دروغهاى علوم

شناخت دروغ بودن برخى از مطالبي كه در دانش جديد به عنوان مسلمات علمي معرفي و تبليغ مي شود

مديران انجمن: najm134, najm134, najm134

زن هندي ادعا كرد كه از سن 14 سالگي از نوشيدن آب خودداري كرده

پستتوسط pejuhesh232 » يکشنبه جولاي 13, 2014 12:21 pm

زنده نماندن بدون آب و غذا بيشتر از سه روز!!

زن هندي ادعا كرد كه از سن 14 سالگي از نوشيدن آب خودداري كرده است

«ناراساما» كه بيش از 90 سال عمر دارد، 78 سال است زندگي بدون نوشيدن آب را تجربه كرده است. تصوير
«ناراساما» گفت: مي‌دانم اين ادعا براي بيشتر مردم غير قابل باور است اما افراد خانواده‌‌ام كه با من در ارتباط هستند مي‌دانند اين ادعا حقيقت دارد. هيچ وقت احساس نكردم به نوشيدن آب نياز دارم، تنها در طول روز دو فنجان قهوه مصرف مي‌كنم.
بنابر اعلام رسانه‌هاي داخلي هند، «ناراساما» در كودكي به بيماري مبتلا شد كه هر چه آب مصرف مي‌كرد احساس تشنگي‌اش برطرف نمي‌شد و به همين دليل روزانه 10 ليتر آب مصرف مي‌كرد تا اين كه آب خوردن بيش از حد مشكلاتي را براي او ايجاد كرد.
والدين «ناراساما» او را به يك پزشك ديگر نشان دادند و تحت درمان قرار گرفت و به خود قول داد كه هيچ وقت آب ننوشد.
به گزارش پايگاه‌ اينترنتي «oddity central»، اين زن همچنين گفت: در طول تابستان براي اين كه گرما و مصرف‌ نكردن آب اذيتم نكند، لباس مرطوب مي‌پوشم.
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

كاشف كرويت زمين گاليله نيست

پستتوسط pejuhesh232 » يکشنبه نوامبر 30, 2014 10:05 am

گاليله از نوشته هاى علماى اسلام در 700 سال قبل استفاده كرده است كه كرويت زمين را اثبات كرده بودند

يك اخلاقي غربيها دارند كه عيلرغم تاخير چندصدساله شان در علوم و فنون

هر وقت بعد چندصد سال يا چندهزارسال از چيزي مطلع مي شوند

مثل اينكه خودشان فقط در دنيا هستند

مي گويند فلان چيز را فلان دانشمند غربي در فلان سال كشف كرد

و بعد اسم يكي از غربيها را مي گذارند روي ان به اسم كاشف

در حاليكه بيشتر ان موضوعات توسط ديگران بسيار قبلتر كشف و شناخته شده است

و اين تاريخ كه مي گذارند تاريخ اولين اطلاع يك غربي از ان موضوع است



به گزارش ایسنا به نوشته روزنامه تودی زمان، فکری ایشیک، وزیر علوم، صنایع و فراوری ترکیه در سخنانی برای گروهی از بازرگانان در استان قونیه اظهار داشت که مشارکت جهان اسلام در علوم و دانش بشری در طول تاریخ بسیار بزرگ بوده است.

وی گفت: حدود 700 تا 800 سال پیش از گالیله 71 دانشمند مسلمان به رهبری خوارزمی که به فرمان مامون، خلیفه عباسی گرد هم آمده بودند، در یک طرح علمی کشف کردند که زمین کره‌ای شکل است.

ایشیک افزود: یک نسخه از سند اصلی که در حال حاضر در موزه علوم و فناوری اسلامی در استانبول قرار دارد این مساله را ثابت می‌کند.

موزه مذکور توسط فواد سزگین، استاد علوم اسلامی-عربی در کشور ترکیه ایجاد شده است. چندی پیش رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه نیز گفته بود که این مسلمانان بودند که قاره آمریکا را کشف کردند.

ایده کره‌ای بودن زمین تا قرن سوم پیش از میلاد مسیح تنها به عنوان یک گمانه زنی فلسفی مطرح بود.

حدود سال 830 پس از میلاد مسیح، مامون به گروهی از ستاره شناسان و جغرافی دادنان مسلمان ماموریت داد تا فاصله‌ای میان شهر تدمر و شهر رقه که در سوریه امروزی قرار دارد را تخمین بزند.

این دانشمندان سپس توانستند محیط زمین را محاسبه کنند و به عددی برسند که بسیار نزدیک به تخمین‌های امروزی است
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

به اسم نجات سرطانيهاي جهان اما واقعيت جاسوسی ژنتیکی

پستتوسط pejuhesh232 » پنج شنبه فبريه 19, 2015 10:31 pm

به اسم نجات سرطانيهاي جهان اما واقعيت جاسوسی ژنتیکی


اخیرا در فضای شبکه‌های ارتباطی مجازی کلیپ ضبط شده مشهوری دست به دست می‌شود که در آن مجموعه‌ای از بازیگران از مردم تقاضا می‌کنند با کمک چند گوش‌پاک‌کن (سواپ) ارسالی از مکانی نامعلوم، نمونه‌ای از سلول‌های دهانی خود را با هدف «نجات بیماران سرطانی» به بانک ژن جهانی هدیه کنند.

به گزارش فرهنگ نیوز ، اخیرا در فضای شبکه‌های ارتباطی مجازی کلیپ ضبط شده مشهوری دست به دست می‌شود که در آن مجموعه‌ای از بازیگران از مردم تقاضا می‌کنند با کمک چند گوش‌پاک‌کن (سواپ) ارسالی از مکانی نامعلوم، نمونه‌ای از سلول‌های دهانی خود را با هدف «نجات بیماران سرطانی» به بانک ژن جهانی هدیه کنند. در این کلیپ که رهبر آن «گلشیفته فراهانی» است با ناراحتی از سهم کم نمونه‌های ایرانی در بانک جهانی ژن یاد می‌شود و این موضوع با این برچسب که ایرانی‌ها علاقه‌ای به نجات دادن جان بیماران ایرانی و خارجی ندارند، تقبیح می‌شود. حرف اصلی کلیپ یادشده این است که برای «نجات بیماران لوسمی و سرطانی» جهان نیازمند اهدای نمونه سلولی ایرانیان است! فضای کلیپ بشدت احساسی است و در انتهای آن آدرس «بانک جهانی اهداکنندگان نمونه مغز استخوان» و مجموعه بانک‌های ژن کشورهای اروپایی و آمریکا بیان می‌شود.

اما اصل ماجرا چیست؟ سال‌هاست مجموعه‌ای از کشورهای پیشرفته، در قالب «ژن بانک» به جمع‌آوری نمونه‌های زیستی و ژنتیکی ملت‌ها و کشورهای مختلف مشغول هستند اما در کشورهای توسعه‌یافته به واسطه قوانین «حقوقی و اخلاقی»، صیانت از اطلاعات زیستی و ژنتیکی از اهمیتی فوق‌العاده و استراتژیک برخوردار است چرا که با دزدی اطلاعات بومی و ملی دیگران می‌توان مهندسی نسل‌ها را در دست گرفت.

سال 1386 یکی از سرداران نظامی در حاشیه سمینار بمب‌های شیمیایی علیه ایران گفت: «آمریکا با کمک اسرائیل درصدد تشکیل بانک ژنتیکی و مولکولی اقوام و ملیت‌های جهان برای ساخت سلاح‌هایی غیرمتعارف است. این کار با اهداف انساندوستانه انجام نمی‌شود بلکه آنها دنبال ساخت سلاحی هستند که بتوانند هنگام به‌کارگیری در یک محدوده جغرافیایی، اقوام خاصی که در آن منطقه زندگی می‌کنند را از بین ببرند».

سال 2001 انستیتو بهداشت ملی آمریکا (NIH) اعلام کرد موفق شده 90 درصد ژنوم انسان (نقشه زیستی) را تعیین توالی کند. در سال 2009 همین مرکز موفق شد با یک تست 5000 دلاری، از روی نمونه سلولی، با شناسایی DNA، خصوصیات اخلاقی، بیماری‌ها، نقایص، خصوصیات و وضعیت سلامتی «دهنده» را مشخص کند. فرضا براساس همین تست بود که آنجلینا جولی، بازیگر سرشناس آمریکایی متوجه شد به احتمال 96 درصد تا چند سال آینده به سرطان مبتلا خواهد شد و مسیرهای درمانی را از چند سال قبل‌تر آغاز کرد. این بخش مثبت پرونده رشد علم بیوژنتیک است و طبیعتا هیچ حاکمیتی به صورت رایگان چنین پیشرفت قابل توجهی را در اختیار دیگران قرار نخواهد داد! اما بخش هولناک ماجرا آنجاست که بدانیم دانشمندان رشته بیوتروریسم پس از دستیابی به بانک‌های نمونه‌های ژنتیکی و زیستی جوامع «هدف» می‌توانند با تمرکز بر نقاط ضعف ژنتیکی و زیستی حریف، اقدام به دستکاری تروریستی بی‌سر و صدای اجتماعات و محیط زیست آنها کنند. خصوصیت این بمباران هوشمند این است که فرضا در سرزمین به‌هم تنیده و هم‌مرزی که در آن صهیونیست‌ها و فلسطینی‌ها به صورت مختلط در آن زیست می‌کنند با تمرکز بر تغییرات ژنتیکی جوامع می‌توان با آلوده‌سازی خاک و آب و دام تنها به اهداف دارای نقص یا خصوصیت ژنتیکی خاص صدمه وارد کرد.

این پیشرفت تسلیحاتی نسبت به دوره‌ای که با انفجار «بمب اتم» کل موجودات ساکن در یک منطقه نابود می‌شدند، حقیقتا بسیار مهم ارزیابی می‌شود. اکنون سال‌هاست در کشور ما مانور مبارزه با «حملات بیوتروریستی» برگزار می‌شود اما به واسطه ضعف شدید سازمان‌های مسؤول و «آزمایشگاه‌های بیوزیستی و بیوژنتیکی» از توان اندکی برای شناسایی دستکاری‌های احتمالی تعبیه شده در خوراک و محیط زیست کشورمان برخوردار هستیم. فرضا پس از اهتمام نظام به موضوع حیاتی و استراتژیک «افزایش نرخ رشد جمعیت» برخلاف میل سازمان‌های بین‌المللی، واضح است که دشمنان جامعه ایرانی بیکار نخواهند نشست. با احتساب چنین موارد بدیهی، آمار بی‌نظیر میزان ناباروری و نازایی 20 درصدی ایرانی‌ها در شرایطی که این نرخ در کشورهای منطقه و سایر جوامع بشری در حد 10 درصد است، بسیار مهم می‌شود.

کلید دستیابی به «کدهای ژنتیکی» برای شکست جوامع از درون، غنی کردن هر چه بیشتر بانک‌های ژن و زیستی تهیه شده از آنهاست. با احتساب این موضوع، گلشیفته فراهانی و سایرین در قالب کلیپ مذکور، دانسته یا نادانسته در مسیر دیپلماسی مشاهیر دستگاه سیاستگذار غرب حرکت کرده و به اسم «بیماران سرطانی» به تکمیل پروژه‌های بیوتروریستی غرب علیه ملت خود کمک می‌رسانند. بیان این نکته ضروری است که با سلول‌های پوششی دهان و نمونه آب دهان جذب شده در سوآپ ارسالی به در منازل ایرانی‌ها، هیچ بیمار سرطانی را نمی‌توان نجات داد و این موضوع دروغی بزرگ است! بلکه با این نمونه‌ها به سادگی و با صرف هزینه حداقلی امکان دستیابی به نقشه ژنتیکی ملت برای «دیگران» فراهم می‌شود. در حقیقت می‌توان گفت ما با به اشتراک‌گذاری نمونه‌های زیستی و ژنتیکی «رمز کارت‌های بانکی و حیاتی» خود را بدون توجه به عواقب آن به «دزدان» پیشکش می‌کنیم. آیا هیچ یک از شما حاضر هستید فرضا پسورد اکانت فیس‌بوک خود را به دیگری بدهید؟!

اهمیت نمونه خون یا سلول‌های شما هزاران برابر بیشتر از رمز ورود به شبکه‌های اجتماعی است! این نمونه‌ها بر تمام جنبه‌های زندگی ما تاثیر مستقیم دارد؛ از کشاورزی گرفته تا سلامت نسل آینده و تعیین نتیجه جنگ‌های فرضی منطقه‌ای!

راهنمايي حفاظتي:
در صورت نياز به ارسال نمونه دي ان اي و تهيه شناسنامه ژنتيكي خودتان براى هر جهتي مثل تبارشناسي يا امور طبي؛
توصيه مي شود كه شناسه شخصي و كشور و مليت و زبان و مذهبتان را مخفي نموده،
و با شناسه پوششي از كشور و مليتي مانند امريكا و اسرائيل نمونه ارسالي خودتان را معرفي كنيد
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

اُمگا سه روغن ماهی حافظه را تقویت نمی‌کند

پستتوسط pejuhesh232 » جمعه دسامبر 25, 2015 5:49 pm

اُمگا سه روغن ماهی حافظه را تقویت نمی‌کند


تحقیقات جدید نشان می‌دهند اسیدهای چرب درون روغن ماهی به‌خودی‌خود برای جوان نگه‌داشتن مغز انسان کافی نیستند.

Image

به گزارش خبرنگار باشگاه شبانه باشگاه خبرنگاران جوان، پس‌ازآن که در طی تحقیقی اعلام شد اگر افراد مسن این روغن را مصرف کنند دچار زوال عقل نمی‌شوند، هزاران نفر پول و زمان خود را برای خرید مکمل‌های روغن ماهی به هدر می‌دهند. دانشمندانی که به بررسی روند پیشرفت 4000 داوطلب ظرف مدت 5 سال پرداختند، هیچ مدرکی نیافتند که ثابت کند با بالا رفتن سن مصرف کپسول‌های اُمگا سه حافظه آن‌ها را قوی نگه خواهد داشت.

هرچند در طی تحقیقات دیگری مشخص‌شده است میان مصرف مرتب ماهی و پایین آمدن نرخ بیماری تباهی لکه زرد (دژنراسیون ماکولا)، بیماری قلبی و زوال عقل ارتباط وجود دارد، اما یافته‌های جدید نشان می‌دهند روغن ماهی به‌خودی‌خود برای جوان نگه‌داشتن مغز انسان کافی نیست. دکتر امیلی چو از موسسه ملی چشم آمریکا می‌گوید: ما هیچ منفعتی در امگا سه ندیدیم که بتواند زوال عقل را متوقف کند.
پیش‌ازاین تحقیقاتی در همین حوزه انجام‌شده بود که یافته‌های آن حاکی از کند شدن پیشرفت زوال عقل با مصرف دوز بالای آنتی‌اکسیدان‌ها و مواد معدنی خاصی بود.
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

كرامت و حقوق زنان در جوامع غربي

پستتوسط pejuhesh232 » جمعه آگوست 12, 2016 8:10 pm

كرامت و حقوق زنان در جوامع غربي


در آمریکا به طور متوسط هر سال 289 هزار نفر مورد تهاجم و تجاوز جنسی قرار می‌گیرند که یعنی هر 1.8 دقیقه، یک نفر؛ هم‌چنین هر 8 دقیقه یک مورد سوءاستفاده جنسی از کودکان رخ می‌دهد.

سرویس جهان مشرق- هر دو دقیقه یک آمریکایی مورد «تهاجم جنسی» قرار می‌گیرد[1] و هر 8 دقیقه، این فرد، یک کودک است. اگر این آمار برایتان باورکردنی نیست، ادامه این گزارش را حتماً بخوانید.

Image

خشونت و تهاجم جنسی با تجاوز فرق می‌کند و ممکن است
منجر به صدماتی مانند شکستگی استخوان قربانی شود

درباره آمار این گزارش

آمریکا قطعاً در زمینه آمار جرم و جنایت جنسی در دنیا رکورددار است. مشرق نیز پیش‌تر برای اثبات این واقعیت، درباره «خشونت» و «تجاوز» جنسی در زندان‌های آمریکا (از این‌جا بخوانید) و هم‌چنین ارتش این کشور گزارش‌هایی را منتشر کرده است. با این حال، جامعه عمومی این کشور نیز وضعیتی بهتر از ارتش و زندان‌های آن ندارد و گزارش حاضر به بیان برخی آمار در همین زمینه خواهد پرداخت.

افرادی که دست به تجاوز جنسی می‌زنند، لزوماً بی‌سواد،
فقیر یا از سطوح پایین اجتماعی نیستن
د

در این گزارش تلاش می‌شود تا از دیدگاه منابع «قابل‌استناد» از جمله وزارت دادگستری آمریکا و وزارت بهداشت و خدمات انسانی و دیگر نهادهای دولتی و آکادمیک آمریکا به این معضل نگاه شود. توضیح، این‌که منابعی مانند وزارت دادگستری آمریکا اگرچه قابل‌استناد هستند، اما ممکن است همیشه قابل‌اعتماد نباشند.

به عنوان مثال، یکی از منابع اصلی این گزارش، «بررسی ملی قربانیان جرائم[2]» است که هر سال دو بار توسط وزارت دادگستری، از طریق «اداره آمار دادگستری» و با جامعه‌ای به بزرگی 50 تا 77 هزار خانواده صورت می‌گیرد، اما چند محدودیت بزرگ دارد که مهم‌ترین این محدودیت‌ها در نظر نگرفتن موارد خشونت و تجاوز جنسی علیه کودکان زیر 12 سال در آمریکاست.

با وجود آن‌چه گفته شد، آمار وزارت دادگستری آمریکا هم‌چنان قابل‌استنادترین آمار در زمینه خشونت و تجاوز جنسی در این کشور محسوب می‌شود. ضمناً، این آمار آن‌قدر تکان‌دهنده است که برای اثبات موضوع این گزارش کافی به نظر می‌رسد، بنابراین می‌توان پی‌گیری آمار واقعی جرائم جنسی در آمریکا را که قطعاً از آمار ارائه شده در این گزارش بیش‌تر است، به گزارش مستقل دیگری موکول کرد.

هر 2 دقیقه به 1 آمریکایی بالای دوازده سال تهاجم جنسی می‌شود

بنا به گزارش «اداره آمار دادگستری»، به طور متوسط در هر سال 288.820 آمریکایی که 12 سال یا بیش‌تر سن دارند[3]، مورد تهاجم و تجاوز جنسی قرار می‌گیرند[4]، یعنی یک نفر در هر 1.8 دقیقه. در این میان، افراد زیر 30 سال، در معرض بیش‌ترین خطر تجاوز قرار دارند، به طوری که 69 درصد از قربانیان تجاوز جنسی در آمریکا بین 12 تا 34 سال سن دارند؛ 15 درصد 12 تا 17 سال و 54 درصد، 18 تا 34 سال. آمار تجاوز میان شهروندان 35 تا 64 ساله، 28 درصد و میان شهروندان بالای 65 سال، 3 درصد است.

تجاوز جنسی علیه کودکان نیز در آمریکا وضعیت وحشتناکی دارد. آمار وزارت بهداشت و خدمات انسانی این کشور نشان می‌دهد[5] به طور متوسط سرویس‌های حفاظت از کودکان، هر 8 دقیقه، اسناد قطعی یا شواهدی قوی پیدا می‌کنند که نشان می‌دهد یک کودک مورد تجاوز جنسی قرار گرفته است[6]، یعنی 63 هزار سوءرفتار جنسی علیه کودکان در هر سال. 34 درصد از این کودکان کم‌تر از 12 سال سن دارند و 66 درصد از آن‌ها بین 12 تا 17 سال[7].

از هر 9 دختر زیر 18 سال در آمریکا، یک نفر و از هر 53 پسر زیر 18 سال نیز یک نفر مورد سوءرفتار یا تهاجم جنسی افراد بزرگ‌سال قرار گرفته است[8]. 82 درصد از قربانیان زیر 18 سال نیز دختر بوده‌اند[9]. آمار تکان‌دهنده درباره پرونده‌های تجاوز علیه کودکان که به مقامات اعمال قانون در آمریکا گزارش می‌شود[10] این است که 93 درصد از کودکان قربانی تجاوز جنسی، توسط افرادی مورد تجاوز قرار گرفته‌اند که آن‌ها را می‌شناسند. 59 درصد از متجاوزان، از آشنایان قربانی و 34 درصد از آن‌ها اعضای خانواده قربانی بوده‌اند.

آمار تکان‌دهنده‌تر مربوط به پرونده‌هایی است که سرویس‌های حفاظت از کودکان شواهد آن‌ها را پیدا می‌کنند، اگرچه قربانیان آن‌ها به مقامات شکایتی نکرده‌اند. گزارش سال 2014 وزارت بهداشت و خدمات انسانی آمریکا درباره این پرونده‌ها نشان می‌دهد 80 درصد از متجاوزان جنسی به کودکان، والدین آن‌ها بوده‌اند[11].

چند میلیون زن آمریکایی در قرن 21 مورد تجاوز قرار گرفته‌اند

طبیعتاً دختران و زنان در آمریکا بیش از مردان هدف تجاوز جنسی قرار می‌گیرند (البته آمار تجاوز به مردان هم در ادامه این گزارش خواهد آمد). آمار «مؤسسه ملی عدالت» و «مرکز کنترل و پیش‌گیری از بیماری» آمریکا نشان می‌دهد[12] از 1998 تا کنون، از هر 6 زن در آمریکا، 1 نفر در عمر خود در معرض تجاوز یا اقدام به تجاوز قرار می‌گیرد[13]. 14.8 درصد از این افراد مورد تجاوز قرار می‌گیرند، در حالی که 2.8 درصد هدف تجاوز قرار می‌گیرند، اما به دلایل مختلف، قربانی نمی‌شوند.

Image
«کیت وبر» (چپ) وقتی 19 سالش بود مورد تجاوز جنسی قرار گرفت
و تا همین امروز از اختلال استرسی پس از حادثه رنج می‌برد

طبق برآوردهای موجود، تنها از سال 1998 تا الآن 17.7 میلیون زن آمریکایی هدف یا مورد تجاوز جنسی قرار گرفته‌اند و در این میان، زنان جوان‌تر، بیش‌تر در معرض خطر بوده‌اند. چنان‌که گفته شد، در میان کل قربانیان تجاوز جنسی در آمریکا، 82 درصد از قربانیان زیر سن قانونی و 90 درصد از قربانیان بزرگ‌سال، زن بوده‌اند. دختران بین 16 تا 19 سال، چهار برابر بیش‌تر از عموم مردم آمریکا احتمال دارد که مورد هدف یا تجاوز و تهاجم جنسی قرار بگیرند

آمار تجاوز در دانشگاه‌های آمریکا[14] نیز یکی از مباحثی است که تا کنون گزارش‌های زیادی درباره آن نوشته شده است. ما در این‌جا تنها به بخشی از آماری اکتفا می‌کنیم که در گزارش اداره آمار دادگستری آمده است. این آمار حاکی از آن است که دختران 18 تا 24 ساله، اگر به دانشگاه بروند، سه برابر بیش از زنان به طور کلی (صرف‌نظر از سن) احتمال دارد مورد خشونت جنسی قرار بگیرند. البته نرفتن به دانشگاه هم دردی از این گروه سنی دوا نمی‌کند، چون دختران 18 تا 24 ساله‌ای که به دانشگاه نمی‌روند، چهار برابر بیش از کل جمعیت زنان در معرض خطر تجاوز جنسی قرار دارند.

آمار این گروه سنی در میان مردان نیز شگفت‌آور است: دانش‌جویان مرد 18 تا 24 ساله، 78 درصد بیش‌تر از کل جمعیت مردان در معرض خطر تجاوز یا تهاجم جنسی قرار دارند. آخرین نکته در این‌باره هم این‌که قربانیان تجاوز در دانشگاه‌های آمریکا عمدتاً مورد تجاوز را به هیچ‌کس، چه مقامات اعمال قانون و چه مقامات دانشگاه، گزارش نمی‌دهند، چراکه ترس از اخراج و یا رفتن آبرویشان آن‌ها را وادار می‌کند به جای تلاش برای گرفتن حق خود، با واقعیت فراگیری تجاوز در دانشگاه‌ها کنار بیایند.

تجاوز جنسی منحصر به دختران و زن‌ها نیست

آمارهای موجود نشان می‌دهد نه تنها دختران و زن‌های آمریکایی، بلکه پسران و مردهای این کشور هم در مقابل تجاوز جنسی ایمن نیستند. میلیون‌ها مرد در آمریکا تا کنون مورد تجاوز قرار گرفته‌اند که اگرچه شمارشان از زنان کم‌تر است، اما آمارهای آن‌ها هم در جای خود، تکان‌دهنده است. از سال 1998 تا کنون شمار مردانی که هدف یا مورد تجاوز جنسی قرار گرفته‌اند 2.78 میلیون نفر بوده است. طبق آمارهای مختلف حدود 3 درصد از مردان آمریکایی (یعنی 1 نفر از هر 33 نفر) در عمر خود هدف یا مورد تجاوز جنسی قرار می‌گیرند. این در حالی است که طبق آمار سال 2013 اداره آمار دادگستری، از هر 10 قربانی تجاوز جنسی، 1 قربانی مرد بوده است[15].

آمارهای دیگری هم درباره قربانیان تجاوز جنسی در آمریکا وجود دارد، از جمله این‌که سرخ‌پوستان آمریکایی که 12 سال یا بیش‌تر سن دارند، به طور متوسط و به نسبت جمعیتشان، دو برابر نژادهای دیگر در معرض تجاوز یا تهاجم جنسی قرار دارند. هر سال 5,900 نفر از این افراد تجاوز جنسی را تجربه می‌کنند.

جهت یادآوری برخی آمارهای دیگر نیز باید گفت که تخمین زده می‌شود هر سال، 80,600 نفر از زندانیان در آمریکا توسط مقامات زندان مورد خشونت جنسی قرار می‌گیرند. بیش از نیمی از روابط جنسی میان زندانیان و مقامات زندان (که تماماً غیرقانونی است) بدون رضایت زندانی صورت می‌گیرد[16].

ارتش آمریکا نیز وضعیتی شبیه به زندان‌های این کشور دارد. 18,900 نفر از پرسنل نظامی آمریکا طی سال مالی منتهی به سپتامبر 2014، روابط ناخواسته جنسی را تجربه کردند. از این تعداد، تنها 43 درصد از زنان و 10 درصد از مردان، تجاوز جنسی را به مقامات مربوط گزارش دادند.

آمارهای دیگر درباره تجاوز جنسی در آمریکا

همه این آمارها نشان می‌دهد وضعیت تجاوز و خشونت جنسی در آمریکا وخیم‌تر از بسیاری از کشورهایی است که دولت این کشور آن‌ها را کشورهای جهان سوم می‌نامد. چنان‌که گفته شد، هر دو دقیقه یک آمریکایی مورد تهاجم جنسی قرار می‌گیرد و هر هشت دقیقه، این اتفاق برای یک کودک رخ می‌دهد. این در حالی است که تنها 6 نفر از هر 1000 متجاوز جنسی در آمریکا به خاطر اقدام خود به زندان می‌افتند.

همان‌طور که گفته شد، آمارهای مختلفی[17] درباره شمار قربانیان تجاوز جنسی در آمریکا وجود دارد[18] که هیچ‌یک از آن‌ها را نمی‌توان آمار «دقیق» توصیف کرد. چه بسا بیش از آماری که وجود دارد، آمار آن دسته از قربانیان تجاوز باشد که به دلایل مختلف هیچ‌گاه فرد دیگری را از این اتفاق مطلع نمی‌کنند[19].

بعد از آن‌که «ناتاشا شوت» تهاجم جنسی سرگروهبان آموزشی‌اش
را گزارش داد، گروهبان‌های دیگر ارتش هم او را آزار جنسی دادند

به علاوه، آمارهای زیادی هم در گزارش‌های مختلف ناگفته می‌ماند که شنیدن آن‌ها واقعاً دردناک است. مثلاً این‌که اطلاعات آمارهای موجود، 21.8 درصد از تجاوزهای جنسی علیه زنان در آمریکا، به صورت دسته‌جمعی رخ می‌دهد[20]. 55 درصد از تجاوزها داخل یا در نزدیکی خانه قربانی، رخ می‌دهد[21]. 15 درصد در محیط‌های باز و عمومی اتفاق می‌افتد. 8 درصد در مدرسه انجام می‌شود.

48 درصد از تجاوزها زمانی رخ می‌دهد که قربانی در خواب و یا مشغول کار دیگری درون خانه است؛ و این یعنی ناامنی حتی در خانه خود فرد. 12 درصد از قربانیان در محل کار خود مورد تجاوز قرار می‌گیرند. 7 درصد در مدرسه این اتفاق برایشان می‌افتد. این‌ها یعنی عملاً در هر کجا که باشید، امکان دارد قربانی هوس‌رانی فردی شوید که به احتمال قوی هیچ‌گاه برای این اقدام خود مجازات نخواهد شد.

از بیماری روانی تا خودکشی؛ پیامدهای تجاوز جنسی

مطالعات مختلف نشان می‌دهد تجاوز جنسی، صرفاً یک روی‌داد جنسی در زندگی قربانیان نیست، بلکه منجر به پیامدهای دیگری نیز می‌شود که می‌تواند از بیماری‌های روانی گرفته تا خودکشی را شامل شود. احتمال بروز افسردگی یا فکر کردن درباره خودکشی در قربانیان خشونت جنسی به طور چشم‌گیری افزایش می‌یابد.


94 درصد از زنانی که مورد تجاوز قرار می‌گیرند، دو هفته بعد از این اتفاق، علائم «اختلال استرسی پس از حادثه[22]» (PTSD) را از خود نشان می‌دهند[23]. برای درک پیامدهای تجاوز جنسی بر این زنان باید دانست که یکی از شایع‌ترین موارد بروز اختلال استرسی پس از حادثه در افراد، در سربازان آمریکایی است که از جنگ بازمی‌گردند.

حدود 70 درصد از قربانیان تجاوز یا تهاجم جنسی دچار افسردگی متوسط تا شدید می‌شوند که این آمار بیش از قربانیان هر جرم خشن دیگری است[24]. آمار ابتلا به اعتیاد به مواد مخدر نیز در میان قربانیان تجاوز جنسی افزایش می‌یابد. این افراد 3.4 برابر بیش‌تر از دیگران احتمال دارد رو به مصرف ماری‌جوانا بیاورند، 6 برابر بیش‌تر ممکن است کوکائین مصرف کنند و 10 برابر بیش از دیگران مستعد استفاده از سایر مواد مخدر رایج هستند.

قربانیان تجاوز جنسی اغلب در ارتباط با اعضای خانواده، دوستان و هم‌کاران خود نیز با مشکل مواجه می‌شوند و ممکن است در زندگی روزمره، برای ادامه تحصیل و در شغل خود دچار معضلات بزرگی شوند که عملاً زندگی آن‌ها را فلج می‌کند. زنانی که تجاوز جنسی را تجربه کرده‌اند، بنا به ماهیت «تجاوز» جنسی، هم‌چنین بیش‌تر در معرض بارداری ناخواسته و بیماری‌های جنسی قرار دارند.

طبق آمار، در آمریکا سالانه حدود 250 هزار مورد تجاوز علیه زنانی صورت می‌گیرد که در سنین باروری هستند. اگر این آمار را با آمار 3.5 تا 5 درصدی احتمال بارداری قربانیان تجاوز جنسی در همان یک مرتبه، ترکیب کنیم، به آماری می‌رسید که اداره آمار دادگستری آمریکا داده است: هر سال، بین 7,750 تا 12,500 نوزاد در نتیجه تجاوز جنسی در این کشور متولد می‌شوند. با این حال، این پایان کار نیست. 33 درصد از زنانی که تجاوز جنسی را تجربه می‌کنند بعد از این اتفاق به فکر خودکشی می‌افتند[25]. بدتر این‌که 13 درصد از زنان، بعد از تجاوز جنسی «اقدام» به خودکشی می‌کنند.

[1] Victims of Sexual Violence: Statistics Link

[2] National Crime Victimization Survey Link

[3] Department of Justice, Office of Justice Programs, Bureau of Justice Statistics, National Crime Victimization Survey, 2010-2014 (2015)

[4] Criminal Victimization, 2014 Link

[5] United States Department of Health and Human Services, Administration for Children and Families, Administration on Children, Youth and Families, Children’s Bureau. Child Maltreatment Survey, 2012 (2013)

[6] Children and Teens: Statistics Link

[7] Department of Justice, Office of Justice Programs, Bureau of Justice Statistics, Sex Offenses and Offenders (1997)

[8] David Finkelhor, Anne Shattuck, Heather A. Turner, & Sherry L. Hamby, The Lifetime Prevalence of Child Sexual Abuse and Sexual Assault Assessed in Late Adolescence, 55 Journal of Adolescent Health 329, 329-333 (2014)

[9] Department of Justice, Office of Justice Programs, Bureau of Justice Statistics, Sexual Assault of Young Children as Reported to Law Enforcement (2000)

[10] Department of Justice, Office of Justice Programs, Bureau of Justice Statistics, Sexual Assault of Young Children as Reported to Law Enforcement (2000)

[11] United States Department of Health and Human Services, Administration for Children and Families, Administration on Children, Youth and Families, Children’s Bureau. Child Maltreatment Survey, 2013 (2014)

[12] Prevalence, Incidence, and Consequences of Violence Against Women: Findings From the National Violence Against Women Survey Link

[13] National Institute of Justice & Centers for Disease Control & Prevention, Prevalence, Incidence and Consequences of Violence Against Women Survey (1998)

[14] Campus Sexual Violence: Statistics Link

[15] Department of Justice, Office of Justice Programs, Bureau of Justice Statistics, Female Victims of Sexual Violence, 1994-2010 (2013)

[16] Department of Justice, Office of Justice Programs, Bureau of Justice Statistics, Sexual Victimization in Prisons and Jails Reported by Inmates, 2011-2012 (2013)

[17] Child Sexual Abuse Statistics Link

[18] Statistics on Perpetrators of Child Sexual Abuse Link

[19] National Research Council. Estimating the Incidence of Rape and Sexual Assault. Washington, DC: The National Academies Press, (2013)

[20] Horvath, Miranda et al. Handbook on the Study of Multiple Perpetrator Rape. Routledge 2013, page 15

[21] Scope of the Problem: Statistics Link

[22] Posttraumatic stress disorder Link

[23] D.S. Riggs, T. Murdock, W. Walsh, A prospective examination of post-traumatic stress disorder in rape victims. Journal of Traumatic Stress 455-475 (1992)

[24] Department of Justice, Office of Justice Programs, Bureau of Justice Statistics, Socio-emotional Impact of Violent Crime (2014)

[25] DG Kilpatrick, CN Edumuds, AK Seymour. Rape in America: A Report to the Nation. Arlington, VA: National Victim Center and Medical University of South Carolina (1992)
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

كمك خواستن ناسا در يك طرح علمي برخورد شيئ اسماني با زمين تا

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه سپتامبر 10, 2016 2:43 pm

كمك خواستن ناسا در يك طرح علمي برخورد شيئ اسماني با زمين تا 2021 را فاش كرد


تاكنون هر گزارشي و پيش بيني درباره برخورد اجرام اسماني با زمين در سالهاي نزديك منتشر مي شد را رسانه ها تكذيب مي كردند اما اين بار ناسا بدون پرداختن به خبر برخورد و اسيبهاي ويرانگر ان ضمن فراخوان عمومي براى منع برخورد بوسيله يك طرح علمي انرا ضمنا تاييد كرد

Image


ناسا می خواهد یک شهاب سنگ را منحرف کند اما حالا می گوید به کمک نیاز دارد. این برنامه بخشی از ماموریت انحراف شهاب سنگ (ARM) است که این سازمان امیدوار است بتواند بخشی از شهاب را تسخیر کند و در دهه بعد آن را به سمت زمین برگرداند.

به گزارش کلیک، سازمان ناسا از سپتامبر ۲۰۱۶ تا آگوست ۲۰۱۸ پیشنهادات شرکت های خصوصی در ارتباط با چتر مشارکت ARM در کارهایی مانند بازده حاصله شریک و آزمایشات بر شهاب سنگ را می پذیرد. ماموریت تسخیر شهاب ناسا شامل دو مرحله مجزا است که به ترتیب برای ۲۰۲۱ و ۲۰۲۶ برنامه ریزی شده است.

در طول مرحله اول، که ماموریت رباتیک انحراف شهاب سنگ نام دارد، سازمان سفینه رباتیکی را به شهاب سنگ نزدیک به زمین می فرستد جایی که به واسطه مجموعه پروازهای کم ارتفاع سطح شهاب را بررسی خواهد کرد. بعد از تعیین تخته سنگ قابل حمل، سفینه بر شهاب فرود خواهد آمد و تخته سنگ را گرفته و بلند می کند و به مدار قمری باز می گرداند. اگر چه، قبل از سفر سفینه به ماه، “نمایش دفاع سیاره ای” را اجرا خواهد کرد که در آن از جاذبه گرانشی میان شهاب سنگ و سفینه استفاده می کند تا به راحتی مسیر شهاب سنگ را تغییر دهد.

در مرحله دوم، ماموریت کارکنان انحراف شهاب سنگ، فضانوردان با سفینه اوریون به روی تخته سنگ خواهند رفت. در این ماموریت گروه نمونه هایی را از شهاب سنگ جمع آوری می کنند و آن ها را برای مطالعه به زمین می آورند، که ناسا اشاره می کند این تنها و بزرگ ترین مواد از شهاب سنگ است که در ماموریت فضایی به زمین آورد شده است. آن ها امیدوارند این مواد راه شناختی به مبدا حیات زمین و ارزش های بالقوه منابع شهاب سنگی مانند آب و ترکیبات ارگانیک فراهم کند، هر چند این امید بسیار کم است.

فراخوان ناسا برای پیشنهادات تحت عنوان، تصمیم گیری اصلی ARM برای بررسی نقطه B، است، کار شگرفی که شامل تایید برنامه، هزینه و محتوا ماموریت روباتیک است. اگر چه ARM هدف کاربردی دارد، ناسا این ماموریت را مرحله مهمی در توصیف فناوری های جدید فضایی می داند، مانند سیستم دفع فوق پیشرفته الکتریکی خورشیدی که ممکن است روزی کمک کننده فضانوردان در سفر به مریخ باشد.
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

ازادي زنان در نگرش غربي براى تعرض و سوء استفاده از جنس مؤنث

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه سپتامبر 17, 2016 3:30 pm

ازادي زنان در نگرش غربي براى تعرض و سوء استفاده از جنس مؤنث


شفقنا- با نزدیک شدن موعد افتتاحیه رقابت‌های المپیک برزیل، افشای رسوایی اخلاقی در میان مربیان و ورزشکاران رشته ژیمناستیک آمریکا، خبرساز شد.
به گزارش العالم، روزنامه آمریکایی “ایندیاناپولیس استار” روز پنجشنبه فاش کرد که فدراسیون ژیمناستیک آمریکا، در دوره های مشخص و به طور نهادینه، اذیت و آزار جنسی دختران ورزشکار رشته ژیمناستیک -به ویژه خردسالان و نوجوانان- از سوی مربیان مشهور این رشته را نادیده گرفته است.

این روزنامه پرتیراژ و باسابقۀ آمریکایی در گزارش خود تاکید کرده که ده‌ها نفر از دختران ژیمناست با سنین ۱۰ تا ۱۴ سال، از جمله قربانیان آزار جنسی مربیان آمریکایی هستند.

به نوشته این روزنامه، شکایت ها و گزارش های بسیاری درباره اذیت و آزار و فریب دختران خردسال و انتشار تصاویر غیراخلاقی کودکان از سوی مربیان، به فدراسیون ژیمناستیک واصل شده، اما کارکنان این فدراسیون معمولا این شکایت ها را نادیده می گیرند، به ویژه آن که شکایت ها از سوی خود دختران و یا خانواده های آنان ارسال نشده است.

بنا بر گزارش “ایندیاناپولیس استار”، مقامات فدراسیون ژیمناستیک اصرار داشته اند که سخن گفتن در این باره، وجهۀ فدراسیون و مربیان مشهور ژیمناستیک را خدشه‌دار می‌کند.
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

جايزه صلح نوبل

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه سپتامبر 24, 2016 3:24 pm

جايزه صلح نوبل



Image

تروریستی که برنده جایزه صلح نوبل شد
مناخیم بگین عامل حمله تروریستی به هتل کینگ داوید بود
آنتونیا کلایکامپ/ ترجمه: محمدعلی فیروزآبادی


تاریخ ایرانی: اهمیتی ندارد که شیر سالم یا ناسالم باشد زیرا حتی اگر مسموم باشد هم نمی‌تواند کشنده باشد. درست بر خلاف محتویات آن هفت بشکه شیری که پیش از ظهر روز ۲۲ جولای ۱۹۴۶ در رستوران لوروژه واقع در زیرزمین هتل موسوم به «کینگ داوید» شهر اورشلیم انبار شده بود.

هر یک از این بشکه‌ها ۵۰ کیلوگرم وزن داشت و پر از مواد منفجره دست‌ساز بود. شش مرد در لباس‌های بلند عربی در کنار ورودی زیرزمین آماده بودند که بلافاصله پس از عبور آن جرثقیل کوچک از پست ایست بازرسی آن محموله مرگبار را برای انتقال از این محل بارگیری کنند، زیرا این ساختمان هفت طبقه که در آن زمان ۱۵ سال از ساخت آن می‌گذشت نه تنها اولین مبدأ دیدارکنندگان از اورشلیم به حساب می‌آمد بلکه در بخش جنوبی آن قسمت‌های مختلف تشکیلات بریتانیایی مسئول اداره فلسطین قرار داشت؛ همان تشکیلاتی که فلسطین تحت قیمومت را به اصطلاح اداره می‌کرد.

به دلیل وجود همین نهاد بود که این هتل هدفی بالقوه برای گروه‌های مختلف فلسطینی و غیرفلسطینی محسوب می‌شد. به عبارت بهتر در سال ۱۹۴۶ سرزمین فلسطین شاهد حضور دو گروه خشمگین بود: دسته نخست همان گروه‌های عربی بودند که قصد داشتند به هر صورت ممکن از ادامه ورود یهودیان به خاک کشور خود جلوگیری کنند و دسته دوم همان گروه‌های تروریست صهیونیستی بودند که می‌خواستند با حمله به اهداف بریتانیایی (و حمله به اعراب) هدف و آرمان صهیونیسم یعنی تشکیل یک کشور یهود در خاک فلسطین را محقق کنند. اینکه به چه دلیل این آرمان می‌باید از طریق ترور و جنایت محقق شود، رازی است که همچنان از سوی فعالان صهیونیستی که همگی عضو گروه آرگون بودند بی‌پاسخ مانده است.

رهبری این گروه تروریستی زیرزمینی از سال ۱۹۴۴ بر عهده مناخیم بگین بود. بگین که زاده منطقه برست واقع در روسیه تزاری آن زمان بود، به عنوان یک صهیونیست متعصب در سال ۱۹۴۲ برای نخستین بار به فلسطین آمد. او از یک سو چهره‌ای کاریزماتیک برای صهیونیست‌ها به حساب می‌آمد و از سوی دیگر فردی بی‌رحم و خشن بود که در نهایت خشونت به اقدامات تروریستی و جنایتکارانه دست می‌زد و حمله به هتل کینگ داوید در واقع بزرگترین عملیات مناخیم بگین محسوب می‌شد. مردان سرسپرده رهبر آرگون در مسیر انبار رستوران هتل سر و صدای زیادی به راه انداختند. از آن جایی که اتاق بی‌سیم یگان‌های بریتانیایی در همین محل قرار داشت، یکی از افسران بریتانیایی از اتاق بیرون آمده و با دیدن انتقال غیرمعمول محموله‌های شیر فوراً مشکوک شد. در همان لحظات تبادل آتش بین صهیونیست‌ها و نیروهای بریتانیایی آغاز شد اما هنوز مشخص نیست که کدام طرف اولین گلوله را شلیک کرد.

در هر حال در جریان این درگیری بود که دو سرباز بریتانیایی کشته و دو تن از اعضای آرگون به شدت زخمی شدند. اما این مساله نیز تروریست‌های صهیونیست را ادامه کار بازنداشت و آن‌ها طبق برنامه قبلی همه مواد منفجره را زیر ستون‌های جنوبی هتل جاسازی و به وسیله چاشنی‌های ساعتی برای انفجار آماده کردند. سپس به سرعت از هتل خارج شده و به دو زن که بیرون از ساختمان منتظر ایستاده بودند علامت دادند. آن دو زن نیز به دو کیوسک تلفن در همان نزدیکی رفتند و با تحریریه روزنامه فلسطین‌پست و پذیرش هتل و همین‌طور با سفارت فرانسه تماس گرفتند. پیام آن دو زن در این تماس‌ها تقریباً به یک صورت بود و به یک اندازه خطرناک نشان می‌داد: «من به نمایندگی از تشکیلات زیرزمینی هبرون صحبت می‌کنم! ما یک بمب در هتل کار گذاشته‌ایم! فوراً محل را تخلیه کنید! به شما هشدار می‌دهیم!»

کوتاه زمانی بعد یعنی تقریباً ساعت ۱۲:۲۵ بود که افراد مناخیم بگین با هدف وحشت‌افکنی یک بمب کوچک را در مقابل هتل منفجر کردند. اما تقریباً بیست دقیقه بعد از آن تماس‌های هشدار بود که آن هفت «بشکه شیر» منفجر شد و نیمی از جناح جنوبی هتل را کاملاً ویران کرد.

عملیات جستجوی قربانیان تا ۹ روز پس از انفجار ادامه داشت و سپس به صورت رسمی اعلام شد که ۹۱ نفر بر اثر این حمله تروریستی کشته شده‌اند. ۲۸ نفر از قربانیان بریتانیایی، ۴۱ نفر عرب، ۱۷ نفر یهودی و پنج نفر از اتباع دیگر کشورها به شمار می‌آمدند. ۲۱ نفر از بریتانیایی‌های کشته شده از جمله مقامات رده‌بالای به اصطلاح دولت سرپرست فلسطین محسوب می‌شدند. ۴۹ نفر از قربانیان نیز از کارمندان و همکاران دون‌پایه هتل کینگ داوید بودند.

این حمله تروریستی نه تنها در فلسطین بلکه در بریتانیا نیز به شدت مردم را شوکه کرد. البته این شوک چندان به دلیل شمار قربانیان این جنایت نبود زیرا تنها یک سال از پایان دومین جنگ ویرانگر جهانی می‌گذشت و مردم دنیا و به ویژه مردم اروپا از شمار بالای قربانیان چندان تعجب نمی‌کردند. اما شکل جدید این خشونت یعنی حمله با بمب بود که احساس ناامنی را در میان مردم افزایش می‌داد.

ابعاد این جنایت و پیامدهای منفی آن به اندازه‌ای بود که حتی نماینده رسمی یهودیان فلسطینی موسوم به «آژانس یهود» نیز به شدت این حمله را محکوم و در عین حال با انتشار اعلامیه‌ای اعلام کرد: «این حمله از تشکیل یک دولت یهود بر اساس دلایل تاریخی جلوگیری می‌کند. مسئولیت این حمله بر عهده باندهای جنایتکار است.»

از سوی دیگر گروه تروریستی آرگون با انتشار اعلامیه‌ای ضمن بر عهده گرفتن این حمله تروریستی اعلام کرد که آن‌ها نیز تصور نمی‌کردند این حمله چنین ابعادی داشته باشد: «با این حال ما قبل از انفجار بمب‌ها هشدار داده بودیم.» آرگون در ادامه این اعلامیه آورده است: «از آن جایی که مابین ساعت‌های۱۲:۱۰ و ۱۲:۱۵ سه بار هشدار دادیم و درخواست تخلیه هتل را کردیم، مسئولیت از دست رفتن جان انسان‌های غیرنظامی نه بر عهده ما بلکه بر عهده مقام‌های بریتانیایی است.» افزون بر آن در اعلامیه آرگون اعلام شده است: «ما سوگوار قربانیان یهودی هستیم. آن‌ها قربانیان تراژیک جنگ رهایی‌بخش هبرون محسوب می‌شوند.»

با این حال این حمله موجب آن شد که گروه آرگون به نوعی از سوی سازمان‌های یهودی اعم از سازمان‌های قانونی و غیرقانونی، طرد و منزوی شود. اما این وضعیت مانع از آن نشد که مناخیم بگین به طراحی و اجرای حملات البته با ابعاد کوچکتر ادامه دهد و در همان حال ظاهراً از سوی تشکیلات بریتانیا مورد پیگرد قرار گرفت. اما تنها دو سال پس از آن بود که گروه تروریستی آرگون توانست با استفاده از موقعیتی که به واسطه نخستین جنگ اعراب و اسرائیل به وجود آمد، وارد نیروهای مسلح جدید اسرائیل شود.

تأسف‌بار آن که حتی این پیشینه تروریستی مناخیم بگین نیز مانع از موفقیت‌های سیاسی او نگردید. البته در آغاز کار یعنی زمانی که بگین به عنوان یک نماینده محافظه‌کار وارد مجلس اسرائیل یا همان کنست شد، به نوعی از سوی دیگر گروه‌های حاضر در آن مجلس تحریم شده بود اما این وضعیت در سال‌های پایانی دهه ۱۹۶۰ تغییر کرد و بالاخره در ماه مه ۱۹۷۷ بود که مناخیم بگین به مدت شش سال پست نخست‌وزیری اسرائیل را بر عهده گرفت.

و درست همین تروریست سابق بود که به دلیل مذاکرات صلح با مصر و انعقاد پیمان صلح با انور سادات، به صورت مشترک با رئیس‌جمهور مصر جایزه صلح نوبل سال ۱۹۷۸ را از آن خود کرد! در آن زمان اعتراض‌های زیادی علیه این تصمیم کمیته صلح نوبل صورت گرفت و نه تنها اعراب بلکه برخی از اسرائیلی‌ها نیز البته با انگیزه‌های متفاوت، از اعطای این جایزه به مناخیم بگین ابراز انزجار کردند. در این میان اما شاید اعتراض بریتانیایی‌ها تندتر از دیگران بود زیرا مردم بریتانیا هنوز حمله به هتل کینگ داوید را فراموش نکرده بودند.
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

ابطال عقيده رايج {مركز اگاهي مغز است}

پستتوسط pejuhesh232 » يکشنبه اکتبر 16, 2016 12:35 am

ابطال عقيده رايج {مركز اگاهي مغز است}


یک مرد فرانسوی که علی‌رغم از دست دادن ۹۰ درصد مغز خود نسبتا نرمال زندگی می‌کند، باعث شده است دانشمندان در مورد آنچه باعث آگاهی می‌شود، تجدیدنظر کنند.

Image

به گزارش کلیک، باوجود چندین دهه تحقیق، درک ما از آگاهی ـ مطلع بودن از وجود ـ هنوز بسیار اندک است. ما این را می دانیم که آگاهی مبتنی بر مغز است اما چگونه درحالی‌که فرد بخش اعظم مغز خود را ازدست‌داده است همچنان از وجود خود و اطرافیان مطلع است؟

برای اولین بار در سال ۲۰۰۷ مورد مردی بدون مغز مطرح شد که برای ده سال دانشمندان را سردرگم کرد. این مرد فرانسوی در آن زمان ۴۴ ساله بود که مقاله‌ای در مورد وی منتظر شد و دانشمندان توضیح دادند که او اکثر زندگی خود را این‌گونه زندگی کرده است بدون اینکه بداند مشکلی دارد.

او به نزد پزشک رفته و از ضعف پای چپ خود شکایت کرده بود، در آن هنگام اسکن مغزی نشان داد که جمجمه وی پر از مایع است و تنها یک لایه باریک از بافت مغز باقی‌مانده و بخش داخلی مغز وی به‌طورکلی از بین رفته است.

می‌توانید اسکن مغز وی را مشاهده کنید:

Image

پزشکان معتقدند بخش اعظم مغز وی در طول یک دوره سی‌ساله و با ایجاد مایع در مغز از بین رفته است، شرایطی که با نام هیدروسفالی شناخته می‌شود. این مشکل در هنگام نوزادی او تشخیص داده‌شده و با استنت تحت درمان قرارگرفته بود اما در ۱۴ سالگی استنت برداشته‌شده و از آن زمان بخش زیادی از مغز وی فرسوده شده است.

باوجوداینکه بخش کوچکی از مغز این مرد باقی‌مانده است اما وی ازنظر ذهنی معلول نیست و IQ حداقل ۷۵ دارد و به‌عنوان کارمند دولت مشغول به کار بوده است. وی همچنین متاهل است و دو فرزند دارد و نسبتا سالم است.

درگذشته محققین این‌طور تصور می‌کردند که آگاهی ممکن است مرتبط با بخش‌های خاص در مغز مانند کلاستروم ـ یک ورقه نازک از نورون‌ها بین دو بخش مغز و یا قشر بینایی باشد. اما اگر این نظریه‌ها صحیح باشند پس این مرد فرانسوی نباید از این مساله که مغز وی تحلیل رفته آگاه باشد.

اکسل کلیرمنس روانشناس دانشگاه بروکسل می‌گوید “هر تئوری آگاهی باید قادر باشد موردی مانند این مرد که ۹۰ درصد مغز خود را ازدست‌داده توضیح دهد.” به‌عبارت‌دیگر اینکه یک بخش خاص از مغز مسئول آگاهی باشد کمی نامحتمل است.

کلیرمنس در عوض این فرضیه را مطرح کرده است که یادگیری آگاهی مغز یک امر تدریجی است نه اینکه فرد با آن به دنیا بیاید. درواقع این امر انعطاف‌پذیر است و توسط نواحی مختلف مغز انجام می‌شود.

وی می‌گوید “آگاهی تئوری غیر مفهومی مغز در مورد خود است و از طریق تجربه به دست می‌آید.” وی این نظریه را “نظریه انعطاف‌پذیری رادیکال” می‌نامد و بسیار با تحقیقات اخیر همخوانی دارد.که مغز افراد بزرگ‌سال سازگارتر از آن چیزی است که تاکنون تصور می‌شد و در صورت آسیب قادر است نقش‌های بیشتری را بپذیرد.

حال مردی که تنها ۱۰ درصد از مغز وی باقیمانده است چگونه توانسته به بقا ادامه دهد؟ طبق اظهارات کلیرمنس گرچه بخش نازکی از مغز وی باقیمانده اما نورون‌های باقی‌مانده توانسته‌اند مفهوم آگاهی خودشان را تولید کنند و این‌گونه مرد همچنان به اعمال خودآگاه است.

توضيح: يكي از مباحثي اطباي رايج در دو سه قرن اخير روي ان جنجال مي كردند و به واسطه ان اعتقاد معرفت ديني {مركز اگاهي قلب است} را زير سؤال مي بردند، كشفيات راجع به كاركرد نواحي مغز و رصد رويكردها و احساسات و حتى فعاليتهاى ذهني انسان در مغز او بوده، در حاليكه اين كشفيات منافاتي با تعاليم مكتب وحي نداشت كه مركز اگاهي را قلب داسته و مغز را پردازشگر اگاهي او و محل ذهن و تحليل و واكنشهاي عصبي احساسات او مي داند، با كشف موردى كه در گزارش امده نظريه مبتني بر تعاليم وحى اثبات شده و نظريه شايع {مركز اگاهي مغز است} زير سؤال مي رود.

اثبات هشیاری انسان تا چند دقیقه پس از مرگ توسط علم فیزیک

Image

مطمئنا تا به حال راجع به ادامه حیات پس از مرگ اندیشیده اید. حال باید بدانید که نظریه کوانتوم موفق به اثبات این نظریه شده و اطلاعات کاملی راجع به آن برای علاقه مندان منتشر گردیده است.

به گزارش کلیک، به منظور یافتن پاسخ برای یکی از بزرگ ترین سوالاتی که علوم مدرن به دنبال پیدا کردن پاسخ آن در مورد هشیاری انسان پس از مرگ است، باید به منشاء آن مراجعه کرد تا فهمید که آیا این منشاء مستقیما مغز انسان است یا مغز خود یک گیرنده از هشیاری و آگاهی است. اگر آگاهی یک محصول از مغز نباشد، این بدان معنی است که بدن فیزیکی ما انسان ها برای ادامه حیات اجباری و الزامی نیست، بلکه آگاهی می تواند خارج از بدن ما وجود داشته باشد. در واقع، این روح است که می تواند بنا بر استدلالات، هشیاری و آگاهی انسان را به ارمغان بیاورد.

پرسیدن این سوالات اساسی برای درک ماهیت واقعی از واقعیت انسان ضروری است و همچنان که فیزیک کوانتوم در حال به دست آوردن محبوبیت بیشتر است، سوالات در مورد آگاهی و ارتباط آن با بعد فیزیکی انسان به طور فزاینده ای در کانون توجهات قرار گرفته است.

ماکس پلانک، فیزیکدان نظری در پیدایش نظریه کوانتوم همکاری داشته است. این همکاری که از آن با عنوان یک شاهکار یاد می شود، باعث شد او در سال ۱۹۱۸ برنده جایزه نوبل فیزیک شود که همین مورد، شاید بهترین توجیه و مدرک برای اثبات اهمیت فوق العاده فهم و درک آگاهی و هشیاری است. او خاطر نشان کرد: به نظر من آگاهی یک مفهوم پایه و اساسی است. من همواره از ماده به عنوان مشتق از آگاهی یاد می کنم. ما نمی توانیم از آگاهی عقب بمانیم. هر چیزی که ما در مورد آن صحبت می کنیم، هر چیزی که ما به عنوان موجود در نظر می گیریم، مفروض بر وجود آگاهی و هشیاری است.

Image

یوجین ویگنر، فیزیکدان نظری و ریاضی دان، اظهار داشت که این امکان وجود ندارد تا بتوان قوانین مکانیک کوانتومی را با یک روش به طور کامل بدون در نظر گرفتن و مراجعه به آگاهی تدوین کرد.

آیا آگاهی پس از مرگ ادامه می یابد؟

در سال ۲۰۱۰، یکی از مورد توجه ترین دانشمندان در جهان، رابرت لانزا، کتابی با نام Biocentrism منتشر کرد: چگونه زندگی و آگاهی کلید درک ماهیت واقعی جهان هستند(How Life and Consciousness are the Keys to Understanding The True Nature of the Universe)

لانزا که یک متخصص در طب ترمیمی و مدیر علمی شرکت Advanced Cell Technology است، بسیار علاقه مند به مکانیک کوانتومی و فیزیک نجومی است؛ علاقه ای که او را در مسیر توسعه نظریه خود یعنی biocentrism رهبری کرد: این نظریه که زندگی و آگاهی مفاهیمی اساسی برای درک ماهیت واقعیت ما انسان ها است و آن آگاهی(روح) قبل از خلقت عالم مادی شکل گرفته است.

نظریه او نشان می دهد که آگاهی ما با مرگ ما از بین نمی رود، بلکه به حیات خویش ادامه می دهد و این نشان می دهد که آگاهی محصولی از مغز نیست و دقیقا یک مفهوم کاملا جدا است و علم مدرن صرفا به دنبال یافتن اطلاعات در مورد آن است.

این نظریه به بهترین شکل توسط آزمایش دوشکاف کوانتومی نشان داده شده است. ابن یک مثال بارز است تا بتوان نشان داد چگونه عوامل مرتبط با آگاهی و جهان مادی فیزیکی ما به گونه های متفاوتی با هم متصل هستند. درا ین حالت، ناظر واقعیت را ایجاد می کند.

فیزیکدانان معترف هستند که جهان می تواند یک ساخت و ساز روانی باشد و یا حداقل، آگاهی نقش اساسی در شکل گیری ماده ایفا می کند.

R.C. هنری، استاد فیزیک و نجوم در دانشگاه جانز هاپکینز در یک نشریه سال ۲۰۰۵ برای مجله Nature نوشت:

با توجه به [فیزیکدان پیشگام] سر جیمز جین: جریان دانش در حال رفتن به سمت یک واقعیت غیر مکانیکی است؛ جهان بیشتر شبیه به یک فکر بزرگ است، تا یک ماشین بزرگ. ذهن دیگر یک مزاحم تصادفی به عرصه ماده نیست … ما باید آن را به عنوان خالق و فرماندار قلمرو ماده تگرگ بشناسیم. جهان روحی و روانی و غیرمادی است. زندگی کنید و از آن لذت ببرید!

(“The Mental Universe”; Nature 436:29,2005)

نظریه لانزا نشان می دهد که اگر بدن منشا آگاهی باشد، پس با مرگ انسان، آگاهی و هشیاری پس از مرگ نیز از بین می رود. اما اگر بدن آگاهی را درست مانند روشی دریافت کند که یک جعبه کابل سیگنال های ماهواره ای را دریافت می کند، بنابراین آگاهی و هشیاری با مرگ و از بین رفتن بعد جسمانی، از میان نمی رود. این مثالی است که معمولا برای توصیف معمای ادامه آگاهی پس از مرگ از آن استفاده می شود.

آزمایش شکاف دوگانه بارها نشان داده است که “مشاهدات نه تنها بر روند اندازه گیری تاثیر منفی دارند، بلکه خود ایجادکننده این مزاحمت و تاثیر منفی هستند. ما [الکترون] را در یک موقعیت مشخص شده فرض می کنیم. ما خودمان تولیدکننده نتایج اندازه گیری هستیم.

این ایده که ما می توانیم در یک جهان از نوع هولوگرافی زندگی کنیم، دور از ذهن نیست، و اگر ناظر برای آشکار سازی ماده فیزیکی مورد نیاز باشد، پس ناظر باید قبل از بدن فیزیکی وجود داشته باشد.

با وجود تعداد زیادی از شواهد که نشان می دهند مغز (و کل واقعیت فیزیکی ما، برای ماده) می تواند یک محصول از آگاهی باشد، این فرضیه که مغز ایجادکننده آگاهی است، منشا جریان اصلی جهان مادی است.

در زیر یک نقل قول بزرگ برای نشان دادن منظور ما از دانش مادی آورده شده است:

جهان بینی علمی مدرن عمدتا بر اساس حدسیاتی که با فیزیک کلاسیک در ارتباط هستند، پیش بینی می شود. این ایده که ماده تنها واقعیت موجود در این دنیا است، یکی از این فرضیات به شمار می رود. یک فرض مرتبط، تقلیل گرایی است؛ تصوری که بیان می کند مفاهیم پیچیده را می توان با تعاملات میان قسمت های مختلف و یا شکستن آن ها به قسمت ها و بخش های ساده تر و یا اساسی تر مانند ذرات مواد کوچک درک کرد.

بررسی رخداد فرآیندهای عصب شیمیایی در مغز، زمانی که انسان با یک تجربه ذهنی مواجه می شود، ار اهمیت بالایی برخوردار است و بینش و آگاهی خاصی را در اختیار ما می گذارد. این پروسه به ما نشان می دهد زمانی که این نوع تجربه(ذهنی) در حال وقوع است، تجربه دیگر در مغز انجام می شود. اما این قضیه ثابت نمی کند که فرآیندهای عصب شیمیایی در ایجاد این نوع تجربه دخیل باشند. کسی چه می داند! از کجا معلوم خود تجربه، ایجادکننده فرایندهای عصب شیمیایی نباشد!؟

تعیین این که آگاهی چگونه باعث تحقق ماده می شود، گام بعدی ما است. با این حال، موضوع این است که با تمام اطلاعات موجود که وجود آگاهی را یک واحد مستقل از مغز در نظر می گیرند، موقع آن رسیده تا مرز دانش و چارچوب فعالیت در این زمینه را گسترش داد و با پرسیدن سوالات بیشتر، اطلاعات بیشتری را در این زمینه به دست آورد.

نتایج این نظریه بسیار زیاد است. تنها تصور کنید اگر زندگی پس از مرگ توسط جامعه علمی تایید شود، این موضوع چه تاثیر شگرفی، نه تنها بر درک ما از علم، بلکه بر فلسفه، مذهب، و بسیاری از بخش های دیگر از زندگی ما خواهد داشت!؟

تجربیات نزدیک به مرگ!

تجارب نزدیک به مرگ (NDE) مستندسازی شده اند و برای یک مدت طولانی مورد مطالعه قرارگرفته است. به عنوان مثال در سال ۲۰۰۱، مجله بین المللی پزشکی لانست، یک مطالعه ۱۳ ساله در رابطه با تجارب نزدیک به مرگ (NDE) را منتشر کرد:

نتایج به دست آمده نشان می دهد که عوامل پزشکی نمی تواند در وقوع NDE دخیل باشد. همه بیماران دچار ایست قلبی بودند و از نظر بالینی با وجود بیهوشی ناشی از نرسیدن خون کافی به مغز، مرده محسوب می شدند. در آن شرایط، EEG (اندازه گیری فعالیت الکتریکی مغز) یک خط صاف می شود، و اگر CPR در عرض ۵ یا ۱۰ دقیقه آغاز نشود، آسیب جبران ناپذیری به مغز وارد می شود و بیمار خواهد مرد.

محققان در مجموع ۳۴۴ بیمار را مورد نظارت قرار دادند و به طور حیرت انگیزی، ۱۸٪ از آن ها به نوعی از از زمانی که در حالت مرده یا ناخودآگاه (بدون فعالیت مغز) بودند، وقایعی را به یاد می آوردند، و ۱۲٪ (۱ نفر از هر ۸ نفر) آن ها یک تجربه بسیار قوی و عمیق را گذرانده بودند. به خاطر داشته باشید که این تجارب هنگامی رخ داده که هیچ فعالیت الکتریکی در مغز وجود نداشته و ایست قلبی رخ داده است.

مطالعه دیگری از دانشگاه ساوتهمپتون منتشر شده است که در آن دانشمندان شواهدی یافتند که بر اساس آن آگاهی می تواند برای حداقل چند دقیقه پس از مرگ ادامه پیدا کند. در جهان علمی این امر غیر ممکن تصور می شد. البته این بزرگ ترین مطالعه انجام شده بر روی تجربیات نزدیک به مرگ در جهان است که در مجله Resuscitation منتشر شد:

در سال ۲۰۰۸، یک مطالعه همه جانبه شامل ۲۰۶۰ نفر از ۱۵ بیمارستان در انگلستان، ایالات متحده و اتریش راه اندازی شد. مطالعه AWARE (آگاهی در طول احیا یا AWAreness during REsuscitation) با حمایت مالی دانشگاه ساوتهمپتون در انگلستان، طیف گسترده ای از تجربیات ذهنی در رابطه با مرگ را بررسی کرد. محققان همچنین اعتبار تجربیات آگاهانه را با استفاده از نشانگرهای هدف برای اولین بار در یک مطالعه بزرگ مورد آزمایش قرار دادند تا معین شود آیا ادعاهای مربوط به آگاهیِ سازگار با تجربیات خارج از بدن با حوادث واقعی مطابقت دارد یا توهم!؟

نیکولا تسلا گفت: روزی که علم شروع به به مطالعه پدیده های غیر فیزیکی کند، در یک دهه خواهد توانست به پیشرفتی معادل چندین برابر قرن های گذشته برسد!

این که هر سال دانشمندان شناخته شده بین المللی همچنان بر ارسال این موضوع معمولا نادیده گرفته شده به مسیر جریان اصلی جامعه علمی اصرار می ورزند، فاعدتا بر دلیلی استوار است. واقعیت این است که ماده (پروتون، الکترون، فوتون ها، هر چیزی که جرم دارد) تنها واقعیت موجود نیست. اگر ما مایل به درک ماهیت واقعیت خود هستیم، نمی توانیم تنها به بررسی واقعیت فیزیکی بپردازیم، در حالی که نادیده گرفتن این واقعیت که موضوعات پشت پرده غالب بحث را شکل می دهند از اهمیت بالایی برخوردار است.

شاید ضروری ترین سوال این است که نقش سیستم غیر فیزیکی، مانند آگاهی، در رابطه با سیستم های فیزیکی (ماده) چیست؟

تی فولگر در کتاب Quantum Shmantum می نویسد: با وجود موفقیت های تجربی بی نظیر نظریه کوانتوم، موضوعی که ممکن است به معنای واقعی کلمه به عنوان یک توصیف از طبیعت صحیح باشد، هنوز هم از آن با بدبینی، عدم درک و حتی خشم استقبا می شود!

او ادامه می دهد: این چیزی است که به عنوان علم پسا مادی شناخته شده است و به نظر من، می تواند مرحله بعدی مطالعاتی باشد که برای درک بیشتر طبیعت دنیای ما انسان ها انجام خواهند شد و نیز مطالعه آگاهی درست در بطن آن قرار دارد.
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

دروغ بودن مجاز بودن برداشت اعضاء با ايست قلبي

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه فبريه 04, 2017 11:34 pm

دروغ بودن مجاز بودن برداشت اعضاء با ايست قلبي


زنده شدن مرده حین اهدای عضو!

Image

مرد فرانسوی پس از گذشت 1 ساعت و نیم از تایید مرگش به هوش آمد. زنده شدن مرده در حالی صورت گرفت که جراحان در حال خارج کردن اعضای سالم بدن این فرد برای پیوند به دیگر بیماران بودند.

ماجرای زنده شدن مرده در حین اهدای عضو بدین صورت بود که یک مرد فرانسوی که مرگش پس از ایست قلبی و توقف ضربان، به مدت 90 دقیقه تأییدشده بود، مقابل دیدگان جراحانی که قصد خارج کردن اعضای سالم بدنش را برای پیوند به دیگر بیماران داشتند، زنده شد.

زنده شدن این مرد فرانسوی، باعث ایجاد بحث هایی میان پزشکان درباره صحت نظريه تحقق مرگ با ايست قلبي و برنامه رايج اهداء اعضاء شد.

به گفته پزشکان، این مرد شروع به نفس کشیدن کرد و مردمک چشم هایش کم کمبخ محرک های محیطی پاسخ داد و علائم حیاتی او از سر گرفته شد و بدین ترتیب قلبش بار دیگر شروع به تپیدن کرد.

این مرد که قرار بود یک اهداکننده عضو باشد، پس از چند هفته به راه افتاده و شروع به حرف زدن کرده است.
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

قبليبعدي

بازگشت به دروغهای علوم


Aelaa.Net