آلودگی فرهنگی

مديران انجمن: najm134, najm134, najm134

آلودگی فرهنگی

پستتوسط najm134 » جمعه آگوست 09, 2013 1:54 am

آلودگی فرهنگی
najm134
 
پست ها : 2044
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

تاثیرات باربی؛ از بلوغ زودرس تا سوء تغذیه

پستتوسط najm134 » جمعه آگوست 09, 2013 2:22 am

باربی از شخصیت یک زن ولگرد خیابانی آلمانی به نام لی لی گرفته شده که پس از جنگ به عنوان زنی محبوب خودفروشی می کرده است.
عروسک ها اسباب بازی هایی هستند در هیات انسانی و به طور عمده به شکل یک دختر طراحی و ساخته می شوند. عروسک ها به دلیل شکل انسانی خود توانایی ایجاد ارتباط و تاثیرگذاری فراوانی بر روی ذهن دختربچه ها دارند. باید توجه داشت که عروسک هرگز قادر نیست احساساتی را که در دختران برمی انگیزاند در پسران نیز تحریک نماید و این نه به توانایی عروسک که به سرشت و روحیات متفاوت پسران و دختران بازمی گردد.
تصوير
ریستیانف سومرز در همین رابطه می گوید: شرکت تولید اسباب بازی «هسبرو» درصدد بود یک خانه عروسکی را از نظر بازاریابی و مطلوبیت برای پسران و دختران امتحان کند، ولی خیلی زود مشخص شد که واکنش دختران و پسران در مقابل محصول یکی نیست. دختران شروع به لباس پوشاندن به عروسک، بوسیدن آن ها و خانه بازی می کردند در حالی که پسران اسباب بازی ها را از سقف خانه بیرون می انداختند.

در روش‌های تعلیم و تربیت، مهم‌ترین و کلیدی‌ترین عامل بحث «الگوسازی» است. هر سن و هر جنس الگوی خاص خود را برمی‌تابد. در این میان مهم‌ترین سن، دوران کودکی است. تربیت دوران کودکی توأم با بهره‌گیری از الگوهای خاص و ویژة این دوران است. طبیعی است که الگوهای دوران کودکی به طور عمده از مؤلفه‌های عاطفی به جای گزاره‌های عقلانی بهره می‌برند. لذا رمز و رازهای موجود در خیال‌پردازی‌های کودکانه، جایگزین گزاره‌های واقع‌گرایانه در تربیت بزرگسالان می‌شود. مبتنی بر این اصل، استفاده از نماد حیوانات به صورت فانتزی در انتقال مفاهیم آموزشی و تربیتی به کودکان همواره مدّ نظر بوده است؛ به گونه‌ای که امروزه بیشترین حجم تولیدات فرهنگی مربوط به کودکان در زمینة انیمیشن، کتاب، داستان و اسباب‌بازی به استفاده از نمادگرایی از حیوانات محدود می‌شود.

در این میان دختربچه‌ها انحصاراً به عروسک علاقه‌مند هستند. این علاقه نشأت گرفته از عاطفه ویژة دختر بچه‌ها و همچنین به دلیل فطرت الهي نهادينه شده دختر از ابتداي تولد براى مادرشدن است.

عروسک، بالاترین نقش تربیتی را به ویژه در شکل‌دهی و پایه‌ریزی شخصیت دختران دارد. دختربچه‌ها، زنان آیندة هر ملت هستند و برای انحطاط هر ملت بایستی دختران و زنان آن ملت را منحط تربیت نمود. همان‌گونه که برای اعتلای هر ملت، بایستی دختران و زنان آن ملت را متعالی تربیت کرد. از این منظر، نقش عروسک در تهاجم فرهنگی نقش بسیار برجسته‌ای است.

نکته ی بسیار مهم، کارکرد الگویی و تربیتی عروسک است. چرا که در حساس ترین مقطع سنی یعنی در دوران کودکی مورد استفاده قرار گرفته و نقش بسیار موثری در الگوسازی ذهنی دختربچه ها آن هم در قالبی عاطفی و دوست داشتنی دارد.

باید توجه داشت که عروسک ها در پایین ترین مرحله کمک می کنند که کودکان به یک تصویر کامل بدنی دست پیدا کنند. مادران نیز از کارکرد واسطه ای عروسک برای آموزش دختران در اموری همچون غذا خوردن، حمام کردن و آرامش و ... بهره می برند. اما به تناسب رشد سنی دختران، عروسک ها در آموزش نقش های اجتماعی و نمایش تفکیک جنسیتی و فهم کودک از وظایف آینده خویش نقش بارزی را ایفا می کنند.

**ویژگی های باربی

در میان عروسک هایی که تاکنون ساخته شده باربی از ویژگی های منحصر به فردی برخوردار است چرا که باربی تنها یک عروسک نیست بلکه یک سلاح کارآمد در صحنه ی جنگ فرهنگی است و به همین خاطر متخصصین فراوانی در تولید، طراحی، تبلیغ و توزیع آن نقش آفرینی نموده اند. به جهت اهمیت این بخش هر یک از ویژگی ها را به صورت جداگانه شرح می دهیم:

**اندام باربی

همانگونه که در پیش اشاره شد باربی از شخصیت یک زن ولگرد خیابانی آلمانی به نام لی لی گرفته شده که پس از جنگ به عنوان زنی محبوب خودفروشی می کرده است.

اما این جک رایان بود که به خاطر استعداد ویژه اش در شناخت فرم بدن زنان، لی لی را به چهره ای آنگلوساکسون تبدیل نمود و سرانجام باربی را خلق کرد. دختر ۲۰ ساله ای که پاهای بلند و فیزیک بدنی لاغری داشته و نمایشگر یک قد ۱۹۵ سانتی متری است. باید توجه داشت که این ویژگی نمایشگر دوران جوانی یک دختر است و از همین جا می توان به الگوسازی باربی برای آینده کودکان به خوبی پی برد.


**چهره باربی

طراحی چهره باربی به گونه ای اغراق گونه صورت گرفته که جامع اکثر زیبایی های متصور باشد و البته این طراحی بسیار ماهرانه صورت پذیرفته است. «موی بور و طلایی، گردن باریک و کشیده، گونه های برآمده، دماغ و دهان کوچک، چشمانی درشت و آبی، لبانی پرگوشت، چهره شاداب، پوست روشن، پیشانی و سری متناسب و ... مجموع اعضای چهره باربی را تشکیل می دهد که به ندرت- حتی با هنرمندی تیغ جراحی پزشکان حاذق- هم زمان در یک فرد جمع می شود.

**فرم لباس باربی

لباس های ظریف، خوش رنگ و خوش دوخت باربی محصول هنر و دستان بزرگترین طراحان لباس دنیاست که در کمپانی متل گرد هم آمده اند. هیچ عروسکی تا به حال به اندازه باربی لباس متنوع، زیبا و اشرافی به تن نکرده و این تنها اختصاص به دختری دارد که نماینده فرهنگ آمریکایی و نمایشگر یک زن تمام عیار آمریکایی است.

«عریان گرایی، اشرافی گرایی و مصرف گرایی سه مولفه اصلی لباس های باربی است؛ لباس هایی که زرق و برق خیره کننده اش، جلوه ی شهوانی اندام باربی را مضاعف می کند.»

**دوباره سازی باربی

در طی سالیان گذشته، باربی بیش از ۵۰۰ بار در نقش ها و شخصیت های متفاوت عرضه شده است از آن جمله: پرستار، افسر پلیس، آموزگار، پزشک، دندانپزشک، دامپزشک، خواننده موسیقی راک، ژیمناست، کارآگاه، افسر نیروی دریایی، افسر خلبان، مهماندار هواپیما، دزد، گدا و… که این شخصیت پردازی ها، برای کارکردهای تربیتی این عروسک است.

**باربی انتحاری

باربی این بار در نقش سیاسی ظاهر شده و می کوشد با تمسخر ارزش های والای اسلامی، شهادت طلبی را به مثابه امری غیر منطقی و منفور جلوه دهد.
«باربی انتحاری و شهادت طلب که پس از فریاد ا... اکبر با فشردن ضامن کمربند انفجاریش منفجر می شود به طور غیر مستقیم تلاش می کرد تا فرهنگ شهادت طلبی یا تنها سلاح پیروز و بی رقیب مسلمانان را در میان کودکان به تمسخر گیرد... »


**باربی نظامی و ضد تروریست

یکی دیگر از کارکردهای باربی تهییج سربازان آمریکایی با پوشیدن یونیفرم نظامی و به دست گرفتن اسلحه ی آمریکایی است. این بار باربی وظیفه دارد افکار عمومی جوانان را با مقاصد جنگ طلبانه ی طراحانش همراه کند:
« در طول جنگ عراق و آمریکا در سال ۱۹۹۰ عروسک باربی با پوشش نظامی آمریکایی به تهییج افکار عمومی پرداخت. پس از واقعه یازده سپتامبر نیز باربی با پوشیدن یونیفرم نیروهای نظامی ضد تروریست با ایفای نقش جدید خود به تهییج افکار عمومی پرداخت، تیتر آگهی تبلیغاتی باربی برای نبرد ضد تروریست این بود: باربی- روح آمریکایی»

**باربی و سیاست:

در طول ۴۰ سال گذشته عروسک باربی فعال در عرصه سیاست آمریکا بوده است. در طول انتخابات ایالتی و ملتی، باربی بسیار فعال است. در طول جنگ ویتنام، گرانادا، پاناما و در انتهای جنگ سرد، باربی نقشهای متفاوتی ایفا کرد.
در طول جنگ عراق و آمریکا در سال ۱۹۹۰، عروسک باربی با پوشش یونیفورم نظامی آمریکایی به تهییج افکار عمومی مردم آمریکا پرداخت. پس از واقعه ۱۱ سپتامبر نیز باربی با پوشیدن یونیفورم نیروهای نظامی ضد تروریست، با ایفای نقش جدید خود به تهییج افکار عمومی پرداخت. تیتر آگهی های تبلیغاتی باربی، برای نبرد ضد تروریسم این بود: باربی ـ روح آمریکایی.

**باربی و تعلیم و تربیت:

خانم «روت هندلر» همسر رئیس کمپانی متل دریافته بود همچنان که فرزندش باربارا رشد می کند، به شخصیت سازی و تقلید از بزرگسالان در رفتار با عروسکهای کاغذی می پردازد، بنابراین طرح ایده ابداع عروسک واقعی (سه بعدی) به ذهن او خطور کرد.

پس از ساخت باربی، تصمیم بر این شد تا مدل های گوناگونی از لباسها در اختیار کودکان قرار گیرد تا آنان بتوانند شخصیت دلخواه خود را در مدل های مختلف به باربی ببخشند. به مرور زمان باربی کارکرد مهمی یافت؛ باربی به دختران آموزش می داد که جامعه مدرن از آنها به عنوان یک زن چه انتظاری دارد.

کمر باریک و اندام کشیده باربی باعث شده است تا دختران نوجوان در غرب و سایر کشورها برای اینکه اندامشان شبیه باربی شود یا از الگوی باربی خیلی فاصله نداشته باشد، از خوردن غذا به اندازه کافی در سن رشد خود پرهیز کنند. لذا آمار حیرت آور سازمانهای بهداشتی غرب از سوء تغذیه دختران غربی خبر می دهد.

چون مطرح می شد که ترکیب اندام باربی هیچگاه به هم نخواهد خورد، لذا در تربیت دختران برای اینکه در سنین بزرگسالی هیچگاه آبستن نشوند، در حفظ تناسب اندام آنان بسیار موثر بود. در دهه ۹۰ میلادی به دلیل کاهش نرخ تولید مثل در غرب به ویژه در آمریکا، باربی برای تربیت دختران در آن زمینه وارد صحنه شد و در ۱۹۵۵ این عروسک با یک جنین در شکم خود، به بازار عرضه شد تا دختران نوجوان با وضع حمل باربی به دست خود، اشتیاق مادر شدن بیابند. امروزه اسکیپر که خواهر کوچک باربی محسوب می شود، بخشی از پاسخ به درخواست سیاست گذاران فرهنگی برای بچه دار بودن باربی است.

نگاهی به تحول لباسها و شخصیت باربی، بیانگر آن تحول اجتماعی است که باربی در آن آفریده شده است. امروزه عروسک بزرگ باربی در هیکل یک دختر جوان حقیقی، برای مقاصد مستهجن در فروشگاه های غربی خرید و فروش می شود. تعداد زیادی از هنرپیشه ها و خوانندگان زن غربی با صرف هزینه های زیاد اندام و چهره خود را همچون باربی می سازند تا مورد توجه عموم واقع شوند. امروزه باربی بر روی تمام وسایل مورد استفاده کودکان و نوجوانان اعم از لوازم التحریر، لوازم بهداشتی و آرایشی، پوشاک، اسباب بازی، لوازم تزئینی و… حک شده است و حتی خوردنی های فانتزی کودکان مانند آدامس و شکلات نیز از حضور باربی بی نصیب نیستند. چه اینکه دخترها در سراسر جهان بایستی حضور مدل و الگوی غربی خود( باربی) را همواره در پیرامون خود حس کنند. مادران غربی می پرسند؛ چرا دختران ما زودتر از آنچه که باید بالغ می شوند؟ دلیل این بلوغ زودرس جنسی دختران ما در چیست؟

**استراتژی فرهنگی آمریکا و باربی


از آنجا که بیان دکترین فرهنگی آمریکا بر اومانیسم (بشر مداری به جای خدا محوری)، لیبرالیسم(اباحی گر)، سکولاریسم( عرفی اندیشی و دنیا گرایی) و هدونیسم (لذت محوری) است، طبیعی است که سیاستمداران و استراتژیست های فرهنگی آمریکا تلاش نمایند تا از طریق شیوه و راهکارهای مختلف، بنیان فرهنگی خود را تقویت، و آن را در آمریکا و در سراسر جهان بسط و تسری دهند. یکی از این شیوه ها، تربیت دختران آمریکا و سراسر جهان با گزاره های فرهنگ آمریکایی است. لذا به عنوان بهترین و کارآمدترین راه، اگر دختران سایر ملت ها با «ارزش» های آمریکایی تربیت شوند، این دختران، نقش همسران و مادران را در جوامع خودشان عهده دار می شوند، لذا مبتنی بر ارزش های آمریکایی، جامعه شان را اداره می کنند و این مهمترین کارکرد تهاجمی یک فرهنگ مهاجم است که شهروندان، دیگر ممالک را با ارزش های خود بپرورانند.

اینگونه است که باربی در استراتژی فرهنگی آمریکا واجد بالاترین تأثیرها و ارزش گذاری هاست. و در عرصه پدافند در برابر تهاجم فرهنگی عروسک باربی، مهمترین اقدام در گام نخست تبیین مخاطرات تربیتی و فرهنگی این عروسک است. لذا هشدار بصیرت بخش در صدر این اقدامات است.

**مکانیزم تربیتی عروسک باربی


عروسک باربی بر خلاف سایر عروسکها تداعی کننده بچه نبوده و دارای چهره بچه گانه نمی باشد، بلکه یک زن بیست ساله آمریکایی با تمام مشخصات اندامی آن است که با دقت فراوان طراحی و ساخته می شود و با حضور تصاویرش در اکثر مایحتاج و ملزومات ضروری کودکان و نوجوان از قبیل لوازم التحریر، کیف، کفش، شکلات ها، ظروف، البسه، ساعت، وسایل شخصی و… که به بیش از دهها هزار مورد موجود در بازار حتی بازار داخلی می رسد، ملکه ذهنی کودکان و نوجوانان گردیده و خود را به آنان تحمیل و موجب خرید عروسک می گردد. خریداران باربی با خرید یک عروسک کارشان تمام نشده و مجبورند تمام وسایل مکمل آن را از قبیل لباس خواب، وسایل حمام، مایوی شنا، لباس مهیمانی، وسایل آرایش و… را که همه ساله در چندین نوبت نیز تغییر مد داده، بازسازی و تولید می شوند را تهیه و همواره آن را به روز نمایند.

بدیهی است مدل لباس باربی و تمام آنچه که تحت عنوان متعلقات عروسک عرضه می شود، مدل لباس و سایر وسایل مورد نیاز دختران و زنان قرار گرفته و بدین صورت دختران مأنوس با این عروسک با سلیقه باربی ( یا به قول دقیقتر با سلیقه و خواست یک زن آمریکایی) بزرگ شده و در زمانی که به سن انتخاب می رسند، دقیقاً دارای سلیقه ای همانند باربی (یا یک زن آمریکایی) می باشند. بنابراین هر آنچه در تمدن غرب برای انحطاط بشر تولید و عرضه می شود، قبلاً ذائقه و احساس نیاز به آن را با هزینه مصرف کنندگان به وجود آورده اند پدیده «باربی بیس» یکی از نمودهای عینی در داخل کشور است که متخصصان تربیتی و تغذیه داخلی با نگرانی فراوان از طریق رسانه های جمعی در جستجوی راه حلی برای آن و اطلاع رسانی به خانواده های ایرانی برای پیشگیری و جلوگیری از گسترش آن هستند؛ در شرایطی که در صفحه نیازمندی های روزنامه های صبح و عصر آگهی های بسیار فریبنده ای با عبارات اغفال کنندای دختران این مرز و بوم را با وعده و وعید فراوان به باربی شدن دعوت می نمایند.

نباید فراموش کرد که تا این لحظه، هیچ کشور و ملتی نتوانسته است در برابر باربی، رقیبی ماندگار و جدی بتراشد و در این عرصه کاملاً شکست نخورده باشد که از جمله «عروسک سندی» در انگلیس می باشد.

**باربی و رسانه ها


برای دستیابی به اهداف پیش بینی شده و کارکردهای مورد انتظار، این بازیچه استراتژیک باید به گونه ای متفاوت و در اندازه قابل قبول و با در نظر گرفتن تمام ظرایف هنری و فنی تبلیغ شود. چرا که عصر، عصر ارتباطات است و هر پدیده ای برای حفظ بقا و افزایش تاثیر خود ناچار از در نظر گرفتن حمایت رسانه ای و تبلیغی خویش است.

نباید از یاد برد که یکی از کارکردهای رسانه نزدیک نمودن سلیقه مصرف افراد به یکدیگر و کمک به فراگیری استفاده از یک کالاست.

«در سال ۲۰۰۱ عروسک باربی در اولین فیلم کامپیوتری خود به نام باربی و فندق شکن ظاهر شد و از آن پس تاکنون تعداد قابل توجهی فیلم کامپیوتری- انیمیشن- فیلم سینمایی و مستهجن در مورد باربی تولید شده است.»

یکی از نکات جالب توجه در حمایت رسانه ای از باربی سایت اینترنتی آن است. سایتی که پس از ورود به آن نشانگر شما هم تغییر شکل داده و به پروانه ای بال زنان تبدیل می شود. افراد پس از ورود به سایت « در یک قسمت می توانند بازی کنند، در جایی دیگر با باربی در کنار دریا قدم بزنند یا در منزل جشن تولد بگیرند و ... » و همین امر جذابیت بسیار بالایی برای کودکان ایجاد نموده است.

**باربی و صنعت

همانگونه که اشاره شد استیل زندگی آمریکایی باید معرف همه بخش های زندگی باشد. در اینجا صنعت به کمک فراگیری باربی آمده است. امروزه اکثر نیازمندی های دختران با تصویر، رنگ و تبلیغ باربی در بازار کشورهای مختلف از جمله کشور خودمان یافت می شود. آنچنان که به گفته یکی از کارشناسان می توان با هزینه ی حدود یک میلیون تومان، تمام مایحتاج یک دختر را که تبلیغ کننده باربی باشد از بازار جمع آوری نمود، از لوازم التحریر گرفته تا لوازم بهداشتی- آرایشی، انواع لباس، کیف، کفش، خوردنی های مورد علاقه ی کودکان و ... .

فراگیری و فروش قابل توجه این محصولات باعث رونق بیش از پیش اقتصادی این عرصه گردیده و زمینه ی تولید آن با کیفیتهای گوناگون و به منظور تامین سطوح مختلف درآمدی را فراهم نموده است.

**تاثیرات مخرب عروسک باربی


نظر به اختصار این مقال و از نگاه موضوعی به چند مورد اشاره می شود.

**بلوغ زودرس


یکی از کارکردهای باربی پر رنگ نمودن غرایز جنسی در ذهن دختران و آموزش روابط جنسی است و به تعبیر برخی فعالان ضد باربی، آموزگار سکس است در حالی که توان عشق آفرینی ندارد.

تقلیل حیا و ترویج اخلاق جنسی مورد نظر باربی از آنجا آغاز می شود که کودک نه تنها می تواند به تعویض لباس های زیر عروسک اقدام کند که به این کار نیز تشویق می شود و در بسیاری از اوقات با اندام جنسی عروسک سر و کار داشته و به تدریج قبح دیدن آن در نظر کودک می شکند.

تامل در این موضوع که کودکان در اثر آلودگی ذهنشان به این موضوعات و بلوغ زودرس جنسی، فرصت حضور در دنیای زیبا و دوست داشتنی کودکی را خیلی زود از دست می دهند، تاسف آور است.

**سوء تغذیه

اگرچه فرم بدن باربی به گونه ای طراحی شده که بعید به نظر می رسد هیچ زنی بتواند با ویژگی های فیزیکی آن به حیات خویش ادامه دهند، اما در اثر تبلیغات، ویژگی های باربی به مثابه«ملاک زیبایی زن امروز»، باعث شده که بسیاری از زنان و دختران با اتخاذ رژیم لاغری و تلاش در جهت شبیه شدن به فیزیک بدنی باربی در دام بیماری های سوء تغذیه همچون آنورکزیا و بولیمیا گرفتار شوند.

« طبق آمار در آمریکا از هر پنج دختر دانشجو یک نفر به بیماری کم غذایی مبتلا است و در سال حدود بیست درصد از افراد مبتلا به این بیماری ها جان می سپارند.این مساله به قدری رایج و نگران کننده است که در برخی از دانشگاه های آمریکا، مواد غذایی رژیمی مانند سالاد در غذاخوری دانشگاه به طرز ماهرانه ای با مواد نشاسته ای آغشته می شود که دانشجویانی که تنها از سالاد تغذیه می کنند دچار بیماری کم غذایی نشوند.»

باید توجه داشت که نه تنها دانشجویان که بازیگران و هنرمندان زن با صرف هزینه های فراوان و با کمک جراحان ماهر زیبایی صورت و شکم، تلاش می کنند اندام خود را با اندام باربی، ملکه زیبایی زنان تطبیق دهند.

در همین رابطه تلاش فمنیست ها برای افشای ساختگی و غیر قابل واقعی بودن معیارهای زیبایی باربی جالب توجه است :

« باربی با قد بیش از ۲ متر، تنها ۴۶ کیلو گرم وزن دارد . در حالی که متوسط قد و وزن زن آمریکایی به ترتیب ۱۶۳ سانتی متر و ۶۶ کیلو گرم است و اگر عروسک باربی در همان ابعاد جان می یافت ، نمی توانست وزن خود را تحمل کند ، نمی توانست قاعدگی ماهانه داشته باشد و البته به هیچ وجه امکان باروری و بارداری نداشت »

در همین رابطه یک ضرب المثل آمریکایی نیز وجود دارد که می گوید : « هر چه قدر لاغر شوی یا پولدار شوی باز هم کم است »

**مصرف گرایی و تجمل

پیش تر به این نکته اشاره نمودیم که بزرگترین طراحان لباس دنیا به کمک کمپانی متل شتافته و به طراحی ظریف و زیبای لباس های گوناگون باربی می پردازند . این لباس ها اغلب تجملاتی و متعلق به طبقه ی ثروتمند جامعه است و اگر چه کودک را در رویای زیبای آینده استفاده از آن غرق می کند اما درکناراین حسرت رسیدن به آن نیز دردل او به جای می گذارد . نه تنها لباس که زیورآلات باربی نیز بسیار گران هستند . باربی به ترویج تجمل و مصرف گرایی با توجه به تنوع بیش از حد می پردازد و این یکی از ویروس های کشنده فرهنگ غربی است که باربی به مثابه یک بیمار ، آن را در میان دختران دیگر سرزمین ها می پراکند و ایشان را به بیماری مهلک مصرف گرایی ، تجمل و مادی گرایی دچار می کند .

**نتیجه

دقت در پدیده عروسک باربی و تاثیرگذاری آن در طول بیش از نیم قرن هر انسان خردمندی را به تامل وامی دارد که چگونه یک عروسک می تواند این همه تاثیرات مخرب فرهنگی ، اجتماعی ، روانی و .... داشته باشد و چه ماهرانه توانسته از غفلت میلیون ها انسان سوء استفاده کرده و در قلعه ی ذهن آن ها خانه کند. در همین راستا یکی از کارشناسان به زیبایی تعبیر نموده که « باربی اسب تروا است.»

ملاحظه دقت و ظرافت در طراحی این سلاح موثر و فراگیر فرهنگی نشان از رصد دائمی تغییرات فرهنگی و سیاسی دنیا توسط سازندگان عروسک باربی دارد . در همین راستا این جمله از براندا آندولینا بازار یاب کمپانی متل بسیار تکان دهنده است که گفته بود : « ما همواره با دقت آمار نوزادان متولد شده را بررسی می کنیم و ترکیب والدین و فرهنگ و زبان آن ها را کاملا در نظر می گیریم.»

از این نکته نباید غفلت کرد که غرب و به ویژه آمریکا برای تعریف انسان معیار خود از همه ی ابزارهای فرهنگی ، سیاسی ، اقتصادی و حتی نظامی خویش بهره می برد و البته به کمک و رسانه های ارتباط جمعی پذیرش این مدل و معیار را مطلوب و قابل دستیابی جلوه می دهد .

اما روی دیگر سکه مقابله با این هجوم گسترده و استفاده از قابلیت های فراوان اسباب بازی در الگو سازی برای دختران و مادران آینده جامعه است، چنانچه در فرهنگ غنی اسلامی و ایرانی زن از جایگاه ویژه برخوردار بوده و سلامت او تضمین کننده سلامت جامعه محسوب می شود. اگر چه دارا و سارا و دیگر اعضای خانواده او آغاز قابل تقدیر و موثری در ورود به این مسیر بوده اند اما به هیچ وجه کافی نبوده و پاسخگوی این هجمه عظیم فرهنگی نخواهد بود .
najm134
 
پست ها : 2044
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

وقتی هنرمندان وطنی(!) کوکاکولا را به تمدن ایرانی گره می‌زنند

پستتوسط najm134 » جمعه سپتامبر 06, 2013 9:15 am

تابلویی که مشاهده می‌کنید نشان می دهد رستم زور بازویش را از اسید و گاز کوکاکولا دریافت می‌کرده و این همه قدرت و ابهت را الکی به دست نیاورده بود.
گروه فرهنگی مشرق - نمی دانم برای شما هم اتفاق افتاده یا نه. ما که هر وقت در یک جمعی خواستیم اشاره ای کوچک به فرهنگ و تمدن کشورمان بکنیم، بلافاصله شبه روشنفکرهای دو آتیشه از هر طرف روی سرمان ریختند و با صورت برافروخته از تمدن چند هزار ساله ایران و هنر کهن آریایی حرف زدند. تمدنی که آخرش نفهمیدیم هفت هزار ساله است، ده هزار ساله است یا دوازده هزار ساله. نشانه های تمدن مورد نظر اینها هم همیشه حقوق برابر و آزادی بیان و بیمه زنان و بیمه شخص ثالث و گرین کارت و ویزای آمریکایی برای پارسی زبانان آن موقع است!

حالا با سندیتش کاری نداریم همین که دلشان به فرهنگ آن موقع خوش است، از آن الگو می‌گیرند و فرزاندنشان را بر اساس گفتار و کردار و پندار نیک تربیت می کنند بد نیست. این باعث می شود فرهنگ جامعه خیلی ارتقا پیدا کند. اینهایی هم که در خیابان می بینید تف می کنند و فحش می‌دهند و آشغال می ریزند و در مترو به روی کول بقیه سوار می شوند هم احتمالا توریست‌های جزیره بورا بورا هستند که ما دعا می کنیم ان‌شاءالله همین روزها ایران دل‌شان را بزند و زودتر برگردند به ولایت خودشان.

خیلی چیزها هستند که با فرهنگ کهن ما پیوند خورده و حتی اروپایی ها آن را از ما یاد گرفته اند. مثل فرهنگ رانندگی یا احترام به سالمندان و رعایت حقوق بچه ها. امروز خیلی اتفاقی متوجه شدم که وقتی صحبت تمدن می شود باید یاد "کوکاکولا" هم بیفتم. اصلا پیوندی که این محصول کاملاً وطنی! با تمدن و فرهنگ ما دارد طوری است که اگر بخواهیم آن را جدا کنیم، کلا تمدن‌مان تکه‌تکه می‌شود و فوقش تاریخ‌مان می‌رسد به یکی دو سال قبل از انقلاب و مجبور می‌شویم تقویم را این طوری بنویسیم: 0034/06/13
Image
باورش برای خود من هم سخت بود تا اینکه متوجه شدم از ابتدای شهریور در یک گالری در تهران یک نمایشگاه نقاشی با عنوان "کوکا مشدی" برگزار شده که در آن چند هنرمند با ذوق و مستعد، نقاشی‌های قشنگ قشنگی را در رثای کوکاکولا! در معرض دید عموم گذاشته‌اند.
این ویژه برنامه که از 13 روز قبل برپا بوده ولی فقط دویچه‌وله فارسی از آن خبر داشته، پر بود از آثار فاخر و هنرمندانه که "کوکاکولیزه" شده بودند.
در مقدمه این نمایشگاه خیلی کوتاه آمده است که: «گرچه برند کوکاکولا دنیا را و در یک وسعت کوچکتر، ایران را به تسخیر خود در آورده است، اما کوکای مشهدی به مثابه فوران این نوشیدنی خنک و خوشمزه، که بر روی سماوری داغ قرار دارد، سرشار از تناقضات است! گرچه قرار نیست در این مجموعه به مشهد به عنوان یک جغرافیای مشخص نگریسته شود.»

بد نیست نگاهی به چند اثر زیبا و هنرمندانه در این نمایشگاه داشته باشیم:

تابلویی که مشاهده می کنید نشان می دهد رستم زور بازویش را از اسید و گاز کوکاکولا دریافت می کرده و این همه قدرت و ابهت را الکی به دست نیاورده بود. Image

طراح اثر هم که طالب فیض بوده یک شیشه کوکاکولا به دست گرفته تا نشان بدهد در دل هر افسانه باستانی واقعیتی نهان وجود دارد که ما قدرش ندانستیم.

گرداننده گالری کوکا مشدی درباره مهم‌ترین ویژگی آثار به نمایش در آمده در نمایشگاه می‌گوید: رد کردن کوکاکولا از فیلتر فضای ایرانی مهم‌ترین ویژگی کارهای ماست! هر هنرمند از زاویه دید خود این کار را انجام داده، وارد کردن کوکاکولا به مسائل سیاسی، شاهنامه، نقاشی‌های دوران قاجار و... نگاه ایرانی به یک محصول غربی که وارد کشور ما شده شاخصه این مجموعه است!

نظر من را اگر بخواهید فکر می‌کنم این جوانان واقعاًً کار جالبی کرده‌اند. به هر حال شیشه نوشابه امتحان خودش را در رد شدن از فیلترهای صعب‌العبور پس داده و امروز می‌بینم که کوکاکولا به عمق شخصیتی چون رستم رسوخ کرده است. Image
پیوند خوردن این نوشابه با جامعه کوچکی به نام خانواده و سنت‌های ایرانی هم در نوع خود جالب توجه است. مثلا این بانوی ایرانی که ملاحظه می فرمایید خانم مشهدی‌زاده نام دارند که از لباس تنشان کاملا مشخص است که در ایران و البته پایتخت مذهبی ایران زندگی می‌کنند.
در این تصویر که نام اصلی آن "خانم مشهدی‌زاده کرم می‌ریزد" است، کوکاکولا را در نقش قوری چایی می‌بینیم که دارد دم می‌کشد روی سماور. البته من دقیقا نفهمیدم خانم مشهدی‌زاده چه کرمی دارد می‌ریزد یا هر چه فکر می کنم یادم نمی آید که خود ما قبلا کوکا روی سماور گذاشته باشیم. ولی به هر حال هنرمندند دیگر دروغ که نمی‌گویند.
Image
Image
Image
***سخن آخر

نفهمیدم کی و کجا درست و حسابی به خدمت همه رسالت‌های فرهنگی‌مان رسیدیم و همه چیز را سامان دادیم که امروز بخواهیم از منظری اینچنینی و به تعبیر صاحبان این آثار از زاویه‌ای تازه به آن نگاه کنیم. نفهمیدم هنرمندان ما چه زمانی از سینما و تئاتر و ادبیات و هزار یک ضعف و کاستی آن فارغ شدند که امروز فقط مانده بود قبای ذوق و استعدادشان را به تن کوکاکولا بپوشانند.

به هر حال من نامش را بی‌نوا می‌گذارم. "هنر" را می گویم. هنری که اگر یک کارخانه‌دار گردن‌کلفت دلش بخواهد می‌تواند با پرداخت بخش کوچکی از دارایی‌هایش یک شیشه نوشابه را به هر آنچه یک ملت دارد ربط بدهد و کسی چه می‌داند شاید 100 سال دیگر آیندگان ما با دیدن این تابلوها فکر کنند احمدشاه قاجار هم نوشابه می‌خورده یا مثلا کوکاکولا اسپانسر فردوسی بود تا شاهنامه اش را به سرانجام برساند..
najm134
 
پست ها : 2044
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

آلودگی فرهنگی

پستتوسط najm134 » جمعه ژوئن 20, 2014 12:51 pm

حجت‌الاسلام دکتر محمد مطهری:
در برنامۀ نود، با چندین میلیون بیننده، جوانمردی به نام مسعود شجاعی صریحاً می‌گوید:
مردم! فرزندان خود را به مدارس فوتبال نفرستید
چراکه در برخی از مدارس فوتبال در ایران به وفور، نه همجنس‌بازی، بلکه تجاوز به کودکان پسر انجام می‌شود، ......
(متجاوزان ابتدا به کودکان به عنوان رفع خستگی آبمیوه حاوی مواد بیهوش کننده خورانده، و پس از تجاوز، فیلم را به آنان نشان داده و آنان را وادار به سکوت و تسلیم مجدد می‌کنند. این اعمال شنیع در برخی از هشتصد مدرسه فوتبال «مجاز» اتفاق می‌افتد و دویست مدرسه فوتبال «غیرمجاز» هم وجود دارد!).

نمی دانستیم برای ارتباط علمی با متفکران غربی ابتدا باید از مدیرمسئول یک روزنامه اجازه بگیریم تا از تیترهای منصفانه شان مصون بمانیم
متأسفیم که انقلابی که پیشقراول فرهنگی‌اش مطهری بود که با اعتماد به نفس کامل از مواجهه با اندیشه‌های جدید استقبال می‌کرد با حرکات ساده‌لوحانه عده‌ای به گونه‌ای معرفی می‌شود که گویی انقلاب اسلامی ما می‌خواهد با حرکات فیزیکی و تحریف و تهمت در مقابل اندیشه‌های غربی قد علم کند و فقط به کسانی مجال حرف زدن می‌دهد که خط سیاسی و فکری و دیدارها و ملاقات‌های آنان منطبق با ما و ارزش‌های ما باشد.
در پی بروز برخی اعتراضات به حضور پروفسور «کلی جیمز کلارک» برای ارائه سخنرانی در مشهد و «همجنس‌باز» خواندن این فیلسوف آمریکایی از سوی عده‌ای، محمد مطهری - فرزند استاد شهید مرتضی مطهری - از بروز این تهمت‌ها و بی‌صداقتی‌ها انتقاد کرد.

به گزارش «انتخاب»، حجت‌الاسلام دکتر محمد مطهری در بخشی از یادداشت خود، ضمن ارائه دلایل مستند مبنی بر گناه و غیراخلاقی دانستن همجنس‌بازی از سوی کلارک، به نقش مؤثر وی در مواجهه با الحاد در غرب اشاره کرده و نوشته است: متأسفیم که انقلابی که پیشقراول فرهنگی‌اش مطهری بود که با اعتماد به نفس کامل از مواجهه با اندیشه‌های جدید استقبال می‌کرد با حرکات ساده‌لوحانه عده‌ای به گونه‌ای معرفی می‌شود که گویی انقلاب اسلامی ما می‌خواهد با حرکات فیزیکی و تحریف و تهمت در مقابل اندیشه‌های غربی قد علم کند و فقط به کسانی مجال حرف زدن می‌دهد که خط سیاسی و فکری و دیدارها و ملاقات‌های آنان منطبق با ما و ارزش‌های ما باشد.

متن کامل این یادداشت که ایسنا منتشر کرده، بدین شرح است:

بی‌انصافی‌ها درباره حضور فیلسوف آمریکایی در همایش شهید مطهری

«آثار پدرت مرا تکان داد». این اولین سخن پروفسور چارلز تالیافرو فیلسوف دین مشهور و مهمان ویژه همایش بین‌المللی اندیشه‌های فلسفی شهید مطهری خطاب به من بود که مدتی پیش ترجمه چند کتاب استاد برایش ارسال شده بود. پروفسور گوئن دیکسون استاد دانشگاه لندن با ملاحظۀ ترجمۀ کتاب مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی در مقالۀ خود اظهار کرده بود که «دیدگاه مطهری دربارۀ توحید، جهانی از بینش و بصیرت است». یکی از مهمانان اصلی در پایان همایش تأکید می‌کرد که وظیفۀ خود می‌دانم مطهری را به غرب معرفی کنم و دیگری پیشنهاد تشکیل همایش بعدی در دانشگاه متبوع خود را می‌داد.

پروفسور کلی جیمز کلارک - که سفر علمی او به مشهد با مساعی چند برادر به جنجال تبدیل شد - این نکتۀ دقیق از شهید مطهری در کتاب علل گرایش به مادیگری را که «بر خلاف رویۀ مورخان دین در غرب، باید به سراغ منشأ بی دینی رفت و نه دینداری» مطلع مقالۀ خود قرار داده و از اینکه با چنین اندیشمند بزرگی آشنا شده است ابراز خرسندی می‌کرد. کلارک قبل از سفر به مشهد، به شدت تحت تأثیر فضای فکری و فلسفی ایران قرار گرفته بود و به یکی از دوستان گفته بود که پس از بازگشت بلافاصله با برخی از مراکز فلسفی برای پروژه‌های مشترک مثل الهیات تحلیلی اسلامی صحبت خواهد کرد.
تصوير
با توجه به موقعیت ممتاز علمی تالیافرو و کلارک مراکز متعدد حوزوی و دانشگاهی به محض اطلاع، خواستار برنامۀ سخنرانی و پرسش و پاسخ با این دو فیلسوف بین‌المللی شدند که اکثر آنان به دلیل محدودیت وقت نتوانستند برنامه‌ای تدارک ببینند.

آقای تالیافرو اندکی پس از همایش، ایران را ترک کرد و تنها توانست در سه محفل علمی شرکت کند و از پذیرایی از نوع آنچه در مشهد صورت گرفت محروم ماند. اما آقای کلارک پس از آنکه در دانشگاه‌های خوارزمی، تربیت مدرس، ادیان و مذاهب قم، علامه طباطبایی، پژوهشگاه دانش‌های بنیادی و دانشگاه امام صادق(ع) جلسات بحث و گفت‌وگو داشت عازم مشهد شد ولی نوبت به مشهد که رسید - به دلایلی که خواهم گفت - آسمان تپید!

یک گروه چند ده نفره که حزب‌الله مشهد هم از اقدام آنان بی‌خبر بود، مانع سخنرانی او شدند. چرا؟ عمدتاً با این مستمسک که کلارک مروج و مدافع همجنس‌بازی است!

کلارک یک مسیحی معتقد و شاگرد برجستۀ پلنتینگا، معروف‌ترین فیلسوف دین دنیاست که به ایستادگی در برابر الحاد در غرب شهره است. خود کلارک کتابی با عنوان «فیلسوفان خداباور» (Philosophers Who Believe) منتشر کرده و در آن یازده فیلسوف مهم خداباور معاصر را معرفی می‌کند تا نشان دهد خداباوری به میان فیلسوفان غربی بازگشته و از آن به انقلاب یاد می‌کند. این کتاب از طرف یک مؤسسه معتبر مسیحی برنده کتاب سال شناخته شد. نیز ایشان همچون استادش پلنتینگا عمر خود را صرف مبارزه با الحاد داکینز کرده و جالب آنکه در یکی از پلاکاردها در دست برادران مشهدی، کلارک «مروج افکار داکینز» خوانده شده بود!

کسی که تبلیغات و مصاحبه‌های این دوستان مشهدی را ببیند گمان می‌کند کلارک ملحدی است که یا خودش همجنس‌باز است یا لااقل خواستار ترویج همجنس‌بازی است، در حالی که او که دارای همسر و سه فرزند است تصریح می‌کند که همجنس‌بازی «گناه» و «اخلاقاً غیرمجاز» است. کلارک که مانند اکثر متفکران غربی تفکرات لیبرالی هم دارد، چنین اظهار نظر می‌کند که حقوق شهروندی این اقلیت در جامعه باید رعایت شود؛ به این دلیل که همچنان که ما مسیحیان دوست داریم که وقتی در جامعه‌ای در اقلیت زندگی می‌کنیم حقوقمان به عنوان اقلیت حفظ شود پس باید حقوق اقلیت همجنس‌باز را هم حفظ کنیم؛ چراکه حضرت عیسی می‌گوید آنچه بر خود نمی‌پسندی بر دیگران مپسند. (این خلاصه استدلال مغالطه‌آمیز اوست که با تکیه بر کلام عیسی (ع) به خیال خودش نتیجه درستی گرفته است؛ امری که به روشنی با دیدگاه اسلامی مغایرت دارد).

روشن است که تأکید بر حفظ حقوق یک اقلیت به معنای موافقت با ترویج مرام آن اقلیت نیست. آیا مثلا اگر قانون اساسی ما بر حفظ حقوق اقلیت مسیحی در ایران تأکید کند، به این معناست که قانون اساسی خواستار ترویج مسیحیت و یا مدافع آن است؟

سخن کلارک کجا و تابلوهای در دست دوستان ما کجا که او را با تهمت، مروج همجنس‌بازی می‌خوانند و چنین نوشته‌ای را به دست کودک معصوم هم می‌دهند و در عین حال خود را مدافع حریم مشهد الرضا (ع) هم می‌دانند! (البته با سابقه‌ای که در برخی سراغ داریم بعید نیست پا را فراتر گذارده و او را صریحاً «همجنس‌باز» بخوانند).

اگر شهید مطهری که دنبال برپایی کرسی تدریس «مارکسیسم» در دانشکده «الهیات» بود در قید حیات بود آیا با شنیدن خبر سخنرانی یک فیلسوف آمریکایی - ولو در جایی هم از اسرائیل طرفداری کرده باشد که بسیاری از متفکران غربی چنین‌اند - نوه‌ها و نتیجه‌هایش را جمع می‌کرد و تابلوهای دروغین به دست آنان می‌داد یا از حضور او استقبال می‌کرد و البته جانانه به نقد افکارش می‌نشست؟

اینها تصریحات خود کلارک درباره همجنس‌بازی و قابل پیگیری در اینترنت است که بر نکات بالا تأکید می‌کند:

I did not claim that Jesus endorsed gay marriage. I did not say that Christians should think gay marriage is good or morally permissible. I did not say that gays have a natural right to marriage. And I did not say that the Bible is not opposed to homosexuality.

کجای قرآن و حدیث، ما را از فرصت دادن به غیرمسلمانان برای اظهارنظر آن هم در یک بحث علمی منع کرده‌اند؟ فردی برای یک بحث مربوط به فلسفه دین به جمع مسلمانان آمده و آماده شنیدن انتقاد است. آیا اسلام ما را به «و جادلهم بالتی هی احسن» (نحل/125) دعوت می‌کند یا توصیه می‌کند با سوءظن کامل نیت‌خوانی کنید، جلوی سخنرانی او را بگیرید، در مقابل محل اسکان او هم بروید، او را بترسانید و همه را هم به پای دفاع از شهر امام رضا(ع) بنویسید؟

اتفاقاً بحث و جدال احسن با آقای کلارک در قم اتفاق افتاد. کلارک که به تبع استاد برجسته خود پلنتینگا، رابطۀ عقل و دین را به شیوه مورد قبول فلاسفه اسلامی مانند علامه طباطبایی و شهید مطهری نمی‌پذیرد و طرفدار «معرفت‌شناسی اصلاح شده» است، در میزگرد عقل و دین در همایش شهید مطهری شرکت کرد. نظرات و انتقادات اساتید فلسفه اسلامی را مؤدبانه شنید، مؤدبانه پاسخ گفت و البته به عقیده من و شاید بسیاری از حضار نتوانست از موضع خود به درستی دفاع کند و به تصریح دیگر فیلسوف خارجی حاضر در میزگرد یعنی آقای تالیافرو (بعد از جلسه)، از موضع خود تا حدی عقب‌نشینی کرد.

آیا طلاب قم بلد نبودند به جای شنیدن حرف دو طرف، جلوی سالن کنفرانس تجمع کنند و هیاهو به راه بیندازند و پلاکارد به دست گیرند که «معرفت‌شناسی اصلاح شده توطئه استکبار علیه فلسفه اسلامی است»؟ البته با این کار تنها چیزی که به ذهن کلارک خطور می‌کرد ترس اساتید فلسفه ایرانی از مواجهه فکری با او بود.

اگر لازم است متفکرین غربی از افکار استاد مطهری و نقدهای بنیادین او از تمدن غرب از طریق یک همایش بین‌المللی آگاه شوند، آیا متفکرین لیبرال برای دعوت شدن مقدمند یا متفکران سنتی؟ مسلم است که افراد لیبرال که مبانی اندیشه‌های غربی را دستاوردهای بزرگ بشری و غیرقابل خدشه می‌شمارند برای شنیدن این نقدها در اولویت هستند تا آنچه مسلم فرض کرده‌اند به چالش کشیده شود. برخی ساده‌اندیشان ممکن است بپندارند حضور یک متفکر غربی در همایش اندیشه‌های یک متفکر اسلامی بدین معناست که «تبیین» اندیشه‌های استاد به وی سپرده شده و او بهترین گزینه برای چنین امری است!

وانگهی، آیا هر دانشمند خارجی که به ایران می‌آید باید تمام افکارش مورد تأیید ما باشد؟ در این صورت با این استدلال ساده می‌توان نشان داد اساساً هیچ مسلمانی نباید حق گفت‌وگو با مسیحیان را داشته باشد: اکثر قاطع مسیحیان حضرت عیسی(ع) را فرزند خدا می‌دانند. امری که به فرمایش قرآن آنقدر نارواست که نزدیک است «آسمان متلاشی گردد و زمین بشکافد و کوه‌ها فرو ریزد» (مریم/90). اگر دیدار و گفت‌وگو و شنیدن نظرات یک مسیحی، ملازم با تأیید نظرات اوست پس آیا علمای بزرگ ما مثل حضرات آیات مکارم شیرازی، جوادی آملی و مصباح یزدی که متناوباً با علمای مسیحی دیدار می‌کنند فرزند خدا بودن حضرت عیسی را تأیید کرده و آسمان و زمین و کوه‌ها را در آستانه فروپاشی قرار می‌دهند؟!

میان ما مسلمانان در مورد مسائل مختلف اختلاف نظر وجود دارد. چطور توقع داریم که یک مسیحی و یا یک فیلسوف خارجی اختلاف فکری اساسی با ما نداشته باشد؟ برای اطلاع برخی که در تهمت زدن، شهره آفاقند یادآوری می‌کنم که مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره) که زیر نظر حضرت آیت‌الله مصباح یزدی فعالیت می‌کند دوازده سال است که هر دو سال یکبار با گروهی از منونایتهای مسیحی دیالوگ‌های مفیدی برگزار می‌کند. این گروه به طور افراطی صلح‌طلبند و عمدتا هر نوع جنگ - از جمله جنگ دفاعی - را نامعقول می‌دانند و گاه و بیگاه به سرزمین‌های اشغالی نیز رفت و آمد دارند. آنان اتفاقاً مانند آقای کلارک همجنس‌بازی را خلاف تعالیم مسیح دانسته و در عین حال معتقدند آنان باید از حقوق شهروندی برخوردار باشند. منونایتها بیش از پانزده سال است در ایران در رفت و آمدند و حاصل گفت‌وگوهای علمی با آنان در قالب چند کتاب در غرب منتشر شده است.

به هر حال برادران غیرتمند مشهدی با این کار خود سه خدمت بزرگ انجام دادند:

1- این برادران که گمان می‌کنند اجازه صحبت به چنین فردی نباید داد و حتی یک ساعت سخنرانی او را برنمی‌تابند و آن را ترویج سکولاریزم می‌دانند دقیقاً برخلاف هدف خود عمل کردند زیرا کلارک را در ایران معروف کردند، شمار خوانندگان آثار او را بالا بردند و به واسطه این شهرت مضاعف، باعث شدند مترجمین به ترجمه دیگر آثار او راغب‌تر شوند.

2- این عزیزان، اسلام را نزد برخی جوانان، ناتوان از پاسخگویی جلوه دادند، زیرا این پرسش را پدید آوردند که مگر کلارک چه حرفی دارد که به جای آنکه پاسخش را بدهند راه را بر او می‌بندند؟! مخصوصاً جوانی که از عمق برخی مسائل مطلع نیست ممکن است با یک قضاوت ظاهری میان کار این برادران مشهدی با حضور ماه گذشته ده تن از خواهران طلبه جامعةالزهرای قم(س) در مراکز علمی آمریکا و از جمله دانشگاه جرج تاون مقایسه‌ای انجام دهد. این خواهران در آمریکا آزادانه به سخنرانی و گفت‌وگو پرداختند بدون آنکه مزاحمتی برای آنان ایجاد شود و جاسوسان وزارت اطلاعات ایران خوانده شوند. آیا این برادران بهتر از این می‌توانستند برای آمریکا تبلیغ کنند؟

3- کلارک را که در قم تحت تأثیر استدلال اساتید فلسفه قرار گرفته بود و می‌توانست حتی پیام‌آور قدرت تفکر فلسفی شیعی در جهان فلسفی غرب باشد، تبدیل به کسی کردند که از ایرانیِ مذهبی چنین برداشتی پیدا کند که حتی تحمل شنیدن نظر مخالف را ندارد. اگر استادی از حوزه و دانشگاه به یک دانشگاه آمریکایی برود و ببیند عده‌ای جلوی در ورودی تجمع کرده و مانع از برگزاری برنامه او شده‌اند چه پیامی را برای ما ایرانیان خواهد آورد؟

برادران! بنده هم مانند شما هم در دولت قبل و هم در این دولت نسبت به وضع فرهنگ - که البته حجاب بخش کوچک و البته مهم آن است - دغدغه و نگرانی دارم. (از آغاز انقلاب در انتظار دولتی هستیم که به ویژه نیمه دوم آیه 41 سوره مبارکه حج را سرلوحه خود قرار داده و در همه ابعاد عملی کند). در عین حال معتقدم جلوی سکولاریسم را با افترا و یا به دست گرفتن تابلو و مخالفت با سخنرانی یا دفن این و آن نمی‌توان گرفت. در سه دهه گذشته هیچ عاملی به اندازه گروه‌هایی از قبیل این برادران مشهدی و اسلافشان با اعمالی چون پاره کردن پیراهن سخنران و برهم زدن جلسات و با تیترهای غیرمنصفانه، برای کتب دگراندیشان خواننده جذب نکرده است. اعتراض از جنس آنچه در مشهد انجام شد غیر از تهمت‌هایی که در آخرت باید پاسخ داده شود اثر دنیایی‌اش طرفدار جمع کردن برای فرهنگ غربی است.

نمی‌دانم چرا این برادران از یک طرف از اینکه یک فیلسوف غربی در سال قبل از ورود به ایران در وبلاگش بنویسد «اگر چه همجنس‌بازی غیر اخلاقی، گناه و خلاف تعلیمات مسیحی است ولی باید برای همجنس‌بازان حقوقی در نظر گرفته شود»، چنین برمی‌آشوبند و راه را بر او می‌بندند و محل اقامتش را هم بی‌نصیب نمی‌گذارند، ولی زمانی که در برنامۀ نود، با چندین میلیون بیننده، جوانمردی به نام مسعود شجاعی صریحاً می‌گوید: مردم! فرزندان خود را به مدارس فوتبال نفرستید چراکه در برخی از مدارس فوتبال در ایران به وفور، نه همجنس‌بازی، بلکه تجاوز به کودکان پسر انجام می‌شود، این برادران به خیابان که نمی‌آیند هیچ، کوچکترین پیگیری هم نمی‌کنند؟! (متجاوزان ابتدا به کودکان به عنوان رفع خستگی آبمیوه حاوی مواد بیهوش کننده خورانده، و پس از تجاوز، فیلم را به آنان نشان داده و آنان را وادار به سکوت و تسلیم مجدد می‌کنند. این اعمال شنیع در برخی از هشتصد مدرسه فوتبال «مجاز» اتفاق می‌افتد و دویست مدرسه فوتبال «غیرمجاز» هم وجود دارد!).

آیا حتماً باید این مسأله با رقبای سیاسی ارتباط پیدا می‌کرد و مثلاً در محل جهاد دانشگاهی اتفاق می‌افتاد تا پرچم غیرت دینی این برادران به اهتزاز درآید؟ اگر همین موضوع در غرب اتفاق افتاده بود چند مسئول بلافاصله استعفا می‌دادند و تا ماه‌ها در اخبار تلویزیون پیگیری می‌شد. آری، این بی‌تفاوتی‌هاست که عده‌ای از جوانان را که با تعالیم اسلامی آشنایی عمیق ندارند از اسلام و نظام رویگردان و سکولاریسم را ترویج می‌کند، نه یک سخنرانی تخصصی در باب موضوعی در فلسفه دین برای 17 نفر در یک کارگاه علمی آن هم به زبان انگلیسی برای مخاطبان خاص که نیاز به ثبت‌نام قبلی هم داشته است و اجرای آن از طریق اینترنت با مخاطبانی صدها برابر به سادگی امکان‌پذیر است!

نکته مهم دیگر، «بی‌صداقتی» توجیه‌ناپذیر این دوستان مشهدی است که خود را پرچمدار فرهنگ هم می‌دانند. بی‌صداقتی اول آنان این بود که این برادران با اینکه به خوبی می‌دانستند علاوه بر جهاد دانشگاهیِ دانشگاه فردوسی مشهد - که من نه آنان را می‌شناسم و نه از خط و ربط و برنامه‌های آنان خبر دارم - دو نهاد پژوهشی بسیار مهم و مورد عنایت خاص رهبری هم برگزار کننده این کارگاه هستند، با این حال تصمیم گرفتند برنامه کلارک را تنها به آن سازمانی که با آن مسأله دارند، یعنی جهاد دانشگاهی، نسبت دهند. لذا «جامعة المصطفی العالمیه» و «پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی» را که نام و لوگوی آنان در اطلاعیه ذکر شده بود نادیده گرفتند تا راه برای اقسام تهمت‌ها و افتراها باز باشد و انتقام مورد نظر را از رقیب بگیرند.

بدین صورت برادران مشهدی در این اعتراضات خالصانه و الهی، برگزار کننده را «فقط» جهاد دانشگاهی معرفی کردند و ذکری از دو مرکز پژوهشی دیگر نیاوردند.

اما بی‌صداقتی دوم به تقوای بیشتری نیاز داشت! لازم بود اگر در جمع‌آوری مدارک علیه کلارک موارد مثبتی ببینند آن را نادیده بگیرند. برایشان مهم نبود که قرآن می‌فرماید که مبادا دشمنی‌ها باعث شود که از جاده عدالت خارج شوید (مائده/8)؛ مهم این بود که رقیب سیاسی خود را بکوبند. از مصاحبه‌های کلارک در ایران چیزی دستگیرشان نشد. بنابراین به سراغ وبلاگش رفتند. اما مشکل این بود که در کنار برخی افکار باطل، نکات مثبتی هم وجود داشت. به چشم دیدند که کلارک، هم یک متدین مسیحی است، هم در دفاع از رواج خداباوری در میان فیلسوفان غربی کتاب نوشته، هم حمله به قرآن در آمریکا را محکوم کرده و هم به بدرفتاری نسبت به مسلمانان اعتراض کرده است. اما چون هدف را توجیه کننده وسیله می‌دانند از نکات مثبت دم نزدند و یا آنها را فریبکاری خواندند و درعوض، سخنان او دربارۀ همجنس بازی را تحریف کردند. در واقع این برادران تصمیم گرفتند با ریختن ترکیبی از دو نوع بی‌صداقتی در سرنگ خود و اضافه کردن ویتامین تحریف، فرهنگ اسلامی را به جامعه تزریق کنند!

برخی اظهارنظرها هم بی‌شباهت به جوک و لطیفه نبود. از جمله یکی از اعضای شورای شهر مشهد برای اینکه قضیه را دراماتیک کند آن را به بیماری آیت‌الله مهدوی کنی هم ربط داد و در مصاحبه‌ای گفت: «در حالی که یکی از یاران وفادار امام راحل در بستر بیماری هستند، حضور یک فرد معلوم‌الحال در مشهد الرضا قابل توجیه نیست»! گویی سفر کلارک بلافاصله پس از عارضه قلبی این یار بزرگوار امام در چند روز پیش برنامه‌ریزی شده است.

کلارک یک فیلسوف شناخته شده و متدین مسیحی است که بخش زیادی از عمر خود را صرف مبارزه با الحاد کرده است و کتاب او در دفاع از خداباوری دو بار به فارسی ترجمه شده است. گرایش سیاسی او هر چه باشد، با هرکس دست داده باشد، در هر جا سخنرانی کرده باشد مانع از تبادل فکری با او نیست. بله، هرگاه مسئولان ذی‌صلاح، ورود او و امثال او را به ایران صلاح ندانند - که این امر در قالب عدم صدور ویزا خود را نشان می‌دهد - طبعاً این نوع همکاری‌ها منتفی خواهد بود و الا یک بنیاد علمی فرهنگی مسئولیتی ندارد که برای دعوت یک متفکر غربی ابتدا تمام افکار و اعمال سیاسی او را بررسی کند. صرف اینکه کسی قبلا با این و آن دیدار کرده دلیل بر طرد کامل او نیست. اینکه شاه اردن که همکار نزدیک و در آغوش صهیونیست‌هاست با رهبر بزرگوار انقلاب دیدار می‌کند یک موفقیت بزرگ برای دیپلماسی کشور است و فقط از دید یک فرد جاهل یا مغرض می‌تواند امری منفی تلقی شود.

متأسفیم که انقلابی که پیشقراول فرهنگی‌اش مطهری بود که با اعتماد به نفس کامل از مواجهه با اندیشه‌های جدید استقبال می‌کرد با حرکات ساده‌لوحانه عده‌ای به گونه‌ای معرفی می‌شود که گویی انقلاب اسلامی ما می‌خواهد با حرکات فیزیکی و تحریف و تهمت در مقابل اندیشه‌های غربی قد علم کند و فقط به کسانی مجال حرف زدن می‌دهد که خط سیاسی و فکری و دیدارها و ملاقات‌های آنان منطبق با ما و ارزش‌های ما باشد.

برخی مراکز علمی، حوزوی و دانشگاهی که بعضاً زیر نظر رهبر بزرگوار انقلاب فعالیت می‌کنند از بنیاد علمی فرهنگی شهید مطهری گله داشتند که چرا زودتر از حضور کلارک و تالیافرو در ایران مطلع نشده‌اند. ظاهرا آنها هم مثل ما مطلع نبودند که برای برقراری ارتباط علمی با متفکران غربی ابتدا باید به خیابان فردوسی، کوچه شهید شاهچراغی رفت و از مدیرمسئول یک روزنامه اجازه گرفت، تا از تیترهایی منصفانه! مانند آنچه امروز برای همایش شهید مطهری استفاده کرده است (دعوت از آمریکایی همجنس‌باز برای تبیین اندیشه شهید مطهری!) که در آخرین مرور مقاله از آن مطلع شدم مصون بمانند. چنانکه ملاحظه می‌شود علاوه بر تهمت همجنس‌بازی حتی از به کاربردن کلمه فیلسوف هم خودداری شده است و در ضمن القا کرده است که دعوت از وی برای «تبیین» اندیشه های شهید مطهری بوده است!

اینجانب که به عنوان معاون پژوهشی بنیاد علمی - فرهنگی شهید مطهری خدمتگزاری می‌کنم مسئولیت کامل این همایش را که پس از تلاش دو و نیم ساله به فضل الهی محقق شد، پذیرفته و به آن افتخار می‌کنم و ان‌شاءالله این نوع همایش‌ها ادامه خواهد یافت. ضمن سپاس مجدد از همکاری مراکز متعدد علمی که در برگزاری این همایش برای معرفی افکار استاد شهید در سطح بین‌المللی گام مؤثری برداشتند این سخن دردمندانه استاد را به آنان یادآوری می‌کنم که در ایرانِ ما تا قطاری ایستاده است کسی به آن کاری ندارد، همین که به حرکت افتاد سنگ‌هاست که به سوی آن پرتاب می‌شود.
najm134
 
پست ها : 2044
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

مُدهایی که سرطان‌زا شدند

پستتوسط pejuhesh232 » سه شنبه اکتبر 28, 2014 11:41 pm

مُدهایی که سرطان‌زا شدند


به گزارش گروه اجتماعی مشرق، نیچر ورلد نیوز نوشت: شماری از عوامل فرهنگی و تاریخی طی قرن اخیر نظیر تغییر مُد و طراحی لباس‌های متفاوت سبب افزایش احتمال ابتلا به نوع وخیم سرطان پوست موسوم به «ملانوم» شده‌اند. بنابر یک مطالعه جدید که از سوی «رونالد او. پرلمن»، متخصص دانشکده پوست دانشگاه نیویورک انجام شده، تشخیص سریع و اقدامات موثر و بهبود یافته در گزارش موارد ابتلا، عامل اصلی افزایش مستمر آمار مبتلایان به سرطان پوست ملانوم نیست.

Image

بنابر اعلام مرکز کنترل و پیشگیری امراض ایالات متحده (CDC) در سال 2011 میلادی 12 هزار و 212 نفر شامل 8241 مرد و 3971 زن در آمریکا بر اثر ابتلا به سرطان پوستی ملانوم جان باختند. ملانوم، مرگبارترین نوع سرطان پوست است که در آمریکا تقریبا به اندازه سرطان پستان مرگبار است.

متخصصان پوست تصمیم گرفتند تاثیر شیوه‌های مختلف پوشیدن لباس، معیارهای اجتماعی، نمونه‌های پزشکی،‌ درصد افرادی که پوست خود را برنزه می‌کنند، شرایط اقتصادی و الگوی سفر را با تمرکز روی افراد مبتلا به ملانوم به منظور برآورد نرخ ابتلا به سرطان ملانوم مورد تحلیل قرار دارند. آنها نخست به بررسی اوایل قرن بیستم که افراد لباس‌های تقریبا پوشیده‌ای که از سر تا پایشان را می‌پوشاند و به طبقه بالای اجتماعی تعلق داشتند، پرداختند.

«دیوید پولسکای» در بیانیه‌ای اعلام کرد: در اوایل قرن بیستم استفاده از نور خورشید به طور گسترده برای درمان نرمی استخوان و سل پذیرفته شده بود و نور خورشید به عنوان یک عامل مفید برای سلامت عموم بدن در نظر گرفته می‌شد. این مسئله سبب شکل‌گیری این باور شد که برنزه کردن برای سلامتی مفید است. در نتیجه آفتاب گرفتن و پوشیدن لباس‌های شنا که بخش کمتری از پوست را می‌پوشاند رواج یافت.

علاوه بر این موارد، تغییر باورهای اجتماعی نسبت به برنزه کردن سروکله‌اش پیدا شد. در حالی که پوست برنزه در ارتباط به طبقه سطح پایین اجتماع که در زیر نور آفتاب کار می‌کردند تعلق داشت اما با گذشت زمان داشتن پوست برنزه به نشانه‌ای از رفاه اجتماعی و سلامت جسمانی بدل شده است.

نتایج این مطالعه نشان می‌دهد هرچه درصد قرارگیری در معرض نورخورشید افزایش می‌یابد، تعداد مبتلایان به سرطان «ملانوم» نیز در آمریکا بیشتر می‌شود. پولسکی نتیجه می‌گیرد که رویکردها و عادت‌ها میزان قرارگیری در معرض نور خورشید را شکل می‌دهند.

جزئیات بیشتر درباره این یافته‌ها در مجله سلامت آمریکا منتشر شده است.
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

آزادي تبرج زنان => آزادي التذاذ مردان

پستتوسط pejuhesh232 » پنج شنبه نوامبر 13, 2014 7:56 pm

آزادي تبرج زنان => آزادي التذاذ مردان

دو مطلب عمده كه توسط طرفداران کشف حجاب مطرح و بر آن تاکید می شود:
اول اینکه کشف حجاب و عریانی ” حق ” زن است و زن ” حق ” دارد آنگونه که می خواهد در جامعه ظاهر شود
و دوم اینکه حجاب مصونیت نیست محدودیت است!
در پاسخ به نکات مطرح شده، توضیحاتی در پی می آید :
اگر بنا باشد برخي از افراد جامعه به عنوان زن آزاد باشند بر اساس ميل و غريزه شان عمل كنند بدون رعايت مصلحت خود و ديگران و جامعه
اين طرفداران غرايز فردي بايد همين آزادي را براي مرد هم قائل باشند تا بر اساس ميل و غريزه اش عمل كند، غريزه مرد اينطور است كه در صورت مواجه شدن با محركات غريزه خود از جمله اندام زنان؛ ميل دارد به بهره بردن از متاع عرضه شده زن.
و همانطور كه اين به ميل رفتار كردن مردان را نمي پسنديم و ممنوع مي دانيم آن به ميل رفتار كردن زنان را نيز نبايد ببذيريم


نتيجه ازادي حق تبرج زن => آزادي حق التذاذ مرد

برخی طرفداران کشف حجاب عنوان کرده اند که این حق زن است که به هر نحو و با هر پوششی که بخواهد در جامعه حاضر شود و کسی حق ندارد این حق را از او بگیرد.
در پاسخ به این نکته باید گفت این حق حداقل در دین اسلام و سایر ادیان الهی و حتی ایران قبل از اسلام بعنوان یک باطل و ظلم به خود و جامعه شناخته می شود پس برای اینکه این حق معنی پیدا کند باید آن را خارج از ورطه و محدوده دین بررسی کرد.
در صورتی که خارج از محدوده دین ( ماتریالیستی و اومانیستی ) حق عریانی برای زن را بررسی کنیم، با این مقدمه که زن از لحاظ خلقت و فطرت علاقمند به نمایش زیبایی های خود است و حق دارد هر آنگونه که بخواهد در جامعه حضور پیدا کند و زیبایی های خود را برای مردان آشکار سازد
باید اين منطق سست الحادي غربی متقابلا حق التذاذ مرد را هم در نظر بگیرد. زیرا از لحاظ فطری و خلقت مرد بسوی زیبایی های زن میل پیدا می کند و علاقمند به ایجاد رابط جنسی است. پس حق دارد از چیزی که از آن خوشش می آید بهره ببرد. بنابراین چیزی به نام تجاوز معنا پیدا نمی کند. چون زن که از مرد اجازه ای برای نمایش زیبایی های خود نگرفته و اگر مرد با عریانی های وی تحریک شود دلیلی ندارد برای رفع میل جنسی خویش از زن اجازه بگیرد!
و اگر عریانی زن را منوط به خویشتنداری مرد کنیم با شعار ” حجاب من پلک چشمان توست ” باز یک ظلم در حق مرد است چرا که طبق منطق غربی، زن نخواسته خود خویشتندار باشد و حالا این خویشتنداری را از مرد می طلبد که یک ظلم به حق مرد است.

پس خارج از دایره دین، اگر از لحاظ تساوي حقوق مرد و زن بخواهیم بررسی کنیم باید این فرض را در نظر بگیریم که
زن حق دارد بنابر خلقت خود زیبایی هایش را نمایان کند و مرد هم چون بنابر خلقت خود ناخوداگاه به آن گرایش پیدا می کند حق دارد از وی بهره جنسی ببرد
و از لحاظ منطق؛ زن حق اعتراضی به مرد نمی تواند بکند، چرا که اعتراض مرد را به نوع پوشش خود نپذیرفته است.

بنابراین می توان گفت آنچه که در غرب امروز که مرز دین را کنار زده، بعنوان حقوق بشر برای زن و عدم تجاوز به آن شناخته می شود نوعی ظلم در حق مرد است. و زندگی با این فرض گویی زندگی در جنگل است با قانون آن یعنی ” قانون جنگل”

در فرض بعد نه زن حق دارد خود را به معرض نمایش بگذارد و نه مرد حق دارد از آن التذاذ کند.
مگر اینکه باز وارد محدوده دین شویم و حجاب و خویشتنداری در مقابل آنکه دین از نزدیکی با او منع کرده را یک فریضه برای مرد و زن بدانیم و آزادی رابطه با آنکه دین اجازه داده را نیز یک حق بدانیم.
پس می توان گفت دستور اسلام به حجاب برای زن و مرد در درجه اول حفظ حق زن و امنیت وی در جامعه است و در درجه اول محدودیت برای مرد است.

آمار وحشتناک تجاوز جنسی در کشور هایی با آزادی های زنان

عده ای نیز می گویند حجاب مصونیت نیست و حضور با حجاب در جامعه چندان فرقی با حضور بدون حجاب نمی کند و حجاب فقط محدودیت ایجاد می کند.
پاسخ این شبهه را به راحتی با آمار و ارقام مورد تایید خود غرب می توان داد.
سایت انگلیسی زبان ویکی پدیا آماری از میزان تجاوز جنسی در کشور های مختلف دنیا ارائه می دهد و متذکر می شود بر اساس آمار RAININ ( بزرگترین سازمان ضد خشونت جنسی آمریکا ) از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۵، ۹۵% از تجاوز ها در آمریکا به مراکز قانونی گزارش نشده است!

آمار زیر، میزان تجاوز جنسی به زنان فقط در سال ۲۰۱۰ است.

تعداد در هر ۱۰۰ هزار نفر تعداد تجاوز نام کشور
۲۸،۶ ۶۳۷۸ - استرالیا
۶۳،۵ ۵۹۶۰ - سوئد
۲۵،۸ ۱۱۲۹ - نیوزلند
۲۸،۸ ۱۵۹۳۴ -انگلیس
۲۷،۳ ۸۴۷۶۷ -آمریکا


آمار زیر آمار RAININ ( بزرگترین سازمان ضد خشونت جنسی آمریکا ) است :

۴۴ درصد قربانیان جنسی زیر ۱۸ سال دارند.
۸۰ درصد قربانیان زیر ۳۰ سال سن دارند.
هر ۲ دقیقه ( ۱۳۳ ثانیه ) یک آمریکایی مورد تجاوز جنسی قرار می گیرد.
به طور میانگین هر سال ۲۳۷،۸۶۸ قربانی جنسی در آمریکا ( زیر ۱۲ سال ) وجود دارد.
۵،۵ میلیون آمریکایی قربانی خشونت جنسی شده اند.
۶۰ درصد تجاوز های جنسی به پلیس گزارش نمی شود.
۹۷ درصد متجاوزین روزی را در زندان نگذارنده اند.
حدود دو سوم قربانیان، متجاوزین خود را می شناختند.

سایت statistic brain نیز آماری از تجاوز به زنان اراده می دهد که در پی می آید :

۱۶درصد زنان آمریکایی تلاش برای تجاوز یا تجاوز کامل را تجربه کرده اند.
۶۰ درصد از تجاوز ها هرگز به پلیس گزارش نشده اند.
۹۵ درصد تجاوز ها در کالج ها هرگز به پلیس گزارش نشده است.
۴۷ درصد تجاوز ها در حال مستی رخ داده است.
۲۰ درصد زنان دانشگاهی گزارش داده اند که مورد تجاوز واقع شده اند.
۳۸ درصد دانشجویان توسط دوستانشان مورد تجاوز قرار گرفته اند.
۳۰،۹ درصد قربانیان در خانه خودشان مورد تجاوز قرار گرفته اند.
۲۶،۶ درصد قربانیان در خانه مورد تجاوز قرار گرفته اند.

کشور های با بالاترین آمار تجاوز ( درصد ) طببق آمار سایت statistic
1. لسوتو ۹۱،۶
2. توباگو ۵۸،۴
3. سوئد ۵۳،۲
4. کره ۳۳،۷
5. نیوزیلند ۳۰،۹
6. آمریکا ۲۸،۶
7. بلژیک ۲۶،۳
8. زیمباوه ۲۵،۶
9. انگلیس ۲۳،۲

روزنامه نیویورک تایمز نیز در مقاله ای می نویسد : تقریبا از هر ۵ زن کارمند در سازمان های آمریکایی ۱ نفر مورد تجاوز قرار گرفته است!

توضيح:
آمارهاي فوق مربوط به تجاوز جنسي كامل مي باشد
اما امار تعرضات و ازارهاي بدني زباني ووو آنچنان بالاست كه حتى در كشورهايي اروپايي امريكايي تقريبا معادل صد درصد است
يعني هيچ زني در كشورهاي غربي نيست كه مورد تعرض بنحوي قرار نگرفته باشد
آخرين تحقيقات متخصصان مربوط به ناهنجاريهاى مذكور حاكي از آنست كه عليرغم تبليغات و ترويجهاى صدساله غربي بر كشف حجاب و برهنگي و ازادي ارتباط جنسي ووو و رواج اين موارد و فراوني آنها اما سبب نشده تا تبرج زنان عادي شده و مانع از تجاوز بگردد، برخلاف تبلغات روانشناسان لائيك در قرن گذشته كه عادي شدن و فراوني تبرج زنان را سبب معمولي شدن و كم توجهي مردان و بالارفتن ايمني زنان مي دانستند
بلكه كشف شده است كه هرگونه تبرج و برهنگي و ابراز اندام از سوي زنان؛ بطور ناخودآگاه به سيستم عصبي مردان القاء مي كند كه اين زن تقاضاي جنسي دارد، و همين عامل سبب شده تا اين ناهنجاريهاى اجتماعي روزبروز افزايش پيدا كند.
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

آلودگي با موسيقي رپ كه از راديو و تلويزيون هم بخش مي شود!

پستتوسط pejuhesh232 » دوشنبه نوامبر 24, 2014 6:54 pm

آلودگي با موسيقي رپ كه از راديو و تلويزيون هم بخش مي شود!

حکمرانی «اصالت لذت» و «پوچگرایی» بر هویت رپرها

گروه اجتماعی مشرق- اواخر دهه 70 شمسی بود که گوش های علاقمندان به موسیقی در ایران، میزبان تک آهنگ های موسیقی رپ به زبان پارسی شد. پس از مدتی که موسیقی رپ توانست نام خودش را در ایران مطرح کند، هشدار استادان موسیقی و ادبیات درباره زرد بودن این سبک، راه به جایی نبرد.

اهالی رپ، سرمست از اینکه توانسته بودند عرض اندامی کنند، برای جلب توجه بیشتر، انگاره های اخلاقی و عرفیات رفتاری جامعه را زیر پا گذاشتند و برای رسیدن به شهرت، رو به متن های سخیف، لمپن و حتی مبتذل و جنسی آوردند.

Image

آنها با شکستن حریم های حیا و متانت، تلاش کردند متفاوت بودن خودشان را به رخ بکشند.

تلاش آنها برای کسب شهرت تا جایی پیش رفت که «بددهنی، نگاه ابزاری جنسی به زن، پوچگرایی، لذت گرایی(اپیکوریسم)، خودمتفاوت پنداری، هیجان گرایی، سطحی نگری و پرخاشگری» به عنوان بارزترین ویژگی های رپ پارسی شناخته می شوند. هرچند در این میانه، برخی خوانندگان رپ پارسی هم بودند و هنوز هم هستند که تلاش می کنند تا جایی که امکان دارد، حریم ادب و حیا را در رپ رعایت کنند اما این، آن دسته از رپرهای هیاهوگر بودند که موفق شدند رپ پارسی را معرفی کنند.

به هر رو، رپ پارسی یا «گفتاواز» به ایران آمد و به دلیل ریتم تند و هیجانی آن، حتی بین دانش آموزان دبستانی هم رسوخ کرد! بسیاری از خانواده ها از این بابت نگران شدند که کودک و فرزند آنها به رپی گوش می کند که سرشار از فحش، واژه های رکیک، عبارات جنسی، خشونت، پوچگرایی و ... است. البته حق کاملاً با این والدین است چرا که آنها اینهمه هزینه مادی و معنوی صرف می کنند تا فرزندانی دیندار، اخلاقی و باوقار داشته باشند و اکنون، چیزی به نام رپ آمده است تا معادلات تربیتی خانواده ها را بر هم بزند.

این موسیقی توانست با استفاده از فضای مجازی، اینترنت و تکثیر زیرزمینی آلبوم های رپ، خودش را به جامعه تحمیل کند. در گذر زمان و با افزایش انتقادهای رسانه ها و کارشناسان به محتوای بداخلاق و بی اخلاق رپ، برخی از خوانندگان رپ پارسی با درک درستی این انتقادها، حساب خود را از دیگر رپرها جدا کردند و مسیری متفاوت را برگزیدند؛ مسیری که در آن، رپ پارسی به جای خدمت به لذنگرایی جنسی، دردها و مشکلات اجتماعی و اخلاقی را بدون بددهنی و رکیک گویی بیان کند. هرچند، این گروه هم بسیاری از موارد، در بیان دردها و مشکلات، دچار سیاه نمایی و خروج از جاده انصاف می شوند اما در هرحال، دغدغه آنان به نسبت دیگر همکاران بی نزاکت و لذتگرای آنها، قابل درک و پذیرش است.

به هر حال، در جامعه ما عده ای به ویژه شماری از نوجوانان که در سن هیجان هستند به سمت موسیقی رپ گرایش دارند و اخلاق و منش حاکم بر فضای موسیقی رپ (گفتاواز) را مزه مزه می کنند. در این میان، اگر والدین، هدایت ذهنی لازم را در این مورد انجام ندهند، ممکن است زحمات آنان برای تربیت صحیح فرزندانشان به راحتی آب خوردن بر باد برود.

* افزایش گرایش دختران به خوانندگی رپ / دخترانی که پسر شده اند

در بررسی های میدانی از حدود 17 استودیو و محفل زیرزمینی موسیقی رپ در تهران، آنچه که نسبت به 7 سال پیش، عیان بود افزایش گرایش دختران جوان و حتی دختران نوجوان به خوانندگی و متن نویسی برای موسیقی رپ است. در عموم این استودیوها، دختران جوان و نوجوانی حضور دارند که ساعت ها از وقت خود را در این استودیوها و محافل می گذرانند. شاید در نگاه نخست، تشخیص دختر بودن این دختران، دشوار باشد(!) چرا که عموماً پوشش و تیپی دارند که شبیه به پسران و به ویژه رپرهاست! جدای از پوشش، رفتار، حرکات دست، طرز صحبت کردن، شیوه راه رفتن و ... این دختران نیز شبیه پسران و به ویژه رپرهاست! عموم این دختران، به تأسی از رپرها، بددهن و بی نزاکت رفتار می کنند.

Image

گویا این دختران، دخترانگی خود را از دست داده اند و به این توهم رسیده اند که یا پسر از نوع رپر هستند و یا باید پسر از جنس رپر به دنیا می آمده اند.

به هر رو، این دختران، در موارد قابل توجهی، شب ها را تا دیروقت و یا حتی تا به صبح، در این محافل زیرزمینی در جمع پسران رپر می مانند! استعمال قلیان و سیگار برای عموم این دختران، یک رفتار عادی و پذیرفته شده است! جای پرسش دارد که آیا والدین این دختران در جریان این وقایع هستند؟ اگر مطلع نیستند آیا برایشان سئوال نیست که دختر آنها تا نیمه های شب و یا تا صبح کجا به سر می برد؟ آیا متوجه تغییر رفتارهای او نشده اند؟ و اگر مطلع هستند با چه توجیهی، با این موضوع ناهنجار کنار آمده اند؟! بی تردید، این اختلاط های بی ضابطه در تضاد با آموزه های اصیل اسلامی و اخلاقی ماست.

* مصرف مواد و مشروبات الکلی در محافل رپ

یکی از ناهنجاری های خطرناک موجود در محافل زیرزمینی رپ، مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی در این تجمعات است. کار از سیگار و قلیان دیگر گذشته است! مصرف مواد مخدری همچون حشیش، گراس و مشروبات الکلی در محافل رپ، به یک مُد و اپیدمی تبدیل شده است! گویی که مصرف این مواد، جزئی از رپر شدن است. ( البته در این بین، خوانندگان رپی هم هستند که اهل مصرف مواد مخدر نیستند، اما اینان در اقلیت و انگشت شمارند).

Image

«شایان» 20 ساله یکی از فعالان موسیقی زیرزمینی رپ است. او در پاسخ به این پرسش که چرا از مشروبات الکلی استفاده می کند، ادعا می کند:«خب! چه اشکالی دارد؟! همه می خورند شما به من گیر دادی؟! بعد هم وقتی از خودم بیخود میشوم بهتر می توانم ترانه رپ بگویم!»

«متین» 21 ساله یکی دیگر از رپرهای جوانیست که ماده مخدر حشیش مصرف می کند. وقتی از او می پرسم که چرا اقدام به چنین کاری می کند، جبهه می گیرد و با حالت تهاجمی می گوید:«به کسی ربطی ندارد! هرکسی مسئول زندگی خودش است!مگر من از شما می پرسم چرا عینک می زنید؟ دوست دارم حشیش بزنم».

به او می گویم که قصد دخالت در امورات خصوصی او را ندارم، اما مصرف حشیش سبب «آتروفی» (تحلیل بافت مغزی)، تشنج، افزایش ابتلا به سرطان ریه، توهم، اضطراب حاد و ... می شود. این خواننده رپ در پاسخ می گوید:«دوست دارم در لحظه زندگی کنم و از لحظه لذت ببرم. شما هم اگر خیلی ناراحت هستید از اینجا بروید»

Image

پدرام 23 ساله یکی از علاقمندان به خوانندگی رپ است که ترجیح داده است از ورود به این گروه ها بپرهیزد و دنباله این علاقه را نگیرد. او می گوید:« شخصاً خیلی به رپ علاقه داشتم و هنوز هم دارم. به خاطر همین علاقه، چند ماه به این پاتوق ها رفت و آمد داشتم اما به اندازه ای فضای این پاتوق ها وحشتناک بود که پا روی علاقه ام گذاشتم و دیگر نرفتم! واقعا آدم از رفتارهای کثیفی که در این گروه ها اتفاق می افتد حالت تهوع می گیرد.»

* روابط بی بند و بار جنسی؛ اوج وقاحت پاتوق های زیرزمینی رپ

یکی دیگر از رفتارهای ناهنجار و خطرناک که در محافل رپ، باب شده، رواج روابط بی بند و بار جنسی است! روابط جنسی بی ضابطه و خارج از چهارچوب های دینی، عقلی و عرفی به بخشی از موسیقی رپ و محافل رپرها بدل شده است! هنجار محرم و نامحرم و رعایت حریم های دینی و شرعی در این محافل، معنا و مفهومی ندارد. در حقیقت، سبک رفتاری و اخلاقی رپرهای ایرانی اقتباسی از رپرهای غربی است. بسیاری از رپرها بر سر اینکه کدامشان روابط جنسی بیشتری دارد و با تعداد بیشتری از جنس مخالف در ارتباط است با هم «کل کل» دارند.

Image

در حقیقت، تعدد و تنوع روابط جنسی بی قاعده در میان رپرها، بازتابی از اعتیاد این افراد و محافل به «اصالت لذت» و پوچگرایی(نهیلیسم) و نیز دوری آنان از معنویت و انگاره های ایمانی است.

* موسیقی زیرزمینی در فضای مجازی «روزمینی» شده است

هرچند موسیقی رپ در ظاهر یک موسیقی زیرزمینی است اما رپرها با حضور در عرصه فضای مجازی و شبکه های ارتباطی، کاملاً روزمینی عمل می کنند. رپرها در وبلاگ های پارسی، سایت های دانلود آهنگ، فیسبوک، اینستاگرام، لاین، تانگو، وایبر، واتس اپ و دیگر نرم افزارهای ارتباطی حضوری فعال دارند. آنها در این فضاها علاوه بر انتشار اخبار مربوط به فعالیت های خود و آهنگ هایشان، اقدام به جذب هوادار هم می کنند.

از سوی دیگر، فضای مجازی برای رپرها به محیطی برای کل کل های رپری تبدیل شده است و این افراد با ادبیاتی سخیف و لمپن ( به سبک رپرهای غربی) با هم مجادله و نزاع می کنند و با گفتاری عاری از نزاکت برای هم در اصطلاح «کُری» می خوانند.

عموم رپرها اکنون در فیسبوک برای خود صفحه ای راه انداخته اند و عده ای را به خود مشغول کرده اند.

* شبکه های ماهواره ای؛ کعبه آمال رپرها

افزون بر فعالیت رپرها در فضای مجازی، آنها نگاهی ویژه به شبکه های ماهواره ای پخش موسیقی دارند و تلاش می کنند با ساختن ویدئوکلیپ، از طریق این شبکه ها اسم و رسمی برای خودشان دست و پا کنند.

البته این شبکه ها نیز در این میان، نهایت استفاده را می برند و با دریافت مبالغی از رپرهای تازه کار، پخش ویدئوکلیپ های آنان را بر عهده می گیرند.

* بی تدبیری رپی در دولت تدبیر و امید

در چنین شرایطی و با وجود آنکه منش رفتاری خوانندگان رپ و محتوای موسیقی آنان در تضاد با ارزش های دینی و اخلاقی جامعه است، پیروز ارجمند مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، اخیراً در مصاحبه با روزنامه شرق اعلام کرد: قطعات و آلبوم‌های رپ در ایران مجوز می‌گیرند. به گفته او عنوان رسمی مصوب برای موسیقی رپ «گفتاواز» است.

ارجمند اظهار داشت که صدور مجوز برای تک‌آهنگ‌ها آغاز شده و همچنین برای ویدئوکلیپ‌ها نیز مجوز صادر می‌شود.

مدیرکل دفتر موسیقی وزارت ارشاد همچنین در اظهارنظری عجیب و منحصر به فرد(!) مدعی شد: این موسیقی ریشه در فرهنگ ایران دارد. ما در فرهنگمان ترتیل‌خوانی، رجزخوانی و بحر طویل‌خوانی داریم حتی حماسه‌سرایان ایرانی که رجزخوانی یا شاهنامه‌خوانی می‌کردند به‌نوعی از موسیقی شبه‌رپ استفاده می‌کردند.

در این اظهارنظر تاسف بار که مورد استقبال بنگاه های خبرپراکنی معلوم الحالی همچون بی بی سی قرار گرفت، ترتیل خوانی همسطح رپ معرفی شده است. از سوی دیگر، شاهنامه خوانی و حماسه سرایی، به مضامینی می پردازند که برگرفته از آموزه های دین مبین اسلام است.

در شرایطی که رهبر معظم انقلاب بارها بر ترویج فرهنگ و سبک زندگی اسلامی-ایرانی تاکید کرده اند آیا تصمیم وزارت ارشاد دولت تدبیر و امید برای اعطای مجوز به مقلدان پوسته ای و محتوایی یک سبک موسیقی زرد غربی، ترویج فرهنگ خودی است؟

خالی از لطف نیست اگر پیروز ارجمند مدیرکل دفتر موسیقی وزارت ارشاد به اطلاعات خود در زمینه موسیقی رپ به صورت عمقی بیفزاید تا مطلع شود که موسیقی رپ، یک موسیقی نوظهور است که توسط سیاه پوستان امریکایی در دهه 70 میلادی ابداع شد و هیچ ربطی به فرهنگ ایرانی- اسلامی ما ندارد.

اما واقعاً تا کی قرار است موسیقی رپ با چنین حال و هوای بیماری، در کشور ما جولان دهد و فرهنگ وارداتی فاسد خود را به شماری از افراد جامعه منتقل کند؟ تا کی قرار است مسئولان برای کنترل فساد موجود در ظاهر و باطن این موسیقی و محافل، چاره ای نیندیشند؟
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

عمق و وسعت تاثير سريع كنفرانسهاى دولتي در وحدت

پستتوسط pejuhesh232 » يکشنبه ژانويه 11, 2015 7:34 am

عمق و وسعت تاثير سريع كنفرانسهاى دولتي در وحدت


اخبار سري نتايج كنفانس وحدت بطور اشتباهي روي خروجي بخش عمومي سايت حوزه قرار گرفت
-----------------------
واکنش گسترده و منفی کاربران شیعه و سنی به انتشار یک عکس/ دو نماز جماعت در یک نمازخانه، در حاشیه همایش وحدت!

گروه معارف – رجانیوز: انتشار تصویری از نماز جماعت جداگانه روحانیون سنی و شیعه در همایشی با موضوع وحدت در شهر مشهد، واکنش منفی و گسترده کاربران فضای مجازی را به دنبال داشته است.

به گزارش رجانیوز، شب گذشته تصاویری از همایش وحدت در شهر مشهد مقدس با موضوع وحدت مذاهب شیعه و سنی به روی خروجی خبرگزاری حوزوی رسا قرار گرفت که حاکی از واقعیتی تاسف آور در حاشیه برخی اقدامات نمایشی برای موضوع وحدت شیعه و سنی دارد.

Image

در این تصاویر نمازخانه محل برگزاری همایش نشان داده شده که در آن روحانیون سنی و شیعه بصورت همزمان اما در جداگانه به برپایی نماز جماعت اقدام کرده و هیچکدام به دیگری اقتدا نکرده بودند، این در حالی است که طبق فتاوای علمای اهل سنت و شیعه، اقتدای هر کدام از پیروان این مذاهب به پیروان مذهب دیگری جایز و خالی از اشکال است.

این اقدام از آن جهت تاسف آور بود که نماز جماعت دوگانه شیعه و سنی، در حاشیه همایشی اتفاق افتاد که موضوع آن وحدت شیعه و سنی به مناسبت هفته وحدت و میلاد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آ له و سلم بود.

هر چند خبرگزاری حوزوی رسا پس از انتشار این تصویر ، با درج توضیحی اعلام کرد که این تصاویر برای درج در بخش محرمانه این خبرگزاری و صرفا جهت دسترسی و اطلاع تصمیم‎گیران این برنامه‎ها بوده و به صورت اشتباهی و بدلیل اختلال سیستم انتشار به روی خروجی عمومی این خبرگزاری آمده است،
اما انتشار اتفاقی این تصاویر نیز از واقعیت تاسف‎باری پرده بر داشت که به نظر می‎رسد راه چاره آن نه برگزاری همایش و خلاصه کردن اقدامات در شعار و تبلیغات که برداشتن گام‎های عملی و در یک کلام «اراده» نزدیک شدن به مذاهب دیگر چه از جانب اهل تسنن و چه از جانب شیعیان است.

شاید بتوان پیامی مشابه به این پیام را نیز برای برگزار کنندگان همایش‎های نمایشی همچون همایش مشهد در نظر گرفت.

اما انتشار این تصاویر، با انتقاد گسترده کاربران اهل سنت و شیعه در شبکه‎های اجتماعی روبرو شد. به گونه‎ای که رویکرد غالب این واکنش‎ها، انتقاد از عدم تلاش برای وحدت عملی و مطالبه حرکت به سمت وحدت عملی شیعه و سنی بود.


نظريه برخي كاربران:

اشكال موضوع و خصوصا به سنيها وقتي بيشتر مي شود كه
1- از نظر اداب جماعت اكر كسي ميهمان كسي بود؛ ميزبان اولويت دارد در امام جماعت شدن و اين حديثش معروف است و انها با اين رفتار انرا ترك عمل كرده اند

2- و اين در حالي است كه سنيها عدالت عملي را در امام جماعت شرط نمي دانند و نماز پشت سر حاكم هرچند فاسق و شرابخوار و فلان هم باشد را جايز مي دانند
و اين را در سيره عملي بزرگانشان در اقتدا و حكم به صحت نماز پشت سر كسي مثل يزيد هم داده اند
و اصلا عدالت و بررسي را شرط نمي دانند

3- اضافه بر اينها هركدام از انها براى شركت در جنين كنفرانسهايي بجز هزينه سفر و اقامت؛ يارانه هايي از چند تا چند ده مليون دريافت نموده اند
بجز حقوق ماهانه اى كه از دولت به عنوان طلبه و روحاني و امام جماعت سني مرتبا دريافت مي كنند
اين حقوق گرفتن مخصوص اخوندهاى مناطق سني است
و علما و روحانيون شيعه چنين حقوقي ندارند

4- نظير اين رفتار در موارد بسياري از كنفرانسهاي مشابه ديده مي شود

5- بجز مشابه اين رفتار كه در مساجد بين راه و ترمينالها ديده مي شود
كه با اينكه نمازجماعت برقرار است مي روند جلو يا عقب جدا نماز بركزار مي كنند

* البته يك مطلب هم هست كه بايد بررسي شود تا به بهانه ان اقدام نكرده باشند
و ان رعايت جند نكته ضروري در نماز جماعت است:


1- در احكام و آداب نمازجماعت؛ فاصله اى بين امام جماعت و ديوار روبرويش يعني قبله نبايد باشد
اين مسئله در احكام سني و شيعه مشترك بوده و تاكيد شده
اما متاسفانه در مساجد و نمازجماعتهاى شيعه مى بينيم غالبا تارك ان هستند
گويا كه صفها از ته مسجد بايد تشكيل شود!!
مگر اينكه مسجد انقدر كوچك باشد و جميعت زياد كه براى جاشدن نزديك بايستند
و الا اغلبا عادت دارند با فاصله از محراب و ديوار ان هم جند متر نماز بخوانند
و اين نماز در نظر انها مرتع عبور شيطان است
اين تعبير در احاديث و فقه شيعه و سني مشترك است

2- در اداب جماعت كه در شرع وارد شده و ميان سني و شيعه حكمش يكي است، اينكه صف اول بايد ابتدا تكميل شود در عرض مسجد بين دو ديوار و لو هزاران نفر جا بشوند بعد جاى تشكيل صف دوم و همينطور بعديهاست
متاسفانه در نماز جماعت شيعه ها به اين امر توجه ندارد بلكه تشكيل جماعت را به صورت مربع مستطيل با اضلاع متقارب تشكيل مي دهند
ولذا غالبا صف جماعت خصوصا اول و دوم و هكذا بقيه صفوف بر نيست
و افراد وارد شونده سعي بر بركردن صف اول ندارند
و بلكه بحساب تواضع برخلاف احكام نماز جماعت؛ همه سعي به عقب ايستادن دارند مگر اينكه واقعا اتصال صفوف انقدر قطع بشود و صف جلو بروند

3- از اداب جماعت كه بين شيعه و سني مشترك است اينكه
صفوف بايد فشرده و شانه ها به هم چسبيده تكميل شود
و اين عمل در جماعت شيعه ها غالبا ترك مي شود مكر اينكه محل جماعت جا كم داشته باشد و جميعت بيشتر از گنجايش محل باشد

4- صاف تشكيل شدن صفوف هم از اداب جماعت و مشترك بين سني و شيعه است و خيلي ازجماعتهاى شيعه را نگاه كنيد كج و معوج و جلو و عقب مى ايستند
مكر اخيرا كه مساجد با فرشهاى با سجاده هاى خط كشي شده مفروش مي شود

5- البته اينها با اهميت بسيارش نزد سنيها اما در احكام شرعيشان جزو مبطلات جماعت نيست
ولى در هرصورت علامت بيگانه بودن شخص مبتلاي به ان؛ از احكام شرعي است
و سبب نگاه تحقير اميز به ان جماعت مي شود ولذا شركت نمي شود

* بيشنهاد براى اينكه اين نوع كنفرانسها موفقتر برگزار بشود:

1- شركت كنندگان شيعي توسط مديريت كنفرانس قبلا
بر حسب سن و جهات موقعيت ديني و علمي با نظاير سنيشان دسته بندي بشوند
و هر شركت كننده شيعي موظف باشد بعد از جلسه عمومي برود سراغ نظير سني خودش
احوالپرسي و اشنايي و صحبت دوستانه داشته باشد
و هم تعارف است هم تقريب است
هم قبل نماز با هم اماده شوند در نماز جماعت كنفرانس شركت كنند
نه اينكه هر كي برود رفيق شيعيش ار بيدا كند به جاق سلامتي مشغول شود
اين همه هزينه شده تا اين كنفرانس نتيجه بگيرد و اين با كارهاى عملي شركت كنندگان در حاشيه جلسات عمومي محقق مي شود
نه جلسات عمومي و سخنرانيها و بروشورها و بلاكاردها

2- امام جماعت كنفرانس هم كسي باشد كه انقدر از نظر وجهه دييني بالا باشد كه همه به نماز بشت سرش مجاب باشند

3- ضمنا حمد وسوره نماز را هم فصيح و بي غلط بخواند نه مثل بيشتر نمازجماعتهايي كه تلويزيون پخش مي كند كه همه فصاحت عربي ندارد و قواعد تجويد ووو كه در اكثرش نيست و بعضا اغلاط جدي دارند كه حتى بر نواموزان تلاوت و نوجوانان قراء كشور نيز مكشوف است
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

وزارت خارجه آمریکا: جوانان تصاویر رقص خود را بفرستند

پستتوسط pejuhesh232 » يکشنبه آگوست 30, 2015 5:31 pm

برگزاری مسابقه با هدف ترویج سبک زندگی آمریکایی؛

وزارت خارجه آمریکا: جوانان تصاویر رقص خود را بفرستند ما به آنها جایزه می دهیم!


Image

به گزارش خبرنگار جنگ نرم مشرق، وزارت خارجه آمریکا دست به برگزاری رقابتی جهانی به نام «با ما برقص: تکاپو در میان فرهنگ‌ها» زد. در این رقابت از مردم کشورهای مختلف جهان به ویژه جوانان خواسته شده است تا با ارسال فیلم و تصاویر مربوط به رقص‌هایی که در اماکن عمومی یا جمع خانوادگی خود به اجرا درآورده‌اند، در این رقابت شرکت کرده و برنده جایزه شوند.

این مسابقه از 13 سپتامبر الی 25 اکتبر 2011 برگزار شد. آثار ارسالی توسط هیئتی متشکل از اعضای وزارت خارجه آمریکا و سازمان‌های هنری آمریکا مورد بررسی قرار می‌گیرد تا به آنها براساس میزان خلاقیت، تاثیرگذاری، و کیفیت تصاویر امتیاز داده شود.

وزارت خارجه آمریکا سال گذشته نیز دومین فصل از جنبش رقص خود را آغاز نمود و در آن چهار موسسه رقص آمریکایی به 14 کشور مختلف واقع در آفريقا، شرق آسيا، آسياي ميانه، و آسياي غربي اعزام شدند. آمریکا با علم به اینکه 45 درصد جمعیت جهان را جوانان زیر 25 سال تشکیل می‌دهد دست به انجام چنین فعالیت‌هایی در راستای حیازدایی و ترویج سبک زندگی آمریکایی می‌زند.

لازم به یادآوری است که «آن استاک» معاون امور آموزشي و فرهنگي وزير خارجه آمريکا، سال گذشته در کنفرانس سالانه انجمن هنرهاي نمايشي، سخناني در راستاي ديپلماسي فرهنگي ايراد نمود که طي آن، ضمن تاکيد بر اراده آمريکا بر تغيير در روابط مردم جهان، ديپلماسي فرهنگي را کارآمدترين عامل در قدرت هوشمند دانست.

Image

وی تصریح کرده بود که «ديپلماسي فرهنگي، عنصر اساسي سياست خارجي آمريکا است. چيزي که وزير امور خارجه کلينتون از آن با مفهوم قدرت هوشمند ياد مي‌کند. هيچ چيزي در قدرت هوشمند از ديپلماسي فرهنگي کاراتر و هوشمندتر نيست، که با حذف موانع ارتباطي زبانی، راه‌هاي ارتباطي جديدي براي ارتباط سريع و پايدار بوجود مي‌آورد.»

همچنین وزير امور خارجه آمریکا، هیلاری کلينتون، پیش‌تر در مصاحبه‌ای با شبکه خبری سي‌بي‌اس ساندي مورنينگ با تاکید بر فعالیت‌های آمریکا در زمینه‌های فرهنگی و دیپلماسی اظهار کرده بود: «گاهي ممکن است که يک قطعه موسيقي بهتر از يک سخنراني بتواند ارزش‌هاي آمريکايي را انتقال دهد.»
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

پدربزرگ ٣٢ساله ای که ٩ فرزند : من استثنا نیستم، شما استثنایی

پستتوسط pejuhesh232 » چهارشنبه سپتامبر 09, 2015 12:02 am

پدربزرگ ٣٢ساله ای که ٩ فرزند و ٢ داماد دارد؛ مى گويد: من استثنايي نیستم، شماها (كه اينطور نيستيد) استثنایی هستید!


«صدای آمریکا» می‌گوید که «محمد مسلم وافی» موجود عجیبی است. برای ما هم شاید. روحانی ٣٢ ساله‌ای با ٩فرزند و دو داماد که حتی از اعتراض‌های مادر همسرش هم بی‌نصیب نمانده است
نقطه نیوز - «صدای آمریکا» می‌گوید که «محمد مسلم وافی» موجود عجیبی است. برای ما هم شاید. روحانی ٣٢ ساله‌ای با ٩فرزند و دو داماد که حتی از اعتراض‌های مادر همسرش هم بی‌نصیب نمانده است. در همین دو، سه سالی هم که شعار فرزندآوری در صدر سخنان مسئولان بوده، باز هم فضای عمومی کشور با روش و منش او در تعارض است و خودش هم به این امر اعتراف دارد. او اما بی‌توجه به این مسائل، کافی نبودن دو فرزند را سال‌ها پیش فریاد زده است؛ خیلی زودتر از «طرح جامع جمعیت و تعالی خانواده» بهارستانی‌ها.
کمتر هفته‌ای است که سری به مشهد نزند. رد او را ساعتی مانده به پروازش، در یکی از دوره‌های «همسفر تا بهشت» می‌زنیم. کل گفتگو هم در طول مسیرهای او در کوچه‌پس‌کوچه‌های اطراف حرم رقم می‌خورد. گاهی دلش می‌خواهد در مقابل سؤال ما پاسخ‌های خودش را بدهد؛ پاسخی که شاید در نگاه اول ربطی به پرسش نداشته باشد، اما خودش می‌گوید که «حرفه ای مصاحبه» است و می‌د‌اند چطور آخر کار جواب را کف دستمان بگذارد.
در این بین البته، بخش‌هایی از این گفتگو هم جواب‌های وافی به سؤال‌های پرسیده نشده ماست که خود به خود این قدر جذاب هست که نیازی به دستکاری نداشته باشد. در کل توصیه می کنیم تمام متن را تندتر از حد معمول و با شور و هیجان یک طلبه جوان و باسواد بخوانید؛ طلبه جوانی که
حرف های زیادی دارد، اما باید ١۵،١٠ دقیقه دیگر فرودگاه باشد!

Image


شاید برای اولین سؤال عجیب باشد، ولی سؤال اول من، اولین سؤال مردم در مواجهه باشماست. خرجتان را از کجا می آورید؟

بسم ا… الرحمن الرحیم. من خیلی وقت بود دلم گرفته بود که چرا رسانه‌ها یا به بحث کثرت نسل نمی‌پردازند یا وقتی می‌پردازند، بد می‌پردازند؛ یعنی جوری تبلیغ می‌کنند که به‌اصطلاح امروزی‌ها ضد‌تبلیغ است.

حالا همین‌جا یک حاشیه بزنم که انشاا… جزو حاشیه‌های چاپ‌شدنی نباشد. من سر قصه کثرت نسل دو بار تا حالا مجلس شورای اسلامی رفته‌ام، توی دو تا کمیسیون شرکت کرده‌ام. قانونی را می‌خواهند ببرند صحن علنی برای تصویب که به اعتقاد من ضدتبلیغ است؛ یعنی کسانی‌که می‌خواهند این قانون را تصویب کنند… .

منظورتان «طرح جامع جمعیت و تعالی خانواده» است؟
حالا نمی‌دانم همان است یا نه، ولی شاید همان باشد.

طرح جامع جمعیت ۵٠بند است که تعدادی از نماینده‌ها هم آن‌را امضا کرده‌اند.
پس همان طرح است. بعضی از بندهای این طرح نشان می‌دهد کسانی‌که این را نوشته‌اند، متوجه نشده‌اند وقتی ما می‌گوییم کثرت نسل یعنی چی، نگاه کِرمی داشته‌اند؛ نگاه کِرمی فحش نیست. کِرم توی خاک که می‌رود، فقط جلوی خودش را می‌بیند، ولی ما باید از بالا به قضیه نگاه کنیم.

در این پازل بحث کثرت نسل، دقت کنید که می‌گویم «پازل»، باید همه قطعات باید چیده شود. سن ازدواج به‌ وقت خودش، مهریه میزان خودش، جهیزیه اندازه خودش. در این پازل است که یک «وافی» ١٠ تا بچه می آورد و ٣٢ساله است. قطعاً وقتی من ٣٠ساله ازدواج کنم، دومین بچه‌ام که به دنیا بیاید، موهایم ریخته است. در آن پازل این مدل قرار نمی‌گیرد. تمام حرف ما در این پازل این است: خدا از وقتی که ما را خلق کرده است از ما خواسته که طبیعی زندگی کنیم، ولی ما در مدل امروزمان خدا را کنار گذاشته‌ایم.

همین‌جا توی پرانتز بگویم، خیلی‌ها وقتی با ما مصاحبه می‌گیرند ما را به‌عنوان یک سوژه خبری می‌بینند و این اشتباه است. وقتی شدیم سوژه خبری، امروز وافی سوژه است، فردا مهران مدیری، پس‌فردا (اینجا یکی از خواننده‌های لس‌آنجلسی را نام می‌برد که نمی‌شود چاپش کرد!)، پسون‌فردا فیل دریایی فلان‌جا (!)، مردم هم می‌خوانند و تمام، ولی ما این را نمی‌خواهیم. بحث، بحث سوژه خبری نیست، بحث سبک زندگی است، مدل زندگی است.

یک مجری در شبکه۵ که خانوادگی رفته بودیم یک جمله‌ای به این مضمون گفت: «حالا دعوت می‌کنم از یک طلبه استثنایی با ١٠فرزند.» من هم تا نشستم بعد‌از بسم‌ا… بلافاصله گفتم: «آقای مجری شما چندتا بچه داری؟» گفت: «دوتا.» گفتم: «بسم ا… الرحمن الرحیم. بینندگان عزیز شما آقای مقدم را می‌بینید، یک آدم کاملاً استثنایی.» گفت: «چرا این حرف را می‌زنید؟» گفتم: «تو استثنایی هستی که دو تا بچه داری. چطور شد که وافی که طبیعی زندگی کرد و ٩فرزند داشت، شد استثنایی، ولی همه مردم که یکی، دو تا دارند شدند عادی؟»

طبیعی زندگی‌کردن یعنی طبق فرمول زندگی‌کردن. در فرمول اسلام سن ازدواج مشخص شده است؛ «یَبلُغُ الحُلُم». امام‌صادق(ع) می‌فرمایند یکی از وظایف پدر درقبال پسرش این است که وقتی به «یَبلُغُ الحُلُم» رسید یعنی وقتی چهارده، پانزده‌ساله شد برایش زن بگیرد. امام‌سجاد(ع) می‌فرمایند اگر زن نگرفت و پسر گناه کرد، گناهش به گردن باباست. حتی برای سن ازدواج دختر هم کد داده‌اند.

البته من دو تا از دخترهایم را عروس کرده‌ام؛ یعنی دو تا جهیزیه داده‌ام. ممکن است خواننده‌ای که این متن را می‌خواند، بگوید: «حاج‌آقا! شیر نفت و شرکت فلان و…» ولی این‌ها فرافکنی است. فرافکنی نکنیم. تقصیرها را تقسیم کنیم. در بحث کثرت نسل دولت مقصر بوده است. روحانیت و حوزه‌ها مقصر بوده‌اند. همه ما مقصر بوده‌ایم. الان رسیده‌ایم به اینجا که وقتی وافی مصاحبه می‌کند می‌گویند ببینید زندگی‌اش چطور است؟ خرجش را از کجا می‌آورد؟

بسم ا… الرحمن الرحیم. بنده محمدمسلم وافی، ٣٢‌ساله‌ام. ١٨سال است در حوزه علمیه قم درس می‌خوانم. خداوند متعال ۶ دختر و ۴پسر به بنده داده است. دو تا از دخترهایم ازدواج کرده‌اند. دو تا داماد دارم. یک داماد ١٩ساله و یک داماد ١٧ساله. عرض بنده این است که وقتی وارد خانه وافی می‌شوی…. حالا می‌خواهم به سؤال شما برسم. خودم هم این کاره‌ام در مصاحبه. سؤال شما درباره خرج است.

ای ملت! امروز خرج مردم زیاد نیست. بَرج مردم زیاد است. بیایید دستتان را بگیرم ببرم در خانه‌های مردم. اصرار بر LCD، اصرار بر گوشی‌های لمسی، اصرار بر اینکه مدرسه را غیرانتفاعی انتخاب کنند؛ بعد باید پول سرویس بدهند؛ بعد باید پول توجیبی بدهند. این‌ها را ما نداریم.

حالا می‌گویند حاج‌آقا، تو که بچه را مدرسه غیرانتفاعی نمی‌فرستی بی‌ادب تربیت نمی‌شود؟ یکی از نکاتی که خانواده‌ها توجه ندارند این است که این رفاهی که مردم در اختیار بچه‌هایشان قرار می‌دهند، خودش از عوامل ضدتربیتی است. بیشتر کسانی‌که می‌آیند پیش ما برای مشاوره می‌گویند «حاج‌آقا! ما مشکل داریم. تربیت سخت است». می‌پرسم «چند تا بچه دارید؟»، می‌گویند: «دو تا».

خلاصه اینکه مردم برجشان زیاد است.

ما جهیزیه می‌خریم، مردم هم جهیزیه می‌خرند. مطهره‌خانم، دختر اولمان وقتی می‌خواستیم برایش جهیزیه بخریم، رفتیم رسیدیم به چرخ خیاطی، گفت: «من نمی‌خواهم» گفتم: «بابا، ٢٠٠تومن است». گفت: «من خیاطی بلد نیستم.» حالا می‌گویند: «حاج‌آقا، چون دخترت بچه بوده نمی‌فهمیده. بذار ٢٠سالش بشود، بعد می‌فهمد سرش کلاه رفته.» من این را قبول ندارم .

حالا البته یک چیزهایی هم هست که شاید باورتان نشود، اشکالی ندارد بگویم بیایید قم ببینید. ما هنوزم که هنوز است بعد از سال‌ها در قم مستأجریم؛ البته مسکن مهر ثبت‌نام کردیم، ولی حالا داستان دارد…بگذریم.

البته دو سال است احمدی‌نژاد یک آب‌باریکه‌ای برایمان وصل کرده است به‌نام یارانه‌. تیکه‌ای هم که به ما می‌اندازند، این است که «حاج‌آقا! خوش‌به‌حالتان. یارانه خوب می‌گیرید.» حالا من هم می‌گویم که دو سال پیش که از یارانه خبری نبود. تازه این دولت هم ممکن است حذفش کند.
غیر از یارانه، طلبه‌ها حقوق دریافت نمی‌کنند. شهریه مختصری می‌گیرند که بین چهارصد تا چهارصد‌و‌پنجاه تومان متغیر است. بنده مسئول گروه روایت‌گران نور هم هستم. تبلیغ‌های جهادی می‌رویم. در کل این مدتی که مشهد بودیم ٣٠‌مسجد رفتیم، فقط یکی‌شان ٨٠‌تومان داد؛ یعنی می‌خواهم بگویم خبری نیست. چون گروه جهادی هستیم و طلبه باید هم این‌طور باشد. این را گفتم که خواننده‌ها نگویند هر منبری که می‌رویم دو میلیون، سه‌ میلیون.

اجازه بدهید من به‌عنوان مخاطب قبول نکنم و دوباره بپرسم که خرجتان را از کجا می‌آورید؟

البته من خودم دوست دارم که شما نماینده مخالفان باشید.
این همان قطعه پازلی است که بنده گفتم. در پازل ما همه‌چیز باید مدلش اسلامی باشد، حتی اقتصادش، ولی ما خدا را از مدلمان بیرون گذاشته‌ایم.

تا دو دهه اخیر بیشتر خانواده‌ها در کشور ما بیش‌از پنج، شش بچه داشتند، حالا چرا الان آقای وافی به‌خاطر بچه‌هایش به سوژه ویژه رسانه‌ها تبدیل می‌شود؟
برای اینکه ٢٢سال روی پاک‌کن هم نوشتند: «فرزند کمتر، زندگی بهتر». سوژه خبری کیلویی چند است؟ اتفاقاً من توقع دارم توی جمع‌ها همه من را با لنگ کفش بزنند. مردم می‌گویند: «ما توی دوتاش موندیم»، ولی من چه جوابی می‌دهم؟ می‌گویم: «چون دو تا دارید، توش موندین». در اینجا دو تا نظریه وجود دارد؛ یکی اینکه می‌گوید چون گرفتارم وام می‌گیرم؛ یکی اینکه ما می‌گوییم: چون وام می‌گیری گرفتاری.

مردم همه توی تربیت بچه‌هایشان مانده‌اند. حوزه‌های علمیه هم خوابند. سازمان تبلیغات خواب است.

در دیداری اتفاقی که با آقای رئیس‌جمهور داشتم، به ایشان گفتم: «چرا با وجود تأکید رهبر انقلاب، حتی یک بند برای افزایش نسل در بودجه ٩٣ در نظر گرفته نشده است؟» ایشان گفتند: «چون پول نداشته‌ایم، نگذاشته‌ایم.» بنده پاسخ دادم: «چون نگذاشته‌اید، پول ندارید.»

همین روزنامه شهرآرای شما خواب است. یک ستون به بنده بدهید من تا ۵٠ قسمت فقط چگونگی تربیت بچه را بنویسم. الان سه‌سال‌و‌نیم است هر هفته، چهارشنبه‌ها ساعت یک‌ربع‌به‌١٠ تا ١٠‌صبح در رادیو معارف پخش زنده برنامه دارم. راه‌های ایجاد خودکنترلی در بچه‌ها. ما اعتقاد داریم اگر بچه را خودکنترل بار بیاوریم، مشکلی پیش نمی‌آید. شهرآرا یک ستون به من بدهد، استدلالی و با منبع علمی بحث کنیم؛ احساسی برخورد نکنیم.

من سوژه‌شدن خودم را طبیعی می‌دانم. حالا البته یکی از مشکلات این است که تا می‌خواهیم سوژه خبری شویم، خانواده می‌ترسند. سخت هم هست. چندین بار این آقای ضیا زنگ زد که برویم ویتامین‌٣، نرفتیم. چون مجری‌اش این‌کاره نبود و خراب می‌کرد؛ البته فیلم زندگی ما را هم که خانم نامداری ساخته، بارها از تلویزیون پخش شده است. همان فیلم هم در جشنواره عمار در بخش روحانیت اول شد.

یک فیلم هم دارم که زندگی ما را در شبکه صدای آمریکا گذاشته‌اند و له کرده‌اند. آن‌ها فهمیده‌اند که قضیه چه چیزی است، ولی مسئولان ما خوابند.
مدتی پیش هم از روزنامه آفتاب یزد زنگ زدند. خبرنگارش هی مرتب می‌گفت: «حاج‌آقا! چرا اصول‌گراها از زندگی شما حمایت می‌کنند؟» گفتم: «چه ربطی به اصول‌گراها دارد؟» سؤالاتش برای ضربه‌فنی بود.

حالا البته شاید برای شما ساده است؛ چون هیچ‌وقت خانه نیستید، ولی حتماً سختی‌های زیادی برای همسرتان دارد؟

اتفاقاً حرف من این است که در خانواده پرجمعیت بار تربیتی تا حد زیادی از روی دوش مادر و پدر برداشته می‌شود. بچه‌ها خودشان، خودشان را بزرگ می‌کنند. الان چون چند روزی به تولد بچه دهم مانده است، خانمم را همراه خودم نمی‌آورم، ولی تا سه، چهار ماه پیش با خانمم دوتایی مسافرت می‌رفتیم. بچه‌ها خودشان خانه را می‌چرخانند.

مهدی مسئول خرید است. مهدیه مسئول آشپزی است. اینکه می‌گویم رؤیا نیست. در زندگی‌های پرجمعیت مسئولیت‌ها تقسیم می‌شود. حالا مگر چه میهمانی بیاید که خانمم آشپزی کند؛ البته نه اینکه خاله بازی است؛ بچه‌ها به مرور زمان کارشان را یاد گرفته‌اند. در همین مستند «به رنگ زندگی» جایگاه بچه‌ها خوب مشخص شده است.

البته سختی‌هایی هم هست. یکی از سختی‌ها این است که وقتی بچه‌ها مریض می‌شوند، همه با هم مریض می‌شوند. یکهو پنج تا از بچه‌ها با هم مریض می‌شوند.

پنج، شش تا از بچه‌های ما هم بیمه نیستند. البته مجلس اعلام کرد که می‌توانید بیمه کنید، رفتم تأمین اجتماعی، گفتند چون تا حالا بیمه نکرده‌ای، باید ٧٠٠هزار تومان جریمه پرداخت کنی تا بیمه کنیم. می‌گویم: «خودتان بیمه نکردید.» بدنیست مردم این‌ها را بدانند، که با خودشان فکر نکنند دولت دارد برای هر بچه به ما سکه می‌دهد.

الان پوتین اعلام کرده است که اگر کسی در روسیه بیش‌از چهار تا بچه به‌دنیا بیاورد، تا ١٠‌سال خانه رایگان در اختیارش می‌گذارند. مرکل هم گفته است در خانواده‌هایی که بیش‌از چهار بچه دارند، به هر بچه ماهیانه دوهزارو۴٠٠یورو جایزه می‌دهند. مسئولان ما هم اعلام کرده‌اند که یوزپلنگ‌های بیابان‌های یزد بیمه هستند، بچه‌های وافی نه! این نگاه‌های کِرمی مسئولان درباره این مسئله است.

برای رسیدگی به فرزندان وقت کم نمی‌آورید؟
وقت یک کالا نیست که قابل تقسیم بین فرزندان باشد؛ مهم این است که فرزند متوجه شود اگر هم والدین، تنها چند دقیقه برایشان وقت می‌گذارند، آن وقت، مفید است .در روزهای هفته، به‌نوبت به همه بچه‌ها رسیدگی می‌کنیم و تاکنون در این زمینه مشکلی نداشته‌ایم؛ ضمن‌این‌که همه بچه‌ها در رشته‌های مختلف ورزشی، هنری و درسی جزو ممتازهای شهر و استان هستند. پدر بچه ها هم هفت،هشت سال است از برترین های حوزه علمیه است.

اگر موافقید برویم سراغ نگاه مردم. آن ها بیشتر چه برخوردهایی با این موضوع دارند؟
بیشتر حرف‌ها اقتصادی است، ولی متدین‌ها چون خجالت می‌کشند بحث اقتصادی کنند و تا بگویند، ما می‌گوییم «خدا روزی می‌دهد»، بیشتر بحث را می‌برند به‌سمت تربیتی. اصل حرفشان اقتصادی است، اما بهانه تربیتی می‌آورند.

جواب این دو تا را دادم، ولی حرف من این است که باید طبیعی زندگی کنیم؛ یعنی بفهمیم که مخالفت با زندگی طبیعی برای خودمان ضرر دارد؛ بفهمیم که زایمان برای زن خاصیت دارد؛ یعنی بفهمیم وقتی خدا حکیم است می‌توانست زن را طوری خلق کند که پنج سال یک بار فرزند بیاورد. یا نه، دستوری دراین‌باره بدهد؛ البته این بحث درون‌دینی است.

جواب علمی و برون دینی اش هم این است که آلمانی‌ها بعد‌از سال‌ها تحقیق، که البته صداوسیمای ما ٢٢‌سال سانسور می‌کرد، می‌گویند که زایمان‌های متعدد برای زن فواید دارد. چون ما خدا را که قبول نداریم، برای همین می‌گویم علمی ثابت شده است. یعنی اگر ضرری می داشت باید با آن مواجه می شدیم، ولی الان همسر من کاملاً سالم است.

حالا شاید با فضایی که درباره فرزندآوری ایجاد شده است، ترکش‌های بیشتری هم از سمت مخالفان به شما می‌خورد.

نه، قبلاً سخت‌تر بود. الان راحت‌تر هستیم. یک زمانی حتی طلبه‌ها طعنه می‌زدند؛ البته الان یک مقدار محیط را تبدیل به محیط بسته کرده‌اند. به‌نظرم این اشتباه است. صداوسیما باید شرایطی را فراهم کند که مخالف حرفش را درباره افزایش نسل بزند؛ یعنی سریع انگ نزنند که طرف درمقابل صحبت رهبری ایستاده است.

یکی از الزماتی که برای فرزندآوری گفتید، ازدواج در سن کم است. با توجه به تجربه ازدواج خود و دو فرزندتان، چگونه می‌شود در سن کم ازدواجی موفق داشت؟

ما در سیستم دیگری ازدواج کردیم، اما اکنون جامعه ما با مدل دیگری ازدواج می‌کند و حتی ازدواج‌های دانشجویی نیز بهنگام نیست؛ چون در خوشبینانه‌ترین حالت، دانشجویان در سن بیش‌از ٢٣سالگی ازدواج کرده و بخش مهمی از لذت‌های زندگی مشترک را از دست می‌دهند.
پدرم می‌گفت: «یا باید مغنی بخوانید یا جبهه بروید یا ١۵سالتان تمام شود که بتوانید ازدواج کنید.» وقتی ١۵ساله شدم، طلبه بودم؛ پدرم فهرستی از دختران فامیل را نشانم داد و به خواستگاری همه آن‌ها رفتیم، اما هیچ‌یک قبول نکردند؛ نه به‌دلیل سن کم من، بلکه به‌خاطر مهریه کم. تاجایی‌که اطلاع دارم، گزینه‌های آن فهرست هنوز هم ازدواج نکرده‌اند.

این‌که ازدواج پسر ١۵ساله برای والدین امروز تعجب‌برانگیز و ناممکن به‌نظر می‌رسد، به‌خاطر این است که با مدل اشتباه بزرگ شده‌اند که فرزندانی مسؤلیت‌پذیر را پرورش نمی‌دهد؛ درحالی‌که در مدل اسلامی، فرزند در هر برهه از زندگی دقیقا می‌داند چه مسؤلیت و برنامه‌ای دارد.
مسعود نبی دوست

منبع: شهرآرا
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

بعدي

بازگشت به آلوده شناسى


cron
Aelaa.Net