افسنتين

مدير انجمن: pejuhesh237

افسنتين

پستتوسط pejuhesh237 » شنبه جولاي 21, 2012 9:31 pm

بسم الله الرحمان الرحیم
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

افسنتين

پستتوسط pejuhesh237 » پنج شنبه فبريه 07, 2013 10:34 am

A. absinthium

نام علمی

Artemisia absinthium

به فتح همزه و سكون فا و فتح سين و سكون نون و كسر تاى مثناة فوقانيه و سكون ياى مثناة تحتانيه و نون

و به رومي :ابستيون

و بلغت مصر: نوع زبون آن را دسيسه و نوع جبلي آن را ربل براء مهمله نامند

و بهندى :مجترى و شتارو كويند

فارسی:مروه


نامهای دیگر:افسنتین کبیر، مروه، کشوثای رومی، خترق، خاراگوش، قورت اودی، سینسوس، مجری، ربل، دسیسه،

شیح رومی، افسنتین رومی، اسبسنت، سلیسینوس، افنیثون، کمثوثا، گول‌هه‌نگ، واش، افسنتین بحری، شیح، افسنتین صغیر، ابسنتین، گندواش و کشوثا

عربی:خترق بحاى معجمۀ مفتوحه و تاى مثناة فوقانيۀ ساكنه و راى مهملۀ مفتوحه و قاف، افسنتين

یونانی:

انگلیسی:mingwort و absinthium و absinth

فرانسه:armoise amere و herbe sainte

آلمانی:bitterer-beifuss و absinth wermuth

ایتالیائی:assenzio romano و assenzio domestico
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

معرفی گیاه

پستتوسط pejuhesh237 » جمعه آگوست 16, 2013 12:12 pm

Image
Image
Image
Image
Image

اسم نباتيست مابين شجر

و گياه شبيه به بابونه گاو چشم برگش مثل صعتر و غبارناك و سفيد

و شاخش مثل برنجاسف و انبوه و ساقش بلند و گل او مثل گل بابونه و از آن ريزه تر

و تخمش شبيه باسپند و با تلخى و قبض و برّى او با عطريهء ثقيلى

و قسمى را برگ مثل برگ زردک و سفيد و گلش زرد بى اوراق سفيد

و در مصر مسيسه نامند و زبونترين اقسام او است

و بهترين او رومى طرسوسى و سورى است كه با حرافة و تلخى و قبض باشد .کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص28-29

متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق بخشي از تحفه بود:

شيخ الرئيس كفته كه حنين نوشته كه افسنتين چند نوع مى‌باشد

خراسانى و شرقى و طرسوسى و سوسى و آنچه از كوه لكام مى‌آورند و غير اينها نيز

و متقدمين پنج صنف دانسته‌اند طرسوسى و سوسى و نبطى و خراسانى

و رومى و نبطى آن با عطريت است و قوت قبض و تحليل آن زياده و حرارت آن كمتر و ازين جهت اسهال بلغم نمى‌نمايد

هرچند در معده باشد و نفعى چندان در اسهال بلغم ندارد و مضر بفم معده نيست

و صنفى را كه برك مانند برك زردك و سفيد و كل آن زرد و بي‌برك و اهل مصر آن را دسيسه نامند

و منبت آن آنچه در اكثر شرقي بلاد شماليه و خراسان و عراق است زبون‌ترين همه اصناف است

و كفته‌اند كه افسنتين از اصناف شيح است و لهذا بعض حكما آن را شيح رومى ناميده‌اند

و بعضي كشوثاى رومى دانسته‌اند و مختار بهترين اصناف آن رومى طرسوسى سفيد رنك پس سوسى مزغب آنست

كه چون چوب آن را بشكنند و يا به كف دست بمالند بوى صبر از ان آيد و در طعم آن حرفت و تلخى و قبضى باشد و نيز كفته‌اند

بهترين انواع رومى سرخ‌رنك با عطريت رائحه و تلخ طعم مزغب آنست كه در ان كره‌ها باشد

و آنچه را از جزيرۀ نيطس آورند قبض آن بيشتر از اصناف ديكر است و برك و كل آن كوچك‌تر و كاه مغشوش مى‌كنند

آن را بزردى زيت كه با آن در آب جوش مى‌دهند و خشك مى‌نمايند و فرق ميان آن هر دو آنست

كه مغشوش آن را چون در آتش اندازند بوى زيت از ان آيد بخلاف خالص کتاب مخزن الادویه طبع قدیم جلد یک ص 147


تاریخچه:

تاریخ شناسائی این گیاه به دورانهای خیلی قدیم، در حدود 1600 سال قبل از میلاد مسیح نسبت داده می شود

بطوری که مصریان، اختصاصاتی از آنرا در این زمانها بر روی اوراق پاپیروس نام برده اند.

شواهد تاریخی نشان می دهد که افسنطین دارای آنچنان قدمتی است که باید به زمانهای قبل تر از آنچه که ذکر شد، نسبت داده شود

و پراکندگی آن نیز در این زمانها، بیشتر در مناطق گرم و خشک مدیترانه بوده است

و اگر مشاهده می گردد که امروزه وسعت انتشار آن محدود گردیده، به این دلیل است که حساسیت زیاد گیاه در مقابل سرما،

همواره مانع پیشرفت آن در وسعت های پهناور می شده است.در آثار بقراط حکیم، و جالینوس ، و پلین از افسنطین نام برده شده است

و چون این گیاه در یونان وجود نداشته، نمی توان بطور قطع گیاه مورد نظر آنها را به افسنطین نسبت داد

و یا لااقل باید به گونه هائی که به افسنطین شباهت دارد مشکوک گردید.

در قرون وسطی پرورش افسنطین در سرزمین پهناوری واقع در شمال اروپا، از شبه جزایر اسکاندیناوی تا ایسلند

و در قرن نوزدهم، د رغالب نواحی اروپا مخصوصا منطقه مدیترانه معمول گردید.

موارد درمانی افسنطین نیز در طی قرون قبل، به صورتی بوده است که امروزه تقریبا برای همان موارد با مختصر اختلافی، بکار می رود

مانند آنکه از آن به عنوان هضم کننده، تب بر، رفع خنازیر، یرقان، آب آوردن، فلج، رماتیسم، دفع کرم

و حتی در موارد شیوع بیماری طاعون، وبا، و باد سرخ، استفده به عمل می آمده است.


گیاهی است علفی پایا به ارتفاع 40 تا 60 سانتیمتر و حتی یک متر که به حالت انبوه در زمینهای بایر سنگلاخی،

کنار جاده ها و دامنه کوهستانها تا ارتفاعات 2000 متری می روید.

پراکندگی آن به صورتی است که در نواحی مختلف فرانسه، دامنه های آلپ پیرنه، سویس، بلژیک و در آسیا مانند ایران و سیبریه می روید.

برگهای متناوب با بریدگی های باریک و عمیق تا حد رگبرگ میانی دارد ولی به نسبتی فاصله برگ از قاعده ساقه دور باشد، بریدگی ها کمتر می شود

سطح فوقانی و تحتانی برگ پوشیده از تارهای فراوان است و چون ساقه و انشعابات آن نیز این حالت را دارند،

مجموعا به رنگ خاکستری روشن با ظاهر کاملا مشخص جلوه می کند.

کاپیتولها آن کوچک، به تعدا خیلی زیاد و دارای پهنائی بین 3 تا 4 میلی متر با حالت آویخته است.

در هر کاپیتول آن دو نوع گل : لوله ای و زبانه ای به رنگ زرد دیده می شود که مجموعا پس از شکفته شدن،

در متن خاکستری روشنی که ظاهر گیاه دارد، منظره زیبا بوجود می آورند.گل های زبانه ای کاپیتولها که در حاشیه قرار دارند

.عموما ماده ولی گلهای میانی ، نر – ماده اند.میوه آن فندقه، بسیار کوچک و دارای سطح صاف است.

از کلیه قسمتهای افسنطین، بوی قوی استشمام می گردد.پرورش افسنطین اگر ضرورت پیدا نماید در زمینهای رستی – آهکی و از طریق بذر آن صورت می گیرد.

زمین کشت نیز باید سبک و در معرض گرمای خورشید باشد زیرا هوای سرد اصولا برای رشد آنها مناسب نیست.

چون از نظر درمانی گیاه وحشی بر انواع پرورش یافته آن مزیت دارد و بعلاوه غالبا در وسعت های زیاد به عنوان وحشی افسنطین برخورد می شود

از این جهت کمتر اقدام به پرورش افسنطین می گردد

اختصاصات تشریحی:

برش عرضی برگ افسنطین در زیر میکروسکب،بافتهای زیر را نشان می دهد:

1-سطح فوقانی و تحتانی برگ افسنطین دارای بشره ای با ظاهر ناهموار و پوشیده از تارهای ترشحی و غیر ترشحی است.

تارهای ترشحی آن ، فاقد پایه یا دارای پایه کوتاه منتهی به دو شاخه در طرفین، به شکل حرف T می باشد.

2-در زیر بشره، پارانشیم نرده ای و حفره ای در اطراف دسته های کوچک آوندی دیده می شود

.لایه نازکی از آندودرم نیز که غالبا همراه با یک کیسه ترشحی شیزوژن است، اطراف دسته آوندی های مذکور را از خارج فرا گیرد.

قسمتهای زیر زمینی گیاه چوبی است و چون معمولا در نواحی مجاور خاک، جوانه هایی در آنها ایجاد می شود که موجب پیدایش ساقه فرعی می گردد

از این جهت همیشه پایه های جدیدی با این روش بوجود می آید که خود پراکندگی بیشتر این گیاه را در یک منطقه باعث می گردد.كتاب گياهان دارويي دكتر علي زرگري جلد سوم ص 80-88
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

محل رویش

پستتوسط pejuhesh237 » جمعه آگوست 16, 2013 12:12 pm

.محل رویش:
مازندران: دره هراز، پل زنگوله، 2 کیلومتری جنوب سیاه بیشه، گیلان: عمارلو، آستارا، ایسیپلی،

آذربایجان: 64 کیلومتری مشرق اردبیل، گردنه حیران در 1550 متری

تهران: بین پلور و استک، ارتفاعات رنه در 2640 متری، آبگرم در 2200 متری، مشرق ایران

خراسان: کتل یک چنار.كتاب گياهان دارويي دكتر علي زرگري جلد سوم ص 80-88
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

اجزاءمصرفی و سمی گیاه

پستتوسط pejuhesh237 » جمعه آگوست 16, 2013 12:12 pm

.قسمت مورد استفاده افسنطین، برگ و سرشاخه گلدار آن است.بوی آنها قوی و طعم آنها بسیار تلخ است.
مسمومیت ها:

افسنطین به علت دارا بودن اسانسی با ترکیبات سمی ، مسمومیتی بوجود می آورد که عوارض آن بروز تشنجات و ناراحتی های منشاء عصبی است.

از این جهت به علت خطراتی که ممکن است بوجود آورد باید در نهایت دقت و طبق دستور بکار رود.

وهمچنین مصرف آن برای مدت طولانی ادامه نیابد و اگر ضرورت چنین ایجاب کند که فراوردهای افسنطین، مدتی طولانی بکار روند تا بهبود بیمار تامین شود،

باید این عمل به صورت فاصله دار صورت گیرد بطوری که پس از چند روز مصرف، مدت کوتاهی از این عمل خودداری گردد

زیرا در غیر این صورت با ایجاد مسمومیت می کند، با عادت تولید می نماید و یا آنکه ناراحتی های مختلفی مخصوصا ناراحتی دستگاه هضم بوجود می آورد.


بیماران مبتلا به ناراحتی های هضمی و خونریزیهای داخلی باید از مصرف افسنطین

و یا فراوردهای این گیاه خودداری نمایند و بعلاوه زنان باردار، در دوران حاملگی نباید از آن استفاده بعمل آورند.

اسانس افسنطین:
طعم سوزاننده دارد وزن مخصوص آن در گرمای 15 درجه بین 925 ر 955 ر است.

مایعی است به رنگ سبز یا سبز مایل به قهوه ای که در 2 برابر حجم الکل 80 درجه و در اتر حل می شود

و اگر در مجاورت هوا و نور قرار گیرد، غلظت حاصل نموده به رنگ سبز تیره در می آید.در آب به مقادیر بسیار کم حل می شود.

اسانس افسنطین در شیشه های کاملا در بسته، در محل سرد و دور از نور باید نگهداری شود از نظر درمانی اثر ضد کرم و ضد مالاریا دارد.

ماده اصلی تشکیل دهنده این اسانس، تویون است که همراه با تویول، کا دی نن، فلاندرن، اترهای تویول و پینن،در اسانس یافت می شود.


افسنطین دارای اثر مقوی،مقوی قلب، تب بر، مدر، قاعده آور، ضد کرم،و ضد عفونی کننده است.

افسنطین از مقوی های مهم دستگاه هضم به شمار می آید زیرا با مصرف آن، اشتها زیاد می گردد،

انقباضات الیاف ماهیچه های معده و روده تقویت می یابدو یبوست های ناشی از ضعف عمل دستگاه هضم نیز برطرف می شود.

از افسنطین، نتایج خوبی در رفع اسهالهای مزمن، نفخ، و تب های نوبه گرفته شده است.

در مواقع درمان بیماریها با افسنطین باید همواره به این نکته توجه شود که اگر بیمار در مقابل آن عکس العمل نشان دهد از ادامه مصرف گیاه خوداری به عمل آید.

تجارب مختلف نشان داده است که در مواردی که کینین، بهبودی موقت در بیماران مبتلا به تب نوبه بوجود می آورد،

شراب افسنطین می تواند تضمین بهبودی کامل بیمار را بنماید و از عودت یافتن بیمار جلوگیری به عمل آورد.

افسنطین، سرعت جریان خون را زیاد می کند و ترشح ادرار را افزایش می دهد از این جهت برای رفع آب آوردن انساج و خیز عمومی بدن، می تواند مورد استفاد ه قرار گیرد

افسنطین در رفع قطع حالت قاعدگی زنان جوان، خصوصا دختران جوان ناشی از ضعف مفرط یا عدم فعالیت رحم، اثر بسیار مفید ظاهر می نماید

به طوری که با تامین تقویت عمومی بیمار، موجبات بر قراری قاعدگی و نظم آنرا باعث می شود.

رفع ترشحات زنانگی نیز پس از مصرف افسنطین پیش می آید، باید مربوط ببعمل فوق باشد.

اطبای قدیم برای آن خاصیت ضد کرم با اثر قوی قائل بودند.افسنطین دارای اثر ضد کرم است مانند آنکه در دفع اسکاریس لومبریکوئیدیس و کرمک،

اثر قطعی دارد ولی بروی کرم کدو تاثیر نمی نماید.

در استعمال خارج، اثر دادن شیره گیاه یا جوشانده نمکدار و یا تنطور آن بروی زخم واولسرها،

مانع پیشرفت آنها به سوی غانقرایائی شدن و چرکین گردیدن می شود بعلاوه باعث بهبود زخم و ترمیم بافتهای مربوط که نتیجه اش التیام زخم هاست می گردد.كتاب گياهان دارويي دكتر علي زرگري جلد سوم ص 80-88
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

طبع گیاه

پستتوسط pejuhesh237 » جمعه آگوست 16, 2013 12:13 pm

در اول دويم گرم و در آخر آن خشك .کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص28-29

متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:

گرم در اول و خشك در سوم و گرمى عصارۀ آن زياده از حشيش آن و اقوى از ان و همچنين تخم و كل آن اقوى است از حشيش آن کتاب مخزن الادویه طبع قدیم جلد یک ص 147
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

منع مصرف

پستتوسط pejuhesh237 » جمعه آگوست 16, 2013 12:14 pm

افسنطین نباید برای بیماران مبتلا به بواسیر، خونریزیهای معده و روده و در مواقع وجود خون در ادرار تجویز شود.كتاب گياهان دارويي دكتر علي زرگري جلد سوم ص 80-88
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

خواص و کاربردهای گیاه

پستتوسط pejuhesh237 » جمعه آگوست 16, 2013 12:14 pm

و مفتح و ملّطف و مبهّى و مسهل صفرا و ساير اخلاط معده

و منقى عروق و سينه و شش و مقوى بدن و جگر و معدهء سرد

و مدّر بول و حيض و عرق و شير و كشنده اقسام كرم و ترياق سموم مشروبه و ملذوعه

و محلّل رياح و جهة يرقان و رعشه و سكته و تبهاى عفنى مزمن و ماءاصفر و طحال

و با ناردين جهة درد معده و با افتيمون جهة تنقيهء سودا نافع

و چون چند روز از آب طبيخ او هر روز بيست مثقال بنوشند جهة رفع سقوط اشتها كه از رطوبات باشد مجرب

و دو درهم او جهة گزيدن عقرب عجيب النّفع است و با شراب جهة سم شوكران

و با سركه جهة فطر نافع و جهة بواسير و شقاق مقعد

و اخراج اخلاط حاره كه به سبب ادويهء مشروبه در معده به هم رسيده باشد بسيار مؤثر

و قطور او با زهرهء بز و روغن بادام تلخ جهة امراض گوش و كرى قديم مجرب

و فرزجهء او با عسل مدر حيض و حمول او با موم جهة حبّ القرع

و ضماد او با آب جهة شری و بخار مطبوخ او با شراب (حلال:حل كننده) جهة درد گوش

و طلاى مطبوخ او در میفحتج جهة درد چشم

و با عسل جهة رفع اثر بنفشى تحت پلك چشم و در سركه جهة مفاصل حار

و سائيده او با موم و روغن جهة درد تهيگاه و درد جگر و درد معدهء كهنه مجربست

و محلل صلابات و جهة داء الثعلب و داء الحیّه و بواسير و صلابات رحم و ورم سپرز ضماداً نافع

و اكتحال او جهة دمعه و غشاوه و استرخاى جفن و گذاشتن او در متاع مانع کرم زدن او

و آميختين او با مركّب باعث منع ارضه از كتابى كه با آن مركب كتابت كرده باشند

و طلاى او با روغن زيتون بر بدن مانع مقاربت پشه و دود آن جهة گريزاندن هوام

و پاشيدن آب طبيخ آن كشندهء كيك و مصدّع و مجفف دماغ و مصلحش انیسون و در محرور شربت انار

و قدر شربتش يك مثقال تا دو مثقال و در مطبوخ از پنج درهم تا ده درهم

و بدلش جهة معده به وزنش اسارون و نصف او هليلهء زرد

و به جهة جگر عصارهء غافث و جعده و قيصوم نيز بدل او می شود

و عصارهء افسنتين كه او را در آفتاب خشك كنند در افعال قوى

و مفتح سدّهء جگر و جهة تبهاى كهنه و مركّبه و تقويه معده

و تنقيهء اخلاط ريه و استسقأ و نيكو كردن رنگ رخسار و اصلاح فساد مزاج نافع

و مورث كرب و صداع و مصلحش ريوند و قدر شربتش تا يك درهم است

و بدلش سه وزن او افسنيتين است يا غافث يا شكاعى

و شراب او مقوى معده و مدر بول و حيض و جهة امراض جگر و سپرز و ربو و تفتيح سدّه

و برانگيختن اشتها و تقويه هضم و از ازالهء كزاز و نفخ باطنى

و رفع كرم معده و سموم حيوانى و مشروبه نافع است

و مانع وباء و حدوث امراض و طريق آنست كه نود مثقال افسنتين را در شش هزار

مثقال آب انگور چندان بجوشانند تا به ثلث رسد پس سه ماه گذاشته بعد از آن صاف نمايند

و اگر سى مثقال را با پانزده مثقال دار چينى

و پانزده مثقال سنبل الطّيب و با پانزده مثقال سليخه نيم كوب كرده

در ده هزار و هشتصد مثقال شراب مخلوط نموده سر ظرف را مستحكم ساخته بعد از دو ماه صاف كنند پسنديده است

و روغن افسنتين كه در هر چهار رطل روغن زيتون يا روغن كنجد

يک رطل گل افسنتين كرده چهل روز در آفتاب بگذراند جهة برودت ظاهر و باطن بدن

و آشاميدن پنج درهم او جهة رفع يرقان و سدّهء جگر و سدّهء سپرز خصوصا با سكنجبين عسلى

و به جهة تقويه معده و رفع احتباس حيض و سّم فطر و اخراج كرم معده

و خوردن او قبل از شراب مانع مستى و بعد از آن رافع خمار

و قطور او جهة کرم گوش و رياح آن و طلاى او جهة درد و چشم و با قيروطى جهة تقوية معده و درد ان نافع است. کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص28-29

متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق بخشي از تحفه بود:

و بدستور با افتيمون و اسطوخودوس منقى و مسهل سودا و جهت صداع

و لقوه و فالج و استرخا و رعشه و صرع و سكته و كابوس و دوار و سدر و ماليخوليا

و سبات و امراض عين و كوش و دهان و حلق و معده و كبد و مرارۀ طحال و ارحام و بواسير

و اوجاع اعصاب و اعيا و داء الثعلب و داء الحيه و دفع سموم مشروبه و منهوشه و تقويت معده

و اشتها و ادرار بول و حيض و شير و عرق و قتل اقسام ديدان و امثال اينها از امراض هريك بتنهائي

و يا با ادويۀ مناسبۀ آن نافع شربا و ضمادا الصداع و اللقوة و الفالج و الاسترخاء و الرعشة و الصرع و السكته و الكابوس

لشوق آب مطبوخ آن با شيخ ارمني خصوصا كه در ان قدرى ايارج فيقرا حل كرده باشند صداع حادث متولد در مقدم دماغ

و آشاميدن مطبوخ آن جهت آنكه محلل رياح دماغيست و غرغره بآن لقوه

و شرب طبيخ آن بتنهائي و يا با عسل لقوه و فالج و استرخا و رعشه و صرع و سكته و كابوس را نافع

و چون مفلوجي كه در معده او اخلاط حاره حاصله از ادويۀ مشروبه باشد بنوشد آن را خارج مى‌كرداند آنها را

و تبريد مى‌كند بالعرض و ريختن عصارۀ آن بكلوى مسكوت و سعوط نمودن آن آن را مفيد الدوار و السدر و السبات و الاعياء و الماليخوليا

آشاميدن مطبوخ آن با صبر سقوطرى دوار و سدر حادث از صفرا و بلغم را و تقيع آن سبات

و طبيخ آن با افتيمون ماليخوليا را و نيز تجرع هر روز دو اوقيه از آب طبيخ آن

و اكر مادۀ ماليخوليا مائل بمرارى باشد ده قيراط عصارۀ آن را در آب حل كنند و بياشامند

و اكر بشركت مراق بود و در مراق رياح باردۀ نافخه باشد و ورم و لهيب نباشد تنقيۀ آن بطبيخ افسنتين يا عصارۀ آن بنحو مذكور نمايند

و تدهين روغن كل آن جهت اعياى امتلائي مفيد امراض العين چون بكيرند حشيش آن را

و سائيده در خرقه كتاني بسته در آب كرم جوشان فرو برده تكميد نمايند بآن چشمي را كه طرفه داشته

و مدت مديد طول كشيده باشد زائل كرداند آن را بجهت آنكه كويند جذب مى‌كند

خون را بسوى خود به حدى كه خون در ان صره مى‌آيد كه اكر بفشارند خون از ان برمي‌آيد

و طلاى مطبوخ آن در ميپختج جهت درد چشم و غشاوه و ورم و ضربان آن

و با عسل جهت رفع آثار بنفشي تحت پلك چشم و ضماد آن با ناردين جهت رمد خصوصا نبطي آن

و اكتحال آن جهت رمد و غشاوه امراض الاذن چون افسنتين را در آب با روغني قابض يا در شراب پخته گوش را ببخار آن بدارند نافع است

وجع آن را و ورم بناكوش را و همچنين طلاى آن بر بناكوش

و قطور عصارۀ آن وجع حادث بسبب ديدان و يا رياح و يا رفتن آب در آن را نافع بجهت آنكه قاتل ديدان و محلل رياح آب است

و قطور مطبوخ آن در روغن بادام تلخ به حدى كه تمام قوت آن در روغن آيد با قليلى زهرۀ بز نيز محلل رياح كوش

و منقي جراحت آن در ساعت و رافع كرى است هرچند كهنه باشد و همچنين قطور ممزوج آب مطبوخ آن با روغن بادام تلخ

و زهرۀ بز آمدن آب را از كوش بازدارد امراض الفم و الحلق و الصدر و الرئة طلاى افسنتين كوبيده

و با نطرون و عسل سرشته بر حنك يا از خارج بر حلق نافع است ورم عضلات داخليۀ آن را و خناق و ورم بناكوش و وجع آن را

و همچنين غرغرۀ مطبوخ آن يا بعصارۀ آن بتنهائي يا با ادويۀ مناسبۀ آن

و آشاميدن آب طبيخ آن جهت تنقيۀ صدر و رئه و آنچه در عروق آنها است

از اخلاط صفراويه نافع المعدة و الكبد و المرارة و الطحال و الامعاء و الرحم و المقعدة و الديدان و البواسير و المفاصل

آشاميدن آن با ناردين جهت درد معده و تحليل صلابات باطنيه و نفخ و رياح

و همچنين ضماد آن و شرب طبيخ آن جهت تقويت معده و آوردن اشتهاى طعام كه زائل شده باشد عجيب الفعل است

و جهت اوجاع جنين و خاصره و تهبج صورت و اطراف و استسقا و اوجاع مفاصل و امراض مقعدۀ بارده و دفع بخارات فاسده

و اصلاح فساد مزاج و ابتداى سوء القنيه و بدستور عصارۀ آن جهت امراض مذكوره و همچنين چون بياشامند ده روز هر روز مقدار بيست مثقال از آب

مطبوخ آن بجهت رفع سقوط اشتها كه از رطوبت باشد و زوال يرقان نافع

و آشاميدن طبيخ آن بتنهائي و يا با عسل و يا با افتيمون جهت طحال

و همچنين با ادويه مناسبۀ ديكر و ضماد كوبيدۀ آن بانجير و نطرون و شيلم جهت استسقا خصوصا با سركه

و بدستور با نطرون و انجير و دقيق سوسن براى طحال با اكليل الملك در زيت پخته جهت ورم كبد در اواخر

و طلاى مطبوخ آن با سركه جهت وجع مفاصل حار و تمريخ آن با سوم

و روغن كل سرخ يا روغن حنا جهت درد تهيكاه و درد معدۀ كهنه و جكر و بواسير و شقاق مقعده و وجع آن و صلابت رحم

و همچنين ضماد آن بتنهائى و فرزجۀ آن با عسل جهت ادرار حيض

و حمول آن با موم جهت اخراج حب القرع

و آشاميدن آب مطبوخ آن بتنهائى و يا مطبوخ آن با برنج يا با عدس جهت قتل و اخراج اقسام كرم و آوردن اسهال نافع

و آشاميدن شراب آن جهت تمدد زير شراسيف و تقويت معده و دفع بواسير و شقاق مقعده و تنقيۀ عروق مى‌نمايد

از اخلاط مراريه و مائيه و ادرار مى‌فرمايد الحمى و داء الثعلب و الحية و الشرا و دفع السموم و غيرها و الزينة

آشاميدن طبيخ آن جهت تپهاى عفن و مركب و كهنه و با ناردين جهت داء الثعلب و داء الحية و بدستور ضماد آن

و آشاميدن ده درم مطبوخ آن جهت كزيدن عقرب و با شراب جهت سم شوكران و نهش تنين بحرى و برى نيز

و با سركه جهت خناق عارض از شرب قطر و ضماد آن با آب جهت شرا و تحليل صلابات و داء الثعلب و داء الحيه

و كذاشتن آن در صندوق و ميان متاع مانع كرم زدن ثياب

و آميختن آب مطبوخ آن با مركب مانع تغير آن و خوردن ارضه و كرم و سوس و موش كتابى را كه با آن مركب كتابت كرده باشند

و افسنتين مضعف فم معده است سواى نبطي آن و ليكن ضرر عصارۀ آن زياده از حشيش آن است

و مصدع و مجفف مصلح آن در مبرودين انيسون و مصطكي و در محرورين شربت انار و امثال آن

و شيخ الرئيس و صاحب شفاء الاسقام و ديكران كفته‌اند كه حشيش افسنتين موافق‌ترين ادويه است از براى معده و تقويت آن

و عصارۀ آن مضعف آن است بجهت آنكه در عصارۀ آن قوت قبضي كه محتبس است در حشيش آن نيست

و نيز صاحب شفاء الاسقام كفته جايز نيست استعمال آن قبل از نضج اخلاط بجهت آنكه ضرر آن در ان حين بيشتر از نفع آن است

بسبب قوت قبضي كه دارد و بالجمله در ان دو قوت است قوت اسهال و قوت قبض

و دو جوهر نيز يكى جوهر لطيف هواى نارى كه باعث اسهال و تفتيح است و ديكرى جوهر كثيف ارضي كه موجب قبض و حبس است

مقدار شربت از جرم آن از يك مثقال تا دو مثقال و در مطبوخ تا دو درهم است اما بايد كه چون جرم آن را بطريق سفوف و غير آن اكر استعمال نمايند

بجهت رفع قبض آن بروغن بادام چرب نمايند بدل آن در اسهال غافث و شيخ ارمني است

و عصارۀ آنكه آن را كوبيده آب آن را كرفته در آفتاب خشك كنند در جميع افعال مذكوره اقوى است

و نيز محلل و مفتح سدۀ جكر و مجارى ما بين معده و جكر و مجارى امعا

و جهت تبهاى كهنه و مركبۀ قديمه و تقويت معده و تنقيۀ آن از اخلاط مراريه

و آوردن اشتهاى طعام و ابتداى ضوء القنيه و استسقا و يرقان و نيكو كردن رنك رخسار و اصلاح فساد مزاج شربا مفيد

و جهت تهبح وجه و ورم اطراف و ورم طحال و داء الثعلب و داء الحيه شربا

و حب افسنتين و ادهان و اشربه و اضمده و عرق و غرغره و اقراص و مطبوخات و معجون آن در قرابادين ذكر يافت

با خواص و منافع و طرق استعمال و صنعت هريك کتاب مخزن الادویه طبع قدیم جلد یک ص 147-148-149
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

نسخه ها

پستتوسط pejuhesh237 » جمعه آگوست 16, 2013 12:15 pm

و مفتح و ملّطف و مبهّى و مسهل صفرا و ساير اخلاط معده

و منقى عروق و سينه و شش و مقوى بدن و جگر و معدهء سرد

و مدّر بول و حيض و عرق و شير و كشنده اقسام كرم و ترياق سموم مشروبه و ملذوعه

و محلّل رياح و جهة يرقان و رعشه و سكته و تبهاى عفنى مزمن و ماءاصفر و طحال

و با ناردين جهة درد معده و با افتيمون جهة تنقيهء سودا نافع

و چون چند روز از آب طبيخ او هر روز بيست مثقال بنوشند جهة رفع سقوط اشتها كه از رطوبات باشد مجرب

و دو درهم او جهة گزيدن عقرب عجيب النّفع است و با شراب جهة سم شوكران

و با سركه جهة فطر نافع و جهة بواسير و شقاق مقعد

و اخراج اخلاط حاره كه به سبب ادويهء مشروبه در معده به هم رسيده باشد بسيار مؤثر

و قطور او با زهرهء بز و روغن بادام تلخ جهة امراض گوش و كرى قديم مجرب

و فرزجهء او با عسل مدر حيض و حمول او با موم جهة حبّ القرع

و ضماد او با آب جهة شری و بخار مطبوخ او با شراب (حلال:حل كننده) جهة درد گوش

و طلاى مطبوخ او در میفحتج جهة درد چشم

و با عسل جهة رفع اثر بنفشى تحت پلك چشم و در سركه جهة مفاصل حار

و سائيده او با موم و روغن جهة درد تهيگاه و درد جگر و درد معدهء كهنه مجربست

و محلل صلابات و جهة داء الثعلب و داء الحیّه و بواسير و صلابات رحم و ورم سپرز ضماداً نافع

و اكتحال او جهة دمعه و غشاوه و استرخاى جفن و گذاشتن او در متاع مانع کرم زدن او

و آميختين او با مركّب باعث منع ارضه از كتابى كه با آن مركب كتابت كرده باشند

و طلاى او با روغن زيتون بر بدن مانع مقاربت پشه و دود آن جهة گريزاندن هوام

و پاشيدن آب طبيخ آن كشندهء كيك و مصدّع و مجفف دماغ و مصلحش انیسون و در محرور شربت انار

و قدر شربتش يك مثقال تا دو مثقال و در مطبوخ از پنج درهم تا ده درهم

و بدلش جهة معده به وزنش اسارون و نصف او هليلهء زرد

و به جهة جگر عصارهء غافث و جعده و قيصوم نيز بدل او می شود

و عصارهء افسنتين كه او را در آفتاب خشك كنند در افعال قوى

و مفتح سدّهء جگر و جهة تبهاى كهنه و مركّبه و تقويه معده

و تنقيهء اخلاط ريه و استسقأ و نيكو كردن رنگ رخسار و اصلاح فساد مزاج نافع

و مورث كرب و صداع و مصلحش ريوند و قدر شربتش تا يك درهم است

و بدلش سه وزن او افسنيتين است يا غافث يا شكاعى

و شراب او مقوى معده و مدر بول و حيض و جهة امراض جگر و سپرز و ربو و تفتيح سدّه

و برانگيختن اشتها و تقويه هضم و از ازالهء كزاز و نفخ باطنى

و رفع كرم معده و سموم حيوانى و مشروبه نافع است

و مانع وباء و حدوث امراض و طريق آنست كه نود مثقال افسنتين را در شش هزار

مثقال آب انگور چندان بجوشانند تا به ثلث رسد پس سه ماه گذاشته بعد از آن صاف نمايند

و اگر سى مثقال را با پانزده مثقال دار چينى

و پانزده مثقال سنبل الطّيب و با پانزده مثقال سليخه نيم كوب كرده

در ده هزار و هشتصد مثقال شراب مخلوط نموده سر ظرف را مستحكم ساخته بعد از دو ماه صاف كنند پسنديده است

و روغن افسنتين كه در هر چهار رطل روغن زيتون يا روغن كنجد

يک رطل گل افسنتين كرده چهل روز در آفتاب بگذراند جهة برودت ظاهر و باطن بدن

و آشاميدن پنج درهم او جهة رفع يرقان و سدّهء جگر و سدّهء سپرز خصوصا با سكنجبين عسلى

و به جهة تقويه معده و رفع احتباس حيض و سّم فطر و اخراج كرم معده

و خوردن او قبل از شراب مانع مستى و بعد از آن رافع خمار

و قطور او جهة کرم گوش و رياح آن و طلاى او جهة درد و چشم و با قيروطى جهة تقوية معده و درد ان نافع است
. کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص28-29

متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق بخشي از تحفه بود:

و بدستور با افتيمون و اسطوخودوس منقى و مسهل سودا و جهت صداع

و لقوه و فالج و استرخا و رعشه و صرع و سكته و كابوس و دوار و سدر و ماليخوليا

و سبات و امراض عين و كوش و دهان و حلق و معده و كبد و مرارۀ طحال و ارحام و بواسير

و اوجاع اعصاب و اعيا و داء الثعلب و داء الحيه و دفع سموم مشروبه و منهوشه و تقويت معده

و اشتها و ادرار بول و حيض و شير و عرق و قتل اقسام ديدان و امثال اينها از امراض هريك بتنهائي

و يا با ادويۀ مناسبۀ آن نافع شربا و ضمادا الصداع و اللقوة و الفالج و الاسترخاء و الرعشة و الصرع و السكته و الكابوس

لشوق آب مطبوخ آن با شيخ ارمني خصوصا كه در ان قدرى ايارج فيقرا حل كرده باشند صداع حادث متولد در مقدم دماغ

و آشاميدن مطبوخ آن جهت آنكه محلل رياح دماغيست و غرغره بآن لقوه

و شرب طبيخ آن بتنهائي و يا با عسل لقوه و فالج و استرخا و رعشه و صرع و سكته و كابوس را نافع

و چون مفلوجي كه در معده او اخلاط حاره حاصله از ادويۀ مشروبه باشد بنوشد آن را خارج مى‌كرداند آنها را

و تبريد مى‌كند بالعرض و ريختن عصارۀ آن بكلوى مسكوت و سعوط نمودن آن آن را مفيد الدوار و السدر و السبات و الاعياء و الماليخوليا

آشاميدن مطبوخ آن با صبر سقوطرى دوار و سدر حادث از صفرا و بلغم را و تقيع آن سبات

و طبيخ آن با افتيمون ماليخوليا را و نيز تجرع هر روز دو اوقيه از آب طبيخ آن

و اكر مادۀ ماليخوليا مائل بمرارى باشد ده قيراط عصارۀ آن را در آب حل كنند و بياشامند

و اكر بشركت مراق بود و در مراق رياح باردۀ نافخه باشد و ورم و لهيب نباشد تنقيۀ آن بطبيخ افسنتين يا عصارۀ آن بنحو مذكور نمايند

و تدهين روغن كل آن جهت اعياى امتلائي مفيد امراض العين چون بكيرند حشيش آن را

و سائيده در خرقه كتاني بسته در آب كرم جوشان فرو برده تكميد نمايند بآن چشمي را كه طرفه داشته

و مدت مديد طول كشيده باشد زائل كرداند آن را بجهت آنكه كويند جذب مى‌كند

خون را بسوى خود به حدى كه خون در ان صره مى‌آيد كه اكر بفشارند خون از ان برمي‌آيد

و طلاى مطبوخ آن در ميپختج جهت درد چشم و غشاوه و ورم و ضربان آن

و با عسل جهت رفع آثار بنفشي تحت پلك چشم و ضماد آن با ناردين جهت رمد خصوصا نبطي آن

و اكتحال آن جهت رمد و غشاوه امراض الاذن چون افسنتين را در آب با روغني قابض يا در شراب پخته گوش را ببخار آن بدارند نافع است

وجع آن را و ورم بناكوش را و همچنين طلاى آن بر بناكوش

و قطور عصارۀ آن وجع حادث بسبب ديدان و يا رياح و يا رفتن آب در آن را نافع بجهت آنكه قاتل ديدان و محلل رياح آب است

و قطور مطبوخ آن در روغن بادام تلخ به حدى كه تمام قوت آن در روغن آيد با قليلى زهرۀ بز نيز محلل رياح كوش

و منقي جراحت آن در ساعت و رافع كرى است هرچند كهنه باشد و همچنين قطور ممزوج آب مطبوخ آن با روغن بادام تلخ

و زهرۀ بز آمدن آب را از كوش بازدارد امراض الفم و الحلق و الصدر و الرئة طلاى افسنتين كوبيده

و با نطرون و عسل سرشته بر حنك يا از خارج بر حلق نافع است ورم عضلات داخليۀ آن را و خناق و ورم بناكوش و وجع آن را

و همچنين غرغرۀ مطبوخ آن يا بعصارۀ آن بتنهائي يا با ادويۀ مناسبۀ آن

و آشاميدن آب طبيخ آن جهت تنقيۀ صدر و رئه و آنچه در عروق آنها است

از اخلاط صفراويه نافع المعدة و الكبد و المرارة و الطحال و الامعاء و الرحم و المقعدة و الديدان و البواسير و المفاصل

آشاميدن آن با ناردين جهت درد معده و تحليل صلابات باطنيه و نفخ و رياح

و همچنين ضماد آن و شرب طبيخ آن جهت تقويت معده و آوردن اشتهاى طعام كه زائل شده باشد عجيب الفعل است

و جهت اوجاع جنين و خاصره و تهبج صورت و اطراف و استسقا و اوجاع مفاصل و امراض مقعدۀ بارده و دفع بخارات فاسده

و اصلاح فساد مزاج و ابتداى سوء القنيه و بدستور عصارۀ آن جهت امراض مذكوره و همچنين چون بياشامند ده روز هر روز مقدار بيست مثقال از آب

مطبوخ آن بجهت رفع سقوط اشتها كه از رطوبت باشد و زوال يرقان نافع

و آشاميدن طبيخ آن بتنهائي و يا با عسل و يا با افتيمون جهت طحال

و همچنين با ادويه مناسبۀ ديكر و ضماد كوبيدۀ آن بانجير و نطرون و شيلم جهت استسقا خصوصا با سركه

و بدستور با نطرون و انجير و دقيق سوسن براى طحال با اكليل الملك در زيت پخته جهت ورم كبد در اواخر

و طلاى مطبوخ آن با سركه جهت وجع مفاصل حار و تمريخ آن با سوم

و روغن كل سرخ يا روغن حنا جهت درد تهيكاه و درد معدۀ كهنه و جكر و بواسير و شقاق مقعده و وجع آن و صلابت رحم

و همچنين ضماد آن بتنهائى و فرزجۀ آن با عسل جهت ادرار حيض

و حمول آن با موم جهت اخراج حب القرع

و آشاميدن آب مطبوخ آن بتنهائى و يا مطبوخ آن با برنج يا با عدس جهت قتل و اخراج اقسام كرم و آوردن اسهال نافع

و آشاميدن شراب آن جهت تمدد زير شراسيف و تقويت معده و دفع بواسير و شقاق مقعده و تنقيۀ عروق مى‌نمايد

از اخلاط مراريه و مائيه و ادرار مى‌فرمايد الحمى و داء الثعلب و الحية و الشرا و دفع السموم و غيرها و الزينة

آشاميدن طبيخ آن جهت تپهاى عفن و مركب و كهنه و با ناردين جهت داء الثعلب و داء الحية و بدستور ضماد آن

و آشاميدن ده درم مطبوخ آن جهت كزيدن عقرب و با شراب جهت سم شوكران و نهش تنين بحرى و برى نيز

و با سركه جهت خناق عارض از شرب قطر و ضماد آن با آب جهت شرا و تحليل صلابات و داء الثعلب و داء الحيه

و كذاشتن آن در صندوق و ميان متاع مانع كرم زدن ثياب

و آميختن آب مطبوخ آن با مركب مانع تغير آن و خوردن ارضه و كرم و سوس و موش كتابى را كه با آن مركب كتابت كرده باشند

و افسنتين مضعف فم معده است سواى نبطي آن و ليكن ضرر عصارۀ آن زياده از حشيش آن است

و مصدع و مجفف مصلح آن در مبرودين انيسون و مصطكي و در محرورين شربت انار و امثال آن

و شيخ الرئيس و صاحب شفاء الاسقام و ديكران كفته‌اند كه حشيش افسنتين موافق‌ترين ادويه است از براى معده و تقويت آن

و عصارۀ آن مضعف آن است بجهت آنكه در عصارۀ آن قوت قبضي كه محتبس است در حشيش آن نيست

و نيز صاحب شفاء الاسقام كفته جايز نيست استعمال آن قبل از نضج اخلاط بجهت آنكه ضرر آن در ان حين بيشتر از نفع آن است

بسبب قوت قبضي كه دارد و بالجمله در ان دو قوت است قوت اسهال و قوت قبض

و دو جوهر نيز يكى جوهر لطيف هواى نارى كه باعث اسهال و تفتيح است و ديكرى جوهر كثيف ارضي كه موجب قبض و حبس است

مقدار شربت از جرم آن از يك مثقال تا دو مثقال و در مطبوخ تا دو درهم است اما بايد كه چون جرم آن را بطريق سفوف و غير آن اكر استعمال نمايند

بجهت رفع قبض آن بروغن بادام چرب نمايند بدل آن در اسهال غافث و شيخ ارمني است

و عصارۀ آنكه آن را كوبيده آب آن را كرفته در آفتاب خشك كنند در جميع افعال مذكوره اقوى است

و نيز محلل و مفتح سدۀ جكر و مجارى ما بين معده و جكر و مجارى امعا

و جهت تبهاى كهنه و مركبۀ قديمه و تقويت معده و تنقيۀ آن از اخلاط مراريه

و آوردن اشتهاى طعام و ابتداى ضوء القنيه و استسقا و يرقان و نيكو كردن رنك رخسار و اصلاح فساد مزاج شربا مفيد

و جهت تهبح وجه و ورم اطراف و ورم طحال و داء الثعلب و داء الحيه شربا

و حب افسنتين و ادهان و اشربه و اضمده و عرق و غرغره و اقراص و مطبوخات و معجون آن در قرابادين ذكر يافت

با خواص و منافع و طرق استعمال و صنعت هريك
کتاب مخزن الادویه طبع قدیم جلد یک ص 147-148-149


دستور اخذ عصاره افسنتين‏
بكيرند افسنتين تر را و بكوبند و بفشارند و بكيرند آب آن را و در افتاب كذارند تا خشك شود پس برداشته بكار برند و عصاره آن در افعال قويتر از جرم آن است و مفتح سدهاى جكر است و جهت تبهاى كهنه و مركبه و تقويت معده و ادرار بول و حيض و جهت امراض سپرز و و تفتيح سده و برانكيختن اشتها و تقويت هضم و ازاله كزاز و نفخ باطن نافع است‏
حب افسنتين بيماريهاى سر و كبد و استسقا و تبهاى مزمنه را سود دارد
صنعت آن‏
افسنتين رومى پوست هليله زرد مصطكى زعفران ريوند چينى لك مغسول انيسون شاهتره ايارج فيقرا اجزا متساوى با آب عنب الثعلب سرشته حبوب سازند شربتى بوقت خواب يك مثقال‏
فصل در بيان ادهانى كه اصل و عمود در انها افسنتين است‏
[دهن افسنتين تاليف يوحنا بن ماسويه‏]
دهن افسنتين تاليف يوحنا بن ماسويه مقوى موى و سياه كننده آن و برودت اعضا را مفيد است‏
صنعت آن‏
افسنتين رومى لادن حب الغار اجزا را كوفته در كيسه كتانى كرده يك هفته در روغن مورد اندازند و بدست بمالند تا شيره آن برايد و بفشارند و نكاه دارند
دهن افسنتين ديكر به نسخه يحيى بن عيسى ابن جزله‏
صنعت آن‏
افسنتين رومى لادن حب الغار از هريك يك جزو جوز السرو دو جزو اجزا را كوفته پخته در صره كتانى كرده در روغن اس انداخته يك هفته در افتاب بكذارند پس بمالند كه تمام شيره آن برايد و بفشارند و روغن را در شيشه نكاه دارند
دهن افسنتين جهت وجع اذن و ثقل سامعه نافع‏
صنعت آن‏
افسنتين اسطوخودوس مرزنجوش از هريك سه مثقال يك شبانروز بخيسانند پس بجوشانند و صاف نموده با سى مثقال روغن كل يا روغن زيت بجوشانند باتش ملايم تا آب برود و روغن بماند پس شبانروزى سه چهار مرتبه نيم كرم نموده هر مرتبه چهار قطره در كوش بچكانند
[دهن افسنتين كه در حمى يوم بكار آيد]
دهن افسنتين كه در حمى يوم كه بسبب ناكواريدن طعام بهم رسد بعد از باز ايستادن اسهال بكار آيد و جكر و جميع اعضا را قوّت دهد
صنعت آن‏

افسنتين رومى با زيت ركابى در قدحى كنند و در ديك پر آب نهند بجوشانند تا آب رفته روغن بماند لته پاره بان الوده كرده بفشارند و نيم كرم نموده بر فم معده بكذارند
[دهن افسنتين معده و جگر و جميع اعضا را آشاميدن و ماليدن آن قوّت دهد]
دهن افسنتين معده و جكر و جميع اعضا را آشاميدن و ماليدن آن قوّت دهد و درد كوش را چكانيدن آن زائل كند
صنعت آن‏
بكيرند افسنتين تازه چندانكه خواهند و بوزن آن اسطوخودوس و نيم وزن آن مرزنجوش و در شيشه كنند و روغن زيت يا روغن بادام تلخ يا روغن كنجد تازه هركدام كه ميسّر آيد بر روى آن كرده در افتاب كذارند و بعد از چهل روز استعمال نمايند و يا آنكه در چهار وزن آن آب بخيسانند بجوشانند تا آب رفته روغن بماند
دهن افسنتين معده و جكر و جميع اعضا را قوّت دهد
صنعت آن‏
بكيرند افسنتين تازه دو سير و نيم و در شيشه كنند و نيم من روغن زيت يا روغن بادام تلخ يا روغن جوز يا روغن تخم زردالوى تلخ بر روى آن كنند و چهل روز در افتاب كذارند و استعمال نمايند
[دهن افسنتين ديگر نافع از براى برودت ظاهر و باطن بدن‏]
دهن افسنتين ديكر نافع از براى برودت ظاهر و باطن بدن و آشاميدن پنج درم آن بجهت رفع يرقان و سده جكر و سده سپرز خصوصا با سكنجبين عنصلى و جهت تقويت معده و رفع احتباس حيض و سم فطر و اخراج كرم معده و خوردن آن قبل از شراب مانع سكر و مستى و بعد از آن دافع خمار و قطور آن در كوش خصوص با زهره كاو جهت كرم و رياح آن و طلاى آن جهت درد چشم با قيروطى جهت تقويت معده و درد آن‏
صنعت آن‏
بكيرند افسنتين تازه و در هريك رطل آن چهار رطل روغن زيتون يا روغن كنجد تازه داخل كنند و چهل روز در افتاب كذارند بعد از آن استعمال نمايند
فصل در بيان خواص و منافع شرابهائى است كه اصل و عمود در انها افسنتين است‏
[شراب افسنتين نافع از براى صرع‏]
شراب افسنتين نافع از براى صرع با طبيخ زوفاى يابس و صعتر فارسى و به تنهائى نيز نافع است از براى صرع بمشاركت معده شيخ الرئيس كفته كه از اشربه نافعه براى صرع شراب افسنتين است كه هر صبح ناشتا بياشامند ابن نوح قمرى كفته كه نافع است آشاميدن آن مصروعين را در ايام زمستان با سكنجبين عنصلى ابو سهل مسيحى كفته كه شراب افسنتين هرگاه بازوفا يابس بياشامند مى‏باشد نافع از براى صرع در زمستان سيد اسمعيل كفته كه شراب افسنتين نافع است از براى صرع معدى بجهت آنكه منقى و مقوى معده است‏
صنعت آن‏
افسنتين رومى ده درم ورق كل سرخ بيست درم تربد سفيد مدبر چهار درم سنبل الطيب دو درم مجموع را در چهار رطل آب بجوشانند تا بنصف رسد صافى نموده بياشامند از آن هر روز سى درم با يك اوقيه شكر سفيد با سكنجبين عنصلى يك اوقيه و كاهى زياده كرده ميشود بر اجزاى اين شراب مصطكى رومى اذخر مكى ساذج هندى صبر سقوطرى از هريك دو درم غاريقون سفيد چهار درم نزد حاجت باينها
شراب افسنتين به نسخه ديكر
صنعت آن‏
افسنتين رومى ده درم ورق كل سرخ بيست درم تربد سفيد غاريقون سفيد از هريك چهار درم سنبل الطيب دو درم مجموع را در چهارصد درم آب به‏پزند تا به نصف رسد صافى نموده مقدار يك‏صد و بيست درم شكر سفيد داخل كرده به‏پزند تا بقوام آيد و اكر بكردانند وزن سنبل الطيب را چهار درم ميكردد اقوى‏
[شراب افسنتين يعنى خمر آن مدر بول و حيض‏]
شراب افسنتين يعنى خمر آن مدر بول و حيض و مفتح سده جكر و جهت تبهاى كهنه و مركبه و تقويت معده و جهت امراض جكر و سپرز و ربو و تفتيح سده و برانكيختن اشتها و تقويت هضم و ازاله كزاز و نفخ باطن و رفع كرم معده و سموم حيوانى مشروبه نافع و مانع وبا و حدوث اعراض آن است‏
صنعت آن‏
بكيرند نود مثقال افسنتين و در شش هزار مثقال آب انكور داخل كرده چندان بجوشانند كه ثلث آب بماند پس در خم كرده سه ماه بكذارند پس صافى كرده استعمال نمايند
شراب افسنتين ديكر يعنى خمر آن‏
صنعت آن‏
بكيرند افسنتين سى مثقال دارچينى سنبل الطيب سليخه از هريك پانزده مثقال نيم‏كوفته در ده هزار و هشت صد مثقال شراب مخلوط كرده در خم كرده سر آن را محكم نموده بعد از دو ماه صافى نموده استعمال نمايند شرابى پسنديده است‏
[شراب افسنتين گمان اين است كه از جالينوس باشد]
شراب افسنتين گمان اين است كه از جالينوس باشد و بعضى را ظن آن است كه از ديسقوريدوس است بالجمله اين شراب فساد مزاج را سود دارد و معده را قوت دهد و سقوط شهوت طعام را و درد سپرز و جساوه كبد و طحال و فساد مزاج كبد و طحال را نافع و سده‏ها بكشايد و اسهال بطن كند و صفرا دفع نمايد
صنعت آن‏
به نسخه شيخ الرئيس كه اصح نسخهاى اين شراب است بكيرند شراب كهنه چهار قسط عسل مصفى يك قسط و در نسخه ديكر دو قسط است پس بكيرند افسنتين رومى هفت درم مصطكى قسط تلخ از هريك چهار درم اذخر مكى ساذج هندى غنچه كل سرخ منزوع الاقماع سنبل الطيب صبر زرد سقوطرى غاريقون هش سفيد از هريك دو درم زعفران يك درم ادويه را كوفته در پارچه كتانى بسته در شراب و عسل كه در تغار لعابدار يا مرتبان چينى كرده باشند اندازند و در تابستان هفت روز در افتاب كذارند و هر روز چند مرتبه خرقه را بمالند و بفشارند پس استعمال نمايند شربتى يك اوقيه ناشتا بنوشند و در نسخه حبيش بن حسن تفليسى كه در كفاية الطب اورده بجاى شراب كهنه ميپنحتج است هفت رطل و وزن عسل مصفى سه من است و وزن افسنتين چهار درم و باقى موافق نسخه شيخ الرئيس است و كفته كه ادويه را كوفته در خرقه كتانى بندند و با ميپنحتج و عسل در قدح چينى كنند و سرش را بپوشند و يك هفته در افتاب بكذارند و هر روز خرقه را بمالند تا آنچه كداخته باشد از ادويه برايد پس در شيشه نكاه دارند و در نسخه محمود بن الياس كه در حاوى صغير ذكر كرده بعوض ميپنحتج نبيذ زبيب يا نبيذ عسل هركدام كه باشد پنج رطل وزن عسل مصفى دو رطل است و باقى ادويه موافق نسخه تفليسى و در نسخه سيد اسمعيل كه در قرابادين ذخيره اورده عوض ميپنحتج شراب كهنه سه من و وزن عسل مصفى يكمن است و باقى موافق نسخه تفليسى است و ليكن كفته كه اول مرتبه شراب و عسل را ممزوج كرده جوشى چند بدهند و كف آن را بكيرند پس در ظرف يا زجادجى كرده صره ادويه را در آن اندازند و بدستور مزبور مرتب نمايند شربتى يك اوقيه با اندكى نبات سفيد و نسخه حكيم معصوم مساوى نسخه سيد اسمعيل است سواى آنكه وزن افسنتين هفت درم است و نسخه حكيم سديد كه در شرح موجز قرشى اورده مساوى نسخه تفليسى است سواى آنكه بعوض ميپنحتج شراب كهنه است بوزن هفت رطل و وزن عسل مصفى سه رطل و نيم است و وزن افسنتين هفت درم و وزن زعفران يك مثقال و كفته كه بهتر آن است كه اين شراب در تابستان ساخته شود و هفت روز در افتاب كذارند و هر روز خرقه را چند مرتبه بمالند و بفشارند تا آنچه كداخته باشد برايد و بعد از هفته برداشته در شيشه نكاه دارند
[صنعت اين شراب به نسخه سيّد اسمعيل‏]
و سيّد اسمعيل در زخيره در سوء مزاج بارد كبد اين شراب را باين صفت ذكر كرده صنعت آن افسنتين رومى هفت درم قسط تلخ مصطكى رومى از هريك چهار درم ورق كل سرخ غاريقون هش سفيد صبر سقوطرى ساذج هندى سنبل الطيب از هريك دو درم زعفران يك درم و نيم مجموع ادويه را نيم كوفته در كيسه كتانى كرده در دو من عسل مصفى و چهار من شراب انكورى كهنه كه درهم اميخته باشند اندازند و هر روز چند مرتبه كيسه را بمالند و بفشارند بعد از آنكه در افتاب‏

كذاشته باشند و روز هفتم كيسه را نيكو بمالند و بفشارند و دور كنند و مرتبه ديكر ادويه را تازه نمايند و در آن افكنند و هفت روز ديكر در افتاب كذارند و بدستور هر روز كيسه را بمالند و بفشارند و چون روز هفتم شود كيسه را نيكو بمالند و بفشارند و دور كنند و مرتبه سيوم ادويه تازه را نيز در كيسه كتان فراخ بدستور دو مرتبه مزبور نموده در آن اندازند و هفت روز ديكر در افتاب نهند و هر روز چند مرتبه كيسه را بمالند و بفشارند و در روز اخر كه روز بيست و يكم است كيسه را بمالند و بفشارند و دور كنند و شراب را در قرابه زجاجى نكاه دارند شربتى چهل درم و كفته كه اين شراب در سوء مزاج بارد مادى كبد بعد از استفراغ و در سوء مزاج بارد ساذج آن بدون استفراغ بكار دارند كه باذن اللّه تعالى نافع است‏
[شراب افسنتين ديگر كه منسوب است بجالينوس‏]
شراب افسنتين ديكر كه منسوب است بجالينوس معده را از صفرا پاك كند خصوص وقتى كه با حب ايارج بنوشند و چون صاحب ماليخولياى مراقى را فصد كرده و مسهل خورانيده باشى و هفته بر آن كذشته باشد بايد كه بياشامانى او را شراب افسنتين بجهت آنكه تنقيه معده ميكند
صنعت آن‏
افسنتين رومى پنج درم غنچه كل سرخ بيست درم در يكمن آب به‏پزند تا بربع رسد پس بپالايند و با يك رطل قند سفيد بقوام اورند و در نسخه ديكر منقول از جالينوس چنين مسطور است كه بعد از پالودن اين مطبوخ را در شيشه كنند و نكاه دارند و هر روز چهل درم آن را با ده درم نبات سفيد و يك درم ايارج فيقرا بنوشند و در نسخه سيد مظفر الدّين شفائى ده درم تربد سفيد درين شراب داخل است و كفته كه با يكمن قند سفيد بقوام اورند
[شراب افسنتين منسوب بجالينوس به نسخه سيد اسمعيل در ذخيره‏]
شراب افسنتين منسوب بجالينوس به نسخه سيد اسمعيل در ذخيره كه در علاج عب غير خالص ذكر كرده و كفته اين شراب در اين علت بعد از ظهور نضج بكار آيد و نيز اين شراب معده را از اخلاط فاسده پاك كند
صنعت آن‏
افسنتين رومى پنج درم تربد سفيد پوست تراشيده دو درم سنبل الطيب يك درم غنچه كل سرخ پانزده درم در سه من آب بجوشانند تا بيك من برسد پس بپالايند و هر روز صبح چهل درم آن را با ده درم شكر سفيد بخورند و بعضى اوقات يك درم صبر سقوطرى در اين شراب داخل نمايند
[شراب افسنتين كبير منسوب به شيخ الرئيس رحمه اللّه‏]
شراب افسنتين كبير كه شيخ الرئيس رحمه اللّه تعالى در قرابادين قانون ذكر كرده مقوى معده و اعصاب و دماغ و جكر و مفتح سدها و مسهل صفرا است‏
صنعت آن‏
غنچه كل سرخ منزوع الاقماع هشت درم غاريقون سفيد هش چهار درم صبر زرد سقوطرى دو درم مصطكى رومى تخم كرفس اذخر مكى انيسون از هريك يك درم نعناع خشك افسنتين رومى اصل السوس پوست تراشيده حاشا از هريك سه درم پودنه باغى خشك يك درم و نيم زعفران بيخ كرفس پوست بيخ رازيانه اصل از هريك دو درم مجموع را كوفته در شراب انكورى يك‏صد و هشت رطل بجوشانند تا به نصف رسد پس بپالايند و با يك رطل و نيم عسل مصفى بقوام اورند و فرود اورده بكذارند تا سرد شود و در شيشه نكاه دارند شربتى يك اوقيه تا دو اوقيه‏
شراب افسنتين كبير به نسخه سيد اسمعيل كه در ذخيره در علاج غب غير خالص ذكر كرده‏
صنعت آن‏
افسنتين رومى هفت درم مصطكى رومى اذخر مكى ساذج هندى صبر زرد سقوطرى سنبل الطيب غاريقون هش سفيد كل سرخ از هريك دو درم زعفران نيم درم همه را در دو من آب به پزند تا به نصف رسد پس بپالايند و با يك من قند سفيد يا عسل سفيد مصفى يا ترنجبين خالى از خاشاك و تخم بقوام اورند و بعضى در اين شراب پودنه خشك و بيخ رازيانه و بيخ كرفس از هريك يك درم انيسون رازيانه اسارون از هريك نيم درم داخل نموده‏اند
[صنعت اين شراب به نسخه حكيم سيد محمد مؤمن‏]
صنعت اين شراب به نسخه حكيم سيد محمد مؤمن كه در قرابادين تحفة المؤمنين اورده و كفته كه موافق نسخه قدما است افسنتين رومى چهار مثقال غاريقون هش سفيد مثل آن غنچه كل سرخ هشت مثقال صبر سقوطرى زرد بيخ كرفس حاشا بيخ رازيانه از هريك دو مثقال مصطكى رومى انيسون تخم كرفس از خرمكى اسارون شامى سنبل الطيب ساذج هندى از هريك دو مثقال و نيم نعناع خشك اصل السوس از هريك سه مثقال پودنه خشك زعفران از هريك يك مثقال و نيم همه را در هشت رطل شراب كهنه بجوشانند تا بنصف رسد و با يك رطل و نيم عسل مصفى بقوام اورند و اكر بجاى شراب آب و بجاى عسل شكر كنند دوا باشد فقير كويد كه اكر عسل بحال باشد و بجاى شراب سركه ممزوج باب ريحانى تازه كنند بهتر است و حرمت ندارد و اوفق است بقول بعضى قدما چنانچه ذكر خواهد شد
[شراب افسنتين صغير]
شراب افسنتين صغير ماليخوليا مراقى و ضعف معده كه از برودت باشد و ضعف كبد و سوء القنيه بارد را نافع است و اين شراب تصفيه خون مى‏كند و منقى معده است و نافع است از براى جميع اقسام ماليخوليا
صنعت آن‏
افسنتين رومى ده مثقال غنچه كل سرخ منزوع الاقماع بيست مثقال تربد سفيد چهار مثقال غاريقون هش سفيد چهار مثقال سنبل الطيب دو مثقال همه را نيم كوفته در چهارصد مثقال آب بجوشانند تا بنصف رسد پس يك‏صد و بيست مثقال شكر سفيد صافى بعد از آنكه مطبوخ را صافى نموده باشند داخل كرده بجوشانند تا بقوام آيد و اكر وزن تربد را هفت مثقال و سنبل الطيب را چهار مثقال و افسنتين را بيست مثقال كنند قوى‏تر مى‏كردد و كاهى زياده كرده مى‏شود بر اجزاى اين شراب بحسب حاجت مصطكى اذخر مكى ساذج هندى صبر سقوطرى از هريك دو مثقال‏
شراب افسنتين صغير به نسخه ديكر
صنعت آن‏
افسنتين رومى ده درم غنچه كل سرخ منزوع الاقماع سى درم تربد سفيد مدبر هشت درم سنبل الطيب چهار درم همه را نيم كوفته در شش رطل آب بجوشانند تا دو رطل بماند صافى نموده با يك رطل قند سفيد بقوام اورند
[شراب افسنتين ابن ماسويه نافع معده و كبد]
شراب افسنتين ابن ماسويه معده و كبد و آلات غذا را بنهايت نافع است و امراض اين اعضا را دفع كند و رياح تحليل نمايند و جميع اخلاط بارده را دفع نمايد و امراض معده را نفع عظيم دارد
صنعت آن‏
افسنتين رومى پنجاه درم ورق كل سرخ هيجده درم سنبل هندى سه درم شراب ريحانى عصاره به شيرين از هريك يك‏صد و پنجاه درم ادويه را نيم كوفته در شراب و عصاره مذكور چهار ساعت بخيسانند پس بجوشانند و صافى نموده شكر بقدر حاجت داخل كرده شراب رواق به پزند
[شراب افسنتين به نسخه ابن جزله‏]
شراب افسنتين به نسخه ابن جزله در منهاج فساد مزاج و ضعف معده و فساد طحال و صلابت آن را نافع است‏
صنعت آن‏
مصطكى رومى سنبل الطيب قاقله كبار دارچينى هيل بواه عود هندى از هريك يك درم افسنتين رومى ده درم كوفته اجزا نيم كوفته در سه رطل آب بجوشانند تا يك رطل رسد صافى نموده با يك رطل قند سفيد بقوام اورند
شراب افسنتين به نسخه ديكر ابن جزله‏
صنعت آن‏

مثلث يا نبيذ زبيب جيد هفت رطل عسل مصفى سه من در ظرف زجاجى پاچينى كرده مصطكى رومى قسط تلخ افسنتين رومى از هريك چهار درم اذخر مكى ساذج هندى سنبل الطيب غنچه كل سرخ صبر سقوطرى غاريقون سفيد از هريك دو درم زعفران يك درم ادويه را كوفته در كيسه كتانى كرده در شراب و عسل اندازند و سر ظرف را استوار نموده از هريك دو درم زعفران يك درم ادويه را كوفته در كيسه كتانى كرده در شراب و عسل هفت شبانروز در افتاب كذارند پس آن كيسه را ماليده دور كنند و شراب را در شيشه نكاه دارند
[شراب افسنتين منقول از قرابادين شفائى‏]
شراب افسنتين منقول از قرابادين شفائى معده ضعيف و جكر سرد و طحال را سود دارد و طبع را نرم كند و بادهاى روده را دفع كند
صنعت آن‏
افسنتين رومى پنجاه درم انيسون كل سرخ سليخه اسارون از هريك‏

ده درم مصطكى رومى سنبل الطيب از هريك هفت درم اجزا را بغير مصطكى در دو من آب بجوشانند تا به نصف رسد صافى نموده با يك من و نيم قند سفيد بقوام اورند و بعد از آن مصطكى را نرم صلايه نموده بان ممزوج كرده نكاه دارند
[شراب افسنتين منقول از خط ميرزا مظفر الدين طبيب‏]
شراب افسنتين منقول از خط ميرزا مظفر الدين طبيب برادر حكيم احمد موسوى قلى نموده كه اين شراب مستعمل من است‏
صنعت آن‏
افسنتين رومى سنبل الطيب از هريك ده درم تربد سفيد مدبر غاريقون هش سفيد از هريك چهار درم ورق كل سرخ بيست درم اجزا را يك شبانروز در چهار رطل آب بخيسانند پس بجوشانند تا به نصف رسد پس صافى نموده يك‏صد و بيست درم قند سفيد داخل كرده بقوام اورند پس غاريقون را از پشت غربال مويين بيرون اورده در آن داخل كرده تير بزنند تا نيكو ممزوج شود در شيشه نكاه دارند شربتى ده درم‏
[شراب افسنتين ديگر معده را از اخلاط فاسده پاك كند]
شراب افسنتين ديكر معده را از اخلاط فاسده پاك كند و قوت دهد و طبع را نرم كرداند و رياح را دور كرداند و قولنج را مفيد است‏
صنعت آن‏
افسنتين رومى پنج درم تخم كرفس سه درم سليخه دو درم انيسون ورق كل سرخ اسارون شامى از هريك ده درم سنبل الطيب هفت درم همه را نيم كوفته در دو من آب بجوشانند آن مقدار كه نيم من آب بماند صافى نموده با يك من قند باتش ملايم بقوام اورند و در اخر هفت درم مصطكى سوده در آن حل كرده نكاه دارند شربتى از ده درم تا پانزده درم‏
[شراب افسنتين ديگر كه سيّد اسمعيل در ذخيره در باب قولنج ذكر كرده‏]
شراب افسنتين ديكر كه سيّد اسمعيل در ذخيره در باب قولنج ذكر كرده و كفته كه اين شراب بادها بشكند و قولنج بكشايد و دردها ساكن كرداند
صنعت آن‏
افسنتين رومى پنجاه درم تخم كرفس سى درم سليخه بيست درم نيم كوفته در دو من آب به‏پزند تا به نصف رسد صافى نموده با يكمن قند سفيد بقوام اورند شربتى از ده درم تا پانزده درم‏
شراب افسنتين ديكر منقول از ذخيره سيد اسمعيل‏
صنعت آن‏
افسنتين رومى پنج درم تربد سفيد مدبر دو درم و نيم سنبل الطيب يك درم ورق كل سرخ پانزده درم در سه من آب بجوشانند و تا بيك من رسد صافى نموده هر صبح چهل درم آن را با ده درم شكر سفيد و يك درم صبر سقوطرى بنوشند
[شراب افسنتين ديگر مسهل صفرا و بلغم‏]
شراب افسنتين ديكر مسهل صفرا و بلغم است و معده را پاك سازد از اخلاط فاسده و سوء مزاج كرم را زائل كرداند
صنعت آن‏
افسنتين رومى پنج درم ورق كل سرخ هفت درم شاهتره ده درم الوى بخارائى الوى سياه از هريك بيست دانه مويز منقى بيست درم تمر هندى منقى از قشر و ليف و حب ده درم و در نسخه ديكر بيست درم است مجموع را در دو من آب به‏پزند تا به نصف رسد پس بپالايند و با يكمن شكر سفيد مصفى بقوام اورند و هر صبح سى درم بخورند و در نسخه ديكر شربتى ده درم است با يك درم صبر سقوطرى زرد و در قرابادين قلانسى چنين مسطور است كه اجزاى اين شراب را بدون شكر در پنج رطل آب بجوشانند تا به يك رطل رسد پس بپالايند و نكاه دارند و هر صبح چهار اوقيه آن را با يك درم صبر سقوطرى بياشامند و اين شراب مخصوص محرورين است‏
[شراب افسنتين از مجربات حكيم مؤمن‏]
شراب افسنتين حكيم مؤمن كفته كه اين شراب از مجربات من است ضعف معده و جكر را كه با يبوست طبع و حرارت مزاج باشد بنهايت نافع و تبهاى صفراوى را در اخر مفيد است‏
صنعت آن‏
افسنتين رومى دو مثقال ورق كل سرخ چهار مثقال تمر هندى منقى از قشر و ليف و حب ده مثقال ترنجبين خراسانى سى مثقال بجوشانند و بپالايند و بياشامند مجموع يك شربت است‏
[شراب افسنتين تاليف شيخ الرئيس رحمه اللّه‏]
شراب افسنتين تاليف شيخ الرئيس رحمه اللّه مقوى معده و نافع است از براى ضعف شهوت طعام بسبب سوء مزاج حار معده حادث شده باشد
صنعت آن‏
افسنتين رومى يك‏صد درم در سه من آب بجوشانند تا بسى استار رسد پس بمالند و بپالايند و آن مقدار كه ضرور باشد از به شيرين در خمير كيرند و در زير آتش ملايم مشوى نمايند پس از زير آتش بيرون اورده بكوبند و بفشارند و صاف نمايند و از آب فشرده صافى نموده آن آن مقدار ده استار در آب افسنتين بياميزند و دو استار عسل سفيد مصفى و پانزده استار شراب ريحانى جيد داخل كرده باتش ملايم بقوام اورند شربتى از يك اوقيه تا دو اوقيه تا دو اوقيه و اين شراب نافع است از براى صداع خمارى و منع خمارى كند اكر در وقتى كه اراده آشاميدن شراب كند پيش از آن خورده شود
شراب افسنتين كه در علاج غب غير خالص بعد از ظهور نضج بكار آيد و معده را از اخلاط فاسده پاك كند
صنعت آن‏

افسنتين رومى پنج درم تربد سفيد تراشيده مرضوض دو درم سنبل الطيب يك درم غنچه كل سرخ پانزده درم در سه من آب به‏پزند تا بيك من برسد پس صافى نموده هر صبح مقدار چهل درم با ده درم شكر سفيد بخورند و بعضى اوقات يك درم صبر سقوطرى در يك شربت داخل مى‏كنند
شراب افسنتين به نسخه ديكر
صنعت آن

افسنتين رومى هفت درم مصطكى اذخر مكى ساذج هندى سنبل الطيب صبر سقوطرى غاريقون كل سرخ از هريك دو درم زعفران نيم درم مجموع را در دو مثقال به‏پزند تا به نصف رسد صافى نموده با يكمن عسل مصفى يا شكر سفيد مصفى يا ترنجبين مصفى داخل كرده بقوام اورند و حكيم معصوم نوشته كه ادويه را نيم كرم كوفته در صره بسته در سه من شراب كهنه و يك من انكبين مصفى بجوشانند يك درم زعفران در آن داخل كرده در قرابه كنند و در افتاب بردارند و صره را ماليده فشرده دور كنند و شراب را در شيشه نكاه دارند شربتى يك اوقيه بوقت حاجت بنوشند و در نسخه ديكر پوست بيخ رازيانه پوست بيخ كرفس پودنه خشك از هريك يك درم انيسون رازيانه اسارون از هريك نيم درم در مطبوخ اين شراب داخل است و اصل اين نسخه همان شراب افسنتين كبير به نسخه سيد اسمعيل است كه در ذخيره در علاج غب خالص ذكر كرده و قبل ازين ترقيم يافته‏
شراب افسنتين مستعمل در ماليخولياى مراقى و غيره‏
صنعت آن‏

افسنتين رومى ده درم كل سرخ بيست درم تربد سفيد تراشيده مرضوض بروغن بادام شيرين چرب نموده چهار درم سنبل الطيب دو درم در دو من آب چندان بجوشانند كه بنصف رسد هر صبح سى درم آن را با مقدارى كه طبيب معين نمايد شكر طبرزد سوده بخورد و بعض اوقات بحسب اقتضاى وقت مصطكى اذخر ساذج هندى صبر سقوطرى از هريك دو درم غاريقون هش سفيد چهار درم اضافه كرده مى‏شود
شراب افسنتين مستعمل در ضعف معده بارد رطب‏
صنعت آن‏

افسنتين پنج درم كل سرخ پانزده درم تربد سفيد مدبر نيم كوفته دو درم سنبل الطيب ده درم در دو من آب به‏پزند تا به نصف رسد پس صافى نمايند هر صبح بيست درم آن را كرم كرده با سفوف نعناع لؤلؤى بنوشند صنعت آن سفوف نعناع لؤلوى خشك كهرباى بريان كرده بسد محرق شب يمانى محرق سعد كوفى از هريك سه درم زراوند مدحرج درونج از هريك نيم درم مشك تركى يك دانك سنبل الطيب مرواريد ناسفته از هريك يك درم شكر سفيد بيست درم شربتى سه درم با بيست درم شراب افسنتين مذكور
صنعت اين سفوف به نسخه ديكر
نعناع خشك كهرباى بريان شب يمانى از هريك سه درم زراوند مدحرج زرنبار درونج از هريك نيم درم مرواريد ناسفته يك درم كوفته بيخته شربتى سه درم با شراب افسنتين مذكور
[شراب افسنتين به نسخه جالينوس‏]
شراب افسنتين به نسخه جالينوس كه با حب ايارج جهت پاك كردن معده از صفرا داده مى‏شود
صنعت آن‏
افسنتين رومى پنج درم كل سرخ بيست درم در يك من آب به‏پزند تا ربع بماند صافى نمايند و باين حب ايارج‏

بنوشد صنعت آن‏ ايارج فيقرا يك درم پوست هليله زرد دو درم كثيرا نيم‏دانك كوفته باب كاسنى تازه حب سازند صنعت اين حب به نسخه ديكر ايارج فيقرا يك درم پوست هليله زرد غنچه كل سرخ از هريك نيم درم باب كاسنى تازه حب سازند
شراب افسنتين و شاهترج كه صفراء مجتمع در معده و جميع اعضا را دفع كند
صنعت آن‏

افسنتين رومى پنج درم كل سرخ هفت درم شاهتره ده درم الوى سياه بيست عدد مويز منقى تمر هندى منقى از حب و ليف و قشر از هريك بيست درم در سه من آب به‏پزند تا بمقدار دويست درم برسد پس صافى نموده و هر صبح چهل درم آن را با ده درم شكر سفيد و يك درم صبر سقوطرى زرد بنوشند و در نسخه حكيم معصوم كل سرخ هفت درم و افسنتين ده درم و شاهتره پانزده درم و باقى اجزا برابر است‏
شراب افسنتين نافع از براى سوى مزاج بارد مادى كبد مستعمل بعد از استفراغ‏
صنعت آن‏

افسنتين رومى هفت درم قسط تلخ مصطكى از هريك چهار درم كل سرخ دو درم غاريقون هش سفيد صبر سقوطرى ساذج هندى سنبل الطيب از هريك دو درم زعفران يك درم و نيم با دو من عسل مصفى و چهار من شراب انكورى درهم اميخته ادويه را در كيسه فراخى كرده در آن اندازند و هفت روز در افتاب نهند و تا سه مرتبه تجديد ادويه و دادن افتاب نمايند شربتى از سى درم تا چهل درم‏
شراب افسنتين ديكر يعنى خمر آن‏
صنعت آن‏

بكيرند افسنتين رومى سى مثقال دارچينى سنبل الطيب سليخه نيم كوفته از هريك سه مثقال در هزار مثقال شراب محلول كرده سر ظرف را محكم نموده بعد از دو ماه صافى نموده استعمال نمايند
[شراب افسنتين ديگر نافع از براى ماليخوليا و صرع‏]
شراب افسنتين ديكر نافع از براى ماليخوليا و صرع بجهت آنكه تصفيه خون مى‏كند و منقى معده است‏
صنعت آن‏
افسنتين رومى ده درم ورق كل سرخ سى درم تربد سفيد هشت درم سنبل الطيب چهار درم در شش رطل آب بجوشانند تا بدو رطل رسد صافى نموده در صافى آن يك رطل شكر سفيد داخل كرده بقوام اورند شربتى يك اوقيه و در نسخه ديكر غاريقون سفيد چهار درم داخل است و كفته كه اكر در آن سنبل الطيب را نيز چهار درم كنند ميكردد اقوى‏
فصل در بيان ضماداتى كه اصل و عمود در آنها افسنتين است‏
[ضماد افسنتين نافع از براى اسهال معدى‏]

ضماد افسنتين نافع از براى اسهال معدى زمانى كه قوت هاضمه به سبب رطوبتى كه واسطه شود ميان معده و غذا ضعيف شده باشد
صنعت آن‏
افسنتين رومى يك اوقيه در شراب قابض يك شبانروز بخيسانند و روز ديكر آب برك مورد تر اضافه آن شراب كنند و لادن و رامك در آن حل نمايند و خرقه را بان تر سازند و نيم‏كرم بر معده نهند
ضماد افسنتين نافع از براى ورم كبد در اخر آن‏
صنعت آن‏

بكيرند افسنتين را و با مثل آن اكليل الملك بكوبند و بجوشانند در زيت و ضماد بان نمايند
ضماد افسنتين نافع از براى ديدان ضعار مقعده‏
صنعت آن‏

افسنتين رومى صبر سقوطرى شحم حنظل كوفته بيخته قطران زهره كاو داخل كرده بر مقعده ضماد نمايند
ضماد افسنتين نافع از براى اورام صلبه معده‏
صنعت آن‏

افسنتين رومى سنبل الطيب از هريك يك درم و نيم زعفران صبر سقوطرى از هريك يك درم كوفته بيخته باب سرشته كرم نموده ضماد نمايند
[عرق افسنتين‏]
عرق افسنتين بهترين مائعات و جميع عرقها است از براى استسقا
صنعت آن‏
افسنتين رومى يكمن سه من يا چهار من آب كرده عرق كشند بطريق كلاب و هرگاه بسيار تشنه شوند يك پياله قهوه خورى از آن بنوشند
[غرغره افسنتين‏]
غرغره افسنتين نافع از براى اسهال مرادى دماغى‏
صنعت آن‏
افسنتين رومى بآب جوشانيده صاف نموده سكنجبين شكرى ساده داخل كرده غرغره نمايند
فصل در بيان قرصهائى كه اصل و عمود در انها افسنتين است‏
[قرص افسنتين منقول از قرابادين قانون‏]
قرص افسنتين منقول از قرابادين قانون از براى كبد و طحال و معده و غب غير خالص و تبهاى مركبه كهنه‏
صنعت آن‏
افسنتين رومى اسارون شامى تخم كرفس مغز بادام تلخ مقشر مصطكى رومى سنبل الطيب از هريك يك مثقال انيسون دو مثقال صبر سقوطرى ساذج هندى از هريك يك مثقال و نيم عصاره غافث يك مثقال كوفته بيخته باب سرشته اقراص سازند و در سايه خشك نمايند شربتى يك مثقال‏
[قرص افسنتين منقول از كامل الصناعة]
قرص افسنتين منقول از كامل الصناعة تركيب جنين نافع از براى ضعف جكر
صنعت آن‏
افسنتين رومى انيسون اسارون از هريك دو مثقال تخم كرفس يك مثقال صبر سقوطرى عصاره غافث از هريك يك مثقال مغز بادام تلخ مقشر مصطكى سنبل الطيب ساذج هندى از هريك دو مثقال و نيم كوفته بيخته اقراص سازند شربتى يك درم‏
[قرص افسنتين ديگر]
قرص افسنتين ديكر نافع از براى شخصى كه چون طعام خورده بعد از دو ساعت درد در معده او بهم رسد و تا قى نكند و چيزى ترش بر نيايد ارام نيابد و اين قرص را قرص ايلاوس نيز نامند
صنعت آن‏
افسنتين رومى ده درم انيسون تخم كرفس از هريك پنج درم سليخه بيست درم فلفل مرمكى صافى افتيمون از هريك دو درم و نيم كوفته بيخته اقراص سازند هر قرصى بوزن درمى شربتى يك قرص با شراب پودنه و مانند آن‏
[قرص افسنتين منقول از منهاج ابن جزله‏]
قرص افسنتين منقول از منهاج ابن جزله نافع از براى تبهاى كهنه و تفتيح سدها تفتيحى كثير و مدر فضول و مشهى طعام و مفتح سدهاى طحال و ماساريقا و كبد و مزيل سردى معده و جكر و عسر البول و مدر حيض است‏
صنعت آن‏
افسنتين رومى اسارون انيسون تخم كرفس مغز بادام تلخ مقشر اجزا متساوى كوفته بيخته باب سرشته اقراص سازند و در سايه خشك نمايند شربتى يك مثقال و كفته كه بعضى زياده نموده‏اند بر اجزاى اين قرص مصطكى سنبل الطيب از هريك نيم جزو
[قرص افسنتين منقول از ذخيره سيّد اسمعيل نافع از براى حمى‏]
قرص افسنتين منقول از ذخيره سيّد اسمعيل نافع از براى حمى لثقه و جميع حميات خلطى مزمن و مفتح سدها و مزيل سردى معده و جكر و مفتح سدهاى كبد و طحال و ماساريقا است‏
صنعت آن‏

افسنتين رومى اسارون انيسون تخم كرفس مغز بادام تلخ مقشر شكاعى باد آورد عصاره غافث مصطكى رومى سنبل الطيب اجزا متساوى كوفته بيخته اقراص سازند شربتى يك مثقال با كلقند افتابى يا با سكنجبين ساده عسلى و يا با سكنجبين بزورى حار يا معتدل بحسب مزاج بنوشند
[قرص افسنتين منقول از قرابادين ذخيره سيّد اسمعيل‏]
قرص افسنتين منقول از قرابادين ذخيره سيّد اسمعيل امراض معده و جكر و سپرز را سود دارد و تبها را به‏برد
صنعت آن‏
انيسون دو مثقال اسارون افسنتين رومى تخم كرفس مغز بادام تلخ مقشر سنبل الطيب از هريك يك مثقال صبر سقوطرى ساذج هندى از هريك يك مثقال و نيم عصاره غافث يك مثقال بدستور اقراص سازند
[قرص افسنتين كه همين منافع دارد]
قرص افسنتين كه همين منافع دارد و در سوى مزاج بارد مادى كبد بعد از استفراغ مستعمل است و مختصر
صنعت آن‏
افسنتين رومى انيسون رازيانه مغز بادام تلخ مقشر اجزا متساوى كوفته پخته با آب اقراص سازند شربتى يك مثقال با ماء الأصول يا شراب اصول يا با سكنجبين بزورى يا عسلى بنوشند
[قرص افسنتين به نسخه ديگر نافع از براى حميات‏]
قرص افسنتين به نسخه ديكر حميات بلغمى و عسر البول و برودت جكر را نافع باشد و سده طحال و كبد را بكشايد
صنعت آن‏
افسنتين تخم كرفس اسارون مغز بادام تلخ مساوى كوفته بيخته با آب خالص بسرشند و اقراص سازند
قرص افسنتين تب بلغمى و جكر ضعيف را نافع باشد
صنعت آن‏

انيسون افسنتين مغز بادام تلخ سنبل صبر از هريك چهار درم عصاره غافث ساذج هندى اسارون از هريك سه درم مصطكى تخم كرفس از هريك يك درم كوفته بيخته بكلاب سرشته اقراص سازند شربتى يك درم‏
قرص افسنتين به نسخه ديكر
صنعت آن‏

افسنتين تخم كرفس انيسون از هريك پنج درم سليخه سياه دو درم جندبيدستر مرمكى صافى افيون از هريك درمى كوفته بيخته باب صافى سرشته اقراص سازند
فصل در بيان مطبوخاتى كه اصل و عمود در انها افسنتين است‏
[مطبوخ افسنتين شيخ الرئيس نافع در علاج غب‏]
مطبوخ افسنتين شيخ الرئيس‏

نافع در علاج غب خالص بجهت اسهال ماده بعد از نضج تام‏
صنعت آن‏
افسنتين رومى غافث سر هليله كابلى از هريك پنج درم مغز تخم خربزه مغز تخم خيار بادرنك تخم خيار تخم كرفس از هريك دو درم تربد سفيد تراشيده مرضوض يك درم مويز منقى بيست دانه پوست سپستان سى دانه انجير زرد ده دانه جوشانيده صافى نموده در يك‏صد درم آن كلقند افتابى پانزده درم فلوس خيارشنبر يك استار حل كرده باز صافى نموده نيم‏دانك سقمونيا سوده داخل كرده بنوشند
مطبوخ افسنتين كه صفراى قعر معده را دفع كند
صنعت آن‏

افسنتين رومى پنج درم كل سرخ بيست درم و در نسخه ديكر شش درم است تمر هندى منقى از حب و ليف و قشر بيست درم همه را در چهارصدم آب بپزند تا ربع بماند پس صافى نموده مقدار سى درم ترنجبين منقى از خاشاك و تخم در هفتاد درم درين مطبوخ داخل كرده صافى نموده يك درم صبر سقوطرى زرد يا ايارج فيقرا يك درم در آن داخل كرده بنوشند
[مطبوخ افسنتين كه شيخ الرئيس از جالينوس نقل كرده‏]
مطبوخ افسنتين كه شيخ الرئيس از جالينوس نقل كرده و كفته كه اكر بوده باشد در ماليخوليا مراقيه مراق را رياح بارده و نفخ و نباشد در مراق ورم و اسهال پس بايد كه تنقيه آن نموده شود باين مطبوخ و نيز كفته كه اين مطبوخ نافع است از براى رياح بارده نافخه بلغميه و سوداويه در معده و مراق و طحال سيّد اسمعيل كفته كه تنقيه معده باين مطبوخ نافع است از براى ماليخولياى معدى و نيز كفته كه آشاميدن اين مطبوخ هر روز مفيد است صاحب ماليخولياى طحالى را خصوص اكر آشاميده شود اول مرتبه ايارج فيقرا پس بعد از آن بياشامند اين مطبوخ را
صنعت آن‏
رازيانه انيسون تخم كرفس اسارون بيخ اذخر افسنتين رومى از هريك جزوى بجوشانند در آب صافى نموده بنوشند بقدر حاجت‏
مطبوخ افسنتين ديكر نافع از براى ماليخوليا حادث بمشاركت طحال‏
صنعت آن‏

افسنتين رومى افتيمون انيسون اسارون حشيش غافث اذخر مكى سنبل الطيب از هريك سه درم شاهتره پنج درم پوست هليله زرد پوست هليله كابلى از هريك هفت درم هليله سياه نه درم مويز سرخ دانه بيرون كرده تمر هندى منقى از حب و ليف از هريك ده درم عناب ده دانه بقانون مقرر طبخ نموده صافى نمايند بر روى مغز فلوس خيارشنبر منقى از حب پانزده مثقال و بمالند بپالايند و يك مثقال روغن بادام شيرين بران بچكانند پس بكيرند ايارج فيقرا و غاريقون سفيد از هريك يك درم و با سكنجبين حبّ سازند و فرو برند قبل از مطبوخ بدو ساعت پس مطبوخ را نيم كرم بياشامند
[معجون افسنتين جهت درد معده و وجع فؤاد]
معجون افسنتين جهت درد معده و وجع فؤاد كه از مواد سوداويه باشد بنهايت نافع است‏
صنعت آن‏
انيسون تخم كرفس از هريك پنج مثقال افسنتين رومى هفت مثقال سليخه جندبيدستر افيون از هريك دو مثقال و در نسخه ديكر سليخه ده درم ادويه كوفته بيخته بدستور مقرر معجون سازند
معجون افسنتين ديكر كه قريب النفع است بدان‏
صنعت آن‏

افسنتين رومى تخم كرفس سليخه جندبيدستر اجزا برابر با عسل مصفى دو وزن مجموع ادويه را بدستور مقرر معجون سازند و در نسخه ديكر افيون نيز داخل است‏
معجون افسنتين درد معده و جكر كه از سردى باشد و استسقا را نافع بود
صنعت آن‏

افسنتين تخم كرفس اسارون انيسون مغز بادام تلخ اجزا مساوى كوفته بيخته بدستور مقرر معجون سازند شربتى دو درم‏
افشرج‏
بفتح اول و سكون فا و ضم شين معجمه و فتح راى مهمله و جيم و آن معرب افشرده است كه بعربى عصير نامند و آن مخصوص باب ميوها است محمود سنجرى كفته افشرجات عصاراتى است كه فراگرفته باشند از نباتات و اثمار يعنى ميوهائى كه بوده باشد در انها آبى كه ماليده افشرده و يا كوبيده افشرده آب آن را بكيرند و در افتاب بكذارند تا غليظ شود و درين زمان افشرج عبارت است از آب ميوهاى حامض يا سركه انكورى كه آب قند داخل كرده با طعام بخورند و يا عرقهاى ترش چون عرق نعناع و سركه سفيد مقطر يا غير مقطر كه قند داخل كرده با طعام بنوشند و بالجمله هر شربت ترشى كه در آب حل كرده با طعام بخورند افشره نامندکتاب قرابادین کبیر ص 645-651
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

تحقیقات و تجربیات برای نتایج کاربرد درمانی

پستتوسط pejuhesh237 » جمعه آگوست 16, 2013 12:15 pm

گیاهی با خاصیت ضدعفونی کنندگی قوی؛افسنتین اشتها آور است

خبرگزاری ایمنا: اگر شما یا کودکانتان از بی اشتهایی رنج می برید، اصلا نگران نباشید،

چرا که گیاهان دارویی از جمله افسنتین ضمن اثر بخشی به بدن، باز کننده اشتها است.

.محقق طب سنتی در گفتگو با ایمنا افسنتین را دارای طبع گرم و خشک دانست و اظهار داشت:

افسنتین گیاهی اشتها آور است که می تواند برای افراد کم اشتها بسیار مناسب باشد.

محمد موسوی با اشاره به آنکه طبع افسنتین قابض و تلخ است،افزود: همچنین این گیاه دارای خواص بازکنندگی و تلطیف و رقیق کردن اخلاط بدن است.

وی در خصوص میزان مصرف افسنتین جهت اشتهاآوری مقدار اندکی از آن و مقدار زیاد آن را برای باز شدن عادت ماهانه ذکر کرد

و اضافه کرد: از تأثیرات مهم دیگر آن پاک کنندگی عروق سینه و ریه و تقویت کنندگی بدن است.

به گفته این درمانگر طب سنتی این گیاه به علت داشتن ماده نستونین دافع کرم‌های امعاء و مقوی معده و اعتدال هضمی است. در ضمن ضدعفونی کننده قوی محسوب می شود.



مطالعه فاکتورهای بيوشيميايی التيام زخم عفونی جلدی ناشی از استافيلوکوکوس اورئوس درمان شده با عصاره گياهی افسنطين Print



چکيده مقاله:


مقدمه و هدف:
بشر همواره در پی يافتن ماده ای بوده که بتواند سبب تسريع التيام زخم ها گردد و برای رسيدن به اين هدف مواد مختلف گياهی و شيميايی را مورد آزمايش قرار داده است.

به دلايل مختلف از قبيل اثرات جانبی و هزينه بالای توليد ترکيبات شيميايی، توجه محققين به مواد گياهی جلب شده است.

افسنطين گياهی از خانواده آرتميا است که از دسته گياهان دارويي اسانس دار ايران می باشد.

اسانس بدست آمده از اين گياه دارای خواص ضد باکتريايی مي باشد. استافيلوکوکوس اورئوس عامل درصد بالايی از عفونت های زخم جراحی می باشد.

بنابراين مطالعه حاضر به منظور بررسی تغييرات فاکتورهای بيوشيميايی در استفاده از عصاره هيدروالکلی گياه افسنطين در درمان زخم عفونی ناشی از استاف اورئوس در مدل حيوانی موش صحرايی انجام گرفت.


مواد و روش کار: در اين تحقيق تعداد 20 سر موش صحرايی نر سفيد تهيه و پس از تراشيدن موضع جراحی، در ناحيه پشت و بين دو کتف، برشی دايره‌وار به قطر 5/1 سانتی متر ايجاد شده و پوست ناحيه مذکور در شرايط استريل

همراه با بافت همبند زيرين آن تا رسيدن به عضله کاملاً جدا گرديد. جهت عفونی نمودن زخم ها، پس از گذشت 24 ساعت از ايجاد زخم، در تمامی موش‌ها، 6-5 قطره از باکتری با رقت cfu/ml 104 در محل زخم تلقيح گرديد.

در گروه آزمايش، 4ساعت پس از تلقيح باکتری، سطح ضايعه کاملاً با عصاره افسنطين آغشته گرديد و سپس تا روز شانزدهم و به فاصله 24 ساعت، سطح ضايعه کاملاً با اين عصاره آغشته می‌شد.

اما در گروه شاهد، هيچ‌گونه تيماری برروی زخم‌ها در طول دوره آزمايش انجام نشد. سپس در روزهای 5، 10 و 16 از محل زخمها نمونه برداري شده و فاکتورهای هيدروکسی پرولين، هگزوزآمين و پروتئين تام مورد بررسی قرار گرفت.


نتايج و بحث: نتايج حاصله افزايش معنی داری را در ميزان هيدروکسی پرولين و پروتئين تام در گروه درمان شده در مقايسه با گروه کنترل نشان داد.

همچنين ميزان هگزوزآمين در گروه درمانی بالاتر از کنترل بود. در نتيجه می توان بيان داشت که، عصاره حاصل از اين گياه می تواند باعث مهار رشد باکتری استافيلوکوکوس اورئوس در زخم عفونی شده

با اين باکتری در مدل حيوانی موش صحرايی شده و از اين طريق منجر به تسريع روند التيام زخم گردد.مجله علمی/تحقیقات آزمایشگاهی دامپزشکی/ ویژه نامه شماره یک 1391 )
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

صور دارویی

پستتوسط pejuhesh237 » جمعه آگوست 16, 2013 12:16 pm

.صور داروئی:
گرد برگ و سرشاخه گلدار به مقدار 5 ر 0 تا 5 گرم به عنوان مقوی و 2 تا 3 گرم برای دفع کرم به مدت 5 روز متوالی –

دم کرده 5 تا 10 گرم گیاه در یک لیتر آب به مقدار یک لیوان کوچک در روز خیسانده 30 تا 100 در هزار به مقدار یک لیوان در روز

تنطور 0/1 به مقدار 2 تا 10 گرم مخلوط در یک پوسیون یا شراب –شراب 30 در هزار –شربت افسنطین

برای تهیه شربت افسنطین مقدار 150 گرم سر شاخه گلدار افسنطین را به مدت 5 ساعت در یک لیتر آبجوش می خیسانند

سپس آنرا می جوشانند به حدی که مایع به 3/2 حجم اولیه تقلیل یابد، بعدا آنرا از پارچه صافی عبور می دهند

و به محلول حاصل 500 گرم عسل می افزایند و می پزند به طوریکه به غلظت شربت در آید.شربت افسنطین حاصل،

به عنوان هضم کننده غذا و ضد کرم می تواند مورد استفاده قرار گیرد.

ابسنتین، اثر مقوی معده دارد و به صورت حب های 5 ر گرمی به تعداد یک یا دو حب هنگام غذا خوردن در شبانه روز مصرف می شود.كتاب گياهان دارويي دكتر علي زرگري جلد سوم ص 80-88
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

ترکیبات شیمیایی

پستتوسط pejuhesh237 » جمعه آگوست 16, 2013 12:16 pm

برگ این گیاه دارای ماده تلخی به نام ابسنتین است و بعدا که ماده دیگری به حالت متبلور و خالص به دست آمده، آنابسنتین نامیده شد

.علاوه بر آن، یک ماده غیر تلخ ولی قابل تبلور و به رنگ زرد کاهی و همچنین اسانسی به مقدار متغییر 2 تا 5 در هزار نیز در اندامهای گیاه وجود دارد.

ابسنتین ، ماده تلخ و به وزن ملکولی 62 ر 496 است.از مهمترین ماده تلخ افسنطین به شمار می آید.

ابسنتین، به صورت بلوریهای سوزنی شکل در الکل مطلق به دست می آید.طعم بسیار تلخ دارد

.در گرمای 179-180 درجه نیز ذوب می شود.در گرمای 165 درجه تجزیه می گردد.

آنابسنتین، به حالت انیدر، در بنزن متبلور می شود.در گرمای 276 درجه ذوب می گردد

.منوهیدرات آن به حالت متبلور در متانول به دست می آید و در گرمای 210 درجه ذوب می شود.
.كتاب گياهان دارويي دكتر علي زرگري جلد سوم ص 80-88
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am


بازگشت به الف


Aelaa.Net