معادلات جديد خاورميانه بعد از جنك اوكراين
اقدامات این بازیگران منطقهای پس از تهاجم روسیه به اوکراین را هم باید در همین چارچوب بزرگتر بررسی کرد.
اقدامات شرکای خاورمیانهای امريكا از زمان تهاجم کاملا گویا بوده است.
اول تصمیم امارات متحده عربی در دادن رای ممتنع - در کنار چین و هند – به قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد (UNSC) در محکومیت حمله مسکو به اوکراین بود. انور قرقاش، وزیر امور خارجه سابق و مشاور فعلی رهبری امارات، توضیح داد که امارات در مناقشه طرفی نخواهد گرفت و گفت این کار "تنها به خشونت بیشتر منجر خواهد شد."
در ازای این رای ممتنع، روسیه با امارات متحده عربی در رای شورای امنیت سازمان ملل متحد شد تا جنبش حوثی یمن را به عنوان یک سازمان تروریستی معرفی کند.
مدت کوتاهی پس از رای ممتنع ابوظبی، وزارت امور خارجه روسیه بر روابط قوی خود با امارات تاکید کرد.
وزیر امور خارجه امارات در جریان سفر به مسکو، تمایل خود را برای ادامه همکاری با روسیه در موضوعات مرتبط با انرژی ابراز کرد.
علاوه بر این، از آنجایی که بسیاری از الیگارشهای روسیه با موجهایی از تحریمهای غرب مواجه هستند، به طور فزایندهای تلاش کردهاند تا پول و داراییهای خود را به امارات متحده عربی منتقل کنند تا از چنین تحریمهایی اجتناب کنند. مقامات روسی و تجار نزدیک به ولادیمیر پوتین در حال حاضر دارایی های قابل توجهی در امارات متحده عربی دارند،
امارات تاکنون از اجرای تحریم ها امتناع کرده است و تقاضای روسها، فروش مسکن دراین کشور را به رکورد جدیدی رسانده است.
شرکای آمریکا در خاورمیانه همچنین درخواست واشنگتن برای افزایش تولید نفت را رد کرده اند، زیرا قیمت ها در سطح جهانی سر به فلک کشیده است. بنا بر گزارش ها، رهبران عربستان و امارات تماس با جو بایدن، رئیس جمهور این کشور را رد کرده و نشان دادند تا زمانی که واشنگتن امتیازاتی به آنها ندهد، به کاهش قیمت نفت کمک نمی کنند.
هم عربستان سعودی و هم امارات بر اهمیت ادامه هماهنگی با روسیه در زمینه نفت تاکید کرده اند.
در میان تنشها با واشنگتن، عربستان سعودی اخیراً از شی جین پینگ، رئیسجمهور چین برای بازدید از ریاض دعوت کرده است و ظاهراً پادشاهی در حال مذاکره با پکن برای پذیرش یوان چین به جای دلار آمریکا برای فروش نفت است.
با این حال، علیرغم ادعاهایی مبنی بر اینکه آمریکا به طور فزاینده ای منطقه را "ترک" کرده است، سیاست خاورمیانه ای ایالات متحده در دوران بایدن ریشه در تداوم داشته است نه تغییر.
بایدن از مسئول دانستن محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی در قتل جمال خاشقجی خودداری کرده در حالیکه گزارش منتشر شده سیا مستقیماً او را در قتل دخیل میداند.
همچنین به حمایت از عربستان سعودی و امارات در بحبوحه کارزار نظامی فاجعه بار آنها در یمن و فرو بردن این کشور در یک بحران انسانی ادامه داده است.
و از مسئول دانستن کشورهایی مانند عربستان سعودی، مصر، امارات متحده عربی و سایر کشورها برای استفاده گسترده از فناوری نظارت و هک بر روی جمعیت خود و همچنین مخالفان، روزنامه نگاران و سیاستمداران خارج از کشور خودداری کرده است.
دولت بایدن همچنین به ارسال کمک های نظامی و تسلیحات پیشرفته به منطقه ادامه داد و اعلام کرد که قصد دارد قرارداد دولت ترامپ برای فروش 23 میلیارد دلاری تسلیحاتی (از جمله جت جنگنده اف35) به امارات را اجرایی کند که در ازای عادی سازی روابط آنها با اسراییل بسته شده بود.
تصویب بسته تسلیحاتی 650 میلیون دلاری به عربستان سعودی؛ انتقال تعداد قابل توجهی از سامانه های ضد موشکی پاتریوت به عربستان سعودی؛ صدور مجوز 2.5 میلیارد دلار دیگر فروش تسلیحات به مصر، و تصویب فروش تسلیحاتی به ارزش نزدیک به 5 میلیارد دلار به اردن، عربستان سعودی و امارات.
اینها علاوه بر استقرار جت های جنگنده اف22 و یک ناوشکن دریایی در امارات در پی حمله موشکی اخیر جنبش حوثی ها در یمن است.
در دوره پس از حمله روسیه به اوکراین، ایالات متحده همچنان درباره حمایت خود به این کشورها اطمینان داده است.
آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه از محمد بن زاید ولیعهد ابوظبی به دلیل واکنش آمریکا به حملات حوثی ها به امارات عذرخواهی کرد.
مدیر آژانس اطلاعات مرکزی، ویلیام برنز، به عربستان سعودی سفر کرد تا با بن سلمان برای "ترمیم روابط" ملاقات کند.
و یک نیروی دریایی چندملیتی جدید برای گشت زنی در آبراه های استراتژیک اطراف یمن ایجاد شد که تا حدی برای قطع جریان تسلیحاتی حوثی ها طراحی شده بود.
تضاد اصلی در همینجاست:
به دلیل بی ثباتی ذاتی حکومتهای استبدادی، هیچکدام از این اقدامات برای این کشورها کافی نیست.
سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه ریشه در دو رکن اساسی دارد:
حمایت قاطع از دولتهای مستبد منطقهای که ریشه در «افسانه ثبات استبداد» دارند
و حمایت تزلزل ناپذیر از دولت اسرائیل.
«افسانه ثبات استبداد» به این باور ناقص اشاره دارد که مستبدان خاورمیانه «می توانند با تحمیل نظم سیاسی و اجتماعی بر شهروندان فاقد قدرت از منافع آمریکا محافظت کنند»
با این حال، چنین حمایت قاطعانه ای منافع ایالات متحده را در مقیاس گسترده تر و جهانی نیز تضعیف می کند. رژیم های اقتدارگرای خاورمیانه رفتاری مشابه با روسیه و چین دارند. نمونه آن را میتوان در حمایت شرکای منطقهای آمریکا از مسکو و پکن در برخی از پلیدترین فعالیتهایشان مانند حمایت مالی از مزدوران روسی در خارج از کشور یا حمایت فعالانه از چین در آزار و اذیت اویغورها، مشاهده کرد. هردوی عربستان و امارات به هدایت فعالیت های غیرقانونی در داخل ایالات متحده نیز متهم شده اند. همه این مثالها که با حوادث پس از بحران اوکراین ترکیب شدهاند، حکایت از نیاز مبرم به بازنگری اساسی در سیاست خاورمیانهای ایالات متحده دارد. همانطور که این نمونهها نشان میدهند، هرچه ایالات متحده بیشتر از این بازیگران مستبد حمایت کند، آنها در تمایل خود برای انجام چنین فعالیتهایی در سطح جهانی ارادهای راسختر پیدا میکنند.
https://www.entekhab.ir/fa/news/676300/ در ادامه باید دو تحول را از نزدیک تحت نظر بگیریم. اولاً، بسیاری از این حکومتهای خودکامه عربی در منطقه روابط خود را با اسرائیل تقویت کردهاند و جزو توافقنامههای موسوم به «توافق ابراهیم» در دولت ترامپ هستند. روابط مستحکم با اسرائیل از نظر این دولت ها مکانیزمی سودآور برای حفظ روابط قوی با واشنگتن است. حتی اگر رویکرد راهبردی آمریکا تغییر کند، اسرائیل همیشه در سیاست ایالات متحده به دلیل "روابط ویژه"، مورد توجه قرار خواهد گرفت. از زمان تنش آمریکا و چندین کشور عربی پس از بحران اوکراین، گزارشها از لابی اسرائیل در واشنگتن برای بهبود روابط با عربستان و معرفی مجدد جنبش حوثی یمن به عنوان یک سازمان تروریستی به خواست امارات و کمک به توجیه امضای معاهده دفاعی رسمی با کشورهای خلیج فارس است. اینکه آیا این تلاشها موفقیت آمیز باشد یا خیر، مشخص نیست، اما نشان میدهند که این کشورها تا چه حد واشنگتن را در جهت منافع خود سوق میدهند.
دوم، احتمال بازگشت دونالد ترامپ در سال 2024 است. دولت ترامپ قاطعانه از این کشورهای مستبد استقبال کرده و ایده موسوم به "ناتو+خاورمیانه" را به عنوان یک تعهد نهادینه تر تبلیغ کرد. ترامپ در زمان ریاست جمهوری به این بازیگران امتیازات متعددی اعطا کرد (دور زدن کنگره در زمینه فروش تسلیحات، ارائه فناوری حساس هسته ای و غیره). افراد در دولت ترامپ روابط شخصی نزدیک با بسیاری از این بازیگران داشتند و پس از خروج از کاخ سفید نیز به این کار ادامه دادند، که جدیدترین نمونه آن سرمایه گذاری یک صندوق سعودی - به رهبری بن سلمان - در شرکت سهام خصوصی جرد کوشنر بود.