معرفت به زمان 1 جمادی الأولي 1440

قال أبو جعفر محمد الباقر عليه السلام: في حكمة آل داود: ينبغي للمسلم أن يكون مالكا لنفسه، مقبلا على شأنه، عارفا بزمانه (بأهل زمانه)، فاتقوا الله ولا تذيعوا حديثنا...
1- خويشتن دارى 2- تمركز در كار و وظيفه خويش 3- عارف به زمان (به أهل زمان)
هدف؛ آگاهي از احوال زمان و انجام مسؤوليت در برابر آن است، نقل گزارشي علامت تأييد (كليات؛ چه برسد جزئيات؛ يا تعبيرات آن) نيست، و صرفا جهت اطلاع از فضا و محيط موضوع مى باشد، نشر مطالب صرفا براى آگاهى و تأمل و تفكر و شناخت محيط و افراد و امكانات و موانع بوده، و همه براى حصول انگيزه كافي جهت تلاش براى مقصد اعلى است،

مديران انجمن: نبض زمان, نبض زمان, نبض زمان

Re: معرفت به زمان 1 جمادی الأولي 1440

پستتوسط نبض زمان » چهارشنبه ژانويه 09, 2019 12:27 pm

نامه ی ۳۴ تشکل دانشجویی خطاب به وزیر اطلاعات و دعوت از او جهت مناظره با «اسماعیل بخشی»


چکیده : در آستانه‌ی ورود به پنجمین دهه‌ی انقلاب، انتظار میرود جمهوری اسلامی در مرحله‌ای قرار گرفته باشد که یک کارگر بتواند بلند‌ترین مقامات کشور را مورد نقد قرار دهد و در جایگاه شهروندی خود، آنها را به پاسخگویی وا ‌دارد. لذا‌ ضمن درخواست برگزاری مناظره با ایشان، ما تشکل‌های دانشجویی امضا کننده‌ی این نامه، آمادگی خود را برای میزبانی این نشست اعلام می داریم
۳۴ تشکل دانشجویی در نامه‌ای خطاب به محمود علوی وزیر اطلاعات از وی دعوت کردند تا در ارتباط با شکنجه های صورت گرفته بر اسماعیل بخشی کارگر بازداشت شده‌ی هفت تپه با وی مناظره کند.

متن این نامه به شرح زیر است:
احتراماً پیرو درخواست جناب ‌آقای «اسماعیل بخشی» فعال کارگری هفت‌تپه که اخیرا مدتی را در بازداشت به سر برده‌اند، تشکل‌های امضا‌کننده‌ی این نامه درخواست برگزاری مناظره برای روشن شدن موارد مطرح شده توسط ایشان را دارند.
در آستانه‌ی ورود به پنجمین دهه‌ی انقلاب، انتظار میرود جمهوری اسلامی در مرحله‌ای قرار گرفته باشد که یک کارگر بتواند بلند‌ترین مقامات کشور را مورد نقد قرار دهد و در جایگاه شهروندی خود، آنها را به پاسخگویی وا ‌دارد.
لذا‌ ضمن درخواست برگزاری مناظره با ایشان، ما تشکل‌های دانشجویی امضا کننده‌ی این نامه، آمادگی خود را برای میزبانی این نشست اعلام می داریم.
لیست تشکل های امضا کننده:
۱- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تبریز
٢- انجمن اسلامی دانشجویان ترقی خواه علوم پزشکی همدان
۳-انجمن ایران اسلامی دانشگاه مازندران
۴- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه گلستان
۵- انجمن دانشجویان ایران اسلامی دانشگاه ارومیه
۶- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه دامغان
۷- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی ارومیه
٨- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه هرمزگان
۹- انجمن فرهنگ و تمدن اسلامی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل
۱۰- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه لرستان
۱۱- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شهرکرد
۱۲- تشکل اسلامی انجمن فرهنگ و سیاست دانشگاه بین‌المللی امام خمینی «ره»
۱۳- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه اراک
۱۴- انجمن فرهنگ و سیاست دانشگاه زنجان
۱۵- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه هنر اصفهان
١۶- انجمن اسلامى فرهنگ و سیاست دانشجویان دانشگاه بوعلى سینا همدان
۱۷- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شیراز
۱۸- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی کرمانشاه
۱۹- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شاهرود
۲۰- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بیرجند
۲۱- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شاهرود
۲۲- انجمن اسلامی دانشجویان نو اندیش دانشگاه فردوسی مشهد
۲۳- انجمن اسلامی دانشجویان پیرو خط امام دانشگاه شهید چمران اهواز
۲۴- انجمن اسلامی دانشجویان ترقی خواه دانشگاه صنعتی امیرکبیر
۲۵- انجمن اسلامی دانشجویان پیرو خط امام دانشگاه سیستان و بلوچستان
۲۶- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کرمان
۲۷- انجمن اسلامی دانشجویان آزاد اندیش دانشگاه علامه طباطبایی
۲۸- مجمع اسلامی دانشجویان دانشگاه الزهرا (س)
۲۹- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه هنر تهران
۳۰- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه ولیعصر (عج) رفسنجان
۳۱- انجمن اسلامی آرمان دانشجویان دانشگاه علم و صنعت
۳۲- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه بناب
۳۳- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه خلیج فارس (بوشهر)
۳۴- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه کردستان
نبض زمان
 
پست ها : 1860
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 1 جمادی الأولي 1440

پستتوسط نبض زمان » چهارشنبه ژانويه 09, 2019 12:28 pm

.
احوال موريانه هاى نفوذى در انقلاب و جمهوي اسلامى

.
نبض زمان
 
پست ها : 1860
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 1 جمادی الأولي 1440

پستتوسط نبض زمان » چهارشنبه ژانويه 09, 2019 12:29 pm

دختر اکبر هاشمی رفسنجانی: مطمئنم که مرگ پدرم، مرگی طبیعی نبوده


فاطمه هاشمی، دختر اکبر هاشمی رفسنجانی در دومین سالگرد درگذشت پدرش گفته است "من با شواهدی که در این مدت به دست آوردم، مطمئن هستم که مرگ ایشان، مرگی طبیعی نبوده است".
خانم هاشمی در گفت و گو با وب سایت جماران نزدیک به خانواده آیت الله خمینی گفته است که دو ماه پیش از درگذشت پدرش "دو نفر از آقایانی که ادعا می‌کردند از بچه‌های جبهه و جنگ هستند، به دفتر من در دانشگاه آمدند و گفتند که 'قصد ترور پدرتان را دارند و این پیغام را به ایشان برسانید' من این مسأله را در شورای عالی امنیت ملی نیز مطرح کردم".
دختر آقای هاشمی رفسنجانی گفته "سال گذشته، آخرین باری که شورای امنیت ملی ما را دعوت کرد، اعلام کرد که پرونده فوت بابا را می‌بندد. اما نمی‌دانم که از ناحیه ریاست جمهوری یا جایی دیگر این پرونده به جریان افتاده یا نه؟"

یاسر هاشمی، فرزند اکبر هاشمی رفسنجانی یک سال پیش گفته بود که پرونده مرگ پدرش که در شورای عالی امنیت ملی بسته شده بوده، مجددا از سوی حسن روحانی رئیس جمهور برای بررسی به این شورا ارجاع شده و اکنون مفتوح است. با این همه مشخص نیست که این پرونده در حال حاضر در چه وضعیتی است.
از زمان درگذشت اکبر هاشمی رفسنجانی در دی ماه ۱۳۹۵، اعضای خانواده او به بیان تردیدهای جدی در مورد دلیل واقعی مرگ او پرداخته‌اند. محمد هاشمی، برادر اکبر هاشمی رفسنجانی هم در سالمرگ این سیاستمدار ایرانی برای دومین بار طی یک ماه گذشته، ایست قلبی برادرش را که به فوت او منجر شد، مشکوک خوانده بود.

آقای هاشمی گفته بود "از آنجا که علت ایست قلبی اعلام شده و دلیلی برای آن ذکر نشده است جای شبهه وجود دارد و منشأ برخی گمانه‌زنی‌ها می‌شود".
پرونده مرگ هاشمی رفسنجانی 'به شورای‌عالی امنیت ملی بازگشت'
مشاور هاشمی رفسنجانی: می‌دانم اتفاقی افتاده، مرگ طبیعی نبود
فائزه هاشمی: به گفته شورای عالی امنیت ملی در بدن پدرم ۱۰ برابر حد مجاز رادیواکتیو بودفاطمه هاشمی: وصیتنامه پدرم را پیدا نکردیم
اواخر آذر سال گذشته امسال فائزه هاشمی دختر اکبر هاشمی رفسنجانی اعلام کرده بود که مطابق گزارش شورای عالی امنیت ملی ایران در بدن آقای هاشمی رفسنجانی ۱۰ برابر حد مجاز مواد و تشعشعات رادیواکتیو وجود داشته است.

خرداد ماه امسال چند ماه پس از این اظهارات، غلامعلی رجایی، مشاور اکبر هاشمی رفسنجانی در زمان ریاست بر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفته بود "آن اتفاق مرگ طبیعی و سکته نیست... نه من آدم امنیتی هستم که بتوانم جزئیات واقعه را تجزیه و تحلیل کنم و نه اطلاعات لازم را دارم، تنها می‌دانم که اتفاقی افتاده است."
اکبر هاشمی رفسنجانی نوزدهم دی ماه دو سال پیش در سن ۸۲ سالگی در تهران درگذشت. گزارش شده بود که وضعیت او در زمان شنا در استخری در شمال تهران رو به وخامت گذاشت و تا زمان انتقال به بیمارستان علائم حیاتی اش را از دست داد.

حسن قاضی زاده هاشمی وزیر بهداشت ایران در اولین واکنش ها به مرگ آقای هاشمی رفسنجانی، شبهاتی درباره آن مطرح کرده بود که بعدا پس گرفت.
از زمان درگذشت آقای هاشمی رفسنجانی اعضای خانواده اش ضمن مشکوک خواندن علت مرگ او، درباره سرنوشت وصیت‌نامه آقای هاشمی رفسنجانی ابراز بی اطلاعی و ابهام کرده اند.
نبض زمان
 
پست ها : 1860
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 1 جمادی الأولي 1440

پستتوسط نبض زمان » چهارشنبه ژانويه 09, 2019 12:30 pm

مرتضوی: هاشمی زنده نیست؛ باور کنید!
مرده هاشمی رفسنجانی نیز این قوم را آزار می‌دهد


شفقنا- سیدضیاء مرتضوی در روزنامه‌ی جمهوری اسلامی در یادداشتی با عنوان “باور کنید هاشمی زنده نیست!” نوشت:
«۱- اسماعیل فرزند بزرگ امام صادق(ع) جوانی بس شایسته و مورد علاقه پدر بود و سخن از امامت وی رفته بود و چنین تصوری وجود داشت که او جانشین پدر خواهد شد اما او در زمان حیات پدر از دنیا رفت و امام(ع) پس از مرگ او تا خاکسپاری رفتاری ویژه داشت. حضرت که پیش‌بینی می‌کرد با توجه به جایگاه فرزندش اسماعیل، در آینده برخی برای اهدافی که دارند، درگذشت اسماعیل را انکار کنند، به امور مرسوم در خاکسپاری اسماعیل بسنده نکرد، بلکه برای تاکید بر فوت او از جمله، چنان که شیخ صدوق روایت کرده، چند نفر از شخصیت‌های شیعه را فراخواند و جمع دیگری نیز آمدند و به سی نفر رسیدند و حضرت دستور داد پارچه را از چهره اسماعیل کنار زدند، خود پیشانی و چانه و گلوی فرزندش را در دو مرحله بوسید و صورت فرزند را به یک‌یک آن گروه نشان داد و اقرار و گواهی گرفت که اسماعیل فوت کرده است و این کار را هنگامی که او را در قبر گذاشت نیز تکرار کرد (من لایحضر، ۱/۱۶۱؛ کمال‌الدین ۱/۷۱). با این حال، پس از شهادت امام‌ صادق(ع)، برخی مرگ اسماعیل را انکار و غیبت او را مطرح کردند و جمعی نیز پذیرفتند! و حال گویا توهم تکرار این مقطع از تاریخ، برخی را نگران کرده است!

۲- از سوی دیگر باز شیخ صدوق روایت عنبسه بن بجاد را از مراسم خاکسپاری اسماعیل نقل کرده است که وقتی از آن فارغ شدیم، امام‌ صادق(ع) نشست و ما نیز گرد حضرت نشستیم و ایشان سر بلند کرد و فرمود:‌ ای مردم! این دنیا خانه جدایی و خانه بغرنجی و گرفتاری است، نه خانه راستی و هموار. با این حال جدایی از آن چه آدمی به آن انس گرفته سوزشی ناگزیر و دردی جدایی‌ناپذیر دارد و تفاوت مردم تنها به نیک‌رفتاری در عزا و درستی اندیشه در مرگ است. کسی که (به فرض) داغ برادر نبیند اما برادرش داغ او را می‌بیند و کسی که (به فرض) فرزندی از دست ندهد اما روزی می‌رود و فرزندش می‌ماند. آنگاه حضرت بیتی از شعر ابوخراش هُذَلی را خواند که خطاب به «اُمَیمه»، همسر برادر خود عروه سروده بود؛ زن‌برادری که ابوخراش را به خاطر مشغول شدن به زندگی شخصی خود و فراموشی انتقام قتل برادر سرزنش کرده بود:
«و لا تحسبی اِنّی تَناسَیتُ عهدَه و لکنَّ صبری یا اُمَیمُ جمیلٌ»
گمان مبر که یاد او را فراموش کرده‌ام ولی صبر من‌ ای امیمه صبری زیباست.» (الامالی، ص۲۳۷؛ کمال‌الدین ۱/۷۳).

و بدین گونه امام(ع) اشاره کرد که در سوگ جوان عزیزش که در دل او آتش افکنده بردباری می‌کند.
۳- اکبر هاشمی بهرمانی، مشهور به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی فرزند حاج‌میرزاعلی، متولد روستای بهرمان رفسنجان، به شماره شناسنامه ۳۰۸ که در این کشور زمانی در شمار هسته پنج‌نفره و برگزیده اولیه امام‌ خمینی برای شورای انقلاب، شامل وی و عالمان مجاهد مطهری، بهشتی، موسوی اردبیلی و باهنر، رحمه‌الله علیهم، بود و مدتی فرمانده جنگ و سال‌ها رئیس مجلس شورای اسلامی و دو دوره رئیس‌جمهوری و سال‌ها رئیس مجلس خبرگان و مجمع تشخیص مصلحت نظام بود، در غروب روز ۱۹ دی ۱۳۹۵، هنگام شنا، چنان که اعلام شد، دچار سکته یا ایست قلبی شد و در ۸۲ سالگی درگذشت؛ آن هم در استخری کوچک که بیست سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی ساخته شده بود و برخی از سر وظیفه‌شناسی شرعی شهرت دادند که استخر فرح بوده است!
آری آقای هاشمی درگذشت و رهبری نظام، حفظه‌الله، نیز که وی را دوست ۵۹ساله خود خواند، بر جنازه او «نماز میت» گزارد؛ به این نشانی که گویا با توجه به مواضع و رفتار آن مرحوم در سال‌های آخر عمر، جمله «اللهم انا لا نعلم منه الا خیراً و انت اعلم به منّا» را نیز نفرمود اما پیش از آن برای مرحوم آیت‌الله مهدوی کنی و پس از آن برای آیت‌الله هاشمی شاهرودی فرمود. جنازه ایشان نیز پس از تشییع در کنار پیشوا و مراد خود امام‌ خمینی و در کنار دوست صمیمی و باوفای خود سیداحمد خمینی، به خاک سپرده شد و تا آنجا که سراغ داریم هیچ کسی در اصل فوت او تردید نکرده است؛ نه کسی درباره او مانند جناب اسماعیل فرزند امام صادق(ع)، ادعای غیبت و «ظهور» دوباره کرده و نه کسی درباره او مانند گفته محمود احمدی‌نژاد درباره هوگو چاوز، قول «رجعت» او را داده و نه دانش بشری می‌تواند دوباره وی را زنده کند! اصحاب کهف هم که به قدرت الهی پس از ۳۰۰ سال بیدار شدند و به شهر برگشتند، تاب ماندن در آن «شهر» را نداشتند و برگشت به «غار» تنهایی و غربت و در واقع «مرگ» را بر ماندن در «زمانه‌ای که زمان آنان نبود» ترجیح دادند! از این رو جای هیچ تردیدی در اصل درگذشت آقای هاشمی و برگشت‌ناپذیری ایشان نبوده و نیست؛ نه از سوی ورثه و نزدیکان آن مرحوم و نه از سوی علاقه‌مندان و همفکران و از این رو باید مطمئن بود و جای هیچ نگرانی برای احساس‌کنندگان «وظیفه شرعی» نیست! و دوستداران وی نیز بر اندوه فراوان فقدان این خدمتگزار بزرگ صبر جمیل داشته و خواهند داشت.

۳- با این حال در این روزها که دومین سال درگذشت قطعی آقای هاشمی رفسنجانی سپری می‌شود و به‌ رغم این که ایشان صحنه را ترک کرده و زیر خاک آرمیده است، شاهد رفتارهایی درباره آن مرحوم هستیم که نشان می‌دهد گویا برخی نگران زنده بودن و ظهور دوباره ایشان هستند! یعنی اگر «آنان» در ۱۳۰۰ سال پیش، پس از فوت جناب اسماعیل، حیات وی را ترویج کردند تا آن را دستاویز برخی اهداف و مطامع خود قرار دهند، «اینان» نگران آنند که به‌ رغم آن همه نشانه و شواهد بر فوت و خاکسپاری آقای هاشمی، ایشان همچنان زنده باشد و باقی در صحنه یا دوباره به صحنه برگردد و مزاحم آنان باشد! این است که به آن رفتارهای ناشی از احساس «وظیفه شرعی» که در زمان حیات آن مرحوم، نسبت به وی و نزدیکانش کردند و کم‌وبیش می‌دانیم و نیز به آن همه بی‌اعتنایی در رسانه‌ای که با بودجه‌ای سرسام‌آور از بیت‌المال عمومی اداره می‌شود، بسنده نمی‌کنند و در آستانه سالگرد درگذشت ایشان، از یک سو به نام فیلم مستند که لابد باید مستند به حقایق باشد، با تحریف‌نامه «هاشمی زنده است» به استقبال آن می‌روند و سخن ستایش‌آمیز امام‌ خمینی درباره وی را غیر مستقیم به سخره می‌گیرند و ازسوی دیگر به صراحت، در آن شهر که دیدیم و احتمالا برای آزمودن و تعمیم بعدی آن، از پشت بلندگوی تظاهرات عمومی و طبعا با بهره‌ جستن از اموال عمومی، شعار «مرگ بر هاشمی» و دو خدمتگزار شناخته‌ شده دیگر سر می‌دهند تا حاضران همه بشنوند و تکرار کنند و به ثواب انجام «وظیفه شرعی» برسند و از سوی سوم در شهر قم که خاستگاه شخصیت روحانی آن مرحوم است، اجازه نصب یک پارچه‌نوشته نیز برای اعلان برگزاری یک همایش محدود در یک گوشه شهر و در محیطی دربسته و کنترل‌شده نمی‌دهند و حتی برخی مسئولان محترم به‌ رغم هماهنگی و قرار و اعلان قبلی، به هر دلیل از شرکت و سخنرانی عذر می‌آورند و آن دیگری هم خطاب به جمع فراوانی از علما و فضلا با عصبانیت می‌نویسد که «قرار است چند همایش و به مدت چند سال با محوریت آقای هاشمی رفسنجانی برگزار شود؟ و برگزاری این همایش‌ها را باعث تحریک احساسات و موجب پیدا شدن دوقطبی کاذب در قم می‌شمارد!»
بگذریم که حتی سال گذشته نیز که یک مسئول محترم فرهنگی – جزاه‌الله خیر الجزاء – در قم، سالن تحت مدیریت خود را در اختیار همایش بزرگداشت سالگرد رحلت آیت‌الله هاشمی گذاشت، چگونه تحت فشار و حمله این و آن قرار گرفت!

۴- اینها همه نشان می‌دهد که مرده هاشمی رفسنجانی نیز این قوم را آزار می‌دهد یا از زنده بودن وی ناراحت و نگران هستند وگرنه «مرگ بر مرده» گفتن که عاقلانه نیست. این است که این بنده طلبه و نگارنده ضعیف به سهم خود می‌خواهد اطمینان خاطر دهد که «هاشمی رفسنجانی قطعا رحلت کرده است؛ لطفا باور کنید!» چنان که همسر مکرم اما از پا افتاده ایشان نیز راه به جایی ندارد؛ فرزندان ایشان نیز «یکی» که در زندان است و «یکی» هم که در خدمت بیماران خاص در بخش خصوصی و دو نفر دیگر هم که در دانشگاه بودند، «یکی» بیکار کامل و «یکی» هیچ‌کاره شد و آن «یکی» هم، گر چه با رای اول مردم تهران عضو شورای شهر شده است و خودش جز نامزد شدن تقصیر دیگری ندارد اما اگر یک وقت هوای ریاستی دیگر به سر او افتاد، می‌توان همانند پدرش که با آن پیشینه و جایگاه، رد صلاحیت شد، او را به راحتی رد صلاحیت کرد. پس این همه نگرانی و ترس از چیست؟ و چرا در برگزاری یک مجلس یادبود یا همایش و تجلیل از آن شخصیتی که ده‌ها سال از عمر خود را پیش و پس از انقلاب، صرف خدمت به علم و فرهنگ و سیاست و اقتصاد و پیشرفت این کشور کرده مانع‌تراشی می‌شود؟ اگر این عالم مجاهد و این بزرگ‌مرد خردمند، هیچ خدمتی در ده‌ها سال عمر سراسر خدمت خود نداشت جز همان اقدام خردمندانه در بهره‌جستن از عقلانیت و نفوذ کلمه خود در احیای نام صدیقه کبرا(ع) و نشان دادن جای قریه فدک در سرزمین وهابیت‌زده حجاز و نوشیدن مومنانه از آب آن و ثبت دوباره قصه پرغصه بانوی آب، سلام‌الله علیها، در تاریخ، آیا جای شرمساری نیست که کسانی از سر احساس «وظیفه شرعی» پس از مرگ او نیز آن گونه که اشاره رفت، به جای درود و سلام، شعار «مرگ» بر او سر دهند و با سکوت تاییدآمیز دیگران روبه‌رو شوند؟ و کسانی به حرمت نگاه برخی تنگ‌نظران بهانه‌جوی واقعی یا خیالی، اجازه تبلیغ از یک همایش که اتفاقا برخی مسئولان در آن سخن می‌گویند ندهند؟ فاین تذهبون!

۵- به هر حال، آن چه به شخص آیت‌الله هاشمی رفسنجانی برمی‌گردد این است که نه آن روز که مخالفانِ وی را دشمن پیغمبر(ص) شمردند، بر حقیقت شخصیت او چیزی افزوده شد و نه آن روز که صلاحیت او را برای خدمتگزاری در نظامی که خود از بنیان‌گذاران آن بود، رد کردند، چیزی از حقیقت شخصیت او کاسته شد و نه این روزها که با مجلس یاد و بزرگداشت او نامهربانی می‌شود و علیه او شعار داده می‌شود، پرونده خدمات او در پیشگاه خداوند سبک می‌گردد و نه در چشم و دل مردمان دوستدار او با این حرکات خللی پدید می‌آید. تاریخ نمونه‌هایی از این دست را بسی فراوان دیده است؛ چنان که امام‌خمینی در مقایسه دو دوره از حیات آیت‌الله سیدابوالقاسم کاشانی فرمود:
«آقای کاشانی از جوانی در نجف بودند و یک روحانی مبارز بودند. مبارزه با استعمار، آن وقت البته انگلستان بود مبارزه با او. در ایران هم که آمدند تمام زندگی‏شان صرف همین معنا شد و من از نزدیک ایشان را می‏شناختم. در یک وقت وضع ایشان طوری شد که وقتی که از منزل می‏خواست حرکت کند فرض کنید بیایند به مسجد شاه، مسجد شاه مطلع می‌شد، در نظر داشتند، اعلام می‌شد، این طور بود وضع ایشان. بعدش دیدند که اگر یک روحانی در میدان باشد لابد اسلام را در کار می‏‌آورد، این حتمی است و همین‌ طور هم بود. از این جهت شروع کردند به جوسازی. آن طور جوسازی کردند که یک سگی را عینک به آن زدند – و آن طور که من شنیدم – عینک زدند و از طرف مجلس آوردند این طرف و به اسم آیت‌اللَّه. و من خودم در یک مجلسی بودم که مرحوم آقای کاشانی وارد شد در آن مجلس، مجلس روضه بود، هیچ کس پا نشد. من پا شدم و یکی از علمای تهران که الآن هم هستند و من جا دادم به ایشان – جا هم ندادند – این جوّ را درست کرده بودند برای آقای کاشانی که دیگر از منزلش نمی‌‏توانست بیرون بیاید، در یک اتاقی محبوس بود در منزلش طوری که‏ نمی‏‌توانست بیرون بیاید.» البته با این تفاوت که جایگاه و نقش آیت‌الله هاشمی در مقایسه با آیت‌الله کاشانی بسی برتر بود و هست و «آن» رفتارها در زمان رژیم دست‌نشانده‌ای بود که نطفه آن به دست انگلیس بسته شده بود و «این» رفتارها در زمان نظامی اسلامی است که آقای هاشمی خود از بینان‌گذاران آن بوده است؛ آنجا در یک مجلس ختم نیز به آقای کاشانی جا ندادند و اینجا محبوبیت هاشمی به‌رغم خواست و عمل تنگ‌نظران و تخریب‌گران، چنان بود و هست که نه تنها خود او پس از آن همه نامهربانی و تخریب، یک سال پیش از فوتش، نماینده اول استان تهران در مجلس خبرگان می‌شود، بلکه پس از درگذشت او، فرزندش نیز منتخب نخست شورای شهر تهران می‌گردد!

۶- اما آن چه به معارضان ثابت‌قدم آقای هاشمی رفسنجانی برمی‌گردد این است که اگر نگران زنده‌ بودن یا زنده شدن آن مرحوم هستند، مطمئن باشند این نگرانی بی‌جاست و ایشان حتما فوت کرده است و به هیچ وجه راهی برای زنده شدن و برگشتن ایشان وجود ندارد! و اگر به‌رغم اذعان به فوت ایشان، خدای‌ناکرده حسادت و خشم‌ و کینه‌ گذشته نمی‌گذارد آرام باشند، راه آن است که تلاش کنند خود را درمان کنند و خود و جامعه را از رذیله «حسادت و کینه‌جویی» خلاص کنند؛ تا نه عرض خود ببرند و نه مایه زحمت دیگران شوند و اگر منشا نگرانی آنان باور جامعه به زنده بودن «اندیشه و سلوک هاشمی رفسنجانی» است و آن را به گمان خود ناسازگار با انقلاب و نظام و مصالح جامعه یا مخالف منافع خود می‌دانند و در پی «تحقق» مرگ آن یا «اثبات» مرگ آنند، باید بدانند که اولا این گونه رفتارهای آنان از قضا به خوبی نشان می‌دهد که «هاشمی رفسنجانی همچنان زنده و پایدار است» و نیک بدانند که «این راه و روش کج آنان را به مقصد نمی‌رساند» و همان گونه که در گذشته، به هدف خود در از میان بردن اندیشه و سلوک هاشمی رفسنجانی به ویژه آن چه مربوط به سال‌های پایانی زندگی‌اش بود و به‌رغم همه خرده‌هایی که می‌توان بر آن گرفت و به نقد آن نشست، نتوانستند برسند، در حال و آینده نیز نخواهند توانست و «هاشمی رفسنجانی به‌رغم این که زنده نیست، زنده است» و زنده خواهد ماند چه «خارج از دید»! بماند و چه نماند که شهید مظلوم تاریخ امیرالمومنین(ع) فرمود: «العلماء باقون ما بقی الدهر»؛ چنان که کاشانی زنده ماند و چنان که پیش از او، میرزا تقی‌خان امیرکبیر زنده ماند و قهرمان واقعی و نه قهرمان عاریتی ایران شد، چون قهرمان ایران بود و گفته‌اند: «قهرمانان نمی‌میرند.»
هاشمی بهرمانی نیز قهرمانی بزرگ در جهاد و خردمندی و خیرخواهی برای ایران و صبر و سکوت بود و قهرمان خواهد ماند «و لو کره الجاهلون و الغافلون» و السّلامُ علیه یومَ وُلِدَ و یومَ ماتَ و یومَ یبْعَث حَیاً.»
نبض زمان
 
پست ها : 1860
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 1 جمادی الأولي 1440

پستتوسط نبض زمان » چهارشنبه ژانويه 09, 2019 12:30 pm

.
احوال نابساماني در حكومت

.
نبض زمان
 
پست ها : 1860
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 1 جمادی الأولي 1440

پستتوسط نبض زمان » چهارشنبه ژانويه 09, 2019 12:32 pm

انتقاد شدید مسیح مهاجری از «حلقه ۵ نفره‌ای که روحانی در آن محصور است»: این‌ها اظهارنظر‌های برژینسکی مآبانه می‌کنند؛ تا کجا می‌توان تحمل کرد؟
اهل فن آن‌ها را می‌شناسند و از فوت و فن‌های ویژه آن‌ها باخبرند / رئیس سازمان برنامه و بودجه یکی از اعضای این حلقه است


حجت الاسلام و المسلمین مسیح مهاجری، نوشت: سرپرست وزارت بهداشت که قبلاً معاون رئیس سازمان برنامه بودجه بود گفت: «با رابطه‌ای که با دوستانمان در سازمان برنامه و بودجه داریم، امیدواریم بتوانیم در تخصیص منابع مناسب تلاش کنیم.» این سخن نشان می‌دهد گره کار را باید سازمان برنامه و بودجه بگشاید و ...
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

حجت الاسلام و المسلمین مسیح مهاجری، مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله این روزنامه نوشت: استعفای مسئولان در هر نظام حکومتی و هر دولتی، واقعه‌ای طبیعی است، ولی اگر وزیری در تنگنا قرار گیرد و به دلیل اینکه نمی‌تواند آنطور که می‌خواهد به کار ادامه دهد، کنار رفتن او نه تنها طبیعی نیست بلکه ضایعه است.
در روزهای پایانی هفته گذشته که شایعه استعفای وزیر بهداشت و درمان بر سر زبان‌ها بود، رئیس دفتر رئیس‌جمهور که به نوعی سخنگوی غیررسمی دولت هم هست، از وی به عنوان وزیری لایق یاد کرد که رئیس‌جمهور روحانی در تلاش است مانع رفتن این وزیر از کابینه شود. یک روز بعد از این سخن رئیس دفتر رئیس جمهور، خبر رسید که استعفای وزیر بهداشت پذیرفته شده و آقای روحانی برای این وزارتخانه سرپرست تعیین کرده است.

با انتشار خبر پذیرش استعفای وزیر بهداشت، این سؤال به وجود آمد که اگر او وزیر لایقی بود چرا با رفتنش از دولت موافقت شد و اگر لایق نبود چرا رئیس دفتر رئیس‌جمهور آنهمه از او تعریف کرد و خبر از تلاش برای راضی کردنش داد؟ و چرا به فاصله کمتر از یک روز برخلاف این سخن، استعفایش پذیرفته شد و به حذف شدنش از دولت رضایت داده شد؟
شاید بتوان پاسخ این سوال‌ها را از متن استعفای دکتر حسن قاضی زاده هاشمی به دست آورد که مشکل را در وعده‌های عملی نشده سازمان برنامه و بودجه دانست و البته نکات دیگری هم گفت که گویای وضعیت نامناسب مدیریتی کشور است. جالب است که سرپرست وزارت بهداشت در اولین اظهارنظرش درباره چگونگی فعالیت در این وزارتخانه سخنی گفت که نشان دهنده صحت گلایه دکتر قاضی زاده از سازمان برنامه و بودجه است. سرپرست وزارت بهداشت که قبلاً معاون رئیس سازمان برنامه بودجه بود گفت: «با رابطه‌ای که با دوستانمان در سازمان برنامه و بودجه داریم، امیدواریم بتوانیم در تخصیص منابع مناسب تلاش کنیم.»

این سخن نشان می‌دهد گره کار را باید سازمان برنامه و بودجه بگشاید و گویا با رفتن دکتر حسن قاضی زاده هاشمی این گره گشوده خواهد شد. اگر چنین است، چرا با در اختیار گذاشتن منابع مناسب، کاری نکردند که وزیر بماند و از تجربه‌ای که در 5 سال و نیم وزارت اندوخته بود استفاده و کارهای ناتمام را تمام کند؟
حالا که مشخص شده مشکل اصلی در سازمان برنامه و بودجه است، این آقای رئیس‌جمهور است که باید برای این سازمان چاره‌ای بیندیشد. با توجه به اطلاعات موجود، ماجرا بسیار فراتر از اختلاف نظر میان رئیس سازمان برنامه و بودجه و وزیر بهداشت است. مشکل، حتی از سلیقه‌ای عمل کردن و گلایه‌مند ساختن وزرا و دستگاه‌ها و خاصه خرجی‌ها هم فراتر است. مشکل اصلی در حلقه تنگ و محدودی است که رئیس جمهور روحانی در آن محصور است. این حلقه که چهار پنج عضو دارد (نوبخت - نهاونديان - شريعتمداري - واعظى - آشنا) و رئیس سازمان برنامه و بودجه نیز یکی از آنهاست، شاید دلسوز و خواهان خدمت باشند ولی کارنامه آنها نشان می‌دهد به همان اندازه که در محصور نمودن رئیس‌جمهور موفق بوده‌اند در پیشبرد امور کشور ناموفق هستند. نیازی به نام بردن از این افراد نیست، زیرا اهل فن آنها را می‌شناسند و از فوت و فن‌های ویژه آنها باخبرند. سؤال اساسی این است که رئیس‌جمهور روحانی بعد از آنکه به تجربه دریافته اعضاء این حلقه کارآمدی لازم را ندارند، چرا به جای آنکه خود را از آنها خلاص کند به محروم شدن از وزیری که او را دارای «تلاش‌های صادقانه» می‌داند راضی شده است؟
Image
اکنون سخن در این نیست که وزیری نرود و در هیأت دولت جابجائی صورت نگیرد. سخن بر سر این است که اگر رئیس‌جمهور خواهان تحول است چرا این تحول را در نزدیک‌ترین اطرافیان خود پدید نمی‌آورد؟ تا چه وقت باید برنامه ریزی برای بودجه کل کشور برمبنای تعارف و رودربایستی صورت بگیرد؟ تا چه زمان می‌توان شاهد متورم شدن دستگاه‌های غیرمفید و توصیه‌ای بود که از پستان پر شیر بودجه تغذیه می‌کنند؟ تا چه وقت باید مردم شاهد خاصه خرجی‌ها در تخصیص بودجه باشند؟ تا کجا می‌توان اظهارنظرهای برژنسکی مآبانه بعضی ازمشاورانتان را آقای رئیس‌جمهور تحمل کرد که بودجه میلیاردی می‌گیرند و مثل بعضی دستگاه‌های باصطلاح فرهنگی حوزه و خارج حوزه فقط کارمند و حقوق بگیران آویزان اضافه می‌کنند؟ سازمان برنامه و بودجه به یک مدیر شجاع نیاز دارد تا بودجه از انحصارهای تحمیلی کنونی آزاد شود و به مصرف واقعی برسد.

شناختی که از شخص شما آقای رئیس‌جمهور داریم، ایجاب می‌کند شما را دلسوز و مشتاق خدمت به کشور و ملت بدانیم و قطعاً همینطور است ولی برای اینکه بتوانید در این راه توفیقی به دست بیاورید باید با حفظ افراد کارآمد و لایق و کنار گذاشتن افراد ضعیف و آویزان، بنیه دولت را تقویت کنید. فرصت زیادی ندارید. در فرصت کوتاه باقیمانده تنها راه موفقیت، تقویت بنیه دولت از طریق شکستن این حلقه تنگ و به کار گماردن افراد شجاع است.ویز
نبض زمان
 
پست ها : 1860
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 1 جمادی الأولي 1440

پستتوسط نبض زمان » چهارشنبه ژانويه 09, 2019 12:33 pm

[center]علی تاجرنیا، فعال سیاسی اصلاح طلب در گفتگو با «انتخاب»:
به روحانی و صداقتش اعتقاد داریم، اما به اطرافیانش نه
اعتماد بیش از حد روحانی به حلقه اطرافش باعث شکاف بین افکار عمومی و ایشان شده
پایگاه اصلی حلقه نزدیک به روحانی، «اصولگرایی» است
ظاهرا شرایط قبل از انتخابات ۹۲ را فراموش کرده اند
[/color]

علی تاجرنیا، فعال سیاسی اصلاح طلب می گوید: برخورد ها و رفتارهای آقای روحانی صادقانه است اما متاسفانه اعتماد بیش از حد به برخی افراد، شرایطی را به وجود آورده که شکافی بین ایشان و نخبگان و افکار عمومی پدید آمده است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

علی تاجرنیا، فعال سیاسی اصلاح طلب می گوید: برخورد ها و رفتارهای آقای روحانی صادقانه است اما متاسفانه اعتماد بیش از حد به برخی افراد، شرایطی را به وجود آورده که شکافی بین ایشان و نخبگان و افکار عمومی پدید آمده است.
تاجرنیا در گفت و گو با خبرنگار «انتخاب» من معتقدم که هم آقای روحانی و هم حلقه مشاورین ایشان شرایط قبل از انتخابات ۹۲ را فراموش کرده اند؛ یعنی زمانی که نظرسنجی‌ها نشان از آرای کمتر از سی درصدی آقای روحانی می داد و کنار رفتن آقای عارف و حمایت اصلاح طلبان باعث شد که ایشان در دور اول انتخابات و در ادامه در دور دوم یعنی سال 96 پیروز شوند.
او ادامه داد: حلقه اول اطرافیان آقای روحانی با توجه به اینکه پایگاه اصلی شان یک پایگاه اصولگرایی بوده، سعی می‌کنند شرایط را به گونه ای نگه دارند تا ادامه مسیر آقای روحانی در همین پاشنه و همین مسیر بچرخد. گرایش آنها در مجلس به سمت آقای لاریجانی است و نوع موضع گیری هایی که بعضاً دارند، مانند تعرض به بخش هایی از اصلاح طلبان توسط چهره ای مثل آقای واعظی نشان دهنده این است که مجموعه اطرافیان آقای روحانی یا باور ندارند که با حمایت چهره های شاخص و جریان اصلاح طلب پیروز شدند یا اینکه بعد از انتخابات شرایط قبل را فراموش کرده اند.

Image
تاجرنیا افزود: از مجموعه انتصابات، برنامه ها و برخورد هایی که صورت می گیرد به نظر می آید که آقای روحانی دولتش را از یک دولت فراگیر تبدیل به دولتی با جمع محدودی از اطرافیان خود تبدیل کرده است. اگر قرار باشد که این نگاه ادامه یابد، طبیعتاً بر میزان حمایت اصلاح طلبان از دولت تأثیر جدی خواهد گذاشت.
او با بیان ایتکه ما همین حالا هم بی پشتوانه بودن دولت به لحاظ حمایت افکار عمومی و نخبگان را مشاهده می‌کنیم گفت: فکر میکنم هم به لحاظ وفادار ماندن آقای روحانی و دولت ایشان به عهد خود و شعارهای انتخاباتی و هم به جهت اینکه مروت و جوانمردی در عرصه سیاست باقی بماند، باید بازنگری مجددی در وضعیت موجود صورت بگیرد و شرایط به گونه ای شود که دولت ایشان بتواند از همه ظرفیت های لازم در کشور بهره مند شود.

او تصریح کرد: محدود کردن دولت به یک جمع چند نفره بدون شک دولت را از بسیاری از ظرفیت هایی که می‌تواند به آن کمک کند محروم می کند.
این فعال سیاسی اصلاح طلب ادامه داد: مردم در گذشته نشان داده اند که نگاه و تصمیم شان، تصمیمی در راستای منافع کلان خود مردم خواهد بود. بنابراین هر کجا احساس کنند که فرد منتخب با آرمان ها و نگرش های انها فاصله گرفته، مردم نیز توجه شان کمتر خواهد شد.

او با اشاره به ساختار سیاسی کشور تاکید کرد: بالاخره مردم سعی کرده اند با رأی به آقای روحانی و همچنین مجلسی تا حدودی همراه تر با دولت، فضا را برای فعالیت دولت فراهم کنند. در این شرایط، دولت و آقای روحانی باید توجه کنند که فرصت ها برای این جریان سیاسی همواره وجود نخواهد داشت و مردم عهد اخوت با همه نبسته اند بلکه میزان وفاداری افراد و احزاب و گروه ها نسبت به شعار های اصلی و اساسی مورد نظر مردم را در نظر می گیرند. از این رو، هربار که احساس کنند که این فاصله ایجاد شده طبیعتاً نظر و نگرش آنها عوض خواهد شد.
تاجرنیا در عین حال تصریح کرد: من به خود آقای روحانی اعتقاد دارم و معتقد هستم که برخورد ها و رفتارهای ایشان صادقانه است اما متاسفانه به اطرفیانش نه. اعتماد بیش از حد به برخی افراد، شرایطی را به وجود آورده که شکافی بین ایشان و نخبگان و افکار عمومی پدید آمده است.
نبض زمان
 
پست ها : 1860
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 1 جمادی الأولي 1440

پستتوسط نبض زمان » چهارشنبه ژانويه 09, 2019 12:35 pm

غرضی در گفت‌وگو با شفقنا: دولت‌ها همه دست در جیب فقرا کردند
دولت جنگ را نمی‌توان با دولت‌های دیگر مقایسه کرد


Image
شفقنا- ۷۷ سال دارد و به قول خودش دوره‌های مختلفی را گذرانده است. این دوره‌ها از استانداری کردستان و خوزستان تا نمایندگی در مجلس شورای اسلامی و وزارت در دولت‌های مختلفی اعم از دولت مهدوی کنی، میرحسین موسوی و هاشمی رفسنجانی را شامل می‌شود. در کنار همه‌ی این فعالیت‌های دولتی، اما در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ بود که طبقات مختلف جامعه‌ با سید محمد غرضی آشنا شدند. از آن دست افرادی است که گفت‌وگوهایش اغلب صریح است و ترجیع‌بند صحبت‌هایش در بیشتر مصاحبه‌ها‌ این است که دست دولت‌ها باید از جیب فقرا کوتاه شود. در این گفت‌وگویش با شفقنا نیز بر این جمله تأکید کرد که «دولت‌ها همه دست در جیب فقرا کردند»؛ البته او در صحبت‌هایش و مقایسه میان دولت‌های پس از انقلاب، دولت مهندس موسوی را به دلیل شرایط جنگی جدا کرد و گفت که صحبت‌هایش در مورد دولت‌ها و نقدهایی که وارد می‌کند، به استثنای دولت جنگ است.
سید محمد غرضی در گفت‌وگو با شفقنا برای مقایسه‌ی دولت‌های پس از انقلاب اسلامی با بیان این که شما دولت‌ها را به رأس آن می‌شناسید و من به بدنه‌ی آن‌ها می‌شناسم، اظهار کرد: این مجموعه‌‌ای که عنوان دولت را دارد، همیشه روسای خود را از بدنه‌ی آن مأیوس کرده است. همه‌ی بزرگانی که بعد از انقلاب در ایران، دولت را اداره کردند، با پیشنهاداتی محاصره شدند که در نتیجه‌ی آن در دوره‌ی دوم نخست وزیری یا ریاست جمهوری، رهبران هر یک از این دولت‌ها مورد بی‌اعتنایی مردم قرار گرفتند. من شاهد این اتفاقات بودم، چون در بسیاری از این دولت‌ها حضور داشتم یا نظاره‌گر بودم.

دولت جنگ را نمی‌توان با دولت‌های دیگر مقایسه کرد
کشور در دهه شصت طوری اداره شد که شیرینی‌اش نزد فقرا ملحوظ است
او با تأکید بر این که باید توجه داشت که دولت جناب مهندس موسوی در جنگ بود و نمی‌توان آن را با دولت‌های دیگر مقایسه کرد، خاطرنشان کرد: تصور نسل ما بر این است که در دهه شصت، کشور طوری اداره شده است که قاعده جامعه اعتراض نمی‌کرد و امروز شیرینی آن دوران نزد فقرا، کارگران و کشاورزان ملحوظ است.
اغلب مدیران دولتی امتیازات را برای خود جمع و به خانواده‌هایشان منتقل کردند

نارضایتی عامه علیه دولت‌ها شکل گرفته است
او در یک جمع‌بندی‌ از عملکرد دولت‌های پس از انقلاب به استثنای دولت مهندس موسوی گفت: در این راستا این سخن ترامپ را یادآوری می‌کنم که پنج هزار نفر از فرزندان مدیران دولت‌های گذشته‌ی ایران به آمریکا آمده‌اند یا در آنجا زندگی می‌کنند یا سرمایه‌گذاری کرده‌اند. مشخص است که اغلب این مدیران، هیچ مقبولیتی نداشتند؛ امتیازات را برای خود جمع کردند و به خانواده‌هایشان منتقل کردند. مردم هم این موارد را مشاهده کردند و به دنبال آن در کشور، نارضایتی عامه علیه دولت‌ها شکل گرفته است. این ۵ بزرگی که آمدند و رفتند، با وجود تفاوت اخلاقی و رفتاری و داشتن رأی مردم یا رأی مجلس اما چندان از ناحیه‌ی مردم مورد عنایت قرار نگرفتند.

دولت‌های پس از انقلاب در سیاست توفیقی نداشتند
کاندیدای سابق انتخابات ریاست جمهوری با بیان این که سیاست، آن است رضایت عامه را جلب کند، گفت: دولت‌های پس از انقلاب، رضایت عامه را جلب نکردند، در نتیجه در سیاست نیز توفیقی نداشتند. روسای این دولت‌ها بعدها در رقابت‌ با همدیگر، اعتباری اجتماعی پیدا کردند اما اعتبار مدیریتی نیافتند.
او با قیاس در حوزه‌ی اقتصادی عملکرد دولت‌های پس از انقلاب نیز اظهار کرد: وقتی دولت آقای هاشمی آمد، ارز ۱۵۰۰ ریال بود که تا هفت هزار ریال رفت و بعد به ۴۵۰۰ ریال بازگشت. وقتی دولت آقای خاتمی روی کار آمد، ارز ۴۵۰۰ ریال و وقتی که رفت ۹۰۰۰ ریال بود. زمانی که دولت آقای احمدی‌نژاد آمد، ارز ۹۰۰۰ ریال و وقتی رفت، ۳۰۰۰۰ ریال بود. وقتی دولت جناب روحانی آمد، ارز، کمتر از ۳۰۰۰۰ ریال بود اما هنوز دولت ایشان به پایان نرسیده است که بحث ۱۰۰ هزار ریال است.
غرضی با بیان این که این تغییر و تحولات، قاعده‌ی جامعه را علیه مدیریت جامعه برمی‌انگیزاند، گفت: وقتی قاعده‌ی جامعه آرام نباشد، ستاد آن به همین اشکالی که مشاهده می‌شود، بسیار گرفتار می‌شوند و به جزییات می‌پردازند.
در بعد اجتماعی نیز جامعه‌ نسبت به دولت‌های پس از انقلاب عکس‌العمل منفی نشان داد

او با اعتقاد بر این که در بعد اجتماعی نیز جامعه‌ی ایران نسبت به این دولت‌ها عکس‌العمل منفی نشان داد، گفت: در انتخابات ریاست جمهوری، چون نمی‌خواستند طرف مقابل آقای روحانی بیاید، به ایشان رأی دادند، اما وقتی آقای روحانی گفتند کسانی که نیازمند یارانه نیستند، خودشان انصراف دهند، مردم عکس‌العمل نشان ندادند. در حال حاضر نیز دولت مجبور است با به‌کارگیری قانون و کنترل درآمد اشخاص، تعدادی را حذف کند. این موضوع، نشان‌دهنده‌ی آن است که جامعه فاصله‌ی اجتماعی فراوانی با دولت‌ها دارد.

همگی این مدیریت‌ها در کشور شکست خوردند
وزیر پست، تلگراف و تلفن دولت میرحسین موسوی با تأکید بر این که همگی این مدیریت‌ها در کشور شکست خوردند، اظهار کرد: چرا که آن‌ها برای خود امتیاز جمع کردند و امتیازی که متعلق به قاعده‌ی جامعه است را به ستاد دولت منتقل کردند. در هفته‌های اخیر از رسانه‌ها شنیده شد که مدیری، ۹۰ میلیون تومان حقوق می‌گیرد. خدا آقای رجایی را رحمت کند؛ ما وزیر ایشان بودیم. در آن زمان در دولت گفتند که کارشناس‌ها ۱۶ هزار تومان می‌گیرند، شما چون از وسایل دولتی و ماشین و … استفاده می‌کنید، ۷۵۰۰ تومان حقوق بگیرید. بعد از ایشان، آقای مهدوی (خدا او را رحمت کند) حقوق را به ۱۲۵۰۰ تومان افزایش داد. در سال ۶۶ حقوق وزرا به ۱۶ هزار تومان رسید.

امتیاز طلبی، زهر مدیریت است
او با بیان این که دوره‌های مختلفی را در دولت‌های پس از انقلاب گذرانده است، گفت: حقوق دولتی، حقوق با برکتی است. شهادت می‌دهم دوره‌هایی که در برخی وزارتخانه‌ها، سازمان‌ها، تشکیلات و … بودم، هیچ کدام از مدیرانی که با آن‌ها روبه‌رو بودیم، حق امتیاز طلب نکردند. حق امضا، حق مدیریت، حق سفر، حق ماموریت و این مسایل در این دولت‌ها معمول شده است؛ امتیاز طلبی، زهر مدیریت است. اگر کسی خودش را از قاعده‌ی جامعه جدا کند، نمی‌تواند مدیر باشد. مدیر کسی است که با امکانات موجود، استعداد جامعه را افزایش دهد، نه این که استعداد خود را فزون کند و بعد،خدای ‌ناکرده نامه‌ها و تلفن‌ها را جواب ندهند و به قاعده‌ی جامعه نگاه نکنند. در مقابل نیز به خود، فامیل، دوستان، حزب و گروه خود توجه کنند و به عده‌ای ارز، زمین ارزان بدهند، این‌ گونه اقدامات، زهر مدیریت است.

باید دولت الکترونیک تشکیل شود
غرضی وجود فضای امتیازگیری را به بستر سیاسی مرتبط دانست و افزود: اگر فردی در بستر سیاسی، پس ذهن خود به دنبال گرفتن امتیاز از جامعه باشد، مصوبات دولت، مجلس و … را به گونه‌ای تنظیم می‌کند که اختیار جامعه در اختیار مدیران قرار بگیرد. راه‌حل هم یک جمله بیشتر نیست و آن این که دولت الکترونیک تشکیل شود، تمامی مردم به یک چشم نگاه شوند و به یک مبانی عمل کنند و به این صورت نباشد که بعضی امتیازاتی داشته باشند. امروز بر سر پتروشیمی‌ها چه آمده است؟ بر سر اتومبیل چه آمده است؟ بر سر بانک‌ها چه آمده است؟ در همه‌ی این موارد یا دولت یا مجلس و … مصوبه‌ای دارند و تبعیض در نوشتن، کار مدیران است. این موارد، مسایلی است که از نظر مردم قاعده‌ی جامعه را علیه ستاد جامعه تحریک می‌کند.
او در توضیح نگاه خود در مورد رتبه‌بندی دولت‌های پس از انقلاب اسلامی براساس کیفیت عملکرد، اظهار کرد: تنها رتبه‌بندی می‌تواند بر این اساس باشد که وقتی این دولت‌ها رفتند، مردم بخواهند که آن‌ها برگردند. مردم چندان به دنبال بازگشت دولت‌هایی که مدیران مختلف از طیف راست و چپ، امتیازطلب و رانتخوار، آن‌ها را محاصره کرده‌اند، نیستند. با نگاهی به زندان‌ها متوجه خواهید شد که اکثر امتیازطلب‌ها اعم از معاون اول، رییس دفتر و … در زندان هستند. اکثریت قریب به اتفاق مدیران کشور را می‌شناسم و افرادی را دیده‌ام که امکاناتی نداشتند و به دولت آمدند و امروز بر فرض عنوان می‌کنذ که هزار میلیارد تومان ثروت دارد. دیگری تمام پتروشیمی‌ها را به دوستان و نزیکانش داده است و امروز گرفتار زندان و … است.
اتاق بازرگانی امروز کشور، همگی مدیران قبلی دولت‌ها بودند
کاندیدای سابق انتخابات ریاست جمهوری با بیان این که اتاق بازرگانی امروز کشور، همگی مدیران قبلی دولت‌ها بودند، گفت: این مدیران به جای منتقل کردن امتیازات به جامعه، آن‌ها را به خود منتقل کردند یعنی تجار امروز ما مدیران دولت‌های قبل بوده‌اند. امتیازات را طوری منتقل کردند که خودشان تبدیل به اتاق تجارت شدند، ارزهای ۴۲۰۰ تومانی می‌گیرند، بعد دولت به دنبال آن‌ها می‌دود اما آن‌ها را نمی‌یابد.

دولت‌ها همه دست در جیب فقرا کردند
او تصریح کرد: به این دلیل که نمی‌توانم برای این دولت‌ها نه ارزش سیاسی، نه اجتماعی و نه اقتصادی قایل باشم، به توضیح عکس العمل اجتماعی نسبت به این دولت‌ها اکتفا کردم. آیا دولتی که در زمان فعالیتش تورم روی ۴۹ درصد رفته است یا دولتی که در زمان حضورش نقدینگی به ۴۶۰ هزار میلیارد تومان رسیده است، قابل دفاع است؟ در مناظره عرض کردم که دست را از جیب فقرا در بیاورید. این دولت‌ها همه دست در جیب فقرا کردند. کشور سر جای خود و ثروتمند و توانمند است، اما مدیریت‌ها و سیاست‌ها زیر سوال هستند؛ امتیازطلبی و رانت‌خواری زیر سوال است. کدام یک از این دولت‌ها را تأیید کنم که مدیران آن‌ها همه برای خود، آبشخور درست کردند. نمی‌توانم مقایسه کنم. اشخاص –رئوس دولت‌ها- بعد از رفتن از دولت درگیری‌های اجتماعی مراتبی به دست آوردند اما این‌ها اشخاص هستند، دولت‌ها نیستند. اشخاص، محترم هستند اما عملکردشان زیر سوال است.
نبض زمان
 
پست ها : 1860
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 1 جمادی الأولي 1440

پستتوسط نبض زمان » چهارشنبه ژانويه 09, 2019 12:36 pm

.
احوال مسائل ديگر ايران و جهان

.
نبض زمان
 
پست ها : 1860
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 1 جمادی الأولي 1440

پستتوسط نبض زمان » چهارشنبه ژانويه 09, 2019 1:06 pm

تصفيه حساب امنيتي ها با سباهيهاى جنك، بل كرفتن از نوشته رضايي كه مي خواسته بكويد {ما لو روفتن و شكست عمليات كربلاي جهار را وسيله فريب صداميان قرار داده و تبديل به يسك بيروزي در 15 روز بعد كرديم} راه انداختن اين جنجال در سالكرد اين عمليات ها نوعي مشغول كردن اذهان ملت از مسائل جاري است


محسن رضایی: عملیات کربلای چهار برای فریب دشمن بود
آشنا: آقای فرمانده عملیات فریبنده! دیگر نمی‌توانید پشت نام سرداران شهید پنهان شوید
بین عملیات فریب و عملیات لو رفته تفاوت از زمین تا آسمان است / مردم شاید خطاکاران را ببخشند اما خودشیفتگان را هرگز!


حسام الدین آشنا مشاور فرهنگی رئیس جمهور به توییت امروز محسن رضایی در مورد عملیات کربلای چهار واکنش نشان داد. محسن رضایی نوشت: با عملیات #کربلای_چهار به دشمن وانمود کردیم که عملیات سالانه ما تنها همین بوده است. ده روز بعد در همان نقطه و در زمانی که نیروهای ارتش بعثی به مرخصی رفته بودند، عملیات #کربلای_پنج را انجام دادیم.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

حسام الدین آشنا مشاور فرهنگی رئیس جمهور به توییت امروز محسن رضایی در مورد عملیات کربلای چهار واکنش نشان داد.
به گزارش «انتخاب»؛ محسن رضایی نوشت: «با عملیات کربلای چهار به دشمن وانمود کردیم که عملیات سالانه ما تنها همین بوده است. ده روز بعد در همان نقطه و در زمانی که نیروهای ارتش بعثی به مرخصی رفته بودند، عملیات کربلای پنج را انجام دادیم.»
وی افزود: «عملیات کربلای چهار برای فریب دشمن انجام شد. اگر تحلیلگر تاریخی در فهم آن فریب بخورد، پس وای به حال نوشته های او.»
حسام الدین آشنا در واکنش به تعبیر محسن رضایی از عملیات کربلای چهار که که پس از لو رفتن، منجر به شهادت بسیاری از رزمندگان شده بود، نوشت:
«فرمانده کل
سلام بر شما
ده‌ها هزار رزمنده و خانواده هزاران شهید هیچگاه از شما نپرسیدند چرا از چند شب قبل از عملیات کربلای چهار آسمان از روشنایی منورهای چلچراقی دشمن مانند روز شده بود.

بچه‌های توپخانه لشکر ۲۷ هیچگاه از شما نپرسیدند چرا تنها ۴۵ دقیقه پس از آغاز عملیات، تقریبا تمام قبضه‌ها مورد اصابت توپ‌های دشمن قرار گرفت.
هیچ‌یک از هزاران مجروح عملیات نپرسیدند چرا وقتی اولین موج مجروحان به بیمارستان صحرایی علی‌بن ابی‌طالب رسید هنوز پزشکان و پرستاران از وقوع عملیات آگاهی درستی نداشتند ولی رادیوی منافقین و رادیو بغداد هر لحظه وضعیت عملیات را اعلام می‌کرد.
برادر محسن
بین عملیات فریب و عملیات لو رفته تفاوت از زمین تا آسمان است.
تحلیلهای پسینی مشکلی را حل نمی‌کند.
ما شایدخطاکاران را ببخشیم اما خودشیفتگان را هرگز.»
آشنا همچنین در نوشته ی کوتاه دیگری خطاب به رضایی نوشت:
«فرمانده عملیات فریبنده
سلام بر شما
وقت آن رسیده که در سی‌امین سالگرد پایان جنگ و چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی تن به شفافیت داده و به سوالات کهنه بسیجیان و خانواده‌های شهدا و ایثارگران در باره رازهای سربه‌مهر دفاع مقدس پاسخ دهید.
شما تا به حال در قامت یک قهرمان ملی جلوه کرده‌اید
اما اکنون با این سخنان در باب آن عملیات تلخ دیگر نمی‌توانید پشت نام سرداران شهید پنهان شوید و باید خود را برای سوالات سخت آماده کنید.»
نبض زمان
 
پست ها : 1860
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

قبليبعدي

بازگشت به گاهنامه معرفت به زمان


Aelaa.Net