مجربات آئين اعلى

مديران انجمن: najm134, najm134, najm134

حاج مرزوق، از سوختگان وادی سیدالشهدا علیه السلام

پستتوسط pejuhesh232 » پنج شنبه اکتبر 29, 2015 12:22 am

حاج مرزوق، از سوختگان وادی سیدالشهدا علیه السلام


حاج مرزوق، یکی از سوختگان وادی سیدالشهدا علیه السلام بود که عمری را در مقامات عالیه توسل و گریه به سر برده و مس گونه هایش به مدد کیمیای سرشک حسینی به طلای ناب مبدل گشته بود.

هنگامی كه فرزند مرحوم حاج مرزوق از دنیا رفت، خبر مرگ فرزند را در مجلس روضه‌خوانی امام حسین (ع) به او دادند، اما او به جای قطع روضه‌خوانی به ادامه آن پرداخت و این را مهم‌تر دانست. حاج مرزوق، وقتی به خانه برگشت فرزند مرحوم خود را در دست گرفته و از امام حسین(ع) خواست كه به حرمتش، فرزندش را به او بازگرداند كه در همان لحظه فرزند او با عنایات خاص سالار شهیدان چشم باز كرده و به زندگی برگشت.

یک روز حاج مرزوق به یکی از دوستانش، به نام سیدحسن پیغام می دهد، که بیا حاج مرزوق با شما کار دارد، آن موقع حاج مرزوق در بستر بیماری بود.سیدحسن می گوید: رفتم دیدم به هم ریخته فرمود: من آخر عمرم است سید حسن! می خواهم یه رازی را با شما در میان بگذارم، دیروز مادرت زهرا (سلام الله علیها) را دیدم، در تب داشتم می سوختم، تو بیداری دیدم نه خواب. گفت: تشنگی بر من غالب شد. سه تا دختر داشتم؛ راضیه، مرضیه و فاطمه. دختر اول را صدا زدم، راضیه مقداری آب به من بده، دیدم یک بانوی مجلله با روبند سبز پدیدار شد، حیا کردم، آب نخواستم. دختر دومم را صدا زدم: مرضیه! دوباره دیدم بی بی بلند شد آمد طرف من. دختر سومم را صدا زدم: فاطمه؛ بار سوم که شد خانم فرمود: حاج مرزوق سه بار من را صدا کردی؟ چی می خواهی ؟ گفتم بی بی جان! من حیا کردم حرف بزنم، فرمود: حاج مرزوق عمری نوکری کردی، حالا وقتش است ما جواب بدهیم، سرم را پایین انداختم، فرمود: تشنه هستی؟، از زیر چادر ظرف آبی بیرون آورد، نوشیدم، به گوارایی این آب، تا حالا نخورده بودم، طبق عادت بچگی، گفتم: صلّی الله علیک یا ابا عبدالله...، دیدم صدای گریه ی بی بی بلند شد، فرمود: حاج مرزوق! دلم گرفته برایم روضه بخوان، گفتم خانم، دکترها منعم کردند از روضه خواندن، ولی چون شما می فرمایید چشم. چه روضه ای بخوانم؟ فرمود: روضه ی علی اصغرِ حسین را بخوان ...

Image

محمد مرزوق حائری نوحه خوانی است که نزدیک به 130 سال پیش توسط هیئت بزاز از عراق به ایران می‎آید. برای بار اول هیئت بزاز از او درخواست می‌کند تا به ایران بیاید اما او قبول نمی‌کند. برای بار دوم او به درخواست هیئت بنی‌فاطمه برای مهاجرت به ایران پاسخ مثبت می‌دهد. خود او می‌گوید که در خواب امام حسین (علیه السلام) را می‌بیند که به او می‌گوید هرجا که باشی با ما در ارتباط هستی اما ما یک سری شیعیان در ایران داریم که بهتر است به آنجا بروی. در نتیجه حاج مرزوق درحدود سال 1270 به ایران می‌آید.

بسیاری از آداب و رسوم‎هایی که اکنون در هیئت‎ها انجام می‎شود توسط ایشان از كربلا آورده شده است.

سینه زنی تهرانی های قدیم تا قبل از نقل مکان مرحوم حاج مرزوق حائری از کربلا به تهران، اینگونه بود که اصطلاحا سه ضرب و بی وقفه سینه می زدند. بدین ترتیب اساسا « دم سرپا » و « زمینه خوانی »، در تهران رایج نبود. مرحوم حاج مرزوق بروايت كننده سنت "چهارپایه" در شب های مسلمیه حرم عبدالعظیم حسنی(ع)بودند.
pejuhesh232
 
پست ها : 8711
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

شفای دختربچه‌ روسی درحرم حضرت معصومه(علیهاالسلام)

پستتوسط pejuhesh232 » يکشنبه دسامبر 27, 2015 9:20 am

شفای دختربچه‌ روسی درحرم حضرت معصومه(علیهاالسلام)


به گزارش «شیعه نیوز»، یکی از خادمان حرم مطهر حضرت معصومه(سلام الله علیها) بیان کرد: 7 سال پیش، دختر 6 ساله‌ای از کشور روسیه که از زمان تولد فلج بود به حرم مطهر کریمه اهل‌بیت(علیهم السلام) مشرف شده بود و به لطف حضرت معصومه(سلام الله علیها) شفا پیداکرد.

Image

خانم «فاطمه خسروی» که ازسال ۸۳ به مدت ۱۱ سال خادم حرم بوده است اظهارکردکه کرامات زیادی را از حضرت دیده‌ام و حاجت‌های متعددی داشتم که برآورده شده است.

وی درجواب این سؤال که دلیل خادم شدنتان چه بود، گفت: هم خودم و هم مادرم علاقه زیادی داشتیم که خادم شویم اما این کارقسمت ما نشد تا سالی که مادرم فوت کرد و من روحیه بدی داشتم و همیشه به حرم می‌آمدم و درهمان سال با وجود اینکه شوهرم را به سختی راضی کردم، به عنوان خادم مشغول بکار شدم و خواهرم خواب دید که مادرم خادم حرم است و این مرا بسیار خوشحال کرد.

این خادم حرم کریمه اهل‌بیت(علیهم السلام) افزود: همیشه آرزو داشتم قم زندگی کنم و از سال ۵۶ که ازدواج کردم قمی شدم و همیشه از این بابت خوشحالم، چون هر وقت دلم می‌گیرد به حرم می‌آیم و آرامش می‌گیرم.
pejuhesh232
 
پست ها : 8711
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

داستان بنّایی که واسطه حضرت امیر(علیه السلام) و علامه امینی

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه اکتبر 28, 2017 6:34 am

داستان بنّایی که واسطه حضرت امیر(علیه السلام) و علامه امینی شد


شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه) – مشکلات و مصائب همواره در زندگی وجود داشته، دارند و خواهند داشت، اما آنکه بتواند در مشکلات و سختی‌ها آرامش و طمأنینه خود را حفظ نماید و مضطرب و پریشان نگردد، به مقام عظیم صبر رسیده است که این مقام، مقدمه رسیدن به ایمان تام است.

* آیه:
وَٱصْبِرْ فَإِنَّ ٱللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ ٱلْمُحْسِنِینَ هود/۱۱۵
و صبر کن که خدا پاداش نیکوکاران را ضایع نمى‌کند

Image

به گزارش شفقنا به نقل از حوزه حکایت؛ حجت‌الاسلام سید محمد نوری که در کتابخانه نجف اشرف، ملازم علامه امینی بود، گفته است: علامه امینی می‌فرمود: در یک شب جمعه، زائر حرم حضرت امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) و مشغول زیارت و دعا بودم، از خدا می‌خواستم به خاطر حضرت امیر علیه‌السلام کتاب «درالسمطین» را که در آن زمان کمیاب بود و در تکمیل مباحث کتاب الغدیر به آن نیاز داشتم، برای من مهیا کند.

در این هنگام، یک عرب ساده و بی آلایش برای زیارت حضرت مشرف شد و از حضرت می‌خواست که حاجت او را برآورده کند و گاوش را که مریض بود شفا دهد، یک هفته گذشت ولی کتاب را پیدا نکردم؛ بعد از آن، دوباره برای زیارت مشرف شدم، از حسن اتفاق در وقتی‌که مشغول زیارت بودم، دیدم همان مرد به حرم مشرف شد و از حضرت تشکر کرد که حاجت او را برآورده کرده است. وقتی من کلام آن مرد را شنیدم، محزون شدم، چون دیدم امام، حاجت او را برآورده کرده، ولی حاجت مرا برآورده نکرده است.
خطاب به حضرت(علیه‌السلام) عرضه داشتم: جواب این مرد را دادی و حاجتش را برآورده کردی! اما من مدتی است به خدا متوسل می‌شوم و شما را شفیع قرار می‌دهم که آن کتاب را برای من مهیا کنید ولی آن کتاب مهیا نشده، آیا من کتاب را برای خودم می‌خواهم، یا به خاطر کتاب شما؟
آنگاه گریه برایم مستولی شد و با حالت ناراحتی از حرم بیرون آمدم، آن شب از ناراحتی چیزی نخوردم و خوابیدم، در عالم خواب دیدم که مشرف به خدمت حضرت امیر(علیه‌السلام) شده‌ام و حضرت در آن حال، به من فرمود: آن مرد، ضعیف الایمان بود و نمی‌توانست صبر کند ولی تو باید صبر داشته باشی.
از خواب بیدار شدم، صبح سر سفره بودم که در زده شد، در را باز کردم، دیدم همسایه‌ای که شغلش بنایی بود، داخل شد و سلام کرد و گفت: من خانه جدیدی خریده‌ام که بزرگ‌تر از این خانه است، بیشتر اثاث خانه را به آنجا منتقل کرده‌ام و این کتاب را در گوشه آن خانه پیدا کردم، خانمم گفت: این کتاب به درد تو نمی‌خورد، آن را به شیخ عبدالحسین امینی هدیه کن، شاید او استفاده کند.
من کتاب را گرفتم، غبارش را پاک کردم و دیدم همان کتاب خطی «در السمطین» است که دنبالش بودم. در این هنگام، بر این نعمت، سجده شکر کردم.۱
سخن دارم ز استادم، نخواهد رفت از یادم که گفتا حل شود مشکل، ولی آهسته آهسته۲
pejuhesh232
 
پست ها : 8711
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

ماجرای شفا یافتن دختربچه ایلامی توسط امام رضا علیه السلام

پستتوسط pejuhesh232 » يکشنبه آگوست 28, 2022 7:30 pm

ماجرای شفا یافتن دختربچه ایلامی توسط امام رضا علیه السلام، درد لاعلاجی که نیست شد!


تصوير

ماجرای شفای«مبارکه» دختر بچه 15 ساله ایلامی که با وجود پاهای بی‌‌جانش، با عشق رهسپار خراسان می‌شود و در شب اربعین در حرم امام رضا علیه السلام شفا می‌یابد را در این گزارش بخوانید.
به گزارش خبرگزاری فارس از ایلام، این گزارش روایتی است از اتفاقی عجیب اما واقعی که اربعین امسال در برابر چشمان صدها زائر حرم امام رضا علیه السلام رخ داد و ویدئوی مربوط به آن که توسط زائران ضبط شده بود بازتاب گسترده‌ای را در فضای مجازی ایجاد کرد.

ماجرای شفا گرفتن دختر بچه‌ای ایلامی که ۴ سال در کما بود اما در شب اربعین کنار پنجره فولاد امام رضا علیه السلام شفا پیدا کرد.
تشنج در 5 سالگی
ملک‌زاده پدر این دختر بچه ایلامی در گفت‌وگو با خبرنگار فارس گفت: مبارکه هنگامی که به دنیا آمد سالم بود اما در سن پنج سالگی بر اثر یک تشنج جزیی، تحت درمان قرار گرفت و پس از آن داروهایی را برای کنترل این بیماری مصرف می‌کرد.

وی ادامه داد: این روند تا سال 97 ادامه داشت و او هیچ مشکلی در انجام کارهای روزانه نداشت و مبارکه تحت درمان دارویی قرار داشت و جالب است بدانید که مبارکه تا آن موقع در رشته ژیمناستیک هم مشغول فعالیت بود.
ملک‌زاده گفت: قسمت سخت ماجرا اما از سال 97 و از یک گردن درد ساده شروع شد؛ گردن دردی که گاهی مشکلاتی در تنفس را هم برای مبارکه ایجاد می‌کرد تا این که یک روز به دلیل تب شدید مبارکه را به بیمارستان منتقل کردیم و پس از انجام اقدامات درمانی مبارکه به کما رفت.

وی افزود: آن روزها پزشکان علل متفاوت و گوناگونی رو برای وضعیت مبارکه بیان می‌کردند: ایست تنفسی، سکته مغزی و از کارافتادگی دائمی کانون تنفس مغز از جمله تشخیص هایی هستند که هنوز به یاد دارم.
شفا گرفتن دختر ایلامی که ۴ سال در کما بود اما در شب اربعین کنار پنجره فولاد امام رضا عليه السلام شفا پیدا کرد.
پدر مبارکه گفت: برخی از پزشکان می‌گفتند که هیچ راهی برای درمان مبارکه وجود ندارد و برای دختر ما در هیچ کشوری راه درمان پیدا نخواهد شد و با این وجود نظریه‌های مختلفی در رابطه با مشکل دخترمان بیان می‌شد ضمن این که پزشکان ایلام درمان‌های مختلفی را نیز برای او در پیش می‌گرفتند.

پزشکان گفتند در هیچ کشوری راه درمانی پیدا نخواهد شد
پدر مبارکه گفت: برخی از پزشکان می‌گفتند که هیچ راهی برای درمان مبارکه وجود ندارد و برای دختر ما در هیچ کشوری راه درمان پیدا نخواهد شد و با این وجود نظریه‌های مختلفی در رابطه با مشکل دخترمان بیان می‌شد ضمن این که پزشکان ایلام درمان‌های مختلفی را نیز برای او در پیش می‌گرفتند.

وی ادامه داد: پس از بی‌نتیجه ماندن اقدامات پزشکان در ایلام برای پیدا کردن راه درمان مبارکه او را به وسیله یک آمبولانس به تهران منتقل کردیم و مبارکه بیش از ۶ ماه هم در تهران بستری بود اما در نهایت به دلیل طولانی شدن دوره درمان پزشکان به ما پیشنهاد دادند تا برای جلوگیری دخترمان به ویروس بیمارستانی او را به منزل منتقل کنیم و پس از خرید تجهیزات مورد نیاز، اقدامات لازم جهت نگه داری از مبارکه را در منزل انجام دهیم.

ملک‌زاده بیان کرد: پس از خرید تجهیزات کامل مورد نیاز مبارکه را به منزل شخصی یا در حقیقت به ICU خانگی منتقل کردیم و در تمام این مدت مبارکه تنها یک زندگی نباتی داشت و در حقیقت به وسیله سرنگ به او غذا می‌دادیم از نظر حرکتی هم دخترمان حتی دست هایش را هم تکان نمی‌داد و این روند تا سال ۹۸ ادامه داشت.

مبارکه یکبار دیگر به کما رفت
وی بیان کرد: سال ۹۸ از طریق دستگاه‌هایی که در منزل برای مراقبت از مبارکه داشتیم متوجه شدیم که علائم حیاتی مبارکه یک بار دیگر وضعیت بحرانی پیدا کرده و بعد از تماس با اورژانس ۱۱۵ به توصیه نیروهای فوریت پزشکی مبارکه را به نزدیک‌ترین بیمارستان به محل زندگیمان یعنی بیمارستان مصطفی خمینی منتقل کردیم و در آن روزها بعد از انجام عملیات احیا در بیمارستان دخترمان یک بار دیگر به کما رفت و چندین ماه هم در بیمارستان بستری بود که این روند تا نخستین روزهای شیوع کرونا ادامه داشت.

پدر مبارکه گفت: در آن روزها پسرمان ۵ ساله بود و پزشکان به ما می‌گفتند: «حالا که به احتمال زیاد دخترتان از دست می‌رود لااقل به فکر این پسر بچه باشید.» و در ادامه می‌گفتند حالا که شما تجهیزات پزشکی کافی را در منزل دارید مبارکه را به منزل ببرید چرا که با توجه به شرایط ویژه کرونایی ماندن در بیمارستان برای مبارکه خطرناک‌تر است.

نمی‌توانستیم هیچ شانسی را برای زندگی از مبارکه دریغ کنیم
ملک‌زاده ادامه داد: یک بار دیگر باید انتخاب می‌کردیم در آن سال‌های قبل چندین بار پزشکان تهران به طور شفاهی موضوع اهدا عضو را به ما پیشنهاد دادند اما نتوانستیم قبول کنیم و در سال ۹۸ پزشکان از ما می‌خواستند تا ادامه مراقبت از مبارکه را در منزل دنبال کنیم؛ این بار قبول کردیم و دخترمان را یک بار دیگر به خانه آوردیم، چرا که نمی‌توانستیم هیچ شانسی را برای زندگی از مبارکه دریغ کنیم، این بار کرونا تهدیدی جدی بود که در بیمارستان‌ها می‌توانست مبارکه را تهدید کند.

وی بیان کرد: ماجرای مراقبت خانگی از مبارکه تا دهه کرامت سال ۱۴۰۰ ادامه داشت، دهه کرامت در حقیقت ایام مبارک میلاد حضرت معصومه سلام الله علیها و میلاد پربرکت امام رضا علیه السلام است که برای امسال از اواخر خرداد ماه آغاز شد و تا اوایل تیر ماه هم ادامه داشت.

تصوير

باز شدن چشمان مبارکه به واسطه پرچم امام رضا علیه السلام
ملک‌زاده گفت: در خرداد ماه امسال یعنی سال ۱۴۰۰، که به مناسبت دهه کرامت پرچم متبرک امام رضا علیه السلام را به مصلی ایلام آورده بودند با هماهنگی خادمین آستان قدس پرچم را به منزل ما آوردند و پس از این که پرچم مبارک امام رضا علیه السلام با سر مبارکه تماس پیدا کرد دخترمان چشم‌هایش را باز کرد و انگار جان دوباره‌ای گرفت.

وی افزود: از آن روز به بعد حال مبارکه روز به روز بهتر میشد؛ علائم حیاتی دخترمان کم کم بهبود پیدا می‌کرد تا جایی که دخترمان پس از حدود یک هفته از آن ماجرا از روی بستر بلند شد و نشست و بعد از چند روز مبارکه دیگر برای تنفس به دستگاه‌ها نیازی نداشت و می‌توانست بدون استفاده از آنها به طور عادی نفس بکشد.

پدر مبارکه گفت: پس از این که این بهبودی در وضعیت مبارکه رخ داد تصمیم گرفتیم تا مبارکه را به پابوس امام رضا علیه السلام ببریم و در ایام عید غدیر بود که مبارکه را به وسیله هواپیما به مشهد بردیم اما نمی‌دانستیم که در آینده چه اتفاقی قرار است رخ دهد.

وی افزود: روند بهبود دخترمان همچنان ادامه دار بود و مبارکه پس از بازگشت می‌توانست روی ویلچر هم بنشیند؛ این روند تا چند شب قبل از اربعین حسینی ادامه داشت و مبارکه از ما خواست که او را به کربلا ببریم اما به دلیل شرایط خاص کرونایی به او گفتیم که امکان رفتنش به کربلا وجود ندارد و او با زبان اشاره از ما خواست که یک بار دیگر او را به پابوس امام رضا علیه السلام ببریم.

چرخ‌های ویلچر مبارکه در شب اول و در در ورودی حرم شکستند
ملک‌زاده بیان کرد: شب اولی که به حرم رسیدیم سعی کردیم مبارکه را به حرم ببریم اما به محض ورود به ورودی حرم هر دو چرخ ویلچر مبارکه شکستند و به هر نحوی که بود زیارت کردیم و به محل اقامتمان رفتیم؛ طی مسیر برگشت راننده تاکسی کمی با پیچ های ویلچر ور رفت و در نهایت آن را به طور موقت تعمیر کرد.

وی ادامه داد: پس از آن شب یک بار دیگر مبارکه از من خواست که هر طور که شده او را به زیارت امام رضا علیه السلام ببریم؛ درست در شب اربعین حسینی! اما اینبار دیگر با اشاره حرفش را نگفت؛ به یک باره مبارکه قدرت تکلمش را به دست آورده بود البته صدایش خیلی بلند نبود اما حالا راحت‌تر می‌توانست با ما حرف بزند.

پدر مبارکه گفت: شب اربعین به همراه همسر و پسرم، مبارکه را به زیارت امام رضا علیه السلام بردیم و به خاطر مسئله ویروس کرونا پسر کوچکمان کنار من ماند و به قسمتی خلوت از صحن انقلاب رفتیم و مبارکه هم به همراه مادرش به برای زیارت از ما جدا شدند.

وی ادامه داد: چند ساعت گذشت اما خبری از مبارکه و همسرم نشد؛ کمی نگرانی به سراغم آمد چرا که همسرم موبایلش را همراه خود نبرده بود و من نگران او و دخترمان بودم و نمی‌دانستم در این ازدحام جمعیت چگونه باید آنها را پیدا کنم که ناگهان یک شماره تلفن ناشناس که پیش شماره‌اش مربوط به مشهد بود با من تماس گرفت و پرسید: شما پدر مبارکه ملک‌زاده هستید؟ دلشوره‌ام بیشتر شد! پرسیدم چه اتفاقی افتاده؟ مردی که پشت خط بود با صدای آرام و مطمئن پاسخ داد: نگران نباشید، خیر است! فقط هر جای صحن که هستید همان‌جا بمانید تا دوباره با شما تماس بگیریم.

مبارکه روی هر دو پای خود ایستاده بود
ملک‌زاده گفت: همانجا حدس‌هایی زدم اما مطمئن نبودم؛ دلشوره امانم را بریده بود، با همان شماره تماس گرفتم و از او خواستم که برایم توضیح دهد چه اتفاقی برای همسر و دخترم افتاده؛ او با همان لحن آرام گفت خیر است، نگران باشید؛ به زودی خبر خوشی به شما می‌دهیم، فقط شما جایی نروید تا با شما تماس بگیریم و باز هم تلفن قطع شد؛ طولی نکشید که تلفن دوباره زنگ خورد. این بار همسرم بود؛ شادی را میتوانستم در صدایش احساس کنم او از پشت تلفن ماجرا را برایم تعریف کرد؛ هنگامی که از ما جدا شده بودند همسرم مبارکه را کنار پنجره فولاد گذاشته و خود مشغول زیارت شده بود و هنگام برگشتن دخترمان را در حالتی دیده بود که روی هر دو پای خود ایستاده و راه می‌رود.

وی بیان کرد: شنیدن خبر برایم باور کردنی نبود و به شدت شوکه شده بودم؛ حال غریبی داشتم، مدام خدا را به شکرانه‌ی این معجزه‌ی بزرگ شکر می‌کردم؛ مبارکه که تا قبل از این برای نفس کشیدن هم به دستگاه‌های پزشکی محتاج بود حالا در شب اربعین کنار پنجره فولاد امام رضا (ع) شفا گرفته بود و حالا می‌توانست بی‌نیاز از ویلچر راه برود.

مدارک پزشکی را جهت ادعایمان تحویل دادیم
ملک‌زاده ادامه داد: بعد از قطع تماس فورا خودم را به مبارکه و همسرم رساندم و به دفتر ثبت وقایع و معجزات حرم رفتیم و ماجرای شفا گرفتن مبارکه را به طور کامل برایشان توضیح دادیم؛ چند روز بعد پزشکان مبارکه را معاینه کردند و مدارک پزشکی مبارکه را جهت تایید ادعایمان بررسی کردند البته این مدارک در ابتدا همراهمان نبود اما از اقوام خواستیم تا این مدارک را از ایلام به وسیله تلفن همراه برایمان ارسال کنند تا به پزشکان نشان بدهیم.

وی گفت: بعد از آن ماجرا مبارکه بدون مصرف هیچ دارویی زندگی عادی خود را دارد و به لطف خدا هیچ مشکلی ندارد؛ ما چند بار سعی کردیم که برای تقویت قوای جسمانی به او ویتامین یا مکمل غذایی بدهیم اما مبارکه دیگر حاضر به خوردن هیچ دارویی نیست؛ او می‌گوید امام رضا علیه السلام من را شفا داده و دیگر نیازی به این داروها ندارم.

تصوير

دیدن خورشیدی با عظمت
پدر مبارکه در پاسخ به سوال خبرنگار فارس مبنی بر این که «مبارکه در رابطه با آن ماجرا چه می‌گوید؟» گفت: چند بار از مبارکه راجع به لحظه‌ی وقوع معجزه پرسیده‌ایم؛ او می‌گوید لحظه‌ای که از جایش بلند شده خورشیدی بزرگ را دیده که به او نزدیک می‌شده و به خاطر نزدیک شدن این نور با عظمت احساس کرده که باید از جایش بلند شود.

وی افزود: مبارکه می‌گوید آن خورشید بزرگ امام رضا علیه السلام بوده و حتی همان روزها یک نقاشی از آن خورشید برایمان کشید که در همان روزها یکی از پزشکان در مشهد آن نقاشی را به عنوان تبرک نزد خود نگه داشت.

پدر مبارکه ادامه داد: تا قبل از این ماجرا مبارکه فقط من و مادرش را می‌شناخت اما اکنون اکثر اقوام که به خانه‌ی ما می‌آیند را می‌شناسد و اسم آنها را می‌داند؛ همچنین مشکل حرکت و تکلم مبارکه هم برطرف شده و حالا او می‌تواند راه برود و به آرامی صحبت کند.

در پایان از آقای ملک زاده در رابطه با خواسته‌هایش پرسیدیم که او گفت: از خداوند متعال سلامتی آقا امام زمان علیه السلام و تعجیل در ظهورش و همچنین شفای عاجل همه‌ی بیماران را خواستارم و امیدواریم که هر چه زودتر سایه شوم ویروس کرونا از روی جهان برداشته شود؛ همین که دخترم شفا پیدا کرده برایم کافی است و خواسته دیگری ندارم اما شب گذشته بعد از نماز مبارکه به من گفت که دوست دارد که در شب میلاد رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به حرم امام رضا علیه السلام برود او به شدت دلتنگ حرم امام رضا علیه السلام است و می‌گوید هر طوری که شده باید شب میلاد رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم من را به حرم امام رضا علیه السلام برسانید.

بهبودی پس از زیارت پرچم امام رضا علیه السلام
صابری، روابط عمومی آستان قدس رضوی ایلام در گفت‌وگو با خبرنگار فارس گفت: مبارکه ملک زاده یک دختربچه ایلامی است که به گفته خانواده‌اش از حدود ۵ سالگی به دلیل تشنج دچار مشکلاتی شده و به کما رفته بود.

وی ادامه داد: مشکلات مبارکه تا دهه کرامت سال ۱۴۰۰ ادامه داشت و خانواده ملک زاده در روزی که خادمین حرم امام رضا (ع) پرچم متبرک رضوی را به مصلی ایلام آورده بودند با هماهنگی خادمین این دختر بچه پرچم را زیارت کرده و بعد از چند روز حال او شروع به بهبود کرده بود.

روابط عمومی آستان قدس در ایلام بیان کرد: پس از این ماجرا و چند شب قبل از اربعین دختربچه‌ از خانواده‌اش درخواست کرده بود که او را به کربلا یا مشهد ببرند که به دلیل بیماری دختر بچه و شرایط خاص کرونایی تصمیم می‌گیرند او را به مشهد ببرند.

صابری ادامه داد: شب اربعین هنگامی که خانواده ملک‌زاده دخترشان مبارکه را به کنار پنجره فولاد امام رضا علیه السلام برده بودند مبارکه از روی ولیچر برخاسته و شروع به راه رفتن کرده بود که در همان زمان نیز زائران حاضر در کنار پنجره فولاد اقدام به ضبط ویدئو از این معجزه کرده بودند که این ویدئو‌ها به طور گسترده‌ای ای در فضای مجازی بازتاب داشت.

روابط عمومی آستان قدس رضوی در ایلام گفت: در حال حاضر حال عمومی این دختر بچه خوب است و بدون استفاده از هر نوع دستگاهی به زندگی عادی خود برگشته‌ و خانواده‌ی او نیز اکنون تمام وسایل و تجهیزات مراقبتی و درمانی که برای او خریداری کرده بودند را به خیریه اهدا کرده‌اند.

گفتنی است؛ عباس فرازی‌نیا یکی از اعضای کمیسیون شفایافتگان حرم مطهر رضوی در این خصوص گفته است که اثبات شفایافتگی منوط به تأیید کمیسیون شفایافتگان حرم مطهر رضوی بوده؛ در موارد ادعای شفایافتگی، مدارک پزشکی بیمار تحویل داده شده و تحقیقات میدانی در این خصوص توسط کمیسیون انجام می‌گیرد تا مورد تأیید واقع شود؛ کمیسیون متشکل از ۲ پزشک متخصص و روحانی معتمد تولیت آستان قدس رضوی به علاوه قاضی معتمد و سه نفر از خدام حرم مطهر رضوی علیه السلام است و اعلام نظر آن‌ها بیش از یک ماه زمان می‌برد.

==============

عليرغم شفايافتن وی و وجود مدارک پزشكی و شخصی از كوما بهبود يافتن به حالت طبيعی حركت و تكلم و خوراک رسيدن اما هنوز كميته شفا يافتگان حرم به نتيجه نرسيده است!!!! = اثبات شفایافتگی منوط به تأیید کمیسیون شفایافتگان حرم مطهر رضوی بوده؛ در موارد ادعای شفایافتگی، مدارک پزشکی بیمار تحویل داده شده و تحقیقات میدانی در این خصوص توسط کمیسیون انجام می‌گیرد تا مورد تأیید واقع شود؛ کمیسیون متشکل از ۲ پزشک متخصص و روحانی معتمد تولیت آستان قدس رضوی به علاوه قاضی معتمد و سه نفر از خدام حرم مطهر رضوی است و اعلام نظر آن‌ها بیش از یک ماه زمان می‌برد = خداوند متصديان آستان قدس را شفا مرحمت فرمايد.

لینک خبر برای دیدن فیلم و تصاویر بیشتر:

https://www.farsnews.ir/ilam/news/14000801000028
pejuhesh232
 
پست ها : 8711
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

قبلي

بازگشت به مجربات اعلى


cron
Aelaa.Net