شهر قم

مديران انجمن: مزارات, مزارات, مزارات

مرقد آیت الله سید عبدالکریم کشمیری قدس سره

پستتوسط najm137 » يکشنبه دسامبر 08, 2019 10:56 am

20- مرقد آیت الله سید عبدالکریم کشمیری قدس سره

تصوير

توضیحات:
سیدعبدالکریم رضوی کشمیری (متولد ۱۳۰۳- وفات ۱۳۷۸هجری شمسی) از عارفان شیعه و از شاگردان سید علی آقا قاضی طباطبایی و سید هاشم حداد بودند و عارف کامل بودند. «شرح کفایة الاصول» از آثار او است. وی در سال 1378 هجری شمسی درگذشت و در حرم حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها مدفون شدند.

زندگینامه و تحصیلات:
سید عبدالکریم رضوی کشمیری، به سال ۱۳۴۳ هجری قمری در نجف اشرف متولد شد. پدرش سید محمدعلی کشمیری و مادرش دختر آیت الله سید محمدکاظم طباطبایی یزدی (صاحب عروة الوثقی) بود. پدرش با عبدالکریم حائری یزدی دوست بود و به‌سبب علاقه به او نام فرزندش را عبدالکریم گذاشت. کشمیری پدرش را عالم فاضلی توصیف می‌کند که آداب و اخلاق شرعی را رعایت می‌کرد و به خواندن برخی ادعیه اهمیت می‌داد و فرزندش را هم به این امور سفارش می‌کرد.

پدربزرگ سید عبدالکریم، آیت الله سید محمدحسن کشمیری است. او در هفت سالگی همراه پدرش از کشمیر به کربلا رفته، به تحصیل علوم دینی پرداخت و به اجتهاد رسید. او در تربیت شیخ عبدالکریم حائری یزدی، شیخ علی زاهد قمی و سید هادی رضوی کشمیری نقش مهمی داشت و خود، از عارفان صاحب کرامت به شمار می‌رفت. آیت الله کشمیری درباره اجدادش گفته است که اصالتاً قمی و از سادات رضوی هستند و ریشه سیادت آنها به حضرت موسی مبرقع فرزند بلافصل امام جواد علیه السلام که در قم مدفون است می‌رسد، اما اجداد وی به هند رفته‌ و بعدها بخشی از آنها برای تحصیل به عراق مهاجرت کرده‌اند.

سید عبدالکریم کشمیری با تشویق پدر، تحصیل علوم دینی را آغاز کرد و دروس ادبیات، معانی بیان، منطق، فقه، اصول و... را فرا گرفت و به تدریس آنها پرداخت. وی درس‌های لمعه، رسائل، مکاسب، کفایه الاصول و اسفار و درس خارج فقه و اصول را نزد اساتید حوزه نجف آموخت وی از آیت الله خویی اجازه اجتهاد گرفت. او در کنار دروس متعارف حوزه، به آموختن علوم جفر، علم اعداد، علم حروف و اسماءالله مشغول شد.

تصوير

اساتید:
کشمیری فقه و اصول، عرفان و اخلاق را از اساتید متعدد درس گرفت. برخی از اساتید او عبارتند از:
اساتید عرفان:
مرتضی طالقانی: اولین استاد کشمیری بود که به شاگردش اجازه ذکر داده بود. او از دوران نوجوانی سید عبدالکریم، وی را به سیر و سلوک عرفانی راهنمایی کرد. بعدها آیت الله کشمیری دروس اخلاق این استاد را به رشته تحریر درآورد.

سید علی آقا قاضی طباطبایی: حدود پنج سال استاد معنوی آیت الله کشمیری بود. او درباره استادش می‌گوید: «علاقه آقای قاضی نسبت به من، مثل علاقه پدر به فرزند بود. گاهی در منزلشان که روضه بود، می‌رفتم و بعد از این که منزلشان خلوت می‌شد، پشت سرش نماز می‌خواندم. او مردی الهی و ملکوتی بود. ما هرگونه غم و همی از امور دنیا و آخرت را پیش ایشان حل می‌کردیم».

سید هاشم حداد: هندی الاصل بود که در کربلا به نعل‌سازی و آهنگری اشتغال داشت و از تربیت یافتگان مکتب سید علی آقا قاضی بود. حداد به کشمیری گفته بود اجدادت اهل معنی بودند؛ باید اهل معنی شوی. وی از کشمیری خواسته بود از تدریس دروس متعدد خودداری کند و یک درس و یک مباحثه را دنبال کند تا از پراکندگی افکار جلوگیری کند. کشمیری پانزده سال با او مرتبط بود.

مستور آقا شیرازی: کشمیری می‌گوید: روزی به ایشان گفتم دستوری دهید تا عمل کرده و محتاج خلق نشوم. استاد هم آیه «الیس الله بکافٍ عبده» را توصیه کرده بود. آقا مستور وصیت کرد که بعد از وفاتش کشمیری بر پیکرش نماز بخواند؛ اما موقع وفاتش، کشمیری در نجف نبود.

سید افضل حسین هندی: او که ساکن هندوستان بود، در اوقات ویژه‌ای برای زیارت به نجف اشرف می‌آمد. مرحوم کشمیری در همین اوقات از حضور وی بهره می‌برد و اذکار و اوراد خاصی را با اجازه او دریافت می‌کرد.

علی اکبر اراکی: کشمیری درباره‌اش می‌گوید: سبک پذیرش وی این طور بود که وقت زیادی به افراد نمی‌داد. کشمیری دستورالعملی از وی برای استخاره گرفته بود و به گفته خودش نتیجه داده بود.

اساتید دروس فقه و اصول:
شیخ مجتبی لنکرانی - شیخ راضی تبریزی - محمدتقی بهجت - شیخ محمدحسین طهرانی - حاج فیض خراسانی - شیخ صدرا بادکوبه‌ای - عبدالحسین رشتی - سید عبدالهادی شیرازی - شیخ کاظم شیرازی - آقا بزرگ تهرانی - سید ابوالقاسم خویی - سید عبدالاعلی سبزواری - علی محمد بروجردی - سید حسن بجنوردی.

آثار:
آیت الله خود آثارش را شمرده و می‌گوید در موقع خروج از عراق نیروهای بعثی آثارش را گرفته و از بین برده‌اند و اکثر کتابهای زیر در دسترس نیست.
شرح کفایة الاصول آخوند خراسانی
مجموعه اشعار عربی مجموعه
درس‌های اخلاق عارف خداجوی، شیخ مرتضی طالقانی
جزوه‌ای در مورد اذکار و اوراد عرفانی
رساله در مبحث قطع
رساله در طلب و اراده
تقریرات درس اصول آیت الله خویی

درگذشت:
آیت الله سید عبدالکریم کشمیری در چهارشنبه ۱۸ فروردین سال ۱۳۷۸ هجری شمسی (۲۰ ذی‌الحجه سال ۱۴۱۹ هجری قمری) در ۷۴ سالگی درگذشت. آیت الله بهجت بر پیکر او نماز خواند و طبق وصیت او در قسمت بالا سر در رواق مجاور مسجد بالاسر حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها، جنب قبر علامه طباطبائی به خاک سپرده شد.

در زمینه انجام عمل استجاره در مسجد سهله ایشان به این امر مداومت داشته اند و برای مطالعه نمودن از روش و چگونگی التزام شان به انجام عمل استجاره به لینک زیر مراجعه نمایید و مطلب را مطالعه نمایید.
http://aelaa.net/Ersaal/6/AmaleEstejaare-6-56.PDF

آدرس: شهر قم - بلوار زائر

مختصات:

٣٤,٦٤١٩٠٣,٥٠.٨٨٥٥١٨

آدرس ویکی مپیا:

http://wikimapia.org/#lang=fa&lat=34.64 ... 4594510/fa
آخرين ويرايش توسط najm137 on شنبه فبريه 01, 2020 12:02 am, ويرايش شده در 3.
najm137
 
پست ها : 1201
تاريخ عضويت: سه شنبه آپريل 19, 2011 12:37 pm

مرقد سید محمد شیرازی

پستتوسط najm137 » يکشنبه دسامبر 08, 2019 11:37 am

21- مرقد سید محمد شیرازی

تصوير

توضیحات:
سید محمد حسینی شیرازی (متولد ۱۳۰۷ خورشیدی در نجف ـ درگذشته ۱۳۸۰ خورشیدی در قم) از مراجع تقلید شیعه بود. وی فرزند میرزا مهدی شیرازی از خاندان حسینی شیرازی و برادر سید صادق حسینی شیرازی و دایی محمدتقی مدرسی است. وی معتقد به نظریه حکومت شورایی فقها بود.

تحصیل:
دروس مقدماتی و عالیه حوزه را نزد کسانی چون: پدرش سید مهدی حسینی شیرازی، سید هادی میلانی، محمدرضا اصفهانی، سید زین العابدین و جعفر رشتی فراگرفت.

دیدگاه‌های سیاسی:
در مقایسه با حزب الدعوة و علماء نجف، که از ورود سید روح‌الله خمینی به عراق خشنود نبودند، سید محمد شیرازی استقبال گرمی از او در کربلا کرد و حتی به احترام او امامت جماعت حرم حسین بن علی را در مدت اقامتش در کربلا به او سپرد و در قم دیدارهای بسیاری با او داشت؛ اما پس از این که مخالفین جمهوری اسلامی ایران زندانی و اعدام شدند و محمد شیرازی خمینی را به عمل به سیره پیامبر اسلام (که پس از فتح مکه دشمنان خود را بخشید) و عدم اعدام مخالفان توصیه و نصیحت کرد ولی جواب رد شنید، این روابط تیره و سرد شد.

وی در سن ۴۴ سالگی بر اثر فشارهای رژیم بعث از عراق به کویت رفت و در سال ۱۳۹۹ (۱۳۵۷ خورشیدی) در سن ۵۲ سالگی به قم مهاجرت کرد. در سفر به قم، روح‌الله خمینی به دیدار او رفت.
محمد شیرازی برخلاف خمینی قائل به شورای مراجع بود (نظریه ای که بعدها سیاستمدارانی امثال هاشمی رفسنجانی به صحت آن برای جلوگیری از استبداد فقیه پی برده بودند.) وی در کتابش چنین می‌نویسد: «از ديدگاه فقه اسلامى در زمان غيبت اهل بیت تنها با تحقق شوراى مراجع است كه حكومت مشروعيت پيدا خواهد نمود، بنا بر اين حتى اگر یک فقيه جامع الشرايط ـ به جاى شورا ـ در رأس حكومت قرار گيرد، باز آن حكومت غير شرعى خواهد بود.» او حتی معتقد بود که در تمام امور حکومتی باید با مردم مشورت بشود و موافقت مردم در انجام کارها شرط است، چنان که می‌نویسد: «هرچيزى كه به نحوى به شئون امت مربوط مى شود بايستى در آن مشورت صورت گيرد خواه اين مشورت در اصل باشد يا در فرع، همانند (ساختن) مدارس ، دانشگاه ها ، بيمارستان ها ، فرودگاه ها ، كارخانجات ، صنايع سنگين و غيره؛ زيرا اين گونه مراكز با اموال و دارايى هاى امت داير و راه اندازى مى شود.»

شیرازی در جریان دیدارهای خود با روح‌الله خمینی وعده شورایی شدن حکومت را گرفته بود که با برپایی حکومت و مطرح کردن ولایت مطلقه فقیه عملاً خمینی خلف وعده کرد.
پس از تیرگی روابط و برای حفظ عنصری قوی همچون شیرازی، روح‌الله خمینی پیشنهاد قائم مقامی رهبر را به او می‌دهد که شیرازی این پیشنهاد را رد می‌کند.

در جریان جنگ ایران و عراق، پس از صدور فتوا به حرمت جنگ با عراقی‌ها (در خلال جنگ ایران و عراق) به دلیل حرمت کشتن مسلمین و مشروع نبودن ادامه جنگ، در خانه‌اش محبوس شد، این بازداشت خانگی که طولانی‌ترین حبس در طول حکومت جمهوری اسلامی است، بیش از ۲۰ سال طول کشید و با مرگ او پایان یافت.

در نظر دیگران:
نسبت به مقام علمی و فقهی سید محمد شیرازی بسیاری از بزرگان حوزه علمیه، از جمله: علامه امینی و آقا بزرگ تهرانی صاحب کتاب الذریعه اشاره داشته‌اند، علاوه بر اجازه اجتهاد از پدرش میرزا مهدی شیرازی و سید علی بهبهانی رامهرمزی، بسیاری از فقهاء و مجتهدین برجسته حوزه‌های علمیه به مقام اجتهاد وی تصریح داشته و شیعیان را در امر تقلید به وی ارجاع داده‌اند که از آن جمله‌اند: سید محمد فاطمی ابهری - سید عبداللَّه شبستری - اختر عباس نجفی - روشن علی نجفی - حسین برقی - جعفر رشتی - محمد کلباسی - محمد هجری - محمد علی خلیق شیرازی - سید محمود موسوی اصفهانی - محمود دانش - ابراهیم مشکینی - مرتضی اردکانی - میرزا علی غروی علیاری - سید رضی الدین شیرازی - حسن سعید - سید علی رئیسی گرگانی - سید حسین علوی خراسانی - نصراللَّه شبستری - محمد حسین لنکرانی - هاشم صالحی - مهدی حائری تهرانی - یحیی نوری - سید محمد کاظم مدرسی - سید احمد فالی - مهدی فقیه ایمانی - سید محمد علی عالمی بلخابی - مرتضی انصاری - ابوالقاسم روحانی - سید حمید الحسن - احمد پایانی - علامه باقری - علامه تقدسی - علامه آخوندی - سید سعید واعظی - سید محمد تهرانی - عبدالحسین آخوند - محمود انصاری و سید محمد سبزواری.

علامه امینی ذیل رساله ای که سید محمد شیرازی در مورد کتاب شریف الغدیر برای او فرستاده بود، می‌نویسد: «علامه مورد وثوق و با فضیلت سید محمد فرزند شریف و بزرگوار سید مهدی شیرازی که درود خدا بر پدر و پسر باد ، این رساله را برای من فرستاد.

آنتوان بارا اندیشمند مسیحی راجع به او گفته بود: «آن بزرگ مرد مظلوم زیست و مظلوم کوچ کرد و با تأسی به دلدار و محبوبش حسین بن علی به اين مظلومیت رضایت داده بود. شیرازی از آن عالمانی بود که در حلقه ستم گرفتار آمد و با بردباری جام سختی‌ها را نوشید اما آنان که جهاد عالمان را نادیده میگیرند و از این که نشانه‌ها و آثار آنان را فریبکارانه پنهان می‌کنند بدانند که از کیفر خدا در امان نخواهند بود.»

دکتر محمد حسین علی الصغیر (استاد دانشگاه کوفه) در کتاب "رهبران فکر دینی و سیاسی در نجف اشرف" (ص ۲۳۵) از سید ابوالقاسم خویی نقل می‌کند که راجع به سید محمد شیرازی گفت: «اگر ما سه نفر مثل سید محمد شیرازی داشتیم دنیا را فتح می‌کردیم!» او در ادمه می‌نویسد: «این سخن ، متواتر است و جوانانی که شنیدند برای ما نقل کردند مثل برادرم علامه سید جواد شهرستانی و دیگر وکلای دفتر مرجعیت.»

محمد شیرازی با آثار سعدی نیز مأنوس بود و در سخنرانی‌ها و کتاب‌هایش از آثار او استفاده می‌کرد، او در کتابش (اهمیت علم و تقوی در اسلام) راجع به سعدی چنین می‌گوید: «کتابهای سعدی، كتابهاى بسيار خوبی است؛ اگرچه نقاط ضعف هم دارد ولی روی هم رفته کتابهای مفیدی است و به‌ طور کلی سعدی شخص بسيار پخته‌ای بوده است، ما آن موقع که به مکتب می‌رفتیم از کتاب‌های سعدی نیز می‌خواندیم.»

درگذشت:
وی در ۲۷ آذر ۱۳۸۰ در قم درگذشت. نماز میت وی را برادرش سید صادق شیرازی در حرم حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها خواند.
مرقد سید محمد شیرازی در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها در روی زمین در نزدیک درب خروجی می باشد و از اصحاب استجاره هستند.

مؤسسات:
ایشان ده‌ها مسجد، حسینیه، مدرسه، کتابخانه، انتشارات، صندوق قرض الحسنه و درمانگاه تأسیس کرد. همچنین نمایندگان و مقلدان او به تشویق و راهنمایی و حمایت وی مؤسسات زیادی در مناطق مختلف جهان از جمله در مصر، سودان، بریتانیا، کانادا، آمریکا، هند، پاکستان، استرالیا، کشورهای حوزه خلیج فارس، ایران و عراق به وجود آوردند. شیرازی در به وجود آوردن حوزه‌های علمیه در ایران، عراق، کویت، سوریه و دیگر کشورها هم فعال بود و ده‌ها مدرسه دینی ایجاد کرده و حوزه‌های مختلف علمیه را تحت پوشش و حمایت خود قرار داد و برای طلاب و علماء دینی در ایران، سوریه، هند، پاکستان، افغانستان و تعدادی از طلاب خلیج فارس شهریه قرار داد و همچنین از ابتدای تأسیس حوزه علمیه حضرت زینب که توسط برادرش تأسیس شد، این حوزه را نیز تحت حمایت خود قرار داد.

تألیفات:
وی در طول عمر ۷۵ ساله اش بیش از 1250 عنوان کتاب در مسائل مختلف سیاست، اقتصاد، حقوق، الهیات، فقه، اصول، طبّ، نجوم، حدیث، رجال، کلام، منطق، تاریخ و دیگر موضوعات به دو زبان عربی و فارسی نوشت. وی همچنین در سال ۲۰۰۰ لقب «سلطان المؤلفین» را از کانون نویسندگان کشورهای عربی دریافت کرد.

از مهم‌ترین این کتاب‌ها:
بزرگ‌ترین دوره فقه استدلالی با نام موسوعة الفقه (۱۵۰ جلد) و چاپ جدید (۱۱۰ جلد) - الوسائل و مستدرکاتها (۴۰ جلد) - تقریب القرآن إلی الأذهان (۳۰ جلد) - ایصال الطالب الی المکاسب (۱۶ جلد) - الأصول (۸ جلد) - الوصول الی کفایة الأصول (۵ جلد) - الوصائل الی الرسائل (۱۵ جلد) - توضیح القرآن (۳ جلد) - تسهیل القرآن (۱۰ جلد) - تبیین القرآن (۳ جلد) - وسائل الشیعة و مستدرک‌ها (۴۰ جلد) - حاشیة المنطق - مبادی الطب - أولیات الطب - تحفة التحفة - فصول الحساب - أبواب الهندسة - نجوم الفلک - علم رجال الحدیث - شرح نهج البلاغه (۴جلد) - شرح صحیفه سجادیه - شرح منظومه سبزواری - القول السدید فی شرح التجرید - اسلام و جهانی شدن - اسلام و محیط زیست - قدس شریف و مسجد الأقصی - اقتصاد اسلامی (چندین جلد) - سیاست در اسلام (۲ جلد) - نقش مدیریت در پیشرفت ملت‌ها - قواعد الإعراب - دنیا بازیچه یهود - غرب در آستانه دگرگونی - با ماهواره چه باید کرد؟ - اخلاق اسلامی - راهی به سوی نهضتهای اسلامی - دگرگونی - رسیدن به حکومت اسلامی - گفتگوهایی با کونیستها - آزادی در اسلام - شورا در اسلام - حکومت اسلامی در عهد - امیرالمؤمنین علیه السلام - اسلام چیست؟ - خرافات در کتب مسیحیان - گفتگوهایی با ملی‌گراها - باقی‌مانده از تمدن اسلامی - منطق استعمار - آنچه هر مسلمان باید بداند - نقش ثروت در پیشرفت اسلام - رسالت قرآن و پیامبر - بهسازی تبلیغات دینی - در مکتب استاد - سال‌های مبارزه - سه میلیارد کتاب - راه نجات - مارکسیسم در آستانه سقوط - قانون اساسی اسلام - آیا ملت‌ها را ارزشی است؟ - امیرمؤمنان علی علیه السلام خورشیدی در افق بشریت - حسین علیه السلام پرچمدار آزادی - نگرشی به زندگانی حضرت زهرا سلام الله علیها - نکاتی از شخصیت اسلامی زن - جهاد امام حسین علیه السلام و یارانش در شهر شهادت - چرا و چگونه مسلمان شدند؟ - سال‌های مبارزه - افغانستان در تحول اسلامی - نقش رهبری حضرت امام رضا علیه السلام - نکاتی از تاریخ سیاسی اسلام - هجرت از عراق چرا و چگونه؟ - حقوق زندانی در اسلام - ازدواج جوانان و راهکارها - نیازمندی‌های جامعه اسلامی - به سوی بیداری اسلامی - حجاب و عدل زیربنای حکومت - عقاید اسلامی - داستان پیامبران - از نماز چه می‌دانید؟ - سری کتاب‌های فروع دین - توضیح نهج البلاغه (۵ جلد) - گام‌های بیداری - اسلام و جامعه - حقوق زن در اسلام - اهمیت علم و تقوی در اسلام - شخصیت اسلامی زن - از چشمه سار معرفت - اسلام و داروین - انسان و میمون - با مادى‌گرایان - تحولات در غرب - با ماهواره چه باید كرد؟ -

آدرس: شهر قم - بلوار زائر

مختصات:

34.641903,50.885518

آدرس ویکی مپیا:
http://wikimapia.org/#lang=fa&lat=34.64 ... 4594510/fa
آخرين ويرايش توسط najm137 on شنبه فبريه 01, 2020 12:20 am, ويرايش شده در 4.
najm137
 
پست ها : 1201
تاريخ عضويت: سه شنبه آپريل 19, 2011 12:37 pm

مرقد سید کمال الدین موسوی شیرازی

پستتوسط najm137 » يکشنبه دسامبر 08, 2019 11:40 am

22- مرقد سید کمال الدین موسوی شیرازی

توضیحات:

تولد و میزان دانش:
سید کمال الدین به سال 1307 شمسی در شیراز متولد شد، پدرش شغل آزاد داشت و صاحب حالات معنوی و اخلاقی بود. او پس از طی دوران کودکی و طبق فطرت پاک درونی به فراگیری علوم دینی علاقه مند شد و راه شریعت را در پیش گرفت. ابتدائا مقدمات را در مدرسه آقاباباخان آموخت و پس از آن در سال 1324 شمسی عازم شهر مقدس قم شد.
در آن شهر دوره سطح را تمام نمود و به محفل درس خارج آیات عظام بروجردی و سید محمدرضا گلپایگانی راه یافت.

او که ذوق عرفانی داشت، دروس حکمت و اخلاق را از چشمه سار معرفت حضرت امام خمینی قدس سره مستفیض شد.
آیت الله سید کمال الدین موسوی شیرازی زمانی که منحرفین از صوفیه قصد داشتند شهر "ماهان" را مرکز فعالیت های خود قرار دهند، ایشان به آنجا رفت و ضمن اقامه نماز جماعت و انجام امور دینی، تبلیغات وسیعی را علیه گروه های منحرف به راه انداخت و مردم منطقه را از افتادن در دام آنها نجات داد.

خبرگزاری «حوزه»، فاضل گرامی و عارف الهی آیت الله سید کمال الدین موسوی شیرازی از مبارزین در سه جبهه جهاد با نفس، جهاد با رژیم پهلوی در نهضت اسلامی و نیز جهاد علمی با فرقه های انحرافی شیخیه و بهائیه بوده است.

در جبهه سیاسی:
سید کمال الدین، انسانی آزاده و بابصیرت بود و با شروع نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) او در صف انقلابیون قرار گرفت و در مبارزه با دستگاه خودکامه رژیم پهلوی جدی و پرتلاش بود.
او سرانجام در پی آزار و اذیت های رژیم که به زندانی شدن او نیز انجامید، در سال 1343 شمسی مجبور شد تا در نجف به استاد و مراد خود، امام خمینی (ره) بپیوندد. در اقامت 14 ساله اش در مدینه العلم نجف، خوشه چین محضر بزرگان فقاهت و معرفت ازجمله آیات عظام خمینی و خویی بوده و در این مسیر به درجاتی از علم و عمل نائل آمد.

در جبهه مبارزه با نفس:
سید کمال الدین با عمل به علوم اهل بیت (علیهم السلام) و بهره گیری از نفس گرم اساتید الهی و وارسته موفق شده بود تا قوای درونی اش را در جهت شکوفایی بکار گیرد و به فتوحات روحانی و اخلاق عملی نائل شود.

نماز شبش ترک نمی شد و به خواندن نماز اول وقت ملتزم بود. به جایی رسید که طالبان وادی معرفت به گرد او جمع شدند و او با استفاده از کتابهای لقاءالله و المراقبات میرزا جواد آقا ملکی تبریزی در ارتقاء معنوی افراد مستعد قدم های موثری برداشت. وی همچنین کتاب معراج السعاده را برای مبتدیان توصیه می نمود.

در جبهه تبلیغی و فکری:
آیت الله موسوی پس از مراجعت از نجف، در قم ساکن شد ولی در ایام تعطیل و تبلیغ به نقاط مختلف کشور خصوصا کرمان می رفت. زمانی که منحرفین از صوفیه قصد داشتند شهر "ماهان" را مرکز فعالیت های خود قرار دهند، ایشان به آنجا رفت و ضمن اقامه نماز جماعت و انجام امور دینی، تبلیغات وسیعی را علیه گروه های منحرف به راه انداخت و مردم منطقه را از افتادن در دام آنها نجات داد. گاهی نیز بالباس مبدل با فرق شیخیه نشست و برخاست می نمود تا آنها را از انحرافشان آگاه نماید.
نوشته اند که ایشان در ایام عاشورا معمولا به روستاهای اطراف کرمان می رفت و عزاداری پرشوری بر پا می نمود.

آثار ماندگار:
از قلم این دانشمند عارف رساله ای در رد بهائیت و تصوف و نیز مجموعه سخنرانی اخلاقی برجای مانده است.

وفات:
ایشان در پی وقوع حادثه واژگونی اتوموبیل در اتوبان قم-تهران در سال 1366 شمسی در حالی که 60 سال داشت، دارفانی را وداع گفت و به سوی عالم باقی رهسپار شد.
پیکر پاک آن عارف والامقام، پس از تشییع و اقامه نماز توسط حضرت آیت الله بهاءالدینی (رحمه الله علیه) در حرم حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها به خاک سپرده شد. ایشان از شاگردان مرحوم انصاری همدانی و از اهل معرفت بودند.

آدرس: شهر قم - بلوار زائر

مختصات:

34.641903,50.885518

آدرس ویکی مپیا:
http://wikimapia.org/#lang=fa&lat=34.64 ... 4594510/fa
آخرين ويرايش توسط najm137 on شنبه فبريه 01, 2020 12:25 am, ويرايش شده در 2.
najm137
 
پست ها : 1201
تاريخ عضويت: سه شنبه آپريل 19, 2011 12:37 pm

مرقد قطب الدین راوندی

پستتوسط najm137 » يکشنبه دسامبر 08, 2019 11:55 am

23- مرقد قطب الدین راوندی

تصوير

توضیحات:
قطب‌الدین سعید بن عبدالله راوندی (۵۷۳ هجری قمری)، از علما و فقهای شیعه در قرن ششم هجری قمری است.

زندگی‌نامه:
شیخ قطب‌الدین، ابو الحسن یا ابو الحسین، سعید بن عبدالله بن حسین بن هبة الله بن حسن راوندی کاشانی، محدث، مفسر، متکلم، فقیه، فیلسوف و تاریخ‌دان شیعه در قرن ششم هجری است. بسیاری اوقات نیز او را به جدش نسبت داده و می‌گویند سعید بن هبة الله راوندی. پدر و پدر بزرگ قطب راوندی از علمای بزرگ زمان خود بودند. او در شهر راوند به دنیا آمد و در سال ۵۷۳ قمری در شهر قم درگذشت. اکنون آرامگاه وی در صحن بزرگ حرم معصومه قرار دارد.

ایشان تحصیلات ابتدایی را نزد پدر خویش فرا گرفت. پس از آن در محضر درس شیخ ابو علی طبرسی، عمادالدین طبری و سید مرتضی رازی بهره فراوان برد؛ سپس به شهر قم رهسپار شد تا از علمای آن دیار نیز بهره‌مند گردد و در مدتی کوتاه از چهره‌های سرشناس شیعه گردید.
قطب‌الدین در آثار خود موضوعات متنوعی از علوم و معارف اسلامی را به بحث گرفته و در علم تفسیر، فقه، حدیث، فلسفه، کلام، تاریخ و دیگر موضوعات نوشتارهای فراوانی بر جای نهاده‌است. وی در نوشته‌هایش تمام جوانب موضوع را بررسی کرده و به نگاهی گذرا اکتفا نمی‌کند.

دیدگاه دیگران:
قطب الدین به درستی نقل می‌کند و مانند انسانی که حق را برای حق می‌خواهد به کاوش در نظریات دیگران می‌پردازد. از این رو، کسانی که در صدد معرفی وی برآمده‌اند عباراتی را در وصف شان و منزلت او به‌کار برده‌اند.

استادان راوندی:
پدرش - شیخ ابو علی فضل بن حسن طبرسی صاحب مجمع البیان - عماد الدین ابو جعفر طبری - صفی الدین، سید مرتضی ابن داعی رازی و برادرش سید مجتبی - سید ابو الصمصام، ذوالفقار بن محمد بن معبد حسینی - شیخ ابو جعفر حلبی - محمد بن حسن، پدر خواجه نصیر الدین طوسی - ابو عبدالله، حسن مؤدب قمی - ابوالقاسم، حسن بن محمد حدیقی - ابو منصور، شهریار بن شیرویه بن شهریار دیلمی.

شاگردان:
نصیر الدین حسین بن سعید راوندی، فرزندش - ظهیر الدین محمد بن سعید راوندی، دیگر فرزند او - قاضی احمد بن علی بن عبد الجبار طوسی - قاضی جمال الدین علی بن عبد الجبار طوسی - فقیه علی بن محمد مدائنی - فقیه عزالدین محمد بن حسن علوی بغدادی - زین الدین ابو جعفر محمد بن عبد الحمید بن محمود دعویدار - رشید الدین محمد بن علی بن شهر آشوب مازندرانی -
شیخ منتجب الدین.

آثار:
آثار قطب‌الدین به بیش از ۶۰ جلد می‌رسد که در علوم گوناگون و معارف اسلامی نگاشته شده و از آن جمله‌اند:
فقه القرآن - شرح آیات الأحکام - إحکام الأحکام - الاختلاف بین المفید و المرتضی فی بعض المسائل الکلامیة - أسباب النزول - الأغراب فی الإعراب - القاب الرسول و فاطمة و الأئمة علیهم‌السلام - الإنجاز فی شرح الإیجاز فی الفرائض - تهافت الفلاسفة - جواهر الکلام فی شرح مقدمة الکلام.

آیت الله مرعشی نجفی به پاس خدمات او، سنگ قبری بلند و با شکوه بر فراز قبرش به یادگار نهاد تا زایران حرم معصومه در ابتدای ورود و خروج از صحن چشمانشان به قبر وی بیافتد.
قبر قطب الدین رواندی هم در وسط صحن امام رضا علیه السلام در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها قرار دارد. قبر قطب الدین راوندی كه بعد نهصدسال (در برنامه تسطيح قبور صحن)؛ بدن شريف مكشوف و تازه بود.

آدرس: شهر قم - بلوار زائر

مختصات:

34.641903,50.885518

آدرس ویکی مپیا:
http://wikimapia.org/#lang=fa&lat=34.64 ... 4594510/fa



تصوير

تصوير
آخرين ويرايش توسط najm137 on شنبه فبريه 01, 2020 12:30 am, ويرايش شده در 3.
najm137
 
پست ها : 1201
تاريخ عضويت: سه شنبه آپريل 19, 2011 12:37 pm

مرقد آیت الله شیخ فضل الله نوری

پستتوسط najm137 » يکشنبه دسامبر 08, 2019 12:00 pm

24- مرقد آیت الله شیخ فضل الله نوری

تصوير

توضیحات:
شیخ فضل‌الله نوری (متولد ۳ دی ۱۲۲۲، لاشک - وفات ۹ مرداد ۱۲۸۸، تهران) روحانی و از مجتهدان شیعه بود.

زندگی‌نامه:
خانواده:
فضل‌الله نوری، فضل‌الله کجوری طبرسی مازندرانی از خاندان رستمدار (یا اسم امروزی نوری) می‌باشد. او فرزند عباس کجوری نوری پیش‌نماز شیخ عباس لاشکی کجوری طبرسی مازندرانی، از طایفه رستمدار و آسیه مجتهد نوری طبرسی مازندرانی (خواهر ارشد حسین محدث نوری از طایفه رویان فرزند میرزا محمدتقی نوری مازندرانی بود.

تحصیلات:
فضل‌الله نوری تحصیلات ابتدایی را در بلده (دهکده‌ای کوهستانی در شهرستان نور مازندران) آغاز کرد. پس از آن به تهران مهاجرت کرد و تحصیلات خویش را تا پایان دوره سطح در آنجا ادامه داد.
در مدرسه علمیه مروی (تهران) شاگرد میرزا ابوالقاسم کلانتری (۱۲۳۶–۱۲۹۲ هجری قمری) فرزند میرزا محمدعلی نوری فرزند میرزا هادی نوری مازندرانی بود. او به همراه دایی خود علامه حسین محدث نوری به نجف رفت و نزد میرزا حبیب‌الله رشتی و محمدتقی رازی به تحصیل پرداخت و بعد از مدتی در درس میرزای شیرازی شرکت کرد. با هجرت میرزای شیرازی به سامرا شیخ فضل‌الله نوری نیز با او راهی سامرا شد.

بازگشت به ایران:
وی پس از تحصیل علوم دینی مقیم تهران گشت. او در وقایع انقلاب مشروطه ایران با حمایت و همراهی میرزای شیرازی، میرزاحسن آشتیانی، سید جمال الدین اسدآبادی عین‌الدوله نخست‌وزیر مظفرالدین‌شاه، آخوند ملا قربانعلی زنجانی، سید محمد کاظم یزدی مشهور به صاحب عروه، حسین محدث نوری، شیخ علی لنکرانی، میرزا حسن آقا مجتهد تبریزی، آخوند ملامحمد خمامی رشتی، آخوند رستم‌آبادی، سید احمد طباطبایی برادر سید محمد طباطبایی، ملا محمد آملی، شیخ عبدالنبی نوری، سید محمد یزدی، شیخ محمد بروجردی، میرزا لطف‌الله، آقا نورالله مجتهد عراقی، شیخ علی اکبر مجتهد، سید علی قطب نخجوانی، شیخ محمد علی پیشنماز، آقا جمال الدین لافجه‌ای، شیخ علی اکبر طالقانی و برخی دیگر از فقیهان عصر قاجار و مشروطیت به مبارزه با مشروطه و هواداران آن برخاست.

فضل‌الله نوری الگوهایی ارائه داد که به مشروطه مشروعه مشهور شد. او نوشتن هرگونه قانون و واداشتن شهروندان به پیروی از قانونی که در شرع آورده نشده‌است را نادرست می‌دانست و با برقراری مجلس انتخابی و نیز مسئله تقسیم قوا مخالفت می‌ورزید.
او مشروطه به دستیاری دشمنان و منافقین را فتنه می‌خواند و قانون اساسی (منظور متن ترجمه شده قانون اساسی کشور فرانسه توسط مشیرالملک و مؤتمن‌الملک پسران صدراعظم) را «دستور ملعون» و «ضلالت‌نامه» (رساله حرمت مشروطه، ترکمان، ص ۱۰۷) می‌نامید.

در مقابل یکی از مواد آن که «اهالی مملکت ایران در مقابل قانون دولتی متساوی‌الحقوق خواهند بود» به‌طور مشخص مخالفت کرد و گفت «محال است با اسلام حکم مساوات». تقسیم قوا به سه قوه را «بدعت و ضلالت محض» خواند. (در قانون اساسی تفکیک قوا ذکر شده بود. از جمله نظریات شیخ فضل‌الله نوری حضور هیئتی از مجتهدین واجد شرایط برای مراقبت بر مجلس شورا بود. این چند نفر هیئت مستقل از مجلس و موازی نهاد مجلس بود.

در نهضت تنباکو:
شیخ فضل‌الله در نهضت تنباکو که نخستین قیام فراگیر به رهبری روحانیت بود، نقش فعّالی داشت. او نخستین عالمی بود که به حمایت از میرزاحسن آشتیانی برخاست. وی به عنوان نماینده میرزای شیرازی در تهران مورد توجه مردم و روحانیان بود. به‌طوری ‌که پس از لغو قرارداد تا وقتی که میرزای شیرازی به وسیله شیخ فضل‌الله از لغو قرارداد اطمینان حاصل نکرد، حکم حرمت استعمال توتون و تنباکو را لغو نکرد.

واقعه میدان توپخانه:
از روز شنبه ۸ و یکشنبه ۹ ذی القعده ۱۳۲۵ (۲۲ آذر ۱۲۸۶) گروه‌هایی از اراذل و اوباش به سرکردگی صنیع و مقتدر نظام و به اشاره دربار بطرف مجلس و مسجد سپهسالار در میدان بهارستان هجوم بردند و اقدام به عربده کشی و تظاهرات علیه مشروطه و مجلسیان نمودند. اینان که حدود دو هفته مجلس را در محاصره خود داشتند از سه گروه تشکیل شده بودند:
1- جمعی اراذل و اوباش سنگلج به سرکردگی مقتدر نظام و لوطی‌های چاله میدان به سرکردگی صنیع .
2- فراشان و غلامان کشیکخانه و سربازان فوج و استرداران و اشترداران امیر بهادر جنگ.
3- دینداران عامی به سرکردگی شیخ فضل‌الله نوری و سید علی یزدی و میرزا ابوطالب زنجانی و ملا محمد آملی که گروه روحانیان دربار را تشکیل می‌دادند. این سه گروه حول محور مبارزه و مخالفت با مشروطه و به دستور دربار از هیچ اقدامی فروگذار نمی‌کردند.
جلسه ویژه تطبیق قانون اساسی مشروطه با شرع:
بحث تطبیق قانون اساسی با شرع از همان ابتدا مطرح بود و به خصوص در چند ماده از قانون این مسئله صورت جدی‌تری به خود گرفت و لذا یک جلسه فوق‌العاده تشکیل شد که در آن عده‌ای از علما هم شرکت کردند. شیخ فضل‌الله نوری از علمای مدعو به این جلسه ‌است. او بعدها درباره آن می‌نویسد:
تا آنکه آن دستور ملعون که مسمی به قانون اساسی است نوشته شد و خواهش تطبیق آن با قواعد اسلامیه نمودند. داعی با یأسی که از فلاح این ترتیبات داشتم مماشاتاً مساعدت نمودم و وقتی را صرف این کار با جمعی از علما کردم و به قدر میسور تطبیق به شرع یک درجه شد.

درخواست اسلحه:
در جریان فتح تهران و در زمانی که سپهدار تنکابنی، شهر قزوین و سردار اسعد بختیاری قم را تسخیر کرده و به طرف تهران رهسپار بودند، شیخ از طریق مشیرالسلطنه (صدراعظم) از نایب‌السلطنه درخواست ۱۰۰ قبضه سلاح نمود تا ضمن محافظت از خود در مقابل مردم، نیروهای محله سنگلج بتوانند با مشروطه خواهان به مقابله و جنگ بپردازند.

ترور ناموفق:
کسروی از واقعه ترور شیخ فضل‌الله نوری یاد می‌کند که در روز ۱۹ دی‌ماه ۱۲۸۷ اتفاق افتاد: «جمعه‌شب بود و شیخ از دیدن کسی برمی‌گشت که هنگام پیاده شدن از درشکه توسط شخصی که بعد معلوم شد کریم دواتگر است به وسیله ششلولی هدف قرار گرفت. گلوله‌ها به همراهان شیخ اصابت کرد و شیخ مجروح شد ولی جان سالم به در برد. کریم که خود را گرفتار اطرافیان دید، زیر گلوی خود گلوله‌ای شلیک کرد که از گونه‌اش بیرون پرید. مجروحان را به خانه شیخ بردند و به مداوایشان پرداختند. کریم نیز مانند بقیه مجروحان بهبود یافت و به جرم این اقدام به زندان افتاد».[۱۵]

فتوای از مراجع نجف در مورد شیخ فضل‌الله:
در جلسه روزشنبه ۲۹ ذیقعده ۱۳۲۵ انجمن تبریز که مطالب آن در روزنامه انجمن چاپ شده متن تلگرافی منتشر می‌شود که از علمای تراز اول شیعه نجف به تهران رسیده‌است. مضمون آن چنین ذکر شده‌است:

دادگاه:
مخالفان وی، با فتح تهران، نزد مجاهدان و یپرم‌خان رفته و که هرگاه شیخ نوری زنده بماند، امکان دارد در سراسر کشور مردم را وادار به مخالفت با فاتحان تهران کند و حرکتی مذهبی توسط مردم علیه آن‌ها به وجود آورد و اگر فرصت از دست برود بیم وقوع همه گونه حوادث مخاطره‌آمیز خواهد رفت. یپرم خان تصمیم گرفت اعدام وی را به موقع اجرا بگذارد.
روز ۱۲ رجب جمعی از مجاهدین به خانه وی رفتند و او را دستگیر نمودند و به وسیله درشکه به میدان توپخانه آوردند و در یکی از اتاق‌های طبقه فوقانی محبوسش نمودند.
اعضای دادگاهی که محاکمه شیخ را انجام داد، عبارت بودند از ۱۳ نفر: منتصرالدوله پیشکار سپهدار، نظام سلطان، حمیدالملک شیبانی، جعفرقلی خان استانبولی، سالار فاتح، یمین نظام، میرزا علی محمدخان، میرزا علی محمدخان عمیدالسلطان، میرزا محمد مدیر روزنامه نجات، اعتلاء الملک، سید محمد ملقب به امامزاده، جعفرقلی خان بختیاری، شیخ ابراهیم زنجانی عضو لژ بیداری.
ملک‌زاده در کتاب تاریخ انقلاب مشروطیت ایران خود ذکر می‌کند که علی‌رغم تلاش و جستجویی که انجام داده صورت جلسه مکتوبی از آن دادگاه به دست نیاورده‌ است و ظن‌قوی اینست که صورت جلسه‌ای تنظیم نشده یا اگر شده ‌است در همان روزها از میان رفته ‌است و بنابراین مطالب را به صورت نقل‌ قول از بعضی از اعضای محکمه یا رؤسای مجاهدین نقل می‌کند.

اعدام:
پس از فتح تهران، شیخ فضل‌الله نوری بازداشت شد و به حکم شیخ ابراهیم زنجانی در ۹ مرداد ۱۲۸۸ برابر با۱۳ رجب ۱۳۲۷ قمری در میدان توپخانه حدود یک ساعت‌ونیم مانده به غروب به دار آویخته شد. خانواده اش جسد او را در منزلش دفن کردند و بعد از ۶ ماه نبش قبر و جسدش به قم منتقل و دفن شد.
وسائل اعدام از چند روز پیش فراهم شده بود و داری را که صنیع و آجودان‌باشی با آن به دار آویخته‌شده بودند در میدان توپخانه سرپا بود.
به گفته مهدی بامداد، به دستور هیئت مدیره‌ای که پس از انحلال مجلس عالی تشکیل شد، شیخ فضل‌الله نوری به دار آویخته شد.

تصوير

تجلیل پس از مرگ او:
جلال آل‌احمد در کتاب خدمت و خیانت روشن‌فکران می‌نویسد: «از آن روز بود که نقش غرب زدگی را همچون داغی بر پیشانی ما زدند و من نعش آن بزرگوار را بر سردار همچون پرچمی می‌دانم که به علامت استیلای غرب‌زدگی پس از ۲۰۰ سال کشمکش بر بام سرای این مملکت افراشته شد.»
سید روح‌الله خمینی در سخنرانی‌های بسیاری از شیخ فضل‌الله نام برده و از او به عنوان سمبل مبارزه علیه استعمار یاد کرده‌است. سید روح‌الله خمینی در جمع مردم قم گفت: «لکن راجع به همین مشروطه و این که شیخ فضل‌الله رحمة الله ایستاد که مشروطه باید مشروعه باشد، باید قوانین موافق اسلام باشد. در همان وقت که ایشان این امر را فرمود و متمم قانون اساسی هم از کوشش ایشان بود. مخالفین و خارجی‌هایی که قدرتی را در روحانیت می‌دیدند کاری کردند که برای شیخ فضل‌الله مجاهد مجتهد و دارای مقامات عالیه یک دادگاه درست کردند و یک نفر منحرف روحانی نما، او را محاکمه کرد و در میدان توپخانه، شیخ فضل‌الله را در حضور جمعیت به دار کشیدند.» و در جای دیگر می‌گوید: «جرم شیخ فضل‌الله بیچاره چه بود؟ جرم شیخ فضل‌الله این بود که قانون باید اسلامی باشد. جرم شیخ فضل‌الله این بود که احکام قصاص غیرانسانی نیست. انسانی است او را دار زدند و از بین بردند و شما حالا به او بدگویی می‌کنید.»

محمود طالقانی گفته‌است: «کشته شدن آقا شیخ فضل‌الله نوری بدون محاکمه، لکّه ننگی در تاریخ مشروطیت نهاد.»
پس از پیروزی انقلاب ۵۷ در ایران، نظام جمهوری اسلامی ایران از وی به عنوان «شهید شیخ فضل‌الله نوری» یاد می‌کند و بزرگراهی در شهر تهران را نیز به نام وی نامگذاری کرده‌است.
سید مرتضی آوینی در کتاب فردایی دیگر می نویسد: قانون یا باید خود را «حافظ شریعت» بداند و یا خود، شریعتی دیگر خواهد شد. پس، رویکرد تاریخی ما به قانون در مشروطیت روی آوردن به شریعتی دیگر بود، بی‌آنکه خود بدانیم. شیخ فضل الله نوری به همین «نسبت» توجه یافته بود، چرا که «شرع» نیز در مقام احکام به مجموعه‌ای از شرط‌ها و حدود – یعنی قانون – مبدل می‌شود.

خانه شیخ فضل‌الله نوری:
خانه شیخ فضل‌الله نوری در محله سنگلج قدیم تهران و در خیابان بهشت، خیابان شیخ فضل‌الله نوری، بن‌بست جوان قرار دارد. این خانه به مدت ۱۸ ماه پس از اعدام شیخ فضل‌الله نوری، محل دفن وی بود و در حال حاضر به علت عدم رسیدگی در حال تخریب می‌باشد.

احیاء مسجد شیخ فضل الله نوری در منطقه ۱۲ تهران:
مسجد شیخ فضل الله نوری؛ به دلیل نزدیکی خانه شیخ فضل الله نوری به این مسجد و همچنین برگزاری نماز جماعت توسط شیخ فضل الله نوری در این مسجد به این نام شهره شده است. میرزا یونس خان جارچی دربار قاجار بود و زمین این مسجد از موقوفات میرزا یونس خان جارچی دربار قاجار بوده است.
مسجد میرزا یونس خان در دوران قاجار برپا شد و شیخ فضل الله نوری در آن نماز می خواند، مسجد میرزا یونس خان چندسالی متروکه بود.
مسجد شیخ فضل الله نوری در دوران پهلوی دوم توسط حسین غفاری (روحانی) و حسین لرزاده احیاء شد. مسجد شیخ فضل الله نوری در دوران نظام جمهوری اسلامی ایران توسط مقامات مختلف بازسازی و احیاء شده است.

عقاید:
نوری از رهبران قیام تنباکو در تهران و از مخالفان جنبش مشروطه و مدافعان «مشروطه مشروعه» و معتقد به انحراف فرهنگی مشروطه بود. شیخ فضل‌الله در آغاز جنبش مشروطه از مخالفان سید محمد طباطبایی و عبدالله بهبهانی و از متحدان میرزای شیرازی، میرزاحسن آشتیانی، حسین محدث نوری، سید محمدکاظم طباطبایی یزدی و عین‌الدوله نخست‌وزیر مقتدر مظفرالدین شاه بود اما پس از مدتی به مشروطه‌خواهان پیوسته و در مهاجرت به قم به آن‌ها همراهی کرد، اما پس از مدتی به مخالفت با سیدین سندین و مشروطه برخاست. او در مخالفت با مشروطه، هم عهد و پیمان محمدعلی شاه و امین السلطان بود و شاه هم پول می‌داد و هم دستور می‌داد.

عبدالعلی حائری از محققین تاریخ مشروطه در علت جدایی شیخ فضل‌الله از مجلس و مشروطیت می‌نویسد که پس از تصویب قانون اساسی (در سال ۱۲۸۵ شمسی/۱۹۰۷ میلادی)، شیخ فضل‌الله که متوجه شد مشروطه با اسلام سازگاری ندارد، از دیگر رهبران روحانی انقلاب جدا شده و به مخالفت با تصویب قوانین برگرفته از قوانین غربی پرداخت. این مخالف ریشه در مسائل ایدئولوژیکی و نظری داشت، شیخ فضل‌الله اعلام داشت که برای مطابقت این قوانین با قوانین اسلامی باید از پنج نفر از مجتهدین طراز اول تهران به انتخاب علماء، امور مجلس را تحت نظارت خود قرار دهند تا از تصویب قوانین مخالف شرع مقدس اسلام جلوگیری نمایند.
شریف کاشانی ریاست انجمن باغ میکده در مورد شیخ فضل‌الله نوری: او در مخالفت با مشروطه، هم عهد و پیمان محمدعلی شاه بود و تمام حرکاتش از تحریکات او بود، شاه هم پول می‌داد و هم دستور می‌داد.

مخالفت با قانون اساسی:
عبدالله نصری در رویارویی با تجدد می‌نویسد: شیخ فضل‌الله که همواره با تدوین قانون اساسی مخالفت می‌کرد در اواخر دوران تحصن خود ناگزیر شد تا بر لزوم تکمیل قانون اساسی اصرار بورزد. در یکی از لوایح او اینچنین ذکر می‌کند.
مجلس شورای ملی و اجتماع وکلا و مبعوثین در آن، و مقصد رفع ظلم و نشر عدالت و اصلاح مملکت، بدون نظامنامه [قانون اساسی] که عموم اهالی و حکام و کارگزاران ممالک به آن رویه حرکت نمایند، چگونه تصور می‌شود. تدبیر منزلی، که اول مرحله حکمت عملی است، بدون دستور نمی‌شود، تدبیر مملکتی، چگونه بدون قانون ممکن خواهد بود.

مخالفت با مجلس قانونگذاری:
شیخ فضل‌الله مجلس قانونگذاری را نمی‌پذیرد، جرا که قانونگذاری را خلاف شرع می‌داند. او قانونگذاری را مخالف با خاتمیت و کمال دین تلقی می‌کند:
پس این دارالشورا که مردم خواستند منعقدش نمایند و از روی موافقت (با) طباع اکثریت آرا تعیین قانون کنند، اگر مقصودشان جعل قانون جدید بود، چنان‌که این هیئت را مقننه می‌خوانند، بی‌اشکال تصدیق به صحت آن منافات با اقرار به نبوت و خاتمیت و کمال دین داشت. اگر مقصود، جعل ترتیب قانون موافق شرع بود، اولاً: آنکه ابداً ربطی به آن جماعت نداشت و بالکلیه از وظیفه آن هیئت خارج بود و ثانیاً آنکه عمل به استحسان عقلی و حرام است.

شیخ فضل‌الله در لوایح عبدالعظیم چنین می‌نویسد: «خدای تعالی راضی مباد از کسی که درباره مجلس شورای ملی غیر از تصحیح، تکمیل و تنقیح، خیالی داشته باشد؛ و بر سخط و غضب الهی گرفتار باشند کسانی که مطلب مرا بر خلاف واقع انتشار می‌دهند و با تدلیس مسلمانان، آنان را به اشتباه می‌اندازند و راه رفع شبهه را از هر جهت مسدود می‌سازند تا سخن ما به گوش مسلمانان نرسد و به خرج مردم بدهند که فلانی و سایر مهاجرین منکر اصل مجلس شورای ملی شده‌اند.»

عدالتخانه:
شیخ اصلاح امور را با تأسیس مجلسی با عنوان عدالتخانه میسر می‌دانست. در واقع شیخ به دنبال تأسیس نهادی بود که از این طریق جلوی بی‌عدالتی‌ها را بگیرد.

مخالفت با وکالت:
شیخ دخالت در امور عامه را از باب ولایت می‌دانست نه وکالت. از این روی نمایندگان را به عنوان وکیل مشروع نمی‌دانست.
مگر نمی‌دانید که در امور عامه وکالت صحیح نیست، این باب ولایت شیعه‌ است. یعنی تکلم در امور عامه و مصالح عمومی ناس مخصوص است به علیه‌السلام یا نواب عام او و ربطی به دیگران ندارد و دخالت غیر آن‌ها در این امور حرام و غصب نمودن مسند پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه علیهم‌السلام است.

مخالفت با برابری مردم فارغ از دین:
او با برابری حقوق مسلمانان و غیر مسلمانان مخالف بود. در این باره گفت: «ای بی‌شرف و ای بی غیرت! ببین صاحب شرع برای این که تو منتحل به اسلامی، برای تو شرف مقرر فرموده و امتیاز داده تو را و تو خودت از خودت سلب امتیاز می‌کنی و می‌گویی: من باید با مجوس و ارمنی و یهودی برادر و برابر باشم؟»

مخالفت با مدرسه به سبک جدید:
او از مخالفین احداث مدرسه دخترانه بود. شیخ فضل‌الله نوری در جلسه‌ای خصوصی به ناظم‌الاسلام کرمانی روزنامه‌نگار عصر مشروطه ایران و مخالف سرسخت اندیشه‌های فضل‌الله نوری درباره مدارس جدید می‌گوید: «ناظم الاسلام، تو را به حقیقت اسلام قسم می‌دهم. آیا این مدارس جدیده خلاف شرع نیست؟ و آیا ورود به این مدارس مصادف با اضمحلال دین اسلام نیست؟ آیا درس زبان خارجه و تحصیل شیمی و فیزیک عقائد شاگردان را سخیف و ضعیف نمی‌کند؟ مدارس را افتتاح کردید. آنچه توانستید در جراید از ترویج مدارس نوشتید، حالا شروع به مشروطه و جمهوری کردید؟ نمی‌دانید در دولت مشروطه اگر من بخواهم روزنه و سوراخ این اتاق را متعدد نمایم باید مالیات بدهم و اگر یک سوراخ را دو سوراخ کنم باید مالیات بدهم و کذا و کذا.»
«اباحه مسکرات و اشاعه فاحشه‌ خانه‌ها و افتتاح مدارس تربیت نسوان و دبستان دوشیزگان و صرف وجوه روضه خوانی و وجوه زیارات مشاهد مقدسه در ایجاد کارخانجات و تسویه طرق و شوارع…»

مخالفت با آزادی بیان:
شیخ فضل‌الله به صراحت از امتناع آزادی در متون دینی سخن می‌گوید و معتقد است: «بنای قرآن بر آزاد نبودن قلم و لسان است.» وی از سوئی منکر وجود آزادی در مهم‌ترین متن دینی می‌گردد و از سوی دیگر بر این باور است که اعتقاد به آزادی حرف اشتباهی است و حتی «این سخن در اسلام کلیتاً کفر است.» نوری در قطعه فوق از آزادی سخن می‌گوید و آن را نفی می‌کند و برابر با کفر می‌نشاند. گو اینکه می‌توان نتیجه گرفت که وی با آزادی‌های مضاف (بیان، قلم و…) سازگاری دارد و آنان را می‌پذیرد. اما با دقت در سخنان او نمی‌توان چنین نتیجه‌ای گرفت اساساً وی نه تنها با آزادی‌های مضاف مخالف است، بلکه حتی پیشنهاد می‌کند واژه آزادی از بحث‌های موجود حذف شود: «اگر از من می‌شنوید، لفظ آزادی را بردارید که عاقبت این حرف ما را مفتضح خواهد کرد.»

اسامی برخی از شاگردان:
عبدالکریم حائری یزدی بنیان‌گذار حوزه علمیه قم،
سید حسین طباطبایی قمی
میرزا مهدی آشتیانی
محمدحسن شریعت سنگلجی تهرانی فرزند شیخ حسن شریعت
محمدمهدی امامی مازندرانی (شیخ مهدی امامی امیری بابلی مازندرانی)،
سید موسی زرآبادی

کتاب‌شناسی:
بخشی از تألیفات وی:
1- رساله سؤال و پاسخ، حاوی ۲۳۶ پرسش از میرزای شیرازی، که در سال ۱۳۰۵در تهران منتشر شد.
2- رساله سؤال و پاسخ، حاوی ۶۰ پرسش از میرزای شیرازی، که در سال ۱۳۰۶ در تهران منتشر شد.
3- رساله منظوم فقهی الدرر التنظیم (به زبان عربی)؛
4- رساله فقهی فی قاعده ضمان الید که در ضمن کتاب «إشارة السبق إلی معرفة الحق» توسط دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در تاریخ ۱۴۱۴ هجری قمری در قم چاپ شده‌است؛
5- رساله فی المشتق که تقریرات درس میرزای شیرازی است در و تهران به تاریخ ۱۳۰۵ منتشر شد؛
6- رساله تحریم استطراق حاجیان از راه جبل به مکه معظمه؛
7- صحیفه قائمیه (صحیفه مهدویه) حاوی مجموعه ادعیه مهدی می‌باشد؛
8- ضمایمی بر کتاب تحفه الزائر از محمدباقر مجلسی (در پایان کتاب)؛
9- شرح و توضیحات شیخ شهید بر اقبال سید بن طاووس؛
10- بیاض (کتاب دعا)؛
11- حاشیه بر کتاب شواهد الربوبیه ملاصدرا؛
12- حاشیه بر کتاب فرائد الاصول شیخ مرتضی انصاری؛
13- روزنامه شیخ (لوایح آقا شیخ فضل‌الله)؛
14- حرمت مشروطه که علت موافقت اولیه و مخالفت ثانویه ایشان با مشروطیت را بیان می‌کند و در تاریخ ۱۳۲۶ ق در تهران انتشار یافت.

مقبره آيت الله شهيد فضل الله نوری كه معروف است و حجره كنار ورودی شماره3 در نقشه زير است كه با علامت ف مشخص شده است.

تصوير

تصوير

تصوير

آدرس: شهر قم - بلوار زائر

مختصات:

34.641903,50.885518

آدرس ویکی مپیا:
http://wikimapia.org/#lang=fa&lat=34.64 ... 4594510/fa
آخرين ويرايش توسط najm137 on شنبه فبريه 01, 2020 12:46 am, ويرايش شده در 3.
najm137
 
پست ها : 1201
تاريخ عضويت: سه شنبه آپريل 19, 2011 12:37 pm

مرقد آیت الله هرندی

پستتوسط najm137 » يکشنبه دسامبر 08, 2019 12:04 pm

25- مرقد آیت الله هرندی

توضیحات:
مقبره آيت الله هرندی كه كنار و قبل خروجی جنوبی صحن اتابكی (امام رضا عليه السلام) است‎. آيت الله هرندی داماد و شاگرد سيد جمال الدين گلپايگانی و نيز شاگرد (گمنام) آيت الله قاضی بود.

مرحوم مشراقی نقل می كردند ايشان مردی بسيار نوررانی و بسيار خليق بودند و در ايام نجف به منزله پدربزرگ ما بودند و خودشان و خانمشان كه دختر سيدجمال و بانوی مجلله ای بودند بسيار عطوفت داشتند و بانوی ايشان هم كنار ايشان دفن است‎. مرحوم مشراقی كه شاگردان متعددی از مرحوم قاضی را مانوس بود و از شش هفت نفر هم استفاده معرفتی كرده بود.
(و همه از معروفين دوران اخير بودند)، نقل می كردند از هيچ كدام ايشان نشنيدم كه مرحوم قاضی ذكر قلبی به ايشان تعليم كرده باشند، و مرحوم هرندی توفيق تعليم آنرا يافته بود. ‎
مرحوم هرندی بعد از بيرون كردن علماء و ايرانيان از عراق در سال 1350 توسط صدام لعين؛ به تهران آمدند و آنجا مقيم شدند و بعد وفات كافی خطيب شهير خانه ايشان را ساكن بودند‎.

لطايفی داشتند از جمله:
می گفتند من اگر ماست سر سفره باشد ديگر لب به غذای ديگری نمی زنم حتى اگر بره بريان ووو باشد، و تا كنون نتوانسته ام سر سفره ماست باشد و نخورم و از اين نتيجه گرفته ام كه قادر به كنترل هوای نفسم نيستم‎ در حاليكه صاحب ملكات عظيم اخلاقی و معنوی بودند.

تصوير

تصوير

آدرس: شهر قم - بلوار زائر

مختصات:

34.641903,50.885518

آدرس ویکی مپیا:
http://wikimapia.org/#lang=fa&lat=34.64 ... 4594510/fa
آخرين ويرايش توسط najm137 on شنبه فبريه 01, 2020 12:51 am, ويرايش شده در 4.
najm137
 
پست ها : 1201
تاريخ عضويت: سه شنبه آپريل 19, 2011 12:37 pm

مرقد حاج محمد اسماعیل دولابی

پستتوسط najm137 » يکشنبه دسامبر 08, 2019 12:07 pm

25- مرقد حاج محمد اسماعیل دولابی

تصوير

توضیحات:
حاج محمد اسماعیل دولابی و یا به قول خودش «کل اسماعیل» هر چند از علم دین بی بهره نبود ولی با مرکبی رهوارتر از علوم رسمی به سر منزل کمال ره می سپرد. مرکب سیر او جذبه ایی الهی بود که از مجرای قیوضات قدسیه حضرت اباعبدالله علیه السلام به او عطا شد.
حاج محمد اسماعیل دولابی همان طریق آشنایی که استاد گرانقدر عرفان علامه طباطبایی و مرحوم قاضی داشته اند او هم از اسرار آنها پرده برداشته است.

زندگینامه:
محمد اسماعیل دولابی در روستای دولاب از توابع تهران زاده شد. در جوانی به شغل کشاورزی اشتغال داشت و در عین حال به صورت آزاد به دانش‌آموزی در جلسات علمای دینی معاصر مانند آیت‌الله سید محمد شریف شیرازی، آیت‌الله شاه‌آبادی، آیت‌الله تقی بافقی، شیخ غلامعلی قمی و شیخ محمدجواد انصاری پرداخت.

محمد اسماعیل دولابی در محافل پیرامون خود نماینده درک متفاوت و فراگیری از دین با تکیه بر مفاهیم محبت و زیبایی بود و این بیان جدید باعث جذب جوانان و قشر تحصیل‌کرده در جلسات هفتگی وعظ او بود.

تصوير

آن عارف بزرگ در اشاره اجمالی به سرگذشت سیر عرفانی خویش چنین می فرمود :
در ایام جوانی همراه پدرم به نجف اشرف مشرف شده بودم. در آن زمان به شدت تشنه علوم و معارف دینی بوده و با تمام وجود خواستار این بودم که در نجف بمانم و در حوضه تحصیل کنم؛ ولی پدرم که مسن بود و جز من پسر دیگری که بتواند در کارها به او کمک کند نداشت، با ماندنم در نجف موافق نبود.

در حرم امیرالمؤمنین علیه السلام به حضرت التماس می کردم ترتیبی دهند که در نجف بمانم و درس بخوانم و آن قدر سینه ام را به ضریح حضرت فشار می دادم و می مالیدم که موهای سینه ام کنده و تمام سینه ام زخم شده بود. حالم به گونه ای بود که احتمال نمی دادم به ایران برگردم .

به خود می گفتم یا در نجف می مانم و مشغول تحصیل می شوم و یا اگر مجبور به بازگشت شوم همین جا جان می دهم، می میرم. با علماء نجف هم که مشکلم را درمیان گذاشتم تا مجوزی برای ماندم در نجف از آنها بگیرم به من گفتند که وظیفه تو این است که رضایت پدرت را تامین کنی و برای کمک به او به ایران بازگردی .

در نتیجه نه التماس هایم به حضرت امیر علیه السلام کاری از پیش برد و نه متوسل شدنم به علماء مرا به خواسته ام رساند. تا اینکه با همان حال ملتهب همراه پدرم به کربلا مشرف شدیم. در حرم حضرت اباعبدالله علیه السلام در بالاسر ضریح حضرت همه چیز حل شد و هرچه را می خواستم به من عنایت کردند، به طوری که هنگام مراجعت حتی جلوتر از پدرم بدون هرگونه ناراحتی به راه افتادم و به ایران بازگشتم .

در ایران اولین کسانی که برای دیدن من به عنوان زائر عتبات، به منزل ما آمدند دو نفر آقا سید بودند. آنها را به اتاق راهنمائی کردم و خودم برای آوردن وسائل پذیرائی رفتم. وقتی داشتم به اتاق بر می گشتم جلوی در اتاق پرده ها کنار رفت و حالت مکاشفه ای به من دست داد و در حالیکه سفره به دستم بود حدود بیست دقیقه در جای خود ثابت ماندم. دیدم بالای سر ضریح امام حسین علیه السلام هستم و به من حالی کردند که آنچه را می خواستی از حالا به بعد تحویل بگیر.

آن دو آقا سید هم با یکدیگر صحبت می کردند و می گفتند او در حال خلسه (حالت خاصی از آگاهی که بدن در وضعیت آرامش یا تن‌آرامی (ریلکسیشن) بوده و ذهن کاملاً آگاه و بیدار باشد. در این حالت امواج ذهنی در شرایط آلفا قرار می‌گیرند و تلقین پذیری انسان افزایش می‌یابد.) است. از همان جا شروع شد؛ آن اتاق شد بالای سر ضریح حضرت و تا سی سال عزاخانه اباعبدالله علیه السلام بود و اشخاصی که به آنجا می آمدند بی آنکه لازم باشد کسی ذکر مصییبت بکند می گریستند. در اثر عنایات حضرت ابا عبدالله علیه السلام کار به گونه ای بود که خیلی از بزرگان مثل مرحوم حاج ملا آقا جان، مرحوم آیت الله شیخ محمد تقی بافقی و مرحوم آیت الله شاه آبادی، بدون اینکه من به دنبال آنها بروم و از آنها التماس و درخواست کنم، با علاقه خودشان به آنجا می آمدند.

تصوير

بعد از آن مکاشفه به ترتیب به چهار نفر برخوردم که مرا دست به دست به یکدیگر تحویل دادند. اولین فرد آیت الله سید محمد شریف شیرازی بود. همراه او بودم تا اینکه مرحوم شد. وقتی جنازه او را به حضرت عبدالعظیم بردیم آیت الله شیخ محمد تقی بافقی آمد و بر او نماز خواند. من هم که دیدم شیخ هم برای عزیزم نماز خواند و هم از مرحوم شیرازی قشنگ تر است، جذب او شدم، به گونه ای که حتی همراه جنازه به قم نرفتم .

خانه شیخ را پیدا کردم و از آن پس با شیخ محمد تقی بافقی مرتبط بودم تا اینکه او هم مرا تحویل آیت الله شیخ غلامعلی قمی ملقب به تنوماسی داد. من هم که او را قشنگ تر دیدم از آن پس همراه وی بودم. در همین ایام با آیت الله شاه آبادی هم آشنا و دوست شدم و با وی نیز ارتباط داشتم .

تا اینکه بالاخره به نفر چهارم آیت الله شیخ محمد جواد انصاری همدانی که شخص و طریق بود برخوردم. او با سایرین متفاوت بود؛ چنین کسی از پوسته بشری خارج شده و آزاد است و هر ساعتی در جائی از عالم است. او دین ندارد و در وادی توحید به سر می برد. یک استوانه نور است که از عرش تا طبقات زمین امتداد دارد و نور همه اهل بیت علیهم السلام در آن میله نور قابل وصول است .

اول اهل عبادت، مسجد رفتن، محراب ساختن و امام جماعت بردن بودم. بعد اهل توسل به اهل بیت علیهم السلام و گریه و عزاداری و اقامه مجالس ذکر اهل بیت علیهم السلام شدم. تا اینکه در پایان به شخص برخوردم و به او دل دادم و از وادی توحید سر در آوردم.

خداوند لطف فرمود و در هر یک از این کلاسها افراد برجسته و ممتاز آن کلاس را به من نشان داد؛ ولی کاری کرد که هیچ جا متوقف نشدم، بلکه تماشا کردم و بهره بردم و عبور کردم تا اینکه به وادی توحید رسیدم. در طول این دوران همیشه یکه شناس بودم و به هر کس که دل می دادم خودم و زندگی و خانواده ام را قربانی او می کردم تا اینکه خود او مرا به بعدی تحویل می داد و من که وی را بالاتر از قبلی می دیدم از آن پس دور او می گشتم.

به هر تقدیر همه عنایاتی که به من شد از برکات امام حسین علیه السلام بود. از راه سایر ائمه علیهم السلام هم می توان به مقصد رسید، ولی راه امام حسین علیه السلام خیلی سریع انسان را به نتیجه می رساند. چون کشتی امام حسین علیه السلام در آسمان های غیب خیلی سریع راه می رود، و هر کس در سیر معنوی خود حرکتش را از آن حضرت علیه السلام آغاز کند، خیلی زود به مقصد می رسد .

بیشترین اهتمام آن عارفان گرانمایه در پرورش و رشد اخلاقی علاقمندان ، متوجه ایجاد تحول در نگرش آنها به هستی و زندگی، به گونه ای که همه چیز را از منظر توحیدی و از مآی جمال الهی بنگرند و منعطف نمودن عشق و محبت آنان و متمرکز نمودن توجهشان به خدا و اولیای الهی، به گونه ای که از هر چه جز این ، چه دنیوی و چه اخروی ، فارق گردند، و نیز ایجاد حسن ظن و
اعتماد به خدا و اولیای الهی،و حاکم ساختن روحیه تسلیم و رضا بر انان بود.
در محضر آن بزرگوار چنان روح رجاء و امیدواری به فضل الهی موج می زد که هر نومید و مایوس از نجات و فلاح را شور و نیرو می بخشید و به وادی کمال رهنمون و در طریق وصال رهسپار می ساخت .

مرقد حاج اسماعیل دولابی عارف فرزانه هم در یکی از حجره های صحن امام رضا علیه السلام در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها قرار دارد.

آدرس: شهر قم - بلوار زائر

مختصات:

34.641903,50.885518

آدرس ویکی مپیا:
http://wikimapia.org/#lang=fa&lat=34.64 ... 4594510/fa
آخرين ويرايش توسط najm137 on شنبه فبريه 01, 2020 12:56 am, ويرايش شده در 2.
najm137
 
پست ها : 1201
تاريخ عضويت: سه شنبه آپريل 19, 2011 12:37 pm

قبور سایر علما

پستتوسط najm137 » يکشنبه دسامبر 08, 2019 12:37 pm

26- قبور سایر علما


آدرس: شهر قم - بلوار زائر

مختصات:

34.641903,50.885518

آدرس ویکی مپیا:
http://wikimapia.org/#lang=fa&lat=34.64 ... 4594510/fa
najm137
 
پست ها : 1201
تاريخ عضويت: سه شنبه آپريل 19, 2011 12:37 pm

قبرستان شیخان

پستتوسط najm137 » يکشنبه دسامبر 08, 2019 12:55 pm

27- قبرستان شیخان

توضیحات:
اين قبرستان به دليل دفن دو عالم بزرگ شيعه به نام هاي ابن بابويه (پدر شيخ صدوق) و ابن قولويه رحمهم الله اجمعين قبرستان شيخان (دو شيخ) ناميده شد.
و از این قبرستان در برخی منابع به «مقبره الشیوخ» هم یاد شده است.
قبور زکریا بن ادریس اشعری قمی، زکریا بن آدم اشعری قمی و میرزای قمی و میرزا جواد آقا ملکی تبریزی در این قبرستان قرار دارد.
و قبرستان شیخان دومین قبرستان تاریخی جهان اسلام و از قبرستان‌های قدیمی شهر قم است که در نزدیکی حرم حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها واقع شده‌است.

و همچنین کشته‌شدگان وقایع انقلاب ایران (۱۳۵۷) و سربازان ایرانی کشته‌شده در طول جنگ ایران و عراق است. و هشت کشته‌ شده حمله تروریستی هفتم تیر ۱۳۶۰ همراه خانواده‌هایشان و نیز دکتر محمد قریب (پدر طب اطفال در ایران) در این قبرستان به خاک سپرده شده‌اند.

تصاویر قدیمی از قبرستان شیخان:

تصوير

تصوير

تصوير

تصوير

آدرس: خیابان ارم – ضلع شرقی حرم مطهر

مختصات:

34.641903,50.885518

آدرس ویکی مپیا:

http://wikimapia.org/#lang=fa&lat=34.64 ... 4130511/fa
آخرين ويرايش توسط najm137 on پنج شنبه ژانويه 30, 2020 9:20 am, ويرايش شده در 3.
najm137
 
پست ها : 1201
تاريخ عضويت: سه شنبه آپريل 19, 2011 12:37 pm

مرقد جناب زکریا بن آدم اشعری قمی

پستتوسط najm137 » يکشنبه دسامبر 08, 2019 1:02 pm

28- مرقد زکریا بن آدم اشعری قمی

توضیحات:
زکریا بن آدم اَشْعَری قمی محدث امامی قرن دوم و سوم هجری، از اصحاب امام صادق علیه السلام، از راویان امام کاظم علیه السلام و وکیل امام رضا علیه السلام و امام جواد علیه السلام در شهر قم بودند.

زکریا بن آدم از اصحاب و راویان امام جعفر صادق علیه السلام، امام رضاعلیه السلام و امام جوادعلیه السلام ‎بودند و به فرموده امام رضاعلیه السلام
وجود زکریا بن آدم در قم همانند حضرت موسی بن جعفرعلیه السلام برای اهل بغداد است‌.‎


زکریا بن آدم از افعال و رفتار مردم قم رنجیده خاطر شد و قصد ترک قم را می کند، ولی امام رضاعلیه السلام به وی عتاب می کند زکریا من تو را مرجع و عَلَم و نشانه قرار دادم
و حق خروج از قم را نداری چون به واسطه تو بلا از مردم قم دفع می شود و اهل شفاعت هستی.


تبارنامه:
ابویحیی زکریا بن آدم از خاندان اشعریون است که از کوفه به قم مهاجرت کردند. پدر او آدم بن عبدالله بن سعد اشعری است که شیخ طوسی او را از اصحاب امام صادق علیه السلام شمرده است. آدم بن عبدالله حدیثی از امام رضا علیه السلام را به روایت پسرش زکریا نقل کرده است.
برادر او اسحاق بن آدم از راویان امام رضا علیه السلام و پسر عموی او زکریا بن ادریس نیز از راویان امام صادق و امام کاظم و امام رضا علیهم السلام بوده‌اند.

جایگاه او نزد امامان: امام صادق و امام کاظم علیهم السلام
شیخ طوسی او را از اصحاب امام صادق علیه السلام دانسته است. هیچ یک از منابع رجالی او را از اصحاب امام کاظم علیه السلام نخوانده‌اند ولی از او در زمره راویان امام کاظم علیه السلام نام برده شده است.

وکیل امام رضا علیه السلام:
شیخ طوسی او را از اصحاب امام رضا علیه السلام نیز شمرده است. بنا بر برخی روایات، امام رضا علیه السلام مردم را در مسائل دینی به زکریا بن آدم ارجاع داده و او را امین در مسائل دین و دنیا معرفی کرده است. او وجوهات شرعی مردم قم را از طرف امام علیه السلام دریافت می‌کرد. زکریا در یک سفر حج از مدینه تا مکه با امام رضا علیه السلام همراه و همسفر بوده است.
مطابق نقلی وی به امام رضا علیه السلام گفت: می‌خواهم از میان خاندانم بیرون بروم چون افراد سفیه و نادان در میان‌شان زیاد شده‌اند. امام علیه السلام به او فرمود: چنین نکن، زیرا خدا به سبب تو بلا را از خاندان تو (در نسخه دیگر: از اهالی قم) دور می‌کند، همان‌گونه که به سبب اباالحسن کاظم علیه السلام بلا را از اهالی بغداد دور می‌کند.
او را در زمره اصحاب امام جوادعلیه السلام نیز به شمار آورده‎اند. با توجه به روایت رجال کشی زکریا وکیل امام نهم شیعیان در قم بوده است.

آثار:
برای او یک کتاب و یک مجموعه مسائل برشمرده‌اند که به طرق مختلف روایت شده است. ظاهراً این مجموعه مسائل، سؤالات وی از امام رضا علیه السلام بـوده است. او حدود چهل حدیث (با واسطه یا بدون واسطه) از امامان علیهم السلام نقل کرده است.

وفات:
زکریا در زمان حیات امام جواد علیه السلام از دنیا رفت. پس از وفات وی، امام در نامه‌ای، درباره‌اش نوشت:
خدای او را رحمت کند در روزی که زاده شد و روزی که مرد و روزی که زنده مبعوث خواهد شد. او در دوران زندگی‌اش عارف، معتقد و پای‎بند به حق زیست و نسبت به آن‎چه در نزد خدا و رسولش واجب است قیام نمود. او -که رحمت خدا بر او باد- در حالی از دنیا رحلت نمود که پیمانی را نشکست و حکمی را تبدیل نکرد. پس خداوند بر وی اجر نیت (نیتش) و جزای سعیش را عطا فرماید.
قبر او در قم در قبرستان شیخان در نزدیکی حرم حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها قرار دارد.

شیخ کشی روایت می‌کند که زکریا بن آدم گفت در اول یک شبی خدمت امام رضا علیه السلام رسیدم و چند روزی بود که از مرگ ابوجریر قمی می‌گذشت؛
امام علیه السلام از حال وی پرسید و برای او طلب رحمت و مغفرت کرد.

تصوير

آدرس: خیابان ارم – ضلع شرقی حرم مطهر

مختصات:

34.641903,50.885518

آدرس ویکی مپیا:

http://wikimapia.org/#lang=fa&lat=34.64 ... 4130511/fa
آخرين ويرايش توسط najm137 on پنج شنبه ژانويه 30, 2020 9:26 am, ويرايش شده در 2.
najm137
 
پست ها : 1201
تاريخ عضويت: سه شنبه آپريل 19, 2011 12:37 pm

قبليبعدي

بازگشت به شهر قم و حومه


Aelaa.Net