آلودگی سازه

مديران انجمن: najm134, najm134, najm134

زلزله بیاید، تهران آتش می‌گیرد!

پستتوسط pejuhesh232 » يکشنبه دسامبر 27, 2015 9:10 am

زلزله بیاید، تهران آتش می‌گیرد!


پدر علم زلزله با بیان این مطلب که 11 هزار کیلومتر لوله گاز در شهر تهران وجود دارد، گفت:همچنین 700 هزار علمک گاز با فشار در لوله‌ها در سطح شهر پراکنده است که اگر اتفاقی بیفتد، این گازها باید بسوزد و شهر تهران آتش می‌گیرد.

به گزارش میزان بهرام عکاشه، درباره وضعیت کنونی زلزله در ایران به ویژه تهران اظهار کرد: مطالعه تاریخ زلزله شناسی و زلزله نگاری نشان دهنده آن است که ایران همیشه زلزله خیز است، در واقع زلزله پدیده ای نیست که طی چند سال اتفاق بیفتد و تمام شود بلکه به جرات می‌توان گفت از صدها هزار سال پیش زلزله خیز بوده و هست.

وی در ادامه گفت: بارها اعلام کردیم که تهران شاهد زلزله بالای 7 ریشتری خواهد بود.

پدر علم زلزله با بیان این مطلب که ما سه تهران داریم، افزود: تهران با ۲۲ منطقه، تهران حاشیه و تهران متروپل که اگر زمین لرزه‌ای به بزرگی ۷ تا ۸ ریشتر رخ دهد، بیش از ۱۵ میلیون شهروند صدمه خواهند دید.

وی از بی‌توجهی به بحث زلزله‌خیز بودن در تهران گلایه کرد و گفت: از یک طرف نقشه‌های تخلیه اضطراری را می‌بینم اما از طرف دیگر، ساخت و سازهایی غیراستاندارد را مشاهده می‌کنم که با آن نقشه‌ها مغایرت دارند و همه این‌ها باعث می‌شود که احساس کنم کسی به فکر نیست.

عکاشه در ادامه با بیان این مطلب که زلزله تهران سبب بروز فاجعه ملی خواهد شد، گفت: بررسی‌های صورت گرفته که نشان دهنده آن است که 83 درصد شهرهای ما برای زلزله‌های خیلی خطرناك آسیب‌پذیر هستند. در واقع حدود 16 درصد متوسط است، متاسفانه تنها یک درصد از شهرهای ما در مقابل زلزله ایمن هستند.

پدر علم زلزله شناسی با بیان این مطلب که ژاپن پس از زلزله توکیو خود را در برابر این حادثه ایمن ساخت، گفت: ما در کشور بارها مطرح کرده‌ایم که شاهد زلزله در تهران هستیم، به طوری که براساس آن‌ها همواره هشدار دادم، در سال 1376 شورای عالی امنیت ملی از من درخواست کرد که مستندات خود راجع به بحث زلزله در تهران و خطرات ناشی از آن را ارائه کنم.

عکاشه در ادامه با اشاره به این مطلب که ستاد بحران باید خود را از تجهیزات روز دنیا برخوردار کند، گفت: همچنین از آخرین آموزش‌ها در این عرصه استفاده کند تا در شرایط بحران شاهد کمترین تلفات و خسارات باشیم. در مجموع ستاد مديريت بحران بايد بيش از پيش، گوش به زنگ زلزله تهران باشد.

وی در خاتمه با بیان این مطلب که 11 هزار کیلومتر لوله گاز در شهر تهران وجود دارد،گفت: همچنین 700 هزار علمک گاز با فشار در لوله‌ها در سطح شهر پراکنده است که اگر اتفاقی بیفتد، این گازها باید بسوزد و شهر تهران آتش می‌گیرد.
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

اسلام زدايي از چهره عمارتي پايتخت اسلامي

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه مه 07, 2016 5:26 pm

اسلام زدايي از چهره عمارتي پايتخت اسلامي



گروه گزارش ویژه مشرق - چهره شهر تهران به عنوان پایتخت جمهوری اسلامی ایران چهره ماست و ما را آنگونه‌ می‌شناسند که تهران هست. همه شهرهای مهم جهان چهره‌ای از ملت خود را نمایش می‌دهند و آنگونه که می‌خواهند خود را به رخ جهان می‌کشند.

اما در این میان تهران قصه غریبی دارد. شهری که در زمان تهران ناصری در اوج بود و مهمترین ساختمان در آن روزگار همان ساختمان مساجد جامع بود. مساجد جامعی که چندصباحی بود در همسایگی خود مساجد شاهی (معروف به مسجد شاه) را به عنوان نماد تدین حکومت پذیرفته بودند. در این دوره اگرچه التقاط فرهنگی آغاز شده بود اما از آنجا که موج آن هنوز معماری را دربر نگرفته بود؛ ساختمان‌ها و خانه‌ها همچنان فرم درون‌گرا و محجوب داشتند و چشم خویش را به یکدیگر نمی‌دوختند.

Image
مسجد شاه عباسی اصفهان

Image
مسجد امام خمینی (مسجد شاه سابق) تهران

قاجار غروب کرد و با آغاز دوره پهلوی اول، حصارهای تهران ناصری تخریب شد و تهران جدیدی سر برآورد. تهرانی که دیگر مسجد مهمترین ساختمان آن نبود، در جریان تجددخواهی رضاخان، حالا دیگر با کنار زدن مسجد، سالار ساختمان‌های شهر ساختمان شهربانی شد و در شهرهای مهم دیگر نیز تکرار شد. سرآغاز باز شدن چشم خانه‌ها به خیابان و ساختمان‌های دیگر را باید دوره پهلوی اول دانست که تجدد و کشف حجاب، پنجره‌های خانه را به مثابه چشم خانه‌ها به خیابان و خانه‌های دیگر بازکرد و از خانه نیز کشف حجاب شد.

Image Image
در دوره پهلوی ساختمان‌های شهربانی جای مساجد را به عنوان نمادهای شهری گرفتند

در دوره پهلوی دوم نیز بر همان طریق تهران توسعه یافت و در امتداد قصه غربزدگی ما تهران جولانگاه معماران غربی شده بود و تحت تاثیر آمدوشد این معماران، تهران نیز کاملا چهره‌ای غربی به خود گرفت. البته غربی‌شدن تهران نه از روی نظم و پایه‌های درست بلکه به شیوه‌ای تقلیدی و سخیف صورت گرفت. به گونه‌ای که حتی خانه‌های کوچک درهم‌ریخته و آشفته و روی‌هم انباشته امروز را باید محصول طرح‌های توسعه شهری آن دوره دانست.

در دوره انقلاب بدلیل عدم برنامه‌ریزی جدید معماری و شهرسازی و تحولات عمیق سیاسی و جنگ هشت ساله،‌ روال غلط دوره پهلوی ادامه یافت و چهره شهر دچار هرج و مرج بیشتری شد. از سویی دیگر دانشگاه‌ها نیز همچنان بر سیاق معماری غرب تافتند و منش معماری مدرن را تا حد اشباع به دانشجویان معماری آموختند و نسل‌های جدید معماری که از پی هم می‌آمد معماری معاصر ایران را در سه دهه گذشته در عمق التقاط و نابسامانی فروبرد. وخامت این موضوع تا آنجا بود که در بیانات مقام معظم رهبری تاکید بر خشونت و تصلب شهر تهران شد و ایشان معماری تهران را معماری وحشی به قدمت بیش از 50 سال خواندند. به این معنی،‌ اگرچه انقلاب اسلامی در شأن سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و بسیاری از هنرها به توفیق زیادی رسید. اما در معماری هرگز چنین توفیقی حاصل نشد. گویا معماری جمهوری اسلامی همچنان در 15 خرداد سال 1342 مانده است و تهران روزبه‌روز چهره‌ای عجیب‌تر به خود می‌گیرد.

مهمتر آنکه در نظام شهری ایران پس از انقلاب سلامی برخلاف انتظار، بانک جایگزین مسجد شد و بانک‌ها دیگر مهمترین ساختمان‌های شهر تهران شدند.

«بعضی‌ها در زمان جوانیِ ما - آن زمان که نهضت معماری غربی بر کشور ما تازه حاکم شده بود - می خواستند ساختمانهای قدیمی را خراب کنند و آنها را به ساختمانهای با سبک نو تبدیل کنند. همین ساختمانهای با پنجره و شیشه های زرگ از آن زمان شروع شد. بیشتر اینها خانه ی محکم قدیمی را خراب می کردند، که من تعجب می کردم. در مشهدِ ما این طور بود. یک خانه ی محکم و خوب، اما قدیمی - اتفاقاً حالا معمارها، مهندسان، آرشیتکتها و مطلعان ما می گویند برای کشور ما همان روش قدیمی درست است و این شیشه ها و پنجره های بزرگ و آفتابگیرهای آنچنانی، اروپایی است؛ چون آنها آفتاب را آرزو می برند و نمی بینند، ولی کشور ما کشور پُرآفتاب است؛ بخصوص بعضی از مناطقش. بنابراین، چه لزومی دارد؛ همان پنجره های کوچک و درهای چوبی خوب بود - را خراب می کردند و از تیرآهن و سیمان و درِ آهنی و شیشه های بزرگ و... استفاده می کردند. اینها کار هجو و غلطی است؛ کار عاقلانه ای نیست.» (بیانات رهبر انقلاب در دیدار دانشگاهیان سمنان ۱۳۸۵/۸/۱۸)

Image

سیطره برج‌های بانکی بر فضاهای شهری

از آنجا که بنیان بانک بر اقتصاد غربی است انتظار هم نمی‌رود که معماری ساختمان آن نیز مسلمان باشد. اگرچه بانک در دهه‌های قبل از انقلاب بر اساس موتیف‌ها و المان‌های معماری بومی ایران طراحی و اجرا شدند. (مانند ساختمان زورخانه بانك ملی که در 1325 توسط استاد ابوالحسن خان صدیقی ساخته شده و یا ساختمان صندوق پس انداز بانک ملی که به وسیله هِنریش‌، معمار آلمانی‌، در دهه اول 1300 ، در زمان رضاخان پهلوی ساخته شد و الگوی آن نیز پس از اندکی تغییر تثبیت و ماندگار شد.) اما پس از انقلاب این بانک‌ها کاملا چهره‌ای مدرن به خود گرفتند.

Image Image
ساختمان صندوق پس انداز بانک ملی

برج سپهر بانک صادرات ازجمله این بناهای مدرن است که پیش از انقلاب اجرای آن آغاز شد و در زمان اوایل انقلاب نیمه‌کاره بود و متعلق به شخصی بدهکار بود که به عنوان بدهی وی در اختیار بانک صادرات قرار گرفت.

Image
ساختمان برج سپهر بانک صادرات

تلاش برای مدرن‌ترشدن و جذاب‌تر شدن ساختمان بانک‌ها ادامه یافت و مبتنی بر سبک معماری بین‌الملل که مکعب‌های شیشه‌ای خود را به سراسر دنیا تحمیل کرد، بانک‌های کشور ما نیز از موهبت تحولات مدرن بی‌نصیب نماند و ساختمان‌هایی از جمله بانک تجارت و حتی بانک مرکزی جمهوری اسلامی نیز با همان سبک بین الملل و ساختمان مکعبی شکل شیشه‌ای قد بر افراشت.

Image
برج شعبه مرکزی بانک تجارت

Image
برج بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران

برج بانک قوامین نیز عجیب‌تر از همه، کپی ناشیانه‌ای از برج ساختمان شماره يک ليبرتي (ONE Liberty Place) در فیلادلفیای آمریکاست که امروزه ساختمان مرکزی بانک قوامین است.

Image
برج ساختمان شماره يک ليبرتي (ONE Liberty Place) در فیلادلفیای آمریکا و ساختمان مرکزی بانک قوامین ایران


معماری برج جام بانک ملت
در میان این بانک‌ها ساختمان برج جام بانک ملت از دیگر بانک‌ها گوی سبقت را ربوده است. این ساختمان در تقاطع میان بزرگراه همت و شریعتی قرار دارد و از مسافتی طولانی در بزرگراه همت آنچنان پیدا قد برافراشته است که به ضرس قاطع هرکس از این بزرگراه عبور کند ناگزیر از دیدن آن است.

Image
موقعیت جغرافیایی برج جام بانک ملت

برج جام توسط شرکت «حرکت سیال»، مهندس رضا دانشمیر و همسرش کاترین اسپریدونوف طراحی شده است. این دو معمار، پیش از این پردیس سینمایی ملت و مسجد ولیعصر (واقع در چهارراه ولیعصر) را طراحی و اجرا کرده‌اند که مشرق در گزارش‌های پیشین خود به این دو بنا نیز به تفصیل پرداخته است.

(مسجدی که به پای تئاتر شهر ذبح شد - مسجد ولی عصر(عج)؛ مکانی برای عبادت خدا یا سجده بر الهه‌های یونان - لیبرال معماری؛ حیازدایی از ام‌القرای جهان اسلام )

همانگونه که از اتودهای اولیه پیداست، تمرکز معمار آن از همان ابتدا بر روی سیال‌بودن در فرم و حرکت بوده است. معماری این برج کاملا ساختارشکنانه است و از آنجا که شکل‌گیری فرم آن بر اساس لایه‌هاست، می‌توان آن را اثری در سبک معماری فولدینگ قلمداد کرد. سبکی که در معماری اواخر قرن بیستم موجودیت یافت و در آن از فرم‌های نرم و منحنی استفاده می‌شود.

این سبک بر فلسفه‌ای استوار است که برای اولین بار، توسط فیلسوف فرانسوی، ژیل دلوز مطرح شد. فلسفه فولدینگ در ادامه فلسفه ساختارشکنی است که نوعی فلسفه پساساختارگرا به شمار می‌رود و مبتنی برچندگانگی معنایی و تکثرگرایی است. فلاسفه فولدینگ، گیاهی به نام ریزوم را الگو قرار می‌دهند که در زیر خاک رشد می‌کند، نه ریشه دارد، نه برگ و تنها شامل ساقه‌هایی است که بصورت نرم ومواج در دل یکدیگر پیچ و تاب می‌خورند. آثار سبک فولدینگ، معمولا متشکل از لایه‌هایی است که بصورت هم ارتفاع در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند و هیچ یک نسبت به دیگری دارای وجه تمایزی نیستند.

Image

اتودهای اولیه برج جام

Image
ساختار لایه‌ای در برج جام بانک ملت

اگرچه عوام آن را به نیم تنه پایین یک زن (بخصوص از منظر بزرگراه همت به شرق) تعبیر می‌کنند،‌ اما مقصود معمار از ابتدا حرکت و سرخوردن و تا خوردن لایه‌ها در دو بعد افقی و عمودی نسبت به هم بوده است.

Image
برج جام بانک ملت

طراحی برج جام در مجموع دارای هندسه‌ای سیال و موجی است، هندسه‌هاي سيال و موجي تقليدي است از هندسه‌هاي موجود در دامنه تپه‌ها، چراگاه‌ها و جنگل‌ها. این نوع هندسه، که فاقد محور و مرکز و سکون است، مناسب‌ترین هندسه برای حواس پنج گانه و ادراکات حسی – غریزی و حیوانی انسان‌ها و مناسب سیر در آفاق و عملکردهای مادی مانند راه‌هاي عبوري و پارك‌ها در فضاي شهري است.

Image
برج جام- حرکت لایه ها در دو بعد مبتنی بر هندسه آزاد و سیال

در نقطه مقابل هندسه‌های درون‌گرا، نظير بناهای ایرانی گذشته مثل خانه‌های کاشان، دارای محور و مرکز، آنهم با مرکزیت خالی (نقطه پایه پرگار) است، اين مركز با حضور انسان و عملکرد اختیاری و آگاهانه او در فضای معماری، معنای اصیل خود را باز می‌یابد، اين نوع هندسه مناسب‌ترین ايده‌هاي فضايي هندسي، در شهر برای ایجاد تذکر در انسان‌هاست.

در سنت اصیل معماری و شهرسازی دوران اسلامی، فقط راه‌ها و فضاهای عبوری دارای هندسه‌ای سیال، مواج و سیر در آفاق هستند. اما تجارت از نظر اسلام عین عبادت است. آنچنان که در حدیث آمده است، «‌الکاد علی عیاله کالمجاهد فی سبیل الله» از منظر اسلام کسی که در حال کسب و کار و تجارت برای خانواده خویش است مثل مجاهدی است که در راه خدا می‌جنگد. بنابراین در گذشته بازارها را مشابه مساجد می‌ساختند، ‌چراکه انسانی که در بازار به تجارت می‌پردازد، مثل مجاهدی در راه خداست و آن مکان نیز مکانی مقدس است که در آنجا به عبادت خدا پرداخته می‌شود. لذا به لحاظ فرمی،‌ مشابهت به عبادتگاه‌های اسلامی دارد. بر این اساس،‌ مسجد و خانه و بازار و مدرسه، همه محل تذکر و عبادت انسان مومن در نظر گرفته می‌شود و سایر عملکردها کاملاً درون‌گرا، دارای محورهای متقارن و تمرکزآفرین هستند.

به کار بردن هندسه سیال و سرگردان، در تناقض با چنین مبانی نظری عمیق و عریقی است که از گذشته در معماری ایرانی و اسلامی توسط معماران حکیم رعایت می‌شده است. پيامبر اكرم(ص) مي‌فرمايند: مهم‌ترين اصل حاكم بر هنر معماريِ آفرينش را اصل عدالت، يعني قرار دادن هر چيز در جاي مناسب خود، مطرح مي‌نمايد . يعني در معماريِ آفرينش، زمين هندسه مناسب خود و گياهان، حيوانات و پيكر انسان‌ها نيز، هندسه مناسب، عالمانه و با معناي خود را دارند؛ صورت‌ها و ظاهر عناصر طبيعي، پوچ، بي‌هدف و بی‌غايت نيستند، ظاهرها تجلي و نشانه باطن‌ها هستند.

چیزی که معماران امروز ایران متاسفانه نسبت به آن بی‌اعتنا هستند و تمایل به هندسه مواج و سرگردان و بدون غایت، در دور جدیدی پس از معماری شیشه‌ای مدرن بر بانک‌ها سیطره یافته است. آن‌هم ساختمان بانک که دست برقضا مهم‌ترین ساختمان در شهرهای دوره انقلاب اسلامی شده‌اند. تسلط این ساختمان بر شهر،‌ در تصویر زیر به وضوح مشخص است.

Image

سیطره برج‌های ساختارشکن و مدرن بانک‌های پس از انقلاب بر شهر تهران، نمادی است از استیلای غرب‌زدگی بر معماری پایتخت.
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

مسخ عمارت مساجد از نماي ديني به نماي لائيك

پستتوسط pejuhesh232 » جمعه ژوئن 17, 2016 3:42 pm

مسخ عمارت مساجد از نماي ديني به نماي لائيك


مسجد ولیعصر (علیه السلام) سرگذشت پرفراز و نشیب و عبرت آموزی دارد و از آنجا كه اين مسجد، مصداق و نماد تهاجم عمیق معماری مدرن و استیلای آن در معماری دوره اخیر است، نقد آن واجد اهمیت است. پیش از این که مسجد ساخته شود، در طول عملیات پی‌ریزی و ستونگذاری مسجد نیز مشرق در قالب مطلبی با عنوان «مسجدی که به پای تئاتر شهر ذبح شد» به نقد آن پرداخت و از بدعتی در ساخت مسجد گفت که معماری آن تعارضی ذاتی با مسجد دارد. اما افاقه نکرد و افسوس که مدیران شهری، پس از ساخت کامل آن و رویت حجم فیزیکی و فضاهای داخلی مسجد، از ساخت آن ابراز نارضایتی کردند و این روزها لزوم تغییر و اصلاح در فرم کالبدی آن را زمزمه می‌کنند.

Image

ر میان صاحبنظران، منتقدان و مدیران شهری، برخی بر تخریب کامل آن نظر می‌دهند و برخی دیگر نیز بر تغییر کاربری آن تاکید می‌کنند (که به دلیل وقف بودن زمین مسجد، این امکان وجود ندارد.) عده‌ای دیگر نیز رویکردی مسامحه‌آمیز را اتخاذ می‌کنند و رای بر کشیدن پوسته‌ای تزیینی و الحاق و کولاژ گنبد و مناره‌ به آن می‌دهند. به هر حال کار از کار گذشته است و حالا مسجد که قرار بود سنگری باشد برای حفظ ایمان جامعه، این روزها خانه‌ای است که به تسخیر معماری مدرن درآمده است و محل مناقشه‌ای است که شاید تصمیم نهایی آن، زمان طولانی را بطلبد و پس از سرگذشتی 33 ساله، بازهم در بلاتکلیفی بماند. شاید از اینروست که خودکرده را تدبیر نیست!

حکایت این مسجد از این قرار است که، در ضلع جنوبی پارک دانشجو زمینی به مساحت حدود 5000 متر مربع وجود داشت، مالکیت آن مورد اختلاف اهالی محل و شهرداری منطقه 11بوده و موقتاً به صورت پارکینگ مورد بهره برداری قرار می‌گرفت، بخشی از این زمین متعلق به مرحوم آقای مهندس مدد بود که وقف ساختن مسجد نموده بودند و اهالی محل با توجه به نداشتن مسجد محلی و ناهنجاریهای موجود در پارک فوق و اطراف تئاتر شهر، مصمم به ساختن مسجد در آن زمین بودند، اما شهرداری مایل به ساختن یک مجموعه تجاری و خدماتی بود.

از سال 1360، اهالی، ابتدا با برپا کردن یک چادر و سپس با مصالح بنائی و اسکلت فلزی یک مسجد موقتی ایجاد و به انجام مراسم مذهبی روزانه و سالیانه میپرداختند.

بعد از تلاش‌های مستمر اهالی و مراجعه مکرر به مسئولین کشوری، بالاخره در سال 1383، در زمان شهرداری محمود احمدی نژاد تصویب شد که در این محل یک مسجد و مجتمع فرهنگی دایر شود.

طراحی اولیه این مسجد به مرکز تحقیقات معماری اسلامی، دانشگاه علم و صنعت ایران و مدیریت عبدالحمید نقره‌کار، که دارای سابقه طولانی در طراحی مراکز مذهبی و زیارتی است، سپرده شد و طراحی آن به تصویب رسید. اما به توصیه برخی معماران، به‌ناگاه مدیران تصمیم بر تغییر طرح می‌گیرند و بدون دعوت از نقره‌کار و همکارانش برای دفاع از طرح خود، طرح اولیه را محکوم کرده و آن را به شرکت مشاور حرکت سیال فرم، (رضا دانشمیر و کاترین اسپیریدونوف) می‌سپرند. بعضی نیز در با رویکردی جنجالی و مغالطه آمیز، ناهماهنگی فرم بنا با تئاتر شهر را مطرح کرده بودند که در طرح اولیه اتفاقا بیشترین هماهنگی را از نظر جداره و ارتفاع داشت و تنها مناره و گنبد آن از کد ارتفاعی تئاتر شهر بلندتر بود.

قرار بود عبدالحمید نقره‌کار که سابقه‌ای طولانی در طراحی اماکن مذهبی دارد، مسجد ولیعصر را طراحی کند، اما به ناگاه اتفاق دیگری افتاد

پس از اعتراض کارشناسان معماری و فشار رسانه‌ها، برخی مدیران شهری که به دلیل ناهماهنگی بنا طرح قبل را رد کرده بودند، حالا دریافتند که طرح جدید بسیار ناهماهنگ‌تر شده و به نقطه‌ای سیاه در پرونده شهرداری بدل شده است. این پروژه حالا با اعتراض اعضای شورای شهر، و الزام مجریان به ارایه طرح اصلاحی جدید، از ابتدای سال جاری همچنان متوقف است؛ و پیمانکاران این پروژه همچنان منتظر دریافت طرح اصلاحی برای تغییرات معماری این مسجد هستند. جالب آنجاست که اعضای شورای شهر نیز صرفا فقدان گنبد و مناره برای مسجد را معضل می‌دانند و می‌گویند «مسجد بدون گنبد و مناره معنا ندارد». که این نیز فروکاست مسجد است به گنبد و مناره. خروجی این نگاه نیز مسجد را به فرمی عجیب و غریب‌تر بدل خواهد کرد و به اصطلاح عوام «شترگاوپلنگ» خواهد بود که شایسته شأن مسجد و خانه‌ی خدا نخواهد بود، چه برسد به آنکه مسجدی شاخص و الگو در قلب محور فرهنگی ام‌القرای جهان اسلام باشد.

در زیر به مقایسه و نقد معماری دو طرح اولیه و ثانویه (اجرا شده) این مسجد پرداخته می‌شود.

تشریح طرح اولیه مسجد ولیعصر

Image

Image

از آنجا که در دو محور مهم شمالی- جنوبی تهران، یعنی خیابان ولیعصر(عج)، از میدان تجریش، تا میدان راه آهن و محور شرقی – غربی تهران، یعنی خیابان انقلاب، از میدان امام حسین(ع) تا میدان انقلاب، هیچگونه نماد مذهبی شاخص در شأن پایتخت جمهوری اسلامی ایران وجود نداشت و از سویی دیگر شهرداری در آن زمان مایل بود در غرب تهران و نزدیک نهاد ریاست جمهوری، مسجد و مجموعه فرهنگی در مقیاس یک مسجد جامع، برای برگزاری مراسم ملی داشته باشد، بنابراین مقیاس این مجموعه، در حد یک مسجد جامع و مجموعه فرهنگی مرکز شهری، تعیین و مصوب شد.

Image

با توجه به برنامه مصوب و مكان‌يابي موجود به تشریح نقشه‌های ارائه شده‌ طرح اولیه پرداخته می‌شود:

1- برای هم‌آهنگی با ساختمان تأتر شهر، ارتفاع ساختمان مسجد تا زیر گنبدخانه آن، با ارتفاع تئاتر شهر مساوی گرفته شد و بدنه آن شبیه تئاتر شهر طراحی شد، تا این دو ساختمان با یکدیگر هم آهنگ و مکمل بوده و در مجموع وحدت داشته باشند.

2- اکثریت قریب به اتفاق ساختمان‌های جنوبی زمین مسجد نیز، دارای هفت طبقه ديوار پشت كرده به ساختمان مسجد بود، بنابراین کم کردن ارتفاع عناصر نمادین مسجد، موجب بی توجهی به شأن اجتماعی مسجد و حفظ حرمت و حریم آن می‌گردید.

3- از آنجا که از منظر اسلامی، مفهوم عبادت و عبادتگاه، مهمترین عنصر در فضای شهری محسوب می‌شود[1]، بنابراین به صورت بدیهی، سردر مسجد، مناره‌ها وگنبدخانه مسجد، باید در طراز بالاتری از تئاتر شهر قرار می‌گرفت و بدین صورت نیز طراحی ‌شد.

4- برای تداوم و گسترش پارک دانشجو، خیابان عریض ضلع شمالی زمين، در جهت توسعه پارک و فضاي سبز پیش بینی و طراحی شد.

5- حل بخشی از مشکل پارکینگ در منطقه فوق و به پیشنهاد مسئولین شهرداری، سه طبقه پارکینگ در زیرزمین پیش بینی شد.

6- در طبقه همکف، در غرب زمین و کنار خیابان ولیعصر(عج)، شبستان آقایان و بانوان در دو طبقه طراحی شد، تا از خیابان مزبور و خیابان انقلاب، ساختمان این مسجد به عنوان یک نماد برجسته و شاخص مذهبی تجلی بیرونی داشته و فضای ذکر معنوی و الهی برای اهالی و رهگذران ایجاد نماید.

7- در قسمت شرق زمین و در کنار خیابان شرقی، مجموعه فرهنگی – خدماتی در چهار طبقه طراحی شد. طبقه همکف به صورت پیلوت با مبلمان آزاد و سیار، جهت برگزاری نمایشگاه های متنوع و در عین حال در مراسم خاص برای گسترش شبستان مسجد در نظر گرفته شد.

8- در طبقه اول کتابخانه، در طبقه دوم کلاسهای آموزشی و در طبقه سوم سالن اجتماعات و مراسم، پیش بینی و طراحی شد.

Image


9- بین شبستان مسجد و مجموعه فرهنگی – خدماتی، حیاط نسبتاً بزرگی پیش بینی شد، این حیاط می‌توانست مزاحمت های همجواری را، میان فضای مسجد وفضاهای فرهنگی – خدماتی به حداقل ممکن برساند و در عین حال ضمن گسترش فضای سبز پارک دانشجو، با ایجاد سر درب ورودی جذاب و با شکوه پیوند مطلوب و مناسبی، بین این مجموعه و پارک فراهم نماید.

10- در طبقه منهای یک در زیر شبستان مسجد، فضای مناسبی برای فعالیتهای بسیج محلی و در زیر مجموعه فرهنگی – خدماتی و حیاط، سالن پذیرائی و آشپزخانه، چند واحد تجاری، وضوء خانه و سرویسهای بهداشتی طراحی شده بود.

11- در جهت سهولت رفت و آمد ماشین ها به پارکینگ و ایجاد واحدهای اداری و تحقیقاتی، مصوب شد یک قطعه خانه دو طبقه متروک، واقع در ضلع جنوبی زمین، که به خیابان جنوبی مجموعه نیز دسترسی داشت، خریداری وبرای ورودی و خروجی طبقات پارکینگ و ورودی قسمت اداری، تحقیقاتی و خدماتی از آن بهره برداری شود. ضمن آنکه ارتباط مضاعف و مناسبی با شبستانهای مسجد و مجموعه فرهنگی – خدماتی و حیاط مسجد نیز برقرار مینمود.

12- برای شبستان‌های مسجد سه ورودی پیش بینی شده بود، یک ورودی شاخص و معظم به سمت خیابان ولیعصر(عج)، یک ورودی عمومی در کنار حیاط مسجد، به سمت پارک و خیابان‌های اطراف و یک ورودی خدماتی در کنار قسمت اداری و سایر خدمات فرهنگی و هنری.
13- عملیات خاکبرداری و اجرائی مسجد، مطابق نقشه‌های ارائه شده، در اکثر قسمت‌ها تا طبقه همکف ادامه یافت، با این تفاوت که به دلیل اهمال شهرداری در خرید زمین جنوبی، بالاجبار قسمت اداری و تحقیقاتی مجموعه حذف و ورودی پارکینگ علی رغم توصیه‌ها و تذکرات مکرر این مشاور به خیابان شرقی منتقل شد.

در این مرحله و پس از تغییر شهردار تهران، کارفرما برای تسویه حساب به مشاور ابلاغ نمود، که عبدالحمید نقره‌کار و همکارانش نظارت ساختمان را بعهده بگیرد، اما در همان اثنا، به صورت نسبتاً محرمانه و بدون دعوت از نقره‌کار و همکارانش برای تشریح ایده‌ها و دفاع از اصول طراحی‌های انجام شده، غیاباً طراحی انجام شده و کار نیمه‌کاره، محکوم گردیده و کار به مشاور دیگری (حرکت سیال فرم) که فاقد هرگونه سابقه در طراحی مراکز مذهبی است سپرده شد.

طرح دوم:

Image

ارزيابي اصول ارائه شده در طرح جدید مسجد ولیعصر(علیه السلام):

طرح جدید بر‌اساس پیش‌فرض‌ها و مبانی غربی و غیر‌اسلامی، پیش‌بینی و متأسفانه تبدیل به فرآیندی غیر‌قابل قبول و مغایر بدیهیات اولیه طراحی مسجد و اصول نظری و احکام عملی آن طراحی و اجراء شده است که به چند نکته آن اشاره می‌نمائیم.

ابتداء فرض شده است که ساختمان تئاتر شهر یک اثر تاریخی و میراث فرهنگی است و باید شأن تاریخی و فرهنگی آن حفظ و تا فاصله‌ای دور حریم آن حفظ شود.

اولاً تئاتر شهر، یک اثر تاریخی نیست و در سال 1346 یعنی فقط یازده سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و توسط علی سردارافخمی طراحی و با حمایت فرح پهلوی ساخته شده است و با چنین سابقه زمانی، یک ساختمان، اثر تاریخی محسوب نمی‌شود و نمی‌تواند در فهرست بناهای تاریخی بگنجد. این ساختمان صرفا یک بنای معاصر است.

دوم، این ساختمان اگر چه زیبایی و کاربری قابل احترام و فرم دلنشینی دارد، اما یک میراث فرهنگی نیست، زیرا این ساختمان از نظر سبک، متعلق به دوران فرانوگرائی غربی است و از الگوی معابد یونانی و رومی تقلید نموده است و هیچ شباهتی با آثار ساخته شده در تمدن ایرانی، چه قبل از اسلام و چه بعدا ز آن ندارد.

Image

قوس‌های متقاطع و خارجی بنای تئاتر شهر، عناصری کاذب هستند، که در زیر سقف کنسول شده آن به سمت بیرون خم شده و نصب گردیده‌اند، تکرار چرخش این قوس‌ها، ساختمان را کاملاً برونگرا و تندیس‌گونه نموده است.

Image

در معماری ایرانی دوران اسلامی، ساختمان‌ها کاملاً درون‌گرا هستند و صورت بیرونی بنا، لباسی است بر تن فضاهای داخلی ساختمان، یعنی به انسان و محل حضور و بهره‌برداری انسانها اصالت داده می‌شود نه به کالبد بنا و نمای ساختمان به صورت خود بنیاد؛ لذا برونگرائی در ساختمان‌سازی، نوعی صورت‌پرستی و بت‌سازی تلقی می‌شود.

در این نوع از الگوهای غربی، به ورودی انسان‌ها، توجه خاصی نمیشود و عملاً انسانها را در مقابل ساختمان منفعل و تماشاچی می‌نماید. در سنت اسلامی و در مجموعه بیت ا... الحرام، دو نماد معمارانه مثبت و منفی ارائه شده است، نماد مثبت خانه کعبه است که دارای حجمی منظم، وحدت بخش، درونگرا، سکون آفرین و مناسب حضور انسان در فضائی آرامش بخش، تفکر برانگیز، تمرکز آفرین، برای حضور قلب و عبادت است.

در نقطه مقابل، نمادهای منفی یعنی بت‌واره‌های سه‌گانه هستند (جمرات)، که احجامی توپر، برونگرا، متکثر و مجسمه گونه می‌باشند، در این نوع ساختمان، اصالت به کالبد بنا داده شده و ساختمان به جای وسیله خود هدف می‌شود به همین دلیل آنرا نماد تجلی شیطان بر حضرت ابراهیم(ع) قرار داده اند، زیرا شیطان آنچه را که مادی و زمینی است تزئین می‌کند و انسانها را فریب می‌دهد[2]، به همین دلیل در مراسم حج تمتع، حاجیان از وقوفگاه مشعر (محل شعور و بصیرت)، باید سنگ‌هائی بردارند و بر نمادهای فریبنده‌ای، که مزاحم تکامل انسان و انجام فرائض الهی هستند، پرتاب نمایند. در این سنت الهی، برخلاف رويكردي در معماري غربي (يعني فرماليسم) خود معمار بت و معماری بت‌سازی تلقی نمی‌شود، بلکه معمار و معماری هر دو وسایلي در جهت تأمین نیازهای مادی و بستر‌ساز نیازهای روحی انسانها می‌شوند.

سوم،‌ در معماری ایران دوران اسلامی، مهمترین عنصر خارجی بنا، درب ورودی آن است، که همچون طاق نصرتی سر برآورده و پر گشوده، نهایت تواضع و مهمان‌پذیری را برای ورود انسانها به داخل بنا، به نمایش میگذارند، اصالت را به انسانهای مخاطب و به فضای درونی ساختمان میدهند که محل بهره‌وری مخاطبین اصلی بنا است.

Image

چهارم، در سنت و تمدن غربی است که ساختمان‌های مذهبی، اعم از معابد و کلیساها، کالبد خود را از بافت اطراف جدا نموده و با اشکالی که در یک محور و یا دو محور، قرینه می‌باشند، مانند مجسمه‌هائی، خود را به نمایش می‌گذارند.

با این پیش فرضِ غرب‌گرایانه است که طراح جديد مسجد تصور مي‌نمايد باید اطراف ساختمان تئاتر شهر را (که در دوران مدرن جای عبادتگاه را اشغال نموده است) پاک‌سازی نمود، و با اين پيش فرض مقلدانه، سر ساختمان مسجد را قطع مي‌نمايد و مي‌گويد كات! (cut)، تا این ساختمان مانند مجسمه‌ای خود بنیاد و بت‌واره، مورد نگاه از بیرون قرار گیرد و تماشاچیان را مسحور خود کند.

Image

بخش قطع شده مسجد و نمایان شدن تئاتر شهر و فرود مسجد در مقابل آن مشخص است

اما در سنت و تمدن دوران اسلامی، ساختمان‌های اجتماعی و مذهبی، خود را از بافت اطراف جدا نمی کنند و با کمترین مزاحمت های همجواری، (به دلیل داشتن فضاهای باز داخلی)، هم آهنگ با هم بوده و مکمل یکدیگر می‌شوند. شاعر معاصر، سهراب سپهری به جذابیت این موضوع اشاره می‌کند- با مضمون بازارهای گرم مسلمان- این گرما، جذابیت و گیرائی به دلیل هم آهنگی و ترکیبِ با شکوه ساختمانهای اجتماعی، در کنار یکدیگر و مکمل یکدیگر است.

بنابراین، پیش فرض مطرح شده در مورد حذف سر و آستانه طرح قبلی (گنبد، منارها و سردرب ها) و سربه خاک سپردن آن در طرح جدید، پیش فرض غرب گرایانه، صورت پرستانه و با نگرش بت گونه به معماری و ساختمان است. این نگرش قطعاً مغایر دیدگاه اسلامی است، که همه چیز را برای تکامل انسان می‌خواهد. در این نگرش ساختمان وسیله است و نه هدف، معماری آبادکردن محیط زیست انسانها است، نه بت سازی و جلوه فروشی معمار و معماری.

Image

پنجم، پیش فرض اشتباه دیگر، ایجاد تصور مغالطه‌انگیزی است درباره مرتفع دانستن ارتفاع طرح قبلی مسجد. در طرح اولیه، همانگونه که اشاره شد، ارتفاع بدنه ساختمان مسجد، هم ارتفاع بدنه خارجی تأتر شهر بوده و از نظر نمای خارجی نیز هم آهنگ با آن می‌باشد، عناصر معدودی از ساختمان، نظیر گنبد اصلی، منارها و سردر مسجد که با فاصله بعیدی از ساختمان تئاتر شهر، می‌باشد به میزان لازم و به عنوان یک نماد شهری و مذهبی، افراشته شده‌اند، تا مبتنی بر سنت اسلامی، عظمت و اولویت فضای عبادی مسجد نسبت به ساختمان‌های هفت طبقه مسکونی در اطراف آن و ساختمان تئاتر، حفظ شود. نه بالعکس ساختمان‌های مسکونی و تأتر نسبت به مسجد اولویت یافته و برجسته‌تر شوند. به اين نكته خداوند در سوره نور آيه 36 اشاره مي‌فرمايند: «فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ»، در خانه‌هايي (مساجد و زيارتگاه‌ها) خداوند رخصت داده است كه آنجا رفعت يابد و در آن ذكر نام خدا شود و صبح و شام، تسبيح و تنزيه ذات پاك او كنند.

برخی از اشکالات طرح جدید:

پیش فرض های منحرف و مغالطه آمیز قبلی، باعث شده است، طرح جدید (موجود) دارای اشکالات اساسي، بنیانی و غیر قابل اغماض باشد، که به برخی از بدیهیات آن اشاره می‌گردد:

1- در سنت صنفی و اخلاق حرفه ای، هیچ معماری بدون فرصت دفاع و اطلاع از راهبردهای معمار اولیه، به خود اجازه ورود و دخالت در کار دیگری را نمی‌دهد، متأسفانه در این کار، کارفرما، کارناشناسان کارفرما و معمارجدید، با زیر پا نهادن ارزش‌های اخلاقی و حرفه‌ای، بدون اطلاع معمار اولیه، به صورت محرمانه، کاری مغایر اخلاق حرفه‌ای انجام داده‌اند.

2- در سنت اسلامی، چه از نظر محتوایی و چه از بعد کالبدی، هر کس مجاز به طراحی و ساختمان مسجد نیست، از نظر محتوائی، قرآن و احادیث معتبر به این نکته اشاره می‌نمایند[3] و از نظر کالبدی نیز، ایده‌های فضائی – هندسی – نمادها و آرایه ها و احکام مسجدسازی، دارای اصول و قواعد نظری و عملی است که بدون آشنایی و تجربه قبلی، کسی قادر به طراحی آن به صورت مطلوب نیست[4]. در این مورد، با توجه به سوابق و تجربیات معمار جدید، ارتباط ایشان با مفهوم عبادت اسلامی و تجربه مسجد سازی، در کارنامه نظری و عملی ایشان ملاحظه نمی شود و انتخاب ایشان برای این کار، نه توجیه فرهنگی و منطقی دارد و نه توجیه علمی و تجربی. این اشکال به انتخاب کنندگان این معمار وارد است و نه خود معمار!

Image


3- معمار جدید در تحلیل مقطع شمالی – جنوبی تأتر شهر و طرح قبلی، با پیش فرض غلط بت گونه پنداشتن ساختمان تأتر شهر و حذف هر گونه ساختمان مکمل در اطراف آن، خطی مایل از زمین به سمت بدنه طرح قبلی مسجد می‌کشد و می‌گوید: cut (کات)، یعنی هر عنصری که بالای این خط است، باید بریده شود، (با این پیش فرض سر و دست‌های برافراشته مسجد را مانند گیوتین قطع می‌نماید) و سبک کار خود را عجولانه می‌یابد و می‌ گوید «سبک لنداسکیپ»، یعنی همه چیز در امتداد زمین یا زیرزمین باید قرار گیرد. چرا؟ چون ساختمان تئاتر، باید استیلا و سلطه بلامنازع بر همه عناصر اطراف خود داشته باشد، با این پیش فرض غلط، ساختمان جدید مسجد، بر اساس حیثیت و شأن درونی و حقيقي خودش طراحی نمی شود، بلکه مبتنی بر شأن اعتباري، فرضي در کالبد بیرونی تئاتر و به سمت آن، سر خود را بر زمین می‌گذرد و سجده می‌کند و سر ساختمان به زمین می‌چسبد.

در صورتیکه، در هستی شناسی اسلامی و در هنر و معماری آفرینش، اولاً هر ذره، سلول و هر عنصری، ضمن حفظ جایگاه، شأن و هویت مستقل خود، با سایر عناصر، تعامل تکاملی و مکمل برقرار می‌کند و بر این اساس نظامی احسن و پایدار برقرارمی شود و سیر از کثرت به وحدت، از ظاهر به باطن، از زمين به آسمان، از صورت به معنا، از دنیا به آخرت که مهمترین اصل در آفرینش هستی و در فلسفه هنر و معماری و شهرسازی دوران اسلامی است، تحقق می‌یابد.

Image

ضمن آنکه مسجد، محل اقامه نماز است و خدواند خانه خود را، محل قیام انسان‌ها (جعل‌الله الكعبه قياماً للناس) قرار داده است و در سنت اصیل و ارزشمند ما، همه ساختمانها از زمین قیام نموده اند و در آسمان شکفته می‌شوند، به خصوص ساختمانهای مذهبی و زیارتی. مانند پیکر خود انسان، که کف پای او بر زمین قرار می‌گیرد، بدن از زمین قیام می‌کند و سر انسان در آسمان، شکوفا می‌شود.

4- طراحی مسجد جدید، در مجموع دارای هندسه‌ای سیال و موجی است، هندسه‌هاي سيال و موجي تقليدي است از هندسه‌هاي موجود در دامنه تپه‌ها، چراگاه‌ها و جنگل‌ها. این نوع هندسه، که فاقد محور و مرکز و سکون می‌باشد، مناسب ترین هندسه برای حواس پنج گانه و ادراکات حسی – غریزی و حیوانی انسانها و مناسب سیر در آفاق و عملکردهای مادی مانند راه‌هاي عبوري و پارك‌ها در فضاي شهري است. در نقطه مقابل هندسه های درونگرا، نظير خانه كعبه، كه قبله‌گاه مسلمين و سلول بنيادي در طراحي مساجد است دارای محور و مرکز، آنهم با مرکزیت خالی (نقطه پایه پرگار) مي‌باشد، اين مركز با حضور انسان و عملکرد اختیاری و آگاهانه او در فضای معماری، معنای اصیل خود را باز می‌یابد، اين نوع هندسه مناسب ترین ايده‌هاي فضايي هندسي، برای عملكرد دعا و نیایش، تفکر، حضور قلب و سیر در انفس انسان‌ها يعني عملكرد اصلي شبستان‌هاي مساجد( اقامه نماز و شنيدن سخنراني ) است.

Image

پویایی فیزیکی و هندسی، مناسب سیر در عالم ماده و غرايز حيواني است، پویایی معنوی و روحانی انسان، با سکون و سکوت فیزیکی و هندسی آغاز می‌شود كه به مفهوم (فنای در بقا) در ادبيات عرفاني و مذهبي ما مطرح مي‌شود، این نوع هندسه، مقدمه تفکر، حضور قلب و نیایش است. در سنت اصیل معماری و شهرسازی دوران اسلامی، فقط راه ها و فضاهای عبوری دارای هندسه‌ای سیال، مواج و سیر در آفاقی هستند. سایر عملکردها و به طور خاص فضاهای مذهبی و فرهنگی نظير شبستان‌هاي مساجد، کاملاً درونگرا، دارای محورهای متقارن و تمرکز آفرین می‌باشند. به کار بردن هندسه سیال و سرگردان، آن‌هم در شبستان مسجد، یعنی حیوان پنداشتن انسان و طراحی چراگاه به جای نیایشگاه.

پيامبر اكرم(صلی الله علیه واله) مي‌فرمايند: مهم‌ترين اصل حاكم بر هنر معماريِ آفرينش را اصل عدالت، يعني قرار دادن هر چيز در جاي مناسب خود، مطرح مي‌نمايد[5]. يعني در معماريِ آفرينش، زمين هندسه مناسب خود و گياهان، حيوانات و پيكر انسان‌ها نيز، هندسه مناسب، عالمانه و با معناي خود را دارند؛ صورت‌ها و ظاهر عناصر طبيعي، پوچ، بي هدف و غايت نيستند، ظاهرها تجلي و نشانه باطن‌ها هستند.

5- طراحی یک ورودی حلزونی، سربسته، تاریک، خود پنهان، شبیه لانه‌ی حیوانات موذی و مضر برای یک مسجد، واقعاً از عمق بی خبری، از خود بیگانگی و بازیگری (کار لهو) و پوچی (کار لغو) آن حکایت می‌کند.

Image

در سنت معماری و شهرسازی اصیل دوران اسلامی، برجسته‌ترین و شاخص‌ترین نمای خارجی مسجد، ورودی‌های آنها است، زیرا ساختمان برای ورود انسان است و باید جذاب، باشکوه و میهمان پذیر باشد، در معماری دوران اسلامی، ورودیهای مساجد، مانند طاق نصرتی از، نمازگزاران استقبال می‌کنند و با حفظ حریم خود از فضای بیرون، با وضوح، استحکام، آرامش وامنیت، مؤمنین را به فضاهای داخلی دعوت می‌نمایند (نمونه‌ای از این نوع ورودی در تصویر شماره 10 قابل مشاهده می باشد)

Image

6- با بررسی آنچه از نمای بیرونی ساختمان و نقشه‌های موجود، دریافت می‌شود، کوچکترین نمادی، آرایه‌ای، عنصری که مشخص نماید این کالبد به چه منظوری ساخته شده است، قابل مشاهده نیست. گوئی در شهر انسان‌های گنگ، بی‌خبر، بی‌معنا و هدف، بدون جهت و غایت، در عالمی بی‌جهت پرسه می‌زنی. انحنائی که در سقف، جای گنبد نشسته است، به جای عمامه مسلمانان كه سر انسان را برجسته و شاخص مي‌نمايد، شبیه کلاه بسیار کوچکی است، که یهودیان در پشت سرهای خود سنجاق می‌کنند.

Image

در معماری اصیل دوران اسلامی، کالبد خارجی هر ساختمان، تجلی عملکرد انسانی و درونی آن است، شهر گفتمان و تعاملی صادقانه، صمیمانه، روشن، با معنا و شعور با انسانها برقرار می‌کند، ساختمانها، نقاب بر چهره ندارند، مجموع ساختمان‌های یک شهر، همچون هنر و معماری آفرینش، همه عناصر آن آیه و نشانه هویت درونی خود و هویت نظام احسن، تکاملی، وحدت بخش و غایت مدار هستند. معماری و شهرسازی دوران اسلامی مانند معماری آفرینش نه تنها نیازهای مادی (حسی – غریزی) انسانها را تأمین می‌نماید، بلکه رشد معنوی و روحی انسانها را نیز، با هنر معناگرای خود، بسترسازی می‌کند. به طور مثال گنبد نمادوحدت، درونگرايي، سير در انفس و خودسازي در مفهوم عبادت اسلامي است و منارهاي سر برآورده، با هندسه دايره خود، نماد برونگرايي، دعوت از همه مخاطبين و نماد جامعه سازي در مفهوم عبادت از منظر اسلامي است.

7- پیکر خارجی بنا، سنگین، بسته، خاموش، غریب و شبیه نهنگ به گل نشسته و فاقد حیات است، این ساختمان بر خلاف سنت معماری و شهرسازی دوران اسلامی، نه تنها هیچگونه تعامل هم‌افزا و مکمل با ساختمان تئاتر شهر و سایر ساختمانها و به خصوص محیط طبیعی و سرسبز پارك ایجاد نمی‌نماید، بلکه عنصری اضافی، مزاحم، بیگانه و متروک به نظر می‌رسد که باید آنرا حذف نمود ( نکته اینکه طرح قبلي براي هماهنگي بيشتر با تئاتر شهر و پارك دانشجو، براندازي شد).

مساجد در فرهنگ و تمدن اسلامي، خانه های خدا و خانه های قیام معنوی و روحانی انسانها هستند و باید تجلی گاه اسماء و صفات جمال و جلال الهی باشند. مساجد دوران اسلامی، همچون قلبی طپنده، مادری مهربان، پدری با عظمت، همه اجزاء و عناصر معماری شهر را در آغوش می‌گیرند و پناهگاه جذاب و امن انسانها می‌شوند. نه عنصری مطرود، سربسته، خودکامه و جسدي در خود غرق شده.

Image

8- آنچه از نقشه‌های موجود و قابل دسترس می‌توان دریافت، نشان می‌دهد که طرح ارائه شده فاقد بهره‌برداری از تجربیات عظیم معماری دوران اسلامي ایران است. معماري سنتي ما، هماهنگ با شرایط محیطی و اقلیمی است، در حالي‌كه طرح جديد فاقد پیش‌بینی تهویه‌های مطبوع و طبیعی (شمالی–جنوبی) و از کف به سقف و فاقد بهره‌برداری کافی از نور طبیعی و مناسب است، در مجموع فضاهای عملکردی و نیز سازه بنا، با حجم و کالبد بنا هم‌آهنگ و هم‌آوا نیستند و بر یکدیگر تحمیل شده‌اند و نیازها و عملکردهای متنوع و ضروری یک مسجدِ مرکز شهری، تأمین نشده است؛ ساختمانی است بسیار پرهزینه در ایجاد و نگهداری و بهره‌برداری، از نظر دستاوردهای جديد جهاني در علوم تجربی و مهندسی ساختمان در زمان معاصر، يعني معیارهای مهندسی ارزش و معماری پایدار، اين ساختمان کاملاً غیرعلمی، غیرمهندسی، بسیار پرهزینه و فاقد ارزش‌های پایدار در معماري و در ارتباط با محيط شهري و محيط زيست است.

دلايل ایجاد این نوع ضایعه‌های تأسف‌بار در بعضی از ساختمان‌های ملی و دولتی:

1 – تغییر غیرعلمی و غيرمنطقي امور با تغییر مدیران:

رقابت غیراخلاقی مدیران و مسؤولین اداری، اجرایی دولتی با برنامه و کار‌های مدیران قبلی، بدون رعایت مصالح اجتماعی و بیت‌المال و بدون رعایت حقوق مادی و معنوی مهندسان مشاور و بر خورد با آنها از مواضع غیر علمی و غیرحقوقی و قدرتمندانه، باعث تصمیمات زیانبار و تلف‌کردن نیروها و امکانات شده و می‌شود.

2- تقلید برخي از كارگزاران آموزشی و پژوهشی از فرهنگ و تمدن انحرافی غرب:

آنچنانکه طراح جدید مسجد می گوید، یکی از اساتید دانشگاه و مسؤولین با سابقه میراث فرهنگی، به مدت 7 ماه به ایشان مشورت داده و در نهایت کار ایشان را تأیید نموده است. به نظر میرسد مشکل اساسی ازفضاهای آموزشی و پژوهشی آغاز می‌شود، رویکرد ترجمه‌ای، خودباختگي و تقلید از فرهنگ غربی در روش‌ها و محتواهای درسی مشکل اصلی است.

با کمال تأسف باید گفت بعضی از اعضای هیأت علمی دانشگاه‌ها دچار جهل مرکب شده‌اند، نه فرهنگ معاصر غرب و رویکردهاي انحرافی آن را درست می‌شناسند و نه فرهنگ عمیق اسلامی را (و نه می‌دانند که نمی‌دانند). بحث تحول و ارتقاء علوم انسانی مطرح شده از طرف مقام معظم رهبری را، به خصوص در مباحث میان دانشی نظیر رشته‌های هنری، معماری و شهر سازي، باید بسیار جدی گرفت و با اصلاح سرفصل دروس، ایجاد منابع و محتواهای درسی، مبتنی بر فرهنگ اصیل اسلامی و برگزاری کارگاه‌های دانش‌افزایی، رویکرد ترجمه و تقلید از فرهنگ و تمدن انحرافی غرب را به صورت بنیادی از مراکز آموزشی و پژوهشی، دگر‌گون كرد. فاجعه از اینجا آغاز می‌شود که مسؤولین مربوطه، دو واحد درسی" حکمت هنر اسلامی " را كه مي‌توانست مبناي تحول ساير دروس باشد، از درس اصلی به درس اختیاری تبدیل نموده‌اند و عملاً باعث حذف اين درس بنيادي و نظري شده‌اند و در بعد عملی نيز اکثر دانشکده ها، حتی طراحی یک مسجد یا فضای مذهبی زیارتی را به دانشجویان ارائه نمی‌نمایند. بايد حكمت نظري و حكمت عملي اسلام را در محتواي دروس و روش‌هاي طراحي جاري ساخت و بر اساس آن‌ها فرايندهاي معماري و شهرسازي را ارزيابي نمود.

3- سپردن مدیریت‌ها به افراد غیر‌متخصص و غیر‌متعهد.

شهرداری تهران، برای توسعه و اجرای ساختمان‌های فر‌هنگی و هنری، شرکتی را ایجاد نموده که معلوم نیست خصوصی است یا دولتی، در این نوع شرکتها معلوم نیست بر اساس چه ضابطه و قانونی افراد انتخاب میشوند و حقوق و مزایا می‌گیرند، کارها براساس چه معیاری به كدام مهندسان مشاور و پیمانکاران سپرده می‌شود...؛ بدیهی است در چنین فضایی، احتمال هر نوع سوء استفاده و سوء مدیریت و ضرر و زیان به بیت المال، قابل پیش بینی است.

Image

ضمن آنکه تنها تخصص مدیر آن مجموعه صرفا در تجربه سفرهای خارجی خلاصه می‌شود. بیان واقعیت فوق، پیش بینی هر نوع فاجعه مادی و معنوی را در اقدامات و ساختمانهای انجام شده محتمل می نماید. در حالیکه از ابتدای انقلاب تا امروز همه مسئولین نظام، رعایت دو بعد تفکیک ناپذیر تخصص و تعهد را در انتخاب مدیران اکیداً توصیه نموده اند. در حال حاضر متأسفانه اکثر مدیران دولتی و ملی، که در حوزهای معماری وشهرسازی كشور فعالیت می‌نمایند، نه تخصص معماری دارند و نه تخصص شهر سازی؛ بايد شعار شايسته سالاري مبتني بر تعهد و تخصص را در سطح كشور، به صورت جديدي تحقق‌پذير نمود.

4- لزوم نظارت جدی، نهادهای مسؤل بر طرح‌ها و اجرای آن‌ها:

نهاد‌های مسؤول در حوزه های مختلف و از جمله ساختمان‌های مذهبی نظیر سازمان رسیدگی به امور مساجد سازمان اوقاف، وزارت راه و شهرسازي، شورايعالي معماري و شهرسازي و سازمان نظام مهندسی کشور، باید از طریق قوانین و سازماندهی مناسب در انتخاب مشاورین، تأیید نقشه‌ها و نظارت بر اجرای صحیح آن حضور جدی‌تر و مؤثرتری داشته باشند.

با توجه به شرایط موجود آموزشی در دانشگاه‌ها و تهاجم بی‌امان رسانه‌ای و تبلیغاتی فرهنگ غربی (بخصوص برای دانشجویان) لازم است نظام مهندسی همانگونه که ابعاد علمی فارغ التحصیلان را مورد آزمون قرار می دهد، ابعاد فرهنگی و هنری آنها را نیز (بخصوص در مورد ساختمان‌هاي مذهبي) موردآزمون تخصصی قرار دهد تا در آینده شاهد آثار نابجا و نا‌شايست نباشیم. لازم است تا با اصلاح سرفصل دروس دانشگاهي و تأليف منابع و كتب اصيل اسلامي، از طريق اساتيد ذيصلاح براي فارغ‌التحصيلان و مهندسان مشاور قديم و جديد و كارشناسان و مديران اجرايي نهادهاي مربوطه، كارگاه‌هاي دانش‌افزايي و جلسات مباحثه و آزاد انديشي برقرار نمود.

Image

5- شناخت جايگاه و شأن اعضاء شوراهاي اسلامي شهر و روستا:

جایگاه شوراهای اسلامی شهرو روستا هنوز برای مردم شناخته شده نیست. عناصر اصلی شوراهای شهر یا مستقیماً باید دارای تحصیلاتی در رشته‌های معماری و شهرسازی باشند و یا به نحو غیر مستقیم، از طریق رشته‌های دیگر با مباحث معماری، شهرسازی، عمران، مدیریت شهری، محیط زیست و مباحث فرهنگی - اجتماعی در شهراسلامی، آشنایی کامل داشته باشند و در عین حال در عمل نیز با تقوی و متعهد باشند تا در انتخاب شهرداران (به دور از جریان‌های سیاسی و منافع شخصی) کسی را انتخاب کنند که مظهر تخصص در حوزه معماری و شهر سازی بوده و در عمل متعهد به ارزشهای اخلاقی، علمی، حقوقی و فرهنگی باشد و صرفاً رویکرد اقتصادی و یا تبلیغاتی نداشته باشد.

6- متأسفانه بسياري از مديران و تصميم‌گيران ما، تفاوت گرايش معماري و شهرسازي را با گرايش‌هاي مهندسي نظير عمران، مكانيك، برق و غيره نمي‌دانند. معماران و شهرسازان به كل رشته معماري و شهرسازي، و جهت و غايت انساني آن توجه دارند و به همين دليل بايد احاطه كلي و نقش مديريت به مجموعه تخصص‌هاي جزئي نظير عمران و مكانيك و برق و غيره، كه هر كدام جزئي از رشته‌هاي فوق را سامان مي‌دهند داشته باشند، به همين دليل واژه‌ معماري در زبان انگليسي (architect) به مفهوم رئيس سازنده‌ها است. متأسفانه در كشور ما اغلب مديران مربوط به معماري و شهرسازي، فارغ‌التحصيل رشته‌هاي عمران و مكانيك و برق هستند.

Image
نمایی از ورودی طراحی شده و در حال ساخت برای مسجد ولیعصر

7- لزوم رابطه متقابل، عالمانه و متعهدانه دانشگاه‌ها با مراکز قانونگذاری، برنامه ریزی و اجرایی:

متأسفانه اکثر رساله‌های دانشجویان تحصیلات تکمیلی و طرح‌های تحقیقاتی ملی و دولتی و مقالات به اصطلاح علمی پژوهشی، از بعد مسأله محور بودن، ضرورت و اولویت موضوع، روش تحقیق در مباحث میان دانشی (‌نظیر معماری و شهر سازی‌)، با نیازهای واقعی کشور و رویکرد فرهنگ و تمدن عمیق و اسلامی ما همراهی و هماهنگی ندارد.

رابطه نهادهای دانشگاهی با مراکز قانون‌سازی، برنامه‌ریزی و اجرایی، نهادینه و ساماندهی شده نیست. اشکال از دو طرف است، هم آموزش و پژوهش دانشگاه‌ها، اغلب کاربردی و در خدمت نیازهای کشور نیست و هم مراکز برنامه‌ریزی اجرایی، اهمیت لازم را به کار علمی تحقیقاتی نمی‌دهند.

باید رابطه‌ای مستحکم و منسجم بین دانشگاه‌ها ،اساتید متخصص و متعهد و ذیصلاح و مراکز قانون‌گزاری، برنامه‌ریزی و اجرایی برقرار شود تا فرهنگ و تمدنی در شأن اسلام و ایران را تحقق‌پذیر نماییم.

Image

8- تشبه به کفار، یعنی تقلید از آثار بیگانه و مغاير ارزش‌های الهی و اسلامی،

تشبه به کفار، که در دین ما حرام است و باید از تقلید سبک‌های منحرف غربی، جداً اجتناب نمود. از آنجا که هستی‌شناسی معاصر غرب با محروم نمودن خود از كلام الهي و معصومين(س)، شناختي مادی و حسی- غریزی به انسان دارد و با غفلت از فطرت روحي، الهي و بالقوه او، انسان را در جبر غرایز حیوانی خود تعریف میکند، بنابراین از منظر معرفت‌شناسی و انسان‌شناسي دچار شکاکیت و نسبی‌گرایی شده است يعني در حوزه زیبایی شناسی و فلسفه هنر، دچار بی‌معیاری، نسبی‌گرايي و متغير و ناپایدار دانستن ارزش‌ها، اصالت‌ها و معیارهای حسن‌شناسی شده است. با اصالت بخشيدن به بعد بالفعل و حيواني انسان‌ها، عملاً فلسفه هنر و سبك‌هاي هنــري آن‌ها به همین دلیل آثار هنــری، تجلی صفـات حیوانی انسان، نظير (غضب و شهوت) و حداکثر كارهاي بيهوده (لغو) و بازی و بازیگوشی با فرم‌ها و اشکال(لهو و لعب) شده است، اين رويكرد ضد تكاملي موجب ايجاد سبك‌هايي پوچ‌گرا (نيهيليستي)، هرج و مرج طلب (آنارشيستي) و زشت‌گرا (اگيلينیسم) و ظاهر پرستي (فورماليستي )، در آثار هنری و معماری و شهرسازی شده است.

اين حديث امام علي(علیه السلام) را بايد به عنوان سلوك معماری، همواره در نظر داشت كه مي‌فرمايند: «مردم سه دسته‌اند، دانشمند الهى، و آموزنده‌اى بر راه رستگارى، و پشه‌هاى دست خوش، باد و طوفان و هميشه سرگردان، كه به دنبال هر سر و صدايى مى‌روند. و با وزش هر بادى حركت مى‌كنند؛ نه از روشنايى دانش نور گرفتند، و نه به پناهگاه استوارى پناه گرفتند»[6].



[1]. وماخَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ (ما جن و انس را خلق نکرده ایم، مگر برای عبادت) (سوره: الذاريات، آيه:56)[1]

[2]. ربّ بِمَآ أَغْوَيْتَنِي لأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الأَرْضِ وَلأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ، إِلاَّ عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ. «پروردگارا به آنچه مرا گمراه نمودي، آنچه را كه زميني است تزئين مي‌كنم و همه را گمراه مي‌كنم، مگر بندگان مخلص تو را»(سوره: الحجر، آيه: 39)[2]

[3]. إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللّهِ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ، « مساجد خدا را تنها كساني آباد مي‌كنند (مي‌توانند آباد كنند) كه ايمان به خدا و روز باز پسين داشته باشند». (سوره: التوبه، آيه: 18) [3]

[4]. پيامبر اكرم(ص) مي‌فرمايند: « اَلْعِلمُ إمامُ الْعَمَلِ وَالْعَمَلُ تابِعُهُ يُلهَمُ بِهِ السُّعَداءُ وَ يُحْرَمُهُ الأْشقياءُ» دانش پيشواى عمل و عمل پيرو آن است. به خوشبختان دانش الهام مى‏شود و بدبختان از آن محرومند. (الأمالى، طوسى، ص 488)[4]

[5]. پيامبر صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله : بِالْعَدْلِ قامَتِ السَّماواتُ وَ الاَْرْضُ. «آسمان‏ها و زمين، با عدالت، پا برجا مى‏مانند». عوالى اللآلى، ج ۴، ص ۱۰۳

.[6] امام علی علیه السّلام فرمودند: «اَلنّاسُ ثَلاثَةٌ: فَعالِمٌ رَبّاني وَ مُتَعَلِّمٌ عَلي سَبيلِ نَجاةٍ وَ هَمَجٌ رَعاعٌ اَتْباعُ كُلِّ ناعِقٍ يَميلونَ مَعَ كُلِّ ريحٍ لَمْ يَسْتَضيئوا بِنورِ الْعِلْمِ وَ لَمْ يَلْجَؤُوا اِلي رُكْنٍ وَثيقٍ». نهج البلاغه، قصار 147.


اسماعیل ارجمندی
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

بی هویتی شهری ناشی از بی هویتی ساکنان مسلمان و مسوولان

پستتوسط pejuhesh232 » سه شنبه ژوئن 21, 2016 11:33 pm

بی هویتی شهری ناشی از بی هویتی ساکنان مسلمان ایرانی و همچنین بی هویتی مدیران و مسئولان


شفقنا زندگی- وقتی به نمای بیرونی شهر تهران نگاه می کنیم، نوعی درهم ریختی چشممان را آزار می دهد. این موضوعی است که در کلان شهرهای دیگر هم دیده می شود اما هنوز به این اندازه فراوان نشده است و بسیاری از صاحب نظران بیم آن را دارند که شهرهای دیگر هم به این نوع از بی هماهنگی مبتلا شوند.

دکتر جبار رحمانی استادیار انسان شناسی فرهنگی که در پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی فعالیت می کند بر این عقیده است که علل نابسامانی در شهری شدن ما غربی بودن این اتفاق نیست بلکه این اتفاق حاصل مدیریت نادرست مدیران شهری ماست. اگر آنچه که بی هویتی شهری نامیده شده،‌ بپذیریم،‌این بی هویتی ناشی از بی هویتی ساکنان مسلمان ایرانی این شهرها و همچنین بی هویتی مدیران و مسئولان آنهاست. اما در باب نسبت هویت قدیم و جدید شهرها،‌این مساله بستگی به شرایط فرهنگی و مهمتر از همه درکی است که از هویت جدید و قدیم در مردم و مسولانشان وجود دارد.

او همچنین در خصوص تغییرات هویت شهری تهران اظهار کرد: باید اشکال کار را نه در بطن الگوهای شهری، بلکه در عملکرد این مدیران دانست که این شهر هر روز بیشتر و بیشتر دچار نابسامانی فرهنگی و اجتماعی می شود

مشروح گفت وگوی خبرنگار شفقنا زندگی با دکتر جبار رحمانی را در زیر می خوانید:

* ساختار شهری کشور ما در حال چه تغییراتی است و این تغییرات چه تاثیری بر روی فرهنگ مردم دارد؟

رحمانی: موضوع شهری شدن،‌ یکی از فرآیندهای بسیار تعیین کننده تحولات جامعه ایرانی در نیم قرن اخیر بوده است. شهری شدن، را نباید صرفا به مثابه یک فرآیند توسعه فضایی در نظر گرفت، بلکه در اصل یک فرآیند اجتماعی است که ابعاد مختلفی با خود دارد. به همین دلیل متمایز و مجزا از زندگی مردم نیست، بلکه در تعاملی پویا با حیات اجتماعی قرار داد و به عبارت دیگر توسعه و رشد شهری شدن، خودش یک فرآیند فرهنگی و اجتماعی است. با توجه به اینکه شهری شدن به مثابه یک ارزش برتر در سیستم مدیریت اجتماعی ما تعریف شده، عملا اشکال دیگر حیات اجتماعی مانند روستا و عشایر نه تنها سرکوب می شوند بلکه از لحاظ ارزشی تخریب هم شده اند، در نتیجه صورت آشفته فرآیند توسعه شهری،‌عملا موجب کاهش ذخیره اجتماعی و فرهنگی ما شده است. مهمتر از همه آنکه فرآیندهای آموزش شهروندی که مقتضیات و ضروریات شهری شدن هستند،‌ به هیچ وجه متناسب با سرعت و گستره رشد اجتماعات شهری نیستند. به همین دلیل نوعی آشفتگی فرهنگی و سبک های زندگی در فضاهای شهری را مواجه هستیم که عملا هزینه های زیادی را بر جامعه وارد می کند. فارغ از آرمان گرایی در حوزه هویت ایرانی اسلامی ما باید بپذیریم که هویت ایرانی اسلامی ما همین چیزی است که در شهرها می بینیم.

* آیا ما در شهرسازی غربی ها را الگوی خود قرار داده ایم؟ نقش هویت اسلامی و ایرانی ما در چه وضعیتی قرار دارد؟

رحمانی: این پرسش در بطن خودش متضمن یک تقابل مفروض بین الگوی غربی و هویت اسلامی و ایرانی است. تجربه شهری شدن و مطالعات شهری از هرکجای جهان باشد، می تواند برای بهبود وضعیت ما بسیار مناسب باشد. ضمن اینکه همه این کژتابی هایی که تصویر شهری شدن در ایران ایجاد کرده،‌بیش از آنکه ناشی از الگوی غربی باشد، ناشی از عملکرد بد مدیران و سیاستگذاران شهری است. مدیریت نادرست و غلبه تصمیمات شخصی و گروهی بر تصمیم گیری علمی و منطقی این شکل درهم شهر ایرانی را ایجاد کرده است. من با هویت ایرانی و اسلامی آرمانی و انتزاعی کاری ندارم،‌اما در واقعیت موجود، هویت ایرانی اسلامی ما همان چیزی است که در این شهرها می توان دید. به هر حال در همه شهرهای ایران،‌اکثریت قریب به مطلق ساکنان،‌مدیران،‌مهندسان، معماران، و…، مسلمان ایرانی هستند. لذا هر آنچه را که شاهدیم از همین هویت درآمده است. گویی باید دنبال یک قربانی بود که گناه آشفتگی نظام های شهری را به گردن آن انداخت، اگر هم اینگونه است ،‌این قربانی الگوی غربی یا شرقی نیست، کنشگران مسلمان ایرانی هستند که این واقعیت از دل عملکرد آنها سربرآورده است.

* آیا در کشورهای دیگر نیز شهرها بی هویت شده اند؟ بهترین تجربه ها در حفظ هویت شهری و تاریخی مربوط به کدام شهرهای جهان است؟

رحمانی: مفهوم بی هویتی،‌یک مفهوم تخیلی است،‌زیرا در واقعیت نمی توان کسی یا اجتماعی را یافت که بتوان گفت بی هویت است. اما مساله نسبت هویت جدید و هویت قدیم است. اگر آنچه را که شما بی هویتی شهری نامیده اید،‌را بپذیریم،‌این بی هویتی ناشی از بی هویتی ساکنان مسلمان ایرانی این شهرها و همچنین بی هویتی مدیران و مسئولان آنهاست. اما در باب نسبت هویت قدیم و جدید شهرها،‌این مساله بستگی به شرایط فرهنگی و مهمتر از همه درکی است که از هویت جدید و قدیم در مردم و مسولانشان وجود دارد. اگر هویت سنتی، ‌در همان چند بنا و چند فرم معماری باشد،‌ ما آن را از دست داده ایم، و البته به سادگی هم می توان آن را مجددا ساخت. اما هویت در نوع زندگی و تفکر و احساس مردم ریشه داد،‌ لذا اگر قرار است هویت های سنتی باقی بمانند،‌باید فضاهایی لازم برای تداوم، تکرار و تجربه زنده و جاری از آنها وجود داشته باشد، لذا در شهر امروز ایرانی اگر نشانی از هویت های سنتی نیست، به دلیل آنست که مدیران فرهنگی و شرایط زندگی به گونه ای هستند که این هویت سنتی نه تنها طرد بلکه تخریب هم می شود. اما در همه حال شهرنشینان، هویت خود را دارند، زیرا انسان بی هویت را نمی توان یافت، هرچند ممکن است بر اساس سیستم ارزشی جامعه، یک نوع از هویت، نامناسب و یا منفی تلقی شود.

* چرا در شهرهای ما مخصوصا در پایتخت شاهد اینگونه بی نظمی فرهنگی هستیم؟ اشکال کار در کجاست؟ وضعیت شهرسازی در تهران را به لحاظ هویتی چطور می بینید؟

رحمانی: متاسفانه جامعه ما دچار دوگانگی های تقابلی خاصی در حیات فرهنگی اش شده است. به همین دلیل شکاف عمیقی میان زندگی رسمی و غیررسمی، زندگی فضاهای بیرونی و عمومی با زندگی فضاهای خصوصی و درونی وجود دارد. این شکاف، که البته در یک منطق دقیق با هم مرتبط هم هستند، همراه با فرمالیسم فرهنگی که در مدیران و سیاستگذاران فرهنگی جامعه وجود دارد، این وضعیت نابسامان را ایجاد کرده است. حداقل در سه دهه اخیر توسعه شهر تهران به دست متخصصان و مدیران متعهد و معتقد بوده است، لذا باید اشکال کار را نه در بطن الگوهای شهری، بلکه در عملکرد این مدیران دانست که این شهر هر روز بیشتر و بیشتر دچار نابسامانی فرهنگی و اجتماعی می شود. فقط نگاهی کوتاه به منطق ساخت و ساز مسکن در تهران نشان می دهد که وقتی در متولیان دولتی و حتی نخبگان اقتصادی، صرف منفعت پولی فقط مطرح است و هیچ معیار دیگری برای آن وجود ندارد، مشخص است که وقتی جایی مانند شهرداری قرار است بخش مهمی از بودجه اش از طریق فروش پروانه ساخت کسب شود یا بساز و بفروشهایی که جان و مال و خانواده مردم را در زیر سقف های سست و بیمایه مسکن های ساخته شده قرار میدهند،‌ چه انتظاری می توان از از سایر عرصه ها داشت. همان منطق غیراخلاقی ساخت و ساز، عملا وارد زندگی مردم هم می شود. به همین دلیل مسکنی که بنیادش بر نفع غیراخلاقی باشد، ساکنان آنومیک و نابهنجاری را هم تولید خواهند کرد. اشکال کار هم در مردم است و هم در مسئولان.هرکدام به نوبه خود و به سهم خود در این وضع و ایجاد آن شریک هستند.

* آیا اشکال در شهر نشینی ماست و یا در شهرسازی؟ چه کسانی در این زمینه ناموفق عمل کرده اند؟

رحمانی: مشکل از هر دوی آنهاست. هم شهرنشینان و هم شهرسازان. اما باید بین انواع مشکل و خطایی که وجود دارد، تفکیک قائل شد. برخی از مشکلات ناشی از عدم آگاهی است، اینکه شهرنشینان و شهرسازان، اطلاع و آگاهی لازم از مولفه ها و معیارهای مطلوب و استاندارد را ندارند، لذا به سبب همین جهل و عدم آگاهی،‌خطاهایی در رفتارها و استراتژی ها و سیاست گذاری ها رخ می دهد. اما نوع دیگری از خطاها، ناشی از عدم آگاهی نیست، لزوما همه شهروندان در همه حوزه ها، بی اطلاع از رفتارد درست نیستند، بلکه رفتار صحیح و معیار و هنجار درست را می دانند، اما به دلیل منافع شخصی،‌از انجام آن سرباز می زنند. در مدیران شهری هم این مساله هست که به هر دلیل غیر قانونی ای، مجوز یک ساخت غیر استاندارد یا تداوم یک پروژه غلط را صادر می کنند. که در پس این خطای دوم،‌ترجیح منافع شخصی و گروهی بر منابع عمومی و ملی است. به نظر می رسد مهم ترین مسائل را هم شهرنشینان و شهرسازان، باید از این ریشه دانست که از یکسو استانداردها را نمی دانند و مراکزی برای آموزش و آگاهی بخشی در این حیطه ها نداریم واز سوی دیگر در حیطه هایی که استانداردها وجود دارند، سیستم های پیگیری و تنبیه در موقع خطا وجود ندارد. به همین دلیل است که شما میتوانید مسکن غیر استاندارد بسازید و با اندکی جریمه،‌پایان کار آن را بگیرید. به همین سبب فضای شهری و شهرسازی در ایران (علی رغم متخصصان بسیار خوبی که داریم)،‌همانند یک باغچه ای شده که بدون باغبان و به صورت علف های هرز در حال رشد و گسترش است، و اندک گیاهان (بناهای) مفید را نیز از بی می برد. در نتیجه نیاز به یک برنامه جامع و همه جانبه هم برای ارتقای شهرنشینان و هم برای ارتقا و مهمتر از همه پیگیری قانونی و در صورت لزوم مجازات قانوی برنامه های شهرسازی و شهرسازان داریم.
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

حيازدايي از عمارت

پستتوسط pejuhesh232 » جمعه جولاي 08, 2016 12:24 pm

حيازدايي از عمارت


مهمترین خصیصه لیبرال معماری، "حیازدایی" است که آن را به وسیله دیگر مولفه ها محقق می نماید. "لیبرالیسم" اگر رهایی از قیود است، لیبرال معماری رهایی از تناسبات و هندسه، عدم حفظ حریم و حدود، بی توجهی به اقلیم و محیط و طبیعت، عدم انسانواری، برونگرایی افراطی و سپس پلان آزاد و فرم آزاد را دربرمیگیرد؛ که همه این عارضه ها متاسفانه به وفور در معماری امروز ما و بخصوص در بناهای دولتی جمع شده و چشم را می آزارد.

گروه فرهنگی مشرق - معماری امروز ایران، متاثر از فرهنگ ایران امروز، صحنه یک محیط دو قطبی است، که یک قطب آن را شِق لیبرال فرهنگ مدرن تشکیل می‌دهد، و قطب دیگر را شِق اسلامی فرهنگ دینی. این دو قطب در همه ارکان و شؤون ایران سی سال اخیر، در حال تکوین و تنازع بوده‌اند، اما در دهه اخیر، به مدد کارفرماهای دولتی و شهریاران غربزده و مدرن اندیش، شق اسلامی آن رفته رفته رو به انحطاط و زوال گذارده است.

Image
پردیس سینما گالری ملت، تهران، اثر رضا دانشمیر

نه تنها معماری، که همه هنرها را باید در این محیط دو قطبی ارزیابی نمود، در غیر این صورت، نتایج بررسی‌ها و داوری‌ها گمراه کننده بوده و رهزن حقیقت خواهد شد.
اما پیش از هرچیز باید به این پرسش پاسخ گفت که، لیبرالیسم چیست و لیبرالمعماریِ متاثر از آن چه مولفه هایی دارد که به تنازع معماری دینی آمده است؟
لیبرالیسم، یک ایدئولوژی مدرن است که معنی دقیق آن «اباحه‌گرایی» است. اباحه گری یعنی مباح انگاری همه قیود و بویژه رهایی از قیدوبندهای دینی که این ایدئولوژی، ریشه در امانیسم یا پارادایم اصالت بشر دارد و اساسی‌ترین مؤلفه‌ آن «ایندیویژوآلیسم» یا اصالت فرد است. اصالت فرد در مقابل اصالت خداوند (تئوئیسم) قرار می گیرد. یعنی نشاندن انسان بر مسند خداوندگاری! چرا که با انقطاع از قیود دین، دیگر این انسان است که در کانون دایره کائنات قرار گرفته و باید پرستیده شود.
آن‌گاه که «خود انسان» مبنای همه چیز باشد، هسته‌ مرکزی و جوهره‌ لیبرالیسم بروز می‌کند و آن «لسه‌فر» است، یعنی «بگذار هر چه می‌خواهد بکند.» لسه‌فر، نفی حداکثری «منع» در زندگی اجتماعی و فردی بشر است. این نکته با جوهر دین در تعارض بنیادی است، و از این روست که "عرفی اندیشی" (یا همان سکولاریسم) عنصر ذاتی لیبرالیسم محسوب می‌شود.

با این تعبیر لیبرالیسم که یک اندیشه مدرن است؛ به تمامی و در همه شئون در تعارض و تضاد با اسلام قرار دارد. چرا که اسلام، اباحهگری را نفی نموده و قیود دینی (حرام، حلال، واجب، مستحب و مکروه) را برای انسان مفروض میکند.
اسلام در طرحی که برای نجات بشر و هدایت او عرضه میکند، "حیات طیبه" را به عنوان شیوهی مطلوب زندگی معرفی میکند و این حقیقتی است بر این شریفه که "فلنحیینه حیوه طیبه". چنین حیاتی برخلاف لیبرالیسم، که بر خوی "حیازدایی" و نفی همه قیود میزید؛ در ذات خود "حیا" را میپروراند.

Image
"خانه شیشه ای" اثر فلیپ جانسون، به عنوان الگوی لیبرال معماری در حیازدایی از "خانه"

Image
خانه شیشه ای؛ اثر فلیپ جانسون

Image
خانه شیشه ای؛ اثر فلیپ جانسون

بنابراین مهمترین خصیصه لیبرال معماری، "حیازدایی" است که آن را به وسیله دیگر مولفه ها محقق می نماید. "لیبرالیسم" اگر رهایی از قیود است، لیبرالمعماری رهایی از تناسبات و هندسه، عدم حفظ حریموحدود، بی توجهی به اقلیم و محیط و طبیعت، عدم انسانواری، برونگرایی افراطی و سپس پلان آزاد و فرم آزاد را در برمیگیرد؛ که همه این عارضه ها متاسفانه به وفور در معماری امروز ما و بخصوص در بناهای دولتی جمع شده و چشم را می آزارد.

Image
خانه طباطبایی ها، کاشان، اثر استاد علی مریم کاشانی

متقابلا در معماری ایرانی همیشه اصول لایتغیری وجود دارد که علیرغم وحدتِ اصول، کثرت و تنوع نیز در آنها موج می زند. این اصول، ابتدا به ساکن بر مفهوم کلی "حیا" دلالت دارند و در گام بعدی، شامل مفاهیمی چون رعایت "حریم و حدود"، رعایت "تناسبات و مردم واری"، رعایت "حیطه بندی"، رعایت اصل "سلسله مراتب" در همه شئون، رعایت مقوله "درونگرایی" و... است که همه اینها در گذشته از معبر "هندسه" عبور کرده و به شاهکارهای معماری ایرانی بدل می شد.

چگونگی پیدایش این محیط دوقطبی در حوزه معماری (یعنی لیبرالمعماری و معماریِ اسلامی-ایرانی)، مقوله دیگری است که برای رهیافتن به آن باید نگاهی گذرا به تاریخ معماری ایران داشت.

معماری ایران بجز در موارد معدودی که آنهم تنها به برخی بناهای سلطنتی بر میگشت، ریشه در همین آب و خاک داشت و از همان چشمه ارتزاق مینمود؛ تا آنجا که در عصر صفویه به اوج اعتلای خود رسید و این امر استمرار یافت تا آنکه به عصر قاجاریه رسید. رگههای التقاط از همانجا به محیط معماری نفوذ کرد که ناصرالدین شاه قاجار اولین گروه دانشجویان ایرانی را جهت تحصیل در رشته‎های مختلف به خارج از کشور اعزام نمود و پس از آن عدهای از آن تحصیلکردگان، به علاوهی تعدادی از اساتید غربی، برای تدریس دانش خود به دارالفنون(که توسط امیرکبیر تاسیس شده بود) روانه شدند. "میرزا مهدی خان شقاقی" را که از همان قماش بود، می‎توان با اطمینان اولین معمار تحصیلکرده ایرانی در غرب دانست که بعدها به ترویج معماری مدرن پرداخته و آن را رسما به ایران وارد نمود.

Image
میرزا مهدی خان شقاقی، اولین معمار تحصیل کرده در فرنگ

امروزه پس از گذشت چند نسل از دانشجویان معماری در دانشگاهها، از معماری باشکوه اسلامی-ایرانی، تنها نامی و حسرتی و خاطرهای بیش به جا نمانده؛ چنانکه حتی امروزه برخی مسوولین انقلابی را نیز به این باور رساندهاند که "اصلا چیزی به نام معماری اسلامی وجود ندارد!" و آنان نیز با شدّتوحدّت هرچه تمامتر بر سبیل "لیبرال معماری" می تازند.
البته معماری ایرانی (اگرچه به صورت التقاطی) حتی تا اواخر دوران پهلوی نیز به حیات خود ادامه داد و در اواخر پهلوی دوم نیز آخرین ضربههای مهلک را از جانب شبکه معماران بهایی در ایران متحمل شد؛ اما پس از انقلاب اسلامی و بویژه پس از جنگ تحمیلی نه تنها معماری اسلامی و دینی، که مبتنی بر حیا و عفت است، احیا نگردید بلکه با شیوع موج غربزدگیِ تحمیلیِ دولت و ترویج سازندگیِ افسارگسیخته! سبک زندگی آمریکایی و لیبرالیسم و به تبع آن لیبرال معماری ترویج شد و معماری دینی غبار غربت گرفت!

×اسماعیل ارجمندی
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

سلب معماري ديني از عمارت مساجد

پستتوسط pejuhesh232 » چهارشنبه جولاي 13, 2016 11:03 pm

سلب معماري ديني از عمارت مساجد


گروه جنگ نرم مشرق- آنچه که باید پیش از هر چیز بر آن تاکید ورزید؛ این است که معماری ما نمی تواند در امتداد معماری غرب قرار گیرد. چرا که از یک سو راه ما راه دیگری است و از سوی دیگر، قالب ها و تکنیک های معماری غرب، صرفا مختص فضاهای غربی است و به راستی تمدنی که سالهاست خدا را انکار می کند؛ چگونه می تواند الگوی مناسبی برای مساجد که خانه های خدایند، به ما ارمغان دهد؟

مگر نه آنکه آباد کردن و تعمیر مساجد در انحصار اهل ایمان است و این تعبیری است بر این شریفه، که "انما یعمر مساجد الله من امن بالله و الیوم الاخر و اقام الصلوة واتى الزکوة و لم یخش الا الله فعسى اولئک ان یکونوا من المهتدین"

هنوز یکسال از کلام آن فرزانه نمی گذرد که فرمود: تهران یک معماری وحشیِ مضطربِ بی نظمی دارد که از 40 - 50 سال پیش تا حالا ادامه دارد... (رهبر معظم انقلاب در دیدار برگزیدگان جشنواره فیلم مردمی عمار) و حالا شاهدیم که همان معماری وحشی، مسجدی را که خانه ی خداست، به کام خود کشانده و تسخیر می کند.

مسجد خاتم الاوصیا، از مساجد محلی مهم شرق تهران است که 92 شهید تقدیم به انقلاب نموده و قریب به 900 نمازگزار دارد و امام جماعت آن، حجه الاسلام مقدس، یکی از 14 امام جماعات برگزیده کل کشور است. اما حالا این مسجد دستخوش تحولاتی شده که برای همه نمازگزاران و اهالی ناخوشایند است. مسجدی ساده و بی تکلف خراب شد و به مدد معمار غربزده و مدرن اندیش آن، طرحی برای آن درانداخته شد که به اذعان عموم، بیشتر شبیه یک مجتمع تجاری است تا مسجد! هیچکدام از آن محسنات نیز عاملی نشد تا آنکه این طرح اجرا نشود.

آنان که موافق اجرای این طرحند، دل در گرو حرفهای معمــاری که می گوید استاد دانشگاه است و دکترای معماری دارد، بسته اند.


Image
طرح معماری مسجد خاتم الاوصیاء

مسجد حاضر که در خیابان دماوند (تهران نو) خیابان شهید رجبی(ایستگاه فرودگاه) قرار دارد، در شش طبقه و مساحت 2800 متر زیربنا اجرا می شود و هزینه ساخت آن از طریق خیرین و اهالی محل و نمازگزاران تامین می شود. طبقاتی از آن به حوزه علمیه ای که اکنون در ساختمان مقابل این مسجد ساکنند؛ اختصاص دارد.

استاد این حوزه علمیه می گفت؛ ما حرفهای زیادی داریم در حکمت آن کاشی های الوان و نقوشی پر از ترنج و اسلیمی و ختایی که تزیین آیات نور می شوند و آن گنبد نیل فامی که تمثیل توحید است و آن دو دستهای برآمده به سوی آسمان... اما هیچکس نظر ما را در مورد طرح مسجد جویا نشد. عدم استفاده از الگوی صحیح فرم و فضای مسجد، و مصالح متناسب با آن و همچنین عدم وضوح گنبد و مناره در فرم از ایرادهای جدی وارد به این طرح است و متاسفانه همانطور که دشمن در جنگ نرم، نشانه های اسلام را نشانه رفته، حالا هم در عرصه ی معماری، کمر به انحطاط و زوال این مفاهیم بسته و قصد دارد مسجد را، به قالبی تهی از معنا بدل کند. همانطور که ائمه معصوم (ع)، نشانه های ظاهری مومن را برمی شمرند، نشانه های بناهای ایمان نیز مثل همین گنبد و مناره و کاشی و آیات و ... باید در ظاهر حفظ شود.

Image
تصویر عملیات ساخت مسجد خاتم الاوصیاء

اهالی محل نیز دل خوشی از این طرح ندارند. آنها می گویند بیشتر شبیه مجتمع های لوکس تجاری است و حس و بوی مسجد را نمی دهد. رهگذر جوانی می گفت؛ مسجد فشنی شده است! استفاده از ورق کامپوزیت و شیشه مناسب شان مسجد نیست.

Image
تصویر عملیات ساخت مسجد خاتم الاوصیاء

Image

از آنجا که غربزدگی در معماری مسجد، از ابتلائات و عوارض این دوره از حیات انقلاب اسلامی است؛ ناگزیر از نقد معماری این مسجدیم. وگرنه ، طرح حاضر، آن قدر ضعیف است که ارزش نقد را ندارد . این طرح حتی در چارچوب مدرنیسم نیز، حرفی برای گفتن ندارد!

نقد معماری

از آنجا که طرح این مسجد مدرن است و فلسفه ی مدرنیسم با نفی خداوند و نفی عالم غیب شکل گرفته است، معماری مدرن نیز عاری از خداست و به خداوند ایمان ندارد. لذا طرح مسجدی که برآمده از مدرنیسم باشد؛ خطایی نابخشوده در طراحی مسجد که جایی برای بندگی خداست، می باشد.

نکته آنکه مدرنیسم به معنای نوشدن نیست. بلکه وضعیتی از سیر تمدن غرب است که با نفی دین و الحاد، و محوریت یافتن انسان به جای خدا، شکل می گیرد.

از نقد مدرنیسم که بگذریم، مهمترین نکته ای که در طراحی این مسجد مورد غفلت واقع شده، این است که طرح حاضر به شدت حجمی، فرم گرا و برونگرا است؛ در حالی که مساجد اصیل شیعی که حاصل 1400 سال عقبه ­ی فرهنگی و تلاش معماران مهذّب و مومن شیعه ایرانی بوده، واجد اصل "درونگرایی" است. این مسجد به وضوح اصل درونگرایی را نفی می کند.

مسجد نباید اهل خودنمایی و برونگرایی باشد و باید محیطی مناسب برای خلوت با خداوند باشد نه آنکه جلوتی برای خودنمایی نفس. فضای حاصل از قالب حاضر این مسجد ،معنای تظاهر و برونگرایی را بر انسان حمل می کند.

مصالح بکار برده شده، ترکیبی از شیشه و ورقهای کامپوزیت آلمینیومی است. شیشه هایی که امروزه به رفلکس مشهورند و بازتاب دهنده ی تصویر محیطند، مسجد را ناپایدار جلوه می دهد و با القای شکنندگی از ثبات و صلابت کافی بهره نخواهد برد. در حالی که شیشه های مساجد قدیم که در رنگهای سبز و زرد و آبی و قرمز، نقوش و تنوع رنگی بالایی را موجب می شد، تمثیلی بود بر حرکت از کثرت به وحدت، با این آیه (نشانی) که نور واحد سفید با عبور از این شیشه ها، به هفت رنگ اصلی تجزیه می شود و جلواتی از همان نور اصلی است، که در فضای داخل متکثر شده و حال آنکه نور در برون شیشه، نوری واحد و سفید است و این امر، همچون فرم گنبد، حرکت از کثرت به وحدت را تداعی می کند. شیشه های این نما، عاری از این معناست و بي ثباتي و بي قراري را القا مي كند و همراه با جداره ی شيشه اي گنبد و مناره ها، به احساس بي دوامي و ناپايداري طرح مي افزايد.

استفاده از ورق های فلزی در نمای مسجد، با یک اشتباه بزرگ همراه است. این مصالح از مصنوعات تکنولوژیک عصر ماست که تداعی گر روحیه ی پولادین، خشک، صنعتی و مادی همین عصر مدرن است. تنها فلزاتی که در معماری تزیینات و نمای مسجد به کار می رود طلا و نقره اند، چرا که این دو تجسد و صورت نورند. طلا همان نور جامد، متجسد و منجمد است و نقره نیز. سایر فلزات مثل آهن و فولاد هرگز در نما و تزیین به کار نمی رود؛ چرا که آنها همان ظلمت جامد و متجسدند!

از مصالح که بگذریم، در فرم، مکعبی بزرگ را می بینیم که قطاع هایی از آن، به اصطلاح معماران متجدد کات خورده است و جدا شده که این امر، خلوص بنا را از بین برده است.

فرم گنبد ترکیبی از نیم دایره و مکعب مربعی شیشه ای که، بدون هیچ دگردیسی و گوشه سازی و گریو و... بر روی هم سوار شده است. و دیگر نمی تواند تمثیلی باشد بر هجرتِ تعالی جویانه­ انسان از کثرت، به وحدت وجود حضرت حق!

مناره ی آن نیز، که برخلاف عمده ی مناره های شیعی، به صورت تک مناره است و تقلیدی است التقاطی از مناره های وهابی که با مدرنیسم در آمیخته و با مقطع مربع شکل، به صورتی ساده و بدون نقوش است و مزین به آیات الهی و نام خداوند و اهل بیت پیامبر (ع) نیست.

Image

ورودی بنا نیز، شکافی است در دل حجم که هیچ حس دعوت کنندگی ندارد! عموما در مساجد، ورودی به صورت ایوانی بلند و با شکوه ساخته می شد که نگاه انسان را به بلندای آسمان رهنمون می کرد و او را از جلوات مادی و فریبای دنیا می رهانید و حس حضور در محضر حق را در انسان ایجاد می نمود.

مسجد حاضر هیچ گونه تناسبی با بافت محله ندارد چراکه عموما بافت اطراف مسجد یا سنگی است و یا بافت فرسوده است و با هیچ بنایی در آن محله حس وحدت ایجاد نمی کند.

پلان داخلی و طرح محراب و نور و تزیینات داخل، نیز در طرح منتشر نشده و لذا قابل نقد نیست.

به ضرس قاطع می توان گفت که این طرح هیچ نکته ی در خور اعتنایی ندارد که بتوان به آن دل خوش داشت و جز این نیست که مسجدی از سر انانیت نفس است که به مدرنیسم غرب گرایش دارد ؛ نه آنکه بیت اللهی باشد، در خور مقام کبریایی حضرتش!
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

مشهد؛ مرکز تمدن اسلامی یا نمایشگاه لیبرال‌ معماری؟

پستتوسط pejuhesh232 » پنج شنبه آگوست 04, 2016 4:31 pm

مشهد؛ مرکز تمدن اسلامی یا نمایشگاه لیبرال‌ معماری؟


گروه جنگ نرم مشرق- وجود شریف هشتمین گوهر تابناک امامت در ایران عامل آن شد که شهر مشهد مقدس که متشکل از حرم مقدس و حریم و بافت اطراف آن است، در سایه آن امام، کالبدی از یک شهر اسلامی را به خود بگیرد و معماری گذشته­ ما نیز در جهت جاری ساختن سیره اهل بیت در حرم مطهر امام رضا علیه السلام قرار گرفت. شیخ بهایی نیز در گذشته اسرار عالم بالا را دریافت و آن را در گرداگرد مزار امام هشتم تجلی داد. اما شهر مشهد امروز، چه نسبتی با حرم امام رضا علیه السلام دارد؟

شهرهای اصیل و با هویت در جهان طبق اصول شهرسازی و روند توسعه­ شهری هماهنگ و مطابق با هسته­ مرکزی و اولیه خود گسترش می‌­یابند. همه­ اجزای شهر چه در مرکز و چه در حومه، باید با هسته اولیه و بنیان اصلی شهر و همچنین با یکدیگر همخوانی داشته باشند. امام رضا علیه السلام تنها امامی است که در کشور ما حضور دارد و آنچنان نیست که شهری که آرامگاه یک امام در آن وجود دارد و مبدا پیدایش شهر است، هیچ تناسبی با آن نداشته باشد. همه شهر مثل ظرفی است که مظروفی گران‌قدر را در دل خود دارد. همچون صدفی که مرواریدی گران‌بها را احاطه دارد. بنابراین آنچنان‌که حرم یک امام باید متناسب با شان والای او باشد، همه شهر نیز باید نسبت خود را با حرم تعریف کند؛ حرم در نسبت با امام و شهر در نسبت با حرم.

لذا ممکن نیست که در شهر مشهد، محدوده آستان قدس شخصیت معماری ناب یک حرم را داشته باشد و شهری که به دور آن حلقه زده، مثل تهران، دبی، نیویورک و یا هر شهر دیگری زاییده معماری لیبرال‌ باشد. توریستی که پا به مشهد مقدس می­‌گذارد باید از همان بدو ورود به مرزهای شهر، تقدس و تفاوت این شهر را با سایر شهرها احساس کند و آرام آرام برای قدم نهادن به مرکز این تقدس و نورانیت آماده شود. لذا در نظام معماری و شهرسازی، حریم یک بارگاه تنها به محدوده رسمی و ثبت شده ملک آن حرم اطلاق نمی‌شود، بلکه سرتاسر آن‌ شهر حریم معنوی آن بارگاه محسوب می‌گردد و همه شهر باید در برابر آن بارگاه سر تعظیم فرود آرد.

Image

قدر مسلم حریم امام رئوف محدود به حرم نمی­‌شود؛ بلکه همه­ شهر مشهد حریم اوست و بافت قدیم شهر مشهد نیز بر همین سیاق شکل گرفته که آرام و فروتن در محضر حرم ادب کند تا حرم در کانون توجه قرار گیرد. چراکه شهری که حریم امام رضا علیه السلام است باید به تبعیت از سیره­ آن امام بزرگ، الگویی برای تمدن اسلامی باشد. اما مشهد امروزی بر تیغ تیز توسعه گردن نهاده و میراث گران‌بهای شیخ بهایی را نیز در شرف نابودی قرار داده است. مشهد امروز جولانگاه آسمان‌خراش‌های بی‌هویتی است که متکبرانه و گستاخانه بافت متواضع قدیم شهر را تحقیر می‌کنند و ادب حضور در حریم حرم رضوی را نیز برنمی‌تابند.

مشهد پایتخت معنوی ایران است و معماری آن باید لباسی باشد، برازنده قامت تمدن اسلامی و در شأن آستان قدسی امام معصوم علیه السلام. رهبر گرانقدر انقلاب نیز در حکم تولیت جدید آستان قدس رضوی تاکید دارند که: «آستان قدس ظرفیت فرهنگی عظیمی است که می‌تواند در فضای عمومی کشور و جهان اسلام اثرگذاری کند؛ شایسته است با کمک خبرگان فرهنگی، بیشترین بهره از این ظرفیت کم‌نظیر در ترویج معارف قرآنی و مکتب اهل‌بیت علیه السلام گرفته شود. »

و در خصوص معماری آن نیز تاکید می‌کنند که:‌ «مجموعه‌ فضاها و بناهای آستان قدس گنجینه‌ منحصر به فردی از هنر معماری اسلامی و ظرائف و لطائف علمی و هنری پر مضمون ملت ایران است؛ نگهداری و نگهبانی از این موزه‌ عظیم که در زمان تولیت فقید به نزدیک ده برابر گذشته ارتقاء یافته از جمله‌ وظائف بزرگ و شایسته‌ توجه است.»

Image

در این رابطه موانع زیادی برای تحقق منزلت معماری شهر مشهد وجود دارد؛ شهر مشهد در قدم اول به قوانین اجرایی و نظارتی مناسب نیاز دارد که برای تمام شرکت‌­ها و اشخاصی که در ساختن سیمای شهر نقشی دارند، چارچوب تعیین کند، تا طراحی و اجرای همه­ پروژه‌­ها تحت این قوانین پیگیری ونظارت شود. این امر موجب می‌شود که از کثرت نماهای برج‌های بی‌هویتی که روبروی حرم قد علم کرده‌اند، پرهیز شود و این شهر آشفته به وحدت در سیما و منظر رهنمون شود. چراکه متأسفانه شهری که باید مرکز معنوی کشورهای اسلامی باشد، هم از نظر کالبدی و هم از نظر کاربری چنان دچار ناهماهنگی و تنوع ناهمگون در اجزای خود شده است که بیشتر شبیه به توده‌ای از مراکز خرید و تفریح است تا شهر زیارتی! چیزی که نخستین علت آن فقدان قوانین کلی و بالادستی است که حرکت شهر را به سمت تعالی میسر و ممکن سازد.

مانع بعدی فقدان شرکت‌های طراح و معماری است که آداب طراحی معماری اسلامی در چنین شهری را بدانند و الگوی عموم آنها برای ساخت مجموعه‌های اقامتی و تجاری، معماری مدرن غرب که نه، معماری دست دوم هتل‌ها و شاپینگ‌سنترهای دبی، کویت و قطر است. عدم نظارت شهرداری مشهد، آستان قدس رضوی و شورای شهر نیز مزید بر علت شده است.

هرسال میلیون­‌ها مسافر داخلی و خارجی برای زیارت حرم مطهر و بازیابی معنوی خود به مشهد سفر می­‌کنند. اما چیزی که با آن مواجه می‌شوند با انتظاری که داشتند تفاوت دارد. با دیدن تابلوی "به مشهد الرضا خوش آمدید" دل‌ها متوجه و منقلب می­‌شود، اما کمی جلوتر آسمان‌خراش‌های کاخ­‌گونه که زاییده­ تفکرات لیبرال معماری هستند، دل و دیده را می‌رباید و از آن پس هم که: "هرآن‌‌چه دیده بیند، دل کند یاد!"؛ ساختمان­‌هایی که بدون هیچ اعتنایی به بارگاه امام هشتم علیه السلام خودنمایی کرده و گویی در کشاندن زائر به سمت خود رقابت می‌کنند. در واقع آن آسمان‌خراش‌ها دعوت به خود می‌کنند، نه دعوت به امام!

این مسأله متأسفانه در خیابان‌ها و محله‌های اطراف حرم که نقش مهمی در سیمای معنوی شهر و ایجاد آمادگی معنوی و حس حضور در محضر امام دارند نیز دیده می­‌شود. درست این است که با نزدیک تر شدن به حرم، بناها می­‌بایست با سادگی در نما و امتناع از قد برافراشتن، تواضع و تعظیم خود را نسبت به بارگاه امام هشتم علیه السلام نشان دهند و همگان را به او فرا بخوانند.

در زیر به معرفی مختصر برخی از پروژه‌­هایی که با نادیده گرفتن هویت مشهد مقدس در داخل و پیرامون شهر طراحی و ساخته شده‌اند یا دردست‌ ساخت می­‌باشند، پرداخته‌ایم :

ابتدا از بناها­ی قابل ذکر که در تخریب سیمای معنوی شهر مشهد نقش پررنگی داشته‌اند، می­‌توان به ساختمان­‌های قدبرافراشته در نزدیکی حرم مطهر امام رضا علیه السلام اشاره کرد. این بناها با شکستن خط آسمان حرم مطهر و ارتفاع نامتعارف، خود را به رخ آن می‌کشند و متاسفانه به بهانه‌های مختلف شاهد رشد روز افزون این ساخت و سازها در مجاورت حرم هستیم.

Image
Image
Image
Image

برج بين‌الملل تجاری ـ مسکونی ثامن الحجج علیه السلام

اين پروژه يکي از بلندترين ساختمان‌های شهر مقدس مشهد (20 طبقه) در زمینی به مساحت 2600 متر مربع و با طراحي پست مدرن در نزديکی بارگاه ملکوتی امام هشتم علیه السلام در خیابان امام رضا(ع) ساخته شده است.

پارکینگ طبقاتی آسمان

پروژه پارکینگ طبقاتی آسمان واقع خیابان هفده شهریور شهر مشهد با گنجایش بیش از 1500 خودرو، بزرگ‌ترین پارکینگ طبقاتی ایران است. این پروژه بزرگ که شامل 2100 فضای پارکینگ، مرکز تجاری، شهربازی بزرگ و ... با مشارکت بخش خصوصی ساخته شده است

طبقات منهای یک ، همکف و اول پروژه دارای کاربری تجاری است. طبقه یازدهم این مجموعه نیز جهت احداث مرکز تفریحی و شهربازی در نظر گرفته شده است. جمع زیر بناهای تجاری و تفریحی مورد اشاره 19350 متر مربع است. پروژه مزبور دارای 3 ورودی اصلی از خیابان های شهید شیرودی، شهید صدر و میدان 17شهریور است.

پروژه سپهر کوهسنگی

مجتمع تجاری اداری سپهر کوهسنگی، در مساحت زيربناي كل 15,162 مترمربع، با 14طبقه و 90 واحد اداری در حدود 80 درصد پیشرفت فیزیکی داشته و در مرحله­ فروش قرار دارد.

Image

پروژه ملاصدرا

برج اداری سپهر ملاصدرا در میدان احمدآباد مشهد واقع شده و در حال انجام اقدامات تکمیلی جهت بهره‌برداری است.

Image

پروژه پاژ

مرکز بین‌المللی مالی و اقتصادی مشهد در بلوار فردوسی نبش میدان جانباز واقع شده و دارای کاربری تجاری-اداری-اقامتی-ورزشی است. تاریخ شروع این پروژه مرداد سال87 بوده وتاکنون در حدود80 درصد پیشرفت فیزکی داشته است.

Image

برج تجاری اکسون

در خیل عظیم مجتمع‌های تجاری اداری شهر مشهد، پروژه عظیم تجاری اکسون به مساحت ۵۱۵۰ مترمربع و زیربنایی به مساحت ۸۰۰۰۰ مترمربع در ۱۶ طبقه با ارتفاع 65 متر در دست احداث است که کاربری آن، تلفیقی از واحدهای تجاری، انبار تجاری و پارکینگ بوده و فاصله بسیار کوتاه تا حرم مطهر امام رضا (ع) (1200 متر) دارد.

Image

مجتمع تجاری اداری گرندسنتر میثاق

مجتمع تجاری اداری گرند سنتر «میثاق» در زمینی به مساحت حدود ۷۲۷۵ متر مربع با زیر بنای ۷۰۰۰۰ متر مربع در ۳۶ طبقه با ارتفاع 145متر واقع در بزرگراه میثاق مشهد درحال احداث است. به گفته­ مجریان این طرح هدف از ایجاد مجتمع تجاری اداری گرندسنتر میثاق، ایجاد فضایی برتر به عنوان مجهزترین قطب گردشگری مشهد و مکانی برجسته برای خرید، تجارت، تفریح و سرگرمی است.

Image

تالار شهر مشهد

پروژه­ ساختمانی تالار شهر با زیربنای حدود 18.000 مترمربع در تابستان 94 به بهره­‌برداری رسید و بنابر ادعای طراحان آن، نماد اصلی ارتباطات اجتماعی و مردمی است که متاسفانه در طراحی آن هیچ بهره‌ای از معماری اسلامی به چشم نمی‌خورد.

Image

پروژه تفریحی اقامتی آفتاب مشهد

مجموعه گردش‌گری و تفریحی آفتاب (پارک طُرُق) یک طرح تفریحی گردش‌گری است که بناست در مسیر مشهد به تهران ساخته شود. این مجموعه دارای 1000 مترمربع عرصه و27000 مترمربع اعیان است و دارای مجوز هتل آپارتمان از اداره کل میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری خراسان رضوی است.

Image

پروژه تجاری اداری آرامش مشهد

پروژه آرامش از سری پروژه‌های شرکت توس گستر مشهد، با مساحت زمين 2552 مترمربع و با كاربري تجاری-مسکونی و زيربناي كل 16558 مترمربع دارای 15طبقه و در خرداد سال 93 آغاز به کار نموده است.

Image

پروژه­ ویلاژ توریست مشهد

این پروژه مشتمل بر 250 واحد تجاری در سه طبقه و با سطح کلی 15000 متر مربع و فضای شهربازی، هایپر‌مارکت، فضاهای نمایشگاهی و فضای تابستانی در انتهای بلوار وکیل آباد، ابتدای جاده ییلاقی طرقبه قرار گرفته است.

Image

برج آلتون

برج آلتون با مالکیت و مدیریت بخش خصوصی در زمینی به مساحت ۱۷۲۴ متر مربع و با زیربنای ۳۱۰۰۰ متر مربع در20 طبقه و طی مدت ۳۶ ماه احداث و در تیر ماه ۱۳۸۸ افتتاح گردید. این برج چند منظوره مدرن کاربری‌های تجاری اداری و پارکینگ دارد و با 80 متر ارتفاع، بلندترین پارکینگ طبقاتی ایران است. این برج دارای چشم انداز وسیع بر فراز بارگاه ملکوتی حضرت ثامن الجج علیه السلام از اضلاع شرقی و شمالی در همه طبقات پارکینگ و اداری است.

Image

مجتمع تجاری اقامتی آرمیتاژ طبرسی

اين مجموعه در زمینی به مساحت 2600 متر مربع و با زير بناي حدود 18000 متر در 13 طبقه و در مجاورت حرم مطهر امام رضا علیه‌السلام در حال احداث است. طبقات اين مجتمع مشتمل بر واحدهاي تجاري، اقامتی، پاركينگ، مجموعه تفريحي شهر بازي، فود كورت، سينمای 5 بعدي، كافي شاپ، سوپر ماركت، بانك و فروشگاه‌های بزرگ است.

Image

پروژه سپهر کوثر

برج مسکونی سپهر کوثر با زیر بنای52937 مترمربع با 23 طبقه در بلوار کوثر مشهد در حال اجرا است.

Image

مجتمع امیدسپهر

مجتمع مسکونی تجاری امید با زیربنای 85281 مترمربع در قالب 3 بلوک در خیابان شیرازی مشهددر حال ساخت است.

Image

پروژه ارمیتاژ گلشن

برج 34 طبقه آرمیتــــاژ گلشن در حاشیه بلوار هفت تیر به مساحت 4100 مترمربع و زیر بنای تقریبی 50000 مترمربع مرتفع‌ترین برج تجاری و اداری مشهد به ارتفاع 140 متر خواهد بود که عملیات اجرایی آن آغاز شده است. به گفته شرکت سازنده، این پروژه با موقعیتی در سایت جانمایی شده که در محورهای شهری هفت تیر و وکیل آباد به عنوان یک نشانه شهری جلوه خواهد کرد.

Image

پروژه شهر تمدن‌ها

پروژه بین‌المللی شهر تمدن‌ها با 120 اِلمان بین‌المللی در مقیاس و اندازه‌های دیدگاهی و یا نزدیک به واقعی در منطقه داغستان طرقبه با 126 هکتار در حال انجام است. این پروژه با سرمایه‌گذاری یک شرکت سرمایه‌گذاری چینی به نام هانلنگ " Hanlong و مشارکت طرف ایرانی در مشهد ایجاد می‌شود. از جمله فضاهای پروژه مذکور پارک مینیاتوری به متراژ حدود ۴۲۸۵۰۰ متر مربع ، شامل ماکت ها و اِلمان‌های کابردی به تفکیک اِلمان‌های جهان و ایران است.

معماری انقلاب اسلامی چه مختصاتی دارد؟

وینستون چرچیل نخست وزیر فقید انگلیس معتقد است: «ما شهرها را می‌سازیم و شهرها ما را می‌سازند» و شاید این مشهورترین عبارتی است که به سادگی نسبت ما و فرهنگ را با شهر و تمدنی که در آن زیست می‌کنیم، شفاف می‌سازد. شهر تجلی اندیشه و فرهنگ یک جامعه است و شهر آشفته حاصلی جز جامعه‌ای آشفته ندارد و بالعکس، جامعه‌ای پریشان، شهری پریشان می‌سازد!

همه اندیشه‌ها در تمدن‌سازی خویش، پی استقرار یک آرمان‌شهرند. شهری که قالب تجسم‌یافته و متعین از همه منویات آن اندیشه باشد و صورت و روگرفتی از آن را متجسد کند؛ مثل اندیشه اومانیسم که امروز در چهره شهری به نام نیویورک رخ می‌نماید. نیویورک کالبدی است برای روحی به نام انسان‌محوری!

انقلاب اسلامی نیز به عنوان یک اندیشه‌ نجات‌بخش برای احیای تمدن اسلامی و تحقق حیات طیبه شکل گرفت تا در مقابله با اندیشه انسان‌محور، درخت آرمان‌‎شهر خود را بنشاند و مدینه فاضله‌ اسلام ناب را به عالم عرضه کند. به راستی آرمان‌شهر اندیشه‌ای انقلاب اسلامی ایران کجاست؟ و چه کالبد و چهره‌‌ای باید از آن به نمایش گذاشته شود؟

فارغ از آرمان‌شهرها، هر دوره‌ای از ادوار حکومتی در طول تاریخ، سبک معماری ویژه خود را داشته‌اند و عمده حکومت‌ها در هر سرزمینی‌، به سیاق معماری ویژه خود بوده‌اند. ایران نیز در تمام ادوار حکومتی خویش سبک‌ معماری و شهرسازی خاص خود را داشته و حالا نوبت به دوره جمهوری اسلامی رسیده است که مکتب خود را در نظام معماری و شهرسازی و بر اساس اندیشه‌های متعالی خویش به نمایش بگذارد. آیا وقت آن نرسیده است که پس از 37 سال از عمر انقلاب، سبک ویژه آن را به تماشا بنشینیم؟ به راستی معماری انقلاب اسلامی چیست؟‌ و چه مختصاتی دارد؟
پاسخ به این پرسش شاید مهم‌ترین تکلیفی باشد که نهادهای متولی معماری بر عهده دارند؛ اگرچه روش پاسخ به آن چندان هم پیچیده نیست و بهتر است آن را در استمرار و امتداد گذشته و نقطه‌های مرجع و گنجینه‌های گران‌سنگ معماری گذشته جستجو کرد.
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

حقایقی تلخی که وزیر مسکن گفت و بازتاب نیافت

پستتوسط pejuhesh232 » چهارشنبه آگوست 23, 2017 4:21 pm

حقایقی تلخی که وزیر مسکن گفت و بازتاب نیافت


در خبرها اعلام شد که شهر یزد به ثبت جهانی رسید. به گزارش "مهر" آقای عباس آخوندی وزیر مسکن و شهرسازی در این باره می‌گوید:
"ثبت تاریخی یزد به این جهت اهمیت دارد که ما داریم در هیاهوی تمدنی جدید به ارزش‌های تاریخی خود رجوع می‌کنیم و برگشت به خود داریم و بار دیگر تمدن و فرهنگ خود را بازخوانی می‌کنیم این الگویی است که ما باید آن را برای همه شهرها پی بگیریم زیرا این موضوع برای ما می‌تواند آرامش، امنیت، ثبات، تداوم فرهنگی و پیوستگی بیاورد. بسیار برای ما ارزش دارد که به گونه‌ای در میانه صحبت‌ها و گفتمان‌های مدرن، نگاهی نیز به سبک زندگی قبلی خود داشته باشیم."
وزیر مسکن در ادامه تاکید می‌کند: "یزد با دو شاخصِ کالبدی (معماری و شهرسازی) و سازگاری با طبیعت و خلاقیت از زمین به ثبت رسید. این اتفاق، فراتر از ثبت یک سکونتگاه است. آنچه باید مدنظر قراردهیم، بازخوانی فرهنگ و تمدن ایران‌شهری است. واقعیت این است که ما بعد از مشروطه، رسما با پدیده آثار مدرنیته که قدرت اغواگری از فن‌آوری پیامد آن است مواجه شدیم که این موضوع موجب از جاکندگی در همه حوزه‌ها شد.

با ورود مدرنیته و بعد از مشروطه، متأسفانه به راحتی فرهنگ، سبک زندگی، معماری و شهرسازی ایرانی از یاد رفت و اگرچه شاید در ابتدا این پدیده خوشایند بود؛ اما در نهایت به از جاکندگی و مشکلات عدیده‌ای منجر شد."

به گفته آقای آخوندی: "به عنوان نمونه، استفاده از انرژی برق جایگزین بهره‌گیری از انرژی زمین و طبیعت شد. هنگامی که وارد بحث سبک زندگی و سیستم فرهنگی می‌شویم، این «ازجاکندگی» همین مشکلاتی را ایجاد کرده که شاهد هستیم. در اطراف کشور ما همه جا جنگ، خونریزی و درگیری است. شاخص سازگاری با طبیعت به طور کامل کنار گذاشته شده است و عمدتا شاهد هستیم که بیشتر شهرهای ما از امکانات زیستی، انرژی و خلاقیتی که طبیعت دارد استفاده لازم را نمی‌برند و تصور بر این است که با انرژی برق می‌توان همه انرژی‌ها را جبران کرد. همه راهکارها در مطبوعات و رسانه‌ها عنوان می‌شود به غیر از راهکار سازگاری با طبیعت، در کاهش مصرف انرژی که اتفاقا راهکاری است که تجربه تاریخی نیز در مورد آن وجود دارد اما مغفول مانده است."

آقای آخوندی تاکید می‌کند: "متأسفانه مباحث معماری و شهرسازی، سبک زندگی و الگوی زیستی تمدنی نیز کنار گذاشته شده است. در حال حاضر، الگوی زیستی متفاوتی را شاهد هستیم و جنگل ساختمانی تهران نمونه‌ای است که جلوی دیدگان همه ما قرار دارد و هر روز می‌بینیم.

وقتی از بازخوانی تمدن ایران شهری صحبت می‌کنیم بدین‌مفهوم نیست که مانند هزارسال پیش زندگی کنیم و در این مورد ما قطعا نیازمند پیوستگی تاریخی و به روز بودن هستیم. در واقع، باید بافت‌های تاریخی با بافت‌های پیرامون هماهنگ باشد و حتما باید پیوستگی لازم ایجاد شده باشد."

بخش عمده سخنان آقای آخوندی را درباره ثبت تاریخی شهر یزد نقل کردیم چرا که هم رسانه‌های داخلی از کنار آن بی‌تفاوت گذشتند و هم در این انبوه نگاه‌های ساده گرایانه که در همه مسائل در کشور ما حاکم شده و تصور تبلیغاتی و تلویزیونی که فن‌آوری می‌تواند بدون نیاز به دخالت انسان، بدون نیاز به هم اندیشی انسان‌ها همه مسائلی را که خود بوجود آورده خود نیز حل کند، سخنان ایشان می‌تواند باب بحثی دیگر و بسیار ضروری را باز کند درباره "بازخوانی تمدن ایران شهری" و چگونگی ایجاد پیوستگی تاریخی میان دانش و دستاوردهای گذشته و بهره گیری خلاقانه که از دانش و تکنولوژی امروز می‌توان کرد. این تنها یک مسئله احساساتی یا خیالی و نوستالژیک نیست. مسئله‌ای مربوط به کارآیی نظام اقتصادی و اجتماعی و نقش و هدف انسان و درک از مفهوم خوشبختی و سعادت انسانی است.

امروز هر کس که از ضرورت توجه به طبیعت سخن گوید یا اهمیت تاریخ و دستاوردهای گذشته را یادآور شود رسانه‌های غرب و مقلدان آنها در ایران او را به "بومی گرایی" متهممی‌کنند. چند نام را هم ردیف کرده و در کنار هم می‌گذارند و می‌گویند اینها "بومی گرا" و مخالف تمدن و تکنولوژی بوده‌اند. در حالیکه امروز تصور سده نوزدهمی که تکنولوژیمی‌تواند همه مسائل را حل کند یا مسائل خود را حل خواهد کرد یا می‌تواند جایگزین امکانات طبیعت شود دیگر در محافل علمی هم به کلی رنگ باخته است. بازگشت به تجربه و دانش هزاران ساله بشریت، بازگشت به طبیعت و ضرورت سازگاری با آن همانطور که آقای آخوندی در مسئله معماری می‌گوید یک واقعیت بنیادین است.

یک نمونه ساده. جریانی به نام "گلف استریم" در اقیانوس‌ها وجود دارد که پیامدهای بسیار بر روی آب و هوا و از جمله اعتدال آب و هوا در اروپا دارد. بر اثر گرم شدن زمین و گازهای گلخانه‌ای و آب شدن یخ‌ها و غیره گفته می‌شود که این خطر وجود دارد جریان گلف استریم به‌ تدریج یا ناگهان متوقف شود. اگر چنین شود دمای قاره اروپا به 50 درجه زیر صفر سقوط خواهد کرد. یعنی چه؟ یعنی کشورهای اروپایی به بقیه جهان حمله می‌کنند تا سرزمین‌های آنها را تصرف کنند و خود را نجات دهند! اینکه آقای آخوندی می‌گوید یکی از منشا ستیزها در تغییر نوع زیست و سازگاری با طبیعت است سخن درستی است. چنانکه همین موضوع کمبود آب و سدهایی که مثلا در ایران یا ترکیه بسته می‌شود می‌تواند به جنگ در منطقه ما منتهی شود.

چرا مردم به محض آنکه یک روز، یک ساعت فراغت بدست می‌آورند، به پارک، به کوه، به جنگل، به رودخانه، به دریا، به طبیعت پناه می‌برند؟ این سبک زندگی ناسازگار با طبیعت بر روی جسم و روان انسان‌ها و پیشرفت و توسعه اقتصادی و اجتماعی فشار سنگینی وارد می‌کند. سبک دیگری از زندگی لازم است که دستاوردهای فن‌آوری را با سازگاری با طبیعت که عمیقا مورد توجه گذشتگان ما بوده است به شکلی خلاقانه، مسئولانه و صرفه جویانه پیوند زند.


متاسفانه تفکر تقلیدی و کلیشه‌ای که در ایران تحت عنوان "مدرنیته" حاکم شده است، هم با هر گونه خلاقیت و نوآوری و ابتکار مخالف است و آن را "بومی گرایی" معرفی می‌کند؛ و هم با هر نوع بازخوانی و بهره گیری از دستاوردهای تاریخ و تمدن ایران سر ستیز دارد و آن را بازگشت "سنت" می‌شناسد. پایه مادی و اقتصادی این تفکر حاکمیت دلال‌ها و واردکنندگان بر اقتصاد است. هر نوع ابتکار و خلاقیت ملی، هر نوع بازخوانی تاریخ و کوشش برای ایجاد پیوستگی میان تمدن گذشته و زندگی امروز، هر گونه اندیشه و تعمق در باره پیامدها و سمت و سوی علم و فن‌آوری از نظر آنان سدی است در برابر واردات کالا. اینان مشوق- و بیش از آن- تحمیل کننده یک نظم اقتصادی، یک سبک زندگی هستند که تنها بر مبنای کالا، تکنولوژی و اندیشه وارداتی می‌تواند به حیات خود ادامه دهد. مشکل حاکمیت کالای وارداتی فقط این نیست که اقتصاد ما را بر هم ریخته است؛ مشکل آن است که سبک زندگی و حتی مسیر اندیشه در کشور ما را تغییر داده، پیوند ما با دستاوردهای تاریخی گذشته کشورمان را برهم زده و ضرورت ابتکار و نوآوری را در ما خفه کرده است. سخنان آقای آخوندی درباره شهرسازی ایرانی به همین دلایل ناشنیده ماند!
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

برج میلاد در خطر«کج شدن» و فروریختن؟

پستتوسط pejuhesh232 » چهارشنبه آگوست 30, 2017 10:42 am

برج میلاد در خطر«کج شدن» و فروریختن؟

قرارداد بدون مناقصه با شرکتهای وابسته به نیروی انتظامی، گودبرداری نامناسب…


عضو کمیسیون معماری و شهرسازی شورای شهر از احتمال ریزش و یا کج شدن برج میلاد در پی عدم ایمنی گود مجاور خبر داد.
محمد مهدی تندگویان در گفت‌وگو با ایسنا، درباره گود رها شده جنب برج میلاد با بیان اینکه فاز ۲ برج میلاد شامل مرکز تجارت جهانی، مجتمع تجاری، پارکینگ هتل پنج ستاره و فضای نمایشگاهی در نظر گرفته شده است گفت: حدودا دو هکتار برای اجرایی کردن فاز دو برج میلاد در نظر گرفته شده است که بر این اساس برای مرکز تجارت جهانی ۱۲۰ هزار متر مربع و مجتمع تجاری ۶۳ هزار متر در نظر گرفته شده است.

وی با بیان اینکه برای برج میلاد ۵۰۰۰ پارکینگ نیز پیش بینی شده بود که در این راستا از طراحان مختلف دعوت شد که نسبت به ارائه طرح‌های خود اقدام کنند، گفت: پس از بررسی‌های مختلف سرانجام طرح “زاها حدید” برای ساخت هتل برج میلاد در فاز دوم برنده شد؛ اما بنا به دلایلی شورای شهر طرح برنده شده را تایید نکرد.

عضو شورای شهر تهران با بیان اینکه در سال ۹۰ طراحی از سوی مهدی چمران رد شد و قراردادی با شرکت “مهرآفرین ناجا” بدون هماهنگی با شورا و بدون برگزاری مناقصه بسته شد، ادامه داد: شهرداری تهران ساخت کل فاز دو برج میلاد شامل هتل مجتمع تجارت جهانی، مجتمع تجاری، پارکینگ، هتل پنج ستاره و نمایشگاه را به شرکتی وابسته به نیروی انتظامی داد.
تندگویان با بیان اینکه در سال ۹۲ شورای شهر وقت متوجه این قرارداد می‌شود گفت: شورا با مدل واگذاری مخالفت می‌کند چرا که بر اساس تقسیم‌بندی‌های انجام شده فیمابین پلیس و شهرداری مقرر شده بود که بعد از اتمام کار ساخت، ۳۱ درصد سهام به ناجا و ۵۱ درصد سهام نیز در اختیار شهرداری بماند و مابقی درصد مانده نیز به بنیاد تعاون ناجا تعلق گیرد که در کل درصد شهرداری از فاز دو برج میلاد ۵۱ درصد و سهم نیروی انتظامی نیز ۴۹ درصد می‌شد. که شورای وقت مخالفت کرد و مانع ادامه کار شرکت پیمانکار شد.

وی با بیان اینکه شرکت مذکور برای ساخت هتل گودبرداری عمیقی انجام داده بود که پس از مخالفت شورای شهر با نوع و مدل قرارداد و واگذاری نیمه کاره رها شد، گفت: پس از اعتراض اعضای شورای شهر قرارداد با پیمانکار را لغو و مشارکت نیز ملغی می‌شود؛ اما هیچ کدام از طرفین مسئولیت گود رها شده کنار برج میلاد را نمی‌پذیرند.

نائب رئیس کمیسیون معماری و شهرسازی با بیان اینکه متاسفانه گود کنار برج میلاد رها شده و تقریبا صاحبی ندارد گفت: بارها در این خصوص به شهرداری تهران تذکر داده‌ایم اما تا کنون شهرداری مجموعه‌ای را معرفی نکرده که حداقل ساماندهی ادامه پروژه را انجام دهد.

تندگویان با بیان اینکه از سال ۹۲ تا کنون گود برج میلاد رها شده است و این در حالیست
که عمر مفید نیلینگ چهار سال است و حالا این گود نیازمند استحکام سازی است، گفت: حالا ما با یک گود پرخطری مواجه هستیم که دقیقا در کنار برج میلاد قرار دارد و بار برج بر روی این گود سنگینی می‌کند. به طوریکه با اولین شکاف در گود، شاهد خواهیم بود که پایه‌های برج مقاومت خود را از دست داده و برج به درون گودال ۴۰ متری سقوط خواهد کرد و در خوشبینانه‌ترین حالت برج میلاد کج خواهد شد.

وی با بیان اینکه شهرداری منطقه دو بارها به سازمان سرمایه گذاری مشارکت شهر که این پروژه مشارکتی زیر نظر آنها است درباره وضعیت برج میلاد تذکر داده است، گفت: متاسفانه در نامه‌ای که شهرداری منطقه دو در تیرماه ۹۶ برای سازمان سرمایه گذاری مشارکت شهر تهران نوشته عملیات گودبرداری را بدون رعایت اصول و قواعد فنی و ایمنی دانسته و ضمن توقف هر گونه عملیات ساختمانی اعلام کرده که ممکن است این گود علاوه بر آنکه ایمنی ساختمان‌های مجاور را در معرض خطر قرار می‌دهد، معابر مجاور را نیز درگیر کند. اما متاسفانه هیچ عکس العملی از سوی شهرداری تهران در خصوص این مهم انجام نشده است.

تندگویان افزود: بارها در خصوص وضعیت گود رها شده برج میلاد هشدارهای لازم داده شده است اما متاسفانه شهرداری در این خصوص بی توجه است و هر گونه خسارت جانی و مالی در پی حادثه احتمالی در این محدوده متوجه شهرداری خواهد بود.
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

اپیدمی بی‌هویتی در معماری امروز شهرها

پستتوسط najm134 » سه شنبه سپتامبر 05, 2017 4:49 pm

در برنامه راز مطرح شد؛
اپیدمی بی‌هویتی در معماری امروز شهرها/ چرا مزیت‌ها معماری ایرانی را فراموش کرده‌ایم/ از آشپزخانه‌های اپن تا ساختمان‌های شیشه‌ای
كزارشي از معماري بي هويت در دوران شهرداري قاليباف و شوراي شهر اصولكراها


دوشنبه شب سیزدهمین قسمت از برنامه تلویزیونی راز بروی آنتن شبکه چهارم سیما رفت. مهندس مهدی چمران استاد دانشگاه و رئیس شورای شهر تهران مهمان نادر طالب‌زاده بود.
سیزدهمین برنامه تلویزیونی راز به آسیب‌شناسی وضعیت معماری و شهرسازی ما اختصاص داشت. مهندس مهدی چمران استاد دانشگاه و رئیس شورای شهر تهران مهمان نادر طالب‌زاده بود. راز این بار دست روی حقوق طبیعی و انسانی مردم برای زندگی در خانه‌ها و شهرهای شان گذاشته بود. از آشپزخانه‌های اپن تا ساختمان‌های شیشه‌ای، از ساخت و سازهای شبانه تا یکی شدن اندرونی و بیرونی خانه‌ها... همه اینها مصادیقی از بی‌هویتی در معماری نوین ایران ماست. Image
متن مشروح این برنامه را در ادامه می‌خوانید:
طالب¬زاده: امشب خدمت آقای «مهدی چمران» هستم و می¬خواهیم درباره چند موضوع صحبت کنیم. یکی از نکات بسیار مهم که ما هم درگیر آن بودیم و درباره آن صحبت کردیم معماری و زیباشناسی در شهر است ولی همه تحت لوای یک مطلب خیلی مهمتر و آن هم مقام معظم رهبری امشب درباره آن بحث می¬کردند یعنی هویت ملی ما چیست و کم¬کارهایی که کردیم که نرسیم به آن درجه¬ای که امروز باید آنجا باشیم؟
اولاً شما آرشیتکت هستید یعنی معمار هستید و استاد دانشگاه هستید با بحث زیبایی¬شناسی آشنا هستید با دانشجویان در ارتباط بودید، همچنین یاد و خاطره شهید بزرگوار آقای دکتر مصطفی چمران را زنده می‌کنید. کل این تاریخ و سابقه همه دست به دست هم می¬¬دهد ولی گفتمان اینکه ما باید چه بکنیم برای اصلاح و درست کردن آن ضعف¬هایی که در معماری وجود دارد و ما از بحث هویت ملی شروع کنیم که هویت ما ملی ـ اسلامی ـ ایرانی، ما اگر امروز بخواهیم به معماری ببالیم باید برگردیم به 500 سال پیش، میدان نقش جهان در اصفهان، چه شده که نتوانستیم به آن حد برسیم و بحث کنیم که برسیم به یک معماریِ درستِ اسلامی ـ ایرانی؟ دارم با کسی صحبت می¬کنم که رئیس شورای شهر است و اینها باید خیلی زودتر در رسانه باز می¬شد با یک نگاه منتقدانه.

چمران: یکی از مسائلی است که همیشه مورد توجه من هم بود و روی آن کار کردم و خیلی هم تلاش کردم حتی یک زمانی که رئیس دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بودم و هنوز هم آنجا به عنوان یک فرد کوچکی کار آموزشی را به عهده دارم یادم است خدمت تعدادی از مقامات کشوری رفتیم از جمله مقام معظم رهبری که آن زمان رئیس¬جمهور بودند، رئیس مجلس شورای اسلامی آقای هاشمی بودند، رئیس صدا و سیما آقای محمد هاشمی بود، حتی وزیر امور خارجه و وزیر فرهنگ که بیاییم بحث هویت و معماری و به ویژه آموزش در دانشکده¬های هنری را جدی بگیریم. این خودش یک موضوع دیگری است، این را ما بتوانیم در کشورمان اصلاح و نهادینه بکنیم. برداشت من و چند نفر دیگر از دوستان از جمله آقای دکتر حجت ، آقای مهندس هاشم رهبری بود که فوت کردند، رفتیم و با این شخصیت¬ها صحبت کردیم که اگر شما می¬خواهید فرهنگ را رشد بدهیم بایستی به این دانشکده¬های هنری بها دهید و آنها را رها نکنید چون همین فارغ¬التحصیلان دانشکده¬های هنری هستند که می¬آیند بیرون صدا و سیما را اداره می¬کنند، مطبوعات و رسانه¬ها را اداره می¬کنند، می¬روند در نقاط مختلف و جاهای مختلف کارهایی می¬کنند که آن کارها روی جامعۀ ما تاثیرگذار است و می¬تواند هویت ما را شکل بدهد یا خدشه¬دار بکند، می¬تواند حتی سبک زندگی ما را تغییر بدهد.
مثال¬های زیادی هم در این زمینه می¬توانیم بگوییم از جمله رسانه ملی و صدا و سیما، بالاخره افرادی که اینجا کار می¬کنند از دانشکدۀ هنری صدا و سیما یا دانشگاه¬های دیگر مانند دانشگاه هنر یا هنرهای زیبا یا جاهای دیگر فارغ¬التحصیل می¬شوند و می¬آیند اینجا کار می¬کنند؛ بنابراین می¬بینیم در شکل¬دهیِ افکار عمومی و سبک زندگی ما چقدر این دانشکد¬ه¬های هنری و آموزش¬های هنری می¬تواند موثر باشد.
آن زمان بحثِ آموزش هنری را داشتیم که نشات گرفته از این هویت ماست که شما اشاره کردید. یعنی ما اگر کشورمان همه چیز داشته باشد اما هویت نداشته باشد، هیچ چیزی ندارد به چه چیزی می¬خواهیم خودمان را حفظ کنیم؟ آن چیزی که می¬خواهیم خودمان را حفظ کنیم هویت ماست و اگر دشمنان امروز می¬خواهند این هویت را از ما بگیرند و از درون تهی بکنند، راه درستی را در پیش گرفتند، این هویت را بایستی حفظ کنیم و یکی از نمونه¬ها و نهادهای زیبای هویت ما در معماری است و شهرسازی، ما در معماری¬مان می¬توانیم نمونه¬ها و شاخص¬های بسیار ارزنده¬ای از هویت ملیِ خودمان را ببینیم، هویتِ ایرانیِ اسلامی، هویتی که همین امشب مقام معظم رهبری تعبیر می¬کردند با سه شاخصه که اولش اسلامی است، دوم ریشۀ تمدن تاریخی ماست، ریشه در تاریخ ما دارد، ما یک ملت باستانی هستیم که دارای سابقۀ تاریخی و تمدنِ بزرگی هستیم ملتی نیستیم که چند ساله به وجود آمده باشیم، نه ما تاریخِ حالا می¬گفتند 2500 ساله ولی قطعاً بیش از 2500 سال، نزدیک 5 هزار ما تاریخ داریم.
بنابراین یک ریشۀ قوی داریم و این ریشه را باید بتوانیم حفظ کنیم و بعد هم چیزی که شاید ملت¬های دیگر نداشته باشند انقلابی بودن است که این انقلابی بودن باز در هویت ما و ساخت هویت ما بسیار موثر است. بنابراین ما در معماری¬مان هم این هویت¬مان را باید بتوانیم حفظ کنیم و اگر بتوانیم حفظ کنیم قطعاً در سایر نمودهای زندگی هم این هویت را بتوانیم به خوبی حفظ کنیم.
طالب¬زاده: یکی دغدغه ما که برای آن هم کاری نکردیم همین لباس، فرم لباس ایرانی خودمان را یک لباسی که تقلید لباس غربی است و هویت ملی ـ اسلامی مثلاً لباس مردانه حالا در لباس زنانه یک کارهایی شده که آن هم هزار نوع دخل و تصرف در آن شده، در همین قسمت نگاه می کنم به لباس مردان کرد، لباس¬های بلوچ، لباس¬های خاص خراسان نگاه می¬کنم می¬بینیم اینها یک لباس دارند، یک فرم دارند و با رنگ¬ها می¬توانند خوب بازی کنند، با شال¬شان با عمامه¬ای که روی سر قرار می¬دهند هر کدام از اقلیت¬های ایران که این امکان را دارند که با رنگ¬ها بتوانند بازی کنند، ما در شهر بزرگ نداریم و اصلاً گم شده است!
چمران: البته من این را اضافه بکنم که همین لباس¬ها لباس¬های ایرانی است نه اینکه ما لباس نداریم، یعنی همان لباس کرد، چون کرد یکی از اقوام اصیل ایرانی است همه اینها ایرانی است یا گیلک یا ترک یا بلوچ همه لباس¬های ایرانی است ما همۀ این تنوع را داریم بله شاید نتوانیم اینها را جمع کنیم و به یک لباس تبدیل کنیم، لباسی که خراسانی¬ها می¬پوشند، فرض کنید لباسی که لرها می¬پوشند، لباسی که مرکز ایران می¬پوشند، لباس¬های قدیمی¬مان را می¬توانیم بگوییم حفظ نکردیم ولی به خاطر اینکه اقوام مختلفی تشکیل کشور ایران را داده و یکی از خصوصیات ماست و از خصوصیات قابل افتخارِ ما هم است که همۀ این اقوام هم افتخار می¬کنند که ایرانی هستند، بنابراین ما لباسِ محلی داریم، منتها باید سعی بکنیم علاوه بر مناطق خودمان در سایر مناطق هم این لباس¬ها را حفظ کنیم و شاید نتوانیم به یک لباس ملی برسیم اما من این را قاطع نمی¬گویم چون روی آن مطالعه¬ای نکردم.

طالب¬زاده: این یک موضوع مهمی است امکانش باشد که من لباسی که فرم غربی است را نپوشم یک لباسِ فرمی از ملت¬هایی که داخل ایران داریم و ملت واحد هستیم ولی اصلاً اتفاق نمی¬افتد، مرسوم نیست در تلویزیون که باید الگوسازی بکنیم روی آن اصلاً کار نشده است، لباس خیلی مهم است و بعد این لباس¬های اصیلی که من در ایران می¬¬بینم که اقوام مختلف دارند خیلی راحت¬تر و درست¬تر است و رنگ¬های خیلی قشنگ¬تر است. خیلی انسان راحت¬تر است.
چمران: اصلاً فلسفه¬ای برای این کار داشته، همان عمامه¬ای که می¬بندند و دستاری که دارند، شالی که می¬بندند.
طالب¬زاده: ما این همه فستیوال می¬گذاریم برای فیلم، ولی یک فستیوال برای لباس نمی¬گذاریم این همه آدم خلاق در ارتباط با لباس داریم، درباره لباس کار کنیم.
در معماری ایران که الان آپارتمان و آپارتمان¬سازی به خاطر، آشپزخانه اُپن است که از غرب آمده حتی خانه 200 متری هم آشپزخانه¬اش اپن است نه اینکه آپارتمان 80 متری باشد فضا کم است آشپزخانه باز است. اصلاً شما بروید به آمریکا و اروپا ببینید چند درصد آشپزخانه¬های آنها اپن است، درهای آنجا بسته است و خانم خانه در آشپزخانه راحت است، چرا این سبک شد و ماند؟ یعنی ما از آمریکایی¬ها آمریکایی¬تر شدیم و از اروپایی¬ها اروپایی¬تر شدیم و یک فرمول نداریم که چگونه می¬شود امروز این آشپزخانه اپن را بست. یعنی چون ساختیم و اصلاً نقد هم نشد، صدها هزار واحد ساخته شد و اصلاً نقد نشد که چه کسی گفته اپن؟ یعنی کدبانوی منزل در معرض دید است، مانند حجاب است این اصلاً هیچ وقت بحث نشد حتی در رسانه هم بحث نشد.
چمران: کاملاً درست می¬فرمایید البته یکی از نمونه¬هایی بود از همان تقلید ما از معماری غرب، متاسفانه ما اوایل قاجار و اوایل پهلوی به تدریج معماری مدرن را و بعد دوران محمدرضا پهلوی، سخت به ایران آوردیم و در آموزش¬هایمان و در جاهای دیگر به عنوان یک سبکِ پسندیده دنبال کردیم و سعی نکردیم معماری خودمان را در همان روشی که جلو می¬رفتیم حفظ بکنیم، قطعاً ما امروز نمی¬توانیم معماریِ صد سال قبل یا 200 سال قبل را بسازیم و در آنجا زندگی بکنیم ولی می¬توانستیم همان معماری را تکامل ببخشیم از تکنولوژی روز استفاده کنیم و در همان حال و هوا و هویت خودمان جلو برویم و به سبک¬هایی برسیم که هم پاسخگوی زندگی امروز ما باشد و هم آن هویت ملی ما را حفظ کرده باشد. این کار نشد رفتیم از غرب تقلید کردیم و نتیجه¬اش هم همین است که شما می¬گویید این سبک¬ها و ساختمان¬هایی که امروز می¬بینیم و متاسفانه با صد تاسف، همه هم دنبال همین تقلیدیم حتی به شدت تبلیغ می¬کنیم. مثلا در روزنامه می¬نویسد ساختمان فلان چند طبقه به سبک رومی، در حالی که سبک معماری ما قویتر از رومی¬ها بوده، زمانی که ما گنبد داشتیم یا کارهای دیگری می¬کردیم آنها نمی¬توانستند آنها مجبور بودند با یک قوس یا یک طاق به گونۀ دیگری برخورد کنند، دهانۀ بزرگ را مانند ما نمی¬توانستند بپوشانند یا کارهای دیگری در معماری بعد ما امروز می¬گوییم اصلا می¬نویسم در تبلیغ¬مان، سبک رومی که یکی از کارهایی که ما آمدیم از دو سال پیش یا همین دوره در شهرداری گذاشتیم که اصلاً اگر سبک رومی را آوردند شما نما را تایید نکنید نه تنها رومی سبک¬های دیگری از جاهای دیگر دنیا آوردید که اصالت نداشت آن را تایید نکنید و نسازند. چون دلیلی ندارد بخصوص اینکه ناخودآگاه یک عده¬ای اِلمان¬ها یا آن نشانه¬های فراماسون¬ها و بعضی دیگر را بالای ساختمان، روی ساختمان و جاهای دیگر اینها را نصب می¬کنند و چیزهای بسیار بسیار پیش¬پاافتاده و عجیبی که متاسفانه مد شده است. مد شدنش هم یا معماران کردند یا بساز و بفروش¬ها و مقلدین متاسفانه مد شد و آمد و همه دنبال آن رفتند.

شما نگاه کنید مثلاً بالای ساختمان¬ها البته الان چند سالی است که فراموش شده است می¬¬آمدند یک قوسی مانند 8 می¬گذاشتند، این چه بود و برای چه می¬گذاشتند؟ الان هم خیلی جاها دارند و هنوز خیلی جاها است، کلیساها را که نگاه کنیم، کلیسایی که در خیابان شهید مفتح است یک فُرنتون جلویش دارد که همین قاب به صورت 8 را دارد، پست¬مدرن¬ها آمدند این را گرفتند در ساختمان¬شان تقلید کردند و گذاشتند ما از آنها تقلید کردیم آمدیم خواستیم آن را بگذاریم آن را ناقص گذاشتیم این 8 را خوابیده¬تر کردیم در جاده بهشت¬زهرا و دمِ صالح¬آباد که می¬رویم می¬بینید آن یک مقدار شیب دارد یعنی قوس واقعی¬اش هم به آن صورت نیست، یعنی یک تقلید ندانستۀ کورکورانه را انجام دادیم. مانند همین آشپزخانه اُپن که می¬فرمایید، من خانه 400 متری را هم دیدم که آشپزخانه بزرگ دارد، مثلاً آشپزخانه 5 متر در 7 متر است ولی اپن است و خانمی که آنجا دارد کار می¬کند مدام ناراحت است حتی اگر بی¬حجاب هم باشد باز ناراحت است برای اینکه می¬خواهد یک کارهایی آنجا بکند که باید حجاب خودش را داشته باشد، علاوه بر اینکه بوی غذا، چربی غذا همه اینها می¬آید روی وسایل خانه و اثرات خودش را می¬گذارد.
آنها اگر آمدند اُپن کردند در یک سوئیت در یک جای 30، 40 متری بوده نمی¬توانسته در بگذارد، مانند یک آبدارخانه¬ای بود، آشپزخانه هم دیگر نبوده یا اگر هم بوده کوچک بوده، غذا از بیرون می¬آورده آنجا گرم می¬کرده و بعد صرف می¬کرد. نه یک آشپزخانه بزرگ آن هم یک آشپز ایرانی که می¬خواهد پیاز داغ و سیر داغ درست بکند و آش رشته درست کند یا فلان غذا را درست کند. بخواهد برود در یک آشپزخانه اپن بپزد، اینها با هم سازگار نیست ولی متاسفانه همان بحث تقلید و از بین رفتن یا پشت پا زدن یا بد نگاه کردن به هویت معماری ما، این آثار زیانبار را داشته که امروز در جامعه ما می¬بینیم و باید اصلاح کنیم باید دنبال کنیم، روشنگری کنیم اصلاح بکنیم. کارش هم از دانشکده¬های معماری است ما در دانشکده می-گوییم و دنبال هم می¬کنیم و خوشبختانه دانشجویان هم می¬پذیرند که بله در خانه 200 متری آشپزخانه اپن معنی ندارد. ممکن است یک بخشی از آن را باز بگذاریم که باز قابل پوشش باشد اما اینکه همۀ آن باز باشد، کنار پذیرایی و به آن صورت این با زندگیِ دقیق ما سازگاری ندارد.
طالب¬زاده: این یک نمونۀ مستند است و صدها هزار واحد هم ساخته شده است این همینطور ماند و اصلاح نشد باید یک فرمولی ایجاد کرد که با این فرمول می¬شود اینها را اصلاح کرد این به نظرم از عهدۀ شهرداری برمی¬آید یا اینکه از این ظرفیت دانشگاه¬ها و اساتید معمار که ما اساتید معمار و خلاق در کشور کم نداریم. من از قبل انقلاب به این موضوع فکر می¬کردم. خیلی از معماران ما از ایران رفتند ما باید اینها را هم از داخل و هم از خارج جمع می¬کردیم و کمک می¬کردیم یک اصلاح¬گری روی این موضوع اسلامی ـ ایرانی باید صورت می¬گرفت، یک مسابقه¬ای، یک طراحی¬ای، مثلاً من در قم شنیدم که یک مسابقه طراحی برای معماری بود. اندرونی بیرونی و موفق هم شدند درست کردند با مِتُد خیلی بزرگ هم نیست ولی خانه-هایی که اندرونی و بیرونی دارد، الان کار کردند یا شنیدم در خارج از ایران مثلاً در غرب در کانادا آپارتمانی 20 طبقه ساختند که هر کدام یک حیاط کوچکی دارد.
طراحی با وسایلی که امروز است خیلی می¬تواند خلاقانه باشد همۀ آدم¬ها قبل از انقلاب یک حیاطی داشتند در تهران، کسی الان دیگر حیاط ندارد و نیاز ندارند به یک حیاط خلوت؟ در خوزستان سالها پیش برای شرکت نفت ساختمان ساختند؛ هر آشپزخانه یک حیاط خلوت داشت و هنوز هم است و خانم خانه نیاز به این حیاط خلوت دارد و کلاً در معماری امروز در آپارتمان¬سازی یک نوستالژی شد و از بین رفت و این مسئولیتش به فرهیختگان و اهل علم و هنر است. یعنی ترکیب علم و هنر که متاسفانه همینطور ساکت و صامت مانده است.
چمران: هم در آبادان است، هم نیوسایت اهواز من هم زمان جنگ زندگی کردیم. دقیقاً آشپزخانه¬اش یک حیاط خاصی داشت حتی درِ ورودی به خیابان یا کوچه داشت که وقتی سبزی می¬خرد و یا چیز دیگری می¬خرد می¬خواهد بیاید داخل از وسط اتاق عبور نکند که آشغال¬هایش بریزد مستقیم برود داخل حیاط یا بتواند کارهایش را انجام بدهد هنوز هم واقعاً آدم می¬رود آنجا می¬بیند چقدر اینجا راحت¬تر می¬شود زندگی کرد، آشپزخانه دارد، یک آبدارخانه کوچک دارند همۀ اینها را طراحی کردند، در بسته درست کردند، بله یک فضای کوچکی گذاشته بتوانند غذا بدهند و پذیرایی بکنند یعنی همان هنوز وجود دارد یعنی اگر ما بخواهیم از آنها تقلید بکنیم آن را ببینیم که آمدند ساختند و چیز خوبی ساختند و قابل استفاده است یا همین حیاط را ما در دانشگاه، دوستان را تشویق می¬کنیم.
همین پروژه¬ای که این ترم من داشتم اتفاقا یکی از محلات جنوبی شهر تهران بود. محلۀ امامزاده یحیی را گرفته بودیم و طراحی می¬¬کردیم و آنجا از نظر قوانین شهرداری بیش از 4 طبقه نمی¬توانند بسازند یعنی طرح تفصیلی، به دلایلی، ما تشویق می¬کردیم همین حیاط¬های فضایی را به وجود بیاورند، هر خانه¬ای برای خودش یک حیاط اختصاصی داشته باشد در عین اینکه به دیگر حیاط¬ها هم دید نداشته باشد و این کارها را می¬شود کرد تعداد زیادی از دانشجویان ما تز دادند همین محله امامزاده یحیی یکی از تزهای خوب کارشناسی ارشد را داشتیم که یکی یکی آمده بود کار کرده بود و این حیاط¬ها فضایی را به وجود آورده بود. یعنی هم آپارتمان را ساخته بود و هم آن آپارتمان با شرایط معماری ما سازگار بود و این بیرونی، اندرونی را ما دقیقاً در طراحیِ پلان¬های معماری رعایت می¬کنیم، اینطور نیست که همینطور وارد شوند بروند داخل پذیرایی و همه چیز خانه قابل رویت باشد، نه این در طراحی¬های درست حتی در خانه¬های کوچک رعایت می¬شود که ما بیاییم در فضایی قسمت زندگی عمومی را یعنی پذیرایی را از قسمت خواب و قسمت زندگی خصوصی جدا کنیم. حتی در یک خانه کوچک این قابل اجراست و عملی است و طراحی می¬شود منتها ما متاسفانه می¬توانیم بگوییم اکثرِ خانه¬ها و یا آپارتمان¬هایی که ما طراحی می¬کنیم به دست یک معمار خوب طراحی نمی¬شود. بیشتر آنها نقشه¬هایی است که یا تیپ است یا یک جاهایی با امضاء کردن و امضاءفروشی طراحی می¬شود و سازندگان آنها هم عموماً بساز و بفروش¬هایی هستند که متاسفانه همان¬ها این مسائل را مد کردند و در جامعه ترویج دادند یعنی حتی معماران را دنبال خودشان کشیدند که آنها هم بیایند و از آنها تقلید کنند به خاطر اینکه گفتند جامعه امروز این را دوست دارد و می¬پسندد، در حالی یک معمار یک مقدار قیاس بکنید با یک پزشک، یک مریضی می¬رود نزد پزشک مثلاً گلویش درد می¬کند به او بگویند بستنی نخور مریض هم بگوید من دوست دارم می¬خواهم بخورم پزشک هم بگوید چون دوست داری پس بخور، یعنی این راه آمدن با یک راه کج و کنار آمدن و اینجا تسامح خرج دادن کاری درستی نیست اینجا باید به عنوان یک هدایتگر بیاید و از آن علم خودش و از دانش خودش استفاده بکند و بگوید نه این راه درست نیست، من خودم اینطوری بودم و مقاومت می¬کردم و قبل از انقلاب خیلی خانه ساختم و در همه هم این بحث تقریباً بیرونی، اندرونی، محرم و نامحرم تا آنجایی که آن زمان عقل ما قد می¬داد رعایت می¬کردیم و امروز خوشحالم که در این شرایط می¬توانم به آنها افتخار کنم و ببالم.

طالب¬زاده: این مساله¬ای است که گروهِ علمی دانشگاهی باید مسئولیت به عهده می گرفت و هدایت می¬کرد در بحث معماری و بعد شهرسازی، بعد یک ولنگاری هم پیش می¬آید، مثلا برای آسایش و حقوق مردم وقتی بساز و بفروش پول می¬دهد حق ساختمان می¬گیرد در یک خیابان 10 یا 7 متری یک ساختمان چند طبقه درست می¬کند، یک سال و دو سال آسایش مردم آنجا از دست می¬رود. مردم هم چیزی نمی¬گویند انگار حق و حقوقی ندارند که اعتراض کنند! نصف¬شب آهن می¬ریزند، شب تا صبح بولدوزر کار می¬کند، بولدوزر که نباید شب کار کند، باید روز کار کنند و این غیرقانونی است که شب کار بکند، ولی اینها کار می¬کنند و مردم تا صبح نمی¬خوابند و بعد همه هم فکر می¬کنند نمی¬توانند کاری بکنند و فقط در دلشان فحش می¬دهند و روز بعد با عصبیت می¬روند سر کار. چندین ماه طول می¬کشد، اینها فرمول دارد و می¬شود حل کرد من نمی¬گویم فرمولش چیست، اینها باید حل می¬شد در خیلی از کشورها اولاً اینقدر ساخت و ساز نمی¬کنند چه خبر است؟! هر کوچه‌ای که دو خانه قدیمی دارد می¬گویم اینجا نمی¬شود رفت چون 6 ماه دیگر شروع می¬کنند به ساختن، ما هم کار داریم و تا صبح نمی¬توانیم بخوابیم، یک مدت بولدوزر 8 سیلندر دیزلی موتور تانک است می¬رود و می¬آید و تا صبح مردم دیوانه می¬شود و چیزی هم نباید بگوییم، یعنی اینجا بساز و بفروش و شهردار منطقه که معلوم نیست کجا هستند راحت هستند و این مردم اسیر این سروصدا هستند. اینها حقوق مردم است. خیلی جاهای دنیا اینها را حل کردند. مثلا بعضی کشورها می-گویند وقتی ساعت ترافیک صبح تمام می¬شود و بچه¬ها رفتند مدرسه آن ساعت به بعد کامیون¬ها می¬توانند بروند تا ساعت یک و نیم بعد تمام می¬شود، این را حل کردند هیچ جا شب تا صبح کسی را اسیر نمی¬کنند.
چمران: در ارتباط با اینکه یک گروه فرهیخته و عالم باید بنشینند و فکر کنند ما چند حرکت کردیم ولی هیچ کدام هم هنوز به موفقیتی نرسیدیم. یکی اینکه اولاً در مجلس و برنامه هم چهارم و هم پنجم گذاشتیم که وزارتِ مسکن و شهرسازی قدیم بیایند بنشینند و این اصول معماری و همین هویت معماری را تدوین کنند به عنوان قانون دربیاورند و بگویند این کار را هم کردند منتها چون معماری یک مقوله¬ای است که بخش عمده¬ای از آن از هنر سرچشمه می¬گیرد نمی¬شود آن را قانونمند کرد و بنابراین چیزهایی نوشتند و ارائه کردند ولی نشد اجرایی شود.
شورای عالی انقلاب فرهنگی در این بازنگری¬اش یک بحثی را به وجود آوردند در ارتباط با معماری و یک گروه کار تشکیل شد و این گروه کار 3 سال ما هر هفته یک جلسه داشتیم و روی این موضوع فکر کردیم البته به یک نتایجی رسیدیم در اصلاح سیستم آموزشی برای دانشگاه¬ها یک مقداری هم رشته¬های هنری و هم معماری و هم شهرسازی، کارهایی در این زمینه شد. انشاءالله بتواند نتیجه¬بخش باشد. من خیلی در آنها امیدوار نیستم چون ریشه¬ها را باز در آنجا زیاد نتوانستیم باز بکنیم. کارهایی در شهرداری انجام دادیم همین که بایستی بیایند و یک گروهی از اساتید دانشگاه را دعوت کردیم که در شهرداری بیایند مثلاً در شهرداری مناطق هفته¬ای دو سه روز باشند و ساختمان¬ها را نه فقط از نظر سطح زیربنا و اشغال، شهرداری¬ها آنها را خودشان بلد هستند بلکه از نظر طراحی و طراحیِ نما و ظاهر ساختمان و چیزی که انسان می¬بیند هم بررسی کنند و از چیزهای عجیب و غریب که ساختمان¬هایی که چگونه ساختند! که اگر به یک بچه کوچک بگوییم با گِل عروسک بساز، شاید بهتر از او می¬ساخت و این را جدی می-گویم. حتی نه تنها شهر خودمان شهرهای دیگر هم همین¬گونه است که تقلید می¬کنند از ما و متاسفانه ساختمان¬های نامناسبی می¬سازند. البته اینها حرکت¬هایی شده است انشاءالله امیدواریم که اینها به نتیجه برسد که واقعاً بایستی در آموزش و آن سیستم¬ها کار کرد تا تدوین شود در این زمینه.
در ارتباط با بحثی که فرمودید شب کار کردن درست است. ولی هنوز راهنمایی و رانندگی و شهرداری ما در این زمینه به یک تفاهمی برسند که چه بکنند. چون ما متاسفانه همۀ ساعات روز ترافیک داریم. یعنی بین ساعت 9 و 10 بیرون بروید اتفاقاً شلوغتر است، متاسفانه خیلی از جاهای شهر شاید نتوانند این کار را بکنند. باید بنشینند و به یک فرمولی در این زمینه دست بیابند. ولی کار کردن در شب ممنوع است، بله کامیون می¬تواند شب بیاید و خاک¬برداری کند و برود یکی از مشکلات بتن¬ریزی است، شب باید بتنی را بیاورد نمی¬تواند روز بیاورد چون کامیون¬های بزرگی است، این است که برای بتن¬ریزی کامیون را می¬آورد. مجبور است شب کار کند. بخصوص الان با این خرطوم¬ها می¬گذارند و بتن را شوت می¬کنند به طبقات بالا خود اینها سروصدای بیشتری را ایجاد می¬کند، بله این مشکل وجود دارد و این مشکل را شهرداری و راهنمایی و رانندگی و مردم نتوانند حل بکنند و کسی که آسیب می¬بیند همسایگان آن کسی است که ساختمان را می¬سازد و حتماً همۀ ما یک ساختمانی در همسایگی¬مان داریم و این زجر را کشیدیم.
طالب¬زاده: مثلا 25 تا کامیون صف کشیدند که بروند در یک کوچه کوچک آن هم برای یک ساختمان 8 طبقه که مجوز گرفته¬اند. انگار مردمی که شب خوابیدند حقوقی ندارند. هر شب باید عذاب بکشند. نمی¬دانند می¬توانند اعتراض بکنند یا نکنند! یا جمعه، چرا جمعه اینطوری کار می¬کنید؟! روز تعطیل روز استراحت مردم است برای اینها فرقی نمی¬کند. این چیزهایی است که به نظرم شهرداری مسئولیت دارد و فرهیختگان باید اینها را حل کنند.
چمران: حتی در قوانینِ آپارتمانی مثلاً یک آپارتمانی که دارد تعمیرات می¬کند نمی¬تواند بین ساعت2 تا 4 بعدازظهر کار بکند چون ممکن است عده¬ای استراحت بعدازظهر داشته باشند، روز جمعه نمی¬تواند نباید به او اجازه بدهند، یعنی قوانین فعلی که برای آپارتما¬ن¬نشین¬ها است و مصوبه است چنین اجازه¬هایی را نمی¬دهد. ولی در ساختمان¬سازی متاسفانه آن بحث ترافیک که روز نمی¬تواند برود و بیاید و بتن¬ریزی که اینها پشت¬سر هم می¬آیند و منتظر هستند بتن¬شان را خالی کنند و بروند، البته اینها یک خطرات دیگری هم دارد، اینهایی که خاک می¬آورند و می¬برند همه به سرعت می¬روند چون می¬خواهد در شب 4 بار برود و بیاید، بعد می¬برد در جاهایی که ممنوعه است خالی می¬کند چون می¬خواهد زود خالی کند و برگردد یعنی شما جاده اوشون بروید می بینید این طرف و آن طرفش همینطور زدند تخلیه ممنوع، شهرداری گشت گذاشته است آنجا که کسی شب¬ها خاک تخلیه نکند. یک دقیقه حواسشان نباشد کامیون همانجا خالی می¬کند و برمی¬گردد. البته راه¬هایی پیش¬بینی کردیم که این خاکها را ببرند یک جای خاصی تحویل بدهند امضاء بکند برگردد که این مسائل پیش نیاید. به هر حال این مشکلات را هم پشت سرش متاسفانه دارد و قاعدتاً بایستی راه چاره¬ای بهتری برای این اندیشید.
طالب¬زاده: مثلاً آزمایش شود ساخت و ساز در این منطقه را فلان ساعت انجام بدهیم بینیم چه می¬شود. عملاً و ایجابی باید یک کاری کرد موضوع حل شود. ما وقتی می¬خواهیم احساس کنیم ایرانی هستیم و یک تمدنی داریم می¬رویم در ساختمان¬های قدیمی که در بعضی از شهرها مانند کاشان و اصفهان وجود دارد، مهندسی¬ای که در بعضی مساجد و خانه¬های کاشان وجود دارد، تهویه هوا، عبور هوا و معماری زیبایی¬ای که دارد آدم آنجا قدم می¬زند، مثلاً در اصفهان بازاری که اطراف نقش¬جهان است و بعد مسجد امام آن شاهکار، اینها به انسان یک نیروی روحی می¬دهد و آدم افتخار می-کند که ایرانی است وقتی آنجا راه می¬رود انسان روحش باز می¬شود، همه اینها علم بوده و همه براساس علوم عرفانی بوده، شیخ بهایی کارهای بزرگی آنجا انجام داده است، چرا ما این فرمول¬های قدیمی را و مهندسین محترم چرا روی این موضوع کار نمی¬کنند؟ چرا مسابقات را اینجا برگزار نکردیم؟ که بحث تهویه و گردش هوا در یک ساختمان، برعکس کاری که در نیویورک در دهه 80 میلادی به بعد می¬بینید ساختمان عظیم شیشه¬ای یکباره بالا آمده و تهویه¬اش هم داخل شیشه¬هاست و اصلاً تهویه نیست. آدم در آن ساختمان¬ها مریض می¬شود، آن کوران هوا و آن جریان هوا که ما اینها را از 500 سال پیش علمش داشتیم چقدر می¬توانستیم روی این موضوع کار بکنیم.
چمران: در همان یزد و کاشان که همان معماری¬های قوی را داشتند.
طالب¬زاده: ما از معماری نیرو می¬گیریم. معمارها مهمترین آدم¬هایِ روزگار بودند. یعنی در جامعه کسی آرشیتکت بود یعنی مهمترین آدم بود. از دکتر مهمتر بود چون آدم با معماری زندگی می¬کند در یک فضایی که معماری¬اش درست است انسان می¬تواند تنفس بکند، ارتباط درست می¬تواند برقرار کند.
چمران: اصلاً همان¬ها فراماسونر را به وجود آوردند چون ماسیون یعنی همان بنایی و همان معماران آمدند فراماسونر را به وجود آوردند.
طالب¬زاده: ما با این تاریخی که داریم چرا با تعصب بیشتر، همان تعصبی که در جنگ داشتیم در مقابل دشمن و امروز داریم که هویت¬مان را حفظ بکنیم، معماران خیلی در صحنه کمرنگ حضور دارند، آن معماران نابغه ما کجا هستند؟ آن الگوی شهر اسلامی کجاست؟ کجای تهران یک الگو دارند درست می¬کنند که ما ببینیم؟ نمی¬بینیم، سوالم این است که الان 38 سال گذشت در ادامه مسیر معماری در بحث هویت ملی و اسلامی خیلی نقش مهمی دارد واقعاً نجا¬ت¬بخش است و الان این کمبود را چگونه باید جبران کرد؟
چمران: من خیلی تشکر می¬کنم از دید شما به همین بحث معماری که هم علم است و هم هنر است و هم عشق است. یعنی واقعاً فراتر از این است من معماران قدیمی را مانند مرحوم لرزاده یا همکاران او را که حالا یک آقایی بود که مسجد شهید مطهری حتی کار کرده بود و می¬دیدم کار کردنش را و البته با او کار کردم چون پسر او هم هم¬دورۀ من بود در دانشگاه و خود او یک کاشی¬کار و معمار بود که رسمی¬سازی و یزدی¬بندی و گوشه¬سازی و همه اینها را خوب بلد بود و عملاً هم می¬رفت کار می¬کرد. بنابراین من خیلی از او یاد گرفتم و از این معماران بزرگ هنوز هم در کارهای معمار مرحوم لرزاده را می¬بینم واقعا لذت می¬برم با اینکه یک معمار آکادمیک و دانشگاه¬دیده نبود ولی کارهایش بسیار بسیار اصیل و واقعاً آن علم معماری را به خوبی می¬دانست و دنبال می¬کرد.
ما باید این را دنبال کنیم من در ابتدا گفتم متاسفانه تقلید ما از غرب ما را منحرف کرد. اوجِ معماریِ اسلامی ما دورانِ صفویه بود در اصفهان، بعد از آن درست است کارهایی را ما کردیم در دوران زندیه و قاجاریه یا شبیه به او بوده یا کمی تغییر دادیم ولی نتوانستیم آن اوج را همان حالت را حفظ کنیم یا تکامل ببخشیم، ما باید در معماری امروزمان این کار را بکنیم و اجباراً باید بکنیم یعنی اگر نکنیم هویت معماری¬مان را و هویت¬مان را از دست می¬دهیم، سبک زندگی که مقام معظم رهبری هم اشاره فرمودند، آیا سبک زندگی ما درست است؟ بعد این را گفتند سبک معماری ما درست است این ارتباطش با هم خیلی نزدیک است.
من یک مثالی می¬گویم این مثال را همیشه برای همکاران و دانشجویان هم می¬¬گویم. من دانشجو بودم خیابان دکتر فاطمی تازه داشت شکل می¬گرفت. شمال خیابان دکتر فاطمی یکسری خیابان¬های موازی هم است، داشتند آنجا را می¬ساختند. من دانشجو بودم ولی کار هم می¬کردم. چون دانشجویان معماری باید از همان سال اول و دوم باید بروند کار بکنند البته الان نه، الان چون کار کم است پیدا نمی¬شود ولی آن زمان اگر کار نمی¬کردیم بلد نبودیم باید کار اجرایی می¬کردیم، آنجا یکسری خانه ساختند حالا یکسری معمارهای بساز و بفروش خاصی هم آمدند و ساختند که این خانه¬ها واقعاً نمونه¬ای از بی¬هویتی ماست. اولاً از نظر تکنیک ساخت و ارزش و ایستایی و مقاوم بودن بسیار بسیار ضعیف بود. خانه¬های دو طبقه یا حداکثر سه طبقه، دیوارهای مشترک 20 سانتی¬متری که روی آن می¬ساختند و دهانه¬های بزرگ و نما همه آهن و شیشه و باز روبروی آن هم یک ساختمان، خانه¬ای که شما اینطور می¬سازید تمام آنها شیشه است و همه ساختمان از بیرون دید دارد، پشت آن هم اتاق خواب یا اتاق پذیرایی است، دختری و خانمی که آنجا زندگی می¬کند تا چه مدتی می¬تواند پشت آن پرده باشد و آسمان را نبیند یا خورشید و آفتاب را نبیند؟ بالاخره یکبار باید کنار بزند و ببیند، و همان چند دفعه سبب می¬شود که مشکلی برایش نباشد اگر بدون حجاب موردنیاز مورد دیدِ دیگران قرار بگیرد وقتی کسی آنجا بزرگ شود شما دیگر سخت بخواهید به او تفهیم بکنید که بایستی یک چنین حجابی داشته باشی، حالا منظورم حجاب اسلامی نیست آن بحث را ندارم آن یک بحثِ فرهنگیِ قویتر از این است. نه حجاب شخصی آن چیزی که برای من است و دوست ندارم بیشتر از آن کسانی من را ببینند حتی آن را هم نمی-توانید رعایت بکنید، این خانه¬ها ساخته شد البته الان شاید تعداد کمی از آنها باقی مانده باشد و همه را خراب کردند من از همان زمان فکر می¬کردم این زندگی دارد زندگی ما را تغییر می¬دهد.
بله عده¬ای پولدار شدند من در دفتری که کار می¬کردم در کارگاه باید نظارت می‌کردم. یک نفر سرکارگر بود یکدفعه دیدم در خیابان وزرا یک بنزی دارد کنار من بوق می¬زند، بوق گاوی هم گذاشته بود. من نگاهش کردم نشناختم، گفت من همان فلانی هستم، گفتم چه شده؟ گفتم حالا معمار شدم از خانه¬هایی که آنجا ساختم معمار شدم. بله یک چاه دو متری توالت هم حفر می¬کرد، دستشویی هم یک طور دیگری، یک کارِ سرهم¬بندی که از نظر ایستایی صفر بود از نظر هویت، هویتِ ما را به شدت آسیب¬پذیر کردند و از بین بردند با اینگونه ساخت و سازها.
حالا امروز به گونه دیگری می¬گویند نمای رومی، شوتینگ و آشپزخانه اُپن و چراغ فلان و همۀ اینها شده است یک برند برای اینکه بخواهد یک ساختمان خوب را معرفی بکند و خوب بفروشد. می¬گوییم چرا این کار را می¬کنی؟ می¬گوید مردم خوب می¬خرند! با سلیقۀ مردم این سازگارتر است در حالی که این سلیقه را اینها برای مردم به وجود آوردند، این روی زندگی ما تاثیر مستقیم دارد، زندگی ما هم روی معماری تاثیر مستقیم دارد و این را در درجه اول در جاهای آکادمیک و بعد در شهرداری¬ها و بالاخره در رسانه ملی.
من واقعاً از این زمینه تشکر می¬کنم که آمدید و این مساله را باز می¬کنید برای مردم که مردم بدانند آشپزخانه اُپن یک کلاس بالاتر نیست یک چیزِ عقب¬افتاده و یک حالت خاصی از کمبودهاست. نه اینکه یک چیز خوبی باشد که ما بیاییم آن را دنبال بکنیم، برای مردم باز شود و بتوانیم سلیقۀ مردم را در این زمینه تغییر بدهیم یا اصطلاح بکنیم.
طالب¬زاده: ما چون فرهنگ داریم و تاریخ داریم. بعد دانشمندان بزرگ ترکیب علم و هنر داشتیم که نمونه¬هایش وجود دارد. یعنی امروز کسی بخواهد بیاید ایران و بگوییم ایران ما این است باید او را کجا ببریم؟ که آن روح ایرانی در آن باشد و آن نبوغ ایرانی در آن باشد. اولین چیز همان معماری-هاست که بگوییم این میدان برای 500 سال پیش است، این مسجد برای 500 سال پیش است، این کانال¬های آب که از رودخانه¬های شهر آوردند داخل شهر، یعنی در یک شهری هم که آب کم است شیخ بهایی آب را آورده بود در شهر و می¬گرداند، این چهارباغی که اولین بلوار است. یک کسی که¬ روح را می¬شناخت یعنی عارف بود، خداوند را نزدیک می¬دید و ناظر می¬دید اینها را برای آن شهر درست کرده است.
ما انقلاب کردیم یکی از مسائل مهم اینجاست. امروز می¬خواهیم یک پله بیاییم بالاتر اولین چیزی هم که خودش را نشان می¬دهد معماری است. یعنی یک خارجی می¬آید در تهران از معماری ما می¬فهمد اینجا چه خبر است و لازم نیست خیلی بررسی کنیم، یکی از نویسندگان برزیلی آمده بود در ایران در کنفرانس افق نو گفته بود چقدر شما بانک دارید؟!
چمران: شما خیابان طالقانی را بشمارید ببینید چقدر بانک داریم!
طالب¬زاده: تعجب کرده بود! بعد می¬گفت شما که تحریم هستید چقدر ساختمان¬سازی دارید؟ گفتم ما تحریم هستیم ولی باز ساختمان¬هایمان را می-سازیم، اگر تحریم نبودیم چه می¬کردیم! مرحله بعدی که ما می¬خواهیم بگوییم چه کسی هستیم من فکر کردم این کنفرانسی که می¬گذاریم و خارجی¬ها و منتقدین غربی می¬آیند داخل ایران اصلا کدام شهر این کنفرانس را برگزار کنیم که ما یک مقدار بیشتر ایران را در آنجا ببینیم؟ یکی از دوستان آقای شهیدی که در اصفهان هستند همیشه با او بحث داشتم که این کنفرانس¬ها را بیاوریم در اصفهان با شهرداری صحبت بکنیم آنجا یک مقدار بیشتر می¬توانیم احساس کنیم در ایران هستیم یعنی قدم که می¬زنند یک روحی از اسلامیت و ایرانیت در آنها دمیده شود. کاش برای تهران راه¬حلی پیدا می-کردیم ولی خیلی امیدی ندارم .که بخواهند کاری بکنند چون بحث ترافیک و آلودگی است اما ناامید نیستیم از اینکه مهندسین و معماران آزمایش کنند و امتحان بکنند که ما از این مساله بگریزیم و بیرون بیاییم و از این تله بیرون بیاییم.
چمران: من فقط این را بگویم که این کار فقط کارِ معماران نیست. کار مردم و معماران است. آگاهی مردم، بنابراین آگاهی¬بخشی به مردم ارزش زیادی دارد هم جلسات و گذاشتند کنفرانس¬ها و نشان داده به مردم که معماری ما این است و ما دارای این معماریِ قوی و این پیشینۀ محکم هستیم. اصلاً ما را به این می¬شناسند و ما به این افتخار می¬کنیم ما این را نباید از دست بدهیم از دست دادن این هویت یعنی از دست دادنِ یک پیشینه و تاریخِ طولانی و اصلاً از دست دادنِ استقلال و آزادی¬مان، من در این حد می¬بینم و از آن جهت هم بله معماران وظیفه دارند که این کار مهم را به دوش بگیرند و انشاءالله انجام بدهند از رسانه ملی و سایر رسانه¬ها هم نباید غافل شویم.
najm134
 
پست ها : 2044
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

قبليبعدي

بازگشت به آلوده شناسى


Aelaa.Net