سفرجل

مدير انجمن: pejuhesh237

سفرجل

پستتوسط pejuhesh237 » پنج شنبه ژانويه 10, 2013 8:57 pm

بسم الله الرحمان الرحیم
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

سفرجل

پستتوسط pejuhesh237 » پنج شنبه ژانويه 10, 2013 9:04 pm

سفرجل

گياهى است از خانوادۀ Rosaceae ، نام علمى آن Cydonia oblonga Mill.

و مترادفهاى آن Cydonia vulgaris pers. و Cydonia- maliformia Mill.

و Pyrus cydonia L. از طرف گياه‌شناسان مختلف نامگذارى شده است.

فارسی:«به» ، «آبرود» ، «آبى» و در نقاط مختلف شمال ايران با نامهاى محلى، در آستارا «آيوا و هيوا» ،

در مازندران و راميان و كتول «شغال‌به و شال‌به» ، در لاهيجان و رودسر «توچ» و در رامسر و شهسوار «سنگه» ناميده مى‌شود.

تركى :حيوا

عربی:«سفرجل»

یونانی:

انگلیسی:Quince درخت آن را Quince

فرانسه:Coing ، درخت آن را Cognassier

آلمانی:

ایتالیائی:
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

معرفی گیاه

پستتوسط pejuhesh237 » دوشنبه آگوست 05, 2013 12:46 pm

Image
Image
Image
Image
Image

ثمريست معروف و سه صنف مى‌باشد:

شيرين كه آن را به آزاد نامند و ترش محض و ترش و شيرين كه بعربي مز بضم ميم و تشديد زاى معجمه

و بفارسى ميخوش نامند و كويند چون آن را با درخت كويج پيوند كنند ثمر بيشتر

و بهتر آورد و بهترين آن بزرك باليدۀ نازك شاداب آن است کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 501

نام جنس Cydonia منسوب است به شهر صيدون لبنان كه داراى درختان به فراوان بوده است.

به درختى است كوچك كه پوست ساقه و تنۀ آن به رنگ قهوه‌اى سير كه شكاف نمى‌خورد،

ولى وقتى كه درخت كهنسال شد قطعاتى از پوست از درخت كنده مى‌شود.

برگها پوشيده از كرك و روى برگها صاف و بى‌كرك و تار است. جوانه‌هاى آن كوچك و پوشيده از تار است.

گلهاى آن خيلى بزرگ به‌طور منفرد به رنگ سفيد يا صورتى كه داراى  ۵  گلبرگ است.

ميوۀ آن زردرنگ، گرد يا به شكل گلابى و سطح آن اغلب پوشيده از كرك است و داخل آن دانه‌هاى به، معمولا در هر خانه  ١٢  عدد، وجود دارد.

تكثير درخت به از طريق قلمه (قلمۀ پاشنه‌اى) ، خوابانيدن شاخه، ساقه و پيوند زدن است.

از به به عنوان پايه براى پيوند گلابى نيز استفاده مى‌شود. انواع مورد نظر به را روى پايۀ به در مردادماه به صورت شكمى پيوند مى‌زنند.

نهالهاى پيوند خوردۀ به را كه رشد كافى كرده باشد، معمولا با فواصل  ۵ - ۴  متر در باغ مى‌كارند.کتاب معارف گیاهی میر حیدر جلد2 ص 73
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

محل رویش

پستتوسط pejuhesh237 » دوشنبه آگوست 05, 2013 12:46 pm

.درخت به بومى مشرق زمين و مركز آسيا است، در جنگلهاى شمال ايران به‌طور خودرو جنگلى در ارتفاع متوسط مى‌رويد. کتاب معارف گیاهی میر حیدر جلد 2 ص73
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

اجزاءمصرفی و سمی گیاه

پستتوسط pejuhesh237 » دوشنبه آگوست 05, 2013 12:47 pm

Image

.همه اجزائ ان استفاده میشود

هیچ جزئ ان سمی نیست.


برگهاى درخت به و جوانه‏هاى آن و پوست ساقه‏هاى آن قابض است. ميوه به قابض و نرم‏كننده سينه و مقوى قلب است.

دانه به ضد تب و براى بند آوردن اسهال ساده و اسهال خونى و جراحات گلو استفاده مى‏شود.

لعاب به‏دانه در استعمال خارجى براى زخمها و سوختگى پوست در اثر آتش مفيد است.کتاب معارف گیاهی میر حیدر جلد 2 ص 74
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

طبع گیاه سفرجل

پستتوسط pejuhesh237 » دوشنبه آگوست 05, 2013 12:48 pm

و معروفست شيرين او در برودت قريب الاعتدال و در آخر اول تر

و ترش او در اول سرد و در دويم خشك

و رب به شيرين و قريب الاعتدال و یبوست در او غالب

و قبض او كمتر از قسم ترش

و رب به ترش در آخر اول سرد و خشك و قابض

و به دانه در دويم سرد و تر و و با اندك قوة قابضه کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم –ص 147-148


متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

منع مصرف

پستتوسط pejuhesh237 » دوشنبه آگوست 05, 2013 12:48 pm

.
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

خواص و کاربردهای گیاه

پستتوسط pejuhesh237 » دوشنبه آگوست 05, 2013 12:53 pm

و مدر بول و مقوى معده و دل و دماغ و مفرح و مسرت افزاى روح حيوانى و نفسانى

و طلاى آب او كه گرم استعمال نمايند جهة رفع تهبّج اطراف و سوء القينه مجربست

و در تقويه معده قويتر از شيرين

و جرم هر دو قابض و اكثار او مسهل بعصر خصوصاً بعد از غذا و حابس طبع حار المزاج اند در خلاى معده

و بوئيدن اقسام او مفرح و مقوى قوتهاى حيوانى و نفسانى

و خوردن او جهة تفريح و رفع وسواس و كسالت و خفقان و حفظ جنين از اسقاط و برانگيختن اشتها و ضعف جگر و معده و فم آن

و جهة يرقان و درد سر مزمن و نزلات و منع صعود بخارات بدماغ و دل و انصباب مواد

و رفع خواهش گل خوردن و امثال آن و اسهال و تشنگى و التهاب و رفع سستى و حرقة البول و غثيان و قى و درد فم معده كه از ريختين مواد محترقه باشد

و ازالهء بدبوئى عرق نافع و آب او جهة رفع نفث الدم مفيد و جرم او مسدد

و در مضرتها قويتر از آب او و مصلحش مربا كردن اوست با عسل و قطور آب او در احليل

و فرج جهة قرحة البول و جراحات مجارى بول بغايت مفيد و بريان كردهء او در آتش به قدري كه رنگش تيره شود

جهة قطع اسهال مزمن مجرب خصوصا چون جوف او را خالى كرده جوز بوّا را ريزه نموده در آن جاى داده پخته باشند

و مضر احشاى ضعيفه و مخشن قصبهء ريه

و مورث رعشه و سرفه و قولنج خصوصاً جرم غير مرباى او

و مصلحش عسل و انيسون

و قدر شربتش از آب او در تداوى تا سى درهم است

رب: و قاطع قى و اسهال مرارى

و مانع صعود بخارات و مسكن تشنگى و حرارت و درد معده

و امعائى كه خلط موجود باشد مسهل بعصر و مضر صاحب سعالست

رب شیرین:

و در جميع افعال مثل آن و در احشاى ضعيفه انسب از اوست

و قدر شربت هر يك از آن تا بيست درهم است و شكوفهء تازهء به معتدل و با قوهء قابضه

و مسكن درد سر و غليان حرارة و مقوى دماغ و دل و معده

و مرباى او جهة تقويه احشا و سينه و دل و خفقان حار

و منع صعود بخارات مؤثر

و ضماد جرم به و شكوفه او به دستور

و برگش جهة حبس فضلات از انصباب باعضا و اورام حاره چشم و ساير اعضا

و تضميد برگ او جهة تجفيف زخمها نافع است

و پرزى كه بر روى به می باشد كه زغب و حمّل مي گويند بسيار قابض و بغايت مضر حلق و صوتست

و ذرورش جهة نزف الدم جراحات مفيد

و خاكستر شاخهاى نازك درخت به و برگهاى تازه روئيده او در همه افعال بهتر از توتيا

و جهة سلاق و حكه و سبل و دمعه و جرب نافع است

و روغن به كه آب مطبوخ مهراى او را با نصف او روغن زيتون جوشانيده باشند تا روغن خالص باقى بماند

سرد و تر قابض و جهة جرب رطب و سبوسهء سر

و نمله و قروح دهان و دوار و طنين و ماندگى و حرقة رحم و بول و منع ادرار عرق

و آشاميدن او جهة نفث الدم و صداع حار و ورم جگر و اسهال مزمن و زحير و قرحهء امعأ و رفع سم ذراريح و دود خشب الصنوبر نافع

و حقنه او نيز همين اثر دارد و روغنى كه از شكوفه به به طريق روغن گلسرخ ترتيب دهند در افعال ضعيفتر است

به دانه: و لعاب او جهة خشونت حلقوم و حلق و سرفهء حاره و يابسه

و تسكين حرارة معده و تبها و سوزش زبان و دهان

و یبوسته آن و طلاى او جهة سوختگى آتش و رفع ضرر حرارت آفتاب بغايت نافع

و مضغ دانهء او جهة رفع كندى دندان و مغز دانه به مبهى محرورين و موافق اعضاى تنفس

و جهة سل و قرحهء امعا و سعال و گرفتگى آواز نافع

و قدر شربتش دو مثقال و از لعاب او تا ده مثقال

و مضعف و مرضى معده و مصلحش در محرورين شکر و در مبرودين رازيانه و بدلش برزقطوناست.کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم –ص 147-148

متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:


و عصارۀ آن جهت انتصاب نفس و ربو و نفث الدم و قئ و خمار و تشنكي و تقويت معده و ادرار بول و نزف الدم نافع

و مزان معتدل در حرارت و برودت و در دوم خشك افعال و خواص آن قريب بهر دو است

و ليكن ثقل اين زياده از ان هر دو و قرشي كفته اكثار اين موجب فواق است فى الفور

طريقۀ مقشر نمودن تخم آن آنست كه لعاب آن را تمام بكيرند و آن تخم لعاب كرفته را در پارچۀ كرپاس خشبي بسته بقوت بمالند تا مقشر كردد

و جلنجبين سفرجلي و جوارشات سفرجلي و حلواى آن و سكنجبينات سفرجلى و اشربۀ سفرجلى

و عرق آن و قرص آن و مرباى آن و ململات و معجون آن و ميبه در قرابادين ذكر يافت.کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 502-503
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

نسخه ها

پستتوسط pejuhesh237 » دوشنبه آگوست 05, 2013 12:54 pm

و مدر بول و مقوى معده و دل و دماغ و مفرح و مسرت افزاى روح حيوانى و نفسانى

و طلاى آب او كه گرم استعمال نمايند جهة رفع تهبّج اطراف و سوء القينه مجربست

و در تقويه معده قويتر از شيرين

و جرم هر دو قابض و اكثار او مسهل بعصر خصوصاً بعد از غذا و حابس طبع حار المزاج اند در خلاى معده

و بوئيدن اقسام او مفرح و مقوى قوتهاى حيوانى و نفسانى

و خوردن او جهة تفريح و رفع وسواس و كسالت و خفقان و حفظ جنين از اسقاط و برانگيختن اشتها و ضعف جگر و معده و فم آن

و جهة يرقان و درد سر مزمن و نزلات و منع صعود بخارات بدماغ و دل و انصباب مواد

و رفع خواهش گل خوردن و امثال آن و اسهال و تشنگى و التهاب و رفع سستى و حرقة البول و غثيان و قى و درد فم معده كه از ريختين مواد محترقه باشد

و ازالهء بدبوئى عرق نافع و آب او جهة رفع نفث الدم مفيد و جرم او مسدد

و در مضرتها قويتر از آب او و مصلحش مربا كردن اوست با عسل و قطور آب او در احليل

و فرج جهة قرحة البول و جراحات مجارى بول بغايت مفيد و بريان كردهء او در آتش به قدري كه رنگش تيره شود

جهة قطع اسهال مزمن مجرب خصوصا چون جوف او را خالى كرده جوز بوّا را ريزه نموده در آن جاى داده پخته باشند

و مضر احشاى ضعيفه و مخشن قصبهء ريه

و مورث رعشه و سرفه و قولنج خصوصاً جرم غير مرباى او

و مصلحش عسل و انيسون

و قدر شربتش از آب او در تداوى تا سى درهم است

رب:و قاطع قى و اسهال مرارى

و مانع صعود بخارات و مسكن تشنگى و حرارت و درد معده

و امعائى كه خلط موجود باشد مسهل بعصر و مضر صاحب سعالست

رب شیرین:

و در جميع افعال مثل آن و در احشاى ضعيفه انسب از اوست

و قدر شربت هر يك از آن تا بيست درهم است و شكوفهء تازهء به معتدل و با قوهء قابضه

و مسكن درد سر و غليان حرارة و مقوى دماغ و دل و معده

و مرباى او جهة تقويه احشا و سينه و دل و خفقان حار

و منع صعود بخارات مؤثر

و ضماد جرم به و شكوفه او به دستور

و برگش جهة حبس فضلات از انصباب باعضا و اورام حاره چشم و ساير اعضا

و تضميد برگ او جهة تجفيف زخمها نافع است

و پرزى كه بر روى به می باشد كه زغب و حمّل مي گويند بسيار قابض و بغايت مضر حلق و صوتست

و ذرورش جهة نزف الدم جراحات مفيد

و خاكستر شاخهاى نازك درخت به و برگهاى تازه روئيده او در همه افعال بهتر از توتيا

و جهة سلاق و حكه و سبل و دمعه و جرب نافع است

و روغن به كه آب مطبوخ مهراى او را با نصف او روغن زيتون جوشانيده باشند تا روغن خالص باقى بماند

سرد و تر قابض و جهة جرب رطب و سبوسهء سر

و نمله و قروح دهان و دوار و طنين و ماندگى و حرقة رحم و بول و منع ادرار عرق

و آشاميدن او جهة نفث الدم و صداع حار و ورم جگر و اسهال مزمن و زحير و قرحهء امعأ و رفع سم ذراريح و دود خشب الصنوبر نافع

و حقنه او نيز همين اثر دارد و روغنى كه از شكوفه به به طريق روغن گلسرخ ترتيب دهند در افعال ضعيفتر است

به دانه:و لعاب او جهة خشونت حلقوم و حلق و سرفهء حاره و يابسه

و تسكين حرارة معده و تبها و سوزش زبان و دهان

و یبوسته آن و طلاى او جهة سوختگى آتش و رفع ضرر حرارت آفتاب بغايت نافع

و مضغ دانهء او جهة رفع كندى دندان و مغز دانه به مبهى محرورين و موافق اعضاى تنفس

و جهة سل و قرحهء امعا و سعال و گرفتگى آواز نافع

و قدر شربتش دو مثقال و از لعاب او تا ده مثقال

و مضعف و مرضى معده و مصلحش در محرورين شکر و در مبرودين رازيانه و بدلش برزقطوناست
کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم –ص 147-148


متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:


و عصارۀ آن جهت انتصاب نفس و ربو و نفث الدم و قئ و خمار و تشنكي و تقويت معده و ادرار بول و نزف الدم نافع

و مزان معتدل در حرارت و برودت و در دوم خشك افعال و خواص آن قريب بهر دو است

و ليكن ثقل اين زياده از ان هر دو و قرشي كفته اكثار اين موجب فواق است فى الفور

طريقۀ مقشر نمودن تخم آن آنست كه لعاب آن را تمام بكيرند و آن تخم لعاب كرفته را در پارچۀ كرپاس خشبي بسته بقوت بمالند تا مقشر كردد

و جلنجبين سفرجلي و جوارشات سفرجلي و حلواى آن و سكنجبينات سفرجلى و اشربۀ سفرجلى

و عرق آن و قرص آن و مرباى آن و ململات و معجون آن و ميبه در قرابادين ذكر يافت
.کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 502-503




خواص عمومی آن در تقویت معده و قوی تر از نوع شیرین است. زیاده روی آن مسهل خواهد بود.

عصاره آن برای تنگی نفس و آسم و خونریزی لثه و استفراغ و خمار و تشنگی و تقویت معده و ادرار بول نافع است

نوع میخوش آن در حرارت و برودت معتدل و خشک در دوم است

خواص این نوع نزدیک به دو مورد فوق ولی ثقیل تر است.

زیاده روی در آن موجب سکسکه و بوئیدن اقسام آن موجب شادی و مقوی روح های حیوانی و نفسانی شده و تهوع را بند می آورد و مقوی است.

خوردن انواع آن به طور کلی موجب رفع وسواس و سردرد و آب ریزش بینی و تقویت کبد و معده و رفع ضعف آنها و اشتها آور و حفظ جنین و بدبوئی دهان است.

جرم آن بازدارنده و مضراتش از آب آن بیشتر است

مصلح آن مربا نمودن با عسل و برای احشاء ضعیف مضر می باشد

زیان های آن در نهایت باعث خشونت سینه و ایجاد رعشه و سرفه و قولنج می نماید. آب آن برای رفع سوزش ادرار و جراحات مجاری آن بسیار نافع است.

تنوری آن به حدی که رنگش تیره شود قاطع اسهال مزمن و مجرب است

مربای به ترش

طبع آن خشک و سرد در آخر اول و قابض و قاطع قی و اسهال صفراوی و مسکن تشنگی و حرارت است.

درد معده و امعاء که حاصل اخلاط است رفع و شیرۀ آن مسهل و با آب برگ نعناع تهوع و استفراغ خصوصاً نوع صفراوی آن را از بین می برد. برای ریه و سرفه مضر است

مربای به شیرین

دارای طبع نزدیک به اعتدال و خشکی آن غالب است و قبض آن کمتر از نوع ترش است. فعل و انفعالات درمانی آن مثل نوع ترش است

شکوفه تازه به

معتدل و باقوت قابضه همراه است. مسکن درد سر و غلیان حرارت و مقوی دماغ و دل و معده است.

مربای آن برای تقویت سینه و احشاء مفید و خفقان گرم را درمان می بخشد.

ضماد جرم میوه و برگ آن برای اورام گرم چشم و سایر اعضاء مفید و مواد اضافی بدن را خارج ساخته و رفع مسمومیت ناشی از گزیدگی حشرات را می نماید.

ضماد برگ آن برای خشک شدن زخم ها نافع است. پرز موجود روی به بسیار قابض و برای حلق و صدا مضر است و گرده گل آن برای بند آوردن خون جراحات مفید است

روغن به

وقتی به را به خوبی بپزند آب آن را فشرده با دو برابر روغن زیتون جوشانده تا روغن خالص آن ته ظرف باقی بماند روغن به، به دست آمده است

طبیعت آن سرد و تر و قابض و خواص آن برای درمان سردرد و دردهای چرکی دهان و دوارسر و طنین گوش و چرک زخم و مجاری بول و جلوگیری از عرق بدن مفید است.

آشامیدن آن برای سردرد گرم و خون ریزی لثه و تورم کبد و اسهال مزمن و دل پیچه گرم و زخم امعاء و رفع سموم مفید و تنقیه آن هم همین خواص را دارد.

روغنی که از شکوفۀ آن به دست می آید از روغن گل سرخ ضعیف تر است

بهدانه
دارای طبع تر و سرد در دوم با کمی نیروی قبض همراه است. لعاب آن برای رفع خشونت حلق و گلو و سرفه گرم و خشک نافع و حرارت معده و تب و خشکی و سوزش زبان و

دهان را تسکین می دهد و اطباء مختلف آن را ملین و مفید به حال معده می دانند.

مالیدن آن برای رفع و التیام سوختگی ها و دفع ناراحتی های ناشی از آفتاب بسیار مؤثر و جویدن آن برای رفع کندی دندان و مغز آن مسهل گرم مزاجان و دستگاه تنفسی و

سرفه و گرفتگی های صدا و آواز و سل و زخم معده را نافع است.و مقدار شربت آن تا دو مثقال(4/9) گرم و از لعاب آن تا ده مثقال 875/46 گرم و تا حدودی مضعف

و سست کننده معده که در این صورت مصلح آن در گرم مزاجان شکر و سرد مزاجان رازیانه می باشد.جانشين به‌دانه اسفرزه است.

روش مقشر نمودن به‌دانه آن است كه ابتدا لعاب آن را بگيرند و تخم لعاب گرفته را در پارچۀ كرباسى بسته با فشار بمالند تا پوست آن جدا گردد. کتاب معارف گیاهی میر حیدر جلد 2 ص74-75





[جلنجبين سفرجلى‏]
جلنجبين سفرجلى تقويت معده و دل و دماغ حار كند و از مفرحات است و اسهال صفراوى را سودمند
صنعت آن‏
برك شكوفه به هر قدر كه خواهند بكيرند با دو چندان قند سفيد سرشته چهل روز در افتاب كذارند چون خوب ممزوج شود عند الحاجت بكار برند
فصل در بيان نسخ جوارشات سفرجلى‏
[جوارش سفرجلى بارد]
جوارش سفرجلى بارد آن را سفرجلى تابستانى كويند كه اكثر مستعمل حضرت استاد الورى قدس سرّه بود و مسهل صفرا است و معده را از صفرا و فضول حارّه پاك سازد و حميات را نافعست و بجهة اصحاب امزجه حاره مناسب است و در فصل كرما توان داد و از اين جهت محمّد بن زكريّا اين جوارش را سفرجلى تابستانى نام نهاده‏
صنعت آن‏
سقمونياى مشوى دو درم تربد سفيد مدبّر ده درم مغز تخم كدو مغز تخم خيارين از هريك پنج درم كل سرخ طباشير سفيد از هريك دو درم و نيم ترنجبين خراسانى پاك كرده و آب سفرجل از هريك نود درم ترنجبين را در آب سفرجل كداخته و جوش‏داده كف آن را كرفته بپالايند و باز در پاتيل كرده بقوام اورند پس ادويه را كوفته و بيخته بآن بسرشند و جمله ده شربت است‏
جوارش سفرجل محمومين و ناقهين را نافع است و اشتهاى ايشان را برانكيزاند
صنعت آن‏
سفرجل و تفاح پاك كرده از پوست و تخم از هريك يك رطل در آب بجوشانند تا مهرّا شوند پس نرم بكوبند و از پالايش بيرون كنند و سه وزن عسل مصفّى و قند سفيد بالمناصفه در آبى كه سفرجل و تفاح را در آن جوشانيده‏اند و كلاب نيم رطل حل كرده در آن سفرجل و تفاح پالوده داخل كرده بقوام اورند و از آتش فرود اورده عود هندى خام نيم اوقيه مصطكى رومى طباشير سفيد از هريك يك اوقيه كوفته و بيخته بان بسرشند و در نسخه ديكر چنين است كه سفرجل و تفاح را در كلاب و عرق بيدمشك و سركه انكورى از هريك يك رطل بجوشانند تا مهرّا شود
[جوارش سفرجل از تاليف محمد هاشم مخاطب بحكيم معتمد الملوك سيّد علوى خان‏]
جوارش سفرجل فرموده‏اند كه از تاليف بنده اثم محمد هاشم مخاطب بحكيم معتمد الملوك سيّد علوى خان است نافعست از براى معده و كبد حار و اشتهاى طعام و اسهال صفراوى و قئ صفراوى را باز دارد و تجفيف رطوبات باله معده و احشا نمايد و محمومين و ناقهين از امراض حارّه را نافع است‏
صنعت آن‏
بكيرند سفرجل حامض و بكارد چوبى پوست و دانه و آنچه در ميان آن مى‏باشد پاك كرده قطعات صغار نموده يك رطل امله منقى پانزده مثقال زرشك منقى سماق منقى حب الاس انار دانه ترش از هريك هفت مثقال و نيم همه را يك شب در كلاب و سركه انكورى از هريك يك رطل بخيسانند و روز ديكر باتش ملايم در ديك سنكى يا نقره بجوشانند تا فواكه مذكور مهرّا شوند پس فرود اورده بمالند و از پالايشى كه سوراخهاى تنك داشته باشد بكذرانند و ثفلى كه باقى ماند دور كنند پس نبات يك رطل كزانكبين عسل مصفّى ربّ به شيرين ربّ سيب شيرين ربّ امرود رب زنجبيل ربّ انار شيرين از هريك دوازده مثقال داخل كرده بقوام اورند پس بكيرند طباشير سفيد پوست بيرون پسته كشنيز خشك صندل سرخ صندل سفيد ابريشم مقرض غنچه كل سرخ از هريك پنج مثقال دانه هيل عود هندى پوست اترج از هريك دو مثقال زعفران مرواريد ناسفته كهربا ورق نقره از هريك يك مثقال و نيم ورق طلا عنبر اشهب مشك تركى از هريك يك مثقال و نيم ورق طلا عنبر اشهب نيم مثقال بدستور با سفرجل و نبات و غيرها بقوام اورده بدستور مقرر مرتب نمايند شربتى يك مثقال‏
جوارش سفرجل مقوى معده و هاضم طعام است‏
صنعت آن‏

بكيرند سفرجل شيرين و پوست و دانه آن را جدا كرده بكوبند و آب آن را بكيرند و بوزن آن عسل مصفّى و قند سفيد داخل كرده بقوام اورند پس زنجبيل پنج درم فلفل سياه فلفل سفيد دارفلفل عود غرقى خام از هريك سه درم دارچينى دو درم كوفته و بيخته بان بسرشند شربتى از يك مثقال تا دو مثقال‏
[جوارش سفرجل معمول از عصاره سفرجل مقوى معده‏]
جوارش سفرجل معمول از عصاره سفرجل مقوى معده است و نافعست از براى بطلان شهوت و طعام و از براى كسى كه طعام در معده او هضم نشود و از براى كسى كه بوده باشد كبد او ضعيف‏
صنعت آن به نسخه شيخ رئيس‏
بكيرند سفرجل بزرك رسيده و پوست و دانه آن را پاك كرده بكوبند و بفشارند و بپالايند و بكيرند از آب آن دو قسط

رومى و مخلوط كنند بان مثل وزن آن عسل مصفّى سفيد و يك قسط و نيم سركه انكورى و باتش ملايم بجوشانند و كف آن را بكيرند پس زنجبيل سه اوقيه فلفل سفيد دو اوقيه كوفته و بيخته در آن داخل نمايند و به‏پزند تا بقوام لعوق آيد و در ظرف چينى نكاه دارند و در وقت حاجت استعمال نمايند و سزاوار آنست كه فراگرفته شود پيش از طعام بدو ساعت و نميرساند ضررى اكر بعد از طعام فراگرفته شود و بايد دانست كه اكر اين جوارش ساخته شود از براى كسى كه در معده او حرارت باشد يا در معده او مره صفرا بايد كه ترك كرده شود زنجبيل و فلفل را و اكتفا كرده شود باب سفرجل و عسل و سركه و يا از سفرجل حامض ترتيب دهند و اكر متوسّط باشد كه نه غلبه بلغم باشد نه غلبه صفرا زنجبيل و فلفل را نصف وزن مذكور كنند يعنى زنجبيل را يك اوقيه و نيم كنند و فلفل را يك اوقيه و اكر برودت و بلغم در معده باشد و ليكن نه بحدّ افراط زنجبيل و فلفل را بوزن مزبور كنند و اكر بحدّ افراط باشد آن هر دو را ضعف وزن مسطور كنند يعنى زنجبيل را شش اوقيه و فلفل را چهار اوقيه‏
[جوارش سفرجل ديگر خلفه را كه سبب آن تخمه باشد نافعست‏]
جوارش سفرجل ديكر خلفه را كه سبب آن تخمه باشد نافعست چون استعمال كرده شود بعد از تقليل غذا و سوء استمراء را زايل كند و اشتهاى طعام اورد و ضعف كبد را نافعست و دفع رياح كند
صنعت آن‏
آب سفرجل اصفهانى يكمن سركه انكورى نيمن سفرجل از پوست و دانه پاك كرده سه عدد و بكوبند و عسل مصفّى بيست مثقال و در نسخه ديكر بوزن آن عسل مصفى است داخل كرده بپزند تا مهرا شود و بقوام آيد پس فلفل نانخواه سنبل الطّيب قرنفل قرفه قاقله مصطكى رومى از هريك سه مثقال پوست زرد اترج چهار مثقال كندر يك مثقال و نيم كوفته و بيخته بان سرشته جوارش سازند و نكاه دارند شربتى يك مثقال‏
جوارش سفرجل قابض بنسخه حكيم صالح خان غفر اللّه تعالى‏
صنعت آن‏

بكيرند سفرجل پاك كرده يكمن و در سركه انكورى يكمن و يك چهار يك بپزند تا مهرا شود پس بپالايند از پالايش پس زنجبيل دارفلفل فلفل سياه از هريك چهار درم تخم كرفس نانخواه زعفران از هريك دو درم و در نسخه ديكر از هريك يك درم است همه را كوفته و بيخته پالوده سفرجل مذكور را با عسل مصفّى دو من و نيم بقوام اورده ادويه بآن بسرشند و در ظرف چينى نكاه دارند
[جوارش سفرجل ممسك حبس طبيعت و قى كند]
جوارش سفرجل ممسك حبس طبيعت و قى كند و امدن شكم باز دارد و نافعست از براى ضعف معده و سوء استمراء نافع باشد و اشتهاى طعام اورد و لون بشره را نيكو كرداند
صنعت آن به نسخه شيخ رئيس‏
بكيرند سفرجل جيّد اصفهانى و پوست آن را پاك كرده بكارد چوبى و بهدانه آن را براورده و عسل مصفّى از هريك دو رطل فلفل دارفلفل زنجبيل از هريك پنج درم هيل‏بوا هشت درم قاقله قرنفل سنبل الطّيب دارچينى زعفران از هريك دو درم سفرجل را در سركه انكورى به‏پزند پختنى جيّد كه سفرجل مهرّا شود و از اطبّا بعض سفرجل را با شراب ريحانى مى‏پزند و اين اصل است پس آن را از آتش فرود اورده سفرجل را از سركه يا شراب براورده بكذارند تا زمانى كه رطوبتى كه در آن باشد سيلان كند پس بكوبند آن را كوبيدنى نيكو و بكيرند عسل مصفّى را و به آتش ملايم بپزند و اندك‏اندك حركت دهند تا نزديك بانعقاد رسد پس در آن سفرجل را ريزند و حركت دهند تا مستوى كردد با عسل و مائيت سفرجل برود پس از آتش فرود اورده ادويه را كوفته و بيخته بان بسرشند و برهم زنند تا خوب مخلوط شود و بر روى سنكى يا در ميان خوان مسى يا لنكرى چينى مشوى كه بروغن بادام شيرين چرب نموده باشند پهن كرده دو سه روز بكذارند تا خشك شود و صلب كردد با كارد ببرند آن را قطعهاى مربّع بشكل لوزيات هر قطعه وزن چهار مثقال و در برك اترج بسته در ظرفى نكاه دارند و در وقت حاجت يك قطعه آن را استعمال نمايند و بعضى از اطبّا دو درم مشك تبتى در اين جوارش داخل ميكنند و اين جوارش كرم است در اواخر درجه اولى و خشك است در اواخر درجه ثانيه‏
صنعت جوارش سفرجل ممسك به نسخه سيّد مظفر الدين شفائى‏
بكيرند سفرجل اصفهانى و از پوست و از تخم پاك كنند مقدار دو رطل و بكارد چوبى پاره‏پاره كنند و يك شب در سركه انكورى بخيسانند و روزش باتش ملايم در ديك سنكى بپزند تا نرم شود پس در هاون سنكى بكوبند و از غربال موئى بپالايند و با يك رطل عسل مصفّى بقوام اورند پس زنجبيل فلفل دارفلفل از هريك چهار درم نانخواه تخم كرفس از هريك دو درم زعفران يك درم كوفته و بيخته بان بسرشند و در ظرف چينى نكاه دارند شربتى از دو درم تا چهار درم و در نسخه حاوى صغير زعفران دو درم است و تخم كرفس و نانخواه از هريك يك درم و كفته كه از اين جوارش شربتى يك مثقالست‏
[جوارش سفرجل ممسك ديگر بنسخه مير محمّد مومن حكيم‏]
جوارش سفرجل ممسك ديكر بنسخه مير محمّد مومن حكيم شكم به‏بندد و هاضمه را قوت دهد و بجهة تقويت معده و احشا و دماغ نافعست‏
صنعت آن‏
بكيرند سفرجل اصفهانى و پوست و دانه آن را پاك كرده يك رطل را با شراب ريحانى بجوشانند تا مهرّا شود و از پرويزن موئى بپالايند و با نيم رطل نبات سفيد نيم رطل عسل مصفّى به‏پزند تا بقوام آيد پس فلفل دارفلفل قرنفل از هريك دو مثقال زنجبيل چهار مثقال زعفران نيم مثقال عود هندى پنج مثقال كوفته و بيخته بان بسرشند شربتى يك مثقال‏
[جوارش سفرجلى مسهل‏]
جوارش سفرجلى مسهل مقوى معده باشد و قولنج بكشايد و بادها بشكند و اشتهاى طعام اورد
صنعت آن‏
بكيرند سفرجل شيرين رسيده و بكارد چوبى پاك كنند و بهدانه او را بيرون اورند و دو رطل آن را در دو من سركه انكورى يا شراب ريحانى جيد يا آب خالص شيرين بجوشانند تا مهرّا شود بعد از آن بكوبند و بفشارند و بپالايند و با دو رطل عسل مصفّى بقوام اورند پس بكيرند زنجبيل دارچينى دارفلفل از هريك دو درم مصطكى پنج درم سقمونيا ده درم تربد سفيد سى درم كوفته و بيخته در آن داخل نمايند و به تير معجون سازى برهم زنند تا نيكو مخلوط شود پس در ظرف چينى نكاه دارند شربتى از پنج مثقال تا هفت مثقال باب كرم جهت رفع قولنج‏
جوارش سفرجلى مسهل ديكر قولنج بكشايد
صنعت آن‏

بكيرند سفرجل شيرين و در خمير كرفته در زير آتش ملايم به نهند تا بريان شود پس براورده بازاى هر چهار درم از جرم سفرجل يك درم سقمونياى مشوى و نيم درم زنجبيل و نيم درم فلفل سياه سوده داخل كرده همه را درهم بكوبند تا چون مرهم شود بعسل مصفّى بقدر كفايت بسرشند شربتى يك درم تا دو درم‏
[جوارش سفرجل مسهل از حكيم عماد الدين محمود]
جوارش سفرجل مسهل كه حكيم عماد الدين محمود در كتاب معالجات اورده نافع است از براى قولنج هرگاه اشتداد داشته باشد و با او قى‏ء صفراوى باشد
صنعت آن‏
تربد سفيد مجوّف مصمغ مدبر سى درم سقمونياى مشوى ده درم مصطكى رومى قرنفل سك فلفل زنجبيل دارفلفل جدوار خطائى قرفه از هريك ده درم آب به ترش عسل مصفّى از هريك ده رطل اول مرتبه آب به و عسل را بجوشانند و كف آن را بكيرند و بقوام اورند و ادويه را كوفته و بيخته بان بسرشند و در ظرف چينى نكاه دارند شربتى سه درم‏
[جوارش سفرجل مسهل بنسخه ابن جزله‏]
جوارش سفرجل مسهل بنسخه ابن جزله بوى دهن را خوش كند و معده را قوت دهد و اشتهاى طعام اورد و قولنج را نافع بود و فساد معده را زايل كند
صنعت آن‏
به شيرين رسيده را از پوست و دانه پاك كرده بكارد چوبى خرد كنند و در مثلث بخيسانند پس بپزند تا مهرا شود و بغربال موئى بپالايند و يكمن عسل سفيد مصفّى در آن داخل كنند و ديكر بار باتش ملايم بپزند تا بقوام آيد بعد از آن اين ادويه را كوفته و بيخته بان بسرشند زنجبيل دارچينى دارفلفل از هريك دو درم هيل‏بوا قاقله كبار زعفران از هريك سه درم مصطكى رومى پنج درم محموده مشوى ده درم تربد سفيد مجون مصمغ خراشيده بروغن بادام شيرين چرب نموده سى درم جمله را جدا جدا كوفته و بيخته و وزن نموده درهم زنند و بان بسرشند و در سينى مس يا بر روى سنك پهن كنند و چون خشك شود بكارد ببرند چنانچه هر قطعه آن چهار مثقال باشد و در ميان برك نارنج نكاه دارند و بوقت حاجت يك قطعه آن را
بخورند
جوارش سفرجل مسهل به نسخه حكيم صالح خان خال آن مرحوم‏
صنعت آن‏

بكيرند سفرجل پاك كرده از پوست و دانه بكارد چوبى دو من و در آب بجوشانند تا مهرا شود و از پشت غربال بكذرانند و عسل مصفى چهار من در آن داخل كرده بقوام اورند پس بكيرند زنجبيل دارفلفل قاقله كبار قاقله صغار دارچينى زعفران از هريك دو مثقال و نيم مصطكى پنج مثقال تربد سفيد مدبّر بيست و پنج مثقال سقمونياى مشوى هفت مثقال و نيم كوفته و بيخته بان بسرشند شربتى دو مثقال باذن اللّه تعالى نافعست‏
حلواى سفرجل‏
صنعت آن‏

مثل صنعت حلواى تفاحست‏
ربّ سفرجل‏
[صنعت آن‏]

نيز صنعت آن مثل صنعت ربّ تفاح است‏
[روغن سفرجل‏]
روغن سفرجل معده را قوت دهد و حبس عرق كند و اكر بر روى كشك آب بريزند و بخورند اسهال باز دارد
صنعت آن‏
آب به دو جزو آب برك مورد يك جزو روغن كل يك جزو بجوشانند تا آب برود و روغن بماند پس در شيشه كرده نكاه دارند و بوقت حاجت بكار برند
فصل در بيان نسخ سكنجبينات سفرجلى‏
[سكنجبين سفرجلى بنسخه ماسرجويه‏]
سكنجبين سفرجلى بنسخه ماسرجويه معده را و جكر قوت دهد و اشتهاى طعام اورد و طعام را هضم كند و سده جكر بكشايد و كسانى را كه از بيمارى برخواسته باشند سودمند است‏
صنعت آن‏
بكيرند ابى اصفهانى رسيده خشبو و آب آن را بكيرند و هم‏وزن آب آن نبات سفيد و ربع وزن سركه با وى بياميزند و باتش ملايم بجوشانند تا بقوام عسل آيد و اكر خواسته باشند بجاى نبات انكبين مصفّى كنند و بقوام اورند و فرود اورده سرد نموده نكاه دارند و بوقت حاجت دو اوقيه آن را تناول نمايند
سكنجبين سفرجلى به نسخه ديكر
[صنعت آن‏]

بكيرند آب به رسيده خشبو و قند سفيد از هريك يكمن و سركه انكورى نيمن و با همديكر بجوشانند و نيمن كلاب فايق خشبو داخل كرده بقوام اورند پس فرود اورده سرد كرده نكاه دارند شربتى دو اوقيه‏
سكنجبين سفرجلى بنسخه ديكر
صنعت آن‏

بكيرند به اصفهانى رسيده و پوست و دانه آن را بكارد چوبى دور كرده در هاون سنكى آب آن را بگيرند پس فراگيرند از اب آن يك من و يك من قند سفيد داخل كرده و ربع من سركه انكورى در آن انداخته بقوام اوردند و اكر خواهند كه سكنجبين ليموئى سازند بعوض سركه آب ليمو كنند
[سكنجبين سفرجلى بنسخه قلانسى‏]
سكنجبين سفرجلى بنسخه قلانسى نافع از براى سوء استمراء و مقوى شهوت طعام و مقطع بلغم و قاطع صفرا و مقوى اعضا و قوى خصوص از براى ناقهين‏
صنعت آن‏
مثل نسخه ماسرجويه است و اولا ذكر يافت‏
[سكنجبين سفرجلى بنسخه حكيم سيد محمّد مومن‏]
سكنجبين سفرجلى بنسخه حكيم سيد محمّد مومن مقوى معده حار و زايل كننده غثيان و قى و اسهال صفراوى و قاطع عرق است‏
صنعت آن‏
آب به شيرين آب به ترش بالسويه دو جزو و سركه انكورى قند سفيد از هريك يك جزو بدستور بقوام اورند و اكر از آب به شيرين به تنهائى ترتيب دهند قبضش كمتر است و اكر از آب به ترش بتنهائى ترتيب دهند قبضش زياده است‏
[سكنجبين سفرجلى ليموئى‏]
سكنجبين سفرجلى ليموئى كه آن را بفارسى سكنجبين به ليموئى كويند معده و جكر را و دل را قوت دهد و اشتهاى طعام آورد و قى و غثيان ساكن كرداند و سده جكر بكشايد و طعام هضم كند و اشتهاى طعام اورد
صنعت آن بنسخه سيّد مظفر الدين شفائى‏
بكيرند آب به شيرين پنجاه مثقال سركه انكورى كهنه صافى و كلاب و آب ليمو از هريك سى مثقال قند سفيد يكمن بدستور بقوام آورند و سرد نموده در شيشه نكاه دارند
سكنجبين سفرجلى ليموئى بنسخه ديكر
صنعت آن‏

آب به شيرين اصفهانى يكمن قند سفيد نيمن سركه انكورى و آب ليمو هر دو باهم نيمن همه را باهم بجوشانند و كف آن را بكيرند و صافى نمايند پس كلاب نيمن داخل كنند و بقوام عسل اورند و نكاه دارند
[سكنجبين سفرجلى ليموئى لنا]
سكنجبين سفرجلى ليموئى لنا يعنى له قدس سرّه مقوى قلب و معده و مفتح سدّه و مقوى جكر و ترياق سموم و مشهّى و هاضم طعام است و غثيان و قى باز دارد
صنعت آن‏
بكيرند ليموئى رسيده هر قدر كه خواسته باشند و بخلال چوبى در آن سوراخها غير غائر كنند و در آب نمك بكذارند تا تلخى پوست آن دور شود پس بشويند تا شورى آن زايل شود پس آن را بكذارند تا رطوبت آن از آن زايل كردد پس بكيرند سركه انكورى كهنه جيد و بر روى او كنند در مرتبان چينى و بايد آن مقدار سركه باشد كه از روى ليموها بركردد و چهل روز بكذارند پس بكيرند آب به شيرين يكمن و بجوشانند و كف آن را بكيرند پس فرود اورده بكذارند تا ته‏نشين شود و آب صافى آن را بكيرند چنانكه درد داخل آن نشود پس در هر رطلى از آن آب يك رطل قند سفيد داخل كنند و بجوشانند و كف آن را بكيرند و چون ديكر كف نياورد صافى نمايند و بازاى هر رطل از قند نيم رطل از آن سركه ليموئى مخلل داخل كنند و بقوام اورند و سرد كرده در شيشه نكاه دارند شربتى از يك اوقيه تا دو اوقيه و اكر خواسته باشند از اترج يا نارنج يا نارنكى بهمين ترتيب مرتّب نمايند و اكر دو مزاج مستعمل اين سكنجبين نبوده باشد ملتهب با حرارت بسيار مفوه سازند باين افاويه مصطكى رومى دارچينى قرنفل دانه هيل قاقله كبار در هر رطلى از قند سفيد از هر يك يك مثقال بسباسه نيم مثقال زنجبيل نانخواه صعتر شونيز از هريك دو درم كشنيز خشك نعناع خشك چهار درم ادويه را سواى نانخواه و صعتر و شونيز و نعناع خشك و كشنيز خشك نيم كوفته همه را در پارچه كتانى بسته چنانكه مثل آن ادويه چادر آن بسته باقى باشد و اكر قند از يك رطل زياده باشد بهمين نسب افاويه را زياده كنند و در وقت جوش در آن اندازند و ساعت بساعت پارچه را بدست يا پشت كفچه بمالند كه جميع قوت افاويه بسكنجبين باز داده شود و چون بقوام آيد پارچه را براورده خوب بمالند و بفشارند و از كلاب دو اوقيه بشويند و باز بفشارند و آن كلاب را در آن داخل كرده كيسه افاويه را دور كنند و سكنجبين را يك جوش ديكر داده كه رطوبت كلاب آن را فاسد نكرداند پس فرود اورده سرد كرده در شيشه يا ظرف چينى نكاه دارند شربتى يك اوقيه و اكر خواسته باشند بجاى قند عسل مصفّى يا دوشاب يا ميپنحتج كنند يا سيلان رطب هركدام كه خواهند بوزن قند داخل كنند
سكنجبين سفرجلى با افاويه به نسخه قلانسى‏
كفته كه مستعمل است اين سكنجبين هرگاه نبوده باشد مزاج مستعمل آن با التهاب و حرارت بسيار
صنعت آن‏
بكيرند آب به شيرين و نبات سفيد از هريك يك رطل و سركه انكورى جيد ربع رطلى و همه را بدستور بپزند باتش ملايم و در وقت طبخ صره كتانى كه در آن مصطكى رومى قرنفل سنبل الطيب از هريك يك درم نيم كوفته بسته باشند انداخته ساعت بساعت آن را بمالند و چون بقوام عسل آيد صرّه را نيكو بمالند و بفشارند و دور كنند و اكر بجاى نبات عسل مصفى كنند سرد
[سكنجبين سفرجلى رمانى‏]
سكنجبين سفرجلى رمانى نافع از براى تهوع و غثيان و قى صفراوى و تقويت جكر و معده حاره و رفع تشنكى و از براى حميات حاره حادّه و محرقه‏
صنعت آن‏
آب به شيرين اصفهانى رسيده يكمن آب انار شيرين آب انار ترش از هريك نيمن كلاب فائق خوشبو سركه انكورى جيّد از هريك نيمن قند سفيد صافى نموده يكمن و نيم بدستور سكنجبين از اينها مرتب نمايند و چون بقوام آيد سرد كرده نكاه دارند
فصل در ذكر نسخ اشربه سفرجل‏
[شراب سفرجل ساده مقوى معده و قلب حارّ است‏]
شراب سفرجل ساده مقوى معده و قلب حارّ است و اشتهاى طعام اورد و اسهال و قى صفراوى و غثيان بازدارد و نافعست از براى خفقان حارّ خصوص وقتى كه بمشاركت معده و مراق باشد
صنعت آن‏
بكيرند به شيرين و به ترش و بكارد چوبى پوست آن را جدا كرده بهدانه و غلاف آن را دور كنند پس در هاون سنكى بكوبند و آب انها را بكيرند و در ديك سنكى كرده بجوشانند چون چند جوشى بخورد و فروداورده بكذارند تا ته‏نشين شود پس آب صافى آن را كه در او درد داخل نشود كرفته و باز بكرباس صافى نموده در ديك سنكى كنند و در هر پنج من از آب يكمن قند سفيد داخل كرده بجوشانند و كف‏
آن را بكيرند و بقوام اورند
[شراب سفرجل رمانى از تراكيب حكيم جلال الدين كازرونى‏]
شراب سفرجل رمانى از تراكيب حكيم جلال الدين كازرونى است هيضه و غثيان و قى صفراوى و اسهال صفراوى را نافع است و معده و جكر را قوت دهد و تشنكى بنشاند و حرارت جكر را دفع كند و تب صفراوى و محرقه را نافع است‏
صنعت آن‏
بكيرند به شيرين اصفهانى خشبوى تازه و از پوست و دانه به‏نحوى‏كه كذشت پاك سازند و يكمن آب آن را بكيرند و يكمن آب انار شيرين و آب انار ترش پوست بيرون پسته پوست اترج حبّ الاس زرشك بيدانه از هريك قدرى اين همه را نيم كوفته در كيسه كنند و در آن هر سه در آب اندازند و بجوش اورند و زمان زمان كيسه را بمالند و چندان بجوشانند كه ابها بنصف رسد بعد از آن با يكمن شكر سفيد صافى بقوام اورند پس فرود آورده سرد كرده در شيشه نكاه دارند
[شراب سفرجل رمانى ديگر تركيب حكيم مذكور]
شراب سفرجل رمانى ديكر تركيب حكيم مذكور تقويت جكر و معده كند و قى و غثيان بلغمى را مفيد باشد و سردى كبد و معده را زايل كند و اشتهاى طعام اورد و بلغمى مزاج را موافق باشد
صنعت آن‏
آب به شيرين رسيده خشبوى اصفهانى بدستورى كه در شراب سفرجل ساذج ذكر شد يكمن و آب انار ترش و شيرين يكمن مصطكى رومى عود هندى سنبل الطيب پوست بيرون پسته اترج زرشك بيدانه هيل‏بوا قاقله كبار سك اصلى از هريك قدرى كه راى طبيب بران اقتضا كند و مجموع را نيم كوفته در كيسه كتانى كنند چنانكه قدرى از كيسه خالى ماند و سر كيسه بسته در ابها اندازند و بجوشانند و زمان زمان كيسه را بمالند و شيره ادويه را بكشند و بفشارند تا آنكه ابها بنصف رسد پس كيسه را نيكو بمالند و بفشارند و يكمن قند سفيد داخل كرده بجوشانند تا بقوام آيد پس فرود اورده سرد كرده نكاه دارند
شراب سفرجل ممسك اسهال دموى و ضعف معده را نافع باشد
صنعت آن‏

آب به شيرين مطبوخ بدستور يا رب به شيرين هركدام كه باشد سى مثقال كزمازج امله منقى كلنار فارسى خرنوب شامى از هريك دو مثقال ادويه را يك شبانه روز در آب صاف بخيسانند پس بجوشانند و صاف نمايند و آب به يا رب به مذكور بقوام اورند شربتى يك مثقال نافع باد
عرق سفرجل مقوى قلب و معده و مفرح است‏
صنعت آن‏

بكيرند آب به شيرين خشبو هر قدر كه خواهند سنبل الطيب كل كاوزبان بادرنجبويه عود قمارى خام زيره كرمانى صندل سفيد اشنه بسباسه اجزا مساوى نيم كوفته با كلاب عرق كشند و بعضى بيخ لفّاح نيز داخل ميكنند و اكر خواهند قدرى عنبر و مشك بدهان نيچه بندند شربتى بقدر احتياج نافع باد
قرص سفرجل‏
صنعت آن‏

بكيرند آب سفرجل هر قدر كه خواهند و نبات يا قند يا شكر را بقدر احتياج بقوام اورده در آن داخل كنند و طبخ دهند تا بقوام آيد و اكر خواسته باشند قدرى زعفران با كلاب سائيده در اخر اضافه نمايند اكر مطيب خواهند قدرى مشك سوده نيز اضافه نمايند و بر روى سنك يا تخته يا سينى نقره يا مس تازه قلعى نموده كه بروغن بادام چرب نموده باشند پهن كرده بكذارند تا سرد شود پس بريده تناول نمايند و اكر سفرجل را پاك كرده تخم و آنچه در جوف آنست دور نموده طبخ دهند و با نبات يا قند بقوام اورند نيز خوبست‏
مربّاى سفرجل معده را قوت دهد و شكم را قبض نمايد
صنعت آن‏

مثل صنعت مرباى تفاح است و بعضى سفرجل بسيار كلان را دو نيمه نموده مربّا ترتيب مى‏دهند
معجون سفرجل قابض مقوى معده‏
صنعت آن‏

به پاك كرده يكمن عسل مصفّى يكمن به را پخته از پالايش كذرانيده با عسل بقوام اورند پس فرود اورده فلفل دارفلفل زنجبيل از هريك پنج مثقال هيل‏بوا قاقله كبار قرنفل دارچينى سنبل الطيب زعفران از هريك هفت مثقال كوفته و بيخته بان سرشته معجون سازند
[معجون سفرجل مسهل جهت امراض معده و ضعف معده كه از برودت باشد]
معجون سفرجل مسهل جهت امراض معده و ضعف معده كه از برودت باشد و جهت تهوّع و غثيان و انقباض طبيعت نافع و مقوى فم معده و مانع صعود بخارات بدماغ و قدر شربتش تا پنج مثقال‏
صنعت آن‏
به شيرين كه پاك كرده باشند از پوست و تخم يك رطل در دو رطل مثلث بجوشانند تا مهرّا شود پس بكوبند و از منخل بكذرانند و يك رطل عسل اضافه نموده بقوام اورند و اين ادويه داخل نمايند زنجبيل و دارچينى از هريك دو مثقال هيل قاقله كبار زعفران از هريك سه مثقال مصطكى پنج مثقال سقمونيا ده درم تربد بروغن بادام چرب كرده سى درم شربتى پنج مثقال تا هفت مثقال باب كرم و در نسخه ديكر زنجبيل و دارفلفل چهار درم است نافع باد
فصل در بيان نسخ ململان‏
ململان مقوى قلب و معده و كبد است و شكم ببندد و قى و فواق بارد را باز دارد و خفقان را سود دارد و اشتهاى طعام اورد و باه را قوت دهد و درد جكر را نافعست‏
صنعت آن‏
بكيرند سفرجل شيرين رسيده پر آب بزرك اصفهانى يك‏صد عدد و پوست و دانه آن را پاك سازند و شراب انكورى آن مقدار كه از روى آن بركردد مقدار يك وجب بر روى آن كنند و در ديك سنكى يا ديك نقره يا مس پاكيزه تازه قلعى نموده كنند و به آتش ملايم بپزند تا مضمحل شود پس در هاون سنكى يا چوبى بكوبند و تتمه شيره كه در ديك ماند داخل كنند و عسل صافى يكمن تبريز در آن داخل كرده باتش ملايم بپزند تا بقوام آيد فلفل دارفلفل زنجبيل از هريك پنج درم بهمن سفيد دارچينى سنبل الطيب زعفران قاقله كبار از هريك دو درم هيل‏بوا هفت درم جوزبوا بسباسه از هريك يك درم و نيم كوبيده و بيخته مرواريد ناسفته كهرباى شمع صلايه كرده از هريك سه درم عنبر اشهب محلول ورق طلا محلول مشك تركى از هريك يك درم ورق نقره يك مثقال در آن حل كرده در ظرف چينى نكاه دارند و اكر بجاى شراب انكورى سركه انكورى فائق با كلاب كنند روا باشد
ململان بنسخه ميرزا محمّد حكيم بجهت تقويت معده و قلب‏
صنعت آن‏

بكيرند سفرجل شيرين بزرك رسيده بيست عدد و پوست آن را دور كرده و بهدانه آن را بيرون اورده هر سفرجلى را پنج شش قطعه نموده بكارد چوبى و در پاتيل نقره يا مس تازه قلعى كرده سركه خمرى يا كلاب يا خمر عنبى بر روى وى كرده باتش ملايم بپزند تا مضمحل شود پس بركرفته درهم بمالند و از پارچه استرى بكذرانند يا از پشت غربال موئى و نبات سفيد و عسل مصفّى اضافه نموده باتش ملايم به‏پزند تا بقوام آيد از آتش بركرفته جوزبوا خولنجان زرنباد عود قمارى خام دانه هيل‏بوا دارچينى بسباسه قرنفل مصطكى زعفران از هريك يك مثقال كوبيده و بيخته عنبر اشهب دو مثقال مشك خالص نيم مثقال ورق طلا محلول بيست عدد ورق نقره محلول پنجاه عدد داخل كرده در ظرف چينى نكاه دارند شربتى دو مثقال‏
ململان بنسخه ديكر
صنعت آن‏

سفرجل يك‏صد عدد در شراب انكورى با سركه خمر يا كلاب طبخ نمايند تا مضمحل كردد و از آتش بركرفته در زنبيلى كرده بكذارند تا آبهاى آن تمام برايد در هاون سنكى يا چوبى كرده بكوبند و عسل مصفّى را بقوام اورند و در آن داخل كرده باز بپزند تا بقوام آيد فلفل دارفلفل زنجبيل از هريك پنج درم بهمن سفيد دارچينى سنبل الطيب زعفران از هريك دو درم جوزبوا قاقله كبار از هر يك سه درم هيل‏بوا هفت درم كوبيده و بيخته مرواريد ناسفته كهرباى شمعى از هريك سه درم هر دو را صلايه كرده عنبر اشهب نيم مثقال مشك تركى خالص ورق طلا از هريك دو دانك ورق نقره يك مثقال همه را داخل كرده مجموع را بان بسرشند و در ظرف چينى نكاه دارند
ململان به نسخه ديكر
صنعت آن‏

سفرجل يك‏صد عدد از پوست و دانه پاك سازند و با شراب انكورى با سركه انكورى به‏پزند تا مضمحل كردد از آتش بركرفته در زنبيل خوص كرده بكذرانند تا تمام آب آن بچكد پس آن سفرجل را بعد پس دادن آب و سرد شدن نرم بكوبند در هاون چوبى يا سنكى پس بكيرند عسل مصفّى در آب همان سفرجل حل كرده بجوشانند و كف آن را بكيرند و بقوام اورند پس سفرجل كوبيده را در آن داخل نمايند و بقوام لائق اورند پس از آتش بركرفته فلفل سياه دارفلفل از هريك پنج درم بهمن سفيد بهمن سرخ از هريك دو درم دانه هيل‏بوا هفت درم مرواريد ناسفته سنبل الطيب از هريك سه درم دارچينى زعفران از هريك دو درم جوزبوا قاقله كبار كهرباى شمعى از هريك سه درم عنبر اشهب ورق طلا محلول ورق نقره محلول از هريك يك درم بدستور مقرر بان بسرشند و در ظرف چينى نكاه دارند شربتى‏

دو درم‏
ململان بنسخه حكيم احمد
صنعت آن‏

به شيرين از پوست و دانه جدا كرده يكمن با كلاب به‏پزند تا مهرّا شود و از پالايش بكذرانند قند سفيد يكمن داخل كرده و بقوام اورند پس مصطكى دانه هيل‏بوا از هريك سه مثقال زعفران پنج مثقال ورق نقره دو مثقال ورق طلا پنجاه عدد مشك تركى عنبر اشهب از هريك يك مثقال عود قمارى خام دو مثقال بدستور مقرر بان بسرشند و در ظرف چينى نكاه دارند شربتى دو مثقال باذن اللّه تعالى نافعست‏
فصل در ذكر نسخ ميبه‏
بدانكه ميبه اسم فارسى شربت به است كه با شراب انكورى يا باب انكور يا دوشاب انكورى ترتيب ميدهند
[ميبه ساده بنسخه شيخ رئيس‏]
ميبه ساده بنسخه شيخ رئيس مقوى معده و حابس طبيعت و قئ و غثيان و نافع وجع كبد و اوجاع امعا و كليتين و فواق است‏
صنعت آن‏
بكيرند آب سفرجل حامض سى رطل شراب انكورى طيب بيست و پنج رطل باتش نرم طبخ نمايند تا بنصف رسد و كف آن را بكيرند و صاف نموده بكذارند تا درد آن ته‏نشين شود مرتبه ديكر صاف كرده در ديك كنند و بريزند بران عسل صاف منزوع الرغوص به‏پزند باتش ملايم تا بقوام آيد پس در ظرف چينى يا شيشه نكاه دارند
ميبه مفرح بنسخه شيخ الرّئيس‏
صنعت آن‏
بهمان ترتيب ميبه ساده آب سفرجل و شراب و عسل را طبخ نمايند و عند الطبخ زنجبيل مصطكى از هريك دو درم قاقله صغار و كبار دارچينى دانه هيل از هريك چهار درم قرنفل سه درم زعفران غير مسحوق چهار درم ادويه را جوكوب نموده در پارچه كتانى بسته در آن اندازند و بجوشانند باتش ملايم و ساعت بساعت از پشت كفچه بمالند تا غليظ كردد و بقوام آيد پس از آتش فرود اورده بكيرند مشك خالص نيم درم و حل كنند در شراب كهنه و در آن ريزند و به تير معجون سازى ممزوج نمايند و در ظرف چينى يا نقره نكاه دارند و عند الحاجت استعمال نمايند و اكر زعفران را با مشك بسايند بهتر است زيرا كه جوش مبطل فعل زعفرانست‏
[ميبه بنسخه نواب حكيم الممالك سيّد علوى خان‏]
ميبه بنسخه نواب حكيم الممالك سيّد علوى خان ثانى على نقى خان مرحوم عمّ جامع اوراق نافع جهت سرفه و ضيق النّفس و ضعف معده‏
صنعت آن‏
آب به شيرين صاف نموده سه انار شراب انكورى پنج اثار داخل كرده چندان بجوشانند تا بنصف رسد بعد از آن زنجبيل مصطكى رومى عود هندى غرقى از هريك يك مثقال ربّ السّوس صمغ عربى از هريك يك مثقال و ربع مثقالى زعفران يك درم قاقله كبار دانه هيل از هريك يك مثقال و نيم زوفاى خشك سه مثقال مجموع را در كيسه داخل ميبه شود و بقوام آيد صاف كرده در شيشه نكاه دارند
ميبه كه معده را قوت دهد و قى و غثيان و هيضه و فواق و درد جكر نافع باشد
صنعت آن‏
بنسخه سيّد مظفر الدين شفائى آب به ترش چهار من شراب ريحانى هشت من عسل مصفّى دو من مجموع را در ديك بريزند و زنجبيل مصطكى قاقله كبار و صغار دارچينى كبابه چينى قرنفل از هريك هفت درم زعفران سه درم همه را نيم كوفته سواى زعفران در كيسه ريزند در آن ريزند و بجوشانند و زمان زمان كيسه را بمالند تا شيره تمام باز دهد زعفران را سائيده اضافه نمايند و بقوام آيد
[ميبه از جامع امين الدّوله‏]
ميبه از جامع امين الدّوله كه حكيم مومن بشراب ميبه ذكر كرده تقويت معده نمايد و اسهال مزمن و درد جكر و قى و غثيان و فواق و تشنكى را نافعست و با نسخه قانون برابر است الا آنكه بجاى درم مثقال است‏
صنعت آن‏
آب به ترش دو رطل آب سيب ترش يك رطل درهم بجوشانند تا بنصف رسد و با يك رطل عسل و يك رطل شراب انكورى كهنه بجوشانند تا غليظ شود و كف آن را ميكرفته باشند و عود هندى دو مثقال زعفران مصطكى از هريك يك مثقال بسباسه يك و نيم درم سنبل الطيب قرنفل جوزبوا دانه هيل قاقله كبار دارچينى از هريك نيم مثقال زنجبيل دو مثقال و در نسخه ديكر زنجبيل نيم مثقال است مشك دو دانك سك يك درم ادويه را سواى مشك و سك جوكوب نموده در خرقه كتانى بسته نزد طبخ در آن اندازند و ساعت بساعت خرقه را از پشت كفچه بمالند تا قوت ادويه تمام باز داده شود و مطبوخ بقوام آيد و غليظ كردد فرود اورده مشك و سك را سائيده در ظرف چينى يا شيشه نكاه دارند
[انواع و الوان اطعمه از سفرجل‏]
و از سفرجل انواع و الوان اطعمه ترتيب ميدهند مثل آش و قليه و غير آن صنعت انها دو قسم است يكى آنكه آب آن را كرفته چاشنى بان نمايند دويّم آنكه جرم آن را پارچه پارچه نموده در طبخ داخل نمايند و هرگاه ترش آن باشد و چاشنى دار خواهند بقدر احتياج شيرينى داخل نمايند.کتاب قرابادین کبیر ص 1005
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

تحقیقات و تجربیات برای نتایج کاربرد درمانی

پستتوسط pejuhesh237 » دوشنبه آگوست 05, 2013 12:55 pm

.
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

بعدي

بازگشت به س


Aelaa.Net