فلفل

مدير انجمن: pejuhesh237

فلفل

پستتوسط pejuhesh237 » دوشنبه ژانويه 14, 2013 11:17 pm

بسم الله الرحمان الرحیم
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

فلفل

پستتوسط pejuhesh237 » دوشنبه ژانويه 14, 2013 11:18 pm



فلفل: . اين گياه از خانواده‏Piperaceae است. نام علمى آن‏Piper nigrum و مترادف آن‏Piper aromaticum Lam . مى‏باشد
فارسی:

عربی:

یونانی:ارنيقس،بابارى

انگلیسی:Pepper وBlack pepper وWhite pepper

فرانسه:Poivre وPoivre noire

آلمانی:

ایتالیائی:
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

معرفی گیاه

پستتوسط pejuhesh237 » پنج شنبه آگوست 08, 2013 7:15 pm

Image

Image

Image

درخت او شبيه به درخت سقز

و خوشهء او مانند خوشه او و برگش رقيق و طرف ملاصق شاخ سرخ

و طرف ديگر سبز است و فلفل سفيد و سياه و هر يك برى و بستانى می باشد

و گويند تا رسيدن او به انتها نرسد سفيد می باشد


و بعد از رسيدن كامل سياه می شود و ظاهرا اصلى نداشته باشد

و سفيد او المس و قابضتر است

و سياه چين دار و تندتر است .کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم ص -197


متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين تفاوت:

ثمر هندى است

و نبات آن دو نوع شنيده شده

يكى شبيه به نبات دارفلفل و لبلاب و بر مجاور خود مى‏پيچد يعنى از قبيل نجم و بياره و برگ آن شبيه به برگ تانبول

و از آن‏ كوچك‏تر و در ملاست از آن كمتر و صنوبرى شكل شبيه به برگ لبلاب

و از آن ضخيم‏تر و تند طعم با عفوصت و تلخى و ثمر آن كه فلفل است خوشه‏دار

و در هر خوشه ده بيست دانه متصل به هم شبيه به خوشه بقم و توت بزرگى

و به طول يك دو بند انگشت و دانه‏هاى آن به خامى سبز و بعد از رسيدن بنفش و بزرگ‏تر از دانه گشنيز

و به قدر نخودى كوچك و به چوبهاى بسيار باريك و پيوسته به خوشه آن و بعد از خشك شدن سياه

و با شكنج و چين‏دار مى‏گردد

و دويّم نبات آن بقدر دو سه ذرع و برگ آن شبيه به برگ عنب الثعلب

و از آن در طول اندكى بلندتر و در عرض كمتر يعنى باريك‏تر و بلندتر و با حدت و اندكى تلخى

و ثمر آن در خوشه شبيه به خوشه عنب الثعلب و ذرت

و ليكن بزرگ‏تر از خوشه عنب الثعلب و كوچك‏تر از خوشه ذرت

و دانه‏هاى ثمر آن مانند دانه‏ هاى ثمر نوع اول

و آنچه مشهور است كه سفيد نيز مى‏باشد شايد همان سياه باشد كه به سبب سودن دانه‏ها به هم در حمل و نقل بسته‏ ها

پوست سياه دانه‏ هاى بسيار رسيده آن جدا گشته سفيد مى‏گردد و درختى على‏حده ندارد

و مشاهده نيز چنين شده و شايد خام آن باشد پوست آن هنوز بسيار سياه نگشته

و از بعضى ثقه شنيده شده كه پوست سفيد نيز مى‏باشد و درخت آن جدا است

و ليكن شبيه به هم و اين قليل‏الوجودتر از پوست سياه و پوست نوع سفيد آن نازك‏تر و شكنج آن كمتر

و اندك املس و گويند برّى و بستانى مى‏باشد برّى آن قوى‏تر از بستانى

و بهترين آن حاد الطعم و رايحه آن و حدت پوست آن كمتر از مغز آن است.کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 594-595



فلفل سياه ميوه خشك‏شده درختچه بالارونده‏اى است كه به حالت خودرو و وحشى در مناطق مختلفه هند مى‏رويد.

از گياهان ادويه‏اى بسيار قديم جهان است.

گياهى است بالارونده نيمه‏انگلى كه در حين بالا رفتن از درختان مجاور ريشه‏هاى اتفاقى از آن خارج مى‏شود

و به ساقه درختان مجاور فرومى‏رود و مى‏چسبد و از مواد غذايى آن درخت براى حيات خود استفاده مى‏كند.

برگهاى آن بيضى نوك‏تيز و پهن، سطح فوقانى آن به رنگ سبز تيره و سطح زيرين برگ سبز روشن به طول حدود 15- 10 سانتى‏متر.

گلهاى آن سفيد كوچك به صورت سنبله و مانند شاتون فندق آويزان و ميوه آن گرد كوچكتر از نخود، ابتدا به رنگ سبز،

و پس از رسيدن به رنگ قرمز تيره درمى‏آيد و به شكل خوشه‏اى به طول 9- 8 سانتى‏متر از ساقه آويزان مى‏شود.

در هر سنبله ممكن است 60- 50 دانه منفرد باشد.

1. گل گياه فلفل (بزرگ‏شده)

2. ميوه يا دانه فلفل‏

ميوه آن به دو صورت فلفل سياه و فلفل سفيد مورد استفاده قرار مى‏گيرد و در بازار تجارت عرضه مى‏شود،

معمولا 9 ماه پس از ظهور گلها دانه‏هاى فلفل رسيده و آماده برداشت مى‏شود.

در صورتى كه منظور برداشت و تهيه فلفل سياه باشد دانه‏هاى فلفل موقعى كه كاملا رسيده و هنوز سبز است چيده مى‏شود

و آنها را چند روز روى‏هم توده مى‏كنند كه تخمير شود و پس از آن دانه‏هاى تخميرشده را روى پارچه و يا سطح صافى مثل بتون

در مقابل اشعه آفتاب پهن مى‏كنند تا حدود 20 ساعت يعنى تا موقعى كه رنگ پوست دانه‏ها قهوه‏اى سير يا سياه شود

و به اين ترتيب فلفل سياه تهيه مى‏شود كه آن را با پوست آسيا كرده به صورت گرد درمى‏آورند

و در حقيقت گرد فلفل سياه مخلوطى است از گرد پوست خارجى دانه و گرد مغز آن كه داراى رنگ روشن مى‏باشد.

اگر منظور تهيه فلفل سفيد باشد دانه‏هاى فلفل را موقعى از درخت مى‏چينند كه كاملا رسيده و پوست آن به رنگ كبود و زرد و كمى متمايل به قرمز تيره درآمده باشد

و پس از چيدن دانه‏ها را در كيسه‏هايى ريخته و كيسه را مدت 8- 7 روز در جريان آب جارى يك نهر يا جوى قرار مى‏دهند

و پس از 8- 7 روز كيسه را بيرون آورده و دانه‏هاى خيس‏خورده را مى‏مالند تا پوست آن كنده شود و مغز دانه‏ها را كه خاكسترى‏رنگ است

كاملا شسته و براى چند روز در آفتاب پهن مى‏كنند تا خشك شود.

در اين حالت رنگ مغز دانه‏ها كرم مايل به سفيد مى‏شود و به اين ترتيب فلفل سفيد تجارتى به دست مى‏آيد.کتاب معارف گیاهی میر حیدر جلد2 ص 375-376
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

محل رویش

پستتوسط pejuhesh237 » پنج شنبه آگوست 08, 2013 7:16 pm

.در بعضى بلاد هند و بنگاله و جزاير ملك دكهن به هم مى‏رسد کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 594

. در حال حاضر در اغلب مناطق حاره دنيا مانند هندوستان، مالاكا، هندوچين و كامبوج كاشته مى‏شود.کتاب معارف گیاهی میر حیدر جلد 2 ص 375
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

اجزاءمصرفی و سمی گیاه

پستتوسط pejuhesh237 » پنج شنبه آگوست 08, 2013 7:17 pm

.همه اجزائ ان استفاده میشود

هیچ جزئ ان سمی نیست.

در سرتاسر خطه از چين تا هند و ساير مناطق خاور دور فلفل در استعمال خارجى

به عنوان محرك و قرمزكننده پوست به كار مى‏رود ضماد آن براى معالجه و رفع تورم غده يا آدنى‏تيس،

و تحليل جوش، كورك كوليك، روماتيسم و سردرد به كار مى‏رود

در استعمال داخلى به عنوان مقوى معده و محرك اشتها مدر، بادشكن،گرم‏كننده، ضد سم

و براى رفع انواعى از مسموميتهاى غذايى به كار مى‏رود.

براى معالجه اسهال تابستانه، اسهال خونى، وبا و دردهاى قاعدگى و سرماخوردگى، دردهاى روماتيسمى نافع است.

توأم با سولفات دوسود براى دفع سنگ كليه مفيد است.

در شبه‏ جزيره مالايا بومى‏ها از روغن فلفل به عنوان داروى مخصوص وبا استفاده مى‏كنند

فلفل از داروهاى تونيك و جزئى از تركيبهاى اشتهاآور است و معمولا پس از تولد نوزاد براى مادران تجويز مى‏شود

از مخلوط فلفل با عسل و زنجبيل براى سقط جنين استفاده مى‏شود

از مخلوط ميوه فلفل و برنك كابلى‏ به عنوان ضد انگل و كرم‏كش استفاده مى‏شود

در چين قديم از برگهاى فلفل براى معالجه سنگ در مجراى ادرار، اورينرى كالكولوس‏ استفاده مى‏شده است.

در هندوستان از ميوه فلفل به عنوان ادويه در غذا و محرك استفاده مى‏كنند. در مورد وبا و در دوران نقاهت، ضعفهاى پس از تب،

براى رفع سرگيجه، كوما، تقويت معده، كم‏اشتهايى و نفخ تجويز مى‏شود و به كار مى‏رود.

در استعمال خارج به عنوان قرمزكننده پوست و ماليدن آن براى التهاب و زخم حلق و بواسير و بيمارى‏هاى پوست تجويز مى‏شود.کتاب معارف گیاهی میر حیدر جلد 2 ص 377-338
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

طبع گیاه

پستتوسط pejuhesh237 » پنج شنبه آگوست 08, 2013 7:18 pm

در آخر سيم گرم و خشك(+و سفید او) در اول او

و بعضى به عكس دانسته‌اند کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم ص -197

متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:

سياه آن در آخر سيّم و شيخ الرييس (ره) فلفل سياه را در چهارم گرم و خشك گفته.کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 595
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

منع مصرف

پستتوسط pejuhesh237 » پنج شنبه آگوست 08, 2013 7:18 pm

.
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

خواص و کاربردهای گیاه

پستتوسط pejuhesh237 » پنج شنبه آگوست 08, 2013 7:19 pm

و هاضم و جاذب و محلل و جالى

و ترياق سموم بارده و قاطع بلغم و رافع سرفهء بارده

و ضيق النفس و رياح و مغص و مقوى حافظه

و مفتح سدد و با شير و شكر محرك باه

و رقيق كنندهء خون مبرودين و ملطف اغذيهء غليظه

و خلط غليظه و رافع آروغ ترش و مقوى جگر و معده

و مسخن آن و با ادويهء قابضه جهة تقطير بول نافع

و پادزهر علتهاى عصب و اعضاى عصبانيست

و حمول او مخرج جنين و بعد از جماع مانع حمل

و ضماد او با زفت محلل خنازير و رافع داخس

و برص ناخن و با نطرون بغايت جالى بهق

و سرخ كنندهء رخسار و با پياز و نمك جهة رويانيدن موى دارء الثعلب

و با محللات جهة تهبج ريحى

و جوشانيدهء او در روغنها جهة فالج و خدر و امراض بارده (+مجربست)

و درد دندان مجرب

و به دستور مضمضهء آن كه با پوست خشخاش جوشانيده باشند (+و رفع قشعریره تبهای بارده مفید

و اکتحال او جهة ظلمة بصر و بیاض و ناخنه

و طلای جوشانیده او در گلاب جهة رفع نزلات بارده)

و سنون او جهة دندان كرم خورده سريع الاثر

و خائيدن او با مویزج جهة رفع رطوبات معده و دماغ نافع

و مجفف منى و مصدع و مخشن سينه و حلق

و مضر گرده و جگر حار و جمعى كه خون ايشان وفور نداشته باشد

و جراحات باطنى و الم در مجارى بول داشته باشد

مصلحش روغنهاى سرد است

و در مبرودين عسل

و قدر شربتش يك مثقال و بدلش زنجبيل.کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم ص -197

متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:



و تدهين به دهن جوشانيده آن در آن جهت فالج و خدر و جميع امراض بارده رطبه

و رفع قشعريره تبهاى بارده

و با برگ غار تازه جهت تحليل نفخ و ضماد آن با سركه جهت تحليل ورم طحال

و مداومت آن مانع قولنج ريحى و بلغمى.

و با عسل جهت خناق بلغمى و تنقيه ريه و منع اجتماع رطوبات لزجه و بلاغم در سينه بدستور با لعوقات و حريره‏هاى مناسبه.

و با حنا جهت رويانيدن ناخن زايل شده از قوبا و غير آن با تكرار عمل و مداومت

و به دستور با پيه مرغ و با آرد باقلا و نخود جالى بهق و با نطرون به نهايت جالى و با مرهم داخليون جهت تحليل اورام بلغمى.

مسخن عصب و عضلات به حدى كه معادل آن نيست دوايى بادزهر سموم

و آشاميدن آب جوشانيده كوبيده آن در آن جهت دفع سميت مارگزيده و عقرب گزيده و افيون خورده كه مكرر بياشامند

و قى كنند تا اثر سميت باقى است و جهت سموم بارده مطلقاً و سميت بيش نيز مفيد

و تدهين به دهن آن نيز و حكماى هند مى‏گويند چون بيش را مكرر با فلفل و آب زنجبيل تازه سحق بليغ نمايند

رفع سميت آن مى‏شود و گفته‏اند چون مار گزيده آن را بخايد اگر حدت آن را دريابد زهر در آن چندان اثر ننموده

و اگر درنيابد زهر بسيار در آن عمل نموده و اين امتحان قوى است از براى استخلاص از سم و يا تأثير آن كه تا به چه حد است.

المضار: مصدع محرورين و مخشن صدر و حلق و مضر جگر حار و گرده و كسانى كه خون در ابدان ايشان وفور نداشته باشد

و جهت جراحت باطنى و المى كه در مجارى بول داشته باشند و مجفف منى و در فصل گرما

و جوانان محرور المزاج را و امراض حاره حاده، مصلح‏ آن ادهان بارده و در مبرودين عسل مصفى.

و سفيد آن بهتر است از براى امراض معده و طحال و سموم از سياه آن.

بدل سياه آن يك و نيم وزن آن سفيد و جوارشات فلافلى و دهن الفلفل و مخلل و معجون آن در قرابادين كبير ذكر يافت.کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 595
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

نسخه ها

پستتوسط pejuhesh237 » پنج شنبه آگوست 08, 2013 7:21 pm

و هاضم و جاذب و محلل و جالى

و ترياق سموم بارده و قاطع بلغم و رافع سرفهء بارده

و ضيق النفس و رياح و مغص و مقوى حافظه

و مفتح سدد و با شير و شكر محرك باه

و رقيق كنندهء خون مبرودين و ملطف اغذيهء غليظه

و خلط غليظه و رافع آروغ ترش و مقوى جگر و معده

و مسخن آن و با ادويهء قابضه جهة تقطير بول نافع

و پادزهر علتهاى عصب و اعضاى عصبانيست

و حمول او مخرج جنين و بعد از جماع مانع حمل

و ضماد او با زفت محلل خنازير و رافع داخس

و برص ناخن و با نطرون بغايت جالى بهق

و سرخ كنندهء رخسار و با پياز و نمك جهة رويانيدن موى دارء الثعلب

و با محللات جهة تهبج ريحى

و جوشانيدهء او در روغنها جهة فالج و خدر و امراض بارده (+مجربست)

و درد دندان مجرب

و به دستور مضمضهء آن كه با پوست خشخاش جوشانيده باشند (+و رفع قشعریره تبهای بارده مفید

و اکتحال او جهة ظلمة بصر و بیاض و ناخنه

و طلای جوشانیده او در گلاب جهة رفع نزلات بارده)

و سنون او جهة دندان كرم خورده سريع الاثر

و خائيدن او با مویزج جهة رفع رطوبات معده و دماغ نافع

و مجفف منى و مصدع و مخشن سينه و حلق

و مضر گرده و جگر حار و جمعى كه خون ايشان وفور نداشته باشد

و جراحات باطنى و الم در مجارى بول داشته باشد

مصلحش روغنهاى سرد است

و در مبرودين عسل

و قدر شربتش يك مثقال و بدلش زنجبيل
.کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم ص -197

متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:



و تدهين به دهن جوشانيده آن در آن جهت فالج و خدر و جميع امراض بارده رطبه

و رفع قشعريره تبهاى بارده

و با برگ غار تازه جهت تحليل نفخ و ضماد آن با سركه جهت تحليل ورم طحال

و مداومت آن مانع قولنج ريحى و بلغمى.

و با عسل جهت خناق بلغمى و تنقيه ريه و منع اجتماع رطوبات لزجه و بلاغم در سينه بدستور با لعوقات و حريره‏هاى مناسبه.

و با حنا جهت رويانيدن ناخن زايل شده از قوبا و غير آن با تكرار عمل و مداومت

و به دستور با پيه مرغ و با آرد باقلا و نخود جالى بهق و با نطرون به نهايت جالى و با مرهم داخليون جهت تحليل اورام بلغمى.

مسخن عصب و عضلات به حدى كه معادل آن نيست دوايى بادزهر سموم

و آشاميدن آب جوشانيده كوبيده آن در آن جهت دفع سميت مارگزيده و عقرب گزيده و افيون خورده كه مكرر بياشامند

و قى كنند تا اثر سميت باقى است و جهت سموم بارده مطلقاً و سميت بيش نيز مفيد

و تدهين به دهن آن نيز و حكماى هند مى‏گويند چون بيش را مكرر با فلفل و آب زنجبيل تازه سحق بليغ نمايند

رفع سميت آن مى‏شود و گفته‏اند چون مار گزيده آن را بخايد اگر حدت آن را دريابد زهر در آن چندان اثر ننموده

و اگر درنيابد زهر بسيار در آن عمل نموده و اين امتحان قوى است از براى استخلاص از سم و يا تأثير آن كه تا به چه حد است.

المضار: مصدع محرورين و مخشن صدر و حلق و مضر جگر حار و گرده و كسانى كه خون در ابدان ايشان وفور نداشته باشد

و جهت جراحت باطنى و المى كه در مجارى بول داشته باشند و مجفف منى و در فصل گرما

و جوانان محرور المزاج را و امراض حاره حاده، مصلح‏ آن ادهان بارده و در مبرودين عسل مصفى.

و سفيد آن بهتر است از براى امراض معده و طحال و سموم از سياه آن.

بدل سياه آن يك و نيم وزن آن سفيد و جوارشات فلافلى و دهن الفلفل و مخلل و معجون آن در قرابادين كبير ذكر يافت
.کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 595

در مورد خواص آن معتقدند كه گرم‏كننده و پاك‏كننده بلغم و ترياق و ضد سم است.

مضمضه فلفل كه با پوست خشخاش جوشانيده باشند براى رفع درد دندان مفيد است.

مقوى معده و كبد و هاضمه و اشتهاآور است و آروغ ترش را رفع مى‏كند.

ماليدن آن به چشم براى رفع تارى و تيرگى چشم و درخشان كردن سفيده چشم نافع است.

فلفل براى رفع سرفه سرد رطوبى و تنگى نفس و دردهاى سينه نافع مى‏باشد و اگر با عسل خورده شود براى پاك كردن ريه مفيد است.

مدر و قاعده‏آور است و شياف آن براى اخراج جنين كمك مى‏كند. اگر با شير و شكر خورده شود براى تقويت نيروى جنسى نافع است.

ضماد آن با حنا براى رويانيدن ناخن كه در اثر چرك انگشت از بين رفته باشد مفيد است

و مخلوط آن با پياز و نمك براى رويانيدن مو مفيد است و در مواضعى كه مو ريزش دارد بايد محكم ماليده شود.

خوردن محلول فلفل در آب جوشيده براى رفع مسموميت مارگزيدگى و عقرب‏گزيدگى و مسموميت حاصل از خوردن ترياك مفيد است

كه مكرر بخورند و قى كنند تا آثار سم تمام شود.

فلفل براى گرم‏مزاجان مضر است. سينه و حلق را خراش مى‏دهد و براى كبد و كليه گرم نيز مضر است.

اگر در مجارى ادرار التهاب و زخم هست نبايد فلفل خورد زيرا تحريك و ناراحت مى‏كند،

از اين نظر بايد با روغنهاى سرد خورده شود. مقدار خوراك آن تا 4 گرم و جانشين آن از نظر خواص زنجبيل است.کتاب معارف گیاهی میر حیدر جلد 2 ص 378-379







[جوارش فلافلى بنسخه صاحب كامل الصّناعه‏]
جوارش فلافلى بنسخه صاحب كامل الصّناعه درد معده و شهوت كلبى را سودمند باشد و بادهاى غليظه را دفع كند و طعام را هضم نمايد و حمى ربع را زايل كرداند و از براى جشاى بلغمى و سوداوى و بعد از تنقيه معده بقى مستعمل است‏
صنعت آن‏
فلفل سياه فلفل سفيد دارفلفل از هريك سه درم و در نسخه كه سيد اسمعيل در ذخيره ذكر كرده از هريك بيست درم عود بلسان ده درم زنجبيل تخم كرفس بزر سيساليوس سليخه سياه اسارون شامى راسن از هريك يك درم ادويه كوفته و بيخته بعسل مصفّى سه وزن ادويه بسرشند شربتى از يك درم تا دو درم با آب كرم و در نسخه سيد اسمعيل كه در ذخيره در حمى ربع اورده حماما سنبل الطيب از هريك چهار درم و وزن عسل را دو وزن ادويه ذكر كرده و كفته شربتى از يك درم تا يك مثقالست و باسم معجون فلافلى ذكر كرده‏
جوارش فلافلى ديكر كه همان نفع دارد بلكه انفع است‏
صنعت آن‏

فلفل سياه فلفل سفيد دارفلفل از هريك سى درم و در نسخه كه سيّد اسمعيل در ذخيره در حمى ربع ذكر كرده از هريك بيست درم است بلسان ده درم حماما سنبل الطيب‏

از هريك دو درم زنجبيل تخم كرفس بزر سيساليوس اسارون شامى سليخه سياه از هريك يك درم ادويه را كوفته و بيخته بعسل سفيد مصفّى بدستور مقرر جوارش سازند شربتى از يك درم تا دو درم باب كرم و كفته‏اند كه اين جوارش سردى و بسيارى رطوبت و ضعف هاضمه و تب ربع و تبهاى بلغمى را نافع است‏
جوارش فلافلى منقول از قرابادين تركى افندى صالح چليبى مسخن معده است و دافع فواق و تب ربع‏
صنعت آن‏
فلفل سفيد فلفل سياه دارفلفل از هريك پنج درم انيسون حاشا زنجبيل از هريك دو درم عسل بقدر كفايت بدستور مقرر مرتب نمايند
[جوارش فلافلى بنسخه ابن جزله‏]
جوارش فلافلى بنسخه ابن جزله كفته كه اين جوارش سردى معده و بسيارى رطوبت و ضعف هاضمه و بادهاى غليظه و تب ربع و تبهاى بلغمى را نافع است و بول براند
صنعت آن‏
فلفل سفيد فلفل سياه دارفلفل از هريك پانزده درم عود بلسان هفت درم سنبل الطيب حماما از هريك چهار درم زنجبيل تخم كرفس بزر سيساليوس سليخه اسارون زرشك منقّى از هريك يك درم كوفته و بيخته درهم اميزند و با سه وزن مجموع ادويه عسل مصفّى تركيب نمايند
[جوارش فلافلى به نسخه صاحب منهاج‏]
جوارش فلافلى به نسخه صاحب منهاج سردى معده و جكر و سپرز و بسيارى رطوبت كه در بدن غالب باشد و سواء استمراء و بادهاى غليظ و تب ربع و تبهاى بلغمى مزمن را سودمند بود
صنعت آن‏
فلفلين دارفلفل از هريك چهار درم زنجبيل تخم كرفس سيساليوس سليخه اسارون زرشك منقى از هريك يك درم كوفته و بيخته با سه چندان عسل كف كرفته بسرشند شربتى از يك درم تا دو درم‏
[دهن الفلفل‏]
دهن الفلفل منقول از طب براكلسوس جميع خواص فلفل را دارد و اقوى است در فعل از آن ليكن نيست در آن حرافت فلفل و نافع است جميع امراض بارده را وقتى كه استعمال كرده شود از آن يك قطره تا سه قطره‏
صنعت آن‏
بكيرند فلفل را هر قدر كه خواهند و جوكوب نمايند و در هريك رطل از آن يك اوقيه نمك داخل نمايند و در آب كرم بمقدار هر رطلى فلفل شش رطل بخيسانند و مخمر نمايند مدتى در مكان كرم يعنى كه فى الجمله بجوش آيد و برسد و در سركين اسب دفن نمايند پس تقطير نمايند بقرع و انبيق بطريق مقرر و دهن را از روى آب بكيرند و در شيشه نكاه دارند و عند الحاجة بكار برند
[مخلّل فلفل‏]
مخلّل فلفل هاضم و مقوى معده و دافع رطوباتست‏
صنعت آن‏
بكيرند خوشهاى فلفل نارسيده را در سركه تند اندازند تا برسد و تناول نمايند بقدر حاجت و اكر قدرى زنجبيل و قرنفل براى تقويت و رائحه آن داخل نمايند بهتر است‏
[معجون فلافلى به نسخه صاحب كامل الصناعه‏]
معجون فلافلى به نسخه صاحب كامل الصناعه درد معده و شهوت كلبى را سود دارد و بادهاى غليظ را دفع كند و طعام هضم نمايد و برودت معده را برطرف سازد
صنعت آن‏
فلفل سفيد فلفل سياه دارفلفل از هريك بيست درم عود بلسان ده درم حماما سنبل الطيب فادزهر از هريك چهار درم زنجبيل تخم كرفس سليخه سيساليوس اسارون راسن از هريك يك درم مجموع را كوفته و بيخته با سه چندان عسل سرشته بطريق معمول معجون سازند شربتى يك درم باب نيم‏كرمکتاب قرابادین کبیر ص ص 1125-1126
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

تحقیقات و تجربیات برای نتایج کاربرد درمانی

پستتوسط pejuhesh237 » پنج شنبه آگوست 08, 2013 7:21 pm

.
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

بعدي

بازگشت به ف


Aelaa.Net