مرقد جناب میرزا حسن لاهیجی گیلانی قمی

مديران انجمن: مزارات, مزارات, مزارات

مرقد جناب میرزا حسن لاهیجی گیلانی قمی

پستتوسط najm137 » شنبه فبريه 01, 2020 7:36 am

بسم الله الرحمن الرحیم
در کل 1 بار ویرایش شده. اخرین ویرایش توسط najm137 در يکشنبه فبريه 02, 2020 6:08 am .
najm137
 
پست ها : 1201
تاريخ عضويت: سه شنبه آپريل 19, 2011 12:37 pm

مرقد جناب میرزا حسن لاهیجی گیلانی قمی

پستتوسط najm137 » شنبه فبريه 01, 2020 7:38 am

تصوير

تصوير

تصوير

تصوير

تصوير

آدرس: خیابان ارم - تقريبا روبروی درب شرقی شيخان و سمت راست ورودی خيابان چهارمردان انقلاب در پياده رو روبروی ورودی پاساژ قبری سنگی به ارتفاع نیم متری هست

مختصات:

34.641903,50.885518

آدرس ویکی مپیا:

http://wikimapia.org/#lang=fa&lat=34.64 ... /fa&search
در کل 1 بار ویرایش شده. اخرین ویرایش توسط najm137 در شنبه فبريه 01, 2020 7:43 am .
najm137
 
پست ها : 1201
تاريخ عضويت: سه شنبه آپريل 19, 2011 12:37 pm

مرقد جناب میرزا حسن لاهیجی گیلانی قمی

پستتوسط najm137 » شنبه فبريه 01, 2020 7:39 am

34- مرقد جناب میرزا حسن لاهیجی گیلانی قمی (نوه ملاصدرا)

توضیحات:
يكي از عالمان و حكيمان متشرع عصر صفوی، ميرزا حسن لاهيجی گيلانی قمی فرزند ملا عبدالرزاق لاهيجی است.

پدر:
او خلف صالح حكيم عارف، متكلم محقق، مولی عبدالرزاق بن علی بن حسين لاهيجی مشهور به فياض است. عبدالرزاق يكی از فلاسفه بزرگ شيعه و از متكلمين سرشناس اماميه می باشد. زادگاه ایشان در لاهيجان از شهرهای گيلان بوده و اقامت و وفاتش در قم صورت گرفته است.

فياض از شاگردان مبرّزا حكيم مشهور صدر المتألهين ملا صدرای شيرازی و داماد آن جناب بوده است. او حكيمي متشرع و در فقه و اصول و فلسفه و كلام و عرفان، صاحب نظر بوده است. گوياترين شاهد اين مدعا، اشاراتی است كه خود آن بزرگوار در ديوان اشعارش به مناسبتی پيرامون تحصيلات خود می‏نمايد؛ بدين عبارت:

بسی دانش آموختم ز اوستاد
بسی نكته‏ ها را گرفتم به ياد
بسی بوده‏ ام با كتاب و دعا
بسی زهدور بودم و پارسا
بسی در بغل جزوه دان داشتم
اگر رندیی بد نهان داشتم
گهی در فروغ و گهی در اصول
شدم پنجه فرسای هر بُلفضول
چه شبها كه در حجره خوابم نبود
كه جا داشت نانم كه آبم نبود
زفقه و حديث و اصول و كلام
زتفسير و آداب و حكمت تمام
پی جمله یک عمر بشتافتم
زهر یک نصيب گران يافتم
گهی نيز در شعر پرداختم
زسحر بيان معجزی ساختم


تأليفات آن دانشمند گرانمايه پر از تحقيقات و ژرف نگريهای فلسفی و كلامی است كه اهم آنها عبارتند از:

شرح تجريد الاعتقاد خواجه نصير الدين طوسی، فياض دو شرح بر اين كتاب نگاشته، يكي مبسوط به نام «شوارق الالهام» و ديگري مختصر به نام «مشارق الالهام»، شرح اول در دو جلد به چاپ رسيده ولي نسخه‏اي از شرح دوم تاكنون شناسايي نشده است.

گوهر مرا، به فارسی، كه در آن یک دوره مسائل كلامی را بر مبنای مذهب شيعه اثنی عشريه، به صورت شيوا و روان و مختصر بيان كرده است. اين كتاب بارها به طبع رسيده و نسخ خطی آن فراوان است.

سرمايه ايمان، به فارسی، یک دوره كلام است ولي كوتاهتر از رساله سابق، اين كتاب نيز به چاپ رسيده است.

حاشيه بر حاشيه خفری بر شرح تجريد الاعتقاد فاضل قوشچی.

ديوان اشعار، او در اشعارش، «فياض» تخلص می كرد و دارای طبعی رسا و موزون بود و قصايد و غزلياتی به مناسبتهای مختلف سروده، ديوانش مكرر به طبع رسيده است.
فياض لاهيجی عاقبت در سال 1072 هجری قمری در شهر قم دار فانی را وداع كرده و در جوار بارگاه ملكوتی حضرت معصومه سلام الله علیها مدفون گرديد. او داماد بزرگ ملاصدرا بوده و سه فرزند داشته، بدين اسامی: ميرزا حسن، ملا محمد باقر كه در سال 1083در هند بوده و اطلاع ديگری از وی در دست نيست، ميرزا ابراهيم كه مؤلف كتاب القواعد الحكميه و الكلاميه است.

در بيست و سوم و بيست و چهارم تير ماه سال 1372 هجری شمسی، كنگره‏ای در بزرگداشت اين حكيم عالی مقام در زادگاه ایشان در لاهيجان برگزار شد.

مادر:
همان گونه كه ذكر گرديد، مادر ميرزا حسن، دختر ملاصدرای شيرازی است. اين زن فاضل و دانشمند، نامش «بدريه» بوده كه در 18ماه رمضان 1019چشم به جهان گشوده است.
وي ملقب به «ام كلثوم» بوده و از زنان عالم و فاضل عصر خود به شمار می رفت. تحصيلاتش را نزد پدرش انجام داده و در حدود سال 1034به ازدواج فياض لاهيجی درآمد ونزد ایشان به تكميل تحصيلات پرداخت و در اغلب علوم استاد شد.

می‏گويند كه وی با علما جلسات علمی برگزار و بافصاحت و بلاغت با آنها بحث می‏كرد. وفات وی در سال 1090 هجری قمری صورت گرفته است. او خواهر «صدريه» و «زبيده» است.
ميرزا حسن لاهيجی در نزد چنان پدری و چنين مادری پرورش يافت و مراتب رشد و كمال را پيمود.

تاريخ و محل تولد:
تاريخ دقيق تولد وی در دست نيست. شيخ آقا بزرگ تهرانی احتمال داده اند كه تولد وی در سال 1045صورت گرفته است. اما درباره محل تولد وی، چون پدرش عبدالرزاق ساكن قم بود و در همين شهر با دختر ملاصدرا ازدواج كرده، به گمان قريب به يقين، تولد ميرزا حسن در شهر قم اتفاق افتاده است. چنان كه صاحب رياض العلماء به اين مطلب اشاره كرده و تأكيد دارد.

تحصيلات و استادان:
ميرزا حسن، تحصيلات خود را نزد پدر آغاز و چندين سال از محضر وی استفاده كرد اما از ساير اساتيد وی در كتابهای تذكره و شرح، چيزی ذكر نشده و از آثار وی نيز مطلبی در اين زمينه به دست نمی‏ آيد. اما اينكه قزوينی در «تتميم امل الآمل» عنوان نموده كه ميرزا حسن هنگام فوت پدرش در سال 1072هجری قمری عاری از فضل و كمال بوده، و بعد از آن توسط شاگردان پدرش تربيت شدم. طلبی است كه چندان علمی و تحقيقی به نظر نمی‏رسد. زيرا چند اثر علمی و تحقيقی از ميرزا حسن در دست است كه قبل از فوت پدرش (سال 1072) تأليف نموده است. مانند مجمع البحرين و حاشيه وافی فيض كاشانی و ديگر آثار، كه در بخش آثار بدان ها اشاره خواهد شد.

البته اين را نيز نبايد ناديده گرفت كه ميرزا حسن لابد مدتهایی را بعد از پدر نزد شاگردان وی تلمّذ نموده و به ظن قوی نزد حكيم قاضی سعيد قمی و همچنين شوهر خاله خود، فيض كاشانی تحصيل نموده است. قزويني همچنين ذكر مي‏كند كه او مدتي براي تحصيل به عتبات عاليات (نجف اشرف و كربلا و سامرا) سفر نموده است. و در فقه و اصول در آن سرزمين نزد استادان عصر، شاگردی كرده است.

شاگردان:
ميرزا حسن لاهيجی پس از آنكه مدتی را در عتبات عاليات بسر برد و در نزد اساتيد بزرگ حوزه‏های علميه نجف و كربلا استفاده شايان نمود و به مراحل والایی از علم و حكمت دست يافت، آنگاه به شهر مقدس قم بازگشت و به مطالعه، تحقيق، تأليف و تصنيف كتب ارزشمند پرداخت و نيز با تكيه بر كرسی تدريس همانند پدر، در مدرسه معصوميه قم، شاگردان فاضلی را تربيت نمود. در اينجا تنها به ذكر چند تن از اين شاگردان كه در كتب تراجم نامی از آنها برده شد، بسنده می گردد:

1- مير عبدالرحمن فرزند سيد كمال الدين (نصر آبادی در كتاب خود وی را از شاگردان ميرزا حسن لاهيجی به شمار آورده و نوشته است كه وی از سادات نجيب قم است.)

2- مرتضی فرزند روح الامين حسينی (به احتمال قوی او از شاگردان ميرزا حسن لاهیجی است؛ چنان كه بر دو كتاب استادش به نامهای: مصابيح الهدی و مفاتيح المنی حاشيه زده است و اين حواشی در سال 1115نگاشته شده است.)

3- محمد فرزند صفي الدين سيد محمد حسينی (وی رساله «مجمع البحرين في تطبيق العالمين» ميرزا حسن لاهيجی را نسخه برداری كرده و در آخر محرم 1104 آن را به اتمام رسانده است و در نهايت از ميرزا حسن لاهيجی به عنوان استاد خويش نام برده و از وی تجليل نموده است.)

4- ميرزا محمد تقی شريف رضوی قمی (اين شخصيت، نوه پسری ملاصدرا، صاحب اسفار اربعه و پسر دائی ميرزا حسن لاهيجی است كه در شهر قم نزد پسر عمه خويش، علم حكمت و حديث آموخته است و از ميرزا حسن، اجازه نقل روايت نيز دارد.)

آثار علمی:
ميرزا حسن مانند پدر خود در كلام، فلسفه، حديث و فقه و عرفان صاحب نظر بوده و در هر كدام از اين علوم آثار گرانقدری از خود به يادگار گذاشته است. فهرست آثار لاهيجی به ترتيب موضوعی چنين است:

الف: كلام يا اصول دين لاهيجی در اين موضوع چند اثر قابل توجه دارد كه عبارتند از:

1- شمع يقين يا آينه دين: شامل اصول پنجگانه اعتقادی به صورت مفصل در پنج باب، كه باب امامت شرح و بسط بيشتری نسبت به ساير بابها دارد. اين اثر در سال 1303 هجری شمسی در تهران به چاپ رسيده و نسخ خطی آن فراوان است. اين اثر مهمترين اثر كلامی و اعتقادی لاهيجی به شمار می‏رود.

2- اصول دين يا اصول خمسه: اين كتاب در حقيقت تلخيصی از شمع يقين مؤلف است و لاهيجی در آن، اصول پنج گانه اعتقادی را توضيح داده است.

3- سرّ مخزون يا اثبات الرجعة: بحث مفصلی است پيرامون موضوع «رجعت» بر مبنای عقيده شيعه و با استناد به آيات و روايات آن را اثبات كرده است.

4- دُرّ مكنون يا جواب الاعتراض: لاهيجی در اين اثر، اعتراض اهل سنت را بر شيعيان، مبنی بر اينكه: چرا حضرت علی علیه السلام به جهت نداشتن انصار قيام نكرد لكن امام حسين علیه السلام با اينكه يار نداشت، قيام نمود؟ پاسخ داده است.

5- حاشيه بر شوارق الالهام پدرش: اين حواشی در هامش شوارق الالهام به چاپ رسيده است.

ب: فقه: لاهيجی در اين موضوع چند اثر نگاشته است. بدين اسامی:

6- رسالة الزكية الزكاتية: در بيان احكام زكات و مسايل آن.

7- هدية المسافر: در بيان احكام شخص مسافر از قبيل حكم سفر، نماز و روزه به صورت فتوایی و از اينجا معلوم می‏شود كه او قوه اجتهاد و استنباط احكام فقهی را داشته است.

8- رسالة في الغيبة: در موضوع غيبت و احكام و مسايل آن.

9- تزكية الصحبة يا تأليف المحبة: ترجمه ايست از كتاب «كشف الريبة في احكام الغيبة» شهيد ثانی با افزودگيهایی از خود لاهيجی.

ج: دعا. لاهيجی سه اثر در دعا از خود بر جای گذارده است. با این عنوان:

10- جمال الصالحين: در دعا و زيارت نظير زادالمعاد ملامحمد باقر مجلسی، شامل ديباچه‏ای و دوازده باب و هر باب در چند فصل، تماماً در صد و سی و دو فصل، لاهيجی اين اثر را در سال 1073 هجری قمری تأليف نموده و در ماده تاريخ تأليف آن، اين مصرع را سروده است:
جمال الصالحين مجموعه شد آداب ايمان را
اين اثر به طبع رسيده و نسخ خطي آن فراوان است.

11- شرح صحيفه سجاديه، شرح مفصلی است بر صحيفه سجاديه در سه جلد بزرگ،(13) كه جلد سوم آن در كتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.

12- تحفة المسافر: گزيده ايست از جمال الصالحين كه در آن دعاهایی كه به سفر و مسافرت مربوط است، درج نموده است.

د: فلسفه. لاهيجی چند اثر مهم در فلسفه از خود بر جای نهاده، كه نمايانگر انديشه‏های فلسفی وی است.

13- زواهر الحكم: در بيان مسائل فلسفه به صورت استدلالی در یک مقدمه در سه مقصد و سه باب هر كدام در چند مطلب، اين رساله در ضمن منتخباتی از آثار حكمای ايران جلد سوم به چاپ رسيده است.

14- روايع الكلم و بدايع الحكم: در سه باب هر كدام در چند مقصد و هر مقصد در چند مشكوة. شاگرد لاهيجی، سيد مرتضی بن امير روح الامين حسينی مختاری، تعليقاتی بر اين اثر نگاشته است.

15- مصابيح الهدي و مفاتيح المني: مسائل فلسفه را در یک مقدمه و سه باب با عناوين «مصباح - مصباح» به صورت استدلالی بيان نموده است.

16- مصباح الدرايه: ميرزا حسن در كتاب مصابيح الهدی به اين كتاب حواله داده، لكن تاكنون نسخه‏ای از آن شناسایی نشده است.

17- مجمع البحرين: رساله كوتاهی است در بيان مسائل فلسفه به طرز بديع و با عناوين ظريف. تأليف آن در سال 1070به پايان رسيده است.

18- الشجرة المنهية: رساله كوتاهی است در اثبات واجب الوجود، سبک اين رساله شبيه مجمع البحرين و عناوين آن «حبة، فاكهة» است.

19- ابطال التناسخ بثلاثة براهين: رساله مختصری است كه مؤلف در آن با سه برهان، تناسخ را رد نموده است. شيخ آقا بزرگ گفته كه نسخه‏ای از اين رساله در ضمن كتابهای شيخ جعفر سلطان العلماء موجود است.

20- حقيقة النفس يا رساله در تجرد نفس ناطقه: در ردّ گفتار كسانی كه تجرد نفس انسان را نفی می کنند و ردّ ادله آنها و اثبات تجرد نفس.

ه: آشتی ميان فلسفه و كلام، ميرزا حسن در رفع اختلاف بين فلاسفه و متكلمين و ايجاد وحدت بين آنها، دو رساله در اين موضوع نگاشته است كه یکی به فارسی و ديگر به عربی با اين عناوين:

21- آينه حكمت: به فارسی، در سه باب هر یک در چند فصل، عنوان بابها چنين است:
اول: تعريف و حقيقت حكمت و بيان فضيلت آن، در سه فصل.
دوم: در ذكر مسائلی كه بر سر آنها نزاع كنند، در ده فصل.
سوم: در ذكر بعضی اخبار و ذكر اقوال و احوال جمعی از علماء كه صريح يا مشعر است به فضل و مدح حكمت و حكما، در دو فصل.

22- الفة الفرقة: به عربی در دوازده فصل كه به منزله ترجمه عربی آينه حكمت است.

ز: حديث.

23- حاشية الوافي: ميرزا حسن، كتاب وافی فيض كاشانی را استنساخ نموده و حاشيه هایی بر آن نگاشته است، نسخه آن كه از كتاب الصوم تا كفاره يمين بوده در كتابخانه حسينيه شوشتريهای نجف، موجود است.

24- فهرس ابواب قطعة من الوافي: فهرستی است كه لاهيجی بر ابواب كتاب وافی فيض كاشانی نگاشته است.

آثار منسوب:
علاوه بر اين آثار، رساله‏های ديگری در فهارس به نام ميرزا حسن لاهيجی معرفی شده كه كتاب مستقلی نيستند بلكه اغلب يا نام ديگري از همين رساله‏ها هستند يا قطعه‏ای از آنها می‏باشند. اين رساله‏ها عبارتند از:

25- تقيه: حزين لاهيجی در سوانح خود در ضمن تأليفات ميرزا حسن آن را نام برده ولی ما نسخه‏ای از آن را سراغ نداريم و گويا منظور وی همان كتاب «درّ مكنون» بوده كه در وجه تقيه حضرت علی علیه السلام نگاشته است.

26- الخوف و الرجاء: به همان رساله اصول دين است كه در فهرست دانشگاه با اين نام معرفی شده است.

27- ربط الحكمة بالتصوف: شيخ آقا بزرگ در الذريعه 242/10ذكر نموده، ولی به اعتقاد نگارنده نام ديگری از الفة الفرقة مؤلف است.

28- سؤالات يورد البطلان الحكمة و جوابات شافية اوردها اهل الحكمة: به فارسی، در فهرست دانشگاه (23) از آن ياد شده، ولی به نظر می رسد كه بخشی از كتاب آينه حكمت باشد.

29- قدم و حدوث عالم: در فهرست دانشكده الهيات (24) از آن ياد شده و شيخ آقا بزرگ نيز به نقل از آن در الذريعه (25)، آن را كتاب مستقلی برای ميرزا حسن معرفی كرده است، ولی اين بخش موجود در آن كتابخانه، فصل پنجم كتاب آينه حكمت است.

از نگاه بزرگان:
شخصيتهای برجسته تاريخ كه در كتابهای خود به شرح حال ميرزا حسن لاهيجی پرداخته‏اند، از وی تجليل و تكريم كرده‏اند. در اين بخش برای اين كه جايگاه والای اين عالم توانا در ميان علمای شيعه برای خوانندگان بيش از پيش روشن گردد، به ترجمه و تلخيص عبارتهای چند تن از اين شخصيتها مرور می‏شود:

محمد علی حزين فرزند ابوطالب ( 1180 - 1103ق) معروف به «حزين لاهيجی» كه از همشهريان ميرزا حسن لاهيجی و از شخصيتهای مشهور شعر و ادب به شمار می‏آيد، چنان كه در كودكی همراه پدر به شهر قم آمده و از نزدیک با ميرزا حسن لاهيجی ديدار كرده است. او در سفرنامه خود به اين خاطر اشاره داشته و از ميرزا حسن چنين توصيف می کند:

«يكي از افاضل و اعلامی كه در اين سفر با وی ديدار شد، فاضل محقق ميرزا حسن فرزند مرحوم مولانا عبدالرزاق لاهيجی بود و اين سعادت در حالی نصيب ما شد كه وی دوران سالخوردگی و اواخر عمر خويش را در شهر دارالمؤمنين قم پشت سر می‏گذاشت. او در علم و تقوا يكی از آيات بود. تأليفاتی دارد مانند: «شمع يقين» در عقايد، «جمال الصالحين» در اعمال و «رساله تقيه» و..»

مولی عبداللّه افندی كه از دانشمندان معاصر ميرزا حسن لاهيجی است، در كتاب ارزشمند خود از وی چنين ياد می کند:

«مولی حسن فرزند عبدالرزاق فرزند علی فرزند حسين كه اصلش لاهيجی است ولی در شهر قم تولد يافته و در اين شهر ساكن شده است، یکی از شخصيتهای فاضل، عالم، حكيم، و صوفی دوران معاصر می‏باشد. من در شهر قم از محضر پدرش تلمذ نموده‏ام.» سپس عبداللّه افندی به شمارش تأليفات وی پرداخته و تاريخ رحلت ميرزا حسن را بيان مي‏دارد.

عبدالخالق دماوندی فرزند محمود كه رساله موسوم به «آينه حكمت» ميرزا حسن لاهيجی را در سال 1070هجری قمری تحرير نموده است، در پايان علاوه بر توصيف كتاب كه آن را آيينه تمام نمای جهان هستی و حقيقت آن قلمداد نموده است، در توصيف مؤلف نيز چنين می نويسد:

«اين رساله به اشاره یک شخصيتی تأليف يافته است که قطب فلک سعادت، احاطه كننده اكوان فضايل و سير كننده در فضای لاهوتی است. او پناهگاه اهل دقت و تأمل، تكيه گاه اصحاب نقل و ارباب تعقل بوده و افضل اولين و آخرين در ميان حكمای اشراق می‏باشد»
اين عبارت با توجه به تاريخ نگارش آن كه در ايام كمتر از سی سالگی ميرزا حسن لاهيجی نوشته شده است، به خوبی از ميزان فضل و شهرت علمی وی حكايت می‏كند.

شيخ عبد النبی قزوينی از علماي برجسته قرن دوازدهم هجری در يكی از آثار خود از اين شخصيت به طور مفصل ياد می‏كند كه چكيده آن چنين است:
«ميرزا حسن فرزند مولانا عبدالرزاق لاهيجی یکی از عالمان كم نظير زمانها و نادر دهرهاست. شخصيت فاضلی كه از قدرت قلمش در ارائه مطالب محكم، همه به تعجب افتاده و تسليم او شده‏اند. او در اعماق اقيانوسهای علم و حكمت فرو رفته و از آنجا اشياء نافع به ارمغان آورده است وقتی برای تعليم معارف جلوس می‏كند، به خاطر طرح مسائل دقيق همه را نسبت به خود نرم و خاشع می سازد، كلام دقيق و ظريف وی را نمی‏فهمد مگر كسی كه خداوند او را از جهالت و گمراهی نجات داده باشد. او فروع احكام و حكمت را از اعماق اصول اسلامی در می‏آورد، همانند شيری كه از پستانها دوشيده می شود، اعتقاد من اين است كه وی از پدرش نيز افضل بود.»

ميرزا محمد حسن زنوری خوئی در اثر ارزشمند خود، از اين شخصيت بزرگ نام برده و ميرزا حسن لاهيجی را با عناوينی مانند عالم، فاضل، محقق، مدقق، عارف، حكيم و متبحر می‏ستايد.

ميرزا محمد علی مدرس تبريزی در كتاب خود، در ذيل شرح حال ملا عبدالرزاق لاهيجی چنين می نويسد:
«فياض پسری داشت ميرزا حسن نام، فاضلی بوده صالح كه در سال يكهزار و يكصد و بيست و يكم هجرت در قم وفات و قبرش در سمت شرقی قبرستان بزرگ قم نزدیک به شيخان می باشد و اين نگارنده در ماه رجب هزار و سيصد و پنجاه و دوم هجرت، موقع تشرف بدان بلده طيّبه به سر قبر شريفش رفتم و اخيراً در موقع تسطيع طرق و شوارع، ملحق به جاده شده است.»

مروری بر فضای حاكم:
دوران زندگی ميراز حسن لاهيجی ( 1121 – 1045هجری قمری) با حكومت سه تن از پادشاهان صفوی به نامهای: شاه عباس دوم (1077 - 1052) سليمان اول (1105 - 1077) و شاه سلطان حسين (1135 - 1105) مصادف شد. در اين ايام، كشور ايران آبستن رخدادهای زيادی بود ولی آنچه كه در شرح حال ميرزا حسن لاهيجی اهميت دارد، وجود روحانيونی است كه تحت عنوان «شيخ الاسلام» در حكومت صفوی حضور نافذ و چشمگير داشتند و اينها در حقيقت نقش به سزايی را در اجرای احكام و امور مذهبی در سطح كشور ايفا می‏كردند و به خاطر همين نفوذ و مقام علمی در ميان رجال سياسی و توده مردم، حكومت نيز در بسياری از موارد مجبور می‏شد از تصميمات آنان پيروی كرده و به توصيه‏های آنان توجه نمايد.

يكي از پرنفوذترين و مشهورترين آنها، مرحوم مولی محمد طاهر شيرازی قمی است. او چون مسلک ضد فلسفه و ضد عرفان داشت با علمای بزرگ و فيلسوفان عصر خود همچون: ملا محمد تقی مجلسی، ملا عبدالرزاق لاهيجی و ملا محسن فيض كاشانی به شدت درگير بود و رساله هایی را در نفی افكار و انديشه‏های عرفانی و فلسفی آنان نوشت. اما با توجه به موقعيت والایی كه اين سه شخصيت بزرگ نيز در ميان مردم داشتند، مخالفت وی نتوانست چندان مؤثر واقع شود.

پس از رحلت ملا محمد تقی مجلسی در سال 1070 و عبدالرزاق در سال 1072 عرصه بر فرزندان و در واقع پيروان فكری آن دو، حسابی تنگ گرديد چنان كه علامه محمد باقر مجلسی مجبور شد در ظاهر با ملا محمد طاهر قمی كنار بيايد و ارتباط پدرش را با عرفان و فلسفه تكذيب نمايد.
در اين ميان كه ميرزا حسن لاهيجی نيز جانشين افكار و انديشه‏های پدرش ملا عبدالرزاق به شمار می رفت، به خاطر مخالفتهای مستمر مخالفان حكمت، خود به خود در تنگنا قرار گرفت و در گوشه‏ای انزوا برگزيد.

او در زمان حيات پدر و با تكيه بر موقعيت اجتماعي وی چند رساله پيرامون فلسفه به رشته تأليف درآورد و كتابهایی مانند: مصباح الدرايه، مصابيح الهدي و روايع الكلم و زواهر الحكم را در همين باب نوشت و در دو كتاب ديگرش به نامهاي: آينه حكمت و الفة الفرقة هر چه در توان داشت تلاش كرد تا با منطق و اقامه استدلال و برهان به اشكالات مخالفين فلسفه و عرفان پاسخ گويد، اما پس از رحلت پدرش در اثر مخالفت شديد اين گروه، فرصت از دست وی خارج گشت و شرايط كاملاً دگرگون شد. از اين تاريخ ميرزا حسن لاهيجی از اهتمام به مسائل فلسفی دست برداشت و به سوی مسائل كلامی، اخلاقی، ادعيه و تأليف فقه روی آورد.

از برخی كتب تاريخی استفاده می‏شود كه گويا مخالفين وی، حكمم تكفير و اخراج او را از شهر قم صادر كردند و او نيز برای حفظ جان و دفاع از خويش با خود سلاح حمل می کرد؛ چنان كه به همين مناسبت اشاره كرده‏اند كه وی در كار تيراندازی و نشانه‏گيری هدف با تفنگ هم كمال شهرت و مهارت را داشت.

از بخشی نوشته‏های خود ميرزا حسن لاهيجی نيز چنين بر می‏آيد كه وی در اين دوران در تنگنای شديد قرار داشته و تهمت و افتراهای زيادی در حق وی شايع شده بود. او در آغاز كتاب «الفة الرفقة» چنين می نگارد:

«عجيب‏تر از همه، با اين كه من انزوا برگزيده‏ام و هيچ نام و نشانی در ميان مردم ندارم و از قدر و منزلت افتاده‏ام، باز یک عده صحبت از من می كنند و یک حرفهایی را به من استناد می‏دهند كه آن را با گوش خود از من نشنيده‏اند و یک چيزهایی را به من نسبت می‏دهند كه با چشمانشان نديده‏اند، هر طور كه دلشان می خواهد، مرا می‏خوانند و افتراهایی را به من می بندند كه هرگز من آن را به زبان نياوردم؛ پس ای خدایی كه پاک و منزه هستی! من در اين مصيبت به تو پناه می‏برم و در اين امر به تو توكل می‏كنم و تو را شاهد می‏گيرم كه تو در شهادت كفايت می‏كني و...»

ميراز حسن لاهيجی در فصل دوم از باب سوم از كتاب «آينه حكمت» خود به دفاع از حيثيت و حقانيت علمای فيلسوف و عارف، قد علم كرده و چنين می‏ نويسد:

«هر كس را اندک معرفت به احوال علما باشد، داند كه علمای اسلام هميشه در علم حكمت مختلف بوده‏اند و در هر زمانی جمعی كثير از علمای معروف كه شک و قدح در دانش و ايمام ايشان نيست و تشيع ايشان كمتر از شک در روشنی آفتاب و ماه نيست، اهل حكمت و معروف به آن بوده‏ اند، چون: خواجه نصيرالدين طوسی، علامه حلی، امير محمد باقر داماد و غير ايشان از علما «قدّس اللّه ارواحهم» كه تفصيل اسامی ايشان مؤدی به اطناب می‏شود.

اين جماعت و جماعت ديگر از متقدمين و متأخرين و معاصرين و متقاربين زمان ما كه همه معروف و مشهورند به فضل و ايمان و مدارست حكمت و رعايت آن، و از جمله علمای عظيم الشأن، سيد علی بن طاووس رحمه الله علیه در كتاب فرج المهموم كه در تحقيق علم نجوم نوشته، گفته كه: «ابرخس و بطلميوس و اكثر حكما انبيا بوده‏اند، اما چون نامهای ايشان به زبان يونانی بوده، بر مردم مشتبه گشته و ايشان را نشناخته‏اند. و شيخ بهاء الملة و الدين در كتاب «حدائق الصالحين» بعد از نقل اين كلام، گفته كه «كلام سيّد استبعادی ندارد چه هر كس تأمل و تعمق در اين علم شريف كند، توانست كه اصول مطالب آن، مستفاد از انبياء علیهم السلام است و حكم جزم به اين معنی كند به حيثيتی كه هيچ شک و ريب در آن نداشته باشد.»


مبارزه با ظلم و ظالم:
آزاد منشی و سلحشوری همواره سيره اختصاصی فقها و علمای بزرگ جهان تشيع در طول تاريخ بوده است. ميرزا حسن لاهيجی نيز از جمله آن دانشمندانی است كه از اين ويژگی افتخارآميز بی بهره نمانده است. او در مقابل عملكردهای خلاف و ظلم دست اندركاران حكومت صفوی هرگز سكوت روا نمی‏داشت و بلكه در فرصتهای مناسب به اقشا و اصلاح آنان می پرداخت. او در ضمن كتاب فقهی خود موسوم به «هدية المسافر» وقتی احكام مسافر را ذكر می‏كند، به گونه ظريف در لابلای بيان احكام به ظلم‏های جاری در جامعه آن دوران، اشاره كرده و چنين می نويسد:

«و ايضاً بايد دانست كه هر سفری كه مشتمل است بر ظلم و جور بر مسلمانان و گرفتن اموال ايشان (در مقابل) اعانت و مدد ايشان، همه داخل سفر باطل است و بسا باشد كه اين معنی متضمن گشتنها و نشستهای حرام باشد و گاه باشد كه اين جماعت گمان كنند كه حفظ اهل اسلام و سرحدها و دفع دشمنان از ايشان می كنند و از اين جهت سفرشان حق است و جواب اين شبهه اين است كه هر گاه دشمنی حركت كند يا بيم ضرری از ايشان باشد، نهايتش اين است كه به قدر آنچه در رفع آن دشمن و رفع ضرر، ضروری باشد از جماعت مسلمين به قدر نسبت احوال ايشان توان گرفت.

اما اين همه اموال زياد كه صرف زينتها و تجملات و تنعمات بلكه صرف فسق و معاصی می‏شود و به ضرب چوب و به انواع سياسات اكثر از فقرا و عجوزه و بيوه زنان و يتيمان و امثال ايشان می‏گيرند، معلوم است كه هيچكدام حق نيست و نسبت و دخلی در حفظ اسلام و مسلمين ندارد بلكه اكثر اينها بلكه همه اينها سبب خرابی بلاد و آبادانيها می‏شود و به اين سبب بسيار مسلمين مضطر به جلاء وطن و گدایی می‏شوند.

و همچنين نويسندگان كه اعانت اين كارها و ضبط دخل و خرج اين مالها می كنند و همچنين وزراء و كلانتران و داروغگان و عمله و اعوان ايشان همه از اين قبيل اند و همچنين ارباب مناصب شرعی و وقفی همه مثل ايشانند اگر چه گمان كنند كه تحصيل معيشت می ‏كنند چنانچه دانسته شد.

شعر و ادب لاهيجی:
ميرزا حسن لاهيجی همانند اكثر دانشمندان عصر صفوی، توجه ويژه‏ای به زبان فارسی و فارسی نويسی داشت؛ چنان كه اغلب آثار مكتوب اين عالم پرتلاش كه به اين زبان تأليف يافته است، نشانگر اين واقعيت می‏باشد. نوشته‏های فارسی اين شخصيت علمی بسيار روان و شيوا به رشته تحرير درآمده است. او در آثار فارسی خود سعی بيشتر داشت تا نوشته هايش برای همه مردم قابل فهم باشد، به همين سبب از معلق نويسی و آوردن اصلاحات و واژه‏های سنگين علمی و نامأنوس كه شيوه منشيان آن دوران بود، پرهيز داشت. اين موضوع مهم كه تا به حال كمتر هم مورد توجه محققان و پژوهشگران واقع شده، وی را از ساير انديشمندان اين عصر متمايز می‏سازد و نثر اين شخصيت بزرگ را در جايگاه والایی قرار می‏دهد.

ميرزا حسن همه آن موضوعاتی را كه با مردم ارتباط تنگاتنگ داشت مانند: فقه، اخلاق، عقايد، دعا و... به زبان فارسی نگاشته است و اين نشانه آن است كه اين شخصيت واقع نگر به هدايت و ارشاد مردم با زبان خودشان و به مشكلات اعتقادی و فقهی و... آنان توجه عميقی از خويش مبذول می داشت. البته تأليفات عربی اين عالم بزرگ كه برای خواص و در رشته‏های خاص به طور تخصصی نوشته شده، در عين سنگينی و استحكام مطالب و محتوای آن، از یک نوع روانی و ساده نويسی
شيوایی برخوردار است.

در مواردي از كتب و نسخ خطی، اشعاری با نام «حسن گيلانی» آمده است كه به احتمالی منظور همين دانشمند باشد. در اينجا به اين اشعار مرور می كنيم:

1- یکی از اين موارد، رباعی است كه در نسخه خطی شماره 12188 مجلس شورای اسلامی، درج شده است و به نام «حسن جيلانی» منسوب است:
ممكن بود كه هستی واجب فنا شود
وين ممتنع كه مهر تو از دل رها شود
در تنگنای عكس نقيض خيال تو
ترسم كه صورتم زهيولی جدا شود


2- در تذكره نصرآبادی، مؤلف كتاب، ضمن شرح حال «حسن گيلانی» اين اشعار را از وی چنين نقل كرده است:
نه در طلب سمور و نه اطلس باش
در ديده اعتبار خار و خس باش
خواهی كه سری برون كنی از منزل
چون جاده، تو پامال كس و ناكس باش
از كثرت داغ توام، افلاكم
وز زور لگد كوب حوادث، خاكم
باران نشاط اگر ببارد، سنگم
ور آتش غم شعله كشد، خاشاكم


اثر شناس بزرگ قرن، آقا بزرگ تهرانی در یک مورد از كتابش اين اشعار را به طور صريح به ميرزا حسن لاهيجی و در مورد ديگر به شخصيتی به نام «ميراز حسن گيلانی ديلمانی» نسبت داده است.

وفات:
وفات ميرزا حسن بنا به نقل افندی در رياض العلماء در سال 1121 هجری قمری در قم صورت گرفته است و اين قول بعد از افندی در كتب تراجم نقل گرديده و اختلافی در اين مورد يا قول ديگری نقل نشده است. بدين ترتيب او 49سال بعد از پدر خود ملا عبدالرزاق لاهيجی و 31سال بعد از مادرش زندگی نموده است.

اما پيرامون مدت عمر وی چيزی نقل نشده است و طبق احتمالی كه شيخ آقا بزرگ در تولد وی داده (يعني سال 1045) ميرزا حسن در هنگام مرگ قريب 76 سال داشته است. و نقل حزين لاهيجی كه در اواخر عمر، وی را در قم ملاقات نموده، عمر زياد وی را تأييد می كند. حزين می نويسد:

«و از افاضل و اعلام كه در آن سفر ملاقات شده، فاضل محقق ميرزا حسن خلف مرحوم عبدالرزاق لاهيجی است. در دارالمؤمنين قم كه موطنش بود، در سن كهولت و اواخر حيات، سعادت خدمت ايشان يافته‏ام.»

مدفن:
ميرزا حسن لاهيجی كه تقريباً تمام عمر خود را در شهر قم گذرانيده، وفاتش نيز در اين شهر اتفاق افتاد و در همين شهر مدفون گرديد. قبر وی در قبرستان بزرگ شیخان نزدیک حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها واقع بوده، كه در خيابان سازيهای جديد در كنار خيابان ارم در تقاطع اين خيابان با خيابان چهارمردان در ضلع جنوب شرقی واقع گرديده است.

و اخيراً توسط حضرت آيت اللّه سيد شهاب الدين مرعشی نجفی رحمه الله علیه قبر وی تعمير و سنگ قبری برايش تعبيه نموده‏اند. ولی متأسفانه در نوشته سنگ قبر دقت كافی نشده و اشتباهات فاحشی در آن روي داده است.

نوشته سنگ قبر وی چنين است:
هو الباقي. هذا مضجع العلامة الحكيم المتكلم المحدّث الفقيه الميرزا حسن الكاشفي ابن أسوة الحكماء المولي عبدالرزاق اللاهيجي صاحب الشوارق و أمّه بنت صدر المتألهين. توفّي سنة .1043
همانطور كه ملاحظه می‏شود دو اشتباه واضح در اين نوشته وجود دارد.

اوّل آنكه: لقب ميرزا حسن در هيچ كتابی كاشفی ذكر نشده است. و فقط در اينجا بدون هيچ دليلی بعد از اسم وی لقب كاشفی ذكر شده است.

دوم اينكه: تاريخ وفات ميرزا حسن سال 1121می‏باشد كه آن را افندی در رياض العلماء ذكر كرده است و متأسفانه در اينجا با 78 سال اختلاف می‏باشد. سال 1043 ذكر شده كه دو سال قبل از تولد وی می‏باشد. ان شاء الله كه در آينده قبر وی به نحو شايسته بازسازی و سنگ قبر ایشان نيز اصلاح گردد.

آثار:
آينه دين، اثبات الرجعة، جواب الاعتراض، حاشيه بر شوارق الالهام، رسالة الزكية الزكاتية، هدية المسافر، رسالة في الغيب، تأليف المحبة، جمال الصالحين، شرح صحيفه سجاديه، تحفة المسافر،
زواهر الحكم، روايع الكلم و بدايع الحكم، مصابيح الهدي و مفاتيح المني، مصباح الدرايه، مجمع البحرين، الشجرة المنهية، ابطال التناسخ بثلاثة براهين، رساله در تجرد نفس ناطقه، آينه حكمت،
الفة الفرقة، حاشية الوافي، فهرس ابواب قطعة من الوافي.
najm137
 
پست ها : 1201
تاريخ عضويت: سه شنبه آپريل 19, 2011 12:37 pm


بازگشت به شهر قم و حومه


cron
Aelaa.Net