روز یکشنبه: زیارت حرم رضوی علیه السلام و نجف اشرف

روز یکشنبه: زیارت حرم رضوی علیه السلام و نجف اشرف

پستتوسط Najm00158 » يکشنبه جولاي 31, 2022 9:15 am

بسم الله الرحمان الرحیم
Najm00158
 
پست ها : 169
تاريخ عضويت: سه شنبه نوامبر 13, 2018 11:26 am

معرفی محل اقامت چند روزه و قتلگاه و غسلگاه رضوی علیه السلام

پستتوسط Najm00158 » يکشنبه جولاي 31, 2022 10:24 am

معرفي محل اقامت چندروزه و قتلگاه و مغتسل حضرت اباالحسن علي بن موسي الرضاعلیهما السلام و قدمگاه علوي و رضوي و تقوي عليهم السلام
الف-به لطف و هدایت الهی قصد داریم به معرفی و مشخص کردن محل اقامت چنده روزه و قتلگاه و مغتسل حضرت امام ابالحسن علي بن موسي الرضاعلیهما السلام بپردازیم
ابتدا از روی این نقشه راهنما و ماکت که نشان دهنده ورودی حرم مطهر رضوی علیه السلام از دوربرگردان طبرسی تا حرم مطهر رضوی علیه السلام است؛
مکان و منطقه اصلی قتلگاه رضوی علیه السلام؛ که محل اقامت چند روزه حضرت امام اباالحسن الرضا علیه السلام در بازگشت از سفر تحمیلی و اسارت ایشان از مرو (ترکمنستان امروزی) است و در همین محل نیز به شهادت رسیدند و بدن مطهرشان غسل داده شده را؛ مشخص می کنیم تا موقعیت محل دقیقا معلوم شود.
خانه و قتلگاه و غسلگاه حضرت امام رضا علیه السلام در این محدوده و منطقه قرار داشته است
تصویر=محدوده روی نقشه
یعنی وقتی از خیابان طبرسی به سمت حرم مطهر رضوی علیه السلام بیاییم قتلگاه رضوی علیه السلام سمت چپ خیابان و دور برگردان طبرسی؛ در ابتدای خیابان طبرسی به سمت داخل خیابان واقع در این محدوده می شود.
در اینجا محل غسل بدن مطهر امام رضا علیه السلام که به نام مسجد امام رضا علیه السلام معروف بوده؛ واقع شده است که زمین این محل توسط حضرت امام رضا علیه السلام قبل از شهادتشان خریداری شده و وقف بر زائرین خویش فرمودند تا اگر زوار مجاور یا مسافر را اجل در رسید در آنجا دفن نمایند مجانا. که در زمان ملعون پهلوی اول دفن اموات در این قبرستان را تعطیل و مسجد امام رضا علیه السلام که محل منزل و قتلگاه و غسل بدن مطهرشان بوده تخریب و قبور را تسطیح و در قبرها درخت کاشتند
این منطقه، موضعِ قديم قبر طبرسي یعنی محل اولیه قبر مرحوم شیخ طبرسي، قبلِ انتقال به محلِ فعلی نیز می باشد. و به همین دلیل اسم این خیابان را طبرسی گذاشتند؛ چون قبر قدیمی مرحوم شیخ طبرسی در مجاورت این خیابان که پشت سر مبارک حضرت امام ابالحسن الرضا علیه السلام می شود؛ بوده است.
محل اولیه قبر مرحوم طبرسي، قبلِ انتقال به محلِ فعلی، از معدود نشانه هاى باقيمانده از قبرستان مقدس (خانه و قتلگاه و غسلگاه) مى باشد و دلیل اینکه مرحوم طبرسی؛ علیرغم امكان دفن شدن در حرم مطهر و صحن حرم مطهر امام رضا علیه السلام، در اين قبرستان دفن شده اند: بخاطر مجاورت مكانِ (خانه و قتلگاه و غسلگاه) حضرت امام رضا علیه السلام بوده، و لذا بعيد نيست كه سابقا شيخ طبرسي در خودِ مكانِ (خانه و قتلگاه و غسلگاه) حضرت امام رضا علیه السلام دفن شده بودند همانطور که هنوز بر سنگ نوشته قبر فعلی ایشان حک شده که ایشان در مغتسل الرضا علیه السلام دفن بودند (دُفِنَ فی المغتسل الرضا...)

و سپس در سال 1412 ه.ق به این مکان فعلی که مجاور مرقد سابق است ( یعنی محل فعلی بقعه شیخ طبرسی در باغ رضوان) منتقل شده اند
مرقد سابق شیخ طبرسی در ابتدای خیابان طبرسی دارای بقعه و بارگاهی بوده که مورد استقبال مردم قرار داشت و تا سال ۵۳ شمسی دارای بارگاه بود.

Image

ولی بعدها که به اسم توسعه فلکه حرم مطهر این منطقه تخریب شد فقط صورت قبری باقی ماند و چون بعدها در تخریب بعدی به اسم اجرای طرح زیرگذر فلکه بایستی به کلی از بین می رفت لذا در سال ۱۳۷۰ با آغار طرح‌های جامع توسعه حرم مطهر، قبر شیخ طبرسی که در محدوده طرح قرار می‌گرفت، به‌ناچار جابه‌جا می‌شود. به این ترتیب که با خالی‌کردن اطراف قبر شیخ و تزریق بتن، این قبر را چند ده متر به حرم مطهر نزدیک می‌کنند.
بنابراين قبر طبرسي از موضع اصلي آن 20 متر به سمت غرب و چند ده متر به جنوب جابجا شده است
نتيجتا موضعِ قديم قبر طبرسي كه خانه و قتلگاه و غسلگاه حضرت امام رضا علیه السلام بوده چند ده متر دورتر از حرم به طرف شمال و 20 متر به سمت شرق ونزديك به وسط خیابان در این محدوده که نشان داده می شود؛ قرار داشته است
و نكته قابل توجه اينكه موضع قتلگاه و خانه و غسلگاه حضرت علیه السلام را بكتاشيها تكيه كرده و معمور نگهداشته بودند همانند تكيه شان در نجف اشرف كه پشت مسجدالراس ساخته و انجا را محل اربعينات و توسلات معنوي قرار داده بودند
از دوره صفوی تا پهلوی، در قبرستان قتلگاه این تکیه برقرار بوده و تعدادی از سلسله ی بکتاشی در آنجا زندگی می کردند و از آستان قدس مستمری می گرفتند.
این خانه و تکیه، همان خانه حمید بن قحطبه و محل سکونت حضرت امام رضا علیه السلام بوده است. درون حجره این بنا، سنگ سبزی قرار داشته که به باور عامه ، حضرت امام رضا علیه السلام شکم مبارک خود را هنگام مسمومیت بر آن می مالیده اند. نیز اثر پای مبارک امام رضا علیه السلام بر سنگ سفید دیوار آن به قدمگاه شهرت داشته است
دو نقل تاریخی هم در این باره بیان می کنیم:
اعتمادالسلطنه وزیر ناصرالدین‌شاه قاجار، در حدود سال ۱۳۰۰ ق (143 سال پیش)می‌نویسد:
«در وسط قبرستان (قتلگاه مشهد)، خانه‌ای است معروف به تکیه بکتاشی‌ها و می‌گویند که آنجا همان خانه حمیدبن‌قحطبه بوده است که حضرت‌رضا علیه السلام هم در آنجا منزل داشته‌اند.
در آن حجره‌ای نیز هست که داخل آن سنگ سفیدی بر دیوار آن حجره نصب است که جای پایی در آن ترسیم شده است. این هر ۲ سنگ، زیارتگاه است».
نمونه نقل تاریخی دیگر
درباره قدمگاه علوي علیه السلام (موجود تا125 سال قبل) در قتلگاه مشهد مقدس:
نقل از سفرنامه حاج میرزا حسن موسوی از علمای اصفهان كه در سال 1315 ق = 1276ش از اصفهان به مشهد رفته، از آنجا به استانبول، از استانبول به حرمین حجاز، از آنجا به عتبات عراق، و در نهایت از عتبات به اصفهان بازگشته است
توصيف مزار قدمگاه علوي علیه السلام در قتلگاه رضوي علیه السلام مشهدمقدس:
پس از اشاره به
1- قتلگاه و قبرستانش
درباره دو زيارتگاهي ديگر در آنجا نوشته است:
«بعد از این قبرها مکانی و خانه‌ای است که مشهور به قدمگاه است.
2- آنجا در اطاقی، سنگی نصب است که جاپا دارد. می‌گویند جاپای حضرت امیرالمؤمنين علي عليه السلام است.
3- و سنگی دیگر در آنجا است که هریک از دو طرفش بر روی سنگ گذاشته است. مثل دیگی که بر سر بار باشد. می‌گویند این سنگی که حضرت رضا علیه السلام شکم مبارک بر آن مالیده‌اند،

ب- تطبیق محدوده قتلگاه روي واقعيت بيروني
همانطور که بر روی نقشه نیز توضیح داده شد این منطقه که با هاله سبز رنگ نشان داده می شود محل قتلگاه رضوی علیه السلام است و موضعِ قديم قبر طبرسي كه خانه و قتلگاه و غسلگاه حضرت امام رضا علیه السلام بوده در این محدوده که نشان داده می شود؛ قرار داشته است.

(ج- شرح تاریخي آن مختصرا)
سفر اسارت حضرت امام ابالحسن علی بن موسی الرضا علیهما السلام
سفر تحمیلی مامون لعنة الله علیه، بر حضرت امام ابالحسن الرضا علیه السلام (واقعا) اسارت و ظاهرا (ولايت عهدي) رضوي علیه السلام می باشد و به غلط به عنوان {هجرت} مطرح مي كنند،
بعلت آنكه اینقدر بيسوادسالاري حاكم است كه نه معناي لغوي هجرت را ملاك قرار داده اند نه معناي اصطلاحي هجرت،
هجرت در لغت(به معنای): تصميم به ترك مكاني گرفتن براى اقامت است، كه در سفر مرو اصلا واقعيت ندارد و حضرتش علیه السلام چنين تصميمي نداشته اند و به جبر برده شده اند
هجرت در اصطلاح : همانند هجرت نبوي صلی الله علیه و آله و سلّم كه حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم بخاطر رويكرد اهل مكه ان شهر را براى هميشه ترك و اعراض كردند و به مدينه تشريف بردند و مدینه را مركز خود و اسلام قرار دادند، و آنقدر اين اعراض محكم بود كه حتى بعد فتح مكه و در ايام تشرف براى حج ووو همان مقدار اقامتِ بعدِ اعمال را در بيرون مكه، در خيمه اى بودند با اينكه خانه خودشان و خويشانشان هم در داخل مکه بود
و در سفر مرو چنين تصميم و رويكردي نيز نبوده است
در مسير سفر اسارت حضرت امام ابالحسن الرضا علیه السلام به مرو؛ پس از طی شهرهای مدینه و مکه در سرزمین حجاز و سپس بصره و بغداد در عراق و استان و مرز شرقي عراق به ايران و ورود به ایران از خوزستان و مسیر میان ایران، استانهاى كهكيلويه و يزد و اصفهان و قم و سمنان تا خراسان رضوي علیه السلام به ناحیه طوس و به قتلگاه در مشهد مقدس رضوی علیه السلام می رسند.
شرح مالکیت حضرت امام اباالحسن الرضا علیه السلام
سرزمین خراسان = اصلش "خورآسا" بوده كه به معناي محل طلوع خورشيد به زبان فارسي قديم كه ترجمه اى از نامگذاري اسكندر ذوالقرنين است
و اين نامگذاري از اسكندرذوالقرنين مربوط است به وقتي كه از اين ناحيه (مرقد شریف) با لشكرش مي گذشت و اردو زد و در خواب ديد كه خورشيد از اين ناحيه (موضع قبر شريف) طلوع مي كند از معبرين تعبیر رویایش را پرسيد نتوانستند تعبیری بگذارند و جواب بدهند تا اينكه خضر علیه السلام (كه همراهش بود) به او تعليم كرد كه اينجا كسي دفن مي شود كه نور او همچو خورشيد به عالم مي تابد
فلذا اسكندر دستور داد بناي بزرگ سنگي روي اين موضع ساختند
و اين بنا تا زمان عبور هارون لعنة الله علیه باقي مانده بود و هارون لعنة الله علیه از ان پرسيد همين شرح برايش گفته شد، پس هارون لعنة الله علیه وصيت كرد اگر من در اين نواحي فوت شدم مرا در اينجا دفن كنيد؛ به گمان اينكه با دفن خودش تعبير رؤياي اسكندر را به نفع خودش مصادره كند اما بالاخره حضرت امام اباالحسن الرضا علیه السلام در ان دفن گرديدند و تعبير رؤياي اسكندر محقق شد
لذا مکانی که محل شهادت امام علیه السلام است و بزرگترش یک باغ بسیار وسیعی بوده اسکندر ذوالقرنین اینجا را برپا کرده و توسط او موقوفات و امکاناتی داشته
بعدا حکام طوس اینجا را تصرف کردند هر کسی هم که حاکم می شده اینجا دستش بوده و ملک شخصی نبوده
در زمان حضرت امام ابالحسن الرضا عليه السلام اينجا (مشهد مقدس رضوی علیه السلام) شهر نبوده و در محل فعلي شهر مشهد مقدس رضوی علیه السلام دو قريه معروف بوده است: قريه سناباد - قريه نوغان
(امروزه نام دو محله شهر فعلي مشهد مقدس رضوی علیه السلام است
از ميدان توحيد و خ سنائي و خ آبكوه تا انتهاي محله خ سناباد
و قريه نوغان از فلكه طبرسي و كوچه نوغان و محله اش تا چهار راه مقدم)
بين نوغان و سناباد قصر بزرگي بوده (به ابعاد يك ميل در يك ميل = مساحتي بيشتر از فلكه امروزي حرم و منسوب به حميد قحطبه
حميد قحطبه كه قصر و باغ او در محل فعلي فلكه حرم بوده والي خراسان در زمان هارون و مامون لعنة الله علیهما بوده است و پدرش قحطبة طائي از فرماندهان سپاه ابومسلم خراساني و دعوت كنندگان براى حكومت رسيدن بني العباس بوده است
در زمان مامون لعنة الله علیه حضرت امام رضا علیه السلام در سفر خراسان که از راه سناباد به مرو وارد سناباد شدند، در این محل باغی ییلاقی که بزرگترین آبادترین و مجهزیترین باغ مسکونی آنجا بشمار می رفت و همان باغی بود که قصر اسکندر ذوالقرنین و مقبره هارون پدر مامون عباسی لعنة الله علیهما هم انجا قرار داشت چند روزی سکنا گزیده و پذیرایی شدند.
حمید قحطبه لعنة الله علیه حاکم طوس ساکن این باغ ییلاقی بود. بوستان بسیار بزرگی مخصوص پذیرایی از رجال که از بزرگان و مسافران رسمی و مهم در این باغ پذیرایی می شد به همین جهت از امام رضا علیه السلام نیز در این باغ پذیرایی شد
زمانی که حضرت امام ابوالحسن علی بن موسی الرضا علیهما السلام وارد شدند در قصر حمید بن قحطبه لباس خود را برای شستشو به کنیزی دادند که کنیز حمید بن قحطبه بود . طولی نکشید کنیز با رقعه ای در دست بازگشت و اظهار داشت این رقعه در گریبان یا جیب لباس حضرت امام رضا علیه السلام بود و آن را به حمید قحطبه لعنة الله علیه داد حمید به امام رضا علیه السلام عرض کردم فدایت شوم این رقعه چیست؟ حضرت علیه السلام فرمودند این حرز یا قرآنی است که هیچ وقت از خود جدا نمی کنم حمید بن قحطبه خواستار آن حرز یا قرآن شد درخواست خرید انرا از حضرت امام ابالحسن رضا علیه السلام کرد
امام علیه السلام فرمود این حرز یا قرآن به قیمت همین باغ
حمید قبول کرد و باغ را داد و حرز یا قرآن را تحویل گرفت؛ سپس حضرت امام رضا علیه السلام در همان شب دستور دادند که درخت های باغ قطع شود و تصرف مالکانه نمودند.
طبق قوانین شرعی اگر معامله ای انجام شود خریدار تصرفی مالکانه بکند (یعنی ان را تحویل گرفته و در ید تصرف اوست و در انچه خریداری شده تصرف نموده)، فروشنده دیگر نمی تواند معامله را به هم بزند
صبح روز بعد حمید از معامله خود منصرف و پشیمان شده بود. وقتی به حضرت امام ابالحسن الرضا علیه السلام عرض کرد،
حضرت علیه السلام فرمودند:
اگر باغ به صورت اول است باغ از ان تو. وقتی حمید به باغ رفت با درختان قطع شده مواجه شد. امام علیه السلام فرمودند من این باغ را به تو بر می گردانم به یک شرط؛ اینکه از زوّار من پذیرایی کنی حرز یا آن قرآن را به حمید بن قحطبه بخشید و باغ هم در اختیارش گذاشت. حمید هم شرط امام علیه السلام را قبول کرد.
پس اینجا در واقع مِلک امام اباالحسن الرضا علیه السلام است و زمین این محل توسط حضرت امام ابوالحسن الرضا علیه السلام قبل از شهادتشان توسط ایشان علیه السلام خریداری شده است و آنرا وقف بر زائران خویش فرمودند تا اگر زوار مجاور یا مسافر را اجل در رسید در آنجا دفن نمایند مجانا
پس از آن امام علیه السلام از سناباد به طرف مرو حرکت کردند و مدت حدودا دو سال در مرو (ترکمنستان امروزی) سکونت داشتند
تا مأمون لعنة الله علیه در سال ۲۰۲ق برای تسلط بیشتر بر قلمرو حکومتش از مرو رهسپار بغداد شد و در این سفر حضرت امام رضاعلیه السلام و وزیرش فضل بن سهل ذوالریاستین را همراه خود نمود. چون به طوس رسیدند، امام رضاعلیه السلام را در قریه‌ای که به آن نوغان‌ گفته می‌شود در همان باغ که از حمید بن قحطبه خریداری نمودند، (در اول سال ۲۰۳ قمری به دلیل اینکه محبوبیتشان نزد مردم بالا رفته بود ) به شهادت رساند.
مقتل امام رضا علیه السلام
شهادت حضرت امام ابالحسن الرضا علیه السلام بدین نحو بود که مامون لعین، عبدالله بن بشیر را امر کرد که ناخن‌هایش را نگیرد تا درازتر از حد معمول شود و سپس چیزی شبیه تمر هندی بدو داده تا با دستانش خمیر کند. آنگاه مأمون لعنة الله علیه غلامی فرستاده و حضرت امام رضاعلیه السلام را احضار کرد و عبدالله را صدا زده و از او خواسته است که با دستانش آب انار بگیرد و سپس آن را به امام رضاعلیه السلام نوشانید و این سبب شهادت حضرت علیه السلام پس از دو روز شده است
در زیارت خاصه رضویه علیه السلام می خوانیم
السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ إِمَامٍ عَصِیبٍ … ،
امام عصیب امامي است كه داراى عُصبه و طوايف معتقد و قوي و حامي وووو است
(از همان معناي و نحن عُصبة كه در سوره يوسف برادران يوسف ادعايش مي كنند)
كه اين امام عليرغم اين ظرفتيها اما در شرايط مظلوميت و غربت ووو قرار گرفته است
همچنین در تشریح بیشتر معنای امام عصیب در اين فقره زيارت (و با اين تعبير) اشاره به مصيبت قطعه قطعه شدن روده هاى حضرتش علیه السلام در اثر مسموميت است
سلام بر شما اي امامي که (ستمگران اسير)بواسطه زهري که به شما دادند روده هايتان قطعه قطعه شد
السَّلَامُ عَلَى مَنْ أَمَرَ أَوْلَادَهُ وَ عِیَالَهُ بِالنِّیَاحَةِ عَلَیْهِ قَبْلَ وُصُولِ الْقَتْلِ إِلَیْهِ
سلام بر امام بزرگواری که فرزندان و خانواده ی خود را امر فرمودند در ناله و شیون و گریستن بر ایشان پیش از رسیدن شهادتشان
پس شهادت غریبانه حضرت امام ابالحسن الرضا علیه السلام را در مکانی که خودشان از قبل به اصحاب خود از جمله اباصلت هروی معرفی نمودند در پیش روی قبر هارون لعنة الله علیه، به خاک سپردند که امروزه مرقد مطهر و حرم و بارگاه رضوی علیه السلام در مشهد مقدس می باشد و طبق فرمایش حضرت امام رضا علیه السلام زیارتگاه و محل آمد و شد شیعیانشان از سرتاسر جهان می باشد. همانطور که فرمودند خداوند این مکان را محل زیارتگاه و آمد و شد شیعیان من و دوستانم قرار خواهد داد و به خدا سوگند هر زائری که مرا زیارت کند و هر سلام دهنده ای که بر من سلام فرستد آمرزش و رحمت خداوند متعال به شفاعت و وساطت ما اهل بیت علیهم السلام نصیب او می گردد.
همانطور که در احادیث شریفه مربوط به شرح مقتل امام رضا علیه السلام آمده است و همه بارها شنیده ایم حضرت امام ابالحسن الرضا علیه السلام پس از مسموم شدن به دست مامون لعنة الله علیه به منزل و محل اقامت خود مراجعت نموده و در همان مکان به شهادت رسیدند لذا جای اقامت حضرت علیه السلام قبل از شهادت و محل شهادتشان و محل غسل بدن مطهرشان همه در همین مکان مقدس بوده است و در حقیقت اینجا قتلگاه امام رضا علیه السلام است همچنین این مکان طبق مقاتل قدمگاه امام جواد علیه السلام نیز می باشد که قبل از به شهادت رسیدن حضرت امام ابالحسن الرضا علیه السلام بر بالین پدر گرانقدر خود حاضر شدند و نیز متکفل غسل و تکفین و تدفین بدن مطهر حضرتش علیه السلام بودند؛ از این رو برای اهل معرفت بعد از حرم مطهر رضوی علیه السلام این محل شرافت عظیمی دارد.

د- تخریبات و تغییرات در دوران طاغوت و ماغوت
تا ابتدای دوره پهلوی در محل فعلی دوربرگردان طبرسی و قسمتی از آن در کنار بازارچه حاج آقاجان (شهید آستانه پرست) و باغ رضوان امروزی قبرستانی معروف به قبرستان قتلگاه قرار داشت که یکی از قبرستان‌های عمومی مشهد به شمار می‌رفت و اموات را در آن دفن می کردند.
اما در زمان ملعون پهلوی اول؛ دفن اموات در این قبرستان را تعطیل و آن مسجد امام رضا علیه السلام (که محل منزل و قتلگاه و غسل بدن مطهرشان بوده) تخریب و قبور را تسطیح و در قبرها درخت کاشتند و با ساخت دیواری آن را به صورت باغ در آوردند که به باغ رضوان معروف شد. بخشی از این قبرستان هم کلا تخریب و در فلکه اطراف حرم داخل کردند
قبرستان قتلگاه رضوي علیه السلام در 1309 شمسي قبل از تخريب اول
Image

در آخرین سال‌های حکومت طاغوت پهلوی اول و نخستین سال حکومت طاغوت پهلوی دوم، وقتی طرح نوسازی بافت‌های تاریخی اطراف حرم آغاز می‌شود با مسطح‌شدن قبرستان قتلگاه، بخشی از آن در اختیار بازار قرار می‌گیرد و بخشی از آن که قبر سابق شیخ طبرسي هم در آن قرار داشته است، در محدوده حرم مطهر واقع می‌شود و بعد‌ها با ایجاد مدرسه و قبرستان توسط مرحوم سبزواري به «باغ رضوان» شهرت می‌یابد.
در سالهای 1340 ه.ش مرحوم آیت الله فقیه سبزواری این قبرستان را مجدد احیا نمود و طرح بزرگی مانند صحن کهنه (صحن پشت سر مبارک حضرت علیه السلام) تهیه شد به نام صحن رضوان که طبقه اول غرفه هایی برای دفن اموات و طبقه دوم نیز حجرات برای طلاب علوم دینی ساخته شد و چهار طرف ایوانهای بلندی مانند صحن کهنه ساخته شد و در وسط هم قبور چند طبقه جهت اموات اهل ایمان
تصوير باغ رضوان كه مرحوم سبزواري ساخته بودند = طبقات فوقاني مدرسه علميه و طبقه سرداب قبرستان
و محل اقامت مرحوم مجتهدي در ابتداي بازگشت از عتبات و اقامت در مشهد
ولی الهی مرحوم آقای شیخ جعفر مجتهدی رحمة الله علیه بعد از بازگشت از عتبات و ورود به ایران و مشهد مقدس برای اقامت؛ مدتی در این محل سکنی گزیده و بیتوته می نمودند.
Image
Image

این قبرستان پس از احداث میدان پیرامون حرم (فلکه حضرت، در سال‌های ۱۳۰۸ تا ۱۳۱۲ ش) و خیابان طبرسی، تسطیح و در سال ۱۳۳۲ ش در اراضی باقی‌مانده آن مدرسه و قبرستان باغ رضوان احداث می‌شود که در زمان ملعون پهلوی دوم؛ در طرح توسعه حرم حضرت‌رضا (عليه السلام) در سال ۱۳۵۳، این صحن و تمامی طبقات آن و حجره‌ها و غرفه‌های مدرسه علميه گورستان هم تخریب و بخش عمده آن داخل فلکه اطراف حرم شد بخشی از آن تبدیل به پاساژ تجاری شد که بعدا به بازار شهید آستانه پرست نامیده شد و بخشی هم به فضای سبز تبدیل می‌شود.

تصوير قبل تخريب پهلوي دوم
خط زرد گوشه اي از ناحيه قتلگاه رضوي علیه السلام است كه ساختمان باغ رضوان هم بخشى از آنست
Image

بعد از تخريب طاغوت پهلوي دوم
خيابان و كليه كمربند سبز چمنكاري مناطق تخريب شده است،
بجز قبرستان چند مدرسه و مسجد تاريخي هم جزو مناطق تخريب شده بود
موقعيت قتلگاه رضوي علیه السلام - قبرستان باغ رضوان - بقعه پنج امامزاده و سيدفخرالدين با گنبد وو كه تخريب نكرده اند - حتى طاغوت دوم بقعه پنج امامزاده را تخريب نكرد
لعنة الله على الطاغوت والماغوت
Image

طاغوت اگرچه با تخريبهايش جنايت فرهنگي كرد ولي يك منطقه وسيع دایري باقي گذاشت كه بنا بود صحن دائري عظيمي ساخته شود و صحنها به ناحيه حرم افزوده و ديوارهاى صحنها غرفه هايش راه باز باشد به صحن دايري كه زائر هرجايش بنشيند قبه منوره پيدا باشد و هم طواف آسان فراهم باشد
اما در دوره ماغوت مشرفانِ مُتُسَنِن براى اينكه منطقه دائري مَطاف بودن را القاء مي كرد با طراحي معمارانِ بد طرح، آن فضاي يكدست عظيمِ شَكيل، از آسمان و زمين را شقه شقه كردند

شروع تغييرات ماغوت
در تغییرات چند ساله اخیر بخش دیگر از این قبرستان تخریب و در خیابان و دوربرگردان طبرسی واقع شد و قبرهای محترم بسیاری تخریب شده و لودرها و کامیون ها مانند یک زمین معمولی قبرها را زیر و رو و جا به جا می کردند. از میان خاکهایی که لودر ها داخل کامیون ها می ریختند استخوانهای مدفونین در منظر عابرین آشکار بود و همچون نخاله ساختمانی با آنها رفتار شد برخی قبرها داخلش شکافته و تا مدتها مکشوف بود
در حاليكه مي شد در وقت خاكبرداري، آنها را در كف تدفين كنند چه انها كه در زيرگذر مَدفَنشان بود و چه انها كه در روگذر و سطح موجود امروز مدفنشان بود؛ زير همين سطح امروز تدفين شوند

در این تصویر منطقه قتلگاه و باغ رضوان كه هنوز چمنكاري مانده است پيداست.
Image
اين شقه شقه هاى مربع و قطعه قطعه و همينطور به اسم صحن و اشپزخانه و كتابخانه ووو از هم جدا كردند
تا شد وضعيت امروز
كه نه منظره هوايي زيبا دارد و نه روي زمين فضاي كافي براى زائرين در حرم نه زائران بيرون حرم جايي دارند كه به هم پيوسته باشد
هي بايد از اين چهارديواري بيرون بيايند بروند به ان چهارديواري
Image
و امروزه تنها بخش کوچکی از این محل که قبر مرحوم طبرسی در آن است بازسازی شده و بقیه نیز در راهرو و فضاهای اطراف داخل شده و هیچ نشان و تذکری از این محل محترم (مسجد امام رضا علیه السلام) که محل منزل و قتلگاه و غسل بدن مطهرشان بوده باقی نگذاشتند .

(ه- مدفونين قبرستان از آنها که آثارش باقيمانده و يا نمانده)
همانطور که بیان شد این منطقه باغ بزرگی بوده که زمین آن توسط امام رضا علیه السلام خریداری شده و وقف بر زائرینشان کردند تا اگر زوار مجاور یا مسافر اجل فرا رسید در اینجا مجانا دفن شوند و تا قبل تخریبهای دوره طاغوت وماغوت اینجا قبرستان بزرگی بوده مشهور به قبرستان قتلگاه و امامزادگان و اولیا و عرفا و بزرگان بسیاری در این قبرستان مدفون بودند از جمله:
امامزاده سید فخرالدین از نوادگان امام سجاد علیه السلام که پس از تخريب قبرستان قتلگاه، مقبره سيد‌فخرالدين علیه السلام باقي ماند و بناي جديدي بر روي آن به اهتمام آیت الله فقیه سبزواری احداث گرديد، كه تا سال 1381 شمسی در حاشيه بازارچه حاج‌آقاجان قرار داشت و زيارتگاه عموم مردم بود، امّا بعد توسط آستان قدس تخريب و روي سنگ قبر پوشيده شد
Image

از امامزادگان دیگر مدفون در قبرستان قتلگاه امامزاده سید احمد و سه تن از نوادگان حضرت امام موسی بن جعفر علیهم السلام هستند
از مدفونین دیگر :
فضل بن حسن بن فضل طبرسی معروف به شیخ طبرسی از علما و مفسرین بزرگ شیعه در قرن ششم هجری می باشند که در جوانی در مشهد اقامت نموده و به تحصیل پرداخته و به کمال رسیدند و سپس به سبزوار که مرکز علم در آن زمان بود رفتند ایشان صاحب تفسیر مجمع البیان هستند و پس از وفات به مشهد رضوی علیه السلام منتقل شده اند.

مرحوم آیت الله محمدتقی آملی که از مراجع تقلید و از شاگردان مرحوم آیت الله قاضی رحمة الله علیه بودند و از اصحاب استجاره می باشند که در کتاب شریف عمل استجاره شرح آن آمده و نکات آموزنده مهمی دارد همچنین در کتاب شریف کلام خوانی نیز در ارتباط با احترام به کلام وحی قران کریم از استاد بزرگوارشان آیت الله قاضی مطالبی را نقل می کنند و حاوی نکات مهم و عبرت آموزی است دوستان به این دو اثر شریف برای دریافت شرح آن می توانند مراجعه کنند.
Image


مرحوم آیت الله فقیه سبزواری که به اهتمام ایشان پس از تخریب اول دوره طاغوت یکبار دیگر قبرستان قتلگاه تجدید شد
Image

همچنین از علمای مدفون این قبرستان که نشان قبرشان از بین رفته و تخریب شده: ملا نظام الدین عبدالعلی بن محمد بیرجندی از مشاهیر علما و متبحر در فنون ریاضی نجوم و تنجیم، فاضل بسطامی و از عرفای مدفون در اینجا سید محمد تقی رضوی میرشاهی، آقا میرعلی مشهدی، ملا محمد اسماعیل ازغدی از مشاهیر علمای اهل سلوک و عرفان، مولانا اسحاق بن اسماعیل از عباد و زهاد صاحب کرامت، مولانا اسماعیل موذن، مولانا حاج محمد حسن بیات نیشابوری از علما و حکما و اهل ریاضات معنوی و مولانا حاج محمد
که برای ترویح روح همه این بزرگان فاتحه قرائت می کنیم

Image
Image
Image
Image
آخرين ويرايش توسط Najm00158 on يکشنبه جولاي 31, 2022 3:35 pm, ويرايش شده در 5.
Najm00158
 
پست ها : 169
تاريخ عضويت: سه شنبه نوامبر 13, 2018 11:26 am

مشاهد آثار مهدوی و مزارات حرم رضوی پشت سر مبارک

پستتوسط Najm00158 » يکشنبه جولاي 31, 2022 1:34 pm

*مرحوم شیخ حسنعلی نخودکی = صحن پشت سر مبارک حضرت اباالحسن الرضا علیه السلام (عتیق /سقاخانه):
از اصحاب استجاره می باشد
شیخ حسنعلی اصفهانی (مقدادی اصفهانی) که به خاطر سکونت سالهای پایانی عمر در روستایی بنام نخودک در نزدیکی مشهد، مشهور به شیخ حسنعلی نخودکی بود، (زاده: ۱۲۴۱ اصفهان - درگذشت: ۷ شهریور ۱۳۲۱هجری شمسی، مشهد) فقیه، فیلسوف و از عرفاو اخلاقیون بزرگ شیعه در قرن چهاردهم هجری است. شیخ حسنعلی مقدادی اصفهانی (نخودکی) فرزند علی اکبر فرزند رجبعلی مقدادی اصفهانی، در خانواده‌ای مذهبی متولد شد.
خاندان وی به قولی از نسل مقداد است از این رو فامیل مقدادی در این خاندان به کار گرفته می شودو بنابر قولی از فرزندش علی مقدادی اصفهانی در کتاب نشان از بی نشانها برای شیخ حسنعلی اصفهانی از راه مکاشفات باطنی ثابت شده بود که از نسل فاطمهٔ زهرا است. پدر وی مرحوم ملاّ علی اکبر از راه کسب، روزی خود و خانواده را تحصیل می‌کرد و آنچه عاید او می‌شد، نیمی را صرف خویش و خانواده می‌کرد و نیم دیگر را به سادات و نسل فاطمه زهرا اختصاص می‌داد

تولد:
حسنعلی در سال ۱۲۷۹ قمری در اصفهان متولد شد و بر اثر برخوردی با محمد صادق تخت فولادی وارد عالم عرفان شد.
خود حسنعلی اصفهانی نقل کرد: «بیش از هفت سال نداشتم که نزدیک غروب آفتاب یکی از روزهای ماه رمضان که با تابستانی گرم مصادف شده بود، به اتفاق پدرم، به خدمت استاد حاجی محمد صادق، مشرّف شدم. در این اثناء کسی نباتی را برای تبرک به دست حاجی داد. استاد نبات را تبرک و به صاحبش رد فرمود و مقداری خرده نبات که کف دستش مانده بود، به من داد و فرمود بخور، من بیدرنگ خوردم. پدرم عرض کرد: حسنعلی روزه بود. حاجی به من فرمود: مگر نمی‌دانستی که روزه ات با خوردن نبات باطل می‌گردد. عرض کردم: آری، فرمود: پس چرا خوردی؟ عرضه داشتم: اطاعت امر شما را کردم. استاد دست مبارک خود را بر شانه من زد و فرمود: با این اطاعت بهر کجا که باید می‌رسیدی رسیدی.»
تحصیلات
حسنعلی اصفهانی از آغاز نوجوانی خود، به کسب دانش و تحصیل علوم مختلف مشغول شد، خواندن و نوشتن و همچنین زبان و ادبیات عرب را در اصفهان فرا گرفت و در همین شهر، نزد استادان بزرگ زمان، به اکتساب فقه و اصول و منطق و فلسفه و حِکم پرداخت.
وی فقه و فلسفه را از آخوند ملا محمد کاشانی آموخت. همچنین فلسفه و حکمت را از جهانگیرخان و تفسیر قرآن مجید را از محضر درس حاجی سید سینا پسر سید جعفر کشفی و چند تن دیگر از علماء عصر آموخت. سپس برای تکمیل معارف به نجف اشرف و به کنار مرقد علی بن ابی‌طالب رفت. در این شهر، از جلسات درس حاجی سید محمد فشارکی و حاجی سید مرتضی کشمیری و ملا اسماعیل قره باغی استفاده می‌کرد. او علاوه بر علوم معارفی و عرفانی در اصفهان و نجف دروس فقه، اصول و فلسفه را از افرادی چون جهانگیر خان قشقایی، آخوند خراسانی و سید محمد فشارکی فراگرفت.
شیخ حسنعلی نخودکی در نجف هم حجره‌ای سید حسن مدرس بود. از دوستان او می‌توان به شیخ محمد بهاری و سید حسین طباطبایی بروجردی اشاره کرد.
فرزند
شیخ علی مقدادی اصفهانی از نویسندگان شیعی معاصر در اسفند سال ۱۳۸۸ در تهران درگذشت و در خراسان دفن شد. شیخ علی مقدادی اصفهانی شرح‌حال پدرش را در کتاب نشان از بی نشان‌ها آورده‌است.
دوران تدریس:
نخودکی اصفهانی بر علوم غریبه احاطه داشت و شاگردانی مانند سید عبدالاعلی سبزواری و محمود حلبی را در این رشته تربیت کرد او در سال ۱۳۲۱ هجری شمسی درگذشت و در مشهد در حرم علی بن موسی‌الرضا دفن گردید. مشهور است که او زمان وفات و محل دفن خویش را قبل از مرگ به نزدیکانش اعلام نموده بود.
درگذشت :
وی در ۱۷ شعبان سال ۱۳۲۱ شمسی از دنیا رفت و در مشهد در حرم مطهر رضوی علیه السلام صحن پشت سر مبارک دفن شد.

=قبر مرحوم آشيخ حسنعلي اصفهاني نخودكي در موضع جلوي راهرو وقتي كه از دالان پاي روي كف صحن مي گذاريم است
= و بعد از تلاشهاى بسيار ماموران استانه در دوران داعش؛ كه زائران سرقبر شيخ نروند، و ماموران انها را دور مي كردند، و به انحاء مختلفه نتوانستند مانع شوند براى تحريف و به روش وهابيان در حجاز كه هر وقتي نتوانند نشاني را از بين ببرند جايش را تحريف مي كنند اينها آمدند يك سنگ در درگاه بزرگ پشت به ديوار نصب كردند به بهانه اينكه راه بندان نشود اما كساني كه مجاور بودند و سالها مي ديدند ماموران حتى درشبهاى خلوت متعرض زائران مي شدند كه براى چي اينجا مي ايستيد وووو اين رويكردها نيات اصلي داعشيان محلي حاكم را معلوم مي كند
=حتى وقتي زيرصحن را تخليه مي كردند كه سالن بسازند و قبر جديد چند ده مليوني سه طبقه بسازند و بفروشند اين بدتر از وهابيان
= چون وهابيان اگر چه زيارت و ساختن قبور را منع مي كنند اما منعي از فاتحه خواني و دعاي قبرستان ندارند و هر گونه تخريب قبور را منع مي كنند بطوريكه قبرستانهاى قديم مكه لابلاي برجهاى عظيم مكه دست نخورده همينطور متروكه افتاده و شهرداري انجا عليرغم گراني املاك جندمليون دلاري به اسم توسعه ووو عليرغم گذشت هزارسال ان قبور ار نه تخريب كرده نه تخليه و نه جابجا كرده است اما اين داعشيان محلي گوربگورشده ان همه اموات محترم مدفون در صحنهاى مباركه را مثل نخاله ساختماني خاكبرداري و بردند بيرون شهر در ناكجاي نامعلومي تخليه كردند و اين هتك مردگان و تخليه بقاياي ايشان را ما خودمان با چشم خودمان مي ديديم هر روز كه مشرف مي شديم در ايامي كه قبرستان باغ رضوان و همين صحنها را تخليه مي كردند كاميونها تخليه خاك رد مي شدند استخوانها از خاكها بيرون زده بود
= در حاليكه حتى با قصد بناي جديد رواقهاى زير زميني؛ اگر بقدر وهابيان عربستان هم دين نداشتند؛ مي توانستند محتويات قبور را در صندوقهاى شماره گذاري شده با مشخص بودن رديف وو تخليه كنند و در پايين ترين سطح؛ زير قبوري كه مي خواهند بفروشند هر ميتي را بجاى خودش دفن مي كردند تا هم مردگان در دولت به اسم دين؛ هتك حرمت نشوند، و هم به فروش قبرشان برسند
= و صحن عتيق مملو از قبور اولياي الهي بوده است يكي از آنها مرحوم دوايي و يا آنكه از مرتبطين با ناحيه در پشت پنجره فولاد بوده است مي باشد؛ امثال ايشان در اين صحن بخصوص بسيار دفن بوده اند و اين دوقبر كه ياد و زيارت مي شود گفته مي شود در قسمتي واقع شده كه تخليه نشده است غرض اينكه چنان عمل شنيعي نسبت به چنين شخصيتهايي هتك حرمت مضاعفي دارد و تنها جند قبر مثل مرحوم حاج شيخ مجتبى قزويني را تخليه نكردند و يا به جاى محفوظ همان پايين منتقل كردند آن هم چون در بيوگرافيهاى برخي اصحاب حكومت ذكر نامشان بود و تخليه قبور انها برايشان بسيار پر هزينه مي شد
مرحوم حاج شيخ حسنعلي نخودكي چون در مكاشفه مي بيند كه حضرت رضا عليه السلام در همين موضع (كه بعدا قبرش شد) ايستاده اند و به زائرانشان عنايت مي فرمايند
= شرح واقعه دركتاب احوالاتشان درج شده است از آنجا نقل كنيد وصيت مي كند كه او را در اينجا دفن كنند و گويا ازطريق مشاهده وبصيرت؛ مطلع شده بوده است كه در آينده اين صحن راتخليه مي كنند فلذاوصيت كرده كه وقتي حفر مي كنند براى دفن؛ طبق معمول فقط بقدر قامت گود نباشد و چندين متر پايين بروند و در عمق او را دفن كنند
در تخليه قبور صحن عتيق داعشيان متلوي مي خواسته اند قبر ايشان را هم تخليه كنند چون در خاكبرداري زير صحن عميقتر از مقدار مزبور بوده است برخي كه متدين بوده اند پيشنهاد مي كنند كه چون قبر فقط نيم متر جلوتر از دالان است و زير دانال هم بنانيست تخليه شود چه اشكالي دارد كه اين موضع قبر شيخ خاكهايش تا بالا تخليه نشود و بشود جزو ستون و ديوار اين قسمت اما منكرين داعشي مصر بودند كه تخليه كنند و مجري هم مهندسي بوده كه با دريدگي اصرار مي ورزيده كه ناگهان از ارتفاعي كه مشرف بر كارگاه تخليه صحن بوده پايش مي لغزد و مي افتد با اينكه مسافت هفت هشت ده متري بيشتر نبوده اما ضربه مغزي مي گردد و در كوما مي رود كه نمي دانم سرانجامش جه شد هلاك شد يا برگشت = اعاذنا الله من سخطه و سخط اوليائه خلاصه با اين واقعه و انتشارش ميان كاركران و خادمان كه سبب فضاحت بيشتري براى داعشيان متولي مي گردد؛ به ناجار همان پيشنهاد عدم تخليه موضع قبر و جزو ديوار قرار دادن را عمل مي كنند و قبر ايشان در جاى خودش در ادامه دالان و زير اولين لوح صحن سنك حفظ مي گردد
= ابتدا لوح قبر را عوض كردند جون رويش نوشته بود تربت كيميا اثر مقتداي اهل نظر
= آن هم براى كسي كه شصت سال از وفاتش مي گذشت و زائرينش نه فقط عوام بلكه بزرگان علماء بودند يكي از كساني كه با دستور العمل ايشان به مكنت دنيايي رسيد امام خميني بود كه دستورالعملش در رساله تعقيبات نماز آمده است
=تصوير لوح اصلي قبر در محل اصلي هنگام ورود به صحن

= بعد كلا سنگ قبر اصلي را برداشتند و يك لوح كوچكي حاوي نام و تاريخ وفات به ديوار داخل ايوان بزرگ كه دو ورودي كوچك در ان است نصب كردند و ماموران هي مردم را بطرف ان سوق مي دادند و بجز روي افراد غريب و غير مطلع اين كارشان تاثيري نداشت و غالب مردم نمي رفتند پاي ان سنگ بي قبر زيارت كنند و روي كف صحن با اينكه نوشته اي نداشت دست مي گذاشتند و فاتحه مي خواندند و هر كه مي خواست هم تلاوت مفصلي و ختمي بردارد در دانلان يا دو طرف راه مي نشست

= و موضوع انكار متصديان تسلط يافته بر استانه و رفتارهاى داعشيشان امري نبود كه فقط از رويكرد عملجاتشان احساس شود بلكه صريحا توسط متصديان هم علنا ابراز مي شد يادم است حدود 15-16 سال قبل يكي از فضلاي قم به ديدن آمده بود و به مناسبتي همين بحث پيش آمده بود و من با حرارت اين موضوع را بيان مي كردم ولي مي ديدم به آن عميقي مخاطب مطلب را گويا باور نمي كند كه خداوند مدد فرمود و ناگهان از درب يكي ديگر از فضلاي قم به ديدن آمد و ضمن اينكه كي رسيده و بايد برود و عجله دارد گفت چون مسؤول فرهنگي دانشگاه آزاد ... است همراه با كاروان دانشجويان آمده و دنبال تهيه كوپن غذاي اشپزخانه حضرتي بوده و رفته صحن پائين پاي مبارك دفتر متصدي حراست يا چيزي شبيه اين كه گفته بودند اگر اين تلفن بزند به همه دانشجويان غذاي اشپزخانه حضرتي مي دهند و اين روحاني شروع كرده كه ما كاروان اورده ايم و چنانند و مي خواهيم كار فرهنگي بشود و اگر غذا جور بشود خيلي تاثير مثبت دارد وووو آن متصدي هم ازايشان كه خوش سيما هم هست و خوش زبان ووو خوشش مي ايد و مي گويد كار شما ارزش دارد و اين كارها بايد بشود و چيست اين جمع شدن مردم سر قبر نخودکي و ما جمعش كرديم و حالا اخيرا (چون جديدا مرحوم مجتهدي را دفن كرده بودند) اين جعفر مجتهدي دورش شلوغ مي شود ووو مقداري جسارت كرده بود و بايد جمعش كنيم ووو ان روحاني هم براي اينكه كوپن غذاي دانشجويان را بگيرد سكوت كرده بود = غرض اينكه شاهد غيبي رسيد و نص صريح متصديان هم بدون اطلاع قبلي رسيد و آن مخاطب مستمع هم كه در بارو كردن عمدي بودن اين امور ترديد داشت از اينكه چنين شاهدي ناگهان رسيد وموضوع را مستند كرد بسيار متعجب و معتقد شد و بنده هم شاكر خداوند كريم
ولذا رفتارهايي مثل تخريب پنج امامزاده و قتلگاه و مغتسل رضوي علیه السلام با عمد و برنامه بوده است و منع ماموران هم برنام هرزي شده آمرينشان است
= حالا كه صحبت خانواده مرحوم حاج شيخ اصفهاني شد صحبتي هم از تنها فرزند پسر ايشان بشود كه شرح احوالات پدر را جمع آوري و نشر نمود شیخ علی مقدادی اصفهانی با ذكر يك خاطره در سفري كه شايد سي سال قبل به طهران داشتم بر منزل پسر عمه مان آقاي دكتر احمد يزدي داماد دوم مرحوم شهيد مطهري وارد شده بودم و بخاطر اظهار علاقه خانواده مرحوم شهيد مطهري و فرزندان به ديدن و اينكه برادر بزرگ مرحوم شهيد مطهري هم به طهران آمده و در خانه شهيد مطهري هستنذ دعوت شديم كه جند قدم فاصله داشت بعد از ديدنيها و صرف ناهار برادر بزرگ مرحوم شهيد مطهري كه خيلي شبيه ايشان بود گويا مرحوم مطهري با لباس غير روحاني و ايشان در اول تحصيل با شهيد مطهري با هم به قم آمده بودند و مدتي هم تحصيل كرده بود گفت ما ديروز كه به طهران رسيديم ماشين مان را دزد برد و تويوتاي سواري بود و رفته ايم كلانتري و اگاهي وووو چيزي معلوم نشده و مي گويند اوراقش مي كنند و ديگر دستت به ان نمي رسد شما نشاني از فرزند مرحوم شيخ حسنعلي داريد گفتم بله نزديك شماست و ادرس دادم رفتند
فردايش ايشان آمد به ديدن ما و گفت ما رفتيم به ديدن ايشان و اضطرار خودمان گفتيم و ايشان هم ما را شناخت و محبت كرد و نوشته اي داد گفت اين را بگذاريد زير يك چيز سنگين مثل كمد پر از وسايل ووو = ان شاء الله ماشين شما بر مي گردد
ما هم نوشته ايشان را كه بسته بود گذارديم زير كمد سنگيني
شب به ما پليس خبر داد كه بياييد ماشينتان را ببريد
رفتيم تحويل گرفتيم همه چيز دست نخورده و سالم
و هيچ باز نكرده و نبرده اند حتى وسايلي داخل ماشين بود پليس هم گفت خيلي عجيب است و امروزه كمترين كاري كه مي كنند اوراق كردن و فروختن قطعات ماشين است خصوصا ماشين شما كه خارجي است و ارزشمند
و گويا تاثير ان عمل اين بود كه سارق را چنان در فشار گذاشته كه نه تنها ماشين را رها كرده از وحشت و فشار بلكه از وسايل داخلش هم چيزي نبرده بود
مرحوم شیخ علی مقدادی اصفهانی در 27 اسفند ماه 1388 فوت كرد و چون مي دانست كه اين مقابر شهري مرتبا در حال دست اندازي و تخليه و چندساله و اهك ريختن ووو وصيت كرد كه او در مقبره ابو علی فارمدی از عرفا در روستای فارمد از توابع مشهد مقدس دفن كنند

تصوير حاج شيخ علي مقدادي
در سده اخير در روستاي فارمد يك كارخانه سيمان احداث شده است و به همين خاطر جاده آسفالته ويژه‌اي از مشهد به كارخانه مزبور و روستاي فارمد متصل شده است. جاده سيمان از طريق خيابان طبرسي، حاشيه سيلوي گندم و ميدان بار نوغان به كشف‌رود می‌رسد و با عبور از روي پلي كه يكي از اهل فارمد به نام حاج رجبعلي در سده اخير احداث كرده است، به سوي شمال شهر مشهد پيش می‌رود تا به روستاي فارمد و كارخانه سيمان برسد.
ادرس مشهد میدان بار نوغان (رسالت) انتهای جاده سیمان بعداز جاده شهرک مهرگان و قرقی۳ کیلومتری رد می شوید مراتع کشاوزي یه روستای فارمد وارد خواهید شد. از انتهای خیابان طبرسی به سمت رسالت، سیس آباد و قرقی و بعد هم روستای فارمد حدوداً کیلومتر ۲۰ جاده سیمان محسوب میشود وقتی به روستای فارمد رسیدید –فارمد ۲ مسیر خاکی است حدود ۳۰۰ متر ادامه دهید به مزار ابوعلی فارمدی خواهید رسید


معرفي مشهد آثار مهدوي عليه السلام نقطه میانی صحن پشت سر مبارک ( عتیق - کهنه) حضرت رضا علیه السلام نزدیک درب بست بالای سر (شیرازی) تا سقاخانه
به نقل از آیت الله حاج شیخ مجتبی قزوینی از شاگردان برجسته مرحوم آیت الله میرزا مهدی اصفهانی چنین است:
آقای سید محمد باقر دامغانی، ساکن مشهد، از علما و شاگردان مرحوم آیت الله آقا میرزامهدی غروی اصفهانی قدس سره بود و زیاد به خدمت آن بزرگوار می‌رسید.
ایشان سال‌ها به مرض سل مبتلا بود و بسیار ضعیف و نحیف شده بود. در آن زمان این بیماری غیر قابل علاج بود و همه از مداوای ایشان مایوس شده بودند.
روزی دیدم ایشان بسیار سر حال، سالم و بانشاط و بدون هیچ کسالتی نزد ما آمد. همه‌ی ما تعجب کردیم و از علت شفا یافتنش پرسیدیم.
گفت: یک روز که خون زیادی از حلقم آمد و دکترها مأیوسم کرده بودند، خدمت استادم، آقا میرزامهدی اصفهانی، رفتم و به ایشان شرح حالم را گفتم.
معظم له دو زانو نشست و با قاطعیت عجیبی به من گفت:
تو مگر سید نیستی؟ چرا از اجدادت رفع کسالت خود را نمی‌خواهی؟ چرا به محضر حضرت بقیة الله الاعظم علیه السلام نمی‌روی و از آن حضرت، طلب حاجت نمی‌کنی؟ مگر نمی‌دانی آنها اسمای حسنای پروردگارند ؟
آیا در دعای کمیل نخوانده‌ای که فرموده یا من اسمه دواء و ذکره شفاء؟
تو اگر مسلمان باشی، اگر سید باشی، اگر شیعه باشی، باید شفایت را همین امروز از حضرت بقیه الله، ارواحنا فداه، بگیری!


تشرف در حرم رضوي علیه السلام
و خلاصه، آن‌قدر سخنان محرک و تشویق کننده به من گفت که من گریه ام گرفت و از جا بلند شدم، مثل آن که می‌خواهم به محضر بقیه الله عجل الله فرجه بروم.
لذا، بدون آن‌که متوجه باشم، اشک می‌ریختم و با خود زمزمه می‌کردم و می‌گفتم:
یا حجة بن الحسن العسکري ادرکني!
و به طرف صحن مقدس حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام می‌رفتم.
وقتی به صحن کهنه ( پشت سر مبارک) رسیدم، آن جا را طوری دیگر دیدم. صحن بسیار خلوت بود و تنها جمعیتی که در آن دیده می‌شدند، چند نفری بودند که با هم می‌رفتند. و پیشاپیش آنان، سیدی بود که من فهمیدم، حضرت ولي عصر علیه السلام هستند.
با خود گفتم: چون ممکن است آنها بروند و من به ایشان نرسم، خوب است که آقا را صدابزنم و از ایشان شفای مرض خود را بگیرم.
همین که این خطور از دلم گذشت، دیدم آن حضرت برگشتند و نگاهی با گوشه چشم به من کردند و عرق سردی بر بدن من نشست
ناگهان، صحن مقدس را به حال عادی دیدم. دیگر از آن چند نفر خبری نبود و مردم به طور عادی در صحن رفت و آمد می‌کردند. من بهت‌زده شدم. در این بین متوجه شدم که آثار کسالت سل در من نیست.
به خانه برگشتم و پرهیز را شکستم و آن‌چنان حالم خوب شده است که هرچه می‌خواهم سرفه کنم، نمی‌توانم و سرفه‌ام نمی‌آید.

مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی، در این جا، به گریه افتادند و فرمودند:
بلی؛ این بود قضیه‌ی آقای سید محمدباقر دامغانی. و من بعد از سال‌ها که او را می‌دیدم، حالش بسیار خوب بود و حتی فربه شده بود.



محل ملاقات سفیر ناحیه مقدسه با شیخ حسن کاظمینی
مشهد آثار مهدوی منه السلام تشرف کاظمینی در کاظمین است
ولي محل ملاقات او با فرستاده ناحيه مقدسه منه السلام در صحن رضوي علیه السلام است
اما دقيقا ذكر نشده كه در كدام صحن و كجايش بوده است
ولي محتمل است در صحن پشت سرمبارك (سقاخانه بوده) باشد
چون او در بازار متصل به حرم كه به وراق دارالولايه فعلي منتهي مي شده كسب مي كرده است
همان بازاربزرگ قديم كه ادامه بازارفرش مقابل سرشور بوده كه تا درب حرم متصل بوده است
و صحن جمهوري و قدس انوقت احداث نشده بوده است
و گوهرشاد هم صحن تعبير نمي شود و مسجد تعبير مي شود
و اين بازار محل كسب؛ از جلوي مدرسه هاى پريزاد و دو درب (كه هنوز هست يكي مدرسه است و يكي دار المصاحف شده) و مدرسه بالاسر (كه فعلا شده دارالولاية) مي گذشته و به صحن پشت سرمبارك (عتيق) منتهي مي شده است
نزديكترين گوشه صحن به نقطه ملاقات با سفير ناحيه؛ گوشه راست صحن عتيق؛ وقتي از درب ساعت به صحن عتيق وارد مي شويم است كه در نقشه زير مسير بازار با رنگ خردلي و گوشه صحن (محل ملاقات) با نشانه سبز مشخص شده است


* مرحوم غلامحسين طهراني تبریزی = صحن عتیق – پنجره فولاد :
ولی الهی غلامحسین تبریزی مدفون در صحن پشت سر مبارک نزدیک پنجره فولاد
برای معرفی ایشان از یاد مولا 94 بهره می بریم
لینک یاد مولا 94
قبور محترمين مدفون در صحن عتيق در وضعيت فعلي احداث دارالحجة، در نقطه محاذي آن در رواق مزبور مي باشد
ولذا قبر مرحوم غلامحسين طهراني تبريزي؛ بجز نشان در صحن پشت پنجره فولاد؛ همچنين در رواق دارالحجة
و پشت ديوار نزديكترين نقطه به مرقد رضوي علیه السلام هم نشان داشته و قابل زيارت است
- از مواردي كه حضرت منه السلام شخصا در وقت فوت و تشييع و تدفين و يا بر قبرشان حاضر مي شوند،
همين موفقين به شرف صحبت و ارتباط و زيارت حضرت صاحب الامر منه السلام مي باشد،
ولذا همه اين موارد قبورشان بنحوي از مشاهد آثار مهدوي منه السلام است،
اما در كتاب و شرح مشاهد آثار مهدوي منه السلام اين موارد را صريحا نام نبرده ايم مگر مواردي كه واقعه حضور حضرتش علیه السلام ثبت شده باشد، و الا از نظر واقعيت مصداقيت دارد

برخي از نكات توجه نشده در واقعه غلامحسين طهراني تبريزي بروايت حاج مؤمن شيرازي:
اول: وضعيت لباس مرحوم غلامحسين تبريزي مرتبط با ناحيه مقدسه؛ كه عليرغم شرايط سخت ان دوران براى الزام مردم به لباسهاى كفار (كت وشلوار) و بگير و به بندها و حبس و زجرها؛ معذلك از لباس رايج متشبه به كفار پرهيز داشته و ملتزم به لباس متدينين بوده اند، و گرفتاري چند دقيقه اى و لباس كت و شلوار دادن را ابتلاء تعبير كرده اند، و حاج مؤمن هم كه اهل عبرت و التزام بوده فورا ملتزم شده، نه اينكه مثلا اين قصه ها را نقل كنند اما خودشان همواره لباس (تنگ و باسن نماي) كفار بپوشند
و يا حاضر نشوند لااقل در ايام زيارت و شرفيابي حضور معصوم (ولااقل در محدوده حرم) لباس متدينين را بپوشند.
پوشيدن عباي معمولي (سياه و قهوه اى) حفاظ خوبي است براى جمع بين التزام و نيز در چشم نبودن (براى آنكه محذوري دارد) و الا در عتبات كه از سلطه اينها بيرون است و محيط هم لباسهاى بلند رايج است بي عبا هم راحت مي شود ملتزم شد.
دوم: اينكه طعام طيب يا متبرك ناحيه عليرغم سادگيش طعم و عطر فوق العاده داشته، اين اوصاف بر مردم عادي مكشوف نيست
و فقط آنكه رخصت يابد بخاطر عنايت باز شدن ادراكات آنرا مي فهمد،
و اين جايزه آن كسي است كه حاضر مي شود غذاي چرب و نرم ظاهري معمولي را رها كند و قناعت به غذاي طيب ولو ساده بنمايد،
يعني اول جلوي شكم و هوس آنرا گرفته؛ تا به اين عنايت رسيده
و الا اگر بدون اين باشد كه همه افراد عادي هم چرب و شيرين معمولي را رها مي كنند؛ و اين غذاي ساده و مطبوع فوق العاده را بر مي گزينند،
و اين ديگر فضيلتي نبود و ترجيح خوشمزتر بر خوشمزه است،
و اما كسي كه شكم محور است؛ وقتي مي گويند فلان محصول الكل يا ژلاتين خوك يا اجزاي حرام يا ميته دارد؛
بروي خودش نمي اورد يا در مقام توجيه برآمده يا عزا مي گيرد كه چطور انرا ترك كند و يا مي گويد ان شاء الله بز است و مي خورد وووو
چنين شخصي به اين توفيقات راه نمي يابد. و اين توفيقات مال كساني است كه به دنبال طيبات و لااقل پرهيز از خبائث باشند.
سوم: وصيت به دفن پشت پنجره فولاد بخاطر رعايت ادب حتى بعد از وفات است كه شخص مدفون پشت سر حضرت علیه السلام و رو به قبله ظاهر و باطن است.

ايشان در همين مشهد ساكن بود و درشبستان شرق دالان گوهرشاد نماز جماعت مي خواند،
نکات تعلیقی
يكي از نكاتي كه همه همراهان التفات و التزام داشته باشند
عدم تبليغ عملي براى
محصولاتي است كه با اصول پاكزيستي يا طيبات سازگار نبوده و يا شرعا جزو مكروهات
وقتي ما ان همه مطالب درباره شكرسفيد يا افزودنيهاى صنعتي رايج در در محصولات غذايي بازار منتشر كرده ايم و مرتبا رسانه حيات اعلى گزارشهايي به مناسبتهاى مختلف هر هفته منتشر مي كند
طبيعي اهل مسير معرفت و اگاهي بودن خواندن و تامل اينها
كنارگذاشتن از چرخه مصرف است
حالا اگر بخاطر ضعف اعتقاد يا سستي اراده كسي ملتزم نيست يا افتان و خيزان عمل مي كند
اما در منظر ديگران يا به عنوان خيرات يا هديه انها را بكار نبرد كه اين امر تبليغ عملي بر خلاف اموخته هاست
اگر جلوي نفس مان را نمي توانيم بگيريم كه مصرف نكنيم
مي توانيم كه با نخريدن براى هديه و خيرات و هديه نكردن عقيده پاكزيستي را ابطال نكنيم

آنچه ديده مي شود عليرغم همه اگاهيها افراد گز اصفهان يا هر شيريني صنعتي ديگري را مي خرند و مصرف كنند اين به سستي و عدم جديت مربوط مي شود
اما اينكه ان را بخرند و ببرند هديه كنند
اين جاي هيچ بهانه و عذري به اسم سستي اراده نيست
و فقط مخالفت و اظهار بي اعتقادي به معارف پاكزيستي است ولو بدون قصد انجام گرفته باشد
بله اگر يكوقتي گز اصفهان يا شيريني هر محل ديگر با مواد كاملا طبيعي و سالم و بدون افزودنيها جايي پيدا شد انوقت هديه ببريد با توضيح اينكه خالي از غيرطبيعي و ناسالم است
اما محصول رايج در بازار ولو نوع گرانقيمت و مارك مرغوبش وقتي مخلوط باشد با يكي از اجزاء مشكلدار به عنوان هديه و خيرات نبريد
نمي گويم در جايي ميهمان بوديد معركه بگيريد من نمي خورم
مي توانيد برداريد و بعدا بخوريد يا به ديگري ملتزم نيست انفاق كنيد
يا در وضعيت خاص قرار گرفتيد و ضعفتان گرفت يا فشارتان پايين افتاد مصرف هم بكنيد
مي توانيد بجاي اينها از مغزجات با كيفيت يا محصولات طبيعي كه بحمدالله در بازار متنوعش هست بجاي شيرينينهاى صنعتي هديه كنيد

و نيز همه تان مي دانيد كه غذاي بازار مكروه است
خصوصا از اجناس سطح عمومي و فاقد كيفيت خاص اگر باشد
مثلا آش خريدن يا حليم و خوراكهاى ديگر بازار خريدن وجهي ندارد
مشكلات كيفيت اينها يكطرف كراهت ان هم يكطرف
خودتان يكوقتي در جايي مضطر شديد خريديد يا ميهمان بوديد و اتفاقا غذايي جز اين نبود بحث ديگري است نمي گويم معركه بگيريد كه من نمي خورم اما در برنامه هايي كه همه اشنايند و مرتبا تكرار مي شود ان امر اتفاقي را تعميم ندهيد و هر هفته تكرار كنيد
خصوصا كه افراد در برنامه اي به اسم بصيرت الهي يا سفر معاهده يا هر برنامه اى كه همراهان هست
و ما اهل اگاهي و معرفتشان مي دانيم
مناسب نيست كه تهيه و عرضه شود
كار شماها تاييد صحت اين كار محسوب مي شود
ضمن اينكه اهمال توصيه شرع است

گز اصفهان يا اش سبزي شيراز يا شله مشهدي يا اش شولي بازار يزد يك مثال است
و ساير موارد مشابه در همه شهرها از همين قبيل است

- براى برنامه خوراك در سفرهاي جمعي مثل اردوهاي بصيرت
اگر باني تهيه غذاي خانگي طيب ندارد
مي توانيد نوع غذا را معين كنيد و بگوييد همه همين نوع غذا را كه براى همه تهيه آن ساده است بياورند
و انجا همه با هم بخورند
مثل اوردن نان و ارده شيره طبيعي براى صبح يا طبخ كتلت خانگي براى ظهر

صبحانه نان و و ارده شيره باشد = غذاي كم حجم بسيار مقوي و پرانرژي و وزنا هم سبك است
نه گرم كردن دارد و نه وسيله لازم دارد و نه وزني ووو

ناهار هم مثل اين مي شود تدارك ديد
غذاهايي چون حمص و فول و متبل بامجان ووو كه در تالار غذاهاي حكيمانه معرفي شده است
و در بيابان و هم راحت مي شود درست كرد
چاره اش نيم كيلو بادمجان براى هر نفر و مقداري ارده و ليموست
و انجا با هيزم مي شود اتش درست كرد و طبخ نمود و خيلي ساده و سريع اماده مي شود نه وسيله و ابزار لازم دارد نه تخصص نه زحمت دارد

و هكذا مثل اينها از غذهاي ساده ديگر براى شام



*حر عامِلی
محمد بن حسن بن على بن محمد بن حسین، معروف به شیخ حر عامِلى در شب جمعه 8 رجب سال 1033 هجرى در خانواده‏اى اهل علم و علاقه‏مند به خاندان رسول خدا صلى الله علیهم اجمعین در روستاى مشغره در منطقه جبل عامل لبنان دیده به جهان گشود.
«شیخ حرعاملِی علامه و استاد و رهبر، محقق دقیق، عالمی جلیل‌القدر و دارای منزلتی والا و فاضل و كامل است و در علوم مختلف تبحر و تخصص دارد.
منطقه جبل عامِل به دست ابوذر غفارى شیعه شد و توسط آن سردار بزرگ اسلام با اهل بیت رسول خدا صلى الله علیهم اجمعین آشنا گشت
نسب محمدبن حسن ‌ معروف به حر عاملی مشغری با 36 واسطه به حربن یزید ریاحی شهید و آزادمرد حادثه كربلا می‌رسد.

اساتید
شیخ حُر عاملى در وطن خود جبل عامل در طول زندگی خود نزد اساتید بزرگى به فراگیرى علوم آل محمد صلى الله علیهم اجمعین پرداخت و از آنان بهره‏هاى فراوانى برد كه اثر مهمى در رشد و نمو او داشت و او را آماده ساخت تا عالمى بزرگ و مجتهدى نام آور گردد.

از جمله:
1. پدرش حسن بن على (درگذشت 1062 هجرى).
2. عمویش شیخ محمد بن على حُر (درگذشت 1081 هجرى)
3. جد مادریش شیخ عبد السلام بن محمد حُر.
4. شیخ زین الدین، صاحب معالم و فرزند شهید ثانى.
5. سید حسن حسینى عاملى.
6. مولى محمد طاهر بن محمد حسین شیرازى نجفى قمى.
7. شیخ على نوه شهید ثانى‏
8. استاد محقق آقا حسین خوانسارى‏


شیخ حُر عاملى داراى تألیفات ارزشمند و گران‏بهایى است. وى عمر شریف خود را وقف خدمت به شریعت مقدس اسلام و مذهب حق اهل بیت عصمت و طهارت نمود و با وجود مشاغل فراوان مانند شیخ الإسلامى و اشتغال به درس و تربیت علما، تألیفات فراوانى نیز از خود به یادگار نهاده كه یكى از آنها كتاب ارزشمند «وسائل الشیعة» است كه از زمان نگارش تا این زمان پیوسته مورد توجه و عنایت فقهاى اهل بیت و مجتهدین شیعه قرار گرفته است.

از جمله دیگر تألیفات ایشان می توان به الجواهر السنیة فی الأحادیث القدسیه، الصحیفة الثانیة من أدعیة علی بن الحسین علیه‏السلام، تفصیل وسائل الشیعة إلى تحصیل مسائل الشریعة، هدایة الأمة إلى أحكام الأئمة علیهم‏السلام، من لا یحضره الإمام، إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، رسالة فی الرد على الصوفیة، و بسیاری کتاب ارزشمند دیگر اشاره نمود.

شیخ حر عاملی تشرف هم داشته است
در همان لبنان قبل از مهاجرت به ایران

وفات‏
شیخ حر عاملی به نقل از کتاب «الدر المسلوك» نوشته برادر شیخ در روز 21 رمضان سال 1104 هجرى در سن 72 سالگی در مشهد رضوی علیه السلام دیده از جهان فرو بست. برادرش در مسجد زیر گنبد در کنار منبر بر او نماز خواند و بدن مطهرش را در صحن پشت سر مبارک (عتیق-سقاخانه) در كنار مدرسه میرزا جعفر دفن نمود
آن بزرگوار در کتاب « اثباة الهداة » یکی از خاطرات دوران کودکی خود را در ردیف معجزاتی آورده که به چشم خود دیده است . وی می نویسند :

در کودکی – حدود ده سالگی – به مرض بسیار سختی دچار شدم که بستگانم گرد من جمع شدند و در حال گریه زاری مهیای عزا شدند و یقین داشتند که من همان شب از دنیا خواهم رفت .
در همان حال بین خواب و بیداری ، پیامبر عزیز اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و امامان دوازدهگانه علیهم السلام را دیدم .

به آنها عرض سلام نمودم و با یک یک آنها مصافحه کردم ، بخصوص با امام جعفر صادق علیه السلام گفتگو نمودم که مضمون آن الان در خاطرم نیست ، جز اینکه می دانم در حق من دعا کردند .

چون به امام زمان علیه السلام سلام کردم و با ایشان مصافحه نمودم ، گریستم و عرض کردم : مولای من؛ می ترسم در این مرض بمیرم در صورتی که هنوز بهره خویش را از علم و عمل نگرفته ام .

امام زمان علیه السلام فرمود : نترس که در این بیماری نمی میری بلکه خداوند تو را شفا می دهد و عمر درازی خواهی کرد .

سپس کاسه ای که در دست داشت به من داد . من نیز نوشیدم و در همان لحظه خوب شدم و بیماری ام به کلی برطرف شد و نشستم . بستگانم از این حال شگفت زده شدند و من هم تا چند روز قضیه را برای آنها نقل نکردم .

وسائل الشیعه

این کتاب مجموعه ‌ای از روایات اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام درباره احکام شرعی در تمام ابواب فقه است که طی بیست سال به نگارش درآمده.

... دارای كتب زیادی است؛ از آن جمله كتاب بزرگ وسائل‌الشیعه...»

او صاحب «رسائل» است كه جامع و كامل است و ساحلی ندارد؛ و با تالیف آن بر مسلمانان منت نهاد.»



*مرحوم دوایی مدفون در صحن پشت سر مبارک حضرت اباالحسن الرضا علیه السلام (عتیق /سقاخانه)
مرتبطین ناحیه مقدسه و کارگزاران حضرت منه السلام بودند
مرحوم دوائي از تجار نبودند
و ايشان طبابت مي كردند و داروخانه داروهاى رايج داشتند
اشاره به برخي احوالات ايشان در دروس معرفت الهي سطح ششم شده است
نكته هاى ناگفته واقعه مرحوم دوائي:
وقتي كشتي به غرق شدن افتاد كه ظاهرا اسبابي و علتي ظاهري در كار نبود يعني بدون اينكه هوا طوفاني باشد دريا به تلاطم افتاد و كشتي شروع به غرق شدن كرد
و مرحوم دوائي از طريق توسل علت را بدست آورده و سراغ ان دختر رفت
و با ضمانت براى جبران اسيبها و تامين زندگي او وي را راضي كرد تا كشتي در حال غرق نجات يافت
مطلب مفيد واقعه: ارتباط آن مرحوم با ناحيه مقدسه و اينكه ظلم به يك مظلوم مي تواند كشتي را غرق كند كما اينكه جبران ظلم و رضايتش مي تواند افراد را از مهلكه قطعي نجات ده
دو واقعه دیگر:
1- در زمان آیت الله بروجردی مطرح شده بود که ما احادیثی داریم که : علماء أمتي أفضل من انبیاء بنی اسرائیل. اگر مقصود از علماء را ائمه علیهم السلام بگیریم که مصداق تام ان هستند که همین هم هست درست است
ولی اگر بخواهیم بگوییم افرادی غيرمعصومين مثل سلمان را شامل می شود بحث چگونه می شود؟!
فکر ایشان (مرجع بروجردي) را این موضوع مشغول کرده بود، بعد اقای دوایی که در صحن کهنه مشهد دفن هستند به قم رفته بود و بر ایشان وارد شده بود و همراه ایشان شده بود و گفته بود شما در این زمینه فکرتان مشغول شده است...... ایت الله بروجردی با تعجب می گویند: چطور؟ اقای دوایی می گوید به درشکه چی بگویید که به قبرستان برویم...... و خلاصه در آنجا مرده ای را برای ایشان زنده کرده بود و گفته بود عیسی علیه السلام می گفته: إحياء الموتى باذن الله و من می گویم: بإذني!!
و این بأذني یعنی صاحب آن یک مرتبه در فنا جلوترند چونكه مذهب حضرت ختمی مرتبت مذهب اکمل است. و اينها تابع حضرت اكمل هستند
خصوصیت اولیاء کُمّل این است که : لا یسبقونه بالقول و هم بامره یفعلون. سبقت در قول نمی گیرند و تا به آنها دستور نرسیده است کاری نمی کنند حتی کرامات تا دستور حق نرسیده تصرف نمی کنند و این غیر از افراد ضعیف است که مثلا تا حرزی يا دعايي داشته باشند بخواهند زود استفاده کنند.
افراد کمل به غیر از اذان حقتعالی کاری نمی کنند حتی در اجابت دعوات و شفاعت کردن، چون آنها فانی در اراده حقتعالی هستند و اگر باذنی هم بگویند این غلط نیست و تجری (برحق) نیست زیرا او فانی در اراده حق است و در مقام ادعا در مقابل خدا نیست.

2 - در قضیه دیگری به او گفته بودند که از مشهد بیرون بزند ان هم از راه کور و ميانبر نه از جاده
و این کار را کرده بود و گفت رسیدم به روستایی که در ان باغی بود و چراغی در ان روشن بود و رفتیم دیدیم پیرمردی ناله می کند و دیدیم همه جا روشن و معطر است و فهمیدم که ممکن است حضرت صاحب الامر منه السلام تشریف داشته باشند. وقتی من را دید گفت دکتر آمد. گفتم از کجا می دانید من دکتر هستم؟ گفت قبل از اینکه بیایی حضرت مولا صاحب الامر منه السلام اینجا تشریف داشتند و گفتند ما برایت دکتر می فرستیم. بنده هم او را معالجه کردم و برگشتم. ظاهر اقای دوایی هم به گونه ای بود که ادم های مذهبی ممکن است او را ادم حسابی ندانند.
جون ظاهر مرحوم دوائي تيب مذهبيها را نداشته بخاطر ماموريت بنهاين كه داشته و اين شرايط بعضا با اجازه ممكن است بيش بيايد
و از نظر افراد ظاهربين غالبا مستور مي مانده است



همچنين از مشاهد آثار مهدويه علیه السلام آنچه در ذيل واقعه مرحوم آقانجفى اصفهاني
در كتاب استجاره به مسجد سهله و اصحاب استجاره به مسجد سهله ص 178 معرفي شد مي باشد
شرح واقعه تشرف در حرم مطهر رضوی علیه السلام برگرفته از کتاب شریف استجاره به مسجد سهله و اصحاب استجاره به مسجد سهله ص 178:
.....مرحوم آقای نجفی واقعه تشرف دیگری را (که بعد از عمل استجاره و توسلات در مسجد سهله عنایت شده ) به اجمال و اشاره می نویسد:شبی با کمال پریشانی احوال، مابین مسجد سهله و کوفه مشغول توجه و تضرع بودم و پریشان احوال متذکر آیات عذاب بودم. از آن سمت راه را گم کردم و در زمین پس و بلندی می افتادم (ناگاه) شخصی از بزرگان دین را دیدم دست مرا گرفت و به نزدیک مسجد صعصعه رسانید و در آن جا به قدر یک ساعت نصایح بالغه فرمود... مجملا چون خواست غایب شود، ظرفی به من داد که در آن شربتی مثل پالوده بود. چون آشامیدم، دانستم آن چه را که دانستم. دیگر آن شخص را ندیدم تا (اینکه) در سفر مشهد مقدس در شب اربعین؛ در " توظیف خانه" او را دیدم، و آنچه باید بفرماید شنیدم، و به درگاه الهی شاکر شدم.

نکته: طبق این واقعه؛ این مکان از مشاهد آثار مهدوی منه السلام محسوب می گردد. اما در میان اماکن حرم شریف رضوی علیه السلام محلی به نام "توضیف خانه" موجود نمی باشد، ظاهرا نسخه تصحیفی دارد، در وجه صحیح آن سه احتمال مطرح می باشد:
اول: اگر متن اصلی " توظیف خانه" باشد؛ مقصود محل بکار گماردن و مدیریت موظفین(اداره خادمان و کارمندان) حرم رضوی علیه السلام است.
دوم: اگر متن " مضیف خانه" باشد؛ مقصود مهمانسرای رضوی علیه السلام بوده؛ که در آن زمان (دوره ناصری) موقعیتش در ضلع جنوبی بست بالا (غرب مدرسه دو درب) محل امروز صحن بالاسر مبارک (صحن جمهوری اسلامی) می باشد.
سوم: اگر متن اصلی "توحید خانه" باشد؛ مقصود یکی از رواقهای شمالی حرم مطهر رضوی علیه السلام در پشت پای مبارک و متصل به روضه منوره و جلوی پنجره فولاد؛ در صحن عتیق می باشد. توحید خانه ها از بناهای دوره صفوی؛ و برای اجتماع جهت برگزاری حلقه های "ذکر گفتن" ساخته شده است.
چهارم: اگر همچنانكه ترجيح دارد مقصود ضيافت خانه رضوي باشد
ضيافتخانه رضوي علیه السلام در زمان واقعه در محل رواق گنبد الله ورديخان بوده است

فلذا موضع تشرف اقانجفي اصفهاني در گنبد الله وردى خان بوده است:
بناى مشهور به گنبد الله وردى خان را سردار مشهور شاه عباس صفوى به عنوان مقبره خويش در شمال شرق گنبد حاتم خانى و شرق توحيد خانه احداث كرده و از رواقهاى بسيار هنرى و ارزشمند حرم حضرت رضا عليه السلام است. ساختمان بنا در سال درگذشت الله وردى خان 1022 ق به پايان رسيده و خان در آن مدفون شده است. ين رواق بنايى هشت گوش با هشت صفّه است. كمترين فاصله اضلاع رو به رو 57/8 و بيشترين آنها 30/12 است. ارتفاع گنبد از كف 9/16 متر مىباشد. ديوارهاى گنبد الله وردى خان با كاشيهاى نفيس رنگارنگى پوشيده شده است. اين رواق در سالهاى 1340 تا 1347 خورشيدى مرمّت و رويه بيرونى گنبد آن با مس پوشانده شده است؛ از گنبد الله وردى خان در دوره صفوى و نادرى عموماً به عنوان ضيافت خانه و محل صرف شربت استفاده مىشده است به جاى دارالضيافه.

توضیح: صحن های مبارکه که محیط بر حرم منور رضوی علیه السلام متصل به آنست؛ چهار صحن می باشد:
اول: صحن قبله یا صحن پشت سر مبارک: که افضل اماکن و جامع قبله ظاهر و باطن است در اینجا وقتی برای دعا رو به قبله می کنیم رویمان به ضریح مطهر است و برای رو به قبله بودن پشت به حضرت امام رضا علیه السلام و خلاف ادب نمی کنیم ولذا برای زیارات و عبادات بسیار مناسب است از این رو در طول تاریخ این صحن بیتوته و اعتکاف اولیای الهی بوده است نامهای دیگر این صحن : کهنه؛ عتیق؛ سقاخانه؛ نقاره خانه؛ و "انقلاب" می باشد.
دوم: صحن پایین پای مبارک: که طبق آداب زیارت؛ افضل مسیرها برای تشرف به حرم مطهر برای زیارت است. شهرت دیگر این صحن؛ آزادی است.
سوم: صحن پیش روی مبارک : که مختص انابه و تضرع و عرض حال بوده برای توقفی مختصر؛ با رعایت آداب؛ و بطور ایستاده، این صحن به "گوهرشاد" نیز شهرت دارد.
چهارم: صحن بالاسر مبارک : که مختص دعا نمودن بوده برای توقفی ایستاده و بسیار کوتاه با رعایت آداب می باشد. ین صحن به "جمهوری اسلامی" نیز شهرت دارد.
آخرين ويرايش توسط Najm00158 on سه شنبه آگوست 09, 2022 4:55 pm, ويرايش شده در 4.
Najm00158
 
پست ها : 169
تاريخ عضويت: سه شنبه نوامبر 13, 2018 11:26 am

مشاهد آثار مهدوی و مزارات حرم رضوی پایین پای مبارک

پستتوسط Najm00158 » يکشنبه جولاي 31, 2022 3:25 pm

مشهد آثار مهدوی (علیه السلام) در پایین پای مبارک از کفشداری ایوان طلا تا ضریح منور
*يکي دیگر از مشاهد آثار مهدوی منه السلام که در حرم مطهر رضوی علیه السلام مطرح می شودو پايين پاي مبارک حضرت عليه السلام است از کفشداري چهار(شش سابق) قسمت به قسمت تا برسد به ضريح منور همه جايش مشاهد آثار مهدوي عليه السلام مي شود. ايوان طلا تا ضريح جا به جاي آن موضع اقدام شريف حضرت مهدي عليه السلام است.
بسته بودنش و محدوديت براي مردان؛ براي مردم عادي است براي امام علیه السلام اين حالت نيست و منعي سر راهشان نيست هميشه هم هموار است بخواهند از پايين پا بروند
يعني زائر زماني که اينجا هميشه هم از پايين پای مبارک حضرت علیه السلام مشرف مي شود براي خودش بسيار عالي است که هم طبق آداب زیارت از پايين پای مبارک مشرف مي شود و هم خودش در موقعيت بسيار خوب و عالي قرار مي گيرد که امام زمان عجل الله تعالي فرجه شريف از اينجا قدم به قدم محل قدمگاه مولا عليه السلام است ديگر اين حس و حال و معرفتش و... اينها به خود زائر بستگي دارد.



* عارف بالله حاج شیخ جعفر مجتهدی رحمة الله علیه
در کتاب عمل استجاره به عنوان اصحاب استجاره شناخته مي شود نزديک 8 سال در مسجد سهله ذکر فقط مي گفته و با کسي حرف نمي زدند
*ایشان 16 مرتبه توفیق تشرف پیاده به مشهد رضوی علیه السلام از مسافات بعیده مثل تبریز و عتبات و قم و...را داشتند
غالبا تصور مي كنند پياده مشهد يعني از نيشابور ايشان رفته در حاليكه پياده مشهد مرحوم مجتهدي از مسافات بعيده مثل پياده از تبريز يا پياده از عتبات يا پياده از قم وووو بوده است

خود ایشان مي گويد پدرم اهل بيتي متمول و وضع خوب در تبريز کاروان مي برد کربلا دو شير تربيت کرده بود يکي جلوي کاروان و يکي عقب کاروان
وقتی پدرم فوت کرد ما کوچک بوديم و تحت سر پرستي مادرم قرار گرفتيم مادرم خيلي توسل به حضرات معصومين عليهم السلام مخصوصا حضرت زهرا عليها السلام داشت
از همان سنين نوجواني علاقه عجيبي به تزکيه نفس داشتم و شروع به تهذيب نفس و خودسازي و تقويت اراده نمودم چون بسيار دوست داشتم به بينوايان و مستمندان كمك كرده و زندگي آنها را از فقر و تنگدستي نجات بخشم، سعي و تلاش بسياري مي‌نمودم تا معماي لاينحل كيميا به دست من حل گردد، لذا قسمتي از سرمايه پدري را در اين راه صرف نمودم ولي به نتيجه‌اي نرسيدم، اما چون اين كوشش من همراه با توسلات شديد بود، يك روز ناگهان هاتف غيبي به من ندا در داد: جعفر؛ كيميا، محبت ما اهل بيت عصمت و طهارت علیهم السلام است، اگر کيمياي واقعي مي خواهي بسم الله اين راه و اين شما .
با شنيدن آن نداي غيبي هدف و مسير زندگيم بكلي دگرگون شده و بر آن شدم تا به جاي اكتساب كيميا به دنبال حقيقت هميشه جاويد و پاينده، يعني محبت و دوستي ائمه اطهار (عليهم‌السلام) بروم.

بي‌قراري عجيبي سراسر وجودم را فرا گرفت و آن چنان بي‌تاب و حيران اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم‌السلام) شدم كه لحظه‌اي نمي‌توانستم در منزل و شهر خود باقي بمانم ، لذا صبح روز بعد از تبريز به قصد كربلاي معلي حركت كرده و از مرز خسروي وارد خاك عراق شدم. در اولين ايستگاه بازرسي، مأموران حكومتي عراق به خاطر نداشتن جواز ورود، مرا به عنوان جاسوس دستگير و به زندان انداختند. چندين ماه در زندان بودم.
و در آن جا شور و حالي كه نسبت به ائمه اطهار (عليهم‌السلام) داشتم را ادامه داده ودائماً در حال توسل بودم و استخلاص خود را از حضرت امير و آقا امام حسين (عليهما السلام) تقاضا مي‌كردم البته از همان روز اول تا آخر ، دائماً و در تمام حالات نظر آقا حضرت اباالفضل العباس (عليه‌السلام) بر من بود كم‌كم در اثر آن توسلات و رياضتهاي اجباري كه در زندان بر من وارد مي‌شد، روحم صفاي خاصي به خود گرفت، بطوري كه رؤياهاي صادقي مي‌ديدم و فوراً به وقوع مي‌پيوست كه باعث قوت روح و اميدواري در من مي‌گشت.
ايشان در مورد اقامتشان در نجف مي فرمودند :
شبي در خواب خدمت حضرت مولا علي (عليه‌السلام) مشرف شدم، ايشان فرمودند:
جعفر؛ فردا بي‌گناهي تو ثابت گشته و آزاد خواهي شد، بايدبه نجف اشرف بيايي و با دست مباركشان به محلي اشاره كرده و فرمودند: در اين محل و نزد اين پيرمرد كفاش به پينه‌دوزي مي‌پردازي از دستمزدي که مي گيري قسمتي را هزينه خود ساز
(کسی که متمول وضع خوب خودش هم اينهمه امکانات دارد بايد بياد پينه دوز شود)
و مابقي را در پايان هفته نان و خرما بخر و در مسجد سهله در ميان معتکفان تقسيم کن . صبح روز بعد مأموران زندان مرا آزاد كرده و اجازه ورود به خاك عراق را دادند و بدين ترتيب راهي نجف اشرف شدم و در همان محلي كه حضرت علیه السلام اشاره فرموده بودند؛ نزد آن پيرمرد پاره دوز شروع به كار نمودم تا تمام انّيت‌ها و آرزوهاي نفساني كه ناشي از خود فراموشي و تجملات زندگي بود از بين برود،
بعد از گذشته حدود يك سال اقامت در نجف روزي نامه‌اي از طرف برادرم كه در تبريز بود توسط شخصي به دستم رسيد كه در آن نوشته شده ‌بود از زماني كه شما به نجف رفته‌ايد اموال شما (كه عبارت بود از چندين باب مغازه در بهترين نقطه شهر تبريز و مستغلات ديگري كه از پدرم به ارث رسيده‌بود) در دست مستأجران مي‌باشد و آنها از پرداخت حق الإجاره خودداري مي‌نمايند و مي‌گويند: بايداز طرف شخص مالك وكالت داشته باشيد تا حق الإجاره را به شما تحويل دهيم . با توجه به اينكه شما دور از وطن مي‌باشيد و نياز به پول داريد وكالتي براي من بفرستيد تا مال الاجاره‌ها را جمع نموده و برايتان بفرستم.
در اين هنگام متوجه شدم كه مورد امتحان بزرگي قرار گرفته‌ام؛ متحير ماندم كه چه كنم؟ آيا با اين اندك ناني كه از پينه‌دوزي به دست مي‌آورم ارتزاق كنم يا مجدداً به زندگي مرفه خود كه از ارث مرحوم پدرم بود و از نظر شرعي هم بلامانع و حلال بود برگردم؟ با خود در جنگ و ستيز بودم و شيطان مرا وسوسه مي‌كرد، تا اينكه تصميم خود را گرفته و در پشت همان نامه براي برادرم نوشتم: عنايات حضرت اميرالمؤمنين (عليه‌السلام) در نجف شامل حالم بوده و از سفره پرفيض ايشان بهره‌مند مي‌باشم و ايشان هزينه زندگيم را كفايت كرده‌اند.

كساني كه در تبريز مستأجر من مي‌باشند، اگر توان مالي داشتند در محل استيجاري به سر نمي‌بردند. لذا به موجب همين دست خط وكالت داريد تمام املاك متعلق به من را به نام مستأجران و در تملك ايشان درآوريد و خداي من هم بزرگ است.
و بدين ترتيب در يك لحظه تمام ثروت و دارائي خود را بخشيدم، چرا كه اعتقاد بر اين داشتم كه حضرت مولا علي (عليه‌السلام) مرا تنها نخواهند گذاشت و همانطور كه در اين مدت چه از نظر معنوي و چه از نظر مادي پذيرايي شاياني از من نموده‌اند در آينده هم همين گونه رفتار خواهند كرد. اين يک امتحان از امتحانات ديگر
در نجف به دستور حضرت مولا علي (عليه‌السلام) راهي مسجد سهله شده و مدت هشت سال به طور مداوم، در آنجا معتكف گرديدم و به جز تجديد وضو و تطهير از مسجد خارج نمي‌شدم. در پايان اين مدت از طرف حضرت امير (عليه‌السلام) و آقا امام زمان (روحي فداه) عنايت زيادي به من شد.
اين هم احوالات آقاي مجتهدي عارف بالله است از اين طريق علم کسب کرده آيت الله نيست آيت الله به کسي مي گويند که در حوزه علميه کسب علم کرده باشد و ايشان در دسته اوليا جزو کارگزاران حضرت منه السلام و اليه التسليم است
در مورد شخصيت شيخ جعفر مجتهدي در دو كتاب لاله اي از ملكوت و در محضر لاهوتيان آمده است


اماكن حضور حضرتش علیه السلام در مشهد رضوي علیه السلام منحصر به مواضع مزبور نبوده و در جايجاى حرم شريف مي تواند باشد، اما موارد ثبت شده بطور خاص نقل و معرفي شده تا براى مشتاقان ارتباط حضرتش علیه السلام برخي مسيرها براى بهره مندي و توسل استفاده شود،.اگر كسي با تامل در مطالب منبر اثبات اولويت حضرت علیه السلام و لزوم صدق درمحبت حضرت علیه السلام ؛ در صدد بهربرداري از مواضع حضور حضرت علیه السلام و مشاهد آثار مهدويه علیه السلام برآمد.



* مرحوم شیخ حسن کاظمینی مدفون در رواق پایین پای مبارک دار السعاده :
واقعه شيخ حسن كاظميني مشرف به زيارت مهدوى منه السلام و داراى ارتباط با ناحيه مقدسه منه السلام و مدفون به دار السعاده رضوي علیه السلام (از ايوان طلا صحن پايين پاي مبارك = ازادي، وارد شويم رواق اول دارالسعاده است و در دسترس بانوان) = نشر در يادمولا = واقعه و نكات واقعه مورد مذاكره واقع شود
مرسولات ياد مولا منه السّلام89
شرح ديدن جناب آقا شيخ حسن كاظميني (كه جد مادري نواده پسری سيد بحر العلوم است) آن حضرت را و نشناختنش و مقرون بودن اين ديدنش به اعجازي از آن حضرت
http://aelaa-net2
یا این آدرس:
252223http://aelaa-net2

توجه شود مشهد آثار مهدوی منه السلام تشرف کاظمینی در کاظمین است
ولي محل ملاقات او با فرستاده ناحيه مقدسه منه السلام در صحن رضوي علیه السلام است
اما دقيقا ذكر نشده كه در كدام صحن و كجايش بوده است
ولي محتمل است در صحن پشت سرمبارك (سقاخانه بوده) باشد
چون او در بازار متصل به حرم كه به وراق دارالولايه فعلي منتهي مي شده كسب مي كرده است
همان بازاربزرگ قديم كه ادامه بازارفرش مقابل سرشور بوده كه تا درب حرم متصل بوده است
و صحن جمهوري و قدس انوقت احداث نشده بوده است
و گوهرشاد هم صحن تعبير نمي شود و مسجد تعبير مي شود
و اين بازار محل كسب؛ از جلوي مدرسه هاى پريزاد و دو درب (كه هنوز هست يكي مدرسه است و يكي دار المصاحف شده) و مدرسه بالاسر (كه فعلا شده دارالولاية) مي گذشته و به صحن پشت سرمبارك (عتيق) منتهي مي شده است
نزديكترين گوشه صحن به نقطه ملاقات با سفير ناحيه؛ گوشه راست صحن عتيق؛ وقتي از درب ساعت به صحن عتيق وارد مي شويم است كه در نقشه زير مسير بازار با رنگ خردلي و گوشه صحن (محل ملاقات) با نشانه سبز مشخص شده است
تکمیل فقره سقط شده بند 18 یاد مولا 89 : علماي متعددي با لقب نهاوندي معروف بوده اند
از جمله شيخ علي اكبر نهاوندي صاحب كتب عديده و از آنها عبقري الحسان كه مدفون در انتهاي رواق پائين پاي مبارك متصل به درب است
و نيز شيخ محمد نهاوندي مدفون به دار الضيافة
عبارت يادمولا89 سقط دارد كاملش:
و از شمال به رواق دار الضيافه (محل دفن مرحوم شيخ محمد نهاوندي صاحب واقعه مشاهد اثار مهدوی علیه السلام در بالاسر مبارك رضوي علیه السلام است كه جز مرحوم شيخ على اكبر نهاوندي صاحب نقل اين واقعه است)

شمه اى از احوالات شيخ محمد نهاوندي
http://wikifeqh.ir/%D9%85%D8%AD%D9%85%D ... 8%AF%DB%8C



* علامه علی اکبر نهاوندی رحمة الله علیه
ایشان از اصحاب استجاره هستند
مرحوم علامه علی اکبر نهاوندی صاحب كتب عديده و از آنها عبقري الحسان كه مدفون در انتهاي رواق پائين پاي مبارك متصل به درب ايوان طلاست
آیت الله حاج شیخ علی اكبر نهاوندی در سال ۱۲۷۸ هـ . ق. در شهرستان نهاوند دیده به جهان گشود. او كودكی را در دامن خانواده‌ای مذهبی پشت سر گذاشت و در نوجوانی وارد حوزه علمیه نهاوند شد. وی دروس مقدماتی را نزد شیخ جعفر بروجردی و حاج ملا محمد سره‌بندی آموخت، سپس به بروجرد هجرت نمود و دروس سطح را نزد شیخ آقا حسین شیخ الاسلام، آقا ابراهیم بن مولی حسن تویسركانی، سید ابوطالب و دیگران فرا گرفت. آیت الله نهاوندی برای ادامه تحصیل به حوزه علمیّه مشهد مقدس راه یافت و در درس شیخ عبدالرحیم بروجردی، آقا میرزا سید علی حائری یزدی و حاج شیخ محمد تقی بجنوردی مشهدی شركت كرد. وی مدتی نیز برای كسب‌ دانش در اصفهان به سر برد، سپس به حوزه علمیه تهران رفت و در مجلس درس حاج میرزا حسن آشتیانی، میرزا عبدالرحیم نهاوندی و میرزا محمد اندرمانی حضور یافت.

وی دروس مقدماتی را نزد شیخ جعفر بروجردی و حاج ملا محمد سره‌بندی آموخت، سپس به بروجرد هجرت نمود و دروس سطح را نزد شیخ آقا حسین شیخ الاسلام، آقا ابراهیم بن مولی حسن تویسركانی، سید ابوطالب و دیگران فراگرفت.

آیت الله نهاوندی برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه مشهد مقدس راه یافت و در درس شیخ عبدالرحیم بروجردی، آقا میرزا سید علی حائری یزدی و حاج شیخ محمدتقی بجنوردی مشهدی شركت كرد. وی مدتی نیز برای كسب‌ دانش در اصفهان بسر برد، سپس به حوزه علمیه تهران رفت و در مجلس درس حاج میرزا حسن آشتیانی، میرزا عبدالرحیم نهاوندی و میرزا محمد اندرمانی حضور یافت.

او در حوزه علمیه تهران، فلسفه و علوم معقول را نزد میرزا محمدرضا قمشه‌ای، میرزا ابوالحسن جلوه و حیدرخان نهاوندی آموخت. سپس به عتبات عالیات هجرت نمود و در سامرا، در درس میرزا محمدحسن شیرازی شركت كرد. او در سال 1308 هـ.ق به حوزه علمیه نجف عزیمت كرد و در درس سید محمدكاظم طباطبایی یزدی، آخوند خراسانی، شیخ محمد طه نجف، میرزا حبیب الله رشتی، شیخ الشریعه اصفهانی، شیخ محمدحسن مامقانی، مولی لطف الله مازندرانی و حاجی نوری (صاحب مستدرك) شركت كرد.
آیت الله العظمی مرعشی نجفی در مورد آیت الله نهاوندی چنین فرموده است: او مهارت ویژه‌ای در علم حدیث و مقدمات آن مانند علم رجال و علم درایه داشت. وی فقیهی اصولی و متكلمی مفسر بود. ایشان هم درس پدرم، علامه آیت الله سید شمس الدین محمود حسینی مرعشی نجفی (متوفی: 1338 هـ.ق) بود، و در درس بسیاری از بزرگان شركت می‌كرد

شیخ علی اكبر نهاوندی در اواخر ماه ذی القعده سال 1317 هـ.ق، به سبب مریضی، به ایران بازگشت و یك ماه و نیم در تبریز ماند، سپس به نهاوند رفت و تا نیمه ماه ذی الحجه سال 1322 هـ.ق، در آن جا ماند؛ سپس در ابتدای محرم سال 1323 هـ.ق، به تهران رفت و 6 سال در تهران اقامت كرد.

او در سال 1328 هـ.ق، به مشهد رفت. وی در مسجد گوهرشاد نماز می‌خواند و هر شب، ‌بعد از نماز منبر می‌رفت. سخنان ایشان تأثیر بسزایی بر مردم می‌گذاشت. او بیشتر عمرش را به نگارش كتاب سپری نمود
سخت كوشی در راه تحصیل علم
آیت الله نهاوندی می‌نویسد: خواجه عبدالله انصاری در «نفحات الانس» می‌گوید: «من سیصد هزار حدیث یاد دارم با هزار هزار اسناد. آن چه من در طلب حدیث حضرت مصطفی صلی الله علیه و آله كشیم هرگز از احدی نكشیده، یك منزل از نیشابور تا دیزباد باران می‌آمد و من برای آن كه جزوه‌های حدیث خیس نشود در حال ركوع راه می‌رفتم و آن ها را در زیر شكم نهاده بودم. شب در نور چراغ، حدیث می‌نوشتم و فراغت نان خوردن را نداشتم، مادرم نان پاره و لقمه می‌كرد و در دهان من می‌نهاد.

نظیر حالت خواجه از برای خود حقیر نیز اتفاق افتاد. در سال 1318 هـ.ق كه از نجف اشرف بیرون آمده و به جانب بلاد عجم می‌آمدم، آب طغیان نمود و سد كاظمین و بغداد را خراب نمود و از حدود بغداد تا حدود سرای خاكستری را آب گرفته بود. قُفّه[۴] در میان آب انداخته و زوّار و عابرین را عبور می‌دادند. حقیر در میان قفّه به پا ایستاده و مؤلفات فقه و اصول خود را در ساروقی[۵] بسته و بالای سرخود نگه داشته بودم كه اگر فرضاً غرق شدم، اول خود غرق شوم بعد از آن نوبت به آن مؤلفات برسد و تا به حال كه این مقام را تحریر می‌نمایم و مقارن ظهر روز یكشنبه بیست و یكم ماه شعبان المعظم سال 1341 هـ.ق است، اگر مدعی شوم كه در منزل خود از بدو تحصیل تا حال غذایی با فراغت بال صرف ننموده، به جهت اشتغال به مطالعه كتب و نوشتجات، همانا ادعایی قریب به صدق نموده‌ام. از خداوند توفیق آن چه را دوست دارد و مورد رضایت اوست مسئلت دارم
تألیفات
البنیان الرفیع (اخلاق ربیعی): این كتاب در قطع وزیری و در یك مجلد به صورت چاپ سنگی و در 324 صفحه به چاپ رسیده است
. این كتاب در شرح احوال ربیع بن خثیم معروف به خواجه ربیع است و متشكل از یك مقدمه و هشت باب و یك خاتمه است.
جنّهُ العالیه و جعبهُ الغالیه:
جنّتان مدهامّتان:. این كتاب در مورد مسائل مختلفی از عقاید و اخلاق و عرفان و... است.
راحه الرّوح یا كشتی نجات:
خزینه الجواهر فی زینه المنابر: این كتاب در سه بخش؛ اصول دین، فروع دین و اخلاق، نگارش یافته
گلزار اكبری و لاله زار منبری: این كتاب در 114 فصل ـ به عدد سوره‌های قرآن ـ تنظیم شده و هر فصل آن به«گلشن» نام‌گذاری گردیده است.
انوار المواهب: این كتاب
العبقری الحسان فی تواریخ صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه شریف: در شرح احوال حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه شریف است.
جواهر الكلمات (جواهر الزواهر فی شوارد النوادر
وسیله النجات و عناوین الجمعات فی شرح دعاء السمات: این اثر شرحی است بر دعای سمات و دارای مقدمه‌ای است در مورد دعا و اهمیت آن.
انهار النوائب فی اسرار المصائب
حاشیه فرائد الاصول علی المبحث البراءه
رساله الحقیقه والمجاز
وسائل العبید الی مراحل التوحید
وفات
وی عاقبت در روز سه شنبه نوزدهم ربیع الثانی سال 1369 هـ.ق در 91 سالگی چشم از جهان فروبست. با اعلام وفات این بزرگمرد از مأذنه مساجد و حرم رضوی علیه السلام، مردم دسته دسته به كوچه‌ها و خیابان‌ها ریختند و بدن مطهر این عالم ربانی را با اندوه و ماتم فراوان تشییع نمودند.

پیكر پاك ایشان در رواق حاتم خانی سمت چپ درب طلا ورودی به روضه منوره»، در جوار مرقد مطهر امام رضا علیه السلام نزدیك قبر شیخ مرتضی آشتیانی، طرف پایین پای مبارك حضرت رضا علیه السلام ، متصل به درب حرم مطهر به خاك سپرده شد.



مشهد آثار مهدوی (علیه السلام) در داخل روضه منوره حرم مطهر رضوى عليه السلام در پشت پائين پاى مبارك
مرحوم علامه شیخ علی‌اکبر نهاوندی از جناب آقا میرزا هادی – ایده الله تعالی – از شیخ جلیل فاضل نبیل، شیخ علی‌اکبر روضه‌خوان تبریزی حکایت کرد که گفت:
من دو مرتبه خدمت حضرت ولی‌عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مشرف شدم.
یک بار در مسجد کوفه (كه در برنامه جمعه مسجدكوفه در شمال مقام امام صادق عليه السلام معرفى شد)
و مرتبه دیگر در حرم مطهر حضرت ثامن‌الحجج – علیه و علیهم افضل الصلاه و السلام ما هَبَط مَلَک و عَرَج –
داخل روضه منوره در طرف پایین پا،
متحیرانه ایستاده بودم (در آن زمان حرم را تقسيم بندي زنانه و مردانه نكرده بودند)
و انتظار محل فارغ و جایی خالى می‌کشیدم.
ناگاه دیدم بزرگواری،
عمامه سیاه بر سر،
ردای عزت در بر،
در نهایت جلالت و بزرگی،
یک سر و گردن از سایر مردم رشیدتر و افزون‌تر (نشانه حضرت علیه السلام اگربه صورت خودشان ظاهر شوند)؛
از محل خود (در همان پشت پائين پاى مبارك داخل روضه منوره ) حرکت فرمود
و خطاب مرحمت به من نمود که
بیا این جا!
من از اشتیاق فراهم شدن جا؛ که مبادا دیگری سبقت بگیرد،
به آن بزرگوار ملتفت نشدم (نگاه نكردم)
با آن‌که از پهلوی من گذشت
و شاید لباس آن سرور به این احقر برخورد کرده باشد.
التفات نکردم (توجه نكردم) که این قرب و نزديكى را غنیمت عظمی شمارم.
گفتم؛ اول خود را به جا برسانم،
قدم فرو گذارم
و سپس آن بزرگوار علیه السلام را نظر کنم.
(اول پايم را جاى محلى كه ايشان بوده اند بكذارم تا اينكه كسى ديگر نگيرد
در يك آن كه نظرم به ايشان نبود؛ ناگهان از نظرم غايب شد)
نظر کردم ولی او را ندیدم.
(با اينكه قاعدتا بايد از ميان جمعيت عبور كند و بيرون برود به رواق تا به بيرون حرم برسد
اما در لحظه در همان جا غايب شد)

آن وقت ملتفت شدم كه شخص حضرت منه السلام بايد بوده باشند.
به سرعت در عقب آن سرور دویدم.
از این طرف به آن طرف،
واله و حیران. به این و آن تنه می‌زدم و می‌دویدم.
اصلا و ابدا کسی را نیافتم که به آن سرور شباهت داشته باشد.

آن شب را به تحیر، سرگردانی و ناامیدی گذراندم و از همه اعمال بازماندم.

جانمائى مشهد آثار مهدوى منه السلام
در داخل روضه منوره حرم مطهر رضوى عليه السلام در پشت پائين پاى مبارك

Image

Image

Image

Image
آخرين ويرايش توسط Najm00158 on دوشنبه اکتبر 17, 2022 12:50 am, ويرايش شده در 5.
Najm00158
 
پست ها : 169
تاريخ عضويت: سه شنبه نوامبر 13, 2018 11:26 am

مشاهد آثار مهدوی و مزارات پیش روی مبارک

پستتوسط Najm00158 » يکشنبه جولاي 31, 2022 3:26 pm

معرفی مشاهد آثار مهدوی منه السلام و علینا سلامه و الیه التسلیم در حرم مطهر رضوی علیه السلام واقع در پیش روی مبارک


مشهد آثار مهدوى عليه السلام درمسجد گوهرشاد = از راهرو شرقى (چسبيده به مناره شرقى) تا پیش روی مبارک

مرحوم آيت الله سيد حسن خراسانى نقل كرده است:
یکی از اولیاء خدا مرا راهنمائی کرده بود، که برای حوائجت
زیارت سلام اللّهِ الْکامِل التّام را بخوان

و من آن وقتها حاجتی جز تشرف به محضر مولایم حضرت « بقیة اللّه » ارواحنا لتراب مقدمه الفداء نداشتم
لذا شبها زیر آسمان به خصوص نیمه های شب
این زیارت را که در مفاتیح به عنوان استغاثه به امام زمان (علیه السّلام) ذکر کرده
با جمیع آدابش می خواندم
و وقتی به آخر زیارت که می فرماید:
یا مولای یا صاحِب الزّمانِ یابْن رسولِ اللّهِ حاجتِی کذا و کذا
و به جای کذا و کذا حاجت خود را ذکر کن
من می گفتم حاجتی روْیتک و صحْبتک
یعنی حاجت من ملاقات با تو و دیدن تو و مصاحبت با تو است
و همچنین وقتی در آخر زیارت هم می گوید: حاجتت را بخواه.... باز همین حاجت را طلب می کردم .
تا آنکه شب جمعه ای بود در حدود ساعت ۱۲ نیمه شب
وسط مسجد گوهرشاد در مشهد مقدّس زیر آسمان مشغول این زیارت بودم ،
شاید بدون مبالغه در آن ساعت حتّی یک نفر غیر از من در صحن مسجد نبود،
چند عدد چراغی که فقط حیاط مسجد را روشن کرده بود وجود داشت ،
من با حال توجّهی که آن وقتها داشتم این زیارت را بعد از نماز استغاثه می خواندم ،
تا رسیدم به کلمه یا موْلای یا صاحِب الزّمان یابْن رسولِ اللّهِ حاجتی روْیتک و صحْبتک
به مجرد اینکه این کلمه را گفتم :
دیدم ، سیدی بسیار خوش صورت و نورانی به لباس اهل علم از درب قبله راه کنار گنبد طرف دست راست (راهرو شرقى) وارد مسجد شد
من به مجرد آنکه او را دیدم تقریباً یقین کردم که او حضرت بقیة اللّه ارواحنا فداه است
و لذا بقیه زیارتم را ترک کردم و به او نزدیک شدم
او هم بدون آنکه متوجّه من شود سرش را پائین انداخته بود و به طرف حرم مقدّس می رفت،
ابهتش مرا مانع می شد که با او حرف بزنم
لذا من هم عقب سر او به حرم رفتم
با خودم می گفتم،
من از کجا بدانم که او حضرت بقیة اللّه روحی له الفداء است

بالاخره در پیش روی مبارک ایستاد و مشغول زیارت شد
ولی من به خاطر غفلتی که در چند لحظه پیدا کردم دیگر او را ندیدم .

توضيحات:
1- در اين مسير (راهرو كنار مناره شرقى مسجدگوهرشاد) تشرفات متعددى حاصل شده است.

2- مرحوم سيد محمد مشراقى نقل مى كردند
بنده بدون اطلاع از وقايع تشرفات اين مسير؛ ملهم شدم كه اين مسيررفتن حضرت صاحب الامر عليه السلام به حرم مظهر است
و سالهاى سال كه به مشهد مشرف مى شدم براى تشرف به زيارت؛ از اين مسير مى رفتم

3- صاحب واقعه مذكور؛ عمل توسل مزبور را مدتها انجام مى داده از جمله در ميانه صحن گوهرشاد كه مسقف نيست؛ به نيت زيارت مولا صاحب الامر منه السلام.

4- مقصود از ميان مسجد = ميانه با محاسبه هندسى نبوده، خصوصا كه از سال 1326ش وسط حقيقى صحن را حوض ساخته اند؛
http://fna.ir/4a47h
و مقصود از ميانه بطور نسبى است = ميانه از صحن كه مسقف نيست؛
هرجه ميانه تر و از اطراف صحن دورتر (كه بيشتر معبر مردم است و مزاحم راه نباشد).

6- اگر چه موضوعيت واهميتى ندارد محل نماز صاحب تشرف؛
و آن محل نماز او در شب تشرف در ميانه صحن گوهرشاد بوده
و الا شبهاي قبلى كه مدتها اين عمل انجام مى داده لزوما در صحن گوهرشاد نبوده است
اما براى تكميل توضيحات واقعه؛
بايد در جايى از ميانه بوده باشد كه شخص در حال نماز بدون انصراف از قبله؛ محل ورود حضرت از كذرسمت راست گنبد را ديده باشد، هم پشتش به ضريح نباشد = مابين محاذى محراب زير گنبد گوهرشاد؛ بقدر ممكن نزديكتر به ميانه هندسى. و حوض ميانه مسجد

7- زيارت سلام الله الكامل التام جزو اعمال مقام حضرت صاحب الزمان عليه السلام در مسجد سهله هست
و در كتاب استجاره به مسجد سهله متن تصحيح شده آن منتشر شده است

Image
Image
Image
Image
Image



تشرف خدمت حضرت در پیش روی مبارک به نقل از آیت الله بهجت:
مشاهد آثار مهدوی علیه السلام ديگر که در مدخل ورودي سمت گوهرشاد قبل از پله هاي ورودي حرم چه پيش روي مبارک قبل ورودي کوچک سمت چپ و چه موضع پيش روي مبارک داخل ضريح اين نواحي امروزه در قسمت مردان واقع است؛ اما ورودي اولي گوهرشاد قابل رويت براي عموم است.
يعني پشت پنجره اينها را تاحدودي مي بينيد: صحن گوهرشاد که هست و شماره یازده دارالحفاظ است دقيقا روبروي دارالحفاظ است اينجا يک درب بزرگ هست دو درب کوچک يک درب سمت راست يک درب سمت چپ
اينجا مشاهد آثار مهدوي منه السلام است اينجا بود از اين درب بزرگ که براي سجده و عتبه بوسي تصوير آقاي بهجت عکسش را نشان داد يک ديوار پشتش است روبروي حضرت علیه السلام هم مشاهد آثار مهدوي منه السلام است

نقل وقايع تشرفات به محضر مولا صاحب الامر منه السلام و اليه التسليم در پيش روي مبارک حضرت رضا عليه السلام
*مرحوم ايت الله بهجت نقل مي کردند کسي وارد حرم حضرت امام رضا عليه السلام شد؛ متوجه شد سيدي نوراني در جلو او مشغول خواندن زيارت نامه مي باشد نزديک او شد متوجه شد ايشان اسامي حضرات معصومين عليهم السلام را يک به يک با سلام ذکر مي فرمايد هنگامي که به نام مبارک امام زمان عجل الله تعالي فرجه شريف رسيدند سکوت کردند ان شخص متوجه شد آن سيد بزرگوار خود مولايمان امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف است


مشاهد آثار مهدوی در حرم رضوی علیه السلام در واقعه تشرف سید محمد تقی مشیری
*واقعه ديگري هم ثبت شده که حضور حضرت علیه السلام در ورودي پيش روي مبارک و داخل حرم و نزد سر مبارک و نيز رواق بالا سر مبارک دارالسياده
درب پيش روى مبارك + داخل حرم پيش روي مبارك
+ نزد سرمبارك (از پشت سر مبارك)
+ رواق دار السيادة (قسمت محاذي سر مبارك)
+ رواق دار الشرف+صحن پشت سرمبارك (عتيق)
مرحوم ايت الله حاج شيخ اکبر نهاوندي نقل کرده است که مرحوم سيد محمد تقي مشيري از سادات زهاد مشهد مقدس است که ايشان خيلي با ورع و تقوا بود در علم جفر مهارت و اطلاعات کامل داشت. مجهولاتي را بوسيله آن معلوم و گمشده هايي را پيدا مي نمود. وي نقل مي کرد:
زماني مبتلا به کسالت پا درد شدم به طوري که راه رفتن برايم مشکل بود و هر چه توانستم، معالجه کردم، بهتر نشد، تا جايي که گاهي مرا به دوش کشيده و مي بردند و اغلب با کمک عصا به زحمت راه مي رفتم. چاره آن را منحصر به تشرف خدمت حضرت ولي عصر عجل الله فرجه الشريف ديدم و راه تشرف را از طريق جفر يافته بودم.
پس حساب کردم چه وقت آن حضرت به زيارت جدش حضرت رضا صلوات الله عليه مشرف مي شود؟ معلوم کرد، در روز عاشورا موقع ظهر.
باز حساب کردم با چه لباسي و با چند نفر؟ معلوم کرد با لباس اعراب و سه نفر رفيق. و اين حساب من در ذي القعده بود. انتظار کشيدم تا ذي قعده تمام شد و ذي حجه گذشت و محرم فرا رسيده و روز عاشورا شد.
پس غسل زيارت کرده و به زحمت فراوان مشرف شده و زيارت مخصوص و جامعه و عاشورا را خوانده و در مقابل درب پيش روي، که ورود آن حضرت را آن حساب، از آنجا تعيين کرده بود (ورودي اقايان) نشسته و انتظار ظهر را مي کشيدم تا اينکه موقع زوال ظهر شد.
ديدم چهار نفر شخص نوراني شبيه به هم به يک قيافه و يک لباس وارد شده و هر کدام به يک طرفي رفته و مشغول زيارت شدند و من يکي از آنها را که مجذوب او شده بودم و يقين داشتم که حضرت صاحب الزمان عجل الله فرجه الشريف است؛ تعقيب نمودم.
او در مسجد بالا سر مشغول نماز شد و من در مقابلش نشستم، تا سلام نمازش را داد و من خواستم عرض ارادت و حاجت کنم، آن جناب مهلت نداده برق آسا پس از سلام نماز برخاست و نماز ديگر را شروع کرد.
من با خود گفتم: اگر تا شب هم بنشينم نماز خواهد خواند. پس دقت مي کنم که تا سلام نماز را گفت بلادرنگ من هم به آن حضرت سلام مي کنم. وقتي جواب مرا داد، عرض حاجت مي کنم ولي در اين مرتبه هنوز سلام نداده بود که يکي از آن سه نفر که در حرم مطهر بودند آمدند وگفت: ((يا خضر تعال راح المهدي )) .اي خضر بيا مهدي منه السلام و الیه التسلیم (ارواحنا فداه) رفت.
آن شخص که من يقين داشتم که حضرت صاحب الامر منه السلام و اليه التسليم است ولي حضرت خضر نبي عليه السلام بود، فوراً حرکت کرد و به آن سه نفر ديگر ملحق و از حرم بيرون رفتند و من در عقب سر آنها مي دويدم که شايد آنها را درک کنم و به خدمت حضرت ولي عصر عجل الله فرجه برسم.
ولي ممکن نشد و مي ديدم آنان را که از دار السياده خارج و عبور از دارالشرف و در ميان انبوه و ازدحام مردم که در صحن مطهر پشت سر مبارک عتيق مشغول به عزاداري بودند از نظرم غايب شدند و من سر از پا نشناخته از صحن به بست بالا رفته و باز به صحن آمده و از بست پايين خارج شدم ولي اثري از آنها نيافتم و شايد يک ساعت و يا بيشتر از اين طرف به آن طرف مي دويدم و نگاه مي کردم شايد بار ديگر هم آنها را ببينم ولي دولت مستعجل بود.
ديگر به آن فيض نرسيدم و ناگاه متوجه خودم شدم که قبل از اين، عاجز از راه رفتن عادي بودم ولي اکنون مدتي است مي دوم و پايم درد نمي کند و از برکت توجه و عنايت آن بزرگوار شفا يافته است.
پس اينجا در اين بحث چند عدد از مشاهد مهدوي را بيان کرديم روبروي درب قبل درب بزرگ داخل ضرح مطهر دارالسياده دارالشرف و صحن عتيق
آخرين ويرايش توسط Najm00158 on دوشنبه نوامبر 06, 2023 1:31 pm, ويرايش شده در 5.
Najm00158
 
پست ها : 169
تاريخ عضويت: سه شنبه نوامبر 13, 2018 11:26 am

فضایل و برکات زیارت حضرت رضا علیه السلام

پستتوسط Najm00158 » يکشنبه جولاي 31, 2022 3:27 pm

Image

Image


در حديث شريف از ائمه اطهار (عليهم السلام) آمده است:
ملائک از خداوند برای زیارت امام رضا(عليه السلام) اجازه می‌گیرند و به زمین می‌آیند که هر یک از آنها فقط يكبار برای زیارت امام رضا (عليه السلام) آمده و تا قیامت دیگر نوبت زیارت را پیدا نمی‌کنند.

مرحوم «آیت‌الله سید حسین فقيه سبزواری» مدفون به باغ رضوان مشهد مقدس؛ حدود نیم قرن افتخار کلیدداری ضریح مطهر امام رضا (عليه السلام) را بر عهده داشت؛ درباره مشاهده نزول ملائكه و فرشتگان براى زيارت اينطوربيان كرده بودند:
در یکی از شب‌های سرد زمستانی که مشهد از برف سفید پوش بود و مرحوم آیت‌الله سبزواری مانند شب‌های گذشته یک ساعت مانده به اذان صبح خود را به برای زیارت و اقامه نماز صبح به حرم امام رضا(علیه السلام) رسانده و خود را برای زیارت امام رضا(عليه السلام) آماده کرده بودند که:
در این هنگام چشمشان به قسمت داخلی گنبد گره می‌خورد و در این لحظات نورانی؛
چندین پرنده زیبا که شبیه طاووس بودند را مشاهده می‌کنند که
از بالا به ضریح حضرت چشم دوخته
و برخی از آنها به دور ضریح می‌گردند و سپس دور می‌شوند.
دیدن این پرنده‌های زیبا و بى مانند برای «آیت‌الله سبزواری» در آن موقع شب؛ بسیار شگفت‌آور و عجیب بود
و گاهی چشمان خود را باز و گاهی بسته می‌کرد
که از وجود این پرندگان در اطراف ضریح و داخل گنبد مطهر اطمینان پیدا کند.
با توجه به اینکه در آنوقت حرم مطهر چندان شلوغ نبود
«آیت‌الله سبزواری» از خادمی که در کنار ایشان امام رضا (عليه السلام) را زیارت می‌کرد پرسیدند که
شما در اطراف ضریح و گنبد چیزی مشاهده می‌کنید؟
که با پاسخ منفی خادم روبه‌رو شد.
«آیت‌الله سبزواری» در این لحظه بسیار منقلب شده
و از اینکه در حرم امام رضا (عليه السلام) لایق شده بود
آنچه که دیگران نمی‌توانستند ببیند را مشاهده کند بسیار سوزناک گریسته
و زمانی که خادمین آستان قدس رضوی از ایشان دلیل این حالت را جویا شدند
پاسخ داد
محرم حرم یار شدن لیاقت می‌خواهد
و سپس زیر لب زیارت جوادیه امام رضا (عليه السلام) را نجوا می‌کرد.
سلام عليه وعلى ملائكته الهابطين لزيارته
و رضوان الله على زائريه وطائفيه والعارفين بحق معرفته

توفيق زيارت بخصوص در شبها وسحرهاى سرد در اين ماه مبارك رجب را غنيمت بدانيد
و براى فرج همه مضطرين موالى آل محمد دعا كنيد

آمين رب العالمين
Najm00158
 
پست ها : 169
تاريخ عضويت: سه شنبه نوامبر 13, 2018 11:26 am

زیارت حرم رضوی علیه السلام

پستتوسط Najm00158 » يکشنبه جولاي 31, 2022 3:28 pm

کتاب مناسک دیدار حق
جلد دوم: آیین حج و زیارت
مشتمل بر شرح بر نامه ها و احكام و اعمال و آداب زیارت مشاهد الهی

Image

برای دریافت کتاب به این ادرس مراجعه نمایید:
viewtopic.php?f=264&t=10169#p49153

آداب و اعمال تشرف به حریم وجه اللهی:


هر گاه چشم زائر به قبه منوره يا ضريح انور افتاد در هر جا (بيرون شهر - داخل شهر - بيرون صحن - درب صحن - داخل صحن- داخل رواق) بگويد

السلام علیک یا أبا الحسن یا علی بن موسی الرضا ورحمة الله و برکاته


Image


Image

در وقت ورود و در صحنها و در رواق و در فواصل تا رسیدن به روضه منوره این اذکار گفته شود:بسم الله و بالله، وفي سبيل الله، و على ملة رسول الله،
الله اكبر الله اكبر، الله اكبر كبيرا، و الحمدلله كثيرا، و سبحان الله بكرة واصيلا،
الحمدلله على هدايته لدينه، والتوفيق لمادعا اليه من سبيله،


Image

Image

Image

Image

Image

Image

Image
Najm00158
 
پست ها : 169
تاريخ عضويت: سه شنبه نوامبر 13, 2018 11:26 am

زیارت امام رضا (علیه السلام)

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه مه 27, 2023 9:45 pm

زیارت: اظهار معرفت و عبودیت و تسلیم در حضور وجه الله
با زیارات جامعه و زیارات خاصه
نسخه جامع (زیارت جامعه کبیره کامله) و زیارت جامعه صغیره (امین الله کامله) در کتاب مناسک دیدار حق منتشر شده است


زیارت حضرت رضا (علیه السلام) با زیارت خاصه رضویه (علیه السلام):

Image

Image
Image
Image
Image

زیارت امین الله
Image

Image

Image


تجدید بیعت

Image

Image

Image

Image


برائت مختصر از دشمنان و اضداد حضرت امام رضا (علیه السلام)
صلى الله عليك يا مولاي يا ابالحسن يا ابا محمد الجواد يا علي بن موسى الرضا
لعن الله من انكر شأنك و حسدك و ظلمك و آذاك و عاداك و هجَّرك من بلادك  وسَمَّك وقتلك
اللهم العن طاغوتي عصره هارون ومأمون العباسييَّيْن ومن عاونهما واتبعهما لعنا و بيلا



نماز و دعای بعد از زیارت:

Image
Image
Image
Image

از راه توسل به امام رضا علیه السلام روشي است که از خود ایشان نقل شده است:

امام رضا علیه السلام مي فرمایند:
هرگاه اتفاقي براي شما رخ داد دو رکعت نماز بجاي آور،
در رکعت اول فاتحة و آیة الکرسي در رکعت دوم فاتحة و سوره قدر را بخوان. سپس قرآن را بردار و آن را بالاي سرت بگیر( شبیه قرآن بسرگرفتن شب قدر) و بگو
«أَللَّهُمَّ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ إِلى خَلْقِكَ، وَ بِحَقِّ کُلِّ ایَةٍ فیهِ، وَ بِحَقِّ کُلِّ مَنْ‌ مَدَحْتَهُ فیهِ عَلَیْكَ، وَ بِحَقِّكَ عَلَیْهِ، وَ لا نَعْرِفُ أَحَداً أَعْرَفَ بِحَقِّكَ مِنْكَ»
سپس مي گویي:
«یا سَیِّدی یا اَللَّهُ»  «10 بار»
«بِحَقِّ مُحَمَّدٍ»«10 بار»
«بِحَقِّ عَلِیٍّ»«10 بار»
«بِحَقِّ فاطِمَةَ»«10 بار»
«بِحَقِّ الْحَسَنِ»«10 بار»
«بِحَقِّ الْحُسَیْنِ»«10 بار»
«بِحَقِّ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ»«10 بار»
«بِحَقِّ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الباقر»«10 بار»
«بِحَقِّ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ »«10 بار»
«بِحَقِّ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ »«10 بار»
«بِحَقِّ عَلِیّ ‌بْنِ مُوسى »«10 بار»
«بِحَقِّ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الجواد»«10بار»
«بِحَقِّ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الهادی»«10 بار»
«بِحَقِّ حَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ العسکري»«10بار»
امام رضا علیه السلام می فرمایند تا اینکه به امام زمانت می رسی.
که ایستاده بگو
«بِحَقِّ محمد المهدي»«10 بار»
به راستي‌ که از جای خود بر نمي خیزي مگر اینکه خداوند حاجت تو را برآورده می سازد.

توضیح:
اين توسل محدود به حرم امام رضا عليه السلام نيست
اما آنجا فراموش نشود
و براى كسى كه فرصتش كم است مي شود نماز زيارت را به همين نحو بخواند و بعدش اذكار را بگوید و هديه حضرت كند
كه هم نماز زيارت است هم توسل و طلب حاجت
pejuhesh232
 
پست ها : 8748
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

مشاهد آثار مهدوی منه السلام درحرم رضوی بالا سر مبارک

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه مه 27, 2023 10:13 pm

1- معرفی مشاهد آثار مهدوی منه السلام و علینا سلامه و الیه التسلیم در حرم مطهر رضوی علیه السلام واقع در بالا سر مبارک
2- حضرت صاحب الامر منه السلام جواب عريضه هم مي دهند


========
تشرف به زيارت حضرت صاحب الامر و گرفتن جواب عريضه در حرم مطهّر حضرت ثامن الأئمّه علیهم السّلام
واقعه‌ایست که در حرم مطهّر حضرت ثامن الائمّه علیهم السّلام برای شخصيتی روی داده و قابل توجّه است،
و تفصیل آن از روی خط خودِ صاحب واقعه بیان می‌شود.
این قضیّه به طور مسلّم مطابق واقع بوده و از روی نسخه‌ای که خود نگارنده صاحب واقعه نوشته تهیّه شده
و مرحوم آیة الله میلانی در اوّل کتاب دارالسّلام قرار داده‌اند كه از روى آن حکایت می‌شود
(حکایت از روی عین نسخه نويسنده صاحب واقعه = غلامعلی سالک طهرانی، الشّهیر بفخر الاُدباء):

در سال بیستم ولادت این بنده (صاحب واقعه) يعنى در ١٣٢٢ هجری قمری
به مصاحبت مرحوم میرزا مسیح صدیق الأطبّاء
حامل جنازۀ مرحوم ساعد الدّولة تنکابنی ((بوديم)
به ارض اقدس مشرّف گردیده؛
در مراجعت جناب صدیق الأطبّاء‌ به استرآباد (گرگان امروز) رفته
تا کیفیّت توقیر (تكريم و مراسم) از جنازه و انجام خدمت خود را به ‌عرض حضور سپهسالار برسانند.
این بنده با سایر همراهان به طهران آمده،
بعد از یک سال که مرحوم صدیق الأطبّاء از استرآباد و مسافرت به مازندران و توقّف در تنکابن به ‌طهران آمده به دیدنشان رفتم؛
در ضمن مذاکرات نقل این حکایت نمودند که:
حاجی میرزا حسن؛، طبیبی است در اشرف (شهرآستانه اشرفيه)،
و سابقۀ همدرسی بود فیما بین من و ایشان در مدرسه مروی،
تا پس از تحصیلات مقدّماتی هر دو وارد در طبّ گردیده،
من طبیب فوجِ ساعد الدّوله شدم و [با] حاج میرزا حسن حکیم باشی اشرف(شهرآستانه اشرفيه)؛
چند سالی هم مخابرات و مراسلاتی فیما بین بوده
تا به سبب مسافرتهای متوالی من، در حدود و ثغور مملکت
قطع مکاتبه گردیده ابداً اطلاعی از یکدیگر نداشتیم.
چون در این سفر از استراباد به اشرف رسیده متذکّر شدم (به ياد ايشان افتادم)
ولی نظر به اینکه جناب ایشان اکبرُ سنّاً بودند از من،
ظنّ غالب داشتم بر وفات ایشان،
(خود مرحوم صدیق الأطبّاء، زمان نقل این حکایت، سنّ مبارکشان تقریباً در حدود هفتاد هشتاد می‌نمود)
(چون باور نمى كردم زنده باشد) خواستم از کسان ایشان تفقّدی نمایم
گفتند خود حکیم باشی حیات دارند!
شرفیاب شده دیدم شیخوخیّت و پیری اندامشان را درهم شکسته،
با کمال ضعف و ناتوانی بسر می‌برند.
 بعد از آنکه خود را معرّفی و شرح مسافرتم را بیان کردم
جناب ایشان به مناسبت فرمودند که:

من در سنۀ فلان..... عازم به أرض اقدس شده،
قبلاً برای تسویۀ امور و تنظیم وصیّت‌نامه خدمت مرحوم حجة الاسلام آقای حاج ملاّ محمّد ـ طاب مَضجَعُه ـ معروف به حاجی اشرفی شرفیاب شدم،
پاکتی به من دادند و فرمودند:
این عریضه را لَدَی الوُرود تقدیم حضور حضرت ثامن الحجج علیه و علی آبائه المعصومین و ابنائه الطّاهرین آلاف التّحیّة و الثّناء نموده،
در مراجعت جوابش را بیاور! !.؟
شنیدن چنین عبارتی از مثل مرحوم حاجی بر من ناپسند آمد،
عقاید و ارادتی که نسبت به مقامات آن بزرگوار داشتم به کلّی از دل کاستم
و این تکلیف را عامیانه پنداشتم، ولی ابّهت ایشان مانع شد از اینکه ایرادی نمایم؛
 در نهایت بی‌ارادتی از ایشان وداع نموده،

به آن آستان ملائک پاسبان مشرّف و عریضه را بر حسب اسقاط تکلیف روی ضریح منوّر گذاردم.
مدّت چند ماه برای تکمیل زیارت؛ مجاورت گزیده،
 بالمرّة به موضوع (حاجی اشرفی و عریضه و جواب بیاور)، از نظرم محو گشته،
 
تا شبی که سحر آن (شب) را قصد مراجعت داشتم
وقت مغرب برای زیارت وداع مشرّف شده
پس از ادای فریضه قیام به نوافل نموده
در اثناء نمازِ زیارت دیدم
خدمۀ آن عتبۀ‌ عرش درجه، همگی باش‌گویان (دورباش... ندايى كه براى بيرون كردن بكار مى بردند)
مشغول بیرون کردن زائرین از حرم مطهّر می‌باشند؛
من متحیّر بودم که اوّل شب چه موقع خلوت کردن و در بستن حرم است؟!
 تا نماز من به آخر رسید (ديگر) احدی در حرم و رواقها باقی نمانده،
من هم می‌خواستم از جای خود برخیزم و بیرون روم
در حین حرکت بزرگواری را دیدم در نهایت عظمت و جلالت
از (سمت) بالای سر (مبارك و) ضریح منوّر با کمال وقار می‌خرامیدند،
چون موازات من رسیدند فرمودند:
حاج میرزا حسن وقتی رفتی به اشرف،
سلام ما را به حاجی اشرفی برسان و به ایشان عرض کن:
آئینه شو؛ جمال پری طلعتان طلب = جاروب زن به خانه؛ و پس میهمان طلب
چون آن فرمایش را فرمودند از محاذات من گذشتند
و به جانب دیگر ضریح منوّر (رفته) از نظرم غائب شدند.
من متفکّر بودم که این شخص عظیم الشّأن جلیل القدر کیست
که مرا بِإسمه مخاطب و چنین پیغامی برای حاجی اشرفی داده‌اند؟!
هرچه گردن کشیدم کسی را ندیدم، از جای خود برخاسته در اطراف حرم گردیدم احدی را نیافتم،
همین‌طور که مشغول تفحّص بودم
ملتفت شدم که اوضاع حرم ابداً تغییری نکرده،
هرکس در هرجا ایستاده یا نشسته بوده به همان حال باقیست!
مدّتی از خود بی‌خود گشته حالت ضعف و اِغمائی دست داده، خیلی پریشان شدم؛
چون قدری به ‌خود آمدم از هرکس پرسیدم این وقت چه حادثه‌ای در حرم محترم روی داده
از دهشت و سؤال من تعجّب می‌کردند
و معلوم شد عالم مکاشفه بوده برای من دست داده؛

زائداً علی ما کان؛ بر عظمت و علوّ مقام آقای حاجی عقیده‌مند؛ و از بی‌قَدری خود متأثّر شدم.
 
سحر همان شب حرکت نموده
بی‌قاصد و خبر پس از چند روز وارد اشرف شده
مستقیماً رفتم درب بیت اشرف حضرت حجة الاسلام آیة الله اشرفی
تا جواب کاغذ و پیغام حضرت را به جانبش برسانم.

به محض آنکه دقّ الباب کردم صدای مبارک آقای حاجی از میان خانه بلند شد،
با نداشتن هیچ سابقه از ورود من به طریق اخبار بر غیب فرمودند: (چون كسي قبلا اطلاع نداده بود كه ايشان مى آيد و الان هم پشت درب است)
حاج میرزا حسن آمدی؟ قبول باشد
بلی:
آئینه شو جمال پری طلعتان طلب = جاروب زن به خانه و پس میهمان طلب
افسوس که عمر را گذرانیدیم به نحوی که باید تجلیۀ‌ باطن ننمودیم!
و بعضی فرمایشات دیگر هم قریب به همین مضامین حاجی ‌اشرفی به حاجی میرزا حسن فرمودند

و مرحوم صدیق الاطباء نیز بیان کردند
ولی بنده فراموش نموده‌ام عین آن کلمات را.

که باریافتگان حضور پادشهند = نظر به ناز و تکبّر؛ به اهل راز مکن

راوي مي گويد:
پس از فوات رَیْعانِ شباب و اتلاف اوان جوانی و بلوغ به خمسین،
و حرمان از نتایج زندگانی و تهی‌دستی از فوائد عوائد، و خسران در این سرای فانی،
و تضییع عمر گرانبها به متابعت هواهای نفسانی،
و تهاجم عساکر مرگ با ضعف قوای روحانی،
هرچه در خود نگریستم متاعی نیافتم،
و سوای ظلم به نفس؛ عملی نداشتم؛
در نهایتِ مسکنت و نیازمندی متمسّک شدم بدین عنایتِ بزرگانِ دین، و هُداةِ راشدین،
و اساطین از علماء عاملین، و مُذعِنین به مقامات و شئون معصومین،
و مروّجین شریعت غرّای خیر المرسلین،
و حُماة از امناء امامیّه، و مقلّدین حضرات اثنا عشریّین ـ رضوان الله علیهم اجمعین ـ

من جمله این حکایت را که حقیقتاً دلیل بر کمال حاجی‌ اشرفی ـ اَنارَ الله بُرهانَه ـ می‌باشد؛
به کلّی مستور بوده
نشر آن را به شرح مسطور،
وسیله مهمّی برای خود قرار داده
و تذکِرة‌ً بر سبیل یادگار تقدیم حضور محترم خوانندگان از اخوان مؤمنین خود نموده،
و حفظ این ورقه را از محو یا پاره شدن مسئلت می‌نمایم!
و انا العبد الذلیل المذنب العاصی، غلامعلی سالک طهرانی، الشّهیر بفخر الاُدباء،
غُفِرَ ذنوبُه و سُتِرَ عیوبُه!
ربّنا فَاغفِر لنا ذنوبَنا و کَفِّر عنّا سَیّئاتِنا و تَوفَّنا مع الأبرار!
محل دو امضای نگارنده

توضيح:
صاحب واقعه كه از شخصيتهاى نامدار طبابت كشور و متدين هم بوده
اما بلحاظ فضاى كشور در دوران غليان غربزدگى مشروطيت و شيوع تبليغات مسموم بابيگرى (دشمن امام زمان)  
موضوع "امام زمان زنده حاضر ناظر بر امور كه پاسخ عريضه بدهد" را
باور نداشته و موهوم مى دانسته!!!
ولذا وقتى حاجى اشرفي كه از علماى آستانه اشرفيه بوده
به او مى گويد جواب عريضه را بياور
= بكلى عقيده اش را به ايشان از دست مى دهد
كه چطور يك عالم و دانشمند بزرگ چنين تفكري دارد = عدم اعتقاد به امام حاضر غائب فعال وووو

شخص خيلي متدين بوده
وقتي رفته خداحافظي وصيت نامه تنظيم كند نزد عالم بزرك
زيارت امام رضا علیه السلام رفته
چندماه اضافه مانده براى تكميل زيارت
ولى وجه ان رويكردش جهتي است كه توضيح داده ايم
و اين عقيده كه امام زمان را زنده و حاضر پاسخگوي عريضه ووو بداند = خيلي كم هستند افراد كه قلبا معتقد و عملا ملتزم باشند
خصوصا انوقت اواخر قاجار و در ادامه پهلوي كه جو غربزدگي وبابيگري رايج شده بوده =
علاوه لياقت تشرف و رساندن پيغام پيدا كرده
و به عنوان ذخيره اخرتش اقدام به نوشتن و نشر اين واقعه نموده است
با اينكه موقعيت اجتماعي داشته ودر جو هم قطاران غربزده اقدام به نشر اين مطالب نموده است

 اعاذنا الله عن الإنكار و الغفلة
ورزقنا الله حق معرفة مولانا صاحب الزمان والإتصال بحضرته

* مرحوم شیخ اسماعیل نمازی در بالاسر حرم امام رضا علیه السلام (دوسه بار) تشرف به دیدار حضرت امام عصر علیه السلام (بنا به برداشت خودش) داشته؛ به صورت همان دو سید قمی (که قبلا شبهای جمعه کربلا و نیز در مکه) نائل شده بود. (بر گرفته از رساله نفیسه یاد مولا حضرت صاحب الامر منه السلام و علینا سلامه و الیه التسلیم شماره 496)
pejuhesh232
 
پست ها : 8748
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

مزارات سایر علما و اولیای الهی مدفون در حرم رضوی علیه السلام

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه مه 27, 2023 10:51 pm

توجه دادن به بحث معرفی مدفونین در جوار امام رضا علیه السلام و وجه امتیازشان و علت چنین معرفی و برنامه ای برای معرفی
علمامانند ستاره هستند كه نورشان از خورشيد است و با طالع بودن خورشيد نور انها ديده نمي شود و تنها در بيابان براى راهنمايي مسافر نافع است ولذا در وقت زيارت محضر امام علیه السلام عمده توجه مان به زيارت حضرت علیه السلام بايد باشد؛ هرچند در فرصتها از زيارت علما نيز استفاده مي شود: 1.چه براى پند بردن و 2.چه براى كمك گرفتن جهت شفاعت نزد حضرات علیهم السلام و 3.چه براى ترويح روح ايشان باخاطر خدماتشان به دين شريف
سر قبور اين علما و اولیای الهی كه مي رويد وقتي مي نشينيد اين مطالب را با حوصله مذاكره مي كنيد
اول اینکه بهترين خيرات است براى انها و سبب ارتباط با انها مي شود
و بعد در مذاكره انها مي شود تقويت عزم و توجه كرد در افراد و لابلاي انها مطالب این نکات را دریافت و بیان کرد
شما كه راهنماي توريستي نيستي نيستيد كه فقط جا و تيتر و تاريخش را بگويد و رد شود و عكس بگيرند
لذا ما مي خواهيم ارتباط برقرار شود
براى همين است كه هر روزي يكی دوسه تا بقدري كه وقت هست حقش ادا شود برويد و معرفي و مذاکره داشته باشید

در مطالعه كتب احوال اهل معرفت و ولايت به سه دسته مطلب بر مي خوريم
يكي: بيوگرافي عمومي ايشان
دوم: احوالاتي كه شرح تلاشها و استقامتها و نگرشهاي ايشان است كه آموزندگي عمومي داشته و مي تواند مشوق و راهنماي رهروان مسير حق باشد
سوم: آيات الهي كه بوسيله ايشان ظاهر شده و كرامت و تكريم الهي براى ايشان است

مهمترين مطالب قسم دوم است و عمده توجه رهروان بايد به آنها معطوف شده و بر آنها متمركز شود
كه اينها نيز دو قسم است
يكي حالتها و نگرشهاى عمومي كه براى همه مفيد و قابل عمل و تبعيت است
ديگري حالتها و نگرشهاي خاص كه بايد با اشراف لازم مورد پذيرش و تبعيت قرار گيرد
چه اينكه عليرغم موفقيتهاى فروان اولياي صغار؛ اما چونكه معصوم و اكمل بشر نيستند
فلذا ممكن است در مواردي به سطح خودشان نارسايي داشته باشند
پس همه موارد قابل پيگيري نيست و آن مشرف رهرو است كه راهنمايي مي كند كه كدام موارد مناسب هر شخص است

اما دسته سوم كه بايد درباره مطالعه آنها دقت شود:به اين نكات؛
كه در درسهاى سطح ششم معرفت الهی تبيين شده است

1- اين كرامات را كرامت خداوند بدانند كه بدست ان شخص ظاهر شده است و بر ان جهت ظهور ايت الهي انرا متمركز شوند نه وسيله بروز كرامت
همچنانكه بزرگترين سوره قرآن بقره است كه مربوط به واقعه گاو بني اسرائيل است كه با دم لاشه مرده آن؛ جوان كشته شده زنده گرديد به اذن الهي
و اين تذكر است كه خداوند از هرجا بخواهد ايت و اعجاز خود را ظاهر مي كند چه سنگ كعبه باشد يا اتش كوه طور يا دم گاو مرده
و اگر كسي خواست مدعي بشود با دم گاو مرده همقدر شده است نه بيشتر
ولذا خود اولياء الهي مدعي نيستند و آنرا چيز نمي بينند

2- هدف از اظهار اين آيات الهي توسط خداوند؛ توجه خلق به خداوند است
نه مشغول شدن به مخلوق؛
هرچند حرمت و احترام او لازم است

3- اين آيات الهي براى زمان يا مكان يا شخصي كه بر دست او ظاهر شده؛
كرامت و تكريمي از جانب خداوند محسوب مي شود

4- همه كمالات منحصر در اشخاصي كه كرامات بر دست انها ظاهر شده نيست
چه اينكه تمام تشكيلات كارگزاران ناحيه مقدسه در هر زمان هستند و حضور داشته و فعالند
و امور عالم بر دستشان اجرا مي شود
اما اينها غالبشان مستور و پنهان هستند و كسي انها را نمي شناسد يا به اين عناوين نمي شناسد

و عدد ايشان در هر زمان (برخلاف تصور شايع) معدود نبوده بلكه بسيار است
و ايشان چند طبقه اند
طبقه اول: كارگزاران خاص = 313 نفر
كه خود ايشان نيز چند مرتبه اند
مرتبه 300 نفر رجال الغيب كه (از طرف مولا منه السلام) كارگزاران ماموريتهاى مختلف هستند
مرتبه بالاتر 7 نفر معروف به ابدال سبعه كه (از طرف مولا منه السلام) متصدي امور هفت اقليم زمين هستند
مرتبه بالاتر 4 نفر معروف به اوتاد اربعه كه (از طرف مولا منه السلام) متولي جهات اربعه عالم هستند
مرتبه بالاتر 2 نفر كه (از طرف مولا منه السلام) ناظر به بُعد نزديك و بُعد دور جهان هستي مي باشند
طبقه دوم: كارگزاران عام = ده هزار نفر
طبقه سوم: كارگزاران هر نقطه = جناب محيي الدين عربي نقل كرده است در هر شهر و هر موضع مسكوني زمين (چه اهلش مؤمن بوده چه كافر)
يكنفر بطور پنهان دران حضور دارد كه خداوند بوسيله او رحمت و نعمت خود را به اهل انجا مي رساند و به او زنده اند و هر گاه برود از ميانشان همه هلاك مي شوند
مگر مواضع خاصه شياطين كه خالي از رحمت الهي است و بقاء اهلش از روي انطار (انظرني الى يوم الوقت المعلوم) است
5- با اين نگاه اجمالي
مي توان حدس زد كه چقدر خداوند مظهر آيات الهي دارد
و غالب ايشان مستورند و كسي به آن عناوين ايشان را نمي شناسد مگر بعضي و آن بعد وفاتشان
و هركه حقيقتا جزو اهل كرامت باشد؛ با ظاهر شدن امر او يا مهلت عمرش سر مي آيد، يا آن توفيقات در او كاسته و يا مفقود مي شود، و يا او را از توفيقات بيشتر محروم مي كند
فلذا كسي (به فرض كه واقعا شناخته باشد) با اظهار بي وقت به آنها لطمه مي زند
6- و براي اينكه سطح طبقات بالاتر را كمي حدس بزنيد
نمونه اى مي گويم
كه مثل مرحوم نخودكي و مرحوم مجتهدي با همه توفيقات عظيمه (كه كتابهاى منتشره مقدار ناچيزي از انست) اما با اين حال از طبقه سوم بوده اند
تو خود بخوان حديث مفصل از اين مجمل (درباره طبقه دوم و سوم)
فلذا مراتب عظمت الهي بسيار فراتر از آنجه تصور مي شود مي باشد
و ميدان توفيقات الهي بسيار بسيار وسيعتر از حد تصور عوام بلكه خواص مي باشد
7- و هر كه ناشناخته تر بماند و باشد رِندتر است و اين همان رندي است كه اهل معرفت در اشعارشان اشاره كرده اند
كه بسيار باشد كه نه تنها عامه ناس انها را معمولي و از امور ساده عاجز مي دانند و خاطره دارند
بلكه حتى نزديكانشان انهارا چنين مي شناسند و امرشان بر آنها هم مكتوم است
في الأرض مجهولون و في السماء معروفون
8- و اينها تازه شمه اى از احوال بندگان درگاه حضرت ولايت كبرى منه السلام است
و مرتبت حضرتش فوق تصور است
و آنجه در مثل كتابهاي معتبر (مدينة المعاجز - اثبات الهداة - تفسير امام عسكري علیه السلام - الهداية الكبرى - مشارق الأنوار - صحيفة الأبرار وووو) بيان شده است
با همه عظمت اطراف و ابعادش
اما ذره بيمقداري است از خورشيد نورانيت آنها
و انجه در احاديث از وقايع شرح شده غالبا ايات الهي است كه به لحاظ وجود منكري و يا مترددي براى رفع انكار و ترديدش ظاهر شده است
و كو تا برسد به آن ايات الهي كه به لحاظ اهل معرفت و كملين ظاهر شده است
9- و همه اينها جلوه اى از جلوات عظمت الهي است
و هيچگاه نبايد اين مجالي عظيمه (حضرات عليهم السلام) در عرض يا اينكه محدوده حقتعالى تصور شوند
كه فوق درك و تصور است
10- بنابراين
عليرغم اينكه اين كتابها مشحون است با شرح كرامات و موجب توجه مطالعه كننده مي شود
اما اهل معرفت به اين وقايع مشغول نبايد بشوند
چه برسد به اينكه تصور اشتباه كنند كه {رسيدن به كرامات كمال است}
و بخواهد نفسشان به طمع اين امور بيافتد
و از حظوظ مادي بسوي حظوظ نفساني غير مادي برود
چون ان ولي الهي بعد فناي نفس خودبخود مورد عنايت واقع شده بي آنكه دنبال كند ولو كرامات از او ظاهر شده
اما اين شخص به شوق كرامات و مورد توجه بودنش و اعجاب نفس به داشتن كرامات؛ به فكر افتاده صاحب كرامت شود
خداوند توفيقات همه ما را مستمر فرموده و از توقف و انكار و تقصير و قصور و كمي همت و غفلت مصون بدارد
كليات اين مطالب براى عموم همراهان مفيد است
اما تفاصيل جزئيات برحسب افراد متفاوت است و در بيان و تعليم آنها بايد دقت شود

ارتباط طبقات به تقسيم بندي جغرافيايي:
1- تقسيم بندي بسيار جزئي: نقاط معموره كره زمين
2- تقسيم بندي جزئي: اقاليم سبعه جغرافيايي (كه در كتب جغرافياي قديم مناطقش معين است)
3- تقسيم بندي كلي: سمت هاى چهارگانه جنوب شرق غرب شمال كره زمين
4- تقسيم بندي بسيار كلي: مربوط به ابعاد فرو زميني و فرا زميني هستي كه شامل همه مراتب فروماده مثل ذره و اتم و ووو شده همچنين شامل همه كهكشانها و عوالم نزديك و دور هستي مي گردد، تمام اينها در دو كلمه و دو عنوان ادنى (نزديك) و اقصى (دور) خلاصه شده و حاوي اجمالى ترين و وسيع ترين تقسيم بندي هستي مي باشد

دقت شود:
آنچه در بيان مطالب قبلي آمد بطور مثال كه مرحوم نخودكي و مجتهدي از طبقه سوم و دوم هستند وهن شخصيت آنها نيست
چه اينكه شخصيت آنها فراتر از محتويات كتابهاى منتشره در احوالات ايشان است و آنها كه درست شناخته بودند آنها را احوالاتي از ايشان سراغ دارند كه در آن كتابها ذكر نشده و چندين برابر بزرگترين كرامات و حالات منتشره است

و كمک مثال به ايشان توجه دادن عقول متحمله به وسعت مراتب كمال است

كه فكر نكند اگر شخصي توانست ناگهان ظاهر يا غايب شود يا مرده زنده كند پس اين امام زمان علیه السلام است و يا اين مراتب را مخصوص انبياء الوالعزم علیهم السلام بداند
اين از غربت آنهاست كه اين كرامات تبديل به مشخصات مرتبه آنها شده است
و صرفا به اين مثالها اشاره شد براى توجه به عظمت مراتب ناشناخته
نه اينكه مراتب عاليه ايشان ناچيز پنداشته شود
هرچند از مشخصات عقول ضعيفه و محدود؛ قفل كردن روي اشخاص به عنوان بالاترين است
پس اگر بنا شد كسي بالاترين نباشد و مرتبه بالاتري تصور شود پس ديگر او مهم نيست يا چيزي نيست يا معمولي است
و نگاهش عوض مي شود
براى همين است كه در تدبير نفوس به همين اكتفا مي شود كه
هر مطلبي را براى هر كسي نگويند و با نگفتن و كتمان هم ذهن او را از تحير و هم عقل او را از اشتباه و تقصير معرفت و رعايت حرمت حفظ مي كنند
اعاذنا الله جميعا من التقصير و الجهل و الإنكار و الجحود

علت وجود مراقد علمای لبنانی در شهرهای مختلف ایران و خصوصا مشهد رضوی علیه السلام و اصفهان و قزوین و...

در مراقدعلمايي كه لبناني هستند مثل شيخ بهايي - شيخ حر عاملي و....
در شهرهاى مختلف ايران و خصوصا مشهد مقدس و اصفهان و قزوين و.... = به اين مطلب توجه و مذاكره شود:
با قيام صفويه توسط مرحوم شاه اسماعيل به همراهى قبايل قزلباس و تركمان شمال عراق و شمال و مركز و جنوب ايران و اتباع عارفان شيخ جنيد و صفي الدين اردبيلي ووو
كه موفق شدند به رفع سلطه جابرانه عمريان (به مدت 900 سال) بر بلاد وسيع ايران (از هند تا قفقاز و عراق)
و نجات يافتن علويان اين بلاد از شرايط ظلم و ستم و تقيه سخت و به آزادي رسيدن در ابراز عقيده و التزامات ديني
فلذا شرايط آماده شد تا ساير مسلمين ايران هم كه استعداد هدايت داشتند
بتوانند حقايق ديني را ازادانه بشنوند و جمع بسياري از مستعدين هدايت ايمان به اسلام راستين اوردند و معرفت به اهل بيت علیهم السلام پيدا كردند
از اين رو نياز به عالمان و مبلغان عميق در معرفت ديني بيشتر از قبل شد
بجز نيازهاى حكومتي براى شناخت احكام ديني و قضايي و حكومت ووو
فلذا سلاطين صفويه دست نياز و استمداد به مهمترين مركز شيعه آنروز (لبنان و بحرين) دراز كردند
و علماى بسياري به ايران امدند و شخصيتهايي علمي ممتاز درايران مشغول انجام وظيفه ديني شدند
كه امثال شيخ بهايي و شيخ حرعاملي تنها دو نمونه هستند كه عامه مردم امروز مي شناسند
و براى شناخت ايشان به كتب تراجم علماي شيعه بايد مراجعه نمود
و مجموع اين شخصيتها و خاندانها خودش يك كتاب مي شود
از ميان آنها چند خاندان مشهورتر بودند:
خانواده عبدالعلى ها از روستاى (کرَک نِوح),
خانواده عبدالصمدها از (جُبَع),
خانواده شهیدى ها (نوادگان محمد بن حسن بن شهید ثانى) از (جُبَع)
و خانواده حُرّ از (مشقره).
هدف از اين تذكر اين بود كه هم دانسته شود
اصالت لبناني اين علما
و هم نقش بزرگ انها در تامين نياز كشور ايران در آغاز دوره علوي بودنش
و اگر اين سالها ايران از لبنان پشتيباني مي كند؛ ضمن انجام وظيفه ديني؛ وام پانصدساله گذشته خودرا ادا مي نمايد

معرفی مدفونین در حرم منور امام رضا علیه السلام :

* شیخ بهایی
بهاءالدين محمد بن حسين عاملي معروف به شيخ بهايي زادهٔ ۸ اسفند ۹۲۵ خورشيدي اصل وی از جبل عامل شام بود. در بعلبک،متولد مي شود.
تبحرش در سياست، حديث، رياضي، اخلاق، نجوم، عرفان، فقه، مهندسي و هنر و فيزيک در حد استادی می باشد
شیخ بهاء الدین ، محمدبن حسین عاملی معروف به شیخ بهایی دانشمند بنام دوره صفویه است. جدشان به حارث همداني از ياران با وفاي حضرت اميرالمومنين علیه السلام مي رسد .
بهاء الدین محمد ده ساله بود که پدرش عزالدین حسین عاملی از بزرگان علمای شام بسوی ایران رهسپار گردید و چون به قزوین رسیدند و آن شهر را مرکز دانشمندان شیعه یافتند، در آن سکنی گزیدند و بهاءالدین به شاگردی پدر و دیگر دانشمندان آن عصر مشغول گردید.
شیخ بهایی خيلي طالب علم بوده و خودش را محدود به يکجا نمي دانسته و اين سبب شده ايشان فرد جامع الاطرافي بشود. در حدود 96 کتاب و رساله از او به جا مانده است.
وی مردی بود که از تظاهر و فخر فروشی نفرت داشت و این خود انگیزه ای برای اشتهار خالص شیخ بود.
در باب عرفان از اهل معرفت بوده و با اهل معرفت هم عصر خود مثل محمد عارف عباسي معروف به پير پالان دوز, شيخ مومن مشهدی و امثالهم ارتباط داشته است.
مرگ این عارف بزرگ و دانشمند را به سال ۱۰۳۰ و یا ۱۰۳۱ هجری در پایان هشتاد و هفتمین سال حیاتش ذکر کرده اند.وی در شهر اصفهان روی در نقاب خاک کشید و مریدان پیکر او را با شکوهی که شایسته شان او بود ، به مشهد بردند و در جوار حرم هشتمین امام شیعیان علیه السلام در محلی که مدت اقامت در مشهد مقدس تدریس می نمود؛ به خاک سپردند.
آثار و تاليفات:
از کتب و آثار بزرگ علمی و ادبی شیخ بهایی علاوه بر غزلیات و رباعیات دارای دو مثنوی بوده که یکی به نام مثنوی "نان و حلوا" و دیگری "شیر و شکر" می باشد و آثار علمی او عبارتند از "جامع عباسی، کشکول (اشعار شيخ است. )، بحرالحساب و مفتاح الفلاح والاربعین و شرع القلاف، اسرارالبلاغه والوجیزه". سایر تالیفات شیخ بهایی که بالغ بر هشتاد و هشت کتاب و رساله می شود
تأليف اربعين از سوي محدثان و عالمان شيعي بر اساس حديث معروفي است که از پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نقل شده‌است. علامه مجلسي در بحار الانوار نقل کرده است که پيامبر اسلام صلّي الله عليه و آله و سلّم فرمود: “هرکس چهل حديث براي امت من حفظ کند، تا از آن بهره ببرند، خداوند روز قيامت او را در شمار فقيهان و عالمان برمي‌انگيزد".شيخ بهايي نيز به پيروي از اين سنت معمول، به تأليف اربعين حديث پرداخت،
مبناي حديثي دارد.بسياري از علماي ما چهل حديث دارند مثل کتاب چهل حديث امام خميني
از امور ديگر که ايشان انجام داده:
= حصار شهر نجف اشرف است
=همچنين معماري مسجد امام که اوقات شبانه روز را با ساعتهاي افتابي که در مسجد
= تقسيم اب زاينده رود است در محلات تقسيم کرده و ساختن ماديها مادي نياصرم ووو کار شيخ بهايي تقسيم آب زاينده رود به محلات اصفهان و روستاهاي مجاور رودخانه،
= طراحي منار جنبان اصفهان که هم اکنون نيز پا برجاست به او نسبت داده مي‌شود.
=همچنين طرح‌ريزي کاريز نجف آباد-اصفهان است که به نام قنات زرين کمر، (يکي از بزرگترين کاريزهاي ايران)
=سمت قبله که چهل درجه انحراف جنوبي داشته را اصلاح نمود.
= ساختمان گلخن گرمابه اي که هنوز در اصفهان مانده و به حمام شيخ بهائي يا حمام شيخ معروف است و آن حمام در ميان مسجد جامع و هارونيه در بازار کهنه نزديک بقعه معروف به درب امام واقع است و مردم اصفهان از دير باز همواره عقيده داشته اند که گلخن آن گرمابه را بهائي چنان ساخته که با شمعي گرم مي شد و در زير پاتيل گلخن فضاي تهي تعبيه کرده و شمعي افروخته در ميان آن گذاشته و آن فضا را بسته بود و شمع تا مدتهاي مديدهمچنان مي سوخت و آب حمام بدان وسيله گرم مي شد و خود گفته بود که اگر روزي آن فضا را بشکافند، شمع خاموش خواهد شد و گلخن از کار مي افتد و چون پس از مدتي به تعمير گرمابه پرداختند و آن محوطه را شکافتند، فوراً شمع خاموش شد و ديگر از آن پس نتوانستند بسازند.
= ساختن مسجد چهار باغ روي لجنزار است که اين از ابتکارات بسيار مهم شيخ بهايي است
که دستور داده که نخست مقدار زيادي زغال چوب به ضخامت 2 متر در سرتاسر پي ساختمان پراكنده گردد وپس از كوبيدن زغال در كف پي ها روي انرا با ساروج و شفته پر كرده وپي هاي ساختمان را روي ساروج و شفته مذكور بنا نهاد. اين روش كه عبارت است از استفاده از زغال چوب براي پي ساختمان هاي روي مرداب و لجن زار بعدها مورد توجه اروپاييان قرار گرفت و پي و شالوده ساختمان هاي عظيم خود را بدين طريق ساختند. و هنوز هم در بعضي از نقاط به همين روش عمل مي كنند .ضمنا چون بايد ملات گل ساختمان مسجد بهم درآميخته و با پا و ساير وسايل به خوبي مخلوط شود و از آنجا كه هر چه ملات بيشتر پا بخورد چسبندگي گل بهتر شده و خوب عمل مي آيد از اين رو به دستور شيخ بهايي ابتكاري براي هرچه بيشتر پا زدن گل ها بكار برده شد كه ملات بناي مسجد هر روز زير پاي مردم وكودكان اهل اصفهان بلا وقفه پا بخورد و به هم مخلوط و آميخته گردد. ابتكار شيخ بهايي اين بود كه دستور داد هر روز صبح چند سكه اي طلا را در داخل ملات ها بريزند و سپس به مردم اطلاع دهند كه بيايند و سكه ها را براي خود بيابند. مردم گروه گروه ملات ها را از صبح لگد مال كرده و تا غروب آنروز تعدادي سكه براي خود مي جستند و بدين ترتيب ملاتها كاملا به هم آميخته و به قول معمارها عمل مي امد .امروزه اين بنا به مدرسه چهار باغ مشهور است.
اينها به صورت اجمال اشنايي مي دهد که اين شخصيت چه شخصيتي بوده و تيترهاي معرفي است
کتاب در آستان قدس هم هست شيخ بهايي در اينه اثار يعني اثار شيخ بهايي را مورد بررسي قرارداده . همين کتاب جامع عباسي
در نجوم و تنجيم هم خلاصة الحساب را دارد. کتابهايش به عنوان منبع در نجوم
زماني که شاه عباس پياده به مشهد امد شيخ بهايي هم همراهش بود اينجا محل تدريسش بوده که دفنش مي کنند
دروغي که مکرر در سريال شيخ بهايي امده و تکرار شده که براي خودش مقبره ساخته ووو مدفن شيخ صرفا رواقي است معمولي جزو رواقهاي ملحق به حرم و اينه کاري و تزيينات و .. مثل ساير رواقها بلکه کمتر است علت دفن او در اينجا مدرس شيخ بهايي بوده در ايام زيارت و توقفش در مشهد در اصفهان فوت کرد از اطرافيان شاه عباس الله وردي خان بود که برای خود رواق الله وردي خان را ساخت
نام ان را حذف کردند و به شيخ بهايي بستند خدا لعنت کند برنامه ريزان محرف برنامه هاي ديني و تلويزيوني که از اين دست تحريفات بسيار کرده و مي کنند که مردم را دچار مشکلات مي کنند بخاطر بي سواد سالاري در مراکز فرهنگي کشور است بعد از رحلت امام خميني دهها سال است از اين دسته تحريفات در برنامه هاي ديني مرتب توسط رسانه هاي دولتي جعل و ترويج مي شود مقبره شيخ شيعه در رواق مستقل شيخ بهايي ان سال که شاه عباس پياده امد تا مشهد شيخ بهايي همراهش بود.
مَدرَس شيخ و مقبره وى در گوشه جنوب غربى صحن نو آزادى و شرق حرم مطهر حضرت رضا عليه السلام واقع است.
بناى فعلى مقبره در سالهاى 4 ـ 1323 خورشيدى احداث شده و شرح حال نسبتاً مفصل شيخ بر روى سنگ قبر نفيس وى و هم ديوارهاى مقبره او تحرير و حك شده است. ابعاد مقبره شيخ بهايى 10 در 30/10 متر و ديوارهاى آن آيينه كارى است. درِ مقبره هم از چوب گردوى منبّت كارى شده ارزشمندى است كه همزمان با احداث بناى جديد ساخته شده است

روزي شيخ بهايي با جمعي رفته تخت فولاد بر سر مزار بابا رکن‌الدين رفته بودند ناگهان شيخ بهايي تغيير حالت و به حاضران گفت: آيا شما هم صدايي را که من شنيدم شنيديد؟ همگي اظهار بي اطلاعي کردند. با حالتي پريشان به خانه بازگشت و تا چند روز در محافل حاضر نشد مدتي درس و بحث را تعطيل کرد و کمتر از 6 ماه بعد بيمار شد و بيماري او يک هفته طول کشيد و در پي ان در يازدهم شوال 1030 دارالفاني را وداع گفت.
بعدها به شاگردانش گفته بود صدايي از قبر بابا رکن الدين شنيده شد. به او گفته بود: اي شيخ به فکر خود باش




* معرفی شخصیت معرفتی و علمی آیت الله محمدباقر ساعدی

مرحوم آیت الله محمدباقر ساعدى خراسانى:
مرحوم ساعدي يك آيت الله بحق علامه ذوالفنون حكيم و عارف و فقيه و محقق عاليقدر و رجالي بزرگ و مورخ بزرگ بود
ایشان دانشگاه تهران هم رفت و درسهای دانشگاهی هم گذراند لیسانس علوم تربیتی از دانشگاه الهیات
و تدريس به عنوان دبير در دبيرستانها و سرو كله زدن با جوانهاي .... مشهد
از تواضع ايشان بود و حلم و صبر و حوصله و اهتمام به جوانها
كجا علامه و حكيم وووو عالم بزرگي برود در دبيرستاني درس بدهد
البته كار ايشان نيست كه اگر كسي نكند اشكالي به او باشد
اما اقدام متمادي چند ده ساله ايشان نشاني از بزرگواري ايشان بود
دارای اخلاق بسیار خوبی بود خیلی تحمل بالایی داشت صبرش زیاد بود بواسطه همین تدریسش خیلی از دانش اموزان را از راه اشتباه نجات داد و راه صحیح را جلوی پایشان گذاشت خیلی قابل احترام است ایشان
چرا اسمش را گذاشتند محمد باقر چون روز تولد امام محمدباقر علیه السلام متولد شد
پدرش ایشان را در حوزه گذاشت استادهای خیلی خوبی دیدند
چقدر کتاب ترجمه کرده و چقدر کتاب نوشته خیلی زیاد كسي هستند كه دهها جلد اثر علمي دارد
وقتی از خودش می پرسیدند (پنجاه و خرده ای) به خاطر تواضعی که داشتند می گفتند تعدادی و در واقع یعنی خودشان اینها را چیزی نمی شمردند
از کتابهایی که ترجمه کردند راجع به امام رضا علیه السلام اخلاق حسنه هست از فیض کاشانی ترجمه الارشاد شیخ مفید ترجمه تفسیر صافی فیض کاشانی ترجمه حقایق فیض کاشانی ترجمه روضات الجنات سید محمد باقر خوانساری ترجمه عیون اخبار الرضا شیخ صدوق است ترجمه کششکول شیخ بهایی است ترجمه مشارق الانوار ترجمه مصباح الشریعه که از امام صادق علیه السلام است ترجمه مناقب شیخ محی الدین عربی
چقدر کتب عالیه ای را ترجمه نموده
کار ترجمه کار ساده ای نیست
ان هم وقتي كتاب حديث باشد يا كتب بزرگان و ان هم چندين جلد نه ترجمه يكي دوصفحه
کتاب نوشته اند راجع به خواجه ربیع و دیگر کتابها
در مجالس مرکز اموزش نیز ایشان حضور داشت
خداوند روحش را با انبیا و اوصیا محشور بفرماید
سعادتعلى نام پدر مرحوم ساعدى نيست پدر مرحوم ساعدي نامشان شيخ حسين مقدس بود و از جهت معنوى طوري بود كه هر وقت مرحوم نخودكي از نخودك به مشهد مى آمد خانه شيخ حسين مقدس پدر مرحوم ساعدي وارد مي شد سعادتعلى نام طريقتي مرحوم ساعدي است كه استاد طريقتي ايشان مرحوم ساعدى را بدان ناميده است = بنابر رويه مشايخ طريقت كه در وقت تشرف و ورود هر سالك به طريقت براى او نامى معين مى كنند و در خطابات و ارتباطات و مجامع و مجالس طريقتى هم با همين نام او را مخاطب قرار مى دهند

آثار
پسر بختگان = پیشوای هشتم شیعیان= ترجمه ارشاد شیخ مفید= تفسیر صافی فیض کاشانی. = ترجمه حقایق فیض کاشانی.= ترجمه شمس المعارف بونی.
اخلاق حسنه از قیض کاشانی.= ترجمه المجلی فی الکلام و المنازل العرفانیه و سیر‌ها. ترجمه فوائح الجمال و فواتح الجلال نجم الدین کبری.

ترجمه تحفه البرره فی مسائل العشره مجد الدین بغدادی. ترجمه منظوم منظومه حاج ملاهادی سبزواری
ترجمه التحصین ابن فهد حلی. ترجمه مشارق الانوار
ترجمه مصباح الشریعه / ترجمه ریاض العلماء ملاعبدالله افندی اصفها نی.
ترجمه فضائل الخمسه سید مرتضی فیروز آبادی/ ترجمه مناقب شیخ محی الدین عربی /ترجمه روضات الجنات سید محمدباقر خوانساری.
ترجمه عصمه الحجج سید علی اکبر میبدی کرمانشاهی./ ترج مه عیون اخبار الرضا شیخ صدوق. ترجمه کشکول شیخ بهایی
رجال معاصر شیخ طوسی / شرح مخمس حیدر آقا معجزه / شرح حال شیخ انصاری / کشکول ساعد
شرح وجیزه علامه مجلسی (رجال شرح مخمس صفی شرح حال خواجه ربیع ماده و خدا
مجمع الزیارات کشف المفازات عن الطرق و الاجازات شرح منظومه تحفه الحکیم محمدحسین کمپانی
شهید راه حق عیون التواریخ شرح حال محقق حلی نهمین پیشوا
لطائف صفی منهاج السالکین
محمد باقر ساعدی خراسانی در سال ۱۳۸۲ش و پس از ۷۶ سال عمر درگذشت


* آیت الله حاج شیخ اسماعیل نمازی شاهرودی

مرحوم آیت الله حاج شیخ اسماعیل نمازی سعد آبادی شاهرودی (1336 تا 1425 ه.ق) صاحب توفیقات متعدده زیارت حضرت صاحب الامر منه السلام و الیه التسلیم و کارگزاران ناحیه مقدسه از جمله تشرف و مصاحبت 9 ساعته با حضرتش.
وی برادر مرحوم آیت الله حاج شیخ علی نمازی شاهرودی (1333 تا 1405 ه.ق) معروف به علامه مجلسی زمان و صاحب آثار عدیده نفیسه علمی از جمله کتاب مستدرک سفینة البحار (10 جلد) و کتاب مستدرک رجال الحدیث (10 جلد) مدفون به غرفه ضلع شمال ضرقی صحن پایین پای مبارک (معروف به نو- آزادی) است.
و هردو فرزندان مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد نمازی شاهرودی (1294 تا 1384 ه.ق) بوده که بیش از 40 بار از شاهرود پیاده به مشهد مقدس برای زیارت حضرت امام رضا علیه السلام مشرف شده و مدفون به شاهرود است.
و همگی فارغ التحصیلان حوزه علمیه نجف اشرف و از علماء اخیار شاهرود و از مفاخر خراسان بوده اند.
مرحوم شیخ اسماعیل نمازی شاهرودی بعد از تحصیل در شاهرود و سپس در مشهد مقدس در سال 1362 ه.ق به اولین سفر حج موفق شد و بعد از حج برای زیارت و تحصیل علوم دینی به نجف اشرف مشرف شده و به درس مرجع مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی راه یافته و از شاگردان ایشان گردید.
حاج شیخ اسماعیل نمازی با دختر آیت الله سید محمدرضا بروجردی (1314 تا 1404 ق) از فقها کربلا و قم و مشهد ازدواج کرد و بعد از 18 سال اقامت در نجف اشرف در سال 1380 ق به وطن ببازگشته و در شاهرود ( و بخصوص در قریه سعد آباد حومه شهر) مقیم شد و سپس در مشهد مقدس تا آخر عمر ساکن و مجاور بوده و در تاریخ 9 ذیقعده 1425 ه.ق =1 دی 1383 ه.ش وفات یافته و در قبرستان بهشت ثامن در زیر صحن بالاسر مبارک (معروف به جمهوری اسلامی) در بلوک 263 مدفون شده است. اگر از درب آسانسور حرکت کرده و به سمت راست 14 ردیف بشماریم یا از راه پله به سمت راست 9 ردیف بشماریم به بلوک شماره 250 می رسیم بعد به سمت چپ در راستای خط عمود چرخیده و این ردیف را به اندازه 78 قبر جلو برویم می رسیم به مرقد ایشان که در بلوک 263 واقع است.
شرح تشرفات مرحوم آیت الله حاج شیخ اسماعیل نمازی شاهرودی بالاخص شرح تفصیلی حاوی نکات بسیار در رساله نفیسه یاد مولا 496 منتشر شده است
لینک دریافت رساله:

* آیت الله فهری مدفون در رواق دار الزهد
1- بجز مراتب علمي و فقهي كه در شرح احوالات ايشان مسطور است و در اينترنت قابل دسترسي است:
2- ايشان از جهت معرفتي شاگرد مرحوم آيت الله قاضي و بعد از وفاتشان مرحوم آيت الله انصاري همداني بوده اند
مرحوم انصاري همداني بنابرانچه در دفترچه يادداشت خط خودشان ديدم؛ يكبار در خواب مشرف به زيارت حضرت علیه السلام شده بودند.
3- و تمام آثار عرفاني امام خميني بوسيله ايشان شرح و ترجمه و احيا و نشر شده است
آنچه مهم و حداقل معرفي ايشان است همان سطور فوق است
تكميل:
با همه مراتب علمي و معرفتي و كهولت سن فراتر از هشتاد اما پيوسته دنبال كسب معرفت بود
و مرتبا ازسوريه به مشهد مشرف مي شد و ساعتها به پرسيدن سؤالات معرفتي و علمي مي گذرانيد و مي گفت من براى ديدار و پرسيدن و استفاده علمي آمده ام
و اتفاق افتاده بود بي خبر مشرف شده بود و در انوقت در سفر بودند
برگشته بودند طهران و مجددا يكهفته بعد براى ديدار و پرسشها برگشته بود
با اينكه محل مراجعه اش نصف او سن داشت ولي با همه مراتب علمي و عناوين اجتماعي از چنين مراجعه اى ابا نداشت و بر آن شائق بود
همت بلند ایشان در تاسیس حوزه علمیه در کشور غریب سوریه با چند هزار طلبه از کشورهای مختلف
و ما یک حوزه هم در محله خودمان نمی توانیم تاسیس کنیم با چند نفر
نماینده امام بودن در سوریه و استفاده از امکانات سوریه و مثلا از کتابخانه اصلی آنها برای قرار دادن کتب شیعه در آن کتابخانه
در آبادانی مراقد مختلف مانند حضرت رقیه سلام الله علیها و حضرت زینب صغری سلام الله علیها و مزار اویس قرن و بقیه شهدای صفین به هدایت بزرگان در سوریه تلاش و کوشش کرده اند
تاسیس قرض الحسنه و همچین دستگیری از ایتام در قالب موسسه فعالیت داشته اند
شیعیان مقلد امام خمینی در کشورهای دیگر وجوهات را به ایشان می داده اند تا به امام برسد
کتابهای مختلفی تالیف نموده اند و بعضی از کتب امام را ترجمه نموده اند
و نماز ایشان حضرت آیت الله بهجت خواندند و در این مکان دفنشان کردند
وی فلسفه و فقه را در حوزه نجف خوانده بود، بسیار متهجد بود و در کار عبادی مواظبت زیادی می‌کرد.
اساتید
آیت‌الله محسن حکیم
آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری
آیت‌الله میرزا باقر زنجانی
آیت‌الله خویی بود که در سن سی سالگی به افتخار درجه اجتهاد از سوی سید ابوالحسن اصفهانی نائل آمد.
تدریس
آیت‌الله فهری ‌زنجانی، مؤسس حوزه علمیه دمشق بوده و در طول حیاتش ۴ هزار طلبه در اقصی‌نقاط کشورهای اسلامی و حوزه علمیه امام خمینی دمشق از محضر آن مرحوم درس گرفته‌اند.
فعالیتها
علاوه بر تاسیس حوزه علمیه در دمشق، بازسازی و نوسازی حرم حضرت رقیه (سلام الله علیها) و ساخت بیمارستان امام خمینی(ره) در دمشق نیز از جمله فعالیت های فرهنگی و اجتماعی آن مرحوم عنوان شده است.
آیت‌الله سید احمد فهری که از سال ۱۳۶۰ به نمایندگی حضرت امام در سوریه و لبنان جهت ساماندهی امور مذهبی و زیارتی منصوب شد، وی در طول این‌سال‌ها به ترویج اسلام و مذهب جعفری اقدام کرده و اقامهٔ نماز و ایراد سخنرانی در سالیان متمادی در حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) در دمشق، تدریس در حوزه‌های علمیه دمشق، برپایی جلسات درس برای تربیت شاگردان و طلبه‌های علوم اسلامی از اقصی نقاط جهان از جمله فعالیتهای علمی – فرهنگی وی است.
آیت‌الله فهری روزانه سه وعده نماز در حرم حضرت زینب سلام الله علیها می‌خواند و در توسعه حرم حضرت رقیه نقش اساسی داشت و زائران ایرانی و عربی در سوریه از سخنرانی‌ها و نشست‌های روزانه این عالم فرزانه بهره می‌گرفتند.
عشق به قران و تفسیر آن در ایشان کم‌نظیر بود و از جمله شاگردان علامه طباطبایی به شمار می‌رفت که خاطرات ایشان از علامه طباطبایی شامل یک مجموعه دستور‌العمل برای اهل معرفت و عرفا است که مجموعه بسیار نفیسی است، همچنین منتشر کردند که بسیار مورد استقبال و استفاده حوزه‌های علمیه قرار گرفت.
ترجمه
«آهی سوزان بر مزار شهیدان؛ اللهوف علی قتلی الطفوف»
«رساله لقاء الله به ضمیمه مقاله منتشر نشده در لقاءالله از روح‌الله خمینی»
«تعلیم و تربیت از نگاه شهید ثانی و روح‌الله خمینی»[۳]
آداب الصلاه
صلاه العارفین
مصباح الهدایه
صلاه الخاشعین
رساله طب
سالار شهیدان
ترجمه خصال شیخ صدوق
ترجمه کتاب الغیبه نعمانی
تقریرات اصولی از سید روح‌الله خمینی به نام طلب و اراده
اسرار حج
چقدر اساتید و داشته اما خودشان این روحیه را داشتند هر دفعه که می آمدند تواضعش چقدر بالا باشد چون می خواست مطلب یاد بگیرد و به اشاره از مرکز اموزش رقه را درست کرده بود اویس قرن

مرحوم آيت الله سيد احمد فهرى زنجاني شاگرد مرحوم آقاى قاضي، و صديق رفيق، و متعلم معارف الهي حتى در بالاي سن هشتاد سالگي،
امروز صبح از شما و همكاران و زائران معاهد دوام حضور كه مستمرا به زيارتشان مى روند و سبب شادابي و نشاطشان مى شوند بسيار مسرور و سپاسگزار بودند = خلاصه اينكه اين زيارات به ايشان مى رسد = به دوستان ابلاغ كنيد = رضوان الله عليه وارضاه الله عنا وعن الجميع


* مرحوم ایت الله عبدالحسین واعظ زاده خراسانی = صحن جمهوری = بهشت ثامن الائمه :


مجله حیات اعلی :در شب جمعه اول ماه شعبان 1430در جوار حرم رضوی علیه السلام آیت الله حاج شیخ عبدالحسین خراسانی در اثر عمل جراحی در سن هشتاد و پنج سالگی رحلت نمود
این فقید سعید در اکثر ایام احزان آل محمد در مجالس علویان منبر رفته و ضمن نشر معارف الهی در رثای اهل بیت علیهم السلام روضه خوانی می نمودند افزون بر جنبه علمی ایشان در فن منبر و مرثیه فوق العاده و ممتاز بودند مجالس گرم و روضه های جانسوزشان از یاد نرفتنی است در ایام عزای معصومین علیهم السلام مرسولات الکترونیکی بنیاد حیات اعلی طی سالهای گذشته حاوی فایلهای صوتی وویدیوئی ایشان بوده بلکه اولین و شاید تنها ناشر انهابوده است
این عالم بزرگوار که در زندگی اش می گوید فررزندان پدر و مادرم فوت می کردند
مادرم خیلی خواب ائمه علیهم السلام را می دید خواب حضرت زهرا علیها السلام را دید فرموده بودند این بچه ات می ماند اسمش را بگذار عبد الحسین
می گوید در سختی و مشکلات خیلی بودیم و در زندگی دچار خیلی سختی ها می شدیم که لطف اهل بیت علیهم السلام شامل حالمان شد به واسطه عنایاتی که حضرات معصومین علیهم السلام داشتند. با اینکه جنبه های علمی هم خیلی بوده منبر می رفته و در رسای اهل بیت روضه می خوانده نجف کربلا قم مشهد منازل علمای عالیقدر از ایشان دعوت می شده در مجالس مرکز اموزش هم دعوت می شدند که مجلس بیاید
ایشان علاوه بر جنبه های در جنبه منبر و مرثیه فوق العاده بودند و در حزن محمد و آل محمد علیهم السلام خیلی متبحر بودند و بی نظیر بودند که محرم فایلهای صوتی شان را منتشر می کنند که کسانی که خودشان می خواهند مجلس اداره کنند و یا مداحند استفاده از این مجالس چقدر پر بار و خوب هست
تنها جایی که مرسولاتش را منتشر کرده و پیگیری کردند بنیاد حیات اعلی است
تصحیح یک نکته :

فقره زير كه در السنه مداحان و برخي منبريان به اسم حديث نقل مي شود
از كلمات علماء است وحديث نيست
این حدیث شریف را بسیار تکرار می کردند: «کلنا سفن النجاه و لکن سفینة الحسین اسرع».
و مرحوم خراساني در وقت نقل اين جمله به اين امر تذكر مي دادند
:
عبارت «اهل بيت عليهم السلام ، همه كشتى نجات اند ؛ امّا كشتى حسين عليه السلام ، وسيع تر و پُر سرعت تر است» ، مأثور از اهل بيت عليهم السلام نيست . اين مطلب ، تحليلى از مرحوم شيخ جعفر شوشترى رحمه الله (متوفاي 1335 هـ.ق) در باره عظمت عاشورا و شخصيت ابا عبداللّه الحسين عليه السلام در جهت هدايت و نجات انسان هاست . كلام ايشان در كتاب الخصائص الحسينية ، چنين است : «فرأيت في الحسين عليه السلام خصوصية فى الوسيلة إلى اللّه اتّصف بسببها بانّه بالخصوص، باب من أبواب الجنة و سفينة للنجاة و مصباح للهدى، فالنبى و الأئمة عليهم السلام كلّهم أبواب الجنان ؛ لكنّ باب الحسين أوسع ، و كلّهم سفن النجاة؛ لكنّ سفينة الحسين مجراها فى اللجج الغامرة أسرع و مرساها على السواحل المنجية أيسر ، و كلّهم مصابيح الهدى؛ لكنّ الاستضاءة بنور الحسين أكثر و أوسع ، و كلّهم كهوف حصينة؛ لكنّ منهاج كهف الحسين أسمح و أسهل . در حسين عليه السلام براى وسيله تقرّب به خدا بودن، ويژگى اى ديدم كه او ، به سبب آن ويژگى است كه اين گونه توصيف شده است : درى از درهاى بهشت ، كشتى نجات و چراغ هدايت !پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمّه عليهم السلام همگى درهاى بهشت اند ؛ امّا درِ حسين عليه السلام گشوده تر است . همگى كشتى نجات اند ؛ امّا كشتى حسين عليه السلام در ميان امواج توفان هاى شديد، پُرشتاب تر، و پهلو گرفتنش در ساحل هاى نجات، آسان تر است . همگى ، چراغ هدايت اند ؛ امّا پرتو گرفتن از نور حسين عليه السلام ، بيشتر و وسيع تر است . همگى ، پناهگاه هاى مستحكم اند؛ امّا راه رسيدن به پناهگاه حسين عليه السلام ، هموارتر و آسان تر است» (الخصائص الحسينية : ص 14) .
پيگيري اين برنامه لازمه اش مداح بودن يا نداشتن سبك نيست

اگر جلسه حسينيه به برنامه و استفاده از مجالس خراساني در مجالس حسنيه توجه داشته باشد و اهميتش را بداند
و در جلسه هم از نوارهايش استفاده شود
و همه حاضران همراه مرحوم خراساني و به سبك او زمزمه و همراهي كنند
هر كسي حتى فرد فرد حضار هم مي توانند نتيجه بگيرند

اول قدم براى موفق شدن باور كردن مطلب است دقيقا
نه صرف پذيرفتن و تسلیم بدون اعتقاد به عملي بودن ان باشد
اگر باور داشته و عزم و جديت باشد
حتى اشعار فصيح عربي بلكه اشعار و مرثيه لهجه محلي عراقي را هم به سهولت ياد مي گيرند
زمزمه كنند به همان لحن و صدا و سبك خواندن آيت الله خراساني

نمي شود مؤمنين با همت؛
كمتر از افرادلاابالي باشند كه ترانه هاى خارجي كه دوست دارند با چند بار گوش دادن حفظ مي شوند
و مانند خواننده خارجي دقيقا ان اشعار را و سبك خارجي را مي خوانند چون دوست دارند كه انطور بخوانند
ولو مفهوم ان اشعار را هم ندانند و معنيش را نتوانند بفهمند
آنوقت همخواني و سبك روضه خواني محدث خراساني كه مانوس اذهان و اسماع حاضران حسينيه هاست
و بسياري از كلماتش را هم مفهوم است را نتوانند و كار شاقي بنظربرسد
به صرف اينكه مثل مداحهاي تلويزيوني نيست!!!

دوم قدم تمرين و استمرار پيوسته لااقل در طول روز ايام محرم است
خصوصا كه نوارها دسترس است
هم قبل جلسه مي شود امادگي ايجاد شود با گوشيهاى موبايل همراهشان بشنوند و همراهي و زمزمه بر همان سبك كنند
و هم بعد جلسات ادامه دهند
و با تكرار قويتر و دقيقتر بتوانند مثلش همراهي و حتى مستقلا بخوانند
ان شاء الله تعالى

==========
سبك مجالس و مرثيه خواني مرحوم آيت الله خراساني
يك نمونه مانند ساير نمونه هاى صحيح نيست
كه معمولي تلقي شود و صرفا به عنوان خالي از تحريف مثال زده شود
سبك ايشان ممتاز است
اگرچه در سبك ايشان غالب منبريها و روضه خوانهاى قديم ايران و هنوز هم عراق مي خوانند
اما امتيازات متعددي مجالس ايشان داشت
اولا : شخص مجتهد و صاحب بحث ودرس خارج فقه و اشتغالات علمي عميق و سطح و كلاس منبر و روضه او را بالا مي برد
روضه خواني مجتهد و عالم سطح ديگري دارد

: و چون به منابع معتبر اشنا و تسلط داشتند؛ ثانيا
انقدر دانش دارد كه با همان مطالب معتبره و قوه بيان بتواند عظمت مصائب را اشكار نمايد
و مثل افراد بيسواد و كم سواد نياز نداشته باشد در حد ذهن محدود خودش از خودش مطالبي بتراشد

بخاطر سطح علمي و دانش او؛ ثالثا:
طبيعتا فهم او حتى در مطالب مصائب و مرثيه ها را بالاتر مي برد
و قطعا بهره اش هم در درك مصائب بيشتر از افراد معمولي است
و در اظهار و بيان و تجسيم ان مصائب دقيقتر و تواناتر است

: رابعا ايشان در خانواده علم و منبر و روضه خواني بدنيا امده و پرورش يافته است
پدر ايشان از علما و واعظ براى مراجع بود و بيش از 120 سال عمر كرد
و چون مرحوم خراساني در اواخر حيات پدرشان بدنيا امده بود
و عمده مراحل تربيتي و اموزشي دوران كودكي و نوجوانيشان توسط والده شان كه خودش فاضله و معلم قرآن و روضه خوان بوده است
ولذا در داخل و بيرون خانه پيوسته از ابتداى كودكي بر سبك اصيل تربيت يافتند
ولذا بجز حال شخصي ايشان سوزناكي مضاعف از دو جهت به ايشان منتقل شده بود

: خامسا موزون خواندن ايشان به نحو اكمل و مطلوب بود

بدون اينكه از فضاي روضه و مرثيه خواني بيرون رفته و به فضاي آوازخواني وارد و مشوب شود
سادسا
: دهها سال در عتبات و محاضر معصومين علیهم السلام منبر و روضه خواني داشته
و آثار و عناياتي كه اين توفيق به حال و صدا و خواندن ايشان منتقل كرده بود

سابعا:
دهها سال پاي منبر و روضه ايشان بزرگان و علماء و مراجع و اهل روضه عميق گريسته بودند
و همانطور كه اثار توفيقات معنوي طولاني مدت به مكان منتقل مي شود و آن مكان نورانيت و توفيق ممتازي مي آورد
همينطورآثار روضه خوانيهاى اصيل و گريه ها و اشكهاي طولاني مدت به خواندن آن منبري منتقل شده و تاثير و بركت روضه او را در هر ملجس ديگر كه برگزار كند مي افزايد

ثامنا: چون در عتبات بيشتر مدت و دوران منبرشان طي شده بود
و در ايران هم براى مجالس مراجع و علماء و نيز حسينيه هاى نجفيها مي خواندند
فلذا هم مرثيه و اشعار و مطالب عربي و هم فارسي مي خواندند
و ان دقايق و رقايق كه در اشعار و مرثيه هاى عربي هست نيز افزون بر فارسي در مجالس ايشان بود

تاسعا: ما از كودكي با مجالس ايشان اشنا شديم
در محيط عتبات
گاهي ايام محرم از اول افتاب همراه ايشان مجالس شان را مي رفتيم تا ظهر؛ از مجلسي به مجلس ديگر
در وقتي كه مجالس علماء و منبريهاى عالم و اصيل فراواني بود و همه هم بر اين سبك بودند و
در عراق هنوزهم بيشتري همين سبك را ادامه مي دهند
و تنها برخي مداحان جديد به تقليد از تلويزيون ايران الوده و از سبك اصيل فاصله گرفته اند
و ما پنجاه سال قبل از ميان ان همه منبري و روضه خوان اصيل ايشان را جامعتر يافتيم
و هرچه زمان گذشت و منبريهاى ديگر ديديم به اين انتخاب و برتري ايشان معتقد شديم

البته ندرتا برخي منبريها و روضه خوانها هم بوده اند و ديده ايم كه مانند ايشان اصيل بوده اند
يا در تاريخ روضه خواني ذكرشان شده اما كمتر مجموعه آثار صوتيشان بدست مي آيد
اما بخاطر جامعيت و امتيازات ايشان و دسترس بودن گنجينه سيصد مجلس از ايشان (تاكنون) به معرفي اين نمونه پرداختيم

--------------
فلذا اگر كسي توجه ندارد و اهميت و امتيازش را نيافته
بخاطر انس و عادت ذائقه شنيداريش به بازار رايج است
مثل كسي كه ساندويچ سوسيس را بر چلوقيمه يا چلوگوشت تعزيه و يا مضيف و موكب ترجيح مي دهد
و او هم بايد توجيه شود و توجه داده شود تا از سطح خودش ترقي كند

ازين رو حضار ضمن التزام خودشان به همراهي و زمزمه روضه از ابتداى (صلى الله عليك) همراه با مرحوم خراساني
و با تقدير از مداحانشان اگر بطور جدي از آنها بخواهند كه تا مي توانند به اين سبك بخوانند
آنها هم ملاحظه مستمعشان را نموده و مثل تلاششان براى رايج؛ به اين اصيل ممتاز هم اهتمام ورزيده و فورا بروز مي شوند
قطعا اگر مجلس خودش ملتزم باشد مداح هم عقب نمي افتد از عامه حضار
pejuhesh232
 
پست ها : 8748
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

بعدي

بازگشت به راهنمای زیارت اونلاین مشاهد الهی


cron
Aelaa.Net