روز دوشنبه: مزارات وادی السلام و زیارت حرم نجف

روز دوشنبه: مزارات وادی السلام و زیارت حرم نجف

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه آپريل 13, 2024 7:14 pm

بسم الله الرحمان الرحیم
pejuhesh232
 
پست ها : 8790
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

فضایل وادی السلام

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه آپريل 13, 2024 7:37 pm

1-محدوده وادی السلام در روایات:
وادی السلام در روایات شامل کل نجف قدیم (مرقد امیر المومنین و محلات قدیم نجف) و از غرب تا بحر نجف و مزار صافی صفا (اثیب یمانی که توسط مولا امیر المؤمنین علیه السلام در وادی السلام دفن گردید) و از شرق تا قبرستان ثویه و مزار کمیل و از شمال تا چند کیلومتر به سمت کربلا و قبرستان امروزی وادی السلام نیز جزوی از آن می باشد

ازحرم تا قبرستان امروزی نیز همه مقبره بوده است
برخي كه هنوز هم مقبره است مثل مقابر شيخ طوسي و بحر العلوم و صاحب جواهر ووو و بسياري هم اگر چه ظاهرش خانه بوده اما زير زمينش مقبره هاى شخصي بوده و رويش هم خانه بوده كه استفاده شود توسط مجاورين و مالكان متوفيانشان را تدريجا در ان دفن مي كردند و هنوز هم هست

قبرستان امروزی بوسیله دیوار محافظتی نجف (سور) از شهر جدا می شود
بعد از نجف بيابان تا حجاز و عربستان است و مسير حمله وهابيان بوده است فلذا اين ديوار راساخته بوده اند و سد دفاعي مردم بوده است
اکنون جای این دیوار خیابانی دور تا دور محلات قدیم نجف است

Image

2- قبرستان وادی السلام بزرگترین گورستان در جهان اسلام است
این گورستان علاوه بر وسعت، از لحاظ قدمت نیز کهن ترین گورستان جهان می باشد. وجود قبر آدم و نوح (كه الان در حرم مولا واقع شده است) و نيز مرقد هود و صالح و قبر آن دو پیامبر عظیم الشأن و تصریح معصومان بر دفن آنها در این مکان،از قدمت بسیار زیاد این مکان حکایت می کند.
دفن آدم ابوالبشر و نوح پیامبر در نجف اشرف كه بعدا مرقد امیرمؤمنان علیه السلام شده است دلیل روشنی است بر این که قدیمی ترین مقبره بر فراز کره خاکی در همین منطقه است.

بر اساس روایتی که از امام صادق علیه السلام نقل شده، پیکر مقدس امیرمؤمنان در طرف قبله حضرت نوح و در محاذات سر و سینه او دفن شده است.

مقام هود و صالح علیهما السلام در وادی السلام را از این ادرس مطالعه نمایید
viewtopic.php?f=2481&t=12248&p=73703#p73473

Image

3- وادی السلام در شب معراج
امام صادق علیه السلام در یک حدیث طولانی از فضیلت مسجد کوفه سخن می گوید، راوی می پرسد: آیا مسجد کوفه خیلی قدیمی است؟

امام علیه السلام می فرماید:
آری آنجا مصلاّی پیامبران بود، رسول اکرم صلی الله علیه و آله نیز در آن نماز خوانده است و آن هنگامی بود که جبرئیل او را بر فراز براق به سوی بیت المقدس می برد، هنگامی که به «دارالسلام» در پشت کوفه رسیدند، عرضه داشت:

«ای محمد صلی الله علیه و آله اینجا مسجد پدرت آدم و مصلاّی پیامبران می باشد، در اینجا فرود آی و نماز بگذار».(19)

به نظر می رسد که در این حدیث شریف منظور از «دارالسلام» همان «وادی السلام» می باشد، زیرا:

اوّلاً: تعبیر و هو ظهر الکوفة؛ و آن همان پشت کوفه است، بر آن دلالت می کند. (ظهر به معنی پشت است و نجف 20 متر بلندتر از کوفه است و مانند پشت و گرده انسان که بلندتر از بدن است به نجف نیز ظهر الکوفه گفته می شود)

ثانیا: در برخی از نسخه های تفسیر عیّاشی، به جای «دارالسلام»، «وادی السلام» بوده، و لذا علامه مجلسی آن را «وادی السلام» ثبت کرده است.(20)

و اگر منظور از آن نجف اشرف باشد، طبعا «وادی السلام» را در بر می گیرد.

4- وادی السلام در عهد کهن
دفن شدن حضرت آدم علیه السلام در سرزمین مقدس نجف اشرف گواه روشنی بر قدمت این سرزمین می باشد و در احادیث فراوانی به آن اشاره شده، از جمله حدیث بسیار طولانی امام باقر علیه السلام در مورد تأسیس کعبه معظم می باشد که از قداست خاص این سرزمین حکایت می کند.

امام باقر علیه السلام در این حدیث نورانی، از تأسیس کعبه در عهد حضرت آدم ابوالبشر توسط جبرئیل علیه السلام به تفصیل سخن گفته، در پایان می فرماید:

خداوند به جبرئیل امین امر فرمود که چهار سنگ از چهار نقطه جهان برداشته، در چهار رکن کعبه قرار دهد:

1) سنگی از کوه صفا

2) سنگی از کوه مروه

3) سنگی از طور سینا

4) سنگی از «جبل السلام» و آن ظهر کوفه است.

در اینجا منظور از «جبل السلام» همان وادی السلام است و یا نجف اشرف که شامل وادی السلام است.

از این حدیث رابطه خاص کعبه و مولود کعبه نیز استفاده می شود، اگر ولادت با سعادت امیرمؤمنان در داخل کعبه مایه شرف و قداست کعبه شده، چنانکه امام صادق علیه السلام به آن تصریح کرده، در زیارت مأثور می فرماید: «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مَنْ شُرِّفَتْ بِهِ مَکَّةُ وَمِنی؛ سلام بر تو ای امیرمؤمنان، که مکّه و منی از تو شرف و آبرو پیدا کرد» خاک و گل آن نیز از سنگ حرم امیرالمؤمنین به عزت و آبرو رسیده است.

از امام صادق عليه السلام روايت شده است : نجف، قطعه كوه منزه اى است كه خداوند در آن، با موسى سخن مى گفت و حضرت ابراهيم را در آن جا به عنوان خليل الله خود را بركزيد
و خداوند حضرت محمد صلى الله عليه و آله و سلم را به عنوان حبيب خود برگزيد و آن را جايگاه پيامبران قرار داده است .


5- وادی السلام در آستانه ظهور
مولای متقیان، امیرمؤمنان، حضرت علی علیه السلام به هنگام ترسیم خط سیر حضرت بقیة اللّه(ارواحنافداه) در روزهای آغازین ظهور به سوی پایتخت دولت کریمه می فرماید:

«کَأنّی بِهِ قَدْ عَبَرَ مِنْ وادِی السَّلامِ اِلی مَسجِدِ السَّهْلِةِ، عَلی فَرَسٍ مُحَجَّلٍ(23)، لَهُ شِمْراخٌ(24) یَزْهُو، وَیَدْعُو، وَیَقُولُ فی دُعائِهِ: لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ حَقّا حَقّا…؛ گویی او را با چشم خود می بینم که از «وادی السلام» عبور کرده، بر فراز اسبی که سپیدی پاها و پیشانی اش می درخشد و برق می زند، به سوی مسجد سهله در حرکت است و زیر لب زمزمه ای دارد و خدای را اینگونه می خواند: لااله الا الله حقا حقا…».(25)

مقام منبر قائم علیه السلام در وقت ظهور
در وادی السلام واقع است و حضرت امام صادق علیه السلام زیارت و معرفی نمودند
شرح این مقام را از این آدرس مطالعه نمایید
viewtopic.php?f=2481&t=12255&p=73700#p73697

6- وادی السلام در یوم اللّه رجعت
بازگشت گروهی از مؤمنان خالص و عدّه ای از منافقون فاجر پیش از رستاخیز به این جهان «رجعت» نامیده می شود.

اعتقاد به رجعت یکی از اعتقادات مسلّم و تردیدناپذیر شیعه است، همه شیعیان امامیه در مورد رجعت اجماع کرده اند آیات فراوانی در احادیث پیشوایان به آن تفسیر شده احادیث بی شماری از پیشوایان موصوم در این رابطه وارد شده تعداد این احادیث خیلی بیش از تواتر است و ثبوت آن از ضروریات مذهب شیعه است.

امام صادق علیه السلام می فرماید:

هِیَ کَرَّةُ رَسوُلِ اللّهِ صلی الله علیه و آله فَیَکُونُ مُلکُهُ فی کَرَّتِهِ خَمْسینَ اَلْفَ سَنَةٍ، وَیَمْلِکُ اَمیرُالْمُؤمِنینَ علیه السلام فی کَرَّتِهِ أَرْبَعا وَاَرْبَعینَ سَنَةٍ؛ منظور از آن (000/50 سال در آیه 4 از سوره معارج) رجعت رسول خدا می باشد که مدت حکومت آن حضرت در رجعت 000/50 سال است، و امیرمؤمنان در دوران رجعتش 44000 سال فرمانروایی می کند.(38)

چنانکه امام جعفر صادق علیه السلام در تفسیر آیه 85 از سوره قصص می فرماید:

«لا تَنْقَضِی الدُّنیا وَلا تَذْهَبُ حَتّی یَجْتَمِعَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله وَاَمیرُالمُؤْمِنینَ علیه السلام بِالثَّوِیَّةِ، فَیَلْتَقِیانِ وَیَبنِیانِ بِالثَّوِیَّةِ مَسْجِدا لَهُ اِثنا عَشَرَ اَلْفَ بابٍ؛ دنیا سپری نمی شود و به پایان نمی رسد جز اینکه رسول خدا با امیرمؤمنان در سرزمین «ثویّه» گرد می آیند، پس مسجدی در آنجا بنیاد می نهند که 12000 در دارد».(41)

صراحت تمام از آن خبر داده، خطاب به امیرمؤمنان علیه السلام فرمود:
«أَنْتَ أَخی، وَمیعادُ ما بَیْنی وَبَیْنی وَبَیْنِکَ وادِی السَّلامِ؛ تو برادر من هستی، وعده دیدار من و شما در وادی السلام است».(42)

آخرین فراز آن آمده است:
جبرئیل امین خطاب به رسول گرامی عرضه داشت:
«مَوْعِدُکُمُ السَّلامُ؛ وعده شما و علی بن ابی طالب با منافقان امت در سرزمین «سلام» می باشد».
ابان بن تغلب پرسید که سرزمین سلام کجاست؟ امام علیه السلام فرمود: «یا اَبانُ! اَلسَّلامُ مِنْ ظَهْرِ الکُوفَةِ؛ ای ابان سرزمین سلام بخشی از پشت کوفه است».(43)

محل رجعت اصحاب بقیّة اللّه در سرزمین وادی السلام است، چنانکه امام صادق علیه السلام می فرماید:
«یُخرِجُ القائِمُ علیه السلام مِنْ ظَهْرِ الْکُوفَةِ سَبْعَةً وَعِشرینَ رَجُلاً…؛ حضرت قائم علیه السلام تعداد 27 تن (از یاران خاص خود) را از پشت کوفه بیرون می آورد، که 15 تن از آنها از امت حضرت موسی علیه السلام است، 7 تن از آنها اصحاب کهف می باشند، 5 نفر دیگر عبارتند از: یوشع بن نون، سلمان، ابودجانه انصاری، مقداد و مالک اشتر. این 27 تن یاران حضرت قائم(عج) و فرماندهان امت به فرمان او می باشند».
و حضرتش را لبیک گویند.

آنگاه در مقام بیان اینکه از کجا بر انگیخته می شوند، امام صادق علیه السلام می فرماید:

و لذا رسول خدا خطاب به امیرمؤمنان فرمود:
«تو برادر من هستی، وعده دیدار من و شما در وادی السلام می باشد».

7- وادی السلام در کلام خازنان وحی علیهم السلام: بهشت برزخی و محل ارواج مؤمنین
در احادیث فراوانی از قداست، عظمت و ویژگی های وادی السلام سخن رفته، که به تعدادی از آنها اشاره می کنیم:

1. مرحوم کلینی با سلسله اسناد خود از حَبَّةُ الْعُرَنی روایت می کند که گفت: در محضر امیرمؤمنان در «وادی السلام» ایستاد و شروع به راز دل گفتن کرد، گویی با کسی سخن می گفت.

به احترام آن حضرت مدتی ایستادم تا خسته شدم، پس نشستم، تا حوصله ام سر رفت، باز هم ایستادم تا خسته شدم، باز هم آنقدر نشستم که حوصله ام سر رفت. این بار ایستادم و عبایم را تا کردم و گفتم: ای امیرمؤمنان! از طول قیام شما من نگران شدم، ساعتی استراحت بفرمایید.

پس عبای خود را روی زمین پهن کردم تا بر روی آن بنشینند. فرمود:

«یا حَبَّةُ اِنْ هُوَ اِلاّ مُحادَثَةُ مُؤْمِنٍ مؤانستهُ؛ ای حبّه این چیزی جز گفت و گوی با مؤمن و انس با مؤمن نمی باشد».

گفتم: آیا آنها نیز با یکدیگر چنین گفتگویی دارند؟ فرمود: «نِعَمْ، وَلَوْ کُشِفَ لَکَ لَرَأَیْتَهُمْ حَلَقا حَلَقا مُحْتَبّینَ یَتَحادَثُونَ؛ آری، اگر پرده از مقابل دیدگانت کنار برود، خواهی دید که آنها نیز جامه به خود پیچیده، حلقه حلقه نشسته، با یکدیگر سخن می گویند».

پرسیدم آیا ارواح مؤمنان در اینجا گرد آمده اند یا پیکرهای آنها؟ فرمود:
«اَرْواحٌ، وَما مِنْ مُؤمِنٍ یَمُوتُ فی بُقْعَةٍ مِنْ بِقاعِ الاَرْضِ اِلاّ قیلَ لِروحِهِ: اِلحَقی بِوادِی السَّلامِ وَاِنَّها لَبُقْعَةٌ مِنْ جَنَّةِ عَدْنٍ؛ بلکه ارواح مؤمنان در اینجا گرد آمده است، هیچ مؤمنی در هیچ بقعه ای از بقعه های روی زمین از دنیا نمی رود جز این که به روحش گفته می شود: به وادی السلام بپیوند، به راستی آنجا بقعه ای از بهشت برین می باشد».

سید نعمة اللّه جزایری نیز در همین رابطه می فرماید:
بهشت روی زمین سرزمین وادی السلام در نجف اشرف می باشد که ارواح مؤمنان در پیکرهای مثالی از نعمتهای الهی در آنجا متنعّم هستند تا روزی که به جایگاه اصلی خود در بهشت برین راه یابند.

در این رابطه مکاشفه بسیار جالب و شنیدنی برای یکی از نواده های محقق طباطبایی روی داده که به جهت اختصار از نقل آن صرف نظر می کنیم. بر اساس این مکاشفه ارواح همه مؤمنان شبها در وادی السلام گرد آمده، از محضر مقدس مولای متقیان کسب فیض می کنند.
به همین دلیل از زیارت اهل قبور در شب نهی شده و تعلیل شده که ارواح مؤمنین شبها در وادی السلام هستند و هرگز نمی خواهند که لحظه ای از آنجا محروم شوند و زیارت آنها در شب موجب محرومیّت آنها از حضور در وادی السلام می شود.

2. فضل بن شاذان در کتاب «القائم» با سلسله اسناد خود از اصبغ بن نباته روایت کرده که فرمود:

مولای متقیان امیرمؤمنان علیه السلام روزی از کوفه بیرون رفتند تا به سرزمین «غَرِیّ» (نجف فعلی) رسیدند و در آنجا روی خاکها دراز کشیدند.

قنبر عرضه داشت: اجازه بفرمایید جامه ام را پهن کنم تا روی آن استراحت فرمایید. امام علیه السلام فرمود:

«نه، این چیزی جز تربت مؤمن و یا مزاحمتِ مجلس او نمی باشد».

اصبغ بن نباته گوید: عرض کردم: مولای من، تربت مؤمن را متوجه شدیم، ولی منظور شما را از مزاحمت مجلس مؤمن متوجه نشدیم.

فرمود: «یَا ابْنَ نُباتَة، لَوْکُشِفَ لَکُمْ لَرَأَیْتُمْ أَرْواحَ الْمُؤمِنینَ فی هذَا الظَّهْرِ حَلَقا یَتَزاوَرُونَ وَیَتَحَدَّثُونَ، اِنَّ فی هذَا الظَّهْرِ رُوحُ کُلِّ مُؤمِنٍ وَبِوادی بَرَهُوتَ نَسَمَةُ کُلِّ کافِرٍ؛ ای پسر نباته، اگر پرده از برابر دیدگان شما کنار برود خواهید دید که ارواح همه مؤمنان در این پشت گرد آمده، حلقه زده، با یکدیگر دیدار می کنند و از هر دری سخن می گویند، که ارواح همه مؤمنان در این نقطه گرد آمده و ارواح کافران در وادی برهوت».

توضیحات و نکات:
توضیح اين جمله : و اين چيزي جز تربت مؤمن يا ...نيست

شخص همراه حضرت مي خواسته برايشان چيزي پهن كند كه روي خاك ننشينندو خاكي نشوند
حضرت فرمودند: فكر نكن خاك است كه من خاكي مي شوم
اين چيزي نيست جز تربت مؤمن
يعني اين جايي كه نگران هستي من روي آن بنشينم خاكي نشوم
چيزي نيست جز تربت مؤمن و باغستان بهشتي
يا ميان جمع ارواح مؤمنين كه در هرجاى اين وادي السلام نشسته اند
كه شما با حضورت در هر نقطه ميان جمعشان مزاحمت و تماس پیدا مى كني

«یا حَبَّةُ اِنْ هُوَ اِلاّ مُحادَثَةُ مُؤْمِنٍ مؤانستهُ؛ ای حبّه این چیزی جز گفت و گوی با مؤمن و انس با مؤمن نمی باشد».
اي حبه عرني تو حوصله ات سررفت من مشغول مؤانست با آنها و گفتگوي با ايشان بودم

توضیح:
اگر شخصي ناگهان بتواند فضاى اولياء الهي درگذشتكان حاضر باشد
انس با هركدامشان ساعتها مى تواند شخص را مشغول كند بدون ملالت بطوريكه حتى متوجه مرور زمان نشود جه برسد وقتي در جايي حاضر شود كه هزاران اولياء وصلحا جمع باشند
همانطوري كه براى همه ماها پيش امده اگر در جمع ظاهري دوستان و عزيزان و كساني كه دوست داريد ببينيدشان قرار بگیريد
شما كه با ان افراد اشنايي و انس داريد ساعتها مي توانيد سرپا ووو مانوس شويد
اما كودكي يا غريبه اى همراهتان باشد او خسته بشود

چنين محضري را حضرت گزارش كرده اند كه آن راوى نمي ديده است
آن راوي چون يك بيابان خالي و يكسري قبور فوقش مي ديده بعد مدتى ملول شده است
فلذا بعد چند دقيقه حوصله اش سر مي رود
مثل امدن ماها به قبرستان با غفلت و بي بصيرت
ولذا بزرگاني كه مي خواستند ان محضر نوراني برزخي اولياء و صلحاى مجموع در وادي السلام راحضور پيدا كنند
با توجه و انقطاع ساعتها مي امدند و سعى برارتباط و انس مى گرفتن
و نتايج بسيار ديده اند كه در احوال مرحومان قاضي و گلپايگاني و كشميرى نقل شده است
و حتى علاوه برانس با آن ارواح نورانيه - مطالب و نتايج فراوان مي گرفته اند

لازم به ذكر است گفتگوي با ارواح بي نياز است از صدا و صوت و تلفظ است؛ شخص هرچه در دل يا ذهن بگذراند به روح مورد خطاب منتقل مي شود

مرحوم آیت اللَّه حاج میرزا عبدالعلی تهرانی که در اخلاق و فضیلت کم نظیر بودند، (والد شيخ مرتضى و شيخ مجتبى طهراني از علماى طهران كه هر دو اخيرا فوت شدند ) فرمودند: شخصی (از علماى نجف) که من به او ارادت داشتم می گفت:
گاهی از اوقات که به وادی السلام نجف می روم و مشغول خواندن فاتحه و ذکر می شوم، می بینم دسته ای در آن طرف دور هم جمعند، ولی وقتی نزدیک آنان می روم آن ها ناپدید می شوند.

--------

يكي از اصحاب ائمه مي گويد: برادرم در بغداد زندگی می کند، می ترسم که اجلش در آنجا فرا رسد. امام علیه السلام فرمود:

«ما تُبالی حَیْثُما ماتَ، اَما اِنَّهُ لا یَبقی مُؤمِنٌ فی شَرْقِ الأَرضِ وَغَربِها اِلاّ حَشَرَ اللّهُ روُحَهُ اِلی وادِی السَّلامِ؛ چرا در اندیشه هستی که کجا بمیرد، بدون تردید هیچ مؤمنی در مشرق و یا مغرب نمی میرد، جز این که خداوند روحش را به وادی السلام می فرستد».

راوی پرسید: وادی السلام کجاست؟ فرمود:

ظَهْرُ الْکُوفَةِ، اَما اِنّی کَأَنّی بِهِمْ حَلَقٌ حَلَقٌ قُعُودٌ یَتَحَدَّثُونَ؛ وادی السلام پشت کوفه است، گویی من با چشم خود می بینم که حلقه حلقه نشسته با یکدیگر سخن می گویند».

4. دیلمی از امام صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود:

ما مِنْ مُؤْمِنٍ یَمُوتُ فی شَرقِ الاْءَرْضِ وَغَرْبِها، اِلاّ حَشَرَ اللّهُ جَلَّ وَعَلا روحَهُ اِلی وادِی السَّلامِ؛ هیچ مؤمنی در شرق یا غرب دنیا نمی میرد، جز این که روحش را خداوند متعال به سوی وادی السلام گسیل می دارد».

راوی پرسید: وادی السلام کجاست؟ فرمود:

«بَیْنَ وادِی النَّجَفِ وَالْکُوفَةِ، کَأَنّی بِهِمْ خَلْقٌ کَبیرٌ قُعُودٌ، یَتَحَدَّثُونَ عَلی مَنابِرَ مِنْ نُورٍ؛ در میان صحرای کوفه و نجف می باشد، گویی با چشم خود می بینم که مخلوقات بسیاری بر فراز منبرهایی از نور نشسته با یکدیگر سخن می گویند».

5. زید نرسی، از اصحاب امام صادق علیه السلام از آن حضرت روایت می کند که فرمود:

چون روز جمعه و عیدین (فطر و قربان) فرا رسد، خداوند منّان به رضوان ـ خازن بهشت ـ فرمان می دهد که در میان ارواح مؤمنان که در عرصه های بهشت قرار دارند فریاد بر آورد که خداوند به شما رخصت داده که به خویشان و دوستان خود در دنیا سر بزنید…

آنگاه امام علیه السلام تشریح می کند که با چه تشریفاتی آنها را به روی زمین می آورند. سپس می فرماید:

«فَیَنْزِلُونَ بِوادِی السَّلامِ، وَهُوَ وادٍ بِظَهْرِ الکُوفَةِ، ثُمَّ یَتَفَرِّقُونَ فِی الْبُلدانِ وَالاَمْصارِ، حَتّی یَزُورُونَ أَهالیهِمُ الَّذینَ کانُوا مَعَهُمْ فی دارِ الدُّنیا؛ پس آنها در وادی السلام فرود می آیند، و آن منطقه ای در پشت کوفه است، از آنجا به شهرها و کشورها پراکنده می شوند، سپس به خویشان و آشنایان خود که در دنیا با آنها آمیزش داشتند سر می زنند… و شامگاهان به جایگاه خود در بهشت برین باز می گردند».


8- ملایکه نقّال (ملائكه انتقال دهنده اجساد)

احادیث یاد شده به صراحت دلالت دارند بر این که ارواح مؤمنان به وادی السلام نجف منتقل می شوند، در عالم برزخ در آن سرزمین پاک با یکدیگر انس می گیرند و به گفت و گو می پردازند و از نعمتهای بی کران الهی متنعم می باشند، ولی در احادیث دیگری به وجود «ملک نقّال» و نقل و انتقال اجساد برخی از مؤمنان به وادی السلام نجف و دیگر مشاهد مشرفه سخن رفته است.

برخي ملائکه نقال را مشاهده کرده که پیکر مؤمنی را به وادی السلام نجف اشرف حمل می کنند.

مشروح این داستان را شیخ محمود عراقی با سند بسیار معتبر و قابل استناد از مرحوم نراقی نقل کرده است.

فلذا وادي السلام منحصر به مدفونين نيست و ارواح همه مؤمنان اينجا جمع مي شوند و برخي هم اجسادشان هم منتقل شده و چه بسا هر كدام از ما ارحام و آشناياني داشته باشيم که در وادی السلام مدفون باشند و ندانيم.

از شواهد:

مرحوم سيد مرتضى خراسانى حكايتى از بعضى نيكان نجف اشرف نقل كرده است :
عالمى از ساكنان نجف به مكه مشرف شده بود. هنگام مراجعت ، از حج دربيابانى دور از آبادى ، مريض مى شود و از دنيا مى رود.
چون امير الحاج كاروان مرد ناصبى بوده است نمى گذارد حجاج جنازه اين عالم را به نجف اشرف منتقل كنند و مى گويد:
بايد جنازه در همين بيابان دور از آبادى دفن شود.
حجاج هم ، جنازه را در همان بيابان دفن كردند، ولى از اين كار بسيار ناراحت بودند،
اماچاره اى جز اين نداشتند
پس از دفن او، خيمه اى بالاى قبرش زدند و يكى از حاجيان به نام ((شيخ محمد)) كه ازصالحان و مؤمنان بود بر سر قبر گذاشتند كه شب را تلاوت قرآن كند
و بقيه حجاج درخيمه ديگرى جمع شدند و براى او مجلس ختم وعزا تشكيل دادند
و آن شب را بيدار ماندند.
موقع سحر ديدند كه ((شيخ محمد)) از خيمه اى كه بالاى قبر آن عالم زده بودند
مضطربانه بيرون آمده و با حالت تعجب مى گويد: ععع((لاحول و لا قوه الا بالله و سبحان الله )) عععع (صداى در حالتحيرت و بند آمدن زبان)
وداخل خيمه دوستان خود شد.
از تحير و تعجب او؛ همراهانش سئوال كردند و گفتند: چرا ((شيخ )) را تنها گذاشتى و از كنار قبر او بيرون آمدى ؟
گفت : آن عالم به نجف اشرف منتقل شد.!!! حاضرين از گفتار او خنديدند و گمان كردند مزاح مى كند.
از او پرسيدند: آيا شوخى مى كنى ؟
گفت : به خدا قسم شوهى (تشويه ) نمى كنم !(يعنى با خلاف كفتن نمي خواهم واقعيت را ببوشانم)
او را در حالت بيدارى و با همين دو چشم خود ديدم كه به نجف رفت!!!
و با زبان خودم با او تكلم كردم و او جواب داد.
حاضرين از كيفيت واقعه سئوال كردند:
گفت : شب رامشغول تلاوت قرآن بودم .
هنگام سحر تجديد وضو كردم ومشغول نماز شب شدم .
بعد از نماز شب باز مشغول تلاوت قرآن شدم . ناگاه صداى پاى اسبى به گوشم رسيد و صداى صيحه او را شنيدم .
چون نظر كردم دو نفر را در عقب خيمه ديدم كه با سه اسب ايستاده اند و گويا منتظر كسى هستند.
ناگهان متوجه شدم كه آن مرحوم ، با لباس هاى فاخر و زيبا و با هيئتى نيكو مهياى بيرون آمدن از خيمه است .
چون نظرش بر من افتاد با عجله از خيمه بيرون آمد و به سوى آن دو نفر رفت .
آن ها هم ركاب اسب او را گرفتند و سوارش ‍ كردند و خودشان هم سوار شدند
و مانند ملازمان و نوكران ، از عقب او به راه افتادند
و مى خواستند به سرعت به سوى نجف روند.

چون اين حالت را ديدم . به سرعت ركاب او را گرفتم و گفتم : كجا مى روى ؟ گفت : به نجف ، گفتم : من هم ، همراه شما مى آيم .
در جواب گفت : الان ممكن نيست .
گفتم : ركاب شمارا رها نمى كنم و با شما خواهم آمد.
فرمود: بعد از سه روز ديگر خواهى آمد و از نظرم نغايب شدند.
حجاج از گفته او تعجب كردند، بعضى هم او را تكذيب نمودند.
((شيخ محمد)) گفت : علامت صدق گفتارم آن است كه بعد از سه روز ديگر فوت نمايم .
اگر چنين شد، بدانيد راست گفتم :
((شيخ محمد)) تا دو روز سالم بود چون روز سوم شد و به نجف رسيديم
تب كرده و در همان روز ازدنيا رفت .


------------------------------------

9- از ویژگیهای دفن در وادی السلام: برداشته شدن عذاب قبر و سؤال نکیر و منکر
مرحوم دیلمی در ارشاد می فرماید:
از ویژگیهای تربت امیرالمؤمنین علیه السلام این است که از کسانی که در آن سرزمین دفن شوند عذاب قبر و سؤال نکیر و منکر برداشته می شود، چنانکه در روایات صریحه به آن تصریح شده است.
و افراد بسیاری وصیت کرده بودند در جوار حرم ملکوتی امیرمؤمنان، در بهشت روی زمین «وادی السلام» به خاک بسپارند.
تعداد کسانی را که در طول چهارده قرن در این سرزمین مقدس به خاک سپرده شده اند، جز خداوند منان نمی داند.

گذشته از سفرنامه های جهانگردان، در گزارشهای محرمانه بریتانیا نیز از رقم بالای جنازه هایی که به جهت قداست مکان از ممالک مختلف جهان با امکانات محدود آن زمان به وادی السلام آورده می شد، گفتگو شده است.

10- حضور بسیار امیر المؤمنین علیه السلام در وادی السلام:
در احادیث فراوان آمده است که امیرمؤمنان علیه السلام در دوران اقامتش در کوفه به پشت کوفه تشریف می برد در وادی السلام توقف می کرد و ساعت ها به راز و نیاز می پرداخت گاهی همراهان خسته می شدند، ولی حضرت همچنان سرِ پا می ایستاد و مشغول مناجات بود، رخصت می طلبیدند که جامه ای پهن کنند تا مدتی استراحت فرماید، ولی قبول نمی کردند.

توضیح:
در بسیاری از حکایات و منابع به هنگام بحث از وادی السلام تعبیر بیرون نجف به کار برده شده، در حالی که قبرستان وادی متصل به نجف اشرف می باشد و از صحن مقدس تا درِ وادی بیش از چند صد قدم نیست، علت این تعبیر این است که در طول قرون و اعصای همواره برای حفاظت شهر و تأمین امنیت عمومی دیواری به دور شهر کشیده بودند که آن را «سور» می نامیدند، این سور بین شهر و وادی السلام فاصله انداخته بود، و لذا بیرون از سور را بیرون نجف تعبیر می کردند.

در طول قرون و اعصار وادی السلام مرکز خلوت اهل دل بود، بسیاری از فقها، علما و صلحا ساعاتی از روز را در وادی السلام به تفکر، عبادت، اذکار و اوراد می پرداختند، چنانکه از مجلسی اول نقل کردیم که در ایام تشرّف خود به نجف اشرف، شبها در حرم مطهر و روزها در مقام حضرت صاحب الامر علیه السلام در وادی السلام به عبادت و ریاضت مشغول می شد.

-------------------------------------

11-از مشاهدات باطن وادی السلام:

1- شاكرد شيخ انصاري مرحوم علّامه عظیم الشأن مرحوم آیت اللَّه شیخ محمود عراقی (اراكي) {طهراني المولد و نجفي المدفن} میثمی (از ذريه میثم تمّار رحمه الله) ،
در كتاب دارالسلام نأليف خود ص656 نقل كرده است

واقعه ای است که حکایت کرد آن را عادل فاضل "آخوند ملّا علی کزّازی سنجانی رحمه الله" از شیخ و استاد خود عالم نحریر ربانی "حاج ملّا محمّد کزّازی سنجانی" - طاب ثراه - از شیخ و استاد خود علّامه عصره "حاج ملّا احمد نراقی قدس سره" از والد ماجد خود عمده المتبحرین و قدوه الحکماء والمتألهین و زبده الفقهاء والمجتهدین "آخوند ملّا مهدی نراقی" - رفع مقامه - که او گفت: «در ایام مجاورت و وقوف در نجف اشرف از برای تحصیل علوم شرعیه، سالی قحط و غلا در آن ولا واقع گردید. به طوری که به علاوه فقرا و ضعفا، اغنیا و اقویا هم در مشقت و عنا افتادند و من به سبب چند نفر عیال و اطفال که داشتم در تعب شدید واقع شدم. به طوری که گرسنگی و پریشانی حال، وهْم و اندیشه در امر عیال مانع از آن گردید که از برای درس و تعلّم، حاضر محضر شیخ و استاد خود گردم و سه روز از حضور محضر استاد باز ماندم.

اتفاقاً روز سوم به ملاحظه بعض اخباری که دلالت دارد بر آنکه زیارت قبور مؤمنین باعث زوال هموم و غموم است، از برای زیارت قبور از نجف اشرف بیرون رفته به سمت "وادی السلام" توجه نمودم و بر آن تلِّ واقع در اول وادی برآمده رو به قبور، مشغول فاتحه خواندن و بعض سوره های دیگر [شدم .

پس از آداب زیارت و سلام بر اهل قبور، برگشتم. ناگاه چشمم به سواری افتاد که از سمت کربلا و شارع عام - که معبر زوار است، از وسط وادی السلام عبور می شود و به نجف منتهی می گردد - [در حرکت بود]. چون اندک تأمل کردم و آن سوار نزدیک شد، جنازه ای را دیدم بر حیوانی بار شده و شخصی افسار آن حیوان را دارد و دو نفر دیگر بر یمین و یسار آن جنازه می آیند. چون نزدیک تر شدند دیدم آن شخصِ قائد و آن که بر یسار است دو نفر از رفقای من و حاضرین درس استادند و آن شخص که یمین است خود استاد است. چون این واقعه را دیدم گمان آن کردم که جنازه را از ولایت عجم آورده اند و در خصوص آن به استاد سفارشی نوشته شده یا آنکه با او آشنایی داشته. لهذا از برای احترام با آن دو نفر استقبال کرده اند. پس من به مراعات احترام استاد پیش رفتم و بر استاد سلام کردم. جواب گفت. لکن زیاده بر آن ملاطفت و مهربانی و پرسش حال - چنانکه رسم سابق او بود - ننمود. بسیار دلتنگ شدم و چنان گمان کردم که چون سه روز است که به مجلس درس او نرفته ام گمان اعراض کرده و از من رنجیده است.

پس به نزد آن قائد و جلودار رفتم و به او گفتم که: استاد چرا به من التفات نفرمود؟ اگر به جهت ترک درس است آن بر وجه اعراض نبوده بلکه گرسنگی و پریشانی عیال باعث بر آن شده. چون آن شخص این سخن بشنید تبسّم نمود و گفت: آن شخص استاد تو نیست و من هم آن نیستم که تو گمان داری. این افسار را بگیر تا آنکه حقیقت این امر بر تو واضح و آشکار شود. پس افسار آن حیوان را به دست من داد. چون آن را گرفتم گویا مرا انقلاب حالی عارض شد و آن عرصه و وادی به نظر من تاریک و ظلمانی گردید. مشوش گردیدم و آن افسار را در دست خود ندیدم بلکه از آن حیوان و همراهان هم اثری دیده نشد. گمان خواب و بیخودی را هم به امتحانات منافیه از خود رفع کردم و خود را بیدار و جمیع مشاعر و حواس خود را در کار دیدم و چون اطراف خود را نظر و تأمّل کردم خود را در محوطه مدور برج مانند، ایستاده دیدم. در مقام تدبیر چاره و مناص برآمده روزنه ای که روشنی آن از خارج به داخل نمایان بود به چشم آورده از آن محوطه داخل روزنه شدم.

مُلکی وسیع و عرصه ای منیع مشاهده نمودم که لسانِ بیان از وصف الحال آن مُلک عاجز و قاصر، و طایر خیال از عروج به کنگره های پست بناهای عالیه و قصور رفیعه آن
فاتر، هوایی مفرّح در غایت اعتدال و در نظارت و نظافت بدون عدیل و مثال. اتفاقاً باغی وسیع و قصری رفیع به نظر آورده متوجه به سوی آن شده. کرباسی مشاهده کردم که به غیر از معمار ازل تا ابد کسی را نشاید که از عهده معماری یا بنایی آن برآید. چون داخل باغ شدم از اشجار مثمره و غیر مثمره و گلهای گوناگون و ریاحین و خضراویات خارج از اندازه و فزون و آب های جاری و خیابان های وسیع و غیر آن را به طوری دیدم که در بیان نیاید. گویا اول روز بهاری است که مرغان بر اشجار آن در نغمات و الحان، و قطرات شبنم از اوراق ریاحین و اشجار روان و چکان، خیابانی را داخل شده، و به سمت داخل آن باغ روان گردیدم، و قصری را به نظر آورده به سوی آن شتافته. چون از ایوان قصر بالا رفته نظر به داخل قصر انداخته. جوانی را در زی سلاطین بر کرسی مرصّع و زرین نشسته دیدم. چون چشمش بر من افتاد بر من سبقت به سلام کرده از جای خود به تعظیم من برخواست و با کمال ادب آواز داد که: جناب "آخوند ملّا مهدی" بفرمایید!

چون این دیدم مسرور گردیده داخل شدم. دست مرا بگرفت و بر پهلوی خود بنشانید. هر قدر در شمایل او نظر کردم او را نشناختم. با آن که با من آشناوار سلوک نمود و گویا آن جوان از ضمیر من خبردار شد و به من گفت: می دانم مرا نمی شناسی. منم صاحب آن جنازه ای که بر آن حیوان بار بود که افسار آن را به تو دادند. فلان نام دارم و اهل فلان شهرم و آن سه نفر هم، آن کسان که تو گمان کردی نبودند. بلکه از ملائک نقاله بودند که به نقل جنازه من مأمور شدند که از بلد خود نقل به اینجا - که وادی السلام و بهشت برزخی می باشد - نمودند.

چون این شنیدم حقیقت امر بر من آشکار شد. خود را مایل به تفرّج و تماشا دیدم و هیچ حزن و غصه در خود ندیدم. پس برخواسته از نزد آن جوان بیرون آمدم و در میان آن باغ گردش می کردم. ناگاه باغ دیگرم به نظر آمد و به سمت آن باغ رفتم و داخل شده. متعجبانه سیر می نمودم و بر اوضاع بدیعه و قصور رفیعه آن نظر می کردم. ناگاه جمعی را به نظر آورده. چون نزدیک شده و مرا دیدند با سرور مرا استقبال کردند. پدرم و مادرم و بعض ارحام دیگر بودند. با شادی مرا در میان گرفتند و از جمله ارحام احوال پرسیدند تا آنکه سخن به اطفال و عیال خودم رسید. ملتفت پریشانی و گرسنگی آنها شدم. مهموم گردیدم.

چون پدر یا مادرم آن حالت دید و از سبب پرسید و مطلع گردید به من گفت: می خواهی از برای آنها قوتی ببری؟ گفتم: آری. گفت: در آن موضع برو - و اشاره به قبه ای نمود - در آنجا برنج هست هر قدر خواسته باشی با خود ببر. چون این شنیدم شاد شدم و داخل آن قبه شده عبای خود را پر کرده مانند حمال های نجف بر پشت گذاشته بیرون آمدم. لکن ندانستم که از کجا بروم. اشاره به روزنه ای نمود. چون داخل آن روزنه شدم خود را در همان مکان نخستین که محوطه ای بود تاریک و ظلمانی دیدم. پس روزنه دیگر به نظر آمد که روشنی آن از خارج به داخل می نمود. چون از آن عبور نمودم خود را در آن اول مکانی دیدم که آن جماعت و جنازه را در آن ملاقات کردم و آن افسار را به من دادند. پس خود را در آن مکان از وادی السلام ایستاده دیدم و آن عبای پر از برنج را بر پشت خود گرفته با آن حالت روانه منزل خود گردیدم.

چون وارد شدم اطفال و عیال از مشاهده آن حال مسرور شدند و گفتند: از کجا این را به دست آوردی؟ گفتم: خداوند رزّاق است و بندگان خاص هم دارد. پس، از آن طبخ کرده و صرف می نمودند و مدّت زمانی به سبب آمادگی رزق آسوده بودیم. تا آن که روزی زوجه من مذکور نمود که من از حالت این برنج تعجب دارم زیرا آن روز که آن را آوردی در فلان ظرف کردم و از آن زمان الی الآن از آن طبخ می کنیم و نقصانی در آن ندیده ام و سبب آن را نفهمیده ام. چون من این شنیدم تبسم نمودم. از تبسم من آن زن دانست که در آن سرّی می باشد. اصرار در کشف و ابراز آن را از من نمود. لابد [= ناچار] شرح واقعه را به او باز گفتم. دیگر بار که برفت از آن بردارد از آن ندید و مأیوس برگردید».

نکته:
بالاتر بودن كيفيت اجناس ان عالم چيز عجيبي نيست
مهم اين است كه جنبه مادي هم دارد كه اين شخص هنوز در دنيا؛ هم توانسته حس كند و محسوس او واقع شود و نه فقط اين فرد صاحب مراتب معنوي بلكه زن او كه فرد معمولي بوده و يا همسايگان كه مي آمدند از برنجها مي گرفتند و مي بردند و مصرف مي كردند و بسيار لذيذ و معطر بوده 
پس عالم برزخ تمام آثار عالم مادي را دارد اما با عمق بيشتر و قابل دركتر و عميقتر و وسيعتر و جدا نبودن  عالم برزخ و آخرت از عالم دنياست


2- رؤیای صادقه مرعشیه:
مرحوم آيت الله سيد عباس کاشاني براي مرحوم ابوالحسني منذر نقل كردند که مرحوم آيت‌الله مرعشي به من فرمود:
من خيلي عاشق علّامه مجلسي بودم. مخصوصاً وقتي که ياد بيانات علامه مي‌افتادم، از اينکه چرا بعضي جرأت مي‌کنند و تعبيرات ناروايي را نسبت به ايشان به کار مي‌برند، در تعجب بودم.

يک شب خيلي به حضرت صدّيقه، فاطمه زهرا «سلام الله عليها» متوسل شدم تا در برزخ، مقام علّامه مجلسي را به من نشان دهند.
همان شب در خواب ديدم که
به «قبرستان وادي‌السلام» رفتم تا براي همه مؤمنين، اساتيدمان و فقهايي که در آنجا هستند فاتحه بخوانم.
ديدم وادي السلام يک صحراي بي حّد و حصر است؛ يک بيابان ولکن مملوّ از عمامه!
همه اهل علم‌اند و گويا من در عالم خواب همه را مي‌شناسم: «شيخ کليني»، «شيخ صدوق»، «شيخ مفيد»، «سلّار»، «ابن حمزه» ، بزرگانِ مشهد؛ تمام.
حاج شيخي هم که من در اين جمع مي ديدم «حاج ميرزا حسين نوري» [صاحب مستدرک الوسائل] بود.
من زمان حاج ميرزا حسين نوري را درک نکرده بودم اما گويي ايشان را از قبل ديده‌ام و مي‌شناسم.
ديدم آن جلو، طرفِ قبله، يک دري از خاتَم -که با هيبت و عظمت است - وجود دارد ؛
يک نفر هم کنار آن ايستاده و آن در بسته است.
به حاجيِ نوري عرض کردم اينجا کجاست؟
فرمودند: اينجا قطعه‌اي از «وادي السلامِ نجف» است.
وقتي نظاره کردم، آثار قبري را نديدم امّا هوا و فضايِ خيلي خوب و مايه انسي داشت که انسان دوست داشت از آن جدا نشود.
حاجي نوري فرمودند: ارواح مؤمنينِ شيعه هر جاي دنيا که باشند پس از وفات به وادي السلام منتقل مي‌شوند و در اينجا تا روز قيامت متنعّم‌اند.
امروز پيغمبر اکرم، ائمه اطهار و حضرت زهراء «سلام الله عليهم اجمعين» اذن عام دادند که با نوّابشان ملاقات کنند. پشت اين در باغي است که پيامبر اکرم، ائمه و حضرت زهرا [سلام الله عليها] در آن باغ هستند.
آن آقايي هم که دمِ در ايستاده، «علاّمه مجلسي» است.
ايشان واسطه بين پيغمبر، ائمه و علماي شيعه است.
خودِ پيغمبر صلّ الله عليه و آله و سلم به علّامه مجلسي لقب «بابُ الأئمّه» داده‌اند!
.
علّامه هم جفت جفت آقايان را صدا مي‌کرد:
مثلاً «محمد بن يعقوب کليني و صدوق»،
«شيخ مفيد و شيخ طوسي»،
«سيد رضي و سيد مرتضي»
...
آقايان جفت جفت به ملاقاتِ پيغمبر (صلي الله عليه و آله) مي‌رفتند.
من از هول و هيبتِ واقعه‌اي که در آن فضا ديدم از خواب جستم.
توضیح و نکات:
سؤال و نكته مهمي كه در اين واقعه است اين است كه چرا علامه مجلسي، با اينكه علماي بساري بوده اند حديث ائمه را جمع كرده اند در طول 1400 سال و بعضا از نظر علمي يا معنوي و جهات مختلف چه بسا ترجيحاتي داشته اند اما چطور علامه مجلسي مورد عنايت قرار گرفته اند
نكته اش اين است كه علامه مجلسي به همه احاديث اهتمام ورزيد و آنها را بقدر توانش جمع آوري و به نسل بعد منتقل كرد حتى آنهايي كه خودش مذاقا موافق نبود و شايد قبول نداشت
اما سايرين همه كتاب حديث انتخابي دارند و همه احاديث را از دم نقل نكرده اند و محدود به گزينش خودشان و آنچه پذيرفته بودند و قبول داشتند بوده است ولذا مرحوم مجلسي بر همه انها در اين موضوع ترجيح داشته و همين ترجيج موجب نائل شدن به چنان مرتبه اى كه در رؤاي صادقه مرعشيه نشان داده شده است گرديده است
و اگر اين مرتبه را مجلسي بخاطر صرف حفظ و نقل نه اعتقاد به همه اش نايل شده باشد آنوقت كسي كه
1- فراتر از مجلسي و بحار الانوار احاديث را مجموع و نقل كند
2- بتواند به همه اش معتقد باشد چه انها كه در بحار است جه آنها كه مجلسي در بجار الانوار نياورده است
3- بافقه الحديث راز و نكات آنها را تبيين كند و اشكالي كه در اثر محدوديت ذهن و يا فقاهت كلام معصوم و محدوديت علم به نظر مي رسد را برطرف كند
4- همه احاديث بخصوص انجه مهجور است را احيا و تحقيق و تعليم و نشر و بلكه اقامه متداول نمايد مفادش را
آنوقت وي در نزد خداوند و حضرات جه جايگاهي خواهد داشت = پس همگي اين نكته را بشناسيم و اين موارد را هدف قرار دهيم و پيوسته برايش تلاش كنيم و از خداوند توفيق تحققش بدست خودمان را بخواهيم
رزقنا الله ذلك و وففنا بذلك جميعا

3-نمونه انتقال ارواح اهل ايمان به وادي السلام با بدرقه ملائكه و مكان مفرح و نعمات فراوان


اين واقعه درباره وادي السلام را شاگرد شيخ انصاري مرحوم علّامه عظیم الشأن مرحوم آیت اللَّه شیخ محمود طهراني المولد و عراقی (اراكي) میثمی (از احفاد میثم تمّار رحمه الله صحابه امیرالمؤمنین علیه السلام) و نجفي المدفن،
در كتاب دارالسلام نأليف خود ص661 نقل كرده است
واقعه ای است که روایت کرده آن را "فاضل دربندی" در کتاب "اسرار الشهاده"
از شیخ اجل، تقی صالح "شیخ جواد نجفی" (دايي و بدر زن شيخ محمدطاها نجف مرجع تقليد كه حضرت خانه اش آمده بودند) رحمه الله از والد ماجد، فاضل کامل، عالم عادلِ خود "شیخ حسین" معروف به "ابن نجف تبریزی" (جدمادري شيخ محمدطاها نجف)
که از اجله اصحاب سيد بحر العلوم بود [و] معروف به مقامات و کرامات، که او نقل کرد از شخصی از صلحای نجف اشرف که او گفت:

من در وقتی که قریب به مغرب بود در وادی السلام بودم
و اراده آن داشتم که داخل نجف شوم.

ناگاه دیدم که جماعتی بر اسب های خوب؛ سواره می آیند
و در پیش روی ایشان سواری بود در نهایت حسن جمال و جلال
که بر اسبی عربی نجیب سوار بود.
چون به من رسیدند و نظر کردم،
یکی از ایشان را "سید صادق فهّام" که از اکابر علمای آن زمان بود دانستم
و دیگری را "شیخ محسن" برادر "شیخ جعفرِ" معروف،(كاشف الغطاء) گمان کردم.
پس نزدیک رفته بر آن دو نفر سلام کردم و نام ایشان را ذکر نمودم.
ایشان جواب سلام مرا دادند و گفتند که: یا فلان، ما آن دو نفری که نام آنها را ذکر نمودی نیستیم
بلکه ما و این جماعت از ملائک هستیم،
مگر آن یک نفر سوار که در جلو ما می رود.
زیرا که او روح مردی است صالح از اهل اهواز ناحيه حویزه
که مأموریم به استقبال او و همراهی او تا این مکان.
تو هم با ما بیا.
پس چون من با ایشان روانه شدم و قدری راه با ایشان رفتم
ناگاه خود را در مکانی فسیح و وسیع دیدم
که [از] آن خوش هواتر و وسیع فضاتر ندیدم.
پس آن ملائکه از اسب های خود پیاده شدند
و یکی از ایشان جلو آن شخص اهوازی یا حویزاوی را گرفته،
پیاده کرد او را در مکانی که آن را به فرش های ملوکانه نفیسه مفروش کرده بودند.
در بالای آن، فرش هایی از حریر و سُندُس و اِستَبرق گوناگون بهشتی انداخته بودند.
در بالای آنها توشک های مختلفه ونمارق مصفوفه و زرابی مبثوثه (اوصاف قرآنى مبلهاى بهشتي) و پشتی ها و مخده های متعدده گذاشته بودند
و آن مجلس را به انواع طِیب و اقسام عطریات، از مشک و کافور و عبیر و عنبر و نحو آنها خوشبو و معطر نموده بودند
و مِجمَرهای عود و غیر آن در آن چیده بوده
و در اطراف آن مجلس مشعل ها برپا شد
و قندیلها و چهل چراغ ها در سقف آن آویخته شده
و اقسام مزینات و انواع مُفرحات که مجالس و محافل را شاید و باید، در آنجا بکار برده بودند.

پس روح آن مرد اهوازی یا حویزاوی را با نهایت اعزاز و اکرام در صدر آن مجلس نشانیده،
مرحبا گفتند و به انواع تحیات و تهنیات او را سرافراز نمودند.
پس خوانی ملوکانه مشتمل بر انواع میوه جات لطیفه حاضر کرده
و سفره شاهانه پهن کردند.
پس آن شخص شروع در اکل نمود
و مرا هم بر آن امر فرمود و اکل نمودم.
پس به سوی من نظر افکنده و گفت که:
ای مرد صالح، چه می بینی؟
گفتم: درجه بلند و عطایی عظیم از خداوند کریم در حق تو مشاهده می نمایم.
گفت: آیا می دانی که باعث انکشاف این امر (كه باطن اين وادي السلام و بذيرايي از يكي از ارواح) از برای تو چه بود؟ که این امور غریبه و اوضاع عجیبه را مشاهده کردی
با آن که عادت بر ابراز این راز، جاری نگردیده؟
گفتم: نمی دانم، باعث چه بوده!
گفت: باعثِ بر این، آن است که پدر تو از من مقدار دو من گندم طلبکار بود
و چون خدا می خواست که درجه مرا بلند کند
و نعمت خود را بر من تمام نماید به طوری که از آن چیزی باقی نماند،
روح مرا در این نَشْئَه (عالم) به تو نُمود
تا آن که برائت ذمه از حق تو حاصل کنم
با آنکه مرا بری ء الذمه نمایی
یا آنکه حق خود را از من اخذ و قبض نمایی.
هر یک از این دو امر را که بخواهی، اختیار کنی.

چون این کلام را از او شنیدم
گفتم: بلکه من حق خود را می خواهم.

چون این بگفتم یکی از آن ملائکه گفت:
عبای خود را پهن کن. من عبا را پهن کردم
و چنان گمان کردم که او از طرف دیگر گندم در عبای من می ریزد.
تا آنکه گفت عبای خود را جمع کن که حقّت به تو رسید.
چون آن را جمع کردم و دیگر بار نظر نمودم از آن جماعت و آن نشئه و اوضاع غریبه دیگر چیزی ندیدم
مگر آن که عبای خود را پر از گندم دیدم.
پس آن را بر پشت خود گرفته روانه به خانه و منزل خود در شهر نجف شدم
و آن گندم را در محلی ضبط نموده
مدتها از آن طحن (آسياب) و طبخ می نمودیم
و کماکان بر مقدار خود باقی بود (بااينكه مصرف مي شد جيزي كم نيم شد)
تا آن که سرّ آن شایع و امر آن فاش گردید.
دیگر از آن چیزی ندیدم.

بعد از آن،
فاضل مذکور (فاضل دربندي) می گوید که:
شیخ جواد مزبور (بدرخانم و دايي مرجع شيخمحمدطاهانجف) از والد ماجد خود (شيخ حسن نجف جدمادري شيخ محمدطاها نجف) نقل کرده که آن شخص اهوازی یا حویزاوی؛ از جمله علمای اعلام یا سادات عظام نبود
بلکه مردی بود از عوام شیعه
که محبت شدید و موالات اکیدی با اهل بیت نبوت علیهم السلام داشت،
و مردی بود کاسب که در کسب خود از وجه حلال اهتمام می نمود
و زاید از معیشت سال خود را
صرف خیرات و مبرات و تعزیه جناب خامس آل عبا سید الشهداء علیه السلام می نمود،
و در ایام عاشورا به اطعام حاضرین مجلس مصیبت و باکین
و انفاق بر قرّاء تعزیه
و احسان به ایشان، و معاشرت می نمود
خدمات اهل آن مجلس را از آب دادن و قهوه و قلیان و کفش برداشتن و شربت دادن و نحو آن

هنیئاً له ثم هنیئاً له» = گوارايش باد
سپس گوارايش باد

نکته مشاهده فوق:
از نظر واقعيت وادي السلام در ابعاد بيشتر از ماده نازل محسوس عمومي مشاهده كردن نشان دادن
و اين كه بصيرت حقيقي محدود به حواس پنجگانه مادي عمومي ناس نيست و ابعاد بيشتر دارد اين عالم و اگر گشوده شود محسوس مي شود و طور واقعيت دارد كه گندم ان براى اهل ماده و ابعاد محسوسات دنيوي محسوس و مورد استفاده است
و نتيجه عمل صالح ان شخص با اينكه ...عادي و معمولي بوده
و تكريم او از خداوند كه ملاقات با طلبكارش قبل استقرار در عالم قبر فراهم شده و تسويه كرده اند براى او ووو


اهتمام علما و اهل معرفت به زیارت وادی السلام:
علما و اهل معرفت بسیار اهتمام به زیارت وادی السلام داشتند از جمله مرحوم آیت الله قاضی و شاگردانشان
به عنوان نمونه این ویدیو از اهتمام آیت الله سید عبد الکریم کشمیری به زیارت وادی السلام را ببنید:
http://www.aelaa.net/Ersaal/4/waadiossa ... shmiri.mp4

توضیح مهم درباره مشاهدات فوق:
1- بخلاف آنچه كه القاء و تصور مي شود که عوالم برزخي فاقد جهات مادي است، اما عوالم برزخى داراى ابعاد مادى هست
و تمام آثار عالم مادي را دارد اما با عمق بيشتر و قابل دركتر و عميقتر و وسيعتر و جدا نبودن  عالم برزخ و آخرت از عالم دنياست

و فقط با حواس مادى اين دنيا براى مقيدين دنياى مادي محسوس نيست،
اين عوالم برزخى فقط تفاوتش اين است كه وجودش در فركانس قابل دريافت افراد مقيد به محسوسات دنيوى نبوده
و در دسترس اينها نيست،
و افرادي كه در همين دنيا ترقى مى كنند چشمشان باز مى شود و آن عوالم را مي بينند بلكه حضور حسى و مادى در آن عوالم پيدا مي كنند و مى توانند از نعمات آنجا هم بهره مند شوند
فلذا حضور و ارتباط با قبرستان و عالم ارواح ارتباط با مرده ها نيست
براى راه يافتن به اين عوالم است قبل از انتقال به آن عوالم بعد رحلت

2- براى فهميدن و تصور بهتر عوالم ديگر بحث جهانهاى موازى در فيزيك جديد و حتى فيلمهاى ساخته شده براى انتقال ميان زمانها مى تواند تصوير خوب و محسوسي از واقعيت آن جهانها بدهد

عوالم برزخي وسيعتر از عالم محسوس دنيوي ماست
و براى مقيدين و اهل دنيا دسترسي نيست تابعد مردن
اما كسايى كه قطع تعلق از مشغوليتهاى دنيوي مي كنند و همه توجه عميق و وسيع و اصليشان به عوالم برتر است و در اين باره تلاش مى كنند فلذا فركانس دريافت ديدن عوالم برزخي را دريافت مي كنند
ابتدا صداي عوالم ديگر و بعد تصوير آنجا را دريافت كرده و حتى به حضور تمام ابعادي در ميان آن عوالم مي رسند

3- و اين مزارات و مقابر خصوصا اگر حضور خلوتش با آداب فراهم شود آنقدر لذت بخش است كه همه وقتش را در ميان آنجا و با آنها مى گذرانند
ولذاست چون زيبائيهاى آن عوالم بسيار بيشتر از دنياى حاضر فعلي است
آنقدر مانوس شده و وقتش را با آنجا و دريچه آن جهان مى گذرانند كه گذشت زمان را متوجه نمي شود

4- براى درك تفاوت و وسعت دنياى حاضر فعلي در مقايسه با عالم برزخي مثل وضعيت و بهر مندي جنين داخل شكم مادر (با آن محدوديت جا و ادراكات و لذتها) نسبت به عالم بيرون شكم مادر؛ بعد تولد است
چقدر و چند برابر انسان در عالم دنياى حاضر فعلي جا و وسعت و امكانات و بهره مندي دارد نسبت وضعيت جنين در شكم مادر مي باشد؟
روي همين مقايسه فكر بشود مي تواند شخص ارزش و وسعت و زيبايي و ادراكات و نعمتها و لذتها مي شود رسد
و قبرستان دريجه آن عوالم برزخي است
فلذا زيارت اينها و اينجا فوق مبحث ترحم به اهل قبور منافع دارد
با اين توجهات زيارت اهل قبور را بخوانيد و اعمال را انجام دهید


آیت اللَّه مصلحی از مرحوم مرجع آیت اللَّه اراکی و ایشان از مرحوم آیت اللَّه حاج آقا حسن فرید اراکی به نقل از مرحوم آیت اللَّه حائری مجدد حوزه عليمه قم نقل کردند:
روزی با یکی از علما، کنار شطّ کوفه راه می رفتیم، ناگاه متوجّه شدیم که در همین مسیر جنازه ای را نیز تشییع می کنند. مرحوم حائرى گفتند: بیایید ما هم برویم این جنازه را تشییع کنیم.
پرسیدم: مگر او را می شناسید؟ ایشان پاسخ دادند: من خوابی درباره این جنازه دیده ام که خلاصه آن این است:
در عالم خواب، مشاهده کردم که ملائکه قصد دارند این جنازه را به وادی برهوت(ضد وادي السلام سرزمين اهل عذاب) ببرند،
ولی او ملتمسانه اصرار می کرد که مرا به برهوت نبرید،
امّا آن ها قبول نمی کردند.
آخر الامر گفت: پس لطف کنید بروید خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام و بگویید: فلانی می گوید: من یک عمر به مردم گفتم: من محبّ علی علیه السلام هستم، حالا پس از مرگ اگر مرا به سوی وادی برهوت ببرند، مردم درباره محبّ علی علیه السلام چه خواهند گفت؟
ملائکه نزد آن حضرت شرفیاب شدند و پیام او را به آن حضرت رساندند،
پس از بازگشت گفتند: آقا امیرالمؤمنین علیه السلام با بزرگواری اجازه فرمودند که او را به وادی السلام ببرید.
pejuhesh232
 
پست ها : 8790
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

اشاره به جایگاه کفار

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه آپريل 13, 2024 7:38 pm

اشاره به جایگاه کفار:
«برهوت» نيز نام يک چاه عميقى است در «حَضْرَموت» که کسى قدرت پايين رفتن از آن و رسيدن به قعر آن‌ را ندارد.
يکى از مباحثى که در ارتباط با عالم برزخ مطرح است، برهوت است. مانند وادى السلام که جايگاه ارواح مومنين است؛ برهوت جايگاه ارواح کفار، مشرکين و منافقين است .

معرفي برهوت:
مرحوم شيخ کلينى در کافى به نقل از حضرت صادق علیه السلام آورده است :
... عن ابى عبدالله عن آبائه عليهم السلام قال : قال امير المومنين: شر ماء على وجه الارض ، ماء برهوت و هو الذى بحضرموت ترده هام الکفار
بدترين آب هاى روى زمين آبى است که در برهوت است و آن در بيابان حضرموت واقع است ، ارواح کفار را به آنجا مى برند.

امام صادق فرموده است : پشت يمن بيابانى است که به آن وادى حضرموت مى گويند، در اين بيابان از جانداران به جز مارهاى سياه و جغد، موجود زنده ديگرى يافت نمى شود. سپس فرمود: در اين بيابان چاهى است که به آن بلهوت مى گويند، اين بيابان محل سکونت ارواح مشرکين است، آنها به آن چاه رفت و آمد مى کنند و از آب آن چاه که مانند چرک و خون است مى آشامند.

باز مرحوم کلينى به نقل از ضريس کناسى از امام باقر آورده است :
... و ان لله نارا فى المشرق خلقها ليسکنها ارواح الکفار و ياکلون من زقومها و يشربون من حميمها ليلهم ، فاذا طلع الفجر هاجت الى واد باليمن يقال له : برهوت ، اشد حرا من نيران الدنيا، کانوا فيها يتلاقون ، ويتعارفون ، فاذا کان المساء عادوا الى النار فهم کذلک الى يوم القيامه
خداوند در مشرق زمين جهنمى دارد براى اينکه شب ها ارواح کفار را از وادى برهوت به آنجا منتقل کند و از زقوم و حميم5 آن به آنها بخوراند و چون فجر طلوع کند ارواح آنها را دوباره به وادى برهوت که در يمن است کوچ مى دهد داغى آن بيابان از آتشهاى دنيا داغ تر است .ارواح کفار در آن بيابان همديگر را ملاقات مى کنند و يکديگر را مى شناسند و چون شب شود دوباره خداوند آنها به همان جهنم بر مى گرداند و اين کار تا بر پائى قيامت ادامه دارد.

همانطور كه درباب وادي السلام اشاره شد بنابرآنجه در حديث شريف آمده مقصود باطن برزخي اين سرزمينهاست (نه ظاهر آنها)
امام على(عليه السلام) به اصبغ بن نباتة فرمودند:
« اى پسر نباته! اگر پرده‌ها کنار زده شود، هر آينه ارواح مؤمنان را در اين پشت (وادي السلام) خواهيد ديد که حلقه زده‌اند. به ديدار هم مي‌روند و با يکديگر سخن مي‌گويند. در اين‌جا روح هر مؤمنى هست و در وادى برهوت‏، جان هر کافرى».
pejuhesh232
 
پست ها : 8790
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

سلام و دعا برای ساکنان قبور

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه آپريل 13, 2024 7:39 pm

Image

Image

Image

Image


صلوات خاص قبرستان؛ وارد شده از امام رضا (عليه السلام)
كه فرمودند:
"هر کس این صلوات را 1 بار در قبرستان بخواند به مدت 10 سال عذاب از تمام قبرستان برداشته میشود
اگر 2 بار بخواند به مدت 40 سال و
اگر 3 بار بخواند برای همیشه عذاب برداشته میشود
همچنین هرکس این صلوات را بر سر قبر والدین خود بخواند حقوق ایشان را ادا نموده است." .
اما متن صلوات این است:

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد مادامت الصلوات
و صل علی محمد و آل محمد مادامت البرکات
و صل علی محمد و آل محمد مادامت الرحمه
اللهم صل علی روح محمد و آل محمد فی الارواح
و صل علی جسد محمد و آل محمد فی الاجساد
و صل علی قبر محمد و آل محمد فی القبور
و صل علی صورة محمد و آل محمد فی الصور
و صل علی تربة محمد و آل محمد فی التُرَب
و صل علی نور محمد و آل محمد فی الانوار
برحمتک یا ارحم الراحمین

نقل شده از کتاب مفاتیح الخیرات


صلوات با فضیلت:
اين صلوات برايش فضيلت بسيار نقل شده است ثواب آن هر دفعه‌اش؛ معادل ده هزار بار صلوات است
اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی سَیِّدنا مُحَمَّدٌ مَا اخْتَلَفَ الْمَلَوان وَ تَعاقَبَ الْعَصْرانِ وَ کَرَّ الْجَدیدانِ وَ اسْتَقْبَلَ الْفَرْقدانِ وَ بَلَّغْ رُوحَهُ وَ اَرْواحَ اَهْلِ بَیْتِهِ مِنّا التَّحِیَّهَ وَ السَّلامُ

در تفسير روح البيان ج7 ص234 و برخى منابع ديكر آمده است
"آورده‌اند (در روايات) که کسی نزد يكى از سلاطين آمد و گفت مدتی بود که حضرت پیغمبر (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌وسلّم) را می‌خواستم که در خواب ببینم و غمی که در دل دارم به آن دلدار غمخوار باز گویم‌.
همه شب دیده بعمدا نگشایم از خواب = بو که در خواب بدان دولت بیدار رسم‌
قضا را سعادت مساعده نموده، شب دوش بدان دولت بیدار رسیدم، و رخسار جانفزای جهان آرایش «کالقمر لیلة البدر و کالروح لیلة القدر» دیدم، چون آن حضرت را منبسط یافتم؛
گفتم: یا رسول اللّه هزار درم قرض دارم، ادای وی را قادر نیستم، و می‌ترسم که اجل در رسد و وام در کردن من بماند،
حضرت پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود:
که نزد.... (و نام سلطان بُرد) رو، و این مبلغ ازو بستان،
گفتم یا سیدالبشر شاید از من باور نکند و نشانی طلبد
کفت بگو بدان نشانی که در اول شب که تکیه می‌کنی سی هزار بار بر من درود می‌دهی
و به آخر شب که بیدار می‌شوی سی هزار نوبت دیگر صلوات می‌فرستی وام مرا ادا کن
سلطان به گریه درآمد و او را تصدیق کرده قرضش ادا کرد و هزار درم دیگرش بداد
ارکان دولت متعجب شده گفتند‌
ای سلطان این مرد را درین سخن محال که گفت؛ تصدیق کردی؟ و حال آن که ما در اول شب و آخر با توییم و نمی‌بینم که به صلوات اشتغال می‌کنی؟
و اگر کسی بفرستادن درود مشغول گردد، و بجدی و جهدی که زیاده از آن در حین تصور نیاید؛ در تمام اوقات و ساعات شبانه‌روز شصت هزار بار صلوات نمی‌تواند فرستاد، به‌اندک فرصتی در اول و آخر شب چگونه این صورت تیسییر پذیر باشد؟
سلطان گفت: که من از علما شنوده بودم که هر که یکبار بدین نوع صلوات فرستد که (اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی سَیِّدنا مُحَمَّدٌ مَا اخْتَلَفَ الْمَلَوان وَ تَعاقَبَ الْعَصْرانِ وَ کَرَّ الْجَدیدانِ وَ اسْتَقْبَلَ الْفَرْقدانِ وَ بَلَّغْ رُوحَهُ وَ اَرْواحَ اَهْلِ بَیْتِهِ مِنّا التَّحِیَّهَ وَ السَّلامُ) چنان باشد که ده هزار بار صلوات فرستاده باشد، و من در اول شب سه نوبت و در آخر شب سه کرت این را می‌خوانم، و چنان می‌دانم که شصت هزار صلوات فرستاده‌ام، پس این درویش که پیغام سید انام (علیه‌الصلاة‌والسلام) آورده است گفت آن گریه که کردم از شادی بود که سخن علما راست بوده و حضرت رسول (علیه‌الصلاة‌والسلام) بران گواهی داده".

(که خوب است در زیارت قبور خوانده شود
و نیز نوشتن این صلوات بر تابلو یا لوح سنگی بر سر قبور)

بعد آن نیز صلوات جامع فرستاده شود:
اللهم صل علی محمد وعلي وآلهما الطیبین الطاهرین


ختم مجرب:
يكختم هم  ازمرحوم نخودكي نقل شده است مجرب است
شب های جمعه یک سورة یاسین و هزار و صد مرتبه صلوات هدیه به ارواح مومنین وادی السلام نجف نمایند که از جهات معنوی و مادی به تجربة عده ای رسیده است.

خیرات برای این دسته از اموات وادی السلام خیلی مجرب است جهت قضاء حوایج:
هدیه ارواح اهل ایمان مدفونین در وادی السلام که کسی انها را نمی شناسد و وارثی که یاد کند ندارند و دیگران هم یادشان نمی کنند:
فاتحه + 25 مرتبه استغفار (اللهم اغفر للمومنین والمومنات) + صلوات

از مرحوم والد امام خميني هم ياد كنيد: شهيد سيد مصطفى فخرالمحققين
ايشان بعد از آنكه شهيد شدند جسدشان را مدتي در اراك به امانت سپردند؛ و بعد يكسال به وادي السلام آوردند
و متاسفانه قبرشان معلوم نيست دركجا دفن شده است
فرزندان آن شهيد همه كوچك بودند 10 ساله و پنج ساله و پنج ماهه = امام خميني
ايشان شهادتشان در سال 1320 ق بوده ؛ الان 124 سال گذشته است
ايشان از شاگردان ميرزاي شيرازي بوده اند (ميرزاي بزرگ)

و عليرغم 14سال نجف بودن امام و حاجاقامصطفى و الان هم نوه شان نمي دانم چطور پيدا نكرده اند
و احتمالا بشود پيدا كرد از قديميها اگر مي پرسيدند ومدفونين آنسال
و اینكه دركدام ناحيه وادي السلام دفن مي كردند اموات ايران را
و كافي است لوحها جستجو ميشد در آن ناحيه ووو
حالا ما كه هيج خويشي نداريم ياد كنيم

كتاب خاطرات آيت الله پسنديده را افراد بخوانند به آن اشاره شده است؛ و مقداري از شرح حال ايشان و اجدادشان آمده است

قديم منطقه خمين را كمره مي گفتند؛ و ايشان معروف به مجتهد كمره بودند
کمره به فتح كاف، فتح ميم، كسر را
pejuhesh232
 
پست ها : 8790
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

نقشه و برنامه مزارات وادی السلام

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه آپريل 13, 2024 7:40 pm

هشت مكان زيارتي
1- حضرتين دونبي الهي هود و صالح عليهماالسلام (جديد)
2- حضرتين دونبي الهي هود و صالح عليهماالسلام(قديم) - مراقد مرحومان ملاقلى جولا - والد و استاد آيت الله قاضي - سيدعلي قاضى - شيخ فضل الله (رضوان الله عليهم)
3- مرقد آيت الله سيد قطب الدين نيريزي
4- مقام ديدارگاه امام زمان - منبرالقائم - مقام امام صادق (عليهما السلام)
5- مرقد آيت الله سيد جمال گلپايگاني
6- مرقد شيخ جواد سهلاوي و شيخ ابوالمكائن
7- مرقد آيت الله شيخ عباس هاتف قوچاني
8- مرقد حاجيه خانم اخوان شكرى

جزئيات توضيحات و آدرسهاى هر كدام از مزارات در غرفه هاى جداگانه در تالار وادي السلام
viewforum.php?f=2481

نقشه مسیر بر روی نقشه گوگل:
https://www.google.com/maps/dir//%D9%81 ... AD+(%D8%B9).%D8%8C+%D8%A7%D9%84%D9%86%D8%AC%D9%81%D8%8C+%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%82%E2%80%AD/@32.0201498,44.32738,5138m/data=!3m1!1e3!4m35!4m34!1m0!1m0!1m0!1m5!1m1!1s0x0:0x37494b8a8bcd9a95!2m2!1d44.3116222!2d32.0037427!1m5!1m1!1s0x155ed160d150507b:0x8b86f9af0d4a5dca!2m2!1d44.3128837!2d32.0018875!1m5!1m1!1s0x155ed1f710b7e435:0x70cfd75edbab2b50!2m2!1d44.3173704!2d32.0021756!1m5!1m1!1s0x155ed1dd1910f9db:0x542e60e66501450f!2m2!1d44.3153088!2d32.0003652!1m5!1m1!1s0x155ed0b0536e5a8d:0x2134a7d9c00889ba!2m2!1d44.3165381!2d32.0001525!3e2!5m1!1e4

تصوير نقشه هشت مكان وادي السلام با بيان جزئيات نام اماكن

Image

تقريبا همه آنها در يك راستا و مسير جنوبى شمالي است
با كمي حاشيه مسير رفتن

براى توجيه راننده هم مي شود نقشه برايش بلوتوث كرد و گفت ما مي خواهيم برويم شماره 8و 7 و 6 و در شماره 5 پياده مي شويم
اينطوري هم متوجه مي شود دقيقا مسير چيست
هم بنظرش طولاني نمي ايد
و از 8 شروع شده در سه جا بايد توقف كند (هرجا 10 دقيقه) و در 5 شمارا پياده كند و تمام
و از 5 تا 1 را كه فواصل كوتاه است خود زائران پياده و بدون وسيله مي روند
و اگر روزي وسيله شخصي هم بخواهند بروند كه نقشه همه اماكن را دارند

انتهای مسیر در فتحة التاسعة نقبره ایرانیها (مرقد بانو اخوان)
https://goo.gl/maps/Y2pDm2hWtZWqxRPv6
pejuhesh232
 
پست ها : 8790
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

آمادگی برای سفر آخرت

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه آپريل 13, 2024 7:41 pm

از آداب زیارت قبرستان تذکر به سفر آخرت و آمادگی برای سفر آخرت است
مرحوم محدث قمي مباحث خوبي را در كتاب منازل الآخرة از آيات و احاديث آورده اند كه براى تذكر در زیارت قبرستان خوب است
خودش يك سري مباحث مناسب زبارت قبور است
http://alhassanain.org/persian/?com=book&id=844&page=8

منازل مسیر را عقبه می نامد؛ عقبه يعني گردنه است؛ مسير باريك و شيب دار كه عبورش نفسگير و خطر سقوط هست
pejuhesh232
 
پست ها : 8790
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

دفن در وادی السلام - دفن اجزاء

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه آپريل 13, 2024 7:41 pm

از ویژگیهای دفن در وادی السلام: برداشته شدن عذاب قبر و سؤال نکیر و منکر

در كلام خازنان وحي عليهم السلام آمده است : دفن كردن ميت در نجف اشرف و همسايگى امير المؤ منين عليه السلام عذاب قبر و سئوال نكير و منكر را از او بر مى دارد.

مرحوم دیلمی در ارشاد می فرماید:
از ویژگیهای تربت امیرالمؤمنین علیه السلام این است که از کسانی که در آن سرزمین دفن شوند عذاب قبر و سؤال نکیر و منکر برداشته می شود، چنانکه در روایات صریحه به آن تصریح شده است.
و افراد بسیاری وصیت کرده بودند در جوار حرم ملکوتی امیرمؤمنان، در بهشت روی زمین «وادی السلام» به خاک بسپارند. تعداد کسانی را که در طول چهارده قرن در این سرزمین مقدس به خاک سپرده شده اند، جز خداوند منان نمی داند.

گذشته از سفرنامه های جهانگردان، در گزارشهای محرمانه بریتانیا نیز از رقم بالای جنازه هایی که به جهت قداست مکان از ممالک مختلف جهان با امکانات محدود آن زمان به وادی السلام آورده می شد، گفتگو شده است.

دفن در وادی السلام؛ رایگان است و تنها هزینه کندن قبر گرفته می شود و از سرتاسر عالم نیز امواتی را برای دفن آنجا می آورند به جهت برکات وادی السلام.
و سردابهای بسیاری نیز در وادی السلام است که طاقجه هايي دارند بقدر تابوت و ميت را درون ان مي گذارند و دربش را مي بندند؛ بقدر لحد كه مي سازند در قبور معمولی؛ البته اين سردابها بايد بسته باشد و فقط هنگام دفن ميت جديد باز شود و یا برای تعمیر و تنظیف

دفن اجزاء:
1- يكي از مستحبات كوتاه كردن مو اين است كه شخص چيده هاي مو را جمع و دفن كند

2- عمل به اين امر هم اداى توصيه مولا كه مستحب بوده و هم تذكري براى انسان با معرفت است كه مي بيند همانطور كه هر روزه اجزايي جديد از بدن با روييدن سلولهاى جديد سبب مي شود تا حيات و جلوه اى از اسماء عديده الهي بر او افاضه شود مانند الخالق الحي المحيي الدائم الباقي القيوم....به او موهبت شود،
همچنين با مردن تدریجي سلولها و اجزاى بدن تجليات اسمائي چون المميت بر او تابيده مي گردد

3- برخي از اهل معرفت عمل به دستور شرع در دفن اجزاي مرده مثل مو و ناخن (براى آنكه نمي تواند در آستانه خانه اش دفن كند) خود را جمع مي كنند در فرصتي كه ميسر شود در قبرستان متبركى مثل وادي السلام نجف دفن كنند، و بدين وسيله ضمن عمل به توصيه دفن اجزاء همچنين بنحوي خود را از مدفونين (ولو جزيي) وادي السلام و ان شاء الله مشمول رحمتهاى الهي براين قبرستان و نيز خيرات مؤمنين براى مدفونين اين قبرستان كه ياد و خيرات براى ايشان در موفقيت برخي ختومات قيد شده مي نمايند

4- در دفن مراقبت شود جاى مخصوصي در نظر گرفته شده و هرجا اقدام نكنيد كه كسي فكر نكند شما مي خواهيد كفن اموات بدزديد

ازين رو بايد جاي مناسبي باشد كه هم در منظر كسي نباشد هم در معرض حفاري براى دفن و يا فرسايش راه نباشد
کافي است كنار قبوري باشد كه نزديك به معبرهاى شلوغ نباشد و كف زمين و فواصل بين قبور اسفالت يا سيمان يا موزائيك و سنك و كاشي نشده باشد
و فاصله تا قبر كنار كم باشد كه مجال دفن ميت و قبر ديگر نباشد و اگر اينجا اجزاء دفن شد محفوظ بماند و بخاطر حفاري تخليه نشود
pejuhesh232
 
پست ها : 8790
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

مقبره ایرانیها - مرقد بانو اخوان

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه آپريل 13, 2024 7:49 pm

در فتحة التاسعة مقبره ایرانیها (مرقد بانو اخوان)
https://goo.gl/maps/Y2pDm2hWtZWqxRPv6

مقبره ایرانیها در کنار مقبره شهدای سپاه بدر (منَظَّمة البدر) قرار دارد و نزدیک مرقد شهید مهدی ابو مهندس

Image
Image
pejuhesh232
 
پست ها : 8790
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

مرقد مرحوم آيت الله حاج شیخ عباس هاتف قوچانی وصی مرحوم قاضی

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه آپريل 13, 2024 7:50 pm

Image
Image
Image

ان سنگ سفيد پائين پاي قبرشان هم لوح قبر نيست
لوح يادبود است براى پسرشان شيخ محمد است
كه صدام دستگير كرد و مدتها محبوس و نهايتا مفقود شد
ظاهرا اعدام كرده بودند
ولي معلوم نيست كجا دفن كردند
خانواده شان اينجا لوح ياد بود گذاشته اند
و نوشته است {نموداري از قبر...}

Image

در "الفتحة الثامنة" بر جانب راست "گذر هشتم" اين قبه فيروزه اى واقع و مرقد مرحوم آيت الله حاج شيخ عباس قوچاني وصي مرحوم آيت الله قاضي است
شروع الفتحة (گذرهاى)... وادي السلام از سمت شرق ظاهرا لحاظ مي شود
فاصله از اول الفتحة الثامنة تا مرقد هفتصد متر است

Image

از ابتداى الفتحة الثامنة بر جانب راست فرعي هايي وجود دارد = 25 فرعي را مي شماريم بعد فرعی25 مرقد مرحوم شيخ عباس هاتف قوجاني واقع است

آدرس مرقد آیت الله شیخ عباس قوچانی: فتحة الثامنه - شارع باء - بعد فرعی بیست و پنجم
فاصله تا ابتای شارع اصلی =700 متر

مختصات:
32.037281,44.296217
لینک گوگل مپ:
https://goo.gl/maps/oGmb8n7oaXvc5GoMA

لینک مسیر از جاده اصلی = 700 متر
https://goo.gl/maps/Yvqhe4Vz1ASsbb8C6

در نقشه زير الفتحة الثامنة (گذر هشتم) وادي السلام مشخص شده است كه از بلوار شرقي شروع مي شود و به غرب وادي السلام منتهى مي شود
آخرين نقطه آبي محل گنبدي است كه اين را با سرچ نقشه گوگل روي وادي السلام نیز هست "الشيخ عباس الهاتف القوجاني"

Image
تصوير درشت نمايي

Image

اين مرقد بعد از آخرين فرعي واقع است از سري فرعي هاى منظم شمال جنوب الفتحة الثامنة
بعد از آن فرعي ديگري موازي فرعيها قبلي نيست و خيلي دور بعد اعوجاج مسير الثامنة چند فرعي كوتاه معوج غيرهمسو هست
اما در اين فرعيهاي منظم موازي هم بعد آخرين فرعي اين گنبد و مرقد واقع است

Image
ان شاء الله با اين تفصيل و شرح و مختصات و نقشه ها زایران بتوانند پيدا نموده و زيارت كنند

https://www.google.com/maps/search//@32 ... m2!3m1!5e2


Image
مسير از حرم علوي و مرقد هود و صالح و مرحوم قاضي تا محل مرقد مرحوم هاتف قوچاني


Image
موقعيت مرقد مرحوم هاتف قوچاني نسبت به مقبره حاجيه خانم اخوان و مسير آن
كه نقطه آبي بالاي نقشه مقبره حاجيه خانم اخوان است
و نقطه آبي انتهاى پايين گوشه سمت چپ؛ مرقد مرحوم هاتف قوچاني
لینک مسیر = 750 متر
https://goo.gl/maps/mYRgvEzkn1sFR4SD8

مقبره بانو اخوان
مقبره حاجیه خانم اخوان, 28R2+2H5, Najaf
https://goo.gl/maps/DrZbzsFiRfepKVqY8

Image
شايان ذكر است كه محل مرقد مرحوم هاتف قوچاني محاذي غربي مسجد سهله در وادي السلام است
pejuhesh232
 
پست ها : 8790
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

مقبره شیخ جواد سهلاوی (مقيم مسجد سهله) و حاج احمد ابوالمکائن

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه آپريل 13, 2024 7:51 pm

مرحوم شيخ جواد سهلاوي:
ایشان در مجاورت مقام خضر مسجد سهله در خانه بدرش مرحوم شيخ حسين سهلاوي بدنيا آمده است
وتمام عمرش حدود صدسال را غالبا در مسجد سهله به خدمت و عبادت و زيارت و مصاحبت اولياء الهي موفق بوده است
و شايد بعد حضرت صاحب الامر و حضرت خضر و ادريس عليهم السلام و اولياي مستور و رجال الغيب كه نمي شناسيم و مسجد سهله که محل اقامت و بيتوته مستمر ايشان است
برحسب آنچه مطلع شده ايم
در عصرما و قرن اخير مرحوم شيخ جواد سهلاوي و نیز پدرش شیخ جسین سهلاوی (و برخی از آل سهلاوی که در مسجد سهله به دنیا امده اند و در مسحد سهله نیز وفات کردند) بيشترين مدت توفيق بيتوته و اقامت و مجاورت و خدمت و عبادت را داشته اند رضوان الله عليهم

پدر شیح جواد؛ شيخ حسين هم قبل از او در سهله بدنيا آمده و طول عمر را در سهله خدمت كرده و در سهله وفات كرده
شيخ حسين هم با اولياء و علماء و صالحين ووو مشرف شدگان به زيارت حضرت محشور و مانوس بوده است
از جمله ايشان مرحوم آخوند ملاحسينقلي و بزرگان ديگر زمان ايشان كه اسمائشان معروف است فقط قضايا و وقايع ايشان ذكر نشده چندان چون فاصله زمانيش بيشتر بوده و مرحوم شيخ جواد نزديكتر به زمان بوده است وقايع نقل شده به ما و ديگران رسيده است


شمه اي از احوالات مرحوم شيخ جواد سهلاوي در ص431 تا 437 كتاب اصحاب استجاره به مسجد سهله بيان شده است
کتاب عمل استجاره به مسجد سهله و اصحاب استجاره از این ادرس دریافت نمایید:
viewtopic.php?f=264&t=10653#p53359
Image Image
پدر ايشان مرحوم شيخ حسين سهلاوي هم از اصحاب استجاره و خادم و مقيم مسجد سهله بوده است كه مختصرا در كتاب اصحاب استجاره ياد شده اند ص 424 تا 427

2:مرحوم شيخ جواد سهلاوي
با موقعيتش در سهله و كوفه و نجف
و ميان مردم و علماء
و حضور حدود صدساله اش در مسجد سهله
قاعدتا بايد در خانه اش مجاور مقام خضر يا حداكثر در قبرستان مسجد سهله كه پشت ديوار قبلى مسجد بود دفن شود
و اگر شده بود امروز مرقدش مزار معروف و رايجي بود
و اگر از غير سهله در كوفه و مراقد صحن و حتى مكانهاى نزديك معروف وادي السلام مي خواست دفن شود چه بسا برايش فراهم بود
اما اينطور نشد و معلوم نبود كجا دفن شده است
فلذا پیيگیري شد
و عليرغم حضور چندين نفر از فرزندان نوه هاى پسري و دختري و خواهر زادگان او در مسجدسهله به عنوان خادم
اما اطلاع كمي از احوالات او داشتند
و قبر هم معلوم شد در مسجد سهله نيست
و در وادي السلام است
ايشان وصيت كرده در زمان حياتش كه در مقبره و سرداب ابوالمكائن دوستش كه بعد او فوت شده دفن شود
حالا جرا اينجا را وصت كرده و در سهله يا جاى مرغوبتر دفن نشده كسي نمي دانست
شايد بخاطر اين بوده كه در آن زمان مطلع شده بوده بناي توسعه مساجد سهله و زيد و صعصعه هست و خواسته در اين برنامه مرقدش تخريب نشود
با بخاطر شرايطي كه در آخر عمر پيدا كرد و از سوي صدام براى اخراج از عراق تحت تعقيب بود از قبل نشانه هايي برايش معلوم شده و نگران بوده كه نگذارند در سهله يا امكان مرغوب ديگر دفن شود
فلذا وصيت كرده كه در سرداب مقبره دوستش ابوالمكائن دفن شود و زمان حياتش هم با او قرار گذاشته كه متصدي اين امر باشد

مرحوم سهلاوي در وسط تصوير و دو فرزندش و برخي خادمان مسجد سهله
Image
تصویر شیخ جواد سهلاوی
Image


معرفي شيخ احمد ابوالمكائن
1- وي هم از اصحاب استجاره بوده
اما شرح استفاده اش از مسجد سهله را نداشتيم در كتاب اصحاب استجاره درج نشده

2- و اجمالا مي دانيم كه
ابو المكائن يعني كسي كه سرو كارش با مكائن است
مكائن جمع مكينة
عربها به چرخ خياطهاى پايه بلند كه با با كار مي كرد
مي گويند مكينه
و جمعش مي شود مكائن
عنوان شغلي است
ولذا پسوند نام خيليهاست
كه شغل شيخ احمد تصليح (تعمير) جرخ خياطي بوده
مُصَلِّح = تشديد لام = اصلاح كننده و تعميركار

البته مكينه به موتور برق و موتورآب ووو هم گفته مي شود

3- اصالتا هم مال شهر ديوانيه جنوب نجف بوده اند
جدشان اهل علم و طلبه بوده
و پسرش شيخ احمد هم در حوزه داراى تحصيلات مفصل بوده
بعد امده در شغل تعمير چرخ خياطي پايه دار
احمد ابوالمكائن در مغازه اش با ساير نمايندگيهاى گرخ خياطي سينگر = اولين نفر سمت چپ
Image
https://t.me/naja_f/534

4- و شيخ احمد ابوالمكائن؛ اهل معرفت و از علماء در كسوت غير معمم بوده
اما عبا و قبا و كلاه بلند كه عراقيها به آن مي گويند "كشيده"
و شخص با اين لباس را مي گويند "مُكَشَّد" (مثل معمم كه براى شخص داراى عمامه بكار مي رود)
و سطوح مختلف تحصيلي حوزه را طي كره بود و در درس خارج فقه و اصول مرحوم مرجع آيت الله حكيم و ديگران شركت مي كرد و سوابق طولاني در درس خارج داشته
و مرحوم آيت الله حكيم درباره شيخ احمد ابوالمكائن گفته بودند: فقيه الكسبة فقيه اهل كسب و بازاريان است

5- شيخ احمد ابوالمكائن از اصحاب مجالس مرحوم قاضي
و از شاگردان مرحوم قاضي بوده است

6- شيخ احمد ابوالمكائن چند جلد كتاب هم تاليف كرده است
https://panorama-journal.com/%D9%83%D8% ... %84%D8%AD/

7- شيخ احمد در محله البراق كوچه عگد (عگد الحمير) كه سوق التجار هم مي گويند
مغازه بزرگ داشته و خانه و سرداب وووو
و آنجا پاتوق بوده برخي اهل عرفان انجا مي آمده اند
مي نشستند برخي اوقات را
از علماء نجف مثل مرحومان سيدعبدالكريم كشميري و سيدكاظم قاضي (تنها فرزند مرحوم قاضي كه از علماي حوزه بوده)
ووو
و شيخ جواد سهلاوي هم به اينمحل تجمع اهل عرفان و خواص حوزه نجف رفت و امد داشته است

تصوير شيخ احمد ابوالمكائن
Image

8- بسر شيخ احمد ابوالمكائن (شيخ جاسم ابوالمكائن)
https://www.facebook.com/photo/?fbid=10 ... 5825769001
و از مراجع مهم آثار تاريخي و شناسايي شخصيات و نشانه هاى قديم نجف به شمار مي رود

تصوير شيخ جاسم
Image

آدرس مرقد شيخ جواد سهلاوي و شيخ احمد ابوالمكائن
مسير مستقيم از انتهاي شارع طوسي و ابتداي وادي السلام امروز
https://www.google.com/maps/dir/31.9990 ... f7!1m0!3e2

مختصات مرقد شیخ جواد سهلاوی
32.009325,44.308635
لینک گوگل
https://goo.gl/maps/oQ4crEv5WrGRBNxk9

آدرس از مسير جاده كربلا پياده راه خشكي
فرعی مقابل عمود 375
Image

تصوير سرداب مقبره مرحوم سهلاوي و ابوالمكائن
كنارش نوه دختري سهلاوي ايستاده
Image

داخل سرداب و لحدهاى مرحوم سهلاوي و ابوالمكائن
Image

لحد مرحوم سهلاوي
Image

لحد مرحوم ابوالمكائن
Image
رحمت الله عليهما
pejuhesh232
 
پست ها : 8790
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

بعدي

بازگشت به راهنمای زیارت اونلاین مشاهد الهی


cron
Aelaa.Net