آلودگي رسانه اى

مديران انجمن: najm134, najm134, najm134

مسابقه خندانده شو با ترويج و عادي سازي الفاظ مستهجن

پستتوسط pejuhesh232 » جمعه ژوئن 30, 2017 5:40 pm

مسابقه خندانده شو با ترويج و عادي سازي الفاظ مستهجن


مسابقه«خنداننده‌شو» از رامبد جوان است.
این برنامه شب گذشته در مرحله دوم «خنداننده‌شو» از کلماتی استفاده کرد که شاید بتوان آنها را تنها در تئاترهای آزاد پیدا کرد.
تئاترهایی که همه کاری انجام می‌دهند تا مخاطبشان بخند (بعضاً کارهای خلاف ادب).
این روزهای «خندوانه» با نهادیه شدن مدیاکراسی(رسانه سالاری)، فرهنگی را از طریق آنتن تلویزیون به مخاطبان حقنه می‌کند که ناهنجاری‌هایی را به دنبال دارد.
ناهنجاری‌هایی که اولین آن عادی شدن استفاده از کلمات نامناسب بین افراد است که این روزها بسیار شاهد آن هستیم. بعضی سوژه‌ها فی‌الذاته پتانسیل خنداندن دارند و راحت‌ترین کار برای جذب مخاطب به خنده واداشتن او پرداخت به همین سوژه‌هاست
اما هنر آنجایی نمود پیدا می کند که بتوان در قالب طنز نقد کرد و بیان نظر داشت تا بدنبال این لبخند تلخند فکری در مخاطب ایجاد کرد.

قسمتی از برنامه «خندوانه» که در شامگاه ششم تیر‌ماه از تلویزیون پخش شد با اعتراض‌های زیادی از سوی مخاطبان تلویزیون روبه‌رو شد.

به گزارش روزنامه جوان، به کارگيری الفاظ نامناسب، توهين‌آميز و دستاويز قرار دادن هر چيزی حتی محتويات توالت برای خنداندن باعث شد کاربران شبکه‌هاي اجتماعی نسبت به اين برنامه واکنش نشان دهند.

تلاش روزنامه جوان برای پاسخگويی مدير شبکه نسيم درباره محتوای نامناسب برنامه خندوانه با پاسخگو نبودن وی همراه بود. در عوض يکي از افراد مطلع، اطلاعاتی را درباره اين برنامه در اختيار ما قرار داد. از جمله اين‌که شنيده شده حامی اصلي پخش برنامه «خندوانه» خود شخص رئيس رسانه ملی است و همين موضوع حاشيه امنی را برای اين برنامه به وجود آورده است و با وجود مميزی‌های زياد هنوز هم «خندوانه» به خاطر اسپانسری که دارد از شبکه نسيم پخش می‌شود، اما هيچ‌کس زمان پايان پخش آن را به خوبی نمی‌داند!

خنداننده‌شو و توهين به بازيکن تيم ملی

مسابقه استندآپ کمدی برنامه «خندوانه» اين شب‌ها وارد مرحله دوم اجرا شده است. سه‌شنبه شب چند اجراکننده به روي استيج خندوانه رفتند و اجرای برنامه کردند. دو نفر از چهره‌های حاضر در اين بخش پيش از اين نام‌های امپراتور کوزکو و شيخ حسين در فضاي شبکه‌های مجازی مانند اينستاگرام فعاليت داشته‌اند و استندآپ‌های‌شان را منتشر می‌کردند که اغلب موارد دارای کلمات رکيک و نامناسب براي رده سنی غيربزرگسال بود. حالا اين دو نفر با نام‌های اصلي‌شان يعني سيده‌زينب موسوی و حسين شاهرخ‌نيا در برنامه حاضرند. در اجرای سه‌شنبه، موسوی درباره نامگذاری گفت و به نام‌های مشهوری که با هم می‌آيند، اشاره کرد و مصداق آن را نام شيث و نصرتی گفت که يادآور اتفاق غيراخلاقی در زمين فوتبال است.

وي در بخش انتهايی به نام‌هایی که برگرفته از شغل افراد است، اشاره كرد: «شما يک نفر را ببينيد فاميلي‌اش آهنگر باشد، يعني پدربزرگش آهنگر بوده يا اگر کسی را ببينيد که فاميلي‌اش قناد است يعنی پدربزرگش قناد بوده، فقط من نمي‌دانم پدربزرگ سوشا مکانی چه کاره بوده؟» رامبد جوان هم که به عنوان داور خنداننده‌شو حضور داشت، گفت هيچ مشکلی با اين اجرا ندارد! توجه كنيد كه اين ادبيات از تلويزيون جمهوری اسلامی در حال پخش بوده نه خدايی نكرده شبكه‌های ماهواره‌ای!

جالب اينجاست كه شقايق دهقان، داور و مربی زينب موسوی هم گفت که بسياری از بخش‌ها برای اينکه به کسی بر نخورد حذف شده است!

يکی ديگر از استندآپ‌هايی که در ششم تير برگزار شد، اجرای بهزاد قديانلو بود که در آن از زبان يک گوسفند به اجراي برنامه پرداخت و اداي برخی از نامزدهاي انتخابات رياست جمهوری را درآورد و بعد از سؤال کردن از حضار يکی گفت اينو چی می‌گی؟! در اينجا به وضوح به يكی از كانديداهای رياست جمهوری توهين شد و همه هم خنديدند!

فرهان معين هم ديگر شرکت‌کننده‌ای بود که درباره قطعی آب صحبت کرد و در آن خواست که اگر آب قطع بود مردم توالت نرن و تکرار کرد که با گوشی موبايل توالت نرين، آقا نرين!

متأسفانه الفاظی از اين دست در اجراهای خنداننده‌شو برنامه «خندوانه» زياد است. روزنامه جوان تلاش کرد درباره اين حجم از به کار‌گيری الفاظ نامناسب در برنامه «خندوانه» با محمد احسانی، مدير شبکه نسيم گفت‌و‌گو کند که به‌رغم تلاش زياد احساني حاضر به پاسخگويی نشد، اما منابع خبري رزونامه جوان درباره حجم بالای مميزی برنامه «خندوانه» می‌گويند که در حد خيلي زياد است. برخی از تفاوت‌های پخش اصلی برنامه «خندوانه» و پخش تکرار آن اين است که مميزان شبکه علاوه بر چک کردن متن‌ها و اجراها گاهی اوقات متوجه می‌شوند که اجراکننده استندآپ کمدی بخش‌هايی را در زمان اجرا اضافه کرده‌اند. از سوي شبکه نسيم هم يک ناظر در محل پخش برنامه حضور دارد و بسياری از موارد را وی با مميزی که در سر صحنه انجام می‌دهد اجازه انتشار نمی‌دهد! و پيش آمده که علاوه بر حذف دستور ضبط مجدد بخش‌هايی از برنامه توسط ناظر شبکه داده می‌شود.

با وجود اين هنوز هم شاهد اصرار شرکت‌کنندگان به استفاده از الفاظ نامناسب در اجرای برنامه هستيم. از جمله دلايلی که اجراهای مسابقه خنداننده‌شو با وجود ايرادات زياد هنوز پخش می‌شود اين است که اين برنامه به صورت مسابقه‌ای اجرا می‌شود و شبکه نمی‌تواند اجرای يک استندآپ کمدی را به طور کامل حذف کند! با وجود اين در هر جلسه بيش از چند دقيقه از برنامه به دليل محتوای نامناسب اجازه پخش پيدا نمی‌کند!

بعد از جناب‌خان «خندوانه» يک شوخی بود!

اگر قرار بود موفقيت برنامه «خندوانه» به «ما خيلي خوبيم» گفتن‌های رامبد جوان باشد، پس تا امروز هم بايد اين موفقيت ادامه داشت چون رامبد عادت کرده که در طول برنامه چندين بار از حضار برنامه بخواهد بی‌دليل بگويند که «ما خيلی خوبيم»، «ماشاءالله به ما...» و از اين نوع جملات که به بخشي از شناسنامه «خندوانه» تبديل شده است يا اگر قرار بود برنامه «خندوانه» با حضور نيما شعبان‌نژاد که در حضور جناب خان کاملاً محو شده بود، موفق می‌شد که پيش از آمدن جناب‌خان بايد اين اتفاق می‌افتاد. نيما در سری جديد چند کاراکتر را در برنامه اجرا می‌کند که هيچ‌کدام هم موفق نيستند! رامبد برای جبران شکست نداشتن جناب خان، چهار عروسک را به برنامه آورد که تنها موفقيت‌شان بازسازی يک کليپ در فضای مجازي بود که به «عروس خجالتی» يا «عروس جنجالی» معروف شده است. اين عروس‌ها که مسئوليت صداپيشگي مدام از آنها با يکی از موفق‌ترين صداپيشه‌های صداوسيما بود، خيلی زود به عنوان پروژه‌ای شکست خورده از برنامه حذف شدند.

برنامه‌ای با تهيه‌کننده چند شغله!

زمانی محمدرضا شهيدی‌فر، مجری و برنامه‌ساز موفق تلويزيون در پشت صحنه «خندوانه» حضور داشت، ايده می‌داد و برنامه را سرپا نگه داشته بود. مدتی است شهيدی‌فر ارتباط خود را با «خندوانه» قطع کرده، از فصل چهارم هم تهيه‌کننده برنامه عوض شد و سيدعلي احمدی مديرعامل مؤسسه تصوير شهر که همزمان دبيری جشنواره فيلم شهر را نيز بر عهده دارد تهيه‌کننده برنامه «خندوانه» شده است. تهيه‌کننده چندشغله «خندوانه» چقدر می‌تواند بر آنچه در اين برنامه می‌گذرد، نظارت داشته باشد؟!

استفاده شخصی از رسانه ملی!

رامبد جوان چند روز بعد از توهين به خبرنگاران و صفر کشکولی، بازيگر پيشکسوت سينما و تلويزيون، وی را به برنامه «خندوانه» دعوت کرد. جالب اينجاست که دعوت از صفر کشکولی با اطلاع شبکه نسيم نبوده و بعد که مديران شبکه دليل اين دعوت را جويا می‌شوند رامبد جوان برايشان از دليل دعوت و عذرخواهی می‌گويد و شبکه نسيم هم به دليل اينکه عذرخواهی کردن فرهنگ پسنديده‌ای است! با اين کار موافقت کرده‌ است.

جالب اينجاست که رامبد جوان پيش از دعوت از صفر کشکولی و در برنامه‌ای که به مناسبت عذرخواهی از اين بازيگر اجرا شده بود، از اينکه خبرنگاران به بهناز جعفری گفته‌اند اگر ما نبوديم بهناز جعفری، بهناز جعفری نمي‌شد، انتقاد کرد اما در روزی که مجريان راديو و تلويزيون به ديدار رئيس رسانه ملی رفته بودند در حضور علی‌عسگري گفت: اگر ما نباشيم اين سازمان به جز يک ساختمان ارزش ديگري ندارد! بعد هم برای نشان دادن ارادتش به رئيس سازمان صداوسيما با وی يک عکس سلفي گرفت و رفت.

اگراو حرفی در فضای مجازی زده که شائبه توهین دارد باید در همان فضای مجازی عذرخواهی کند نه اینکه شبکه نسیم را تا حد شبکه خصوصی و شخصی خود تنزل داده و از آن برای عذرخواهی اش بهره برداری کند.
گروه فرهنگی صراط - رامبد جوان در برنامه دیشب خندوانه با دعوت از صفر کشکولی، تلاش کرد تا توهینی که در روزهای گذشته به او شده بود را از دلش بیرون آورد.

Image

به گزارش صراط، ماجرا از این قرار است که پس از درگیری چند روز قبل بهناز جعفری با برخی خبرنگاران در نشست خبری سریال "زیر پای مادر"، رامبد جوان به حمایت از این بازیگر زن به پا خاست و یک فایل صوتی از او منتشر شد که در بخشی از آن با گفتن این جمله با لحنی تحقیرآمیز که "به ايشان گفته‌اند اگر بچه‌هاي رسانه نبودند شما الان بهناز جعفري نبوديد... بله ممکن بود يهو مثلا صفر کشکولي از آب درآيد خانم جعفري" شائبه توهین به صفر کشکولی را کلید زد.

صفر کشکولی هم در واکنش گفت که در این باره سکوت میکنم و قضاوت را به مردم می سپارم.
پس از این ماجرا، رامبد جوان از کشکولی دعوت کرد و در برنامه خندوانه با تعظیم کردن و حرکات اغراق آمیز از او عذرخواهی کرد و سرانجام اشک او را هم درآورد. جوان البته از موضع خود هم کوتاه نیامد و چند متلک دیگر هم بار خبرنگاران کرد.

فارغ از اینکه در دعوای بهناز جعفری با یک خبرنگار، حق با چه کسی بوده و گذشته از این موضوع که لحن رامبد جوان درمورد صفر کشکولی توهین آمیز بوده یا خیر، سوالی که وجود دارد این است که چرا رامبد جوان از آنتن تلویزیون استفاده شخصی می کند؟

اگراو حرفی در فضای مجازی زده که شائبه توهین دارد باید در همان فضای مجازی عذرخواهی کند نه اینکه شبکه نسیم را تا حد شبکه خصوصی و شخصی خود تنزل داده و از آن برای عذرخواهی اش بهره برداری کند.

آیا صداوسیما به دیگر مجریان و تهیه کنندگان خود هم اجازه می دهد تا این حد از آنتن تلویزیون استفاده شخصی کرده و دغدغه و مشکل خود را به عامه مردم تسری دهند و حل آن را مسئله مردم بدانند؟
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

موانع سریال حضرت موسی (علیه السلام)

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه جولاي 15, 2017 11:12 pm

موانع سریال حضرت موسی (علیه السلام)
مشکل آقایان با معجزات حضرت موسی(علیه السلام) است!


نقش و کار‌کرد سریال‌های فاخر تلویزیونی از جمله واقعیت‌های رسانه‌ای است که به سادگی نمی‌توان از کنار آن عبور کرد. هم اکنون در بسیاری از کشور‌های جهان و شبکه‌های بزرگ تلویزیونی سریال‌ها از یک کالای صرفاً تجاری یا سرگرم‌کننده فراتر رفته و به ابزار‌هایی برای انتشار و آموزش سبک زندگی و مکاتب فکری و حتی قرائت‌های خاص تاریخی تبدیل شده‌اند.

صراط: نقش و کار‌کرد سریال‌های فاخر تلویزیونی از جمله واقعیت‌های رسانه‌ای است که به سادگی نمی‌توان از کنار آن عبور کرد. هم اکنون در بسیاری از کشور‌های جهان و شبکه‌های بزرگ تلویزیونی سریال‌ها از یک کالای صرفاً تجاری یا سرگرم‌کننده فراتر رفته و به ابزار‌هایی برای انتشار و آموزش سبک زندگی و مکاتب فکری و حتی قرائت‌های خاص تاریخی تبدیل شده‌اند.

به گزارش جوان، اگر چه در کشور ما طی یک دهه گذشته سریال‌های فاخری همچون «‌مختار نامه» و «یوسف پیامبر» تولید و پخش شده و گستره مخاطبان آنها از مرز‌ها هم عبور کرده است، اما ظاهراً هنوز هم ضرورت ساخت و حمایت از اینگونه آثار دینی و قرآنی، در ذهن بسیاری از متولیان فرهنگی و رسانه‌ای ما از جایگاه شایسته‌ای برخوردار نیست. سریال «یوسف پیامبر» به کارگردانی مرحوم فرج‌الله سلحشور بار‌ها از شبکه‌های تلویزیونی کشور‌های اسلامی و برخی کشور‌های غیر‌اسلامی پخش شده است و حتی به گفته بسیاری از کارشناسان این سریال روی فضای بیداری اسلامی در آن کشور‌ها هم تأثیر‌گذار بوده است، اما با وجود چنین اهمیت و تجربیاتی، ساخت سریال«موسی کلیم الله(ع)» آخرین فیلمنامه مرحوم سلحشور، همچنان با موانع و مشکلات عدیده‌ای رو به‌رو است. در گفت‌وگو با فرزند فرج‌الله سلحشور به باز‌خوانی ویژگی‌های این سریال عظیم قرآنی و موانعی که هم اینک پیش روی آن قرار گرفته است، پرداخته‌ایم.

حجت‌الاسلام و‌المسلمین بصیر سلحشور که از کودکی در کنار پدر و حتی با حضور در برخی آثار او، تجربیات عملی فراوانی در زمینه سریال‌های قرآنی کسب کرده است، در حوزه علمیه هم ضمن پژوهش و تألیف در متون دینی و قرآنی، به تحصیل و تبلیغ اشتغال دارد. گفت‌وگوی ما با او پیش‌روی شماست.

با مقدمه نسبتاً مبسوطی که درباره ضرورت پرداختن به جاذبه هنری قرآن و توجه به سریال‌های قرآنی اشاره کردید، می‌خواهیم به فیلمنامه سریال موسی(ع) اشاره کنیم، اما قبل از آن مایلیم که جنابعالی هم به عنوان فرزند مرحوم سلحشور که سال‌ها به طور عملی و عینی در محضر ایشان کسب تجربه کرده‌اید و هم به عنوان یک کارشناس قرآنی و پژوهشگر علوم دینی، نگاه کار‌شناسانه خودتان را نسبت به ویژگی‌ها و تفاوت‌های این دو سریال بیان کنید.

Image

داستان‌های قرآنی در اهمیت فرقی با یکدیگر ندارند. البته مفسرین این بیان را دارند که بهترین نوع قصه‌گویی در داستان حضرت یوسف است که به «احسن القصص» هم تعبیر شده است. تفاوت داستان یوسف(ع) با موسی(ع) در قرآن، در حجم داستان است به گونه‌ای که بیشتر از هزار آیه یعنی حدود یک ششم قرآن به موسی و قوم بنی اسرائیل اختصاص دارد که خود این مطلب به تنهایی از ویژگی‌های زندگانی حضرت موسی حکایت دارد و طبیعتاً حساسیت‌ها و جذابیت‌های فیلمنامه و سریال را هم نمایان می‌کند. داستان حضرت یوسف دارای اهمیت‌ها و جذابیت‌هایی است که در داستان مشاهده کردیم و داستان حضرت موسی هم اهمیت‌های خاص خودش را دارد ولی حجم دوکار به هیچ وجه با یکدیگر قابل مقایسه نیست. یعنی اگر داستان حضرت یوسف(ع) 10 نکته کلیدی برای بیان داشته باشد، داستان موسی بالغ بر یکصد نکته دارد و به همین نسبت حجم مسائل و اتفاقاتی که در فیلمنامه موسی وارد می‌شود، واقعاً قابل قیاس با هیچ یک از داستان‌های دیگر قرآنی و حتی سریال یوسف پیامبر هم نیست. از پر اهمیت‌ترین و مهم‌ترین اتفاقات تاریخ، اتفاقاتی است که پیرامون قوم بنی‌اسرائیل و حضرت موسی در جریان بوده است. ما در این سریال عظیم قرآنی و تاریخی، از توحید، نبوت و عصمت انبیا گرفته تا مقوله امامت و بحث انتظار هم مطلب داریم. درباره مبارزه با بی‌دینی و فرهنگ صهیونیستی، مبارزه با مادی‌گری و شیطان‌پرستی و خیلی مطالب موشکافانه دیگر، بر مبنای همین تعالیم قرآن و تفاسیر مربوطه، در این فیلمنامه صحبت شده است. این فیلمنامه محصول سال‌ها تلاش شبانه‌روزی پدرم به همراه یک تیم قوی از نویسندگان، پژوهشگران و کارشناسان علوم قرآنی است که با مشاورت دینی حجت‌الاسلام و‌المسلمین مهدی طائب شکل گرفته است. در اهمیت و جایگاه سریال حضرت موسی همین بس که‌ هالیوود و سایر مراکز فیلمسازی دنیا در کشور‌های مختلف غربی، بالغ بر 70 فیلم سینمایی، سریال یا انیمیشن درباره این داستان ساخته‌اند و حرف‌ها و برداشت‌های خود را مطرح کرده‌اند.

فیلمنامه سریال موسی کلیم الله(ع) محصول قلم و پژوهش کارگردانی است که سریال موفق و جهانی یوسف پیامبر را در کارنامه دارد. این مسئله نشان می‌دهد که مرحوم سلحشور با تجربیاتی بیشتر و درک بهتر از نیاز‌ها و واقعیت‌های جهانی اقدام به نگارش فیلمنامه موسی(ع) نموده است. با وجود تشنگی بشریت نسبت به درک مفاهیم و تعالیم قرآنی و ضرورت حمایت از اینگونه تولیدات، لطفاً بفرمایید مسئله ساخت این سریال هم اینک در چه مرحله‌ای قرار دارد؟

پاسخ به پرسش شما قدری به تأمل و توضیح بیشتری نیاز دارد. حجت‌الاسلام مهدی طائب را اگر چه به عنوان یک چهره سیاسی می‌شناسند، اما واقعیت این است که ایشان بخش زیادی از عمر خویش را صرف متون دینی از جمله تحقیق روی داستان حضرت موسی(ع) و قوم بنی اسرائیل معطوف کرده و تحقیقات دامنه‌داری را در این زمینه به ثمر رسانده است. حدود 15 سال پیش و برای اولین بار با پدرم نزد ایشان مراجعه کردیم و از ایشان خواستیم مشاورت مذهبی این سریال را بر عهده بگیرند و در کنار این کار قرآنی باشند. ایشان در جلسه اول ضمن اینکه نکات قابل تأملی را بیان کردند، رو به پدرم گفتند: «‌آقای سلحشور‌! من تا جایی که بتوانم در این کار به شما کمک می‌کنم ولی از من بشنوید که این سریال ساخته نمی‌شود!» گفتیم چرا؟ ایشان ضمن بیان برخی مسائل مثالی زدند که در اوایل انقلاب کتاب‌هایی درباره اسرار یهود یا صهیونیست چاپ می‌شد که صهیونیست‌ها آن اسرار را پنهان کرده بودند. گاهی مشاهده می‌شد که تنها در یک روز حدود 5 هزار نسخه از آن خریداری می‌شد. واضح بود که این اقدام با واسطه یا بی‌واسطه توسط خود صهیونیست‌ها انجام شده و کتاب‌ها را به این شکل جمع می‌کردند تا واقعیت‌ها به دست مردم نرسد. تمام دغدغه صهیونیست‌ها این است که اگر قرار است هر تعریفی از داستان موسی و قوم بنی‌اسرائیل شود، این کار توسط خود آنها و با قرائت‌های خاص خودشان صورت گیرد نه بر اساس سایر قرائت‌ها یا قرائت‌های قرآنی و...

این نگاه و تلاش همیشه صهیونیست‌هاست که نمی‌توان آن را انکار کرد. سؤال این است که ساخت چنین اثر فاخری در داخل کشور چرا باید با مشکلاتی رو‌به‌رو باشد. متأسفانه دهها بلکه صد‌ها اولویت و ضرورت برای ساخت این مجموعه تلویزیونی پر مخاطب می‌توان برشمرد، اما ما همچنان با خبر‌های ناخوشایندی درباره ساخت این اثر قرآنی رو‌به‌رو هستیم.

اتفاقاً سؤال مهم ما نیز همین است. با شنیدن صحبت‌های اولیه جناب آقای طائب، ما ابتدا گمان می‌کردیم که ایشان مبالغه می‌کنند، ولی متأسفانه در روند کار بار‌ها و بارها متوجه شدیم دست‌هایی وجود دارد که مانع از ساخت این سریال قرآنی است به گونه‌ای که هر از گاهی به طرق مختلف بر سر راه تولید این کار مانع تراشی می‌کنند. دست‌های پیدا و پنهانی که نه برای مرحوم سلحشور و نه برای ما هرگز پوشیده نبود و اگر وقتش فرا برسد، مفصل و مستدل درباره آن سخن خواهیم گفت. البته پدرم با آن توکل و شجاعتی که از ایشان سراغ دارید، بار‌ها گفته بودند که حتی در همین جمهوری اسلامی که قرار بود اسلام و مفاهیم قرآنی به بهترین شکل ممکن تبیین و به مردم جهان عرضه شود، کسانی هستند که مانع این کار می‌شوند و حتی ایشان اعتقاد داشت که هیچ بعید نیست عقبه این جریان و مانع‌تراشی‌ها خواسته یا ناخواسته با چند واسطه به صهیونیست‌ها برسد. مرحوم سلحشور بالغ بر دو سال پیش نگارش فیلمنامه را به اتمام رسانده و به تلویزیون واگذار کرده‌اند. الان هم حدود یک سال و نیم از فوت ایشان می‌گذرد. در طول این سال‌ها چند سریال دم دستی در تلویزیون مشاهده کرده‌اید؟

به نظر شما چه دست‌هایی در کارند که علی‌الدوام تلاش دارند سریالی را که مسئولان وقت سازمان اذعان داشتند که بهترین گزینه برای ساخت است، از اولویت خارج کنند و کار‌های سطحی دیگری را جایگزین آن سازند؟

این مانع تراشی‌ها به خاطر چیست؟ آیا با فیلمنامه و روح حاکم بر آن مشکل دارند یا با شخصیت، آرمان و منش فکری مرحوم سلحشور؟

من سؤالی می‌پرسم و قضاوت آن با مردم. پدرم حداقل دو تجربه موفق در سریال‌سازی قرآن داشتند که هر یک مخاطبان بی‌شماری را در داخل و خارج از کشور به خود جذب کرده و افتخارات هنری بسیاری را به نظام اسلامی ارزانی داشتند و تحسین بی‌شماری را از ناحیه مسئولان موجب گردید که همگی نشان می‌داد نگاه ایشان در سریال‌سازی و بهره‌گیری او از تعالیم قرآنی، یک نگاه و تجربه درستی بوده است. آیا فیلمنامه‌ای که با بهره‌گیری از دو فیلمنامه کاملاً موفق قبلی به نگارش در آمده، اکنون باید با چنین مشکلات و موانعی همراه باشد؟ هنگامی که بیماری پدرم مسجل شد، قرار گذاشتیم هر طور شده تولید این کار عظیم قرآنی را آغاز کنیم تا چنانچه در خلال انجام کار، اتفاقی برای پدرم به وجود آمد، این گروه کار خود را با هدایت آقای شورجه کارگردان توانمند کشورمان که در تمام کار‌ها در کنار پدرم بوده‌اند، ادامه پیدا کند.

متأسفانه آنقدر این مسائل را به تعویق انداختند و مانع‌تراشی کردند که پدرم از دنیا رفت و تولید این اثر بر زمین ماند. باور کنید کسانی در صدا وسیما هستند که مایل نیستند اصلاً این سریال ساخته شود یا در صورت ساخته شدن هم تلاش دارند که کاری نازل و به مراتب پایین‌تر از حد انتظار ارائه شود. البته من معتقدم که این فیلمنامه با بهره‌گیری از متون قرآنی، یکسری نیش‌هایی دارد که خیلی‌ها با آن موافق نیستند و از این رو کمر به جرح و تعدیل آن بسته‌اند و مانع تراشی می‌کنند. به هر حال پدرم دارای مواضع انقلابی روشن بود که خیلی‌ها در عالم هنر آن را بر نمی‌تابند. امروزه ابزار‌های رسانه‌ای قوی و پیشرفته‌ای در اختیار بشر قرار دارد و حال قرار است انسانی در قامت فرج‌الله سلحشور با آن مواضع دینی و انقلابی، مبانی درست قرآنی را در فیلمنامه‌اش اتفاقاً بر پایه همان واقعیت‌های نیش دار به گوش چند میلیارد انسان برساند.

آن هم در دنیایی که امریکایی‌ها و صهیونیست‌ها تمام تلاش خود را می‌کنند که اخبار درست به گوش مردم نرسد. در سریال «موسی کلیم الله(ع)» قرار است برای اولین بار و با نگاه قرآنی و واقعیت‌های آسمانی، شخصیت واقعی این پیامبر بزرگ الهی به جهانیان معرفی شود و غباری که صهیونیسم جهانی و رسانه‌های وابسته درباره این چهره منور تاریخ ایجاد کرده‌اند، زدوده شود. این تمام مطلبی است که برای خیلی‌ها سنگین است. مرحوم پدرم با همان ایستادگی مثال زدنی‌ای که داشتند، بار‌ها بیان کرده بودند که مسئولان فرهنگی ما از داستان موسی (ع) و بازگو کردن حقایق آن خوششان نمی‌آید. وقتی علت را جویا می‌شدیم، می‌گفتند که اگر دوست داشتند، به ساخته شدن این اثر قرآنی اهتمام می‌ورزیدند و کمک می‌کردند. اگر اهمیت آن را درک می‌کردند، یقیناً با خود می‌گفتند که این کتاب از جانب خدا به ما رسیده و در این کتاب، داستانی وجود دارد که به تنهایی یک ششم قرآن را به خود اختصاص داده است. یقیناً هر فکر درست فرهنگی که ذره‌ای دغدغه قرآن و ارزش‌های والای انسانی در آن باشد، با خود می‌گوید که رساندن پیام‌های این داستان عظیم قرآنی به گوش مردم، از نان شب هم واجب‌تر است آن هم با زبان تصویر که مؤثر‌ترین زبان‌هاست، اما متأسفانه می‌بینیم که چنین نیست و به این مسئله اهتمامی نمی‌شود.

منظور شما این است که کارشکنی‌هایی که در مقابل ساخت سریال حضرت موسی(ع) صورت می‌گیرد، مهندسی شده صورت گرفته است؟

شاید کسانی که بازیگران این نقش‌ها هستند، خودشان متوجه نباشند که در چه زمینی بازی می‌کنند ولی ماهیت کار آنها در حقیقت آب به آسیاب دشمن ریختن است، زیرا همگان به خوبی می‌دانند که دشمن نمی‌خواهد چنین سریالی ساخته شود. دوستان ما اگر واقعا می‌خواهند که این سریال ساخته شود و اگر ضرورت آن را درک می‌کنند، این چه وضعیتی است که برای آن فراهم کرده‌اند؟ تقریباً در تمامی کارهایی که در جهان برای حضرت موسی(ع) ساخته شده، نهایت قصه را پس از عبور قوم بنی‌اسرائیل از نیل به اتمام رسانده و به سایر معجزات و پیام‌های داستان کاری ندارند و تعمداً تلاش می‌کنند معجزات به فراموشی سپرده شود تا مردم از طریق درک این معجزات امیدوار نشوند. کاری که پیوسته درباره انقلاب اسلامی هم جریان دارد و عده‌ای در تلاشند پیام‌ها، مفاهیم و معجزات انقلاب به گوش جهانیان نرسد تا به آینده امیدوار نباشند. جالب اینجاست که برخی مسئولان امر در تلویزیون به بهانه نداشتن بودجه همین پیشنهاد را به سازندگان سریال مطرح می‌کنند و می‌گویند چه ضرورتی دارد که همه معجزات حضرت موسی را به تصویر بکشید؟ یا مشکلات و موانع دیگری را بر سر راه این مجموعه قرار می‌دهند.

بنده اعتقاد اساسی دارم که عده‌ای هستند که واقعاً سازماندهی شده نمی‌خواهند این اثر ساخته شود و حال این عده چه کسانی هستند بماند ولی یقین دارم که نه از سواد قرآنی کافی برخوردارند و نه اهمیت این کار فاخر را درک می‌کنند، زیرا هر‌گونه مانع تراشی بر سر راه این مجموعه قرآنی، حتی اگر بدون قصد و غرض هم باشد، آب به آسیاب دشمن ریختن است. با کمال تأسف باید گفت که امروزه کسانی در برابر این کار ارزشی قد علم کرده‌اند و در رسانه ملی حکم مسئولیت گرفته‌اند که در گذشته دارای سابقه محکومیت بوده و علیه مبانی دینی و اعتقادی و علیه امام زمان(عج) مطلب نوشته‌اند. چه تأسفی بالا‌تر از اینکه چنین افرادی امروز در جایگاهی قرار بگیرند که برای ساخت و حتی جزئیات ساخت این سریال قرآنی تصمیم بگیرند و با استضعاف قلم و عقیده خود برای فیلمنامه شخصیتی مانند سلحشور که چندین اثر قرآنی را با اقبال گسترده به جهان عرضه کرده، نظر بدهند یا با ایجاد تشکیک و شبه‌افکنی‌های گوناگون و مقایسه‌های ناروا، هر روز مانع جدیدی را بر سر راه سریال«موسی کلیم الله(ع)» و سازندگان آن ایجاد نمایند. یقین بدانید که اگر ضرورت اقتضا کند و این کارشکنی‌ها در برابر قرآن ادامه پیدا کند، ما نه به عنوان ورثه مرحوم سلحشور بلکه در دفاع از مظلومیت قرآن، نسبت به معرفی این چهره‌ها و جریان‌ها و افشای دست‌های پشت پرده، دریغ نخواهیم کرد.

این مانع‌تراشی‌ها معطوف به چه موضوعاتی است؟ آیا روی کارگردانی این کار بحث دارند یا موضوعات دیگر؟ این مخالفت‌ها و ممانعت‌هایی را که اشاره کردید، چگونه دسته‌بندی می‌کنید؟

متأسفانه تا‌کنون عمده حرف‌هایی که در این‌باره مطرح کرده‌اند صرفاً بهانه‌هایی بیش نبوده که ریشه آن را باید د‌ر جای دیگری جست‌وجو کرد. در کشور ما برای یک فیلم سینمایی تاریخی که برای زندگی حضرت محمد(ص) اختصاص دارد، بودجه بسیار بالایی اختصاص می‌دهند که اتفاقاً مورد تأیید ما هم هست و دعا می‌کنیم که آقای مجیدی و همه سازندگان این اثر دینی از دست پیامبر اکرم (ص) سیراب شوند. حرف ما این است حال اگر همین مبلغی که برای یک فیلم سینمایی هزینه شده است برای یک سریال 62 قسمتی هزینه شود آیا باید به ولخرجی و تشکیک در شخصیت سازندگان اثر تعبیر شود؟ این از همان بهانه‌هایی است که با هیچ شیوه‌ای نمی‌توان آن را توجیه کرد. جالب اینجاست که برای این کار مهم قرآنی، چند حامی مالی پیدا شده که هر یک به تنهایی حاضرند کل سرمایه این کار را یک جا پرداخت کنند تا در این کار قرآنی و دینی سهیم باشند. حتی یکی از همین حامیان مالی که هویتی حقوقی دارد با سازندگان سریال به تفاهم کامل رسیده و به صدا و سیما هم معرفی شده است، اما مسئولان مربوطه همچنان کار‌شکنی می‌کنند یا می‌گویند مبلغی که برای این کار در نظر گرفته شده، رقم بالایی است! مگر شما قرار است هزینه آن را پرداخت کنید؟ شما برای ساخت برخی سریال‌ها که در لودگی و سر کار گذاشتن مردم ید طولایی دارند، بودجه کافی دارید و از جذب حامیان مالی هم عاجزید ولی برای عوامل سازنده این کار قرآنی که حامی مالی را هم خودشان پیدا کرده‌اند و حاضرند بدون هیچ هزینه‌ای آن را برای صدا و سیما بسازند، دائماً مانع‌تراشی می‌کنید.

ما می‌گوییم بر فرض که شما پول ساخت چنین سریال فاخری را ندارید و از تأمین هزینه آن عاجزید. چرا اجازه نمی‌دهید آن را بیرون از سازمان بسازیم و برای پخش به شما بدهیم؟ می‌گویند سریال متعلق به ماست و مالکیت فیلمنامه آن با ماست. یعنی چه که متعلق به شماست؟ ما می‌گوییم اگر بودجه ندارید، اجازه بدهید خودمان آن را بسازیم. بسیار تأسف‌آور است که در طول این مدت رفتار‌ها و روش‌هایی در ظاهر و پنهان از این عده مشاهده شده که به طرق مختلف حامی مالی این سریال را از سرمایه‌گذاری پشیمان کنند که موفق نشده‌اند. اسناد این رفتار‌ها تماماً موجود است. حامی مالی این سریال که یک نهاد حقوقی است، با برآورد‌های دقیق و کارشناسانه که از درآمد‌ها و ارز‌آوری‌های این مجموعه تلویزیونی داشته، معتقد است که این سریال بالغ بر حداقل پنج برابر سرمایه‌گذاری خود ارز‌آوری و درآمد‌زایی دارد. بر اساس همین ارزیابی‌ها حتی حاضر است رقمی بیش از آنچه سازندگان سریال نیاز دارند، برای غنی‌تر شدن اثر فاخر بپردازد ولی مسئولان مربوطه در سیما همچنان بر طبل مخالفت می‌کوبند و برای کم کردن هزینه سریال به جرح و تعدیل فیلمنامه می‌پردازند و از کم کردن برخی معجزات حضرت موسی سخن می‌گویند. بنده احساس می‌کنم این ممانعت‌ها و موانع را دیگر نمی‌توان به حساب بی‌خیالی‌ها گذاشت بلکه به وضوح پیداست که با برخی اغراض آلوده است.

درباره بحث کار‌گردانی آقای شورجه چطور، آیا درباره ساخت این اثر توسط این کارگردان هم حرف دارند؟

به ظاهر که مخالفتی ندارند ولی ناگفته پیداست که درباره ایشان هم شبهاتی وارد کرده‌اند و گاهی شنیده می‌شود که توانایی ایشان را برای ساخت این سریال بزرگ قرآنی زیر سؤال برده‌اند. آقای شورجه تا قبل از ساخت سریال‌های اصحاب کهف و یوسف(ع)، چندین فیلم سینمایی کار کرده و برای فیلم‌هایی چون دایره سرخ، حماسه مجنون، سی و سه روز و... چندین سیمرغ جشنواره فجر را به خود اختصاص داده است. سریال‌هایی چون پرده عشق، پرونده‌های مجهول، شب چراغ، روایت انقلاب و... از جمله سریال‌هایی‌ هستند که در همین تلویزیون به کار‌گردانی آقای شورجه پخش شده است. کارگردانی که بالغ بر 20 اثر موفق سینمایی و تلویزیونی را در کارنامه دارد و تحصیلات عالیه او هم در حوزه سینماست، چگونه می‌توان در توانایی او تردید کرد‌؟ حال آن که در کنار این کارنامه طولانی حضور موفقی در دو سریال قرآنی دیگر یعنی اصحاب کهف و یوسف پیامبر هم داشته‌ است. بنده به عنوان فرزند مرحوم سلحشور که طبیعتاً عرق خاصی نسبت به تولیدات پدرم دارم، اگر بخواهم منصفانه قضاوت کنم باید بگویم که سهم جناب آقای شورجه در ساخت آن دو سریال قرآنی، اگر بالای 50 درصد نباشد، حداقل 50 درصد هست!

حقیقتاً ایشان بازوی توانمندی برای پدرم بودند و اگر وجود ایشان نبود، ساخت این سریال‌ها به خوبی پیش نمی‌رفت. بنا بر این چه کسی بهتر از ایشان؟ آیا کار‌گردان‌هایی که در حال حاضر در سینما و تلویزیون داریم، مانند ایشان دارای تجربه عملی بوده و با مبانی قرآن و داستان حضرت موسی آشنایی دارند؟ مقصود ما این نیست که درباره شخصیت یا توانمندی افراد قضاوت کنیم. ما افراد را از عملکرد آنها می‌شناسیم و عملکرد جناب آقای شورجه در ساخت دو اثر بزرگ قرآنی که مخاطبان داخلی و جهانی را به خود اختصاص داده، هم اکنون پیش روی ماست. قاعده‌ای در عالم هنر وجود دارد که متأسفانه برگرفته از مبانی سینمای غربی است.

این قاعده می‌گوید که سینمای فاخر آن است که ما تعریف می‌کنیم و جذابیت هم آن است که ما می‌گوییم و نوع کارگردانی باید چنین باشد که ما تعریف می‌کنیم و قس علی هذا... متأسفانه در داخل هم عده‌ای هضم در این موضوع شده و از همان استاندارد‌های غربی تبعیت می‌کنند. اساساً تعریف اینها از سریال فاخر، یک تعریف مجزاست. در نگاه اینها، سریال یوسف هم کار فاخری نبود و این مانع‌تراشی‌ها بر سر راه آن سریال هم وجود داشت. حال آنکه آن سریال بنابر آمار خود تلویزیون بالغ بر 3میلیارد مخاطب جهانی را به خود جذب و پیام قرآن را به درستی منتقل کرد.

نظر خود مرحوم سلحشور درباره ساخت این سریال توسط آقای شورجه چه بود‌؟ آیا سفارشی هم در‌این‌باره داشته‌اند؟

پدرم هرگز آقای شورجه را با هیچ یک از افراد در سینما مقایسه نمی‌کردند. ایشان با توجه به بیماری‌اش که در این اواخر به اوج رسیده بود هم به تصریح هم به تلویح و هم بنا به وصیت، تمام حرفشان این بود که اگر من نبودم، هیچ کس غیر از آقای شورجه این سریال را نسازد. ایشان واقعاً اعتقاد داشتند که این فیلمنامه قرآنی اگر به هر کسی سپرده شود در سریال تغییراتی ایجاد می‌کند و برخی تیزی‌ها و پیام‌های آن را خنثی خواهد کرد. اعتقاد راسخ داشتند که آقای شورجه انسان معتقدی است و نسبت به پیام‌ها و منویات سریال نیز وفادار خواهد بود. به لحاظ علقه‌های قلبی و آرمانی هم تردیدی نیست که بین این دو بزرگوار چه صمیمیت‌ها و برادری‌هایی وجود داشته است. پدرم معتقد بودند که آقای شورجه هم فیلم تاریخی را به خوبی می‌شناسد و هم با داستان‌های قرآنی آشناست. در ایران هیچ کارگردانی نیست که فیلم مصری یا رومی ساخته باشد ولی سریال یوسف و اصحاب کهف، دو تجربه مشترکی است که این دو کار‌گردان در کارنامه خود دارند. جناب آقای شورجه در این‌باره صاحب تجربه است. دکور‌ها و فضاهای رومی و مصری را به خوبی می‌شناسد که این امر دقیقاً ویژگی‌های سریال موسی (ع) را هم شامل می‌شود.

جنابعالی به لحاظ مبانی، توانایی‌های آقای شورجه را برای ساخت این سریال بزرگ قرآنی تشریح و به تأکیدات و وصیت پدرتان هم در این‌باره اشاراتی داشتید. سؤال من این است که اگر سازمان به هر دلیلی به این نتیجه برسد که با ایشان کار نکند یا بالعکس، کارشکنی‌ها آنقدر گسترده شود که آقای شورجه از همکاری با سازمان اعلام انصراف کند، شما به عنوان ورثه مرحوم سلحشور چه تصمیمی خواهید گرفت؟

پدرمان در شرایطی برای واگذاری فیلمنامه سریال موسی(ع) با تلویزیون وارد مذاکره شد که اولاً این کار در دوره مدیریت قبلی صورت گرفت و دوماً هرگز گمان ما و ایشان چنین نبود که از میان ما خواهد رفت. بنا بود این فیلمنامه توسط خود ایشان جلوی دوربین برود و هرگونه تغییرات احتمالی هم در هر زمینه‌ای با نظر ایشان اعمال شود چنانچه در ما‌بقی کار‌های ایشان هم چنین بوده است. حال ایشان از میان ما رفته‌اند و ما به عنوان وارث مرحوم سلحشور سؤالی داریم و آن این است که پدر ما زمانی که فیلمنامه این سریال را به صدا و سیما وا‌گذار کرد آیا حق آتش زدن آن یا حذف بسیاری از مبانی و پیام‌های کار را هم به تلویزیون بخشید؟! هر مؤلفی دارای یکسری حقوق مادی و یکسری حقوق معنوی است.

آیا حق پدر ما به عنوان مؤلف، فقط همان پولی بود که دریافت کردند و حق اظهارنظر و هیچ تصمیمی درباره محتوای فیلمنامه یا چگونگی ساخت سریال را نداشتند؟ واضح است که مرحوم سلحشور درباره سریال «موسی کلیم الله (ع) » از حقوق معنوی گسترده‌ای برخوردارند و این حقوق مؤلف امروز به طور کامل به ورثه ایشان منتقل شده و ورثه هم از این حقوق معنوی با جدیت حراست خواهند کرد. سکوت ما هم تا به امروز به این خاطر بوده که بر خلاف برخی کارشکنی‌ها و ناملایماتی که از سوی برخی‌ها دیده‌ایم، هنوز هم به مدیریت صدا و سیما کاملاً امیدواریم و معتقدیم که در یک فضای تعامل و بهتر می‌توان به نتیجه رسید و حقوق معنوی و دغدغه‌های مرحوم مؤلف را پیگیری کرد. وقتی شخصیتی شناخته شده و دارای دیدگاه روشن مثل فرج‌الله سلحشور فیلمنامه‌ای را به صدا و سیما می‌دهد واضح است که حرفش این باشد که من مطلبی نوشتم و نمی‌خواهم پیام‌ها و منویات آن از بین برود.

دلم می‌خواهد آنگونه که من نوشته‌‌ام، جلوه پیدا کند و نمایش داده شود. دیدگاه‌های مرحوم پدرم و آثار قبلی ایشان، به خوبی خواسته‌های ایشان را درباره سریال موسی(ع) هم بیان می‌کند. با این اوصاف تکلیف محتوای فیلمنامه و موضوع کارگردانی هم کاملاً روشن است و اساساً چنین نیست که صدا و سیما بگوید چون پول سناریو را ما داده‌ایم، پس مالکیت مادی و معنوی آن هم از آن ماست و ما تعیین می‌کنیم که چه کسی بسازد و چگونه ساخته شود یا چه بخش‌هایی از آن را بسازیم یا حذف کنیم. حرف ما کاملاً مبتنی بر مبانی گوناگون و استدلال است. بنده در حضور رسانه‌ها حاضرم با همه کسانی که به گونه‌ای کار‌شکنی می‌کنند جلسه بگذارم و از همه این مبانی و استدلال‌ها دفاع کنم. من حاضرم در شش صفحه A4 فقط تیتر ارائه و دلایلی مطرح کنم که چرا باید این اثر توسط آقای شورجه ساخته شود و نه شخصی دیگر. گاهی شنیده می‌شود درباره ایشان هم ایراداتی بسیار پیش پا افتاده مطرح می‌کنند. ما به هیچ وجه این حرف‌ها را قبول نداریم.
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

مردان بور، زنان چشم زاغ از کجا به تبلیغات تلویزیون آمده اند؟

پستتوسط pejuhesh232 » دوشنبه جولاي 24, 2017 2:16 pm

مردان بور، زنان چشم زاغ از کجا به تبلیغات تلویزیون آمده اند؟


عصرایران - این روزها برنامه های تلویزیونی شبیه وله هایی هستند که لابه لای تبلیغات تلویزیونی پخش می شوند. حتی گاهی دقایقی از یک بازی بسیار مهم ورزشی که میلیون ها ایرانی منتظر دیدن آن هستند زیر لبه تبلیغات دفن می شود!

ساخته شدن و پخش برخی از برنامه های تلویزیونی منوط به اخذ اسپانسر و تبلیغات است و تبلیغات اصولاً یکی از مهم ترین منابع درآمدی تلویزیون است. این قاعده را همه پذیرفته اند. سال هاست بسیاری از چهره های سرشناس اقدام به ساخت تیزرهای تبلیغاتی می کنند گرچه اسم شان ذکر نمی شود. مردان بور، زنان چشم زاغ از کجا به تبلیغات تلویزیون آمده اند؟

مرحوم علی حاتمی سعدی سینمای ایران قبل از انقلاب برای یک برند دستمال کاغذی تبلیغ ساخت و ابراهیم حاتمی کیا هم این کار را برای یک شرکت خودروسازی انجام داد تا نشان دهند در این عرصه چهره های سرشناس هم آثاری به جا گذاشته اند که گرچه نام چندانی برای آنها به همراه نیاورده اما نان دارد.

تبلیغی مثل «تک ماکارونی» که توسط نیما فلاح و سحر ولدبیگی با آن صدای خاص شان تولید شد روی فروش این محصول تاثیری خیره کننده داشت. کفش نهرین و «گام به گام با کفش گام»، بستنی میهن و جمله «مامان جون بستنی اش خوشمزه تره» و ... هم در یادها مانده است. در چند سال اخیر این عرصه تنوع تازه ای پیدا کرده است و در مواردی هم باعث شگفتی شده است.

در این خصوص می توان نکات بسیاری را مطرح کرد اما یکی از مواردی که آزار دهنده است استفاده مکرر از مردان و زنان و کودکان بور و چشم زاغ در تبلیغات تلویزیونی است. از ماست و خمیردندان بگیر تا بانک و پارکت! آنقدر بچه بور و مرد چشم رنگی در تلویزیون هست در کل ایران نیست!

Image

درک می کنم که تیزرهای تبلیغاتی با هدف بیشتر دیده شدن و جلب توجه ساخته می شوند و در آن «تمایز» و «تفاوت» یک اصل است اما اینجا اروپا نیست. نژادها در ایرانی بور و بلوند و چشم رنگی هم نیست. موارد استثنا را تعمیم کلی ندهیم و دست به تغییر ذائقه و تصور مردم نزنیم و آنها را متوهم نکنیم.

تبلیغات تلویزیون فقط فروش کالاها را افزایش نمی دهند بلکه به خاطر تکرار در ساعات طلایی و پربیننده، کوتاه و اثرگذار بودن، استفاده از رنگ و ... روی ذائقه و سلیقه بصری مردم تاثیر می گذارد. برای همین پدر و مادری که پوست تیره و چشم های سیاه دارند این روزها وقتی بچه شان در زایشگاه به دنیا می آید انتظار دارند مثل قوطی شانسی یک دفعه یک بچه بور و بلوند و موطلایی موفرری و چشم رنگی از کار در بیاید!

Image

چه اصراری بر استفاده از این همه کاراکتر با ظاهر اروپایی وجود دارد وقتی زن و مرد ایرانی با چشم سیاه و چهره گندمگون و نمکین جذابیت خیره کننده ای برای مخاطب غربی هم دارد و اصولاً این شبه بازیگران چقدر با زندگی واقعی ما جور در می آیند و در خیابان و مدرسه و دانشگاه آنها را می بینیم؟!

این همه تلاش برخی از دختران و زنان برای بلوند و بور شدن و استفاده از لنزهای رنگی و گرایش پسرها به سمت مدل ها و مانکن شدن شبیه آنچه در فیلم های اروپایی می بینند شاید «یکی»- تکرار می کنم- «یکی» از ریشه های آن را در تبلیغات کالا در تلویزیون بتوان یافت.
دوست روزنامه نگاری که به کره جنوبی سفر کرده بود و سفرنامه ظریف و دقیقی از آنجا نوشته بود تعریف می کرد در این کشور که اتفاقاً بالاترین سرعت اینترنت را در دنیا دارد و اصولاً گرفتار مباحثی مثل تهاجم فرهنگی و جدال با فرهنگ های وارداتی نیست، داوطلبانه در تبلیغات اصرار بر این بود که از چهره های شرق آسیا استفاده شود. چهره های دختر و پسرهای کره ای با آن فرم خاص چشم و بینی نه اینکه برای تبلیغ سامسونگ و ال جی که خودشان می سازند و ما با بازیگر موبور و چشم زاغ در ایران تبلیغ شان می کنیم شمایل اروپایی به نمایش بگذارند!

برخی از فعالان مباحث انسانی در دنیا در حال تلاش برای پاک کردن کلیشه مانکن باریک اندام هستند و آن را ظلم به انسان می دانند و ما در حال بازآفرینی کلیشه های دست چندم غربی! جای آقای جهانگیری خالی که با همان لحن خاص خودش بگوید: به خودت بیا آقای صدا و سیما!

چه اصراری بر استفاده از این همه کاراکتر با ظاهر اروپایی وجود دارد وقتی زن و مرد ایرانی با چشم سیاه و چهره گندمگون و نمکین جذابیت خیره کننده ای برای مخاطب غربی هم دارد و اصولاً این شبه بازیگران چقدر با زندگی واقعی ما جور در می آیند و در خیابان و مدرسه و دانشگاه آنها را می بینیم؟!

این همه تلاش برخی از دختران و زنان برای بلوند و بور شدن و استفاده از لنزهای رنگی و گرایش پسرها به سمت مدل ها و مانکن شدن شبیه آنچه در فیلم های اروپایی می بینند شاید «یکی»- تکرار می کنم- «یکی» از ریشه های آن را در تبلیغات کالا در تلویزیون بتوان یافت.
دوست روزنامه نگاری که به کره جنوبی سفر کرده بود و سفرنامه ظریف و دقیقی از آنجا نوشته بود تعریف می کرد در این کشور که اتفاقاً بالاترین سرعت اینترنت را در دنیا دارد و اصولاً گرفتار مباحثی مثل تهاجم فرهنگی و جدال با فرهنگ های وارداتی نیست، داوطلبانه در تبلیغات اصرار بر این بود که از چهره های شرق آسیا استفاده شود. چهره های دختر و پسرهای کره ای با آن فرم خاص چشم و بینی نه اینکه برای تبلیغ سامسونگ و ال جی که خودشان می سازند و ما با بازیگر موبور و چشم زاغ در ایران تبلیغ شان می کنیم شمایل اروپایی به نمایش بگذارند!

برخی از فعالان مباحث انسانی در دنیا در حال تلاش برای پاک کردن کلیشه مانکن باریک اندام هستند و آن را ظلم به انسان می دانند و ما در حال بازآفرینی کلیشه های دست چندم غربی! جای آقای جهانگیری خالی که با همان لحن خاص خودش بگوید: به خودت بیا آقای صدا و سیما!
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

صداوسیما با تمام ابزاری که دارد منكرات را گسترش و تشویق می ک

پستتوسط pejuhesh232 » جمعه آگوست 18, 2017 10:21 pm

انتقاد امام جمعه شیراز: صداوسیما با تمام ابزاری که دارد منكرات را گسترش و تشویق می کند!

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

روابط دختر و پسر بعنوان یک منکر،عادی شده است. با وجودی که قرآن این بحث را مطرح کرده اما صداوسیما با تمام ابزاری که دارد آنرا گسترش و تشویق می کند!

به گزارش انتخاب، آیت الله ایمانی امام جمعه شیراز در کانال تلگرامی خود با انتقاد از صدا و سیما نوشت: روابط دختر و پسر بعنوان یک منکر،عادی شده است. با وجودی که قرآن این بحث را مطرح کرده اما صداوسیما با تمام ابزاری که دارد آنرا گسترش و تشویق می کند!
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

واکنش کاربران شبکه های مجازی به شوخی های بد پخش شده در خندوا

پستتوسط pejuhesh232 » سه شنبه سپتامبر 05, 2017 6:25 pm

واکنش کاربران شبکه های مجازی به شوخی های بد پخش شده در خندوانه


تماشای «خندوانه» برای افراد زیر ۱۸ سال ممنوع!
کاربران شبکه‌های اجتماعی ضمن تمجید از برنامه خندوانه از شوخی‌های نامتعارف در بخش «خنداننده‌شو» که دو شب پیش پخش شد به شدت انتقاد کردند.

Image

به گزارش جام نیوز، روز اول از مرحله دوم «خنداننده شو» که سه شنبه شب از شبکه نسیم پخش شد با حاشیه های فراوانی همراه بود؛ جایی که اکثر 4 شرکت کننده در این شب سعی کردن با شوخی های نامتعارف برای خود کسب رای کنند. در این میان شوخی هایی که کمدین! زن در این شب انجام داد با آن که مشخص بود بخش هایی از آن سانسور شده بیشتر از همه به ذوق زد.

برنامه سه شنبه شب صدای اعتراض بسیاری را در آورد و این نکته را گوش زد کرد که آیا ناظر پخش در این شبکه وجود ندارد یا مرزهای خطوط قرمز شبکه نسیم در حال جابجایی است.

آن چه که در فضای مجازی هم می گذرد موید این نکته است که اساسا کسی با برنامه شاد و مفرح خندوانه که (البته با خروج جناب خان بخش عظیمی از محبوبیتش کاسته شده) مشکلی ندارد بلکه ایراد اصلی خنداندن مردم به هر قیمت است.

در ادامه گلچینی از نظرات کاربران فضای مجازی را درباره برنامه سه شنبه شب خندوانه مشاهده می کنید:
یاسر اجلالی در توئیترش نوشت: خندوانه بسیاری از ویژگی‌های یک برنامه حرفه‌ای را دارد. هشدار وجود شوخی‌های خاص نامتناسب با سن مخاطب به ویژه کودکان نیز از اصول حرفه‌ای است.

ساسان نوشت: خندوانه کلا خط قرمز شوخی‌ها رو فرسنگ‌ها جابجا کرد!

رضا احسان پور هم نوشت: ادب مرد به ز «شوخی» اوست.

مهدیار در اعتراض به برنامه سه شنبه نوشت: خندوانه همون تا ده بشمره ما الکی می‌خندیم. نیاز نیست برای خندوندن شوخی‌های جنسی و رکیک و تمسخر اسم و فامیلی کنه.

پارسا نظر متفاوتی دارد: شوخی‌های بدی که در خنداننده شو میشه نتیجه مستقیم وضع فکری جامعه است. علاوه بر اصلاح خندوانه به فکر اصلاح فرهنگ رایج در جامعه هم بیفتیم.

مزیت خندوانه خنده حلال و پاک بود. حیف است اگر همه خاطرات خوب چندساله با محتوای مهوع برخی از استندآپ‌های ناپخته از بین برود.

حمزه ناجیان نیز نوشت: خندوانه تو تیتراژ یه ١٨+ بذاره نشینیم با خانواده نگاه کنیم.

عابرپیاده نیز این توئیت را باز نشر داد: من خودم طنزنویسم و اصول یک متن طنز رو می‌دونم. این وقاحت و عریانی متن اسمش طنز نبود.

کاربر دیگری نوشت: وقتی اصل بر خندیدن شد، به هر قیمتی باید بخندانند.

سرباز توئیت کرد: امیدوارم تلویزیون به سمتی نکشه که پدر و مادر‌ها نذارن بچه هاشون ببینن.

صفحه « جوالدوز» نوشت: کمدی تو کشور ما از جایی تراژیک می‌شه که فکر می‌کنیم برای خندیدن تنها دستاویزمون شوخی‌های اروتیکه.

میلاد این مطلب را باز نشر کرد: شوخی به قیمت زیر پا گذاشتن «اخلاق» و «حیاء» اون هم تو رسانه ملی جای تأسف داشت!

هدی صانعی در مطلبی نوشت: من باخندیدن به هرقیمتی مخالفم. سه شنبه شب خندوانه مرز و حریم ادب و اخلاق رو شکست.

کاربری به نام « آبادان» توئیت کرد: چجوری به این چرت و پرت‌ها میگن استند آپ کمدی بعد بهشونم می‌خندن آیا؟

یکی از کاربران فضای مجازی نیز نوشت: الان جدیدا مد شده طرف با مسخره کردن خودش فکر می کنه دیگران می‌خندن!

احسان اشرفی معتقد است: این میزان ابتذال در خندوانه و شوخی‌های سخیف مایه تاسف است. با این وضع در صداوسیما حق انتقاد از گشت ٢ و ٥٠ کیلو آلبالو را نداریم.

ناصر جوادی چنین نوشت: ما که از وسطاش زدیم شبکه جم!

مهدی سلیمان نژاد این توئیت را بازنشر کرد: داعش در بیانیه ای خطاب به صدا و سیما ایران گفت: ناموسا دیگه مسولیت همه چی رو گردن بگیرم، مسولیت افتضاح خنداننده شو رو هرگز بر عهده نمی گیرم!

سید قربانی هم با انتقاد از برنامه مذکور نوشت: بابام می‌خواد روی شبکه نسیم قفل بذاره.
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

گفت‌وگو با اولین مستندساز «تخریب قبور ائمه بقیع»

پستتوسط najm134 » شنبه اکتبر 21, 2017 11:24 am

گفت‌وگو با اولین مستندساز «تخریب قبور ائمه بقیع»؛

ردپای انگلیس در تخریب/ تصویر دقیق از ضریح ائمه بقیع/ مدرس را بخاطر بقیع شهید کردند
کارگردان اولین مستند درباره تخریب قبور ائمه بقیع می‌گوید که در تحقیقات ۱۰ ساله خود به ۳ هزار سند دست یافته و با نشانه‌هایی از ردّپای انگیس درباره تخریب بقیع مواجه شده است.
به گزارش جام نیوز، هشتم ماه شوال (امروز) مصادف با سالگرد تخریب کینه‌توزانه قبور ائمه بقیع(ع) وهابیون حسود و کوردل است.

عناصر وهابی دو بار، یکی در 1220 و دیگری در 1344 قمری با بدعت شمردن بنای قبور و زیارت، به تخریب اماکن و بقعه‌های بقیع پرداختند.

تخریب بقیع اعتراضات شدیدی را در کشورهای مسلمان از جمله ایران برانگیخت تا جایی که مورد تهدید به حمله قرار گرفتند. بسیاری از شیعیان، هر سال در هشتم شوال که با عنوان یوم الهدم شهرت یافته است، مجالسی در کشورهای اسلامی برگزار می‌شود و عاشقان اهل بیت‌(ع) به مرثیه‌خوانی و یادآوری حادثه تخریب بقیع می‌پردازند.

به‌تازگی آیت الله حسین نوری همدانی از مراجع تقلید نیز با صدور پیامی به‌مناسبت سالروز تخریب قبور ائمه بقیع(ع) توسط آل ‌سعود، این روز را به‌عنوان روز عزا در عالم اسلام معرفی کرده‌اند.

پس از سالیان سال که از این ماجرای تلخ می‌گذرد، متأسفانه تاکنون شاهد کار فاخری درباره افشای پشت‌پرده‌های این ماجرای تلخ و اندوهبار نبودیم و حتی نسبت به این روز تاریخی برنامه‌های مناسبتی چندانی در جامعه تعریف نشده است.

احمد ابراهیمی از معدود افرادی است که در این زمینه کار علمی و پژوهشی بسیار مناسبی در یک بازه زمانی 10ساله انجام داده است که حاصل این تلاش وی ساخت مستندی به‌نام «پنجره‌های بهشت» بود که سال گذشته و امسال از شبکه‌های سیما پخش شد.
Image
در مستند مذکور برای اولین بار مجموعه‌ای از اسناد مستند نسبت به این رویداد تاریخی به نمایش درآمده است. کارگردان مستند «پنجره‌های بهشت» درباره اسناد این فیلم گفت: در تحقیقات خود درباره مستند بهشت بقیع، به 3 هزار سند اختصاصی دست یافتیم که این اسناد از ایران، افغانستان، عربستان، هندوستان و دولت عثمانی سابق بود.

مشروح این مصاحبه را در ذیل می‌توانید دنبال کنید.

شما از چه‌زمانی کار تحقیق و پژوهش در خصوص بقیع را شروع کردید؟
شروع این کار از سفر حج عمره بنده در چند سال پیش رقم خورد که اساساً نحوه رفتن به این سفر قصه معجزه‌گونه بود. بار اول که بقیع را دیدم، اصلاً شوکه شدم و با خود گفتم محله ما یک امامزاده دارد و کلی زائر دارد، اما اینجا چهار امام همام حضور دارند و هیچ چیزی غیر از خاک و غبار نیست، خیلی به غیرت شیعه بودن آدم برمی‌خورد. بعد با زائران آن رفتار را نامناسب را انجام می‌دادند تا جایی که حتی ناسزا می‌گفتند و نمی‌گذاشتند کسی دعا بخواند. یک مأموری به‌کنایه می‌گفت "فکر کردی اینها (یعنی ائمه) کمکت می‌کنند؟ اینها برای خودشان هم نمی‌توانند کاری کنند و باید از خدا بخواهی" و شروع کرد به صحبت‌هایی که معمولاً کنار این اماکن مرسوم است. بعد شخصی جوابش را داد و گفت "اینها شهید هستند و بنا بر سخن خدا در قرآن، شهدا زنده هستند و نزد خدای خود روزی می‌خورند". آن مأمور از این پاسخ هوشمندانه جا خورد؛ لذا در حقیقت دیدن وضعیت رقت‌بار قبور موجود در بقیع شریف ایجاد انگیزه بود.

شما از چه اقداماتی شروع کردید؟

ترور شهید مدرس به‌خاطر پیگیری تخریب بقیع بود
ما برای این موضوع تصمیم گرفتیم کارها را به‌صورت علمی و پژوهشی ادامه بدهیم. یک روز در نمایشگاه کتاب تهران بودم و یک کتاب کوچک جیبی را دیدم که عنوان آن قصه‌هایی از بقیع بود و موضوع آن در خصوص علامه حائری بود؛ فهمیدم که این قضیه که ما داریم دنبال می‌کنیم، قبل از ما در طول تاریخ خیلی‌ها اقدام کردند، اما در کشور ما و در ایام هشتم شوال تقریباً هیچ کاری نمی‌کنند؛ نه تلویزیون نه روزنامه‌ها هیچ خبری نیست. در همان اوایل کار با آقای موجانی آشنا شدم، ایشان مقاله‌ای داشتند به‌نام «کمیسیون حرمین» که در مورد اقداماتی بود که شهید مدرس برای این ماجرا انجام داده بودند، بنده شخصاً اعتقاد دارم اقدام به ترور شهید مدرس به‌خاطر اقدامات ایشان برای موضوع تخریب بقیع بود. بعد از آن شروع به جمع‌آوری اسناد کردیم جالب این است که هیچ کس به ما در این ماجرا آموزش و راهنمایی نداده بود، ولی نمی‌دانم انگار یک نفر این کارهای ما را هدایت می‌کرد.

در خصوص جمع‌آوری اسناد بیشتر توضیح بدهید.
حدود سه هزار سند تاکنون درباره تخریب بقیع جمع‌آوری شده است که از کشورهایی مثل ایران، ترکیه، عراق، هند، پاکستان، افغانستان و عربستان این اسناد تهیه شده است، حتی در این مسیر هزینه‌های زیادی انجام شده است. خیلی از اینها را هنوز استفاده نکردیم، بعضی اسناد را استفاده کردیم و در بعضی از مستندهای تولیدشده انجام دادیم.

خروجی کار شما تا کنون چه بوده است؟
این اتفاقات به‌مرور پیش رفت تا اینکه گفتیم این اقدامات خروجی هم داشته باشد. ما تقریباً این سری تصاویر بسیار خوب و عالی از بقیع در اختیار داریم که بعضی از آنها تا کنون دیده نشده است، مثلاً در خصوص تصویر ضریح ائمه بقیع علیهم السلام خیلی تحقیق و پژوهش انجام داده‌ایم. این تصویری که هم‌اکنون در سایت‌ها و شبکه‌های مجازی قرار دارد و چهار ستاره نیز روی آن هست، هیچ ارتباطی به حرم ائمه بقیع علیهم السلام ندارد.

لطفاً در خصوص ضریح ائمه بقیع بیشتر توضیح بدهید.

بله، ببینید، الآن یک تصویر بین مردم و حتی محققین قرار دارد که حتی در کتاب‌ها و اسناد مختلف منتشر می‌شود. ما این تصویر را برای اولین بار در لبنان دیدیم و در همان ابتدا نظرمان بر این بود که تصویر اشتباه است و هیچ ارتباطی ندارد، زیرا اولا تصویر رنگی بود و بعد کنار آن لامپ قرار داشت و وقتی تاریخچه اختراع دوربین عکاسی را بررسی می‌کنیم متوجه می‌شویم که اینها با هم همخوانی ندارد، این فرضیه‌ها وجود داشت تا اینکه در سال جاری این معما حل شد و ما محل واقعی و اصلی این ضریح را در پاکستان پیدا کردیم، شیعیان مظلوم پاکستان محلی را ساخته‌اند و در آنجا به عبادت مشغول هستند و ضریحی را به‌عنوان شبیه ضریح ائمه بقیع با آداب دینی مخصوص به خود ساخته‌اند، اما تصویر واقعی و اصلی را ما در اصفهان پیدا کردیم و نسخه اصلی تصویر را در آلمان و شهر کلن یافتیم. تصویر واقعی و صحیح ضریح ائمه بقیع را برای اولین بار در مستندی تحت عنوان «پنجره‌های بهشت» رونمایی کردیم و نشان دادیم. این تصویر بسیار زیبا و چشم‌نواز است، این مستند در روز یازدهم تیر ماه از شبکه سوم سیما پخش شد و در روز دوازدهم نیز از شبکه افق و شبکه استانی اراک نیز پخش خواهد شد.

اقدامات دیگری انجام دادید؟
دوستی به‌نام آقای مهرداد طاهری داریم که با ایشان تاکنون دو مستند ساخته‌ایم که در شبکه‌های مختلف دیده شده است: مستند اول به‌نام «بهشت ماندنی» است و مستند دوم همان‌طور که عرض شد «پنجره‌های بهشت»، ما هفته‌ای نیست که در مورد بقیع کار جدید نکنیم، ولی بروز و ظهورش در هشتم شوال معمولاً اتفاق می‌افتد، برای همین پیش رفتیم و دنبال این بودیم خروجی مناسبی باشد تا مردم استفاده کنند. ما اوایل تمام روزنامه‌های آن روز را می‌خریدیم؛ منظورم روز هشتم شوال است، اما خبری نبود. همین امسال و همین روز همین فردا باز هم آن‌چنان خبری نیست. البته از حق نباید گذشت و خیلی بهتر شده است، نمی‌دانم اگر لایق باشیم شاید اقداماتی بوده که ما و امثال ما انجام دادیم.

در مورد کتابی که تحت عنوان دانشنامه بقیع منتشر شده است، توضیح دهید.
کتابی را دوست عزیز و دانشمند ما آقای محمد نوری منتشر کردند که در آن از آثار گروه ما نیز استفاده شد، این کتاب تنها کتاب مرجع در این خصوص است و بسیار ارزشمند است. در داخل کتاب یک لوح فشرده قرار دارد که در آن «مستند بهشت ماندنی» قرار داده شده است. کتاب دیگری نیز دوست عزیز دیگر ما آقای احمد خامه‌یار در حال انتشار دارند که با نام «آرامستان بقیع» است که البته به نام بهشت بقیع تغییر نام پیدا خواهد کرد. ما دوست داشتیم در این کتاب نقش پررنگی داشته باشیم ولی خوب، قسمت ایشان بود و کتاب در حقیقت آلبوم تصویری از «بقیع شریف» است که کتابی بسیار خوب و اثربخش خواهد بود.

در خصوص سلسله نمایشگاههای بقیع نیز توضیح بدهید؛ زیرا متوجه شدیم چندین نمایشگاه تاکنون برگزار کردید.
ما از سه سال گذشته قصد کردیم برای مخاطبان عام و عموم مردم نمایشگاه‌هایی را تحت عنوان نمایشگاه «بهشت بقیع» ایجاد کنیم که اصل آن ارائه تصاویر دیده‌نشده و زیبا از بقیع شریف قبل از تخریب بود، امسال سال سومش است که نمایشگاه را برای عموم مردم برگزار می‌کنیم؛ نمایشگاه اول «بهشت بقیع» در فرهنگسرای اندیشه در خیابان شریعتی برگزار شد که ما برای اولین بار 50 تا تابلوی بسیار بزرگ درباره تصاویر دیده‌نشده قبور ائمه بقیع و مسجدالنبی(ص) رونمایی کردیم و فیلم را اکران کردیم. در این طرح ماکت سه‌متری حرم و دوبعدی و سه‌متری حرم را ساختیم؛ مردم کنارش عکس یادگاری می‌گرفتند و طوماری برای بازسازی امضا کردند. سال گذشته نمایشگاه دوم را در خانه فرهنگ کوثر بالاتر از میدان شوش برگزار کردیم که پارک کوثر آنجا هم به همین ترتیب بود امسال هم ان‌شاءالله به‌امید خدا می‌خواهیم برای آخر این هفته تا هفته بعد ان‌شاءالله در حوزه هنری خیابان سمیه توسط خانه عکاسان ایران سومین دوره این نمایشگاه را برگزار می‌کنیم که اگر خدا بخواهد می‌خواهیم شکیل و منظم‌تر باشد. در آنجا باز ماکت حرم را خواهیم داشت. سال قبل در خانه فرهنگ کوثر ما ماکت شش‌متری حرم را ساختیم، ماکت آن‌قدر بزرگ بود که درب حرم را که در تصویر بود برش دادیم، مردم از درب حرم وارد نمایشگاه می‌شدند، امسال نمایشگاه سوم برگزار می‌شود.

از جهت مالی آیا حمایتی صورت گرفت؟
متأسفانه مشکل مالی داشتیم و اغلب سازمان‌های دولتی و خصوصی در این قضیه به‌دلایل مختلف کمک نکردند و تا به حال این کارها توسط هزینه‌های شخصی و امور کسانی که در امور خیریه سهیم هستند انجام شده است. دو سال قبل یک قسمتی از سپاه (که نامشان را خواستند افشا نکنیم) کمک کردند. امسال فیلم «پنجره به بهشت» را در تیراژ هزار نسخه که در قالب 500 نسخه آن قطعی و آماده شده است که در نمایشگاه بین مردم توزیع می‌کنیم. اولین بار ماکت سه‌بعدی و چوبی حرم را رونمایی کردیم که توسط دوستان ما در مؤسسه فرهنگی ملل اصفهان فرهنگ و تمدن اصفهان ساخته شد. یک گروهی هستند که در اصفهان کارهای ماکت‌های چوبی پازل‌های سه‌بعدی می‌سازند که این دوستان زحمت کشیدند برای سنین رده سنین کودکان تهیه کردند.

همچنین دوستان ما در قم، آقای نوری زحمات زیادی کشید؛ دوستان ما در تهران مؤسسه میراث اسلامی، آقای شریعتمدار و دوستان زحمات زیادی کشیدند، تمام اینها باعث شد ماجرای «تخریب بقیع» از مهجوریت خارج شود، لذا خدا را خیلی شاکر هستیم.

در خصوص علامه صاحب الفصول نیز توضیحاتی ارائه نمایید.
علامه صاحب الفصول را می‌توان اولین مدافع حرم اهل‌بیت در خصوص بقیع شریف دانست؛ مقبره ایشان در تهران و در چهارراه هاشمی کارون و در مسجد حائری است، امام خمینی(ره) دو بار به ملاقات ایشان می‌روند و آیت‌الله شاه‌آبادی بزرگ ایشان را در قبر قرار می‌دهند. کار مهمی که ایشان انجام داد این بود که با هزینه شخصی و با دست خودش سنگ‌چینی‌ای را که دور قبور است انجام داد. اگر آقای صاحب الفصول نبود الآن نمی‌دانستیم حدود قبور کجاست، زیرا توسط وهابیت ملعون شخم زده شده بود. وی آستینش را بالا می‌زند و با چند نفر از شیعیان و دو تن از فرزندانش سنگ‌چینی می‌کنند، طوری می‌سازند که فونداسیون حرم حفظ شود، زیرا حرم هشت‌ضلعی بود و ایشان به همان گونه ساخت.

این نکته خیلی مهم است؛ من می‌توانم بگویم اولین مدافع حرم ائمه بقیع ایشان هستند. در مستند اولمان در مورد ایشان مفصل صحبت کردیم. داستان ایشان طولانی است یعنی باید در این باره کتاب‌ها نوشته شود که ایشان چه‌کارهایی کرده‌اند. قبرشان آنجاست و خیلی مهجور است؛ متأسفانه شهرداری منطقه 10 به آنجا بها نمی‌دهد و خوب است که لااقل یک تابلو نصب کنند.

این را دوست دارم بدانم در این ماجرا شما ردپایی از دخالت غربی‌ها و یا یهود دیدید؟

ما در استنادات خود ردّ انگلیسی‌ها را دیدیم. قطعاً بین بزرگانشان یهودیانی هستند و هنوز هم هستند؛ در مستند اول اشاره کردیم حدود بیست روز قبل از اینکه بقیع بخواهد تخریب شود، نماینده‌ای از بریتانیا با عبدالعزیز پادشاه عربستان (پدر همین ملک سلمان) دیدار می‌کند. ما از اتفاقاتی که در آن دیدار می‌افتد خبردار می‌شویم، از کجا فهمیدیم؟ از آنجا که نماینده‌ای به ایران می‌فرستد و می‌گوید "ببینید در مدینه چه اتفاقی افتاده است؟"، وقتی که ایشان می‌آید، این نماینده پدر همین «امیر [عباس] هویدایی» بود که در انقلاب ما اعدامش کردیم. پدر ایشان به‌نام «حبیب‌الله هویدا» بود که به‌همراه دو سه نفر دیگر از ایران عازم مدینه می‌شوند. در آنجا که الآن اسنادش موجود است، حبیب‌الله هویدا وقتی عبدالعزیز را می‌بیند، می‌پرسد "چه اتفاقی افتاده است؟" در نامه می‌گوید "من دیدم نماینده بریتانیا با عبدالعزیز حرف می‌زند."، که ما می‌بینیم 25 روز بعدش قبور بقیع تخریب می‌شود؛ وگرنه تخریب در این دیدارها چه‌معنایی جز این می‌تواند داشته باشد؟ ما قطعاً می‌دانیم آنها به یهودی‌ها وصل بودند؛ اصلاً انگلیسی‌ها بودند که دولت یهود را در اسرائیل ایجاد کردند؛ یعنی بدون شک در این قضیه نقش داشتند، ولی متأسفانه اینها این‌قدر زیرک بودند که سند محکمی که دستمان بگیریم و بالا ببریم و بگوییم اینها مقصر بودند، وجود ندارد.

من یک سند تاریخی الآن دارم که کاردار سفارت بریتانیا در شیراز (ستاد اصلی در تهران بود) نامه‌ای به دربار رضاشاه می‌زند و می‌گوید "به‌خاطر اتفاقی که در مدینه افتاده است ما پرچم‌های کنسولگری را نیمه‌افراشته می‌کنیم"، یعنی "ما هم با مردم شیعه ایران ناراحتیم و غصه‌دار هستیم، به‌خاطر اینکه به مقدسات آنها توهین شده است."، ببینید چقدر اینها سیاست‌مدار بودند.

مطلبی در تکمله صحبت‌هایتان دارید بفرمایید.

ما در مستند اولمان تلگراف شهر سلماس اهل سنت‌نشین را نشان دادیم که دسته‌جات عزاداری مثل روز عاشورا فراهم می‌شود و به‌سمت مساجد و تکایا می‌روند؛ یعنی کاری که روز عاشورا کردند، روز تخریب کردند و توسط دولت مرکزی سه روز عزای عمومی اعلام می‌شود. متأسفانه داخل کشور آن‌چنان بها داده نمی‌شود و می‌توانم بگویم تقریباً از ماجرا پرت هستند، مثلاً همین امروز شما سایت http://WWW.BAQEE.ORG را ببینید. این سایت مربوط به شیعیان آمریکا در شهر واشنگتن است، بیینید چه می‌کنند! تمام کارهایشان را به‌صورت انیمیشن می‌سازند، فیلم می‌سازند، ولی الآن تلویزیون ما امشب خندوانه را پخش می‌کند، سریال‌های طنز را پخش می‌کند؛ همین امروز شیعیان پاکستان و شیعیان عراق حرکت می‌کنند و دسته دسته به مرز عربستان می‌روند و لب مرز عربستان می‌ایستند و شعار می‌دهند. کار هرساله‌شان است. امید که اصلاح شود.

تسنیم
najm134
 
پست ها : 2044
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

جامعه، خانواده و تلویزیون چقدر در ماجرای سلفی شنیع با مقتول

پستتوسط najm134 » يکشنبه دسامبر 10, 2017 6:37 pm

آلودگي تلويزيون حكومتى جامعه، خانواده و تلویزیون چقدر در ماجرای سلفی شنیع با مقتول نقش دارند؟/ از سریال‌ها و فيلمهای فله‌ای جنايی تا زیاد شدن زحمت ‏روانپزشکان توسط تریبون‌داران


Image
قتل و در پی آن اقدام شنیع سوزاندن و سلفی با جسد که اخیرا در مهاباد اتفاق افتاده به علاوه چندین و چند اتفاق مشابه و دردناک، ریشه های اجتماعی خاص خود را دارد که از نحوه آموزش در خانواده و جامعه گرفته تا رسانه ها و تلویزیون را به چالش می کشد.

ماجرای قتل و آتش زدن جوان مهابادی توسط سه دوستش و اقدام شنیع آنها در خصوص سلفی گرفتن با مقتولی که روزی ‏رفیقشان بود، فارغ از دلایل شخصی و انگیزه های آنی، بی تردید ریشه های جامعه شناختی و روان شناسی خاص خود را هم ‏دارد.‏
به گزارش «انتخاب»، ماجرا به قدری دردناک و پرسروصدا بود که در همان ساعات اولیه، شایعات بسیاری در فضای مجازی ‏درباه آن دست به دست شد؛ از خودکشی یکی از سه متهم تا مست بودن آنها هنگام قتل و ... علت این شایعات را باید در یک ‏موضوع جستجو کرد و آن اینکه ارتکاب چنین جنایتی، «باورکردنی» نیست. اینکه چطور سه جوان دوستشان را به قتل ‏برسانند؛ روز بعد به محل جرم برگردند و با مشاهده اینکه فرد مذکور هنوز زنده است، او را به آتش بکشند و سلفی بگیرند برای ‏هیچ عقل سلیمی قابل باور نیست.‏
در توجیه چرایی این اتفاقات باید به ریشه های جامعه شناختی و روانشناختی ماجرا و نیز زمینه سازی های ناخواسته رسانه ای ‏به ویژه توسط تلویزیون توجه کرد.‏
هیجانات لحظه ای یا برنامه ریزی برای قتل؟
گفته ها و اعترافات بسیاری از افرادی که مرتکب قتل شده اند، نشان می دهد آنها از قبل برنامه ای برای جنایت نداشتند. به ‏عبارت دیگر، خشم آنی در یک لحظه حساس باعث انجام جنایت شده است.‏
این موضوع نشان می دهد مدیریتی روی رفتارهای اشخاص در لحظات بحرانی که فرد به هر دلیلی دچار عصبانیت می شود ‏وجود ندارد. ریشه این مشکل در آموزش نادرست مهارت های اجتماعی به افراد است. در زنجیره این آموزش، خانواده، مدرسه و ‏جامعه همگی نقش دارند. ‏
البته در مورد اخیر در مهاباد نمی توان گفت متهمان دچار هیجان آنی شده اند؛ بلکه باید زنجیره عوامل را برای آن جستجو کرد.‏
چه کسانی الگو شده اند؟
الگوهای جامعه ما در حال حاضر، از هنرمندان گرفته تا ورزشکاران و حتی بعضا افراد سیاسی، خود در بروز خشونت در جامعه ‏نقش دارند. کافی است درگیری دو ورزشکار در زمین بازی بر اثر کوچکترین اتفاقات یک مسابقه را مشاهده کنیم. بی شک فردی ‏که ورزشکار مذکور را الگوی خود قرار داده، در لحظات حساس و بحرانی نمی تواند بر خشم خود فائق آید.‏
بسیاری از ورزشکاران ما در خارج از زمین نیز الگوی به مراتب نامناسب تری برای هوادارانشان به شمار می روند. ورزشکاری ‏را نطر بگیرید که هر روز با یک شمایل جدید وارد جامعه می شود؛ مدام دم از دین و مذهب می زند اما در نهایت، پرونده مخفی ‏کاری مالی اش به یک رسوایی بدل می شود.‏
یا هنرمندی که خود را یک فرد مذهبی در جامعه معرفی کرده اما ناگهان آن روی خود را خواسته و ناخواسته به جامعه نشان می ‏دهد. طبعا چنین افرادی در القای حس دورویی و خشونت در جامعه اثرگذارند.‏
در حوزه سیاسی نیز اوضاع به همین صورت است؛ ترویج اتهام زنی، ادبیات نامناسب و رواج دروغ در جامعه نتیجه خود را در ‏آمار بزه های اجتماعی نشان می دهد. هشدار چندی پیش وزیر بهداشت در این زمینه جای نگرانی دارد. او گفته بود: امیدوارم ‏سیاست‌گذاران، دولت، مجلس، خطبا، ائمه جمعه و هر کسی که در کشور تریبونی دارد زحمات روانپزشکان را زیاد نکند و اعصاب ‏مردم را تحت تأثیر قرار ندهد،‌ تهمت نزنند، اضطراب را تحمیل نکنند و اگر آبی برای شما نمی آورند کوزه را هم نشکنند تا شاهد ‏کاهش اختلالات روانپزشکی باشیم.‏
تلویزیون و عادی سازی خشونت
بی تردید یکی از دلایل عادی شدن جنایت در جامعه، تکرار و تعدد مشاهده صحنه های خشونت آمیز است. در این میان رسانه ها، ‏نقش اصلی را دارند و از همه بیشتر، تلویزیون. اینکه صداوسیمای حكومتي ايران ما، صرفا به دنبال خرید فیلم ها و سریال های ارزان قیمت فله ‏ای جنايي و نیز انیمیشن های بی سر و ته است، نتیجه خود را در عادی سازی خشونت در جامعه و حتی تشویق به آن، نشان می دهد.‏ این صداوسیماست که ‏شرایط و زمینه های پخش آنها را در نظر نمی گیرد. مثلا سریال های حاوی صحنه های القاکننده خشونت را در ساعات نامناسب ‏پخش می کند؛ یا برنامه ریزی مناسبی برای توالی سریال ها و فیلم ها ندارد؛ یا هشدارهای لازم را در خصوص آنها نمی دهد یا ‏انیمیشن ها را بدون در نظر گرفتن شرایط سنی و نیز تطبیق آنها با جامعه ایرانی پخش می کند.‏
‏ شوربختی آنجاست که حتی ساخته های داخلی تلویزیون و سریال های وطنی هم دست کمی از خارجی ها ندارند و در ترویج ‏خشونت و القای استرس با آنها در رقابتند!‏
آنچه مسلم است اینکه در یک جامعه سالم، نمی توان انتظار داشت حوادثی مانند آنچه بر سر جوان مهابادی آمد، رخ دهد؛ به بیان ‏ساده تر، جامعه ناسالم است که زمینه را برای بروز چنین حوادثی مهیا می کند.‏
چهار پسر جوان پس از قتل دوست صمیمی‌شان با ضربه‌های ساطور و چاقو، او را به آتش کشیدند و از تمام این اقدامات خود فیلم گرفتند. پلیس مهاباد، متهمان را دستگیر و بازجویی از آنها را آغاز کرده است.
روزنامه جام جم در ادامه این مطلب می‌نویسد: سوم مهر امسال، یکی از چوپان‌های مهاباد با جسدی سوخته کنار جاده روبه‌رو شد و به پلیس خبر داد. با حضور ماموران در محل، جسد به پزشکی قانونی منتقل و شناسایی هویت او آغاز شد.
همزمان خانواده‌ای نیز با مراجعه به کلانتری از مفقود شدن پسر 19 ساله‌شان به نام صادق خبر دادند و گفتند: «صادق دیشب همراه چهار نفر از دوستانش سوار خودروی پراید شد و از خانه بیرون رفت. آنها هم دانشگاهی و از دوستان چندین ساله هم هستند.»
پس از تشخیص هویت مشخص شد، جسد سوخته متعلق به صادق است.
با کشف این سرنخ، بازداشت متهمان به جریان افتاد و آنها در عرض 24 ساعت از سوی پلیس دستگیر شدند و در بازجویی‌ها به قتل صادق به‌دلیل اختلافات شخصی اعتراف کردند.
همزمان با دستگیری متهمان، فیلمی از صحنه قتل پسر جوان به‌دست آمد که در آن متهمان از صحنه قتل و آتش زدن مقتول فیلم گرفته بودند.
صادق دانشجوی حسابداری بود و یک خواهر کوچک‌تر از خود دارد. یکی از بستگانش که فیلم لحظه قتل و آتش زدن او را دیده، درباره جزئیات حادثه به جام‌جم گفت: «هر چهار پسری که دستگیر شده‌اند بین 18 تا 20 سال دارند و همیشه در دانشگاه و بیرون با صادق بودند. آنها شب حادثه، صادق را به بهانه تفریح سوار پراید کردند و با هم به چند کیلومتری مهاباد رفتند اما در یک لحظه با ساطور و چاقو او را مجروح کردند و صبح روز بعد نیز در حالی‌که هنوز نفس می‌کشید با بنزین آتشش زدند.»
او درباره محتوای فیلمی که متهمان از صحنه قتل و سوزاندن تهیه کرده‌اند نیز گفت: «فیلم حدود 15 دقیقه است و چندبار قطع و وصل می‌شود. اولین ثانیه‌های آن نیز صادق را در حالی‌که سرش زخمی است و به حالت تقریبا بیهوش در صندلی عقب ماشین نشسته و سرش روی بالشتک خودرو افتاده، نشان می‌دهد. متهمان خیلی خونسرد و آرام هستند، صدای ضبط خودرو را بلند کرده‌اند و ماشین هم در حال حرکت است. آنها دستکش سفید دارند و به صورتشان نیز ماسک زده‌اند.»
وی افزود: «فیلم لحظه‌ای قطع می‌شود اما در شروع دوباره می‌بینیم متهمان ماشین را به بیرون از شهر برده‌اند و در حال پیاده شدن از آن هستند. سپس با ساطور و چاقو ضرباتی به صادق می‌زنند. در این لحظه، صدای یکی از متهمان می‌آید که به دیگری می‌گوید برو تو هم بزن... داره بلند می‌شه...»
آشنای صادق، لحظه آتش زدن مقتول را نیز این‌گونه توضیح می‌دهد: «فیلم خیلی فجیع است و نمی‌توان به راحتی به آن نگاه کرد. ثانیه‌های آخرش، صادق را در حالی‌که در آتش است، نشان می‌دهد. آنها بنزین ریختند و او را آتش زدند. در بخشی از فیلم دو نفر از متهمان را دیدم که دوربین را بالا می‌آورند و ـ به حالت سلفی ـ ژست می‌گیرند.»
به گفته وی، مراسم تشییع صادق روز جمعه در مهاباد برگزار شد و پدر و مادر او نیز با حضور در دادسرا، درخواست قصاص کردند.
رئیس کل دادگستری آذربایجان‌غربی درباره حادثه به میزان گفت: «سوم مهر امسال، جسد سوخته مجهول‌الهویه در جاده‌ای روستایی کشف شد و بلافاصله ماموران و بازپرس شعبه اول دادسرای مهاباد در محل حاضر شدند.»
توکل حیدری با بیان این‌که جسد متعلق به صادق، متولد 77 است، افزود: در این زمینه چهار نفر دستگیر شده‌اند که سه نفر از آنها به اتهام مشارکت در قتل عمد با قرار بازداشت موقت و یک نفر دیگر هم به اتهام معاونت در قتل عمد با قرار وثیقه به زندان معرفی شدند.» وی با بیان این‌که تحقیقات تکمیلی درباره انگیزه متهمان ادامه دارد، افزود: «هر سه متهم به قتل، به انجام اعمالی که منجر به قتل شده اعتراف کرده‌اند.»
najm134
 
پست ها : 2044
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

برنامه‌های مملو از منفی‌بافی و ترسیم‌کننده چهره‌ای ناامیدکنن

پستتوسط najm134 » سه شنبه دسامبر 19, 2017 10:36 pm

برنامه‌های مملو از منفی‌بافی و ترسیم‌کننده چهره‌ای ناامیدکننده از کشور در تلويزيون حكومتي ايران


هشدار مسیح مهاجری درباره قتل ۲ روحانی در هفته اخیر

بعضی برنامه‌های رسانه ملی پر از منفی‌بافی و ترسیم‌کننده چهره‌ای ناامیدکننده از کشور است

«در کشوری که مسئولین آن در برج عاج زندگی می‌کنند و به جای شنیدن درد دل‌های مردم و حل مشکلات آنان، به جنگ لفظی با همدیگر مشغولند و عده‌ای نیز با استفاده از این فرصت مشغول چپاول بیت‌المال هستند، طبیعی است که با پدیده‌های انحرافی خطرناکی از قبیل آن چه هفته گذشته رخ داد مواجه شویم.»

زخم‌هایی که در مناظره‌ها بر پیکر نظام وارد شد، هنوز تازه است؛ آیا جنگ لفظی و دعواهای سیاسی بی‌حاصل بس نیست/ بعضی برنامه‌های رسانه ملی پر از منفی‌بافی و ترسیم‌کننده چهره‌ای ناامیدکننده از کشور است

حجت الاسلام و المسلمین مسیح مهاجری معتقد است: زخم‌هایی که در مناظره‌ها و تبلیغات تهاجمی انتخابات ریاست‌جمهوری بر پیکر نظام جمهوری اسلامی ایران وارد شد، هنوز تازه است و این روزها اولین چرک‌های خود را بروز داده است.

به گزارش «انتخاب»، او نوشته است: قتل دو روحانی در هفته گذشته به ویژه با توجه به این که میان قاتلان و مقتولان هیچ سابقه آشنایی یا خصومتی وجود نداشته و به گفته یکی از قاتلان، او به دلیل این که نتوانست برای حل مشکل خود با نمایندگان مجلس شورای اسلامی تماس برقرار کند، پس از ناکامی از ورود به ساختمان مجلس تصمیم گرفت یکی از مسئولین را به قتل برساند، اهمیت توجه به ریشه‌های این حوادث را بیشتر نمایان می‌کند. هر چند این قاتل به جای آن که به سراغ یکی از مسئولین برود به تصور این که هر کس ملبس به لباس روحانی باشد، مسئول است کسی را به قتل رسانده که مسئولیتی در هیچ یک از قوای سه‌گانه نداشته، ولی نکته مهم همین است که او و امثال او نظام حکومتی موجود را با روحانیت همسان می‌بینند و بر اساس همین تصور اشتباه مرتکب اقداماتی می‌شوند یا مطالبی به زبان می‌آورند تا اعتراضشان به مسئولین را ابراز نمایند و نشان بدهند. نکته مهم‌تر این است که چرا بعضی افراد به نقطه‌ای می‌رسند که درصدد قتل برمی‌آیند و کاری از قبیل کشتن یک مسئول آنها را راضی می‌کند؟

مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز این روزنامه نوشت: وقتی افرادی که در سطح نامزدی ریاست‌جمهوری در برابر چشمان ده‌ها میلیون نفر طوری درباره عملکرد مسئولین نظام سخن می‌گویند که هر بیننده و شنونده‌ای احساس می‌کند در این کشور کاری به نفع مردم انجام نشده و همه جا را فساد گرفته و هر کس به قدرت می‌رسد، درصدد چپاول ثروت کشور برمی‌آید، طبیعی است که افراد فاقد اطلاعات و تحلیل واقعی درباره مسائل جامعه از نظام تصوری منفی پیدا کنند و به همه مسئولین بدبین شوند. این بدبینی اگر با ناامیدی همراه شود و افرادی به دلیل مشکلات زندگی و مواجه شدن با درهای بسته در قوای سه‌گانه سرخورده شوند، طبیعی است مرتکب اقدامی غیر عادی شوند. بعضی افراد اقدام به خودسوزی می‌کنند، بعضی به جان نزدیک‌ترین افراد خود می‌افتند و بعضی دیگر به تصور انتقام از مسئولین درصدد جنایتی برمی‌آیند که نمونه‌هایی از آن را در هفته گذشته شاهد بودیم.

تبلیغات مسموم دشمنان به ویژه رسانه‌های بیگانه و همین طور فضای مجازی نیز به ناامیدی‌ها و بدبینی‌ها دامن می‌زند و شرایط حادی پدید می‌آید که نتیجه آن ارتکاب بعضی جنایات و اقدامات غیر منطقی می‌شود. متاسفانه رسانه ملی و بعضی رسانه‌هایی که باید چهره‌ای واقعی از نظام و مسئولین آن ارائه کنند و در کنار نواقص و نارسائی‌ها، خدمات و اقدامات مثبت را هم یادآور شوند، برعکس عمل می‌کنند. بعضی برنامه‌های رسانه ملی پر از منفی‌بافی و ترسیم‌کننده چهره‌ای ناامیدکننده از کشور است. دست‌اندرکاران این برنامه‌ها به دلیل مخالفتی که با بعضی مسئولین دارند، اساس را فراموش کرده و درصدد انتقام گرفتن برمی‌آیند و به این عارضه خطرناک توجه نمی‌کنند که محصول تبلیغات منفی آنها همین اقدامات خطرناکی است که این روزها شاهد آن هستیم.

در بعضی ادارات نیز پارتی بازی، رشوه و کارشکنی‌ها مردم را ناامید می‌کند و به ناراضی‌تراشی دامن می‌زند. در بخش‌هایی از قوه قضائیه نیز عواملی وجود دارند که به وظیفه خود عمل نمی‌کنند و با ناراضی تراشی‌های خود حتی خدمات صادقانه قضات شریف و پاکدامن را نیز زیر سوال می‌برند. مجلس شورای اسلامی بعد از حمله داعش، با برج و باروهایی که به دور خود کشیده، راه را بر مراجعین بسته و افراد گرفتار را با درهای بسته مواجه می‌کند. این واقعیت تلخ را بپذیریم که بسیاری از مردم گرفتار، برای حل مشکلاتشان پناهگاهی ندارند. تاسف بارتر این که مسئولین ما به بهانه‌های مختلف از مردم فاصله گرفته‌اند و مردم در مواردی که مظلوم واقع می‌شوند و به حق قانونی خود نمی‌رسند، به آنها دسترسی ندارند تا مشکلات خود را با آنها در میان بگذارند و راهی برای رفع ظلم پیدا کنند. فقر و محرومیت نیز یک واقعیت انکارناپذیر است که بسیاری از مسئولین از آن بی‌خبرند. در کشوری که مسئولین آن در برج عاج زندگی می‌کنند و به جای شنیدن درد دل‌های مردم و حل مشکلات آنان، به جنگ لفظی با همدیگر مشغولند و عده‌ای نیز با استفاده از این فرصت مشغول چپاول بیت‌المال هستند، طبیعی است که با پدیده‌های انحرافی خطرناکی از قبیل آن چه هفته گذشته رخ داد مواجه شویم. بعضی از مسئولین ما به جای سخن گفتن از وظایفی که بر عهده دارند به همه چیز می‌پردازند و از زمین و آسمان حرف می‌زنند و به بالا و پائین دنیا حمله می‌کنند و شاید نمی‌دانند در یک قدمی آنها گرفتارانی هستند که در محرومیت و ظلم و عدم توجه به مشکلاتشان دست و پا می‌زنند و از این که کسی به داد آنها نمی‌رسد و در عین حال مسئولان هر روز شعارهایی می‌دهند که گویی همه چیز سر جای خود قرار دارد و هیچ مشکلی وجود ندارد، متعجب می‌شوند و به نتایجی می‌رسند که اقدامات انحرافی بخشی از عوارض آن است.

آیا این حوادث خطرناک، به اندازه کافی پیام با خود ندارند که مسئولین ما را به خود بیاورند؟ آیا جنگ لفظی و دعواهای سیاسی بی‌حاصل بس نیست؟ آیا به عاقبت راهی که در پیش دارید اندیشیده‌اید؟ آیا می‌دانید اگر از کنار واقعیت‌های تلخ جامعه بی‌تفاوت عبور کنید، گرفتاران جامعه به این قبیل اقدامات بسنده نخواهند کرد و به کار دیگری دست خواهند زد که انتظارش را ندارید؟ تا دیرتر نشده ریشه‌های نارضایتی‌ها را پیدا کنید و آنها را بخشکانید.»
najm134
 
پست ها : 2044
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

: سوء استفاده متصديان سينما از جنسيت بازيگران به عنوان شرط ا

پستتوسط najm134 » چهارشنبه ژانويه 10, 2018 11:19 am

سوء استفاده متصديان سينما از جنسيت بازيگران به عنوان شرط استخدام و ترقي جايگاه سينمايي


سوء استفاده متصديان سينما از جنسيت بازيكران به عنوان شرط استخدام و ترقي جايكاه سينمايي روایت بازیگر زنی که صدبار مورد آزار جنسی قرار گرفت

به جرات می‌توانم بگویم در هر پروژه‌ای که کار کرده‌ام با تبعیض و آزار جنسی مواجه شده‌ام.حداقل 100 ماجرای این چنینی را پشت سر گذاشته‌ام. فکر می‌کنم خیلی از بازیگران زن مثل من به همین وضع دچار بودند.
Image
به گزارش مشرق ، مثل بسیاری از بازیگران هالیوود، ناتالی پورتمن هم در حال زیر و رو کردن کارنامه‌اش است که با آزارهای جنسی متعدد همراه بوده است. پورتمن که در فستیوال والچر لس آنجلس حاضر شده بود و درباره موج اعتراض زنان فعال در صنعت سینمای هالیوود گفت: به جرات می‌توانم بگویم در هر پروژه‌ای که کار کرده‌ام با تبعیض و آزار جنسی مواجه شده‌ام. او اعتراف کرد که هر چه بیشتر به تجربه‌های گذشته رجوع کرده ، بیش‌تر متوجه فاجعه شده است..
اول با خودم گفتم من قصه‌ای شبیه این برای تعریف کردن ندارم! ولی بعد که کمی فکر کردم دیدم حداقل 100 ماجرای این چنینی را پشت سر گذاشته‌ام. فکر می‌کنم خیلی از بازیگران زن مثل من به همین وضع دچار بودند. یعنی با شروع این موج اعتراضی تازه نشستند و با خودشان اتفاقات دوران کاری شان را مرور کردند و این بار از زاویه‌ای جدیدی به آن نگاه کردند. اتفاقاتی که شاید تا پیش از این به نظرشان جزئی جدا نشدنی از کار در هالیوود بوده و تلاش کردند به آن توجه نکنند.
پورتمن به یاد می آورد یک بار تهیه کننده‌ای از او دعوت کرد، با هواپیمای شخصی‌اش همراه با تیم همکار او در کمپانی سفر کنم. دعوتش را پذیرفتم و وقتی داخل هواپیما شدم، فهمیدم فقط ما دو نفر در هواپیما هستیم. اتفاقی نیفتاد اما برای من این وضعیت دشوار بود و به شدت اذیت شدم و به او اعتراض کردم.یادم می آید مدتی در دوران جوانی‌ام، اصلا و ابدا حاضر نبودم بعضی از صحنه ها را بازی کنم. چون از مرورهای که درباره نقش می خواندم احساس کردم تصویری از من در ذهن مخاطب در حال شکل گرفتن است که دوست ندارم آنرا تقویت کنم.پورتمن معتقد است بخشی از منزوی کردم زنان در لوکیشن فیلم عامدانه است. دور کردن زنان از یکدیگر نوعی استراتژی مدیریتی است.تازه می فهمیم هیچ کدام از قربانیان فکر نمی کردند صدها نفر دیگر هم در شرایط مشابهی قرار دارند.
منبع: روزنامه سینما
najm134
 
پست ها : 2044
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

مافياي امنيتي و اثار سلطه بر تلويزيون و ايجاد فرقه انحرافي

پستتوسط najm134 » جمعه فبريه 23, 2018 10:24 am

مافياي امنيتي و اثار سلطه بر تلويزيون و ايجاد فرقه انحرافي حلقه

مافياي امنيتي و اثار سلطه بر تلويزيون و ايجاد فرقه انحرافي حلقه و بعد از اب واكردن نه حذفش كردند و همينطور از تلويزيون ادامه مي دهد
=========
منصوری لاریجانی و ارتباط با فرقه حلقه
بعد از مدتی این تضادها در قالب آسیب‌های اخلاقی و رفتاری فراگیران و درمانجویان عرفان حلقه بروز یافت و پایه‌گذاران عرفان حلقه از این جهت مورد نقد و پرسش قرار گرفتند. در این شرایط بود که منصوری در محافل مذهبی خود را جدا از عرفان حلقه نشان می‌داد و خود را از آنها نمی‌دانست!
Image
به گزارش خبرنگار فضای مجازی فرقه نیوز به نقل از پایگاه انجمن نجات از حلقه،فاطمه میرزائیان مدیر انجمن نجات از حلقه نوشت: اسماعیل منصوری لاریجانی... نقش او در تثبیت عرفان حلقه در ابتدای فعالیت این فرقه غیر قابل کتمان است.
وی برای بعضی از کتاب‌های طاهری مقدمه نوشت و در مواردی هم با شرح نوشته‌های مؤسس عرفان حلقه به آنها رنگ و بوی کلامی و عرفانی بخشید. وی مطالبی را جهت تطبیق گفته‌های طاهری با مفاهیم اسلامی اختصاص داد و سخنانی را هم در تأیید شخص طاهری به عنوان مقدمه ذکر نمود.
در ارتباطی که دوستان ما با ایشان داشتند و درخواست کردند موضع خود را درباره عرفان حلقه بیان واعلام برائت کند، ایشان نپذیرفت و گفت موقعیتشان در دانشگاه و صداوسیما به خطر می‌افتد. گفتنی است ایشان در صداوسیما در برنامه‌های گفت‌وگومحور به عنوان کارشناس عرفان اسلامی حضور می‌یابد و در هفته جاری روز چهارشنبه 92/10/25، در جشنواره بین‌المللی جام جم که از شبکه 3 سیما پخش زنده شد، از ایشان تقدیر گردید!
یک سوال مهم برای ما باقی است. کسی که با تحصیلات عرفان اسلامی به عنوان کارشناس عرفان به جامعه معرفی می‌شود، چطور قدرت تشخیص انحرافی‌بودن عرفان حلقه را نداشته و به انتشار آن کمک شایانی کرده است؟ وی تنها دلیل خروج خود از این عرفان را در سال 89 عدم التزام سردمداران آن را به مسائل شرعی مثلأ نماز نخواندن طاهری و اختلاط در جلسات عرفان حلقه بیان کرده است؟ آیا عرفان حلقه غیر از این موارد مشکل دیگری نداشته؟ پس ضدیت آموزه‌های آن با دین و قرآن مهم نبوده و صدها سوال بی‌جواب دیگر که ما را واداشت تا از ایشان بخواهیم با شرکت در مصاحبه‌ای پاسخگو باشند که امیدواریم به این درخواست پاسخ مثبت دهند.

گزارشی که در پی خواهد آمد، شرحی از عملکرد اسماعیل منصوری لاریجانی در مورد عرفان حلقه است که می‌خوانید:

مقدمه
تقریباً از نیمۀ دهۀ 1370 گروهی با نام عرفان حلقه در کشور ما شروع به فعالیت کرد. فردی به نام محمدعلی طاهری با همکاری گروهی که شاخص‌ترین افرادشان «اسماعیل منصوری لاریجانی» بود، این فرقه را پایه‌گذاری و برای آن اساسنامه‌ای را تنظیم کردند؛ سپس در قالب دوره‌های آموزشی که نخست توسط طاهری برگزار می‌شد، به آموزش عده‌ای از مردم پرداختند. در مرحله بعد با تربیت کسانی به عنوان مستر در شهرهای مختلف به صورت هرمی رشد کردند و فعالیت خود را گسترش دادند.
گذشته از سرمایه کلانی که از این طریق عاید پایه‌گذاران این فرقه شد، آموزش‌هایشان نتایج سؤال‌برانگیزی در مربیان، فراگیران و درمانجویان این تشکیلات داشته است.
در فراز و نشیب‌هایی که عرفان حلقه پشت سر گذاشت، موضع‌گیری‌های منصوری لاریجانی بسیار جالب و قابل توجه است. برای ایشان که استاد دانشگاه و مجری برنامه‌های مذهبی در سیمای جمهوری اسلامی ایران است، اعتبار شخصی و منافع فرقه‌ای، موضع‌گیری‌های دوگانه‌ای را در طول چند سال از سوی ایشان رقم زد. در این گزارش تحلیلی به بررسی این حرکت زیگزاگی می‌پردازیم:
نقش در تأسیس و بنیان‌گذاری عرفان حلقه
نخستین اقدام ایشان در بنیان‌گذاری عرفان حلقه، مشارکت در تدوین و شرح اساس‌نامه و نامگذاری عرفان حلقه با نام «عرفان کیهانی» بوده است. به علت تفاوت نظر و سلیقه‌ای که میان طاهری و منصوری بود، عرفان حلقه دو نام پیدا کرد: «عرفان حلقه» و «عرفان کیهانی».
از اینجا بود که اساس‌نامه عرفان حلقه در قالب کتابی با نام «عرفان کیهانی (حلقه)» به قلم اسماعیل منصوری لاریجانی و محمدعلی طاهری منتشر شد. این کتاب بارها و بارها تجدید چاپ شد و مطالب آن در دوره‌های آموزشی متعددی، برای فراگیران عرفان حلقه آموزش ارائه گردید. مقدمه منصوری بر این اساس‌نامه شامل مباحثی از تاریخ فلسفه است و در پایان به عرفان کیهانی می‌پردازد و می‌نویسد:
«انسان اگر در خود تأمل کند و درون‌‌شناسی را به جای مطالعه تجربیات دیگران در حوزه معرفت‌شناسی برگزیند، دیر یا زود به شبکه جهانی توحید وارد می‌شود. مصداق این نظریه، تجربه ارزشمند استاد طاهری است، که با خود جوششی و درون کوششی بسیار، توانسته راهی به شبکه کیهانی وجود پیدا کند و بر اساس یافته‌ها و نمودها، نظریه خاصی ارایه نماید که به لحاظ مفهومی با اصطلاحات و تعابیر عرفان اسلامی مطابقت دارد. از این رو، ما آن را «عرفان کیهانی» نام نهاده و بیان و نظر ایشان را در پاورقی این کتاب به طور مبسوط شرح نموده‌ایم تا خوانندگان عزیز بدانند که طرق الی الله به تعداد انفاس خلایق، به ویپه خلایق انسانی و تلاشگر است. وقتی این ارتباط که منشأ آن فطرتی است، در قالب احکام شریعت قرار گیرد و سلامت آن بر اساس آیات و روایات تأیید شود، عمل آن نه‌تنها مضّر نیست، بلکه به عنوان یک تجربه ارزشمند، پویندگان طریق هدایت را راهنمایی و تقویت خواهد کرد.
امید است این اثر نفیس که محصول مجاهدت استاد طاهری است و سرکار خانم دکتر ویدا پیرزاده آن را تدوین و ویراستاری نموده‌اند، منشأ خیر و هدایت تشنگان حقیقت در این سرای مرموز هستی واقع شود و هر کسی این قدرت و توانمندی الهی را در خود بیابد و با استعداد فطری و علم اعطایی خدا که در نهاد او تعبیه شده است، خود را به شبکه وحدت وجود متصل نماید و در این راه از ملامت و سعایت بد خواهان نهراسد.
بر ما بسی کمان ملامت کشیده‌اند/تا کار خود به ابروی جانان گشاده‌ایم
ای گل تو دوش داغ صبوحی کشیده‌ای/ما آن شقایقیم که با داغ زاده‌ایم
والسلام
اسماعیل منصوری لاریجانی
دی ماه 1384»
(عرفان کیهانی (حلقه).ص39و40)
در این مقدمه مبسوط و سرانجام در فرازهای پایانی، منصوری لاریجانی برای طاهری سنگ تمام می‌گذارد و گذشته از اینکه او را استاد خطاب می‌کند، این اثر را نفیس و محصول مجاهدت استاد و مورد تأیید آیات و روایات و راهنمای پویندگان طریق هدایت معرفی می‌نماید.
در کتاب عرفان کیهانی (حلقه) افزون بر مقدمه شرح و تفسیر مفصلی از سوی منصوری نوشته شده که در آن می‌کوشد ایده‌ها و ادعاهای طاهری را با آیات و روایات تطبیق دهد و در این راه زحمت زیادی متحمل شده و تفسیرها و تأویل‌های شگفت‌انگیزی را بر کلام خدا تحمیل کرده که البته این موضوع در جای دیگری باید مورد بررسی قرار گیرد.
کتاب دیگری که در دوره‌های عرفان حلقه آموزش داده می‌شود، «انسان از منظری دیگر» نام دارد که به قلم طاهری نوشته شده و مقدمه‌ای از طرف منصوری بر آن نگاشته شده است. منصوری در این مقدمه برای طاهری سنگ تمام گذاشته و تمام اعتبار علمی و اجتماعی خود را به طاهری پیشکش می‌کند و می‌نویسد:
«در این نوع درمان، بیمار توسط فرادرمانگر به شبکه شعور کیهانی (شبکه آگاهی و هوشمندی حاکم بر جهان هستی یا همان شعور الهی) متصل می‌شود و با روش اسکن مورد کاوش درونی قرار می‌گیرد، بر اثر اسکن، اعضای معیوب و تنش دار بیمار مشخص شده و با حذف علایم، درمان آغاز می‌شود. فرادرمانی برای درمان از شعور الهی و از نیرو و قدرت الهی که با نام «قائم» و «دائم» در عالم جاری است استفاده می‌کند.
البته آنچه در روش فرادرمانی استاد طاهری ملاحظه می‌کنید، در واقع ماحصل دریافت‌های ایشان از شبکه هوشمندی الهی است که توانسته‌اند با روش علمی و کاربردی، آن را در اختیار علاقه‌مندان به فرادرمانی و بیماران قرار دهند. امید داریم که الهامات سبوحیه ایشان با آموزه‌های عرفانی و قرآنی همچنان هماهنگ و مؤثر عمل نماید تا همگان بدانند که طبیب اصلی در عالم، خداوند متعال است.
اسماعیل منصوری لاریجانی»
(انسان از منظری دیگر.ص10)
این مقدمه نشان می‌دهد که منصوری با روش‌های عرفان حلقه و مدعاهای آن درباره درمانگری و اتصال با شعور کیهانی کاملاً آشناست و درصدد تأیید آنها بر آمده و این مطالب را الهامات سبوحیه و منزه از وسوسه‌های شیطانی می‌داند.
استفاده‌های طاهری و منصوری از آیات قرآن و ادبیات دینی و نیز ادعای اسلامی و ایرانی‌بودن عرفان حلقه در حالی است که در اساسنامه عرفان حلقه می‌خوانیم: «اعتقادات افراد به دو بخش زیربنا و روبنا تقسیم می‌شود. زیربنا بخش اشتراک فکری همه انسان‌ها بوده، همان‌گونه که در بخش نظری و عملی عرفان کیهانی (حلقه) به اثبات می‌رسد، شعور الهی و یا هوشمندی حاکم بر جهان هستی است که در این شاخه عرفانی مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرد. روبنای فکری نیز شامل دستورالعمل‌های ادیان و مذاهب و تعاریف و راه‌های مختلف رسیدن انسان به تعالی است که آن نیز خود می‌تواند به دو بخش اشتراکی و اختصاصی تقسیم شود.
در عرفان کیهانی (حلقه)، زیربنای فکری انسان مورد بررسی اصلی قرار گرفته، در مورد روبنای فکری اشتراکی، تعاریفی پیشنهاد می‌نماید و با بخش اختصاصی روبنای فکری انسان‌ها که شامل اعتقادات و مراسم و مناسک مختلف است، برخورد و مداخله‌ای ندارد.» (عرفان کیهانی. ص71)
با این توصیف عرفان حلقه، ایده‌ای فرافرهنگی و برون‌دینی است که رنگی از فرهنگ‌های گوناگون بر آن ننشسته و تعالیم هیچ یک از ادیان در آن اثری نگذاشته است. با توجه به این موضوع چگونه گفته می‌شود: عرفان کیهانی (حلقه) متکی به عرفان این مرز و بوم است. (عرفان کیهانی.ص50) و نیز می‌نویسند: «عرفان کیهانی (حلقه)، که عرفانی ایرانی و اسلامی و برخاسته از فرهنگ ماست» (عرفان کیهانی (حلقه).ص51)
اگر گفته شود که اسلام، زیربنای همه ادیان است و از این رو مبنای یک ایده فرادینی و فرافرهنگی قرار گرفته است. به این موضوع توجه می‌دهیم که اساس اسلام اعتقادات است و مراسم و مناسک خاص از ضروریات این دین هستند و این دین به طور روشنی با سایر ادیان متفاوت است؛ به طوری که پیروان ادیان دیگر نمی‌توانند خود را متعلق به این دین بدانند. گذشته از این تأکید بر ایرانی‌بودن عرفان حلقه مشکل را دوچندان می‌کند و تعلق فرهنگی آن را در تضاد بیشتر با ادعای فرافرهنگی‌بودن قرار می‌دهد.

موضع‌گیری منصوری در محافل مذهبی و پیامدهای آن
بعد از مدتی این تضادها در قالب آسیب‌های اخلاقی و رفتاری فراگیران و درمانجویان عرفان حلقه بروز یافت و پایه‌گذاران عرفان حلقه از این جهت مورد نقد و پرسش قرار گرفتند. در این شرایط بود که منصوری در محافل مذهبی خود را جدا از عرفان حلقه نشان می‌داد و خود را از آنها نمی‌دانست!
یکی از این اظهار نظرهای غیر رسمی طاهری از سوی یک خبرنگار ضبط شد و به صورت یک خبر در روزنامه وطن امروز تاریخ، ششم و هفتم بهمن ماه سال 1387 منتشر شد. پیرو انتشار این خبر منصوری شتابزده دست به قلم می‌‌شود، آن را تکذیب می‌کند و تکذیبیه را به دفتر روزنامه می‌فرستد و درخواست انتشار آن را مطرح می‌کند. این روزنامه هم مطابق قوانین تکذیبیه را منتشر می‌کند. متن کامل تکذیبیه از این قرار است:

افزایش انتقادات از منصوری

بعد از این رویداد منتقدان عرفان حلقه که تا کنون تنها به علت حسن سابقه و حسن اشتهار منصوری او را فریب خورده عرفان حلقه می‌دانستند و دست اندر کار و پشتیبان این فرقه به شمار نمی‌آوردند، از مسامحه و ملاحظه دست کشیده و ایده‌ها و خطاهای منصوری را مثل طاهری به نقد و بررسی گذاشتند.
در این مدت منصوری کوشید تا با پیام‌های شخصی و واسطه کردن برخی از افراد قلم و بیان منتقدان را از خود بازگرداند، اما این راهکار اثری نبخشید. در این مدت پرسش‌ها و نقدها به جایی رسید که منصوری در سایت شخصی خود نامه کوتاهی را منتشر کرد و به طور اجمالی عملکرد عرفان حلقه را زیر سوال برد تا به دین وسیله در کنار منتقدانش قرار گیرد. متن کوتاه او این است:
بسمه تعالی
طی تماس‌های مکرر، بسیاری از افراد در خصوص جلسات عرفان حلقه و درمانگرها سوال می‌کنند، لذا لازم به تذکر است بنده هیچ گونه اطلاعی از محتوای جلسات درمانگر‌ها ندارم و تنها راه وصول به حقیقت را عرفان شیعه اثنی عشری می‌دانم. دلیل نوشتن پاورقی و مقدمه به کتاب عرفان کیهانی نیز همین بوده است تا نشان دهم که عدول از معارف اهل بیت علیهم السلام انحراف محض است. اما پس از شش سال از چاپ کتاب عرفان کیهانی و اطلاع از بعضی اقدامات درمانگر‌ها و تذکر به جناب مهندس طاهری باز شاهد عدم رعایت قواعد کتاب مذکور هستیم، این امر بنده را بر آن داشت که از ناشر محترم بخواهم در چاپ‌های بعدی به حذف نام و مطالب بنده اقدام نمایند. از خداوند متعال می‌خواهم حیات و مماتم را با معرفت و ارادت به اهل بیت علیهم السلام قرین فرماید که به حمدالله تا کنون چنین بوده است.
اسماعیل منصوری لاریجانی
اما این متن کوتاه که خود تأیید منصوری نسبت به کارهای گذشته‌اش در آن موج می‌زند، نمی‌توانست تجلیل از الهامات طاهری و تفسیر ایده‌ها و آرای او را توجیه کند. از این رو نقدها و پرسش‌ها از منصوری ادامه یافت تا اینکه با گذشت حدود یک سال و نیم از اعلام حمایت رسمی در روزنامه وطن امروز، منصوری با همکاری یکی از دانشجویانش مصاحبه‌ای را ترتیب می‌دهد و رسماً از طاهری انتقاد می‌کند.

اتهامات طاهری و دادگاهی‌شدن او
منصوری در حالی که روزبه‌روز بیشتر با نقدهای گوناگون مواجه می‌شد و موقعیت اجتماعی خود را در خطر می‌دید، ضربه نهایی را دریافت کرد. ضربه نهایی فراخوانده‌شدن طاهری به دادگاه بود. پرونده او از انواع اتهامات انباشته شده بود و افزون بر مسائل اعتقادی و اخلاقی، اتهاماتی نظیر جعل مدارک دانشگاه علوم پزشکی ایران و اعطای آن به اعضای فرقه حلقه نیز در پرونده او موجود بود.
طاهری پس از تفهیم اتهام و مدتی بازداشت با وثیقه آزاد شد و متعهد شد که مسائلی را مراعات کند؛ از جمله پایان دادن به دوره‌های عرفان حلقه که البته به این تعهدات عمل نکرد. طاهری در این مدت تورهایی را در خارج از کشور برگزار می‌کرد و پس از ثبت نام اعضا دوره‌های خود را در بعضی از کشورهای همسایه برگزار می‌کرد و به این ترتیب از تعهدات قانونی خود فرار کرد.
به هر روی منصوری با دادگاهی‌شدن طاهری و عدم التزام او به تعهداتش، دیگر مجالی برای حمایت از طاهری و عرفان حلقه نداشت و بسیار در تنگنا قرار گرفت. بنابراین مصمم شد تا خود را جدای از فرقه نشان دهد. به همین علت در مصاحبه‌ای برنامه‌ریزی‌شده با یکی از دانشجویانش اعلام کرد که از ابتدا با عرفان حلقه موافق نبوده است و در این راستا اظهاراتی داشت که با واقعیت هیچ سازگاری ندارد.

تناقض گویی منصوری در مصاحبه با سایت آتی نیوز
در این مصاحبه منصوری خود را کاملا از عرفان حلقه بر کنار معرفی کرده و ادعا می‌کند که از ابتدا منتقد عرفان حلقه بوده و مقدمه‌ها و شرح و تفسیر او بر کتاب‌های این فرقه به قصد انتقاد بوده است! در عین حال اعلام می‌کند که حمایت من و نوشته‌های من بر آثار طاهری باعث شد که آنها منتشر شود و در معرض دید صاحب نظران قرار گیرد؛ وگرنه آنها زیرزمینی عمل می‌کردند و امکان نقدشان وجود نداشت!
از همه جالب‌تر این است که انحرافات و آسیب‌های جبران‌ناپذیر عرفان حلقه به پیروانش تا حد تناقض‌گویی و سرقت علمی فروکاسته شده و هم از این رو عنوان مصاحبه ایشان این طور انتخاب شده است: «دکتر منصوری لاریجانی: عرفان کیهانی مرگش در تناقض‌گویی و اقتباس مؤلف از دیگران است»
این مصاحبه که در تاریخ 27 آبان ماه 1389 توسط سایت آتی نیوز منتشر شده، بدین شرح است:
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی شبکه خبری آتی نیوز؛ از چندی قبل تا کنون بحثی با عنوان عرفان کیهانی با چاپ کتابی در سطح جامعه مطرح شد. در پی چاپ این کتاب و برگزاری جلسات متعدد توسط مدعی این بحث با عناوینی همچون شعورکیهانی،فرادرمانی و....نقد و بحث‌های ضد ونقیضی را هم شاهد بودیم.
یکی از عواملی که باعث چاپ و ترویج این مباحث شد مقدمه‌ای بود که بر این کتاب توسط استاد اخلاق و عرفان اسلامی دکتر اسماعیل منصوری لاریجانی زده بودند که انتقاداتی را نیز در پی داشت. بعد از بحث‌های مطروحه موافق و مخالف، شبکه خبری آتی نیوز این مباحث را مستقیما از این استاد مسلم عرفان اسلامی مطرح و ایشان هم با بزرگواری تمام پاسخ گفته تا به تمامی شایعات و ابهامات پایان بخشند.
مشروح این گفتگو را در ذیل می‌خوانیم:
–آتی نیوز: آيا فلسفه يا معرفت فلسفي براي دين ضرورت دارد؟
فلسفه با پرسش شروع ميشود و پرسش صفت عقل است‘ انسانهايي كه پرسش نميكنند بايد درسلامت عقل خود ترديد نمايند.امام باقر عليه السلام فرمود:"العلم خزاين مفتاحه السؤال" علم خزينه است وكليد آن پرسش.بنابراين معرفت فلسفي ويا پاسخ به چرايي‌ها با دين آميخته شده است.به عبارت ديگر فلسفه بادين تلازم دارد به طوري كه دين باقواعد فلسفي توسعه مي يابد ودر انديشه‌ها فراگير مي شود و فلسفه نيز با تكيه بر آموزه هاي ديني استحكام مي يابد.
دنياي امروز دنياي پرسشگري است وفلسفه ماهيتي گفتماني پيدا كرده است وهرانساني ناگزيراست كه فيلسوفي كند والا در فرآيند گفتمان فلسفي محو خواهد شد.
ازاينرو مقام معظم رهبري برضرورت فراگيري فلسفه و آشنايي با مكاتب گوناگون فلسفي در ديدار بااساتيد وطلاب حوزه علميه قم تاكيد نمودند.
–آتی نیوز: آيا ضرورت فلسفه باعرفان هم مثل فلسفه ضرورت دارد؟
اتفاقا فلسفه و عرفان با هم تعامل دارند و در شريعت اسلامي ازهم جدايي ندارند ولي نوع ماموريت آنها متفاوت است.
معمولا فلسفه راه كمال وسعادت رانشان ميدهد وعرفان چگونه رفتن وآداب سلوك در راه را تضمين ميكند.مثلا فلسفه با براهين مختلف به اثبات معاد مي پردازد وميگويد جهاني پس ازمرگ وجود دارد واين گزارش قرآني را به اثبات ميرساند"واليه ترجع الامور" وعرفان باچگونه رفتن وبا چه‌ها رفتن سالك را هدايت ميكند. البته عرفان وبرهان هردو ازجلوه هاي عقل ما هستند كه دردو ساحت شهود وبرهان تجلي ميكند.

_آتی نیوز: با توجه به بحث هاي شما در صداوسیما در برنامه معرفت با دكترديناني پاسخ به اين سوال ضروري مي‌نمايد كه آيا شريعت اصل است يا طريقت؟
درعرفان شيعه شريعت از طريقت جدا نيست بلكه باطن احكام شريعت را طريقت می‌گويند و هر چه عمل ما به احكام شريعت بيشتر و مخلصانه تر باشد ادراك باطن و سر احكام براي ما آسانتر ميشود.
كسانيكه ميگويند شريعت از طريقت جداست برخي نحله هاي صوفيه هستند كه شريعت را نردبان و طريقت را پشت بام ميدانند و معتقدند وقتي سالك به حقيقت در طريقت نايل شد نيازي به شريعت ندارد.
چون شدي بر بام هاي آسمان زشت باشد جستجوي نردبان
اين عقيده مورد قبول عرفان شيعی نيست. اتفاقا وقتي انسان به سر عبادت و احكام شريعت رسيد تازه لذت تكليف را مي چشد و از عبادت سير نميشود.
–آتی نیوز: در عصرحاضر شاهد عرفانهاي نوظهوري هستيم راه شناخت ومقابله باآنهاچيست؟
بهترين راه شناخت عرفانهاي كاذب و نوظهور آن است كه ما شاخصه هاي عرفان اسلامي را به جوانانمان عرضه كنيم و مهمترين شاخص عرفان اسلامي آن است كه ماخوذ از قرآن و معارف اهل بيت عليهم السلام است (به كتاب عرفان اسلامي نگارش حقيركه توسط سازمان تبليغات چاپ شده است دراين باره مراجعه شود) همچنين به افراد امين و صاحب نظركه توان نقد عالمانه نحله هاي عرفاني را دارند مراجعه كنيد تاشما را از ماهيت عرفانهاي كاذب مطلع نمايند دراين روزگاربه هر كسي نميتوان اعتماد كرد. دامهاي فريب وخيانت در كمين جوانان مافراوان است.
بقول مولوي:
چون بسي ابليس آدم روي هست پس به هر دستي نشايد داد دست
حرف درويشان بدزدد مرد دون تا بخواند برسليمي زان فسون
كار مردان روشني و گرميست كار دونان حيله و بي شرميست
–آتی نیوز: مقدمه شما بركتاب عرفان كيهاني براي چه بوده است؟ آیا روشنگري بوده است؟
بسياري از دانشجويان دوره دكتري وقتي كتابشان را چاپ و منتشركردند ازبنده مقدمه خواستند ومعمولا ما اين كار را ميكنيم.البته مقدمه بنده برعرفان كيهاني هم به ده سال پيش مربوط مي شود.
اما در مورد كتاب عرفان كيهاني اولا قصد روشنگري ونقد داشته ام تاجوانان عرصه فلسفه وعرفان نارساييهاي عرفان كيهاني را در ساحت عرفان اسلامي بشناسند و تا جايي كه عرفان اسلامي هست بدنبال عرفانهايي كه حتي ادعاي تشيع و ولايتمداري ميكنند نروند.
خوبي نقد آن است كه حتي صاحب نظريه متوجه اشتباه خود ميشود و بجاي لجاجت وتعصب بي مورد زبان به اعتراف مي گشايد.
تاكيد مقام معظم رهبري به تشكيل كرسي نقد و نظريه پردازي در دانشگاهها وقوف معظم له به بركات نقد عالمانه است.
ثانيا با مقدمه بنده مؤلف كتاب عرفان كيهاني جرات پيدا كرد كتابش را با مجوز رسمي به چاپ برساند وبا اين كار، خود را در معرض نقد صاحبنظران قرار دهد.
اگر پنهان كاري ميكرد ما تا بحال نمي توانستيم ماهيت او را بشناسيم كما اينكه برخي نحله هاي نوظهور پنهانكاري مي كنند چون مي دانند اگر در بوته نقد و واكاوي قرار بگيرند وكاستي هاي آنان براي پيروانشان نمايان شود متلاشي خواهند شد.
بااين حساب ما بايد سياستمان اين باشد كه به همه انديشه‌ها ولو عليه ما باشند فرصت بدهيم تاخود را نشان بدهند سپس آنها را به حوزه نقد عالمانه هدايت كنيم و بدانيم بهترين راه مقابله با نحله هاي نوظهور نقد عالمانه وبرخورد منطقي است.
اگرحق باشندمي مانند والا"زبدا رابيا" چون كف روي آب خواهند رفت.
البته عرفان كيهاني از آغاز با ابهامات و تناقضات فراوان روبرو بوده است.در واقع ادعای این اشخاص ملغمه اي از عرفان اسلامي وحكمت خسرواني است كه رگه هايي ازعرفان مسيحيت و بودا درآن مشاهده ميشود.
بعبارت ديگر بايد گفت مؤلف اين كتاب نه منطق وفلسفه ميداند ونه با عرفان اسلامي آشنايي دارد ونه مهارتي درفهم آيات و روايات دارد.
بهترين رهيافت براي عرفان كيهاني همان بود كه مؤلف آن در سایت خود اعتراف كرد كه مرد اين ميدان نبوده است و ورود او به ساحت آيات قرآن وحتي عرفان اسلامي از اول اشتباه بوده است.
اگرچه اين اعتراف ذهن پيروان ودوستانشان را به آشوب و تشویش كشيده است اما راهي جزاين درپيش رو نداشته است.
اين از بركات نقد و گفتمان انديشه است كه دستگاههاي مسؤول در برخورد با او بكار گرفته اند.
اميد است روش نقد و گفتمان علمي بعنوان بهترين شيوه برخورد با انديشه‌ها دركنار برخوردهای حقوقی قراربگيرد.
تاکید می‌کنم که عرفانهايي كه با تناقض و ابهام ظهور ميكنند طلوعشان عين غروبشان است.
–آتی نیوز: نظر شما درمورد ادعاي فرادرماني ايشان چيست؟
در خصوص فرادرماني مدعيان از جمله این شخص باید عرض کنم که تایید یا رد آن در تخصص بنده نيست كه اظهارنظر كنم . بايد پزشكان متخصص اين حوزه در رد يا تاييد آن نظر بدهند. اگر من مطلع بودم كه ايشان اصلاً آيات و روايات را نمي شناسد و اسناد ايشان به آيات و روايات و ادبيات عرفاني چيدمان ديگران است، اصلاً به آن مقدمه نمي‌زدم. ولي در ده سال پيش برخي دوستان مورد اعتماد ايشان را «محيي‌الدين ثاني» معرفي نمودند.
البته مقدمه زدن ما يك خيري هم داشت وآن اينكه عرفان كيهاني خود را عرضه كرد و مورد نقد و شناسايي قرار گرفت و زود عمرش به پايان رسيد.
به نظر بنده عرفان كيهاني مرگش در تناقض گويي و اقتباس مؤلف از ديگران نهفته بود كه تعدادي از بزرگان آن را مرده تلقي ميكنند زيرا ما اعراض مدعي در عرفان كيهاني را ازساحت قرآن و عرفان اسلامي اقدامي مثبت تلقي مي كنيم البته اگر من بعد بخواهد پنهان كاري نكند!
برادران و حقیقت جویان عزیز؛ جاي هيچ نگراني نيست. بنده خود باران‌ديده دوران انقلاب و دفاع مقدس هستم و به عنوان يك كارشناس ديني نگراني را اول در سكولاريزم دين در ماهيت علوم انساني دانشگاه‌ها ميدانم كه مقام معظم رهبري در سفر قم اشاره فرمودند و ديگر آنکه سكولاريزم اخلاقي در كارهاي فرهنگي كشور كه جبهه نرم مقابله با دشمن به شعار و روزمرگي كشانده است.
– توصيه شما به جوانان علاقه‌مند به عرفان چيست؟
توصيه من به جوانان جوياي معرفت آن است كه قدر عرفان اسلامي را بدانند عرفاني كه برآمده از آموزه هاي قرآني و معارف اهل بيت عليهم السلام است.
بنده در همه كتابها و نوشته هايم روشن كرده ام كه بهترين راه مقابله با عرفانهاي كاذب حتي تصوف ونحله هايي كه صبغه ديني دارند نشر عرفان قرآن و اهل بيت عليهم السلام است. بنده اين كار را بحمدالله هم در آثارم برجسته كرده ام و هم در برنامه هاي معرفت كه از شبكه چهار سيما پخش مي شود آموزه هاي عرفاني و ولايي رامطرح مينمايم.
به خط و خال گدايان مده خزينه دل به دست شاه وشي ده كه محترم دارد، والسلام علیکم

بد نیست که برخی از پیام‌هایی را که خوانندگان درباره این مصاحبه نوشته اند باهم بخوانیم:
- من از طریق نوشته‌های دکترمنصوری جذب این شیادان شدم.آقای لاریجانی باید اون دنیا جواب بده
- 5سال عمر و سرمایه ام رو گذاشتم به پای این شیاد بی سواد....حالا چه قدر می‌دی رضایت بدم دکتر لاریجانی؟ شما که همیشه از این فرد در کتابش تعریف می‌کردید....پاورقی شما منو به این شیادان کشوند...
- استاد وعده داده بودن به زودی هر کس چهره واقعی خودش و نشون خواهد داد. و حق از نا حق کامل شناخته میشه. آقای لاریجانی فکر نمی‌کردم این وعده اینقدر زود محقق بشه!!!
- بنده نیز به مانند دکتر لاریجانی مدتی در بند اینها بوده و فریب اینها را خورده بودم، وقتی که مستر ما گفت که استاد هنوز ماهیت اصلیه خود را به ما نمایان نکرده اند (که غیره مستقیم منظورش این بود طاهری فرستاده خدا است، همانگونه که در وبلوگهایشان نیز این مورد در مقالات به کرات به چشم میخورد که دارند زمینه این مطلب را فراهم میاورند)، اما آنجا شک بنده به یقین تبدیل شد که اینها کلاه بردارند که یکی دیگر از مسترها که بااو صحبت میکردم و از نزدیکان طاهری هم بود میگفت که نتنها به طاهری الهام میشود (که البته طاهری خودش از ترسش اسمه اون رو کشف!!! گذاشته)،بلکه به همسره ایشان هم از بالا الهام میگردد؟؟؟!!!! و این موجب شد که به خود بیایم و بفهمم که همه ا ین عرفان سرابی بیش نیست و فقط هدف پول و شهرت است و بس!!!البته مطالب زیاد است و به مرور خواهم گفت . با تشکر از روشنگری شما و سایت خوبتان.
- آقای لاریجانی شما که کل کتاب هایت را که دو ریال نمی‌ارزید را در کلاس‌های ایشان به ما فروختی ، ما که تو را نمی‌شناختیم و با عرفان کیهانی معروف شدی
- به نظر می‌رسد که تمامی نظرات نوشته شده در اینجا در باب مخالفت با جناب آقای طاهری فقط از یک قشر خاص باشد که متاسفانه این قشر با جهالت خود همیشه باعث ضربه به دین و مردم شده اند.بترسید از خدا که فرج نزدیک است.
- چرا بعد از مباحث اخير آقاي منصوري به فكر انتقاد افتاده اند. در عرفان اولين منش ترس از خدا و نترسيدن از غير اوست. ايشان كه ادعاي عرفان اسلامي را دارند چرا بعد از بلواي عده اي معلوم الحال ترسيده اند و از روي ترس و بزدلي انتقاد را شروع كرده و مقدمه كم اهميت خود را با هدف ديگر مي دانند؟ عاقبت و معادي نيز وجود دارد آقاي منصوري از آن بترسيد.

بعد از این مصاحبه معلوم شد که منصوری اعتبار شخصی خود را به منافع فرقه‌ای ترجیح می‌دهد و براستی از عرفان حلقه جدا شده است. زیرا تا پیش از این اگر هم در گوشه و کنار نسبت به عرفان حلقه ابراز برائت می‌کرد، اما در نهان حامی بود و اعضای عرفان حلقه اطمینان داشتند که منصوری با آنهاست و آنچه در مجامع مذهبی می‌گوید از باب مصلحت است. اما افزایش نقدهای طرح شده برای منصوری و نداشتن پاسخ منطقی و قانع کننده او را بر سر دوراهی قرار داد و دراین کشاکش منصوری اعتبار خود را بر فرقه ترجیح داد و از آنها فاصله گرفت.
پس از این روندها و رویدادها طاهری در نامه‌ای مطالبی را فاش می‌سازد که دست کم دو نکته آن قابل توجه است؛ نخست اینکه منصوری تا یک ماه پیش از انتشار این نامه هنوز با فرقه همکاری داشته است. و دوم اینکه گوشه‌ای از منافع منصوری را در عرفان حلقه با این نامه آشکار می‌شود.

اطلاعیه محمد علی طاهری (جوابیه استاد منصوری لاریجانی)
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای دکتر منصوری لاریجانی عزیز
سلام
مجموعه عرفان کیهانی (حلقه) از ابتدای تمایل شما به همراهی، چنان پذیرای حضورتان بود که تغییر نام عرفان حلقه به عرفان کیهانی را از جنابعالی پذیرفت؛ از پیشنهاد نیکویتان برای نوشتن مقدمه کتاب¬‌های این عرفان استقبال کرد؛ جای‌گرفتن پاورقی‌های کتاب «عرفان کیهانی» را که دوستان علاقه‌مند زیر نظر شما تنظیم کرده بودند و موجب شائبه ملغمه بودن این کتاب شد، در کنار مطالب نویسنده قبول کرد؛ جلسات متعددی از کلاس¬های درس را به سخنرانی شما اختصاص داد؛ کتاب¬های جنابعالی را در معرض فروش داوطلبان شرکت در دوره¬های این عرفان گذاشت؛ چندی پیش بر اساس پیشنهاد شما، صرفنظر از بخش عرفانی آموزه‌های موجود را اعلام کرد که گویا اکنون تاوان همین اعتماد را پس می¬دهد و ... .
و امروز نیز ضمن اطمینان از این که عرفان کیهانی (حلقه) که اساس آن ارتباط با خداوند است، با حضور یا غیاب هیچ فرد یا جمعی به افول نمی‌¬رسد، برای تصمیم شما مبنی بر کناره گیری احترام قائل است تا خوش¬ استقبالِ بد بدرقه نباشد. از این رو، متن دست¬نویس مقدمه کتاب «انسان و معرفت» که در آن به اسلامی بودن این عرفان و کارآمدی آن در مقابله با عرفان¬‌های کاذب تصریح کرده¬ اید و نکاتی را که سال گذشته در حاشیه¬ مطالب این کتاب مرقوم فرمودید، بر چشم می¬گذارد و اگرچه آن¬ها را در آن کتاب به چاپ نخواهد رساند، از ارتباط¬‌های صمیمانه شما که تا ماه گذشته ادامه داشت، به خیر و خوشی یاد خواهد کرد.
در نهایت، به استحضار می‌رساند افراد موحد و متعهد این مجموعه که بسیاری از آنان اندیشمندان، اساتید حوزه و دانشگاه، ایثارگران و دیگر مدافعان جدی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران هستند، همواره برای شما آرزوی توفیق دارند.
با احترام
محمدعلی طاهری
30 آبان 1389
نکته قابل تذکر در جوابیه طاهری این است که او افراد موحد و متعهد این مجموعه را اندیشمندان حوزه و دانشگاه معرفی می‌کند. در حالی که تنها یک نفر با لباس روحانی در مجموعه ایشان وجود دارد که در هیچ‌یک از حوزه‌های علمیه کشور خود این شخص چهره شناخته شده علمی نیست، اگرچه بر فرض صحت ادعای ایشان پدر بزرگش از علما بوده است.

جمع بندی نهایی
بدون شک برای ویران‌کردن ایمان و اخلاق مردم می‌باید از طریق باورها و ارزش‌هایشان وارد شد و آرام‌آرام آنها را به تردید و تزلزل کشاند. کسی که مستقیم رویاروی باورها و ارزش‌های مردم بایستد، بدون شک شکست خواهد خورد و نتیجه‌ای جز ناکامی نخواهد دید.
عرفان حلقه با ادعای اسلامی و ایرانی‌بودن و استفاده از آیات قرآن و ساختن و پیش‌انداختن چهره‌ای مذهبی از خود توانست تعدادی از مردم را به دام خود کشد و در بسیاری از شهرهای کشور توسعه یابد. اما با نیرنگ و دورویی نمی‌توان پیش رفت و به قول معروف بار کج به منزل نمی‌رسد. امروز عرفان حلقه از درون دچار شکاف شده است. اگرچه این فرقه آسیب‌های جبران‌ناپذیری را به خواهران و برادران ما وارد کرد، امروز نقاب از چهره‌اش افتاده و در صورتی که مردم آگاهی لازم را دریافت کنند و آن را انتشار دهند، مجالی برای گسترش و بقای آن نخواهد ماند.
منصوری لاریجانی در نام‌گذاری و تدوین اساس‌نامه این فرقه دخالت داشته و از این رو در شمار مؤسسان فرقه محسوب می‌شود، اکنون برای حفظ موقعیت اجتماعی‌اش و بر خلاف مستندات و اظهارات گذشته، ارتباط خود را عرفان حلقه انکار می‌کند؛ در حالی که موقعیت اجتماعی او، به‌خصوص فرصت‌های که صدا و سیما برای کسب اعتبار در اختیار او قرار داده است، موجب فریب بسیاری از نیروهای مذهبی جامعه شده و آنها را به دام این فرقه انداخته است.


اسماعیل منصوری لاریجانی
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

اسماعیل منصوری‌لاریجانی
زادروز ۱۳۳۷ خ

تبار ایرانی

پیشه دین و عرفان

سال‌های فعالیت عرفان‌پژوه شیعه
شناخته‌شده برای عالم مسلمان،

تأثیرگذاران مصطفی چمران

دین اسلام

مذهب شیعه دوازده‌امامی

اسماعیل منصوری لاریجانی محقق اسلامی و نویسنده ایرانی در زمینه عرفان اسلامی است.
وی بسال ۱۳۳۷ ش. در روستای رینه از بخش لاریجان شهرستان آمل به دنیا آمد. دوران ابتدایی را در همان‌جا گذراند و سپس تحصیلات خود را در تهران ادامه داد. تحصیلات عالی را در رشته علوم آزمایشگاهی پی‌گرفت و همزمان با تحصیل در مدرسه، تحصیلات حوزوی را نیز دنبال کرد. او در خرداد سال ۵۹ به عضویت بسیج و پس از آن به عضویت رسمی سپاه انقلاب اسلامی درآمد.
در دانشکده الهیات دانشگاه تهران، کارشناسی ارشد با گرایش فلسفه و در دانشگاه امام حسین دکترای روابط بین‌الملل گرفت. او همچنین دکترای عرفان اسلامی را از واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی اخذ کرد.
وی دربارهٔ آموزه‌های غیر دانشگاهی که از اساتید خود کسب کرده، چنین آورده است:
دروس عرفانی را در محضر آیت‌الله حکمت‌نیا که مردی بزرگ و اهل عرفان نظری و عملی بود گذراندم فصوص محی‌الدین و درس‌های اخلاق، مواعظ، مراقبه و محاسبه و مراحل تربیت نفسانی را در محضر آیت‌الله حسن‌زاده آملی فرا گرفتم و دستورالعمل‌های ایشان، همیشه و در همة مراحل زندگی راهنمایم بوده و هنوز خود را شاگرد مکتب عرفانی ایشان و آیت‌الله حکمت‌نیا می‌دانم. در یادگیری دروس فلسفه نیز سعی کردم که به حد کلاسیک اکتفا نکنم و اسفار ملاصدرا را در محضر دکتر ابراهیمی دینانی آموختم. ایشان فوق‌العاده در این زمینه مسلط‌اند مخصوصاً در اندیشه ابن سینا – شیخ اشراق و ملاصدرا، به دلیل اقتضائات شغلی و به دلیل اشتغال در سپاه پاسداران در علوم دفاعی نیز بسیاری از مکاتب دفاعی را مطالعه کرده‌ام.
نمونه آثار[ویرایش]
• مثنوی محرم
• حقوق زن با نگرشی در سیره زهرا (س)
• جلوه‌های ولایت در آثار امام خمینی (ره)
• مبانی، آفات و راه‌کارهای انقلاب اسلامی از دیدگاه شهید چمران
• پیدایش عشق
• سیری در اندیشه عرفانی حضرت امام (ره)
• زن و دفاع در اسلام
• مجموعه رسائل کلامی جدید
• تفسیر علیا
• مجموعه رسائل حکمی
• فروپاشی آمریکا
• عرفان سیاسی
• تاریخ دفاع مقدس
• خمسه آل عشق
• ساحت ربوبی
• ولایت حکومت حکیمانه
• در چشمه‌سار نهج‌البلاغه
• عرفان اسلامی و مباحث کلامی
• مدیریت اسلامی
• مقدمه کتاب انسان از منظری دیگر
منابع[ویرایش]
• اسماعیل منصوری لاریجانی سایت پاتوق کتاب
پیوند به بیرون[ویرایش]
• وب سایت شخصی دکتر «اسماعیل منصوری لاریجانی»
• معرفی مشاهیر، «اسماعیل منصوری لاریجانی» سایت راسخون
اسماعیل منصوری لاریجانی

اسماعیل منصوری لاریجانی
ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع :
اسماعيل منصوري لاريجاني درسال 1337 درروستاي رينه لاريجان متولد شد و پس از گذراندن تحصيلات ابتدايي درزادگاه خود ،‌به تهران رفت و متوسطه را دردبيرستان نظام مافي دررشتة علوم طبيعي گذراند ، وي پس از دريافت ليسانس علوم بيمارستاني در 1360 درسال1362 به دانشكده الهيات تهران راه يافت و سپس بعنوان بورسيه دانشگاه امام حسين در1371 موفق به دريافت درجه دكتراي روابط بين الملل گرديد . وي سه سال بعد دكتراي عرفان را نيز ازدانشگاه آزاد اسلامي دريافت كرد . و نيز تحصيلاتي درحوزه درفلسفه و عرفان و فقه واصول نمود . وي 21 عنوان كتاب منتشر كرده است كه ازآن ميان كتاب تاريخ دفاع مقدس برنده جشنواره كتاب دفاع مقدس شده است . وي هم اكنون استاد دانشگاه امام حسين مي باشد .گروه : علوم انسانيرشته : علوم سياسيگرايش : روابط بين المللاوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : اسماعيل منصوري لاريجاني در1337 درروستاي رينه لاريجان درخانواده اي مذهبي ديده به جهان گشود .تحصيلات رسمي و حرفه اي : اسماعيل منصوري لاريجاني دوره ابتدايي را در زادگاه خود درروستاي رينه لاريجان به دبستان رفت و سپس براي ادامه تحصيل به تهران آمد و دردبيرستان نظام مافي دررشته علوم طبيعي به تحصيل ادامه داد وي در 1356 وارد مجتمع علوم بيمارستاني شد و دررشته علوم آزمايشگاهي به تحصيل پرداخت . وي در 1362 به دانشكده الهيات دانشگاه تهران راه يافت وبه تحصيل دررشته الهيات مشغول شد و سپس بعنوان بورسيه دانشگاه امام حسين (ع) درسال1371 موفق به اخذ درجه دكتراي دررشته روابط بين الملل از آن دانشگاه شد . وي سه سال بعد به دليل گرايش به زمينه هاي ادبي ـ عرفاني از دانشگاه آزاد اسلامي دكتراي عرفان گرفت . از اين گذشته وي درحوزه فقه واصول رانزد دكتر ابوالقاسم گرجي عرفان را نزد علامه آيت الله حسن زاده آملي و حجت الاسلام دكتر شيخ الاسلامي وفلسفه رانزد دكتر غلامحسين ديناني فراگرفت و درمحضر درس خارج فقه آيت الله خامنه اي حضور يافت .استادان و مربيان : دكتر ابوالقاسم گرجي ،‌آيت الله حسن زاده آملي ، حجت الاسلام دكتر شيخ الاسلامي ، دكتر ابوالقاسم گرجي ،‌دكترغلامحسين ديناني ، آيت الله خامنه اي از استادان دكتر منصوري لاريجاني بوده اند.وقايع ميانسالي : اسماعيل منصوري لاريجاني سالهاي بسياري از عمر خودرا صرف آموختن و تحصيل دررشته هاي روابط بين الملل، عرفان .‌علوم حوزوي طي كرد . سپس به تدريس دردانشگاههاي مختلف از جمله امام حسين و مسئوليت هاي گوناگوني چون مسئوليت مركز دايره المعارف دفاع مقدس ، ونيز تاليف كتب پژوهشي و ادبي و اجتماعي گوناگون پرداخته است .مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : اسماعيل منصوري لاريجاني مدير مسئول ماهنامةْ فرهنگ پايداري ،‌استاد دردانشگاه مختلف (از جمله دانشگاه امام حسين ) مسئول مركز دايره المعارف دفاع مقدس مي باشد .فعاليتهاي آموزشي : اسماعيل منصوري لاريجاني عضو هيئت علمي دانشگاه امام حسين است اما دردانشگاههاي ديگرنيز تدريس مي نمايد .ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : اسماعيل منصوري لاريجاني دركنار تدريس و مسئوليت هاي اداري به تحقيق درباره 8سال دفاع مقدس مي پردازد .شاگردان : بسياري از فارغ التحصيلان رشته روابط بين الملل از دانشگاه امام حسين ، شاگردان اسماعيل منصوري لاريجاني بوده اند .آرا و گرايشهاي خاص : اسماعيل منصوري لاريجاني درروابط بين الملل به بحث جنگ ايران و عراق توجه ويژه اي دارد .جوائز و نشانها : جايزه بهترين پژوهش (كتاب ) جشنواره كتاب دفاع مقدس به كتاب تاريخ دفاع مقدس اثر اسماعيل منصوري لاريجاني تعلق گرفته است . (1382ه.ش)چگونگي عرضه آثار : اسماعيل منصوري لاريجاني 21 كتاب درزمينه هاي متنوع ادبي اجتماعي ديني وعرفاني منتشركرده است .آثار : تاريخ دفاع مقدس ويژگي اثر : اين كتاب درسال1382 بعنوان بهترين كتاب دفاع مقدس ازسوي جشنواره آثار دفاع مقدس برگزيده شد .2 دوجلد كتاب دربره عرفان و شرح مفاهيم عرفاني ويژگي اثر : اين دوجلد درشرح نيايش هاي عرفاني شهيد دكترمصطفي عرفاني مي باشد .
منبع: راسخون ( http://www.rasekhoon.net/mashahir/Show-903798.aspx )
najm134
 
پست ها : 2044
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

قبليبعدي

بازگشت به آلوده شناسى


Aelaa.Net