رفتار اعلى

رواج سنت نبوي (ازدواج پسران مجرد با زنان مطلقه)

پستتوسط pejuhesh232 » يکشنبه دسامبر 03, 2017 4:16 pm

رواج سنت نبوي (ازدواج پسران مجرد با زنان مطلقه)


بيشتر زنان بيامبر (صلى الله عليه وآله) بيوه يا مطلقه بودند
سنت نبوي (ازدواج پسران مجرد با زنان مطلقه) رایج شده


این روزها به نسبت گذشته ازدواج پسران مجرد با زنان مطلقه و بزرگ‌تر از خودشان که حتی فرزندی هم دارند، رایج‌تر شده است. یکی از دلایل این انتخاب با تجربه بودن این خانم‌ها در اداره زندگی است اما قطعا دلایل دیگری هم دارد و به همین علت است که این روزها بسیاری از کارشناسان به ریشه‌یابی این مسئله می‌پردازند.

در بین اطرافیان‌تان هم که دقت کنید چنین ازدواج‌هایی را یا دیده‌اید یا بیش از گذشته در مورد آن شنیده‌اید. در ادامه دلایل گرایش به این ازدواج‌ها را بررسی می‌کنيد.
یکی از دلایلی که یک مرد مجرد جذب خانمی مطلقه می‌شود، این است که بهتر از یک خانم جوان توانایی لازم برای مدیریت یک زندگی را دارد و باتجربه‌تر است. اکثر افراد عموما بدون اطلاعات و منطق و تنها براساس احساس‌شان پیشقدم می‌شوند و تصمیم‌گیری می‌کنند؛ حتی اگر آن خانم بچه هم داشته باشد، می‌گویند مثل بچه خودم بزرگش می‌کنم!

جذایيت بيشتر زنان مطلقه و بيوه مسلما زن‌های مطلقه‌ای که رفتار جذاب‌تری دارند، شانس بیشتری برای انتخاب شدن از جانب پسرهای مجرد دارند. زن‌هایی که به دلیل تجربه زناشویی قبلی می‌دانند چطور باید با مردان معاشرت کنند؛ چیزی که قطعا یک دختر جوان تجربه کمتری در این زمینه دارد. به همین دلیل است که خانم‌ها عموما در ازدواج دوم موفق‌تر هستند. زن مطلقه به دلیل تجربه و پختگی بهتر می‌تواند یک مرد جوان را در زندگی نگه دارد. پسرها هم با کوچک‌ترین اشاره‌ای از یک خانمی که اتفاقا می‌تواند ایفاگر نقش مادر هم باشد، دل‌خوش می‌کنند.

به زندگي واقعي نزديكتر مورد تاثیرگذار بعدی در این انتخاب‌ها توجه به دیدگاه اقتصادی است چون خانم‌های بیوه عموما ثروت دارند و در برگزاری مراسم عروسی کم‌توقع هستند. به همین خاطر این مسئله نقش مهمی در انتخاب این زن ها توسط پسرهای مجرد دارد. داشتن مجموعه‌ای از این تسهیلات برای هر پسر جوانی یک آرزوی دست‌نیافتنی است. زمانی که این آرزو توسط خانم مطلقه‌ای که خانه، ماشین و ثروت دارد تامین می‌شود، برای آنها گزینه مناسبی محسوب می‌شود.

حس ابراز وجود در میان مردان گاهی پسرها تصمیم به انجام کاری می‌گیرند که تا به حال کسی در خانواده آن را انجام نداده است؛ مثلا با خانمی که 10 سال از خودشان بزرگ‌تر است ازدواج می‌کنند تا سر زبان‌ها بیفتند. این مردها از اینکه همه با آنها مخالفت کنند و در نهایت با قدرت‌نمایی پیروز میدان شوند، لذت می‌برند. در این پسرها، فشار مضاعف خانواده و علاقه‌مند شدن به خانم مطلقه منجر به ازدواج می‌شود.

سیاست‌های بالغانه یک زن برای نگه داشتن زندگی زنان بیوه برای شوهر جوان درك و تفاهم بیشتری در نظر می‌گیرند که دختر جوان این کار را نمی‌کند. مردها دوست دارند آزاد باشند و زن‌های مطلقه عموما این امکان را به آنها می‌دهند. گاهی حتی حمایت فهيمانه دارند و برای مردها تصمیم می‌گیرند. این میزان توجه بین یک خانم بیوه و یک مرد جوان بیشتر پیش می‌آید. این توجه‌ها به صورت غیرمستقیم و مادرانه است. خیلی از مردها برای زن‌های مطلقه بیشتر خرج می‌کنند. آمارها نشان می‌دهد میزان مجادلات و چالش در بین یک خانم مطلقه و یک مرد جوان کمتر از یک زوج جوان است. در زوج‌هایی که هر دو جوان هستند، درگیری بیشتر است. اتفاقا در بین خانم‌های مطلقه و پسران جوان، خانم نقش بیشتری در مدیریت زندگی دارد اما کاملا سیاستمدارانه!

احساس مفيد بودن ازدواج نه گرفتاري بودن دخترهای جوان بیشتر به همسران‌شان می‌گویند چرا به این خانم نگاه کردی؟ چرا وقتت را صرف من نمی‌کنی؟ و... اما با اینکه یک خانم مطلقه هم چنین چیزهایی در ذهن دارد اما کمتر به زبان می‌آورد چون همسر اولش را از دست داده است. این زن‌ها کمتر می‌گویند این کار را بکن و آن کار را نکن. درواقع کمتر دستور می‌دهند و بیشتر رعايت كرامت مرد را می نمایند و چون نمی‌خواهند تجربه تلخ قبلی دوباره تکرار شود، كمتر بي توجهي مي كنند . این زندگی عموما آرام است که پسرهای امروزی خیلی دنبالش هستند... .

نکته نسل قبل آرام‌تر رشد کرد و این همه فشار در خانواده‌ها وجود نداشت ولی مادران این دوره و زمانه به نسبت قبل مهربان‌تر و حامی‌تر هستند. شاید این مسئله به دلیل توجه بیشتر و تعداد کمتر بچه‌هاست اما موارد دیگری هم به آنها اضافه شده؛ مثل امر و نهی بیشتر به بچه‌ها و... اتفاقا آزاد گذاشتن آنها و کاستن از فشار کاذب در مقاطعی نتیجه بهتری هم می‌دهد.
هر خانم مطلقه‌ای قطعا حق انتخاب و ازدواج دارد و خوب است كه از فرصت ازدواج با جوانها نيز استفاده كند هر چند با فردی مثل خودش يا مسن تر هم مي تواند ازدواج کند. در تجربه عملي ثابت شده است كه هرجه فاصله سني بين زوجين بيشتر باشد تفاهم و وفاق و شيرنني بين زوجين بيشتر است البته ممكن است از نظر بعضي خانم‌ها هم جالب نیست که با مردی که تفاوت سن و سال داشته باشد مراوده عاشقانه و ازدواج داشته باشند. اما سنت نبوي و تجربه عملي تاريخي بر خلاف اين ذائقه و يا جو رايج برخي جوامع است

سن و تجربه دو بحث مجزا سن، نقش تجربه را بازی نمی‌کند. یک دختر 25 ساله با یک خانم مطلقه 25 ساله بسیار متفاوت هستند. نحوه نگهداری زندگی توسط زنی که تجربه قبلی دارد با یک دختر مجرد متفاوت است. همچنین ارتباط جنسی به طور معمول با زنی که قبلا تجربه داشته بهتر و لذت بیشتری دارد چون در بین روابط جنسی و عواطف، روابط جنسی نقش مهم‌تری را ایفا می‌کند.

براى بدست آودن زندگي و استمرارش بايد تلاش كرد حتى اگر دختر و زن باشي در نظامهاى قديم خانوادكي؛ جون مرد عنوانش بيشتر بود، توجه رسمي مسؤوليتهاى تشكيل زندكي خانوادكي و نيز حفظ و استمرار آن عمدتا با مرد بود، هرجند زن هم از بدو ورود با تمام وجود تلاش و فداكاري داشت، اما مسؤوليتهاي بيشتري با مرد بود، از نظر تامين زندكي و بالطبع مديريتش هم بيشتر بود، و تبعيت از مرد هم اصل بود.

در دهه هاى اخير و شيوع غربزدكي، به اسم تساوي؛ موضوع تبعيت از شوهر و رضايت آن كمرنك شد، ضمن اينكه امور سنتي شرق و اسلامي (كه در غرب نه تنها مرسوم نبوده بلكه معقول نبوده و نيست) مثل مهريه و شيربها و نفقه ووو بجاي خودش باقي ماند بلكه بر ان افزوده نيز شد بحدي زن به تعداد افراد خاندان و فاميلش سكه دريافت مي كند، و بجز تامين بودن كذران ضروريات در زندكي شوهر (كه همين فقط واجب شرعي اوست) حقوق ماهيانه به اسم نفقه هم ملزم شد، بحدي كه ناتواني در اداي اين موارد غير معقول؛ منجر به اختصاص بخشي از زندانهاى كشور به اين نوع شوهران كرديد.

از آنطرف وظايف داخل خانه از تولد فرزندان هرساله يا دوسال يكبار و بجه داري و انجام امور خانه وووو هزار كار ديكر كه زنان به عهده داشتند؛ يا منسوخ كرديد و يا كمرنك و ناجيز شد،.
و ازدواج تبديل شد به اينكه دختري بنشيند خانه بدرش و همنيطور توقع بيافزايد تا كسي برسد و هزاران سكه و مليونها تومان هزينه كند و او را ببرد خانه شوهر (كه قبل ورورد به اسم زن شده است) اما نه ديكر خانه داري نه شوهرداري نه بجه داري ووو نه اطاعت نه رضايت ووو هيجكدام به عهده زن نبود يا ناجيز شده بود و روابط فيما بين هم فقط براساس توقع زن و تامين يكسويه شوهر تنظيم شده ....

اين فضا سبب كريز بسياري از مردان از ازدواج با جنين زنان يا در جنين فضاهايي كرديده و امار تجرد بسران و بي شوهر ماندن دختران بالا رفت. طبيعي است دختري كه در جو غلط انداز اين جنيني تربيت شده مثل شخصي است كه يكسره رفته سر سفراماده نشسته، اين شخص در زندكي اكر نياز و كمبود هم نداشته باشد، هيج تلاشي براى بدست اوردن زندكي يا حفظ آن نمي كند، و جايكاه و حدي نيز براى خودش نشاخته و فقط خودش را طلبكار مي داند ...جون سر عقد كفته است بله (توخالي). از آنظرف مرد مي بيند آن همه هزينه كرده و خودش را قانون ملزم كرده است فقط يك بهانه كير بر بشت خودش سوار كرده؛ طبيعي است كه كريزان باشد، اما زن بيوه و مطلقه اكرجه خودش قبلا در همين جو مغلوط دختران شوهرنكرده بوده، اما تجربه زندكي سابقش (هرجند با هزينه سنكين) به او تعليم كرده كه ان روحيه و توقعات مردود است و متوقع و طلبكار نشستن زندكي براى زن نمي سازد، و تنها با تلاش و فداكاري و ارزش شوهر را دانستن (فراتر از هزينه كردن ) است كه مي تواند زندكي خودش را بدست اورد و سبس نكه دارد، ازين رو رفتار اشتباه شايع دختران شوهرنكرده را كمتر دارد، و به هرقدر كمتر مبتلاست جذابتر مي شود و زندكي دومش شيرينتر و با دوام تر مي كردد. آنجه نوشته شد مربوط به هر مطلقه و هر بيوه نيست، مربوط به آنهايي است كه زندكي مجدد را بدست آورده اند.

صحيح ترين روش تلاش براى ايجاد و حفظ زندگي بيرون از اوصاف جنسيتي (مرد يا زن)، مطلقه يا بيوه، و پسر يا باكره، جوان يا مسن بودن است.
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

رعايت آداب آموزش با بانوان با محجبه شدن مربی مرد تایلندي

پستتوسط najm134 » پنج شنبه ژانويه 18, 2018 10:14 am

رعايت آداب آموزش با بانوان با محجبه شدن مربی مرد تایلندي


محجبه شدن مربی مرد تیم کبدی بانوان تایلند برای حضور در سالن به جنجال خبری بزرگ تبدیل شده اما رئیس فدراسیون کبدی سعی در توجیه این اتفاق وهن آمیز دارد.
انتشار عکسی از مربی مرد تیم کبدی بانوان تایلند که با چهره ای درهم مجبور شده حجاب داشته باشد تا در سالن حضور یابد جنجال بزرگی به راه انداخته است.
به گزارش نامه نیوز، این اتفاق در حاشیه مسابقات قهرمانی آسیا در گرگان رخ داده، مسابقاتی که ایران برخلاف همیشه که حداقل فینالیست می شد و به هند می باخت این بار حریف پاکستان هم نشد تا در رده سوم قرار بگیرد.
در حالی که عکس ها نشان می دهد مربی مرد تیم بانوان تایلند بیش از یک بار مجبور شده با روسری کنار زمین حاضر شود رئیس فدراسیون کبدی که به صورت خانوادگی در این رشته حضور دارند سعی کرده جای عذرخواهی، این اتفاق را توجیه کند.

Image
مقصودلو در اظهارنظری عجیب عنوان کرده که یک عکاس به مربی تایلند روسری داده و او را به سالن آورده تا عکس بگیرد و شیطنت کند!
باید دید مدیران وزارت ورزش و جوانان تصمیم قاطعی درباره این اتفاق وهن آمیز خواهند گرفت یا خیر.

پرسشی که اذهان عمومی را به شدت درگیر خود کرده است؛

چه کسی مرد تایلندی را مجبور به روسری سر کردن کرد؟!
هنوز ماجرای حضور زنان در ورزشگاه ها حل نشده، مشکل دیگری در مسابقات ورزشی بروز کرده که اگر نگوییم در حد و قواره فاجعه است، کم از آن هم ندارد؛ فاجعه‌ای که آبروی کشورمان را نشانه رفته و یافتن مسبب آن، کمترین کاری ا‌ست که می‌توان انجام داد.
هنوز ماجرای حضور زنان در ورزشگاه ها حل نشده، مشکل دیگری در مسابقات ورزشی بروز کرده که اگر نگوییم در حد و قواره فاجعه است، کم از آن هم ندارد؛ فاجعه‌ای که آبروی کشورمان را نشانه رفته و یافتن مسبب آن، کمترین کاری ا‌ست که می‌توان انجام داد.
به گزارش «تابناک»؛ به فاصله دو سه روز از پایان مسابقات کبدی، که کشورمان میزبان آن بود، چند تصویر از این مسابقات منتشر شده که به شدت مورد توجه عموم قرار گرفته و بازتاب وسیعی در شبکه های اجتماعی داشته است؛ تصویری که از فرط عجیب بودن، باور پذیر به نظر نمی‌رسد؛ اما قابل انکار نیست.
ماجرا از این قرار است که عکس مردی در سالن مسابقات زنان منتشر شده که روسری بر سر کرده است؛ مردی که ظاهرا اهل آسیای شرقی است و آن گونه که تصاویر متعدد نشان می‌دهند، گاه با حوله و گاه با پارچه ای دیگر، سر خود را پوشانده تا احتمالا به این روش بتواند راه خود را به سالنی که مسابقات زنان در آن جریان دارد، باز کند.
اتفاقی که با عنوان «حضور مربی مرد تیم ملی کبدی زنان تایلند در سالن با روسری!» خبری شده و به فاصله کوتاهی، بازتاب وسیعی در شبکه های اجتماعی داشته است؛ خبر و تصاویری که به شدت باور ناپذیرند و اگر نبود اخبار باورناپذیری که در کشورمان رقم می‌خورند، کمتر کسی واقعی بودنشان را می‌پذیرفت.

Image

ماجرایی عجیب که پس از به پا کردن سر و صدای زیاد، مسئولان فدراسیون کبدی را مجاب کرد ابتدا از درِ انکار وارد شده و تصاویر منتشر شده را ناشی از شیطنت یک عکاس بخوانند که در زمان برگزاری مسابقات شناسایی و از سالن اخراج شده و کمی بعد که متوجه شوند روسری سر کردن مربی یکی از تیم های حاضر در مسابقات را نمی‌توان با چنین داستان های عجیب و غریبی لاپوشانی کرد، از مردم عذرخواهی کنند.
عذرخواهی‌ که نشان می‌دهد تصاویر منتشره واقعی است نه محصول فوتوشاپ یا نتیجه شیطنت یک عکاس! تصاویری واقعی از مردی که سر خود را پوشانده تا بتواند به سالن مسابقات راه یافته و تیم تحت مربیگری خود را هدایت کند؛ مردی که بر اساس قوانین عجیب، از همراهی تیمش محروم است مگر اینکه زن‌پوش شود!


اتفاقی که نشان می‌دهد مسئولان ورزش کشورمان برای برگزاری مسابقات زنان، حتی یک چارچوب مشخص و معین ندارند که اگر داشتند، احتمالا تیم های زنانی که مربی مرد دارند، حاضر به شرکت در مسابقات در کشورمان نمی‌شدند و چنین فجایعی رقم نمی‌خورد؛ فاجعه‌ای که خدا می‌داند چه تبعاتی برای کشورمان به دنبال خواهد داشت.
این در حالی است که حضور این مرد در سالن مسابقات بانوان، نشان دهنده نقص های بزرگ تری است. از جمله مشخص نبودن تکلیف برگزار کنندگان مسابقات در کشورمان با خودشان؛ مسئولانی که از یک سو برای بانوان ایرانی لباس های ویژه و مورد تأیید تدارک دیده و با این البسه ایشان را روانه مسابقه بین المللی می‌کنند؛ اما باز نگران حضور مردان در سالن مسابقات در کشورمان هستند.
نگرانی که ظاهرا به مردان دیگر کشورها نیز تعمیم یافته تا جایی که منجر به کشف راهکارهای جدید شده است؛ راهکاری از جنس روسری کردن بر سر مردان که جا دارد کاشف و ارائه دهنده آن به مربی تایلندی را شناسایی کرد و چگونگی رسیدنش به این ایده عجیب را از وی پرسید؛ ایده ای که سرافکندگی بسیاری از هموطنانمان را به دنبال داشته است.
موضوعی که علاوه بر اثبات شکننده بودن قوانین و مقررات وضع شده در این خصوص در کشورمان، می‌تواند حیثیت کشورمان را در مجامع جهانی تحت الشعاع قرار داده و از این روی باید به دقت پیگیری شود.
najm134
 
پست ها : 2044
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

رفتار اعلى

پستتوسط najm134 » پنج شنبه ژانويه 18, 2018 11:45 am

قطار زندگی ریزعلی خواجوی را پیاده کرد/ «دهقان فداکار» و داستان خاطره انگیز آن درس قدیمی

Image
در آن شب سرد و تاریک، نور لرزان فانوس کوچکی راه او را روشن می کرد. دهی که ریزعلی در آن زندگی می کرد نزدیک راه آهن بود.
به گزارش مشرق، ریزعلی خواجوی که به دلیل عارضه شدید ریوی در بیمارستان امام رضا (ع) بستری بود،دقایقی پیش دار فانی را وداع گفت.
وی در 23 آبان 96 در سن 86 سالگی بر اثر عارضه کلیوی و ریوی در بیمارستان خاتم الانبیای میانه بستری شده بود که حال وی وخیم اعلام شده بود.
دهقان فداکار برای ادامه درمان به بیمارستان امام رضا(ع) در تبریز منتقل شد که پزشکان اعلام کردند وی به بیماری ذات الریه مبتلا شده است در نهایت این مرد فداکار در روز 11 آذر 96 در بیمارستان امام رضای تبریز دار فانی رو وداع گفت.
روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی تبریز هم اعلام کرد که مردم برای رعایت حال سایر بیماران این بیمارستان از تجمع در مقابل این مکان خودداری کنند.
متعاقباً زمان دقیق تشییع جنازه و مراسم تدفین و ترحیم از رسانه‌های عمومی اعلام خواهدشد.

Image
Image
خبر فداکاری دهقان فداکار در روزنامه سال ۱۳۴۰

داستان خاطره انگیز دهقان فداکار در آن درس قدیمی

غروب یکی از روزهای سرد پاییز بود. خورشید در پشت کوه های پربرف یکی از روستاهای آذربایجان فرو رفته بود. کار روزانه ی دهقانان پایان یافته بود. ریزعلی هم دست از کار کشیده بود و به ده خود باز می گشت.
در آن شب سرد و تاریک، نور لرزان فانوس کوچکی راه او را روشن می کرد. دهی که ریزعلی در آن زندگی می کرد نزدیک راه آهن بود. ریزعلی هر شب از کنار راه آهن می گذشت تا به خانه اش برسد. آن شب، ناگهان صدای غرش ترسناکی از کوه برخاست.
سنگ های بسیاری از کوه فرو ریخت و راه آهن را مسدود کرد. ریزعلی می دانست که، تا چند دقیقه دیگر، قطار مسافربری به آن جا خواهد رسید. با خود اندیشید که اگر قطار با توده های سنگ برخورد کند واژگون خواهد شد.
از این اندیشه سخت مضطرب شد. نمی دانست در آن بیابان دور افتاده چگونه راننده ی قطار را از خطر آگاه کند. در همین حال، صدای سوت قطار از پشت کوه شنیده شد که نزدیک شدن آن را خبر داد.
ریزعلی روزهایی را که به تماشای قطار می رفت به یاد آورد. صورت خندان مسافران را به یاد آورد که از درون قطار برای او دست تکان می دادند. از اندیشه ی حادثه ی خطرناکی که در پیش بود قلبش سخت به تپش افتاد.
در جست و جوی چاره ای بود تا بتواند جان مسافران را نجات بدهد. ناگهان، چاره ای به خاطرش رسید. با وجود سوز و سرمای شدید، به سرعت لباسهای خود را از تن درآورد و بر چوبدست خود بست.
نفت فانوس را بر لباسها ریخت و آن را آتش زد. ریزعلی در حالی که مشعل را بالا نگاه داشته بود، به طرف قطار شروع به دویدن کرد. راننده قطار از دیدن آتش دانست که خطری در پیش است. ترمز را کشید.
قطار پس از تکانهای شدید، از حرکت باز ایستاد. راننده و مسافران سراسیمه از قطار بیرون ریختند. از دیدن ریزش کوه و مشعل ریزعلی، که با بدن برهنه در آنجا ایستاده بود، دانستند که فداکاری این مرد آنها را از چه خطر بزرگی نجات داده است.

“ریزعلی خواجوی” نام‌آشنای همه ایرانیان است. داستان فداکاری وی در کتاب‌های سال سوم دبستان سال‌هاست که ‌منتشر می‌شود. فداکاری که در یک شب سرد سال ۱۳۴۱ جان صدها نفر را نجات داد و به رغم کتک خوردن آن شب، از این ماجرا به عنوان بهترین خاطره زندگیش یاد می‌کند.

ریزعلی که در سال ۱۳۰۹ در روستای “قالاچق” از توابع شهرستان “میانه” به دنیا آمده به شرح ماجرای شبی می‌پردازد که جان مسافران قطار تبریز به تهران را نجات داد؛ آن هم بر روی ریل‌های آهنی و بر فراز درّه‌ای ۴۰ متری که اگر ریزعلی نبود و قطار از راه می‌رسید، شاید قطعه‌های کوچک و بزرگ آن غول آهنی و مسافرانش را باید در میان امواج خروشان رودخانه سرد پایین ریل پیدا می‌کردند.

ریزعلی می‌گوید: این واقعه به حدود ۵۰ سال پیش و زمانی که حدود ۳۱ الی ۳۲ ساله بودم و یک فرزند داشتم بازمی‌گردد؛ یادم می‌آید اواخر پاییز بود که یک شب باجناقم میهمان من شده بود؛ ساعت ۸ شب یکباره از زیر کرسی بلند شد و گفت که “الان یادم افتاد که فردا دوستانم برای فروش گوسفندان خود به تهران می‌روند و من هم باید بروم” و از من خواست که او را به ایستگاه قطار در حدود ۷ کیلومتری منزلمان برسانم.

هرچه به او اصرار کردم که “هوا سرد و بارانی است، امشب را بمان”، قبول نکرد که در نهایت با یک فانوس و تفنگ شکاری به راه افتادیم و او را به ایستگاه رساندم. در راه برگشت به خانه دیدم که فاصله میان دو تونل بر روی خط آهن به خاطر ریزش کوه مسدود شده است و یادم آمد که قطار تا چند دقیقه دیگر از ایستگاه به سمت پایین راه می‌افتد، آن هم قطاری که پُر از مسافر است.

پیرمرد اینطور سر رشته صحبت‌هایش ادامه می‌دهد: با خودم گفتم “هر چه بادا باد”؛ راه افتادم به سمت ایستگاه، اما حدود دو کیلومتر که مانده بود متوجه شدم که قطار از ایستگاه حرکت کرده و چون وزش باد فانوسم را خاموش کرده بود، چاره‌ای ندیدم جز اینکه کُتم را درآوردم و بر سر چوب بستم و نفت فانوس را بر روی آن ریختم و با کبریتی که همراه داشتم، آن را آتش زدم و دوان دوان بر روی ریل قطار به راننده علامت دادم.

وقتی دیدم که راننده متوجه نمی‌شود، با تفنگ شکاری یکی دو گلوله شلیک کردم که راننده متوجه شد و وقتی قطار کم‌کم توقف کرد، همه مأموران و مسافران از آن بیرون ریختند و اول فکر می‌کردند که من قصد سوار شدن به قطار را داشته‌ام! به همین خاطر، آنقدر کتکم زدند که له و لورده شدم! ریزعلی حال و هوای مسافران را هم از یاد نمی‌برد و می‌گوید: وقتی به آنها گفتم که چه اتفاقی افتاده و صحنه را نشانشان دادم، آن وقت بود که متوجه شدند، جان حدود ۱۰۰۰ نفر نجات پیدا کرده است و آنقدر به شعف آمده بودند که بازرس قطار همان شب، تمام جیب‌هایش را گشت و ۵۰ تومان به من انعام داد.

داماد ریزعلی میانه سخن پدر خانمش را پی می‌گیرد و بیان می‌کند: الان برخی از مأموران قطار که هنوز زنده‌اند و بازنشسته شده‌اند، وقتی خاطره آن شب و صحنه آن درّه را تعریف می‌کنند، از شدت هیجان به گریه می‌افتند.

ریزعلی ادامه می‌دهد: چون لباس‌هایم درآورده و لُخت شده بودم و عرق‌ریزان بر روی ریل دویده بودم، آن شب سرما خوردم و تمام بدنم عفونت کرد و ۱۵ روز در یکی از درمانگاه‌های میانه تحت درمان بودم و بعد از آن بود که برای ادامه درمان به تبریز رفتم، اما هزینه درمانم آنقدر بالا بود که حتی گوسفندانم را فروختم و خلاصه در آن دو سه ماه درمان، تمام دارایی‌ام را خرج کردم. یک سال پس از حادثه، داستان آن شب وارد کتاب‌های درسی بچه‌ها شد، اما تا سال ۶۹ یا ۷۰ هیچکس جز اهالی روستایمان نمی‌دانست که دهقان فداکار منم؛ تا اینکه وقتی به خاطر بیماری در یکی از بیمارستان‌های تبریز بستری شده بودم، به طور اتفاقی و البته بعد از تحقیقات، من را شناختند.

Image
najm134
 
پست ها : 2044
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

روایت از وزیری که با موتورسیکلت به نماز جمعه می‌رفت

پستتوسط najm134 » سه شنبه فبريه 06, 2018 11:57 pm


روایت از وزیری که با موتورسیکلت به نماز جمعه می‌رفت


خدا شهید کلانتری را رحمت کند. آنهایی که او را دیده بودند و میشناختند، میدانند که آدم بسیار پُرتحرک، پُرخون، پُرعزم و خیلی به دردبخوری بود. او هم واقعاً از جمله کسانی بود که از دستمان رفت.
رهبر انقلاب در سال ۱۳۸۰ و در دیدار با رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت از وزرای اول انقلاب یاد کرده و می‌فرمایند:
اگر ما در آن زمان [اوایل انقلاب] وزرایی داشتیم که بعد از آن که دوره وزارتشان تمام شد، وقتی میخواستند روز جمعه به نماز بروند، همراه با زنشان سوار موتورسیکلت شدند و به نماز جمعه رفتند، این نقطه قوّت است؛ اینها جزو افتخارات ماست؛ اینها تابلوست و باید بماند. اگر ما وزرایی داشتیم که مقیّد بودند در نماز جمعه شرکت کنند و در میان مردم بنشینند و حرف آنها را بشنوند، اینها نقطه قوّت است.
مرحوم شهید کلانتری به من گفت در نماز جمعه نشسته بودم، یک نفر به من رو کرد و گفت ببین چقدر زمانه عوض شده است. گفتم چطور؟ آن شخص به کسی که در صفِ جلو نشسته بود، اشاره کرد و گفت: او وزیر است. مرحوم شهید کلانتری میگفت به صف جلو نگاه کردم، دیدم عباسپور - وزیر نیرو - است. به او گفتم پس من یک چیز عجیبتر به تو بگویم؛ من هم وزیرم! خدا شهید کلانتری را رحمت کند. آنهایی که او را دیده بودند و میشناختند، میدانند که آدم بسیار پُرتحرک، پُرخون، پُرعزم و خیلی به دردبخوری بود. او هم واقعاً از جمله کسانی بود که از دستمان رفت.
najm134
 
پست ها : 2044
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

​احسان نبوي ثروتمند

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه مارس 17, 2018 12:46 pm

احسان نبوي ثروتمند در پناه دادن 118 كودك سرگردان​
و تكفل اداره شخصي آنها حتى در وضعيت فعلي ابتلاي به سرطان


به گزارش خبرنگار حوزه اخبار داغ گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان؛ در این جهان کم نیستند زنان و مردان بزرگی که ثروت خود را امانت شمرده و آن را در راه خدمت به همنوعان خود خرج می کنند. چنین انسان هایی زمین را تبدیل به مکانی بهتر برای زیستن می کنند.

"لی لی جوآن " یکی از این زنان است. این زن 43 ساله که اهل استان " هبئی" چین است 20 سال از عمرش را صرف خدمت به کودکان بی‌سرپرست کرده است. او به تازگی صد و هجدهمین کودک را برای نگهداری پذیرفته است. او زمانی که 27 سال داشت نخستین بار یک دختر خردسال را که در خیابان برای غذا گدایی می کرد به خانه برد. در میان این تعداد کودک، برخی از کودکان دچار نقص عضو و یا بیماری های جدی بودند که با کمک لی سلامتی خود را به دست آوردند.

اما روزگار امتحان بزرگ دیگری را پیش روی این زن شجاع قرار داده بود. لی در سال 2011 متوجه شد که به بیماری سرطان مبتلاست اما این بیماری نیز نتوانست در انگیزه انسان‌دوستانه او خللی ایجاد کند. با وجود اینکه هزینه های سرسام آور نگهداری این کودکان و همچنین بیماری سرطان، لی را در شرایط دشوار مالی قرار داده است او همچنان از طرد کودکان خودداری می کند. لی بیشتر از آنکه نگران وضعیت خود و سلامتی اش باشد نگران 118 کودکی است که به او پناه آورده اند.

Image
Image
Image
Image
Image
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

ساده و ثابت؛ راز لباس پوشیدن ابرپولدارها

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه مارس 24, 2018 1:43 am

ساده و ثابت؛ راز لباس پوشیدن ابرپولدارها


تا ده سال پیش لباس بیزینس به کت‌وشلوار خلاصه می‌شد. کت‌وشلوارهای تیره، پیراهن روشن، کفش مشکی یا قهوه‌ای، ساعت لوکس و ادوکلن لباس صاحبان مشاغل را تشکیل می‌داد. به همین دلیل اگر الان هم در مورد لباس مناسب برای کار یا مصاحبه جستجو کنید، به مواردی شبیه به این بر می‌خورید. اما نوع لباس پوشیدن کارآفرینان موفقی مثل استیو جابز، جک ما و لری پیج حسابی با این تعاریف فرق می‌کند. به نظر می‌رسد استایل آن‌ها به‌سرعت در حال سرایت به دیگر کسب‌وکارها است و دارد رفته‌رفته به یک مد همه‌گیر تبدیل می‌شود. حتی تا چند سال دیگر ممکن است تعریف لباس بیزینسی به‌طور کامل متحول شود و رئیس بانک را با شلوار جین و تی‌شرت ببینیم!

Image

در این مقاله می‌خواهیم نگاهی بیندازیم به وضعیت لباس پوشیدن بزرگان کسب‌وکار در جهان. چرا کارآفرینان و پیشگامان تجارت از الگویی ثابت برای لباس پیروی می‌کنند؟ البته داشتن الگوی ثابت لباس بی‌سابقه نیست. از عینک همیشگی وودی الن که به امضای او تبدیل شد تا تیپ ثابت آلفرد هیچکاک.

۱- استیو جابز

استیو جابز را باید یکی از بدلباس‌ترین ثروتمندان تاریخ بدانیم. اگر او بنیان‌گذار شرکت اپل نبود، احتمالا هیچ‌کس به تیپ او اهمیت نمی‌داد. اما حالا که نام جابز در فهرست موفق‌ترین کارآفرینان جهان قرار گرفته، عده زیادی از لباس پوشیدن او الگوبرداری می‌کنند.

Image

شلوار جین سورمه‌ی، کفش کتانی نیوبلنس (New balance) به رنگ طوسی روشن، پیراهن آستین‌دار مشکی و عینک گرد، تیپ همیشگی مدیرعامل شرکت اپل بود. شرکتی که محصولاتش نمادی از خوش‌تیپی و باکلاسی هستند!

در مواردی او تی‌شرتش را در شلوار می‌گذاشت، آستین‌هایش را بالا می‌داد و کمربند نمی‌بست. با این سرووضع او شبیه به بچه درس‌خوان‌هایی می‌شد که در مدرسه دستشان می‌اندازند. اما جابز یک‌تنه نشان داد که «تن آدمی شریف است به جان آدمیت، نه همین لباس زیبا است نشان آدمیت.»

حالا که نام جابز در فهرست موفق‌ترین کارآفرینان جهان قرار گرفته، عده زیادی از لباس پوشیدن او الگوبرداری می‌کنند.

نکته جالب در مورد لباس پوشیدن استیو این است که او در جوانی بیشتر از مد روز پیروی می‌کرد. در عکس‌های قدیمی‌تر می‌توانیم او را با کت‌و‌شلوار و کراوات ببینیم. تی‌شرت‌های او همیشه مشکی نبودند و درمجموع استیو جوان خوش‌لباس‌تر بود.

۲- مارک زاکربرگ

زاکربرگ از استیو جابز خوش‌لباس‌تر است. در مواردی می‌توانیم او را با کت‌وشلواری مرتب و رسمی ببینیم. اما باز هم می‌شود الگویی ثابت در لباس پوشیدن او کشف کرد. الگویی که چندان به بیزینس‌من‌های سنتی شباهت ندارد: تا چند سال پیش هیچ‌کس فکر نمی‌کرد روزی مدیرعامل یک شرکت بزرگ با سویشرت و شلوار جین به سخنرانی بپردازد.

شلوار جین، تی‌شرت آستین‌کوتاه طوسی (مارک H&M) و کفش روشن (معمولا نایکی) تیپ مرسوم مدیرعامل فیس‌بوک است. در عکس‌های مختلف می‌توانیم او را در خانه، در کنار فرزندش و در حال سخنرانی با همین لباس ببینیم. بااین‌وجود هیکل ورزشکاری نمی‌گذارد که زاکربرگ شبیه دانشجوهای درس‌خوان و به اصلاح «نِرد» شود.


۳- مین- لیانگ تن

برخلاف جابز و زاکربرگ، بنیان‌گذار شرکت ریزر واقعا خوش‌تیپ است. اما باز هم نه با کت‌وشلوار و کراوات. او عاشق بازی‌های ویدیویی است و خودش هم یک گیمر تمام‌عیار به حساب می‌آید. لیانگ تن هیچ شباهتی به دانشجوهای درس‌خوان ندارد. بلکه باید رد هم‌تیپ‌های او را در گیم‌نت‌ها و مسابقات بازی‌های کامپیوتری جست.

Image

اما نکته مشترک بین او و دو نفر قبلی، داشتن یک تیپ ثابت است. مین- لیانگ به‌ظاهر اهمیت می‌دهد. خودش ترکیب رنگ مشکی و سبز را دوست دارد و تقریبا تمام محصولات شرکتش هم با همین ترکیب رنگی عرضه می‌شوند. همچنین او برای خودش یک فونت شخصی دارد. فونتی که روی دکمه‌های کیبورد، در اپلیکیشن‌ها و روی جعبه محصولات شرکت ریزر به چشم می‌خورد.

نکته مشترک بین مین لیانگ تن، استیو جابز و مارک زاکربرگ، داشتن یک تیپ ثابت است.

شلوار جین تیره (سورمه‌ای یا خاکستری تیره)، تی‌شرت مشکی با آستین‌کوتاه و یقه‌هفت، کفش روشن (معمولا آدیداس)، ساعت اسپرت مشکی با بند پلاستیکی و موهای مد روز، لباس‌های مین لیانگ تن را تشکیل می‌دهند. نکته عجیب این است که او از تی‌شرت‌های ساخت شرکت خودش استفاده نمی‌کند! تی‌شرت‌هایی که در میان گیمرهای آمریکایی به‌شدت مرسوم است.


۴- الان ماسک

مسیر تکامل لباس‌پوشیدن الان ماسک برعکس مسیر استیو جابز بود. او در گذشته آدم خوش‌تیپی به‌حساب نمی‌آمد. اما بعد از ثروتمند شدن مو کاشت و لباس‌های زشت خود را دور انداخت. حالا در بیشتر موارد کت‌وشلوار می‌پوشد. هرچند در مواردی او هم کراوات نمی‌زند، اما باز هم پیراهن مردانه و کت‌وشلوار اسپرت او را خوش‌تیپ می‌کند.

Image

لان ماسک، بنیان‌گذار شرکت تسلا، نماد فکر کردن به ایده‌های جنون‌آمیز در کسب‌وکار است. تولید خودروهای الکتریکی و سرمایه‌گذاری برای راه‌اندازی سفر توریستی به فضا (حتی به مریخ) باعث شد که او به نمادی برای کسب‌وکارهای بدون محدودیت تبدیل شود. اما برخلاف ایده‌هایش، لباس پوشیدن او به‌هیچ‌عنوان جنون‌آمیز نیست.

الان ماسک نماد فکر کردن به ایده‌های جنون‌آمیز در کسب‌وکار است. اما برخلاف ایده‌هایش، لباس پوشیدن او به‌هیچ‌عنوان جنون‌آمیز نیست.

هنوز هم ماسک به بیزینس‌من‌های سنتی شباهتی ندارد و بیشتر از الگوی ستاره‌های هالیوودی پیروی می‌کند، بی‌آنکه شباهتی به دانشجوهای درس‌خوان داشته باشد. هر چه باشد قرار نیست دانشجوها خودروی برقی بخرند یا برای اردوی تفریحی به مریخ ثبت‌نام کنند.

۵- لری پیج

شاید مارک زاکربرگ ادای بچه درس‌خوان‌ها را در بیاورد، اما لری پیج، بنیان‌گذار گوگل، یک بچه درس‌خوان به تمام معنا است. شاخصه اصلی تیپ او، موهایی است که هیچ‌وقت شانه نمی‌شوند. در لباس پوشیدنِ پیج هم می‌شود اثری واضح از بی‌دقتی و بی‌توجهی دید.

Image

تی‌شرت قرمز یا سبز با کت مشکی می‌تواند بدسلیقگی را او در انتخاب لباس ثابت کند. بااین‌وجود حتی برای لری پیج هم تی‌شرت مشکی همیشه یک انتخاب مرسوم است. گاهی او را با کت‌وشلوار می‌بینیم. البته کت‌وشلواری که کمی برای او بزرگ است. در یک کلام باید لری پیج را مدیرعاملی بدانیم که چندان به ظاهر توجه ندارد و حتی سعی نمی‌کند با لباسی ثابت، تصویر خودش را در ذهن مخاطب‌ها حک کند. گویا همین که لباس تنش می‌کند در حق کاربران گوگل لطف کرده است.

۶- بیل گیتس

به نظر نمی‌رسد که بیل گیتس حتی برای انتخاب یک لباس ثابت وقت گذاشته باشد. خیلی کم پیش می‌آید که او قاب عینکش را عوض کند یا به مرتب کردن موهایش بپردازد. معمولا کت‌وشلوار می‌پوشد و کراوات می‌زند. اما به‌سادگی می‌شود فهمید که او به یک نوع خاص کت‌وشلوار و پیراهن (اما با رنگ‌های متفاوت) علاقه‌ دارد.

Image

یکی دیگر از لباس‌هایی که بیل گیتس می‌پوشد، پلیور تک‌رنگ و یقه‌هفت، بر روی پیراهنی ساده با یقه بزرگ است. به‌سختی می‌شود ارتباطی بین رنگ پلیور و پیراهن بیل گیتس پیدا کرد.

به‌سختی می‌شود ارتباطی بین رنگ پلیور و پیراهن بیل گیتس پیدا کرد.

به‌هرحال برای آدمی مثل گیتس، هر دقیقه از روز ارزش زیادی دارد و او ترجیح می‌دهد از اندک دقایق آزادی که دارد برای مطالعه استفاده کند، تا بخواهد وقتش را در فروشگاه‌های لباس یا با طراحان مد صرف کند.

۷- وارن بافت

حالا که از بیل گیتس گفتیم، بد نیست اشاره‌ای کنیم به دوست صمیمی او، وارن بافت. کسی که به‌عنوان موفق‌ترین سرمایه‌گذار جهان شناخته می‌شود و بیشتر سهام شرکت‌هایی مانند کوکاکولا و مارلبرو در اختیار او است.

طبیعتا او در سن ۸۷ سالگی نمی‌تواند تی‌شرت مشکی، شلوار جین و کفش کتانی بپوشد. از طرفی جنس شغل او (سرمایه‌گذاری در بازار سهام) خیلی به شغل جابز و زاکربرگ شبیه نیست. برای همین او از الگویی قدیمی‌تر در لباس پوشیدن استفاده می‌کند.

Image

کت‌وشلوار تیره (مشکی یا خاکستری)، پیراهن سفید و کراوات. در کراوات‌های وارن بافت نکته جالب قابل‌تشخیص است. کراوات‌های او معمولا قرمز هستند با خال‌های سفید. حتی اگر او از کراوات آبی، سبز یا مشکی استفاده کند، معمولا می‌توانیم این نقطه‌های سفید را روی آن‌ها ببینیم.

به اعتقاد بسیاری رنگ قرمز با اثری از سفید، قرار است رنگ قوطی‌های کوکا یا پاکت‌های مارلبرو را تداعی کند.

به اعتقاد بسیاری رنگ قرمز با اثری از سفید، قرار است رنگ قوطی‌های کوکا یا پاکت‌های مارلبرو را تداعی کند. درهرصورت، این پیرمرد ثروتمند از الگویی ثابت در لباس پوشیدن خود استفاده می‌کند. درست مثل دوستش باراک اوباما که معمولا رنگ و مدل کت‌وشلوارهایش ثابت است.

اما چرا الگوی ثابت؟

همان‌طور که دیدیم بیشتر این آدم‌ها از یک الگوی تقریبا ثابت در لباس پوشیدن پیروی می‌کنند. موضوعی که در محافل مختلف به بحث گذاشته شد و هر کس نظریه‌ای را برای آن ارائه کرد.

برخی گفته‌اند «درست شبیه به شخصیت‌های کارتونی که همیشه یک لباس ثابت دارند، لباس ثابت می‌تواند تصویر فرد را در ذهن‌ها ثبت کند و به بیننده احساس ثبات و اعتماد بدهد.» به اعتقاد آن‌ها لباس ثابت یک شیوه بازاریابی است. روشی که مدیرعامل شرکت را به مشتری‌ها شبیه‌تر و نزدیکتر می‌کند.

زاکربرگ در مورد دلیل استفاده از تی‌شرت ثابت خاکستری‌اش حرف زده است. او گفته که قصد ندارد هر روز صبح چند دقیقه از وقتش را برای انتخاب لباس تلف کند. چند دقیقه ابتدای روز که می‌تواند خلاق‌ترین و پرانرژی‌ترین لحظات باشند.

در این الگو ممکن است از یک‌شکل تی‌شرت، ده یا بیست عدد داشته باشیم، اما شکل ظاهری آن هیچ تغییری نکند. به این شکل هرگز ذهن ما درگیر انتخاب لباس نمی‌شود و هیچ‌وقت حتی برای لحظه‌ای از خود نمی‌پرسیم «امروز چه بپوشم؟»

به چیزهای مهم‌تری فکر کنیم!

ذهن انسان توانایی‌های بی‌نظیری دارد اما نمی‌شود از کاستی‌های آن چشم‌پوشی کرد. شاید برای شما هم پیش‌آمده باشد که در حال انجام کاری مهم به انتخاب خودرو یا گوشی جدید فکر کرده باشید. ممکن است ساعت‌ها در فکر فرو بروید و حتی کار اصلی خود را فراموش کنید.

وارن بافت هر روز به‌سادگی می‌تواند به سوال «امروز چه کراواتی بزنم؟» پاسخ دهد: کراوات قرمز با خال‌های سفید. برای همین در ابتدای روز او می‌تواند بجای انتخاب رنگ، به این پرسش فکر کند که امروز چه سهمی بخرد یا بر چه صنعت نوینی سرمایه‌گذاری کند. پاسخی شبیه به این را از باراک اوباما، استیو جابز و یواخیم لو هم شنیده‌ایم.
نظریه هزینه فرصت و پیروی از الگوی ثابت

شاید اگر هر روز یکی از همکاران خود را با لباسی ثابت ببینید، فکر کنید که وضع مالی او چندان خوب نیست و نمی‌تواند برای خرید لباس به‌اندازه کافی هزینه کند. باور کنید یا نه، این گزاره در مورد استیو جابز، وارن بافت و بیل گیتس هم صادق است. آن‌ها لباس ثابت می‌پوشند، چون نمی‌توانند از پس هزینه خرید لباس متفاوت بربیایند!

این ادعا واقعا یک ادعای جدی است. برای من صرف سه ساعت برای خرید لباس، هزینه زیادی ندارد. اگر وقت خودم را در فروشگاه تلف نکرده بودم، شاید در همان مدت پول چندانی هم در نمی‌آوردم. پس به‌سادگی می‌توانم هزینه این فرصت ازدست‌رفته را بپردازم. اما برای این آدم‌ها چند ساعت وقت، تا چند میلیون دلار هزینه دارد. آن‌ها نمی‌خواهند یک تی‌شرت را به قیمت چند میلیون دلار بخرند. پولی که فقط از جیب آن‌ها کسر نمی‌شود و ممکن است به عده زیادی لطمه وارد کند. اما در لباس ثابت می‌شود فرصت‌هایی تجاری یافت. آدم‌های زیادی هستند که از شرکت H&M تی‌شرت با استایل مارک زاکربرگ می‌خرند.
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

پوتین: تلفن هوشمند ندارم

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه مارس 31, 2018 8:26 pm

پوتین: تلفن هوشمند ندارم


پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

خبرگزاری صدا و سیما نوشت: ¬ولادیمیر پوتین رییس جمهور روسیه گفت که تلفن هوشمند ندارد. وی سال گذشته هم گفته بود که از اینترنت استفاده نمی کند و در شبکه های اجتماعی حضور ندارد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه از مسکو، رئیس جمهور روسیه در واکنش به سخنان میخاییل کوالچوک (Mikhaïl Kovaltchouk)، مدیر مؤسسه تحقیقات ملی خروشچف که گفته بود امروزه همه مردم تلفن هوشمند دارند، گفت که او چنین وسیله ای ندارد.

رییس جمهور ۶۵ ساله روسیه در سال ۲۰۰۵ هم گفته بود که تلفن همراه ندارد. وی که از ۱۷ سال پیش در راس قدرت در روسیه است و برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۸ مارس آینده هم داوطلب شده است، سال گذشته در جریان دیدار با گروهی از جوانان روس گفته بود که بعد از اتمام کارهای روزانه اش که اغلب دیر وقت است، ترجیح می دهد به جای استفاده از اینستاگرام به رختخواب برود.
پوتین همچنین اضافه کرده بود: « کارکنان دولت من حضور پر رنگی در فضای مجازی و اینترنت دارند. من تقریباً از اینترنت هیچ استفاده ای نمی کنم».

بر خلاف ولادیمیر پوتین، دمیتری مدودف، نخست وزیر ۵۲ ساله روسیه اغلب با تلفن هوشمند خود در انظار عمومی ظاهر می شود و پیوسته در صفحات اجتماعی رسمی خود در اینستاگرام و فیس بوک، عکس ها خود را به اشتراک می گذارد.
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

اروپا هم به اين نتيجه رسيد كه: مكان تفريحي خاص بانوان داير ك

پستتوسط najm134 » سه شنبه آپريل 17, 2018 6:53 am

اروپا هم به اين نتيجه رسيد كه: مكان تفريحي خاص بانوان داير كند


جزیره‌ای تماما زنانه در سواحل فنلاند/ ورود مردان به این جزیره ممنوع است

Image
طبق برنامه‌ریزی صورت گرفته این جزیره در ماه ژوئن به روی عموم باز خواهد شد و در حال حاضر تنها «روث» و دوستان‌اش می‌توانند در آن جا وقت بگذرانند. با مراجعه به سایت Super She زنان می‌توانند پیش از سفر به آن جزیره، برای عضویت ثبت نام کنند. متقاضیان مشتاق علاوه بر شماره تلفن، نام و دلیل سفر بایستی یک پیام ویدئویی نیز اپلود کنند.
آفتاب‌‌نیوز :
سرویس اجتماعی- اگر شما یک خانم هستید و برای مدت کوتاهی نیاز به تعطیلات دارید بهتر است به جزیره SuperShe سفر کنید؛ جزیره‌ای جدید در ساحل فنلاند. این جزیره یک قانون دارد: ورود مردان ممنوع!
به گزارش آفتاب‌‌نیوز، «کریستینا روث» بنیانگذار این جزیره وعده داده که آنجا مکانی برای آرامش زنانه خواهد بود.

روزنامه «ایندیپندنت» با انتشار گزارشی در این‌باره می‌نویسد: «روث» می‌گوید وقتی که در کالیفرنیا بود می‌دید که مردان تا چه اندازه بر زنان تاثیرگذار هستند. او می‌گوید تا زنی می‌دید که یک پسر خوش‌تیپ آن حوالی است سریع محبور می‌شد که رژ لب بزند. او اصرار دارد که بگوید ضد‌مردان نیست با این حال، به کنایه و شوخی می‌گوید که در جزیره‌ای که او برای زنان تدارک دیده هورمون تستوسترون دخالتی نخواهد داشت! در نتیجه زنان می‌توانند آرامش داشته باشند و تمرکزشان روی خودشان باشد نه آن‌که با دیدن مردان سطح هورمونی‌شان تغییر کند»!

او می‌گوید که اتفاقا مردان را دوست دارد و حتی ممکن است در آینده درهای جزیره را به روی مهمانان مرد نیز باز کند اما در حال حاضر معتقد است که زنان نیازمند گذراندن زمان خود با زنان دیگر هستند تا رویاهای و آرزوهای یکدیگر را پرورش دهند.

طبق برنامه‌ریزی صورت گرفته این جزیره در ماه ژوئن به روی عموم باز خواهد شد و در حال حاضر تنها «روث» و دوستان‌اش می‌توانند در آن جا وقت بگذرانند. با مراجعه به سایت Super She زنان می‌توانند پیش از سفر به آن جزیره، برای عضویت ثبت نام کنند. متقاضیان مشتاق علاوه بر شماره تلفن، نام و دلیل سفر بایستی یک پیام ویدئویی نیز اپلود کنند.

موسس این جزیره می‌گوید که زنان می‌توانند در آنجا در کمال آرامش به فعالیت‌هایی چون یوگا، مدیتیشن، غذای سالم، کلاس‌های آشپزی، کلاس‌های ورزشی تناسب اندام و موارد دیگر بپردازند. هزینه سفر به این جزیره اعلام نشده است اما گمان نمی‌رود که سفر به جزیره‌ای عاری از مردان ارزان‌قیمت باشد!

ImageImage
Image
najm134
 
پست ها : 2044
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

شهر نیویورک به 3 زن برای برداشتن اجباری حجاب غرامت پرداخت کر

پستتوسط najm134 » دوشنبه آپريل 30, 2018 9:50 am

شهر نیویورک به 3 زن برای برداشتن اجباری حجاب غرامت پرداخت کرد

Image
وکیل این سه زن اعلام کرد که پس از حکم دادگاه فدرال بروکلین هر کدام از این زنان حدود ۶۰ هزار دلار غرامت دریافت خواهند کرد.
شهر نیویورک باید به سه زنی که پلیس آن‌ها را در پاسگاه مجبور به برداشتن روسری کرد ۱۸۰ هزار دلار غرامت پرداخت کند.
به گزارش ایسنا به نقل از خبرگزاری فرانسه، وکیل این سه زن اعلام کرد که پس از حکم دادگاه فدرال بروکلین هر کدام از این زنان حدود ۶۰ هزار دلار غرامت دریافت خواهند کرد.
وی با اشاره به تلاش‌های مشترکی که برای بهبود بخشیدن به دستورالعمل پلیس‌ صورت گرفته است، اظهار کرد که این یک قدم در مسیر درست بوده است.
دو تن از این زنان در سال 2015 و یکی از آنها 2012 دستگیر شده بودند. این زنان می گفتند که حقوق مذهبی آنان نقض شده است.
یک سخنگو در دستگاه قضایی نیویورک اظهار کرد که این قطعنامه در راستای بهترین منافع تمامی طرف‌های مورد بحث بوده است.
این زنان مجبور شده بودند حجاب خود را برای گرفتن عکس شناسایی در پاسگاه پلیس بردارند. آن‌ها پس از اجبار پلیس از قوانین اداری و پلیس نیویورک شکایت کردند.
از آن پس ماموران پلیس نیویورک قوانین جدیدی را دریافت کردند که در آن قید شده بود که بازداشت شدگان با روسری می توانند در یک اتاق دیگر بروند تا عکاسی توسط یک پلیس زن صورت گیرد.
najm134
 
پست ها : 2044
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

کاهش ساعات کاری در کره و رسیدگی بیشتر به خانواده و فرزندان

پستتوسط pejuhesh232 » دوشنبه مه 07, 2018 5:49 pm

کاهش ساعات کاری در کره و رسیدگی بیشتر به خانواده و فرزندان همراه با حقوق بالاتر


مجلس ملی کره جنوبی طرح قانونی کاهش ساعات کار در هفته از ۶۸ ساعت به ۵۲ ساعت را تصویب کرد.

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

به گزارش ایسنا از اسپوتنیک، قانون جدید از ماه ژوئیه در کره اجرایی می‌شود و در مرحله اول شامل تمامی شرکت‌های بزرگ می‌شود.
کاهش ساعات کار در کره به پیشنهاد مون جائه این، رئیس جمهور جدید این کشور انجام می‌شود.

وی اوایل امسال حداقل دستمزدها را در کره جنوبی ۱۶ درصد افزایش داد.

طبق قانون جدید، هفته کاری متشکل از ۴۰ ساعت کار اصلی بعلاوه حداکثر ۱۲ ساعت اضافه کاری خواهد بود.

کره جنوبی دارای طولانی‌ترین هفته کاری در بین اعضای سازمان همکاری و توسعه اقتصادی است.

همچنین مقامات کره‌ای به مردم این کشور پیشنهاد کرده‌اند تا با بچه‌دار شدن و افزایش جمعیت در کنار کمتر کار کردن به شمار جمعیت نیروی کار در سال‌های آینده کمک کنند.

طرح‌های تشویقی متنوعی هم قرار است در این کشور برای افزایش جمعیت اجرا شود، با این حال کره‌ای‌ها همچنان علاقه زیادی به ازدواج و داشتن فرزندان نشان نمی‌دهند.
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

قبليبعدي

بازگشت به پاكيزه شناسى


Aelaa.Net