مُرّ

مدير انجمن: pejuhesh237

مُرّ

پستتوسط pejuhesh237 » دوشنبه ژانويه 21, 2013 8:35 am

بسم الله الرحمان الرحیم
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

مُرّ

پستتوسط pejuhesh237 » دوشنبه ژانويه 21, 2013 8:50 am

مرّ:به ضم ميم و تشديد را و به فتح ميم نيز آمده لغت عربى است

فارسی:

عربی:

یونانی:و به رومى اعروعوليطوس و به سريانى مراد كبا و به يونانى سمرنا

هندى : بول به ضم باى موحده و سكون واو و لام نامند.

انگلیسی:

فرانسه:

آلمانی:

ایتالیائی:
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

معرفی گیاه

پستتوسط pejuhesh237 » جمعه سپتامبر 12, 2014 2:12 pm

آب منجمد درختيست مغربى شبيه به درخت مغيلان و خاردار

و از زخم كردن درخت و گرفتن آب سايل آن حاصل می شود

و در اول ترشح سفيد است

و بعد از خشكى رنگين می شود و بسيار تلخ است

و بهترين او مايل به سرخى و تند بوى و سبك وزن و زود شكن صافست

كه بعد از شكستن در او سفيدى شبيه به ناخن چيده باشد و آن قسم را مرّ صاف نامند

و آنچه در ساق درخت مانند صمغ منجمد گردد و مسمى بمرّ البطارح ست و آن زرد می باشد

و در خوبى قايم مقام(+قسم) اولست و آنچه آب افشرده اجزاى درخت را خشك کنند مايل به سياهي است

و قريب به ميعه سايله و مسمى بمرِّ حبشي است

و آن زبونتر از قسم ثانى و هر چه آب افشردهء آن را بجوشانند

و خشك كنند بسيار سياه و بدبو و تند و قتالست و شرب او جايز نيست.کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص242-243[

متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:


‏ صمغ و يا لبن درختى است و بسيار بلند و رعنا و نرم و گره‏دار و گره‏هاى آن مانند بندهاى نى

و جوف آن مصمت يعنى ميان آن پر مى‏باشد و از آن نيزه مى‏سازند مشهور به نيزه نى است

و جميع اجزاى آن تلخ و نزد بعضى مران و ماليا يكى است

و اين قول اقرب به صواب است چه در افعال قريب به هم‏اند و نزد بعضى مران قرانيا است و اين اصلى ندارد

چه مران را برگ شبيه به برگ توت است و برگ قرانيا شبيه به برگ ترنج و از آن كوچكتر

و درخت آن بسيار بلند نمى‏شود و ثمر قرانيا لذيذ و ثمر مران شبيه بدان

و ليكن با عفوصت بسيار و غير لذيذ و درخت آن خاردار شبيه به قرط و صمغ آن به چند نوع حاصل مى‏گردد

و آنچه از تنه درخت آن به تيغ زدن و فرش نمودن بوريايى

و ظرفى در زير آن در آن جمع گردد و انجماد يابد حاصل گردد بهترين انواع است

و آنچه به اوصاف مذكوره نباشد زبون

و غير مستعمل و آن را مغشوش به صمغ عربى مى‏ نمايند و به جوشانيدن در آب مر اهلى

و بعضى يتوع سمى قاتل كه آن را فاسيس نامند و در لون شبيه بدان است

امّا با حدت و كراهيت رايحه و زهومت است غش مى‏نمايند.کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 731
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

محل رویش

پستتوسط pejuhesh237 » جمعه سپتامبر 12, 2014 2:13 pm

كه در بلاد مغرب و روم و جزيره سقوطره مى ‏شود کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 731
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

اجزائ مصرفی و سمی گیاه

پستتوسط pejuhesh237 » جمعه سپتامبر 12, 2014 2:13 pm

.
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

طبع گیاه

پستتوسط pejuhesh237 » جمعه سپتامبر 12, 2014 2:15 pm

در آخر سيم گرم و در آخر دويم خشك و قوتش تا بيست سال باقيست کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص242-243


متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:

و در آخر سيّم نيز گفته ‏اند و در دويّم گرم و خشك دانسته ‏اند.کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 731
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

منع مصرف

پستتوسط pejuhesh237 » جمعه سپتامبر 12, 2014 2:16 pm

.
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

خواص و کاربردهای گیاه

پستتوسط pejuhesh237 » جمعه سپتامبر 12, 2014 2:28 pm

مفتح و محلل رياح و اورام و با قوة قابضه و مجفف بي لذع

و شرب او مسهل ماء اصفر و با ترمس مدر حيض و مسقط جنين

و كشندهء كرم شكم و با تخم نيم برشت نيم درهم او رافع سيلان مفرط حيض و از مجربات است

و جهة سرفه كهنه و عسر النفس و درد پهلو و سينه و اسهال مزمن

و قرحهء امعأ و درد گرده و مثانه و نفخ معده و مغص ریحى و بلغمى

و درد رحم و خنازير و مفاصل و ورم سپرز و رفع مضرت سموم بارده

و طلاى او جهة گزيدن هوام و درد سر مزمن

و با شب يمانى جهة بدبوئى زير بغل و كنج ران و فرج

و با روغن زيتون و لادن جهة ريختن موى

و با سليخه و عنصل جهة ثاليل و كلف

و با آب ترنج جهة جرب و سعفه و با سركه جهة قوبا

و ضماد او با روغن زیت ركابى بر ابهام پاى راست گويند به حدى محرك جماع است كه تا زایل نكنند تسكين نيابد

و طلاى او جهة حفظ جسد ميت از تعفن و تعفن زخمها به غايت مؤثر

و با حيوان صدف جهة التيام زخم عصب و رويانيدن گوشت بر استخوان و غضروف

و با سركه و آب چغندر جهة فتق و ادره

و با آب ترب جهة خون منجمد تحت جلد و با كوگرد جهة جرب

و اكتحال او با ادويهء عين جهة بياض چشم خصوصاً با آب شقايق النعمان

و با فلفل جهة ضعف بصر مجرب و با عسل جهة سلاق و با شير زنان جهة رمد

و با آب حلبه و گلاب جهة قرحه و با آب مورد جهة دمعه و جرب

و حمول او با كندر و زعفران و افيون جهة زحير رطوبى از مجربات

و مضمضه او با شراب و روغن زيتون جهة تقوية دندان و لثه و تعفن او

و با سركه عنصل جهة خون بن دندان

و ذرور او جهة قرحهء سر و ساير زخمها خصوصاً چون قبل از آن زخم را با آب بارتنك بشويند

و فتيله او با افيون و جند و ماميثا جهة درد گوش و تنقيه چرك و التيام زخم او

و سعوط او با آب مرزنجوش جهة منع نزلات

و با آب نعناع جهة بدبوئى بينى

و حقنهء آن با آب حلبه جهة صلابت رحم

و با آب نعناع جهة بدبوئى آن و رايحهء آن منوّم است

و او مصدع و باعث سدر ومضر مثانه و مصلحش عسل

و قدر شربتش از يك باقلى تا نيم درهم و بدلش صمغ بادام تلخست

و نزد جالينوس قصب الذريره و قسط تلخ به وزن آن

و نزد بعضى بدلش موميائى و جند و فلفل است به حسب مراعاة امراض

و دودهء مر لطيفتر از او و مجفف قوى و در افعال مثل اوست.کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص242-243

متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:



جالى و مجفف و قابض بيلذع و مفتح و منضج و مسهل و ملين و ملزق

و محلل رياح و اورام بارده بلغميه و از جمله ادويه جليله و عظيم النفع است و داخل تراكيب كبار كرده مى‏شود

و حافظ و مانع تعفن اخلاط است

و لهذا حكماى سلف بر اجساد اموات براى تجفيف و نشف رطوبات و حفظ آنها از تعفن و فساد و تغير با بعض ادويه مناسبه مى‏ماليده‏اند

و گفته‏اند آنچه از اقليطا مى‏آورند قوّت تجفيف و انضاج و تليين آن زياده از غير آنست.

و نطول محلول آن در سركه كه غليظ باشد بر سر جهت وجع صدغين و صداعى كه سبب آن معلوم نباشد

و با آب مرزنجوش بر منخرين با پر مرغى حابس نزلات مزمنه

و ضماد آن با زيره كرمانى به روغن گاو سرشته جهت تجفيف و التيام قروح رطبه سر

و به دستور ضماد آن با كندر جهت انواع قروح و بثور سر مجرب و سريع الاثر.

و مضمضه محلول آن در آب شب محلول در خل عنصل

و يا سركه ممزوج به آب مطبوخ در آن بيخ هليون و قليلى زنجار جهت رفع قروح متعفنه دهان و لثه داميه

و با سركه عنصل هر روز جهت باعث نيكويى نكهت يعنى خوشبويى دهان و رفع بدبويى آن

و به دستور نگاه داشتن آن در دهان و فرو بردن آن رافع خشونت حلق و تصفيه آواز

و اكتحال و طلاى آن جالى آثار عظيمه و بياض و ظلمت بصر و خشونت اجفان و قطع چرك

و پر كننده قروح چشم بى‏لذع و حابس و محلل آب نازل در چشم در ابتدا اگر رقيق باشد

و نيز اكتحال حل نموده آن در آبى كه در آن عروق زعفران و زردچوبه جوش داده باشند

و يا در آب اسل يا فودنج نهرى جهت حدت بصر و ابتداى نزول آب

و شيخ الرييس نوشته مغشوش يتوعى آن درين امر بهتر از غير آنست. با شير زنان و يا سفيده بيضه جهت رمد و بياض رقيق و با آب شقايق النعمان

و با گلاب جهت شعيره و با آب ترب جهت كمنة الدم تحت العين

و بالجمله بايد كه هرگاه اراده استعمال آن نمايند در امراض عين خصوصاً رمد با شير زنان و يا شير الاغ و يا سفيده بيضه مرغ بكار برند

آشاميدن آن با اشياى مناسبه جهت امراض سينه و سرفه مزمن رطوبى و ربو وعسر النفس الانتصاب و درد پهلو و سينه مفيد.

آشاميدن صافى خالص آن جهت استرخاى معده و نشف رطوبات آن و تنقيه اعضاى باطنى و تحليل نفخ و رياح و خون منجمد در رحم

و تليين بطن و اسهال ماء اصفر و بلغم و قروح امعا و سحج و مغص ريحى و بلغمى و ورم طحال و اخراج ديدان

و حب القرع و جنين و ادرار بول و حيض موقوف شده و وجع گرده و مثانه و تليين صلابت آن

و تفتيح و انضمام فم آن خصوصاً با آب سداب و يا افسنتين و يا آب ترمس و يا راسن جهت امراض رحم و امعاى مذكوره

و به دستور احتقان بدان با مياه مذكوره و با آب حلبه جهت صلابت رحم

و به دستور جلوس در آن و حمول آن در قبل با شراب مسقط جنين به سرعت

و در دبر با كندر و زعفران و افيون جهت زحير رطوبى

و حمول مسحق سرشته آن با آب برگ مورد جهت رفع بدبويى رحم

و چون با زيت فلسطين كه زيت ركابى نامند حل نمايند و بر ابهام پاى راست بمالند مادام كه آلوده باشد از جماع فتور نيابند

و ضماد آن با ادويه مناسبه جهت فتق و با سركه و آب چغندر جهت ادره و فتق و ورم طحال

و آشاميدن نيم درم آن با بيضه نيم برشت حابس نزف الدم رحم آشاميدن مقدار يك باقلا با فلفل قبل از نافض حميات به دو ساعت مانع نفض.

آشاميدن با شراب جهت سموم بارده و طلاى آن جهت نهش هوام طلاى آن جهت تحليل اورام بلغميه و خنازير خصوصاً با آب ترب.

و با سركه جهت قوبا و با روغن گل جهت جرب متقرح و حكه

و ذرور آن مجفف قروح و مانع تعفن خصوصاً كه اولًا عضو را با آب بارتنگ بشويند و بعد از آن بر آن بپاشند.

ضماد آن با شراب و لادن و روغن مورد مانع ريختن موى و حفظ آن از افتادن و تقويت و انبوهى آن

و با آب ترب جهت بهق و كلف و خون منجمد تحت جلد آشاميدن

و ضماد كردن آن جهت اوجاع مفاصل و عرق النساء و نقرس

و ضماد آن با آب گشنيز و يا آب كرفس تازه و با زيت و سركه جهت شدخ عضل و تحليل ورم

و تسكين درد آن و به تنهايى و يا با ادويه مناسبه جهت كسر عظام مؤثر.

و برگ آن مقوى معده و محلل رياح و مدر فضلات و دافع سموم افعى و ساير هوام

و ثمر آن مانع تخمه و كماد و يا ذرور سوخته آن رافع سوختگى آتش و طلاى پوست سوخته آن با آب رافع جرب متقرح

و سعوط ساير اجزاى آن قاطع رعاف و فرزجه آن حابس حيض

و ضماد سوخته آن با سوخته پرسياوشان جهت دراز كردن موى و آشاميدن نشاره چوب آن به قدر دو درم كشنده و ماليا را نيز همين اثر است.کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 731-732
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

نسخه ها

پستتوسط pejuhesh237 » جمعه سپتامبر 12, 2014 2:30 pm

مفتح و محلل رياح و اورام و با قوة قابضه و مجفف بي لذع

و شرب او مسهل ماء اصفر و با ترمس مدر حيض و مسقط جنين

و كشندهء كرم شكم و با تخم نيم برشت نيم درهم او رافع سيلان مفرط حيض و از مجربات است

و جهة سرفه كهنه و عسر النفس و درد پهلو و سينه و اسهال مزمن

و قرحهء امعأ و درد گرده و مثانه و نفخ معده و مغص ریحى و بلغمى

و درد رحم و خنازير و مفاصل و ورم سپرز و رفع مضرت سموم بارده

و طلاى او جهة گزيدن هوام و درد سر مزمن

و با شب يمانى جهة بدبوئى زير بغل و كنج ران و فرج

و با روغن زيتون و لادن جهة ريختن موى

و با سليخه و عنصل جهة ثاليل و كلف

و با آب ترنج جهة جرب و سعفه و با سركه جهة قوبا

و ضماد او با روغن زیت ركابى بر ابهام پاى راست گويند به حدى محرك جماع است كه تا زایل نكنند تسكين نيابد

و طلاى او جهة حفظ جسد ميت از تعفن و تعفن زخمها به غايت مؤثر

و با حيوان صدف جهة التيام زخم عصب و رويانيدن گوشت بر استخوان و غضروف

و با سركه و آب چغندر جهة فتق و ادره

و با آب ترب جهة خون منجمد تحت جلد و با كوگرد جهة جرب

و اكتحال او با ادويهء عين جهة بياض چشم خصوصاً با آب شقايق النعمان

و با فلفل جهة ضعف بصر مجرب و با عسل جهة سلاق و با شير زنان جهة رمد

و با آب حلبه و گلاب جهة قرحه و با آب مورد جهة دمعه و جرب

و حمول او با كندر و زعفران و افيون جهة زحير رطوبى از مجربات

و مضمضه او با شراب و روغن زيتون جهة تقوية دندان و لثه و تعفن او

و با سركه عنصل جهة خون بن دندان

و ذرور او جهة قرحهء سر و ساير زخمها خصوصاً چون قبل از آن زخم را با آب بارتنك بشويند

و فتيله او با افيون و جند و ماميثا جهة درد گوش و تنقيه چرك و التيام زخم او

و سعوط او با آب مرزنجوش جهة منع نزلات

و با آب نعناع جهة بدبوئى بينى

و حقنهء آن با آب حلبه جهة صلابت رحم

و با آب نعناع جهة بدبوئى آن و رايحهء آن منوّم است

و او مصدع و باعث سدر ومضر مثانه و مصلحش عسل

و قدر شربتش از يك باقلى تا نيم درهم و بدلش صمغ بادام تلخست

و نزد جالينوس قصب الذريره و قسط تلخ به وزن آن

و نزد بعضى بدلش موميائى و جند و فلفل است به حسب مراعاة امراض

و دودهء مر لطيفتر از او و مجفف قوى و در افعال مثل اوست
.کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص242-243

متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:



جالى و مجفف و قابض بيلذع و مفتح و منضج و مسهل و ملين و ملزق

و محلل رياح و اورام بارده بلغميه و از جمله ادويه جليله و عظيم النفع است و داخل تراكيب كبار كرده مى‏شود

و حافظ و مانع تعفن اخلاط است

و لهذا حكماى سلف بر اجساد اموات براى تجفيف و نشف رطوبات و حفظ آنها از تعفن و فساد و تغير با بعض ادويه مناسبه مى‏ماليده‏اند

و گفته‏اند آنچه از اقليطا مى‏آورند قوّت تجفيف و انضاج و تليين آن زياده از غير آنست.

و نطول محلول آن در سركه كه غليظ باشد بر سر جهت وجع صدغين و صداعى كه سبب آن معلوم نباشد

و با آب مرزنجوش بر منخرين با پر مرغى حابس نزلات مزمنه

و ضماد آن با زيره كرمانى به روغن گاو سرشته جهت تجفيف و التيام قروح رطبه سر

و به دستور ضماد آن با كندر جهت انواع قروح و بثور سر مجرب و سريع الاثر.

و مضمضه محلول آن در آب شب محلول در خل عنصل

و يا سركه ممزوج به آب مطبوخ در آن بيخ هليون و قليلى زنجار جهت رفع قروح متعفنه دهان و لثه داميه

و با سركه عنصل هر روز جهت باعث نيكويى نكهت يعنى خوشبويى دهان و رفع بدبويى آن

و به دستور نگاه داشتن آن در دهان و فرو بردن آن رافع خشونت حلق و تصفيه آواز

و اكتحال و طلاى آن جالى آثار عظيمه و بياض و ظلمت بصر و خشونت اجفان و قطع چرك

و پر كننده قروح چشم بى‏لذع و حابس و محلل آب نازل در چشم در ابتدا اگر رقيق باشد

و نيز اكتحال حل نموده آن در آبى كه در آن عروق زعفران و زردچوبه جوش داده باشند

و يا در آب اسل يا فودنج نهرى جهت حدت بصر و ابتداى نزول آب

و شيخ الرييس نوشته مغشوش يتوعى آن درين امر بهتر از غير آنست. با شير زنان و يا سفيده بيضه جهت رمد و بياض رقيق و با آب شقايق النعمان

و با گلاب جهت شعيره و با آب ترب جهت كمنة الدم تحت العين

و بالجمله بايد كه هرگاه اراده استعمال آن نمايند در امراض عين خصوصاً رمد با شير زنان و يا شير الاغ و يا سفيده بيضه مرغ بكار برند

آشاميدن آن با اشياى مناسبه جهت امراض سينه و سرفه مزمن رطوبى و ربو وعسر النفس الانتصاب و درد پهلو و سينه مفيد.

آشاميدن صافى خالص آن جهت استرخاى معده و نشف رطوبات آن و تنقيه اعضاى باطنى و تحليل نفخ و رياح و خون منجمد در رحم

و تليين بطن و اسهال ماء اصفر و بلغم و قروح امعا و سحج و مغص ريحى و بلغمى و ورم طحال و اخراج ديدان

و حب القرع و جنين و ادرار بول و حيض موقوف شده و وجع گرده و مثانه و تليين صلابت آن

و تفتيح و انضمام فم آن خصوصاً با آب سداب و يا افسنتين و يا آب ترمس و يا راسن جهت امراض رحم و امعاى مذكوره

و به دستور احتقان بدان با مياه مذكوره و با آب حلبه جهت صلابت رحم

و به دستور جلوس در آن و حمول آن در قبل با شراب مسقط جنين به سرعت

و در دبر با كندر و زعفران و افيون جهت زحير رطوبى

و حمول مسحق سرشته آن با آب برگ مورد جهت رفع بدبويى رحم

و چون با زيت فلسطين كه زيت ركابى نامند حل نمايند و بر ابهام پاى راست بمالند مادام كه آلوده باشد از جماع فتور نيابند

و ضماد آن با ادويه مناسبه جهت فتق و با سركه و آب چغندر جهت ادره و فتق و ورم طحال

و آشاميدن نيم درم آن با بيضه نيم برشت حابس نزف الدم رحم آشاميدن مقدار يك باقلا با فلفل قبل از نافض حميات به دو ساعت مانع نفض.

آشاميدن با شراب جهت سموم بارده و طلاى آن جهت نهش هوام طلاى آن جهت تحليل اورام بلغميه و خنازير خصوصاً با آب ترب.

و با سركه جهت قوبا و با روغن گل جهت جرب متقرح و حكه

و ذرور آن مجفف قروح و مانع تعفن خصوصاً كه اولًا عضو را با آب بارتنگ بشويند و بعد از آن بر آن بپاشند.

ضماد آن با شراب و لادن و روغن مورد مانع ريختن موى و حفظ آن از افتادن و تقويت و انبوهى آن

و با آب ترب جهت بهق و كلف و خون منجمد تحت جلد آشاميدن

و ضماد كردن آن جهت اوجاع مفاصل و عرق النساء و نقرس

و ضماد آن با آب گشنيز و يا آب كرفس تازه و با زيت و سركه جهت شدخ عضل و تحليل ورم

و تسكين درد آن و به تنهايى و يا با ادويه مناسبه جهت كسر عظام مؤثر.

و برگ آن مقوى معده و محلل رياح و مدر فضلات و دافع سموم افعى و ساير هوام

و ثمر آن مانع تخمه و كماد و يا ذرور سوخته آن رافع سوختگى آتش و طلاى پوست سوخته آن با آب رافع جرب متقرح

و سعوط ساير اجزاى آن قاطع رعاف و فرزجه آن حابس حيض

و ضماد سوخته آن با سوخته پرسياوشان جهت دراز كردن موى و آشاميدن نشاره چوب آن به قدر دو درم كشنده و ماليا را نيز همين اثر است
.کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 731-732
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

تحقيقات و تجربيات براي نتايج كاربرد درماني

پستتوسط pejuhesh237 » جمعه سپتامبر 12, 2014 2:31 pm

.
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

بعدي

بازگشت به م


Aelaa.Net