آلودگی جنكَي

مدير انجمن: najm134

آلودگی جنكَي

پستتوسط najm134 » شنبه فبريه 27, 2010 9:07 am

عناوين گزارشاتي كه تا كنون در اين باره منتشر شده است: عنصر نارنجی باعث اختلالات ژنتیکی درسربازان نیوزیلند شده است- اورانيوم فرسوده جنگ عراق - ايران با14 ميليون مين به عنوان دومين كشور آلوده به مين در جهان - آلودگیهای زیست محیطی ناشی از جنگ آمریکا و عراق
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

آلودگی جنكَي

پستتوسط najm134 » سه شنبه مارس 30, 2010 10:59 am

ايران با14 ميليون مين به عنوان دومين كشور آلوده به مين در جهان
دبير سمينار منطقه‌‏اى پيشگيرى و درمان صدمات ناشى از مين، گفت: ايران به عنوان دومين كشور آلوده به مين، در جهان با بيش از 14 ميليون مين مطرح است. دكتر محمدرضا سروش، دبير سمينار منطقه‌‏اى پيشگيرى و درمان صدمات ناشى از مين، افزود: هم اكنون حدود شش ميليون هكتار اراضى آلوده به مين در كشور وجود دارد كه هر ساله منجر به مصدوميت صدها نفر از مردم مي‌‏شود. وى ادامه داد: بر اين اساس، در مناطق غيرنظامى در استان‌‏هاى مرزى در اثر مين‌‏هاى به جا مانده از جنگ هر ساله تعداد زيادى از مردم كشته يا معلول مي‌‏شوند. دبير سمينار منطقه‌‏اى پيشگيرى و درمان صدمات ناشى از مين، گفت: اين مين‌‏ها عمدتا در استان‌‏هاى مرزى كشور، شامل استان‌‏هاى آذربايجان غربى, كردستان, كرمانشاه, ايلام و خوزستان وجود دارد. سروش افزود: معلول شدن تعدادى از هموطنان بر اثر وجود اين مين‌‏ها هزينه‌‏هاى هنگفتى را به منظور توان بخشى و درمان مصدومين ناشى از مين بر دوش دولت مي‌‏گذارد. وى ادامه داد: معلوليت اجتماعى و كارافتادگى و كاهش نيروى كار، از نتايج مصدوميت مردم در اين مناطق است كه چون بسيارى از آنها كشاورز هستند و با اين آسيب‌‏ديدگى ديگر قادر به فعاليت نيستند.
دبير سمينار منطقه‌‏اى پيشگيرى و درمان صدمات ناشى از مين، گفت: برگزارى سمينار منطقه‌‏اى پيشگيرى و درمان صدمات ناشى از مين با بررسى آمارى صدمات ناشى از مين در استان‌‏هاى مرزى ايران در سال‌‏هاى اخير خواهد پرداخت و ايجاد شبكه ارتباطى بين سيستم‌‏هاى دست اندركار امر آموزش، درمان و توانبخشى مصدومين ناشى از مين در كشورهاى ايران, افغانستان و عراق بررسى مي‌‏شود. اين سمينار ششم آذر ماه در محل معاونت درمان و توانبخشى جمعيت هلال احمر برگزار مي‌‏شود. ايلنا
تذكر: در خاتمه جنكَ برخي از اهل نظر كه در ايام جنكَ در كنار رزمندكان و مسؤولان نظامي خدمت مي كرده اند؛ به متصديان مربوطه بيشنهاد دادند؛ كه با توجه به باقيمانده روحيه رزمندكي در بسياري از اقشار در اين فرصت نيروها بسيج شوند براى دو امر: يكي ساختن استحكامات مرزي سرتاسري و ديكري باكسازي مناطق آلوده؛ در صورت بياده شدن اين بيشنهاد؛ طي مدت كوتاهي هم مناطق جنكَي باكسازي كامل شده و هم سرتاسر مرز ايران تبديل به قلعه مستحكمي مي شد؛ كه مانع نفوذ احتمالي دشمن و نيز رخنه اشرار است.
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

آلودگی جنكَي

پستتوسط najm134 » سه شنبه مارس 30, 2010 11:01 am

آلودگیهای زیست محیطی ناشی از جنگ آمریکا و عراق
قرنها طول خواهد کشید تا محیط زیست عراق به حالت عادی بازگردد. “ این سخنان “ نرمین عثمان” وزیرمحیط زیست عراق ، درمورد آلودگیهای زیست محیطی خطرناک این کشور ناشی ازجنگ آمریکاست. عثمان می گوید : جنگ آمریکا ، شالوده محیطی ،اقتصادی و اجتماعی عراق را تغییر داد وقرنها طول می کشد تا آثارمنفی این جنگ ازبین برود. رواج بسیاری ازبیماری های عفونی وسرطانی در عراق ، ناشی از آلودگیهایی است که آمریکا به دلیل استفاده از سلاحهای غیرمتعارف درجنگ ، به عنوان میراثی شوم برای مردم این کشور ، برجای گذارده است.
بسیاری از مناطق عراق ، مملو از مین ها و بمبهای عمل نکرده است. تاکنون بسیاری از سازمانهای حقوق بشر جهانی درباره وقوع فاجعه انسانی درعراق به سبب جنگ آمریکا علیه این کشور هشدار داده اند. حتی بسیاری از گروههای حقوق بشر و پزشکان ارتش آمریکا اعتراف کرده اند که آمریکا درجنگ ضد عراق از سلاحهای حاوی اورانیوم ضعیف شده ، استفاده کرده است. خانم الینورعثمان ، یکی از فعالان در زمینه صلح و حقوق بشر در آمریکا آشکارا خطاب به جامعه جهانی اعلام کرده است ، غبار ناشی از سلاحهای حاوی اورانیوم ضعیف شده که درجنگ ضد عراق ، بکار رفته ، بسیار کشنده است.دربسیاری از مناطق عراق دیگر تا سالها هیچ موجود زنده ای قادر به زندگی نخواهد بود واین غبار کشنده ، درغذا ، هوا ، آب و تمام محیط زندگی عراقی ها وجود دارد و تاکنون هزاران عراقی بی گناه را به کام مرگ کشیده است.
به باور بسیاری از فعالان حقوق بشر ، آنچه درجنگ آمریکا ضد عراق اتفاق افتاد مصداق جنایت جنگی است . حتی برخی از همین فعالان حقوق بشر ، بوش را یک جنایتکار جنگی می دانند. درحال حاضر بنا به گفته بسیاری از پزشکان عراقی ، مناطق گسترده ای از عراق بویژه درجنوب این کشور آلوده به تشعشعات هسته ای است . پزشکان ومتخصصان عراقی ، اعلام کرده اند ، پنجاه و دو منطقه در استان بصره ، به دلیل استفاده آمریکا از سلاحهای حاوی اورانیوم ضعیف شده ،به مواد رادیو اکتیو ، آلوده است. این تنها وضعیت یک استان از استانهای هجده گانه عراق است . در جنگ سال 2003 بنابرآمارهای موجود ، آمریکا حدود 2200 تن از انواع سلاحهای مرگبار و گلوله های حاوی اورانیوم ضعیف شده بر سرمردم عراق فرو ریخت که این آشکارا نقض قوانین بین المللی بود. اما مجامع به اصطلاح مدافع حقوق بشرهیچ عکس العمل و یا واکنش جدی در برابر جنایت آمریکا در عراق ، نشان ندادند . اکنون تولد صدها کودک ناقص الخلقه و وجود بیش از هفده هزار مبتلابه انواع سرطان در عراق، گواهی برجنایات آمریکاست . جنایاتی که افکارعمومی بیدار جهان هرگزفراموش نمی کند و تا سالها انگشت اتهام خودرامتوجه جنگ طلبانه کاخ سفید خواهد نمود.
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

بیوتسلیحات قومی و نژادی

پستتوسط najm134 » دوشنبه اکتبر 01, 2012 11:20 pm

موضوع تعیین ژنوم انسانی علاوه بر مصارف پزشکی و علمی صلح‌آمیز می‌تواند به عنوان سنگ بنای مخوف‌ترین تسلیحاتی که می‌تواند به دست بشر ساخته شود به کار رود، سلاحی که نه ساختمان‌ها و تأسیسات بلکه فقط انسان‌ها را هدف قرار خواهد داد، آن هم نه همه انسان‌ها بلکه یک نژاد یا قومیت خاص تصوير
هدف از ساخت یک بیوسلاح قومی (سلاح بیوژنتیک) هدف قرار دادن اعضای اصلی یک قوم یا نوع ژنی خاص می‌باشد. در سال 1997، ویلیام کوهن، وزیر دفاع آمریکا، به این موضوع به عنوان یک خطر بالقوه اشاره نمود.[1] در سال 1998، متخصصین تسلیحات بیولوژیکی اعلام داشتند که "سلاح ژنتیک" قابل طراحی و تولید است و حتی ادعا نمودند که دانشمندان شوروی سابق برخی آزمایشات را برای شناسایی تأثیر مواد مختلف بر روی ژن‌های انسانی انجام داده‌اند.[2] البته سازمان سیا نیز از قبل برنامه خود در مورد ژن‌ها را آغاز کرده بود. پروژه سوسمار (Chameleon Project) یک مرکز تحت کنترل سازمان سیا است که در ایالت نوادا واقع بوده و در آن آزمایش‌های محرمانه انسانی با موضوع DNA انجام می‌گیرد. فعالیت این مرکز بسیار محرمانه بوده و اطلاعات چندانی در مورد آن در دسترس نمی‌باشد.
تصوير
تسلیحات بیوژنیک، از عوامل اصلی علاقه قدرت‌های بزرگ به ژنوم انسانی
امکان ساخت یک "بمب ژنتیکی" در کتاب پرفسور وینسنت ساریش (Vincent Sarich) و فرانک میلی (Frank Miele) با عنوان "نژاد: واقعیت تفاوت‌های انسانی" که در سال 2004 منتشر شد، مورد تأیید قرار گرفت. مؤلفین معتقد بودند که اطلاعات کسب شده از پروژه ژنوم انسانی در همین راستا مورد استفاده قرار خواهند گرفت.
تصوير
پرفسور وینسنت ساریش دانشمندی که معتقد به وجود "بمب ژنتیکی" است
در سال 2005، کمیته بین‌المللی صلیب سرخ چنین اعلام کرد: "احتمال اینکه یک گروه قومی خاص مورد هدف یک عامل بیولوژیکی قرار گیرد چندان دور نیست. این سناریوها زائیده تخیلات کمیته نیستند بلکه توسط تعداد زیادی از متخصصین مستقل و دولتی مورد تأیید قرار گرفته‌اند."[3]

"بمب قومی" اسرائیل

در نوامبر سال 1998، "روزنامه "ساندی تایمز" (The Sunday Times) گزارش داد که اسرائیل در تلاش است تا یک "بمب قومی" شامل یک عامل بیولوژیکی که می‌تواند ویژگی‌های ژنتیکی خاص در اعراب را مورد هدف قرار دهد، طراحی و تولید نماید.[4] وب‌سایت "وایرد نیوز" (Wired News) و همچینین "فارن ریپورت" (Foreign Report) نیز این گزارش را تأیید نمودند.[5]
ماری کالوین، ‌ژورنالیستی که برنامه مخفی اسرائیل برای تولید "سلاح بیوژنتیکی" را فاش نمود
Image
متعاقب این ماجرا، روزنامه‌هایی به مانند "نیویورک‌پست" و سایر رسانه‌ها با حمله به این گزارشات آنها را کاملا بی‌پایه و اساس دانسته و در کل وجود چنین بمب‌هایی را غیرقابل امکان توصیف نمودند. این در حالی است که همانگونه که در بالا نیز اشاره شد، وزیر دفاع پیشین آمریکا و کمیته صلیب سرخ بین‌المللی وجود چنین تهدیداتی را کاملا محتمل و قابل امکان توصیف کرده بودند. با این وجود، موضوع "بمب نژادی" اسرائیل نیز به مانند سایر برنامه‌های تسلیحاتی این کشور بدون هیچ گونه بررسی و مداقه دیگری رها شده و از آن پس سخنی در مورد تسلیحات نژادی این رژیم گفته نشد. قسمت دوم مقاله هیچگاه ارائه نشد و هیچیک از منابع مورد استفاده در این گزارش شناسایی نشدند. مؤلفین گزارش "ساندی تایمز" یعنی اوزی ماهنائیمی (Uzi Mahnaimi) و ماری کالوین (Marie Colvin) دیگر هیچگاه به صورت علنی در مورد این موضوع سخنی نگفتند.

ممنوعیت صادرات نمونه‌های بیولوژیکی توسط دولت روسیه


روزنامه روسی "کومرسانت" (Kommersant) در ماه می 2007 با انتشار گزارشی اعلام نمود که دولت روسیه صادرات هر نوع نمونه بیولوژیکی انسانی به خارج از کشور را ممنوع اعلام نموده است.[6] بر اساس این گزارش، دلیل ممنوعیت فوق ارائه یک گزارش محرمانه از جانب سرویس مخفی امنیتی روسیه بود که بیان می‌داشت سازمان‌های غربی در حال انجام آزمایشات بر روی "بیوتسلیحات ژنتیکی" هستند که می‌تواند مردم روسیه را مورد هدف قرار دهد. در گزارش مذکور سازمان‌های دخیل در این آزمایشات عبارت بودند از: "دانشکده بهداشت عمومی هاروارد" (Harvard School of Public Health)، "اتحاد بین‌المللی بهداشت آمریکایی" (American International Health Alliance)، "اداره محیط زیست و منایع طبیعی وزارت دادگستری آمریکا" (Environment and Natural Resources Division)، "مؤسسه کارولینیسکا" (Karolinska Institutet) و آژانس توسعه بین‌المللی آمریکا.


[1]http://web.archive.org/web/20041118074748/http://www.defense.gov/transcripts/1997/t042897_t0428coh.html

[2] http://www.pbs.org/wgbh/pages/frontline ... davis.html

[3] http://www.icrc.org/eng/resources/docum ... 100605.htm

[4] Uzi Mahnaimi; Marie Colvin (1998-11-15). "Israel planning 'ethnic' bomb as Saddam caves in". The Sunday Times.

[5] http://www.wired.com/politics/law/news/1998/11/16272

[6] http://www.kommersant.ru/doc.html?docId=769777
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

نسل كشی خاموش و تهدید بلندپروازی های اربابان قدرت سلامت جهان

پستتوسط najm134 » جمعه نوامبر 09, 2012 8:25 am

«هنری كیسینجر»، وزیر خارجه اسبق آمریكا، رقم 2میلیارد نفر را به عنوان «سطح كاهش مطلوب» ارائه داده بود، اما در واقع سیاست جمعیت زدایی می تواند در جست وجوی كاهشی برابر با دو تا چهارمیلیارد و حتی تا دو سوم جمعیت جهان باشد. این سیاست را «خود برگزیدگان» حاكم بر جهان به منظور كنترل منابع كانی، استراتژیك و آبی، و نیز كنترل كامل ثروت ها اتخاذ كرده اند. رایج ترین توصیف این سیاست، «نظم نوین جهانی» است....

«هنری كیسینجر»، وزیر خارجه اسبق آمریكا، رقم 2میلیارد نفر را به عنوان «سطح كاهش مطلوب» ارائه داده بود، اما در واقع سیاست جمعیت زدایی می تواند در جست وجوی كاهشی برابر با دو تا چهارمیلیارد و حتی تا دو سوم جمعیت جهان باشد. این سیاست را «خود برگزیدگان» حاكم بر جهان به منظور كنترل منابع كانی، استراتژیك و آبی، و نیز كنترل كامل ثروت ها اتخاذ كرده اند. رایج ترین توصیف این سیاست، «نظم نوین جهانی» است....

اشاره:
به كارگیری مداوم سلاح های رادیواكتیو كه تا به امروز مناطقی گسترده از كره زمین را به واسطه پرتوافشانی ضعیف خود آلوده ساخته و بی شك مناطقی گسترده تر را در آینده دچار خواهندساخت، حقیقتا به معضلی جهانی و موضوعی بین المللی تبدیل گردیده است. اهداف عمیق تر این امر هنگامی آشكار می گردد كه به مقایسه مناطقی كه هم اكنون به دلیل الزامات ژئواستراتژیك اربابان قدرت، درمصر، خاورمیانه، آسیای مركزی، شرق اروپا و نیمه شمالی هند به اورانیوم ضعیف شده آلوده شده اند، می پردازیم. استفاده از سلاح های حاوی اورانیوم ضعیف شده آهسته آهسته به نابودی طبیعت و تمامی انواع جانداران كره زمین، از جمله نوع بشر، می انجامد و با این حال، اربابان قدرت با آگاهی كامل از توانایی تخریب خود كماكان عامدانه به تولید هرچه بیشتر سلاح هایی هرچه پیشرفته تر كمر بسته اند تا رویاهای شیشه ای خود را - كه از جمله آنها، كاستن از جمعیت روزافزون جهان و دست اندازی بر ثروت های «مادر زمین» است- جامه عمل بپوشانند. در واقع «جمعیت زدایی» و نسل كشی محور و اساس سیاست های اربابان قدرت را تشكیل می دهد كه بدین منظور، روابط بین الملل، توسعه كمك های اقتصادی، تولید سلاح های استراتژیك و طرح جنگ های «بی دلیل» را شكل می بخشند.
در سال 1991، درست در پایان جنگ سرد كه «توازن وحشت» را برقرار می ساخت، جنگ هسته ای تازه ای آغاز گردید كه امروز نیز، پنهان و خاموش، با همدستی كل «جامعه بین المللی» فجایعی بی شمار را در خاورمیانه، یوگسلاوی سابق، آسیای مركزی و افغانستان و پاكستان رقم می زند. این جنگ را اربابان حاكم بر امپراتوری های اقتصادی آمریكا و انگلیس در راستای بلندپروازی های ژئواستراتژیك خود، با هدف نهایی نابودی سلامت عموم، و تخریب آینده ژنتیك جمعیت های عظیم مردم (مراجعه شود به «جنگ اكثریت علیه اقلیت»، كیهان، 5 شهریور 1388) در مناطق غنی از نفت به راه انداخته، به منظور پیشبرد هرچه بهتر اهداف خود، از اورانیوم «ضعیف شده» كه زباله ای هسته ای و به شدت سمی است، استفاده كرده اند.
طرح «بمب های كثیف» تسلیحاتی حاوی گاز سمی و رادیواكتیو اورانیوم ضعیف شده، موشك ها و گلوله های كثیف، در یادداشتی مورخ 30 اكتبر1943، یافت گردیده است. این یادداشت كه بر «جمعیت زدایی» تأكید داشته، خطاب به ژنرال «لسلی گرووز» مسئول «پروژه منهتن» برای ساخت بمب های هسته ای درجریان جنگ جهانی دوم، نگاشته شده است، به وضوح نشان می دهد كه درسال 1943 توصیه دانشمندان آمریكایی، استفاده از سلاح هایی با گازهای سمی رادیواكتیو با هدف آلوده ساختن هوا، آب، زمین، موادخوراكی، محیط زیست و خون جمعیت های مدنظر بوده است. آلودگی درازمدت مردمی كه درمعرض اینگونه سلاح ها قرار می گیرند، دایمی است، چرا كه نیمه عمر «اورانیوم 238» برابر با 5/4 میلیارد سال است كه مناطق آلوده شده را تا ابد غیرقابل سكونت می سازد.
برای مردمی كه بناچار در مناطق آلوده به سر می برند، تاثیرات و عوارض درازمدت قرارگرفتن در معرض تشعشعات، ابتلا به بیماری های مزمن و تخریب «دی ان ای» آنهاست. آلودگی به اورانیوم ضعیف شده كه جمعیت های بسیاری را دچار ساخته است، سبب تخریب بالقوه میراث ژنتیك نسل های آینده می گردد. حال، نه تنها سربازان آمریكایی و متحدان آنها در معرض این آلودگی قرار داشته و مردم غیرنظامی نیز هدف نسل كشی برنامه ریزی شده اند، بلكه آلودگی به اورانیوم ضعیف شده امروز به معضلی جهانی مبدل گردیده است. به عبارت دیگر، امروز همه مان كهنه سربازان جنگ خلیج فارس محسوب می گردیم، چرا كه آلودگی به اورانیوم ضعیف شده نیز به مانند آلودگی حاصل از آزمایش های هسته ای هوایی و یا فاجعه «چرنوبیل» مرز نمی شناسد. امروز، مردم ساكن نیمكره شمالی چاره ای جز این ندارند كه در سهم هوای مورد نیاز خود غبار اكسید اورانیوم انتشار یافته از سال 1991 در عراق، یوگسلاوی سابق، افغانستان و پاكستان را تنفس كنند.
بدینسان، همانگونه كه در «گزارش جهانی 2000: چشم انداز جهانی بدون آینده» می خوانیم، سلاح های حاوی اورانیوم ضعیف شده كه درسطح منطقه ای به كارگرفته می شوند، اهداف «شورای امنیت ملی» آمریكا را محقق می سازند. این گزارش بر «جمعیت زدایی» در كشورهای جهان سوم به عنوان الزامی برای تحقق اهداف اربابان قدرت و همچنین، امنیت تامین مواد كانی و دیگر منابع استراتژیك، تاكید دارد.
پیامد آلودگی كلی هوا به غبار اورانیوم ضعیف شده جز جمعیت زدایی انبوه درسطح جهانی نیست. بدینگونه، با افزایش نرخ مرگ و میر و كاهش نرخ زاد و ولد، می توان بیش از دو میلیارد تن از جمعیت جهان كاست. اورانیوم ضعیف شده تحفه نظم نوین جهانی و سلاحی ایده آل برای كاستن از جمعیت جهان است و ظرف تنها چندسال كره زمین را به «سیاره ای مرده» مبدل ساخته است.
هیروشیما: یك «انقلاب علمی»!
روزنامه «لوموند» فرانسوی در 8 اوت 1945 تخریب آنی و كامل «هیروشیما» را «انقلابی در علم» توصیف كرده است. نابودی دو شهر ژاپنی و «دودشدن» ساكنان آنها («یكصد هزارتن در «هیروشیما» و 50 هزار تن در «ناگازاكی») تا مدت ها «درد و رنجی لازم و گریز ناپذیر» برای پایان بخشیدن به دومین جنگ جهانی توصیف می شد. امروز حتی برخی مطبوعات «صنعتی» مانند «نوول ابسرواتور» فرانسوی اعتراف دارند كه این «جنایات علیه بشریت» بیهوده و در راستای منافع آمریكا - كه هدفش خنثی كردن اتحاد شوروی و آغاز «جنگ سرد» بوده- به وقوع پیوسته است. در واقع، دو بمباران فوق به آمریكا اجازه داد بمب های هسته ای مختلف خود را كه حاوی اورانیوم و پلوتونیوم بودند، آزمایش و قدرت این كشور را به جهانیان بنمایاند.
درد و رنج جسمانی و روانی تدریجی و توصیف ناپذیر قربانیان (ده ها هزار ژاپنی به تدریج جان دادند، در حالی كه نزدیك به 300 هزار تن كماكان از عوارض پرتوهای رادیواكتیو رنج می برند) نادیده انگاشته شد. امروز، خاطره این تراژدی وحشتناك به هیچوجه خاطر مقامات ژاپن را آزرده نمی سازد، در حالی كه قربانیان رادیواكتیویته طردشدگان جامعه خود به حساب می آیند. در سال 1950، رقم «مردگان» هیروشیما به دوبرابر (200 هزار تن) و «ناگازاكی» به سه برابر (140 هزار) افزایش یافت. بمباران های «درسد» در روزهای 13 و 14 فوریه 1945 (135 هزار كشته) و یا «توكیو» كه در دهم مارس ظرف سه ساعت زیر بمب های آتش زای آمریكا به خاكستر تبدیل گردید (بین 80 تا 100 هزار كشته)، نیز هیچگونه توجیه نظامی نداشته، اما بازتابی نیز به دنبال نداشته اند.
جنگ های نوین هسته ای
از هنگام به كارگیری سلاح های حاوی اورانیوم ضعیف شده در جنگ خلیج فارس (1991)، استفاده از سلاح های هسته ای نوع جدید در جوی از بی تفاوتی انجام پذیرفته و به امری بسیار عادی و متداول مبدل گردیده است. هر یك از جنگ های «بشردوستانه» (بوسنی، كوزوو، افغانستان و...) مناسبتی بوده است تا سلاح های روز به روز قدرتمندتر حاوی اورانیوم ضعیف شده به آزمایش گذارده شود. تجاوز نیروهای اشغالگر خارجی به عراق در سال 2003 كه با همدستی جامعه بین المللی انجام پذیرفت و طی آن مقادیر بی سابقه ای مهمات حاوی اورانیوم ضعیف شده مورد استفاده قرار گرفت، در واقع یك جنگ هسته ای تمام عیار و به تمام معناست.
«لورن موره»، كارشناس فرانسوی تشعشعات رادیواكتیو، در این ارتباط می گوید: «آمریكا و شركای نظامی آن چهار جنگ هسته ای به راه انداختند كه طی آنها از بمب ها و سلاح های كثیف در كشورهایی كه نیاز به كنترل آنها احساس می گردید، استفاده كردند. اورانیوم ضعیف شده در قالب افشانه ها مناطقی وسیع را به طور دائم آلوده ساخته، آینده ژنتیك مردم ساكن این مناطق را - كه منابع مورد نیاز آمریكا برای كنترل و تثبیت برتری این كشور، و به طور كلی اربابان جهان، را در خود جای می دهند- آهسته آهسته به نابودی می كشاند.»
اورانیوم ضعیف شده در واقع یك نخاله رادیواكتیو حاصل از غنی سازی اورانیومی است كه در رآكتورهای هسته ای غیرنظامی و نظامی (در بمب ها از اورانیومی استفاده می شود كه 95 درصد آن با اورانیوم 235 غنی شده است) به كار گرفته می شود. به آن «اورانیوم ضعیف شده» می گوییم زیرا كه فعالیت آن در مقایسه با اورانیوم طبیعی كمتر است، اما این بدان معنا نیست كه از خطر كمتری نیز برخوردار است. در واقع، اورانیوم موسوم به «طبیعی» را به میزان یك تا سه «پی پی ام» در محیط زیست خود می یابیم، در حالی كه غلظت كانی آن هزار برابر بیشتر است. اورانیوم هنگامی «طبیعی» خوانده می شود كه ایزوتوپ های موجود در طبیعت را (در مجموع 14 ایزوتوپ رادیواكتیو، از جمله اورانیوم 238، اورانیوم 235 و اورانیوم 234) را داراست. صرفاً اورانیوم 235 كه 72/0 درصد اورانیوم طبیعی را تشكیل می دهد (این رقم برحسب مناطق مختلف تغییر می یابد) قابلیت شكافت دارد. اورانیوم ضعیف شده ماده ای هم شیمیایی و سمی، و هم به شدت رادیواكتیو است كه فعالیت آن برخلاف تصور به مرور زمان افزایش می یابد. این ماده بیشتر بدان خاطر خطرناك است كه با اورانیوم حاصل از كارخانه های بازیافت كه به مواد فوق العاده رادیواكتیو به دست آمده از شكافت اورانیوم - مانند پلوتونیوم (238 و 239)، اورانیوم 236، پنتونیوم، امریسیوم، تكنسیوم 99 و یا روتنیوم 106- آلوده است، مخلوط می گردد. بدین سان، فعالیت اورانیوم ضعیف شده چهار هزار برابر از آستانه تعیین شده در قوانین مربوط به محافظت در برابر تشعشعات، بیشتر است.
اورانیوم ضعیف شده همچنین به دلیل قابلیت اشتعال (كوچكترین تماس با هوا آن را مشتعل می سازد) و غلظت بسیار بالای آن (7/1 برابر بیشتر از سرب)، فلزی ایده آل برای ساخت مهمات مینیاتوری با برد و قابلیت نفوذ بسیار بالا محسوب می گردد كه قادرند ظرف چند ثانیه به خودروهای زرهی نفوذ كرده، با هدف انهدام پناهگاه های زیرزمینی از ده ها متر بتون عبور كنند.
براساس تحقیقات متعددی كه از سال 1974 از سوی وزارت دفاع آمریكا انجام پذیرفته است، اورانیوم ضعیف شده به هنگام اصابت به هدف در تماس با اكسیژن مشتعل گردیده، حرارتی فوق العاده (تا 5 هزار درجه سانتیگراد) ایجاد می كند كه سبب «تبخیر» 10 تا 100 درصد اورانیوم (بر حسب نوع مهمات) می گردد. به عنوان مثال، گلوله شلیك شده از یك تانك «آبرام» بین یك تا سه هزار گرم از این غبار در هوا تولید می كند. طبق تحقیقات «لئونارد ویتز»، تنها یك ذره 5 میكرونی دوزی برابر با 1360 «رم» (Rem) به وجود می آورد
كه بیش از 300 برابر دوز مجاز برای یك سال كار كارگران صنعت هسته ای است. در این حال، ذرات میكرو و نانو غیرقابل حل متشكل از اكسید اورانیوم و كوكتلی از دیگر نوكلئیدهای رادیو اكتیو در هوا منتشر گردیده، پس از نشستن بر زمین به راحتی به حال تعلیق درمی آیند. این ذرات قادرند به كمك باد و باران ده ها و حتی صدها كیلومتر را بپیمایند و زمین، آب های سطحی، سفره های آب زیرزمینی، گیاهان، حیوانات و درنهایت، كل زنجیره غذایی را آلوده سازند.
در خلیج فارس، سطح این آلودگی به دلیل بمباران بی وقفه عراق بسیار افزایش یافته است. به علاوه، تحریم اقتصادی جنایتكارانه ای كه سازمان ملل در سال 1990 به این كشور تحمیل كرده است، از هرگونه اقدام آلودگی زدایی و یا پیشگیری از آلودگی ممانعت به عمل می آورد. اكنون، نزدیك به 15 سال است كه مقادیر معتنابهی از ذرات ریز رادیو اكتیو «به دلخواه» باد گستره هایی عظیم را درنوردیده است. خرده پس مانده های مهمات نیز كه در زمین دفن شده است، به آلودگی سفره های آب زیرزمینی و دو رود بزرگ «دجله» و «فرات» كمك كرده، مقدار اورانیوم ضعیف شده موجود در آب آشامیدنی را به 10 و حتی 100 برابر افزایش می دهد.
طبیعتا، كشورهای همسایه مناطق بمباران شده نیز از پیامدهای رادیواكتیو این بمباران ها كه از خیلی پیش هوا، آب و منابع غذایی كشورهای زیر تهاجم را آلوده ساخته اند، بی نصیب نمی مانند. آلودگی ناشی از جنگ های هسته ای در عراق، یوگسلاوی سابق و افغانستان امروز یونان، اسرائیل، عربستان، پاكستان، سوریه، لبنان، آلبانی، مقدونیه، فلسطین، تركیه، تركمنستان، ازبكستان، روسیه، گرجستان، آذربایجان، قزاقستان، چین و هند را نیز فراگرفته است. كارشناسان هشدار می دهند كه آلودگی رادیواكتیو ناشی از به كارگیری اورانیوم ضعیف شده در انواع سلاح، در حال گسترش به سراسر نیمكره شمالی است و این امكان وجود دارد كه بزودی همانند ابر رادیواكتیو «چرنوبیل» سراسر كره زمین را فرا گیرد.
زباله دان های رایگان!
استفاده نظامی از اورانیوم ضعیف شده هدفی ایده آل برای صنعت هسته ای است كه سالانه به تولید 50 هزار تن از آن می پردازد. حجم ذخایر جهانی اورانیوم ضعیف شده بیش از 5/1 میلیون تن برآورد می گردد كه بیش از 700 هزار تن آن صرفا در آمریكا انباشت شده است. بدین سان، كشورهای هسته ای با تبدیل كردن كشورهای تحت اشغال خود به «زباله دان های رادیواكتیو» واقعی، به سهولت و آسوده خاطر از شر فضولات هسته ای خود كه ذخیره سازی آنها بسیار هزینه می برد، رهایی می یابند.
نتیجه آن كه، كویت برای «پاكسازی» سرزمین كوچك خود به ناچار 14 میلیارد دلار هزینه كرده و آمریكایی ها جهت آلودگی زدایی 23 تانك خود سه سال وقت و 4 میلیون دلار هزینه صرف كرده اند، درحالی كه لاشه های پنج هزار تانك عراقی فوق رادیواكتیو كه در طول جنگ خلیج فارس منهدم گردیده اند، هنوز نیز در محل و غالبا در «بزرگراه مرگ» واقع در جنوب عراق، باقی است.
در فوریه 2003، آمریكا هرگونه پاكسازی مكان هایی كه خود مسبب آلودگی آنها بوده- و یا در آینده خواهد بود- را مردود شمرد. بدین گونه، خسارات وارد آمده به محیط زیست به سرعت برگشت ناپذیر گردیده است. در افغانستان، توفان های شن سبب آلودگی دریاچه ها و رودخانه ها، به ویژه دریاچه «كابول» و رود «هندوس» كه از پاكستان عبور كرده، آب كشاورزی و آشامیدنی مردم محلی را تأمین می كند، گردیده و زنگ خطر هیئت های پزشكی را به صدا درآورده است. در كشورهای غربی، نرخ انواع سرطان از جمله سرطان خون (لوكمیا) در اطراف كارخانه های تولید اورانیوم ضعیف شده، مراكزی كه آزمایش های در آنها صورت می پذیرد، مناطق زیر تهاجم اشغالگران، معادن اورانیوم و... به گونه ای غیرطبیعی افزایش یافته است. در ایالت «ایندیانا»ی آمریكا، یك میدان تیراندازی سابق كه به آزمایش مهمات حاوی اورانیوم ضعیف شده اختصاص داشته است، «منطقه ایثار ملی» نام گرفته و برای همیشه بسته شده است. حال، به چه دلیل هنگامی كه صدها تن اورانیوم ضعیف شده بر سر ساكنان كشورهای زیر تهاجم فرو می ریزد، این ماده به محصولی «عادی و بی اهمیت» مبدل می گردد؟
هزاران گلوله رادیواكتیو امروز در عمق های مختلف زمین در مناطق بمباران شده مدفون گردیده است. كودكان بسیاری این مهمات نقره ای رنگ را به جای اسباب بازی گرفته، بر اثر ابتلا به سرطان خون جان باخته اند. در اروپا هر شكل انتشار اورانیوم ضعیف شده در محیط زیست غیرقانونی به حساب می آید. پروفسور «سیگوارت هورشت گونتر» كه گلوله ای حاوی اورانیوم ضعیف شده را با خود از عراق به آلمان آورده بود، به بستری شدن در تیمارستان تهدید و در سال 1994 به اتهام «جریان انداختن ابزار رادیواكتیو كه خطری برای سلامتی محسوب می گردند»، به پرداخت 3 هزار مارك جریمه محكوم گردید. از دیدگاه پروفسور «میجردوگ راكی»، رئیس سابق پروژه اورانیوم ضعیف شده در پنتاگون، كهنه سرباز جنگ خلیج فارس و مسئول «پاكسازی» عربستان و كویت در سال 1991 كه خود قربانی «سندروم خلیج فارس» است، امروز «عراق یك زباله دان سمی است!»
«رضا فیوضات»، زبان شناس ساكن ژاپن، می گوید: «عبارت اورانیوم ضعیف شده كاملاً نامناسب است، چراكه به هیچ گونه با واقعیت تطابق ندارد و این فكر را القا می كند كه رادیواكتیویته آن از بین رفته، چیزی كه كاملاً اشتباه است. من شخصاً ترجیح می دهم از سلاح های غنی شده به اورانیوم صحبت كنم.»
«لورن موره» نیز درباره گازهای سمی اورانیوم ضعیف شده می گوید: «هنگامی كه این گاز به عنوان گاز جنگی مورد استفاده قرار می گیرد، عناصر تشكیل دهنده آن به اجزایی میكروسكوپی تبدیل گردیده، غبار و دود پدید می آورند. می توان آنها را به كمك انواع پرتاب كننده ها، خودروها و یا بمب های هوایی شلیك كرد و مشتعل ساخت، اما در این صورت پرسنل نیز آن را تنفس می كند. هیچ روش درمان شناخته شده ای برای جراحاتی اینچنین وجود ندارد. اینگونه گازها از فیلتر ماسك های استاندارد به میزانی عبور می كنند كه می توانند خسارات فراوانی به سلامت انسان وارد آورند.»
رویای آنها50 سال بعد به حقیقت پیوسته است: امروز اكسید اورانیوم به گونه ای استفاده می شود كه به یك سلاح كشتار جمعی تبدیل گردیده و نقشی حیاتی در اجرای طرح های برتری جویانه اربابان قدرت ایفا می كند.
جمعیت زدایی و انباشت سرمایه
همانگونه كه پیشتر در «جنگ اكثریت علیه اقلیت» (كیهان مورخ 5/6/88) نیز بدان اشاره شده است، هدف عملیاتی سیاست «جمعیت زدایی» عامدانه، كاستن از جمعیت انسان هاست. «هنری كیسینجر»، وزیر خارجه اسبق آمریكا، رقم 2میلیارد نفر را به عنوان «سطح كاهش مطلوب» ارائه داده بود، اما در واقع سیاست جمعیت زدایی می تواند در جست وجوی كاهشی برابر با دو تا چهارمیلیارد و حتی تا دو سوم جمعیت جهان باشد. این سیاست را «خود برگزیدگان» حاكم بر جهان به منظور كنترل منابع كانی، استراتژیك و آبی، و نیز كنترل كامل ثروت ها اتخاذ كرده اند. رایج ترین توصیف این سیاست، «نظم نوین جهانی» است.
«برنارد باروچ»، مشاور رؤسای جمهور در طول دو جنگ جهانی، می گفت: تمامی جنگ ها ریشه ای اقتصادی دارند.» حتی جنگ های صلیبی قرن سیزدهم در خاورمیانه اقدامی از سوی «منافع ویژه» در اروپا به منظور كنترل بر ثروت ها و درآمدهای «جاده ابریشم» بوده است.
سیاست «جمعیت زدایی» نظم نوین جهانی آگاهانه در طول جنگ جهانی دوم «به لطف پروژه منهتن» تسریع گردیده است. در جریان این جنگ، پروژه مزبور تولید سه نوع سلاح كشتار جمعی خوف آور را مدنظر قرار داده بود: بمب های اتمی كه در سال 1945 بر سر مردم غیرنظامی «هیروشیما» و «ناگازاكی» فرو ریخته شد، «عامل نارنجی» كه حشره كشی تولید شده ویژه جنگ ویتنام بود، و سلاح های رادیواكتیو حاوی گازهای سمی اورانیوم ضعیف شده كه از سال 1991 در عراق، بوسنی (95-1994)، كوزوو و صربستان (1999)، افغانستان(2001)، لبنان و از سال 2003 بار دیگر در عراق به كارگرفته شد. این گونه سلاح های كشتار جمعی دقیقاً با هدف كاستن از جمعیت جهان و تصاحب ثروت های زمین ساخته شده اند.
پس از جنگ جهانی دوم و تا به امروز، حاكمان بین المللی- از جمله «ایلومیناتی»ها، «قدرت مالی لندن»، «گروه بیلدربرگ»، «باشگاه رم»، «اسكال اند بونز» و در آمریكا، «شورای روابط خارجی»، «كمیسیون سه جانبه»، «شورای امنیت ملی» و وزارت خارجه- جملگی «جمعیت زدایی» به میزان دومیلیارد تن را نخستین اولویت خود قرار داده اند. هدف از این نسل كشی برنامه ریزی شده نیز البته افزایش منافع و انباشت ثروت هاست.
شایان ذكر است كه، سلاح های جدید حاوی اورانیوم ضعیف شده همچنین به حفظ افسانه «جنگ تمیز» كه در دفاتر «اتاق های فكر» آمریكایی شكل گرفته است، بسیار كمك می كند. اما، استفاده از كلاهك حاوی اورانیوم ضعیف شده اگرچه «قارچ» تماشایی نماد بمب های هسته ای «متعارف» را به دنبال ندارد، لیكن به همان اندازه خسارت آفرین است. به عنوان مثال، درحالی كه مقدار اورانیوم ضعیف شده به كار رفته در خمپاره های ضدتانك در جنگ خلیج فارس از 5كیلوگرم متجاوز نبوده، شارژ بمب های كنترل شونده از راه دور كه بر سر مردم افغانستان فرو ریخته شد، تا 5/1تن اورانیوم ضعیف شده را در خود ذخیره داشته است. بدین گونه، هر جنگ «میدانی» است برای توسعه و ادامه آزمایش هایی كه در طول جنگ های پیشین انجام پذیرفته است. باید گفت كه پس از پایان رسمی جنگ خلیج فارس (1991) نیز ارتش آمریكا (در نقض بند2 كنوانسیون ژنو) ظرف سه روز نزدیك به یك میلیون خمپاره و گلوله حاوی اورانیوم ضعیف شده به روی هزاران آواره و سرباز عراقی درحال عقب نشینی در جاده «بصره» شلیك كرد. از میان شهادت افراد مختلف، «كارول پیكو» كه در سرویس بهداشت ارتش آمریكا فعالیت می كرده و امروز معلول صددرصد است، گزارش می دهد كه با وحشت و انزجار تمام، اجسادی را در سراسر طول این «بزرگراه مرگ» مشاهده كرده است كه «كاملاً سوخته و همانند كف فلزات گداخته شده، به طور كامل ذوب شده بودند.«از هنگام اشغال عراق درسال 2003 اینگونه صحنه ها در «فلوجه» و سراسر عراق كاملاً عادی به نظر می رسد. این درحالی است كه، نزدیك به یك قرن پیشتر نیز عراقی ها قربانی سلاح های كشتار جمعی انگلیسی ها شده بودند («گاز باران» سال های 1912و 1925).«وینستون چرچیل» درآن زمان اعلام كرده بود« به شدت طرفدار استفاده از گاز سمی علیه قبایل غیرمتمدن» است، چرا كه «تاثیر روانی این اقدام احتمالاً خوب است... ضمن آن كه، وحشت بسیاری نیز به وجود می آورد!»
غارتگران آفریقا
سیاست «جمعیت زدایی» بیش از هر قاره دیگر در آفریقا به اجرا در آمده و غارت منابع طبیعی عظیم آن از سوی اربابان قدرت را به دنبال داشته است.در واقع، آفریقا صندوقچه ای از گنجینه های كانی و فلزات قیمتی نادر و استراتژیك به حساب می آید كه گوناگونی و تنوع منابع آن از هر قاره دیگری بیشتر است.
كتاب «تینی رولند: چهره زشت استعمارنو درآفریقا» از نقشی كه «تینی رولند» به عنوان فرستاده ملكه انگلیس درجهت تبدیل رویاهای استقلال ملل آفریقای سال های دهه 1960، به كابوس یك قاره درحال نزار كه مردمش با گرسنگی و بیماری دست و پنجه نرم می كنند، پرده برمی دارد.
«رولند» مدیركل و رئیس معماران شركت چند ملیتی «لونرو» بود كه شركت اش پایگاه غارت اموال كشورهای آفریقایی از طریق كلاهبرداری های اقتصادی، به حساب می آمد. وی بدین سان به بزرگترین تاجر غربی آفریقا تبدیل شده بود.
كتاب فوق همچنین درجزئیات توضیح می دهد كه چگونه «رولند» معادن «ریوتینتو» را برای اراضی عظیم خصوصی و شخصی ملكه انگلیس (به ارزش بیش از 6میلیارد دلار) كه حاوی اورانیوم بود، در مستعمره های سابق این كشور تأسیس كرد. او در واقع یك آلمانی نازی سابق بود كه پیش ازتغییر نام، دركشورش مجرم شناخته شده بود، و سپس به انگلیس مهاجرت كرده و به «غارتگر شخصی» ملكه تبدیل شده بود.
نظریه سیاست «جمعیت زدایی» به ویژه دركشورهای پرجمعیت جهان سوم، به همكاری بین المللی و اتحاد میان ارگانیسم های خصوصی، دانشگاه ها، شركت ها، دولت ها و هیئت های نظامی و تقریباً دولتی انجامیده است.
اندیشه «ایدز»، طبقه جدیدی از سلاح های میكروبی، از مغز «باشگاه رم» تراوش گردیده و در آزمایشگاه های وزارت دفاع آمریكا رشد یافته است. ایدز یكی از انواع سلاح های میكروبی «غیربومی» بود كه توسط «سازمان بهداشت جهانی» و وزارت دفاع آمریكا به وجود آمد و بر مردم تحمیل گردید. كنگره آمریكا سرمایه گذاری در طرح ایجاد ویروس ایدز را كه درتركیب با گرسنگی به سلاحی خوف آور برای افزایش سریع نرخ مرگ ومیر مبدل می گردد، با هدف كاستن از جمعیت روبه افزایش آفریقا عهده دار گردید.
باید خاطرنشان ساخت كه دانشگاه ها نقشی اساسی در ایجاد انواع سلاح های كشتار جمعی و اجرای سیاست های «جمعیت زدایی» ایفا كرده اند. یارانه های وزارت دفاع آمریكا در سرمایه گذاری های مربوط به پژوهش های علمی در آمریكا بسیار مؤثر واقع می گردند. از سال 2000، تولید انواع سلاح میكروبی و گسترش آزمایشگاه ها در دوران مأموریت «دونالد رامسفلد»، وزیر دفاع آمریكا،شدت گرفت.
نتیجه آن كه...
سلاح های «جمعیت زدا»ی اربابان حاكم بر جهان پیوسته همه جا، در آسمان، مواد غذایی، واكسن ها، روندهای پزشكی، آب آشامیدنی، زمین و حتی در بدن ها وجود دارند تا به نسل های آینده انتقال یابند. و آنچه دراین طرح شیطانی حائز اهمیت و درعین حال مضحك می نماید، این است كه مردم این میان هیچگاه درجریان هیچ چیز و هیچ تصمیمی قرار نمی گیرند.
به عنوان مثال، سلاح های میكروبی از دیرباز به منظور كنترل جمعیت آزمایش و تولید گردیده است. عقیم سازی اجباری به عنوان ابزاری برای كنترل جمعیت ها محرمانه پا به كشورهای جهان سوم گذارده، از طریق تزریق واكسن های اجباری به زنان سبب تولد «نوزادان مرده» گردیده است. این فاجعه را «بی بی سی» در فیلمی مستند پیرامون زنان فیلیپینی و مكزیكی كه به منظور آزمایش واكسنی جدید علیه بارداری همانند خوكچه های آزمایشگاهی مورد استفاده قرارگرفته بودند، افشا كرده است. درگزارش های دیگری فاش شده است كه نوزادان سیاهپوست كه از والدینی كاملاً سالم متولد شده بودند، پیش از ترك بیمارستان در آفریقای جنوبی واكسنی دریافت كردند كه جملگی این طفلان را به بیماری مهلك ایدز مبتلا می ساخت. در بسیاری از قبابل هند، تا 80 درصد زنان این قبایل عقیم هستند.
دراین حال، درگزارش دكتر«ایگناسیو شاپلا» مكزیكی می خوانیم كه ذرتی «اسپرم كش» توسط شركت های تولید كننده مواد مخدر برروی مردم آزمایش گردیده است.«سیلویا ریبیرو» كه مدیریت دفاتر گروه «ای. تی. سی» را در مكزیك برعهده دارد، با اشاره به عقیم سازی اجباری مردم بومی، فاش می سازد كه شركت«اپیسیت كورپوریشن» در«كالیفرنیا» نوعی ذرت «اسپرم كش» تولید كرده است كه به عنوان یك سلاح میكروبی از توانایی بسیار بالایی برخوردار است.
سلاح های كشتار جمعی حاوی اورانیوم ضعیف شده كه درشمار سلاح های «متعارف» رده بندی گردیده اند، امروز از سوی تعداد فزاینده ای از كشورها، از جمله انگلیس، آمریكا، فرانسه، روسیه، چین، تركیه، تایلند، تایوان، مصر، بحرین، كویت، عربستان، هند، بلاروس، پاكستان، عمان و نیز رژیم صهیونیستی تولید می گردند. غالب این كشورها اورانیوم ضعیف شده مورد نیاز خود را از آمریكا تهیه می كنند، اما انگلیس، فرانسه و پاكستان خود به طور مستقل به تهیه آن می پردازند. این سلاح ها علاوه بر جنگ های فوق در جنگ هایی كه اسرائیل در آنها درگیر بوده نیز از سوی این رژیم مورد استفاده قرار گرفته است.
از سال 1987، تعداد 2100 آزمایش فقط در فرانسه انجام پذیرفته است. امروز ارتش های نزدیك به 50 كشور به سلاح های حاوی اورانیوم ضعیف شده مجهزند و تمامی انواع سلاح های آمریكایی - از گلوله های ساده گرفته تا خمپاره ها، موشك ها، كلاهك بمب های «بونكر بوستر» و بمب های هوشمند كه به وسیله ماهواره ها كنترل می شوند- نیز حاوی اورانیوم ضعیف شده اند.
دولت ها بیماری های مربوط به تشعشعات را از مردم خود پنهان می دارند. در واقع، یك اتحاد هسته ای بین المللی و مخفی پدید آمده كه بسیار قدرتمند است. انرژی هسته ای، تهیه عناصر لازم و بهای اورانیوم به طور كلی از سوی «سندیكای راتشیلد» كنترل می گردد. «تاكاشی هیروز»، روزنامه نگار ژاپنی، در مجموعه ای دوجلدی با نام «راتشیلدها» از مكانیسم های پنهان كنترل انرژی هسته ای توسط سندیكای «راتشیلدها» پرده برمی دارد. این خاندان از قرن ها پیش جز با خاندان های سلطنتی و اشراف جهان وصلت نكرده است. «لورن موره» در «ستاره مرده ملكه: بوش، چنی، هوارد و ملكه»، اتحاد پنهان اربابان قدرت و اهداف آنان را فاش ساخته، به «پرنس فیلیپ»، همسر ملكه انگلیس و از طرفداران پر و پاقرص «نسل كشی» اشاره می كند كه بارها گفته است: «اگر دوباره به دنیا می آمدم، دوست داشتم همانند یك ویروس آدمكش به زمین بازگردم و از سطح جمعیت بكاهم.»
استفاده از سلاح های حاوی اورانیوم ضعیف شده كه غالب كارشناسان بین المللی آن را جنایتی واقعی علیه بشریت توصیف می كنند، در جوی از بی تفاوتی عمومی و با «دعای خیر پدرانه» سازمان ملل و آژانس های بین المللی همچنان ادامه می یابد. سكوت در این زمینه نیز به لطف توافقنامه امضا شده میان «سازمان بهداشت جهانی» و «سازمان بین المللی انرژی اتمی» در سال 1959 تسهیل گردیده است. در بند 3 این قرارداد قید شده است كه دو نهاد فوق «می توانند به منظور حفظ خصوصیت محرمانه اطلاعاتی كه در اختیار آنان قرار گرفته، به اتخاذ برخی تصمیمات محدودكننده اقدام كنند.»
بدین سان، سازمان بهداشت جهانی از هرگونه حقی برای پرداختن به مسائل مربوط به تشعشعات و سلامت عموم بدون مجوز «سازمان انرژی اتمی» كه در خدمت «لابی هسته ای» قرار دارد، محروم است. خیانت اتحاد میان این دو نهاد سازمان ملل هرگز تاكنون به طور علنی فاش و محكوم نشده است. كارشناسان این نهادها كه پس از انفجار رآكتور مركز هسته ای «چرنوبیل» حكم به عدم تخلیه مناطق فوق آلوده اطراف این مركز داده بودند، امروز با پذیرفتن مسئله استفاده نظامی و غیرنظامی از اورانیوم ضعیف شده با همكاری فعالانه دولت ها و رسانه های غربی، بار دیگر در قبال مردمی كه در خطر به سرمی برند، مرتكب جنایت گردیده اند. تحقیقات در این زمینه نیز بسیار نادر بوده یا دستكاری و سانسور شده است، و یا به طور كلی انتشار نمی یابد. بدینگونه است كه، پنتاگون با تكیه بر گزارش چهار صفحه ای «سازمان بهداشت جهانی» مورخ ژانویه 2001، كوشیده است تا جهانیان را به بی خطر بودن اورانیوم ضعیف شده متقاعد سازد. این در حالی است كه «سازمان بهداشت جهانی» تحت فشار «آژانس انرژی اتمی» از سال 2001 انتشار گزارشات سه كارشناس برجسته پرتوهای هسته ای پیرامون پیامدها و خطرات اورانیوم ضعیف شده برای مردم را مسدود كرده است. امروز، بسیاری از شخصیت های بنام جهان مانند «روزالی برتل» اپیدمیولوژیست كانادایی متخصص در بیماری های مربوط به پرتوهای رادیو اكتیو، «رمزی كلارك» وكیل بین المللی و وزیر دادگستری اسبق آمریكا، و نیز بسیاری از انجمن های آمریكایی و فرانسوی می كوشند تا به منظور ممنوعیت بین المللی بی قید و شرط پژوهش، تولید، آزمایش، نقل و انتقال، نگهداری و استفاده از اورانیوم ضعیف شده برای اهداف نظامی، افكار عمومی را بسیج كنند.
می توان گفت كه اربابان قدرت برای برقراری نظم نوین جهانی، انباشت ثروت های كره زمین و افزایش هرچه بیشتر منافع خود، از هیچ سلاحی اعم از شیمیایی، الكترونیك، هسته ای، رادیواكتیو و هر وسیله ممكن دیگر، رویگردان نبوده و نیستند. در پس تمامی جنگ های داخلی و جنگ های كوچك و بزرگ 60 سال گذشته منافعی ویژه پنهان است و رد پای «هنری كیسینجر» در جای جای برنامه جمعیت زدایی و به كارگیری اورانیوم ضعیف شده یافت می شود. «كیسینجر» فردی بود كه «راكفلر»ها در محیط دانشگاهی كشف كردند، اما ارباب واقعی وی «جاكوب راتشیلد»و «قدرت پول» لندن به حساب می آید.

منابع: سایت های لوموند دیپلماتیك، وادكر، ویكیلیور، آرمه، آكرویوروپ، ایندیپندنت، ویكیپدیا، كستیون كریتیك، اینترنشنال جورنال او هلث سرویسز، آلترانفو، موندیالیزاسیون، و...
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

زمین در سیطره جاسوسی اربابان قدرت

پستتوسط najm134 » جمعه نوامبر 09, 2012 10:06 am

آمريكا متراكم ترين شبكه ماهواره هاي جاسوسي را داراست. مشخصات اين ماهواره ها كه بهاي هر يك از ميليارد دلار متجاوز است، كاملا سري و محرمانه است. ماهواره هاي جاسوسي كه به منظور رديابي هرچه بهتر و بيشتر جزئيات عموما در مدارهاي پايين تر قرار داده مي شوند، براي پاسخگويي به نيازهاي نظامي بارها مدار خود را تغيير مي دهند. به طور كلي، مي توان گفت كه اطلاعات اندكي پيرامون اين ماهواره ها در دست است. هيچ كس هنوز به درستي نمي داند دقيقا چه تعداد ماهواره وجود دارد، در كدام مدارها واقعند و به چه كشورهايي تعلق دارند!

اربابان قدرت فعاليت هاي جاسوسي را به فضا كشانده اند

كره زمين زير چشم ماهواره ها
بيش از نيم قرن است كه مردم جهان از تسخير فضا صرفا آنچه را مي دانند كه رسانه ها پيرامون پرتاب موشك ها، فرستادن انسان به فضا و تجسس در منظومه شمسي و كهكشان ها، به عبارت ديگر تمامي زمينه هايي كه ويترين رويارويي آمريكا و اتحاد شوروي در دوران جنگ سرد را تشكيل مي داده است، منتشر ساخته اند. اما، فعاليتي بسيار مهمتر به لحاظ اهداف مدنظر و نيز بودجه اختصاص يافته به آن، به طور كاملا پنهان سال هاست كه در جريان است، كه آن نيز جاسوسي به كمك ماهواره ها و طراحي سلاح هايي فوق پيشرفته به منظور كشاندن منازعه به فضاست! دراين راستا نيز، گنجينه هايي از نبوغ به كار گرفته شده وجنگ انديشه ها در جمع مهندسان و نظاميان غوغا كرده است، كه اوج آن را مي توان «جنگ ستارگان» ناميد. امروز، جاي جاي جهان زير «چشم و گوش» ماهواره هاي جاسوسي قرار دارد كه به ويژه آمريكايي اند، و اين درحالي است كه حدود 12 كشور جهان و حتي بسياري شركت هاي خصوصي نيز از «جاسوس هاي فضايي» خود برخوردار بوده و به طور كاملا مستقل عمل مي كنند. به عبارت ديگر، مي توان گفت كه امروز تقريبا همه كس زيرنگاه همه كس قرار دارد. اما، حاصل صدها ميليارد دلاري كه طي 5 سال گذشته صرف تجسس در فضا گرديده چه بوده، واقعيت اين جاسوس هاي فضايي چيست، از چه توانايي هايي برخوردارند و به چه كساني متعلق اند؟
ماهواره هاي جاسوسي امروز به يكي از مهمترين ابزارهاي سرويس هاي اطلاعاتي كشورهاي توسعه يافته مبدل گرديده اند، به گونه اي كه حدود 95 درصد اطلاعات محرمانه رده بندي شده از اين ماهواره ها به دست مي آيد.
در واقع، ماهواره ها در انواع گوناگون خود انقلابي در زندگي افراد بشر پديد آورده اند. به عنوان مثال، ماهواره هاي ارتباطاتي جهان مان را به «دهكده اي جهاني» مبدل ساخته اند كه هر آنچه در آن رخ مي دهد بلافاصله به چهار گوشه جهان انتشار مي يابد. پخش نخستين برنامه هاي تلويزيوني از قاره اي به قاره ديگر در اواسط سال هاي دهه 1960 انجام پذيرفته است. امروز، روزانه گزارش هايي از دور افتاده ترين نقاط كره زمين دريافت مي داريم كه به وسيله ماهواره ها انتقال يافته اند. انتقال هاي ماهواره اي نه تنها به كار اطلاع رساني مي آيد، بلكه تأثيري عمده و گاه سرنوشت ساز بر جريان رويدادها دارد. بدين سان، در بسياري منازعات مخابره اخبار از سوي گزارشگران به سراسر جهان اغلب سران سياسي و نظامي را به «خويشتنداري» واداشته است.
دراين حال، ماهواره هاي هواشناسي ما را در پيش بيني تغييرات آب و هوايي ياري داده، همچنين به ما اجازه مي دهند روند تولد و يا جابه جايي توفان ها و گردبادها و نيز تحولات حاصل در پديده هاي طبيعي مانند سيل ها، آتشفشان ها و... را پيگيري كنيم. ماهواره هايي ديگر به مشاهده جو زمين، اقيانوس ها و زمين، پيگيري روند ذوب يخ ها و غيره اختصاص يافته اند.
از جنگ سرد تا جنگ ستارگان
مي توان گفت كه سرويس هاي اطلاعاتي احتمالا به اندازه تاريخ جهان عمر دارند. در واقع، از همان آغاز انسان پيوسته در جست وجوي آن بوده كه بداند چه كساني در جوار سرزمين وي سكونت دارند، چگونه و با چه هدفي زندگي مي كنند، سرگرم كار خود هستند يا درصدد وارد آوردن ضربه اي به همسايه، و... و چنانچه اين همسايگان به قبيله و يا نژادي ديگر تعلق داشتند، اطلاعات به دست آمده نيز مي توانست براي بقاي افرادي كه جامعه اي را در سرزمين خود تشكيل مي دادند، بسيار حياتي باشد.
ژنرال هاي نامداري چون «ژول سزار»، «ناپلئون بناپارت» و يا «جرج واشنگتن» به منظور شناخت مقاصد دشمنان خود، پيروزي بر آنها و يا به بند كشيدن استقلال شان، به عمليات مخفي متعدد دست زده اند. در سال هاي دهه 1930، «اف بي آي» كه در آن زمان سرويس هاي جاسوسي را نيز دربرمي گرفت، با حمله به سرويس هاي ضدجاسوسي آلماني و ژاپني ده ها مأمور مخفي را كه با نفوذ به سرويس هاي غربي اقدام به خرابكاري كرده بودند، دستگير كرد. پليس فدرال آمريكا همچنين موفق گرديد شوروي ها را كه سعي در نفوذ به دولت و نهادهاي اقتصادي آمريكا را داشتند، سركوب كند.
در سال 1941، همان هنگام كه «هنري سيمسون»، وزير خارجه آمريكا، همه جا داد سخن مي داد كه: «اشخاص محترم نامه هاي يكديگر را نمي خوانند»، آمريكا خود شبكه اطلاعاتي جهاني بسيار پيشرفته اي تأسيس كرده و آن را «ورلد كلاس» ناميده بود. در فاصله ميان دو جنگ جهاني، نيروي دريايي آمريكا نخستين سيستم هاي كدگذاري ديپلماتيك ژاپن- «ماشين سرخ» معروف- را مختل كرد.
بخش علوم و تكنولوژي سازمان «سيا»- كه در سال 1947 با هدف هماهنگ ساختن فعاليت هاي اطلاعاتي آمريكا و در عين حال، برآورد و انتشار اطلاعاتي كه ممكن بود امنيت ملي را به خطر اندازند، تأسيس گرديد- نيز در تدوين روش هاي جمع آوري و تجزيه و تحليل اطلاعات سهم بسزايي داشته است. همچنين، سازمان «سيا» است كه مهمترين ماهواره هاي جاسوسي آمريكا (از نوع «كي هول») و نيز هواپيماهاي جاسوسي «يو-2»، «اي-12»، «اورورا» و... طراحي كرده است. ماهواره ها و فعاليت هاي اطلاعاتي به آمريكايي ها اجازه داده اند تجارب خود را در زمينه سلاح هايي چون موشك ها و سيستم هاي فضايي گسترش دهند. بسياري از برنامه هاي آمريكا در زمينه جمع آوري اطلاعات به طور مستقيم از نخستين سيستم هاي راه اندازي شده توسط «سيا» منشأ گرفته است.
اين نكته را نيز بايد متذكر شد كه تلاش هاي تكنولوژيك «سيا» گاه به حوادثي جبران ناپذير انجاميده است. به عنوان مثال، آزمايش هاي انجام گرفته به كمك «ال اس دي» كه با كد «امكوكترا» شناخته مي شود، به خودكشي «فرانك اولسون»، «دانشمند نظامي» در سال 1953 انجاميد. صرفا 22 سال بعد بود كه خانواده وي به حقيقت مرگ او پي بردند. همچنين، خودنويس هاي سمي و صدف هاي انفجاري متعدد با انگيزه به قتل رساندن «فيدل كاسترو»، رهبر كوبا، ساخته شد. «سيا» حتي از گربه ها و پرندگان نيز با كار گذاردن ابزار جاسوسي در سر و بدن آنها براي جمع آوري اطلاعات استفاده كرده است. امروز نيز انواع «جاسوس هاي پرنده» الكترونيك با اهداف جاسوسي و يا نظامي به كار گرفته مي شوند. بايد گفت كه قتل رئيس جمهور «كندي»، «رابرت كندي»، «مارتين لوتركينگ» و نيز، ميليون ها قرباني ويتنام، السالوادور و غيره بر دوش سازمان «سيا» سنگيني مي كند. و البته، اقدامات نظامي اين سازمان در كويت و يا عراق نيز نبايد به فراموشي سپرده شود. آرشيوهاي از رده بندي خارج شده دانشگاه «جرج واشنگتن» اطلاعات گسترده اي در اين زمينه در اختيار علاقه مندان قرار مي دهد.
به هر شكل، معاهده سال 1967 در باره فضا و بهره برداري از آن، قرار دادن هرگونه سلاح هسته اي و يا كشتار جمعي در مدار زمين را ممنوع مي سازد، اما به هيچ وجه مانع از استفاده از ماهواره هاي جاسوسي و يا بهره گيري نيروهاي نظامي مستقر در زمين از كمك هاي اين ماهواره ها نمي شود. امروز، مدرن ترين ارتش ها بيش و كم به مجموعه اي از ماهواره هاي نظامي، به ويژه جاسوسي، ارتباطي و موقعيت ياب وابسته اند. اما، هيچ يك از اين ماهواره ها تاكنون به توانايي هاي تهاجمي مجهز نگرديده است.
يك «ماهواره جاسوسي» ماهواره اي ساخته دست بشر است كه هدف آن جمع آوري اطلاعات نظامي و يا امنيتي پيرامون كشورهاي مختلف جهان و يا شناسايي استعدادها و تأسيسات نظامي و غيرنظامي كشورهاست، و اين كار غالبا بدون اطلاع اين كشورها صورت مي پذيرد. ماهواره هاي جاسوسي به پيشرفته ترين وسايل شناسايي مانند رادارها و دوربين هاي عكاسي و مادون قرمز با لنزهايي بسيار قدرتمند مجهز و قادرند از ارتفاع 200 كيلومتري زمين اشيايي به طول 10 سانتيمتر را مشاهده كنند، به همين دليل نيز در انواع فعاليت نظامي جاسوسي مانند عكسبرداري، استراق سمع و ضبط ارتباطات راديويي مورد استفاده قرار مي گيرند. بدين سان، حاصل كار ماهواره هاي جاسوسي نظامي و يا «تجاري» دريافت اطلاعاتي است كه مي توانند به اتخاذ تصميمات استراتژيك كمك كنند. تصاوير به كمك ارتباطات هرتزي به زمين ارسال گرديده و يا در شكل فيلم هايي قرار دارند كه در كپسول هاي مخصوص گنجانده شده اند. البته، بايد گفت كه روش دوم بسيار قديمي است و به ندرت مورد استفاده قرار مي گيرد.
از سال 1958 (پرتاب «اسپوتنيك»)، شوروي/ روسيه و آمريكا حدود 3هزار ماهواره نظامي به فضا پرتاب كرده اند كه 80درصد اين ماهواره ها صرفا به شوروي تعلق داشته است. آمريكايي ها از ماهواره هايي با ابعاد بزرگتر و طول عمر بيشتر استفاده مي كنند. امتياز عمده ماهواره ها اين است كه از مانع «حاكميت ملي» عبور كرده، قادرند كل خاك كشورهاي مدنظر را پوشش دهند.
ساختن يك ماهواره زمان (5تا 8سال) و هزينه بسيار مي طلبد و به پايگاه پرتاب و تأسيسات زيربنايي گسترده براي تجزيه و تحليل اطلاعات جمع آوري شده نيازمند است. به همين دليل نيز، ماهواره ها به بهترين وسيله جاسوسي قدرت هاي بزرگ كه از توانايي هاي فضايي برخوردار بوده، قادرند شبكه اي از ايستگاه هاي زميني براي خود به وجود آورند، تبديل گرديده اند.
از هنگام پايان جنگ سرد، حدود پانزده كشور از جمله چين، انگليس، فرانسه، هند، ژاپن، آلمان، ايتاليا، پاكستان، مصر، تايلند، مالزي، تايوان، آفريقاي جنوبي، عربستان سعودي، كره جنوبي و نيز رژيم صهيونيستي خود به تنهايي و يا به كمك ديگر كشورها ماهواره جاسوسي با هدف نظامي و يا غيرنظامي در مدار زمين قرار داده اند كه آنها را به لحاظ اطلاعاتي «خودكفا» مي سازد. به عنوان مثال، اسرائيل به منظور جاسوسي از همسايگان خود به اين گونه توانايي بسيار نيازمند و وابسته است. هند به پاكستان و چين چشم دوخته، و چين نيز در زيرنگاه هاي تايوان قراردارد. در حالي كه، ژاپن سعي در برآورد تهديدهاي هسته اي و موشك هاي بالستيك كره شمالي دارد.
به عبارت ديگر، پايه هاي قدرت «جاسوسي فضايي» آمريكا و روسيه كه در طول جنگ سرد بسيار بارز بود، با پيدايش اين كشورهاي «نوظهور» سست گرديده است. علاوه بر اين، در حالي كه ماهواره هاي نظامي درگذشته صرفاً از سوي كشور دارنده اين گونه ماهواره ها پرتاب مي شد، امروز وضعيت كاملا تغيير يافته است. به عنوان نمونه، ماهواره هاي نظامي آلمان و يا ديگر كشورها از سوي روسيه و از پايگاه فضايي «بايكونور» قزاقستان به فضا پرتاب مي گردد.
بدين ترتيب، ارتش هاي مدرن امروز ديگر قادر به چشم پوشي از خدمات ماهواره ها نيستند و روز به روز نيز بيشتر به فضا وابسته مي شوند. در واقع، بايد گفت كه فضاي نظامي اهميتي فزاينده در عمليات نظامي استراتژيك و يا تاكتيك يافته است.
دقت يك ماهواره جاسوسي نظامي رازي است كه به خوبي از آن محافظت مي شود. تحليلگران آن را 15تا 30 سانتيمتر براي ماهواره هاي آمريكايي و روس و يك متر براي ماهواره هاي فرانسوي برآورد مي كنند. اين ميزان دقت سبب مي گردد تا صرفا سطحي كوچك توسط دوربين هاي ماهواره پوشش داده شود. به عنوان مثال، پوشش منطقه عمليات در طول جنگ خليج فارس به 1500 تصوير ماهواره اي و سه روز وقت نياز پيدا كرد. بنابراين، ماهواره هاي نظامي بايد كه به بهترين وجه سازش لازم را ميان «دقت مورد نياز» (كه خواسته فرماندهان يگان هاي زميني براي كشف تله ها و ترفندهاي دشمن است) و «تازگي» اطلاعات برقرار سازند. توانايي جذب و تجزيه و تحليل ايستگاه هاي زميني (يك ماهواره جاسوسي به راحتي 2گيگااوكتت تصوير در دقيقه ارسال مي دارد) و نيز مهارت تحليلگران آن به اندازه توانايي هاي خود ماهواره حائز اهميت است. ماهواره هاي جاسوسي كه غالباً در ارتفاعات پايين تر قرار داده مي شوند، قادرند ظرف كمتر از 2ساعت به دور زمين گردش و تصاويري دقيق از اهداف مورد نظر تهيه كنند.
در واقع، از اوت 1945 بود كه نظاميان آمريكايي به اين فكر افتادند كه ماهواره ها مي توانند در هدايت عمليات نظامي به ويژه در زمينه اطلاعاتي بسيار مؤثر واقع گردند. با اين حال، بايد منتظر پرتاب نخستين ماهواره (4اكتبر 1957) از سوي شوروي بمانيم تا «فضاي نظامي» شكل بگيرد و به يكي از موضوعات عمده جنگ سرد مبدل گردد.
در سال 1958، آمريكا كه در برابر افزايش تهديد شوروي در زمينه موشك هاي استراتژيك مستأصل مانده، قادر به برآورد وسعت اين تهديد نيز نبود، تصميم گرفت در كنار هواپيماهاي جاسوسي خود (يو-2) ماهواره هاي جاسوسي را نيز به كار گيرد (برنامه «كورونا»).بدين شكل، بين سال هاي 1960 تا 1972 تعداد 145 ماهواره «كي هول» به فضا پرتاب گرديد و اين ماهواره ها 866 هزار تصوير را كه معادل 88 بار كل خاك شوروي را با دقتي كه به تدريج از 10متر به 60سانتيمتر كاهش يافت پوشش مي دادند، به زمين ارسال كردند. از اواسط دهه بعد، آمريكا ماهواره هايي پيشرفته تر در مدار زمين قرار داد كه وزن آنها بين 15 تا 18تن بود و ذخيره سوخت شان به آنها اجازه مي داد از مدار «پاركينگ» خود واقع در ارتفاع حدود 400كيلومتري، تا ارتفاع 160كيلومتري زمين پايين آمده، و پس از تهيه تصاوير مورد نياز با دقتي معادل 10سانتيمتر، به موقعيت پيشين خود بازگردند. اين ماهواره ها قادر بودند در پرتوهاي مرئي مادون قرمز و امواج رادار به خوبي «ببينند». نتيجه آن كه، آمريكا از 30سال پيش دورافتاده ترين نقاط كره زمين را نيز زير چشمان جاسوسان فضايي خود دارد.
به موازات آن، از سال 1958 ماهواره هايي در مدار زمين قرار گرفته اند كه قادرند پرتاب موشك هاي بالستيك دشمن را بلافاصله رديابي كنند. همچنين، ماهواره هاي جاسوسي استراق سمع (مانند «مركوري») هر يك ماهانه نزديك به 100ميليون ارتباط راديوالكتريك را شنود مي كنند. به جمع اين ماهواره ها، ماهواره هاي ارتباطي تاكتيك و استراتژيك، ردياب انفجارهاي هسته اي، نظارت هوايي و دريايي، نقشه برداري، هواشناسي، هدايت مهمات و مطالعه بر روي شكل و ابعاد كره زمين نيز افزوده مي شوند. در طول جنگ سرد، به ترتيب 77 و 60درصد ماهواره هاي پرتاب شده از سوي شوروي و آمريكا، نظامي بودند. بين سال هاي 1962 تا 1987، اتحاد شوروي 712 ماهواره جاسوسي- به عبارت ديگر، به طور متوسط 28 ماهواره در سال- به فضا پرتاب كرده است.
بنابراين، عمده تلاش ها بر تهيه تصاوير، شنود، موقعيت يابي و برقراري ارتباط متمركز بوده است. به موازات آن نيز، بودجه هايي هنگفت به پژوهش هاي تسليحاتي- فضايي و توليد سلاح هاي فضايي به منظور كشاندن منازعات به فضا اختصاص يافته است. طي سال هاي اخير، چين و آمريكا آزمايشات متعددي به انجام رسانده اند كه به انهدام ماهواره ها به وسيله موشك هايي كه از زمين، هواپيما و يا كشتي پرتاب شده اند، منجر گرديده است.
ماهواره هاي ضدماهواره نيز از ديگر توليدات قدرت هاي بزرگ به ويژه اتحاد شوروي بوده است. اما، به غير از سيستمي از بمب هاي هسته اي شوروي كه در سال هاي 1968 تا 1983 با هدف قرار گرفتن در مدار زمين ساخته شدند، به دليل مخالفت كنگره آمريكا هيچ سيستم جنگي ديگري مدنظر قرار نگرفت.
فضا در تصرف ماهواره ها
آمريكا متراكم ترين شبكه ماهواره هاي جاسوسي را داراست. مشخصات اين ماهواره ها كه بهاي هر يك از ميليارد دلار متجاوز است، كاملا سري و محرمانه است. ماهواره هاي جاسوسي كه به منظور رديابي هرچه بهتر و بيشتر جزئيات عموما در مدارهاي پايين تر قرار داده مي شوند، براي پاسخگويي به نيازهاي نظامي بارها مدار خود را تغيير مي دهند. به طور كلي، مي توان گفت كه اطلاعات اندكي پيرامون اين ماهواره ها در دست است. هيچ كس هنوز به درستي نمي داند دقيقا چه تعداد ماهواره وجود دارد، در كدام مدارها واقعند و به چه كشورهايي تعلق دارند!
در آمريكا، دو ارگانيسم مسئوليت ماهواره هاي جاسوسي را برعهده دارند: سازمان «سيا» و «آژانس امنيت ملي». اين دو آژانس نقشي كاملا يكسان ايفا نمي كنند. همان گونه كه پيشتر نيز بدان اشاره شد، «سيا» در سال 1947 با هدف هماهنگ ساختن فعاليت هاي اطلاعاتي آمريكا و در عين حال، برآورد و انتشار اطلاعات مربوط به امنيت ملي اين كشور تاسيس گرديد. بودجه اختصاص يافته به اين سازمان- كه رقم آن به طور دقيق مشخص نيست- به كار محافظت از آمريكا و منافع آن در خارج از اين كشور مي آيد. «آژانس امنيت ملي» در سال 1952 در دوران حكومت رئيس جمهور «ترومن» تاسيس گرديده و ماموريت آن ارائه اطلاعات و انجام مأموريت هاي فوق امنيتي با همكاري سرويس هاي ارتش آمريكاست. اين سازمان به مرور زمان در همه گونه فعاليت مربوط به كدگذاري و رمزگشايي نظامي و يا غيرنظامي، و البته مبارزه با تروريسم تخصص يافته و همانند «سيا» مسئوليت امنيت ارتباطات در خاك آمريكا و متعلقات آن را برعهده گرفته است.
«آژانس امنيت ملي» همچنين- و باز هم همانند «سيا»- يك شبكه اطلاعاتي بين المللي نيز راه اندازي كرده است. بدين سان، آژانس مزبور شنود مداوم ارتباطات دوربرد جهان (تلفن همراه، فكس، پست الكترونيك، نقل و انتقالات انفورماتيك) و تصاوير ماهواره اي را برعهده دارد. طبق اظهارات «جان پايك»، كارشناس امور اطلاعاتي آمريكا، «آژانس امنيت ملي» نزديك به 85درصد ارتباطات دوربرد جهان را كنترل و به كمك رايانه هاي برتر تجزيه و تحليل مي كند. اين جريان اطلاعات پيوسته از سوي حدود 50 ايستگاه كه در 20 كشور از پنج قاره جهان واقعند، تغذيه مي شود. ايستگاه هاي مزبور مسئوليت «گوش دادن» به سيگنال هاي منتشره از سوي ماهواره هاي مخابراتي (غالباً «اينتل ست») را برعهده دارند. مهمترين اين ايستگاه ها در انگليس، نيوزلند، استراليا، ژاپن و آلمان قرار گرفته اند. معروفترين ماهواره هاي نظامي جاسوسي عبارتند از:
¤ اسپوتينك: نخستين ماهواره ساخت دست بشر بود كه در 4 اكتبر 1957 توسط شوروي به فضا پرتاب شد. اين ماهواره كروي شكل قطري برابر با 58 سانتيمتر داشت، وزن آن 6/83 كيلوگرم بود و ظرف حدود 98 دقيقه يك بار به دور زمين مي چرخيد.
¤ گلوناس: برنامه «گلوناس» شوروي در سال هاي دهه 1980 در طول جنگ سرد شكل گرفت. ماهواره هاي تشكيل دهنده اين سيستم نام «توفان» را دارند، وزنشان به 1413 كيلوگرم مي رسد و به صورت گروه هاي 3 ماهواره اي در مدارهايي به ارتفاع 19130 كيلومتري زمين قرار مي گيرند.
¤ رورست: نامي است كه غربي ها به خانواده اي از ماهواره هاي جاسوسي شوروي داده اند كه بين سال هاي 1971 تا 1988 با هدف نظارت به تحركات ناوهاي ناتو به فضا پرتاب شدند.
«كاسموس»، «آلماز»، «يانتار» و «زنيت» از جمله ديگر ماهواره هاي روس به شمار مي روند. «كاسموس 954» در كانادا سقوط كرد در حالي كه حاوي مواد راديواكتيو بود. در فوريه 1983، يك ماهواره جاسوسي روسيه (كاسموس 1402) در جو زمين بر فراز اقيانوس آرام منفجر گرديد.
¤ ماهواره هاي جاسوسي «كي هول»: در سال 1959، آمريكايي ها 16 نمونه از نخستين مدل ماهواره هاي جاسوسي خود را با نام «كي اچ- اكورونا» به فضا پرتاب كردند، كه از اين تعداد 7 پرتاب با شكست روبرو گرديد. بعدها، مدل هاي ديگري از «كي هول» («كي اچ- 4بي»، «كي اچ- 5آرگون»، «كي اچ- 6 لانيارد») در مدار زمين قرار گرفت.
¤ لاكروس/ اونيكس: اين ماهواره در دسامبر 1988 با هزينه اي معادل 500 ميليون دلار توسط «ناسا»، آژانس فضايي آمريكا، ساخته شد. «لاكروس» به آنتن هايي مستطيل شكل به طول 16 و عرض 4 متر مجهز است كه دريافت سيگنال هاي ضعيف زميني را ممكن مي سازد.
از جمله ديگر ماهواره هاي جاسوسي آمريكا مي توان به «كورونا»، «ساموس»، «ولا»، «ميستي/ زيركونيك»، «كاسار»، «ورتكس/ چالت» و... اشاره كرد.
بعدها، بسياري كشورهاي ديگر نيز ماهواره هاي خود را به فضا پرتاب كردند، و از جمله اين كشورها: آلمان (سار- لوپه-1-5)، چين (فان هويي شي ويسينگ)، هند (تكنولوجي اكسپريمنت ساتلايت)، فرانسه (هليوس اآ و اب، هليوس 4-آ، هليوس 2ب)، انگليس (زيركن)، اسرائيل (اوفق)، ژاپن (اينفورميشن گاترينگ ساتلايت)، مصر (اجيپت ست1، غيرجاسوسي)، كره جنوبي (آريرانگ-2)، ايتاليا (كوسمو- اسكاي مد)، و...
طبق افشاگري هاي اخير سايت «ويكيليكس» كه در روزنامه نروژي «آفتن پوستن» به چاپ رسيده است، آمريكا و آلمان به رغم مخالفت هاي شديد فرانسه هم اكنون به طور محرمانه درحال ساخت ماهواره هاي جاسوسي جديد هستند. اين پروژه كه «هيروس» نام گرفته است، ساخت تعدادي نامعلوم ماهواره جاسوسي فوق دقيق را پيش بيني مي كند كه قادر خواهند بود اجسام را از فاصله 50سانتيمتري تشخيص داده، تصاوير آنها را بسيار سريع تر از ماهواره هاي كنوني به زمين ارسال دارند، و يا به تهيه تصاوير مادون قرمز درشب بپردازند. اين برنامه تحت كنترل كامل سرويس هاي امنيتي آلمان و آژانس فضايي اين كشور به اجرا درخواهد آمد و 70 درصد تصاوير دراختيار اربابان قدرت و بازيگران خصوصي قرارخواهدگرفت.
درسال 2007، آژانس هاي دولتي آمريكا مختصات فضايي ماهواره هاي اطلاعاتي فرانسه را در اينترنت منتشر ساختند. در فرانسه، رادار نظارت فضايي «گراوس» 30 ماهواره جاسوسي آمريكايي را كه تا آن زمان تنها آژانس هاي اطلاعاتي بزرگ از وجود آنها مطلع بودند، رديابي و فرانسه تهديد كرد در صورتي كه آمريكا به اين فعاليت خود پايان ندهد، مختصات فضايي اين ماهواره ها را افشا خواهد كرد.
اشلون يا «گوش هاي بزرگ جهان»!
امروز، مي دانيم كه «گوش» هايي بزرگ پيوسته مكالمات مان را در آسمان، زمين و زير درياها شنود مي كنند. شبكه اي جاسوسي كه قادر است تمامي مكالمات تلفني جهان، مكالمات دولت ها، شركت ها و افراد را بشنود. هيچكس و هيچ چيز از اين استراق سمع گسترده در امان نيست. مكالمات تلفني، فكس ها، پست هاي الكترونيك، راديوها، پيامك ها و... همه و همه با دقت تمام مطالعه و تجزيه و تحليل مي شود! درصدر اين «ماشين» بزرگ جاسوسي كه «اشلون» نام گرفته، «آژانس امنيت ملي» قرار دارد. اما، آمريكا به منظور گسترش قدرت خود، كشورهاي ديگري چون انگليس (ستاد ارتباطات كل)، استراليا (سياست امنيت دفاعي)، نيوزلند (دايره امنيت ارتباطات كل) و كانادا (مقر امنيتي ارتباطات) را نيز شريك ساخته است، كه تنها كشورهايي هستند كه مي توانند از اطلاعاتي كه «اشلون» به دست مي آورد بهره مند گردند. كارشناسان رقم اين هم پيمانان را دست كم 10كشور (ازجمله نروژ، دانمارك و كره جنوبي) ذكر مي كنند.
و البته، مشكل همين جاست! چرا كه، كشورهايي كه از اين«اتحاد مقدس» جاسوسي بين المللي حذف گرديده اند (و درصدر آنها، فرانسه و كشورهاي اروپاي مركزي) خود را هدف عمده اين شبكه مي بينند. وگرنه، دليل وجود «اشلون» چيست؟
«آژانس امنيت ملي» درآغاز با هدف رديابي و ضبط ارتباطات استراتژيك بلوك سابق كمونيست در اروپا تأسيس گرديد، اما از هنگام پايان جنگ سرد (1989) و سقوط اتحاد شوروي(1999) ديگر دشمني باقي نمانده است. با اين حال، اين مانع از آن نمي گردد كه تعداد آنتن ها و ابعاد ايستگاه هاي استراق سمع به طور منظم افزايش يابد. از ديدگاه «گيوم واكي»، سردبير مجله «لوموند دو رانسنيومان»، هدف آمريكا الزاماً شنود سراسر كره زمين نيست، بلكه بيشتر ايجاد روابط وابستگي با برخي كشورهاست. اين راهكار همچنين روشي به منظور تشويق آنان به انصراف از ايجاد شبكه اي خودمختار و وابسته ساختن سيستم اطلاعاتي آنان به آمريكاست. امروز، قدرتي كه هنوز در زنجيره اطلاعاتي خود تكامل نيافته باشد، قدرتي «كور» است. اين كه بگوييم:«بفرماييد، من اين اطلاعات را دراختيار شما قرار مي دهم»، به منزله ايجاد يك وابستگي وحشتناك به اندازه وابستگي به مواد مخدر است. در 90 درصد موارد، مي توان از كشور «ميزبان» هرگونه اطلاعات مورد نياز را طلب كرد، اما در 10درصد باقي مانده اطلاعاتي كه به واقع حائز اهميت است، ممكن است «دستكاري» شود. چرا كه، با ارائه اين اطلاعات كشور ميزبان آنچه را كه در راستاي منافع خودش است، دراختيار كشور متقاضي قرارمي دهد.
به گفته واشنگتن (كه در3 فوريه 2000 مجبور به اعتراف به وجود شبكه «اشلون» شد)، شبكه جهاني استراق سمع صرفاً به كار مبارزه با جنايات سازمان يافته، تروريسم، قاچاقچيان مواد مخدر، فروش سلاح هاي ممنوع و يا پولشويي مي آيد. اما، اگر اين چنين است دليل پنهان نگاهداشتن اين «راز بزرگ» چيست؟ به چه علت ديگر كشورها نبايد به اين «باشگاه بسته» راه يابند، مگر نه اينكه دراين صورت «مبارزه» مؤثرتر واقع خواهد گرديد؟
درواقع، رازي كه«اشلون» را دربرگرفته هرگونه برآورد دقيق توانايي ها و منافع واقعي «پنج» عضو باشگاه را دشوار مي سازد. هيچ كس در حال حاضر نمي داند چه تعداد پرسنل به طور مستقيم در شبكه جهاني به كار مشغولند، تنها مي توان گفت كه «آژانس امنيت ملي» خود بيش از 38 هزار پرسنل دارد. «اشلون» همچنين 120 ماهواره جاسوسي در اختيار دارد كه كوچكترين ارتباط خصوصي را رهيابي و ضبط مي كنند. كافي است كه اين ارتباط ازطريق ماهواره انجام پذيرد! كابل هاي مسي قطور در اعماق اقيانوس ها- كه قاره ها را به هم پيوند مي دهند- نيز قابل اعتماد نيستند، چرا كه از 30 سال پيش آمريكايي ها اين عادت موذيانه را يافته اند كه از زيردريايي ها براي اتصال سيستم هاي شنود خود استفاده كنند. در مورد ترافيك فيبرهاي نوري و يا پست الكترونيك نيز به همين منوال مي گذرد! حال، با توجه به اين كه شبكه اينترنت از آمريكا ريشه گرفته است، حتي پيام هايي كه براي رسيدن به مقصد تنها بايد «چندمتر» را طي كنند، از زيرساخت هاي آمريكايي گذر مي كنند. درنهايت، توانايي شنود «اشلون» حدود 2 ميليارد ارتباط خصوصي در روزاست.
شبكه «اشلون» علاوه بر 120 ماهواره خود، هواپيماها و كشتي هاي «آژانس امنيت ملي» همچنين مجموعه اي از ايستگاههاي زميني از جمله سفارتخانه ها را نيز دراختيار دارد. پايگاههاي انفورماتيك «آژانس امنيت ملي» به وسعت 4هكتار كه در زير مقر اين آژانس قرار دارند، و 31 ماشين حساب برتر آن نيز كاملا به كار «اشلون» مي آيد. كارشناسان «آژانس امنيت ملي» امروز افكار خود را بر برنامه هايي متمركز ساخته اند كه قادرند اطلاعات به دست آمده را با سرعتي برابر با 100 ترافلوپس پردازش كنند. اين بدان معناست كه صدها تريليون عمليات ظرف يك ثانيه پردازش مي گردد!
«دفتر شناسايي ملي» متشكل از 2هزار پرسنل تعمير ماهواره ها را برعهده داشته، تصاوير به دست آمده از آنها را دراختيار سرويس هايي كه بدانها نيازمندند (اساسا «سيا») قرار مي دهد. بودجه اين سازمان 2/6 ميليارد برآورد مي شود. «ايميج اينتليجنت» با بودجه اي برابر با 7 ميليارد دلار، به جاسوسي به وسيله ماهواره هاي عكاسي و رادارها مي پردازد. «آژانس امنيت ملي» به نوبه خود بودجه اي در اختيار دارد كه به 307 ميليارد دلار بالغ مي شود.
انواع جاسوسي از جمله نظامي، سياسي، اقتصادي و... در شبكه «اشلون» انجام مي پذيرد اما، به گفته يك مقام اين سازمان، اولويت هاي شبكه جاسوسي نظامي و سياسي است. سياسي، زيرا كه آگاهي به گرايش هاي يك دولت خارجي و يا محتواي مبادلات ديپلماتيك هميشه «خوب» است. اقتصادي، زيرا كه درسراسر جهان شركت ها و كارخانجات براي فروش هواپيماها، ساخت مراكز هسته اي، ساخت رايانه هوشمند، صادرات كالا و غيره، پيوسته درگير يك جنگ تجاري واقعي اند! و رقابت به حدي است كه هرگونه اطلاعات «اشلون» مي تواند شركتي را در يكي از پنج قاره جهان بر ساير شركت ها برتري دهد.
به طور كلي، در مورد نحوه فعاليت «اشلون» مي توان گفت كه ايستگاه هاي گيرنده آن كه در سراسر جهان مستقرند، كليه ماهواره ها، طول موج هاي كوتاه و نقل و انتقالات ارتباطاتي سلولي و فيبرنوري را به دام انداخته، آنها را به منظور تجزيه و تحليل دقيق محتوا به انبوه رايانه هاي برتر «آژانس امنيت ملي» ارسال مي دارند.
محدوديت ها؟!
مسئول «دفتر شناسايي ملي» مدعي است: «ماهواره هاي جاسوسي آمريكا قادرند فردي را در حياط منزلش شناسايي كنند، روزنامه اي را كه در دستانش قرار دارد بخوانند و عكسي از چهره اش تهيه كنند!» با اين حال، چشمان تيزبين و گوش هاي تيز اين ماهواره هاي «فوق قدرتمند» هنوز هم نتوانسته اند «اسامه بن لادن» را شناسايي كنند و يا از محل اختفاي وي آگاهي يابند! چه تعداد موشك هدايت شونده ليزري و ماهواره اي به پناهگاه هاي احتمالي «صدام» شليك گرديد بي آن كه به هدف اصابت كند؟
اظهارات فوق در واقع اطلاعاتي غلط و تفاسيري نادرست- از نوع «ماهواره هاي جاسوس قادرند مخلفات شام و ناهار و يا ساندويچ شما را تشخيص داده، حتي تيترهاي روزنامه هايتان را بخوانند!»- از طريق رسانه ها در اختيار مردم قرار مي دهد. پيشرفته ترين ماهواره هاي نظامي كنوني نه تنها از اين گونه توانايي ها بي بهره اند، بلكه هنوز تا دستيابي به آنها راه بسيار است. درحال حاضر، بيشترين «دقتي» كه كارشناسان به طور غيررسمي بدان اشاره دارند به زير 10 سانتيمتر نمي رسد، كه اين ميزان دقت شناسايي يك چهره را مقدور نمي سازد چه رسد به خواندن تيترهاي روزنامه ها! علاوه بر محدوديت هاي دقت- و بدون در نظر گرفتن اختلالات آب و هوايي و جوي- بهترين ماهواره هاي نظامي قادر به ديدن آن سوي ديوارها نيستند. بنابراين، ادعاي مشاهده پناهگاه هاي زيرزميني و يا درون غارها كاملاً بي معناست! حال، اگر چه اين ادعا كه گيرنده هاي رادارهاي روز به روز پيشرفته تر اين محدوديت ها را تا حدي جبران مي سازند، اما دقت آنها به وضوح كمتر از گيرنده هاي نوري است. بدون شك، قدرت ميكروپردازشگرها پيشرفت هاي چشمگيري را در زمينه رديابي فضايي ميسر ساخته است، اما اين پيشرفت ها هنوز با آنچه در فيلم هاي تخيلي مشاهده مي شود، بسيار فاصله دارند. اين نكته را نيز بايد يادآور شد كه ماهواره هايي كه از دقت بالايي برخوردارند، «مشاهده بدون وقفه» را ممكن نمي سازند. در واقع يك ماهواره نظامي جاسوسي در مدار پايين موسوم به «هليو سينكرون» (زير 1500 كليومتر ارتفاع) قرار گرفته، به طور مداوم به دور زمين مي چرخد، همين امر نيز امكان نظارت دائم هدف مورد نظر را از بين مي برد. هرچه دقت بالاتر باشد، وسعت منطقه مدنظر نيز به ناچار كاهش مي يابد. براي دستيابي به تصويري دائم كه منطقه اي وسيع را پوشش دهد، بايد كه ماهواره در مدار «ژئو استاسيونر»، در ارتفاع 36 هزار كيلومتري زمين، قرار گيرد. اما، مداري با اين فاصله از زمين محدوديتي بارز براي دقت بالاي تصاوير به شمار مي آيد.و بالاخره، سرويس هاي ضدجاسوسي كشورها اغلب ترفندهاي متعددي براي مقابله با جاسوسي ماهواره اي به كار مي بندند. به عنوان مثال، ارتش عراق از خودروهاي نظامي «بادي» استفاده مي كرده است كه از فضا كاملاً حقيقي به نظر مي رسيدند.
براساس كاتالوگ آمريكايي مسئول رديابي و شمارش ماهواره ها و اجرام، امروز بيش از 9 هزار ماهواره يا شيء با ابعاد بيش از 10 سانتيمتر به دور كره زمين در گردش اند كه از اين تعداد، 3500 ماهواره نظامي اند. اگرچه نقش عمده ماهواره نظامي جاسوسي است، اما برخي كارشناسان معتقدند كه نظارت بر فعاليت هاي نظامي كشورها گاه نقشي تعيين كننده در حفظ صلح ايفا كرده و اين موضوع به ويژه در طول جنگ سرد (1960 تا 1990) صحت داشته است. طي سه دهه اخير، آمريكا و شوروي صدها موشك حامل كلاهك هسته اي آماده پرتاب به سوي يكديگر نشانه رفته اند. بنابراين، پيگيري آنچه در جناح مخالف مي گذرد به كمك اطلاعات ماهواره هاي جاسوسي، بي شك سبب جلوگيري از «حمله پيشگيرانه» يكي از دو كشور- با اين تصور كه طرف مقابل خود را آماده حمله اي گسترده مي سازد- گرديده است. علاوه بر اين، دريافت اطلاعات ماهواره ها از سال هاي دهه 1970 به عقد معاهدات خلع سلاح انجاميده است. از نقش هاي كمتر شناخته شده ماهواره هاي نظامي نيز، نظارت بر انفجارهاي هسته اي در هر گوشه از كره زمين است، كه بلافاصله معلوم مي سازد چه كشوري اقدام به آزمايش هسته اي كرده و در چه سطح تكنولوژيك قرار دارد. اما، مهمتر آن كه، ماهواره هاي جاسوسي هسته اي امروز كار بررسي ميزان احترام به معاهدات منع آزمايش هاي هسته اي را(البته نه از سوي دارندگان اصلي سلاح هاي هسته اي) تسهيل ساخته اند.

منابع: انتليژانس آنلاين، اشلون آنلاين، گاليلئو، ويكيليكس، اپيك، كي هول ال تي، استيت واچ، يواس ساتلايت ايميجري، ايرفورس لينك، چك پوينت آنلاين، مامبر مولتي مانيا، آرمه، ويكيپديا، انگلفاير، كمپبل ريپورت، كلود لافلور، يي مراكش، اسپاي ورلد، لوموند، فرانس كولتور، كالامئو، ديپلووب، آلترانفو، موندياليزاسيون.

مژگان نژند، کیهان
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

وسعت و سهولت تجاوزهاى امنيتي و نظامي با استخدام حشرات بجاي پ

پستتوسط pejuhesh232 » سه شنبه آپريل 12, 2016 8:12 am

وسعت و سهولت تجاوزهاى امنيتي و نظامي با استخدام حشرات بجاي پهبادها


با موفقیت دانشمندان در تجهیز حشرات به سیستم الکترونیکی و کنترل آنها از راه دور، پرواز سوسک های سایبورگ غول پیکر می تواند یک اتفاق قریب الوقوع باشد، هر چند این رخداد برای برخی افراد به منزله کابوس خواهد بود.

حشرات، موجودات قابلی برای رسیدن به زوایا و اماکن دست نیافتنی توسط انسان هستند و این توانایی می تواند برای جانمایی سریع قربانیان زمین لرزه ها در میان ویرانی ها و نیز برای نظارت و استراق سمع در مواجهه با مجرمان یا تروریست ها، مفید باشد و بر این اساس، آزمایشگاه های متعددی در سراسر جهان برای طراحی گروهی از حشرات رباتیک تلاش می کنند.
اما کارشناسان دانشگاه فنی نانیانگ در سنگاپور و دانشگاه کالیفرنیا در برکلی یک گام جلوتر رفته اند و نشان دادند به جای طراحی رباتی که مانند حشرات حرکت می کند، می توان حشرات زنده را تحت کنترل درآورد.

تیم تحقیق در پروژه خود از الکترودها و کوله پشتی الکترونیکی کوچکی استفاده کردند که نشان می دهد حشرات را می توان به ربات های زیستی بدل کرد و به واقع، طراحی ماشین زنده ای که بتوان پرواز کردن و حرکت آن را از راه دور کنترل کرد، امکان پذیر است.

این ربات های زیستی حتی می توانند جایگزین هواپیماهای بدون سرنشین شوند، زیرا بسیار سریعتر خواهند بود و در طول پرواز هم نیاز به مهندس ندارند.

نویسندگان این مطالعه که در مجله Royal Society Interface منتشر شده است، گفتند: برخلاف ربات های ساخت بشر که مستلزم ساخت، مونتاژ و ادغام تعداد زیادی قطعات کوچک، حسگر و موتور هستند، در ساخت 'ربات های هیبریدی حشره - کامپیوتر' به طور مستقیم از حشرات زنده استفاده می شود.

در این پروژه، سوسک ها مجهز به الکترودهایی هستند که در بخش های خاصی از پاها، لوب های بینایی و عضلات پروازی این حشرات نصب شده اند و زمانی که این الکترودها به واسطه سیگنال رادیویی فعال می شوند، حشره وادار می شود که با سرعتی خاص حرکت کند، به پرواز درآید و یا به سمت چپ یا راست متمایل شود و حتی در اواسط پرواز به حالت شناور باقی بماند.
هیروتاکا ساتو استادیار دانشکده NTU که این تحقیق را رهبری می کند، گفت: با ارسال سیگنال به سمت سوسک می توانیم براحتی مسیر حرکت حشره را تغییر دهیم و حشره به پیمودن مسیر خود ادامه خواهد داد.

سوسک عظیم الجثه مورد استفاده در این پروژه که نام علمی آن Mecynorrhina torquata است، به طور متوسط حدود 3 اینچ (7.62 سانتی متر) طول و هشت گرم وزن دارد.
این حشره به این دلیل انتخاب شد که با وجود اندازه اش، می تواند محموله های نسبتا سنگین را مانند یک میکروفون کوچک و حسگر حرارتی که برای ماموریت های جستجو و نجات حیاتی هستند، حمل کند.
کوله پشتی حامل میکروتراشه با استفاده از موم آلی که ضرری برای پوسته سخت سوسک ندارد و به راحتی برداشته می شود، به پشت حشره بسته می شود.

Image

تمامی سوسک های درگیر در این طرح، طول عمر معمول خود میان پنج تا شش ماه را حفظ کردند.

برخلاف پهپادهای ساختگی کنترل از راه دور، این سوسک ها نیازی به کنترل مداوم انسان ندارد زیرا به خودی خود می توانند ثبات پرواز را حفظ کنند.

در این راستا، مداخله انسان تنها برای تغییر جهت نابهنگام مورد نیاز است و تجهیزات الکترونیکی موجود در این کوله پشتی تراشه که تنها حدود 5 یورو قیمت دارند باعث می شود که استفاده از این سوسک ها بسیار ارزان تر از هواپیماهای بدون سرنشین شود.

محققان نشان داده اند که کنترل این حشرات در یک اتاق سربسته امکان پذیر است و امیدوارند آنها را در مناطق بزرگتری آزمایش کنند.

مایکل ماهاربیز استاد بخش مهندسی برق و علوم کامپیوتر دانشگاه برکلی گفت: چشم انداز طولانی مدت ما این است که نشان دهیم می توان یک حشره را از راه دور وادار به پرواز کنیم، بازگشت آن را در زمان لازم کنترل کنیم و زمانی که حشره به موقعیت تعیین شده می رسد، آن را متوقف سازیم و همه این کارها را به صورت مکرر و قابل اعتماد انجام دهیم.
کل ساختار به کار رفته در این پروژه با یک میکروباتری لیتیومی 3.9 ولتی کار می کند که انرژی قابل ارائه آن بیش از میزانی است که برای دوام آوردن در طول یک روز لازم است. اما محققان امیدوارند که روزی بتوانند از انرژی خورشیدی یا سایر منابع انرژی پایدار به جای این منبع انرژی استفاده کنند.

Image

به گفته پروفسور ساتو، ممکن است در آینده کل این دستگاه حتی از باتری استفاده نکند و انرژی خود را از منابع پایدار مانند انرژی گرفته شده از امواج رادیویی محیط تامین کند.

از سوی دیگر، این طرح همچنین دانسته های زیست شناسان را درمورد آناتومی سوسک ها اساسا تغییر داده است.

برای بیش از 200 سال، حشره شناسان معتقد بودند که یک عضله خاص در میان بال های سوسک که به عضله coleopteran معروف است، به تنهایی مسئول کنترل تا شدن بال ها است. اما محققان در این پروژه متوجه شدند که این عضله برای هدایت و چرخیدن نیز مهم و حیاتی است.

پروفسور ساتو گفت: از دهه 1800 تصور می شد که عضله coleopteran سوسک تنها عمل تا کردن بال را انجام می دهد. اما سیستم بی سیم ما امکان داد که حرکت های عضلانی-عصبی را در جریان پرواز طبیعی و آزاد ثبت کنیم و با انجام این کار، متوجه شدیم که این ماهیچه برای هدایت و چرخیدن نیز استفاده می شود.

این مطالعات در نشریه Current Biology و مجله Royal Society Interface منتشر شده است.
pejuhesh232
 
پست ها : 8795
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

اوباما به دست داشتن آمریکا در کشتار مردم آرژانتین اعتراف کرد

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه مه 21, 2016 9:33 pm

اوباما به دست داشتن آمریکا در کشتار مردم آرژانتین اعتراف کرد


شفقنا- الجزیره نوشت رییس جمهور آمریکا که در سفر به آرژانتین به سر می برد در سخنانی تاریخی به دست داشتن کشورش در کشتار هزاران نفر از مردم این کشور اعتراف کرد.

باراک اوباما در این سفر اذعان کرده که آمریکا حداقل در بخشی از فرایند ظهور حکومت نظامی و دیکتاتوری در آرژانتین که منجر به کشته و یا مفقود شدن بیش از ۱۳ هزار نفر شد، دست داشته است.

اوباما ضمن اعتراف به دست داشتن آمریکا در بیشتر کودتاها و کشتارهای دهه های گذشته در آمریکای لاتین درعین حال اظهار امیدواری کرد، خارج شدن اسناد کودتای دهه ۷۰ آرژانتین به بازیابی اعتماد میان دو کشور کمک کند.
pejuhesh232
 
پست ها : 8795
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

افزایش تولد نوزادان با ناهنجاری های مادرزادی در یمن

پستتوسط pejuhesh232 » جمعه جولاي 08, 2016 2:46 pm

افزایش تولد نوزادان با ناهنجاری های مادرزادی در یمن


Image

شفقنا-منابع بیمارستانی و پزشکان یمنی در مورد تاثیر جنگ عربستان سعودی بر نسل آینده این کشور هشدارمی دهند.

به گزارش پرس تی وی میزان تولد نوزادان یمنی که با ناهنجاری های مادرزادی به دنیا می آیند به شدت رو به افزایش است. منابع یمنی همچنین از افزایش تولد نوزادان زودرس نیز خبر داده اند.

یک مقام درمانی در بیمارستان السبعین در صنعا تایید کرده در چهارماه گذشته تعداد کودکان نارس و زودرس به شدت افزایش یافته است.

یکی از اصلی ترین عوامل بروز چنین ناهنجاری هایی در نوزادان یمنی، استفاده رژیم آل سعود از عوامل شیمیای و بمب های ممنوعه در بمباران مناطق مسکونی یمن است.
pejuhesh232
 
پست ها : 8795
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

اوباما از هیروشیما بازدید می‌کند اما عذرخواهی نمی‌کند

پستتوسط pejuhesh232 » جمعه جولاي 29, 2016 7:16 pm

اوباما از هیروشیما بازدید می‌کند اما عذرخواهی نمی‌کند


به گزارش مشرق، روزنامه نیویورک تایمز از احتمال بازدید باراک اوباما از هیورشیما یا ناگازاکی که از سوی آمریکا هدف حملات اتمی قرار گرفته اند، طی سفر وی ژاپن خبر داد.

Image

نیویورک تایمز نوشت؛ وقتی اوباما در نوامبر سال 2009 به ژاپن سفر کرد ابراز امیدواری کرد که روزی بتواند از شهرهای هیروشیما و ناگازاکی که در جنگ جهانی دوم مورد حمله اتمی قرار گرفته بودند بازدید کند.

براساس این گزارش، درحالیکه باراک اوباما قرار است در چهارمین و احتمالا آخرین سفرش برای حضور در نشست سران گروه 7 در ماه جاری میلادی به توکیو سفر کند کاخ سفید درحال بررسی این موضوع است که آیا آقای اوباما می‌تواند حرف خود درباره بازدید از هیروشیما یا ناگازاکی را عملی کند یا نه.

تاکنون هیچ یک از روسای جمهور آمریکا از بیم اینکه این اقدام نوعی عدرخواهی از حملات اتمی آمریکا تلقی شود از بناهای یادبود هسته‌ای هیروشیما و ناگازاکی بازدید نکرده است.

اوباما در سال 2009 گفته بود؛ یاد هیروشیما و ناگازاکی در ذهن همه جهان قرار دارد و من خوشحال میشوم که فرصتی پیدا شود تا در دوره ریاست جمهوری از این شهرها بازدید کنم.

جاش ارنست سخنگوی کاخ سفید در نشست خبری اخیر خود به موضوع تراژیک هیروشیما و ناگازاکی اشاره کرد. وی در پاسخ به این سوال که آیا باراک اوباما معتقد است که ژاپن سزاوار عذرخواهی دولت آمریکا است گفت: نه وی چنین چیزی فکر نمی‌کند.

بمباران اتمی هیروشیما و ناگازاکی منجر به کشته شدن بیش از 200 هزار نفر، اغلب از غیرنظامیان، و منجر به تسلیم حکومت وقت ژاپن در جنگ جهانی دوم شد.

جان کری وزیر خارجه آمریکا اولین مقام آمریکایی بود که در فروردین سال 1395 از بنای یادبود هسته ای هیروشیما بازدید کرد.
pejuhesh232
 
پست ها : 8795
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

رئیس اف‌بی‌آی: شکست داعش در عراق و سوریه یعنی ناامنی غرب

پستتوسط pejuhesh232 » جمعه آگوست 12, 2016 9:43 pm

رئیس اف‌بی‌آی: شکست داعش در عراق و سوریه یعنی ناامنی غرب


به گزارش مشرق، «جیمز کومی» رئیس اداره تحقیقات فدرال آمریکا (اف‌بی‌آی) امروز در یک جمع دانشجویی نسبت به تبعات منفی شکست داعش در عراق و سوریه برای امنیت غربی‌ها هشدار داد.

Image

بر اساس گزارش سی‌ان‌ان، کومی که میهمان کنفرانس امنیت سایبر در دانشگاه فوردهام بوده، پیش‌بینی کرده که در هم شکسته شدن داعش در سرزمین‌های تحت نفوذش در عراق و سوریه به پخش شدن تروریست‌ها در دیگر نقاط دنیا منجر می‌شود.

مدیر ارشد امنیتی آمریکا در این خصوص گفته: «در یک مرحله، جوامع مهاجر تروریستی با اندازه‌ای بی‌سابقه از سوریه خارج می‌شوند زیرا همه قاتلان داعش، قصد ندارند که در میدان نبرد کشته شوند.»

کومی به پخش شدن تروریست‌ها در خاورمیانه و جهان پس از اتمام نبرد شوروی با مجاهدان افغان اشاره کرد و با ارتباط دادن آن به آینده محتمل جهان گفت: «این بار، تروریست‌ها با شدتی 10 برابر بیشتر از انچه در افغانستان دیدم، در دنیا پخش می‌شوند. ما آینده (خود) را در بروکسل و پاریس (محل دو حمله تروریستی اخیر) دیدیم.»

منتقدان حضور آمریکا در خاورمیانه، علاوه بر آنکه حمله این کشور به عراق را زمینه‌ساز ظهور داعش می‌دانند، برای غربی‌ها در مبارزه با داعش، جدیتی متصور نیستند.
pejuhesh232
 
پست ها : 8795
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

بمب‌های هیدروژنی واشینگتن از اینجرلیک ترکیه به کجا منتقل می‌

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه سپتامبر 17, 2016 3:42 pm

بمب‌های هیدروژنی واشینگتن از اینجرلیک ترکیه به کجا منتقل می‌شود؟


سرویس جهان مشرق - کمتر از 40 روز پیش،‌ شنبه 29 ژوئیه بود که ترس از ورود تظاهرات‌کنندگان معترض به پایگاه هوایی اینجرلیک در کنار احتمال برنامه‌ریزی برای یک کودتای دیگر پس از واقعه 15 ژوئیه، موجب استقرار تجهیزات و سربازان ارتش پیرامون این پایگاه شد و تمام ورودی‌های آن مسدود گشت.

Image

فردای آن روز، برخی خبرگزاری‌ها و اندیشکده‌های غربی ابراز نگرانی کردند رخداد 13 آبان 1358،‌ این بار نه در ایران بلکه در ترکیه تکرار شود و پایگاه هوایی آمریکاییان در نزدیکی شهر آدانا به تسخیر مردم درآید.

نگرانی اصلی البته این بار، اسارت مأموران آمریکایی نبود،‌ بلکه بمب‌های هیدروژنی واشینگتن بود که در این پایگاه هوایی نگهداری می‌شود.

دغدغه مقامات آمریکا وقتی تشدید شد که پس از کودتای 15 ژوئیه، سران آنکارا دائماً از واشینگتن به عنوان دشمن یاد کرده و آن را یکی از عوامل پشت‌پرده تلاش‌ها فتح‌الله گولن برای برکناری تیم اردوغان معرفی کردند.

ایالات متحده و نیروهای ناتو از کشورهای اروپایی از پایگاه اینجرلیک برای اعزام جنگنده‌ها و بمباران سوریه استفاده می‌کنند،‌ اما برآورد شده است دست‌کم 50 بمب هیدروژنی B61 نیز در آن نگه‌داری می‌کند. [1]

بمب‌های آمریکایی روی جنگنده‌هایی چون F-15E Strike Eagle و F-16 Fighting Falcon قابل نصب است. هر یک حدود 3.6 متر طول و 317 کیلوگرم وزن دارند.

Image

بلافاصله ژنرال جوزف دانفود رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا به پایگاه اینجرلیک اعزام شد تا اوضاع را از نزدیک بررسی کند. شاید از همان زمان بود که پیشنهاد برخی ناظران سیاسی برای خروج بمب‌ها از اوضاع متلاطم سیاسی و امنیتی در ترکیه را جدی گرفت.

از جمله اندیشکده‌هایی که پیشنهاد خروج بمب‌ها را مطرح کردند، مرکز استیمسون بود. در گزارش این اندیشکده، انبارکردن این همه بمب در فاصله 70 مایلی مرز سوریه بیش از آنکه به امنیت اروپا کمک کند، موجب تهدید متحدان آمریکا ارزیابی شده، به ویژه از این نظر که بمب‌های مشابهی در پایگاه‌های آمریکا و ناتو واقع در بلژیک، ایتالیا، آلمان، هلند و مانند آن برای روز مبادا و ایجاد بازدارندگی نگهداری می‌شود. [2]

برخی مقامات سابق ایالات متحده نیز دولت اوباما را به تجدیدنظر در مورد بمب‌های اینجرلیک فراخواندند. اندرسون که بیست سال پیش مدیر سیاست دفاعی و کنترل تسلیحات در شورای امنیت ملی ایالات متحده بوده و اکنون نیز مشاور امنیت ملی پروژه امنیت هسته‌ای در واشینگتن دی‌سی است، در مورد محاصره پایگاه از سوی نیروهای ترکیه گفت «اگر فرمانده ترک در اینجرلیک به نیروهایش دستور داده بود اسلحه خود را به سمت سربازان آمریکایی گرفته بودند که از انبار هسته‌ای واشینگتن محافظت می‌‌کنند، چه اتفاقی می‌افتاد؟» [3]

چندی پس از این اتفاقات بود که پایگاه خبری EuroActiv اعلام کرد از منابعی که نمی‌تواند اسم ببرد، خبری مبنی بر انتقال بمب‌های هیدروژنی آمریکا به پایگاه دِوِسلو در رومانی را دریافت کرده است. البته منبع ناشناس تأکید کرده که این اقدام با چالش‌های فنی و سیاسی روبرو است. [4


Image

مراکز نگهداری بمب‌های هسته‌ای و هیدروژنی ایالات متحده در خاک اعضای ناتو مشخص شده است.
انتقال بمب‌ها به رومانی می‌تواند پاگشای تسلیحات هسته‌ای واشنگتن در اروپای شرقی باشد، در کشوری که با اوکراین هم‌‌مرز است


پنتاگون البته مانند گذشته نه تأیید کرده و نه تکذیب. خبرنگار اسپوتنیک از آدام استامپ سخنگوی وزارت دفاع آمریکا در این مورد جویا شد ولی تنها چنین پاسخی دریافت کرد:«سیاست آمریکا نیست که حضور یا عدم حضور بمب‌های هسته‌ای را در کل یا در یک مکان خاص تأیید کند».

برخلاف او وزیر خارجه رومانی صراحتاً چنین برنامه‌ای را تکذیب کرد. [5]

استقرار بمب‌های هیدروژنی در اینجرلیک داستان امروز و دیروز نیست. آنکارا در سال 1952 به ناتو پیوسته و حدود یک دهه بعد، استقرار بمب‌های هسته‌ای در کشورهای عضو ناتو آغاز شد. هدف اصلی بازدارندگی نسبت به قدرت شوروی از سویی و پیش‌گیری از تلاش برخی کشورها مانند ترکیه و آلمان برای دستیابی مستقل به فناوری تولید تسلیحات هسته‌ای بود.

اما شرایط امروز با گذشته تفاوت دارد. اولاً از شوروی خبری نیست و روسیه فعلی نیز با وجود تنش‌های سیاسی با بلوک غرب، هم‌مرز با ترکیه نیست. ثانیاً گسترش گروه‌های تروریستی که کنترل آنها از دست همه در رفته،‌ این خطر را گوشزد می‌‌کند که هر لحظه ممکن است با ابزار جنگ نامتقارن حمله غافلگیرانه‌ای علیه تسلیحات قدرت‌های بزرگ صورت گیرد.

وجود انبار بمب‌های هیدروژنی در کشوری که همسایه دیوار به دیوار منازعات تروریستی منطقه است و ضعف نیروهای امنیتی آن بارها در سال اخیر زمینه وقوع حملات تروریستی مرگبار را فراهم کرده، به صلاح هیچ‌کس نیست.


[1] http://www.commondreams.org/news/2016/0 ... ops-trucks

[2] https://www.rt.com/news/355987-us-nukes ... ulnerable/

[3] https://sputniknews.com/middleeast/2016 ... urkey.html

[4] http://www.euractiv.com/section/global- ... o-romania/

[5] https://sputniknews.com/military/201608 ... mania.html
pejuhesh232
 
پست ها : 8795
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

چگونه یک اسباب‌بازی به جای دستگاه بمب‌یاب به عراقی‌ها قالب ش

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه سپتامبر 24, 2016 2:55 pm

چگونه یک اسباب‌بازی 20 دلاری به جای دستگاه بمب‌یاب به عراقی‌ها قالب شد؟


سرویس جهان مشرق - انفجار الکراده بغداد را بسیاری «خونین ترین» بمب‌گذاری علیه غیرنظامیان در تاریخ دانسته‌اند. حدود 330 غیرنظامی که بسیاری از آن ها زنان و کودکان بودند، با انفجار خودروی بمب گذاری شده متعلق به داعش جنایتکار و وحشی، تکه تکه و صدها نفر دیگر مجروح شدند. وزیر کشور عراق بعد از حادثه، همزمان با اعلام استعفای خود خبر داد که خودروی بمب‌گذاری شده از استان دیاله در شمال بغداد وارد الکراده شده بود.

Image

به بیان دیگر، این خودرو از چندین گذرگاه امنیتی و پست‌های ایست-بازرسی به راحتی عبور کرده بود تا به محل وقوع این جنایت بی‌رحمانه و تکان دهنده رسید. بنا به گزارش‌های درز کرده از روند تحقیقات درباره این حادثه، معلوم شد که این خودرو دست کم 550 پاوند (حدود 250 کیلوگرم) ماده منفجره حمل می‌کرد. سوالی که در وهله نخست با شنیدن این خبر به ذهن خطور می‌کند این است که چگونه خودرویی با این حجم عظیم از مواد منفجره، از چندین پست ایست-بازرسی عبور کرد و کسی به راز نه چندان پنهان آن پی نبرد؟ جدای از سبعیت و درنده خوئی ذاتی داعش به عنوان مسوول این عملیات تروریستی و بی تجربگی و ندانم کاری‌های معمول نیروهای امنیتی در عراق، شماری از خبرنگاران عراقی و غیرعراقی در جستجوی پاسخ پرسش بالا به یک حقیقت تلخ دیگر هم پی بردند که ظاهرا خبر چندان جدیدی هم نبوده و از سال‌ها پیش بحث آن مطرح شده بود.

Image
گفته می‌شود این دو کودک معصوم هم در بین شهدای انفجار الکراده بودند

متنی که از پی می‌آید، مقاله ای به قلم «ریاض محمد» است که در نشریه «فارن افرز»(5 آگوست) منتشر شد. در این مقاله تفصیلی، نویسنده از زاویه‌ای جدید به واقعه تراژیک و تکان‌دهنده الکراده بغداد و رویدادهای مشابه در عراق از 2006 به این سو پرداخته است. مشرق در مقام تایید یا تکذیب محتویات این مقاله نیست، و صرفا به واسطه مطرح شدن برخی جزییات دست کم قابل تامل در آن، این مقاله را منتشر می‌کند. برای کوتاه‌تر شدن ترجمه، بخش هایی از متن حذف یا تعدیل شده است.

...سابقه «گوفر»Gopher به دهه 1990 باز می‌گردد. دستگاهی شبه کنترل از راه دور تلویزیون، با آنتنی که قرار است با کشف یک «توپ گمشده»، به سوی آن بچرخد. گوفر قرار بود یک «توپ یاب» در زمین های گلف باشد. هنوز هم در سایت «Ebay»، می‌توان این دستگاه را با قیمت حدود 20 دلار تهیه کرد.

Image

طراح این وسیله، شرکت «Wade L. Quattlebaum» در کارولاینای جنوبی آمریکا بود. شرکتی که قطعا گردانندگان آن تصور نمی‌کردند که وسیله‌ای که به بازار عرضه می‌کنند، قرار است تسهیل کننده مرگبارترین بمب‌گذاری تاریخ باشد.

Image

نامه

بر اساس یک سند افشاء شده از دولت عراق، در یکی از روزهای سرد فوریه سال 2006، معاون وزیر کشور عراق، «احمد الخفجی»، نامه ای از یک شرکت عراقی به نام «واحه البادیه» دریافت کرد. شرکت عراقی، تبلیغ کالایی به نام «ADE650» را که ظاهرا یک دستگاه «بمب یاب» بود، به همراه چند آیتم دیگر برای او فرستاده بود. این شرکت عراقی، واسطه یک شرکت بریتانیایی به نام «ATSC» بود.

بعد از تهاجم نظامی آمریکا و متحدانش به عراق در 2003، یکی از بزرگ ترین چالش های امنیتی کشور، شمار فوق العاده بالای بمب گذاری ها توسط شورشیان عراقی بود. پس قابل درک بود که آگهی یک دستگاه «بمب یاب» انگلیسی توجه الخفجی را به خود جلب کند. او یک تیم، متشکل از 4 افسر را برای بررسی دستگاه تشکیل داد و پیشنهاد خرید خود را به شرکت فرستاد. الخفجی، مقامات ارشد وزارتخانه را از وجود این دستگاه مطلع کرد که قادر است مواد منفجره و مواد مخدر را در شعاع 650 متری روی زمین، و 98 فوتی زیر آب و 32 فوتی زیر زمین کشف کند.

مسوول اداره ضد مواد منفجره این وزراتخانه، «جهاد الجابری» مامور شد که ضمن بررسی دستگاه، نظر فنی خود را اعلام کند. نظر جابری هم مانند الخفجی مثبت بود. در نتیجه، در سپتامبر 2006، وزارت کشور عراق، جابری را به همراه 9 نفر دیگر از افسران به لبنان فرستاد تا بعد از بررسی‌های بیشتر و تایید نهایی قرارداد را نهایی کنند. سرهنگ احمد مولی، سرهنگ جاسم جریان و سرهنگ محمد شندی از همراهان جابری در این سفر بودند.

Image

در فوریه 2007، عراق قرارداد خرید 14 «ADE» را با «واحه البادیه» امضاء کرد که قیمت هر دستگاه 55000 دلار در نظر گرفته شد. این شروع ماجرا بود و دولت عراق در دو سه سال بعد از آن، حدود 120 میلیون دلار صرف خرید ADE650 و مدل اصلاح شده آن ADE650 کرد. کار توزیع این دستگاه های «بمب یاب» در آپریل 2007 میان گذرگاه‌های ایست-بازرسی سراسر کشور آغاز شد.

Image
جاهد الجابری

مواجهه شهروندان عراقی با ADE توام با تردید بود. این دستگاه‌ها به ندرت عمل می کردند. از همین رو، عموما خودروها در ایست-بازرسی‌ها متوقف می‌شدند و ماموران از رانندگان می‌پرسیدند که آیا اسلحه حمل می‌کنند یا نه، فارغ از این که دستگاه (که 55000 دلار آب خورده بود) چه نشان می‌داد. حتی از برخی از سرنشینان سوال کی شد که آیا «عطر» مصرف کرده‌اند، چرا که به پلیس‌ها گفته شده بود که ADE ها گاهی عطر را هم به جای مواد منفجره اشتباه می‌گیرند.

Image

به هر حال، بدون کوچک‌ترین ارتباطی به این «بازیچه» جدید نیروهای مسلح در عراق، در مقطع 2008-2006 شاهد کاهش چشمگیری در شمار بمب گذاری‌ها بودیم که عوامل متعددی داشت، از جمله عملکردهای مثبت امنیتی-سیاسی- نظامی در این برهه که القاعده عراق را از نفس انداخت. در نتیجه، در اواخر 2008، نسبت به زمان اوج این بمب گذاری‌ها در اواخر 2006، تا 90 درصد از شمار بمب‌گذاری‌ها کاسته شد.

البته طبیعی بود که وزارت کشور بخش عمده این موفقیت را مرهون خریدن ADE بداند.

در آگوست 2009، «عقیل الطریحی»، بازرس کل وزارت کشور عراق، در مصاحبه با من که خبرنگار نیویورک تایمز در عراق بودم، فاش کرد که در جریان تحقیقات ضدفساد خود در وزارت کشور، پرونده قرار داد ADE651 هم مورد بررسی بود. مساله اصلی برای الطریحی در آن زمان، قیمت بالای هر یک از این دستگاه‌ها بود.

اما خیلی زود آشکار شد که واقعیت ماجرا بسیار پیچیده‌تر از قیمت گزاف است. درست چند روز بعد از مصاحبه الطریحی، چند انفجار مهیب تروریستی ساختمان‌های دولتی در بغداد را هدف قرار داد و در مجموع صدها کشته به جا ماند. وقتی «دوست و همکار من، «راد نورلند»، جانشین مسوول وقت نیویورک تایمز در عراق کنجکاو شد که چرا دستگاهی که این همه از آن تعریف شده بود، در پیشگیری از این انفجارها کاری از پیش نبرد، به ژنرال «ریچارد جِی راو» ناظر آموزش نیروهای پلیس عراق رسید. این ژنرال امریکایی به نوردمن گفت که ADE هیچ ارزشی ندارد و عملا همان دستگاه «توپ یاب» گلف یعنی «گوفر» است!

به گفته راو، این دستگاه‌ها حتی کاربرد تعریف شده خود، یعنی یافتن توپ‌های گم شده گلف را هم انجام نمی‌دادند.

وقتی من و نوردلند به سراغ جهاد الجابری در اداره ضدمواد منفجره وزارت کشور رفتیم، او همه این تردیدها و پرسش‌ها را منکر شد و خود را بهترین متخصص مواد منفجره در دنیا داشنت. او حتی ما را تهدید کرد که اگر مقاله‌ای که می‌نویسیم بد باشد، از ما شکایت خواهد کرد. اما مقاله در نوامبر 2009 منتشر و برای اولین بار قضیه در سطح جهانی مطرح شد.

چند هفته بعد، الجابری در کنار «جیمز مک کورمیک» James McCormick صاحب شرکت بریتانیایی «ATSC»، یعنی همان شرکتی که ADE ها را به عراقی‌ها فروخته بود، در یک کنفرانس مطبوعاتی ظاهر شدند و به دفاع تمام قد از عملکرد این دستگاه‌ها پرداختند. این کنفرانس مطبوعاتی تنها چند روز بعد از یک رشته بمب‌گذاری در بغداد برگزار شد که طبیعتا این اسباب بازی‌ها نتوانسته بودند جلوی وقوع هیچ کدام را بگیرند.

ک ماه بعد، مک کورمیک به جرم کلاهبرداری در بریتانیا دستگیر شد. بعد از انتشار آن گزارش نیویورک تایمز، گزارش بی بی سی و ده ها خبر و گزارش دیگر درباره این موضوع، بالاخره پلیس انگلستان قانع شد که ساخت و فروش ADEها مصداق یک کلاهبرداری است که باید تحت بررسی و اقدام قضایی قرار بگیرد.

بعد از دستگیری صاحب شرکت، دولت بریتانیا فروش این دستگاه ها را به عراق و افغانستان ممنوع کرد. اما این پایان ماجرا نبود.

در واقع، ADE651 تنها آخرین مدل از یک رشته دستگاه های قلابی بود که از روی الگوی اولیه «گوفر» تولید می‌شدند. در خود آمریکا، از 1993 تا 1996 مدارس، فرودگاه‌ها و پاسگاه‌های پلیس در سرتاسر این کشور دستگاه‌هایی به نام «کوادرو ترَکر» Quadro Tracker می‌خریدند. این دستگاه توسط همان شرکتی تولید می‌شد که «گوفر» را تولید کرده بود: کوادرو کورپوریشن در کارولاینای جنوبی.

برخی ادارات دولتی در آمریکا این دستگاه را تا 8000 دلار هم خریده بودند. اما بالاخره FBI در 1996 این کلاهبرداری را کشف کرد و فروش آن در کل آمریکا ممنوع شد. در جریان دادگاه این شرکت، مقامات اصلی آن توسط یک هیات منصفه از اتهامات تبرئه شدند. بخشی از این مسوولین، از جمله مسوولان توزیع شرکت، به بریتانیا رفتند و شرکت‌هایی تاسیس کردند که کار آن‌ها فروش همین نوع «اسباب بازی» به دولت‌هایی بود که بعد از 11 سپتامبر دغدغه‌های امنیتی زیادی داشتند.

چند سال بعد، ارتش آمریکا 8 دستگاه تقریبا مشابه با «کوادرو ترَکر» به قیمت هر کدام 50000 دلار خریداری کرد. این بار نام دستگاه «Sniffex»(بوکِش!) و ساخت شرکت «Homeland Safety International» بود که ادعا می‌کرد دستگاهش با دقتی بی‌نظیر مواد منفجره و مواد مخدر را کشف می‌کند. این شرکت هم در 2008 تحت تعقیب قضایی قرار گرفت و تعطیل شد.

Image
اسنیفکس

در 2004، یک شرکت انگلیسی به نام «Global Technical»، دستگاهی دیگر از روی گوفر با نام GT200 ساخت و به بازار عرضه کرد. عمده محصولات این شرکت به کشورهای آسیایی و خاورمیانه ای و آمریکای لاتین فروخته می‌شد.

ارتش تایلند برای مبارزه با شورشیان جنوب این کشور، 1358 دستگاه GT200 خرید که 45 میلیون دلار هزینه برداشت. با وجود این که در 2008 رسانه‌های این کشور درباره عدم کارآیی آن موج رسانه‌ای به راه انداختند، و علی رغم عدم توفیق دستگاه‌ها در کشف بمب، بسیاری از افراد بیگناه به دلیل تشخیص اشتباه آن ها دستگیر و توسط ارتش شکنجه شدند.

Image

دولت فدرال مکزیک هم 1200 دستگاه GT200 به قیمت 22000 دلار خریداری کرد. سازمان ملل، کنیا، حمهوری کنگو، تانزانیا، زامبیا، اوگاندا، هندف اردنف لبنان، فیلیپین، امارات و حتی چین دیگر دولت هایی بودند که گول این حقه را خوردند.

بالاخره بعد از افشاگری‌های بسیار، دولت انگلستان فروش GT200را ممنوع کرد و رییس شرکت سازنده، گری بولتون، در 2013 به 7 سال زندان محکوم شد.

با این حال، ارتش های تایلند و مکزیک تا مدت ها حاضر به کنار گذاشتن این دستگاه نبودند، علی رغم این که در تایلند، نخست وزیر در سال 2010 اعلام کرد که GT200 هیچ فایده‌ای ندارد و دادگستری مکزیک هم اعلام کرد که پرونده‌هایی که بر مبنای تشخیص GT200 تشکیل شده، مختومه می شود.

انواع دیگری هم از این دستگاه ساخته شد و همچنان می‌شود که نمونه های معروف تر آن، H3Tech برای یافتن طلا، و DKLabs برای یافتن افراد گم شده در بلایای طبیعی بود.

اما هیچ کدام از این نمونه ها به اندازه ای ADE651در فروش موفق نبود. در دوران اوج رونق، این دستگاه در عراق، الجزایر، بنگلادش، بحرین، مکزیک، گرجستان، هند، کنیا، لبنان، نیجر، پاکستان، قطر، رومانی، تونس، عربستان سعودی، سوریه، امارات متحده عربی و ویتنام استفاده می شد و البته هنوز هم احتمالا می شود.

به عراق برگردیم...

طبیعی بود که وقتی قلابی بودن یک وسیله در کشور مبدا آشکار شود، در کشور خریدار استفاده از آن متوقف گردد، ولی اصلا چنین اتفاقی نیافتاد.

طبق اسناد افشاء شده دولتی در عراق، در آپریل 2010، کمیسیون یکپارچگی دولتی، عالی‌ترین نهاد ناظر ضدفساد عراق، حکم دستگیری جهاد الجابری، جواد البلاغی، احمد مولی، جاسم جریان و محمد شندی را به دلیل نقششان در قرارداد ADE صادر کرد.

وزیر کشور وقت، جواد البولانی، حاضر به تسلیم کردن این افراد به سیستم قضایی نبود. او معتقد بود که آن‌ها تنها به وظیفه خود عمل کردند و مدرک محکمی دال بر تخلف آن‌ها وجود ندارد. در 2013، سه سال بعد از خروج البولانی از وزارت کشور، با وجود آشکار شدن این رسوایی، او همچنان در مصاحبه‌های خود بر کارآمدی ADE و دقت 100 درصدی آن پافشاری می‌کرد.

بالاخره الجابری در 2011 توسط دستگاه قضایی بازداشت شد و به دلیل اثبات فساد در قرارداد ADE651 به چهار سال زندان محکوم گردید. سرهنگ مولی و سرهنگ جریان هم هر کدام به 4 سال زندان محکوم شدند.

«عقیل الطریحی»، بازرس کل وزارت کشور عراق، گرفتن رشوه را توسط دست کم 8 تن از مقامات این وزارتخانه در قرارداد ADE محرز تشخیص داد. گزارش‌های دیگری، از گرفتن میلیون‌ها دلار رشوه توسط 15 مقام عراقی در این قرارداد خبر می‌دادند. فقط برای نمونه، «جیمز مک کورمک» صاحب شرکت بریتانیایی فروشنده دستگاه، که در سال 2013 در بریتانیا به 10 سال زندان محکوم شد، با بخشی از پولی که از این قرارداد به جیب زده بود، خانه مجلل «نیکلاس کیج» بازیگر مطرح هالیوود در لندن را خرید.

ه گزارش مشرق، حقیقت این است که شرکتی که این محصول را در عراق تبلیغ و بازاریابی می‌کرد، شرکتی عراقی بود، لیکن به دلیل مسایل سیاسی و باندبازی‌های پشت پرده هیچ گاه بابت نقش خود در این رسوایی تحت تعقیب قرار نگرفت. در واقع، پشت قرارداد ADE651، یکی از بدترین پرونده های فساد سیاسی قرار داشت.

Image

هیچ کشوری به اندازه عراق بابت دستگاه‌های قلابی کشف بمب تاوان نپرداخته است. بعد از تهاجم آمریکا در 2003، هیچ کشوری به اندازه عراق بمب گذاری در خود ندیده است. این همان تاکتیکی است که متاسفانه داعش هم برای کشتن شهروندان و نظامیان به کار می‌گیرد. ادامه استفاده نیروهای امنیتی عراق از ADE651، به داعش در پیشبرد برنامه‌های تروریستی خود کمک شایانی کرده است.

تازه وقتی فقط در یک انفجار در اواخر ماه گذشته، 324 عراقی جان خود را از دست دادند، حیدر العبادی، نخست وزیر، دستور توقف استفاده از این اسباب‌بازی‌ها را در پست‌های ایست-بازرسی صادر کرد. زمانی که برای این تصمیم اندکی دیر بود. در برهه آپریل 2007 تا جولای 2016، بیش از صدهزار غیرنظامی عراقی کشته شدند که بخش عمده آن ها به واسطه بمب‌گذاری بوده است. حدود 20000 جانباخته نیروی ارتش و پلیس را هم به این آمار اضافه کنید که احتمالا بسیاری از آن‌ها گمان می بردند که ای دی ای 651 می تواند از آن ها در برابر بمب حفاظت کند.

«نبراس الکاظمی»، کارشناس مسایل غرب آسیا در موسسه هادسن در این باره می‌گوید: " ADE651 که در ایست بازرسی‌های عراق به کار می‌رود، نماد فساد در عراق است. همه اجزای یک دولت فشل را در این قضیه به اجمال می‌توان دید. این همان جایی است که جهل در ترکیب با فساد، راه را بر تروریزم باز می کند."

با این که دولت عراق در تلاش است تا شیوه های قابل اعتماد کشف بمب را به کار گیرد (مثلا سگ‌های تعلیم دیده)، متاسفانه تصور این که تلفات بمب گذاری‌ها در عراق به زودی پایان یابد، بسیار دشوار است.

منابع:

https://www.foreignaffairs.com/articles ... ig-swindle
http://www.telegraph.co.uk/news/2016/07 ... rs-sold-by http://www.popularmechanics.com/militar ... detectors/
http://edition.cnn.com/2013/05/01/world ... -detector/
https://www.washingtonpost.com/news/wor ... detectors/
http://www.theatlantic.com/internationa ... rs/490088/
https://en.wikipedia.org/wiki/ADE_651
pejuhesh232
 
پست ها : 8795
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

اسناد همراهی آمریکا با حملات شیمیایی عراق علیه ایران

پستتوسط pejuhesh232 » دوشنبه جولاي 31, 2017 12:15 am

اسناد همراهی آمریکا با حملات شیمیایی عراق علیه ایران


Image

حمله شیمیایی عراق به سردشت، ۹ ماه پس از آن صورت گرفت که واشنگتن، تلاش اکثریت اعضای شورای امنیت را برای صدور یک بیانیه در محکومیت استفاده از سلاح های شیمایی از سوی عراق وتو کرد

امروز سی‌امین سالگرد حمله شیمیایی ارتش عراق به شهر کُردنشین سردشت در ۷ تیر ۱۳۶۶ است. این حمله هزاران مصدوم و بیش از ۱۱۰ کشته بر جای گذاشت. با وجود حملات شیمیایی مکرر عراق علیه نیروهای ایرانی، واقعه سردشت نخستین مورد حمله شیمیایی به یکی از شهرهای ایران بود.

"مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس" سال پیش، در گزارشی یادآوری کرد که در پی بمباران سردشت، ایران اخبار این حمله را رسانه‌ای نکرد چون نگران بود سبب "ایجاد ترس و وحشت عمومی" شود. رسانه‌ای نشدن ماجرای سردشت در ایران باعث شد تا این واقعه، عمدتا از دید افکار عمومی پنهان بماند. در چنین فضایی، تعجبی ندارد که در منابع موجود درباره جنگ ایران و عراق، اشارات مختصری به حمله شیمیایی سردشت شده است.

پوشش رسانه‌ای بسیار ناچیز ماجرای سردشت در داخل ایران، در شرایطی بود که قدرت‌های جهانی نیز انگیزه‌ای برای برجسته کردن تخلفات جنگی عراق نداشتند.

حمله به سردشت، ویژه در بستری از بی تفاوتی ایالات متحده نسبت به استفاده عراق از سلاح‌های شیمیایی علیه ایران صورت گرفت. بی تفاوتی همراهانه‌ای که مدتی بعد، به بمباران شیمیایی حلبچه با بیش از ۵ هزار کشته منجر شد.

حمله شیمیایی عراق به این شهر، مشخصا ۹ ماه پس از آن صورت گرفت که واشنگتن، حتی تلاش اکثریت اعضای شورای امنیت را برای صدور یک بیانیه (و نه قطعنامه) در محکومیت استفاده از سلاح‌های شیمیایی از سوی عراق وتو کرده بود.

گزارش حاضر، مروری دارد بر نقشی که دولت آمریکا، در سکوت جامعه جهانی در مقابل استفاده صدام حسین از اسلحه شیمیایی علیه ایران بازی کرده است.

Image

تصمیم دولت ایالات متحده برای حمایت از عراق، در دستورالعمل امنیت ملی شماره ۱۱۴ ایالات متحده به تاریخ ۲۶ نوامبر ۱۹۸۳ توضیح داده شده و تصریح دارد باید با استفاده از "هر اقدام لازم و قانونی" جلوی شکست عراق در مقابل ایران گرفته شود
اطلاع آمریکا از فعالیت های شیمیایی عراق

شش ماه مانده به سرنگونی حکومت صدام حسین، جورج بوش در بخشی از سخنرانی ۷ اکتبر ۲۰۰۲ خود در توجیه حمله به عراق گفت: "صدام حسین دستور انجام حملات شیمیایی علیه ایران و بیش از ۴۰ روستای عراق را داد. این حملات، منجر به کشته و زخمی شدن حداقل ۲۰ هزار نفر شد."

استفاده عراق از سلاح های شیمیایی علیه ایران، موضوعی نبود که دولت ایالات متحده به تازگی در جریان آن قرار گفته باشد. با وجود این، واشنگتن تا زمانی که جنگ ایران و عراق ادامه داشت، درعمل مخالفتی با استفاده صدام حسین از اسلحه شیمیایی نشان نداد.

نشریه فاینانشال تایمز در ۲۳ فوریه ۱۹۸۳، به گزارشی از سازمان اطلاعات نظامی ایالات متحده (دی آی ای) در سال ۱۹۸۰ اشاره دارد که مطابق آن، بغداد حتی از پیش از پیروزی انقلاب ایران، یعنی از اواسط دهه ۱۹۷۰ میلادی، "فعالانه" در صدد به دست آوردن سلاح های شیمیایی بوده است.

عراق از سال ۱۹۸۲، که ایران پس از آزادی خرمشهر وارد خاک این کشور شد، به استفاده از سلاح های شیمیایی علیه ایرانی ها پرداخت و در سال ۱۹۸۳، استفاده از این سلاح ها را به میزان قابل ملاحظه ای افزایش داد.

روزنامه واشنگتن پست، در گزارشی در ۴ سپتامبر ۲۰۱۳، یادآوری کرده که دولت رونالد ریگان نیز از سال ۱۹۸۳ و به دنبال تلاش های ایران برای تصرف بصره، مصمم شده بود جلوی پیروزی تهران را در جنگ بگیرد.

تصمیم دولت ایالات متحده برای حمایت از عراق، در دستورالعمل امنیت ملی شماره ۱۱۴ ایالات متحده به تاریخ ۲۶ نوامبر ۱۹۸۳ توضیح داده شده و تصریح دارد باید با استفاده از "هر اقدام لازم و قانونی" جلوی شکست عراق در مقابل ایران گرفته شود.

بنا بر یک گزارش تحقیقی نشریه آمریکایی فارین پالیسی در ۲۶ اوت ۲۰۱۳، مصاحبه با افسران سابق اطلاعاتی آمریکا و اسناد سازمان سیا که در همین سال از طبقه بندی محرمانه خارج شده نشان می دهند آمریکایی ها از آغاز ۱۹۸۳ به "شواهد قطعی" استفاده عراق از سلاح های شیمیایی دسترسی داشته اند.

وزنامه نیویورک تایمز در ۳۰ مارس ۱۹۸۴، از قول مقام های اطلاعاتی نوشته است بر مبنای "شواهدی که خدشه ناپذیر به نظر می‌رسند" عراق در جنگ با ایران "از گاز اعصاب استفاده کرده و ساخت مراکزی بزرگ را برای تولید انبوه گازهای کشنده شیمیایی به پایان رسانده است".

در سال ۱۹۸۸، ماهواره های جاسوسی آمریکا کشف کردند که ایران با استفاده از شکافی در خطوط دفاعی عراق، در آستانه یک پیروزی استراتژیک مهم است. به نوشته فارین پالیسی دولت آمریکا در این مقطع، با 'اطلاع کامل' از اینکه ارتش عراق برای متوقف کردن ایرانی ها از سلاح های شیمیایی استفاده خواهد کرد، محل استقرار نیروهای ایرانی را به عراقی ها اطلاع داد. هرچند فارین پالیسی مشخص نکرده در چه ماهی از سال ۱۹۸۸ ایران قصد نفوذ استراتژیک به داخل عراق را داشته، اما تنها عملیات تهاجمی بزرگ ایرانی ها در سال ۱۹۸۸، عملیات والفجر ۱۰ بود که در اسفند ۱۳۶۶ (مارس ۱۹۸۸) صورت گرفت و تصرف شهر حلبچه در کردستان عراق، از جمله دستاوردهایش بود. در نتیجه، به نظر می رسد اطلاع آمریکا از امکان واکنش شیمیایی عراق به عملیات در دست انجام ایران در سال ۱۹۸۸، درواقع پیش بینی همان چیزی بوده که در عمل، به فاصله کوتاهی در حلبچه اتفاق افتاده است

همچنین بعد از بمباران شیمیایی حلبچه (در اکتبر ۱۹۸۸)، کمیته روابط خارجی مجلس سنای آمریکا گزارشی را تحت عنوان "استفاده از سلاح های شیمایی در کردستان: آخرین حمله عراق" منتشر کرده که تصریح دارد بین سال‌های ۱۹۸۴ تا ۱۹۸۸ "عراق به طور مستمرو موثر از گازهای سمی علیه ایران استفاده کرده است".

واشنگتن پست نیز در گزارشی در ۴ سپتامبر ۲۰۱۳، یادآوری کرده که در نوامبر ۱۹۸۳، یک مسئول ارشد وزارت امور خارجه به وزیر وقت، جورج شولتز، گفته است گزارش های اطلاعاتی آمریکا از استفاده نیروهای عراقی از گلوله های شیمیایی علیه ایرانی ها "به صورت تقریبا روزانه" حکایت دارند (استفاده از تسلیحات شیمایی در مقیاس بزرگ، در موارد خاص صورت گرفته، اما شواهدی وجود دارد که عراقی ها مستمرا از گلوله های توپ یا خمپاره دارای ترکیبات سمی استفاده می‌کرده اند که شاید بسیاری از آنها برای آزمایش تاثیرات این مواد بوده).

واشنگتن پست، در گزارش جداگانه ای که سه ماه پیش از حمله ایالات متحده به عراق در ۳۰ دسامبر ۲۰۰۲ منتشر شده، از وجود اسناد حاکی از موافقت رونالد ریگان و سپس جورج بوش (پدر) با فروش "مواد شیمیایی سمی و ویروس های کشنده بیولوژیک" به دولت صدام حسین خبر داده است. موادی که البته، دارای کاربرد دوگانه نظامی و غیرنظامی بوده اند.

به گزارش لس آنجلس تایمز (۱۳ فوریه ۱۹۹۱) یکی از این تولیدات دارای کاربرد دوگانه، هلیکوپترهایی بود هکه در سال ۱۹۸۳ به عراق فروخته شده و سپس، برای انجام حملات شیمیایی علیه کردهای عراق در سال ۱۹۹۸ مورد استفاده قرار گرفته است.

تمام اینها در حالی بود که در طول جنگ ایران و عراق، چند بارروسای وقت شورای امنیت با صدور بیانه های غیرالزام آور عراق را به خاطر استفاده از سلاح های شیمیایی محکوم کردند. اما این شورا، به خاطر نفوذ و حق وتوی قدرت های بزرگ، هیچ گاه نتوانست با صدور قطعنامه الزام آور، عراق را به خاطر استفاده از این سلاح ها محکوم کند.

در یکی از آخرین تلاش ها پیش از حمله سردشت، در ۲۱ مارس ۱۹۸۶، تلاش اکثریت اعضای شورای امنیت برای تصویب یک بیانیه در محکومیت حملات شیمیایی مکرر عراق علیه نیروهای ایرانی، با رای منفی ایالات متحده ناکام ماند. ۱۰ کشور دیگر عضو شورا به این متن رای مثبت دادند و کشورهای بریتانیا، فرانسه، استرالیا و دانمارک، در رای گیری شرکت نکردند.

Image

اسناد سازمان سیا که در سال ۲۰۱۳ از طبقه بندی محرمانه خارج شده نشان می دهند آمریکایی ها از آغاز ۱۹۸۳ به "شواهد قطعی" استفاده عراق از سلاح‌های شیمیایی دسترسی داشته اند

از سردشت تا حلبچه

بی تفاوتی جهانی نسبت به استفاده مکرر بغداد از سلاح های شیمیایی، حدود ۸ ماه پس از بمباران سردشت، به پرتلفات ترین بمباران شیمیایی یک شهر در تاریخ جهان منجر شد.

در ۲۵ اسفند ۱۳۶۶، ارتش عراق شهر کردنشین حلبچه در کردستان عراق را، به تلافی همکاری عده ای از کردها با نیروهای ایرانی بمباران شیمیایی کرد و حداقل ۵ هزار نفر را کشت. تعداد کشته شدگان حلبچه، تا ۶۸۰۰ نفر نیز گفته شده است.

بعد از بمباران حلبچه، شورای امنیت به مدت ۷ هفته موضعی در مقابل این حمله نگرفت. حتی پس از آن هم، از مقصر دانستن حکومت صدام حسین خودداری کرد و درعوض، به محکوم کردن "ادامه استفاده از سلاح های شیمیایی در مناقشه میان جمهوری اسلامی ایران و عراق" پرداخت. شورای امنیت، در ادامه از "هر دو طرف" خواست از "استفاده بیشتر از سلاح های شیمیایی خودداری کنند".

وشنگتن پست در بررسی مفصلی که در ۱۷ ژانویه ۲۰۰۳ منتشر کرده تاکید دارد که تحلیل هزاران سند پلیس مخفی عراق که (قاعدتا بعد از جنگ اول خلیج فارس) به دست آمریکایی ها افتاده، اسناد ازطبقه بندی خارج شده دولت آمریکا و مستندات دیگر نشان می دهد که آمریکا شکی نداشته حمله شیمیایی به حلبچه کار عراق بوده است.

بعد از این حمله شیمیایی، ایران که شهر را در اختیار داشت، انبوهی از خبرنگاران غربی را به حلبچه دعوت کرد. صحنه های تکان دهنده شهر، به فاصله چند روز در بخش های خبری اصلی شبکه های تلویزیونی دنیا و از جمله آمریکا به نمایش در آمد.

با وجود این، موضع واشنگتن بعد از حمله شیمیایی عراق به حلبچه این بود که ایران نیز در حمله سهم داشته و مقام های وزارت جنگ، در مصاحبه های گوناگون با شبکه های خبری، بر این ادعا پافشاری کردند. یک سند دولت آمریکا که در سال ۲۰۰۳ از طبقه بندی محرمانه خارج شده نشان می دهد که دیپلمات های آمریکا دستورالعملی را از وزارت خارجه دریافت کرده بودند که بر لزوم پافشاری بر این موضع در گفتگو با متحدان آمریکا و پرهیز از "بحث درباره جزئیات" تاکید داشته است.

مجله فارین پالیسی، در گزارشی در ۲۶ اوت ۲۰۱۳، حتی به توضیح اسنادی پرداخته که از نقش غیرمستقیم آمریکا در اقدامات ارتش عراق در کردستان عراق در ماه های پایانی جنگ حکایت دارند.

مطابق این اسناد در سال ۱۹۸۸، ماهواره های جاسوسی آمریکا کشف کرده بودند که ایران با استفاده از شکافی در خطوط دفاعی عراق، در آستانه یک پیروزی استراتژیک مهم است. به نوشته فارین پالیسی دولت آمریکا در این مقطع، با "اطلاع کامل" از اینکه ارتش عراق برای متوقف کردن ایرانی ها از سلاح های شیمیایی استفاده خواهد کرد، محل استقرار نیروهای ایرانی را به عراقی ها اطلاع داده است.

هرچند فارین پالیسی مشخص نکرده در چه ماهی از سال ۱۹۸۸ ایران قصد نفوذ استراتژیک به داخل عراق را داشته، اما تنها عملیات تهاجمی بزرگ ایرانی ها در سال ۱۹۸۸، عملیات والفجر ۱۰ بوده که در اسفند ۱۳۶۶ (مارس ۱۹۸۸) صورت گرفته و تصرف شهر حلبچه در کردستان عراق، از جمله دستاوردهایش بوده است.

در نتیجه، به نظر می رسد اطلاع آمریکا از امکان واکنش شیمیایی عراق به عملیات در دست انجام ایران در سال ۱۹۸۸، درواقع پیش بینی همان چیزی بوده که در عمل، به فاصله کوتاهی در حلبچه اتفاق افتاده است.

Image

با وجود چشم‌پوشی واشنگتن بر حملات شیمیایی صدام حسین علیه ایران، جورج بوش پیش از حمله به عراق گفت: "صدام حسین دستور انجام حملات شیمیایی علیه ایران و بیش از ۴۰ روستای عراق را داد. این حملات، منجر به کشته و زخمی شدن حداقل ۲۰ هزار نفر شد"

سرانجام سلاح های شیمیایی عراق

چشم پوشی ایالات متحده نسبت به سلاح های شیمیایی حکومت صدام حسین، پس از حمله عراق به کویت در سال ۱۹۹۱ به پایان رسید.

حکومت عراق، بعد از حمله به کویت و اخراج از این کشور در سال ۱۹۹۱، مجبور به انهدام سلاح های کشتار جمعی خود شد.

عراق در ابتدا، بخش کوچکی از توان شیمیایی خود را برای استفاده احتمالی علیه ایران در صورت درگیری مجدد نگه داشت، اما اندکی بعد از شکست کامل در جنگ خلیج فارس، از ترس تبعات نگاهداری سلاح های ممنوعه، این سلاح ها را هم منهدم کرد.

دستگاه های اطلاعاتی ایالات متحده، به خوبی از فرایند انهدام سلاح های ممنوعه بغداد مطلع بودند.

با وجود این، بعد از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ طیفی از سیاستمداران تاثیرگذار آمریکایی، از دیک چنی معاون اول رئیس جمهور و دونالد رامسفلد وزیر دفاع گرفته تا نهایتا شخص جورج بوش (پسر)، به دفاع از حمله به عراق به بهانه در اختیار داشتن سلاح های کشتار جمعی و نیز ارتباط با القاعده پرداختند.

توضیح دلایل اصرار چنین سیاستمدارانی بر حمله به عراق، نیاز به گزارش جداگانه ای دارد، اما شواهدی موجود است که نشان می دهد مدافعان این حمله، از همان روز ۱۱ سپتامبر، تصمیم خود را برای زمینه سازی چنین حمله‌ای گرفته بودند.

تصمیمی که در فرصت یک و نیم ساله میان حملات ۱۱ سپتامبر تا حمله به عراق، دولت و سازمان های اطلاعاتی آمریکا و بریتانیا، به توجیه آن بر مبنای "ادعاهای جاسوسی" به‌کلی بی‌اعتبار پرداختند.


روایت عینی بازمانده بمباران شیمیایی: سردشت هنوز آلوده است

صراط: تاول‌های بزرگ و آبدار، پوستی ورآمده ، چشم‌هایی سرخ و ملتهب، سینه‌ای خشک و پر از سرفه و نفسی که سخت بالا می‌آید و ... ابوطالب مدتهاست با این مشکلات زندگی ‌می‌کند؛ ۳۰ سال است که چشم‌هایش خشک‌اند و می‌سوزند و این سوزش تمامی ندارد.

به گزارش جام جم آنلاین، 360 ماه است که سخت نفس می‌کشد و سرفه‌ها امانش را می‌بُرند، 10980 روز است که پوست‌اش سرخ می‌شود، انگار که گر ‌گرفته باشد و داغ شود و بسوزد از درون و هیچ‌چیزی روی این زخم مرهم نمی‌گذارد ... ابوطالب حداد از هفتم تیرماه 1366 با یک شناسنامه جدید زندگی‌ می‌کند؛ شناسنامه‌ای با مُهر «ش . م. ر »

Image

از حادثه بمباران شیمیایی شهر سردشت در هفتم تیرماه 1366 حالا سی سال می‌گذرد و هنوز مردم این شهر مرزی با عواقب شیمیایی‌شدن روزگار می‌گذرانند. ابوطالب یکی از آن 8025 نفری است که بنا بر اعلام آمارهای رسمی از جمعیت 12 هزار نفری آن زمان سردشت، شیمیایی شدند. مردمی که هنوز با خاطره خوش روزهای قبل از تیرماه 1366 زندگی می‌کنند، روزگاری که زمین سردشت سبز بود، آسمانش آبی و بخت آدم‌هایش سفید. اما خردل که روی تن شهر نشست، زندگی رنگ باخت و همه چیز تیره شد.

وقتی سردشت بمباران شد چندساله بودید؟

16 ساله‌ بودم.

کجا بودید؟ یادتان است؟

هیچوقت یادم نمی رود، آنقدر که این صحنه را در این سی سالی که گذشته توی ذهنم مرورکرده‌ام. ساعت 4:15 دقیقه بود و من با خواهر بزرگترم قمری، توی حیاط خانه بودیم. خانه ما آن موقع در چهارراه هلال احمر بود، یعنی با اداره هلال احمر همسایه دیوار به دیوار بودیم. من داشتم به گل‌های باغچه آب می دادم که صدای هواپیماها را شنیدم.

نترسیدید؟ فرار نکردید؟

نه ...اولش هیچ چیز غیرعادی نبود، شهر ما از اول جنگ به حضور هواپیماهای جنگی و بمباران عادت داشت، ما هم خیلی نمی‌ترسیدیم. اما چند دقیقه که گذشت، من دیدم این بار ارتفاع هواپیماها خیلی کم است، صدای‌شان خیلی بلندتر بود و این من را ترساند؛ گفتم الان است که شهر را بمباران کنند. بعد با خواهرم دویدیم سمت کوچه، آن موقع یک جایی بود در حیاط هلال احمر که فرمانداری برداشته بود و تبدیل کرده بود به پناهگاه. گفتم قمری بیا برویم پناهگاه. درحیاط را که باز کردیم ،دیدم همه همسایه ها ریخته‌اند توی کوچه، همه به سمت پناهگاه می‌دویدند. بالای سرم را نگاه کردم دیدم ارتفاع هواپیماها از قبل هم کمتر شده، فقط فرصت کردم فریاد بزنم بخوابید روی زمین. همان موقع یک راکت به حیاط ساختمان هلال احمر خورد؛ فکرکنم حدود 20 متری با ما فاصله داشت...

کسی هم آسیب دید؟

نه اصلا... بمب شیمیایی مثل بقیه بمب‌ها تخریب ندارد، حتی صدایش هم بلند نیست. من از روی زمین بلند شدم همان موقع دیدیم دو نفر دوان دوان از کوچه ما پایین می‌آیند، می‌گفتند که منطقه سرچشمه هم بمب خورده و کاملا ویران شده...من خیلی نگران شدم چون مغازه پدرم همانجا بود و آن روز پدرم و برادرم خالد توی مغازه بودند. ترسیدم آنها زخمی شده‌باشند و با عجله دویدم سمت سرچشمه. خواهرم فریاد زد نرو، آنجا خطرناک است اما من گوش نکردم. سر راهم نزدیک چهارراه اداره پست رسیدم که یکی از بمب‌های تاول‌زا همانجا خورده بود و من اینجا بود که برای اولین بار بوی تند مواد شیمیایی را حس کردم.

فهمیدید که شیمیایی زده‌اند؟

نه...باورکنید من اصلا نمی‌دانستم شیمیایی یعنی چه؟! با اینکه ما در منطقه جنگی بودیم اما اطلاع‌رسانی خیلی کم بود، کسی خبرنداشت شیمیایی چطور است؟! سن زیادی هم نداشتم ،تجربه هم نداشتم، فکر کردم این بوی تندی که توی هوا پیچیده، بوی باروت بمب تخریبی است. نمی دانستم که بوی خردل است.این بو بقدری شدید بود که نمی‌توانستم نفس بکشم، حتی یک قدم هم دیگر نمی‌توانستم بردارم ،تصمیم گرفتم برگردم عقب به سمت خانه، اما همان موقع دیدم یکی از مغازه‌دارها کنار جوی آب روی زمین افتاده، خونریزی شدیدی داشت . این آقا عبدالله برزگر بود ، ‌اولین شهید بمباران شیمیایی سردشت. آن موقع هم که من بالای سرش رسیدم شهید شده بود اما من نمی‌دانستم.

بعد چکار کردید؟

همان موقع آمبولانس سپاه هم از راه رسید و من به کمک دونفر دیگر از همشهری‌هایمان ، عبدالله را داخل آمبولانس گذاشتیم. من مسیر را برگشتم اما هنوز چند قدمی دورنشده بودم که یکی ازمعلم‌های مدرسه مان را دیدم که آنجا مغازه ‌داشت، پسر سه ساله‌اش را در آغوش گرفته‌بود و می‌خواست کرکره مغازه اش را بالا بدهد، اما دست تنها نمی‌توانست من را که دید گفت ابوطالب بیا کمک کن. من رفتم جلو و کمک کردم ،بی‌خبر از اینکه این گرد سفیدرنگی که روی کرکره نشسته مواد شیمیایی است، و وقتی کرکره را بالا دادیم ریخت روی سروصورت ما. من بعدها فهمیدم که آقا معلمم با پسرش چند دقیقه بعد همانجا داخل مغازه به خاطر آثار مواد شیمیایی شهید شده‌بودند.

از خانواده‌ات خبر داشتید؟

آن موقع فقط می‌دانستم که مادرم و سه تا از خواهر وبرادرهایم خانه دایی‌ام هستند، دیدم پدرم از سمت میدان سرچشمه به طرف من می‌آید، دیدم با یک دستمال جلوی دهان و بینی اش را گرفته.به من که رسید گفت ابوطالب تو اینجا چکار می‌کنی ،بمب شیمیایی زده‌اند خطرناک است، من تازه آن موقع برای اولین بار فهمیدم بمب شیمیایی زده‌اند.من و پدرم از همانجا با هم برگشتیم سمت خانه تا رسیدیم به کوچه‌ای‌ به اسم اسدزاده که تقریبا 36 نفر از همشهریانم آنجا همان روز شهید شدند. من همانجا لباسم را درآوردم و جلوی دهان و بینی‌ام گرفتم غافل از اینکه لباسم پر از مواد شیمیایی است. آن موقع من فقط می‌دیدم که هرکسی یک عزیزی را درآغوش گرفته و با گریه به سمت درمانگاه می‌رود. تازه عوارض شیمایی خودش را نشان داده بود و مردم جیغ می کشیدند و این طرف و آن طرف می‌دویدند.

از کی حالتان بد شد؟

تقریبا نیم ساعت بعد از بمباران بود که من حالت تهوع شدیدی پیدا کردم، چشم‌هایم شدیدا می‌سوخت و سرخ شده بود. همان موقع با پدرم رفتیم سالن ورزشی‌ سردشت که تبدیل شده بود به بهداری ،چشم‌هایم را با آب مقطر شستشو دادند ... اما بعد که حالم بدترشد گفتند باید تو را بفرستیم مهاباد. پدرم گفت تو برو من فردا صبح می‌آیم به تو سر می‌زنم. وقتی سرمم تمام شد من را با یک آمبولانس نظامی حدود ساعت 7:30 شب فرستادند مهاباد ؛ آن موقع دیگر من مرتب بالا می‌آوردم و حالم خیلی بد بود. فکر کنم ساعت 11 شب بود که رسیدیم بیمارستان مهاباد که پر از مصدوم شیمیایی بود. من دیگر حالت نیمه بیهوش داشتم و چشم‌هایم دیگر نمی‌دید. ساعت حدود 5 صبح بود که به هوش آمدم و دستم به تاول‌هایی خورد که روی بدنم زده شده بود ، تاول ها همه جا بودند از صورتم گرفته تا دست‌‌ها و بدن و پاها...خیلی ترسیدم.فریاد زدم و پرستار را صدازدم و گفتم اینها چیست؟ تاول‌ها خیلی بد بودند، درد زیادی داشتند و شدیدا می‌سوختند. صبح دوباره من وچندنفر دیگر از مصدومین شیمیایی را اعزام کردند به بیمارستان تبریز. آنجا که بودم دیگر تاول‌ها خیلی متورم شده‌بودند، پرستارها با قیچی تاول‌ها را می‌ترکاندند ، جای زخم شان را پاک می‌کردند و پماد می‌زدند، بعد توی وان پرمنگنات می‌ریختند و می‌گفتند خودتان را در این ماده بشویید، که خیی دردناک بود و من مرتب گریه می‌کردم.. آن موقع حدود هفت روز هم در بیمارستان هفت تیر تبریز بستری بودم.

ارتباطی با خانواده‌ نداشتید؟

نه هیچ خبری نداشتم . مدام با خودم می‌گفتم که چرا پدرم نیامد مگر قول نداده بود که فردا صبح خودش را به من برساند. چرا سراغم نیامد؟! نمی‌دانستم که هم خودش هم خالد شیمیایی شده اند و در بیمارستان بستری‌اند. تازه بعد از هفت روز بود که پدرم آمد و من را پیدا کرد. آن موقع دیگر عوارض شیمیایی به ریه من رسیده بود و من شدیدا تنگی نفس داشتم و بدون اکسیژن نمی‌توانستم نفس بکشم. که به همین خاطر اول اعزام شدم تهران و بعد هم اعزام شدم مشهد. آن موقع فکرکنم دیگر دوهفته از بمباران شیمیایی سردشت می‌گذشت. من 9 روز هم مشهد بستری بودم ولی چون خیلی نگران خانواده‌ام بودم و تنها بودم ، به دکتر اصرارکردم من را مرخص کنید بروم . دکتر می‌گفت که تو حالت خوب نیست. از بیخ گوش تا زانوهایت کلا سوخته ، هرجایی دست بزنی پوستش کنده می‌شود. زخم‌هایت هنوزخوب نشده، من اما دیگر نمی‌توانستم بمانم خیلی دلتنگ ونگران خانواده ام بودم. آنقدر اصرار کردم تا بالاخره دکتر اجازه داد مرخص شوم.

برگشتید سردشت؟

نه سردشت از روز حادثه تخلیه شده بود، هرکسی بنا به توان مالی‌ای که داشت رفته بود یک جایی، یکسری رفته بودند مهاباد، یکسری هم بوکان و تبریز... بقیه هم که توان مالی زیادی نداشتند رفته بودند به روستاهای اطراف سردشت. خانواده من هم در یکی از روستاها ساکن شده بودند. سردشت آن موقع تا دوماه و چند روز خالی بود. وقتی در شهر قدم می‌زدی نهایتا یک نفر را توی خیابان می‌دیدی.

از کی دوباره مردم برگشتند به شهر؟

تقریبا از مهر بود که مدارس باز شده بود ، خانواده‌ها یکی یکی برگشتند. من آن موقع تا دوسال سردرد مداوم داشتم یعنی هیچوقت خوب نمی‌شدم که مطمئنم از عوارض بمب شیمیایی بود. بعد از آن هم همیشه ناراحتی و تنگی نفس و سوزش پوست و التهاب چشم با من هست تا همین حالا که 30 سال از بمباران گذشته.

جانباز چند درصد هستید؟

من جانباز 55 درصد هستم ، کارت جانبازی هم دارم ،دراین حادثه تقریبا همه خانواده ام یکجوری آسیب دیدند، پدرم و برادرم خالد جانباز 25 درصد هستند، مادرم و بقیه همه ناراحتی پوستی دارند اما برای درصد جانبازی اقدام نکردند. البته این عوارض شیمیایی با همه ما هست، حتی بچه اول من که پسر است، با ناراحتی پوستی شدید به دنیا آمده که دکترها گفتند می‌تواند از عوارض همان شیمیایی شدن باشد. حتی من مطمئنم که هنوز آثار بمب شیمیایی توی شهر سردشت هست، اما کسی به این موضوع توجه نمی‌کند . این را منی می‌فهمم و درک می‌کنم که به خاطر مواد شیمیایی بدنم حساس‌تر است.

پس معتقدید که خاک سردشت هنوز آلوده است؟

بله ...من این آلودگی را حس‌ می‌کنم ، هروقت از نزدیکی محل‌هایی که بمب به آنها اصابت کرده می‌گذرم حالم بدتر می‌شود. من با همه وجودم حس می‌کنم که خاک سردشت هنوز آلوده است. این تجربه برای بیشتر همشهری‌هایم هم پیش آمده ، نزدیک محل اصابت بمب،همه شدیدا تنگی نفس پیدا می‌کنند، پوست بدنشان سرخ می‌شود... این موضوع را بارها هم با مسئولان درمیان گذاشته‌ایم اما کسی رسیدگی نمی‌کند.
pejuhesh232
 
پست ها : 8795
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

آمریکا ۲۲۰ سال از ۲۴۱ سال عمر خود را در جنگ بوده است

پستتوسط pejuhesh232 » سه شنبه سپتامبر 12, 2017 6:52 pm

آمریکا ۲۲۰ سال از ۲۴۱ سال عمر خود را در جنگ بوده است


آمریکا طی ۲۴۱ سال اخیر چه معنایی برای کشورها داشته است؟ مرگ، بیماری، بی‌خانمانی، زندگی در اردوگاه آوارگان، گرسنگی، کمبود مراقبت پزشکی، کمبود فرصت‌های تحصیلی، و بسیاری موارد دیگر.

سرویس جهان مشرق- آمریکا سال‌هاست که خود را مهد آزادی و حامی اصلی حقوق بشر و حق مظلومان در جهان معرفی می‌کند اما حقیقت این است که این افسانه، در بیرون از مرزهای آمریکا اصلا قابل لمس و باور نیست و در داخل آمریکا هم بی‌اعتمادی نسبت به آن به طور روزافزون در جریان است. سیاهه جنایات آمریکا طی ۲۴۱ سال اخیر -از زمان استقلال‌اش تاکنون- سرشار است از جنگ و خونریزی در اقصی نقاط دنیا؛ حال چه مستقیم و چه نیابتی.

نشریه «آمریکن هرالد تریبیون» در گزارش جدید خود به قلم «رابرت فانتینا» نوشت: آمریکا سال‌هاست که خود را مهد آزادی و حامی اصلی حقوق بشر و حق مظلومان در جهان معرفی می‌کند. کم نیستند سیاستمداران آمریکایی که سنگ این داعیه را به سینه می‌زنند و از آن دست، سناتور «مارکو روبیو» -رقیب سابق ترامپ و فرماندار کنونی فلوریدا- را می‌توان نام برد که گفت "اگر دنیا می‌خواهد معنای دموکراسی را بفهمد، بهتر است که به آمریکا بنگرد". اما حقیقت این است که این افسانه، در بیرون از مرزهای آمریکا اصلا قابل لمس و باور نیست و در داخل آمریکا هم بی‌اعتمادی نسبت به آن به طور روزافزون در جریان است. برای این مدعا، شواهدی را در نظر گرفته‌ایم:

Image

آمریکا ۲۲۰ سال از تاریخ ۲۴۱ ساله خود را در پی جنگ‌افروزی بوده است. در طی این دوره نسبتا طولانی، نمونه کامل بی‌تفاوتی و بی‌توجهی به حقوق بشر را شاهد بوده‌ایم. بی‌توجهی به مردم کشورهایی که آمریکا در آنها بطور مستقیم یا غیرمستقیم جنگ‌افروزی کرد و آنها قربانی شدند. نمونه‌های معاصر پیش روست تا به میزان و تداوم وحشی‌گری این کشور بیشتر پی ببرید.

Image

جنگ ویتنام ۷ سال طول کشید و به ادعای منابع معتبر، دست‌کم ۲ میلیون انسان نفر شامل مرد و زن و کودک در این تجاوز خانمان‌سوز کشته شدند. به سربازان آمریکایی گفته شد که هر ویتنامی در هر سنی که دیدید دشمن است و باید بکشید و بسوزانید و ویران کنید. همین سربازان آمریکا وقتی کودکان بی‌پناه ویتنامی نزدیکشان می‌شدند، کلوچه‌های سمی به خورد آنها می‌دادند. کشتار «مای لای» (My Lai massacre) در ۱۶ مارس ۱۹۶۸ که توسط واحد گردان سوم تجسسی آمریکا صورت گرفت، موجب مرگ ۳۴۷ تا ۵۰۰ شهروند غیرنظامی ویتنام شد. اکثر قربانیان غیرنظامیان زن و کودک بودند. قبل از قتل، برخی از قربانیان مورد شکنجه و قطع اندام نیز قرار گرفته بودند. این تنها مشتی از خروار جنایات آمریکا محسوب می‌گردد.

Image

سربازان آمریکایی از جنگ بازگشتند اما با مشکلات جسمی و روانی بسیار. «عامل نارنجی» که خود آمریکا در جنگ ویتنام بر علیه مردم بی‌دفاع آن کشور استفاده کرد، دامن‌گیر سربازان خودش شد و فرزندان متولدشده از آنان، اکثرا ناقص‌الخلقه بودند. یک نسل بعد، سندرم جنگ خلیج فارس بود که تا سال‌ها توسط دولت‌های آمریکا انکار شد

Image
لحظاتی پیش از کشتار مای لای / زنان ویتنامی ابتدا مورد تجاوز سربازان آمریکایی قرار گرفتند و سپس اندامشان قطع شد و به همراه کودکانشان کشته شدند

به قرن ۲۱ می‌رویم: آمریکا به عراق حمله کرد و مناطقی را زیر باران بمب گرفت که نیمی از جمعیت آن، سنی زیر ۱۵ سال داشتند. آمریکا، مراکز اصلی و حیاتی زندگی مردم که با لوله‌های نفت در ارتباط بود را هدف گرفت و منابع حیاتی میلیون‌ها نفر را از آنها گرفت.

Image

در یمن هم، پهپادهای آمریکایی دست‌کم ۶ هزار انسان بی‌گناه را کشتند. اولین پهپاد با دستور مستقیم اوباما به پرواز درآمد و ۳۴ نفر را کشت. از این ۳۴ نفر، فقط ۲ نفر مظنون به داشتن رابطه با گروه‌های تروریستی بودند. یعنی آمریکا به خاطر دو نفر آن هم «مظنون»، ۳۲ نفر دیگر که زن و کودک بودند را به قتل رساند. و همچنان این خونریزی‌ها تا به امروز ادامه دارد.

Image
Image
جنایات ائتلاف عربستان و شرکا در یمن با حمایت کامل آمریکا

در سوریه هم شاهد حمایت کامل آمریکا از گروه‌های تروریستی بودیم که رنج بی‌شماری را نثار مردم بی‌گناه این کشور کردند. دست‌کم، یک شوم جمعیت سوریه از خانه‌های خود گریختند و آواره شدند. همین اواخر بود که به همت نیروهای‌ سوری و متحدینشان عده‌ای از همان جمعیت آواره به خانه‌هایشان بازگشتند. تعداد تلفات مربوط به تحرکات آمریکا در سوریه، ۵۰۰ هزار نفر است.

Image
آواره کردن مردم بی‌دفاع حلب توسط داعش و تروریست‌های مورد حمایت آمریکا

Image
کشتار یک خانواده روستایی در سوریه توسط نیروهای ارتش آزاد / پدر و مادر و چهار پسر و یک دخترشان

وقتی کشوری بخواهد از خود در مقابل دست‌درازی آمریکا دفاع کند، آن وقت آمریکا هیچ معادلی برای ظاهرسازی پیدا نمی‌کند. فلسطینیان که به طرف جنگ‌افزارهای آمریکایی که اسراییل برای کشتار آنها به کار می‌برد سنگ پرتاب می‌کنند، تروریست‌ نامیده می‌شوند. تروریست ارتش اسراییل و شهرک‌سازانی هستند که بر خلاف قوانین بین‌المللی در کرانه باختری حضور دارند.

Image
جنایت رژیم صهیونیستی در فلسطین

حال، همه اینها برای حقوق بشر اولیه مردم کشورهایی که از امپریالیسم آمریکا زخم خورده‌اند چه معنایی دارد؟ مرگ، بیماری، بی‌خانمانی، زندگی در اردوگاه آوارگان، گرسنگی، کمبود مراقبت پزشکی، کمبود فرصت‌های تحصیلی، و بسیار موارد دیگر.

آمریکا درست بر خلاف ادعایش، دارای بیشترین رکورد نقش حقوق بشر در سرتاسر جهان است. آمریکا دائما جنگ‌افروزی کرده و از سال ۱۷۷۶ تقریبا همیشه در جنگ بوده است. این همان آمریکاست که فقط خودش به خودش می‌گوید «مهد صلح و عدالت». این تزویر بین‌المللی با چهره کشنده این کشور تصویر روشن‌تری از خود برون می‌دهد. بسیاری از کشورهای دیگر سعی در حصول جهانی صلح دارند اما گروه‌های ذینفع مرتبط با آمریکا در هر کشور، مانع از آن می‌شوند. در هر حال چنین حجمی از ظلم و خونریزی در حق کشورهای دیگر نمی‌تواند تا ابد ادامه داشته باشد. قطعا، پایان بی‌عدالتی‌های آمریکا یعنی روز خوشبختی مردم کره خاکی.
pejuhesh232
 
پست ها : 8795
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

رویارویی جدید روسیه و آمریکا در عرصه موشکی

پستتوسط pejuhesh232 » جمعه سپتامبر 22, 2017 1:56 pm

رویارویی جدید روسیه و آمریکا در عرصه موشکی


کنگره آمریکا درصدد ازسرگیری تولید سلاح‌های ممنوعه است و این به منزله خروج واشنگتن از پیمان نابودی موشک‌های برد کوتاه و متوسط با روسیه و آغاز مسابقه تسلیحاتی جدید بین دو کشور خواهد بود.

روزنامه اینترنتی «گازیتا.رو» در تحلیلی نوشته است: کنگره آمریکا در حال آماده سازی چند لایحه قانونی است که احتمالا به پنتاگون این اجازه را خواهد داد تا تولید موشکهای برد متوسط را آغاز کند. در حالیکه این کار بر اساس پیمان نابودسازی موشکهای دارای برد کوتاه و متوسط با روسیه، مربوط به سال 1987، ممنوع می باشد. بر اساس اطلاعات نشریه «پولیتیکو»، قانونگذاران آمریکایی ضرورت این اقدام را در موارد نقضی توجیه کرده اند که از سوی طرف روسی صورت گرفته است. در محافل کارشناسی نسبت به عواقب جدی چنین ابتکارعملی از سوی کنگره هشدار داده اند.

طرح ازسرگیری تولید موشکهای ممنوعه بر اساس پیمان دوجانبه با روسیه، در زمان بررسی قانون مربوط به بودجه برنامه دفاع ملی مطرح شد که یک ماه قبل به تصویب رسید.

مخالفان این لایحه قانونی در داخل ایالات متحده نگران آن هستند که این اقدام چراغ سبزی برای تولید موشکهای برد متوسط باشد که خطر رویارویی هسته ای روسیه و آمریکا که بدون آن هم در وضعیت امنی قرار ندارد، را افزایش دهد. در واقع قانونگذاران آمریکایی خواهان افزایش اختیارات خود در این زمینه هستند، چرا که مجلس سنای آمریکا مسئول تصویب توافقات دوجانبه است، ولی تنها رئیس جمهوری آمریکا می تواند تصمیم بگیرد که کشور از این پیمانها خارج شود یا نه. مجلس نمایندگان کنگره نیز نه قادر است چنین توافقاتی را نه تصویب کرده و نه رد کند.

در آمریکا هم می‌دانند که اقدامات آنها بر روسیه تاثیر ندارد

کارشناسان مسائل تسلیحاتی در آمریکا بر این عقیده هستند که چنین اقداماتی از سوی کنگره از لحاظ نظامی مورد تردید قرار می گیرد. به عقیده آنها، ازسرگیری تولید این نوع سلاح بعید است تاثیری بر اقدامات روسیه بگذارد. گذشته از اینکه تنها این خطر را افزایش خواهد داد که دور جدید مسابقه تسلیحاتی بین مسکو و واشنگتن آغاز شود.

"داریل کیمبال" مدیر اجرایی انجمن کنترل تسلیحات در آمریکا پیش بینی کرده است: این لایحه قانونی مجوز تامین مالی تولید تسلیحاتی است که باعث می شود تسلیحات هسته ای جدیدی در قاره اروپا استقرار یابد. در حالیکه این اقدام نمی تواند تاثیری بر روسیه داشته باشد و برعکس، بهانه خوبی برای تولید سلاح بیشتر در این کشور خواهد شد.» به عقیده وی، این در حالی است که هیچکس در اروپا که متحد آمریکا محسوب می شود مایل نیست که موشکهای آمریکایی در خاکش مستقر شود.

به نظر می رسد در حال حاضر تعداد مخالفان این طرح از حامیان آن بیشتر باشد، ولی مباحثات پیرامون این مسئله می تواند این وضعیت را کاملا تغییر دهد.

آمریکا برای توافقات بین المللی ارزش قائل نیست

"ولادیمیر یوسییف" معاون اول مدیر موسسه کشورهای جامعه مشترک المنافع و کارشناس برجسته روس در زمینه مسائل نظامی می گوید: «ازسرگیری تولید موشکهای دارای برد متوسط در آمریکا، برغم توافقات در چارچوب پیمان نابودسازی موشکهای برد کوتاه و متوسط، دلیل دیگری است که ثابت می کند ایالات متحده بخشی از موشکهای خود را اصلا نابود نکرده و از آنها بعنوان تسلیحات خاص سامانه های دفاع ضدموشکی خود استفاده کرده است.»

وی افزوده است: «استفاده از برخی از انواع موشکها در آمریکا همواره از دید روسیه نقض پیمان فوق محسوب می شده و اکنون تصمیم جدید کنگره آمریکا برای مجوز تولید موشکهای با برد متوسط، ثابت می کند که این کشور توجهی به تعهدات خویش در این چارچوب ندارد. ایالات متحده چنین برخوردی را با توافق هسته ای با ایران نیز نشان داده است. آمریکا نمی تواند از برجام (برنامه جامع اقدام مشترک) خارج شود، چون یک توافقنامه بین المللی چندجانبه است، ولی از سوی دیگر تحریمهای دیگری را علیه جمهوری اسلامی اعمال می کند که در واقع عملا توافق هسته ای را بی ارزش کرده است.»

به عقیده یوسییف، در چنین شرایطی توازن راهبردی موجود بین روسیه و آمریکا بهم خواهد خورد، در حالیکه در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما چنین مناقشه ای وجود نداشت. در آن زمان با وجود طرحهای زیادی که علیه روسیه جهت گیری شده بود، ولی موشکهای برد متوسط در آمریکا تولید نشده بود.

وی یادآور شد: «البته در هر صورت اقدام یکجانبه کنگره آمریکا در این زمینه به منزله نقض حقوق بین المللی است و اگر قبلا آنها سعی می کردند تا از قوانین خویش در خاک دیگر کشورها استفاده کنند، اکنون صحبت بر سر نقض صریح حقوق بین الملل است که نشان دهنده بی اهمیت بودن این مسئله برای حتی قانونگذاران آمریکایی است.»

روسیه گزینه‌هایی برای به پاسخ به آمریکا در اختیار دارد

این کارشناس نظامی معتقد است که طرف روسی هم قطعا پاسخهای منطقی و مناسبی به این اقدام نشان خواهد داد. وی گفت: «روسیه گزینه های متفاوتی برای پاسخگویی به این اقدام آمریکا دارد. همینکه ما از تولید این موشکها اطمینان حاصل کردیم، قطعا تدابیری برای برطرف کردن تهدیدات ناشی از آنها اتخاذ خواهد شد. و تولید موشکهای دارای برد متوسط، یعنی پاسخ متقارن به آمریکا، تنها یکی از این گزینه هاست. البته مسئله مهم محل استقرار این نوع موشکها خواهد بود. و اگر آنها در منطقه کالینیگراد و در عمق خاک اروپا استقرار یابند، روسیه امکان نابود سازی محل استقرار موشکهای مشابه آمریکایی را خواهد داشت. و کشورهای اروپایی که این موشکها را در خاک خود مستقر کنند، عملا امنیت خویش را در گرو منافع راهبردی آمریکا قرار خواهند داد.»
*تسنیم
pejuhesh232
 
پست ها : 8795
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

از فردای جنگ دوم جهانی؛ جهان چه تعداد «هولوکاست» دیده؟

پستتوسط najm134 » چهارشنبه سپتامبر 27, 2017 3:09 pm

[list=][/list]
از فردای جنگ دوم جهانی؛ جهان چه تعداد «هولوکاست» دیده؟


آلس شال اوند رَوـ خ ــ گزینش و ترجمه رضا نافعی
اوباما، روز پنجشنبه، بمناسبت روز یادکرد از هولوکاست، گفت در این روز و در تمام روزهای دیگر ، باید بیش از آن که فقط فکر کنیم کاری هم بکنیم. باید بیاد داشته باشیم که » هرگز نه » نباید فقط حرف باشد. ما بعنوان یک فرد باید بیدار باشیم در برابر بی تفاوتی در قلبمان و خود را در وجود دیگر انسانها باز شناسیم.»
منظور رئیس جمهور آمریکا از این سخن چیست؟ اعتبار این حکم » هرگز نه « همگانی است و همه را در بر می گیرد یا این که فقط محدود به تعقیب یهودیان است؟ اگر » هرگز نه » حرفی پوچ نیست و اگر منظور این است که این سخن حاصل تجربه های گذشته است ، یعنی پس از سال 1945 دیگر نباید کشتار یک خلق را بپذیریم و مرتکب آن شویم، آنوقت جنگهای جنایتکارانه آمریکا را چگونه باید ببینیم؟
کشتن 1،4 میلیون عراقی کشتارخلقی نیست؟ برای کشتار 5،1 میلیون ویتنامی که قربانی جنگ افروزان آمریکائی شدند چه پاسخی داریم؟ آیا این ها خلق کشی نیست؟ دولت ویتنام در آوریل سال 1995 ارقام واقعی قربانیان جنگ ویتنام را منتشر ساخت. در اثر عملیات جنگی 2 میلیون افراد غیر نظامی در ویتنام شمالی و 2 میلیون نفر در کره جنوبی قربانی شده اند. افزون بر این 1،1 میلیون سرباز نیز از پای در آمده اند، یعنی رویهم رفته 5،1 میلیون نفر ، طی یازده سال، از 1964 تا 1974 کشته شده اند.
ولی دست آویزی که باید توجیه کننده این جنگ ها باشد دست آویزی دروغین بود، این یعنی جنایت. آنچه که به حمله خلیج ننکین شهرت یافته و این ادعا که ناوچه های اژدر افکن ویتنام شمالی به یک کشتی جنگی آمریکا حمله کرده اند، افسانه ای بود ساختگی و بهانه ای برای جنگ ویتنام . در عراق نیز سلاح کشتار انبوه یافت نشد، گرچه قبل از جنگ با قاطعیت، سفت و سخت و بی برو برگرد، ادعا می شد که عراق چنین سلاح هائی دارد تا این دست آویزی باشد برای یک جنگ پیشگیرانه و غیر قانونی و اشغال یک کشور دیگر.
این که پس از جنگ جهانی دوم آمریکا موجب مرگ چه تعداد انسان شده است مورد پژوهش قرار گرفته است. از بعد از جنگ جهانی دوم تا کنون، آمریکا 37 جنگ برپا کرده یا عامل ایجاد آن بوده است. طبق این پژوهش نظامیان آمریکا مسئول مرگ 10 تا 15 میلیون نفر در جنگ های کره، ویتنام، افغانستان، و دو جنگ در عراق بوده اند. تلفات جنگ کره در برگیرنده سربازان چینی نیز هست، رویهم رفته 4 میلیون نفر از مردم کشورهای شرکت کننده در جنگ و نیز جنگ ویتنام و همچنین جنگ های لائوس و کامبوج کشته شده اند.
هواپیماهای B- 52 آمریکا از 1965 تا 15 اوت 1973 دو میلیون و هفتصد و پنجاه و شش هزار و نهصد و چهل ویک تن بمب فروریخته اند، بمب هائی که این هواپیما ها فقط در سال 1973 فروریختند دوبرابر بمب هائی بود که آمریکا درسراسر جنگ جهانی دوم بر ژاپن فروریخت. این بمباران های محرمانه کامبوج سبب ویرانی شدید روستاها و شهرها گشت و مردم را مجبور به ترک خانه و زندگی خود کرد و موجب پیدایش سیل عظیمی از پناهجویان گشت. این بی ثباتی اوضاع بود که سبب رشد خمر سرخ گشت که حزبی کوچک تحت رهبری پل پت بود. آمریکا نه تنها مسئول تلفات ناشی از بمباران ها ست بلکه مسئول کشتار دو میلیون و نیم قربانیان خمر سرخ نیز هست.
جامعه آمریکا و همچنین جامعه جهانی آگاه از این ارقام نیست و اطلاعاتش از قربانیان جنگهائی که به نیابت از سوی آمریکا رخ داده، و حکومت هائی که بدستور واشنگتن ساقط شده اند، از این هم کمتر است. در این جنگها بین 9 تا 14 میلیون نفر کشته شده اند، در آنگولا، جمهوری دموکراتیک کنگو( زائیر) ، تیمور شرقی، گواتمالا، شیلی، پاناما، بولیوی، کوبا، السالوادور، جمهوری دومنیکن، گرانادا، هندوراس،آرژانتین، اندونزی، پاکستان، چد، یمن و سودان. در واقع هر گوشه زمین میدان تاخت و تاز نظامی آمریکا بوده است.
فقط برای یاد آوری، جنگ عراق با ایران که به نیابت از سوی آمریکا رخ داد و از سال 1980 تا 1988 طول کشید، به قیمت جان دست کم یک میلیون نفر از مردم دو کشور تمام شد. غرب صدام حسین را مسلح کرد تا علیه ایران » دشمن آمریکا » بجنگد. به او حتی مواد شیمیائی و گاز دادند که او آن را علیه کردها نیز بکار برد .( 1)
این پژوهش نشان می دهد که آمریکا با این جنگها و چالش ها در سراسر جهان، به احتمال بسیار قوی مسئول مرگ 20 تا 30 میلیون نفر است. البته پر واضح است که در این باره سخنی گفته نمی شود و صد البته گزارشی هم منتشر نمی شود، چون از قرار معلوم، آمریکا هم خودش خوبست و هم نیتش پاک است !
این پژوهش Deaths In Other Nations Since WW II Due To Us Interventions» در سال 2007 منتشر شد. در این پژوهش از جدیدترین ارقام سخنی به میان نیامده است، مثلا پنجاه هزار نفرافراد غیر نظامی که در نتیجه » اقدامات انساندوستانه« برای » حفاظت از مردم غیر نظامی » در لیبی کشته شدند. از انسان هائی که هر روزه در افغانستان کشته می شوند یا در اثر حملات هواپیماهای بی سرنشین در یمن و پاکستان از پای در می آیند.
ما امروز شاهد آن هستیم که جنگی تازه علیه سوریه و ایران تدارک دیده می شود. بازهم باید «رژیمی تغییر کند» و باز بازار دروغ پراکنی گرم شده است، ایران مشغول ساختن بمب اتمی است و قصد دارد اسرائیل را از نقشه جغرافی محو کند. به همین دلیل ناتو باید در سوریه دخالت نظامی کند و به همین دلیل حمله تاسیسات اتمی ایران حتما واجب است، اگر دیپلماسی » شکست بخورد».
اگر اوباما واقعا راست می گوید ، وقتی که می گوید » دیگر هرگز » نباید سخنی خالی از معنی باشد، اگر » دل ما نباید نسبت به همنوعان ما بی تفاوت » بماند و اگر خلق کشی ، علیه هیچ خلقی ، دیگر نباید تکرار شود، آنوقت او باید از خود شروع کند و دیگر در پی ساقط کردن دولتی دیگر نباشد. آنوقت باید مانع از آن گردد که لابی جنگ افروز در خاک خودش و دولت اسرائیل به ایران حمله کنند. زیرا یک نکته روشن است. جنگ با ایران تبدیل به چنان چالشی خواهد شد که آنچه تا کنون رخ داده در برابرش هیچ خواهد بود.
———————-
(1)
پس از پایان جنگ اول جهانی و با تصویب پروتکل 1925 ژنو توسط بیشتر کشورهای دنیا، کاربرد این سلاح ممنوع گردید با این وجود رژیم عراق در طول جنگ ایران و عراق با نقض این معاهده بین المللی وسیعترین حملات شیمیایی پس از جنگ جهانی اول را مرتکب شد و بر اساس گزارش های بازرسان سازمان ملل متحد از سال 1984 تا 1988 در موارد متعددی از گاز خردل و نیز عوامل اعصاب بر علیه رزمندگان ایرانی و غیر نظامیان ساکن روستاها و شهرهای مرزی ایران استفاده شد[۲] این حملات شیمیایی منجر به مصدوم شدن بیش از یکصد هزار نفر در ایران گردید که بسیاری از آنان هنوز به عوارض و بیماری های ناشی از مصدومیت شیمیایی مبتلا هستند و نیازمند مراقبت های پزشکی هستند.[۳]
رژیم صدام همچنین در جریان عملیات انفال بر علیه مناطق کردنشین شمال عراق حملات شیمیایی وسیعی را علیه مردم این مناطق انجام داد که حمله شیمیایی به حلیچه در مارس 1988 وکشتار بیش از پنج هزار نفر از مردم این شهر از آن جمله است. [۴]
آمریکایی‌ها نیز در جنگ ویتنام هزاران تُن عامل نارنجی[۶] بروی جنگل‌های منطقه ریختند تا آن مکان‌ها یعنی (مخفی گاه ویت کنگ‌ها) را تبدیل به بیابان کنند. بخش عمده این ماده را نیز آلمان‌ها در اختیار آمریکایی‌ها قرار دادند. تحت تاثیر این ماده مهلک دی‌اکسین‌دار [۷] هنوز پس از ۴۰ سال، در ویتنام بچه‌های معلول به دنیا میایند. ــ ویکی پدیا
http://alles-schallundrauch.blogspot.de ... caust.html
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

آمادگی مسکو برای نبرد "پایان جهان"

پستتوسط najm134 » شنبه اکتبر 21, 2017 6:56 am

آمادگی مسکو برای نبرد "پایان جهان"

بنابر گزارش منابع آمریکایی، مسکو خود را برای نبرد "آرماگدون" (جنگ پایان جهان) آماده می کند.
Image
به گزارش افکارنیوز، آژانس اطلاعات نظامی آمریکا گزارش داده است که کرملین با حفاظت از " پناهگاه های هسته ای" زیرزمینی در مسکو خود را برای نبرد پایان جهان آماده می کند.
فرض بر این است که رهبران روسیه در صورت بروز جنگ هسته ای به این پناهگاه ها که هریک از آن هزاران نفر را در خوی جای می دهد، پناه ببرند.
بر اساس آخرین گزارش آژانس اطلاعات نظامی آمریکا، این مرکز موفق به کشف و شناسایی مقر فرماندهی پناهگاه روسیه در عمق زیرِ زمین کاخ کرملین و دیگری در زیر دانشگاه مسکو شده است و رهبران روسیه می توانند از این دو مخفیگاه به مخفیگاههای مشابه دیگر در رفت و آمد باشند.
در همین حال، روزنامه اینترنتی "پراودا" گزارش داد که آژانس اطلاعاتی آمریکا پیش از آن اعلام کرد که روسیه در حال ایجاد ده ها مقر زیرزمینی در سراسر این کشور است.
امروزه تعبیر آرماگدون برای اشاره به پایان جهان به کار می رود.
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

کره کشتار بردگان جنسی اش را توسط ژاپن محکوم کرد

پستتوسط najm134 » يکشنبه مه 06, 2018 9:54 pm

کره کشتار بردگان جنسی اش را توسط ژاپن محکوم کرد

Image
یک رسانه رسمی دولت کره‌شمالی کشتار بردگان جنسی کره‌ای توسط نیروهای ژاپنی در جریان جنگ جهانی دوم را محکوم کرد.
خبرگزاری شینهوا : به تازگی ویدئویی منتشر شده که در آن کشتار بردگان جنسی کره‌ای توسط نیروهای ارتش ژاپن در سال ۱۹۴۴ نشان داده می‌شود. این ویدئو در استان یون‌نان چین ضبط شده که کشته شدن ۳۰ زن کره‌ای را نشان می‌دهد.
روزنامه «رودونگ سینمون» کره‌شمالی در این باره نوشت، این ویدئو یک بار دیگر وحشی‌گری و خشونت نیروهای ارتش امپراتوری ژاپن را نشان داد.
در ادامه این مطلب آمده است: محافظه‌کاران راست‌گرای ژاپن از جمله نخست‌وزیر این کشور و گروهش مدعی هستند که اتفاقاتی نظیر بردگی جنسی در ارتش امپراتوری ژاپن هیچ‌گاه اتفاق نیفتاده و قربانیان این اقدام را مورد تمسخر قرار می‌دهند.
به نوشته روزنامه رودونگ سینمون، این ویدئو ثابت می‌کند که نظام برده‌داری جنسی که توسط ارتش امپراتوری ژاپن ایجاد شده، در واقع وجود داشته است.
این روزنامه دولت ژاپن را به تلاش برای انکار تاریخ متهم کرده است.
پیش از این رئیس‌جمهوری کره جنوبی با بیان این که ژاپن نمی‌تواند اعلام کند مساله بردگان سابق جنسی دوران جنگ تمام شده است، از توکیو خواسته بود تا بابت این مسأله عذرخواهی کرده و اشتباهاتش را جبران کند.
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

قتل عام هزاران فيليپيني و غارت گنجينه هاى ملي توسط امريكائيه

پستتوسط najm134 » دوشنبه دسامبر 31, 2018 9:57 am

قتل عام هزاران فيليپيني و غارت گنجينه هاى ملي توسط امريكائيها = بعد صدسال گذشتن و بيست سال پيگيري فيليپين؛ امريكا ناچار به برگرداندن برخي اموال شد



Image

آمریکا پس از صدسال مجبور شد ناقوس‌هایی را که از فیلیپین دزدیده بود به این کشور بازگرداند.

به گزارش سرویس ترجمه شفقنا به نقل از رویترز، صبح امروز سه‌شنبه، یک هواپیمای باری سه ناقوس کلیسا موسوم به به زنگ‌های بالانگیگا را به فیلیپین بازگرداند. نیروهای آمریکایی در سال ۱۹۰۱ و در جریان قتل عام هزاران نفر از مردم فیلیپین در در منطقه سامار در مرکز این کشور، این دو ناقوس را دزدیده بودند. فیلیپین یک دهه بود که آمریکا برای بازپس دادن این دو ناقوس ارزشمند، تحت فشار گذاشته بود. پیش از این دو ناقوس در پایگاه نظامی آمریکا در وایومینگ و یکی نیز در کره جنوبی نگهداری می‌شد.

گفتنی است جنگ آمریکا و فیلیپین بین سالهای ۱۸۹۹ تا ۱۹۰۲ یکی از تاریک‌ترین نقاط تاریخ ایالات متحده و تجاوزهای این کشور به مردم منطقه شرق آسیا است.
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

بعدي

بازگشت به آلوده شناسى


Aelaa.Net