غائله مهسائیه

ارائه موضوعي شمارگان منتشره از{گاهنامه معرفت به زمان}

مديران انجمن: نبض زمان, نبض زمان, نبض زمان

غائله مهسائیه

پستتوسط najm137 » سه شنبه نوامبر 29, 2022 6:36 am

گزارش و تحليل كيهان درباره درصد انواع اكثريت و اقليت (ارزشي - فرهنگي - سياسي ووو) موجود در ايران


سعدالله زارعی اکثریت و اقلیت دو مفهوم روشن هستند و برای نشان‌دادن آن راهی جز استناد ریاضی وجود ندارد. این دو مفهوم به‌خصوص در جوامعی که به‌طور قطعی حکومت اکثریت پذیرفته شده، موضوعیت بیشتری دارد. از منظر سیاسی «اکثریت توده‌ای» و «اکثریت نخبه‌ای» داریم. اکثریت توده‌ای یک مفهوم روشن است که از جمله در انتخابات‌ها بروز و ظهور دارد؛ یعنی در انتخابات، اکثریت کنشگر و اقلیت غیرفعال معلوم می‌شود. ولی در مورد اکثریت نخبگان موضوع چندان قابل ارزیابی نیست و آنان که از اقلیت و اکثریت نخبگان صحبت می‌کنند، نوعاً نگاه به افراد فعال در رسانه‌ها، احزاب و دانشگاه‌ها دارند و حال آنکه نخبگی به این موقعیت‌ها محدود نمی‌باشد. یک اکثریت و اقلیت فرهنگی و اجتماعی هم داریم.

اکثریت فرهنگی در اختیار گروهی است که بیش از گروه مقابل آن، معرف ارزش‌ها و هنجارهای فرهنگی مورد پذیرش اکثریت جامعه است. اکثریت و اقلیت اجتماعی هم در اختیار گروهی است که در طیف اکثریت جامعه نفوذ و حضور بیشتری دارد اگر اکثریت جامعه را طبقه متوسط و به عبارتی دهک‌های میانی تشکیل دهد، اکثریت اجتماعی را گروهی دارد که به این طیف تعلق بیشتری دارد و هکذا اگر اکثریت جامعه را طبقه نسبتاً محروم و به عبارتی دهک‌های پایین جامعه تشکیل دهند، کسانی که با این طبقه پیوند و پیوستگی بیشتری داشته باشد، اکثریت اجتماعی را تشکیل می‌دهد.

در فضای جمهوری اسلامی اکثریت و اقلیت با فاصله زیاد وجود دارد. در بعد سیاسی، اکثریت جامعه ایران را علاقه‌مندان به کنشگری تشکیل می‌دهند شرکت‌ در انتخابات و همه‌پرسی‌ها در ایران در طول این حدود 44 سال، با مشارکت 52 تا 98 درصد توأم بوده است، این یعنی اکثریت سیاسی در چارچوب نظام موجود کنشگری دارند. این کنشگری سیاسی البته در شرایط مختلف اجتماعی یا اقتصادی نوسان هم داشته است ولی در اصل اینکه اکثریت مردم ایران، در چارچوب نظام موجود به کنشگری سیاسی می‌پردازند، تردیدی نیست. در این میان در متن انتخابات، آرای مردم میان نخبگان کنشگر تقسیم می‌شود و بسته به اینکه کدام نخبه یا طیف نخبگی به مطلوب مردم در زمان خاص نزدیک‌تر باشد، از پشتیبانی اکثریت کنشگر بهره‌مند می‌گردد.

نگاهی به آمار نزدیک به ‌هم انتخابات ریاست‌جمهوری سال‌های 1376، 1380، 1388 و 1396 و رأی رئیس‌جمهور منتخب هر کدام از این انتخابات‌ها، نشان می‌دهد اکثریت کنشگر، بازی در چارچوب نظام سیاسی را پذیرفته و صبغه جناحی آن موقتی و گذراست. یک نکته دیگر در کنشگری سیاسی فاصله آراء در انتخابات‌هاست. مشارکت 50/66 درصدی مردم در انتخابات ریاست‌جمهوری 1372 و 79/92 درصدی در انتخابات ریاست‌جمهوری 1376 و هکذا مشارکت 85 درصدی در انتخابات ریاست‌جمهوری 1388 و مشارکت 48/8 درصدی در انتخابات ریاست‌جمهوری 1400 نشانه این است که یک کف و سقف کنشگری سیاسی وجود دارد.

ما در مقایسه مشارکت مردم در سال ۱۳۷۲ با 1376 یک جمعیت 29 درصدی داریم که در یک انتخابات کنشگر بوده و در یک انتخابات منفعل بوده است کما اینکه در مقایسه مشارکت مردم در سال 1388 با 1400 یک جمعیت 36 درصدی از این نوع را داریم. این بیانگر آن است که ما یک کنشگری حتمی سیاسی و یک کنشگری شرطی سیاسی داریم و از آنجا که این عدد مشارکت در انتخابات‌های چهل سال اخیر نوسان داشته است، به‌طور قطع ارتباطی با ایدئولوژی و بنیان‌های نظام سیاسی ندارد، چرا که بنیان‌ها در انتخابات‌ها متفاوت نبوده است.

در یک زمان، عده‌ای راه افتادند تا رأی مردم را به سمت ایدئولوژی‌های فرانظام سوق داده و مصادره نمایند. آنان افزایش 29 درصدی مشارکت انتخابات 1376 نسبت به انتخابات 1372 و افزایش حدود ده میلیون نفر به آرای رئیس‌جمهور منتخب 76 را یک رنسانس و تحول بنیادی معرفی می‌کردند! یکی از مشایخ این جریان به آقای سیدمحمد خاتمی گفته بود «این رأی، رأی به آزادی بود و این یعنی مردم دیگر شعارهای اصولگرایانه و دین‌مدارانه را قبول ندارند»! این در حالی بود که 9 سال پس از آن شاهد رأی 85 درصدی مردم یعنی حتی پنج درصد بیشتر به طیف مقابل جریان موسوم به دوم خردادی بودیم. بنابراین واضح است که ما درصدی مشارکت شرطی داریم که در مقابل ایدئولوژی نظام نبوده و به ادبیات شخصیت‌ها و گروه‌های سیاسی ربط پیدا می‌کند.

ما یک اکثریت و اقلیت انقلابی هم داریم. اگر انقلابی بودن را محافظه‌کار نبودن، ایستا نبودن، دیندار بودن، پرکار بودن، کم‌توقع بودن، مردمی بودن، ضد نظام سلطه بودن، ضد فساد بودن و مسائلی از این قبیل بدانیم، بدون شک اکثریت قاطع و بلکه به عبارتی همه‌ جامعه ایران انقلابی است و غیرانقلابی‌ها در اقلیت محض به سر می‌برند. شاید بتوانیم 99 درصد در برابر یک درصد بدانیم. ما یک اکثریت و اقلیت ارزشی هم داریم. پیام‌های دینی مهم‌ترین عناصر و محورهای ارزش‌های جامعه ماست و یکی از آنها حجاب است. به اعتبار پاسداری چندهزار ساله ایرانیان ـ از دوره‌ای که تاریخ در ایران ثبت شده است یعنی دوره هخامنشیان، اشکانیان تا امروز ـ از حجاب و عفاف در این مرز و بوم حفاظت شده است. تصاویر نقش‌بسته زنان ایرانی بر کتیبه‌ها و سنگ‌نوشته‌های تخت جمشید، بیانگر اهمیتی است که ایرانیان در طول تاریخ به مقوله عفاف و حجاب داده‌اند.

کما اینکه اصل خداباوری، توحید، نیایش، اتصال به ارواح مطهره همواره از ارزش‌های قطعی جامعه ایران بوده است. شرکت کامل ایرانیان اعم از مسلمان و غیرمسلمان در مراسم و مناسک دینی و به‌خصوص مراسم مرتبط با خاندان پیامبر اکرم صلوات‌الله‌علیه‌وآله از محوریت این ارزش‌ها حکایت می‌کند. بنابراین واضح است که ما یک اکثریت ارزشی داریم که عدد آن از 90 درصد هم بیشتر است و یک اقلیت بسیار محدود که نسبتی با ارزش‌ها ندارند. ما یک اکثریت و اقلیت «ایران‌باور» هم داریم؛ اکثریتی که معتقد به شأن تمدنی و حکومت جهانی برای ایرانیان است.

این اکثریت تمدنی هم بیش از 90 درصد جمعیت را شامل می‌شود و یک اقلیت بسیار کوچک که تحت تأثیر القائات خارجی می‌باشد، معتقد به یک ایران کوچک و در خودخزیده است. خب این اکثریت تمدنی همیشه و در طول صدها سال تاریخ ایران، حساسیت‌های درستی علیه سیطره بیگانگان بر ایران داشته است. بعضی این حساسیت را یکسره متوجه موضوعات خاص مثل جنگ اسلام و نظام شاهنشاهی ایران می‌کنند و البته در این خصوص هم آدرس غلط می‌دهند. در حالی که مردم ایران همین الان نسبت به سیطره و سلطه غرب بر ایران حساسیت شدید دارند و آخرین نظرسنجی آمریکایی‌ها که مؤسسه «پیو» انجام داد، می‌گوید در حالی که 76 درصد مردم ایران نسبت به عملکرد دولت ـ حسن روحانی ـ ناراضی هستند، 86 درصد ایرانی‌ها از نقش منطقه‌ای کشورشان حمایت می‌کنند. این هم یک اکثریت و یک اقلیت.

ما یک اقلیت و یک اکثریت «ملی» هم داریم. ایران ترکیبی از اقوام مختلف عمیقاً ایرانی است؛ ترک‌ها، لرها، کردها، تاجیک‌ها، عرب‌ها، ترکمان‌ها، بلوچ‌ها و... چند هزاره با هم ایران را تشکیل داده و از آن حراست کرده‌اند و در طول هزاران سال، جزر و مدهای سیاسی، در دل تمام ایران باقی مانده‌اند. این اقوام هیچ‌گاه با هم نجنگیده‌اند و به‌طور یکپارچه، در صدها جنگ در مقابل طرف خارجی ایستاده‌اند. ما یک اقلیت و اکثریت «مذهبی» هم داریم. تشیع و محبت اهل‌بیت علیهم‌السلام در ایران یک موضوع اساسی است. اینکه در جریان راهپیمایی و زیارت اربعین «حب الحسین یجمعنا» می‌گوییم، در ایران حب اهل‌بیت به هیچ وجه موضوعی اختلافی و دوگانه‌ساز نیست. اگر نزدیک به 90 درصد جمعیت ایران شیعه است، 100 درصد جمعیت در ایران محب اهل‌بیت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم است و لذا این جمعیت با هرآنچه که با عزت‌مندی تشیع و محبان اهل‌بیت پیامبر اکرم ناخوان باشد، مرزبندی و جبهه خواهد داشت.

یک اکثریت و اقلیت هم از حیث بصیرت و نگرش سیاسی داریم. اکثریت مردم، «امنیت» را وجه اصلی زندگی اجتماعی خود می‌دانند و صدالبته این اختصاص به ملت ایران ندارد ولی دید تمدنی ایرانیان، این عنصر را در میان ایرانیان پررنگ‌تر کرده است. ممکن است اقلیتی بسیار اندک، به هم خوردن شرایط امنیتی موجود را برای خود یک موقعیت به حساب آورد. در این روند، اقدامات ناخوان امنیتی به‌طور خیلی طبیعی از سوی اکثریت قاطع جامعه ایران دفع می‌شود و این مانع آن می‌شود که مطالبات ساختارشکن بتواند به سادگی جایگاهی در روند جامعه پیدا کند. در همین اغتشاشات اخیر علی‌رغم ولنگاری فضای مجازی و خویشتنداری حکومت از مواجهه شدید با آشوبگران، براساس گزارش‌های معتبر متعدد، جمعیتی که در طول این حدود 12 روز در شهرهای مختلف ایران وارد صحنه‌های اعتراضی شد، به یک دهم یک درصد جمعیت ایران هم نرسید.

ما یک اکثریت و اقلیت هم در موضوع «رهبری» داریم. ایران هم‌اکنون تحت اداره یک فقیه، متکلم، ادیب، متفکر، زاهد، بصیر، مفسر قرآن و سنت، محدث، به‌شدت مردمی، مدیر و مسلط به امور سیاسی و قادر به مدیریت مسائل سخت جهانی قرار دارد. این رهبری ـ به جز در مورد حضرت امام خمینی که چهره استثنایی تاریخ ایران است ـ از نظر خصوصیاتی که ذکر شد، با هیچ‌کدام از رهبران 1000 ساله گذشته ایران قابل مقایسه نیست. در مواردی که ذکر شد، با هیچ‌کدام از رهبران معاصر دنیا هم قابل مقایسه نیست. لذا این رهبری برای این مردم جنبه آرمانی دارد و به‌خصوص انتساب ایشان به خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و اتصال ایشان به اهل‌بیت هم بر خصوصیات ویژه او افزوده است. «سیدعلی حسینی خامنه‌ای» بدون هیچ تردیدی، چهره آرمانی ایران، اسلام و تشیع است. شرکت انبوه و میلیونی مردم مؤمن تهران در نمازهای جمعه و نمازهای عید فطری که از جمله در همین سال‌های اخیر توسط ایشان اقامه گردید، درجه بسیار بالای محبت توده‌های مردم را به ایشان نشان می‌دهد.

اعتراف دشمنان به نزاهت اقتصادی و مالی ایشان هم حقیقت وجودی ایشان را در «حدیث دیگران» بیان می‌کند. دقیقاً به همین دلیل بود که قبل از اغتشاشات اخیر، دشمنان خارجی و عوامل داخلی آن از رهبری شروع کردند و با قریب‌الوقوع معرفی کردن خروج امام خامنه‌ای از صحنه و بحث‌ جانشینی، وانمود کردند که ایران وارد دوره‌ای می‌شود که خورشید در آن غروب کرده است. در واقع همین شیطنت بدخواهانه هم اعتراف به عظمت رهبری و در اکثریت کامل بودن هواداران ایشان است. پس انقلاب ما و نظام منبعث از آن، از چند جهت در کانون هواداران و جانفشانان اکثریتی خود قرار دارد و اقلیت‌نمایی دشمنان از ایران نمی‌تواند حقیقت را دگرگون کند.

================

لینک خبر:

https://www.pishkhan.com/news/279926
najm137
 
پست ها : 1201
تاريخ عضويت: سه شنبه آپريل 19, 2011 12:37 pm

غائله مهسائیه

پستتوسط najm137 » سه شنبه نوامبر 29, 2022 6:47 am

وكيل خانواده مهسا: تكذيب اظهار نظر پدرمهسا درباره تماس رئيس دولت سيزدهم!!؟ - درخواستهاى خانواده مهسا در موارد پيگيريهاى لازم


وکیل خانواده مهسا امینی: نظریه پزشکی قانونی را در صورت تأیید پزشک معتمدمان می‌پذیریم. محمد صالح نیکبخت وکیل خانواده مهسا امینی گفت: مهسا امینی در سال ۱۳۸۶ یعنی حدود ۱۵ سال پیش در حدود اینکه ۷ سال سن داشته، عمل داشته و عمل جراحی صورت گرفته ولی این عمل هیچ گونه ارتباطی با مرگ او در بیمارستان کسری یا اینکه قبل از آن در جاهای دیگر حوادثی به وجود آمده نداشته است.

یلنا: وکیل خانواده مهسا امینی گفت: مهسا امینی در سال ۱۳۸۶ یعنی حدود ۱۵ سال پیش در حدود اینکه ۷ سال سن داشته، عمل داشته و عمل جراحی صورت گرفته ولی این عمل هیچ گونه ارتباطی با مرگ او در بیمارستان کسری یا اینکه قبل از آن در جاهای دیگر حوادثی به وجود آمده نداشته است.

محمد صالح نیکبخت وکیل خانواده مهسا امینی در واکنش به ماجرای عمل مهسا امینی در بیمارستان میلاد و تایید و تکذیب‌هایی که پیرامون آن صورت می‌گیرد، گفت: مهسا امینی در سال ۱۳۸۶ یعنی حدود ۱۵ سال پیش وقتی ۷ سال سن داشته، عمل داشته و عمل جراحی روی او صورت گرفته ولی این عمل هیچ گونه ارتباطی با مرگ او در بیمارستان کسری یا اینکه قبل از آن در جاهای دیگر حوادثی به وجود آمده نداشته است.

وی تصریح کرد: همه پزشکان پزشکی قانونی هم اعلام کردند بیماری قبلی مهسا امینی ارتباطی با این موضوع ندارد و متاسفانه عده‌ای این مسئله را بهانه کرده‌اند برای اینکه بگویند مهسا در گذشته چنین بیماری داشته و عامل مرگ اصلی او این مریضی بوده است. ما در جلسه شنبه گذشته پزشکی قانونی حضور داشتیم، همچنین پزشکی محترمی که او را معالجه کرده بود، صراحتا قیده شده است که مرگ خانم مهسا امینی، حادثه‌ای که برای او پیش آمده ناشی از آن عملی که صورت گرفته نبوده است.

صالح نیکبخت گفت: همچنین خانواده مهسا امینی در همان جلسه پزشکی قانونی به ما اعلام کردند او غده‌ای بزرگ در بالای چشمش داشته و پیش دکتر شیروانی رفته و او طبق نظر پزشکی اعلام کرد اگر این غده را عمل کنیم یا نکنیم هیچ تاثیری در وضعیت سلامتی او نخواهد گذاشت و جانش در سلامت کامل خواهد بود. اما با وجود چنین غده‌ای که ممکن است در بینایی او تاثیر بگذارد ما برای احتیاط عمل خواهیم کرد. این نهایت موضوعی بوده که برخی این را بهانه کردند که سابقه این بیماری و بیماری‌های دیگر را داشته است.

وکیل خانواده مهسا امینی در ادامه گفت: مهسا امینی به بیماری تیروئید هم مبتلا بوده است. خانم مهسا امینی ۲۲ سال سن داشت و با توجه به وضعیت آب و هوایی غرب کشور که کوهستانی است و به علت باران‌های سیل آسا در آب‌های آنجا به دلیل کمبود ماده لیون، مانند اکثر همشهری‌های خود به بیماری تیروئید مبتلا بوده و اما این بیماری هم هیچ تاثیری در حادثه‌ای که برای او به وجود آمده نداشته است. زیرا به دلیل نتایج آزمایش سالیانه مهسا امینی که توسط پزشک متخصص او انجام می‌شد، صراحتا اعلام شده که نیازی به تهیه قرص بیماری تیروئید نیست و حتی نیازی به تغییر دوز مصرف آن قرص‌ها هم ندارد.

صالح نیکبخت گفت: در جلسه شنبه گذشته پزشکی قانونی، با سوالی که یکی از پزشکان پزشکی قانونی درباره روز حادثه کرده بود مشخص شد مهسا امینی قرص تیروئید خود را مصرف کرده بود و حتی قرص‌هایی که در روزهای غیرعادی برای ایشان تجویز شده بود هم مصرف کرده و حتی پزشک متخصص او هم در ۱۹ یا ۲۰ مرداد هم آزمایش جدیدی گرفتند که مشخص شد هیچ مشکلی ندارد و کاملا صحیح و سالم بوده است.

صالح نیکبخت در پاسخ به این سوال که در جلسه پزشکی قانونی چه جزئیات دیگری از مهسا امینی مطرح شد، گفت: در این جلسه قرار بود ابتدا روز جلسه را به ما اعلام کنند تا پزشکان مورد نظر خود را برای امکان ارتباط و تایید نظریه پزشکی قانونی معرفی کنیم. اما این موضوع را به ما اعلام نکردند. ثانیا در جلسه‌ای که ما حضور داشتیم نظریه پزشکی قانونی درباره جسد مهسا امینی مطرح نشده و لازم است تاکید کنم با توجه به توضیحات همکارم آقای رضایی در جلسه، همچنین درخواست خانواده مهسا امینی در این معیار قرار گرفته بود که ما هیچ جلسه‌ و هیچ نظریه‌ای را بدون جلب نظر پزشکان معتمد مورد نظر، قبول نخواهیم کرد.

وی ادامه داد: برخوردی که آن پزشک پزشکی قانونی با پدر مهسا امینی انجام داده بود که بعدها معاون دادستان تهران حضور او در پزشکی قانونی را تایید کرد، عدم رضایت خانواده مهسا امینی را درپی داشت. بدون حضور پزشک معتمدی که خانواده او برای تایید نظریه پزشکان قانونی درخواست کردند رسیدگی به پرونده مورد قبول نخواهد بود. اگر این نظریه مورد تایید پزشکی قانونی باشد، ایرادی ندارد و ما نیز حق مداخله در نظریه پزشکی قانونی را نداریم اما به صورت طبیعی این حق را داریم که هم اعتراض کنیم و هم از پزشکان معتمدی که از اساتید برجسته مغز و اعصاب هستند و هیچ وابستگی اداری و جناحی ندارند، نظر بخواهیم این مساله نه تنها موجب کسر شأن پزشکی قانونی نمی‌شود بلکه موجب ارتقاء و اعتلای عمومی در نهاد پزشکی قانونی خواهد شد.

وی افزود: ما وکلا و خانواده مهسا امینی درباره مسائل پزشکی قانونی هیچ علم و اطلاعاتی نداریم بلکه آن افراد هستند که تشخیص می‌دهند آیا نظریه پزشکی قانونی منطبق با واقعیت است یا خیر. به طور مشخص اگر آن‌ها نظر دهند در بین عموم واقعی قلمداد خواهد شد و مورد قبول ما خواهد بود و در برابر افکار عمومی هم اعلام خواهیم کرد که این نظریه را خواهیم پذیرفت.

صالح نیکبخت در پاسخ به سوالی درباره صحت و سقم وجود فیلمی از دوربین روی لباس مامور بازداشت‌کننده گفت: در مورد این مسئله، حین دستگیری مهسا امینی، دخترخاله او نیز همراه او بوده است. دخترخاله و برادر مهسا امینی گفتند حین آنکه مامور مهسا را دستگیر کرده به مامور گفتند چون او از سقز آمده و در تهران غریبه بوده و مهمان است از دستگیری او خودداری کند. اما مامور در جواب اصرار دختر خاله او می‌گوید: « برو کنار چون روی لباس من دوربینی وجود دارد که عکس تصویر تو را هم می‌اندازد و اگر تصویر تو هم باشد من بازخواست می‌شوم که چرا تو را بازداشت نکردم» به همین دلیل دخترخاله مهسا موضوع دوربین روی لباس مامور بازداشت‌کننده را گفته است.

وی افزود: من شخصا عکس دوربین مامور بازداشت‌کننده را ندیدم اما می‌خواهم بگویم در بحث وجود دوربین روی لباس مامور دستگیرکننده مهسا امینی، با مسئولان نیروی انتظامی اختلاف نظر وجود دارد. ولیکن دیدن یا ندیدن وکیل نمی‌تواند نفی یا اثبات این موضوع را در پی داشته باشد و ما باید به شهادت دخترخاله مهسا امینی استناد کنیم.

صالح نیکبخت درباره اینکه چه جزئیات دیگری درباره پرونده مهسا امینی وجود دارد که تا به حال گفته نشده است، گفت: ما خواهان این نیستیم که این پرونده فوری و بدون فوت وقت رسیدگی شده و به تمامی جوانب موضوع توجه نشود. یکی از مواردی که وجود دارد این است که ما به دنبال پرونده بالینی مهسا در بیمارستان میلاد هستیم. ما خواهان این هستیم که همه اسناد و مدارکی که می‌تواند اتهام به کسی را ثابت کند، مورد بررسی قرار دهند. از آن اسناد و مدارک مورد نیاز یکی استماع شهادت تمامی آن شهودی است که در حین بازداشت مهسا امینی در پارک طالقانی حضور داشتند و آن‌ها هم جزو بازداشت‌شدگان بودند. دوم درخواست استماع شهادت شهودی را می‌کنیم که در بازداشتگاه گشت ارشاد حضور داشتند و سومین موضوع این است که فیلم‌هایی که در دوربین مامور پلیس و دوربین مدخل ورودی یا در داخل بند وجود داشته و همچنین دوربینی که در داخل بازداشتگاه گشت ارشاد وجود دارد ارائه شده تا بررسی شود و از تمام مامورانی که با ایشان به نوعی برخورد داشتند تحقیقات به عمل آید و این تحقیقات با حضور پدر مهسا امینی و همچنین کسانی باشد که برای انتقال جسد از بازداشتگاه گشت ارشاد به بیمارستان کسری حضور داشتند. وی افزود: اگر این مدارک ارائه شود، قطعا موجب رضایت می‌شود و این هراسی که به وجود آمده است فروخواهد نشست.

صالح نیکبخت در پاسخ به این سوال که آیا شما در این پرونده موردی را دیدید که برخلاف مسیر قانونی پرونده طی شده باشد؟ گفت: من به همراه همکارم آقای رضایی هنوز پرونده را به طور کامل نخواندیم و بدون خواندن پرونده نمی‌خواهیم هیچ اظهارنظری درباره صحت و درستی و نادرستی اینگونه اسناد و مدارک و مستندات بکنیم.

وکیل خانواده مهسا امینی در پاسخ به این سوال که چقدر امیدوار است تا پرونده به نتیجه برسد؟ گفت: انتظار دارم این پرونده مانند پرونده‌های دیگر در گذشته نباشد. هیچ اشکالی ندارد که یک یا چند مامور خاطی را اگر متخلف باشند شناسایی کرده و آن‌ها را مجازات کنند، چه بسا شاید خانواده مهسا اعلام گذشت کنند. اما مجازات افراد یک امر بازدارنده خواهد بود که از تکرار آن جلوگیری می‌کند. این را هم بگویم که مامور پلیس مصون از خطا نیست چراکه مامور پلیس امکان برخورد با افراد مختلف را هم دارد که احتمال بسیاری دارد خطرساز باشند.

صالح نیکبخت گفت: در تماسی که رئیس‌جمهور با خانواده مهسا امینی داشتند به غلط از قول خانواده مهسا امینی گفتند که هیچ پیگیری از سوی رئیس‌جمهور انجام نشده است که این موضوع صراحتا تکذیب می‌شود و تا به امروز هیچ نقل قولی از سوی وکیل و خانواده مهسا امینی درباره تماس تلفنی رئیس جمهور انجام نشده است.

صالح نیکبخت درباره اینکه چه جزئیات دیگری درباره پرونده مهسا امینی وجود دارد که تا به حال گفته نشده است، گفت: ما خواهان این نیستیم که این پرونده فوری و بدون فوت وقت رسیدگی شده و به تمامی جوانب موضوع توجه نشود. یکی از مواردی که وجود دارد این است که ما به دنبال پرونده بالینی مهسا در بیمارستان میلاد هستیم. ما خواهان این هستیم که همه اسناد و مدارکی که می‌تواند اتهام به کسی را ثابت کند، مورد بررسی قرار دهند. از آن اسناد و مدارک مورد نیاز یکی استماع شهادت تمامی آن شهودی است که در حین بازداشت مهسا امینی در پارک طالقانی حضور داشتند و آن‌ها هم جزو بازداشت‌شدگان بودند. دوم درخواست استماع شهادت شهودی را می‌کنیم که در بازداشتگاه گشت ارشاد حضور داشتند و سومین موضوع این است که فیلم‌هایی که در دوربین مامور پلیس و دوربین مدخل ورودی یا در داخل بند وجود داشته و همچنین دوربینی که در داخل بازداشتگاه گشت ارشاد وجود دارد ارائه شده تا بررسی شود و از تمام مامورانی که با ایشان به نوعی برخورد داشتند تحقیقات به عمل آید و این تحقیقات با حضور پدر مهسا امینی و همچنین کسانی باشد که برای انتقال جسد از بازداشتگاه گشت ارشاد به بیمارستان کسری حضور داشتند.

وی افزود: اگر این مدارک ارائه شود، قطعا موجب رضایت می‌شود و این هراسی که به وجود آمده است فروخواهد نشست. انتظار دارم این پرونده مانند پرونده‌های دیگر در گذشته نباشد. هیچ اشکالی ندارد که یک یا چند مامور خاطی را اگر متخلف باشند شناسایی کرده و آن‌ها را مجازات کنند، چه بسا شاید خانواده مهسا اعلام گذشت کنند. اما مجازات افراد یک امر بازدارنده خواهد بود که از تکرار آن جلوگیری می‌کند. این را هم بگویم که مامور پلیس مصون از خطا نیست چراکه مامور پلیس امکان برخورد با افراد مختلف را هم دارد که احتمال بسیاری دارد خطرساز باشند.

در تماسی که رئیس‌جمهور با خانواده مهسا امینی داشتند به غلط از قول خانواده مهسا امینی گفتند که هیچ پیگیری از سوی رئیس‌جمهور انجام نشده است که این موضوع صراحتا تکذیب می‌شود و تا به امروز هیچ نقل قولی از سوی وکیل و خانواده مهسا امینی درباره تماس تلفنی رئیس جمهور انجام نشده است.

=============

لینک خبر:

https://www.entekhab.ir/fa/news/697280/ ... B%8C%D9%85

https://www.entekhab.ir/002vOS
najm137
 
پست ها : 1201
تاريخ عضويت: سه شنبه آپريل 19, 2011 12:37 pm

غائله مهسائیه

پستتوسط najm137 » سه شنبه نوامبر 29, 2022 9:46 am

معاون حشدالشعبي عراق ضمن تجليل از سردار سليمانى براى برچيدن پايگاههاى تروريستي كوردي شمال عراق موشكباران را تاييد نكرد و پيشنهاد مذاكره با دولت كردستان عراق را نمود


تصوير

یک مسئول حشد شعبی عراق تصریح کرد که امروز همه عراقی‌ها اتفاق نظر دارند که وجود حشد شعبی یک ضرورت مهم برای تقویت دستگاه‌های امنیتی در زمینه دفاعی و مبارزه با تروریسم است.
«مهند حسین» معاون مدیر اطلاع‌رسانی حشد شعبی عراق در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری تسنیم در خصوص راه‌های بازگشت آرامش به صحنه سیاسی عراق اظهار داشت: گفتگو بهترین راه حل برای حل اغلب مشکلات سیاسی است، ضرورت دارد همه گروه‌های سیاسی در میز گفتگو با یکدیگر بنشینند تا به نتایجی که ملت عراق به آن چشم دوخته‌اند، دست یابند. بدون گفتگو و جلسات در میز گفتگو نمی‌توانیم به هیچ نتیجه‌ای دست یابیم.

حشد عنصر تکمیل‌کننده ساختار امنیتی عراق

وی در پاسخ به این سؤال که آخرین وضعیت میدانی و امنیتی عراق و نقش حشد شعبی در مبارزه با تروریست‌های تکفیری دوشادوش نیروهای امنیتی و ارتش چگونه است؟ خاطر نشان کرد: نیروهای امنیتی و حشد شعبی همواره به مقابله با دشمنان و تروریسم می‌پردازند، امروز همه عراقی‌ها اتفاق نظر دارند که وجود حشد شعبی یک ضرورت مهم برای تقویت دستگاه‌های امنیتی در زمینه دفاعی و مبارزه با تروریسم است.

حسین افزود: حشد عنصر تکمیل‌کننده دستگاه‌های امنیتی عراق است و امروز ملت عراق، به لطف خون‌های پاکی که در راه آزادسازی کشور و مقدسات و بندگان (از چنگال تروریسم) ریخته شد، از نعمت امنیت و آرامش بهره می‌برند.

اهل سنت عنصر مهم ساختار حشد شعبی در مناطق آزاد شده

از این مسئول حشد شعبی سؤال شد که آیا حشد شعبی برای همکاری با گروه‌ها و نیروهای اهل سنت در خصوص حفظ امنیت مناطقی که تحت تهدیدهای گروه‌های تروریستی قرار دارد، طرح و یا برنامه خاصی دارد؟ مهند حسین در پاسخ به این سؤال گفت : امروز بیش از سی و پنج هزار نفر از اهل سنت در ساختار امنیتی حشدی عراق حضور دارند، امروز شمار زیادی از برادران اهل سنت در تمام مناطق عراق به ویژه مناطق آزاد شده از لوث تروریسم، عضو حشد شعبی هستند، به همین سبب بازگشت مجدد تروریسم، به لطف وجود این نیروهای حشد شعبی از برادران اهل سنت، دشوار است.

امروز این اتحاد و همبستگی و دیدگاه واضح و روشن حشد شعبی که فرمانده شهید، حاج ابومهدی المهندس پایه‌گذاری کرد، در حال ثمر دادن است و ما به لطف این همبستگی و اتحاد حشد شعبی در مناطق مختلف در امنیت به سر می‌بریم.

لزوم اخراج گروه‌های تروریستی، لابی صهیونیستی و آمریکایی از اقلیم کردستان عراق

وی درباره فعالیت گروه‌های تروریستی در شمال عراق و راه‌های اخراج آنها اظهار داشت: برخی تروریست‌ها در کردستان عراق در شمال کشور حضور دارند، و این مسئله باید از طریق گفتگو و تفاهم با مسئولان و رهبران اقلیم حل و فصل شود تا درباره سازوکاری برای رهایی از وجود این گروه‌های تروریستی تفاهم و توافق به دست آید.

حضور این گروه‌های تروریستی، بدنامی برای عراق به دنبال آورده است، بسیاری از این گروه‌های تروریستی به کشورهای همسایه تعدی می‌کنند، همچنین باید به حضور آمریکا در شمال عراق اشاره کرد که به زیان کشور است، لابی صهیونیستی هم در کردستان عراق فعال است، باید تفاهم و توافق برای اخراج این گروه‌ها و سازمان‌های تروریستی که به همسایگان حمله می‌کنند، به دست آید، لابی صهیونیستی هم باید از کردستان عراق خارج شود، نیروهای اشغالگر هم باید از اقلیم خارج شوند که اقداماتشان به زیان عراق و عراقی‌هاست.

«مهند حسین» معاون مدیر اطلاع‌رسانی حشد شعبی عراق در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری تسنیم كفت: وی درباره فعالیت گروه‌های تروریستی در شمال عراق و راه‌های اخراج آنها اظهار داشت: برخی تروریست‌ها در کردستان عراق در شمال کشور حضور دارند، و این مسئله باید از طریق گفتگو و تفاهم با مسئولان و رهبران اقلیم حل و فصل شود تا درباره سازوکاری برای رهایی از وجود این گروه‌های تروریستی تفاهم و توافق به دست آید.

حضور این گروه‌های تروریستی، بدنامی برای عراق به دنبال آورده است، بسیاری از این گروه‌های تروریستی به کشورهای همسایه تعدی می‌کنند، همچنین باید به حضور آمریکا در شمال عراق اشاره کرد که به زیان کشور است، لابی صهیونیستی هم در کردستان عراق فعال است، باید تفاهم و توافق برای اخراج این گروه‌ها و سازمان‌های تروریستی که به همسایگان حمله می‌کنند، به دست آید، لابی صهیونیستی هم باید از کردستان عراق خارج شود، نیروهای اشغالگر هم باید از اقلیم خارج شوند که اقداماتشان به زیان عراق و عراقی‌هاست.

===========

لینک خبر:

https://www.tasnimnews.com/fa/news/1401 ... 8%A7%D9%82
najm137
 
پست ها : 1201
تاريخ عضويت: سه شنبه آپريل 19, 2011 12:37 pm

غائله مهسائیه

پستتوسط najm137 » سه شنبه نوامبر 29, 2022 2:29 pm

درباره گشت ارشاد، مهسا امینی، حوادث اخیر


در نشست ۹۰ استاد دانشگاه تهران با رئیس دانشگاه چه گذشت؟

تصوير

«خانه گفت‌وگوی دانشگاه تهران» روز یکشنبه دهم مهر ماه با حضور نزدیک ۹۰ نفر از اساتید دانشگاه تهران از رشته‌ها، تخصص‌ها و گرایش‌های فکری مختلف رسماً تشکیل شد.

آفتاب‌‌نیوز : در اولین نشست از خانه گفت‌وگوی دانشگاه تهران که به دعوت جناب آقای سیدمحمد مقیمی، رئیس دانشگاه تهران برگزار شد، مدعوین به بحث و بررسی موضوع گشت ارشاد و حادثه اخیر پیرامون مرگ تلخ مهسا امینی پرداخته و موضوع از ابعاد گوناگون و با نگاه کارشناسانه متخصصین خبره حوزه‌های مختلف کشور با هدف ایجاد فضای گفتگو و تعامل میان آحاد جامعه بررسی شد.

در این دیدار تقی آزاد ارمکی، عضو هیأت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، لعیا جنیدی، عضو هیأت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، فهیمه فرهمندپور، عضو هیأت علمی دانشکده معارف و اندیشه اسلامی دانشگاه تهران، پیروز حناچی، عضو هیأت علمی دانشکده معماری دانشگاه تهران، محمود نیلی احمدآبادی، عضو هیأت علمی دانشکده متالورژی و مواد دانشگاه تهران، غلامعلی حداد عادل، استاد پیشکسوت دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، مهدی سنایی، عضو هیأت علمی دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران، ابراهیم متقی، رئیس دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، صادق زیباکلام، عضو هیأت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، الهام امین‌زاده، عضو هیأت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، محمدجواد ظریف، عضو هیأت علمی دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران، حجت‌الاسلام و المسلمین سید محمدحسن ابوترابی فرد، علی طیب‌نیا، عضو هیأت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران، الهه کولائی، عضو هیأت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، صادق واعظ زاده، استاد دانشکدگان فنی دانشگاه تهران، حسین عباسی‌نژاد، عضو هیأت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران، غلامعلی افروز، عضو هیأت علمی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران، علی مطهری، عضو هیأت علمی دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران، رضا فرجی دانا، عضو هیأت علمی دانشکده مهندسی برق و کامپیوتر دانشگاه تهران، سعیدرضا عاملی، عضو هیأت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و دیگر اساتید مطرح دانشگاه تهران حضور داشتند.

گزیده اظهارات برخی اساتید در این نشست:

علی مطهری: دعوت به گفتگو کنید. خانمی که روسری خود را آتش زده بیاید حرفش را بزند.

ابراهیم متقی: تغییر نسلی شکل گرفته است؛ همه کسانی که سال ۸۸ از کشور خارج شدند، جذب کجا شدند؟ معاون وزیر ارشاد شده رییس ایران اینترنشنال!

محمدجواد ظریف: ما مردمی داریم که در برابر حرف نادرست مقاومت می‌کنند. اشتباه بزرگی است، اگر فکر می‌کنیم می‌توانیم مردم را نادیده بگیریم. تصور اینکه بتوان مردم را خشونت حفظ کرد، تصوری است که خدا به پیغمبر می‌فرماید تو هم نمی‌توانی.

حدادعادل: جامعه ما به سرعت به سمت دوقطبی شدن پیش می‌رود. یک عده حزب اللهی محض، یک عده هم ۱۰۰ درصد مخالف آنها.

محمود نیلی احمدآبادی: شورای انقلاب فرهنگی کمتر در کار دانشگاه‌ها دخالت کند.

تقی آزاد ارمکی: وقتی مداح‌ها در این کشور حاکم هستند چرا سلبریتی‌ها نباید نقش آفرین باشند؟

صادق زیباکلام: حکومتی داریم که هیچ نهاد مستقلی نمی‌خواهد.

پیروز حناچی: نگاهی در کشور وجود دارد که همه مسائل را امنیتی می‌کند. این بزرگترین سم برای کشور است.

==========

لینک خبر:

https://aftabnews.ir/fa/news/798691/%D8 ... 8%B4%D8%AA
najm137
 
پست ها : 1201
تاريخ عضويت: سه شنبه آپريل 19, 2011 12:37 pm

غائله مهسائیه

پستتوسط najm137 » سه شنبه نوامبر 29, 2022 2:44 pm

فراوانی جاسوسهاى صهيونيست اسرائيلی در تهران


عصر ایران/یک کانال تلویزیون صهیونیستی گزارشی اختصاصی و میدانی از اعتراضات و اغتشاشات شبانه در خیابان های تهران پخش کرده است.

تصوير

به گزارش وبگاه "تایمز اسراییل"، شبکه 12 تلویزیون اسراییل شب گذشته یک گزارش مخفیانه و اختصاصی را از اعتراضات شبانه در تهران پخش کرد. در این گزارش که تاریخ ضبط آن مشخص نیست، گزارشگر شبکه 12 که برای شناسایی نشدن خود، نقاب به صورت زده و صدایش تغییر داده شده بود، با سلام به " شالوم اوهاد" مجری اخبار کانال 12 تلویزیون اسراییل، گزارش خود را از سطح شهر تهران و در کنار گروهی از معترضان روایت کرد.

گزارشگر کانال 12 در ابتدای گزارش خود به خبرنگار کانال 12 سلام کرد و گفت :" من در کنار معترضان در تهران هستم... و اکنون در حال فیلمبرداری مخفیانه از تظاهرات هستم." این گزارشگر سپس صحنه هایی را از شعارهای خیابانی معترضان نشان داد و حتی با چند تن از آنها برای گزارش خود مصاحبه کرد.

بر اساس گزارش تایمز اسراییل، معلوم نیست این گزارش در چه تاریخی ضبط شده است و به نظر می رسد تاریخ آن در زمان اوایل اعتراضات باشد؛ چون در هفته اخیر اعتراضات خیابانی چندانی در ایران انجام نمی شود.

توسعه از تفوذ مخفى در ارگانهای عالی حكومتی (سپاه و وزارت دفاع و وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه و انرژی اتمی ووو) تا كف خيابان به عنوان گزارشگر اغتشاشات

===============

لینک خبر:

https://akharinkhabar.ir/politics/9303798/%E2%80%8F
najm137
 
پست ها : 1201
تاريخ عضويت: سه شنبه آپريل 19, 2011 12:37 pm

غائله مهسائیه

پستتوسط najm137 » چهارشنبه نوامبر 30, 2022 6:45 am

گزارش ویژه رویترز: سیا چگونه جاسوسان ایرانی خود را لو داد و دورانداخت؟


تجربه حسینی از همکاری با سیا و رهاشدن از سوی این سازمان، تجربه بی‌نظیری بود. رویترز در مصاحبه با شش نفر از مخبران سابق سیا در ایران متوجه شد که این آژانس تا چه حد در بحبوحه جمع‌آوی اطلاعات از ایران بی‌دقت عمل می‌کرده و تا چه حد جان کسانی را که خود را فدای کمک به ایالات‌متحده می‌کردند، به خطر انداخته است... تنها چنددقیقه به خروج این جاسوس از تهران مانده بود که دستگیر شد...

اواخر سال ۱۳۸۹ بود و غلامرضا حسینی در فرودگاه امام خمینی، خود را برای پرواز به بانکوک آمده می‌کرد. این مهندس صنایع قرار بود در این سفر با گردانندگان آژانس اطلاعات مرکزی دیدار داشته باشد. اما پیش از آن که او بتواند مالیات خروج از کشور خویش را بپردازد، دستگاه خودپرداز فرودگاه، کارت او را نامعتبر اعلام کرد. و لحظاتی بیشتر طول نکشید که یک افسر امنیتی از حسینی خواست پاسپورتش را به او نشان بدهد.

حسینی گفت که او را به سالن خالی VIP آورده و ازش خواسته بودند روی کاناپه‌ای بنشیند. او که برای چند لحظه تنها مانده بود و حضور دوربین‌های امنیتی را نیز در اطراف خود حس نمی‌کرد دست در جیبش کرد و کارت حافظه‌ای را که پر از اسرار دولتی بود و می‌توانست او را به بالای چوبه دار بکشاند، از جیب خود بیرون آورد. او کارت را در دهانش فرو داد و تکه‌تکه‌اش کرده و قورت داد.

حسینی گفت که چندی نگذشته بود که مأموران وزارت اطلاعات وارد اتاق شدند و مراحل بازجویی را که با ضرب‌و‌شتم متهم نیز همراه بود، آغاز کردند. اما نه تکذیب‌کردن‌های حسینی این میان تأثیری داشت و نه کارت حافظه‌ای که نابودش ساخته بود... انگار آنها از قبل همه‌چیز را می‌دانستند؛ اما چطور؟

تصوير

حسینی به رویتزر گفت: «اینها اسراری بودند که او هیچ‌گاه به کسی نگفته بود.» او در تمام لحظاتی که از بهت نمی‌توانسته حتی آب دهانش را قورت بدهد، داشت به این فکر می‌کرد که آیا ممکن است خود سیا او را فروخته باشد؟! مهندس ایرانی، غلامرضا حسینی، پس از محکومیتش به اتهام جاسوسی برای سازمان اطلاعات مرکزی امریکا (سیا) نزدیک به یک‌دهه از عمر خویش را در زندانی در تهران گذراند. او گفت که آژانس نیز پس از دستگیرشدن او در سال ۲۰۱۰ رهایش کرده بود.

تحقیقات یک‌ساله رویترز در مورد نحوه برخورد این آژانس با مخبرانش نیز مشخص کرد که حسینی از جانب سیا نادیده گرفته شده است. یک سیستم معیوب و مخفیانه ارتباطی سیا، شناسایی و دستگیری حسینی را برای ایران ممکن ساخته بود. حسینی که نزدیک به یک‌دهه زندانی بود و برای اولین‌بار بود که مصاحبه می‌کرد، گفت که حتی پس از آزادی‌اش در سال ۲۰۱۹ نیز آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا خبری از او نگرفته بود.

البته سیا نیز لزومی ندیده بود که به این ادعای حسینی پاسخی بدهد. تجربه حسینی از همکاری با سیا و رهاشدن از سوی این سازمان، تجربه بی‌نظیری بود. رویترز در مصاحبه با شش نفر از مخبران سابق سیا در ایران متوجه شد که این آژانس تا چه حد در بحبوحه جمع‌آوی اطلاعات از ایران بی‌دقت عمل می‌کرده و تا چه حد جان کسانی را که خود را فدای کمک به ایالات‌متحده می‌کردند، به خطر انداخته است.

یکی از مخبران گفت که سیا به او دستور داده است اطلاعات خود را در ترکیه و به محلی که آژانس می‌دانست تحت نظارت ایران است، ارسال کند. مرد دیگری نیز که از کارمندان سابق دولت بود و برای دریافت ویزای امریکا به ابوظبی سفر کرده، ادعا می‌کند که یکی از افسران سیا در تلاش ناموفقی که برای پیوستن به شبکه جاسوسی امریکا داشت، در بازگشت به ایران دستگیر شده است.

این اقدامات تهاجمی از جانب سیا، چشم‌انداز چندانی را برای موفقیت جاسوسان ایرانی در دست‌یابی به اطلاعات انتقادی باقی نمی‌گذارد. شش ایرانی نیز اعلام کردند که زمان دستگیری‌شان، آژانس هیچ کمکی نه به خودشان کرده است و نه به خانواده‌های آنها.

جیمز اولسون، رئیس سابق سازمان ضدجاسوسی سیا گفت که ازین موارد کاملاً بی‌اطلاع است. اما ضمناً اعلام کرد که هرگونه مصالحه‌ی غیر‌ضروریِ آژانس با منابع خود، شکستی حرفه‌ای و در عین‌حال اخلاقی محسوب می‌شود.

اولسون گفت: «خجالت‌آور است که با بی‌دقتی خود امکان نفوذ به سیستم خود را فراهم کنیم. اگر مردم بهای اعتماد خویش به ما را با اشتراک‌گذاری اطلاعات‌شان بپردازند، آن‌گاه باید گفت که در صورت نفوذ منابع خارجی به شبکه، ما متحمل شکستی اخلاقی شده‌ایم.»

براساس گزارشات خبری و اظهارات سه مقام سابق امنیت ملی ایالات‌متحده، این افراد به عنوان بخشی از یک فرآیند پاکسازی گسترده که از سال ۲۰۰۹ در ایران آغاز شده به زندان افتاده‌اند... تهران در گزارش های رسانه‌های دولتی گفته است که در نهایت موفق شده است ده‌ها تن از خبرچینان سیا را به دام بیندازد.

رویترز در تهیه این روایت، با شش ایرانی که مابین سال‌های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۵ توسط دولت‌شان به جاسوسی محکوم شده بودند، ده‌ها ساعت مصاحبه انجام داده است. در ادامه نیز جهت بررسی گزارشات این افراد، با ۱۰ مقام سابق اطلاعاتی ایالات‌متحده نیز که از عملیات ایران اطلاع داشتند، مصاحبه کرده بود... ضمن آنکه این منبع خبری، سوابق و گزارشات خبری دولت ایران را نیز مورد بررسی قرار داده است.

هیچ‌یک از مقامات سابق یا فعلی ایالات‌متحده در گفتگو با رویترز، هویت منابع سیا را افشا یا تأیید نکردند. سیا از هرگونه اظهارنظری در مورد یافته‌های رویترز یا عملیات آژانس اطلاعاتی در ایران خودداری کرد و یکی از سخنگویان آن اعلام کرد که این سازمان تمام تلاش خود را برای محافظت از افرادی که برای این آژانس کار می‌کنند، انجام می‌دهد.

وزارت امور خارجه ایران و نمایندگی آن در سازمان ملل متحد نیویورک نیز درخواست‌های اظهارنظر را بی‌پاسخ گذاشته‌اند. حسینی (از میان این شش مرد که رویترز با آنها مصاحبه کرده بود) تنها کسی بود که اعلام کرد که به او یک ابزار پیام‌رسانیِ آسیب‌پذیر اختصاص داده شده بود.

اما تحلیل دو متخصص امنیت سایبری نشان داد که همان سیستم ارتباط آنلاین مخفی که حالا از بین رفته و حسینی از آن استفاده می‌کرده است، احتمال دارد که لااقل ۲۰ جاسوس ایرانی دیگر و یحتمل صدها خبرچین دیگر را که در کشورهای دیگری فعالیت می‌کنند، افشا کرده باشد.

این پلتفرم پیام‌رسانی که تا سال ۲۰۱۳ کار می‌کرده، در وب‌سایت‌های خبری و سرگرمی پنهان بوده و جاسوسان می‌توانستند از طریق آن با سیا ارتباط برقرار کنند. لازم به ذکر است که رویترز به همراه چهار مقام سابق امریکایی، وجود این پلتفرم را تأیید کرده است.

این شکست‌ها در سال‌های آینده آژانس را متأثر خواهدساخت. نیویورک‌تایمز گزارش داده که رهبری سیا هشدار داده که بخش عمده شبکه جاسوسی خود را در ایران از دست داده است و بی‌نظمی‌های موجود همچنان مأموریت آژانس در سراسر جهان را نیز به مخاطره می‌اندازد.

«این یک هدف اطلاعاتی بسیاری جدی برای نفوذ به برنامه تسلیحات هسته‌ای ایران بود. و اولویتی بالاتر از آن وجود ندارد.» سیا، ایران را یکی از سخت‌ترین اهداف خود می‌داند. کشور امریکا از سال ۱۹۷۹، یعنی زمانی که دانشجویان ایرانی سفارت امریکا در تهران را تصرف کردند، هیچ حضور دیپلماتیکی در ایران نداشته است.

افسران سیا در عوض ناچار به استخدام مأمورانی بالقوه در خارج از این کشور و یا برقراری ارتباط به صورت آنلاین هستند. و حضور محلی ضعیف امریکا در ایران، در بحبوحه ناآرامی‌های اخیر در کشور ایران، موقعیت ایالات‌متحده را ازین باب در شرایط نامناسبی قرار داده است. چهار افسر اطلاعاتی سابق در مصاحبه با رویترز اعلام کردند که سیا جهت کسب اطلاعات بیشتر و مهار آمال هسته‌ای کشور ایران، حاضر به تحمل ریسک‌های بیشتر نیز هست.

جیمز لالر، افسر سابق سیا که حیطه تمرکزش، سلاح‌های کشتار جمعی و ایران را شامل می‌شود گفته است: «اولویتی بالاتر از این وجود ندارد. بنابراین زمان تحلیل هزینه-منفعت، باید انتظار میزان باورنکردنی سود را داشت.» در باب جنگ در سایه، که چندین دهه است میان امریکا و ایران برقرار است، مطالب زیادی نگاشته شده. اما شش خبرچینی که برای اولین بار با رویترز مصاحبه کردند، گزارشی بی‌سابقه ازین بازی مرگبار جاسوسی در مقام یک نیروی سیا ارائه داده‌اند.

این شش ایرانی هر کدام از ۵ تا ۱۰ سال حبس کشیده‌اند. و ۴ نفرشان، از جمله حسینی، پس از آزادی در ایران مانده‌اند و کماکان در معرض بازداشت مجدد قرار دارند. دو نفر از آنها نیز از کشور گریخته‌اند... آنها پناهنده‌اند، بی آنکه تابعیتی داشته باشند. این شش مرد همگی اذعان کردند که مدیران سیا هیچ قولی مبنی بر یاری‌رساندن در صورت دستگیری این افراد نداده‌اند... اما همگی کماکان بر این باور بودند که کمک‌های ایالات‌متحده روزی خواهد رسید.

اختلالات پیش‌آمده در بازوهای جاسوسی سیا می‌تواند اعتبار این سازمان را برای بازسازی شبکه جاسوسی خودش به چالش بکشاند. رسانه‌های دولتی این کشور برخی ازین موارد را اعلام کرده و این آژانس را سست و بی‌کفایت معرفی نمودند. حسینی به رویترز گفت که این لکه ننگی برای دولت امریکاست.

تامی کاپرمن تورپ، سخنگوی سیا، ضمن خودداری از اظهارنظر در مورد پرونده حسینی و سایر ایرانیان دستگیرشده، گفت که سازمان سیا هرگز نسبت به زندگی کسانی که به آژانس کمک می‌کنند، بی‌توجه نخواهد بود. تورپ گفت: «سیا تعهدات خود را برای محافظت از افرادی که با ما همکاری می‌کنند بسیار جدی می‌گیرد. و این تصور که برای حفظ آنها تلاش نمی‌کند، کاملاً نادرست است.»

حرکت بلند حسینی به سمت جاسوسی، پس از طی‌کردن مسیری پر فرازونشیب به سوی شغلی پردرآمد اتفاق افتاد. او که مدرک تحصیلی خود را به رویترز نشان داده، فرزند یک خطاط است و بزرگ‌شده تهران. گویا به تراش‌کاری و مکانیک خودرو نیز آشناست. او گفت که در طول تحصیلش، آموزگاران به هوش حسینی پی برده و او را تشویق به تحصیل در رشته مهندسی صنایع در دانشگاه امیرکبیر کرده‌اند. حسینی گفت که یکی از اساتیدش در این دانشگاه او را با دانشجوی سابقی که در ارتباط با دولت ایران بوده، لینک کرده... گویا آن دانشجوی سابق، بعدها به شریک تجاری حسینی تبدیل شده بود.

شرکت مهندسی آنها که در سال ۲۰۰۱ تأسیس شد، ارائه‌دهنده خدماتی برای کمک به کسب‌و‌کارهای مرتبط با بهینه‌سازی مصرف انرژی بود. حسینی گفت که ابتدای امر این شرکت عمدتاً با کارخانه‌های مواد غذایی و فولاد کار می‌کرده و به مرور زمان آغاز به انعقاد قراردادهایی با صنایع انرژی و دفاعی ایران کرد. روایت حسینی از سوابق حرفه‌ای‌اش، در شرکت‌ها و رسانه‌های ایرانی و نیز در طول مصاحبه با شش تن از همکارانش مورد تأیید قرار گرفته است.

حسینی گفت که موفقیت این شرکت باعث شد که او خانه بزرگی خریده و خانواده خود را ثروتمند کند. او دیگر می‌توانسته ماشین‌های وارداتی بخرد و تعطیلات خود را در سفرهای خارجی بگذراند. اما در سال‌هایی که از پی انتخاب محمود احمدی‌نژاد آمد، یعنی فاصله سال‌های ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۳، کسب‌و‌کار او دچار رکود شد.

تصوير

تصویر غلامرضا حسینی در سال ۱۳۸۴ در پارک علم و فناوری دانشگاه تهران. او گفت که بعدها اطلاعاتی را در مورد دو سایت مهم هسته‌ای ایران در اختیار سیا قرار داده است.

در دوران حکمرانی احمدنژادِ تندرو، نیروهای امنیتی ایران تشویق به ورود به بخش صنعتی شده و کنترل ارتش بر پروژه‌های تجاریِ سودآور را افزایش دادند. فعالان دموکراسی ایران گفتند که شرکت‌های تأسیس‌شده اغلب خود را تا نقش پیمان‌کاران فرعی در مقابل این گروه تازه‌وارد تنزل دادند. حسینی گفت که طولی نکشید که او مجبور شد بعضی قراردادهایش را از طریق این لینک‌های تازه منعقد کند و کاهش درآمد وادارش کرد برخی از کارگرانش را اخراج نماید.

حسینی در بازگوییِ وقایع یک دهه بعد گفت: «آنها با کار آشنایی نداشتند... اما موقع سهم‌گیری، بخش اعظم به خودشان تعلق می‌گرفت. فرض بگیرید که رئیس شرکت هستید و صددرصد کار را یک‌تنه انجام می‌دهید... اما در نهایت عمده درآمد سهم پایین‌ترین افراد می‌شود... این تجاوز مطلق بود.» هم‌زمان، لفاظی‌های امریکا علیه احمدی‌نژاد نیز در حال افزایش بود. از نظر واشنگتن، احمدی‌نژاد محرکی خطرناک بود که آمادگی ساخت تسلیحات هسته‌ای را داشت. حسینی کم‌کم حس می‌کرد که زندگی‌اش به تبع سیستمی بی‌نظم به قهقرا می‌رود... و این بر عصبانیتش می‌افزود.

او اعتراف کرد که یک روز در سال ۲۰۰۷ وب‌سایت عمومی سیا را باز کرده و برای تماس با آژانس روی لینکی کلیک کرده است: «من مهندسی هستم که در سایت هسته‌ای نطنز کار کرده و اطلاعاتی دارم.» نطنز، واقع در ۲۰۰ مایلی جنوب تهران، از مراکز اصلی غنی‌سازی اورانیوم است. سوابق آرشیو‌شده از شرکت مهندسی آقای حسینی از سال ۲۰۰۷ نشان می‌دهد که این شرکت روی پروژه‌های برق غیرنظامی کار می‌کرده است. رویترز به صورت مستقل نتوانست کار حسینی در نطنز را تأیید کند. یک ماه بعد، حسینی در کمال ناباوری دید که ایمیلی از جانب سیا دریافت کرده است.

عضویت در گروه؟

حسینی گفت که سه ماه پس از آن تماس به دوبی پرواز کرد. در بازار شیک سوق مدینه جمیرا به دنبال زنی بلوندی گشت که کتابی مشکی در دستش بود. حسینی بیرون رستورانی در محل قرار منتظر ماند... تا آنکه زن به همراه مردی از راه رسید. مدیر رستوران، آنها را به سمت میزی در گوشه خلوت رستوران راهنمایی کرد. این زن خود را کریس معرفی کرد. او به زبان انگلیسی حرف می‌زد و همراهش صحبت‌هایش را به فارسی بازگردان می‌کرد. زن در حال نوشیدن شامپاین گفت که آنها همان‌هایی هستند که حسینی در پلتفرم چت گوگل باهاشان پیام ردوبدل کرده است. او از حسینی در مورد کارش پرسید.

حسینی توضیح داده بود که شرکتش چندین سال پیش روی قراردادهایی برای بهینه‌سازی جریان برق در سایت نطنز کار می‌کرده... عملی متعادل‌کننده و پیچیده برای حفظ سرعت چرخش سانتریفیوژها... در حدی که متناسب با سرعت مورد نیاز برای غنی‌سازی اورانیوم باشد. نظنز واقع در مرکز ایران، قلب برنامه هسته‌ای تهران بود که به گفته دولت ایران، هدفش غیرنظامی بود. اما واشنگتن این سایت را هسته اصلی فشار ایران برای دست‌یابی به سلاح هسته‌ای می‌دانست.

حسینی به کریس گفت که شرکتش، پیمانکار فرعیِ شرکت «کالای الکتریک» بوده است... همان شرکتی که در سال ۲۰۰۷ به دلیل نقش ادعایی آن در برنامه توسعه هسته‌ای ایران، تحریم شده بود. او افزود که حالا به دنبال قراردادهای دیگر در سایر سایت‌های حساس نظامی و هسته‌ای است. کالای الکتریک، پاسخی به درخواست‌های اظهارنظر نداده است.

روز بعد آنها یک بار دیگر با هم ملاقات کردند؛ این بار در اتاق هتل حسینی، اتاقی مشرف به خلیج‌فارس. حسینی در این دیدار نقشه‌ای مقابل آنها روی میز باز کرده بود که برق متصل به تأسیسات هسته‌ای نطنز را نشان می‌داد. حسینی به یاد می‌آورد که زمان انجام این کار دهان کریس از حیرت باز مانده بود. حسینی توضیح داد که با وجود چندساله بودن عمر نقشه، باز هم می‌شد از نمادهای آن، میزان نیرویی را که به تأسیسات جریان می‌یابد تخمین زد... مبنایی که به واشنگتن در برآورد شمار سانتریفیوژهای فعال کنونی یاری می‌رساند. حسینی بر این باور بود که این شواهد می‌توانند برای ارزیابی میزان پیشرفت به سوی پردازش اورانیوم بسیار غنی مورد نیاز برای تولید سلاح هسته‌ای مورد استفاده قرار گیرد.

حسینی گفت که آن زمان ازین موضوع اطلاع نداشته که نطنز از قبل در تیررس مقامات امریکایی بوده. تحلیل‌گران امنیتی به این نتیجه رسیدند که در همان سال، واشنگتن و اسرائیل، سلاحی سایبری پرتاب کردند که سانتریفیوژها را خراب و آنها را به ویروس آلوده می‌کرد... ویروسی که غنی‌سازی اورانیوم در نظنز را برای سال‌های آینده غیرممکن می‌ساخت. رویترز نتوانست تأیید کند که آیا اطلاعات حسینی نیز به آن خرابکاری سایبری یا سایر عملیات‌ها کمکی کرده است یا نه.

تصوير

محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور وقت در سال ۲۰۰۸ و در حال بازدید از تأسیسات هسته‌ای نطنز

حسینی گفت که سیا در جلسات بعدی از او خواسته که توجه خود را به هدف گسترده‌تر ایالات‌متحده متمرکز کند: یعنی شناسایی نقاط بحرانی احتمالی در شبکه سراسری برق ایران، که در صورت اصابت موشک یا خرابکاری منجر به خاموشی طولانی‌مدت و فلج‌کننده می‌شود. حسینی گفت که در طول سه سال، در مجموع ۷ جلسه در تایلند و مالزی با سیا دیدار داشته است. او برای نشان‌دادن شواهدی از سفرهای خود، عکس‌هایی از مُهرهای ورودی در پاسپورتش را برای همه سفرها (به جز دو سفر اول، که به بیان خودش از پاسپورتی قدیمی‌تر که حالا دور انداخته، استفاده کرده بود) ارائه داد.

حسینی گفت که با پیشرفت روابط، یک مرد جایگزین کریس شد... مردی که توسط مقاماتِ ارشدتر در عملیات سیا، و نیز کارشناسانِ فنیِ آشنا به اصطلاحات تخصصی همراهی می‌شد. این نقش تازه، حسینی را تهییج کرده و حس هدفمندی بیشتری به کارش تزریق کرده بود. او تلاش کرد تجارتی راه بیندازد که به او در دستیابی به اطلاعاتِ مورد نیاز سیا، کمک کند. به بیان او بدین ترتیب شرکتش، جهت ارزیابی نیازهای برقی یک پروژه عظیم تجاری در شمال تهران، با واحدی از ستاد، تحت کنترل مقامات عالی ایران، قراردادی منعقد ساخت.

حسینی گفت که به نمایندگی از این سازمان، شرکت دولتی برق توانیر را برای تأمین برق مورد نیاز توسعه گسترده تحت فشار قرار داد. وقتی توانیر گفت که برق کافی برای پاسخ‌گویی به نیازهای عظیم پروژه ندارد، حسینی درخواست ارائه تحلیلی عمیق از شبکه سراسری را کرد. چنین تحلیلی به او امکان دسترسی به نقشه‌هایی را می‌داد که چگونگی جریان‌یافتن برق به سایت‌های هسته‌ای و نظامی، و نیز نحوه خرابکاری در نقاط حساس شبکه را نشان می‌دادند.

ستاد و توانیر، درخواست‌های اظهارنظر را بی‌پاسخ گذاشتند. در آگوست ۲۰۰۸ و یک سال پس از جاسوس‌شدن حسینی، او در هتلی در دوبی با افسری مسن‌تر که شانه‌های پهنی هم داشت ملاقات کرده بود. غلامرضا حسینی می‌گوید که یکی از افسران سیا، این عروسک خرسی را به عنوان هدیه‌ای برای دخترش به او داده بود.

حسینی سخنان افسر مزبور را این‌طور بازگو کرد: «ما باید تعهدات خود را گسترش دهیم.» او کاغذی به حسینی داده و از او خواسته بود متعهد شود که اطلاعاتی که به اشتراک می‌گذارد، در اختیار هیچ دولت دیگری قرار نخواهد گرفت. پس از آن افسر دیگری به حسینی یک سیستم ارتباط مخفی را نشان داده بود که از آن می‌توانست برای دسترسی به گردانندگان خود استفاده کند: یک وب‌سایت ابتدایی فوتبالِ فارسی‌زبان با نام Iraniangoals.com. که واردکردن رمز عبور در نوار جستجوی باعث می‌شد پنجره پیام‌های مخفی باز شده و حسینی بتواند اطلاعاتی ارسال کرده و دستورالعمل‌های سیا را نیز دریافت کند.

حسینی در جریان یکی از همین سفرها ازین که تولد سه‌سالگی دخترکش را از دست داده، ابراز تأسف کرده بود و یکی از افسران سیا برایش خرسی عروسکی خرید و آن را حسینی داد که به فرزندش بدهد. حسینی به رویترز گفت: «آنجا بود که حس کردم واقعاً به این تیم ملحق شده‌ام.»

نقصان سیستم مخفی

آنچه حسینی از آن بیخبر بود این بود که قدرتمندترین سازمان اطلاعاتی جهان، ابزاری را در اختیار او گذاشته که همان ابزار منجر به دستگیری‌اش نیز می‌شود. در سال ۲۰۱۸، یاهو‌نیوز گزارش داد که یک سیستم ارتباط مخفی مبتنی بر وب معیوب، منجر به دستگیری و اعدام ده‌ها تن از مخبران سیا در ایران و چین شده است.

رویترز، سایت ارتباطی محرمانه سیا (Iraniangoals.com) را در آرشیوی اینترنتی در دسترس عموم قرار داد. و پس از آن از دو تحلیلگر مستقل سایبری (بیل مارکزاک از دانشگاه تورنتو و زک ادواردز از ویکتوری مدیوم) خواست که بررسی کنند که ایران چطور ممکن است از نقاط ضعف فناوریِ خود سیا، برای افشای هویت حسینی و سایر خبرچینان سیا استفاده کرده باشد.


Iraniangoals.com در ظاهر چیزی شبیه به سایتی برای ورزش‌دوستان بود. اما چیزی که شبیه نوار جستجو بود، در واقع فیلدی بود برای ورود رمز عبور
در واقع کد HTML برای نوار جستجو حاوی کلمه «گذرواژه» بود. و تایپ‌کردن رمز عبور در نوار جستجو، فرایند ورود را آغاز کرده و ورود موفقیت‌آمیز به یک لینک پیام‌رسانی مخفی، جهت مکاتبه با سیا را فراهم می‌ساخت.
مارکزاک و ادواردز به سرعت متوجه شدند که پنجره مخفی پنهان‌شده در این سایت با کلیک راست بر روی صفحه قابل مشاهده خواهد شد.

این کد حاوی توضیحاتی از عملکردهای مخفی، نظیر کلمات پیام بود... این دو سرنخ‌هایی یافتند که نشان می‌داد در سایت مزبور، قابلیت پیام‌رسانی تعبیه شده است. کدگذاری نوار جستجو که نرم‌افزار پیام‌رسان مخفی را راه‌اندازی می‌کرد، برچسب «رمز عبور» بود. تحلیل‌گران به این نتیجه رسیدند که این سایت یکی از صدها وب‌سایتی بوده که توسط سیا به صورت انبوه تولید شده و در اختیار منابع آن قرار گرفته است. این سایت‌های ابتدایی اغلب به موضوعاتی نظیر زیبایی و تناسب اندام و سرگرمی اختصاص داشتند.

دو مقام سابق سیا به رویترز گفتند که هر وبسایت جعلی تنها به یک جاسوس اختصاص داده شده بود تا در صورت افشای هر یک از عوامل، تمامی اسرار شبکه فاش نگردد. اما به گفته تحلیلگران مستقل، سیا شناسایی این سایت‌ها را ساده کرده است. مارکزاک، بالغ بر ۳۵۰ وب‌سایت حاوی سیستم پیام‌رسان مخفی را شناسایی کرده که هر کدام‌شان لااقل برای ۹ سال افلاین بوده و بایگانی شده‌اند.

ادواردز یافته‌ها و روش شناسایی خود را تأیید کرده است. سوابق آنلاینی که آنها تحلیل کردند نشان می‌دهد که فضای میزبانی این وب‌سایت‌های اصلی اغلب به صورت عمده توسط ده‌ها نفر، که بیشترشان از همان ارائه‌دهندگان اینترنت بودند، و در فضای سروری مشابه خریداری شده است. نتیجه آنکه شناسه‌های عددی یا آدرس‌های IP برای بسیاری ازین وبسایت‌ها درست مثل خانه‌هایی واقع در یک خیابان بودند... یعنی: متوالی.

مارکزاک، محقق آزمایشگاهی گفت: «سیا در این موضوع شکست خورد. حالا این سیستم مخفی پیام‌رسانی مثل انگشت‌شستی شده است که زخمی با نشانه‌ای بارز رویش افتاده باشد.» به علاوه برخی از این وب‌سایت‌ها نام‌های بسیار مشابهی داشتند. مثلاً در همان زمان که حسینی از طریق سایت Iraniangoals.com با سازمان سیا در ارتباط بود، سایتی دیگر نیز با عنوان Iraniangoalkicks.com برای مخبری دیگر ساخته شده بود.

تحلیلگران دریافتند که لااقل ۲۲ سایت از بیش از ۳۵۰ سایت تولیدشده از سوی سیا، پلتفرم‌های پیام‌رسانی برای عوامل ایرانی بوده‌اند. در مجموع این ویژگی‌ها به معنای کشف یک جاسوس با استفاده از یکی از همین وب‌سایت‌ها بود... وب‌سایتی که به سازمان اطلاعاتی ایران امکان می‌داد صفحات دیگری را هم که توسط سایر مخبران سیا استفاده می‌شد، شناسایی کنند.

پس از شناسایی این سایت‌ها، دستگیری عواملی که از آنها استفاده می‌کردند، بسیار ساده بود... ایرانیان فقط باید کمی انتظار می‌کشیدند... به بیان تحلیل‌گران، امکان شناسایی تمامی سایت‌ها برای آن‌دسته از رقبای جاسوسی که دقت کافی را داشتند، فراهم بود. البته که این آسیب‌پذیری سیطره‌ای ورای ایران را شامل می‌شد. تحلیلگران دریافتند که این وبسایت‌ها که به زبان‌های مختلف نوشته شده‌اند، مجرای ارتباطی سیا با لااقل ۲۰ کشور از جمله چین و برزیل و روسیه و تایلند و غنا بوده‌اند.
تورپ، سخنگوی سیا، از اظهارنظر در مورد این موضوع اجتناب کرده است.

===========

لینک خبر:

https://www.farazdaily.com/%D8%A8%D8%AE ... 8%A7%D8%AF
najm137
 
پست ها : 1201
تاريخ عضويت: سه شنبه آپريل 19, 2011 12:37 pm

غائله مهسائیه

پستتوسط najm137 » پنج شنبه دسامبر 01, 2022 2:51 pm

یک شب با اخبار ما و اخبار آنها


چند روز پیش بعدازظهر، در خیابان حافظ تهران، وسط شلوغی ها گیر افتادم. ترافیک شدیدی بود و یک مسیر 10دقیقه ای را یک ساعت و ربع معطل شدم و به قراری که داشتم، خیلی دیر رسیدم. دختران و پسران بسیاری بودند که پراکنده و سراسیمه به کوچه پس کوچه ها می گریختند. همه سطل آشغال های مسیر را وسط خیابان گذاشته و آتش زده بودند. مغازه ها کرکره ها را پایین کشیده و گاهگاهی از پایین کرکره، نگاهی به خیابان ملتهب می انداختند و سرشان را می دزدیدند. در خیابان جمهوری، نزدیک چهارراه استانبول، جوانان بیشتری جمع بودند. سنگ های ولوشده در کف خیابان نزدیک حسن آباد، حکایت از برخورد و درگیری داشت. بوی گاز اشک آور در همه خیابان پیچیده بود و چشم ها را آزار می داد.

من هیچ وقت درگیری ها را چنین از نزدیک ندیده بودم و اولین بار بود که چنین صحنه هایی را می دیدم. اول ناآرامی ها، در سفر اربعین کربلا بودم و بعد هم فقط در تلویزیون بخشی از اتفاقات را مشاهده کرده بودم. شب که به خانه آمدم، به عنوان یک کار پژوهشی، بخش های خبری را از شبکه های مختلف خبری داخلی و خارجی تا ساعت 12 شب، رصد کردم تا ببینم آنچه در تلویزیون می گویند، با آنچه که با چشمان خودم از نزدیک شاهدش بودم، چه نسبتی دارد؟

ساعت هشت و نیم، شبکه دو تلویزیون خودمان، برنامه خبری داشت. به لحاظ اصول خبرنویسی بر اساس ارزش های خبری، خیابان های اصلی پایتخت چند ساعتی درگیر این موضوع بود و قاعدتا این خبر، به عنوان مهم ترین رویداد روز، باید در صدر اخبار بوده باشد، مگر آنکه خبر داغ تری در دست باشد که بر صدر اخبار بنشیند. اخبار 20:30، مثل یک روز عادی پخش شد. خبرها، به لحاظ حرفه ای، خبر نبود. صحنه هایی از شروع سال تحصیلی و مصاحبه با دانشجویان در مورد حس و حالشان از آغاز کلاس های درس پخش شد که بیشتر مناسب یک برنامه غیرخبری روز بود تا یک بخش خبری که باید مخاطب را پای تلویزیون میخکوب کند.

ساعت 9 شب، شبکه یک، اخبار مفصلی پخش کرد و نسبت آن با واقعیتی که به چشم خود دیدم، ناچیز بود. چند بخش خبری دیگر هم عموما تکرار همان مطالب پیش گفته بود. خبر چندانی از تحلیل و تفسیر نبود. مخاطب، تشنه اطلاعات است که بداند چرا ماجرایی که فروکش کرده بود، دوباره اوج گرفته؟ حادثه زاهدان چه ارتباطی با وقایع این روزها دارد؟ شایعاتی که از وضع شهرهای دیگر حکایت دارد، آیا درست است؟ آیا تظاهرات در چندین شهر دنیا برای مهسا امینی واقعیت دارد؟ اخبار تلویزیون ناتوان از پاسخ گویی به این سوالات ضروری بود. مگر می شود از مخاطب امروزی انتظار داشت به همین چیزی که گفته و پخش شد، اکتفا کند و جای دیگری سر نزند؟

مرجعیت خبری، آن است که مخاطب اقناع شود آنچه می خواسته دریافت کرده و به سوالات ذهنش پاسخ داده شده است.

بخش های خبری بخش فارسی تلویزیون بی بی سی، صدای آمریکا، ایران اینترنشنال و من وتو را رصد کردم. همه انگار اتاق جنگ تشکیل دادند و گزارش لحظه به لحظه از خیابان ها می دهند. انگار در ایران انقلاب شده و ما خبر نداریم. ایران اینترنشنال که بیشترین مخاطب فارسی را جذب کرده، تندتر از بقیه اخبار را پخش می کرد.

تحلیلگران و مفسران مرتب حرف می زدند و تحلیل می کردند و جانبداری آشکاری علیه جمهوری اسلامی داشتند و عموما جانب انصاف و بی طرفی را رعایت نمی کردند. اصولا باید طیف مختلفی از موافقان و مخالفان تفسیر کنند تا مخاطب بتواند خود قضاوت کند. بی بی سی سعی می کرد به این هدف نزدیک شود اما موفق نبود و غالبا برنامه های خبری این شبکه ها، شبیه میتینگ سیاسی یا برنامه های حزبی می شد.

با وجود اینکه اینترنت محدود و سیستم تبادل خبر به کلی مختل شده اما این شبکه های خبری فارسی زبان، بدون اختلال جدی به کار خبررسانی مشغول هستند. بخش مهمی از داغ ماندن آتش التهابات را می توان متاثر از فعالیت جدی همین شبکه ها فرض کرد. اینکه در شرایط بی اینترنتی، چطور می توانند تصاویر و اخبار ناآرامی را از داخل به دست بیاورند، خودش موضوع جذابی برای تحقیق است.

اگر بخواهم قضاوت کنم شوربختانه خبر صداوسیما و این بی مبالاتی و مسئولیت ناشناسی مستمر، باعث گسیل مخاطب به سمت شبکه های خارجی شده و مرجعیت خبری را از کف داخل ربوده است.

پیشنهاد می کنم مسئولان صدا وسیما، فقط یک بخش خبری تلویزیون را چند هفته به یکی از روزنامه های مستقل داخلی واگذار کنند و ببینند با کار درست، حرفه ای و چارچوب مند، چه حجمی از مخاطبان اقناع خبری می شوند. رسانه ملی این روزها کمک کار دولت نیست. من معتقدم پیمان جبلی کار را خوب بلد است اما اگر بگذارند و اجازه دهند اخبار را حرفه ای کند.

صدا و سيما فكر می كند ايران صدسال قبل است كه مردم ايران شب كه می شد راديو ايران را باز كرده و خبر چهار الدنگ حكومتی و جهانى را گوش مى كردند بروند رختخواب بخوابند = امروزه تا اقناع خبرى نشوند رها نمی كنند با صدها سايت و راديو و تلويزیون اينترنتی و ماهواره ای؛ وقتی هم در اينترنت و كانالهاى ماهواره ها سرگردان چرخيدند آنها كه هر كدام با هدفی كار می كنند طبيعی است كه خلا اطلاعاتيشان را آنها پر كنند تاثير می گذارند - متصديان سفيه رسانه هاى حاكميت بايد مردم را مثل خودشان تصور نكنند و اينقدر محدود رفتار نكنند - اخباری كه دوساعت بعد از ديگران می شنوند توبايد زودتر ارائه كنی با تحليل صحيح تا جاى ديگر نروند. خداوندا مملكت را از سیطره سفيهان باطنا غيرمؤمن برهان

===========

لینک خبر:

https://www.magiran.com/article/4342566
najm137
 
پست ها : 1201
تاريخ عضويت: سه شنبه آپريل 19, 2011 12:37 pm

غائله مهسائیه

پستتوسط najm137 » پنج شنبه دسامبر 01, 2022 3:02 pm

شواهد لاابالی بودن رسانه حاكميت


از سانسور سینه‌های گرگ لوگوى باشگاه رم تا نشان دادن زن برهنه در «20.30»

تصوير

امر ناپسند همیشه ناپسند است. اگر نشان دادن زنان برهنه یا کم حجاب نزد صداوسیما یا دیگران امری قبیح است، نمی‌شود در برهه‌ای خاص مرام اخلاقی و دینی خود را کنار زد و تصاویری را نشان داد که شاخ روی سرمخاطب سبز می‌کند.

عصرایران: چندی پیش روزنامه جوان در پاسخ به این سوال که « چرا رفتار حکومت با زنانی که آنان را بدحجاب می‌خواند در زمان انتخابات یا راهپیمایی‌های حکومتی فرق دارد؟» نوشت: «آن خانمی که در راهپیمایی ملی شرکت می‌کند و با رأی خود در انتخابات علاقه‌اش را به میهنش نشان می‌دهد، در واقع نشان می‌دهد به هنجار‌ها و ارزش‌های عمومی این جامعه علاقه‌مند است و حتی اگر در عمل با برخی از آنها موافق نباشد، به دنبال برهم زدن آنها و مبارزه با این هنجار‌ها نیست.»

به زبان ساده این روزنامه به مردم گفته است « بدحجاب طرفدار نظام که در راهپمایی می‌آید، با بقیه بدحجاب‌ها فرق دارد».

بعد از این استدلال شاذ ما با پدیده‌ای دیگری به نام صداوسیما روبرو هستیم که برای رسیدن به اهداف خبری خود، تصویر زن ایرانی را که در اعتراضات خارج از کشور برهنه شده بود، نشان می‌دهد! تصاویری که مخاطبان را به دهه 70 برد و آنها را به یاد کنفرانس برلین و نشان دادن مرد برهنه و رقص در صداوسیما انداخت. زمانی که سید محمد خاتمی رئیس جمهوری بود.

این دو رفتار نشان می‌دهد نزد برخی اصول‌گرایان هدف وسیله را توجیه می‌کند. این اصل آموزه ماکیاولی دولتمرد و نظریه‌پرداز عصر رنسانس است که توسط برخی از رسانه‌های داخلی به خوبی اجرا می‌شود. صداوسیما در حالی تصویر برهنه این زن را نشان می‌دهد که سینه های گرگ لوگوی باشگاه رُم ایتالیا را در یکی از برنامه‌های ورزشی خود سانسور کرده بود یا با قدرت تمام توسط ساترا به جان شبکه نمایش خانگی افتاده است و با سانسور جلوی پخش سکانس‌ فیلم‌ها را می‌گیرد.

احتمالا همه شما بیلبوردهای سطح شهرتان را دیده‌اید که چگونه بازیگران فیلم‌های سینمایی یا سریال‌های شبکه نمایش خانگی با حجاب شده‌اند.

بالاخره مردم کدام را باور کنند؛ دم خروس یا قسم حضرت عباس را؟

در یادداشتی به خاطره‌ای از شهید بهشتی اشاره کردم و دوست دارم دوباره در این نوشتار آن را یادآوری و اشاره کنم که تفاوت بین برخی تفکرها از کجا تا کجاست. برخی انقلابی‌ها به سراغ آیت‌الله بهشتی آمدند و گفتند: «حالا که «مرگ بر شاه» همه‌گیر شده؛ شعار جدید بدیم. «شاه زنازاده است، خمینی آزاده است.» (بهشتی) آشفته شده بود. گفت: رضاخان ازدواج کرده، این شعار حرام است. از پلکان حرام که نمی‌شود به بام سعادت حلال رسید.»

امر ناپسند همیشه ناپسند است. اگر نشان دادن زنان برهنه یا کم حجاب نزد صداوسیما یا دیگران امری قبیح است، نمی‌شود در برهه‌ای خاص مرام اخلاقی و دینی خود را کنار زد و تصاویری را نشان داد که شاخ روی سرمخاطب سبز می‌کند.

حتی صداوسیما به مخاطبش هشدار نمی‌دهد ممکن است این تصاویر زمینه ساز آزار آنها شود.

فکر می‌کنم دیگر این سوال که چرا بداخلاقی در جامعه ایران نهادینه شده است؟ بی‌معنی باشد. هرکه این تصاویر را در تلویزیون دید یا آن مقاله را خواند، می‌تواند این برداشت را داشته باشد که هر وقت به دنبال رسیدن به هدفی بود، می‌تواند اخلاق را زیرپا بگذارد و به آنچه می‌خواهد برسد.

با این همه سعی کنیم مثل صداوسیما نباشیم و برای رسیدن به آنچه می‌خواهیم، اخلاق را به مسلخ نبریم و اجازه ندهیم بی‌اخلاقی رواج پیدا کند.

این دو رفتار نشان می‌دهد نزد رسانه حاكميت عقايد منافقين و كمونيستها از قديم باقى مانده {هدف وسیله را توجیه می‌کند}. این اصل آموزه باطل ماکیاولی که توسط برخی از رسانه‌های داخلی به خوبی اجرا می‌شود. با این همه سعی کنیم مثل صداوسیما نباشیم و برای رسیدن به آنچه می‌خواهیم، اخلاق را به مسلخ نبریم و اجازه ندهیم بی‌اخلاقی رواج پیدا کند.

=============

لینک خبر:

https://www.iranjib.ir/shownews/100790/
najm137
 
پست ها : 1201
تاريخ عضويت: سه شنبه آپريل 19, 2011 12:37 pm

غائله مهسائیه

پستتوسط najm137 » پنج شنبه دسامبر 01, 2022 3:13 pm

بیانیۀ عالمانه و صريح جمعی از مدرسین حوزه‌های علمیۀ قم، مشهد و تهران


= در هشت بند درباره حوادث اخير و آگاهى دادن در تمييز معممين حكومتى از علماى واقعى

«خامنه‌ای از ولایت منعزل است»؛ بیانیۀ جمعی از طلاب و مدرسین حوزه‌های علمیۀ قم، مشهد و تهران

تصوير

زیتون– جمعی از طلاب و مدرسین حوزه‌های علمیۀ قم، مشهد و تهران، در بیانیه‌ای که در اختیار زیتون قرار گرفته است اعلام کردند که کسانی که در سرکوب اعتراضات و جرح و قتل مردم شرکت می‌کنند «طبق شریعت محمدی»، محکوم به «احکام قصاص و دیات هستند».

در این بیانیه شدید‌اللحن با تاکید بر این‌که «هیچیک از صاحبمنصبان تأثیرگذار و افراد دارای تریبون، مجتهد نیستند و تحصیلات حوزوی درخوری ندارند» امده است که «نفر اول حکومت، یعنی آقای علی خامنهای، به هیچوجه مجتهد محسوب نمیشود، تا چه رسد به مرجع تقلید. مراجع تقلید و فضلای حوزه، هیچگاه او را، نه در عنفوان جوانی و نه در حال حاضر، بهعنوان یک شخص فاضل و ممحض در علوم حوزوی نمیشناختند و نمیشناسند».

امضاء‌کنندگان هم‌چنین گفته‌اند«بر فرض پذیرش ولایت فقیه در امور عامه، آقای خامنهای از ابتدا ولایتی نداشته است و بر فرض پذیرش ولایت ابتدائی او، با توجه به جنایات و تقصیرات متعددی که در طول حکومتش مستند به اوست و تکبر و تفرعن و استبداد رأی و طغیانی که در او موج میزند و مشهود همگان است، از ولایت منعزلاست و احکام صادره از او و منصوبانش – از جمله رئیس قوۀ قضائیه و قضات محاکم – نامشروع و فاقد نفوذ است و رجوع به ایشان، مصداق رجوع به طاغوت» (تاریخ انتشار: ۸ مهر ۱۴۰۱)

متن کامل این بیانیه که برای انتشار در اختیار زیتون قرار گرفته است در ادامه می‌آید:

بسم الله الرحمن الرحیم

«وَ سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ» (شعراء: ۲۲۷)


نظر به حوادث تلخ این چند روز اخیر و کشته و زخمی‌شدن تعداد زیادی از هموطنان گرامی، ما جمعی از طلاب و مدرسین حوزه‌های علمیه قم، مشهد و تهران، عذری برای سکوت نیافتیم و وظیفۀ شرعی و اخلاقی خویش دانستیم نکاتی را به اطلاع حاکمان و ملت ایران برسانیم:

(۱) حرمت دماء، عِرض و مال انسانها از ضروریات اسلام است.از رسول‌الله(صلوات‌الله علیه و آله) چنین نقل شده است: «لَزَوالُ الدّنْیا جَمیعاً أهْوَنُ عَلَى اللهِ مِنْدَم سُفِکَ بِغَیْرِ حَقٍّ» (تمام دنیا ویران شود، در پیشگاه خداوند آسانتر از این است که خونى به ناحق ریخته شود). با این وجود، حکومتی که خود را اسلامی می‌خواند، سفک دماء بغیر حق می‌کند و به‌جای آنکه در دادگاهی بی‌طرف، به این معصیت و جرم بزرگ، رسیدگی کند و مرتکبین را به جزای اعمالشان برساند و از خانوادۀمقتوله و ملت ایران، عذرخواهی نماید و در صدد اصلاح اعمال و نهادهای فاسدش برآید، در پاسخ به اعتراضات، مجدداً سفک دماء بغیر حق می‌کند.

حکومتی که ضروریات اسلام را زیرپا می‌نهد، چگونه می‌تواند عنوان اسلامی را یدک بکشد؟! ضمن عرض تسلیت به خانوادۀ داغدار خانم مهسا امینی و سایر جانباختگان حوادث اخیر، صراحتاً اعلام می‌کنیم که طبق شریعت محمدی، مسبّبین و مباشرین ضرب، جرح و قتل مردم، به‌حسب شرائط، محکوم به احکام قصاص و دیات هستند.

(۲) رعایت اصل حجاب – فارغ از اختلافات در باب حدود آن – شرعاً واجب است، اما اجبار بر رعایت حجاب، هیچ دلیل شرعی ندارد و ادله‌ای که برخی به سود آن اقامه نموده‌اند، ضعیف و مخدوش است. ادلۀ وجوب امر به معروف و نهی از منکر، عاجز از اثبات مرتبۀ سوم امر به معروف و نهی از منکر (اقدام عملی) است؛ لذا اقدام عملی، اعتبار شرعی ندارد. اقدام عملی، حتی در نظر قائلین به اعتبار شرعی‌اش، مشروط به شرائط عدیده‌ای است که با ضرس قاطع می‌توان گفت نهاد موسوم به «گشت ارشاد»، در هیچ موردی این شرائط را رعایت نمی‌کند.

نه مسؤولین امر به معروف و مأموران گشت ارشاد، از حلال و حرام و معروف و منکر، آگاهی دارند و نه افرادی که مورد ارشاد واقع می‌شوند، عمل خود را منکر و حرام می‌دانند. ارشاد ناآگاه هم که واجب نیست. در خصوص این اقدامات نه تنها احتمال تأثیر داده نمی‌شود، بلکه قطع به تأثیر عکس آن وجود دارد. مفاسد و مضرات متعددی نیز بر آن مترتب است؛ از ضرب و جرح و قتل گرفته تا وهن دین.

(۳) با این وجود، چرا حکومت، اینقدر بر اجبار بر رعایت حجاب، اصرار دارد؟ به دو دلیل:

دلیل اول: حکومت، هویت و بقاء خود را در گرو رعایت ظواهر حجاب از سوی مردم در سطح روبنایی جامعه می‌بیند و بیم آن را دارد که مبادا با وادادن در این مورد، رعایا پررو شوند و حق‌های بیشتری را مطالبه کنند. براین اساس، اجبار بر رعایت حجاب، ابزاری سیاسی است. چنانکه در پس ترویج شعائر و مناسک جمعی نظیر راهپیمایی اربعین نیز چیزی جز اغراض سیاسی نیست. وگرنه برای این حکومت، اصول و باطن دین نه تنها مهم نیست، بلکه نسبت به آنها احساس خطر هم می‌کند. این حکومت، مصداق بارز «تضییع اصول و تمسک به فروع» است.

دلیل دوم: به‌عنوان کسانی که عمر خود را در راه تحصیل علوم دینی صرف کرده‌ایم، قاطعانه و با اطلاع کامل عرض می‌کنیم که در این حکومت موسوم به اسلامی، هیچ‌یک از صاحب‌منصبان تأثیرگذار و افراد دارای تریبون، مجتهد نیستند و تحصیلات حوزوی درخوری ندارند: نفر اول حکومت، یعنی آقای علی خامنه‌ای، به هیچ‌وجه مجتهد محسوب نمی‌شود، تا چه رسد به مرجع تقلید. مراجع تقلید و فضلای حوزه، هیچ‌گاه او را، نه در عنفوان جوانی و نه در حال حاضر، به‌عنوان یک شخص فاضل و ممحض در علوم حوزوی نمی‌شناختند و نمی‌شناسند. دریغا که برخی با مصلحت‌اندیشی، او را به‌عنوان مجتهد و فقیه و در نهایت مرجع تقلید، جا زدند و این ادعا، به دهان او نیز شیرین آمد و أخذها بقوه! با این کار، سنت سیئه‌ای را در حوزه نهادند که با هیچ چیز قابل تطهیر نیست. حکومت او، هرنامی داشته باشد، ولایت فقیه نیست.

در باب نفر دوم حکومت (دستیار اجرایی منصوب رهبر و نه منتخب جمهور)، یعنی آقای ابراهیم رئیسی هم که باید گفت: چیزی که عیان است، چه حاجت به بیان است! چیزهایی را نمی‌داند و اشتباهاتی را مرتکب می‌شود که حتی اصاغر طلبه نیز آنها را می‌دانند و از ارتکابشان برحذرند. مستندات کتاب‌سازی و سرقت علمی او نیز موجود است. تحصیلات حوزوی این شخص کم‌مایه، وضع بهتری از تحصیلات کلاسیکش ندارد.

در باب رئیس قوۀ قضائیه – آقای غلامحسین محسنی اژه‌ای – گمان نمی‌کنیم احدی حتی احتمال بدهد او مجتهد است و ظاهراً خودش نیز مُقر است. تصدی مقام ریاست قوۀ قضائیه از سوی او، نه تنها به سبب عدم اجتهاد و نیز مأذون نبودن از قِبل مجتهد، غیر شرعی است، بلکه طبق اصل ۱۵۷ قانون اساسی که اجتهاد را شرط ریاست قوۀ قضائیه می‌داند، غیرقانونی نیز هست. آقای خامنه‌ای با چنین نصبی، شرع و قانون را نقض کرد. وضع ائمه جمعه و نمایندگان و منصوبانِ آقای خامنهای نیز بهتر ازین نیست: دبیر شورای نگهبان – شورایی که وظیفۀ تطبیق قوانین با شرع و تأیید صلاحیت نامزدهای انتخابات را بر عهده دارد – و رئیس مجلس خبرگان رهبری (در حال حاضر) و امام جمعه، دبیر سازمان و شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی و رئیس ستاد احیاء امر به معروف و نهی از منکر و مناصب متعدد مهم دیگر (در گذشته) – یعنی آقای احمد جنتی – نه تصنیف درخوری دارد، نه هیچ‌گاه در حوزۀ علمیه، درس مهمی داشته و نه به فضل و علمیت، اشتهار دارد. صرفاً به عنوان یک مترجم متوسط کتب روایی، شناخته شده است. واگذاری اینهمه منصب مهم و تأثیرگذار در طول سالیان متمادی به چنین شخص مشکوک‌العلمی‌های، دلیلی جز روحیۀ فرمانبری محض او ندارد.

امام جمعۀ موقت تهران، مؤسس و متولی حوزۀ علمیۀ پرریخت وپاش امام خمینی، نائب رئیس شورای مدیریت حوزۀ علمیۀ تهران و رئیس ستاد امر به معروف و نهی از منکر کشور – یعنی آقای کاظم صدیقی – که به اصدار احکام شداد و غلاظ در محاکم و سخنان سست و عوامانه، مشهور است، کسی است که در امتحان اصول فقه برای قضاوت، مفتخر به کسب نمرۀ ۲ از ۲۰ شده و حتی در امتحان مجلس خبرگان رهبری – که تعداد مجتهدین موجود در این مجلس پوشالی، به تعداد انگشتان یک دست نیز نمی‌رسد – مردود شده است. شأن چنین شخص سفله‌ای، ریاست ستاد امر به معروف و نهی از منکر است تا میوۀ مسموم گشت ارشاد را ثمر دهد؟! امام جمعۀ مشهد و حاکم منصوب در خراسان – آقای احمد علمالهدی – که نماد نفرت‌پراکنی است، به لحاظ علمی، هیچ وزن و اعتباری در حوزۀ علمیۀ مشهد ندارد و سراغ نداریم طلبۀ فاضلی به درس او برود.

اصل طلبگی امام جمعۀ موقت تهران و رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه –یعنی آقای محمدجواد حاج‌علی‌اکبری – امری مُریب [نامسلم/مشکوک] است، چه رسد به مراتب علمی‌اش. متأسفانه دانشگاه موسوم به امام صادق، پا در کفش حوزۀعلمیه نموده و در جهت اغراض سیاسی، اقدام به معمم‌نمودن برخی از دانشجویانش می‌کند؛ دانشجویانی که در نهایت، نه طلبۀ قابلی می‌شوند و نه دانشجویی درست وحسابی، بلکه صرفاً مهره‌های چشم و گوش بسته‌ای برای اجرای منویات پیشوا و دلیل‌تراشی برای آنها می‌گردند.

از جملۀ این افراد ازین جا رانده و از آنجا مانده، دبیر سابق ستاد امر به معروف و نهی از منکر، آقای جلیل محبی است که با ترفند مذکور و بدون تحصیلات درخورحوزوی، معمم شده است؛ حال آنکه عاجز از رعایت حداقل‌های زی طلبگی است و رفتار و گفتارش مایۀ وهن روحانیت است. شخصی که خودش تجسم منکر است، دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر میشود! دبیر فعلی ستاد امر به معروف و نهی از منکر، آقای محمدصالح هاشمی‌گلپایگانی، نیز دانش‌آموختۀ دانشگاه مذکور است که در عین نداشتن تحصیلات طلبگی، متکی بر ذوق عوامانۀ خویش، پا از حد و حدود صلاحیت و بضاعتش فراتر می‌نهد و دربارۀ مسائل شرعی اظهارنظرهای غریبی می کند.

دریغمان می‌آید از رئیس جوان و خوش‌اشت‌های دانشگاه مذکور – آقای حسین‌علی سعدی – یادی نکنیم که بساط درسی بسیط را پهن کرده و گمان می‌کند درس خارج، به نقل فهرست‌وار و عاری از تحلیل و تبیین دقیق اقوال دیگران است. با این حال، خود را آیهالله دکتر نامیده و خیالاتی را در سر می‌پرورد! این افراد، مشت نمونۀخروارند. بر این سیاهه، بیفزایید افراد حقیر، کم‌سواد، لمپن و لایعقلی چون آقایان علیرضا پناهیان، حسن رحیم‌پور ازغدی، حسن عباسی، علی‌اکبر رائفی‌پور و… را که صدای گوشخراش این حکومت و مرجع فکری (؟!) جماعت حکومتی شده و برده‌اند رونق مسلمانی. شکی در این نیست که میانگین سطح هوش، سواد، شعور و فرهنگ ملت ایران، به‌مراتب از مسؤولین و تریبون‌داران این حکومت بالاتر است. این حکومت، مصداق بارز «تقدیم الأراذل و تأخیر الأفاضل» است.

(۴) با توجه به توضیحات فوق و بر فرض پذیرش ولایت فقیه در امور عامه، آقای خامنه‌ای از ابتدا ولایتی نداشته است و بر فرض پذیرش ولایت ابتدائی او، با توجه به جنایات و تقصیرات متعددی که در طول حکومتش مستند به اوست و تکبر و تفرعن و استبداد رأی و طغیانی که در او موج می‌زند و مشهود همگان است، از ولایت منعزل است و احکام صادره از او و منصوبانش – از جمله رئیس قوۀ قضائیه و قضات محاکم – نامشروع و فاقد نفوذ است و رجوع به ایشان، مصداق رجوع به طاغوت. بگذریم از اینکه ولایت فقیه، هیچ اصل و اساسی ندارد و به تعبیر شیخ انصاری «دون اثباته خرط القتاد» ]دست بر خار کشیدن از اثبات آن آسانتر است[. (البته طلاب، دیگر این عبارت شیخ را نخواهند دید؛ چون آقای خامنه‌ای و عملۀ حوزوی اش کتب مجتهدساز شیخ انصاری را به بهانۀ اصلاح متون درسی، حذف کرده‌اند تا هم طلاب را مثل خودشان کم‌سواد بار بیاورند که تبعیت محض کنند و ایجاد مزاحمت ننمایند و در پی سراب تمدن‌سازی و نظام‌سازی بدوند و هم اینکه چشمشان به چنان عبارات غیربهداشتی نخورد!) بر فرض مبنای وکالت نیز اظهر من الشمس است که توکیل و انتخابی نسبت به این حکومت، متحقق نیست.

(۵) از سوی دفتر قمِ آقای خامنه‌ای – که تحت مدیریت آقای مجتبی خامنه‌ای است –به دفتر مراجع عظام تقلید، نامۀ تهدیدآمیزی ارسال شده تا مبادا در این ایام، واکنش انتقادی نشان دهند. در چند روز اخیر نیز در تکاپو افتاده‌اند تا با حربۀنخ‌نماشدۀ توهین به مقدسات، ذهن مراجع را مشوب نموده و از ایشان علیه اعتراضات، بیانیه بگیرند. تاکنون بسیاری از مراجع، مقاوت نموده و سکوت معناداری پیشه کرده‌اند؛ سکوتی که معنایی جز فریاد جدایی نهاد دین از نهاد سیاست ندارد. مقاوت ایشان را ارج می‌نهیم، ولی استدعا داریم نسبت به سفک دماءاز سوی حکومت، سکوت خود را بشکنند و نشان دهند که مرجعیت شیعه، همچون گذشته پشتیبان مردم مظلوم است و استبداد دینی گرچه کار را دشوار میکند اما مانع از حمایت نیست.

(۶) صراحتاً اعلام می‌کنیم که این حکومت، هیچ نسبتی با اسلام ندارد و اسلام را صرفاً دستاویزی برای حکومت‌کردن بر مردم کرده و برای بقای خود، هیچ ابایی از ذبح آن ندارد و مصداق بارز این کلام منقول از امام سجاد (علیهالسلام) است: «وَاللَّهِ لَوْ تَمَکَّنَ الْقَوْمُ أَنْ طَلَبُوا الْمُلْکَ بِغَیْرِ التَّعَلُّقِ بِاسْمِ رِسَالَتِهِ کَانُوا قَدْ عَدَلُوا عَنْ نُبُوَّتِهِ» (به خدا قسم! اگر این قوم میتوانستند حکومت را بدون دستاویز قرار دادن اسم رسالت محمد به دست می‌آورند، از نبوت او عدول کرده بودند.) هر نوع همکاری با این حکومت، مصداق «معونه الظالمین» [یاری‌رسانی به ستم‌گر] است و در نتیجه، حرام. خدمت مردم و مخصوصاً بانوان و جوانان عزیزمان عرض می‌کنیم که اسلام نیز همانند شما، قربانی است؛ چنانکه از اسلام‌شناس و مفسر بزرگ قرآن کریم، علامۀ طباطبائی منقول است: «اولین شهید این انقلاب، اسلام بود.» مبادا گمان بریم که عامل این نگونبختی، اسلام است. مبادا دنیاطلبی و خباثت عمامه‌به‌سرهای درباری را که یادآور مزدوران اموی هستند به پای اسلام بنویسیم؛ چه اینکه این لباس، چیزی جز رخت کاسبی برای ایشان نیست.

محقق نائینی – که مصداق حقیقی یک روحانی و ملا بود، و نه مانند این جسمانی ان کم سواد و دنیاطلب – در کتاب گرانسنگ «تنبیه الامه» می‌نویسد: «استبداد دینى عبارت از ارادات خودسرانه است که منسلکین در زى سیاست روحانیه، به‌عنوان دیانت اظهار و ملت جهول را به‌ وسیلۀ‌ فرط جهالت و عدم خبرت به مقتضیات کیش و آیین خود، به اطاعتش وامى‌دارند و این اطاعت و پیروى چون غیرمستند به حکم الهى– عزّ اسمه – است، لهذا از مراتب «شرک» است. چنانکه گردن نهادن به ارادت دل‌بخواهانه‌ سلاطین جور در سیاست ملکیه، عبودیت آنان است، همین‌طور گردن نهادن به تحکمات خودسرانۀ رؤسای مذاهب و ملل هم که به‌عنوان دیانت ارائه می‌دهند، عبودیت آنان است، لکن استبداد سیاسی به زور و قهر متکی است و استبداد دینی به خدعه و تدلیس مبتنی می‌باشد و فی‌الحقیقه منشاء استبداد قسم اول تملک ابدان است و منشا قسمت دوم تملک قلوب است. معلوم شد که قطع این شجرۀ‌ خبیثه و تخلص از این رقیب خبیثه که وسیلۀ‌ آن فقط به التفات و تنبه ملت منحصر است در قسم اول اسهل و در قسم دوم در غایت صعوبت و بالتبع موجب صعوبت علاج قسم اول هم خواهد بود. روزگار سیاه ما ایرانیان هم بهم‌آمیختگی و حافظ و مقوم هم‌دیگر بودن این دو شعبه استبداد و استعباد را عیناً مشهود ساخت.»

(۷) آقای خامنه‌ای، عمله-اکله و ایادی او، معترضین را اغتشاشگر و فتنه‌گرمی‌نامند. اتهام ایشان، یادآور تهمت معاویه به سیدالشهداء (علیهالسلام) است؛ آنجا که معاویه گفت: «لا تَرُدَّنَّ هذِهِ الامَّهَ فی فِتْنَه» (این امّت را در فتنه و آشوب میانداز!). با تأسی از مولایمان حسین بن علی (علیهالسلام)، در پاسخ به این تهمت ناروا میگوییم: «ما أَعْلَمُ فِتْنَهً أَعْظَمَ مِنْ وِلایَتِکَ أَمْرَ هذِهِ الاْمَّهِ» (هیچ فتنه‌اى را، بزرگتر از ولایت تو بر این امّت نمیشناسیم.) «وَ إِنّی وَاللّهِ ما أَعْرِفُ اَفْضَلَ مِنْجِهادِکَ، فَإِنْ أَفْعَلْ فَإِنَّهُ قُرْبَهٌ إِلى رَبِّی، وَ إِنْ لَمْ أَفْعَلْهُ فَأَسْتَغْفِرُ اللّهَ لِدینى، وَ أَسْأَلُهُالتَّوْفیقَ لِما یُحِبُّ وَ یَرْضى.» (به خدا سوگند! کارى را برتر از جهاد با تو سراغ نداریم؛ پس اگر چنین کنیم، مایۀ تقرّبمان به پروردگار خواهد بود و اگر چنین نکنیم، از خداوند طلب مغفرت مى‌کنیم و از او برای آنچه محبوب و مرضیاش است، طلب توفیق مى نماییم.)

(۸) ما جمعی از طلاب و مدرسین حوزه‌های علمیۀ قم، مشهد و تهران اعلام می‌کنیم که حکومت باید سریعاً به خشونت علیه معترضان پایان دهد و دست از کشتار مردم بکشد، بازداشت شدگان را آزاد کند و هرچه سریعتر زمینه برگزاری همه‌پرسی تحت نظارت سازمانه‌ای بین‌المللی را فراهم نماید. رفراندوم سال ۱۳۵۸ با توجه به موت اغلب رأی دهندگان و در نتیجه عدم شرکت اکثریت جمعیت فعلی مردم ایران در آن، برای زمان کنونی فاقد اعتبار است و گردهمایی‌های فرمایشی و محقّر حکومت در کف خیابان نیز نه تنها مشروعیت‌زا نیست، که مایۀ مضحکه شده است. مردم ایران حق اعتراض دارند و در صورت خشونت علیه ایشان، حق دفاع مشروع از خویش در مقابل سرکوبگران دارند.

در پایان این نامه نهایت خطاب به حکومت می‌گوییم اگر به مشروعیت و مقبولیت خود اعتماد دارید، به تجمعات اعتراضی مجوز دهید و زمینه را برای برگزاری همه‌پرسی مهیا کنید. در غیر این صورت، به حقارت، بزدلی، عدم مشروعیت و نامقبولیت خود اقرار کرده‌اید.

و السلام علی من اتبع الهدی
هشتم مهر ۱۴۰۱ هجری شمسی
جمعی از طلاب و مدرسین حوزه‌های علمیۀ قم، مشهد و تهران

صرفنظر از برخى مناقشات در برخى مطالب؛ صرف اينكه از حوزه هاى علميه غير حكومتى نفسى بيرون بيايد و بيانيه هاى مستقلى صادر شود ارزشمند است بقيه جزئيات در ادامه اين گفتگوها قابل اصلاح است

===========

لینک خبر:

https://www.zeitoons.com/105642
najm137
 
پست ها : 1201
تاريخ عضويت: سه شنبه آپريل 19, 2011 12:37 pm

غائله مهسائیه

پستتوسط najm137 » پنج شنبه دسامبر 01, 2022 3:16 pm

ايران با ليزر شبكه هاى تلويزيونی ماهواره اى فارسی امريكا و بی بی سی و اينترنشنال را مختل كرد


در مقابل شبكه تلويزيونی داخلی ايران را مختل كردند

سازمان های رادیوئی و تلویزیونی در آمریکا و بریتانیا که هزینه آنها را دو لت تامین می کند می گویند دولت ایران روی فرستنده های ماهواره ای بین المللی به داخل ایران پارازیت انداخته است. مقامات آمریکایی می گویند پخش برنامه های فارسی صدای آمریکا و رادیوی اروپای آزاد در اثر «پارازیت های عمدی» توسط دولت ایران دچار اختلال شده اند. همچنین بی بی سی از اختلالات در برنامه های تلویزیونی بخش فارسی خود خبر می دهد که نخستین بار هفته پیش گزارش داده شد.

این اقدام بر برنامه های تلویزیونی شبکه خبری فارسی صدای آمریکا و تعدادی از برنامه های رادیوئی سازمان های خبری که آمریکا از آنها حمایت می کند، تاثیر گذاشته است. هدف پارازیت ایجاد اختلال در سیستم های ماهواره ای ارتباطات که بسیاری از کشورها از آن استفاده می کنند، بوده است.

این نوع اختلال، «پارازیت مداری» نامیده می‌شود و برخلاف مقررات اتحادیه بین‌المللی مخابرات است که بر تکنولوژی‌های ارتباطی نظارت می‌کند. گروه هکری انانیموس بر روی شبکه‌های صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پارازیت فرستاده و پخش کانال‌های سراسری صدا و سیما در برخی شهرهای این کشور با اختلال روبرو بوده است.

گروه هکری موسوم به انانیموس با پذیرش مسئولیت ارسال پارازیت بر روی امواج تلویزیونی و رادیویی صدا و سیما اعلام کرده است که تا وقتی جمهوری اسلامی ایران بر روی شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی زبان پارازیت می فرستد، این گروه نیز بر روی فرکانس‌های ماهواره‌ای صدا و سیما پارازیت خواهد فرستاد.
najm137
 
پست ها : 1201
تاريخ عضويت: سه شنبه آپريل 19, 2011 12:37 pm

قبليبعدي

بازگشت به بايگانى موضوعى گاهنامه معرفت به زمان


Aelaa.Net