استان کرمان - کویر لوت بلاد مستور خواص حضرت مولا منه السلام

مدير انجمن: مزارات

استان کرمان - کویر لوت بلاد مستور خواص حضرت مولا منه السلام

پستتوسط najm155 » شنبه دسامبر 06, 2025 2:52 pm

بسم الله الرحمان الرحیم
najm155
 
پست ها : 72
تاريخ عضويت: چهارشنبه ژوئن 08, 2016 4:54 am

Re: استان کرمان کویر لوت بلاد مستور خواص و کارگزاران ناحیه مقدسه

پستتوسط najm155 » شنبه دسامبر 06, 2025 3:01 pm

سید محمد حسن طباطبایی میر جهانی
و معرفي بلاد مستوره مخصوص رجال الغيب و خواص حضرت وكارگزاران ناحيه مقدسه از لسان علامه میر جهانی شرح منطقه اى ديگر از بلاد مستوره موجود داخل جغرافياى ايران فعلى
كه اختصاص به رجال الغيب و خواص حضرت دارد

توضیحات:
سید محمّدحسن طباطبائی میرجهانی محمدآبادی جَرقَویه‌ای اصفهانی مشهور به میرجهانی عالم شیعی قرن پانزدهم هجری است. میرجهانی از سادات اصفهان بود. نسب او به امام حسن مجتبی علیه السلام می‌رسد. میرجهانی از شاگردان سید ابوالحسن اصفهانی در نجف بود. از وی بیش از ۵۰ اثر در موضوعات مختلف بر جای مانده که کتاب جنة العاصمه درباره زندگانی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از مشهورترین آنان است. مرقد او در اصفهان در کنار آرامگاه علامه مجلسی است.

زندگینامه:
سیدحسن میرجهانی طباطبائی اصفهانی فرزند میر سیدعلی است که نسبش به امام حسن مجتبی علیه السلام می‌رسد. او دوشنبه ۲۲ ذی القعده سال ۱۳۱۹قمری (۱۲۷۹شمسی) در جرقویه اصفهان متولد شد و در ۲۱ جمادی‌الثانی سال ۱۴۱۳قمری مطابق ۱۳۷۱شمسی در اصفهان درگذشت و نزدیکِ آرامگاه علامه مجلسی (در کنار مسجد جامع اصفهان) به خاک سپرده شد.

کشف سیادت:
میر جهانی سال‌ها، عمامه سفید بر سر داشت تا آنکه با اسناد مشخص شد از سادات است و در سال ۱۳۷۹قمری در قم و توسط آیت‌الله بروجردی، عمامه سیاه بر سر نهاد. گفته شده که جد بزرگ‌وی، به نام میرجهان طباطبائی در زمان استیلای افاغنه بر اصفهان و قتل سادات، از ترس جان به همراه برادر خود موسوم به میر عماد لباس سیادت از تن در آورده، به صورت ناشناس به روستای حسن آباد جرقویه عُلیا مهاجرت می‌کند. فرزندان وی نیز به تبعیت از پدر، از لباس مخصوص سادات استفاده نمی‌کردند.

تحصیلات:
سید محمدحسن در پنج سالگی به مکتب رفت و تا هفت سالگی قرآن، خواندن و نوشتن و برخی از کتاب‌های فارسی را فراگرفت. پس از آن به آموختن ادبیات عرب پرداخت. وی سپس به اصفهان رفت و به تحصیل علوم دینی پرداخت. مدتی نیز به نجف رفت و از محضر سید ابوالحسن اصفهانی بهره برد.

اساتید
برخی از اساتید او عبارتند از:
محمد علی معلم حبیب آبادی نویسنده کتاب مکارم الآثار، سید ابوالقاسم دهکردی، محمّدعلی فتحی دزفولی، محمّدرضا نجفی مسجدشاهی، محمّدحسین فشارکی، آقا ضیاء عراقی، سید ابوالحسن اصفهانی، عبدالله مامقانی نویسنده کتاب تنقیح المقال در رجال، شیخ علی یزدی، سید محمّد رضا رضوی خوانساری، میرزا احمد اصفهانی، سید محسن حکیم، حاج آقا حسین قمی، سید عبدالهادی شیرازی.

حضور در مشهد و تهران:
میرجهانی پس از بازگشت از نجف، مدتی در اصفهان ماند و با مرگ پدرش به مشهد رفت و به‌مدت هفت سال در آن‌جا ماند و در آن سال‌ها از نزدیکان شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی بود. پس از آن به تهران آمد و جندین سال در این شهر به اقامه نماز جماعت، وعظ و ارشاد مردم و تألیف کتاب مشغول بود. وی پس انقلاب اسلامی ایران به اصفهان بازگشت.

ویژگی‌ها:
به گفته محمد شریف‌رازی در کتاب گنجینه دانشمندان که میرجهانی در علوم غریبه، فنّ منبر و بیان احادیث و فضائل ائمه تبحر داشته و در مدح حضرت رسول صل الله علیه و آله و سلم و امامان معصوم علیهم السلام و به‌ویژه امام زمان منه السلام اشعار بسیار به عربی و فارسی سروده‌ است.

مبارزه با فرقه‌های انحرافی:
یکی از اقدامات میرجهانی مقابله با پیروان فرقه بهائیت در زواره بود. وی در این شهر با سخنرانی‌ها به مقابله با بهائیت برخاست و مردم را علیه بهائیان بسیج کرد. در نتیجه اهالی، ارتباط اقتصادی و اجتماعی خویش را با بهائیان قطع کردند و محافل بهایی‌ها را تعطیل کردند و بهائیان به مرور شهر را ترک کردند.

آثار:
میرجهانی آثاری درباره علائم ظهور و همچنین انساب سادات تدوین کرده است. برای وی بیش از ۵۰ اثر شمرده‌اند که کتاب جنة العاصمة مشهورتر از دیگر کتب اوست. علاوه بر آثار تاریخی و دینی، آثار علمی دیگری در فنون متنوع، چون رساله‌های متعددی در جفر، رمل و اسطرلاب و نجوم، رساله‌ای در ریاضیات، رساله‌ای در شیمی، رساله‌ای در طبّ قدیم، صمدیه منظوم و تقریرات درس سید ابوالحسن اصفهانی دارد که مجموع آثار وی به‌شمار می‌رود.

میرجهانی در شعر نیز دستی داشت و به زبان فارسی و عربی شعر می‌سرود. از وی دیوانی نیز بر جای مانده است:

در دل خود کشیده‌ام نقش جمال یار را
پیشه خود نموده‌ام حالت انتظار را
ریخته دام و دانه شه از خط و خال خویشتن
صید نموده مرغ دل برده از او قرار را
سوزم و سازم از غمش روز و شبان بخون دل
تا که مگر ببینم آن طرّه مشکبار را


در معرفي بلاد مستوره مخصوص رجال الغيب و خواص حضرت وكارگزاران ناحيه مقدسه از لسان علامه میر جهانی
شرح منطقه اى ديگر از بلاد مستوره موجود داخل جغرافياى ايران فعلى
كه اختصاص به رجال الغيب و خواص حضرت دارد



در معرفي بلاد مستوره مخصوص رجال الغيب و خواص حضرت وكارگزاران ناحيه مقدسه
شرح منطقه اى ديگر از بلاد مستوره موجود داخل جغرافياى ايران فعلى
كه اختصاص به رجال الغيب و خواص حضرت دارد

مرحوم علامه ميرجهانى اين مطلب را مكرر در مكرر به علماء و خواص و حتى بعضا در مجالس روضه دوستان روي منبر هم گفته اند،
بنده نويسنده اين سطور و مرحوم علامه والد هم در ملاقاتي با ايشان بطور حضوري در جلسه اى در خانه آن مرحوم از ايشان مشافهتا شنيده ايم
كه آن شرح شبيه نقل زير (پياده شده نوار روى منبر ايشان (در دهه شصت شمسي) است:

علامه ميرجهانى:
«الان هم امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشريف) در عالَم دارای پایگاه هایی هستند و مُعَمّرینی که دارای عمرهای طولانی هستند از طرف حضرت کارهایی انجام می دهند.
در همین ایرانِ ما، جاهایی است که هیچ کسى خبر ندارد،
دستگاه های اطلاعات خارجی ها هم خبر ندارند، در همین کویر ایران هم منطقه ای هست.
ده، پانزده سال قبل که من ساکن «تهران» بودم یکی از افراد آن جا نزد من آمد.
یک روز، اول صبح زنگ به صدا درآمد. برخاستم و در منزل را باز کردم.
دیدم یک شخصی که شالِ سیاهی به سرش پیچیده است و یک طرفِ شال روی سینه اش و طرف دیگر از پشت سرش آویزان است پشت در ایستاده است.
وقتی در را باز کردم سلام کرد و بدون مقدمه دست به گردنم انداخت و صورتم را بوسید و خیلی گرم با من برخورد کرد.
 سپس گفت:
 آقا! من برای دیدن شما آمده ام! اگر اجازه می دهید داخل منزل بیایم  و چند دقیقه خدمتتان باشم.
من گفتم: بسم الله بفرمایید!
بالاخره داخل منزل شد و چایی و ناشتایی برایش آوردم.
بعد از این که صبحانه را صرف کرد، خودش را معرفی کرد و گفت:
من «میر غیاث»، پسر «میر ابوالفضل» از اهل نورستانم!
اسم شما را شنیده بودم و اشتیاق دیدارتان را  داشتم.
حالا اگر به کسی اجازۀ ورود به اتاق ندهید و خودمان دو نفری باشیم، می خواهم قدری با شما صحبت کنم!
من گفتم: اشکالی ندارد، کسی در اتاق وارد نمی شود.
سپس میرغیاث شروع به صحبت کرد و گفت:
آقا! یک غزلی از شما نقل کرده اند و ما در «نورستان» دور هم می نشینیم و این غزل را می خوانیم و حال می کنیم!
 پرسیدم: چه غزلی؟!
میر غیاث شروع به خواندن کرد:
نقش جمال شاه را تا که به دل کشیده ام = یکسره مِِهر این و آن از دل خود بُریده ام
نفْس، مَجال کِی دهد تا که بگویمی چِه سان = تیر بلای عشق او بر دل و جان خریده ام
هر نظرم که بگذرد جلوۀ رویش از نظر = بار دگر نکوترش، بینم از آنچه دیده ام
سوزم و ریزم اشک غم شمع صفت به پای دل = در طلبش چه خارهایی که به دل خَلیده ام
چاکِ دل از فراق او می زنم و نمی زند = بخیه به پاره های دل کز غم او دریده ام
این دل سنگم آب شد زآتش اشتیاق شَه = بس که به ناله روز و شب کورۀ دل دمیده ام
شرح نمی توان دهم حالت سوز و ساز جز = ریزش اشک دیده و خون دل چکیده ام
حیران تا کی از غمش اشک به دامن آورد = چون دل داغدار خود هیچ دلی ندیده ام

من گفتم: بله، این غزل را من سروده ام!
اما از کجا به «نورستان» رسیده است؟!
و اصلاً نورستان کجاست؟!
من تاکنون در ایران، اسمی به نام نورستان نشنیده ام!
میرغیاث خندید و گفت:
 الان آنچه را نشنیده ای، برایت توضیح می دهم!
سپس میر غیاث چنین گفت:
کویر لوت، هشتاد فرسخ در هشتاد فرسخ است. در مرکز این کویر، هفت فرسخ در هفت فرسخ، «حیدر آباد»، «نعیم آباد»، «نعمت آباد»، «قاسمیه»، «خلیلیه» و «عظیم آباد» است. مردمان آن، همه شیعۀ اِثنی عَشَری و اغلب «سادات» هستند. نورستان مرکز این شهر هاست و «چشمۀ آب حیات» هم در آن جا واقع شده است. مولای ما «میر سلیمان» است که از سادات حسینی و از اولاد امام زین العابدین (عليهما السلام) است.
محل ما جای بسیار خوبی است و همه نوع وسایل بهتر از آنچه آمریکایی ها و شوروی ها دارند در اختیار داریم. (زمان واقعه ملاقات قبل از سال 1350 و در دهه 40 شمسى و بعد وقايع حمله طاغوت به فيضيه بوده، كه آنوقت در جهان دو ابرقدرت بوده اند)
ما در آن جا می توانیم از اخبار همۀ دنیا با خبر شویم.
در حین صحبت با من، آن شخص چیزی شبیه به «ساعت» به اندازۀ «قوطی کبریت» از جیبش در آورد و مشغول به حرف زدن با آن شد.
من حساس شدم، گردن کشیدم که ببینم آن شیء چیست، بعد ملاحظه کردم که سیدی را روی آن می بینم. سید تا من را دید گفت: آقای میر جهانی سلام علیکم! من هم گفتم: علیکم السلام!
آن وقت من به میر غیاث گفتم که مگر مرا می بیند؟! میرغیاث گفت: همان طور که شما ایشان را می بینید، ایشان هم شما را می بیند
و من تعجب کردم.
او همچنین گفت: کسی از جای ما خبر ندارد و کسانی که از آن جا عبور می کنند ما را نمی بینند!»
هیچ کس راه رسیدن به این مرکز کویر را نمی داند
و مولای ما دستور داده است که افرادی را که در ساحل کویر راه گم می کنند مواظبت کنیم و آن ها را سالم به خانه و خانواده شان برسانیم.
هیچ ماشین یا طیاره ای نمی تواند به جایگاه ما دسترسی پیدا کند.
همۀ زمین ها رَمل (شنِ سَیّال) است و ماشین نمی تواند بر روی آن ها حرکت کند.
اگر طیاره ای هم به آن طرف بیاید به فرمان مولایمان که از طرف حضرت بقیة الله (عجل الله تعالى فرجه الشريف) به او امر می شود، ستون هایی از شن بلند می کنیم تا بالا برود و هوا را تاریک کند و مانع آمدن طیاره شود.
میر غیاث همچنین دربارۀ «کتابخانۀ نورستان» توضیح داد و گفت:
در آن جا کتابخانه ای هست که طول آن سیصد متر و عرض آن صد متر است
و کتاب های بسیاری در آن جا نگهداری می شود.
یک قفسه از آن ها با جواهرات بسیار گران بها تزیین شده است.
کتاب ها و قرآن هایی نیز به خط ائمه (علیهم السلام) نوشته شده است در آن جا نگهداری می شود.
کتاب های متنوعی در آن کتابخانه موجود است.
میر غیاث می گفت:
مولای ما در این منطقۀ کوچک، «میر سلیمان» است و همه به امر او کار می کنند.
عمر اهالی این منطقه معمولاً کمتر از صد سال نیست
اما هفت نفر که کارگزاران اصلی میر سلیمان هستند عمرشان بسیار زیاد تر است.
مولا هر پنجاه سال یک مرتبه به این هفت نفر جرعه ای از آب حیات می دهد و آن ها تا پنجاه سال دیگر به خدمت مشغول هستند.
میر غیاث می گفت:
 این هفت نفر عمرشان بسیار طولانی است. وی گفت:سن خودِ من تا اکنون دویست و پنجاه سال است!
در صورتی که قیافۀ او بیش از چهل و پنج سال نشان نمی داد. آدم لاغری هم بود. آن زمان دویست و پنجاه ساله بود و اکنون حدوداً دویست و شصت و چند سال دارد.
میر غیاث در آن ملاقات صحبت های مفصلی کرد و من همۀ آن ها را نوشته ام. او بعدها یک بار دیگر هم به ملاقات من آمد.

به هر حال من از او سؤال کردم: آیا مولای شما، امام زمان (عليه السلام) را می بیند؟
 میرغیاث گفت:
نه، ادعا نمی کند، ما همین قدر می دانیم که از طرف امام زمان (عليه السلام) به او امر می شود
اما نمی دانیم که آیا امام زمان (عليه السلام) را می بیند یا  نمی بیند؟
غرض از نقل این مطالب این بود که بدانید اولیاء خدا بر روی زمین هستند!»

توضيحات:
1- شایان ذکر است «نورستان»، نام ولایتی شناخته شده، سرسبز و زیبا در شمال شرقی کشور «افغانستانِ امروزی» می باشد که با این نورستان که دارای آبادی های عجیب و نامرئی و در بیابان خشک و بی آب و علفِ لوت قرار دارد- بنا بر گزارش علامۀ میر جهانی (رحمه الله) - هیچ نوع وابستگی و ارتباطی ندارد.

2- دشت بیابانی لوت، به سه بخش «لوت شمالی»، «لوت مرکزی» و «لوت جنوبی» تقسیم می شود. بیشترین وسعت بیابان لوت یعنی حدود ۷۰ درصد آن در استان کرمان واقع شده است.

3- نقشۀ حدودی بیابان لوت به «رنگ قرمز» در تصوير زیر نمایش داده می شود؛

Image

و همچنین در تصوير دوم بیابان لوت را در تصویر هوایی ملاحظه می کنید؛

Image

4- از آنچه علامۀ میر جهانی (ره) فرموده است چنین استفاده می شود که
ساکنان نورستان از تکنولوژی بسیار پیشرفته ای در سرزمین خود یعنی در دلِ بیابان لوت برخوردارند چنان که در زمانی که موبایل اختراع نشده بود یا حتی در مُخیلۀ افراد نیز چنین وسیله ای نبوده است یعنی اوایل دهۀ چهل یا پنجاه شمسی، آن ها چیزی شبیه به «موبایلِ هوشمند تصویری» و به شکلی امکان«چت تصویری» داشته اند و در ارتباط با یکدیگر از آن بهره می بردند. اینجاست که سخن میر غیاث مبنی بر این که «محل ما جای بسیار خوبی است و همه نوع وسایل بهتر از آنچه آمریکایی ها و شوروی ها دارند در اختیار داریم. ما در آن جا می توانیم از اخبار همۀ دنیا با خبر شویم!» بیشتر برای ما نمودار می شود.

5- شرح نورستان توسط مرحوم ميرجهاني در رساله مستقلي نوشته شده بوده است كه با خودنويس بيش از 100 صفحه آچهار بوده است اين كتاب مرحوم ميرجهانى مخطوط بوده و كفته بودند در زمان حياتشان چاپ نشود اما اين دست نوشته ايشان جزو نسخ خطى ايشان به كسي فروخته شده كه فوت كرده و نتيجتا اين نسخه مفقود شده است
یکی از نوه هایِ دختری ايشان در «مشهد» به نام «حاج عبدالجواد شریعتی کوهبَنانی» که مُعمم و در کِسوت روحانیت است اجازۀ استنساخ اصل کتاب نورستان را گرفته بودند ايشان با اجازه ايشان از روي دستخط مرحوم ميرجهانى رونويسي كرده است (با خط ریز و با خودکار نوشته ۱۰۰ صفحه شده بوده) كه اين نسخه هم مفقود شده است، وى در جلسات توسل خانكى مرحوم قندهارى در مشهد شركت مى كرده، شخصي از سپاه پاسداران نيز شركت مى كرده وجزو مريدان مرحوم قندهارى بوده او اين مخطوط را به امانت گرفته، بعدا ديگر پيدايش نشده است و هيچ نام و نشانى از او در اختيار ايشان نبوده و اين نسخه نفيس هم مفقود شده است)

6- در رابطه با «چشمۀ آب حیات» یا همان «آب حیات» باید گفت که
اين چشمۀ آب حیات موجود در نورستان همان چشمۀ آب حیات كه خضر از آن نوشيده است نمى باشد
چه اينكه چشمه خضر با يكبار نوشيدن از آن؛ براى هميشه و تا آخر دوره حيات آدميان زنده مي ماند
اما چشمۀ آب حیات نورستان اثرش محدوديت زماني پنجاه ساله دارد
و عليرغم اينكه در اين بلاد مستوره است
اما براى همه مردمان نورستان دسترس نيست
و نوشيدن از آن منوط به اجازه حضرت است
و چه بسا اين چشمۀ آب حیات نورستان به دست حضرت ايجاد شده باشد
كه نوشيدن از آن به عنوان جايزه كارگزاران ناحيه مقدسه بكار مى رود
و هر پنجاه سال يكبار اگر كارگزاري كارنامه موفقى داشت يا ادامه حيات او مصلحت بود و اينكه ماموريتش ادامه يابد
به او براى ادامه ماموريتش آب حيات نوشانده مى شود

7- از اين موضوع طويل العمر بودن برخي اصحاب حضرت
پاسخ سؤالات دیگر در مور د اصحاب حضرت در ظهور هم معلوم مى شود
كه چطور بعضي با اينكه مال تواريخ قديم هستند اما بعد مدت طولاني در زمان ظهور مشاركت دارند
و چطور زمان ظهور منوط به تكمبل شدن عدد اصحاب حضرت شده است
معلوم مي شود كه اصحاب ظهور تدريجا در عمل و ماموريتهاي دهها وصدهاساله و امتحانات عملى مستمر؛ تدريجا ارتقا يافته اند،
واگر استوار ماندند در برنامه ظهور توفيق مشاركت پيدا مي كنند

8- خبر از نورستان ايران بجز گزارش مرحوم ميرجهاني
توسط افراد ديگري نيز گزارش شده است
از جمله:
كساني كه در كوير ايران راه گم كرده و بوسيله اهالي نورستان نجات يافته اند و برخي از آنها اجازه بازديد از نورستان يافته و حتى مدتي در آنجا اقامت كرده اند
و نظير همين گزارشهاى منقول از ميرغياث الدين (توسط مرحوم ميرحهاني) را خبر داده اند.

9- از مطالبي كه مرحوم ميرجهاني در جلسه حضوري با مرحوم والد بيان كرده و در نقل روي منبر كه فوقا ارائه شد = ذكر نشده است
= در توصيف كتابخانه نورستان است
مرحوم ميرجهاني از ميرغياث نقل كردند:
در كتابخانه نورستان نسخه هاي نفيسي هست از دوره هاى قديم مثل دوره هخامنشيان و...

السلام على مولانا صاحب العصر والزمان محمد المهدى القائم بامرالله
السلام على ولاة عهده والأئمة من وُلده و من بعده وشركائه في أمره و معاونيه على طاعتك الذين جعلتهم حصنه وسلاحه ومفزعه وأنسه
السلام على دعاتِه و عمالِه والأبدال والأوتاد والسُياح و رجال الغيب
إشفعوا لنا عند الله في حاجاتنا بحق محمد وآله الطاهرین
najm155
 
پست ها : 72
تاريخ عضويت: چهارشنبه ژوئن 08, 2016 4:54 am


بازگشت به استان کرمان


Aelaa.Net