عشبه مغربیه

مدير انجمن: pejuhesh237

عشبه مغربیه

پستتوسط pejuhesh237 » يکشنبه ژانويه 13, 2013 12:54 pm

بسم الله الرحمان الرحیم
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

عشبه

پستتوسط pejuhesh237 » يکشنبه ژانويه 13, 2013 12:55 pm



عشبه: مجفف عشبة النار لغة اندلسى و آن ياسمين بريست و در ظيان گذشت .زيرا كه اهل اندلس و مغرب آن را عشبة النار نامند

به سبب حدت آن و بعضى گويند كه به هندى رس و به رومى‏ سرينه و به فرنگى اسفرنيا گويند

و وجه نسبت آن به مغرب آنست كه اولًا اهل مغرب اطلاع بر فوايد آن يافتند

و بعد از آن در ساير بلاد انتشار و اشتهار يافت.

فارسی:

عربی:

یونانی:

انگلیسی:

فرانسه:

آلمانی:

ایتالیائی:
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

معرفی گیاه

پستتوسط pejuhesh237 » دوشنبه نوامبر 04, 2013 11:27 am

.قضبان ظيان است كه ياسمين برّى باشد و آن شاخ‏هاى نباتى است شبيه به لبلاب و درهم پيچيده بلكه اشبه به ياسمين سفيد كه به

هندى چنبيلى نامند و بسيار تلخ و گل آن بسيار خوشبو و برگ آن اندك عريض و اطراف آن تيز و غليظ و سبز رنگ و نرم

و قسمى شاخ‏هاى آن خاردار شبيه به خار گل سرخ

و از ياسمين بستانى بسيار كوچك‏تر و بيخ آن سياه و باريك و پر شعبه و قسمى برگ آن مشابه به برگ لبلاب

و گل آن شبيه به ياسمين زرد و از آن كوچكتر و رنگ آن مايل به سبزى و خوشبو و زياده از ياسمين برّى و بر مجاور خود مى‏پيچد.

بهترين همه و اقوى مغربى آنست كه شاخ‏هاى آن بلند و متوسط در سطبرى و باريكى و سرخ نيم رنگ باشد كه چون بشكنند

از آن غبارى ظاهر شود و مغز آن سفيد باشد و آنچه غليظ تيره رنگ و به اوصاف مذكوره نباشد بد است و عشبه بلاد ديگر ضعيف الاثر.کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 547
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

محل رویش

پستتوسط pejuhesh237 » دوشنبه نوامبر 04, 2013 11:27 am

.
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

اجزا مصرفی و سمی گیاه

پستتوسط pejuhesh237 » دوشنبه نوامبر 04, 2013 11:28 am

.
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

طبع گیاه

پستتوسط pejuhesh237 » دوشنبه نوامبر 04, 2013 11:28 am

و مغربى او قويتر

و ياسمين برى ساير ولايات ضعيف الاثراند

و به تجربه رسيده و طريق خوردن عشبه در دستورات مذكور است

و جمعى كه او را درهمهء مواد نايب مناب چوب چينى دانسته‌اند اصلى ندارد

بلكه جهة صاحبان مفاصل مزمنه ندهند

و صاحب مزاج بسيار سرد قويتر از چوب چينى کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم ص -182

متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين تفاوت:

گرم در اواخر درجه دويّم و خشك در آخر آن و خشكى كهنه آن زياده از نو آن

و بيخ آن در آخر سيّم و بعضى در اوايل چهارم گرم و خشك گفته ‏اند و در قوّت قريب به خربق سياه است

و صاحب معتمد و بعضى ديگر نيز بيخ خربق دانسته ‏اند چه در قوّت و فعل مانند آنست و ساير اجزاى آن در سيّم گرم و خشك.کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 547
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

منع مصرف

پستتوسط pejuhesh237 » دوشنبه نوامبر 04, 2013 11:29 am

.
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

خواص و کاربرد های گیاه

پستتوسط pejuhesh237 » دوشنبه نوامبر 04, 2013 11:30 am

و در ساير امراض

و اشربه ضرر او زياده از نفع است

و سفوف او هر روز به قدر يك مثقال با نبات تا يك هفته

و زياده بر آن جهة مفاصل مزمنه مجرب

و در بعضى ازمنه حقير او را قويتر از طبيخ او يافته است

و ضماد او با گلاب جهة تسكين درد و تحليل اورام بغايت نافع.کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم ص -182


متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:

افعال و خواص آن‏: محلل و مرقق و ملطف و معرق و مدر و جهت اكثر امراض بارده رطبه دماغيه و صدريه و معديه و كبديه

و گرده و مثانه و رحم و اوجاع مفاصل و امثال اينها نافع

بوييدن گل آن جهت درد سر و شقيقه بارد

و مضمضه به طبيخ آن با سركه انگورى جهت درد دندان بارد

و آشاميدن مطبوخ آن به نحو چوب چينى و تدهين به دهن آن نيز جهت فالج و استرخا و لقوه و ربو و سرفه مزمن و ضيق النفس

و تقويت معده و كبد و استسقا و بواسير و از اين قبيل ساير امراض بارده رطبه

و آشاميدن طبيخ شاخ و بيخ آن كه به قدر نيم اوقيه آن را در يك رطل آب بجوشانند تا به نصف رسد و با شكر و امثال آن بنوشند

جهت فالج و استرخاى مزمن و ضيق النفس و سرفه كهنه بى‏عديل

و سعوط بيخ آن به وزن حبه‏اى با روغن بنفشه جهت شقيقه بارده آشاميدن سفوف آن هر روز يك مثقال با نبات تا يك هفته و زياده بر آن جهت اوجاع مفاصل مزمنه

و حمول آن مدر بول و مسقط جنين.

مقدار شربت آن‏: از يك مثقال تا دو مثقال.

بدل آن: چوب چينى اندك كهنه.

مضر محرورين و جوانان و در فصل گرما و امراض حاره مانند حميات حاره و صفراويه و دمويه و حصبه و جدرى و مانند اينها

و آشاميدن طبيخ برگ و شاخ آن به قدر سه درم با هم وزن آن بسفايج و مصطكى و مقل ازرق مسهل قوى خلط سودا به غير كرب

و آشاميدن برگ آن مقدار قليلى با زيت بسيار مقى قوى عنيف و جهت گزيدن كلب كلب و جهت جذام و امراض سوداويه و دوايى است قوى

و ليكن غير مأمون و با خطر. ضماد آن جهت قروح خبيثه نافع.

بيخ آن بسيار حار حاد چنانچه ذكر يافت و محرق و مقرح جلد است مانند شيطرج هندى

و طلاى آن جهت بهق و برص و با سركه جهت عرق النساء و داء الثعلب به حدى كه خون‏آلود گردد

در يك دو دفعه زايل گرداند به اذن الله تعالى به تقرح و دفع مواد رديه آنها

و نيم درم آن كه مقدار شربت آنست مسهل قوى بلغم و سودا است و مانند خربق سياه است و با آب خبازى مقى قوى

و يك مثقال آن كشنده به قى و كرب و مغص، مصلح‏ آن روغن بادام شيرين است.

بدان كه نفع آن در امراض بلغميه ظاهر است چه در هر دو كيفيت يعنى حرارت و يبوست ضد كيفيت بلغم است كه برودت و رطوبت باشد

به قواعد كليه كه علاج و دفع مرض به ضد است و امّا در امراض سوداويه بايد كه به اعتبار يبس سودا موافق نباشد

امّا به اعتبار ترقيق و تلطيف و اذابه و تحليل آن مواد غليظه و متحجره را رطوبات بسيار در بدن به هم مى‏رسد

كه باعث ترطيب و اصلاح يبوست سودا و دافع علت حادثه از آنست و بالخاصيت نيز مانند حجر لاجورد كه با وجود آنكه دافع امراض سوداويه است امزجه سوداويه را مضر است

زيرا كه موجب حدت صفرا و زيادتى حرارت دم و احراق آنست مگر آنكه تعديل نمايند

آن را به بعضى عرقهاى سرد و غير آن كه در اين وقت شايد در بعضى امزجه صفراويه و دمويه نيز نافع باشد.

حكيم مير محمد مؤمن در تحفه نوشته كه جمعى آن را نايب مناب چوب چينى مى‏دانند.

مؤلف گويد اگر محرور المزاجان يابس ضعيف به هيچ قسم استعمال ننمايند بهتر است زيرا كه ضرر آن در امزجه ايشان مكرر مشاهده شده

و دستور آشاميدن آن به انحاى شتى و معجون آن در قرابادين كبير مذكور شد.کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 546
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

نسخه ها

پستتوسط pejuhesh237 » دوشنبه نوامبر 04, 2013 11:30 am

و در ساير امراض

و اشربه ضرر او زياده از نفع است

و سفوف او هر روز به قدر يك مثقال با نبات تا يك هفته

و زياده بر آن جهة مفاصل مزمنه مجرب

و در بعضى ازمنه حقير او را قويتر از طبيخ او يافته است

و ضماد او با گلاب جهة تسكين درد و تحليل اورام بغايت نافع.کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم ص -182


متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:

افعال و خواص آن‏: محلل و مرقق و ملطف و معرق و مدر و جهت اكثر امراض بارده رطبه دماغيه و صدريه و معديه و كبديه

و گرده و مثانه و رحم و اوجاع مفاصل و امثال اينها نافع

بوييدن گل آن جهت درد سر و شقيقه بارد

و مضمضه به طبيخ آن با سركه انگورى جهت درد دندان بارد

و آشاميدن مطبوخ آن به نحو چوب چينى و تدهين به دهن آن نيز جهت فالج و استرخا و لقوه و ربو و سرفه مزمن و ضيق النفس

و تقويت معده و كبد و استسقا و بواسير و از اين قبيل ساير امراض بارده رطبه

و آشاميدن طبيخ شاخ و بيخ آن كه به قدر نيم اوقيه آن را در يك رطل آب بجوشانند تا به نصف رسد و با شكر و امثال آن بنوشند

جهت فالج و استرخاى مزمن و ضيق النفس و سرفه كهنه بى‏عديل

و سعوط بيخ آن به وزن حبه‏اى با روغن بنفشه جهت شقيقه بارده آشاميدن سفوف آن هر روز يك مثقال با نبات تا يك هفته و زياده بر آن جهت اوجاع مفاصل مزمنه

و حمول آن مدر بول و مسقط جنين.

مقدار شربت آن‏: از يك مثقال تا دو مثقال.

بدل آن: چوب چينى اندك كهنه.

مضر محرورين و جوانان و در فصل گرما و امراض حاره مانند حميات حاره و صفراويه و دمويه و حصبه و جدرى و مانند اينها

و آشاميدن طبيخ برگ و شاخ آن به قدر سه درم با هم وزن آن بسفايج و مصطكى و مقل ازرق مسهل قوى خلط سودا به غير كرب

و آشاميدن برگ آن مقدار قليلى با زيت بسيار مقى قوى عنيف و جهت گزيدن كلب كلب و جهت جذام و امراض سوداويه و دوايى است قوى

و ليكن غير مأمون و با خطر. ضماد آن جهت قروح خبيثه نافع.

بيخ آن بسيار حار حاد چنانچه ذكر يافت و محرق و مقرح جلد است مانند شيطرج هندى

و طلاى آن جهت بهق و برص و با سركه جهت عرق النساء و داء الثعلب به حدى كه خون‏آلود گردد

در يك دو دفعه زايل گرداند به اذن الله تعالى به تقرح و دفع مواد رديه آنها

و نيم درم آن كه مقدار شربت آنست مسهل قوى بلغم و سودا است و مانند خربق سياه است و با آب خبازى مقى قوى

و يك مثقال آن كشنده به قى و كرب و مغص، مصلح‏ آن روغن بادام شيرين است.

بدان كه نفع آن در امراض بلغميه ظاهر است چه در هر دو كيفيت يعنى حرارت و يبوست ضد كيفيت بلغم است كه برودت و رطوبت باشد

به قواعد كليه كه علاج و دفع مرض به ضد است و امّا در امراض سوداويه بايد كه به اعتبار يبس سودا موافق نباشد

امّا به اعتبار ترقيق و تلطيف و اذابه و تحليل آن مواد غليظه و متحجره را رطوبات بسيار در بدن به هم مى‏رسد

كه باعث ترطيب و اصلاح يبوست سودا و دافع علت حادثه از آنست و بالخاصيت نيز مانند حجر لاجورد كه با وجود آنكه دافع امراض سوداويه است امزجه سوداويه را مضر است

زيرا كه موجب حدت صفرا و زيادتى حرارت دم و احراق آنست مگر آنكه تعديل نمايند

آن را به بعضى عرقهاى سرد و غير آن كه در اين وقت شايد در بعضى امزجه صفراويه و دمويه نيز نافع باشد.

حكيم مير محمد مؤمن در تحفه نوشته كه جمعى آن را نايب مناب چوب چينى مى‏ دانند.

مؤلف گويد اگر محرور المزاجان يابس ضعيف به هيچ قسم استعمال ننمايند بهتر است زيرا كه ضرر آن در امزجه ايشان مكرر مشاهده شده

و دستور آشاميدن آن به انحاى شتى و معجون آن در قرابادين كبير مذكور شد.کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 546
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

تحقيقات و تجربيات براي نتايج كاربرد درماني

پستتوسط pejuhesh237 » دوشنبه نوامبر 04, 2013 11:30 am

.
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

بعدي

بازگشت به ع


cron
Aelaa.Net