انبج

مدير انجمن: pejuhesh237

انبج

پستتوسط pejuhesh237 » يکشنبه جولاي 22, 2012 11:05 pm

بسم الله الرحمان الرحیم
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

انبج

پستتوسط pejuhesh237 » پنج شنبه فبريه 07, 2013 3:39 pm

انبج: به هندى انبه نامند و آلب نيز نامند و بتوراني نغزك

نام علمى آن: Mangifera indica L.

در كتب طب سنتى با نامهاى «انبج» ، «انبه» ، «انب» ، و «نغزك»

فارسی:

عربی:

یونانی:

انگلیسی:Mango

فرانسه:Mangue و Manguos

آلمانی:

ایتالیائی:
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

معرفی گیاه

پستتوسط pejuhesh237 » پنج شنبه آگوست 22, 2013 8:55 am

Image
Image
Image
ثمر درختيست هندى به قدر درخت گردكان

و ثمر بعضى مثل بادام سبز و از اول تكون تا رسيدن سبز است و بعد از رسيدن زرد می شود

و بعضى را ثمر مثل سيب و نارس او با عفوصه و اندك ترشى

و چون برسد سرخ و ترش و شيرين گردد و در انتهأ زرد شود و شيرين

و هر دو قسم او خوشبو می باشد کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص35

متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:

باختلاف اراضى و اهويه بعد از سه چهار سال از نشانيدن تخم آن و تا هشت و نه سال بثمر مى‌آيد و هنكام بهاران كه بهندى مول نامند

اول بهار و وقت رسيدن ثمر ان نيز باختلاف بلدان هنكام بودن آفتاب در برج جوزا و سرطان است

و تا پنجاه و شصت سال ثمر مى‌دهد و ثمر ان در اوائل سال بسال بهتر مى‌شود و در اواخر بالعكس

و برك آن طولاني شبيه ببرك ساذج هندى و از ان بزركتر

و در رائحه نيز شبيه بثمر ان و ثمر آن در ابتدا بسيار عفص مى‌باشد و آهسته‌ آهسته ترش مى‌كردد

و پس شروع مى‌نمايد بشير بنى و شيرين مى‌كردد و در بعض اماكن بعضى اشجار تمام سال ثمر مى‌دهد

و ليكن بشيريني و خوبى آنچه در فصل و موسم آن مى‌شود نمى‌رسد

و ليكن غير موسمى آن مانند موسمى نيست در بزركي و كوچكي و شكل و طعم و رائحه

و شادابي و بيريشكي و ريشه‌دارى و لحمي و كم آبى باختلاف اقسام آن هيچ ميوه نمى‌رسد

چنانچه در بزركي از نيم آثار تا دو آثار كه يكمن تبريزى است تخمينا در بنكاله ديده شده

و از بعضى درختها يك آثار و سه پاو و نيم آثار اكثر كه يك چهار يكمن تبريزى است تخمينا

و در كوچكي برابر هليلۀ كابلي ببزركي مى‌شود و در شكل بعضى طولاني


و سر آن اندك كج و بعضى اندك مفرطح و بعضى مدور اندك طولاني و بعضى فى الجمله شبيه بكردۀ حيوان

و بعضى بسيار خوش رائحه و خوش طعم و رائحۀ آن شبيه بعنبر و بعضى رائحۀ آن شبيه بكافور

و بعضى پرريشه و بد طعم و بعضى را رائحه شبيه بشبت و نانخواه و برازيانه و غير اينها از طعوم و روايح

و بعضى مختلف الاجزا در قوام و طعم و در بعضى يتوع كمي همين در محل اتصال ثمر آن بشاخ درخت

و در بعضى يتوع بسيارى حتى در زير پوست آن نيز مى‌باشد
و بهترين آن بسيار شيرين شاداب مستوى القوام بي‌ريشه خوشبوى قليل اليتوع آنست

و آنچه برخلاف اين اوصاف باشد همكي يا بعضى بد و مضر و بهترين اطوار خوردن آن آنست كه رسيدۀ آبدار آن را بدست بمالند

تا نرم كردد و سر آن را ببرند تا يتوعتى كه در ان است دور شود و بمكند تا تمام آب صافى آن خورده شود

و بى‌ريشۀ آبدار آن را كه اندك سخت باشد سر آن را بريده كه يتوعيت آن دور شود

و هر دو طرف آهسته آن را بريده تناول نمايند كه اين نيز بهترين طور است

و حيف است كه انبۀ بيريشۀ قسمى اعلى را كه در بنكاله بعضى جاها مثل مالده و اطراف مرشدآباد كه در چونه كهالى و باكه و ديكر جاها

و در عظيم‌آباد پركنۀ ملكي مى‌شود نرم كرده بمكند براى مكيدن انبۀ شيرين خشبو كه آب رقيق داشته باشد

و اكر ريشه‌دار هم باشد مضايقه ندارد و قسمى انبه در بنكاله مى‌شود كه در بلاد ديكر نيست كه آن را كچموا مى‌نامند

سبز خام آن شيرين مى‌شود و بعضى از اقسام اين در رسيدكي شيرين و خوش مى‌شود

و بعضى در پختكي بد طعم مى‌كردد کتاب مخزن الادویه طبع قدیم جلد یک ص 172
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

محل رویش

پستتوسط pejuhesh237 » پنج شنبه آگوست 22, 2013 8:55 am

.و همچنين در بعض بلاد قريب بخط استوا دوازده ماه ثمر مى‌دهد و هميشه ثمر آن بر درخت مى‌باشد

مانند جزيرۀ سيلان و بندر تلچرى چيناپتن و حوالى آنها و اكثر ميوه‌هاى ديكر كه در ان اماكن بهم مى‌رسد

و در بعضى بلاد ديكر نيز انبه مى‌شود مانند سواحل بلاد يمن و عمان و سودان و سميل و مياناب كه مشهور بمنيا است

و از توابع لار است و بعض اماكن ديكر نيز قليلى بهم مى‌رسد اما نه بوفور و خوش طعمي هندود كهن و بنكاله است کتاب مخزن الادویه طبع قدیم جلد یک ص 172

اين درخت بومى هندوستان و مالزى و مالت است و حاليه در ساير مناطق آسياى حاره نظير جاوه كاشته مى‌شود.

در ايران در جنوب كاشته مى‌شود. کتاب معارف گیاهی میر حیدر جلد 2ص 37
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

اجزاءمصرفی و سمی گیاه

پستتوسط pejuhesh237 » پنج شنبه آگوست 22, 2013 8:55 am

همه اجزائ ان استفاده میشود

هیچ جزئ ان سمی نیست.

پوست درخت قابض است و در موارد ديفترى و روماتيسم و خونريزى از رحم، مصرف دارويى دارد.

صمغ انبه از نظر خواص طبى جانشين صمغ عربى است و از گرد آن براى معالجۀ ترك پا و جرب پوست استفاده مى‌شود

(جرب بيمارى پوستى مسرى است كه عامل آن ساركوپتس اسكامبيه‌اى مى‌باشد) . و به علاوه صمغ آن به عنوان داروى ضد سيفيليس به كار مى‌رود.

عصارۀ برگ، پوست، ساقه و ميوۀ نارس انبه به مقدار محدودى خاصيت ضد باكترى بر ضد مايكروكوكوس پيروژنس واريته اورئوس  دارد.

ميوۀ رسيدۀ آن خاصيت ضد قارچى دارد.

معمولا از جوشاندۀ برگ، ساقه، ميوه، هسته و صمغ آن در پزشكى استفاده مى‌شود.

مغز هستۀ آن قابض است و عارى از مواد سمى و داراى مقدارى آمينواسيد است.

گرد مغز هستۀ آن به عنوان ضد كرم و در موارد بواسير خونى به كار مى‌رود.

گوشت ميوۀ رسيدۀ انبه عطش را تسكين مى‌دهد و جريان خون را رونق مى‌بخشد

در حالى كه پوست ميوه خاصيت تونيك و مقوى دارد

ميوۀ نارس انبه را قطعه‌قطعه كرده و خشك مى‌كنند و در موارد سپتى‌سميا   به كار مى‌برند

(سپتى‌سميا حالت بيمارى است كه در نتيجۀ وجود تعداد زيادى ميكربهاى بيمارى‌زا در خون شخص مريض ايجاد مى‌شود) .

از خيساندۀ برگهاى آن به عنوان خنك‌كننده مثل چاى دم مى‌كنند و مى‌خورند

. براى كاهش تب و سرماخوردگى نيز از كمپرس يا حمام يا آب خيس كرده و دم‌كردۀ آن استفاده مى‌شود


از گرد برگهاى سوخته و زغال‌شدۀ آن براى تهيۀ مشمع به منظور كندن زگيل استفاده مى‌شود

و به علاوه براى بند آوردن خونريزى نيز از گرد آن استفاده مى‌شود

در فيليپين از پوست ريشۀ آن به عنوان مدرّ ، قابض، بندآورندۀ خون و ضد روماتيسم ستفاده مى‌شود.


در موارد روماتيسم گرد پوست ريشۀ آن را به مقدار زياد دم مى‌كنند، بدن و مواضع دردناك روماتيسمى را حمام مى‌كنند و از آن براى شست‌وشو به

منظور جلوگيرى و يا قطع ترشحات مهبل نيز استفاده مى‌شود

از مغز هستۀ آن براى معالجۀ سرماخوردگى و سرفه‌هاى سخت استفاده مى‌شود

و همچنين براى قطع اسهالهاى سخت، بواسير خونى و قطع خونريزى

رحمى خارج از موعد قاعدگى نيز كاربرد دارد مغز هستۀ آن را بو داده و مى‌خورند ضد اسهال است و كرم‌كش

از رزين آن براى التيام زخمهاى دهان و همچنين به عنوان ضد سيفيليس و معالجۀ اسهال خونى استفاده مى‌شود

اگر صمغ آن را با روغن و آب ليمو مخلوط نمايند براى رفع ناراحتى‌هاى پوست بسيار مؤثر است کتاب معارف گیاهی میر حیدر جلد 2 ص 41

مصارف خوراکی

انبه در سراسر جهان مورد استفادهٔ خوراکی قرار می‌گیرد.

برای مصرف میوه پوست آن جدا می‌گردد، چرا که حاوی موادی تحریک‌کننده برای معده است.

انبه در انواع سالادها، نوشیدنیها، آب میوهها، شربتها و بستنیها استفاده می‌شود.

از آن برای درست کردن مربا، انواع شیرینی، تارت، کیک و پورهٔ میوه نیز استفاده می‌شود.


در برخی از کشورها از انبه برای پخت غذاهای اصلی نیز استفاده می‌شود.

در جزایر موریس و رئونیون از انبه سسی تهیه می‌گردد که در کنار غذاهای گوشتی مصرف می‌شود.

در بسیاری از غذاهای محلی و چاشنیهای هندی از انبهٔ رسیده استفاده می‌شود.

در مکزیک نیز از انبه برای تهیهٔ بعضی از انواع سس چیلی استفاده می‌گردد.
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

طبع گیاه

پستتوسط pejuhesh237 » پنج شنبه آگوست 22, 2013 8:56 am

در دويم گرم و در سيم خشك و گويند غير رسيدهء او در اول سرد است کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص35

متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين تفاوت:

آنچه خام است سرد در دوم و خشك در اول و مولد بلغم و سودا

و شيرين رسيدۀ آن كرم و خشك در دوم و مولد خون غليظ سوداوى هرچند كم‌آب‌تر و غليظ القوام‌تر باشد سوداويت آن زياده کتاب مخزن الادویه طبع قدیم جلد یک ص 172-173
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

منع مصرف

پستتوسط pejuhesh237 » پنج شنبه آگوست 22, 2013 8:57 am

.
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

خواص و کاربردهای گیاه

پستتوسط pejuhesh237 » پنج شنبه آگوست 22, 2013 8:57 am

غاسل اخلاط لزجه و بى ثفل و مقوى نفس

و جهة نيكو كردن رايحهء دهان و منع خفقان و درد سر بارد و رفع بواسير و تقوية مرى و ترشى او جهة قطع طحال

و برانگيختن اشتها و ريزانيدن سنگ گرده و مثانه و دانه او جهة سفيد كردن دندان

و خاكستر چوب او جهة نزف الدم و طلاي شاخ و برگ او جهة سياه كردن و دراز داشتن مو نافع

و گويند مضعف جگر است و مصلحش مويز.کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص35

متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق بخشي از تحفه بود:

مقوى قوى و ارواح و اعضاى رئيسه و آلات تنفس و مرى و معده و امعا و كرده بمناسبت شكل و مقوى مثانه و باه

و سرفه و ضيق النفس و و ذرب و قولنج و عطش و اعيا و ضعف و كسالت و سستي بدن

و بدن را فربه كرداند و ادرار بول آورد و طبيعت را قبض نكذارد بلكه ملين دارد

مضر محرورين خصوص در خلاى معده و مصلح آن آشاميدن سكنجبين

و خوردن جامون رسيدۀ شاداب يا شربت آنكه ميوۀ هندى است و آب دوغ و آب سرد

و قسم لحمي كم آب آن ثقيل و ديرهضم و نفاخ و ريشه‌دار آن از ان بدتر و قابض و مورث امراض سوداوى و حكه و جرب و دماميل و غيرها

و مصلح نفخ آن اهل هند زنجبيل كفته‌اند و نمك كه بالاى آن قدرى بخورند آزموده و زنجبيل در نمك پرورده بهتر

و مضعف جكر و مصلح آن مويز

و شايد درين امر شربت زرشك يا سكنجبين يا شربت جامون بهتر باشد

و مضر لثه و عمور و دندان و مرقق مني است و كفته‌اند جهت فربهي و تقويت باه شير تازۀ دوشيدۀ خام

و يا قدرى جوش داده معين فعل آنست و خام ترش آن مسكن صفرا و منبه اشتهاى طعام و بلغمي و سوداوى‌مزاجان را مضر و مولد سودا

و يتوع آن حار و مقرح اعضا و رائحۀ آن شبيه برائحۀ حبة الخضراى خام نارس كه بفارسي نبشه و رسيدۀ آن را بن نامند

و مصلح آن ماليدن روغن است به عضوى كه بدان رسيده باشد

و كل آن و مغز هستۀ آن بسيار بارد و يابس و حابس اسهال و مجفف و ممسك مني

خصوص كه اندك بريان نموده بادويۀ مناسبه بقدر حاجت بياشامند

و چون نارس بسيار كوچك آن را كه از شكوفۀ تازه بهم رسيده باشد

خشك نموده هر روز يكدرهم آن را با چهار درهم شكر بخورند درور مني و سرعت انزال را دفع نمايد

و كويند حافظ سياهى مو است و مضمضه به آبى كه برك و كل آن را در ان سائيده باشند

مقوى دندان و لثه و مستحكم كنندۀ آنها است راستياك بچوب آن رافع بوى دهان

و ذرور خاكستر چوب آن جهت نزف الدم و بدستور ذرور و برك آن و دخان برك خشك آن جهت دفع رياح كرده

و بدستور دخان پوست انبۀ خشك كرده نافع با تكرار عمل كه بعد از ان بر ان عضو هواى سرد نرسد

و نيز كرفتن دود آن در حلق جهت زخم آن

و اكر برك درخت آن را كه خود از درخت ريخته باشد ماليده در سر غليان مانند تنباكو بكشند

زخم حلقوم را كه منفذ آن و بيني و تارك سر هر سه يك شده باشد در مدت چهل يوم باصلاح مى‌آورد

و چون برك تر و تازۀ آن را از درخت چيده بيخ ساقۀ آن را فشرده رطوبتى كه از ان بو ايد بر دانه كه در پلك چشم برميآيد بمالند زائل كرداند

بى‌درد و وجع و چون نه عدد ساقۀ بيخ برك آن را با نه عدد فلفل سياه با آب نرم سوده حبوب بسته فرو برند

اسهال و قئ عارض هيضه را كه بند نكردد بند نمايد و طلاى آب بركهاى نازك آن

و همچنين تدهين موى سر زنان بروغنى كه در ان پوست انبۀ خام بتنهائي

و يا با بعضى ادويۀ مناسبۀ ديكر انداخته در آفتاب پرورده باشند جهت درارى و سياهي مو

و منع اسقاط آن نافع و آب افشردۀ ثمر خام آنكه امرس نامند و چني و امچور و اموت و حلوا و خوشاب و شراب و افشرج و عرق آب آن

و قرص هستۀ آن و قليۀ خام و مرباى آن در قرابادين ذكر يافت

و اهل هند و بنكاله انبۀ خام را در زير آتش كرده پخته پس برآورده پوست آن را جدا كرده نرم مى‌مالند

و صاف كرده قدرى قند سياه كه بهندى كر نامند داخل كرده در ظرفى كرده نكاه مى‌دارند

هنكامى كه باد سموم و يا هواى سمي و يا هواى ردى و يا وبائي بكسى رسد

بزودى قدرى از ان باو مى‌خورانند و بر تمام بدن او مى‌مالند بزودى بعون الهي شفا مى‌يابدکتاب مخزن الادویه طبع قدیم جلد یک ص 173
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

نسخه ها

پستتوسط pejuhesh237 » پنج شنبه آگوست 22, 2013 8:58 am

غاسل اخلاط لزجه و بى ثفل و مقوى نفس

و جهة نيكو كردن رايحهء دهان و منع خفقان و درد سر بارد و رفع بواسير و تقوية مرى و ترشى او جهة قطع طحال

و برانگيختن اشتها و ريزانيدن سنگ گرده و مثانه و دانه او جهة سفيد كردن دندان

و خاكستر چوب او جهة نزف الدم و طلاي شاخ و برگ او جهة سياه كردن و دراز داشتن مو نافع

و گويند مضعف جگر است و مصلحش مويز.کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص35

متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق بخشي از تحفه بود:

مقوى قوى و ارواح و اعضاى رئيسه و آلات تنفس و مرى و معده و امعا و كرده بمناسبت شكل و مقوى مثانه و باه

و سرفه و ضيق النفس و و ذرب و قولنج و عطش و اعيا و ضعف و كسالت و سستي بدن

و بدن را فربه كرداند و ادرار بول آورد و طبيعت را قبض نكذارد بلكه ملين دارد

مضر محرورين خصوص در خلاى معده و مصلح آن آشاميدن سكنجبين

و خوردن جامون رسيدۀ شاداب يا شربت آنكه ميوۀ هندى است و آب دوغ و آب سرد

و قسم لحمي كم آب آن ثقيل و ديرهضم و نفاخ و ريشه‌دار آن از ان بدتر و قابض و مورث امراض سوداوى و حكه و جرب و دماميل و غيرها

و مصلح نفخ آن اهل هند زنجبيل كفته‌اند و نمك كه بالاى آن قدرى بخورند آزموده و زنجبيل در نمك پرورده بهتر

و مضعف جكر و مصلح آن مويز

و شايد درين امر شربت زرشك يا سكنجبين يا شربت جامون بهتر باشد

و مضر لثه و عمور و دندان و مرقق مني است و كفته‌اند جهت فربهي و تقويت باه شير تازۀ دوشيدۀ خام

و يا قدرى جوش داده معين فعل آنست و خام ترش آن مسكن صفرا و منبه اشتهاى طعام و بلغمي و سوداوى‌مزاجان را مضر و مولد سودا

و يتوع آن حار و مقرح اعضا و رائحۀ آن شبيه برائحۀ حبة الخضراى خام نارس كه بفارسي نبشه و رسيدۀ آن را بن نامند

و مصلح آن ماليدن روغن است به عضوى كه بدان رسيده باشد

و كل آن و مغز هستۀ آن بسيار بارد و يابس و حابس اسهال و مجفف و ممسك مني

خصوص كه اندك بريان نموده بادويۀ مناسبه بقدر حاجت بياشامند

و چون نارس بسيار كوچك آن را كه از شكوفۀ تازه بهم رسيده باشد

خشك نموده هر روز يكدرهم آن را با چهار درهم شكر بخورند درور مني و سرعت انزال را دفع نمايد

و كويند حافظ سياهى مو است و مضمضه به آبى كه برك و كل آن را در ان سائيده باشند

مقوى دندان و لثه و مستحكم كنندۀ آنها است راستياك بچوب آن رافع بوى دهان

و ذرور خاكستر چوب آن جهت نزف الدم و بدستور ذرور و برك آن و دخان برك خشك آن جهت دفع رياح كرده

و بدستور دخان پوست انبۀ خشك كرده نافع با تكرار عمل كه بعد از ان بر ان عضو هواى سرد نرسد

و نيز كرفتن دود آن در حلق جهت زخم آن

و اكر برك درخت آن را كه خود از درخت ريخته باشد ماليده در سر غليان مانند تنباكو بكشند

زخم حلقوم را كه منفذ آن و بيني و تارك سر هر سه يك شده باشد در مدت چهل يوم باصلاح مى‌آورد

و چون برك تر و تازۀ آن را از درخت چيده بيخ ساقۀ آن را فشرده رطوبتى كه از ان بو ايد بر دانه كه در پلك چشم برميآيد بمالند زائل كرداند

بى‌درد و وجع و چون نه عدد ساقۀ بيخ برك آن را با نه عدد فلفل سياه با آب نرم سوده حبوب بسته فرو برند

اسهال و قئ عارض هيضه را كه بند نكردد بند نمايد و طلاى آب بركهاى نازك آن

و همچنين تدهين موى سر زنان بروغنى كه در ان پوست انبۀ خام بتنهائي

و يا با بعضى ادويۀ مناسبۀ ديكر انداخته در آفتاب پرورده باشند جهت درارى و سياهي مو

و منع اسقاط آن نافع و آب افشردۀ ثمر خام آنكه امرس نامند و چني و امچور و اموت و حلوا و خوشاب و شراب و افشرج و عرق آب آن

و قرص هستۀ آن و قليۀ خام و مرباى آن در قرابادين ذكر يافت

و اهل هند و بنكاله انبۀ خام را در زير آتش كرده پخته پس برآورده پوست آن را جدا كرده نرم مى‌مالند

و صاف كرده قدرى قند سياه كه بهندى كر نامند داخل كرده در ظرفى كرده نكاه مى‌دارند

هنكامى كه باد سموم و يا هواى سمي و يا هواى ردى و يا وبائي بكسى رسد

بزودى قدرى از ان باو مى‌خورانند و بر تمام بدن او مى‌مالند بزودى بعون الهي شفا مى‌يابدکتاب مخزن الادویه طبع قدیم جلد یک ص 173
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

تحقیقات و تجربیات برای نتایج کاربرد درمانی

پستتوسط pejuhesh237 » پنج شنبه آگوست 22, 2013 8:58 am

.
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

بعدي

بازگشت به الف


Aelaa.Net