آلودگی نظامی

مديران انجمن: najm134, najm134, najm134

آلودگی نظامی

پستتوسط pejuhesh232 » پنج شنبه فبريه 04, 2016 10:04 am

.
pejuhesh232
 
پست ها : 8748
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

برنامه ليبي براى ايجاد پول آفريقايي

پستتوسط pejuhesh232 » پنج شنبه فبريه 04, 2016 11:18 am

ايميل هیلاری کلینتون فاش كرد:

برنامه ليبي براى ايجاد پول آفريقايي بجاي فرانك فرانسه سبب حمله فرانسه به ليبي شد


او در نامه خود برای کلینتون می نویسد که » دولت قذافی، در لیبی 143 تن طلا و در همین حدود نقره در اختیار دارد» این طلا مدت ها پیش از شورش اخیر گردآوری شده با این «هدف که ، دینار لیبی ، پولی که پشتوانه آن طلا و نقره است پشتوانه یک پول سراسری برای آفریقا گردد «. این نقشه برای آن طرح شده که » به کشورهای فرانسوی زبان آفریقا در برابر فرانک فرانسه بتوان یک بدیل افریقائی عرضه کرد». برای پیشگیری از اجرای این طرح بود که فرانسه به لیبی حمله کرد.

Image

آیا جنگ علیه لیبی یک دخالت انساندوستانه بود؟ نامه های الکترونیک هیلاری کلینتون حکایت از آن دارند که سقوط قذافی برای حفظ منافع غرب صورت گرفت.

چرا غرب در سال 2011 در لیبی مداخله کرد؟ ناظران سیاسی در همان موقع گفتند که دلیل این جنگ امپریالیستی نه حفظ حقوق بشر است، نه اجرای دموکراسی، بلکه علائق کاملا محاسبه شده اقتصادی و ژئواستراتژیک غرب انگیزه آنست. اخیرا وزارت خارجه آمریکا بدلیل فشارهای وارده به آن مجبور شد مکاتبات الکترونیک هیلاری کلینتون وزیرخارجه آمریکا را در آن زمان، که تایید کننده این نظر هستند آزاد و منتشر کند.

چرا وزارت خارجه مجبور شد؟ چون کلینتون که در حال حاضر نامزد حزب دموکرات آمریکا برای انتخابات ریاست جمهوری است مرتکب یک خطای اداری شده بود و این خطا لو رفت. آن خطا این بود که او از سال 2009 تا 2013 برای مکاتبات اداری و ثبت و ضبط آنها آدرس پست الکترونیک خصوصی خود را بکار می برد، در حالی که بدلائل امنیتی استفاده از آدرس خصوصی برای مکاتبات اداری مطلقا ممنوع بود. منتقدان حدس می زنند دلیل این کار باید این بوده باشد که مکاتبات خود را از دسترس کنترل عمومی بدور نگاه دارد و مانع از آن گردد که احیانا مجبور به پرداخت هزینه سیاسی آن گردد. خود او ادعا می کند این کار آسان تر بوده و او مجبور به حمل دو تلفن همراه نبوده است.

آخرین بسته از 5500 سند کلینتون شب سال نو در اینترنت گذاشته شد، ( چرا در شب سال نو؟) لابد با این هدف که حتی الامکان سر و صدای کمتری براه اندازد. بنظر می رسد که این محاسبه تا حدی به نتیجه رسیده است. در آلمان فقط از آن بخش هائی سخن بمیان آورده شد که بی ضرر بودند. مثلا این که «صدراعظم مرکل از » پدیده اوباما خوشش نمی آید» یا » نحوۀ برخورد رئیس جمهور آمریکا با مسائل خلاف تصور سیاسی مرکل از سیاست است». اما رسانه های وزین و معتبر مطالب حساس و از لحاظ سیاسی انفجاری را که در مکاتبات کلینتون در باره جنگ لیبی وجود داشت نادیده گرفتند واز آن رد شدند، مثلا از نامه 2 آوریل 2011 .

این نامه الکترونیک » از «سیدنی بلومنتال» است. مردی که از سالها پیش فرد مورد اطمینان ویژۀ کلینتون است. » بلومنتال» لابی ایست است و «دلال اطلاعات» میان سیاستمداران، سازمانهای اطلاعاتی و رؤسای کنفرانس ها در سراسر جهان . او در نامه خود برای کلینتون می نویسد که » دولت قذافی، در لیبی 143 تن طلا و در همین حدود نقره در اختیار دارد» این طلا مدت ها پیش از شورش اخیر گردآوری شده با این «هدف که ، دینار لیبی ، پولی که پشتوانه آن طلا و نقره است پشتوانه یک پول سراسری برای آفریقا گردد «. این نقشه برای آن طرح شده که » به کشورهای فرانسوی زبان آفریقا در برابر فرانک فرانسه بتوان یک بدیل افریقائی عرضه کرد». برای پیشگیری از اجرای این طرح بود که فرانسه به لیبی حمله کرد.

واقعیت این است که در آن زمان چنین شایع بود که قذافی قصد دارد کاری کند که به سرکردگی( هژمونی) فرانسه برآن کشورهای آفریقائی که سابقا مستعمره اش بودند، پایان بخشد. بنظر می رسد که او برای رسیدن به این هدف تصمیم قاطع گرفته بود که ثروت نفتی کشور را بکار گیرد. اشکار است که این نقشه برای پاریس قابل تحمل نبود. این به آن معنی بود که پاریس » حق مالکیت» بر معادن اوران در شمالغربی افریقارا از دست بدهد، یعنی معادنی که برنامه اتمی نظامی و غیرنظامی فرانسه بر آن استوار است.

بلومنتال به دنبال این خبر که لیبی قصد دارد آفریقا را ازیوغ استعمار نو رها سازد، تحلیل خود را می افزاید» اطلاعاتی های فرانسه، اندک زمانی پس از آغاز شورش، این نقشه را کشف کردند. بقول افراد بسیار مطلع ارزش طلا و نقره قذافی به بیش از 7 میلیارد دلار تخمین زده می شود. این یکی از عواملی بود که پرزیدنت سارکوزی را برآن داشت تا به لیبی حمله کند. بنا به گفته های این افراد انگیزه های دیگر سارکوزی عبارتند از :

دست یافتن به بخش بزرگی از تولید نفت لیبی،
تقویت نفوذ فرانسه بر شمال آفریقا
بهبود بخشیدن به وضع سیاست داخلی در فرانسه،
ایجاد امکاناتی برای نظامیان فرانسه که بتوانند در جهان عرض وجود کنند،
برای پاسخ گوئی به مشاوران خود که نگران نقشه های دراز مدت قذافی هستند که عبارتست از به کنار راندن فرانسه بعنوان قدرت مسلط بر آفریقای فرانسوی زبان».
آن تئوری واقعی توطئه که تا امروز با موفقیت دنبال می شود این است که جنگ علیه قذافی برای حفظ دموکراسی،برای حفظ حقوق بشر و برای حفظ آزادی ها صورت گرفت.

نظام جهانی متمدن

روز 19 مارس 2011، بعد از ظهر، ارتش فرانسه با «عملیات هارماتان » جنگ تجاوزکارانه غرب علیه لیبی را آغاز کرد. درطول این جنگ 9 ماهه که تا 31 اکتبر 2011 بطول انجامید ، 7500 بمب و موشک بر لیبی فروریخته شد. تعداد قربانیان انسانی آن بین 10 تا 50 هزار نفر تخمین زده می شود. نزدیک به دوهفته پس از آغاز جنگ، وقتی که معلوم شد بمب افکن های فرانسوی و انگلیسی » قادر نیستند» نیروی ضد هوائی لیبی را از کار بیندازند، آمریکا رهبری جنگ را بدست گرفت. کشورهای عضو ناتو مدعی شدند که » از جنبش دموکراتیک مخالفان دولت لیبی» که مخالف قذافی است حمایت می کنند. پس از تظاهرات اعتراضی » بهار عربی» در تونس، الجزایر و مصر، مخالفان قذافی در کشور نفت خیز لیبی با قیام مسلحانه ورود خود را بمیدان اعلام کردند.

پس از اشغال شهر » سیرت» شورشیان در 20 اکتبر قذافی را دستگیر کردند و زیر شکنجه کشتند. هیلری کلینتون که در آن موقع وزیر خارجه آمریکا بود خشنود از بقتل رساندن وحشیانه قذافی ، از این که او را لینچ کرده اند، با ژست پیروزمندانه و چهره خندان در برابر دوربین قرار گرفت و این جمله » سزار» امپراتور روم باستان را بر زبان آورد : » ما آمدیم، ما دیدیم، او مرده بود». از آن لحظه دیگر لیبی » آزاد» و در واقع ویران و تکه تکه شد. از آن زمان هرج و مرج بر لیبی حاکم است.

در آلمان نیز جنگ افروزان » انساندوست» در رسانه های معروف به » باکیفیت، وزین و معتبر» بی اعتنا به مرگ هزاران نفر به حمایت از مسلمان های » انقلابی » پرداختند. کودتای خونین در لیبی به عنوان یک تغییر الگو و مشعل راهنما برای باصطلاح نظم جهانی جدید و انسانی تر مورد ستایش قرارگرفت، الگوئی که از آن پس باید برای روبرو شدن با تمام کشورهای سرکش طبق آن الگو رفتار شود. » پس ازپایان قذافی دیکتاتور ها دیگر کمتر احساس امنیت خواهند کرد…در سوریه که حتما، ونیز احتمالا در تهران و چه بسا که در هاوانا و پکن»، با این جملات آقای» یان رُس» در هفته نامه باصطلاح لیبرال » Die Zeit » در مقاله ای در 25.8.2011 باعنوان :» راه باز است» جشن گرفت. چون ناتو » عملا بعنوان نیروی هوائی شورشیان وارد میدان شده» حالا دیکتاتور های جهان » باید همیشه بیاد داشته باشند که بمب افکن ها خواهند آمد». آقای» رس» می نویسد:» همین یک اقدام گامی مهم بسوی یک نظام جهانی متمدن است». این آقای » انساندوست» دولت آلمان را بشدت مورد انتقاد قرار داد. چرا؟ چون » با توجه به جنایات قذافی ضروری بود که دولت مردم را متقاعد کند که دخالت در لیبی ضروری است». این مقاله شرم آور هنوز بر پایگاه اینترنتی Die Zeit باقی است با یک تفاوت که نام نویسنده آن حذف شده است. آیا حذف نام نویسنده با توجه به اوضاع واقعی لیبی و خاور نزدیک ، نشانه ای است از شرم و حیا؟

Image
pejuhesh232
 
پست ها : 8748
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

هیتلر و سربازانش در جریان جنگ جهانی دوم "شیشه" مصرف می کردن

پستتوسط pejuhesh232 » دوشنبه مه 02, 2016 6:48 am

خبرگزاری آلمان:
هیتلر و سربازانش در جریان جنگ جهانی دوم "شیشه" مصرف می کردند


در جریان حمله ارتش آلمان به لهستان و فرانسه در جنگ جهانی دوم، سربازان تحت‌تاثیر شدید مواد مخدر بودند.

Image

گروه بین الملل- دویچه وله اخیراً اعلام کرده است که سربازان آلمان تنها در نبرد فرانسه ۳۵ میلیون قرص "پِرویتین" مصرف کردند. این قرص دارای ماده روان‌گردان مت‌آمفتامین (شیشه) است که اعصاب را تحریک و شادی و هیجان در فرد ایجاد می‌کند و باعث بی‌خوابی شدید می‌شود. نام عامیانه این قرص در دوران جنگ "شکلات تانک" و "قرص گورینگ" بود.


به گزارش افکارنیوز،به نوشته این خبرگزاری "پِرویتین"، قرص محبوب ارتش آلمان در جنگ جهانی دوم را نخستین بار یک ژاپنی به صورت محلول به دست آورد. شیمی‌دانان مرکز "تمپلر ورکه" در برلین روی این محصول تحقیقات وسیعی آغاز کردند و سرانجام در سال ۱۹۳۷ آن را به نام خود ثبت کردند. این محصول سال بعد به عنوان دارو وارد بازار شد. این دارو خستگی را برطرف می‌کرد و ترس، گرسنگی و تشنگی را از میان می‌برد. امروز "پِرویتین" (شیشه) جزو مواد مخدر محسوب می‌شود.

تاریخ‌دان‌ها در این امر اختلاف نظر دارند که آیا شخص آدولف هیتلر، رهبر آلمان نازی هم در جریان جنگ جهانی دوم به "پِرویتین" معتاد بوده یا نه. در پرونده پزشکی هیتلر در دفتر پزشک مخصوص‌اش تئو مورل، حرف X بارها تکرار شده است. هنوز مشخص نیست که این حرف مخفف چه کلمه یا جمله‌ای است. آنچه با اطمینان می‌توان گفت این است که هیتلر به شدت از داروهای آرام‌بخش قوی استفاده می‌کرده است.
pejuhesh232
 
پست ها : 8748
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

گرفتاری صیادان ایرانی در دست دزدان دریایی 22 ماه شد

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه فبريه 11, 2017 3:30 pm

گرفتاری صیادان ایرانی در دست دزدان دریایی 22 ماه شد


امروز شد ٢٢ ماه تحمل گرسنگی، تشنگی، شکنجه و اسارت در دست دزدان دریایی. دو سال پیش که از زن و فرزند خداحافظی می‌کردند کسی فکر نمی‌کرد کار به اینجا برسد. طبق روال لنج را تمیز و پر از آذوقه کردند. آذوقه برای دو ماه روی دریا ماندن نه دو سال اسیر بودن!

به گزارش عصر ایران، روزنامه شرق نوشت: امروز شد ٢٢ ماه. ٢٢ ماه تحمل گرسنگی، تشنگی، شکنجه و اسارت در دست دزدان دریایی. دو سال پیش (بهمن ٩٣) که از زن و فرزند خداحافظی می‌کردند کسی فکر نمی‌کرد کار به اینجا برسد. طبق روال لنج را تمیز و پر از آذوقه کردند. آذوقه برای دو ماه روی دریا ماندن نه دو سال اسیر بودن. فکر می‌کردند تا شب عید سال ٩٤ برمی‌گردند و خرج‌دررفته دو، سه‌ میلیونی پول دستشان است. دریا را که بشناسی می‌دانی سالی دو، سه بار بیشتر این امکان فراهم نیست و صیاد می‌ماند با درآمدی کمتر از ماهی یک‌ میلیون.

گروهی از صیادان کنارک سیستان و بلوچستان که اسیر دزدان دریایی شده اند

Image

حالا دو سال گذشته و هنوز هشت نفر از آن ٢٣ نفر برنگشته‌اند؛ زنده‌اند اما چه زنده بودنی. هشت نفر از همراهانشان که دوست و فامیل بودند جلو چشمشان مرده‌اند. نگران‌اند. نگران اینکه از پس جنگ با مرگ برمی‌آیند یا نه. اینکه باز هم شهر و روستای خود را می‌بینند یا نه. بدتر از آن، نگران زن و بچه‌هایی که حالا بی‌سرپرست مانده و بی‌پول‌تر از قبل هستند. می‌دانند که زن‌ها مانده‌اند و سوزن‌دوزی.

یک ماه قبل بود که فیلمی فرستادند. نفری یک کاغذ دستشان است که اسمشان را رویش نوشته‌اند. از دولت خواهش می‌کردند تا به‌‌‌دادشان برسد. یکی از یکی لاغرتر و ضعیف‌تر. وقتی می‌رفتند این‌طور نبودند. ماهیگیری کاری نیست که بدون توان بدنی بتوان انجام داد. هرکدام برای خود یلی بودند.

پروین صباحی، همسر ناخدا جلال جمال‌الدین ‌دهواری، هنوز دلش نیامده فیلم را ببیند. می‌گوید شنیده‌ام که خیلی لاغر شده، همین. حال مرجان، دختر بزرگ ناخدا حتما بدتر است. چشم به راه دو نفر است. بابا و ابراهیم. پسرعمه‌ای که نامزدش هم هست.

مادر عبدالله نوحانی آن‌قدر گریه کرده که بینایی یک چشمش از دست رفته است. عبدالله در همین فیلم یک ماه پیش التماس می‌کرد «ما اینجا بیچاره‌ایم، بدبختیم، پدر و مادرهایمان همیشه غصه می‌خورند».

عبدالماجد و حمزه هم از همین خانواده رفته‌اند. عبدالماجد و عبدالله برای اولین‌بار راهی دریا شده بودند و قرار بود وقتی برگشتند، عروسی به‌پا شود. همین عبدالله که در فیلم منتشرشده درخواست کمک می‌کرد، یک سال پیش خبر داد که عبدالماجد را با دست خودش دفن کرده است. مادرش هنوز می‌نالد که «بچه‌ام بی‌کفن و بی‌نماز دفن شد. نمی‌تونم سر خاکش گریه کنم». ناله و زاری کار هرروزشان است. دیروز پروین پشت تلفن، با صدایی که می‌لرزید التماس می‌کرد: «تو رو خدا بگویید برای ما کاری کنند. به خدا خسته شدیم. مگه این‌پول‌ها برای دولت پوله؟!».

٢ گروه ٤نفره

دو سال طول کشیده تا دزدها به ٢٠٠‌ هزار دلار رضایت داده‌اند. آن‌طور که پروین می‌گوید، آن اوایل از چهار میلیارد تومان شروع کردند. بعد به یک‌‌میلیاردو به ٣٥٠‌ میلیون تومن رسیدند. فروزانمهر (صاحب لنج) پول را فرستاد اما واسطه از دزدها، دزدتر از آب درآمد و هیچی به هیچی. حالا دیگر ٢١ نفر هم نیستند. ابراهیم، نورمحمد، پیربخش و ندیم همان چند ماه اول فرار کردند و برگشتند.

دزدهای دریایی، دیگران را به دو گروه ١٣نفره و چهارنفره تقسیم کردند. کرانی مسئول نگهداری از چهار نفری است که یک ماه پیش فیلم آنها منتشر شد. عبدالولی که گویا خشن‌تر است نیز مسئول نگهداری از گروه ١٣نفره. گلاب با پای پیاده از دست او گریخت و خود را نجات داد. ماندند ١٢ نفر. همین سه ماه پیش بود که خبر رسید از این گروه فقط چهار نفر زنده مانده‌اند.

دو گروه چهارنفره با لنجی که دیگر شکسته و قادر به حرکت نیست؛ خسته و درمانده مانده‌اند. خانواده‌ها توان پرداخت یک‌دهم پولی را که دزدها می‌خواهند هم ندارند. هرچه هم داشتند یک‌ بار روی‌ هم گذاشته و حدود ٧٠‌ میلیونی برای سومالیایی‌ها فرستادند تا خیالشان راحت باشد که گروگان‌ها را گرسنه نگه نمی‌دارند. صاحب لنج -که لنج تقریبا دومیلیاردی خود را باخته- یک‌ بار در حد توان پول داده و حالا با نشان‌دادن کف دست به پروین می‌گوید «ببین اگر مو هست بکن. پول ندارم و کاری هم از من ساخته نیست».

پروین می‌گوید آخرین‌بار بعد از آنکه فیلم درخواست کمک جلال و سه نفر هم‌گروهش را دریافت کردند، سراغ مسئولان وزارت خارجه رفتند؛ باز هم همان حرف‌های تکراری. می‌گویند: «پیگیری می‌کنیم». این جمله‌ای است که بعد از دو سال دیگر نه کسی را دلخوش می‌کند، نه امیدوار. گویا مسئولان مربوطه به خانواده‌ها گفته‌اند که پرداخت مبلغ درخواستی دزدها در توان‌ آنها نیست و باید رایزنی شود تا به مبلغ کمتری راضی شوند.

پروین می‌گوید واسطه جدیدشان قابل اعتماد است و گفته اگر پول را پرداخت کنید ظرف ٤٨ ساعت گروگان‌ها آزاد می‌شوند. او از «جان استید» حرف می‌زند. فیلمی که از آزادکردن کشتی فیلیپینی برایشان فرستاده خانواده‌ها را حسابی امیدوار کرده که اگر پول فراهم شود به عزیزانشان خواهند رسید. «جان استید» با ما حرف نمی‌زند چون به او نیز توصیه شده این کار را نکند تا کار سخت‌تر نشود.

پیگیری می‌کنیم

محمد باسط‌درازهی، نماینده سراوان در مجلس دهم می‌گوید آخرین اطلاعاتش مربوط به یک ماه قبل است و رقم درخواستی دزدها ٢٥٠‌ هزار دلار بوده است. می‌گوید جلساتی با مسئولان در وزارت خارجه داشته‌اند. با حسن قشقاوی، معاون کنسولی و محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه هم حرف زده‌اند. به او هم مثل خانواده‌ها گفته‌اند: «پیگیری می‌کنیم». می‌گوید وزارت خارجه در حال بررسی است و هنوز پرداخت این پول را نپذیرفته است. می‌پرسیم چرا نمی‌پذیرند پول را پرداخت کنند و او می‌گوید: «فکر می‌کنم از عهده پرداخت این مبلغ برنمی‌آیند».

هنوز حرفی نزده، خودش ادامه می‌دهد: «مسئله‌شان مالی است اما جان انسان‌ها در خطر است و اگر هدف نجات جان این افراد باشد، موظف هستند این پول را پرداخت کنند».

مقامات مسئول اما در وزارت امور خارجه نظر دیگری دارند. به‌هیچ‌وجه نمی‌خواهند که مسئله در مرکز توجه رسانه‌ها باشد. فکر می‌کنند که دزدها قیمت را بالا می‌برند. همین دو روز پیش از بهرام قاسمی، سخنگوی وزارت خارجه در‌این‌باره پرسیدیم و مثل همیشه گفت «باز هم می‌گویم پرداختن رسانه‌ها به این موضوع، روند پیگیری این مسئله را دشوار می‌کند؛ چراکه دفعه قبل نیز این دشواری را ایجاد کرد».

به گفته او، این موضوع یک موضوع خاص است که ارگان‌های مختلف از‌جمله وزارت امور خارجه و بخش کنسولی بر حسب وظیفه خود آن را پیگیری می‌کنند. مثل همیشه می‌خواست متوجه این موضوع باشیم که به‌نتیجه‌رساندن این ماجرا کار ساده‌ای نیست؛ چون با دزدان دریایی روبه‌رو هستیم، نه یک دولت متعهد و مسئول. قاسمی تأکید کرد که با وجود این پیچیدگی، پیگیری‌های لازم را انجام می‌دهند و آرزو دارند که هرچه زودتر راه‌حلی پیدا شود.

کمپینی که کوتاه آمد

با وجود اینکه کمپین پر‌سروصدای «آزادی صیادان ایرانی» راه‌اندازی شد ولی خیلی زود پا پس کشید. این کمپین در آبان‌ماه تشکیل شده بود تا راه میان‌بری برای خانواده‌های صیادان باشد. کمپین همه تلاش خود را کرد تا پرداختن به وضعیت صیادان و ملوانان گروگان گرفته‌شده و تشریح مشکلات معیشتی خانواده‌های آنان توجه افکار عمومی و مسئولان دولتی را جلب کند.

این کار را خیلی خوب انجام داد. یکی از اعضا تا کنارک و روستاهای اطراف رفت و گزارش دقیقی از وضعیت خانواده‌ها نوشت. این پیگیری‌ها به آنجا رسید که حسن قشقاوی، معاون امور کنسولی وزارت خارجه، (آبان‌ماه) با تأکید بر اینکه وزارت خارجه «هر اقدامی از دستش بربیاید» برای آزادی گروگان‌ها انجام خواهد داد، توضیح داد: «امکان حضور فیزیکی در سومالی برای پیگیری امور مربوط به صیادان ایرانی وجود ندارد». هم‌زمان حسین جابری‌انصاری، معاون عربی و آفریقایی وزارت امور خارجه، گفت که به خاطر اطلاع‌نداشتن از شرایط عمومی و کلی ملوانان «نمی‌توانیم برخی از جریانات اتفاق‌افتاده را رسانه‌ای کنیم؛ زیرا جان آنان در خطر می‌افتد و ما نمی‌خواهیم چنین اتفاقی رخ دهد».

کمپین آزادی صیادان ایرانی که این اظهارات را پذیرفتنی نمی‌دانست، با وزارت خارجه ارتباط برقرار کرد و از مطلوب‌بودن شرایط برای ایجاد ارتباط با صیادان و دزدها گفت.

در این نامه راهکارهای مؤثر برای همکاری سازمان‌های بین‌المللی و اجرای طرح میانجیگری از طریق این نهادها بررسی شد. کمپین آزادی صیادان ایرانی از تجربه‌های موفق سازمان‌های بین‌المللی در موارد مشابه و اعلام آمادگی آنها برای همکاری در این زمینه گفت و خانواده‌ها یک ‌بار دیگر امیدوار شدند که نتیجه‌ای حاصل شده است؛ اما این‌طور نشد.

اکنون دو ماه گذشته و به نظر می‌رسد که اعضای کمپین یادشده نیز طبق توصیه‌های تکراری متقاعد شده‌اند که باید پیگیری این مسئله و اطلاع‌رسانی درباره آن را کنار گذاشت.
pejuhesh232
 
پست ها : 8748
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm


بازگشت به آلوده شناسى


Aelaa.Net