آلودگی فکری - ذهنی

مديران انجمن: najm134, najm134, najm134

آلودگی فکری - ذهنی

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه سپتامبر 06, 2014 2:55 pm

.
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

روشنفکری دینی در ایران

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه سپتامبر 06, 2014 3:13 pm

روشنفکری دینی در ایران


دكتر سيد حسين نصر

به گزارش گروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) سید حسین نصر فیلسوف سنت گرای اسلامی و استاد دانشگاه جورج واشنگتن آمریکا در گفت وگو با مهر، مشروح به بررسی کارآمدی روشنفکری دینی در دنیای کنونی و احیای تمدن اسلامی و ایرانی پرداخته است.

Image

شما معتقد هستید که سنت غیر قابل تغییر و تبدیل است بر این اساس این سنت چگونه می تواند در دنیای جدید پویایی خود را حفظ کند و به نیازهای انسان عصر جدید پاسخ دهد؟

افرادی مثل من که طرفدار سنت هستیم یا به سنّت گرایی مشهور هستیم، اصول سنّت را غیر قابل تغییر و تبدیل می دانیم و این اصول در زمان ها و مکان های مختلف کاربرد دارد و کلمه پویایی که از آن سخن می گوییم یعنی تحرک همیشه جاریست چون به کار بردن اصول غیر قابل تغییر در خودش تحول و تحرکی دارد. اگر اینگونه نبود قرآن کریم که می فرماید سنّت خدا غیر قابل تبدیل است، پس عالم چه می بود؟ خداوند بر این عالم حکوت می کند. پس بر این عالم هم سنّت غیر تبدیل خدا حاکم است هم در آن تغییر و تحول است.

لذا نباید بین مرتبه اصول و مرتبه کاربرد آن اصول اشتباه کرد. وقتی می گوییم سنّت غیر قابل تغییر و تبدیل است در واقع اصول سنّت را می گوییم غیر قابل تغییر و تبدیل است. ولی چون ما در عالم صیرورت و تحول و تغییر هستیم کاربرد آن همیشه پویا است. این موضوع در همه تمدّن های بزرگ سنّتی دیده می شود؛ چه در تمدّن اسلامی خودمان چه در تمدّن های هندو، بودایی، حتی در تمدّن غربی قبل از طغیان بر ضد سنّت در قرن 15 دیده می شود.

مثلا اصول آیین هندو طبق نظر خودشان غیر قابل تغییر است. بسیاری از روی آن نوشته اند ولی در طی چند هزار سال گذشته اصول هندو به صورت های گوناگون بیان شده است. مثلا مکتب های مختلف هنری سنتّی در هند پیدا شده است که همه در اصول با هم مشترکند ولی عین هم نیستند چون مبتنی بر پویایی است و شرایطی که مردم در آن زندگی می کنند.

از نظر شما انسان سنتی، خلیفه الله است وانسان متجدد عاصی است. آیا پروژه روشنفکری دینی در جهت ورود انسان سنّتی به دوران جدید بدون آن که عصیان کند، از پروژه شما موفق تر نبوده است؟

این پروژه اصلا موفق نبوده و ای کاش موفق بود. کجا موفق تر بوده است؟ در ابتدا باید بگویم که به کلمه روشنفکری دینی بسیار انتقاد دارم. روشنفکری دینی به قرن 18 برمی گردد که معادل کلمه (enlightenment) انگلیسی است که در فارسی به روشنگرایی یا روشنفکری ترجمه شده است و این روشن که می گفتند در واقع منظورشان غلبه عقل و خرد جزئی هم بر دین و هم بر عقل کلی و همچنین بر معرفت و عرفان بوده است. این عصر، عصرِ تاریکی معنویت در تمدّن اروپایی بوده است.

این عصرِ تاریکی در دین، عرفان و متافیزیک سایه انداخته بود و این نهضت که در قرن 18 آغاز شد شدیدا هم ضد دینی بوده است.

دین باید تعیین کند تحوّل فکری چه باشد نه اینکه تحوّل فکری دین را طبق سیاق خودش تغییر دهد

حال، شرقی ها و مسلمانان بعد از دو قرن، صحبت از روشنفکری دینی می کنند. روشنفکری دینی یعنی چه؟! اگر مساله این است که دین با مشکلات مختلفی امروز که انسان را با آن مواجه کرده روبرو شود و بتواند راه حلی پیدا کند خوب ما سنّتگرایان هم با آن موافق هستیم. ولی اینکه این داده ها که روشنفکری دینی به معنای اروپایی اش بر آن استوار است بخواهد دین را متحوّل کند را سنّت گرایان قبول ندارند. این دین است که باید تعیین کند تحوّل فکری چه باشد نه اینکه تحوّل فکری از راه های گوناگون بیاید و سعی کند دین را طبق سیاق خودش تغییر دهد. اگر این چنین باشد آن فکری که می خواهد تحول ایجاد کند، خودِ دین است.

پس با این تفسیر دیگر خدا، خدا نیست! در واقع خدا آن چیزی است که بشر جدید دنبال می کند و طبق آن می خواهد دین خدا را عوض کند. از سوی دیگر اگر انسان این موضوع را به عنوان یک فرض صحیح قبول کند، پرسش ایجاد می شود که روشنفکری دینی موفقیتش چه بوده؟ جز این که در اروپا و مغرب زمین دین هر روز بیشتر از پیش تضعیف شده است و احیای دین هم که از اواخر قرن بیستم در آمریکا و آسیا شاهد آن هستیم ولی در اروپا دیده نمی شود اتفاقا مخالف با روشنفکری دینی است. این احیای به نوعی بازگشت به اصول گرایی و یک نوع تعبیر خشک از دین است و بسیار هم با روشنفکری دینی مخالف است.

روشنفکری دینی کوچکترین موفقیتی در مغرب زمین برای حفظ مسیحیت نداشته است.

روشنفکری دینی کوچکترین موفقیتی در مغرب زمین برای حفظ مسیحیت نداشته است. این موضوع به روشنی قابل مشاده است و با مطالعه تاریخ دو قرن گذشته قابل تشخیص است. دلیلش هم این است که ابتدا به مطالب ضد حقائق دین تسلیم می شود و بعد سعی می کند حقائق دین را با آن نظریه ها وفق دهد. اصولا این هماهنگ کردن حقیقت و امر باطل امکان پذیر نیست. یکی از کوششهایی که هر نوع اصلاح طلبی به معنای تجدّد خواسته از لحاظ دینی انجام دهد وفق کردن و هماهنگ کردن حقیقت و بطلان است و ما سنّت گرایان کاملاً با آن مخالف هستیم.

اگر قرار باشد «ایمان بیاورم تا بفهمم» چگونه می توانم بفهمم؟ آیا ایمان خود در دایره فهم و عقل قرار نمی گیرد؟

نخیر، چنین نیست. ایمان یک نوع رابطه با چیزی است که انسان مستقیما هنوز با آن برخورد نکرده است.

مثلا انسان وقتی جلوی یک دیوار ایستاده نمی تواند بگوید که ایمان دارم یک دیوار جلوی من است. ولی می شود گفت، من به خدا ایمان دارم یا اینکه ایمان دارم که تو انسان خوبی هستی. در واقع پیش بینی می کنم و از دانش خود جلوتر می روم و یقینی در من راجع به معرفتی درباره تو حاصل می شود ولی من تو را ظاهری نمی بینم. این نکته بسیار مهم است.

از این جهت ایمان در اسلام و در تفکر کلامی و فلسفی مسیحیت، یهودیت و همه ادیان در واقع شرکت کردن در چیزی است که انسان هنوز به آن نرسیده است. مثل ایمان به خداوند که در راس همه ایمانها است.

جبرئیل (ع) می فرماید: ایمان یعنی ایمان بالله و مراکزهُ و کتبهُ و رسلهُ و... هچیک از اینها مستقیماً دیده نشده اند. در حالیکه فهم به این امر ارتباط دارد که منطق و نیروی عقلانی انسان به مفهومی احاطه پیدا کند که آن را بپذیرد. عقل هم نیرویی است که مستقیما دانش کسب می کند. در واقع ایمان جزئی از عقل و فهم نیست، بلکه یک نوع عنایت خداوند است که صله ای بین قلب انسان و خداوند ایجاد می کند قبل از اینکه یقینی از وجود خداوند حاصل شود که عقل سعی می کند در بعضی از سطوح آن را درک کند.

این گفتار «ایمان بیاورم تا بفهمم» گفتار معروف «سنت آنسلم» فیلسوف بزرگ غربی قرن دهم است.

در اسلام مساله به اینصورت نگاه نمی شود و عقل و ایمان را توامان می آورد. قرآن کریم نیز کسانیکه ایمان ندارند را لایعقلون و لایفقهون یاد می کند. یعنی کسانیکه نمی توانند تعقل و تفقه کنند.

جدایی بین ایمان به عنوان یک مقوله و عقل به عنوان یک مقوله که در فلسفه غربی غلیظ است (البته امتیازاتی در فلسفه و عرفان ومعرفت اسلامی نیز داشته است) ولی به اندازه جدایی ایمان و عقل در غرب غلیظ نبوده است.

در اسلام ایمان و عقل دو مقوله توامان بوده است.

لذا این جمله از سنت آنسلم که اشاره کردید که ایمان بیاورم تا بفهمم، هیچ وقت در تفکر اسلامی به این صورت نبوده است. در واقع صحبت آن شده است ولی شهرت پیدا نکرده است. گفته اند که عقل سلیم انسان را می تواند به حقیقت برساند ولی برای سلیم بودن احتیاج به ایمان است.

ایمان و فهم دو مقوله توامان هستند. نه اینکه انگونه که سنت آنسلم می گوید اول ایمان بیاورم و این شرط تعقل و فهم باشد. لذا در تفسیر تفکر اسلامی از این موضوع و تفسیر غربی فرق هایی وجود دارد. و البته سوال شما مبتنی بر تفسیر غربی است.

شما معتقد هستید که هر سنّتی زنده نیست و برخی از سنّت ها مرده اند. چه بسا سنّت های زنده امروز سنّت های مرده فردا نباشند، در این صورت تلاش روشنفکری دینی برای زنده نگاه داشتن سنّتها از نظر سنّت گرایان مهجور نیست؟

این کاملا درست است مثلا سنّت مصری که دینِ مصر قدیم بوده دیگر زنده نیست اما ما سنّت گرایان معتقدیم که ادیان بزرگ در دنیای امروز چه ابراهیمی و غیر آن، تا فردایی که بعد از آن روز دیگری نخواهد بود، یعنی تا پایان تاریخ خواهند ماند.

ما به استمرار الی غیرالنهایه تاریخ معتقد نیستیم. ما معتقدیم تاریخ آغاز و انجامی دارد. چنانکه همه ادیان به آن معتقدند و از آن به عنوان روز قیامت یاد می کنیم. و این در ادیان دیگر نیز وجود دارد. و ما معتقدیم که این سنّت ها نخواهند مرد تا وقتیکه این دوره تاریخ به پایان برسد. ولی ممکن است که خداوند بخواهد این امر اتفاق بیافتد این دیگر در دست اوست.

به نظر ما سنّت گرایان، خداوند سنّت ها و ادیان بزگ دنیا را حفظ خواهد کرد تا وقتیکه این دوره تاریخ به پایان برسد. اما روشنفکری دینی هیچ کاری برای زنده نگه داشتن سنّتها نکرده است و بالعکس خواسته که این سنّت ها را از دیدگاه افکار فعلی غرب و تجدد تقلیل یا تفسیر و سطحی کند. باید توجه داشت که این افکار است که دائما در حال تغییر است یعنی شاید شما در ایران متوجه نباشید ولی افکار فلسفی از 1960 میلادی در فرانسه و آلمان اکنون دیگر متداول نیست و دیگر صحبتی از آن هم نیست. فلسفه همچون مد لباس شده که هر روز در حال تغییر است. اینکه یک نوع حقیقت ثابتی وجود دارد به نام تجدّد و دین را با آن دیدگاه متحوّل کنیم درست برعکس حقیقتی است که وجود دارد.

از این رو ما اصلا معتقد نیستیم که روشنفکری دینی به معنای هر روزمره آن که در ایران به کار می رود عملا برای زنده نگه داشتن سنّت ها کاری کرده باشد. البته باید اضافه کرد که روشنفکری دینی خیلی کش دارد. به عنوان مثال در اندونزی یک نهضت بزرگ فکری، دینی و فلسفی وجود دارد که روشنفکری دینی نامیده می شود و مبتنی بر آثار اینجانب است و ما سنّت گرایان را به آن صورت تعبیر کرده اند. ولی این اقدام محلی است. ولی در ایران که کلمه روشنفکری دینی به کار برده می شود و بنده نیز به آن انتقاد دارم انتقادم به کسانی است که می خواهند دین خدا را توسط افکار متغیر بشری تغییر دهند و اصلاح کنند و نه اینکه بخواهند توسط دین خدا خودشان را اصلاح کنند.

ولی در ایران که کلمه روشنفکری دینی به کار برده می شود و بنده نیز به آن انتقاد دارم انتقادم به کسانی است که می خواهند دین خدا را توسط افکار متغیر بشری تغییر دهند و اصلاح کنند و نه اینکه بخواهند توسط دین خدا خودشان را اصلاح کنند.

من به عنوان یک ایرانی که سالهاست در ایران نیست متاثرم که بعد از آمدن انقلاب اسلامی به ایران که پایه اش بر احیای اسلام بود، خیرگی نسبت به غرب حتی از دوران گذشته بیشتر شد. یک نوع غرب زدگی ای که در همه جا دیده می شود حتی در دانشکده فلسفه دانشگاه ادبیات که 20 سال افتخار تدریس در آنجا را داشتم توجه به فلسفه غرب بیشتر از گذشته مشهود است. این مساله خیلی اعجاب آور است. از فلسفه گرفته تا چیزهای دیگر به غرب خیره شده است. ولی آنچه که جوانان ممالکی مثل ایران به آن خیره شده اند یک خیرگی کاذب است، چون غرب یک طبل توخالی با صدایی بلند است و باید توجه داشت که غرب دارد از هم می پاشد.

این هویّت اسلام و حقایق درونش است که خود به خود گسترشی حیرت آور پیدا کرده است. بنده در مرکز آمریکا تدریس می کنم و شاهد این رشد و گسترش هستم. من به عنوان یک ایرانی و مسلمان معتقد هستم که تمدن اسلامی به رغم همه مشکلاتش احیای خواهد شد ولی نه آن تمدن جدیدی که بعضی ها در ایران از آن صحبت می کنند.

هیچ دینی بیش از یک تمدن بوجود نیاورده است و دین اسلام و تمدن اسلامی هم از این قضیه مستثنی نیست. نمی شود تمدن جدید ایرانی و اسلامی به وجود آورد

به رغم تمام مشکلاتی که دنیای امروز اسلام با آن روبرو است اسلام از لحاظ معنوی و دینی خیلی قوی تر از هم غرب سکولار و هم غرب مسیحی است و گسترش آنرا در غرب امروزی شاهد هستیم.

اسلام اکنون به دل غرب گسترش کرده است و دیده می شود که در انگلستان که یکی از مهمترین ممالک اروپایی است حدود 55 میلیون جمعیت دارد که روی کاغذ حدود 50 میلیون آن مسیحی و دو میلیون آن مسلمان هستند. با این حال تعداد افرادی که جمعه ها برای اقامه نماز به مسجد می روند از افرادی که یکشنبه ها برای عبادت به کلیسا می روند بیشتر است.

این آمار قابل تصور نیست ولی حقیقت و واقعیت است. جهان شاهد از هم پاشیدن تمدن غرب است، تمدنی که استیلا داشته و تمام دنیا به آن خیره شده است.
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

آلودگی ذهنی

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه اکتبر 25, 2014 2:54 pm

ایرانیان سالانه ۳۸۷ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان از درآمد خود را به جیب فالگیران سرازیر می‌کنند.

رييس پليس آگاهي استان تهران و البرز سال ۹۰ در مورد مبلغی که رمالان از مردم می‌گیرند گفته بود : بر حسب ميزان شهرت و مقبوليت، رمالان مبالغي بين ۲۰ هزار تا ۳۰۰ هزار تومان دريافت و در برخي موارد مبالغ قابل توجهي تا سقف پنج ميليون تومان نيز دریافت می‌کنند. (روزنامه شرق شماره ۱۲۷۳ )

با احتساب همان مراجعه ده درصد ایرانیان در سال به جادوگران، و با فرض اینکه به طور میانگین هر فرد (با در نظر گرفتن دفعات دیگر مراجعه به همان رمال یا رمال دیگر) پنجاه هزار تومان تقدیم این فالگیران و رمالان بکند، ایرانیان سالانه ۳۸۷ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان از درآمد خود را به جیب رمالان و فالگیران سرازیر می‌کنند.

نیروی انتظامی نیز زیاد کاری به این افراد ندارد و مزاحم کسب و کارشان نمی‌شود. از نگاه قانون، هرگونه اقدام به رمالی و جن‌گیری و فالگیری جرم محسوب می‌شود و مطابق بند ۱۸ ماده ۳ آیین‌نامه قانون مصوب سال ۱۳۲۴ کسانی که از طریق رمالی و پیشگویی در مغازه و منزل اقدام به فریب مردم نمایند و این کار را به عنوان کسب و پیشه خود قرار دهند، مرتکب جرم شده و قانون بــرای ایــن افـراد زندان و جزای نقدی پیش‌بینی کرده است.

نیروی انتظامی اما غافل از کلاه‌برداری این افراد است و برخوردی با ان‌ها انجام نمی‌دهد، با ۱۱۰ نیز تماس بگیری و اقدامات این افراد را تشریح کنی و آدرس بدهی، فقط چشمی پشت گوشی می‌گویند و تلفن را می‌گذارد. از اقدامات بعد از چشم خبری نیست، آن چشم نیز برای این است که تلفن ۱۱۰ توسط واحد حفاظت ضبط می‌گردد وگرنه چشم، پیگیری می‌کنیم نیز در کار نبود. (خبر آنلاین، ۲۲ اردیبهشت ۹۰)
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

پذيرش و اعجاب به رويه كافران و انكار از التزام مؤمنان

پستتوسط pejuhesh232 » پنج شنبه فبريه 18, 2016 10:48 am

پذيرش و اعجاب به رويه كافران و انكار از التزام مؤمنان


همه در ايام عزاي حسيني ماليدن گل به بيشاني را ديده ايم، سنت حسنه اى كه نشان از اندوه عميق و مواسات در شرايط سخت اسراى اهل بيت است
اما در ميان امت مؤمنان مي بينيم كه لااباليان منفعل از ملحدان اين سنت حسنه را زير سؤال مي برند
و اين در حالي است كه نير همين سنت را از مسيحيان جهان با آب و تاب نقل مصور مي كنند
يا به اسم حمايت از تيم و يا كشور رنگي كردن گونه ها را ترويج و مرتبا بطور كسترده منتشر مي كنند
بطوريكه نه تنها قبح اين تاثر و انحراف از بيگانگان از بين رفته بلكه در حال معمولي شدن بلكه به عنوان كار و التزام خوب ترويج مي شود


Image



گزارش مربوط به مسيحيان در رسانه هاى مسلمان ايراني

نشان "صلیب خاکستر" روی پیشانی مجری cnn

Image

کاتولیک‌ها این مدت را روزه می‌گیرند و روی پیشانی‌شان نقش صلیب می‌کشند.
پارسینه: لکه خاکستری روی پیشانی این خانم کارشناس تلویزیون CNN مربوط به نقش یک صلیب است به نام نماد "خاکستر چهارشنبه" .

چهارشنبه خاکستر یا چهارشنبه توبه اولین روز چلهٔ روزه (۴۰ روز روزه‌داری مسیحیان کاتولیک) در تقویم مسیحیت غربی است که ۴۶ روز قبل از عید پاک رخ می‌دهد. از آن جایی که به عید پاک وابسته است، هر سال در تاریخ متفاوتی رخ می‌دهد و مردم در آن روزه می‌گیرند.

نام این روز از رسم گذاشتن خاکستر بر پیشانی مؤمنان به نشانهٔ سوگواری و توبه در پیشگاه خداوند گرفته شده است. معمولاً خاکسترها از سوخته‌های یک‌شنبه نخل سال پیش جمع‌آوری می‌شوند.

Image Image Image
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

هفته مقدس مواسات مسيحيان با رنجهاى مسيح (عليه السلام)

پستتوسط pejuhesh232 » دوشنبه آپريل 11, 2016 2:13 pm

هفته مقدس مواسات مسيحيان با رنجهاى مسيح (عليه السلام)


در واقعه تعدي به حضرت مسيح (برحسب عقيده مسيحيان) تمام رنجهاى منقول را مؤمنان و عاشقان مسيح بر خود وارد مي كنند:
- از تاج خار بر سر گذاشتن
- چوبه دار سنگين بر دوش كشيدن
- سوراخ كردن مچ دستها با كوبيدن ميخ
- زخمي كردن بدن با نيزه و خنجر و اشياء برنده مثل شيشه
- بر چوبه دار به صليب كشيده شدن
....


اين سنت هر ساله (در تاريخ شمسي واقعه) در ميان مسيحيان كشورهاى اروپايي و امريكايي و اسيايي و افريقايي برقرار بوده
و با شكوه و احترام هر چه بيشتر برگزار مي شود،
و نه تنها جو عمومي مردم و رسانه ها (عليرغم لائيك و ملحد بودن) انكار و اعتراض و منعي ندارند
بلكه با ديده احترام و همدردي به ان مي نگرند
و اين مراسم ها را با وسعت هرچه بيشتر پوشش مي دهند


كجايند منكراني كه شبيه اين مواسات ها را از ارادتمندان عاشورا؛
خرافات و سبب وهن اسلام و مسلمين مي دانند و به اين بهانه انكار و منع دارند
و به اسم اينكه در افكار عمومي جهان غربي اين كار مردود است


در حاليكه غربيها با اين برنامه اشنا بوده و نه تنها انكاري ندارند
بلكه بسيار به احترام و اعجاب مي نگرند
ولذا در مواسات عاشورائيان هم حكمت انرا درك كرده
و با احترام گزارش مراسم عاشوراء را پوشش جهاني مي دهند


جالب است كه همين افراد منكر مواسات عاشورايي؛ در مسائل ديكر
مخالفت غربيها را علامت صحت كار
و رعايت نظر غربيها علامت مردوديت فكر و كار مي دانند
اما در مواسات عاشورايي نكران برداشت و مخالفت افكار غربي هستند
يك بام و دو هوا!!!



Image Image Image Image
Image Image Image Image
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

شجریان و تعریض به اسلام

پستتوسط pejuhesh232 » يکشنبه ژوئن 12, 2016 10:11 pm

شجریان و تعریض به اسلام


"بیژن فرهودی" (خبرنگار صدای آمریکا) در تاریخ 30 مهر1390 (22اکتبر) به سراغ "محمد رضا شجریان" (خواننده سنتی) رفت.

فرهودی با ذکر این مقدمه که : «گزارش بازرس ویژه سازمان ملل آقای "احمد شهید" در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران نشان می دهد که حکومت ایران طی دو سال اخیر با هنرمندان چپ افتاده است.» نظر شجریان را در این باره جویا شد.

شجریان پاسخي داد كه در آن كفت: «این ها {اشاره به حكومت و نظام ج.ا.ا}هرگز با هنر کنار نمی آید، هرگز و هرگز !!! همچنان که در طول 1400 سال با هنر کنار نیامدند!!!!!. باز هم نخواهند آمد.


توضيح :

1- شجريان با اين سخنش؛ تعريض به اسلام مي زند، و با لحني سخن مي گويد مثل اينكه به اسلام اعتقاد ندارد،

2- منظورش از 1400 سال دين اسلام است، و الا حكومتهاى اموي و عباسي ووو كه همه انچه وي هنر مي نامند را بكار مي بردند، در دستگاهشان صدها رقاصه و مطربه داشتند و علنا استفاده مي كردند، پس معلوم مي شود با دين اسلام و فقه و شريعت ديني مشكل دارد.

3- وى از اينكه حكم به جواز و رواج آنچه مي خواهد نمي دهند؛ شاكي است، و الا كه براى مثل او راه باز است و جاده دراز كه برود و مي رفته است در محيط مطلوبش از ضيق خناق 1400 ساله اش خود را خلاص كند،

4- در ايران فعلي هم آنقدر ميدان برايشان باز شده ؛ كه حتى موسيقيهاى مبتذل و غربي و بعضا شيطاني هم رايج و ازاد است،

5- فقط مانده رقص كه مجالس علني با اجازه ارشاد ندارد؛ هر جند بطور غير رسمي برگزار مي شود و جزو اداب مجالس عمومي حتى بظاهر مسلمانها شده است،

6- موضوع محدوديت آواز زنان هم كه محدود به شعر نيست؛ حتى بخش تلاوت بانوان هم ممنوع است، با اينكه سخنراني و تدريس و اخبار گفتن ووو زنان جزو برنامه هاى رايج است و تمام مجريان زن در فعاليت راديويي و تلفويزيوني شان ازادند؛ اما تلاوت قرآن و خواندن روضه و نوحه ووواست كه براى زن ممنوع است، وقتي اين برنامه هاى ديني براى زن طبق قوانين ج.ا.ا ممنوع است حكم اواز و موسيقي وو كه معلوم است،

7- فلذا انچه شجريان برايش عزا گرفته فقط رقص و آواز زنان است؛ و الا بقيه اش كه منعي ندارد. از اين رو اشكال او غير وارد است.
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

واردات 4 میلیارد دلار لوازم آرایش در ولنگاری پسا‌برجام

پستتوسط pejuhesh232 » جمعه ژوئن 24, 2016 11:21 am

واردات 4 میلیارد دلار لوازم آرایش در ولنگاری پسا‌برجام


به گزارش مشرق، وب‌سایت صدای آمریکا در گزارشی نوشت: رقابت برندهای لوازم آرایش و مد غربی برای ورود به ایران در حالی داغ شده است که وقتی «نگین فتاحی - داسمال» اولین شعبه از سالن‌های زنجیره‌ای آرایش ناخن خود را در ایران افتتاح کرد، با استقبال مدگراهای ایرانی مواجه شد.

Image

فتاحی می‌گوید با لغو تحریم‌های اقتصادی بین‌المللی ایران، وقت آن رسیده است که یک برند ممتاز بین‌المللی وارد ایران شود.

نگین فتاحی شهروند اماراتی متولد ایران که مدیر سالن‌های زنجیره‌ای کاشت و آرایش ناخن و همچنین سالن پیرایش و ناخن مردانه در امارات است، در مصاحبه با «فورچون» می‌گوید: زنان ایرانی(!) تشنه هر چیز اصیل و وارداتی از غرب هستند. با این حال برخی مشتریان به دیده شک به شعبه تهران این سالن مانیکور نگاه می‌کنند.

بنابراین گزارش شرکت لوازم آرایش فرانسوی «سفورا» نیز در ایران شعبه ‌باز می‌کند. برخی برندهای ممتاز غربی که حتی در زمان تحریم محصولات خود را به دست مشتریان ثروتمند ایرانی می‌رساندند، حالا در تلاش برای ورود مستقیم به ایران هستند. وضع محصولات آرایشی نیز مشابه است.

مرکز پژوهش‌های مجلس بازار لوازم آرایش ایران را بیش از چهار میلیارد دلار در سال تخمین زده است.

خروج میلیاردها دلار از کشور برای لوازم آرایش در حالی است که دولت همواره از محدودیت‌های درآمدی ارزی نالان بوده و از سوی دیگر وعده داده که در پسا برجام، فناوری تولید برای رونق اقتصادی وارد کشور شود.
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

ادعاهاي دروغين سياستمداران غربي در حمايت از حيات وحش

پستتوسط pejuhesh232 » جمعه جولاي 22, 2016 1:41 pm

ادعاهاي دروغين سياستمداران غربي در حمايت از حيات وحش


شفقنا- گوشت زرافه بهترین گوشتی بوده که در عمرم خورده ام؛ این جمله و تصاویر کشتن یک زرافه در فیسبوک یک سیاستمدار سوئدی به نام آنگلو واکاسوویچ کافی بود که خشم مردم کشور علیه او به اوج برسد.

به گزارش راشاتودی این سیاستمدار افراطی و ملی گرا با انتشار تصاویری از کشتار حیوانات وحشی و زیبا در فیسبوک خود سوئد را در شوک فرو برده است. بدتر از همه آنکه این سیاستمدار بی فکر یک زرافه را دقیقا در روز جهانی حمایت از این حیوان از پای درآورده است.

او در مصاحبه با یک روزنامه سوئدی گفته در تور آفریقای جنوبی و در زمان شکار آزاد این حیوانات راکشته و گوشت ۸۰ درصد از آنان را هم خورده است!

Image

Image
گوشت شیر

Image
Image
Image
Image
Image
Image
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

عادت سوراخ كردن جمجمه در ميان مردم غير اسيا

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه اکتبر 01, 2016 9:30 pm

عادت سوراخ كردن جمجمه در ميان مردم غير اسيا


Image
اثری از نقاش ایتالیایی گیدو دا ویجوانئو - قرن 14 میلادی

هزاران سال پیش، اجداد ما نوعی عمل جراحی را انجام می‌دادند که "مته کاری" نام داشت و در آن، جمجمه شخص به کمک یک مته سوراخ می‌شد. اما هدف از این کار چه بود؟ رابین وایلی گزارش می‌دهد.

به گزارش فرادید به نقل از بی بی سی انگلیسی، در بخش اعظمی از دوران ماقبل تاریخ، بشر عمل جراحی مته کاری را بر روی جمجمه افراد زنده پیاده می‌کرد. این کار یا از طریق سوراخ کردن با مته انجام می‌شد و یا از طریق تراشیدن سطح جمجمه با یک جسم تیز.

تاکنون هزاران جمجمه مته کاری شده توسط باستان‌شناسان از حفاری در مکان‌های تاریخی پیدا شده‌اند. با این حال و علیرغم اهمیت ظاهری آن، دانشمندان هنوز نمی‌دانند که چرا اجداد ما چنین عمل‌های جراحی را انجام می‌دادند.

روایت‌های انسان شناسیِ مربوط به جمجمه‌های این چنینی که در قرن 20 در قاره آفریقا و ناحیه جزایر پلی‌نزی کشف شدند، نشان می‌دهد که جراحی مته کاری دست کم در آن موارد به منظور تسکین درد – مثلا درد ناشی از آسیب به جمجمه یا بیماری‌های عصب‌شناختی – انجام می‌شده است. در بسیاری از جمجمه‌های سوراخ شده می‌توان آثار جمجمه‌اى‌ یا بیماری‌های عصب‌شناختی را در همان محل سوراخ ایجاد شده، شناسایی کرد.

دلایلی جز دلایل پزشکی
محققان از مدت‌ها پیش بر این باور بودند که سوراخ‌های ایجاد شده روی جمجمه جز اهداف پزشکی احتمالا برای کارکردهای دیگر نیز استفاده می‌شده است: مراسم آیینی.

Image

بر اساس کشفیاتی که تا به امروز صورت گرفته، نخستین عمل جراحی مته کاری روی جمجمه به 7000 سال پیش بازمی‌گردد. این عمل در مناطق کاملا مختلفی در جهان صورت می‌گرفت: یونان باستان، آمریکای شمالی و جنوبی، آفریقا، منطقه پلی‌نزی و خاور دور. احتمال می‌رود که مردم هر یک از این مناطق به شکلی مستقل این عمل را پیش برده باشند.

عبور یا خروج ارواح از بدن
مته کاری تا آخر قرون وسطی در اکثر فرهنگ‌ها ممنوع شده بود، اما همچنان تا اوایل قرن 20 در مناطقی دورافتاده در آفریقا و پلی‌نزی (در اقیانوس آرام) انجام می‌شد. این در حالی است که نخستین پژوهش‌های علمی در مورد عمل مته کاری جمجمه به قرن 19 برمی‌گردد.

از آن پس، محققان بر این باور بوده‌اند که اجداد ما گاهی اوقات از این عمل برای باز کردن راهی برای عبور یا خروج ارواح از بدن استفاده می‌کردند که خود بخشی از آیین پاگشایی بود. [در مردم‌شناسی، به آیینی که به نشانه پذیرش فرد یا گروهی در گروه یا جمع جدیدی انجام می‌شود پاگُشایی گفته می‌شود. پاگشایی ازجمله مناسک گذار از یک مرحله به مرحله دیگر است.]

البته اثبات این قضیه کار بسیار دشواری است. نمی‌توان به حتم احتمال پزشکی بودن این عمل‌های جراحی را در تمام موارد کنار گذاشت، زیرا برخی از بیماری‌های مغزی هیچ آثاری از خود بجای نمی‌گذارند.

با این وجود، باستان شناسان در گوشه‌ای از روسیه جمجمه‌ای مته کاری شده را پیدا کرده‌اند که به بهترین شکل "آیینی بودن" آن را تایید می‌کند.

Image
جمجمه سوراخ شده‌ی متعلق به یک زن 20 تا 25 ساله. آثار مته کاری روی جمجمه در حال خوب شدن بود. بنابراین احتمال می‌رود که این خانم حدود 8 هفته پس از عمل جانش را از دست داده است

ماجرای گورستان روستوف در روسیه
ماجرا به سال 1997 میلادی برمی‌گردد. باستان شناسان در حال حفاری منطقه‌ای در مجاورت شهر «روستوف اون دون» در جنوب روسیه و در نزدیکیِ دریای سیاه بودند. در آن مکان، بقایای 53 انسان در 20 گور جداگانه یافت شد. باستان شناسان بر اساس شکل گورستان تخمین زدند که قدمت آن احتمالا به حدود 5000 تا 3000 سال پیش بازمی‌گردد؛ دوره‌ای که به "عصر مس" شهرت دارد.

در یکی از قبرها بقایای 5 فرد بالغ (دو زن و سه مرد)، یک کودک یک تا دو ساله و همچنین دختری نوجوان یافت شد. پیدا کردن قبور دسته جمعی در مکان‌های باستانی امر چندان عجیبی نیست. پس چه چیزی عجیب بود؟ جمجمه دو زن، دو مرد و دختر نوجوان دارای سوراخ بود.

هر یک از این جمجمه‌ها دارای یک سوراخ بیضی‌شکل و به عرض چند سانتی‌متر بودند که می‌شد آثار تراشیدن را در لبه‌های آن مشاهده کرد. جمجمه مرد سوم دارای نوعی تورفتگی بود، اما مته کاری نشده بود. در این بین، تنها جمجمه کودک بود که دست نخورده باقی مانده بود.

وظیفه بررسی جمجمه‌ها به عهده النا باتیوا، انسان شناس دانشگاه فدرال جنوبی روستوف، واگذار شد. طولی نکشید که او متوجه عجیب بودن این سوراخ‌ها بر روی جمجمه‌ها شد.

Image
یک ابزار مته کاری آلمانی مربوط به قرن 18 میلادی

کشف یک شگفتی
تمام سوراخ‌های آن جمجمه‌های در نقطه‌ای به نام "اوبلیون" ایجاد شده بود؛ نقطه‌ای بر روی جمجمه و کمی متمایل به بخش عقبی سر. باتیوا می‌دانست که کمتر از یک درصد مته کاری‌های روی جمجمه بالای ناحیه اوبلیون انجام شده است. علاوه بر آن، او به خوبی می‌دانست که عمل مته کاری بر روی جمجمه چندان ترویجی در روسیه باستانی نداشته است.

آن زمانی که او تحقیقش را شروع کرده بود، تنها یک مورد ثبت شده از جمجمه‌ی سوراخ شده در ناحیه اوبلیون یافت شد. آنچه مشخص است، اهمیت این نوع سوراخ‌ها در جمجمه بوده که حتی یک موردش نیز به ثبت رسیده است. ولی باتیوا حالا داشت همزمان به پنج جمجمه‌ی دارای شرایط مشابه آن هم در یک گور نگاه می‌کرد. این مسئله سابقه نداشت.

دلیل رواج نداشتن مته کاری در ناحیه اوبلیون کاملا مشخص است: بسیار خطرناک است.

Image
برخی از سردردها می‌توانند به شدت دردآور باشند

چرا اوبلیون مهلک بود؟
نقطه اوبلیون به ناحیه‌ای اشاره دارد که خون پیش از ورود به مغز در آن جمع می‌شود. باز کردن جمجمه در این ناحیه می‌تواند موجب خونریزی مغزی و مرگ شود.

به همین دلیل، احتمالا ساکنان عصر مسیِ روسیه دلایلی منطقی برای انجام چنین عمل‌هایی داشته‌اند. این در حالی است که در هیچکدام از آن جمجمه‌ها هیچ نشانی از آسیب یا بیماری، پیش یا پس از عمل مته کاری، مشاهده نمی‌شود.

به عبارت بهتر، اگر این افراد حین انجام عمل کاملا سالم بوده‌اند، پس می‌توان عمل مته کاری را گواهی بر انجام یک مراسم آیینی دانست؟

احتمالا وجود دارد، هرچند باتیوا نمی‌توانست این مسئله را پیگیری کند زیرا تعداد جمجمه زیادی برای بررسی وجود داشت و او زمان کافی نداشت.

دو سرنخ
با این حال، النا باتیوا تلاش کرد پیش از اینکه کاملا تسلیم شود، به تحقیقات باستانیِ چاپ نشده سری بزند.

خوشبختانه او به دو سرنخ دست یافت. جمجمه دو زن جوان که آثار مته کاری در ناحیه اوبلیون در آن‌ها وجود داشت، چندین سال پیش یافت شده بود: یکی در سال 1980 و دیگری در سال 1992 میلادی. جالب اینجاست که هر دو جمجمه در شعاع 50 کیلومتری روستوف و بدون هیچ علائم بیماری یا آسیبی یافت شده بودند.

Image
یک اسکلت با جمجمه مته کاری شده

بنابراین باتیوا حالا 8 جمجمه غیرعادی داشت که همه آن‌ها مربوط به یک عصر و مربوط به یک ناحیه می‌شوند. شاید 10 سال دیگر، شواهد دیگری به دست آید.

موارد عجیب 137 اسکلت انسان
یک تیم بین‌المللی از باستان شناسان در سال 2011 بر روی 137 اسکلت انسان پژوهش انجام دادند. تمام این اسکلت‌ها از سه محل مختلف در جنوب روسیه جمع‌آوری شده بودند که قدمت تمام آن‌ها به عصر مس برمی‌گشت. البته فقط قرار بود که آن‌ها بر روی سلامت عمومی انسان‌های ماقبل تاریخ تحقیق کنند. اما بین 137 جمجمه، آن‌ها 9 جمجمه با سوراخ‌های عجیب پیدا کردند. پنج مورد آن‌ها به دلایل پزشکی انجام شده بود اما در 4 جمجمه دیگر هیچ نشانی از آسیب یا بیماری نبود. علاوه بر آن، عمل مته کاری در آن چهار جمجمه درست بر روی نقطه اوبلیون انجام شده بود.

گِرسکی، پژوهشگر آلمانی، کاملا تصادفا تحقیق باتیوا را خواهند و برای همکاری به او پیوست. آن‌ها بر روی 12 جمجمه‌ی مته کاری شده به تحقیق و پژوهش پرداختند. نتیجه مطالعه آن‌ها در آوریل 2016 در ژورنال آمریکاییِ فیزیکال آنتروپولوژی به چاپ رسید.

Image
چندین جمجمه مته کاری شده در پرو

هدف نوعی "دگرسازی" بوده است
باتیوا، گرسکی و همکارانشان معتقدند که احتمالا در مناطق جنوبی روسیه، یک مرکز آیینی برای انجام "عمل جراحی مته کاری" وجود داشته است.

ماریا مدنیکووا، عضو آکادمی علوم مسکو، می‌گوید که هدف از سوراخ کردن جمجمه با مته احتمالا نوعی "دگرسازی" بوده که افراد قصد داشتند از طریق آن به مهارت‌های منحصر به فردی دست یابند که جامعه از داشتنشان محروم بوده است.

آیا همه می‌مردند؟
همانطور که گفتیم، این عمل بسیار خطرناک بود و از روی خود مته کاری‌ها می‌توان نتیجه عمل را مشاهده کرد. مثلا یکی از آن 12 جمجمه متعلق به زنی 25 ساله بود که هیچ نشانه‌ای از الیتام یافتن در وی مشاهده نمی‌شود. بنابراین، می‌توان حدس زد که این خانم حین عمل یا در زمان کوتاهی پس از عمل جان خود را از دست داده باشد.

Image
جمجمه‌ای متعلق به یک مرد 30 تا 35 ساله – آثار التیام یافتن جمجمه نشان می‌دهد که شخص دست کم تا چهار سال پس از عمل زنده مانده است

در آن بین، جمجمه‌ی متعلق به یک فرد 50 تا 70 ساله نیز یافت شد که جنسیتش قابل تعیین نیست. حتی برخی دیگر از جمجمه‌ها نشان می‌دهند که فرد تا 4 سال پس از عمل نیز زنده مانده است. در برخی از موارد دیگر نیز، آثار التیام استخوان جمجمه در محل سوراخ مشاهده می‌شود.

دو نتیجه نهایی
به طور کلی ممکن است این 12 نفر از نوعی بیماری یا آسیب جمجمه‌ای رنج می‌برند که اگر چنین باشد، هشت نفر آن‌ها از عمل جراحی مته کاری جان سالم بدر برده‌اند.

از طرفی هم ممکن است حق با باتیوا و همکارانش باشد و آن‌ها بنا به یک مراسم آیینی تن به چنین عمل جراحی داده باشند. با این فرض، باید دید که آن‌ها چه سودی از این عمل در طول زندگی‌شان برده‌اند.

منبع: BBC Earth
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

آلودگي المپيك ورزشي به نشانه هاى مشركان يونان

پستتوسط pejuhesh232 » يکشنبه مارس 12, 2017 10:05 pm

آلودگي المپيك ورزشي به نشانه هاى مشركان يونان


بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ


إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي

منم من خدايى كه جز من خدايى نيست پس مرا پرستش كن و به ياد من نماز برپا دار

إِنَّ السَّاعَةَ ءاَتِيَةٌ أَكَادُ أُخْفِيهَا لِتُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى

در حقيقت قيامت فرارسنده است مى‏خواهم آن را پوشيده دارم تا هر كسى به [موجب] آنچه مى‏كوشد جزا يابد

فَلاَ يَصُدَّنَّكَ عَنْهَا مَنْ لاَ يُؤْمِنُ بِهَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَتَرْدَى

پس هرگز نبايد كسى كه به آن ايمان ندارد و از هوس خويش پيروى كرده است تو را از [ايمان به] آن باز دارد كه هلاك خواهى شد

هیچکس در فدراسیون المپیک جمهوری اسلامی ایران نمادهای شیطانی موجود در المپیک ۲۰۱۲ لندن را جدی نگرفت.وقتی که خواب غفلت تمام مسلمانان جهان را فرا گرفته است.وقتیکه برادران مسلمان ما را در سکوت رسانه ای و خاموشی تمام در میانمار زنده زنده کباب می کنند.نباید انتظار داشت که کسی نسبت به نمادهای مخفی و رازورزانه که شناختشان مستلزم تفکری عمیقتر است،حساسیتی نشان دهند.
به هر حال ما هم به همراه سایر کشورهای مسلمان جهان،کورکورانه ورزشکاران خود را به این بزرگترین تجمع بشری که مالامال از نمادها،مراسم ها و نشانه های شیطان پرستی است روانه می کنیم تا نشان دهیم که ما نیز با وجود آنکه می دانیم ولی تسلیم شده ایم.می دانیم کجا می رویم ولی باز می رویم.چون ما مسخ شده ایم.
در این مطلب می خواهیم تا کمی در رابطه با نمادهای موجود در بازیهای المپیک بحث کنیم.

آیین حمل مشعل المپیک با مکاتب سری

از آنجایی که در آموزه های سری لوسیفر(شیطان) به عنوان ” آورنده روشنی ستاره صبح” شناخته می شود، حضور آن به طور آشکار در مراسم افتتاحیه عظیم ترین رویداد ورزشی جهان از ابتدا مورد توجه مکاتب مخفی بوده است.
لندن خود را برای المپیک تابستان ۲۰۱۲ آماده می کند. جایگذاری مشعل المپیک در هجدهم می ۲۰۱۲ آغاز خواهد شد.این رویداد تشریفاتی که درآن مردم از طبقات مختلف اجتماعی مشعل المپیک را در سراسر کشور میزبان می گردانند مخصوصاً برای کسانی که این سنت را ابداع نمودند حرکتی نمادین محسوب می شود. در اسطوره شناسی یونان، مشعل دار اصلی “پرومتیوس” بود، خدايگاني که آتش را از ديگر خدایان ربود وبه بشریت داد. مردم باستان آتش را بارقه ی کوچکی از خورشید می دانستند که به نوعی مظهر مادی خدا بود. بنابراین پرومتیوس با آوردن آتش برای بشریت، انسانها را در تمام ويژگيهاي «الهی» سهیم نمود و حتی به انسانها اجازه داد آرزوی خدا بودن را در سر بپرورانند.به همین دلیل پرومیتوس از احترام ویژه ای در “جوامع مخفی” برخوردار است، چرا که افسانه ی او نشان دهنده افق نهائی فلسفه و اهداف مکاتب سری است: “عروج به الوهیت و ابدیت از طريق راه های غیر الهی”

Image
رومتیوس در حال حمل مشعل

در آموزه های سري، عمل”حمل مشعل” نماد آگاهی انسان از وجود بارقه ی الهی در خود و نمایانگر اشتیاق او برای نايل شدن به مقام خدائي است. به طور خلاصه این همان هسته مرکزی فلسفه ی نخبگان جهان است که به شدت تحت تاثیر آموزه های هرمسی فراماسونری و تصوف گرايان است. ازاین رو مشعل روشنگر پرومیتوس اغلب در نمادگرایی مخفی نخبگان استفاده می شود.

Image

فوارۀ پرومتیوس در مرکز راکفلر در پشت این فواره نوشته شده است “پرومتئوس٬ آموزگار همه ي فنون٬ آتش را که براي انسان به معناي راهي بسوي آرمانهاي بزرگ است٬ به او اعطا نمود

Image

احتمالا مشهورترین مشعل دار جهان يعني مجسمۀ آزادی را “فراماسونهای معبد گراند اورینت در فرانسه” به ایالات متحده اهدا کردند.

Image

مجسمه ي يک دست که مشعل را نگه داشته بر روی هرم و برفراز ” کتابخانه ی مرکزی لس آنجلس” نصب شده است

افسانۀ پرومیتوس از بسیاری جهات به افسانه ی لوسیفر(شیطان)شباهت دارد. نامی که در لاتین به معنای “مشعل دار” یا “روشنی بخش” است. زيرا او با نزول خود از بهشت به زمین٬ نور آگاهي و دانش را نيز به همراه آورد و به همين جهت در آموزه هاي سری از او بعنوان ” آورنده ي روشنی ستاره صبح ” که همان عقل گرایی و روشنگریست٬ شناخته می شود.
به همین دلیل حضور آن به طور آشکار در مراسم افتتاحیه عظیم ترین رویداد ورزشی جهان نمی تواند چیز عجیبی باشد “

Image

اولین جایگذاری مشعل المپیک

اولین جایگذاری مشعل المپیک در سال ۱۹۳۶ در برلین ودر زمان رژیم نازی برگزار شد. علیرغم این حقیقت که هیتلر سازمان های فراماسونری را از آلمان اخراج نمود(در ظاهر او آنها را خدمتگزار یهودیان می دانست) اما رژیم او از این جوامع مخفی الهام میگرفت و به سمت عقايد آنان گرایش داشت! او برای نمادگرایی وتاسیس جوامع مخفی ارزش بسیاری قائل بود. هرمن روشنینگ در کتاب “از زبان هیتلر” آورده است:

“همۀ آن به اصطلاح پلیدی ها، اسکلت ها وسرهای مردگان، تابوت ها و اسرار، همه فقط بدرد ترساندن کودکان مي خورند. اما تنها یک موضوع خطرناک وجود دارد که من ازآنهاالگو برداري مي کنم. آنها در خود نوعی اصالت و نجابت مقدس دارند.آنها یک خط مشی سری را برای خود ایجاد کرده اند که نه تنها بخوبي اجرا شده، بلکه اين رويکرد از طريق نمادها واسرار به مرحله ي ظهور درامده است. سلسله مراتب سازماني و آئينهاي نمادين ورود به تشکيلات که می توان گفت بدون تکیه بر نیروی فکر وتنها از طریق کار بر روی تصور وجادوگری ونمادهای یک آیین عمل می کنند. همه اين موضوعات داراي عنصري خطرناک مي باشند٬ عنصري که من به آن غلبه کرده ام. آیا شما نمیدانید که حزب ما باید آن ویژگی را داشته باشد…؟نظم، که باید وجودداشته باشد – نظم و سلسله مراتب روحانيت سکولار وضددینی … ما یا فراماسون ها یا کلیسا، تنها یک نفر پیروز این میدان است ونه بیشتر، ما قویترین هستیم و دو گروه دیگر را شکست خواهیم داد. حزب نازی به شدت تحت تاثیر عرفان وتصوف آلمانی قرار داشت. چند عضو این حزب بخشی از جامعه نروژ بودند. یک جامعه ی مخفی که در مونیخ تاسیس شده بود. برخلاف تفاوت های ظاهری با دیگر جوامع مخفی مانند فراماسونری، در نهایت تمامی آموزه های درونی این جوامع یکسان هستند.”

Image

اما چه شد که بازیهای المپیک این مراسم تقریبا آیینی حمل مشعل را در خود جای داد؟

تلقی و درک از جایگذاری مشعل این است که می توان آن را نوعی باز آفرینی رسم یونانيان باستان دانست. در واقع این یک رسم در المپیک مدرن است که از بازیهای تابستان ۱۹۳۶ در برلین وبازیهای زمستان ۱۹۵۲ در اسلو آغاز شد اما ایده آن از افسانه ها دلربای یونانی درحدود قرون پنجم و ششم پیش از میلاد نشات می گیرد. بر اساس افسانه ها، پرومیتوس یک خدای دوستدار بشر بود که آتش، عنصر مقدس را ربود و آن را به دور از دید زئوس، پدر خدایان، به انسان بخشید.شعله از نور خورشید مشتعل می شود، با مشعلهای اضافی که از چند روز قبل برای جلوگیری از خاموش شدن مشعل در هوای ابری وبارانی روشن شده اند.یونانیان باستان مسابقات دو مشعل(lampadedromia) را برگزار می کردند که درآن تیم برنده یک شعله مقدس را شاید به عنوان بخشی از آیین پرستش پرومیتوس ومخالفت او با خدایان برای بخشش دانش به فانیان روشن می نمود. این جایگذاری مدرن توافقی است با راهبان روشن کنندۀ مشعل و تمدن رقیب روم. این مراسم همچنین روح صلح مقدس را سوگند می دهد. صلحی که در سراسر یونان باستان پیش از مسابقات المپیک ایجاد شد و به واسطه ی دوندگان به تمام کشور رسانده شد.

بنابه گفتۀ کرسیدا رایان (Cressida Ryan) دانشمند ادبیات کهن از دانشگاه آکسفورد، “این مراسم ملغمه اي از خرده اسطوره ها است. توافق برسر حقایق اهميت ندارد، زیرا این حقایق زمان زیادی را تا رسیدن به امروز پشت سر گذاشته اند.در سال ۱۹۲۸ در بازیهای المپیک آمستردام این مشعل روشن شد. اما از سال۱۹۳۶ بود که مراسم با مشعل به دستور رژیم نازی و موسس ورزشی کارل دیم شکل تازه ای به خود گرفت. در المپیا مشعلی با استفاده از نور خورشید و یک آینه ای خاص روشن شد و توسط دوندگان از بلغارستان، یوگوسلاوی، مجارستان، اطریش، چک اوسلواکی، کشورهایی که بعدا در قلمرو نازی قرار گرفتند، به برلین برده شد. آتش نماد رژیم هیتلر و مشخصه آن حرکت دسته جمعی برای مشعل بود.هدف رهبری ایجاد ارتباطی مستقیم با تمدن باستان بود. همانطوری که رایان توضیح می دهد آنها خواستار پلی نمادین میان یونان باستان و آلمان کنونی بودند. نور نماد پاکی است. نور خیره کننده، پاک، سفید و درخشنده یونان باستان بود که به افسانۀ آریایی راه یافت.آدلف هیتلر، لنی رویفنشتال فیلمساز را برای به تصویر کشیدن این افسانه و ساخت مستندی درباره ی این رویداد در فیلم المپیا در سال ۱۹۳۸ برگزید. پس از جنگ برای مسابقات لندن در سال ۱۹۴۸ برگزار کنندگان مسابقه ایده حمل مشعل را پذیرفتند. جدا از دوره های سخت و تلخ، مشعل در طول مسیر مورد استقبال انبوه مردم قرار می گرفت.از آن زمان به بعد، هر چهار سال یکبار طرح آن توسط کشور میزبان وبر طبق رسوم آن دهه تغییر می کنند

المپیک لندن ۲۰۱۲

به تصویر زیر دقت کنید.

دور تا دور استادیوم المپیک لندن با هرمهایی که رئوس آن نورانی خواهند شد احاطه شده است.
Image

Image

لوگوی المپیک لندن

آیا تا به حال لوگوی المپلک ۲۰۱۲ که قراره تو شهر لندن برگزار بشه رو دیدید؟

Image

به گفته طراحانش عدد ۲۰۱۲ رو نشون میده ، ضمن این که در داخل عدد ۲ نام شهر لندن و در داخل عدد ۰ نشان المپیک جا داده شده . اما در رابطه با اون قسمت مرکزی که به شکل مربع طراحی شده چیزی نخوندم . البته در یکی از وبلاگها خوندم که احتمالاً طراح خواسته شکل “چشم” رو ترسیم بکنه .به تازگی هم در چند وبلاگ داخلی و خارجی مطلبی جالب در مورد این لوگو دیدم ، اون هم این که هر قطعه از این نشان به ضمن این که یک عدد رو نشون میده ، نشانگر یکی از حروف الفبای انگلیسی هم هست .درواقع اولین عدد ۲ حرف Z ، عدد ۰ حرف O ، عدد ۱ حرف i و در نهایت دومین عدد ۲ حرف N رو نشون میده . همونطوری هم که در تصویر مشخصه ، اولین ۲ و آخرین ۲ (عدد دوی یکان و هزارگان) که دو حرف متفاوت رو نشون میدن به شکلی متفاوت باهم طراحی شدن .

با در کنار هم گذاشتن این حروف کلمه ZION به وجود میاد .با این فرض که این نشان کلمه ZION رو نشون میده ، وجود اون قطعه مرکزی هم معنی پیدا میکنه .اما ZION یعنی چه؟این کلمه بیش از همه برای یهودیان معنی و مفهوم داره . و معادل اون در زبان ما میشه “صهیون” .

Image

نکته خیلی جالب دیگه ای هم در این میان وجود دارد.

و آن شباهت بسیار زیاد این لوگو با نقشه و نمای ساختمان موزه هلوکاست است.

نماد المپيک ۲۰۱۲ به شکل موجودات تک چشم

ونلاک و مندویل، Wenlock و Mandeville نام عروسک‌های المپیک لندن هستند؛ اما چرا یک چشم دارند؟ آیا نمی‌توان گمانه‌زنی کرد که در پس طراحی این عروسک‌ها، اندیشه‌ای نهان شده است؟

در واقع این دو نماد دو نظر بند و دو طلسم هستند.

Image

این عروسک ها تنها با داشتن یک چشم، ناخودآگاه توجه ما را معطوف به علامت تک چشم دجال می کنند. تک چشم یکی از نمادهای اصلی دجال است و استفاده صریح از این نماد به عنوان یکی از نمادهای المپیک ۲۰۱۲ با توجه به اینکه لوگوی این دوره هم در ارتباط با فراماسونری بوده، می تواند در بردارنده این پیام باشد که می بایست منتظر اتفاقات جدیدی از این دست در برنامه های افتتاحیه و اختتامیه باشیم. برگزاری المپیک در انگستان و شهر لندن (مرکز و مهد فراماسونری در جهان) و آن هم در سال ۲۰۱۲، سالی که صهیونیست ها نگاه ویژه ای به آن دارند، خود نیز بسیار قابل تامل است.

Image

جالبه یکی از آنها دست بند پاور بالانس نیز به دست دارد.دست بندی که هموطنان و هنرمندان و ورزشکاران خرافاتی ما نیز بدون آنکه بداننند چیست به دست دارند.کمی به سایتهای فروش دست بند پاور بالانس سر بزنید و ببینید که چه بازاری به راه انداخته اند.در پس پرده در رابطه با این دو طلسم می توان نشانه های بسیاری را یافت.نشانه هایی که از برنامه های ایلومیناتی برای المپیک ۲۰۱۲ به عنوان بزرگتریم مناسک و مراسم شیطانی در قرن جدید ،خبر می دهد.در انیمیشنی عجیب نشان می دهند که این دو نشان عجیب و غریب تک چشم به مشابه دو قطره مذاب از یک مخزن پر از آهن ذوب شده به زمین می افتند.؟؟؟؟!!!کمیته بین المللی المپیک در راستای اوامر و دستورات اربابان ایلومیناتی خود در تاریخ ۱۹ مه سال ۲۰۱۱ این نمادها را رسما به عنوان نمادهای المپیک ۲۰۱۲ لندن معرفی کرد.

با نگاه کردن به آنها اولین چیزی که توجه شما را جلب می کند همان “چشم جهان بین” “چشم حوروس” است.به هرمی که در بالای سر عروسک سمت چپی قرار دارد توجه کنید.مثل اینکه امسال قرار است هرم ناتمام فراماسونری به قرار گرفتن سنگ نهایی به اتمام رسیده و تکمیل شود.شاید علامت “W” در بالای سر این عروسک و درون هرم به نشانWORLD باشد.

برخی از رموز عدید نهفته در این نمادها:

تاریخی که این نشان معرفی شد ۵/۱۹/۲۰۱۰ بود.

۵/۱۹/۲۰۱۰ = ۱۸ reduces as 666 = 33:33:33

بر سر این عروسکها حروف Wو M هک شده است که قرینه و عکس یکدیگرند.همانند دو مثلثی که ستاره شوم صهیونیست ها را می سازند.

جمع ارزش عددی این دو حرف در علم حروف می شود ۳۳

W & M = 33

بر سر یکی از این دو عروسک هرمی قرار دارد که با سه خط مزین شده است.نشانه ای از سه نقطه و سه خط است.سه ۱ و سه ۱۰٫ ۳۳

عروسک دیگر نیز تاجی بر سر دارد که نشان دهنده دو عدد ۳ است که از یکدیگر جدا شده اند.۳۳

شکل بدن عروسک سمت چپی شبیه یک قلب است.قلب و یک هرم در کنار یکدیگر در کابالا و تاروت نشان دهنده روشن بینی و دانشی است که از طرف لوسیفر اهدا می شود.

عروسک سمت راستی بدنی به شکل یک پنتاگرام و ۵ ضلعی است.که نشانه ای از جنگ است.

ساختمان پنتاگون نیز به همین دلیل ۵ ضلعی است.زیرا مرکز فرماندهی سپاه شیطان برای جنگ افروزی در جهان است.

این دو نماددر کنار یکدیگر می خواهند نشان دهند که جنگی در راه است که در خلال آن عده ای به روشنفکری شیطانی نائل خواهند شد.

ریشه این دو نام در کجاست؟

Wenlock یک اسم ایرلندی است.در ایرلندی به معنی “پسر بچه ای از صومعه مقدس “است.

Mandeville اسمی پسرانه است که ریشه ای فرانسوی دارد و معنی آن “شهر بزرگ “است.Graet town

وقتیکه این دو نام را با هم دیگر بخوانیم بصورت تحت الفظی این جمله خوانده می شود:

WE UNLOCK MAN DEVIL

آنها می خواهند یک دیو را از بند رها کنند

ایلومیناتی برنامه ای دارد تا ابلیس ،پادشاه تاریکی را آزاد کند.شاید این المپیک پیش پرده اتفاقاتی باشد که در ۲۱ دسامبر ۲۰۱۲ قرار است روی دهد.کسی چه می داند؟شاید در سال اینده همه زمین را در برابر موجودات بیگانه و فضایی که به زمین حمله می کنند،متحد کنند.پسر بچه ای که از صومعه مقدس می آید و شهر بزرگ.عیسی (ع) و مهدی(عج) پادشاهان عالم نور هستند.

ولی در آن سوی ماجرا پادشاه سیاهی و تاریکی برای جلب توجه و ظاهر شدن و اجرای طرح بزرگ نظم نوین جهانی به خون و خونریزی احتیاج دارد.او تشنه یک مناسک و مراسم بزرگ و پر خون است که در آن انسانها قربانی شوند.او از خون های ریخته شده بر زمین انرژی می گیرد.ممکن است که قتل عام بزرگ و خونین در المپیک لندن و یا در زمان برگزاری این مناسک شیطانی به را افتد.احتمال دارد پروژه ای مشابه ولی بزرگتر از پروژه ۱۱ سپتامبر نیویورک تکرار شود.دروغی بزرگ که عملیات پرچم دروغین دیگری را آغاز دهد.بعید نیست که در این میان ایران را متهم کنند تا کار خود را با ایران یکسره کنند.

سایتهای زیادی در این تلاشند که احتمال یک حمله تروریستی هسته ای را در زمان برگزاری بازی های المپیک قوی نشان دهند.اولین متهم چنین سناریوی دروغین و شیطانی ،ایران خواهد بود.یا اینکه حادثه ای برای تیم ورزشی رژیم صهیونیستی روی دهد.ویدیو هایی در اینترنت گسترش یافته و پخش شده است که در آن ادعا شده که در زیر مکانی که اکنون پارک المپیکOlympic Park بنا شده است،قبلا یک پایگاه نگهداری مواد هسته ای بوده است.شایعاتی در اینترنت مطرح شده مبنی بر اینکه بیش از ۲۰۰٫۰۰۰ کیسه حمل جسد که هر کدام قابلیت نگهداری ۴ تا ۵ بدن را دارند از آمریکا به لندن ارسال شده است.من منبعی که بتواند با دقت چنین اخباری را تائید کند پیدا نکردم ولی چیزی که مسلم است جو روانی شدید در این زمینه ایجاد شده است.در حال حاضر لندن به یک پادگان نظامی بزرگ تبدیل شده است.

اگر می توانید سایت یوتیوب را باز کنید

این فیلم را نگاه کنید:

کلیک کنید

ILLUMINATI GAME CARDS

در بررسی های خود در این رابطه به یک مورد عجیب و جالب نیز برخورد کردم.در سال ۱۹۸۰ فردی به نام استیو جکسون کمپانی بازی خودبه نام استیو جکسون گیمز را راه اندازی کرد.این کمپانی کارتهای بازی ،تخته های بازی و مجله های بازی تولید می کند.یکی از بازی های ساخته شده توسط این کمپانی ،یک سری کارتهای بازی است به نام Illuminati card Game

این لینک را چک کنید:

http://en.wikipedia.org/wiki/Illuminati_%28game%29

ایده طراحی چنین بازی از روی کتابهای رمان سه گانه The Illuminatus! Trilogy نوشته Robert Shea وRobert Anton Wilson گرفته شده است.این کتابها در سال ۱۹۷۵ نوشته شدند.

این رمان سه گانه خود می تواند موضوع مطلبی جداگانه و مفصل باشد که مجال پرداختن به آن در این مطلب نیست. این لینک را می توانید برای آشنایی با این داستانها بررسی کنید:

http://en.wikipedia.org/wiki/The_Illuminatus!_Trilogy

نکته عجیبی که می خواهم به آن اشاره کنم این است:

در سال ۱۹۹۰ مخترع این کارت بازی ها Steve Jackson سری جدید از این کارتهای بازی را طراحی کرد و آن را INWO نام نهاد.INWO مخفف “Illuminati New Word Order” است.

حقیقت این است که جکسون بازی طراحی کرده است که بسیار بسیار زیاد نزدیک با طراحی و برنامه ای است که خود ایلومیناتی برای جهان ریخته است.همان نظم نوین جهانی و یا پادشاهی دجال.اینکه او چگونه از چنین اطلاعاتی آگاهی داشته است و به آنها دست یافته خود جای سئوال است.در این سری کارتهای طراحی شده ،بسیاری از حوادثی که بعدا قرار بوده روی دهد در دهه ۱۹۹۰ پیشگویی شده است.مثلا به نمونه های زیر توجه کنید:

حادثه ۱۱ سپتامبر و حمله تروریستی به برجهای دوقلو

حادثه ۱۱ سپتامبر و حمله تروریستی به پنتاگون

نشت نفت در خلیج مکزیک

آنفولانزای مرغی

البته در رابطه با این کارتها و روش بازی با آنها و رازهای عجیبی که در آن وجود دارد مطالب زیادی می توان نوشت.

اما یکی از بحث بر انگیزترین این کارتها کارت زیر است که برخی آن را به حادثه زلرله سال ۲۰۱۱ ژاپن مربوط می دانند و البته برخی نیز آن را نشان دهنده فاجعه ای می دانند که قرار است در المپیک لندن روی دهد. به هر حال هر چه که باشد موضوع قابل توجه و جالبی هست . عده ای از سایتهای اینترنتی مدعی شده اند که این حادثه به زلزله و سونامی سال ۲۰۱۱ ژاپن و توکیو مربوط است.

در پایین تصویر برج ساعت WAKO در توکیو را مشاهده می کنید:

عده ای به این کارت استناد می کنند و ادعا دارند که زلزله و سونامی سال ۲۰۱۱ با دخالت بشر و زیر نظر ایلومیناتی روی داده است تا سلطه و تسلط خود بر اقتصاد ژاپن و نیروگاه های هسته ای این کشور را محکم کنند. ولی عده ای دیگر برج ساعت نشان داده شده در کارت را منطبق بر برج ساعت معروف شهر لندن یا همان BIG BEN می دانند.

اگر فرض کنیم که در این کارت خراب شدن ساعت بیگ بن نمایش داده شده است به نکته عجیب و جالبی نیز می رسیم. به رنگ لباسهای افرادی که در این کارت وجود دارند دقت کنید.شباهت عجیبی بین رنگ این لباسها با رنگ حلقه های المپیک وجود دارد. اخیرا شبکه صهیونیستی BBC سریالی را پخش کرد که در آن نشان می داد که انفجاری هسته ای در لندن در زمان بازی های المپیک روی داده است.

المپیک لندن در روز جمعه ۲۷ جولای آغاز می شود.جالب اینجاست که المپیک سال ۱۹۹۶ آتلانتا نیز در روز ۲۷ جولای آغاز شد و در همین روز فردی به نام Eric Rudolph تلاش کرد تا یک انفجار تروریستی را در این المپیک ایجاد کند. ارتش بریتانیا لندن را به یک منطقه نظامی تبدیل کرده است. انواع و اقسام سلاحهای سبک و سنگین برای تامین امنیت لندن مورد استفاده قرار گرفته است.از موشکهای زمین به هوا گرفته تا جت های جنگنده ،کشتی های جنگی خاکی دریایی و تانک های سنگین.

اینکه آیا واقعا ایلومیناتی قصد دارد در المپیک لندن یک مراسم و مناسک عظیم قربانی انسانی راه بیاندازد یا نه را نمی دانم ولی شواهد و نشانه هایی جدی در این زمینه وجود دارد. ممکن است که صهیونیست ها و ایلومیناتی قصد داشته باشند که یک کشتار بزرگ را به راه بیاندازند و باز آن را پیراهن عثمان کنند.حادثه ای که پس از آن ایران را متهم کنند.

یک نشانه دیگر

سریالی به نام Spook:Code 9 در سال ۲۰۰۸ توسط شبکه صهیونیستی BBC پخش شد. داستان این سریال از آنجا آغاز می شود که پس از المپیک لندن در سال ۲۰۱۲ شهر لندن بر اثر یک حمله تروریستی هسته ای تخلیه شده است و دولت بریتانیا از لندن به منچستر نقل مکان کرده است. در این سریال اینگونه عنوان می شود:” اکنون سال ۲۰۱۳ میلادی است.یک سال پس از آنکه بمب بر سر لندن فرو افتاد.پس از آن حمله هسته ای لندن تخلیه شده است.دفتر مرکزی سازمان MI6 در لندن به نام Thames House تخریب شده است و سازمان MI6 نابود شده است.مامورانی که جان سالم به در برده اند و باقی مانده اندتیم های جدیدی را در سرتاسر کشور تشکیل می دهند تا از حملات هسته ای بعدی جلوگیری کنند.”

یک نشانه دیگر

در سال ۲۰۰۷ فیلمی ساخته شد و پخش شده به نام FLOOD(سیل).در این فیلم نشان می دهد که در اثر یک توفان و سیل عظیم سدهای رودخانه تیمز Thames Barrier تخریب می شوند.

این فیلم را ببینید:

http://www.youtube.com/watch?feature=pl ... BWhO5iOq74

دیوید راکفلر یکی از اربابان پشت پرده و اعضاء خاندان معروف ایلومیناتی است.

او جمله مشهوری دارد:

“We are on the verge of a global transformation. All we need is the right major crisis and the nations will accept the New World Order.” – David Rockefeller

“ما در لبه یک تحول و تغییر جهانی بزرگ قرار گرفته ایم.تمام آنچه که ما نیاز داریم یک بحران بزرگ و عظیم است که در زمان مناسب روی دهد و پس از آن تمام ملتهای جهان نظم نوین جهانی را پذیرا شوند.”

در این رابطه این فیلم را نیز ببینید:

http://www.youtube.com/watch?feature=pl ... cFthuwiLaA

اربابان و اعضاء رده بالای ایلومیناتی چون راکفلرها خیلی زیرک و مکار و ناقلا هستند.آنها به خوبی می دانند که چگونه پیامها و پیغامهای مهم خود را در پوشش و لفافه نمادگرای و سمبولیزم مخفی کنند و پخش کنند تا تمام اعضا ایلومیتانی و فراماسونری در جهان آن را درک کنند و دریافت کنند.در صورتیکه ۸۰% مابقی مردم جهان در رابطه با آن در بی خبری کامل بسر ببرند.

آیا این نشانه ها پیامی نیست که از وقوع حادثه ای عظیم در المپیک ۲۰۱۲ قرار است روی دهد؟

– یک مناسک بزرگ فربانی که در خلال آن خون انسانهای بیشماری ریخته شود،زمینه ساز مناسبی برای ظهور دجال آخر الزمان خواهد بود.ظهور پادشاه تاریکی.

– ممکن است چنین کشتاری توسط انفجار یک بمب اتمی انجام پذیرد و پس از آن ایران به اقدام آن متهم شود.

– آنها ممکن است به آرامی آشوب و هرج و مرجی عظیم را در زمین ایجاد کنند و چنین القاء کنند که یک جنگ هسته ای جیات زمین را تهدید می کند. در ادامه این سناریو ، پس از آن سفینه ها و بشقاب پرنده های بیگانه های فضایی ظاهر می شوند. آنها احتمالا در سال ۲۰۱۳ خود را عیان کرده و نمایان می کنند.

– آنها پس از آن نظم نوین جهانی NEW WORLD ORDER را عیان می کنند.احتمالا در همان تاریخی که از قبل برای ان زمینه سازی کرده اند.یعنی ۲۱ دسامبر ۲۰۱۲ .و این نظم نوین جهانی از سوی سایر کشورها و ملتها پذیرفته می شود.

– وقتیکه مردم زمین متوجه می شوند که نمی توانند در جنگی که با موجودات فضایی آغاز شده است برنده شوند پشت سر دجال و پیروان او متحد شده و دجال ادعا می کند که با استفاده از قدرت بشری آنها را شکست خواهد داد.

– پس از پایان یافتن جنگ با بیگانه های فضایی تمام فرزندان نور که مخالف سلطنت دجال و نظم نوین جهانی هستند جمع آوری شده و کشته می شوند.

نشانه ای دیگر موسیقی رسمی و اوریجنال المپیک ۲۰۱۲ لندن را یک گروه موسیقی راک انگلیسی به نام میوزMuse آماده کرده است.

به متن این آهنگ که آن را “نجات” Survival نام نهاده اند دقت کنید:

Race, life’s a race
And I am gonna win
Yes, I am gonna win

And I’ll light the fuse
And I’ll never lose
And I choose to survive
Whatever it takes

You won’t pull ahead
I’ll keep up the pace
And I’ll reveal my strength
To the whole human race

Yes I am prepared
To stay alive
And I won’t forgive,
Vengeance is mine
And I won’t give in
Because I choose to thrive

Yeah, I’m gonna win!

رقابت،زندگی یک رقابت است

و من پیروز خواهم شد

بله.من پیروز خواهم شد

من چاشتی بمب را روشن خواهم کرد

و من هیچگاه نخواهم باخت

و من اراده کرده ام که باقی بمانم

هر چه می خواهد بشود،بشود

تو نمی توانی از من جلو بزنی

من با همان سرعت ادامه می دهم

و من قدرت خویش را آشکار خواهم کرد

و آن را به تمام نژاد بشر نشان خواهم داد

بله من کاملا آماده شده ام

تا اینکه زنده بمانم

و من نخواهم بخشید

انتقام از آن من است

چون من می خواهم به پیش روم

بله ،من پیروز خواهم شد

این ترانه متن عجیبی دارد نه؟ آیا این همان پادشاه تاریکی نیست که می خواهد قدرت خویش را آشکار کرده و به نژاد بشری نشان دهد؟ او نخواهد بخشید و انتقام از آن اوست.

اگر چنین سناریویی واقعا طراحی شده باشد.. اگر واقعا قرار باشد تا در زمان روی دادن این مناسک در لندن در هر جای جهان کشتاری در مقیاس بزرگ روی دهد و قربانی های انسانی بیشتری به شیاطین تقدیم شود.. احتمالا مقدمات لازم نیز برای آن آغاز شده است. مقدماتی چون کشتار مردم در سینمایی در آمریکا توسط یک دانشجوی علوم عصبی؟؟؟ آن هم در حین نمایش فیلم بت من؟؟؟

آیا واقعا قرار است تا شوالیه تاریکی به پا خیزد؟این نام نام همان فیلمی بت من است که جدیدا بروی پرده ها رفته است و در حین تماشای آن تماشاچیان به رگبار بسته می شوند.DARK KNIGHT RISE و یا کشتار یهودیان صهیونیست در بلغارستان؟

بسم الله الرحمن الرحیم

وَقَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا

و بنی اسرائيل را خبر داديم که : دوبار در زمين فساد خواهيد کرد و نيز سرکشی خواهيد کرد ، سرکشی کردنی بزرگ

فَإِذَا جَاء وَعْدُ أُولاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَّنَا أُوْلِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُواْ خِلاَلَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْدًا مَّفْعُولاً

چون از آن دوبار وعده نخستين در رسيد ، گروهی از بندگان خويش را که ، جنگاورانی زورمند بودند ، بر سر شما فرستاديم آنان حتی در درون خانه ها هم کشتار کردند و اين وعده به انجام رسيد

ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَأَمْدَدْنَاكُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَجَعَلْنَاكُمْ أَكْثَرَ نَفِيرًا

بار ديگر شما را بر آنها غلبه داديم و به مال و فرزند مدد کرديم و بر شمارتان افزوديم

إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاء وَعْدُ الآخِرَةِ لِيَسُوؤُواْ وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُواْ الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُواْ مَا عَلَوْاْ تَتْبِيرًا

اگر نيکی کنيد به خود می کنيد ، و اگر بدی کنيد به خود می کنيد و چون وعده دوم فرا رسيد ، کسانی بر سرتان فرستاديم تا شما را غمگين سازند و چون بار اول که به مسجد در آمده بودند به مسجد در آيند و به هر چه دست يابند نابود سازند

پیشتر از احتمال روی دادن یک عملیات تروریستی در حین بازیهای المپیک لندن و یا ایجاد یک کشتار بزرگ در سطح جهانی و انتساب آن به ایران و ایجاد یک عملیات Operation False Flag دیگر،مشابه حملات یازده سپتامبر بحث کردیم.

Image

البته ذکر کردیم که همه اینها یک احتمال است و ما در باره روی دادن صد در صد آن و حتمی بودن آن نمی توانیم با قاطعیت اعلام نظر کنیم ولی چیزی که با قاطعیت می توان در رابطه با این بازی ها اعلام کرد این است که این بازی ها یک مناسک و مراسم شرک آلود و شیطان پرستانه است که در مقیاسی بزرگ برگزار می شود و صدها هزار نفر بطور مستقیم در آن شرکت کرده و میلیاردها نفر از طریق شبکه های تلوزیونی آن را مشاهده خواهند کرد. البته بیش از ۹۰% آنهایی که در آن شرکت می کنند و یا آن را مشاهده می کنند نمی دانند که فلسفه نهفته در این مناسک و مراسم ها در چیست؟ و ریشه آنها از کجا نشات گرفته است؟اکثریت مردم قرار است تا کورکورانه تبعیت کنند و اطاعت کنند.چون ذهن ها اینگونه برنامه ریزی شده است. اطاعت بدون چون و چرا؟

OBEY

عموم مردم با آئین های رازآلود و مناسکها و مراسم های جادوگران کابالیست قرن۲۱ اشنایی کافی ندارند .شناخت سمبلیزم و رازآلودگی که در این مناسک ها وجود دارد مستلزم دقت زیاد و داشتن مطالعات و اطلاعات کافی در این زمینه ها می باشد که غالب مردم فاقد آن هستند.همین است که بسیاری از افرادی که همین الان این مطالب را می خوانند ما را متوهم و روان پریش فرض می کنند و این حرفها را جدی نمی گیرند.البته انتظار بیشتری هم از اینگونه افراد نیست.

در طول قرنهای اخیر مجامع مخفی و ایلومیناتی که تمام کانونهای ثروت و قدرت جهان ما را در اختیار گرفته به خوبی توانسته است که اکثریت تودهای مردم را در خواب غفلت فرو برده و از آنها گوسفندانی مطیع و رام بسازد.بردگانی که به خوبی شستشوی مغزی شده اند و آجر به آجر این هرم ناتمام شیطانی را ساخته اند.اما این خواب غفلت و این راضی شدن به تنعمات دنیوی و دل دادن به این دنیای ظاهر فریب و پر رنگ و لعاب چندان هم به طول نخواهد انجامید.دیر یا زود اربابان پس پرده و شیطان صفت ایلومیناتی برنامه های شوم خود در زمینه کاهش جمعیت جهان را به اجرا خواهند گذاشت و این غافلین شاد و به خواب فرو رفته را به سوی مسلخ ها و قربانگاه های خود هدایت خواهند کرد و سر خواهند برید.



در این قسمت می خواهم به نکاتی که در رابطه با مراسم افتتاحیه این بازی ها برخوردم،اشاره کنم و کمی در رابطه با راز و رمزهای نهفته در این مراسم با شما صحبت کنم.اول از همه اگر می توانید سایت یوتیوب را باز کنید، این فیلم را که در رابطه با مراسم افتتاحیه این بازی ها هست ببینید.مسئول برگزاری این مناسک در جمع خبرنگاران در رابطه با مراسمی که قرار است انجام گیرد صحبت می کند.

http://www.youtube.com/watch?feature=pl ... Qm5gtksQds

برای این مراسم پر هزینه که قرار است در افتتاحیه بازیها اجرا شود نام Green and Pleasant انتخاب شده است.Green and Pleasant به فارسی یعنی “سبز و خرم”.

Image

خوب سبز و خرم مگر چه اشکالی دارد؟ هیچ.

ولی من متوجه شدم که این نام نام یکی از اشعار معروف ویلیام بلیک است.William Blake.

William Blake

William Blake یکی از معروفترین شاعران و نقاشهای قرن ۱۸ و۱۹ انگلیسی است.البته او قبل از آنکه به عنوان یک شاعر و نویسنده و هنرمند مطرح شده باشد ،فردی بود که بیشتر به علوم خفیه و انجمن های راز ورزانه انگلستان علاقه داشت.در لیست های منتشر شده برای لژها فراماسونری انگلستان ذکر شده که ویلیام بلیک از سال ۱۷۹۹ تا ۱۸۲۷ استاد اعظم لژهای فراماسونری Druid Order f بوده است.او در آثار و اشعار خود بیشترین حمله را به کلیسا و مذهب می کرد .اشعار او سرشار از نمادگرای و اسطوره شناسی است.او دیدگاه های خود را در غالب نمادگرای فوق العاده پیچیده ای در اشعار و نقاشی های خود نشان می دهد.

به برخی از تابلوهای او نگاه کنید:
Image Image Image

برای دیدن بقیه اثار او می توانید از لینک زیر استفاده کنید:

http://www.gailgastfield.com/blake3.html

این آثار مملو از مفاهیم و سمبل های راز ورزانه و ظریف است و در رابطه با هر کدام از آنها ساعتها می توان بحث کرده و آنها را تفسر کرد.یکی از شرک آلود ترین اشعار او اثری است به نام The Marriage of Heaven and Hell در این اثر او شیطان را یک قهرمان شجاع نشان می دهد که شجاعانه در برابر خداوند زورگو و قدرت طلب طغیان کرده و برای آزادی قیام می کند.

Image

او نه تنها یک شیطان پرست مشرک و ملحد بوده است بلکه از نظر اخلاقی نیز مروج فساد اخلاقی بوده است.او یکی از پیشگامان و طلایه داران جنبش آزادی جنسی Free Love Movement در قرن نوزدهم میلادی بوده است.او مروج این عقیده بود که ازدواج یک نوع بردگی است.جنبشی که او به راه انداخت طرفداری از هم جنس بازی،زنای محصنه،فاحشه گرایی و سقط جنین را تبلیغ می کرد.در اصل فسادی که امروزه جوامع غربی و متاسفانه جوامع شرقی را در نوردیده و تسخیر کرده است مدیون تلاشهای این جنبش است که از اواخر قرن ۱۸ و اوایل قرا نوزدهم توسط افرادی چون ویلیام بلیک آغاز شد.شرح کفریات و فساد این فرد شیطان پرست اگر نوشته شود،خود مثنوی هفتاد من می شود.همین اندازه در رابطه با اشعار و نقاشی های او کفایت می کند.

بحث در باره آثار و اشعار ویلیام بلیک و شرکیات و کفریاتی که او در اشعار خود می گوید،خود نساز به مجالی مفصل و فرصت و حوصله ای دیگر دارد.دوستانی که علاقه دارد بیشتر با این شخصیت آشنا شوند می توانند این لینک را ملاحظه کنند:

http://en.wikipedia.org/wiki/William_Blake

اما آنچه که به ما در اینجا مربوط است این است که این نامگذاری Green and Pleasant با الهام گیری از یکی از آثار و اشعار ویلیام بلیک انتخاب شده است.نام این شعر “اورشلیم” “Jerusalem” است.؟؟!! همه به خوبی می دانیم که اورشلیم و هیکل سلیمان قبله آمال تمام این جادوگران کابالسیت و شیطان پرست است و آنها برای بازسازی بت خانه مشرکانه خود در آنجا له له میزنند. آنها تلاش وسیعی را برای تخریب مسجد الاقصی و جایگزینی ان با یک بت کده مشرکانه که در آن شیطان را پرستش کنند،مدتهاست که آغاز کرده اند.

Image

شعری که وقتی آن را می خوانید،بهتر متوجه می شوید که چرا این مراسم و مناسک صهیونیستی ترین ،مناسکی است که تا به حال برای بزرگداشت “صهیون” ZION در جهان و با شرکت میلیاردها نفر ،برگزار شده است. با خواندن این شعر بهتر متوجه می شوید که چرا لوگوی بازی های المپیک لندن باید نوشته ZION صهیون باشد.


این شعر از ویلیام بلیک:

And did those feet in ancient time.
Walk upon Englands mountains green:
And was the holy Lamb of God,
On Englands pleasant pastures seen!

And did the Countenance Divine,
Shine forth upon our clouded hills?
And was Jerusalem builded here,
Among these dark Satanic Mills?

Bring me my Bow of burning gold;
Bring me my Arrows of desire:
Bring me my Spear: O clouds unfold!
Bring me my Chariot of fire!

I will not cease from Mental Fight,
Nor shall my Sword sleep in my hand:
Till we have built Jerusalem,
In England’s green & pleasant Land

این شعر سرشار از معانی سمبلیک و مخفی راز آلود است


ترجمه:
و در آن روزگاران کهن،آن گامها و قدمها در کوستانهای سبز انگلیس قدم زدند.
و بره مقدس خداوند در مراتع خرم انگلستان دیده شد!

آیا آن چهره الهی بر تپه های ابرگرفته ما تجلی کرده و تابیده است؟
آیا “اورشلیم” در میان این آسیابهای تاریک شیطانی ساخته شده است؟

کمان زرین و آتشین مرا بیاورید.
تیرهای هوس مرا بیاورید.
نیزه مرا بیاورید. های ابرها به کناری بروید!
ارابه آتشین مرا بیاورید!

من دست از این جنگ و نبرد ذهنی و مغزی نخواهم کشید.
و شمشیرش در دستانم نخواهد خفت.
تا زمانیکه اورشلیم را بنا سازم
اورشلیم را در انگلستان ” سبز و خرم” بنا سازم

خدای من؟!!
آیا دیگر از این آشکارتر می توان نشان داد که منظور آنها از حک کردن کلمه ZION به عنوان لگوی المپیک ۲۰۱۲ چیست؟
آنها می خواهند اورشلیم را در انگلستان سبز و خرم بنا کنند؟!!

حتما تیم ورزشکاران اعزامی ما هم پس از یک دقیقه سکوت برای قربانیان سوخته شده در اتوبوس صهیونیستها در بلغارستان ،برای برپایی اورشلیم کف و سوت هم خواهد زد. ؟؟!!
همانگونه که در فیلم مشاهده کردید.طراح این مناسک یک کارگردان انگلیسی به نام Danny Boyle است.او می گوید که قرار است در این مراسم از حیوانات واقعی که تعداد آنها ۱۱۹ عدد هست ،استفاده شود. ۱۱۹؟
۹ ۱۱

Image


راز علاقه این جماعت شیطان پرست به ۹ -۱-۱ چیست؟؟؟

این لینک را مطالعه کنید:

http://www.guardian.co.uk/sport/2012/ju ... anny-boyle

او عنوان می کند که در این مراسم ناقوس بزرگی که در استادیوم نصب شده است به صدا در خواهد امد و تمام حضار با صدای آن تحت تاثر قرار خواهند گذفت. ؟؟؟ ناقوس؟؟؟
این ناقوس و زنگ بزرگ دقیقا روبروی درختی که بر فراز صخره نصب شده است قرار خواهد گرفت.
و یک درخت بلوط.درخت بلوطی که بر بالای صخره ای در استادیوم قرار گرفته است.درخت بلوط؟خوب مفاهیم سمبلیک و اسطوره ای مربوط به ناقوس و درخت بلوطی که قرار است در مراسم رونمایی شوند در چیست؟

Image

آیا این درخت همان درخت زندگی Tree of Life نیست؟ ایا این درخت به اسطوره اوزیریسس مربوط نیست؟

و از همه عجیب تر مار؟ مار را در تصویر زیر می بینید؟

Image

آیا مار را می بینید که چگونه به سوی درخت می خزد؟ آیا مار و درخت و این باغ شما را به یاد داستانی نمی اندازد؟

با ما باشید.ان شاء الله در قسمت بعدی در رابطه با این ناقوس و این درخت بیشتر خواهید شنید.

نویسنده : امین روستاپور
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

بعدي

بازگشت به آلوده شناسى


cron
Aelaa.Net