بيش

مدير انجمن: pejuhesh237

بيش

پستتوسط pejuhesh237 » يکشنبه فبريه 10, 2013 11:15 am

بسم الله الرحمان الرحیم
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

بيش

پستتوسط pejuhesh237 » يکشنبه فبريه 10, 2013 11:20 am

بیش
فارسی:
عربی:
یونانی:
انگلیسی:
فرانسه:
آلمانی:
ایتالیائی:
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

معرفی گیاه

پستتوسط pejuhesh237 » دوشنبه سپتامبر 09, 2013 9:30 am

او بيخى است او سريع النفوذتر از سّم افعى است

و قليل اقسام او كمتر از دو ساعت قاتل است

و در بلاد هند نيز اقسام او می باشد:

و يكي را به لغة هندى سينكهيا نامند

و جندال نيز گويند و آن بيخى است شبيه به شاخ آهو پر كرده

و بر روى او نقطهاى سياه و گاه باشد كه مانند طلق مسحوق

و مثل كافور سوده چيزى بر او نشسته باشد و درون بعضى سياه و براق

و صلب و بعضى سرخ و برخى زرد مايل به سفيدى

و قويتر از همه سياه اوست به حدى كه اگر بر ركاب طلا كنند در راكب تاثير كند

و اقسام او را بر شاخ گاو بمالند به جاى شير خون دوشيده شود

و قسم ديگر به جهناك نامند و آن به شكل جدوار است بيرونش مايل به سياهى

و درونش زرد و مايل به سفيدى گياهش به قدر زرعى

و برگش شبيه به برگ كاهو و گل او سرخ و بعضى را زرد

و بعضي را بنفش و يك حبه اين كشنده است بقدر نيم ساعت

و تخمش بقدر شبت و قسمى صنوبرى الشكل و كوچك

و بيرونش مايل به زردى و شبيه به سعد و او را ثمرك نامند

و در غايت تندى و تلخى است و همين قسم شبيه به جدوار است

و ساير اقسام سواى مهوّره را تلخى و تندى نمی باشد

و قسمى شبيه به قسط و بسيار سياه و قسمى شبيه به اكليل الملك و قرون السنبل نامند

و گاهى در سنبل نيز يافت می شود و قسمي را بهرات صورات گويند

و او سفيد مايل به زردى و طولانى و غير محروط است

شبيه به بيخ نى و گره دار و به قدر انگشتى

و برهنمى نيز گويند و مهوّره نيز نامند و يكدانگ او قتالست

و قسمي را هندوا نيز گويند شبيه است به زردچوبه و در زردچوبه گاهى يافت می شود

و رنگش سبز اغبر و با اندك زردى و منقط به سياهى و كالوت نيز گويند

و بقوة بجهناك است

و قسمى شبيه به زنجبيل و گاهى در او نيز يافت می شود و بقوهء بجهناك نيست

و قسمي را پاچلیك نامند و نوعي را بكجائن نامند

و قسمي را دروسمنا گويند و هر سه شبيه اند بجهناك

و در حوالى جميع اقسام مذكوه سواى جدوار نبانى ديگر نمي رويد

و آن هم بچند زرعى دورتر از آن و هر چه كمتر از بيست زرع دورى داشته باشد به سبب قرب جدوار كشنده نيست

و كسي كه مداومت به سمّيات نكرده باشد در اين مكان تحصيل اين اقسام نميتواند نمود. کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص60-61

متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:

و در هيچ‌يك از انواع آن تلخى و تيزى و حدت نيست

و ليكن همه مخدراند فى الفور معفن ارواح و اخلاط بمراتب خود در قوت و ضعف و مهلك‌اند بدان سبب

و بعضى كفته‌اند در بعضى اقسام آن تندى و تلخي است

يك نوع آن را سينكهيا نامند بجهت مشابهت آن بشاخ آهو بره زيرا كه بلغت هندى سينكهه شاخ را كويند

و اين را چندال نيز خوانند بجهت كمال رداءت و خباثت سميت زيرا كه چندال قوم بسيار رذيل خبيث را نامند

و بهترين و قوى‌ترين آن آنست كه بوزن سنكين و صلب و اندرون آن سياه مصمغ براق باشد

و بعد از ان آنچه اندرون آن سرخ تيره پس زرد پس سفيد تيره و بر ظاهر آن نقطهاى سياه

و بر روى آن چيزى مانند طلق و يا كافور سوده نشسته باشد پس آنچه اندرون و بيرون آن هر دو سفيد باشد برهمني نامند

هريك بمراتب كفته‌اند قوت سياه آن بمرتبه است كه چون كسى آن را بدست و پا و بدن عرق‌آلود و يا بر زبان برساند در ساعت هلاك مى‌كند

بسبب سرعت تاثير خود و مى‌كويند

و الا ضعيف و وجه تسميۀ سينهكيا را اين نيز نوشته‌اند

و كويند اكر كسى بران كاوميش و يا كاو سوار شود در و نيز تاثير مى‌كند

و نيز اكر بر ركاب بمالند از بيرون موزه و كفش براكب و پوشندۀ آن سرايت مى‌كند

و بوى آن نيز كشنده است و اصل آنست كه خوردن مقدار خرد له از ان كشنده است

فى الفور و اكثر امور مذكوره مبالغه بسيار است و مى‌كويند اين‌چنين بيشي كمياب و سلاطين


و حكام در خزائن در زير نكين خود محفوظ مى‌دارند

و نوع دوم بچهناك است و اين بيخى است كه در هيات و ناهموارى ظاهر شبيه بجدوار و بيرون آن سياه

و اندرون آن شكرى رنك منبت اين نيز منابت سينكهيا و سميت اين از ان ضعيف‌تر و قابل تدبير و اصلاح است بخلاف آن

و لهذا اطباى هند بعد از تدبير و اصلاح بچهناك را استعمال مى‌نمايند

خصوص تيلياى آن را كه برنك روغن چراغ زرد و تيره مائل بسياهي مى‌باشد

و سطبر و سر آن باريك مانند شاخ كوزن و از همه پيخته بر آب كوشت پاشيده بنوشند مقدار شربت آن يك دانك تا نيم درهم کتاب مخزن الادویه طبع قدیم جلد یک ص 260-261
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

محل رویش

پستتوسط pejuhesh237 » دوشنبه سپتامبر 09, 2013 9:32 am

منبت او بلاد چين و كوهي كه هلاهل نامند

و لهذا زهر هلاهل عبارة ازوست کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص60-61


سينكهه و اين اكثر در كوه دابريت كه ميان هند و خطا واقع است و در كوهستان كيدارو كه در سرحد تبت كوچك واقع است

و در كوهستان مورنك و رنكپور و رانكاماتي و نيپال نيز بهم مى‌رسد کتاب مخزن الادویه طبع قدیم جلد یک ص 260
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

اجزائ مصرفی و سمی گیاه

پستتوسط pejuhesh237 » دوشنبه سپتامبر 09, 2013 9:32 am

كلا سمي است .
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

طبع گیاه

پستتوسط pejuhesh237 » دوشنبه سپتامبر 09, 2013 9:33 am

و همه در چهارم گرم و خشك کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص60-61

متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:

بدان كه حكماى هند و يونان را در آن اختلاف بسيار است جميع حكماى هند آن را سرد در درجه چهارم مى‏دانند

جهت آنكه آثار و افساد آن را تابع خواص و جوهر آن را منافى جوهر روح حيوانى مى‏دانند .کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 252
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

منع مصرف

پستتوسط pejuhesh237 » دوشنبه سپتامبر 09, 2013 9:34 am

و گويند استنشاق اقسام او مورث صرع است. کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص60-61

متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:

و هر كه از آن اعراض نجات يابد قليل است كه به سل منجر نگردد کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 252
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

خواص و کاربردهای گیاه

پستتوسط pejuhesh237 » دوشنبه سپتامبر 09, 2013 9:35 am

و در اطليهء برص و جذام و در معجون بزرجلى مستعملست کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص60-61

متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:

اصلاح نموده آن جهت جذام و برص و امراض سوداويه و بلغميه مزمنه مانند سرفه و ضيق النفس و قروح خبيثه مقدار كم آن با مصلحات

شرباً و طلاءً نافع و دستور تدبير و خوردن مركبات مصنوعه آن مانند پرتاب لنك‏ و حبوب بيشى و معجون بيشى و روشن و مفرح دلگشاى

بيشى و تدبير كسى كه بيش خورده باشد در قرابادين كبير ذكر يافت و مجملًا اينجا ذكر مى‏يابد بدان كه از جمله احوالى كه طارى مى‏گردد

شخصى را كه بيش خورده باشد خدارت و بيحسى اعضا و ورم اعضاى باطنى و لبها و زبان و خيرگى چشم و برآمدن آن از حدقه و رعاف و

دوار و صرع و غشى است. گويند از استشمام رايحه گل آن نيز صرع عارض مى‏گردد و هر كه از آن اعراض نجات يابد قليل است كه به سل

منجر نگردد علاج آن خورانيدن جدوار مجرب و مثروديطوس و دواء المسك خصوصاً مر آن و فادزهر حيوانى و معدنى و مشك خالص و پوست

بيخ كبر است و آب برگ بيدانجير مكرراً و قى فرمودن به طبيخ بزر شلجم و روغن كهنه پس آشاميدن چهار اوقيه طبيخ جفت بلوط با دواء

المسك و ترياق فاروق و پوست بيخ كبر مفيد است اگر بسيار قوى نباشد و مهلت تدابير بدهد

و گويند ترياق را چندان در اين تأثيرى نيست مگر جدوار فايق را و نيز خورانيدن مشك و فلفل و بادزهر معدنى و شير و سير و زنجبيل و طين

مختوم و جدوار فايق و پوست بيخ كبر و تخم ترنج و تخم سرو و حلتيت و زراوند و قرنفل و هربى و گوشت ثور دشتى قديد كرده و موش

بيش و ترياق اربعه و ترياق كامل و ترياق الطين جديد.کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 252
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

نسخه ها

پستتوسط pejuhesh237 » دوشنبه سپتامبر 09, 2013 9:35 am

و در اطليهء برص و جذام و در معجون بزرجلى مستعملست کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص60-61

متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:

اصلاح نموده آن جهت جذام و برص و امراض سوداويه و بلغميه مزمنه مانند سرفه و ضيق النفس و قروح خبيثه مقدار كم آن با مصلحات

شرباً و طلاءً نافع و دستور تدبير و خوردن مركبات مصنوعه آن مانند پرتاب لنك‏ و حبوب بيشى و معجون بيشى و روشن و مفرح دلگشاى

بيشى و تدبير كسى كه بيش خورده باشد در قرابادين كبير ذكر يافت و مجملًا اينجا ذكر مى‏يابد بدان كه از جمله احوالى كه طارى مى‏گردد

شخصى را كه بيش خورده باشد خدارت و بيحسى اعضا و ورم اعضاى باطنى و لبها و زبان و خيرگى چشم و برآمدن آن از حدقه و رعاف و

دوار و صرع و غشى است. گويند از استشمام رايحه گل آن نيز صرع عارض مى‏گردد و هر كه از آن اعراض نجات يابد قليل است كه به سل

منجر نگردد علاج آن خورانيدن جدوار مجرب و مثروديطوس و دواء المسك خصوصاً مر آن و فادزهر حيوانى و معدنى و مشك خالص و پوست

بيخ كبر است و آب برگ بيدانجير مكرراً و قى فرمودن به طبيخ بزر شلجم و روغن كهنه پس آشاميدن چهار اوقيه طبيخ جفت بلوط با دواء

المسك و ترياق فاروق و پوست بيخ كبر مفيد است اگر بسيار قوى نباشد و مهلت تدابير بدهد

و گويند ترياق را چندان در اين تأثيرى نيست مگر جدوار فايق را و نيز خورانيدن مشك و فلفل و بادزهر معدنى و شير و سير و زنجبيل و طين

مختوم و جدوار فايق و پوست بيخ كبر و تخم ترنج و تخم سرو و حلتيت و زراوند و قرنفل و هربى و گوشت ثور دشتى قديد كرده و موش

بيش و ترياق اربعه و ترياق كامل و ترياق الطين جديد.کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 252
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

تحقیقات و تجربیات برای نتایج کاربرد درمانی

پستتوسط pejuhesh237 » دوشنبه سپتامبر 09, 2013 9:36 am

.
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

بعدي

بازگشت به ب


cron
Aelaa.Net