مشهد مهدوي درب رباط و مرقد حکیم عارف الهی درب کوشک

مديران انجمن: مزارات, مزارات, مزارات

مشهد مهدوي درب رباط و مرقد حکیم عارف الهی درب کوشک

پستتوسط 00243472 » يکشنبه فبريه 23, 2020 8:17 pm

بسم الله الرّحمن الرّحیم
آخرين ويرايش توسط 00243472 on شنبه ژوئن 06, 2020 11:37 am, ويرايش شده در 4.
00243472
 
پست ها : 98
تاريخ عضويت: پنج شنبه سپتامبر 05, 2019 10:11 am

مشهد مهدوي درب رباط و مرقد حکیم عارف الهی درب کوشک

پستتوسط 00243472 » يکشنبه فبريه 23, 2020 8:26 pm

مشهد مهدوي درب مدرسه باقريه علیه السلام درب كوشك ـ اصفهان خیابان طیب

مختصات :32.662618, 51.666794

لینک مختصات : https://www.google.com/maps/place/32%C2 ... 51.6667941

ویکی مپیا : http://wikimapia.org/#lang=fa&lat=32.66 ... 8%B4%D9%83)-%D9%85%D8%B4%D9%87%D8%AF-%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%D9%8A
آخرين ويرايش توسط 00243472 on شنبه ژوئن 06, 2020 11:38 am, ويرايش شده در 3.
00243472
 
پست ها : 98
تاريخ عضويت: پنج شنبه سپتامبر 05, 2019 10:11 am

مشهد مهدوي درب رباط و مرقد حکیم عارف الهی درب کوشک

پستتوسط 00243472 » يکشنبه فبريه 23, 2020 8:28 pm

مشهد مهدوي درب مدرسه باقريه علیه السلام درب كوشك ـ اصفهان خیابان طیب


نقل از مرحوم حاج شيخ على اكبر نهاوندي در عبقري الحسان - الياقوت الاحمر - ياقوتة29

دیدن جناب مستطاب زبده الاطياب آقاي آقا شيخ حيدر علي مدرس اصفهاني است آن حضرت را در غيبت کبري و نشناختنش درحين تشرف وايضا مدرس مزبور مرقوم داشته که يکي از مواقعيکه خود اين حقير در حضور با هر النورش مشرف شدم و آن مولا را نشناختم در سنه که در اصفهان بسيار سرد شد و قريب پنجاه روز آفتاب ديده نشد و علي الدوام برف ميامد و برودت هوا چنان موثر بود که نهرهاي جاري يخ بسته بود و آنروز بنده در مدرسه باقريه (درب کوشک) حجره داشتم و حجره حقير روي نهر واقع بود و مقابل حجره مثل کوه برف و يخ جمع شده و از کثرت برف و شدت برودت راه تردد از دهات بشهر قطع شده و طلاب دهاتي فوق العاده در مضيقه و سختي بودند تا روزي پدر بنده با کمال عسرت بشهر آمدند که بنده را در سده ببرند نزد خودشان که وسائل آسايش بهتر فراهم باشد اتفاقا برودت و بارش بيشتر شد و مانع از رفتن گرديد و خاکه و ذغال هم جهت اشخاص بي تهيه معسور بلکه غير مقدور بود از قضا نيمه شبي نفط چراغ تمام و کرسي هم سرد و مدرسه هم از طلاب خالي حتي خادم هم اول شب درب مدرسه را بسته و به خانه اش رفته بود فقط يک نفر طلبه درسمت ديگر مدرسه در حجره اش خوابيده بود پدر بنده در آن موقع بناي تغير و تشدد را گذاردند که تا چه اندازه ما و خود را به زحمت و مشقت انداخته فعلا که اساس درس و مباحثه غير مرتب است چرا در مدرسه ماندي و به منزل نيامدي تا ما و خود را باين سختي دچار نکنيد بنده را غير از سکوت و در دل با خدا راز گفتن هيچ چاره نبود ولي از شدت سرما خواب چشم ما رفته و تقريبا شب هم از نيمه گذشته بود .

که ناگاه صداي درب مدرسه بلند شد کسي محکم در را ميکوبد ما اعتنائي نکرديم باز بشدت در زد ما خودداري از جواب نموديم بخيال آنکه اگر از زير لحاف و پوستين بيرون آئيم ديگر گرم نميشويم که مرتبه ديگر چنان در را کوبيدند که تمام مدرسه بجنبش آمد اين بار خود رامجبور در اجابت ديده بنده برخواستم چوندر حجره را باز کردم ديدم بقدري برف آمده که از لب ازاره ايوان قريب يک وجب بالاتر است پا را در برف ميگذاشتيم تا زانو يا بالاتر فرو ميرفت بهر زحمتي بود خود را بدهليز مدرسه رسانيده گفتم کيستي اينوقت شب کسي در مدرسه نيست که بنده را باسم وهويت صدا زدند و فرمودند شما را ميخواهم که بدن من بلرزه آمد پيش خود گفتم اينوقت شب و مهمان آشنا و شناختن او مرا از عقب در کاملا اسباب خجلت فراهم شد در فکر عذري بودم که بتراشم شايد رفع مزاحمت و خجالت بشود گفتم خادم در را بسته و به خانه رفته و من نميتوانم بگشايم گفتند بيا از سوراخ بالاي در اين چاقو را بگير و از فلان محل باز کن فوق العاده تعجب کردم چون اين رمز را غير از دو سه نفر اهل مدرسه کسي نمي دانست خلاصه چاقو را گرفته و در را گشودم و درب مدرسه روشن بود اگر چه اول شب چراغ برق جلو مدرسه روشن بود ولي آنوقت خاموش بود لکن حقير متذکر نبودم غرض شخصي را ديدم در زي شوفرها کلاه تيماجي گوشه دار بر سر و عينک مانندي جلو چشم و شال پشمي بر گردن و سينه بسته و کليجه ترياکي رنگي که داخل آن پشمي بود پوشيده و دست کش چرمي در دست و پاها را با مچ پيچ محکم بسته سلامي کردم و ايشان رد سلام باحسن فرمودند ولي بنده دقت در آنداشتم که از صوت و صدا شخصش را بشناسم که کدام يک از آشنايان ما است که از تمام خصوصيات حال ما و مدرسه با اطلاع ميباشند که دستشان را پيش آورده ديدم از بند انگشت تا خر دست پولهاي رواج تازه سکه همه دو قراني چيده بر دست بنده گذاردند و چاقويشانرا گرفتند و فرمودند فردا صبح خاکه براي شما مياورند و اعتقاد شما بايد بيش از اينها باشد و بپدرتان بگوئيد اينقدر قرقر مکن ما بيصاحب نيستيم

ديگر اينجا بنده مسرور شده تعارف را کردم گرفتم که بفرمائيد و ابويم تقصير ندارند چون وسائل همه مختل بود حتي نفت چراغ فرمودند آن شمع کچي که در رفه صندوقخانه است روشن کنيد دو مرتبه عرض کردم آقا اينچه پولي است فرمودند مال شما است خرج کنيد و تعجيل در رفتن داشتند و تا بنده با ايشان حرف ميزدم الم پير ما را درک نمي کردم خواستم در را ببندم متذکر امري شدم در را گشودم که از نام شريفش بپرسم ديدم آن روشنائي که جزئيات هم ديده ميشد مبدل بتاريکي شده متبسه شدم تفحص از آثار قدمهاي شريفش کردم که يکنفر اين همه وقت پشت در روي اين برفها ايستاده باشد بايد آثار قدمش در برف ظاهر باشد کان برفها مهر و آثار قدم و آمد و شدي نبود چون رفتن بنده طولي کشيد ابوي متوحش از در حجره مرا صدا ميزدند بيا هر که ميخواهد باشد خلاصه بنده مايوس شدم از ديدنش بار ديگر در را بسته و بحجره آمدم ديدم تشدد ابوي از پيشتر بيشتر که با کي حرف ميزدي در اين هواي سرد که زبان با لب و دهان يخ ميکند اتفاقا همين طور هم بود در رفه که فرمودند دست بردم شمع کچي ديدم که دوسال قبل آنجا نهاده بودم و بکلي از نظرم رفته بود

آوردم روشن کردم و پولها را روي کرسي ريختم و قصه را به ابوي گفتم آنوقت حالي به من دست داد که شرحش گفتني نيست و گمان ميکردي از آنحال و حرارت شمع برودت هوا را حس نميکرديم به همين حالها بوديم که صبح شد ابوي جهت تحقيق پشت در مدرسه رفتند جاي پاي من بود و اثري از جاي پاي آن حضرت نبود هنوز مشغول تعقيب نماز صبح بوديم که يکي از دوستان مقداري ذقال و خاکه جهت طلاب مدرسه فرستاده بود که تا پايان آنسردي و زمستان کافي بود انتهي.

مدرسه باقریه اساس بنای آن، مربوط به قبل از دوران صفویه است. در آن زمان تکیه و مقبره يكي از عرفا بوده است و در قرن دهم با سلطه مخالفان عرفان به صورت مدرسه درآمده است .


Image

Image

Image




دومين مزار محله بيدآباد

در انتهاي همين مدرسه در بقعه و گنبدي كه هنوز باقي است واقع مي باشد، البته صورت قبر را محو كرده اند اما قبه و زير زمين مرقد، به صورت انباري اثاثيه متروكه طلاب درآمده است

بقعه مزار دوم كه اين مدرسه صحن و سراي آن بوده به ايوان انتهاى مدرسه راه داشته كه در دوره محو نشان آثار قبر آن عارف الهي درب بقعه به ايوانش مسدود و گويا هيچگاه نبوده و تنها دربي فرعي به حيات خلوت پشت آن ايجاد كرده اند، مخربين ضدعرفان هيچ سنگ و لوحي از مرقد و نام و نشاني در كتيبه هاى بقعه باقي نگذاشته اند‎.

Image
قبه مرقد مذكور با دايره قرمز رنگ مشخص شده است


Image
تصوير سردرب مدرسه درب كوشك كه قبلا تكيه و مزار اهل معرفت بوده است و در اين ورودي محل مشهد و زيارتگاه مهدوي عليه السلام در واقعه فوق الذكر است
در کل 1 بار ویرایش شده. اخرین ویرایش توسط 00243472 در شنبه ژوئن 06, 2020 11:38 am .
00243472
 
پست ها : 98
تاريخ عضويت: پنج شنبه سپتامبر 05, 2019 10:11 am

مشهد مهدوي درب رباط و مرقد حکیم عارف الهی درب کوشک

پستتوسط 00243472 » جمعه ژوئن 05, 2020 8:39 pm

مقبره و تكيه عرفاني پیران پرناک باقيمانده دروازه درب كوشك ـ اصفهان

مختصات :32.662373, 51.666669

لینک مختصات : https://www.google.com/maps/place/32%C2 ... d51.666669

ویکی مپیا : http://wikimapia.org/#lang=fa&lat=32.66 ... 8%B4%D9%83

سر درب کوشک محله بید آباد
مربوط به بقعه اي است كه باز به اهل معرفت بوده و جون آنجا زاويه و تكيه عارفان بوده مربوط به دوره آق قويلونلوها و قبل صفويه و 540 سال قبل حدودا ساخته شده بوده بعدا در دوره قاجار بخاطر اينكه جنين بنايي بوده و به عنوان اهل معرفت بجاى اينكه ولو تصرف كنند و در جهت مصارف ديني بكار ببرند كنبد كل زاويه و تكيه را تخريب كرده و كنبد بقعه را هم برجيده و فقط سردب ورودي آنرا باقي كذارده اند كه امروزه هنوز هستو به اسم دروازه درب كوشك معروف است در حاليكه اينجا تكيه و بقعه بوده و دروازه و راه عبور نبوده است.
تصوير سردرب باقيمانده از ورودي بقعه كه به اسم دروازه درب كوشك معروف است .

Image

Image
تصوير كتيبه سردب وروردي بقعه سابق و راهرو امروز


مرحوم میر سید علی جناب در کتاب آثار ابنیه تاریخی اصفهان چنین آورده است :
((لقد ساعد التوفیق باتمام هذه الراویه الشریفه و الجنبد الرفیعه المنیفه تربه حضرت والده طاب الله ثراه فی زمان خلافه من هو عین سلاطین الزمان و العین الخواقین انسان سراج الدنیا و الدین**ابوالمظفر رستم بهادرخان خلد الله تعالی* خلافته و ملکه و سلطانه الحضره الاشجع الاکرم افتخار الامرا ء و الصنادید فی العالم مؤید دین سید الاملاک و سید الافلاک زین الدوله و السعاده والدین پیر بیک علی پرناک ایدت امارته فی 902))..**
این کتیبه سر دربی است که در محله درب کوشک واقع است. از مدلول آن مفهوم می شود که اصل عمارت ، زاویه و خانقاه – به اصطلاح امروز، تکیه بوده است. گنبدی را هم که نوشته ، تا این اواخر بوده است و حاج سید اسدالله بید آبادی حکم می دهد قبه ی آن را بر می چینند و روی نهر آب جلو همین سردرب ، پل می سازند . گردن آن گنبد باقی بود تا اواخر حکومت ظل سلطان که مراد میرزا ، پسر او ، به کلی آنرا منهدم ساخت و اثر قبر را برد ؛ محض آنکه آجر های آن را که ممتاز بود مفت ببرد و جای آن را کالاسکه خانه کرد بعد فروخت، حالیه خانه شده است.‎

اين مزار مربوط به خاندان عرفاني پیر بیک علی پرناک بوده است كه قبر خود و پدر و مادرش و ديگران هم در آن بوده است و داراى خانقاه و تكيه و زاويه اهل عبادت نيز بوده است.

Image

سازنده بنا :
رستم بن مقصود. [ رُ ت َ م ِ ن ِ م َ ] (اِخ ) هشتمین از امرای آق قویونلو (از 897 تا 902 هَ . ق .). (یادداشت مؤلف ). پادشاه آق قویونلو (جلوس 897 هَ . ق . مقتول 902 هَ . ق .). در جنگی که میان امرای آق قویونلودرگرفت جمعی از امیران خاندان مزبور کشته شدند، تنها رستم نواده ٔ امیر حسن را زنده گذاشتند. طولی نکشید که بایسنقر گرفتار طرفداران رستم شد و ناچار به شروان نزد فرخ یسار پناه برد. رستم پسران شیخ حیدر صفوی (سلطانعلی و اسماعیل و ابراهیم ) را که یعقوب به حبس انداخته بود آزاد کرد ولی چون به سلطانعلی بدگمان شد، سلطانعلی و برادرانش به اردبیل مهاجرت کردند و رستم سپاهی به تعقیب ایشان فرستاد و سلطانعلی در جنگی که در اردبیل واقع شد کشته گردید. رستم در 902 هَ . ق . بدست پسرعمویش احمدبیگ که بر او شوریده بود کشته شد. (فرهنگ فارسی معین ، بخش اعلام ). و رجوع به تاریخ ادبی ایران تألیف ادوارد براون (از سعدی تا جامی ) ص 449، 460 و 450 و مرآت البلدان ج 1 ص 402 و سبک شناسی ج 3ص 252 و 253 و قاموس الاعلام ترکی ج 3 و رستم بیگ شود.


Image
سکه نقره رستم آق قویونلو - ترکمانان آق قویونلو


يكسري كاشيهايي هم با نقش ستاره شش بر مسجد كناري درب كوشك و كتيبه بسيار نفيسي بود اما توسط حزبولاي سياسي تخريب شد چون نشانه صهيونيست است، و الحمدلله بخاطر بيسواد سالاري حاكم بر كشور كه نداند كه ستاره داوود منسوب به حضرت داوود است و مقدس چون ساخته بيامبر الهي به تعليم الهي است و بخاط سوء استفاده منحرفان از قدسيت نمي افتد همجنانكه صدام از شعار الله اكبر روي پرچمش استفاده كرد و داعش از نقش مهر نبوت و شهادتين و اينها مجوز بي احترامي به تكبيرو شهادتين نيست اما خوب ظاهرا هر زماني عده اى جاهل سوار بر امدند

Image

Image

Image

Image

تصوير موقعيت خانقاه و زاويه درب كوشك كه فقط سردربش باقيمانده است و مسجد دربكوشك كه احتمالا بخشي از اين مجموعه مفصل عرفاني بوده و خيابان امروز كه بنام مرحوم آيت الله طيب است‎


Image

‎تصوير نزديكتر از مقام مشهد مهدوي عليه السلام در دربكوشك اصفهان
00243472
 
پست ها : 98
تاريخ عضويت: پنج شنبه سپتامبر 05, 2019 10:11 am


بازگشت به شهر اصفهان و حومه


Aelaa.Net