احوال نابساماني در حكومت

ارائه موضوعي شمارگان منتشره از{گاهنامه معرفت به زمان}

مدير انجمن: نبض زمان

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » شنبه فبريه 11, 2023 3:17 pm

 

وزیر ارتباطات ایران: انسداد سایت‌ها به سیاق گذشته منسوخ است
آقای آذری جهرمی با اشاره به شکاف بین نسلی در فضای مجازی اضافه کرده که این شکاف را با فیلتر پر نمی‌کنند.


این اظهارات یک روز پس از آن منتشر می‌شود که آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر ایران
با اشاره به انتخابات پیش رو، از مدیریت فضای مجازی به شدت انتقاد کرد و
گفت "در فضای مجازی کشور ما با وجود تاکیدهای من رعایت‌های لازم انجام
نمی‌شود".
آقای خامنه‌ای از مسئولان خواست "حواسشان باشد" و گفت: ما افتخار می‌کنیم که فضای مجازی را ول کردیم اما این موضوع افتخار ندارد.
با این حال وزیر ارتباطات ایران در نشست مجازی دید و بازدید عید گفت: "انسداد
سایت‌ها به سیاق گذشته دیگر منسوخ است، چه با رمزنگاری‌های پیشرفته و چه
با ابزارهای ماهواره‌ای که به زودی فراگیر می‌شود. این اعتقاد اکثر
صاحبنظران است".
محمدجواد
آذری جهرمی گفت:"تربیت در فضای مجازی مثل فضای حقیقی است. آنهایی که فکر
می‌کنند مسئولیت تربیت فرزندانشان در فضای مجازی تنها با حاکمیت است؛ یک
نگاه به فرزندان مسئولین راست و چپ کنند. خیلی‌ها توان تربیت فرزندان
خودشان هم نداشتند. شما از آنها انتظار تربیت جامعه را دارید".

وزیر ارتباطات ایران اضافه کرد که "علم دانش‌آموزان و نوجوانان در استفاده از
فضای مجازی، از علم والدین آنها بیشتر است" و اضافه کرد که "شکاف بین نسلی
در فضای مجازی جدی‌تر است و این شکاف با فیلتر پر نمی‌شود بلکه با آموزش
مداوم و موثر ترمیم می‌شود".
برخی جناح‌های حکومت ایران بارها از عملکرد وزیر ارتباطات در مدیریت فضای مجازی انتقاد کرده‌اند.

محمدجواد آذری جهرمی در همین ارتباط به مجلس و همچنین دادسرا احضار شده است.
آقای آذری جهرمی از جمله اواخر بهمن ماه امسال به دلیل خودداری از محدود کردن
اینستاگرام، به دادسرای فرهنگ و رسانه احضار شد.. هر چند پس از احضار با
اتهام‌های دیگری هم مواجه شد.

سیاستمداران محافظه‌کار و مقام‌های امنیتی و نظامی هم با وجود فیلترینگ و سانسور شدید اینترنت در ایران، همچنان به دلایل عمدتا امنیتی از سطح دسترسی کاربران ناراضی‌اند و خواهان اعمال محدودیت شدید و دائمی هستند.

پیشتر شماری از نمایندگان مجلس یازدهم بارها گفته بودند که "به جد دنبال فیلتر کردن اینستاگرام" هستند.

ایران در سال‌های گذشته به دنبال ایجاد یک شبکه ملی ارتباطات بود. حسن روحانی، رئیس جمهور ایران قبل تر گفته بود که دولتش قصد دارد شبکه ملی اطلاعات را تا حدی تقویت کند که "مردم برای رفع نیازمندی‌های خود نیازی به خارج نداشته باشند". او تاکید کرده بود این موضوع به دستور رهبر بوده است.

شبکه ملی اطلاعات که به "اینترنت ملی" مشهور است از سال‌ها پیش به عنوان مهم‌ترین پروژه‌ زیرساختی دولت ایران در حوزه فناوری اطلاعات مطرح بوده است. هدف از این پرژوه ایجاد نوعی شبکه داخلی در ایران برای "مستقل شدن" از شبکه جهانی اینترنت عنوان شده است.

بحث "اینترنت ملی" در ایران از اواسط دهه ۸۰ خورشیدی، پس از روی کار آمدن محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهور پیشین ایران، آغاز شد.
00343179
 
پست ها : 2529
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » شنبه فبريه 11, 2023 4:41 pm


  ۴۶ درصد مردم معتقدند صداوسیما واقعیت جامعه را منعکس نمی‌کند


 یافته‌های نظرسنجی درباره میزان استفاده مردم از رسانه‌های مختلف نشان
می‌دهد ۴۵.۸ درصد پاسخگویان بیشتر از صداوسیما، ۳۱.۲ درصد از شبکه‌های
اجتماعی مجازی، ۱۰.۳ درصد از سایت‌های اینترنتی، ۶.۹ درصد از شبکه‌های
ماهواره‌ای و ۱.۳ درصد از روزنامه‌ها و مجلات استفاده می‌کنند.
به گزارش
روابط عمومی ایسپا، در یک طرح نظرسنجی تلفنی در خردادماه ۱۳۹۹، میزان
استفاده مردم از رسانه‌ها مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری طرح
دربرگیرنده مردان و زنان بالای ۱۸ سال در کل کشور و تعداد افراد نمونه ۱۵۸۲
نفر بوده است. ۵۰ درصد از کل پاسخگویان را مردان و ۵۰ درصد را زنان تشکیل
می‌دهند.
 یافته‌های نظرسنجی درباره میزان استفاده مردم از رسانه‌های مختلف
نشان می‌دهد ۴۵.۸ درصد پاسخگویان بیشتر از صداوسیما، ۳۱.۲ درصد از شبکه‌های
اجتماعی مجازی، ۱۰.۳ درصد از سایت‌های اینترنتی، ۶.۹ درصد از شبکه‌های
ماهواره‌ای و ۱.۳ درصد از روزنامه‌ها و مجلات استفاده می‌کنند.
نکته قابل
توجه این است که با توجه به اینکه در این سؤال پاسخگویان فقط می‎توانستند
یک گزینه انتخاب نمایند، این اعداد بیانگر درصد استفاده کنندگان از این
رسانه‌ها نیست، بلکه فقط اولویت‌‎های مردم در انتخاب رسانه‎ها را نشان می
دهد و به عبارت دیگر میزان مخاطبان هر کدام از رسانه‌ها بیشتر از این اعداد
است.

با توجه به تلفني بودن نظرسنجي؛ ملاحظات افراد در اظهار نظر واقعي را هم از درصدهاى مبور بايد كم كرد

اين امار نشان سطح اكاهي مردم نسبت به رسانه ملي را هم مي رساند
00343179
 
پست ها : 2529
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » شنبه فبريه 11, 2023 5:42 pm


چرا شهید بهشتی به مسعود رجوی پیشنهاد شهرداری تهران را داد؟

هادی غفاری، عضو شورای مرکزی مجمع نیرو‌های خط امام و عضو شورای عالی
اصلاح‌طلبان گفت: وقتی من رد صلاحیت شدم، در خانواده من آتشی به پا شد.
همسرم به من گفت آقای غفاری نوشته‌اند عدم التزام عملی به اسلام، من ۵۰ سال
پشت سر شما نماز خوانده‌ام، نماز من چه می‌شود؟

خاطرم هست شهید بهشتی در
سال اول انقلاب به مسعود رجوی پیشنهاد داد شما بیایید شهردار تهران شوید.
آقای بهشتی اصطلاحی داشت که می‌گفت انقلاب دافعه حداقلی و جاذبه حداکثری
داشته باشد و تا می‌توانید جذب کنید.

 یک روحانی در تهران بود که به امام
بدوبیراه می‌گفت،
من و آقای موسوی‌اردبیلی به خدمت امام رفتیم و مطرح شد که
با این آدم چه کار کنیم؟
امام فرمودند مردم پشت سرش نماز می‌خوانند؟ گفتیم
بله می‌خوانند، فرمودند وقتی مردم کسی را قبول دارند، شما به چه حقی
می‌خواهید دخالت کنید؟
00343179
 
پست ها : 2529
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » شنبه فبريه 11, 2023 9:00 pm

احمدی‌نژاد: جلوی تلویزیون می‌نشینیم و با آمریکا مذاکره می‌کنیم


حمدی‌نژاد گفت: ما قبلا هم با آمريكا مذاكره كرده ايم. سال هاي ۸۵، ۸۶ و ۸۷ در عراق راجع به مسائل منطقه و خروج آمريكا از عراق با آنها مذاكره كرديم. اينكه مي گويند اصلا نمي شود مذاكره كرد يعني چه؟ مگر اينكه ما به منطق يا موضع خودمان شك داشته باشيم و الّا اگر موضع ما برابر باشد و فردا روزي، كسي در آمريكا گفت ما موضع عدالت و احترام را مي پذيريم، مخفي كاري هم نمي كنيم، عينا جلوي تلويزيون هم مي نشينيم و مذاكره مي كنيم، اين اشكالي دارد؟ اگر كسي خواست زور بگويد آن موقع معلوم مي شود و زير بار آن نمي رويم.



احمدی‌نژاد گفته "بهانه تمام تحریمها مربوط به دوره روحانی و خاتمی است"
احمدی‌نژاد: جلوی تلویزیون می‌نشینیم و با آمریکا مذاکره می‌کنیم
احمدی‌نژاد گفت: ما قبلا هم با آمريكا مذاكره كرده ايم. سال هاي ۸۵، ۸۶ و ۸۷ در عراق راجع به مسائل منطقه و خروج آمريكا از عراق با آنها مذاكره كرديم. اينكه مي گويند اصلا نمي شود مذاكره كرد يعني چه؟ مگر اينكه ما به منطق يا موضع خودمان شك داشته باشيم و الّا اگر موضع ما برابر باشد و فردا روزي، كسي در آمريكا گفت ما موضع عدالت و احترام را مي پذيريم، مخفي كاري هم نمي كنيم، عينا جلوي تلويزيون هم مي نشينيم و مذاكره مي كنيم، اين اشكالي دارد؟ اگر كسي خواست زور بگويد آن موقع معلوم مي شود و زير بار آن نمي رويم.

آفتاب‌‌نیوز :
سایت دولت بهار، وابسته به محمود احمدی نژاد، گفت‌وگویی از احمدی نژاد منتشر کرد که در مقدمه آن نوشته است: باشگاه خبرنگاران جوان رسانه خبری زیر مجموعه صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران با ارسال یک نامه رسمی و پیگیری‌های مصرانه، خواستار گفتگو با احمدی نژاد شد و با وجود انبوهی از رسانه‌های داخلی و خارجی که در نوبت مصاحبه با رئیس جمهور سابق قرار داشتند، به آن‌ها فرصت داده شد در محل گفتگو حاضر شدند و پرسش‌های خود را به طور آزاد مطرح کردند. اما با گذشت چند هفته از زمان انجام آن، مسئولان باشگاه از انتشار آن خودداری کردند.

به گزارش آفتاب‌نیوز؛ دولت بهار افزوده است: اینکه چه فرد یا جریانی با تضییع حقوق اساسی مردم و نقض آزادی‌های مصرح در قانون اساسی مانع از انتشار مصاحبه شده است، اهمیت چندانی ندارد، اما مساله این است که یک رسانه‌ای ارتباط جمعی مانند باشگاه خبرنگاران وقتی نمی‌تواند از قانون و حق آزادی انتشار که مردم آن را در قانون اساسی به رسمیت شناخته‌اند، حراست نماید، چگونه خواهد توانست به عنوان رکن پنجم از حقوق مردم دفاع نماید.

گذشته از برنامه‌های روتین و روزانه‌ای که انجام می‌دهید، به عنوان رئیس جمهور سابق کشور، دقیقا به چه کاری مشغول هستید؟ چه اتفاقاتی دارد در زندگی شما می‌افتد؟



بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة والنصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه والمستشهدین بین یدیه.

من هم به شما، همکاران شما و همه کسانی که این برنامه را می‌بینند و ممکن است بخوانند یا بشنوند سلام عرض می‌کنم.

همانطور که گفتید هر کسی یک برنامه زندگی شخصی دارد. با خانواده ناهار و شام می‌خورد و می‌خوابد. من یک مقدار مطالعه می‌کنم که طیف آن وسیع است. خیلی‌ها کتاب می‌نویسند و برای من می‌فرستند، خودم هم بعضی از کتاب‌ها را انتخاب می‌کنم. بحث‌های روز دنیا و مسائل ایران را دنبال می‌کنم. عده زیادی برای مسائل کشور در حوزه‌های مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی طرح و برنامه دارند. این‌ها را مکتوب می‌کنند و برای من می‌فرستند و یا حضوری ارائه می‌کنند، این‌ها را مطالعه می‌کنم. بخشی هم نامه‌های مردمی است. نامه‌های مردمی، طیف وسیعی از مسائل را در برمی گیرد که بخش عمده‌ای از آن‌ها مسائل شخصی است. معمولا صبح‌ها به غیر از روز‌های تعطیل، اول صبح ملاقات مردمی داریم، این روتین است و دائما اتفاق می‌افتد، غیر از آن، با هماهنگی قبلی، ملاقات‌های مردمی اعم از فردی و جمعی از استان‌ها و اقشار مختلف وجود دارد. ملاقات سیاسیون، غیرسیاسیون... بالاخره مراجعه زیاد داریم. بخشی از وقت مان هم صرف تدریس در دانشگاه و ارتباط با دانشجویان می‌شود.

ملاقات‌های مردمی هنوز انجام می‌شود؟

بله. این برنامه ثابت است.

با توجه به صحبت‌های شما که فرمودید مردم می‌آیند و صحبت می‌کنند، بیشترین و مهمترین مشکل آن‌ها چیست؟ چون ما الان در فضای مجازی می‌بینیم که جو خیلی به نفع شماست یعنی حتی هشتگ‌هایی ایجاد کرده اند تحت عنوان " #احمدی نژاد برمی‌گردد ". الان در فضای مجازی اقبال به شما خیلی زیاد است. دقیقا مشکل مردم در حال حاضر چیست؟ یک جوری انگار مردم شما را منجی خودشان می‌دانند.

اگر در یک کلمه بخواهیم بگوییم؛ مردم معتقد هستند که کشورشان خوب اداره نمی‌شود و این ضعف در اداره، در بخش‌های گوناگون، خودش را نشان می‌دهد. چیزی که الان مردم مستقیما دست به گریبان هستند، در درجه اول مسائل اقتصادی است، فشار اقتصادی بسیار زیاد است. بین ۶ تا ۷ دهک جامعه، بشدت در فشار هستند و این دارد به دهک هفتم و هشتم گسترش پیدا می‌کند و این چیز خوبی نیست. بسیاری از مردم مشکل اجاره خانه دارند، مشکل اشتغال خیلی سنگین شده است. امنیت روانی و امنیت شغلی به مقدار زیادی از دست رفته است. علاوه بر فشار اقتصادی که به تنهایی می‌تواند آدم را از پای درآورد، فشار روحی ـ روانی زیادی دارد بر مردم وارد می‌شود.

بالاخره مردم با همه وجودشان آمده اند در صحنه‌های سیاسی ـ اجتماعی و انقلاب را پایه گذاری و همه جور سرمایه گذاری کرده اند، اما امروز از صبح تا شب رسانه‌های جمعی و حتی رسانه‌های رسمی از جمله تلویزیون اخباری که منتشر می‌کنند از فساد و سوءاستفاده‌ها و خلافکاری‌ها و ... این‌ها به لحاظ روحی ـ روانی، بیشتر از فشار اقتصادی بر مردم فشار وارد می‌کند. زمان جنگ، فشار اقتصادی خیلی زیاد بود. یادم نمی‌رود که ما برای تهیه ۴ سیر پنیر باید چند ساعت در صف می‌ایستادیم ولی آن زمان احساس عمومی این بود که همه مثل هم هستیم. جنگ است، کشورمان در خطر است و همه مانند هم داریم زندگی می‌کنیم. اما الان شرایط بگونه‌ای است که همه باور دارند که منابع و ثروت هست، اما عادلانه توزیع و به درستی استفاده نمی‌شود و اخبار هم که دائما می‌گوید سوءاستفاده، سوءاستفاده! رقم‌ها هم جوری شده است که اگر به یک نفر بگویند فردی ۲۰ میلیارد تومان سوءاستفاده کرده و جلب شده است، می‌گوید ۲۰ میلیارد چیزی نیست! زیر ۳۰۰ میلیارد که اُفت دارد! این‌ها فشار سنگین روحی را بر جامعه وارد می‌کند. یا مثلا چند میلیون دانش آموز در حال حاضر تبلت یا گوشی ندارند، آموزش هم که مجازی شده است. در این مورد هم ما مراجعه زیاد داریم، می‌گویند از کجا تهیه کنیم؟ کل دریافتی من دو میلیون و پانصد هزار تومان است، اجاره منزل را بدهم، چکار بکنم؟

آمار‌های بانک مرکزی و شاخص‌های بانک مرکزی را نگاه می‌کردیم. اگر نیاز هر فرد به ۲۵۰۰ کالری را در نظر بگیریم، با حقوق یک کارگر بر مبنای قانون کار، حدود ۶ دهک جامعه قادر نیستند این کالری را تامین کنند. یا باید چند تا شغل داشته باشند که وقتی رکود اقتصادی هست چند شغل وجود ندارد! چند سال است که در رکود سنگین اقتصادی هستیم. همچنین مراجعات مردم نشان می‌دهد که آن‌ها با مشکلات متعددی بویژه در مسائل اداری و قضایی در سراسر کشور مواجه هستند.

خود شما دلیل محبوبیتی که الان دارید را در چه چیزی می‌دانید و این فاصله‌ای که امروز بین مردم و مسئولین وجود دارد، دلیلش چیست؟

درباره آن محبوبیت که من نمی‌توانم پاسخی بدهم، اما اینطرف آن را می‌توانم بگویم. من با تمام وجودم همه مردم را دوست دارم. ملت ایران که گل سر سبد هستند. من تمام ۷.۵ میلیارد انسان را دوست دارم. یعنی اصلا به ذهنم نمی‌آید که به کسی در کره زمین کینه داشته باشم یا بد کسی را بخواهم.

گفتید همه مردم را دوست دارید، حتی مخالفین خودتان را؟

بله، اصلا استثنا وجود ندارد. یعنی نمی‌توانیم دوست نداشته باشیم. ما انسان هستیم و برای دوست داشتن آفریده شده ایم. کینه و دشمنی کار شیطان است. جایی است که انسان‌ها از موضع انسانی خارج می‌شوند و الّا انسان باید نه فقط انسان‌ها را بلکه کل مخلوقات خداوند را دوست داشته باشد. شما درخت را می‌توانید دوست نداشته باشید؟ طبیعت، حیوانات، کوه، کرات و آسمان را می‌توانید دوست نداشته باشید؟ اما چرا این فاصله اتفاق افتاده است، بنظرم چند علت دارد. بالاخره مردم که مسئولین خود را دوست داشتند. من نمی‌خواهم همه را بگویم ولی کسانیکه در تصمیم گیری‌ها غلبه دارند، آرمان‌های انقلاب را فراموش کردند، خودشان را هم فراموش کردند، مردم را هم فراموش کردند که بنظرم هر سه این‌ها یکی است. اگر کسی خودش را فراموش نکرده باشد، همیشه باید دنبال عدالت و خدمت و آزادی و کرامت و اعتلای انسان‌ها باشد، به فکر بهبود زندگی مردم باشد. آرمان‌های انقلاب همین‌ها بود. اینکه عدالت باشد، تبعیض برود، احترام باشد، همه با هم باشیم، همه محترم و عزیز و متحد باشیم. آن‌ها خودشان و آرمان‌ها را فراموش کردند، مردم را هم فراموش کردند. این‌ها فاصله می‌اندازد. ۸۰ میلیون جمعیت، آن هم در ایران، می‌فهمند چه اتفاقی دارد می‌افتد، نمی‌توان آن را پنهان کرد. من هیچوقت یادم نمی‌آید که در این ۴۲-۴۱ سال، فاصله بین مردم و مسئولین چه به لحاظ عواطف و چه به لحاظ فهم و ذهنیت مردم از محیط اجتماعی با فهم مقامات ۱۸۰ درجه متفاوت بوده باشد. یعنی الان کاملا برعکس" است. عواطف یعنی دوست داشتن و محبت بین انسان‌ها بسیار مهم است و پایه روابط اجتماعی محسوب می‌شود. ما که روبات یا اجزای یک موتور نیستیم که کنار هم کار کنیم و حسی به یکدیگر نداشته باشیم. ما انسان هستیم، باید به هم علاقه داشته باشیم و به هم احترام بگذاریم. من علت را در این‌ها می‌بینم.

اگر به دوران ریاست جمهوری خودتان برگردید چه اقداماتی را انجام نمی‌دهید و چه اقداماتی را انجام می‌دهید؟ به تعبیری دیگر آیا کاری هست که از انجام دادن یا ندادن آن پشیمان باشید؟

ما وقتی می‌خواستیم وارد دولت شویم، من نسبت به یک عده‌ای حسن ظن داشتم. تلقی من این بود که آن‌ها حرفی را که می‌زنند قبول دارند. من از آن‌ها استفاده کردم یعنی آن‌ها را دعوت به همکاری کردم. اما خیلی زود متوجه شدم که حسن ظن من اشتباه بوده است، نباید آن مقدار حسن ظن می‌داشتم و نسبت به یک عده‌ای دیگر باور من این بود که وقتی از آن‌ها برای خدمت به مردم و برپایی عدالت و آرمان‌های انقلاب دعوت می‌کنیم، این‌ها می‌آیند و محکم می‌ایستند و اگر ما برنامه‌ای را در جهت خدمت به مردم و کاهش فاصله طبقاتی و رشد مردم، آزادی، عزت مردم و... بخواهیم اجرا کنیم آن‌ها حتما حمایت می‌کنند. بعدا دیدیم مسئله عمیق‌تر از این حرف هاست. فاصله از آرمان‌های انقلاب در اعماق اندیشه و دل یک عده اتفاق افتاده ولی هنوز به بیرون بروز نکرده است. رسما با کاری که قرار بود برای مردم انجام شود مخالفت می‌کردند. می‌گفتیم این کار برای مردم است، می‌گفتند نخیر، نمی‌شود! نمی‌گویم آن‌ها از دایره دوست داشتن من خارج شدند ولی الان شناخت من نسبت به افراد و مدعیان و نیرو‌های فعال، خیلی عوض شده است. اما چیزی که غصه می‌خورم این است که ما می‌خواستیم هدفمندی را بصورت صد در صد اجرا کنیم، اجازه ندادند و مقابله کردند. یا بعضی از طرح‌هایی که برای رفاه مردم بود، سخت مقابل ما ایستادند و اجازه اجرا ندادند. به نظرم آن‌ها باید حتما اجرا شود. یعنی باید صد در صد اجرا شود و غصه می‌خورم که چرا من هر ۲۴ ساعت را برای مردم کار نمی‌کردم.‌ای کاش می‌شد یک دارویی باشد که خواب را از آدم بگیرد تا بجای ۱۸-۱۷ ساعت، تمام ۲۴ ساعت را کار کند. بعد‌ها آدم می‌گوید‌ای کاش آن یک دقیقه را هم کار می‌کردم، چون لذتی بالاتر از این نیست که انسان برای همنوعان خودش کار کند.

احمدی نژاد مدل سال ۸۴ با احمدی نژاد مدل سال ۹۹ با هم فرق دارند؟ خیلی‌ها می‌گویند فرق دارد. بنظر شما چرا می‌گویند فرق دارد و حقیقت چیست؟

منظورتان کاپشن و خورد و خوراک که نیست؟

خیر!

چون خیلی تغییری نکرده است، اما مگر می‌شود انسان ۱۵ سال از عمرش بگذرد و تغییری نکند؟ چرا برخی انتظار دارند که انسان درجا بزند؟ در صورتی که دو روز ما نباید مثل هم باشد. یک عمر کوتاهی داریم باید رشد کنیم و کمال پیدا کنیم، فهم‌مان عمیق‌تر و دانش‌مان گسترده‌تر شود. اگر مسائل را بهتر تجزیه و تحلیل کنیم، توانایی هایمان نیز بیشتر می‌شود.

از لحاظ مردمی بودن و انقلابی بودن ...

زندگی ما که تغییری نکرده است. نارمک بودیم و همانجا هم ماندگار هستیم. امروز که من در خدمت شما هستم، باورم به آرمان‌های انقلاب، بسیار عمیق‌تر و قوی‌تر از سال ۸۴ شده است. چون انقلاب، عدالت، آزادی، کرامت و پیشرفت را متعلق به مردم می‌دانم و بدون این‌ها اصلا یعنی چه؟ ما هستیم ولی عدالت و آزادی و کرامت و پیشرفت و رفاه مردم را نمی‌خواهیم! پس برای چه هستیم؟ فهم من از این مفاهیم به مراتب عمیق‌تر شده است و البته عشق من به مردم ضرب در چند...

برویم سراغ انتخابات. در بیشتر نظرسنجی‌ها در اکثر کانال‌های معتبر مانند اعتمادآنلاین و ایران تایمز و ... شما نسبت به بقیه افراد یک برتری محسوسی دارید بطوری که بعضی از این کانال‌ها را که من چک می‌کردم، وقتی نظرسنجی آپدیت شد، نام شما را از نظرسنجی حذف کردند. می‌خواستم بدانم آیا در انتخابات حضور پیدا می‌کنید؟ چون شنیده‌هایی هم هست که شما با آقای تاج زاده دیدار‌هایی داشته اید!

من واقعا این را متوجه نمی‌شوم، اینکه یک برتری محسوسی باشد و بعد حذف شود! این حذف شدن واقعا چه معنایی می‌دهد؟! حالا اگر مردم به ما لطف دارند، باید از خود مردم سوال کرد منتهی اینکه یک عده می‌روند خودشان نظرسنجی می‌کنند و بعد حذف می‌کنند، من این را متوجه نمی‌شوم! بنظرم همه ما باید تابع نظر مردم باشیم. در باره سوال دوم باید بگویم که من ملاقاتی با آقای تاج زاده نداشتم. اصلا مگر مهم است؟

گفتم شاید اینکه گفته می‌شود شما می‌خواهید برای ۱۴۰۰ برگردید، این موضوع جدی باشد.

ما که نرفته بودیم که بخواهیم برگردیم، ما هستیم. مسئولیت‌های اجتماعی انسان‌ها که تعطیل بردار نیست. مسئولیت‌های اجتماعی اعم از سیاسی، فرهنگی و ... همیشه با انسان است، هیچوقت جدا نمی‌شود. بحث انتخابات را باید برای زمان انتخابات گذاشت که من هم حرف‌هایی را برای گفتن دارم.

یعنی امکانش هست که شما یا خودتان بیایید و یا یک نفر را حمایت کنید که بیاید؟

اجازه بدهید بحث‌های انتخابات را در زمان خودش انجام دهیم.

همانطور که گفتید کشور ما امروز مشکلات فراوانی دارد. شاهد بودیم که مسکن مهر را به مسکن اجتماعی تغییر دادند و نتیجه آن الان این شده است که مسکن زیر ۱۰ میلیون تومان پیدا نمی‌شود، در صورتیکه در زمان شما لاکچری‌ترین خانه‌ها متری ۱۰ میلیون تومان بود. علت این اتفاق و چاره این مشکلات به نظر شما چیست؟

دو دیدگاه و باور وجود دارد. یک باور این است که مسئولین مالک مملکت هستند، توجیه سیاسی و دینی هم می‌آورند که مملکت مال آنهاست. هر جور که بخواهند تصمیم می‌گیرند، اختیار با آنهاست و ربطی به دیگران ندارد! دیدگاه دومی هم هست که می‌گوید همه چیز متعلق به مردم است، مسئولین هم خادم و نماینده مردم هستند و باید انعکاس خواست مردم باشند و نبض شان باید با نبض مردم بزند و مردم صاحب اختیار تمام ثروت کشور هستند. اصلا یک دولت برای چه تشکیل می‌شود؟ غیر از این است که باید مسائل مردم را حل کند؟ اقتصاد را درست کند؟ مسائل سیاسی را برطرف کند؟ رابطه جهان را درست کند؟ فرصت‌ها را فراوان کند؟ رفت و آمد را زیاد کند که تک تک مردم بتوانند پیشرفت کنند؟ مسکن را باید حل کند و شغل ایجاد نماید. الان یک عده در دولت هستند که نه کاری به مسکن دارند نه کاری به مسائل دیگر!

باورمندان به دیدگاه اول معتقدند که هر قدر مردم محدودتر، ضعیفتر و نیازمندتر باشند، برای آن‌ها بهتر است زیرا دیگر مزاحمی وجود ندارد، وقتی هشت مردم گرو نه‌شان است و ۲۴ ساعته باید برای یک لقمه نان بدوند، دیگر کاری به مدیریت آن‌ها ندارند. اما دیدگاه دوم می‌گوید تک تک اتفاقات کشور متعلق به همه مردم است. همه مردم باید در همه امور دخالت کنند و لازمه آن این است که همه مردم قوی باشند، نیازمند نباشند، دستشان در جیبشان باشد، احساس عزت کنند، آزاد باشند و بتوانند حرف بزنند. این‌ها تفاوت دو دیدگاه است.

ما که آمدیم دیدیم در مسکن مشکل داریم. قبل از ما سالی ۳۳۰ هزار مسکن در کشور ساخته شده بود در حالیکه نیاز ما بالای ۷۰۰ هزار مسکن بود. در دولت ما، در طول ۸ سال، بطور متوسط سالانه ۷۷۰ هزار مسکن ساخته شد ولی باز هم عقب بودیم یعنی ما داشتیم تلاش می‌کردیم آن را بالای یک میلیون ببریم. سال آخر به بالای یک میلیون رسید ولی متوسط ۸ سال، ۷۷۰ هزار مسکن بود و اگر جلوتر می‌رفتیم، سالانه بالای یک میلیون مسکن می‌ساختیم و گذشته را هم جبران می‌کردیم.

ما یک سرزمین وسیع داریم. ۱۸۷ میلیون هکتار وسعت ایران است. کل مساحتی که الان در شهر و روستا برای مسکن و کشاورزی و پارک و آتش نشانی و بیمارستان و ... اختصاص یافته، یک میلیون هکتار است. مردم همه مشکل خانه دارند. به قول جنابعالی الان متری ۱۰ میلیون تومان هم گیر نمی‌آید. چرا اینگونه شده است؟ پاسخ آن همان نگاه اول است که همه چیز باید در اختیار مردم قرار بگیرد. هنر دولت این است که به صورت کارشناسی، عالمانه و تخصصی طراحی کند و در اختیار مردم قرار بدهد. ما حتی مسکن مهر را بعنوان آرام کننده قرار دادیم، درمان نبود، چون چند میلیون نفر، چند سال پشت صف ایستاده بودند. ما خواستیم اول این صف را تخلیه کنیم در نتیجه مسکن مهر طراحی شد. من همان زمان هم اعلام کردم که طرح اصلی مسکن ما این نیست. در طرح اصلی، هر خانواده باید در یک ویلا زندگی کند. اینهمه زمین وجود دارد، طراحی می‌کنیم و زمین می‌دهیم. بخش عمده‌ای از قیمت مسکن مربوط به زمین است. دولت زمین دارد، قیمت زمین را از مسکن کم می‌کند. الان در همین تهران، متوسط قیمت آپارتمان بالای ۲۷ میلیون تومان است. یک جوان که تازه ازدواج می‌کند، حداقل به یک خانه ۶۰ متری نیاز دارد. تازه ۶۰ متر که خیلی کوچک است، مانند زندان است. در تهران پنجره را هم نمی‌تواند باز کند، چون همسایه است و به یکدیگر دید دارند و باید یا پنجره را ببندد یا پرده را بیندازد. بیرون هم که می‌آید دود و ترافیک است. حالا همان خانه ۶۰ متری به ازاء هر متر ۲۷ میلیون تومان می‌شود یک میلیارد و ششصد و بیست میلیون تومان! نقدا هم باید بدهیم. یک جوان چقدر حقوق می‌گیرد؟ اجاره خانه باید بدهد، خرج خوراک و رفت و آمد هست، چقدر برایش می‌ماند؟ اصلا می‌تواند پس انداز کند؟ از کجا بیاورد؟ چند سال از عمرش را باید بفروشد تا بتواند خانه بخرد؟ در حالیکه اگر قیمت زمین را از مسکن حذف کنیم، ارزش آن کمتر از یک سوم می‌شود. با دو تا وام می‌تواند خانه بخرد. هنر مدیریت جامعه این است که این مسائل را حل کند. منتهی یک دشمنی با ما داشتند؛ اگر مسکن مهر اشکال داشت، تکمیلش می‌کردید. ما چهار و نیم میلیون مسکن مهر ساختیم، شما ۱۰ میلیون می‌ساختید! ما آپارتمان دادیم، شما ویلایی می‌دادید! دستتان را هم می‌بوسیم. همه امکانات در ایران هست.

نیروی انسانی، منابع مالی و مصالح ساخت به اندازه کافی داریم. الان سه هزار و ۲۰۰ هزار میلیارد تومان حجم نقدینگی است. نزدیک دوهزار و ۸۰۰ هزار میلیارد تومان، سپرده‌های بانکی است. مگر یک جوان چقدر برای یک مسکن می‌خواهد؟ همه این‌ها شدنی است، منتهی کسی را می‌خواهد که نبضش با نبض مردم بزند. الان احساس، این است که نبض‌ها با مردم نمی‌زند. به من می‌گفتند تو داری مردم را پررو می‌کنی! گفتم یعنی چه که پررو می‌کنی؟! می‌گفتند تو داری به مردم رسیدگی می‌کنی، توقعاتشان را بالا می‌بری و آن‌ها حس می‌کنند که کشور مال خودشان است، اگر این احساس را بکنند ما دیگر نمی‌توانیم آن‌ها را اداره کنیم!

چه کسانی می‌گفتند؟

همین‌هایی که اشاره کردم. اگر ما در سطحی نیستیم که یک ملت بزرگ را اداره کنیم، در درون این ملت، انسان‌های بزرگ خیلی زیاد است، آن‌ها بیایند اداره کنند. در آسمان باز شده و چند نفر به پایین افتاده اند و می‌گویند همه چیز ما هستیم! این غلط است. چه کسی گفته شما همه چیز هستید؟! این ملت بزرگ به شما اجازه داده بر سر کار بیایید.

چقدر به اهداف خود در طرح هدفمندی یارانه‌ها رسیدید و چه اقداماتی در این زمینه انجام نشد؟

طرح هدفمندسازی یارانه‌ها یک طرح بزرگ و یک تحول عظیم اقتصادی بود منتهی در نظام تصمیم گیری ما، همراهی نشد و بخش کوچکی از آن تصویب شد. از آن بخش کوچک هم یک قسمتش اجرا شد. در حد آن بخشی که اجرا شد، فاصله طبقاتی بشدت کاهش پیدا کرد. ضریب جینی ظرف ۳ سال از ۰.۴۱ به ۰.۳۶ رسید، در صورتی که هر یک درصد، ۴ الی ۵ سال کار اقتصادی نیاز دارد. ما معتقد بودیم ثروت طبیعی مال مردم است، لذا منابع در اختیار خود مردم قرار گرفت. نفت مال مردم است. همه ناله می‌کنند نفتی که دست دولت است، مشکل بودجه، تورم و نقدینگی است. علت همه این‌ها نفت است و اینکه سازمان دولت بزرگ شده است برای این است که پول مفت دستش بوده و هر کاری خواسته کرده و همه کار‌ها را دست خودش گرفته و مردم را کنار زده است.

ما گفتیم این نفت انفال و ثروت عمومی و مال مردم است. این را عینا هر چه نفت می‌فروشیم بطور مساوی بین مردم تقسیم کنیم. اجازه بدهیم مردم خودشان مدیریت کنند. هر کس اولویت‌های خودش را خودش می‌داند. چرا ما مردم را مجبور می‌کنیم یکسری خدمات را که ما می‌گوییم استفاده کنند؟ تازه نصف پول نفت خرج دولت می‌شود، نصف آن به جیب مردم می‌رود. اگر صد در صد آن را به مردم بدهیم، دست خودشان است، و می‌دانند چگونه از آن استفاده کنند. ولی با این مخالف بودند و اجازه ندادند. واقعا این یک طرح عظیم بود که آن را تکه تکه کردند. همین الان بیش از ۱۸۰ هزار میلیارد تومان، دولت از محل هدفمندی یارانه‌ها درآمد دارد. چه مقدار آن را به مردم می‌دهد؟ کمتر از ۳۰ هزار میلیارد! یعنی دولت بیش از ۱۵۰ هزار میلیارد آن را این طرف و آن طرف خرج کرده است. خب دولت که قبلا هم نفت را می‌فروخت و همین کار‌ها را می‌کرد، ما آن را بین مردم پخش کردیم، شما مال مردم را هم گرفتید و دوباره دادید دست دولت؟!

من معتقد هستم یکی از کار‌های بزرگی که بالاخره یک روز در این کشور اجرا خواهد شد، این است که ثروت طبیعی در اختیار مردم قرار خواهد گرفت. شما خودتان رفتید حساب کنید "حالا این تحریم‌ها بالاخره برداشته خواهد شد"، ما مقدار تولید و قیمت نفت و گاز را حساب کنیم، به هر ایرانی ماهی ۲.۵ میلیون تومان می‌رسد. این ۲.۵ میلیون تومان را دولت می‌گیرد و تبعیضی خرج می‌کند و این موجب فاصله طبقاتی است. ضمن اینکه ریشه بسیاری از مفاسد هم تمرکز ثروت در دست دولت است. چه در بخش معدن، زمین، منابع طبیعی، در بخش سوءاستفاده‌های مالی و.... خب این‌ها را بین مردم پخش کنید، خود مردم بلدند چگونه آن را خرج کنند. الان دولت جای مردم نشسته است. در همه زمینه‌ها دولت باید تصمیم بگیرد! چرا دولت باید تصمیم بگیرد؟ ۸۰ میلیون معطل هستند که یک عده می‌خواهند جای آن‌ها همه جور تصمیمی بگیرند که این به نظر من غلط است.

شما فرمودید که درباره انتخابات بعدا صحبت می‌کنید، اما بنظر شما مهمترین برنامه اقتصادی که می‌تواند وضعیت کشور را نجات بدهد چه می‌تواند باشد؟

من فکر می‌کنم مهمترین کاری که باید انجام شود این است که ثروت و قدرت به مردم برگردد و توزیع شود. الان، هم ثروت کشور متمرکز است، بخش مهمی از آن در انحصار و بخشی دیگر در احتکار است. قدرت هم که بطور کامل متمرکز است. یک کشور را یک ملت می‌تواند نجات بدهد، اما چه چیزی دست ملت است؟ الان اگر کسی بخواهد یک مغازه سوپر مارکت باز کند، از ۱۵-۱۰ محل باید مجوز بگیرد. وقت و زمان و انرژی و هزینه و هزینه تمام شده را بالا می‌برد. ثروت طبیعی اگر در اختیار مردم قرار بگیرد، خود این مردم، ایران را ظرف ۵ سال به قدرتمندترین اقتصاد دنیا تبدیل می‌کنند. من به عنوان یک مهندس دارم این را به شما می‌گویم، یعنی همین الان می‌توانم برای شما حساب کنم. این همه زمین، معدن، جنگل، فرصت‌های کار، این همه جوان تحصیل کرده و خلاق و ماهر و مبتکر داریم که چیزی دستش نیست!

الان معادن در انحصار یک عده است در حالیکه همین معادن سالانه حداقل ۵۰ هزار میلیارد تومان باید به مردم برگرداند یعنی دو برابر کل یارانه‌ای که دولت به مردم می‌دهد. این مبلغ کجا می‌رود؟ این زمین وسیع، همه جای آن طلا است. برخی خیال می‌کنند با آب دریای جنوب نمی‌شود کشاورزی و باغداری کرد. یک متخصص اهل بشرویه فردوس در خراسان جنوبی شیوه آبیاری قدیم ایرانیان را احیا کرده بود. آدم خیلی خوب و دلسوزی بود. این فرد رفته بود جنوب کشور و با آب دریای عمان و خلیج فارس که سنگینی آب آن زیاد است، با همان‌ها باغ انار درست کرده بود. ۱۲۰ تن در هکتار انار برداشت می‌کند. این یک رکورد جهانی است.

این ثروت عظیم کشور باید به مردم برگردد. نظر مردم محترم شمرده شود. کشور مال مردم است، هر چه مردم خواستند محقق شود. تا می‌گوییم هر چه مردم خواستند، می‌گویند مردم اشتباه می‌کنند، دنبال فساد می‌روند. آقا تو که این حرف را می‌زنی، نمی‌روی؟! چرا به مردم بی احترامی می‌کنید؟! چند هزار سال این مردم بودند و شما نبودید و این ملت هیچوقت آن کار‌هایی که شما می‌گویید نکرده است. تمدن عظیم ایران را همین مردم برپا کردند. فرهنگ ما را همین مردم حفظ کردند. آن‌ها فکر می‌کنند فقط خودشان دلسوز هستند، البته آن‌ها فقط ادعا می‌کنند، خودشان هم می‌دانند که ته دلشان دروغ می‌گویند.

فرصت‌های تصمیم گیری باید به مردم برگردد. اگر می‌خواهیم دولت را کوچک کنیم، باید کل مجوز‌های دولتی را برداریم. استاندارد‌های انجام هر کاری را اعلام کنیم، هر کس که رعایت نکرد، مجازات می‌شود. بجای اینکه شما به ۱۵ اداره مراجعه کنید و آن‌ها هر کدام یک سلیقه‌ای را اعمال کنند و دائم محدودیت درست کنند و هزینه را بالا ببرند، این کار را بکنند. با این کار دست مردم باز می‌شود و البته باید از فرصت‌های بین المللی هم استفاده کرد. به نظرم این مدل سیاست خارجی اصلا درست نیست و هیچ دست آوردی برای ملت ندارد.

شما ابتدای صحبت‌های تان فرمودید که اوایل به افرادی حسن ظن داشتم و بعدا متوجه شدم که اشتباه بوده است. اگر شما در انتخابات شرکت کنید و رئیس جمهور شوید چند درصد از کابینه قبلی احتمال دارد در کابینه جدید حضور داشته باشند؟

بحث‌های انتخابات را قرار شد بعدا مطرح کنیم. من معتقد هستم که دایره مدیریت باید بسیار بسیار در کشور باز باشد. آن تمرکز باعث شده است که دایره مدیریت بسته شود و به همین دلیل خلاقیت و نوآوری وجود ندارد. مثل کسیکه ۳۰-۲۵ سال است که در دولت است ولی ابتکارات و راه حل‌هایی که ارائه می‌کند همان راه حلی است که ۳۰ سال قبل ارائه می‌کرده است! در حالیکه دانش آنقدر پیشرفت کرده است که ده‌ها راه حل جدید ابداع شده است و او اطلاع ندارد، حوصله هم ندارد، دیگر خشک شده و چشمه نمی‌جوشد، اما اگر دایره باز باشد، بخصوص من معتقدم نسل جوان امروز کشور ما، خیلی نسل توانایی است. هم به لحاظ فهم مسائل خیلی عمیق‌تر است، هم به لحاظ پایبندی به مفاهیم انقلابی مانند عدالت، کرامت، احترام به دیگران، آزادی، خلاقیت. الان بچه‌های کاربلد خیلی داریم. گاهی می‌بینیم که یک جوان ۳۰ ساله آنقدر قشنگ تحلیل می‌کند، یک جوان ۲۶-۲۵ ساله آنقدر مسلط و علمی صحبت می‌کند و آن کسی هم که رفته در مسائل تجربی، چقدر دقیق ریشه مسائل و راه حل‌های بسیار پیشرفته را می‌گوید. همه این‌ها بچه‌های ما هستند که تحصیل کرده اند یا رفته اند کار کرده اند و کار یاد گرفته اند. این‌ها سرمایه کشور هستند. هر جا راه بسته شد و هر چیزی به انحصار درآمد، عقب افتادگی و فساد هم در آن ایجاد می‌شود! اگر آزادی به انحصار یک عده درآمد، فقط آن‌ها آزاد هستند و بقیه آزاد نیستند. این باعث فساد می‌شود. اگر علم، ثروت و قدرت به انحصار یک عده درآمد، فساد ایجاد می‌شود. همیشه باید همه در‌ها باز باشد تا انحصار شکل نگیرد. همه آزادند و می‌توانند به بالاترین مراتب برسند. هنر مدیریت جامعه این است که موانع را بردارد، راه را باز کند تا همه بیایند. حالا یک قشری از اول انقلاب بالای کار آمده اند و تصور می‌کنند فقط خودشان هستند و بقیه را به حساب نمی‌آورند. آقا تو خودت یک جوان ۲۳ ساله بودی که آمدی، حالا چطور به یک جوان تحصیل کرده و کاربلد اعتماد نمی‌کنی؟! چرا مردم باید به شما اعتماد کنند ولی شما به مردم اعتماد نمی‌کنید؟ من معتقد هستم که باید همه انحصارات از جمله عرصه مدیریت برداشته شود.

آقای دکتر جریان بهار صرفا یک جنبش است یا یک الگوی حکومتی؟ چون من یادم می‌آید سال ۹۱ شما داشتید سخنرانی ۲۲ بهمن را انجام می‌دادید. آن زمان یادم می‌آید که آخر سخنرانی خود سه بار فریاد زدید "زنده باد بهار"، "زنده باد بهار"، "زنده باد بهار". می‌خواهم بدانم آیا یک جریان سومی بوجود آمده که می‌خواهد جلوی اصولگرایان و اصلاح طلبان بایستد؟ چون طبق گفته خودتان، الان قدرت یکجا جمع شده است یا در دست اصولگرایان است و یا دست اصلاح طلبان. می‌خواهم بدانم جریان بهار، یک جریان سوم است یا صرفا یک جنبش است؟

آن زنده باد بهاری که من گفتم اشاره به امام زمان (عج) بود، چون ایشان بهار انسانهاست که تا او را درنیابیم و به یک نسبتی شبیه او نشویم، بهار را درک نمی‌کنیم. او تجلی بهار حقیقی انسانی است. اما من معتقد هستم که اصل جریان جاری در خلقت، جریان انسانی است و جریانات سیاسی در مقابل آن اصلا چیزی نیستند. آن‌ها مراکز قدرت و رسانه‌ها را در دستشان می‌گیرند و خودشان را به مردم تحمیل می‌کنند. در کل جهان همین طور است. من معتقد هستم که باید اصالت را به جریان حقیقی انسانی بدهیم. این اصلا تقابلی با کسی ندارد. در پاسخ به خانم توران لو که پرسیدند دشمنانت را هم دوست داری؟ باید بگویم مگر می‌توانیم دوست نداشته باشیم؟

اما اجازه بدهید اینجا یک بحثی را باز کنم، شما هم بعدا می‌توانید در این زمینه مطالعه کنید. شاید این بحث را از این زاویه هم از من بشنوند خالی از فایده نباشد. عالم خلق شده است تا خدا در قامت مخلوقات ظهور کند و الّا خدا را که نمی‌شود دید یا لمس کرد. خدا در مخلوقات تجلی می‌کند و بالاترین تجلی خدا در انسان است و اوج تجلی خدا در وجود انسانها، در انسان کامل است. خلقت برای ظهور انسانیت در انسان و ظهور انسان کامل که باز تجلی ظهور انسانیت در انسان هاست درست شده است. یعنی چه؟ یعنی همه انسان‌ها باید انسانیت را دائما در درون خودشان رشد بدهند و با یکدیگر انسانی، و بر اساس محبت، احترام، عدالت و عشق و نه با خودخواهی و حسادت و کینه و برتری جویی تعامل کنند. این جریان در طول تاریخ هست که نامش را "فرآیند ظهور" گذاشته ایم. فرآیند ظهور انسان، فرآیند ظهور خدا و فرآیند ظهور انسان کامل است. جامعه بشری دارد به این سمت می‌رود. جریانات سیاسی اگر با این همراه باشند جزئی از آن هستند و اگر سدی در مقابل آن باشند، من فکر می‌کنم که این سیل عظیم، در کل دنیا تمام موانع را برمی دارد و می‌بینیم که این اتفاق دارد می‌افتد. مردم در کل دنیا الان به جناح‌های سیاسی بی اعتماد کامل هستند، چون دیدند که اراده شان، از مسیر جریانات سیاسی جاری و اعمال نمی‌شود و جریانات سیاسی، نماد اراده مردم نیستند. آن‌ها به پایان راه خود رسیده اند و دیگر قبول ندارند که دسته بندی‌ها و جناح یک و دو و سه با هم دعوا کنند و مردم هم سوخت موتور آن‌ها شوند! این در ایران و همه دنیا تمام شده است. آن دختر خانمی که این شعار «اصلاح طلب، اصولگرا دیگه تموم ماجرا» را داد، شعارش خیلی عمیق بود، تمام شده است. تک تک انسان‌ها محترم هستند و حق اظهارنظر و اعمال اراده و تعیین سرنوشت دارند.

این تقابل دو جریان، اصولگرایانی که خودشان را انقلابی می‌دانند و اصلاح طلبانی که می‌گویند باید برویم سمت غرب را چگونه می‌توان با هم جمع کرد و اسمش را یک جریان بگذاریم؟

آیا مردم ما دنبال تقابل با جایی هستند یا دنبال دوستی با دیگرانند؟ مردم ما دوستی با مردم اروپا و آمریکا را بد می‌دانند؟ مردم طالب صلح هستند یا طالب جنگ هستند؟ مردم طالب عدالت هستند یا طالب ظلم هستند؟

مردم فکر می‌کنند می‌شود با دولت آمریکا صلح کرد؟

ببینید ما باید موضوع آمریکا را باز کنیم. اوایل انقلاب یک مقابله‌ای با آمریکایی شکل گرفت. بعدا بنظرم این قلب ماهیت شد. وقتی ما می‌گوییم آمریکا، منظور مردم آمریکاست یا دولت آمریکاست و یا جریان پشت صحنه آمریکاست؟ با مردم که نمی‌شود دشمن بود. چرا ما باید با مردم آمریکا دشمن باشیم؟ همه ملت‌ها باید با هم دوست باشند. ما چرا باید با دولت آمریکا دشمن باشیم؟ ما با عملکرد مخالف هستیم. می‌گوییم آقا ظلم و سلطه طلبی نکن. حالا اگر سلطه طلبی و ظلم نبود، آیا ما با اسم دعوا داریم؟ من می‌خواهم موضوع را باز کنم. این را هم اضافه کنم که در آمریکا، دولت ۵ درصد کار است. اصل کار، آن هیئت حاکمه سرمایه دار بزرگ جهانی در پشت صحنه است. ما با آن‌ها مشکل داریم منتهی قاطی شده است. آقا ما دشمن هستیم! با چه کسی دشمن هستیم؟ اشکالی دارد الان مردم ایران و آمریکا با هم رابطه داشته باشند؟

با هیئت حاکمه آمریکا می‌شود صلح کرد؟

اگر بر اساس عدالت باشد، چرا نمی‌شود؟ اگر عدالت را پذیرفتند، بله می‌شود.

می‌آیند؟

بله. در چه حالتی؟ اگر شما از موضع ضعف بروید، هرگز نمی‌پذیرند. من آینده را نمی‌دانم، چون ممکن است انسان‌ها عوض شوند. اولا ما باید از آن‌ها دعوت کنیم، همه را باید به عدالت دعوت کنیم حتی هیئت حاکمه پشت صحنه آمریکا. بگوییم آقا ظلم نکنید، به عدالت برگردید. چرا ظلم می‌کنید؟ شما همه مانند بقیه، همچون انسان زندگی کنید. به همه اجازه زندگی بدهید ولی از چه موضعی می‌خواهید با ایران تفاهم یا تقابل کنید؟ اگر ما در موضع ضعف باشیم، بدانید نه تنها آمریکا بلکه از این ۲۰۰ کشور، ۱۸۰ تای آن حتما کلاهی بر سرمان می‌گذارند.

یعنی با محوریت عدالت حتی با آمریکا هم می‌شود صلح کرد.

بله، با عدالت و احترام.

تعریف‌ها متفاوت نیست؟

تفاهم می‌کنیم. تعریف من خیلی ساده است. من یک تعریفی را روی میز می‌گذارم که ۷.۵ میلیارد انسان آن را تایید می‌کنند. می‌گوییم احترام و عدالت. یعنی چه؟ یعنی هر چه برای خودت خواستی برای من هم بخواه. برای خودت نخواستی برای من هم نخواه. این جهت گیری، همه حوزه‌ها را دربرمی گیرد. اگر به خودت اجازه می‌دهی که یک چیزی داشته باشی، من هم باید داشته باشم. اگر می‌خواهی از جیب من برداری، من هم از جیب تو برمی دارم. البته این مفهوم یک حدیث است. " هر چه برای خودت می‌پسندی برای دیگران هم بپسند، هر چه برای خود نمی‌پسندی برای دیگران هم مپسند". برای خودت رفاه می‌خواهی؟ برای من هم باید بخواهی. با فقر مخالفی و نمی‌خواهی فقیر باشی؟ برای من هم نباید بخواهی.

این تعریف شما، همان تعریف دوران ریاست جمهوری شما هم هست یا الان به این تعریف رسیده اید؟

خدمت شما گفتم که بالاخره انسان تغییر می‌کند.

پس تفاوت کرده است.

تفاوت که حتما هست ولی تقابل و زاویه نیست.

یعنی سیاست خارجی شما اگر الان هم بودید همان سیاست خارجی بود؟

اگر یادتان باشد ما برای دولت آمریکا نامه نوشتیم که اگر اجازه بدهید پرواز مستقیم برقرار شود. چرا؟ چون من معتقد هستم هیچ دولتی اجازه ندارد رابطه مردمش را با دیگران قطع کند. الان هم دولت ایران و هم دولت آمریکا از دو طرف، رابطه مردم را با هم قطع کرده اند در حالیکه دولت‌ها با هم اختلاف دارند. مردم چه اختلافی دارند؟ نزدیک به ۲ میلیون ایرانی در آمریکا زندگی می‌کنند. مردم می‌خواهند درس بخوانند، بروند و بیایند. گردشگر می‌خواهد بیاید و برود و یک عده از مردم می‌خواهند فعالیت اقتصادی انجام بدهند. شما حساب کنید اگر دولت آمریکا رابطه مردم کشورش را با ایران قطع نمیکرد می‌توانست ایران را تحریم کند؟ حتما نمی‌توانست. پس یک ظلمی به مردم خودش کرده و بعد ما را تحریم کرده است. در حالیکه اگر تحریم نمی‌کرد، مردم دو کشور می‌توانستند با هم تجارت کنند. چرا رابطه را قطع کردند؟ از این طرف هم همین است. دولت‌ها حق این کار را ندارند. بله من معتقد هستم که ما می‌توانیم در چارچوب عدالت و احترام مسائل را حل کنیم. قبلا هم این کار را کرده ایم. سال ۸۹ در موضوع هسته‌ای و موضوع تبادل، ما نشستیم و در یک موضع کاملا برابر توافق کردیم. ما برای رآکتور تهران، سوخت ۲۰ درصد می‌خواستیم که رادیو دارو تولید کنیم. سوختش تمام شده بود. ۲۵ سال قبل از آرژانتین سوخت گرفته بودیم، سوخت تمام شده بود. می‌دانید که این‌ها نیمه عمر هستند، همین طور که می‌گذرد، عمرشان کم می‌شوند، چون میرا هستند. به آژانس نامه نوشتیم که ما سوخت ۲۰ درصد می‌خواهیم. آقای البرادعی گفت ما به چند جا نوشته ایم و گفته اند که نمی‌دهیم. آقای اوباما به البرادعی گفته بود تو برو و این سوخت ۲۰ درصد را وسط بگذار و بگونه‌ای مشکل ما با ایران را حل کن. یا شاید ایده از خود البرادعی بود که مطرح کرد. آقای البرادعی پیش من آمد و موضوع را مطرح کرد، من هم گفتم موافق هستم، ما که مشکلی نداریم، فقط می‌گوییم در شرایط برابر باشد. دو سه بار رفت و آمد تا بالاخره منجر به یک گفتگو شد. آمریکا، فرانسه، روسیه، آژانس و ایران. تقریبا دو ماه مذاکره انجام شد. محور آن این بود که ما سوخت ۲۰ درصد را وسط بگذاریم و تقابل تبدیل به همکاری شود. چرا ما با هم دعوا داریم؟ حرف ما این بود که شما تمام تلاش خود را کردید که ما هسته‌ای نشویم ولی ما شدیم، شما چطور می‌خواهید جلویش را بگیرید؟ حالا بهترین حالت، همکاری است. واقعا هم موضع ما، موضع اقتدار ملی بود، موضع ما ضعف نبود. گرچه سال ۸۸ یک عده تلاش کردند آن اقتدار ملی را که در آن انتخابات با حضور ۸۵ درصدی مردم، تجلی کرد تضعیف کنند که در نتیجه آن، دولت آمریکا هم یک مقدار گفتگو‌ها را به عقب انداخت، اما بعد که دید ملت و اقتدار ملی سرجایش هست، آمدند گفتگو کردند و بدون دادن هیچ امتیازی توافق کردیم. یعنی نه بازرسی اضافه، نه شرایط اضافه، نه محدودیتی و نه حتی پروتکلی، زیرا حرف ما ساده بود. گفتیم این قانون و این اساسنامه آژانس است، ما حق خودمان را طبق همین می‌خواهیم، برای چه باید تعهد اضافی بدهیم؟ تفاهم شد که ما سوخت‌های ۳.۵ درصدی را به اندازه‌ای که اینجا ۲۰ درصد لازم داریم به روسیه بدهیم و روسیه آن را به ۲۰ درصد تبدیل کند، به فرانسه بدهد و فرانسه آن را در صفحه سوخت قرار دهد و بعد به ما بدهند و از آن به بعد رو به همکاری بیاوریم و موضوع هسته‌ای ایران یک موضوع عادی بشود. تازه ما گفتیم چه کسی این‌ها را تضمین می‌کند، ممکن است ما سوخت که دادیم به ما پس ندهند که آژانس گفت من تضمین می‌دهم. در دو دولت قبل از ما و اوایل دولت ما، همیشه غربی‌ها می‌گفتند که ایرانی‌ها بدقولی و پنهان کاری کردند و باید تضمین بدهند. اینجا عوض شد، ما گفتیم آن‌ها باید تضمین بدهند، چون آن‌ها قبلا چند قرارداد داشتند که به هم زدند.

توافق نامه نوشته شد. همین آقایان اجازه ندادند. آنقدر جوسازی کردند و فشار آوردند که جلویش را گرفتند و الّا چرا نشود؟ ما قبلا هم با آمریکا مذاکره کرده ایم. سال‌های ۸۵، ۸۶، ۸۷ در عراق راجع به مسائل منطقه و خروج آمریکا از عراق با آن‌ها مذاکره کردیم. اینکه می‌گویند اصلا نمی‌شود مذاکره کرد یعنی چه؟ مگر اینکه ما به منطق یا موضع خودمان شک داشته باشیم و الّا اگر موضع ما برابر باشد و فردا روزی، کسی در آمریکا گفت ما موضع عدالت و احترام را می‌پذیریم، مخفی کاری هم نمی‌کنیم، عینا جلوی تلویزیون هم می‌نشینیم و مذاکره می‌کنیم، این اشکالی دارد؟ اگر کسی خواست زور بگوید آن موقع معلوم می‌شود و زیر بار آن نمی‌رویم.

پس شما می‌گویید با این تعریف با کشوری مثل آمریکا هم می‌شود مذاکره کرد. اگر قرار باشد در عرصه سیاست خارجی تان اصلاحاتی انجام می‌شد، الان چه اصلاحاتی را انجام می‌دادید؟

نگویید سیاست خارجی تان، چون مال شخص نیست، مال ملت است. واقعا همان زمان هم ما تلاش داشتیم با تمام کشور‌ها همکاری کنیم، چون دنیا برای همکاری است نه تقابل! منتهی عده‌ای بودند که از آن طرف به ما زور می‌گفتند، ما هم زیر بار زور نرفتیم. می‌گفتند شما نباید هسته‌ای بشوید، باید دانشگاه هایتان را تعطیل کنید و جلوی رشته‌های فنی تان را بگیرید. ما می‌گفتیم شما می‌خواهید جلوی پیشرفت ما را بگیرید. حق ندارید. این اساسنامه است، هر چه شما برداشتید ما هم باید برداریم. چرا شما باید اضافه از حق ملت ایران بردارید؟ یک دلیل بیاورید تا ما بپذیریم. من فکر می‌کنم که اگر ما در موضع درست بایستیم، هیچکس نمی‌تواند مخالفت کند. منتهی الان مشکل ما اینجاست که اقتدار ملی‌مان تضعیف شده است، چون مردم ضعیف شده اند. الان مهمترین کار حتی در سیاست خارجی، قوی کردن مردم است. دغدغه‌های مردم برطرف شود و محکم روی پایشان بایستند. آنوقت کجای دنیا می‌تواند ما را تحریم کند؟ وقتی مردم قوی باشند، تحریم معنا دارد؟ ملت را که نمی‌شود تحریم کرد. الان مشکل این است که، چون چاه نفت دست دولت است، دولت را تحریم کردند و درآمد دولت پایین آمده است. دولت از بانک مرکزی پول می‌گیرد، پولی که از بانک مرکزی می‌آید اثرش ۸ برابر است. ضرب در ۸ می‌شود و روی سر مردم خراب می‌شود و پدر اقتصاد در می‌آید و الّا اگر دست مردم باشد، مگر می‌شود مردم را تحریم کرد؟ دولت را چرا می‌شود تحریم کرد. به هر حال دولت ۵۰ تا حساب در دنیا دارد که آن‌ها را می‌بندند ولی آیا ۸۵ میلیون را می‌شود تحریم کرد؟ اصلا کسی می‌تواند بگوید من مخالف یک ملت هستم؟ همین مقامات آمریکا را ببینید یک خط درمیان می‌گویند ما دشمن ملت ایران نیستیم، ما نمی‌خواهیم به ملت فشار بیاید. چرا؟ چون بدترین کار این است که کسی بگوید من مخالف یک ملت هستم، همه دنیا او را محکوم می‌کنند.

ولی فکر نمی‌کنید که در عمل سفره مردم را نشانه گرفته اند؟

بله همین طور است. ببینید؛ آن‌ها در اصل با ملت و عظمت ایران مخالف هستند منتهی مدل مدیریت ما جوری است که دشمنی آن‌ها را جذب می‌کند و در ۸ ضرب می‌کند و به مردم منتقل می‌کند. در حالیکه اگر دولت کار‌ها را دست خود مردم بدهد تا مردم قوی بشوند، زور چه کسی به مردم می‌رسد؟ اولا ضرب در ۸ نمی‌شود اگر هم بشود فقط یکی است. آن یکی هم ۸۵ میلیون نفر هستیم اگر هر کدام یک آجر روی هم بگذاریم، کل تحریم روی هوا می‌رود. کشاورز، دامدار، کارخانه دار و ... هر کدام یک مقدار بیشتر تلاش کنند دیگر تحریمی نمی‌ماند.

در مصاحبه‌ای با آقای طالب زاده گفتید که موشک‌ها و بمب‌ها ساخته می‌شوند تا حس برتری جویی بشر را ارضا کنند. بنظر شما این ادوات نظامی برای بازدارندگی لازم نیست؟

اصل آن را شما بگویید. بازدارندگی در مقابل چیست؟ یک عده می‌خواهند با موشک و سلاح‌های خود برتری جویی کنند و یک عده به فکر بازدارندگی می‌افتند. اگر آن نباشد این به چه کاری می‌آید؟ اگر یک عده‌ای در دنیا نباشند که بخواهند برتری خودشان را با سلاح بر دنیا تحمیل کنند آیا لازم است که عده‌ای بروند و بازدارندگی ایجاد کنند؟

پس لازم است که ما داشته باشیم که دفاع کنیم؟

بحث دفاع، بحث دوم است. در همین منطقه ما اگر اختلاف و درگیری نباشد، سلاح لازم است؟ چه کسانی اختلاف را ایجاد می‌کنند؟ همان سلطه گران جهانی، برای اینکه بتوانند سلاح‌های خود را بفروشند، مردم را ضعیف کنند تا مسلط شوند. روزی را تصور کنید که هیچ سلاحی در دنیا نباشد، آیا کسی می‌تواند برتری جویی کند؟ ما داریم ریشه بحث را مطرح می‌کنیم.

عده‌ای معتقدند که برجام و پروسه برجام کلا از دولت شما آغاز شد. خودتان هم اشاره کردید که یکسری توافقات با البرادعی انجام شد، اما بدون هیچ شرطی. می‌خواستم بدانم آیا این صحت دارد که برجام از دولت شما آغاز شد؟ سوال دوم اینکه آیا برجام را موفق می‌دانید یا شکست خورده؟

دو تا بحث وجود دارد. اینکه از دوره ما شروع شده باشد، نخیر! ما هیچوقت در شرایط ضعف مذاکره نکردیم.

پس برجام را ضعیف می‌دانید؟

روشن است که یک قرارداد یکطرفه است. اگر ضعف نباشد چگونه شما می‌پذیرید که ۶ نفر با یک نفر دارند مذاکره می‌کنند، بعد می‌گویند اگر اختلافی شد، هر کسی یک رای دارد!

طرفداران برجام می‌گویند، چون برجام به نفع ما و به ضرر آمریکا بود ترامپ از آن خارج شد!

یک عده‌ای فکر می‌کنند که مردم هم عوام هستند و می‌خواهند عوام‌فریبی بکنند. اگر آمریکا را می‌شناختند این حرف را نمی‌زدند. مگر سیاست خارجی دست آقای ترامپ یا دست آقای بایدن است؟ ۷۰ سال است که سیاست خارجی آمریکا ثابت است منتهی مراحل گوناگون آن را افراد مختلفی اجرا کرده اند. یعنی از زمان آقای ریگان تا آقای ترامپ، دنبال خاورمیانه جدید بودند، تا همه با هم درگیر شوند، ضعیف شوند، تکه تکه شوند و تحت سلطه قرار بگیرند. هر کدام در مقطع خودشان یک قطعه از پازل را تکمیل کردند. مگر دولت آقای اوباما نگفت ما برجام را جوری نوشته ایم که ریاست جمهوری بعدی هر جور خواست آن را لغو کند؟ آقای اوباما این را به صراحت گفت. وزیر حارجه اش هم گفته است. گفت ما جوری تنظیم کرده ایم که ریاست جمهوری بعدی می‌تواند آن را لغو کند. این یعنی چه؟ اصلا آن را درست کردند که لغو شود. ما هیچگاه از موضع ضعف و تسلیم با هیچ احدی گفتگو نکردیم. البته از موضع برتری جویی و ظلم هم با احدی گفتگو نکردیم.

ما وقتی از عدالت می‌گوییم در واقع عدالت را برای همه می‌خواهیم. ما حتی برای دشمن‌مان هم ظلم را نمی‌پسندیم. ما زمان انقلاب حرف‌هایی زدیم ولی در عمل هر کاری که دلمان می‌خواهد می‌کنیم! من این‌ها را قبول ندارم. اجازه بدهید یک خاطره بگویم. رئیس جمهور وقت فرانسه خیلی علیه ما سر و صدا می‌کرد. یکی از روزنامه‌های داخلی علیه همسر آن رئیس جمهور مطلب بدی را نوشت. یعنی یک واژه تند و یک افتراء سنگین زد. من پشت تریبون اعتراض کردم و گفتم این رفتار از ما نیست. ما حق نداریم به صرف اینکه کسی دشمن ماست، هر حرفی را راجع به او بزنیم؟ ممکن است یک نفر دشمن ما باشد ولی دزد نباشد، ما می‌توانیم به او بگوییم دزد؟ اخلاقش فاسد نیست، ما نمی‌توانیم به او نسبت فساد بدهیم. من خلاف این‌ها را قبول ندارم. اینکه می‌گویم ما از آرمان‌های انقلاب دور شدیم، اینجاست. آیا جریانات سیاسی مخالف همدیگر می‌توانند هر حرفی، تهمتی و وصله‌ای را علیه هم بزنند؟ این که می‌شود کیش قدرت و نه کیش انسانیت! فجایع جهان از همین کیش قدرت است. نمی‌گویم تمام کسانی که برای مذاکره می‌رفتند همه تکنیک‌ها را بلد بودند، نه! ولی واقعا نه می‌خواستیم ظلم کنیم و نه ظلم بپذیریم.



اما بیاییم سراغ برجام. آیا برجام موفق بوده است؟ اگر موفق بوده پس چرا اوضاع کشور اینگونه است؟ مگر می‌شود یک قراردادی یکطرفه فسخ شود؟ این چطور قراردادی است که طرف مقابل زیر پا می‌گذارد و ما نمی‌توانیم به هیچ مرجعی شکایت کنیم؟ تازه بقیه هم به ما می‌گویند شما رعایت کنید و اگر رعایت نکنید پدرت را درمی آوریم؟! این چه قراردادی است؟ دو نفر می‌خواهند خانه‌ای را اجاره کنند، همه جزئیات را شفاف می‌نویسند، همه چیز برابر است. ولی اینجا یک طرف آمده و آن را زیر پا گذاشته، این طرف به هیچ کجا نمی‌تواند شکایت کند! من فکر می‌کنم برجام، توهین به حقوق و حقوق بین الملل بود و حالا، چون من خوشبینانه نگاه می‌کنم، می‌گویم طرف ایرانی خیلی از جا‌های برجام را نخوانده امضا کرده است. والّا نمی‌توانم باور کنم که یک انسان توافق نامه‌ای را با ۶ نفر مدعی که در طرف مقابل هستند، امضا کند و بعد بگویند اگر اختلافی شد، ۷ نفر تصمیم می‌گیریم و هر کس یک رای دارد! اگر ما این را به یک بچه دبیرستانی ایرانی بدهیم، آیا امضاء می‌کند؟ حقوقدان بماند! چطور می‌شود امضا کرد؟ حقوق بین الملل را نگاه کنید؛ همه چیز باید برابر باشد، اصل بر برابری حقوق است. ۶ نفر یک طرف هستند و ما یک طرف! معلوم است در این شرایط ما همیشه تسلیم هستیم، همیشه باید تحویل بدهیم و همیشه محکوم هستیم. که شدیم! الان ۴ سال است که اروپایی‌ها می‌گویند آمریکا زیر پا گذاشته ولی تو حق نداری برجام را نقض کنی! یعنی چه که تو حق نداری دست بزنی؟! و به محض اینکه ایران یک کاری می‌کند، تهدید می‌کنند! این شد قرارداد حقوقی؟ بعد هم که قرار بود با این قرارداد همه مسائل کشور حل شود! اصلا بالاتر از این به شما بگویم؛ بزرگترین خطا و خیانت در حق یک ملت، این است که سرنوشت و اقتصاد و فرهنگ یک کشور را به قرارداد با یک کشور خارجی گره بزنی! درحالیکه خودت هم هر روز سخنرانی کنی و بگویی این‌ها دشمن هستند، بد هستند و فلان هستند. بعد حالا کم آوردند و می‌گویند این با آن (بایدن با ترامپ) فرق می‌کند. آن بد بود و این خوب است! این‌ها فریبکاری است. تمام تحریم‌ها زمان همین آقایی که الان آمده وضع شده است. اصل برجام هم زمان همان‌ها نوشته شده است. حالا چگونه این حرف‌ها را می‌زنید؟ قضاوت من، قضاوت عموم مردم است. شما ببینید نظر مردم راجع به برجام چیست؟

این جریانات سیاسی دروغ و تهمت، برایشان عادی شده است یعنی هدف قدرت، ابزار رسیدن به آن را توجیه کرده است. اواخر دولت ما، یکسری تحریم‌های سازمان ملل داشتیم. تحریم‌های سازمان ملل چیز مهمی نیست، چون نمی‌توانند اجماع جهانی علیه ایران ایجاد کنند. منطق آن‌ها ضعیف است. یعنی در ساز و کار‌های حقوقی جهان نمی‌توانند تحریم سنگینی اعمال کنند. مثلا می‌گویند فلان قطعه را به ایران ندهید ولی فروشنده‌های خودشان می‌آیند هر جای ایران آن‌ها را تحویل می‌دهند، اصلا لزومی ندارد که ما خیلی تلاش بکنیم. ما فاز‌های پارس جنوبی را که فعال کردیم یکسری دستگاه‌هایی می‌خواست که باید از اروپا می‌آمد، همه این‌ها را تحریم کردند ولی تمام آن‌ها را به عسلویه آوردند و تحویل ما دادند. تحریم‌های سازمان ملل اینگونه است ولی آن تحریم‌های سال آخر، تحریم‌های آمریکا و اروپا بود. حالا چرا آمریکا می‌تواند تحریم کند؟ چون بانک‌های جهان و جریان دلار را در اختیار دارد. اگر این دو مورد را نداشته باشد، نمی‌تواند تحریم کند. در ابتدای امر اروپایی‌ها هم همراهی نمی‌کردند. ما به آن‌ها پیغام دادیم که ما با شما تجارت داریم و آمریکا دارد شما را تحریم می‌کند. آن‌ها جلسه گذاشتند و گفتند نه! بانک مرکزی و نفت خطرناک است، بنابراین تحریم را رد کردند. بعدا انگلیسی‌ها از داخل طراحی کردند و سفارتشان اشغال شد. بروید و روزنامه‌های آن زمان را ببینید چه کسانی تشویق می‌کردند. در مجلس چه کسانی؟ از بین سیاسیون چه کسانی؟ چه کسانی هورا می‌کشیدند؟ مگر گرفتن یک سفارت آن هم ۳۰ سال بعد از انقلاب افتخار است؟ ما تعهد دادیم، کنوانسیون را هم امضا کردیم که ما امنیت سفارت آن‌ها را تامین می‌کنیم آن‌ها هم باید امنیت سفارت ما را تامین کنند. تازه ماموران خودمان دارند حفاظت آنجا را تامین می‌کنند. اینکه قدرت نمایی نیست. اگر می‌خواهی قدرت نمایی کنی برو اقتصاد را درست کن، اشتغال را درست کن. چه کسانی تحریک کردند؟ مشخص است، همان کسانی که مخالف توافق ما با آمریکا بودند. رسما در جلسات شان می‌گفتند که اگر احمدی نژاد مسئله هسته‌ای را حل کند، ما دیگر حریف او نمی‌شویم. حریف او نمی‌شویم یعنی چه؟ می‌گفتند رای او در جامعه بالا می‌رود و دیگر ما هیچ هستیم! ببینید یک انسان چقدر باید کوچک باشد که اینگونه بیندیشد و جلوی پیشرفت کشور را بگیرد. بعد از اینکه، این‌ها رفتند و سفارت را گرفتند دولت انگلیس که بار اول تحریم بانک مرکزی و نفت را به اتحادیه اروپا برده بود و آن‌ها قبول نکرده بودند، دوباره برد و بالاتفاق تصویب کردند و اعمال شد.

این نکته کلیدی است خواهش می‌کنم توجه کنید. بهانه تمام قطعنامه‌ها و تحریم‌ها چیست؟ چون آمریکا زور می‌گوید و می‌گوید من تحریم می‌کنم، هسته‌ای را بالا می‌گذارد و ۱۵ تا هم زیر آن می‌چیند. شما قطعنامه‌های سازمان ملل و آژانس را که ببینید، بلااستثنا ادعایشان این است که در دوره مسئولیت هسته‌ای از سوی آقای روحانی دو تا اتفاق افتاده است؛ ۱- انحراف به سمت نظامی ۲- پنهان کاری. یک نمونه در این قطعنامه‌ها نمی‌توانید پیدا کنید که نوشته باشد به خاطر فعالیت هسته‌ای در دوران احمدی نژاد است. حتی ما ۲۰ درصد تولید کردیم. رفتیم و گفتیم این حقوق قطعی ما و این هم قانون است، بیایید و ببینید. نمی‌خواهم بگویم ادعا‌های آن‌ها در زمانی که آقای خاتمی رئیس جمهور بوده و آقای روحانی مسئول هسته‌ای بوده درست است، من دارم توصیف می‌کنم. ولی همین‌ها دائما می‌گویند احمدی نژاد باعث تحریم‌ها شد! ما یک کار انجام دادیم، آن هم این بود که نامردی نکردیم. نرفتیم بگوییم آن‌هایی که به ادعای شما این انحراف را انجام دادند، رفتند، ما چنین حرفی نزدیم. ما گفتیم سند بیاورید.

حق ماست که هسته‌ای داشته باشیم. ما از حق ملت ایران کوتاه نیامدیم ولی آن‌ها دائما تکرار می‌کنند که احمدی نژاد باعث تحریم‌ها شد! کجا؟ خب خود تحریم را بیاورید تا ببینیم چه چیزی در آن نوشته شده است. به چه بهانه‌ای قطعنامه صادر شده است؟ تمامش مربوط به دوران خودشان است. ولی من آدمی نیستم که هر روز بروم و پاسخ افراد را بدهم. کشوری به نام ایران باید باشد تا ما هم باشیم. ولی بالاخره انسانیت و انصاف هم چیز خوبی است! تا کی قرار است این دروغ‌ها ادامه داشته باشد؟ قطعنامه‌ها را منتشر کنند تا ببینیم اصلا اشاره‌ای به ما کرده است! در حالیکه بیشترین توسعه هسته‌ای در دولت ما صورت گرفت. زمانی که ما رفتیم چیزی وجود نداشت، تمامش در دولت ما درست شده است ولی نه آژانس و نه سازمان ملل، هیچ بهانه‌ای از دوران فعالیت هسته‌ای ما ندارد. ما ۱۹ هزار تا سانتریفیوژ گذاشتیم، ۱۵ هزار تا هم نصب کردیم که شارژ نشدند و می‌توانستیم شارژ کنیم. ۲۰ درصد را ساختیم، صفحه سوخت ساختیم، میله سوخت ساختیم و هیچ ایرادی وجود نداشت، چون طبق قانون پیش رفتیم. همه بیایند و ببینند! چرا باید پنهان کاری کنیم؟ آمدند دیدند، امضا کردند و رفتند، اما قطعنامه‌ها تماما بخاطر بهانه دوران آنهاست. البته آقای روحانی در کتاب خودش هم این را پذیرفته و گفته است ما رفتیم از یک کشور سانتریفیوژ آلوده آوردیم. ولی خب باز هم می‌گویند، چکار کنیم؟!

نامه‌ای به آقای بن سلمان نوشتید و از آن به عنوان مرد صلح نام بردید که خیلی هم سر و صدا کرد. به نظر شما واقعا بن سلمانی که در یمن همچین اتفاقاتی را به راه انداخته، مرد صلح است؟

ببینید، اولا نامه‌ای که من نوشتم، به هر دو طرف نوشتم. به عبدالمالک بدرالدین و بن سلمان. هر دوی نامه‌ها شبیه به هم است. وقتی من می‌خواهم میانجی بشوم، چه باید بنویسم؟ باید به آدم‌ها توهین کنم؟ باید می‌گفتم‌ای جنایتکاران تاریخ بیایید با هم صلح کنید؟ در نامه باید جنبه مثبت انسان‌ها را بنویسند یا آن چیزی که هستند؟ معلوم است که باید بسیار مودبانه باشد، این فرهنگ و انسانیت ماست. من دارم به صلح دعوت می‌کنم، چه باید بگویم؟ اینکه می‌گویید سر و صدا کرد، همان جناح‌های سیاسی سر و صدا می‌کنند و الّا شما بروید بین مردم و بپرسید اگر در یمن صلح شود بد است؟ اگر احمدی نژاد صلح ایجاد می‌کرد، بد بود؟ الان چند ماه گذشته، چقدر آدم در یمن کشته شده اند؟ چقدر زیربنا‌ها نابود شده است؟ چقدر کینه ایجاد شده است؟ محصول آن چیست؟ بیایند صلح کنند و همان پول‌هایی که خرج جنگ می‌شود، خرج آبادانی شود. منطق ما خیلی روشن است. ضمنا من کسی را مرد صلح خطاب نکردم، گفتم علی القاعده حتما شما هم از این کشتار راضی نیستید، باید این را بگویم و باورم این است که راضی نیستند، چون سودی از آن نمی‌برند. شما تصور می‌کنید آن‌ها از کشتار راضی هستند؟ آن‌ها طبق طراحی قدرت‌های فرامرزی وارد جنگ شده اند و الان هم از سر لجبازی‌های شخصی همین طور دارند آن را ادامه می‌دهند. از آن‌هایی که سر و صدا کردند سوال کنید مگر طرفدار جنگ هستند که با طرح صلح مخالفت می‌کنند؟

ما این‌ها را سوال می‌کنیم برای اینکه همیشه یک طرفه به شما گفته شده است، الان می‌خواهیم پاسخ شما را بدانیم.

متوجه هستم. من می‌خواهم از شما خواهش کنم که بروید از آن‌هایی که سر و صدا کردند سوال کنید که اگر طرفدار جنگ هستید، ما با شما حرفی نداریم ولی اگر طرفدار صلح هستید بگویید برای برقراری آن، چه کاری کرده اید؟

شما در صحبت هایتان فرمودید که هر اتفاقی می‌افتاد، گردن دولت ما می‌انداختند...

فقط مانده است حمله مغول را گردن ما بیندازند!

یک حرفی که خیلی زیاد در جناح مخالف شما زده می‌شود، این است که می‌گویند وای اگر احمدی نژاد بیاید و ۱۴۰۰ رای بیاورد، ترامپ هم از آن طرف رای بیاورد، هر دو طرف تندرو هستند، حتما جنگ نظامی بین ایران و آمریکا برپا می‌شود. خودتان هم احتمالا شنیده اید. نظرتان درباره این قضیه چیست؟

قبل از اینکه ما بیاییم، چه کسی رئیس جمهور آمریکا بود؟

سال ۸۴، آقای بوش بود.

دولت قبل از ما، همه جور همکاری را در موضوع افغانستان با آمریکا کرد، اما همان آقای بوش برگشت و گفت ایران محور شرارت است، اول افغانستان بعد عراق و بعد ایران. خودش را برای جنگ با ایران آماده کرده بود که دولت عوض شد. سیاست خارجی دولت نهم منبعث از اراده و اقتدار و فرهنگ ملت ایران بود، همان آقای بوش آمد در عراق با ما مذاکره کرد و اواخر دوره اش گفت اگر من بتوانم با ایران راجع به مسائل هسته‌ای هم مذاکره می‌کنم. تهدید کنار رفت. آقای اوباما هم که ۶ تا نامه داد و در همه نامه‌ها نوشته است که ما نمی‌خواهیم بجنگیم و قصد براندازی نداریم. در ۸ سالی که ما بودیم، آیا تهدید نظامی وجود داشت؟ خیر! همان‌هایی که مخالف ما بودند، هشت سال است که آمده اند سرکار و تهدید نظامی را هم با خودشان آورده اند. باز هم می‌گویند احمدی نژاد! ما که تهدید نظامی را برداشتیم، البته ملت برداشت. شما‌ها قبل از ما بودید، تهدید بوده، الان هم هستید باز هم تهدید وجود دارد ولی می‌گویند اگر احمدی نژاد بیاید خیلی تهدید وجود دارد! این‌ها بازی‌های رسانه‌ای است که به نظر من اصلا ارزشی ندارد.

در جایی گفته بودید کرونا هم ابزار برتری جویی برخی از کشورهاست، آیا شما کرونا را یک پاندمی می‌دانید یا یک جنگ بیولوژیک؟ نظرتان را هم درباره واکسن‌های خارجی بفرمایید.

جنگ بیولوژیک و پاندمی لزوما مقابل هم نیستند. پاندمی به معنی مسری و همه گیری است. می‌تواند جنگ بیولوژیک باشد و اتفاقا هدف جنگ بیولوژیک، مسری بودن است. اگر همه گیر نباشد، که جنگ تلقی نمی‌شود. بله من معتقدم که اصل تحقیقات، تولید و انتشار کرونا با اهداف سیاسی بوده است، قبلا هم این را مفصل توضیح داده ام. اما راجع به برند واکسن‌ها نمی‌توانم اظهارنظری داشته باشم.

نظر شما درباره نظارت استصوابی شورای نگهبان چیست؟ چون قضیه رد صلاحیت سال گذشته خیلی سر و صدا کرد. هم اصولگرا‌ها گفتند کاندیدا‌های ما حذف شدند و هم اصلاح طلبان. می‌خواستم نظر شما را در این باره بدانم.

اگر همه آن‌ها حذف شدند پس این مجلسی که هست، نه اصولگراست و نه اصلاح طلب؟ ببینید؛ یک زمان نهادی وجود دارد که باید تمام مراحل را نظارت کند، این قابل بحث است. اما یک وقت ممکن است تلقی این باشد که، چون مردم قادر به تشخیص نیستند، یک عده باید باشند که بجای مردم تشخیص بدهند. اگر فرضا ۴۰ سال قبل ما این را می‌پذیرفتیم که بالاخره مردم هنوز نمی‌دانند، ولی بعد از ۴۰ سال که همین آقایان بر سر کار بودند باز هم باید بپذیریم که مردم نمی‌توانند تشخیص بدهند؟ اگر این را بپذیریم اشکال به کجا برمی گردد؟

بسیاری از منتقدان شما گفته بودند در زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد، هر کسی با رسانه‌های خارجی مصاحبه می‌کرد، شما با آن‌ها برخورد می‌کردید و می‌گفتید شما حق ندارید با رسانه‌های خارجی از جمله رادیو فردا مصاحبه کنید. آیا این مطلب درست است؟ و اگر درست است الان می‌بینیم که شما خیلی راحت با رسانه‌های خارجی صحبت می‌کنید. این تفاوت به چه معنا است؟

واقعا این حرف را از قول من گفتند؟!

بله گفتند!

هر لحظه هر چه بخواهند می‌گویند. من تنها کسی هستم که تقریبا با تمام رسانه‌های دنیا صحبت کرده ام. کجا من محدودیت ایجاد کردم؟ رسانه یک ابزار است، هر رسانه یکسری مخاطب دارد، شما از آن استفاده می‌کنید و حرفتان را می‌زنید. شاید با هزار رسانه در دنیا من مصاحبه کرده ام. ما هیچکدام را متر نکردیم. به هر کشوری که می‌رفتیم اعلام عمومی می‌شد، جلوی کسی را نگرفتیم. هر سوالی را شروع می‌کردند ما پاسخ می‌دادیم. عصر، عصر رسانه و ارتباطات است. بعد شما این طرفش را بگویید. شما بگویید دشمن درجه یک! ما جلوی دشمن درجه یک نمی‌توانیم از عقایدمان دفاع کنیم؟ این چه حرفی است؟ آدم‌های ضعیف این حرف‌ها را می‌زنند. وقتی ما می‌رویم سازمان ملل همه رسانه‌های درجه یک آمریکا که پدر جد همه رسانه‌های پایین‌تر هستند، با من مصاحبه کردند و من هم حرف هایم را صریح زده ام. این‌ها که دیگر زیر مجموعه آن‌ها محسوب می‌شوند. جالب است برخی می‌گویند اگر تلفنی با بعضی افراد صحبت کنم، بدترین آدم هستم ولی طرف مقابل اگر با آن‌ها چند بار شام هم بخورد اشکالی ندارد! من رسانه را یک ابزار می‌دانم و باید از آن‌ها برای رساندن پیام انسانی، حداکثر استفاده را کرد.

شما همیشه از جمله کسانی بودید که مقابل فساد ایستادید و یا حداقل آن را گفته اید. منتقدین تان هم می‌گویند که شما بی پروا انتقاد می‌کنید و فساد را گوشزد می‌کنید. به نظر شما الان قوه فضائیه ما با ریاست آقای رئیسی کارایی بیشتری دارد یا با ریاست آملی لاریجانی؟ کدامشان بهتر برخورد کردند؟

آقای رئیسی که به نظرم کلا متفاوت هستند. ایشان اولین رئیس قوه‌ای هستند که از درون قوه انتخاب شدند و انتظارات هم از ایشان بیشتر است، اما در مبارزه با فساد، یک زمانی شما با تبعات فساد مبارزه می‌کنید و یک زمانی با ریشه‌های فساد. من معتقدم که ریشه‌های فساد همان تمرکز قدرت و ثروت است. رانت چگونه ایجاد می‌شود؟ الان مردم هر کاری که بخواهند بکنند باید مجوز بگیرند، آن را به یکی می‌دهند و به یکی نمی‌دهند. اگر آزاد باشد، استاندارد آن هم مشخص باشد، هر کس که بخواهد می‌تواند انجام بدهد. چرا باید یک مامور بنشیند و انتخاب کند که این فرد بتواند انجام بدهد و آن فرد نتواند انجام ندهد؟ مثلا برای واردات کالا باید اجازه بگیریم. به یکی مجوز می‌دهند و به بقیه می‌گویند تمام شد، به خانه تان بروید! بعد همان یک نفر می‌رود جنس را گران می‌فروشد، مارکش را عوض می‌کند، هزار کار می‌تواند انجام بدهد. نمی‌گویم همه اینگونه هستند ولی آن را باید حل کرد. این تمرکز و انحصار ثروت و قدرت را باید از بین ببریم و کار را به دست مردم بدهیم. آن موقع دیگر فساد خیلی کم می‌شود، هر کس مراقب اموال خودش هست. نیازی هم نیست ما اینهمه دستگاه نظارتی داشته باشیم که هر روز هم فساد بیشتر شود. یک نظارت می‌گذاریم که یکی باید بر آن نظارت کند و یکی بر آن! دائما توسعه سازمان‌های نظارتی و از آن طرف توسعه فساد! علت آن تمرکز ثروت و قدرت است. بنظرم این را حل کنیم خواهید دید خیلی مشکلات هم حل خواهد شد. الان در بسیاری از کشور‌های شمال اروپا اصلا فساد موضوعیت ندارد. وقتی نخست وزیر آن کشور با دوچرخه می‌آید و می‌رود، ثروت و اختیارات دست مردم است و دولت که یک تنطیم کننده و ناظر است اگر یک برگه اضافه از اداره بردارد مردم متوجه می‌شوند و یقه اش را می‌گیرند، اما در ایران، چون ثروت و قدرت همیشه دست یک عده است و مردم همیشه دستشان دراز است، نظارت معنا ندارد. من فکر می‌کنم باید معادله معکوس شود و دولت باید همیشه دستش جلوی مردم دراز باشد و خواهش کند که اجازه بدهید این کار را برای کشور انجام بدهم. اگر اجازه دادید، ما می‌خواهیم این مقدار مالیات بگیریم و این کار را انجام بدهیم. اگر موافق هستید بسم الله انجام بدهیم. معادله معکوس شود. در این صورت فساد تا حد زیادی ریشه کن می‌شود.

آقای دکتر شما فردی بودید که با حمایت اصولگرایان و مخصوصا جبهه پایداری روی کار آمدید، اما امروز خیلی از اصولگرایان و جبهه پایداری هم به شما انتقاد دارند و هم اینکه می‌گویند احمدی نژاد اصلاح طلب است. آیا واقعا آقای احمدی نژاد اصلاح طلب است یا اصولگرا؟ و اینکه علت زاویه جریان اصولگرا با شما چیست؟

اگر سال ۸۴ را مرور کنیم می‌بینیم که هم اصولگرا و هم اصلاح طلب با آمدن ما تا روز آخر مخالف بودند و آن اسمی هم که بردید آن زمان وجود نداشت و بعدا تشکیل شد.

همان افراد بعدا جبهه پایداری را تشکیل دادند.

بالاخره وقتی شما در موضع اصولی و اصلی و انسانی بایستید ممکن است یک عده مخالف باشند، اسمشان که مهم نیست. من فکر می‌کنم آرمان‌های یک ملت را مگر می‌شود در این جریان‌ها جای داد؟ من پایبند به آن آرمان‌ها بودم، هستم و ان شاءالله خواهم بود. اسمش را هر چه می‌خواهید بگذارید ولی هیچگاه دلبسته و مطیع هیچ جناح سیاسی نبودم که آن‌ها بخواهند تعیین تکلیف بکنند! یک خاطره بگویم. سال ۸۴ تا روز آخر تمام احزاب اصولگرا بشدت با من مخالف بودند و کارشان به تهدید رسید و بعد هم که از اول مجلس هفتم پدر دولت را درآوردند. یعنی ما تنها دولتی بودیم که همان اول ۷ وزیر ما را انداختند! رسما اعلام کردند که ما باید ترمز فلانی را بکشیم. اگر یادتان باشد ما می‌خواستیم ساعت کار بانک‌ها را عوض کنیم. ۱۷ سال مطالعات ترافیکی انجام شده بود، اگر ما ساعت کار بانک‌ها را به ساعت ۹ تغییر می‌دادیم، ۱۳ درصد در ترافیک صبحگاهی کاهش اتفاق می‌افتاد. یعنی به اندازه ظرفیت متروی امروز تهران. چقدر برای مترو سرمایه گذاری شده بود؟ با این تدبیر مدیریتی، ما به اندازه آن سود می‌بردیم. مجلس مخالفت کرد و گفت اجازه نمی‌دهیم. علتش را هم گفتند ببین! تو باید بیایی با ما حرکت کنی ولی تو می‌خواهی گاز بدهی و جلو بروی! گفتم من گاز نمی‌دهم، بحث بر سر یک ملت است. این ملت ظرفیت کار‌های بزرگ را دارد. ما عقب افتادگی داریم، باید با ده برابر سرعت جلو برویم، شما باید کمک کنید. مثال دیگر در مورد عقب و جلو بردن ساعت‌ها بود. ما گفتیم همان کسانی که آن را ابداع کردند، پشیمان شدند و بعد هم ادعای شما این است که مصرف برق پایین می‌آید. بفرمایید این گزارش کنتور مرکزی وزارت نیرو. وقتی ما ساعت را تغییر می‌دهیم، مصرف بالا می‌رود. اگر ساعت‌ها را تغییر ندهید، سالی دو نیروگاه کمتر باید بسازید، با این حال تغییر ساعت را تصویب کردند!

بیشترین سوال و استیضاح مجالس در طول تاریخ کشور مربوط به دولت ماست. کجا طرفدار ما بودند؟! بله! اصلاح طلبان به طرف مقابل می‌گویند شما فلانی را آوردید، دیگر نیاورید! آن‌ها هم می‌گویند بله ما فلانی را آوردیم، اشتباه کردیم! این‌ها بازی‌های سیاسی است. من نمی‌خواهم توهین کنم یا کسی را نفی کنم ولی من هیچوقت نبودم، الان هم نیستم. من فقط یک نفر از این ملت هستم. من فکر می‌کنم یک اقیانوس را نمی‌توان در یک پارچ جا داد. افتخار این جریانات سیاسی باید این باشد که قطره‌ای از اقیانوس ملت هستند. من هم کوچک ملت و یک آدم معمولی هستم. یعنی اگر ملت ایران را به صف کنید و بگویید چه کسی انتهای صف است، می‌گویم من هستم. من دارم باورم را به شما می‌گویم. اگر من کار اشتباه و خلاف منافع ملی انجام داده ام، بفرمایید. لازم نیست جناح‌ها بگویند. یک آدم کارگری هم اگر صبح درب خانه من بیاید و بگوید احمدی نژاد این تصمیم تو به این دلیل اشتباه بود و من ببینم دلیل درستی است، روی چشمم می‌گذارم ولی مخالفت جناحی شاید گاهی اوقات به نفع آدم و یک افتخار باشد!

نظر شما درباره محور مقاومت چیست؟ ما ۶-۵ سال در عمق استراتژیک مان شهید دادیم.

مقاومت در برابر چه چیزی؟

طبق صحبت خودتان، همان حس برتری جویی که خواستند بوسیله داعش یا جبهة النصرة، بوسیله تروریست‌هایی که به منطقه فرستادند، نسبت به کشور ما ایجاد کنند. رهبری هم یک جا فرمودند که اگر مدافعان حرم نبودند ما باید در همدان و کرمانشاه با داعش می‌جنگیدیم.

دو سه مطلب را باید کنار هم بگذاریم. اصل مقاومت باید توسط مردم انجام شود یعنی هنر ما باید این باشد که در تمام دنیا مردم را بسیج کنیم، این می‌تواند در مقابل استکبار مقاومت کند والّا آن‌ها سرکوب می‌کنند. اگر در ذهن ما این باشد که یک گروه‌هایی هستند که محور مقاومت هستند، ممکن است آن گروه‌ها هم جزو مقاومت باشند، اما استثنا و انحصار مقاومت به این ها، شکست قطعی است. هنر ما باید این باشد که سخنگوی کل ملت‌ها باشیم. دوم اینکه ما یک فرمول ساده در برابر نظام سلطه داریم که آن‌ها از زیر این نمی‌توانند فرار کنند. یعنی اینجا جایی است که باید دستشان را بالا ببرند. می‌گوییم در تمام کشور‌ها و در تمام اختلافات نظر مردم حاکم است. آن‌ها این را نمی‌خواهند، آن‌ها می‌خواهند داخل ملت‌ها و بین ملت‌ها با هم جنگ و اختلاف و درگیری باشد. همه ضعیف شوند و همه اسلحه بفروشند. بخصوص در خاورمیانه که مرکز انرژی و فرهنگ است و من فکر می‌کنم باید جوری هوشمندانه برخورد کنیم که کل ملت‌های منطقه در برابر استکبار با هم متحد شوند.

الان اینگونه بوده است؟

الان اینگونه نیست. الان بین ملت‌ها اختلاف افتاده و این خیلی بد است. اگر دستشان برسد همه دولت‌ها را با هم درگیر می‌کنند. اسلحه برای چه می‌فروشند؟ من به دنبال جبهه جهانی ملت‌ها در برابر سلطه گری هستم. فرمول هم یک چیز بیشتر نیست، اینکه ملت‌ها باید تصمیم بگیرند. استکبار در برابر این نمی‌تواند حرفی بزند.

محور مقاومتی که تشکیل شده را چقدر مردمی می‌دانید؟

باید نتایج آن را ارزیابی کنید.

به نظر شما موفق‌ترین رئیس جمهور بعد از انقلاب چه کسی بوده است؟ با اسم بگویید.

بنظرم این را باید از مردم سوال کنید.

به عنوان یک فرد عادی بگویید.

هر چه مردم بگویند.

آقای دکتر من یکسری اسم را خدمت شما عرض می‌کنم و شما در یک یا دو کلمه، حس تان را درباره آن‌ها بفرمایید.

سپاه پاسداران

سپاه نهادی از دل ملت است و از دل فداکاری‌های ملت بیرون آمده است. اصل پایه گذاری سپاه، برای خدمت به مردم، نوکری مردم، در خدمت مردم بودن و همراهی مردم و احترام به نظر مردم است.

آیت الله مصباح یزدی

بعدی!

سید محمد خاتمی

بعدی!

حسن روحانی

بعدی!

آیت الله هاشمی رفسنجانی

بعدی!

سردار سلیمانی

بعدی!

لاریجانی

بعدی!

اسفندیار رحیم مشایی

بعدی!

حمید بقایی

بعدی!

میرحسین موسوی

بعدی!

آیت الله منتظری

بعدی!

مهدی کروبی

بعدی!

آنجلینا جولی

بعدی!

مایکل جکسون

بعدی!

تمام شد.

همه این‌هایی که شما گفتید در جای خودشان انسان‌های محترمی هستند، اما من منتظر بودم شما بگویید "مردم ایران". من فکر می‌کنم تمام مقامات و هر کس که دلسوز کشور است، صدر همه عشق‌ها و علاقه‌ها و اقدامات و فداکاری هایش، باید نام درخشان ملت ایران باشد. اینکه ما به ایرانی بودن خودمان افتخار می‌کنیم، معنایش برتری جویی و سلطه بر دیگران نیست. ما داریم شکر یک نعمت خدا را به جای می‌آوریم و یک مسئولیت تاریخی و انسانی را یادآوری می‌کنیم. ما تنها ملتی هستیم که در طول چندهزار سال، بار‌ها اشغال شدیم، بار‌ها در مناطقی از ایران کشتار وسیعی رخ داد، آماج سنگین‌ترین توطئه‌های وحشی‌ها و مستکبران و خودخواهان قرار گرفتیم، اما هر بار دوباره جوانه زدیم و در سطحی بالاتر، همان ایران شدیم. ملتی هستیم که ۷ هزار سال سابقه موحد بودن داریم. این را به ضرس قاطع و با اسناد تاریخی می‌گویم. هیچ کس در ایران نشانه‌ای از بت پرستی ملت ایران پیدا نکرده و نخواهد کرد. همیشه به دنبال صلح، دوستی، عدالت، کمال و برادری با دیگران بودیم. ملت ایران هیچ گاه دنبال تجاوز نبوده است. حتی برخی از شاهان که این طرف و آن طرف رفته اند و کار‌هایی انجام داده اند، نزد ملت ایران جایگاهی ندارند. ما ملتی هستیم که کوروش را به جهان تقدیم کردیم که دشمن‌ترین دشمنان ملت ایران هم در مقابلش سر تعظیم فرود می‌آورند.

شما از کوروش تعریف می‌کنید ولی همان‌هایی که انتقاد می‌کنند و می‌گویند همه چیز تقصیر شماست، یک مدت می‌گفتند آقای احمدی نژاد در وزارت آموزش و پرورش می‌خواهد کتاب‌های تاریخ را از دوران پس از هخامنشیان آغاز کند و می‌خواهد هخامنشیان را از تاریخ حذف کند؟

برخی می‌گویند اصلا ایران بعد از اسلام است. این حرف بزرگترین ضربه به اسلام است. جای افتخار دارد که ما ایرانی‌ها آنقدر حق طلب و متعالی بودیم که دنبال پیام‌های آسمانی و پیامبران بودیم و پیام پیامبر خاتم را دریافت کردیم و ۱۴۰۰ سال پای آن ایستادیم. برای اسلام هم افتخار است که یک ملت متمدن مانند ایران که سرآمد علم و ادب و تمدن بوده، آمده و اسلام را پذیرفته و پای آن ایستاده است. این عبارت از شهید مطهری است و من به آن باور دارم. کدام ملت اینقدر انسان‌های بزرگ به جامعه انسانی تقدیم کرده است و در هنر، ادبیات، شعر، فیزیک، فلسفه، ریاضیات و پزشکی در اوج باشد؟ حالا در یک دوره‌ای یک فاصله‌ای افتاده است، یک شکستی در روند تکاملی ما افتاده است. ایرانی‌ها هر کجای دنیا که می‌روند می‌توانند راحت زندگی و کار کنند و موفق هم هستند. اصلا فرهنگ ایرانی، فرهنگی جهانی است. سنت‌های ما چقدر زیبا و جهانی است. عید نوروز تنها عید ملی جهانی است. وقتی همکاران ما رفتند و با کمک کشور‌هایی مانند افغانستان و تاجیکستان، تلاش کردند تا عید نوروز در سازمان ملل ثبت جهانی شود، اصلا در برابرش مقاومت نشد و سازمان ملل ۲۱ مارس هر سال را جشن می‌گیرد. این مال ایرانی هاست. اصلا مناسبات خانوادگی ما، احترام کوچکتر به بزرگتر، محبت، اینکه داخل خانواده همه مراقب همه باشند، این‌ها ویژگی‌های برجسته‌ای است. این‌ها مال ملتی است که بار‌ها کشورش مورد تجاوز قرار گرفته ولی باز هم همان است. هیچ جای دیگری چنین چیزی نداریم. تنها کشوری هستیم که مرزهایمان را کارد و پنیری نبریدند، تمامش دندانه‌ای است یعنی وجب به وجب آن را مردم ایران مقاومت کردند. تک تک مردم ایران هرقدر هم که مهم باشند باید افتخارشان این باشد که قطره‌ای از اقیانوس ملت ایران باشند. اینکه من می‌گفتم بعدی، بعدی، بعدی، برای این بود که بیایید درباره ملت ایران حرف بزنیم، این ملت همه کار‌ها را خواهد کرد. من هم جزو همین ملت و قطره‌ای از آن هستم.

سخن پایانی شما را می‌شنویم.

درباره ملت ایران که صحبت کردیم ولی من می‌خواهم بگویم خدا انسان‌ها را برای شرایطی مانند امروز خلق نکرده است. همه امکانات را برای زندگی متعالی و زیبا در اختیار انسان‌ها قرار داده است و می‌خواهد که تک تک انسان‌ها آزاد باشند، آزاد مطلق. ولی به محض اینکه ما می‌گوییم آزادی مطلق، یک عده می‌گویند فساد می‌شود. ما می‌گوییم اتفاقا فساد در انحصار آزادی است. در طول تاریخ آزادی در انحصار یک عده خاصی بوده است. توده‌های مردم آزاد نبودند و موجب اینهمه فساد شده است. یک بار اجازه بدهیم همه آزاد باشند و خواهیم دید که فساد ریشه کن خواهد شد. الان اگر تمام پیامبران را در یک شهر جمع کنیم، آیا فسادی اتفاق می‌افتد؟ نه! مگر آزادتر از پیامبران هم داریم؟ همه جمع می‌شوند، آزاد مطلق هستند، فسادی هم اتفاق نمی‌افتد. انسان باید از اسارت حسادت و خودخواهی و خوبرتربینی، از اسارت‌های اجتماعی و تاریخی، حتی از اسارت‌های میراثی و وراثتی، اسارت نظامات اجتماعی بیرون بیاید. اصلا انسان با آزاد بودنش انسان است. خدا هم به انسان اختیار داد و گفت تو با بقیه فرق می‌کنی. اگر اختیارش را محدود کنیم، دیگر انسان نیست. از آن طرف هم ثروت طبیعی را در اختیار انسان قرار داد تا آن را دستمایه کند و درجهت رشد و تعالی خود و دیگران تلاش نماید.

من معتقدم که شرایط امروز جهان در شان انسان نیست. گرچه طی چند هزار سال، پیشرفت‌های بسیاری شده است، اما هنوز راه زیادی در پیش داریم. باید تلاش کنیم یک وحدت جهانی، حول ارزش‌های انسانی ایجاد کنیم. آزادی، عدالت، کرامت، برادری، صلح، دوستی، اندیشه ورزی و مقابله با ظلم، اجحاف، تبعیض، استکبار، خودبرتربینی، تجاوز، جنگ و ناامنی در کل دنیا درست شود و ان شاءالله درست خواهد شد. من معتقدم که ملت ایران مثل همیشه می‌تواند نقش آفرینی کند و در خدمت صلح و عدالت و آزادی جهانی پیشگام باشد. ظرف تحقق همه اینها، جهانی است و ملت ایران همیشه اندیشه اش جهانی و انسانی بوده است و حالا امروز دچار مشکلاتی شده است. دست به دست هم بدهیم تا ان شاءالله از این شرایط عبور کنیم و ماموریت‌های جهانی مان را انجام بدهیم که آن هم در خدمت آزادی و صلح و عدالت بشری است. همه را دعوت کنیم، همه بیایند، تمام ۷.۵ میلیارد بیایند. هر یک نفر که کم شود، ضعف و خسارت است. تک تک انسان‌ها مهم هستند. امروز متاسفانه فقر و فاصله طبقاتی در کل دنیا و ایران عزیز خودمان وجود دارد و بخش مهمی از مردم را از کار انداخته است. این رکود، حالت خمودگی در کل دنیا و در ایران حاکم کرده است. واقعا می‌شود و راه حل‌ها وجود دارد و ما می‌توانیم استفاده کنیم. دست به دست هم بدهیم. با چند تا کار در ایران و در کل دنیا، این شرایط می‌تواند عوض می‌شود. اگر عامل بیرونی دخالت نکند، مردم همیشه با هم بوده اند و هیچ اختلافی با هم ندارند. در طول تاریخ با هم زندگی کرده ایم. سنت‌های ما بر پایه دوستی، محبت و از خودگذشتگی است. ان شاءالله دست به دست هم بدهیم و از این مقطع سخت هم عبور می‌کنیم. من یقین دارم آینده‌ای بسیار زیبا و درخشان و بسیار شیرین در انتظار ملت ایران و همه ملت هاست و آن روزی است که دست همه ما به دست آن بهار حقیقی انسان‌ها برسد. زنده باد بهار.
    
    https://aftabnews.ir/fa/news/699915/%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF%DB%8C%E2%80%8C%D9%86%DA%98%D8%A7%D8%AF-%D8%AC%D9%84%D9%88%DB%8C-%D8%AA%D9%84%D9%88%DB%8C%D8%B2%DB%8C%D9%88%D9%86-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D9%86%D8%B4%DB%8C%D9%86%DB%8C%D9%85-%D9%88-%D8%A8%D8%A7-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7-%D9%85%D8%B0%D8%A7%DA%A9%D8%B1%D9%87-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%DA%A9%D9%86%DB%8C%D9%85
00343179
 
پست ها : 2529
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » دوشنبه فبريه 13, 2023 10:15 pm



پزشکیان: این کارخانه‌هایی که بسته شده را چه کسی بسته غیر از قوه قضاییه؟


مسعود پزشکیان، نماینده‌ی مردم در مجلس گفت: اینکه بیاییم تصور کنیم همه مشکلات و تقصیرها مربوط به دولت روحانی است و دیگران، ماها که اینجا نشسته‌ایم هیچ تقصیری نداشته‌ایم، به نظر من بی‌انصافی است. دولت حتما تقصیر داشته اما معنای آن این نیست که دیگران تقصیر نداشتند، معنی آن این نیست که قوه قضاییه تقصیر نداشته است. الان این کارخانه‌هایی که بسته شده را چه کسی بسته؟ غیر از قوه قضاییه؟ حالا قوه قضاییه آن را باز می‌کند. اگر طبق قانون باید می‌بست پس چرا آن را باز می‌کند؟ و اگر هم نباید می‌بست اصلا چرا بست؟

گفت‌وگوی خبرگزاری فارس با آقای پزشکیان را می‌خوانید:

فارس: ممنون از اینکه وقت گذاشتید؛ سوالاتی میپرسم که دوست دارم به صراحت پاسخ دهید. آیا این روزها به بازار رفته‌اید؟


پزشکیان: نه . . .

فارس: از قیمت ها خبر دارید؟

پزشکیان: از قیمت‌های خبر داریم؛ چرا نداریم؟

فارس: به نظر شما با توجه به قیمت‌های فعلی و البته افزایش قیمت‌ها و وعده‌هایی که دولت داده، آن تدبیر و امیدی که آقای روحانی شعارش را می‌داد محقق شده است؟

پزشکیان: خب طبیعی است که نه؛ اما وضعیتی که وجود دارد را که فقط نمی توان دولت را مقصر قلمداد کرد، چرا که ما در وضعیت تحریم قرار گرفتیم که تاکنون آمریکا با هیچ کشوری چنین کاری نکرده، عراق که دوست ما است و ماندن و وجودش به برکت شهدایی است که مسلمانان و شهدای ما دادند، پول ما را نمی‌دهد چه برسد به کشورهای دیگر.
یعنی به ازای آنچه که ما می فروشیم نمی‌توانیم پولمان را دریافت کنیم؛ زمانی که این اتفاق بیفتد طبیعی است دلار گران می‌شود، جنس‌ها نمی‌توانند وارد کشور شوند و حتی اگر هم وارد شوند از چند طریق باید مسیرهای متفاوت و مختلفی را طی کنند؛ کارخانه دار و تولید کننده نیز در واردات با مشکلاتی مواجه است.

*فقط بخشی از مشکلات کشور به دولت برمی‌گردد

طبیعی است ما هم با مشکلاتی مواجهیم و تاحدودی از این روند به دولت برمی‌گردد و تاحدودی هم مربوط به دیگران به سیاستی است که در پیش گرفتیم.

فارس: آقای دکتر شما این جملات را بارها بیان کردید؛ آقای روحانی در دور اول تبلیغات انتخابات و هم دوره دوم با علم بر بسیاری از این موارد گفت آنچنان رونق اقتصادی ایجاد می‌کنم و وعده عدم نیاز مردم به یارانه را داد . . .

پزشکیان: اصلا این غیر ممکن است؛ به نظر من کاری که با اطمینان گفته را باید از خودش پرسید که چرا این گونه با اطمینان حرف می‌زند؟ مسائل اجتماعی و اقتصادی روند خاص خود را دارد و بسته به آنچه که تصمیم می گیریم و وضعیتی که وجود دارد و زمانی که باید برای آن در نظر گرفت، حداقل و حداکثر زمانی نیاز دارد.

زمانی که من وزیر بودم یادم است که درباره پزشک خانواده پرسیدند که من گفتم اگر ما بمانیم و بخواهیم و با اراده پیش برویم، حداقل ۱۴ سال طول می‌کشد تا ما بتوانیم پزشک خانواده را پیاده کنیم. پزشک خانواده چیزی نبود که مثلا بشود دو روزه پیاده کرد. آموزش، استقرار، به کارگیری‌، دستورالعمل، منابع مالی‌ و سایر موارد آن زمان‌بر بود.

خب، الان ۱۴ سال هم گذشت و به ۱۶ سال رسید و هنوز طرح پزشک خانواده در پایلوت‌ است. برای اینکه تا ما ندانیم که چه کار می‌خواهیم کنیم و اگر آنچه دانستیم برایش نقشه نکشیم و طبق نقشه حرکت نکنیم، و در این نقشه‌ای که کشیدیم سیاست‌گذاری، اعتقاد و باور به این کار نداشته باشند، ما به جایی نمی‌رسیم.

فارس: آیا آقای روحانی و دولتش این نکاتی که شما می‌گویید را دارد؟

پزشکیان: نه، متاسفانه؛ ما در کشور تا حالا نه تنها در دوره آقای روحانی، من معتقدم چه در مجلس، چه در دولت، بر اساس داده‌های کارشناسی تصمیم نگرفته‌ایم.

ببینید! من بارها این را مثال زده‌ام؛ وقتی یک مریض می‌آید و شکایت و از یک بیماری و یک دردی گلایه می‌کند، آن پزشک طبق دستورالعملی باید شروع کند. از موی سر گرفته سوال کند تا برسد به ناخن پا و بعد آنچه را که مریض جواب داده معاینه کند و بعد معاینه کرد یک سری آزمایش و عکس بنویسد و تازه یک نسخه بنویسد.

ما در مجلس قانون می‌نویسیم، اما معاینه نکرده‌ایم، اطلاعات جمع نکرده‌ایم. دولت‌ هم همین طور است، دولت‌ها همین طور بودند.

*اقدامات مجلس و دولت باید پشتوانه علمی داشته باشد

فارس: آقای دکتر! انتظار دارید چه کسی این کار را انجام دهد؟

پزشکیان: اصولاً ما اگر بخواهیم کار کنیم چه مجلس و چه دولت، ‌قانونی که می‌نویسیم باید پشتوانه علمی و داده‌ها پشت آن باشد. تصمیمی که می‌گیریم، چون این روند را آموزش ندیده‌ایم و این کار را انجام نمی‌دهیم لذا یک اطلاعاتی یک نفر می‌دهد، ما می‌گوییم بر اساس این اطلاعات پس این کار را کنیم، غافل از اینکه مشکلات مشابه دیگری وجود داشته و ما ندیدیم.

وقتی برای یک مسئله نسخه می‌نویسیم، ۱۰ مسئله دیگر خودشان را بروز می‌دهند. شما نگاه کنید، وقتی می‌خواهیم مشکلات معلمان را در یک رابطه حل کنیم، مشکلات ارتشی‌ها، بازنشسته‌ها، کارمندان و ادارات دیگر شروع می‌شود. وقتی می‌خواهیم برای یک جا یک نسخه بنویسیم، ۱۰ مشکل دیگر خود را بروز می‌دهد و می‌گوید ما هم می‌خواهیم، ولی اگر داده‌ را درست جمع می‌کردیم و یک نسخه را درست می‌نوشتیم چنین بلایی سر ما نمی‌آمد.

*با شعار دادن مشکل حل نمی‌شود
فارس: آقای دکتر! یک سوال اینجا پیش می‌آید؛ آقای روحانی چندین سال است غیر از دوره‌های قبل از دوره ریاست جمهوری‌اش، دولت را در دست داشته، یعنی بعد ۸-۷ سال باید داده‌ها را می‌گرفته، شما چند دوره نماینده بودید. می‌خواهم بدانم این داده‌ها در هیچ حوزه‌ای به دست‌تان نرسیده است؟

پزشکیان: ببینید! مجلس یک ساختار تیمی است، یک فرد نیست. تا آن تیم و یا آن ساختار درست شکل نگیرد شما در آن ساختار نمی‌توانید کاری کنید. دولت‌ها بسته به نگاهی که دارند تصمیم می‌گیرند. یعنی اگر آنچه که می‌بینیم را نبینیم، تصمیمی که می‌گیریم همین است که هست. صد سال دیگر هم اگر بخواهیم اینطور راه برویم نتیجه همین است.

*مجلس، رهبری و ساختار سازمانی را ندارد

مجلس با شعار اینکه ما مشکلات را حل می‌کنیم، آمد. یک سال هم گذشت، آیا حل شد؟ قوانینی که نوشتیم مشکلات را حل کرد؟ نه! برای اینکه با شعار دادن مشکل حل نمی‌شود. هر چیزی و هر اقدامی نیاز به یک روش علمی دارد. روش علمی یک ساختار می‌خواهد، آن ساختار یک رهبری و مدیریت سازمانی می‌خواهد. مجلس ما آن رهبری و ساختار سازمانی را ندارد. در نتیجه نمی‌تواند حتی اگر یکی بخواهد این کار را بکند به او رای نمی‌دهند.

فارس: آقای دکتر! راه حل شما برای اصلاح این موضوع چیست؟ در مجلس یازدهمی که حالا اکثریت دست . . .

پزشکیان: من یادم است که حضرت امام (ره) اوایل انقلاب وقتی تشریف آوردند، گفتند؛ ۵۰ سال در این مملکت خراب کردند، اگر بخواهیم درست کنیم باید حداقل ۲۰ سال کار کنیم. ۲۰ سال این حرکت روی آن نگاه‌ها، روش‌ها و تغییر رفتارهای نیروی انسانی بود.

*کارمند ادارات نمی‌دانند کارشان چیست

شما نمی‌توانید تغییر رفتار ایجاد کنید مگر اینکه اول آموزش دهید. علم پیدا بکنند، بعد تزکیه بکنند. همان کاری که پیامبران می‌کردند. «یتلو علیهم آیات یزکیهم و یعلمهم الکتاب والحکمه و ان کانو من قبل فی ضلال مبین» الان شما اگر به هر کدام از ادارات بروید و از کسی که آنجا نشسته بپرسید وظیفه شما اینجا دقیقا چیست؟ شاید تعداد خیلی کمی بتوانند به شما جواب درستی به شما دهند.

وقتی من یک جایی نشسته‌ام و نمی‌دانم وظیفه واقعی من چه هست، انتظار اینکه من بتوانم کاری کنم و کار درست انجام دهم محال است. حالا بعد از اینکه من فهمیدم وظیفه‌ام چیست، بتوانم و یا مهارت داشته باشم آن وظیفه را اجرا کنم باز باید یک زمان دیگری را روی آن کار کرد. ما چنین برنامه‌ای را برای تغییر و اصلاح نیروهای انسانی‌مان در سازمان‌ها نداشتیم و تا مدیران ما یک چنین نگاهی را نداشته باشند، اینکه این تغییرات به وجود بیاید برای این دولت و یا هر دولت دیگری ممکن نیست، راه را درست نروی نتیجه درست نخواهی گرفت. این چیزی است که کاملا روشن است.

راه درست از نظر علمی در دنیا، چطور کلاس اول، دوم،‌ سوم و چهارم وجود دارد، ادارات ساختار اول، دوم، سوم و چهارم وجود دارد. الان نماینده در یک شهری می‌آید ولو با یک نیت خوب، ولی به اجبار وادار می‌کند مثلا مدیر ارشد را که رئیس فلان اداره را بردارد و فلان شخص را بگذارد. کارمند فلان اداره را تغییر بده و فلان کارشناس را بگذار. این فرد، کل آن سیستم را بهم می‌زند. حالا این آدمی را که گذاشتند، آدم خیلی هم خوبی است. خوب بودن با توانمند بودن و آگاه و عالم بودن در آن رشته خیلی فرق می‌کند. من الان یک استاد دانشگاهم. ولی اگر خبرنگاری را بدهند دست من، من نمی‌توانم همان کاری را کنم که یک فوق‌ دیپلم خبرنگاری می‌تواند را انجام دهم. برای اینکه آن هم یک علم است و من تا بخواهم آن مهارت را به دست بیاورم زمان لازم دارم. ما این زمان را به نیروهایمان نمی‌دهیم.


*راحت‌ترین نسخه، تغییرِ مسئول مشکل‌دار است

ما وقتی یک مدیر را که از اول انقلاب اینگونه بوده می‌بینیم مثلا یک مشکل پیدا کرد، بهترین نسخه‌ای که برایش می‌نویسیم این است که او را برمی‌داریم و یک نفر دیگری را جای او می‌گذاریم. تازه اگر خیلی بدون غرض و مرض بخواهیم عمل کنیم و نخواهیم سیاسی کاری کنیم. حالا اگر بخواهیم سیاسی کاری کنیم که مدیر درست را هم برمی‌داریم و آدم خودمان را می‌گذاریم. انتظار اینکه چنین سیستمی بتواند آن داده‌ها را برای شما جمع کند و به شما کارشناسی اطلاعات دهد، غیرواقعی است.

فارس:‌ آقای دکتر! ولی یک نکته‌ای وجود دارد اینکه خیلی از مدیران سال‌ها در قدرت بودند، خیلی‌ها مثلا خیلی‌ها به عملکرد آقای نعمت‌زاده نقد داشتند و معتقد بودند که ایشان در حوزه صنعت عملکردش خیلی قابل نقد است. می‌خواهم بگویم آقای دکتر! خیلی از نقدها به این دولت این است که اتفاقا این دولت مدیرانی را بر سر کار آورد که سال‌ها در قدرت بودند، نتوانستند گرهی باز کنند. مثل مقایسه عملکرد آقای آخوندی و نقدهایی که به ایشان بود با دوره‌های گذشته.

پزشکیان: حالا من دقیقا نمی‌خواهم آنها را تایید یا رد کنم. می‌خواهم این را بگویم فرقی نمی‌کند. الان باز مثال از رشته خودمان بزنم. وقتی وزیر بودم از یک مرکز و شرکت داروسازی در خارج از کشور بازدید کردیم. یک ساختمان، یک منطقه‌ای در حدود یک یا دو هکتار که از آن ساختمان به اندازه کل نفت ما ارز وارد آن مملکت می‌شد. رفتیم آنجا که مدیر را ببینیم، گفت: این مدیر ما مثلا فلان دوره را دیده، حالا گفت که مثال پی اچ دی نمی‌دانم فلان مدیریت از دانشگاه هارواردی که تاپ هستند کسانی که از آنجا…، رفته ۶ ماه دوره کار تیمی ببیند. یعنی این آدمی که درس تیم وورک می‌دهد، آموزش تیمی می‌دهد، آموزش مدیریت می‌دهد، اما می‌گفت هر چند سال یک بار این مدیران ما مجبور هستند یک دوره ببینند و برگردند.

*نعمت‌زاده باید دوره می‌دید تا خود را نو و توانمند کند

ما مدیران‌مان را به جای آنکه بفرستیم دوره ببینند و برگردند، تازه اگر هم بخواهیم نگهشان داریم همان می‌شود که هست. بعد می‌گوییم این مدیر هرچه بلد بود، به اصطلاح در چنته‌اش بوده، یکی دیگر بیاوریم و ببینیم چه اتفاقی می‌افتد، غافل از اینکه باید همین مدیری که اشتباهاتی داشته را باید می‌فرستادیم می‌رفت عیب‌های خود را اصلاح می‌کرد، دید بهتری پیدا می‌کرد و برمی‌گشت تا می‌توانست مشکل را حل کند. ما این کار را نکردیم، هیچ وقت، بلکه مدیرانی را که حتی فرستادیم دوره دیدند، بعد وقتی جریانات عوض شده، آدم‌ها هم عوض شدند، دوباره روز از نو، روزی از نو. از صفر شروع کردیم. تا زمانی که این گونه بخواهیم حرکت کنیم نتیجه هم همین است که هست. آقای نعمت‌زاده و یا هر کس دیگری باید می‌رفت دوره می‌دید. باید خودش را روز به روز در حقیقت نوتر و توانمندتر می‌کرد.

فارس: آقای دکتر! بهتر نبود به جای آقای نعمت‌زاده، مثلا یک نیروی جوان‌تر . . .

پزشکیان: اصلا فرقی نمی‌کند. همان نیروی جوان هم بیاید، این طور با او برخورد می‌کنند؛ همین نیرو ۴۰ سال دیگر می‌شود مثل نعمت‌زاده. ساختار اداری‌ ما، نیروهای موجود را به جای آنکه بفرستد و عیب‌هایشان را اصلاح کنند، ‌وقتی عیب را پیدا کردند حذفش می‌کنند. ما از اول انقلاب تا حالا فقط نیرو حذف کردیم. ۴۰ سال، ۴۲ سال الان از انقلاب گذشته، اسم دو مدیر درست و حسابی را بگویید که درست مدیریت می‌کند؟ ما نگذاشتیم چنین مدیرانی تربیت شوند.

فارس: آقای دکتر! من یک نکته‌ از حرف‌های شما استخراج کردم، استنباط من را شما تایید یا رد کنید. شما یک نقد کلی وارد می‌کنید به کل این ساختار و وضعیت و معتقدید که دولت حسن روحانی هم در واقع ادامه روند غلط قبلی‌ها را رفت.

پزشکیان: و مجلس‌مان، فرقی نمی‌کند و آن جاهایی که تصمیم می‌گیرند.

فارس: یک سوالی پیش می‌آید؛ اینکه شما از چه زمانی متوجه این موضوع شدید که دولت آقای روحانی علی رغم شعارهایش، روندش مثل بقیه دچار خطا است. این را از چه زمانی متوجه شدید؟ از چه زمانی به شما اثبات شد، یقین پیدا کردید؟

پزشکیان: اصلا لازم نیست بخواهد اثبات شود یا نه، روشی که ما الان مثلا در مجلس می‌رویم. خب، اینها می‌گویند مدیریت مشکل دارد، مگر نمی‌گویند؟ آیا ما مدیریتی که ما الان در مجلس می‌کنیم درست است؟ فرق نمی‌کند، این راه را برویم همان اتفاقی خواهد افتاد که با حضور دیگران رخ داد. نه اینکه اینها بد هستند یا آنهای دیگر بد بودند، راه را اگر شما درست نروید، به آن جایی که باید بخواهید برسید، نمی‌رسید. همان طور که نرسیدیم. حالا همه هم می‌آیند و می‌گویند ما می‌خواهیم این را بهم بزنیم و چیز دیگری درست کنیم. اول باید راه را درست رفت.

*سهیم دانستن اصلاح‌طلبان در شرایطی که در دوره روحانی پیش آمده بیشتر سیاسی است تا کارشناسی

فارس: آقای دکتر! اینجا یک سوال پیش می‌آید؛ الان شما با این توصیفات این نقدی که در خیلی از محافل مطرح می‌شود که اصلاح‌طلبان شریک هستند در این کارنامه آقای روحانی و شرایطی که در نتیجه عملکرد ایشان برای کشور ایجاد شده است. شما چقدر به این قائل هستید؟

پزشکیان: همه ما شریک هستیم به نظر من، حالا اینها این بحث‌هایی را هم که می‌کنند بیشتر سیاسی است تا در حقیقت علمی و کارشناسی.

فارس: منظورتان از همه چه کسانی هستند؟

پزشکیان: همه کسانی که در این مملکت دخالت می‌کنند، منبر می‌روند، پشت تریبون حرف می‌زنند،‌ می‌نویسند، تبلیغ می‌کنند، صدا و سیمای ما، همه ما در حقیقت در این وضعیتی که ایجاد شده به قسمتی سهیم هستیم. اگر بخواهیم درست بررسی و تحقیق کنیم. همان آدمی که از یک دیوار سفارتخانه بالا می‌رود و بعد وادار می‌کند یک حاکمیتی، دعوا راه بیفتد بین دو کشور با آن تصمیمی که در یک مجلس گرفته می‌شود و همه اینها. نتیجه‌اش این چیزی است که ما پختیم.


*بی انصافی‌است همه تقصیرها را گردن روحانی بیندازیم

پخت و پز ما، نه تنها دولت، مجلس‌، قوه قضائیه‌ و آنهایی که به اصطلاح تبلیغ و اطلاع رسانی می‌کنند، مجموعه اینها شده این. اینکه بیاییم تصور کنیم همه اینها مربوط دولت روحانی است و دیگران، ماها که اینجا نشسته‌ایم هیچ تقصیری نداشته‌ایم، به نظر من بی‌انصافی است. دولت حتماتقصیر داشته اما معنای آن این نیست که دیگران تقصیر نداشتند، معنی آن این نیست که قوه قضاییه تقصیر نداشته است. الان این کارخانه‌هایی که بسته شده را چه کسی بسته؟ غیر از قوه قضاییه؟

فارس: خب بخشی از آنها با بانک ها بوده است.

پزشکیان: بانک که بدون قوه قضاییه نمی تواند ببندد.بانک از طریق قضایی بسته است. حالا قوه قضاییه آن را باز میکند. اگر طبق قانون باید میبست پس چرا آن را باز میکند؟ و اگر هم نباید میبست اصلا چرا بست؟

فارس: آقای دکتر! همین آقای روحانی سال ۹۲ می‌گفتند که وَالله اگر مشکلات کشور راه حل نداشت من کاندیدا نمی‌شدم. خب ایشان با این شعار آمده و اصلاح طلبان به خاطر همین شعار از ایشان حمایت کردند و دو بار رای گرفته از مردم . . .

پزشکیان: بارها گفته‌ام اصلاح طلبان بین انتخاب‌ها و گزینه‌هایی که وجود داشت به ایشان رای دادند. در کل کاندیداهایی که در ذهن‌تان و ذهن ما هست چند نفر آدم کارکرده و باتجربه می‌توانند وارد میدان شوند. در انتخابات مگر دیگران چه می‌گفتند؟ بقیه هم همین حرف‌ها را می‌زدند.

*احمدی‌نژاد هم برای ایجاد شغل فقط شعار داد

از اول انقلاب تا الان هر کسی آمده و کاندیدا شده غیر از این حرف‌ها چیز دیگری گفته‌ است. آقای دکتر احمدی نژاد می‌گفت که وقتی دوره من تمام شود در این مملکت یک نفر بیکار پیدا نمی‌شود. همان موقعی که می گفت یک نفر بیکار پیدا نمی‌شود، همه به اصطلاح می‌گفتند آسمان باز شده و این به زمین آمده، اینها تبلیغات است. حتی آنهایی که با هم بحث می‌کردند، وقتی صحبت می‌کردند، هر کدامشان یک چنین شعارهایی می‌دادند.

فارس: خب، ولی بین همه شعارها اصلاح طلبان یک شعار را انتخاب کردند . . .


پزشکیان: باز هم گفتم به نظر من باید از خود آنها پرسید، به نظر من اینها بین چند انتخاب یکی را انتخاب کردند، نه اینکه این ایده‌آل بود، نه اینکه آن حرف‌ها درست بود، نه اینکه این توانایی را دارد که می‌تواند این کار را کند. ما تا در این ساختار هستیم و تا زمانی که نتوانیم یک ساختار درست شکل بدهیم و وحدت و انسجام ایجاد کنیم، نتیجه مناسب نمی‌گیریم. به عنوان مثال من می‌خواهم کاری کنم شما نمی‌گذارید، شما می‌خواهید کاری کنید من نمی‌گذارم. اغلب تقابل بین به اصطلاح جریان‌ها و تفکرهاست نه تعامل و تا زمانی که ما با تقابل با هم عمل کنیم، آش همین آش است و کاسه هم همین کاسه. این نگاه ما و رفتار ماست که باید اصلاح شود تا بتوانیم کاری کنیم.

فارس: خب، پس ما بالاخره برای چه در انتخابات شرکت می‌کنیم. سال‌های ۹۲، ۹۶ تا ۱۴۰۰؛ چه چیزی در ایشان (روحانی) دیدند به او رای دادند؟

پزشکیان: چه چیزی در ایشان دیدند؟ من می‌گویم بین چند آدمی که مشابه‌اند، یکی یک مزیت بیشتری نسبت به دیگری داشته، یا یک نگاه مناسب‌تری به این طرف داشته، «یک نگاهی» فقط یک طرف را می‌بیند و یک نگاهی می‌گوید من آن طرف را نمی‌بینم.

*روحانی گزینه اصلاح‌طلبان نبود!

حالا آن آدم‌ها گفته‌اند این نگاهی که حداقل یک مقدار بازتر فکر می‌کند به او رای می‌دهیم اما اینکه این گزینه اینها بوده به نظر من نبوده است.

فارس: آقای دکتر! یک نکته‌ اینجا پیش می‌آید، به هر حال بقیه کاندیداها رای نیاوردند و یا به نفع دیگری کنار رفتند و یک نفر رای آورد. ما اکنون یک عدد و رقم می‌توانیم نسبت به عملکرد آن آدم ارزیابی کنیم و در مورد آقای روحانی این اتفاق وجود دارد، ما نمی‌توانیم بگوییم که بقیه هم فقط شعار دادند. بله، بقیه هم شعارهایی دادند اما قدرت را نتوانستند در درست بگیرند، ولی آقای روحانی قدرت را گرفت.

پزشکیان: ببینید! اینکه به آن نقد وارد است، بحثی در آن نیست. شما وقتی می‌خواهید نقد کنید و بگویید که این آقا این اشکالات را داشته‌اند که داشتند. من می‌خواهم بگویم اینکه ما بخواهیم همه تقصیرها را گردن یکی بیندازیم اینطور نیست.


روابط و ارتباطات خارجی ما دست روحانی نیست!
روابط خارجی ما دست آقای روحانی است؟ ارتباطات خارجی ما؟ نه؛ بالاخره یک قسمت قضیه است که مشکل ایجاد می‌کند برای کسی که می‌خواهد . . .

حالا این درست تصمیم گرفته یا غلط، بحثش جداست، ولی وقتی شما نمی‌‌توانید و اجازه ندارید مثلا آنچه که می‌خواهید را در قسمت ارتباطات حل کنید، انتظار دارید آن مشکلات هم برایتان حل شود؟

*برجام را با تمام وجود قبول دارم

فارس: ولی آقای دکتر! ما نمی‌توانید منکر این شویم که اگر کسی غیر از آقای روحانی رئیس جمهور شده بود، برجام به این شکل صورت نمی‌گرفت. بالاخره این برجام محصول منویات آقای روحانی و تیم‌شان است.

پزشکیان: البته برجام را من بارها گفته‌ام، برجام را با تمام وجود قبول دارم. سوال من که بارها در صدا و سیما هم گفتم، ‌به آقای جلیلی هم گفتم، از آنهایی که می‌گویند برجام بد است، سوال من این است که آن چیزی که خوب است، ما برجام را نمی‌پذیریم، حق هم با شما، الان می‌خواهیم چه کار کنیم؟

فارس: الان نمی‌خواهیم وارد بحث نفی یا اثبات برجام شویم؛ بلکه می‌خواهیم بگوییم امضا و اجرای برجام، نشانه وسعت اختیارات آقای روحانی در حوزه سیاست خارجی بود . . .

پزشکیان: من می‌خواهم بگویم نگذاشتیم برجام حل شود، همان آدم‌هایی که در آمریکا می‌گفتند پاره می‌کنیم، تندروهای ما در داخل الان هم می‌گویند پاره‌اش می‌کنیم.

فارس: آقای دکتر! ما پاره نکردیم، بلکه آمریکا از آن خارج شد

پزشکیان: من که نمی‌گویم که ما پاره کردیم. اگر پاره می‌کردیم ما نمی‌توانستیم مثلا ترامپ را در تمام مجامع بین الملل تنها کنیم. او تنها ماند به خاطر آنکه ما در برجام ماندیم، ولی در کشور ما بودند و هستند آدم‌هایی که اصلا از اول همان حرفی که اسرائیل می‌زد و عربستان می‌زد و حرف تندروهای آمریکا را می‌زدند، اینها هم همان حرف‌ها را می‌زدند. حالا چه فرقی هست بین آن دیدگاه و این دیدگاه؟


من یادم است، بارها و بارها در این رسانه‌ها شنیدم که مثلا از فلان گروه فلان حرف را زدند، یک سناتور آمریکایی هم این حرف را زده، پس اینها از آنها الگو گرفته‌اند. اگر این نوع تطبیق دادن‌ها درست است، پس اینهایی که می‌خواهند برجام را پاره کنند با آنهایی که در آنجا می‌خواهند برجام پاره شود، چه فرقی دارند.

دو بحث است؛ اول اینکه برجام چرا موفق نشد؟ و اگر بود چه می‌شد؟ و حالا که نشده چه کار کنیم که الان هم می‌توانند بیرون بیایند. کافی است که مقام معظم رهبری بگویند از برجام خارج شوید. دولت یا هر کسی نمی‌تواند بگوید من می‌مانم. بحث بعدی این است که اگر ما برجام را نپذیرفتیم و آمدیم بیرون، دستورالعمل یا نقشه ما برای ادامه راه کجاست؟ آیا سفره مردم رنگین خواهد شد؟ آیا این تورم و گرانی حل خواهد شد؟ قطعا بدتر خواهد شد. بدتر نشود بهتر نخواهد شد.

فارس: دولت اختیار زیادی در سیاست خارجی دارد، مثلا می‌تواند با اختیار خود برجام را به وجود بیاورد، همان توافقی که آقای جلیلی و احمدی نژاد با اختیار خود به سمتش نرفتند و برجامی در دوران آنان شکل نگرفت . . .

پزشکیان: بدون هماهنگی و اجازه مقام معظم رهبری امکان پذیر نبوده و نیست، حتی آقای جلیلی هم که رفت با اجازه مقام معظم رهبری این کار اتفاق افتاد. یعنی بدون هماهنگی آنها مگر می‌توانند کاری کنند؟ آن روز در مجلس توافق‌نامه‌ای که با گروسی مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی نوشته بودند، در مجلس شروع کردند ما چنین و چنان می‌کنیم. آقا نشست و گفت … مگر می‌شود بدون هماهنگی مقام معظم رهبری توافق‌نامه‌ای بنویسند. ولی می‌خواستند دولت را بکشانند به کجا؟ نامه به دادگاه دادند که اینها را بگیرید، اینها خائن‌اند و … یعنی این نوع تقابل به نظر من به نفع مملکت نیست. بهتر است تعامل کنیم و زیر همان لوای مقام معظم رهبری، حداقل آن را به عنوان یک شاخص بپذیریم. دیگر جلوتر نرویم که بگوییم می‌گیریم، می‌زنیم، می‌بندیم.

فارس: آقای دکتر! رسانه‌های اصلاح طلب آن زمان که برجام به موفقیت رسید و خود آقای روحانی در زمان تبلیغات انتخاباتی که قرار بود برجام را به عنوان یک دستاورد ارائه کنند، یا اصلا در مورد سیاست خارجی دولت کلا صحبت کنند، هیچ جا در مورد رهبری حرفی نزدند و همه را به اسم آقای ظریف و عملکرد دولت ارائه می‌دادند . . .


پزشکیان: به نظر من بدون راهنمایی مقام معظم رهبری قدم از قدم نمی‌توانستند بردارند. اگر مقام معظم رهبری نبود و راهنمایی‌های ایشان و مجوزهایی که می‌دادند، مگر اینها می‌توانستند ادامه دهند؟

فارس: آقای دکتر! برگردیم سر همان بحثی که آمد سمت برجام، در مورد همان بحث عملکرد اصلاح طلبان در رابطه با دولت روحانی؛ آقای دکتر! الان من سوالی دارم؛ به نظر شما رئیس دولت اصلاحات نسبت به وضعیتی که الان کشور دچارش شده و آن بحث تورم، قیمت ارزی که زمان انتخابات مردم را می‌ترساندند که اگر آقای رئیسی رئیس‌جمهور شود، به این قیمت الان می‌رسیم که خود آقای روحانی به این قیمت رساند، شما چقدر معتقدید که اینها الان باید پاسخگو باشند به همان اندازه‌ای که شما برایشان سهم قائلید.

پزشکیان: ببینید! وقتی می‌گویید «رساند»، یک مقدار باز همان چیزی است که همه می‌خواهند بگویند اینگونه است . . .

فارس: خب می‌گوییم «رسید»

پزشکیان: بله «رسید»! چه کار می‌کردیم نمی‌رسید؟ یعنی آن چیزی که من تصور می‌کنم وقتی ما نفت را فروختیم و پول‌مان را برنمی‌گردانند و دلار داریم ولی نداریم، خب، معلوم است که تقاضا هست، عرضه نیست. خب وقتی ما اف ای تی اف را راحت حذف می‌کنیم. قبولش نمی‌کنیم، دیروز به همان رسانه‌ها و صدا و سیما گوش می‌دادم که مثلا فیفا اجازه داده پرسپولیس برای خودش نقل و انتقال انجام بدهد. یعنی ما در مملکت‌ خودمان، یک تیم‌مان نمی‌تواند نیرو جابجا کند مگر اینکه از آنها اجازه بگیرد. آن وقت ما در یک سیستم بانکی چارچوب‌مان این است که می‌گوییم نمی‌خواهیم، خب، نخواهید. هیچ اشکالی ندارد.

فارس: البته FATF هنوز رد نشده، فعلا . . .


پزشکیان: بالاخره الان دیگر کسی با ما معامله نمی‌کند. به ما پول نمی‌دهند. یعنی الان پولی هم که آزاد شده نمی‌تواند به بانک منتقل کند. بانک‌های ما را قبول ندارند. بازی نمی‌دهند ما را، وقتی ما را بازی نمی‌دهند حالا شما بروید با چمدان این پول را بیاورید. می‌دانید چقدر پول‌ها در مسیر این چمدان رفتن و آمدن‌ها گم شده؟

فارس: البته آقای دکتر! ایران الان سال‌هاست که در لیست خاکستری و سیاه است . . .

پزشکیان: بالاخره بانک‌های ما این جوری نبود.

فارس:‌ تحریم‌های آمریکا مانع تبادلات مالی شده، نه FATF

پزشکیان: با پول . . . خب چرا FATF یکی از اینها بود که اگر نبود تحریم‌ها اصلاح نمی‌شد

ولی همین پولی که داریم را نمی‌توانیم از بانک نمی‌توانیم بگیریم. برای اینکه اف ای تی اف درست اجازه نمی‌دهد. اینکه آمریکا قلدری می‌کند شکی در آن نیست. اینکه ما خودمان هم آتو دستش بدهیم یک بحث دیگر است. چرا ما باید آتو بدهیم دست آدمی که نشسته و می‌خواهد ما را خراب کند؟

فارس: این قضیه را شما می‌توانید بگویید که اگر ما با اف ای تی اف کاملا به توافق رسیدیم، آن دو لوایح هم مورد پذیرش قرار گرفت در مجمع، مشکل نقل و انتقال حل می‌شود؟

پزشکیان: در رابطه با بانک‌ها اگر این تحریم‌ها برداشته شود ما راحت می‌توانیم از طریق بانک‌ها پولمان را بگیریم. یادتان هست در مملکت ما که مردم به خیابان ریخته بودند، پول‌هایشان را خورده بودند. ما در مجلس به یک طریقی جمعش کردیم. شما فکر می‌کنید ما اگر اف ای تی اف داخلی داشتیم، می‌توانستند پول مردم را بخورند. می‌توانست خاوری پیدا شود و پولها را بردارد و ببرد. می شد الان یک بانکی ۷۰ هزار میلیارد کسری بیاورد و معلوم نباشد چه کسی خورده، ۷۰ هزار میلیارد تومان نه ریال. کافی است یک میلیون جابجا می‌شد، جلویش را می‌گرفتند. حالا اف ای تی اف را ول کنید و آمریکا، بخورد به گردنش. ما چرا در مملکت حساب و کتاب را شفاف و روشن نمی‌کنیم که پول‌ها خورده نشود؟

فارس: چون مطالبه آن توسط مسئولان مطرح نمی‌شود.


پزشکیان: اگر ما آن ساختار داشتیم آنها نمی‌توانستند به ما گیر بدهند. برای اینکه آن ساختار را داریم. ما ساختار بانکی‌مان پول در آن گم می‌شود. شفاف نیست، یک عده می‌خورند و می‌برند و بعد تازه یهو از خواب بیدار می‌شویم و می‌گوییم خوردند. خب تو کجا بودی که خوردند؟ من! نمی‌توانم اگر سیستم اگر شفاف باشد به حساب بچه‌ام، خاله‌ام و عمه‌ام پول بریزم تا چه برسد به اینکه به حسابم پول بیاید و کسی نداند. چرا شفافش نمی‌کنیم که این پول‌ها کجا رفتند؟ اف ای تی اف هیچ چیزی نمی‌گوید، فقط می‌خواهد برای پول حساب و کتاب قانونی مشخص کند.

فارس: البته اهداف دیگری هم دارد . . .

پزشکیان: ببینید! آن چیزی که ما برای فلسطین و برای یمن و برای هر کشوری، علنا که ما می‌گوییم داریم کمک می‌کنیم. ما که پنهان نمی‌کنیم. اینها چه بگویند و چه نگویند ما کمک می‌کنیم، حالا اف ای تی اف باشد یا نباشد هم ما این کار را می‌کنیم. اف ای تی اف هم که باشد ما کارمان را انجام می‌دهیم. مشکلی ندارد، اما این را بهانه کنیم که اینها می‌خواهند این را بدانند، در همان راه‌ها خیلی از پول‌ها گم می‌شوند.

۸۰۰-۷۵۰ میلیارد دلار در ۸ سال دوره آقای احمدی نژاد پول به این مملکت آمد، الان برای ۵ میلیارد دلار داریم له له می‌زنیم. می‌دانید با آنها پول‌ها چه می‌شود کرد؟‌ چه اتفاقی افتاد؟

فارس: خب، خیلی از دلسوزها می‌گویند ما باید شفافیت داخلی را ایجاد کنیم. وزارت خارجه باید هوشمند عمل کند.

پزشکیان: در اینکه شفافیت داخلی باید ایجاد شود، شکی در آن نیست. امیر المومنین علی(ع) می فرمایند: بعد صلح باید از دشمن همیشه در حذر بود. بحثی در این نیست. اینکه سیستم ما غیرشفاف است بدیهی است. اینکه یک عده راحت می‌توانند بخورند و ببرند و برنگردانند، . . . سیستم را درست کن من نتوانم بخورم. چرا می‌خواهی من را پرت کنی بیرون؟ کاری کن که من نتوانم تخلف کنم. اف ای تی اف این کار را می‌کند. خب، آمریکا را قبول ندارید، دنیا را قبول ندارید، در مملکت خودمان پیاده‌اش کنیم. اینها گیر می‌دهند شفافیت رأی را بگو، شفافیت رأی گفتیم چه می‌شود؟ مشکل حل می‌شود؟

فارس: برای اف ای تی اف داخلی چه کار باید می‌کردیم که نکردیم؟


پزشکیان: اف ای تی اف داخلی همان داده‌هایی است که باید می‌داشتیم، یعنی معلوم شود حساب من، دارایی من چقدر است. هر کسی نه نماینده دارایی‌اش را بدهد، الان منِ نماینده را گفته‌اند برو دارایی‌ات را بده، من داده‌ام، من دارایی بچه‌ام را نداده‌ام، برادرم را نداده‌ام، خواهرم را نداده‌ام، ‌عمه را نداده‌ام، من اگر بخواهم کاری کنم به حساب آنها این کار را می‌کنم. اما در آن اف ای تی اف، دارایی بچه‌ من، پسر من، عمه من، خاله من، همه ثبت است. من اعلام کرده‌ام اینقدر دارم، ‌شما هم اعلام کرده‌اید اینقدر دارید، اگر یک پول اضافه به حساب شما بیاید، می‌پرسند تو گفته بودی این را داری، این از کجا آمد؟ فردا من بروم یک جنسی را بفروشم، زمین بفروشم، خانه بفروشم یا به اسمم بیاید، اصلا ثبت نمی‌کنم، برای اینکه بیخودی است. تو نمی‌توانی ثبت کنی. باید بگویی این خانه که به اسم تو ثبت شده از جا آمده، تو که گفتی ندارم. به اسم هیچ کس هیچ چیز ثبت نمی‌شود. و ما این کار را نکردیم، اگر می‌کردیم در مملکت نمی‌آمدیم به اصطلاح ارزهای چند هزار میلیاردی را یکهو بگویند خوردند و ما گرفتیمشان خب، هنری نیست. می‌دانید آنچه که ما می‌گیریم کوه یخی است که در حقیقت عمقش تمام فساد ریشه دوانده، تو ۴ تا را پیدا کردی، گرفتی تازه می‌گویی گرفتم. راهش همان اف ای تی اف داخلی است.

فارس: آقای دکتر! در مورد همین موضوع خیلی از منتقدان معتقدند دولتی که سامانه شفاف حقوق و مزایا را اصلا در اختیار عموم مردم نمی‌گذارد و الان خیلی از دسترسی‌ها به آن محدود است، خیلی از نهادها اصلا در آن حقوق نمی‌گذارند، اینکه اینقدر تمرکز می‌کند روی ای اف تی اف اما حاضر نیست این قول مساعد را برای حقوق و مزایا بدهد مشکلی را حل نمی‌کند.

پزشکیان: این سامانه شفافیت حقوق در دنیا کجا اجرا می‌شود؟ کجا حقوق‌های مردم را می‌گذارند در سامانه شفافیت؟

فارس: حقوق مسئولان را

پزشکیان: حقوق مسئولان را، کجا می‌گذارند؟

فارس: در خیلی از کشورها الان قابل دسترسی است.

پزشکیان: مثلا؟ ببینید! الان یک آقایی آمده بود در همان به اصطلاح نمی‌دانم کجا، حقوق یک عده آدم‌ها را زد به سایت. به خودش گفتند چقدر حقوق می‌گیری؟ خودش را نگفت. ببینید! سیستم را درست کنند، دخل و خرج من معلوم است. حاکمیت مشخص است و بعد مالیاتی که باید بدهم معلوم است، مسلمان غیرمسلمان، مذهبی،‌ غیرمذهبی، انقلابی، غیرانقلابی، من در این مملکت زندگی می‌کنم، باید هزینه زندگی کردنم را بپردازم. امنیت را برای من تامین کردند، جاده درست کردند، آتش نشانی وجود دارد، شهرداری کوچه را تمیز می‌کند، من باید هزینه بدهم. بسته به پولی که دارم و به اصطلاح باری که ایجاد می‌کنم، هر کسی که می‌خواهم باشم، این با داده امکانپذیر است. اصلا لزومی نیست به بیرون بگویم. عمده‌ام را باید سیستم بگیرد و لازم نیست دیگر کسی بداند. در دنیا همین کار را می‌کنند. حتی من اگر بروم از جای دیگر خرید کنم، شهرداری یقه‌ام را می‌گیرد که آقا تو در منطقه به اصطلاح لردنشین نشسته‌ای، تو آمدی از این سمت ارزان خریدی، من به تو آن طرف سرویس لُردی می‌دهم، تو باید به من پول لردی بدهی. حساب و کتاب اینقدر در آن کشورها دقیق است. ولی تو کشور ما طرف می‌نشیند، پول هم نمی‌دهد و فحش هم می‌دهد. اینها به خاطر این است که همان اطلاعات و داده‌ها را نداریم و آن اطلاعات شفاف نیست، نه گفتاری که آقا تو بگو رأیت چیست.

فارس: آقای دکتر! رأی شفاف که مفسده‌ای در آن ندارد و اتفاقا جلوی مفاسد را می‌گیرد.

پزشکیان: ببینید! مشکل که ما در کشور داریم، آنجا هم باز گفتم؛ ما چون انگیزه‌هایی در رابطه با رفتارهایمان هست، کافی است مثلا من بگویم؛ شما به جای اینکه بگویید آقا نظر است دیگر، شما شروع می‌کنید علیه آن نظر تبلیغ کردن و علیه نماینده فشار آوردن، همین برجام را یک عده از نماینده‌هایی که امضا کرده بودند، وقتی مجددا کاندیدا شدند برای مجلس دهم، در مساجد بسیجی‌ها را بسیج کرده بودند که شعار دهند شما خائنید و شما قاتلید و شما فلانید.


حالا اگر نظر یک عده‌ای در این مجلس تصویب نشود، فردا آنقدر علیه تو فشار می‌آورند که مجبور شوی حرف نزنی. این یک واقعیت است در مملکت ما. ما بر اساس منطق با هم گفتگو نمی‌کنیم. تو اگر مخالف من باشی کاری می‌کنم که روزگارت سیاه شود.

فارس: آقای دکتر! قبول ندارید که ضرر عدم شفافیت بیشتر است؛ یعنی اینکه مشخص باشد…

پزشکیان: به نظر من ضرر عدم شفافیت در آن داده‌هایی است که می‌خورند، می‌برند و می‌دزدند.

فارس: اصلا همان جا …

پزشکیان: همان جا، همان را شفاف کنند. آن را شفاف کنند. من آنجا باز گفتم ما الان ۴۰ سال است که داریم گزینش می‌کنیم. در دانشگاه‌ها، ادارات، و هر جایی که هست. و در این گزینش‌ها بالاخره شما می‌دانید اوایل یک سری سوال‌ها هم می‌کردند آن چنانی. الان سیستم ما بر اساس آن گزینش عمل می‌کند؟‌ الان باید ادارات ما دیگر خیلی خوب می‌شد بر اساس گزینش‌هایی که انجام می‌شد. دانشگاه‌های ما باید خیلی خوب می‌شد. من راستش را به شما نمی‌گویم وقتی می‌بینم قرار است یک جا یک فرصت است و شما ممکن است اگر این حرف را بزنم قبولم نکنید، دروغ می‌گویم. شما هم که دروغ سنجی ندارید. می‌آیم تثبیت که شدم کار خودم را می‌کنم و تو هر کاری که می‌خواهی بکنی بکن. ما صداقت و راستی را دوست نداریم، ما دوست داریم دروغ به ما بگویند. به خاطر همین آمدیم سیستمی درست کردیم که سیستم‌اش هم مردم را ناراضی می‌کند. حالا رشوه می‌گیرد و نمی‌گوید این بحث‌هایی است که شما می‌بینید. من اگر آدم درستی باشم کار مراجعه کننده را درست انجام می‌دهم.

فارس: شفافیت سیستماتیکی که شما می‌گویید، یعنی شفافیت در همه بخش‌ها، درسته؟


پزشکیان: مهم‌ترین شفافیت در سیستم‌ها همان شفافیت داده‌هاست و باید سکرت بماند در سیستم. فقط آن کسانی که سیاست‌گذاران حق دسترسی به آنها را دارند. نه هر کسی که دلش خواست.

فارس: مردم بدانند چه ایرادی دارد؟ به جز موارد امنیتی

پزشکیان: کلا مکانیسم‌هایی که وجود دارد در رابطه با این کارها، شما در هیچ کجا داده‌های مردم را بیرون پخش نمی‌کنند. داده‌های هر کسی برای خودش محرمانه است. من نمی‌خواهم پسرم،‌ دخترم،‌ عمه‌ام حالا بیرون را نمی‌گویم، بدانند من چقدر درآمد دارم. ولی سیستم باید بداند که محرم‌تر از همه باید باشد و آن چیزی را که می‌گیرم باید مالیاتش را بگیرند. و اگر دروغ به آن گفته باشم در ترنس اکشن‌هایی که فردا در بازار انجام می‌دهم شفاف خواهد شد. خواهند گفت تو که گفته بودی اینقدر دارم حالا بگو این پول را از کجا آوردی که دروغ گفتی؟

چیزی که در همه دنیا این طور است. حساب و کتاب‌ها؛ حالا مثلا رئیس‌جمهوری، رئیس مجلس یا نماینده‌ای که شفاف کند پول‌هایی که می‌گیرند، بحث جدایی است. الان خود نماینده‌‌های مجلس آن پولی که می‌گیرند بگذارند در تابلو، چرا نمی‌گذارند؟


http://www.ensafnews.com/288444/

جالب است كه رئيسي را هم منجي مسيحايي القاء مي كنند
در حاليكه او در تمام جندين دوره اخير كه فساد به قوه قضاييه راه بيدا كرده عاليترين رده عالي بعد رئيس قوه قضاييه بوده است = و آن وقت ضعف يا فساد را به رؤساي قبلي منتسب مي كنند
00343179
 
پست ها : 2529
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » دوشنبه فبريه 13, 2023 11:33 pm


شمه اى از معارضات متصديان با آيت الله سيستاني از همان ابتداى مطرح شدن مرجعيت ايشان
نقل از خاطرات آقاى رفسنجاني


خاطره‌‌ی هاشمی از سخنان تند آیت‌الله جنتی درباره‌ی آیت‌الله سیستانی


جعفر شیرعلی‌نیا، نویسنده و پژوهشگر تاریخ جنگ در یادداشتی تلگرامی با عنوان «سخنان تند آیت‌الله جنتی علیه آیت‌الله سیستانی» نوشت:

پس از درگذشت آیت‌الله خمینی در سال ۶۸، آیت‌الله خویی در سال ۷۱، آیت‌الله گلپایگانی در سال ۷۲، آیت‌الله اراکی در سال ۷۳، مطرح‌ترین مراجع از نسل پس از آیت‌الله بروجردی از دنیا رفتند. در قرن اخیر نجف و قم مراکزی بود که چشم شیعیان برای تعیین مرجعیت به آن‌ها بود. در نجف آیت‌الله سیستانی به‌عنوان شاگرد برجسته آیت‌الله خویی مطرح بود. در قم افراد مختلفی مطرح بودند اما نه به شهرت مراجع درگذشته.


از لابه‌لای سطرهای خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی در سال ۷۳ نکات تاریخی مهمی در این موضوع دیده می شود که به آنها اشاره می‌کنم:

۱- اول آبان حال آیت‌الله اراکی وخیم شد. به روایت خاطرات هاشمی همین روز با رهبری دیدار کرد و درباره احتمال درگذشت آیت الله اراکی هم صحبت کردند. هاشمی موضوع صحبت را چنین نوشته است:”مساله مرجعیت بعد از ایشان و لزوم تقویت قم در مقابل نجف و راه‌های وصول به این هدف”

آیت‌الله جنتی در خطبه‌های نماز جمعه تهران سخنانی علیه آیت‌الله سیستانی مطرح کرد. در خاطرات هاشمی آمده که آقای شهرستانی داماد آیت‌الله سیستانی ۲ آذر به دیدار هاشمی آمد و از سخنان آیت‌الله جنتی گله کرد و گفت آقای سیستانی دوستدار انقلاب و امام است و این‌که جنتی گفته در نجف به دیدار امام نرفته درست نیست. او از محدوديت هاي ايت الله سيستاني در نجف با وجود حكومت صدام گفت.

۲- ۸ آذر آیت‌الله اراکی درگذشت. ۹ آذر حسن روحانی دبیر شورای امنیت ملی درباره مسایلی با هاشمی صحبت کرد که یکی گله از حملات به آیت‌الله سیستانی به‌ویژه در نمازجمعه بود. ۱۰ آذر جامعه روحانیت مبارز ۳ نفر مرجع را اعلام کرد که یکی از آن‌ها رهبری بود. جمعه ۱۱ آذر آیت‌الله جنتی در نماز جمعه روی مرجعیت آیت‌الله خامنه‌ای تاکید کرد. هاشمی تعجب کرد. نوشته است که در صحبت با رهبری، ایشان«مایل نبودند از تریبون‌های رسمی و به‌خصوص آن‌ها که به خودشان مربوط است، تبلیغ شود.» همان روز جامعه مدرسین ۸ نفر را مرجع اعلام کرد که نام رهبری هم در آن لیست بود.

۳- دوازدهم آذر علی‌اکبر ولایتی وزیر خارجه به هاشمی گفت روز گذشته با علی لاریجانی رئیس صدا‌و‌سیما به دیدار اعضای جامعه مدرسین رفته‌اند. هاشمی نوشته که ولایتی از “ملاقات با اعضای جامعه مدرسین و باعث شدن این‌که اسم آیت‌الله خامنه‌ای را در لیست ذیصلاح مرجعیت بگذارند، گزارش داد” رفتن دو مقام دولتی به قم نکته جالبی است. البته پس از اعلام لیست، رهبری گفت خبر نداشته و اگر اعضاي جامعه مدرسين از او سوال می‌کردند می‌گفت این کار را نکنند و حتی پس از اعلامیه به تلویزیون گفته که نام او را در اعلامیه اعلام نکنند. اما گفته‌اند تحریف اعلامیه می‌شود و مقدور نیست.

۴- نوزدهم آذر هاشمی نوشته که رهبری از تبلیغ جریان مرجعیت خودش نگران بود. ۲۰ آذر دوباره با هم صحبت کردند و رهبری گفت بناست روز چهارشنبه رسما اعلام کند که مرجعیت را نمی‌پذیرد. چهارشنبه ۲۳ آذر رهبری اعلام کرد که وظیفه رهبری و مرجعیت هر کدام مسوولیت سنگینی است. رهبری با اشاره به اصرارها برای دادن رساله گفت آقایان مراجع هستند و نیاز به رساله‌دادن رهبری نیست. رهبری گفت: «خارج از ایران حکم دیگری دارد. بار آن‌ها را من قبول می‌کنم. چرا؟ برای این‌که آن بار را اگر من برندارم، ضایع خواهد شد.» بسیاری معتقد بودند برای شیعیان خارج از ایران آقایان دیگر شناخته‌شده نیستند و ضرورت دارد رهبری به‌عنوان مرجع معرفی شود.


هاشمی در خاطرات این روز با اشاره به سخنان رهبری نوشت که پذیرفتن مرجعیت در خارج از کشور و نپذیرفتن آن در داخل کشور «در جامعه جا نخواهد افتاد. چون اگر مشکل رساله است، برای خارج چه باید کرد؟»

انتهای پیام



http://www.ensafnews.com/285888/
00343179
 
پست ها : 2529
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » سه شنبه فبريه 14, 2023 11:38 am

ظریف: آقای کارگردان! شما بیا و درباره بدبختی‌های من فیلم بساز / گاندو از اول تا آخرش دروغ است


ظریف: آقای کارگردان! شما بیا و درباره بدبختی‌های من فیلم بساز / گاندو از اول تا آخرش دروغ است / به سال ۹۲ بر می‌گشتم عین همین کارها را می‌کردم / حتی اگر نگاه به شرق داشته باشیم تحریم و FATF مانع هستند / به خدا نامزد انتخابات نمی شوم، اشتراک انتخاباتی هم با لاریجانی ندارم / اگر دوستان گاندوساز اجازه دهند همین کار فعلی مان را انجام دهیم
محمد جواد ظریف، وزیر خارجه ایران گفت: من نه به نگاه به شرق اعتقاد دارم و نه نگاه به غرب. این چینی‌ها بودند که از سال ۹۲ که ما به سر کار آمدیم و درخواست رابطه استراتژیک کردیم تاسال ۹۴ به ما پاسخ ندادند، چون شرایط قطعنامه‌های قبلی زمینه را برایشان فراهم نمی‌کرد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
ظریف: آقای کارگردان! شما بیا و درباره بدبختی‌های من فیلم بساز / گاندو از اول تا آخرش دروغ است / به سال ۹۲ بر می‌گشتم عین همین کارها را می‌کردم / حتی اگر نگاه به شرق داشته باشیم تحریم و FATF مانع هستند / به خدا نامزد انتخابات نمی شوم، اشتراک انتخاباتی هم با لاریجانی ندارم / اگر دوستان گاندوساز اجازه دهند همین کار فعلی مان را انجام دهیممحمد جواد ظریف، وزیر خارجه ایران با حضور در کلاب هاوس در پاسخ به سوالی درباره اخرین موضع او برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری گفت: آخرین موضع من با اولین موضع من هیچ تفاوتی ندارد. به خدا بنده نامزد نیستم، اشتراک انتخاباتی هم با لاریجانی ندارم.

به گزارش «انتخاب»؛ محورهای سخنان ظریف در زیر می آید:


من عضو ستاد و کمپین انتخاباتی هیچکس نمی‌شوم؛ نه اقای لاریجانی و نه هیچکس دیگر.

تا به حال در مراسم سیاسی کسی شرکت نکرده‌ام. فقط یکبار که اقای روحانی به شهر ما آمده بود، آنهم چون شهر خودمان بود شرکت کردم.

البته برای این موضوع از روز قبلش مرخصی گرفته بودم و حتی هزینه محافظانم‌ را هم دادم.

البته اگر امروز بود در این مراسم هم شرکت نمی‌کردم.

اگر دوستان گاندوساز اجازه دهند همین کار فعلی مان را انجام دهیم مخلصشان هم هستیم.

چرا از گاندو سازان شکایت نکردید؟ به اندازه کافی گرفتاری داریم که در کاری که می دانیم نتیجه ای ندارد وارد شویم. نمی خواهم خودم را بیش از این گرفتار کنم.

ظریف در پاسخ به هادی رضوی که در قامت یک کارگردان از سریال گاندو دفاع کرد: شما که فیلمساز هستی و من خودم بخاطر جایزه «ماجرای نیمروز» به شما جایزه دادم بیا یک فیلم درباره بدبختی‌های من بساز تا ببینیم که چه کسی حاضر می‌شود پخش کند، آن هم فیلمی که حتی یک دروغ و اتهام هم نداشته باشد.

گاندو از اول تا آخر دروغ است.

همین الان هم مشکلاتی که درباره FATF داریم مانع همکاری ما با روسیه و چین می شود.

حتی اگر‌ نگاه به شرق داشته باشیم تحریم و FATF مانع هستند.

نگاه به شرق زمانی که خود چین نگاهش به غرب است معنا ندارد.

ظریف در پاسخ به رضا زاده نماینده مجلس که پرسید بهتر نبود از سال 92 روی شرق سرمایه گذاری می کردید گفت: من نه به نگاه به شرق اعتقاد دارم و نه نگاه به غرب.

معتقدم نگاه ما در سیاست خارجی باید تعاملی و متناسب با همه دنیا باشد.

این چینی ها بودند که از سال 92 که ما به سر کار آمدیم و درخواست رابطه استراتژیک کردیم تاسال 94 به ما پاسخ ندادند چون شرایط قطعنامه های قبلی زمینه را برایشان فراهم نمی کرد.

روسیه تا تیر 94 هیچ دعوت رسمی از شهید بزرگوار سردار سلیمانی برای سفر به روسیه نکرد. اولین دعوت از شهید سلیمانی مربوط به مرداد 94 یعنی چند روز پس از انعقاد برجام است.


این یعنی همانقدر برجام برای حل مشکل غرب بود که برای حل مشکل شرق بود.

سیاست خارجی ایران در طول تاریخ شاکله نگاه به شرق نداشته است. و باید در مورد آن کار کرد.

اگر امروز به سال 92 بر میگشتم عین همین کار را انجام می دادم. حتما سعی می کردم برجام را به نتیجه برسانم .امروز هم تمام سعی من این است که بر اساس منویات رهبریبرجام رازنده کنیم تا مردم یک روز بیشتر تحت تحریم نباشند.

اینکه چینی‌ها لاریجانی را برای تفاهم ایران و چین پیشنهاد کرده باشند، دون شأن کشور است و صحیح نیست. حضور لاریجانی در این تفاهم‌نامه پیشنهاد من بود.

صادقانه می‌گویم هیچ فشاری بر وزارت خارجه نبوده که این توافق را امضا کنیم.

نگرش من این است که اصالتا باید با چین رابطه داشت کمااینکه اصالتا باید با غرب رابطه داشت.

شش سال است بدنبال امضای تفاهم‌نامه با افغانستان هستیم.

اگر سند توافق با چین سال قبل در رسانه‌ها افشا نشده بود همان موقع امضا می‌شد.

همه چیز را انتخاباتی نبینید.

ما تا چهار ماه دیگر در دولت هستیم و باید به کارمان تا روز آخر ادامه بدهیم.

پاسخ ظریف به جبرائیلی: من مسلمان به شما می گویم اما به بی بی سی استناد می کنید.

من از خودم برای کشور هزینه می کنم. مستندات شما درباره صحبت های من با البرادعی شبکه کفر بی بی سی است. من مسلمان به شما می گویم به البرادعی چه گفتم. او می خواست ما با آژانس همراهی بیشتری بکنیم. من گفتم من بخاطر حرف زدن با شما حیثیتم را در کشورم از دست داده ام . شما می خواهید همراهی بیشتری بکنم؟

بی بی سی مزخرفی را پخش کرده. من در شبکه های خارجی گفتم مردم ایران به برخورد با غرب رای داده اند. یک تکه را کریمی قدوسی در صفحه اش گذاشته و شما به آن استناد می کنید.

همانطور که خبرگزاری فارس صحبت های من در دانشگاه تهران را تیکه کرد. سخنرانی من در دانشگاه تهران دو ساعت بود.مردم هم شنیدند. شما آن زمان معاون خبرگزاری فارس بودید.

جبرائیلی: آقا که به ما نگفتند تور دفاعی بگذارید. به شما گفت.


ظریف : بله آقا به ما گفت چون ایشان هم همان را شنیدند که خبرگزاری فارس به دروغ از من پخش کرده بود.







https://www.entekhab.ir/fa/news/610359/
00343179
 
پست ها : 2529
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » سه شنبه فبريه 14, 2023 11:51 am


درباره گاندو = گندو

گاندو۲؛ از 'عجله' نهادهای امنیتی تا 'عجله' آیت‌الله خامنه‌ای

در حالی که بیننده‌های تلویزیون دولتی ایران در روزهای نوروزی انتظار سریال‌های طنز دارند چند روز مانده به عید اعلام شد که سریال امنیتی و سیاسی "گاندو ۲" به جای سریال طنز "بوتیمار" در شبکه سوم پخش می‌شود. از نظر زمانی پخش این سریال مهم است، ویروس کرونا و تعطیلات نوروزی بسیاری را خانه‌نشین کرده و بیننده‌های تلویزیون احتمالا بیشتر است؛ کمتر از سه ماه به انتخابات ریاست جمهوری مانده و در عین حال چند ماه پیش در یک عملیات حساب‌شده محسن فخری‌زاده "یکی از دانشمندان هسته‌ای" ایران کشته شد و دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی ایران همچنان به دنبال انداختن تقصیر به گردن دیگری هستند.

از سوی دیگر این احتمال وجود داشت که پخش این سریال در روزهای انتخابات ریاست جمهوری، حاشیه‌های آن را بیشتر کند و اگر بعد از انتخابات نیز پخش می‌شد شاید هدف احتمالی تهیه‌کنندگان سریال را برآورده نمی‌کرد. از این رو به نظر می‌رسد تعطیلات طولانی مدت نوروزی، شرایط سیاسی، روانی و انتخاباتی کشور، جریان امنیتی- رسانه‌ای را به تکاپو انداخت تا شاید با "عجله" سریال گاندو ۲" را به پخش نوروزی برساند و احتمالا به فضای انتخاباتی ایران "جهت" دهد.

از 'گاندو یک' تا 'گاندو دو'
بیراه نیست اگر گفته شود در سال‌های اخیر شاهد حضور بی‌سابقه نهادهای امنیتی و نظامی در سینما و تلویزیون هستیم. وزیر اطلاعات ایران اواخر بهمن ماه سال گذشته رسما تائید کرد تعداد زیادی از تولیدات سینمای ایران که با حمایت این وزارتخانه ساخته ‌شده، "اهداف اطلاعاتی" این وزارتخانه را محقق کرده و در"صیانت جامعه در برابر جاسوسی" موثر بوده‌ است.

اطلاعات سپاه پاسداران هم با بازوهای متعدد رسانه‌ای‌اش از جمله موسسه فرهنگی "اوج" در ساخت و تولید تعدادی از سریال‌ها و فیلم‌های پر سر و صدا نقش مهمی داشته‌است. در کنار این موسسه‌ها، موسسه‌هایی نزدیک به این نهادها نیز فعال‌اند مثل "موسسه‌ فرهنگی هنری اندیشه شهید آوینی" که در عمل نقش بازوهای موازی نهادهای امنیتی را بازی ‌می‌کنند و پخش سریال"گاندو" در خردادماه ۹۸ و تولید مستند "پرسه در مه" درباره روح‌الله زم و اعتراض‌های گسترده آبان‌ماه ۹۸ نمونه‌ای از کارهای این موسسه است.

موسسه فرهنگی آوینی می‌گوید فصل اول سریال گاندو به کارگردانی جواد افشار، براساس مستندات و وقایع تاریخی نوشته شده و یک داستان واقعی است. داستان این سریال حول دستگیری باندهای جاسوسی در داخل و خارج کشور می‌چرخید و مشخصا به موضوع جیسون رضاییان می‌پرداخت، روزنامه‌نگاری که به اتهام جاسوسی در ایران بازداشت و زندانی شده‌ بود. در قسمت‌هایی از این سریال، مقام‌های دولت و وزارت خارجه بخصوص در مذاکرات هسته‌ای "ناتوان"، "بی‌عرضه" و "واداده‌" در مقابل خارجی‌ها نشان می‌داد که باعث شد صدای اعتراض مقام‌های دولتی بخصوص وزیر خارجه بلند شود و کار به نامه‌نگاری محمد جواد ظریف به رهبر ایران کشید که از اتهام‌هایی که غیرمستقیم به او و اعضای تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای می‌زد، گلایه کرد.

اما تهیه‌کننده سریال در پاسخ به انتقادها گفت که "هیچ نهادی نمی‌تواند ادعا کند که اطلاعاتش از سپاه درباره پرونده جیسون رضاییان کامل‌تر است" و "همه اتفاق‌ها مو به مو رخ داده‌است".‌

رسانه‌های اصولگرا و نزدیک به سپاه پاسداران مثل خبرگزاری فارس و روزنامه جوان تبلیغات گسترده‌ای برای دست‌اندرکاران این سریال کردند و سخنرانی، سیمنار و قدردانی در قم و چند شهر برای آنها برگزار و مثل یک قهرمان با آنها برخورد کردند. در تیر ۹۸ تهیه کننده این سریال اعلام کرد براساس چند پرونده جاسوسی فصل دوم گاندو را می‌سازد.


جیمزباند در خیابان‌های تهران

پخش فصل دوم سریال گاندو از نیمه گذشته و هنوز ادامه دارد، اگر فصل اول این سریال به موضوع جاسوسی برای آمریکایی‌ متمرکز بود، سری دوم به جاسوسی و نفوذ برای بریتانیا متمرکز است و می‌خواهد نشان دهد دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی ایران چگونه نقشه‌های ماموران "ام‌آی‌۶" را شناسایی و خنثی می‌کنند.

داستان با انتقال فردی که آن سوی مرزها دستگیر شده و به نوعی یادآور روح‌الله زم است، آغاز می‌شود و "محمد" قهرمان داستان، برای پرونده جاسوسی که به اختلاف شیعه و سنی دامن می‌زند به یکی از شهرهای مرزی می‌رود و در این پیگیری‌ها، سرنخ‌های جدیدی از ارتباط مذاکره‌کنندگان هسته‌ای ایران با قدرت‌های خارجی و بطور مشخص با بریتانیا بدست می‌آید. در ادامه داستان با شخصیت‌هایی مثل ابراهیم شریف، موسی‌پور، هادی صابونچی، عبدالرسول اشرفی و بهادر کریمی آشنا می‌شویم که مستقیم یا غیرمستقیم در مذاکرات هسته‌ای ایران حضور دارند و به عنوان جاسوس اطلاعات محرمانه اقتصادی و سیاسی ایران را به طرف‌های خارجی می‌دهند.

با توصیف‌های سریال از این شخصیت‌ها، فضای شبکه‌های مجازی ایران به مشابهت‌سازی‌های زیادی بین اسامی و کنایه‌های سریال با مذاکره‌کنندگان هسته‌ای ایران سوق داده و دوباره صدای اعتراض مقام‌های دولتی بلند شده است.

سایت‌های نزدیک به اصولگرایان از جمله مشرق نیوز می‌گویند دولت صدا و سیما را برای سانسور بخش‌هایی از این سریال زیر فشار گذاشته و بطور مشخص اشاره می‌کنند به علت تاخیر ۴۵ دقیقه‌ای در پخش قسمت پنجم سریال. گفته شد تلویزیون مجبور شده در جایی از سریال جمله "یک جاسوس در تیم مذاکره کننده وجود دارد" را حذف کند و به جای آن گفته شود "پای یک منبع بزرگ‌تر در میان است".

نکته حائز اهمیت این است که فردای پخش قسمت پنجم، نسخه سانسور نشده سریال در سایت مشرق نیوز و سایت‌ها و رسانه‌های نزدیک به اصولگرایان منتشر شد.

سریال پرونده‌ها و مسائل دیگری را نیز باز می‌کند و به تنش میان ایران و بریتانیا برسر نفتکش‌ها می‌پردازد و گرفتن نفتکش بریتانیایی را نمایش "اقتدار" ایران نشان می‌دهد و از زبان مقام‌های امنیتی و سپاهی شعارها و سخنانی گفته می‌شود که به نوعی بازگو کننده مواضع آیت‌الله خامنه‌ای درباره دشمنی کشورهای غربی با جمهوری اسلامی است و درکنار این شعارها، در جریان تعقیب و گریزها یا هنگام برخورد با گروهی که قصد کشتن یک مقام روس دارند، از تم موسیقی جیمزباند استفاده می‌شود تا بیننده در کنار دیدن یک سریال امنیتی و جاسوسی شاهد صحنه‌های تعقیب و گریز و درگیری‌های سینمایی اکشن باشد.‎


واکشن‌ها به گاندو ۲

در قسمت ششم سریال، یک مقام ارشد امنیتی (با بازی داریوش فرهنگ)از سهل‌انگاری تیم مذاکره کننده هسته‌ای عصبانی می‌شود و بدون نام بردن از وزیر خارجه یا رئیس جمهور سخنانی شبیه گفته‌های آنها درباره اهمیت برجام و باز شدن قفل روابط ایران با کشورهای خارجی و بهبود شرایط مالی و اقتصادی ایران را بیان می‌کند و می‌گوید خبری از گشایش اقتصادی نبود وبارها تذکر و هشدار دادیم اما توجه نکردند و تلویحی وزارت خارجه را برای این "سهل انگاری" نکوهش می‌کند.

با پخش این قسمت محمدجواد ظریف در اینستاگرام متوسل به شعری از حافظ شد و نوشت "برای رعایت مصالح، دم از پاسخ به نارواها فرو بسته‌ام". به نظر می‌رسد او برخلاف سری نخست سریال، این بار به آیت‌الله خامنه‌ای نامه ننوشته و این‌بار از دست‌اندرکاران این سریال به " پیشگاه عدل خدا" شکایت می‌برد و می‌گوید"در آنجا حاشیه امنی نخواهید داشت".

عباس صالحی وزیر ارشاد هم در توئیتی از پخش این سریال انتقاد کرد و با اشاره به نزدیک بودن انتخابات ریاست جمهوری نوشت: "مسوولان، چپاولگر اموال عمومی و جاسوس خارجی هستند! آیا با این سطح از تبلیغات منفی، در تدارک مشارکت حداکثری هستند؟". مدیرکل روابط عمومی صدا و سیما در پاسخ به انتقاد وزیر ارشاد گفت ۹۹ درصد این سریال نمایش اقتدار است و یک درصد آن تلنگر به مسولان نظام در پروژه نفوذ دشمن است و تهیه کننده سریال هم با اشاره به فیلم‌هایی که مجوز انتشار گرفته‌اند، سخنان وزیر ارشاد را "خجالت‌آور" خواند.

علی جنتی وزیر سابق ارشاد نیز در توئیتی به صدا و سیمای ایران پیشنهاد کرد سریالی درباره شیوه‌های نفوذ جاسوسان اسراییلی در نهادهای اطلاعاتی و امنیتی بسازند که چگونه بخشی از مرکز مهم هسته‌ای نطنز را منفجر کردند و هزاران سند سری را به سرقت بردند و محسن فخری‌زاده را کشتند.

درباره بازیگران ثابت اینگونه آثار سینمایی و سریال‌های امنیتی نیز حرف و حدیث کم نیست. علی فاتحی فیلمساز ساکن پاریس با اشاره به سابقه فعالیت هنری وحید رهبانی در نقش محمد، می‌پرسد کسی که "بولتن نیوز" سایت نزدیک به مقام‌های امنیتی به او اتهام جاسوسی برای آمریکا یا اتهام بهایی بودن می‌زد و حتی از حمایت او از جنبش سبز انتقاد می‌شد، چگونه سر از سریال‌های امنیتی درمی‌آورد و بازیگر این‌گونه سریال‌ها می‌شود.

از 'عجله' صدا و سیما تا 'عجله' آیت‌الله خامنه‌ای

آیت‌الله علی خامنه‌ای در پیام نورزی‌ امسال با صراحت بیشتری از توافق برجام انتقاد کرد و با وجود این‌که روند مذاکرات هسته‌ای در دولت محمود احمدی نژاد و حسن روحانی چند سال طول کشید و گفته می‌شود آقای خامنه‌ای در جریان توافق بوده، آن را عجولانه خواند و گفت در این توافق "عجله" کردیم، او همواره به پروژه نفوذ دشمن در بین مقام‌های کشور هشدار می‌دهد، از این رو می‌توان سریال گاندو را با مضمون و پرداختی که دارد، در چنین قالبی تعبیر و تفسیر کرد و این پروژه را همگام با دیدگاه‌های رهبر ایران ارزیابی کرد بخصوص که داستان عملیات ضد جاسوسی در سریال، در دست "جوانان انقلابی" است و آنها نقش محوری را در شناسایی به اصطلاح " پروژه نفوذ" در کشور برعهده دارند و از این منظر سریال گاندو با چنین رویکردی باید قبل از انتخابات پخش می‌شد و در زمان مناسب پخش می‌شد برای همین با "عجله" به پخش‌رسید.

از سوی دیگر حسن روحانی در آذرماه سال ۹۳ هشدار داده بود که جمع " سرمایه، سایت، روزنامه، خبرگزاری، توپ و امکانات نظامی" در یک محموعه خطرناک است و عملا این سریال گاندو نمونه‌ای از همین جریان است که نه تنها می‌تواند تائیدی بر سخنان رهبر حکومت باشد بلکه می‌تواند دستمایه یکسری اتفاق‌ها و جریان‌ها در انتخابات ریاست جمهوری باشد و در عمل روی مراکز تصمیم‌‌گیری کشور از جمله شورای نگهبان تاثیرگذار باشد و مهر تائیدی بر سیاست‌های سختگیرانه حاکمیت برای حذف منتقدان و مخالفان حکومت باشد و حتی باعث انصراف یا حذف افراد معتدل همچون محمدجواد ظریف برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری شود.



https://www.bbc.com/persian/iran-56522121
00343179
 
پست ها : 2529
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » سه شنبه فبريه 14, 2023 1:07 pm

روحانی: برای مشکلات پیچیده کشور راه حلی جز همه پرسی نداریم / ۴ سوال اساسی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی وجود دارد؛ اگر یک رفراندوم گذاشته شود، تمام دعوا‌های جناحی و حزبی خیلی راحت حل می‌شود



  ۴ تا سوال اساسی در این ۴ مسئله وجود دارد که می‌شود آن را ۸ مسئله هم
کرد. اگر یک رفراندوم گذاشته شود که و این ۴ مسئله نوشته شود تمام دعوا‌ها و
مشکلات جناحی و حزبی خیلی راحت حل می‌شود


  آقای
روحانی اشاره نکرد که از نظر او چه مسئله مهمی باید به همه‌پرسی گذاشته
شود، اما توضیح داد که باید برای مدتی، بیشتر به اقتصاد توجه کرد و افزود،
اقتصاد ایران بیشتر سیاسی است و با سیاست خارجی و داخلی در هم تنیده است.
رئیس‌جمهوری
ایران در کتاب خاطرات خود نوشته‌ است که سال ۱۳۸۳، زمانی که دبیر شورای
عالی امنیت ملی بوده، درباره برنامه هسته‌ای ایران، پیشنهاد برگزاری
رفراندوم داده است: "با سران نظام مطرح کردم که چون مسئله هسته‌ای به نقطه
سرنوشت‌سازی رسیده، خوب است موضوع به رفراندوم عمومی گذاشته شود و از مردم
پرسیده شود که اگر موافق هستند، رای مثبت بدهند تا غنی‌سازی آغاز شود و
پیامدهای احتمالی آن را هم ملت بپذیرد."
پرداخت
یارانه و پرونده هسته‌ای، دو تحول مناقشه‌برانگیز سال‌های گذشته، از
موضوعاتی بوده که مقام‌ها و چهره‌های سیاسی ایران خواستار برگزاری همه‌پرسی
درباره آن‌ها شده بودند. پنج سال پیش محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهوری وقت
خواستار برگزاری

رفراندوم درباره یارانه‌ها شد. جمعی از چهره‌های سیاسی ایران از جمله

میرحسین موسوی، آخرین نخست‌وزیر ایران و از سران مخالف نتیجه انتخابات
سال ۱۳۸۸ هم خواستار برگزاری رفراندوم درباره سیاست خارجی و پرونده هسته‌ای
ایران شده بودند.
فروردین
۱۳۵۸ در اولین همه‌پرسی جمهوری اسلامی ایران، نظام جمهوری اسلامی به
همه‌پرسی گذاشته شد. بعد از آن دو مرتبه در سال‌های ۱۳۵۸ و ۱۳۶۸ قانون
اساسی و بازنگری آن به رأی عمومی گذاشته شده است.
_________________________________
آقای
روحانی در همایش 'اقتصاد ایران، راهکارهای دستیابی به رشد پایدار' درباره
پرونده هسته‌ای ایران گفت: "کشور با انزوا نمی‌تواند رشد مستمر داشته
باشد."
او
از "اصول و آرمان‌ها" دفاع کرده اما در عین حال گفته است که "مگر کسی در
میز مذاکره بر سر اصول و آرمان‌ها بحث می‌کند؟ یک عده در توهمات زندگی
می‌کنند. دنیای امروز بحث منافع است."
به گفته آقای روحانی، در سیاست خارجی درباره اصول و آرمان‌ها بحث نمی‌شود؛ بلکه منافع دو طرف مطرح است.

https://www.entekhab.ir/fa/news/610226/
00343179
 
پست ها : 2529
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال نابساماني در حكومت

پستتوسط 00343179 » سه شنبه فبريه 14, 2023 1:32 pm



موضوعات رفراندوم جه مى تواند باشد؟


  نظر شوراي نگهبان، شرط لازم انجام همه‌پرسي نيست اما با اين حال
 كدخدايي، سخنگوي شوراي
نگهبان گفته است كه اين نهاد با همه‌پرسي موافق است.


نظر شوراي نگهبان، شرط لازم همه‌پرسي نيست
اصل 59 قانون اساسي بعد از تاكيد رييس‌جمهور تبديل به موضوع روز شده است. طوري كه روز گذشته كدخدايي، سخنگوي شوراي نگهبان گفته است كه اين نهاد با همه‌پرسي موافق است. در گفت‌وگو با مجيد انصاري، فعال سياسي اصلاح‌طلب از مراحل قانوني و مصاديق عملي رفراندوم سوال كرديم.



موافقت شوراي نگهبان با همه‌پرسي در اجرايي شدن اين طرح چقدر اهميت دارد؟

موافقت يا عدم موافقت شوراي نگهبان در بحث همه‌پرسي، شرط لازم نيست. از اين وجه كه شوراي نگهبان، حافظ قانون اساسي است، دفاع آقاي كدخدايي از اصل 59 قانون اساسي دفاع به موقعي است. به طور انتزاعي نمي‌توان گفت همه‌پرسي در شرايط فعلي خوب است يا نه؛ بلكه بايد مصداق همه‌پرسي مورد بحث قرار گيرد. آقاي روحاني به طور كلي به اين ظرفيت قانون اساسي اشاره كردند. در فضاي سياسي عده‌اي مخالفين دولت فضاسازي منفي كرده و صحبت رييس‌جمهور را به عنوان رفراندوم بر سر تغيير نظام و امثالهم تعبير كردند. در حالي كه چنين بحثي مطرح نبوده است. در فصل پنجم قانون اساسي بر حق حاكميت مردم تاكيد مي‌شود. در اصل 57 قواي حاكم در جمهوري اسلامي ايران را ذكر شده است كه مستقل از يكديگر زيرنظر ولايت مطلقه امر انجام وظيفه مي‌كنند. طبق اصل 58 قانونگذاري از طريق نمايندگان مجلس شوراي اسلامي صورت مي‌گيرد. اصل 59 يك استثنا بر اصل 58 آورده است كه اعمال قوه مقننه در مسائل بسيار مهم اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي مي‌تواند از طريق مراجعه مسقيم به آراي عمومي باشد. به اين معنا مي‌تواند قانونگذاري از طريق مراجعه مستقيم به آراي مردم صورت بگيرد. بنابراين ممكن است در موضوعات مهم و اساسي كه جامعه روي آن حساس است، براي استحكام كار و تعيين تكليف به رفراندوم روي بياوريم. البته بايد دو‌سوم نمايندگان آن را تصويب كنند. در مجموع اين ظرفيت بسيار خوب است.

در چه موضوعاتي مي‌توان به نظر مستقيم افكار عمومي مراجعه كرد؟ به نظر شما مهم‌ترين مصاديق عملياتي براي اجرايي شدن رفراندوم در شرايط فعلي چيست؟

چند سال پيش در يكي از كشورهاي اروپايي بر سر مساله يارانه‌ها اختلاف‌نظرهايي وجود داشت و نهايتا موضوع به رفراندوم گذاشته شد. اتفاقا اكثريت مردم آن كشور با پرداخت يارانه نقدي مخالفت كردند. در ژاپن براي كاهش ساعات كار بعد از جنگ جهاني دوم رفراندوم برگزار شد كه مردم اين كشور با كاهش ساعات كار مخالفت كردند. اين ظرفيت در كشورهاي ديگر هم وجود دارد. قانونگذاري در مورد مسائل داراي اهميت ويژه به مردم واگذار شده و چنين قانوني از استحكام بيشتري برخوردار مي‌شود. اختلاف‌نظر‌ها بعد از رفراندوم از بين مي‌رود. ما نيز مي‌توانيم از اين ظرفيت استفاده كنيم. در حال حاضر موضوعات مهمي از جمله قانون انتخابات و مساله نظارت استصوابي كه در كشور مورد اختلاف بوده، مي‌تواند موضوع رفراندوم باشد. قانون انتخابات به لحاظ اهميت مي‌تواند از طريق مراجعه مستقيم به آراي مردم تامين شود. تاكنون قانون انتخابات را نمايندگان تصويب مي‌كردند و هر دوره متاسفانه سعي مي‌كردند با قانون انتخابات عرصه رقباي آينده خود را تنگ‌تر كنند. فاصله زماني كه پيش از كانديداتوري بايد افراد استعفا دهند كه در ابتداي امر اصلا مطرح نبود، تبديل به دو ماه و سپس شش ماه شد. بخش‌هايي مهم از قانون انتخابات مي‌تواند از جمله موارد سياسي‌اي باشد كه مستقيم به آراي مردمي گذاشته شود. اين مساله كه آيا رجل سياسي فقط به مردان اشاره دارد يا نه. از اين رو مواردي از قانون انتخابات رياست‌جمهوري را مي‌توان به رفراندوم گذاشت. در موضوعات اقتصادي مسائل بسيار مهمي از جمله مساله نظام پرداخت يارانه‌ها مي‌تواند به آراي عمومي گذاشته شود. در حوزه مسائل فرهنگي نيز مي‌توان از اين ظرفيت بهره برد. در واقع اصل 59 قانون اساسي ظرفيت مكملي براي نظام قانونگذاري كشور است كه در مقاطعي مي‌تواند پايان‌دهنده مشاجرات سياسي يا فصل الخطاب در قانونگذاري باشد.

فوايد برگزاري همه‌پرسي در مسائلي كه اشاره كرديد از نگاه شما چيست؟

به اين خاطر كه بعضا نمايندگان مجلس به سبب بافت سياسي‌شان قوانين مهمي را تغيير مي‌دهند، ممكن است از اين طريق بتوانيم ثباتي در برخي قوانين مادر كشور ايجاد كنيم. اصل 59 قانون اساسي ابدا ربطي به همه‌پرسي تغيير نظام و ساختار ندارد. در قانون اساسي همه‌پرسي ديگري مربوط به اصل 177 داريم كه به بازنگري قانون اساسي اشاره دارد. در آنجا هم در موارد ضروري با راهكار خاصي مقام معظم رهبري بعد از مشورت با مجمع تشخيص مصلحت نظام طي حكمي با اصلاح قانون اساسي موافقت مي‌كنند و نمايندگان شوراي بازنگري به شكل خاصي انتخاب مي‌شوند و نهايتا نظر گروه منتخب به رفراندوم گذاشته مي‌شود كه اكثريت مطلق بايد راي بياورد. در همان اصل هم موضوعاتي استثنا شده است. مسائلي چون اسلاميت، جمهوريت و ولايت امر و دين اسلام به عنوان مذهب رسمي، حتي از طريق تغيير قانون اساسي نيز قابل تغيير نيست. بنابراين ديگر نبايد بحث را سياسي كرد. من نمي‌دانم كساني كه با رفراندوم مخالفت مي‌كنند، آيا توجه دارند كه اين امر مخالفت با قانون اساسي است .

به لحاظ تحليلي هم مخالفت‌هايي شده است. سعيد حجاريان و غلامحسين كرباسچي عنوان كرده‌اند كه طرح اين موضوع از سوي رييس‌جمهور اشتباه بوده است. نظر شما چيست؟

اين بحث انحرافي است. رفراندوم به تنهايي قابل بررسي نيست. بايد ببينيم در چه موضوعاتي مي‌خواهيم رفراندوم بگذاريم. آقاي روحاني گفته است كه در موارد مختلف نياز به دعوا و مشاجره نيست مي‌توان از آراي مردم بهره برد. اين موضوعات تنها در حوزه قانونگذاري است؛ نه تغيير ساختار نظام. هر آنچه در اختيار قوه مقننه است ممكن است از طريق همه‌پرسي قانونگذاري شود كه البته قيد مسائل بسيار مهم هم آمده است. لذا اينكه طرح اين موضوع از سوي رييس‌جمهور اشتباه بوده يانه، من اطلاع ندارم. من مباحث آقايان را نخوانده‌ام. البته عده‌اي برداشت نادرستي از رفراندوم در مفهوم اصل 59 دارند.

در مورد مسائل اقتصادي رفراندوم مي‌تواند مفيد باشد؟

بستگي به اين دارد كه چه موضوعي باشد. به نظر من اگر ابتداي دولت يازدهم راجع به چگونگي پرداخت يارانه‌ها در نظام اقتصادي از مردم سوال مي‌شد، مفيد بود. مجلس و دولت اكنون به اين نتيجه رسيده‌اند كه اين روش پرداخت يارانه‌ها بسيار ناكارآمد است اما هيچكدام قدرت تصميم‌گيري قطعي نسبت به اجراي آن را ندارند. در حالي كه به نظر مي‌رسد در ابتداي دولت يازدهم اين زمينه وجود داشت و مي‌توانستيم اين مساله را براي هميشه تعيين تكليف كنيم.

نحوه اجرايي شدن رفراندوم در شرايط كنوني چيست؟

در مورد چگونگي اجراي اصل 59 قانون اساسي نيازمند به قانون عادي هستيم. چون در اين اصل فقط موضوع امكان مراجعه به آراي عمومي مطرح شده و تاكيد كرده كه درخواست مراجعه بايد به تصويب دو‌سوم نمايندگان برسد اما در اين اصل مشخص نشده چه كسي بايد درخواست كند. آيا رييس‌جمهور، رهبري يا نمايندگان مجلس بايد درخواست بدهند؟ چون امر قانونگذاري است، در قالب لايحه بايد باشد يا طرح؟ به هر حال چگونگي مراجعه به آراي عمومي، نياز به وضع قانون عادي دارد و تا آن موقع مبهم است كه چگونه بايد درخواست داده شود. آقاي روحاني اگرچه در اين‌باره صحبت كرد اما مصداقي ذكر نكرد و اخيرا هم كه آقاي كدخدايي از موافقت شوراي نگهبان صحبت كرده، مشخص نشده كه چه مسائلي مدنظرشان بوده است. در اين خصوص بايد از كلي‌گويي پرهيز كرده به مصاديق اشاره كرد.

https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/98120/
00343179
 
پست ها : 2529
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

قبليبعدي

بازگشت به بايگانى موضوعى گاهنامه معرفت به زمان


Aelaa.Net