غائله مهسائیه

ارائه موضوعي شمارگان منتشره از{گاهنامه معرفت به زمان}

مدير انجمن: نبض زمان

غائله مهسائیه

پستتوسط najm137 » سه شنبه ژانويه 31, 2023 7:57 am

مصاحبه با عبدالله زبير در سريال مختارنامه


تصوير

رضا کیانیان: راه گفتگو را صاحب قدرت باید باز کند | وسط‌باز فحش نیست | هنرمند را نباید مجبور کرد بیانیه بنویسد؛ اپوزیسیون خارجی یا راست افراطی داخلی می‌خواهد جامعه را دوقطبی کند

آسیه توحیدنژاد، انصاف نیوز: واکنش‌های صریح بعضی از بازیگران و هنرمندان به وقایع اخیر، اظهار همدردی بعضی دیگر و برخوردهای تند مسئولان با آن‌ها در مقابل سکوت و یا حتی موضع‌گیری گروهی از افراد این صنف علیه اعتراضات، سؤالات بسیاری را در افکار عمومی ایجاد کرده و محلی برای قضاوت‌های تند نیز شده است.

رضا کیانیان از جمله هنرمندان مطرحی است که در صفحهٔ اینستاگرام خود نسبت به وقایع کشور واکنش نشان می‌دهد و می‌نویسد. انصاف نیوز در مصاحبه‌ای کوتاه از او راجع به وظیفه و انتظاراتی که در شرایط فعلی متوجه هنرمندان است، قضاوت‌هایی که در چنین شرایطی از مردم می‌شنوند و مشخصاً اصطلاح وسط‌باز، نقش هنرمند در باز ماندن فضای گفتگوی میان حکومت و مردم و برخورد حاکمیت در این رابطه پرسیده است که در زیر می‌آید:

نظر شما راجع به نقش هنرمندان در ایجاد مسیری برای گفتگو چیست؟

زمانی که بحث «آشتی ملی» بود من از گفتگو گفتم؛ قبل از این اعتراضات هم چندین‌بار مصاحبه کرده‌ام و باز هم همه را دعوت به گفتگو کردم. گفتگو و یا «گفت و شنود». به شکلی که طرفین امکانات برابر برای حرف زدن و امنیت برای پس از حرف زدن داشته باشند. و نیز گوش شنوایی برای طرف مقابلشان داشته باشند. این شکل گفت‌وشنود قاعدتاً باید حلال مشکلات باشد. ولی پاسخی نشنیدم. حالا که این شرایط بحرانی و اعتراضی به وجود آمده است بخش دلسوزی از گفت‌وگو حرف می‌زنند. البته گفت‌وگو را باید دوباره معنی کرد! همه کلمات را باید دوباره معنی کرد. مثل کلمهٔ آزادی. همهٔ جهان از اهمیت و لزوم آزادی می‌گویند. اما آزادی چه معنایی می‌دهد؟ آزادی هیچوقت برای ما به عنوان یک امر روزمره معنی نشده است. در قانون اساسی «کتبی» حد و حدودی برایش تعریف شده اما در قانون «گفتاری» و روز مره معنای دیگری دارد. به تعداد آدم‌ها تعریف از آزادی وجود دارد، و به تعداد گرایش‌های سیاسی و اجتماعی برای آزادی تعریف وجود دارد. اما بالاخره یک روزی همه باید در چهار چوب یک معنا زندگی کنیم.

منظورتان این است که وقتی تعریف مشخصی از این مفاهیم وجود ندارد اتفاق هم نمی‌افتند؟

یک مثال بزنم. مثلاً حجاب، در راهپیمایی ۲۲ بهمن و زمان انتخابات یک معنی دارد و در ایام عادی معنی دیگری می‌دهد. قانون‌اش فرق دارد؛ در قانون نوشته شده یک معنا دارد و در قانون شفاهی که به شکل روزمره وجود دارد و اجرا می‌شود معنی دیگری دارد. قانون هر کجا و هر زمان یک معنی می‌تواند داشته باشد. وقتی می‌گویند قانون را رعایت کن باید بدانیم چه کسی این جمله را گفته، کجا هستیم، در چه زمانی هستیم و ما که هستیم.

حاکمیت چطور باید با هنرمندان برخورد می‌کرد که نکرد؟ چطور این مسیر گفتگو می‌توانست زنده بماند؟

من هیچوقت برای کسی نسخه نمی‌پیچم. هنرمند به وسیلهٔ هنرش گفت وگو می‌کند. وقتی وزارت ارشاد فیلمی را توقیف می‌کند درواقع مسیر گفت‌وگو را با سینماگر می‌بندد. درصورتیکه می‌توانست با آن فیلم یا اثر هنری توسط نقد سازنده یا فیلمی که از نگاه دیگری ساخته می‌شود گفت‌وگو کند. می‌بینید که نظر من و نظر ارشاد در باره گفت‌وگو با هم متفاوت است. به همین دلیل است که می‌گویم همه کلمات در کشور ما نیاز به بازتعریف دارند. برای این که بتوانیم کنار هم زندگی کنیم. قانون، آزادی، حزب، دموکراسی، هنر، فرهنگ، سیاست، مردم‌سالاری و… همهٔ این‌ها باید بازتعریف شوند. برای بازتعریف کلمات کلیدی و راهبردی و رسیدن به یک تعریف همه‌گانی چاره‌ای جز گفت و شنود نداریم.

می‌توانید مشخصاً مثال بزنید که حاکمیت برای زنده ماندن مسیر گفتگو چه باید می‌کرد؟

رضا کیانیان: زنده ماندن مسیر گفتگو به این معنی است که جلوی هیچ فیلم یا اثر هنری گرفته نشود. چون همه در چهار چوب قوانین مصوب ساخته می‌شوند؛ همه خط قرمزها را می‌شناسند و رعایت می‌کنند. در جواب فیلم یا اثر هنری لازم است فیلم و یا اثر هنری دیگری بسازند. از این طریق گفتگوی هنری به نتیجه می‌رسد. برای مثال در مورد وقایع ۸۸ حاکمیت چند فیلم ساخت اما به طرف مقابل این اجازه را نداد که فیلم بسازد. این گفتگو نیست؛ این یعنی من می‌گویم و تو گوش کن.

نظری راجع به بایکوت کردن هنرمندان از جانب نهادهای رسمی و ممنوع‌التصویر کردن آن‌ها دارید؟

اسمش نمی‌تواند بایکوت باشد چون مردمی که مخاطب هنرمندی بوده‌اند همچنان مخاطب او هستند و باقی می‌مانند. هنرمند از جانب مردم بایکوت نمی‌شود مگر این که برود و آثار سفارشی بسازد. وقتی نمی‌تواند تولید کند یا نمی‌تواند در حساب اینستاگرامش چیزی بنویسد یا از کشور خارج شود این بایکوت نیست. همان من می‌گویم و تو گوش کن است. البته این هم نوعی گفتگو است! بارها هنرمندان را ممنوع‌التصویر کرده‌اند اما این حکم‌ها ماندگار نبودند. چون در قانون چنین چیزی نداریم که کسی را از کارش منع کنند مگر اینکه حکم قضایی صادر شود.

بنظر شما چرا گفتار مسئولین که دعوت به گفتگو می‌کنند با رفتارشان اینقدر متفاوت است؟ اصلاً قصد گفتگو وجود دارد؟

قبلاً هم اشاره کردم. بنظر من تعاریف متفاوت است یعنی فکر می‌کنند که این رفتارها از جمله ممنوع‌التصویر کردن همان گفتگو است! می‌گویند گفتگو کنیم. اما تعریف هر کس از گفتگو همان رفتارش است. راه گفتگو را کسی که قدرت در دست دارد باید باز کند.

بنظر شما هنرمندان در این شرایط چه باید کنند؟

باید کار کنند. مقاله نوشتن کار روزنامه‌نگار است نه هنرمند. هنرمند را نباید مجبور کرد بیانیه بنویسد. خلق هنری در درون هنرمند اتفاق می‌افتد. ذهن هنرمند در رویارویی با حوادث جامعه‌اش و خانواده‌اش آبستن می‌شود. آبستنِ ایده‌ای که باید خلق کند. آن ایده باید فرصت رشد داشته باشد تا بالاخره به دنیا بیاید. هنرمند در روند زندگی، اثر هنری خلق می‌کند؛ حتی با وجود محدودیت‌ها باید راهی برای زایمان بیابد. هنرمند اگر خلق نکند خفه می‌شود. می‌خشکد. و هر هنرمند راهی برای خلق اثرش می‌یابد و نباید او را منع کرد. نباید هنرمند را مجبور به نوشتن و موضع گیری نوشتاری کرد. وقتی مجبور می‌شود افسرده می‌شود. زار زار گریه می‌کند. گفت‌وگوی هنرمند به وسیلهٔ اثرش اتفاق می‌افتد. و باید در همان دنیا حرف بزند. هنرمند الگو نیست. اسوه نیست. اگر دوستش دارند به خاطر کارهای هنریش است، نه به خاطر موضع گیری‌های سیاسی و اجتماعی‌اش. اگر هنرمند را مجبور کنند از جایگاه اجتماعی‌اش جا به جا می‌شود و هرز می‌رود.

چه انتظاری از یک هنرمند در این شرایط کشور می‌رود؟

گفتم! هنرمند باید خلق کند. اگر هم بخواهد اعتراض کند باید به شکل خودش اعتراض کند. این روزها کلی طرح و کاریکاتور و گرافیتی و پوستر به وجود آمده و منتشر شده که بسیار تأثیرگذار بودند. این کار هنرمند است. به هنرمند فشار می‌آورند که موضع گیری کن. «یا با مایی، یا بر علیه مایی»، این یک شعار «تمامیت خواه» است. این یعنی سیاه و سفید کردن جامعه. این یعنی فقط من درست می‌گویم. اپوزیسیونی که چنین انتظاری از هنرمند دارد ذات‌اش تمامیت خواه است. از هر دهانی این جمله بیرون بیاید «تمامیت خواه است». اپوزیسیون چپ افراطی خارج از کشور، یا راست افراطی داخلی قصد دارند همه را به ورطهٔ تمامیت خواهی بکشانند. نتیجهٔ این عمل مرگ اندیشه است. اندیشه هیچگاه در سیاه یا سفید رشد نمی‌کند؛ تولید اندیشه و هنر برای طبقهٔ متوسط است. به همین خاطر تمامیت خواهان در هر کشوری که روی کار آمدند طبقه متوسط را نابود کردند. البته این هم جای بحث بسیار دارد.

قطب‌های سیاه و سفید داخلی و خارجی از هنرمند هم انتظار دارند یا سیاه باشد یا سفید. اما هنرمند هیچ‌کدام از این دو نیست چون اگر سیاه یا سفید بود هنرمند نمی‌شد. هنرمندانی که در دستگاه‌های حاکمیتی لانه می‌کنند مجبورند شعارهای حاکمیتی را به شکل هنر درآورند. هیچ کدام در هیچ کشوری آثار ماندگاری نتوانستند بیافرینند. کارهایشان بیشتر در حد یک مقالهٔ روزنامه شد که فردا قرار است فراموش شود. کار هنر پیروی و واکنش در برابر مسائل روز نیست. هنرمند جزیی از مردم است. اصلاً مردم است. نباید هی بیاید اعلامیه بدهد که ثابت کند با مردم است. همان قدر که مردم همراه مردم هستند هنرمند هم همراه مردم است. آن تفکری که هنرمند را از مردم جدا می‌داند؛ از هنرمند می‌خواهد و او را مجبور می‌کند که اعلام کند با مردم است. این شیوه تفکر تمامیت خواهانه است. هنرمند روح حساس جامعه و مردم است.

یعنی فکر می‌کنید هنرمند نباید اثرگذاری اجتماعی داشته باشد؟

رضا کیانیان: من این حرف را زدم؟ نه! هنرمند با کارش اثرگذاری اجتماعی دارد و نه با موضع گیری‌های عریانش! این‌ها دوست دارند هنرمند خلق نکند و به حرف زدن بگذارند. هنرمند با اثرش فریاد می‌زند. روح جامعه را به تسخیر درمی‌آورد. «گویا» نقاش اسپانیایی هنوز که هنوز است فریادش خاموش نشده. چون تابلوهایش دارند فریاد می‌کشند. گوئرنیکای پیکاسو با نفرت به جنگ خلق شده. افسر نازی با اشاره به تابلو از پیکاسو می‌پرسد این کار شماست؟ پیکاسو جواب می‌دهد: خیر کار شماست! هر چیزی یک ذات دارد و یک پوسته. هنرمند به ذات «چیزها» می‌پردازد. کار هنرمند حرف زدن نیست. باید خلاقیت به خرج دهد و خلق اثر کند. اگر مجبور به سیاه و سفید شدن شود، خاموش می‌شود خلاقیتش نابود می‌شود.

سیاسی‌ترین هنرمندان جهان مثل برتولت برشت، آثار ضعیف‌ترش مربوط به زمانی است که سیاسی بوده؛ وقتی از آلمان مهاجرت می‌کند و فضای بازتری برای زندگی پیدا می‌کند، بهترین نمایشنامه‌هایش را می‌نویسد که عمیق‌ترند و بالطبع ماندگارتر. آیزنشتاینِ روسِ کمونیست، بزرگ‌ترین کاری که انجام داده کشف فن ویرایش فیلم بوده که جهان سینما را متحول می‌کند نه مخالفت خیابانی‌اش با لنین و استالین! منظورم این است که باید بفهمیم هنرمند چه جایگاهی دارد و چه کاری برای جامعه انجام می‌دهد و همان را از او بخواهیم. هنرمند جلودار تظاهرات نیست؛ آثارش، جلوداران و پرچمداران جنبش‌های اجتماعی را می‌آفریند و می‌سازد. به آن‌ها روحیه می‌دهد. در همان جایگاه خودش می‌تواند خلق اثر کند.

اما بنظر شما می‌تواند با همین خلق اثر همراهی کند؟

با کی؟ همراهی با مردم؟ هنرمند که از مردم جدا نیست. هنرمند جزئی از مردم است؛ جزئی از حاکمیت که نیست. حکومت به معنی سیاستمداران و سیاستگذاران یک کشورند یعنی قوهٔ قضائیه، قوهٔ مجریه و قوهٔ مقننه. هنرمند هیچوقت جزیی ازین سه قوه نیست. این سه قوه قانون تصویب می‌کنند. قانون را اجرا می‌کنند و اگر کسی از قانون سرپیچی کرد محاکمه‌اش می‌کنند. هنرمند هیچ کدام ازین کارها را نمی‌کند! مگر اینکه کار سفارشی انجام دهد که در این صورت می‌شود هنرمند سفارشی!

این عنوان خاکستری که شما به آن اشاره کردید را در حال حاضر مردم وسط‌باز می‌گویند؛ نظر شما در این مورد چیست؟

این کلمه فحش نیست. مثل سلبریتی که از زمان آقای احمدی نژاد سعی کرد به فحش تبدیلش کند و با کمک سوپر چپ‌های اپوزیسیون خارج از کشور تا حدی موفق شد. من از شما می‌پرسم؛ آیا کارگران فلان شرکت که اعتصاب نکرده‌اند وسط‌بازند؟ مردمند اما نه در خیابان هستند نه در مقابل معترضان. صنف خبرنگاران، روزنامه نویسان و خبرگزاری‌هایی که هنوز کار می‌کنند و فعال هستند آیا وسط‌بازند؟! این سفسطهٔ سیاه و سفید کنندگان اجتماع و مردم است. همانطور که گفتم، یا “با منی” یا “بر منی”! شعار تمامیت‌خواهان است؛ از هر دهانی که خارج شود! آن‌ها که در خیابان‌ها حضور دارند یا نوجوانانی مثل مهسا و نیکا هیچوقت به کسی وسط‌باز نگفتند و نمی‌گویند؛ این اصطلاح سوپر چپ‌های خارجی یا سوپر راست افراطی داخل کشور است.

اگر کسی بگوید من مخالف حکومت دیکتاتوری هستم ولی شعار و عملکردش یا با منی یا بر منی باشد یک پارادوکس حمل می‌کند و خودش ناقض خودش است! آزادی و دموکراسی یعنی زنده باد من و مخالف من، یعنی هستم که هم از خودم و هم از مخالف خودم حفاظت کنم و بگذارم هم خودم و هم مخالف من حرف بزنند. تضارب آرا جهان را پیش می‌برد. تضاب آرا یعنی گفت‌وگو، یعنی گفت و شنید. در هنرهای نمایشی بازیگران تا به حرف یکدیگر گوش نکنند و فقط بخواهند خودشان حرف بزنند امر نمایش اتفاق نمی‌افتد. بازیگر آموزش می‌بیند که حرف طرف مقابلش را خوب بشنود و سپس حرف خودش را بر مبنای شنیده‌هایش خوب بگوید. درام با گفت و شنید شکل می‌گیرد. تئاتر گفت‌وگو می‌آموزد و با گفت‌وگو زنده می‌ماند مثل جامعه. بازیگر باید بشنود تا پاسخ دهد. بازیگر با گفت‌وگو زندگی می‌کند و زنده است؛ اگر فقط بگوید یا فقط بشنود بازیگر نیست. من بازیگرم.

گفتگو و یا «گفت و شنود». [b](نه من می گويم توگوش كن) به شکلی که طرفین امکانات برابر برای حرف زدن و امنیت برای پس از حرف زدن داشته باشند. و نیز گوش شنوایی برای طرف مقابلشان داشته باشند. این شکل گفت‌وشنود قاعدتاً باید حلال مشکلات باشد. ولی پاسخی نشنیدم. حالا که این شرایط بحرانی و اعتراضی به وجود آمده است بخش دلسوزی از گفت‌وگو حرف می‌زنند.

البته گفت‌وگو را باید دوباره معنی کرد! همه کلمات را باید دوباره معنی کرد. یک مثال بزنم. مثلاً حجاب، در راهپیمایی ۲۲ بهمن و زمان انتخابات یک معنی دارد و در ایام عادی معنی دیگری می‌دهد. قانون‌اش فرق دارد؛ در قانون نوشته شده یک معنا دارد و در قانون شفاهی که به شکل روزمره وجود دارد و اجرا می‌شود معنی دیگری دارد.

به هنرمند فشار می‌آورند که موضع گیری کن. «یا با مایی، یا بر علیه مایی»، این یک شعار «تمامیت خواه» است. این یعنی سیاه و سفید کردن جامعه. این یعنی فقط من درست می‌گویم. اپوزیسیونی که چنین انتظاری از هنرمند دارد ذات‌اش تمامیت خواه است. از هر دهانی این جمله بیرون بیاید «تمامیت خواه است». اپوزیسیون چپ افراطی خارج از کشور، یا راست افراطی داخلی قصد دارند همه را به ورطهٔ تمامیت خواهی بکشانند. نتیجهٔ این عمل مرگ اندیشه است.

برای مثال در مورد وقایع ۸۸ حاکمیت چند فیلم ساخت اما به طرف مقابل این اجازه را نداد که فیلم بسازد. این گفتگو نیست؛ این یعنی من می‌گویم و تو گوش کن. هنرمندانی که در دستگاه‌های حاکمیتی لانه می‌کنند مجبورند شعارهای حاکمیتی را به شکل هنر درآورند. هیچ کدام در هیچ کشوری آثار ماندگاری نتوانستند بیافرینند. کارهایشان بیشتر در حد یک مقالهٔ روزنامه شد که فردا قرار است فراموش شود.

هنرمند با کارش اثرگذاری اجتماعی دارد و نه با موضع گیری‌های عریانش!

این‌ها دوست دارند هنرمند خلق نکند و به حرف زدن بگذارند. هنرمند با اثرش فریاد می‌زند. روح جامعه را به تسخیر درمی‌آورد. «گویا» نقاش اسپانیایی هنوز که هنوز است فریادش خاموش نشده. چون تابلوهایش دارند فریاد می‌کشند. گوئرنیکای پیکاسو با نفرت به جنگ خلق شده. افسر نازی با اشاره به تابلو از پیکاسو می‌پرسد این کار شماست؟ پیکاسو جواب می‌دهد: خیر کار شماست! هر چیزی یک ذات دارد و یک پوسته. هنرمند به ذات «چیزها» می‌پردازد. کار هنرمند حرف زدن نیست. باید خلاقیت به خرج دهد و خلق اثر کند. اگر مجبور به سیاه و سفید شدن شود، خاموش می‌شود خلاقیتش نابود می‌شود.

هنرمند جزئی از مردم است؛ جزئی از حاکمیت که نیست. حکومت به معنی سیاستمداران و سیاستگذاران یک کشورند یعنی قوهٔ قضائیه، قوهٔ مجریه و قوهٔ مقننه. هنرمند هیچوقت جزیی ازین سه قوه نیست. این سه قوه قانون تصویب می‌کنند. قانون را اجرا می‌کنند و اگر کسی از قانون سرپیچی کرد محاکمه‌اش می‌کنند. هنرمند هیچ کدام ازین کارها را نمی‌کند! مگر اینکه کار سفارشی انجام دهد که در این صورت می‌شود هنرمند سفارشی![/b]

=============

لینک خبر:

http://www.ensafnews.com/375922/%d8%b1% ... %8c%d8%af/
najm137
 
پست ها : 1201
تاريخ عضويت: سه شنبه آپريل 19, 2011 12:37 pm

غائله مهسائیه

پستتوسط najm137 » سه شنبه ژانويه 31, 2023 8:26 am

علی مطهری در نشست استادان دانشگاه تهران با رئیس این دانشگاه در خصوص حوادث اخیر


نشست استادان دانشگاه تهران با رئیس این دانشگاه در خصوص حوادث اخیر و مسائلی دیگر از جمله حجاب روز یکشنبه دهم مهر ماه برگزار شد.

نشست استادان دانشگاه تهران با رئیس این دانشگاه در خصوص حوادث اخیر + فیلم بخشی از سخنان اساتید محمدجواد ظریف، علی مطهری، تقی آزاد ارمکی، پیروز حناچی، صادق زیباکلام، حدادعادل، علی طیب نیا و... به گزارش جماران؛ «خانه گفت‌وگوی دانشگاه تهران» روز یکشنبه دهم مهر ماه با حضور نزدیک ۹۰ نفر از اساتید دانشگاه تهران از رشته‌ها، تخصص‌ها و گرایش‌های فکری مختلف رسماً تشکیل شد. در اولین نشست از خانه گفت‌وگوی دانشگاه تهران که به دعوت جناب آقای دکتر سیدمحمد مقیمی، رئیس دانشگاه تهران برگزار شد، مدعوین به بحث و بررسی موضوع گشت ارشاد و حادثه اخیر پیرامون مرحومه مهسا امینی پرداخته و موضوع از ابعاد گوناگون و با نگاه کارشناسانه متخصصین خبره حوزه‌های مختلف کشور با هدف ایجاد فضای گفت‌وگو و تعامل میان آحاد جامعه بررسی شد.

در این دیدار دکتر تقی آزاد ارمکی، عضو هیأت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، دکتر لعیا جنیدی، عضو هیأت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، دکتر فهیمه فرهمندپور، عضو هیأت علمی دانشکده معارف و اندیشه اسلامی دانشگاه تهران، دکتر پیروز حناچی، عضو هیأت علمی دانشکده معماری دانشگاه تهران، دکتر محمود نیلی احمدآبادی، عضو هیأت علمی دانشکده متالورژی و مواد دانشگاه تهران، دکتر غلامعلی حداد عادل،‌ استاد پیشکسوت دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، دکتر مهدی سنایی، عضو هیأت علمی دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران، دکتر ابراهیم متقی، رئیس دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، دکتر صادق زیباکلام، عضو هیأت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، دکتر الهام امین‌زاده،‌ عضو هیأت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، دکتر محمدجواد ظریف، عضو هیأت علمی دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران، حجت‌الاسلام و المسلمین سید محمدحسن ابوترابی فرد، دکتر علی طیب‌نیا، عضو هیأت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران، دکتر الهه کولائی، عضو هیأت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، دکتر صادق واعظ زاده، استاد دانشکدگان فنی دانشگاه تهران، دکتر حسین عباسی‌نژاد، عضو هیأت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران، دکتر غلامعلی افروز، عضو هیأت علمی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران، دکتر علی مطهری، عضو هیأت علمی دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران، دکتر رضا فرجی دانا، عضو هیأت علمی دانشکده مهندسی برق و کامپیوتر دانشگاه تهران، دکتر سعیدرضا عاملی، عضو هیأت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و دیگر اساتید مطرح دانشگاه تهران حضور داشتند.

قبلا چون اعتماد بیشتری به نظام بود ما با چنین عکس العملی مواجه نمی شدیم برای اینکه اعتماد داشتند، می گفتند محال است پلیس ما چنین کاری کرده باشد. ولی امروز اعتماد ندارند و هر چه هم می گوییم قبول نمی کنند.

این چند ماه را نگاه کنید، صحبت هایی که دبیر ستاد امر به معروف داشته، اصلا التهاب را ایشان شروع کرده، اینکه دوربین ها در مترو عکس می گیرند و عکس خانم ها را با عکس کارت ملی مطابقت می دهیم، برگه جریمه می رود در منزل آنها، دو ماه دائم گفت حجاب حجاب، آن هم در شرایطی که مردم در خریدن سیب زمینی و پیازشان مانده اند.

در این قضیه هم عده ای دنبال برداشتن حجاب هستند؛ هم فال است و هم تماشا. هم شعار آزادی می دهند و هم بالاخره دنبال مسائل خودشان هستند. آقایان هم که بدشان نمی آید خانم ها بی حجاب باشند.



==========

لینک خبر:

https://www.jamaran.news/%D8%A8%D8%AE%D ... B%8C%D8%A7
najm137
 
پست ها : 1201
تاريخ عضويت: سه شنبه آپريل 19, 2011 12:37 pm

غائله مهسائیه

پستتوسط najm137 » سه شنبه ژانويه 31, 2023 8:32 am

روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: آن بزرگواران و محترمین دیگری که حجاب را به وصیت شهدا گره می‌زنند و به غیرت، رگ گردن قوی می‌کنند. بایدشان گفت این درست، اما شهدا هزار وصیت دیگر هم داشتند. رعایت حرمت مردم و حق‌الناس و طهارت اقتصادی و تکریم مستضعفان و دوری از انواع فساد و اختلاس و… هم حرف شهدا بود. چرا اینجا، محکم نمی‌ایستید؟


شما که می گویی اینهایی که کف خیابانند بچه اند و چیزی نمی دانند، درباره بچه هایی که سال ۵۷ کف خیابان آمدند چه می گویی؟

اگر مسئولان به مردم از بالا به پایین نگاه نکنند، به این نگاه عجیب نخواهند رسید که معاون وزیر ارتباطات بگوید “خودتان از قبل باید به این فکر می‌بودید که احیاناً اگر روزی اینستاگرام بسته شود چه اتفاقی می‌افتد؟ خودتان باید به فکر می‌بودید و از ابتدا از ابزاری نظیر اینستاگرام استفاده نمی‌کردید.”

یک نفر به این بزرگوار بگوید، مردم از یک ظرفیت قانونی در بستر قانونی استفاده می‌کردند. علم غیب هم نداشتند که آینده را پیش‌بینی کنند. شما جاده کناری را نساخته چطور جاده را می‌بندید؟ این استدلال به این می‌ماند که به مردم مناطق زلزله‌زده بگوئید، “خودتان از قبل باید به این فکر می‌بودید که احیانا اگر روزی زلزله آمد، چه اتفاقی می‌افتد؟” استدلال از بالا به پایین، می‌شود این.

نتیجه هم می‌شود آنچه در جامعه می‌بینیم. رفتار از بالا به پایین به این می‌ماند که وقتی خودت،پایت روی فرش است، بخواهی آن را بکشی، معلوم است، زمین خواهی خورد. یا آن بزرگواران و محترمین دیگری که حجاب را به وصیت شهدا گره می‌زنند و به غیرت، رگ گردن قوی می‌کنند. بایدشان گفت این درست، اما شهدا هزار وصیت دیگر هم داشتند. رعایت حرمت مردم و حق‌الناس و طهارت اقتصادی و تکریم مستضعفان و دوری از انواع فساد و اختلاس و… هم حرف شهدا بود. چرا اینجا، محکم نمی‌ایستید؟

نگاه از بالا به پایین بعضی وقت‌ها، خود ما را در منگنه قرار می‌دهد چنان که در یک مجلس وقتی یک جناب آقایی گفت بچه‌اند این کسانی که به خیابان آمده‌اند، دانش‌آموزند و چیزی نمی‌دانند، یک نفر پرسید شما ۱۳ آبان را در تقویم دیده اید؟ می‌دانید یکی از مناسبت‌های آن روز دانش‌آموز است؟ می‌دانید فلسفه این نام‌گذاری را؟ چطور دانش‌آموزان سال ۵۷ می‌فهمیدند اما سال ۱۴۰۱ نمی‌فهمند؟ یعنی نظام تربیتی شاه آدم فهمیده پرورش می‌داد و ما…؟ بنده خدا ماند چه بگوید. چه می‌توانست بگوید که کلمات دست بر یقه‌اش نگیرند؟

نگاه از بالا در این پایین دست با چنین معضلاتی هم مواجه می‌شود. کاش زبان مردمی داشته باشیم و نگاه مردمی. آن وقت کسی فریب زبان چرب دشمن را نمی‌خورد. کسی دست چدنی‌اش را مخملی نمی‌پندارد. ما باید با مردم درست تعامل کنیم. این نه‌تنها خیابان‌ها را خلوت می‌کند که توان آنان را برای حراست از سرحدات ایران عزیز، متراکم می‌کند…

در یک مجلس وقتی یک جناب آقایی گفت بچه‌اند این کسانی که به خیابان آمده‌اند، دانش‌آموزند و چیزی نمی‌دانند، یک نفر پرسید شما ۱۳ آبان را در تقویم دیده اید؟ می‌دانید یکی از مناسبت‌های آن روز دانش‌آموز است؟ می‌دانید فلسفه این نام‌گذاری را؟ چطور دانش‌آموزان سال ۵۷ می‌فهمیدند اما سال ۱۴۰۱ نمی‌فهمند؟ یعنی نظام تربیتی شاه آدم فهمیده پرورش می‌داد و ما…؟ بنده خدا ماند چه بگوید. چه می‌توانست بگوید که کلمات دست بر یقه‌اش نگیرند؟

صاحب امتیاز این روزنامه از آغاز انتشار، سید علی خامنه‌ای بوده است. پس از رسیدن وی به رهبری، به پیشنهاد مسیح مهاجری «»برای آنکه اشتباهات روزنامه به نام رهبری تمام نشود" نام سید علی خامنه‌ای از شناسنامه نسخه کاغذی حذف شد.


================

لینک خبر:

http://www.ensafnews.com/376483/%d8%b4% ... %a8%da%86/
najm137
 
پست ها : 1201
تاريخ عضويت: سه شنبه آپريل 19, 2011 12:37 pm

غائله مهسائیه

پستتوسط najm137 » شنبه فبريه 04, 2023 11:08 pm

پیام آیت‌الله ناظم‌زاده قمی درباره‌ی رخدادهای اخیر کشور: نصحيتهاى منصفانه به معترضان و نيروهاى امنيتى و رهبر حاكميت


تصوير

متن کامل پیام آیت‌الله سیداصغر ناظم‌زاده قمی درباره‌ی رخدادهای اخیر کشور که برای انتشار به انصاف نیوز ارسال شده را در ادامه می‌خوانید:

«بسم الله النافذ البصیر

ملت شریف و بزرگ ایران

پس از سلام و تبریک میلاد پیامبر رحمت و ایام مبارک هفته وحدت؛ به عرض می‌رسانم:

عهد پیشین روحانیت ایران با امام خمینی که منجر به پیمان بستن مردم با ایشان شد و موجب اوج گیری و پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷ گردید بر دو پایه اساسی استوار بود:

یکی احیای حقوق فردی و اجتماعی آحاد ملت، دوم زدودن قوانین تبعیض آمیز و مستبدانه رژیم گذشته.

این دو مهم در همه ادوار نهضت و انقلاب مورد تاکید و تکرار همه مردم و نخبگان بود و در آستانه پیروزی انقلاب در سخنان امام خمینی در پاریس و ایران مورد جمع بندی و تأیید قرار گرفت و سپس در شعار بنیادین “استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی” تبلور یافت و تبدیل به خواسته عمومی ملت شریف ایران شد.

طبیعی است چنین خواسته به حقی که در همه پرسی قانون اساسی مورد تأیید اکثر قریب به اتفاق ملت ایران قرار گرفت، با دشمنی بعضی بدخواهان قرار گیرد و هر روز برای جمهوری نوپای اسلامی شورش، دردسر، تجزیه طلبی و جنگ داخلی برپا کردند، و به دنبال آن جنگ تحمیلی توسط صدام حسین تحت حمایت همه قدرت‌های همسو، بلوک غرب و شرق، خصوصاً حاکمیت شوروی به خاطر چپ گرایی صدام، بر ایران اسلامی تحمیل کردند. همچنین اشتباهات و تندروی‌های بعضی ازنیروهای انقلاب سبب خصومت بلوک غرب و آمریکا گردید. بدین سان انقلاب نوپای شما ملت عزیز ایران را با بحران‌ها و گرفتاری‌های سنگین مواجه نمودند و در طول هشت سال، باعث به شهادت رسیدن و مجروح شدن صدها هزار نفر و به اسارت درآمدن ده ها هزار جوان برومند و مخلص شد و سرمایه‌های هنگفتی را که می‌توانست ایران را به گلستانی تبدیل کند به هدر دادند.

این توضیح کوتاه را جهت آگاهی جوانان و نوجوانان که در آن عصر نبودند و یا کودک بودند عرض کردم تا آنان را با اهداف و انگیزه‌های انقلاب و موانع آن آشنا کنم و به نقاط قوت و ضعف و عقب افتادگی کشور و موانع شکوفایی مورد نظر و آرزوهای مردم را بازگو کنم. اما پس از جنگ و بعد از رحلت امام خمینی تا امروز را شاهد قوت و ضعف‌ها بوده و هستید و لذا از بازگوی آن خود داری می‌کنم.

ملت شریف ایران

اینجانب عمر زیادی را سپری کرده‌ام و شصت سال است در حوزه علمیه مشغول بوده و حوادث گوناگونی را از اول انقلاب و بعد از آن تجربه کرده‌ام. از همان آغاز پیروزی انقلاب، نمایندگی رهبر فقید انقلاب و مسئولیت‌های دیگر را داشتم و در خدمت اسلام و ملت بودم و پس از چند سال که کارها به سامان رسیده بود به حوزه علمیه و درس و پژوهش و تألیف بازگشتم و ضمناً به کارهای عام المنفعه و کمک به محرومان همت گماشتم، ولی امروز برای پاسداری از خون شهیدان و تلاش بزرگانی که جان خود را برای به ثمر رسیدن و بقای انقلاب از دست دادند و نیز برای جلوگیری از هرج و مرج و خونریزی به ناحق، چه از مردم و چه نیروی‌های انتظامی و امنیتی، احساس وظیفه شرعی و قانونی کرده و با شما ملت عزیز و مسئولان محترم خاضعانه و مشفقانه نکته‌هایی را به عرض می‌رسانم.

الف: با جوانان و نوجوانان

سخنم با جوانان و نوجوانان عزیز، که همگی دختران و پسران ما هستید و امروز برای به دست آوردن زندگی حداقلی در مشکلات قرار گرفته‌اید، این است که:

اولاً: هرگز نا امید و مأیوس نشوید، این کشور و منابع آن، متعلق به شما و همه ملت ایران است، با صبر و استقامت و تلاش پی گیر در جهت آبادانی این مرز و بوم بکوشید و با تلاش تحصیلی و مهارت آموزی و خودسازی و عمق بخشیدن به آگاهی‌های اجتماعی و سیاسی و با توکل بر خداوند، راه تعالی خود و مردم را هموار سازید. از نا امیدی دل برکنید و به طلوع صبح امید، دلگرم باشید.

ثانیاً: در بحث‌ها و تحلیل‌های سیاسی و نیز شعارهای اعتراضی، گذشته مردم و میهن خود را زیر سؤال نبرید. شما نبودید که ببینید این مردم در نیم قرن اخیر برای رسیدن به آزادی و استقلال و پیشرفت، تلاش‌های فراوانی کردند، شهدای عزیزی را در دفاع از این کشور تقدیم کرده‌اند. و با جان فشانی های مثال زدنی از انقلاب اسلامی و ارزش‌های آن دفاع کردند.

ثالثاً: نگذارید در این اعتراضات، افرادی دست به تخریب اموال عمومی و خصوصی بزنند.

رابعاً: به توصیه‌های خیرخواهان و معلمان و پدران و مادران خود در جهت حفظ اخلاق و رعایت حریم ارزشهای ملی و اسلامی، گوش فرا دهید و از تندروی بپرهیزید، در هر کاری تعادل و میانه روی مطلوب است. اگر پیشنهادهایی دارید به مسئولان ارائه دهید، چون اخیراً رئیس محترم قوه قضائیه اعلام کرده است که حاضر به شنیدن حرف‌های معترضان هستند و حتی اگر اشتباهی صورت گرفته جبران خواهند کرد.

خامسا: در شعارهای خود به “روحانیت” (آخوند) توهین نکنید.

این طبقه در طول تاریخ سنگربان دین و تشیع و حافظان تمامیت کشور بوده‌اند. عموم روحانیت همچون آحاد ملت در تنگدستی و زیر خط فقر زندگی می‌کنند. آن طوری که من با مراجع و برخی بزرگان حوزه، مراوداتی دارم، هممواره شما را فرزندان خود می‌دانند و به شما علاقه مندند و سختی‌ها و تنگناهای مردم را می‌فهمند، و در بسیاری از موارد تذکرات و انتقادات خود را کتباً و شفاهاً به مسئولین امر گوشزد نموده‌اند. اگر هم گاهی سکوت می‌کنند، علامت رضایت از وضع موجود نیست. البته می‌پذیرم که بعضی از روحانیان با عملکرد ناصواب خود، موجب بدبینی شده‌اند، ولی رفتارهای این اقلیت را نباید به پای همه آنها گذاشت.

ب: با رؤسای سه قوه

با توجه به سخن اخیر ریاست محترم قوه قضائیه مبنی بر این که: حاضر به شنیدن سخنان منتقدان هستند، این جانب مشفقانه پیشنهادهای خود را به رؤسای سه قوه، که با بعضی از آنها از سال‌های بسیار طولانی آشنایی دارم، ارائه می‌دهم:

۱ ـ در وفاداری به قانون اساسی و تأمین حقوق حقه مردم که در پیشگاه ملت به قرآن سوگند یاد کرده‌اید اجازه ندهید بعضی با لباس تزویر و ریا و با ظاهری چاپلوسانه به شما نزدیک باشند، آن‌ها را از خود دور کنید و نیز از نیروهای کارشناس، مخلص وکاردان و همکاران دلسوز و صبور از هر جناح و دسته‌ای که وفادار به اسلام و قانون اساسی هستند، بهره گیرید و این مردم مظلوم و سرخورده و بی انگیزه را ازمشکلات نجات دهید و ثروت‌های به غارت رفته این ملت را که متعلق به خود مردم و جوانان و مردان و زنان این مرز و بوم است به کار گیرید. و هرچه زودتر کسانی را که به اموال این ملت دست برده و اختلاس کرده‌اند مجازات و به مردم معرفی کنید.

۲ ـ مسئولین محترم که در پست‌های کلیدی قرار گرفته‌اید، به رضایت این و آن دل خوش نشوید، بلکه فقط رضای خداوند را که همانا جلب رضایت مردم است در دستور کار خود قرار دهید: “رضی الله رضی الناس”.

هرچه زودتر بال محبت و دوستی را به عنوان یک وظیفه شرعی و قانونی درمملکت بگسترانید، راه آشتی با کسانی که صدمه دیده‌اند را باز کنید و از خانواده‌هایی که کشته و زخمی داده‌اند و تقصیری جز شرکت در تظاهرات نداشته‌اند دلجویی کنید، بگذارید در غم از دست داده خود عزاداری کنند، و اگر امکانات مالی ندارند مساعدت کنید، به مسئولان آن منطقه توصیه کنید در عزای آنان شرکت کنند، دیه کشته شده‌ها را به خانواده‌هایشان پرداخت کنید.

۳ ـ افرادی که بازداشت شده و کسی را نکشته‌اند و یا تخریب اموال عمومی نکرده‌اند، خصوصاً دختران و دانشجویان را سریعاً آزاد کنید. شعارهای تندشان را که در اثر خشم‌های انباشته شده است نادیده بگیرید و به فرموده قرآن خطاب به پیامبر اعظم: “فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فی الامر” (آل عمران، آیه ۱۵۹)

۴ ـ لازم است به بعضی وزراء، نمایندگان مجلس و مسئولان امر به معروف، تذکر دهید که شعاری صحبت نکنند و آتش بیار معرکه نشوند و سخن از رحمت و رأفت و مدارای با مردم را نصب العین خود قرار دهند تا زمینه‌های آشتی فراهم شود.

۵ ـ بر صدا و سیما نظارت کنید، دستور دهید آبروی مردم را حفظ نمایند. بفرمایید بودجه صدا و سیما از بیت المال است و باید در خدمت مردم باشد. تذکر دهید اقرارهای بی فایده را پخش نکنند، خصوصاً بعض موارد معلوم است که اقرارها به زبان اقرار کننده گذاشته می‌شود. متاسفانه رفتار صدا و سیما تناقض گونه است، به طوری که از یک سو، جوانان بدحجابی را در برنامه‌های دل خواه خود به نمایش می‌گذارد، از سوی دیگر، در مذمت بدحجابی، برنامه تولید و پخش می‌کند. برای نمونه برای بی اعتبار کردن زنان و دختران معترض، زن برهنه‌ای را که در کشور دیگری برهنه شده، در سیمای جمهوری اسلامی نشان می‌دهد. این حرکت زشت یقیناً حرام است. آیا یک مؤمن آگاه به مسائل شرعی در صدا و سیما نبود که جلوی این کار زشت را بگیرد؟ مگر قرآن کریم (سوره نور، آیه ۱۹) به صراحت وعده عذاب دردناک در دنیا و آخرت برای اشاعه فحشا نداده است؟ جالب است که این نمایش آن‌ها به قدری زشت بوده که خودشان شب بعد، اظهار ندامت کرده‌اند. آیا صرف پشیمانی کفایت می‌کند؟ پس چرا مردم اگر خلافی کرده‌اند و عذرخواهی و اظهار ندامت کنند، از آنها پذیرفتنی نیست و باید مجازات شوند؟ آیا کسانی را که این فحشای ننگین را پخش کرده‌اند مجازات کرده‌اید؟

ج: با نیروهای نظامی و انتظامی و امنیتی

از زحمات و فداکاری‌های شما در دفاع از تمامیت ارضی و ارزش‌های واقعی و راستین اسلام و انقلاب تقدیر می‌کنم، اما به هوش باشید که در برابر مردم قرار نگیرید. همواره در گوش خود بخوانید که حقوق شما از بیت المال همین مردم است.

پس روزی حلال خود و خانواده‌تان را مدیون همین ملت و مردم بدانید و تا می‌توانید برای حفاظت، سلامت و صلابت آنان خصوصاً در شرایطی که اعتراضاتشان برخاسته از تنگناها، عدم پاسخ گویی مسئولان به سؤال‌ها و خواسته‌های مردم، نبود آزادی‌های قانونی، گرانی‌ها، تورم و بیکاری‌ها ناشی شده و از کاستی‌ها و کوتاهی‌های مدیران ناتوان و وعده‌های تحقق نایافته بلند پایگان انقلاب است، خود را خاضع و بردبار نگاهدارید.

بدانید در پیشگاه الهی هیچ ماموری معذور نیست و بدانید در پیشگاه قانون و قضاوت ملت، اطاعت از دستورهای فراقانونی توجیه پذیر نمی‌باشد.

آقایان پلیس و نیروهای عملیاتی و امنیتی؛ اعتراضات از منظر قانون اساسی که پیمان میان ملت و نظام است حق مردم است. دولت و مسوولان باید به این حق مسلم قانونی و دینی و اخلاقی و عقلانی تن در دهند و می‌بایست از چهل سال قبل روش مبارزه مدنی را آموزش می‌دادند که متاسفانه تا به حال کاری صورت نگرفته است. ولی مسوولیت شما ماموران در برابر ملت به قوت خود باقی است و سبب نمی‌شود شما پاسخگوی آیندگان نباشید.

برادران عزیز، بنابر اخبار موثق، گاهی جوانی را چند نفر از لباس شخصی‌ها زیر باتوم و لگد گرفته‌اند، من به باگناه یا بی گناه بودن آن شخص کار ندارم، اگر اینها راست باشد، آیا شرعاً و قانونا جایز است بدون اثبات جرم در دادگاه صالحه کسی را کتک زد؟ آیا اگر کسی با فرزندان خود شما این عمل را انجام دهد جایز می دانید؟ قطعاً جایز نمی‌دانید. و نیز بدانید این گونه برخوردها با معترضین ممنوع و حرام است. آگاه باشید به زودی همه شما باید دربرابر این گونه برخوردهای غیر منطقی درمحکمه وجدان خود و محکمه عدل الهی پاسخگو باشید.

آنچه گفتم از روی صدق و صفا و علاقه به شما بود و نیز برداشتی که از اسلام و قانون دارم. رفتار ما در پیشگاه خداوند متعال آشکار است و او در کمین گاه است: “ان ربک لبالمرصاد”.

د: درخواست خیرخواهانه از رهبر انقلاب آیت الله خامنه‌ای

رهبر معظم انقلاب، پیشنهادهایی حضورتان ارائه می‌کنم تا به هر نحو که صلاح می دانید دستور دهید به اجرا درآید:

۱ ـ انتقاد مردم از دولت و حاکمیت و گفت و گوی میان آن‌ها از هر جنسی که باشد به مثابه مسئله خانوادگی است، لذا انتظار داریم با اقدامات عملی و پدرانه، این گفت و گوها به سمت بهتری هدایت شود و دست شما چون چتری فراگیر بر سر همه باشد.

۲ ـ چنان که بارها فرموده‌اید و بنده نیز بدون واسطه از خود شما شنیده‌ام، هیچ کس به اندازه شما از اوضاع کشور مطلع نیست، در همین راستا از توطئه‌های دشمن در پراکنده ساختن اقشار مختلف کشور و شکاف میان مردم و حاکمیت، وقوف کامل دارید و همه جناح‌های دل سوز را می‌شناسید، لذا به نظر می‌رسد که برای جلوگیری از شکاف و نزاع بیشتر “عفو عمومی” و “آشتی ملی” اعلام کنید و با آزادی زندانیان سیاسی و محصوران چند ساله و دستگیر شدگان اخیر، که نقشی در قتل و تخریب نداشته‌اند، موج تازه‌ای از امید را در دل ملت ایران زنده گردانید و به صورت عملی، “وحدت ملی” را تحقق بخشید.

۳ ـ اوضاع بسیار بد اقتصادی، که ریشه بسیاری از نافرمانی‌های کنونی است، اقتضا دارد که دستور فرمایید تا نخبگان و کارشناسان اقتصاد گرد هم آیند و برنامه‌های کوتاه مدت و بلند مدت برای مهار گرانی‌های لجام گسیخته و رونق تجارت و اقتصاد، ارائه دهند.

۴ ـ روابط بین الملل، به ویژه با همسایگان، عامل مهمی در ثبات اقتصادی و امنیتی است. تا این روابط بهبود نیابد امنیت و تولید و اقتصاد، پایدار نخواهد بود، لذا به مسئولان سیاست خارجی، توصیه فرمایید که با توجه به اصل “عزت، حکمت و مصلحت” ساز و کارهایی در جهت تنش زدایی ایجاد کنند.

۵ ـ مهاجرت نخبگان، تحصیل کردگان، پزشکان، بازرگانان، هنرمندان و ورزش کاران، بسیار غم انگیز است؛ به طوری که خود آنان نیز با دلی پرخون تن به مهاجرت می‌دهند. اینان سرمایه‌های بزرگ این ملت هستند، که در این سرزمین و با امکانات همین مردم، رشد کرده‌اند، اما متاسفانه دسته دسته کوچ می‌کنند. با درایتی که از حضرت عالی سراغ داریم، با ایجاد زمینه‌های لازم، جلوی این سیل مهاجرت را بگیرید. رجاء واثق دارم که اگر این مهم انجام پذیرد موجب بازگشت بسیاری از کسانی خواهد شد که قبلاً از کشور مهاجرت نموده‌اند.

۶ ـ بسیاری از صاحب نظران بر این باورند که با گذشت بیش از سی سال از تصویب قانون اساسی دوم و آشکار شدن ضعف‌های آن، بازنگری در آن لازم است تا بتوان با تجربیات به دست آمده، هم آهنگی بهتری در مدیریت کشور به وجود آید. تحقق این مهم فقط توسط حضرت عالی امکان پذیر است.

در خاتمه، ضمن محکوم کردن توهین به مقدسات، تجاوز به حریم مردم و اموال ملی، به همه خانواده‌های داغدار، اعم از مردم و نیروهای انتظامی و امنیتی، تسلیت می گویم و برای درگذشتگان آنان طلب مغفرت می‌نمایم.
آنچه به عرض رسید از سر خیرخواهی و اصلاح و سامان دهی امور بود و هیچ انگیزه دیگری در آن نیست: “ان ارید الا الاصلاح ما استطعت و ما توفیقی الا بالله، علیه توکلت و الیه انیب”.

حوزه علمیه قم
سید اصغر ناظم زاده قمی»

=================

لینک خبر:

http://www.ensafnews.com/375614/%d9%be% ... %e2%80%8c/
najm137
 
پست ها : 1201
تاريخ عضويت: سه شنبه آپريل 19, 2011 12:37 pm

غائله مهسائیه

پستتوسط najm137 » يکشنبه فبريه 05, 2023 7:21 am

رسانه هاى داخلى: آقایان امنیتی! یک ماه گذشت؛ مجال دهید ما هم امتحان کنیم
شامل
فرمانهاى مديريتى به رسانه ها در غائله مهسائيه


تصوير

علی نیلی، انصاف نیوز: یک ماه گذشته، از سخت‌ترین و تلخ‌ترین دوره‌های کاری ما رسانه‌ای‌ها در یکی دو دهه اخیر بوده است چون نه توانسته‌ایم آن‌گونه که مردم انتظار داشته‌اند ظاهر شویم و نه توانسته‌ایم اندک اعتمادی در میان مدیران کلان کشور یا همان حاکمیت ایجاد کنیم. نه آن‌طور که بایسته بود و اقتضا می‌کرد خبر و تحلیل و گزارش منتشر کرده‌ایم و نه دل‌مان آمده در این سیاه‌بازار اطلاع‌رسانی، کرکره را پایین بکشیم و کنج عافیت بنشینیم.

درست از همان روزی که خبر مرگ مهسا امینی منتشر شد، تلفن‌ها هم شروع شد: جالب‌ترینش آنی بود که می‌گفت اصلا نامی از مهسا امینی نبرید! این را کار نکنید، آن را ننویسید، این جهت‌گیری مناسب نیست، فلان مطلب را تهیه نکنید و… تا آن‌جا که مشورت هم داده شده از چه کسانی دعوت کنیم یا نکنیم!

جان کلام حضرات این بوده که فضا ملتهب است و رسانه‌ها باید کمک کنند این التهاب فروبنشیند؛ سلمنا. شکسته باد قلم و بریده باد زبانی که بخواهد به التهاب دامن بزند و از نمد خشم مواج همگانی، برای خودش کلاهی بدوزد. حداقل ما و قاطبه همکاران‌مان ثابت کرده‌ایم که از جنس دشمنان آرامش ایران نیستیم.

قضیه اما این است که حضرات امنیتی، علی‌رغم ادعای‌شان، فقط از یک بعد به داستان اعتراضات نگاه می‌کنند و از آن دریچه، عملکرد رسانه‌های داخلی، ریختن آب به آسیاب اغتشاش است. اگر ما بگوییم فلان خیابان تجمع شده یا در فلان محله درگیری پیش آمده، به نوعی این اقدامات را تایید کرده‌ایم و کار پاسداران امنیت را مشکل!

آنان می‌خواهند که قضیه را جمع کنند و گمان می‌کنند در سکوت، ماجرا بهتر ختم به خیر می‌شود. کما این‌که رسانه ملی، بر همین سبیل عمل می‌کند و انگار نه انگار که کشور دچار مشکلی شده و خیابان‌ها وضع غیرعادی دارند. چنین نگاهی است که گزارشگران صداوسیما را به سمت اعلام نگرانی از مخلوط‌کردن آب با بنزین در پمپ‌های لیون و پاریس سوق داده یا تجدید همه‌پرسی استقلال اسکاتلند از انگلستان را به صدر خبرهای‌شان آورده.

به نظر می‌رسد ۴ هفته، زمان مناسبی برای ارزیابی سیاستی‌ست که نتایج‌ش بلافاصله در کف خیابان ظاهر می‌شود؛ در این چهار هفته، سه چهار رسانه فارسی‌زبان مستقر در اروپا، بیشتر از همه بیست و چند شبکه صدا و سیما و بیش از ۱۳ هزار رسانه‌ی ثبت شده‌ی داخل کشور، از اعتراض‌ها گفته‌اند، به آن جهت داده‌اند یا بهره‌برداری مطلوب خودشان را از اعتراضات کرده‌اند.

خب، این پیچ دست شماست؛ کمی بازش کنید و بگذارید رسانه‌های داخلی مجرای تخلیه خشم مردم معترض و بیان مطالبات‌شان باشند. بگذارید ما به قدر فهم خود از امنیت، به برقراری آن کمک کنیم. بگذارید ما آزادانه کار رسانه‌ای‌مان را انجام دهیم و اگر نتوانسیم ظرف ۴ هفته، ابتکار عمل را از بی‌بی‌سی و اینترنشنال و من‌وتو بگیریم، دوباره محدودیت‌های فعلی را اعمال کنید.

بگذارید بچه‌های دهه هشتادی باور کنند که در همین آب و خاک و با رسانه‌های همین کشور و به زبان مادری، می‌توانند تندترین نقدها را به نظام اداره کشور وارد آورند و آب از آب هم تکان نمی‌خورد. بگذارید ما بلندگوی فریادهای آنان باشیم؛ چندروزی فریادهای خشم‌آلود میزنند و بعد، می توان مجاب‌شان کرد به گفت‌وگوی منطقی و مفاهمه و مصالحه. نمی‌گوییم اعتماد کنید؛ می‌گوییم آزمایش کنید و مجال دهید. اگر نشد و نتوانستیم، پیچ محدودیت را سفت‌تر ببندید!

درست از همان روزی که خبر مرگ مهسا امینی منتشر شد، تلفن‌ها هم شروع شد: جالب‌ترینش آنی بود که می‌گفت اصلا نامی از مهسا امینی نبرید! این را کار نکنید، آن را ننویسید، این جهت‌گیری مناسب نیست، فلان مطلب را تهیه نکنید و… تا آن‌جا که مشورت هم داده شده از چه کسانی دعوت کنیم یا نکنیم!
خب، این پیچ دست شماست؛ کمی بازش کنید و بگذارید رسانه‌های داخلی مجرای تخلیه خشم مردم معترض و بیان مطالبات‌شان باشند. بگذارید ما به قدر فهم خود از امنیت، به برقراری آن کمک کنیم. بگذارید ما آزادانه کار رسانه‌ای‌مان را انجام دهیم و اگر نتوانسیم ظرف ۴ هفته، ابتکار عمل را از بی‌بی‌سی و اینترنشنال و من‌وتو بگیریم، دوباره محدودیت‌های فعلی را اعمال کنید.


============

لینک خبر:

http://www.ensafnews.com/375150/%d8%a2% ... %85%d8%a7/
najm137
 
پست ها : 1201
تاريخ عضويت: سه شنبه آپريل 19, 2011 12:37 pm

غائله مهسائیه

پستتوسط najm137 » يکشنبه فبريه 05, 2023 12:24 pm

بعد از 40روز: جديدترين مصاحبه پدر مهسا امینی و افشاگرى عليه متصيدان گشت ارشاد و پزشكی قانونى و آنچه از حرفهايش سانسور كرده اند


دختر من در سن 7 سالگی عمل شد و آن عمل اصلا عمل مهمی نبود تا منجر به مرگ او پس از 16 سال شود. حتی دکتری که مهسا را عمل کرده بود هم گفت مرگ مهسا هیچ ارتباطی به عمل ۱۶ سال پیش او ندارد. این مرگ به دلیل ضربه به سر یا اتفاقی شبیه به این است. یک غده کیستی در پشت پلک سمت چپ چشم مهسا بوده که با عمل آن را بیرون کشیدند. 16 سال پیش دختر من عمل شد، عملی که بسیار ساده بود آنقدر که اصلا اهمیتی نداشت.

دختر من 16 سال پیش یک کیست کوچک در پشت پلک چشم سمت چپش داشته که حتی پزشکش به من اعلام کرد که بسیاری از کسانیکه این کیست را دارند، بدون عمل جراحی هم می‌توانند به زندگی خود ادامه دهند فقط شاید در دراز مدت چشم چپشان دچار مشکل دید شود؛ به جهت اطمینان پشت پلک چشم دخترم را عمل کردیم، همین. ما تا یکسال هم جهت چکاپ نزد پزشک می‌رفتیم که در نهایت دکترش گفت مهسا هیچ مشکلی ندارد و نیازی نیست دیگر او را به تهران بیاورید. باز هم تاکید می‌کنم که همه اظهاراتی که در خصوص عدم سلامت دختر من بیان می‌کنند صد در صد دروغ است.

یک فیلمی در وزرا به من نشان دادند که در آن وقتی مهسا از هوش می‌رود، مامور زن گشت ارشاد او را روی زمین می‌کشد و کشان کشان دخترم را به اتاق می‌برد یعنی حتی به خودشان زحمت ندادند که دختر من را بلند کنند بلکه او را روی زمین می‌کشیدند! من خودم با چشمانم دیدم که خون بسیار زیادی از چشم، گوش و گردن آمده بود؛ سمت چپ بدن مهسا سیاه و کبود شده بود! سوال من این است که اگر دختر من به مرگ طبیعی مرده است چرا آثار ضرب و شتم و کبودی بر روی بدن او وجود داشت؟ من بارها این سوالم را مطرح کردم که تا به الان هیچ جوابی به من ندادند.

اصلا مهسا هم بیماری خاصی نداشته فقط یک کیست کوچک پشت پلکش داشته که جراحی کردیم و تمام شد. اینکه می‌گویند او تومور مغزی داشته کاملا دروغ است. شما پیشتر تقاضای دریافت فیلم دوربین‌های داخل ون را داشتید، بالاخره داستان به کجا رسید؟

دخترخاله مهسا در حضور مرجع قضایی شهادت داد که مامور گشت ارشاد به او گفته است که نزدیک ون نیاید چون اگر تصویر او هم ضبط شود مجبور می‌شوند او را هم بازداشت کنند. اگر واقعا دوربینی بر لباس یا در داخل ون وجود نداشته چرا چنین دروغی را به دختر خاله اش گفتند؟! از سویی دیگر، وقتی درخواست بررسی دوربین‌های داخل ون را کردم به من گفتند در همان حین شارژ دوربین‌ها تمام شده بود و دوربین نتوانسته لحظاتی که مهسا داخل ون بوده است را ضبط کند. شواهد نشان می‌دهد اتفاقا در داخل ون دوربین وجود داشته و تمام دقایقی که دختر من داخل ان ماشین بوده، ضبط شده است. به گفته چند دختری که در داخل ون همراه مهسا بودند و به بیمارستان آمده بودند، مهسا به ماموران گفته بود که خواهش می‌کنم من را ول کنید، من اینجا غریب هستم برادرم سنش کم است گم می‌شود اجازه دهید من بروم که در همان حین ماموران گشت ارشاد شروع به کتک زدن مهسا در داخل ون کردند.

دخترانی که داخل ون بودند توانستند در دادگاه شهادت دهند؟
دادگاه به ما گفت که آن چند دختر را احضار کرده است اما براساس اولین برخوردی که من با آن دختران داشتم متوجه شدم که آن‌ها بسیار می‌ترسیدند که اگر بیایند شهادت دهند مشکل امنیتی برایشان پیش بیاید و متاسفانه اجازه ندادند که بنده اسمی از آن‌ها ببرم.
ماموران گشت ارشاد حتی به خودشان زحمت نداده بودند که یک نفر را همراه دختر من به بیمارستان بفرستند، تا به ما خبر دهند! پرستاران بیمارستان می‌گفتند هیچکس همراه مهسا نبود و آمبولانس هم گفته بود که این دختر را از خیابان پیدا کردیم! اگر برادرش نبود ما نمی‌توانستیم دخترم را پیدا کنیم. پزشکان بیمارستان می‌گفتند اگر فقط ده دقیقه زودتر مهسا را به بیمارستان می‌آوردند احتمال زنده ماندنش بالا می‌رفت. جالب است دختر من همان لحظه اول فوت کرده بود اما آن‌ها الکی سه روز به ما امید دادند و گفتند که زنده است!

بنده به هیچ عنوان نظر پزشکی قانونی را قبول ندارم. من روزی که خواستم جنازه را از پزشکی قانونی تحویل بگیرم، اجازه ندادند من دخترم را ببینم؛ حتی یکی از پزشکان پزشکی قانونی با من درگیر شد. من از معاون پزشکی قانونی خواهش کردم که اجازه بده دخترم را ببینم اما اجازه نداد به او گفتم تو سوگند خوردی که حقیقت را بگویی در مورد دختر من هم حقیقت را بنویس. اما جواب معاون پزشکی قانون به من این بود «من هر چه دلم بخواهد، هر چه به صلاح مملکت باشد را می‌نویسم به تو هم هیچ ربطی ندارد!» شما ببیند وقتی پزشکی قانونی اینگونه با من صحبت می‌کند من چگونه الان اظهاراتش را تایید یا قبول کنم؟ من به هیچ وجه اظهارات و گزارشات پزشکی قانونی را نه قبول میکنم نه تایید.

دقیقا چه زمانی به شما گفتند که هر چه دلمان بخواهد می‌نویسیم؟
وقتی جنازه را به سمت کالبد شکافی بردند این حرف را زدند! حتی من از آن پزشک عکس گرفتم و به دادستانی نشان دادم.

الان پزشکان معتمدی که مورد تایید شما هستند، تایید کرده‌اند که عمل ۱۶ سال پیش مهسا هیچ ربطی به مرگش نداشته است؟
همه پزشکان به ویژه دکتری که ۱۶ سال پیش مهسا را عمل کرده است، تایید کرده‌اند که مرگ مهسا هیچگونه ارتباطی به جراحی سالهای پیش او ندارد. تا زمانی که 10 پزشک معتمد ما نظر خودشان را مطرح نکنند بنده به هیچ عنوان گزارش پزشکی قانونی را قبول ندارم.

آقای امینی! بر چه اساسی می‌گویید که نظر پزشکی قانونی را قبول ندارید؟
دلیل از این محکم‌تر که معاون پزشکی قانونی به من می‌گوید که من هر چه دلم بخواهد، هر چه به صلاح مملکت باشد می‌نویسم و به تو هیچ ارتباطی ندارد؟! حتی آقایان با نیروی انتظامی سقز تماس گرفته‌اند و آن‌ها به همسایه‌های ما گفته‌اند که شما بگویید که مهسا امینی مقابل بیمارستان کسری در تهران خودکشی کرده است!

توضيح خبرنگارمصاحبه فوق:
نازیلا معروفیان، خبرنگار مستقلی که با پدر مهسا امینی گفت‌وگو کرده است، پیشتر در توئیتی از «تهدید به بازداشت شدن» از سوی نهادهای امنیتی در صورت انتشار این مصاحبه خبر داده بود. خانم معروفیان روز چهارشنبه ۲۷ مهر با اعلام خبر این‌که این مصاحبه سرانجام منتشر شد، در توئیتی نوشت لازم است این نکته را یادآوری کند که او «نه قصد خودکشی دارد و نه هیچ بیماری زمینه‌ای».
در هفته‌های گذشته، شاهدان عینی و شماری از پزشکان مستقلی که سی‌تی‌اسکن مغزی او را مشاهده کرده‌اند، از نشانه‌های «ضرب و جرح و نیز وجود خون در ریه ناشی از اصابت ضربه شدید به سر» خبر دادند.


=================

لینک خبر:

https://www.mostaghelonline.com/%D8%A8% ... 9%86%D8%AF
najm137
 
پست ها : 1201
تاريخ عضويت: سه شنبه آپريل 19, 2011 12:37 pm

غائله مهسائیه

پستتوسط najm137 » يکشنبه فبريه 05, 2023 12:31 pm

جای خالی عقلاى سیاست در روزهای اعتراض‌زده کشور: سکوت ناطق نوری تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟ / فضا از تندروها گرفته می‌شود؟ = نه = چون راس حاكميت به غير روش جاری معتقد نيست


در روزهایی که جامعه درگیر تجمعات اعتراضی است، برخی تندروها همچون بنزین روی آتش خشم مردم شده‌اند. در چنین شرایطی جای خالی اعتدالیون و بزرگان سیاست بیش از همیشه حس می‌شود.

قرن نو ـ گروه سیاسی: بعد از حوادث انتخابات سال ۸۸ و جان‌گرفتن طیف تندرو در بدنه اجرایی و سیاسی کشور، استارت حذف چهره‌های سیاسی اعتدالی زده شد. در این میان برخی بزرگان سیاست، به‌صورت خودخواسته، از دنیای سیاست کنار کشیدند مانند علی‌اکبر ناطق نوری. برخی چهره‌های میانجی‌گر و معتدل نیز در اوایل دهه 90 فوت شدند مانند آیت‌الله مهدوی کنی و عسگر‌اولادی؛ اما در همان دهه ۹۰ شرایط به‌گونه‌ای پیش رفت که شاهد شدت‌گرفتن حذف چهره‌های اثر‌گذار و میانه بودیم.

از حذف هاشمی رفسنجانی تا علی لاریجانی

ردّ صلاحیت آیت‌الله علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی در سال ۹۲ و همچنین علی لاریجانی در انتخابات ۱۴۰۰، دو نمونه‌ دیگر از حذف چهره‌های تأثیرگذار است که در این چند سال اخیر شاهد آن بوده‌ایم. آنچنان که حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات دولت احمدی‌نژاد، در گفت‌وگویی اعتراف کرد که: «بر اساس گزارشات ما از کف خیابان در سال ۹۲ آقای رفسنجانی پیروز انتخابات می‌بود. یک عزیزی گفت مگر بچه حزب‌اللهی‌ها می‌گذارند این اتفاق بیفتد، جمع‌بندی من این بود با توجه به شرایط نظام، مصلحت این بود ایشان ردّ صلاحیت بشوند و دلایل آن را هم نوشتم. فقه‌ها و حقوقدانان شورای نگهبان هرچقدر در ذهنشان گشتند که یک ان‌قلت در جمع‌بندی من بیاورند نتوانستند.»

بعد از انتشار این مصاحبه، رسانه‌ها گفت‌وگویی از کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان را بازنشر کردند که در آن گفته بود: «اگر این ادعا (که شورای نگهبان به اصرار مصلحی صلاحیت هاشمی را رد کرده است) صحت داشته باشد یعنی شورای نگهبان نداریم و در عوض افرادی داریم که نه خدا سرشان می‌شود نه قانون و نه شرع.»

حذف‌های جنجالی در دو انتخابات اخیر

در انتخابات مجلس یازدهم حذف چهره‌های سیاسی علی‌الخصوص اصلاح‌طلبان به‌صورت پررنگ‌تری کلید خورد تا فضا برای روی‌کار آمدن یک جناح خاص آماده باشد؛ اما این ماجرا در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰، به اوج خود رسید و چهره‌هایی مانند اسحاق جهانگیری، علی لاریجانی، علی مطهری و... حذف شدند.

حذف این چهره‌های سیاسی در حالی رخ داد که پیش از این برخی از تحلیل‌گران درباره‌ خطرات کنار گذاشته‌شدن میانه‌روها و قدرت‌گرفتن تندروها هشدار داده بودند؛ آنچنان که اثرات آن هشدارها در این‌ روزهای ملتهب جامعه مشاهده می‌شود. خاصه‌ آنکه برخی از تندروهایی که این روزها قدرتی در اختیار دارند با اظهارات خود بنزینی روی آتش خشم مردم می‌شوند.

در یک مورد مجتبی ذوالنوری، نماینده مردم قم یکی از همین افراد است که گفت: بند ۸ ماده ۴ قانون نیروی انتظامی می‌گوید برخورد با فساد و جرم وظیفه نیروی انتظامی است. ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی نیز گفته است عدم رعایت حجاب جرم است و جرم‌انگاری کرده و گفته است مجازات خاطیان ۷۴ ضربه شلاق و دو ماه زندان یا جزای نقدی بدل‌الحبس است. بند ۱۲ ماده ۴ قانون نیروی انتظامی می‌گوید این نیرو وظیفه پیشگیری از جرم را دارد کف پیشگیری این است خانم بی‌حجاب را ببرند و به وی تذکر دهند که حجابش را رعایت کند که این کف پیشگیری است و گشت ارشاد خلاف قانون نیست و کسانی که به ریشه گیر می‌دهند اینها خلاف می‌کنند.

سکوت لاریجانی شکست، خبری از ناطق نوری نیست

با وجود این، برخی از چهره‌های سیاسی که در یک سال اخیر حضوری کم‌رنگ در عرصه سیاسی داشته‌اند در این‌ روزها سعی کردند با اظهارات خود کمی فضا را آرام کنند. مانند علی لاریجانی که در گفت‌وگو با روزنامه اطلاعات بیان کرد: «مسئله «حجاب»، موضوعی است که بیش از حد درباره آن حرف زده می‌شود در حالی که حد امور را باید در کشور نگه داشت. یکی از آقایانی که متصدی این امر است، گفته بود پنجاه درصد بانوان جامعه، حجاب کاملی ندارند. نمی‌دانم این حرف درست است یا خیر، اما وقتی یک امری اینقدر شیوع داشته باشد، نباید با این روش‌ها با آن برخورد و پلیس را درگیر کرد.»

سیدحسن خمینی هم ضمن انتقاد از برخی شعارهای طرح‌شده در اعتراضات، خواستار گفت‌وگو برای حل مشکلات شد. برخی چهره‌های دیگر چون عماد افروغ هم از ضرورت بازنگری در برخی سیاست‌ها و قوانین فعلی سخت می‌گوید. در این میان اما برخی چهره‌های اثرگذار سیاسی چون ناطق نوری در لاک سکوت فرو رفته و واکنشی به اتفاقات اخیر نداشته‌اند.

تندروها باید کنار زده شوند؟
اعتراضات اخیر مردمی که بخشی از آن نشئت‌گرفته از برخی رفتارهای تند و سلیقه‌ای گشت ارشاد بوده، این زنگ هشدار را به صدا درآورده است که حرکت به‌سمت اقدامات تند و افراطی بیش از همه با واکنش مردمی روبه‌رو می‌شود. شاید از همین روست که ضرورت بازگشت دوباره و شکستن سکوت بزرگان و اعتدالیون سیاسی بیشتر حس می‌شود تا با تدبیری دیگر فضا از دست تندروها گرفته شود.

===========

لینک خبر:

https://qarneno.ir/news/229918/%D8%B3%D ... 9%88%D8%AF

https://qarneno.ir/news/229918/
najm137
 
پست ها : 1201
تاريخ عضويت: سه شنبه آپريل 19, 2011 12:37 pm

غائله مهسائیه

پستتوسط najm137 » يکشنبه فبريه 05, 2023 12:37 pm

مجید تفرشی ،تاریخ پژوه در شبکه چهار تلويزيون دولتى ايران: مسئولین به رضاشاه فحش می‌دهند اما مثل او عمل می‌کنند!


مجید تفرشی تاریخ پژوه در برنامه شیوه شبکه چهار سه اشتباه حاکمیت را با صراحت بیان کرد: جمهوری اسلامی به رضاشاه فحش می‌دهد، اما راهکار رضاخانی را دنبال می‌کند. خیال می‌کنند شاه، چون امتیاز داد سقوط کرد، این اشتباه است، محمدرضا پهلوی به این دلیل سقوط کرد که دیر و در زمان ضعف و استیصال امتیاز داد.

به گزارش امیدنامه ، محورهای مهم اظهارات تفرشی را در ادامه بخوانید:

هر وقت که کم خطاتر عمل شده، رسانه های خارجی کمتر مجال پیدا کردند. در دوران آقای خاتمی چنین اتفاقی افتاد.

برای جذب مخاطبان 6 تا 10 میلیونی (ایرانیان خارج از کشور) چه کرده ایم؟

می گوییم که شبکه ها دارند علیه ایران عمل می کنند و درست می گویید، ولی طرف مقابل را هم بگویید. ایران چند خبرنگار در انگلیس دارد؟ انگلیس چند خبرنگار در ایران دارد؟ وقتی رابطه متعارف نباشد، تندروی پیش می آید. ما نمی توانیم اشتباهات و خلاف های رسانه های فارسی زبان خارج را نادیده بگیریم، ولی همه مشکلات داخل را هم نمی توان به گردن آنها انداخت.

آقای حسین موسویان به تنهایی یک سازمان در دفاع از منافع ملی است! هیچ بلایی نبوده که بر سرش نیاورند! صهیونیست ها هر روز علیه او طومار جمع می کنند. ما چه کار کرده ایم برای او بجز اتهام زنی و ایجاد مشکلات امنیتی برای او؟ او مدام هم از براندازان هم فحش می خورد.

دو طیف هستند که ایرانیان خارج از کشور را مجبور می کنند که یا با منی یا بر من! در داخل می گویند دوتابعیتی و آواره و در خارج هم می گویند که اگر مشکلی نداشت چطور به ایران برگشته و جمهوری اسلامی کاری با او ندارد!

لابی صهیونیستی و آمریکا همیشه ادعا کردند که سیامک نمازی مزدور جمهوری اسلامی است. وقتی با جامعه جهانی ارتباط برقرار نکنید، اف ای تی اف را قبول نکنید، وقتی بخواهید با سیاست کره شمالی کره جنوبی بسازید نتیجه اش می شود منزوی شدن. محمدرضا شاه دیر و در زمان ضعف امتیاز داد و رفت. جمهوری اسلامی اگر در زمان اقتدار به مردم امتیاز بدهد می ماند. {مسائل} را زیر فرش قایم کرده ایم و آنها (شبکه های فارسی زبان خارج) سلطه رسانه ای پیدا کرده اند.

==============

لینک خبر + ویدیو:

http://omidnamehnews.ir/news/%D9%88%DB% ... 9%86%D8%AF
najm137
 
پست ها : 1201
تاريخ عضويت: سه شنبه آپريل 19, 2011 12:37 pm

غائله مهسائیه

پستتوسط najm137 » دوشنبه فبريه 06, 2023 2:04 am

اظهارات کریمی قدوسی عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس: می‌خواستند مهدی هاشمی رفسنجانى را در زندان اوین بکشند!


کریمی قدوسی عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس در اظهار نظری عجیب گفت: دستگاه‌های امنیتی از قبل به مراکز مهمی که احتمال ایجاد التهاب و آشوب در آنها وجود داشت، دستورالعمل دادند و در زندان اوین هم یگان امنیتی کاملاً در آمادگی بود. در این حادثه فردی با چاقو خود را به بند مهدی هاشمی رفسنجانی می‌رساند و در صددکشتن او برمی‌آید اما مهدی هاشمی از دو روز قبل به درخواست خود از آن بند جابه‌جا شده بود!

با اينكه جابجا شده بوده می خواستند بكشند؟
يعنی می خواسته اند از شرش خلاص شوند به اسم اغتشاشات زندان؟


==================

لینک مطلب + ویدیو:

http://omidnamehnews.ir/news/%D8%A8%D8% ... 9%86%D8%AF
najm137
 
پست ها : 1201
تاريخ عضويت: سه شنبه آپريل 19, 2011 12:37 pm

غائله مهسائیه

پستتوسط najm137 » دوشنبه فبريه 06, 2023 2:14 am

شکایت شهرداری تهران بجهت انتشار شایعه مبتذل به نقل از زاکانی


شکایت شهرداری تهران از سمانه پاکدل | انتشار شایعه مبتذل درباره دختران ایرانی به نقل از زاکانی
سخنگوی شهردای تهران از شکایت اداره کل حقوقی شهرداری تهران از «سمانه پاکدل» بازیگر زن ایرانی بابت نشر اکاذیب علیه علیرضا زاکانی، شهردار تهران خبر داد.

به گزارش همشهری آنلاین؛ عبدالمطهر محمدخانی در صفحه توییتر خود نوشت: « جریان ضد ایرانی یک شایعه مبتذل به نقل از شهردار تهران ساخت. خانم سمانه پاکدل هم با انتشار این فیک نیوز توهین آمیز علیه دختران هموطن در صفحه خود، برخی از مردم را به اشتباه انداخت و پس از مشخص شدن حقیقت هیچ تلاشی برای اصلاح نکرد. برای جلوگیری از تکرار ناگزیر از شکایت حقوقی شدیم.

شایعه منتسب به شهردار تهران چه بود:

تصوير

تصوير

===========

لینک خبر:

https://www.hamshahrionline.ir/news/713 ... 8%B1%D9%87
najm137
 
پست ها : 1201
تاريخ عضويت: سه شنبه آپريل 19, 2011 12:37 pm

قبليبعدي

بازگشت به بايگانى موضوعى گاهنامه معرفت به زمان


Aelaa.Net