احوال نابساماني در حكومت

ارائه موضوعي شمارگان منتشره از{گاهنامه معرفت به زمان}

مدير انجمن: نبض زمان

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » سه شنبه مارس 14, 2023 10:50 pm

علی رهبری: سرود ملی را عوض کنید، کپی است!

كبي از موسيقي كره ايها كه توسط غربيها ساخته شده

علی رهبری موسیقیدان ایرانی، رهبر ارکستر و آهنگساز شناخته شده در صحنه‌های
جهانی طی نامه‌ای سرگشاده به وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی خواهان ساخت
سرود ملی جمهوری اسلامی ایران با بُن مایه موسیقی ایرانی است.

بوجترين متن توخالي كه نه اسم خد در ان هست نه اسلام نه قيام اسلامي نه نشانه اى از جمهوري اسلامي بي رنكترين متن نسبت به اهداف اسلامي و تاريخ ملت ايران
= بيجيده  در كوش زمان  فرجاودان تو شلغم ماني يا بادمجان زنده باد؟؟؟؟
اين سرود بعد مرحوم امام خمني حاكم شد بجاي سرود الله اكبر نه شرقي نه غربي جمهوري اسلامي و استارت تحولات اسلام زدايي و انقلاب زدايي بعد امام بود

و متاسفانه بخاطر بيسواد مداري كسي توجه نكرده و اين سي و جندساله غصع اى بود بر دل اهل معرفت و هر وقت شنيده مي شد خو به دل اهل بصيرت مي شد

Image
علی رهبری موسیقیدان ایرانی در نامه‌ای خطاب به وزیر ارشاد نوشت: به عنوان یک موزیسین حرفه‌ای و ایران دوست باید خدمتتان عرض کنم که در کمال تاسف، موسیقی سرود ملی فعلی کشور ما همچنان به صورتی است که گویا توسط غیر ایرانیان نوشته شده است و بوئی از ایران از آن به مشام نمی‌رسد. این تنها نظر من نیست. این ایرادی است که موسیقیدانان فراوانی به این آهنگ گرفته اند.

علی رهبری موسیقیدان ایرانی، رهبر ارکستر و آهنگساز شناخته شده در صحنه‌های جهانی طی نامه‌ای سرگشاده به وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی خواهان ساخت سرود ملی جمهوری اسلامی ایران با بُن مایه موسیقی ایرانی است.

به گزارش خبرگزاری دانشجو، متن کامل نامه‌ی علی رهبری در پی می‌آید:

جناب آقای صالحی وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی

حدود ۵۰۰ سال پیش کشور‌های جهان برای شناساندن خود و همچنین ارائه فرهنگ و زمینه‌های تمدنی‌شان اقدام به تدوین و ارائه سرودی بنام سرود ملی کرده‌اند که آن سرود را در مراسم رسمی ورویداد‌های ملی خود اجرا می‌کنند. لزوم ارائه ماهیت تمدنی و تاریخی موجب آن شده است که در تدوین این سرود از هنرمندان پرآوازه و گنجینه‌های فرهنگی خود استفاده کنند و از موسیقی ملی و بومی خود در تهیه کارت ویزیت کشورشان بهره گیرند.

چنانچه در کشور اتریش از ساخته آهنگساز بزرگ اتریشی «آمادِ ئوس موتزارت» مدد گرفته‌اند و یا در آلمان از آهنگ موسیقی‌دان برجسته ای، چون «یوزف هایدن» استفاده کردند. در این زمینه می‌توان ده‌ها مثال دیگر آورد که خود من نظر به حرفه‌ام و سفر‌های فراوان به کشور‌های پیشرفته جهان و شرکت در مراسم رسمی آن‌ها شخصاً با این سرود‌ها آشنائی کامل دارم.

در ایران آغاز تدوین موسیقی سرود ملی سابقه چندان طولانی ندارد و حدود ۱۴۸ سال پیش توسط افراد غیر ایرانی (اروپائیان) نگارش شد. به عنوان یک موزیسین حرفه‌ای و ایران دوست باید خدمتتان عرض کنم که در کمال تاسف، موسیقی سرود ملی فعلی کشور ما همچنان به صورتی است که گویا توسط غیر ایرانیان نوشته شده است و بوئی از ایران از آن به مشام نمی‌رسد. این تنها نظر من نیست.

این ایرادی است که موسیقیدانان فراوانی به این آهنگ گرفته اند. سرود ملی کشوری که یکی از آرمان‌های اصلی‌اش «نه شرقی، نه غربی» بوده است شباهت بسیار چمشگیری به سرود ملی کشور کره جنوبی دارد و بسیاری از قطعات آن، کپی سرود این کشور است که خود آن به گمان من از موسیقی غربی گرفته شده است.

این از نظر من یک دغدغه جدی است. چگونه است که کشوری، چون ایران با چنین تاریخ و فرهنگ جهانگیر که مبنا و منبع الهام فرهنگی بخش بزرگی از جهان است و خاستگاه رودکی و فارابی بوده، این گونه دچار قحط الرجال موسیقیدان می‌شود که در تدوین کارت ویزیت‌اش باید از هنرمندان کشوری دیگر، نه آنکه با فرهنگی مشابه، بلکه با فرهنگی از خاور دور کپی برداری کند.

همانطور که حتماً مستحضر هستید، مردم ما در جشن‌های مختلف بیشتراز سرود «ای ایران» نوشته زنده یاد استاد «روح الله خالقی» استفاده می‌کنند، زیرا ملودی سرود ملی فعلی اصلاً روح ایرانی ندارد و برای ایرانیان کمی غریبه است. زیرا استاد خالقی موسیقی ایرانی را می‌شناخت. زیرا برعکس ایشان، سازنده سرود فعلی این موسیقی را نمی‌شناخت و در رشته موسیقی سنتی و ملی تحصیل نکرده بود.

جناب آقای وزیر، اینک وقت آن رسیده است که در این خصوص اقدامی صورت گیرد. موسیقی این سرود با وصفی که عرض کردم مناسب ایران نیست. زمان تغییر کرده است. شاید آن موقع می‌شد آنگونه رفتار کرد و چیزی برملا نشود. اما امروز فضای مجازی و اینترنت این امکان را به تمامی مردم جهان داده است که با یک کلیک روی کامپیوتر سرود ملی تمامی کشور‌های جهان را گوش کنند و این کپی برداری یا تشابه را ببینند. راستی، زمانی که مردمان کره جنوبی در مراسم رسمیِ حضور مسئولان ایرانی در کره سرود ملی را می‌شنوند، چه فکر می‌کنند؟

جناب آقای دکتر صالحی، هم اکنون ما در ایران ده‌ها آهنگساز بسیار ورزیده داریم که هم با موسیقی ملی ما و هم با موسیقی جهان واقعاً آشنائی کامل دارند. پیشنهاد من این است که فراخوانی داده شود و از آهنگسازان خواسته شود تا روی شعر فعلی آهنگی بسیار ایرانی نوشته شود و آهنگسازان مبرّز در موسیقی غربی آن را برای ارکستر بزرگ و گروه کُر تنظیم کنند تا خروجی آن مورد پسند موسیقی‌دانان حرفه‌ای و عامه مردم قرار گیرد. به نظر من بهتر است برای این کار از هیأت داوران بیطرف شامل هنرمندان و قشر‌های مختلف مردم ایران استفاده شود تا ماهم دارای سرودی ملی با موسیقی‌ای نزدیک به مردم ایران شویم.

با آرزوی موفقیت برای شما

با احترام

علی رهبری

https://fararu.com/fa/amp/news/487001

علاوه بر نظر كارشناس موسيقي
سرود ملي كره جنوبي را مي توانيد بشنويد جقدر شباهت دارد

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8 ... 8%A8%DB%8C
00343179
 
پست ها : 5574
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » سه شنبه مارس 14, 2023 10:57 pm

كشور باكستان با اكثريت سني اما نام امام حسين عليه السلام در شعر اول سرود ملي انهاست
پاک سرزمین شاد باد = کشور حَسین شاد باد


https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8 ... 8%A7%D9%86

اما ايران با همه ادعاها نه اسم صريح خداوند نه قرآن نه اسلام نه بيغمبر و نه اهل بيت صلى الله عليه وآله را 

رياحي سازنده سرود ملي ايران = فعلي =  در پاسخ به این سوال که آیا سرود رسمی کشور کره جنوبی را شنیده یا نه گفت:‌ «دو روز پیش شنیده‌ام و اعتقاد دارم این سرودها شبیه همه سرودهای ملی در همه جای دنیا هستند. فقط چهار نت از این دو سرود شبیه هم شده و خود من هم این شباهت را حس کردم. 

* کارشناسان چه می‌گویند؟
«مانی جعفرزاده» آهنگساز و رهبر ارکستر که در اسپانیا رشته آهنگسازی را در مقطع دکترا تحصیل کرده، در این خصوص به «موسیقی ما» می‌گوید: «گمان مى‌کُنم این که بگوییم همه‌ى سرودهاىِ ملّى جهان ساختارى مشابه دارند و شباهتِ دو سرودِ ایران و کره‌ى جنوبى را حسب ساختارهاى مشابه سرودهاىِ ملّى جهان توجیه کُنیم، حقیقت را نگفته‌ایم. راست این است که چرا هیچ دو سرودِ دیگرى این اندازه شبیه نیستند؟ امّا چه حاصلِ ما خواهد شد از این حقیقت که سرودِ ملّىِ ما چندان هم ملّى نیست؟ ناگزیر درست‌تر است که سکوت کُنیم و این سکوت را در لفافى از احترام به خودمان و غرورمان بپیچیم. برخى حرف‌هاى درست را درست است نگفتن.»

حاصل اينكه عوضش مي كنند يك سرود بر معني با اهنك كاملا ايراني قرار مي دهند نه فلان كوشه مشترك با موسيقي غربي 
00343179
 
پست ها : 5574
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » سه شنبه مارس 14, 2023 11:08 pm

مصاحبه با علی مطهری:


در تعارض حق ملت با حق نظام و حكومت - حق مردم مقدم است

مسائلی در کشور پیدا می‌شود مرتبط با فصل سوم قانون اساسی و حقوق ملت که هرکسی به آن ورود نمی‌کند.
گاهی حق مردم یا منتقدی ضایع می‌شود و اینها چیزهایی است که این افراد وارد نمی‌شوند و همیشه می‌گویند حق با نظام است. من به دنبال افرادی هستم که آنجایی که حق با مردم است بگویند حق با مردم است. این افراد این ویژگی را ندارند. مسئله اقتصاد و معیشت به جای خود، ولی این گونه مسائل نیز مهم است و نباید کوچک جلوه داده شود.


https://www.tasnimnews.com/fa/news/1400 ... 8%B1%DB%8C
00343179
 
پست ها : 5574
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » سه شنبه مارس 14, 2023 11:20 pm

موانع توليد 

تولید چادر مشکی در داخل ايران - بعد 42 سال جمهوري اسلامي و شعار حجاب و جادر ووو هنوز بارجه جادرمشكي از خارج وارد مي شود 


وقتی عطای چادرمشکی را به لقایش می‌بخشند / واردات و نخ، بلای جان تولیدکننده

حدود 13 سال پیش، کارخانه‌ی ایران مرینوس وارد عرصه تولید چادر مشکی ایرانی شد اما خیلی زود عطای تولید را به لقایش بخشید و از گود بازی کنار رفت...
Image
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- فاطمه بوجار؛ حدود 13 سال پیش، کارخانه‌ی ایران مرینوس وارد عرصه تولید چادر مشکی ایرانی شد اما خیلی زود عطای تولید را به لقایش بخشید و از گود بازی کنار رفت. آن زمان دلارهای نفتی و تمایل به واردات حکمرانی می‌کرد و ساز تحویل نگرفتن تولید کوک بود. سازی که امروز، صدایش درآمده است.

پس از چند هفته پیگیری بالاخره موفق می‌شوم سوالاتم را درباره‌ی چادر مشکی و تولید آن از مهندس احمد دنیا نور، مدیرعامل کارخانه‌ی ایران مرینوس بپرسم. هرچند جوابها از آنچه تصور می‌کردم کوتاه‌تر است اما از میان همین پاسخ‌های کوتاه هم می‌شود به اصل مشکل پی برد.

عامل موفقیت، تنوع محصولات

گفتگو را اینطور شروع می‌کنم که محمدحسن میری، مدیرعامل کارخانه حجاب شهرکرد، در گفتگو با خبرگزاری دانشجو ادعا می‌کند که کیفیت پارچه‌های این کارخانه از پارچه‌های کره‌ای بهتر است و گفت:«اگر شما توانستید یک رول پارچه از کره برای من بیاورید که کیفیتش از پارچه‌ی ما بهتر باشد جایزه می‌دهم!»


مهندس دنیا نور معتقد به درستی این گزاره است اما می‌گوید:« باید به یاد داشته باشیم که برای حفظ برتری کیفیت در این رقابت، همواره باید از دانش روز، مواد اولیه‌ی باکیفیت وماشین آلات تخصصی استفاده کرد. ضمن اینکه عامل موفقیت در صنعت تولید چادر مشکی، تنوع محصولات است.»

شروعی که پایان خوشی نداشت
کارخانه ایران‌مرینوس 13 سال پیش قدم در مسیر تولید چادر مشکی ایرانی گذاشت، اما خیلی دوام نیاورد و تولید چادر مشکی داخلی متوقف شد. مهندس دنیا نور در این باره می‌گوید:« خوشبختانه تکنولوژی تولید چادر مشکی علی الخصوص دانش فنی رنگرزی نخ را داریم و سابقه‎‌ی تولید این محصول در شرکت ایران مرینوس وجود دارد. ما برای راه اندازی خط تولید وامی دریافت نکردیم بلکه از ماشین آلات موجود در شرکت استفاده کرده و با دانش متخصصان و مهندسین ارشد حوزه نساجی و واحد R & D خط را راه اندازی کردیم.
Image
اما دو مانع اصلی در تولید چادر مشکی داشتیم: 1. واردات بی‌رویه چه به صورت قانونی و چه به صورت قاچاق 2. نخ خاص برای تولید چادر مشکی. نخ این محصول از نوع فیلامنت پلی استر ظریف است که ساخت آن نیاز به تکنولوژی خاصی دارد و قابلیت تولید آن در داخل کشور وجود نداشت. گرچه ما بالای 20 هزارمتر تولید پارچه چادر مشکی در طرح‌های مختلف داشتیم ولی اصلی ترین مشکل تامین نخ خاص این نوع محصول بود که می‌بایست وارد شود.»


مهندس دنیا نور در صحبت‌هایش اشاره می‌کند که مواد اولیه مانع اصلی تولید چادر مشکی است چون در تولید چادر از نخی به نام « فیلامنت پلی استر ظریف» استفاده می‌گردد که با روش و تکنولوژی ITY تولید می‌شود.

حمایت، حلقه‌ی گمشده تولید
موضوع تولید که مطرح می‌شود، به طور خودکار پای سیاست‌های حمایتی نهادهای دولتی هم به میان می‌آید. مهندس دنیا نور می‌گوید:«حمایتی که نهادهای دولتی می‌توانند از تولید کننده داخلی انجام بدهند، به دو شیوه است اول جلوگیری از واردات بی‌رویه و دوم حمایت‌های مادی، بانکی و معافیت‌های خاص مالیاتی از این صنعت.»

ادامه‌ی حیات بدون تولید چادر مشکی

هرچند کارخانه ایران مرینوس همچنان پابرجاست و به حیات خودش ادامه می‌‍‌دهد اما چرخ تولید چادر مشکی در این کارخانه از حرکت باز‌ایستاد. توقفی که دودش تنها در چشم مصرف کننده می‌رود. مهندس دنیا نور درباره اینکه تصمیمی برای راه اندازی مجدد خط تولید دارند یا نه می‌گوید:«درحال حاضر مشغول به تولید انواع فاستونی‌ها و سایر محصولاتی هستیم که نیاز بازار داخل و حتی خارج از کشور را تامین کند.»
Image
او مطلب را اینطور ادامه می‌دهد:«در واقع ما از همان ماشین آلات و دستگاه‌های موجود در شرکت برای تولید چادر مشکی استفاده می‌کردیم و پس از اینکه تصمیم به توقف تولید چادر مشکی گرفته شد؛ ماشین آلات مجددا برای تولید فاستونی و سایر محصولات شرکت Set Up گردید.»

تعاملی صورت خواهد گرفت؟
سوال پایانی را با یک نقل قول آغاز می‌کنم. در گفتگوی محمدحسن میری، مدیرعامل کارخانه حجاب شهرکرد با خبرگزاری دانشجو، هنگامی که از او درباره علت اینکه چرا کارخانه‌های تعطیل شده مجدد راه اندازی نمی‌شوند پرسیدیم، پاسخ داد:« متاسفانه بعضی از کارخانه‌ها دوست دارند اطلاعات از کارخانه‌های دیگر به طریق غیر رسمی دریافت کنند خب این نمی‌شود اصلا درستش این است از طریق رسمی اقدام کنند وگرنه کدام کارخانه از ما درخواست دانش فنی کرده و ما ندادیم؟»


می‌پرسم که با توجه به این صحبت‌ها آیا ایران مرینوس تصمیمی برای دریافت دانش فنی و تعامل با کارخانه حجاب شهر کرد دارد؟


مهندس دنیا نور به پرسشم این طور پاسخ می‌دهد:« هر تصمیم‌گیری برای تولید یک محصول، نیاز به مطالعه بازار، بررسی میزان ریسک و محاسبات مالی و اقتصادی برای سود آور بودن آن طرح دارد. دارا بودن دانش فنی گرچه مزیتی برای یک شرکت محسوب می‌گردد ولی باید بدانیم که صرف وجود دانش فنی و امتیازات مربوطه بخشی از زنجیره ارزشی یک شرکت محسوب می‌شود.
Image
به هرحال اگر تولید چادر مشکی از لحاظ مالی و اقتصادی مقرون به صرفه باشد و هزینه‌های تولیدی و سربار آن را پوشش داده و منجر به سودآوری گردد حتما این تعامل با شرکت حجاب شهرکرد انجام خواهد شد.»


آنطور که از صحبت‌های مدیر عامل ایران‌مرینوس برمی‌آید اوضاع این کارخانه خوب است و آنها تصمیم ندارند خطر تولید چادر مشکی را به جان بخرند. اصلا سری که درد نمی‌کند را که دستمال نمی‌بندند. چه کاری است خود را در دردسر تولید بیاندازند؟


بی رغبتی تولیدکنندگان برای ورود به رقابت ناجوانمردانه تولید نه تنها طبیعی بلکه عقلانی است. چرا آنها وارد معرکه‌ای شوند که می‌دانند باید بدون هیچ حمایتی با رقیب بجنگند. آیا واقعا حمایتی که نهادهای دولتی توان اجرای آن را دارند، انجام می‌شود؟


پاسخ روشن است؛ یا تولید چادر مشکی به امان خدا رها شده و از آن حمایتی نمی‌شود یا میزان پشتیبانی‌ها آنقدر ناچیز است که به چشم نمی‌آید. در هر صورت برای چرخش موتور تولید چادر مشکی قبل از داشتن دانش فنی و تهیه‌ی مواد اولیه، باید تولیدکننده دلگرم باشد.


https://snn.ir/fa/news/925135/
00343179
 
پست ها : 5574
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » سه شنبه مارس 14, 2023 11:26 pm

 
 «مسیح مهاجری»، مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی گفته هاشمی رفسنجانی او را از طرح ترور خود توسط برخی مقامات جمهوری اسلامی مطلع کرده بود.


مهاجری، روز جمعه ۱۰ اردیبهشت در مراسمی گفت: هاشمی رفسنجانی در یک
ملاقات در سال ۹۳ او را به یک اتاق مجمع تشخیص مصلحت نظام که کمتر استفاده
می‌شد، برده است.

به گفته مهاجری، چون هاشمی رفسنجانی نگران شنود بود، طوری نزدیک به او نشسته که بتواند در گوشی حرف بزند.

مهاجری ادامه داده که در آن گفت‌وگو هاشمی رفسنجانی واقعه‌ تکان دهنده‌ای
را به او گفته است که به گفته مهاجری «آن واقعه اتفاق نیفتاد اما شکل
دیگری از آن اتفاق افتاد.»

مهاجری گفته اقدام کنندگان علیه هاشمی کسانی بودند که وی آنها را از مرگ
نجات داده بود. یعنی قرار بود بلایی سر آنها بیاید، یا اعدام شوند که هم
فیلم و صدای آن موجود است.

به گفته مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی، جزییات این واقعه در بخشی از
خاطرات  هاشمی مربوط به سال ۹۳ در آینده منتشر  خواهد شد.

وی اظهار امیدواری کرد که در آن سانسور اعمال نشود.

در سال‌های پایانی جنگ ایران و عراق و در پی شکست‌های سنگین نیروهای
ایران، شماری از مقامات خواهان اعدام سران نظامی کشور، از جمله رحیم صفوی،
فرمانده سابق کل سپاه پاسداران شدند.

گفته می‌شود که هاشمی رفسنجانی از اعدام این افراد جلوگیری کرد.

https://www.khabaronline.ir/news/1509954/
  
00343179
 
پست ها : 5574
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » پنج شنبه مارس 16, 2023 8:07 am

  فیلتر کردن سایت پیوندها!
كه خودش در فيلتر شدن سايتها نشان داده مي شد

ماجرای عجیب فیلتر کردن سایت پیوندها!

Image
اظهارات جواد آذری‌جهرمی، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات درباره‌ی ماجرای رای مثبت کارگروه تعیین مصادیق مجرمانه به فیلتر کردن صفحه‌ی پیوندها را به نقل از ایرنا می‌خوانید:

«موضوعات مرتبط با فیلترینگ در کارگروه تعیین مصادیق بررسی می شود. در دولت دهم مکانیسمی برای رای گیری آنلاین می گذارند. بنابراین در آئین نامه با این هدف موضوعی تحت قالب برگزاری جلسات آنلاین برگزار می کنند. دادستانی، نیروی انتظامی، وزارت اطلاعات، سازمان تبلیغات و وزارت ارشاد، قرار بود آنهایی که منافی عفت و فساد اخلاقی است به صورت آنلاین برگزار شود. این فرایند یک راه حلی شد که برخی از دستگاه ها به دنبال فیلتر کردن شبکه ها بودند، استفاده کنند. به عنوان نمونه اعلام کردیم که سایت پیوندها که مربوط به فیلترینگ است باید فیلتر شود؛ در کمیته فیلترینگ رای به فیلتر کردن سایت خود پیوندها دادند! در نهایت در دولت دوازدهم قرار بر این شد که برای سایت ها و نرم افزارهایی که مخاطبان زیادی دارند به هیچ وجه آنلاین برگزار نشود. اینکه درباره کلاب هاوس یک دستگاهی بر اساس نظر کارشناسی خودش روی آنلاین بارگذاری کرده و نمی دانم که رای گیری شده است یا خیر. دادستانی هم اعلامی در این باره نداشته است»


http://www.ensafnews.com/292930/
00343179
 
پست ها : 5574
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » پنج شنبه مارس 16, 2023 8:14 am


خدمت یا خیانت ظریف؟ | گفت‌وگو با سردار کوثری، سردار جورکش، حائری شیرازی

Image
  از نظر سیاسی و از منظر نظریات موجود، این دیپلماسی است که بر میدان
ارجح است؛ ارجح است بر بروز و ظهور جنگ. ما به این کمتر توجه داریم و احساس
می‌کنیم دیپلماسی را یک مشت آدم‌های فوکولی و بروکرات و کراواتی دنبال
می‌کنند و انقلابی نیستند و چون انقلابی نیستند پس نباید به آنها اعتماد
کرد؛ نه! این یک ضرورت است، یک نیاز است.
  نکته‌ی دیگر اینکه برخلاف تصورِ افرادی که به قول معروف پوپولیستی
برخورد می‌کنند، برخوردهای انتخاباتی دارند و به آقای ظریف هجمه آوردند،
بنظرم اینجا آقای ظریف درواقع دارد خودش را تضعیف می‌کند. ظریف سیستم
دیپلماسی را نقد می‌کند و بیان ضعف خودش است که این دیپلماسی نتوانسته باعث
شود در منطقه‌ی ما سوریه، یمن، عراق و این جاهایی که هستند درست عمل کند و
مجبور شدند در میدان این مشکلات را حل کنند.

این ضرورت که تشخیص داده شود کدام یک از این راهکارها مقدم است، باید
اصلاح شود. تا کی می‌خواهیم اهدافمان را در نظام بین‌الملل و منطقه، در
میدان دنبال کنیم؟ نظام و روابط بین‌الملل اینگونه نیست که در این سطح وسیع
و پرتکرار پذیرش داشته باشد. لذا بنظرم ضرورت رجوع به یک نوع دیپلماسی
عقلانی و کاربردی با یک قدرت بسیار زیاد وجود دارد که اصلا نگذارد میدان
بوجود بیاید که بخواهد جنگی حادث شود.

بنظر من یکی از راه‌های از بین بردن تعارض، توجه و تعمق به ساختار
دیپلماسی کشور و تقویت آن است که اصلا نگذارد میدانی بوجود آید که بخواهد
در خدمت میدان باشد و تازه اگر هم میدان بوجود آمد باید در خدمت میدان
باشد، همان‌طوری که اگر بخواهیم جنگی نباشد، جنگ و میدان و نیروهای مسلح
باید در اختیار دیپلماسی باشند تا دیپلماسی بتواند قوی عمل کند و
بازدارندگی از جنگ و میدان را هم طراحی کند. این مزیت نیست که ما بگوییم
داریم دیپلماسی را در میدان پیش می‌بریم. اصلا این بحث در اندیشه‌ها و
نظریه‌های جامعه شناسی سیاسی، مبنای علمی ندارد. مگر اینکه دیپلماسی اصلا
ناتوان و ناکارآمد و ضعیف و منزوی باشد که در این صورت آن حالت پیش می‌آید.
  به نظر من باتوجه به این عذرخواهی که از مردم و خانواده‌ی شهید حاج قاسم و
مقام رهبری کرده و قبول کرده است که فصل‌الخطاب است، این صحبت‌ها می‌تواند
حتی یکسری مباحث دادگاهی و پیگردهای قضایی‌اش هم مختومه تلقی شود.   

http://www.ensafnews.com/293027/

  من هم رشته‌ام علوم سیاسی است و هم تجربیات زیادی از میدان دارم،
پژوهش‌های فراوانی هم در این مورد کرده‌ام که آیا مثلا تداوم جریان مک
فارلین می‌توانست به میدان کمک کند و یا این اتفاقی که افتاد ضربه زد به
میدان؛ یعنی آنها که باعث افشای مک فارلین شدند به میدان خدمت کردند و یا
خیانت. یک آمیختگی خیلی نزدیک و فشرده‌ای بین دیپلماسی و میدان هست.

چرا عزیزان مطرح می‌کنند که «آنکه در میدان نیست نمی‌تواند درمورد میدان
حرف بزند»، این حرف خیلی عوام‌فریبانه است؛ میدان یک محیطی است که باید با
رزم و اسلحه و پوتین و آمادگی و این بحث‌ها باشد و مقابله و مبارزه کند و
دیپلماسی هم باید به شکل دبگری در جای دیگری باشد. دیپلماسی باید در جوامع
بین‌الملل باشد، پشت میز باشد، با رسانه مصاحبه کند، در شبکه باشد و اصلا
ضرورتی برای حضور در میدان ندارد. ولی اینها را مطرح می‌کنند که بگویند
«آنها که در میدانند بر حق‌اند و آنها که در دیپلماسی هستند نه!» و اصلا هم
نمی‌خواهند نقدی شود. میدان هم قابل نقد است. همین الان این نقد به میدان
در زمان جنگ وارد است که آیا باید بعد از خرمشهر جنگ ادامه پیدا می‌کرد یا
نه؛ این را که نمی‌شود در تاریخ فراموش کرد؛ نمی‌شود این سوال را بی‌پاسخ
گذاشت که حالا چون میدان است قداستی هم به آن بدهیم.

نظام باید در مواجهه با طرح چنین ایرادی به ساختار چه برخوردی داشته باشد؟

طبعا اگر نظام بخواهد خود را اصلاح کند و یا حداقل از اینکه انقلاب
جدیدی رخ دهد جلوگیری کند، چاره‌ای جز اینکه اجازه دهد نظرات مختلف مطرح
شود ندارد؛ به صورت منطقی، قانونی، با لحن اصلاح گری -همین لحنی که دکتر
ظریف دارد- بدون اینکه در آن هجو و تخریب باشد. ما از جانب برخی منتقدین
شاهد رویکردی هستیم که فحاشی می‌کنند؛ این رویکرد نباید تحمل شود، رویکرد
فحاشی و تخریب درست نیست.

یک رویکردی هم داریم مثل نوار سه ساعته‌ی آقای ظریف که خیلی منطقی و با
کمال احترام می‌گوید که اینجاها اشتباه کردید؛ یا وقتی آنقدر به دولت هجوم
می‌شود از این طرف کسی مثل دکتر ظریف حق ندارد بگوید «ما هم نظرمان این است
که شما یک جاهایی اشتباه کردید؟! شما می‌گویید ما این مشکلات مدیریتی را
داریم، خیلی هم خوب، ما هم می‌گوییم شما این مشکلات دیدگاهی را دارید که
موجب گرانی‌ها و برهم خوردن برجام و… می‌شود».

  آگاهی‌های انسان‌ها منجر به تصمیمات‌شان می‌شود؛ آگاهی‌ها همیشه
تصمیم‌ساز هستند. انسان‌های متعصب، آگاهی‌های‌شان را سازمان‌دهی می‌کنند که
براساسی که تصمیم گرفته‌اند حرکت کنند. ولی انسان‌های منطقی بر اساس
آگاهی‌های‌شان مسیرشان را تعیین می‌کنند. یعنی طیف اول مسیر را تعیین
می‌کنند، بعد آگاهی‌های ساختگی و آگاهی‌های دروغین را سازمان‌دهی می‌کنند
تا آن مسیری که ترسیم شده است را توجیه کنند. ولی انسان‌هایی که واقعا
تصمیم دارند مسیر صحیح را انتخاب کنند، آگاهی‌های واقعی را نیازمندند و آن
چیزی که پیش برنده‌ی جامعه است، جامعه به مثابه یک انسان حرکت دارد، توقف و
رشد و زوال و افول دارد، روح جامعه براساس این آگاهی‌ها به جلو حرکت داده
می‌شود.

اگر به جامعه فقط خبرهای دروغ داده شود، خبرهای مبالغه‌آمیز داده شود و
جامعه را فریب دهند، این جامعه رو به افول و زوال می‌رود. باید اخبار حقیقی
در اختیار جامعه قرار بگیرد تا به سمت رشد و تعالی حرکت کند. یکی از
نمونه‌هایش همین برداشت آقای ظریف است.

آقای ظریف بعنوان یک متخصص حق دارد برداشت خود را در اختیار مردم قرار
دهد. چه اشکالی دارد؟! یک عده افرادی که هیچ تخصصی ندارند دائما
برداشت‌های‌شان را در اختیار مردم می‌گذارند، خب بگذارند! اما اجازه دهند
یک متخصص هم برداشتش را بگوید دیگر.

کدام بخش از صحبت‌های آقای ظریف بیشتر توجه‌تان را جلب کرد؟

به ذهن من می‌رسد تحلیلی که آقای ظریف درمورد تلاش روسیه برای به نتیجه
نرسیدن برجام کرده نکته‌ی بسیاری مهمی بود؛ اینکه روسیه وقتی نتوانست این
کار را در مذاکرات انجام دهد سعی کرد از طریق افرادی که در داخل هستند به
طریقی برجام را برهم زند.

این برداشت واقع‌گرایانه است، خود آقای ظریف هم می‌گویند که روسیه منافع
ملی‌اش در این نیست که ما با غرب رابطه‌ی خوبی داشته باشیم، روسیه
می‌خواهد ایران، یک ایرانی باشد که در خدمتش باشد. این درصورتی است که ما
ناچار به بهره‌مندی از حمایت‌های روسیه باشیم.

این قسمت از فایل صوتی که نافرجام شدن برجام را ارتباط دادند به روسیه برای من جالب توجه بود.
00343179
 
پست ها : 5574
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » پنج شنبه مارس 16, 2023 8:58 am

درباره 
نیشکر هفت تپه


انتقاد شدید مالک نیشکر هفت تپه به قالیباف
Image
احسان‌الله اسد بیگی» رییس هیات مدیره هلدینگ آریاک، مالک شرکت نیشکر هفت تپه، روز دوشنبه ۱۴ مهرماه در نامه‌ای سرگشاده به محمدباقر قالیباف رییس مجلس، نسبت به رفتار و گفتار برخی نمایندگان که آنها را مغرضانه خوانده‌اند، گلایه کرده و تاکید کرده‌اند: به تنش آفرینان برای نیشکر هفت تپه تذکر لازم را ارائه فرمایید.

به گزارش دریافتی انصاف نیوز، متن کامل این نامه در پی می‌آید:

جناب آقای دکتر محمدباقر قالیباف


ریاست محترم مجلس شورای اسلامی

ا سلام و احترام

بی شک مجلس شورای اسلامی ظرفیت بزرگی برای چاره اندیشی و حل مشکلات است و نمایندگان مجلس، نماینده تمامی آحاد جامعه از جمله کارگر و کارفرما هستند. اما رفتار و گفتار برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی که به عنوان میانجی به مساله شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه ورود کرده‌اند، به اندازه‌ای مغرضانه شده که نیاز دیدیم رویکرد آقایان را در قالب این نامه خدمت شما مطرح کنیم.

امروزه وضعیت اقتصادی کشور به اندازه‌ای آشفته است که نیاز به تفسیر ندارد. آمارها حکایت از آن دارد که در مجموع ۹ سال اخیر معادل ۹۸.۴ میلیارد دلار و به طور متوسط سالیانه ۱۱ میلیارد دلار از سرمایه اقتصاد ایران خارج شده و اکنون ایرانیان در خارج کشور حدود ۸۰۰ میلیارد دلار سرمایه دارند، سرمایه‌ای که می‌توانست اقتصاد ایران را در شرایط تحریم و تهدید متحول کند. فقط سرمایه ایرانیان مقیم آمریکا (دشمن قسم خورده نظام جمهوری اسلامی) به ۴۰۰ میلیارد دلار می‌رسد. امروزه ۴۰ هزار شرکت ایرانی در دوبی به ثبت رسیده که اگر حداقل دارایی هر شرکت را ۱۰۰ هزار دلار برآورد کنیم به ۴ میلیارد دلار خواهد رسید. سرمایه‌های ایرانیان مقیم آلمان نیز حدود ۴۲ میلیارد یورو یعنی حدود ۴۳ میلیارد دلار و جمع ثروت ایرانیان مقیم انگلستان بیش از ۴۰ میلیارد دلار برآورد شده و این تنها گوشه‌ای از سرمایه ایران در دیگر نقاط جهان است که می‌توان به سرمایه ایرانیان در کشورهای ترکیه، گرجستان و… نیز اشاره کرد.

جفا در حق کار

از روزی که به هر بهانه با کارفرما و کارآفرین برخورد سیاسی صورت گرفت و ظرفیت اقتصادی سرمایه گذار به ابزاری در دست سیاسیون تبدیل شد، بنگاه‌های اقتصادی یکی پس از دیگری تعطیل شد، بیکاری رونق گرفت و با کمال تأسف از کارگرانی که می‌بایست بازوی تولید باشند، به عنوان بازیچه‌ای در دست سیاسیون سواستفاده شد و به قول جناب غلامحسین اسماعیلی سخنگوی دستگاه قضا، «یک عده‌ای غیرکارگر سر سفره این قشر نشسته‌اند و از این عنوان سوءاستفاده می‌کنند». بدتر اینکه همین افراد فرصت طلب که برخی نیز کارگرنما هستند، نمایندگان مجلس شورای اسلامی را تحت تأثیر خود قرار داده‌اند. متاسفانه شرکت نیشکر هفت تپه چند ماهی با چالش رو به رو شد، چالشی که مدیریت و مالک این مجموعه، هیچ نقشی در آن نداشت اما تاوانش را داده و می‌دهند. خوشبختانه با نگاه مثبت دستگاه قضا و مسوولان دولتی، چالش‌ها به پایان رسید و همه چیز در مسیر اصلی خود قرار گرفت، اما متاسفانه برخی نمایندگان مجلس همچنان به دنبال حاشیه سازی برای شرکت نیشکر هفت تپه هستند. این رویکرد برخی نمایندگان باعث شد تا از ریاست محترم مجلس شورای اسلامی تقاضای بررسی داشته باشیم و معتقد هستیم چنانچه این قبیل نمایندگان مجلس که درگیر بازی سیاسی علیه نیشکر هفت تپه شده‌اند، به چند سؤال پاسخ دهند، می‌تواند بسیار مؤثر باشد و سوتقاهم ها و چالش آفرینی‌ها را بسرعت مرتفع کند.

۱-       مجلس شورای اسلامی با قصد میانجیگری قبول مسوولیت کرد و سه تن از نمایندگان را برای بررسی شرایط نیشکر هفت تپه به خوزستان اعزام کرد که تا بدینجا باعث خرسندی بود زیرا گمان می‌کردیم آقایان با تمام وجود و بی طرفانه عمل خواهند کرد. اما این سه نماینده تنها در جمع عده اندکی از کارگران مقابل فرمانداری به سخنرانی پرداختند و پس از بکار بردن ادبیات تحریک آمیز علیه مدیریت و اداره مجموعه، به تهران بازگشتند. این آقایان حتی به خود زحمت ندادند به مجتمع نیشکر هفت تپه بیایند و از روند تولید، مشکلات و اتفاقاتی که در توسعه شرکت رخ داده، بازدید کنند! حتی به خود زحمت ندادند اسناد و مدارک را بررسی کنند تا به دلایل مشکلات امروز پی ببرند. البته برای بار دوم به شرکت نیشکر هفت تپه آمدند، اما به خود زحمت ندادند از طرح‌های توسعه به صورت کامل بازدید کنند. براستی هدف از سفر این آقایان به شوش که با هزینه بیت المال صورت گرفت، به غیر از جنجال آفرینی چه بود؟


۲- نیشکر هفت تپه یک شرکت کشاورزی و صنعتی است و می‌بایست نمایندگانی برای بررسی وضعیت شرکت اعزام شوند که در زمینه صنعت و کشاورزی علم، تجربه یا تخصص داشته باشند، اما با کمال تأسف و تعجب آقای سید نظام موسوی از کمیسیون فرهنگی، آقای علی خضریان از کمیسیون امور داخلی و شوراها و آقای احمد نادری از کمیسیون آموزش و تحقیقات را برای بررسی وضعیت و چالشهای نیشکر هفت تپه عزم سفر کردند. اکنون این سؤال مطرح می‌شود که این آقایان چه سنخیتی با کشاورزی و صنعت داشتند و چه دلیلی دارد افرادی که حتی حاضر نشده‌اند در کمیسیون کشاورزی و صنایع و معادن مجلس عضو شوند، برای بررسی چالش یک مجموعه بزرگ صنعتی و کشاورزی مسوول شوند؟! اگر چه این آقایان عضو کمیسیون اصل ۹۰ هستند، اما بی شک نمی‌توانند در مورد مجموعه تخصصی با این بزرگی بدون داشتن آگاهی نظر بدهند.

۳- بی شک در بین نمایندگان مجلس، افراد قاطع و درد آشنای بسیاری را سراغ داریم که همواره کلام حق را بر زبان آورده‌اند که جناب حجت الاسلام نصرالله پژمانفر رییس کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی یکی از این افراد است. ایشان که لباس پیامبر را بر تن دارند و پیرو ائمه (ع) هستند، مسوولیتی بسیار سنگین‌تر بر دوش دارند. حجت الاسلام پژمانفر بخوبی می‌دانند که هیچیک از پیامبران یا امامان بدون شنیدن اظهارات هر دو طرف یک دعوا، قضاوت نکرده‌اند؟ اما اکنون چه دلیلی دارد که در تمامی جلساتی که در مجلس شورای اسلامی برای رسیدگی به مشکلات هفت تپه برگزار می‌شود، حتی یک بار هم کارفرما یا نماینده کارفرما را دعوت نکرده‌اید؟ وای اگر حضرت علی (ع) بزرگمرد عدالت با خبر شود که پیروانش به ویژه آنها که نمایندگی مردم را یدک می‌کشند، یک تنه به قاضی می‌روند! و اگر امروز حجت الاسلام پژمانفر را مخاطب قرار می‌دهیم، به دلیل آن است که تبلیغ سیره بزرگان دین بر دوش قشر دردمند روحانیت است.

۴- سؤال دیگر از آقای محمد کعب‌عمیر نماینده شوش در مجلس شورای اسلامی است. اول اینکه چالش بزرگ حوزه انتخابیه شما، شرکت نیشکر هفت تپه است. آیا شما می‌دانید که این شرکت بیش از ۶ هزار کارگر دارد و در اولویت اول حوزه انتخابیه شما قرار دارد؟ با این شرایط چرا به عضویت کمیسیون کشاورزی یا صنایع و معادن در نیامدید و به کمیسیون انرژی رفتید؟ مهم‌تر اینکه چرا شما همراه هیات بازرسی ولو داوطلب برای رفع مشکلات نیشکر به هفت تپه نیامدید؟ از همه مهمتر اینکه مدیریت نیشکر هفت تپه در جلساتی که با شما برگزار شده، تمام اسناد و مدارک نیشکر هفت تپه را خدمتتان تقدیم کرده، مشکلات را توضیح داده و از شما کمک خواستند، اما سؤال از نماینده شوش در مجلس یازدهم این است که چرا تاکنون حتی یک بار برای رفع مشکلات پادرمیانی نکرده‌اید؟ چرا تاکنون حتی یک بار نمایندگان کارگر و کارفرمای هفت تپه را به دفترتان دعوت نکردید یا به کارخانه نرفتید تا حرف‌های هر دوطرف را بشنوید و از همه مهمتر چرا به خود زحمت نداده‌اید حتی یک بار از این مجتمع که در حوزه انتخابیه شما قرار دارد بازدید کنید؟

۵- مجلس شورای اسلامی مرکز قانون گذاری است و باید در این مجلس، قانون ملاک باشد. برای آنکه کارگران یک بنگاه اقتصادی از جمله نیشکر هفت تپه با کارفرما سخن بگویند، انتخابات کارگری با حضور نماینده وزارت کار برگزار و نمایندگان کارگری با اکثریت آرای کارگران انتخاب می‌شوند که در مورد نیشکر هفت تپه نیز این اتفاق افتاده است. بر این اساس برای مذاکره در هر مرجع قانونی، می‌بایست از نمایندگان رسمی و قانونی کارگران دعوت شود؟ براستی آن تعداد از نمایندگان مجلس که قرار است در مورد قانون و نحوه اجرای آن بحث و بررسی کنند و رأی بدهند، چگونه به خود اجازه داده‌اند با کسانی به عنوان نماینده کارگران هفت تپه وارد مذاکره شوند که رأی کارگران نیشکر هفت تپه را ندارند و در مقابل، نمایندگان واقعی و منتخب قانونی کارگران در قالب شورای اسلامی کار را خانه نشین کرده‌اند؟ آیا می دانید اکثر قریب به اتفاق افرادی که به عنوان نماینده کارگر به این نمایندگان مشورت می‌دهند و جنجال آفرینی می‌کنند، افراد سابقه داری هستند که بسادگی با استعلام از مراکز انتظامی و امنیتی می‌توانید سابقه شرارت و رفتار غیر اخلاقی آنها را استعلام کنید؟ براستی چرا افرادی مساله دار به طرف مشورت این نمایندگان مجلس تبدیل شده‌اند؟!

۶- بارها از زبان کسانی که مسوولیت رسیدگی به مشکلات نیشکر هفت تپه (به ویژه برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی که با وجود رفع مشکلات همچنان به اشکال مختلف مشکل آفرینی می‌کنند) را پذیرفته‌اند، شنیده‌ایم که اسدبیگی ها اهلیت ندارند! این در حالی است که اسدبیگی‌ها قبل از آنکه وارد بحث خصوصی سازی و خرید هفت تپه بشوند، ۲۵ کارخانه در استان‌های فارس، تهران، مازندران و خوانسار راه اندازی کرده و امروزه دهها هزار کارگر به صورت مستقیم و غیر مستقیم از این مجموعه‌ها روزی می‌برند؟ تاکنون حتی یک ماه حقوق کارگران این ۲۵ کارخانه عقب نیفتاده و هیچ نارضایتی در بین کارگران این کارخانه‌ها وجود ندارد؟ تاکنون حتی یک ریال از بانکها تسهیلات نگرفته‌ایم. آیا معنای اهلیت همین نیست؟ مهم‌تر اینکه آن عده از نمایندگان مجلس که دائم شعار اهلیت نیشکر هفت تپه را می‌دهند، در کدامیک از زمینه‌های کشاورزی، صنعتی یا مسائل کارگری سابقه و تجربه دارند که قبول مسوولیت کرده‌اند؟

۷- نمایندگان اعزامی خانه ملت به نیشکر هفت تپه بارها اعلام کرده‌اند که باید حقوق کارگران نیشکر هفت تپه پرداخت شود، تولید راه بیفتد، زمین‌ها زیر کشت برود، با واریز حق بیمه کارگران، دفترچه‌های بیمه تمدید شود و موارد بسیار دیگر که هر کدام جای بحث و رفع موانع را دارد. سؤال از نمایندگان مجلس این است که این دستورات را چه کسی باید اجرا کند؟ چگونه در حالی که از کارفرمای شرکت نیشکر هفت تپه، نه در مقام تعامل و چاره اندیشی، بلکه حتی در مقام دفاع و پاسخگویی دعوت به حضور در جلسات کمیسیونها از جمله اصل ۹۰ نکرده‌اند، انتظار اجرا دارند و دستورات رنگین صادر می‌کنند؟

۸- به هر حال جلسه تخصصی برای بررسی وضعیت نیشکر هفت تپه با حضور آقای اسحاق جهانگیری معاون اول رییس جمهور، حجت الاسلام محمدجعفر منتظری دادستان کل کشور، وزرای امور اقتصادی و دارایی، جهاد کشاورزی، تعاون، کار و رفاه اجتماعی، سرپرست وزارت صنعت، معدن و تجارت، رییس سازمان خصوصی‌سازی کشور، مشاور رییس جمهور و رییس مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری و معاونین وزارت اطلاعات، وزارت کشور، سازمان اطلاعات سپاه، سازمان بازرسی کل کشور و… برگزار شد و در این جلسه بر ادامه فعالیت نیشکر هفت تپه تاکید شد، زیرا حقوق معوق کارگران پرداخت و کشت ۳ هزار هکتاری آغاز شده و اورهال کارخانه در حال انجام است. همچنین بزودی کارخانه‌های رب گوجه فرنگی و ام.دی. اف راه اندازی می‌شود. در این شرایط به چه دلیل برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی، وزیر مربوطه را تهدید به استفاده از ابزار استیضاح می‌کنند؟ آیا این نمایندگان مجلس یازدهم که ادعای ولایتمداری دارند و بی شک می‌دانند که مقام معظم رهبری بر جهش تولید و استفاده از ظرفیت داخلی تاکید کرده‌اند، با چوب لای چرخ تولید نیشکر گذاشتن، هدفی به غیر از حرکت در خلاف مسیر تاکیدات مقام معظم رهبری دارند؟

۹- آنچه را که نمی‌توان و نباید نادیده گرفت، رفتار مسوولان دستگاه قضا و دولت است. جاهایی که حاضر شدند حرف کارگر و کارفرما را با هم بشنوند. کار این دو قوه توجه به مدارک و مستندات بود، اما در پایان به هر دو طرف اجازه دفاع از خود را دادند. حضرت آیت الله رییسی مدت‌هاست به حمایت از تولید و کمک به رفع مشکلات بنگاههای اقتصادی می‌پردازد و در عمل پیرو ولایت فقیه هستند تا فرمان ایشان مبنی بر تحقق جهش تولید را محقق سازند و حجت الاسلام حسن روحانی رییس جمهوری محترم نیز بارها بر نقش بنگاههای اقتصادی در جهت تحقق سیاستگذاری مقام معظم رهبری گام برداشته‌اند. راهی که انتظار داشتیم نمایندگان مدعی ولایتمداری در خانه ملت نیز دنبال می‌کردند.

۱۰- با عنایت به اینکه همگان خود را پیرو مقام ولایت می‌دانیم و ایشان با درایت و آینده نگری پی به جنگ اقتصادی برده‌اند و بر مبارزه در سنگر اقتصادی تاکید فرموده‌اند، لازم است از جنابعالی به عنوان رییس قوه مقننه بخواهیم همانند روسای دو قوه دیگر برای تحقق شعار سال و جهش تولید و رفع موانع بذل توجه فرموده و به تنش آفرینان برای نیشکر هفت تپه تذکر لازم را ارائه فرمایید. البته از جنابعالی انتظار داریم حمایت منطقی و بررسی کارشناسانه را از این مجموعه دریغ نفرمایید و فرصتی را برای هیات مدیریه نیشکر هفت تپه تعیین فرمایید تا برای ارائه توضیحات حضوری خدمت جنابعالی برسیم. فرصتی که کمیسیون اصل ۹۰ با وجود اصرار بسیار، تاکنون در اختیار ما قرار نداده است.

احسان‌الله اسد بیگی

رییس هیات مدیره هلدینگ آریاک


http://www.ensafnews.com/261607/


اظهارات عجیب اسدبیگی‌ها درباره‌ کارگران هفت‌تپه!
Image
گروه اقتصادی:
کتایون آزاد، زهرا منصوری، انصاف نیوز: آنچه در زیر می‌خوانید یکی از معدود دفعاتی است که مدیران شرکت نیشکر هفت تپه در طول اتفاقات یک سال اخیر این شرکت، در یک مصاحبه به پرسش‌هایی درباره‌ی انتقادات و اعتراضات پاسخ داده‌اند. احسان‌الله اسدبیگی عضو هیات مدیره‌ی شرکت کشت و صنعت هفت‌تپه از گسترش و توسعه‌ی شرکت، افزایش حقوق کارگران، کاهش بدهکاری شرکت، افزایش تعداد کارگران و… می‌گوید. از سوی دیگر در مقابلِ سخنان اسدبیگی‌ها، کارگران این شرکت مدعی سوءمدیریت هستند و از اخراج و حقوق‌های عقب افتاده می‌گویند؛ آنها خواهان بازگشت شرکت به بخش دولتی و ایجاد «شوراهای کارگری» هستند، دائما نبودن امنیت شغلی را فریاد می‌زنند و معتقد هستند که اسدبیگی‌ها به‌اصطلاح آنها، «شیره‌ی خون‌» آنها را مکیده‌اند. یکی از کارگران شرکت هفت‌تپه می‌گوید: اسدبیگی‌ها دنبال تولید نیستند؛ آن‌ها آمده‌اند تا ارز دولتی را بگیرند و بروند. در زمینه‌ی نیشکر بی‌تجربه هستند و در طول چهارسال فقط ۶۰۰۰ هکتار کشت کرده‌اند.

اما مدیران شرکت می‌گویند که این شرکت به نسبت شرکت‌های دولتی خروجی بهتری دارد و انتظار دارند که به قول آنها واقعیت‌ها همانطور که هست منعکس و قضاوت شود. از جمله آنها می‌گویند که «اینجا کمترین حقوق ۴ میلیون است و ما حتی تا ۳۵ میلیون حقوق در ماه هم داریم».

ماجرای هفت‌تپه را این روزها همه دنبال می‌کنند؛ گره‌ی به ظاهر کوری است که از وزیر و نماینده‌ی مجلس تا کارگران این شرکت را درگیر کرده است؛ از احوال این روزهای هفت‌تپه صحبت‌های متناقضی به گوش می‌رسد که قضاوت آن به دست مخاطب و کار رسانه روایتی بی‌طرفانه است؛ از سویی مدیران شرکت هفت‌تپه وضعیت را به‌گونه‌ای ترسیم می‌کنند که از زمین تا آسمان با گفته‌های کارگران متفاوت است؛ مدیران هفت‌تپه گرفتن ارز دولتی را تایید می‌کنند و می‌گویند پول آن را پرداخت کرده‌اند. اما وقتی پای صحبت کارگران می‌نشینی انگار که ماجرا چیز دیگری است؛ گویا فقط مساله‌ی کارگران حقوق‌های عقب افتاده نیست. بیش از هرچیز آن‌ها از نبود امنیت شغلی رنج می‌برند و حرف آنها یک چیز است: با خصوصی‌سازی هفت‌تپه مخالف هستیم! گفت‌وگویی در دفتر اسدبیگی‌ها در خیابان پاسداران تهران به تاریخ ۲۲ آبان‌ماه انجام شد، احسان‌الله اسدبیگی، سیامک نصیر افشار و امیرحسین اسدبیگی در این جلسه حضور داشتند و مدارکی را تحت عنوان فیش حقوقی برخی از کارگران هفت‌تپه ارائه دادند و مدعی شدند حتی کارگرانی که در زندان بودند هم حقوق خود را دریافت می‌کردند. متن کامل گفت‌وگوی انصاف نیوز با احسان‌الله اسدبیگی، امیرحسین اسدبیگی، سیامک نصیرافشار و یکی از کارگران هفت‌تپه که نمی‎خواست نامش فاش شود را در ادامه بخوانید:

مطرح است که کارخانه‌ی هفت تپه در دهه‌ی ۷۰ رونق خوبی داشته است، اما بعد از اینکه این کارخانه زیان ده می‌شود و در زمینه‌های مختلف از جمله حقوق کارگران بدهکار می‌شود و در راستای اصل ۴۴ قانون اساسی، شرکت به بخش خصوصی واگذار شد، چرا پس با وجود واگذاری هنوز این مشکلات وجود دارد و کارگران به دنبال این هستند که بازهم به دهه ۷۰ و دولتی شدن کارخانه بازگردند؟
احسان اسدبیگی: شرکت در یک برهه‌ای از زمان -مثلا در دهه ۷۰- ممکن است که در مسایل اجتماعی و عمومی مملکت خوب باشد یا شده باشد اما این خوب بودن حتما ادامه پیدا نمی‌کند، شما با رجوع به آمار و ارقام متوجه می‌شوید که چه اتفاقاتی افتاده است. هفت تپه در زمان دولتی بودن ۴۸۲ میلیارد تومان با دلار ۵۰۰_۱۰۰۰ تومان، ضرر انباشته داشته است. با رجوع به اسناد مالی کارخانه ضررها و سواستفاده‌ها کاملا مشخص می‌شود. در برهه‌ی کوتاهی ممکن است که رشد و رونق داشته باشد اما این رشد ادامه پیدا نکرده است و بعد از آن به شدت ضررده شده است. میانگین تولید نیشکر هفت تپه، ۲۵۰۰۰ تن شکر بود اما ما این میانگین تولید را به ۵۰۰۰۰ تن رساندیم.
در زمان دولتی بودن، حقوق ۷ ماه کارگران به تعویق افتاده بود اما الان فقط یک ماه به تعویق افتاده است که علت آن هم این است که کارگران ۴۵ روز اعتصاب کردند و باعث شدند که برداشت شکر صورت نگیرد و ما هم نتوانستیم تولید کنیم و حقوق کارگران را پرداخت کنیم. این تعویق حقوق ماهیانه هم تقصیر خود کارگران است که در زمان مناسب کار نمی‌کنند و اعتصاب می‌کنند. عقب افتادگی هفت ماهه‌ی حقوق در زمان دولتی بودن است و در حال حاضر یک ماه عقب افتاده است.
فکر نمی‌کنید علت این مساله این است که احساس نا امنی در کارگران وجود دارد چون چند ماه حقوق‌ آن‌ها عقب افتاده بود و مسایل دیگری برای کارگران به وجود آمد، آن‌ها احساس ناامنی می‌کنند و می‌خواهند این مساله یکبار برای همیشه حل شود؟
خودشان باعث می‌شوند. یک سری عناصری در داخل کارگران به دنبال این هستند که کشور را بهم بریزند و کارگران را تحریک می‌کنند و از گروه‌های مختلف هستند، مثلا از داعشیها؛ گروه‌های کشورهای مخالف ایران که می‌دانند پاشنه آشیل جنوب ایران هفت تپه است، با بهم ریختن آن به دنبال بهم ریختگی کشور هستند. در تاریخ هم آمده است، یک سری افرادی بودند که از خیلی زمان پیش به دنبال این بودند که به وسیله‌ی انگلیسی‌ها جنوب ایران را از آن جدا کنند و در حال حاضر هم این عناصر که نسل به نسل ماجرا را منتقل کرده‌اند، در این فکر هستند که دولت زمین‌های این افراد را گرفته است؛ درحالی که این زمین‌ها به دولت فروخته شده است و این افراد به دنبال این مساله هستند که با شلوغی در جنوب ایران، آن را جدا کنند و زمین‌های خود را پس بگیرند. جنبه سیاسی هفت تپه بسیار بیشتر از جنبه اقتصادی آن است، حتی زمانی که ما حقوق کارگران را به روز داده بودیم بازهم اعتصاب در میان کارگران وجود داشت.

یعنی خواسته‌های کارگران از این مسایل فراتر است و با تشکیل شورای کارگری، می‌خواهند سوپاپ اطمینانی داشته باشند که این وضعیت دیگر ادامه پیدا نکند؟
شورای کارگری به صورت ناقص در کارخانه برگزار شد و طبق ضوابط هم برگزار نشد. وزارت کار یک سری قوانین برای شورای کارگری دارد که هیچ کدام از آنها رعایت نشد و دو-سه نفر از عناصر خائن و نادان که حتی پرونده هم دارند، این شورا را به دست گرفتند. این افراد قائم مقام مدیرعامل را زدند، این چه شورای کارگری است؟ مشخص است که این شورا هدف خاصی دارد. اگر کسی دلش برای تولید بسوزد که نمی‌رود جلوی تولید را بگیرد، کدام شورای کارگری می‌رود جلوی تولید را می‌بندد و ۴۵ روز اعتصاب می‌کند؟ اگر تولید نباشد ما از کجا باید درآمد داشته باشیم که بتوانیم حقوق کارگران را بدهیم؟ وقتی تولید در این مملکت نباشد، از کجا باید حقوق داد؟ ماهی ۱۸ میلیارد حقوق این مجموعه است و ۴ میلیارد هزینه‌ی بیمه و مالیات و هشت میلیارد هم هزینه‌ی کود و سم و قطعات است که ۳۰ میلیارد می‌شود. تهیه‌ی این ۳۰ میلیارد کار راحتی نیست.
شاید مطالبه‌ی آن‌ها این است که کارخانه باز به بخش دولتی بازگردد؟
بله عناصری که در پشت ماجرا هستند به دنبال این هستند که مجموعه را به هم بریزند و این مجموعه از هم پاشیده شود وگرنه به دنبال چیز دیگری نیستند. آمار بهترین مدرک برای اثبات است و باید ببینیم که آمار چه چیزی را نشان می‌دهد. این کارخانه در زمان دولتی یک کارخانه نیشکر ورشکسته، ماده ۱۴۱ درب و داغون بود. من بر اساس آمار می‌گویم که تولید را به ۵۰۰۰۰ تن شکر رساندیم، ۲۵۰۰ هکتار زمین کشت اضافه کردیم.
کارگران ادعای متفاوتی دارند و می‌گویند که زمین‌های زیر کشت کاهش پیدا کرده است…
آمار‌ها وجود دارند و من بر اساس آمار می‌گویم، ما ۲۵۰۰ هکتار نیشکر اضافه کردیم و ۲۰۰۰ هکتار غیر نیشکر اضافه کرده‌ایم. هرکس می‌تواند که هر حرفی بزند ولی باید آمار و اسناد را ملاک قرار دهیم. حرف در کشور زیاد است و همه محکوم هستند اما بعد از رجوع به آمار مشخص می‌شود که تا چه میزان حرف‌ها صحت دارد.
با عقل جور در نمی‌آید و قابل درک نیست، اگر کارگران از وضعیت معیشت خود راضی هستند چرا باز باید دست به اعتصاب بزنند؟
عرض کردم که تعدادی از این کارگران را تحریک می‌کنند. یک تعداد عناصر هستند که سیاسی هستند و قضایا را سیاسی می‌کنند. درحال حاضر اقتصاد در کشور فلج است و وضع معیشت بد است. ما می‌توانیم مقایسه کنیم، کلا ده درصد قیمت شکر افزایش پیدا می‌کند اما حقوق را دو برابر کردیم، ۴۰۰ دستگاه افزایش دادیم. از طرف دیگر رانت‌خوارها و مافیای شکر، شکر وارد می‌کنند. وقتی حقوقت دوبرابر می‌شود، دستگاه‌ها افزایش پیدا می‌کند ولی شکر تنها ده درصد افزایش پیدا می‌کند من باید چه کنم؟

به آمار رجوع کنید. از امور مالی شرکت، فیش حقوقی را بگیرید. برای مثال کارگری که هرروز سخنرانی می‌کند ۸ میلیون تومان حقوق دریافت می‌کند. این آقا سخنرانی می‌کند و همه‌ی شبکه‌ها و رادیو‌ها سخنان این آقا را پخش می‌کنند و ادعا می‌کنند که به داد کارگران برسید.
درباره‌ی کارگرانی که خودسوزی و خودکشی کرده‌اند چه می‌گویید؟ این مساله در فضای مجازی بسیاری حاشیه‌ساز شد…
تمام این مسایل دروغ است. بروید رجوع کنید؛ تنها یک نفر معتاد پارسال در جوی آب افتاد و همین بود. بروید بخوانید تمام این مسایل شایعه است. اگر کسی باشد نامش را بگویید. حرف زیاد است نباید بدون سند حرفی را قبول کرد.
این مساله کمی سطحی است که بگوییم این‌ها تمام کار کشورهای معاند است، من را به یاد گزارش‌های صدا و سیما می‌اندازید، از سوی دیگر مگر چه تعداد از کارگرها را می‌توانند تحریک کنند؟ یعنی تمام کارگر‌ها تحریک شده‌اند؟
هر خبرنگاری بخواهد فیش مالی و سندها را در اختیارش قرار می‌دهم تا مشخص شود، من راست می‌گویم یا آن‌ها. اگر دیدید که حرف من صحیح است که هیچ، اگر هم متوجه شدید که من دروغ می‌گویم بگویید علت دروغ چیست؟ اینجا کمترین حقوق ۴ میلیون است و ما حتی تا ۳۵ میلیون حقوق در ماه هم داریم. محمد خنیفر در نماز جمعه می‌گوید که پوست شکم من از گرسنگی به کمرم چسبیده است در حالیکه خانه‌ی میلیاردی پدرش در شوش به کاخ آبی معروف است.
شرکت در این زمینه سیاست‌هایی را در نظر نگرفته است؟ در مقابل این ادعا‌ها واکنشی نشان داده است؟
ما درباره این موضوع مصاحبه‌هایی کرده‌ایم. من در زمینه‌ی تولید تا قبل از هفت تپه فعالیت‌های بسیاری انجام داده‌ام و بعد از گرفتن هفت تپه هم فعالیت‌های بسیاری کرده‌ام. به من گفتند که می‌خواهند هفت تپه را بگیرند، چه بهتر که این کارخانه را از من بگیرند! من هم دیگر از این کارخانه خسته شده‌ام. ما کارخانه‌ی هفت تپه را کاملا داغان تحویل گرفتیم و در طی این مدت صنایع زیادی در آن به راه انداختیم. تاسیس بزرگ‌ترین کارخانه‌ی رب گوجه، کود کمپوست، زغال بریکت، ورق ام‌دی‌اف ازجمله این صنایع است. راه‌اندازی دوباره‌ی کارخانه‌های یخ، تولید آسفالت، خوراک دام هم از دیگر صنایع است. تمام این ادعاها با سند اثبات شده‌اند.
با این حساب تعدادکارگر‌ها نسبت به گذشته افزایش پیدا کرده است؟
بله؛ کاملا افزایش پیدا کرده است. طرح طبقه‌بندی مشاغل تا قبل از این نبود اما در حال حاضر ما طرح طبقه‌بندی مشاغل را با توجه به قوانین وزارت کار به راه انداختیم.
بیمه و سنوات چطور؟ چون کارخانه در زمان واگذاری ۱۵۰ میلیارد به بیمه‌ی تامین اجتماعی هم بدهکار بوده است…
بله بیمه هم به روز است و نوساناتی دارد اما به روز است. همه‌ی سنوات و بیمه‌ی کارگران را پرداخت کرده‌ایم.

بعضی از کارگران و مدیران بخش‌های مختلف شرکت قرادادشان تمدید نشده است، به نوعی اخراج محسوب می‌شود…
حضور یک مدیر در یک مجموعه نیازمند قدرت آن مدیر است. اگر من به منشی خودم کاری را بگویم و انجام ندهد معلوم است که دیگر قدرت ندارم. من با کارگری که در زمان کار و تولید در محل کار تریاک می‌کشد معلوم است که برخورد می‌کنم. کارفرما باید بتواند اعمال نظر کند، اگر قرار باشد کارگر به حرف کارفرما گوش نکند پس دیگر کارفرما نمی‌تواند کاری بکند. همین آقای خنیفر جلوی قائم مقام ۷۰ ساله‌ای را که درآمریکا تحصل کرده است گرفته و او را مورد ضرب و شتم قرار داده است. وزارت اطلاعات، حراست، سپاه نامه‌ای دادند که اسامی ۴۱ نفر را نوشتند که خرابکار هستند. ما تصمیم گرفتیم از این ۴۱ نفر ۲۰ نفر را پایان قرارداد در نظر بگیریم، حتی اخراج هم نه فقط پایان قرارداد. باز هم من با مشاورم آقای نصیر افشار صحبت کردم و این تعداد را به سه نفر رساندیم. اگر با کارگری صحبت کردید، صحیح، با من هم صحبت کردید، اگر به اسناد و مدارک مراجعه نکنید اصل موضوع مشخص نمی‌شود.

افشار: با کارگری که اهانت می‌کند، چه رفتاری باید کرد؟
دقیقا کسانی که مساله سیاسی داشتند قراردادشان تمدید نشد؛ نوعی برخورد سیاسی نبوده است؟
سیامک نصیر افشار، مشاور احسان الله اسدبیگی که در جلسه حضور داشت، دراین رابطه پاسخ می‌دهد و می‌گوید: این افراد قرارداد ۶ ماهه داشتند و طبق قرارداد کارفرما بعد از شش ماه می‌تواند قرارداد را تمدید کند. ما هم وقتی با این شرایط روبرو شدیم، دیگر قرارداد آن چند نفر را تمدید نکردیم. مساله این افراد می‌دانید چیست؟ اغتشاش، آشوب و برهم زدن نظم کارخانه. خب با چنین کسانی چه رفتاری باید کرد که اهانت می‌کنند و دروغ می‌گویند. برای مثال کارگری که تا قبل از این ماجرا با ۱۰ سال سابقه کار، یک میلیون و ۷۰۰ هزار تومان حقوق می‌گرفت الان ۶ تا ۸ میلیون می‌گیرد. در کجا اینقدر افزایش حقوق وجود دارد؟
با وجود گفته‌های شما تناقضات بسیاری به وجود می‌آید، از یک طرف کارگرانی که مطالبه دارند و از کارشان راضی نیستند و از سوی دیگر شما به‌گونه‌ای وضعیت را ترسیم می‌کنید که انگار وضعیت بسیار خوب است، این‌ها تناقض است…

دقیقا این سوال مطرح می‌شود که از یک سو کارگری است که مشکل دارد و از سوی دیگر کارفرمایی است که می‌گوید این‌ها همه سیاه‌نمایی است. این دوگانگی در میان مردم به وجود می‌آید. ما مدرک و سند خود را در عرض ۴ سال بخش خصوصی ارائه دادیم. میزان استخدام و حقوق پرداختی و مسایل دیگر را بررسی کنید، حتی اگر همه‌ی این مسایل را کنار بگذاریم بازهم باید دید علت ناراحتی کارگران معترض چیست؟ صدای این کار چه علتی دارد و چه مطالباتی دارند؟
مطالبات مختلفی وجود دارد؛ مانند اینکه امنیت شغلی ندارند، می‌خواهند کارخانه دولتی شود و غیره…
اصل ماجرا این نیست. این افراد می‌خواهند دولتی شود تا کسانی که منافع داشتند و منافع آنها قطع شده است و ۴۸۲ میلیارد ضرر انباشته به خزانه زدند دوباره برگردند. خلق عرب و الاهوازیه و داعش و کشور‌های معاند پشت این مساله کار می‌کنند.
شما در صحبت‎هایتان گفتید که در ابتدا وزارت اطلاعات درخواست اخراج تعدادی از کارگران را داده بود و الان بازهم کارگرهایی با همان سویه‌ی فکری را عامل اعتصابات می‌دانید. آیا بازهم وزارت اطلاعات نمی‌تواند این افراد را شناسایی کند؟
این افراد قابل شناسایی هستند و خود اطلاعات هم می‌داند.
شما ترتیب اثری به این موضوع نداده‌اید؟
ما بخش اقتصادی هستیم در این زمینه نمی‌توانیم فعالیت کنیم و حتی اگر بتوانیم هم کاری از دستمان بر‌نمی‌آید و ابزاری نداریم. ما درنهایت می‌توانیم بگوییم که خرابکاری کرده قراردادش را تمدید نکنیم که آن را هم نمی‌گذارند. از آن ۴۱ نفر که خودشان صورت داده‌اند هم نگذاشتند و در نهایت ۳ نفر اتمام قرارداد کردیم که آن هم خود وزارت اطلاعات گفت که اتمام قرارداد شوند. مطالب را با سند ببینیند و در نظر بگیرید.
پس از اتمام گفت‌وگو با احسان‌الله اسدبیگی، پسر او امیرحسین اسدبیگی ما را به اتاقی دیگر راهنمایی کرد تا فیلم‌هایی را پخش کند؛ در ابتدا در حالی که فیلمی از سخنرانی اسماعیل بخشی در میان کارگران هفت‌تپه نمایش داده می‌شد امیرحسین اسدبیگی می‌گوید: «آقای بخشی به زندان رفتند، در حالی که از سوی ما هیچ گونه شکایتی از ایشان نشد. وزارت اطلاعات و دستگاه‌ امنیتی به این نتیجه رسیدند که او را باید دستگیر کنند.» در ادامه امیر حسین اسد بیگی فیلم دیگری را از حمله‌ی کارگران به ماشین سهامداران و اموال شرکت نمایش داد و گفت: «حتی داعشی هم در هفت‌تپه وجود دارد؛ پنج نفر که در روستاهای اطراف هفت تپه زندگی می‌کردند به خاطر عملیات تروریستی در اهواز دستگیر شدند؛ کارگران می آیند و تخریب می‌کنند؛ همین الان که با شما صحبت می‌کنم، این اتفاقات در حال رخ دادن است.»
این افرادی را که می گویید عضو داعش‌اند، از کارگران شرکت هفت‌تپه هستند؟

«بله؛ وزارت اطلاعات آنها را کنترل می‌کند، در واقع خودشان نمی‌دانند که ما از این مساله باخبر هستیم.»
او در ادامه بیان کرد: «آقای اسماعیل بخشی در مقابل دوربین می‌گوید چند تن کارگر برای یک میلیون و دویست تومان خودسوزی کردند، من بارها گفته‌ام؛ یک فیلم از خودسوزی این کارگرها به ما نشان دهید. یکبار سه نفر با بنزین آمدند و گفتند ما را استخدام کنید؛ وگرنه خود را آتش می‌زنیم، به آنها گفتیم ظرفیت استخدام نداریم.» از سوی دیگر در ادامه با اشاره به شایعاتی که که برای اسدبیگی‌ها درفضای مجازی می‌سازند، گفت: «یک عکسی را منتشر می‌کنند؛ که اصلاً متعلق به پدرم نیست و می‌گویند احسان‌الله اسدبیگی است و ما اصالتاً خونساری هستیم و یک اسدبیگی دیگری در همدان وجود دارد؛ که رییس ستاد انتخاباتی قالیباف بوده و عکسش را جای پدر من گذاشته‌اند و می‌گویند مربوط به پدر من است. همچنین می‌گویند در حوزه‌ی نفت و گاز فعال است این در حالی است که ما ۱۲ شرکت در حوزه‌ی چوب داریم. اکنون هم بر روی تمام در و دیوار دفتر ما عکس‌هایی کشیده‌اند و نوشته‌اند لعنت بر مافیای اسدبیگی‌ها!» در ادامه امیرحسین اسدبیگی عکسی از برادر خود امید اسدبیگی نشان می‌دهد. می‌پرسیم که او در حال حاضر بیرون از زندان است؟ او بلهای می‌گوید.
برادر شما به نمایندگی از هلدینگ آریاک هفت تپه را خرید؟
«بله؛ در ادامه آن را هم توضیح خواهم داد.» در ادامه مصاحبه باز هم فیلمی را نمایش می‌دهد که از کشت ۳۰۰۰ هکتاری در هفت تپه خبر می‌دهد و می‌گوید: «کارخانه‌هایی غیر فعال را راه اندازی کردیم و یک سری از کارخانه‌هایی مثل کمپوست افتتاح کردیم و تمام کانال‌های هفت تپه را بازسازی کردیم؛ بزرگترین تاکستان خاورمیانه که ۱۰۰۰ هکتار است، آقای حجتی بازگشایی کردند که ۳۰۰ هکتار آن به بهره‌برداری رسیده و همچنین دستگاه بسته‌بندی یک کیلوگرمی شکر هفت تپه را آوردیم که پیش از این اصلاً وجود نداشت. کارخانه رب گوجه را تکمیل کردیم و ۵۰۰ هکتار آبیاری قطره‌ای انجام دادیم، تمام روستاهای اطراف آب شرب نداشتند و برای آن‌ها آبرسانی کردیم.» در فیلم دیگری که نمایش داده می‌شود، مجری برنامه مدعی می‌شود که اسدبیگی‌ها گرمساری هستند. امیرحسین اسدبیگی ضمن تکذیب آن فیلم گفت: «همانطور که قبلا گفتم ما خونساری هستیم؛ در این فیلم می‌گوید پدر من با خواهر آقای جهانگیری ادواج کرده‌اند؛ این را تکذیب می‌کنم، شایعه‌های زیادی را پشت سر ما می‌گویند. برخی از کارگران دستگاه‌ها را خاموش می‌کنند تا بقیه کار نکنند و نیشکرها را روی دوششان می‌گذارند و می‌برند.»
در ادامه این مصاحبه امیرحسین اسدبیگی فیش حقوقی برخی از کارگران را نشان می‌دهد و می‌گوید: «مسوول انبار شرکت ماهانه ۸ میلیون تومان حقوق دریافت می‌کند؛ او این روزها در میان کارگران سخنرانی می‌کند. یک روز امام جمعه‌ی خوزستان را برای دیدن پروژه‌ها دعوت کردیم، ایشان بدون اینکه به ما چیزی بگویند به میان کارگران هفت تپه رفتند تا حرف‌های آن‌ها را بشنوند که آقای محمد خنیفر به امام جمعه گفت ساخت کارخانه‌ی رب گوجه دروغ است و فقط دو تا آجر روی هم گذاشتند و گفت پوست شکمش از گرسنگی به کمرش چسبیده، این در حالی است که پدر ایشان ویلایی را با نام قصر آبی دارد که فقط پنج تا در ورودی داشت، پدرش بزرگترین اختلاسگر شوش است و بیست سال است که در زندان به سر می‌برد. در ادامه امام جمعه دست او را بوسید و پس از آن روزگار ما سیاه شد؛ باز هم ۴۵ روز کار کارخانه خوابید، در حالی که حقوق‌های آنها به روز پرداخت می‌شد و حتی سخنگوی قوه قضاییه نیز گفت اینها کارگر نیستند، در واقع جلوی خط تولید را گرفته‌اند. ما حتی حقوق افرادی را که در زندان به سر می‌بردند هم پرداخت می‌کردیم، مثلاً آقای اسماعیل بخشی وقتی در زندان بود برای اینکه خانواده او تحت فشار قرار نگیرند، حقوق او را پرداخت می‌کردیم.»

مدرکی دارید؟
بله؛ صحبت‌های ما همگی براساس اسناد و مدارک است، زیرا در حال حاضر بسیار مورد توجه هستیم.
آقای محمد خنیفر کارگر کارخانه بودند؟
امیرحسین اسدبیگی: «بله!»
وقتی می‌گویید پدر او بسیار ثروتمند است، چگونه پسرش کارگر یک کارخانه بود؟
«پدرش در زندان است؛ آن‌ها به جز هفت‌تپه دیگر کاری ندارند و به شرکت می‌آیند و حقوق مفتی به مبلغ ماهانه پنج میلیون تومان می‌گیرند.»
حقوق مفت؟ مگر کار نمی‌کنند؟
«نیم‌ساعت در روز کار می‌کنند. چهار میلیارد تومان اضافه کاری پرداخت می‌کنیم.»
با این تفاسیر شما متضرر می‌شوید، کمی با عقل جور در نمی‌آید پس چرا هفت‌تپه را خریدید و نگه داشته‌اید؟
«من و پدرم مخالف خریدن هفت تپه بودیم. در هفت تپه مردم می‌گویند شما اسرائیلی و ما فلسطینی هستیم و این زمین برای پدرهای ما است، البته بعد زمین را به دولت فروختند و رفتند؛ یک عده‌ای نیز معروف به خلق عرب هستند و می‌گویند زمین‌ها باید جدا جدا شود. ببینید ما یک برنامه پنج ساله اقتصادی نوشتیم، هر کارخانه‌ای را می‌خریم؛ یک برنامه‌ی ۵ ساله برای آن را می‌چینیم که تولید به چه میزانی خواهد رسید؟ اما متاسفانه کشور به هم ریخت، با این وجود از سال گذشته تا به امروز ۱۰۰ درصد افزایش حقوق و ۵۰۰ درصد افزایش خرید قطعات داشته‌ایم؛ در حالیکه قیمت شکر ۱۰ درصد افزایش پیدا می‌کند؛ مثلا می‌بینیم که آقایان x و y در دفتر خود نشسته‌اند و فقط دو تا کارمند دارند. و هزار میلیارد سود می‌کنند اما چون شکر تعزیراتی است، سال گذشته ۱۰۰ میلیارد منفی بودیم، و ۷۰ میلیارد فقط از سیل خسارت دیدیم؛ که یک ریال نیز به ما پرداخت نکردند. و اینکه تا به حال بر روی هفت تپه و ۱۲ شرکت خود یک ریال وام نگرفته‌ایم. برای همه‌ی اینها مستندات داریم و در هر تریبونی باشد این مسایل را بازگو می‌کنیم. فقط یک ارز صد و خورده‌ای میلیون دلاری دریافت کردیم. که پول ارز را خودمان پرداخت کردیم.»
همینطور می‌گویند که این خصوصی سازی سفارشی بوده است و ارز‌های دولتی که گرفته شده است و در بازار آزاد فروخته‌اند…
«در رابطه با این موضوع که می‌گویند ما اهلیت نداریم باید بگویم که ما اصالتا خوانساری هستیم و همه خانواده ما در بخش تولید فعالیت می‌کند و ۱۲ شرکت به جز هفت تپه زیر نظر ما فعالیت می‌کند. ما با هیچ بخش سیاسی نزدیکی و ارتباطی نداریم.
بحث دیگری که وجود دارد، بحث ارز دولتی است که گرفته شده است. ما ارز دولتی که گرفتیم را با محاسبه‌ی هزینه‌ مابه‌تفاوت به دولت دادیم. اساسا دونوع ارز وجود دارد، یکی ارز صندوق ذخیره ارزی است، این ارز برای این است که مثلا بخواهید پروژه‌ای شروع کنید، سند گذاشته می‌شود و به اندازه‌ی نیاز وام گرفته می‌شود، بدون اینکه این پول پرداخت شود. اما نوع دیگر ارز، ارز دولتی است که به ازای هر مقدار ارز پول باید پراخت شود که ما از این ارز استفاده کردیم و پول ارز را خودمان پرداخت کردیم به اضافه ۳۵ درصد ما به تفاوت ارز.
شایعه می‌کنند که این‌ها ارز گرفته‌اند و خورده‌اند و تولیدی هم نداشته‌اند در حالی که صحت این موضوع را سپاه و وزارت اطلاعات نیز تایید کرده‌اند. برای هفت تپه نه تسهیلاتی و نه وامی گرفته نشده است چه به صورت ارزی و چه به صورت ریالی.»
گفته می‌شود که این شرکت را دو جوان ۲۸ و ۳۲ ساله گرفته اند که یکی از آنها امید اسدبیگی برادر شماست. آقای اسد بیگی با پشتوانه هولدینگ شما برای گرفتن این شرکت اقدام کرده است؟
«امید، برادر من پسر جوانی است که متولد ۶۶ است، او هر روز از ۶ تا ۸ صبح ورزش می‌کند و از ۸ صبح تا ۱۲ شب در تلاش برای کار‌هایش است. در اوج جوانی و با وجود پول بسیار و صفات بسیار خوب اما هر چه پدرم اصرار کرد که برای تحصیل و زندگی به خارج از کشور برود قبول نکرد و به تولید برای کشور اعتقاد داشت که این کارخانه را خرید. در بسیاری از خیریه‌ها فعال است و در بسیاری از کشور‌های دنیا کمپانی‌های بزرگ را جوانان اداره می‌کنند در حالی که در کشور ما این مساله باعث بی‌اعتباری فرد می‌شود.» ویدیو جلسه هفتگی سخنگو قوه قضاییه و تکذیب بازداشت کارگران هفت‌تپه در راه ملاقات با وزیر، یکی از منابع استناد امیر حسین اسدبیگی است که در ادامه‌ آن می‌گوید: «قوه قضاییه هم به این نتیجه رسیده است که این کارگران نمی‌گذارند که تولید انجام شود. حتی تیمی که فرستادند هم باور نمی‌کرد که این کارگران انقدر دروغ بگویند. به ما گفتند که اسدبیگی‌ها سگ بازند و هفت تپه را به دست سگ باز‌ها داده‌اند. شایعه‌ای درست کردند که اسد بیگی‌ها گفته‌اند که به جان بابکمان حقوقتان را می‌دهیم و ما فکر کردیم که بابک نام پسرشان است درحالیکه متوجه شدیم اسم سگشان بابک است، درحالیکه با وجود اینکه سگ داشتن جرم نیست اما ما اصلا سگ نداریم. علت اینکه سگ را بزرگ جلوه می‌دهند این است که عرب‌ها از سگ بدشان می‌آید و می‌خواهند آن‌ها را تحریک کنند.»


خودکشی‌ها و خودسوزی‌هایی که در حاشیه کارخانه هفت تپه اتفاق افتاده‎اند، در فضای مجازی هم سر و صدای زیادی به پا کردند، درباره این مساله چه می‌گویید؟
«اصلا خودکشی و خودسوزی وجود ندارد، اگر خودسوزی باشد دوربین‌های ما آن را ضبط می‌کنند و یکی از دستگاه‌های قضایی باید شکایتی نوشته باشد و حتی اگر ضبط هم نشده باشد مگر می‌شود در منطقه‌ای که قبیله‌ای است کسی خودسوزی یا خودکشی کند و اقوام او بگذارند ما وارد منطقه شویم. دوتا از محافظان ما را با هجده گلوله کشتند. ما همین حالا با ۴۲۰ محافظ باز هم می‌ترسیم در منطقه برویم. این مساله به وسیله دستگاه قضایی خوزستان قابل پیگیری است.»
خودکشی میلاد آل کثیر، نوجوان خوزستانی که پدرش از کارگران هفت تپه بود و به دلیل وضع بد اقتصادی رخ داد چطور؟
«خاندان آل کثیر در آن منطقه زیاد هستند و خودکشی به این دلیل وجود نداشته است.»
شایعاتی هم درباره برادر شما که مدیر هفت تپه هستند وجود دارد. درباره آن‌ها هم توضیح دهید؟
«برادر من عکسی در سفر کاری به ترکیه انداخته بود که لیوانی در دستش است. بعضی از افراد از جمله آقای خنیفر این لیوان را مشروب درنظر گرفته‌اند در حالی که برادر من اهل این مسایل نیست و حتی در همان عکس هم بطری آب وجود دارد که مشخص است لیوان از آب پرشده است.»
با این اوصاف شرکت باید به شدت ضررده باشد پس چطور حقوق‌ها را پرداخت می‌کنید؟
«ما متوجه شدیم که شرکت درحال ضرردهی است به همین دلیل ۱۶ طرح تولیدی به جز نیشکر در آنجا افتتاح کردیم که کارگران مازاد در این بخش‌ها کارکنند و سود این بخش‌ها باعث شود که ضرر نیشکر جبران شود. واردات بی‌رویه‌ی شکر، افزایش ۱۰ درصدی قیمت شکر درحالی که برای تولید هزینه خیلی بیشتری برای ما دارد، پرداخت نکردن خسارت سیل و یارانه و تاثیرگذاری که بر قشر ضعیف جامعه دارد از مشکلاتی است که ما در هفت تپه با آن روبرو هستیم.»
با وجود این ضرر‌ها چه اصراری برای تولید شکر است و چرا تغییر کاربری نمی‌دهید؟ دولت این کارخانه را واگذار کرده است اما قدرت تغییر کاربری را به شما نداده است؟
«ما برای دریافت این کارخانه تا پایان پرداخت اقساط آن تعهداتی داده‌ایم که عدم تغییر کاربری از جمله این شرایط است. به همین دلیل ما نمی‌‌توانیم نیشکر را از بین ببریم و صنایع تولیدی دیگری را اضافه کردیم و سعی کردیم با این روش ضرر آن را جبران کنیم.
ما هفت تپه را ۱۶۰۰ میلیارد تومان خریدیم و این مبلغ را به وسیله‌ی اقساط پرداخت می‌کنیم و تا پایان زمان پرداخت این اقساط حق تغییر کاربری نداریم. در زمینه‌ی باز پرداخت این مبلغ به سازمان خصوصی سازی هم تنها یک قسط عقب افتاده‌ایم و مشکلی در اینباره نداریم. زمین هفت تپه ۲۴۰۰۰ هکتار است که تنها ۱۲۰۰۰ هکتار آن مورد استفاده قرار می‌گیرد و ۱۲۰۰۰ هکتار آن تپه ماهور است که نیاز به این دارد که ما تپه‌ها را صاف کنیم و هموار کنیم و آنگاه می‌توانیم از آن استفاده کنیم. ما اگر سطح زیر کشتمان را افزایش دهیم می‌توانیم تا ۷۰ هزارتن هم تولید شکر داشته باشیم.»

در رابطه با کارگرانی که بازداشت شده‌اند هم توضیحی بدهید، آیا هنوز آقای بخشی و خنیفر از اعضای کارگری این کارخانه هستند؟
«در مورد کارگرانی که بازداشت شده‌اند باید بگویم که ما هیچ شکایتی از آن‌ها نکرده‌ایم به جز سه نفر که جلوی تولید مارا گرفتند. آقای خنیفر، آقای سرخه و آقای ایمان افضلی را خود شورای تامین و استان تصمیم گرفته‌اند که نیایند. آقای بخشی در زمانی که زندان بودند هم ما حقوق او را پرداخت کردیم و در حال حاضر هم مشکلی برای حضور در کارخانه ندارد اما تا به امروز وارد کارخانه نشده است.
در پایان قدردانی ویژه می‌کنم از ریاست محترم قوه قضاییه جناب آیت الله ریئسی و نیز امام جمعه محترم بخاطر نگاه ویژه به صنعت و موضوعات کارگری و همچنین کارگران زحمتکش مجموعه که تعداد انها بسیار زیاد است و برای رونق تولید در این مجموعه تلاش فراوان می‌کنند».
یکی از کارگران: هفت‌تپه مثل گنجی می‌ماند که همه به آن چشم دوخته‌اند
روز قبل از مصاحبه با مدیران شرکت، یکی از کارگران هفت‌تپه در پاسخ به اینکه تولیدات شرکت هفت‌تپه سودآور است یا خیر، به انصاف نیوز می‌گوید: «صد درصد تولید نیشکر به صرفه است؛ و اینکه در شرکت هفت‌تپه کارخانه‌ی الکل‌سازی، خوراک دام و … هم وجود دارد.
نیشکر محصولی است که همه چیز آن را می‎توان استفاده کرد؛ از تفاله‌ی آن برای کاغذسازی استفاده می‌شود و شرکت مادری است. شرکت‌های اطراف هفت‌تپه حریرپارس و کاغذ پارس تفاله‌ی شرکت هفت‌تپه را می‌گیرند و هفت تپه ۲۴ هزار هکتار زمین دارد.
بعد از اینکه هفت تپه واگذار شد، یک فایل صوتی منتشر شد که گویا یک نوع زمین‌خواری در هفت‌تپه وجود دارد. این مساله به جز آن ارزهای دولتی‎ای است که آن‌ها گرفته‌اند. هفت‌تپه مثل گنجی می‌ماند که همه به آن چشم دوخته‌اند؛ الان بر سر مال می‌زنند و می‌گویند شرکت زیان‌ده است و فلان و بهمان! ۲۴ هزار هکتار زمین است؛ داخل آن گندم هم بکاریم، ۴۰۰۰ کارگر را سیر می‌کند، اما اکنون ۱۲ هزار هکتار آن فقط کشت می‌شود. در بقیه‌‌ی زمین به خاطر سوء مدیریت هیچ چیز کشت نمی‌شود.
تا دهه‌ی ۷۰ شرکت بسیار خوب بود؛ چندتا آشپزخانه داشت؛ به پرسنل غذا و سرویس رایگان ارائه می‌دادند، این‌ها از محل درآمد شرکت بود. تا سال ۸۵ در هفت‌تپه نزدیک به ۷۰۰ دستگاه خانه برای پرسنل وجود داشت. آن زمان ۵۰۰۰، ۶۰۰۰ کارگر رسمی داشت و وقتی کارگر فصلی استخدام می‌کردند؛ تعداد آن‌ها به ۷۰۰۰ تا هم می‌رسید. الان به ۴۰۰۰ کارگر هم نمی‌رسد. اکنون شرکت‌هایی مثل ما، کارون و… به مرحله‌ی بهره برداری رسیده است و الان در هفت‌تپه اعتصاب است، دلیل آن به کارفرمای هفت‌تپه باز می‌گردد.»
او می‌گوید: «امید اسدبیگی و مهرداد رستمی در زندان هستند؛ اکنون احسان‌الله اسدبیگی پدر و برادر امید شرکت را اداره می‌کنند که هیچ کاره هستند. سال گذشته در زمان انتخابات گفتیم کیومرث کاظمی قائم مقام شود زیرا قدیمی اینجا بودند. مدتی نگذشت همین آقای کاظمی را فراری دادند؛ از وقتی که او رفت شرکت به تشویش افتاد و به حالت اولیه یعنی بی‌ثباتی بازگشت. این بی‌ثباتی هم از زمانی که خصوصی شد اتفاق افتاد. برادر امید اسدبیگی همه‌جا می‌گوید ما فلان کار را در هفت‌تپه انجام داده‌ایم و همه را دروغ می‌گوید. آقای دهقان نماینده مجلس هم گفت نزدیک به ۸۰۰ میلیون دلار این آقایان ارز دولتی گرفته‌اند و هفت‌تپه را دلال دلار برده است.»
او با اشاره به مطالبه‌ی کارگران می‌گوید: «شرکت به بخش دولتی بازگردد، زیرا وقتی خصوصی است هرکسی می‌آید و یک گندی می‌زند؛ شرکت سودآور است. همان کارخانه الکل راه بیفتد سود بسیاری در جیب کارخانه می‌آید. اما فعلا مجوز شرکت الکل سازی را نمی‌دهند چهار سال اسدبیگی‌ها نتوانستند مجوز بگیرند و اگر شرکت دولتی بود تا به حال مجوز را گرفته بودند. الان ۶۰۰۰،۷۰۰۰ هکتار از زمین کشت می‌شود. این آقایان چهار سال است که هستند و توانستند فقط ۶۰۰۰ هکتار زمین کشت کنند، وقتی که شرکت دولتی بود، در یک سال ۶۰۰۰ هکتار کشت می‌کردیم. این وضعیت نتیجه‌ی سوءمدیریت است؛ حتی اگر محصولات را صادر نکنیم هم در داخل کشور شکر گران است و زمین‌های خالی را هم می‌توان استفاده کرد.

این‌ها برای توسعه‌ی شرکت و تولید به هفت‌تپه نیامده‌اند. برای دلار آمدند و از هفت‌تپه‌ای‌ها هم مثل سپر انسانی استفاده کرده‌اند؛ وقتی برادرش را در زندان می‌اندازند، آن‌ها هم حقوق نمی‎دهند و کارگرها هم اعتصاب می‌کنند و بعد برادر آزاد می‌شود. سپس برای کارگرها هم پرونده‌سازی می‌کنند و ۵۰-۶۰ نفر از کارگران محکوم هستند و هنوز درگیر پرونده‌های قضایی هستیم. امام جمعه اهواز هم حق را به ما داد و اکنون می‌خواهیم که آقای رییسی به هفت‌تپه بیایند، کلی برای آن‌ها صحیت داریم و کارگرها دلشان پر است. در این چهار سال خون به دلمان کرده‌اند. آقای افشار آمد آنقدر مساله‌ی حاشیه‌ای داشت که نگو و گندش را درآورد.»
او ادامه داد: «دو قتل و دو تا خودکشی صورت گرفت، آقای اسدبیگی از خرم آباد یک قالتاقی را به عنوان حراست شرکت با خود آورد و او کشته شد؛ دم شرکت تیربارانش کردند. اکنون یکی از کارگران شرکت به اسم ضامن همدانی به جرم قتل بازداشت شده، اما می‌گوید قاتل نیستم؛ یکی از کارگران خودش را در آب انداخت و فوت شد؛ یکی دیگر از کارگرها هم در مقابل خوانواده‌‌اش خود را اعدام کرد.
در این چهار سال بیشترین هزینه را کارگر داده است، کار را قراردادی کردند اما امنیت شغلی ما از بین رفت. اخراج کردند، حقوق را سه ماه یکبار پرداخت کردند و یک‌سری‌ها هم قراردشان تمدید نشد. حتی این آقایان آنقدر در زمینه‌ی نیشکر بی‌تجربه بودند، به تفاله‌های نیشکر کاه می‌گفتند در صورتی که اسم آن‌ها چیز دیگری است. روز اولی که هفت‌تپه آمدند به کارگرها گفتند ما به اندازه‌ی کاه‌های هفت‌تپه پول داریم، اما چیزی ندیدیم. با همه‌ی آن دلارهایی که گرفته‌اند، اکنون شرکت بدهکار شده است. به اسم شرکت هفت‌تپه دلار گرفتند و الان در زندان هستند.»
او در پایان تاکید کرد: «در ارتباط با صحبت‌های آن مقام قضایی هم که گفتند ما را در خرم آباد بازداشت نکرده‌اند؛ باید بگویم اینطوری نبود و ما را در آنجا گرفتند.»

توضیح سردبیر انصاف نیوز
علی اصغر شفیعیان، سردبیر انصاف نیوز، شب قبل از انتشار این مصاحبه، در رشته توییتی نوشت:
این شاید اولین بار است که مدیران نیشکر #هفت_تپه مصاحبه‌ای اینچنین کرده‌اند؛ با همکارانم در پاسخ به انتقادها. ما بارها و بارها خبرهایی درباره‌ی نیشکر هفت تپه در انصاف نیوز کار کرده بودیم. بارها هم تحلیل‌ها و مواضعی در انتقاد به آن منتشر کرده بودیم.
اما مدت‌ها هم بود که به دنبال مصاحبه با مدیرانش بودیم که تا دیروز جور نشده بود. چند روز پیش، یک رپورتاژآگهی سفارش داده شد. طبق تعرفه، هزینه‌اش را واریز کردند و محتوا ارسال شد. تبلیغ مدیران هفت تپه بود. طبق روال منتشر کردیم با هشتگ رپورتاژآگهی. انتشار همان آگهی خودش یک چالش بود.
به هر حال وقتی انتشار رپورتاژآگهی با هشتگ آن روال بوده، این هم یکی مثل دیگران بود. اما بالاخره کانالی برای ارتباط با آنها باز شده بود. گفتیم که مدت‌ها دنبال مصاحبه بودیم. استقبال کردند و جور شد. اما چالش این بود که چطور مصاحبه دربیاید که کسی آن را به رپورتاژآگهی نچسباند!
خب چالش کمی نیست. اما راحت‌ترین کار، گذشتن از کنار فرصت مصاحبه بود. بالاخره ما آن حجم از خبرها و نظرها درباره‌ی آنها را منتشر کرده بودیم، هم منصفانه این است که فرصت پاسخ داشته باشند و اتفاقا از طرف دیگر باید پاسخگو هم باشند. یعنی هم فرصت است و هم «باید». تصمیم گرفتیم به مصاحبه.
دو تا از بچه‌ها برای این کار انتخاب شدند: یکی از یک ماه پیش برای یک سوژه‌ای پیگیر مصاحبه با مدیران هپکو و هفت تپه بود، و یکی از ماه‌ها پیش خبرهای این موضوع را پیگیری کرده بود و حتی دنبال این بود که اسماعیل بخشی را بعد از آزادی به دفتر دعوت کند برای مصاحبه؛ که به اهواز رفت، نشد.
بنابراین سوار به موضوع بودند و آماده‌ی مصاحبه. راضی هم بودند از نتیجه چون در کنار آن با یکی از کارگران هفت تپه هم مصاحبه کرده‌اند. در واقع دوشنبه با آن کارگر مصاحبه کردند تا اطلاعتشان کامل‌تر شود قبل از مصاحبه با صاحبان شرکت.
مطمئنم که مصاحبه و گزارش خوبی شده است. هر چند بالاخره ادعاهای هم آن کارگر و هم مدیران نیشکر هفت تپه، هیچ کدام را ما نمی‌توانیم تایید یا رد کنیم. ما رسانه‌ایم و ممنونیم از اعتمادی که کرده‌اند برای انعکاس نظرهایشان، هر دو طرف ماجرا.


https://www.baharnews.ir/news/192082/


تسنیم: هفت‌تپه خلع ید شد | مدیرعامل: چیزی ابلاغ نشده

خبرگزاری تسنیم در حالی امروز مدعی شده «مالکان هفت‌تپه خلع ید شدند» که مدیرعامل این شرکت می‌گوید تا کنون هیچ گونه ابلاغ قانونی در این خصوص به هیئت مدیره شرکت واصل نشده است.

خبر تسنیم
تسنیم نوشت:

با خلع ید شرکت نیشکر هفت تپه از مالکان، مالکیت این شرکت باز هم باید به دولت واگذار شود.

پس از ابطال واگذاری‌های فسادآمیز بنگاه‌ها و واحدهای تولیدی نظیر هپکو، ایران ترانسفو، ماشین‌سازی تبریز، شرکت تولید نیروی برق شاهرود، شرکت آب‌وخاک پارس، شرکت کشت‌وصنعت دامپروری مغان، سیلوی سنقر، شرکت تراورس البرز، شرکت فولاد میبد و …حالا با ورود دستگاه قضایی، شرکت هفت‌تپه نیز از واگذاری معیوب رهایی یافت و به بیت‌المال بازگشت.

سال گذشته بود که تصمیم‌گیری پیرامون واگذاری شائبه‌دار شرکت هفت‌تپه توسط سازمان خصوصی‌سازی به هیئت داوری محول شد.

با ورود دستگاه‌های مختلف نظارتی و اعتراض به رأی هیئت داوری، دادخواست ابطال واگذاری پر فساد شرکت هفت‌تپه به دادگاه ویژه حقوقی رسیدگی‌کننده به پرونده‌های مسأله‌دار خصوصی‌سازی ارجاع شد و پس از برگزاری جلسات رسیدگی دادگاه در زمستان سال گذشته، رأی ابطال واگذاری هفت‌تپه صادر شد.

بر اساس این رأی صادره، مالکیت این شرکت باید به دولت واگذار شود. علت تأخیر در اعلام حکم این دادگاه، تمهید شرایط انتقال مالکیت توسط دولت و جلوگیری از به وجود آمدن مشکلات کارگری بوده است.

اطلاعیه‌ی مدیرعامل هفت تپه
کانال شرکت هفت تپه اما پیام امید اسدبیگی، مدیرعامل این شرکت را در واکنش به این خبر منتشر کرده است که در پی می‌آید:

پیام مدیر عامل محترم شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه،در پی انتشار خبر واگذاری شرکت هفت تپه به بخش دولتی

با سلام و درود خدمت یکایک کارکنان زحمتکش شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه:

براساس اعلام خبرگزاری ها اعلام گردیده این شرکت می‌بایست به بخش دولتی واگذار گردد که تا کنون هیچ گونه ابلاغ قانونی در این خصوص به هیئت مدیره شرکت واصل نگردیده است

چنانچه این ابلاغ صورت بگیرد، حق اعتراض به این حکم برای مالکین محفوظ میباشد

لذا از کلیه کارگران خدوم و زحمتکش با توجه به برنامه کشت ۵۰۰۰ هزار هکتاری سال جاری و برنامه ریزی برای آرامش دائمی به مجموعه پس از ده‌ها سال از شما کارکنان فهیم خواهشمند است ؛
ضمن حفظ ارامش با قدرت تمام به فعالیت خود ادامه داده و اجازه بهره برداری سیاسی به افراد سودجو از این فضا را ندهید.
به امید هفت تپه ایی سرفراز و آباد
مدیر عامل امید اسدبیگی


http://www.ensafnews.com/293741/
00343179
 
پست ها : 5574
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » پنج شنبه مارس 16, 2023 2:41 pm

 
پزشکیان در جهان‌آرا: احسنت! ما منافق تربیت کردیم


«جهان‌آرا» از برنامه های جنجالی شبکه افق است. این برنامه پیش از این
بارها در فضای مجازی و مطبوعات مورد توجه قرار گرفته است. یکی از نکات جالب
توجه مربوط به این برنامه مجریان آن است که همواره از یک طیف خاص هستند.
پیش از این وحید یامین پور فعال رسانه‌ای اصولگرا عهده‌دار اجرای این
برنامه بود. چند وقتیست امیرحسین ثابتی خبرنگار اصولگرایی که بسیاری او را
از سایت رجا نیوز می شناسند این مسئولیت را به عهده گرفته است.
  مسعود پزشکیان، از معدود اصلاح طلبان راه یافته به دوره یازدهم مجلس
شورای اسلامی این هفته مهمان این برنامه بود. او که در کارنامه خود نائب
رئیسی مجلس دهم و همچنین وزارت در دولت اصلاحات را دارد اظهارنظرهای متفاوت
و جالبی در این برنامه ارائه داد.


اظهارنظرهایی که باعث شد مجری برنامه بارها عبارت «من تعجب می کنم» را استفاده کند.
بحث‌های جالبی نیز در خصوص موضوعاتی همچون طرح شفافیت آرای نمایندگان، برجام و… میان پزشکیان و مجری برنامه شکل گرفت.

پزشکیان در این برنامه به شدت با طرح شفافیت آرای نمایندگان مخالفت کرد و
گفت این طرح مانند گزینش‌ها باعث گسترش ریا و دوروئی در جامعه می‌شود.

همچنین در دفاع از برجام و دستاوردهای آن بحث چالشی با موجودی برنامه انجام داد.
یکی
دیگر از نکات جالب توجه در برنامه این بود که پزشکیان رسماً اعلام کرد در
صورت مساعد بودن شرایط برای انتخابات ریاست جمهوری کاندید خواهد شد. این
پاسخ او برای مجری بسیار جالب بود. به اندازه‌ای که اظهار کرد توقع چنین
صراحتی را نداشته و گمان می کرده پاسخ دیپلماتیک تری از پزشکیان بشنود.

در انتهای این برنامه نیز پزشکیان با تمجید از فعالیت‌های دانشمندان
ایرانی در زمینه واکسن کرونا، از عدم پشتیبانی مسئولین انتقاد کرد.

  پزشکیان در جهان‌آرا: احسنت! ما (سيستم) منافق تربیت کردیم [متن کامل گفت‌وگو]

http://www.ensafnews.com/283294/

اكر مصاحبه را قبلا هم درج كرده ايم اما نكته بيش درآمدش تازه بود
00343179
 
پست ها : 5574
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » جمعه مارس 17, 2023 10:16 pm

«محمود احمدی نژاد»، رئیس دولت نهم و دهم، در حاشیه ثبت نام در ستاد انتخابات وزارت کشور


گفت: شرایط کشور از هر نظر دشوار است، ... جدا شدن حکومت از
مردم، مردم  را به جایی رسانده که به کلی از آرمان های انقلاب دور شده ایم.... کار به جایی رسیده که از اطلاع رسانی آمار و میزان رای طفره می رویم و این مایه شرمندگی است. انتخابات مجلس و میزان مشارکت پاسخ منفی به روند اداره امور بود اما کسی از مردم عذرخواهی نکرد و به مردم بی اعتنایی شد.... فکر می کنند انقلابی
ها فقط زمانی می توانند در صحنه باشند که مردم نباشند و اقایان از عدم
مشارکت مردم خوشحال هستند و این یک انحراف است اسم این مجلس و روش های
اداره کشور را مجلس
و‌ دولت انقلابی گذاشته اند. امیدوار هستند کرونا بهانه ای شود تا مشارکت
پایین را ماست مالی کنند. هر دو گروه سیاسی در مسیر انحراف از انقلاب حرکت می کنند.
https://www.borna.news/%D8%A8%D8%AE%D8% ... 8%A7%D8%AF
00343179
 
پست ها : 5574
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » يکشنبه مارس 19, 2023 8:25 pm

 
 سریال‌های خانگی که عمدتاً مسیرِ انهدام ساختمانِ
خانواده و ابتذال در سبک زندگی و رفتار اجتماعی را طی می‌کنند، حالا کارشان
به اهانت به خیّرین رسیده است


موج سیاه‌نمایی و توهین به خیّرین در سریال‌های خانگی/ آیا ساترا پیگیری خواهد کرد + فیلم
Image

سریال‌های خانگی که عمدتاً مسیرِ انهدام ساختمانِ خانواده و ابتذال در سبک زندگی و رفتار اجتماعی را طی می‌کنند، حالا کارشان به اهانت به خیّرین رسیده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، زمانی وقتی جلوی تلویزیون می‌نشستیم یا با خانواده به سینما می‌رفتیم و حتی نیم‌نگاهی به نمایش‌خانگی داشتیم این‌قدر به اصالت خانواده ایرانی حمله نمی‌شد. هیچ‌وقت از دیدن سکانس‌ها و پلان‌های آن سریال یا فیلم خجالت نمی‌کشیدیم. الان هم سریال‌ها را نمی‌توان خانوادگی دید و هم فیلم‌ها و حتی کودکان را نمی‌توان با کارتون‌ها و انیمیشن‌ها تنها گذاشت.

از زمانی به ساختمان خانواده در تلویزیون ضربه وارد شد که لاکچری‌بازی در ساخت و نمایش آگهی‌های بازرگانی به اوج خودش رسید. در شبکه نمایش‌خانگی، سریال‌ها برای دیده شدن به دیواره تجمل و اشرافی‌گری تکیه زدند. همه‌چیز در تلویزیون، سینما و نمایش‌خانگی به جای ارائه هنر، مسیرِ بیزنس و سرمایه‌داری را پیش گرفت. خنده خنده، فرهنگ خانواده از دنیای تصویر کنار رفت.
Image
شاید بیشتر از سینما و تلویزیون، نمایش‌خانگی به دنبال تقابل با خانواده و نگاه جمعی است. همه کاراکترهایشان دنبالِ به ثمررساندن خودخواهی درونی‌اند که دورنمایش جز القای ناامیدی و عدم تشکیل خانواده نیست. فقط کارگردان محترم سعی کرده با جلوه‌های ویژه اشرافی‌ و سلبریتی‌های خوش رنگ و لعاب، سبک زندگی نادرست و حرف‌های ضداخلاقی و ضدخانوادگی‌اش را در قالب این جذابیت‌های کاذب به جامعه منتقل کند.

این بلبشویی که سریال‌های خانگی، سینما و بی‌برنامگی‌های تلویزیون ایجاد کرده‌اند و جامعه را به سمتی غیر از خانواده سوق می‌دهند، کلیدهای اولیه‌اش را سریال‌های ترکیه‌ای پر زرق و برق و برنامه‌های شبانه شبکه‌های تازه‌وارد ماهواره‌ای زده‌اند. آن زمان که بر طبلِ تجردگرایی، ازدواج سفید و دردسرهای داشتن خانواده می‌کوبیدند و گوشه گوشه سریال‌ها و فیلم‌هایشان بوی خیانت و عشق‌های چند سویه می‌داد!

علاوه بر وضعیت اسفناکِ خانواده، تکیه بر تجمل و کپی‌برداری از سریال‌های ترکیه‌ای و ابتذال در نمایش‌خانگی، حالا نوبت به زیر سؤال بردن جامعه خیریه و خیّرین در این سریال‌ها رسیده است. وقتی در "ملکه گدایان" با نام شبیر و در پسِ پرده "دراکولای" مهران مدیری و حتی "سیاوش" قصه‌ها به گونه‌ای پیش می‌روند که به خیّرین توهین شود.

Image

نگاهی به سریال‌های "دراکولا"، "ملکه گدایان" و "سیاوش"، نشان می‌دهد که چه تصویری از خیّرین و خیریه‌ها نمایش می‌دهند؟ در دراکولا همچون هیولا، کامران کامروا که نقش آن را مهران مدیری ایفا می‌کند، مردی ثروتمند، زن‌باره، شهوت‌ران و فاسد است که سایت شرط‌بندی در خارج از کشور را توسط پسرش اداره می‌کند.

این شخصیت در سریال، به صورت زیرزمینی در تولید بیت‌کوین نقش فعال دارد و از پوشش خیریه برای پول‌شویی استفاده می‌کند. او نام خیریه خود را "تا بیخ" گذاشته‌ است و با ادبیاتی از خیریه خود تعریف می‌کند که انسان شرمش می‌شود این توصیفات را در کنار خانواده ببیند و بشنود.
Image

در سریال "ملکه گدایان" نیز خانم ملکه و دار و دسته‌اش در پوشش خیریه، شیرخوارها را از سطح شهر جمع‌آوری می‌کنند و از آن‌ها کودکان کار می‌سازد تا بخشی از تولیدات مواد مخدر خود را توسط آن‌ها به فروش برساند. تأسف‌بار است که یکی از شخصیت‌های محوری که در کار قاچاق نوزاد است، نامش شبیر (تداعی‌کننده نام شیرخوارگاه شبیر) است.

نکته‌ای که در جریان گپ و گفت مهمان برنامه "جشن رمضان" مطرح شد و قابل توجه است؛ چرا در روزگاری که بزرگ‌ترین شیرخوارگاه کشور به نام شبیر در جنوبی‌ترین نقطه پایتخت به این فرزندان بی‌پناه خدمات می‌دهد، این‌گونه باید مورد تمسخر کارگردان و نویسنده این سریال قرار گیرد؟
Image
از طرفی دستمایه تکراری و استفاده از سوژه کودکان کار باز هم به همان شکل در سریال "سیاوش" تکرار شده است. این بار نصرت خالقی (رضا کیانیان) که او هم نماد آدم بده‌ی فیلم است، اقدامات کثیف خود را در پوشش خیریه‌ای انجام می‌دهد که باز هم در آن کودکان و نوجوانان را نگهداری می‌کنند.

حسن حمزه‌زاده مستندساز، خبرنگار و مدیر مجمع خیرین کشور میهمان بیست و هشتمین "جشن رمضان 1400" و با بابک افرا و زینب پورابراهیم هم‌کلام شد. او وقتی درباره بزرگ‌ترین شیرخوارگاه کشور با عنوان شیرخوارگاه شبیر صحبت می‌کرد لب به گلایه گشود و از سریال‌های خانگی انتقاد کرد.

حمزه‌زاده با بیان اینکه بزرگ‌ترین شیرخوارگاه کشور با عنوان شیرخوارگاه شبیر سال پیش به همت خیرین افتتاح شد، اظهار کرد: "متأسفانه در سریال‌های نمایش‌ خانگی دیده شده کسی که بچه‌ها را جمع‌آوری و به کارهای نامشروع می‌کشاند شبیر است؛ الان در فضای کشور چند سریال نمایش‌خانگی به روز به خیّرین اهانت می‌کنند. در حالی که می‌دانید سینماها به محاق رفته و سریال‌سازی تلویزیون هم آن رونق گذشته را ندارد و شبکه‌های خانگی سکان‌دار اصلی سریال‌سازی‌اند؛ واقعاً کسانی که روی این موضوعات متمرکز می‌شوند دنبال چه اهدافی‌اند و دودشان به چشم چه کسانی می‌رود؟"

این گلایه و انتقاد، واقعاً این سؤال را پیش می‌آورد که ساترا (سازمان تنظیم و مقررات صوت و فراگیر صداوسیما) به عنوان ناظر بر پخش و توزیع سریال‌های خانگی و مسئولین و دست‌اندرکاران ارشاد در هنگام مجوز ساخت و تولید، چرا این مسیر را جلوی دیدِ مخاطب قرار داده‌اند؟

روزی با اشرافی‌گری و تجمل به ساختمانِ ساده‌زیستی و سبک زندگی مردم ضربه می‌زنند، روزی با ابتذال و کپی‌برداری از سریال‌های دستِ چندم ترکیه‌ای کانونِ خانواده را نشانه می‌گیرند و روزی هم با نوع پرداخت پیش‌‌پاافتاده و گاهی هم پرطمطراق به نکاتِ به روز اجتماعی خصوصاً خیریه و خیرین و کودکان بدسرپرست و بی‌سرپرست می‌پردازند و تلاش‌های گروه‌ها و تشکل‌های مختلفی را زیر سؤال می‌برند


https://www.tasnimnews.com/fa/news/1400 ... 9%84%D9%85 
00343179
 
پست ها : 5574
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » سه شنبه مارس 21, 2023 3:07 pm

توضيح مهم:


كه البته افراد جيز فهم و متوجه هستند ولي براى انها كه سطحي بيج مي زنند لازم است توجه كنند
آنجه از كزارشها و مطالب ازكانديداها در اينجا درج مي شود براى معرفي انها يا نظر به انها نيست حتى اكر ضرب المثل هم زده شوند در معرفي نمونه وضعيت ترجيحي

از آنجا كه فضاي بسته كشور در وقت انتخابات به ناجار مقداري باز مي شود و اشكالات سيستم و كار دولتها بيان مي شود و برخي طرحهاى مفيد اشاره مي شود
فلذا در ميان سخنان كانديداها مطالب مفيد غير شعاري هم هست كه براى بصيرت عموم نافع است
= و هدف درج مطالب توجه بيدا كردن افراد به ان مطالب مفيد است
و الا با حاكميت غير مسؤول حساب به هيج كس بس نده و عمله جات بنهان كه هر دولتي انتخاب شود او را مجبور مي كنند تا 90 درصد كادرش را از وابستكانشان منصوب كند و در هر طرحي جوسازي له و عليه دارند = خاصيت رؤساي جمهور ضعيف مي شود مكر كسي باشد شخصيت مستقل خانوادكي داشته و توسط عمله جات بنهان مرعوب نشود
وقتي روحاني كه تمام جهل سال جزو رده هاى بالاي مسؤوليتهاى امنيتي و نظامي بوده و مسؤوليت داشته و به عبارتي جزو خودشان است و بيشتر افراد كابيه دولت تا حتى مسؤول دفتر وووووهمه سوابق مسؤوليتها امنيتي داشته اند اما در انتخب وزرا ازاد نيست و انتخاب بيستم او براى يك وزارتخانه را مجبور مي شود منصوب كند و الا قبل مجلس و در مجلس و بعد مجلس فشل مي كنند = ديكر محدوده اختيارات = شوخي است

==============
مصاحبه زير نكات مفيدي دارد:
از دكتر مطهري:


مطهری: طرح موضوع «دیوار کشیدن در خیابان» توسط روحانی بی‌اخلاقی بود/ شاید تنه لاریجانی به ما خورده که اصلاح‌طلبان و اصولگرایان اقبالی به من ندارند
داوطلب انتخابات ریاست جمهوری گفت: حرفی که آقای روحانی گفت که اگر اینها بیایند دیوار می‌کشند، واقعا درست نبود چون واقعا هیچ کدام از کاندیداها چنین نظری نداشت و مقداری استفاده ابزاری از این مطلب بود و یک کار غیراخلاقی بود.
Image
گروه سیاسی خبرگزاری فارس ـ محسن صمیمی و احد شیرزاد: به عدم اقبال دو جریان به خودش اشاره می کند و می گوید شاید تنه من به تنه لاریجانی خورده که نه اصلاح طلب و نه اصولگرا به من اقبال ندارند.

خریدهای خانه را خودش انجام می دهد و شرایط مردم را از نظر اقتصادی مناسب نمی‌داند. با این حال نگاه اقتصادی اش در بسیاری از جاها با اصولگرایان مغایر است و نقش تحریم‌ها را در شرایط فعلی اقتصاد کشور بسیار اثرگذار قلمداد می‌کند.

بر این باور است که هردولتی روی کار بیاید قطعا با تحریم‌های ترامپ به مشکل برمی‌خورد و نمی توان به طور کامل اثرگذاری تحریم‌ها را کم کرد.

طبق آنچه می‌گوید اصلاح طلبان برای قرار دادنش در لیست با او هیچ صحبتی نکرده اند و در عین حال قرار گرفتنش در لیست امید را نه به خواست خود بلکه با میل اصلاح‌طلبان می‌داند.

علی مطهری در حالی که طبق آنچه می گوید تنها دو سه ماه است که برای خود کارگروه و برنامه انتخاباتی تشکیل داده، برای انتخابات ریاست جمهوری 1400 اعلام کاندیداتوری کرده و در روزهای باقیمانده از مهلت ثبت نام، در این انتخابات نام‌نویسی خواهد کرد.

متن کامل گفت‌و‌گوی فارس به علی مطهری نماینده مردم تهران در ادوار هشتم، نهم و دهم مجلس شورای اسلامی به شرح ذیل است:

فارس: به عنوان سوال نخست. یکی از ایراداتی که عموم مردم به مسئولین وارد می‌‌کنند مسئله تعامل با مردم و حضورشان در جمع مردم است. شما به عنوان کسی که نماینده مجلس بودید و الان هم خود را به عنوان نامزد انتخابات 1400 مطرح کرده‌اید آیا در جمع مردم حضور دارید و آیا برای مثال خریدهای منزل را خودتان انجام می‌‌دهید؟

مطهری: من بخشی از خریدهای منزل اعم از نان و میوه و گوشت را خودم انجام می‌دهم و پیاده‌روی هم در خیابان‌ها زیاد می‌کنم و از قدیم و حتی در دوره نمایندگی هم همین‌طور بود. البته در دوره‌ای که نائب رئیس بودم و محافظ برایم گذاشته بودند همیشه سر این مسئله با آنها مشکل داشتیم ولی من بدون حضور آنها می‌‌رفتم و آنها می‌‌گفتند به ما خبر رسیده که شما در فلان ساعت در فلان خیابان بودید. دانشگاه هم خودم می‌‌روم هرچند فعلا مجازی هست.

مطلب دیگر این است که چون انتشارات صدرا در خیابان ناصرخسرو هست، آنجا هم هفته‌ای یکی ‌دوبار می‌‌روم که نزدیک بازار و در وسط مردم است. لذا بین مردم هستم و از اول هم همین‌طور بوده و بسیاری از خریدهای منزل را خودم می‌کردم و الان هم همین‌طور است.

مردم از وضع موجود راضی نیستند و به راحتی بیان می‌‌کنند

فارس: پس اِشرافی به وضعیت عمومی مردم دارید. نگاه مردم به عملکرد دولت در حوزه اقتصادی چیست و نظر شما درخصوص تحولات قیمتی بازار و فشاری که از این جنبه روی مردم هست چیست؟

مطهری: مردم از وضع موجود راضی نیستند و به راحتی بیان می‌‌کنند. مثلا من که بیرون می‌روم افرادی صحبت می‌‌کنند، حرف آخرشان این است که بالاخره یک فکری بکنید چون خیلی فشار شدید است. و یا وقتی به قصابی می‌‌رویم مقداری گوشت بگیریم، می‌‌بینیم که یک نفر میآید و قیمت می‌‌پرسد و وقتی قصاب قیمت را می‌‌گوید می‌‌رود و نمی تواند بخرد. اینها روشن است و وضع زندگی بخشی از قشر متوسط هم به سختی می‌گذرد و باید از این حالت بیرون بیاییم.

فارس: مسئله تورم یکی از معضلاتی هست که در اکثر دولت‌ها شاهدش بودیم که در دولت روحانی بیش از سایر دولت‌ها خودش را نشان داد. به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری آیا ساز و کاری برای رفع این مشکل در برنامه‌هایتان اندیشیده‌اید؟

مطهری: مقداری که تاکنون بررسی کرده‌ام مسئله تورم، هم علت داخلی و هم علت خارجی دارد. یعنی هم مدیریت داخلی و هم تحریم‌های خارجی موثر است. مدیریت داخلی از نظر عملکرد بانک‌ها که تسهیلاتی که می‌دهند بخشی از آن را به حوزه خدمات و دلالی می‌‌دهند که ارزش افزوده ندارد و به جای اینکه تسهیلات بیشتر سمت تولید برود بخش مهمش سمت دلالی و خدمات می‌‌رود که ناشی از نظارت ضعیف بانک مرکزی و وزارت اقتصاد بر بانکهاست. این امر باعث افزایش نقدینگی و به دنبال آن افزایش تورم می‌شود.

عامل دوم، عدم استقلال بانک مرکزی است. بانک مرکزی است در همه دولت‌ها زیرمجموعه دولت است و استقلال ندارد و نمی‌تواند صرفا بر اساس نظر تخصصی خودش عمل کند. گاهی از بالا دستور می‌گیرد که مثلاً باید این مقدار پول به دولت بدهی و آنها هم انجام می‌دهند در حالی که قبول ندارند، یا پول بدون ‌پشتوانه خلق می‌کنند و پایه پولی کشور قوی‌تر شود و خود این باعث افزایش تورم شود.

تحریم‌ها هم حتما موثر است چون ما خیلی از کالاهایی که صادر می‌کنیم نمی‌توانیم ارز حاصل از آن را دریافت کنیم و یا خیلی از کالاهایی را که وارد می‌‌کنیم به خاطر تحریم با قیمتی بالاتر وارد می‌‌کنیم. وقتی تحریم را دور می‌زنیم باید هزینه‌های جانبی بیشتری بپردازیم. مثلاً نرخ بیمه 2یا 3 برابر برای ما حساب می‌‌شود. طبعاً کالا با قیمت بالاتر به دست ما می‌‌رسد و همین که نمی‌توانیم ارز صادراتی خود را دریافت کنیم، خودش باعث افزایش نرخ ارز می‌‌شود و این امر روی قیمت‌ها اثر می‌گذارد. مجموعه این علل چیزهایی است که باعث افزایش تورم شده است. باید در هر دو جهت تلاش کنیم تا بتوانیم تورم را کنترل کنیم.

مردم راضی هستند که حتی این تورم بایستد و جلوتر نرود

مردم راضی هستند که حتی این تورم بایستد و جلوتر نرود. الان با توجه به اینکه نسبت به دوره ترامپ فشار کمتر است و نظارتی که وزارت خزانه‌داری آمریکا روی فعالیت‌های ما داشت که با هر بانک یا شرکتی وارد گفت و گو می‌شدیم بلافاصله تهدید به تحریم می‌‌کردند کمتر شده است و مقداری فشار کم شده و باید از این فرصت استفاده کنیم.

در داخل هم عملکرد بانک‌ها قابل اصلاح است و اگر بانک مرکزی و وزارت اقتصاد جدی‌تر باشند و تسهیلات فقط به بخش تولید داده شود، قابل رفع است.

فارس: آیا مقدور است که استقلال بانک مرکزی ایجاد شود؟

مطهری: نظارت بر بانک‌ها در اختیار دولت است و قانونش هم وجود دارد ولی استقلال بانک مرکزی نیاز به قانون دارد. مجلس یکی دو بار در دوره هشتم و نهم برای این کار خیز برداشت ولی زور دولت‌ها بیشتر است چون نمی‌خو اهند بانک مرکزی از حیطه حکومت آنها خارج شود.

مثلا رئیس جمهور می‌تواند به راحتی دستور استقراض و یا دستور چاپ فلان مقدار پول را در شرایط خاص بدهد. دولت‌ها می‌‌خواهند دستشان باز باشد و خیلی موافق استقلال بانک مرکزی نیستند ولی معمولا بانک مرکزی کشورهای موفق مستقل است و دست متخصصان است و می‌بینند که صلاح الان در چیست و از لحاظ علم اقتصاد چه چیزی به نفع کشور است و اجازه نمی دهند که مقامات بالا وارد یک امر تخصصی شوند.

نباید فعالیتمان را منوط به مذاکرات کنیم/ فرض کنیم این تحریم‌ها همچنان وجود خواهد داشت

فارس: با این فرض که تحریم‌ها در دولت بعدی باقی بماند آیا شما برنامه‌ای برای این وضع دارید؟

مطهری: اولا باید فرض را بر این بگیریم که تحریم‌ها هست و فعالیتمان را منوط به مذاکرات نکنیم و فرض کنیم تحریم‌ها هم اگر فعلا برداشته شود احتمال دهیم که دوباره کسی مثل ترامپ بیاید و همه چیز را به هم بریزد. لذا باید کار خودمان را کنیم و فرض کنیم این تحریم‌ها همچنان وجود خواهد داشت و طرح‌های مناسبی داشته باشیم. معتقدم اگر شرایط به این شکل باقی بماند باید خیال مردم را تا حدی راحت کنیم و کاری کنیم که مخصوصا اقشار ضعیف مطمئن شوند که حداقل نیازشان به کالاهای اساسی در طول ماه با قیمت نازل فراهم است و بیش از آن را با قیمت آزاد تهیه کنند.

اگر بناست ما همچنان تحت فشار باشیم باید کالاهای اساسی مثل گوشت و مرغ و برنج و روغن و قند و شکر برای همه مردم تخصیص یابد تا هر خانواده بداند در طول ماه این مقدار کالای اساسی را دارد. خودبه خود بسیاری از خانوارهای ثروتمند استفاده نمی‌کنند و حق خود را به فقرا می‌‌دهند. این سه حسن دارد. یکی اینکه خیال خیلی از مردم راحت می‌‌شود و دیگر نگران نیستند.

دوم اینکه نوعی اخوت و برادری اسلامی ایجاد می‌‌شود و سوم این که دشمن می‌فهمد که ایران مقاومتی درازمدت را برنامه‌ریزی کرده است. هر دولتی روی کار بیاید و بنا باشد همچنان در این شرایط باقی باشیم باید چنین کاری را انجام دهد.

زمانی که در مجلس بودیم 2- 3 بار این را پیشنهاد دادیم و در هیات رئیسه مجلس بحث ‌شد و خیلی‌ها هم موافق بودند ولی دولت موافق نبود. شاید می‌‌گفت اجرایش مشکل است.

فارس: نسبت به سایر ابعاد اقتصادی چون تبادل مالی باید چه فکری کرد؟ شما برای این مسائل برنامه خاصی تدوین کرده‌اید و تیم خاصی دارید که روی این مسائل فکر کرده باشند؟

مطهری: بله ما یک کارگروه اقتصادی و چند مشاور اقتصادی داریم که در حال صحبت و کامل کردن طرح‌هایمان هستیم.

فارس: از کی این تیم را تشکیل دادید؟

مطهری: از بهمن‌ماه این کارگروه‌ها را تشکیل دادیم چون مصمم بودم که اعلام نامزدی کنم. به هر حال ایده‌هایی داریم که به نظر من باید نهایی کنیم و در مراحل بعدی اعلام کنیم. ولی به طور اجمال هرکس که روی کار بیاید باید ساختار اقتصادی کشور را اصلاح کند. بخش خصوصی ضعیفی داریم. بخش خصوصی ما در مقایسه با کشورهای همسایه و دنیا کوچک و ضعیف است و باید آن را تقویت کنیم. لازمه آن این است که برای فعالان اقتصادی شرایط مساوی ایجاد کنیم تا رقابت سالم به وجود بیاید و افرادی نتوانند از رانت‌های اطلاعاتی استفاده کنند. در این صورت می‌توانیم با بخش خصوصی کشورهای همسایه رقابت کنیم.

فرصت‌هایی برای ما ایجاد شده بود و می‌توانستیم از آنها به خوبی استفاده کنیم چون بخش خصوصی ما ضعیف بود نتوانستیم. مثلا وقتی که عربستان و برخی کشورها قطر را تحریم کردند بازار خوبی در قطر برای ما به وجود آمد ولی با وجود اینکه قطر به ما نزدیک‌تر است ترکیه به سرعت بازار قطر را تصاحب کرد. یا اینکه وقتی رابطه ترکیه و روسیه در اثر اسقاط هواپیمای روسی توسط ترک‌ها خراب شد، روسیه مبادلات اقتصادی اش را با ترکیه قطع کرد و با وجود اینکه به شدت نیاز داشت که ما این خلأ را پر کنیم نتوانستیم.

دولت و کل حکومت دست از تصدی‌گری در اقتصاد بردارد

فارس: چرا نتوانستیم؟ دیپلماسی اقتصادی‌مان ضعیف بود؟

مطهری: نه؛ دیپلماسی اقتصادی تا حدی می‌‌تواند کمک کند ولی ما شرکتهای خصوصی بزرگ به آن شکل نداریم. در سفری که به مسکو داشتیم سفیر ما می‌گفت که در آن دوره به من گفتند هزار تن مرغ می‌‌خواهیم و شما برای ما تأمین کنید ولی ما هرچه این در و آن در زدیم دیدیم نمی‌شود. ما شرکتی نداشتیم که بتواند این کار را انجام دهد. باید بخش خصوصی‌مان را تقویت کنیم و راهش هم این است که دولت و کل حکومت در حوزه اقتصاد دست از تصدی‌گری بردارد و سیاست‌گذاری و نظارت کند.

البته اقتصاد ما یک ساختار خاصی دارد. بخشی از آن دست نهادهای حکومتی مثل ستاد اجرایی فرمان امام(ره) و بنیاد مستضعفان است که سرمایه‌های کلانی دارند و بخشی دست نیروهای مسلح است که فعالیت اقتصادی دارند. بخشی هم دست دولت و بخش کوچکی هم دست بخش خصوصی است. بخشهای دیگر باید به نفع بخش خصوصی کوچک شوند. هر دولتی که روی کار بیاید باید این اصلاح را انجام دهد.

فارس: عموم این بخش‌ها زیرساختی و مربوط به خلأهای قانونی است. سوال پیش می‌‌آید که شما در مجلس حضور داشتید و نماینده مجلس بودید، چرا در مجلس این گره‌ها را باز نکردید؟

مطهری: مجلس اقداماتی کرد و مثلا بعضی از نهادهای اقتصادی زیرمجموعه رهبری تا زمانی اصلا مالیات نمی‌دادند ولی بعد اقداماتی شد و مالیات‌ده شدند. در بخش نیروهای مسلح با دستور مقام رهبری واگذاریهایی در بنگاه‌های اقتصادی صورت گرفت. همین‌طور مقرر شد که صرفاً پروژه‌هایی که بخش خصوصی از انجامشان عاجز است و در توانشان نیست، به قرارگاه خاتم الانبیا داده شود و به همین دلیل مقداری محدود شدند. در دنیا هم ممکن است برخی پروژه‌های کلان باشد که از دست بخش خصوصی برنیاید و به دست نیروی نظامی که امکانات دارد بدهند ولی اینکه از کارهای رایج نیروهای مسلح فعالیت‌ اقتصادی باشد که خودش پروژه‌ها را بین شرکت‌ها تقسیم کند و بنگاه اقتصادی باشد به مصلحت نیروهای مسلح نیست.

دولت باید بستر قانونی تولید را فراهم و موانع را رفع کند

فارس: در مورد دولت چه؟ آن گره‌هایی که مربوط به دولت می‌‌شود.

مطهری: دولت باید بستر قانونی تولید را فراهم کند و بتواند کسب و کار را تسهیل کند. کسی که سمت تولید می‌آید موانعی پیش رویش نگذارند. امروز کسی که شرکتی ثبت می‌کند و آدرسی می‌‌دهد بلافاصله ماموران بهداشت، اداره کار، محیط زیست و غیره می‌آید و اینقدر دست و بال او را می‌‌بندند که پشیمان می‌‌شود و ترجیح می‌دهد شرکت را ثبت نکند و کار خود را پنهانی انجام دهد. مجوزهای گوناگون درست کردیم که طرف باید خیلی بدود تا موفق شود. دولت باید راه را هموار کند تا کسانی که دنبال تولیدند به راحتی کار خود را انجام دهند و پول خود را در حوزه دلالی و کارهایی که ارزش افزوده‌ای برای کشور ندارد به کار نگیرد.

فارس: چند روز پیش آقای اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس‌جمهور در کلاب‌هاوس گفتگویی با فعالان رسانه‌ای داشتند و در جواب همه انتقادات مشکلات را به گردن دولت قبل و ترامپ انداختند. به نظر شما مردم با وضعیتی که به آن اشاره کردیم و افکار عمومی این دو توجیه را از دولت می‌‌پذیرد؟

مطهری: تاحدی درست است و نمی‌توانیم بگوییم ظهور پدیده‌ای مثل ترامپ تاثیری در وضعیت اقتصاد کشور نداشت یا عملکرد دولت قبل که منجر به صدور 6 قطعنامه علیه ما شد تاثیری نداشته است. تحریم‌های سه ساله دوره ترامپ قابل مقایسه با تحریم‌هایی که سال 90 و91 برای ما پیدا شد و یا از اول انقلاب وجود داشت نبوده است.

انصافا تحریم‌ها کمرشکن و فلج کننده و جدی بود و تمام راه‌ها را بسته بودند. دولت با هر بانک یا شرکت خارجی وارد مذاکره می‌‌شد آن بانک یا شرکت را تهدید به تحریم می‌کردند. ولی دولت اینها را بیان نمی‌کرد چون به معنی قدرت آمریکا بود و نشان می‌داد که با یک دستور وزارت خزانه‌داری آمریکا همه کشورها اطاعت و پیروی می‌‌کنند، حتی بانک‌های عراق و ترکیه پول ما را برنمی‌گردانند. نمی‌شد که اینها را به مردم بگویند. نمی‌توانستند بگویند یک کشتی برای ما از برزیل گوشت وارد کرده، چون پولمان را به بانک ترکیه نمی‌توانیم واریز کنیم، یک ماه است که معطل است و تخلیه نمی‌شود و تازه وقتی آن مشکل با صحبت وزیر خارجه ما با وزیر خارجه ترکیه حل می‌‌شود باید این پول به آلمان برود و آنجا هم مشکل داریم و باز وزیر باید وارد شود. از طرفی چون این کشتی یک ماه معطل شده باید هزینه دموراژ آن را هم بدهیم.

دولتی غیر روحانی حداکثر 10 تا 20درصد اوضاع را بهتر می‌کرد

فارس: همه این بحث‌ها در کنار این مطرح است که آقای روحانی در سال 92 با وعده‌ای رای مردم را گرفت و الان این پاسخهای آقای جهانگیری با این مواجه است که مردم می‌گویند اتفاقا به خاطر همین مشکلات و طبق وعده‌هایتان به شما رای دادیم تا با مذاکره این مشکل را حل کنید. به نظر شما آیا آقای جهانگیری می‌‌تواند با این نوع پاسخگویی افکار عمومی را قانع کند؟

مطهری: اگر منظور ایشان این بوده که دولت هیچ نقشی نداشته و همه مشکلات ناشی از پدیده ترامپ و عملکرد دولت قبل است، ‌این حرف کاملی نیست. ولی اگر ایشان می‌‌خواهد بگوید عوامل غیر منتظره‌ای مثل ترامپ پیدا شد که در آمریکا و کل دنیا یک امر نادر بود، و همین‌طور پدیده کرونا، باید اینها را در نظر بگیریم و منصفانه قضاوت کنیم. باید قبول کنیم که در دوره دوم آقای روحانی عواملی مثل حوادث طبیعی مثل سیل و زلزله که بیش از حد معمول بود و ظهور پدیده ترامپ و نیز همه‌گیری کرونا تا حد قابل توجهی دست دولت را بسته بود. فرضاً دولت دیگری بود با مقداری مدیریت بهتر حداکثر می‌‌توانست 10 تا 20 درصد اوضاع را بهتر کند ولی اینکه بگوییم می‌‌توانست رفاه قابل قبولی برای مردم بیاورد چنین چیزی با وجود این تحریم‌ها محال است.

دولت از ابتدا برنامه مدونی برای مسکن نداشت

فارس: همه اینهایی که می‌گویید مردم می‌‌بینند و در ارزیابی‌شان از عملکرد دولت می‌‌آورند ولی برای مردم سوال هست که چگونه مثلا به یکباره مسکن 300 تا 400 درصد رشد قیمت پیدا می‌‌کند. آیا پدیده‌ای مثل ترامپ می‌‌تواند چنین کاری انجام دهد؟

مطهری: بی‌ارتباط هم نیست. وقتی تورم پیدا می‌‌شود در همه چیز اثر می‌گذارد ولی ممکن است بخشی از این مشکل به دولت برگردد که از ابتدا برنامه مدونی برای مسکن نداشته‌ است.

فارس: این در مورد خودرو و خیلی چیزهای دیگر هم هست. در بسیاری از چیزها تورم از 100درصد بالاتر هست و برای مثال قیمت پراید در ابتدای دولت روحانی کمتر از 20 میلیون تومان بود ولی الان بیش از 100میلیون تومان است. کمی صریح تر بپرسیم اگر شما رای بیاورید،‌ آیا ممکن است که دو یا 4 سال بعد دولت شما بگوید فلان آقا روی کار آمد و من نتوانستم کاری بکنم؟

مطهری: بالاخره اگر دوباره کسی مثل ترامپ پیدا شود باز وضع اقتصاد ما را بهم می‌ریزد و نمی‌توانیم تأثیر آن را بر اقتصادمان نادیده بگیریم.

باید تلاش کنیم تحریم کمترین اثر را در اقتصاد داشته باشد

فارس: پس مشخصا به این فکر نکرده‌اید که اگر ترامپ دیگری روی کار آمد کشور را بهتر اداره کنید؟ آیا از یک سوراخ دوبار گزیده می‌‌شوید؟

مطهری: باید تلاش کنیم که ساختار اقتصاد کشور را به گونه‌ای بسازیم و فرهنگ کار و تکیه بر توان داخل را رواج بدهیم که تحریم‌ها کمترین اثر را در اقتصاد ما داشته باشد.

فارس: پس امکانش هست.

مطهری: در این حد بله، ولی این که بگوییم کاری کنیم که تحریم تاثیری بر ما نداشته باشد امکانش نیست و این که بگوییم همه بانکهای دنیا با ما همکاری نکنند و در عین حال ما اقتصادی شکوفا داشته باشیم امکان ندارد. هر مقدار هم تکیه بر نیروها و امکانات داخلی بکنید و تولید را هم بالا ببرید بالاخره به اینجا می‌رسید که کالای خود را باید صادر کنید و اگر صادر کنید نمی‌توانید پول خود را دریافت کنید و این امر اقتصاد را بهم می‌‌ریزد. در عالم رویا نمی‌توان زندگی کرد که بگوییم تحریم‌هایی در حد تحریم‌های دوره ترامپ باشد و هیچ تأثیری بر اقتصاد ما نداشته باشد و اقتصاد را چنان ساخته باشیم که اصلا اثر نپذیریم. چنین چیزی محال است.

نمی‌توان قول داد اگر ترامپ دیگری روی کار بیاید کشور عادی اداره شود

دوباره کسی مثل ترامپ روی کار بیاید قطعا اقتصاد ما را بهم می‌ریزد چون وقتی هیچ بانکی با ما همکاری نکند می‌‌خواهیم چه کار کنیم؟ اگر بخواهیم نفت بفروشیم باید نفت را وسط دریا از این نفتکش به آن نفتکش منتقل کنیم و ارزان بفروشیم واگر چیزی می‌خواهیم وارد کنیم به قیمت سه برابر وارد کنیم. اینها در اقتصاد کشور اثر می‌‌گذارد و فساد هم ایجاد می‌کند. در دور زدن تحریم‌ها فساد به وجود می‌‌آید و عده خاصی این کار را می‌‌کنند و از رانتی برخوردارند و باید کلی به طرف رشوه بدهند تا کالا را منتقل کرده و صادر یا وارد کنند. ده‌ها مشکل برای کشور ایجاد می‌شود، لذا هیچ‌کس نمی‌تواند قول دهد که اگر پدیده‌ای مثل ترامپ روی کار بیاید من کشور را مثل حالت عادی اداره می‌‌کنم.

مدیریت دولت در مورد ارز4200 تومانی ضعیف بود

فارس: اساسا تمایز شما با دولت روحانی چیست که به مردم بگویید مَنِ علی مطهری آمده‌ام و این نقطه ممیزه من است.

مطهری: ما معتقدیم در جاهایی مثل ارز 4200 تومانی مدیریت دولت ضعیف بوده چون باید طوری طراحی می‌کردند که تا نقطه آخر نظارت می‌کردند تا کالایی که با این ارز وارد می‌‌شود با قیمت متناسب با آن ارز به دست مردم برسد و نظارت آن‌قدر دقیق باشد که تا منزل آخر ادامه داشته باشد و یا اگر توان این کار را نداشتند ارز متفاوتی قرار نمی‌دادند.

البته اینها معتقدند که این، تصمیم شورای هماهنگی اقتصادی سران بوده و صرفا تصمیم دولت نبوده است. البته دولت به هرحال تصمیم‌گیر اصلی و مجری در حوزه اقتصاد است. یا تصمیمی که در مورد قیمت بنزین گرفتند، هم بی‌موقع بود و هم بد اجرا شد و هم بعدا با معترضان خیلی بد برخورد شد و برای کشور مشکلاتی ایجاد کرد. ضعف مدیریت وجود داشته ولی هرکس دیگری هم که بیاید و بگوید در شرایط موجود کشور و با این تحریم‌های سخت که در طول 42 سال اخیر سابقه نداشته و در اوضاع همه‌گیری کرونا، من اقتصاد کشور را به حال عادی برمی‌گردانم و رفاه قابل قبولی خواهم آورد یا دچار توهم است یا دروغ می‌گوید.

فارس: یعنی پس طبق اظهارات شما مردم امیدوار نباشند؟

مطهری: اگر بنا باشد در همین شرایط باقی بمانیم هر رئیس جمهور دیگری حداکثر می‌‌تواند با مدیریت بهتر 20 درصد اقتصاد را بهتر کند ولی اینکه بگوید غوغا می‌‌کنم و چنین و چنان می‌کنم واقعیت ندارد.

فارس: اساسا شما به خنثی‌سازی تحریم اعتقادی ندارید؟

مطهری: آن در جای خودش. خنثی‌سازی تحریم امری مفروض و بدیهی است. نیاز به گفتن ندارد که باید تحریم‌ها را خنثی کنیم.

فارس: پس مردم می‌‌توانند امیدوار باشند که اگر تحریم‌ها را خنثی کنیم اینقدر از تکانه‌های اقتصاد در اثر روی کارآمدن امثال ترامپ ضربه نمی‌خوریم.

مطهری: ضربه کمتری می‌‌خوریم، نه این که ضربه نمی‌خوریم. اگر زیر بار این تحریم‌ها باشید هرقدر هم که داخل را قوی کرده باشید اقتصاد به هم می‌ریزد. ولی میزان آن مهم است. خنثی کردن هم یعنی تلاش کنیم تا به جایی برسانیم که دشمن حس کند تحریم‌ها خیلی اثر ندارد، ولی اینطور نیست که به طور کلی اثر تحریم‌ها را از بین ببرد.

تحریم رفع شود کشور گلستان نمی‌شود

شما هر مقدار تولید کشور را بالا ببرید بالاخره می‌خواهید تجارت کنید و تولید خود را به دنیا عرضه کنید ولی نمی‌توانید مبادله کنید مگر با هزینه‌های اضافی که پول بی‌جایی از جیب مردم می‌‌رود. بنابر این باید خنثی‌سازی تحریم و تکیه بر توان داخلی به موازات تلاش برای رفع تحریم‌ها انجام شود و هرکس بگوید من فقط با یکی جلو می‌روم خطا کرده است.

اگر بگوید تحریم رفع شود کشور گلستان می‌‌شود چنین چیزی نیست، چون رفع هم بشود مشکلات ساختاری داریم. یا کسی بگوید من فقط با توجه به داخل می‌‌خواهم اقتصاد را درست کنم و کاری به تحریم‌ها ندارم، شدنی نیست و اشتباه است.

در دنیای امروز هیچ کشوری نمی تواند دور خود دیوار بکشد و به تنهایی مشکلات خود را حل کند. اصلا نظام بانکی دنیا واحد است و اگر جدای از این نظام باشیم با مشکلات بزرگی برخورد می‌کنیم. ما نباید سختی‌های غیر ضروری به مردم تحمیل کنیم. یک چیزهایی روال دنیاست. این‌که کاری کنیم که امکان سوئیف بر ما بسته باشد یا در لیست سیاه FATF باشیم و این را جزو ضروریات انقلاب بدانیم، صحیح نیست.

یک سختی‌های غیر ضروری بر مردم تحمیل می‌کنیم که مردم هم فلسفه آن را نمی‌دانند. یک وقت است که دشمن به ما حمله کرده و قسمتی از خاک مارا گرفته است. مردم می‌گویند اینجا تکلیف معلوم است و باید برویم خاکمان را آزاد کنیم، اگر شده 10هزار شهید هم بدهیم باید این کار را بکنیم و می‌‌فهمد برای چه. ولی یک وقت است که دور هم می‌‌نشینیم و می‌گوییم تحریم چیز خوبی است و باید باشد و فقط باید به داخل توجه کنیم. اگر این‌گونه شود فشاری بر مردم می‌آید در حالی که نمی‌دانند برای چه این فشار را باید تحمل کنیم. اگر اینها برای مردم روشن نباشد ممکن است تا جایی مقاومت کنند. جنگ تحمیلی چگونه بود؟ این اواخر مردم به جبهه نمی‌رفتند چون کم‌کم برایشان روشن نبود و نمی‌دانستند که چه می‌کنیم چون نه می‌‌توانیم جلو برویم و نه عقب. دائم تهران موشک باران می‌‌شد و واقعیت این است که اواخر مردم چندان به جبهه نمی‌رفتند.

فارس: چون به یک اتفاق تاریخی اشاره کردید بعد از عملیات مرصاد...

مطهری: آن بعد از پذیرش آتش‌بس بود، چون پذیرفتیم مردم دوباره رفتند.

در ماجرای بنزین به مردم بی احترامی شد/ اگر به مردم شخصیت می‌دادند مشکلات حل می‌شد

فارس: از صحبت‌های شما این را برداشت کردم که مردم از برخی عملکردها دلسرد هستند. از سویی دیگر مثلا شاهدیم که سه تن از اعضای دولت شامل رئیس جمهور،‌ معاون اول و وزیر اقتصاد مردم را به بورس دعوت می‌کنند و به یکباره بورس قرمز می‌‌شود و مردمی که خانه و ماشینشان را فروخته‌اند به یکباره سرمایه‌شان را بر باد رفته می‌بینند. به این پیوست کنیم ماجرای گران شدن بنزین را که مردم نمی‌دانستند و بعد رئیس جمهور گفت که خود من صبح جمعه فهمیدم. این مدل و روحیه حکمرانی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

مطهری: مسئله بنزین روشن است و واقعا قابل دفاع نیست. بسیار بد عمل شد و به شخصیت مردم بی‌احترامی شد. بدون اینکه با مردم صحبت کنند و آنها را در جریان قرار دهند اقدام کردند. ممکن است بعد از صحبت با مردم هم عده‌ای موافق نباشند و بگویند باید بنزین هزار تومان بماند ولی وقتی با مردم صحبت می‌کنید در واقع به آنها شخصیت می‌‌دهید و توضیح می‌دهید که به دلیل افزایش قاچاق بنزین و مصرف بالای بنزین و نیاز به واردات آن و مقدور نبودن آن به دلیل تحریمها این کار باید انجام شود، بخش بزرگی از مشکل حل می‌شود.

باید یک ماه با مردم حرف می‌زدند و خود رئیس جمهور هم با مردم حرف می‌زند. اگر این کارها می‌‌شد و ضرورت کار برای مردم روشن می‌‌شد اعتراضات به 10 درصد می‌‌رسید. روشن است کار بسیار غلطی کردند. در دولت احمدی‌نژاد شبیه این کار شد ولی خود ایشان دوسه بار با مردم صحبت کرد و قبلش گفت یارانه را به حساب مردم می‌ریزیم، هرچند آن موقع هم مقداری اعتراضات شد. ولی این‌گونه بی‌گدار به آب زدن کار اشتباهی بود. ضمنا دولت از سالها قبل از طرف مجلس این اجازه را داشت که افزایش تدریجی قیمت بنزین را شروع کند. گاهی نگاه‌های سیاسی هست. مجلس هم می‌توانست حالا که دولت انجام نمی‌دهد خودش وارد شود ولی چون ملاحظات سیاسی و انتخاباتی داشت انجام نداد. هردو تعلل کردند که بعد شورای هماهنگی سران این کار را انجام داد ولی دیر شده بود و بد عمل شد و به این مشکلات خوردیم.

در مسئله بورس هم، دولت اول باید اطمینان حاصل می‌کرد که مردمی که پولشان را می‌‌آورند ضرر اساسی نکنند. البته بورس محل ریسک است، هم می‌تواند سودآور و هم می‌‌تواند زیان‌آور باشد. هرکس که وارد بورس می‌شود باید منتظر سود و زیان باشد. ولی چون اقتصاد ما در حالت طبیعی نیست و شرکت‌ها سودآوری ندارند، ارزش سهام هم به ندرت افزایش می‌‌یابد و این باعث می‌شود که سهامداران دچار ضرر شوند. باید حساب شده‌تر این کار را می‌‌کردند. از طرفی شرکت‌هایی هستند نیمه خصوصی و نیمه دولتی که رانتهای اطلاعاتی دارند و می‌‌دانند که سهام کجا کی بالا می‌رود، همان موقع سهامشان را می‌‌فروشند و جایی که سهامش پایین می‌‌آید فوراً می‌خرند و سرمایه عظیمی در اختیار دارند و می‌‌توانند ارزش سهام را جابجا کنند.

یعنی فرد عادی که سرمایه‌ای در بورس گذاشته ‌با یک شرکت نیمه دولتی که اطلاعات و سرمایه کافی دارد متفاوت است. آنها ارزش سهام را جابجا می‌کنند و اینها باید تابع باشند. به هرحال بخشی از مشکل بورس به شرایط اقتصادی کشور برمی‌گردد که در آن بسیاری از شرکت‌های خصوصی و نیمه دولتی چندان سودآور نیستند و به همین دلیل ارزش سهامشان بالا نمی‌رود.

برخی از شرکت‌ها هم شفافیت ندارند و اطلاعاتشان به صورت شفاف در اختیار مردم نیست و این هم تصمیم‌گیری برای سهامداران را مشکل می‌کند.

دولت در مورد بورس به مردم توضیح دهد

فارس: البته آقای دکتر مردم عموما از این گله‌مندند که احساس می‌‌کنند دولت برای مردم تله گذاشته است و البته وزیر اقتصاد هم گفت کسری بودجه‌مان را از این راه جبران کردیم. مسائلی اینچنینی پشت سرهم مسئله‌ای را از حکمرانی در بین مردم ایجاد می‌‌کند که یک نوع جدایی بین دولت و ملت را متبادر می‌‌کند. نسبت شما با این مدل و روحیه از حکمرانی چیست؟

مطهری: این که یک دولتی می‌آید و می‌خواهد نقدینگی موجود در کشور را به سمتی هدایت کند کار بدی نیست. به جای این که سرمایه‌ها برود در حوزه سکه و طلا و دلالی مسکن، وقتی در بازار بورس متمرکز می‌شود به طور طبیعی به تولید کمک می‌کند. حال این که بعد نتواند درست کنترل کند این بحث دیگری است.

به نظر می‌آید هیچ دولتی حاضر نیست که خودش را خراب کند و به مردم بگوید پول‌هایتان را داخل بورس بیاورید و سهام بخرید، ولی بعد مردم ضرر کنند و همه معترض باشند. قطعا دولت این کار را به عنوان یک ترفند و فریب انجام نداده است که با علم به این که بعدا به این وضع درمی‌آید از مردم خواسته باشد که پول‌هایشان را داخل بورس بیاورند.

فکر می‌کنم در عمل نتوانستند درست مدیریت کنند و خیلی جاها و حتی خیلی از شرکت‌های دولتی و نیمه دولتی آن مقداری که من اطلاع پیدا کردم اصلاً به توصیه‌های دولت گوش نکردند. مثلاً دولت می‌گفت که الان شما فلان سهام را بخرید ولی می‌گفتند ما نمی‌خریم چون باید جواب مجمع عمومی‌مان را بدهیم. احساس من این است که از دست دولت هم در رفت و نمی‌خواست که به این صورت دربیاید. حال باید دولت بیشتر در مورد تحولات بورس به مردم توضیح بدهد که ما از کجا به کجا رسیده‌ایم و چرا اینگونه شد. احتمال دارد که با این فضایی که امروز ایجاد شده است و در فضای رفع تحریم‌ها و احیای برجام وضعیت بورس هم بهتر شود.

فارس: آقای مطهری! اگر شما روی کار بیایید کدام قسمت از دولت را حفظ می‌کنید و کدامیک از نیروهای فعلی کابینه را به همکاری دعوت خواهید کرد؟

مطهری: حالا اگر اسم افراد را نیاوریم بهتر است. من کلا معتقد هستم که ما از همه نیروهای خوب باید استفاده کنیم.

فارس: مشخصا تعریف شما از نیروی خوب در دولت روحانی چه کسی هست؟ اگر مثال هم بگویید به نظرم مشکلی ندارد.

مطهری: چیزی که الان به ذهنم می‌آید این است که به نظرم وزیر نیرو عملکرد خوبی داشته و همچنین وزیر ارتباطات هم در مجموع کارش خوب بوده است.

فارس: در مورد وزارت خارجه نظرتان چیست؟

مطهری: به نظرم آقای ظریف بهترین است. بهتر از آقای ظریف برای سیاست خارجی نداریم. یعنی معتقد هستم هر کسی پیروز شود باید از ایشان استفاده کند چون خدمات زیادی انجام داده‌اند و ما کسی به توانایی ایشان برای وزارت خارجه نداریم. افراد دیگر به مراتب پایین‌تر هستند و اصلاً قابل قیاس با ایشان نیستند، لذا هر کسی که پیروز شود باید ایشان را قانع کند که این پست را قبول کند.
احیای برجام کارنامه خوبی برای ظریف است

فارس: البته برنامه اصلی ایشان که مذاکرات و رفع تحریم‌ها بود محقق نشد و ممکن است این یک آسیب ‌برای دولت بعد باشد.

مطهری: به طور نسبی محقق شد. از زمانی که برجام امضا شد گشایشی در کشور به وجود آمد و رشد اقتصادی‌مان بالا رفت و تورم تک رقمی شد. تا به دوره ترامپ رسیدیم. بالاخره کارشکنی‌های داخلی هم بود و عده‌ای نمی‌خواستند برجام اجرا شود و سرمایه‌گذاری خارجی صورت گیرد.

کارشکنی شد و کل حکومت یک دست نبود که برجام اجرا شود. با این که برجام تصمیم نظام بود ولی متأسفانه بخشی از نظام مخالف اجرای آن بود و می‌خواست به هر قیمتی که شده اجرا نشود و همین طور هم شد یعنی زمینه‌ای فراهم شد برای خروج ترامپ. با این حال اصل برجام چیز خوبی بود و الان هم تصمیم کل نظام همین است که ما به برجام برگردیم. خود رهبری هم گفتند که تحریم‌ها را بردارند و راستی‌آزمایی شود و سپس به برجام برگردیم. برجام به نفع ماست و علیرغم تبلیغاتی که شده به نظرم توافق بسیار خوبی بود که مذاکره‌کنندگان توانستند این کار را انجام دهند. به همین خاطر هم هست که اسرائیل نگران است که برجام احیا شود و ترامپ هم خوب فهمیده بود که برجام به ضرر ‌آمریکاست، برجام آثار خوبی داشت و دیدی که همین برجام نیمه جان آمریکا را دو بار در شورای امنیت محکوم کرد و همه به نفع ما رأی دادند. الان هم اگر بتوانند برجام را احیا کنند، یک کارنامه خوبی برای آقای ظریف است.

اصلاح‌طلبان هیچ گفت‌وگویی با من برای کاندیداتوری نکرده‌اند

فارس: شما در انتخابات مجلس دهم با لیست امید وارد مجلس شدید، برای ریاست جمهوری از طرف نهاد اجماع ساز اصلاح طلبان با شما گفت‌وگویی انجام نشده است؟

مطهری: نه، گفت‌وگویی نشده است. البته در مجلس دهم هم من خودم درخواستی نداشتم بلکه خودشان اسم من را در لیست امید آوردند. افراد دیگری بودند که اینها با لابی و فشار اسم‌شان را در لیست قرار دادند ولی اینها اسم من را خودشان در لیست قرار دادند که البته من هم تشکر کردم و مخالف نبودم. ولی این که من درخواست داده باشم که اسم من را قرار بدهند، این طور نبود. بعد هم که وارد مجلس شدیم، با این که خیلی از افراد و برخی نماینده‌ها بودند که از من می‌خواستند از فراکسیون امید بیرون بیایم و به فراکسیون مستقلین بروم و حتی می‌گفتند شما رئیس فراکسیون بشوید، من دیدم که اخلاقا کار خوبی نیست که ما که در لیست امید بودیم حالا که وارد مجلس شده‌ایم از فراکسیون امید بیرون بیاییم.

من این را نمی‌پسندیدم و با این که من اصلاح‌طلب اصطلاحی نبودم، ولی گفتم که ما باید بمانیم و خروجمان از فراکسیون اخلاقا خوب نیست. تا آخر هم در فراکسیون امید ماندم. به هرحال امروز اسم من از طرف نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان مطرح نیست ولی این که بعدا چه تصمیمی بگیرند نمی‌دانم.

فارس: ظاهرا گفتید که اصولگرای اصلاح‌طلب هستید. در مسائل فرهنگی اصولگرا محسوب می‌شوید و در مسائل سیاسی عمدتاً نظرات‌تان نزدیک به اصلاح طلبان است. این رویکرد مقداری عدم تشکیلاتی بودن را نشان نمی‌دهد؟ بالاخره عقبه تشکیلاتی یک امتیاز برای فعال سیاسی است.

مطهری: این درست است که در واقع یک پشتوانه تشکیلاتی ندارم، البته در سال‌های اخیر چند بار خیز برداشتیم تا این که حزب صدای ملت را تاسیس کنیم و تا جایی هم پیش رفتیم، ولی رها کردیم.

فارس: چه باعث شد که رها بکنید؟

مطهری: مقداری مشغله‌ها زیاد بود و مقداری هم دچار تردید شدیم که آیا می‌شود کاری کرد یا خیر. دیگر جدی پیگیری نکردم.

بین هر دو گروه اصولگرایان و اصلاح طلبان حامیانی دارم

فارس: با فرد خاصی می‌خواستید این کار را شروع کنید؟

مطهری: نه، خودمان بودیم و هیأت موسسی تشکیل دادیم و حتی مرامنامه‌ای تنظیم کردیم و به وزارت کشور فرستادیم. تا جاهایی پیش رفتیم، ولی تا آخر دنبال نکردیم. ولی من شخصا فکر می‌کنم که بین هر دو گروه حامیانی دارم. هم بین اصولگرایان و هم بین اصلاح طلبان حامیانی دارم و امید من به مردم است.

فارس: اخیراً اظهارنظرهایی داشتید که احساس می‌شود مقداری از آن نظرات‌تان در حوزه فرهنگی و مخصوصا در حوزه حجاب عقب‌نشینی کرده‌اید و یا رقیق‌تر کرده‌اید؟ این مواضع انتخاباتی نیست؟

مطهری: نه، از اول هم من خیلی قائل به سخت‌گیری نبودم. طوری منعکس شد که گویی من قائل به سخت‌گیری هستم. از ابتدا هم حرف من همیشه این بوده که باید در امور فرهنگی یک نظارتی باشد. دولت اسلامی با یک دولت سکولار فرق می‌‌کند. دولت سکولار می‌گوید من هیچ تعهدی نسبت به اخلاق و عقاید و رفتار مردم ندارم و به من ربطی ندارد و من فقط عهده‌دار معیشت و خورد و خوراک و مسکن مردم هستم. ولی دولت اسلامی نمی‌تواند نسبت به این امور بی‌تفاوت باشد و بگوید به من ربطی ندارد. البته این بدان معنا نیست که بخواهد مردم را با زور به رفتار خاصی وادار کند یا عقیده خاصی را به زور به مردم تحمیل کند. بلکه منظور این است که زمینه اخلاق و رفتار درست را فراهم کند و بی‌تفاوت نباشد. لااقل بی‌اخلاقی و عقاید نادرست را اشاعه ندهد.

فرق ما با رژیم گذشته حداقل باید این باشد که ما دیگر اشاعه فحشا نکنیم و اشاعه رفتار و عقاید نادرست نکنیم، ضمن این که باید نظارتی برای این امور داشته باشیم و نمی‌توانیم بگوییم که اینها همین گونه رها باشد. وقتی که اینها را می‌گوییم می‌گویند فلانی قائل به سخت‌گیری است در حالی که منظور من سخت‌گیری نیست و باید بالاخره یک نظارتی باشد و نمی‌شود که این چیزها همین گونه رها باشد.

اکثر قاطع بانوان پوشش را قبول دارند

حال ممکن است یک تغییر جزئی هم در این رویکرد صورت گرفته باشد، مثلاً در عمل دیده باشیم که گاهی بعضی رفتارهایی که به عنوان نظارت انجام شده اثر خوبی نداشته است و می‌توانسته بهتر از این باشد، بنابراین باید نوع نظارت تغییر کند. باید فکر کرد و دید که بهترین راه چیست و چه باید کرد تا مردم را به لجاجت و عکس العمل نکشانیم و شخصیت و احترام مردم حفظ شود. همچنین به مردم بی‌احترامی نشود. اینها مهم است. امور فرهنگی باید با اراده و اختیار خود مردم انجام شود و غیر از این امکان‌پذیر نیست. در مورد همین مسأله حجاب واقعا اگر اکثریت خانم‌ها نخواهند، نمی‌توانیم هیچ کاری بکنیم و این یک واقعیت است. این که می‌بینیم الان در حد قابل قبولی رعایت می‌شود به خاطر این است که واقعا اکثریت قاطع خانم‌ها می‌خواهند و قبول دارند که این، پوشش خوب و درستی هست و به آن معتقدند.

حکومت اسلامی اجازه نمی دهد حجاب مردم مثل اروپا باشد

فارس: یعنی برای اصل حجاب پذیرش در جامعه وجود دارد؟

مطهری: بله و من معتقد هستم که اصلاً مردم ما چه مرد و چه زن هر دو که پوشش اسلامی را انتخاب کرده‌‌اند و اکثریت قاطع‌شان هم رعایت می‌‌کنند. یک تعداد که شاید 20 درصد باشند، به طور کامل رعایت نمی‌کنند بلکه به طور نسبی رعایت می‌‌کنند که حکومت هم با آنها کاری ندارد. هر روز در خیابان‌ها می‌بینید که خانم‌ها و آقایانی هستند که پوشش اسلامی را چندان رعایت نمی‌کنند و کسی هم با آنها کاری ندارد. ممکن است دو یا سه درصدی هم بگویند که ما باید مثل اروپا باشیم. بدیهی است که حکومت اسلامی هیچ وقت چنین اجازه‌ای نمی‌دهد.

ادعای «دیوار کشیدن» توسط روحانی در انتخابات 96 بی اخلاقی بود

فارس: در انتخابات 96 این پدیده دستمایه دوقطبی انتخاباتی در جامعه شد و برای مثال بحث دیوار کشیدن را آقای روحانی مطرح کردند. نظر شما در این مورد چیست؟

مطهری: بله، این کار خوبی نیست و حتی همان حرفی که آقای روحانی گفت که اگر اینها بیایند دیوار می‌کشند، واقعا درست نبود. واقعا هیچ کدام از کاندیداها چنین نظری نداشت و مقداری استفاده ابزاری از این مطلب بود و یک کار غیراخلاقی بود.

با یک کلمه «تحریک» بلبشو درست کردند


همان‌طور که من خودم اخیراً صحبتی در کلاب‌هاوس داشتم و یک خانم به یکباره سؤال عجیب و غریبی مطرح کرد که در اروپا همه مردان و زنان در کنار دریا عریان هستند و ببینید مردان آنها چقدر تهذیب نفس دارند و تربیت شده‌اند که اصلاً برایشان مهم نیست و نگاه نمی‌کنند. من هم یک جوابی دادم که منطقی بود و هر کس این سؤال و جواب را گوش داده بود می‌گفت شما خیلی خوب و منطقی جواب دادید. ولی یک بلبشویی در فضای مجازی درست کردند، چون آن خانم کلمه «تحریک» را به کار برد من هم باید مطابق آن جواب می‌دادم. این کلمه را گرفتند و به حرف‌های ما چسباندند و یک بساطی درست کردند. یک حرف ساده را در فضای سیاسی و انتخاباتی نمی‌شود گفت. استفاده‌های ابزاری به نظرم اصلاً خوب نیست. باید ببینیم که طرف چه گفته و آنچه را که او گفته منعکس کنیم نه آنچه خودمان دوست داریم.

اگر آنجا می‌گفتید که سؤال این بوده و جواب هم این، هر که می‌خواند می‌گفت درست است، ولی وقتی یک جمله را از آن وسط درمی‌آورید و تیتر می‌کنید، ابهام پیش می‌آید. این خیلی مهم است که خبرنگاران متعهد باشند که حرف فرد را درست منتقل کنند و اگر جایی را هم متوجه نشدند نیاز به انتقال نیست. گاهی من می‌بینم که خبرنگار اصلاً متوجه حرف من نمی‌شود ولی چیز عجیب و غریب دیگری را منتشر می‌کند. مثلاً من آنجا گفته‌ام که انسان استعدادهایی مختص به خود دارد و یک استعدادهای مشترک با حیوان نیز دارد. این کلمه حیوان را که من گفتم به سمت اسب و الاغ بردند، در حالی که من حیوان فلسفی را گفتم که به معنای موجود حی و زنده است. به یکباره این را مطرح کردند که یعنی آقا ما حیوان هستیم؟

فارس: گفتمان و شعار انتخاباتی شما چیست؟

مطهری: من در جای دیگری هم اعلام کردم که گفتمان انتخاباتی من «دولت مقتدر» است. دولتی که اجازه ندهد در کارش دخالت شود. همه امور اجرایی باید در دولت متمرکز باشد. این که ما جزیره‌هایی در کنار دولت داشته باشیم و تشکیلاتی به موازات دولت باشد بسیار برای کشور خطرناک است و حاکمیت دوگانه را تداعی می‌کند که رهبر انقلاب هم بارها مخالفت خود را با این موضوع اعلام کرده اند.

همه امور اجرایی باید در دولت متمرکز باشد. این که عده‌ای برای خودشان کار دیگری بکنند و مثلاً تشکیلاتی باشد که نفت می‌فروشد و تحریم‌ها را دور می‌زند و احیاناً وزارت نفت هم از جزئیات کارشان خبر نداشته باشد، درست نیست.

باید یکپارچه شود. دولت مجری است و باید بقیه زیر مجموعه دولت قرار بگیرند. الان ما این نقص را داریم که در کارهای دولت دخالت می‌شود و دولت هم نمی‌تواند اقتدار خودش را حفظ کند. همان ابتدای دولت دوازدهم آقای روحانی وقتی می‌خواست فهرست کابینه را به مجلس ارائه کند، با جاهایی رایزنی و نظرخواهی کرد و برخی از وزرایش انتخاب‌های دهم یا بیستم او بودند، در حالی که قانون اساسی می‌گوید رئیس جمهور باید فهرست وزرا را مستقیماً به مجلس ارائه کند. این چیزها اقتدار دولت را کم می‌کند.

فارس: البته این که یک بخش‌هایی به کمک دولت بیایند تا دولت بتواند نفت خود را بفروشد، به نظر می‌رسد که خواست خود دولت هم باشد.

مطهری: بله، در قسمت‌هایی این گونه هست ولی در جاهایی کارهای خودسرانه انجام می‌شود. بله در شرایط خاصی ممکن است دولت مجوزی به برخی افراد یا شرکت‌ها بدهد که این کارها را انجام دهند ولی نباید از دستش در برود. به هر حال شعار من همین دولت مقتدر است.

فارس: در مورد مجلس دهم اخیراً یکی از نمایندگان اصلاح طلب آن مجلس منتقد بود که آقای لاریجانی با استفاده از فراکسیون مستقلین آراء مجلس را مدیریت می‌کرد و اگر برای تصویب مصوبه‌ای علاقه داشت یا نداشت، اعمال قدرت می‌کرد. نظر شما در خصوص این انتقادی که به آقای لاریجانی در مجلس وارد بود چیست؟

مطهری: البته این انتقاد وارد نیست. چون طبیعت مجلس همین است که هر گروهی یک فراکسیون تشکیل می‌دهند و این فراکسیون‌ها گاهی با هم ائتلاف می‌‌کنند و در یک لایحه یا طرحی که می‌خواهند رأی بیاورد قبلش با هم صحبت می‌‌کنند که رأی مثبت یا منفی بدهند. این به نظرم امری طبیعی است و اشکال نیست.

فارس: بیشتر بحث تمامیت‌خواهی در مورد شخصیت سیاسی ایشان مطرح است.

مطهری: نه، این هم درست نیست. اشکال این بوده که دوستانی که در فراکسیون امید بودند که من هم جزو آنها بودم فکر می‌کردند هر کسی که در لیست امید بوده باید همچنان در لیست امید باقی بماند، در حالی که عده‌ای بیرون رفتند و فراکسیون مستقلان را تشکیل دادند.

لیست امیدی‌ها برده نبودند که به فراکسیون دیگر نروند

فارس: آقای عارف هم خیلی معترض این مسئله بود.

مطهری: بله، آقای عارف هم خیلی معترض بود ولی من خیلی با این حرف موافق نیستم و معتقدم نماینده‌ای که وارد مجلس می‌شود آزاد است که به هر فراکسیونی برود، اگرچه در لیست خاصی بوده است. بَرده ما نیست که بگوییم چون در لیست ما بودی تا آخر باید همین جا باشی و هر چه ما می‌گوییم گوش بدهی که به این رأی مثبت و به آن رأی منفی بده. یک نماینده ممکن است که بخواهد از آن فراکسیون بیرون برود ولی اخلاقا بهتر بود که کسانی که در لیست امید بودند همچنان باقی بمانند، همان طور که من باقی ماندم. ولی اگر کسی هم به فراکسیون دیگری رفت نباید آنها را متهم به خیانت و نفاق کنیم و بعد رابطه‌مان را با آن فراکسیون بهم بزنیم و دائم دعوا کنیم که نتیجه آن به نفع آن فراکسیون سوم شود.

اشتباهی که در مجلس دهم پیش آمد به نظرم این بود که از همان ابتدا کسی را که به فراکسیون مستقلین رفت خائن و منافق نامیدند و نتوانستند با هم کار کنند در حالی که خیلی جاها می‌شد با هم کار کنند و اکثریت داشته باشند و در خیلی از لوایح و طرح‌ها به مقصود خودشان برسند. به درگیری کشید و این باعث شد حتی بخشی از مستقلین هم به فراکسیون اصولگرایان نزدیک شوند و آنها با هم در مقابل فراکسیون امید قرار گیرند. این ناشی از سیاست غلط برخی از افراد فراکسیون امید بود، وگرنه این نمی‌تواند ایرادی به آقای لاریجانی باشد. ایشان هم بالاخره دوست داشته که یک اهرمی داشته باشد و آنها هم نشستند یک فراکسیون درست کردند که گاهی برای ایجاد تعادل از آن استفاده می‌کردند.

فارس: تحلیل شما از حضور آقای لاریجانی در عرصه انتخابات چیست، چون اخبار و تحلیل‌های متعدد و متناقضی در خصوص کاندیداتوری ایشان مطرح است و این که آیا ایشان اصلاً ورود می‌‌کنند و یا گزینه اصلاح طلبان می‌شوند یا خیر؟

مطهری: من خبر ندارم.

لاریجانی امکان رای‌آوری خود را ارزیابی می‌کند

فارس: تحلیل‌تان را بفرمایید.

مطهری: تحلیلم این است که ایشان شرایط را ارزیابی می‌کند تا ببیند که آیا مثلاً امکان رأی آوری وجود دارد یا خیر.

مطهری: من خبر ندارم.

لاریجانی امکان رای‌آوری خود را ارزیابی می‌کند

فارس: تحلیل‌تان را بفرمایید.

مطهری: تحلیلم این است که ایشان شرایط را ارزیابی می‌کند تا ببیند که آیا مثلاً امکان رأی آوری وجود دارد یا خیر.

فارس: به نظر شما فضا برای ورود ایشان فراهم است.

مطهری: هنوز خیلی روشن نیست و فعلا اقبال جدی از اصولگرایان و اصلاح‌طلبان به ایشان ندیده‌ایم.

فارس: در نظرسنجی‌ها هم ایشان آراء منفی قابل توجهی دارند. آیا این می‌تواند در تصمیم انتخاباتی ایشان اثرگذار باشد؟

مطهری: این نظرسنجی‌ها تغییر می‌کند و نظرسنجی‌های چند روز آخر خیلی مهم است که به چه صورتی دربیاید. ولی باید ببینیم که بالاخره این دو گروه چگونه تصمیم می‌گیرند.

فارس: ممکن است اصلاح طلبان از ایشان حمایت کنند؟ یا به بیان بهتر ایشان این ظرفیت را دارد که گزینه اصلاح طلبان باشد.

مطهری: آنها یک سازوکاری دارند که نمی‌توانند از آن تخطی کنند. یعنی الان 14 نفر را اعلام کرده‌اند و اینها کسانی بودند که از طرف حداقل 10 حزب پیشنهاد شده‌اند و اسم آقای لاریجانی بین آنها نیست. حالا مثل این که قرار است با اینها صحبت کنند و اولویت‌هایشان را مشخص کنند و به ترتیب به جلو بروند و برای مثال 5 نفر را مطرح کنند که اگر نفر اول نشد، به سمت نفر دوم و اگر نشد به سمت نفرات بعدی بروند. اگر متعهد به این سازوکارشان باشند قاعدتا نوبت به آقای لاریجانی نمی‌رسد.

حمایت اصلاح طلبان از لاریجانی بینشان اختلاف داخلی ایجاد می‌کند

فارس: ممکن است ایشان در عرصه انتخابات باشند و اصلاح‌طلبان بگویند گزینه‌های ما تأیید صلاحیت نشدند و از آن طرف هم گزینه رأی آور نداریم و مجبوریم مثل سال 92 از آقای لاریجانی حمایت کنیم.

مطهری: ممکن است ولی امکان دارد دچار اعتراضات داخلی شوند و مشکل پیدا کنند. مگر این که از بالا به گونه‌ای مدیریت شود که بتوانند این مشکلات را حل کنند، البته همه اینها احتمالات است.

فارس: مثلاً آقای خاتمی یک بار دیگر برای آقای لاریجانی تکرار بکنند.

مطهری: بله، ممکن است ایشان یک حق وتویی داشته باشد. البته احتمال دارد که از طرف اصولگراها هم کاندیدا شوند و بعید نیست، چون من دیدم که در صحبت‌های اعضای شورای وحدت نیم نگاهی به ایشان هست. ممکن است یک موقعی از طرف آنها کاندیدا شود که آنجا هم قطعا اعتراضاتی خواهد بود.

شاید تنه لاریجانی به ما خورده که اصلاح‌طلبان و اصولگرایان اقبالی به من ندارند

فارس: چه وضعیتی برای ایشان پیش آمده که نه اصلاح‌طلبان و نه اصولگرایان مایل نیستند که ایشان را گزینه خود کنند؟

مطهری: چون ایشان یک راه میانه‌ای رفته و بالاخره راه خودش را رفته و هر جا هر گونه تشخیص داده عمل کرده است و در قالب این گروه و آن گروه نبوده است. من هم تقریبا به این شکل هستم و کسی به ما توجه ندارد و شاید تنه آقای لاریجانی به ما خورده که این گونه شده است وگرنه قبلا این گونه نبود. (خنده)

فارس: تنه شما به تنه ایشان خورده یا تنه ایشان به تنه شما؟

مطهری: نه، تنه ایشان به ما خورده، وگرنه قبلا جزو کاندیداهای مسلم اصولگرایان بود ولی کم کم در یک موقعیت اعتدال قرار گرفت و الان یک اصولگرای معتدل است.

فارس: ایشان اگر روی کار بیاید و دولت تشکیل بدهد، دولت ایشان اعتدالی خواهد بود و یا اصولگرا خواهد بود؟

مطهری: فکر می‌کنم ایشان قاعدتا از هر دو گروه استفاده می‌کند. تیپش این گونه است که خیلی تعصب گروهی ندارد. البته اینها را باید از خودشان بپرسید.

فارس: اگر ایشان به انتخابات ورود نکند و رئیس جمهور هم نشود، برخی می‌گویند آینده سیاسی ایشان تقریبا تمام شده است. نظر شما در این خصوص چیست و آیا در صورت عدم پیروزی تأثیرگذاری ایشان در سپهر سیاسی ایران موضوعیت خواهد داشت؟

مطهری: فکر می‌کنم ایشان مؤثر خواهد بود چون آدم توانایی است و به نظرم حتماً از ایشان استفاده خواهد شد.

فارس: در دولت بعدی؟

مطهری: چه در دولت و چه از طریق رهبری از ایشان استفاده می‌شود چون نیروی باتجربه و عاقل و توانایی است.

فارس: گزینه‌های اصلی اصلاح طلبان را چه کسانی می‌دانید و به نظر شما شانس چه کسی در جریان اصلاحات برای حضور در عرصه انتخابات بالاست؟

مطهری: به نظر من الان رأی آقای ظریف قابل توجه است.

فارس: ایشان گفته که من ورود نمی‌کنم.

مطهری: این را نمی‌دانم ولی با توجه به اتفاق اخیر به نظرم رأی شان بالاتر رفت و بیشتر شد. حال ممکن است در یک قشری رأی‌شان پایین بیاید ولی در مجموع رأی‌شان بالا رفت و اگر شرکت کند رأی خوبی دارد. نفر بعدی ظاهرا آقای جهانگیری است. البته هنوز اصلاح طلبان اولویت‌هایشان را اعلام نکرده‌اند و این لیستی که مطرح شده مرحله اولیه است.

فارس: برخی افراد مثل آقای تاجزاده هم در این لیست حضور دارد، شما درباره حضور افراد این چنینی که صراحتا مخالفت خود را با بخش‌هایی از قانون هم اعلام می‌‌کنند چه نظری دارید؟

مطهری: البته این طور نیست که آقای تاجزاده قانون را قبول نداشته باشد، بلکه ایشان می‌گوید که اختیارات ولی فقیه باید محدود شود و نمی‌گوید اصل ولایت فقیه را قبول ندارم. یا برای مثال می‌گوید دخالت‌های سپاه باید کم شود.

فارس: بالاخره در چارچوب آن کاری که رئیس جمهور به عنوان رئیس قوه مجریه هست، فراتر صحبت می‌کند و بحث‌هایی را مطرح می‌کند که به نظر می‌رسد باید در دانشگاه و حوزه پیگیری شود.

مطهری: بالاخره اینها عقاید ایشان است و هر کس باید آزاد باشد که حرفش را بزند و هیچ اشکالی ندارد.

فارس: منظور من حضور انتخاباتی ایشان است، آیا با حضور چنین فردی و با وجود تضادی که قطعا ایجاد خواهد شد مشکلات مردم حل خواهد شد؟

مطهری: وقتی کسی انتخاب می‌شود تا سکان دولت را در دست بگیرد و با واقعیت مواجه می‌شود، خود به خود مقداری تعدیل می‌شود و مقداری هم با گفت‌وگوهایی که خواهد داشت برخی از خواسته‌هایش تأمین می‌شود. برای مثال این که می‌گوید اختیار ولی فقیه محدود شود به نظرم منظورش برخی از کارهایی است که به نام ولی فقیه انجام می‌شود و دخالت‌هایی صورت می‌گیرد. مقداری حد و مرزها مشخص شود تا از بیرون دولت در امور دولت دخالت نشود. اشکال ندارد چنین کسانی هم حضور داشته باشند.

فارس: بحثی که وجود دارد این است که خیلی‌ها خودشان می‌دانند که امکان عبور از فیلتر برایشان وجود ندارد و به نظر طراحی‌هایی انجام می‌شود تا دو قطبی‌هایی شکل بگیرد.

مطهری: شاید می‌خواهند یک فضایی بسازند که به نظرم آن هم اشکالی ندارد، بالاخره آزاد هستند. یک فضایی بسازند و گفتمان خود را مطرح کنند در حالی که می‌دانند شورای نگهبان ایشان را رد می‌کند. باعث می‌شود شور و شوقی در انتخابات ایجاد شود. نباید این را به حساب توطئه بگذاریم و بگوییم که اصلاح‌طلبان توطئه می‌‌کنند. نباید بدبین باشیم که بعد، حوادثی مثل سال 88 پیدا شود. متأسفانه ترسی از اصلاح‌طلبان وجود دارد که فکر می‌‌کنند اگر اینها حاکم شوند اسلام و قرآن از بین می‌رود در حالی که این طور نیست. بین اینها افراد متدین زیاد داریم. سال 88 هم اشتباه همین بود که عده‌ای می‌گفتند خط قرمز ما اصلاح طلبان است، در حالی که این حرف غلطی است. اینها هم حق انتخاب دارند و می‌توانند انتخاب بشوند و انتخاب بکنند. نباید خیلی روی این مسائل حساسیت نشان دهیم. نباید بترسیم و نباید بگوییم که اینها توطئه می‌‌کنند.


https://www.farsnews.ir/news/14000222000481
00343179
 
پست ها : 5574
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » سه شنبه مارس 21, 2023 6:37 pm


واقعا از جنس خودشان است
مردم يادشان نرفته آنكه در خطبه جمعه احمدينجاد را با رفسنجاني (كه ولي نعمت او بود و او بود كه او را از خراسان به تهران اورد و درشوراي انقلاب وارد كرد  بعد همه مراحل تا اخرين منصب حال) مقايسه كرد و كفت احمدينجاد به من نزديكتر است


ویدیوی حواشی لحظه ورود "احمدی نژاد" به وزارت کشور/ بالارفتن احمدی نژاد از نرده وزارت کشور/ درگیری طرفداران احمدی‌نژاد با کارمندان وزارت کشور
Image
محمود احمدی نژاد صبح امروز (چهارشنبه) درحالی که عده ای او با سردادن شعارهایی همرایی می کردند، به وزارت کشور برای ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری رفت.

العالم ـ ایران ـ سیاسی

در ویدیوی منتشر شده از سوی رسانه ها در دومین روز از آغاز ثبت نام داوطلبان ریاست جمهوری، حواشی لحظه ورود "محمود احمدی نژاد" به وزارت کشور برای ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری را مشاهده خواهید کرد.

براساس قوانین وزارت کشور در زمینه رعایت پروتکل های بهداشتی تنها یک شخص اجازه همراهی نامزد انتخابات ریاست جمهوری را دارد.

گفته می شود که احمدی نژاد را جوانفکر، تمدن و یکی از برادران وی همراهی می کنند.
احمدی نژاد در انتخابات سال ۹۶ نیز ثبت نام کرد که نهایتا احراز صلاحیت نشد.

دومین روز ثبت‌نام کاندیداهای سیزدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری در حالی صبح امروز (چهارشنبه) آغاز شد که طبق آمارها، ۵۷ نفر در نخستین روز نام‌نویسی در ستاد انتخابات کشور حاضر شدند.

https://fa.alalamtv.net/news/5585743
00343179
 
پست ها : 5574
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » چهارشنبه مارس 22, 2023 9:14 pm

لاریجانی:
 تعامل هوشمندانه با غرب، همکاری سازنده با شرق و برادری با کشورهای منطقه، پیش‌شرط پیشرفت اقتصادی و جهش تولید است. هر کسی که با این گزاره مخالف است صراحتاً توضیح دهد که چگونه می‌خواهد مشکلات اقتصادی ایران را حل کند   کلی گویی هم نکنید


لاریجانی:
حوزه اقتصاد، نه پادگان است و نه دادگاه که با تشر و دستور اداره شود /
مسئله امروز ایران با اقدامات نمایشی و پوپولیستی قابل حل نیست / کلید
جادویی وجود ندارد و یا با سوپرمن بازی نمی‌توان به راه حل رسید / عده‌ای
با صدای بلند، اداره‌ کشور را از مسیر عقلانیت خارج کردند
دوران کلی‌گویی و فرار از پاسخ به ⁧ سوالات سخت⁩ به سر آمده است.
   سوال مهم در کشور این است که مساله امروز ایران چیست؟ قبل
از این که پاسخ این سوال را بدهم باید بگویم بدلیل پیچیدگی موضوع و چند
بعدی بودن آن ساده لوحی است که فکر شود با چند اقدام نمایشی پوپولیستی
مساله قابل حل است و یا کلید جادویی وجود دارد و یا با سوپرمن بازی می‌توان
به راه حل رسید.

وی افزود: سعدی شیرازی می‌گوید سه چیز پایدار نماند مال بی تجارت، علم بی بحث و ملک بی‌سیاست.

داوطلب سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری گفت: امام خمینی (ره) یک
حکیم بود و رهبران صدر انقلاب اسلامی با عقلانیت پایه‌های انقلاب اسلامی را
سامان دادند. پس چرا امروز وضع چنین است چون عده ای اداره کشور از مسیر
حکمت و عقل خارج کرده اند و با سوار شدن بر موج احساسات و با پناه بردن به
مسیر های انحرافی و یا فراموشی از آرمان‌های امام هزینه های گزافی را برای
زندگی مردم ایجاد کرده اند و با صدای بلند اداره‌ کشور را از مسیر عقلانیت
خارج و همبستگی ملت را مخدوش کردند و به تعبیر شهید مطهری فرصت طلبان انقدر
تند و افراطی شعار می دهند تا انقلابیون را کنار بزنند.


رییس پیشین مجلس شورای اسلامی گفت: به نظر من تعبیر علم بی‌بحث که سعدی
گفت در عدم گفت و گوی داخلی و تبدیل شدن اختلاف‌ها به دشمنی‌ها ظهور پیدا
کرد. عده ای فقط به دنبال تجزیه مردم هستند این نهایت بی هنری است.

  وی تصریح کرد: هنر آن است که گام‌ها در طریق وحدت بیشتر و تحمل و مدارا
در جهت ایجاد اراده قوی تر در بعد ملی برای طرح مسائل کشور باشد بنابراین
یک مساله مهم ایجاد وفاق و وحدت و همبستگی ملی در کشور است که در نبود آن
توسعه فراهم نمی شود و ثبات و آرامش برای زندگی مردم ایجاد نمی‌گردد.

لاریجانی ادامه داد: موضوع دیگر حل مسال پیچیده بین المللی و منطقه ای
است که طولانی شدن آن به زندگی مردم لطمه می زند. هدف اصلی سیاست خارجی
کشور باید تسهیل روابط خارجی در جهت توسعه اقتصادی کشور باشد.

وی یادآورشد: تجربه کشورهایی که در ۲۰ سال اخیر جهش اقتصادی داشتند نشان
می‌دهد که آنها در سیاست خارجی و اقتصاد یک هدف را دنبال کردند و سیاست
خارجی در خدمت توسعه کشور بوده است لذا خیلی روشن است که جهش تولید و پرش
اقتصادی داخلی نیازمند باثبات سازی و تعادل در صحنه بین المللی است. نه
هرروز با اقدامی مساله جدید ایجاد کنیم که هزینه آن را مردم در زندگی خود
بدهند.

داوطلب سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری افزود: برای گذر از صفت ملک
بی‌سیاست اداره کشور نباید در دست افراطیون و سازشکاران قرار بگیرد. ملت و
افراد رای می‌دهند که هر نوع مشکلات نظیر مسایل پیچیده بین المللی را حل
کند. نه آن که درباره آن روضه خوانی سیاسی کنند و نه این که با طرح مسایل
فرعی افزایش مشکلات ملت نردبانی برای هوس‌های سیاسی پوپولیستی خود کنند.

وی با تاکید بر اینکه صحنه بین المللی با شعارهای تند غریزی آرام نمی
گیرد، تصریح کرد: رونق مدیریت صحنه بین المللی و انقلابی عمل کردن در این
مقطع آن است که وجوه بلوکه شده ملت ایران را از دست کشورها در بیاوریم و نه
این که در داخل شعار دهند و ما نفت را با زحمت بفروشیم ولی پول آن در
حساب‌های خارجی بلوکه شود.
00343179
 
پست ها : 5574
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » چهارشنبه مارس 22, 2023 9:48 pm

 
ضرب المثل دكتر ظريف:

 اما شخصیت های حقوقی شورای امنیت ملی را نگاه کنید. یک نفر نظامی عضو شوراهاست و آن هم رئیس ستاد است. نه فرماندهان و نه حتی وزیر دفاع. یک نماینده نظامی است. 
این حاکی از وزنی است که نظام برای دیپلماسی قائل است؟ 
خیر. یک دیپلمات، یک نظامی، یک مقام امنیتی، یک مقام سیاست داخلی عضو است و برای اینکه شماها خوشحال باشید رئیس سازمان برنامه و بودجه هم عضو هستند و اینها پنج رکن امنیت ملی هستند.
صدا وسیما هم هست؟
نه اونم عضو نیست. اینها همه ناظر هستند. فرمانده سپاه هم هست اما حق رای ندارند. بر اساس قانون اساسی سه رئیس قوه، دو نماینده رهبری و این پنج نفر حق رای دارند. ده نفر. اگر وزیری موضوعش در شورای امنیت ملی مطرح شود، آن هم با حق رای دعوت می شود.
حالا این یعنی چی؟ یعنی اینکه نظام نه باید دیپلمات باشد نه امنیتی باشد، نه باید سیاست داخلی و نظامی و نه باید اقتصادی صرف باشد، باید جامع باشد.
.......
برای همین است که من دائم مثال شورای امنیت را می زنم. می گویم چرا شورای امنیت پنج عضو رای دهنده دارد. به خاطر این است که نویسندگان قانون اساسی قدرت را پنج ساحتی دیده اند، تک ساحتی ندیده اند، اما ما در عمل قدرت را تک ساحتی می بینیم. در تبلیغات صدا و سیما و همچنین مردم قدرت تک ساحتی می بینند. 

متن كامل بياده شده نوار منتشره دكتر ظريف:

https://www.isna.ir/news/1400020705073/
00343179
 
پست ها : 5574
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » چهارشنبه مارس 22, 2023 11:12 pm


سالها وزير و مدير بر كار و موفق = رحمت الله عليه


اکبر ترکان بی‌لکنت موضع می‌گرفت؛ تا جایی که یک بار سخن صریح و طعنۀ او را دستمایۀ اتهام انکار توان‌مندی‌های داخلی ساختند. همان نوبت که گفت: «اگر تعرفه‌های واردات را بردارند قابلیت رقابت در هیچ صنعتی را نداریم جز آبگوشت بزباش و قورمه سبزی.»

اکبر ترکان؛ مدیرِ مادرزاد نه بیخودی‌الممالک!

Image
ترکان در پشت صحنه نمایش «راپورت‌های شبانه دکتر مصدق»
اکبر ترکان بی‌لکنت موضع می‌گرفت؛ تا جایی که یک بار سخن صریح و طعنۀ او را دستمایۀ اتهام انکار توان‌مندی‌های داخلی ساختند. همان نوبت که گفت: «اگر تعرفه‌های واردات را بردارند قابلیت رقابت در هیچ صنعتی را نداریم جز آبگوشت بزباش و قورمه سبزی.»

به گزارش ایسنا، مهرداد خدیر در یادداشتی در عصر ایران نوشت: «فرزند مهندس اکبر ترکان از درگذشت او خبر داده که هر چند سال‌ها قبل وزیر دفاع و نیز راه و ترابری یا معاون وزیر نفت بود اما بیشتر با سابقۀ مدیریت در مناطق آزاد و ویژۀ اقتصادی شناخته می‌شد و حتی در عرصۀ ورزش با ریاست فدراسیون کشتی.

مدیریت در وزارتخانه‌های مختلف و در برخی در سطح وزیر (مانند وزارت دفاع و راه و ترابری در دو دولت هاشمی رفسنجانی) سبب شده یگانه تصویری که از او ترسیم شود «مدیریت» در سطوح بالای دولتی باشد؛ چندان که تنها در دولت دوم احمدی‌نژاد غایب بود. تازه آن هم اگر در کوران انتخابات سال ۸۸ مصاحبه‌ای انجام نداده بود، چه‌بسا باقی می‌ماند اما پس از آن مانند نعمت‌زاده از مدیریت‌های کلان وزارت نفت کنار گذاشته شد.

یک یا دو سال پس از روی کار آمدن محمود احمدی‌نژاد شماری از مدیران و سردبیران روزنامه‌های اقتصادی به عسلویه دعوت شدند تا از منطقۀ ویژۀ اقتصادی پارس جنوبی بازدید کنند و من نیز به سبب مسئولیتی که در روزنامۀ اقتصادی «پول» داشتم در آن جمع بودم. هر چند ۱۴ یا ۱۵ سال گذشته اما خوب به خاطر دارم که در هواپیما درست کنار مهندس ترکان رییس هیأت‌مدیرۀ منطقۀ ویژه اقتصادی پارس جنوبی نشستم و از همان آغاز باب صحبت را گشودم.

می‌دانستم نسبتی با مدیریت احمدی‌نژادی ندارد و حدس هم می‌زدم زیاد دوام نمی‌آورد اما پیدا بود که بدون شناخت قبلی در این‌ باره سخن نخواهد گفت پس با این موضوع شروع نکردم. ناگاه به یاد آوردم که خیلی سال پیش‌تر و در دوران نوجوانی روزی که تلویزیون با استاندار هرمزگان مصاحبه می‌کرد و من در خانۀ دایی‌ام بودم، ناگهان گفت: او را می‌شناسی؟ با شگفتی گفتم: نه! چطور مگر؟ گفت: همان رفیق و هم‌دانشگاهی من است که خانۀ ما هم آمده بود. هر چه به ذهن خود فشار آوردم درنیافتم کدام‌یک از دوستان خود را می‌گوید تا نشانی داد و قدری به یاد آوردم. آخر، خانۀ مادربزرگ، حکم خانۀ دوم را داشت.

آن روز البته در هواپیما اما هر چه نشانی دادم به یاد نمی‌آورد! و من دمغ از این که مگر می‌شود کسی جایی رفته و ناهار هم خورده باشد و به یاد نیاورد؟ می‌گفت نشانی‌ها را درست می‌دهی و حتی نام دو دوست مشترک دیگر را هم گفتم اما عجیب این که تصویر واضحی نداشت و شاید به خاطر آن که دایی من تحصیل در دانشگاه آریامهر آن زمان و شریف بعدی را ادامه نداده و به آمریکا رفته بود و ترکان ماند و پیش از انقلاب فارغ‌التحصیل شد و او رفت و برگشت و مجال ادامه یافت.

وقتی گفتم دانشجوی دیگری هم بود به نام «کیوان صمیمی بهبهانی» که ساواک دستگیر کرده و دندان‌هایش را شکسته بودند و برادرش ساسان هم اعدام شده بود، دانست اطلاعات دقیق‌تری دارم اما یک لحظه از خود پرسیدم اصرار بر این که هم‌دانشگاهی دایی من بوده و مثلا یک بار به خانۀ مادربزرگ من هم آمده، مجال گفت‌وگوهای جدی‌تر را می‌ستاند و همان برای آشنایی نزدیک کافی است و ادامه ندادم و گفتم: چقدر لاغر شده‌اید آقای مهندس! چون تصویر او با آن چه در ذهن داشتم هیچ سازگار نبود. پاسخ داد: دیالیز می‌کنم و معلوم نیست تا همین هفتۀ دیگر هم زنده باشم.

تکان خوردم و شگفت‌زده که با آن وضعیت چرا این قدر کار می‌کند و با توجه به آن گفته این که ۱۴ سال پس از آن زندگی کرد باید برای نزدیکان و دوستان او مغتنم بوده باشد.

این بحث هم به جایی نمی‌رسید و گفتم حرف حساب مخالفان حضور شرکت‌های خارجی در عسلویه چیست و چرا به قول خودشان از توان ایرانی استفاده نمی‌کنید؟

آن روزها هنوز اصطلاحاتی چون «مدیریت جهادی» و «تبدیل ظرفیت به فرصت» باب نشده بود اما طرح این پرسش درست هم‌زمان شد با پذیرایی با دو آبمیوه. ناگهان گفت: «نی‌»ات را به من بده! در لیوان خود هر دو نی گذاشت و گفت: ببین! یک لیوان داریم و دو تا نی. هم من می‌نوشم و هم شما و هر که بیشتر بنوشد نوشیده و هیچ مشخص نیست کدام بیشتر و کمتر. داستان ما قطر و میدان مشترک گازی عین همین است. باید نی بگذاریم و گاز را استخراج کنیم. قطر دارد این کار را می‌کند. حالا ما بگردیم و دنبال نی ارزان‌تر باشیم و بر سر قیمت و اندازه و رنگ نی بحث کنیم یا زودتر استخراج و استحصال کنیم تا تمام آن را قطری‌ها برنداشته‌اند؟

توضیحات فنی‌تر هم البته داد اما گفتم آقای مهندس، من روزنامه‌نگار اقتصادی به معنی فنی کلمه نیستم. (البته آن موقع نبودم و به مرور شدم!) ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده‌ایم/ از بد حادثه اینجا به پناه آمده‌ایم. اگر روزنامه‌های سیاسی محدود نشده بود سر از اینجا درنمی‌آوردم ولی مثال شما کاملا گویا بود و امیدوارم در جریان سفر بیشتر بیاموزم.

تابستان بود و اضافه کرد: از من نه ولی پای‌تان را که به عسلویه بگذارید دیگر نمی‌نویسید چرا مدیران شرکت نفت دو میلیون تومان در ماه حقوق می‌گیرند. چون هم سختی کار را با این آب و هوا متوجه می‌شوید و هم نقش آنان در تولید ثروت را. (آن موقع دو میلیون حقوق بالایی به حساب می‌آمد.)

بعد از آن مجال گفت‌وگویی این گونه دست نداد و تنها یک بار مهمانی شامی ترتیب داد که بیشتر با شوخی‌های یکی از مدیران روزنامه‌های اقتصادی گذشت که او هم چندی پیش درگذشت.

سال‌ها بعد تا درج مصاحبه‌ای با او در «امید جوان» زمینۀ شکایتی شد و تماس گرفتم تا ببینم کمکی از خود او برمی‌آید یا نه و چون از صدای او مشخص بود درگیر بیماری است، پیگیر نشدم و البته حکم محکومیت هم صادر نشد.

اکبر ترکان متولد ۱۳۳۱ بود و تصویری که از خود در تمام سال‌های فعالیت بر جای گذاشته، «مدیر» است و اصطلاح «مدیر مادرزاد» را از این رو به کار می‌برم که انگار مدیر زاده شده بود و به کار دیگری نمی‌آمد؛ آن هم از نوع اجرایی.

خیلی‌های دیگر هم هستند که از این منصب مدیریتی به آن منصب می‌روند ولی وجه بوروکراتیک و نه تکنوکراتیک آنها می‌چربد یا تنها هستند و مصداقی از «بیخودی‌الممالک» قهوۀ تلخ مهران مدیری و بود و نبودشان علی‌السویه است چون اثری بر جای نمی‌گذارند. ترکان اما چه موافق او باشیم و چه نه این گونه نبود و هنوز در وزارت دفاع یا وزارت راه او را به خاطر می‌آورند و منتقدین هم توان مدیریتی او را انکار نمی‌کنند و اگر رو به اُفت گذاشت به خاطر بیماری بود.

تأکید بر این که «تکنوکرات» بود اما «بوروکرات» نبود بازی با کلمات نیست. چون بوروکرات‌ها فقط به میزشان فکر می‌کنند و بیماری‌های ساختار را یادآور نمی‌شوند اما او بی‌محابا می‌گفت: «دستگاه‌های اداری تا خرخره غرق فسادند و رشوه بیداد می‌کند.»

مدیر صِرف اقتصادی هم نبود و مانند کارگزاران به سیاست از جنس نگاه هاشمی رفسنجانی هم نظر داشت. منتها فعالیت سیاسی او در قالب «حزب اعتدال و توسعه» صورت می‌پذیرفت که در واقع بال «راست» هاشمی رفسنجانی به حساب می‌آمدند. «کارگزاران» به‌رغم باور به اقتصاد آزاد به اصلاح‌طلبان گرایش داشتند و اعتدال و توسعه به محافظه‌کاران و اصولگرایان منتها از نوع میانه و وقتی احمدی‌نژاد و رادیکال‌ها دور برداشتند به او هم مثل دیگر حواریون هاشمی نگاه می‌شد.

روی کار آمدن حسن روحانی فرصت دوباره‌ای شد برای او که شاید تصور نمی‌کرد هیچگاه به آن سطح از مدیریت بازگردد اما بازگشت و اعتدال و توسعه‌ای‌ها در دولت دوم روحانی به خاطر مسئولیت منصور واعظی میدان بیشتری یافتند؛ اگرچه ترکان به سبب بیماری از مشاورت رییس‌جمهوری هم کناره گرفت.

اگر مجالی دیگر دست می‌داد می‌خواستم بپرسم چرا حزب شما دچار این توهّم شد که بدون یاری اصلاح‌طلبان در پیروزی روحانی مؤثر بوده؛ در حالی که همین حالا هم خیلی‌ها نمی‌دانند چنین حزبی وجود خارجی دارد! این مجال البته دست نداد؛ هر چند که ذهن او بیشتر درگیر دغدغه‌های توسعه بود.

اکبر ترکان به معنی واقعی کلمه یک مدیر اجرایی بود و مدیران اجرایی خیلی با دیگران گرم نمی‌گیرند و آنان را نه با سخنانشان که با کارهایی که انجام می‌دهند باید شناخت و به همین خاطر برخی خُلق وخوهای شخصی نباید موضوع داوری باشد. دربارۀ مهندس ترکان تازه باید بیماری او و مقاومت و کار در عین آن را نیز لحاظ کرد.

با این حال وقتی گفت‌وگو می‌کرد صریح و پر نکته بود؛ کما این که در یکی از بهترین مصاحبه‌های خود (با مجلۀ چشم‌انداز ایران) واقعیت‌های بسیاری دربارۀ عمق تحریم‌ها و تبعات آن را تشریح کرد که هر چه زمان گذشت صحت آن پیش‌بینی‌ها و هشدارهای او بیشتر به چشم آمد و چه‌بسا اگر توجه می‌شد بسیاری از گرفتاری‌های ۹۰ به بعد به وجود نمی‌آمد.

فقدان مدیرانی از این دست وقتی بیشتر احساس می‌شود که بدانیم نگاه خیلی‌ها کلان و ملی و با دغدغۀ توسعه نیست و کسانی که چنین نگاهی دارند به دشواری به این حلقۀ بسته راه پیدا می‌کنند.

بی‌لکنت موضع می‌گرفت؛ تا جایی که یک بار سخن صریح و طعنۀ او را دستمایۀ اتهام انکار توان‌مندی‌های داخلی ساختند. همان نوبت که گفت: «اگر تعرفه‌های واردات را بردارند قابلیت رقابت در هیچ صنعتی را نداریم جز آبگوشت بزباش و قورمه سبزی.»

وقتی متولد ۱۳۳۱ در ۱۴۰۰ می‌میرد یعنی هنوز پا به ۷۰ سالگی هم نگذاشته بود. چه کسی؟ مردی که فارغ‌التحصیل دانشگاه صنعتی شریف بود و استاندار و وزیر شد و از وزارت کشور تا وزارت دفاع و راه و نفت را تجربه کرد و به جز سال‌های ۸۴ تا ۸۸ در عالی‌ترین سطوح فعال بود.

بیماری توان‌فرسا به جای آن که او را خانه‌نشین و منزوی کند، جسور و پرکارتر کرده بود و می‌دانست فرصت زیادی ندارد. هیچ یک از ما فرصت زیادی ندارد. نداریم. چندان که همین بالاتر خاطره‌ای را تعریف کردم که ۱۴ سال از زمان آن گذشته است و به همین سرعت ۱۴ سال دیگر هم خواهد گذشت. باشیم یا نباشیم.»

https://www.isna.ir/news/1400022618000/
00343179
 
پست ها : 5574
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » جمعه مارس 24, 2023 5:21 pm

اظهارات و توضیحات وزیر امورخارجه در کمیسیون امنيتی ملی (محرمانه) در ۲۸ آذر ۹۵ در موضوع نقض برجام

متن کامل سخنان محرمانه ظریف که کریمی قدوسی آن را توزیع کرد


زیتون-جواد کریمی قدوسی امروز در ادامه تلاش برای اثبات صحت سخنان منتشرکرده درباره اظهارات منتسب به وزیر خارجه در جلسه کمیسیون امنیت ملی با حضور در جایگاه خبرنگاران متن مکتوب پنج صفحه‌ای را توزیع کرد که به ادعای خودش این متن شامل «تمام» اظهارات ظریف در همان جلسه است.
هفته گذشته کریمی قدوسی عضو کمیسیون امنیت ملی متنی را بین خبرنگاران منتشر کرد که به ادعایش این متن حاوی اظهارات ظریف در جلسه روز یکشنبه ۲۸ آذرماه با این کمیسیون است؛ ادعایی که بلافاصله از سوی وزارت خارجه و تعدادی از اعضای کمیسیون امنیت تکذیب شد و اکثر اعضا این اقدام را بر خلاف منافع و مصالح ملی و جامعه عنوان کردند و تاکید داشتند نباید حرف‌های محرمانه منتشر شود.
به دنبال این اتفاق روز گذشته کریمی قدوسی خبرنگاران را به محل دفتر کمیسیون امنیت ملی برای انتشار فایل صوتی و اثبات ادعایش برد که با در بسته کمیسیون روبرو شد و تلاش داشت که این کار را مجددا امروز انجام دهد ولی این اقدام میسر نشد و در جلسه‌ای بدون حضور خبرنگاران و امروز با حضور ۱۱ نماینده دیگر این فایل صوتی استعماع شد.
پس از آن کریمی قدوسی در جایگاه خبرنگاران پارلمانی حضور پیدا کرد و متن پنج صفحه‌ای تایپ شده‌ای را با عنوان «اظهارات و توضیحات وزیر محترم امور خارجه در کمیسیون امنیت ملی در مورخه ۲۸ /۹/ ۹۵ در موضوع نقض برجام» پخش کرد؛ متنی که امضای ۱۱خود و نماینده دیگر در آن وجود دارد با این عنوان که این نمایندگان امروز ساعت ۱۳ فایل صوتی را گوش کرده و با امضای‌شان عنوان کردند که مطالب منتشر شده در این متن با فایل صوتی تطبیق دارد. این نمایندگان شامل حاجی دلیگانی، عباس گودرزی (بروجرد) حسینی کیا ، پورمختار، جاسمی، موسوی لارگانی، آزادی‌خواه، ابوترابی، فلاحتی، ابطحی، نوروزی و کریمی قدوسی است.
البته کریمی قدوسی حاضر به در اختیار قرار دادن این متن به خبرنگاران ایرنا و ایسنا نشد با این توجیه که آن‌ها انتقاداتی به او مطرح کرده‌اند.
Image
متن مکتوب اظهارات ظریف به نقل از خبرگزاری فارس به شرح ذیل است:

بسم الله الرحمن الرحیم
اظهارات و توضیحات وزیر وزیر امورخارجه در کمیسیون امنتی ملی در ۲۸ آذر ۹۵ در موضوع نقض برجام
در قضیه برجام خب ما اینجا غیررسمی حرفهای خصوصی تر را بزنیم. غیررسمی که نمی گی که (خطاب به سخنگوی کمیسیون امنیت) طوری برجام اتفاقی که افتاده در ابتدای مذاکرات برجام استراتژی برای خودمان تعریف کردیم به آقا هم گفتیم.
استراتژی را تعریف کردیم که اگر برجام قرار باشد برود به مجلس نمایندگان آمریکا هیچ وقت تصویب نخواهدشد و به خاطر اینکه مجلس نمایندگان آمریکا در اختیار آقای نتانیاهو است عرض کنم به حضورتان ما تصمیم گرفتیم برجام از طرف آمریکا با دستور رئیس جمهور آمریکا اجرا شود به همین دلیل هم توی برجام تا هشت سال دیگر یا تا هر وقت دیگر که جمع بندی کلی آژانس انجام شود و اعلام کنند آن وقت که همه محدودیت ها برداشته می شود. ما پروتکل الحاقی را بیاوریم مجلس خودمان. آنها هم ببرند کنگره عرضم به محضرتان که لذا ما بر این اساس مذاکره کردیم مذاکره ما این بود که کنگره را درگیر مذاکره نکنیم. نقشی که کنگره داشته باشد نقش حاشیه ای باشد… توی مذاکراتی که همکاران ما داشتند بحثی مطرح شد که سال ۲۰۱۶ قانون ایسا تمام می شود ما با این می خواهیم چکار کنیم. (این حرفهایی که می زنیم بیرون گفتنی نیست برای خودمان هست). همه این بحث ها حدود دو سال رفت و آمد می شود. دو روزه تمام نشده بعضی از بحث ها قبل از توافق ژنو بود بعضی از بحث ها از روی که توافق ژنو تمام شد شروع شد به رفت و آمد.
توی این بحثهایی که همکاران ما با هیئت آمریکایی داشته همکاران ما به هیئت آمریکایی گفتند که تمدید این خلاف برجام است چون می شود تحریم جدید هیئت آمریکایی هم مخالفت کرد.

یعنی خانم شرمن گفت تمدید ایسا خلاف برجام نیست با شما توافق داشتیم که کنگرهم را جدا کنیم. استراتژی تغییر کرده؟ دولت موظف باشد ایسا را اجرا نکند. بعد از اینکه تصویب هم بکنند اجراء نمی کنیم. گفتم نه- همکاران سختگیری کردند تا رسید به جلسه من و آقای کری توی جلسه من هم اصرار کردم که اگر کنگره ایسا را تصویب کند خلاف برجام است. آقای کری هم گفت من با حرف فلانی موافقم.
خانم شرمن گفت من با این نظر مخالفم آقای کری استدلال کرد. گفت من نظر فلانی را قبول دارم. خانم شرمن گفت خوب رئیس این است که مجبورم ما بپذیریم این شد مبنای اینکه تمدید ایسا (توی متن نیامد) می خواستیم توی متن بیاید توافق کردیم توی متن بیاید ولی آنها استدلال کردن اگر توی متن بیاید کنگره مخالفت می کند. انصافا آقای کری هم تا چهارشنبه به وقت خودشان روی حرف خودشان وایستادند. این توی دوران بعد از برجام بحث می کردیم تذکر می دادیم حال می گم ما چه کردیم. من توی نامه ای که سپتامبر برای خانم موگرینی نوشتم. نوشتم که این کار نباید بشود، به سازما ملل هم نوشتم قوانین که تمام می شود و تمدیدش نقض برجام است. در صورتی که توی متن برجام نیست ها. این برداشت ماست.
بر اساس توافقی که با آقای کری کردیم و من الان دارم عرض می کنم بیرون نمی گم. ولی خدمت شما میگم من اشتباه کردم بر اساس یک توافقی که کردیم ما استراتژی خودمان را کنار گذاشتیم و بر مبنای آن توافق آمدیم آن را اعلام کردیم که تبدیل شد به موضع جمهوری اسلامی. من این را می پذیرم من اشتباه کردم عرض کنم به خدمتتان ولی ما اینکار را کردیم، گفتم در طول اجرای برجام هر دفعه ما می گفتیم. اعضای تیم آمریکایی محکم می گفتند این مخالف برجام نیست. می کشاندیم به آقای کری. آقای کری آقای مونیز می گفتند ما روشهایی داریم در کنگره در سنا که مانع می شویم از تصویب در سنا. همانطوری که قانون بوینگ را تصویب نکردند در سنا. تا دوشنبه ای که سه شنبه اش انتخابات ریاست جمهوری بود. در جلسه ای که آقای دکتر صالحی با آقای مونیز داشت آقای دکتر عراقچی هم بود آقای تخت روانچی نبود. تیم آمریکایی هم آقای استیومن بود. آقای مونیز گفت اگر برود سنا ما روشهایی داریم که جلویش را بگیریم. آقای استیومن گفته بود که چون توی مجلس چهارصد به یک تصویب شده بود که یعنی خیلی اکثریت بالایی بود که می دانید که وتوی رئیس جمهور با دو سوم رای نمایندگان می شکند به شرطی که هر دو مجلس دو سوم رای بدهند. گفته بود که اگر حالا ما وتو بکنیم که وتویمان رد بشود چی می شود؟
این سئوال را کرده بود یعنی تا آن وقت هم خودشان قانع بودند که تعهد کلامی کرده بودند توی جلسه. گفتم تعهد متنی نیست… خوب اینها توقع این انتخابات را نداشتند که انتظار داشتند که سنا را بدست بیاورند که توی سنا هم برد داشتند چهارتا به بالا جمهوری خواهان را به دو تا تبدیل کنند. هم توقع داشتند که رئیس جمهور را ببرند. اتفاقی که افتاد که آقای ترامپ برد. اینها با یک معضلی مواجه شدند که ما خودمان. من خودم توی جلسه وزارت خارجه گفتم اینها الان ترجیح شان این می شود که سنا تصویب بگیرند. دوما اینکه آن را بلااثر کند چون …؟
تصوی کرده مجلس سنا هم خیلی مقررات تند و تیزی دارد. آن هم که تصویب بکند. آقای ترامپ هم امضا کند کسی هم بلااثرش نکند. توی روزهای اول ریاست جمهوری ترامپ هم که این قدر شعار داده نمی آید که بلااثری بدهد. لذا قانون می شود و لذا برجام نقض می شود. لذا نقض بیّن و قطعی برجام است بر اساس خود برجام. گفتم توی تحلیلی که خودمان کردیم گفتم واسه اینکه خودمان به رئیس جمهوری نوشتیم الان احتمالا موقعیت شان عوض می شود و همین طور هم شد. گفتم آقای اوباما بر اساس شرایطی که پیش آمده ریل گذاری کرده که چهار پنج ماه بتواند برجام را زمان آقای ترامپ ضرورتی نداشته باشد که کاری بکند که نقض برجام بشود، می تواند کاری بکند که برجام را به هم بزند.
وی نیاز ندارد که اقدام مثبتی در جهت اجرای برجام بکند. قرارشان چیه. قرارشان اینه که یعنی قرارشان این بوده ولی ما یک ذره عوض اش کردیم که قرارشان این بود که روز ۱۹ ژانویه که آخرین فرصت اینها که اوباما سرکار هست همه قوانین را بلااثر کنید یعنی این بلااثر کردن ها یعنی اثرش ۱۲۰ روز است بعضی هاش ۱۸۰ روز است.
یعنی می خواست آقای اوباما مطمئن شود که ۱۲۰ روز بعد از خودش. بعد از ۱۸۰ روز بعد از خودش آقای ترامپ مجبور نباشد اقدامی انجام بدهد که برجام را نقض کند.
می تواند اقدامی بکند که نقض کند ولی الان یعنی یک فعل است یک ترک فعل. یعنی الان باید یک فعلی انجام بدهد که برجام را نقض کند. آن وقت با ترک فعل هم می توانست با ترک فعل هم برجام را نقض کند. این را اوباما کرد و ما هم توی بررسی هایمان رسیدیم و آمریکایی ها توی مذاکره توی جلسه هم گفتند. هم توی صحبتی که آقای کری با من کرد ولی آقای کری توی صحبت هایی که توی دولت وایستاد گفت باید وتو بکند من تعهد کردم. هم رفت کنگره گفت. رفت توی سنا گفت تصویب این قانون بدرد ما نمی خورد. نیازی نیست.
اما قصدشان این بود که اینکار را انجام بدهند یعنی من فکر می کنم آقای اوباما اینجا گفت آقای کری تو قول داده ای داده باش. ما می خواهیم برنامه ای بریزیم که برجام لااقل ابتدا توسط آمریکا نقض نشود. طراحی که کردند این بود. فشاری که ما آوردیم خوب فشار آوردیم که این نقض است. فشار دومی که آوردیم اینه که ما کاری نداریم که لغو اثری است که شما کردید. تا کی امتداد دارد. چون اینها ممکن است یکماه پیش آثار تحریم ها را لغو کرده باشند. به اصلاح برجام اجرایش را متوقف کرده باشند لذا می توانند تا ۱۹ ژانویه صبر کنند آقای کری گفت با فشار ما روز پنج شنبه یکبار دیگر اجرایش را متوقف کرد.

یکبار هم روز ۱۹ ژانویه خواهد کرد. یعنی اینکاری که کرد.
گفت یکبار دیگر، شرایط تغییر نکرده، تا آخر شب هم با من تلفنی صحبت می کرد بعد ۵ شنبه زنگ زد آقای کری زنگ زد که ساعت هفت صبح ما بود و ساعت ۱۲ شب آنها، گفت من می خواهم آقای اوباما را وادار کنم که امضاء نکند شما چه تضمینی می دهی گفتم من هیچ تعهدی نمی دهم اینجا ساعت هفت صبح است. تعطیلی است من هیچ تعهدی نمی توانم بدهم. حالا موضوع پیش ران مطرح شده بود آنها می دانند برخلاف برجام نیست. پیشران به شرطی که سوختنش زیر ۳.۵ باشد مغایرت با برجام ندارد ولی نگران کارهای دیگری بودند که ما می توانیم انجام بدهیم. می خواست قول بگیرد که ما کاری نمی کنیم گفتم من قول میدم من تصمیم گیر نیستم. می توانیم پیشنهاد کنم. به شما بگویم قصد ما شکستن برجام نیست. واقعا آخرین تلفنی که به من زد ۸:۲۵ دقیقه بود که ۸:۵۰ ما می شود و ۱۲ واشنگتن که آقای اوباما باید یا امضاء می کرد یا امضاء نکرده رد می کرد می دانید که آخرین موردی که رئیس جمهور قانونی را امضاء نکرده برود به آرشیو ملی و قانون شود ما سال ۱۹۹۵ بوده یعنی بیست و یکسال پیش و بعد از آن همه قوانین را یا وتو کرده یا امضاء کرده وتو اگر می کرد خوب می رفت توی مجلس یا وتویش نقض می شد و این از نظر ما خوب بود به تعهدش بیشتر عمل می کرد ولی از نظر خودشان ادعا می کردند که توافقی را که با کنگره کرده اند که وتو نکند در واقع یک خط مصوبه بود در صورتیکه مصوبات گذشته طول و درازی بود که به دولت اجازه داده بود آن قانون اجرا شود.
این قضیه ماوقع واقعی بحث تمدید تحریم هاست یعنی که ما با یک صحبتی که با آقای کری کردیم بر اساس صحبتی که با آقای کری کردیم و قولی که آقای کری داد ما آمدیم یک موضع علنی گرفتیم من اشتباه کردم. در این، رسما ما نمی بایستی بر اساس حرف این بابا (کری) می کردیم ما باید بر اساس همان استراتژیی که تعیین کرده بودیم که باید کنگره را حذف می کردیم در ۸ سال اول، بر اساس آن عمل می کردیم من هیچ اجباری هم نداشتم.
چون موضوع ایسا یک موضوع داخلی هم نبود چون قول گرفته ایم چون آقا هم گفته بودند لذا اقداماتی که کردیم تو این حوزه بود.
من قرار بود یک جلسه سخنرانی مشترک با کری توی ایتالیا داشته باشیم. من سفر خودم را لغو کردم و نرفتم و به آقای کری هم نوشتم که شما کاری کردید که حضور من با شما در یک شهر غیرممکن است.
آقای عراقچی رفت توی جلسه. آقای کری آمد نیم ساعت برای آقای عراقچی توضیح داد.

متن پیاده شده از نوار موجود در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی
https://www.zeitoons.com/23291
00343179
 
پست ها : 5574
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » شنبه مارس 25, 2023 6:32 am


راهكارهاى يكي از كانديداها براى برخي مشكلات جاري كشور


باید شوکی به زندگی مردم وارد کرد تا وضعیت بهتر شود/بنزین لیتری ۲۰ هزار تومان شود

رامین مهمانپرست سخنگوی پیشین وزارت امور خارجه بر این باور است که امنیت و رفاه، دو مسئله است که برای مردم مهم است اما بر این باور است که هم در داخل کشور و هم در بیرون از مرزها باید دارای اقتدار باشیم و اینکه برای داشتن چنین اقتداری باید یک فرمانده در کشور باشد نه چند فرمانده.
Image
آزاده رحیمی: رامین مهمانپرست از کاندیداهای احتمالی ۱۴۰۰ است و به گفته خودش نه از اصولگرایان است و نه از اصلاح‌طلبان. او به این دو جریان سیاسی انتقاد دارد که منافع شخصی را به منافع ملی کشور ترجیح داده‌اند.

مهمانپرست در بخش دوم گفتگو با خبرگزاری خبرآنلاین تاکید می کند، پیش از همه باید ساختار اقتصادی و اداری کشور را درست کرد تا بتوان زندگی مردم را بهبود بخشید و به نوعی برای بهترشدن وضعیت باید به زندگی آنها شوک وارد کرد.

مهمانپرست گریزی هم به طرح‌های خود برای بهبود اوضاع اقتصادی کشور می زند؛ از مسائل مربوط به صادرکنندگان گرفته تا مسائل آموزشی، اشتغال، بحث سرباز فراری، کوچک کردن دولت، قاچاق سوخت، پرداخت یارانه و…

این کاندیدای ریاست جمهوری از ایده خود برای بنزین رونمایی کرد، از طرح وام دادن برای خرید سربازی، از ساخت مسکن برای جوانان و …

مشروح مصاحبه با رامین مهمانپرست، سخنگوی پیشین وزارت امور خارجه را می‌خوانید؛

***********

*آقای مهمانپرست! از نگاه شما به عنوان چهره ای که سابقه دیپلماتیک دارید، مختصات اقتدار یک کشور چیست؟

شاخص اقتدار این است که شما هم در درون مقتدر باشید و هم در صحنه های بیرونی ضعف نداشته باشید، برای اینکه در درون مقتدر باشید اولین نکته وحدت ملی، انسجام ملی و رضایت مردم است، دومین مسئله در بحث اقتدار این است که یک فرماندهی واحد باید در کشور باشد، زمانی که تعدد فرماندهی رخ دهد از آن نقطه اقتدار دچار افول می‌شوید، مسئله سوم این است روی اصول و چهارچوب هایی که کشور دنبال می‌کند ایستادگی کرد و تزلزلی در آن ایجاد نشود.

امنیت و رفاه دو مسئله مهم برای مردم است
در بخش اول که می‌خواهید مردم را راضی نگه دارید و حمایت مردم را داشته باشید، از مهمترین موضوعات برای مردم ۲ چیز است؛ امنیت و رفاه آنها. در همه جای دنیا اکثریت مردم هر کشور همین ۲ چیز را می‌خواهند که بسیاری از آن خواسته‌ها اصلا سیاسی نیستند. برای اینکه شما امنیت را برقرار کنید حتما باید بتوانید از مرزهایتان به خوبی محافظت کنید، جلوی تعرض بیگانه را بگیرید، جلوی نفوذشان را بگیرید و در داخل کشور قانون و نظم حکم فرما باشد تا امنیت برقرار شود. پس بخشی از آن به توانایی دفاع کشور مربوط می‌شود.

یکی از اهداف اصلی به وجود آمدن داعش، ایران بود
اگر در زمینه توانایی دفاعی به یک نقطه‌ای برسیم که اگر کسی خواست به کشورمان تعرضی کند، با خود محاسبه کند اگر چنین کاری انجام داد عکس العمل ما چیست یقینا در قبال چیزی که به دست می‌آورد هزینه‌ سنگینی باید پرداخت کند یا خیر، این به معنای قدرت دفاعی، جنبه بازدارندگی و ایجاد ثبات و امنیت است؛ مثلا فرض کنید درباره بحث داعش در منطقه، ممکن است کسی بگوید داعش در عراق و سوریه است و به ما ربطی ندارد و چرا ما دخالت کنیم، اگر داعش عراق و سوریه را اشغال کند و تا نزدیکی مرزهای ما بیاید، شما فکر می‌کنید به داخل کشور ما نمی‌آید؟ یعنی اگر ما روبروی داعش در عراق و سوریه و کشورهای منطقه نمی‌ایستادیم آنها به ما کاری نداشتند؟ یکی از اهداف اصلی به وجود آمدن داعش، ایران بود.

در زمینه دفاعی به نقطه خوبی رسیدیم اما …..
بنابراین اگر می‌خواهیم امنیت ایجاد کنیم یکی از راه‌ها، این است که با آن کسانی که می‌خواهند امنیت شما را به خطر بیاندازند درگیر شوید و بهتر است زمین درگیری از مردم دورتر باشد، ولی اگر رهایشان کنید و به داخل کشور بیایند، مردم آسیب می‌بینند. پس در شاخص دفاعی، ما الان به یک نقطه خوبی رسیدیم ولی آیا کافی است؟ خیر کافی نیست
Image
اگر مردم رفاه اقتصادی نداشته باشند معترض می‌شوند/برای رسیدن به نقطه اقتدار مشکلات داخلی باید حل شود
بخشی از مسائل کشور مربوط به توانایی دفاعی است اما بخش بسیار مهم آن اقتصادی است اگر مردم از حداقل رفاه نسبی برخوردار نباشند، معترض می‌شوند. ما در حال حاضر به نقطه‌ای رسیده‌ایم که مردم معمولی در فشار قرار گرفتند و اعتراض می‌کنند. بنابراین اگر می‌خواهیم به یک نقطه اقتدار برسیم باید مشکل اقتصادی داخلی را حل کنیم چون این مسئله یک نقطه ضعف است و شما را آسیب پذیر می‌کند، تا زمانی که این مسئله حل نشود نمی‌توانیم در صحنه‌های بیرونی، بااقتدارحرف بزنیم چون دیگران احساس می‌کنند ما یک حرف بدون پشتوانه می‌زنیم، اگر تهدید می‌کنیم حتی نمی‌توانیم تهدیدمان را عملی کنیم چون مردم پشتوانه کشور نیستند. پس ما می‌خواهیم به نقطه‌ای از اقتدار برسیم و می‌خواهیم مردممان هم راضی باشند و می‌دانیم یک نقطه آسیب پذیرمان بحث اقتصادی است، می‎توانیم برنامه ریزی و طراحی کنیم و ببینیم واقعا اگر بخواهیم اقتصاد داخل را تقویت کنیم آیا همه آن بخاطر تحریم و فشار آمریکا است که ما به این نقطه رسیدیم؟

اگر بخواهیم دولت را کوچک کنیم آیا آمریکا مانع است؟!
مثلا الان اگر ما یک دولتی داریم که ۴ میلیون کارمند دارد و ۴ و نیم میلیون بازنشسته دارد یعنی با خانواده‌هایشان ۴۰ درصد جمعیت کشور از دولت حقوق می‌خواهند و این مسئله، ۱۰ برابر از نُرم و استاندارد بین‌المللی بزرگ‌تر است، آیا این تقصیر امریکا است؟ بخاطر تحریم است؟ مثلا اگر شما بیایید و دولت را کوچک کنید آمریکا جلوی شما را می‌گیرد؟ اگر شرکت‌های دولتی زیان ده و فساد آلود واقعا به شکل درست و صحیح به بخش خصوصی واگذار شود که انگیزه پیدا کند، فعالیت کند و درآمدزا شود و مالیات دهد، تحریم‌ها مانع است؟ اگر مدیران متخصص را بجای مدیران بی‌انگیزه‌ای که تخصص هم ندارند بگذاریم کسی جلویمان را می‌گیرد؟ اگر مدیرانی را بگذاریم که اهل اختلاس نباشند و کارشان را خوب انجام دهند واقعا به تحریم ربط دارد؟ شما می‌خواهید کشاورزی را فعال کنید.

بی ارزش شدن پول ربطی به تحریم ندارد
به عنوان مثال الان یک قانون داریم که می‌گوید اگر شما می‌خواهید یک کالایی را صادر کنید مالیات بر ارزش افزوده را برمی‌گردانید، شما یک صادرکننده هستید و مالیات بر ارزش افزوده را دادید و برایتان سخت است چون یکی از مهمترین مشکلات بخش‌های فعال ما سرمایه در گردششان است، بخاطر بی‌ارزش شدن پول، سرمایه در گردششان از بین رفته و احتیاج به تسهیلات دارند و دولت هم تسهیلات نمی‌دهد و بانک‌ها به یک شکلی تسهیلات می دهند که همه را پشیمان می‌کنند پس الان برایش مهم است که مالیات بر ارزش افزوده را باید پرداخت کند و وقتی صادر کرد شما برگردانید، می‌گوید طبق قانون گفتند که ۴۵ روزه بر می‌گردانیم، من با شرکتی صحبت کردم که ۴ سال بود که هنوز به آن برنگردانده بودند و زمانی هم که برگردانند ارزش آن پول زیاد قابل توجه نبود. اگر شما می‌خواهید واقعا از صادرات حمایت کنید چرا اصلا می‌گیرید که بعدا بخواهید آن را برگردانید؟ اشکالی دارد که بگوید هرکسی که صادر می کند ما از او مالیات بر ارزش افزوده نمی گیریم؟ اینها ربطی به تحریم ندارد.

اصلاح‌طلبان و اصولگرایان برنامه جامعی برای حل مشکلات کشور ندارند
چند ایراد اساسی در کشور وجود دارد که ۷۰ الی ۸۰ درصد آن ربطی به تحریم و کشورهای بیرونی ندارد؛ اول ساختارهای نابسامان اداری و اقتصادی است که باید اصلاحش کرد و می‌توانیم این کار را انجام دهیم، دوم طرح و برنامه جامع برای اداره کشور است. من تاکنون ندیدم تشکل‌های سیاسی داخل کشورمان (اصولگرا یا اصلاح طلب) یا کاندیداهای ریاست جمهوری ما برنامه جامع برای حل مشکلات کشور داشته باشند. برخی که اصلا احساس نیاز نمی‌کنند و می‌گویند ما به قدرت برسیم بعد آن زمان به آن فکر می‌کنیم، در حالی که این بدترین روش است.

بدون برنامه و طرح نمی‌توان محکم و جهادی کار کرد!
برخی از دوستان می‌گویند مشکل فقط این است که اگر شما سالم باشید و محکم کار کنید همه چیز حل می‌شود. محکم و جهادی باید کار کرد ولی قبل از آن باید طرح و برنامه داشته باشید که محکم کار کنید چون اگر نداشته باشید با سرعت دور خودتان می‌چرخید و رو به جلو حرکت نمی‌کنید. یا برخی،شعارهای تک بُعدی می دهند مثلا یکی از کاندیداها می‌آید و به او می‌گوییم برنامه‌ات چیست؟ می‌گوید، من ۵ میلیون شغل ایجاد می‌کنم، حالا به ما بگویید که در کدام بخش ایجاد می‌کنید؟ برآورد بودجه‌تان چقدر است؟ بودجه آن را از کجا تامین می‌کنید؟ چون قرار است در اجرا باشد.

مسئله آموزشی روی اقتصاد و جامعه تاثیرگذار است
فرض کنید یک نفر در کار اقتصادی بسیار خوب است، آیا این طرح و برنامه جامع فقط بُعد اقتصادی دارد؟ در بُعد فرهنگی اثر نمی‌گذارد؟ در بُعد اجتماعی اثر نمی‌گذارد؟ ابعادی که به نوع ورود نیروی کار به بازار کار برمی‌گردد مثلا الان سیستم دانشگاهی به گونه‌ای است که توسط دانشگاه‌های مختلف یا از راه دور یا مجازی یا حضوری، فارغ التحصیل تربیت می‌کند مثلا می‌گوییم ۵۰ هزار نفر لیسانس یا کارشناس ارشد تاریخ داریم، ما چقدر به فارغ التحصیلان رشته تاریخ نیاز داریم؟ مثلا چقدر در علوم انسانی نیاز داریم؟ چقدر مهندسی احتیاج داریم؟ در کدام رشته باید بیشتر سرمایه گذاری کنیم؟ چقدر پزشکی لازم داریم؟ یک زمانی شما برنامه دارید و برآورد کردید و می گویید در کشور ما تا فلان سال نیازمان در این رشته این مقدار است پس هر سال پذیرش دانشجویی را طوری تنظیم می کنیم که به آن نقطه برسیم، یک زمانی اصلا آن مسئله، ملاک نیست و همینطور دانشجو جذب می‌کنید چون درخواست زیاد است اسم این مسئله آموزشی است ولی کاملا در بحث اقتصاد و در جامعه اثر می‌گذارد.

حسرت وزیر جوانان آلمان از جمعیت ۷۵ درصد جوان ایران!
یکسری فارغ التحصیل بیکار داریم که صدای اعتراضشان بلند است در حالی که به آن رشته هم احتیاجی نیست یا مثلا در سیستم آموزش و پرورش واقعا چقدر نیاز داریم که فرزندان ما در آموزش و پرورش یکسری حفظیات از درس‌های مختلف بخوانند و بعد هیچ گاه در زندگی به کارشان نیاید. بررسی کردیم که این سیستم درست است و آیا نیاز ما را برطرف می کند یا خیر.

من سال ۷۴ با دوستانی که در شورای عالی جوانان بودند و مسئولیت داشتند که برای جوان ها در کشورمان برنامه‌ریزی کنند (چون من مدیر کل وزارت فرهنگ خارجی بودم) قرار شد به چند کشور پیشرفته برویم و ببینیم آنها برای جوانانشان چگونه برنامه‌ریزی می‌کنند، به ۲ الی ۳ کشور مهم که برنامه داشتند سفر کردیم. به آلمان و فرانسه و سوئیس رفتیم که هر کدامشان برای ما یک ویژگی های جالبی داشت مثلا وزیر جوانان آلمان به ما گفت ۷۵ درصد جمعیت ما پیر است، ۲۵ درصدش جوان است اما در کشور شما ۷۵ درصد جمعیت جوان است و ۲۵ درصد آن سالمند است و با حسرت می گفت اگر این جمعیت جوان شما را داشتیم چه کارها که نمی‌کردی؟!

کشورهای اروپایی جمعیت جوان را فرصت می‌بینند اما ما …
آن‌ها جمعیت جوان را یک ظرفیت و فرصت می بینند ولی ما نمی‌توانیم برنامه ریزی خوبی داشته باشیم که در نهایت تبدیل به یک معضل می‌شود. در سوئیس به ما گفتند زمانی که بچه‌ها به مرحله دیپلم می‌رسند ۷۵ درصد کسانی که می‌خواهند ادامه دهند در رشته‌های فنی و حرفه‌ای تحصیل می‌کنند و ۲۵ درصدشان به سراغ مهندسی و پزشکی و علوم پایه می‌روند علتش را جویا شدیم و گفتند بیشتر از این نیاز نداریم و نیاز ما بیشتر در آن بخش‌های فنی و حرفه‌ای است، از کلاس آشپزی آنها بازدید کردیم و گفتیم زمانی که درس اینها تمام شود دارای چه شغلی می‌شوند؟

گفتند مثلا مدرک نان فانتزی یا مدرک آشپزی به آنها می‌دهند و گفتیم با این مدرک چه می‌کنند؟ گفتند این مجوزی است که می‌تواند برود و کار کند، از درآمدش پرسیدیم و گفتند عین درآمد مهندسان و پزشکان است، حتی موقعیت اجتماعی آنها هم مثل مهندسان و پزشکان بود. بنابراین این کشورها، یک جایگاه و یک درکی در جامعه ایجاد کرده‌اند بدین گونه که به اندازه‌ای که در کشور خودشان، نیرو نیاز دارند در بخش‌های مختلف تربیت می‌کنند، مدرک‌گرایی برای کسی ارزش نیست و خوشحالی و علاقه طرف به شغلش، درآمد متعادل و متوازن، رفع نیازها و جایگاه اجتماعی را حل کرده است.

نیازمند تجدیدنظر در سیستم آموزشی‌مان هم هستیم
پس ما باید در سیستم آموزشی‌مان هم تجدیدنظر کنیم، من در یک یا دو تا از اتحادیه‌های اصناف رفتم و بسیار خوشحال شدم، کاری شروع شده است ولی باید به شدت تقویت شود مثلا دیدم در صنف صنایع چوب و مبلمان، صنف رفته و با دانشگاه‌های علمی کاربردی قرارداد بسته است تا افرادی که در این صنف کار می‌کنند یا علاقه دارند تا کار کنند می‌روند و دوره‌های عملی مهارتی می‌گذرانند و مدرک می‌گیرند و زمانی که وارد کار می‌شوند با مهارت بالاتر و حرفه‌ای‌تر کار می‌کنند. ما اگر ارتباط دانشگاه و صنعت را بتوانیم برقرار کنیم بسیار خوب است، همه کشورهای پیشرفته این ارتباط را دارند. یا دیدم در صنعت کیف و کفش و چرم رفتند و با دانشگاه امیرکبیر صحبت کردند و دانشکده‌ای برای آموزش در رشته‌هایی که تعریف کردند ایجاد کردند و الان به یک پژوهشکده تبدیل شده است که مثلا در چرم چه می‌توان کرد. ما باید در بخش آموزش عالی و آموزش و پرورشمان هم یک تغییر ایجاد کنیم چون ربط مستقیمی به اقتصاد دارد.

*این همه برنامه به عمر یک دولت ۴ ساله می رسد؟

ما نمی خواهیم بگوییم شما بدون مقدمه می‌توانید کاری را انجام دهید ولی باید از یک جا شروع کرد. فرض کنید کشور ما یکی از عزیزان ما است و الان دچار یک بیماری شده مثلا در بعضی از قسمت‌های بدنش غده‌های بدخیم ایجاد شده است. ما دولت بزرگ، پروزن و اقتصاد دولتی را به عنوان یک مریضی تلقی می‌کنیم، مثلا باید وزن یک انسان بر اساس قدش که ۱ و ۸۰ است، ۸۰ تا ۸۵ کیلو باشد، وزن کسی که ما دوستش داریم و عزیز ما است ۳۰۰ کیلو شده است که وزن غیرطبیعی است یک تیم پزشک می آورید تا وزن او طبیعی شود، آن ها بررسی می کنند و می گویند عزیز شما بیماری های مختلف گرفته است که یکی از آن ها فساد و رانت و فشارهایی که به بخش خصوصی می‌آورند است و می‌گویند عمرش هم کوتاه است و اگر کاری برای او نکنید می میرد، شما می گویید که ما می خواهیم نجاتش دهیم باید چه کنیم؟ می گویند ما باید در اولین اقدام ۲ الی ۳ جراحی انجام دهیم تا ۱۵۰ کیلو از وزنش را کم کنیم،

جراحی یعنی یک تغییر و تحول بزرگ، و زمانی که جراحی کردند باید یک دوره ۳ الی ۴ ساله طبق رژیمی که می‌دهند او را به یک وضعیت نرمال برسانند، شما می گویید آقای دکتر اگر می شود جراحی نکنید، می گوید چرا؟ می گویید جراحی ریسک دارد، جراحی سر و صدا و اعتراض دارد، خونریزی دارد و مراقبت می خواهد و سپس می‌گویید نمی‌شود یک مسکنی بدهید تا او بتواند مدتی را سر کند؟ می‌گوید مسکن را می دهم ولی می‌میرد، شما هم می‌گویید دوره ما تمام شود و دولتمان بگذرد بعدا خودشان می‌دانند.

دولت‌های پس از انقلاب تاکنون حاضر به جراحی مشکلات کشور نشدند
دولت‌هایی که تاکنون روی کار آمدند هیچ کدامشان حاضر به آن جراحی نشدند یا درک نکردند که ریشه مشکل چیست و به درمان درست نرسیدند یا فهمیدند ریشه مشکل چیست ولی حاضر نشدند ریسک کنند چون ریسک کردن ممکن است اعتراض و تبعاتی را به دنبال داشته باشد و محبوبیت کم شود
Image
منافع ملی هیچ گاه در اولویت نبود
*یعنی هیچ گاه نخواستند تا به اصطلاح ” آدم بَده” شوند.

کاملا درست است؛ اینجا منافع ملی مهم نیست بلکه منافع جناحی یا منافع شخصی مهم است.

قطعا نمی خواهیم کره شمالی شویم
*یپس در طرح های شما مثل برخی ها قرار نیست ما کره شمالی شویم و …

قطعا نه.

بر اساس این مثال هایی که شما زدید به هر حال شما باید دو یا سه اقدام فوری انجام دهید که همان جراحی است، چون نمی خواهید مُسکن بدهید، حال آقای مهمانپرست شما در سال ۱۴۰۰رئیس‌جمهور شدید حتی با تبعات اینکه این جامعه مستعد اعتراض است و ممکن است به شما اعتراض شود، آن دو، سه اقدام عملی و فوری چیست؟

من جمله قبلی را کامل کنم سپس مصداقی تر به این مسئله می‌پردازم. اینکه می‌گویم دولت‌ها کاری ندارند و می‌گویند دوره ما تمام شود، بعدی ها خودشان می دانند؛ در دولت آقای احمدی نژاد بحث کوچک کردن دولت، بارها مطرح شد، ادغام وزارت خانه ها یا کم کردن تعداد معاونت ها که شامل وزارت خارجه هم شد و هر چه ما می‌گفتیم وزارت خارجه متفاوت است ( از نظر بافت و جایگاهش) گفتند وزارت خارجه ۹ معاونت دارد که باید تبدیل به ۵ معاونت شود و بالاخره یکسری از معاونت ها را هم ادغام کردند ولی وزارت خارجه کوچک نشد، دولت هم کوچک نشد چون همان افراد حضور داشتند فقط ساختار ظاهری آن تا حدودی تغییر کرد.

در پایان دولت احمدی‌نژاد، ۴۰۰ هزار نفر مشغول کار شدند
در همان دولت آقای احمدی نژاد در چند ماهی که نزدیک به پایان کار دولت بود برای ۴۰۰ هزار نفر اشتغال جدید ایجاد کردند وهر کسی کارمند قراردادی بود را استخدام کردند، نمی دانم دلیل این کار انتخابات بود یا خیر ولی خلاف سیاست قبلی بود. شاید تصورشان این بود که فعلا دوره ما رد شود، ایرادی ندارد دولت بزرگ‌مان، بزرگ تر شود و یک نوع ایجاد محبوبیت هم بود. در دولت آقای روحانی همین الان بودجه را که نگاه می‌کنید مشکل جدی دارند یعنی نمی توانند بودجه را تامین کنند پس به سراغ چاپ اسکناس می روند، همین الان بعضی از سیاست ها برای دولت بعدی هزینه ایجاد می‌کند، مثلا طرح فروش سلف‌های نفتی به مردم؛ شما می‌خواهید ۱۰ بشکه نفت خریداری کند می‌گویند بشکه ای ۳۰ دلار است، ۳۰۰ دلار می دهید و سپس کاغذی به شما می‌دهند و می‌گویند شما صاحب ۱۰ بشکه نفت هستید، به شما بعد از ۱ یا ۲ سال گفتند که بیایید و نفتی که در اختیارتان است را همراه با سودش به دولت به دلار بفروشید، ۲ سال دیگر شما می‌آیید و می‌گویید من ۱۰ بشکه نفت خریده بودم و الان هر بشکه ای ۵۰ دلار شده است، پس برای این ۱۰ بشکه ۵۰۰ دلار را بدهید. پول دولت قبلی را گرفته، دولت بعدی باید بیاید گران تر و با قیمت دلاری پرداخت کند یعنی دولت قبلی اموراتش گذشته است اما دولت بعدی بدهکار شده است. برآوردهایی که می‌کنند دولت بعدی چیزی بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار میلیارد تومان بدهکار است و چیزی حدود ۶۷۰ هزار میلیارد تومان پروژه نیمه تمام داریم.

وقتی جناحی عمل کنیم، منافع ملی گم می‌شود
*مشکل این است که الان هر دولتی که روی کار می آید چنین میراث‌هایی را برای دولت بعدی می گذارد...

هر کس که آمده همین کار را کرده است و من هم دارم همین را می گویم. طبیعت جناحی عمل کردن این است، طبیعت رقابت های سیاسی بین جناح ها این است، هر کس می خواهد جناح خودش را حفظ کند و در نهایت منافع ملی گم می شود.

در ارتباط با مصداق‌ها باید گفت، در حال حاضر ۴ میلیون کارمند دولت داریم، ۴ و نیم میلیون نفر هم بازنشسته دولتی داریم، طرح ما کوچک کردن دولت است. در برنامه ریزیمان اینگونه محاسبه کردیم که در طول دولتی که بخواهد ۸ سال بماند (معمولا هر دولتی که بیاید دور دوم را هم ادامه می دهد) به طور سالیانه اگر مشوق هایی دهیم که سالی ۵۰۰ هزار نفر از کارمندان دولت داوطلبانه خودشان را بازخرید کنند یعنی مشوقی دهیم که به معنای واقعی به نفعشان باشد و رقابت ایجاد شود، اگر چنین چیزی اجرا شود ولی در هر سال ۲۵۰ هزار استخدام جدید هم از بین نخبگان با یک آزمون عادلانه انجام دهیم معنی آن این است که اولا شما برای فارغ التحصیلان و مردمی که بیکار هستند سالی ۲۵۰ هزار نفر در دولت، نیروی جدید و با انگیزه و نخبه را وارد می کنید که یک خون تازه ای وارد رگ های دولت شود و از طرف دیگر وزن آن را سالی ۲۵۰ هزار تا کم می کنید یعنی وقتی ۵۰۰ هزار تا کم می کنید و ۲۵۰ هزار نفر جذب می‌شود در مجموع ۲۵۰ هزار نفر از تعدادش کم می شود.

*چه مشوقی؟

چند سرفصل می گویم، نمی خواهم الان روی آن چالشی ایجاد کنیم فقط مثال اینها را می‌گویم.

*می خواهم بدانم این مثال ها چقدر واقع گرا هستند.

می دانم بعضی ها ممکن است چه نقدی نسبت به مثال هایی که می زنم داشته باشند ولی فقط می خواهم به آنها اشاره کنم؛ مثلا شما اعلام کنید و بگویید وقتی کارمندها می‌خواهند خودشان را بازخرید کنند یک شاخصه‌هایی برای میزان بازخریدی وجود دارد مثلا می‌گویند چند سال سابقه کار دارد، مدرک تحصیلی او چیست و چه پست مدیریتی داشته و بر اساس این ها حقوق پرداخت می‌شود و بر همین اساس هم محاسبه می‌شود که چقدر مبلغ بازخریدی باید دهیم، مثلا می گویند یک نفر ۱۵ سال سابقه کار داشته، لیسانس داشته و معاون اداره ای هم بوده، محاسبه می کنند و می گویند در صورتی که بخواهید خودتان را بازخرید کنید ۴۰۰ میلیون تومان به شما تعلق می گیرد و ممکن است اگر بگوییم همین الان ۴۰۰ میلیون تومان را به شما می دهیم طرف بگوید خیر به صرفه نیست و می خواهم جایی باشم که مطمئن باشم حقوقم را ماهیانه دارم.

ولی مثلا به او بگویید ما به ۱۰۰ هزار نفر در سال ۱۴۰۰ اگر خودشان را داوطلبانه بازخرید کنند تا ۱۰ سال به او مجوز می دهیم، هر کدام سالی یک خودرو زیر ۱۵۰۰ سی سی یا هیبریدی وارد کنند مثلا در ۳ سال اول برای عوارض گمرکی ۱۰ درصد از او می گیرند، در ۳ سال دوم ۲۰ درصد و در ۴ سال آخر مثلا ۳۰ درصد می گیرند و لازم هم نیست خودش وارد کند بلکه می تواند به وارد کننده های اصلی مجوزش را بفروشد، شما حساب می‌کنید و می بینید اگر بخواهید یک ماشین وارد کنید و مجوزش را داشته باشید، ۱۰ درصد عوارض گمرکی هم بدهید .. مگر حقوقتان در آنجایی که کار می کردید چقدر بوده؟ مثلا ۵ یا ۶ میلیون بوده؟ ۱۰۰ میلیون تومان در یک سال می گرفتید اما با یک مجوزی که به وارد کننده می دهید ۲۰۰ الی ۳۰۰ میلیون تومان سودش را می گیرید.

*اما همه این ریسک را نمی پذیرند، در کشوری هستیم که کارمند بودند مزیت است.

همه نمی پذیرند ولی ما هم نمی خواهیم به همه این را بدهیم. می گویم به یک تعدادی و هر کس که خودش بخواهد.

از تجربیات سایر کشورها برای سیستم اقتصاد کشور باید استفاده کنیم
*آقای مهمانپرست! این ها برنامه خودتان است؟ یا مصداق خارجی هم داشته است؟

از تجربیات کشورهای دیگر هم باید استفاده کنیم، بسیاری از این‌ها مصداق دارد. لهستانی‌ها وقتی که با فروپاشی شوروی رو به رو شدند وضعیت اقتصادی لهستانی ها بسیار شبیه وضعیت الان ما بود، یک دولت بزرگ، کارمندان زیاد، تورم و از آن طرف بیکاری، رشد اقتصادی منفی و فساد بسیار سنگین و سیستمی، رژیم که تغییر کرد یک وزیر اقتصاد به اسم آقای بالسرویچ منصوب می‌کنند، این وزیر اقتصاد روی کار آمد تا سیستم اقتصادی لهستان را جراحی کند.

جمعیت لهستان از نصف ایران هم کمی کمتر است یعنی همین الان هم روی ۳۸ میلیون است، ۲۷ الی ۲۸ سال پیش هم که این اقدامات را انجام دادند به نسبت کمتر بوده، در جمعیتی که الان نصف ایران است و آن موقع هم مثلا نصف ایران بوده، در آن جمعیت به ۱ میلیون و ۱۰۰ هزار کارمند دولت می‌گوید که من به شما نیاز ندارم تا یک سال حداقل حقوق را به شما می‌دهم و لازم نیست بیایید و فرصت می‌دهم تا بروید و برای خودتان کار ایجاد کنید، این یک جراحی است. الان ما داریم می‌گوییم ۵۰۰ هزار تا برای ۱ سال ، این در حالی است که جمعیت ما از ۲ برابر هم بیشتر است یعنی با ملاحظه مطرح می‌کنیم. در کنار ۵۰۰ هزار نفری که می‌گوییم بازخرید شوند، مشوق می گذاریم نه اینکه بگوییم حداقل حقوق را می‌دهیم، داریم مشوقی می‌دهیم تا ۱۰ سال مطمئنا چند برابر حقوق سالیانه هر سالش را می‌گیرد و وقتش هم در اختیار خودش است می‌تواند برود و کار کند، علاوه بر آن، ۲۵۰ هزار نفر هم استخدام برای جوانان می‌گذاریم.

حال در لهستان چه اتفاقی افتاد؟ در لهستان اعتراضاتی شد، دولت آمد و یکسری سیاست‌های دیگر را هم در کنارش گذاشت مثلا از مهاجرت حمایت کرد، تعدادی که فکر می‌کردند شرایط در کشورشان سخت است به کشورهای دیگر مهاجرت کردند و برای خودشان کار و برنامه و زندگی ایجاد کردند. الان ۱۰ میلیون لهستانی در خارج از لهستان زندگی می‌کنند. جمعیت خودش ۳۸ میلیون است و ۱۰ میلیون هم خارج از لهستان هستند؛ ۵ میلیون در امریکا هستند و بقیه در اروپا. تمام صنایع در آلمان و انگلیس و کشورهای اروپایی در اختیار افراد فنی لهستانی است.

از مهاجرت حمایت کرد و در کنارش اعزام نیروی کار را هم حمایت کرد یعنی یک عده که بیکار بودند یا دنبال کار می‌گشتند برای آنها زمینه ایجاد کرد که اینها بتوانند فرصت هایی بدست بیاورند و به یکسری هم در داخل گفت که حداقل حقوق را به آنها می دهد، بعد از ۳ سال در لهستان ۶۰۰ هزار شرکت خصوصی ایجاد شد که اکثر آنها خانوادگی بودند و ۱ و نیم میلیون شغل ایجاد شد. بنابراین یک جراحی کرد اعتراض هم داشت و فکر یکسری مسائل جانبی را هم کرده بودند ولی ایستادند و اجرا کردند. الان لهستان ششمین قدرت اقتصادی اروپا را دارد و یک بخش خصوصی بسیار فعال دارد، کم ترین نرخ تورم، کم ترین نرخ بیکاری در اوج مشکلات اقتصادی اروپا که رکود شدید بود هیچ وقت رشد اقتصادی لهستان منفی نشد.

ما هم مانند کشورهای اروپایی می‌توانیم ساختار را درست کنیم
مثلا در کشورهای غربی روی ساندویچ مک دونالد به عنوان یک شاخصی که همه جا کیفیت آن یکسان است می‌توانند ارزیابی کنند، یک غذای کامل مک دونالد مثل ماهی آن را در اروپا (آلمان، فرانسه و ایتالیا) زمانی که می‌خواهید آن را خریداری کنید تقریبا با اختلاف کمی ۱۰ یورو است همان را در لهستان ۴ یورو می‌خرید چون به پول خودش است. در کشورهای اسکاندیناوی که معمولا سطح آموزش عالی بسیار بالا است ۵ هزار نفر از اسکاندیناوی در لهستان درس می خوانند چون کشور ارزان قیمتی است و همه چیز فراوان است. معمولا شنیدید در اروپا زمانی که می‌خواهند میوه بخرند به صورت دانه ای می‌خرند اما لهستان از نوادر کشورهای اروپایی است که مردم میوه را به صورت صندوقی خریداری می‌کنند چون توانسته ساختار را درست کند، متوجه شده مشکل چیست و راه حل آن را هم درک کرده با وجود اینکه ریسک بالایی داشته اما آن را انجام داده و حمایت کرده است. ما می توانیم چنین کاری انجام بدهیم، ما الان همه برنامه هایمان را برای کشاورزی، برای معدن، برای گردشگری، برای صنایع فلزی، برای صنایع نساجی، برای کیف و کفش و چرم داریم.

در زراعت الان مشکل ما دانه های روغنی است، چه کنیم که مشکل دانه های روغنی ما حل شود، چگونه حمایت کنیم؟ الان مشکل ما در دام و طیور است که مشکل مرغ و گوشت رخ می‌دهد. طراحی های ما برای تمام اینها آماده است که در چه زمینه ای چه شکلی تشویق کنیم، ما باید به هرکسی که الان در بخش خصوصی مشغول است یا علاقه دارد که وارد شود کمک کنیم. ما فرض را بر این گذاشتیم که می خواهیم به ۱۰۰ درصد طرح، تسهیلات بلند مدت کم بهره با بهره ۶ درصد دهیم، هر جوانی که علاقه و آمادگی داشت که بخواهد کاری را انجام دهد اما بگوید من پول ندارم، اگر طرحی که می دهد طرح درستی باشد و تایید شود، ۱۰۰ درصد تسهیلات برای ماشین آلاتش، برای مکان اولیه که می خواهد در اختیار بگیرد و برای سرمایه در گردشش به او می دهیم.

باید شوکی به زندگی مردم وارد کرد تا وضعیت بهتر شود
*یعنی با فرض اینکه گفته می شود خزانه کشور خالی است این را می گویید؟

بله. محل تامین بودجه آن مهم است. اگر شما بخواهید یک طرحی را اجرا کنید، ما مگاپروژه ارائه می دهیم یعنی احساس می کنیم برای اینکه یک شتاب ایجاد شود و یک شوک وارد شود تا وضع مردم بهتر شود و برای جوانانمان شغل ایجاد شود و تا حدودی نیز امیدوار شوند و بتوانیم وضع زندگی مردم را تغییر دهیم،

باید مگاپروژه اجرا شود. یکی از این مگاپروژه‌ها، ساخت سالیانه یک میلیون و ۲۰۰ هزار آپارتمان نوساز زیر ۶۰ متر است. حال چرا یک میلیون و ۲۰۰ هزار تا؟ ما با تعاونی انبوه سازان صحبت کرده‌ایم و آمارها را بررسی کرده‌ایم و دیدیم ۳ میلیون کمبود مسکن انباشته شده در ایران وجود دارد، ۲ میلیون بافت فرسوده داریم و سالیانه بین ۵۵۰ تا ۶۵۰ هزار ازدواج جدید ثبت می شود.

معمولا کسانی که ازدواج می‌کنند جایی برای زندگی می‌خواهند و ما فرض را بر این گذاشته‌ایم که هیچ کدام خانه ندارند، در طول یک دوره ۸ ساله، ۵ میلیون نفر ازدواج می کنند که اینها مسکن می‌خواهند ولی اول زندگی‌شان است و یک مسکن ۲۰۰ متری به دردشان نمی خورد، هرکسی که توان مالی دارد برود و ۲۰۰ متری خریداری کند، اما ما فرض را بر این گذاشته ایم که این افراد توانایی ندارند و احتیاج به یک مسکن دارند، یا افرادی که بازنشسته هستند و حقوقشان کم است و سرپناهی از خودشان ندارند و مستاجر هستند و فشار اجاره خانه اذیتشان می‌کند، واحدهای ۶۰ متری برای اینها است. در این یک میلیون و ۲۰۰ هزار مسکن جدید، ۶۰۰ هزار تا مسکن مهر یا مسکن ملی یا هرچیزی که اسم آن را می‌گذارید است که ما اسم آن را مسکن با حمایت ویژه گذاشته ایم. شما مسکن ندارید و ابتدای زندگیتان است، یا سالمند شده اید و بازنشسته و مستاجر هستید و هیچ پول اولیه ندارید، برای این ۶۰۰ هزار مسکن در کل کشور جاهایی انتخاب می‌شود که زمینش دولتی یا اوقافی است.

با متری ۵ میلیون تومان می‌توان مسکن خوبی ساخت
الان در بسیاری از شهرستانها اگر بخواهید یک ملکی بخرید سند آن ۵ دانگ است و یک دانگ آن برای اوقاف است چون زمینش برای اوقاف است، وقتی شما خانه ندارید، اگر به شما خانه ای بدهند که متعلق به خودتان باشد یعنی ۵ دانگ آن برای شما باشد و هر زمان که بخواهید آن را بفروشید همان ۵ دانگ را می فروشید بهتر از این است که وقتی پول اولیه ندارید آواره و مستاجر باشید. برای این واحدها پول زمین حساب نمی شود و فقط هزینه ساخت حساب می شود، الان اگر از هرکسی که در کار ساخت مسکن است سؤال کنید که هزینه ساخت یک ساختمان معمولی در هر شهر و شهرستانی چقدر است، به شما می گوید متری ۵ میلیون تومان خوب است و با این عدد چیز خوبی می‌سازند.

۸۰ درصد تسهیلات برای ساخت مسکن ارائه می‌دهیم
حتی بعضی ها ۳ یا ۴ میلیون هم برای هر متری نرخ تعیین می‌کنند، بر فرض بنده می گویم متری ۵ میلیون هزینه متوسط یک ساختمان خوب است، اگر بخواهید یک واحد ۶۰ متری بسازید برایتان ۳۰۰ میلیون تومان تمام می شود، همه این ۳۰۰ میلیون تومان را با تسهیلات ۲۰ ساله با بهره ۶ درصد ارائه می دهیم ما این تسهیلات را به سازنده می دهیم، سازنده برج می‌سازد و شبیه آن را به خریدار واگذار می کند. قسط آن ماهیانه ۲ میلیون تومان می شود، طرف یک خانه ۶۰ متری خوب دارد که در آن نشسته است و ماهی ۲ میلیون تومان قسط می دهد، همین را بخواهید در شهرهای بزرگ هم بسازید با همین هزینه ساخت تمام می شود، پس ۶۰۰ هزار واحد اینگونه ساخته شوند و ۶۰۰ هزار تای دیگر قیمت زمین هم در ساخت آپارتمان بیاید، بعضی‌ها دوست ندارند در اطراف شهر بنشینند چون زمین آن دولتی یا اوقافی است، تمایل دارند مرکز شهر باشند پس پول زمین هم برای آنها محاسبه می شود، قیمت زمین در شهرستانها با شهرهای بزرگ مثل تهران فرق می‌کند، اگر شما پول زمین را محاسبه کنید مثلا حدود ۲۰ درصدش را خودشان دارند و ۸۰ درصد بقیه را ما تسهیلات می‌دهیم و رقم‌های آن را هم استخراج کرده‌ایم.

در شهرستانها قسط آن ماهیانه ۳ میلیون تومان می شود و در شهرهای بزرگ مثل تهران ماهی ۴ میلیون تومان می شود، ولی یک جایی که وسط شهر است و ۶ دانگ سند آن برای فرد است و مثلا در یک واحد ۶۰ متری زندگی می‌کند. اگر شما بخواهید این طرح را اجرا کنید اولا یک میلیون شغل ایجاد می شود، در همه کشورهای دنیا وقتی دچار مشکل می‌شوند و اقتصاد راکد می شود، مسکن را راه می اندازند. یک میلیون و ۲۰۰ هزار واحد مسکونی، یک میلیون شغل ایجاد می کند و حدود ۴۸۰ رشته شغلی مثل کارهای ساختمانی، کارهایی تزئینی، کارهای چوبی، کارهای شیشه ای و … را فعال می کند و چرخ به حرکت در می آید. اگر شما بخواهید این طرح را اجرا کنید، رقم هایی که می خواهید تسهیلات دهید به تدریج بر می گردد، یعنی آن را دور نمی ریزید، مثل یارانه هایی که به افراد می دهیم و دور ریخته می شود.
Image
با ارائه تسهیلات، هزینه مسکن تامین و شغل ایجاد می‌شود
یک میلیون و ۲۰۰ هزار خانوار صاحب خانه می شوند و از دغدغه و نگرانی در می آیند و یک بخش مهمی از هزینه های زندگی که هزینه مسکن است تامین می شود و شغل ایجاد می شود و مردم تا حدودی خوشحال می‌شوند و برایشان انگیزه ایجاد می شود. همه پولی که می خواهید برای این تسهیلات بگذارید چیزی حدود ۳۵۰ هزار میلیارد تومان در سال است، این رقم را گفتم که بعد یک نتیجه گیری کنم.

مثلا شما می خواهید مشکل جوانان را مدیریت کنید، یکی از مشکلات آنها خدمت وظیفه است و الان هم تا حرف می زنیم می گویند چرا در کار ما دخالت می کنید و نظام وظیفه برای خودش یک سازمان جدا است، اما ما طرح می دهیم و اگر طرح خوبی باشد آنها هم حتما حمایت می کنند. موقعی که بچه ها به سن سربازی می‌رسیدند همه سعی می‌کردند به یک شکلی فرار کنند، مثلا آن کسی که در مدرسه بود خودش را دیپلم ردشده می کرد و آن کسی که در دانشگاه بود دو واحد نگه می داشت، یک کسی خودش را غیر طبیعی چاق می کرد و یکی لاغر می کرد و یکی دنبال زن معلول می گشت و یکی به پدر و مادرش می‌گفت طلاق صوری بگیرید تا این که معافیت بگیرند و این بحث ها واقعا در خانواده ها بود و من خودم در اطرافیان می شناسم.

برای خرید سربازی وام می دهم
بعد از مدتی یک طرحی دادیم که هرکس ۸ سال فرار کرده باشد می تواند سربازیش را خریداری کند. این درست است که یک گام بود و بعضی ها می گفتند یک راه حل است، اما چرا باید ۸ سال فرار می کردند و این عدد از کجا آمده بود؟ بعد مثلا پدر خانواده مراجعه می کرد و می گفت آمده ام سربازی بچه ام را بخرم، از او می پرسیدند چند سال فرار کرده است؟ مثلا می گفت ۷ سال، می گفتند پس یک سال دیگر هم فرار کند که ۸ سال شود و بعد بیاید که خریداری کند. این نکته بسیار جالب بود، بعد از آن شما سربازی فرزند را می‌خریدید و آنها نمی‌گفتند یک روز آموزش نظامی را بگذراند که اگر اتفاقی افتاد بداند اسلحه را به دست بگیرد .نکته جالب تر این است که مسؤلان نظام وظیفه مان مصاحبه کردند و گفتند تا قبل از اینکه این طرح اجرا شود تعداد مشمولین فراری ما ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار نفر بود و بعد از اینکه طرح اجرا شد تعداد آنها ۲ میلیون و ۶۴۰ هزارتا شد و بقیه هم که می خواستند بیایند گفتند اگر فرار کنیم در نهایت می توانیم بخریم و به فراری ها اضافه شد. چرا یک جوان باید خودش را ۸ سال معطل کند و فرار کند و کار درست و حسابی نکند و ازدواج و شغل او معلوم نباشد که بعدا بیاید و سربازی اش را بخرد، از این رو همین الان خریداری کند؛ طرح ما این است.

ما یک طرح آماده کردیم که هرکسی در هر مقطع سنی و تحصیلی که دلش می خواهد خدمت وظیفه اش را بخرد می تواند بخرد و یک رقم معقولی هم برای آن انتخاب کرده ایم، مثلا متوسط ۵۰ میلیون تومان که آن کسی که دیپلم دارد مقداری کمتر و آن کسی که لیسانس دارد مقداری بیشتر و … . فرض را بر این گذاشته ایم که همه کسانی که می خواهند خدمت وظیفه شان را بخرند اصلا پول ندارند، یعنی کلا برای همه طرح هایمان این فرض را در نظر گرفته ایم که کسی پول ندارد و ما می خواهیم همه تجهیزات را به او دهیم.

*نکته من هم همین است. شما می خواهید این همه پول دولت را از کجا بیاورید؟

رشته من ریاضی بوده است. کمی صبر کنید به آن عدد می رسیم. اگر شما می خواهید خدمت وظیفه تان را بخرید، مراجعه می کنید و ما یک صندوقی درست می کنیم که اسم آن را صندوق وام خرید خدمت می گذاریم، ما این وام را به شما می دهیم و می گوییم یک شرط دارد و آن این است که ۳ هفته آموزش نظامی را باید بگذرانید تا یاد بگیرد که اگر یک وقت به کشور حمله شد بلد باشید از کشورتان دفاع کنید. ما وام را به شما می دهیم و شما سربازیتان را می خرید و دیگر آزاد هستید و بیرون می روید و کار می کنید و قسطهای وامتان را می دهید، مثلا وام را ۴ ساله با بهره ۵ یا ۶ درصد به شما می دهیم که ماهی یک میلیون تومان می شود. شما دیگر آزاد هستید و دیگر مشکل خدمت ندارید و لازم نیست دیگر فرار کنید و یک آموزش کوتاه هم دیده اید و در جامعه یک عنصر فعال هستید که کار می کنید و ماهی یک میلیون قسط می دهید، ماهی یک میلیون قسط دادن خیلی راحت تر از فرار کردن است. ما در طول سال کل تعدادی که ظرفیت گرفتن مشمول داریم ۳۵۰ هزار نفر است، سازمان نظام وظیفه می گوید اگر ۴۰۰ هزار نفر مراجعه کنند ما جا نداریم و ۳۵۰هزار نفر می توانیم بپذیریم، پس اعلام می کنیم هرکسی که خدمت وظیفه انجام دهد بسته به اینکه چه مدرک تحصیلی دارد به او حقوق خوبی می دهیم، مثلا به یک زیر دیپلم ماهی ۳ میلیون، دیپلم ۴ میلیون، لیسانس ۶ میلیون، کارشناس ارشد ۷ میلیون و دکترا ماهی ۸ میلیون حقوق می دهیم. فکر می کنید ۳۵۰ هزار نفر نمی آیند؟

دیگر سرباز فراری نخواهیم داشت!
*قطعا می آیند اما مساله پول هنوز برای من حل نشده است.

لطفا مقداری صبور باشید. می خواهم بگویم پس این مشکلات حل می شود یعنی حداقل سال ۷۰۰ هزار جوان از بلاتکلیفی در می‌آیند و آن کسی دوست ندارد سربازیش را می خرد و می رود کار می کند و قسطش را می‌دهد و آن کسی که دوست دارد به خدمت می رود و حقوقش را می گیرد. مثلا در یک سازمان و در یک کارخانه امریه دارید، ۱۰ لیسانسه با مدرک فلان به درد فلان سازمان و کارخانه می خورد، شمایی که دارید ماهی ۶ میلیون تومان به او حقوق می دهید، دیگر به او نمی گویید که بیرون برو و یک قدمی بزن یا سرویس بهداشتی را تمیز کن، طرف لیسانس یا فوق لیسانس است و حقوق خوبی می گیرد پس باید از کار تخصصی اش استفاده کند، بنابراین ما کار برای جوانان ایجاد می کنیم. کل بودجه ای که لازم است تا سالی ۷۰۰ هزار نفر مشکل خدمتشان حل شود و بعد از چند سال ما دیگر مشکلی به عنوان مشمول فراری نداشته باشیم، سالیانه ۱۰ هزار میلیارد تومان است.

اینکه مجلس طرح بدهد اما محل تامین درآمدش را مشخص نکند دارای ایراد است
*اما اخیرا در مجلس وزیر دفاع به دلیل اجرا نکردن یکی از مصوبات مجلس درباره مؤاخذه شد و گفت بودجه را نیروهای مسلح نمی دهد چون باید هزینه حقوق سربازان کند.

اگر الان مجلس طرحی دهد و یک تکلیفی برای دولت ایجاد کند ولی محل تامین درآمدش را مشخص نکند یعنی اشکال دارد. من در کلیپ هایم گفته ام که کسی که می گوید من فلان کار را می کنم، این شعار است؛ اگر مقداری جزئیات طرح را می دهد یعنی روی آن فکر کرده و اگر دقیقا بگوید این چقدر هزینه دارد و منابع آن از کجا تامین می شود یعنی طرحی عملیاتی دارد وگرنه اصلا نباید روی حرفش حساب کرد. کل طرح هایی که داریم که یک چیزی حدود سالی ۳ و نیم میلیون شغل ایجاد می کند، بودجه ای نیاز دارد که این بودجه رقم کلی اش ۲ میلیارد تومان است. مثلا شمایی که می خواهید یک میلیون و ۲۰۰ هزار مسکن را بسازید، همزمان که نمی توانید یک میلیون و ۲۰۰ هزار تا را با هم شروع کنید.

باید مجتمع‌های آموزشی فنی و حرفه ای راه اندازی کنیم
یکی از طرح های آموزشی ما این است که دو هزار مجتمع آموزشی در سطح کشور سالانه ایجاد شود که هزار تای آن فنی حرفه ای و هنرستان باشد تا افراد، مهارت یاد بگیرند و یک هزار آن آموزشی باشد که همه تجهیزات آزمایشگاهی و همه چیزهای دیگرش کامل باشد، همه اینها را که نمی‌توان به یک باره شروع کرد و باید مرحله به مرحله پیش رفت، یعنی شما ۱ و نیم میلیون میلیارد داشته باشید، می توانید همه طرح ها را با هم کلید بزنید. این را بگویم که اگر شما بخواهید به یارانه سوخت دست بزنید، هر طرحی که بخواهید اجرا کنید اول باید سیستم حمل و نقل عمومی را درست کرده باشید، اگر مثل کشورهای اروپایی آن را درست کردید که هروقت اراده کردید اتوبوس های تمیز با سرعت تردد کنند و متروهایتان در دسترس باشد یا تراموا داشته باشید، پس باید این سیستم درست شوند.

ما در طرحمان تا چند سال اول که کاملا سیستم تغییر کند، سالیانه ۵۰۰ هزار اتومبیل نو و با استاندارد یورو ،برای آلودگی هوا و مصرف سوخت به صرفه است را برای اسنپ و تپسی یعنی برای سیستم حمل و نقل سواری، با تمام تسهیلات کامل با بهره کم واگذار می کنیم. سالی ۸۰ هزار تا ون جدید که مصرف سوخت کم داشته باشد با تسهیلات کامل و بهره کم واگذار می کنیم. سال ۲۰ هزار دستگاه اتوبوس جدید وارد سیستم حمل و نقل عمومی می شود که ۴ الی ۵ هزار تای آن برای ترددهای بین شهری و بقیه آن برای تردد داخل شهری و با استانداردهای لازم است. در مترو سالی ۵ هزار واگن جدید و هزار تا قطار اضافه شود و همه اینها با محاسبات روز به سیستم حمل و نقل عمومی اضافه شود. ما به شما کارت می دهیم که در طول سال برای هر ماه هزینه شما ۱۰۰ هزار تومان می شود و هرچقدر خواستید از مترو و اتوبوس استفاده کنید و اگر گفتید مثلا من تا این اندازه مصرف ندارم، می توانید کارت هفتگی یا روزانه بگیرید، اگر سالیانه بگیرید که خیلی قیمت آن ارزان تر می شود. الان شما دو مسیر را با اسنپ می روید ۱۰۰ هزار تومان می شود، اگر خیابان خلوت باشد و اگر خطوط کاملا متنوع باشد و همه جا دسترسی باشد، اگر تعداد اتوبوس و مترو زیاد و تمیز باشد، فرد استقبال می کند، مثلا در لندن اکثر مردم ماشین دارند اما از ماشینشان استفاده نمی کنند چون می گویند بنزین گران است، جای پارک گران است و اگر جریمه شویم هم بسیار گران است، از آن طرف می گویند که مترو و اتوبوس با تعداد زیاد دارند و یک پیاده روی هم می‌کنیم، مثلا از درب خانه تا ایستگاه پیاده روی می کنیم و مثل ما نیستند که از خانه با ماشین برای خرید می رویم و همه بدون تحرک هستیم

باید براساس کارت ملی سوخت سهمیه بندی شود
اگر شما همه آن سیستم را درست کردید که این سیستم حمل و نقل عمومی را هم در همان بودجه آورده‌ایم. مثلا شما می‌خواهید نرخ سوخت را درست کنید، پس اعلام می‌کنید که من دیگر به ماشین‌ها سهمیه نمی‌دهم بلکه روی کارت ملی افراد بالای ۱۸ سال سهمیه می‌دهم، هر فرد بالای ۱۸ سال ماهیانه ۱۵ لیتر بنزین و ۱۵ لیتر گازوئیل سهمیه دارد. گازوئیل را برای این گذاشته ایم چون مردم فکر می کنند بنزین مهم است و گازوئیل ارزشی ندارد و برای همین ما الان قیمت آزاد بنزین را ۳ هزار تومان گذاشته ایم، مشکلی که در سراوان رخ داده این است که مثلا یک وانت، یک تانکر دارد، به پمپ بنزین می رود و با قیمت آزاد ۲ هزار و ۵۰۰ لیتر بنزین می‌زند و چون آزاد خریده کسی حق ندارد به آن اعتراض کند، یک ساعت بعد آن طرف مرز لیتری ۱۹ هزار تومان از آن می خرند و ۵۰ میلیون تومان سود می کند، بعد می بیند که هزار وانت در صف ایستاده اند و دائم بنزین کشو را قاچاق می کنند، در بین همین ها مافیا درست شده است و زمین می خرند و یک قیامتی به پا کرده اند.
Image
سوخت ثروت ملی ما است نباید قاچاق شود
وقتی شما می‌توانید ظرف ۲ ساعت، ۵۰ میلیون تومان به دست آورید، همه کار می توانید انجام دهید. یک ابتکار جدیدتر در کشورمان این بود که ما می گوییم چون وضع مالی مرزنشینانمان خوب نیست، سهمیه سوخت دهیم، سهمیه سوخت می دهیم که آن طرف گران تر بفروشند و برایشان منبع درآمد باشد، این واقعا چه طرحی است؟ سوخت ثروت ملی ما است، ما به جای اینکه این را با نرخ آزاد بین المللی بفروشیم و با پول آن کارخانه بزنیم و برای استانهایی که محروم هستند شغل ایجاد کنیم، آن را رها گذاشته‌ایم و اجازه می‌دهیم قاچاق شود و بعد خودمان سهمیه می‌دهیم و می‌گوییم بروید و برای خودتان درآمد داشته باشید. علاوه بر آن ، این کار مشکل ترافیک ما را هم حل نکرد، حتی وقتی قیمت بنزین لیتری ۳ هزار تومان شد چه قیامتی شد و وقت مردم همواره هدر می‌رود و مشکل آلودگی هوا هم همچنان پا برجا است. ما گازوئیل را یک دهم بنزین قیمت گذاری کردیم و متاسفانه چون تفاوت بسیاری دارد در بعضی جاها لوله کشیده اند و با لوله دارد قاچاق می شود.

بنزین لیتری ۲۰ هزار تومان شود
ما در مجموع روزانه مصرف بنزین و گازوئیلمان چیزی حدود ۲۲۰ میلیون لیتر در روز است و یک بخشی هم که قاچاق می‌شود. ما مخصوصا گفتیم هر فردی ماهیانه ۱۵ لیتر بنزین و ۱۵ لیتر گازوئیل سهمیه داشته باشند، در روستاها، گازوئیل بیشتری مصرف می‌کنند و در شهرها معمولا بنزین بیشتر مصرف می شود و اصلا فرض کنید کسی بخواهد از سهمیه گازوئیلش، بنزین مصرف کند یا به جای بنزین از گازوئیل مصرف کند، این سهمیه به هر فردی رایگان روی کارت ملی‌اش اختصاص داده می شود، افرادی که دارای توان مالی خوبی هستند و ۱۰ ماشین دارند هم روی کارت ملی‌شان فقط یک سهمیه دارند، آنهایی که ماشین ندارند هم روی کارت ملی‌شان یک سهمیه دارند که اگر دوست داشتند از آن استفاده می کنند و اگر دوست نداشتند دولت از شما لیتری ۲۰ هزار تومان آن را خریداری می‌کند (ماهی ۶۰۰ هزار تومان)، حتی شما می توانید با کارت ملی خرید کالا انجام دهید و کارت بکشید.

با سهمیه سوخت می‌توان به جوانان بیکار یا بازنشستگان کمک کرد
بسیاری از جوانان در کشور ما ماشین ندارند و درآمد هم ندارند و باید پول تو جیبی بگیرند، آنها می توانند از این طریق ماهی ۶۰۰ هزار تومان از دولت بگیرند. این یعنی عادلانه به هر نفر سوخت داده ایم که اگر دوست داشت از آن استفاده می کند و اگر دوست نداشت پول آن را دریافت می‌کند. ما الان بازنشسته زیادی داریم که مشکل معیشتی دارند و ماشین هم ندارند یا اگر دارند زیاد جایی نمی روند، آنها اگر احساس کنند هر نفر ۶۰۰ هزار تومان برایش کمک خرج است، از سهمیه شان مصرف نمی کنند و می گویند پولش را می خواهم ولی تمام سهمیه هایی که به تاکسی ها و وسایل حمل و نقل عمومی داده می شود، همان سهمیه ها با همان قیمت بدون تغییر داده می شود، اتوبوسرانی، شبکه حمل و نقل بین شهری، کارخانجات، نیروگاه و هرچه که تا الان با هر قیمتی سهمیه می دادیم الان هم همانگونه ادامه می دهیم که هیچ کس نگوید کرایه تاکسی گران شد، یا مثلا قیمت خیار به دلیل افزایش قیمت سوخت ماشین حمل و نقلش، گران شده است، پس دیگر هیچ بهانه ای وجود نخواهد داشت. ما به تفاوت مصرف سوخت روزانه (ما به تفاوت آن ۲۲۰ میلیون لیتر روزانه که مصرف می شود)، را در بازار بین المللی یا در بازار داخلی به قیمت ۲۰ هزار تومان بفروشیم. در این صورت دیگر کسی نمی تواند آن را به خارج از کشور قاچاق کند.

با جراحی در بخش سوخت کشور می‌توان به دولت و مردم کمک کرد
فرض کنید پول سهمیه تان را گرفته اید یا همه را مصرف کرده اید و مجددا می خواهید اضافه بر مازاد بنزین آزاد بزنید، چون شهر خلوت تر شده است و ترافیک وجود ندارد یک با یک لیتر بنزین هم می توانید از شرق به غرب شهر بروید، پس مشکل تراقیک و آلودگی کم می شود و سیسم حمل و نقل عمومی نو و زیاد شده است و چون شهر خلوت است سریع می روند و می آیند. تفاوت آن یک میلیون میلیارد تومان پس‌انداز برای دولت می‌شود، شما یک جراحی کرده اید که اولا به مردم سهمیه شان را داده اید که اگر تمایل داشتند از آن استفاده می‌کند و در غیر این صورت آن را می فروشد.

به یارانه نقدی اعتقادی ندارم
*پس شما به یارانه نقدی اعتقاد ندارید.

بله. فرد می تواند بجای اینکه نقدینگی اضافه کند که در سیستم بچرخد و تورم ایجاد کند، کالا بخرد. سیستم حمل و نقل عمومی درست شده است و یک میلیون و ۲۰۰ هزار واحد مسکونی در سال ساخته می شود، سیستم خرید سربازی درست شده است و شما الان یک میلیون میلیارد درآمد اضافه دارید، کل کشاورزی را زیر و رو کنید ۴ و نیم میلیون نفر هم ماشین آلات کشاورزی و هم در بخش افزایش قیمت خرید تضمینی و هم در مشوق صادراتی لازم دارند که اگر همه اینها را خرج کنید ۱۲۰ الی ۱۳۰ هزار میلیارد تومان می شود. می دانید با یک میلیون میلیارد چقدر شغل ایجاد می شود؟

برای جراحی ابتدا باید ساختار کشور را درست کرد
زمانی که شما جراحی می کنید باید ساختار را درست کنید. همه اینها دقیق و با محاسبه اش هست و شخص خود من روی همه طرح ها کار کرده ام و همه را به روز و با قیمتهای بین المللی و قیمتهای داخلی و با اصناف صحبت کرده ام و خودم با کسانی که در صنعت کیف و کفش هستند صحبت کرده ام و جوانان با استعدادی که ماشین آلات دوخت کفش را خودشان طراحی کرده اند را دیده ام و به آنها می گویم که شما در شرکتتان چند نفر هستید؟ می گوید مثلا حدود ۱۰ نفر مشغول هستیم. از او پرسیدم الان چه مشکلی دارید؟ می گوید سرمایه ندارم که ماشین آلاتم را خودم بسازم و خط تولیدم را راه اندازم، می پرسم چقدر لازم دارد؟ می گوید ۵ میلیارد، گفتم فکر می کنم اشتباه می کنید؟ اما مجددا گفت ۵ میلیارد لازم دارم. گفتم اگر ۲۰ میلیارد دهیم چطور؟ گفت ۲۰ نفر دیگر را به کار مشغول می کنم و چند مهندس با هم می شویم و یک مجموعه قوی می شویم.

من حساب کردم اگر به هر تیمی که ۲۰ شغل ایجاد می کند ۲۰ میلیارد دهیم، اگر به هزار نفر از اینها به عنوان شرکت جدید بخواهیم وام با تسهیلات بلند مدت کم بهره دهیم، هزار تا ۲۰ میلیارد دهیم، ۲۰ هزار میلیارد می شود بعد هزار شرکت در بخش خصوصی فعال شده است که خودشان ۲۰ هزار شغل جدید ایجاد کرده اند. در تمام سواحل جنوب و سواحل شمالی اکثر مردم فقیر هستند و بهترین جا برای شیلات و پرورش ماهی و میگو همان سواحل هستند. من در سال ۷۵ که سفیر تایلند بودم روی این موضوع کار کردم و استان های جنوبیمان را به تایلند بردم و شرکتهای تایلندی را به ایران بردم و آن موقع تولید میگو را ۵ برابر کردیم ولی همچنان مشکل داریم.

همین اخیرا تقریبا تمام سواحل جنوبی را رفتم و از نزدیک مزارع پرورش ماهی و میگو را دیدم و با تولیدکنندگانشان صحبت کردم و مشکلاتشان را پرسیدم. مشکل اصلی در آنجا این است که ما چرخه کاملش را داریم یعنی الان شرکتهای خوبی داریم که مثلا بچه میگو یا بچه ماهی را در اختیار شما به عنوان مزرعه دار بخش خصوصی قرار می دهد و کار دارو و غذایش را برایتان می کند و آنهایی که میگو پرورش می دهند بعد از ۳ ماه به تولید می رسند و آنهایی که ماهی پرورش می دهند اول باید در یک مرحله ای به وزن ۳۰ تا ۴۰ گرم برسند و وقتی به این وزن رسید به مزارع جدید داده می شود تا آنها دوباره برنامه غذایی و داروییشان را بگیرند و به حدود یک کیلو برسند. همه این سیکل کامل است و وقتی به آن وزن رسید خود این بچه ها می خرند و در کارخانه فراوری که زده اند، تبدیل به فیله می شود و بسته بندی می شود و به کشورهای خارجی صادر می شود؛ همه این سیکل کامل شده است و تنها چیزی که وجود دارد این است که آنها سرمایه ندارند. وزارت جهاد کشاورزی یا بانک کشاورزی می گوید که من تسهیلات می دهم، مثلا ۴ یا ۵ میلیارد می دهم و زمانی که شما می روید تا تسهیلات بگیرید آنها می گویند که باید وثیقه ملکی بگذارید، طرف باید ۶ میلیارد ملک داشته باشد که بتواند برای ۴ میلیارد وثیقه بگذارد، این خودش مشکل است چون خیلی ها نمی توانند این کار را کنند.



https://ofoghonline.com/349427/
رؤوس برنامه هاى اين كانديدا
https://ofoghonline.com/82970/
00343179
 
پست ها : 5574
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » شنبه مارس 25, 2023 3:30 pm

ساعاتی پس از انتشار نامه جواد جاویدنیا، معاون قضایی رئیس کل دادگستری استان تهران، مبنی بر لزوم فیلتر شدن اینستاگرام، گوگل پلی، وی پی ان ها و فیلترشکن، مرکز رسانه قوه قضائیه اصل این نامه را تایید کرد اما اعلام کرد که این درخواست از سوی مقام مافوق یعنی رئیس کل دادگستری استان تهران "بلااثر" شده و آقای جاویدنیا هم تحت تعقیب قضایی از سوی دادسرای انتظامی قضات است.


اين اقدام كه جرم تلقي شده است سالهاست فرماني در كشور حاكم و جاري است
      برخی از کاربران ایرانی شبکه های اجتماعی، واکنش فوری و منفی قوه قضائیه به درخواست آقای جاویدنیا برای فیلتر کردن اینستاگرام را مرتبط با نامزدی مجدد آقای رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو می دانند.
آقای جاویدنیا که قوه قضائیه وی را امروز به دلیل درخواست فیلترینگ تحت تعقیب قرار داده پیش از این معاون محمدجعفر منتظری دادستان کل کشور در امور فضای مجازی بود.
در حال حاضر عموم شبکه های اجتماعی در ایران فیلتر است اما مقام های ایرانی از جمله آیت الله علی خامنه ای رهبر ایران و ابراهیم رئیسی رئیس قوه قضائیه در آن فعالیت دارند.

https://www.bbc.com/persian/iran-57169114
00343179
 
پست ها : 5574
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » شنبه مارس 25, 2023 4:39 pm

نرخ رشد جمعیت
ایران" در حال رسیدن به "صفر!"/ ازدواج و فرزندآوری باید به مطالبه
ملی تبدیل شود ·  
    

 
حدود سه دهه‌ای هست که "نرخ رشد جمعیت" در کشور روند نزولی به خود گرفته است و این نرخ که در سال‌های اول انقلاب حدود 3 درصد بود، از اواخر دهه شصت خورشیدی از آن کاسته شد و این رقم در ابتدای ورود به دهه هشتاد به حدود 1.5 درصد رسید و در
سال 1398 برای نخستین بار به کمتر از 1 درصد رسید و در
سال‌های نه‌چندان دور صفر خواهد شد!
   
در سال 1398 در کشور 170 هزار نوزاد کمتر از سال 1397 به دنیا آمده است و در سال 99 نسبت به 98، حدود
80 هزار نوزاد کمتر متولد شده است.
اقدامات انجام‌شده در سال‌های اخیر چه در ابعاد اقتصادی و چه در ابعاد اجتماعی و سلامت دراین زمینه بسیار ناچیز و کم‌اثر بوده و تاکنون نتوانسته است از آهنگ کاهش رشد جمعیت بکاهد ·       
در سال 1335 میانه سنی جمعیت 20.2 سال بوده و در سال 95، میانه سنی حدود 30 سال محاسبه شده است که نشان می‌دهد جمعیت ایران
قریب به 10 سال پیرتر شده است .

ایران عزیز از سال 1395بیشتر پای به سنین پیری و سالخوردگی گذاشته است و با روند فعلی تا سال 1430خورشیدی جمعیت ایران سالخورده می‌شود!
نباید اجازه داد این مقوله ملی مهم، سیاست‌زده شود؛ هرکس که دلسوز و دلباخته ایران و نظام است، از هر جناح، طیف و سلیقه‌ای، باید بداند که آینده ایران در خطر است و باید یاری کند.
اساس تحقیقات متقن، بیش از 500 هزار سقط عمدی در کشور داریم 

https://www.tasnimnews.com/fa/news/1400 ... 9%88%D8%AF

1- مهمترين موانع تكثير نسل اشكالات دست و پاگير قانوني كه تناسل را به هزار شرط و سند و هزينه ها سنكين مشروط كرده اند كودكان بي اصل و نب و مجهول الهويه مرتبا در برورشكاهها اضافه مي شوند و سربرستي انها تا حد بالاتر از فرزند اوري خانواده تقديس و ترويج مي شود اما فرزنداوري طبيعي يك خانواده يا حتى يك زوجين ولو در زوجيت موقت با موانع و عوايق و هزينه هاي فراوان همراه است اشكالي كه موجب ترويج فرزندان مجهول الهويه و كاهش فرزندان با هويت و آبرومند شده است و راه حل اين مشكل عكس آنست و بايد قوانين در جهت فرزنداوري معلوم الهويه تقويت و تسهيل شود ولو زوجبت موقت - جه بسيار زناني ارزوي فرزند داشتن دارد و حاضرند خودشان همه هزينه ها ووو را متكفل باشند اما مشروط به زوجبت دائم و جنك و دعواي قانوني تكفل ووووو مانع از تسهيل روش صحيح است ان هم در مملكتي كه اجاره دادن رحم زن شوهردار را قانوني كرده اند!!؟؟

2- هر زني كه به هر دليل بجا يا بيجا در فرزنداوري تعلل دارد و عملا به بي فرزندي يا تاخير فرزندي يا تك و توك فرزندي خود را محكوم كرده است = عملا خود را بازنشسته كرده است حالا جه مشكل جسمي داشته باشد جه مشكل ذهني، شوهران اينها نبايد به اين مسير توليد نسل اكتفا كنند و مسيرهاى جايكزين يا موازي را هم دنبال كنند.

3- و دولت قوانين اين موارد خصوصا از خانواده هاى متدين مثل اهل تلاوت و فرهنكيان و كشاورزان مؤمن  را ترويج كند
نه عمومي كساني كه براى فرزندانشان توجهي و مسؤوليتي داشته باشند و بجز امور مادي و سلامتي در جهات فكري و فرهنكي ديني فرزندان برنامه و تلاش داشته باشند

4- الان انتقال نطفه شخص مجهول ووو بوسيله مؤسسه رويان قانوني شده و افراد براى بدست اوردنش هزينه مي كنند و هيج عيب و نقص و سرزنشي هم نيست
اما نطفه معلوم شخص معتبر در فرايند اين نوع تناسلات قرار نمي كيرد = اين نوع ترويجها همه تبعيت از خارجيان مجهول النسب كه در جهت تكثير فرزند نامشروع و مجهول النسب فرهنك و قوانينشان برنامهريزي شده = وقتي تجربه جنسبي تا قبل ازدواج امري معمول و بلكه مورد تقدير است و اين نوع انتقال نطفه مجهول هم كه قانوني است وووو
متاسفانه ضعف عقلي برخي عوام كه اين راههاى غلط را به تبعيت غربيها بذيرفته اما براى راههاى صحيح و معلوم النسب هزار شرط و مانع دارند

5- جوامع امروزي مدرن موضوعات و مراحل مختلف زندكي را از هم جدا كرده و رسميت داده اند فقط با رنك نوع نامشروع و ناباك آن، جوامع توسعه نيافته مثل ايران جو غالب برا نها نه ان روحيه طيب و مقدس ديني حاكم است كه ارزش را در زود ازدواج كردن و زود فرزنداوري و فراوان فرزند اوري و تعدد زوجات بدانند، و نه در تبعيت از جوامع مدرن روشهاى انها را به صورت طيب و شرعي اصلاح نكرده و نسخه ناباك يا فرماليته انرا در حال بذيرش و تبعيت هستند 
قوانين هم به اسم حمايت ووو در جهت هل دادن مردم به همان روشهاى ناباك غربي است يا قطع و محدوديت نسل كه كرفتارش هستند
مقصود از مراحل مختلف زندكي - تمتع - زندكي با هم - فرزنداوري - تشكيل خانواده ووو، در جوامع سنتي حالت شترمرغي ان رايج است، ازداج را مشروط كرده اند به بعد لسانس و فوق ليسانس / زوجيت مشروط به مهريه هاى موهوم و نامعقول ان هم با شرطهاى يكطرفه طلبكار شدن يكطرف و بدهكار شدن يكطرف نه مثلا مهريه در ازاي زندكي ارام و توليد فرزند /  زودفرزانداوري و تعدد فرزند را عيب مي دانند / و ساير انحرافات به اسم دين و شرع كه تحميل بر زوجيت سهل كه در اسلام رايج بوده و قوانينش تشريع شده است

اين مباحث اكر افرادي عملا ملتزم شوند يا حكومتها در جهت رفع موانعش بكوشند = راه حل است، و الا نشستن و هي آمار درآوردن كه كم شد صفر شد زير صفر شد مطالب ياوه و بيهوده است

جواني كه براى زندكي فرزند نياورده محكوم حبس ابد است براى دادن مهريه موهوم ان هم با زور قانون = جطور به او و جوانان به دام اين نوع ازدواج نيافتاده مي شود كفت ازدواج كن جه برسد فرزند بياور ان هم متعدد

اكر مراكز مسلط به امور ديني و حكومتي جربزه ابراز صريح به اعتقادات اصلي اسلامي را ندارند لااقل مردم را در اجراى قوانين عرفي بين المللي حمايت كنند نه اينكه عناويني فقهي را از دين بريده و در قالب قانون وصله كنند به اسم اينكه مهريه حق شرعي است انوقت به تاريخ تولد سكه بدهد و بي بهره از زندكي مطابقش و يا فرزند به تعدادش بدهكار شود
بايد همانطور كه در اسلام امده كه عقد نكاح امري توافقي انرا ترويج كنند نه تحميل اختراعات به شكل قانون

بسياري از موانع هم مانند اينها هست كه موانع ذهني است زوجيني كه بخاطر مشكل زنتيكي نمي توانند فرزند بيدا كنند در حاليكه جداكانه با زوج فاقد اين مشكل مي توانند فرزند بيدا كنند و بعد هم به زندكي كنار هم بركردند يا همزيستي در زوجيت فرزند بيدا كنند اما موانع ذهني مانع راه حل است
در زوجيت مهم اين است كه از ريشه طيب و باك و با عقد شرعي و حلال انجام شود بقيه اش موهومات و اضافات است هر نوع مشروط شدن اين تناسل

الان جقدر زنان مطلقه داراى فرزند هستند كه بسياري تقريبا براى خودشان معلوم بوده كه نمي خواهند زندكي كنند و مي خواهند بعد مدتي جدا شوند و مهريه اجرا بكذارند و از ان طريق براى خودشان زندكي باداورده فراهم كنند؟ اين فرزندان تنهايي رشد كنند عيب نيست بلكه همواره مورد تعاطف و ترحم هستند / اما اكر زني بدون اين تقلب و كلاهبرداري صادقانه عقد موقت داشت و فرزندي بيدا كرد و خودش هم به تنهايي سربرستش بود مثل ان مطلقه ها آنوقت اين فرزند عيب است و خودش و مادرش مورد تنفر و طرد؟؟

اين رفتارها و رويكردها هم برخلاف شرع است و هم برخلاف مدنيت جوامع مدرن = در جوامع مدرن بر عكس جوامع معيوب (به اسم سنتي و دين) = مورد دومي را تقدير و ترجيح مي كنند

خداوند به همه مردم ايران معرفت دين و تسليم امر الهي و عقل شدن را مرحمت بفرمايد و از انحرافات و تحريفات و بدعتها و ناروائيها محفوظ بدارد

00343179
 
پست ها : 5574
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

قبليبعدي

بازگشت به درسهای زمانه شناسی


Aelaa.Net