هدايت به اعلى

مدير انجمن: najm134

هدايت به اعلى

پستتوسط najm134 » شنبه مارس 27, 2010 12:54 pm

عناوين گزارشاتي كه تا كنون در اين باره منتشر شده است: مسلمان شدن یک زن کاتولیک هلندی در برنامه زنده رادیویی هلند - بانوي يهودي آمريكايي مسلمان شد - يك فرمانده ناتو در افغانستان مسلمان شد - هدايت هنرپیشه و ستاره معروف روسیه، به اسلام و حجاب - سالانه 3600 شهروند فرانسوي به دين اسلام مي گروند - بانوي نوشيعه آلماني و آماده شدن براى ظهور
مرسولاتي كه تا كنون جداگانه در اين باره منتشر شده است:
رهيافته
ايليا و فاطيما
http://aelaa.net/110.aspx?id=560
در کل 1 بار ویرایش شده. اخرین ویرایش توسط najm134 در دوشنبه ژانويه 17, 2011 1:12 pm .
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

هدايت به اعلى

پستتوسط najm134 » جمعه آپريل 23, 2010 2:39 pm

مسلمان شدن یک زن کاتولیک هلندی در برنامه زنده رادیویی هلند
یک زن هلندی که اظهار داشت پس از یازدهم سپتامبر مطالعات خود را درباره اسلام گسترش داده است، در یک برنامه زنده رادیویی مسلمانان هلند، مسلمان شد. میراندا هاتنباس از مجری رادیوی "نیو" خواست اعلام کند با آغاز ماه مبارک رمضان در کشورهای اروپایی غربی وی مسلمان شده است.
این زن ۲۶ ساله برای گفتگو و مصاحبه درباره اسلام و مسلمانان و همچنین باورهای نادرست درباره اسلام که از سوی رسانه ها و راستگرایان به وجود می آیند به این برنامه رادیویی دعوت شد. هاتنباس که پیش از مسلمان شدن کاتولیک بود، گفت: پس از حملات یازدهم سپتامبر مطالعات و تحقیقات خود را درباره اسلام و مسلمانان افزایش داده ام. وی افزود : ترجیح می دهم درباره اسلام مطالعه کنم تا اینکه تنها به رسانه های خبری اعتماد کنم. بسیاری ازدوستان مسلمان کتابهای اسلامی در اختیار من قرار دادند که توسط علمای معتبر و برجسته نوشته شده بود. همچنین امام مسجدی که در نزدیکی محل سکونت من قرار داشت بسیاری از پرسشهای من را پاسخ داد. رادیو نیو روز ۱۳ شهریورماه بعنوان سرویس ویژه برای مسلمانان هلند با هدف از بین بردن باورهای نادرست درباره مسلمانان آغاز به کار کرد. یک میلیون نفر مسلمانی که در هلند زندگی می کنند طی ۳۰ سال گذشته سازمانهای دینی، آموزشی، فرهنگی و اجتماعی تأسیس کرده اند که بسیار از آنها داری مجوز مقامات رسمی هلند هستند. هاتنباس گفت که با اختیار و خواسته خود مسلمان شده است. هر فردی می تواند دین خود را انتخاب کنند، من نیز اسلام را به عنوان دین خود برگزیدم . وی همچنین به تنشهایی که پس از تغییر دین با خانواده خود داشته اشاره کرد و گفت : خانواده وی سخت تلاش کردند تا تصمیم خود را عملی نکند .

najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

هدايت به اعلى

پستتوسط najm134 » جمعه آپريل 23, 2010 2:40 pm

بانوي يهودي آمريكايي مسلمان شد
يك بانوي كليمي آمريكايي در شب ميلاد امام حسن مجتبي(ع) در جزيره كيش به دين اسلام و آئين حق مشرف شد.
اكسانا گانزور بانوي كليمي آمريكايي كه با آرش محرم زاده ايراني مقيم آمريكا در اين كشور آشنا شده است گفت: تصميم گرفتم با سفر به ايران و گرويدن به دين اسلام مراسم ازدواج خود را با آقاي محرم زاده برگزار كنم.
اكسانا گانزور در حالي كه نمي توانست به زبان فارسي صحبت كند افزود: پس از تحقيق و بررسي درباره دين اسلام مسلمان شدم و نام مريم را براي خود انتخاب كردم.
آرش محرم زاده كه از 30 سال پيش براي تحصيل در آمريكا بسر مي برد گفت: خانواده همسرم براي كليمي شدنم مبلغ 250 هزار دلار پيشنهاد كردند كه من نپذيرفتم و به همراه همسرم به ايران آمدم تا در كشورم مراسم مسلمان شدن اكسانا و عقد و ازدواجمان را برگزار كنيم.
مسئول اداره ثبت ازدواج جزيره كيش گفت: نخستين بار است كه در جزيره كيش يك بانوي تازه مسلمان با يك ايراني مسلمان ازدواج مي كند.
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

هدايت به اعلى

پستتوسط najm134 » جمعه آپريل 23, 2010 2:42 pm

يك فرمانده ناتو در افغانستان مسلمان شد
«گوردن کارن» علت مسلمان شدن خود را پی بردن به حقانیت دین اسلام عنوان کرد و گفت: پنج سال پیش وارد افغانستان شده و از آن زمان تاکنون درباره اسلام تحقیقات همه جانبه کرده است.
یکی از فرمانده نیروهای ناتو در استان غزنی افغانستان اسلام آورد و نام عبدالوحید را برگزید.
این فرمانده نیروهای خارجی در استان غزنی از مناطق مرکزی افغانستان که ملیت وی تاکنون اعلام نشده است، در بین اهالی شهرستان «اندر» استان غزنی، با ادای شهادتین به دین اسلام مشرف شد.
«گوردن کارن» علت مسلمان شدن خود را پی بردن به حقانیت دین اسلام عنوان کرد و گفت: پنج سال پیش وارد افغانستان شده و از آن زمان تاکنون درباره اسلام تحقیقات همه جانبه کرده است.
به همین مناسبت مراسم ویژه ای با حضور اهالی غزنی در شهرستان اندر برگزار شده بود.
پیش از این نیز چندین تبعه خارجی در افغانستان به دین اسلام پیوسته بودند.
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

هدايت به اعلى

پستتوسط najm134 » جمعه آپريل 23, 2010 2:51 pm

هدايت هنرپیشه و ستاره معروف روسیه، به اسلام و حجاب
ستاره‌اي كه عفاف را برگزيد: الآن خوشبختم، نه آن زمان كه روي صحنه مي‌درخشيدم ؛
«ماشا اليلیکینا» نام مشهوری در روسیه و مناطق روسی‌زبان است. او تا حدود 2 سال پيش به عنوان یک هنرپیشه و مدل جذاب مطرح بود و شهرت و محبوبيتش با اوج گرفتن "گروه موسیقی فابریک" در روسيه، به بالاترین حد رسید.
اما ماشا همانقدر که بسرعت در آسمان شهرت و محبوبیت طلوع كرد خيلي زود نیز از صحنه ناپدید شد. اين امر نه به دليل افول ستاره‌ي بخت وی بود و نه به علت از دست دادن "زیبایی چهره" یا "سحر صدا" ؛ بلکه به این دلیل بود که: «ماشا مسلمان شد و لباس عفت و ایمان را بر درخشش‌های کاذب دنیوی ترجیح داد».
تفاوت بزرگ او با بسياري از هنرمندان و خوانندگان ديگري كه اسلام و حجاب را برگزيده‌اند در اين است كه وي در اوج شهرت و در زماني كه تازه پيشنهادهاي اغواكننده به سوي او رهسپار شده بود حجاب و عفاف را انتخاب كرد و به بي‌عفتي و جلوه‌گري پشت پا زد.
وي مسلمان شدنش را "لطف خدا" مي‌داند و مي‌گويد پس از اسلام آوردن احساس خوشبختي مي‌كنم. ماشا معتقد است میل به عبادت خداوند، در فطرت همه انسان‌ها نهاده شده است، پس اگر کسی می‌خواهد به سوی اسلام گام بردارد فقط باید اندیشه کند و از فطرت خود مدد بگیرد. او تأكيد مي‌كند: «اگر كسي نمی‌تواند راجع به خدا بیاندیشد حداقل سعی کند از خودش رهایی یابد و پلیدی‌های نفسش را مهار نمايد؛ رذایلی مانند خودپسندی، تکبر، حسد، ظلم، دروغ، خودستایی و خودنمایی».
ماشا كه زني تحصيلكرده است و به پنج زبان اروپايي تسلط دارد، به "غفلت مدرن مردم در عصر اطلاعات" اشاره مي‌كند و مي‌گويد: «امیدوارم کسانی که هنوز به دین اسلام مشرف نشده‌اند لحظه‌ای به خود بیایند و فارغ از انبوه اطلاعات پوچ و بیهوده‌اي که چشم و گوش مردم این دوران را فرا گرفته است كمي اندیشه کنند».
وي در پاسخ به اين سؤال كه: "چرا گرایش به اسلام نسبت به ادیان دیگر بیشتر است و چرا بیشتر کسانی که به اسلام می گروند از بین اهالی هنر و موسیقی هستند؟" مي‌گويد: «چون اسلام نسبت به اديان ديگر، محکم‌ترین اساس را دارد. تمام قواعد اسلام در زندگی کاربرد دارند و راه اسلام سعادت‌بخش است.» و ادامه مي‌دهد: «امروز من این فرصت را دارم که مقایسه کنم قبلاً چه بودم و حالا چه هستم. من اکنون با حیات واقعی آشنا شده‌ام، پس خوشبختم».
ماشا اليليكينا، ستاره سابق سينما، رقص و موسيقي، اينك حجابي اسلامي در بر دارد و به تدريس در مدارس مشغول است. وي مي‌گويد از جلوه‌هاي كاذب سابق متنفر است و اميد دارد مردم با ديدن عكس‌هاي نامناسبي كه سابقاً از او در اينترنت منتشر شده است عبرت بگيرند و بدانند كه مي‌توان به سوي خدا بازگشت، توبه كرد و از نو متولد شد.
توجه به تحول و بازگشت اين هنرمند جوان، براي جوانان بسيار آموزنده است؛ بويژه براي دختران مسلماني كه گاه با وسوسه‌هاي مختلف، و تحت تأثير زرق و برق‌هاي ظاهري تمدن غرب، قدر گوهر وجود خود و نيز قيمت ارزش‌هايي نظير حجاب را نمي‌دانند.

مصاحبه مجمع جهاني اهل بيت عليهم السلام با خانم ماشا اليلیکینا

ــ چطور شد که تمام موفقيت‌ها و درخشش‌هاي خود روي صحنه را زير پا گذاشتي و به اسلام گرويدي؟
ماشا: من به لطف خداوند به سوي او گام برداشتم. اين اراده خدا بود.
ــ در زماني که يك خواننده بودي آيا فکر مي‌کردي که روزي اسلام بياوري، روزه بگيري و به حج بروي؟
ماشا: نه ؛ حتي به ذهنم خطور هم نمي‌کرد که روزي به حج بروم و از بهترين و گواراترين آب ـ يعني آب زمزم ـ بنوشم.
ــ آيا راهي که براي مسلمان‌شدن طي کردي، مسيري طولاني بود؟
ماشا: من دو سال است که مسلمان شده‌ام. يک روز مطلع شدم که يکي از نزديك‌ترين دوستانم بر اثر يک حادثه در شهري ديگر به حالت کما رفته است. من نمي‌دانستم که چطور مي‌توانم به او کمک کنم. آن روز براي اولين بار نماز خواندم و دست به دعا برداشتم و از خداي بزرگ کمک خواستم.
روز بعد همان دوستم با من تماس گرفت و گفت: «در آن حالات بيهوشي من تو را مي‌ديدم و تو خيلي زياد به من کمک کردي!» ، من در آن لحظه بسيار گريستم ؛ زيرا براي اولين بار در زندگي‌ام بود كه چيزي از خدا مي‌خواستم.
ــ در حال حاضر به چه کاري مشغولي؟
ماشا: من پنج زبان اروپايي بلد هستم و در حال حاضر در مدرسه و دانشگاه تدريس مي‌کنم. ضمناً برخي از نت‌هاي مجاز شرعي را نيز مي‌نويسم.
ــ آيا موسيقي هم گوش مي‌دهي؟
ماشا: بله ؛ کارهاي "گروه ريحان"، "گروه سامي يوسف" و "گروه کت استيونس" ( که پس از اسلام آوردن نام خود را "يوسف اسلام" گذاشت) را گوش مي‌کنم.
ــ آيا چيزي از قرآن هم آموخته‌اي؟ آيا آمادگي داري که زبان عربي را هم به آن پنج زبان اروپايي اضافه کني؟
ماشا: در ابتدا فکر مي‌کردم که آموختن زبان عربي مشکل باشد ؛ اما آن را شروع کرده‌ام و خيلي هم آن را دوست دارم و فکر مي‌کنم کليدي براي فهم دانش برتر باشد.
ــ چرا گرايش به اسلام نسبت به اديان ديگر بيشتر است؟ و چرا بيشتر کساني که به اسلام مي گروند از بين اهالي هنر و فعالان در کنسرت و موسيقي هستند؟
ماشا: اسلام نسبت به اديان ديگر، محکم‌ترين اساس را دارد. تمام قواعد اسلام در زندگي کاربرد دارند. راه اسلام سعادت‌بخش است.
ــ از اينكه مسلمان شده‌اي چه احساي داري؟
ماشا: احساس خوشبختي. امروز من اين فرصت را دارم که مقايسه کنم قبلاً چه بودم و حالا چه هستم. من اکنون با حيات واقعي آشنا شده‌ام، پس خوشبختم. تصوير
ــ و چه تفاوتي با قبل داري؟
ماشا: ايمان به خدا زندگي مرا متحول کرد. ميل به عبادت خداوند در فطرت و وجود همه انسان‌ها نهاده شده است. من اطمينان دارم که خداوند به ما تفکر و تعقل نداده است تا بياييم، زندگي کنيم، بخوريم، بخوابيم و بميريم. خدا به ما فرصت زندگي کردن داده است تا به او برسيم.
ــ آيا گاهي به موفقيت‌ها و درآمد سابق خود فکر نمي‌کني؟ حسرت آن دوران را نمي‌خوري؟!
ماشا: آن جلوه‌ها، پس از مسلمان شدن، برايم بي‌ارزش و منفور هستند.
ــ از اينکه آشکارا خود را مسلمان معرفي مي‌کني هراس نداري؟
ماشا: نه نمي‌ترسم. برعکس، تکليف و وظيفه خود مي‌دانم که ديگران را از راه گمراهي باز دارم و به عنوان الگويي براي آنها باشم.
ــ از اينکه عکس‌هاي سابقت در اينترنت هست ناراحت نيستي؟
ماشا: من خودم دوست ندارم به اين عکس‌ها نگاه کنم. اما اشکال ندارد که مردم آنها را ببينند تا برايشان عبرت شود و بدانند که انسان مي‌تواند تولد ديگري داشته باشد و از نو به دنيا بيايد. انسان مي‌تواند توبه کند و با انجام کارهاي خوب، تمام سياهي‌هاي گذشته‌اش را پاک کند، ان شاء الله.

ــ اينك چه چيزي از "اسلام" مي‌تواني به ديگران بگويي؟
ماشا: اسلام مي‌گويد: «اگر نمي‌تواني راجع به خدا بيانديشي حداقل سعي کن از قيد خودت رهايي يابي و پليدي‌هاي نفست را مهار کني؛ رذايلي مانند خودپسندي، تکبر، حسد، ظلم، دروغ، خودستايي و خودنمايي». اگر کسي مي‌خواهد به سوي اسلام گام بردارد فقط بايد انديشه کند و از فطرت خود مدد بگيرد.

ــ چه پيامي براي مسلمانان داري؟
ماشا: آرزو مي‌کنم که کارهاي نيک و عبادات برادران و خواهران ديني من مورد قبول خداوند متعال قرار بگيرد و رحمت خدا بر خانه‌هاي آنان ببارد.

ــ و براي غير مسلمانان؟
ماشا: اميدوارم کساني که هنوز به دين اسلام مشرف نشده‌اند لحظه‌اي به خود بيايند و فارغ از انبوه اطلاعات پوچ و بيهوده‌اي که چشم و گوش مردم اين عصر را فرا گرفته است كمي انديشه کنند.
منبع: اختصاصي ابنا
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

هدايت به اعلى

پستتوسط najm134 » جمعه آپريل 23, 2010 2:54 pm

سالانه 3600 شهروند فرانسوي به دين اسلام مي گروند
براساس نتايج تحقيق وزارت كشور فرانسه، اسلام به سرعت در فرانسه در حال رشد است به گونه اي كه پس از مسيحيت به دومين دين پرطرفدار در فرانسه تبديل شده است.
گزارش دفتر ادیان وزارت کشور فرانسه درباره "رشد اسلام‌گرایی"، از مسلمان شدن ساليانه سه هزار و 600 نفر در اين كشور حکایت دارد.
دیدیی لیشی، مسئول گزارش دفتر ادیان وزارت کشور فرانسه گفت: گزارش درباره رشد اسلام‌گرایی در فرانسه حکايت از افزایش تعداد مسلمانان در این کشور دارد.
وی با اشاره به اینکه نزدیک به سه هزار و 600 فرانسوي در طول یک سال به دین اسلام روی آورده‌اند، افزود: در دفتر ادیان روزانه نام بیش از 10 نفر از تازه مسلمانان به ثبت می‌رسد.تصوير
بنابر گزارش المختصر، وی تاکید کرد: طی 10 سال گذشته بیش از 60 هزار نفر در فرانسه مسلمان شده اند.
گفتنی است، کشور فرانسه یکی مهم‌ترین کشورهای اروپایی به شمار مي‌رود كه جمعيت قابل‌توجهي در اين كشور مسلمان هستند.
در گزارش وزارت كشور فرانسه آمده است ،به طور ميانگين سالانه سه هزار وششصد شهروند فرانسوي به دين اسلام مي گروند.
اين در حالي است که پيروان دين اسلام در فرانسه از قانونمندترين شهروندان بوده و كمترين ميزان جرم و جنايت در ميان اقشار اين کشور نيز در ميان مسلمانان ديده مي شود.
بر اين اساس پيروان اسلام در فرانسه در بر پايي شعائر اسلامي از قبيل نماز و روزه بسيار متعهد هستند و از شرب خمر به شدت پرهيز مي كنند.
در گزارش تحقيقاتي وزارت كشور فرانسه تصريح شده است، 66 درصد از پيروان اسلام در فرانسه را افرادي تشكيل مي دهند كه در طول عمر خود، هيچگاه الكل مصرف نكرده اند. همچنين 55 درصد از مسلمانان فرانسه براي انجام فريضه حج در سال هاي آينده تلاش مي كنند.
ضمن آن كه جوانان مسلمان فرانسوي، در ميان ديگران بويژه جوانان مسيحي به الگوي مناسبي براي يک جوان موفق تبديل شده اند.
در حال حاضر حدود 5 ميليون مسلمان در فرانسه زندگي مي کنند. اين خيل عظيم تلاش فراوني انجام مي دهند تا با توجه به محدوديتها و کارشکنيهاي دولت فرانسه به حقوق شهروندي خود دست يافته و نهادهاي ديني و اجتماعي مورد نظر خود را ايجاد نمايند.
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

هدايت به اعلى

پستتوسط najm134 » جمعه آپريل 23, 2010 3:07 pm

بانوي نوشيعه آلماني و آماده شدن براى ظهور
شايد اگر اين مقدمه را نخوانيد تصور كنيد پاسخ‌دهنده به سؤالات، طلبه‌اي از حوزه علميه است كه ساليان طولاني دود چراغ خورده و در راه كسب معارف الهي زحمت كشيده است ؛ اما... بله، كساني هستند كه يك‌شبه ره صد ساله بروند ؛ كساني كه با پشت پا زدن به تمامي علايق مادي، راه حق را برگزيده‌اند ؛ كساني كه "مسلمان يا شيعه‌ي شناسنامه‌اي" نيستند... «استفي نجدي» از اين زمره است ، بانويي آلماني كه با تشرف به اسلام، مذهب تشيع را برگزيد و اينك در خيل منتظران حضرت عشق (عج)‌ حضور دارد.
خبركزاري مجمع جهاني اهل بيت: به كوشش: زينب شاه‌علي ـ مهدي مهاجر ـ خليل‌حسين حسينيتصوير
ابنا : به نظر شما ـ به عنوان يك نوشيعه ـ وظيفه ما در خصوص ظهور امام زمان (عج) چيست؟
استفي نجدي: امام رضا علیه السلام می‌فرماید: «اعتقاد به ظهور امام ـ علیه السلام ـ بخشي از عقايد است». بنابراين این وظیفه مسلمانان است که خود را برای این رویداد ویژه آماده کنند. ما نباید فقط بنشینیم و منتظر ظهور او باشیم ؛ بلکه باید به مردم بیاموزیم كه لازم است قبل از ظهور آن حضرت به همه اهداف خود دست پيدا كرده باشند.
امام صادق علیه السلام می‌فرماید: «کسی که در راه تحصیل اهداف امام مهدی عج بمیرد، با او به گونه ای رفتار خواهد شد که گویی خدمت گذار شخص امام زمان عج است، دقیقا مانند کسانی که در لشکر او جنگیده اند و یا خواهند جنگید؛ نه! به خدا سوگند با آنها مانند شهیدانی رفتار خواهد شد که در راه کمک به رسول خدا به شهادت رسیده‌اند». پس كسی که در این زمان رسالت خویش را در قبال امام مهدی (عج) تکمیل می‌کند و می‌کوشد که اهداف او را درک کند و محقق سازد مانند کسی است که در راه خدا در خون خود غلتیده است.

ابنا : پس به اعتقاد شما كار ما از همين الآن شروع مي‌شود نه از زمان ظهور حضرت؟!

استفي نجدي: بله؛ ما باید درک کنیم که رسالت ما امروز خیلی مهمتر از رسالتمان در دوران ظهور حضرت مهدی (عج) است. تصور کنید که امام ما همین فردا ظهور کند؛ آیا ما اصلا برای آن آمادگی داریم؟
ابنا : آمادگي معنوي و ايماني؟
استفي نجدي: نه فقط آمادگی از نظر معنوی ؛ بلکه انسان‌ها و منتظرین باید از هر لحاظ مهیا باشند و در زمینه‌هایی مانند شجاعت و نترسیدن، مفید فائده بودن، پایبندي به اصول بهداشتی و سالم بودن، آمادگي برای پذیرفتن مأموریت‌های نظامی و... آمادگی کامل داشته باشند. امام سجاد ـ علیه السلام ـ می‌فرماید: «همانا کسانی که قبل از امام مهدی ـ علیه السلام ـ زندگی می‌کنند و به او و ظهورش اعتقاد دارند، و به رسالت و وظایف خویش در این راستا عمل می‌کنند از کسانی که در دیگر زمان‌ها زندگی می‌کنند به مراتب بهترند. خداوند به آنها دانایی، تجربه و علم عطا خواهد کرد بگونه ای که ظهور و عدم ظهور برای آنها برابر خواهد بود. خداوند به آنها موقعیتی خواهد داد که به شهدای زمان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم عطا فرموده است. آنان پیروان و شیعیان واقعی ما خواهند بود». اکنون این سؤال مطرح می‌شود که آیا ما هم از همان افرادی هستیم که امام سجاد علیه السلام به ایشان اشاره فرموده است؟ همه ما می‌دانیم که ما اکنون در دوران غیبت امام مهدی (عج) هستیم اما متأسفانه بسیاری از مردم از این موضوع برداشت‌های غلطی دارند. غیبت آن‌حضرت (عج) هرگز بدان معنا نیست كه ما هم همين کار را بکنیم و از عرصه کار و تلاش و انجام وظایف خویش غايب شویم. زمانی که ما در انتظار او هستیم نباید غیرفعال و بی‌تحرک باشیم بلکه باید فعال باشیم ؛ زیرا وقتی عزیزان ما به سفري می‌روند ، آیا ما با استفاده از آن فرصت، خانه‌های خود را در غیاب آنها آب و جارو و تمیز نمی‌کنیم؟ آیا ما غذاهای لذیذ برای آنها آماده نمی‌کنیم؟ و آیا مراسم استقبال خوبي برای آنها تدارک نمی‌بینیم؟ این همان کاری است که ما باید برای امام خود انجام دهیم. ما نمی‌دانیم که امام مهدی ما کی ظهور می‌کند ؛ ولی این بدان معنا نیست که ما تکیه بزنیم و آرام بنشنیم و آنگاه که اولین نشانه‌های ظهور امام را مشاهده کرديم خود را با شتاب زیاد آماده کنیم. نه، هرگز نه! مهیا شدن باید در طول سراسر زندگی ما اتفاق بیفتد و بر سراسر زندگی ما احاطه داشته باشد.
ابنا : يعني باید مطمئن شويم كه مسؤوولیت‌ها و وظایف خود در قبال امام مهدی (عج) را انجام مي‌دهيم.
استفي نجدي: بله ؛ ما بايد اين سؤال را از خود بپرسیم که: تا به حال چند بار آرزو کرده‌ایم که ای کاش در کنار امام علي علیه السلام در جمل و صفین و نهروان بودیم؟ چند بار آرزو کرده‌ایم که ای کاش در رزمگاه کربلا در کنار امام حسین علیه السلام بودیم؟ حالا رزمگاهی دیگر در پیش است و آرزوی ما برآورده خواهد شد و اکنون باید خود را برای ظهور امام مهدی علیه السلام آماده کنیم؛ امام مهدی خواهد آمد و جامعه‌ای آزاد از استبداد و استضعاف و ظلم و جور تشکیل خواهد داد؛ اما برای وقوع آن جامعه، ما باید قبل از هر چیز خود را از این جور و ستم و استبداد رهانیده باشیم پس ما نبايد اكنون نيز سخنان و دستورات جائران و ستمگران را بشنویم و به خواست‌هایشان عمل کنیم. ما باید برای ظهور آنحضرت (عج) بخوبی مهیا باشیم؛ هنگامی که ما آمادگی داشته باشیم امام مهدی (عج) حتما خواهد آمد. معتقدان به حضرت باید مانند کسانی رفتار کنند که گویی آنها اعضاء یک لشگر هستند ؛ لشگری که فرمانده‌ي کل آن برای یک سفر چند روزه به جایی رفته و به لشگر خویش گفته است: «به محض آن که من برگردم ما حمله خواهیم کرد».
ابنا : رسالت ديگر ما در اين عصر چيست؟
استفي نجدي: رسالت ديگر ما معرفی امام مهدی علیه السلام است. ما باید به دیگران بیاموزیم که امام (عج) کجا است و چرا؟ و این همان روشی است که ما با استفاده از آن می توانیم تعداد پیروان او را افزایش دهیم. ديگر اينكه ما براي خدمت کامل به امام خود نباید به اين دنیا دلبستگي داشته باشيم ؛ بلکه باید خودمان را برای جهان بعدی آماده کنیم. ما برای اين دنيا زندگی نمی‌کنیم بلکه برای جهان آخرت در اینجا هستیم. وظيفه بعدي ما دعا براي ظهور امام است. قطعا ما نباید خدا را فراموش کنیم بلكه باید ظهور حضرتش را از خداوند مسئلت نمائیم و برای این هدف به تلاوت قرآن و خواندن دعاها بپردازیم.
ابنا : به نظر شما امام مهدی (عج) چرا تاکنون ظهور نکرده است؟
استفي نجدي: به نظر من ما نباید از خودمان سؤال کنیم که چرا او تا کنون ظهور نکرده است بلکه به جای این کار باید بکوشیم در مورد او بیشتر بدانیم و چیزهای بیشتری بیاموزیم. ما باید بدانیم که امام مهدی (عج) کیست؟ باید تلاش کنیم که خودمان را عوض کنیم تا بتوانیم در زمان ظهورش از او حمایت کنیم. من فکر می‌کنم طول زیادی نخواهد کشید که امام مهدی (عج) ظهور بفرماید و خداوند به او اجازه ظهور خواهد داد ؛ ان ‌شاء الله.
ابنا : به نظر شما در زمان امام مهدی (عج) دنیا چگونه خواهد بود؟ شما آن را چگونه تصویر می‌کنید؟
استفي نجدي: دوران امام مهدی ـ علیه السلام ـ مملو از خلوص و مساوات خواهد بود ؛ جامعه‌ای ایجاد خواهد شد که تبعیض و ستم نمی‌شناسد و کسی نخواهد توانست به كسي ظلم کند و جهان را به استضعاف بکشاند. در آن زمان هیچ کسی به علت جهل، بی‌ایمان نخواهد شد چون جهلی باقی نخواهد ماند. در جامعه اسلامی طرز تفکرهای غلط فراوانی وجود دارد. حضرت مهدی (عج) "معانی واقعی قرآن" را به مردم خواهد آموخت ؛ همان معانی که خداوند از کلمات و آیات قرآن اراده فرموده است. این اتفاق امروز یا فردا اتفاق نخواهد افتاد ولی سرانجام اسلام فرمانروای جهان خواهد شد. البته بايد بدانيم كه در زمان ظهور امام مهدی ـ علیه السلام ـ نيز ما دو گروه خواهیم داشت؛ گروهی که به او ایمان می آورند و گروهی که ایمان نمی‌آورند. شیطان مردم را تنها نخواهد گذاشت. او نزد ما در اواخر شب ها خواهد آمد و در وجود ما بذر شک و تردید خواهد پاشید.
ابنا : چنانچه شما امام مهدی ـ علیه السلام ـ را با چشم خودتان ببینید چه احساسی خواهید داشت؛ در آن لحظه چه خواهید کرد؛ اگر همین الآن به ملاقاتش نائل شوید به او چه خواهید گفت؟
استفي نجدي: من؟! ... من چه احساسی خواهم داشت؟ و چه خواهم گفت اگر در محضرش واقع شوم؟ ... الله اکبر! .. سبحان الله! .. اللهم صل علی محمد و آل محمد!! ...
من فکر نمی‌کنم كه در آن لحظه حتی بتوانم سخنی بر زبان آورم ... من فکر می‌کنم كه در آن لحظه خواهم گریست ... اما اگر بتوانم چیزی بگویم از او خواهم خواست که مرا به عنوان یکی از سپاهيانش بپذیرد. آمين.

ابنا : متشكريم كه ما و خوانندگانمان را در احساسات پاكتان شريك كرديد.
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

اسلام و حجاب یک خواننده معروف فرانسوی

پستتوسط najm134 » چهارشنبه مه 11, 2011 7:53 pm

دیامس خواننده فرانسوی با حضور در مسجد ژان فیلیپه پاریس اسلام آورد
و خود را ملتزم به رعایت شئونات اسلامی از جمله حجاب و قطع ارتباط با مردان نامحرم کرد.
دیامس (یا دیامز ـ Diam's)
خواننده مشهور رپ فرانسوی از ارائه دلایل خود در گرویدن به اسلام و هر گونه گفتگو با رسانه‏ ها خودداری کرده است.
تصوير
از نشر تصاویر کذشته او امتناع مي كنيم ولي در اينترنت فراوان است

مجله «پاری ماچ» چاپ پاریس با ذکر این خبر نوشته است: "او در حدود دو ماه است که در حالات زندگی او تغییرات اساسی رخ داده است.
دیامس که چند مدتی بود به دلیل ابتلا به بیماری افسردگی شدید از حضور در اجتماع خودداری می‏ کرد، در صحبت با دوستانش گفته است من نزد پزشکان زیادی رفته‏ ام ولی درمان بیماری خود را تنها در عمل به دستورات اسلام یافته‏ ام".
«میلانی جورجیادیز ـ Mélanie Georgiades» مشهور به دیامس در 25 جولای 1980 در نیکوزیای قبرس از مادری فرانسوی و پدری یونانی به دنیا آمده است. وی که یک شاعر و خواننده رپ فرانسوی ـ قبرسی به شمار می‏آید در سال 1984 به همراه خانواده‏اش به "اسون ـ Essonne" واقع در حومه پاریس مهاجرت کرد؛
دیامس 29 ساله که به علت اشعار و شخصیت سیاسی‏ اش در اذهان عمومی فرانسویان شناخته شده است،
در آهنگ‏های خود شدیداً به سازمان‏های بین‏ المللی مدعی حقوق‏ بشر اعتراض و از کودکان بی‏ سرپرست مهاجر کشورهای آفریقایی و اسلامی دفاع می‏ کرد.او نه تنها با سیاست‏مداران راست‏گرایی همچون «ژان ماری لوپن» و دخترش «ماری لوپن» به مخالفت شدید پرداخته، بلکه با سیاست‏های رییس جمهور فعلی فرانسه «نیکلا سارکوزی» هم مخالف است.
دیامس اکنون با گرویدن به دین مبین اسلام، راه آرامش و رستگاری را در آموزه ‏های آن یافته است.
بنابر آمار رسمی فرانسه، سالانه 3 هزار و 500 نفر در این کشور مسلمان می‏ شوند که این رقم در سال جاری بیش از 5 هزار نفر بوده است. جامعه مسلمانان فرانسه این آمار را بسیار بیشتر از آنچه ارگان‏های رسمی فرانسه اعلام کرده‏اند، می‏ داند.
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

بركات توسل از طريق شمايل حضرت ابوالفضل(علیه السلام)

پستتوسط najm134 » پنج شنبه ژانويه 05, 2012 8:13 pm

با فرا رسيدن ماه محرم و تاسوعاي حسيني(ع) «خانم ينی ما ليندا» تبعه كشور اندونزي با حضور در محل رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در آتن پایتخت یونان، تشیع را اعلام کرد.
این خانم درباره انگیزه شیعه شدنش گفت: "همسرم یک پوستر بزرگ از حضرت ابوالفضل العباس(ع) در منزل دارد و هرگاه به مشکلی مواجه می‏شود به آن حضرت توجه كرده و خواستار حل مشکلاتش می‏شود ؛ و بارها نیز گرفتاريهاي وی ازطريق توسل به آن حضرت حل شده است". Image
وی افزود: "من پس از مشاهده این رفتار همسرم، خود نیز چندین بار در هنگام به وجود آمدن مشكلي از صاحب اين تصوير كه نمي دانستم چه شخصيتي است ،کمک خواسته و خواستار حل شدن مشکلاتم شدم و مشکلاتم حل شدند. بدین ترتیب به آن حضرت(ع) به عنوان عضوی از اهل بیت پیامبر اکرم(ص) معتقد گرديدم و تصمیم گرفتم که پیرو این خاندان عظیم الشأن گردم. به همین دلیل امروز به رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی آمدم تا رسماً تشرف خود به مذهب شیعه را اعلام کنم".
وی با ابراز خرسندی ازاین اقدام خود افزود: "خدا را شکر می‏کنم که دراین مرحله از زندگی به من فرصت داد که به حقانیت حضرت امام علی(ع) وخاندان پاکش پی ببرم و به جمع پیروان امامت و ولایت بپیوندم. انشاء الله همه پيروان آن حضرت قدر و ارزش اين همه نعمات آسماني الهي را بدانند و شكرگزار آن باشند".
در ادامه این مراسم «آقای محمدرضا پاکروان» وابسته فرهنگي سفارت جمهوري اسلامي ايران در آتن، با اشاره به نورانيت دین مبین اسلام، مبارزاتي که حضرت امام علی(ع) در راه اعتلای این دین در زمان نبي مكرم اسلام(ص) و بعد از آن انجام داد را تشریح نمود و گفت: "در نتیجه این مجاهدات، مولا اميرالمؤمنين حضرت علی(ع) در آخرین سفر حج پیامبر اکرم حضرت محمد مصطفي(ص) در محل غدیرخم به دستور خداوند و توسط پیامبر عظیم‏الشأن(ص) به عنوان رهبر، ولی و سرپرست مسلمانان معرفی گردید؛ و پیامبر(ص) از امت اسلام خواست که از این امام همام برای رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی پیروی نمایند".
سرپرست رايزني فرهنگي ایران در یونان افزود: "حقانيت، امامت و ولايت علي بن ابي‏طالب(ع) در جهان هستي بر كسي پوشيده نيست؛ مگر بر كساني كه لياقت و ظرفيت اين امر را نداشته باشند".
وي با اشاره به انگیزه تشیع خانم ینی خطاب به وی گفت: "خداوند منان به شما بواسطه باب الحوائج حضرت قمر بني هاشم(ع) و در اين ايام ملكوتي و نوراني عنايت ويژه اي در اين كشور اروپائي نمود و اميدوارم خوشبخت وسعادتمند باشيد".
در این مراسم که در جوی معنوي برگزار شد پس از انجام بحث و پرسش و پاسخ به شبهات در رابطه با دين مبين اسلام و مذهب تشيع، «خانم ينی ما ليندا» فرزند «مدساي ان» با اقرار مجدد به وحدانيت خداوند و رسالت حضرت محمد(ص) و نيز ولايت حضرت علي ابن ابي‏طالب(ع) و اداي شهادتين، به مذهب حقه شيعه جعفري اثني عشري مشرف گرديد.
در پايان از طرف رايزني فرهنگي يك جلد كلام الله مجید با ترجمه به زبان يوناني به همراه هداياي فرهنگي و هنري دیگر به این بانوی نوشیعه اهداء شد كه مورد توجه وی قرار گرفت.
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

چگونگی اسلام آوردن پلیس زن آمریکایی از زبان خودش

پستتوسط najm134 » شنبه جولاي 28, 2012 6:24 am

شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه)- بخش انگلیسی: «اسم من راکایل است. پیش از این افسر پلیس بودم و از سال 1996 تا 2004 در اداره ی پلیس دترویت آمریکا کار می کردم تا اینکه یک روز در سال 2002 حین انجام وظیفه مورد ضرب گلوله قرار گرفتم و مرگ را از نزدیک لمس کردم و به خوبی می دانم که یک زندگی دوباره به من داده شد.» تصوير
به گزارش شفقنا، راکایل می گوید: پیش از این نمی دانستم چطور باید از خداوند پیروی کنم و بنده او باشم. حتی نمی دانستم باید از چه دینی پیروی کنم تا اینکه با تعدادی از دوستان مسلمانم آشنا شدم و خیلی مسایل را برایم توضیح دادند.
ابن اتفاق به راستی مسیر زندگی ام را تغییر داد طوریکه الان هیچ ترسی از مرگ ندارم و تنها از خداوند می ترسم. هیچ کس نمی داند چه موقع مرگ از راه می رسد. پس بهتر است ما هم راه شهدا را الگو قرار دهیم و ایمان داشته باشیم که تنها یک خدای یگانه وجود دارد.
آن روز من در دو قدمی مرگ بودم و اگر آن وقت می مردم نمی دانم سرنوشتم چه بود و آیا به آتش دوزخ افکنده می شدم یا نه. اما اکنون احساس آرامش و اطمینان و خوشبختی می کنم و می دانم اگر امروز هر اتفاقی برایم پیش آید به کجا خواهم رفت و چه سرنوشتی در انتظارم خواهدبود.
قبل از آنکه به اسلام ایمان بیاورم اعتقادات دینی خاص و محکمی نداشتم و طرفدار یا مخالف اسلام نبودم. به همه انسان ها با هر اعتقاد و آیینی که داشتند احترام می گذاشتم و این مساله نکته تمایز من از دیگر اعضای خانوادم بود.
بسیاری مواقع از اینکه یک افسر پلیس بودم احساس ناراحتی و انزجار می کردم. به خصوص پس از حادثه ی 11 سپتامبر، وقتی می دیدم بسیاری از مردم آمریکا بدون هیچ دلیلی به مسلمانان حمله می کنند، به شدت آزرده و عصبانی می شدم. اینکه یک عده فقط به خاطر مسلمان بودن متهم به افراط گرایی و تروریسم می شدند، به نظرم اصلا درست و منطقی نبود. در هر گروه و قشری خوب و بد وجود دارند. دیدن این رفتارها و صحنه ها قلبم را به درد می آورد و به این ترتیب عملا بعد از حادثه ی 11 سپتامبر توجهم به اسلام جلب شد.
امروز به مسجدی در لاس وگاس آمده ام و تعدادی لباس برای کمک به نیازمندان خریده ام. اینجا فقط کافی است هدیه ها را روی میزی که برای این کار در مسجد قرار داده شده بگذارید افراد نیازمند خودشان می آیند و هرچیزی که بخواهند از میان آنها برمی دارد.
یکی از مسایلی که با آن روبرو هستم یادگرفتن زبان عربی است. برای خیلی ها ممکن است یادگیری یک زبان جدید ملال آور و سخت باشد اما برای من اینطور نیست و فقط دوست دارم زودتر آن را یادبگیرم. به نظر من هر زبان یک فرهنگ جدید و خاص را به همراه خود دارد. من تنها زندگی می کنم و اغلب در خانه تنها هستم. به همین خاطر تقریبا همه کارهایم را به کمک اینترنت انجام می دهم. زبان عربی و حتی نحوه ی بستن روسری را هم از اینترنت یاد می گیرم. این برایم یک تجربه فوق العاده است. تجربه ای توام با لذت و آرامش.
من هر روز قرآن می خوانم و عبادت میکنم. وقتی نماز می خوانم هرچند هنوز آن را به زبان عربی حفظ نیستم اما ترجمه انگلیسی آن را می دانم و با خواندن معنی این عبارات و نیایش ها قوت قلب و احساس امنیت می کنم.
طی دو سال اخیر خیلی چیزها درباره مسایل دینی و معرفت و شناخت، آموختم اما هیچ وقت عملا آن ها را با همه ی وجود درک نکرده بودم. دوستان مسلمانم همیشه از مسجد برایم چیزهایی تعریف می کردند اما این اولین باری است که خودم شخصا به مسجد آمده و از نزدیک تجربه می کنم.
چیزی که در اسلام برایم بسیار ارزشمند و جالب است و شدیدا مرا جذب کرد، مساله ی حجاب بود. از داشتن حجاب واقعا خوشحالم به خصوص در اینجا که مردها نگاه کالامحور و خریدارانه ای نسبت به زن دارند. احساس می کنم حجاب از من محاقظت میکند. برایم یک جور امنیت است.
مسلمانان دیگر با من رفتار بسیار خوب و دوستانه ای دارند و با اینکه می دانند من زبان عربی را بلد نیستم سعی می کنند راهنمایی ام کنند و چیزهایی به من یاد بدهند. دوستان و برادران زیادی در اینجا پیدا کرده ام و امام جماعت مسجد هم نکات زیادی را برایم توضیح داده و به من آموخته است.
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

مظلوميت علي (علیه السلام) شيعه‌ام كرد

پستتوسط najm134 » جمعه آگوست 10, 2012 6:33 am

«محمد شحادة» عضو سابق جنبش فتح فلسطين که سپس به جنبش جهاد اسلامي پيوست و به یکی از اعضای ارشد گردان‌هاي القدس آن بدل شد اسفند 1386 به همراه سه تن از همراهانش ـ «عيسى مرزوق»، «عماد الكامل» و «أحمد البلبول» ـ در "بيت لحم" مورد هجوم نظامیان اشغالگر قرار گرفتند و به شهادت رسیدند.
پس از اين واقعه، «شحادة محمد شحادة» فرزند نوزده ساله‌ي وی اعلام كرد كه پدرش شيعه شده بود و گفت: «پدرم تسلیم نشد و همانند امام حسین(ع) شهادت را برگزید». اما همين گرويدن شهيد محمد شحادة به مذهب تشيع، موجب مظلوميت وي گرديد، و علاوه بر حمله رسانه‌ها و برخي سران سني ـ نظير مجله «المجلة» و چند روحاني وابسته به الازهر ـ به او در زمان حياتش، شهادت مظلومانه وي نيز مورد بايكوت رسانه‌اي قرار گرفت. تصوير
آنچه در پي مي‌آيد ترجمه مصاحبه مجله‌ «المنبر» با شهيد محمد شحاده است:
ــ كجا هستيد استاد محمد؟ كم‌كم داشتيم از آمدنتان مأيوس مي‌شديم!
شحاده: در واقع فكر نمي‌كردم كه يك مجله شيعي براي مصاحبه با من اينقدر اشياق داشته باشد. گمان مي‌كردم مجلات ديگري مانند «المجله» اين قضيه را پيگيري كنند به همين دليل هم از مصاحبه با مطبوعات خودداري مي‌كردم. در هر حال خداوند را شاكرم كه فرصتي در اختيار من قرار داد تا با آزادي در مورد اين قضيه [مسأله شيعه‌شدنم] در مجله شما صحبت كنم.
ــ از حسن نظر شما متشكريم . در ابتدا درباره ترك كردن مذهب تسنن و گرويدن به مذهب اهل بيت(ع) توضيح بدهيد.
شحاده: اولا بايد بگويم كه من ـ عليرغم اينكه از اهل‌بيت بسيار بي‌اطلاع بودم و به علت مذهب سني‌ام درباره آن شخصيت‌هاي بزرگوار چيزي نمي‌دانستم ـ ‌ولي از كودكي به اهل‌بيت علاقه داشم. فقط مي‌دانستم كه امام علي (ع) خليفه چهارم است و حسن و حسين (ع) دو كودكي بودند كه پيامبر (ص) به آنها علاقه بسيار داشت و فاطمه (س) دختر رسول خدا بود. اين، تمام چيزي بود كه من از اين خاندان مي‌دانستم. با اين حال از مظلوميت اهل‌بيت بسيار شنيدم و كم‌كم احساس كردم كه علي بن ابي‌طالب (ع) واقعا مظلوم بود.
هر چه اشغال سرزمينمان سخت‌تر مي شد اين احساس بيشتر در من ريشه مي دواند و رشد مي‌كرد. مي‌‌توانم بگويم كه "بي‌اطلاعي من از تشيع" باعث شد تا كنون سني بمانم و اميدوارم ديگر اينگونه نباشم.
ــ از ظلم و مظلوميت گفتيد. چگونه اين احساس مظلوميت در شما شدت يافت؟
شحاده: من از 16 سالگي يكي از مبارزان «حركت فتح» فلسطين بودم. در دهه 80 اسير و محكوم به 25 سال زندان شدم كه البته هنگام تبادل اسرا در سال 1985 آزاد شدم. بعد از آن دوباره به دست صهيونيست‌ها افتادم وبدون محاكمه و فقط به اتهام گرايش به «جهاد اسلامي»، چندين سال در زندان بودم. بعد از خروج از زندان به رسما به جنبش جهاد اسلامي پيوستم كه نيروهاي دشمن در خلال انتفاضه 1992 به مدت يكسال مرا به «مرج الزهور» در جنوب لبنان تبعيد كردند.در اين مدت احساس مظلوميت هر چه بيشتر در من ريشه دواند. از سوي ديگر، پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، شوق قيام و غلبه بر ظالمان در من شدت گرفت ؛ تا جايي كه به مطالعه اين انقلاب و پايه‌هاي فكري آن ـ كه از پيروي آل محمد (ص) نشأت مي‌گرفت ـ پرداختم. اين مطالعات تا پايان تبعيد در مرج الزهور ادامه داشت. همچنين در اين مدت به طور مداوم در حلقه «الفكر الاسلامي» كه از طرف حزب الله در اردوگاه برگزار مي‌شد، شركت مي‌كردم و بر اطلاعاتم مي‌افزودم.
ـ از احساساتت بگو هنگامي كه مظلوميت و حقيقت اين مذهب برايت روشن شد.
شحاده: احساس لب‌تشنه اي را داشتم كه به زلال حقيقت رسيده است. از يك طرف، شادي وجودم را فرا گرفته بود چرا كه مستقيم و بلاواسطه به سيره رسول اعظم مرتبط شده بودم ؛ و از طرف ديگر مالامال از اندوه بودم كه چرا اهداف ائمه در زندگي ما هيچ نقشي ندارد. حادثه عاشورا كه سمبل اين مظلوميت است نيز بشدت مرا تحت تأثير قرار داد.
ــ چه موقعي تصميم به پذيرش مذهب تشيع گرفتي؟
شحاده: پس از چند سال كه درباره تشيع مطالعه و تحقيق كردم و با آگاهي كامل از گرايش هاي فكري مختلف، چه گرايش هاي موافق و چه گرايش هاي مخالف، بالاخره تصميم گرفتم كه تاج تشيع را بر سر بنهم.
ــ چه كتاب‌هايي در اين راه كمكتان كرد؟
شحاده: كتاب‌هاي بسيار زيادي را مطالعه كردم. با مقايسه كتب شيعه و سني متوجه شدم كه كتب اهل سنت در برابر منطق و حقايق علمي و تاريخي استوار نيستند و بر عكس كتب علماي شيعه به عقل نزديك‌ترند.لذا مدام اين سؤال برايم مطرح مي‌شد كه: تا كي بايد مقولاتي را بپذيريم كه حاصل شرايط خاصي بوده كه از زاويه خاص به تاريخ و فقه مي‌نگريستند؟ چند كتاب شيعه كه مرا به خود جذب كرد را برمي‌شمرم ؛ "شيعه در تاريخ"، "شيعه و حاكمان"، "امام صادق(ع) و مذاهب چهارگانه"، "الكافي"، كتاب‌هاي «دكتر صالح الورداني» (كه خود از مستبصران و شيعه‌شدگان مصري است) ، كتاب‌هاي «دکتر تيجاني» (مستبصر معروف تونسي) و "نهج شهادة الامام حسين(ع)". اينها فقط نام برخي از اين كتاب‌ها بود. افزون بر اين ده‌ها كتاب درباره اهل‌بيت و در كنار آن ده‌ها كتاب از منابع سني خواندم كه كمك شاياني در يافتن حقيقت به من كرد.
تصوير
ــ مجله‌ي «المجله» چنين وانمود كرد كه شيعه شدن شما به نوعي يك تشيع سياسي است ـ نه تشيعي از روي عقيده ـ و از احساس شكست و نااميدي از جامعه سني و پيروزي‌هاي شيعيان در جنوب لبنان سرچشمه مي گيرد. آيا اين حرف صحيح است؟
شحاده: اين مجله ره به خطا مي‌پيمايد! دليل بر اين مطلب آنكه در مقدمه مقاله‌اش در اين رابطه، امت را از خطري به نام «دگرگوني به سوي شيعه» برحذر داشته و به علماي امت درباره اين خطر هشدار داده است! من تعجب مي‌كنم كه چگونه آنها در اين برهه زماني كه مقاومت پيروز شده و انتفاضه گسترش يافته به اين مسائل دامن مي‌زنند. اگر من از قبل، نيت مسؤولان اين مجله را مي‌دانستم پيش از آنكه به تصريح چيزي بيان كنم بيشتر فكر مي‌كردم. آنان كلام مرا تحريف نكردند ولي با تحليل و مصاحبه‌هايي كه در كنار اين موضوع قرار دادند تشيع مرا "نوعي احساس شكست" وانمود كردند در حالي كه چنين نبود. البته مي دانيد كه اين مجله يك مجله سعودي و در نتيجه تابع نظام سلفي و وهابي است. من با اطمينان مي‌گويم كه آنچه درباره تشيع من نوشته‌اند بطور كامل غير صحيح است و من از روي عقيده شيعه شدم نه به خاطر سياسي‌كاري. شايسته بود آنان اول به خوانندگان و سپس به كسي كه با او مصاحبه كرده‌اند احترام مي‌گذاشتند. دوباره تأكيد مي‌كنم كه هجرت من به سوي تشيع هيچ ارتباطي به شرايط سياسي ندارد. البته بديهي است كه مانند همه مسلمانان از پيروزي‌هاي مقاومت در جنوب لبنان كه در درجه اول «حزب الله» آن را محقق كرد، احساس افتخار مي‌كنم ولي اين به معناي آن نيست كه اين پيروزي‌ها انگيزه من براي شيعه شدن بود ؛ زيرا چنانكه گفتم گرايش من به مذهب تشيع، نتيجه اقناع كامل دروني من بود و هيچيك از اين تأثيرات در آن نقشي نداشت زيرا تحقيقات من قبل از پيروزي‌هاي مقاومت بود. تشيع راه حق و حقيقت است كه من آن را برگزيدم و ان شاء الله به آن متمسك مي‌مانم.
ــ وقتي مصاحبه آن مجله را ديدي، از اينكه شيعه شدنت را لكه‌دار كرده‌اند نگران نشدي؟
شحاده: وقتي پيشنهاد مصاحبه با آنها را پذيرفتم اين كار را با رضايت انجام دادم، گرچه برخي دوستان توصيه كردند كه اين مصاحبه را نپذيرم چرا كه ممكن است زير سايه فضاي سني ـ و افزون بر آن ، حساسيت شرايط كنوني ـ مطلب را لوث كنند. ولي من عقيده داشتم كه اين «يك حق» است و بايد پس از سال‌ها كتمان به گوش مردم برسد و همه بايد از تعصب دست بكشند و يك همزيستي مسالمت‌آميز داشته باشند.
ــ آيا با ايران يا حزب‌الله ارتباط سازماني هم داري؟
شحاده: نه، هرگز. هيچ ارتباط سازماني يا اداري با ايران يا نهادهاي اطلاعاتي آن و حتي با حزب‌الله لبنان ندارم. بله يك همفكري و ارتباط فرهنگي بين ما هست و اين طبيعي است زيرا اين مسائل امتداد افكار و عقايد من است ؛ ولي اين به معناي هيچگونه ارتباط سازماني نيست. از طرف ديگر، گرايش‌هاي سني بسياري را مي‌بينيم كه مشابه همين همفكري و ارتباط فرهنگي ما با ايران و حزب‌الله را دارند. اين، نتيجه شرايطي است كه امت اسلام در آن به سر مي‌برد.
ــ جواب برخی «شيوخ سنی» كه معتقدند سرچشمه تشيع، عبدالله بن سبا يهودي است چه مي‌دهيد؟
شحاده: در ابتدا صميمانه‌ترين سلام‌ها را به ايشان تقديم مي‌كنم و از خداوند مي‌خواهم كه همه ما را هدايت كند تا همگي از خادمان اسلام باشيم. در مورد اين مسئله هم از این شيوخ مي‌خواهم كه روشن‌تر صحبت كنند. مثلا یک شیخ الازهر در ابتدا از رابطه برادري بين سني و شيعه سخن راندند ولي در پايان كلام تصريح كردند كه تشيع ساخته دست يهود است!! اين سخني نيست كه عقل آن را بپذيرد و اين دوگانگي قابل جمع نيست. چگونه مي‌شود كه شيعه برادر سني باشد و در عين حال ساخته دست يهود باشد؟! درباره عبدالله
بن سبأ هم بايد بگويم پس از بحث و تحقيق فراوان دريافتم كه اين شخصيت، يك شخصيت خيالي است كه فقط در "تاريخ طبري" و منابع ضعيف ديگر ذكري از آن رفته است.
تصوير
ــ نظر شما درباره رئيس جبهه علماي الازهر و حمله شديدي كه به شما و مذهب اماميه كرده ، چيست؟
شحاده: من مي‌گويم: «اللهم اهد قومي فانهم لايعلمون؛ خداوندا قومم را هدايت فرما كه آنان نادانانند» . در واقع من از آنچه او مطرح كرده است تعجب مي‌كنم. بيشتر از آن، از اين تعجب مي‌كنم كه ايشان رئيس جبهه علماي الازهر هستند و با آرامش تمام، مسؤوليت تكفير ميليون‌ها مسلمان را به گردن مي‌گيرند! همچنين اين سخن ايشان را كه : «جهل شحاده نسبت به تشيع، باعث شده است كه وي شيعه شود و به آن ملتزم بماند» را بشدت رد و تأكيد مي‌كنم : "جهل از تشيع باعث شده بود كه سني باقي بمانم" تا اينكه اين جهل به پايان رسيد و اعلام تشيع كردم.
ــ آيا آينده‌ي فلسطين ، از آن تشيع است؟
شحاده: مذهب اهل‌بيت ـ همانند گذشته ـ در فلسطين باقي مي‌ماند. من و برادران ديگر هم ان شاء الله در گسترش آن تلاش مي‌كنيم و اميد داريم كه خداوند تعالي اين مذهب را گسترش دهد تا راه براي قدوم «مهدي آل‌محمد (ص) عجل الله تعالي فرجه الشريف» هموار گردد.
ــ درباره فعاليت‌هايتان پس از تشيع بفرماييد؟
شحاده: از همه فعاليت‌ها كه نمي‌توان گفت. اما در جشنواره‌ها و مراسم مختلفي كه در فلسطين برگزار مي‌شود شركت مي‌كنم و به ايراد سخنراني مي‌پردازم. در اين جشنواره‌ها كه هزاران نفر در آن شركت مي‌كنند، بيشتر روي شخصيت، مواضع و سيره اهل‌بيت پيامبر(ص) تأكيد مي‌كنم كه سهم بسزايي در تغيير نگرش به اهل‌بيت در جامعه دارد تا جايگاه آنان را بشناسند و از ايشان پيروي نمايند و ان شاء الله وعده نصر الهي تحقق يابد. به ياد دارم در يكي از اين جشن‌ها كه به مناسبت پيروزي مقاومت در لبنان برپا شده بود، سخناني درباره امام حسين(ع) ايراد كردم كه واكنش ناپسندي را از سوي برخي سخنرانان "جبهه حماس" در پي داشت ؛ تا جايي كه مقاله‌اي با عنوان «آيا جهاد اسلامي در فلسطين با گسترش مذهب تشيع شروع شد؟» منتشر كردند و گفته‌هاي مرا درباره امام حسين (ع) ، نقشه رهبران جهاد اسلامي براي گسترش تشيع دانستند. من بايد دوباره تأكيد كنم كه رهبران جهاد اسلامي هيچ دخلي در تشيع من ندارند و من از جانب آنها هيچ اقدامي انجام نمي‌دهم. البته با آنها در برخي مواضع مشترك همكاري‌هايي دارم. ولي آن مقاله تلاش كرد تا مرا رودرروي رهبران جهاد اسلامي و در يك موضع دشوار قرار دهد كه بايد بگويم رهبري جهاد اسلامي عاقل‌تر از اين حرف‌هاست.
تصوير
ــ هنوز هم با مناظرات و مصاحبه‌هايي درباره شيعه شدن خود مواجه هستيد؟
شحاده: بله ؛ بسيار زياد. تقريبا هر روز اين صحبت‌ها را دارم كه الحمدلله اين مباحث كمك شاياني به شفاف‌سازي فضاي جامعه نسبت به اين مذهب داشته است. باورتان نمي‌شود كه آنقدر جهل نسبت به مذهب اهل‌بيت وجود دارد كه بسياري از مردم ما ، به خاطر تشابه حروف، هنوز تفاوتي بين شيعه و كمونيسم (الشيوعية) قاتل نيستند!!
ــ چه پيامي براي مسلمانان داريد؟
شحاده: همه آزادمردان جهان به ويژه مسلمانان را با اختلاف مذاهب و فرقه‌هايشان، توصيه مي‌كنم كه از امام حسين (ع) و قيامش عليه ستم الگو بگيرند و در برابر ظلم آمريكا، شيطان بزرگ و اسرائيل ـ اين غده سرطاني كه آمريكا در كشور ما كاشته است ـ ساكت ننشينند. همچنين اميدوارم آخرين كسي نباشم كه مي‌گويم: «ثم اهتديت ـ آنگاه هدايت شدم».
ــ چه سخني با امام زمانت (ع) داري؟
شحاده: همه بركات فعاليت‌هاي ما از وجود ايشان است. از ايشان مي‌خواهم فعاليت‌هاي ما را در راستاي نصرت و آماده‌سازي جهان براي فرجش قرار دهد ان شاء الله. به ايشان مي‌گويم: «يا مهدي ادركنا الآن» .
ــ از شما به خاطر فرصتي كه در اختيار ما قرار داديد تشكر مي كنيم و براي شما و مجاهدان فلسطيني پيروزي نزديك را مسألت داريم.

شحاده: خداوند به همه شما خير و بركت عنايت فرمايد. من نيز به نوبه خودم از تلاش شما براي روشن شدن حقيقت تشكر مي كنم و از خداوند توفيق خدمت به اهل‌بيت عليهم السلام را براي شما خواستارم.
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

یك دانشمند یهودی دین اسلام را برگزید

پستتوسط najm134 » يکشنبه سپتامبر 09, 2012 12:14 pm

مشهور ترین دانشمند یهودی علم ژنتیك، پس از مطالعه آیات قرآنی ، دین اسلام را برگزید.
به گزارش خبرگزاری تقریب، رابرت گیلهم، یكی از بزرگترین دانشمندان علم ژنتیك است كه تحقیقاتی در زمینه رابطه زوجیت و تأثیرات آن بر زوجین داشته است.
این دانشمند یهودی كه رئیس كانون تحقیقات آلبرت انیشتین نیز می‌باشد، با مطالعه آیات قرآن در رابطه با عده زن مطلقه و مقایسه آن با تحقیقات خود، به این نتیجه رسیده است كه دین اسلام كامل‌ترین دین محسوب می‌شود.
وی در تحقیقات خود به این نتیجه رسیده است كه پس از گذشت سه ماه از جدایی زوجین، اثار زوجیت در طرفین از بین می‌رود و در آیات قرآن كریم نیز آمده است كه زن مطلقه باید ۳ ماه عده نگه دارد. لذا رابرت گیلهم با مقایسه ادله علمی با آیات قرآن به این باور رسیده است كه دین اسلام برتر از دین یهود بوده و تنها دینی است كه پاكی زن را تضمین كرده است؛ بر این اساس زن مسلمان نیز پاك ترین زنان روی زمین خواهد بود.
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

کودکان بحرینی یک آمریکایی را مسلمان کردند

پستتوسط najm134 » جمعه سپتامبر 14, 2012 12:25 am

جرمن جكسون، نوازنده آمریكایی گیتار كه پس از مسلمان شدن نام خود را به محمد عبدالعزیز تغییر داد، گفت: گروهی از كودكان بحرینی موجب شدند كه من مسلمان شوم.
روزنامه الشعب چاپ مصر نوشت: جكسون داستان مسلمان شدن خود را اینگونه نقل کرد که در سال 1989 در سفر به برخی كشورهای منطقه خاورمیانه به بحرین رفتم و در آنجا با تعدادی از كودكان ساكن منامه، پایتخت این كشور هم صحبت شدم.
یكی از سوال هایی كه آنها از من پرسیدند این بود كه دین شما چیست؟ و من در پاسخ گفتم مسیحی هستم. در مقابل من هم همین سوال را از آنها پرسیدم و همگی جواب دادند ما مسلمان هستیم در حالی كه بسیار به آن افتخار می كردند.
من در ادامه گفت و گو با كودكان بحرینی مسایل بیشتری را در مورد دینشان از آنها پرسیدم تا جایی كه هر یک از آنها مسایلی را در مورد اسلام برایم بیان كردند كه شگفت زده شدم.
جكسون در ادامه گفت: آن كودكان به میزان زیادی به دین خود افتخار كرده و با شادمانی وصف نشدنی از آن سخن می گفتند. پس از بازگشت از بحرین احساس كردم كه من نیز مسلمان خواهم شد به همین دلیل با یكی از دوستانم به نام علی درباره این احساس كه مدتی بود در درونم جوانه زده بود، صحبت كرده و به او گفتم كه مایلم بیشتر در مورد اسلام بدانم درنتیجه با او به عربستان سفر كردم تا موضوعات بیشتری را در مورد اسلام بیاموزم.
جكسون در ادامه گفت: در عربستان مسلمان شده و احساس كردم یک بار دیگر متولد شده ام اما سوالهای بی جواب بسیاری داشتم كه به دنبال پاسخی برای آن بودم و بیشتر این سوال ها در مورد مسیحیت و عیسی(ع) بود و جالب اینكه از زمان مسلمان شدن پاسخ های قانع كننده ای برای آن یافتم.
اوگفت: در عربستان نوارهای بسیار زیبایی از یک مبلغ اسلامی به نام یوسف اسلام به دستم رسید كه حاوی مناظره در مورد اسلام و مسیحیت بود و از این نوارها مطالب زیادی را آموختم.
این نوازنده آمریكایی در مورد بازتاب مسلمان شدنش در بین افراد خانواده گفت: این اقدام برای تمام اعضای خانواده بسیار غیرمنتظره و شگفت آور بود به ویژه اینكه آنها از رسانه ها مطالب متعددی در مورد اسلام شنیده بودند. از جمله موضوع تعدد زوجات در اسلام زیرا آمریكایی ها هرگز حكمت مجاز بودن تعدد زوجات در اسلام را درک نمی كنند. هرچند خیانت زوجین در جامعه آمریكا رواج دارد درحالی كه اسلام به هر مسلمان اجازه می دهد در صورت توان مالی، بیش از یك همسر اختیار كند و به این ترتیب از مشكلات طلاق و خیانت همسران جلوگیری می كند.
این تازه مسلمان شده آمریكایی در ادامه گفت: مسلمانان در جهان عربی همسران و كودكان خود را بسیار دوست دارند و زنان از نظر آنها جایگاه ویژه و قابل احترامی دارند و من از شیوه تربیتی در جوامع اسلامی بسیار متعجب وشگفت زده شدم.
وی گفت با وجود اینكه كتاب های زیادی در باره اسلام در اختیار دارد اما معمولا فقط قرآن می خواند زیرا احساس می كند كه همه این كتابها برگرفته از قرآن است.
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

پلیس محجبه انگلیسی

پستتوسط najm134 » جمعه اکتبر 05, 2012 9:43 am

یکی از نیروهای پلیس انگلیس است که چندی پیش به دین مبین اسلام گروید و پس از مسلمان شدن بدون اینکه شغل قبلی خود را رها کند، با حجاب کامل اسلامی بر سر کارش حضور یافت.
تصوير
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

مسیحی کاتولیک از مسلمان شدن خود می گوید

پستتوسط najm134 » جمعه دسامبر 14, 2012 8:53 am

پروفسور ماتسون مسیحی کاتولیک از چگونگی مسلمان شدن خود می گوید.
چگونه مسلمان شدم؟
به گزارش شفقنا پروفسور ماتسون به عنوان یک مسیحی کاتولیک در اونتاریو کانادا به دنیا آمد و در همانجا بزرگ شد. او در دانشگاه واترلو به تحصیل فلسفه و هنرهای زیبا پرداخت و سپس در سال 1999مدرک دکترای خود را در مطالعات اسلامی از دانشگاه شیکاگو دریافت کرد.
او اکنون مدیر مرکز مطالعات اسلام و روابط مسلمانان ـ مسیحیان در موسسه بلک مک دانلد است که در دانشگاه هاتفورد کانتیکت فعالیت می کند. او در سال 2001 به عنوان قائم مقام و در سال 2006 به عنوان نخستین مدیر زن انجمن اسلامی آمریکای شمالی (ایسنا) انتخاب شد.
سفر من به اسلام
من مدت زیادی را در سال قبل از این که مسلمان شوم به هنر اختصاص دادم. پس از گرفتن مدرکم در فلسفه و هنرهای زیبا، ساعت ها در کلاس های کم نور می نشستم که استادهایم تصاویر و اسلایدهایی از اثرهای بزرگ هنری غرب روی دیوار به نمایش می گذاشتند، آن تابستان در پاریس "تابستانی که مسلمانان را ملاقات کردم" زندگی من را عوض کرد. روزی که در موزه لوور بودم...
در دبیرستان اعتقادم به به خدا را از دست داده بودم و پس از آن هم به ندرت راجع به مذهب فکر می کردم. در کالج مطالعه آثار افلاطون و دکارت به اگزیستانسیالیسم ختم شد. بعد ادم هایی را ملاقات کردم که به ساخت مجسمه یا کشیدن نقاشی خدایان مشغول نبودند، ولی راجع به خداوند مطلع بودند و از نتیجه کار خلاقانه زنان حمایت می کردند. خیلی زود پس از آنکه همسرم را ملاقات کردم، از زنی برایم گفت که بسیار تحسینش می کرد و بسیار از خوبی ها او برایم گفت. وقتی با این زن ملاقات کردم، از سرتاپا در لباس های مخصوصی مسلمانان پوشیده بود، با تعجب فهمیدم که همسرم هرگز او را ندیده بود، ولی او را از روی کارهایش می شناخت و تاثیراتی که روی مردم می گذاشت.
فرهنگ های غربی سنتی دیرین در نمایش های بصری دارند، از هنر چیز بیشتری از اشتراک لحظه ای لذت بصری با هنرمند نمی خواهند. ما با این اشتباه مواجهیم که دیدن را همراستا با شناختن می دانیم. تمدن اسلامی تصمیم بر آن دارد که دیدن را به عنوان عنصر مهمی در ستایش پروردگار در نظر نگیرد. خداوند پنهان است و از چشمان هر موجود زنده ای دور است. ولی انسان های با بصیرت می توانند خداوند را از طریق اثرات ثدرت خلاقانه اش بشناسند.
تصوير
کلمات نوشته شده و نقل شده زبان به زبان رسانه اولیه ای هستند که زندگی پیامبر و صحبت هایش را نسل به نسل منتقل کرده است. بیوگرافی و سیره پیامبر به زبان های مختلفی نقل شده است. این گزارش ها توسط مسلمانان اولیه با این امید که به نسل های بعدی منتقل شود نقل شده است.
در طول سالیان و در جریان سفرهایم در گوشه گوشه جهان اسلام شاهد اشتیاق مسلمانان برای اشتراک گذاری عقاید، اعتنقاد راسخشان برای همیاری به دیگران و انفاق بوده ام. در جریان حمله اخیر به کوزوو و گزارش هایی از مسلمانان آلبانیایی بود که خانه هایشان مملو از پناهجویان بود و به طور مثال مردی هر روز در خانه اش برای 20 نفر خورام درست می کرد.
مثال خوبی از رفتار حضرت محمد (ص) را می توان بیش از هر چیز در صورت و رفتار پیروان راستینش دید. در لبخندی که کار خیر می خوانندش، در اندام لاغر کسی که همیشه روزه میگیرد و در شب زنده داری کسی که نماز می خواند وقتی که دیگران در خوابند.... به پیروانش بنگرید و پیامبر را خواهید یافت
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

مسلمان شدن یک خاخام یهودی درفلسطین

پستتوسط najm134 » جمعه دسامبر 14, 2012 9:27 am

«یوسف کوهین»، خاخام یهودی از حزب شاس اسرائیل که دارای 36 سال سن و یهودی آمریکایی الاصل است و به تازگی به فلسطین ‏اشغالی سفر کرده است، به دین اسلام مشرف شد و به یک مبلغ اسلامی تبدیل شده است. ‏
تصوير
وی عضو حزب تندرو و افراطی شاس رژیم صهیونیستی است. کوهین از طریق اینترنت و ارتباط با یک اندیشمند مسلمان کویتی با دین اسلام آشنا شد و این اندیشمند کویتی در طول دو سال ارتباط با این خاخام یهودی مسایل و احکام مربوط به دین اسلام را برای وی توضیح داد، پس آن وی را به نزد یکی از روحانیون مسلمان قدس شریف هدایت کرد؛ وی پس از قرائت قرآن به زبان انگلیسی به دین مبین اسلام مشرف شد.‏
گفتنی است، سال گذشته نیز ارون کوهن خاخام ترکیه‌ای - یهودی به همراه فلوری، همسر و میری، پسرش در برابر مفتی بی اوغلو در استانبول به دین اسلام مشرف ‏شد. ‏
کوهن اعلام کرد که اسلام کاملترین ادیان وبهترین ادیان است و قرآن تمامی ویژگی‌های ادیان آسمانی را درخود جمع کرده است.‏
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

زن بازيگر روسي مقيم ترکيه مسلمان شد

پستتوسط najm134 » دوشنبه فبريه 04, 2013 11:19 pm

بانو «تاتيانا تسيكيويچ» هنرمند و بازيگر روس مقيم تركيه به دين مبين اسلام روی آورد.
اين بازيگر روز شنبه، 14 بهمن‌ماه، با حضور در برنامه دینی «به سوی دوست» که به صورت زنده از یکی از شبکه‌های تلویزیون این کشور پخش می‌شود، شهادتين را ادا کرد و مسلمان شد و از نهاد خطيب اوغلو، مجری این برنامه برای تولید و پخش آن قدردانی کرد.
تصوير
وی در ادامه اظهار کرد: برنامه به سوی دوست را به طور مداوم دنبال می‌کردم؛ چراکه از طريق اين برنامه به دين اسلام علاقه‌مند و اطلاعات كاملی درباره آن كسب كردم.
در پايان این مراسم نهاد خطيب اوغلو، ضمن عرض تبريك و شادباش به بانو تاتيانا تسيكيويچ، تصريح كرد: تمام انسان‌ها مسلمان به دنيا می‌آيند، ولی والدين‌شان، آنان را بر اساس اعتقادات و باورهای يهودی، مسيحی یا ديگر ادیان تربیت می‌کنند.
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

تشرف بانوی تحصیل کرده آلمانی به تشیع

پستتوسط najm134 » شنبه آپريل 20, 2013 6:37 pm

یک بانوی فرهیخته و تحصیلکرده آلمانی به دین مبین اسلام و تشیع علوی تشرف یافت.
خانم نتالید برگر متولد 1991 در آلمان و دانشجوی موفق و برتر در انگلستان و آشنا به سه زبان آلمانی، انگلیسی و فرانسوی
با حضور آیت الله العظمی روحانی به دین مبین اسلام تشرف یافت.
این بانوی آلمانی ابتدا توضیحاتی درباره مطالعاتش در حوزه دین اسلام سخن گفت و سپس ایت الله روحانی کلیاتی در مورد اسلام این دین برتر و خاتم برای این بانو ارائه داد و او را به وظیفه خطیری که بعنوان یک زن محقق اگاه ساخت . او سپس شهادتین را بر زبان جاری ساخت و به دین اسلام علوی پیوست .
تصوير
ایشان نام زیبای حسنی ( حسنا ) را برای خود برگزید و در این حال از کمبود تبلیغات شیعی در آلمان و انگلستان گلایه مند بود و معتقد بود جوانان زیادی تمایل به اشنایی با دین اسلام دارند اما بیشتر منابع از طریق اهل سنت و ترک های اهل سنت میباشد و منابع شیعی بسیار بسیار کم و کمتر از آن مبلغ اشنا به موضوعات دینی و متناسب با دنیای کنونی است.. .
این بانوی تازه مسلمان یکی از دلایل تمایل به اسلام علوی را مطالعه کتاب قیام امام حسین (ع) نوشته حضرت ایت الله روحانی که به انگلیسی ترجمه شده است دانست.

سپس آیت الله روحانی یک جلد کلام الله مجید با ترجمه انگلیسی را به ایشان اهدا کردند و به ایشان سفارش کردند که در مورد اصول دین و بعد فروع دین تحقیقاتشان را ادامه دهند و چنانچه به سوالات و شبهاتی برخوردند از طریق علمای صاحب صلاحیت پیگیر پاسخ باشند تا با دلایل قرانی - روایی و البته عقلانی و استدلالی به انها پاسخ دهند
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

سازنده فیلم‌موهن علیه پیامبر مسلمان شد

پستتوسط najm134 » جمعه آپريل 26, 2013 8:15 am

"ارنود فاندور" از راستگرایان افراطی پارلمان هلند و یکی از سازندگان فیلم اهانت‌آمیز به پیامبر (ص)، مسلمان شد.
روزنامه سعودی "عکاظ آن لاین" گزارش داد، این سازنده فیلم توهین‌آمیز به شخصیت پیامبر(ص) که خشم شدید مسلمانان سراسر دنیا را به دنبال داشت، پس از پذیرش اسلام، به زیارت حرمین شریفین مشرف شد.
وی از مسجد پیامبر (ص) زیارت کرد و وقتی به قبر پیامبر رسید اشک‌هایش جاری شد.
او درباره مسلمان شدنش اینگونه می‌گوید: واکنش مسلمانان به ساخت این فیلم موهن درباره پیامبر(ص)، بسیار شدید بود، وقتی این حجم گسترده اعتراضات و انتقادات درباره این فیلم را دیدم، سوالات بسیاری در ذهنم ایجاد شد که چرا مسلمانان به این میزان به دین و پیامبر خود عشق می‌ورزند و رمز این عشق چیست؟
برای این‌که جواب سوالاتم را بیابم شروع به تحقیق درباره دین اسلام کردم؛ هر چه پیش می‌رفتم متوجه می‌شدم که حزب سابقی که عضو آن بودم چه جرم بزرگی مرتکب شده است. هر چه آگاهی‌ام نسبت به این دین بیشتر می‌شد علاقه‌ام نیز به آن افزایش می‌یافت و تصمیم گرفتم خود را به مسلمانان هلند نزدیک کنم تا بیشتر با تعالیم این دین آشنا شوم. در نهایت به این نتیجه رسیدم که این دین حق است و مسلمان شدم.
تصوير
"فاندور" با زیارت کوه احد، گفت: مطالب بسیاری درباره این مکان و جنگ آن خوانده‌ام و بسیار خوشحالم که امروز در این مکان هستم.
به نوشته‌ی روزنامه، فاندور پس از دیدار با امام جماعت مسجد نبوی، قرار است با امام جماعت مسجد قباء نیز ملاقات کند و پس از آن‌ برای ادای مناسک حج،‌ راهی مکه مکرمه خواهد شد.
وی در سخنانش گفت: وداع با مدینه برایم ناراحت کننده است،‌ اما خوشحالم که برای ادای حج عمره به مکه می‌روم و در زمان نزدیکی دوباره به زیارت این بقاع متبرک و مقدس خواهم آمد.
ساخت فیلم اهانت‌آمیز در هلند، با اعتراضات گسترده مسلمانان در سراسر کشورهای عربی و اروپا مواجه شد،‌ به نحوی که دامنه آن به استرالیا نیز رسید و در این تظاهرات که برخی از آنها به خشونت کشیده شد، هفت تن نیز در سراسر دنیا کشته شدند.

متن کامل مصاحبه را در این آدرس بخوانید :
http://www.okaz.com.sa/new/Issues/20130 ... 592715.htm
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

ماجرای‌ ازدواج مادر ژاپنی شهید بابایی

پستتوسط najm134 » شنبه مه 11, 2013 11:52 pm

کونیکو یامامورا، زنی مسلمان، حج رفته و مادر شهید است که هم سابقه مبارزات انقلابی دارد و هم علاوه بر جنگ در ژاپن، دفاع‌مقدس مردم مسلمان ایران را تا آنجا درک می‌کند.
میراث جنگ جهانی دوم برای جهان تلی از ویرانه‌ها و خرابی بود. اما ژاپن به ظن خود ویرانی‌های زیادی به‌دنبال داشت. انسان‌های زیادی جنگ جهانی دوم را چه در ایران و چه در ژاپن به یاد دارند اما کونیکو یامامورا، زنی مسلمان، حج رفته و مادر شهید است که هم سابقه مبارزات انقلابی دارد و هم علاوه بر جنگ در ژاپن، دفاع‌مقدس مردم مسلمان ایران را تا آنجا درک می‌کند که فرزند دلبندش، محمد بابایی را برای گره خوردن به این ایثار بزرگ، فدای راه اسلام می‌کند.

عده‌ای او را پس از اسلام آوردن «سبا» نامیده‌اند و برخی نیز مریم می‌خوانندش اما خودش می‌گوید: نام من پس از ایمان آوردن به اسلام تغییری نکرده، کونیکو ماند و در شناسنامه ایرانیم کونیکو بابایی ثبت شده است.

* مسلمانی مسلک من است


وی که ۵۴ سال دارد در ایران زندگی می‌کند، می‌گوید: قبل از انقلاب با همسرم در دانشگاه آشنا شدم، او مسلمان و ایرانی بود و من از سرزمین آفتاب و پیرو فرقه بودا بودم، اکنون خوشحالم که نسب ایرانی و مسلک اسلام را برگزیده‌ام.

وی می‌گوید: «همسرم تاجر مسلمانی بود که مرتب به ژاپن سفر می‌کرد، من هم کم‌کم پس از انتخاب او برای زندگی با دین اسلام آشنا شدم و با تحقیق آن را حق یافتم.» کونیکو یامامورا که پوشش کاملا اسلامی یعنی چادر را انتخاب کرده است اظهار می‌کند: «ابتدا انتخاب حجاب برتر خیلی برایم سخت بود اما با شناخت بیشتر و قبول آن به عنوان یک اصل در زندگی مسیر آرام آرام سهل شد، زیرا می‌دانستم که برای انجام تکلیف باید کارهای سخت کرد و من مکلف بودم تا آنچه اسلام دستور می‌دهد را بر امیال شخصی ارجح بدانم. به بهانه سختی‌ها و مشکلات نمی‌توان از انجام تکلیف سر باز زد. برای من عجیب است که می‌بینم برخی مشکلات مختلف را در انجام وظیفه خود بهانه می‌کنند و از انجام جامع تکلیف خود سر باز می‌زنند!»

* در ژاپن دین و مذهب اهمیت ندارد


این زن مسلمان درباره موافقت خانواده‌اش با وصلت او با یک مسلمان ایرانی، اذعان می‌کند: «پس از ازدواج با مرحوم همسرم باید به ایران مهاجرت می‌کردم و به همین منظور پدر و مادرم با ازدواج با یک خارجی مخالفت می‌کردند و با رفتن من از ژاپن مخالف بودند اما با دین اسلام و مسلمان بودن اسدالله بابایی مخالفتی نداشتند، در ژاپن تاکیدی بر مذهب و دین خاصی نیست؛ درباره اسلام و مسلمانی آموزه‌های چندانی در ژاپن در دسترس نیست.»

وی می‌افزاید: «پدر و مادرم سال‌هاست از دنیا رفته‌اند، ای‌کاش کمی زودتر اسلام را شناخته بودند.»

* شخصیت او مرا جذب کرد

کونیکو یامامورا درباره چگونگی شکل‌گیری ازدواجش با یک ایرانی می‌گوید: «یکی از خصوصیات مشترک مردان این است که عقیده دارند زن باید مطیع مرد باشد. این واقعیت در ژاپن که شدت بیشتری دارد و حتی مشهور است.

شاید همین امر آقای بابایی را ترغیب کرد که در بین ژاپنی‌ها به‌دنبال همسر آینده خود باشد. اما بعد که ازدواج کردیم من هیچ‌وقت حتی یک‌بار آن تعظیم معروف زنان ژاپنی را هم در مقابل او بجا نیاوردم و این مسئله گذشت تا روزی که همسرم با من در میان گذاشت که چرا شبیه دیگر زنان ژاپنی نیستی؟! و من قاطعانه پاسخ دادم وقتی اسلام به ما می‌گوید تنها در برابر خدا تعظیم کنید، چطور می‌شود این اصل را به شوهران خود نیز تسری بخشیم؟»

وی می‌افزاید: «انتخاب همسرم به‌خاطر اسلام نبود بلکه از او اسلام را شناختم، انسانیت و منش بابایی مرا جذب اسلام کرد و شخصیت او مرا به این کیش نزدیک کرد. رفته رفته پس از ازدواج و دو سال بعد از آنکه به ایران مهاجرت کردم اسلام را شناختم. به نام مسلمان بودم در حالی که اطلاعاتی از آن نداشتم. با زندگی در یک اجتماع اسلامی و آشنایی با زبان فارسی و عربی، تحقیقاتم گسترش پیدا کرد در حالی که پیش از آن به زبان ژاپنی منابعی برای شناخت اسلام در دسترس نداشتم. تحقیق درباره اسلام طی سال‌ها زندگی در کنار یک مسلمان و در کشور ایران تفکرم را به جایی رساند که در نهایت نتیجه آن را می‌توان در تربیت فرزندانم مشاهده کرد. فرهنگ جهاد و شهادت در تربیت فرزندانم مشهود است و بر اساس این اصول اساسی در اسلام به آنها راه زندگی را آموختم.»

* برای انقلاب یک مسلمان بودم


کونیکو یامامورا یک انقلابی است که در تظاهرات علیه رژیم طاغوت با آگاهی و شناخت حضور فعال داشته است، خودش در اینباره می‌گوید: «امام خمینی(ره) به دو دلیل مردم را به صحنه انقلاب دعوت می‌کردند؛ یکی اینکه حکومت ایران یک رژیم استبدادی بود و پهلوی حکومتی اسلامی نبود و دوم اینکه مسلمانان توانایی آن را دارند که حکومتی مستقل و اسلامی ایجاد کنند و خود آن را اداره کنند. امام(ره) آزادی را حق مسلم مردم ایران و هر مسلمانی می‌دانستند. این تفکر اسلامی امام(ره) و دعوت ایشان برای استقلال کشوری اسلامی من را شیفته مکتب او کرد و به صحنه ظلم ستیزی فراخواند، گفتنی است که خانواده نیز در این انتخاب با من متحد بودند.»

وی درباره خاطره‌اش از دیدار با امام(ره) می‌گوید: «امام(ره) معمولا شب‌ها به مدرسه رفاه می‌آمدند، لذا در مدرسه‌ای که بنده نیز در آن تدریس می‌کردم هیچ‌وقت فرصت دست نداد امام(ره) را از نزدیک ملاقات کنم. ولی چندین‌بار ایشان را در کنار مدرسه علوی زیارت کردم. در یکی از دیدارها با معرفی دوستان حتی افتخار پیدا کردم با ایشان گفت‌وگو کنم. وضعیت ملاقات با امام(ره) به‌گونه‌ای بود که وقتی نزد ایشان قرار می‌گرفتی بی‌اختیار اشک از چشمانت سرازیر می‌شد و قدرت کلام از دست می‌رفت. من هم از این قاعده عموم مردم مستثناء نبودم و تنها به یاد دارم امام(ره) پس از استماع سخنان مقطع بنده، برایم دعای خیر کردند.»

* ایجاد و شکست وحدت در انقلاب اسلامی


کونیکو یامامورا می‌گوید: «با شروع انقلاب مشکلات زیادی داشتیم، تصور نمی‌کردم به این زودی انقلاب به ثمر بنشیند و طعم آن را نسل ما هم بچشد؛ اوج این حرکت در بهمن ماه ۱۳۵۷ بود که مردم آرام آرام وحدت گرفتند و ایران یکپارچه شده بود که توانست به جشن آزادی برسد. احزاب مختلفی در شکل‌گیری انقلاب نقش داشتند اما متحد بودند، با گذشت زمان و پس از پیروزی این حزب‌ها راه خودشان را از امام(ره) و انقلاب اسلامی جدا کردند؛ برخی جبهه‌گیری کردند و بعضی نیز منافع خود را در خطر دیدند چرا که با اسلام همسو و در یک راستا نبودند.

شاید همین باعث شد که کشورهای غربی گمان کنند که انقلاب شکننده است و زمینه تجاوز به خاک ایران را فراهم کنند. با خنثی شدن تحرکات منافقان در کشور، رژیم بعث عراق جنگی خونین را بر این مرز و بوم تحمیل کرد. اما جوانان تربیت یافته مکتب اسلام، شهادت در راه خدا و جهاد را از بر بودند و در برابر تجاوز دشمن ایستادگی کردند.»

* مقایسه جنگ تحمیلی با جنگ‌جهانی در ژاپن


یامامورا عقیده دارد که عراق به تنهایی این جنگ را تحمیل نکرده بلکه یک جهان پشت سنگرهای صدام، علیه ایران اسلامی می‌جنگیدند و رزمندگان ایرانی با غیرت و با امداد امام زمان(عج) در برابر آنها دفاع کردند.

وی می‌گوید: «به یاد دارم که چگونه پیر و جوان و زن و مرد دوشادوش هم متحد شدند و هشت سال حماسه دفاع‌مقدس را رقم زدند. زنان در پشت جبهه کار پشتیبانی انجام می‌دادند که من هم یکی از آنها بودم، در دانشگاه علم و صنعت جمع می‌شدیم و از خیاطی و دوخت و دوز لباس‌های رزمندگان گرفته تا پختن مربا و بسته‌بندی آذوقه برای جبهه‌ها، شبانه‌روز کار می‌کردیم.»

وی در مقایسه جنگ جهانی دوم در ژاپن و هشت سال دفاع‌مقدس در ایران می‌گوید: «هرچند آوارگی و شاید رگه‌هایی از تحمیل را در بین این دو جنگ بتوان یافت، اما جنگ جهانی دومی که من در سنین هفت و هشت سالگی در ژاپن تجربه کردم و به جهت اقدامات پیشگیرانه دولتی جهت حفظ جانمان از موشک‌باران وحشتناک مجبور به مهاجرت به شهرستان‌ها شدم، هیچ گاه شباهت زیادی به آنچه در جنگ ایران و عراق شاهد آن بودم نداشت. یکی از دلایل اصلی جنگ در ژاپن فقر و تنگ دستی بود، اما این دلایل در هشت سال دفاع‌مقدس رنگی از ارعاب نداشت.»

وی‌ می‌افزاید: «در ایران اصلا جنگی در کار نبود و هرآنچه بود دفاع بود، که آن هم نه دفاع مسلحانه امروزی بلکه دفاعی معنوی و از قضا با دست‌هایی خالی بود.»

* شهیدی که مادر ژاپنی پرورش داد

شهید محمد بابایی در سال ۱۳۶۲ در عملیات «والفجر یک» در منطقه فکه به شهادت رسید. مادرش می‌گوید: «محمد برای بار اول در سن ۱۸ سالگی به جبهه رفت و در عملیات مسلم بن عقیل شرکت کرد، محمد هنگام شهادت ۱۹ ساله بود.

وی ادامه می‌دهد: پسر بزرگم تازه وارد دانشگاه شده بود که از طریق جهاد دانشگاهی وارد جبهه شد. سلمان از ناحیه فک مجروح شده بود، او که برگشت محمد که در رشته مهندسی دانشگاه علم صنعت قبول شده بود، در جبهه حاضر شد.»

وی می‌افزاید: «زمانی که خواست به جبهه برود از آقاى حمیدى پیش نماز مسجد انصارالحسین اجازه گرفت. من هم مى‌دانستم اینها امانتى در دست ما هستند و ما باید آنها را تربیت کنیم و تحویل دهیم، چه بهتر که آنها را با شهادت تحویل دهیم چرا که شهید شدن وظیفه مسلمانان و بالاترین مقام است. محمد به خواست خدا عمل کرد و من هم خوشحال شدم چرا که به دستور قرآن عمل کرد. ما در آیات قرآن مى‌بینیم که مسلمانان اگر زیر ستم باشند وظیفه‌شان کمک به اسلام و دفاع از آن است و در زمان جنگ هم رزمنده‌ها و شهدا و خانواده‌هایشان به این دستور اسلامى عمل کردند.»

کونیکو یامامورا که مدرس رشته‌های هنری است به یاد می‌آورد: «روزی در مدرسه بودم، حالت خاصی داشتم ودلم گرفته بود. در کلاس درس و در حضور دانش‌آموزان اشک‌هایم بی‌اختیار سرازیر می‌شد. از کلاس خارج شدم، نمی‌دانستم چرا آنقدر ناآرام بودم، اما بعد که خبر شهادت محمد را دادند لحظه شهادت و تاریخ آن با روزی که من در کلاس دگرگون شده بودم یکی بود، یکی از دوستان محمد که از ابتدایی با هم بودند و حتی با یکدیگر به جبهه راهی شدند خبر شهادت او را آورد. همسنگرش می‌گفت که آنجا سنگری نبود فقط یک بیابان بود، حتی نتوانسته بودند سنگری بسازند. شهید احمد نصراللهی برای من تعریف کرد که محمد در عملیات والفجر شهید شد. محمد با یک ترکش خمپاره شهید شد که به سرش اصابت کرده بود.»

* وداع آخر

وی در پایان می‌گوید: «یک هفته پس از شهادت پیکرش را به خانه آوردند، محمد آخرین باری که می‌خواست به جبهه برود خواست تا موی سرش را اصلاح کنم، وقتی تمام شد من را در آغوش گرفت و بوسید و بیشتر از همیشه تشکر کرد. در ذهن من هنوز بچه بود، محصل مقطع دبیرستان بود، وقتی قامتش را از روی صندلی بلند کرد هیکل یک مرد رشید به چشمم آمد و بی‌اختیار یاد حضرت عباس(ع) افتادم. این آخرین دیدار من و محمد بود.»
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

بعدي

بازگشت به برای آئین اعلی


Aelaa.Net