آلودگی برنامه ریزی

مديران انجمن: najm134, najm134, najm134

آلودگی برنامه ریزی

پستتوسط pejuhesh232 » جمعه ژوئن 17, 2016 4:30 pm

.
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

هزينه براى ورزش نمايشي بجاي هزينه براى معيشت و ازدواج

پستتوسط pejuhesh232 » جمعه ژوئن 17, 2016 4:31 pm

هزينه براى ورزش نمايشي بجاي هزينه براى معيشت و ازدواج


به گزارش مشرق، حجت الاسلام قرائتی در برنامه ای با عنوان "تشبیه همسر به لباس در قرآن" که 20 خرداد برگزار شد، در بخشی از سخنانش اظهار کرد: حالا من که مسئول مملکتی نیستم. نه اختیار پول دارم، نه اختیار چیز دیگری. هیچ قدرتی هم ندارم. خدا هم کند که قدرت به دست من نیفتد. چون اگر من قدرت داشته باشم، دست به یک کارهایی می‌زنم.

یک سال بودجه‌ ورزش را حذف می‌کنم، همه‌ جوان‌های عزب را زن می‌دهم. جوان نان ندارد، خانه ندارد، زن ندارد، بچه ندارد، کلی خرجش می‌کنیم برود آن طرف دنیا بازی کند و برگردد. دختر از اینجا می‌رود ایتالیا کشتی بگیرد و برگردد. همینجا در کوچه‌ خودت با دختربچه‌ها کشتی بگیر.

یک کسی گفت: برویم همدان هفت متر می‌پرم. به او كفتند همینجا بپر ببینیم. این پولی که می‌خواهی خرج این دختر کنی، برود آن طرف کره‌ی زمین کشتی بگیرد و برگردد. جهیزیه‌اش را درست کن.
ازدواج مهم‌تر از ورزش است. ما وزارت ورزش داریم، وزارت ازدواج هم باید داشته باشیم. پنجاه شصت قفل به ازدواج خورده است که این قفل‌ها را غیر از عزم ملی نمی‌تواند باز کند. همه گیر کرده‌اند. کار فکری می‌خواهد، کار فرهنگی می‌خواهد. کار اعتقادی می‌خواهد، کار اقتصادی می‌خواهد. کار مسکن می‌خواهد. کار اشتغال می‌خواهد. اشکال دارد که بعضی از درس‌های آموزش وپرورش حذف بشود؟ به جایش یک شغل یاد بگیرند. دیپلم ما در این دوازده سال یک هنری یاد بگیرد؟ دانشگاه ما هم در این چهار سال یک هنری یاد بگیرد. منتظر استخدام نباشند، استخدام نیست، نیست، نیست. یک بار دیگر نیست، نیست، نیست، استخدام نیست.

من سی سال معاون وزیر آموزش و پرورش بودم. سه تا هم بچه‌ لیسانس دارم. یکی از آن‌ها را هم استخدام نکردند. استخدام نیست. خانم‌ها بروید و یک چیزی یاد بگیرید. هی لیسانس، لیسانس، لیسانس، حال ندارد کار کند، کار هم بلد نیست کند. ازدواجش عقب می‌افتد، سر سفره‌ پدرش می‌نشیند. افسرده می‌شود. گناه می‌کند، غصه می‌خورد.

همه‌ مشکلات برای این است که این جوهر نیست. کار نمی‌تواند بکند. دوازده سال جوان در اختیار آموزش و پرورش است. یک هنری یاد بگیرد. حالا هر هنری که دوست دارد. اگر هر دیپلم ما یک هنر داشت و هر لیسانس ما دو هنر داشت، انقدر کارها گیر نمی‌کرد. کارهایی که گیر کرده است، از بی‌عرضگی ماست.
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

صاحب نظر مدیریت بحران: برنامه ای برای مقابله با بحران زلزله

پستتوسط pejuhesh232 » يکشنبه نوامبر 26, 2017 10:58 pm

گفت و گو با فریبرز ناطقی الهی؛ صاحب نظر در «مدیریت بحران»
برنامه ای برای مقابله با بحران زلزله نداریم/مدیریت بحران نیاز به نیروی متخصص و بودجه دارد


ما چرا امکانات خودمان را در اصفهان بگذاریم. احتمال وقوع زلزله در اصفهان، خیلی پایین است.
عصر ایران؛ یوسف ناصری- یک هفته از زلزله 7.3 ریشتری استان کرمانشاه گذشته است. کانون این زلزله در شهر کوچک ازگله از توابع شهرستان ثلاث باباجانی در شمال غربی این استان بوده است.

زلزله، یک بحران ایجاد کرد و زندگی عادی ده ها هزار نفر از هموطنان ما به صورت غیر منتظره و ناگهانی، تغییر کرد.
این موضوع که چرا در کمک رسانی به مردم منطقه بحران زده استان کرمانشاه همچون بحران به وجود آمده از زلزله بم، به طور مطلوب عمل نکردیم محور گفت و گوی عصر ایران با دکتر فریبرز ناطقی الهی است.
ناطقی الهی، در سال 1367 دکترای مهندسی عمران(سازه) از دانشگاه میسوری واقع در ایالت میسوری آمریکا دریافت کرد و یکی از حوزه های مورد علاقه او مدیریت بحران زمین لرزه است.

گفت و گوی عصر ایران با این عضو هیات علمی پژوهشگاه بین المللی زلزله شناسی و مولف کتاب «مدیریت بحران زمین لرزه در ایران» را می خوانید.
***
*در چند دهه اخیر چند زلزله بزرگ در کشورمان اتفاق افتاده است و اخیرا هم یک زلزله بالای 7 ریشتر در شهرستان ثلاث باباجانی استان کرمانشاه. قبلا در زمان زلزله بم، در امداد رسانی به زلزله زدگان مشکلاتی به وجود آمد و باز در مورد زلزله کرمانشاه همان مشکلات وجود دارد.
حتی استاندار کرمانشاه چند روز بعد از وقوع زلزله با گلایه و ناراحتی شدید اشاره به این داشته که مسئولان محلی آمار بی اساس به او داده اند. استاندار گفته: «نمی شود که بگویید امشب مشکل توزیع چادر تمام می شود و فردا هم باز این مشکل ادامه داشته باشد».
شما از کسانی بوده اید که ایده تشکیل سازمان مدیریت بحران را در دهه های قبل مطرح کرده اید. با توجه به آشنایی شما با مباحث مرتبط با مدیریت بحران، می شود آسیب شناسی کنید که چرا حتی با وجود تشکیل سازمان مدیریت بحران در سال 1387 همچنان در کمک رسانی به زلزله زدگان به نحو صحیح رفتار نمی کنیم؟


-ما تا 25 سال پیش مطلبی به عنوان مدیریت بحران سوانح نداشته ایم. در زمان رژیم قبل، چیزی داشتیم به نام پدافند غیر عامل که بعداً زیر مجموعه نهاد نخست وزیری قرار گرفت. در سال های اول انقلاب، به نحوی هلال احمر این وظیفه را به عهده گرفت.

حدود 25 سال قبل، طرح مدیریت بحران سوانح در ایران مطرح شد. اصل این قضیه از آنجا شروع شد که من برای گذراندن یک دوره درباره مدیریت بحران به دانشگاه آکسفورد انگلیس رفتم. در آنجا دیدم که این موضوع چه وسعتی دارد، چقدر کشورهای دیگر در این زمینه فعالیت کرده اند و ما در کشورمان به این موضوع توجه نکرده و فقط به هلال احمر بسنده کرده ایم.
این باعث شد که یک گزارش برای آقای کرباسچی شهردار وقت تهران تهیه شود و آن گزارش هم در هیات دولت مطرح شد. آن گزارش باعث شد به مدیریت بحران سوانح توجه شود.
در همان سال ها یک زلزله وسیع در رودبار و منجیل اتفاق افتاده بود(خرداد 1369) و چند زلزله کوچکتر در استان هایی از جمله اردبیل(1375). وقوع این زلزله ها کمک کرد که هیات دولت به این قضیه توجه کند.

*ستادی که در استانداری ها برای حوادث غیر مترقبه وجود داشته است کفایت نمی کرد که مدیریت بحران را انجام بدهد؟

-آن ستاد کافی نبود. اصلا فعالیت مدیریت بحران با آن چیزی که در حال حاضر انجام می شود فرق دارد. در کشور ما امداد و نجات را مدیریت بحران می دانند. در حالی که این یک برداشت غلط از مدیریت بحران است.
ما اگر یک دایره را فرض کنیم که 360 درجه دارد فقط 10 درجه آن به امداد و نجات و کمک رسانی برمی گردد و 350 درجه به عوامل و مسائل دیگر مربوط می شود که برخی از آنها به بعد از زلزله و سوانح برمی گردد و برخی هم به قبل از وقوع سوانح.

یک مشکل که داریم در تعریف «بحران» است. الان هم مدیریت بحران انجام نمی دهیم و امداد و نجات انجام می شود.
ما در مورد بحرانی مثل زلزله، از قبل برنامه ای نداشته ایم. بر این اساس باید الان به وسط معرکه برویم و هر کاری که از دست ما بر می آید انجام بدهیم مثل بم. در زلزله بم، همین وضع اتفاق افتاد.
در زمان زلزله بم، برخی مشکلات داشتیم که آن مشکلات هنوز پا بر جا هستند و الان مشکلات دیگری بر آن مشکلات اضافه شده.

*زلزله 6 ریشتری بم در سال 1382 اتفاق افتاده است. اما الان چندین سال است که ما قانون «تشکیل سازمان مدیریت بحران» را داریم. این قانون در دی ماه سال 1386 تصویب شده و سازمان مدیریت بحران در سال 1387 تاسیس شده.
نحوه برخورد ما در زلزله کرمانشاه قاعدتا باید متفاوت از نحوه برخورد با زلزله بم باشد. در همین قانون تشکیل سازمان مدیریت بحران به 4 موضوع «پیشگیری»، «آمادگی»، «مقابله» و «بازسازی و باز توانی» تاکید شده.
حتی در همان قسمت بازتوانی، این بحث مطرح شده که در منطقه سانحه دیده، توسعه پایدار تحقق پیدا کند و با مشارکت مردمی. اما در عمل هنوز مشکلات و ایراداتی وجود دارد و مردم زلزله زده از نحوه توزیع امکانات گلایه دارند.


-حق هم دارند. باید نقش مردم را در نظر گرفت و نقش دولت ها را نیز در سوانح به طور جداگانه تعریف کنند. دولت ها مجبورند برنامه هایی برای سوانح داشته باشند. مردم هم وظیفه ای دارند که تن به ساختمان های بی کیفیت ندهند و در مسیر سیل ساخت و ساز انجام ندهند.
ما در این دو بخش مربوط به مردم و دولت مشکل داریم. از یک طرف هم بحث مهندسان و دانشگاهیان را داریم که اینها باید آموزش های لازم را انتقال بدهند. بنابراین ما در این موضوع، سه رأس داریم که شامل مردم و دولت و متخصصان است.
الان در منطقه زلزله زده هوا سرد است و مردم گرفتارند و مشکل دارند. در چنین وضعیتی ممکن است مردم آنجا رفتار نامناسبی هم داشته باشند. این نوع رفتارها در زمان حادثه، طبیعی است. اگر ما برنامه از قبل تعریف شده داشته باشیم حتی می شود این نوع مشکلات را به حداقل رساند.

*به اعتقاد شما در مورد سازمان مدیریت بحران چه اشکالاتی وجود دارد؟
-سازمان مدیریت بحران کشور، بودجه لازم را در اختیار ندارد. مشکل دیگر این است که تعریف ستادی آن بر تعریف کارهای علمی و برنامه ریزی این سازمان می چربد.
سومین مشکل این است که سازمان مدیریت بحران کشور، حمایت لازم را از طرف دولت ندارد و فقط یک ساختمان و یک اسم است و یک بودجه.
انتقادی که من همیشه از سازمان مدیریت بحران داشته ام این است که از افراد غیر متخصص به صورت گسترده استفاده می شود. به هر حال هر فردی توانایی هایی دارد ولی توانایی های افرادی که در زمینه مدیریت بحران، در سازمان مدیریت بحران کشور و استان ها، فعالیت می کنند بسیار ضعیف است.
من از نزدیک به این افراد، درس داده ام. از نزدیک با این افراد آشنا هستم و آنها را می شناسم. کاملا برای من مشخص است که ما مشکل داریم.
از طرف دیگر سازمان هلال احمر، توانایی و بازوی عملیاتی خوبی دارد ولی هلال احمر نباید متولی این موضوع باشد. هلال احمر یک سازمان غیر دولتی(NGO) است. ساختار ما هم مشکل دارد. یک سازمان غیر دولتی نمی تواند متولی یک وظیفه ملی و دولتی باشد.
این ایرادها وجود دارد. من توصیه می کنم دو کتابی که در مورد مدیریت بحران نوشته ام خوانده شود و دوباره خوانده شود.

*آقای لطیفی معاون بازسازی و بازتوانی سازمان مدیریت بحران کشور در سال 1394 گفته است این سازمان زمانی می تواند خودش را با اجرای وظایف خود به اثبات برساند که منابع مالی مورد نیاز را در اختیار داشته باشد.
در ارتباط با اختصاص پیدا نکردن بودجه به این سازمان مدیریت بحران کشور، آیا بخش های ضروری وجود دارد که دولت و مجلس عمده بودجه را به آنها اختصاص می دهند و بودجه کافی به این سازمان نمی رسد؟


-ما باید همیشه قبول کنیم که بودجه بیش تر، بهتر است ولی وقتی توان یک کشور در همین حد است، باید سوال کنیم که آیا ما از بودجه و امکانات موجود به درستی و بهینه استفاده می کنیم یا نه؟ کشور ما یک توان مالی مشخص دارد و باید بودجه به بخش های درمان و مدارس و ادارات برسد و برای توسعه کشور هم استفاده شود.
یک مقدار از بودجه کشور به سازمان مدیریت بحران می رسد. من موافق هستم که باید بودجه بیش تر و امکانات و تجهیزات بهتری به این سازمان داده شود. سوال من در این مرحله این است آیا ما از امکاناتی که الان داریم درست استفاده می کنیم یا نه.
مساله زلزله، یک مطالعه موردی بسیار خوب برای رسیدن به یک جمع بندی منطقی و عقلانی است. ما می دانیم که آن پهنه، لرزه خیز است. البته زلزله 7.3 ریشتری، یک پدیده عجیب برای استان کرمانشاه و آن منطقه است.

با این حال زلزله 7.3 ریشتری خیلی عجیب نیست و ما از هر گسل باید انتظار داشته باشیم که هر نوع زلزله ای را ایجاد کند. اما عموما زاگرس، زلزله های کوچک دارد در حد 5 ریشتر و 6 ریشتر. شاید در طول هزار سال، زلزله 7.5 ریشتری در زاگرس و همان پهنه ای که الان زلزله رخ داده است، اتفاق افتاده باشد.
در همین زلزله کرمانشاه می گفتند پتو نیست یا می گفتند دارو نیست. ما به راحتی می توانیم این نوع مشکلات را حل کنیم. اگر 5 سال قبل یا 10 سال قبل که ما حنجره مان را پاره کردیم و هشدار دادیم، این مطالعات انجام می شد از همان زمان می شد بدانیم ساختمان ها چگونه تخریب خواهد شد و از قبل برای اینجا سیستم دپوی دارو(انبار کردن) و تجهیزات و آب و حتی سیستم های امنیتی ایجاد می کردیم.

طبیعی است که مردم زلزله زده آنجا ناراحت هستند.چون اعضای خانواده خودشان را از دست داده اند. در چنین مواقعی، بزهکاری های خیلی سنگینی رخ می دهد. حتی ما اطلاعاتی داریم که در این نوع حوادث به جسد هم تجاوز می شود.

اگر ما این مسائل را 3 سال قبل یا 10 سال قبل بررسی می کردیم و در جاهایی که می دانستیم بدترین آسیب پذیری را خواهیم داشت، این کارها را انجام داده بودیم الان چنین مشکلاتی نداشتیم. دلیل نداشت که ما همه لوازم و وسایل مورد نیاز را در یک استان دیگر بگذاریم. می توانستیم مقداری امکانات در چنین استانی بگذاریم.
می توانستیم لیستی از امکانات غیر دولتی و شخصی تهیه کنیم که چه تعداد لودر و بیل مکانیکی شخصی وجود دارد. ما چنین آمارهایی را هم نداریم. اگر ما از قبل می دانستیم که مثلا 200 هزار نفر ممکن است تحت تاثیر قرار بگیرند، می توانستیم مثلا 700 هزار پتو در جاهای مختلف استان کرمانشاه دپو کنیم.

*زلزله 7 ریشتری استان کرمانشاه 7 شهرستان را تحت تاثیر قرار داده و در محدوده این شهرستان ها 200 هزار نفر جمعیت زندگی می کردند.
کانون زلزله هم مشخص است که شهر ازگله بوده از توابع شهرستان ثلاث باباجانی. همه اینها مشخص است. آیا پتو و چادر امدادی باید در هر استان وجود داشته باشد که اگر اتفاقی رخ داد به سرعت توزیع شود؟


-ما چرا امکانات خودمان را در اصفهان بگذاریم. احتمال وقوع زلزله در اصفهان، خیلی پایین است. اما ما می دانیم استان کرمان، پهنه زاگرس و پهنه البرز، لرزه خیز هستند. ما باید امکانات مورد نیاز را در شهرهای این مناطق یا حداقل در استان های معین آن استان ها بگذاریم.
این که چند روز بعد از زلزله کرمانشاه، برای مثال تصمیم بگیرند چند کامیون اقلام امدادی مثل پتو بار کنند و به کرمانشاه بفرستند به درد نمی خورد. این پتوها کدام بچه را می خواهد در منطقه زلزله زده از سرما نجات بدهد.

علم، چیز خوبی است. همان طور که ما در زمان بیماری به پزشک مراجعه می کنیم و آزمایش انجام می دهیم و این آزمایش به پزشک کمک می کند که داروی مناسب بدهد و ما بهبود پیدا کنیم، همین علم در مورد مدیریت بحران هم وجود دارد.
علم به ما می گوید بروید پهنه های آسیب پذیر را مطالعه کنید. در این زمینه بحث کاهش عوامل آسیب پذیری مطرح است. یک بحث دیگر داریم به نام آمادگی.
یک بحث دیگر داریم به نام تحلیل خطر. ما باید خطرهای مناطق مختلف را بدانیم. هیچکدام از این کارها را انجام نمی دهیم و الان می گوییم مثلا در استان کرمانشاه، فلان مشکل وجود دارد. وقتی ما آن کارها را قبلا انجام نداده ایم به طور طبیعی باید همین مشکلات را داشته باشیم.
یک بحث در مدیریت بحران هست تحت عنوان فشارهای سیاسی مناطق آسیب دیده. سخت است به فردی که در منطقه زلزله زده زیر آوار بوده یا در سرما زندگی می کند بگوییم کار ساخت خانه ات را شروع نکن. چون خانه ای که الان ساخته شود باز با مشکلات متعددی مواجه خواهد شد.

ما اصلا برنامه مشخصی برای ساخت و ساز نداریم. نیاز به بررسی داریم که آیا باید در همان پهنه زلزله خیز خانه بسازیم؟ این فشارهای سیاسی در همه جای دنیا وجود دارد. در امریکا هم رخ می دهد و در روسیه و چین هم رخ می دهد ولی ما بیاییم یک مقدار معقول تر عمل کنیم.

*به لحاظ علمی سکونت دادن مردمی که در مناطق زلزله زده هستند به چه صورت باید انجام شود؟
-در سوانحی مثل زلزله، اِسکان سه مرحله دارد. اولین مرحله، اسکان اضطراری است که برای 48 ساعت اول یا حداکثر یک هفته اول است و عموما با استفاده از چادر و اقلام سَبک مثل پلیمرهای خاص است که گرما را داشته باشد ولی به هر حال سبک باشد.

اسکان اضطراری باید نزدیک به خانه افراد آسیب دیده از زلزله باشد و در یک جای امن. چون اگر نزدیک نباشد آن افراد به داخل خانه های خودشان می روند و باز یک خطر دوم ایجاد می شود.
مرحله دوم، اسکان موقت است. اسکان موقت حدود 3 ماه یا 6 ماه یا 8 ماه طول می کشد و کانکس به محل زلزله زده برده می شود. مردم را در این کانکس ها جا می دهند و به مردم بازتوانی می دهند.
مرحله سوم، اسکان دائم است. اسکان دائم، بعد از مطالعات دقیق علمی است. مطالعات مربوط به زمین شناسی، لرزه شناسی و مشکلات سازه ای باید انجام و جمع بندی شود. وقتی این جمع بندی انجام شد حدود 8 ماه دیگر کار اسکان دائم را شروع می کنیم.

بعد باید مردم در بازسازی شریک شوند. برای این که مردم می خواهند در این خانه ها زندگی کنند. اگر یک نقشه از یک دفتر فنی که در تهران تهیه شده است ببریم و خانه بسازیم، مردم در آن نوع خانه ها زندگی نخواهند کرد. چون خانه ها باید با منطقه و با آداب و رسوم آنها تطابق داشته باشد.

*وزیر کشور بعد از بازدید از مناطق زلزله زده استان کرمانشاه به تهران برگشت و در جلسه علنی مجلس که در ارتباط با نحوه کمک رسانی به مردم زلزله زده بوده است گفت ما باید طرح جامعی برای این نوع موارد داشته باشیم از جمله این که کارها ساماندهی شود و بلوک بندی برای امداد رسانی انجام شود.
وزیر کشور در مجلس موضوع نیاز به طرح جامع در زمان وقوع بحران را مطرح کرده است ولی در همان قانون تشکیل سازمان مدیریت بحران، دقیقا بحث تدوین سیاست ها و برنامه های ملی مرتبط با مدیریت جامع بحران مطرح شده.
این قانون توسط چه نهادی باید برجسته و شناخته شود و آیا مثلا سازمان مدیریت بحران کشور باید این کار را انجام بدهد که همه بدانند نکات مهمی در این قانون مطرح شده و اگر اجرا شود خیلی از مشکلات و اضطراب ها و استرس ها برطرف می شود؟


-در یک منطقه که ساخت و ساز انجام شده است زلزله آمده. به طور مسلم ساختمان ها استانداردهای لازم را نداشته اند که تخریب اتفاق افتاده است و ما تعدادی از هموطنان خودمان را از دست داده ایم.
آن منطقه باید بازسازی شود و بر اساس یک طرح کلان. وقتی این طرح کلان وجود ندارد اگر ما الان این کار را انجام بدهیم، زیان خواهیم کرد. یعنی پول های خودمان را دور خواهیم ریخت.
وزیر کشور درست فرموده اند. ما اعتقاد داریم هم سازمان مدیریت بحران و هم وزارت کشور باید در تدوین این مصوبات، جدی تر عمل کنند.

*رئیس سازمان مدیریت بحران کشور، معاون وزیر کشور است.
-بله، معاون وزیر کشور است ولی در حقیقت باید مستقل باشد. در ساختاری که من ارائه کردم رئیس جمهور، رئیس ستاد حوادث غیر مترقبه بود یا همین سازمان مدیریت بحران و در آن ساختار پیشنهادی استانداران، مسئول استان های خودشان بودند.
آن ساختار باعث می شود عملکرد روان تری داشته باشیم. چون استاندار، بهتر می شناسد. در عمل سازمان مدیریت بحران کشور، ساختار دیگری پیدا کرد. به هر حال تا زمانی که ما به صورت کنونی عمل کنیم چه سیل باشد، چه زلزله باشد و چه گردباد باشد همین مشکلات، دوباره تکرار خواهد شد.
ما باید از علم استفاده کنیم. ما باید تمام نقشه های آسیب پذیری و تمام برنامه های مدیریت بحران را تهیه کنیم. این کارها به ما کمک خواهد کرد که ما برنامه ای برای منطقه بحران زده داشته باشیم.

در این زمینه باید اولویت بندی کنیم. برای مثال وقوع زلزله در اصفهان در اولویت های مطالعات من نیست ولی می گویم کرمان، تبریز، مشهد و تهران صد در صد مطالعه شود. بعد نقشه مدیریت بحران آنها را تهیه کنیم.

وقتی این کارها را انجام بدهیم می توانیم محل اسکان احتمالی را مشخص کنیم. گاهی اوقات، اسکان را به صورت کمپ درست می کنند. بدترین اتفاق، ایجاد کمپ است. سوابق بین المللی می گوید کمپ، بدترین نوع اسکان موقت است. برای این که مشکلات زیادی را ایجاد می کند.
پس راهکارها مشخص است. بارها و بارها و طی سالیان اخیر، این بحث ها مطرح شده. تا زمانی که ما از علم موجود استفاده نکنیم و پهنه های آسیب پذیری را نشناسیم و خطرها را نشناسیم و آسیب پذیری ها و توان مدیریتی خودمان را نشناسیم، این داستان ادامه دارد.

*قانون تشکیل سازمان مدیریت بحران کشور در سال 1386 برای اجرای آزمایشی به مدت 5 سال ابلاغ شد. مهلت 5 ساله اجرای آزمایشی حداکثر تا پایان سال 1391 بوده است و دولت آقای احمدی نژاد لایحه تمدید اجرای آن قانون را به مجلس تقدیم نکرد.
در خرداد 1393 تمدید یک ساله و تا پایان سال 1393 قانون تشکیل سازمان مدیریت بحران به تصویب مجلس رسید. در روز 25 اسفند 1394 دولت آقای روحانی لایحه دائمی شدن قانون تشکیل سازمان مدیریت بحران را به مجلس تقدیم کرد ولی تاکنون این لایحه در مجلس تصویب نشده.
در حال حاضر سازمان مدیریت بحران عملا قانونی ندارد. به هر حال قانونی باید باشد که تمدید تشکیل سازمان مدیریت به رسمیت شناخته شود.


-ما قانون داریم که مردم در مسیر خلاف خیابان یک طرفه، رانندگی نکنند ولی می بینیم بعضی افراد در مسیر خلاف حرکت می کنند. با صرف داشتن قانون، مسائل ما حل نمی شود.
به هر حال سازمان مدیریت بحران وجود دارد ولی توان مالی آن کم است، حمایت از آن کم است و این سازمان از افرادی استفاده می کند که فقط به مسائل امداد و نجات توجه می کنند.

سازمان مدیریت بحران کشور، نیازمند این است که در تشکیلات خود از افراد خبره و متخصص استفاده کند.

*به هر حال در همان قانون تشکیل سازمان مدیریت بحران، موضوع بازسازی و بازتوانی مناطق بحران زده مطرح شده و این که آن مناطق با مشارکت مردم به توسعه پایدار برسند. شما چه پیشنهادی دارید که در بحران ها بهتر رفتار و عمل کنیم؟
-نیازمند برنامه ریزی قبلی است. ما از قبل باید بدانیم چه خطرهایی وجود دارد و توان مدیریتی مان چگونه است و برنامه ریزی کنیم. بعد از وقوع بحران هم برای بازسازی اقدام کنیم.

صرفا با انجام بازسازی به نتیجه نمی رسیم. بازسازی، لازم است و باید انجام شود. اما باید از قبل، برنامه داشته باشیم. چه لزومی دارد ما الان به منطقه زلزله زده برویم و شروع به بتُن ریزی کنیم؟ ما باید یک برنامه و طرح و فکری از قبل داشته باشیم.
از نظر من، ما کشور سانحه خیز هستیم. اول باید این موضوع را قبول کنیم. دوم این که خطر هر منطقه از کشورمان را باید بشناسیم. سوم این که آسیب پذیری های خودمان را برای آن خطر باید مشخص کنیم.

چهارم این که توان مدیریتی مان را برای هر منطقه مشخص کنیم. بر اساس این چند عامل باید برنامه توسعه و جلوگیری و کاهش خطرات هر منطقه را تدوین کنیم.
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

از فوکوشیما تا کرمانشاه و درس‌هایی برای آینده

پستتوسط najm134 » يکشنبه ژانويه 07, 2018 9:58 pm

از فوکوشیما تا کرمانشاه و درس‌هایی برای آینده




Image

حمید پورانکارشناس محیط زیست
فراموش کردن رخدادها و به تاریخ پیوستن آنها بخشی از ذات زمان و ذهن انسان است. گاه اتفاقاتی فراموش می‌شوند که نه تنها سرنوشت مردم یک منطقه بلکه در پاره‌ای موارد سرنوشت بسیاری از کشورها را برای سالها تغییر داده‌اند.
رخدادهایی با احتمال وقوع کم ولی با تاثیرات بسیار که در مواردی غیرقابل کنترل، گاهی ناشی از خطای انسانی و غالبا ترکیبی از این دو بوده‌اند.
زمین‌لرزه رودبار و منجیل، رکود اقتصای سال ۲۰۰۸، انفجار چاه نفت خلیج مکزیک، حوادث فوکوشیمای ژاپن و زلزله اخیر کرمانشاه، مثال‌هایی از این جمله‌اند.
این نوشتار کوتاه در نکوهش مجموعه‌ها یا افراد یا برای بیان مکرر آسیب‌های انسانی و مادی ناشی از این حوادث نیست، بلکه هدف آن تأملی در نحوه برنامه‌ریزی و روش مواجهه با رخدادهایی با احتمال وقوع اندک، اما با پیامدهای منفی بسیار است به این امید که در آینده خسارات چنین حوادثی کاهش یابد.
زمانی که تونی هیوارد در سال ۲۰۰۷ به ریاست شرکت "بی پی" برگزیده شد وعده داد که رعایت مسائل ایمنی را اولویت اصلی کار خود قرار دهد، از جمله قوانینی که او پیشنهاد داد، این بود که اگر کارمندی با لیوان قهوه خود در حال حرکت در محیط کار است، حتما آن لیوان مجهز به درپوش باشد.
اما سه سال بعد در زمان مدیریت او انفجار سکوی نفت در خلیج مکزیک بوقوع پیوست که منجر به یکی از بزرگترین و بدترین فجایع انسانی تاریخ آمریکا شد. کمیسیون تحقیق علت این فاجعه را ضعف مدیریتی در شناسایی ریسک‌های موجود، عدم ارزیابی صحیح و فقدان آمادگی برای آنها اعلام کرد.
این حادثه به وضوح نشان می‌دهد که شناسایی صحیح خطرات بالقوه چقدر با ابلاغ دستوری مجموعه‌ای از مقررات متفاوت است. شاید یکی از دلایل این است که مدیران اغلب توانایی خود را در تأثیرگذاشتن بر اتفاقات آینده دست بالا می‌گیرند و در مورد دقت پیش بینی‌هایشان و ارزیابی مخاطرات پیش‌رو اعتماد به نفسی بیش از اندازه دارند و به بازه بسیار محدودی از مسائلی که ممکن است اتفاق بیفتد، اکتفا می‌کنند.
اما چنین نگاهی به شیوه‌ای خطی، (فقط) آینده را از روی شواهدی محدود که به سادگی در دسترس است استخراج می‌کند بدون اینکه به ضعفهای این روش در درک آینده‌ای به شدت نامعلوم و متغیر بیاندیشد. متاسفانه در این مسیر افراد به شکل یک طرفانه‌ای سعی در تایید نظرات خود دارند به نحوی که تنها به مطالب و اطلاعاتی استناد می‌کنند که تایید کننده نظر آنها باشد.
به صورت کلی احتمال پیش‌بینی وقوع فجایع طبیعی که تاثیرات آنی به همراه خواهند داشت وجود دارد اما مشکل در تعیین زمان وقوع این پدیده‌هاست.
به عنوان مثال متاسفانه احتمال وقوع زلزله در بسیاری از مناطق شهری ایران وجود دارد اما زمان آن مشخص نیست و یا این که ما می‌دانیم زمانی در بخشی از کالیفرنیا در آمریکا زلزله روی خواهد داد اما کجا و چه زمانی را نمی توانیم پیش‌بینی کنیم.
زلزله و سونامی متعاقب آن که در سال ۲۰۱۱ در ژاپن به وقوع پیوست نیز از این نمونه است. حوادثی از جمله تخریب نیروگاه فوکوشیما در ژاپن نشان می‌دهد که چقدر سخن گفتن از اهمیت حیاتی چنین مخاطراتی و بیان لزوم آمادگی برای آنها ساده و مواجهه واقعی با آشفتگی رویدادهایی با احتمال وقوع کم اما با پیامدهای فراوان دشوار است.
شاید اولین نکته در این زمینه برنامه‌ریزی برای واکنش به این اتفاقات باشد. به عنوان مثال برنامه‌ریزی برای امکان وقوع یک زمین‌لرزه شدید و سونامی متعاقب آن در ژاپن از گذشته در نظر گرفته شده است حال آنکه در سال ۲۰۱۱ نه شرکت برق توکیو (تپکو) و نه دولت ژاپن پاسخگوئی مناسبی به توالی اتفاقاتی که رخ داد، نداشتند. این رویدادها اگر چه بعید بودند اما احتمال به وقوع پیوستنشان وجود داشت و باید در نظر گرفته می‌شدند.
در مورد نیروگاه فوکوشیما اگرچه دولت به سرعت هدایت بخش عمده ای از بحران پس از زمین‌لرزه و سونامی را بر عهده گرفت اما در ابتدا در زمینه اینکه چه کسی مسئولیت نیروگاه را به عهده دارد سردرگمی وجود داشت: آیا این شرکت تنظیم کننده مقرارت نیروگاه‌ها بود که باید وظیفه حل مشکل را به عهده می گرفت؟ نقش دولت در این زمینه چه بود؟ آیا مسئولیت حل مشکلات بوجود آمده خصوصی بود یا ملی؟
دولت ژاپن ابتدا (قبل از تشکیل یک نیروی کار مشترک) تصمیم‌گیریهای اصلی را به عهده شرکت برق توکیو (تپکو) گذاشت و بعد به انتقاد از این شرکت پرداخت، اگرچه بحرانی که به وقوع پیوست یک وضیعت اضطراری ملی بود و نیاز به تصمیم‌گیری در سطح ملی داشت. از سوی دیگر وجود اطلاعات گیج‌کننده بخش دیگری از مشکل بود.
سوالاتی اساسی در زمینه نیروگاه تخریب شده فوکوشیما وجود داشت از جمله اینکه عمق خسارات چقدر است. آیا سلامت مردم و وضعیت محیط‌زیست در معرض خطرند و چه اقداماتی برای کاهش ریسکهای موجود برداشته شده است. متاسفانه دولت و بخش خصوصی پاسخهای متناقض و گیج کننده‌ای به این گونه سوالات می‌دادند که تنها بر ابهامات موجود می‌افزود.
در این گونه موارد ضروری است که تنها یک مرجع رسمی جهت اطلاع‌رسانی انتخاب شود و این مرجع به شیوه‌ای قابل اطمینان و با صراحت کامل در مورد دانسته‌ها چیزهایی که هنوز مشخص نیستند و تلاشهای در حال انجام در جهت برطرف کردن نادانسته‌ها آگاهی رسانی کند. ابهام در نحوه اتخاذ تصمیم‌های لازم یا پروسه تصمیم‌گیری در پاسخگویی به مجموعه‌ای از بحرانهایی که رخ داده بودند نیز از جمله مشکلات مدیریتی نیروگاه فوکوشیما بود.
برای عموم مشخص نبود که فرآیند تصمیم‌گیری به چه شکل است و این تصمیم‌ها از میان کدام گزینه های موجود انتخاب می‌شوند. اتخاذ چنین روشی منجر به ایجاد این حس در بین شهروندان ژاپنی شد که نه دولت و نه بخش خصوصی قادر به اتخاذ تصمیمات صحیح و مدیریت فاجعه‌ای که رخداده بود نیستند.
متاسفانه در وقوع مجدد زمین‌لرزه و سایر فجایع طبیعی غیرقابل کنترل همچون سیل و یا رخدادهای ناشی از خطاهای انسانی تردیدی وجود ندارد؛ اما نکته مهم در مواجهه با این رخدادها نحوه مدیریت مخاطرات موجود و برنامه‌ریزی برای بدترین سناریوی ممکن است. نحوه مدیریت ریسک با روش مدیریت استراتژی بسیار متفاوت است.
در مدیریت ریسک تمرکز بر نکات منفی, تهدیدها و شکسته‌ است، نه بر فرصتها و موفقیتها. بیشتر مدیران نمی‌خواهند که هم اکنون در مورد اتفاقاتی که در زمان نامشخصی در آینده بوقوع می‌پیوندد هزینه کنند. آنها تلاششان برای بیان چیزهایی است که می‌توانند، نه تصمیم‌گیری در مورد نحوه واکنش به اتفاقاتی که از توان مدیریت آنها خرج است.
اما حقیقت این است که اینگونه فجایع به وقوع خواهند پیوست و ضروری است که تحلیل بدترین سناریوی ممکن در صورت بروز این وقایع و برنامه‌ریزی برای نحوه مواجهه با آنها توسط مجموعه‌های مستقلی صورت گیرد که منافعی در تاکیدی یکطرفه بر توانایی مدیریتی خود در صورت بروز این رویدادها نداشته باشند.

نوید محمدزاده در کنار پیرمرد کرمانشاهی که درخواست چادر داشت

Image
najm134
 
پست ها : 2045
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

چرا زلزله ما را غافلگیر می‌کند

پستتوسط najm134 » پنج شنبه ژانويه 18, 2018 9:59 am


چرا زلزله ما را غافلگیر می‌کند

علی رنجی پورروزنامه نگار
ایران کشوری که ریسک زلزله در آن بالا است. از زمین‌لرزه سال ۱۳۴۱بویین‌زهرا تا به امروز دست‌کم ۲۴ زلزله بزرگ و مرگبار به ثبت رسیده که طی آن چیزی حدود ۱۱۰ هزار ایرانی (بر اساس برآوردهای سردستی)، زیر آوار جان باخته‌اند.
آمار خیره‌کننده‌ای است. ۵۴ سال، ۲۴ زلزله و ۱۱۰ هزار قربانی مستقیم و ده‌ها هزار مردمی که بار سنگین خسارت مالی و جانی را دوش کشیده‌اند.
به حساب و کتاب آمار و ریاضی، طی نیم قرن گذشته به طور متوسط هر دو سال یک زلزله بزرگ در ایران آمده که هر کدام جان ۴ هزار و ۵۰۰ قربانی را در دم گرفته‌اند؛ چیزی بیش ۵ برابر تلفات زلزله کرمانشاه که داغش هنوز تازه و سنگین است.
این آمار ناراحت‌کننده، اگر یک نتیجه منطقی داشته باشد، پذیرش زلزله به عنوان یک واقعیت طبیعی در جغرافیای ایران است؛ واقعیتی تلخ و ویرانگر که باید هر لحظه منتظر آن بود، اما در مناسبات جامعه ایرانی -چه دولت و چه ملت- آخرین چیزی که در نظر گرفته می‌شود، خطر زمین‌لرزه است. زمین‌لرزه‌ای چه بسا بزرگ و ویرانگرکه می‌تواند همه مناسبات و برنامه‌ریزی‌ها و نقشه‌ها را نقش بر آب کند.
۲۱ آبان ۱۳۹۶، ایرانی‌ها انتظار هر چیزی را داشتند جز زلزله. اما زمین‌لرزه باز هم همه جا خوردند؛ نه فقط زلزله‌زدگان بخت‌برگشته، که ستاد مدیریت بحران هم غافلگیر شد؛ غافل از آنکه دقیقا ۴ سال قبل سلسله لرزش‌هایی در همان منطقه موجب تشویش و پریشانی مردم قصرشیرین و سرپل ذهاب شده بود؛ زلزله‌هایی نه ‌چندان بزرگ که به گفته زلزله‌شناسان آن موقع خطر زلزله بزرگ را از بیخ گوش مردم منطقه دور می‌کرد، یا به عبارت بهتر به تعویق می‌انداخت تا چهار سال بعد ناگهان با تمام قوا روی سرشان خراب شود.
اما سوال اینجا است، چرا زلزله ما ایرانیان را غافلگیر می‌کند؟ فراتر از زلزله چرا ما در مقابل بحران‌ها، به خصوص بحران‌های طبیعی دست‌پاچه می‌شویم و این دسپاچگی و غافلگیری هزینه‌های بحران را برای ما بیشتر می‌کند؟
این نوشتار در مقام یافتن راه حل نیست، بلکه تلاش می‌کند تا با تامل در بعضی موارد، پاسخ‌های کلی برای این سوال پیدا کند.

امر پیش‌بینی‌نشده

پیش از هر چیز برای دقت در این سوال باید واقع‌گرایانه بپذیریم زلزله ذاتا پدیده‌ای غافلگیرکننده است. دایره پیش‌بینی زمین‌لرزه‌ها، دایره‌ای وسیع است که در آن احتمال رخداد زمین‌لرزه بسیار کمتر از رخ ندادن آن است. تاکنون دانشمندان موفق نشده‌اند مدلی قابل اعتماد حتی با دقت نسبی، برای زمان یا شدت زمین‌لرزه‌ طراحی کنند. از سوی دیگر تاثیرات مخرب یک زلزله وابسته به متغییرها زیادی است که عملا تصویرسازی از بحران احتمالی را دشوار و پیچیده می‌کند. عمق، جهت حرکت و دوری و نزدیکی کانون زلزله به مناطق متراکم جمعیتی، خسارت‌های دو زلزله با قدرت‌های مشابه را متفاوت از هم می‌کند.
بیشتر بخوانید:
به عنوان مثال زمین‌لرزه بم در دی ماه ۱۳۸۲ به بزرگای ۶/۶ و با عمق حدود ۱۰ کیلومتر یکی از بزرگ‌ترین فجایع انسانی معاصر را رقم زد. شعاع احساس این زلزله حدود ۱۰۰ کیلومتر بود، اما ۱۰ سال در فروردین ۱۳۹۲ بعد زلزله سراوان به بزرگای ۷/۸ (بزرگ‌ترین زلزله ۵۰ سال اخیر) با عمق حدود ۸۵ کیلومتر تنها جان ۳۵ نفر که فقط یکی از آنها ایرانی بود گرفت. این زلزله کیلومترها دورتر در استان‌های مرکزی ایران و حتی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس نیز احساس شد.
این ذات غیرقابل پیش‌بینی، خود به خود باعث غافلگیری می‌شود. به‌خصوص وقتی که آمادگی جامعه برای مواجهه با بحران پایین باشد. در دنیا تعداد کشورهایی که برای رویایرویی با زمین‌لرزه‌های بزرگ آمادگی زیادی دارند، چندان زیاد نیست، به جز آمریکا و ژاپن که هم از نظر اقتصادی، هم از نظر تکنولوژیک و هم از نظر نظام اجتماعی موقعیت ممتازی دارند، اغلب کشورهای زلزله‌خیز، در مقابل زلزله رویکردی منفعلانه و آسیب‌پذیر دارند. از ایتالیا گرفته تا ترکیه و مکزیک و شیلی و ایران.
در کشورهای پیشرفته نیز گاهی جنبه‌هایی از بحران پدیدار می‌شود که پیش‌تر یا پیش‌بینی نشده یا احتمال وقوع آنها ناچیز انگاشته شده‌اند. به عنوان مثال می‌توان به ماجرای نیروگاه اتمی فوکوشیمای ژاپن شاره کرد که نشان داد حتی آماده‌ترین کشور جهان، می‌تواند در مقابل تبعات یک بحران طبیعی آسیب‌پذیر باشد. یا در یک سطح دیگر می‌توان به وقایعی چون حوادث ۱۱ سپتامبر در نیویورک، یا آتش‌سوزی اخیر برج گرینفل لندن اشاره کرد که هر دو در مقیاس وسیعی ایالات متحده آمریکا و بریتانیا را شوک‌زده کردند. زمینه بحران در هر دو مورد مهیا بود و پیش‌بینی یک اتفاق ناگوار (یکی در حوزه امنیت ملی و دیگری در زمینه امنیت عمومی) غیرممکن نبود، اما آنچه اتفاق افتاد همه را شوک‌زده کرد.
شاید تفاوت میان ما و سایر کشورهای منفعل، با کشورهای مثل ژاپن، بریتانیا و آمریکا، اینجا است که وقوع این بحران‌ها موجب شد تا پدیده‌های مثل آسیب‌پذیری نیروگاه‌های اتمی در مقابل زلزله و سونامی، آسیب‌پذیری سیستم هشدار و اطفای حریق برج‌های مسکونی قدیمی یا احتمال نفوذ پیکارجویان در بخش‌های امنیتی در محاسبات و برنامه‌ریزی‌های کلان برای جلوگیری از وقوع بحران و مدیریت آن در نظر گرفته شوند.
اما در ایران، چقدر از غافلگیری‌های بزرگ درس می‌گیریم؟

آسیب‌پذیری‌ در برابر بحران
ما در مقابل زلزله آماده نیستیم. از این فراتر موانع زیادی برای آمادگی پیش روی ما است.
۱- پیچیدگی‌های نظام ساخت‌وساز: حتی پیش از زلزله کرمانشاه، مشخص بود که بسیاری از ساختمان‌های مسکونی تازه‌ساز در برابر زمین‌لرزه مقاوم نیستند.
نظام ساختمان‌سازی در ایران، از نظر ساختاری نسبتا کارآمد است، اما محصولی که از کارخانه فعال خانه‌سازی در ایران بیرون می‌آید، معمولا شبیه هندوانه‌های دربسته است. آیین‌نامه‌ها ایمنی ساختمان، ایراد چشمگیری ندارند، اما درست معلوم نیست کدام ساختمان را درست اجرا کرده و کدام را نکرده‌اند.
در این شرایط حتی تشخیص ساختمان‌های آسیب‌پذیر کاری پیچیده و چه‌بسا غیرممکن است، چه برسد به تقویت آنها که به طور علاوه چالش‌های اقتصادی خاص خود را دارد. ملاحظات اقتصادی حتی فرایند ایمن‌سازی ساختمان‌های در حال ساخت را هم تحت تاثیر قرار می‌دهد، چه برسد به اینکه بتوان از اقتصاد نهیف ایران توقع داشت، بار مقاوم‌سازی ساختمان‌های ناشناخته‌ موجود را هم به دوش بکشد.
۲- ضعف زیرساخت: از سوی دیگر بحران‌های اقتصادی، امید به اصلاح زیرساخت‌های مواجهه با بحران را کم‌سو می‌کند. کارآمدی نظام مدیریت بحران ارتباط مستقیم با زیرساخت‌هایی دارد که باید برای مدیریت یک بحران در اختیار یک دولت باشد. اما برای ساختن این زیرساخت‌ها باید هر ساله بودجه عمرانی قابل توجهی در اختیار نظام ملی و محلی مدیریت بحران قرار بگیرد. اما نگاهی به وضعیت بودجه‌ ملی و بودجه های منطقه‌ای (استانی و بودجه شهرداری‌ها) نشان می‌دهد، بودجه‌های عمرانی به شدت ضعیف و آسیب‌پذیرند و از بخت زیادی برای تحقق برخوردار نیستند.
نه فقط در شرایط تنگدستی که دولت‌ها دچار بحران تامین منابع مالی‌اند، بلکه در معدود دوره‌هایی که وضع مالی دولت‌ها خوب بود (مثل نیمه دوم دهه‌های ۱۳۵۰ و ۱۳۸۰)، منابع بادآورده نفتی به جای آنکه صرف توسعه متوازن زیرساخت‌ها شوند، به بودجه‌های جاری تزریق شده تا هم فرصت توسعه از دست تصاد ایران و بالتبع جامعه ایرانی در سال‌های دچار بحران‌های فزاینده شوند.
در وضعیتی مثل امروز که شهرداری کلان‌شهرها از تامین پول حقوق کارکنان و هزینه رفت و روب خیابان‌های شهر درمانده‌اند، یا در وضعیتی که دولت از تامین منابع مالی بودجه عمومی‌اش در مانده، عجیب نیست اگر تامین زیرساخت‌های مدیریت بحران را به زمان وقوع بحران موکول کنند؛ درست مثل خانواده‌ای فقیر که در تابستان از تامین نان شب درمانده، تعمیر سقف را به وقت برف و باران پاییز و زمستان عقب می‌اندازد.

جامعه‌شناسی بحران
در فرایند آسیب‌شناسی، یک لایه پایین‌تر می‌توان به حوزه جامعه‌شناسی سرک کشید. دو ویژگی جامعه ایرانی "جامعه کوتاه‌مدت" و "شکاف میان دولت و ملت" اینجا هم قابل ردیابی است.
۱- نبود طبقات اجتماعی پایدار باعث شده تغییرات سیاسی در ایران زیاد و بنیادین اتفاق بیفتند. به همین دلیل در طول تاریخ ایران- از جمله تاریخ معاصر طول دوره ثبات همواره کوتاه بوده و دولت‌ها فرصت ساخت و توسعه زیرساخت نداشته باشند.
۲- وضعیت ناپایدار سبب شده بخش عمده‌ای از انرژی همه دولت‌های تاریخ ایران، صرف حفظ تاج وتخت شود. دولت‌ها اگر نه دو دست، ولی همیشه یک دست‌شان به کلاه‌شان بوده که باد نبرد. تقریبا در تمام بحران‌های بزرگ می‌توان دید چطور منطقه بحران‌زده نبدیل به زمین بازی و تسویه حساب‌های سیاسی می‌شود.
۳- قاعدتا در این شرایط امکان توسعه وجود ندارد. اگر هم باشد، توسعه شتابزده و غیرمتوازن است. کافی است به تاریخ معاصر ایران نگاه کنیم و ببینیم چطور یک پای همه برنامه‌ریزی‌ها برای توسعه کشور لنگ بوده است و توسعه یک جانبه و غیرمتوازن، وضعیت ناپایدار ایران را روز به روز لرزان‌تر کرده است.
۴- دوره‌های تاریخی -حتی در مقیاس تاریخ معاصر- کمتر در امتداد یکدیگر بوده‌اند. این سبب شده تا فرایند توسعه زیرساخت با تغییر هر دولت، ۱۸۰ درجه عوض شود.
۵- ناپایداری نه فقط در سطح دولت، بلکه در لایه‌های مختلف جامعه هم ساری و جاری است. نگرانی و تردید نسبت به آینده، باعث شتابزدگی شده و شتابزدگی دستمایه هدررفت منابع و هرج و مرج. کار امروز را که می‌توان با دور زدن قانون و با چند کلک ساده سریع‌تر و ارزان‌تر به پیش برد، چرا باید به فردا انداخت. فردایی که هیچ تضمینی وجود ندراد مثل امروز باشد.
۶- نه فقط دولت که جامعه هم درگیر نوسان‌های دوره‌های کوتاه‌مدت و تبعات اقتصادی و سیاسی تغییرات مداوم است. در این وضعیت ناپایدار اقتصادی مشکلات و مسایل روزمره، مقدم بر مخاطرات محتمل آینده است.
۷- وقوع یک بحران، شرایط را سخت‌تر می‌کند. هم جامعه به دلیل وقوع بحران شرایط شکننده‌تری نسبت به قبل پیدا می‌کند و هم پتانسیل جمع شده در فاصله میان دو بحران هدر می‌رود.
۸- ناپایداری و بحران رابطه‌ای مستقیم و دوطرفه با هم دارند و این رابطه دو طرفه هم به ناپایداری‌ها می‌افزاید و هم جامعه را در مواجهه با بحران آسیب‌پذیرتر می‌کند.
۹- در جوامع پایدار شرایط بحرانی باعث ایجاد همبستگی می‌شود، اما در ایران شکاف دولت و ملت بیشتر هم می‌شود؛ آن قدر که حتی نهادهای عمومی غیردولتی هم از فروافتادن در این شکاف‌ها در امان نمی‌مانند. افزایش شکاف میان دولت و ملت خود باعث هدر رفت بیشتر منابع می‌شود. از این فراتر بعد از فروکش کردن احساسات اولیه، نشانه‌های شکاف در میان جامعه نیز پدیدار می‌شود.
۱۰- و دست آخر این خود به ناپایداری‌ها دامن زده و از یکسو جامعه را برای مواجهه با بحران‌های تکراری آسیب‌پذیرتر می‌کند و از سوی دیگر با کوتاه کردن دوره‌های ثبات، این وضع را بازتولید می‌کند.
این فرایند نه فقط در زلزله که در تمامی بحران‌هایی که جامعه ایرانی به طور مکرر با آنها مواجه می‌شود قابل تعمیم است.
***
زلزله در ایران به همان نسبت که یک اتفاق پیش‌بینی نشده است، یک عادت تاریخی هم است؛ عادتی که تابه امروز جامعه ما هزینه‌های گزافی بابت آن پرداخته و خواهد پرداخت. سنبه زلزله البته پرزور است، اما ترکیبی از ناتوانی‌های ساختاری و ویژگی‌های اجتماعی و تاریخی سبب شده، همواره در مقابل آن منفعل و آسیب‌پذیر باشیم.
وضعیت ما در مقابل زمین‌لرزه همواره شکننده بوده‌ و است، اما چگونه می‌توان بر این شکنندگی و انفعال غلبه کرد؟ آنچه مسلم است اول باید راهی برای غلبه بر ضعف‌های ساختاری و همین‌طور بیرون آمدن از چرخه باطل ناپایداری پیدا کرد.
najm134
 
پست ها : 2045
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

نماینده فائو: به طور قطع امکان توسعه کشاورزی در ایران وجود د

پستتوسط najm134 » سه شنبه فبريه 06, 2018 11:32 pm

نماینده فائو: به طور قطع امکان توسعه کشاورزی در ایران وجود دارد


در همایش اخیر روز جهانی خاک که با حضور نماینده فائو در محل وزارت جهاد کشاورزی برگزار شده بود
نماینده فائو: به طور قطع امکان توسعه کشاورزی در ایران وجود دارد
نماینده موقت سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو) در ایران با فاصله اندکی،اظهارت رئیس سازمان حفاظت محیط زیست درباره محدود بودن ظرفیت‌های کشاورزی در ایران را رد کرد.
رائو ماتا در پاسخ به این سوال که با توجه به وضعیت منابع آب و خاک ایران امکان توسعه کشاورزی وجود دارد؟ اظهار کرد: به طور قطع همین طور است و امکان توسعه کشاورزی در ایران وجود دارد.
وی افزود: «شما آب، خاک و سیستم‌های بسیاری دارید اما باید مدیریت خاک خود را ارتقاء ببخشید و به تکنولوژی‌های جدید دست پیدا کنید. همین، باید بهره‌وری آب را افزایش دهید.»
نماینده موقت سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو) در ایران ادامه داد:من فکر می‌کنم ایران از این جهت (منابع طبیعی) وضعیت خوبی دارد هرچند طی سال‌های اخیر نتوانسته از فرصت‌ها استفاده کند و مدیریت آب و خاک خود را ارتقاء‌ دهد. اما شما می‌توانید قابلیت‌های خود را در این زمینه افزایش دهید و به شرایط پایدار دست یابید.
وی تصریح کرد: بهترین برنامه و راه برای حل این مشکلات برنامه‌ریزی مشترک، مدیریت مشترک و همکاری با سازمان‌های ملی و بین‌المللی در این زمینه است.

* اعترافات تکان دهنده کلانتری درباره هدر رفت آب
کلانتری در حالی از وضعیت بحرانی عبور کردن، آب و خاک در کشور صحبت می‌کند که بیشترین سد سازی‌ها در دوران سازندگی و زمانی که وی وزیر کشاورزی بود و در هیئت دولت و تصمیم‌گیری‌ها حضور داشت، صورت گرفته است.
کلانتری البته به این موضوع اعتراف کرده که دولت سازندگی مرعوب سدسازی‌ها شد.

* ژاپن کشوری با محدودیت شدید منابع خاک و کشاورزی پیشرفته
بنابراین گزارش ژاپن معروف به کشوری است خاک مناسب محدودی برای کشاورزی دارد اما دارای بالاترین درجه مکانیزاسیون کشاورزی در آسیا است و اراضی شیب‌دار(بیش از 20درجه) برای کشت برنج و دیگر محصولات، در این کشور تراس بندی شده‌اند تا امکان کشت در قطعات کوچک دامنه‌ای به وجود آید.
این امر همان برنامه‌ای است که وزارت جهاد کشاورزی در برنامه ششم توسعه در دستور کار خود دارد و گام‌هایی نیز در سال‌های گذشته دراین‌ارتباط برداشته است اما کلانتری به آن انتقاد می‌کند.

علیمراد اکبری معاون وزیر جهاد کشاورزی در امور آب‌ و خاک وزارت جهاد کشاورزی نیز در واکنش به این سؤال که برخی مسئولین، ظرفیت کشاورزی ایران و خاک موجود برای کشاورزی را محدود دانسته‌اند، اظهار کرد: اصلاً به این حرف‌ها توجه نکنید؛ کشور ما بیش از 30 میلیون هکتار خاک با ظرفیت کشاورزی دارد.
وی افزود: با توجه به محدودیت منابع آبی در کشور، متاسفانه ما از 18و نیم میلیون خاک قابل کشاورزی خود استفاده می‌کنیم.
najm134
 
پست ها : 2045
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

زمستان‌ جهنمی در آمریکا و انگلیس؛ هر ۷ دقیقه یک سالمند یخ می

پستتوسط najm134 » سه شنبه مه 29, 2018 10:45 am

زمستان‌های جهنمی در آمریکا و انگلیس؛ هر ۷ دقیقه یک سالمند در سرما یخ می‌زند


Image
زمستان‌های نه‌چندان سرد در آمریکا و اروپا تلفات زیادی روی دست دولت‌های بی‌تفاوت این کشورها می‌گذارد. قربانیان اصلی این وضعیت فقرا، زنان و سالمندان هستند.
سرویس جهان مشرق - هیپوترمی[۱] یا اوپاگرمایی، یک بیماری عمومی است که به دنبال آن، بدن دچار کاهش دما می‌شود و این موضوع به تمامی اندام‌ها آسیب رسانده و موجب اختلال در کارکرد آن‌ها می‌شود. در وضعیت هیپوترمی، متابولیسم گلوکز کاهش یافته و در نتیجه اسیدوز متابولیک[۲] رخ می‌دهد. چنانچه شرایط مذکور تداوم داشته باشد می‌تواند به مرگ موجود زنده منتهی شود[۳] . معمولا با آغاز فصل زمستان و پدیدار شدن امواج سرمای طاقت‌فرسا، شاهد گسترش هیپوترمی و مرگ افراد در اثر سرمای شدید در اقصی نقاط جهان هستیم.

Image
هیپوترمی زمانی رخ می‌دهد که دمای بدن کمتر از ۳۵ درجه سانتیگراد شود.
۴۴.۹ درصد از مرگ‌ومیر افراد بالای ۶۵ سال در اثر هیپوترمی است.
اگرچه به‌طور اغراق‌آمیز مطالب و مباحثی در خصوص پیشرفت کشورهای غربی؛ به‌ویژه کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی در میان نخبگان ذکر می‌گردد و در مواردی تلاش می‌شود تا از نقایص و ضعف‌های این کشورها اغماض و عبور گردد، لیکن آمار بالای افرادی که سالیانه به‌واسطه سرمای شدید در این کشورها جان می‌سپارند، به‌تنهایی، پرده‌های این اغراق‌ها و گزافه‌گویی‌ها را کنار می‌زند و ما را تا حدودی با شرایط این جوامع بیشتر آشنا می‌کند.

تلفات سرمای شدید در آمریکا
گزارش‌های «مرکز ملی آمار سلامت» [۴] ، یکی از شاخه‌های سی‌دی‌سی (مراکز کنترل و پیشگیری از بیماری) [۵] که تحت نظر وزارت بهداشت ایالات‌متحده فعالیت می‌کند حاکی از آن است که طی سنوات ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ میلادی، افزون بر ۶۲۵۰ نفر در ایالات‌متحده در اثر سرمای شدید جان‌باخته‌اند[۶] .
مطابق با گزارش‌های رسمی، طی سال‌های ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ میلادی، افزون بر ۶۲۵۰ نفر در ایالات‌متحده در اثر سرمای شدید جان‌باخته‌اند.
گزارش‌های «مرکز ملی آمار سلامت» نشان می‌دهد که در خلال سالیان ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ میلادی، هرساله در حدود ۲۰۰۰ نفر از ساکنان آمریکا در اثر آسیب‌های ناشی از اقلیم و آب‌وهوا جان می‌سپارند. این گزارش‌ها مؤید آن است که ۳۱ درصد از این مرگ‌ومیرها در اثر گرمازدگی و لطمات ناشی از بالا رفتن حرارت بدن ایجاد می‌شود و افزون بر ۶۳ درصد از این تلفات انسانی، ناشی از سرمازدگی و آسیب‌هایی است که دمای کمینه برای ساکنان آمریکا پدید می‌آورد. حدود شش درصد باقیمانده نیز به پدیده‌ها و رخدادهای مقطعی نظیر وقوع طوفان، سیل و برخورد صاعقه ارتباط می‌یابد[۷] .

Image
مرگ‌ومیر ناشی از هیپوترمی (سرمای شدید) و هاپرترما (گرمای شدید) در ایالات‌متحده
مرگ‌ومیر در اثر سرما یا گرمای شدید، سالانه افزون بر ۱۹۰۰ آمریکایی را به کام مرگ فرو می‌کشاند.
بنابراین و با ملاحظه مطالب فوق‌الذکر، مطابق با گزارش‌های «مرکز ملی آمار سلامت» در ایالات‌متحده، طی سنوات ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ میلادی، افزون بر ۱۰ هزار نفر در اثر آسیب‌های ناشی از اقلیم و آب‌وهوا جان خود را ازدست‌داده‌اند[۸] .
روزنامه واشنگتن‌پست طی گزارشی تحت عنوان «سرما بیش از گرما آمریکایی‌ها را به کام مرگ می‌کشاند» [۹] به نقل از سی‌دی‌سی یا «مراکز کنترل و پیشگیری از بیماری» در ایالات‌متحده نشان می‌دهد که متوسط تعداد افرادی که سالیانه به‌واسطه سرمای شدید در ایالات‌متحده جان می‌سپارند، افزون بر ۷۰۰ نفر می‌باشند[۱۰] .

Image
گزارش روزنامه واشنگتن‌پست تحت عنوان «سرما بیش از گرما آمریکایی‌ها را به کام مرگ می‌کشاند»
متوسط تعداد افرادی که سالیانه به‌واسطه سرمای شدید در ایالات‌متحده جان می‌سپارند، افزون بر ۷۰۰ نفر می‌باشند.
لازم به ذکر است، یواس‌ای تودی[۱۱] ،
Image روزنامه آمریکایی طی گزارشی تحت عنوان «سرمای کشنده: زمستان مرگبارتر از تابستان در ایالات‌متحده» [۱۲] به نقل از گزارش «مدیریت بزرگراه‌های فدرال»[۱۳] ایالات‌متحده اظهار می‌دارد که هرساله افزون بر ۷۰۰۰ آمریکایی در اثر تصادفات جاده‌ای مرتبط با شرایط اقلیمی جان می‌سپارند[۱۴] . درواقع، این آمار نشان می‌دهد که شرایط اقلیمی نظیر سرما یا گرمای شدید و همچنین بلایایی نظیر سیل و طوفان، سالانه قریب به ده هزار آمریکایی را به کام مرگ فرو می‌کشاند.
گزارش یواس‌ای تودی، روزنامه آمریکایی تحت عنوان «سرمای کشنده: زمستان مرگبارتر از تابستان در ایالات‌متحده»

Image
هرساله افزون بر ۷۰۰۰ آمریکایی در اثر تصادفات جاده‌ای مرتبط با شرایط اقلیمی جان می‌سپارند.

تلفات سرمای شدید در انگلستان
مطابق با آخرین آمار رسمی، طی سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۶ میلادی، قریب به ۱۲۰ هزار نفر در انگلستان و ولز[۱۵] ، تنها در اثر سرمای شدید و عوامل مرتبط با آن نظیر عفونت ویروسی آنفلوانزا جان سپرده‌اند.

Image
طی زمستان چهار سال (۲۰۱۲ تا ۲۰۱۶ میلادی)، قریب به ۱۲۰ هزار نفر در انگلستان و ولز، تنها در اثر سرمای شدید و عوامل مرتبط با آن نظیر عفونت ویروسی آنفلوانزا جان سپرده‌اند.
دات گیبسون[۱۶] ، دستیار دبیر کل ان‌پی‌سی (کنوانسیون بازنشستگی ملی) [۱۷] بریتانیا پیرامون تلفات ناشی از سرمای شدید در بریتانیا اظهار می‌دارد:
«دولت‌های متوالی که در بریتانیا بر سر کار می‌آیند، به سهولت از این موضوع بااهمیت [مرگ بریتانیایی‌ها در اثر سرمای شدید] می‌گذرند و آن را مورد غفلت قرار می‌دهند و درنهایت ابراز امیدواری می‌کنند تا شرایط بهبود یابد» [۱۸] .



Image
دات گیبسون، دستیار دبیر کل ان‌پی‌سی (کنوانسیون بازنشستگی ملی) بریتانیا

«دولت‌های متوالی در بریتانیا، به سهولت موضوع مرگ بریتانیایی‌ها در اثر سرمای شدید را مورد غفلت قرار می‌دهند و درنهایت ابراز امیدواری می‌کنند تا شرایط بهبود یابد».
روزنامه گاردین طی گزارشی تحت عنوان «چرا زمستان، هر هفت دقیقه یک فرد سالخورده را در کام مرگ فرو می‌کشاند»[۱۹] می‌نویسد که علی‌رغم سرمای شدید در کشورهای شمال اروپا، نرخ مرگ‌ومیر این کشورها کمتر از نرخ مرگ‌ومیر افراد در بریتانیا می‌باشد.

Image
گزارش روزنامه گاردین تحت عنوان «چرا زمستان، هر هفت دقیقه یک فرد سالخورده را در کام مرگ فرو می‌کشاند»
علی‌رغم سرمای شدید در کشورهای شمال اروپا، نرخ مرگ‌ومیر این کشورها کمتر از نرخ مرگ‌ومیر افراد در بریتانیا می‌باشد.
روزنامه گاردین در این گزارش به آمار مرگ‌ومیر بریتانیایی‌ها در خلال زمستان سال ۲۰۱۵ اشاره می‌کند و در این خصوص می‌نویسد:
«علی‌رغم آنکه در سال ۲۰۱۵ میلادی شاهد سرمای خفیفی بودیم، اما بازهم افزون بر ۴۳۹۰۰ بریتانیایی در اثر سرمای طاقت‌فرسا و عوامل مرتبط با آن جان سپرده‌اند. این آمار نسبت به سال پیش از آن (۲۰۱۴ میلادی)، بیش از ۱۴۰ درصد رشد نشان می‌دهد و بدترین آماری است که از سال ۲۰۰۰ میلادی تاکنون ثبت شده است» [۲۰] .
علی‌رغم آنکه در سال ۲۰۱۵ میلادی اروپا شاهد سرمای خفیفی بوده است، اما بازهم افزون بر ۴۳۹۰۰ بریتانیایی در اثر سرمای طاقت‌فرسا و عوامل مرتبط با آن جان سپرده‌اند.
گاردین در بخش دیگری از گزارش خود بدین موضوع اشاره می‌کند که تعداد زنان بریتانیایی که طی سنوات ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۵ میلادی در اثر سرما فوت کرده‌اند، رقمی در حدود ۲۵۵۰۰ نفر می‌باشد که این آمار نسبت به سال قبل از آن، ۱۵۰ درصد افزایش نشان می‌دهد. درواقع، تعداد زنان بریتانیایی که متأثر از آسیب‌های سرمای شدید در سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۴ میلادی جان سپرده‌اند در حدود ۱۰۲۵۰ نفر می‌باشند که این آمار در سال بعد با جهشی تأسف‌بار دو برابر می‌شود[۲۱] . البته گاردین با استناد به آمار جمعیت‌شناختی فقر در بریتانیا معتقد است که فقر در میان زنان بیشتر از مردان است و لذا زنان در معرض آسیب‌های مضاعفی قرار دارند و به‌لحاظ بهداشت و سلامت، با مشکلات عدیده‌ای مواجه هستند[۲۲] .

Image
کارولین آبراهامز[۲۳] ، مدیر خیریه ایج یوکِی[۲۴] در اظهاراتی می‌گوید:
بریتانیا در زمینه مرگ‌ومیر مرتبط با سرما رکورد وحشتناکی دارد. در این کشور، هر هفت دقیقه، یک فرد سالخورده می‌میرد. کشورهای سردتر نظیر سوئد در این مسئله، از جان شهروندانشان صیانت بیشتری می‌کنند» [۲۵] .
کارولین آبراهامز، مدیر خیریه ایج یوکِی
«در بریتانیا، هر هفت دقیقه، یک فرد سالخورده می‌میرد»
برخی دیگر از کشورهای اروپایی نظیر آلمان، فرانسه، ایتالیا و اسپانیا نیز در سرمایی فقط به اندازه ۴- تا ۸- درجه تلفاتی ده‌ها نفره بر جای می‌گذارند. امری که از حوصله این گزارش خارج است.
منبع:
________________________________________
[۱] Hypothermia
[۲] metabolic acidosis
[۳] https://www.britannica.com/science/hypothermia
[۴] National Center for Health Statistics
[۵] Centers for Disease Control and Prevention, CDC
[۶] https://www.cdc.gov/nchs/data/nhsr/nhsr۰۷۶.pdf
[۷] Ibid
[۸] Ibid
[۹] Cold temperatures kill more Americans than hot ones
[۱۰] https://www.washingtonpost.com/news/wonk/wp/۲۰۱۶/۱۲/۱۷/cold-temperatures-kill-more-americans-than-hot-ones-cdc-data-show/?utm_term=.e۲۴d۵۰dbc۸۳۹
[۱۱] USA Today
[۱۲] Killer cold: Winter is deadlier than summer in U.S.
[۱۳] Federal Highway Administration
[۱۴] https://www.usatoday.com/story/weather/۲۰۱۴/۰۷/۳۰/weather-death-statistics-cold-heat/۱۳۳۲۳۱۷۳/
[۱۵] Wales
[۱۶] Dot Gibson
[۱۷] The National Pensioners Convention, NPC
[۱۸] https://www.theguardian.com/society/۲۰۱۶/jan/۲۰/older-person-dying-winter-fuel-poverty
[۱۹]
[۲۰] Ibid
[۲۱] Ibid
[۲۲] http://www.npi.org.uk/blog/income-and-p ... s-england/
[۲۳] Caroline Abrahams
[۲۴] Age UK
[۲۵] https://www.gas-training-and-assessment ... -christmas
najm134
 
پست ها : 2045
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

تبعات اجتماعی کمبود آب در ایران: آینده نگری، گمشده مدیریت

پستتوسط najm134 » جمعه ژوئن 15, 2018 1:48 pm

تبعات اجتماعی کمبود آب در ایران: آینده نگری، گمشده مدیریت در ایران

راه را اشتباه رفته ایم/ از تبعات اجتماعی کمبود آب در ایران: آینده نگری، گمشده مدیریت در ایران

Image
بحران کم آبی در سیستان و بلوچستان

کم آبی بحرانی در کشور موضوعی نیست که دیگر برای کسی ناآشنا و یا غیر قابل باور باشد. کاهش ۵۰درصدی نزولات جوی، کاهش ۳۰تا۷۰درصدی ورودی آب به سدها، برداشت ۹۷درصدی از آب های سطحی، کاهش روزافزون منابع آب زیرزمینی، ثبت رکورد جهانی فرونشست زمین به نام دشت میان فسا و جهرم با ۵۴سانتیمتر نشست در سال و دهها و صدها خبر دیگر از این دست نشان از بحران عمیقی دارد که می تواند همه بخش های کشور را درگیر کند. بحرانی که به گفته کارشناسان هنوز برنامه جامعی برای کنترل آن تدارک دیده نشده است.
آینده نگری، گمشده مدیریت کشورهای در حال توسعه
فقر، بیکاری و در نهایت ناآرامی های اجتماعی شاید تنها بخشی از مشکلاتی باشد که تاکنون خود را به رخ جامعه ای کشیده است که بی آبی و خشکسالی چندین سال است گریابنگیریش شده است. اما همچنان موضوع بی آبی در حد نشست های و جلسه های مدیریتی است و هنوز شاهد طرحی نو برای کاهش تبعات این معضل نیستیم. این در حالی است که به گفته عیسی کلانتری در سال ۹۴ ادامه روند فعلی در کمتر از ۲۵سال آینده شرق و جنوب کشور را از سکنه خالی می کند.
دکتر افسر افشارنادری، جامعه شناس و استاد دانشگاه در گفتگو با شفقنا با اشاره به همین بی توجهی ها گفت: حوزه های مختلفی در کشور هست که باید توسط دولت اداره و مدیریت شود. حوزه هایی مانند حوزه آموزشی، سیاسی، اقتصادی، زیستی و فرهنگی حوزه هایی هستند که متولی آنها دولت است اما یک نگاه اجمالی سیستماتیک این واقعیت را آشکار می کند که همه این حوزه ها دچار مشکل هستند.
وی با بیان اینکه سیستم به طور کلی بیمار است، افزود: ما در تمام حوزه ها نیاز به توجه و پیگیری های ویژه داریم. از اقتصاد و آموزش گرفته تا سایر امور اما این تصور وجود دارد که حوزه اقتصاد یا آموزش بیشتر ریسک خطرآفرینی برای دولت دارد تا حوزه ای مانند حوزه محیط زیست و کم آبی که در سال های آینده خطرات بیشتری را متوجه کشور می کند.
این استاد دانشگاه از اینکه موضوعی مانند کم آبی در اولویت مسوولان قرار نمی گیرد، تاکید کرد: آینده نگری جزء فرهنگ کشورهای پیشرفته است اما کمتر کشور در حال توسعه ای به آینده می نگرد و تنها بر حال تمرکز دارند تا مشکلات امروز را به نحوی حل کنند بی آنکه بیندیشند که نسل آینده با چه مسائل و مشکلاتی مواجه می شود. این در حالی است که برخی کشورهای غربی در فیش های آب درصدی مبلغ اضافه لحاظ می شود تا برای سالهای کمبود آب و یا مواقع بحرانی برنامه ریزی کنند.
وی این بی توجهی به آینده و تمرکز یافتن بر زمان حال را مانع توسعه پایدار ذکر کرد و افزود: در طول تاریخ، آسیا به علت کمبود آب از نوعی شیوه تولید برخوردار بوده که امروز تبدیل به مشکل بسیاری از کشورهای در حال توسعه شده است. اینکه ما از بحران آب در آینده صحبت می کنیم به فرایندی اشاره می کنیم که تمام منطقه را می تواند درگیر کند و شیوه مناسبات اجتماعی و روابط تولید را تغییر دهد و اخلاق، رفتار و فرهنگ ما را تحت الشعاع قرار دهد.

کمبود آب همه مناسبات اجتماعی را تحت تاثیر قرار می دهد
افشار نادری با بیان اینکه بخشی از کارشناسان شیوه تولید آسیایی و کمبود آب در این منطقه را یکی از دلایل عقب ماندگی منطقه می دانند، خاطرنشان کرد: تشدید کمبود آب می تواند بازهم به عقب ماندگی بیشتر منطقه دامن بزند و منطقه را در برابر مسائلی قرار دهد که می تواند تاریخ ساز شود.
وی با تاکید بر اینکه کمبود آب می تواند بر همه مناسبات اجتماعی در حوزه های مختلف از فرهنگ گرفته تا سیاست و اقتصاد اثرگذار شود، گفت: بحران آب درآینده همه را درگیر می کند. مسائلی مانند گرم شدن زمین و کمبود بارندگی موضوعی مربوط به همه مناطق دنیاست. از این رو در آینده داشتن آب برای هر کشور یا شهری یک امتیاز محسوب می شود که می تواند بر مسائل داخلی و مناسبات بین المللی آن کشور تاثیرات عمده ای برجای گذارد و جایگاه کشور را در نظام بین الملل تغییر دهد. با این نگاه لزوم تغییر مدیریت منابع آبی و تلاش برای رفع مسکلات ناشی از آن امری اجتناب ناپذیر برای کشور کم آبی مانند ایران است.

راهکارهایی برای به تاخیر انداختن بحران

محمد درویش یکی از فعالان نام آشنای محیط زیست نیز در گفتگو با خبرنگار شفقنا با بیان اینکه مسوولان ما از این موضوع آگاه هستند که بحران کم آبی در کشور جدی است و می تواند مشکلات اجتماعی فراوانی در پی داشته باشد، گفت: مسوولان به این نکته واقفند که بحران کم آبی و بی آبی تا چه حد جدی است اما به دلیل وجود افراد ناکارآمد که بتوانند مشکلات را حل کند و ارائه راهکارهایی که به جای حل کردن مساله صرفا بحران را به تاخیر می اندازد شاهد ازدحام و تجمع تدریجی این بحران ها هستیم.
وی به شکل گیری شرکت های بزرگ و ثروتمند در دل وزارت نیرو اشاره کرد و افزود: حیات این شرکت ها با غلبه تفکر سازه ای در مدیریت آب پیوند خورده و همین مساله اجازه مانور برای گزینه های جایگزین را سلب کرده است. این شرکت های بزرگ تلاش می کنند شرایط موجود را به هر نحو ممکن ادامه دهند و در این راه از ابزار رسانه ای خود و لابی گری ها خود استفاده می کنند تا این موضوع را جا بیندازند که بحران آب کشور بیش از آنکه ناشی فقر مدیریتی و اشتباه های انسانی باشد یک فرایند طبیعی است و مساله تغییر اقلیم، دشمنی های خارج از کشور و پروژه های عجیب و غریبی مانند هارپ متاثر است. به این ترتیب تلاش می کنند تجارت خود را حفظ کنند.

ذبح مصلحت ملی در پای مصلحت های بخشی
درویش با تاکید بر اینکه به راحتی می توانیم میزان نیاز کشور را به منابع آبی کاهش دهیم، خاطر نشان کرد: در صورتی که به سراغ اقتصادی برویم که کمترین وابستگی را به آب دارد، میزان نیاز به منابع آبی را بکاهیم. ما می توانیم در زمینه استحصال انرژی های خورشیدی و بادی حرف اول را بزنیم به جای اینکه از طریق نیروگاه های حرارتی و برقابی، بخواهیم انرژی تولید کنیم که روش های به شدت آب بری هستند. چنین کارهایی به شدت می تواند به ذخیره منابع آبی ما کمک کند و بحران های اجتماعی ناشی از کم آبی را کاهش دهد.
اما به گفته این فعال محیط زیست، هنوز نشانه های ملموسی از این تغییر رویکرد در مدیریت منابع آب دیده نمی شود.
وی اضافه کرد: برخی از بخش های کشور مصلحت های بخشی را به مصلحت های ملی ارجحیت می دهند و یا به عبارت ساده تر مصلحت های ملی را در پای مصلحت های بخشی ذبح می کنند.

کم آبی و کاهش علاقه مردم به سرزمین
درویش با بیان اینکه بیکاری و مهاجرت مهمترین بحران های اجتماعی است که تاکنون در مناطقی از کشور رخ داده است، ادامه داد: همین مشکلات باعث شده میزان علاقه و عشق مردم به سرزمین کاهش یابد. ضمن اینکه باعث افزایش ناهنجاری های دیگری مانند طلاق و افسردگی در میان مردم این مناطق شده است. در جاهای مانند ورزنه در اصفهان، شرق دریاچه ارومیه، پایاب رودخانه کارون و جلگه خوزستان، در میناب، پایاب رودخانه اترک در استان گلستان و خیلج گرگان، در تالاب هامون در سیستان شاهد روند افزایشی خشکسالی، افسردگی، مهاجرت هستیم.
وی به تبعات جسمی و تشدید بیماری ها بر اثر کاهش منابع آبی در برخی دیگر از مناطق اشاره کرد و گفت: در جاهایی مانند بختگان علاوه بر تشکیل چشمه های تولید گرد و خاک شاهد تشدید بیماری هایی مانند سالک هستیم.

طرح انتقال آب به قم و خشکی ۲۰۰قنات اشترانکوه
درویش با اشاره به اغتشاشات دی ماه در کشور، اظهار داشت: در ان مقطع شاید برای خیلی ها تعجب آور بود که در شهرهایی مانند درود و الگودرز مردم به خیابان بیایند و اعتراض کنند. اما توجه نمی شود که حدود ۲۰۰قنات منطقه در اشترانکوه به خاطر طرح انتقال آب به قم خشک شده است. در اینجا این سوال وجود دارد که چرا ما باید در جایی که حداکثر پتانسیل جمعیتی ۲۰۰هزار نفر است بیش از دو میلیون نفر را ساکن کنیم تا با کمبود آب مواجه شویم و بعد بخواهیم آب را از سرشاخه های دز انتقال دهیم و در مناطقی مانند گلپایگان، اشترانکوه، درورد و الیگودرز تنش ایجاد کنیم. این در حالی است که خبرهایی مانند افتتاح بزرگترین پارک آبی خاورمیانه در قم منتشر می شود و یا قیمت زمین در مناطقی از قم به ۲۰میلیون تومان می رسد.
وی بر این نکته تاکید کرد که اقداماتی از این دست باعث تضاد، اختلاف و مشکلات اجتماعی می شود و افزود: با وجود همه این مشکلات ما همچنان داریم همین روند را ادامه می دهیم و تلاشی برای اصلاح نمی کنیم.

نیاز کشور به جراحی در چیدمان توسعه
این فعال محیط زیست با بیان اینکه با تفکری که هم اکنون در بدنه دولت، حاکمیت و شورای عالی امنیت ملی کشور حاکم است چشم اندازمثبتی در رابطه با تغییر مدیریت منابع آبی باقی نمی گذارد، تصریح کرد: کشور ما نیاز به مدیران شجاع، متفکر و خردمندی در حاکمیت و دولت دارد که قدرت جراحی در چیدمان توسعه کشور را داشته باشند و بدون ترس از مشکلات پیش رو مسیر و آرمان توسعه را که در گذشته اشتباه انتخاب شده، تغییر دهند.
وی خاطرنشان کرد: ما باید به سمت تقویت استحصال انرژی های نو، تقویت گردشگری و تقویت استفاده از مزیت های ۴هزار و ۷۰۰کیلومتر مرزهای آبی کشور برویم نه اینکه با توسعه کشاورزی ناپایدار و گسترش صنایع آب بر کشور را با بحران های زیستی و اجتماعی گسترده مواجه کنیم.
najm134
 
پست ها : 2045
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

يكروز سفر در راه سامراء به علت خرابی اتوبوس = سردرگمی زائران

پستتوسط pejuhesh232 » يکشنبه آگوست 28, 2022 7:39 pm

يكروز سفر در راه سامراء به علت خرابی اتوبوس = سردرگمی زائران دولتی


شكست سازمان حج و زيارت براى ارائه كارونهاى ارزان و متنوع و عدم موفقيت در جذب حداكثری زائران دولتی و مشكلات زائرات دولتی = يكروز سفر در راه سامراء به علت خرابی اتوبوس = سردرگمی زائران دولتی

شیوه نوین اعزام زائران به عتبات در کنار مزایا، مشکلاتی را نیز دارد؛ به طوری که برخی از زائرانی که با کاروان‌های زیارتی به عتبات مشرف شده‌‍‌اند، از بعضی خدمات ارائه شده و نبود نظارت بر فعالیت کاروان‌ها ابراز نارضایتی می‌کنند.

تصوير

به گزارش خبرنگار حج و زیارت خبرگزاری فارس، سفر به عتبات با شیوه نوین امسال پس از حدود ۲ سال تعطیلی از سوی سازمان حج و زیارت آغاز شد. این شیوه نوین با وجود مزایایی همچون ایجاد رقابت بین دفاتر برای کاهش هزینه‌های سفر، مشکلاتی را نیز به همراه دارد؛ به طوری که در دو ماه اخیر برخی از زائرانی که با کاروان‌های زیارتی به عتبات مشرف شده‌‍‌اند، از خدمات ضعیف ارائه شده گلایه داشتند و حتی در سامانه فارس من خواستار نظارت بر فعالیت کاروان‌ها شدند.

در این شیوه دیگر فقط یک شرکت مسؤول ثبت‌نام و اعزام زائران نیست، بلکه ۲ هزار و ۵۰۰ دفتر زیارتی در شهرهای مختلف امکان اعزام و ساماندهی زائران را دارند. تلاش برای جذب حداکثری با شیوه جدید اعزام عتبات
مهم‌ترین دلیل این امر هم شاید نبود زیرساخت‌های لازم برای اجرایی شدن شیوه جدید اعزام عتبات در عراق است. این امر در حالی بود که به گفته علیرضا رشیدیان، رئیس سازمان حج و زیارت شیوه نوین اعزام زائران برای جلب رضایت بیشتر زوار و همچنین جذب حداکثری راه‌اندازی شد و حتی قرار بود این اعزام‌ها با توجه به تنوع بسته‌ای، به گونه‌ای باشد که افراد دیگر به سمت کاروان‌های غیرمجاز نروند.

تعداد انگشت‌شماری از دفاتر زیارتی برای اعزام زائران به عتبات فعال هستند در طرح اولیه پیش‌بینی شده بود که ویترینی از امکانات به نمایش گذاشته شود تا زائران با هر سلیقه یا توان مالی بتوانند به عتبات مشرف شوند که به دلیل نبود زیرساخت‌های لازم این طرح در گام نخست اجرایی نشد. همچنین پس از مدتی با توجه به اینکه بسیاری از دفاتر زیارتی توانایی جذب و اعزام زائران را نداشتند، مقرر شد تا اعزام‌ها به صورت استانی انجام شود که در این برهه ۳۱ استان وارد چرخه اعزام زائران به عتبات شدند. اما به دلیل آماده نبودن بسیاری از دفاتر زیارتی به ویژه در جذب زائر، شاید در کل کشور تعداد انگشت‌شماری از دفاتر توانستند زائران را به عراق اعزام کنند.

معطلی چند ساعته زائران در مسیر سامرا

با اعزام زائران به شیوه نوین و همچنین استانی، استان‌ها مسؤول عقد قراردادهای اسکان و حمل و نقل و سایر خدمات در عراق شدند. اما این امر مشکلاتی را نیز ایجاد کرد؛ به طوری که ریاحی که هفته گذشته به عتبات سفر کرده است، می‌گوید: اتوبوس ما در مسیر سامرا دچار مشکل شد و ما ساعت‌ها منتظر ماندیم تا ماشین درست شود. کسی هم پاسخگوی ما نبود و به این ترتیب یک روز از سفر در مسیر گذشت. اما در سفرهای گذشته وقتی اتوبوس در مسیر خراب می‌شد، یک اتوبوس جایگزین زائران را منتقل می‌کرد و مدت زمانی کوتاهی زائران معطل می‌شدند.

چرا نظارتی بر خدمات کاروان‌ها نیست؟

البته رئیس سازمان حج و زیارت معتقد است که ابتدای اجرای هر اقدام جدیدی، مشکلاتی را ممکن است به همراه داشته باشد و سازمان حج و زیارت سعی دارد با ارزیابی سفرها، آنها را به حد مطلوب برساند.

یکی دیگر از مشکلات اعزام زائران به شیوه نوین، نبود مسؤول اجرایی است. با توجه به نبود مسؤولی در عراق، مشخص نیست که محوریت در حمل و نقل زائران چه کسی است یا در صورت مفقود شدن افراد یا حتی وسایل زائران، آنها باید به کجا مراجعه کنند؟ یا حتی اگر فردی در فرودگاه جا بماند، باید چه کند و چه گروه و نهادی پاسخگو است؟ دو هفته گذشته یکی از زائران کاروان‌های زیر نظر سازمان حج و زیارت در فرودگاه جا ماند و کسی در فرودگاه پاسخگوی این زائر نبود. اصلا نظارت بر کاروان‌های عتبات صورت می‌گیرد؟

بر همین اساس، سازمان حج و زیارت به عنوان متولی اعزام زائران به عتبات باید برای جلوگیری از تکرار برخی مشکلات و موضوعاتی که امنیت زائران را تهدید می‌کند، چاره‌اندیشی کند. البته ناظر در برخی از امور زائران در عراق حضور دارد. اما کسی که مسؤولیت حُسن اجرای کار را داشته باشد، می‌تواند نقش مهمی در بهبود وضعیت اعزام‌ها در شیوه نوین داشته باشد.

دفاتری که هزینه بالاتر از قیمت مصوب کاروان از زائران می‌گیرند

البته سردرگرمی زائران برای سفر به عتبات گاهی از همان مراحل اولیه ثبت‌نام آغاز می‌شود. زائری که برای ثبت‌نام در یکی از کاروان‌ها به دفتر زیارتی مراجعه می‌کند، توقع دارد که مسؤولان دفاتر زیارتی در زمانی کوتاه روند ثبت‌نام را اجرایی کنند و با هزینه مصوب به این سفر معنوی مشرف شود. اما گاهی برخی از مدیران دفاتر به جای راهنمایی زائران برای واریز هزینه سفر به عتبات به حساب سازمان حج و زیارت به صورت اینترنتی، از آنها می‌خواهند که این مبلغ را به حساب خودشان واریز کنند تا روند انتقال هزینه در دفتر انجام شود و از این طریق بتوانند هزینه بیشتری از زائران طلب کرده و باقی هزینه مصوب سفر عتبات در حساب خودشان بماند.

زائران هم به خیال لطفی که برخی از دفاتر می‌کنند، هزینه را واریز می‌کنند. اما یکی از زائران با بیان اینکه وقتی هزینه سفر را به حساب یکی از کارمندان دفتر زیارتی واریز کردیم، در این سفر معنوی متوجه شدم که هر فردی هزینه متفاوتی برای تشرف به عتبات با کاروان واریز کرده است؛ به طوری که ما حدود ۲۵۰ هزار تومان بیشتر از قیمت مصوب کاروان پرداخت کرده بودیم و نمی‌دانیم که برای پیگیری این موضوع باید به کجا برویم.

نارضایتی زائران از برخی خدمات ارائه شده در کاروان‌ها

همچنین پس از اعزام زائران در برخی کاروان‌ها غذای مناسبی بین زائران توزیع نمی‌شود؛ تا جایی که در یکی از کاروان‌های اخیر عتبات در سه وعده غذایی یک نوع غذا توزیع شده است که این امر موجب نارضایتی زائران شده است. این امر در حالی است که در عراق آشپزخانه‌های مرکزی بزرگی در سال‌های گذشته راه‌اندازی شده بود که امکان توزیع هزاران غذا در هر وعده را داشت. اما اکنون غذای زائران در همان آشپزخانه هتل طبخ و توزیع می‌‎شود و گاهی هم نظارت مناسبی بر روند طبخ آن و حتی تهیه مواد اولیه نمی‌شود. بر همین اساس، این امر نیز نیازمند توجه ویژه سازمان حج و زیارت به منظور بهبود عملکرد کاروان‌ها است.

افزایش تمایل دفاتر زیارتی به اعزام‌های غیرمجاز عتبات

اکنون با وجود اعزام زائران زیر نظر کاروان‌های زیارتی سازمان حج و زیارت، برخی از همین دفاتر زیارتی هم به سوی اعزام خارج از چارچوب حج و زیارت رفته‌اند و شاید از هر چهار کاروان فقط یک کاروان را به عنوان کاروان حج و زیارت اعزام کنند؛ تا جایی که برخی از مدیران دفاتر زیارتی معتقدند که با اعزام‌های جدید دفاتر زیارتی متحمل هزینه‌ می‌شوند و با توجه به نوع پرداختی نامناسب از سوی سازمان حج و زیارت، سفرها به عتبات با کاروان‌های آزاد یا همان غیرمجاز هم بیشتر خواهد شد و بسیاری از دفاتر زیارتی به جای جذب زائر به منظور راه‌اندازی کاروان زیر نظر سازمان حج و زیارت، ترجیح می‌دهند که زائران را در قالب کاروان غیرمجاز به عراق اعزام کنند. چرا که دیگر هزینه سفر را خودشان در دست دارند و در صورت بروز مشکل هم به راحتی می‌توانند هزینه کنند.

به گفته یکی از مدیران دفاتر زیارتی، برای اعزام یک کاروان به عتبات باید هزینه سفر به حساب سازمان حج و زیارت واریز شود و همین امر موجب شده تا بسیاری از دفاتر زیارتی به جای اعزام زائران در قالب کاروان زیر نظر سازمان حج و زیارت به صورت آزاد و غیرمجاز زوار را اعزام کنند.

با توجه به این وضعیت، سازمان حج و زیارت باید برای این مشکل نیز چاره‌اندیشی کند و اجازه ندهد که افراد سودجو، زیارت عتبات و اعزام زائران را به این شیوه ادامه دهند. چرا که در صورت باز شدن مسیر زمینی و افزایش تعداد زائران، دیگر جلوگیری از چنین اقداماتی مشکل خواهد بود.

ادامه گرانی بلیت‌های پرواز عتبات

همچنین وضعیت بلیت پرواز عتبات که از مهم‌ترین مشکلات زائران و حتی دفاتر زیارتی است، همچنان با گذشت حدود ۲ ماه از برقراری سفرها بهبود پیدا نکرده است و گران بودن بلیت پروازها به نجف اشرف و بغداد موجب شده تا بسیاری از عاشقان زیارت کربلا از این سفر معنوی محروم شوند. (برای مشاهده هزینه سفر به عتبات اینجا مراجعه کنید)

به گزارش فارس، سفر عتبات از اوایل آذرماه پس از ۲ سال وقفه از سر گرفته شد و با توجه به اینکه با لغو ویزای هوایی عراق، سفرها فقط به صورت هوایی در حال انجام است، بسیاری از مشتاقان زیارت عتبات به دلیل بالا بودن هزینه این سفر به صورت خانوادگی در انتظار بازگشایی مرز زمینی هستند که به نظر می‌رسد با تلاش مسؤولان در صورت موافقت طرف عراقی از اوایل ماه رجب سفر زمینی عتبات هم برقرار شود که هزینه آن به گفته رئیس سازمان حج و زیارت کمتر از پنج میلیون تومان خواهد بود.

================

لینک خبر:

https://www.farsnews.ir/news/1400102800 ... %A7%D8%AA-
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm


بازگشت به آلوده شناسى


cron
Aelaa.Net