اهليلج‏

مدير انجمن: pejuhesh237

اهليلج‏

پستتوسط pejuhesh237 » جمعه سپتامبر 26, 2014 2:28 pm

بسم الله الرحمان الرحیم
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

اهليلج‏

پستتوسط pejuhesh237 » جمعه سپتامبر 26, 2014 2:28 pm

فارسی:

عربی:

یونانی:

انگلیسی:

فرانسه:

آلمانی:

ایتالیائی:
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

معرفی گیاه

پستتوسط pejuhesh237 » جمعه سپتامبر 26, 2014 2:31 pm

ثمر درخت هندى است درخت آن عظيم و برگ آن باريك طولانى و ثمر آن خوشه دار

و گفته‏اند كه آن انواع است كابلى كه زرد و بزرگ باليده است و زرد كه متوسط است و چينى سبز رنگ كه از آن كوچك‏تر است

و سياه هندى كه به قدر مويز است و از آن كوچك‏تر را كه به قدر جويى است

در هند هليله جوى و از آن كوچك‏تر كه بقدر زيره است

هليله زيره نامند و گويند هر يك ثمر درختى است على حده شبيه به هم

و آنچه به تحقيق پيوسته همه ثمر يك درخت است كه از ابتداى ظهور شكوفه تا انتهاى كمال باليدگى

و نضج هر مرتبه را نامى گذاشته‏اند و نوعى على حده دانسته مثلًا شكوفه خشك آن را كه مانند زيره است

هليله زيره و از آن بزرگ‏تر كه به قدر جو است هليله جوى و از آن بزرگ‏تر كه سياه به مقدار مويز سياه است مويزك

و هليله زنگى و هليله هندى و هليله اسود نامند و اينها همه هسته ندارند

و از آن بزرگ‏تر نيم‏رس سبز مايل به زردى را هليله چينى و از آن رسيده‏تر زرد را اهليلج اصفر

و به كمال رسيده زرد مايل به سرخى املس را اهليلج كابلى گويند

و امّا آنچه در گجرات مى‏شود بهتر از همه و بعد از آن بنارس و پس بيربهوم كه در بنگاله است

و بى‏ريشه و باليده و بزرگ و با قوّت مى‏باشد و باقى جاها ريشه‏دار و كوچك و ضعيف‏العمل

و كابلى جهت آن نامند كه از راه خشكى از آن سمت به بلاد توران و خراسان و ايران مى‏ برند نه آنكه در كابل به هم مى‏رسد

و همچنين از هر سمتى كه به بلدى مى‏برند مانند بصره و غيره بصرى نامند

و امّا چينى جهت آن گويند كه در قديم الايام آنچه را از سواحل درياى هند به بلاد ايران و روم و عرب

و غيره‏ها مى‏برده‏اند همه را چينى مى‏ناميده‏اند مانند دارچينى كه در سبلان و نواح آن به هم مى‏رسد

و هليله و زنجبيل كه در گجرات و نواح آن على هذا القياس.کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 190
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

محل رویش

پستتوسط pejuhesh237 » جمعه سپتامبر 26, 2014 2:31 pm

و منبت آن اكثر بلاد هند و دكهن و گجرات و بنارس و بنگاله است .کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 190
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

اجزائ مصرفی و سمی گیاه

پستتوسط pejuhesh237 » جمعه سپتامبر 26, 2014 2:32 pm

.
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

طبع گیاه

پستتوسط pejuhesh237 » جمعه سپتامبر 26, 2014 2:32 pm

در اول سرد و در دويّم خشك گفته‏اند و خشكى كابلى از ساير انواع كمتر است به اعتبار كمال رسيدگى آن.کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 190
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

منع مصرف

پستتوسط pejuhesh237 » جمعه سپتامبر 26, 2014 2:33 pm

.
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

خواص و كاربردهاي گياه

پستتوسط pejuhesh237 » جمعه سپتامبر 26, 2014 2:35 pm

در طب الائمه منقول است از محمد بن سنان از على بن موسى الرضا عليه التحيه و الثنا كه گفت شنيدم از موسى بن جعفر عليهما

السلام كه تحقيق شكايت كردند نزد اوشان از مرض پس آمدند اطباء و توصيف كردند براى آن حضرت (ع) عجايب ادويه را پس فرمودند

آن حضرت (ع) اين يذهب بكم الاهليلج؟ يعنى چرا از نظر شما مى‏رود و دور مى‏رويد

و اقتصار نمى‏كنيد به رسيدن اين ادويه كه اهليلج و رازيانج و شكر است در ابتداى گرما سه ماه متوالى

در هر ماهى سه روز متوالى و هنگام آمدن زمستان همان قسم و بگردانيد به جاى رازيانج مصطكى در زمستان

به درستى كه مريض نمى‏شويد مگر به مرض موت و مجموع آن جهت تقويت معده و دماغ و ذهن و حفظ و حواس

و تفتيح سدد و صداع و ماليخوليا و تصفيه ارواح و وسواس سوداوى و خفقان و غثيان و منع صعود بخارات به دماغ

و اطفاى نايره سودا كه از احتراق صفرا باشد و تصفيه رنگ رخسار و استسقا و بواسير ريحى و خونى و حميات مركبه

در اواسط و اواخر نافع و مسهل رقيق بلغم و صفرا به عصر و بعضى در حميات مطلقاً منع كرده‏اند استعمال هليلجات را

و اين قول مسلم و كلى نيست در همه حال بلكه در ابتدا قبل از نضج و ترقيق ماده و بحران مجوز نيست

جهت آنكه لطيف و رقيق ماده را به عصر دفع مى‏كند و باقى را غليظ متحجر مى‏گرداند

و به دستور در حقنه‏ها نيز و اين نيز پسنديده و كلى نيست و علت منع عصر آنست

و انضمام و تسديد مسام و عروق اعضا و ابقاى مواد غليظه در آنها و در حقنه اثر دوا در افضيه است

نه مسام كه باعث انضمام و انسداد آنها گردد و معمول است كه آن را با ادويه ملينه و مفتحه و جاذبه تركيب مى‏كنند

و صرف هليله را استعمال نمى‏نمايند در حقنه‏ها و در شرح اسباب در معالجه سرسام صفراوى در حقنه هليله داخل است

و (داشتن) آن در دوار و گفته‏اند كه چون با بنفشه و خيارشنبر و همچنين ملينات ديگر تركيب نمايند بايد كه ملاحظه نمايند

كه قوّت يكى مصادم و مضعف و مبطل قوّت ديگرى نيايد و مانع تأثير آن نگردد

و ليكن اولى عدم استعمال آن است در حقنه‏ها خصوصاً جرم و مطبوخ آن كه در حقنه‏ها اصلًا آن را نبايد جوش نمود

بلكه نقوع آن را استعمال نمايند نزد شدت حاجت و نيز بايد كه هليلجات را بسيار نرم نكوبند

بلكه مرضوض و جريش باشد يعنى نيم كوفته پس به روغن بادام شيرين چرب كرده استعمال نمايند تا آنكه باطل نگردد

فعل آنها و مغص آنها كم گردد به سبب روغن و سنون دانه آن جهت تقويت لثه و خون رفتن از بن دندان

و رويانيدن گوشت آن مفيد و عمل نقوع اهليلجات خصوص كابلى در اسهال زياده از مطبوخ و سفوف آنست

جهت آنكه صمغيت آن كه حامل قوّت اسهال آن است در آب مى‏آيد و جرم حابس آن مى‏ماند

به خلاف مطبوخ كه در آن نيز قدرى از جرم آن مى‏باشد و در سفوف تمامى آن و همچنين ريوند

و نيز منقوع و مطبوخ آنها بهتر از خوردن جرم آنها است زيرا كه محدث قولنج‏اند به سبب دفع نمودن رقيق اخلاط و باقى ماندن غليظ آنها.

مضر ثفل و حابس، مصلح‏ آن عناب و سپستان و مصلح قبض كه لازم عصر آنها است روغن بادام و يا گاو تازه و قند و ترنجبين و يا شكر.

مقدار شربت از جرم آنها: تا پنج درهم و در مطبوخات و نقوعات از هفت درم تا ده درم.

بدل آنها: در غير اسهال پوست انار و گويند عفص است و عصاره خشك هليله كابلى و زرد قوى الفعل

و اندك آن عمل بسيار مى‏نمايد و در قرابادين در اهليلج ذكر يافت.کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 191
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

نسخه ها

پستتوسط pejuhesh237 » جمعه سپتامبر 26, 2014 2:36 pm

در طب الائمه منقول است از محمد بن سنان از على بن موسى الرضا عليه التحيه و الثنا كه گفت شنيدم از موسى بن جعفر عليهما

السلام كه تحقيق شكايت كردند نزد اوشان از مرض پس آمدند اطباء و توصيف كردند براى آن حضرت (ع) عجايب ادويه را پس فرمودند

آن حضرت (ع) اين يذهب بكم الاهليلج؟ يعنى چرا از نظر شما مى‏رود و دور مى‏رويد

و اقتصار نمى‏كنيد به رسيدن اين ادويه كه اهليلج و رازيانج و شكر است در ابتداى گرما سه ماه متوالى

در هر ماهى سه روز متوالى و هنگام آمدن زمستان همان قسم و بگردانيد به جاى رازيانج مصطكى در زمستان

به درستى كه مريض نمى‏شويد مگر به مرض موت و مجموع آن جهت تقويت معده و دماغ و ذهن و حفظ و حواس

و تفتيح سدد و صداع و ماليخوليا و تصفيه ارواح و وسواس سوداوى و خفقان و غثيان و منع صعود بخارات به دماغ

و اطفاى نايره سودا كه از احتراق صفرا باشد و تصفيه رنگ رخسار و استسقا و بواسير ريحى و خونى و حميات مركبه

در اواسط و اواخر نافع و مسهل رقيق بلغم و صفرا به عصر و بعضى در حميات مطلقاً منع كرده‏اند استعمال هليلجات را

و اين قول مسلم و كلى نيست در همه حال بلكه در ابتدا قبل از نضج و ترقيق ماده و بحران مجوز نيست

جهت آنكه لطيف و رقيق ماده را به عصر دفع مى‏كند و باقى را غليظ متحجر مى‏گرداند

و به دستور در حقنه‏ها نيز و اين نيز پسنديده و كلى نيست و علت منع عصر آنست

و انضمام و تسديد مسام و عروق اعضا و ابقاى مواد غليظه در آنها و در حقنه اثر دوا در افضيه است

نه مسام كه باعث انضمام و انسداد آنها گردد و معمول است كه آن را با ادويه ملينه و مفتحه و جاذبه تركيب مى‏كنند

و صرف هليله را استعمال نمى‏نمايند در حقنه‏ها و در شرح اسباب در معالجه سرسام صفراوى در حقنه هليله داخل است

و (داشتن) آن در دوار و گفته‏اند كه چون با بنفشه و خيارشنبر و همچنين ملينات ديگر تركيب نمايند بايد كه ملاحظه نمايند

كه قوّت يكى مصادم و مضعف و مبطل قوّت ديگرى نيايد و مانع تأثير آن نگردد

و ليكن اولى عدم استعمال آن است در حقنه‏ها خصوصاً جرم و مطبوخ آن كه در حقنه‏ها اصلًا آن را نبايد جوش نمود

بلكه نقوع آن را استعمال نمايند نزد شدت حاجت و نيز بايد كه هليلجات را بسيار نرم نكوبند

بلكه مرضوض و جريش باشد يعنى نيم كوفته پس به روغن بادام شيرين چرب كرده استعمال نمايند تا آنكه باطل نگردد

فعل آنها و مغص آنها كم گردد به سبب روغن و سنون دانه آن جهت تقويت لثه و خون رفتن از بن دندان

و رويانيدن گوشت آن مفيد و عمل نقوع اهليلجات خصوص كابلى در اسهال زياده از مطبوخ و سفوف آنست

جهت آنكه صمغيت آن كه حامل قوّت اسهال آن است در آب مى‏آيد و جرم حابس آن مى‏ماند

به خلاف مطبوخ كه در آن نيز قدرى از جرم آن مى‏باشد و در سفوف تمامى آن و همچنين ريوند

و نيز منقوع و مطبوخ آنها بهتر از خوردن جرم آنها است زيرا كه محدث قولنج‏اند به سبب دفع نمودن رقيق اخلاط و باقى ماندن غليظ آنها.

مضر ثفل و حابس، مصلح‏ آن عناب و سپستان و مصلح قبض كه لازم عصر آنها است روغن بادام و يا گاو تازه و قند و ترنجبين و يا شكر.

مقدار شربت از جرم آنها: تا پنج درهم و در مطبوخات و نقوعات از هفت درم تا ده درم.

بدل آنها: در غير اسهال پوست انار و گويند عفص است و عصاره خشك هليله كابلى و زرد قوى الفعل

و اندك آن عمل بسيار مى‏نمايد و در قرابادين در اهليلج ذكر يافت.کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 191
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

تحقيقات و تجربيات براي نتايج كاربرد درماني

پستتوسط pejuhesh237 » جمعه سپتامبر 26, 2014 2:43 pm

.
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

بعدي

بازگشت به الف


cron
Aelaa.Net