درسهای زمانه شناسی - جمادی الأولی 1447

مديران انجمن: نبض زمان, نبض زمان

درسهای زمانه شناسی - جمادی الأولی 1447

پستتوسط 00343179 » جمعه اکتبر 24, 2025 9:28 pm

بسم الله الرحمان الرحیم
00343179
 
پست ها : 6011
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

درسهای زمانه شناسی جمادى الأولى 1447 شماره 001

پستتوسط 00343179 » جمعه اکتبر 24, 2025 9:39 pm

ناصبيان پاكستان دولت را به زحمت انداخته اند

طالبان پاکستان در حال شعله‌ور کردن دوباره درگیری بین کابل و اسلام‌آباد است. آنچه که بايد در مورد این كره تروريستي ناصبي و گسترش آن بدانیم.
عربی پست
حمله هوایی پاکستان رهبر طالبان را در پاکستان هدف قرار داد - عربی پست
در تشدید جدید تنش‌ها بین پاکستان و طالبان پاکستان، انفجارهای شدیدی در کابل، پایتخت افغانستان، رخ داد. رسانه‌های پاکستانی گزارش دادند که این انفجارها نتیجه حمله هوایی هواپیماهای جنگی پاکستان بوده که رهبران برجسته این جنبش، از جمله مفتی نور ولی محسود، رهبر آن را که از این حمله جان سالم به در برد، هدف قرار داده است.

این تشدید تنش تنها یک روز پس از درگیری‌های خشونت‌آمیز در استان خیبر پختونخوا رخ می‌دهد، که در آن ارتش پاکستان از کشته شدن ۱۱ سرباز خود و ۱۹ عضو طالبان پاکستانی خبر داد و چرخه خشونت مداوم بین دو طرف را تأیید کرد. پیش از این، شهباز شریف، نخست وزیر پاکستان، و خواجه آصف، وزیر دفاع، بر عزم نیروهای پاکستانی برای «تعقیب دشمنان پاکستان در هر کجا که باشند» تأکید کردند و خاطرنشان کردند که برخی از کشورهای همسایه که ادعای دوستی دارند، میزبان مخالفان پاکستان هستند و به آنها اجازه می‌دهند عملیات‌هایی را علیه خاک خود برنامه‌ریزی کنند.

در این گزارش، نقشه جنبش طالبان پاکستان، رهبران آن، رابطه‌اش با افغانستان و موضعش در قبال ارتش پاکستان را به تفصیل بررسی می‌کنیم.

مفتی نور ولی محسود: رهبر طالبان پاکستان

یک حمله هوایی پاکستان در کابل، مفتی نور ولی محسود، رهبر تحریک طالبان پاکستان (TTP) را هدف قرار داد و سرنوشت او همچنان نامشخص است. محسود در سال ۱۹۷۸ در منطقه تیرزا در وزیرستان جنوبی، یکی از مناطق قبیله‌ای در شمال غربی پاکستان، متولد شد. او از قبیله پشتون محسود، یک قبیله برجسته در وزیرستان است که به خاطر مقاومت در برابر دخالت‌های خارجی در طول تاریخ خود، از حکومت بریتانیا تا به امروز، شناخته شده است.

نور ولی در محیطی بسیار محافظه‌کار و غرق در آداب و رسوم پشتون بزرگ شد. او تحصیلات اولیه خود را در مدارس محلی گذراند، جایی که قرآن، حدیث و فقه اسلامی را آموخت و دانش دینی گسترده‌ای کسب کرد. ایده‌های جهادی او تحت تأثیر گفتمان مذهبی جهادی رایج در منطقه، به ویژه پس از حمله ایالات متحده به افغانستان در سال ۲۰۰۱، که نقطه عطفی تعیین‌کننده در مسیر جنبش طالبان در افغانستان و پاکستان بود، شکل گرفت.

پیوستن به طالبان پاکستان

نور ولی محسود در اوایل زندگی خود به تحریک طالبان پاکستان (TTP) پیوست و به سرعت قابلیت‌های رهبری و اداری خود را نشان داد و به دلیل هوش تاکتیکی و فصاحت بیانش در میان رفقایش شهرت یافت. پیش از به عهده گرفتن رهبری این جنبش، او چندین سمت برجسته را بر عهده داشت، که مهمترین آنها قاضی دادگاه شریعت بود که توسط بیت الله محسود، رهبر سابق این جنبش، تأسیس شده بود. او همچنین پس از مرگ بیت الله محسود به عنوان معاون رهبر خدمت کرد و این امر به او تجربه گسترده‌ای در مدیریت امور این سازمان و نظارت بر عملیات نظامی و امنیتی آن بخشید.

رابطه او با رهبران قبلی جنبش مبتنی بر یادگیری و به ارث بردن رهبری بود. او برنامه‌ریزی نظامی و تکنیک‌های سازماندهی حمله را از سلف خود، ملا فضل‌الله، آموخت. او همچنین فلسفه تعامل با قبایل محلی، که هسته قدرت جنبش را تشکیل می‌دادند، را با تأکید بر تأمین وفاداری مردم برای تضمین ادامه عملیات بدون دخالت قابل توجه نیروهای دولتی، اتخاذ کرد.

تحت رهبری او، تحریک طالبان پاکستان (TTP) یک سری عملیات نظامی سازمان‌یافته علیه نیروهای دولتی و غیرنظامیان انجام داد. محسود به استراتژی‌های جنگ چریکی، از جمله کمین، بمب‌گذاری انتحاری و حمله به زیرساخت‌های حیاتی، متکی بود. از جمله قابل توجه‌ترین عملیات‌های منتسب به او، حمله به پایگاه‌های نظامی در وزیرستان و مراکز امنیتی در داخل و اطراف پیشاور بود که منجر به کشته شدن ده‌ها سرباز و غیرنظامی شد.

نور ولی محسود با روش‌های پیشرفته برنامه‌ریزی اطلاعاتی خود، خود را متمایز می‌کرد و از ارتباطات عمیق این جنبش با شبکه‌های محلی و بین‌المللی بهره می‌برد. او همچنین بر توسعه قابلیت‌های جنگجویان برای استفاده از فناوری مدرن برای ارتباط و هماهنگی تمرکز داشت و به طالبان پاکستان کمک می‌کرد تا با وجود فشارهای شدید امنیتی اعمال شده توسط دولت پاکستان، عملیات خود را به طور مؤثرتری انجام دهند.

رابطه با طالبان افغانستان
اگرچه طالبان پاکستان یک سازمان جداگانه بود، نور ولی محسود روابط استراتژیک خود را با طالبان افغانستان حفظ کرد. این روابط شامل هماهنگی در عملیات آموزشی و اشتراک‌گذاری اطلاعات بود. با این حال، روابط گاهی اوقات، به ویژه در مورد کنترل مناطق مرزی و نفوذ بین دو گروه، پرتنش بود. محسود موفق شد بین حمایت از طالبان افغانستان و حفظ استقلال طالبان پاکستان تعادل برقرار کند و مهارت‌های دیپلماتیک خود را در دنیای پیچیده جهاد نشان دهد.

نور ولی محسود علاوه بر نقش نظامی‌اش، یک چهره سیاسی بانفوذ بود. او اهمیت پوشش رسانه‌ای و تبلیغات را برای حفظ جایگاه داخلی و بین‌المللی جنبش درک می‌کرد، بنابراین بیانیه‌های رسمی صادر می‌کرد و مکرراً در رسانه‌ها ظاهر می‌شد تا عملیات مسلحانه را توجیه کند و برای توجیه خشونت به تفاسیر مذهبی و سیاسی تکیه می‌کرد. دولت پاکستان، ایالات متحده و سازمان ملل متحد، محسود را یکی از برجسته‌ترین رهبران تروریستی در جنوب آسیا می‌دانستند که منجر به قرار گرفتن او در فهرست‌های تروریستی بین‌المللی و اعمال تحریم‌های گسترده علیه جنبشی شد که او رهبری می‌کرد.

نور ولی محسود نفوذ قابل توجهی بر جوامع محلی در وزیرستان و مناطق اطراف داشت. با وجود عملیات مسلحانه، او به دلیل اتخاذ سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی خاص، مانند محافظت از کاروان‌های تجاری محلی و ارائه برخی خدمات اساسی تحت نظارت جنبش، توانست حمایت برخی از قبایل محلی را به دست آورد. با این حال، این سیاست‌ها دوگانه بودند، زیرا ساکنان گاهی اوقات از ترس انتقام مجبور به رعایت دستورات جنبش می‌شدند و در نتیجه کنترل تقریباً مطلق بر زندگی اجتماعی و اقتصادی در مناطق تحت کنترل طالبان را به دست می‌آوردند.

نور ولی محسود یکی از برجسته‌ترین رهبران جهادی در جنوب آسیا است که با ترکیب تجربه نظامی و تیزبینی سیاسی و دیپلماتیک، رهبری طالبان پاکستان را بر عهده گرفته است. او نه تنها از طریق عملیات مسلحانه خود، بلکه از طریق نحوه سازماندهی جنبش، حفظ وفاداری جنگجویان آن و مدیریت روابط آن با سایر جنبش‌های جهادی، تأثیر روشنی بر تاریخ این جنبش و کل منطقه بر جای گذاشته است.

تحریک طالبان پاکستان (TTP) یکی از برجسته‌ترین و تأثیرگذارترین گروه‌های شبه‌نظامی است که تهدیدی برای امنیت داخلی در جنوب آسیا، به‌ویژه در مناطق قبیله‌ای هم‌مرز با افغانستان، محسوب می‌شود. این جنبش رسماً در سال ۲۰۰۷ توسط بیت‌الله محسود در وزیرستان، جنوب غربی پاکستان، تأسیس شد؛ منطقه‌ای که با فعالیت شدید قبیله‌ای پشتون‌ها مشخص می‌شود و ادغام شبکه‌های قبیله‌ای با سازمان‌های شبه‌نظامی فراملی را تسهیل می‌کند.

این جنبش به ایدئولوژی سلفی دیوبندی تندرو (ناصبي) متکی است که از طالبان افغانستان الهام گرفته شده است، اما به طور مستقل در پاکستان فعالیت می‌کند. تحریک طالبان پاکستان بر مقابله با دولت پاکستان و نهادهای امنیتی آن تمرکز دارد و به دنبال ایجاد یک امارت اسلامی مشابه مدل افغانستان است، در حالی که یک سازمان داخلی مستقل و دستور کار ملی خود را حفظ می‌کند. این جنبش با موفقیت یک زیرساخت نظامی و اداری در مناطق قبیله‌ای ایجاد کرده است که به آن توانایی انجام حملات پیچیده و هماهنگ و همچنین ایجاد اتحاد با گروه‌های جهادی بین‌المللی را می‌دهد.

این جنبش قصد دارد تفسیر سختگیرانه خود از قوانین اسلامی را تحمیل کند و دولت پاکستان را به دلیل همکاری با ایالات متحده در «جنگ علیه تروریسم» عامل غرب می‌داند. همچنین دموکراسی سکولار و حاکمیت قانون مدنی را با آموزه‌های اسلام که به آن پایبند است، ناسازگار می‌داند. طالبان پاکستان به دنبال کنترل نهادهای دولتی و تحمیل قانون شریعت بر شهروندان از طریق حملات مسلحانه علیه ارتش، نیروهای امنیتی و جامعه مدنی است. این جنبش با تمرکز بر نیروهای امنیتی و اطلاعاتی در تلاش برای کسب مشروعیت بیشتر در میان مردم محلی و حامیان اسلام‌گرا، توانایی خود را در تنظیم اهداف تاکتیکی خود نشان داده است.

رهبری و تحولات استراتژیک

این جنبش دستخوش تغییرات اساسی در رهبری شد که بر استراتژی‌ها و اهداف آن تأثیر گذاشت. تأسیس آن تحت رهبری بیت‌الله محسود آغاز شد، کسی که جناح‌های قبیله‌ای مسلح را متحد کرد و با طالبان افغانستان و القاعده ارتباط برقرار کرد و به این جنبش در شبکه جهاد جهانی مشروعیت بخشید.

پس از مرگ محسود، حکیم‌الله محسود تا سال ۲۰۱۳ فرماندهی را به عهده گرفت و در پی گسترش عملیات به مناطق وسیع‌تر و در عین حال تشدید حملات علیه غیرنظامیان و نهادهای دولتی بود.

تحت رهبری ملا فضل‌الله، این جنبش بر بازسازی ساختار اداری خود تمرکز کرد و اداره مناطق قبیله‌ای را از یک سیستم نیمه‌قبیله‌ای به یک سیستم متمرکز مشابه طالبان افغانستان تبدیل کرد. این شامل برنامه‌های آموزش نظامی متمرکز و انتصاب فرمانداران سایه برای استان‌ها می‌شد.

رهبر فعلی، نور ولی محسود، استراتژی‌هایی را اتخاذ کرده است که با تحولات داخلی و بین‌المللی سازگارتر هستند. رهبری او با کاهش حملات کورکورانه به غیرنظامیان، افزایش هدف قرار دادن نیروهای امنیتی و گسترش اتحاد با جناح‌های مسلح مخالف دولت، که همه با هدف تقویت قدرت نظامی و سازماندهی مؤثرتر حملات انجام شده است، مشخص می‌شود.

فعالیت‌های نظامی و ایدئولوژیک
این جنبش از زمان آغاز به کار خود، بر انجام حملات خشونت‌آمیز علیه نیروهای نظامی و سازمان‌های دولتی تمرکز داشته و غیرنظامیان را به روش‌های مختلف، مانند مدارس و مراکز آموزشی، هدف قرار داده است. از جمله این عملیات‌ها می‌توان به حمله به مدرسه پیشاور که منجر به کشته شدن چندین کودک شد، تلاش برای ترور فعال ملاله یوسف‌زی به دلیل نقشش در دفاع از آموزش و پرورش و مجموعه‌ای از حملات که ایستگاه‌های پلیس و نهادهای دولتی را در شهرهای مختلف هدف قرار داد، اشاره کرد.

پس از توافق صلح بین طالبان افغانستان و دولت آمریکا، ده گروه مسلح به طالبان پاکستان پیوستند، از جمله شاخه‌های القاعده و جناح‌هایی که از این جنبش جدا شده بودند. این ادغام منجر به افزایش قابلیت‌های عملیاتی و تشدید خشونت، به ویژه پس از تصرف کابل توسط طالبان افغانستان شد.

با وجود استقلال این جنبش از طالبان افغانستان، این جنبش روابط نزدیکی با چندین گروه جهادی بین‌المللی دارد. طالبان افغانستان از آن در خاک افغانستان محافظت می‌کند، در حالی که القاعده نظارت استراتژیک و تخصص سازمانی را فراهم می‌کند. در مورد داعش-خراسان، وضعیت پیچیده‌تر است. این استان تا حدودی توسط اعضای سابق این جنبش تشکیل شده است، اما از رویارویی مستقیم با این گروه اجتناب کرده است. تحلیلگران می‌گویند هرگونه اتحاد بالقوه بین این جنبش و داعش-خراسان می‌تواند پیامدهای امنیتی فراتر از منطقه داشته باشد و قدرت منطقه‌ای و بین‌المللی آن را تقویت کند.

ریشه‌های تاریخی
ریشه‌های این جنبش به سیاست‌های جهادی پس از حمله آمریکا به افغانستان در سال ۲۰۰۱ برمی‌گردد. پس از این حمله، بسیاری از جهادی‌های پاکستانی که به نمایندگی از دولت علیه نیروهای آمریکایی و متحدانشان می‌جنگیدند، به دلیل همکاری پاکستان با غرب، علیه خود دولت پاکستان روی آوردند. این شبه‌نظامیان شروع به پناه دادن به طالبان افغانستان، القاعده و متحدانشان که از افغانستان فرار می‌کردند، کردند. با تشدید فشار آمریکا بر پاکستان، آنها در سال ۲۰۰۷ اتحاد رسمی با طالبان و القاعده تشکیل دادند تا تحریک طالبان پاکستان (TTP) را تأسیس کنند. آنها خود را امتداد طالبان افغانستان می‌دانستند و در حمایت از جنگ طالبان علیه نیروهای آمریکایی شرکت کردند. آنها همچنین به دنبال ایجاد یک سیستم شریعت در پاکستان مشابه مدل افغانستان بودند.

این جنبش در تثبیت خود به عنوان یک نیروی ضد دولتی با چالش‌های قابل توجهی روبرو بود. علاوه بر مقاومت در برابر دولت و ارتش، نیاز به کسب مشروعیت سیاسی و مذهبی در درون نظام جهادی محلی نیز داشت. بنابراین، این جنبش استراتژی‌هایی را دنبال کرد که شامل تقویت اتحاد خود با طالبان افغانستان و القاعده برای افزایش مشروعیت خود، حذف بزرگان قبایل مخالف کلیدی، جذب اعضای گروه‌های شبه‌نظامی ضد شیعه و ایجاد یک نظام شریعت در شمال غربی پاکستان مشابه آنچه توسط طالبان افغانستان اعمال می‌شد، می‌شد. این اقدامات با هدف جذب اسلام‌گرایان و افزایش پایگاه حمایت مردمی آنها انجام شد. این ترکیب از اتحادها، خشونت و حکومت محلی، موقعیت این جنبش را در درون نظام جهادی محلی تقویت کرد و ادامه فعالیت آن را علیرغم فشار نظامی تضمین نمود.

توسعه سازمانی پس از سال ۲۰۱۴
طالبان پاکستان تحت تأثیر کاهش نفوذ القاعده به دلیل فشار نظامی، ظهور طالبان افغانستان و تلاش‌های داخلی آن برای حفظ جایگاه خود در سیاست پاکستان قرار گرفته است. پس از حملات پهپادی ایالات متحده، این جنبش حمایت آشکار خود از القاعده را کاهش داد اما نظارت پنهانی خود را حفظ کرد. در سال ۲۰۱۴، این جنبش شروع به تبدیل ساختار نیمه‌قبیله‌ای خود به یک اداره متمرکز، با برنامه‌های آموزشی نظامی استاندارد و انتصاب فرمانداران سایه برای استان‌ها کرد. این تغییر، توانایی آن را برای هدایت همزمان حملات و دستیابی به اهداف استراتژیک بلندمدت افزایش داد. این جنبش همچنین در مسائل سیاسی داخلی درگیر شده و از برخی احزاب مخالف خواسته است تا رویکرد صلح‌آمیز خود را مورد بازنگری قرار دهند و از حقوق پشتون‌ها و بلوچ‌ها، علیرغم تفاوت‌های ایدئولوژیک، حمایت کنند.

پس از تصرف کابل توسط طالبان افغانستان، طالبان پاکستان آزادی عمل بیشتری در داخل خاک افغانستان به دست آوردند. طالبان صدها نفر از زندانیان خود را آزاد کردند و بیعت خود را با رهبری افغانستان تجدید کردند و مقاومت خود در برابر دولت پاکستان را نشانه‌ای از توانایی خود برای دستیابی به پیروزی مشابه دانستند. طالبان بالاترین میزان حمله ماهانه خود را در سال‌های اخیر ثبت کردند که نشان دهنده قدرت سازمانی رو به رشد آنها، توانایی آنها در انجام عملیات پیچیده علیه اهداف دولتی، افزایش نفوذ آنها در امتداد مرز و ظرفیت بیشتر آنها برای هماهنگی با سایر گروه‌های مسلح است.

این جنبش همچنان فعال است و از طریق حملات تاکتیکی، آدم‌ربایی، بمب‌گذاری و هدف قرار دادن غیرنظامیان و پرسنل نظامی، امنیت داخلی و خارجی پاکستان را تهدید می‌کند. این جنبش کانال‌های باز برای اتحاد با گروه‌هایی مانند ولایت خراسان را برای افزایش قدرت منطقه‌ای و بین‌المللی خود حفظ کرده است و آن را به یک بازیگر محوری در شبکه گروه‌های جهادی فراملی تبدیل کرده و ارزیابی تهدید آن را به یک ضرورت استراتژیک برای هر ناظر امنیت منطقه‌ای و بین‌المللی تبدیل کرده است.

این جنبش با چالش‌های متعددی مانند عملیات نظامی مداوم علیه آن، نظارت بین‌المللی و اختلافات داخلی بین جناح‌ها روبرو است که می‌تواند توانایی آن را برای انجام حملات سازمان‌یافته محدود کند. در عین حال، پس از بازگشت طالبان افغانستان، گفتگو با دولت وجود دارد، اما این جنبش تا زمانی که به هدف اصلی خود یعنی اجرای تفسیر سختگیرانه خود از قانون شریعت دست نیابد، از خلع سلاح خودداری می‌کند.

چالش‌های امنیتی در پاکستان
از زمان به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان، پاکستان با چالش‌های امنیتی و استراتژیک فزاینده‌ای روبرو بوده است، که مهم‌ترین آنها نفوذ فزاینده طالبان پاکستانی است که از افغانستان به عنوان پایگاه عملیاتی خود استفاده کرده‌اند. این جنبش حملات خود را علیه نیروهای امنیتی و منافع حیاتی در این کشور تشدید کرده و تهدیدی مستقیم برای امنیت ملی و ثبات اقتصادی ایجاد کرده است. این خطر تنها به جنبه نظامی محدود نمی‌شود؛ این جنبش در بازسازی انسجام داخلی خود و جذب جناح‌های انشعابی موفق بوده است. القاعده نیز حمایت عمومی خود را از این جنبش تجدید کرده و موقعیت خود را در چشم‌انداز جهادی در جنوب آسیا تقویت کرده است.

پاکستان از زمان تأسیس خود، از یک بحران هویت سیاسی و امنیتی ریشه‌دار رنج برده است که نتیجه تنوع فرهنگی و مذهبی و فقدان یک اقتدار مرکزی پایدار است. کودتاهای نظامی مکرر و تسلط ارتش بر حکومت، این بحران را تشدید کرده است، به طوری که دولت‌های غیرنظامی نتوانسته‌اند دوره‌های قانونی خود را تکمیل کنند. در این فضای آشفته، جنبش‌های مسلح و جدایی‌طلب ظهور کردند، که مهم‌ترین آنها طالبان پاکستانی است که در واکنش به عملیات نظامی پس از حمله آمریکا به افغانستان ظهور کردند و به دنبال متحد کردن گروه‌های اسلام‌گرای ستیزه‌جو در مناطق قبیله‌ای بودند.

این چالش‌های امنیتی با وضعیت وخیم اقتصادی که با تورم بی‌سابقه، کاهش ذخایر ارزی، نرخ بالای بیکاری و فجایع زیست‌محیطی مکرر مشخص می‌شود، تشدید شده است. با افزایش فشار داخلی، دولت تصمیمات بحث‌برانگیزی اتخاذ کرده است، که مهم‌ترین آنها اخراج میلیون‌ها مهاجر غیرقانونی افغان است که نشان دهنده درهم‌تنیدگی پیچیده بحران‌های اقتصادی، امنیتی و انسانی است که کشور را درگیر کرده است.

مناطق گسترش طالبان پاکستان
در سال‌های اخیر، طالبان پاکستانی که پس از عملیات گسترده "حمله به دشمن" ارتش در سال ۲۰۱۵ عملاً فروپاشیده به نظر می‌رسید، به خط مقدم فهرست تهدیدات اصلی امنیت ملی بازگشته است. این جنبش به لطف بازسازی سازمانی و بازگشت طالبان افغانستان به قدرت در سال ۲۰۲۱، با بهره‌گیری از اختلافات عمیق سیاسی در پاکستان، به تدریج قدرت خود را بازیافته است. داده‌های اخیر نشان می‌دهد که فعالیت این جنبش در سال ۲۰۲۵ از کل خشونت‌های ثبت شده در سال ۲۰۲۴ فراتر رفته است و بیش از ۶۰۰ حمله فقط نیروهای امنیتی را هدف قرار داده است.

مناطق قبیله‌ای سابق تحت اصلاحیه قانون اساسی در سال ۲۰۱۸ به استان خیبر پختونخوا ملحق شدند و به ساکنان آنها حقوق قانونی و انتخاباتی برابر با سایر شهروندان اعطا شد. با این حال، این مناطق، به ویژه وزیرستان شمالی و جنوبی، همچنان مهمترین دژ طالبان پاکستان هستند. این مناطق به دلیل زمین‌های کوهستانی ناهموار، پیوندهای قومی نزدیک با قبیله محسود و نزدیکی به مرز افغانستان که تحرک، بودجه و آموزش را تسهیل می‌کند، اهمیت دارند. داده‌های پروژه داده‌های مکان و رویداد درگیری مسلحانه (ACLED) نشان می‌دهد که این مناطق از سال ۲۰۲۱ تقریباً ۴۰ درصد از خشونت‌های این جنبش را به خود اختصاص داده‌اند.

طالبان پاکستان از پایگاه‌های خود در شمال، عملیات خود را به سمت جنوب و استان خیبر پختونخوا گسترش داده و مناطق بنو، دیره اسماعیل خان و لکی مروت را هدف قرار داده است. این مناطق از آنجا که به عنوان دروازه‌ای به پنجاب، قلب اقتصادی و سیاسی پاکستان عمل می‌کنند، مهم هستند و نزدیکی آنها به استان ناآرام بلوچستان، شبکه‌های قاچاق و جذب نیرو را تسهیل می‌کند. آمارها نشان می‌دهد که تقریباً 60 درصد از خشونت‌ها از سال 2021 در این منطقه جنوبی متمرکز شده است که نشان دهنده جاه‌طلبی این جنبش برای گسترش و تأمین پناهگاه‌های جایگزین در صورت فشار نظامی است.

پس از بهبودی پس از سال ۲۰۲۱، این جنبش در ابتدا بر هدف قرار دادن نیروهای امنیتی تمرکز کرد و حملات علیه آنها بیش از سه چهارم فعالیت‌های مسلحانه آن بین سال‌های ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۲ را تشکیل می‌داد. با این حال، خشونت علیه غیرنظامیان مرتبط با دولت از سال ۲۰۲۳ به طور قابل توجهی افزایش یافته و در مقایسه با سال‌های ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲ بیش از یازده برابر شده است. حملات، شیوخ قبایلی که با دولت همکاری می‌کنند، کارمندان دولت، تیم‌های واکسیناسیون فلج اطفال و حتی پرسنل امنیتی خارج از خدمت را هدف قرار داده است. این جنبش از تاکتیک حملات هدفمند برای تضعیف اقتدار دولت و ایجاد خلاء امنیتی استفاده می‌کند و توانایی خود را در کنترل قلمرو با حداقل هزینه نشان می‌دهد. همچنین به طور فزاینده‌ای به مواد منفجره و حملات دوربرد متکی است که اضطراب و بی‌ثباتی غیرنظامیان را بیشتر می‌کند.

تشدید تنش پاکستان علیه افغانستان بر سر طالبان
پاکستان اخیراً شاهد تشدید بی‌سابقه‌ی گفتمان سیاسی و رسانه‌ای در مورد افغانستان بوده است، که همزمان با تشدید درگیری‌ها بین ارتش پاکستان و طالبان پاکستانی صورت گرفته است. اسلام‌آباد مستقیماً دولت طالبان افغانستان را به حمایت از این گروه پاکستانی و تسهیل تحرکات مرزی آن متهم کرده است، آن هم در زمانی که روابط بین دو کشور به سطح بی‌سابقه‌ای از تنش رسیده است.

رانا ثناالله، مشاور نخست‌وزیر پاکستان، اظهار داشت که توافق‌نامه امنیتی با عربستان سعودی هرگونه حمله از خاک افغانستان به مرز پاکستان را حمله مستقیم به این پادشاهی می‌داند و افزود: «این توافق‌نامه سیلی محکمی به صورت دشمنان پاکستان در منطقه است.» وی تأکید کرد که هرگونه حمله احتمالی هند به نوبه خود حمله به عربستان سعودی تلقی خواهد شد و این نشان‌دهنده ابعاد دیپلماتیک جدید اتحاد بین دو کشور است.

خواجه آصف، وزیر دفاع، افغانستان را یک «دولت متخاصم» دانست و هشدار داد که حمایت از شبه‌نظامیان تهدیدی مستقیم برای جان پاکستانی‌ها است. او خاطرنشان کرد که پاکستان دو جنگ را در دفاع از مردم افغانستان علیه روس‌ها و آمریکایی‌ها انجام داده است، اما امروز با افغانستان به عنوان «کانون دشمنان پاکستان» روبروست، همانطور که او توصیف کرد.

از سوی دیگر، ژنرال احمد شریف، سخنگوی ارتش، اظهار داشت که عناصری از هند و افغانستان در تشدید خشونت‌ها دست داشته‌اند و تأکید کرد که آنها «خون پاکستانی‌ها را می‌ریزند». شریف از آنچه که او دخالت برخی از پناهندگان افغان در فعالیت‌های تروریستی توصیف کرد، با وجود اینکه پاکستان بیش از چهار دهه میزبان آنها بوده است، انتقاد کرد. او در مصاحبه رسانه‌ای خود، نقش ارتش در بهبود روابط با واشنگتن را ستود و از «درایت دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا» تمجید کرد و بُعد سیاسی دیگری به لفاظی‌های ارتش افزود.

این تشدید درگیری‌ها تنها به جناح رسمی محدود نشد، چرا که چهره‌های برجسته مذهبی نیز به کمپین علیه طالبان افغانستان پیوستند. طاهر اشرفی، رئیس شورای علمای سراسر پاکستان، خطاب به رهبران این جنبش اظهار داشت: «ما کسانی هستیم که به شما دین آموختیم و شما شاگردان ما هستید. ما علیه شما فتوا صادر خواهیم کرد زیرا شما دشمن پاکستان شده‌اید.» مفتی عبدالرحیم، رئیس دانشگاه رشید در کراچی و از حامیان برجسته سابق طالبان، نیز از سیاست‌های دولت کابل انتقاد کرد و آنها را مغایر با قوانین اسلامی و ناقض توافق‌نامه دوحه دانست. او این جنبش را مسئول رنج پناهندگان افغان در پاکستان دانست و آن را به نزدیکی با هند و اجرای برنامه‌های خصمانه علیه اسلام‌آباد متهم کرد.

این تشدید تنش‌های چند سطحی - سیاسی، نظامی و مذهبی - نشان می‌دهد که روابط بین پاکستان و افغانستان وارد مرحله جدیدی از رویارویی آشکار شده است که فراتر از بُعد امنیتی، ابعاد دیپلماتیک و ایدئولوژیک عمیق‌تری را در بر می‌گیرد و هشدارهای فزاینده‌ای مبنی بر اینکه هرگونه محاسبه اشتباه می‌تواند بحران‌های منطقه‌ای را تشدید کرده و ثبات کل آسیای جنوبی را تهدید کند، وجود دارد.

==================
نقشه هاى وزيرستان منطقه خودكردان باكستان
كه قبل از تاسيس باكستان هم بريتانيا نتوانست كنترلش كند وبه خودكرداني آن تن داد
= امروزه وزيرستان تحت نفوذ طالبان باكستان بوده و محل برورش وصدور طالبان افغانستان هم همين منطقه بوده است
شيعيان در اين منطقه بسختي زندكي ميكنند ومستمرا مورد هجمات طالبان باكستان هستند

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/ ... RISTAN.svg

گزارشي از كتابي درباره شيعيان پاكستان

https://farhangemelal.icro.ir/news/23943/
تاريخ شيعيان پاكستان از زمان حضرت امام سجاد عليه السلام شروع ميشود
كه زوجه حضرتش مادر زيد شهيد اهل سند پاكستان بود
اما تاريخ نويسان غربي وسني قدمتش را هشتصد سال مي كاهند!!!
00343179
 
پست ها : 6011
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm


بازگشت به درسهای زمانه شناسی سال 1447


Aelaa.Net