امارة بني حمود = در جنوب غرب اروبا - اسپانیا (۱۰۱۶–۱۰۷۳م / 406 – 465 هـ) = زيديه
حمودیان سلسلهای شیعه مذهب در اندلس بود که توسط علی بن حمود در سال ۴۰۷ با استفاده از شرایط آشفته دستگاه خلافت اموی و قتل سلیمان بن حکم، خلیفه اموی، تأسیس شد و به مدت ۴۰ سال بر بخشهایی از اندلس حکومت کرد تا سرانجام در عهد محمد بن ادریس دوم، امویان توانستند بار دیگر خلافت را به دست بگیرند و به عمر حکومت طایفه حمودی پایان دهند.[۱]
طایفه آلحمود ساکن در شهر ملاقه در سال ۱۰۳۷
تأسیس حکومت و خلفای حمودیعلی بن حموددر اوایل قرن ۵ قمری بود که سلیمان بن حکم حکومت ولایات سبته و طنجه را به فردی به نام علی بن حمود که نسب وی به ادریسان مغرب میرسید، واگذار کرد و همچنین قسمتهای جنوبی اندلس، جزیره خضرا، را نیز به بردار علی یعنی قاسم بن حمود اعطا کرد.[۲] در این زمان که دستگاه خلافت از آشفتگی فراوانی رنج میبرد، علی با به تحریک فردی به نام خیران که از سرداران بربر بود علیه سلیمان شورید[۳] و توانست وی را شکست و قرطبه را فتح کند. پس از تصرف قرطبه سلیمان و پدرش جکم به دستور علی به قتل رسیدند و خود علی نیز با لقت متوکل علیالله به مسند خلافت رسید.[۴] وی پس از چندی حکومت شرایط سختی را برای مردم قرطبه به وجود آورد که سبب شورش علیه وی شد که وی به خشونت همگی را سرکوب کرد و همچنین رفتار بد وی موجب رنجش بربرها علیالخصوص خیران شد.[۵] در همین حال فردی به نام عبدالرحمن توانست به کمک خیران و امیران سرقسطه، شاطبه و والنسیا شورش بزرگی را علیه علی بن حمود به راه بیندازد و علی نیز دست به اقدام متقابل زد و آماده نبرد شد اما توانست ۳ تا از غلامان خود کشته شد.[۶]
قاسم بن حمودپس از علی، برادرش قاسم با لقب مأمون[۷] به جای بردار نشست و تا سال ۴۱۳ حکومت قرطبه را برعهده داشت. در همین سال بود که بردار زادهاش، یحیی بن علی علیه وی شورید و مدعی خلافت شد[۸] و به قرطبه حمله برد و چون قاسم تاب مقاومت نداشت از مقابله با وی گریخت و به اشبیلیه رفت اما بار دیگر توانست با جمعآوری نیرو به پایتخت آمده و حکومت بازپس بگیرد. اما یحیی آرام ننشست و بار دیگر قرطبه را متصرف شد و اینبار قاسم را به زندان افکند. قاسم تا عهد ادریس بن علی در زندان بود و سرانجام به دستور وی به قتل رسید.[۹][۱۰]
یحیی بن علییحیی پس از به دست گرفتن قدرت با لقب معتلی به تخت خلافت رسید. در عهد وی، قرطبه به شخصی به نام عبدالرحمن بن عطلف یفرنی واگذار شد و خود مقر حکومت را به مالقه منتقل کرد. اما در غیبت وی اهالی قرطبه درصدد شورش برآمدند و با عبدالرحمن ناصر با لقب معتمد بیعت کردند[۱۱] اما اقدامات آنها محقق نشد تا اینکه توسط یحیی سرکوب شدند.[۱۲]
جانشینان یحییپس از یحیی، بردارش ادریس بن علی که ولایت طنجه و سبته را برعهده داشت با لقب متاید الله به مسند خلافت اندلس رسید.[۱۳] ادریس پایتخت را مالقه انتخاب کرد که محل و مقر اصلی طایفه حمودی بود. دوران حکومت ادریس نسبتاً طولانی بودو تا سال ۴۳۱ پایدار ماند.[۱۴]
پس از وی، پسرش محمد بن ادریس به حکومت رسید که حکومت وی نیز دوامی نداشت هم چنانکه در دوران حسن بن یحیی حمودی، جانشین محمد، چندان نپایید و در سال ۴۳۴ درگذشت.[۱۵]
زوال حمودیانپس از آن بربرها با ادریس دوم با لقب عالی بیعت کردند و او را به مسند رساندند. با توجه به شخصیت هنری و ادبی وی، مملکت از امور سیاسی عقب ماند و در نتیجه باعث بروز تمرد یاغیان و جسورتر شدن آنها شد که توانستند در سال ۴۳۸ وی از حکومت برکنار[۱۶] و با محمد بن قاسم با لقب مهدی بیعت کنند.[۱۷] وی برعکس ادریس دوم، شخصی جسور و قدرتمند بود که باعث نگرانی گروهها به خصوص بربرها شود. پس وی از سلطنت خلع و محمد بن ادریس دوم با لقب مستعلی به حکومت رساندند.[۱۸] در دوران وی نیز به مانند اسلافش، هرج و مرج و شورش در سراسر حکومت بیداد میکرد و موجب رنجش بیش از پیش اهالی اندلس شده بود تا اینکه در سال ۴۴۶ شخصی به نام بادیس بن حبوس بر مالقه دست یافت و محمد را دستگیر و به افریقیه فرستاد. بدین ترتیب حکومت حمودیان پس از ۴۰ سال برافتاد و باردیگر خاندان اموی توانستند قدرت را به دست بگیرند.[۱۹]
تشیع در دوره حمودییکی از ویژگیهای خلافت حمودی آن است که توانست فضای بسته فرهنگی و اجتماعی عهد اموی را بشکند و محیط نسبتاً آزادی برای انتشار و تبلیغ افکار گروههای مختلف به وجود بیاورد. از مهمترین پیامدهای این فضای باز، گسترش اندیشههای شرقی در اسپانیای اسلامی از طریق آثار علمی بود در این بین به دلیل حمایت حمودیان از مذهب تشیع، تفکرات و اندیشههای گسترش چشمگیری یافت و بسیاری از بدگوییهایی که بر اثر تبلیغات گسترده امویان بر این مذهب بود، تعدیل شد و تا حدودی از بین رفت. با این حال حمودیان بر مذهب خود تعصب چندانی نداشته و سعی بر گسترش آن با هر ابزاری نبودند در واقع میتوان گفت که آنها شیعیان معتدلی بودند که اعتقادات خود را بر باورهای کلی از این مذهب ساخته بودند. از این رو تفاوت زیادی با فاطمیان یا آلبویه که از تفکرات کلامی مدون برخوردار بودند، داشتند. آنان برخی از مبانی عمومی شیعه را باور داشتند و معتقد بودند که دین جز با امامت تمام نمیشود. براساس باورهای مذهبی این خاندان، امامانی همچون علی بن ابی طالب و حسین بن علی تنها افراد شایسته روزگار خود برای خلافت بوده و دیگران غاصبان آن هستند؛ بنابراین شناخت امام زمان خود بر هر مسلمانی واجب است تا غصبی خلافت ایجاد نشود. با این همه میتوان گفت که شیعه حمودیان ظاهری و بدون مبانی عمیق اعتقادی و فلسفی است و اساس کار و عمل آنها نیز مبتنی بر رفتارهای مذهبی خلفای فاطمی است.[۲۰]
--------------
بنو حمودبنو حمود هي أسرة من الأدارسة
نازعت الأمويين على خلافة المسلمين في الأندلس في فترة فتنة الأندلس، وبعد أن أقصيت عن الخلافة نهائيًا عام 417 هـ، أسس يحيى المعتلي بالله طائفة مالقة إحدى ممالك الطوائف التي تكونت في تلك الفترة. وفي عام 427 هـ، استقل محمد بن القاسم المهدي بالله طائفة الجزيرة الخضراء التي انفصل بها عن طائفة مالقة.
ظلت الطائفتان في صراع متواصل مع الممالك المجاورة، إلى أن استولى باديس بن حبوس حاكم طائفة غرناطة على مالقة عام 446 هـ، واستولى المعتضد بن عباد على الجزيرة الخضراء عام 449 هـ.
تاريخهمعبورهم إلى الأندلسبعد أن سيطر الحاجب المنصور على الدولة الأموية في الأندلس في عهد الخليفة هشام المؤيد بالله، انتهج سياسة الاستقواء بالبربر على العرب والصقالبة الذين كانوا يسيطرون على المناصب في الجيوش الأموية.
شجع ذلك عددًا من القبائل البربرية على العبور إلى الأندلس، والدخول في طاعة العامريين، والانتظام في جيوشهم.
كان الأدارسة قد فقدوا حكمهم في المغرب على يد جيوش الحاجب المنصور،
إلا أنهم كانت لهم منزلتهم بين البربر. عبر بنو حمود مع القبائل البربرية الداخلة إلى الأندلس. وحين دخلت الأندلس فترة الفتنة، بعد أن خلع محمد المهدي بالله هشامًا المويد بالله عام 399 هـ، أساء المهدي معاملة البربر الذين كانوا عماد جيش العامريين، نظرًا لما كان يكنه من كراهية للعامريين المتسببين في مقتل والده. تسببت تلك المعاملة السيئة في التفاف البربر حول سليمان المستعين بالله المطالب بعرش الأندلس، واستطاعوا مساعدته على انتزاع العرش عام 403 هـ. أراد سليمان أن يبعد البربر عن قاعدة حكمه في قرطبة لما رأى اشتداد شوكتهم، ففرّقهم على كور الأندلس، فأقطع كل زعيم منهم إحدى تلك الكور، فكان من نصيب علي بن حمود حكم سبتة وأحوازها، فيما أقطع سليمان القاسم بن حمود حكم الجزيرة الخضراء.
انتزاعهم الخلافةلم تمض فترة طويلة حتى اتفق علي بن حمود مع أخيه القاسم على أن يتبادلا ولايتاهما، ثم ادعى علي أن هشام المؤيد بالله، كتب له بولاية عهده، وجمع جيشًا هزم به سليمان، وقتله وأعلن نفسه خليفة على المسلمين في الأندلس عام 407 هـ. حاول خيران الصقلبي حاكم ألمرية والمنذر بن يحيى التجيبي حاكم سرقسطة خلع علي، بأن جمعوا جيشهم ونادوا بخلافة أمير أموي يدعى عبد الرحمن المرتضى. وبينما كان علي يُعد لقتالهم، اغتاله بعض غلمان قصره في ذي الحجة 408 هـ، فخلفه أخوه القاسم.سار جيش المرتضى إلى قرطبة، إلا أنهم اشتبكوا قرب غرناطة مع قوات صنهاجة بقيادة زاوي بن زيري حاكم غرناطة في معركة قُتل فيها عبد الرحمن وفرّ خيران والمنذر. وفي ربيع الآخر 412 هـ، فر القاسم من قرطبة قبل دخول ابن أخيه يحيى المعتلي بالله الذي أعلن نفسه خليفة على قرطبة. ثم أعاد البربر القاسم في ذي القعدة 413 هـ. لكنه خلع مجددًا هذه المرة بعد ثورة أهل قرطبة على البربر في جمادى الآخرة 414 هـ، وولوا مكانه عبد الرحمن المستظهر بالله لكنه اغتيل بعد أيام، فخلفه محمد المستكفي بالله، الذي نجح يحيى المعتلي بالله في خلعه في رمضان 416 هـ عندما زحف على قرطبة بجيشه، قبل أن يخلعه أهل قرطبة مجددًا في ربيع الأول 417 هـ،
ليؤسس يحيى طائفة مالقة.طائفتي مالقة والجزيرة الخضراءظل يحيى في صراع مع أبي القاسم بن عباد حاكم إشبيلية قرب قرمونة عام 427 هـ، فخلفه أخوه إدريس المتأيد بالله. شهد بداية حكمه انفصال الجزيرة الخضراء عن طائفة مالقة، ذلك لأنه لما قُتل يحيى المعتلي بالله، قام رجل من البربر يدعى بأبي الحجاج كان موكلاً إليه التحفظ على محمد والحسن ابني عمه القاسم بن حمود في الجزيرة الخضراء، منذ أن اعتقلهما يحيى مع أبيهما عام 414 هـ حين هاجم شريش، بإطلاق سراح محمد والحسن، ودعا البربر والعبيد السود إلى طاعة محمد بن القاسم، لتتأسس بذلك طائفة الجزيرة الخضراء. توفي إدريس في المحرم 431 هـ، وبويع من بعده ولده يحيى القائم بأمر الله. لم يرض الحسن بن يحيى المعتلي بالله بمبايعة يحيى حيث كان إدريس قد ولاه العهد، وجعله واليًا على سبتة وطنجة وأعمالهما، وبعث معه الحاجب نجاء الصقلبي لمعاونته. أعد الحسن ونجاء جيشًا عبرا به إلى مالقة، وحاصراها برًا وبحرًا، حتى استسلم يحيى وتنازل عن عرشه في جمادى الثاني 431 هـ، وسار إلى قمارش، وأقام بها، إلى أن دس عليه الحسن من قتله بالسم في ربيع الثاني سنة 434 هـ. ثم قتلته زوجته أخت يحيى انتقامًا لأخيها بالسم في جمادى الأولى 434 هـ. استغل نجاء الفرصة، وأعلن نفسه حاكمًا على مالقة بعد أن سجن إدريس بن يحيى شقيق الحسن. ثم غزا بجيشه الجزيرة الخضراء، لينزعها من يد محمد بن القاسم بن حمود. ففشل وغادر عائدًا إلى مالقة. وفي الطريق اغتاله بعض جنوده من البربر، وأخرجوا إدريس بن يحيى من سجنه، وبايعوه في 6 جمادى الثانية 434 هـ.وفي شعبان 438 هـ، فانقلب عليه ابن عمه محمد بن إدريس، ففر إدريس إلى ببشتر، وحاول استعادة مالقة بمعاونة من باديس بن حبوس صاحب غرناطة، لكنهما فشلا. انتقل إدريس إلى سبتة، ثم إلى رندة عند حاكمها أبي النور بن أبي قرة اليفرني.حاول زعماء البربر خلع محمد بن إدريس ومبايعة محمد بن القاسم المهدي بالله صاحب الجزيرة الخضراء، الذي فشل في هزيمة قوات محمد بن إدريس ودخول إلى مالقة، ومات بعد فترة قصيرة عام 440 هـ، وخلفه ابنه القاسم الواثق بالله. أما زعماء البربر، فدسوا على محمد بن إدريس من قتله بالسم في أواخر سنة 444 هـ، وبايعوا من بعده ابن أخيه إدريس بن يحيى السامي بالله، الذي أصابته لوثة، وغادر مالقة هائمًا على وجهه في صفة تاجر، وعبر إلى المغرب، وهناك قُتل في عام 444 هـ. فعاد إدريس العالي بالله إلى مالقة، واستمر في الحكم حتى توفي عام 446 هـ بعد أن عهد بالحكم لابنه محمد، الذي لم يدم حكمه طويلاً، حيث خلعه باديس بن حبوس عام 449 هـ، وضم مالقة إلى غرناطة. غادر المستعلي بالله إلى ألمرية، وعبر منها إلى مليلة التي قبل به أهلها كحاكم عليهم حتى وفاته عام 456 هـ لينتهي بذلك حكم بني حمود في مالقة.أما القاسم الواثق بالله، فغزاه المعتضد بن عباد عام 446 هـ برًا وبحرًا، ففر القاسم وأهله إلى سبتة. ثم رحل إلى ألمرية والتجأ إلى صاحبها المعتصم بن صمادح، وبقي بألمرية حتى وفاته عام 450 هـ لينتهي حكم بني حمود نهائيًا في الأندلس.
-----------------
The dynasty is named after their ancestor, Hammud, a descendant of Idris ibn Abdallah, whose ancestors had established themselves among the Berber tribes of northern Morocco.[5] When Sulayman ibn al-Hakam carved out Andalusian land for his Berber allies, two members of the Hammudid family were given the governorship of Algeciras, Ceuta and Tangier. The Hammudids thus gained control of the traffic across the Straits of Gibraltar, suddenly becoming a powerful force. Claiming to act on behalf of the dethroned Hicham II, the Hammudi governor of Ceuta Ali ibn Hammud al-Nasir marched upon Córdoba in the year 1016, where he was crowned Caliph.
In 1056, the last Hammudid Caliph was dethroned, losing Malaga to the Zirids of Granada,[6] who had previously been the Hammudids' most important supporters. The Hammudi family was then forced to settle in Ceuta.
https://en.wikipedia.org/wiki/Hammudid_dynastyhttps://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9 ... 9%88%D8%AF