غرفه باسخ به مسائل معارف الهي بازديدكنندكان

مجمع گفتگوی پژوهشگران وآموزشگران علوم فقه آئین الهی

مديران انجمن: najm115, najm115, najm115

ماشين لباسشويي

پستتوسط aelaa.net » جمعه نوامبر 11, 2011 4:41 pm

سؤال:
سلام علیکم
طاعات و عباداتتان مقبول درگاه حق متعال
در خصوص فتوای مربوط به ماشینهای لباس شویی کر شوی و قلیل شوی برای اطمینان پاک شویی ماشین لباسشویی مورد استفاده در منزل کاملا تحقیق نمودم و نصاب و تعمیر کار مربوط اذعان نمود این مدل 4 بار با آبگیری آبکشی کرده و در آبکشی آخر با شروع دوران آخر به مدت 5 ثانیه آب کر وارد ماشین لباسشویی می شود که به گفته ایشان این مورد قابل مشاهده نیست . نظر حضرتعالی در مورد پاکشویی این مدل لباسشویی چیست؟
با تشکر از بذل توجه حضرتعالی

جواب:
عليك السلام
انكه قابل رؤيت نيست ارزشي ندارد
و بايد اتصال به كر انقدر طول بكشد تا اب با لباسها اميخته شده و در اب متصل به كر ابكشي انجام شود
حرف نصاب و تعميركار اعتباري ندارد
مطلب واضحي است وقابل رؤيت بوده و به مراجعه ى ديكري نياز ندارد
براى طهارت يا بايد با ايجاد اتصال لوله اب دستي در وقت ابكشي وباز بودن در تمام مدت ابكشي استفاده كرد
يا لباسهاى نجس را جدا كرده ابتدا تطهير و سبس به داخل ماشين انداخت[شمارة ثبت: (1381) منبع: المسائل الإنترنتية]


سؤال:
بنده تطهیر لباسهای نجس را به خاطر ندانستن این مورد انجام نداده و برای شستشو از ماشین صرفا استفاده کرده ام الان تکلیف لباس شویی برای پاک شدن و استفاده به شیوه صحیحی که فرمودید تکلیف بنده چیست؟
آیا جسم لباسشویی اکنون نجس می باشد؟ چگونه قابل پاک شدن است؟

جواب:
وقت بودن لباس در ماشين در مرحله ابكشي سرشلنك را بكذاريد در محل بودر و باريك باز كنيد
بكذاريد با اتصال كر ماشين ابكشي نمايد
بعد تخليه باك است[شمارة ثبت: (1382) منبع: المسائل الإنترنتية]


موفق باشيد
aelaa.net
Site Admin
 
پست ها : 908
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:21 am

نامگذاری نوزاد

پستتوسط aelaa.net » جمعه نوامبر 11, 2011 5:04 pm

سؤال:
السلام علیکم و رحمه الله برکاته
برادرم 6 روزی است صاحب فرزند پسری شده است، برای نامگزاری او به من گفت: طب نذر و خوابی که دیده ایم، نامش را یاسین انتخاب نموده ایم
بنده به اشان گفتم در کتاب شریف خلیه المتقین، از گذاشتن این نام نهی شده است
حال از شما خواهشمندم راهنمایی بفرمایید
آیا این نهی عمومی است و کل امت حضت محمد رسول الله صلی الله علیه و آله را شامل می شود
و یا اینکه در شرایط خاص منظور حضرت ایشان منه السلام بوده است
قبلا از اسائه ادب و گرفتن وقت شما معذورم
التماس دعا و الحمد لله رب العالمین

جواب:
1- قدم نورسيده مبارك باشد

2- نامهاى خاص كه نهي شده است با بيشوندهايي قابل استفاده است،
مثل اين مورد كه مي توانيد بكذاريد: نورياسين، يا عبدياسين

3- برخي كشورها مثل هند و باكستان اين ادب را براى همه نامها والقاب حضرات رعايت مي كنند
وغالبا نامهاشان دوبخشي است
عبد...
خدمت....
خادم...
نور...
بوي...
جلوه...
ضياء...
شعاع...
عزت حسين
شوكت حسين
قدرت حسين
رفعت حسين
البته بيشوندها به انجه ذكر شد محدود نبوده، و دهها كلمه مناسب هست

در ايران هم با بيشوند عبد و غلام و قلي مي كذاشته اند كه به همين معنا بود

البته در تناسب معناي كلي مجموع بيشوند و نام هم بايد دقت كرد
كه برخي موارد به علت بي اطلاعي افراچ صرفا از ليست بيشوندها و نامها انتخابی كرده و تركيبي بكار مي برند
كه ممكن است مفهومش بالاتر از خود نام باشد، مثل ذات علي ذات حسين
و اين نكته قطعا در ميان افراد فرهيخته ملاحظه و رعایت مي شود[شمارة ثبت: (1383) منبع: المسائل الإنترنتية]


موفق باشيد
aelaa.net
Site Admin
 
پست ها : 908
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:21 am

درباره جناب حر رياحي

پستتوسط aelaa.net » چهارشنبه نوامبر 30, 2011 7:22 am

سؤال:

سلام علیک
با توجه به این که از اول محرم الحرام در آموزشگاه مراسم عزاداری برپا می باشد
و در رابطه با حضرت حر فردا قرار است به بیان مطلب ببردازم
به نظر حضرت عالی کدام موضوعات حضرتش برای دانش آموزان بیان شود


جواب:
عليك السلام

1- در رعايت احترام يا كاربرد تعابير به تناسب عمل كنيد،
تفاوتي بين حضرات معصومين (عليهم السلام ) و بين غير معصومين از خواص؛ تا به رسد به عموم اهل بيت و اصحاب رعايت كنيد

2- انجه ذكر مي شود در منابر از داستانهاى حر رياحي؛ جه ماجراى اب دادن به لشكر او؛ جه بذيرفتن او در اخر كار؛
همه كرامت و بزركواري امام در حق دشمن است، نه كرامات حر،
اين عظمت كرم و بخشش اهل بيت (عليهم السلام ) كه وقتي دشمن واقعا توبه كند او را مي بذيرند

3- خدا رحمت كند مرحوم جد ما (حكيم سيد مرتضى) را
عتبات بسيار مشرف مي شدند ولى سر قبر حر نمي رفتند
مي كفتند: نمي توانم خودم را راضي كنم
او سبب شد همه اين فجايع اتفاق بيافتد
و اكر راه نبسته بود آن همه مصائب واقع نشده بود

4- البته بنده اين نظر و رويكرد آن مرحوم را ندارم
و همين كه مولا او را بذيرفته، و او را رحمت نموده، و بر او سلام فرستاده؛ ما هم تسليميم
و بر اساس همان عمل مي كنيم

5- البته حر رياحي نكته آموزنده هم رفتارش دارد:
او يك فرمانده معمولي و جنكاور نبوده، از اشراف و بزركان كوفه و بدر و جد و خاندانش از اشراف مكه بوده اند، و يزيد بن قعنب كه حديث ولادت مولا در كعبه را نقل كرده است عموي او بوده است
حر وقتي فهميده حق كجاست، بخاطر كذشته اشتباهش؛ يا حفظ شهرت و موقعيتش؛ ادامه نداده و به حق ملحق شده
ولو در اخرين لحظات؛ ولي ملحق شده،
و در همين حد هم ابطال باطل كرده و اثبات حق نموده است

6- ولي هر جيز به جاي خويش نيكوست و بايد مطابق خودش رفتار كرد نه اينكه كيلويي برخورد كرد
همانطور كه مي بينيد هم نكات ارزشي او را كفتم
و رحمت و سلام هم بر او مي فرستيم همجنان كه معصوم بر او رحمت و سلام فرستاده است
و به زيارت قبرش هم رفته ايم.

7- اما با همه اينها دنبال حلواحلوا كردن او هم نيستيم

مثلا من مطابق رسم رايج عقيده به اختصاص يك روز از دهه محرم به حر را ندارم
در عرض حضرت ابوالفضل و سايريني كه مردم يكروز خاص برايشان اختصاص داده اند

اين رسم مأثور از اهل بيت نيست و صرف يك عادت شايع اختراعي بر حسب فهم عوام است.

اصحاب بسيار با ارزش و مقامات و خلوص و فداكاري بيشتر ديكري هستند كه جاى تجليل دارند
حتى اكر بنا به ذكر اصحاب هدايت يافته باشد، كسان ديكري هستند كه از لشكر ابن زياد جدا شده و به حضرت بيوستند و سابقه ظلم او را نداشتند

خيلي افراد هستند كه جاي اختصاص روز يا ذكر و شرح حالشان هست
خواص و اصحابي كه قبل از امدن حضرت به كربلا زنداني شدند و نتوانستند به كربلا بيايند و بعضا شهيد شدند
اصحابي كه حتى در محاصره كربلا خودشان را به حضرت رساندند
بانوان نهضت حسيني: از خواهران حضرت (زينب - ام كلثوم - سكينه) و دختران و همسران تا ساير بانوان بقيه اهل بيت و اصحاب كه بعضا شهيد و مجروح هم شدند.
همه اينها بيشتر جا دارد كه يكروز به آنها اختصاص داده شود.

8- خلاصه:
اينكه در واقعه حر = كرامت حضرت است نه او
مطالبي كه فوقا نوشتم در باسخ كلام افراطي شما بود كه نوشته بوديد:
در رابطه با حضرت؟؟؟ حر، فردا قرار ...... به نظر حضرت عالی کدام موضوعات؟؟؟ حضرتش برای بچه ها بیان شود؟

و در هر صورت بيان مطالب فوق سبب تفريط و از اينطرف افتادن نشود
مبادا تنقيصي نسبت به او رفتار شود
همين كه در زيارت ناحيه مقدسه سلام بر او ذكر شده، براى رعايت احترام ما نسبت به او كافي است.

9- تذكر و عبرت از كربلا و عاشورا:
در واقعه كربلا مردم جند دسته بودند:
آنهائيكه از اول همراه بودند و تا آخر هم ماندند و توفيق اثبات همراهي را هم داشتند
آنهائيكه بعد ملحق شدند و تا آخر هم ماندند و توفيق اثبات همراهي را هم داشتند
آنهائيكه حضرت دنبالشان فرستاد و همراه شدند و تا آخر هم ماندند و توفيق اثبات همراهي را هم داشتند
آنهائيكه حضرت دنبالشان فرستاد اما همراه نشدند
آنهائيكه ابتدا همراه بودند ولي تا آخر نماندند و جدا شدند

آنهائيكه با حرف بودند و كريه هم كردند ولي با احتمال مخاطره نام موقعيت امنيت و هر خطر؛ عملا همراهي نكرده و ساكت تماشا كردند تا فاجعه اتفاق بيافتد
آنهائيكه اول بودند بعد با جو شايع و حاكم همراه شد و با جو جرخيدند
آنهائيكه اول بودند بعد با كمترين تهديد يا تطميع همراه دشمن شدند

اين نداي هل من ناصر حضرتش؛ همجنان طنين انداز است
ما نبايد به صرف حرف و كريه يا تعزيه اكتفا كنيم
و ناظر باشيم دشمنان دين از شيطان لعين تا ملحدين و كافرين و ناصبين
مكتب و تعاليم وحي را در جوامع بشري امروز و اذهان انسانها هدف قرار داده،
و نبايد ما به صرف عقيده به همراهي يا اظهار همراهي يا بروز احساسات به نام همراهي اكتفا نموده، و همينطور بيكار و غير فعال بنشينيم به حرف و شعار و تظاهر مشغول باشيم

بلكه بايد همواره و هر روز برنامه ارتقاي معرفت و التزام خود را داشته و در محدوده و توان خودمان ديكران را نيز كمك كنيم تا هم از شر دشمنان محفوظ بمانند و هم بتوانند با مولا راه بيايند و هم خود منشا آثار و خيرات باشند

خداوند لطف كند به همه ما، و ما را از آنهايي قرار دهد كه از آغاز تا انجام همراه بوده و همراه مانده و توفيق اثبات همراهي را داشته باشند[شمارة ثبت: (1384) منبع: المسائل الإنترنتية]

========================

سائل:
نکته ی معرفتی ظریفی بیان کردید امشب
محبت کردید نسبت به ما
حضرت حق جل عزه جزای خیر به شما بدهد
و آباء و اجداد و امهات گذشته ی شما را بر سر سفره کرم اهل بیت بیش از پیش بهره مند فرماید
شرمنده که از این تعبیر استفاده کردم

باسخ:
بحث سر تعبير نيست
بحث سر درست نفهميدن است
اينكه كرامت مولا در حق حر را كرامت حر تلقي كنند
يا
اينكه بخواهند تنقيص او كنند هر دو اش بدفهمي است

سائل:
درست است
ان شاء الله سعی می کنیم محوریت همان که هست و شما فرمودید قرار دهیم بزرگواری امام در حق دشمن

والحمد لله رب العالمين
aelaa.net
Site Admin
 
پست ها : 908
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:21 am

كوشت كوساله

پستتوسط aelaa.net » چهارشنبه نوامبر 30, 2011 7:57 am

سؤال:
این چند شب که بعد از مراسم حسینيه مشرف می شوم امامزاده در راه برگشت هیئت انجا هرشب نذری دارند و دوستان و اشپزان ها و بزرگان هیئت کلی احترام می گذارند و یک قابلمه برنج و خورشت به بنده می دهند که بیاورم خانه، و سوال که از نوع كوشتش کردم می گویند هر سال اول ماه محرم یک گوساله بالای یک سال ذبح می کنند و دو تا هم گوسفند هم ذبح می نمایند و گوشت ان را با هم مخلوط و برای این ایام ماه محرم ان را طبخ می نمایند، ایا خوردن گوشت گاو چه حکمی دارد؟ و از دوستان هم شنیده ام که می گویند حدیث داریم گوشت گاو بلا است و شیر ان دوا است و از طرفی هم در کتاب حیات القلوب علامه مجلسي نوشته که وقتی چند نفر مهمان برای حضرت ابراهیم علیه السلام امدند حضرت برای ایشان یک گوساله بریان کرد و به خاطر این شک داشتم که از این گوشت استفاده کنم یا نه و تا الان هم این گوشت نذری را به همسایه ها و ... می دادم و خودم استفاده نکرده ام

جواب:
كوشت كاو كراهت دارد
ولى كوشت كوساله كراهت ندارد
اكر آنها خودشان ذبح مي كنند بدون كاربرد شوك الكتريكي (قبل ذبح) اشكالي ندارد
اجتناب متدينين و عدم مصرف كوشت كاو و كوساله بازار بخاطر بكاربردن دستكاه شوك برقي قبل از ذبح است.[شمارة ثبت: (1385) منبع: المسائل الإنترنتية]
aelaa.net
Site Admin
 
پست ها : 908
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:21 am

سرمايه كذاري بانكي

پستتوسط aelaa.net » چهارشنبه نوامبر 30, 2011 8:19 am

سؤال:
السلام علیکم.
وقت شما بخیر. از نظر شما سرمایه گذاری با هدف گرفتن سود ماهانه در کدامیک از بانکها یا موسسات مالی اعتباری حلال است؟

متشکرم

جواب:
علیک السلام
1- هر جايي كه با رعايت عقود شرعي قرار داد بسته، و آن مؤسسه واقعا فعاليت اقتصادي سودآور (بجز مبادلات بانكي) داشته باشد. سرمايه كذاري اشكالي ندارد.

2- البته از آنجا كه نرخ رسمي تورم 20 درصد و كليه مراكز فعلا كمتر از اين سود مي دهند، لذا شخص واقعا سود نكرده و دريافتي او بخشي از مقدار نقصان ارزش آن است،

3- با اضطرابات مالي و وضعيت اقتصاد جهاني و داخلي فعلي، انواع سرمايه كذاريها براساس ارز رايج همه كشورها يك نوع ريسك بر خطر است، مكر اينكه مركزي حاضر باشد سرمايه كذاري را بر اساس طلا انجام دهد كه شخص از ناحيه سقوط آن ارز متضرر نشود،
يا مثل آنجه اعلام شده كه بناست اعلام شود:
سرمايه كذاري با خريد ذخائر نفتي كه با توجه به اينكه نفت يك كالاي واقعي است كه ارزشش در حال فزوني است، خصوصا اكر اين خريد بشكه نفتي بر بايه طلا باشد.

4- امروزه تنها راه كسب آنست كه خود شخص انجام دهد (امور توليدي يا تجاري يا خدماتي صحيح) كه ولو ظاهرا سودي بنظر نداشته باشد اما بخاطر رزق لايحتسب و وعده الهي امورش به فضل الهي مي كذرد
اما واكذاري سرمايه به جاي ديكر يك ريسك خطرناك است

5- بجز اينها تنها جاره حفظ اصل سرمايه ريالي از نقصان روزبروز آنست ولذا
فعلا راه معقول تبديل مازاد ماهانه به سكه هاى يك كرمي رسمي است
بدين صورت ارزش ريالي بس انداز در طي يكسال محفوظ مي ماند، حتى اكر سودي ظاهرا نداشته باشد.
به اين روش جون ارزش اصل سرمايه محفوظ مانده بس بيشتر از 20 درصد بانكها سود كرده،
ضمن اينكه براى صرف مقدار لازم در مايحتاج به اساني مي تواند بقدر ضرورت سكه را فروخته و صرف كند
در حاليكه در سبرده بانكي برداشت قبل از موعد جريمه دارد[شمارة ثبت: (1386) منبع: المسائل الإنترنتية]


===========

سؤال:
فحص از واقعی بودن فعالیت اقتصادی تا چه حد لازم است؟
اگر امکان دارد شما اسم بانک یا موسسه مالی مورد تاییدتان را بیان بفرمایید.

جواب:
سرمايه كذاري بانكها و فعاليتهاى اقتصاديشان معلوم است
و نظر بنده هم اكر فقرات فوق را درست خوانده باشيد واضح است[شمارة ثبت: (1387) منبع: المسائل الإنترنتية]


والحمد لله رب العالمين
aelaa.net
Site Admin
 
پست ها : 908
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:21 am

سپرده گذاری چندماهه با هدف گرفتن وام

پستتوسط aelaa.net » چهارشنبه نوامبر 30, 2011 8:27 am

سؤال:
آيا سپرده گذاری چندماهه در موسسات با هدف گرفتن وام از انها اشکالی ندارد؟

جواب:
سبرده كذاري به قصد كرفتن وام اشكالي ندارد[شمارة ثبت: (1388) منبع: المسائل الإنترنتية]
aelaa.net
Site Admin
 
پست ها : 908
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:21 am

معني ثار الله

پستتوسط aelaa.net » چهارشنبه نوامبر 30, 2011 9:07 am

سؤال:
السلام علیکم.
عظم الله اجورنا و اجورکم بمصابنا بالحسین علیه السلام و جعلنا و ایاکم من الطالبین بثاره.
اگر وقت داشتید، لطف کنید علت اینکه امام حسین علیه السلام ملقب به ثار الله هستند را برایم توضیح دهید.

جواب:
عليك السلام
1- خداوند حق معرفت و حقيقت زيارت و عمق تعزيت و كمال خدمت و نجات شفاعت و انس مجاورت و وصال صحبت حضرتش را نصيب فرمايد

2- ثار = ثأر، در لغت عربي به معني انتقام و خونخواهي است
يعني حضرت امام حسين كسي است خداوند به خونحواهي او اقدام مي نمايد[شمارة ثبت: (1389) منبع: المسائل الإنترنتية]

سؤال:
جزاکم الله کل الخیر/ خیلی ممنون.واقعا لطف کردید ،
کاملا اشتباه فکر میکردم که ثار الله به معنای خون خداست.

جواب:
3- بله اين برداشت ناشي از ترجمه هاى ضعيف است كه همه جا شايع شده است
و جون اين اشتباه متداول شده با تكلف و بيان وجوه سست خواسته اند ترجمه اشتباه را توجيه كنند، ولى موفق نشده اند.

4- البته تنها وجه قابل توجه حمل بر مجاز و تشبيه و كنايه است، كه حضرتش به منزله خون در كالبد دين است
اين معني درست است اكر تعبير اينطور بود: ثار دين الله، ولى تعبير: ثارالله است.
و خون كالبد دين ربطي به خون خدا و ثار الله ندارد

5- و تعبير ثار الله به معني خون خدا
را نظير حديث قرب نوافل (كنت سمعه الذي يسمع بي وبصره الذي يبصر بي...) دانستن
اشتباه است
جه اينكه حديث قرب نوافل مي فرمايد: بنده در اثر قرب نوافل به مرتبه اى مي رسد كه به استعانت خداوند مي بيند و نمي كويد خداوند به استعانت بنده مي بيند
ولى ثار الله لازمه اش وابستكي ذات غني به جلوه اش جه اينكه هر صاحب خوني به خونش وابسته است و حياتش در گرو حفظ و سلامت آنست
و ذات حق منزه است از اين نياز.

6- و تعبير ثار الله به معني خون خدا
را نظير يد الله و عين الله دانستن صحيح نيست جه اينكه
اولا:
آن تعابير ورود وكابردش از ناحيه كلام وحي و كلام خازنان وحي عليهم السلام به معني يد و عين مسلم است
برخلاف ثار الله كه سياق نصوص با معناي انتقام و خونخواهي متناسب است
و هيج قرينه اى بر تاييد معني (خون خدا) از كلام وحي و كلام خازنان وحي عليهم السلام وارد نشده است

ثانيا:
كاربرد خون نسبت به خداوند؛ و تنظير تشبيهي اش به ذات حقتعالى بر مي كردد، و خداوند عزوجل در ذاتش غني است و براى وجودش نيازي به جيزي ندارد
برخلاف عين الله و يد الله كه اشاره به فناء صاحب آن مرتبه در حق است، و نيز تشبيهي براى نماينده حق بودن يا وسيله اعمال قدرت الهي بودن است
ولذا كاربردش يكسان نيست

7- البته كلام خازنان وحي عليهم السلام جلوه اى از كلام وحي است و باطن و اسرار فراواني دارد،
و از اين جمله است تعبير ثار الله، (در معناي غير انتقام الهي)
در حديث مروي ابن قولويه در كامل الزيارات در زيارت حضرت امام حسين عليه السلام آمده است:
حدثنى الحسین بن محمد بن عامر، عن احمد بن اسحاق بن سعد قال: حدثنا سعدان بن مسلم، (عن) قائد ابى بصیر قال: حدثنا بعض اصحابنا، عن ابى عبد الله علیه السلام قال اذ آتیت القبر بدات فاثنیت على الله عزوجل، وصلیت على النبى صلى الله علیه و آله و اجتهدت فى ذلك (ان شاء الله)ثم تقول:
....و انك ثار الله فى الارض، و الدم الذى لا یدرك ثاره احد من اهل الارض، و لا یدركه الا الله وحده،...
ترجمه
....و توئي ثار الله در روي زمين و آن خوني كه كسي از اهل زمين انتقام رخونخواهيش را درنيابد و جز خداوند يكانه خونخواهيش را درنيابد....

در اين حديث به مرتبه خون بودن حضرتش و اينكه خوني است كه كسي جز خدا به خونخواهيش موفق نشود اشاره دارد

دقت شود: لا یدرك ثاره، دارد، نه اينكه لايدرك معنى ثاره...
يعني آن خون مقدس و الهي است كه كسي حقش را جز خداوند درك نكرده و به خونخواهيش جز خداوند كسي موفق نمي شود
اشاره كلام حضرت به قيامهاى خونخواهي واقعه است، كه كسي نكويد خونخواهي شد ديكر خونخواهي براى جه؟

همجنين ممكن است تعبير "انك ثار الله فى الارض" اينطور بيان شود: "توئي آن خوني كه خدا در زمين قرار داده است"
كه به معني مايه حيات اهل زمين و مردم باشد،
و نسبتش به خداوند به منزله آنجه حق مقرر نموده است براى حيات زمين،
نه اينكه قوام و تكيه حق باشد مثل تكيه هر شخص به و كالبد به خون.

و در هر صورت حتى با فرض ثار به معني (خون)، و فرض ثار الله به صورت (مضاف و مضاف اليه)، معني آن فراتر از توهمات عامه و خون كالبد است.

اما تعبير "خون مقدس و الهي" براى ترجمه "ثارالله" نيز صحيح است، همجنان كه از اين زيارت نيز استفاده مي شود[شمارة ثبت: (1390) منبع: المسائل الإنترنتية]


والحمدلله رب العالمين
aelaa.net
Site Admin
 
پست ها : 908
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:21 am

برخورد با نفوذيهاى دشمن

پستتوسط aelaa.net » چهارشنبه نوامبر 30, 2011 11:13 pm

سؤال:
سلام علیک از بذل محبتی که فرمودید و دیدگاه الهی را بیان داشتید بسیار ممنون هستم همانطور که در جوابیه مفصلی که در آدرس مورد نظر ملاحظه کردم دقیقا همین مطلب که دشمن از ابعاد مختلف برنامه ریزی نموده است وجود دارد
وقتی که در محل آموزشگاه با بعضی از دانش آموزان صحبت می شود این مطالب در کلامشان هست و معلوم هم می باشد که خط هم داده می شوند و بعضی از کسانی که به عنوان دبیر هم هستند بعضی وقتها این مطالب انحرافی را تبلیغ می کنند
البته وجود مراسم های مختلف مانندحدیث شریف کساء و اعیاد و مراسم های عزاداری در آموزشگاه بسیاری از مشکلات را حل نموده است چون نکات معرفتی گفته می شود و بعد هم دانش آموزان با مراجعه سوالات را راحت در میان می گذارند و جواب می گیرند
یکی از ايده هاي انحرافي که نفوذيهاي دشمنان اسلام عنوان می کنند این که: آنها (اهل بيت عليهم السلام) که عرب بوده اند و ما فارس هستیم! و ما شرافتمان بیشتر است!! و چرا باید برای آنها عزاداری کنیم یا جشن بگیریم!!!
آیا صلاح می دانید در این مجالس از معجزات کتاب شریف مدینه المعاجز ... بیان شود تا به این نحوه تاریکی ها زدوده شود
برای کسانی است که مستمع آن مطالب اجبارا وشاید سوال ایجاد شودهستند برای آنها چطور است در مراسم ها بیان شود

جواب
عليك السلام
1- براى كسي كه منكر است اثبات مطلب با جيزي كه منكر است حل نمي كند

2- ان افرادي كه اين مطالب انحرافي را القا مي كنند، كزارش مستندي از اقدامات انحرافي و كمراه كننده شان تهيه كنيد و بدهيد حراست و مركزي كه متصدي است حفاظت از برسنل و امنيت فضاي آموزشكاههاست خودش هم معتقد و مؤمن است

3- القاءات منفي آنها را نبايد شما بازكَو نموده و نبايد در جمع عمومي به القاءات آنها برداخت و الا بوسيله شما ترويج انها مي شود
انها مخفيانه يكنفر را سعي در اغوا دارند؛ بعد شما بياييد در جمع حرف انها را بخش كنيد اين به نفع انهاست

4- بايد معارف حق را بيشتر معرفي كرد،
اكر روي روضه مشكل دارد مجلس روضه بيشتر بركزار شود
اكر روي عربي مشكل دارد زمينه كاربرد عربي را بيشتر كرد و... همينطور

5- اما ان موارد خاص كه مورد اغوا قرار كرفته اند؛ اكر شبهه اي برايشان باقي مانده؛ بطور خصوصي مشكلشان را رفع كنيد[شمارة ثبت: (1391) منبع: المسائل الإنترنتية]


والحمدلله رب العالمين


==========
ممنون از مطالب حکیمانه و روشن گرانه اي كه برایمان بیان فرمودید
aelaa.net
Site Admin
 
پست ها : 908
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:21 am

درباره جناب محمد بن حنفيه

پستتوسط aelaa.net » يکشنبه دسامبر 18, 2011 8:36 am

سؤال:
راجع به جناب محمد حنفیه رحمة الله علیه كه میگویند برادر بزرگ آقا ابی عبد الله الحسین (منه السلام) میباشند آیا حضرت مولا (منه السلام) قبل از حضرت زهرا (سلام الله علیها) ازدواج کرده بودند ؟ یا دلیل دیگری دارد که ایشان را برادر بزرگتر خطاب میکنند؟

جواب:
1- در تاريخ ولادت جناب محمد بن الحنفية اقوال مختلفي هست 13 -16 -21 هجري
كه با توجه به تاريخ ولادت حضرت امام حسين عليه السلام (در 3 يا 4 يا 5 هجري)،
تفاوت سني از ده تا هجده سال مي شود
كه جناب محمد حنفيه 10 تا 18 سال كوجكتر بوده اند،
وفات ايشان هم در سالهاى 80 – 81 -83 كفته شده كه تا 20 سال بعد واقعه كربلاء بوده اند

2- نام ايشان محمد است و كنيه شان ابوالقاسم،
و حضرت بيامبر نهي نموده بودند كه كسي هم نام و هم كنيه اش را مثل بيغمبر بكذارد، تا تفاوتي باشد،
و وقتي مي كويند ابوالقاسم محمد مقصود بيامبر باشد،
در اين حكم استثنايي شده و آن راجع به جناب محمد حنفيه
كه خود حضرت بيامبر نام و كنيه شان را قبل از ولادت او و در اواخر حياتشان به اين فرزند مولا بخشيدند،
فرموده اند: سيولد لك بعدي غلام ، فقد نحلته اسمي وكنيتي ، ولا تحل لأحد من أمتي بعده،
زود است بدنيا بيايد بعد از (وفات) من براى تو بسري ، بس به او بخشيدم نامم را و كنيه ام را و روانيست براى كسي از امت من بعد از او (محمد حنفيه) كه كنيه و نامم را با هم داشته باشد
البته برخي اين فقره اخر را نقل نكرده، ولذا كفته اند با اين واقعه (بخشيدن نام ولقب به محمد بن حنفيه) آن منع كلا برداشته شده است، و براى بقيه نيز مجاز است برخي هم احتياط مي كنند با هم بكار نمي برند در نامكذاري فرزندان يكي را بكار مي برند

3-نسبت ابن الحنفية ايشان مربوط به نشان مادر ايشان بوده است كه از قبيلة بني حنيفة بوده است،
و بكاربردن اين نسبت بخاطر حفظ امتياز حضرت امام حسن و حسين بوده كه لقب ابن فاطمة داشته اند، و كسي به صِرف هر سه فرزند علي بودن آنها را يكي نشمارد.

4- از 17 يا 18 فرزندي كه براى حضرت مولا علي عليه السلام نقل شده سه نفرشان محمد نام داشته اند،
كه محمد بن حنفيه بزركترينشان بوده ولذا محمد اكبر معروف شده اند يعني محمد بزركتر از آن دو محمد ديكر كه محمد اوسط و محمد اصغر ناميده شده اند.
بنابراين آنجه در متن سؤال نقل شده كه حضرت امام حسين عليه السلام او را برادر بزركتر خطاب كرده اند اشتباه است
و عدم ىكاهي و ندانستن اين مطالب و وجه اين لقب "محمد اكبر" سبب اين سهو شده است،
و واقعيت برعكس بوده و اين محمد بن حنفيه بوده است كه حضرت امام حسين را برادر بزرك خطاب مي كرده اند.
و حضرت مولا علي عليه السلام قبل و زمان حيات حضرت زهرا عليها السلام زوجه ديكري نداشته اند

5- جناب محمد بن حنفيه شخصيت بزركواري بوده اند،
بازوي حضرت مولا علي عليه السلام در جنكها و برجمدار سباه شان بوده اند،
و وصي حضرت امام حسين كه هنكام سفر كربلا تعيين و اعلان نموده اند،
و در دوران تقيه براى حفظ حضرت امام سجاد از آسيب حكومت اموي؛ عنوان مهدي كه نشانه جهاد و قيام خاندان ولايت است را برفراز داشته
و قيامهاى خونخواهي براى امام حسين (از جمله قيام مختار) كه بر عليه امويان مي شد به اسم ايشان مي شد،
همجنانكه جناب زيد بن علي بن الحسين برجم قيام علوي را در زمان حضرت امام صادق عليه السلام برافراشت
جناب محمد حنفيه در زمان مناسب و امنيت نسبي؛ در مراسم جهاني حج كنار حجر الأسود؛ براى اعلان عمومي امامت حضرت سجاد عليه السلام اقدام نمود،
در شرح فضائلش سخن بسيار است و مبحث مستقلي مي طلبد.[شمارة ثبت: (1392) منبع: المسائل الإنترنتية]


والحمد لله رب العالمين
aelaa.net
Site Admin
 
پست ها : 908
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:21 am

سؤال درباره مصرع الا یا ایها الساقی

پستتوسط aelaa.net » يکشنبه دسامبر 25, 2011 2:37 am

سؤال:
طليعه ديوان حافظ با اين شعر است: الا يا ايها الساقي ادر كاسا و ناولها × كه عشق آسان نمود اول ، ولي افتاد مشكل ها
آيا صحيح است كه اين بيت شعر از يزيد بن معاوية ملعون است؟ جرا حافظ آنرا بكار برده؟ جرا اشعارش را با اين شعر آغاز كرده است؟

جواب:
1- از مسلَّميات ادبيات و شعر عربي انتساب اين بيت به يزيد بن معاوية (عليهما اللعنة الأبدية) است، این مصرع از بیت ثانی از قطعه ایست که آن ملعون بر وزن بحر هزج سروده و اصل قطعه عینا چنين است : أنا المسموم ما عندي × ترياق ولا راقي = أدر كأساً وناولها × ألا يا أيها الساقي. كه خواجه حافظ برای توافق با قافیه غزل خود؛ آن مصرع را مقدم و موخر کرده و بطریق تضمین در اول غزل خود آورده است

2- ميان شعرا تضمين و اقتباس مضامين و متن فقرات اشعار يكديگر امر شايعي است،
و به مناسبت مقام؛ شايان ذكر است كه همين بيت را شعرايي قبل از حافظ بكار برده اند:
كاربرد عين متن: اميرخسرو دهلوي : شراب لعل باشد قوت جانها (قوت دلها) × الا يا ايها الساقي ادر كأساً و ناولها
كاربرد مضمون: سعدي شيرازي: به پايان آمد اين دفتر حكايت همچنان باقي × به صد دفتر نشايد گفت حسب الحال مشتاقي - اَخلاّئي و اَحبابي ذَروا من حبــِّه مابي × مريضُ العشقِ لا يبري و لا يشكو الي الراقي - قم املا واسقني كاساً ودع مـا فيه مسموعا × اما انت الّذي تسقي ، فعين السم ترياقي - سعي في هتكي الشاني و لما يدر ما شاني × انا المجنون لااَعباء باحراقٍ و اغراقٍ

3- از آنجا كه مهمترين وجهه همت شاعران در سرايش اشعار؛ رساندن مقاصد و افكار خويش به بهترين بيان و اوزان است؛ لذا به حكم "انظر الى ما قال ولاتنظر الى من قال" (به گفته بنگر نه گوينده) بيشتر شعرا به خود شعر و مضامين و صنعت ادبي و وزن آن توجه دارند؛ تا گوينده آن، ولذاست كه پروايي از كاربرد مضامين مناسب بر حسب حاجت در سروده هايشان ندارند.
حجت ديگري براى جواز كاربرد اين بيت نيز از خود حافظ (در عالم رؤيا) از قول اهلي شيرازي نقل شده است:
خواجه حافظ را شبی دیدم به خواب × گفتم ای در فضل و دانش بی همال / از چه بستی بر خود این شعر یزید × با وجود آن همه فضل و کمال؟ / گفت واقف نیستی زین مسئله؟ × مال کافر هست بر مومن حلال؟
البته کاتبی نیشابوری اين استدلال حافظ را رد نموده است :عجب در حیرتم از خواجه حافظ × بنوعی کش خرد زان عاجز آید / چه حکمت دید در شعر یزید × او که در دیوان نخست از او سراید / اگر چه مال کافر بر مسلمان × حلالست و درو قیلی نشاید / ولی از شیر عیبی بس عظیم است × که لقمه از دهان سگ رباید

4- البته نحوه كاربرد و مقصود يزيد ملعون و حافظ مرحوم از اين مصرع بسيار متفاوت است،
مقصود يزيد لعين از جام مي و ساقي؛ همان شراب مادي ظاهري نجس العين زايل كننده عقل است، و مراد از ساقي كنيز يا غلام آلوده اوست،
بر خلاف حافظ شيرازي كه مقصودش از جام مي: شراب طهور معنوي باطني و ذكر حق تعالى، و منظور از ساقي: حضرت ولايت و ولي مربي سيرالهي اوست.
به همين سبب است كه بعد از حافظ مي بينم بزركاني از عالمان و عارفان اين بيت حافظ را در اشعارشان بكاربرده اند، كه تضمين اينها بيشتر اقتباس از حافظ بوده تا يزيد لعين؛ و چه بسا اصلا از انتساب آن به يزيد مطلع نبوده اند:
مولوی در دیوان شمس: ایها الساقی ادر کاس البقا من حبه... / ایها الساقی ادر کاس الحمیا نصف من ...
نورالدین عبدالرحمان جامی: شراب لعل باشد قوت جان ها قوت دلها × الا یاایها الساقی ادر کاسا و ناولها / چو افتد مشکلی جامی به ساقی گوی چون حافظ × الا یاایها الساقی ادر کاسا و ناولها / الا یاایها الساقی می آمد حل مشکلها × ز می مشکل بود توبه ادر کاسا و ناولها
شیخ بهایی: مضی فی غفلة عمری، کذلک یذهب الباقی × ادر کاسا و ناولها الا یا ایها الساقی / أيها الساقي ادر كاس المدام × واجعلن في دورها عيشي مدام / جاء البریدُ مبشراً من بعد ما طال المدی × بالله خبِّرنی بما قد قال جیرانُ الحمی / یا أیها الساقی أدر کأس المدام فإنَّها× . مفتاح أبواب النّهی مشکاه أنوار الهدی.
فیض کاشانی: الا ایها الساقی ادر جامی که مخمورم...
نورعلیشاه اصفهانی: ایها الساقی ادر کاس الرحیق / تا نمایم حل جمله مشکلات
هلالی جغتایی: هلالی چون حریف بزم رندان شد بخوان مطرب / الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها

5- نفي آغاز سرودن حافظ به اين مصرع:
اولا:
اگرچه اين مصرع مطلع چاپهاى شايع ديوان حافظ امروزي است، اما چاپهاى معتبر قديمي چنين نيست، و در هر صورت ذكر شعري در اول ديوان؛ به معني آغاز اشعار او با اين مصرع نيست، چه اينكه تنظيم ديوان به نحو شايع؛ كاري است كه بعدا توسط ديگران اعمال شده است.

ثانيا:
اگر دقت شود در غزليات منتهي به حرف الف در ديوان حافظ بخوبي آشكار است كه اين غزل آخر ابياتش (ها) است، اين غزل از نظر ترتيب صحيح بايد مؤخر بر غزليات ديكر حرف الف است كه منتهي به (جا) (را) (لا) (ما) مي باشند، و جايش در آخر باب الف مي باشد.
و معلوم نيست، چرا ناقلان آنرا برخلاف ترتيب الفبايي دقيق؛ جلو انداخته و در اول باب الف آورده اند؟ آيا كاتبان نسخه شايع ديوان؛ تعلق خاطري به يزيد داشته يا از شهرت حافظ به وابستگي مذهب حق و پيروي از مكتب اهل بيت عليهم السلام ناراحت بوده، فلذا براى كمرنگ كردن اين وابستگي فكري؛ اقدام به اين جابجايي نموده اند؟
مؤيد اين انگيزه سعي مقاله نويسان ادبي وابسته عهد طاغوت پهلوي بر جدا كردن اشعار صريح حافظ در ذكر آل محمد (صلى الله عليه وآله) از متن ديوان او؛ و القاي ترديد در انتساب آنها به حافظ است، بطوريكه امروزه عوام ناس اشعار صريح ولايي و معرفتي حافظ را كمتر مي شناسند،
تلاش برخي مستشرقان خارجي نيز در همين راستا براى جدا كردن تفسير باطني اشعار حافظ از غزليات اوست، تا اينكه به گمان باطل شان بتوانند اشعار عرفاني او را در جهت مقاصد مادي و الحادي خويش بكار ببرند.

ثالثا:
بر خلاف آنچه در چاپ ديوان حافظ اخيرا متداول شده است، آغاز ديوان حافظ با قصائد اوست و بعد از قصائد باب غزليات است، و اولين قصيده باب قصايد ديوان حافظ هم قصيده اى است كه به حكم ديباچه ديوان و شناسنامه سراينده آنست؛ كه با حمد و ثناي الهي آغاز مي شود و سپس مدح حضرت نبي و وصي ادامه مي يابد، همانطور كه روش همه دواويني است كه توسط خود شاعر تنظيم شده است، ولى عامه ناس از اصل وجود اين قصيده مباركه بي اطلاعند، چه برسد به اينكه بدانند اين قصيده مطلع حقيقي ديوان حافظ است، اين قصيده را اينجا نقل مي كنيم:

مقدری که ز آثار صنع کرد اظهار / سپهر و مهر و مه و سال و ماه و لیل و نهار
مدار سیر کواکب به امر کن فیکون / قرار داد بر این طاق گنبد دوار
ز هفت کوکب سیار و دوازده برج / کنند سیر مخالف کواکب سیار
به هر حصار ز گردون كه آسمان خوانيش / معيّن است بسيار كوتوال حصار
نه آسمان ز ملائک به امر حق مشغول / به سجده در که تسبیح و ذکر و استغفار
چهار عنصر از او مختلف پدید آمد / مدار آتش و آب و هوا و خاک و حجار
قرار داد به بالای خاک و باد آتش / گرفته کوه و زمین در میان آب قرار
به دوستی نبیّ (ص) و ولیّ (ع) اساس نهاد / جهان و هرچه در او هست خالق جبار
اگر نه ذات نبی و ولیّ بدی مقصود / جهان به کتم عدم رفتی همچو اول بار
نوشته بر در فردوس کاتبان قضا / نبی رسول و ولیّ عهد حیدر کرار
امام جنی و انسی علی بود که علی / ز کل خلق فزون است از صغار و کبار
ز نام اوست معلق سما و کرسی و عرش / ز ذات اوست مطبّق زمین بدین هنجار
علی امام و علی ایمن و علی ایمان / علی امین و علی سرور و علی سردار
علی علیم و علی عالم و علی اعلم / علی حکیم و علی حاکم و علی مختار
علی نصیر و علی ناصر و علی منصور / علی مظفر و غالب علی سپهسالار
علی عزیز و علی عزت و علی افضل / علی لطیف و علی انور و علی انوار
علی است فتح فتوح و علی است راحت روح / علی است بحر سخا و علی است کوه وقار
علی سلیم و علی سالم و علی مسلم / علی قسیم قصور و علی است قاسم نار
علی صفی و علی صافی و علی صوفی / علی وفی و علی صفدر و علی كرار (× و قائد ابرار)
علی نعیم و علی نعمت و علی منعم / علی بود اسدالله قاتل الکفار
علی ز بعد محمد ز هركه هست به است / اگر تو مؤمن پاکی بكن بر اين اقرار
به حق نور محمد، به آدم و به خلیل / به حق شیث و شعیب و به هود کم آزار
به حق یوسف و یعقوب و یحیی و لقمان / به حق نوح نجی در میان دریابار
به حق عزت تورات و حرمت انجیل / به حق جمع زبور و به حق روزِ شمار
به حق دانش اسحاق و شوق اسماعیل / که در رضای خدا کرد جان خویش نثار
به حق یوشع و الیاس و لوط و اسکندر / به حق نغمه داوود و صوت خوش هنجار
به حق مهر سلیمان به زهد ابراهیم / به حق موسی و عیسی و یونس غم خوار
به حق قوت جبریل و صور اسرافیل / به حق قابض ارواح در یمین و یسار
به حق حامل عرش و به قرب میکاییل / به حق چار کتاب ستوده غفار
به حق جمله قرآن به صحف ابراهیم / به حق جمله مردان واقف اسرار
به حق سوز فقیران بی گنه دربند / به حق زاری رنجور بی کس و بیمار
به حق چهره زرد فقیر سرگردان / به حق درد اسیران دور از آل و تبار
به حق ضرب جوانان برای دین با کفر / به حق زاری پیران خوار و زار و نزار
به حق دین محمد به خون پاک حسین / به حق مردم نیک از مهاجر و انصار
که نیست دین هدی را به قول پاک رسول / امام غیر علی بعد احمد مختار
ز بعد او حسن است و حسین و عترت او / مجوی جهل بر این کار مؤمن دین دار
به جهل غافل مستغرقی به غفله همی / ز رنگ می نشاسي سفیدی از زنگار
به جهد و سعی من خسته دل چه سود تو را / مگر ز خواب جهالت همی شوی بیدار
به جهل بنده ز بیش آن چنان همي بودم / که کس مباد چنان کامدم در اول بار
سپاس و منت و عزت خدای را که نمود / ره نجات و شدم از حیات برخوردار
به سال هفصد و هفتاد بُد که در شیراز / تمام گشت به یکروز جمع این اشعار
به دشمنان منشین حافظا تولّا کن / نجات خویش طلب کن به جان ز هشت و چهار
حرامزاده و بدفعل و شوم و بی بنیاد / به مدح شاه جهان کی، کجا کند اقرار؟
متابعت به منافق چه می کنی؟ بگذر / ز یاد گفتن نامش هزار استغفار

با ملاحظه مضامين جليل و نفيس اين اشعار؛ عقيده مستقيم و محكم خواجه حافظ شيرازي در ولايت و برائت به خوبي آشكار مي گردد،
همچنين سبب جابجايي اين قصيده از طليعه ديوان لسان الغيب و اخفاء و تجاهل آن توسط طيف سست عقيده و بي دين معلوم مي شود.

با اين تفاصيل بكاربردن مصرعي در ميانه و لابلاي اشعار؛ بسيار متفاوت از مطلع ديوان و آغاز اشعار قرار دادن آن است،
هر چند اگر شما و ما بجاي او بوديم؛ شايد همين كاربرد در ميان انبوه (پانصد قطعه) اشعار را نيز نمي داشتيم،

رحمت حق بر روان حافظ
و لعنت حق بر يزيد.

الا يا ايها الساقي ادر كأسا و ناولها = كه نفرين بر يزيد ژَنْوَر و آل سفيانها

ژَنْوَر (در زبان پارسي قديم) = جنايتكار[شمارة ثبت: (1393) منبع: المسائل الإنترنتية]


والحمد لله رب العالمين
aelaa.net
Site Admin
 
پست ها : 908
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:21 am

قبليبعدي

بازگشت به مجمع علوم فقه آئین الهی


Aelaa.Net