مزار آیت الله قاضی ووالدشان- مزار مولاقلي جولا- شیخ فضل الله

مزار آیت الله قاضی ووالدشان- مزار مولاقلي جولا- شیخ فضل الله

پستتوسط najm111 » دوشنبه جولاي 25, 2022 2:13 pm

بسم الله الرحمان الرحیم
najm111
Site Admin
 
پست ها : 2026
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:09 am

مزار مرحوم مولاقلي (ملاقلي) جولاى شوشتري

پستتوسط najm111 » دوشنبه جولاي 25, 2022 3:19 pm

مزار مرحوم مولاقلي (ملاقلي) جولاى شوشتري


1- مرحوم مولاقلي (ملاقلي) جولاى شوشتري؛ از اولياء الله و رجال الغيب و از خادمين ناحيه مقدسه بوده اشت
ملاقلي مخفف مولاقلي به معني عبدمولا است
جولا يعني بافنده پارچه هاي كرباس مي بافته است

2- برخي مشايخ مرحو م قاضي مثل مرحوم بهاري و مرحوم كربلايي از طريق ملاحسينقلي همداني و مرحوم سيدعلي شوشتري به ايشان ارتباط معرفتي و عملي داشته اند
اولين استادمرحوم قاضي پدرشان سيد حسین قاضي بوده اند؛ كه رشته اساتيدشان به سيد قريش قزويني مدفون در صحن حسيني عليه السلام مي رسد
دومين استاد قاضي مرحوم سيد مرتضى كشميري بوده اند
سومين استادشان مرحوم شيخ محمد بهاري همداني از شاگردان ملاحسينقلي همداني بوده اند؛ مرحوم ملاحسينقلي شاگرد سيدعلي شوشتري بودند و سید علی شوشتری مدفون به ورودي باب القبلة حرم علوی می باشد (در حجره مقابل مرقد شیخ انصاری)
جهارمين استاد مرحوم قاضي مرحوم سيد احمد كربلايي مدفون به وسط صحن حرم علوی محاذي ايوان العلماء
رحمة الله علیهم اجمعین

3- مولاقلي صاحب طي الارض بوده و روز قبل وفاتش در اينجا با سيدشوشتري تلاقي داشته و خبر وفاتش فردا در شوشتر را داده و وصيت كرده كه جنازه اش را بياورند در همينجا دفن كنند (در مقام قدیم هود و صالح علیهما السلام؛ در بقعه ای که مزار آیت الله قاضی در صحن آن است)

4- يكي از وجوه حضورهاى طولاني مرحوم قاضي در اين محل و دفن والدين و خودشان هم مدفون بودن مشايخ مثل ملاقلي جولا نيز بوده است
و شايد دفن جولا و محل ملاقات بودن اينجا بخاطر مرقد قديم هود و صالح بوده است

Image

شرح واقعه:

صاحب طرائق الحقائق چنین می‌گوید:
مرحوم سیّد بعد از تحصیل مراتب علم رسوم و تکمیل اجتهاد از علماء نجف اشرف اجازه حاصل و به وطن باز آمد، اشتغال به تدریس و امر قضا نموده، یکی از شب‌ها در ساعت دو دقّ الباب شنیدند (ساعت دوم بعد غروب)، گوینده را نام پرسیدند، خادم گفت: ملّاقلی جولا است، می‌خواهد خدمت آقا برسد؛ به خادم فرمود: حالا دیر وقت است، فردا اگر کاری دارد به مدرس بیاید.
عیال جناب سیّد عرض نمود: این بیچاره شاید امری لازم فوتی داشته باشد، خوب است رخصت دهید شرفیاب شود؛ فرمود حال که تو راضی به زحمت خود هستی، از اطاق بیرون برو تا او داخل شود.
چون ملّاقلی داخل شد و در گوشه‌ای قرار گرفت، پرسیدند: مطلب چیست؟ گفت: آمده‌ام عرض نمایم از این راهی که می‌روید جهنّم است، این بگفت و برفت.
عیال مرحوم سیّد سؤال نمود که چه شغلی داشت؟ فرمود: گویا جنونی در او پیدا شده.
بعد از هشت شب دیگر همان وقت نیز در را کوبیدند، معلوم شد ملّا قلی است، خدمت آقا می‌خواهد برسد؛ سیّد فرمود: گویا هر زمان جنونش طلوع می‌نماید نزد ما می‌آید، خوب بیاید، چون داخل اطاق گردید گفت: نگفتم این راه طریق جهنّم است؟ حکم امروز در ملکیّت آن موضع باطل است، سند صحیح که به مهر علماء و معتبرین است در وقف بودن آن، در فلان مکان به این نشان پنهان است؛ این گفت و رفت.
عیال سیّد چون داخل شد آقا را در فکر دید، پرسید: ملّا قلی چه گفت؟ فرمود: حرفی بود.
چون صبح شد به مدرس رفت و با بعضی خواصّ به مکان معهود رفته شکافتند، جعبه‌ای نمودار شد، بگشودند همان بود که ملّا قلی گفته بود؛ حکم روز قبل را خواستند و وقف نامه را نموده، مورد حیرت همه و خجلت مدّعی شد.
پس از هشت شب دیگر نیز همان وقت در را کوبیدند، معلوم شد ملّا قلی است، خود آقا وی را استقبال و مقدمش را گرامی داشت و مقدّمش نشانید و گفت: صدق قول شما معلوم شد، حال تکلیف چیست؟ ملّا قلی گفت: چون معلوم شد که جنون ما گل نمی‌کند، آنچه داری بفروش و بعد از ادای دیون، باقیمانده را بردار و به نجف اشرف بمان و به این دستورالعمل مشغول باش تا آنجاها باز به تو برسم.
همانطور نمود تا آنکه روزی به وادی‌السّلام ملّا قلی را دید دعا می‌خواند، بعد از فراغ خدمتش رسیده با وی به خلوتی رفتند؛ ملّا قلی گفت: فردا من در شوشتر خواهم مرد و دستورالعمل تو این است، و وادع فرمود.

حاج شیخ محمّدعلی شرف‌الدّین، فرزند مرحوم حاج شیخ محمّدمهدی شرف‌الدّین از علماء و موثّقین شوشتر هستند.) گفتند:
نام این جولا، ملّا قلی است و فعلا در وادی‌السّلام نجف مدفون است، ایشان به یکی از اهالی نجف (سيدعلي شوشتري) وصیّت کرده بود که جنازه مرا از شوشتر به نجف منتقل کرده و در فلان مقبره وادی‌السّلام دفن کنید، كه مقصود همين بقعه است و همين جا محل ملاقات سيدعلي شوتري با ملاقلي بوده و بعد ملاقلي را هم به همينجا منتقل كرده اند و مدفون است
najm111
Site Admin
 
پست ها : 2026
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:09 am

مزار مرحوم آیت الله قاضی و مزار والد آیت الله قاضی

پستتوسط najm111 » دوشنبه جولاي 25, 2022 5:05 pm

مرقد سيد حسين قاضي پدر مرحوم آیت الله قاضی و استاد ایشان

ایشان اولین استاد آیت الله قاضی و از اوليای الهي بودند و در صحن بقعه مجاور مرقد آیت الله قاضی می باشد
و نیز قبر مادر آیت الله قاضی که کنار آن می باشد

دراحوالات مرحوم قاضی و مشايخشان:
مرحوم‌ قاضی‌ ـ رضوان الله علیه‌ ـ خود در امور معرفت‌، شاگرد پدرشان‌ مرحوم‌ آیة‌ الحقّ، آقای‌ سیّد حسین‌ قاضی‌ که‌ از معاریف‌ شاگردان‌ مرحوم‌ مُجدّد آیة الله‌ حاج‌ میرزا محمّد حسن‌ شیرازی‌ ـ رحمة الله علیه‌ ـ بوده‌اند،
و ایشان‌ (والد مرحوم قاضی) شاگرد مرحوم‌ امام‌ قلی‌ نخجوانی‌ و ایشان‌ شاگرد مرحوم‌ آقا سیّد قریش‌ قزوینی‌ هستند (مدفون به صحن صغير حرم حسينى).
 گویند: چون‌ مرحوم‌ آقا سیّد حسین‌ قاضی‌ از سامرّا از محضر مرحوم‌ مجدّد (ميرزاى شيرزاى بزرگ) عازم‌ مراجعت‌ به‌ آذربایجان‌، مَسقط‌ الرّأس‌ خود بوده‌اند، در ضمن‌ خداحافظی‌ مرحوم‌ مجدّد به‌ ایشان‌ یک‌ جمله‌ نصیحت‌ می‌کند و آن‌ اینکه‌: «در شبانه‌روز یک‌ ساعت‌ را برای‌ خود بگذار!»
  مرحوم‌ آقا سیّد حسین‌ در تبریز چنان‌ متوغّل‌ امور الهیّه‌ می‌گردد که‌ در سال‌ بعد چون‌ چند نفر از تجّار تبریز به سامرّا مشرّف‌ شده‌ و شرفیاب‌ حضور مرحوم‌ میرزا شدند، مرحوم‌ میرزا از احوال‌ آقا سیّد حسین‌ قاضی‌ استفسار می‌کنند، آنان‌ در جواب‌ می‌گویند: یک ساعتی‌ که‌ شما نصیحت‌ فرموده‌اید تمام‌ اوقات‌ ایشان‌ را گرفته‌ و در شب‌ و روز ایشان‌ با خدای‌ خود مراوده‌ دارند.

توضیح:
1- مرحوم سيد قريش قزوينى از شاگردان مرحوم ملا محراب گیلانی و به نقلی از جانشینان ایشان در مسائل عرفانی بوده است
و مرحوم ملا محراب شاگرد آقا محمد بیدآبادی
و ایشان شاگرد مرحوم سید قطب الدین محمد نیریزی عارف بزرگ
البته اين يك طريق معرفتى ايشان است و منافاتى با طريقهاى ديگر ندارد

2- میرزای شیرازی استاد حوزوی مرحوم سید حسین قاضی بوده اند
و سید حسین قاضی در تبریز خدمت امام قلی نخجوانی می رسد که شغل بزازی داشته و شاگرد امام قلی نخجوانی می شوند و امام قلی نیز شاگرد سید قریش بوده است

از دیگر خاندان مرحوم قاضی نیز در صحن بقعه و داحل بقعه مدفون می باشند
رحمت الله علیهم

مرحوم آیت الله سید حسین قاضی
ايشان استاد اصلي مرحوم سيدعلي قاضي بودند
و استاد ايشان مرحوم امامقلي نخجواني بوده است
كه اهل نخجوان از استانهاى شمالي ايران در ناحيه قفقاز بوده و علماى بسيارى دشته كه در دوره قاجار  و همين الان هم نظربرسي شده اكثريت مردم طالب الحاق به ايران هستند الان در زير سلطه دولت باكو است
غرض مرحوم امامقلي نخجواني سير در مسير الهي افتادنش را اينطور نقل كرده اند:
در سال ۱۲۴۹ ﻗﻤﺮي،
امامقلی نخجوانی در نخجوان در زمان شباب خود، دلبسته یک پسر ارمنی می‌شود و به طوری عشق او بر او غالب می‌گردد که خواب و خوراک را از او می‌گیرد، و روزی که در معبر و خیابان در اندیشۀ خود با او مشغول و سراسیمه می‌رفته است، کسی از پشت سر دست به شانۀ او می‌گذارد و می‌گوید: «این راه عشق نیست و این عشق درست نیست! عشق، عشق خداست و باید به او عاشق شد.»

به مجرّد این کلام عشقش تبدیل به عشق خدا می‌شود، آن عشق به گونه‌ای از بین می‌رود که اثری از آن به جای نمی‌ماند و عشق خداوند تمام وجودش را فرا می‌گیرد.

پس از چند روز، باز آن مرد به او می‌رسد و این، از او، راه وصول و چاره می‌طلبد، او می‌گوید: «باید بروی به مکّۀ مکرّمه و در آنجا اقامت کنی تا کارت درست گردد.»

امامقلی از او دستور می‌گیرد و به مکّه رهسپار می‌شود و چهار سال درنگ می‌کند و به مقصودش نمی‌رسد،

و پس از گذشت این زمان به او گفته می‌شود: به بیت اﻟﻤﻘـﺪس بی‌رود و در بیت اﻟﻤﻘﺪس ﺑﻪ اربعین ﻫﺎ ﻣﻲنشیند و رﻳﺎﺿﺖها ﻣـﻲﻛﺸـﺪ؛ و چهار سال درنگ می‌کند و به او كفته ميشود « باید به مشهد مقدّس خدمت حضرت علیّ بن موسی الرّضا علیهما السّلام بروی و در آنجا به چاره‌ات می رسی!»
با آن زﺣﻤﺖ پیاده و ﭘﺎي ﺑﺮﻫﻨﻪ، ﻣﺸﺮف آﺳـﺘﺎن ﻣﻼﻳـﻚ ﭘﺎﺳـﺒﺎن اﻣـﺎم رﺿـﺎ ﻣـﻲ شود
امامقلی ا به صوب خراسان رهسپار و سه ماه تمام در مشهد مقدّس به توسّلات و زیارات حضرت امام رضا علیه‌السّلام اشتغال می‌ورزد پس از گذشت سه ماه از جانب ضريح حضرت رضا علیه‌السّلام و در ﺗﺤـﺖ ﻗﺒـﻪ ﻣﺒﺎرﻛﻪ ﺻﺪاﻳﻲ ﻣﻲ رﺳﺪ از ﻃﺮف ﺿﺮﻳﺢ ﻣﻘﺪس ﻛﻪ : برو به خدمت سید قریش ﻗﺰوﻳﻨﻲ، ﺣﺎﺟﻲ ﻣﺮﺣﻮم ﻣﺸﺘﺒﻪ ﻣﻲﺷﻮد که اﻳﻦ ﺧﻮاب اﺳﺖ ﻳﺎ بیداري؟ می‌ّیند که هیچ ننشسته و سرپاست.
ﺑﺎز ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﻲ ﻣﻲ ﺷﻮد وﻫﻤﺎﻧﻄﻮر ﺻﺪا ﻣﻲ آﻳﺪ ﺑﺎز ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﻮد و ﺗـﺎ ﺳـﻪ دﻓﻌـﻪ . ﺑﻌـﺪ از آن ﻣـﻲ آﻳـﺪ ﺑـﻪ ﻗﺰوﻳﻦ و ﻳﻚ ﺷﺐ ﺑﻪ ﺷﺮف ﻳﺎﺑﻲ ﻣﺎﻧﺪه، آﻗﺎي ﻣﺮﺣﻮم را در ﺧﻮاب می‌بیند و و ﺳؤال و جوابی ﻣﻲﻓﺮﻣﺎﻳﻨـﺪ .
به او گفته می‌شود: «باید به قزوین بروی نزد آقا سیّد قریش قزوینی! مطلوب تو آنجاست.»

امامقلی می‌گوید:
من تا آن لحظه ابداً نام و نشانی از آقا سیّد قریش نشنیده و به خاطر نداشتم؛ فلهذا از مشهد به سوی قزوین حرکت نمودم و در قزوین از او جویا شدم. معلوم شد از علمای معروف و سرشناس و دارای درس و بحث، و در منزل وی رفع خصومات و مشکلات مردم می‌گردد.
من هم روزی به منزل او رفتم و در میان مراجعین نشستم. اطاق‌های متعدّدی برای مراجعین بود و او به کارها و حوائج مردم رسیدگی می‌نمود؛ و من پیوسته با خود می‌گفتم: عجیب است که مرا بدین جا ارجاع داده‌اند
و در قزوین هم یک نفر آقا سیّد قریش قزوینی بیشتر نیست! و این مرد که اهل مراجعۀ مردم و رفت و آمد و رتق و فتق عامّه است، کجا می‌تواند درد مرا دوا کند؟! طبعاً باید او یک مرد مُنعَزل و منزوی باشد. بالأخره نشستم تا قریب ظهر که مردم همه رفتند و من هم برخاستم که خداحافظی کنم و بروم، در این حال آقا سیّد قریش از بالای اطاق به من اشاره ای نمود که بیا!
و ﺑﻌـﺪ از ﻣـﺪﺗﻲ او را ﻣﺄﻣﻮر ﻣﻲفرﻣﺎﻳﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺗﺒﺮﻳﺰ ﺑﺮو و آن ﺟـﺎ ﻛﺴـﺐ ﻛـﻦ و در آن ﺟـﺎ ﺑـﺎ ﺷـﺨﺺ سیدي ﻣﻼﻗـﺎت ﺧﻮاﻫﻲ ﻛﺮد (و ﺣﺎﻟﺖ و ﺷﻜﻞ و ﺷﻤﺎﺋﻠﺶ را ﻫﻢ ﻓﺮﻣﺎﻳﻨﺪ) و در وﻗﺖ ﻣﻼﻗﺎت از ﻣـﻦ ﺳـﻼم ﺑﺮﺳـﺎن.
اﻳﺸﺎن به ﺗﺒﺮﻳﺰ ﻣﻲ روﻧﺪ و ﺑﻨﺎي ﺑﺰازي می‌ﮔﺬارﻧﺪ، ﻳﻚ روز در ﺣﺠﺮه اﻳﺸﺎن سيدحسنقاضي وارد ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ و اﻣﺎم ﻗﻠﻲ آقا از اسم و ﻧﺸﺎﻧﻲ ﻫﺎ اﻳﺸﺎن را می‌ﺷ ﻨﺎﺳﻨﺪ و ﺳﻼم آﻗﺎ سید ﻗﺮﻳﺶ را ﻣـﻲرﺳـﺎﻧﻨﺪ ﺑﻌﺪ از آن ﺑﺎز اﻣﺎم ﻗﻠﻲ ﻣﺮﺣﻮم ﺑﻪ ﻗﺰوﻳﻦ آﻣﺪه، شرفیاب ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ

اﻣﺎﻣﻘﻠﻲ نیز ﺑﺮ اﺛﺮ اﻳﻦ ﻛﺸﻒ از ﺗﺒﺮﻳﺰ ﺣﺮﻛﺖ ﻛﺮده و ﺑﻪ ﻗﺰوﻳﻦ وارد ﻣﻲ ﺷﻮد و ﺧﺪﻣﺖ سید می‌رﺳﺪ . ﮔﻮﻳﺎ ﻳـﻚ ﻫﻔﺘـﻪ ﻗﺒﻞ از ورود ﺣﺎج اﻣﺎم ﻗﻠﻲ ﺗﺒﺮﻳﺰي ﺑﻪ ﻗﺰوﻳﻦ، سید دﺳﺘﻮر داده ﺑﻮده ﻛـﻪ ﻳـﻚ دﺳـﺖ ﻟﺒـﺎس ﻣﻨﺎﺳـﺐ ﺗﺠﺎر ﺑﺮاي وي آﻣﺎده ﻛﻨﻨﺪ . ﭼﻮن ﺣﺎج اﻣﺎم ﻗﻠﻲ ﺧﺪﻣﺖ سید ﻣﻲ رﺳﺪ ﺑﻪ وي اﻣﺮ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺣﻤـﺎم رود . ﺣﺎﺟﻲ ﭘﺲ از اﺳﺘﺤﻤﺎم، آن ﻟﺒﺎس اﻋﻼي ﺗﺠﺎر را در ﺑﺮ ﻣﻲﻛﻨﺪ و ﺑﻪ ﻧـﺰد سید ﻗـﺮﻳﺶ ﻣـﻲرود. آن ﮔﺎه سید دوﻳﺴﺖ ﺗﻮﻣﺎن ﭘﻮل ﺑﻪ ﺣﺎﺟﻲ داده و ﻣﻲﮔﻮﻳﺪ ﺷﻤﺎ ﺑـﻪ ﺗﺒﺮﻳـﺰ ﺑـﺎز ﮔـﺮد و ﺣﺠـﺮه اي بگیر و ﺗﺠﺎرت ﻛﻦ و ﺑﺪﻳﻦ ترتیب ﺑﻮده ﻛﻪ اﻣﺎﻣﻘﻠﻲ در ﻣـﻲیابد ﺟﺎنشین ﻣﻼﻣﺤـﺮاب؛ ﻣﺮﺣـﻮم ﺣـﺎج سید ﻗﺮﻳﺶ اﺳﺖ.

ﻛﺎر ﺻﺪق و ارادت اﻣﺎم ﻗﻠﻲ ﻧﺨﺠﻮاﻧﻲ ﺗﺒﺮﻳﺰي ﺑﻪ آﻗﺎ سید ﻗﺮﻳﺶ ﺗﺎ ﺑﻪ آن ﺟﺎ ﻣـﻲرﺳـﺪ ﻛـﻪ آﻗـﺎ سید حسین ﻓﺮزﻧﺪ سید ﻗﺮﻳﺶ ﻛﻪ از ﻃﺒﻊ ﺷﺎﻋﺮي ﻓﺮاواﻧﻲ ﺑﺮﺧﻮردار ﺑﻮده و ﻋﺎﺻـﻲ ﺗﺨﻠـﺺ ﻣـﻲ ﻛـﺮده و ﺧﻮد ﺑﻪ اﻣﺎم ﻗﻠﻲ بسیار ﻋﻼﻗﻤﻨﺪ ﺑﻮده است در اﻳﻦ ﺑﺎره ﺳﺮوده:

اي ضیاء اﻟﺤــــﻖ، امین بی‌نیاز

اي ﺗﻤــــــــﺎم ﻋﻤــــــــﺮ در راز و نیاز

ای امام اُﻗﻠـــــﻲ و اي ﻓﺮزﻧـــــﺪ ﺣـــــﻖ

ای ز تو گردان تمام نه طبق

ﺷــــﺪ دﻟــــﻢ ﻓــــﺎرغ ز قید ﻣﺎﺳــــﻮاك

ای حسام الدین بیا روحی فداک

ضاع عمری ضاع عمری ضاع عمر [ضاع ضاع_ظ]

قبلتی اغفر لنا ما قد مضی

از برخی حکایات به دست می‌آید که مرحوم آقا سید قریش عنایت خاصی به مرحوم امام قلی داشته‌اند و می‌گویند:

«بین ﻣﺮﻳﺪﻫﺎ ﻣﺸﻬﻮر ﺑﻮده اﺳ ﺖ در لیالی ﺟﻤﻌﻪ ﺣﺎج سید ﻗـﺮﻳﺶ ﻧﻤـﺎز ﻣﻐـﺮب را در ﻗـﺰوﻳﻦ و ﻧﻤـﺎز ﻋﺸﺎ را در ﺗﺒﺮﻳﺰ ﺑﻪ ﺟﺎ ﻣﻲآورده و نماز ﺻﺒﺢ ﺟﻤﻌﻪ را در ﻗﺰوﻳﻦ ادا می‌نموده بطی اﻻرض. »

گویا غرض از این سفر ارتباط با مرحوم امام قلی بوده است. والله العالم

پاره‌ای از اشعار
ﺣﺎج اﻣﺎم ﻗﻠﻲ ﻃﺒﻊ ﺷﻌﺮ ﻫﻢ داﺷﺘﻪ و ﺗﺨﻠﺼﺶ رﺳﻮا ﺑﻮده اﺳﺖ و علاوه ﺑﺮ ﻓﺎرﺳﻲ ﺑﻪ ﺗﺮﻛﻲ ﻫﻢ ﺷـﻌﺮ ﻣﻲ ﺳﺮوده است ﻛﻪ اﻳﻦ ﻣﺼﺮع از آن ﺟﻤﻠﻪ است:

ﭘﺮﻳﺸﺎن ﺳﻮﻳﻠﻤﺰ الا ﭘﺮﻳﺸﺎن
ﻛﻠﻤﺎت ﻣﻨﺜﻮر و ﻣﻨﻈﻮم و ﺑﺮﺧﻲ ﻗﻄﻌﺎت و رﺑﺎعیاتی از وي ﺑـﻪ ﻓﺎرﺳـﻲ ﺑـﻪ ﺟـﺎ ﻣﺎﻧـﺪه اﺳـﺖ ﻛـﻪ از ﺟﻤﻠﻪ آﻧﻬﺎﺳﺖ این ﺟﻤﻠﻪ ﻣﻨﺜﻮر:

«در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺧﻮاﺳﺖ ﺣﻖ، ﺧﻮاﺳﺖ ﺧﻮد را ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺑﻪ میان آورد اﮔﺮ ﭼﻪ در ﺻﻮرت ﻋﻤﻞ، ﺧﻮش ﻧﻤﺎ و درﻧﻈﺮ ﻋﺮف ﭘﺴﻨﺪﻳﺪه ﺑﺎﺷﺪ جناب ایوب علی نبینا و آله و علیه السلام ﺑﻌـﺪ از آن ﻛـﻪ در ﻣﻘﺎﺑـﻞ خواست حق که افتادن آن یک کرم مأمور بود، خواست خود را به میان آورد و او را ﺑﺮداﺷـﺘﻪ ﺑـﻪ ﻣﻜﺎن ﺧﻮد ﮔﺬاﺷﺖ، و ﺣﺎل آن ﻛﻪ اﻳﻦ ﻋﻤﻞ اﮔﺮ ﭼﻪ در ﻇﺎﻫﺮ، دلیل صبر و تسلیم است، آن ﺛﻤـﺮ را بخشید که ﭼﻨﺎن ﮔﺰﻳﺪ ﻫﻤﺎن حیوان ضعیف ﻋﻀـﻮ ﻣﺒـﺎرﻛﺶ را ﺗـﺎ ﺑـﻪ ﺣـﺪي ﻛـﻪ ﺑـﻲﻃﺎﻗـﺖ ﺷـﺪ و ﺷﻜﺎﻳﺖ ﻧﻤﻮد ﺑﻪ درﮔﺎه ﭘﺮوردﮔﺎر اﻋﻠﻲ. بالاخره هرچه از هر جا برسد از جانب حق است.»

وی همچنین در شرح حدیث معروف کمیل بن زیاد در آن جا که خطاب به مولا امیرالمؤمنین علیه السلام عرض می‌کند: أَوَ لستُ ‌صاحب سرّک ... از زبان حضرت می‌گوید:

در ﺣﻀـــــﻮر ﺣﻀـــــﺮﺗﻢ اي ﺑـــــﻲ ادب = ﭼﻨــــﺪ بینی ﺧــــﻮﻳﺶ را ذاك اﻟﻌﺠــــﺐ
اﻳــــﻦ ﺳــــﻮاﻟﺖ در ﺣﻀــــﻮر ﺷــــﺎه ﻓــــﺮد = ﺑـــﻮي ﺳﺴـــﺘﻲ می‌دﻫـــﺪ ﻧـــﻪ ﺑـــﻮي درد

اﻳﻦ دو رﺑﺎﻋﻲ از اوﺳﺖ:

در ﺟﺴﻢ ﺻﻔﺎت، ﺟﻠﻮه ﮔﺮ ذات وﻟﻲ اﺳﺖ / دل ﻫﺎي ﺣﺮﻳﻔـﺎن، ﻫﻤـﻪ ﻣـﺮآت وﻟـﻲ اﺳـﺖ
چـﻮن ﻣﻬــﺮ رﺧــﺶ درون ﺟــﺎن ورزﻳــﺪم / دﻳــﺪم ﻛــﻪ جهان، ﺗﻤــﺎم ذرات وﻟــﻲ اﺳــﺖ
*
در ﻣﺤﻔــﻞ ﺟــﺎن، ﺻﺪرنشین اﺳــﺖ ﻋﻠــﻲ / ﺑــﺮ ﺧــﺎﺗﻢ دل، ﻧﻘــﺶ نگین اﺳــﺖ ﻋﻠــﻲ
ﺧﻮرشید ﺳــــﭙﻬﺮ ﻻﻣﻜــــﺎﻧﺶ ﺧﻮاﻧﻨــــﺪ/ ﻳﻌﻨﻲ ﻛـﻪ ﺑـﻪ ﻫـﺮ ﻣﻜـﺎن مکین اﺳـﺖ ﻋﻠـﻲ

اﻳﻦ ﻗﻄﻌﻪ ﻫﻢ از اوﺳﺖ :

اي ﺟــﺎن ﺟﻬــﺎن، ﺟﺴــﻢ ﺟﻬــﺎن، ﺟﻤﻠــﻪ ﻧﻬــﺎﻧﻲ = آن ﻛﺲ ﻛﻪ ﺟﺰ او نیست ﺗﻮ آﻧﻲ و ﺗﻮ آﻧـﻲ
ذاﺗــــﻲ و ﺻـــﻔﺎﺗﻲ و ﻣﺠــــﺎزي و حقیقت = پیدا و ﻧﻬـــــﺎﻧﻲ و ﻣﻜـــــﺎﻧﻲ و زﻣـــــﺎﻧﻲ
ﺷــﻤﺲ و ﻗﻤــﺮ و ﺿــﻮء و ظُلَم لیل و نهاری = ﻫـﻢ ﻣـﺆﻣﻦ و ﻫـﻢ ﻛــﺎﻓﺮ و ﻫـﻢ پیر وﺟــﻮاﻧﻲ
ﻫــﻢ ﻛﻔــﺮ و ﻫــﻢ اﻳﻤــﺎﻧﻲ و ﻫــﻢ ﺟﻨّت و ناری = ﻫﻢ ﻇـﺎﻫﺮ و ﻫـﻢ ﺑـﺎﻃﻦ و ﻫـﻢ عین و عیانی
ﻫﻢ ﺷـﺎﻫﺪ و ﻫـﻢ ﻣﺸـﻬﺪ و ﻫـﻢ ﻧـﺎﻇﺮ و ﻣﻨﻈـﻮر = بی‌نام و نشان بی حد و با حد و نشانی
ﻋﺎﺷــﻖ ﺗــﻮ و ﻣﻌﺸــﻮق ﺗــﻮ و ﻗﺎﺗــﻞ و ﻣﻘﺘــﻮل = صیاد ﺗـــﻮ و صید ﺗـــﻮ و تیر و ﻛﻤـــﺎﻧﻲ
اﻳﻦ وﺣﺪت ﺻﺮف اﺳﺖ ﻧﻪ ﻛﻔﺮ اﺳﺖ ﭼﻪ گویم = گویند تو معنی و تو اجمال و بیانی
رﺳــﻮا ﻧﺒــﻮد اﻳــﻦ ﻛــﻪ بیان ﻣــﻲ ﻛﻨــﺪ اﺳــﺮار = رﺳـــﻮا ﺗـــﻮ و اﺳـــﺮار ﺗـــﻮ و ﻧﻄـــﻖ و بیانی

امامقلی مردی بلند قامت بوده است و پیوسته حتّی در موقع کار و خرید و فروش ساکت بوده است، در عین وقار و سکوت، مشتریان را راه می‌انداخته و به حوائجشان رسیدگی می‌نموده است.


مرقد مرحوم آیت الله سید علی قاضی
بخشی از معرفی مرحوم آیت الله قاضی از اصجاب استجاره در کتاب اصجاب استجاره به مسجد سهله شرح شده است
کتاب اصحاب استجاره به مسجد سهله
viewtopic.php?f=264&t=10653
ص 228 تا 252

Image

مرقد ایشان در صحن بقعه ای است که مقام قدیم هود و صالح علیهما السلام می باشد (به احتمال زیاد)
توضیح مقام قدیم هود و صالح (علیهما السلام):
viewtopic.php?f=2481&t=12248&p=73702#p73473

Image

Image
najm111
Site Admin
 
پست ها : 2026
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:09 am

شيخ فضل الله شيخ الاسلام مؤيد

پستتوسط najm111 » دوشنبه جولاي 25, 2022 5:19 pm

قبر مرحوم شيخ فضل الله شيخ الاسلام مؤيد در مجاور قبر مرحوم قاضی می باشد در سمت پشت سر مرقد مرحوم قاضی
متوفای سال 1438 قمری

Image

مرحوم شيخ روضه و دعا با حال مي خواند ضمن اينكه از نظر رفتاري دلمشنگ و اهل شوخي و خنده بود و نحوه رفتارش بهلول وار بود بطوريكه با كمي با او بودن كسي رويش حساب باز نمی كرد ضمن اينكه اهل توجه متوجه بهره های معنويش مي شدند

توفيقاتي بزرگ هم داشت اما تحت سبك رفتاريش مستور مي ماند
حكايت زير يكي ازطلاب نوشته است مي تاونيد از ان مزاجش را بدست اوريد:

روزی از منزل مرحوم .طياره به دنبالش رفتم به یک میوه فروش چرخی که طالبی می فروخت رسید کنارش رفتم و از او طلب نصیحت کردم به شوخی و به ظاهر مسخره بازی جوابم را داد
و در عین حال گفت: این طالبی ها رو باید بخرم و ببرم به بعضی خانواده های فقیر بدهم هم ایشان خوشحال میشود هم ان ها و خوشحالی این ها یعنی خوشحالی حضرت امام زمان و خوشحالی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف یعنی خوشحال خدای متعال .
بعد هم گفت:حالا برو تا من به کارم برسم.
طلبه های جوان را آیت الله صدا میزد و بزرگان را به نام مثلا سال ۷۲در ورودی سالن یک همایش ایستاده بود و با بزرگانی که می آمدند مزاح میکرد ازجمله :علامه جعفری وقتی آمد او را خطاب کرد به به شیخ محمد تقی تو که از من داغون تری ،
و مرحوم علامه چقدر با محبت با او بر خورد کرد
آیت الله العظمی جوادی املی را صدا زد به به شیخ عبدالله ، و ایشان هم چه متواضعانه برخورد کرد و البته بعضی ها هم مغرورانه برخورد میکردند.
مرحوم طیاره میگفت: شیخ فضل الله گمنام و صاحب سر است.
مرحوم کربلائی احمد میگفت: شیخ فضل الله فضل خداست و دارای فضیلت است و ثمره ی علم را که تواضع است دارد، گره گشا هم هست.

یک شب از ترمینال جنوب خواستم به سمت قم بیایم که ایشان را هم آنجا دیدم بلافاصله ماشین دربست کردم وبا ایشان با همان ماشین قم امدیم در طول مسیر با لطایف الحیلی و اصرار و تعهد به این کار تا زنده است به کسی نگویم از او سوال کردم آیا محضر حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف مشرف شده یا نه.

شيخ فضل الله فرمودند : گاهی منزل تشریف آورده اند واز من دلجویی کرده است.
گفتم چه مواقعی تشریف آورده اند؟
گفت وقتی بعضی ها تمسخرم کرده اند و دلم شکسته شده و یا مواقعی که هر چه داشته ام در راه خدا انفاق کرده ام.

موقع نقل که بسیار یواش تعریف میکرد که راننده نشنود چه اشکی می ریخت بعد هم در اوج گریه شوخی کرد و دوباره تاکید کرد تا زنده ام راضی نیستم جایی نقل کنی.

جلوی ترمینال دستش را بوسیده بود و از این امر شاکی بود میگفت به دو دلیل ناراحتم دلیل اول اینکه کسی ببیند خیال میکند اینجا خبری است.
دلیل دوم جواب اجدادت را چه بدهم اگر سوال کنند چرا گذاشتی فرزند ما دست تو را ببوسد.

اين ويديو تيپ و حالش را مي رساند
https://www.aparat.com/v/LOg4X/
مزاجا هم سرحال بود در سفر زيارتي اربعین عتبات که پیاده به سفر می رفت در سماوه يكباره حالش به هم خورده مرحوم شد و با اينك باجايي مرتبط نبود معجزه وار دفن در مقبره مرحوم قاضي نصيبش شد
رحمت الله علیه
najm111
Site Admin
 
پست ها : 2026
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:09 am


بازگشت به وادی السلام


cron
Aelaa.Net