ابهل

مدير انجمن: pejuhesh237

ابهل

پستتوسط pejuhesh237 » يکشنبه جولاي 08, 2012 10:15 pm

بسم الله الرحمان الرحیم
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

ابهل

پستتوسط pejuhesh237 » شنبه فبريه 02, 2013 12:21 pm

ابهل:بفتح همزه و سكون باى موحده و ضم‌ها و سكون لام و بكسر اول و ثالث نيز آمده

گياهى است از ردۀ Coniferae تيرۀ Cupressaceae نام علمى آن Juniperus sabina L.

و مترادف آن Sabina officinalis Garcke و Juniperus lycia Pall. مى‌باشد.

داراى دو نوع كوچك و بزرگ است:

ابهل را به لاتين:hunlperus oxycedrus

به فرانسه:cadier ,cenevrie cade

به انگليسى:cade oil plant ,prickly cedar ,berried cedar

به آلمانى‏:ceder wach older, zaderwacholder, roter wacholder

به ايتاليايى:appegi Ginepro rosso ,G .osslcedro

عربى: عرعر

ابهل را به لاتينى:juniperus communis و به انگليسى:junipe مى‏نامند.

فارسى :سرو كوهى،

به سريانى: سرو بياجيلا و فلورا،

به رومى: قرنوس،

به يونانى:سر، شمارون، اروس، سرو عارون، قوبارسيوس، قوبارى، سالس، قيوبارسيوس، قوبارى سالس، قيوقارسيس و انوس،

به هندى: ابهل كوهى،

به لاتين:tuniperus و به انگليسى:juniper

ميوه ابهل را به يونانى ارقولس مى‏نامند.

تخم ابهل را به عربى حب العرعر و به فارسى تخم رهل مى ‏گويند.

در بعضى لغات ابهل را شجرة اللّه نوشته‏ اند. ميوه آن را حب الخضراء مى‏نامند.


«ابهل» را به زابلى «ورس غنده» گويند يعنى «بنادق الابهل» (مهره‏ هاى ورس)

سرياني :بروثا

رومي: برون و يروثون تركي ارروج

هندى: اوهير و هوهير

و كويند ابهل هندى را به هندى ديودار كويند و نزد اطلاق مراد ثمر آنست كه مستعمل اطبا است

قسمي از سرو كوهي است كه آن را عرعار و عرعر

فارسی:اورس و ايرس و برس غنچه در شمال ايران با نامهاى محلى «سرو كوهى» و «ماى مرز»

در راميان- «ريس» در نور- «لمبير» در سوادكوه شناخته مى‌شود.


عربی:

یونانی: براثى و ارقوس

انگلیسی:Savin و Savine

فرانسه:Sabine و Genevrier sabine و Sabinier

آلمانی:

ایتالیائی:



اردوج

نام محلى آن در ايران در ارسباران و زنجان و ترك‌زبانهاى رودبار «اردوج و آردوج» ، در قطور «چچم» ،

در ارتفاعات رودبار «ارس» ، كردهاى آذربايجان «اروس» و در آذربايجان مانند ساير گونه‌ها «سلب آغاجى» نامند.

به فرانسوى Genevrier en arbre و Genevrier d?orient و به انگليسى Greek juniper گفته مى‌شود.

گياهى است از تيرۀ Cupressaceae نام علمى آن Juniperus excelsa M. Bieb.

و مترادفهاى آن Juniperus sabina Pall.) nonL. ( و J. sabina var taurica Pall.

و J. isophyllos Antoine و J. foetida var excelsa Spach مى‌باشند.



ارس

در ايران با نامهاى محلى مختلفى شناخته مى‌شود و از جمله در درّه كرج «اورس-هورس» ،

در خراسان «ارس» ، در منجيل «اربس» ، در خلخال «اردوج» ، در آمل و درّه هراز «ورس» ،

در قوشخانه «ارچه» ، در بختيارى «ابول» و در كتب طب سنتى با نامهاى «ارچا» - «قره‌ارشا» -و نوعى ابهل نام مى‌برند.

به فرانسوى Genevrier en arbre و به انگليسى Persian juniper گفته مى‌شود.


تيرۀ Cupressaceae نام علمى آن Juniperus polycarpos C. Kech و از مترادفهاى آن J. macropoda Boiss.

و Sabina polycarpos Ant. مى‌باشند. در مدارك گياه‌شناسى هند نام J. macropoda را نام اصلى گياه ذكر مى‌كنند.



pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

معرفی گیاه

پستتوسط pejuhesh237 » دوشنبه آگوست 05, 2013 5:16 pm

Image
Image
Image
Image
Image
Image



ابهل:

و آن قسمى از سرو كوهى است

و مراد از او بار او است شبيه به نبق تازهء او سرخ

و رسيده‌اش سياه و با اندك شيرينى و قبض و حدّة و عطريه

و بزرگتر از بار عرعر كه قسم اشهر سرو كوهى باشد

و برگش شبيه به برگ درخت گز .کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص 11

متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:

بدانكه آن دو صنف است:

يكى صغير الورق مانند برك كز و ديكر كبير الورق شبيه ببرك سرو و رائحۀ اين صنف زياده و درختش بلندتر و باريكتر

و صنف صغير آن درختش عريضتر و كوتاه‌تر و ثمر اين صنف صغير ابهل است

و بزركتر از بار عرعر كه قسم اشهر و سرو كوهى است و شبيه بنبق و تازۀ آن سرخرنك

و رسيدۀ آن سياه با اندك شيريني و قبض و حدت

و عطريت بهترين آن آنست كه سياه رنك فربه سنكين باشد و بهترين برك آن سبزرنك

و شيخ الرئيس نوشته كه آن دو صنف مى‌باشد كبير و صغير و از بلاد روم مى‌آورند شبيه است به زعرور مكر آنكه بسيار سياه است

و رائحۀ آن تند و طيب و برك يك صنف آن مانند سرو و بسيار خاردار و درخت آن عريض مى‌شود و بسيار بلند نمى‌باشد

و برك صنف دوم آن مانند طرفا و طعم آن مانند سرو کتاب مخزن الادویه طبع قدیم جلد یک صفحه99-100

ابهل درختچه‌اى است كوچك كوتاه كه معمولا روى دامنه‌هاى كوهستان به شكل پشته مى‌خزد.

برگهاى آن معطّر به رنگ سبز غبارى و برگهاى اوليه سوزنى تيز و برگهاى ساقه‌ها فلسى است كه اطراف ساقه‌ها را در آغوش گرفته است.


ميوۀ آن كوچك، كمى بزرگتر از نخود، كروى به رنگ آبى تيرۀ غبارآلود با  ۶ - ۴  فلس مى‌باشد

گونه‌هاى ديگرى از اين جنس نيز در ايران مى‌رويند كه خيلى شبيه ابهل و در خواص دارويى نيز شبيه هستند

كه به ذكر نام و مشخصات و محل رويش چند گونه معروف مى‌پردازيم.

اردوج:

اردوج درختى است يك ‏پايه به ارتفاع حدود 10 متر با تاج مخروطى كبود و پوست خاكسترى‏رنگ تيره و پوسته‏ پوسته.

انشعابات جوان درخت باريك، كوتاه، چهاروجهى و قهوه‏اى سرخ‏رنگ است.

برگهاى اوليه آن تخم‏مرغى با انتهاى باز و ناوى‏شكل و در چهار رديف روى شاخه‏ها تكيه نموده است.

رنگ آنها سبز تيره و بر پشت آنها غدّه كشيده‏اى وجود دارد.

ميوه آن منفرد سياه‏رنگ و به قطر 1 سانتى‏متر مى‏باشد و معمولا داراى چهار فلس است كه در آن 8- 4 دانه تخم‏ مرغى يافت مى‏شود.معارف گياهى، ج‏5، ص: 197



ابهل يكى از گونه ‏هاى سرو كوهى و جزو تيره ناژويات (فر)coniferes است كه در جنگلهاى شمال ايران مى‏رويد.

ارتفاعش يك تا دو متر است، ميوه‏اش به بزرگى يك فندق و آبدار و به رنگ آبى تيره است.

در پشت برگهاى اين گياه غده‏هاى ترشحى موجود است كه داراى بويى نامطبوع و طعمى تلخ است.

چون در اثر پرورش و انتقالش به مناطق مختلف تغييراتى در شكل برگهايش و حتى دستگاهاى توليد مثل ظاهر مى‏شود،

از اين جهت شرح صفات ظاهرى اين درختچه به طور مشابه مختلف ذكر نشده است.

ابهل درختى كوچك و داراى رشد بسيار كم است به طورى كه حتى با گذشت‏ سالهاى متمادى،

نمى‏توان تغييرات محسوسى در رشد قطرى ساقه گياه مشاهده نمود.

از مشخصات اين درخت آن است كه برگهايى دايمى، خشن، عارى از دمبرگ، باريك، دراز و نوك تيز دارد.

از چوب اين درخت نوعى قطران مايع به طريقه خشك و يا احتراق ناقص به دست مى‏آورند كه به مصارف مختلف درمانى و صنعتى مى‏رسد.

براى گرفتن قطران از تنه و شاخه‏هاى قطور آن استفاده مى‏شود.

درخت ابهل دو نوع است: يكى نوع بزرگ كه برگ آن مثل برگ درخت سرو داراى ساقهاى زياد و خاردار است

و از برگ آن براى بخور استفاده مى‏شود.

نوع دوم كوچك است، برگ و ميوه آن مثل نبق بيابانى و داراى چند عدد تخم كوچك در يك غلاف است.

ابتدا ميوه‏اش سرخ است و بعد از رسيدن سياه مى‏شود. عرعر نوعى ابهل است.

عرعر داراى ميوه‏اى به اندازه فندق و به قولى به اندازه باقلا، دايره‏اى شكل و بويى خوب و مزه‏اى تلخ است.

نويسنده كتاب برهان گويد: درخت ابهل (عرعر) دشمن درخت خرما است و هر دو نمى‏توانند يك جا رشد كنند.

ابو حنيفه از كشاورزان ابهل نقل كرده كه مى‏ گويند: ابهل مثل عرعر است و كلمه عرعر در عربى براى‏tunipon وsoueul گفته‏اند.

اين شخص درخت ابهل را در شهر خود ديده بود و در قزوين همان درخت را مشاهده كرد كه در ديلم (همجوار قزوين)

از آن براى سوزاندن استفاده مى‏كردند.j .commonis از سرزمين يونان است و آثار آن در تذكرات اطباى قديم ديده مى‏شود.

ديسقوريدوس گفته: ابهل دو قسم است و تشخيص دادن آن بسيار مشكل مى‏باشد.

اقسام زيادى از آن در هيماليا يافت مى‏شود كه هندوها آن را در طب استعمال نمى‏كنند

و ميوه آن در بازار بمبئى توسط مسلمين به فروش مى‏رسد و از غرب وارد مى‏شود.

در طب جديد ابهل (جونپير) فقط به عنوان مدر استعمال مى ‏شود. دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى، ج‏1، ص: 117
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

محل رویش

پستتوسط pejuhesh237 » دوشنبه آگوست 05, 2013 5:16 pm

.اين درختچه در كوهستانهاى اروپاى مركزى و جنوبى و غرب آسيا تا شمال سيبريه انتشار دارد.

در ايران در ارتفاعات و در مرز فوقانى جنگلهاى شمال ايران ديده مى‌شود و در جنگلهاى نور و كجور تا ارتفاع  ٣٣٠٠  متر بالا مى‌رود.

اردوج:

اين درخت در ارتفاعات نيم‌خشك و آهكى آسياى صغير، يونان، قفقاز و استپهاى شمال ايران،

ارسباران و آذربايجان در ارتفاعات البرز تا  ٢٧٠٠  متر انتشار دارد و با گونه ارس معمولا مخلوط است

و عده‌اى از گياه‌شناسان اين دو گونه را با يك نام مى‌شناسند در صورتى كه كمى متفاوت هستند.

ارس:
اين درخت در قفقاز، آذربايجان شوروى، گرجستان، آسياى صغير تا ايران انتشار دارد.

در ايران در مشهد، نيشابور، بجنورد، كتل يك چنار، شاهواركوه، خوش‌ييلاق و در مينودشت،

راميان، كتول تا زيارت و در دامنه‌هاى جنوبى البرز و درّه‌هاى هراز و در كرج و هرزويل و الموت تا ارسباران

و در ارتفاعات زاگروس در سيلاخور كردستان، اشتران‌كوه، بختيارى، راه‌بر كرمان،

در فارس در خانه‌زنيان، دشت ارژن، اصطهبانات، دنا، سى‌سخت و در بندر عباس انتشار دارد.کتاب معارف گیاهی میر حیدر جلد 5 ص -198 -195
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

اجزاءمصرفی و سمی گیاه

پستتوسط pejuhesh237 » دوشنبه آگوست 05, 2013 5:17 pm

همه اجزائ ان استفاده میشود

هیچ جزئ ان سمی نیست.

برگ و ساقه‌هاى برگ‌دار باريك اين گياه داراى بويى تند شبيه بوى تربانتين و طعم آن تند و بسيار تلخ است كه مربوط به اسانس عامل آن

مى‌باشد. ابهل مانند سداب به‌طور كلى بسيار قاعده‌آور است و اثر ابهل خيلى بيشتر مى‌باشد

تا حدى كه گاهى موجب التهاب خارش‌آور شديدى در رحم شده و ممكن است موجب خونريزى شديد رحم شود

و براى سقط جنين به كار مى‌رود كه خيلى مؤثر است. از نظر سقط جنين معمولا گرد آن را در حد خوراك روزانه  ۵ / ١ - ١  گرم در  ٢۴  ساعت تجويز

مى‌كنند. در مورد استعمال داخلى و خوردن آن بايد خيلى بااحتياط عمل كرد و زير نظر پزشك باشد.

در استعمال خارجى نيز براى بيمارى‌هاى جلدى نظير زگيلها مفيد است. کتاب معارف گیاهی میر حیدر جلد 5 ص 195
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

طبع گیاه ابهل

پستتوسط pejuhesh237 » دوشنبه آگوست 05, 2013 5:18 pm

در سيم گرم و خشك و به غايت لطيف کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص 11

متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:

كرم و خشك در دوم و شيخ الرئيس نوشته كه صنف دوم آنكه برك آن شبيه بطرفا است

حراوت آن كمتر و يبس آن بيشتر است از صنف اول کتاب مخزن الادویه طبع قدیم جلد یک صفحه99-100
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

منع مصرف

پستتوسط pejuhesh237 » دوشنبه آگوست 05, 2013 5:19 pm

.
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

خواص و کاربردهای گیاه

پستتوسط pejuhesh237 » دوشنبه آگوست 05, 2013 5:20 pm

و با قوّه مجفّفه و قابضه و لذاعه و محلّل و مدرّ حيض و مسقط جنين

و زايل كنندهء عفونت قروح خبيثهء مزمنه

و مسحوق او با عسل جهة ربو و بواسير

و مطبوخ او جهه استسقأ

و چون ده درهم او را دانه بيرون كرده با روغن گاوى تازه به قدر آن كه او را فرو گيرد بر آتش بگذراند

تا روغن را جذب كند پس سائيده

و با ده درهم فانيد مخلوط نموده

هر صبح دو درهم او را با آب گرم بارد المزاج بنوشد

جهة دردهاى اسافل بدن و بواسير و باد بواسير و رفع اقسام کرم امعأ بغایت نافع

و چون با عسل سرشته هر روز از يك درهم تا سه درهم او را مداومت نمايند حيض منقطع را جارى سازد

و به جهة ربو و بواسير مجرّب دانسته‌اند و چون در روغن زيتون بجوشانند تا روغن سياه شود

قطور او جهة كرى و تازة و كهنه مجرّب و ضماد او به دستور

و ضماد برگش جهة اورام حارّه

و سياهى جلد و چرك و آثارى كه از فضول به هم رسد

و سرخى كه بعد از به شدن زخم در عضو بماند

و جهة قروح ساعيه و آكله و نمله و اندمال جراحات مفيد

و طلاء او با سركه جهة داء الثعلب مجرّب

و با انجير جهة جمود اعضا و با عسل جهة جراحت بن دندان

و تعفّن و آكله آن و لعوق يكوقيهء آن با نصف اوقيه روغن تازهء گاوى

و مثل هر دو عسل تا يك هفته مداومت كند جهة ربو مجرّب دانسته‌اند

و مضرّ جگر و مصلحش خولنجان و مضرّ معده و مصلحش حماما و عسل و بدلش بوزن او جوز السّرو

و مثل آن سلیخه و در تلطيف بوزنش دارچين و قدر شربتش تا سه درهم است.کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص 11


متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:

بغايت لطيف و با قوّت محلله

و شيخ الرييس نوشته كه قبض او خفى است جهت سرسام حار و فالج و استرخا

و كرى گوش و جراحت بن دندان و ربو و بواسير و ادرار و اسقاط جنين و مزمنه و داء الثعلب و جمود اعضاء و رفع آثار جلد

ضماد برگ آن بر سر جهت سرسام حار و آشاميدن ثمر آن جهت فالج و استرخا نافع

و آشاميدن مطبوخ ثمر آن جهت تحليل نفخ معده و استسقا و ادرار حيض و اسقاط جنين مؤثر

ذرور آن جهت قروح ساعيه و اكاله و اندمال جراحات و قروح عفنه

جوارش ابهل و حب آن و حمول آن و دهن آن و سفوف آن و لعوق آن و معجون آن در قرابادين ذكر يافت کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 121
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

نسخه ها

پستتوسط pejuhesh237 » دوشنبه آگوست 05, 2013 5:20 pm

و با قوّه مجفّفه و قابضه و لذاعه و محلّل و مدرّ حيض و مسقط جنين

و زايل كنندهء عفونت قروح خبيثهء مزمنه و مسحوق او با عسل جهة ربو و بواسير

و مطبوخ او جهه استسقأ و چون ده درهم او را دانه بيرون كرده با روغن گاوى تازه به قدر آن كه او را فرو گيرد بر آتش بگذراند

تا روغن را جذب كند پس سائيده و با ده درهم فانيد مخلوط نموده

هر صبح دو درهم او را با آب گرم بارد المزاج بنوشد

جهة دردهاى اسافل بدن و بواسير و باد بواسير

و رفع اقسام کرم امعأ بغایت نافع و چون با عسل سرشته هر روز از يك درهم تا سه درهم او را مداومت نمايند

حيض منقطع را جارى سازد و به جهة ربو و بواسير مجرّب دانسته‌اند

و چون در روغن زيتون بجوشانند تا روغن سياه شود

قطور او جهة كرى و تازة و كهنه مجرّب و ضماد او به دستور

و ضماد برگش جهة اورام حارّه و سياهى جلد و چرك و آثارى كه از فضول به هم رسد

و سرخى كه بعد از به شدن زخم در عضو بماند

و جهة قروح ساعيه و آكله و نمله و اندمال جراحات مفيد

و طلاء او با سركه جهة داء الثعلب مجرّب و با انجير جهة جمود اعضا

و با عسل جهة جراحت بن دندان و تعفّن و آكله آن و لعوق يكوقيهء آن با نصف اوقيه روغن تازهء گاوى

و مثل هر دو عسل تا يك هفته مداومت كند جهة ربو مجرّب دانسته‌اند

و مضرّ جگر و مصلحش خولنجان و مضرّ معده و مصلحش حماما و عسل و بدلش بوزن او جوز السّرو

و مثل آن سلیخه و در تلطيف بوزنش دارچين و قدر شربتش تا سه درهم است[/
.[size=85کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص 11[/size]

متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:


بغايت لطيف و با قوّت محلله

و شيخ الرييس نوشته كه قبض او خفى است جهت سرسام حار و فالج و استرخا

و كرى گوش و جراحت بن دندان و ربو و بواسير و ادرار و اسقاط جنين و مزمنه و داء الثعلب و جمود اعضاء و رفع آثار جلد

ضماد برگ آن بر سر جهت سرسام حار و آشاميدن ثمر آن جهت فالج و استرخا نافع

و آشاميدن مطبوخ ثمر آن جهت تحليل نفخ معده و استسقا و ادرار حيض و اسقاط جنين مؤثر

ذرور آن جهت قروح ساعيه و اكاله و اندمال جراحات و قروح عفنه

جوارش ابهل و حب آن و حمول آن و دهن آن و سفوف آن و لعوق آن و معجون آن در قرابادين ذكر يافت
[/color] کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 121

ضماد برگ آن به سر براى سرسام مفيد است و خوردن ميوۀ آن براى فلج و سستى نافع مى‌باشد.

ريختن قطرۀ روغن ميوۀ آن در گوش براى رفع سنگينى شنوايى بسيار نافع است.

و براى تهيۀ روغن آن ميوه را كوبيده در روغن كنجد ريخته در ظرف آهنى مى‌جوشانند تا سياه شود.

اگر مخلوط ميوۀ آن را با عسل و آب غرغره كنند براى رفع درد بن دندان و تعفن دهان مفيد است.

اگر  ۴٠  گرم از ميوۀ آن را با  ٢٠  گرم روغن گاو و  ٢٠  گرم عسل مخلوط و بخورند براى نفس‌تنگى مفيد است.

خوردن دم‌كردۀ ميوۀ آن براى تحليل نفخ معده، استسقا، قاعده آوردن و سقط جنين مؤثر است.

شياف آن كه با عسل تهيه شود نيز همين خواص را دارد. خوردن  ١٢  گرم آن كرمهاى معده را مى‌كشد.

اگر  ۴٠  گرم پاك‌كردۀ ميوۀ آن را با روغن گاو به قدرى كه روى آن را بپوشاند بپزند تا روغن جذب شود

بعد آن را ساييده با  ۴٠  گرم قند مخلوط و هر روز صبح  ٨  گرم آن را اشخاص سردمزاج با آب گرم بخورند براى دردهاى اعضاى پايين بدن و بواسير و دفع كرمهاى روده نافع است.

پاشيدن گرد آن روى زخمهاى بد و خورنده و التيام زخمهاى متعفن مفيد است.

ماليدن آن با سركه به سر براى جلوگيرى از ريختن موى سر نافع است.

مقدار خوراك آن طبق نظر حكماى طب سنتى تا  ١٢  گرم است. مضّر معده و حلق است و از اين نظر بايد با عسل خورد.

مضر كبد گرم است. و از اين نظر بايد با خولنجان خورد.

گرد ابهل: برگ ابهل به مقدار مورد نظر گرفته و در گرمخانه  ٢۵  درجۀ سانتى‌گراد بخشكانند و نرم كوبيده از الك ابريشمى  ١٢٠  بيرون كنند.

اين گرد ميخچه را از بين مى‌برد و مدّر و قاعده‌آور است

گرد مخلوط براى ازدياد ترشح عادت ماهيانه: گرد ابهل  ۵  گرم، گرد زنجبيل  ۵  گرم و قند وانيل‌دار  ۴٠  گرم.

اينها را مخلوط كرده در  ١۶  بستۀ مساوى ببندند و روزى  ٢ - ١  بسته به‌طور گرد بخورند. کتاب معارف گیاهی میر حیدر جلد 5 ص 196





جوارش ابهل نافع از براى ربو و بواسير و حيض منقطع را جارى سازد

صنعت آن‏

بكيرند ابهل را و بكوبند نرم با عسل مقوم بسرشند شربتى از يك درم تا سه درم هر روز ناشتا بخورند

[حب ابهل نافع از براى درد زادن‏]

حب ابهل نافع از براى درد زادن چون استعمال كرده شود بعد از آنكه طبيخ حلبه و خبازى

و لعاب حلبه و لعاب تخم كتان و روغن كنجد نيم كرم بر پشت زهار و بيغولهاى ران چكانيده

و پشت و تهى‏كاه را بروغن بابونه ماليده باشند

صنعت آن‏

ابهل دارچينى از هريك يك درم سليخه هفت درم قرفة الطيب مر صافى زراوند مدحرج

قسط تلخ از هريك پنج درم ميعه سائله دو درم افيون يك درم مشك يك دانك و نيم كوفته بيخته حبّ سازند

شربتى سه درم باد و اوقيه شراب كهنه‏

حب ابهل ديكر كه همين منفعت دارد

صنعت آن‏

ابهل ده درم سداب خشك پنج درم تخم هزاراسپند چهار درم حلتيت اشق فوة الصبغ از هريك سه درم كوفته بيخته حبّ سازند

شربتى سه درم با طبيخ ابهل و مشكطرامشيع و فوة الصبغ يا در طبيخ لوبيا سرخ يا در عصاره سداب تر

حب ابهل ديكر كه همين منفعت دارد

صنعت آن‏

ابهل دو درم حليّت نيم درم جمله يك شربت باشد

[حمول ابهل‏]

حمول ابهل در حرف الحاء در حمول ان شاء اللّه خواهد آمد.

دهن ابهل نافع از براى طرش‏

صنعت آن‏

بكيرند شصت عدد ابهل را و در يك رطل روغن كنجد يا روغن زنبق يا روغن زيت هركدام كه باشد بريان كنند

تا ابهلها سوخته شوند پس روغنها را صافى نموده در وقت حاجت و خالى بودن معده از طعام اندكى آن را كرم نموده

چند قطره در كوش چكانند

دهن ابهل ديكر قطور آن در كوش كرى تازه و كهنه را نافع است‏.

صنعت آن‏

بكيرند ابهل را و نيم كوفته در روغن زيتون بجوشانند تا روغن سياه شود

[دهن ابهل ديكر نافع است از براى تحليل رياح متولد از رطوبات‏]

دهن ابهل ديكر نافع است از براى تحليل رياح متولد از رطوبات غليظه چون بعد از استفراغ ماده استعمال كرده شود

و از براى اوجاع ظهر بلغمى و ريحى و از براى عرق النساء و فالج و استرخا و امثال اينها از مراض بلغمى و ريحى‏

صنعت آن‏

ابهل شيح ارمنى جوز السرو برك مورد عاقرقرحا مرزنجوش قردمانا اكليل الملك از خرمكى سليخه

اجزا مساوى نيم كوفته يك شبا نروز در آب صافى بخيسانند پس بجوشانند

تا دو حصه آب برود و يك حصه بماند پس بمالند و صافى نموده روغن سداب بوزن آب داخل كرده

در هاون رسته بمالند تا نيكو مخلوط شود در شيشه نكاه دارند.

سفوف ابهل نافع از براى بواسير و رياح آن‏

صنعت آن‏

ابهل منقى از نوى را كرفته در آب كند تا خيسانيده در سايه خشك نمايند

پس بكيرند از آن درم حرمل انجدان زيره كرمانى حرف سفيد حلبه نانخواه از هريك دو درم كوفته

پخته سواى حرز و حرمل را كه اين هر دو را بروغن بادام شيرين يا روغن مغز استه زردالو بريان كرده همه را يكجا نموده

در ظرف چينى نكاه دارند شربتى از يك مثقال تا دو مثقال‏

ضماد ابهل كه جذب زهر افعى و مار از بدن نمايد

صنعت آن

ابهل حب الغار بابونه اسقيل مشوى دقيق كرسنه از هريك جزوى كوفته بيخته بشراب سرشته ضماد كنند

لعوق ابهل نافع از براى ربو و بواسير

صنعت آن‏

بكيرند يك اوقيه و كوفته آن را با نيم اوقيه روغن كاو چرب كرده بيك اوقيه و نيم عسل صافى سرشته

تا يك هفته بان مداومت كند جهت ربو مجرب است مقدار شربتش تا سه درهم است‏

[معجون ابهل نافع جهت دردهاى اسافل بدن و بواسير]

معجون ابهل نافع جهت دردهاى اسافل بدن و بواسير و باد آن و رفع اقسام كرم امعا بغايت انفع‏

صنعت آن‏

بكيرند ده درم ابهل را و دانه آن بيرون كرده بروغن كاو آن مقدار كه از روى آن بركردد بريان نمايند تا روغن را جذب نمايد

پس از آتش بركرفته نرم سائيده با ده درم فايند بسرشند و هر صبح دو درم آن را باب كرم بارد المزاج بنوشند

[معجون ابهل ديكر نافع از براى فالج و استرخا]

معجون ابهل ديكر نافع از براى فالج و استرخا و كاسر رياح و محلل مواد بلغميه و جشا است‏

صنعت آن‏

ابهل نانخواه كندر وج تركى دارچينى رازيانه اجزا متساوى كوفته و بيخته بعسل مصفى سه وزن ادويه سرشته معجون سازند شربتى دو درم.کتاب قرابادین کبیر ص 585
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

تحقیقات و تجربیات برای نتایج کاربرد درمانی ابهل

پستتوسط pejuhesh237 » دوشنبه آگوست 05, 2013 5:21 pm

اثر حشره‌کشی اسانس میوه سرو کوهی (Thuja occidentalis L.)،

روی حشرات کامل سوسک توتون (Lasioderma serricorne F. (Col.: Anobiidae)) در شرایط آزمایشگاهی



.برای یافتن مواد حشره‌کش جدید که تجدیدشونده، سازگار با محیط زیست و به آسانی قابل تهیه باشند،

اسانس میوه سرو کوهی (Thuja occidentalis L.)، روی حشرات بالغ سوسک توتون (Lasioderma serricorne)، در شرایط آزمایشگاهی مورد استفاده قرار گرفت.

بررسی و آنالیز اسانس میوه سرو کوهی به‌وسیله گاز کروماتوگرافی (GS/MS)، نشان داد که این اسانس شامل 22 ماده مختلف است که مهمترین آنها عبارتند از:

آلفا-توجون (64/49%)، فنکون (06/14%) و بتا-توجون (98/8%).

این تحقیق در قالب طرح کاملاً تصادفی با 6 تیمار (5 غلظت مختلف از اسانس به همراه شاهد)، انجام شد.

اسانس با استفاده از روش تقطیر با آب و توسط دستگاه کلونجر تهیه گردید.

آزمایش در شرایط دمایی 2 ± 30 درجه سیلسیوس و رطوبت نسبی 5 ± 60% و در تاریکی انجام شد.

تیمارها شامل 5 غلظت مختلف از اسانس به همراه شاهد، که هر غلظت در 3 تکرار و هر تکرار شامل 20 حشره بالغ 7 تا 14 روزه بود.

نتایج نشان داد که اسانس مورد استفاده کشندگی معنی‌داری را در 24 ساعت از خود روی حشرات بالغ آفت مورد مطالعه نشان داد.

مقدار LC50 برای اسانس میوه سرو کوهی (T. occidentalis)، در این آزمایش 246 میکرولیتر بر لیتر هوا محاسبه گردید. مجله علمي-پژوهشي پژوهنده
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

بعدي

بازگشت به الف


Aelaa.Net