مرقد علامه سید محمد باقر موحد ابطحی موسوی قدس سره

مديران انجمن: مزارات, مزارات, مزارات

مرقد علامه سید محمد باقر موحد ابطحی موسوی قدس سره

پستتوسط najm137 » جمعه ژانويه 31, 2020 9:14 am

بسم الله الرحمن الرحیم
در کل 1 بار ویرایش شده. اخرین ویرایش توسط najm137 در يکشنبه فبريه 02, 2020 6:12 am .
najm137
 
پست ها : 1201
تاريخ عضويت: سه شنبه آپريل 19, 2011 12:37 pm

مرقد علامه سید محمد باقر موحد ابطحی موسوی قدس سره

پستتوسط najm137 » جمعه ژانويه 31, 2020 9:17 am

تصوير

آدرس: شهر قم - بلوار زائر - حرم حضرت معصومه سلام الله علیها - در رواق و محاذی ضریح از سمت بالاسر مبارک

مختصات:

34.641903,50.885518

آدرس ویکی مپیا:

http://wikimapia.org/#lang=fa&lat=34.64 ... 594510/fa/
آخرين ويرايش توسط najm137 on دوشنبه فبريه 03, 2020 12:53 pm, ويرايش شده در 2.
najm137
 
پست ها : 1201
تاريخ عضويت: سه شنبه آپريل 19, 2011 12:37 pm

مرقد علامه سید محمد باقر موحد ابطحی موسوی قدس سره

پستتوسط najm137 » جمعه ژانويه 31, 2020 9:17 am

مرقد علامه سید محمد باقر موحد ابطحی موسوی قدس سره

تصوير

توضیحات:
مرقد علامه سید محمد باقر موحد ابطحی موسوی قدس سره در رواق و محاذی ضریح از سمت بالاسر می باشد.
سید محمدباقر موحد ابطحی از مراجع تقلید شیعه بود. ایشان در شب دوم ماه مبارک رمضان سال ۱۳۴۶ هجری قمری در شهر اصفهان متولد شدند و در روز چهارشنبه ۱۶ بهمن ماه 1392 در پی یک دوره بیماری در سن 86 سالگی در بیمارستان بقیةالله تهران وفات نمودند. و آیت الله حسین وحید خراسانی نماز میت را بر جنازه وی خواندند. ایشان موسس مدرسه موسسه تحقیقاتی «الامام المهدی علیه السلام» در سال 1356 هستند.

خاندان گرامی شان:
پدر ایشان؛ علامه سید مرتضی موحد ابطحی موسوی قدس سره بودند که در اصفهان به تدریس دروس حوزوی، وعظ و خطابه و ارشاد، و طبابت طب سنتی می‌پرداختند و بیماری علامه محمدحسین طباطبایی را درمان کرده بودند. و آرامگاه ایشان در شهر اصفهان می‌باشد. مادر ایشان دختر مرحوم آیه الله سید محمد تقی موسوی اصفهانی نویسنده کتاب مشهور مکیال المکارم بودند.

برادران:بزرگوارشان:
علامه سید محمد علی موحد ابطحی موسویقدس سره، علامه سید علی موحد ابطحی موسوی، علامه سید محمدرضا موحد ابطحی موسوی، علامه سید حجت موحد ابطحی موسوی، علامه سید حسن موحد ابطحی موسوی (رحمه الله علیه)، علامه سید حسین موحد ابطحی موسوی.

تحصیل بزرگوار:
ایشان، پس از یادگیری خواندن و نوشتن و آموختن صرف و نحو نزد پدرش وارد حوزه علمیه اصفهان شد. و زیر نظر اساتید محترمی همچون مرحوم طبیب زاده، سید محمد باقر سده‌ای، آقا ضیاء تجویدی، شیخ محمد حسن نجف آبادی، شیخ حبیب‌الله حبیب آبادی، حاج آقا رحیم ارباب،

ایشان منطق را نزد حاج شیخ محمد رضا کلباسی علوم طبیعی و ریاضی را نزد آیت‌الله مجد العلما نجفی و قسمتی از اسفار را نزد فیلسوف بزرگ مرحوم حاج شیخ محمود مفید آموختند. در طب، کتاب شرح نفیسی و اسباب را نزد مرحوم والد گرانقدر خود و قانون بوعلی را نزد مرحوم طبیب زاده تلمذ کردند و مدتی را نیز به فراگیری طب به صورت عملی نزد حکیم مشهور میرزا ابوالقاسم گوگردی مشغول بودند.

در زمان حیاتشان فعالیتهای بسیار زیادی داشتند من جمله ایشان سرپرست مرکز پژوهشی و مدرسه امام مهدی علیه السلام قم بودند، مدرسه امام مهدی علیه السلام را بنیان نهادند، تونل اباصالح المهدی، بیمارستان ولیعصر عج الله تعالی فرجه الشریف، هنرستان صنعتی، کارگاه قالی بافی، در شهرستان اقلید فارس را ساختند. و در ساخت کارخانه قند شهرستان اقلید فارس و احداث لوله کشی آب مازندران همکاری نمودند. و امامزاده سید محمد از نوادگاه حضرت ابالفضل علیه السلام در کافتر در جنوب شهرستان اقلید را بازسازی نمودند. و همچنین طرح نقشه مسجد جمکران قم با ایشان بوده است.

آثار علوم قرآنی این بزرگوار:
المدخل الی التفسیر الموضوعی للقرآن الکریم؛ کتابی است ابتکاری و اولین کتابی است که آیات قرآن را به صورت موضوعی با تسلسل طبیعی دسته‌بندی کرده‌است، تاکنون از آن دو جزء چاپ و منتشر شده‌است.
جامع الاخبار و الآثار عن النبی و الائمه الاطهار؛ از این مجموعه تاکنون سه جلد چاپ و منتشر شده‌است.
جلد اول درباره فضل قرآن و مطالبی پیرامون اسماء قرآن، کیفیت نزول، جمع‌آوری، مصونیت از تحریف، موقعیت عترت پیامبر (ص) در ارتباط با قرآن و ... است.
جلد دوم نیز درباره فضیلت هر یک از سوره‌های قرآن و آیات آن است که به ترتیب سوره‌ها و آیات تنظیم شده‌است.
جلد سوم درباره خصائص قرآن است و در آن بعضی از ویژگی‌های قرآن از قبیل ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه، عام و خاص، حروف مقطعه، اسماءالحسنی، عدد اسماء الله و اسم اعظم شرح داده شده‌است.
التفسیر المنسوب الی الامام العسکری (ع)؛ این کتاب تفسیر سوره فاتحه و بخشی از سوره بقره است که علماء بر آن اعتماد کرده و از کتب ارزشمند و گرانبهای شیعه محسوب می‌شود، اشکالاتی که در سند یا در دلالت آن بعضی از متشکلین (اشکال کنندگان) کرده‌اند در مقدمه کتاب جواب داده شده و رفع شبهه شده‌است.
تاویل الآیات؛ تألیف علامه سید شرف الدین استرآبادی، مؤلف در این کتاب آیاتی را که تاویل شده به مدح اهل بیت (ع) و اولیای آن‌ها و ذم و نکوهش دشمنان اهل بیت از طریق شیعه و سنی در دو جلد جمع‌آوری کرده‌است.
زبده التاویل: در این کتاب احادیثی که در تاویل آیات قرآن به ما رسیده به صورت مختصر و اشاره‌ای جمع‌آوری شده و منابع آن ذکر شده‌است.

برخی از کتاب‌هایی که از سوی علامه سید محمدباقر موحد ابطحی موسوی بازخوانی شده‌است:

در زمینه کتابهای حدیثی:
صحیفه الامام الرضا (ع): در آن احادیثی است که علی بن موسی از پدرانش روایت کرده و سند را به محمد بن عبدالله رسانده است.
النوادر: تألیف احمد بن محمد بن عیسی اشعری، از اصحاب حضرت رضا، امام جواد و امام هادی علیهم السلام.
الزهد، المومن: تألیف حسین بن سعید، از اصحاب علی بن موسی، محمد بن علی (پیشوای نهم شیعیان) و علی بن محمد (پیشوای دهم شیعیان)
الامامه و التبصره: تألیف ابن بابویه قمی
صفات الشیعه، فضائل الشیعه و مصادقه الاخوان: تألیف محمد بن علی بن الحسین (شیخ صدوق)، متوفی ۳۸۱.
التمحیص: تألیف محمد بن همام اسکافی، متوفی ۳۳۶ هجری.
نوادر المعجزات: تألیف محمد بن جریر طبری، از اعلام قرن چهارم هجری.
التعریف: تألیف محمد بن احمد بن قضاعه، از اعلام قرن چهارم هجری.
مزار مفید: تألیف محمد بن محمد بن نعمان، متوفی ۴۱۳ هجری.
مائه منقبه: تألیف محمد بن احمد (ابن شاذان قمی)، از اعلام قرن چهارم و پنجم هجری.
نزهه الناظر: تألیف حسین بن محمد حلوانی، از اعلام قرن پنجم هجری.
الاربعون حدیثا: تألیف محمد بن احمد خزاعی، از اعلام قرن پنجم هجری.
الخرائج والجرائح: سعید بن هبه الله (راوندی)، از اعلام قرن ششم هجری.
الاربعون حدیثا: منتجب الدین علی بن عبیدالله (رازی)، از اعلام قرن ششم هجری.
مثیر الاحزان: جعفر بن نجیب، ابن نما (حلی)، متوفی ۶۴۵ هجری.
المزار، الاربعون حدیثا: تألیف محمد بن مکی (شهید اول) از اعلام قرن هشتم هجری.
التحصین فی صفات العارفین: تألیف جمال الدین احمد بن محمد بن فهد (حلی).
عوالم العلوم والمعارف: این کتاب دائرةالمعارف عظیمی در اخبار است که عالم و محدث کبیر شیخ عبدالله بحرانی از شاگردان ممتاز علامه مجلسی (ره) آن را تألیف کرده‌است، مؤلف، آن را بر مبنای بحار الانوار با تکثیر عناوین و ابواب و تنظیم روایات به شکل خاصی جمع‌آوری کرده‌است.
مکیال المکارم: تألیف میرزا محمد تقی موسوی اصفهانی (فقیه احمدآبادی) متوفی۱۳۴۸ هجری. الدرر اللامعه.
الامام المهدی (ع) فی احادیث الامام الرضا (ع)

در زمینه کتابهای دعا:
الصحیفه النبویه الجامعه، الصحیفه العلویه الجامعه، الصحیفه الفاطمیه الجامعه، الصحیفه السجادیه الجامعه، الصحیفه الصادقیه الجامعه، الصحیفه الکاظمیه الجامعه، الصحیفه الرضویه الجامعه، الدلیل الی الصحائف الجامعه.

در زمینه کتابهای رجال:
معجم رواة الحدیث و ثقاتها: مجموعه‌ای که در آن راویان حدیث کتاب‌های روایی شیعه به ترتیب حروف معجم تنظیم شده و دربارهٔ هر یک از راویان به کتاب‌هایی که از آنان ذکری به میان آمده اعم از مطبوع یا مخلوط اشاره شده و ضبط صحیح اسم و اتحاد آن در پاورقی‌ها مورد بررسی قرار گرفته‌است.
معجم الاسانید: دائرةالمعارف ارزشمندی که در آن اسانید تمام روایات رسیده در کتاب‌های روایی به ترتیب حروف معجم و به صورت جدولی مورد بررسی و تنظیم شده‌است.

تشرف علامه سید محمدباقر موحد ابطحی موسوی قدس سره در حرم امام رضا علیه السلام:

تصوير

علامه سید محمد باقر موحد ابطحی موسوی قدس سره به حرم امام رضا علیه السلام مشرف می‌شوند و کرامتی از آن حضرت علیه السلام به ظهور می‌رسد. در همان حال خود را در محضر امام زمان منه السلام نیز می‌یابند.

آقای معاونیان بر منبر فرمودند: خاطرم آمد از یک تشرفی در عبادت امام زمان منه السلام که این تشرف مستند است و در دفتر کرامات حضرت رضا علیه السلام در آستان قدس رضوی علیه السلام ثبت شده است. تشرف هم مربوط به کسی از مشاهیر فقهای ماست که ایشان از منتظران امام عصر ارواحنا فداه، از فقها و مراجع و علمایی که عطر و بوی امام زمان منه السلام را می‌دادند؛ واقعا منتظر بود. هر هفته، رقعه‌ حاجت به امام زمان منه السلام می‌نوشتند و در رود می‌انداختند. خیلی متوجه امام عصر منه السلام بودند.

ایشان نوه صاحب مکیال المکارم بودند. مرحوم علامه سید محمد باقر موحد ابطحی موسوی قدس سره که وقتی از دنیا رفتند، حضرات آقایان مراجع با اینکه ایشان رساله نداده بود از ایشان تعبیر به آیت الله العظمی کردند. بسیار مرد بزرگی بودند؛ صاحب مؤسسة الامام المهدی علیه السلام بودند.

تشرف مربوط به تقریباً سی و دو سه سال قبل است. اولین سالی بود که در جشن میلاد امام عصر منه السلام، کنگره‌ی علمی بین‌المللی حضرت رضا علیه السلام در مشهد توسط آستان قدس رضوی برگزار شد. و ایشان یکی از مهمانان آن کنگره بودند. که از محدثین و از فقهای عظام بود و آثاری داشتند.

ایشان خودشان به من فرمودند که فلانی، از آستان قدس رضوی علیه السلام با من تماس گرفتند؛ و گفتند: آقا برای کنگره شما رو دعوت می‌کنیم؛ به مشهد تشریف بیاورید. این ساعت ماشین دنبالتان می‌آید. و پروازتان این ساعت است، از تهران مهرآباد؛ هتل تهران برای میهمانان در نظر گرفته شده است و توضیح دادند.

ایشان فرمودند: من به ایشان گفتم که من در این کنگره شرکت خواهم کرد، اما خودم خواهم آمد و هتل تهران نمی‌آیم. بلیطم را هم خودم می‌گیرم. به من فرمودند که من احتیاط می‌کنم که پول امام رضا علیه السلام خرج من بشود. (این چنین تقوا داشتند)

اینکه چگونه به مشهد می آیند و هواپیما چگونه برایشان جور شد مفصل است و همه اش عجیب است. ایشان بیان می کنند که وقتی به مشهد رسیدم، در فرودگاه مشهد جایی را نداشتم که بروم. توکلت علی الحی الذی لایموت.

از هواپیما که بیرون آمدم، دو تا جوان آمدند سلام کردند. و گفتند ما در خدمتتان هستیم و آن زمان دورانی بود منافقین، علماء را ترور می کردند. با خودم گفتم من این دو جوان را نمی‌شناسم. نکند
مرا ببرند و سر به نیست کنند؟ باز با خودم گفتم من مهمان امام رضا علیه السلام هستم؛ خودم را به حضرت علیه السلام سپرده‌ام، پس مسئله‌ای نیست.

نشستم داخل ماشین و آمدیم. و دیدیم نزدیک حرم آمدند در کوچه‌ی ملک نزدیک منزل مرحوم آقای قمی و میزبان دم در خانه ایستادند. در باز شد و دیدم آیت الله آقای سید محمود مجتهد سیستانی بیرون آمدند و گفتند: بفرمایید. گفتم: چطور؟

ایشان فرمودند من از طرف حضرت رضا علیه السلام مامورم سه روز میزبان شما باشم. علامه سید محمد باقر موحد ابطحی موسوی به من فرمودند فلانی، به کنگره‌ی جهانی امام رضا علیه السلام رفتم. و به این قصد آمده بودم که جواب انحرافات و اعوجات بهبودی را در کتاب صحیح الکافی‌اش بدهم. و در آن کنگره‌ نوبت سخنرانی من که شد جواب انحرافات بهبودی و کتاب صحیح الکافی‌اش را دادم و از علامه مجلسی و بحار دفاع کردم. و کنگره سه روز بود و تمام شد.
شد شب میلاد امام رضا علیه السلام شد. برای نماز مغرب و عشا به حرم آمدم. ایشان به بیماری پروستات شدید مبتلا بودند وقتی کسی مبتلا باشد باید یک ساعت یک ساعت دستشویی برود. نمی‌تواند به مدت طولانی وضو داشته باشد.

مخفی نماند که ایشان صاحب یک استخاره عجیب بود. یعنی که صاحب استخاره کم‌نظیر بودند؛. و استخاره‌‌هایشان.فوق العاده خاص بود. می‌فرمایند در حین اینکه داشتم شب تولد امام رضا علیه السلام زیارت می‌کردم حین زیارت یک مرتبه به دلم افتاد که کانه حضرت رضا علیه السلام می‌فرمایند تا سحر حرم باش.

یاللعجب! من مریضم. بیشتر از یک ساعت نمی‌توانم خودم را کنترل کنم. مرتب به ذهنم می‌آید که حرم بمان؛ حرم بمان. استخاره کردم که تا سحر حرم بمانم استخاره عالی بود. استخاره کردم که بیرون بروم که استخاره بد شد.

به حضرت رضا علیه السلام عرض کردم آقا همچین چیزی به دل من افتاده است؛ استخاره هم کردم؛ ولی من مریضم و واقعا نمی‌توانم. و شب تولد امام رضا علیه السلام بود و جمعیت زیاد در حرم بودند و من به طرف بالای سر مبارک حرکت کردم. و گفتم اگر خود به خود جا باز شد برای نماز می‌فهمم که حتما خبری است و باید بمانم.

آمدم به طرف بالای سر مبارک این ستونی که بالای سر است یک مرتبه دو جوان آذری قد بلند و رشید، جا باز کردند و جا خالی شد. اینها دستهایشان را تکیه دادند به ستون و حائل شدند. من تمام نمازهایم را خواندم؛ اینها مثل دو گارد ایستاده بودند. فهمیدیم که باید بمانیم. یک ساعت گذشت، دیدم نه مشکلی ندارم؛ معلوم می‌شود خبری هست.

و آن زمان پشت سر مبارک حضرت علیه السلام باز بود. و جای قبر مرحوم شیرازی و جای قبر مرحوم میلانی باز بود. نصفش مال خانمها بود و نصفش مال آقایان بود. بینش هم در و شیشه نداشت؛ قسمت ضریح داشت اما آن پشت سر نداشت. یک نرده بود. و یک نرده فلزی نیم‌متری بود. فرمودند آمدم جای قبر آقای میلانی و شیرازی نشستم چون که موظف بودم تا سحر باشم.

همانطور که نشسته بودم و داشتم ذکر می‌گفتم چون ایشان هم خیلی اهل عبادت بود برگشتم؛ دیدم یک پسر چهارده یا پانزده ساله‌ای کنار من تکیه به کنار دیوار داده و پاهایش را دراز کرده است.
من گفتم که پسرم پاهایت را جمع کن؛ حرم است؛ پاهایت را به سمت ضریح دراز نکن.

پسر یک نگاهی به من کرد و هیچ نگفت. باز من کمی دعا خواندم؛ برگشتم، دیدم نه اصلا تحویل نگرفت؛ پاهایش دراز است. یک کم جدی‌تر گفتم پایت را جمع کن. دفعه سوم با تشر گفتم: پسر بی‌ادب نباش؛ گفتم پاهایت را جمع کن؛ من پیرمرد؛ پاهایم را مقابل ضریح جمع می کنم. (چون آن زمان سنی داشتند).

تا این را گفتم، آن طرف نرده، یک زن مسنی نشسته بود و آن زن زیر گریه زد و گفت آقا سید از سر بچه‌ من دست بردار. تو چه می‌دانی؟ این بچه کجا بی‌ادبی به امام رضا علیه السلام کرده است؟ او فلج است. شب تولد است؛ من آورده‌ام اینجا نشاندمش بلکه امام رضا علیه السلام یک لطفی بکند؛ چرا دل این بچه‌ مرا می‌شکنی؟ از کجا فهمیدی بچه‌ من بی‌ادب است؟

ایشان فرمودند: من وقتی فهمیدم وای تشر بی‌خود زدم این زن را به گریه انداختم؛ دل این جوان را شکستم؛ خبط و خطا از من بوده است؛ زود قضاوت کردم آتش گرفتم. به تعبیر ایشان می‌گفت: رگ سیدی‌ام گل کرد.

خیلی ایشان بکاء بود؛ گریه‌کن عجیبی بود. گفت زیر گریه زدم و گفتم امام رضا علیه السلام امشب من باید با شما سنگهایم را حک بکنم. یا من سید هستم یا نیستم. شمایی که مرا از قم به اینجا کشاندید؛ قبل از اینکه بیایم، یک مجتهد را گفتید میزبان من باشد؛ برای اینکه من بیایم از علامه مجلسی دفاع بکنم؛ و من دفاع کردم؛ امشب باید تکلیف مرا مشخص کنید. این بچه الان باید از جایش بلند شود و شفا پیدا کند.

چسبیدم به امام رضا علیه السلام و گریه و گریه که یا علی بن موسی الرضا این بچه را بلند کنید. خوب که به حضرت علیه السلام متوسل شدم، به آن پسر گفتم که بلند شو. پسر هم به گریه
افتاده بود؛ می‌گفت نمی‌توانم. من داد می‌زدم بلند شو؛ او می‌گفت نمی‌توانم. مادرش گریه می‌کرد آقا تو را به جدت امشب دست از سر ما بردار؛ بگذار ما به بدبختی خودمان گریه کنیم. گفتم الا و للا تو باید بلند شوی. گفتم گفتم گفتم…

ایشان فرمودند به امام رضا علیه السلام قسم یک مرتبه با چشم‌های خودم دیدم که این بچه از جایش بلند شد؛ و به سمت ضریح مبارک دوید. و مردم به طرف او هجوم آوردند.

اما علامه سید محمد باقر موحد ابطحی موسوی قدس سره که عابدترین مردمان زمان خودش بودند فرمودند وقتی این بچه بلند شد و به سمت ضریح رفت برگشتم دیدم که کنار من آقا صاحب الزمان منه السلام به سجده هستند عبایشان را به دستم گرفتم. در سجده‌اند، نمی‌توانم که چیزی بگویم. نمی‌تونم سلام بدم. در حرم امام رضا علیه السلام، کنارشان، به سجده رفتم. دستم به عبایشان بود. مراقب بودم تا سر از سجده برمی‌دارند، خم شوم و دستشان را ببوسم. ساعاتی تا اذان صبح مانده بود، از آن لحظه تا اذان حضرت منه السلام در سجده بودند. چندین ساعت در سجده بودند.

فرمودند نزدیک اذان که شد عبایشان به دست من بود یک وقت نگاه کردم دیدم چیزی نیست. تا یار که را خواهد و میلش به که باشد. این‌جور نیست که حتی وقتی او را دیدید، به اختیار تو باشد که
هرچی بخواهی بگویی. و هرکسی یک حدی دارد تا مقداری که ایشان تعیین کنند.
najm137
 
پست ها : 1201
تاريخ عضويت: سه شنبه آپريل 19, 2011 12:37 pm


بازگشت به شهر قم و حومه


Aelaa.Net