بيستم ماه جمادى الأخرى

بيستم ماه جمادى الأخرى

پستتوسط najm152 » سه شنبه مارس 16, 2010 12:24 pm

هو الله العلي الأعلى
بسم الله الرّحمان الرّحيم
najm152
 
پست ها : 2010
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:26 am

مرسولات منتشره

پستتوسط najm152 » پنج شنبه مه 13, 2010 10:34 am

روزنامه گاه شناسى : تقويم نجومي جامع

20 جمادى الأخرى 1429
http://www.4shared.com/file/52393483/41 ... a1429.html

20 جمادى الاخرى 1430
http://www.4shared.com/file/110614321/2 ... -1430.html

20 جمادى الاخرى 1431
[ رؤيت لينك فقط براي اعضاء و بعد ورود امكانپذير است :: عضويت ]

-----------------------------

مرسولات حيات اعلى 1634

كتاب
زيارت كامله حضرت زهراء سلام الله عليها
نسخه مشروح


شامل موضوعات:
اشاره اى به عظمت حضرت فاطمة
تعيين تاريخ شهادت حضرت زهراء
ذكر مصيبت شهادت حضرت صديقه كبرى
تعيين محل دفن بدن مطهر حضرت بتول
اوصاف قرآني و مراتب الهي حضرت فاطمة زهراء
ايّام الله فاطميّة: ايّام عام - ايّام خاص : هنگام ولايت و برائت
آئين هنگامهاي فاطميّ (ايام اللّه فاطميّة)
فضيلت زيارت حضرت انسيه حوراء
اماكن زيارت حضرت عصمت عظمى
زيارات مختصره حضرت سيدة النساء
متن زيارت كامله حضرت فاطمه زهراء
برائت و بيزاري از دشمنان و ظالمين به حضرت كوثر
اظهار وفاداري و ابرازپيوند و پيمان با حضرت ولايت
نماز زيارت حضرت حبيبة المصطفى
دعاي بعد از نماز زيارت حضرت زوجة المرتضى
روش وداع در زيارت حضرت أمّ الأئمة الهداة


براي اولين بار در تاريخ شيعه منتشر مي شود
مولا را شاكرم كه توفيق انجام اين امر را عنايت فرمود
در ميلاد فاطميه


ميلاد حضرت صديقه كبرى فاطمه زهراء سلام الله عليها را
به حضرت قدسيه وجه الله مولانا صاحب الامر منه السلام تهنيت عرض مي نماييم


براي دريافت اين مرسوله به اين آدرس مراجعه نماييد
http://aelaa.net/110.aspx?id=5022
همراه متن كتاب فايل صوتي زيارت نيز مي باشد

تصوير

والحمد لله رب العالمين
najm152
 
پست ها : 2010
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:26 am

فضيلت اين روز

پستتوسط najm152 » پنج شنبه مه 13, 2010 10:37 am

بيستم ماه جمادى الأخرى

روز : بنابرنقلي فتح بصره در جنگـ جمل سال 36 هجرت

روز : ولادت حضرت زهراء(صلوات الله عليها)
در اين روز، سال پنجم از بعثت و بقول سال دوم آن، ولادت باسعادت حضرت فاطمه (عليها السلام) واقع شده است.
كيفيت ولادت چنان بوده كه روزى حضرت رسول (صلـى الله عليه وآله) با امير المؤمنين (عليه السلام) و حمزه و عباس و عمار و بعضى ديگر در ابطح نشسته بود كه ناگاه جبرئيل نازل شد با صورت اصلى خود و بالهاى خود را گشود و تا مشرق و مغرب را پر كرد و ندا كرد آن حضرت را و گفت: خداوند على اعلى ترا سلام ميرساند و امر ميفرمايد كه چهل شبانه روز، از خديجه دورى اختيار كنى.
آن حضرت چهل روز بخانه خديجه نرفت و روزها روزه ميداشت و شبها تا صباح عبادت ميكرد و عمار را بسوى خديجه فرستاد و فرمود: باو يگو كه نيامدن من بسوى تو از كراهت و عدوات نيست ولكن پروردگار من، چنين امر كرده است كه تقديرات خود را جارى سازد و گمان مبر در حق خود مگر نيكى و بدرستيكه حق تعالى بتو مباهات ميكند هر روز، چند مرتبه با ملائكه خود، بايد هر شب در خانه خود را ببندى و در رختخواب خود بخوابى و من در خانه فاطمه بنت اسد ميباشم، تا مدت وعده الهى منقضى گردد. و خديجه هر روز چند نوبت از مفارقت آن حضرت ميگريست.
چون چهل روز تمام شد، جبرئيل بر آن حضرت نازل شد و گفت: اى محمد! خداوند اعلى، ترا سلام ميرساند و ميفرمايد كه مهيا شو براى تحفه و كرامت من، پس ناگاه ميكائيل نازل شد طبقى آورد كه دستمالى از سندس بهشت بر روى آن پوشيده بودند و در پيش آن حضرت گذاشت و گفت پروردگار تو ميفرمايد كه امشب بر اين طعام افطار كن و حضرت امير المؤمنين (عليه السلام) گفت كه: هر شب چون هنگام افطار آن حضرت ميشد، مرا امر ميكرد كه در را ميگشودم كه هر كه خواهد بيايد و با آن حضرت افطار نمايد و در اين شب مرا فرمود كه بر در خانه بنشين و مگذار كسى داخل شود كه اين طعام بر غير من حرام است.
چون اراده افطار نمود طبق را گشود و در ميان آن طبق از ميوه هاى بهشت يك خوشه خرما و يك خوشه انگور بود و جامى از آب بهشت، پس از آن ميوه ها تناول فرمود تا سير شد و از آن آب آشاميد تا سيراب شد و جبرئيل از ابريق بهشت آب بر دست مباركش ميريخت و ميكايئل دستش را شست و اسرافيل دستش را با دستمال بهشت پاك كرد و طعام باقى مانده با ظرفها بآسمان بالا رفت و چون حضرت بر خواست كه مشغول نماز شود جبرئيل گفت كه در اين وقت ترا نماز جائز نيست بايد الحال بمنزل خديجه روى و با او مضاجعت نمائى كه حق تعالى ميخواهد كه در اين شب از نسل تو ذريه طيبه خلق نمايد.
آن حضرت متوجه خانه خديجه شد. خديجه گفت كه: من با تنهائى الفت گرفته بودم و چون شب ميشد درها را مى بستم و پرده ها را مياويختم و نماز خود را ميكردم و در جامه خواب خود، ميخوابيدم و چراغ را خاموش ميكردم و در اين شب در ميان خواب بودم كه صداى در خانه را شنيدم، پرسيدم كه كيست در را ميكوبد كه بغير از محمد - صلى الله عليه وآله – ديگري را روانيست كوبيدن آن ؟
حضرت فرمود كه: منم محمد، چون صداى فرح افزاى آن حضرت را شنيدم از جا جستم و در را گشودم و پيوسته عادت آن حضرت آن بود كه چون اراده خوابيدن مى نمود آب ميطلبيد و وضو را تجديد ميكرد و دو ركعت نماز بجا مياورد و داخل رختخواب مي شد و در اين شب هيچ از اينها نكرد تا داخل شد دست مرا بگرفت و برختخواب برد و بعد از آن، من نور فاطمه (عليها السلام) را در رحم خود يافتم.
شيخ صدوق از مفضل بن عمر روايت كرده كه گفت: از حضرت صادق (عليه السلام) سؤ ال كردم كه چگونه بود ولادت حضرت فاطمه ؟ حضرت فرمود: چون خديجه اختيار مزاوجت حضرت رسول (صلـى الله عليه وآله) فرمود، زنان مكه از عداوت و حسادتي كه با آن حضرت داشتند از خديجه هجرت نموده و بر او سلام نميكردند و نميگذاشتند كه زنى بنزد او برود، پس خديجه را باين سبب، وحشتى عظيم عارض شد و لكن عمده غم و جزع خديجه براى حضرت رسول بود كه مبادا از شدت عدوات ايشان، آسيبى بآن حضرت برسد، چون بحضرت فاطمه حامله شد، فاطمه در شكم با او سخن ميگفت و مونس او بود و او را صبر ميفرمود.
خديجه اين حالت را از حضرت رسول پنهان ميداشت، پس روزى حضرت داخل شد شنيد كه خديجه سخن ميگويد با شخصى و كسى را نزد او نديد، فرمود: كه اى خديجه با كه سخن ميگوئى ؟ خديجه گفت: فرزندى كه در شكم من است با من سخن ميگويد و مونس من است.
حضرت فرمود كه: اينك جبرئيل مرا خبر ميدهد كه اين فرزند دختر است، او و نسل او طاهر و با ميمنت و با بركت است و حقتعالى نسل ما را از او بوجود خواهد آورد و از نسل او امامان و پيشوايان دينى بهم خواهند رسيد و حقتعالى بعد از انقضاى وحى، ايشان را خيلفه هاى خود خواهد گردايند در زمين.
و پيوسته خديجه در اين حالت بود تا آنكه ولادت جناب فاطمه نزديك شد چون درد زائيدن را در خود احساس كرد بسوى زنان قريش كس فرستاد كه نزد او حاضر شوند، ايشان در جواب او فرستادند كه: فرمان ما نبردى و قبول قول ما نكردى و زن يتيم ابوطالب شدى كه فقير است و مالى ندارد و ما باين سبب بخانه تو نمى آئيم و متوجه امور تو نميشويم.
خديجه چون پيغام ايشان را شنيد بسيار اندوهناك گرديد، در اين حالت بود كه ناگاه ديد چهار زن گندم گون بلند بالا نزد او حاضر شدند و بزنان بنى هاشم شبيه بودند. خديجه از (حضور ناگهاني) ايشان بترسيد، پس يكى از ايشان گفت كه: مترس اى خديجه كه ما رسولان پروردگاريم بسوى تو و ما ظهيران توئيم، منم ساره زوجه ابراهيم و دوم آسيه دختر مزاحم است كه رفيق تو و زن شوهر تو خواهد بود در بهشت و سوم مريم دختر عمران است و چهارم كلثوم خواهر موسى بن عمران است. حق تعالى ما را فرستاده است كه در وقت ولادت نزد تو باشيم و ترا بر اين حالت معاونت نمائيم.
آن چهار زن هر يك در يك طرف خديجه نشستند؛ و حضرت فاطمه (عليها السلام) پاك و پاكيزه متولد شد و چون بزمين رسيد نور او ساطع گرديد بحديكه خانه هاى مكه را روشن گردانيد و در مشرق و مغرب زمين موضعى نماند مگر آنكه از آن نور روشن شد و ده نفر از حور العين بآن خانه در آمدند و هر كدام ابريقى و طشتى از بهشت در دست داشتند و ابريقهاى ايشان مملو بود از آب كوثر، پس زنى كه در پيش روى خديجه نشسته بود جناب فاطمه را برداست و بآب كوثر غسل داد و دو جامه سفيد بيرون آورد كه از شير سفيدتر و از مشك عنبر خوشبوتر بود و فاطمه را در يك جامه پيچيد و جامه ديگر را مقنعه او گردايند، پس او را بسخن در آورد. فاطمه گفت: اشهدان لا اله الا الله و ان ابى رسول الله سيد الانبياء و ان بعلى سيد الاوصياء و ولدى سادة الاسباط.
پس بر هر يك از آن زنان سلام كرد و هر يك را بنام ايشان خواند، پس آن زنان شادى كردند و حوريان بهشت خندان شدند و يكديگر را بشارت دادند و اهل آسمانها يكديگر را بشارت دادند به ولادت آن سيده زنان و در آسمان نور و روشنى هويدا شد كه پيشتر چنان نورى مشاهده نكرده بودند، پس آن زنان مقدسه با خديجه خطاب كردند و گفتند: بگير اين دختر را كه طاهر و مطهر است و پاكيزه و با بركت است حق تعالى بركت داده است او را و نسل او را.
خديجه آن حضرت را گرفت، شاد و خوشحال و پستان خود را در دهان او گذاشت، پس فاطمه در روز، آنقدر نمو ميكرد كه اطفال ديگر در ماهى، نمو كنند و در ماه، آن قدر نمو ميكرد كه اطفال ديگر در سالى نمو كنند.
بدانكه حضرتش را نُه (9) نام است نزد حقتعالى: فاطمه يعنى بريده شده از بديها، يا بمعنى آنكه حق تعالى او را و شيعيان او را از آتش جهنم بريده است. صديقه يعنى معصومه، مباركه يعنى صاحب بركت در علم و كمالات و معجزات و اولاد كرام و غيرها. طاهره يعنى پاكيزه از هر رجس و نقصى. زكيه يعنى نمو كننده در كمالات و خيرات. راضيه يعنى راضى بقضاى حق تعالى. مرضيه يعنى پسنديده خدا و دوستان خدا. محدَّثه يعنى ملك با او سخن گفته. زهراء يعنى نورانى بنور صورى و معنوى.
معلوم باد كه فضائل آن مخدره زياده از آنستكه احصاء شود و من بجهت تبرك بچند سطرى اكتفا مى نمايم.
مشايخ از حديث از طريق عامه، روايت كرده اند كه حضرت رسول (صلـى الله عليه وآله) فرمود: فاطمه، پاره تن من است، هر كه او را شاد گرداند، مرا شاد گردانيده است و هر كه او را آزرده كند، مرا آزرده كرده است فاطمه عزيزترين مردم است نزد من.
از عايشه روايت است كه گفت: نديده ام احدى را كه در گفتار و سخن شبيه تر باشد از فاطمه برسول خدا (صلـى الله عليه وآله) چون فاطمه، به نزد آن حضرت ميآمد او را مرحبا ميگفت و دستهاى او را ميبوسيد و در جاى خود مي نشاند و چون حضرت بخانه فاطمه ميرفت بر مى خواست و استقبال آن حضرت ميكرد و مرحبا ميگفت و دستهاى آن حضرت را ميبوسيد. (ولى به هيج يك از اين دلالتها هدايت نشده بلكه دشمني و حسادت بيشتر كردند).
از امام حسن (عليه السلام) روايت است كه فرمود: در شب جمعه مادرم در محراب عبادت خود ايستاد و مشغول بندگى حق تعالى گرديد و پيوسته در ركوع وسجود و قيام و دعا بود و تا صبح طالع شد شنيدم كه پيوسته دعا ميكرد از براى مؤمنين و مؤمنات و ايشان را نام مى برد و دعا به براى ايشان بسيار ميكرد و از براى خود دعا نميكرد، پس گفتم: اي مادر! چرا از براى خود دعا نكردى، چنانچه از براى ديگران كردى؟ فرمود: يا بنى الجار ثم الدار، اى پسرجان من؛ اول همسايه را بايد رسيد، بعد خود را.
حميرى از حضرت باقر روايت كرده است كه حضرت رسالت مقرر فرمود كه هر چه خدمت بيرون درب خانه باشد از آب و هيزم آوردن و امثال آنها حضرت امير المؤمنين بجا آورد، و هر چه خدمت اندرون خانه باشد از آسياب كردن و نان و طعام پختن و جاروب كردن و امثال اين ها با حضرت فاطمه باشد.
ابو نعيم روايت كرده كه حضرت فاطمه آن قدر آسياب گردانيد كه دستهايش آبله (تاول) پيدا كرد و از اثر آسياب دستهايش پينه كرد.
ثعلبى از حضرت صادق (عليه السلام) روايت كرده كه روزى حضرت رسول بخانه فاطمه در آمد، فاطمه را ديد كه جامه پوشيده بود از جلهاى شتر و بدستهاى خود آسياب مى گردانيد و در آن حالت فرزند خود را شير ميداد، چون حضرت او را بر آن حالت مشاهده كرد آب از ديده هاى مباركش روان شد و فرمود: اى دختر گرامى تلخيهاى دنيا را امروز بچش براى حلاوتهاى آخرت.
پس فاطمه گفت: يا رسول الله ! حمد ميكنم خدا را بر نعمتهاى او و شكر مى كنم خدا را بر كرامتهاى او، پس حق تعالى اين آيه را فرستاد :ولسوف يعطيك ربك فترضى، يعنى حق تعالى در قيامت آن قدر به تو خواهد داد كه راضى شوى.
از حسن بصرى منقولست كه ميگفت: حضرت فاطمه پر عبادت ترين مردم بود، در عبادت حق تعالى آن قدر بر پاى ايستاد كه پاهاى مباركش ورم كرد، وقتى پيغمبر خدا باو فرمود چه چيز بهتر است از براى زن، فاطمه گفت: آنكه نه بيند مردى را و نه بيند مردى او را، پس حضرت نورديده خود را بسينه چسبانيد و فرمود: ذرية بعضها من بعض.
و هم روايت است كه روزى آن حضرت، از اصحاب خود از زن سؤال فرمود اصحاب گفتند كه: زن عورت است. فرمود: در چه حالى زن بخدا نزديكتر است ؟ اصحاب جواب نتوانستند، چون فاطمه اين مطلب را شنيد گفت: كه نزديكترين حالات زن بخدا آنستكه ملازم خانه خود باشد و بيرون از خانه نشود. حضرت فرمود: فاطمه پاره تن من است.


تصوير

روز : بنابرنقلي شهادت حضرت فاطمه زهرا (صلوات الله عليها)

خانه حضرت خديجه و محل ولادت حضرت زهراء در كنار مسجد الحرام قبل از تخريب توسط وهابيان

تصوير
najm152
 
پست ها : 2010
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:26 am

آئين هنگام

پستتوسط najm152 » پنج شنبه مه 13, 2010 10:46 am

آئين هنگام

روز : ولادت حضرت زهرا (صلوات الله عليها)

اعمال شايسته اين هنگام:
1- روزه
2- مطالعه و تلاوت كلام وحي و خازنان وحي، درباره حضرتش و سعي در معرفت بيشتر حضرتش.
3- بركزاري جشنواره و مجلس معرفت و مذاكره كلام شريف درباره ولادت وفضائل و مناقب و آيات الهي حضرتش.
4- زيارت حضرت و والدين و همسر و فرزندانشان و عرض تبريك، از نزديك (در مدينه منوره و مشهد نبوي و فاطمي) و از دور در امام بارگاه يا بالاي بلندي و منزل خود.
5- انجام عبادات از نماز و تلاوت و اذكار؛ و همچنين احسان و انعام به مؤمنين و اهداء ثواب به حضرتش.


زیارت کامله حضرت زهرا سلام الله علیها
http://aelaa.net/110.aspx?id=5022
همراه متن كتاب فايل صوتي زيارت نيز مي باشد

خانه حضرت خديجه و محل ولادت حضرت زهراء در كنار مسجد الحرام بعد از تخريب توسط وهابيان

تصوير

موضع ولادت حضرت زهراء داخل خانه حضرت خديجه در كنار مسجد الحرام بعد از تخريب توسط وهابيان

تصوير
najm152
 
پست ها : 2010
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:26 am


بازگشت به ماه جمادى الأخرى


Aelaa.Net