روايت زندگي شهيد مظلوم بهشتي از زبان خواهرش/ از علايق مختلف شهيد بهشتي تا آخرين صحبت هاي اين شهيد مظلوم!
فکر نمیکردیم پیدا کردن او به این راحتی باشد، بدون مشکل، بدون هماهنگی، بدون تلفن پشت تلفن، خیلی راحت؛ تنها نیاز به یک تلفن بود تا خود حاج خانم گوشی را جواب بدهد و با او برای حضور در محل کارش هماهنگ کنیم.
تابناك اصفهان: در ايام تابستان قصد داريم به مرور گزارش ها و بريده جرايد تاريخي اصفهان بپردازيم؛ خبرها - مطالب رسانه اي و گفت و گو هايي كه هر كدام در مقطع خود جرياني را به پا كرد و حاشيه هاي مختلفي داشت.
- خبرگزاري تسنيم « گفتوگو از مسعود سعیدی و نگین فروغی»
فکر نمیکردیم پیدا کردن او به این راحتی باشد، بدون مشکل، بدون هماهنگی، بدون تلفن پشت تلفن، خیلی راحت؛ تنها نیاز به یک تلفن بود تا خود حاج خانم گوشی را جواب بدهد و با او برای حضور در محل کارش هماهنگ کنیم.
وقتی با ترافیک مسیر مواجه شدیم، فکر کردیم که شاید با مدتی تأخیر به آموزشگاهی که قرار بود در آنجا مصاحبه برقرار شود، برسیم، به همین دلیل در تماسی که با حاج خانم داشتیم، از او تقاضا کردیم که تاخیر احتمالی ما را نیز مد نظر بگیرد؛ "مشکلی نیست اما سعی کنید تأخیر طولانی نشود چون ساعت 7.5 باید جای دیگر برای مصاحبه بروم".
خیابان طالقانی اصفهان، 36 سال است میزبان حاج خانمی است که برادرش از پایهگذاران انقلاب اسلامی به شمار میرفت، کسی که به آن معمار انقلاب نیز میگفتند اما با تمام این وجود همچنان پس از 33 مهجور است. خیابان اردیبهشت، محل قرار ما؛ در طول مسیر، سئوالاتی که باید بپرسیم و سئوالاتی که نباید بپرسیم را با یکدیگر مرور میکردیم؛ اطلاعاتی که درباره شهید بهشتی در رسانهها و سایتها و کتابها خلاصه میشد، آنچنان به"زینتالسادات بهشتی"ربطی پیدا نمیکرد و آنقدر که از فرزندان و همسر شهید بهشتی در رسانهها سخن به میان آمده، حرفی از حاج خانم بهشتی نبود، به همین دلیل خودمان هم نمیدانستیم با چه شخصیتی روبهرو میشویم.
خانم بهشتی با تصوری که ما در ذهنمان از او درست کرده بودیم، زمین تا آسمان متفاوت بود، این را بعداً که وارد محل کار او شدیم، به وضوح احساس کردیم اما طبیعتاً در طول مسیر با یکدیگر صحبت میکردیم و از داستان زندگی شهید بهشتی با یکدیگر تبادل اطلاعات میکردیم.
از پلهها که بالا رفتیم، با ساختمانی قدیمی مواجه شدیم که به نظر میرسد در دوران انقلاب ساخته شده، ساختمانی به سبک قدیمی که در طبقه اول آن، واحدی قرار گرفته و نام آموزشگاه "خیاطی حاج خانم بهشتی" با خط نسخ قدیمی بالای درب آن کاملاً خودنمایی میکند؛ وقتی در میزنیم خیلی تعجب میکنیم؛ منتظر این هستیم که منشی یا شخص دیگری به جز خود خانم بهشتی، از ما استقبال کند، تصور ما اما کاملاً اشتباه از آب در آمد.
در میزنیم و حاج خانم با روی گشاده، از ما میخواهد که وارد شویم، نخستین چیزی که در اتاق توجهم را جلب میکند، عکس بزرگ شهید بهشتی است که بالای کمدهای چوبی قرار گرفته و لبخند میزند، مزین به یکی از جملات شهید که شاید بارها آن را شنیده باشیم؛
"ما شیفتگان خدمتیم، نه تشنگان قدرت"دکوری قدیمی که به نظر میآید در دوران خودش یکی از دکورهای نسبتا خوب به شمار میرفته، در یک ضلع اتاق قرار گرفته که عکسهای سیاه و سفید و لوحهائی بود که بعداً مشخص شد در دوران حضورش در این آموزشگاه آنها را کسب کرده است.
عکسهای امام خمینی(ره) و آن عکس معروف شهید بهشتی در کنار مقام معظم رهبری نیز بالای اتاق نصب شده است؛ بر روی میز کارش که وسایل خیاطی، منجوق، متر و قیچی قرار گرفته و قرآن نیز در گوشه اتاق روی میز کار به چشم میخورد؛ ساعت قدیمی بالای سر حاج خانم معلوم بود خیلی وقت است زمان را برای حاجخانم یادآور نمیشود و در کنار آن تابلوی "و ان یکاد" خودنمایی میکرد.
شهید دکتر بهشتی کسی بود که با تمام انقلابیها فرق داشت این رابه صراحت میتوان در میان خاطرات دیگران جستجو کرد و به وضوح دید، کسی که با وجود اینکه یک انسان حوزوی به شمار میرفت، بسیاری از چهرههای غیر حوزوی را به طرف انقلاب کشاند. چهرهای که به قول خواهرش خیلی شیک زندگی میکرد و یک طلبه روشنفکر و صاحب سبک بود.... حتی هنگامی که با زینتالسادات بهشتی دیدار داشتیم، از حرفهایی که در مورد شهید بهشتی زد، میتوانستیم آن را درک کنیم، این تفاوت برای ما که این روزها امثال شهید بهشتی و چمرانها را به چشم ندیدهایم، خیلی جالب به نظر میرسید...
وقتی برای ایشان توضیح دادیم که چرا برای این مصاحبه به محل آمدیم، با روی خندان تشکر میکرد و خوشحال بود که با این هدف، قدم به آموزشگاه گذاشته بودیم.
تسنیم:چند سال با شهید بهشتی اختلاف سنی دارید؟
زینتالسادات بهشتی:20 سال.
تسنیم:یعنی شما متولدِ..... فکر میکنم سال 27 باشید، درست است؟
زینتالسادات بهشتی:بله، بله.
چند دقیقه بعد و در طول مصاحبه از حاج خانم پرسیدم که آیا خود شهید بهشتی هم به این محل سر زده که او با سر تایید میکند و میگوید"برادرم یک سال قبل از شهادتش به این آموزشگاه آمد و از وضعیت کار من اطلاع پیدا کرد."
به حاج خانم میگویم شنیدهایم ابتدای انقلاب به شهید بهشتی لفظ بولدوزر انقلاب را داده بودند و سالها تحمل رنج کرد اما حرفی بر زبان نیاورد. این گفتهها دقایقی طول کشید و حاج خانم را وادار به صحبت کرد.
با بسمالله صحبتهایش را شروع میکند و دعای فرج را برایمان میخواند؛"رب اشرح لی صدری..."
"شهید بهشتی فردی واقعاً استثنایی بود و دومی نداشتند؛ درست است که در اوایل انقلاب خیلی شعار میدادند که "دشمن در چه فکریه، ایران پر از بهشتیه".... اما متاسفانه ایران یک بهشتی دیگر نساخت؛ اولین و اخرین بهشتی در ایران بود؛البته من از جوانان ناامید نیستم؛ چه دخترها و چه پسرها. امیدوارم که با مطالعه کتابهای ایشان و اثر قلم و سیدیها و قلمهای ایشان، پا جای پای ایشان بگذارند و مطمئن باشید که زبان کتابهای شهید بهشتی برای همه جوانان گویا است."
وقتی نگاهی به دستنوشتههایش کرد و عینکش را به چشم زد، از او خواستیم که چیزی بگوید که حق شهید را بیش از گذشته ادا کند چراکه بسیاری بر این باور هستند که حق شهید بهشتی آنگونه که باید، ادا نشده است.
"برایمان مهم نیست که خیلیها شهید را نشناختند، اگرچه تأسف میخوریم که این سرمایه عظیم شناخته نشد اما ناراحت نیستیم چون همانطور که خودش میگفت، او با خدا معامله کرد؛ امروز جایی بودم که بحثی شد و میگفتند که شأن و مقام و منزلت شهید بهشتی بیش از آنچه است که رسانهها میگویند اما من در پاسخ گفتم که ایشان در صحبتهای خود میفرمایند ما شیفتگان خدمت هستیم و کسی که تشنه قدرت نباشد، برایش مهم نیست؛ یکی از چیزهایی که شهید بزرگوار خیلی به آن اهمیت میدادند، این بود که حرف مردم هرگز در او اثری نداشت و هر کس که پشت سر ایشان چه خوب و چه بد سخت میگفت، ایشان مسیر خودشان را انتخاب کرده بودند. خداوند میگوید که تو با من معامله کن و من سودی به تو میدهم که نه چشمی دیده، نه گوشی شنیده و نه بر قلب انسانی خطور کرده است؛ شهید بهشتی تشنه شهادت بود وهرکس تشنه شهادت باشد، این حرفها برایش مهم نیست.دیروز بود که در جمعی بودم و صحبت میکردم؛ وقتی راجع به ترور شخصیت ایشان سئوال میشد، گفتم که دشمن ابتدا ایشان را ترور شخصیت کرد که ببیند آیا میتواند اثری روی وجود و برنامههای ایشان داشته باشد یا خیر و بعد دید که این کار اثری بر روی ایشان نمیگذارد و بعد از آن ترور شخص کرد؛ وقتی دشمن ترور شخص شهید بهشتی کرد، دیدند که بعد از 33 سال، احترام مردم به ایشان روز به روز بیشتر شد."
تسنیم:وقتی شما به دنیا آمدید، ایشان 20 سال سن داشتند؟
زینتالسادات بهشتی:بله. برادرم 20 ساله بود که من به دنیا آمده بودم. مهربان، با محبت و آیندهنگر بودند؛ زمانی که در مسیر میآمدم، در ذهنم خاطراتی را مرور میکردم و چیزی که در ذهنم میرسید این بود که شهید بهشتی آیندهنگر بود و قبل از اینکه کاری میخواست انجام دهد، خیلی روی آن فکر میکرد؛ علاقه بسیاری به جوانان داشت.
تسنیم:ارتباط شهید با جوانها چگونه بود؟
زینتالسادات بهشتی:برادرم برای جوانها ارزش قائل بودند، حتی یادم است چندین سال قبل انقلاب جوانهایی که در سن دیپلم یا حتی سال اخر دبیرستان بودند، روی اینها کار میکردند و زمانی که انقلاب شد، شهید بهشتی از همین جوانها که خود تربیت کرده بودند پست و مقام به آنها را دادند که خطایی در کار نباشد.
شهید بهشتی خیلی روشنفکر بودند و علاقه بسیاری به جوانان داشتند و با روشنفکری با آن برخورد میکرد؛ اگر خطایی از جوانان سر میزد، میگفت که از یک تا 20 هم نمرههایی هست و چه دلیلی دارد آدم در اثر یک خطای کوچک، نمره صفری به این شخص دهد؟او به پدر و مادر و خواهر بزرگترش خیلی احترام میگذاشت و من را به عنوان فرزند خودش میدانست و من به او میگفتم که مثل پدر من به حساب میآیی. به پیشرفت کاری و درسی من خیلی اهمیت میداد و وقتی پدر من فوت شد، من به قم رفتم و در دبیرستان دین و دانش شاهد آن بودم که چقدر به جوانان توجه نشان میداد.
تسنیم:ارتباطشان با شما چطور بود؟ نظرشان درباره این آموزشگاه چه بود؟
زینتالسادات بهشتی:من از سال 59 و یک سال قبل از شهادت برادرم این مکان را باز کردم و برادرم نیز چندین بار به این آموزشگاه سر زد و یکی از صحبتهای برادرم این بود که همیشه میگفت "امیدوارم دفتر شما سنگری برای خدمت به مردم باشد."
تسنیم:شهید بهشتی به چند زبان مسلط بود؟
زینتالسادات بهشتی:4 زبان؛ او به زبان انگلیسی، عربی، آلمانی و فارسی تسلط داشت؛ ایشان روی یادگیری زبان انگلیسی تاکید داشتند که علما باید آن را فرا بگیرند و خیلیها با ورود زبان انگلیسی به حوزهها موافقت نکردند و میگفتند طلبه را چه به انگلیسی؟ اما تازه متوجه میشوند که طلاب نیز باید به زبان انگلیسی مسلط باشند چرا که ما علمایی در خارج از کشور داریم که به تبلیغ دین فعالیت میکنند.
تسنیم:خودشان هم زبان تدریس میکردند؟
زینتالسادات بهشتی:بله بعد از آن جریان گفتند هیچ اشکالی نداره و من با همین لباس حوزوی، خودم زبان درس میدهم.
تسنیم:شنیدهایم که برادرتان به زبان عربی نیز تسلط ویژهتری داشتند.
زینتالسادات بهشتی:بله، در زیارت کربلا که ما ایشان را دیدیم، جلسات بسیاری برای اعراب برگزار میکردند؛ او وقتی در عراق بود، در یک سخنرانی عالی با تسلط ویژهای که به زبان عربی داشت، حرف زد و آن زمان آیتالله حکیم با خرسندی از نحوه صحبت شهید بهشتی به او گفت که میخواهم لب و دهان شما را ببوسم زیرا اعرابی که برای سخنرانی شما میآیند، اصلاً فکر نمیکنند که شما عرب زبان نیستین و حتی وقتی گفتوگوی خبری داشت، احتیاجی به مترجم نداشتند.
تسنیم:شاید همین رفتارها سبب شد که برخی او را به غربگرا بودن متهم کنند، در حالی که شهید بالاتر از این مسائل بود. رضا کیانیان، بازیگر سینما خاطرهای از دیداری که با شهید بهشتی داشته، مطرح میکرد و در خاطره خود از گفتوگو با شهید نقل کرده که به او گفته بود منزل مبله با افکار انقلابی زیاد ارتباطی ندارد.
چشمان حاج خانم گرد میشود و انگار که میخواهد از چیزی دفاع کند؛ خیلی قاطعانه پاسخ ما را میدهد؛ چندین بار دیگر هم در طول مصاحبه شد که این حالت را از او دیدیم اما انگار این بار جدیتر از همیشه به دفاع از برادرش میپرداخت؛"برادر من شیک زندگی میکرد."
تسنیم:این موضوع فلسفه خاصی داشت؟
زینتالسادات بهشتی:این هم از روشنفکری او بود؛ او با این رفتارش توانسته بود با جوانها به راحتی ارتباط برقرار کند؛ مثل خود من، زمانی که در آموزشگاه هستم.
تسنیم:دکتر بهشتی قبل آنکه ترور فیزیکی شود، ترور شخصیتی شد، درست است؟
زینتالسادات بهشتی:بله؛منافقان بارها او را ترور شخصیت کردند برای اینکه ببینند آیا میتوانند با این ترور روی او تاثیر بگذارند و او را از کارهایش منصرف کنند، بعد دیدند فایده ندارد و آمدند ترور فیزیکی کردند.
تسنیم:به نظر شما چرا این اتفاق صورت گرفت؟
زینتالسادات بهشتی:چون نمیخواستند یکی بالاتر از خودشان را ببینند و به همین دلیل برای او شایعهسازی نیز میکردند.
تسنیم:یکی از بحثهایی که مطرح بود، بحث نوع بیان ایشان بود؛ میگفتند شهید بهشتی بسیار غرا و با قدرت صحبت میکردند.
زینتالسادات بهشتی:اتفاقا اینگونه نبود؛ برادر من خیلی نرم صحبت میکردند و حتی اگر شخصی با تندی با او صحبت میکرد، شهید میگفت" شما خیلی در اشتباه هستید و بنشین که از اشتباه درت بیاورم و حیفم میآید که شما با این اشتباه عمرت را سپری کنی." او خیلی به عمرش اهمیت نشان میداد و حاضر نبود که عمرش را تلف کند و نظم بسیاری داشت.
تسنیم:منافقین خیلی روی تخریب شخصیت ایشان کار میکردند. داستان کاندیداتوری او در انتخابات ریاست جمهوری هم برای تخریب بود، درست است؟
زینتالسادات بهشتی:بله. او اصلاً این پیشنهاد را قبول نمیکرد.
تسنیم:گویا شب قبل از شهادتش مصاحبهای میکند و حضور در انتخابات ریاست جمهوری را نیز تکذیب میکند؟
زینتالسادات بهشتی:در همان آخرین سخنرانی برادرم بود که به او پیشنهاد دادند و او گفت که اگر نمیدانید بدانید که من به هیچ عنوان این پست را قبول نمیکنم؛برادرم رئیس جمهور تربیت میکرد، نه اینکه خودش بخواهد رئیس جمهور شود؛ او آنقدر روی افراد شناخت داشت که میدانست چه کسانی را برای چه پستهایی بگمارد و به نظرم بسیاری از جوانانی که بعد از انقلاب سردمدار شدند، تربیت شده برادرم بودند.
تسنیم:شهید خیلی به پای این جوانان ماندند تا به ثمر بنشینند. از همان 20 سالگی و بعد از آن در دبیرستان قم درست است؟ اگر میشود اندکی از صبر شهید بهشتی بگویید.
زینتالسادات بهشتی:بله.بارها حرف از اطرافیان میشنیدند و بارها اطرافیان به او میگفتند که چرا آنقدر صبر میکنید و مگر آدم چقدر تحمل دارد؟ اما شهید بهشتی خیلی تحملش زیاد بود چون با خدا معامله کرده بود و همیشه میگفت که من با خدا معامله کردهام.
تسنیم:نشد که بیایند درد دل کنند؟
زینتالسادات بهشتی:نه فرصت این چنینی نداشتند. معمولاً صحبتی از این مسائل نمیکردند.
تسنیم:از این حرفها حتی دلزده هم نشده بودند؟
زینتالسادات بهشتی:نه اصلا به هیچ عنوان.
تسنیم:به نظرتان چرا منافقین اینگونه علیه شهید بهشتی سخن میگفتند؟
زینتالسادات بهشتی:منافقین واقعاً درباره برادرم اشتباه میکردند؛ یادم میآید که یک زمانی همه میگفتند که تمام ظرفهای منزل شهید بهشتی از طلاست و اصلاً او در ظرف به جز طلا چیزی نمیخورد؛ زمانی که بعد از فوت او آمدند و دیدند که ظرفهای منزل برادرم مثل بقیه است، تأسف خوردند زیرا این مسئله را زمانی فهمیده بودند که دیگر شهید بهشتی در کار نبود.
تسنیم:رابطه شهید با آیتالله طالقانی چطور بود؟
زینتالسادات بهشتی:رابطه برادرم با آیتالله طالقانی خیلی خوب بود.
تسنیم:زمانی که آیتالله طالقانی فوت کرد، شایعه کردند که شهید بهشتی هم در مرگ وی دست داشته است.
زینتالسادات بهشتی:بله متاسفانه منافقان از هیچ کاری در حق برادرم فروگذاری نکردند.
تسنیم:نظر خودشان راجع به این شایعه چی بود؟
زینتالسادات بهشتی:چیزی نمیگفتند؛ ایشان صبورتر از این بودند که در مورد این مسائل صحبت بکنند.
تسنیم:وقتی که شهید بهشتی به شهادت رسید، تماسی از جانب منافقان به شما نرسید؟
زینتالسادات بهشتی:برادرم روز شنبه به شهادت رسید و خوب به یاد دارم که چند ساعت بعد از آنکه به شهادت رسید، صبح یکشنبه بود و هنوز هوا به صورت کامل روشن نشده بود که منافقان با من تماس گرفتند و گفتند خانم بهشتی دیدید که برادرتان را کشتیم؟ این در حالی بود که همان شب رادیو بیگانه گفت ایران مغز متفکر خود را از دست داد.
تسنیم:در کنار سواد و علم بالا، شاید ارتباط معنوی شهید با خداوند نیز یکی از دلایل دیگر بود که برخی او را مغز متفکر کشور میدانستند.
زینتالسادات بهشتی:بله. شهید ارتباط معنوی بسیار با خداوند داشت. ایشان خیلی به نماز اول وقت اهمیت میدادند و حتی اگر مهمترین جلسه مملکتی نیز برگزار شده بود، زمان نماز که بود، جلسه را تعطیل کرده و عنوان میکردند که اکنون وقت ملاقات با پروردگار است.
تسنیم:اجازه دهید سئوال دیگری نیز از حضورتان بپرسیم؛ یک سال بعد انقلاب، شهید بهشتی وارد دستگاه قضا شدند؛ در آن زمان به دلیل مشغله کاری میتوانستید شهید را زود به زود ببینید؟
زینتالسادات بهشتی:نه ایشان در هوای تاریک اذان صبح از منزل خارج میشدند و تا 12 شب در محل کار بودند؛ وقتی هم من به این مسئله اعتراض میکردم که چرا آنقدر به خودت سخت میگیری میگفت"خواهرم برای یک مسئول انقلابی 4 ساعت خواب در طول شبانهروز کافی است."
یک روز برادر به اصفهان آمد و مادرم خیلی برای او نگران بود و از او خواست که بیشتر مواظب خودش باشد؛ شهید بهشتی به مادرم گفت که"مادرم میدانید که من دلم میخواهد هر کاری که میکنم، رضایت شما با آن باشد اما شما مرا به خدا بسپارید و مرگ در بستر را برای من نخواهید چون مرگ من باید با شهادت باشد."
تسنیم:همسر شهید بهشتی در این باره گله نمیکرد؟
زینتالسادات بهشتی:نه، او همیشه با دکتر بهشتی همراه و همگام بود.
تسنیم:درباره تهمتها چطور؟ همسر شهید حرفی نمیزد؟
زینتالسادات بهشتی:چرا. همسر برادرم خیلی ناراحت و دلواپس برادرم بود اما بیش از آن نگران این بود که شهید آسیب ببیند. زمانی که منزل شهید بهشتی در قلهک بود، چند بار زیر یکی از پلهایی که محل عبور خودروی برادرم بود، بمبگذاری کرده بودند اما اتفاقا دقیقا ساعات تنظیم شده برای انفجار بمب، با ساعات رفت و آمد برادرم متفاوت بود.
تسنیم:شهید بهشتی تربیت بچهها چقدر اهمیت می دادند؟ شنیدهایم که علاقه خاصی به فرزندانشان داشتند.
زینتالسادات بهشتی:او در تربیت بچهها حساس بود و آنها را اقتصادی بار میآورد؛ به عنوان مثال بچهها هفتگی پول توجیبی داشتند و اگر چیزی میخواستند که بیشتر از پول توجیبی و پسانداز آنها بود، برادرم آنها را کمک نمیکرد و به شکل دیگری به آنها کمک میکرد و میگفت من به شما وام میدهم و از آن پول تو جیبی شما کم میکنم.
تسنیم:آخرین بار قبل از شهادتش کی با شهید تماس داشتید؟
زینتالسادات بهشتی:بعدازظهر شنبه قبل از شهادتش تماس گرفت و به من گفت بچهها را بردار و به تهران بیاکه من گفتم امتحان بچهها تمام شده و منتظر نتایج آن هستم و اگر نتایج آمد، بعد میآیم؛ برادرم به من گفت تا اون زمان خیلی دیر است و زودتر به تهران بیا.... شب همان روز برادرم به شهادت رسید و دیگر نتوانستم او را زنده ببینم.
خاطره دیگر این بود که فروردین سال 60 گفت فامیل را جمع کنید که میخواهم همه را ببینم؛ آن زمان همه را جمع کردیم و در برنامه صبحانه همه را جمع کردند و با تک تک آنها صحبت کرد.
تسنیم:وقتی دکتر شهید شد، چه حس و حالی داشتید؟
زینتالسادات بهشتی:خب از این که به هدفی که میخواسته و عاشق شهادت بوده و به خواستهاش رسیده، خوشحال بودیم، گرچه او را از دست دادیم؛ ناراحت بودیم که برادرم را از دست دادیم اما خوشحال بودیم که او به هدفش رسیده است...
منبع: تابناک
گفتوگوی ویژه تسنیم با خواهر شهیدبهشتی در آستانه هفتم تیر
ماجرای ناراحتی شهید بهشتی از توهین به خانواده بنیصدر
برادرم رئیسجمهور تربیت میکرد/رابطه برادرم و امام خمینی (ره) مثل پدر و فرزند بود۳۵ سال از واقعه هفتم تیر سال ۶۰ میگذرد اما بررسی ابعاد زندگی شهید بهشتی و ویژگیهای شخصیتی این شهید بزرگوار هنوز هم جای کار دارد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، ابعاد شخصیتی شهید بهشتی به قدری بزرگمنشانه و عمیق است که گفتوگوهای متفاوت درباره این مغز متفکر انقلاب، نمیتواند جنبههای مختلف شخصیتی وی را بازگو کند؛ شخصیتی با خصوصیات اخلاقی خاص، ویژه و بسیار قابل توجه که متواضعانه در دوران قبل و بعد از انقلاب، به قول بسیاری بولدوزر انقلاب بود و توانست بسیاری از ایدئولوژیهای نظام جمهوری اسلامی را خلق کند.
سالها از شهادت این شهید والامقام که در اوج مظلومیت و توسط منافقان به شهادت رسید، میگذرد اما به گفته بسیاری از دلسوزان انقلاب، مظلومیت ایشان هنوز که هنوز تداوم دارد.
شهیدی که به گفته نزدیکانش، از لحظه لحظه زندگی بهره میگرفت و اجازه نمیداد دقیقهای از عمرش تلف شود؛ او که سالها پیش از آنکه بسیاری به فکر صدور افکار انقلابی به خارج از مرزها بیفتند، به دنبال آن بود که ایدئولوژی انقلاب را به خارج از مرزها صادر کند. بهشتی با گرامافون، آلمانی و انگلیسی یاد میگرفت و با فصاحت و بلاغت و زیبایی به عربی سخن میگفت تا نشان دهد یک نخبه انقلابی، از همه نظر نخبه است.
بهشتی اما از کملطفیها و بیمهریها نهراسید. هموکه هیچگاه کام خود را از روزگار، تلخ نکرد و نگذاشت تهمتها، توهینها و فحاشیهایی که به صورت سازمانیافته علیه او و مظلومیتش در جریان بود، مانع از هدف بزرگ درون ذهنش شود.
سالها از حادثه تلخ هفتم تیر سال 60 میگذرد و بررسی ابعاد مختلف شخصیتی این شهید بزرگوار، هنوز که هنوز است، نتوانسته حق مطلب را درباره وی ادا کند.
دو سال پیش بود که خبرگزاری تسنیم به مناسبت سالگرد شهادت این شهید بزرگوار، با خواهر وی گفتوگویی انجام داد تا بخشی از جنبههای شخصیتی ایشان را به نمایش بگذارد. با این حال، شخصیت دکتر بهشتی به قدری عمیق است که گفتوگو و واکاوی شخصیت عمیق او باز هم نیاز به تکرار از ابعاد مختلف دارد.
با توجه به این موضوع، گفتوگوی دوم خبرگزاری تسنیم با خواهر شهید، در منزل پدری ایشان صورت گرفت و به جزئیات بیشتری از زندگی وی اختصاص داشت. اتفاقات دوران زندگی شهید بهشتی، مظلومیت ایشان در دوران زندگی و حتی پس از مرگ و حاشیههایی که این روزها، جنبههای شخصیتی وی را مورد توجه قرار داده، همه و همه در گفتوگوی دوم با خواهر شهید بهشتی انجام شد.
این گفتوگو در منزل پدری او صورت گرفت؛ خانهای قدیمی که مرمت شده اما هنوز همان بافت قدیمی خودش را حفظ کرده است. خانه نُقلی و کوچک که هنوز صفا و سادگی خودش را دارد و تربیت شهید بهشتی در این خانه انجام شده است. حیاط کوچک این خانه، حوضی کوچک و چند باغچه کوچکتر در اطراف آن و ماهیهای قرمزی که زیر تلألو خورشید تابان در حوض میچرخند، همه و همه، صفای یک خانه قدیمی را در قلب شهر اصفهان به نمایش میگذارند.
خانه کوچک بهشتی، همان خانهای است که مغز متفکر انقلاب را با آموزهای پدر و مادر رشد داد؛ خانوادهای که روی مغز فرزندشان سرمایهگذاری کردند تا بهشتی و به قول بعضیها "بولدوزر انقلاب" تربیت شود. شهیدی که خواهر میگوید از تکتک لحظات زندگیاش استفاده میکرد و حتی وقتی سر سفره، برای فرزندانش غذا میکشید، امورات خانه را پیگیری میکرد و از فرزندان، درباره آنچه بر آنها گذشته، سئوال میپرسید.
زینتالسادت بهشتی با شهامت از شهید بهشتی سخن میگوید و با همین شهامت نیز از بیتوجهیها به او و مظلومیتش گلایه میکند. در طول مصاحبه و لابلای حرفهایش، او را "داداش" خطاب میکند؛ "داداش"ای که به گفته خواهر کوچکتر، ارتباطی عمیق با اهالی خانه برقرار میکند و تلاش او، حفظ عمق این ارتباط است.
تسنیم:اکنون در خانه پدری شهید بهشتی هستیم؛ خانهای که با تمام کوچکی و سادگی خود، هنوز هم صفای خاصی دارد. چگونه مغر متفکر انقلاب، یک سیاستمدار بزرگ از دل این خانه نقلی کوچک به آن سطح و منزلت رسید؟
زینتالسادات بهشتی:بله. خانه پدریمان با وجود کوچکی آن، برایمان یک دنیا خاطره دارد. جزء جزء این خانه برای من خاطره است.
"اشاره به جایی میکند که اکنون مشغول مصاحبه در آن هستیم و از محل زندگی شهید و جایی که دکتر بهشتی در آنجا سکونت داشته، سخن میگوید."
در واقع خانهای که این شهید در آن پرورش یافت، یک خانه بسیار کوچک اما پرمحتوا بود و این مسئله برای همه جالب و ارزشمند است. در واقع همه این موارد را مدیون پدرم هستم زیرا او کاری به کوچکی منزل نداشت بلکه در این منزل، انسان بزرگی را تربیت کرد.
در واقع پدر من روی مغز فرزندانش سرمایهگذاری میکرد و شاید دیگران خانههای بسیار بزرگ و با امکانات بالا داشته باشند اما بازدهی آن برای تربیت کودک آنقدرها هم بالا نباشد. یادم میآید پدرم شبها برای ما کتابهای قدیمی را مطالعه میکرد و آن رسالتی که پیامبر(ص) بر دوش او قرار داده، روی مغز فرزندان خود پیاده میکرد و در واقع ما هر شب در این خانه کوچک دانشگاه داشتیم؛ دانشگاهی که در آن پدر، استاد و بچهها دانشجو بودند.... هر روز، بعد از آنکه پدرمان نکات را مطرح میکردند، مورد توجه قرار میدادیم.
تسنیم:قبلاً گفته بودید که شخصیت پدرتان روی شخصیت شهید بهشتی به میزان قابل توجهی اثرگذار بود. به نظرتان این خصوصیات پدر تا چه اندازه در ایشان بروز پیدا کرده بود؟
زینتالسادات بهشتی: یادم میآید این خصوصیت پدرم در شهید بهشتی نیز وجود داشت. در ایام مختلف سال، وقتی برادرم سر سفره مینشست، بنا به علاقهاش تکتک برای همه غذا میکشید و در حین کشیدن غذا، با لحن اصفهانی میگفت "بگید ببینم آن کاری که من به شما گفتم چی شد؟!" درواقع او حتی شبها نیز از بچههایش گزارش کار میگرفت.
اجازه دهید که به ابتدای انقلاب اشاره کنم. یادم میآید اوایل انقلاب بود که میگفتند "دشمن در چه فکریه؟ ایران پر از بهشتیه" و این نشاندهنده عظمت شخصیت ایشان بود. سئوال من این است که آیا بعد از آن باز هم یک بهشتی به وجود آمد؟ جواب این سئوال مشخص است؛ در واقع بهشتی دیگری پس از آن به وجود نیامد زیرا از کودکی بر روی او سرمایهگذاری عمیق شده بود.
تسنیم:لطفاً از این خانه و فضای آن در دوران حیات شهید بگویید. شهید بهشتی در این خانه جلسات هم برگزار میکردند؟
زینتالسادات بهشتی: بله. برادرم در این خانه وقتی به اصفهان میآمد، جلساتی برگزار میکرد. در این جلسات مسئولان و یا افرادی که برای اداره مملکت مسئولیت داشتند نیز حضور مییافتند درواقع برادر تمام هماهنگیهای مربوط به کارها و جلسات خود را از قبل در تهران انجام میداد تا در اصفهان وقتش برای اینگونه مسائل گرفته نشود و این نشان دهنده توجه وی به برنامهریزی و استفاده از وقت گرانبهایش بود.
او برای وقتش برنامهریزی میکرد اما متأسفانه امروز برخی افراد خیلی راحت وقت گرانبهای خود را بهراحتی از دست میدهند.
یادم میآید حتی اگر شهید بهشتی جلسهای تشکیل میداد و ساعتی برای شخصی تنظیم کرده بود، در صورت پیش آمدن جلسه مهم مملکتی از شخص اجازه میگرفت و میگفت اگر شما اجازه ندهید، من نمیتوانم بروم چون حقالناس به گردنم است و این ساعت را برای شما تنظیم کردهام و برای وقت دیگران هم ارزش قائل میشد به همین دلیل جای خود را در قلب مردم باز کرده بود.
تسنیم: با وجود اینکه شهید بهشتی ازنظر علمی در سطح بالایی قرار داشت و در دوران بعد از انقلاب نیز یکی از مسئولان ردهبالای نظام به شمار میرفت، چرا هیچ گاه تکبر نداشت.
زینتالسادات بهشتی: بله برادرم بههیچعنوان تکبر نداشت. متأسفانه خیلیها وقتی به مقامی میرسند، نخستین کاری که میکنند این است که درب اتاقشان را میبندند و موبایلهایشان چند عدد میشود تا به افراد خاصی پاسخ دهند درصورتیکه از نظر شهید بهشتی این مقام رسالتی از جانب خداوند است و باید با کمال تواضع انجام وظیفه کنند.
در این رابطه به خاطرهای اشاره کنم. دقیقا یادم است، قرار بود حکم مدیر یکی از بخشهای صداوسیما که زیر نظر ایشان صادر میشد را منتصب کنند به داداش اطلاع دادند که شخصی هست بسیار شایسته که از نظر ابعاد مختلف صداوسیما توانمند و وارد است، اما یک اشکال دارد. برادرم پرسید چه اشکالی؟ گفتند با شما رابطه خوبی ندارد.
داداش گفت میخواهم ببینم این هم شما میگویید عیب؟ با من مخالف باشد مسئلهای نیست، مهم این است که اگر مسئولیتی به او میدهیم، بهخوبی انجام دهد. شهید بهشتی بلافاصله درهمان جلسه حکم او را نوشت و 2 دستی تقدیم کرد.
تسنیم: با مطالعه در بخشهای مختلف زندگی شهید مشخص میشود که برنامهریزی مورد اشاره شما یکی از نکاتی بوده که ایشان حتی در دوران کودکی هم داشته است. شنیدهایم که در دوران کودکی با پسانداز پول خود شهریههایش را پرداخت میکرده و دوست داشته که کمتر فشار مالی روی خانواده وارد کند. فکر میکنید این قضیه ریشه در چه چیزی دارد؟
زینتالسادات بهشتی: بله درست است؛ چون او همیشه جلوتر از زمان خودش بود به همین دلیل اگر کاری انجام میداد، با برنامهریزی بود. شهید بهشتی بودجه زندگیاش را تأمین میکرد و حتی از کمترین بودجه، بهترین استفاده را میبرد؛ حتی آنقدر از زمان خودش جلوتر بود که با اساتید خودش هم بحث میکرد؛ مطالعات عمیق در ابعاد مختلف داشت و برخی اساتید او را راضی نمیکرد.
تسنیم: بله اتفاقاً همین موضوع نیز نظر ما را جلب کرده بود. چگونه ایشان از نظر علمی حتی از برخی اساتید خود نیز پیش رفته بود؟!
زینتالسادات بهشتی: او 24 ساعت زمان خود را صرف کار، فعالیت و مطالعه میکرد و جالب اینکه حتی زمان خود را برای فکر کردن هم تنظیم میکرد.
در واقع شهید بهشتی روی فکر کردن سرمایهگذاری میکرد و به من میگفت "داداش جان هر کاری که انجام میدهی، قبلش فکر کن چون کاری را که بدون فکر انجام گیرد دارای خطا خواهد بود".
تسنیم: بسیاری عنوان میکنند که بخش عمده رابطه شهید بهشتی با امام خمینی(ره) به دلیل مسائل علمی و ارتباطات ایشان در حوزهها شکل میگرفت. صمیمیت شهید با امام خمینی(ره) یکی از نکات جالب توجه شخصیتشان به شمار میرود. به نظرتان دلیل این صمیمیت چه بود؟
زینتالسادات بهشتی: رابطه برادرم و امام خمینی (ره)مثل پدر و فرزند بود؛ در واقع پدربزرگ من، استادِ امام خمینی(ره) به شمار میرفت.
تسنیم: اجازه دهید که به موضوع ارتباط شخصی شما با دکتر بهشتی بپردازیم. آخرین خاطرهتان از شهید چه بود؟
زینتالسادات بهشتی:یادم میآید سال 60 بود که برادرم به اصفهان آمد. بعد از آنکه او راهی اصفهان شد، به من گفت حالا که آمدم اصفهان، دوست دارم با همه فامیل یک نشست داشته باشم آن نشست آخرین نشستی بود که با همه فامیل داشت و از تکتک فامیل دلجوئی کرد.
یادم میآید عصر روز شنبهای که فردایش برادرم به شهادت رسید، با من تماس گرفت، گفت "داداش جون" نمیآیید تهران؟ و من گفتم منتظرم نتیجه امتحان بچهها هستم و بعد آن میآیم. اما او با لحن خودش گفت "نه داداش جون، خیلی دیر میشود؛ هر چه زودتر بیا" و این آخرین تلفنی بود که با بردارم داشتم.
تسنیم: جدای از خانواده، شنیده شده که او در جلسات و موارد مختلف، همواره علاقه خود را به جوانها نشان میداد و نظر جوانان را زیاد میپرسیدند.
زینتالسادات بهشتی: بله دقیقه همین است. وقتی در جلسهای جوانها بودند از تکتک آنها نظر میپرسید و یادداشت میکرد، در این جلسه از دبیرستان تا دانشگاهیها حضور داشتند و این رفتار به دلیل این بود که برادرم نشان دهد که نظر تو برای من قابلاحترام است. در واقع این سبب تشویق میشد تا جوان در جلسه بعدی با مطالعه بیشتر وارد جلسه شود.
تسنیم: ظاهراً در یکی از همین جلسات بود که منافقین قصد کشتن شهید بهشتی را داشتند.
زینتالسادات بهشتی: بله این جلسه شبهای چهارشنبه که تشکیل میشد، در همان جلسه که برادرم داشت روی جوانها سرمایهگذاری معنوی و علمی میکرد، منافقین اسلحه را در کتاب قطور جاسازی کرده بودند که البته رسوا و دستگیر شدند.
تسنیم: جدای از تلاشهای متعدد برای ترور، کملطفیهای بسیاری برای تخریب ایشان صورت میگرفت. البته با این حال، به نظر میرسد ایشان هیچ وقت در واکنش به این اتفاقات چیزی نمیگفت و سکوت میکرد؟
زینتالسادات بهشتی: بله. او هیچ عکسالعملی نسبت به این موضوعات نشان نمیداد چون مسیر خودش را انتخاب کرده بود و با برنامهریزی در مسیر مشخصشده میرفت. دکتر بهشتی در برابر توهینها و تهمتها میگفت الآن وقت آن نیست من وقتم را صرف این کنم که "کی چه چیزی گفت؟" یا "کی چه چیزی نگفت"؛ چون دیگران از عملکرد ما متوجه میشوند وقت من آنقدر گرانبها است که نمیآیم ازآن برای دفاع از خودم استفاده کنم؛ چه باشیم و چه نباشیم دیگران قضاوت خودشان را میکنند.
تسنیم: دکتر بهشتی در مورد شعارهایی که علیه ایشان مطرح میشد، هیچ چیز نمیگفتند. یادمان میآید آن زمان که شعار "مرگ بر بهشتی" از سوی مخالفانشان بر زبان آورده شد، سکوت اختیار کردند. جریان چه بود؟
زینتالسادات بهشتی:بله. از این چیزها خیلی به برادرم میگفتند؛ خوب به یاد دارم در یکی از برنامهها در یک راهپیمایی قرار بوده برادر صحبت کنند به او میگویند آقای بهشتی بروید بالا و روی این ماشین صحبت کنید. با این حال، او پاسخ داده بود که این مال بیتالمال و حقالناس است و من این کار را نمیکنم؛ بنابراین چند صندوق میگذارند برادرم روی آن صحبت میکند.
آن روز مردم 2 دسته بودند که برخی از آنها "مرگ بر بهشتی" میگفتند و جمع دیگری هم "درود بر بهشتی" میگفتند. یادم میآید آن روز داداش لبخندی به طرف افرادی که مرگ بر بهشتی و درود بر بهشتی میگفتند، زده و عنوان کردند که مهم نیست. مهم این است آن عزیزانی که میگویند مرگ بر بهشتی به اشتباهات خودشان پیببرند. سئوال من از مسئولان این است که آیا اکنون کسی این کار را انجام میدهد؟
تسنیم: در آن زمان چه تهمتهایی به شهید بهشتی میزدند؟
زینتالسادات بهشتی: (با تأسف) خیلی چیزها... تهمت فراوان مالی، شخصیتی و .. همه اینها را عنوان میکردند.... البته این را هم بگویم وقتیکه برادرم شهید شد، منافقین از تهمتها پیشمان شده و ناراحت بودند. دقیقاً یادم هست پشت دیوار منزل برادرم ایستاده بودند و اشک میریختند چون وارد منزل شده و دیدند آن چیزهایی که در مورد شهید بهشتی میگفتند، تمام دروغ بوده است.
تسنیم: آیا واقعاً مخالفان شهید زندگیشان را نمیدیدند که میگفتند بهشتی قاشق و چنگال طلا و بشقابهای نفیس در خانه دارد؟
زینتالسادات بهشتی:بله. اینکه زیاد بود، میگفتند منزل آنچنانی و موارد دیگر دارد. برادر من فردی بود که شیک لباس میپوشید. یادم میآید که از عطر ناب یاس استفاده میکرد و وقتی اصفهان میآمد، به عنوان سوغات برایمان عطر یاس میآوردند؛ منزل مرتب و منظم داشت اما به اندازه کفاف، اضافه بر برنامه نبود.
تسنیم: این موردها را ما زیاد شنیدهایم اینکه در قبال بسیاری از مسائل دکتر بهشتی میگفتند که اجازه دهید ما سکوت کنیم. حتی مورد ریاست جمهوری هم برخی افراد سعی کردند با سمپاشی بیان کنند که او سودای ریاست جمهوری دارد، درحالیکه تفکر شهید بهشتی بالاتر از اینها بود.
زینتالسادات بهشتی: بله؛ برادرم اینها را به عنوان بچههای خودش حساب میکرد یعنی بهعنوان یک پدر مهربان بود و خودش رئیس جمهور تربیت میکرد. جالب است بدانید که رفتار برادر حتی برای بنیصدر هم همینگونه بود؛ اجازه دهید برای شما هم بگویم وقتی مشکلات آقای بنیصدر پیش آمد، برخی افراد توهینهای به خانواده او میکردند اما برادرم از این موضوع ناراحت شد و گفت خودش مشکل داشته اما درست نیست که به خانوادهاش توهین شود؛ مگر آنها چه گناهی کردهاند؟!
باز هم این سئوال را مطرح میکنم. آیا در این برهه زمانی هم افراد نسبت به شخصی که مشکل دارد، همان دید را درباره بچههای آن خانواده دارند؟ یا آنها را هم به عنوان یک مجرم جامعه میبینند؟
همین چیزها دردآور است؛ واقعاً حیف است وقتی 7 تیر میرسد، ابعاد شخصیتی شهید بهشتی بازگو میشود اما روی آن کار نمیشود.
تسنیم: خانواده شهید بهشتی در مورد تهمتها قطعاً اذیت میشدند. آیا خانواده و یا خود شما از این موضوع گلایه نمیکردند که چرا واکنشی نسبت به این موضوعات نشان نمیدهید و از خود دفاع نمیکنید؟
زینتالسادات بهشتی: چرا من خودم یکی از آنهایی بودم که همواره گلایه میکردم و به داداش میگفتم چرا شما نسبت به اینهمه توهینهایی که منافقین میکنند، هیچ عکسالعملی نشان نمیدهید؟ او همیشه در این زمینه هم گفت، برادر مهم این است که من راه خودم را ادامه بدهم من برای رضای خداوند گام برمیدارم.
باید بگویم که او گوشش بدهکار به این مسائل نبود و همواره میگفت وقتی آدم یک مسیر الهی را برای کاری انتخاب کند پس برایش مهم نیست که در موردش چه بگویند و در نهایت هم که او را به شهادت رساندند.
تسنیم: بالاخره مشخص شد عوامل ترور 7 تیر چه شخص، اشخاص یا گروهکی بودند؟ گویا مجاهدین هنوز هم مسئولیت ترور ایشان را قبول نکرده است.
زینتالسادات بهشتی:نه نمیدانم هنوز هم پیگیری میشود اما متأسفانه بعد از چند سال هنوز خبری نیست.
تسنیم: برای خودتان سؤال نیست چه کسی این کار را کرد؟ برخی میگفتند شخص مورد نظر از بستگان و یا نزدیکان ایشان مثل مسئول دفتر شهید بهشتی است.
زینتالسادات بهشتی: نه اینگونه نیست.
تسنیم: میگفتند منافقان حتی تا دفتر ایشان هم نفوذ کرده بودند و به خاطر ویژگیهای ایشان که همه را میپذیرفت، این اتفاق هم شدنی است.
زینتالسادات بهشتی: نمیدانم چه اتفاقی صورت گرفته است. بله اگر او مخالفانش را هم میپذیرفت، دلیلش این بود که میخواست او را بسازد و این موضوع مهم نبود که این شخص منافق است.
تسنیم: پیگیریها در این زمینه به کجا رسیده است؟ چه جوابی به شما میدهند؟
زینتالسادات بهشتی:در مورد این پیگیریها صحبتها متفاوت است؛ چیزی که از برادرم یاد گرفتیم این بود که میگفت داداش جونم تا چیزی را به عینه ندیدی و ثابت نشده، چیزی درباره آن نگو و درباره آن قضاوت نکن. حضرت علی(ع) هم فرمودهاند: بین حق و باطل 4 انگشت است.
تسنیم: به هر حال با توجه به اینکه شهید بهشتی رئیس دستگاه قضا بود، انتظارتان از پیگیری ترور و عوامل 7 تیر چیست؟
زینتالسادات بهشتی: انتظارم این است که هر چه زودتر مشخص عوامل را کنند تا حق و ناحق نشود چون میگویند یک سری افراد انجام دادهاند درصورتیکه ممکن است الآن شخص نبوده دنبال واقعبینی باشند. برادرم نمیخواست شخصیت کسی خورد شود چون اگر این اتفاق افتاد دیگر به این زودیها سر جای خودش نمیآید.
تسنیم: اگر زنده بود فکر میکنید چه پیامی برای جوانها داشت؟
زینتالسادات بهشتی: قطعاً میگفت از ثانیههای عمرتان استفاده کنید و با برنامهریزی عمرتان را تنظیم کنید. دعای پدر و مادر برای او بسیار مهم بود اعتقاد داشت اگر دعای پدرو مادر بدرقه راه جوان باشد به بالاترین مقام میرسد.
یادم است دیداری که با مادر داشت، مادر ناراحت از اینکه برادر قصد رفتن دارد برادر او را در آغوش گرفت و گفت مادر جون میدانی که رضایت تو چقدر برای من مهم است من میخواهم شما با رضایت کامل و صمیم قلب برای من دعا کنید.
تسنیم: فکر میکنید دلیل اینکه ما از اندیشههای شهید بهشتی دور شدیم چیست؟
زینتالسادات بهشتی: به خاطر این است که خداوند میخواسته مظلومیت برادرم همچنان بعد از شهادتش هم باشد، میدانید باید برای جوانها سرمایهگذاری کنند و اهداف و آرمانهای بهشتی را به جوانها آشنایی بدهند؛ چیزی که برای او بسیار مهم بوده میدان دادن به جوانها بود.
متأسفانه به جوانها میدان داده نمیشود و این مسئله من را خیلی ناراحت میکند جوانها سرمایه ما هستند آنها میتوانند آرمانهای شهید بهشتی را به نسلهای بعد انتقال دهند؛ چرا جوانهای ما در کلاسهایی که از نظر فرهنگی بر روی آنها هیچگونه اثری ندارد آن کلاسها باید شلوغ باشد؛ اما جوانهایی که در این زمینه باید روی آنها کار شود هیچ برنامهریزی نمیشود؟ مسئولیتش با مسئولان مربوطه در هر قسمتی است که باید بیدار شوند.
تسنیم: صادق خرازی چند وقت پیش در یک گفتوگو ادعا کرده که شهید بهشتی با زنان اهل کتاب در خارج از کشور دست میداده که البته دختر شهید بهشتی نیز در این مورد واکنش نشان دادند. به نظرتان چرا این مسائل درباره شهید عنوان میشود.
زینتالسادات بهشتی: متأسفانه از کم فکری آنها است که مظلومیت شهید بهشتی هنوز هم ادامه دارد.
تسنیم: دلیلش چیست؟ در نگاه شما چرا برخی نسبت به این مسائل دامن میزنند؟
زینتالسادات بهشتی: شاید خودشان اینگونه هستند و یا شاید نقشههایی پشتصحنه هست؛ آن هم ما هنوز اطلاعی نداریم.
تسنیم: قبول دارید که مظلومیت ایشان هنوز هم تداوم دارد؟!
زینتالسادات بهشتی: بله. دلیل این موضوع هم آن است که درک این افراد خیلی ضعیف است. اما من از شما میخواهم که خیلی باز فکر کنید، فکر شهید بهشتی خیلی باز بود و او یک انسان کوتهبین نبود. همین مسئله سبب شده بود نسبت به این برنامهها واکنشی نشان ندهد وقتی بعضیها صحبتهایی میکردند داداش در دلش میخندید که اینا چه میگویند من به فکر میکنم؟
تسنیم: خب آن موقع منافقین بودند که این کار را میکردند و اکنون که دیگر شرایط قبل بر کشور حاکم نیست. به نظرتان حالا چرا اینگونه رفتار میشود؟!
زینتالسادات بهشتی: همین الان هم افرادی هستند که نفاق دارند.
گفتوگو از مسعود سعیدی و نگین فروغی