اقتصاد آلوده

مديران انجمن: najm134, najm134, najm134

اقتصاد آلوده

پستتوسط najm134 » شنبه فبريه 27, 2010 9:01 am

عناوين گزارشاتي كه تا كنون در اين باره منتشر شده است: در جهان هر شب 850 ميليون نفر گرسنه به بالين مي‌روند - گرسنگي در جهان با يك نهم پول نجات بانك‌هاي آمريكا ريشه‌كن مي‌شود
najm134
 
پست ها : 2044
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

در جهان هر شب 850 ميليون نفر گرسنه به بالين مي‌روند

پستتوسط najm134 » دوشنبه مارس 29, 2010 9:05 pm

در جهان هر شب 850 ميليون نفر گرسنه به بالين مي‌روند
زنان بر روي بام اين زندان سابق، نوعي بيسکويت را پهن مي‌کنند که مهمترين بخش آن، ماده چسبنده زردرنگي است که کاميون‌ها از تپه‌ها و کوه‌هاي نزديک جمع‌آوري مي‌كنند و زنان آن را با نمک و روغن گياهي مخلوط و اين خمير را در نور خورشيد خشک مي‌کنند...اين در حالي است که دويست ثروتمند جهان، 40 درصد از ثروت و پول کل مردم جهان را در اختيار دارنداين گزارش به قلم «روديگر فوکزون»، «اميرا الاهل»، «ينس گلوزينگ»، «آلکساندر يونگ»، «پادما رائو»، «تيلو تيلکه»، «فولکارد ويندفوهر» و «برنهارد زند» است که در شماره 16 آوريل سال جاري ميلادي هفته‌نامه «اشپيگل» با عنوان «خشم و عصبانيت فقرا» منتشر شده است.
نااميدي و يأس 850 ميليون نفر در جهان که هر شب در شمال آفريقا، آسيا و آمريکاي لاتين گرسنه به بالين مي‌روند، باعث آشوب‌ها و درگيرهايي در اين مناطق شده است. اين در حالي است که بانک جهاني نيز هشدار مي‌دهد که چنانچه بهاي مواد غذايي همچنان گران و غيرقابل پرداخت شود، احتمال فروپاشي قدرت‌هاي منطقه‌اي چون مصر نيز وجود دارد.
«فورت ديامانچه»، يک زندان قديمي در تپه‌هاي شهر «پورتو پرينس» ـ پايتخت‌ هائيتي ـ است که «جهنم زمين» ناميده مي‌شود.
در حالي که تيم‌هاي مرگ و شکنجه «فرانسوا دو وليه»، ديکتاتور سابق هائيتي، در اين زندان در گذشته مخالفان را شکنجه مي‌کردند، در حال حاضر هزاران نفر از مردم فقير و گرسنه در ميان زباله‌ها در اين محل زندگي مي‌کنند اما حتي سگ‌ها نيز در اين مکان مواد غذايي پيدا نمي‌کنند.
زنان بر روي بام اين زندان سابق، نوعي بيسکويت را پهن مي‌کنند که مهمترين بخش آن، ماده چسبنده زردرنگي است که کاميون‌ها از تپه‌ها و کوه‌هاي نزديک جمع‌آوري مي‌كنند و زنان آن را با نمک و روغن گياهي مخلوط کرده و اين خمير را در نور خورشيد خشک مي‌کنند و بدين ترتيب نوعي بيسکويت از آن تهيه مي‌شود.
اين بيسکويت‌ها، مزه روغن و چربي مي‌دهد و رطوبت دهان را جذب مي‌کند و مزه گنديده‌اي را بر جاي مي‌گذارد، اما براي بسياري از مردم‌ هائيتي، تنها وعده غذايي روزانه است.
اين بيسکويت‌ها اغلب باعث اسهال مي‌شوند، اما احساس گرسنگي را موقتا از بين مي‌برند.
«ماري نوئل»، يک زن 40 ساله که به هفت فرزند خود از اين بيسکويت‌ها مي‌دهد، مي‌گويد: اميدوارم روزي بتوانم از دادن اين بيسکويت‌ها به فرزندانم خودداري کنم.
همچون ديگر مواد غذايي، بهاي ماده چسبنده براي تهيه 100 بيسکويت نيز طي يک سال از 5 دلار به 5 / 6 دلار افزايش يافته است. اين در حالي است که براي نان گندم و يا نان ذرت، بهاي بيشتري بايد پرداخت کرد. به همين دليل، هائيتي شاهد اعتراضات و درگيري‌هاي خياباني همراه با پرتاب سنگ در پايتخت خود بوده است و مردم در برابر قصر رئيس‌جمهوري اين کشور شعار «ما گرسنه هستيم» سر دادند و تعدادي نيز کشته شدند و لاستيک‌هاي خودروها نيز به آتش کشيده شدند.
اين آشوب‌ها و درگيري‌ها در هائيتي نمونه‌اي از آشوب‌هايي بود که در حال حاضر ما شاهد افزايش آن در سراسر جهان هستيم و مقدمه‌اي هستند از آنچه که در آينده ما شاهد آن خواهيم بود.
کمبود مواد غذايي رو به افزايش است و بهاي آن گران مي‌شود به طوري که براي بسياري از مردم حتي غيرقابل پراخت است.
در حالي که دويست ثروتمند جهان، 40 درصد از ثروت و پول کل مردم جهان را در اختيار دارند، 850 ميليون نفر روزانه مجبورند که گرسنه شب را سپري کنند.
«کوفي عنان»، دبير کل سابق سازمان ملل متحد با توجه به اين وضعيت مي‌گويد: اين فقر يکي از بدترين موارد نقض حقوق بشر است.آيا جاي تعجب است که با توجه به اين وضعيت، يأس و نااميدي مردم به خشونت تبديل شود؟
بحران مواد غذايي و تغذيه همچون يک مجازات انجيلي گريبانگير مردم فقير جهان در آفريقا، جنوب آسيا و خاورميانه شده است.
در حالي که ساليان متمادي قيمت برنج، ذرت و گندم نسبتا ثابت مانده بود، اما تنها در سه سال گذشته بهاي اين مواد غذايي تا 181 درصد افزايش يافته است.
پيامدهاي ادامه کمبود مواد غذايي شايد شديدتر از بحران در بازارهاي مالي و بورس خواهد شد، زيرا که گرسنگان که بي‌نهايت خشمگين و عصباني هستند، در صورت اعتراض چيزي را از دست نمي‌دهند.
بانک جهاني و صندوق بين‌المللي پول نيز به تازگي در رابطه با اين بحران اساسي تبادل نظر کرده‌اند و «روبرت سوليک»، رئيس بانک جهاني، هشدار مي‌دهد که در نتيجه افزايش انفجارآميز قيمت مواد غذايي، دست‌كم 33 کشور از جمله قدرت‌هاي منطقه‌اي چون مصر، اندونزي و پاکستان در معرض تهديد بي‌ثباتي هستند و ارتش بايد از حمل‌ونقل‌هاي آرد محافظت کند.
از سوي ديگر، فقر و نياز در شمال آفريقا باعث تقويت جنبش‌هاي اسلامي شده است. در هفته‌هاي گذشته در کامرون، موريتاني، موزامبيک، سنگال و سواحل عاج نيز ناآرامي‌هايي به وجود آمده است.
اين وضعيت دلايل زيادي از جمله موارد زير دارد:• در حالي که جمعيت جهان به طور مدام افزايش مي‌يابد، وسعت زمين براي کشت و کاشت کاهش مي‌يابد. • فاجعه تغيير آب و هوا باعث زيان و خسارت‌هاي غيرقابل برگشت به زمين‌هاي کشت مي‌شود از طريق خشکسالي، بالا آمدن آب درياها، زير آب رفتن زمين‌هاي کشت و نابودي آنها و طوفان‌ها
• به خاطر تغيير ذايقه و عادات غذايي، ميزان رو به افزايشي از زمين‌هاي زراعي و جنگل‌ها به چراگاه چهارپايان تبديل مي‌شوند.
• بانک جهاني خواستار اصلاحات به سمت بازار آزاد اقتصادي در کشورهاي در حال توسعه و لغو اخذ گمرک از واردات کالاهاي خارجي به خاطر حمايت از کالاهاي داخلي است اما اين امر اغلب خسارت‌هاي شديدي به کشاورزان محلي وارد مي‌کند.
• دلال‌ها قيمت مواد خام را گران مي‌کنند و بهاي بالاي نفت نيز باعث مي‌شود که براي توليد انرژي از گياهان، از کشت غلات و ذرت خوراکي صرف نظر کرده و «گياهان مخصوص توليد انرژي» کشت شوند.
• ميليون‌ها نفر از قربانيان جنگ‌هاي داخلي که نيازمند کمک‌هاي غذايي هستند، قادر به توليد مواد غذايي نيستند.
مسئله تنها کمبود مواد غذايي نيست بلکه هم اکنون يک بحران تغذيه‌اي اساسي در جهان وجود دارد و اين امر به ويژه گريبانگير فقرايي است که بايد بيش از حد معمول و توان براي خوارک و نوشيدني خود هزينه کنند. بدين ترتيب پيشرفت‌هاي سال‌هاي گذشته در رابطه با مبارزه با گرسنگي و بيماري نابود مي‌شود.
رشد جمعيت و کاهش زمين‌هاي کشت باعث يک مبارزه براي کسب بهترين زمين‌هاي زراعي و به معناي ديگر يک «مناقشه جديد شمال ـ جنوب» شده است.
«پاول کروگمن»، اقتصاددان آمريکايي معتقد است: در حالي که اين روزها گزارش‌هاي زيادي در مورد وجود يک بحران اقتصادي در جهان به گوش مي‌رسد، اما همزمان يک بحران جهاني ديگر وجود دارد که متوجه تعداد زيادتري از انسان‌ها مي‌شود.
مردم مکزيک در آغاز سال گذشته به عنوان اولين مردم يک کشور به خاطر افزايش قيمت آرد ذرت که ماده غذايي اصلي براي آنهاست، در خيابان دست به اعتراض زدند.
مکزيک قادر است صرفا بخشي از مايحتاج ذرت خود را تأمين کند و بقيه نياز خود را بايد به ويژه از آمريکا وارد کند، اين در حالي است که کشاورزان اين کشور اکثرا ذرت خود را به توليدکنندگان ماده سوختي گياهي مي‌فروشند که با قيمت بهتري مي‌خرند.
«فليپ کلادرون»، رئيس‌جمهوري مکزيک براي جلوگيري از ادامه اعتراضات تصميم به افزايش اعطاي يارانه‌ها براي ذرت گرفت، اما تنها برخي از کشورها قادر به اتخاذ چنين تصميمي هستند.طبقات پايين اجتماع در هائيتي و يا بوليوي، در الجزاير و يا در يمن گرفتار تورم اقتصادي هستند.
مردم يمن روزانه به طور ميانگين يک يورو و 18 سنت ( حدود 1700 تومان) در اختيار دارند و دولت اين کشور نيز گرفتار موج مهاجرت از سومالي، جنگ داخلي در شمال و بعلاوه تداوم خطر تروريسم است. از سوي ديگر از ماه فوريه نرخ گندم دو برابر، نرخ برنج و روغن خوراکي پنج برابر شده است و درگيري‌ها در يمن براي دسترسي به نان ارزان در پايان ماه مارس چندين کشته برجاي گذاشته است.
در حالي که نرخ مواد غذايي در لبنان در سه ماهه گذشته 145 درصد افزايش يافته است، نرخ اين مواد در سوريه نيز يک پنج افزايش يافته است. به گفته يک فرد ساکن دمشق، در حالي که براي خريد سبزي جعفري در گذشته بهاي چنداني پرداخت نمي‌شد، ناگهان بايد سه برابر گذشته براي آن پرداخت شود.
از سوي ديگر عراق و سودان که در گذشته «انبار نان» کشورهاي عربي محسوب مي‌شدند، امروز وابسته به برنامه غذايي سازمان ملل هستند و بالغ بر يک ميليون عراقي و دو ميليون سوداني نياز به کمک دارند. اين در حاليست که زندگي در دارفور در سودان هميشه سخت بوده است. همچنين در چهار دهه گذشته در اين استان، مرزجنوبي «صحرا» به طرف جنوب پيشروي كرده است و ميزان بارندگي نيز بشدت کاهش يافته است. ميزان برداشت ارزن هندي (sorghum) در سودان که مهمترين نوع ارزن است، دو سوم کاهش يافته است.جنگ داخلي نيز بيش از دو ميليون نفر در اردوگاههاي پناهندگي را وابسته به کمک‌هاي مواد غذايي کرده است و از ساليان متمادي است که مزراع ديگر کشت نمي شوند.
«يوهان وان در کامپ» از سازمان امداد گرسنگان جهان در آلمان معتقد است که انسان‌ها در برابر چشمان ما کشته مي‌شوند و جهان صرفا تماشا مي‌کند.
جهان سوم در يک نسل گذشته نيز در برابر چالش مشابهي قرار داشت و در آن زمان کشورهاي زير توسعه، يک انقلاب سبز آغاز کردند و کشاورزان توانستند با استفاده از کود، سموم شيميايي و بذر هيبريدي ميزان برداشت خود را به شدت افزايش دهند. برخي از جمله رؤساي بخش تحقيقات و پژوهش کنسرسيوم‌هاي کشاورزي نيز هم اکنون به يک انقلاب سبز جديد فکر مي‌کنند تا بتوان با کمک فناوري ژنتيک مشکل تغذيه جهاني را حل کرد، اما سؤال اين است که با چه سرعتي مي‌توان اين امر را محقق کرد؟
در اين ميان مسئله گرسنگي حتي موضوع اصلي در مناطق ثروتمندي چون دبي نيز شده است و فروشگاه‌هاي اين کشور موظف شده اند تا قيمت 20 ماده غذايي اصلي را حداقل تا يک سال ثابت نگه دارند تا کارگران پاکستاني و هندي مقيم دبي که در بخش ساخت هتل‌ها، موزه‌ها و جزاير مصنوعي مشغول بکارند، بتوانند مواد غذايي خود را تأمين کنند. حقوق ناچيز اين بردگان کار (کارگران پاکستاني و هندي) به پول ملي دبي پرداخت مي‌شود که به دلار رو به ضعف وابسته است. دبي به عنوان سودکننده جهاني شدن در حاشيه خليج فارس نمي‌خواهد که در سايه آسمانخرانش‌ها و بازارهاي خريد، با يک آشوب و قيام اين افراد به خاطر گرسنگي روبه‌رو شود.
«رابين لودگه»، از برنامه غذايي جهاني سازمان ملل متحد نيز معتقد است که علاوه بر پيامدهاي ژئوپليتيکي چنين شورش‌ها و آشوب‌هايي در اين منطقه به ويژه براي مصر به مراتب شديدتر از ديگر نقاط جهان است. «سعد ابراهيم» که يک فروشگاه خوراک ماکاروني در منطقه‌اي پشت مسجد الازهر در قاهره دارد، مجبور است ماکاروني مورد نياز خود را سه برابر قيمت پاييز سال گذشته خريداري کند. ابراهيم دولت مصر را در اين گراني مقصر مي‌داند و معتقد است که اين کشور به عنوان يک کشور داراي کشاورزي بايست به جاي پرداخت پول زياد براي واردات مواد غذايي ، بايست نياز خود را در داخل تامين کند. 32 ميليون از 80 ميليون نفر جمعيت مصر مجبورند که با درآمد و حقوق يک يورو در روز زندگي خود را تامين کنند و حتي 16 ميليون نفر از آنها درآمد و حقوق کمتري در اختيار دارند. نرخ تورم اقتصادي در اين کشور نيز در ماه فوريه به بيش از 12 درصد افزايش يافت که اين امر به ويژه تاثير شديدي بر گراني گندم داشته است. دولت مصر دهه‌هاي متمادي با اعطاي يارانه براي نان که ماده غذايي اصلي مردم اين کشور، باعث آرامش شده است، اما اين امر تا چه زماني مي‌تواند ادامه داشته باشد؟ صف‌ها در برابر نانوايي‌هايي که نان ارزان عرضه مي‌کنند، هر روز طولاني تر مي‌شود، زيرا که مردم اين کشور هر چه بيشتر به کمک‌هاي دولتي وابسته مي‌شوند. زماني که نانوايان محتکر در مصر در هفته‌هاي گذشته قصد فروش آرد دولتي ارزان را به قيمت گران در بازار سياه داشتند، باعث اعتراض و ناآرامي شده و حداقل 11 کشته برجاي گذاشت. در اين ميان دولت مصر در بودجه سال آينده خود مبلغ 5/2 ميليارد دلار براي يارانه نان تخصيص داده است که اين امر مي‌تواند پيامدهاي ناهنجاري داشته باشد از جمله اينکه برخي از کشاورزان اين نان ارزان را به چهارپايان خود بدهند.
با توجه به افزايش ميزان مصرف گوشت قشري که از وضعيت مالي خوبي برخوردار هستند و رويکرد هر چه بيشتر قشر متوسط جديد در دهلي پايتخت هند و پكن پايتخت چين به اين ماده غذايي، پرورش چهارپايان سودآور است. اما پرورش دهندگان گاو براي توليد هر کيلو گوشت در يک گاو به هفت کيلو علوفه و خوراک دامي و ميزان زيادي آب نياز دارد. بدين خاطر قيمت گوشت افزايش مي‌يابد. در حالي که چين بايد مواد غذايي مردم خود را تامين کند که يک چهارم جمعيت جهان هستند اما صرفا 7 درصد از زمين‌هاي کشاورزي و کشت و کار جهان را در اخيتار دارد و اين وضعيت براي هند نيز صدق مي‌کند.
بدين ترتيب هند و چين مجبور به واردات ميزان بالايي از مواد غذايي هستند اما کشورهاي صادرکننده به چين و هند نيز مجبورند به منظور جلوگيري از کمبود ناگهاني در کشورهاي خود, صرفا بطور محدود مجوز فروش مواد غذايي به هند و چين صادر کنند.
در اردن که در حقيقت از يک کشاورزي امروزينه برخوردار است، مواد غذايي اصلي ظرف يک سال 60 درصد افزايش يافته است و حتي سبزي فروشان شکوه مي‌کنند که مشتريان به علت گراني، حاضر به خريد سبزي نيستند. بدين خاطر «عبدالله» شاه اردن نگران شورش‌هاي جديدي است به مانند آنچه در سال 1996 ميلادي در شهر کوهستاني کاراک بين مردم اين منطقه و پليس اتفاق افتاد است.
در الجزاير نيز قيمت روغن خوراکي، روغن ذرت، شکر و آرد نسبت به شش ماه گذشته دو برابر شده است و طبق اعلام راديو الجزاير، دولت اين کشور نيز اقدامي ديگري به جز افزايش 15 درصدي حقوق بخش خدمات عمومي نکرده است. دولت الجزاير تاکنون از درآمدهاي گازي و نفتي خود براي افزايش يارانه‌هاي مواد غذايي استفاده نکرده است، زيرا در غير اينصورت قادر به بازپرداخت به موقع بدهي‌هاي خارجي خود نخواهد بود. اما حدود 200 ميليون نفر از اکثر افرادي که از تغذيه کافي برخوردار نيستند، در هند زندگي مي‌کنند که دو کنفرانس بين المللي نيز اخيرا در اين کشوردر مورد بحران غذايي برگزار شد.
«ژاک ديوف»، از سنگال و رئيس کل سازمان کشاورزي و خوار و بار سازمان ملل اعلام کرد که نياز رو به افزايش هند و چين از دلايل اصلي اين وضعيت است که مي‌تواند به يک فاجعه غيرقابل پيش بيني منجر شود.
زماني که مردم گرسنه در هائيتي اخيرا دست به آشوب و اعتراض زدند، آمريکا نيز سفارت خود در اين کشور را موقتا تعطيل کرد. اين حوادث آژير خطري براي «گوردون بروان»، نخست وزير انگليس نيز بود که در نتيجه وي نامه‌اي به «ياسوئو فوکودا» همتاي ژاپني خود نوشت که در حال حاضر رياست دوره‌اي هفت کشور صنعتي و پيشرفته (آمريکا، ژاپن، انگليس، آلمان، فرانسه، کانادا وايتاليا ) و روسيه موسوم به گروه هشت را در اختيار دارد. بروان در اين نامه توصيه کرده است که جامعه بين‌المللي بايست براي دسترسي به «يک پاسخ کاملا هماهنگ شده» به مسئله گرسنگي مزمن تلاش کند. جهان هم اکنون به چنين پاسخي نياز دارد.
ترجمه: مرتضي جواديان
najm134
 
پست ها : 2044
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

اقتصاد آلوده

پستتوسط najm134 » دوشنبه مارس 29, 2010 9:07 pm

گرسنگي در جهان با يك نهم پول نجات بانك‌هاي آمريكا ريشه‌كن مي‌شود
وزير بهداشت گفت: در كنفرانس اخير عوامل اجتماعي موثر بر سلامت در لندن مطرح شد كه آمريكا با يك نهم پولي كه براي نجات بانك‌هايش از بحران اقتصادي هزينه مي‌كند، مي‌تواند فقر و بي غذايي را در جهان ريشه‌كن كند
كامران باقري لنكراني امروز در حاشيه همايش تقدير از مولفان مقالات برتر در عرصه نماز و نيايش در دانشگاه‌هاي علوم پزشكي در جمع خبرنگاران و در پاسخ به پرسش فارس، افزود: كميسيون عوامل اجتماعي موثر بر سلامت 3 سال پيش به همت «دكتر لي» ، مدير كل سابق سازمان بهداشت جهاني تشكيل شد و قرار بود طي 3 سال راهكارهاي لازم را براي كنترل عوامل اجتماعي موثر بر سلامت كشورها ارائه كند. وي گفت: اجلاس اخير اين كميسيون كه تا ديروز در لندن با حضور نمايندگان كشورهاي جهان تشكيل شد، در واقع در پي صدور گزارش اين كميسيون در تابستان گذشته بود تا جمع بندي نهايي با حضور وزراي بهداشت كشورها براي تصميم گيري در اجلاس آتي مجمع عمومي سازمان بهداشت جهاني انجام شود.
وزير بهداشت افزود: تجربيات كشورها براي كنترل عوامل اجتماعي موثر بر سلامت( مانند فقر، سواد، مسكن، درآمد، شغل، محيط زيست و...) در اين اجلاس بررسي شد و گزارش تجربه 30 ساله ايران هم مورد استقبال نمايندگان كشورها قرار گرفت. وي گفت: در حاشيه اين اجلاس هم با وزير بهداشت بريتانيا كه 4 كشور از جمله انگلستان را زير پوشش دارد و وزير بهداشت انگليس ديدار داشتيم كه موضوعات مورد علاقه دو طرف از جمله نگراني از شيوع برخي بيماري‌ها در افغانستان با توجه به حضور نيروهاي انگليسي در اين كشور بررسي شد. وزير بهداشت بدون اشاره به عناوين بيماري‌هاي نگران كننده در افغانستان ادامه داد: موضوع ديگري كه بر كل فضاي اجلاس عوامل اجتماعي موثر بر سلامت لندن سايه افكنده بود، مسئله تاثير بحران اقتصادي غرب بر سلامت كشورهاست، در اين اجلاس يكي از سخنرانان اعلام كرد كه با يك نهم پولي كه آمريكا براي نحات بانكهايش از بحران هزينه مي‌كند مي‌تواند فقر و گرسنگي را در كشور خودش و جهان ريشه‌كن كند. باقري لنكراني گفت: به زودي گزارش مكتوب اين اجلاس را به مراجع ذي ربط ارائه مي‌كنيم، اما اين اجلاس بيشتر جنبه مشورتي دارد و حضور ما در اين اجلاس در واقع به منظور جهت دهي به مصوبه آينده مجمع عمومي سازمان بهداشت جهاني بود. كارشناسان سلامت معتقدند، بيش از 50 درصد سلامت مردم به عوامل اجتماعي موثر بر سلامت مانند شغل، درآمد، وضع مسكن، وضع آب، غذا، سواد، دسترسي به اطلاعات و آموزش و ... بستگي دارد، 10درصد به مسائل ژنتيكي و مادرزادي، 15 درصد به عوامل محيطي بستگي دارد و سيستم بهداشت و درمان هر كشور فقط مي تواند تا 25 درصد سهم تامين سلامت مردم را به عهده بگيرد.
najm134
 
پست ها : 2044
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

تبریک و تسلیت به ایران و مسجد سلیمان!

پستتوسط najm134 » چهارشنبه مه 30, 2012 7:03 pm

تبریک و تسلیت به ایران و مسجد سلیمان!
دكتر امیدوار رضایی
تاریخ انتشار: ۰۵ خرداد ۱۳۹۱
امروز صد و پنجمین سالگرد حفر نخستین چاه نفت در مسجد سلیمان است؛ این سالگرد را تبریک باید گفت یا تسلیت؟

پیش از فوران نخستین قطره نفت از چاهی که ۱۰۵ سال پیش برای نخستین بار در مسجد سلیمان، ایران و خاورمیانه حفر شد، مردم این منطقه، یعنی برخی از افراد قوم اصیل بختیاری، با اتکا به شیوه دیرینه زندگی این قوم به کشاورزی و دامداری مشغول بودند و با استفاده از محصولات این دو کار به هم پیوسته، به آفرینش زیبا‌ترین صنایع دستی اشتغال داشتند. آنان در متن فرهنگ و تمدن ایرانی ـ اسلامی، زندگی خودکفا و باروری داشتند.
هرچند نظام فئودالی‌ ـ پادشاهی مردم این بخش از ایران را نیز رنج می‌داد، ولی با نبوغ آنان و کوشش انگلیسی‌ها صنعت نفت در ایران و خاورمیانه آغاز و طلیعه تحولی مهم در حیات منطقه مسجد سلیمان و ایران پدیدار شد؛ نخست چراغ امید به بالا رفتن سطح زندگی و رشد سریعتر در دل بختیاری‌ها و ایرانیان روشن شد. گویی حالا امکاناتی برای تحقق عدالت در همه ابعادش فراهم شده است. البته، ظاهرا رفاه داشت بیشتر می‌شد. کم کم اما مردم توجه یافتند که همه تمدن و دانش غربی در کار است تا هیچ فرد ایرانی از نفت هیچ بهره‌ای نبرد.
مالکان نفت، به ویژه فرزندان مسجد سلیمان، لالی، هفتگل، و...، ناگهان دریافتند که سهم آنان از طلای سیاه، تنها و تنها کارگری و مزدبگیری است؛ افزون بر آن، ایشان «استقلال» پدران خود را هم با «وابستگی» عوض کرده‌اند!
طلای سیاه از زیر پای مردم منطقه مکیده می‌شد و به مایه حیات خانه‌ها و کارخانه‌های انگلیس و غربی تبدیل می‌شد، در عوض، زادگاه قوم بزرگ بختیاری به شهری متروک و مرده تبدیل شده بود. شهرودندان منطقه در قالب کارکنان صنعت نفت در جنبش ملی شدن این صنعت سهم خود را ادا کردند و امید‌ها دوباره زنده شد... .
اما چندی نگذشت تا دوباره ورق برگردد و سال‌های سیاه بر سرنوشت مسجد سلیمان و ایران حاکم شود. مردم اما تن به تاریکی نسپردند و قیام کردند. قیام به بار نشست و انقلاب مردم ایران به رهبری امام همیشه زنده به بار نشست. انقلاب تبلور واقعی امید بود؛ اما شیرینی‌اش بر کام مردم ننشسته بود که جنگ از جنوب ایران آغاز شد. دشمن بی‌خرد، بی‌محاسبه، دل به خطر سپرد و با پشتیبانی دولت‌های خارج از منطقه و برخی حاکمان مزدور منطقه به سمت خوزستان آتش گشود.
خوزستان هشت سال از بمب و موشک زخم دید و امکان زندگی و سازندگی برای مردم و مسئولان به مرز صفر رسید. فقط اهالی مسجد سلیمان و حومه، هزار تن از فرزندانشان را به کشور و انقلاب تقدیم کردند و هزاران جانباز و آزاده یادگاران آن دوران پر افتخارند. مناطق متروکه نفتی اما در این هشت سال، متروکه‌تر شد!
با پایان جنگ تحمیلی، امید به خوزستان جنگ زده بازگشت؛ مردم و مسئولان به آبادی این استان کوشیدند و کارهای ماندگار بسیاری انجام یافت. با این همه، اهالی مسجد سلیمان و شهرهای پیرامون، به مانند بقیه ایرانیان، همچنان به نفت وابسته‌اند و بیکاری و طرح‌های ناتمام همه ایشان را رنج می‌دهد؛ مشکلات اولیه از قبیل آب آشامیدنی، برق، گاز، جاده ایمن، و... بر طرف شده است؛ اما هنوز استقلال نیاکان مردم به ایشان باز نگشته است!
مردم مسجد سلیمان می‌گویند:‌ ای کاش پنجم خردادی نبود تا ما هم به اصالت پدرانمان با استقلال می‌زیستیم!
کاش مسئولان، به ویژه متولیان نفت، در سالروز استخراج از نخستین چاه نفت در ایران، تکالیف خود را در قبال مردم منطقه با کارهایی که برای آنان انجام داده‌اند مقایسه کنند، بلکه دردهای ایشان زود‌تر درمان شود. بختیاری‌ها، فرزندان اصیل و کم توقع ایرانند، نجابت آنان را مغتنم بشماریم!
بی‌گمان، نفت نعمتی خدادادی است و می‌بایست با عقل سلیم از آن به درستی بهره حداکثری برد تا شاهد این همه مشکل برای مردمانی نباشیم که طلای سیاه از زیر پایشان کشیده می‌شود، اما ایشان از آن چندان بهره‌ای نمی‌برند. آری؛ با نفت چنان رفتار کنیم که آیندگان این روز را فقط تبریک بگویند!
توضيح:
اكنون هم عمده ثروت و هزينه اداره كشور از خوزستان تامين شده ولى مردم آن بر سر ضروريات اوليه مشكل دارند نه فقط نواحي دور افتاده خوزستان بلكه خرمشهر و آبادن از موضوعاتي مانند انرزي سوخت و كاز - آب اشاميدني - بهداشت رنج مي برند .
اين در حالي است كه بيش از بيست سال است جنك تمام شده و هر ساله بودجه هاى ميلياردي و اوقات و توان هاى بسيار صرف سخنراني و نمايش و همايش و بزركداشت خرمشهر و آبادان مي شود
najm134
 
پست ها : 2044
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

نظام آموزشي و اجرايي اقتصاد ايران ربامحور است

پستتوسط najm134 » چهارشنبه آگوست 22, 2012 6:54 pm

دكتر حسن عباسي در نشست بخش تحول علوم انساني نمايشگاه قرآن به بحث در خصوص «انسان در علوم انساني اقتدار آفرين» پرداخت كه بخش دوم و پاياني متن كامل سخنراني وي به شرح ذيل است:
هر كس دكتراي علم اقتصاد مدرن دارد علمش، علم ربا است
هر كس دكتراي علم اقتصاد مدرن دارد علمش، علم ربا است بيايد اين‌جا بنشينيد و بگوييد من تفكر مينارد كينز را كه ربوي است كنار گذاشته‌ام و تفكر فريدمن را هم كنار گذاشته‌ايم
شما مي‌دانيد كه طرح تحول اقتصادي با ديدگاه ميلتون فريدمن پياده شده است؛ مي‌دانيد ما در مجمع تشخيص مصلحت توصيه مي‌شويم به اينكه مينارد كينز را پياده كنيم و در دولت‌ ميلتون فريدمن را.
و اين در حالي است كه مينارد كينز و فريدمن پدران اقتصاد ليبرالي دوره مدرن هستند.
از دل اقتصاد اينها حتما تعارض با قرآن در مي‌آيد ولي گوش اگر گوش اينها و ناله اگر ناله ما آنچه البته به جايي نرسد فرياد است.
مردمي كه دولت اصولگرا را با سلام و صلوات با حمايت مراجع عظام تقليد، با سلام و صلوات خانواده، شهدا و هر چي كه نظام از نظر عصاره، اعتقادي و ديني دارد در معني آورد تا دولت اصولگرا روي كار آورد همين دولت اصولگرا فردايش اقتصاد مملكت را در دست شش تيغه‌هاي ليبرال دانشگاه علامه طباطبايي داد ما بايد رفتار منافقانه داشته باشيم شب قرآن را به سر بگيريم و صبح قرآن را زير پايمان بگذاريم.
ما نمي‌خواهيم آمريكا و اروپا بشويم چون مردم آنها عاقبت ندارند
لذا علم اقتدارآفرين ديني علمي است كه دنياي انسان و آخرت او را آباد كند اگر دنيايي مثل آمريكا آباد شد ولي آخرت آن مردم به خاطرربا و به خاطرسازوكارهاي غلط اقتصادي در حال تخريب بود آن دنيا به درد ما نمي‌خورد ما آخرش نمي‌خواهيم بشويم‌ آمريكا و اروپا چون مردم آمريكا و اروپا عاقبت ندارند.
علم اقتصاد علم اقتدار زدا است به خاطر اينكه اساسش بر ربا است
آقاي فرگوسن، ‌استراتژيست يهودي حزب جمهوري‌خواه و استاد دانشگاه تاريخ اقتصاد دانشگاه هاروارد در مورد اقتصاد آمریکایی مي‌گويد: این اقتصاد، اقتصادي ربوي است و تا 120 سال ديگر هر بچه‌اي در آمريكا به دنيا بيايد بدهكار است.
16 تريليون دلار كشور آمريكا بدهي دارد و اين را چطور بايد به استاد دانشگاه جمهوري اسلامي گفت. اين علم اقتصاد علم اقتدارزداست به خاطراينكه اساسش بر ربا است.
چرا دانشجويان اقتصادي در مقابل تدريس تفكر الحادي فريدمن و كينز كفن نپوشيدند؟
استاد دانشكده اقتصاد جمهوري اسلامي، شما كه مي‌دانستي مينارد كينز نگاهش به توسعه اقتصادي ريشه در ربا و طمع دارد، چرا اجازه دادي علم ضد قرآني در دانشگاه‌ههاي اين مملكت تدريس شود؟ چرا دانشجويان اقتصاد در مقابل تدريس تفكر الحادي ميلتون فريدمن و الحادي مينارد كينز كفن نپوشيدند؟
ممكن است خيلي‌ها در نظام سكوت كنند، اما ما با هيچ كس عقد اخوت نبستيم، مسئله ما قرآن و عامل بودن به آن است و این را از آن آدم‌هاي پشت خاكريز ياد گرفته‌ايم؛ لذا به اين جمله خوب عنايت داشته باشيد که جنگ نرم دشمن با ما هيچ كاري نمي‌كند، خيالتان راحت من به عنوان معلم علم استراتژي به شما مي‌گويم. دشمن جنگ سخت با ما هيچ كاري نمي‌كند، ما از يك جا ضربه مي‌خوريم؛ آقاي فريدمن اين را رسما از قول آقاي لنين اعلام كرد که اگر مي‌خواهيد كشوري را زمين بزنيد پولش را زمين بزنيد.
از مكاتب متعدد اقتصادي چرا جمهوري اسلامي بايد مكتب پول‌مبنا را پذيرفته باشد
جمهوري اسلامي را از راه پولش زمين مي‌زنند، اما چه کسانی این کار را می کنند؟
عناصر بانك مركزي. اين‌هايي كه مروج رباي سازمان يافته در حكومتند و كساني كه نه تنها مروج رباي سازمان يافته در درون حكومتند بلكه اساسا جلوي اين حكومت مي‌ايستند.
ما يك شعار بيشتر نداريم، اين را به مسئولين حكومت گفتيم و به مردم هم مي‌گوييم. چرا رئيس پژوهشكده پولي و بانكي جمهوري اسلامي در تلويزيون مي‌گويد كه مكتب اقتصادي جمهوري اسلامي، «مكتب پول مبنا» است.
از مكاتب متعدد اقتصادي چرا جمهوري اسلامي بايد مكتب پول مبنا را پذيرفته باشد و از طريق مكتب پول مبنا زمينش بزنند.
در اسرع وقت، همه بايد دست به دست هم بدهند تا جمهوري اسلامي مكتب اقتصاد پول مبنا را زمين بگذارد. امروز مي‌گويم این کار را انجام دهیم اگر فردا روز، دير بجنبيم جمهوري اسلامي از موضع اقتصاد مكتب پول مبنا زمين خواهد خورد. اين جمله لنين را با آب طلا بنويسيد و در تمام ميادين كشور نصب كنيد. معيار پول ما دلاري است كه الان در آن طرف دنيا فرو پاشيده است؛ در این حالت يك گزاره محكم‌تر و با ارزش‌تر به يك گزاره بي‌ارزش‌تر آويزان شود.
كتاب دكترين شوك ترجمه شده است، خواهش مي‌كنم مردم نمايشگاهي بزنند و فقط يك جلد كتاب بفروشند: كتاب دكترين شوك.
سومين سوالي كه بايد علوم انساني پاسخ دهد
اما فراز سوم و فراز آخر، علوم انساني بايد غير از اينكه مي‌گويد انسان كيست و چيست، غير از اينكه مي‌گويد انسان مناسبات دنيوي‌اش چگونه بايد باشد بايد به نكته مهم ديگري پاسخ دهد، آن هم آخرت انسان است.
آیا شما در علوم انساني غربي، مبحثی از آخرت مي‌بينيد؟ آيا روانشناسي غربي هيچ نكته‌اي در مورد آخرت ما دارد؟ آيا فلسفه غرب در مورد آخرت توضيحاتي دارد؟ آيا علوم سياسي، اقتصاد، علوم ارتباطات و علم مديريت غرب، حقوق غرب بحثی در اين باب دارند؟ دوستان عزيز ضريب مفاهيمي كه در قرآن در مورد آخرت آمده است عجيب است. علم انساني بايد متضمن حيات دنيا و حيات آخرت باشد، آن روز مي‌تواند متحول شود.
مجمع تشخيص مصلحت نظام بايد بابت اينكه پول بيت‌المال را هزينه كرده و تحقيقي را انجام داده و آن را منتشر كرده كه الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت يعني مكتب نئوكينزي‌ها- يعني مكتب ربا، عذر خواهی کند. اما چرا؟ چون نه تنها اين علم دنياي ما را آباد نمي‌كند بلكه آخرت ما را هم ويران مي‌كند.
علوم انساني اقتدار آفرين بايد متضمن آخرت ما باشد، دنيا و آخرتمان را درست كند. اگر خلاف اين است كه علم غربي این طور نیست،
فراماسونری ها، ليبرالیزم خارجي، بهائيت، صهيونيزم و وهابيت به ما ضربه نمی‌زنند بلكه اين‌هايي كه در نظام، تفكر الحادي را به عنوان انديشه‌‌اي شناخته شده پياده مي‌كنند، این ضربه را وارد می کنند
دنياي ما در راستاي آخرت ما. علوم انساني زماني متحول مي‌شود كه ناظر بر آخرت باشد، بنده هيچ علم انساني را كه از غرب آمده باشد را نمی شناسم که نگاهش ناظر به آخرت باشد.
پس وقتي علوم انساني موجود در اين سه پرسش، پاسخي ندارد. به نقشه ايمان در قرآن نگاهي ببیندازید. نقشه‌ ايمان در قرآن براي ما 7 متعلق ديده است: ايمان به غيب، ايمان به خدا، ايمان به ارسال انبياء، ايمان به كتاب، ايمان به ملائك، ايمان به آيات الهي و ايمان به آخرت. در قرآن بارها آمده كه كساني كه ايمان به آخرت ندارند عذاب شديدي در انتظارشان مي‌باشد.
ما بدهكاريم چون هيچ امام معصومي فرصت حكومت ديني نداشت، فرصت برپایی نمايشگاه قرآن را نداشت اما ما داریم
علم انساني امروز متضمن ايمان به آخرت نيست، يعني متضمن عذاب شديد در آخرت است. اصل پنجم ما معاد است؛ يعني ما روزي در صحرای محشر برای پاسخگویی بر مي‌خيزيم. علم انساني امروز در مورد معاد تعطيل و در مورد آخرت ساكت است. قرآن تاكيد مي‌كند كه عاقبت براي متقين است: إن العاقبه للمتقين. اساساً آنچه براي علم انساني امروز مطرح نيست عاقبت است.
انسان، حيواني است كه در طويله‌اي دنيوي‌اش بايد خوب بچرد، بخورد و شهوت‌راني كند، هر وقت هم مرد به درك.
آن انساني كه به تعبير حضرت آيت الله حسن‌زاده آملي درختي است كه ريشه در آسمان دارد نه در زمين، انساني كه خوي فرشته‌خويي و صفت ملائكه‌اش بالاتر از بعد حيواني‌اش است. انساني كه از ملك در سدره المنتهي بالاتر مي‌رود، وقتي مي‌رود جبرئيل نمي‌تواند همراه اين انسان كامل برود.
آيا نبايستي اين 7 ميليارد نفر جمعيت كره زمين الگو نداشته باشند؟ مدل فرهنگي مناسب نداشته باشند؟ اقتصاد قرآن زاي مناسب نداشته باشند؟ نياز مردم را نمي‌توانيم با علمي كه از دل قرآن در مي‌آيد تضمين كنيم؟ پاسخ خدا را در صحراي محشر چه مي‌دهيم؟ پاسخ حضرت زهرا(س) و حضرت علي(ع) را چه مي‌دهيم؟ ما بدهكاريم چون هيچ پيامبري 34-33 سال فرصت حكومت ديني نداشته و ما داشتيم.
ما بدهكاريم چون هيچ امام معصومي فرصت حكومت ديني نداشت، فرصت برپایی نمايشگاه قرآن نداشت اما ما داشتیم.
ما سكوت كرديم تا نهادهای حکومتی ربای سازمان يافته را جاري و ساري كنند. 4 هزار جوان شيعه حزب اللهي لبنان چنان بر دهن صهيونيزم زدند كه ديگر نمي‌داند از كدام طرف بلند شود.
لذا دوستان عزيز و دلسوزان قرآن، 7 ميليارد جمعيت كره‌ زمين چشمشان به دست مردم و حكومت ايران است. به عنوان ام‌القراي جهان اسلام كه از دل قرآن و نگاه عترت، علم انساني توليد كنيم. علمي كه بگويد انسان كيست؟ نگويد انسان حيوان است مثل فرويد و ديگران.
دوم اينكه به ما بگويد مناسبات انسان در دنيا چگونه رقم بخورد و دنياش آباد شود و سوم بگويد اين انسان در آخرت سازوكارش چيست؟
سه آباداني را باید از دل قرآن در بياوريم: اول، آباداني «قلب سليم» كه ابراهيم خليل فرمود هر كس در صحراي محشر حاضر شد اگر قلب سليم داشت برده است، دوم «آباداني دنيا» و سوم «آباداني آخرت».
ان‌شاءالله كه به بركت قرآن با عنايات حضرت بتوانيم جامعه‌اي را بسازيم و آن را آباد كنيم و تحويل نسل بعد دهيم و در نهایت به صاحب حقيقي اين انقلاب و جامعه حضرت حجت (عج) تقديم كنيم كه انسان‌هايي با دل آباد، با جامعه آباد و با آخرت آباد در آن زندگي كنند.

دلتان از منظر قرآن آباد باشد ان‌شاءالله.
najm134
 
پست ها : 2044
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

اقتصاد آلوده

پستتوسط najm134 » جمعه سپتامبر 14, 2012 12:32 am

افزایش بهای دلار چه سودی دارد؟
در حالی که یک روی افزایش بهای ارزهای خارجی از جمله دلار، پیامدهای منفی اقتصادی آن است، واقعیت این است که کاهش ارزش پول ملی در برابر دیگر ارز‌ها، فوایدی نیز برای دولت‌ها و کشور‌ها در پی دارد. این فواید شامل مواردی در تجارت خارجی و همچنین هزینه‌های عمومی دولت‌ها در داخل است.
در حالی که یک روی افزایش بهای ارزهای خارجی از جمله دلار، پیامدهای منفی اقتصادی آن است، واقعیت این است که کاهش ارزش پول ملی در برابر دیگر ارز‌ها، فوایدی نیز برای دولت‌ها و کشور‌ها در پی دارد. این فواید شامل مواردی در تجارت خارجی و همچنین هزینه‌های عمومی دولت‌ها در داخل است.
به گزارش «تابناک»، در واقع دو نوع اساسی از کاهش ارزش پول وجود دارد: یک سیاست عامدانه در کاهش ارزش پول و دیگری واکنش نسبت به رویدادهای بازار. اقدام به یک سیاست عامدانه برای کاهش ارزش پول ملی، اصولاً کاری است که به شکل گسترده از سوی دولت‌ها و برای بهبود وضعیت تجاری آن کشور انجام می‌گیرد.
در مقابل، کاهش ارزشی که ناشی از رویدادهای بازار است، هنگامی رخ می‌دهد که ارزش پول کشور به دلیل بروز یک بحران مالی در مقابل ارزهای بزرگ، از جمله دلار مرتباً سقوط می‌کند و این سقوط در بازار معاملات ارزی رقم می‌خورد.
در این میان، می‌توان سخن از یک جایگزین برای سیاست عامدانه در کاهش ارزش پول ملی نیز مطرح کرد و آن تصمیم به کاهش ارزش پول ملی در پاسخ به نیروهای بازار در یک تلاش منسجم از سوی دولت است که این کار، بیش از همه تلاشی برای زنده نگه داشتن کاهش ارزش پول، از خلال مداخلات هماهنگ در بازار است.
تغییر در برابری ارزش ارز‌ها، یکی از عواملی است که مستقیم در وضعیت تجارت خارجی و اقتصاد هر کشور تأثیرگذار است. میزان ارزش پول یک کشور در مقابل کشور یا کشورهای شریک تجاری، با توجه به ارز مسلط در تجارت تأثیر بسیاری در موازنه تجاری آن کشور خواهد داشت.
این امر به اندازه‌ای مهم است که در روابط تجاری کشور‌ها بعضاً مورد مناقشات بزرگی واقع می‌شود. نمونه بارزی از این امر را در مناقشات تجاری چین و آمریکا ـ که از آن بیشتر به عنوان جنگ تجاری این دو کشور یاد می‌شود ـ شاهدیم. پایین نگه داشتن عمدی ارزش یوان در برابر دلار، سالانه در معادلات و معاملات تجاری، سود سرشاری را نصیب چین در تجارتش با آمریکا می‌کند و منجر به بهبود موازنه تجاری این کشور می‌شود.
در واقع، به هر دو صورت پیش گفته، چنانچه ارزش پول ملی یک کشور کاهش پیدا کند، آن کشور در مناسبات تجاری با کشورهای شریک خود بیشترین سود را خواهد داشت، زیرا صادرات این کشور با هزینه‌ای کمتر صورت می‌گیرد و در بازارهای خارجی با بهایی کمتر به فروش می‌رسد. تاریخ تجارت نمونه‌های بسیاری از کاهش عمدی و تصنعی ارزش پول ملی را برای به دست آوردن بازارهای تجاری در خود دارد.
یکی از نمونه‌های بزرگ کاهش ارزش برابری ارز‌ها در دهه ۱۹۳۰ به وقوع پیوست که اقتصاد‌های بزرگ آن دوران، یعنی آمریکا، فرانسه، ایتالیا، ژاپن و استرالیا، به دلیل رکود اقتصادی تصمیم به‌‌‌ رها کردن استاندارد طلا و کاهش ارزش پول ملی تا سقف ۴۰ درصد گرفتند.

اما فواید و مضرات کاهش عمدی یا غیر عمدی پول ملی در چیست؟

بیشترین فواید کاهش ارزش پول ملی همان ‌گونه که گفته شد، در بحث تجارت و صادرات است. این امر منجر به کم هزینه شدن صادرات، و ارزان بودن کالاهای صادراتی در بازار هدف و همچنین گرانتر و پر هزینه‌تر شدن واردات می‌شود. در نتیجه اقتصاد کشوری که دچار کاهش ارزش پول شده، می‌تواند از قبل این امر، به بهبود کسری تجاری و رشد بیشتر اقتصادی برسد.
از سویی در کشورهایی که بسیار دغدغه صادرات داشته و شرکت‌های تولیدی آن اساساً صادرات محور هستند، کاهش ارزش پول ملی می‌تواند منجر به کاهش هزینه این شرکت‌ها در بخش نیروی کار و سایر هزینه‌های جاری شده و موقعیت رقابتی آن‌ها را بهبود بخشد.
اما قضیه به همین‌جا پایان نمی‌یابد و در واقع کاهش ارزش پول ملی یک فایده دیگر برای دولت‌ها دارد که اساساً مربوط به حوزه داخل است. این امر بیش از همه مربوط به ساختار اقتصادی بوده و در نظریه مستدل است؛ بر این اساس که کاهش ارزش پول ملی، در کشورهایی که معمولاً به دلیل ساختار اقتصادی درآمد ارزی ثابت و قابل پیش بینی دارند، می‌تواند کسری درآمد ارزی را جبران سازد.
به عبارتی چنانچه این کشور‌ها به هر دلیلی با کسری درآمدهای ارزی روبه‌رو شوند، کاهش ارزش پول ملی می‌تواند، ضمن بهبود تراز تجاری، هزینه‌های عمومی دولت را ـ که اکنون به دلیل کاهش درآمد ارزی در واقع افزایش یافته ـ در داخل نیز جبران کرده و پوشش دهد.
اما در کنار این فواید، کاهش ارزش پول ملی تبعاتی منفی نیز در بر دارد که در بلند مدت اقتصاد یک کشور را دچار بحران اساسی می‌سازد؛ از جمله آنکه روی دیگر سکه کاهش ارزش پول ملی، تورم فزاینده‌ای است که به دنبال خود بی‌ثباتی بازار مالی و رکود را به دنبال دارد.
همچنین این امر موجب کاهش انگیزه تولید کنندگان داخل برای رقابتی سازی کالاهای تولید می‌شود و این شرکت‌ها تنها به کاهش ارزش پول ملی برای رقابت وابسته می‌شوند. کاهش قدرت خرید و عمل شهروندان خارج کشور، از جمله دانشجویان نیز از دیگر پیامدهای منفی کاهش ارزش پول ملی است و در کنار آن نباید از تبعات منفی این امر بر عدم تمایل سرمایه‌گذاران برای سرمایه‌گذاری در کشوری که دچار کاهش ارزش پول ملی شده غافل بود.

تورم بهترين دوست دولتهاست!
اسكناس يعني ميزان بدهي دولت به شما.
مثال ساده:اگر يك گرم طلا 100 تومان باشد 100 توماني كه در دست شماست يعني دولت به شما يك گرم طلا بدهكار است.حالا اگر در نتيجه تورم يك گرم طلا 200 تومان شود شما با همان صد تومان نيم گرم طلا از دولت طلب خواهيد داشت.دولتها هستند كه بيشترين سود را از تورم ميبرند!
حدود یکسال پیش که دلار 1200 تومتن بود دولت هر بشکه نفت را می فروخته حدود 100 دلار یعنی 120 هزار تومان و یک سوم ارزش آن یعنی 40 هزار تومان یا به عبارتی 33% بشکه نفت را به هر ایرانی یارانه می داده است. امروز دولت نفت را تغیربا به همان قیمت 100 دلار می فروشد ولی وقتی با دلار 2500 تومانی هم مقایسه کنید می بیند که دولت 40 هزار تومان معادل 16% یک بشکه نفت رو به مردم یارانه می ده ، سوال اینجاست که 17 درصد بشکه نفت کجا رفته ؟ ؟ به عبارتی 17% از فروش نفت رو غیب کردن !!!!

پایین آمدن ارزش پول ملی خیلی فایده داره ولی برای سه قشر

1-دولت چون نفت را با ارز خارجی می فروشد.
2-برای صادر کننده اونم صادر کننده ای که مواد اولیه وارد نمی کند.
3- تولید کننده داخلی چون اجناسش در مقابل جنس خارجی ارزش خرید خواهد داشت ولو کیفیت پایین باشد
این وسط 2 قشر بیچاره می شوند:
1-وارد کننده چون فروشش کم میشود.
2-و بدتر از همه ملت حقوق بگیر چون حقوق کارمندان دولتی و خصوصی که زیاد نمیشه
و اما بدتر از همه بندگان خدایی که داروی خارجی مصرف می کنند و حمایت هم نمی شوند که خدا انشاء ا... به بیمارانشان شفا بدهد.
najm134
 
پست ها : 2044
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

تورم سالیانه ایران ۱۱۰ درصد است!

پستتوسط najm134 » پنج شنبه ژانويه 17, 2013 3:00 am

در حالی ‌که نرخ تورم اعلامی از سوی بانک مرکزی برای آذر ماه برابر با ۲۷.‌۴ درصد اعلام شده و در جایی که همین نرخ تورم نیز نشان از افت شدید قدرت خرید افراد دارد، هنوز بسیاری بر این باورند که نرخ تورم اعلامی از سوی بانک مرکزی با واقعیات جامعه بسیار فاصله دارد. پروفسور استیو هانکه در آخرین مطلب خود پیرامون اقتصاد ایران با اشاره به این موضوع، ارائه آمار غیر واقعی را در کشورهای که دچار تورم حاد هستند، عادی می‌داند.
به گزارش «تابناک»، چندی پیش، بانک مرکزی ایران اعلام کرد که نرخ تورم ماهیانه در آذر ماه برابر با ۲۷.‌۴ درصد است؛ تورمی که از آغاز سال تا کنون بیش از ۷ درصد افزایش را نشان می‌دهد. این در حالی است که بسیاری بر این باورند، این نرخ تورم که از سوی بانک مرکزی اعلام می‌شود، چندان با واقعیات اقتصادی کشور هم‌خوانی ندارد.
بنا بر این گزارش، «استیو هانکه»، که متخصص در موضوع ابر تورم یا تورم حاد است و به تازگی با افزایش میزان ارز در ایران و کاهش ارزش ریال، مطالبی پیرامون بروز ابر تورم در کشور منتشر ساخته است، در آخرین مطلب خود با اشاره به غیر واقعی بودن نرخ تورم اعلامی از سوی بانک مرکزی مدعی شده که تورم سالیانه در ایران ۱۱۰ درصد است.

استیو هانکه در این مطلب آورده است:
به تازگی بانک مرکزی ایران اقدام به انتشار آمار نرخ تورم کرده است. در حالی که در فضای بین‌الملل بحث‌ها بر سر بروز تورم حاد در ایران در ماه اکتبر بالا گرفته، بانک مرکزی ایران مدعی شده که نرخ تورم این کشور ۲۷.‌‌۴ درصد است.
بانک مرکزی ایران تقریباً عادت به این دارد که از ارائه و انتشار آمار دقیق اقتصادی سر باز زند و آنچه منتشر شده، چیزی است که من نام آن را به لحاظ کیفیتی متناسب با «آلیس در سرزمین عجایب» می‌نامم. در واقع نرخ تورم اعلامی از سوی بانک مرکزی ایران به شدت با واقعیت فاصله دارد. بنا بر یک متدولوژی شناخته شده، محاسبات بنده نشان می‌دهد که نرخ تورم سالیانه ایران در سال ۲۰۱۲ برابر با ۱۱۰ درصد است.
فرمول برابری قدرت خرید که هانکه برای محاسبه نرخ تورم زیمبابوه از آن استفاده کرده است. همین فرمول برای محاسبه میزان تورم ایران نیز مورد استفاده وی قرار گرفته:
تصوير
این گزارش در ادامه می‌افزاید، از ماه اکتبر و در زمانی که میزان تورم در ایران شروع به افزایش شدید کرد، دولت در ایران تلاش کرده با هر روشی، پول ملی را که در حال افت روزافزون ارزش است، سر پا نگه دارد. در یک نگاه، این تاکتیک غیر مشروع کارگر واقع شده و نرخ تورم ایران پس از آن که در ماه اکتبر به حد نهایی خود رسید، اکنون تا اندازه‌ای کاهش را نشان می‌دهد.
این امر به معنای آن است که نرخ تورم رسمی در ایران (یعنی ۱۱۰ درصد) – که من با استفاده از داده‌های عینی موجود در بازار محاسبه کرده‌ام – به گونه‌ای فاحش، چهار برابر بزرگتر از نرخی است که بانک مرکزی اعلام می‌کند. تصوير
البته ارائه آمار غیر واقعی برای نخستین بار نیست که در کشوری که دچار پدید تورم حاد است استفاده می‌شود. در واقع هنگامی که تورم شروع به افسار گسیختگی می‌کند، دولت‌ها می‌کوشند آمار واقعی اقتصادی را در لفافه محرمانه بودن پنهان کنند.
اکنون این حجاب پنهان‌کاری سایه خود را بر تهران گسترانده و یک ‌بار دیگر ارائه آمار غیر واقعی دستور کار روز است.
najm134
 
پست ها : 2044
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

سرطان، سوغاتی که ارزان وارد می‌شود!

پستتوسط najm134 » جمعه فبريه 15, 2013 3:50 am

توضيح مهم:
سودجويي متصديان واردات براى هرجه ارزانتر واردكردن اجناس و هر جه كرانتر فروختنشان سبب اسيب به ملت مي شود
كشور جين امروزه بيشتر بازار توليد جهان را بدست دارد، بطوريكه كشورهاي بيشرفته جهان غرب نيز عمده محصولاتشان را از جين وارد مي كنند
با توجه به بالا بودن كيفيت استاندارد در كشورهاى بيشرفته، حتما محصولات جيني بايد كيفيتي قابل قبول طبق استاندارد بيشرفته انها داشته باشد تا وارد و توزيع شود
اما در جين فقط اجناس با كيفيت بالا توليد نمي شود بلكه همه نوع اجناس با همه نوع كيفيت توليد مي شود حتى با بايينترين كيفيت و يا حتى در سطح خطرناك
اين متصديان واردات كشور هستند كه بايد هم متدين باشند هم منصف هم آكاه، و كيفيت سفارش و واردات اجناس از جين را تنظيم كنند، و جهل خود يا بي مبالاتي يا سودجوييشان را به باي كشور سازنده يعني جين نكذارند .


«سرطان» و «چین»... این دو کلمه حتی اگر در ظاهر هیچ ارتباط منطقی‌ای با هم نداشته باشند؛ وقتی پای محصولات بی‌کیفیت وارداتی به میان می‌آید، معادل یکدیگر قرار می‌گیرند. اجناس بسيار ارزان چین حالا با ردپایی که از خود در تمام معضلات روزمره به جا گذاشته، برای بیشتر مصرف کننده‌های ایرانی به اندازه سرطان ترسناک شده است. به اندازه هوای آلوده و داروی بی‌کیفیت و محصولات غذایی سرطان‌زا.
دو هفته از زمانی که وزیر کشاورزی به مجلس رفت تا درباره سرطان‌زا شدن محصولات کشاورزی به نمایندگان توضیح دهد می‌گذرد و حالا مشخص شده که دلیل آلوده بودن برخی محصولات کشاورزی استفاده از کودهای چینی آلوده است. کودهایی که حبیب برومند داش قاپو، عضو کمیسیون کشاورزی مجلس می‌گوید تاریخ مصرف گذشته بوده اند و تولیدکنندگان بخش اعظمی از محصولات کشاورزی شان را با آنها تغذیه می‌کردند.
هرسال 70 تا 90 هزار بیمار به آمار سرطانی‌های کشور اضافه می‌شوند که یک سوم آنها از این بیماری می‌میرند. این در حالی است که 30درصد از بیماران سرطانی بر اثر محصولات کشاورزی مسموم دچار این بیماری شده اند و ایران را در اولین رتبه سرطان معده در جهان قرار داده اند.
آلودگی محصولات کشاورزی ایران آنقدر دردسرساز شده که حالا حتی خارجی‌ها هم محصولات صادراتی ایران را به دلیل نداشتن استانداردهای لازم مرجوع می‌کنند و این محصولات دوباره به بازار داخلی برمی گردد. اما آلودگی مواد غذایی تنها ضرری نیست که چینی‌ها به سلامت ما وارد می‌کنند. چین با صادرات بی‌کیفیتش هر چند وقت یک بار جنجالی به پا می‌کند که «آلودگی»، «سرطان» و «خطر» وجه اشتراک همه این جنجال‌ها هستند.

زندگی چینی؛ از تولد تا مرگ
نوزادان امروزی با کابوس شیرخشک‌های آلوده چینی بزرگ می‌شوند، پا در کفش‌های غیراستاندارد چینی راه رفتن را یاد می‌گیرند، با اسباب بازی‌های آلوده چینی بازی می‌کنند، در هوایی نفس می‌کشند که لنت ترمزهای چینی آن را سرطان‌زا کرده و از محصولاتی می‌خورند که با کودهای آلوده چینی کشت شده‌اند.
در سال 88 بیش از 53 هزار کودک چینی به خاطر مصرف شیرخشک‌های آلوده به ملامین بیمار شدند و مرگ 4 نفر از آنها متولیان بهداشتی کشورها را به تکاپو انداخت تا جلوی واردات و توزیع این شیرخشک‌ها را بگیرند. آنها دامنه احتیاط را گسترده‌تر کردند و جلوی واردات شکلات و فراورده‌های دیگر شیری را هم از چین گرفتند. حتی صندوق کودکان سازمان ملل متحد و سازمان بهداشت جهانی، تولید و فروش شیرخشک آلوده چینی را محکوم کرد و دولت چین مجبور شد با شرمندگی اعلام کند که در 22 نوع شیرخشک ساخت این کشور، افزودنی غیرمجاز ملامین به کار رفته و وعده اعدام مجرمان را به رسانه‌های بین المللی بدهد.

اگر چه در آن دوران معاون وقت غذا و داروی وزارت بهداشت گفت که «ایران هیچ نوع واردات مستقیم شیرخشک از چین نداشته و جای هیچ گونه نگرانی وجود ندارد» اما آمارهای گمرک نشان می‌داد در سال 88، حدود 15 تن شیر خشک از چین وارد ایران شده است.
آلودگی شیر خشک‌های چینی به این دلیل بود که چینی‌های متقلب شیر خام تولیدی را با آب رقیق می‌کردند و برای اینکه در آزمایش‌های کیفی میزان پروتئین آن کافی باشد به آن افزودنی غیر مجاز ملامین صنعتی اضافه کرده و آن را روانه بازار می‌کردند. ملامین یک ماده آلی با پایه شیمیایی است و معمولاً در پلاستیک‌ها، چسب‌ها، وایت بردها و... استفاده می‌شود. این ماده باعث ایجاد سنگ مثانه و سنگ‌ کلیه می‌شود و در شکل پیشرفته تر ممکن است نارسایی کلیه و حتی مرگ را در پی داشته باشد.

بازی با مرگ

سناریوی آلودگی محصولات چینی در بازار اسباب بازی‌هایی که چینی‌ها آن را قبضه کرده اند هم تکرار می‌شود. بیشتر از 95 درصد اسباب بازی‌های موجود در بازار ایران، چینی است و این درحالی است که بیشتر کشورهای دنیا ورود اسباب بازی از این کشور را ممنوع کرده اند. حتی مدتی قبل در آمریکا بیشتر از 20میلیون اسباب بازی ساخت چین به خاطر دارا بودن رنگ‌های سربی و مواد سمی منهدم شدند. وزارت بهداشت این کشور اعلام کرده بود که تماس دست کودکان با اسباب بازی‌های غیراستاندارد چینی به کبد، شش‌ها و سیستم هورمونی بدن آنها آسیب می‌رساند چرا که این اسباب بازی‌ها از مواد بازیافتی ساخته می‌شوند و میزانسرب و کروم در آنها بیش از حدمجاز است. تحریم اسباب بازی‌های چینی در دنیا آنقدر بالا گرفت که در همان روزها رئیس یکی از شرکت‌های سازنده این اسباب بازی‌ها در چین، خودکشی کرد!سامانه هشدار «راپکس» اروپا هم چند ماه قبل اعلام کرد حدود 1800 کالا به خصوص البسه و منسوجات، اسباب بازی و وسایل نقلیه موتوری ساخت چین خطرناک ارزیابی شده اند چرا که البسه چینی باعث ایجاد حساسیت پوستی شده و برخی اسباب بازی‌ها هم خطر خفگی برای کودکان دارند.

پا در کفش چینی‌ها

آلودگی حتی به کفش‌های چینی هم رسیده است! کفش‌های ظریف و رنگی مد روزی که قیمت ارزان شان آن‌ها را وسوسه انگیزتر می‌کند اما در مقابل، ده‌ها بیماری پیش بینی نشده را هم از مرزهای چین تا جاکفشی خانه‌های ایرانی با خود می‌آورند. آلرژی‌های پوستی اولین زنگ خطر این کفش‌ها است که با ترک پا، زخم، بوی نامطبوع، پوست پوست شدن پا، میخچه، قارچ پوستی، سوزش کف پا، ریش ریش شدن و عفونت پوست های دور ناخن و خارش مشخص می‌شود.
این البته صرف نظر از قالب‌های غیر استاندارد چینی است که کیفیت را قربانی نرخ تمام شده می‌کنند و سلامت مصرف کننده‌ها را به قیمت کمی می‌خرند. غیر استاندارد بودن این کفش‌ها باعث خمیدگی انگشت‌ها و انحنای کف پا، کوبیدگی زانوها، پرانتزی شدن ساق پا و مشکلات استخوانی و غضروفی ناحیه پا و ستون فقرات می‌شوند و در طولانی مدت، قوس های عرضی پا را از بین می‌برند و کمردرد و خستگی زودرس را در پی دارند.

سرطان در وعده صبحانه‌

آلودگی محصولات چینی فقط برندهای خاص این کشور را درگیر نمی‌کند. برندهای معروف و قدیمی هم وقتی در چین تولید می‌شوند، لب خط خطر قرار دارند. چای کیسه ای‌های لیپتون با قدمت 110 ساله شان مدتی قبل در چین آلوده شناخته شدند و در آزمایشی که از چندین بسته این چای‌ها به عمل آمد، مشخص شد که به پسماندهای آفت‌کش‌ها آلوده هستند.حتی بعضی از آفت کش‌های یافت شده در این لیپتون‌ها از انواعی بودند که وزارت کشاورزی چین استفاده از آنها را ممنوع اعلام کرده بود. اگرچه هشتاد درصد مردم چین بعد از شنیدن خبر این آلودگی که باعث ناباروری یا معلولیت جنین هم می‌شود، قید لیپتون‌های کیسه ای را زدند اما چین هنوز این چای‌ها را به کشورهای آسیایی صادر می‌کند.


نسخه چینی برای مرگ زودرس

مدتی قبل، مرگ چند بیمار که گفته می‌شد به دلیل استفاده از داروی بیهوشی غیراستاندارد جانشان را از دست داده بودند، یک بار دیگر پای چینی‌ها را به بحث‌های سلامت باز کرد. در خبری که شهریورماه امسال به نقل از یک منبع آگاه در بیمارستان شرکت نفت منتشر شد، یک نوجوان 13 ساله که از ناحیه قفسه سینه تحت عمل جراحی قرار گرفته بود به هوش نیامد و همزمان گفته شد تعدادی از بیماران این بیمارستان که عمل زیبایی بینی داشتند هم به هوش نیامدند. این خبر را مدتی بعد محمد مهدی قیامت رئیس انجمن بیهوشی کشور تکذیب کرد و گفت که به هیچ عنوان واردات داروی بیهوشی چینی نداریم و این خبر در حد شایعه است. اما این تکذیبیه با اظهارات بعدی یکی از اعضای کمیسیون بهداشت مجلس، زیر سوال رفت. دکتر جمشید زهی، در گفتگویی که با خراسان داشت گفت: «این خبر حتی اگر شایعه باشد، مجلس آن را مورد بررسی قرار می‌دهد چرا که برخی از گزارش‌ها نیز حاکی از ورود داروهای تقلبی و چینی به کشور است که ضرورت بررسی این موضوع را دوچندان می‌کند.»
البته دکتر امامی رضوی، معاون درمان وزارت بهداشت معتقد است که این شایعات برای مخدوش کردن اذهان مردم است، تا مردم را به حوزه ارائه خدمات سلامت بد بین کند. وگرنه هیچ داروی بیهوشی چینی در کشور وجود ندارد و تمام داروها یا در داخل تولید و یا از کارخانه‌های معتبر بین المللی وارد می‌شوند.

تنفس در هوای مرگبار


در آلودگی‌های هوای تهران هم حتی پای چینی‌ها در میان است. میزان آزبست در هوای تهران حدود ۳۰تا ۵۰برابر سایر شهرهای پاک دنیا است و متهم ردیف اول این اتفاق، چینی‌هایی هستند که لنت‌های نامرغوبشان در سال‌های اخیر یک جنجال بزرگ به پا کرده است.
اگرچه دو هفته قبل، مدیرکل بازرسی کالای سازمان استاندارد اعلام کرد 26 محموله کالای غیراستاندارد چینی که در میانشان لنت ترمز هم وجود داشته مرجوع شده اند اما انبار لوازم یدکی فروش‌ها و چهار چرخ خودروهایی که در خیابان‌ها می‌چرخند هنوز از لنت‌های چینی خداحافظی نکرده اند.
در لنت‌های چینی الیاف نسوز و مقاومیبه کار رفته که در هوا آزاد می‌شوند و بدون دیده شدن با هر تنفس در ریه‌های شما جا خوش می‌کنند. سرطان ریه و سرطان حنجره حداقل دستاوردهای لنت‌های چینی هستند که در سال‌های اخیر بیش از هر عامل دیگری هوای تهران را سرطان‌زا کرده اند. سال گذشته وقتی 11نوع لنت مصرفی داخلی و 5نوع لنت خارجی مورد آزمایش قرار گرفتند مشخص شد که تمام این لنت‌ها مقادیری از آزبست را در خود دارند که این مقدار در نمونه‌های مرغوب حدود 5درصد است و در نمونه‌های چینی تا 30درصد هم می‌رسد.

منبع :جهان نیوز
najm134
 
پست ها : 2044
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

ابهام در تمجیدهای نهادهای بین‌المللی از هدفمندی یارانه‌ها؛

پستتوسط najm134 » سه شنبه مه 07, 2013 12:44 am

چرا مسئولان دولتی به تعریف های صندق بین المللی پول دلخوش کرده اند؟
این هشدار رسمی از جانب صندوق بین‌المللی پول، پس از آن صورت گرفت که چند روز پیش بانک مرکزی سریلانکا اعلام کرده بود قصد دارد با هدف تحرک رشد اقتصادی کشور، در سال جاری سیاست انبساط پولی در پیش بگیرد.
اما صندوق بین‌المللی پول فوراً واکنش نشان داد که با توجه به فشارهای تورمی حاکم بر اقتصاد سریلانکا، هرگونه سیاست انبساطی به زیان این کشور است. صندوق بین‌المللی پول تاکید کرده که به علت افزایش قیمت حامل‌های انرژی خصوصا تعرفه برق، نرخ تورم در سریلانکا در ماه‌های آینده افزایش خواهد یافت. به همین دلیل این نهاد مستقر در آمریکا تاکید کرده که بانک مرکزی سریلانکا نباید سیاست انبساطی در پیش بگیرد.
این همه هشدار صندوق بین‌المللی پول در حالی است که نرخ تورم در کشور سریلانکا در ماه گذشته (آوریل) 4/6 درصد بود.
اما زمانی این ماجرا تامل‌برانگیز می‌شود که همین نهاد بین‌المللی نسبت به تورم 30 درصدی ایران، واکنش منفی ندارد و حتی در سلسله گزارش‌های یکی دو سال اخیر خصوصا پس از اجرای هدفمندی یارانه‌ها در کشورمان، مکررا به تمجید از اجرای این طرح پرداخته است.

اولین بار صندوق بین‌المللی پول شش ماه پس از اجرای هدفمندی یارانه‌ها در ایران، طی گزارشی رسمی به دولت ایران به دلیل موفقیت در اجرای این طرح تبریک گفت. در آن گزارش، این سازمان بر آسیب دیدن تولید کشور در کوتاه‌مدت اشاره کرده اما آن را نتیجه طبیعی طرح دانسته و اعلام کرده بود که این طرح در میان مدت دورنمای اقتصاد ایران را به گونه قابل توجهی بهبود خواهد بخشید.

پس از آن نیز در گزارش‌های فصلی و دوره‌ای که صندوق بین‌المللی پول از اقتصاد ایران منتشر کرده، همواره شاهد تمجید از دولت ایران بابت اجرای طرح هدفمندی یارانه‌ها بوده‌ایم.

جالب‌تر آن که مسئولان ارشد دولتی همچون رئیس‌جمهور و وزیر اقتصاد، بارها در واکنش به انتقادات به نحوه اجرای هدفمندی یارانه‌ها به چنین گزارش‌هایی استناد کرده‌‌اند و حتی سخن از تدریس نحوه اجرای این طرح به سایر کشورها نیز به میان آمده است!

اما سکوت صندوق بین‌المللی پول نسبت به افزایش تورم در ایران و هشدارهای آن به کشورهای در حال توسعه‌ دیگر اما با نرخ تورم بسیار پایین‌تر از ایران، این ابهام را ایجاد می‌کند که آیا واقعا چنین نهادهایی دلسوز اقتصاد ایران هستند؟

آیا تمجیدهای صندوق بین‌المللی پول از نحوه اجرای هدفمندی یارانه‌ها توسط دولت ایران، نوعی شیطنت علیه اقتصاد ایران نبوده است؟ آیا اجرای دور جدید تحریم‌های اقتصادی علیه کشورمان (که بر کالاهای اساسی و سطح معیشت مردم ایران متمرکز بوده است) آن هم در فاصله چند ماه پس از اجرای هدفمندی یارانه‌ها که عامل یک شوک تورمی بود، مشکوک نیست؟

چطور از دی‌ماه 1389 تاکنون که نزدیک به 30 ماه از اجرای هدفمندی یارانه‌ها می‌گذرد و در این مدت ماه به ماه شاهد افزایش نرخ تورم بودیم، صندوق بین‌المللی پول هیچ گاه به دولت ایران نسبت به جهش تورم هشدار نداده بلکه مکررا از نحوه اجرای هدفمندی یارانه‌ها تقدیر می‌کرد؟

نکته دیگر، یک بام و دو هوای مسئولان دولتی است. در حالی که آنان همواره به تمجیدهای صندوق بین‌المللی پول از نحوه اجرای هدفمندی یارانه‌ها استناد می‌کنند، آمار این نهاد مبنی بر منفی شدن رشد اقتصادی کشور را «تلاش موذیانه نهادهای غربی برای تشکیک درآمارهای رسمی‌ کشور» جلوه می‌دهند.
najm134
 
پست ها : 2044
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

آلودكي اقتصادي

پستتوسط najm134 » شنبه آگوست 17, 2013 1:16 am

سفره خانوار ايراني در هفته اول و آخر دولت
اعتماد - بالاخره ديروز دوره رياست‌جمهوري احمدي‌نژاد به پايان رسيد و پس از دو دوره چهار ساله محمود احمدي‌نژاد رياست‌جمهوري را تحويل دكتر حسن روحاني داد. در اين دوره 8 ساله اتفاقات زيادي رخ داد، چه در سياست داخلي و سياست خارجي و چه در اقتصاد داخلي و اقتصاد خارجي. بدون شك دستاوردهاي اين سياست‌ها روشن است. اگر حدود 5 سال پيش احمدي‌نژاد، قطعنامه‌هاي صادر شده عليه ايران را «كاغذ‌پاره» ناميد و اظهار مي‌كرد كه آنقدر قطعنامه صادر كنيد تا قطعنامه دانتان پاره شود، اكنون مي‌توان ثمرات اين قطعنامه‌ها را در سرمايه‌گذاري‌ها و ارزش پول‌ملي كشور مشاهده كرد، سرمايه‌گذاري‌هايي كه تقريبا منفي شده است و ارزش پول ملي كشور هم حدود 3 برابر كاهش يافته است. هر چند اين شاخص‌ها و شاخص‌هاي ديگر – البته به جز ارزش پول ملي - زياد براي مردم محسوس نباشد اما واقعيت اين اتفاقات را مي‌توان در سفره غذايي مردم مشاهده كرد. سفره‌هايي كه هر ساله از وسعت آن كاسته شده است. چگونه مي‌توان اندازه وسعت سفره مردم را اندازه گرفت؟ بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران هر هفته شاخص‌هاي قيمت مواد خوراكي در سطح شهر تهران را منتشر مي‌كند. هر چند كه طي يك سال گذشته انتشار اين شاخص‌ها به روز نبوده است و مهم‌تر آنكه دوره 84 تا 86 را از روي سايت برداشته است اما حافظه مردم و آرشيو روزنامه‌ها خوشبختانه «خالي بردار» نيست. با نگاهي به سال 1384 و مقايسه آن با آخرين هفته دوره احمدي‌نژاد متوجه كاهش وسعت سفره غذايي مردم خواهيم شد. اما قبل از هر چيز بهتر است نگاهي به قيمت مواد خوراكي مردم در يك هفته مانده به آخر دوره احمدي‌نژاد بيندازيم و ببينيم كه بانك مركزي قيمت‌ها را چگونه اعلام كرده است. بانك مركزي در طول هفته قيمت حدود 45 قلم كالا را مي‌گيرد و آنها را با هفته مشابه سال قبل، ماه قبل و هفته قبل از دوره قيمت‌گيري مقايسه مي‌كند. اين اقلام تقريبا كالاهاي اساسي يك خانوار را در برمي‌گيرد. بنابر گزارش بانك مركزي قيمت هر كيلو ماست پاستوريزه 2236 تومان بود كه نسبت به هفته مشابه سال قبل حدود 3 درصد افزايش دارد.

نكته قابل توجه اين است كه اين قيمت در سال 1384 معادل 1200 تومان بود كه تقريبا 80 درصد يا حدود 8/1 برابر افزايش دارد. همچنين قيمت پنير پاستوريزه – 450 گرمي – در هفته آخر دوره احمدي‌نژاد 3709 تومان بود كه مقايسه آن با ابتداي دوره احمدي‌نژاد نشان مي‌دهد كه اين كالا 2/3 برابر شده يا به عبارت ديگر 220 درصد افزايش نشان مي‌دهد. گزارش بانك مركزي نشان مي‌دهد كه قيمت پنير نسبت به دوره مشابه پارسال 5/30 درصد افزايش داشته است.

تصوير

اما قيمت شير چگونه بوده است ؟ همواره مسوولان كشاورزي گلايه مي‌كنند كه مصرف شير ايراني‌ها در مقايسه با مصرف متعارف جهاني كم است و ايراني‌ها را تشويق مي‌كنند كه شير مصرف كنند. حال با اين تشويق ببينيم كه چه اتفاقي بر سر قيمت شير در طول اين چهار سال افتاده است. قيمت هر ليتر شير پاستوريزه در سال 1384 معادل 600 تومان بوده است.

اكنون گزارش بانك مركزي نشان مي‌دهد كه اين قيمت به 2178 تومان رسيده است، به عبارت ديگر در طول اين 8 سال حدود 6/3 برابر شده است يا به عبارت ديگر 260 درصد افزايش داشته است. با اين حال گزارش بانك مركزي نشان مي‌دهد كه قيمت شير نسبت به هفته مشابه پارسال 33 درصد رشد داشته است. تخم مرغ هم يكي از مهم‌ترين اقلام خوراكي مردم است.

در سال 1384 هر شانه تخم مرغ حدود 1700 تومان بود اما اگر گزارش بانك مركزي در هفته آخر دوره احمدي‌نژاد را بخوانيد به هيچ‌وجه تعجب نكنيد كه هر شانه تخم مرغ به 7632 تومان رسيده است. يعني يك افزايش 5/4 برابري يا 350 درصدي. بانك مركزي معتقد است كه قيمت تخم مرغ در اين هفته نسبت به هفته مشابه پارسال 2/43 درصد رشد داشته است. اگر خانواده‌يي را ديديد كه مصرف روزانه برنج خود در هفته را يك روز كم كرده‌اند يا شايد هم بيشتر اصلا نبايد تعجب كرد زيرا با اين افزايش قيمت، تعداد خانواده‌يي كه مصرف روزانه برنج خود را كم كرده‌اند كمتر شده است. در حال حاضر قيمت هر كيلو برنج داخله درجه يك 7166 تومان و درجه دو 5623 تومان است، هر چند كه اين قيمت‌ها نسبت به پارسال به ترتيب 62 درصد و 80 درصد افزايش داشته‌اند اما اگر نگاهي به سال 1384 بيندازيم متوجه مي‌شويم كه بين 5/4 برابر تا 5/5 برابر افزايش قيمت داشته است. در بخش حبوب نمي‌خواستيم وارد شويم چون افزايش قيمت در اين بخش به‌شدت وحشتناك است، اما متاسفانه مجبور شديم.

براي مثال در سال 1384 قيمت هر كيلو عدس مرغوب حدود 1000 تومان بود و درجه دو آن 700 تومان، كه اگر آن را با قيمت حال مقايسه كنيم مي‌بينيم كه تفاوت قيمت بسيار بالا است. در حال حاضر قيمت هر كيلو عدس 6461 تومان است كه به احتمال زياد درجه دو آن است كه نسبت به سال 1384 حدود 2/9 برابر يا 800 درصد افزايش دارد. در بخش ميوه‌هاي تازه قيمت هر كيلو سيب تازه در هفته آخر دوره احمدي‌نژاد 4123 تومان بوده است اما در سال 1384 اين قيمت چقدر بوده است؟

در سال 1384 قيمت هر كيلو سيب 700 تومان بود. به بيان ديگر مي‌توان گفت كه در اين 8 سال به قيمت سيب 8/5 برابر اضافه شده است. قيمت بقيه ميوه‌ها را مي‌توان در جدول مشاهده كرد. اگر در دوره‌يي از رياست‌جمهوري احمدي‌نژاد قيمت گوجه گريبان دولت را گرفت امسال اين سيب زميني است كه دست از گريبان دولت برنداشت.

در سال 1384 قيمت هر كيلو سيب زميني 230 تومان بود اما امسال اين قيمت به 2183 تومان رسيده است يعني 5/9 برابر يا 850 درصد افزايش. گوجه فرنگي نيز از 240 تومان به 1890 تومان رسيده است. يعني 8/7 برابر يا 680 درصد. در بخش گوشت گوسفندي كه هر روز لايه‌هاي آن در قابلمه كم مي‌شود قيمت‌ها حرف ديگري مي‌زنند.

در سال 1384 قيمت هر كيلو گوشت گوسفند 5100 تومان بود كه اين قيمت در هفته آخر دولت احمدي‌نژاد به 29649 تومان رسيد؛ به عبارت ديگر 8/5 برابر. گوشت گاو و گوساله هم دست كمي از گوشت گوسفند ندارد. در سال 1384 قيمت هر كيلو گوشت گوساله 4580 تومان بود كه در هفته آخر دولت احمدي‌نژاد به 30808 تومان رسيد، يعني 7/6 برابر. گوشت مرغ هم همين طور.

در سال 1384 قيمت هر كيلو گوشت مرغ 1470 تومان بود كه اين قيمت به 6183 تومان رسيد كه يك رشد 2/4 برابري را نشان مي‌دهد.
najm134
 
پست ها : 2044
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

بعدي

بازگشت به آلوده شناسى


cron
Aelaa.Net