مشهدآثارمهدوى عليه‌السلام درمدرسه علميه امامزاده اسماعيل

مديران انجمن: مزارات, مزارات, مزارات

مشهدآثارمهدوى عليه‌السلام درمدرسه علميه امامزاده اسماعيل

پستتوسط Najm00158 » چهارشنبه فبريه 14, 2024 5:14 pm

سلام عليكم
مشهدآثار مهدوى عليه السلام درمدرسه علميه امامزاده اسماعيل اصفهان
تشرف آیةاللَّه مرجع حاج سید ابوالحسن مديسه اى معروف به اصفهانى يا اختصارا به لهجه مردم اصفهان آقا آسد ابولحسن (يا آقا مدي سِيْ)،  = تشرف در اوايل طلبكى، در مدرسه علميه امامزاده اسماعيل اصفهان

دروس ابتدایى (خواندن و نوشتن و تلاوت قرآن كريم و احكام شرعى و ادبيات فارسى و...) را در روستاى «مدیسه» (از توابع لنجان اصفهان) نزد یکى از اهل علم آن روستا در مكتبخانه آغاز نمود.

پس از گذراندن دوره ابتدایى به علوم دينى مشتاق شد و تصمیم گرفت به حوزه علميه اصفهان - که در آن عصر یکى از حوزه هاى مهم شیعه به شمار مى رفت - مهاجرت نماید.

براى این منظور با پدرش سید محمد به مشورت پرداخت.
سید محمد كه خودش عالم زاده بود و سختيهاى زندكى فقيرانه را تجربه كرده بود دوست نداشت كه فرزندش هم به شرايط سخت آن مبتلا شود فلذا به فرزندش گفت:
طلبكى سختى دارد شرايط زندكيت سخت مى شود ...
سيد ابوالحسن مى كويد تحمل مى كنم،
آخرالامر بدرش مى كويد: «اگر به اصفهان بروى، من عهده دار هزینه زندگى تو نمى شوم!!!».
سید ابوالحسن به فکر فرو رفت
اما وعده هاى الهى در این که ضامن روزى بندگان است
و سخنان ارزنده امامان بزرگوار در فضیلت علم و دانش
و لزوم قناعت و استقامت در مسير تحصيل فضائل الهى
اورا بيشتر مصمم كرده و به ترديد وهشدار بدرش اعتنايي نكرد  
و به او قوت قلب داد و عزمش را براى رفتن به اصفهان جزم تر نمود.
و با حالتى حاکى از اطمینان نفس به پدر گفت: «اشکالى ندارد،
فقط شما اجازه رفتن به من بدهید، من خود عهده دار دیگر امور آن خواهم شد».
پدرش براى بار دوم گفت:
«فرزندم؛ طلبه مشو. گرسنگى دارد، محرومیت به دنبال خواهد داشت،
از اینها گذشته با غربت و دورى خانواده و خویشاوندانت چه خواهى کرد؟!»
این حرف ها سید ابوالحسن را از هدفش باز نداشته و همچنان براى بار دوم از پدر خواست که به وى اجازه رفتن بدهد...
پس از پافشارى هاى زیادى که سید ابوالحسن از خود نشان داد،
پدرش از عزم جدى فرزندش و آشنايى با شرايط سخت طلبكى؛ مطمئن شد و با رفتنش موافقت نمود.

در آن هنگام برق شادى در چشمان سیدبوالحسن درخشیده. و لبخند شادى بر لبانش نقش بست.
دست پدر را بوسید و از او صمیمانه تشکر کرد.

 سید ابوالحسن با دو روبيه (دو تومان) که بدرش به عنوان ره توشه مالى به فرزندش داده بود تا همراه داشته باشد،
 بياده به سوى اصفهان حرکت کرد.
اما در همان ابتداى مسير، لحظاتى چند خاطرش پریشان شد و افکارى وسوسه آمیز پى در پى بر او هجوم آورد: با تنهایى، غربت و فقر چه خواهى کرد؟...
ناگهان به یاد امام زمان(منه السلام) افتاد و اشک در چشمانش حلقه زد و با امیدوارى و اطمینان نفس به راه افتاد...

سید ابوالحسن در اوایل نوجوانى و بلوغ در سن 14 سالگى از مديسه وارد اصفهان شد
و ابتدا در مدرسه امامزاده اسماعيل (كه رونق كمترى از سايرمدارس داشت) وارد شد
و آن توشه بدر (2 روبيه) را به خادم مدرسه داد تا حجره ووسايل ضرورى برايش فراهم كند
و بالأخره درهمانجا حجره اى گرفت و به درس و بحث مشغول شد
و با همان شهريه ناجيز طلبكى (كه معمولا به صورت دادن قرص نان بود) بسنده مى كرد.

فصل زمستان رسيد و آن سال خيلى سخت برف باريد
و وضع سيدابوالحسن سخت بود،
بولى نداشت حتى خاكه ذغال براى كرسى جهت كرم شدن يا شمعى جهت روشنايى حجره يا حتى نانى جهت خوراك تهيه كند  

در همين زمان و شرايط سخت؛
پدرش براى دیدن فرزند خود به اصقهان آمده
و به حجره او وارد مى شود،
با وضع ناهنجارى مواجه مى شود.
حجره او را سرد و بدون وسایل ضرورى مى بیند:
نه آتشى براى كرم كردن اتاق
و نه حتى شمعى براى روشن کردن حجره.

به سید ابوالحسن مى گوید: نگفتم طلبه نشو، گرسنگى دارد! محرومیت و فقر به دنبال دارد؟!
بيا بركرديم مديسه؛ از كرسنكى و سرما از بين نروى... ....
او آن قدر در این زمینه سخن مى گوید که فرزند از اينكه بدرش وضعيت سخت او را ديده؛ آزرده خاطر مى شود
و در همان لحظه که سخت دگرگون شده بود، به طرف قبله مى ایستد و امام زمان(عليه السلام) را مورد خطاب قرار مى دهد و با چشمانى اشک بار و لحنى ملتمسانه مى گوید:
«آقا عنایتى کنید تا نگویند شما آقا و صاحب ندارید!»
لحظاتى چند نمى گذرد که درِب مدرسه به صدا در مى آيد.
وقتى خادم مدرسه در را باز مى کند، فرد ناشناس از او سراغ سیدابوالحسن را مى گیرد و خادم سید ابوالحسن را به کنار درِب مدرسه فرا مى خواند.
سیدابوالحسن با سیدى خوش سیما روبرو مى شود که پس از دلجویى به او پنج قران مى دهد و مى گوید:
«اين پول را بكير خاكه ذغال بخر كرسيت را كرم كن
 و غذا تهيه كن از ميهمانت بذيرايى كن
وشمعى نیز در طاقچه بلند حجره است، آن را بردار و روشن کن تا نگویند شما آقا و صاحب ندارید».
شخص ناشناس با این سخن، سید ابوالحسن را تنها مى گذارد و مى رود.
سید به حجره بر مى گردد و ماجرا را براى پدر تعریف مى کند.
سید محمد نیز مانند پسر، دچار بهت و حیرت مى شود و اشک از چشمانش سرازیر مى گردد
و در همان حال فرزند را در آغوش مى گیرد و بوسه بر صورت فرزندش مى زند ـ
از بردن فرزندش منصرف شده و با قلبى شاد به مدیسه باز مى گردد

----------------
توضيحات:
1-آیةاللَّه سید ابوالحسن اصفهانى (1284 - 1365 قمرى) مرجع بزرگ شیعیان جهان و از اصحاب استجاره به سهله و تشرفات متعدده بوده است

2- در نقلهاى رايج اين واقعه؛
بي دقتى و نقصان و يا اشتباه نقل كردن نام مدرسه ووو  فراوان است
كه نسخه ونقل فوق اين اشكالات را ندارد.

3- نسب و خاندان:
سید ابوالحسن موسوی اصفهانی؛  اجدادش از سادات موسوی بهبهان بوده‌اند
که از ذريه امامزاده محمود طیار (مدفون در روستای درب کلات شهرستان دنا در استان کهگیلویه و بویراحمد) میباشند
و نسب آنها (با ۳5 واسطه) به موسی بن ابراهیم المرتضى بن الإمام موسی الکاظم (علیه السلام) می‌رسد.

جد مرحوم سيد ابوالحسن = مرحوم آیت‌الله سید عبدالحمید، از بهبهان به اصفهان نقل مکان کرده بود.
سبس براى تحصيل به عتبات عاليات مشرف شده و ابتدا در كربلا و سبس در نجف متوطن شده،
سید عبدالحمید از عالمان وارسته نجف و از شاگردان آیه الله شیخ محمد حسن نجفی معروف به “صاحب جواهر” بود
او پس از اتمام تحصيل و مراجعت از نجف در اصفهان و لنجان ساکن شد
و تا پایان عمر در آنجا به تدریس و انجام امور شرعی اشتغال داشت.

پدر سيدابوالحسن مرحوم سید محمد (اهل علم نبوده) اما فرزند مرحوم آیت‌الله سید عبدالحمید بوده،
در همان ایامی که سید عبدالحمید به منظور فراگیری علوم دینی به عراق مهاجرت کرده بود، در کربلا متولد شد
سيد محمد اگر چه از زمره عالمان شمرده نمی شد، اما مردی خداترس و روشن ضمیر بود
که پس از وفات در شهرستان خوانسار به خاک سپرده شد.

4- مدرسه امام‌زاده اسماعیل، از مدارس کهن اصفهان بوده
که توسط حاج محمدابراهیم بیک یوزباشی (از سران مملكت و مقرب شاه سلطان حسین صفوی) و به دستور وی در ۱۱۱۵ق
دربرنامه بازسازي و مرمت بقعه و مسجد امامزاده؛ اين مدرسه را نيز تعمیر و تزیین کرد
و از این‌ رو به مدرسه ابراهیم بیک نیز معروف بوده است.

این مدرسه در دوران پهلوی كه با روحانيت و مدارس ديني مبارزه مى شد،
متروكه كرديده و محل سکونت مساکین و آوارگان قحطی و خشکسالی شده بود

تا آن‌که در ۱۴۰۰ق با نظارت مرحوم حاج‌آقا محمدفقیه احمدآبادی (فرزند صاحب مكيال المكارم) تعمیر شده
و طلاب در حجره‌های آن مجددا ساکن شدند

اين مدرسه بخاطر عدم استقلال حياط آن از صحن امامزاده و مسجد؛
و محل عبور (17ساعته= از يكساعت قبل فجر تاجهارساعت بعدغروب) زائران و مامومين مسجد؛
فضاى محصور مخصوص طلاب نداشته؛
فلذا طلاب كمتر به سكونت درآن رغبت داشته، و كم رونق بوده است،
در مرمت اخير (45 سال قبل) حائل نرده اى (كه مانع از ورود افراد متفرقه به قسمت مدرسه است) براى آن ساخته اند.
ومدرسه را از صحن عمومى امامزاده و مسجد كه ممرعام است جدا كرده اند

5- آیت‌اللّه سیدابوالحسن اصفهانی مدتی در این مدرسه امامزاده اسماعيل سکونت داشته.
و سبس در مدرسه نيم آور
و نهايتا مدرسه صدر حجره كرفته
و 10 سال در اصفهان ادامه تحصيل علم مي دهد،

از اساتيد آسيدابوالحسن دردوره تحصل اصفهان:
آيات: آخوند ملا محمد کاشانی (آخوند كاشى) از مدرسان علوم عقلی و ریاضی،
و جهانگیر خان قشقایی از حكماى الهى،
سيدمحمد باقر خوانسارى (صاحب روضات)،
سید هاشم چارسوقی (برادر صاحب روضات)،
ميرزا ابوالمعالی کلباسی،
سید مهدی نحوی،
سید محمدباقر درچه ای،  را برشمرده اند.

-----------------
6- براى مطالعه بيشتردر احوالات سيدابوالحسن اصفهانى
به مقالات و كتابهاى زيرمراجعه شود
«نجوم‌ امت‌: آیت‌الله‌ العظمی‌ سید ابوالحسن‌ موسوی‌ اصفهانی‌»، ناصر باقری‌ بیدهندی‌، مجله نور علم‌، قم‌، ۱۳۶۷ش‌، دوره ۳، شم ۴.
دانلود
https://ensani.ir/file/download/article ... 049-61.pdf

https://nbagheri.ir/wp-content/uploads/ ... %DB%8C.pdf

https://nbagheri.ir/%D9%85%D9%82%D8%A7% ... %A7%D8%A8/

حیات جاودانی: زندگانی آیت‌الله العظمی سیدابوالحسن موسوی اصفهانی ره‌ (1365 - 1284 ه. ق)
نویسندگان: سیدجعفر موسوی‌اصفهانی سیدجعفر موسوی‌اصفهانی ، سیدهادی میرآقایی سیدهادی میرآقایی ،
انتشارات رستگار - 1385
https://vista.ir/book/99578/

آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی (ره) (م 1365 ق) در کلام آیت الله شبیری زنجانی (دام ظله)
انتشار در: نشریه کتاب شیعه، سال سوم شماره 2 (پیاپی 6، پاییز و زمستان 1391)
https://www.magiran.com/paper/2416897/

7- قدمكاه مهدوى عليه السلام
البته حضرت تا دم درب اين مجموعه (مدرسه و امامزاده و مسجد) امده اند
و در روايت واقعه ذكر نشده محل مراجعه حضرت به كدام درب اين مجموعه بوده است
اما احتمالا درب شرقى بوده است به سمت محله امامزاده اسماعيل بوده
جون مراجعه حضرت دروقت بسته بودن درب مجموعه بوده است
و نزديكترين درب براى مراجعه خادم بوده است
و درب خيابان كه درب بزركي بوده درب عمومي بوده دراوقات عبور و مرور عمومى بوده كه از وقت نزديك نماز صبح باز مي شده تا يكي دو ساعتي بعد عشاء باز بوده است

تصوير مرحوم آيت الله سيد ابوالحسن اصفهانى در 24 سالكى
اين تصوير در اواخر ايام تحصيل ايشان در حوزه علميه اصفهان و درمدرسه صدر بازار
در محضر استادشان حكيم الهي جهانكيرخان قشقايي كرفته شده است
از راست = سید ابوالحسن موسوی مدیسه ای اصفهانی، جهانگیرخان قشقایی و عبدالرحیم حائری اصفهانى

Image
Najm00158
 
پست ها : 169
تاريخ عضويت: سه شنبه نوامبر 13, 2018 11:26 am

بازگشت به شهر اصفهان و حومه


Aelaa.Net