقابل خود، دلار در آن هیچ نقشی نخواهد داشت.در این زمینه ما نباید که پروژه بزرگ چینی "جاده ابریشم جدید" (پل ارتباطی زمینی اوراسیایی که در آینده می‌تواند تبدیل به یک سیستم حمل و نقل بین قاره‌ای شود) را فراموش کنیم. علاوه بر این، کشورهای عضو اتحادیه اقتصادی اوراسیا را نمی‌توان کنار گذاشت، آنها نیز می‌بایست برنامه خود را با توجه به منع استفاده جهانی از دلار مشخص کنند.
در مورد اتحادیه اقتصادی اوراسیا، فاکتور خطرناک، سیاست چند جهتی کشورهای عضو اتحادیه، قابلیت سیستم‌های مالی برای وابسته شدن به یکدیگر و یا ایجاد یک بازار واحد و سپس یکپارچه است.

به نظر می‌رسد که منطقه اقتصادی اتحادیه اقتصادی اوراسیا یک محیط مطلوب برای پروژه‌های مختلف منطقه‎ای یا شاخه‎ای به منظور کنار گذاشتن دلار است. با این حال، در این زمینه یک سری از مسائل وجود دارد:
- پیچیدگی سیاسی. برای بسیاری از سران کشورهای عضو اتحادیه اقتصادی اوراسیا، هر گونه اظهار نظر در مورد برنامه‌ریزی برای کنار گذاشتن دلار می تواند بحران روابط با ایالات متحده را آغاز کند، که مهمتر از همه، چشم پوشی از درآمدهای حاصل از دارایی و سپرده‎های دلاری سرمایه‌گذاری شده در این کشورها در سیاست اقتصادی می‎باشد.
- بازسازی زیرساخت‌های تجاری، که به دنبال آن نیاز به سازماندهی کامل سیستم‎های موجود و کارکردی می‎باشد.
- نیاز به اقدامات مشابه در سیستم گردش نقدی و سیستمهای پرداختی نیز وجود خواهد داشت.
بدیهی است که روند کنار گذاشته شدن دلار آمریکا برای کشورهای اوراسیا آسان نخواهد بود، بنابراین مساله حاضر، به حداقل رساندن احتمال بی‌ثباتی اقتصادی ناشی از بحران در نظام دلاری در روابط با شرکای اصلی اتحادیه اقتصادی اوراسیا می‌باشد. مهم است که از قبل برای به حداقل رساندن آسیب احتمالی، چارچوب سازمانی و قانونی برای فعالیت‎های نسبتا امن در رابطه با این فرآیندها توسط اتحادیه آماده شود.
با این حال کارشناسان معتقدند خلاص شدن از سلطه دلار چندان آسان نخواهد بود. چرا که در قرن بیستم جایگزینی دلار با پوند انگلیس به عنوان ارز مرجع جهانی، نزدیک به یک صد سال طول کشید.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 5:25 pm

.
احوال روابط خارجي ايران

.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 5:26 pm

سلاخی خاشقجی؛ دسته ای تازه برای تبر ایران


اسپوتنیک: قتل خاشقجی موضع عربستان سعودی را تضعیف کرده و به تهران فرصت بیشتری برای مانور داد.
دولت دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، آمادگی پذیرش این موضوع را ندارد، اما استراتژی واشنگتن در خاورمیانه با موانعی مواجه شده است که توسط قتل جمال خاشقجی روزنامه نگار مخالف در کنسولگری عربستانسعودی در استانبول تشدید شده است.
ولی رضا نصر، خاورشناس مطرح و کارمند ارشد علمی موسسه بروکینز در مقاله ای برای نسخه آمریکایی نیویورک تایمز نوشت: این واقعیت که دولت ترامپ شروع به فشار بر ریاض کرد تا برای یک آتش بس در یمن اقدامی انجام دهد، نشانه واضح است که حیثیت عربستان سعودی، که در مرکز این استراتژی قرار دارد، تا چه اندازه خدشه دار شده است.
Image
هدف این استراتژی این بود که همراه با با عربستان سعودی با نفوذ ایران در خاورمیانه مقابله شود. در عوض، اکنون می توان انتظار داشت که تهران می تواند با سادگی بیشتری حتی در زمینه تحریم های شدید اقتصادی که هفته گذشته واشنگتن اعمال کرد در خاور میانه نفوذ کند و تهران از این آزادی به احتمال زیاد برای انجام مانور ها و بستن توافق ها، و نه برای انجام هر گونه تجاوز، استفاده خواهد کرد.
در ایران منتظر آن نیستند که سیاست ایالات متحده پس از قتل خاشقجی تغییر کند. برعکس، کاهش اعتماد به عربستان سعودی در منطقه احتمالا رهبری ایران را در اعتقاد به اینکه استراتژی فعلی آن درست است، تقویت می کند. این سیاست بر پایه مقاومت در برابر فشار واشنگتن، بسیج منابع داخلی، با تکیه بر اتحادیه اروپا، چین و روسیه استوار است تا کانال های باز با ایران را تقویت شود و همچنین اتحادیه ها و مواضعی که تهران دارد، تقویت شود.
در طول سال گذشته، تهران توانست از تشدید تنش ها با کاخ سفید اجتناب ورزد، که بعلت اعتماد به پایبندی روسیه نسبت به خط انتخاب شده در سوریه. هیچ نشانه ای وجود ندارد که ایران از جمهوری عربی دست بکشد؛ علی رغم این واقعیت که تهران با آرامش شگفت انگیزی از حملات هوایی اسرائیل به پایگاه های ایران مستفر در سوریه رفتار می کند.
علاوه بر این، ترس از رویارویی احتمالی در عراق پس از آنکه کنسولگری ایران در بصره سوزانده شد، بی اساس بود. در عوض، تهران به آرامی به بغداد کمک کرد که یک اتحاد سیاسی ایجاد کند، که از آن یک دولت جدید تشکیل شد، با تکیه بر نیروهای مسلح حمایت شده از ایران، که آمریکا انحلال آنها را طلب می کند.
اکنون رهبری سیاسی ایران می تواند انتظار داشته باشد که عربستان سعودی ضعیف شده، مجبور به پایان دادن به عملیات نظامی خود در یمن و محاصره قطر شود و در عین حال، تهران به دنبال مذاکره با پادشاهی است که ممکن است برای آنها آماده باشد، به خصوص اگر ریاض از توصیه واشنگتن پیروی کند و جنگ را در یمن متوقف نماید. مقامات پادشاهی ممکن است لازم بدانند روابط خود را با جمهوری اسلامی اصلاح کنند تا روابط آن با ترکیه، که طرف قطر را گرفته و قتل یک شهروند عربستان سعودی در خاک خود را بسیار منفی ارزیابی کرده است، هموار شود.
بنابراین حفظ آرامش به رهبری ایران اجازه می دهد اعتماد بیشتری نسبت به مواضع مذاکراتی خود، شاید حتی با خود ایالات متحده، در مورد برنامه های هسته ای و موشکی خود داشته باشد. اکنون حاکمان محافظه کار در تهران اعتقاد دارند که اقتصاد جمهوری اسلامی با اکثر فشارهای اقتصادی ایالات متحده سازگار است. علاوه بر این، تهران می تواند نفت کافی را به فروش برساند و روابط تجاری خود را با اتحادیه اروپا، چین، روسیه و هند حفظ کند، و اقتصاد آن سقوط نخواهد کرد. هر دو، هم محافظه کاران و هم حامیان سیاستمداران معتدل توانستند یک جبهه متحد را تشکیل دهند که در آن مردم قادر باشند متحد شوند و به این ترتیب خطر خشم مردم کاهش یافت که ایالات متحده با ایجاد مشکلات اقتصادی به آن امید بسته بود.

دولت ترامپ معاهده هسته ای با ایران را رد کرد و اشاره نمود که این پیمان قادر نیست کاری کند تا از نفوذ ایران در منطقه کاسته شود. در عوض، آنها می خواهند توافق جدیدی را تصویب کنند تا این اهداف را تضمین کنند. اکنون ترامپ به زحمت می تواند وعده خود را برآورده کند که می خواست ایران را با با شرایط خاص خود، پشت میز مذاکره بنشاند. حتی اگر تهران به مذاکرات تن در دهد، موضع آن ضعیف تهران فقط به یک چیز احتیاج خواهد داشت و آن رعایت شرایط قرارداد هسته ای امضا شده با باراک اوباما، رئیس جمهور پیشین آمریکا، و ادامه دادن به سیاست "فشارحداکثر" ترامپ است. سپس تهران ممکن است آماده صحبت باشد.

از همان ابتدا، دولت ترامپ معتقد بود که می تواند نفوذ منطقه ای ایران را از طریق ایجاد روابط نزدیک با محمد بن سلمان شاهزاده جوان عربستان سعودی متوقف کند. با این وجود، به دلیل تعدادی اشتباه های ریاض، که نتیجه آن قتل خاشقجی بود، این کشور با مشکلات فراوانی مواجه شد، به همین دلیل تهران فضای بیشتری برای مانور استراتژیک پیدا کرد.
تلاش های ایالات متحده برای تکیه بر عربستان سعودی در قانع کردن ایران به محدود کردن فعالیت خود در منطقه همیشه مشکوک بود. پادشاهی هرگز واقعا قادر به مقابله با حضور جمهوری اسلامی ایران در منطقه نبود و در سال های اخیر این حضور تنها تشدید شده است. به عنوان مثال، عربستان سعودی، در حقیقت، دستان خود را در سوریه فرو کرده است و این کار را به ایالات متحده سپرد تا با ایران دست اندر کار شود پیامدهای این درگیری را رفع کند.

جدی ترین ارزیابی های غلط عربستان سعودی در سال 2015 آغاز شد: جنگ اندیشیده نشده در یمن، و پس از آن محاصره ناموفق قطر. پس از آن، ریاض سعی کرد سعد حریری نخست وزیر لبنان، که به گروگان گرفته شد، نشان دهد که نباید به حزب الله شیعه تکیه کند. هدف همه این اقدامات ناشیانه ریاض این بود که نشان داده شود که دینای عرب و متحدینش نباید با ایران کاری داشته باشند. با این حال، نتیجه همه این اقدامات اساسا مخالف بود و اکنون بازیگران اصلی منطقه — از جمله دوستان کاخ سفید — عربستان سعودی را تهدیدی بزرگ تر از ایران می دانند.
قضیه خاشقجی انگیزه برای این جریان شد که ضعف اصلی جنبه کلیدی استراتژی ترامپ را نشان داد، و نیز موضع ولیعهد را تضیف کرد. حالا توانایی عربستان سعودی در کمکرسانی به اسرائیل در مقابل ایران بعید به نظر می رسد. موضع تل آویو تضعیف شد، در حالی که موضع ترکیه که به دنبال تأثیر قابل توجهی در منطقه است و مانند ایران، نگرانی در مورد اتحاد میان اسرائیل و عربستان سعودی است، تنها تقویت شده است.

اکنون عیان و هویدا است که عربستان سعودی قادر نیست ائتلاف منطقه ای را برای بیرون راندن ایران از سوریه، لبنان، عراق و سپس یمن تشکیل دهد. اگر ترامپ با چنین هدفی برای فرستادن تعداد زیادی از نیروی مسلح که باید مدت زمان قابل ملاحظه ای برای جلوگیری از نفوذ ایران دست به اقدام بزند، تا به ایران اجازه ندهد نفوذ خود را در منطقه احیا کند در این صورت ترامپ می تواند تنها با تمرکز بر پایان دادن به جنگ های خاورمیانه، به ثبات در منطقه دست یابد. سپس او باید این امید خود را ول کند که به دلیل "فشار حداکثر" او می تواند مشکل ایران را در منطقه حل کند. اگر این واقعیت ها را بپذیریم، نفوذ ایران هرگز ناپدید نخواهد شد، به سادگی در چارچوب خاصی قرار می گیرد. در این مورد، دنیای عرب فرصت بهبودی خواهد داشت، که در نهایت بهترین راه برای بازدارندگی تهران است.

آنچه به تهران مربوط است باید گفت که لازم نیست که ایران عضلات خود را فشرده سازد. تهران فقط باید منتظر بماند تا دولت ترامپ کاملا جابجایی نیروهای خاورمیانه را درک کند. همانطور که خیال واهی ترامپ در مورد نظم عرب در منطقه تکامل می یابد، واقعیت ناخوشایند را آشکار خواهد کرد: جهان عرب قادر نیست به طور موثر نفوذ منطقه ای تهران را دفع کند، زیرا هیچ راهی برای انجام این کار با تهدیدات آمریکا وجود ندارد.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 5:28 pm

.
احوال نابساماني در حكومت

.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » پنج شنبه ژانويه 03, 2019 5:29 pm

چرا نمازجمعه دیگر در دانشگاه تهران برگزار نمی‌شود؟


با آغاز فصل سرما، نماز جمعه تهران ازاین هفته (دوم آذر) تا پایان اسفند در مصلای امام خمینی برگزار می‌شود. بر اساس تفاهم ستاد نماز جمعه تهران و مصلای امام خمینی (ره)، شبستان اصلی مصلی، در فصل‌های گرم و سرد سال (بیش از ۶ ماه از سال) میزبان نمازگزاران نماز جمعه تهران است و طبق توافق صورت گرفته، نماز جمعه از امروز اولین جمعه آذر ماه در مصلی برگزار می‌شود. هفته گذشته امامی کاشانی خطیب نماز جمعه تهران در اخطار به مسئولان مصلا گفته بود: صاحبان مصلا، نمازگزاران هستند و گروه‌های دیگر، مستأجر. مدیران مصلا، باید طوری برنامه‌ریزی کنند که صاحبان مصلا در چنین روزی که هوا سرد است، اذیت نشوند و بتوانند نماز را در مصلا برگزار کنند. /فارس

بزركترين اشكال اين است كه بايد ببرسند جرا اصلا در غير مصلا بركزار مي شود و جرا براى بركزاري ان در مصلا با متصديان مصلا بايد قرارداد ببندند و مصلايي كه براى نماز تاسيس شده و استثنايي به نمايشكاهها اجازه داده شده كه محل رفت و امد جنب و حايض و نجس و ناباك بشود حالا اصل شده كه مصلا جاي رفت و امد بي طهارت باشد و براى بركزاريش عذر سرما و قرار داد و تفاهم و متصديان و شكايت امام جمعه لازم داشته باشد، همين رويكرد كافي است كه معلوم شود جقدر امور از مسير اصليش منحرف شده است علنا و رسما و متصدي هم وجود ندارد رسيدكي كند
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » يکشنبه ژانويه 06, 2019 9:34 pm

درباره حمله اخیر ۲۰:۳۰ به عملکرد دولت درباره شبکه ملی اطلاعات
واقعیاتی که صداوسیما درباره فضای مجازی نمی‌گوید
پاسخ کنایه آمیز وزیر ارتباطات و کارآفرین زیرکی که از فرصتِ آنتن ‏تلویزیون، برای بیان واقعیت رفتار صدا و سیما استفاده کرد
چرا رسانه ملی به جای رقابت در محتوا، خواستار نابودی همه ‏رقبا حتی سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی است؟
نتایج اسفبار نظرسنجی ها: صداوسیما حتی در مقابل امثال «دیرین دیرین» هم ‏حرفی برای گفتن ندارد


صداوسیما اخیرا در گزارشی که در بخش خبری ٢٠:٣٠ پخش شد، به بررسی موضوع شبکه ملی اطلاعات پرداخته و مدیریت ‏دولت و وزارت ارتباطات در فضای مجازی را به باد انتقاد گرفته است. ‏
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
Image
صداوسیما اخیرا در گزارشی که در بخش خبری ٢٠:٣٠ پخش شد، به بررسی موضوع شبکه ملی اطلاعات پرداخته و مدیریت ‏دولت و وزارت ارتباطات در فضای مجازی را به باد انتقاد گرفته است. ‏
به گزارش «انتخاب»، حمله مذکور البته با واکنش وزیر ارتباطات روبرو شد. محمدجواد آذری جهرمی ویدیویی از یک کارآفرین ‏جوان بازنشر کرد که در آن، فرد مذکور با تشریح روند کاری خود از ورود ناگهانی صداوسیما و سهمی که از او خواسته بود ‏سخن می‌گوید. وزیر ارتباطات نیز در کنایه‌ای آشکار، از این می‌پرسد که آیا ممنع التصویر نیز شده است؟! ‏
کنایه ممنوع التصویری مربوط به خبری است که چندی پیش در مورد ممنوع التصویر شدن آذری جهرمی از سوی صداوسیما ‏منتشر شده بود. ‏
آذری جهرمی در پاسخ طعنه آمیز از فرد مذکور با عنوان «جوانِ زیرکِ کارآفرینی که صدا و سیما را دست انداخت و از فرصتِ ‏آنتن تلویزیون، برای بیان واقعیت رفتار صدا و سیما با تولیدکنندگان بومی استفاده کرد» یاد کرده است.
Image
اما اصل گزارش ٢٠:٣٠ چه می‌گوید؟ آنچه از محتوای گزارش برمی آید آن است که صداوسیما قصد دارد با استناد به بیانات ‏رهبر معظم انقلاب درباره فضای مجازی، دولت روحانی و وزارت ارتباطات آن را متهم کند که در مسیر دیگری رفته و هیچ ‏توجهی به شبکه ملی اطلاعات و دیگر موارد مهم در حوزه فضای مجازی ندارد. ‏
مرور بیانات رهبر معظم انقلاب و عملکرد صداوسیما در حوزه فضای مجازی نشان می‌دهد که نه تنها این ادعا صحت ندارد بلکه ‏به عکس، این صداوسیماست که در رویه‌ای عجیب وارد حوزه‌های نامربوط به خود شده و اموری که در آن وظیفه مشخصی ‏برای این سازمان تعریف شده را به طور کلی رها کرده است. ‏
در نامه مقام معظم رهبری در سال ۹۴، شبکه ملی اطلاعات در سه لایه تعریف شده؛ یکی لایه شبکه و زیرساخت، دیگری لایه ‏خدمات و سرویس و دست آخر لایه محتوا. بر اساس آنچه در نامه مذکور معین شده، امور مربوط به شبکه و زیرساخت وظیفه ‏وزارت ارتباطات، لایه مربوط به خدمات وظیفه همه بخش‌ها و ارگان‌های مرتبط با مرکزیت مرکز ملی مجازی، و در نهایت لایه ‏محتوا، وظیفه صداوسیما و دستگاه‌های فرهنگی تعیین شده است. ‏

در سال‌های گذشته، در بخش زیرساخت، گام‌هایی از سوی دولت و وزارت ارتباطات برداشته شده، اما در بخش محتوا، که ‏وظیفه آن بیش از هر ارگانی بر عهده صداوسیماست، تقریبا هیچ اتفاق مهمی رخ نداده. در عوض، صداوسیما در تصمیمی عجیب ‏به حوزه‌ای ورود کرده که اساسا ارتباطی به آن ندارد. به بیان دیگر، صداوسیما به جای محتوا، لایه مربوط به خدمات و پلتفرم ‏را در اولویت خود قرار داده است. نمونه‌های این موضوع فراوانند. به طور مثال راه اندازی پیام رسان سروش و روبیکا در ‏همین راستا انجام شده است. جالب اینجاست که صداوسیما در همین حوزه هم تلاش دارد تا تمام رقبای خود را یک به یک از بین ‏ببرد؛ در این بین فرقی هم میان رقبای داخلی و خارجی وجود ندارد. حتی سایت‌ها و نرم افزار‌های پخش فیلم مانند آپارات، ‏فیلیمو، آنتن و ... همگی با اعمال فشار صداوسیما مجبور به نوعی کنار آمدن با این سازمان شده اند و از سوی دیگر، پیام رسان ‏های خارجی از جمله تلگرام و اینستاگرام هم هر روز به طرق مختلف از سوی این سازمان تحت فشار قرار گرفته و تخریب می ‏شوند. ‏.

اما علت این رفتار صداوسیما چیست؟ پاسخ احتمالا ساده است؛ صداوسیما از نظر محتوایی عملکرد مطلوبی چه در تلویزیون و ‏رادیو و چه در بخش‌های دیگر از جمله فضای مجازی نداشته و این موضوع از نظر هیچ ناظر منصفی پنهان نیست. دلایلی مانند ‏کم بودن بودجه و نیز محدودیت‌های فرهنگی که به طور متناوب از سوی مسئولان ارشد صداوسیما عنوان می‌شوند نیز هرگز ‏نمی توانند این موضوع را توجیه کنند. این توجیهات یا اساسا از نظر داده‌ها و اطلاعات و مقایسه‌ها صحت ندارند مانند مقایسه ‏بودجه صداوسیما با بودجه شبکه‌های خارجی؛ و یا در اندازه‌ای نیستند که بتوان آن را توجیه کننده عملکرد ضعیف صداوسیما ‏دانست. به بیان دقیق تر، صداوسیما از نظر محتوایی به اندازه‌ای از رقبای خود عقب افتاده که مشکل تنها به محدودیت‌های ‏فرهنگی مربوط نمی‌شود. اتفاقا محدودیت‌های رسانه‌های داخلی به جز صداوسیما بسیار بیشتر از خود رسانه ملی است. ‏

با این وجود، صداوسیما برای جبران این ضعف خود در محتوا، به یک راه حل دیگر روی آورده و آن به دست گرفتن حوزه پلتفرم ‏است تا با اعمال زور و فشار محتوای خود را به صدر بیاورد و ارتقاء بخشد. ‏
نتایج برخی نظرسنجی‌ها که اخیرا انجام شده، از یک واقعیت عجیب رونمایی می‌کند و آن اینکه سازمان عریض و طویل ‏صداوسیما حتی در مقایسه با تولیدکنندگان مستقل داخلی که درصد کوچکی از امکانات و بودجه و ابزار‌ها و حمایت‌های رسانه ‏ملی را در اختیار ندارند، مانند مجموعه دیرین دیرین و نمونه‌های مشابه آن هم از نظر محتوا ضعیف‌تر عمل کرده. ‏
جالب اینجاست که صداوسیما حتی حاضر نیست خود هزینه این زیاده خواهی را بدهد. به همین دلیل است که به تناوب اخبار ‏مختلفی منتشر می‌شود که هدف آن‌ها اعمال فشار به نهاد‌های دیگر برای محدود کردن رقباست؛ این رقیب می‌تواند یک سایت ‏باشد، یا یک پیام رسان، یک نرم افزار یا شبکه‌های اجتماعی. نقطه مطلوب صداوسیما هم فیلتر آنهاست؛ اما می‌خواهد هزینه ‏این کار هم از جیب یک نهاد دیگر داده شود. قابل تامل اینکه انتقاد‌های صداوسیما از دستگاه‌های مسئول هم به همین ‏موضوعات بازمی گردد. مثلا از وزارت ارتباطات طلب می‌کند که چرا شبکه‌های اجتماعی رقیب سروش فیلتر نمی‌شوند؟ یا از ‏دیگر دستگاه‌های مسئول می‌خواهد که احکام محدودکننده یا مسدودکننده برای تک تک رقبا صادر شود. ‏
واقعیتِ نحوه ورود صداوسیما به فضای مجازی همین است و از این نظر، عجیب نیست که همه توان تبلیغاتی آن‌ها صرف همین ‏فشار‌ها و نیز عادی جلوه دادن درخواست‌های شان شود؛ آن هم در شرایطی که اساس حوزه مذکور یعنی حوزه زیرساخت و ‏پلتفرم که به آن ورود کرده اند، ارتباطی به صداوسیما ندارد و در حوزه محتوا که وظیفه خود صداوسیماست، کارنامه مردودی ‏دارند. ‏
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » يکشنبه ژانويه 06, 2019 9:35 pm

سرنوشت بی سرانجام فارس و تسنیم در تلگرام


چکیده : درحالیکه مشخص بود این خبرگزاری های وابسته به سپاه به دلیل عدم اقبال مردم به پیام رسان های داخلی مجددا به تلگرام بازگشتند حال مشخص نیست با این تناقص جدید چه خواهند کرد و چطور میخواهند حضور مجدد خود را توجیه کنند؟

کلمه – گروه خبر: دبیر شورای عالی فضای مجازی گفته که تلگرام و هات‌گرام فقط تا پایان آذر مهلت دارند و اخبار منتشر شده درباره مهلت فعالیت آنها تا پایان سال شایعه است.
حال مشخص نیست تکلیف این سایت های امنیتی که به بهانه‌ی عدم فیلتر تلگرام طلایی و هات گرام به تلگرام بازگشتند چه می شود؟
درحالیکه مشخص بود این خبرگزاری های وابسته به سپاه به دلیل عدم اقبال مردم به پیام رسان های داخلی مجددا به تلگرام بازگشتند حال مشخص نیست با این تناقص جدید چه خواهند کرد و چطور میخواهند حضور مجدد خود را توجیه کنند؟
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » يکشنبه ژانويه 06, 2019 9:36 pm

مطهری: قرار نیست شورای نگهبان جدید تاسیس کنیم


چکیده : قانون اساسی به ما اجازه نمی‌دهد که مبنای جدیدی برای انطباق مصوبات مجلس با آن غیر از شرع و قانون اساسی درست کنیم همچنان که اجازه نمیدهد شورای نگهبان دیگری تأسیس کنیم

نایب رئیس مجلس با بیان اینکه نظارت بر اجرای سیاست‌های کلی خارج از وظایف مجمع تشخیص مصلحت نظام است، گفت: قانون اساسی به ما اجازه نمی‌دهد که مبنای جدیدی برای انطباق مصوبات مجلس با آن غیر از شرع و قانون اساسی درست کنیم همچنان که اجازه نمیدهد شورای نگهبان دیگری تأسیس کنیم.
علی مطهری در پاسخ به اظهارات مصباحی مقدم در خصوص وظایف مجمع تشخیص مصلحت نظام و خصوصا هیات عالی نظارت که توسط رهبری تکشی شده است نوشت:

بسمه تعالی
جناب حجت الاسلام آقای مصباحی مقدم (دامت برکاته)
با سلام، پاسخ‌های جناب عالی به سؤالات اینجانب را خواندم و البته قانع نشدم. تأکید حضرتعالی بر اجرای سیاست‌های کلی نظام و ضرورت اهتمام مجلس بر آن را قبول دارم، ولی لازمه آن ایجاد مبنای سومی برای انطباق مصوبات مجلس با آن و تأسیس یک شورای نگهبان جدید نیست. در واقع اختلاف ما اختلاف مبنایی است، جنابعالی اموری ورای قانون اساسی را از تفویض مقام رهبری نتیجه می‌گیرید و بنده این نتیجه‌گیری را درست نمی‌دانم.
خلاصه استدلال اینجانب برای آنکه برای توده مردم نیز قابل فهم باشد به شرح زیر است و بعید می‌دانم که مورد قبول جنابعالی قرار گیرد. البته علاقه اینجانب به شما پابرجاست و دفاع‌های حضرتعالی از خودم را در مقابل هجمه‌های بی‌امان مخالفان در مجلس هشتم فراموش نکرده‌ام. اما خلاصه استدلال اینجانب بر غلط بودن رویه جاری نظارت بر اجرای سیاست‌های کلی به این شرح است:
۱- به طور کلی نظارت بر اجرای سیاست‌های کلی در قوه مقننه به معنی ارزیابی قوانین موجود از نظر انطباق بر سیاست‌های کلی است که در صورت نیاز پیشنهاد‌های لازم از طرف مقام ناظر- که فعلاً هیأت نظارت مجمع است – به قوای سه گانه برای اصلاح قانون داده می‌شود.
۲- این هیأت می‌تواند نظرات خود را درباره انطباق لوایح و طرح‌های در حال بررسی در کمیسیون‌های مجلس نیز به کمیسیون‌ها اعلام کند.
۳- وظیفه هیأت نظارت مذکور در همین جا تمام می‌شود، زیرا بیش از این، ورود در قانون گذاری و کار مجلس است که خلاف قانون اساسی است؛ یعنی بررسی «مصوبات» مجلس از نظر انطباق با سیاست‌های کلی و اعلام نظر به مجلس برای اصلاح آن‌ها کاری است ورای قانون اساسی. مجلس در حین تصویب یک لایحه یا طرح، سیاست‌ها را مد نظر قرار می‌دهد، اما پس از تصویب فقط شورای نگهبان است که می‌تواند مصوبات را بررسی کند، آنهم صرفاً از نظر انطباق با شرع و قانون اساسی.
۴- استناد شورای نگهبان به بند ۲ اصل ۱۱۰ برای مغایر بودن مصوبات مجلس با قانون اساسی خطاست، زیرا مغایر بودن یک مصوبه با یک سیاست کلی به معنی مغایر بودن آن با قانون اساسی نیست. چون سیاست‌های کلی بخشی از قانون اساسی نیست. قانون اساسی ضمیمه‌ای به نام سیاست‌های کلی ندارد.
۵- وظایف مجمع تشخیص در قانون اساسی مشخص و محصور است. نظارت بر اجرای سیاست‌های کلی خارج از این وظایف است، ولی در حد بند‌های ۱ و ۲ می‌تواند قابل توجیه باشد.
۶- قانون اساسی به ما اجازه نمی‌دهد که مبنای جدیدی برای انطباق مصوبات مجلس با آن غیر از شرع و قانون اساسی درست کنیم همچنان که اجازه نمی‌دهد شورای نگهبان دیگری تأسیس کنیم. این امر نیاز به تشکیل مجلس خبرگان قانون اساسی برای تغییر قانون اساسی دارد.
با تقدیم احترام
علی مطهری
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » يکشنبه ژانويه 06, 2019 9:36 pm

مطهری: امیدوارم وزیر کشور و اطلاعات تسلیم فشارهای غیر قانونی درباره شهردار نشوند


چکیده : با آقای علوی وزیر اطلاعات صحبت کردم، ایشان گفت « ما به چیزی که موجب رد صلاحیت ایشان (حناچی) باشد، نرسیده‌ایم.» بنابراین امیدوارم آقای حناچی به زودی به عنوان شهردار تهران مشغول کار شوند. امیداورم وزیر کشور و وزیر اطلاعات تسلیم فشارهای غیر قانونی نشوند

نایب رئیس مجلس گفت که وزیر اطلاعات گفته «به چیزی که موجب رد صلاحیت ایشان (حناچی) باشد، نرسیده‌ایم.»
علی مطهری در گفت‌وگو با ایسنا، درباره برخی مباحث مطرح شده راجع به صدور حکم حناچی شهردار تهران از سوی وزیر کشور اظهار کرد: بله در جریان هستم. برخی که می‌خواهند شهردار تهران تحت فرمان آن‌ها باشد و آقای حناچی را چنین آدمی نمی‌بینند، تلاش می‌کنند که وزارت اطلاعات پاسخ منفی به استعلام بدهد.
وی افزود: با آقای علوی وزیر اطلاعات صحبت کردم، ایشان گفت « ما به چیزی که موجب رد صلاحیت ایشان (حناچی) باشد، نرسیده‌ایم.» بنابراین امیدوارم آقای حناچی به زودی به عنوان شهردار تهران مشغول کار شوند. امیداورم وزیر کشور و وزیر اطلاعات تسلیم فشارهای غیر قانونی نشوند.

نایب رئیس مجلس درباره شهردار جدید تهران نیز گفت: آقای حناچی یک انقلابی خوش فکر است. سابقه طولانی در جبهه‌های جنگ دارد و در فن خودش تخصص کافی دارد و بر اصول شهرسازی هم پایدار است و قطعا اجازه تخلفات بزرگ گذشته را نمی‌دهد.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » يکشنبه ژانويه 06, 2019 9:38 pm

مطهری خبر داد: احتمال استیضاح وزیر کشور در صورت عدم صدور حکم حناچی


چکیده : اگر وزیر کشور تسلیم فشار نهادهای غیر مسئول برای صدور حکم شهرداری آقای حناچی شود، با توجه به اینکه طرح استیضاح ایشان اکنون در مجلس مطرح است احتمال انجام این استیضاح تقویت می‌شود

نایب رییس مجلس از احتمال استیضاح وزیر کشور در صورت عدم صدور حکم حناچی به عنوان شهردار تهران خبر داد.
علی مطهری در گفت‌وگو با ایسنا اظهارکرد: اگر وزیر کشور تسلیم فشار نهادهای غیر مسئول برای صدور حکم شهرداری آقای حناچی شود، با توجه به اینکه طرح استیضاح ایشان اکنون در مجلس مطرح است احتمال انجام این استیضاح تقویت می‌شود.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » يکشنبه ژانويه 06, 2019 9:40 pm

قاشقجيها و بن سلمانهاى ايران
ناگفته‌های بلوری از افشای قتل‌های زنجیره‌ای


آقای اسلامی که دلش به حال سنجری سوخت به حاج آقا تلفن زده گفته خدا را خوش نمی‌آید، ما را به عروسی‌اش دعوت کرده اما ظاهراً حاج آقا حاضر به گذشت نشده...
محمد بلوری روزنامه‌نگار پیشکسوت و دبیر وقت گروه حوادث روزنامه ایران، پس از ۲۰ سال از وقوع قتل‌های زنجیره‌ای به بیان ناگفته‌هایی از نحوه افشای این جنایات پرداخته است.
در آن روزهای پرالتهابی که زنجیروار چهره‌هایی شاخص از میان نویسندگان و ... ربوده و سپس کشته می‌شدند نگرانی‌هایی به جامعه حاکم شده بود که شاخص‌ترین قربانیان از میان نویسندگان - پوینده، مختاری و زال‌زاده - بودند.

به گزارش عصرایران، بلوری در شماره پنجشنبه روزنامه «ایران» نوشته است: در آن ماه‌های پراضطراب که مرتباً اجساد قربانیان در حواشی شهر تهران پیدا می‌شد، من دبیر سرویس حوادث بودم و بالطبع می‌بایست‌ درباره این قربانیان گزارش‌هایی تهیه می‌کردم اما وقتی خبرنگاران گروه حوادث (مسعود ابراهیمی، داریوش آرمان و ...) را برای تهیه عکس و گزارش درباره قربانیان از چهره‌های شاخص در عرصه ادبیات مأمور می‌کردم، آنها هم به پلیس مراجعه می‌کردند و با سکوت عجیب و سؤال‌برانگیز‌ پلیس جنایی روبه‌رو می‌شدند و این مقامات پلیسی و قضایی (بازپرسان جنایی) سکوت می‌کردند و بویژه بازپرسان ویژه جنایی اظهار بی‌اطلاعی درباره این قتل‌های مشکوک و اسرارآمیز می‌کردند و می‌گفتند چنین پرونده‌هایی به دادسرای جنایی ارجاع نشده.
با این بی‌اطلاعی عجیب و سکوت مسئولان قضایی، این پرسش پیش می‌آمد که پرونده‌های این نوع قربانیان که پس از ربوده‌شدن به قتل می‌رسند و سحرگاه روز بعد اجساد هر یک از قربانیان در حاشیه شهر تهران پیدا می‌شود چه ارتباطی با یکدیگر دارد؟ جالب اینکه متوجه شدم اجساد قربانیان در کنار یک جاده مثلاً جاده منتهی به شهریار پیدا می‌شود و به یقین برایم این موضوع پیش آمد که عاملان جنایات مخصوصاً پس از کشتن قربانیان طوری جنازه‌های آنها را کنار جاده‌ها و پل‌ها قرار می‌دهند که حتماً هنگام صبح زود، افراد وقتی با اتومبیل یا پیاده به سر کارشان می‌روند متوجه اجساد قربانیان شوند و به پلیس خبر بدهند و به‌طور کلی کشف اجساد این چهره‌های شاخص ادبی در جامعه پخش شود. (حتی یکی از عاملان آدم‌ربایی) در دادگاه به این نکته اعتراف کرده و گفته پس از قتل قربانیان اجسادشان را طوری در حاشیه پررفت و آمد شهر قرار می‌دادیم تا در همان ساعات اولیه صبح، رهگذران مشاهده کنند.
خبرنگاران گروه حوادث هرچند موفق به دریافت خبری درباره‌ این آدم‌ربایی‌های مرگبار از مقامات نمی‌شدند اما در جریان پی‌جویی‌هایی موفق به درک شباهت‌های یکسان در ربودن و کشتن افراد می‌شدند و اطلاعاتی از خانواده‌ها به‌دست می‌آوردند؛ مثلاً با مراجعه به خانواده‌های قربانیان، آنها به نکات مشابه و مشترکی در تمامی قربانیان ربوده‌شده اشاره می‌کردند. در تحقیقات خبرنگاران به چند نکته مشترک پی بردیم:

اولاً، هر قربانی هنگام عصر از خانه بیرون رفته و دیگر به منزل برنگشته. ثانیاً، صبح روز بعد (یعنی در حدود ۱۸ ساعت پس از ربوده یا ناپدید شدن) اجساد خفه‌شدگان در حاشیه شهر پیدا می‌شد.
و این نکته، عجیب و سؤال‌برانگیز بود که در این مدت (از ربودن تا انداختن جسد قربانی در معرض دید رهگذران) چه روی می‌دهد؟ مسلماً جز کشاندن او به محلی برای بازجویی و تحقیق در یک محل امن، فرصتی نبوده و چنین نتیجه گرفتم که از زمان ربوده‌شدن (باتوجه به زمان اندک) مسلماً همگی برای کشته‌شدن ربوده می‌شوند.
برایمان روشن می‌شد که قربانیان نه در منزلشان بلکه در نقاط مختلف شهر ربوده و بدون پرسش و پاسخ به مسلخ کشانده می‌شوند. آنها معمولاً در روشنی روز یعنی بعدازظهر و تقریباً در محل‌های شلوغ و پررفت و آمد شهر ربوده می‌شوند؛ معمولاً قربانیان انتخاب‌شده را از اتومبیلشان پیاده می‌کنند و سپس آنها را سوار خودروی خودشان می‌کنند و سپس به مسلخ می‌کشانند.
در جریان نخستین، مشاهده کرده‌ایم که خودروهای ربوده‌شده روز بعد در همان محل ربوده‌شدن پیدا شده که کنار خیابان پارک شده بود. پرسش مهم دیگر اینکه اگر به زور آنها را می‌ربودند حتماً با واکنش تند این قربانیان روبه‌رو شده‌اند یا به زور ربوده شدند اما در جریان درگیری برای مخالفت با سوار شدن به خودروی عاملان قتل، آیا مردم رهگذر شاهد این درگیری بوده‌اند؟
تحقیقات ما در محل‌های ربوده‌شدن قربانیان نشان داده که افراد شاهد هیچگونه درگیری ناشی از مخالفت ربوده‌شدگان نبوده‌اند و من در گزارش تحقیقی نیم‌صفحه‌ای‌ام در صفحه حوادث با اشاره به این نکته نتیجه‌گیری کردم که اول اعضای باند از قبل محل رفت و آمد قربانیان را مورد شناسایی قرار می‌دهند. به‌عنوان مثال، دوست قدیمی‌ام زال‌زاده با سابقه خبرنگاری و انتشاراتی هنگام اول شب در برگشت به خانه در مسیرش در پمپ بنزین ربوده شده و صبح آن شب اتومبیلش را در همان پمپ بنزین پیدا کرده‌اند و سحرگاه آن شب جسد زال‌زاده در حاشیه جنوبی شهر پیدا شده است. این قرائن نشان می‌داد که زال‌زاده را هم که در مسیر خانه و محل کارش شناسایی کرده بودند، سوار خودرویی کرده‌اند و با خود برده‌اند.

از این بردن‌های قربانیان و سوارکردنشان به خودروی ربایندگان بدون درگیری و سر و صدا نتیجه جالبی گرفتم که در مقاله‌ای‌ یادآوری کردم و نوشتم ابتدا و از چند روز قبل مسیر رفت و آمد یک قربانی را شناسایی می‌کنند و در روز معین او را سوار اتومبیل خودشان می‌کنند که همان شب مرتکب قتل او (با خفگی) می‌شوند (نشانه‌اش طناب دور گردن) در این مورد نتیجه‌گیری کردم که اعضای باند احتمالاً با دو اتومبیل به سراغ قربانی می‌روند که به روی یکی از آنها آرم و نشان مرکز امنیتی نقش بسته که فرد قربانی با دیدن این آرم و نشان باور می‌کند که برای انجام تحقیقات او را به یکی از مراکز امنیتی خواهند برد و احتمالاً کارت شناسایی‌شان را هم نشان فرد موردنظر می‌دهند که به یقین برسد مأموران امنیتی هستند. به همین خاطر قربانیان براحتی سوار خودرو آرم‌دار می‌شوند و درگیری و مقاومتی هم پیش نمی‌آید که باعث جمع‌شدن مردم و توجه کاسب‌های محل شود که پس از افشای جنایات باند امامی روشن شد که همه نشانی‌های من در شرح آدم‌ربایی‌ها درست بوده است.

ضمناً از همان ابتدای آدم‌ربایی‌ها من واژه قتل‌های زنجیره‌ای را درباره این جنایات سعید امامی به‌کار بردم که همچنان از قتل‌های او با عنوان قتل‌های زنجیره‌ای یاد می‌شود.
در هر کشوری که باشد، با آغاز یک انقلاب، پیش از آنکه قانونمندی بر روابط شهروندان حاکم شود، ممکن است خلافکاران و شیادانی با فرصت‌طلبی و سوء‌استفاده از بهم ریختگی اوضاع، برای کسب قدرت و ثروت به سازمان‌ها و نهادهای مختلف اجتماعی، سیاسی یا نظامی نفوذ کنند و به ارتکاب انواع تبهکاری و فساد و حتی جنایت بپردازند. در کشور ما هم پس از پیروزی انقلاب اسلامی با شروع فعالیت کمیته‌های انقلاب، بسیاری از جوانان بویژه دانشجویان با هدف تلاش برای برقراری نظم و آرامش در جامعه داوطلب خدمت در این نهاد انقلابی شدند که در این میان برخی از بدهکاران و سوء‌استفاده‌چی‌ها هم با نفوذ در این ارگان انقلابی، به انواع جرایم پرداختند تا اینکه بتدریج با قوام گرفتن نظم و قانونی، این چهره‌های پنهان در پس نقاب‌های تزویر و ریا آشکار شدند. مثلاً برخی از افراد سابقه‌داری که خود را در کمیته‌ها جا زده بودند، شبانه به بهانه بازرسی وارد خانه‌های ثروتمندان می‌شدند و با تهدید به بازداشت و زندان، پول‌ها و طلا و جواهراتشان را به سرقت می‌بردند یا با شناسایی عمارات و قصرهای متعلق به خانواده‌هایی که به خارج از کشور فرار کرده بودند، وارد این خانه‌های اعیانی در شمیرانات و شمال شهر می‌شدند و دست به سرقت اشیای عتیقه و آثار گرانبهایی می‌زدند که ساکنان این خانه‌ها هنگام فرار فرصت یا امکان بردنشان را نداشته‌اند.

یکی از خبرنگاران ما گزارش داده بود در عمارت باشکوه القانیان، ثروتمند معروف (بناکننده ساختمان پلاسکو) گنجینه‌ای از آثار بی‌نظیر باستانی و مجموعه‌ای از مجسمه‌ها و شمشیرها، کتبیه‌ها و هدایایی که امپراطوران اروپایی به شاهان صفوی و قاجار اهدا کرده بودند، نگهداری می‌شد که حتی برخی از آنها قابل ارزشگذاری نبودند. بسیاری از این آثار پس از سرقت به مجموعه‌داران خارجی فروخته شد که از ایران خارج کردند. یکی از این افراد، اسماعیل افتخاری بود که با ورود به کمیته‌های انقلاب اسلامی، به فرماندهی کمیته منطقه ۱۲ انقلاب رسید و سرانجام با چندین اتهام تحت تعقیب قرار گرفت و محاکمه‌اش در دادگاه کیفری تهران چنان سر و صدایی در میان مردم برانگیخت که برای همه شوک‌آور بود.

آن‌گونه که مطبوعات براساس ادعانامه دادستانی نوشته بودند، این مرد معروف به «اسماعیل تیغ‌زن» در دوران پیش از انقلاب دارای پیشینه باج‌گیری و تیغ‌زنی و شرارت در محله بدنام تهران معروف به شهرنو بود که چندبار با همین اتهامات توسط مأموران شهربانی دستگیر و زندانی شده بود. اسماعیل افتخاری آن گونه که در پرونده اتهامی‌اش آمده، پس از انقلاب ابتدا با راه‌اندازی گروهی به‌نام «گروه ضربت» جنوب تهران با عنوان مبارزه با افراد ضد انقلاب و ساواکی‌ها همراه با این گروه به خانه‌ها، فروشگاه‌ها و شرکت‌های مختلف حمله می‌کردند و ضمن دستگیری افراد، اقدام به چپاول اموال دیگران می‌کردند تا اینکه با تشکیل کمیته‌های انقلاب اسلامی وارد این نهاد انقلابی شد و پس از مدتی به‌عنوان نخستین فرمانده کمیته انقلاب منطقه ۱۲ تهران منصوب شد که فعالیتش در کمیته‌ها تا سال ۶۴ ادامه داشت و سرانجام در دهه ۷۰ ضمن اخراج از کمیته با یک پرونده قطور اتهامی برای محاکمه در برابر قضات دادگاه کیفری تهران قرار گرفت که براساس کیفرخواست دادسرای تهران، عمده اتهاماتش، سوء‌استفاده از موقعیت شغلی، اقدام به اخاذی، تصرف اموال دیگران و زمین‌های مردم در شمال و حوالی کرج، آدم‌ربایی، آزار و اذیت زنان و دختران و قتل و تعرض به عنف و ... بود.
همزمان با نخستین محاکمه این فرد که در آبان‌ماه سال ۷۸ برگزار شده بود، دبیر گروه حوادث روزنامه ایران بودم و هر روز جریان این محاکمه را در صفحه حوادث منتشر می‌کردم که خوانندگان بسیاری داشت. روزی که قرار بود چند نفر از شاکیان علیه متهم شهادت بدهند، همراه با خبرنگار حوادث در این دادگاه به‌عنوان تماشاگر حضور داشتم. از شاکیان حاضر در دادگاه، مادر میانسالی بود که در برابر دادرسان ایستاد و با شرح ماجرای ربوده‌شدن دختر ۱۶ ساله‌اش، حاضران در جلسه دادگاه را بشدت متأثر کرد. این مادر خطاب به قضات دادگاه گفت: یک روز ظهر هر چه منتظر ماندم که دخترم از مدرسه به خانه برگردد، خبری از او نشد. با مدرسه‌اش تماس گرفتم، گفتند که دخترم یلدا با دیگر بچه‌ها مدرسه را ترک کرده. سابقه نداشت دخترم بی‌خبر از من با دوستانش جایی برود. دلم به شور افتاده بود. به خانه آشنایان و هر دوستی که می‌شناختم، سر زدم اما هیچ کس خبری از یلدای من نداشت. بعد با کلانتری‌ها و بیمارستان‌ها تماس گرفتیم، حتی به پزشکی قانونی سر زدیم ولی بی‌فایده بود. آن شب از دلشوره و اضطرابی که داشتم، تا صبح خوابم نبرد. خلاصه کنم ۶ شبانه‌روز خواب و خوراک نداشتم. کارم گریه بود و چشمم به در که تنها جگرگوشه‌ام کی پیدا می‌شود. شش شبانه‌روز روزم با اشک و آه و انتظار گذشت تا اینکه دخترکم با حال پریشانی به خانه برگشت. تعریف کرد موقع ظهر که از مدرسه به خانه برمی‌گشتم، در میدان (هفت تیر) ماشین کمیته جلوی پایم ترمز کرد. فرمانده کمیته پیاده شد و به بهانه اینکه با ضد انقلاب رابطه دارم، من را سوار ماشین کرد و گفت که باید از من بازجویی شود اما به این بهانه من را به خانه‌ای برد. در آنجا با دو تای دیگر بساط عیش و عشرت راه انداختند و آزار و اذیتم کردند. بعد از این مدت هم همین فرمانده من را آورد و در همان میدان پیاده‌ام کرد که به خانه‌مان برگردم. این مرد (یعنی همین اسماعیل افتخاری) تهدیدم کرد که اگر در این‌باره به کسی حرفی بزنم، سر به نیستم می‌کند. این مادر آنگاه چشمان پر از اشکش را پاک کرد و ادامه داد: وقتی شنیدم که این مرد را دستگیر کرده‌اند، برای شکایت پیش بازپرس رفتم و قضیه را برایش تعریف کردم. بازپرس دستور داد در اداره آگاهی دخترم را با افتخاری روبه‌رو کنند. روزی که در اداره آگاهی دخترم وارد اتاق افسر بازجو شد، وقتی چشمش به این مرد افتاد، رنگ از صورتش پرید، بدنش به تشنج افتاد و با حالت تهوع گریه‌اش گرفت که از اتاق بیرونش بردند و بعد از آن هم دیگر حاضر نشد با او روبه‌رو شود چون هر وقت به یاد این مرد می‌افتاد، بدنش به رعشه درمی‌آمد و حالت تهوع پیدا می‌کرد. در این دادگاه طبق کیفرخواست دادستان، این فرد متهم به انواع سوء‌استفاده تحت عناوینی چون معاون وزارت اطلاعات، ربودن زنان، تعرض به عنف، همکاری با افراد برای باجگیری ضمن تهدید اشخاص، تنظیم پرونده‌های جعلی قضایی برای افراد بی‌گناه با هدف دریافت پول و انتقال سند زمین محاکمه می‌شد.

در سال ۸۰ که دومین دادگاه کیفری تهران برای رسیدگی به قسمت دیگری از اتهاماتش تشکیل شده بود، در این دادگاه از یلدا و مادر کمرخمیده‌اش خبری نبود. مدتی بعد این مادر رنج‌کشیده برایم تعریف کرد که با تهدید افراد ناشناسی به مرگ و سوءقصد به جان دخترش بیمناک شده و تصمیم گرفته از شکایتش صرف‌نظر کند. در پرونده اتهامی اسماعیل افتخاری آمده که وی با کمک همدستانش برای تصاحب خانه و ویلا و زمین افراد در شمال، آنها را شکنجه کرده تا اسناد ملکی‌شان را به‌نام خود کند. زنی از شاکیان پرونده در دادگاه گفت: این فرد برای به چنگ آوردن ملک متعلق به شوهرم او را به زیرزمین خانه‌ای کشانده و پس از شکنجه، شوهرم را با پاهای لخت به ستونی بسته، یک رشته سیم برق را از کنتور به کف زمین وصل کرده بعد هم شیر آب را باز کرده و به شوهرم گفته تا جریان آب به زیر پاهایت برسد و با برق‌گرفتگی کشته شوی، مهلت‌داری نسبت به انتقال سند مالکیت زمین مورد نظر موافقت کنی.
یکی دیگر از شاکیان، زن جوانی بود که در دادگاه گفت: اسماعیل می‌خواست به زور قطعه زمینی را در شمال که متعلق به شوهرم بود، تصاحب کند اما وقتی با مخالفت شوهرم روبه‌رو شد، تصمیم به انتقام از ما گرفت. در مهرماه سال ۷۰ یک شب من و شوهرم از میهمانی به خانه برگشته بودیم که دیدم برق قطع شده. شوهرم به زیرزمین رفت تا کنتور برق را ببیند اما به محض زدن کلید برق، ناگهان با انفجار گاز، خانه‌مان آتش گرفت که من و شوهرم دچار سوختگی شدیدی شدیم. من با ۶۵ درصد سوختگی جنینی را که در شکم داشتم، سقط کردم و شوهرم جانش را از دست داد. کارشناسان گاز پس از بازبینی محل، تشخیص دادند که به طور عمدی گاز در خانه متراکم شده و انفجار رخ داده است. پس از مدتی، یکی از همدستان سابق اسماعیل افتخاری با من تماس گرفت و گفت اسماعیل افتخاری یکی از عواملش را فرستاده بود تا شیر گاز را در زیرزمین دستکاری کنند.

رسیدگی به پرونده اتهامات اسماعیل افتخاری که بیش از ۳۰۰۰ صفحه بود، مدت چند روز ادامه یافت تا اینکه قضات دادگاه با اثبات برخی از اتهامات وی و با توجه به گذشت چند نفر از شاکیان از شکایتشان، اسماعیل افتخاری را به بیش از ۱۰ سال زندان محکوم کردند که پس از مدتی، با سپردن وثیقه آزاد شد و در مجموع ۸ سال در زندان بسر برد. اسماعیل افتخاری چند سالی به فعالیت تجاری روی آورد و از طریق مزایده عمومی توانست یک کشتی باری را تصاحب کند و با ثبت یک شرکت حمل و نقل دریایی، چهار کشتی را به شرکت خود ملحق کند و بالاخره گفته می‌شد با گروه اطلاعاتی سعید امامی همکاری می‌کرد. هرچند گفته می‌شد که اسماعیل افتخاری در ماجرای قتل فاطمه قائم مقامی، سرمهماندار هواپیمایی با عوامل سعید امامی مشارکت داشت ولی چنین اتهامی به طور جدی مورد تحقیق قرار نگرفته و به اثبات نرسیده است.

شامگاه چهارم دی‌ماه ۱۳۷۶ دقایقی پس از ترور فاطمه قائم مقامی، پیش از آنکه کارآگاهان جنایی در محل کشته‌شدن این مهماندار هواپیما حاضر شوند، من نخستین نفری بودم که به‌عنوان یک خبرنگار خودم را به صحنه جنایت رساندم. آن روز غروب در گروه حوادث روزنامه ایران سرگرم تنظیم خبرها بودم که ناشناسی با روزنامه تماس گرفت و با لحن مضطربی خبر داد زنی را در حوالی بازارچه گلستان در خیابان پاسداران در اتومبیلش کشته‌اند و فرار کرده‌اند. بسرعت همراه یکی از عکاسان روزنامه راه افتادیم و به محل حادثه که رسیدیم، در تیرگی شامگاه یک اتومبیل پراید در مقابل مجتمع تجاری گلستان توجهمان را جلب کرد. زنی نه چندان جوان اما آراسته با یک روسری روشن پشت‌ فرمان به چشم می‌خورد که سرش اندکی به پایین خمیده بود و رگه‌ای از خون که از روی شقیقه‌اش، محل اصابت گلوله به پایین لغزیده بود، روی گونه راستش به رنگ تیره‌ای دیده می‌شد. روشن بود که قاتل ناشناس پس از نشستن در سمت راست این زن، گلوله‌ای به شقیقه‌اش شلیک کرده و سپس محل جنایت را ترک کرده است. اتومبیل فاطمه قائم مقامی را در نقطه خلوتی از حاشیه خیابان و در تاریکی شاخ و برگ درختان پارک کرده بود که مسلماً قاتل ناشناس این نقطه خلوت و نیمه‌روشن را برای ملاقات با این سرمهماندار انتخاب کرده بود که ترور او چندان توجه رهگذران را جلب نکند. ضمناً همه کسانی که در مقابل مجتمع تجاری یا در نزدیک‌ترین فاصله با محل ترور فعالیت داشتند، در پاسخ به پرسش من گفتند هرگز صدای شلیک گلوله‌ای را نشنیده‌اند و در نتیجه برایم روشن شد که قاتل در شلیک به فاطمه قائم مقامی از صداخفه‌کن‌ استفاده کرده بود. یکی از کارکنان بازارچه هم گفت ساعتی پیش مردی را با لباس تیره دیده بود که از اتومبیل او پیاده شده و بی‌آنکه شتابی داشته باشد، دور شده است. شاهدی هم این مهماندار را که در هوای نیمه‌روشن غروب توی اتومبیلش نشسته بود و به‌نظر می‌رسید با کسی قرار ملاقات دارد و منتظر اوست‌، دیده بود. این شاهد به من گفت این زن سر و وضع نسبتاً شیکی داشت و آرایش کرده به نظر می‌آمد. هرچند خواهر این مهماندار هواپیمایی در بازجویی گفته بود «خواهرم فاطمه پیش از آنکه به محل قرار با یک مرد برود، کمی مضطرب به نظر می‌آمد. وقتی از او پرسیدم با کی قرار داری؟ گفت نمی‌شناسمش. فقط دو سه بار تلفن زده گفته می‌خواهد درباره مسائل خانوادگی‌ام با من صحبت کند ...» اما با توجه به آراستگی او که حتی ساعتی قبل برای آرایش خود نزد آرایشگرش رفته بود، مسلماً با مرد ناشناس آشنا بوده و با هم ارتباط داشته‌اند. به همین خاطر در آن نقطه خلوت و دنج قرار گذاشته‌اند تا جلب توجه دیگران را نکنند بنابراین برخلاف گفته‌اش به خواهر خود که به دیدار فرد ناشناسی می‌رود، با هم آشنایی نزدیکی داشته‌اند. معمولاً در چنین قرارهایی غیررسمی که مأموران امنیتی در پیش از انقلاب با سوژه‌های خود می‌گذاشتند، سعی می‌کردند محل ملاقات نه تنها دور از مکان‌های عمومی مانند رستوران‌ها و کافی‌شاپ‌ها باشد بلکه در محل‌هایی دور از انظار عمومی باشد.

آن روز غروب، کارآگاهان جنایی پلیس در بازرسی از داخل آن خودروی اطلسی‌رنگ، هویت زن را از روی مدارک موجود، فاطمه قائم مقامی ۴۳ ساله، سرمهماندار هواپیما شناسایی کردند و ضمن جست‌وجو یک پوکه فشنگ از یک سلاح کمری از نوع ماکاروف که کف خودرو افتاده بود، پیدا کردند که نشان می‌داد قاتل ناشناس فقط با یک گلوله از نزدیک، شقیقه این زن را هدف قرار داده بود چون از کشته‌شدن او با یک گلوله مطمئن بود.
بررسی سوابق این زن نشان داد که ابتدا مهماندار هواپیمایی هما بود که سال ۷۱ با تهیه یک پرونده اخلاقی اخراجش کردند و بلافاصله با حمایت یکی از خلبانان سابق هما، به‌عنوان سرمهماندار در شرکت هواپیمایی آسمان (وابسته به سباه) مشغول کار شد.

تصمیم گرفتم با شوهرش تماس بگیرم و درباره زندگی‌شان بپرسم. همسر فاطمه قائم مقامی یک پزشک بود که در مسجدسلیمان به طبابت می‌پرداخت و هر هفته برای دیدن اعضای خانواده‌اش به تهران می‌آمد. سه فرزند داشتند که خواهر فاطمه در مراقبت از آنها کمک می‌کرد. این پزشک با شنیدن خبر قتل همسرش به تهران آمده بود که با حضور در اداره آگاهی بازجویی از او انجام شد. شوهرش مردی لاغراندام و بلندقامت بود که چهره‌ای آرام و بی‌هیجان داشت. در بازجویی گفت هیچ اختلافی با هم نداشتند و از اینکه محل کارشان دور از هم بود، گله‌ای نداشتند: «گاهی هفته‌ها از هم دور بودیم و همسرم به سفرهای خارج از کشور می‌رفت.» اما قاتل این سرمهماندار چه کسی بود؟
فاطمه قائم مقامی روز چهارم دی‌ماه ۷۶ چند ساعت پیش از آنکه به دیدار قاتل ناشناس برود، هیجان‌زده به نظر می‌رسید اما اضطرابی نداشت. قرارشان ساعت هشت و سی دقیقه غروب بود. چه زنی می‌توانست در آن ساعت تاریک اول شب زمستانی آن هم در نقطه‌ای خلوت به دیدن مردی برود که او را نمی‌شناسد؟ در محلی که چندان فاصله‌ای با یکی از مراکز وزارت اطلاعات و کوی مدیران آن وزارتخانه ندارد. آیا محلی آشنا برای دیدارهای همیشگی آنها بود؟ هرچند فاطمه به خواهرش گفته بود نمی‌داند به ملاقات مردی می‌رود که او را نمی‌شناسد اما پیش از این دیدار به آرایشگاه رفته و خودش را آراسته بود. عجیب اینکه به خواهرش گفته بود به دیدار مردی می‌رود تا در مورد مسائل زندگی زناشویی‌اش با هم گفت‌وگو کنند. آن هم با یک مرد غریبه! ابهام‌آمیزتر اینکه فاطمه قائم‌ مقامی پیش از رفتن به سر قرار، از خواهرش خواسته بود که آن شب را با بچه‌هایش بگذراند. این سفارش خواهرانه نشان می‌داد که تصمیم دارد یا آن شب به خانه برنگردد یا دیروقت (تا زمانی که بچه‌ها خوابیده‌اند) به منزل برسد.

هنگام نوشتن گزارش این جنایت برای روزنامه این پرسش مهم مطرح شده بود که چگونه ممکن است این زن می‌خواست شب را با مردی بگذراند که او را نمی‌شناخت؟ از نکات مبهم قتل فاطمه قائم مقامی، این بود که می‌دیدیم کارآگاهان جنایی پلیس و بازپرس دادسرای تهران ظاهراً پیگیری این جنایت را برخلاف قتل‌های دیگر متوقف کرده‌اند و از آن پس سکوت کامل درباره ماجرای کشته‌شدن سرمهماندار هواپیمایی برقرار شد و ظاهراً فعالیتی برای کشف جرم و تعقیب قاتل انجام نگرفت؛ در صورتی که سرنخ‌های مؤثری برای شناسایی قاتل وجود داشت و اگر تعقیب ماجرا برعهده کارآگاهان باتجربه اداره پلیس آگاهی گذاشته می‌شد، آنها می‌توانستند در مدت‌زمان کوتاهی قاتل را شناسایی کنند. آسان‌ترین کار برای کشف جرم این بود که نوار مکالمات تلفنی قاتل با فاطمه قائم مقامی را از طریق شرکت مخابرات به دست بیاورند و از این راه موفق به شناسایی عامل جنایت شوند اما گویا مصلحت این بود که تحقیقات و پیگیری‌ها از طریق پلیس آگاهی و بازپرس جنایی انجام نشود تا اینکه ردپای باند سعید امامی در این توطئه روشن و سرانجام گفته شد برخی از اعضای باند وابسته به سعید امامی در وزارت اطلاعات در جریان اعترافاتشان درباره قتل‌های زنجیره‌ای پیرامون اجرای قتل فاطمه قائم مقامی هم توضیحاتی داده‌اند. به این ترتیب روشن شد این سرمهماندار در همکاری با باند سعید امامی در رفت و آمد به اروپا برای او مأموریت‌هایی انجام می‌داد تا اینکه برای جلوگیری از افشای اسرار جنایت‌آمیز این باند به دستور سعید امامی توطئه‌ای برای کشتن این زن ترتیب داده و چند ماه بعد هم توطئه شکار نویسندگان و چهره‌های سیاسی و کشتن آنها توسط قصابان سعید امامی معروف به قتل‌های زنجیره‌ای افکار عمومی را شوکه کرد.
یکی دیگر از کسانی که قربانی جنایت رازآلودی شد، جوان ۲۸ ساله‌ای به‌نام سیامک سنجری بود که قربانی ساده‌دلی‌های خود شد و عوامل باند سعید امامی او را کاردآجین کردند و در صفحه حوادث روزنامه ایران در چند سطر نوشتیم: «جسد مرد جوانی صبح دیروز (آبان‌ماه ۷۵) درون دره‌ای در زیر پل کاوه پیدا شد که با ضربات چاقو به قتل رسیده بود. به تشخیص پلیس، این جوان را در نقطه‌ای دیگر کشته‌اند و سپس جسدش را به زیر پل انداخته‌اند ...»

این تنها خبری بود که از سیامک سنجری انتشار یافت و از آن پس درباره این جنایت، همچون قتل فاطمه قائم مقامی خبری انتشار نیافت تا اینکه در جریان محاکمه عوامل قتل‌های زنجیره‌ای یکی از متهمان اسرار قتل او را فاش کرد. خسرو براتی متهم ردیف ۳ قتل‌های زنجیره‌ای گفت: «سیامک سنجری صاحب یک فروشگاه اتومبیل‌های گران‌قیمت بود که سعید امامی توصیه کرده بود به‌عنوان «منبع» استفاده کنیم اما سیامک سنجری که جوان پاک و ورزشکاری بود، زیر بار خبرچینی برای ما نمی‌رفت ...»
سیامک سنجری در خرید و فروش اتومبیل‌های گرانقیمت درآمد خوبی داشت و به همین خاطر با افراد سرشناسی آشنا شده بود و گاهی از فرزندان و همسران آنها سفارشاتی برای خرید اتومبیل می‌گرفت و پاکدلی‌هایش سبب شده بود از این راه با اعضای خانواده‌های این اشخاص آشنا شود. سنجری با پسر «حاج آقا ...» در جریان معامله اتومبیل آشنا شده بود و از این طریق به محافل خصوصی حاج آقا راه یافته بود. متهم ردیف ۳ قتل‌های زنجیره‌ای درباره‌اش می‌گوید: «دو سه گزارش داشتیم که نشان می‌داد در جاهایی حرف‌هایی زده است. حتی ماجرای رفتن حاج آقا به سونای زعفرانیه می‌گفتند از طریق سنجری به بیرون درز پیدا کرده است ...»
گفته شده سنجری جوان ساده‌دلی بود که هرگاه در میان جمع دوستان شرکت می‌کرد، معمولاً زنجیر سوئیچ طلای اتومبیلش را در میان انگشتانش می‌چرخاند و شرح میهمانی‌های آنچنانی حاج آقا و دیگر محرمان را با افتخار تعریف می‌کرد ولی نمی‌دانست این افشای راز محافل خصوصی چه عاقبت شومی برای او خواهد داشت. به قراری که گفته شده یکی از افراد سعید امامی یعنی خسرو براتی از طریق پسر حاج آقا با سنجری آشنا شده و او را با سعید امامی آشنا کرده بود. خسرو براتی می‌گوید: «یک بار برای نشان دادن یک بنز سفید ۲۳۰ او را پیش حاج آقا بردم تا اینکه گزارش دادند سنجری حرف‌هایی از میهمانی‌ها حتی از ماجرای رفت و آمد حاج آقا به جاهایی زده و حتی می‌گفتند قضیه رفت و آمد حاج آقا به سونای زعفرانیه به بیرون درز کرده و قرار شد از او تحقیق شود.»

اما به گفته متهم ردیف ۳ پرونده قتل‌های زنجیره‌ای، علت قتل سنجری این بوده که همسر حاج آقا سؤال‌هایی از سنجری کرده و حاج آقا مطمئن بوده که این حرف‌ها از طریق سنجری به گوش حاج خانم رسیده. به این ترتیب که همسر حاج آقا پی برده بود سنجری از برخی میهمانی‌های خصوصی اطلاعاتی دارد، بنابراین او را به حرف کشیده و سنجری هم ساده‌دلانه قضیه برخی از میهمانی‌ها را به گوش حاج خانم رسانده بوده. حاج آقا هم وقتی مطمئن شده این حرف ها از طریق سنجری به گوش همسر حاج آقا رسیده، اسلامی (سعید امامی) را مأمور کشتن سنجری کرده.متهم ردیف ۳ در ادامه شرح داده: «آقای اسلامی که دلش به حال سنجری سوخت به حاج آقا تلفن زده گفته خدا را خوش نمی‌آید، ما را به عروسی‌اش دعوت کرده اما ظاهراً حاج آقا حاضر به گذشت نشده در حالی که یک روز به جشن عروسی سنجری باقی مانده بود، توسط افراد باند سعید امامی کشته شد در حالی که کارت دعوت به عروسی در جیب قاتلش بود.»
خسرو براتی درباره قتل سیامک سنجری، در اعترافاتش آورده: «در حمام سونا حاج علی شیر سنگی را بر سرش کوبید و برادران هم کارش را با ضربات دشنه تمام کردند و بعد جسدش را به زیر پل کاوه انداختند و ماشینش را بردند به دره بیندازند و به آتش بکشند تا اثری نماند.»در حالی که سنجری از مدتی قبل خطر را احساس کرده بود و می‌خواسته بدون آنکه جانش به خطر بیفتد خودش را از این جمع کنار بکشد.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » يکشنبه ژانويه 06, 2019 9:41 pm

آزادی مشروط عبدالفتاح سلطانی وکیل خانواده قربانیان قتل های زنجیره ای


عبدالفتاح سلطانی، وکیل خانواده قربانیان قتل های زنجیره ای و از بنیانگذاران کانون مدافعان حقوق بشر در ایران، پس از 8 سال از زندان آزاد شد. به او محکومیت 10 ساله داده بودند و آزادی وی مشروط اعلام شده اما اعلام نشده با کدام شروط!

که البته نیازی به اعلام قوه قضائیه نیست و همه میدانند که در صدر این شروط سخن نگفتن از قتل های زنجیره ای و مشاهداتش در زندان و دوران بازجوئی اش هست که این ممنوعیت شامل مصاحبه نکردن با رسانه های داخلی و خارجی هم می شود. دو سال از محکومیت او باقی مانده و باحتمال زیاد تهدید شده که اگر خلاف شروط تعیین شده رفتار کند بار دیگر به زندان باز گردانده خواهد شد. باید دید او این شروط را تا چه مرزی رعایت خواهد کرد.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » يکشنبه ژانويه 06, 2019 9:41 pm

خاطره صادق زیباکلام از «قتل‌های زنجیره‌ای»

Image
اگر بگویم نمی‌ترسیدم، دروغ گفته‌ام. برای این که واقعا سعی می‌کردم جایی تنها نروم. عادت دارم تا دانشگاه «جاگینگ» کنم اما آن موقع دیگر نمی‌رفتم؛ چرا که می‌ترسیدم کنار پارک‌وی بریزند سرم. این ترس‌ها بود.

به گزارش ایسنا، روزنامه شرق نوشت: «بیستمین سالگرد حوادث تلخی که به «قتل‌های زنجیره‌ای» معروف شد، از راه رسید. آذر سال ۱۳۷۷ اوج دشواری بود. هنوز زخم‌های آن سال‌ها تازه است و گاه و بی‌گاه کسی نکته‌ یا خاطره‌ای درباره آن حوادث می‌گوید؛ از حسام‌الدین آشنا که چندی پیش برآشفته شد و در حساب توییتری خود مواضع صریحی درباره این موضوع گرفت تا مصطفی تاجزاده که به مناسب بیستمین سالگرد قتل فروهرها دست به قلم می‌شود. نکته درخور ‌توجه امسال اما مصاحبه محمد بلوری، روزنامه‌نگار پیشکسوت و دبیر وقت گروه حوادث روزنامه ایران است. او این قتل‌ها را از نظرگاه خبرنگار حوادث مشاهده کرده و بر خلاف امروز که برخی از وجوه ماجرا شفاف شده است، موضوع را با تمام ابهاماتش در آن زمان تعریف می‌کند. به این اعتبار در ادامه سعی کردیم پرتویی دیگر بر فضای مطبوعات در سال‌ ۷۷ و سال‌های منتهی به آن بیندازیم. برای این‌ کار به سراغ سردبیر وقت همشهری، محمد عطریانفر و یکی از فعالان روزنامه‌های دوم خردادی، صادق زیباکلام رفتیم. جالب آن‌که عطریانفر و زیباکلام هر دو بر نقش کلیدی دولت اصلاحات و در رأس آن خاتمی و همچنین روزنامه‌ها تأکید داشتند. گویا برخورد با این پدیده نفرت‌انگیز، مصداقی بود از «فشار اجتماعی و پیگیری منتخبان»؛ جایی که جامعه و دولت منتخب در یک پاس‌کاری توانستند موضوع این اتفاقات وحشتناک را حل کنند.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » يکشنبه ژانويه 06, 2019 9:43 pm

عطریانفر: مقاومت دولت دست رسانه‌ها را بازگذاشت


پیش از سال ۷۷ هم قتل‌هایی از سوی «گروه خودسری» که عاملیت قتل‌های زنجیره‌ای را بر عهده داشت، صورت گرفته بود. آیا آن زمان این قتل‌ها توجه شما را جلب نکرده بود؟
قتل‌هایی که قبل از سال ۷۷ به‌ وقوع پیوست، تصویر مشخصی بین مطبوعات آن زمان نداشت. به‌ صورت پراکنده، کم‌ و بیش اظهاراتی می‌شد که مثلا فلان قتل انجام‌شده یا فلان فرد شرور در نقطه‌ای از تهران ترور شده است یا فلان عنصر فاسد دچار مشکل شده اما هیچ‌گاه روزنامه‌ها موضوع را تعقیب نمی‌کردند. اگر تعقیب هم می‌کردند شاید پاسخ روشن و دقیقی دریافت نمی‌کردند. اما وقتی وارد سال ۷۷ شدیم و شاهد قتل‌های سیاسی بودیم، هم وجدان جامعه نسبت به قضیه حساس شده بود و هم روزنامه‌ها مطلع شده بودند و پیگیر بودند اما به اعتقاد بنده مهم‌تر از همه این نکات، اقدام دولت آقای خاتمی و شخص او بود. او به‌ عنوان مسئول کشور، مسئله را تعقیب می‌کرد و سرنخ‌هایی را پیدا کرده بود که عناصری از درون وزارت اطلاعات دست به اقدامات خلاف قانون زده‌اند. مقاومت و مخالفتی که دولت در برابر این اقدام از خود نشان داد، دست رسانه‌ها را باز کرد تا پیگیر مسئله باشند. اوج این مسئله هم به زمانی برمی‌گردد که از سوی دولت بیانیه‌ای با امضای وزارت اطلاعات صادر شد؛ وزارت اطلاعات این حرکت را محکوم و اشاره کرد که این اقدام از کدام ناحیه صورت گرفته است.

برخی گفته‌اند این نوع قتل‌ها برای اشرار و خلافکاران گاهی رخ می‌داده، اما در سال‌های آخر کار به حوزه سیاست هم رسیده بود، در چه نقطه‌ای این موضوع – این قتل‌ها – توجه شما را جلب کرد؟
مسئولان ارشد رسانه‌ها، چه بسا اطلاعات محرمانه‌تری نسبت به قشر عمومی روزنامه‌نگاران می‌داشتند و شاید برخی از گمانه‌زنی‌ها هم صورت می‌گرفت اما چون جنبه عمومی پیدا نکرده بود، نمی‌توانست خیلی منبع قضاوت باشد. فکر می‌کنم در بحث رسانه‌ها، یعنی روزنامه‌های رسمی نقطه اوج قتل‌های زنجیره‌ای، سال ۷۷ بود. نقطه اوج این خشونت و خشم بی‌منطق به قتل مرحوم فروهر و همسرشان برمی‌گشت. این نقطه فی‌الواقع همه توجهات را به این کانون جلب کرد؛ توجه جامعه،‌ رسانه‌ها -که زبان گویای جامعه هستند - و حتی توجه دولت و نهاد مرتبط – وزارت اطلاعات – به این نقطه متوجه شد و آن را در نقطه اوج خود کنترل کردند. شاید نتوانیم بگوییم نقطه اوج، اگر خدای نخواسته نسبت به این موضوع بی‌توجهی می‌شد، چه بسا آن حوادثی که تا سال ۷۷ کنترل شد، کف ماجرا محسوب می‌شد. بعدها اشاره شد که فهرست بلندبالایی از دگراندیشان وجود داشت که البته به نیروهای غیر مسلمان و عناصری که چندان دلبستگی‌ای به نظام نداشتند هم خلاصه نمی‌شد. چه‌بسا نیروهای متعلق به‌ نظام و علاقه‌مند به آن را که شاید قرائتی متفاوتی داشتند نیز دربرمی‌گرفت. اشاره شده که برخی چهره‌های محترم که امروز هم در واقع از علاقه‌مندان به حوزه‌های اصلاح‌طلبی و آقای خاتمی و هاشمی هستند، در لیست‌های بعدی مطرح بودند؛ نیروهای ملی-مذهبی و غیره. اقدام به‌ موقع دولت و شخص رئیس‌جمهور و مهم‌تر از رئیس‌جمهور تصورم این است که مجموعه ارکان نظام از رهبری و نهادهای اطلاعاتی و قضائی همه از یک دریچه به این موضوع نگاه کردند و اتحاد نظر داشتند و این مسئله را جمع کردند.

آقای عطریانفر خاطره‌ای از بگومگوها تحریریه بعد از قتل‌ها دارید؟ چه اتفاقی در روزنامه رخ می‌داد؟
با توجه به اهمیت روزنامه‌ها مخصوصا روزنامه همشهری با تیراژ نیم‌میلیونی (۴۶۰ هزار نسخه در روز) دوستان ما در تحریریه همشهری تلاش خود را بر این نکته متمرکز کرده بودند که اگر اطلاع‌رسانی می‌کنند، ضمن این که کلیت نظام را هدف‌گیری نکنند و این قتل‌ها را به نظام نسبت ندهند، اما تمامیت حقیقت را با همه ابعادش تا جایی که قلوب جامعه جریحه‌دار نمی‌شد، اطلاع‌رسانی کنند. فضای خبررسانی، خیلی جذاب، اگر چه غم‌انگیز و اندوه‌بار بود.

خاطره‌ای‌ از آن برهه در فضای اصلاح‌طلبی و در فضای مطبوعاتی دارید. درباره نگرانی‌ها درباره تحلیل‌ها و این که چطور باید با این موضوع روبه‌رو شد؟
نگرانی نسبت به چه چیزی؟

این که این رویه تا کجا ادامه پیدا خواهد کرد؟ مطبوعات چقدر به این موضوع ورود کنند؟ آیا این‌ طور نشد که بر سر تحلیل این‌ موضوعات اختلاف‌ نظر داشته باشید؟
تا قبل از اعلام موضوع رسمی دولت و وزارت اطلاعات چرا... دغدغه و نگرانی بود و برخی از اطلاعات نیز دلالت بر این داشت که شاید دامنه قتل‌ها به برخی از روزنامه‌ها هم برسد ولی خوشبختانه آن نقطه خیلی تعیین‌کننده‌ بود که همه آن حرکات خشن بی‌منطق عناصر خودسر را متوقف کرد و همچنین به‌ لحاظ امنیت روانی، به دغدغه‌های روزنامه‌نگاران و سیاسیون آرامش داد. آنها امنیت خاطر یافتند که این داستان به ‌طور کامل متوقف شده و خوشبختانه از آن به بعد دیگر با حادثه‌ای از این دست روبه‌رو نشدیم.

زیباکلام: جریان مخالف حالت تدافعی به خود گرفته بود
در آن زمان چطور قتل‌ها را تحلیل کردید؟
فکر می‌کنم نقطه عطف، قتل مرحوم داریوش فروهر و همسر ایشان بود. وقتی این دو به آن طرز فجیع به‌ قتل رسیدند، دیگر مشخص بود که باید یک جریان سازمان‌یافته در کار باشد. قتل دو نفر از اعضای کانون نویسندگان - مرحوم مختاری و پوینده – هم به این موضوع اضافه شد. پیداشدن جسد آن دو و نحوه قتل مرحوم فروهر و همسرشان دیگر هیچ تردیدی باقی نگذاشت که باید جریان سازمان‌یافته‌ای در کار باشد.

مهم‌ترین و اصلی‌ترین موضوعی که این حوادث را پیچیده‌تر کرده بود، این بود که در آن مقطع اگر افراد دیگری کشته ‌شده بودند؛ مثلا در مهر، آبان و آذر سال ۷۷ اگر افراد دیگری کشته شده بودند، می‌شد فهمید که یک جریان تندرو است که مرتکب این قتل‌ها می‌شود. اما چیزی که این قضیه را پیچیده‌ کرده بود این بود که هم مرحوم محمد مختاری و هم مرحوم پوینده ناشناخته بودند. شاید تنها افرادی که خیلی اهل مطالعه بودند این دو نفر را می‌شناختند. مثلا آن زمان گلشیری و محمود دولت‌آبادی چهره‌های شناخته‌شده‌ای بودند. اگر اینها کشته شده بودند می‌شد فهمید اما محمدجعفر پوینده و محمد مختاری واقعا چهره‌های ناشناخته‌ای بودند. خیلی‌ها می‌پرسیدند که اینها چه کاره بودند. از آن مبهم‌تر و پیچیده‌تر قتل داریوش فروهر بود؛ مرحوم داریوش فروهر چهره‌ای نبود که علیه نظام انتقاد و موضع‌گیری کند که باعث رنجش خاطر مسئولان شده باشد. ایشان بعد از این که کار دولت موقت تمام شد،‌ در سال ۱۳۵۸ و مدتی هم در هیات حسن نیت کردستان – هیات چهارنفره‌ای که امام منصوب کرده بودند – و مدتی نیز به عنوان نامزد اولین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری مطرح شده بودند، واقعا از سال ۵۹ و ۶۰ به این طرف، می‌توانم بگویم که فعالیتی نکرده‌ بودند که ما بگوییم علیه نظام بوده است. برخی از اعضای جبهه ملی یا نهضت آزادی اعلامیه می‌دادند، اعتراض می‌کردند و در انتخابات‌ها اعلام موضع می‌کردند اما به هر دلیلی مرحوم فروهر سال‌ها بود که فعالیتی انجام نمی‌داد. از آن مبهم‌تر قتل همسر ایشان، مرحوم خانم پروانه اسکندری بود. حتی اگر بگوییم مرحوم فروهر اسباب بغض و کینه افرادی شده بودند، خانم پروانه اسکندری اساسا هیچ فعالیتی نداشتند. اگر ایشان باید به قتل می‌رسیدند، اعظم طالقانی باید چندین بار ترور می‌شدند، چون خیلی بیشتر از مرحوم خانم اسکندری فعالیت و اعتراض کرده ‌بودند. اساسا نفس این قتل‌ها خیلی سؤال‌برانگیز بود. البته مرحوم مجید شریف مدتی قبل از اینها به قتل رسیده بود که او هم چهره ناشناخته‌ای بودند. ما از یک سو با این مشکل روبه‌رو بودیم که چرا این افراد را به قتل رساندند؟ مگر این‌ افراد چه کرده بودند؟ چه‌کار کرده بودند که این‌ قدر مورد بغض و کینه قرار گرفتند. واقعا شک داشتیم که آیا این قتل‌ها واقعا سیاسی هستند؟ اما در عین حال دیگر نمی‌توانستیم بگوییم تصادفی‌اند. بعد از قتل مرحوم فروهر مشخص بود که این جریان سازمان‌یافته است. قول آقای خاتمی از اعتبار زیادی برخوردار بود. تا جایی که یادم می‌آید، شاید اصطلاح «خودسر» را اولین بار آقای خاتمی به‌ کار برد. آقای خاتمی که این نکته را مطرح کردند که این قتل‌ها را یک جریان خودسر درون وزارت اطلاعات و آن هم بدون اذن و آگاهی مافوق‌های خود انجام ‌داده‌اند، من فکر می‌کنم که چیزی حدود ۷۰، ۸۰ درصد مردم این حرف را پذیرفتند که این قتل‌ها از سوی یک‌سری افراد تندرو و خودسر صورت گرفته است.

توضیحاتی که داده شد مقداری ابهام‌زدایی کرد. ما یقین داشتیم هیچ یک از این افراد، چهره‌های شاخصی نبودند که نظام را منظما به چالش بکشند و جنگ و ولایت فقیه و قوه قضائیه و سپاه را زیر سؤال ببرند. هیچ کدام از اینها واقعا این‌طور نبودند. اگر آسیبی به خیلی از اصلاح‌طلبانی که آرام‌آرام داشتند در روزنامه‌های به‌ قول آقای شریعتمداری «زنجیره‌ای» می‌نوشتند، می‌رساندند، خیلی قابل فهم‌تر بود. ماشاءالله شمس‌الواعظین خیلی بیشتر کانون تعارض بود. آقای عمادالدین باقی، حمیدرضا جلایی‌پور و خود بنده که در آن مقطع در این روزنامه‌ها منظما یادداشت می‌نوشتم خیلی بیشتر مورد بغض و کینه اصولگرایان بودیم؛ حتی افرادی مثل مسعود بهنود و مرتضی مردیها. اینها خیلی شناخته‌شده‌تر بودند. آن موقع نمی‌گفتند «اصولگرایان»، می‌گفتند محافظه‌کاران. بنابراین این که پذیرفتیم آقای خاتمی حقیقت را می‌گوید، جدای از آن که اعتماد وحشتناکی به ایشان وجود داشت، آن چه آقای خاتمی می‌گفت، منطقی هم به‌ نظر می‌رسید؛ این که یک گروه خودسر درون تشکیلات اطلاعات واقعا خودسرانه این قتل‌ها را انجام داده است. اگر بنا بود افراد مطرح و کسانی که زعامت این جریان را به چالش کشیده‌اند، آسیب ببینند، باید زیباکلام و ماشاءالله شمس‌الواعظین را به قتل می‌رسانند؛ باید حمیدرضا جلایی‌پور را به قتل می‌رسانند.

این سؤال پیش می‌آید که این قتل‌های در جایی رخ ندادند که در عین حالی که جامعه را خیلی متوجه خود نکنند، افراد تأثیرگذار را بترسانند؟ آیا شما نترسیده بودید؟ آیا برخی از کشور نرفتند؟
اینها به ‌نظر من دیگر نظریه است؛ این که داریوش فروهر را که واقعا سال‌ها بود کاری نمی‌کرد، زدند تا صادق زیباکلام، ماشاءالله شمس‌الواعظین، حمیدرضا جلایی‌پور، سعید حجاریان، مصطفی تاجزاده، مرتضی مردیها و... حساب دستشان بیاید. این می‌تواند یک نظریه باشد اما درباره همین هم آن‌ موقع بحث می‌کردیم. در روزنامه جامعه و طوس شب‌های زیادی درباره اینها بحث می‌کردیم که چه کسی می‌توانست پشت این جریانات باشد. نمی‌دانم آقای بهنود بود یا مرتضی مردیها که در جلسه هیات تحریریه روزنامه جامعه بود که مطرح کردند «اینها که رودربایستی ندارند، چرا پیغام بدهند، یکی از ما را می‌زدند.» به‌ نظر من این حرف منطقی است؛ یکی از ما را می‌زدند تا پیام صریح‌تر و آشکارتر بود. نکته بعدی این بود که اگر واقعا حساب کار دست ما نمی‌آمد، همچنان که واقعا هم نیامد و نه‌تنها نترسیدیم و روش خودمان را تغییر ندادیم بلکه می‌توانم خیلی قرص و محکم بگویم که گستاخ‌تر هم شده بودیم. قتل‌های زنجیره‌ای ما را گستاخ‌تر، ‌عصبی‌تر و باشهامت‌تر کرده بود. اگر چنین نظریه‌ای هم بود، «از قضا سرکنگبین صفرا فزود». اتفاقا سرمقاله‌ها خیلی تندتر شدند. قشنگ یادم می‌آید تلافی آن حالت عصبانیت را که چرا این قتل‌ها اتفاق افتاده است، در سرمقاله‌های خود درمی‌آوردیم. اگر امروز یک مطالعه صورت بگیرد مشخص می‌شود قتل‌های زنجیره‌ای فضای جامعه را خیلی تندتر، رادیکال‌تر و بازتر کرده بود و هجمه دوم‌خردادی‌ها را خیلی بیشتر کرده بود. عملا آن جریان اقتدارگرا حالت تدافعی به خود گرفته بود و ما در حالت طلبکاری و هجمه قرار داشتیم. تمام تلاش آن جریان این بود که بگوید من بی‌تقصیر هستم و گناهی نداشتم.

یعنی آن قتل‌ها کسی را نترسانده بود؟
اگر بگویم نمی‌ترسیدم، دروغ گفته‌ام. برای این که واقعا سعی می‌کردم جایی تنها نروم. عادت دارم تا دانشگاه «جاگینگ» کنم اما آن موقع دیگر نمی‌رفتم؛ چرا که می‌ترسیدم کنار پارک‌وی بریزند سرم. این ترس‌ها بود. در اوج آن جریانات، من را به مناسبت ۱۶ آذر آن سال دعوت کرده بودند دانشگاه ایلام. با هواپیما به کرمانشاه رفتم. از دانشگاه ایلام آمده بودند فرودگاه. سوار یک پاترول شدم و دو، سه نفری هم عقب بودند. غروب بود که از کرمانشاه به سمت ایلام خارج شدیم. من آن‌ قدر ترسیدم، آن‌ قدر ترسیدم... . آن زمان‌ها که موبایل نبود. تلفنی به من گفته بودند از انجمن‌ اسلامی ایلام هستند و فلان روز سخنرانی است. با خودم فکر می‌کردم آن کسی که با من تماس گرفت، واقعا چه کسی بود. اینها که در فرودگاه دنبال من آمدند که هستند که این‌ قدر ساکت‌اند. هوا هم رو به ‌تاریکی بود و من واقعا از ترس مردم و زنده شدم. ساعت هفت‌ونیم شب که شد و رادیو بی‌بی‌سی را گرفتند، من فهمیدم اینها خودی هستند (خنده). ترس وجود داشت؛ حالا شاید مرتضی مردیها و عمادالدین باقی نمی‌ترسیدند ولی من ترس داشتم، اما آن ترس باعث نشد در نوشتن سرمقاله‌ها ملاحظه یا چیزی را رعایت کنم.

این معما برای شما حل شد که چرا دست به این قتل‌ها زدند؟
تردید دارم، اما ۸۰ درصد معتقد هستم یک گروه و جریانی در کار بود که فکر می‌کرد آقای محمدجعفر پوینده یا آقای محمد مختاری، فرهنگ سکولار و ادبیات غیردینی را رواج می‌دهند.

تأثیر روزنامه‌ها چقدر بود؟
اگر فضای مجازی مسئله خاشقجی را این‌ طور باعث گرفتاری مسئولان عربستان کرد، آن زمان فضای مجازی نبود. آن زمان مطبوعات دوم‌ خردادی بودند و آنها باعث شدند این آتش شعله‌ور شود و هیچ‌طوری نشود خاموشش کرد.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » يکشنبه ژانويه 06, 2019 9:45 pm

حسینیان در دانشگاه تهران: در قتل‌های زنجیره‌ای دست نداشتم


روح‌الله حسینیان در جمع دانشجویان دانشگاه تهران گفت: «دستی در قتل‌های زنجیره‌ای نداشته‌ام و می‌توانم قسم بخورم؛ چراکه من کاره‌ای نبودم. کسانی می‌توانند در این رابطه دخیل باشند که کاره‌ای بوده‌اند.»
وی که در همایشی با عنوان «آن سوی دوم خرداد» سخن می گفت، اضافه کرد: «موضوعی که باعث شد انگشت اتهام در مورد قتل‌های زنجیره‌ای به سوی من اشاره رود، این بود که در برنامه چراغ، دوم خرداد را مسئول این جریان دانستم و این موضوع در حالی بود که در جریان انتخابات ریاست جمهوری از خاتمی حمایت کرده بودم و مجموع موضع‌گیری‌های من در چند میز‌گرد به طور کامل پخش شد و حتی پس از پیروزی خاتمی تعدادی از دوم خردادی‌ها به من پیام تبریک دادند.»
به گزارش ایسنا، وی در پاسخ به سؤالی درباره سعید امامی و قتل‌های زنجیره‌ای خاطرنشان کرد: «باید بگویم سعید امامی هیچ نقشی در این رابطه نداشت او فقط مشاور وزیر بود و کاره‌ای محسوب نمی‌شد.»

وی سخنان عبدالله شهبازی درباره سعید امامی را غیرمستند دانست و گفت: کتاب‌های شهبازی بر مبنای توهم توطئه است. باید بگویم امروز دوره‌ای نیست که خانواده روچیلدها در انگلیس عالم را با انگشتان خود بچرخاند.»

وی ادامه داد: «باید بگویم که سعید امامی هم‌ اهل آباده است و مسجدی در آن شهر توسط پدربزرگ او که یک روحانی است، ساخته شده است.»
رییس مرکز اسناد انقلاب اسلامی با اشاره به این‌که «پدر سعید امامی زنده است و خاطرات او به زودی چاپ خواهد شد»، ادامه داد: «گفته می‌شود دایی او در گذشته رایزنی نظامی ایران و آمریکا را بر عهده داشته است. اگر بخواهیم از این چیزها استفاده و کسی را متهم کنیم باید بگویم که کار آسانی است.» وی درباره صحت فیلم بازجویی امامی و همسر او نیز گفت: «آن فیلم صحت داشت. متأسفانه علت این بود که کار بازجویی از دست نیروهای اطلاعاتی گرفته شد و به گروه مستقلی به راهنمایی بعضی از اعضای سابق شورای امنیت سپرده و به انحراف کشیده شد. خدا را شکر که برای خاتمی نیز روشن گردید و پس از آن این پرونده به دست نیروهای چپ و متدینی سپرده شد که آن را در مسیر درست هدایت کردند و بازوهای اولیه‌ این پرونده به حکم قصاص و زندان محکوم شدند.»

وی درباره کاظمی و نقش او در قتل‌های زنجیره‌ای و وضعیت فعلی او نیز گفت: «کاظمی محکوم به زندان ابد شد و در حال حاضر در زندان به سر می‌برد.»

حمایت از خاتمی
از رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی پرسیده شد آیا زمانی که از خاتمی حمایت می‌کردید او را نمی‌شناختید؟ وی پاسخ داد: «واقعاً نه. من خاتمی را یک روحانی روشنفکر می‌دانستم که البته با او اختلاف نظراتی نیز داشتم. در شرایطی که جناح حاکم فضای بسته‌ای را به وجود آورده بود و انحصارطلبی احساس می‌شد، احساس کردم تنها گزینه‌ای که می‌تواند این انحصار را بشکند و جامعه را باز کند، خاتمی است. می‌دانم که این باز شدن به سیری تبدیل شد که شکستی ایجاد کرد و وقتی این را فهمیدم اشتباه خود را معترف شده و عذرخواهی کردم.» وی در پاسخ به سؤالی مبنی بر این‌که شما منتقد اصلاح‌طلبی بودید، چرا الان سکوت کرده‌اید؟ گفت: «این‌طور نیست. من هیچ‌گاه سکوت نکردم و در طول حاکمیت دوم خرداد نیز صحبت کرده‌ام و مورد اعتراض و نفرت نیروهای اصلاح‌طلب نیز بوده‌ام؛ بنابراین صحبت شما را بی‌انصافی می‌دانم.»

حسینیان همچنین در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر نقش خاتمی در واقعه ۱۸ تیر و واقعه‌ی کوی دانشگاه گفت: «تا جایی که من می‌دانم و بعضی از اسناد جریان ۱۸ تیر نشان می‌دهند، خاتمی در این مورد نقشی نداشته است و باید بگویم من با تفکر خاتمی مخالفم اما می‌دانم که او اهل توطئه نبوده است. در معاونت وزارت کشور ستادی بود که سعی داشت دامنه مسایل کوی دانشگاه را گسترده کند که این موضوع هیچ ربطی به آقای خاتمی نداشت.» حسینیان همچنین در بخش دیگری از سخنانش گفت: «با سعید امامی در مورد خاتمی بحث‌های مفصلی داشتم. او معتقد بود که مطمئن باشید آقای خاتمی خودش آدم خوبی است، اما باندی که از او حمایت می‌کند، خطرناک است. اگر قدرت را در دست بگیرد، امنیت کشور به خطر خواهد افتاد.»
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » يکشنبه ژانويه 06, 2019 10:03 pm

آگاهی و شفاف سازی؛ مبارزه بدون خشونت ؛ دموکراسی و حقوق بشر


فهیمه دری نوگورانی که بود؟
فهیمه دری نوگورانی همسر سعید امامی است که در جریان قتل‌های زنجیره‌ای توسط تیم بازجویی سازمان قضایی نیروهای مسلح تحت بازجویی و شکنجه قرار گرفت.وی باید با حاضر شدن در برابر دوربین اعتراف می‌کرد که در دورانی که در حال تحصیل در آمریکا (سالهای قبل از انقلاب) بوده‌است از سوی نهادهای جاسوسی آمریکا به همراه سعید امامی استخدام شده‌اند و در تمام سالهای پس از انقلاب برای آمریکایی‌ها فعالیت کرده و قتل‌های زنجیره‌ای نیز به درخواست آمریکا و برای لکه دار کردن نظام ایران انجام شده‌است.
علی خامنه‌ای در خطبه‌های نماز جمله پس از رویداد قتل‌های زنجیره‌ای مدعی شده بود که فروهرها (داریوش فروهر و پروانه فروهر) مخالف نجیب و بی ضرر بوده‌اند و قتل انان (بدلیل بی خطر بودن) با دستور یا تحریک آمریکا انجام شده‌است.

با توجه بدانکه از جریان بازجویی و شکنجه وی فیلم برداری شده بود، نسخه‌ای از این فیلم توسط یکی از کارکنان دفتر ریاست جمهوری تکثیر و منتشر شد. این تنها فیلم مستندی است که از جریان شکنجه در دستگاههای امنیتی ایران منتشر می‌شود. در جریان این فیلم تکاندهنده بازجوها با شلاق زدن و آزارهای پیاپی وی را وادار می‌کنند که به داشتم روابط نامشروع جنسی با همکاران سعید امامی (شوهرش) اعتراف کند. وی برای این اعتراف تحت شکنجه قرار گرفته و نهایتا آنچه را آنان می‌گویند بیان می‌کند اعتراف به توهین کردن و ادرار کردن بر روی قرآن (که برای تحریک احساسات مردم ایران مفید به نظر بازجویان رسیده بود) بخش دیگری از مطالبی است که وی برای اقرار بدان تحت فشار قرار می‌گیرد. در بخش‌های انتهایی از این فیلم چگونگی بازجویی و آزار چند بهایی (که در جریان پرونده دیگری در این اطاق بازجویی تحت فشار قرار گرفته بودند) هم دیده می‌شود.
پس از انتشار این فیلم اصلاح طلبان (با وجود انتقاد نسبت به عملکرد سعید امامی و نقض حقوق بشر در دوران فعالیت وی بر صداوسیما) نسبت به شکنجه همسر وی اعتراض کردند و با فشار افکار عمومی پرونده از تیم بازجویی قبلی گرفته و به تیم جدید منتقل شد. این تیم ضمن آزاد کردن همسر سعید امامی عده‌ای از مقامات وزارت اطلاعات را دستگیر کرد. گرچه خانواده مقتولان قتل‌های زنجیره‌ای بدلیل عدم امکان بررسی پرونده توسط وکلایشان، عدم پیگرد آمران و صادر کنندگان فتوای قتل‌ها و سایر نواقص در دادگاه حاضر نشدند و اعلام کردند که به مراجع بین‌المللی شکایت خواهند کرد.
فهیمه دری نوگورانی در سالهای بعد اعلام کرد که تصمیم به انتشار کتاب خاطرات خود از دوران بازجویی گرفته‌است. اما ظاهرا برای عدم مطرح شدن مجدد پرونده قتل‌های زنجیره‌ای که یکی از چالش‌های دوران نظام جمهوری اسلامی بود و همچنان خانواده مقتولان و افکار عمومی نسبت به چگونگی رسیدگی بدان اعتراض داشتند، فهیمه دری را از انتشار این کتاب منصرف کردند.
فهیمه دری در مصاحبه‌ای به سفر سعید امامی به همراه برخی اعضای خانواده خامنه‌ای به لندندر سال ۱۳۶۷ و تحت تاثیر قرار گرفته خانواده خامنه‌ای از امامی اشاره کرد.
برچسب‌ها: فهیمه دری نوگورانی, سعید امامی, قتل‌های زنجیره‌ای, بازجویی
+ نوشته شده در جمعه پانزدهم شهریور ۱۳۸۷ ساعت 10:15 توسط محمدحسین
ناگفته هاي سعيد امامی به روايت همسر( فهمیه دری نوگورانی)
" آقا سعید" در سال 1336 در شیراز به دنیا آمدند. تحصیلات ابتداییشان هم در شیراز گذراندند. مدتی هم در سنندج کردستان بودند. پدرشان به عنوان رئیس آموزش و پرورش و بعد هم رئیس دبیرستان فعالیت داشتندمدتها.

خانواده سعید یک خانواده خيلي مذهبی نیست و نبودند، البته ‍‍‍اجدادشان از خانواده هاي مذهبي منطقه خودشان بودند ... علیرغم اینکه ظاهرا مذهبی نبودند ولی یکسری خصوصیات داشتند که معمولا همیشه ازشون به خوبی یاد می شود و همه خاطره خوب از ایشون دارند بخصوص مادرشان که در سال 1369 در اثر سرطان فوت کردند ( خانم هما رخ اعتماد ) ... علیرغم اینکه می گویم اعتقادات مذهبی نداشتند ولی خوب خیلی دست به خیر و خیِّر بودند .

همشون هم می گفتند که اصلا سعید اخلاق و رفتارش جدای بقیه بود... شاید وضع خانواده اش دختر عموها پسرعموها و دیگران را الان بعنوان یک نقطه ضعف سعید الان دارند مطرح می کنند ولی من خودم به شدت پاش وایسادم که کسی که خودش راهش را انتخاب کند و خودش دین را بفهمد خیلی چیزها را می فهمد .

که کسی که طوطی وا ر دین را از اول به او گفته باشند و یک نماز و روزه ای فقط می گیرد و هیچ احساسی ندارد و هیچ وقت فرق خوبی و بدی را آنطور که باید نمی تواند درک بکند، بلکه همیشه یک چیز سنتی بار آمده به نطر من ارزشی که برای آن یکی می دهم خیلی بیشتر است تا این سنتی و عادتی بزرگ شده. " سعید " به قول معروف از همان 15 سالگی که حد شرعی اعما ل یک پسر است به هیچ عنوان نماز و روزه و واجباتش را غافل نبوده وخانواده هم می گفتند که در مراسم ها و جشنهاي فامیل شرکت نمی کرد و مقیّد بود. بعد از اینکه سعید دیپلم می گیرد ، برای تحصیلات به آمریکا می فرستندش و اصلا هم کاری به دایی ایشان که در سفارت ایران کار می کرد نداشت، چون اصلا وقتی "سعید" رفته دایی سعيد ایران بودند و کاری به سعید نداشتند.

از نظر درسى همیشه شاگرد اوّل بوده، ولى وضعیّت خانوادگى ایشان مرفّه بودند. هیچ وقت یادم نمى رود که برایم تعریف مى کرد مى گفت خوب باباش مسئولیّتى در آموزش و پرورش داشتند. راننده مى رفته دنبال بچّه که مثلا" از خانه به مدرسه ببردش. مى گفت زمستان بود و سرما شدید بود. پاها همه توى برف مى رفت بعد یک بخارى تو کلاس مابود؛ بچّه ها مى آمدند که کف (کفششان) سوراخ بود و یخ مى زد این برفها. مى لرزیدند ومى ایستادند پشت این بخارى که خودشان را گرم کنند و به اصطلاح وضعیّت خیلى خوبى نداشتند بچّه ها در مدرسه. مى گفت من نمى توانستم بپذیرم که در آن شرایط ماشین بیاید ومن را به مدرسه ببرد. هر وقت ماشین مى آمد به راننده مى گفته من خودم مى روم و خودش پیاده این مسیر را مى رفته. مى گفت به راننده آقاى "ولیدى" اسمش بود، گفته هیچ وقت به بابایم نگو من پیاده مى روم و مى آیم چون عصبانى میشود و دعوا مى کند...

"سعید" تا قبل از آمریکا آمدن در یک خانواده ى مرفّه بود به قول معروف ورزش مى کرده، تنیس بازى مى کرده نمى دانم لباس یا بلوز رکابى مى پوشیده خوب هیچ کدام اینها حرام و جرم که نیست آنهایى که الان این مطالب را بیان مى کنند اگر قرار بر سرزنش افراد باشد به خاطرگذشته ها فکر نمى کنم کسى غیرقابل سرزنش باشد.


همه ى حتّى بزرگان را هم باید سرزنش کرد بدلیل وضع خانوادگى، اطرافیان پوشش قبل از انقلاب و بچّه ها و خواهر و برادرها و... من نمى توانم بپذیرم که "سعید" را الان مورد سرزنش قرار بدهند بگویند خانواد ه ات اینطور بوده پس تو ریشه ى اعتقادات قوى نداشتى یا نمى دانم فساد اخلاق داشتى... "سعید" دو سال قبل از انقلاب بلافاصله که دیپلم گرفته به آمریکا و در شهر "استیل واتر" اوکلاهما در رشته ى مهندسى هوافضا شروع به تحصیل مى کند. بچّه هایى که از همان زمان"سعید" را مى شناختند، چون من آن موقع هنوز آمریکا نرفته بودم، ولى آنهایى که از اوّل او را مى شناختند همیشه به سالم بودنش و اینکه مثل بقیّه ى ایرانیهایى که مثلا" بودند جلف و لاابالى باشد، مثل آنها نبود.

یواش یواش بدلیل همین زمینه هاى پاکى، بچّه هایى که درانجمن اسلامى فعّال بودند جذبش مى کنند به جلسات، سخنرانیها و کلاسهاى انجمن علاقه ى فو ق العاده زیادى به خواندن کتاب داشت یعنى من در تمام طول عمرم هیچ کسى را ندیدم مثل "سعید" که اینطور عاشق کتاب خواندن باشد. گاهى موقع ها مى شد که تا ساعت دو بعد از نصفه شب سرکار بود ولى وقتى مى آمد خانه براى استراحت يکى دو ساعت فقط مطالعه مى کرد که چشمهاش قرمز مى شد و من همیشه مى گفتم به این چشم ها اینقدر فشار نیار. مى گفت استراحت من کتاب خواندن هست.


...خلاصه "سعید" به تدریج به جلسات انجمن کشیده مى شد و بخاطر ادبیّات خیلى قوى که داشت بقول معروف یواش یواش به جلسات بالاتر انجمن کشیده مى شود و جزء سخنران هاى دور هاى مى شود و بعدها از اعضاى فعّال انجمن اسلامى مى شود و بخاطر قدرت سخنرانى به ایالتهاى مختلف هم سفر مى کرد و فعّالیّت شدیدى داشتند تا تقریبا جزو سه چهار نفر اصلى انجمن اسلامى شده بود...

آقایان دیگرى که در انجمن بودند آقاى "فرامرز دهکردى" بودند و خانمشان هم دکترا دارند. آقاى "محمّد بدر" آقاى "مسعود دوج" برادرى بودند به اسم "بهرام" چون آنجا معمولا" هم فامیل همدیگر را صدا نمى کردیم. همه را به اسم خواهر و برادر صدا مى کردیم. کما اینکه بنده را به نام خواهر "فهیمه" یا "سعید" را همه به نام برادر "سعید" معمولا" صدا مى کردند. آقاى "سعید پروین" بودند و در حوز ه ى علمیّه در س مى خواندند وبعدها رئیس یک شرک تخصصى موادّ شیمیایى شدند و معروف بودند به "سعید طلبه". برادرى بود به اسم برادر "رحیم" که بعدها به سپاه رفتند و شیرازى هم بودند و به "رحیم" آرلینکتون مى شناختیمش چون دکتراشان را در آرلینکتون مى گرفتند...

من جزو آخرین سرى بودم که در ایران ویزا گرفتم براى تحصیل و بعد از ما دیگر تسخیر لانه ى جاسوسى پیش آمده بود و به همین دلیل من در اوج شرایط اختلافات و بعد کودتا و جنگ عراق و شرایط دفاع از مظلومیّت ایران با سخنرانیهاى
انجمن اسلامى و تظاهراتها و راهپیمایى ها و جلسات ثابت تفسیر قرآن ذرّه ذرّه با این دوستان و خود آقا "سعید" آشنا شدم.

معمولا" با سه چهار تا دختر دیگر بود که البتّه خیلى تقیّدى به حجاب نداشتند ولى خوب در یک کشور غریب با هم اخت بودیم. منتنها محجبّه ى اون جمع بودم ولى معمولا" چهار پنج نفرى مى رفتیم ودر جلسات انجمن اسلامى شرکت مى کردیم. جلسات خیلى پررونق بود و بچّه ها استقبال مى کردند .


بخصوص در اوکلاهماسیتى، نورمن یا شهرهایى که بیشتر سخنرانى مى گذاشتند. چون جمعیّت ایرانى بیشترى داشت. خب در همین جاها بود که نیروهاى کنفدراسیون و مجاهدین (منافقین) خلق و اینها هم جلسه مى گذاشتند. خوب ما هم جمع مى شدیم که جلسات آنهارو به هم بزنیم. اعلامیّه هاى انجمن اسلامى را پخش مى کردیم. بارها شده بود که مینى بوس کرایه مى کردیم و تمام بچّه ها با هم به این ایالت آن هم ایالت هم مى رفتیم براى سخنرانى ها،سمینارها،تظاهرا ت ها.یعنى انگیزه ى دینى دفاع از یک سرى ارزشها بود.

یک سؤال هم بعضى ازدانشجوهاى آمریکایى از خود من مى پرسیدند مثلا" خانم هاى هم سوئیتى خود من یا همکلاسى ها که اگر تو مى گویى ایرانى و مسلمان هستى خوب دخترهاى دانشجوى دیگر ایرانى و مسلمان هم هستند. چرا تو اینقدر با حجاب هستى؟ چرا آنها راحت رفت و آمد مى کنند با مردها؟ یا مشروب مى خورند؟ که من مى نشستم براى اینها توضیح اصول عقاید خودم را وضعیّت دستورات دینى و غیره و براى اینکه ملمو ستر باشد براى آنها مثال مى آوردم که افراد مذهبى خود شما ببینید چقدر مقیّد هستند یکشنبه ها کلیساشان را حتما مى روند یا مثلا" راهبه هاشان چقدر رعایت مى کنند ولى در عموم این عرف نیست و فرق دارد...


تا به قول معروف آشنایى ما با "سعید" بیشتر شد. مسأله ى خواستگارى او پیش آمد... عرض کردم من تنها خانم با حجاب توى "تالسا" بودم. بین دخترهاى دانشجوى دیگر خیلى هم سعى مى کردم حالت خشکى داشته باشم که معمولا" دخترها دارند تا کسى فکرى به ذهنش نزنند. یعنى همه جا یک حالت پسرانه اى مى گرفتم که بتوانم گلیم خود را از آب بیرون بکشم. مسأله ى خواستگارى آقا "سعید" توسّط یک زوجى که ما با هم خیلى رفت و آمد داشتیم توسّط خانم ایشان مطرح شد...

خانم آقاى دکتر "نجم آبادى". من اوّل هم جواب رد دادم. البتّه همیشه بچّه هام ("مهدى" من) مى خنده و مى گوید بابا همیشه خاطرات خوب و خند ه آور براى ما به جا گذاشته. هر وقت خاطرات خواستگارى پیش مى آمد، "سعید" خوب خیلى شوخى مى کرد مى گفت مادرت تمام امامزاد ه هاى آمریکا را شمع نذر کرد تا یک شوهر خوب مثل من گیرش بیاد. از این شوخي ها. ولى یکى دو بار که این مسئله رو به من مطرح کردند من رد کردم. چون قصدم ادامه ى تحصیل بود و اصلا" نمى خواهم ازدواج کنم.ولى بعد مثل اینکه یکدفعه خدا آدم را از درون متحوّل مى کند فکر کردم واقعا من به عنوان یک زن مسلمان به عنوان یک دختر مسلمان چه هدفى دارم بالأخره که باید ازدواج کنم. یک مقدار این فکرها در سرم افتاد، بعد که یکدفعه خود "سعید" این مسأله را با من مطرح کرد. بعد از یکى از سخنرانیها بود که خودش بنده را به عنوان خواهر "فهیمه" صدا کرد و خواستگارى را مطرح کرد و من هم به او گفتم باید فکر کنم بعد جوابتون را بدهم .در جلسه ى بعد که دیدم ایشان را؛ یکى از دوستانم را براي ازدواج پیشنهاد دادم به ایشان گفتم فکر مى کنم ایشان مناسب تر باشد .برگشت گفت: من از شما خواستم زن من بشوید نخواستم برایم زن پیدا کنید.

بعدها به من گفت که یک سرى از بچّه هاى خیلى متعصّب و مذهبى شدید بودند بهش گفته بودند ایشان خلاصه به درد تو نمى خورد. رفتار خیلى مردانه اى دارد و با افراد برخورد مى کند.خلاصه شاید 9 ماه، 10 ماه از رفتنم به آمریکا گذشته بود که ما ازدواج کردیم.


جریان اطّلاع دادن به پدر و مادرهامون هم خیلى جالب بود در اوج شرایط جنگ بود. پدر و مادرم آبادان نبودند. مى خواستم اطّلاع بدهم. چون ما از طریق مخابرات اهواز خط مى دادند به پالایشگاه و از آن طرف خلاصه منزل عمو این ها زنگ زدم و مى گفتم بابا بگویید بیان کار مهم دارم و با خیلى مشکلات آمدند و بعد هم نامه برایشان نوشتم که این چنین وضعیّتى هست چون من از خانواد ه ى "سعید" هیچ چیز نمى دانستم. فقط مى دانستم که پدر و مادرش فرهنگى هستند و به هر صورت به پدرم نوشتم خانواد ه ى ما هم فرهنگى است و اختلاف طبقاتى و تفاوتى چندانى هم نداریم و اینها...اینکه مى گویند دایى "سعید" باعث ازدواج بود، کذب محض است. چون خیلى وقت پیش از اینکه "سعید" بیاید، برگشته بودند ایران زندگى مى کردند...


وقتى به پدر و مادرم جریان را گفتم چون تک دختر خانواده بودم برداشتند یکسرى به قول معروف بحثهایى که آدم باید اطّلاع داشته باشد، مواظب باشد تحت تأثیر احساسات قرار نگیرد، به هر صورت یکسرى هشدارهایى که پدر ومادر موظّف هستند به بچّه شان بدهند، برایم نوشتند. ولى گفتند ما که او را نمى شناسیم و شما خودت باید براى زندگى خودت تصمیم بگیرى ولى با چشم وگوش باز...

براى "سعید" البتّه خانواد ه اش اون تیپى راکه مى پسندیدند کاملا" فرق داشت. ولى خوب خود "سعید"سفت و سخت ایستاد که من مى خواهم ازدواج کنم و من باید بپسندم...

ما هیچ وقت راجع به خانواد ه ى او چون برایمان اهمّیّتى نداشت که بخواهم دقیق شوم چون مهم نبود برایم؛ ولى تا جایى که یادم هستم حدود دو سال قبل از اینکه "سعید" به آمریکا برود، دایى ایشان برگشته بودند ایران... آدم فو ق العاده مسنّى هستند الان هم. وقتى "سعید "مى رود آنجا خودش یعنى "سعید" اینجا انجمن ایران و آمریکا مى رفت و خودش از تهران تقاضا مى کند و از آنجا پذیرش مى دهند.

من اگر پسر عمویم آنجا برایم کارم را درست کرد و پذیرش گرفت فرستاد؛ "سعید" خودش به تنهایى اقدام کرده بود و رفته بودپذیرش خودش گرفته بود و بعد رفت ادامه ى تحصیل در آمریکا بعد هم که با هم دائما برگشتیم ایران و دیگر آمریکا نرفت...
برچسب‌ها: سعيد امامی, فهیمه دری نوگورانی, قتل‌های زنجیره‌ای
+ نوشته شده در جمعه هجدهم مرداد ۱۳۸۷ ساعت 15:5 توسط محمدحسین
سایت نوسازی:
سایت نوسازی نزدیک به باند احمدی نژاد

فهیمه دری نوگورانی( همسر شهيد امامي):

من سوابق سعید را بعدا در زندان فهمیدم . خانواده ها هم کسی اصلا اطلاع نداشت که همسرم معاون وزیر در اطلاعات هستند. بعد از اعلام خبر كشته شدن ایشان در روزنامه ها تازه همه فهمیدند او کجا کار می کرده است ...

نمونه ای را به یاد ندارم که ایشان به خاطر خودش یا خانواده اش بخواهد کاری انجام داده باشد . شما الان می بینید اگر کسی مدیر کل یک بخشی باشد به راحتی برایش راننده می گذارند . خودرو می گذارند . محافظ دارد و .... تا سال 70 که اصلا ماشین نداشتیم . مقید به بیت المال بودند .

یکبار رازی را به من گفته بودند که دو ماه بعد از ماموریتشان بود در سال 69 ،ولی من دیگر الان نیازی نمی بینم این راز حفظ شود چون از جان خودش مایه گذاشت : مادرآقا سعيد سرطان گرفته بودند . ما 6 ماه مادر را آوردیم تهران با خودمان زندگی کردند . خب در این دو ماه آخر سعید خانواده ی آقای خامنه ای را براي كاري برده بود لندن و دو ماه تمام با این خانواده زندگی کرد به حدی که خود آقا مجتبی پسر آقا (داماد آقای حداد عادل) و مادر خانمشان شیفته ی اخلاق سعید شده بودند که حتی تا قبل از دستگیری سعید هم مرتبا خود آقا مجتبی زنگ می زدند به سعید که چرانمی آیی و با ما رفت و آمد نمی کنی ؟ ...

من در طول این دو ماه مادر مریض آقا سعيد را با دو تا بچه کوچک خودم داشتم . یکبار آقا سعید زنگ نزدند . چون گفته بودند که منتظر تماس من نباش . چون من جایی هستم که نمی توانم حتی زنگ بزنم . فقط می دانستم ایشان ماموریت هستند . به من گفته بودند من تلفن می کنم به کسی که رابط است و از حال ما به شما خبر می دهد که حتی من آن شخص را نمی شناختم . ماهها بعد از اینکه بر گشتند توی تلوزیون آقای محمدی گلپایگانی (رئیس دفتر آقای خامنه ای ) را به من نشان دادند گفتند ایشان شخصی بوده که با شما تماس می گرفته و از حال مادرش می پرسید به ایشان می گفت و از حال سعید به ما خبر می داد .ولی تا جایی که به من می گفتند سعید مثلا حال مادرشون خوب نیست و روزهای آخر را می گذراند . ظاهرا اینها به ایشان نگفته بودند بر عکس گفته بودند حال مادرتان خوب است که ایشان بتواند کارش را راحت و درست انجام دهد...

مساله اي رو هم مي خواهم ذكر كنم . سعيد مي گفت يك موقع هايي يك بنده خدايي از همين خانواده، حتي من لباسهايم را مي گذاشتم يك گوشه كه مثلا مي روم بيرون و مي آيم مي شورم. بر مي داشتند و مي شستند كه البته من مي گفتم چرا حاج خانم؟ چرا شما لباسهاي منو مي شوريد؟ مي گفتند نه تو مثل پسر ما مي موني. يعني همچين آدمي بود سعيد، خوب دو ماه با اين افراد با خانواده ي خود آقا زندگي كرده بود. اگر مسأله داشت، اگر لغزشي داشت بالأخره اينها مي فهميدند .

خانواده ي آقا شيفته ي تدين و و اخلاقش بودند. من خودم در مشهد كه رفته بودم، مادر خانم آقا زحمت كشيدند براي ديدن ما آمدند، ما توي هتل بوديم.ما را دعوت كردند خانه شان چقدر از سعيد براي من تعريف كردند. در صورتي كه سعيد هيچ چيزي به من نگفته بود...من بچه هايم را با ميني بوس و اتوبوس اينور و آنور مي كشيدم، كوپنها را بر مي داشتم قند و شكر و روغن.فقط خدا مي داند من در تمام طول مدتي كه بعدا فهميدم معاون وزير بوده من فقط يك بار او را با راننده اش ديدم. معمولا با موتور اين ور و آنور مي كرد.
آشنایی با سعید امامی


Image
نام : سعید امامی
نام پدر : علی‌ اکبر امامی
نام مادر : همارخ اعتماد
تاریخ و مکان تولد : ۱۳۳۶/۱۰/۲۴ - شیراز
تاریخ و مکان فوت : ۱۳۷۸/۳/۲۹ - بیمارستان لقمان الدوله در تهران
محل دفن : تهران - بهشت زهرا - قطعه ۷۳ ، ردیف ۶۲ ، شماره ۶۰

Image
جشن ازدواج در سال ۱۳۵۸ در شهر واشینگتن
از راست : ادواردو آنیلی ، سعید امامی ، فهیمه دری نوگورانی ، ناشناس ، محمدنبی پروین

Image
سخنرانی سعید امامی در سال ۱۳۵۹ در واشنگتن

سعید امامی بعد از گرفتن دیپلم ریاضی در ایران ، در سال ۱۳۵۵ با سهمیه بورسیه به واشنگتن رفته و با گرفتن مدرک مهندسی مکانیک از دانشگاه شهر Stillwater در ایالت Oklahoma ، در تاریخ ۱۳۵۸/۱/۱۹ به ایران بازمیگردد .
در سال ۱۳۶۱ به اطلاعات نخست وزیری (۱) می رود و پس از ادغام نهادهای امنیتی و تشکیل وزارت اطلاعات در سال ۱۳۶۲ ، توسط سعید حجاریان به عضویت وزارت اطلاعات درآمد (۲) و به عنوان کارشناس و تحلیلگر مسائل بین المللی مشغول کار شد .

Image
مهدی صدرزاده جهرمی : دایی مادر سعید امامی

با انتصاب محمد محمدی ری‌ شهری به سمت وزیر اطلاعات ، سعید امامی مدیرکل شرق و غرب معاونت خارجی شد با انتصاب علی فلاحیان به سمت وزیر اطلاعات ، معاون امنیت شد و مدتی بعد ، به عنوان معاون بررسی (۳) منصوب شد و با انتصاب دری نجف آبادی به عنوان وزیر اطلاعات ، مدیرکل حوزه مشاوران وزارت اطلاعات شد .
از اقدامات سعید امامی وی در این دوران ، طرح اصلاح قانون مطبوعات است که در نامه ای به وزیر اطلاعات در تاریخ ۱۳۷۷/۷/۱۶ با موضوع فضاسازی فرهنگی به شماره ۲۵۱/خ/۴۱ و با اسم رمز ۱۰۴ (۴) ضمن برشمردن خطرهای امنیتی کانون نویسندگان ایران و سایر فعالان فرهنگی مانند مترجمان و مولفان و شاعران و گزارشگران ، راهکارهایی از قبیل ایجاد جریانهای قانونی موازی و ایجاد انشعاب و اختلاف و ممنوع القلم و ممنوع النشر کردن و تشکیل دادگاه صنفی از نوع انتظامی را جهت پوشش دهی حوزه های کتاب ، مطبوعات ، تئاتر ، سینما و موسیقی و محکو‌م کردن قانونی افراد جهت تقویت تشکل های خودی و بیرون راندن تشکلهای مخالف ، پیشنهاد میکند .
سعید امامی با لورفتن قتل های زنجیره ای ، در ۱۳۷۷/۱۰/۷ در مقابل پارک مینی سیتی در ابتدای شهرک شهید محلاتی در تهران بازداشت و به سلول انفرادی شماره ۴۰۷ زندان توحید منتقل شد و در تاریخ ۱۳۷۸/۳/۲۵ در حمام زندان توحید ( در طبقه همکف و قسمت شرقی این زندان ) با خوردن واجبی ، اقدام به خودکشی کرده و به بیمارستان سینا و سپس به بیمارستان لقمان الدوله منتقل و در تاریخ ۱۳۷۸/۳/۲۸ به دلیل تزریق آمپول حاوی هوا به وی ، دچار ایست قلبی شده (۵) و در تاریخ ۱۳۷۸/۳/۲۹ فوت میکند و دلیل فوت ، خودکشی با خوردن داروی نظافت (۵) در زندان اوین اعلام شد .
بعد از اعلام خبر خودکشی امامی در تاریخ ۱۳۷۸/۳/۳۰ توسط محمد نیازی ( رییس وقت سازمان قضایی نیروهای مسلح ) و صدا و سیما ، وزارت اطلاعات فهیمه دری نوگورانی ( همسر سعید امامی ) و علی اکبر امامی ( پدر سعید امامی ) را دستگیر کردند و آنها را مجبور به اعتراف دروغ برای ارتباط با امریکا و اسراییل کردند .
فیلم این بازجوییها‌ منتشر شد و واقعیتهای بسیاری را درباره بازجویان وزارت اطلاعات افشا کرد .


Image
سخنرانی سعید امامی در دانشگاه بوعلی سينا شهر همدان در سال ۱۳۷۵ :بخش ۱ - بخش ۲ - بخش ۳
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

بعدي

بازگشت به درسهای زمانه شناسی سال 1440


cron
Aelaa.Net