آلودگی اتمی و تشعشع

مدير انجمن: najm134

آلودگی اتمی و تشعشع

پستتوسط najm134 » شنبه فبريه 27, 2010 9:05 am

عناوين گزارشاتي كه تا كنون در اين باره منتشر شده است: گسترش دهندگان سرطان - اسرائيل و نسل كشي يهوديان عرب بوسيله تشعشع - مبارزه داوود (انرژي پاک) با جالوت (صنعت هسته اي) - نمکهای مصرفی یددار در کشور آلودگی رادیواکتیویته (در حد بالا) دارد - ورود آهن‌قراضه‌هاى آلوده به راديواکتيو از عراق به ايران - آزمايش های اتمی، عامل صدمات ژنتيکی در قزاقستان

مرسولاتي كه تا كنون جداگانه در اين باره منتشر شده است: بهداشت تشعشع -
اورانيوم فرسوده جنگ عراق
http://aelaa.net/110.aspx?id=411
در کل 1 بار ویرایش شده. اخرین ویرایش توسط najm134 در چهارشنبه ژانويه 05, 2011 9:17 am .
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

آلودگی تشعشع

پستتوسط najm134 » سه شنبه مارس 30, 2010 9:48 am

ورود آهن‌قراضه‌هاى آلوده به راديواکتيو از عراق به ايران
آهن‌قراضه‌هاى عراقى که به مواد راديواکتيو و اورانيوم ضعيف شده آلوده هستند از طريق برخى بنادر جنوبى به کشورمان وارد شده است. به گزارش خبرنگار خبرگزارى فارس، اخيرا يک محموله پنج هزار تنى از آهن‌آلات قراضه که قطعات سوخته تانک نيز در آن است، در بندر خرمشهر تخليه شده است. يک محموله 30 تنى که بيشتر آن قطعات تانک و نظامى بود نيز مدتى قبل از ورود به بندر خرمشهر، در آبهاى اروندرود ايران غرق شد. بنابراين گزارش محموله ديگرى نيز بدون اعلام تناژ آن، اخيرا با شناور وارد بندر خرمشهر گرديده است.
درخلال جنگ آمريکا و انگليس عليه عراق در مناطق مختلف و به خصوص در جنوب اين کشور، تانک‌ها و ادوات نظامى ارتش بعث عراق با استفاده از گلوله‌هاى اورانيوم ضعيف شده منهدم شدند و پس از آن در پى تماس مردم جنوب عراق با اين قطعات و گلوله‌ها، صدها نفر درعراق و به ويژه اطراف بصره به سرطان، بيماري‌هاى پوستى و ريوى وساير بيماريها از جمله مقطوع‌النسل شدن و خونريزى مبتلا شده‌اند.
در همين حال به دنبال انتشار اخبار مربوط به ورود آهن‌آلات قراضه و قطعات وارداتى آلوده به اورانيوم ضعيف شده و راديواکتيو به بندر خرمشهر، يک مقام آگاه در استان خوزستان به فارس گفت: دستگاه‌هاى ذيربط بايد شديدا مراقب ورود اين محموله‌ها باشند. وى افزود: واردات آهن قراضه مشکوک به راديواکتيو از بندر خرمشهر بايد متوقف و با آزمايشات دقيق صورت گيرد.
اين مقام آگاه اضافه کرد: اگر قرار باشد افرادى سودجو و رانت‌خوار سلامت مردم را به خطر بيندازند، جبران آن بعد از وقوع بسيار سخت ودشوار است. وى با بيان اينکه اگر قرار باشد اين محموله‌ها وارد کشور شود، سازمان انرژى اتمى حتما بايد آن را مورد بازرسى قرار دهد، تصريح کرد: ‌به دليل وجود لاشه قطعات نظامى در اين محموله‌ها، ورود آنها بايد به کسب مجوز از وزارت دفاع يا شوراى امنيت ملى موکول شود.
سال گذشته انفجار گلوله جنگى که در بين اين آهن‌قراضه‌هاى وارداتى عراق در تهران صورت گرفت، باعث مرگ يک کارگر افغانى در يک کارگاه شد.
يک مسئول در گمرک خرمشهر با تاييد اين مطلب به خبرنگار فارس گفت: گمرک تا ارائه مجوزهاى لازم از جمله مجوز عدم آلودگى انرژى اتمي، از خروج اين آهن‌آلات قراضه جلوگيرى خواهد نمود. وى افزود: واردکنندگان اين محموله‌ها تاکنون نتوانسته‌اند مجوزهاى لازم براى ورود آن را کسب کنند
نقل از روزنامه خراسان
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

آلودگی تشعشع

پستتوسط najm134 » سه شنبه مارس 30, 2010 9:52 am

آزمايش های اتمی، عامل صدمات ژنتيکی در قزاقستان
براساس يک گزارش تازه علمی، ريزش ذرات راديواکتيو حاصل از آزمايش بمب های اتمی در جو، توسط اتحاد جماهير شوروی سابق، باعث ايجاد جهش های ژنتيکی در مردم منطقه شده است.
محققانی که نتيجه تحقيقات خود را در نشريه "علم" (Science) منتشر کرده اند، می نويسند که ريزش ذرات اتمی، ميزان جهش های ژنتيکی در افرادی که اطراف مرکز اتمی "سميپالاتينسک" زندگی می کردند را تقريبا دو برابر کرده است. اين مرکز در قزاقستان، از جمهوری های سابق شوروی، واقع بود.
اتحاد جماهير شوروی آزمايش های اتمی جوی را در سال های دهه 1940 و 1950 انجام داد.
اين يافته شواهد خيره کننده تازه ای در مورد صدماتی که مواد راديواکتيو بر ساختار ژنتيکی انسان دارد فراهم می کند.
واقعه چرنوبيل
پژوهشگران 40 خانواده ساکن در مسير بادهايی که از مجتمع "سميپالاتينسک" می گذرد را مورد آزمايش قرار دادند و دريافتند که نرخ جهش در "دی ان ای" اين افراد شديدا بالاتر از حد عادی بود.
نرخ جهش ژنتيکی در افراد مسن تقريبا دو برابر شد، اما افراد جوان کمتر تحت تاثير قرار گرفتند.
محققان می گويند که اين اختلافات را می توان با توجه به دوره زمانی انجام آزمايش ها طبقه بندی کرد.
آنها معتقدند چهار آزمايش اتمی در فاصله سال های 1949 و 1956، مسبب عمده خسارات ژنتيکی بوده است، به همين دليل کسانی که اواخر اين دوره متولد شده اند کمتر در معرض تششعات راديواکتيو قرار گرفته اند.
البته معلوم نيست که اين جهش ها باعث مشکلات بهداشتی و پيدايش بيماری های بيشتر شده باشد، و محققان می گويند احتمال آن کم است که دراين باره اطلاعات تازه ای به دست آورند. تصوير
اتحاد جماهير شوروی و ساير کشورهای جهان، آزمايش های جوی را در سال 1963 ممنوع کردند. به گفته محققان درحال حاضر شمار بسيار معدودی از افرادی که آزمايش های اتمی روی آن ها تاثير گذاشته است، زنده مانده اند و به همين خاطر انجام تحقيقات دقيق ممکن نيست.
"يوری دوبرووا" دانشمندی که اين رشته مطالعات را در دانشگاه "ليستر" بريتانيا مديريت کرده است، در گذشته نيز تحقيقاتی انجام داده بود که نشان می داد نرخ افزايش جهش های ژنتيکی در افراد متاثر از حادثه اتمی چرنوبيل در سال 1986 نيز مشابه "سميپالاتينسک" بود.
اما آن پژوهش جنجال برانگيز بود و برخی از دانشمندان نتايج آن را قبول نداشتند. اکنون که دکتر دوبرووا در مورد "سميپالاتينسک" به همان نتايج دست يافته است، قصد دارد برای تحقيقات بيشتر به چرنوبيل بازگردد.
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

آلودگی تشعشع

پستتوسط najm134 » سه شنبه مارس 30, 2010 9:57 am

گسترش دهندگان سرطان
در سایه استفاده گسترده ارتش ایالات متحده از سلاح های حاوی اورانیوم ضعیف شده در دو جنگ اول و دوم خلیج فارس ، آثار فاجعه بار این تسلیحات به ایجاد موجی از بیماری سرطان در کشور عراق و مناطق همجوار انجامیده است. ابتلای مردم این کشور و به ویژه مناطق جنوبی به انواع سرطان، به همراه آلودگی گسترده خاک و هوای این بخش ها، منطقه خاورمیانه و آسیای شرقی و در نهایت کل دنیا را در معرض آسیب های فراوانی قرار داده است که با ادعاهای دروغین بوش در توجیه این اشغالگری، هیچ ارتباطی ندارد.
به نظر می رسد که رسانه های آمریکایی چندان تمایلی به افشای دروغ های بوش در مورد جنگ ارتش آمریکا در عراق ندارند. مثلاً به این جمله بوش دقت کنید: «ما از خویشتن دفاع خواهیم کرد؛ اما در همین حال، ضمن همکاری با دوستان هم پیمانمان، فعالانه در جهت گسترش صلح و دموکراسی تلاش می کنیم.» مطمئناً به گسترش دموکراسی در این کشور باید با نگاهی دقیق تر بنگریم. چرا که در اشغال عراق و افغانستان، ما بیش از هر چیز شاهد آثار ویرانگر جنگ بر زندگی شهروندان این کشورها و تخریب زیرساخت های ملی بوده ایم.
روز به روز به آمار تلفات این جنگ افزوده می شود و مواد سمی مرگبار گسترش می یابند. آیا تاکنون نام اورانیوم ضعیف شده را شنیده اید؟ و آیا بحران آفرینشی در بخش سلامت ساکنان عراق و به دنبال آن در خاورمیانه و آسیای مرکزی، به خاطر استفاده از این سلاح های مرگبار، نباید از سوی مردم آمریکا با واکنش مناسبی رو به رو گردد؟
دکتر جواد العلی مدیر مرکز غده شناسی بزرگ ترین بیمارستان بصره، در کنفرانسی که در ژاپن برپا گردیده بود، چنین گفت: «دو پدیده عجیب در شهر بصره روی داده است که من هرگز مشابه آن را در گذشته مشاهده نکرده بودم. اول، وجود سرطان های دوگانه و سه گانه در یک فرد است. به عنوان مثال، ابتلای همزمان یک نفر به سرطان های خون و معده. البته ما با مواردی نظیر ابتلای یک نفر به سه سرطان خون، معده و کلیه هم رو به رو بوده ایم. نکته دوم این است که بیماری سرطان به صورت خوشه ای در خانواده های عراقی گسترش یافته است... . به عنوان مثلا، در خانواده همسرم، 9 نفر به انواع سرطان مبتلا شده اند.»
وی می افزاید: «کودکان عراقی بیش از دیگران از این آلودگی های هسته ای آسیب دیده اند. بدن این کودکان، تشعشع بیشتری را (به دلیل زندگی در سنین رشد) جذب می کنند. به همین دلیل هم سرطان غددد لنفاوی که به ندرت در میان افراد زیر 12 سال مشاهده می شود، هم اینک به یک بیماری عادی در میان کودکان عراقی تبدیل شده است.»
سلاح های حاوی اروانیوم ضعیف شده (DU)، از محصولات جانبی فرآیند غنی سازی اورانیوم ساخته می شوند. این سلاح را باید جزو کثیف ترین تسلیحات دنیا در حال حاضر دانست. چرا که پس از استفاده از آن علیه زره پوش ها، به سرعت انبوهی از ذرات نانو را در فضا می گستراند که به آسانی از طریق پوست افراد جذب می گردد. و البته باید بدانید که نیمه عمر اورانیوم موجود در این سلاح 4468 میلیارد سال است.
در جنگ اخیر، حدود 1700 تن از این سلاح ها و به ویژه در اطراف شهرهای بزرگ مورد استفاده قرار گرفت. همچنین در آغازین روزهای جنگ، از این سلاح ها علیه شهر بغداد استفاده شد که بارانی از ذرات سرطان زای باردار اورانیومی را در فضای این شهر گستراند. البته ابتلا به بیماری های خونی و نارسایی های جسمی در نوزادان، از دیگر آثار آن است . در حقیقت ما گامی در جهت گستراندن دموکراسی در عراق برنداشته ایم، بلکه تنها به دستکاری و تغییر ژنوم انسانی آنان دست زده ایم.
البته در همان حال که ما به قول رئیس جمهور بوش به «حفظ خویشتن» مشغولیم تا از شر سلاح های خیالی کشتار جمعی عراق در امان بمانیم، ایالت متحده درهای زراخانه اش را به روی این کشور گشوده است. به علاوه، خاک و هوای عراق به این مواد رادیواکتیو آلوده شده است. هر چند به دلیل جریانات آب و هوایی، کل دنیا از این گرد و غبار هسته ای آسیب خواهد دید.
کریس بوسبی، یکی از فیزیکدانان گرایش شیمی و عضو کمیته ریسک های ناشی از تشعشع در دولت انگلستان که بنیان گذار کمیته اروپایی ریسک های تشعشع می باشد، کیفیت هوای بریتانیای کبیر را بررسی و کنترل می کند. بر اساس یافته های وی، «این ذرات اورانیومی، در حال انتشار در سراسر کره خاکی ما هستند.» بدین ترتیب، هنگامی که بوش اعلام می کند که «ما در کنار مردم افغانستان و عراق تا دستیابی به آزادی و رهایی آنان ایستاده ایم» به یاد بیاوریم که یکی از دانشمندان برجسته انگلیسی از این جنگ به عنوان «مجازات مرگ برای منطقه خاورمیانه و آسیای مرکزی» - به دلیل آسیب های فراوان زیست محیطی آن – یاد کرده است. اینک جرایم جنگی این تجاوز در برابر چشمان ماست. البته شاید آن قدر این جنایت ها بزرگند که به چشم ما نمی آیند. اما در همین حال، مواد مرگبار و کشنده گسترش می یابند، کودکان می میرند و به دنبال آن، کره خاکی ما غیر قابل سکونت خواهد شد.
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

آلودگی تشعشع

پستتوسط najm134 » جمعه آپريل 23, 2010 6:28 pm

اسرائيل و نسل كشي يهوديان عرب بوسيله تشعشع
جنایت اسرائیل در آغاز؛آلوده سازی همه كودكان نسل "سفاردي ها يهوديان عرب" به مواد راديو اكتیو
۳۱ اردیبهشت ماه ۱۳۸۷ ساعت : ۵۰ , ۰۲ خبرگزاري انتخاب : شبکه 10 تلويزيون رژيم صهيونيستي با پخش فيلمي مستند از يکي از پليدترين رازهاي بنيانگذاران حزب کار اسراييل كه آلوده کردن عمدي همه كودكان نسل "سفاردي ها يهوديان عرب " به مواد راديو اكتيو در فلسطين اشغالي بود ، پرده برداشت. شش هزار نفر از اين کودکان، کمي پس از تاباندن اين پرتوها، جان خود را از دست دادند. همچنين، بسياري از آنان به سرطان‌هاي پيشرفته‌اي مبتلا شدند که در طول زمان، هزاران نفر را کشت و هنوز هم در حال گرفتن جان باقيمانده آنهاست.
بر اساس این گزارش، فيلم "حلقه کودکان" با کارگرداني "ديويد بلهاسن" و " آشر حمياس" در سال 2004 ميلادي جايزه بهترين فيلم مستند فستيوال بين المللي فيلم حيفا را از آن خود کرد.
موضوع اين مستند، تاباندن عمدي پرتوهاي آسيب رسان به صدها هزار نفر از مهاجران كودك و نوجوان يهودي به فلسطين اشغالي است که از يهوديان عرب کشورهاي خاورميانه به اين سرزمين رفته و به "سفارديم" معروف بودند.
براساس اين گزارش، دکتر «چايم شبا»، مدير کل وزارت بهداشت اسرائيل در سال 1951 ميلادي به آمريکا رفت و با هفت ماشين اشعه ايکس اهدايي ارتش آمريکا به فلسطين اشغالي باز گشت.
اين گزارش مي افزايد: قرار بود، از اين ماشين‌‌ها براي يک آزمايش اتمي جمعي روي گروهي از جوانان سفاردي به عنوان خوک‌هاي آزمايشي استفاده شود.
هر جوان سفاردي 35 هزار بار که حداکثر دز تاباندن اشعه ايکس است، در معرض اين پرتوها قرار گرفت. دولت آمريکا براي اين کار، 300 ميليون ليره اسرائيل را در يک سال به رژيم صهيونيستي پرداخت کرد و اين در حالي بود که کل بودجه بهداشتي اين رژيم 60 ميليون ليره بود و پول پرداخت ‌شده توسط آمريکايي‌ها، برابر با ميلياردها دلار در حال حاضر است.
در اين گزارش تکان دهنده آمده است: براي گمراه کردن والدين قربانيان، اين کودکان به عنوان سفرهاي مدرسه‌اي به بيرون برده مي‌‌شدند و بعدها به والدين آنان گفته مي‌شد که آنها به علت ابتلا به «زردزخم» تحت درمان با اشعه ايکس قرار گرفته‌اند.
شش هزار نفر از اين کودکان، کمي پس از تاباندن اين پرتوها، جان خود را از دست دادند. همچنين، بسياري از آنان به سرطان‌هاي پيشرفته‌اي مبتلا شدند که در طول زمان، هزاران نفر را کشت و هنوز هم در حال گرفتن جان باقيمانده آنهاست.
بر پايه اين گزارش، زن کهنسالي که اشعه ايکس را به کودکان مي‌تابانده، گفت: «آنان کودکان را به صف مي‌آوردند. نخست سرهايشان را مي‌تراشيدند و به آن ژل ضدسوختگي مي‌ماليدند. سپس توپي را بين پاهاي آنان مي‌گذاشتند و به آنان مي‌گفتند که نگذارند توپ به زمين بيفتد که در نتيجه، آنان نيز تکان نخورده و ثابت مي‌ايستادند. ديگر بخش‌‌هاي بدن کودکان، هيچ محافظي نداشت. به من گفته شده بود که با اين کار، در از بين بردن زردزخم‌ها کمک مي‌کنيم. اگر مي‌دانستم اين کار چه خطراتي براي کودکان خواهد داشت، هيچ‌گاه حاضر به همکاري نمي‌شدم. هرگز».
به علت اين‌که تمامي بدن کودکان در معرض تشعشعات بود،‌ معمولا باعث اختلال در سيستم ژنتيکي کودکان مي‌شد که اين امر در نسل‌هاي بعدي هم تأثيرگذار بود.
اين فيلم به روشني نشان مي‌دهد که اين عمليات، تصادفي نبوده است. خطرات اشعه ايکس بيش از 40 سال است که شناخته شده و دستورالعمل‌هاي رسمي براي درمان و استفاده از اشعه ايکس در سال 1952 وجود دارد.
اين فيلم يك مورخ را نشان مي‌دهد که مي‌گويد: عمليات زردزخم يک برنامه حساب ‌شده براي پاک کردن رگه‌‌هايي از جامعه بوده که گمان مي‌شد، ضعيف هستند.
زن يهودي مراکشي که کودکان وي در اين عمليات صدمه ديده اند مي‌گويد: «اين يک هولوکاست بود؛ هولوکاست سفاردي. من مي‌‌خواهم بدانم چرا هيچ‌کس با آن مخالفتي نکرد؟».
کابينه دولت رژيم صهيونيستي را در زمان ثبت چنين اعمال بي‌رحمانه‌اي اين افراد تشکيل مي‌دادند: نخست وزير: دويد بن گوريون، وزير دارايي: اليزر کابلان، وزير دادگستري: لوي اشکول، وزير امور خارجه: موشه شارت، وزير بهداشت: يوسف بورگ، وزير کار: گولداماير، وزير پليس: آموس بن گوريون. ارشدترين پست خارج کابينه نيز متعلق به دبيرکل وزارت دفاع بود که در اختيار «شيمون پرز» بود.
نخست وزير «بن گوريون» که ظاهرا هراسناک بوده، بدون ترديد، پسر خود را به عنوان رئيس پليس انتصاب کرد تا در صورت دخالت ديگران، بتواند مشکل را حل کند.
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

آلودگی تشعشع

پستتوسط najm134 » جمعه آپريل 23, 2010 6:31 pm

مبارزه داوود (انرژي پاک) با جالوت (صنعت هسته اي)
در گزارشي که قرار است در اواخر سال جاري در نشريه زيست محيطي فرهنگستان علوم سوئد موسوم به "امبيو" منتشر شود دو دانشمند انديشکده راکي مانتين در ايالت دنور امريکا صنعت هسته اي را به مثابه جالوت کند و سنگين تصوير کرده اند که نمي تواند با داوودهاي چابکتر يعني توليدکننده هاي کوچک برق نظير توربين هاي بادي يا صفحات خورشيدي رقابت کند.
اموري بي لووينس و ايمران شيخ در تحليل خود که " توهم هسته اي " نام دارد نوشته اند " تبديل جاه طلبي هاي هسته اي به دستاوردهاي واقعي ، سفارشهاي قطعي و نيروگاههاي عملياتي با موانع اساسي روبروست که اکنون مهمترين و اصلي ترين انها مسائل اقتصادي است چون موانع سياسي مرتبط با ايمني ، ضايعات هسته اي ، توليد و تکثير سلاحهاي هسته اي و غيره را مي توان از طريق صدور دستور دور زد که در کشورهاي زيادي هم اينگونه عمل شده است."
به گفته اين دو دانشمند سرمايه هاي خصوصي ،به علت هزينه سرسام اور اوليه مورد نياز براي احداث نيروگاه جديد هسته اي که دستکم پنج ميليارد دلار است و همچنين تجربيات قبلي درباره فراتر رفتن هزينه ها از پيش بيني هاي اوليه ، از انرژي هسته اي دوري مي کند. اين دو نوشته اند " در طول دوره احيا هسته اي که ظاهرا اکنون در جريان است هيچ پروژه جديد هسته اي توسط سرمايه هاي بخش خصوصي تامين نشده است. سرمايه گذاران توجه خود را به حوزه هايي معطوف کرده اند که هزينه ها و خطرات مالي کمتري دارد."
اما ايا توليد انرژي هاي بدست امده از باد ، خورشيد و سوخت هاي زيستي به ميزاني خواهد بود که به صورت قابل توجهي در تامين تقاضاي روز افزون جهان به برق که دولت امريکا مي گويد تا سال دو هزار و سي دو برابر خواهد شد مشارکت کند؟
پاسخ نويسندگان اين تحليل که توليد کوچک و غيرمتمرکز انرژي را به انقلابي تشبيه کرده اند که طي ان رايانه هاي خانگي متصل به يکديگر جانشين مراکز بزرگ رايانه اي شد، مثبت است. انها استدلال مي کنند که اين امر شروع به ايجاد تغييرات اساسي در صنعت برق به صورتي کرده است که انرژي هسته اي را بيش از پيش غير رقابتي نموده است.
در اين تحليل امده است " اطلاعات مربوط به صنايع جهاني و اطلاعات دولتها که هر سال از طرف موسسه راکي مانتين جمع اوري مي شود حاکي از ان است که برق توليدي از باد ، خورشيد ، سوختهاي زيستي و غيره در سال دو هزار و شش از برق هسته اي پيش افتاد ( هر کدام از اين دو يک ششم انرژي جهان را تامين مي کنند) . توليد انرژي از باد ، خورشيد ، سوخت هاي زيستي و غيره در سال دو هزار و دو هم از ظرفيت توليد برق هسته اي جهان بيشتر بود و روز به روز هم بر سرعت ان افزوده مي شود."
فرايند بررسي درخواست صدور مجوز هسته اي در حال حاضر سه تا چهار سال زمان مي برد. پس از اين مرحله انتظار مي رود که کار احداث نيروگاه هم اگر همه چيز خوب پيش رود حدود چهار سال زمان ببرد. موسسه ملي انرژي مي گويد تا سال دو هزار و شانزده بين پنج تاهشت راکتور در جهان تکميل خواهد شد.
تکميل به موقع و با بودجه کافي اين نيروگاهها [ که در گذشته اتفاق نادري بوده است ] شايد در حکم اغاز اين رنسانس هسته اي باشد. صنعت برق هسته اي هنوز راه درازي در پيش دارد.
توضيح: لزوم بهره مندي از دانش و فن آوري هسته اى به معني تاييد بكاركيري آن حتى براى توليد برق و انرزي نيست، جه اينكه اصل داشتن اين دانش و فن آوري براى كشورهاى اسلامي به عنوان سبر امنيتي بازدارنده در مقابل تهديدهاى سلطه استكباري امري ضروري است، لذا در كزارشات رسانه اعلى به جهت بحث توجه شده تا برداشت غلط نشود.

najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

آلودگی تشعشع

پستتوسط najm134 » جمعه آپريل 23, 2010 6:37 pm

نمکهای مصرفی یددار در کشور آلودگی رادیواکتیویته (در حد بالا) دارد
مدیرکل حفاظت محیط زیست استان مرکزی گفت: به استناد تحقیقات انجام شده یک متخصص تغذیه، نمکهای مصرفی یددار در کشور آلودگی رادیواکتیویته دارد و به شدت برای سلامتی مضر است.
دکتر "محمد باقر صدوق" روز چهارشنبه در شورای سلامت استان مرکزی افزود: ید مورد مصرف برای خوراک دام هر کیلو پنج دلار و درمصارف انسانی ‪۱۷‬دلار است و متاسفانه از این یدها بار رادیواکتیو عدد ‪ ۱۳۱‬و ‪ ۱۳۳‬در نمکهای یددار استفاده می‌شود.
وی گفت: درآزمایشهای انجام شده، نمکهای یددارآلودگی بالا به فلزات سنگین و مواد سمی دارد و علاوه براین، موارد ناخالصی‌های زیاد که موجب رسوب در اعضای بدن و افزایش فشار خون می‌شود نیز موجود است.
وی افزود: باتوجه به ‌اینکه مصرف نمک یکی از عادات رژیم غذایی مردم ایران است اصلاح ساختار غیربهداشتی آن ضروری به نظر می‌رسد.
رییس مرکز بهداشت استان مرکزی نیز گفت: جایگزینی نمک های یددار به جای نمکهای معمولی طی برنامه‌ای از سال ‪ ۷۲‬در وزارت بهداشت و درمان آغاز شده و اکنون پوشش صددرصدی دارد.
دکتر "علی‌اصغر فرازی" افزود: باتوجه به آلودگی‌های ذکرشده‌ امسال استفاده از نمکهای یددارکیسه زرد که آغشته به آرسنیک ، سرب و سایرمواد سمی خطرناک بوده از سوی وزارت بهداشت و درمان ممنوع و استفاده‌از نمکهای تصفیه پیشنهاد شده‌است.
تذكر:
* خيلي مايه تاسف است كه به مدت بانزده سال طي يك برنامه سراسري؛ نمك مصرفي كل كشور تحت پوشش اين آلودگی عميق قرار كرفته است، و الآن بعد از كذشت بانزده سال از عموميت صدرصدي آن اين مشكل بزرك بيان و افشا مي شود.
* اين خبر كوتاه بيامهاى فراواني براى اهل علم و تامل دارد:
تشخيص سطح آكاهي متخصصين و متصديان بهداشت كشور،
ميزان سلامت طرحهاى عمومي،
وسعت تبليغات غير واقعي به اصطلاح علمي
و اهداف استكبار جهاني و عوامل داخلي از اين نوع اقدامات.

* خداوند به اين مسئول حفاظت محیط زیست خير بدهد كه مردم را از اين خطر آكاه كرد.
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

مواد رادیواکتیو چه بلایی بر سر اقیانوس آرام می‌آورند؟

پستتوسط najm134 » جمعه مه 13, 2011 10:35 am

مواد رادیواکتیو چه بلایی بر سر اقیانوس آرام می‌آورند؟
پس از سرازیر شدن مقادیر بالای مواد رادیواکتیو به آب‌های اقیانوس آرام، گفته شد که بزرگی اقیانوس، از غلظت و خطر این مواد می‌کاهد، اما در واقع هیچ کس نمی‌داند چه اتفاقی دارد می‌افتد!
تصوير
آب‌های آلوده نیروگاه داییچی فوکوشیمای ژاپن به آب‌های اقیانوس راه پیدا کردند و ارزیابی آب اقیانوس در فاصله چنیدن کیلومتری شمال و جنوب منطقه آسیب‌دیده، حاکی از آلودگی آب اقیانوس به مواد رادیواکتیو است.

به علاوه،‌ تپکو (شرکت انرژی توکیو الکتریک که اپراتور نیروگاه فوکوشیما است) برای خلاص شدن از آب آلوده، بخش زیادی از آن را مستقیما روانه اقیانوس کرد. تنها حرف اطمینان‌بخشی که دائم شنیده می‌شود این است که اقیانوس خیلی بزرگ است!
البته کسی این واقعیت را که اقیانوس بزرگ است و مواد رادیواکتیو در آن رقیق می‌شوند، زیر سوال نمی‌برد؛
اما به گزارش نیچر، دانشمندان بسیاری خواهان انجام مطالعات گسترده در آب‌های اطراف فوکوشیما شده‌اند تا هر آسیب احتمالی به اکوسیستم آبی بررسی شود.
البته کسی انتظار ندارد که مواد رادیواکتیو به سرعت به موجودات آبزی آسیب زده باشد،‌
اما ایزوتوپ‌هایی که نیمه‌عمر طولانی دارند وارد چرخه غذایی می‌شوند و انباشتگی آن‌ها می‌تواند به عنوان مثال باعث مرگ ماهی‌ها و پستانداران آبزی و کاهش جمعیت آن‌ها شود.
ولی اوضاع چه‌قدر نگران‌کننده است؟ کن بوسلر، از موسسه اوشن‌گرافیک در ماساچوست در این‌باره می‌گوید:
«این که مقدار این مواد در آب به حدی رسیده که می‌توانیم آن‌ها را اندازه‌گیری کنیم، لزوما بدین معنا نیست که خطرناک هستند؛ اما این اولین باری است که انسان باعث آزادسازی این حجم از مواد رادیواکتیو درون آب اقیانوس شده و ما نمی‌دانیم چه اتفاقی می‌افتد.»
در دو هفته گذشته تمرکز بالای دو ماده رادیواکتیو ید 131 (با نیمه‌عمر 8 روز) و سزیوم 137 ( با نیمه‌عمر 30 سال، یعنی پس از 30 سال مقدار مواد رادیواکتیو به نصف کاهش می‌یابد) در نمونه‌های جمع‌آوری‌شده در خود نیروگاه و فاصله 30 کیلومتری ساحل دیده شده است.
تا آخر ماه مارس (18 روز پیش) سطح مواد رادیواکتیو ده‌ها هزار بار بیشتر از قبل از حادثه بود. به علاوه احتمال دارد به غیر از ید 131 و سزیوم 137، مواد رادیواکتیو دیگری هم وارد آب شده باشد.
یکی از مشکلات موجود این است که هنوز نمی‌دانیم چه میزان ماده رادیواکتیو وارد اقیانوس شده و این روند همچنان ادامه دارد و اگر مشکلات تازه‌ای در فوکوشیما پیش بیایند،‌ ممکن است حجم قابل توجهی از آب آلوده به رادیواکتیو به اقیانوس سرازیر شود.
علی‌رغم همه این تردیدها، دانشمندان موسسه ملی علوم رادیولوژیک ژاپن در حال برنامه‌ریزی مطالعاتی برای ارزیابی میزان مواد رادیواکتیو انباشته‌شده در بافت‌ها، ماهیچه‌ها، استخوان‌ها و تخمک‌های موجودات دریایی هستند.
آن‌ها همچنین می‌خواهند مدلی بسازند که تاثیر بلندمدت رادیوایزوتوپ‌ها را بر محیط آبی و مقدار کل ماده رادیواکتیوی که موجودات دریایی با آن مواجه خواهند شد نشان دهد.
در حال حاضر گروهی به سرپرستی دومینیک بوست، مدیر موسسه فرانسوی امنیت هسته‌ای و حفاظت در برابر مواد رادیواکتیو، در حال پیش‌بینی سطح آلودگی در موجودات زنده و رسوب بستر اقیانوس بر اساس تخمین مقدار رادیوایزوتوپ‌های آزادشده از فوکوشیما و نمونه‌های جمع‌آوری‌شده است.
بر اساس محاسبات این گروه،‌ حدود 50 رادیوایزوتوپ، میزان 10 هزار بکرل در لیتر آلودگی رادیواکتیو را در فاصله 300 متری فوکوشیما شکل می‌دهند.
قبل از حادثه، میزان سزیوم 137 در این آب‌ها حدود 3هزارم بکرل در لیتر و مقدار ید 131 هم غیرقابل تشخیص بود.
این محققین معتقدند بستر اقیانوس در آن منطقه می‌تواند حاوی بین 10 هزار تا 100 هزار بکرل بر کیلوگرم ماده رادیواکتیو باشد.
این رقم در جلبک‌هایی که برخی از آن‌ها ید جذب می‌کنند،‌ تا 100 میلیون بکرل بر کیلوگرم هم می‌رسد.
قوانین ژاپن، مصرف ماهی‌های حاوی 500 بکرل بر کیلوگرم سزیوم 137 و 2000 بکرل بر کیلوگرم ید 131 را ممنوع می‌داند.
البته هر چه زمان بگذرد و هر چه از فوکوشما دورتر شویم، میزان آلودگی کاهش می‌یابد،‌ به شرط این که مواد بیشتری در حال نشت به آب اقیانوس نباشد.
اما در منطقه نزدیک به فوکوشیما ممکن است تا سال‌های متمادی مقداری از مواد رادیواکتیو با دوز پایین باقی بماند.
بررسی همه این فرضیه‌ها نیاز به مطالعات گسترده بین‌المللی دارد.
وارد ویکر، متخصص سلامت محیطی و رادیولوژیک در دانشگاه ایالتی کلرادو در غرب امريكا
هم بر نیاز به مطالعه تاکید دارد.
به نظر او،‌ برای انجام این مطالعات، نیاز به نمونه‌گیری‌های متعدد از منطقه نزدیک به فوکوشیما و مناطق دورتر داریم.
او می‌افزاید:‌ باید میزان رادیونوکلیدها را در آب، بستر اقیانوس، پلانکتون‌ها،‌ نرم‌تنان،‌ سخت‌پوستان، جلبک‌های دریایی و ماهی‌ها اندازه‌گیری کنیم و سلامت اکوسیستم دریا را تحت نظر بگیریم.
البته برای چندین هفته مصرف آبزیان برای انسان‌ها ممنوع خواهد بود،‌ اما ویکر شک دارد که دانشمندان بتوانند تغییرات ژنتیکی احتمالی در آبزیان بر اثر مواد رادیواکتیو را تشخیص بدهند. هر موجود تغییریافته ژنتیکی ‌ممکن است به هر جایی در اقیانوس برود یا خیلی زود، ‌قبل از این که ما پیدایش کنیم، بمیرد.
به علاوه تشخیص این که هر پدیده‌ای بر اثر مواد رادیواکتیو روی داده یا این که به موارد دیگری چون آلودگی آب (که از قبل وجود داشته) و تخریب‌های ناشی از سونامی بر می‌گردد، ‌بسیار دشوار خواهد بود.
پس چه باید کرد؟ برونو فیوت،‌ رادیواکولوژیست موسسه فرانسوی امنیت هسته‌ای و حفاظت در برابر مواد رادیواکتیو پیشنهاد می‌کند که روی گونه‌های خاص متمرکز شویم. وی می گوید: «به نظر من،‌ جلبک قهوه‌ای باید یکی از اولویت‌های مطالعاتی دانشمندان در شرایط فعلی باشد.
جلبک قهوه‌ای که لامیناریا دیجیتاتا نامیده می‌شود، در آب‌های ساحلی ژاپن در اقیانوس آرام فراوان است.
این جلبک برای حفاظت از خودش در برابر آسیب‌های بیرونی مانند آلودگی، ید جذب می‌کند.
جلبک قهوه‌ای می‌تواند 10 هزار برابر محیطی که در آن زندگی می‌کند،‌ ید در خود انباشته سازد.
جلبک قهوه‌ای قهرمان جهان در جذب ید است. بنابراین می‌تواند شاخص خوبی از میزان آلودگی سایر موجودات دریا به ایزوتوپ رادیواکتیو ید 131 باشد».
در نهایت به نظر می‌رسد دانشمندان فراوانی در سراسر جهان، ‌آماده‌اند تا تاثیر مواد رادیواکتیو بر زندگی موجودات آبزی اطراف ژاپن را بررسی کنند.
فقط یک مشکل باقی می‌ماند، در شرایط بحرانی حاضر، چه کسی قبول می‌کند برای نمونه‌برداری وارد این آب‌ها شده و به فوکوشیما نزدیک شود؟
یولف ریبسل ، زیست‌شناس و متخصص اقیانوس‌نگاری موسسه علوم دریایی لایب‌نیتز آلمان در این باره می‌گوید:
«البته ما از هر مطالعه‌ای استقبال می‌کنیم،‌ اما من به طور قطع نمی توانم از دانشجویانم بخواهم در شرایط موجود به فوکوشیما نزدیک شوند!»
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

مروری بر حادثه عظیم نیروگاه هسته ای چرنوبیل

پستتوسط najm134 » شنبه ژوئن 04, 2011 9:23 pm

مروری بر حادثه عظیم نیروگاه هسته ای چرنوبیل
پرخرج ترین حادثه تاریخ با هزینه ای بالغ بر 200 میلیارد دلار !
چرنوبیل شهری در اکراین است که در استان کیف پایتخت اکراین و در نزدیکی مرز بلاروس قرار دارد. این شهر به علت حادثه چرنوبیل که در نیروگاه هسته‌ای چرنوبیل که در ۱۴.۵ کیلومتری این شهر قرار داشت اتفاق داد خالی از سکنه شد. این حادثه در 26 اپریل 1986 میلادی (دقیقا 25 سال پیش در چنین روزی) در رآکتور شماره ۴ نیروگاه چرنوبیل اکراین که از نوع رآکتورهای RBMK بود رخ داد. از حادثه اتمی چرنوبیل بعنوان بدترین حادثه اتمی غیرنظامی تاریخ جهان نام برده شده است. شما اعضای خوب گروه خورشید در ادامه همین ایمیل مختصری از جزئیات رخ داده در این فاجعه بزرگ را به همراه تصاویر مربوطه خواهید دید.
تصوير
"تصویری از نیروگاه اتمی چرنوبیل در شهر چرنوبیل"
استفاده از انرژی هسته ای برای مصارف صلح آمیز، در كنار منافع و مزایای بسیاری كه برای كشور ها به ارمغان می آورد، خطرات و چالش های بهداشتی و زیست محیطی متعددی را نیز ممكن است با خود در پی داشته باشد، به خصوص زمانی كه به كارگیری انرژی هسته ای از قالب كنترل شده خارج شود و اصول ایمنی و حفاظتی مربوطه رعایت نشود. هر گونه كوتاهی و اهمال كاری در این خصوص، عوارض جبران ناپذیری برای سلامت انسان و محیط زیست به همراه خواهد داشت. یك انفجار هسته ای ناخواسته یا تعمدی، نشت مواد رادیواكتیو از رآكتور های آسیب دیده یا فرسوده نیروگاه ها یا مراكز فناوری هسته ای، بروز آلودگی رادیواكتیو در حین حمل، جابه جایی و ذخیره سازی سوخت و زباله اتمی و آلوده شدن محیط و افراد درگیر عواقب فاجعه باری خواهند داشت. تشعشعات ساطع شده از هسته اتم های رادیواكتیو یا انفجار كنترل نشده ناشی از هم جوشی (fusion) یا شكافت (fission) هسته ای، خطرهایی برای انسان و محیط زیست به دنبال دارد كه به خطرات هسته ای (nuclear hazards) معروف است.
تصوير
و اما چگونگی حادثه چرنوبیل
بیشتر ما درباره حادثه چرنوبیل چیزهایی شنیده ایم؛ 26 اپریل 1986 ساعت 1:24 صبح،‌ شعله ای رنگین كمانی به اوج 1000 متری آسمان اوكراین زبانه كشید. راكتور چهارم نیروگاه اتمی چرنوبیل منفجر شده بود. نشان از این واقعه بود که نبرد چرنوبیل آغاز شده بود. 8 ماه، 800 هزار سرباز جوان، معدنكاران و حتی شهروندان عادی از گوشه و كنار اتحاد جماهیر شوروی تلاش می كردند تشعشعات را كنترل كنند، مقبره ای سنگی دورتادور راكتور ویران شده بسازند و مهم تر از همه اینكه دنیا را از انفجاری دیگر نجات دهند. انفجار اتمی ثانویه، ناشی از واكنش های زنجیره ای مهیب، ‌10 برابر قوی تر از هیروشیما، هر لحظه تهدید می كرد كه نه تنها كل اوكراین بلكه نیمی از اروپا را از چهره زمین محو كند! رقابتی علیه زمان كه اولین شركت كنندگان نبرد چرنوبیل هرگز فراموش نخواهند كرد. اروپا در آستانه فاجعه بود. این حادثه با هزینه ای بالغ بر 200 میلیارد دلار پرخرج ترین حادثه تاریخ به شمار می رود.
تصوير
چگونگی بروز حادثه
در 25 و 26 آوریل 1986 متصدیان راکتور برای انجام آزمایشی سیستم ایمنی راکتور را غیر فعال کردند (کندکننده‌های نوترون را از آن خارج کردند). نتیجه آن راکتوری بدون کندکننده مناسب و از کنترل خارج شدن آن بود. بدون توانایی در کنترل رآکتور، دمای آن به حدی رسید که بیشتر از حرارت خروجی طرح ریزی شده بود. حادثه زمانی آغاز شد که در 10:11 شب 25 آوریل 1986نیروگاه چرنوبیل دستور کاهش میزان قدرت رآکتوربرای تست را دریافت نمود و نیروگاه شروع به کاهش قدرت رآکتور شماره چهار تا 30 درصد نمود. دو اشتباه واقعه مهلک چرنوبیل را رقم زد اولین اشتباه زمانی بود که کنترل کننده رآکتور به اشتباه و بر اثر عدم تنظیم کردن میله‌های جذب نوترون نیروی راکتور را تا یک درصد کاهش داد و رآکتور بیش از پیش افت قدرت پیدا کرد. در اینجا بود که پرسنل دومین اشتباه خود را انجام دادند و تقریبا تمامی میله‌های کنترل را از داخل رآکتور بیرون کشیدند. این همانند زمانی است که اتومبیلی را در آن واحد هم گاز داد و هم ترمز گرفت. در این زمان و با وجود نبود میله‌های کنترل کننده قدرت در داخل منطقه فعال نیروی رآکتور به 7درصد افزایش پیدا نمود.
تصوير
در 1:24 صبح یک انفجار اولیه پوشش 1000 تنی بالای رآکتور را بلند و راه را برای خروج مقدار زیادی بخار آب داغ هموار کرد و این مقدمه‌ای بود بر انفجار دوم ناشی از هیدروژن، که ممکن است حاصل ترکیب بخار آب لوله‌های پاره شده و زیرکونیوم و یا حتی گرافیت هسته رآکتور بوده باشد. انفجار دوم سقف رآکتور را پاره کرد و 25درصد از تأسیسات هسته رآکتور را از بین برد. گرافیت (کندکننده) سوزان و مواد داغ هسته که در اثر انفجار بیرون ریخته بود، باعث ایجاد حدود 30 آتش سوزی جدید شد، و این شامل سقف قیر اندود و قابل اشتعال واحد 3نیز می‌شد که مجاور واحد4 واقع شده بود.
عواقب حادثه چرنوبیل
تعداد زیادی از کارکنان تأسیسات در عرض چند ساعت نشانه‌های دریافت تشعشع رادیو اکتیو را نشان دادند. عده زیادی کارمند و آتش نشان که بدون محافظ مشغول به کار بودند، بیشتر بخاطر شروع آتش سوزی در سقف واحد 3 بود که پیش بینی‌های ایمنی را نادیده گرفتند. عده افرادی که در بیمارستانها بستری شدند، تا ساعت6 صبح به 108 و تا پایان روز اول به 132نفر رسید. پس از انفجار ابتدا محیط اطراف تاسیسات به امواج رادیواکتیو آلوده گشت و بعد به تدریج ابرهای آلوده به نواحی دورتر سرکشیدند و بارش باران سبب شد که بخش‌های وسیعی از اروپا به مواد رادیواکتیو آلوده شود. در اثر انفجار در راکتور بلوک چهار تاسیسات اتمی چرنوبیل، مواد رادیواکتیو برای ساختن حدود 100 بمب اتمی آزاد شدند. اگرچه در آن سال مقامات اتحاد جماهیر شوروی سابق در آن زمان، پخش هر گونه خبری را در مورد این فاجعه به شدت ممنوع ساختند اما در مقایسه جوامع بشری، فاجعه چرنوبیل دهشتناک ترین فاجعه تکنوژنیک انسانی در تمام تاریخ به شمار می‌آید.
تصوير
در اثر فاجعه چرنوبیل قریب به 5 میلیون نفر آسیب دیدند، حدود 3 هزار مرکز مسکونی در جمهوری روسیه، سفید اوکراین و فدراسیون روسیه با ذرات رادیو اکتیو آلوده شدند. از میان آنها، 2218 شهر و روستا با جمعیت حدود 2.4 میلیون نفر در محدوده اوکراین قرار داشتند، فاجعه چرنوبیل جمعیت کشورهای مذکور را تحت الشعاع قرار داد. غیر از اوکراین، جمهوری روسیه سفید و فدراسیون روسیه، کشورهای سوئد، نروژ، لهستان، بریتانیای کبیر و برخی کشورهای دیگر نیز اثرات فاجعه را احساس کردند. عوامل اصلی فاجعه انجام آزمایش بدون فراهم بودن شرایط، سطح پایین دانش امنیت هسته‌ای دانشمندان شوروی، سطح ناکافی ایمنی در راکتور، اشتباهات پرسنل اعلام شد.
نتایج فاجعه در نیروگاه چرنوبیل از تاریخ 27 آوریل 1986 تحت ریاست کمیسیون دولتی شوروی آغاز شد. این عملیات از نیمه دوم روز 30 آوریل شروع شد و تا سال1991ادامه یافت. در اولین گام یک منطقه انزوا در محدوده 30 کیلومتری اطراف نیروگاه چرنوبیل تعیین شد. از 27 آوریل سال 1986 حکومت اوکراین ساکنین شهرهای پریپیتت و چرنوبیل، و روستاهای داخل منطقه 30 کیلومتری (حدود 100 هزار نفر) را به خارج این محدوده انتقال داد. پنهان کردن اطلاعات مربوط به فاجعه چرنوبیل باعث شکل گیری و گسترش شایعات باور نکردنی پیرامون نتایج فاجعه شد. ریاست شوروی از پذیرش همکاری بین المللی برای انجام عملیات امحاء نتایج فاجعه هسته‌ای امتناع کرد. تنها در سال 1989 بود که حکومت شوروی از آژانس انرژی اتمی به منظور ارزیابی کارشناسی عملیات امحاء، درخواست کمک کرد. فاجعه چرنوبیل وضعیت تشعشع در محدوده‌های بسیاری از کشورهای اروپایی را به شدت تغییر داد که در ماه می‌سال1986 در تمامی کشورهای نیمکره جنوبی، در اقیانوسهای آرام، اتلانتیک و منجمد شمالی ملاحظه می‌شدند.
هیچ کس دقیقا نمی داند بر اثر این انفجار، از 180 تن سوخت هسته ای موجود چه میزان آن وارد اتمسفر شد. با وجود گذشت 25 سال از این فاجعه حدود 9 میلیون نفر در نواحی آلوده به رادیواکتیو چرنوبیل سکونت دارند و پیش بینی کارشناسان انگلیسی گویای این مسئله تلخ است که حدود 66 هزار نفر دیگر به علت ابتلا به سرطان كه انفجار نیروگاه هسته‌ای چرنوبیل باعث آن شده است در سالهای آینده جان خود را از دست خواهند داد كه این میزان 15 برابر پیش بینی‌های سازمان ملل است.

15 پرسش و پاسخ در مورد فاجعه چرنوبیل

1. چه عاملی باعث حادثه چرنوبیل شد؟

26 آوریل 1986، قسمت چهار راكتور RBMK در نیروگاه هسته‌ای چرنوبیل در اوكراین در جریان یك آزمایش از كنترل خارج شد و انفجار عظیمی را در ساختمان راكتور ایجاد كرد. قسمتی از ساختمان تخریب شد و مقدار زیادی پرتو در آن ناحیه آزاد شود ضرایب ایمنی دیگر به كار نمی‌آمدند، سوخت اورانیوم موجود در راكتور بیش از حد گرم شد و به صورت مذاب در موانع حفاظتی جریان پیدا كرد. راكتورهای RBMK در آن زمان، از سیستمی كه الان به آن نگهدارنده می‌گویند برخوردار نبودند.
تصوير
این سیستم در واقع یك گنبد ساخته شده از سیمان و فولاد است كه علاوه بر سقف راكتور روی آن قرار می‌گیرد و باعث می‌شود تا در صورت بروز چنین حادثه‌ای پرتوها داخل راكتور بمانند و در فضای خارج پخش نشوند. با گذشت زمان، عناصر رادیواكتیوی مثل پلوتونیوم، ید، استرانتیوم و سزیوم در كل منطقه پخش شده بودند. علاوه بر این بلوك‌های گرانیتی كه به‌ عنوان متعادل نگهدارنده درRBML نگهداری می‌شوند با ورود هوا به راكتور و گرمای ناشی از انفجار آتش گرفتند كه این قضیه هم باعث شد پرتوهای موجود در مركز راكتور به بیرون تابیده شوند.
2. بلافاصله پس از حادثه، چند نفر از مردم كشته شدند؟
انفجار اولیه منجر به مرگ دو نفر از كارگران شد اما 28 آتش‌نشان و كارگرانی كه راكتور را تمیز كردند تنها در فاصله سه ماه بعد از حادثه به دلیل بیماری‌های ناشی از پرتوهای رادیواكتیو و ایست قلبی جان سپردند.
تصوير
3. چند نفر از منطقه حادثه تخلیه شدند؟
همه ساكنان شهر پریپیات با جمعیت بیش از 49 هزار نفر كه در فاصله سه كیلومتری نیروگاه قرار داشتند در ظرف 36 ساعت تخلیه شدند. در هفته‌ها و ماه‌های بعد 67 هزار نفر از ساكنین منطقه جابجا شدند و به جاهایی كه دولت برایشان در نظر گرفته بود رفتند. به‌طور كلی، تخمین‌زده شده كه نزدیك به 200 هزار نفر در اثر حادثه چرنوبیل مجبور به تغییر مكان شدند.
تصوير
4. تأثیرات حادثه چرنوبیل بر سلامت افرادی كه در معرض پرتوهای رادیواكتیو قرار گرفته بودند چه بود؟
حداقل 1800 مورد سرطان تیروئید كودكان در بین جوانان 14-0 ساله گزارش شد. این میزان سرطان تیروئید خیلی‌خیلی بیشتر از میزان طبیعی آن است. غده تیروئید كودكان به شدت تحت‌تأثیر پرتوهای رادیواكتیو عنصرید است. این قضیه باعث می‌شود سرطان به راحتی در كودكان آغاز شود و آن را می‌شود هم با جراحی و هم با دارو درمان كرد. مطالعات وضعیت سلامت روی كارگرانی كه وظیفه تمیز كردن راكتور را برعهده داشتند نشان داد ارتباط مستقیمی بین در معرض پرتوهای رادیو اكتیو قرار گرفتن و بروز سرطان در آنها وجود دارد. تأثیرات روانشناختی حادثه چرنوبیل نه تنها در آن زمان بلكه هنوز هم ادامه دارد. بلافاصله بعد از حادثه خودكشی‌های زیادی انجام شد. افراد زیادی به الكل معتاد شدند و افسردگی افزایش پیدا كرد.
تصوير
5. چه عناصر رادیواكتیوی وارد محیط اطراف شدند؟
بیشتر از 100 عنصر رادیو اكتیو بعد از انفجار چرنوبیل وارد منطقه شدند. البته اكثر این عناصر نیمه عمر كوتاهی داشتند و خیلی زود پرتوزایی خود را از دست دادند. ید، استرانسیوم و سزیوم خطرناك‌ترین عناصری بودند كه آزاد شدند و به ترتیب نیمه عمری برابر با 8 روز، 29 سال و 30 سال داشتند. به همین دلیل ایزوتوپ‌های استرونتیوم – 90 و سزیوم – 137 هنوز در منطقه موجود هستند. همانطور كه ید باعث سرطان تیروئید می‌شود، استرونتیوم هم لوسمی یا سرطان خون ایجاد می‌كند. سزیوم هم عنصری بود كه بیشتر از همه عناصر پراكنده شد و بیشتر از همه آنها هم در طبیعت باقی می‌ماند. این عنصر بقیه اعضای بدن را تحت تأثیر قرار می‌دهد و كار كبد و طحال را مختل می‌كند.
تصوير
6. منطقه‌ای كه تحت تأثیر پرتوها قرار گرفت چقدر بزرگ بود؟
منطقه‌ای در حدود 150 هزار كیلومتر مربع در بلاروس، روسیه و اوكراین آلوده شد. این منطقه فضایی به شعاع 500 كیلومتر در شمال نیروگاه را تشكیل می‌داد. منطقه‌ای به شعاع 30 كیلومتر دورتادور نیروگاه هم به عنوان "منطقه ورود ممنوع" تعیین شده و هیچ‌كس حق زندگی در آن را ندارد. پرتوهای رادیواكتیو در كل نیمكره شمالی به ‌وسیله باد و طوفان‌ها پراكنده شدند كه البته میزان آنها چندان قابل توجه نیست.
تصوير
7. بعداز وقوع حادثه چگونه منطقه را پاك‌سازی كردند؟
كارگران امداد برای پاك‌سازی منطقه و نیروگاه بلافاصله دست به‌كار شدند. اكثر این كارگران، كارمندان نیروگاه و آتش‌نشان‌های اوكراینی به علاوه سربازان و معدنكاران روسی، بلاروسی، اوكراینی و معدنكاران دیگر نقاط اتحاد جماهیر شوروی بودند. تعداد امدادگران دقیقاً مشخص نیست چون افراد زیادی درگیر پاك‌سازی شدند. آمار ثبت‌نام‌های روسیه تقریباً 400 هزار كارگر بود كه البته 600 هزار نفر به‌ عنوان كارگر روزمزد در این پروژه شركت كردند. برای این افراد خدمات ویژه‌ای به‌ عنوان كسانی كه در پاكسازی شركت كرده بودند در نظر گرفته شد.
تصوير
وظایف این كارگران متفاوت بود. آنها روی ساختمان‌ها و شهرها كار می‌كردند. به مردمی كه مجبور به تخلیه شده بودند یاری می‌رساندند. سیستم‌های تصفیه آب، زباله‌دان و … درست می‌كردند و مهمترین كارشان ساخت پوششی برای قسمت چهار نیروگاه بود تا عناصر پرتوزا در آنجا بمانند و از پرتوزایی آنها جلوگیری شود.

8. آیا بقیه كشورهای اروپایی هم تحت‌تأثیر پرتوها قرار گرفتند؟
كشورهای اسكاندیناوی و دیگر قسمت‌های جهان هم تحت‌تأثیر پرتوهای رادیواكتیو قرار گرفتند. سزیوم و دیگر ایزوتوپ‌های رادیواكتیو توسط باد به شمال یعنی كشورهای سوئد، فنلاند و دیگر كشورهای نیم‌كره شمالی رفتند. در سه هفته اول پس از زلزله اتمی، میزان پرتوها در نقاط مختلف جو در سراسر جهان بیش از حد معمول بود. اما این پرتوها خیلی زود كاهش یافتند. هیچ تحقیقی نتوانست رابطه مستقیمی بین حادثه چرنوبیل و افزایش خطر سرطان و دیگر مشكلات را در كشورهای اوكراین، بلاروس و فدراسیون روسیه برقرار كند.
تصوير
9. بعد از حادثه برای حیوانات و محیط‌زیست چه اتفاقی افتاد؟
در گیاهان و حیوانات جهش‌های ژنتیكی رخ داد. شكل برگ‌ها عوض شد و حیوانات ناقص الخلقه به دنیا می‌آمدند. با وجود بالا رفتن پرتوزایی در منطقه پس از حادثه، بعضی حیوانات هنوز در آنجا زندگی می‌كنند. گوزن، گرگ، گراز و بعضی پرندگان هنوز در منطقه موجودند.
تصوير
10. آیا الان امكان دارد كه از منطقه بازدید كرد؟
منطقه چرنوبیل را می‌شود بازدید كرد. حتی منطقه ممنوعه را كه در واقع دایره‌ای به شعاع 30 كیلومتر دور نیروگاه است و البته الان همه راكتورها بسته هستند. هرچند هنوز بعضی ایزوتوپ‌ها در فضای منطقه وجود دارند و از خودشان پرتو ساطع می‌كنند. اگر به مدت كوتاهی در معرض این پرتوها قرار بگیرید زیاد خطرناك نیستند. بعضی از ساكنان منطقه ممنوعه با اراده و تصمیم خودشان به خانه‌هایشان برگشته اند و در مناطقی زندگی می‌كنند كه میزان پرتوهای رادیو اكتیو در آن بیشتر از حد معمول است. هرچند، این چندان كشنده نیست. قرار گرفتن در معرض پرتوها برای مدت كوتاهی خیلی كم خطرناك‌تر از قرارگرفتن در مقابل حجم عظیمی از پرتوهای رادیواكتیو در یك لحظه است. تا به‌حال مطالعات توانسته‌اند وجود رابطه مستقیم بین پرتوهای كم خطر ابتلا به سرطان را اثبات كنند.
تصوير
11. چه روش‌های ایمنی برای دیگر راكتورهای RBMK درنظر گرفته شده تا دوباره چرنوبیل تكرار نشود؟
درس‌هایی كه از این حادثه گرفته شد توسط آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به صورت یك نیروی محركه در طول یك دهه برای كشورهای اروپای شرقی و مركزی و كشورهای اتحاد جماهیر شوروی سابق درآمد. مهمترین كار، تهیه لیستی از ضعف‌های راكتورهای VVR و RBMK بود. ارتقای سیستم‌ها و اعمال روش‌های ایمنی بیشتر در كلیه راكتورهای RBMK در دستور كار قرار گرفت.
” دسامبر سال 2000، آخرین راكتوری هم كه در چرنوبیل مشغول فعالیت بود بسته شد و پروژه انهدام آغاز گشت. در این پروژه همه سوخت‌ها و زباله‌ها جابه‌جا و در جای امنی انبار می‌شوند و تمامی نیروگاه و منطقه اطراف شامل هر ذره آب یا هردانه خاك كه ممكن است رادیواكتیو باشد پاكسازی می‌شود. "
تصوير
12. در مقایسه چرنوبیل با انفجار بمب اتمی در هیروشیما و ناكازاكی كدام قوی‌تر بودند؟
حادثه چرنوبیل تقریباً 400 بار قوی‌تر از بمبی بود كه در هیروشیما منفجر شد. هرچند بمب‌های اتمی كه توسط كشورهای مختلف به صورت آزمایشی در فاصله سال‌های 1960 تا 1970 منفجر شدند، 100 تا 1000 برابر بیشتر از چرنوبیل ماده رادیواكتیو وارد طبیعت كردند.
تصوير
13. ساكنین قدیمی چرنوبیل الان در چه وضعیتی به سر می‌برند؟
187 گروه كوچك از مردم در حال حاضر در منطقه ممنوعه زندگی می‌كنند. عده كمی از ساكنین خواسته اند كه به این منطقه برگردند اما به كودكان اجازه داده نشد كه در این منطقه زندگی كنند. اكثر مردمی كه كوچ كردند در شهرهایی كه تازه ساخته شده مثل اسلاووتیچ زندگی می‌كنند و امروز که 25 سال از حادثه چرنوبیل می گذرد، بنظر می رسد که شهر چرنوبیل همچون شهر ارواح خالی از سکونت است.
تصوير
14. حالا كه نیروگاه كاملاً بسته شده چه اتفاقی برای آن می‌افتد؟
15 دسامبر سال 2000، آخرین راكتوری هم كه در چرنوبیل مشغول فعالیت بود بسته شد و پروژه انهدام آغاز گشت. در این پروژه همه سوخت‌ها و زباله‌ها جابه‌جا و در جای امنی انبار می‌شوند و تمامی نیروگاه و منطقه اطراف شامل هر ذره آب یا هردانه خاك كه ممكن است آلوده به رادیواكتیو باشد پاكسازی می‌شود. الان 3 راكتور غیرفعال در چرنوبیل وجود دارد كه زمان در نظر گرفته شده برای پروژه پاكسازی آنها چندین دهه است. این پروژه تحت نظارت دولت اوكراین انجام می‌شود و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی هم با ارائه خدمات مهندسی، برنامه‌ریزی و مشاوره‌ای به اوكراین كمك خواهد كرد. سرنوشت راكتور چهارم كه باعث حادثه سال 1986 شد هنوز مشخص نیست.

15. وضعیت لایه محافظتی كه روی راكتور چهارم كشیده شده چطور است؟

با وجود هزاران وضعیت خطرناك و پیچیده، هزاران كارگر، این لایه را درست كردند. این لایه در فاصله 6 ماهه بعد از انفجار در حالی كه پرتوهای رادیو اكتیو در حداكثر میزان خود بودند توسط كارگران ایجاد شد. سقف سیمان و فولادی سنگین با آخرین تكنولوژی ساخته شد و تعمیرات و بازسازی‌های زیادی هم مثل تهویه و قوی‌سازی سقف روی آن انجام شد. بانك اروپایی برای بازسازی و توسعه برای پروژه این لایه محافظتی در هشت یا نه سال آینده، 765 میلیون دلار در اختیار بنیاد لایه محافظتی چرنوبیل قرار داده است.

ارزش داشتن ایمنی و سلامتي ملتها براى حكومتها
و حفاظت مردم از فجايع احتمالي اسيب مراكز اتمي
اقتضا دارد كه تاسيسات اتمي را در نقاط دور از تجمعات شهري ايجاد كنند
نه اينكه انها را لابلاي شهرهاى بزرك و مراكز تراكم انساني قرار بدهند
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

سطح تشعشعات رادیواکتیو فوکوشیما به چرنوبیل نزدیک می‌شود

پستتوسط najm134 » شنبه جولاي 16, 2011 5:24 pm

در پی بروز بحران هسته‌ای در نیروگاه آسییب دیده از زلزله و سونامی فوکوشیما، میزان اتنشار ید و سزیوم رادیواکتیو، در آستانه سطوحی است که پیش از این تنها در فاجعه چرنوبیل در سال 1986 دیده شده بود.
مجید جویا: در پی بروز بحران هسته‌ای در نیروگاه آسییب دیده از زلزله و سونامی فوکوشیما، میزان اتنشار ید و سزیوم رادیواکتیو در حال نزدیک شدن به سطوحی است که پیش از این تنها در فاجعه چرنوبیل در سال 1986 دیده شده بود.
به گزارش نیوساینتیست، پژوهشگران اتریشی با استفاده از یک شبکه جهانی حسگرهای تشعشع (که به منظور رهگیری آزمایش‌های پنهان اتمی طراحی شده) نشان دادند که نرخ انتشار ایزوتوپ ید 131 به 73 درصد شدت انتشار آن بعد از فاجعه چرنوبیل رسیده است. میزان انتشار روزانه سزیوم 137 از نیروگاه فوکوشیما دایچی هم تقریبا 60 درصد مقدار آزاده شده در سال 1986 است.
به گفته آنان، تفاوت بین این حادثه و چرنوبیل در این است که در چرنوبیل یک آتش‌سوزی مهیب مقادیر زیادی از خیلی از مواد رادیواکتیو را آزاد کرد که شامل ذرات سوخت هم می‌شد؛ اما در فوکوشیما دایچی تنها ذرات فرار مانند ید و سزیوم، از میله‌های آسیب دیده سوخت خارج می‌شوند. ولی با این وجود، این عناصر هم می‌توانند سلامتی افراد در خارج از نیروگاه را به خطرات چشمگیری مواجه کنند.
نهاد سی.تی.بی.تی که به منظور نظارت جامع بر اجرای پیمان منع آزمایش سلاح‌های اتمی بنا نهاده شده، یک شبکه جهانی از نمونه گیرهای هوا دارد که منشا تقریبا یک دوجین رادیونوکلید را نظارت و رهگیری می‌کنند، عناصر رادیواکتیوی که در اثر انفجار بمب‌های اتمی (و حوادث هسته‌ای) آزاد می‌شوند. می‌توان این اندازه گیری‌ها را با داده‌های هواشناسی از جهت وزش باد ترکیب کرد تا مشخص شود که این رادیونوکلیدها از کجا می‌آیند و چقدر از آنها منتشر شده است.تصوير
به گفته گرهارد ووتاوا از انستیتوی مرکزی هواشناسی و ژئودینامیک اتریش در وین، سطح رادیونوکلیدهایی که از فوکوشیما دایچی نشت کرده‌اند مشخص نیست، ولی نمونه‌بردارهای هوای CTBT می‌توانند کمی از ابهامات بکاهند.
باد
در دو روز اول بعد از حادثه، جهت وزش باد به شرق بود و تشعشعات را از فوکوشیما به سوی ایستگاه‌های نظارتی ساحل غربی ایالات متحده می‌برد؛ در روز سوم به سوی جنوب غربی و ایستگاه نظارتی ژاپن در تاکازاکی تغییر جهت داد؛ سپس دوباره به سمت شرق رفت. به گفته ووتاوا، میزان تشعشعات ید 131 در هر روز در ساکرامنتو کالیفرنیا، یا در تاکازاکی، هر دو نشان دهنده این بود که مقادیر یکسانی از ید از فوکوشیما خارج می‌شود: 1.2 تا 1.3 × 1017 بکرل در هر روز (10 به توان 17 یعنی صدمیلیون میلیارد).
به گفته وی، متناظر بودن این دو «ما را در مورد دقت این عدد مطمئن می‌سازد». نتایج مشابهی نیز از ایستگاه‌های CTBT در آلاسکا، هاوایی و مونترال کانادا به دست آمدند؛ دست کم مقدار اندازه گیری در آخری، نشان دهنده این بود که تشعشعات ادامه یافته‌اند.
چرنوبیل در روز دهم آتش‌سوزی، 1.76 × 1018 بکرل از ید 131 را آزاد کردکه تنها 50 درصد بیش از مقدار روزانه اندازه گیری شده در فوکوشیما دایچی است. هنوز مشخص نیست که تشعشعات از نیروگاه فوکوشیما دایچی تا چه زمانی ادامه می‌یابند.
همزمان، به گفته واتووا، مقدار تابش سزیوم 137 همین نسبت را با چرنوبیل دارد. از اندازه گیری‌ها در ساکرامنتو چنین بر می‌آید که این نیروگاه در هر روز 5 × 1015 بکرل از سزیوم 137 را آزاد کرده؛ چرنوبیل در تمام دوران حادثه 8.5 × 1016 بکرل از آن را ساتع کرد که تقریبا 70 درصد بیش از مقدار روزانه فوکوشیما است.
به گفته ووتاوا «این تعجب برانگیز نیست. هنگامی که سوخت آسیب می‌بیند، هیچ دلیلی وجود ندارد که مواد فرار از آن خارج نشوند»، و سزیوم و ید اندازه گیری شده نیز نسبت مستقیمی با سوخت مورد استفاده در راکتورهای فوکوشیما دایچی دارند. علاوه بر این، نیروگاه فوکوشیما تقریبا 1760 تن سوخت تازه و مصرف شده در خود دارد، و مقدار نامعلومی از آن آسیب دیده‌اند. چرنوبیل، تنها 180 تن داشت.
به گفته وی، مقادیر منتشر شده «کاملا متناظر» با مقادیر نسبتا کم سزیوم و ید اندازه گیری شده در خاک و آب ژاپن است، چرا که بخش اعظم آن را باد با خود به دریا برده است. مقادیری نیز که از اقیانوس آرام گذشته‌اند و به جاهایی مانند ساکرامنتو رسیده‌اند، بسیار کم و قابل چشمپوشی هستند؛ البته نه برای شبکه حسگرهای CTBT که قادر به اندازه گیری مقادیر بسیار کم هم هستند.
ایزوتوپ‌های خطرناک
به گفته مالکوم کریک، دبیر یک نهاد وابسته به سازمان ملل که به تازگی اثرات حادثه چرنوبیل را بر سلامتی بازبینی کرده؛ تا به این جای کار، حادثه چرنوبیل منجر به فعالیت رادیواکتیویته بیشتر و انتشار طیف گسترده‌تری از عناصر رادیواکتیو به نسبت نیروگاه فوکوشیما بوده است، ولی این ید و سزیوم هستند که بیشترین آسیب را برای سلامتی داشته‌اند؛ مخصوصا در خارج از منطقه ممنوعه نیروگاه چرنوبیل. به گفته او، این دو بر خلاف دیگر عناصر، به طور گسترده و تا فاصله دوری توسط باد پراکنده شده‌اند.
علاوه بر آن، بدن انسان سزیوم و ید را به آسانی جذب می‌کند. کیت باوراستوک، رئیس پیشین حفاظت از تشعشع دفتر اروپایی سازمان جهانی بهداشت، که اثرات چرنوبیل بر سلامتی انسان‌ها را برر سی کرده است، می‌گوید: «تقریبا تمام ید و سزیوم استنشاق شده یا خورده شده، وارد خون می‌شوند».
ید به سرعت توسط تیروئید جذب می‌شود، و تنها در اثر واپاشی در اثر رادیواکتیویته و با نیمه عمر 8 روزه از آن خارج می‌شود. سزیوم توسط عضلات جذب می‌شود، و با نیمه عمر 30 ساله خود، تنها در اثر دفع از بدن خارج می‌شود. دفع نیمی از سزیوم مصرف شده، بین 10 تا صد روز به طول می‌انجامد.
وقتی ایزوتوپ در بدن قرار دارد، تشعشعات رادیواکتیو آن می‌توانند اثر مخربی بر بدن داشته باشند، به خصوص بر دی‌ان‌ای. کودکانی که در معرض ید 131 قرار بگیرند، در عرض ده سال به سرطان تیروئید مبتلا می‌شوند؛ ولی به نظر می‌رسد که بزرگسالان نسبتا ایمن باشند. یک تحقیق منتشر شده در ایالات متحده در هفته گذشته نشان داد که ید 131 چرنوبیل، هنوز هم سبب موارد جدید ابتلا به سرطان تیروئید در مناطق پاکسازی نشده اوکراین، بلاروس و روسیه می‌شود.
سزیوم 137 به دلیل طول عمر بالای خود در طبیعت باقی می‌ماند. پژوهشگران در مورد اثرات زیست محیطی قرار گرفتن در معرض مقادیر کم سزیوم که هنوز از چرنوبیل بر جای مانده‌اند، اتفاق نظر ندارند. برخی از آنها بر این عقیده‌اند که بازمانده‌های چرنوبیل، هنوز می‌تواند سبب موارد جدیدی از سرطان در همه جای اروپا شود.
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

چگونه در یک شب 600 هزار نفر در آتش سوختند!

پستتوسط najm134 » چهارشنبه مه 30, 2012 6:04 pm

نگاهی به جنایت جنگی بمباران درسدن؛
در حمله نظامی استراتژیک به شهر درسدن آلمان، در روزهای پایانی جنگ جهانی دوم، 1300 بمب­ افکن نیروی هوایی بریتانیا و ایالات متحده، بیش از 3900 تن بمب و مواد آتش­ زا بر روی شهر رها کردند و 600 هزار نفر زنده زنده در آتش سوختند. چرا حمله ای با چنین حجم انجام شد؟ چرا سعی می شود تلفات این حادثه کمتر از واقعیت جلوه داده شود؟ نقش چرچیل و روزولت دراین میان چه بود؟ چرا در دادگاه نورمبرگ نامی از درسدن به میان نیامد؟
بمباران درسدن نامی است که بر حمله نظامی استراتژیک به شهر درسدن، پایتخت ایالت ساکسونی در آلمان، در ماه ­های نهایی جنگ جهانی دوم، نهاده ­اند. در حملاتی که بین روزهای 13 تا 15 فوریه سال 1945 اتفاق افتادند، 1300 بمب­ افکن نیروی هوایی بریتانیا و ایالات متحده، بیش از 3900 تن بمب و مواد آتش­ زا بر روی شهر رها کردند. طوفان آتشینی که در نتیجه انفجار این بمب ­ها شکل گرفته بود، 39 کیلومتر مربع از مرکز شهر را سوزاند و منجر به تلفات جانی بی­ همتایی شد.
Image درسدن پیش از بمباران
Imageدرسدن پس از بمباران
فیلم 1: تصاویر شهر درسدن پیش از بمباران و پس از آن
http://aelaa.net/Fa/Ersaal/5/152565_804.flv
بمباران استراتژیک چیست؟

بمباران استراتژیک یک استراتژی جنگی غیراخلاقی است که در یک جنگ همه جانبه برای از بین بردن توان و امکانات اقتصادی و نابودی کامل تجهیزات زیرساختی دشمن مورد استفاده قرار می گیرد.

بطور سیستماتیک سازماندهی و اجرای این استراتژی از طریق هوا صورت می­ گیرد. بمباران استراتژیک با بمباران تاکتیکی (Tactical Bombing) کاملاً متفاوت می باشد، اهداف در بمبارانهای استراتژیک معمولاً کارخانجات، خطوط راه آهن، پالایشگاهها، شهرها و ... میباشد در صورتی که هدف از بمباران تاکتیکی معمولاً انهدام پادگانها، مراکز فرماندهی، انبارهای مهمات، فرودگاه ها و در کل اهداف نظامی می باشد. با توجه به این تفاوت ها مشخص می گردد که بمب افکن های استراتژیک هواپیماهایی بزرگ و دور برد می باشند در صورتی که بمب افکن های تاکتیکی کوچکتر و سریع تر هستند و در بسیاری از موارد بمباران های تاکتیکی توسط شکاری بمب افکن ها صورت میگیرد، در بعضی از مواقع، قبل از اجرای یک بمباران استراتژیک با اجرای بمباران های تاکتیکی سیستم های دفاع ضد هوایی دشمن مورد تهاجم قرار گرفته و منهدم می گردد و سپس بمباران استراتژیک انجام می گیرد.
چرا درسدن بمباران شد؟

آلمان‌ها آغاز کننده بمباران‌های هوایی شهرها نبودند. انگلستان و فرانسه در 3 سپتامبر 1939 علیه آلمان رایش اعلان جنگ دادند. دو روز بعد از این واقعه انگلستان بمباران شهرها و جمعیت غیرنظامی آلمان را آغاز کرد. در 5 سپتامبر 1939 اولین حملات هوایی علیه شهرهای کوکس‌هاون (Cuxhaven) و ویلهلم‌شاون (Wilhelmshaven) انجام گرفت؛ در 12 ژانویه 1940 شهر وسترلند (Westerland) بمباران شد. دو هفته بعد، در 25 ژانویه، فرماندهی عالی ارتش آلمان حمله به شهرهای بریتانیا و بندرهای آن کشور را ممنوع اعلام کرد؛ البته بنادر روسیث (Rosyth) از این قاعده مستثنی شدند. در 20 مارس، 110 بمب انفجاری و آتش‌زا بر فراز شهرهای کیل (Kiel) و هرنوم (Hörnum) رها شدند. در این حمله یک بیمارستان به کلی تخریب شد. در آوریل 1940، بمب‌افکن‌های ارتش بریتانیا حملاتی فزاینده علیه شهرهایی انجام دادند که دارای هیچ نوع تأسیسات و اهمیت نظامی نبودند. وینستون چرچیل در 11 می 1940، و درست یک روز بعد از انتصاب به عنوان نخست‌وزیر و وزیر جنگ تصمیم گرفت دستوری مبنی بر انجام حملات هوایی وسیع علیه مردم غیرنظامی آلمان صادر کند. با این حال وی مردم انگلستان را از اتخاذ این تصمیم مطلع نکرد. در 18 می 1940 فرماندهی عالی ارتش آلمان گزارشی از حملات انگلیسی‌ها به اهداف غیرنظامی منتشر کرده و در مورد عواقب تداوم این حملات به انگلیسی‌ها هشدار داد. بالاخره در 14 و 15 نوامبر 1940 نیروی هوایی آلمان نیز به یک شهر انگلیسی – کاونتری – که البته دارای صنایع نظامی با اهمیتی بود حمله کرد. این حمله چندین ماه پس از آغاز حملات بریتانیایی‌ها علیه مردم غیرنظامی آلمان، آغاز شد. بنا بر گزارشات در این حمله در حدود 600 نفر کشته شدند.

سونکی نیتزل (Sönke Neitzel)، متخصص جنگ‌افزار هوایی، می‌گوید: "بدون شک در سال‌های ابتدایی جنگ، حملات نیروی هوایی آلمان علیه شهرها بر اساس اهمیت نظامی آنها برنامه‌ریزی شده بود و نمی‌توان آنها را حملاتی برای ارعاب و وحشت انداختن در میان مردم کشور متخاصم طبقه‌بندی کرد."

چرچیل: "آنها را کباب کنید."

هدف نیروهای متفقین نابود کردن مردم آلمان به ترسناکترین شکل ممکن بود. در 13 فوریه 1990، 45 سال بعد از ویرانی درسدن، دیوید ایروینگ (David Irving)، در کاخ فرهنگ درسدن به سخنرانی پرداخت. ایروینگ در سخنرانی خود به جمله‌ای مشهور از چرچیل اشاره کرد: " نمی‌خواهم در مورد چگونگی نابود کردن اهداف با اهمیت اطراف درسدن به من پیشنهاد دهید. من پیشنهاد‌هایی می‌خواهم در مورد چگونگی کباب کردن 600000 پناهنده‌ای که از برسلاو به درسدن آمده‌اند." اما کباب کردن آلمان‌ها برای چرچیل کافی نبود. وی در صبح روز بعد از بمباران به هواپیماهای سبک دستور داد که بازماندگان بمباران‌ها را در ساحل رودخانه الب (River Elbe) به رگبار ببندند.

این دستور چرچیل در راستای تحقق بخشیدن به برنامه پیشنهاد شده از سوی مورگنتا، وزیر خزانه داری روزولت بود. وی پیشنهاد کرده بود که برای اطمینان حاصل کردن از اینکه آلمان دیگر هیچگاه قدرت نیابد، می بایست به گونه ای به این کشور حمله کرد که این کشور تکه تکه و منزوی شود و برای همیشه از لحاظ صنعتی فلج بماند.
Image
بسیاری از افراد وینستون چرچیل را به ارتکاب جنایت جنگی در جریان بمباران درسدن متهم می کنند

نبرد سیستماتیک چرچیل برای نابودی مردم آلمان عبارت بود از نابودی هر خانه آلمانی در تمام شهرهای این کشور: "اگر قرار است چنین اتفاقی رخ دهد، امیدوارم بتوانیم تمام خانه‌های آلمانی را در تمام نقاط این کشور ویران کنیم." چرچیل در مارس 1945 در مورد بمباران شهرهای آلمانی با هدف ایجاد ترس و وحشت و در عقلانی بودن این کار دچار تردید شد. اما حملات باز ادامه یافت.

هفته‌نامه آلمانی "اشپیگل" در ژانویه 1995 چنین نوشت: "حدود 6 میلیون آلمانی در جنگ جهانی دوم کشته شدند." در حقیقت، اما تعداد واقعی کشته‌ها بالغ بر 15 میلیون نفر است. با وجود اینکه حتی نشریه ضد آلمانی اشپیگل اذعان می‌نماید که 6 میلیون نفر در این جنگ کشته شده‌اند، اما نخبگان آلمانی فقط برای قربانیان یهودی عزاداری می‌کنند.

به راستی چند نفر در آتش سوختند؟

توماس بروکس درباره تعداد صحیح کشته‌شدگان در آتش‌سوزی می‌گوید: "منکرین این هولوکاست آلمانی ادعا دارند که در این واقعه تنها 35000 آلمانی کشته شدند. مساحت درسدن در حدود 28 کیلومتر مربع است یعنی به عبارت دیگر در حدود 7000 جریب کاملا نابود شد. بنابراین اگر آمار ارائه شده در مورد تعداد کشته شدگان را صحیح فرض کنیم در این صورت در هر جریب 6 نفر کشته شده‌اند (یعنی تقریبا 6 نفر در هر 4000 متر مربع). در فوریه 2005، کمیسیونی مرکب از برخی تاریخ‌نگاران به اصطلاح "جدی و دقیق" این رقم را نیز کاهش داد. آنها ادعا کردند که در حدود 24000 آلمانی در واقعه بمباران درسدن کشته شدند. اما هر کس که اندک آشنایی با سیستم سیاسی آلمان داشته باشد می‌داند که این "تاریخ‌نگاران جدی و دقیق" چیزی نیستند جز چند تحریف‌کننده مبتذل، افرادی که پول می‌گیرند تا با دروغ گویی نگذارند حقایق آشکار شوند. رقم 35000 نفر اشاره به طیف کوچکی از قربانیان دارد که هویت آنها کاملا قابل شناسایی بود."

اظهارات برخی مقامات آلمانی کاملا در تضاد با تاریخ رسمی واقعه درسدن است. ارهارد موندرا (Erhard Mundra)، عضو "کمیته باتزن" (مؤسسه زندانیان سیاسی سابق در جمهوری دموکرتیک آلمان [آلمان شرقی])، در روزنامه "دی‌ولت" (DieWelt) در تاریخ 2/12/1995، نوشت: "بر اساس اظهارات سرهنگ دوم دی. ماتس (D. Matthes) افسر سابق ستاد مشترک ارتش آلمان در منطقه نظامی درسدن، 35000 نفر از قربانیان کاملا شناسایی شدند، هویت 50000 نفر تا حدودی آشکار شد، اما در حدود 168000 نفر به هیچ وجه قابل شناسایی نبودند." باید بدین نکته نیز اشاره کنیم که کودکان، زنان و افراد سالخورده‌ای که طوفان آتش آنها را به تلی از خاکستر تبدیل کرده بود نیز غیرقابل شناسایی بودند. در سال 1955، کنراد آدنائر، صدراعظم سابق آلمان غربی چنین اظهار داشت: "در 13 فوریه، 1945، حمله به شهر درسدن، که انباشته از آوارگان جنگی بود در حدود 250000 کشته بر جای گذارد."
تصوير
تصاویری از شهر درسدن پس از بمباران
در سال 1992، مقامات شهر درسدن در پاسخ به شهروندی که در مورد آمار تلفات پرسیده بود، چنین پاسخ دادند: "بر اساس اطلاعات قابل اعتمادی که توسط پلیس درسدن تهیه شده تا روز بیستم مارس در حدود 202040 جسد کشف گردید که بیشتر آنها را زنان و کودکان تشکیل می‌دادند. تنها 30 درصد از این افراد قابل شناسایی بودند. اگر تعداد افراد مفقودالاثر را نیز به حساب آوریم در این صورت تعداد واقع بینانه قربانیان بالغ بر 250000 تا 300000 نفر خواهد بود." در زمان حمله، شهردرسدن هیچ نوع تجهیزات پدافند هوایی و یا دفاع نظامی در اختیار نداشت. در این شهر هیچ نوع کارخانجات و صنایع نظامی وجود نداشت. درسدن تنها پناهگاهی بود برای آوارگان شرق کشور.

در شبهای دهشتناک 13 و 14 فوریه 1945، وینستون چرچیل، 700000 بمب آتش‌زا، یعنی به ازای هر نفر دو بمب، بر فراز شهر درسدن رها کرد. روزنامه "دی‌ولت" در سوم مارس 1995 نوشت: "به گفته پرفسور دایتمار هوسر (Dietmar Hosser) از مؤسسه مصالح ساختمانی، انبوه‌سازی و پیشگیری از آتش‌سوزی: "زمانی که شهرها به کوره‌های آدم‌سوزی تبدیل می‌شوند در این حالت دمای سطح زمین به بالای 2900 درجه فارنهایت (1600 درجه سانتی‌گراد) می‌رسد."

فیلم 2: بمب­ افکن نیروی هوایی بریتانیا و ایالات متحده، بیش از 3900 تن بمب و مواد آتش­ زا بر روی شهر رها کردند
http://aelaa.net/Fa/Ersaal/5/152564_414.flv
در 11 فوریه 1995، روزنامه "دی‌ولت" چنین گزارش داد: "در نسل‌کشی مردم آلمان در حدود 80 درصد از شهرهای بالای 100000 نفر ویران شدند. هواپیماهای جنگی نیروهای جنایتکار متفقین در حدود 40000 تن بمب در سال 1942، 120000 تن در سال 1943، 650000 تن در 1944 و 500000 تن در چهار ماه آخر جنگ در سال 1945، بر سر مردم آلمان فرو ریختند."

تصوير
تصاویر هواپیماهای استفاده شده در جریان بمباران درسدن
بمباران نظامی یا جنایت جنگی!

هرچند هیچ کدام از افرادی که مسئول بمباران شهر درسدن بودند، به جنایت جنگی متهم نشدند، اما متخصصین بسیاری بر این باورند که بمباران این شهر جنایت جنگی بوده است.

دونالد بلوخام تاریخ ­شناس، می ­گوید: "بمباران درسدن در 13 و 14 فوریه جنایت جنگی است. وی همچنین استدلال می­کند شواهد مستحکمی مبنی بر مجرم بودن وینستون چرچیل و همدستانش وجود دارد. در این زمینه بایستی به صورت جدی تفکر شود."

گونتر گراس، نویسنده آلمانی نیز یکی از افرادی است که معتقد است بمباران شهر درسدن، جنایت جنگی بوده است.

افرادی که معتقدند در بمباران شهر درسدن جنایت جنگی رخ داده است، استدلال می­ کنند تخریبی که در شهر ایجاد شده است، فراتر از حدی است که بتوان آن را نیاز نظامی قلمداد کرد. متفقین از نتیجه چنین حملاتی آگاه بودند، چراکه برخی شهرهای انگلستان در جریان حمله بلیتز توسط این بمب­ها تخریب شده بودند. این افراد عنوان می­ کنند که در شهر درسدن پایگاه نظامی وجود نداشت و اغلب صنایع این شهر در خارج از محدوده بمباران شده قرار داشتند. آنها ادعا می­کنند با توجه به پیشینه تاریخی قابل توجه شهر، متفقین نباید آن را بمباران می ­کردند.

بخشی از توصیف فاجعه درسدن در روزنامه دی ولت بدین شرح است: "آنها در درسدن، تنها در عرض یک شب جهنمی، صدها هزار نفر را نابود کردند و گنجینه‌های فرهنگی بی‌شماری را تخریب نمودند. زن‌هایی که در بیمارستان‌ها در حال وضع حمل بودند از پنجره‌ها به بیرون می‌پریدند تا در آتش نسوزند. اما در عرض چند دقیقه این زنان و کودکانشان که هنوز چشمانشان را به روی جهان باز نکرده بودند به تلی از خاکستر تبدیل شدند. هزارن نفر که بمب‌های آتش‌زا آنها را تبدیل به مشعل‌های متحرک کرده بود به درون حوض‌های آب می‌پریدند اما فسفر حتی درون آب نیز آنها را می‌سوزاند. حتی حیوانات باغ‌وحش نیز با بیچارگی به همراه انسان‌ها به سوی آب می‌دویدند. اما تمام این انسان‌ها و حیوانات به نام آزادی نابود شدند." (3 مارس 1995، دی‌ولت)

توماس بروکس نیز این بمباران را این گونه تشریح می‌کند: "در مرکز شهر، که منطقه‌ای پرجمعیت با وسعت 15 کیلومتر مربع است، طوفان آتش حتی یک خانه را هم سالم نگذارد. آتش‌سوزی به مدت دو شبانه روز ادامه یافت. در مرکز شهر آسفالت خیابان در حال سوختن بود. در روز بعدی "تندباد" هنوز با سرعت بسیار شدید می‌وزید تا حدی که یک دانشجوی ترک قدرت آن را در روی پل رودخانه الب نیز احساس کرد. وی گفت: "یک تندباد بسیار شدید که بر اثر آتش به وجود آمده بود از روی رودخانه الب گذشت. ما مجبور شدیم در روی پل بر زمین بخوابیم و به نرده‌ها بچسبیم تا باد ما را با خود نبرد." برای اینکه مردم کشور دچار وحشت نشوند، گوبلز تعداد کشته‌ها را 40000 نفر اعلام کرد. البته وی گزارشی از جانب رئیس دفتر تبلیغات در درسدن دریافت کرده بود که در آن تعداد تلفات بالغ بر 350000 تا 400000 نفر ذکر شده بود.... حتی بعد از پایان جنگ به دلیل ملاحظات سیاسی از ارزیابی دقیق و عینی قربانیان این حادثه وحشتناک ممانعت به عمل آمد. بسیار ساده لوحانه است که باور کنیم تبلیغاتچی‌های نازی عمدا تعداد قربانیان را زیاد اعلام کرده‌اند. هدف از بمباران‌های هوایی نیروهای متفقین، همانگونه که خود نیز اعلام کرده‌اند، شکستن روحیه مردم آلمان بود. اگر تبلیغاتچی‌های نازی تعداد قربانیان را زیاد اعلام می‌کردند بدین معنا بود که در جهت نیات متفقین قدم برداشته‌اند. تعداد تلفات درسدن چنان بالا بود که گوبلز تصمیم گرفت این تعداد را 90 درصد کمتر از مقدار واقعی اعلام کند. وی از این واهمه داشت که اعلام ارقام واقعی باعث هرج و مرج و فروپاشی روحیه تمام مردم رایش گردد. به درستی که ابعاد این فاجعه قوه تخیل انسان را به مبارزه می‌طلبد."
تصوير
تصوير
تلفات حادثه فراتر از یک بمباران نظامی بود
چرا بمباران درسدن نادیده گرفته می‌شود، اما افسانه هولوکاست نه؟

دکتر گئورگی استنسون، وکیل و رئیس موسسه جنوساید واچ (Genocide Watch) می­ گوید:

"چگونه است که هولوکاست جنایت جنگی است و از آن به عنوان یکی از زشت­ ترین اتفاقات تاریخ یاد می ­شود، اما بمباران درسدن و حمله اتمی به هیروشیما و ناکازاکی توسط متفقین جنایت جنگی قلمداد نمی ­شود؟ ما همه کارهای زشتی می­توانیم انجام دهیم، اما باید توسط قانون محدود شویم و قانون اجازه آن را به ما ندهد."

توماس بروکس (Thomas Brookes)، تاریخ‌نگار و نویسنده انگلیسی با اشاره به تلاش‌های صورت گرفته برای کمتر جلوه دادن تلفات انسانی این حمله هوایی می‌نویسد: "دروغ‌گویان حرفه‌ای که در خدمت منافع صنعت هولوکاست قرار گرفته‌اند و همچنین تاریخ‌نگاران رسمی جمهوری فدرال آلمان با وقاحت هرچه تمام سعی می‌کنند میزان تلفات انسانی هولوکاست درسدن را چند صد هزار نفر کاهش دهند. هیچکس نمی‌تواند منکر شود که 12000 خانه در مرکز شهر و در بحبوحه طوفان آتش تبدیل به تلی از خاکستر شدند. در این شهر علاوه بر 600000 ساکن بومی آن، در حدود 600000 پناهنده نیز از شهر برسلاو (Breslau) پناه گرفته بودند. با توجه بدین مسأله می‌توان نتیجه گرفت که هر کدام از این 12000 خانه بیش از 50 نفر را در خود جای داده ‌بودند. اما از این تعداد خانه هیچ چیز باقی نماند و انسان‌هایی که در این خانه‌ها پناه گرفته بودند بر اثر دمای بیش از 2900 درجه فارنهایت (1600 درجه سانتی‌گراد) همگی به خاکستر تبدیل شدند."

انست کرامر (Enst Cramer) در 12 فوریه 1995 و در روزنامه "دی‌ولت" نوشت: "زمانی که برای این قربانیان عزاداری می‌کنیم دیگر نباید دنبال مقصرین این مصائب بگردیم." رومن هرزوگ، رئیس‌جمهور آلمان در سخنرانی 13 فوریه 1995 در درسدن چیزهایی گفت که یقینا توهین به قربانیان بمباران‌ها محسوب می‌شود. وی گفت: "بحث در مورد قانونی بودن و یا نبودن بمباران‌ها، که البته غیرانسانی بودن آنها بر همه آشکار است، کاری عبث و بیهوده است. از آن زمان 50 سال گذشته است و هم اینک هیچ فایده‌ای از این بحث‌ها عاید ما نخواهد شد."
تصوير
رومن هرزوگ: بحث در مورد قانونی بودن و یا نبودن بمباران‌ها کاری عبث و بیهوده است
توماس بروکس معتقد است که قضیه در مورد هولوکاست کاملا برعکس بوده و تمام تلاش‌ها حول مبالغه در مورد این رخداد می‌چرخند. او در ادامه می‌افزاید: اما وقتی که نوبت مبالغه و گزافه‌گویی در مورد تلفات جانی اردوگاه‌های آشویتس می‌رسد، هیچکس از این حرف‌ها نمی‌زد. دیگر دروغگویان و فریبکاران حرفه‌ای نمی‌گویند که: "بحث در مورد اینها بی‌معنی است... سالیان درازی از این واقعه گذشته، بنابراین این صحبت‌ها چه فایده‌ای دارند؟" به نوشته فریجوف میر (Fritjof Meyer)، روزنامه‌نگار مشهور، 3.5 میلیون قربانی ساختگی به تعداد تلفات اردوگاه‌های آشویتس اضافه شد تا ملت آلمان بیش از پیش بدنام شود. در حقیقت تمام سیاستمداران آلمانی ادعا می‌کنند که مردم این کشور تا ابد گناهکار هستند. حتی آلمانی‌هایی که هنوز زاده نشده‌اند نیز گناهکارند.


منابع و مآخذ

Bomber CommandArthur Harris's report,"Extract from the official account of Bomber Command by Arthur Harris, 1945", National Archives, Catalogue ref: AIR 16/487, which says that 1,600 acres (6.5km2) were destroyed.
Addison (2006), p. 180
Elliott, Michael.Europe: Then And Now,TimeEurope, 10 August 2003, retrieved 26 February 2005.
Longmate(1983), p. 122. Longmate describes a 22 September 1941 memorandum prepared by the British Air Ministry's Directorate of Bombing Operations which puts numbers to this analysis.
Gerda Gericke (lucas)The Destruction of Dresden's FrauenkircheDeutsche Welle, 26 October 2005.
Stanton, Gregory."How Can We Prevent Genocide: Building An International Campaign to End Genocide". Retrieved 2008-11-12
Matthias Neutzner: Die Bergung, Registratur und Bestattung der Dresdner Luftkriegstoten ("The Recovering, Registration and Burial of Dresden raid deads” – part I of the Historian Commission report 2010; pdf, p. 38-39)
Taylor, Bloomsbury 2005 pp. 420–6.
"The Strategic Air Offensive against Germany" (SOA), HMSO (1961) vol 3 pp. 117–9.
Addision (2006), Chapter by Sonke Neitzel (2006) "The City Under Attack" p. 76
Harding, Luke. Cathedral hit by RAF is rebuilt, The Guardian, 31 October 2005.
Gómez, Javier Guisández. "The Law of Air Warfare", International Review of the Red Cross, nº 323, 20 June 1998, pp. 347–63.
Evans, Richard (1996). "Dresden and Holocaust Denial". David Irving, Hitler and Holocaust Denial: Electronic Edition. Retrieved 6 May 2010.
USAF, II. Section ANALYSIS: Dresden as a Military Target, 33, 34.
Grayling, AC (27 March 2006). "Bombing civilians is not only immoral, it's ineffective". London: The Guardian. Retrieved October 2008.
Evans, Richard J. The Bombing of Dresden in 1945, The real TB 47.
Gerda Gericke (lucas) The Destruction of Dresden's Frauenkirche Deutsche Welle, 26 October 2005.

منابع برای مطالعه بیشتر:

1- سایت رسمی یادبود کشته شدگاه درسدن http://www.13februar.dresden.de/en/index_en.php
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

ارتباط راديوگرافي دندانپزشكي باتومور مغزي

پستتوسط najm134 » سه شنبه ژوئن 12, 2012 11:58 pm

متخصصان آمريكايي هشدار دادند افردي كه به طور مرتب تحت راديوگرافي دندانپزشكي قرار مي‌گيرند بيشتر با خطر ابتلا به نوع معمول تومور مغزي مواجه هستند.
اين كارشناسان تاكيد كردند با توجه به نتايج اين مطالعه معاينات سالانه همراه با راديوگرافي مي‌تواند براي اكثر مراجعه كنندگان به دندانپزشكي مناسب نباشد.
به گزارش خبرگزاري فرانسه، اين مطالعه كه شرح آن در مجله آمريكايي «سرطان» به چاپ رسيده است حاكيست افرادي كه براي معاينات سالانه دندانپزشكي تحت راديوگرافي قرار مي‌گيرند 1،4 تا 1،9 برابر بيشتر با خطر ابتلا به تومور مغزي «منينگيوما» مواجه هستند.
«منينگيوما» يك تومور است كه در غشا اطراف مغز يا نخاع شكل مي‌گيرد. اليزابت كلائوس متخصص دانشكده پزشكي دانشگاه ييل در آمريكا با بررسي اطلاعات حاصل از 1433 بيمار آمريكايي كه بين سنين 20 تا 79 سال به اين نوع تومورهاي مغزي مبتلا شده بودند، به نتايج فوق دست يافت.
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

هشدارهایی درباره تشعشات در زندگی روزمره

پستتوسط najm134 » يکشنبه اکتبر 14, 2012 7:20 pm

رئیس اداره پرتوهای وزارت بهداشت با اعلام هشدار از بکارگیری وسائل مولد اشعه در زندگی روزمره، حریم دکل های برق، موبایل، انواع لیزرها، لامپ های کم مصرف و نور خورشید را بیشترین مولدان پرتوگیری در زندگی روزمره افراد عنوان کرد که باید از آنها دوری شود.
علی گورانی در نشست آموزشی معرفی وسائل مولد اشعه در زندگی روزمره و اصول بهداشت و حفاظت در مقابل تشعشعات که در ششمین نمایشگاه بین المللی رسانه های دیجیتال برگزار شد، اظهار داشت: پرتوهای برق فشار قوی از جمله وسائل مولد اشعه است که وزارت نیرو باید علائم هشدار دهنده در اماکن نصب دکل برق فشار قوی قرار دهد.
وی با اشاره به حریم های پست برق در اماکن مسکونی گفت: مردم باید از مقدار انرژی که این پست های برق به منازلشان می رساند اطلاع یابند و در این زمینه وزارت نیرو پاسخگو است.
گورانی از لیزرهای نوری و لامپهای کم مصرف به عنوان دیگر وسائل مولد اشعه در زندگی روزمره افراد نام برد و گفت: مردم باید توجه داشته باشند که از لامپهای کم مصرف حداقل 30 سانتی متر فاصله بگیرند و از این لامپها برای چراق های مطالعه و مواردی مانند آن استفاده نکنند.
وی با بیان اینکه لیزرهای نوری اشعه ماورا بنفش را ساطع می کند و بسیار مضر است، گفت: نباید به هیچ وجه از این لیزرها در اسباب بازی های کودکان بکار برده شود؛ در این راستا پیرو توافق صورت گرفته با سازمان انرژی اتمی، ورود هرگونه اسباب بازی دارای وسائل مولد اشعه نظیر لیزر به کشور ممنوع است و واردات این نوع کالا اجازه ترخیص ندارد.
رئیس اداره پرتوهای وزارت بهداشت و درمان آموزش پزشکی با اعلام هشدار در زمینه استفاده از لیزر در مصارف عمومی و حتی در آرایشگاهها گفت: لیزرها بیشترین آسیب را به چشم وارد می کنند و حتی انعکاس این پرتوها برای اطرافیان نیز بسیار مضر است.
گورانی با اشاره به پرتوهای فرابنفش که عمده ترین آسیب ها را به پوست انسان وارد می کند، گفت: سرطان پوست یکی از شایع ترین انواع سرطان در جهان است که 17 درصد سرطانها را شامل می شود و در کشور ما نیز رتبه اول ابتلا به سرطان در آقایان و رتبه دوم سرطان در خانمها را این نوع سرطان دارد؛ براین اساس باید توجه ویژه ای به تشعشعات این اشعه در زندگی روزمره شود.
وی نور خورشید را یکی از عواملی عنوان کرد که بیشترین طیف تشعشعات ماورابنفش را دارد و عمده ترین آسیب را به پوست وارد می کند و گفت: پس از نور خورشید پرتوهای تجهیزات پزشکی بیشترین آسیب را به پوست انسان وارد می کند و بسیار خطرزا است.
رئیس اداره پرتوهای بهداشت وزارت بهداشت با بیان اینکه حتی تشعشعات توسط ماسه های سواحل دریا نیز منعکس می شود، گفت: تشعشعات ناشی از نور خورشید منجر به سرطان پوست، پیر پوستی و تخریب چشم می شود که براین اساس در کشور ما که پرتوگیری آفتاب به شدت بالا است توصیه می شود افراد در زیر نور مستقیم آفتاب قرار نگیرند و به هیچ وجه سعی در تغییر رنگ پوست و برنزه شدن از این طریق نداشته باشند.
گورانی با بیان اینکه به افراد توصیه می شود از ساعت 10 تا 14 به هیچ وجه در معرض نور خورشید قرار نگیرند و از کرم های ضد آفتاب اصل استفاده کنند خاطرنشان کرد: جامعه هوشمند جامعه ای است که هوشمندانه کار خود را پیش ببرد و برعکس در کشور ما به جای سرمایه گذاری در پیشگیری به هزینه برای درمان می اندیشد و این به هیچ وجه نمایانگر جامعه هوشمند نیست.
وی از منع واردات دستگاههای برنزه کننده – سولاریوم- که منبع کاملی از تشعشعات ماورا بنفش است به کشور خبر داد و گفت: ورود این دستگاهها به هر طریق ممنوع است و تمامی دستگاههایی که در آرایشگاهها و سالنها مورد مصرف قرار می گیرد به صورت قاچاق وارد می شود و استفاده از آن غیرقانونی است.
گورانی برنزه شدن پوست با دستگاههای سولاریوم را اقدامی بسیار غیرعاقلانه عنوان کرد و گفت: برنزه کردن حتی در اروپا نیز بسیار سختگیرانه است و برای آن قوانین خاصی درنظر گرفته شده است اما در کشور ما به عینه دیده می شود که دستگاههای برنزه کننده در بسیاری از آرایشگاههای کشور و سالنهای ورزشی وجود دارد و حتی در برخی موارد برخی آرایشگاهها به جای این دستگاهها از لامپها و مهتابی های uv استفاده می کنند که بسیار مضر است.
رئیس اداره پرتوهای بهداشت وزارت بهداشت پرتوهای تجهیزات پزشکی را بعد از آسیب های طبیعی بیشترین مولد تشعشعات ماورا بنفش عنوان کرد و گفت: عدم اطلاعات مردم در مورد تجهیزات پرتو پزشکی مانند رادیولوژی و سونوگرافی باعث می شود که در بسیاری موارد شاهد آسیب های جبران ناپذیر باشیم.
وی به دستگاههای مایکروویو در منازل اشاره کرد و گفت: این وسیله منبع کاملی از تشعشع ماورا بنفش است که باید هنگام کار با آن حداقل فاصله یک متر رعایت شود.
گورانی گفت: پرتوهای مایکروویو باعث ناباروری مردان می شود و برای کودکان و زنان باردار نیز مضر است. براین اساس توصیه می شود که حداقل 30 ثانیه پس از خاموش کردن مایکروویو درب آن باز شود.
وی از دستگاههای موبایلی که پرتوهای ماورابنفش ساطع می کنند، اسکنرها و پول شمارهای موجود در بانکها به عنوان دیگر مولدان اشعه نام برد و گفت: استفاده طولانی مدت از گوشی های موبایل خطرناک است و مادران باردار نیز در مکالمه با گوشی موبایل باید جوانب احتیاط را رعایت کنند. در همین حال توصیه می شود در کنار تخت بیماران و تجهیزات پزشکی از موبایل استفاده نشود
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

آلودگی اتمی

پستتوسط najm134 » جمعه دسامبر 14, 2012 1:54 pm

گزینه های چهارگانه برژینسکی برای مهار تهران؛
از حمله نظامی مشترک آمریکا و اسرائیل تا عملیات براندازی مخفی علیه ایران
به گزارش مشرق نيوز :
علاوه بر این، نتیجه چنین عملیات [نظامی] – یعنی میزان موفقیت آن - نیز مشخص نیست. در واقع، کارشناسان اسرائیل، توانایی‌های بالقوه این رژیم برای تاثیر قطعی [چنین حمله‌ای] را بدبینانه ارزیابی کرده‌اند. ارزیابی آمریکا نیز به میزان گستردگی چنین عملیاتی بستگی دارد. حتی تهاجمی معمولی از سوی ایالات متحده در هر صورت می‌تواند تلفات زیادی [از ایرانیان] به دنبال داشته باشد و موجب مرگ تعداد زیادی از دانشمندان ایرانی و - احتمالا در برخی موارد، با در نظر گرفتن محل این تاسیسات – شهروندان عادی شود.
در عین حال، همچنان این مسئله که در صورت انتشار پرتوهای رادیو‌اکتیو - در نتیجه این حملات - چه پیش خواهد آمد، هنوز در نظر گرفته نشده است. چنین موضوعی از لحاظ تلفات، به ویژه در شهرهای بزرگ و نیمه اصلی بسیار مهم است. البته، برخی تاسیساتی که قرار است منهدم شود، برای مثال، در اصفهان جای دارد.
با توجه به آنچه گفته شد، فکر نمی‌کنم حمله، گزینه جذابی برای مواجهه با این مشکل باشد؛ مشکلی که راه حل آن در مقایسه با پیامدهای حمله ( به محض پدیدار شدن این نتایج دنباله‌دار ) بسیار ساده می‌نماید. از این رو، این گزینه [حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران] را به عنوان گزینه‌ای جدی رد می‌کنم. بر این باورم که چنانچه پای آمریکا در چنین مسئله‌ای به میان آید، حاکی از بی‌مسئولیتی تمام‌عیار این کشور بوده و به طور بالقوه نقطه اوج بی‌اخلاقی محسوب می‌شود .
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/176209
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

کادر پروازی هواپیما بیش از دیگران در معرض سرطان

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه سپتامبر 06, 2014 11:40 am

کادر پروازی هواپیما بیش از دیگران در معرض سرطان

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
بنابر آخرین تحقیقات انجام شده ، احتمال بروز سرطان در میان کادر پروازی هواپیما دو برابر بیشتر از افراد معمولی است.

به گزارش ایرنا از مجله انجمن پزشکی آمریکا ، نتایج یک تحقیق نشان می دهد که خلبانان و کادر هواپیمایی دو برابر بیشتر از اشخاص عادی در معرض ابتلا به سرطان پوست قرار می گیرند.

در این تحقیق آمده است : پرواز در سطوح بالای جو خلبان و خدمه هواپیما را بیشتر در معرض اشعه ماورای بنفش قرار داده و احتمال ابتلا به این نوع سرطان را افزایش می دهد.

سرطان پوست (ملانوما) یکی از خطرناک ترین نوع سرطان است که همه ساله جان حدود 10 هزار آمریکایی را می گیرد.

شدت اشعه ماورای بنفش هر سه هزار پا از سطح دریا 15 درصد افزایش می یابد و این در حالی است که هواپیماها به طور عادی در سطح 35 هزار پایی از سطح دریا پرواز می کنند.
pejuhesh232
 
پست ها : 8795
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

آلودگي اتمي: اهميت ايمني كاربرد انرزي هسته اى

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه آگوست 22, 2015 5:50 pm

آلودگي اتمي: اهميت ايمني كاربرد انرزي هسته اى


Image

به گزارش سرویس بین الملل جام نیوز به نقل از شبکه یورونیوز، برپایی مراسم یادبود قربانیان بمباران اتمی هروشیما و ناگازاکی همچنان در ژاپن از اهمیت خاصی برخوردار است. پس از گذشت هفت دهه از این فاجعه، یازدهم مارس ۲۰۱۱ میلادی بزرگترین ضایعه هسته ای پس از چرنوییل در نیروگاه هسته ای فوکوشیما دایچی به وقوع پیوست. علیرغم متفاوت بودن ماهیت فاجعه فوکوشیما با دو انفجار اتمی هیروشیما و ناگازاکی، وجه مشترک هر سه حادثه این بود که در مجموع این مردم ژاپن بودند که قربانی اتم شدند. به همین دلیل است که مردم این کشور همواره به شدت نسبت به استفاده از این انرژی خطرناک اعتراض کرده اند. حتی عذرخواهی رهبران و مسئولان ژاپنی پس از وقوع حادثه در فوکوشیما نیز آنها را متقاعد نکرد.


رئیس شرکت نیروی برق هسته ای توکیو موسوم به «تپکو» پس از فاجعه فوکوشیما اینچنین از مردم عذرخواهی کرد: «از صمیم قلب به خاطر آنکه این حادثه آثار مخربی بر روی اتمسفر، آب راه ها، تولیدات کشاورزی و منابع آب آشامیدنی داشت و موجبات نگرانی و ناراحتی همه مردم را فراهم کرد از شما پوزش می خواهم.» رهبران سیاسی و نیز مسئولان تپکو پس از وقوع حادثه، علیرغم برگزاری کنفرانس های خبری متعدد نتوانستند اطلاعات درستی از وضعیت موجود در اختیار مردم قرار دهند. یک از ساکنان مناطق حادثه دیده در ژاپن پس از وقوع حادثه فوکوشیما در حالی که محل زندگی خود را ترک می کرد، گفت: «تلویزیون دیگر خوب کار نمی کند. ما هیچ اطلاعاتی نداریم. میخواهم از اینجا خارج شوم.»


فردی دیگر ناراحتی خود را از وضعیت موجود اینچنین بیان کرد: «من از دست تپکو بسیار عصبانی هستم. این شرکت توانایی اداره نیروگاه های هسته ای را ندارد. واقعا میخواهم که آنها این مسئولیت را رها کنند.» مردم ژاپن که نسبت به توان مسئولین برای مدیریت بحران تردید دارند، معتقدند آنها شانس های بسیاری را برای رها کردن انرژی هسته ای از دست داده اند. یک فرد سالخورده ژاپنی می گوید: «هنوز فرصت برای رها کردن انرژی هسته ای و رفتن به سمت دیگر انرژی های تجدید پذیر وجود دارد. اگر ما این فرصت را از دست بدهیم تمام از جان گذشتگی های قربانیان این فاجعه بی نتیجه خواهد بود.»


پس از بمباران اتمی هیروشیما و ناگازاکی، مردم ژاپن همواره به استفاده از انرژی هسته ای واکنش منفی نشان داده اند. فاجعه فوکوشیما باعث شد آنها بیش از گذشته بر خواست مشروع خود برای عدم استفاده از این انرژی پافشاری کنند.
pejuhesh232
 
پست ها : 8795
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

افشای جنایت دولت فرانسه بمب گذاری در کشتی گروه "صلح سبز"

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه فبريه 20, 2016 4:56 pm

افشای جنایت دولت فرانسه بمب گذاری در کشتی گروه "صلح سبز"


افشای جزئیات یکی از جنایات دولت فرانسه بعد از گذشت سی سال، اعتراف جان لوک کیستر، عنصر اطلاعاتی فرانسه درباره بمب گذاری در کشتی گروه «صلح سبز»
برنامه رادیو – تلویزیونی «دموکراسی، همین حالا» در آمریکا/ ترجمه آزاد از هوشنگ
مامور سازمان مخفی فرانسه که در سال 1985 ، فرماندهی عملیات بمب گذاری در کشتی گروه «صلح سبز» که منجر به کشته شدن یک نفر شده بود را به عهده داشت ، سکوت خود را می¬شکند. سی سال پیش، سازمان مخفی فرانسه یکی از کشتی های گروه «صلح سبز» به نام «جنگجوی رنگین کمان» که در واقع گل سرسبد کشتی های این گروه محسوب می¬شد را در شهر بندری آکلند در نیوزیلند منفجر کرد. در این حادثه یک عکاس پرتغالی کشته شد. این کشتی آماده شده بود که به عنوان اعتراض علیه انفجار آزمایشی بمب هسته ای توسط کشور فرانسه در ناحیه جنوبی اقیانوس آرام ، به آن منطقه سفر کند. حالا بعد از گذشت سی سال از آن حادثه ، عنصر اطلاعاتی فرانسه که عامل این حمله مرگبار شده بود برای اولین بار با شکستن سکوت خود و با عذر¬خواهی برای اقدامات آن زمان خود ، به جلو آمده است.
افشای جزئیات یکی از جنایات دولت فرانسه بعد از گذشت سی سال
بخش اول
در روز دهم ژوئیه سال 1985، «جان لوک کیستر» ، رهبری تیمی از غواصان را بر عهده داشت که با گذاشتن دو بمب بر بدنه کشتی «جنگجوی رنگین کمان» موجب غرق شدن آن و کشته شدن عکاس گروه «صلح سبز» به نام «فرناندو پریرا» شدند. برنامه تلویزیونی نیوزیلند به نام «یکشنبه» ، به تازگی رد پای «جان لوک کیستر» را در شمال فرانسه پیدا کرد و با او در مورد این که در آن روز چه اتفاقی افتاد ، به صحبت نشست.

این ترجمه متن نوشتاری ویدیوی مزبور می باشد.
ایمی گودمن (مجری برنامه رادیو – تلویزیونی «دموکراسی ، همین حالا» در آمریکا) : سی سال پیش، سازمان مخفی فرانسه یکی از کشتی های گروه «صلح سبز» به نام «جنگجوی رنگین کمان»که در واقع گل سرسبد کشتی های این گروه محسوب می¬شد را در شهر بندری آکلند در نیوزیلند منفجر کرد و باعث مرگ یک عکاس پرتغالی شد. این کشتی آماده شده بود که به عنوان اعتراض علیه انفجار آزمایشی بمب هسته ای توسط کشور فرانسه در ناحیه جنوبی اقیانوس آرام ، به آن منطقه سفر کند. حالا بعد از گذشت سی سال از آن حادثه ، عنصر اطلاعاتی فرانسه که عامل این حمله مرگبار شده بود برای اولین بار با شکستن سکوت خود و با عذر¬خواهی برای اقدامات آن زمان خود ، به جلو آمده است. در روز دهم ژوئیه سال 1985، «جان لوک کیستر» ، رهبری تیمی از غواصان را بر عهده داشت که با گذاشتن دو بمب بر بدنه کشتی ای به نام «جنگجوی رنگین کمان» موجب غرق شدن آن کشتی و کشته شدن عکاس گروه «صلح سبز» به نام «فرناندو پریرا» شدند.
برنامه تلویزیونی نیوزیلند به نام «یکشنبه» ، در تعطیلات آخر این هفته ، «جان لوک کیستر» را در شمال فرانسه رد یابی کرد و با او در مورد این که در آن روز چه اتفاقی افتاد ، به صحبت نشست.
«جان هادسون» گزارشگر برنامه تلویزیونی «یکشنبه» ، هم چنین با «پیتر ویل کاکس» ، کاپیتان کشتی «صلح سبز» ، و همین طور با «مارل» دختر «فرناندو پریرا» ، عکاس پرتغالی که در آن حادثه کشته شد و «هرو ادوی پل نل» خبرنگار روزنامه «لوموند» که در افشای داستان ، کمک های بسیار قابل توجهی کرده بود ، به صحبت نشست. این فیلم گزارشی ، با اعتراف «جان لوک کیستر» ، عامل سازمان مخفی فرانسه ، در دخالت وی در اجرای بمب گذاری های کشنده ، شروع می شود. «جان هادسون» راوی فیلم هست.
جان لوک کیستر : ماموریت من گذاشتن دو بمب روی بدنه کشتی «جنگجوی رنگین کمان» بود.
جان هادسون : او رهبر تیم غواصان بود. زمان انفجار بمب ها توسط او تعیین شد. و برای سی سال او از انظار مخفی ماند و از این راز که در آن شبی که کشتی «جنگجوی رنگین کمان» غرق شد ، واقعا چه گذشت ، محافظت کرد.
جان لوک کیستر : به عنوان مامور سازمان مخفی ، ما هرگز در باره ماموریت مان صحبت نمی کنیم.
جان هادسون : ولی بالاخره او سکوت خود را می¬شکند.
جان لوک کیستر : ما آدم کشان بی¬رحم و سنگدلی نیستیم. ما برای حفظ جان زندگی افرادی که در عرشه کشتی «جنگجوی رنگین کمان» بودند ، نهایت سعی خودمان را کردیم.
جان هادسون : از نقطه نظر تو ، آیا قسمت ماموریت تو با موفقیت انجام گرفت؟
جان لوک کیستر : نه ، برای من این ماموریت موفقیت آمیز نبود.
جان هادسون : ژوئیه 1985 ، کشتی «جنگجوی رنگین کمان» وارد بندر واتیماتا در آکلند شده بود تا در اعتراض علیه انفجار آزمایشی بمب هسته ای توسط کشور فرانسه ، به همراه کشتی هائی که آماده ملحق شدن به کاروان کشتی های دیگر گروه «صلح سبز» در ناحیه «مورورا آتول» بودند ، بپیوندد.
پیتر ویل کاکس (کاپیتان کشتی «جنگجوی رنگین کمان») : ما آماده شده بودیم که به جزایر «پولی نزی فرانسه» محل اعتراض به انفجار آزمایشی بمب هسته ای توسط کشور فرانسه ، حرکت کنیم.
جان هادسون : ولی دولت فرانسه فکر دیگری در سر داشت. به سیزده نفر از اعضای سازمان مخفی دولت فرانسه (دی جی اس ای) ماموریت داده شد تا کشتی «جنگجوی رنگین کمان» را قبل از ترک بندر آکلند غرق بکنند.
پیتر ویل کاکس (کاپیتان کشتی «جنگجوی رنگین کمان») : فرانسوی ها همیشه ادعا کردند که آن ها نمی¬خواستند کسی را کشته باشند. ولی به نظر من ، یا آن ها بی نهایت بی کفایت بودند و یا این که اگر هم کسی در آن حادثه کشته می¬شد ، برای آن ها اهمیتی نداشت.
جان هادسون : درست قبل از نیمه شب دهم ژوئیه 1985 ، دو بمب منفجر شدند. بمب اول سوراخی به وسعت دو متر مربع در موتور¬خانه کشتی ایجاد کرد. بمب دوم که کمی کوچکتر بود به زیر کشتی که به مثابه ستون فقرات آن محسوب می شود ، چسبیده شده بود.
پیتر ویل کاکس : من مطمئن هستم که قدرت انفجار دوم بود که «فرناندو پریرا» را در کابین خودش محبوس کرد و موجب غرق شدن و مرگ او شد.
جان هادسون : دو روز بعد از بمب گذاری ، کار آگاهان پلیس ، به دنبال خبر محرمانه فردی ، دو مامور مخفی فرانسوی – دومینیک پریور و آلن مافارت – که با پاسپورت های جعلی به عنوان دو سویسی که تازه ازدواج کرده و در ماه عسل بودند را دستگیر کردند.
جان هادسون : یک کشتی اجاره ای به نام «او وی» که آن دو بمب را به نیوزیلند آورده بود در جزیره «نورفولک» مورد بررسی قرار گرفت و بعدا آزاد شد. در آن وهله اولیه ، وسایل به دور ریخته شده بمب ، تنها سر نخی بود که ماموران مخفی ای که بمب ها را کار گذاشته بودند را به این انفجار مربوط می کرد. بنابراین ، آن ها چه کسانی بودند؟ آن ها چگونه توانستند که از معرکه در بروند؟
ما می دانیم که دولت فرانسه دستور حمله را به ماموران سازمان مخفی فرانسه داده بود. ولی راجع به آن ماموری که آن دو بمب را کار گذاشته بود که موجب غرق شدن کشتی «جنگجوی رنگین کمان» شد ، چه می دانیم؟ راستش ، این جا در شمال فرانسه ، برنامه تلویزیونی «یکشنبه» رد پای او را پیدا کرده است.
این جا «متز» ، شهری به قدمت سه هزار سال در ایالت «لورین» هست. این شهر حالا محل اقامت سرهنگ بازنشسته جان لوک کیستر ، از سران سابق تیم غواصان نظامی سازمان مخفی فرانسه هست.
خُب ، آیا این شما بودی که هر دو بمب را به بدنه کشتی متصل کردی و چاشنی آن ها را هم تنظیم نمودی؟
جان لوک کیستر : بله ، بله ، من رهبر تیم بودم و مسئولیت این قسمت از عملیات با من بود.
جان هادسون : سرهنگ کیستر به خاطر میاورد که وقتی نقشه از بین بردن کشتی «جنگجوی رنگین کمان» را شنیده بود ، خیلی متعجب شده بود.
جان لوک کیستر : برای ما اعضاء «صلح سبز» درد¬¬سر درست کن بودند ، ولی خیلی خطرناک نبودند. ما حیران مانده بودیم که چگونه یک چنین عملیاتی می تواند در آن جا صورت بگیرد.
جان هادسون : البته این زمان «جنگ سرد» با روس ها بود.
جان لوک کیستر : به ما گفته شده بود که «کی جی بی» در «صلح سبز» نفوذ کرده بود. این توضیحی بود که به ما داده شد.
جان هادسون : جان لوک کیستر در سن هفده سالگی به یک کادر نظامی تبدیل شده بود. در سال 1985 او در مقام کاپیتان تیم غواصان نظامی که از سربازان بسیار تعلیم داده شده حرفه ای متشکل شده بود ، قرار داشت. ولی چرا تصمیم گرفته شده بود که کشتی مذکور در بندر آکلند منفجر و غرق شود؟
جان لوک کیستر : جزئیات یکی از عملیات این بود که یا در بندر «واناتو» و یا در بندر «آکلند» یک بمب به بدنه کشتی وصل شود ولی چاشنی آن ، آن قدر به عقب کشیده شود تا انفجار در میان آب های اقیانوس انجام بگیرد. این نقشه بدون شک برای ماموران ما بی خطر بود ولی برای کارکنان کشتی خطرناک تر بود که بلافاصله به کنار گذاشته شد. (توضیح مترجم: البته طرد این نقشه بدین صورت ، نه به خاطر حس انسان دوستی طراحان دسیسه گر و فتنه انگیز آن بود ، بلکه بدون شک غرق کردن یک کشتی و کشتار کارکنان و سرنشینان متعدد آن در میان آب های بین المللی ، برآمد های پیش بینی نشده ای را برای دولت فرانسه به وجود میاورد که معلوم نبود به کجا ها کشیده نمی¬شد و دست چه کسانی را رو نمی¬کرد !)
جان هادسون : یک انتخاب دیگر ، آغشته کردن مخزن بنزین کشتی با باکتری بود که آن هم به کنار گذاشته شد.
جان لوک کیستر : الان به خاطر ندارم که چه کسی پیشنهاد غرق کردن آن در بندر آکلند را داد ، ولی بی¬شک این از همه نقشه های دیگر آسان تر بود. با در نظر گرفتن این واقعیت که خطر غرق شدن کارکنان کشتی هنگام اتصال آن به اسکله کمتر خواهد بود و هم چنین ما فکر کردیم که با وجود جزر و مد ، حتی اگر کشتی غرق بشود ، کاملا زیر آب نخواهد رفت و بر روی کف آن خواهد نشست. تصمیم گرفته شد که انفجار در ساعت دوازده نیمه شب انجام بگیرد. فکر کردیم که در آن ساعت کسی در موتور¬خانه کشتی نخواهد بود.
جان هادسون : چرا دو تا بمب؟
جان لوک کیستر : تصور ما این بود که بمب اول باعث خواهد شد که همه کشتی را ترک بکنند و بمب دوم کشتی را غرق بکند.
جان هادسون : ولی جان لوک کیستر اعتراف کرد که این آن چه اتفاق افتاد نبود. او بمب اول که بزرگ تر بود را به بدنه کشتی در نزدیکی موتور¬خانه کشتی کار گذاشت.
جان لوک کیستر : ما فکر می کردیم که با انفجار بمب اول ، وقتی که آب به داخل کشتی رخنه می کند، در آن زمان همه کشتی را ترک خواهند کرد.
جان هادسون : ولی کشتی خیلی سریع تر از آن چه آن ها انتظار داشتند ، غرق شد. بمب دوم که کوچک تر بود و به ستون فقرات کشتی چسبیده شده بود ، قرار بود که همه را از کشتی دور نگاه دارد ، ولی در واقع باعث مرگ یک انسان شد.
جان هادسون : بین دو انفجار ، چقدر فاصله زمانی بود؟
جان لوک کیستر : چاشنی های دو بمب ، با فاصله زمانی چهار دقیقه تنظیم شده بودند. همه چیز انجام گرفته بود که از بازگشت افراد به داخل کشتی جلوگیری به عمل آورده شود.
جان هادسون : ولی واقعاً فکر می کنی که چهار دقیقه کافی بود که همه کشتی را تخلیه بکنند؟
جان لوک کیستر : ما فکر کردیم که چهار دقیقه به اندازه کافی بود ، و ما انتظار نداشتیم که کشتی با این سرعت سقوط بکند.
جان هادسون : نقشه این بود که کشتی «جنگجوی رنگین کمان» را در آب غرق بکنند ولی کارکنان آن را از خطر دور نگهدارند. ولی آن ها خیلی اشتباه فکر کرده بودند. ما می دانیم سوراخی که با انفجار بمب در زیر بدنه کشتی توسط ماموران فرانسوی ایجاد شده بود ، خیلی بزرگ تر از آن بود که آن ها تصور کرده بودند. قبل از بمب گذاری ، غواصان نظامی مواظب هدف خود بودند و آن را زیر نظر گرفته بودند.
جان لوک کیستر : ما متوجه شده بودیم که یک کشتی بادبانی ای نیز در کنار رنگین کمان در همان اسکله قرار داشت و همان جا لنگر انداخته بود.
جان لوک کیستر : به ما دستور داده شده بود که بمب بزرگ تر را در طرف راست کشتی کار بگذاریم ، ولی ما متوجه شدیم که این انفجار باعث آسیب به کشتی کناری و افراد داخل آن هم خواهد شد.
جان لوک کیستر : من تصمیم گرفتم که آن را در طرف چپ کشتی قرار بدهم ، همیشه مواظب بودم که کسی صدمه نبیند.
جان هادسون : سه مامور مخفی «جان لوک کیستر» و «جان کاماس» – دو غواص نظامی و «جرالد رویال» قایق ران ، سوار بر قابقی به نام «زودیاک» (توضیح مترجم: زودیاک به مجموعه دوازده علائم نشان دهنده ماه های یک سال گفته می شود) در حال حمل دو بمب برای غرق کردن یک کشتی بودند. دو غواص نظامی با لباس غواصی ، در حالی که در زیر یک قایق پلاستیکی باد شونده قرار گرفته بودند ، توسط قایق «زودیاک» با طناب به طرف «هدف» کشیده می¬شدند. آن ها در پانصد متری کشتی «جنگجوی رنگین کمان» در آب رها شدند.
جان لوک کیستر : هر دوی ما با طناب بهم دیگر وصل شده بودیم ، برای این که داشتیم در تاریکی مطلق کار می کردیم.
جان هادسون : در کجا های کشتی آن دو بمب را کار گذاشتید؟
جان لوک کیستر : روی بدنه کشتی.
جان هادسون : روی بدنه کشتی بودند؟
جان لوک کیستر : بله
جان هادسون : در حالی که آن شب روی عرشه کشتی ، تولد فردی را جشن گرفته بودند.
پیتر ویل کاکس (کاپیتان کشتی «جنگجوی رنگین کمان») : بمب اول یک سوراخ دو متر در دو متر در کنار بدنه ایجاد کرد و در ظرف چهل و پنج ثانیه باعث زیر آب رفتن کشتی شد. ما واقعاً شانس آوردیم که در آن شب تعداد زیاد¬تری کشته نشدند.
جان هادسون : وقتی که داشتید بمب ها را کار می گذاشتید ، آیا متوجه شده بودید که افراد زیادی در عرشه کشتی وجود داشتند؟
جان لوک کیستر : نه ، نه ، نه ، ما چیزی در مورد جشن تولد نمی دانستیم. و اگر هم کسانی در کشتی وجود داشتند ، ما طوری برنامه ریخته بودیم که آن ها کشتی را ترک بکنند.
جان هادسون : آیا امکان این نبود که انفجار بمب اول باعث مرگ افراد بشود؟
جان لوک کیستر : نه ، ما فکر کردیم که هیچ کسی در ساعت دوازده نیمه شب در موتور¬خانه کشتی نخواهد بود.
جان هادسون (خطاب به جان لوک کیستر) : این عکس خسارتی هست که بمب ایجاد کرد.
جان لوک کیستر : سوراخ بزرگی هست.
جان هادسون : بزرگ تر از آن چه هست که شما تصور کرده بودید؟
جان لوک کیستر : ما فکر نمی کردیم که سوراخی به این بزرگی روی بدنه کشتی به وجود بیاید.
جان هادسون : ترکش های زیادی عرشه کشتی را تکه پاره کرده بودند. آیا فکر نکرده بودید که شاید آن ترکش ها باعث مرگ افراد می¬شدند؟
جان لوک کیستر : نه ، تصور صدمه دیگری نمی¬شد. ما فرصت امتحان تاثیر واقعی بمب در یک قایق واقعی را نداشتیم.
جان هادسون : خوشبختانه کسی در موتور¬خانه و یا در عرشه های بالائی نبود.
پیتر ویل کاکس : اگر بمب اول نیم ساعت زودتر منفجر شده بود ، حداقل بیست نفر در میان ما از بین رفته بودند.
جان هادسون : در سال 1985 ، کاپیتان کشتی «جنگجوی رنگین کمان» ، پیتر ویل کاکس بود. وقتی اولین بمب منفجر شد ، وی در کابین خود خوابیده بود.
پیتر ویل کاکس : ما فرصت خیلی کمی برای تخلیه همه افراد کشتی داشتیم.
جان هادسون : و این که همه افراد ، کشتی را تخلیه نکردند.
پیتر ویل کاکس : این عکس «فرناندو» هست ، فکر کنم این عکس در جزایر مارشال گرفته شده باشد. فرناندو در اتاق غذاخوری بود که اولین بمب منفجر شد. او به کابین خودش رفت که دوربین های عکاسی اش را بردارد که دومین بمب منفجر شد و هجوم آب به کابین او باعث شد که او در آن جا گیر بیفتد و در زیر آب غرق و خفه بشود.
جان هادسون : دومین بمب که کوچک¬تر بود ، قرار بود که سرنشینان را از کشتی دور نگهدارد ولی موجب مرگ «فرناندو پریرا» ی عکاس شد. پیتر ویل کاکس – کاپیتان کشتی رنگین کمان می¬گوید که این یک «قتل عمد» است برای این که آن ها می¬دانستند که کشتی سرنشینان زیادی دارد.
جان لوک کیستر : بله ، من نقطه نظر او را درک می¬کنم. ولی برای ما ، از نقطه نظر ما ، بدبختانه این یک مرگ تصادفی یک آدم بی¬گناه یعنی فرناندو پریرا بود.
مارل پریرا (دختر فرناندو پریرا) : پدر من به قتل رسیده است. من به این عمل به صورت «قتل غیر عمد» نگاه نمی-کنم. از نظر من ، این کار یک «کشته شدن تصادفی» نبوده است.
جان هادسون : ده سال پیش ، برنامه تلویزیونی «یکشنبه» با دختر فرناندو پریرا که در هنگام مرگ پدرش فقط هشت سال عمر داشت ، صحبت کرد.
مارل پریرا : گاهی اوقات فکر می¬کنم ، » آخه ، چرا؟»
جان لوک کیستر : من مایل هستم از این فرصتی که تلویزیون نیوزیلند در اختیار من قرار داده است استفاده کنم و عمیق ترین پشیمانی ها و عذرخواهی های خودم را به خانم مارل پریرا و خانواده او برای مرگ تصادفی فرناندو پریرا ابراز کنم.
جان هادسون : آیا تو امیدوار هستی که وقتی «مارل» این ویدیو را ببیند ، در قلب خودش تو را ببخشد؟
جان لوک کیستر : بله ، من مایل هستم که او من را ، همه ما را ، همه تیم را ببخشد ، برای این که ما قصد نداشتیم که کسی را در این عملیات بکشیم.
جان هادسون : و عذرخواهی ها در همان جا متوقف نشد.
جان لوک کیستر : من هم چنین می¬خواهم که از همه اعضای «صلح سبز» که بر عرشه «جنگجوی رنگین کمان» سوار شده بودند ، عذرخواهی بکنم. و به حاطر اجرای عملیات مخفیانه و غیر¬محقی در یک کشور متحد ، دوستانه و صلح طلب ، از مردم نیوزیلند عذرخواهی بکنم.
جان هادسون : چرا مدت سی سال طول کشیده است که این عذرخواهی را بکنی؟
جان لوک کیستر : سی سال پیش ، من یک سرباز بودم. و بعد از آن هم من در عملیات بسیاری شرکت کردم ، هم چنین جزء نیروهای امنیتی سازمان ملل بودم. در آن زمان من می¬بایستی از دستورات اطاعت می¬کردم. ولی حالا من بازنشسته شده ام و می¬خواهم که از وجدان خودم اطاعت بکنم.
جان هادسون : ولی عذرخواهی بعد از گذشت سی سال به دل پیتر ویل کاکس نمی¬نشیند.
پیتر ویل کاکس : سربازان می¬بایستی یک سطحی از مسئولیت شخصی داشته باشند. واضح است که آن ها هیچ مسئولیت شخصی از خود نشان ندادند.
جان هادسون (خطاب به پیتر ویل کاکس) : در نتیجه ، کافی نیست که شخص بگوید «من داشتم دستورات را اجرا می-کردم»؟
پیتر ویل کاکس : نه ، اصلا کافی نیست. من فکر می کنم که این نشانه «اخلاقیت مدرن» است. من فکر می کنم که حجم زیاد مواد منفجره ای که آن ماموران کار گذاشته بودند ، بدون شک ثابت کرد که برای آن ها مهم نبود که چند نفر در این عملیات کشته بشوند.
جان هادسون (خطاب به جان لوک کیستر) : پیتر ویل کاکس می¬گوید که کافی نیست که سربازان به سادگی بگویند که ما داشتیم دستورات را اجرا می¬کردیم. آن ها می بایستی به «اخلاقیت» اعمالی که انجام می دهند هم فکر بکنند.
جان لوک کیستر : معمولا یک سرباز نباید از یک دستور غیرقانونی اطاعت کند. ولی این دستوری بود که از طرف بالاترین رده دولت داده شده بود. در نتیجه ، بله ، ما می¬بایستی از دستورات اطاعت می¬کردیم.
جان هادسون : ولی آیا این یک عمل تروریستی ای نبود؟
جان لوک کیستر : برای ما ، این عمل یک خرابکاری بود ، نه چیز بیشتری.
پیتر ویل کاکس : هیچ کسی برای قتل فرناندو محاکمه و مجازات نشد. هیچ کسی ، مقصودم این که ، فرانسه ، فرانسه حتی عذر خواهی هم نکرده است. برای آن ها اصلا مهم نیست. من فکر می¬کنم که چقدر نفرت انگیز است.
جان هادسون : بعد از این که بمب ها کار گذاشته شدند ، جان لوک کیستر به کمک قایق «زودیاک» از منطقه خارج شد و به محل ملاقات با یک کامیون پیک نیکی که در زیر پل بندر «آکلند» منتظر او پارک شده بود ، رفت. (توضیح مترجم : کامیون پیک نیکی ، کامیونی هست که دارای اتاق خواب ، حمام و آشپزخانه می¬باشد.)
جان لوک کیستر : ما از طریق اخبار رادیو شنیدیم که یک نفر کشته شده بود. و همه ما خیلی ، خیلی شوکه شدیم.
جان هادسون : چه زمانی متوجه شدی که این کار از نظر اخلاقی کار اشتباهی بود.
جان لوک کیستر : بلافاصله ، بعد از این که فهمیدم «فرناندو پریرا» مُرد.
جان هادسون : آیا این آن چیزی هست که در ظرف سی سال گذشته ، وجدان تو را مثل «خوره» اذیّت می¬کرده است؟
جان لوک کیستر : بله ، بسیاری از اوقات ، من راجع به این چیز ها فکر می¬کنم ، برای این که ، برای من ، مرگ یک نفر بی¬گناه عذاب وجدان من هست.
جان هادسون : یک هفته بعد از بمب گذاری ، «جان لوک کیستر» و رفیق غواص او «جان کاماس» در عکسی در یک «مهمان¬سرای جوانان» در شهر «مت ول» نیوزیلند ، در حال خوش گذرانی دیده می¬شوند.
جان لوک کیستر : ما ده ، دوازده روز در نیوزیلند باقی ماندیم و در «ساوت ایلند» به اسکی روی آب مشغول بودیم.
جان هادسون : آن وقت ، آن ها با پاسپورت های جعلی از نیوزیلند خارج شدند.
جان هادسون (خطاب به پیتر ویل کاکس) : چه احساسی داشتی وقتی فهمیدی که فرانسوی ها مسئول این کار بودند؟
پیتر ویل کاکس : اوه خیلی شوکه شدم ، کاملا شوکه شدم ، مقصودم این است که چطوری ما ، یک مشت هیپی ، روی یک کشتی ماهی گیری زنگ زده ، یک ابر قدرتی را آن قدر ترسانده باشیم که باعث شود که آن ها نقشه قتل ما را بکشند.
بخش دوم و پایانی

مامور سازمان مخفی فرانسه که در سال 1985 ، فرماندهی عملیات بمب گذاری در کشتی گروه «صلح سبز» که منجر به کشته شدن یک نفر شده بود را به عهده داشت ، سکوت خود را می¬شکند.
سی سال پیش، سازمان مخفی فرانسه یکی از کشتی های گروه «صلح سبز» به نام «جنگجوی رنگین کمان» که در واقع گل سرسبد کشتی های این گروه محسوب می¬شد را در شهر بندری آکلند در نیوزیلند منفجر کرد. در این حادثه یک عکاس پرتغالی کشته شد. این کشتی آماده شده بود که به عنوان اعتراض علیه انفجار آزمایشی بمب هسته ای توسط کشور فرانسه در ناحیه جنوبی اقیانوس آرام ، به آن منطقه سفر کند. حالا بعد از گذشت سی سال از آن حادثه ، عنصر اطلاعاتی فرانسه که عامل این حمله مرگبار شده بود برای اولین بار با شکستن سکوت خود و با عذر¬خواهی برای اقدامات آن زمان خود ، به جلو آمده است.
در روز دهم ژوئیه سال 1985، «جان لوک کیستر» ، رهبری تیمی از غواصان را بر عهده داشت که با گذاشتن دو بمب بر بدنه کشتی «جنگجوی رنگین کمان» موجب غرق شدن آن و کشته شدن عکاس گروه «صلح سبز» به نام «فرناندو پریرا» شدند. برنامه تلویزیونی نیوزیلند به نام «یکشنبه» ، به تازگی رد پای «جان لوک کیستر» را در شمال فرانسه پیدا کرد و با او در مورد این که در آن روز چه اتفاقی افتاد ، به صحبت نشست.

این ترجمه متن نوشتاری ویدیوی مزبور می باشد.

جان هادسون (خطاب به جان لوک کیستر) : آیا پیامد هائی در سازمان مخفی دولت فرانسه «دی جی اس ای» به وجود آمدند؟ آیا هیچ گونه بحث و گفتگوئی در مورد این که چه پیش آمد ، صورت گرفت؟

جان لوک کیستر : هیچ گونه گزارش گیری واقعی در ستاد مرکزی «دی جی اس ای» انجام نگرفت ، به خاطر این که آن ها با مسائل زیادی درگیر بودند و هم این که این حادثه یک فضاحت سیاسی بود. این می توانست یک «واترگیت» باشد ، یک واترگیت فرانسوی. آن ها می توانستند ثابت کنند که رئیس جمهور از این مسئله با خبر بود. (توضیح مترجم : واترگیت (1972) اشاره به کار گذاشتن وسائل شنود در مرکز ستاد انتخاباتی نامزد ریاست جمهوری آمریکا – سناتور جرج مک گاورن – از حزب دموکرات توسط وابستگان به رئیس جمهور وقت – ریچارد نیکسون از حزب جمهوری خواه بود که افشای آن حادثه و کار های غیر قانونی مشابه با آن موجب به استعفا و برکناری ریچارد نیکسون از ریاست جمهوری شد.)

جان هادسون: در اوائل سپتامبر 1985 دولت فرانسه زیر فشار بود.
چارلز هرنو (وزیر دفاع در حال صحبت به زبان فرانسوی) : هیچ کسی در وزارتخانه من دستور حمله به جنگجوی رنگین کمان را دریافت نکرده بود.
جان هادسون : چارلز هرنو – وزیر دفاع ، دستور بمب گذاری از طرف خود را انکار کرد. او ادعا کرد که ماموران مخفی فرانسوی که در نیوزیلند دستگیر و زندانی شدند فقط «صلح سبز» را زیر نظر داشتند. ولی روزنامه «لوموند» با اعلام این خبر که یک تیم سومی از غواصان نظامی بود که مواد منفجره را کار گذاشته بود ، در واقع بمب خودش را منفجر کرد.

هرو ادوی پل نل : این یک گزارش خیلی سنتی بود. سرانجام حقیقت توسط روزنامه آشکار شده بود.

جان هادسون : » هرو ادوی پل نل» خبرنگار مسائل پلیسی روزنامه لوموند بود

هرو ادوی پل نل : جنگجوی رنگین کمان توسط یک تیم سومی از غواصان نظامی بود که غرق شد. این همان حلقه گمشده این معما بود.

جان هادسون : او و همکارانش وجود تیم غواصان نظامی را با روش حذف کردن ، کشف کردند.

هرو ادوی پل نل : و بالاخره ما موفق شدیم که هویت یک سرهنگ و یک سرگُرد ، دو نفر ، دو تا از مردان قورباغه ای – کیستر و کاماس که بمب ها را کار گذاشته بودند را کشف کنیم.

جان هادسون (خطاب به هرو ادوی پل نل) : وقتی شما این خبر را چاپ کردید ، عکس العمل دولت چه بود؟

هرو ادوی پل نل : ما اطلاعاتی را که بدست آورده بودیم در روز سه شنبه چاپ کردیم. سه روز بعد ، یعنی در روز جمعه ، «چارلی هرنو» و «امیرال لاکاست» از کار کنار گذاشته شدند. حقیقت این است که دولت فرانسه این بمب گذاری ها را برنامه ریزی کرده بود و از این بابت باید از نیوزیلند عذرخواهی کند.

جان هادسون : دستور غرق کردن کشتی جنگجوی رنگین کمان مستقیما از بالاترین رده دولت فرانسه آمده بود. سی سال پیش در ماه سپتامبر ، چارلی هرنو – وزیر دفاع به خاطر نقشی که در این ماجرا داشت ، از کار خود استعفا داد. ولی رئیس جمهور میتراند چه؟ اگر چه مخارج این عملیات مستقیما از بودجه اداره میتراند پرداخت شده بود ، ولی او برای ده سال دیگر در مقام خود دوام آورد.

هرو ادوی پل نل : مدارک مالی و هزینه این عملیات ، امور مالی آن موجود هستند.

جان هادسون: هرو ادوی پل نل می¬گوید بعد از این که چارلی هرنو استعفا داد ، دولت فرانسه یک کمپین ضداطلاعاتی برای حفظ و مصون نگه داشتن رئیس جمهور به راه انداخت.

هرو ادوی پل نل : آن ها برای چندین ماه ، وجود تیم سوم را انکار می¬کردند.

جان هادسون : آیا لارنت فبیوس می دانست که چه می گذرد؟

هرو ادوی پل نل : نه ، نه

جان هادسون : ولی او نخست وزیر وقت بود.

هرو ادوی پل نل : نخست وزیر در این امر دخالتی نداشت. فقط ارتش ، وزیر دفاع ، رئیس جمهور در این ماجرا در گیر بودند. در واقع میتراند دستور داده بود.

جان لوک کیستر : در کشور فرانسه ، رئیس جمهور رهبر قوای ارتش هم هست ، در نتیجه گاهی اوقات یک رابطه مستقیم بین رهبر ارتش و وزیر دفاع وجود دارد. بنابراین لارنت فبیوس (نخست وزیر) از این مسئله آگاه نبود.

جان هادسون : یعنی او را از این مسئله دور نگه داشته بودند؟

جان لوک کیستر : بله

جان هادسون : جان لوک کیستر معتقد هست که یک نفر در اداره نخست وزیری ، اسم او را به روزنامه ها لو داده بود.

جان لوک کیستر : من فکر ¬کردم که خبر از طرف یکی از سیاستمداران رده بالا نشت می¬گیرد.

هرو ادوی پل نل : من با این نظر سرهنگ کیستر موافق نیستم. علت این که ما اسم او را می دانستیم به خاطر این نبود که نخست وزیر اسم او را به ما داده بود.

جان هادسون : جان لوک کیستر می¬گوبد که اسم او به عنوان غواصی که دو بمب روی بدنه جنگجوی رنگین کمان کار گذاشته بود ، دردسر های زیادی برای او درست کرد.

جان لوک کیستر : خانواده من خیلی شوکه شده بودند. همسر من شوکه شده بود که یک نفر در این عملیات مُرد ، برای این که قبل از عملیات ، او نمی¬دانست که من در کجا هستم. و چند سال بعد هم مثل خیلی از دیگران ، من هم طلاق گرفتم.

جان هادسون : سرهنگ کیستر به من گفت که او در¬گیر بسیاری از عملیات مخفیانه دیگر بوده است. او چندین بار با گلوله مجروح شده است و به درجه لژیون افتخار که بالاترین درجه نظامی فرانسه هست ، رسیده است.

جان لوک کیستر : برای ما ، این مثل این بود که ما بخواهیم یک پشه را با دستکش بوکس له بکنیم ، می¬دانی؟ و این یک عملیات نا متناسب بود. ولی ما می بایستی از دستور اطاعت می¬کردیم ، و ما سرباز بودیم.

جان هادسون : برای این که تاکید بکند که در مورد بمب گذاری در آکلند او چقدر احساس دلسردی می کند ، جان لوک کیستر می خواست که ما را به یک جایگاه یادبود جنگ دوم جهانی ، یکی از چندین جایگاه ها که در سراسر شمال فرانسه پراکنده هستند ، ببرد.

جان هادسون (خطاب به جان لوک کیستر) : چرا برای تو مهم هست که ما را به این جا بیاوری؟

جان لوک کیستر : هفت هزار و هفت صد و هشتاد سرباز «کی وی» در دو جنگ جهانی در فرانسه مُردند.
(توضیح مترجم : به مردم نیوزیلند «کی وی» گفته می¬شود.)

جان هادسون : این جا در میان قبر های سربازان استرالیائی ، کانادائی و انگلیسی ، سربازان نیرو هوائی نیوزیلندی هستند که برای آزادی فرانسه ، کشته شدند. برای جان لوک کیستر این جا بیش از هر چیز دیگری ، سمبل این که چرا «عملیات شیطانی» نسنجیده طراحی شده بود ، معنی می¬دهد.

جان لوک کیستر : این کار خیلی اشتباهی بود. این تصمیم بسیار اشتباهی بود که این چنین عملیاتی را در یک کشور متحد ، یک کشور دوستانه اجرا کنیم. در این مکان ، خاطره های حلقه های قوی ای که بین نیوزیلند و فرانسه هستند ، وجود دارند ، و ما همیشه خود گذشتگی هائی که آن ها برای کشور ما نشان دادند را به خاطر خواهیم سپرد.

جان هادسون : رئیس جمهور فرانسیس میتراند بعد از عزل کردن چارلز هرنو – وزیر دفاع سابق ، هم چنان رفیق نزدیک او باقی ماند. حالا هر دوی آن ها در گذشته اند. در عین حال ، پیتر ویل کاکس هنوز مشغول محافظت از کُره زمین با سعی در جلوگیری از عواملی که باعث تغییرات در آب و هوا می¬شوند و جلوگیری از ماهی گیری زیاده از حد ، توسط «جنگجوی رنگین کمان سوم» هست. برای او عذرخواهی «جان لوک کیستر» چیزی را عوض نمی¬کند.

پیتر ویل کاکس : آن ها کسانی هستند که می بایستی بتوانند با خودشان زندگی کنند. آن ها رختخواب خود را انداخته اند. بگذار شب ها بخوابند.

جان هادسون (خطاب به جان لوک کیستر) : پیتر ویل کاکس گفت که این عذر خواهی احتمالا سی سال دیر شده است.

جان لوک کیستر : برای عذرخواهی هیچ وقت دیر نیست.

ایمی گودمن (مجری برنامه رادیو – تلویزیونی «دموکراسی ، همین حالا» در آمریکا) : این فیلمی را که هم اکنون دیدید ، گزارش جان هادسون برای برنامه تلویزیونی نیوزیلند به نام «یکشنبه» بود که در مورد انفجار در یکی از کشتی های گروه «صلح سبز» به نام «جنگجوی رنگین کمان» که در ژوئیه سال 1985 در حال آماده شدن برای مسافرت به نقطه ای در ناحیه جنوبی اقیانوس آرام ، جائی که کشور فرانسه انفجار آزمایشی بمب هسته ای را برنامه ریزی کرده بود ، ساخته شده است.

گزارش شده که مامور سازمان مخفی فرانسوی «جان لوک کیستر» که دو بمب را بر بدنه کشتی نصب کرده بود ، خواهان دیدار با مارل ، دختر فرناندو پریرا ، عکاس پرتغالی کشتی «جنگجوی رنگین کمان» شده بود تا از او برای کشته شدن پدرش عذرخواهی کند. مارل این دیدار را رد کرد. وی گفت : «همین که به نظر می¬رسد که او واقعا از این کار خود نادم و پشیمان است ، اطلاعات کافی برای من و خانواده من هست. او می¬بایستی با خودش زندگی کند و بداند که چه کرده و جزئی از چه بوده است.»

برنامه تلویزیونی «یکشنبه» هم چنین با «بانی مک دیارمید» – مدیر اجرائی صلح سبز نیوزیلند تماس گرفت تا در این مورد اظهار نظر کند. بانی مک دیارمید گفت : «من خوشحال هستم که یک نفر از آن شکست مفتضحانه عذرخواهی می¬کند. سی سال از آن واقعه گذشته است ، اما هیچ کسی برای قتل فرناندو محاکمه نشده است.»

ایمی گودمن : مهمان امشب ما ، پیتر ویل کاکس کاپیتان کشتی جنگجوی رنگین کمان است.

ایمی گودمن (خطاب به پیتر ویل کاکس) : هنگام انفجار ، تو آن جا بودی؟ تو توی کشتی بودی؟

پیتر ویل کاکس : بله ، من در کشتی بودم.

ایمی گودمن : تو خوابیده بودی؟ نصفه شب بود؟

پیتر ویل کاکس : بله ، من در کابین خودم خوابیده بودم.

ایمی گودمن : فرناندو هم همین طور؟

پیتر ویل کاکس : بمب ها آن قدر پرقدرت بودند که معجزه بود که ما افراد بیشتری را از دست ندادیم. اگر آن بمب ها مثلا یک ساعت زودتر منفجر شده بودند ، ما شاید بیست نفر کشته میدادیم.

(توضیح مترجم : پیتر ویل کاکس جواب این سئوال ایمی گودمن را در مورد این که آیا فرناندو هم در کابین خود خوابیده بوده است را نمی¬دهد ، چرا که در گزارشی که همان موقع پخش شده بود ، او به جان هادسون گفته بود که فرناندو پریرا در زمان انفجار بمب اول در سالن غذاخوری کشتی بوده و برای جمع آوری دوربین های عکاسی خود به کابین خود رفته بود. چون پیتر ویل کاکس – کاپیتان کشتی در کابین خود خوابیده بوده ، این نکته که فرناندو پریرا در زمان انفجار بمب اول در سالن غذاخوری کشتی بوده را احتمالا می¬بایستی او از زبان افرادی که در کنار فرناندو در سالن غذاخوری کشتی بودند ، شنیده باشد.)

ایمی گودمن : فقط یک بمب نبود ، درست است؟

پیتر ویل کاکس : بله ، دو بمب منفجر شدند.

ایمی گودمن : در نتیجه این جوری شد که تو بیرون آمدی.

پیتر ویل کاکس : راستش ، بمب اول یک سوراخ شش فوت در هفت فوتی در موتورخانه ایجاد کرد. بمب دوم زیر «میل گاردان» کشتی کار گذاشته شده بود. دومین بمب شاید بعد از گذشت یک دقیقه بعد از بمب اول منفجر شد. و من درست بالای سر آن بمب ایستاده بودم. و این بمب دوم بود که فرناندو پریرا را توی کابین خودش محبوس کرد و او آن قدر زیر آب باقی ماند تا غرق شد.

ایمی گودمن : برای این که او به طرف کابین خودش دویده بود که دوربین های عکاسی اش را بردارد؟

پیتر ویل کاکس : او به کابین خودش رفته بود ، او به کابینش رفته بود تا دوربین های عکاسی اش را بردارد.

ایمی گودمن : حالا ، سی سال بعد ، تو – کاپیتان ویل کاکس – هنوز به دنبال این کار ها هستی. آیا این واقعا ارزش خطرش را دارد؟

پیتر ویل کاکس : اوه ، آلترناتیو برای من این نیست که فرزندانم را در کُره زمینی رها بکنم که آن ها نتوانند فرزندان شان را در مصونیت بزرگ بکنند. من فکر می کنم که این بسیار مهم است. من دو تا دختر بیست و چند ساله دارم. من فکر می کنم که آن ها به علت خیلی خوبی نگران آینده کُره زمین هستند. ما می دانیم که «تغییرات در آب و هوا» چه تاثیرات منفی بر روی کُره زمین باقی می گذارند. به خشک سالی در کالیفرنیا نگاه کنید. ما در آمریکا ثروتمندترین کشور دنیا هستیم. اگر به من اجازه بدهید توضیح می دهم که ما از پس این خشک سالی می توانیم بر بیائیم. در سرزمین هائی مثل کشور هائی که در شرق آفریقا واقع شده اند و جا های دیگری در دنیا ، مثل بنگلادش ، وقتی خشک سالی میلیون ها آدم را جا به جا می¬کند ، این کشور ها قادر به مقابله با خشک سالی نیستند. و خشک سالی های بیشتری خواهند آمد. و خشک سالی های بیشتر و بیشتری خواهند آمد ، فقط به خاطر این که ما حاضر نیستیم طریقی که انرژی تولید می کنیم را ، طریقی که انرژی می¬سازیم را ، عوض کنیم. ما تکنولوژی آن را داریم ، ولی اراده آن را نداریم. و این خیلی احمقانه هست.

ایمی گودمن : آیا برنامه مسافرت دیگری داری؟

پیتر ویل کاکس : مسلما ، من تا سه هفته دیگر از این جا می روم.

ایمی گودمن : کجا می¬روی؟

پیتر ویل کاکس : نیوزیلند ، شاید هم استرالیا ، یک کمپین علیه ماهی گیری «تونا» وجود دارد ، بزرگترین کمپین صلح سبز…

ایمی گودمن : در این جا من می¬خواهم که یک لحظه به عقب برگردیم. چگونه ثابت شد که این ماموران سازمان مخفی فرانسه بودند که این کار را کردند؟

پیتر ویل کاکس : راستش ، هنگام دستگیری ، به قول معروف دم خروس از زیر عبای آن ها بیرون زده بود. سی ساعت بعد از حادثه ، آن ها – یک زن و یک مرد – که وانمود می کردند که توریست سویسی هستند ، هنگام تحویل دادن یک کامیون پیک نیکی در فرودگاه آکلند دستگیر شدند. پلیس ها تمام روز آن ها را بازجوئی کردند. در آخر شب هم آن ها را به یک هتل بردند و به آن ها گفتند : «ببینید ، ما خیلی متاسفیم که مزاحم شما شدیم و شما را دستگیر کردیم و باعث شدیم که شما پرواز خود را از دست به دهید. امشب در این هتل مهمان ما باشید و برای شام هر چه دل تان می خواهد به رستوران هتل سفارش بدهید تا برای شما بیاورد ، فردا ما شما را به فرودگاه خواهیم برد.»

آن ها هم اولین کاری که کردند با تلفن هتل که مکالمه با آن در اداره پلیس ضبط می شد با ستاد مرکزی «دی جی اس ای» در فرانسه تماس گرفتند و گفتند که ما «کار» را انجام دادیم ولی پرواز ما یک روز تاخیر خواهد داشت. پلیس هم بعد از بررسی بیشتر متوجه شد که پاسپورت های سویسی آن ها جعلی است.

ایمی گودمن : در نتیجه فرانسه قبول مسئولیت کرد.

پیتر ویل کاکس : آن ها مسئولیت آن را پذیرفتند ، به من و کشور نیوزیلند هم خسارت پرداختند ، ولی هرگز ، هرگز عذرخواهی نکردند.

ایمی گودمن : راستش ، سیُ مین سالگرد آن حادثه ، وقت خوبی برای عذرخواهی هست.

پیتر ویل کاکس : ولی من منتظر آن ننشسته ام.

ایمی گودمن : کاپیتان پیتر ویل کاکس ، از شرکت شما در این برنامه تشکر می¬کنم.

اکتبر 2015
ترجمه آزاد از هوشنگ
pejuhesh232
 
پست ها : 8795
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

افشای جزئیات رعب انگیز هیروشیمای یمن

پستتوسط pejuhesh232 » جمعه ژوئن 10, 2016 3:49 pm

افشای جزئیات رعب انگیز هیروشیمای یمن


به گزارش مشرق، شبکه خبری "العالم" به نقل از منابع آگاه غربی گزارش کرد، بمبی که در این منطقه استفاده شد، نوترونی بود که هواپیماهای اسرائیلی پس از برخاستن از پایگاه های سعودی با هدایت ماهواره های آمریکایی آن را پرتاب کردند.

"هیروشیمای یمن"، اصطلاحی است که مردم یمن به این جنایت اطلاق کرده اند چه اینکه بزرگترین بمب غیراتمی و ممنوعه بین المللی درآن مورد استفاده قرارگرفت. در جریان این حمله 335 غیر نظامی به شهادت رسیدند و بیش از چهارصد باب خانه منهدم شد.

"گوردون دوف" از کارشناسان ارشد اطلاعاتی و سلاح اتمی آمریکا گفت که این بمب نامتعارف نوترونی توسط یک فروند هواپیمای اسراییلی که رنگ هواپیماهای نیروی هوایی سعودی را داشت، پرتاب شد.

وی افزود، بمب مشابهی نیز مه 2015 توسط یک فروند هواپیمای اسراییلی برکوه های "نقم" پرتاب شده بود.

این دو انفجار نشانه همکاری امنیتی میان رژیم اسراییل و عربستان سعودی در اولین هفته های حمله به یمن است.

دوف ادامه داد، بمب استفاده شده یک بمب کوچک نوترونی بود چون قدرت و دامنه انفجار آن بسیار زیاد و شکل انفجار قارچی بود، همچنین فیلم موجود از لحظه انفجار این بمب، امواج کوچک سفید رنگی را ثبت کرده است که برخورد نوترون به صفحه دوربین را نشان می دهد.

به عقیده کارشناساند، حملات هوایی توسط جنگنده های اسراییلی انجام شد که از پایگاه های سعودی با هدایت ماهواره های آمریکایی برخاستند.

آنان ادامه دادند، اهداف موجود در یمن نیازمند این نوع بمب نیست به همین دلیل این حملات هوایی می تواند آزمایش سلاح پیشرفته جدیدی توسط اسراییل علیه اهداف واقعی به منظور بررسی دقیق نتایج آن و امکان استفاده از آن در جنگ های آینده با لبنان، فلسطین و دیگر مناطق باشد.

روزنامه "نیویورک تایمز" به نقل از "ویلیام هارتنگ" مدیر "طرح سلاح و امنیت مرکز سیاست بین المللی" گفت، آمریکا سلاح ممنوعه بین المللی را برای قتل یمنی ها دراختیارعربستان سعودی قرار می دهد.

هارتنگ درمقاله ای افزود، آمریکا سی میلیارد دلار سلاح و مهمات به عربستان فروخت.

ویلیام ادعای وزارت دفاع آمریکا را درباره اینکه قراردادهای مزبور باعث بهبود امنیت هم پیمانان آمریکا و تحقق ثبات سیاسی خاورمیانه شده است، واهی دانست.
pejuhesh232
 
پست ها : 8795
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

ادعای واشنگتن درباه محموله آب سنگین ایران

پستتوسط pejuhesh232 » دوشنبه ژوئن 13, 2016 4:16 pm

ادعای واشنگتن درباه محموله آب سنگین ایران


سخنگوی وزارت خارجه آمریکا با بیان اینکه محموله آب سنگین ایران ظرف هفته‌های آینده وارد این کشور می‌شود به ابهام‌های پیرامون اجرای قرارداد فروش این محصول افزود.
ادعای واشنگتن درباه محموله آب سنگین ایرانبه گزارش مشرق، «جان کربی»، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا می‌گوید انتظار می‌رود آب سنگین خریداری‌شده از ایران ظرف هفته‌های آینده وارد آمریکا خواهد شد.

وی در کنفرانس خبری روز چهارشنبه در پاسخ به سوال یک خبرنگار در این باره گفت: «همان‌طور که می‌دانید در تاریخ 22 آوریل برنامه ایزوتوپ وزارت انرژی قراردادی برای خریداری 32 تن آب سنگین از ایران به امضا رساند. ما انتظار داریم که این آب سنگین هفته‌های آتی وارد آمریکا شود.»

«کربی»، علی‌رغم این گفت از جزئیات بیشتر درباره ساز و کارهای اجرای این قرارداد با خبر نیست. وی همچنین سوال یک خبرنگار درباره نحوه پرداخت هزینه مربوط به خریداری این محصول را به وزارت خزانه‌داری آمریکا ارجاع داد.

کاخ سفید سوم اردیبهشت‌ماه سال جاری از قصد دولت باراک اوباما، رئیس‌جمهوری آمریکا برای خریداری 32 آب سنگین از ایران در راستای پابندی به برجام خبر داد.

ایران بر اساس توافق هسته‌ای با کشورهای موسوم به گروه 1+5 موظف به نگهداری ذخایر آب سنگین خود در سطح کمتر از 130 تن در سال‌های اولیه است. تهران در سال‌های بعد نیز نباید اجازه دهد ذخایر این محصول از 90 تن بیشتر شود.

اظهارات روز چهارشنبه سخنگوی وزارت خارجه آمریکا به ابهام‌ها پیرامون زمان تحویل محموله آب سنگین ایران به این کشور خواهد افزود. مقام‌های ایران، پیش از این اظهارات ضد و نقیضی در این باره مطرح کرده بودند.

سید عباس عراقچی معاون وزیر خارجه ایران، روز یکشنبه گفت که کار معامله آب سنگین با طرف آمریکایی به اتمام رسیده و ایران منظر پرداخت وجه این قرارداد به حساب سازمان انرژی اتمی است.

آقای عراقچی در بخش دیگری از اظهاراتش همچنین با توجه به رأی اخیر دادگاه آمریکایی برای مصادره دو میلیارد دلار از دارایی‌های ایران گفت: «در خصوص نحوه پرداخت منتظر هستیم که اطمینان کامل حاصل شود و اول پول به حساب سازمان انرژی اتمی واریز شود و بعد کالا تحویل داده خواهد شد تا در این زمینه اطمینان پیدا کنیم، چون منشاء پول آمریکایی است، گرفتار بحث‌های مربوط به استرداد، مصادره و اینها نشود.»

علی‌رغم این، یک روز بعد، علی‌اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران، ضمن اشاره به موضوع مصادره اموال ایران گفته بود که خواستار توقف ارسال محموله آب سنگین به آمریکا شده استا.

وی روز دوشنبه گفت: «پس از دستبرد آمریکایی‌ها به دارایی 2 میلیاردی کشورمان از همکارانم خواستم که از ارسال محموله آب سنگین به آمریکا خودداری کنند و جلوی آن را بگیرند تا تکلیف روشن شود.»

معاون رئیس‌جمهور اضافه کرد: «ممکن بود محموله آب سنگین به آمریکا برود و هم محموله را مصادره کنند و هم پولش داده نشود و این می‌توانست مشکلی را به ویژه برای افکار عمومی ایجاد کند.»

صالحی تصریح کرد: «به علت بی اعتمادی که به آمریکایی‌ها بود و پس از دستبرد آنان به دارایی 2 میلیارد دلاری ما این بی اعتمادی بیشتر شد گفتیم تا تکلیف واریز شدن این محموله و بقیه امور روشن نشود محموله را ارسال نخواهیم کرد.»

تذكر:

عجب معامله كثيفي
1- امريكا كشور جنايتكار اتمي در هيروشيما وناكازاكي و كشتن صدها هزار انسان و نيز بمباران مسلمانان با بمبهاى نيمه اتمي در افغانستان و پاكستان و عراق و يمن ووو
انوقت كشور ايران با شعار مرگ بر امريكا تامين ذخيره اتمي براى جنايات امريكايي بنمايد؟؟!!!

2- چرا به يك كشور ديكر وارده كننده اب سنگين؛ كه كاربردش سالم و پاكيزه است و در موضع دشمن ايران نيست؛ فروخته نشد؟

3- و به امريكا كه با مصادر چند صد برابر مبلغ پرداختي مصادره امول ايران كرده، فروخته اند؟ تا در حقيقت معامله نباشد؛ و واقعش ضبط توليد مازاد باشد.

در گزارش نوشته: معاون رئیس‌جمهور اضافه کرد: «ممکن بود محموله آب سنگین به آمریکا برود و هم محموله را مصادره کنند و هم پولش داده نشود و این می‌توانست مشکلی را به ویژه برای افکار عمومی ایجاد کند.»
نكته: ظاهرا مشكل عمده در مصادره محموله و ندادن بولش توسط امريكا؛ تنها افكار عمومي است و اگر اين محذور نبود ثروت ملي را به باد مي دادند!!!
pejuhesh232
 
پست ها : 8795
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

خیز چراغ‌خاموش سعودی برای سلاح اتمی و سکوت نهادهای بین‌الملل

پستتوسط pejuhesh232 » پنج شنبه آگوست 04, 2016 4:46 am

خیز چراغ‌خاموش سعودی برای سلاح اتمی و سکوت نهادهای بین‌المللی!


به گزارش تابش کوثر، چند سالی می شود که مقامات سعودی از لزوم دستیابی به سلاح هسته ای و انجام فعالیت های اتمی سخن می گویند اما این اظهارات از زمان آغاز دور جدید مذاکرات هسته ای ایران و کشورهای ۱+۵ که به توافق هسته ای ـ برجام ـ منجر شد رنگ و بوی جدی تری به خود گرفتند.

نکته عجیب اما در این میان آن است که هیچ کشور و یا نهاد بین المللی از جمله آژانس بین المللی انرژی اتمی واکنشی به این اظهارات نشان نداده و مقامات آمریکایی نیز فقط به دادن هشدارهای زبانی اکتفا نموده اند.

تاریخچه هسته ای عربستان

از اواسط دهه ۱۹۹۰ میلادی گزارش های متعددی در رسانه های غربی به چاپ رسیده اند که از تلاش عربستان سعودی برای دستیابی به سلاح هسته ای خبر می دهند. ثروت نفتی عظیم این کشور در کنار روابط گسترده و رو به رشد آن با پاکستان و چین از یکسو و ترس از برنامه هسته ای ایران و ضعف استراتژیک عربستان از سوی دیگر از دلایل اصلی روی آوردن ریاض به پیشبرد یک برنامه هسته ای مخفی ذکر شده است.

اولین زمزمه ها درباره حرکت عربستان به سمت دستیابی به سلاح هسته ای با فرار «محمد خیلوی» دیپلمات سابق عربستانی در سازمان ملل، در سال ۱۹۹۴ به آمریکا شنیده شد. خیلوی با انتشار اسنادی اعلام کرد که عربستان از سال ۱۹۷۵ و به دنبال شکست اعراب در جنگ ۶ روزه با اسرائیل در سال ۱۳۶۷، برنامه ای تحقیقاتی را برای ساخت بمب هسته ای و مقابله با اسرائیل آغاز کرده است.

به گفته خیلوی برنامه هسته ای مذکور تحت مدیریت و نظارت شاهزاده سلطان بن عبدالعزیز آل سعود، وزیر دفاع وقت و برادر ملک فهد، شکل گرفت و در مرکز تحقیقات هسته ای الخرج واقع در مجتمع نظامی السلیل به اجرا درآمد. طبق این برنامه متخصصان هسته ای خارجی برای کار بروی تهیه کتابخانه ای در زمینه دانش هسته ای و برنامه های تسلیحات هسته ای کشورهای دیگر استخدام شدند و کارشناسان سعودی ماه ها در تأسیسات ساخت سلاح هسته ای پاکستان و عراق آموزش دیدند.


بنا به اظهارات خیلوی، عربستان در دهه های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ کمک های مالی بسیاری به برنامه های ساخت بمب هسته ای پاکستان و عراق نمود به این امید که آنها پس از ساخت تسلیحات هسته ای آن را در اختیار ریاض هم قرار دهند یا چتر هسته ای خود را بر سر عربستان نیز بگسترانند.

البته مقامات سعودی مدارک خیلوی را جعلی خواندند و سخنان او را تکذیب کردند. در بحث های کارشناسی نیز افشاگری های خیلوی معتبر دانسته نمی شود و ادعاهای او تاکنون ثابت نشده است و منابع آزاد دیگری برای تایید اظهاراتش وجود ندارد.

عربستان یکی از امضاکنندگان معاهده منع گسترش هسته ای (NPT) و پروتکل الحاقی است. البته عربستان این کار را داوطلبانه انجام نداد و درواقع مجبور به امضای ان پی تی و پروتکل الحاقی شد.

مقامات سعودی تا مدت ها اعلام می کردند که ممکن است روزی معاهده فوق را بپذیرند اما در سال ۱۹۸۸ به دنبال فشار شدید آمریکا مجبور به امضای معاهده شدند.

اگرچه ریاض شریک استراتژیک قدیمی آمریکا به حساب می آمد و در طول جنگ سرد در کنار آن بود اما خرید مخفیانه موشک میان برد S ۲ CSS- از چین فرصت مناسبی در اختیار مقامات واشنگتن قرار داد تا سران سعودی را به خاطر بی خبر گذاشتن آمریکا از چنین معامله ای تحت فشار قرار دهند.

تکرار رویاهای هسته ای

شاهزاده ترکی الفیصل، رئیس پیشین سازمان اطلاعات عربستان چندی قبل در اقدامی کم‌سابقه به همراه یک مقام بلندپایه پیشین رژیم اسرائیل در نشستی در مرکز مطالعات خاور نزدیک در واشنگتن شرکت کرد و در این نشست مدعی شد که اگر ایران توافق هسته‌ای را نقض کند، دستیابی به سلاح هسته‌ای یکی از گزینه‌های ریاض خواهد بود.

به گزارش «سی‌ان‌ان» شاهزاده ترکی الفیصل، رئیس پیشین سازمان اطلاعات عربستان طی نشست با یکی از مقامات سابق اسرائیل در شهر واشنگتن گفت: «اگر ایران به‌سوی بمب (هسته‌ای) گام بردارد «تمام گزینه‌ها» روی میز خواهد بود «از جمله در اختیار گرفتن سلاح‌های هسته‌ای، برای مقابله با هر آنچه نهایتا از جانب ایران برخیزد.» با این حال الفیصل بار دیگر تاکید کرد که خاورمیانه باید «عاری از سلاح‌های کشتار جمعی» باشد. اظهاراتی که پیش‌تر از سوی بن‌فیصل و دیگر مقامات عربستان سعودی از جمله محمد‌بن‌نواف، سفیر سعودی در بریتانیا مطرح شده بود.

ترکی فیصل در یک مناظره که از سوی موسسه «واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک» تنظیم شده بود با «یاکوف عمیدرور» مشاور سابق بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی دیدار کرد. این چندمین ملاقات مقامات ریاض ـ تل‌آویو پس از دیدار «أنور عشقی» عضو شورای مشورتی سعودی با «دوری گلد» مدیرکل وزارت خارجه رژیم صهیونیستی در سال گذشته است.

شاهزاده سعودی در این دیدار با بیان اینکه روابط راهبردی با ایالات‌متحده از دیدگاه عربستان همچنان برقرار خواهد بود، از ضرورت بازاندیشی درباره آن سخن گفت و ابراز کرد: «نیاز است تا این روابط ارزیابی دوباره و بازتنظیم شوند.»

مشابه این اظهارات را پیشتر بندر بن‌سلطان، رئیس سابق استخبارات عربستان به زبان آورد که پس از مدتی به‌دلیل عدم توفیق در پیشبرد پرونده سوریه از مقام خود کنار گذاشته شد.

براساس این گزارش، الفیصل در جریان این دیدار که در واشنگتن انجام شد از تمایل عربستان سعودی برای همکاری‌های گسترده با رژیم صهیونیستی سخن گفت؛ به شرطی که دو طرف بتوانند اختلافات دیرپای خود را که دهه‌هاست بر سر مساله فلسطین باقی است، حل کنند.

از روسیه تا اسرائیل به دنبال شریک هسته ای

اما سران رژیم سعودی برای دست یابی به سلاح هسته ای فقط به سخن پراکنی اکتفا نکرده و به دنبال یافتن شریک هسته ای نیز بوده اند و در این راه با روسیه، پاکستان، کره جنوبی و رژیم صهیونیستی مذاکراتی داشته اند.

برای مثال «محمد بن سلمان» وزیر دفاع و جانشین ولیعهد این رژیم در سفر به روسیه با «ولادیمیر پوتین» رئیس‌جمهوری این کشور در سن‌پترزبورگ دیدار و با وی درخصوص تحکیم روابط میان دو کشور و آخرین تحولات منطقه‌ای و بین‌المللی بحث و گفتگو کرد. پوتین و محمد بن سلمان در حاشیه این همایش توافق‌نامه‌های همکاری نظامی و توافق‌نامه‌هایی را در زمینه استفاده از انرژی هسته‌ای امضا کردند.

از سوی دیگر گزارش های رسمی در سال های گذشته حاکی از آن بود که عربستان سعودی اقدام به امضای توافق نامه ای با کره جنوبی کرده که به موجب آن سئول تاسیسات هسته ای به ارزش ۵۲ میلیارد دلار برای عربستان خواهد ساخت.

به گزارش روزنامه العرب، چاپ لندن، دیپلمات های غربی در این باره گفتند که ایالات متحده امریکا از انجام این توافق به هیچ وجه خشنود نیست و بر این اعتقادند که ممکن است این توافق تاثیرات منفی بر مذاکرات جاری غرب با ایران بر سر برنامه هسته ای اش بگذارد.

واشنگتن از این نگران است که توافق ریاض با سئول رقابت تسلیحات هسته ای را در منطقه کلید بزند. منابع کره ای اعلام کردند که این توافق شامل غنی سازی اورانیوم و استخراج پلوتونیوم خواهد شد و می توان از تفاله های آن برای تولید بمب استفاده کرد.


به گفته این منابع تفاهمی که میان عربستان با کره جنوبی حاصل شده شامل طرحی برای ساخت دو تاسیسات هسته ای در اراضی عربستان به ارزش ۵۲ میلیارد دلار ظرف دو دهه آینده خواهد شد.

پیش از حصول توافق هسته ای میان ایران و کشورهای ۱+۵ نیز روزنامه «وال استریت ژورنال» در گزارشی با عنوان «عربستان در اندیشه سلاح هسته‌ای برای به حاشیه راندن ایران است»، نوشت همزمان با آنکه توافق برای محدود کردن برنامه هسته‌ای ایران نزدیک می‌شود، رقبای منطقه ای ایران احساس آسیب پذیری می‌کنند.

این روزنامه آمریکایی می‌نویسد: توافق هسته ای که واشنگتن و دیگر قدرت‌های جهانی امیدوارند با ایران به آن برسند، محدودیتی ۱۰ ساله بر برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی اعمال می‌کند. برای برخی رقبای منطقه‌ای ایران، این امر همچنین ضرب‌الاجلی برای تولید تسلیحات هسته‌ای خودشان محسوب می‌شود و در عربستان سعودی درخواست‌های عمومی گسترده‌ای برای تطبیق با تلاش هسته‌ای ایران شنیده می‌شود.

عربستانی ها از چند سال قبل به منظور تاثیر گذاری بر پرونده هسته ای ایران همواره تکرار کرده اند که در صورت عدم محدود کردن برنامه هسته ای ایران آنها به دنبال ساخت و یا خرید سلاح هسته ای خواهند رفت. در همین حال، یک روزنامه صهیونیستی در مقاله‌ای نوشت: اسرائیل باید راهکار خود را تغییر دهد و به جای فشار وارد کردن برای اعمال تحریم علیه ایران، تهدید کند که سلاح اتمی در اختیار حکومت سعودی قرار خواهد داد.

هاآرتص در آن زمان نوشت: اگر ایران مقررات توافق خود با کشورهای ابرقدرت را نقض کرده و تصمیم به دستیابی به تسلیحات هسته ای بگیرد، اسرائیل باید بر خلاف خط مشی رایج خود واکنش نشان دهد. اسرائیل نباید به تهدید خود مبنی بر انجام حمله کم تاثیر به برنامه هسته ای ایران ادامه دهد بلکه باید هشدار دهد که ایران را تحت فشار قرار خواهد داد و اجازه نخواهد داد تا در خلیج فارس ایران تسلیحات هسته ای را در انحصار خود بگیرد و به عربستان در دستیابی به سلاح هسته ای کمک خواهد کرد.

دم خروس و قسم پاکستانی ها

«رابرت اینهورن» مسئول سابق در وزارت امور خارجه امریکا که سابقه کار با دو رئیس جمهوری بیل کلینتون و باراک اوباما را داشته است در این باره می گوید: «در اتاق های بسته عربستانی ها می گویند که قطعا کمک هسته ای از پاکستان خواهند خواست.»

این دیپلمات امریکایی که در مذاکرات هسته ای با ایران شرکت داشته است در ادامه همچنین می گوید: «تا کنون هیچ سندی که ثابت کند پاکستانی ها پاسخ مثبت به درخواست عربستانی ها داده اند، مشاهده نکرده ام.»

مسئولان امریکایی می گویند که دونالد رامسفلد، وزیر دفاع اسبق امریکا درباره این که آیا پاکستان به درخواست هسته ای عربستانی ها پاسخ داده است یا خیر گفته است که «نبود سندی در این زمینه ضرورتا به این معنا نیست که واقعا پاکستان پاسخ مثبت به تقاضای کمک عربستان نداده است.»

یک مقام پاکستانی که در سفارت پاکستان در واشنگتن کار می کند و نخواست نامش فاش شود در این باره می گوید: «طبیعی است که عربستان که خود را حاکم و نماینده رهبری اهل تسنن می داند و فکر می کند که باید برای سرنوشت آنها کاری کند به فکر رویارویی با هجوم شیعیان ایرانی در منطقه باشد.»

این در حالی است که حسین حقانی، سفیر سابق پاکستان در واشنگتن و کارمند حال حاضر مرکز مطالعات هودسون در امریکا در این باره می گوید: «من ترجیح می دهم که بررسی بیشتری در روابط مصر با ریاض و اسلام آباد شود. عربستان و پاکستان به یکدیگر به چشم همکاری موثر می نگرند.»

در سال ۱۹۹۹ امیر سلطان بن عبدالعزیز، وزیر دفاع وقت عربستان از پاکستان دیدن کرد و از تاسیسات سانتریفیوژ مخصوص غنی سازی اورانیوم در کاهو در نزدیکی اسلام آباد بازدید کرد و از نزدیک چگونگی ساخت سلاح هسته ای را دید.

در این میان گفته می شود علاوه بر انتقال سلاح هسته ای از پاکستان به عربستان، پاکستان به دنبال ارسال موشک های بالستیک که قابلیت حمل کلاهک های هسته ای و توانایی هدف قرار دادن مناطق مهم ایران را دارد به عربستان است. با وجود این که عربستان می گوید این قدر توانایی نظامی بالا دارد که نیازی به سامانه های موشکی از کشورهای خارجی نداشته باشد.

برخی گزارش ها حاکی از آن است که عربستان در سال ۲۰۰۷ اقدام به نوسازی ناوگان موشکی «سی اس اس ۲» چینی با سامانه های موشکی «سی اس اس ۵»کرد. این سامانه ها توانایی حمل کلاهک های هسته ای را دارند. گفته می شود عربستان تحت فشار امریکایی ها مجبور شد کلاهک های این موشک ها را از چین دریافت نکند.

در همین زمینه وزیر خارجه سابق پاکستان در واکنش به انتشار اخباری مبنی‌بر احتمال فروش دانش هسته‌ای به عربستان، محتوای این گزارش‌ها را «بی‌اساس و دروغ» خواند. حنا ربانی کهر می‌گوید که کشورش دانش بومی هسته‌ای خود را در ازای پول به عربستان سعودی نخواهد داد.

تهدیدهای بی تاثیر آمریکا

در واکنش به اخبار همکاری های هسته ای پاکستان با عربستان، «جان کری» وزیر خارجه آمریکا تأکید کرد عربستان نمی‌تواند برای حفظ توازن قدرت با ایران، سلاح هسته‌ای بخرد در غیر این‌صورت،‌‌ همان اتفاق‌هایی که برای ایران رخ داد را تجربه خواهد کرد.

کری که در مصاحبه با «ولف بلیتزر» مجری شبکه خبری «سی‌ان‌ان» درباره توافق هسته‌ای و مبادله زندانیان بین آمریکا و ایران صحبت می‌کرد، در پاسخ به این پرسش که «آیا امکان دارد عربستان برای حفظ توان قوا در مقابل ایران از پاکستان بمب بخرد؟» گفت: «شما نمی‌توانید همین طوری بمب بخرید و آن را به داخل منتقل کنید.»

مجری به تمکن مالی عربستان سعودی برای خرید سلاح اتمی اشاره کرد، که جان کری در پاسخ گفت: «عواقب و تنبیه‌های بسیار متنوع برای دست زدن به چنین اقدامی وجود دارد.»

وزیر خارجه آمریکا تصریح کرد: «منظورم این است که پیامدهای بسیاری به دنبال خواهد داشت. مطمئن هستم که مقام‌های عربستان سعودی می‌دانند چنین اقدامی برای آن‌ها امنیت به ارمغان نخواهد آورد؛ زیرا هر آنچه که ایران با آن مواجه شد، آن‌ها نیز با آن روبه‌رو خواهند شد در خصوص پیمان منع تکثیر سلاح‌های هسته‌ای، بازرسی‌ها و دیگر اقدامات.»

پیش از کری «باراک اوباما» رئیس جمهور آمریکا نیز، از پاکستان خواسته است که به عربستان سعودی سلاح هسته‌ای ندهد.

در همین رابطه کاخ سفید رسماً از دولت پاکستان درخواست کرده تا از تحویل تسلیحات هسته‌ای به عربستان سعودی جلوگیری کند.

این همه سند و سکوت

مطالب درج شده در سطرهای بالا تنها بخشی کوچک از گزارش رسانه های غربی و صهیونیستی در مورد همکاری های هسته ای عربستان با کشورهای دیگر و رژیم صهیونیستی است اما در کمال تعجب تا کنون هیچ نهاد بین المللی از جمله آژانس بین المللی انرژی اتمی که مسئول اصلی رسیدگی به فعالیت های هسته ای کشورهای مختلف است تا کنون اقدامی را در جهت روشن شدن این موضوع انجام نداه اند.

این وضعیت در حالی است که عربستان عضو آژانس بوده و معاهده ان پی تی را نیز پذیرفته و این بدان معناست که آژانس و بازرسان آن می توانند همان رفتاری را که با ایران در سال های گذشته داشتند با عربستان نیز داشته باشند اما متاسفانه تا این لحظه به تعهدات خود در این زمینه عمل نکرده اند.

بر اساس پیمان ان پی تی هر دولت فاقد تسلیحات هسته‌ای در این پیمان متعهد می‌شود هیچگونه سلاح هسته‌ای یا ابزارهای انفجار هسته‌ای و اعمال کنترل مستقیم یا غیرمستقیم بر چنین سلاح‌ها یا ابزارهایی را از هر منبع انتقال‌ دهنده یا به هر نحو دیگری، دریافت نکند؛ به ساخت یا تلاش برای دستیابی به سلاح‌ها یا ابزارهای انفجار هسته‌ای مبادرت نورزد و در پی کمک برای ساخت سلاح‌های هسته‌ای یا ابزارهای انفجار هسته‌ای نباشد یا چنین کمک‌هایی را دریافت نکند.

حال باید دید در قبال چنین تعهدات سنگینی آژانس در برابر تخطی عربستان چه رویکردی را در پیش می گیرد؟ آیا لابی های گسترده و منابع پولی عظیم آل سعود موجب ادامه سکوت در این رابطه می شود یا آنکه نوک تیز شمشیر آژانس و کشورهای نگران تسلیحات هسته ای با عربستان همانگونه خواهد بود که در سال های گذشته و با بهانه های واهی با ایران انجام شد.
pejuhesh232
 
پست ها : 8795
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

بعدي

بازگشت به آلوده شناسى


Aelaa.Net