حكمت اعلی

مديران انجمن: najm134, najm134, najm134

نقش "ریش" در سلامتی آقایان

پستتوسط pejuhesh232 » پنج شنبه فبريه 04, 2016 10:55 am

نقش "ریش" در سلامتی آقایان


یک تحقیق جدید نشان می دهد ریش ممکن است حاوی باکتری هایی باشد که می تواند به ساخت نوعی آنتی بیوتیک کمک کند.

Image


به گزارش گروه خبر خبرگزاری برنا، این پژوهش همچنین می‌گوید وجود انواع خاصی از باکتری‌ها در صورت مردانی که ریش ندارند شایع‌تر است.

محققان دریافتند مردانی که ریش خود را می‌تراشند، بیشتر احتمال دارد که بر روی صورت خود زمینه تولید باکتری‌های مقاوم به آنتی بیوتیک را فراهم کنند.

این پژوهش که در نشریه «عفونت‌های بیمارستانی» به چاپ رسید، بر روی 408 نفر از کارکنان یک بیمارستان انجام شد.

بنا بر نتایج این تحقیق، مردانی که ریش خود را می‌تراشند، 3 برابر بیشتر از مردانی که ریش دارند احتمال دارد که بر روی صورت خود باکتری مقاوم به آنتی بیوتیک ام آر اس اِی ( MRSA) را منتقل کنند.

مردانی که ریششان را می تراشند همچنین ممکن است ۱۰ درصد بیش تر استافیلوکوک؛ باکتری که عفونت پوستی، تنفسی و مسمویمت غذایی ایجاد میکند، بر روی صورتشان داشته باشند.

پژوهشگران معتقدند شاید خراش های کوچکی که به علت تراشیدن صورت ایجاد می شود، زمینه ساز تجمع باکتری‌ها باشد.

دکتر آدام رابرتز، میکروب شناس کالج دانشگاهی لندن در پژوهشی جداگانه، توانست بیش از 100 نوع باکتری مختلف را از ریش مردانی که در این تحقیق شرکت کرده بودند، کشت کند.

وی همچنین موفق شد نوع خاصی از میکروب موجود در ریش را کشف کند که موجب نابودی دیگر باکتری ها می‌شود.

به گزارش برنا به نقل از پرس تی وی، وی با انجام کشت و آزمایش دریافت که این میکروب می‌تواند باکتری مربوط به بیماری ای کولای (اشریشیا کولای) که باعث عفونت مجاری ادرار می شود را به سرعت از بین ببرد.

امروزه آنتی بیوتیک‌های موجود به سرعت تاثیر خود را از دست می‌دهند و سالانه حداقل ۷۰۰ هزار نفر در پی ابتلا به باکتری‌های مقاوم به آنتی بیوتیک می‌میرند.

در ۳۰ سال گذشته، آنتی بیوتیک جدیدی تولید نشده است.
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

عيد ولايت و قيام قائم در تاريخ نوروز نه عيد نوروز و بهار

پستتوسط pejuhesh232 » جمعه مارس 25, 2016 10:52 am

عيد ولايت و قيام قائم در تاريخ نوروز
نه
عيد نوروز و بهار با ذكر جنبه هاى ديني آن



همه علويان از حديث معرفت نوروز حقيقي آكاهي دارند كه حضرت امام صادق عليه السلام به مناسبت جشن نوروز عامه مردم حقيقت نوروز و نوروز حقيقي را به يكي از اصحاب خاص شان معرفي مي كنند

روز نوروز، همان روز است كه خداوند از بندگان پيمان گرفت او را بپرستند و به او شرك نورزند، به پيامبران و حجت هايش بگروند و به امامان ايمان آورند. اين همان روز است كه خورشيد طلوع كرد، بادها وزيدن گرفت و گل هاى زمين روييدند. اين همان روزى است كه كشتى نوح بر ساحل جودى آرامش يافت و همان روزى است كه خداوند، گروهى چند هزار نفره را كه از ترس مرگ از خانه ها بيرون رفته بودند زنده ساخت، پس از آن كه آنان را ميرانده بود. اين، روز فرود جبرئيل بر پيامبر اسلام است و روزى است كه پيامبر امام على بر دوش گرفت تا بت هاى قريش را در مسجد الحرام شكست و در همين روز، ابراهيم، بت ها را شكست. اين همان روزى است كه پيامبر به يارانش دستور داد با على بيعت كنند و در همين روز، عليّ را براى بيعت گرفتن از جنيان فرستاد. در همين روز، دومين بيعت با اميرالمؤمنين انجام شد. در همين روز بر نهروانيان پيروز شد و ذوالثديه را به قتل رساند. در اين روز، قائم ما و صاحبان حكومت الهى قيام كنند و در همين روز، قائم ما بر دجّال پيروز گردد، و او را در زباله دان كوفه به دار آويزد.


ولي با همه اين معرفت و اگاهي مي بينيم كه در غالب بلاد اگر افراد با معرفت و ملتزمي هم عيد و جشن و مراسم داشته باشند، برنامه اصلي شان نوروز باستاني و عيد بهار است كه به آن چاشني ديني و ذكر ولايت و حداكثر حديث نوروز را مطرح كنند

اما يك جا در سرزمينهاي علويان سراغ داريم
كه برنامه عيد و جشن و مراسم و اجتماع ووو در تاريخ نوروز دارند
اما بدون اسم نوروز و مطرح كردن آن

بلكه به اسم عيد و مراسم "پرجم كشايي مولا علي عليه السلام"
اين عنوان هم به همه عناوين ديني مذكور در حديث معرفت نوروز حقيقي يا حقيقت نوروز اشارت دارد تطهير كعبه از بتها و برافراشتن برچم توحيد كه بدست حضرت مولا علي بوده است بالاي كعبه و در مكه و مسجد الحرام و برافراشتن پرچم مولا در ماموريت بيعت گرفتن از جنيان و پرچم افراشتن مولا در غلبه بر نهروانيان ، تا قيام حضرت قائم كه با برافراشتن پرچم ولايت محقق است و اجتماع مردم براى اين مراسم و اظهار پيوند و پيمان با اين عنوان و مناسبت؛ اشاره به بيعت الهي بر عبادت خداوند و پيروي از انبياء و ائمه و تكرار بيعت با مولاعلي وووو

اين مراسم در منطقه پاراچنار پاكستان در محلي بنام قدمگاه حضرت علي علیه السلام برگزار مي شود


مراسم {پرچم گشايي امام علي} در پاراچنار ​​

پاراچنار منطقه شيعه نشين با جمعيت حدود 700 هزار نفر در مرز شمال غرب پاكستان با افغانستان واقع شده است

مردم پاراچنار در تاريخ نوروز (اول برج شمسي حمل) با ذوق و شوق در قدمگاهي منسوب به حضرت علي (علیه السلام) در روستاي «زيران» مي روند و مراسمي را همه ساله برگزار مي‌كنند.

در اين روستان مراسمي با عنوان "پرچم گشايي مولاعلي" اجرا مي‌شود كه بواسطه آن مردم پاراچنار پرچمي را با ياد امام علي(علیه السلام) برافراشته مي‌كنند

و پس از گذشت 40 روز از سال نو اين پرچم را پايين مي‌آورند.

شيعيان پاراچنار سال نو را با ياد امام علي (علیه السلام) متبرك مي‌كنند و پرچم او در اين روز در قدمگاه امام علي (علیه السلام) افراشته مي‌شود.

آنها در تاريخ نوروز به زيارت قدمگاه امام علي (علیه السلام) مشرف مي‌شوند و به يكديگر سال نو را تبريك مي‌گويند.

خوانندگان در قدمگاه امام علي (علیه السلام) در روستاي زيران مدح‌هايي در مورد امام علي مي‌خوانند و براى فرج حضرت مهدي منه السلام دعا مي كنند و مردم نيز با ذوق و شوق آن را گوش مي‌دهند و با بركزاري نمادين آن معارف الهي همراهي مي كنند.


در سرتاسر باكستان در روز جهان افروز (نوروز) علاوه بر پوشیدن لباس نو و تبریک گفتن به یکدیگر پس از تحویل سال و ترتیب یافتن مجالس قصیده و شعر ضیافتهایی نیز به مناسبت جشن مزبور در منازل صورت می گیرد و در آن سفرۀ امیرالمومنین که شامل هفت نوع میوه خشک و سبزیجات و یکنوع بیسگویت به نام «کلوچه نوروزی» و پلو با گوشت مرغ سفید و تخم مرغهای رنگ زده می باشد، گسترده می شود. مرغ سفید هر قدر هم که ناپیدا باشد فراهم می کنند زیرا که تهیه پلو با گوشت مرغ سفید را شگون نیک می‌دانند. کلوچه نوروزی در بین مردم پیشاور محبوبیت خاصی دارد و حتی افراد غیر شیعه نیز به آن علاقه زیادی دارند.

پس از قرائت فاتحه» و صرف (نذر) امیرالمومنین(ع)، مردان و زنان شیعه در آن نواحی از خانه بیرون می روند و مدتی درباغها و چمن زارها به گردش می بردازند و کوشش می کنند پا برهنه بر سبزه و چمن قدم بزنند و این عمل را «سبزه لگد کردن» می نامند. بدین ترتیب تمام روز را با خوشحالی و شادکامی به سر می برند

در ادامه تصاويري از مراسم جشن {پرچم گشايي امام علي} در تاريخ نوروز در منطقه پاراچنار پاكستان را مشاهده كنيد:


Image

Image

Image

Image

Image

Image

تذكر: در رسانه هاي محلي پاكستان عنوان اين جشن {پرچم گشايي امام علي} است،
اما رسانه هاى ايراني كه آگاهي از حديث معرفت نوروز حقيقي نداشته
و صرفا به دنبال گزارش هر جشني در تاريخ نوروز بوده،
جشن {پرچم گشايي امام علي} را نيز به اسم جشن نوروز منعكس مي كنند،
و در سالهاي اخير كه پاي گزارشگران ايراني به منطقه باز شده،
ضمن انعكاس اين مراسم {پرچم گشايي امام علي}،
به سفارش خبرنگاران نام نوروز و جمله "جشن نورز مباركباد" به زبان فارسي!!! روي چند شيريني
و تصوير گرفتن انها و ضميمه تصاوير مراسم {پرچم گشايي امام علي} نموده
تا گزارش {پرچم گشايي امام علي} به اسم جشن نورز ايراني مطرح شود،
اما دم خروس در فارسي بودن نوشته روي شيريني سفارشي خبرنگار
و نبودن نشان و اسم نوروز در سرتاسر مراسم {پرچم گشايي امام علي} است كه مملو از ذكر حضرت مولاعلي است.



البته مراسم {پرچم گشايي امام علي} منحصر به شيعيان پاراچنار پاكستان نبوده، و در افغانستان هم برگزار مي شود
با اين تفاوت كه رسما با عنوان نوروز قرين است،
بلكه آغاز سال نو در سرتاسر كشور افغانستان حتى ميان سنيان با روز نوروز و مراسم {پرچم گشايي امام علي} در زيارتگاه حضرت امام على در مزار شريف، و زيارت حضرت سخى (باسخاوت) در كابل و هر شهر ديگري كه داراى مزاري از اهل بيت است، با برافراشتن پرچم امام علي آغاز مى شود، در عقيده مردم افغانستان شروع خلافت حضرت امام علي در نوروز بوده است
حتى مراسم رسمي دولت افغانستان براى آغاز سال نو در اين محل و با اين مراسم افتتاح مى كردد


مراسم جشن نوروز در افغانستان با بر افراشتن علم امام علی در بارگاه امام علی (علیه السلام) آغاز می‌شود.

آغاز مراسم جشن نوروز در افغانستان از شهر «مزار شریف» در شمال افغانستان از روز اول ماه فروردین در این کشور آغاز شده
و مردم از نقاط مختلف افغانستان از دیر باز تاکنون در آغاز فصل بهار خود را به شهر مزار شریف رسانده
و در جوار بارگاه منسوب به امام علی (علیه السلام) جشن‌های نوروز را با بر افراشتن علم در کنار مرقد این امام همام آغاز می‌کنند.

همزمان با برافراشته شدن علم در مزار شریف، 21 گلوله توپ نیز به رسم احترام شلیک می‌شود.

زیارتگاه مزار شریف تا 40 شبانه‌روز پذیرای زائران است. در روزهای چهارشنبه و شب‌های جمعه، ازدحام جمعیت در داخل و اطراف حرم به بیشترین حد خود می‌رسد.

Image

اعتقاد عموم مردم افغانستان در این است که امام علی (علیه السلام) در روز اول نوروز به خلافت رسیده و لذا جشن‌های نوروز در این کشور با نام امام علی (علیه السلام) پیوند خورده است.

کابل از مناطق مهم دیگری است که زیارت سخی در آن انجام می‌شود و در آنجا نیز پرچم منسوب به مولا علی (علیه السلام) توسط علما، روحانیون و پهلوانان کابل در اولین روز فروردین همزمان با تحویل سال نو برافراشته شده و تا 40 روز که علم بر افراشته است، مردم به زیارت سخی آمده و به نیایش و دعا می‌پردازند.

Image

در شهر «هرات» در غرب افغانستان نیز، مردم این شهر در روز اول فروردین به مساجد و تکایا رفته و آغاز سال نو را گرامی می‌دارند.

مردمان این شهر که در همسایگی ایران به سر می‌برند آغاز سال نو را با دعای تحویل سال در مساجد آغاز کرده و در هنگام تحویل سال با دعا و نیایش از خداوند می‌خواهند که سال نو را سال خوبی برای آنها قرار دهد.

زیارت مزار "سلطان میر عبدالله الواحد شهید"، نواده امام حسن مجتبی (علیه السلام) و بنا به برخی منابع، پدر "حضرت عبدالعظیم حسنی"، در جنوب شهر هرات افغانستان، یکی از مهم‌ترین مناطقی است که در روز اول نوروز علم منسوب به امام علی(علیه السلام) در آنجا بر افراشته می‌شود و در هنگام دعای تحویل سال مردم ظرف‌هایی از آب را به زیارتگاه می‌آورند و بعد از پایان دعا، آن آب تبرک شده و دعا خوانده را به بیماران داده و از خداوند شفای بیمار خود را طلب می‌کنند.

Image

از آئین‌های خاص افغان‌ها در اولین روز نوروز، احتزاز پرچم و یا علم امام علی(عليه السلام) است
که با مراسمی ویژه صبح عید برافراشته شده و بدین‌گونه، جشن نوروز بصورت همكاني و سراسري در كشور افغانستان آغاز می‌شود.
مردم بر این باورند اگر برافراشته شدن علم به آرامی و بدون لرزش و توقف باشد، سالی نیکو و میمون پیش‌رو خواهند داشت.

Image

در كشورهاى مزبور تهيه و هديه دادن هفت نوع ميوه و هفت نوع سبزي و هفت نوع مغزجات مرسوم است

نوروز و امام علی در ميان علويان آلبانی
در گوشه‌ای از اروپای شرقی موسوم به شبه جزیره بالکان کشوری کوچک با پیشینه تاریخی کهن وجود دارد که آن را در نام محلی سرزمین عقاب‌ها (Shqiperi) و در روابط بین‌الملل آلبانی می‌نامند.

سرزمین امروزی آلبانی پس از پشت سر نهادن تغییرات وسیع در مرزهای جغرافیایی خود طی قرون متمادی تاریخ و الحاق بسیاری از بخشهای آن به کشورهای همسایه، اکنون با مساحت ۲۸٫۷۴۸ کیلومتر مربع (نزدیک به مساحت استان سمنان) و جمعیتی در حدود ۳٫۶۰۰٫۰۰۰ نفر با موقعیت جغرافیایی ویژه‌اش در شبه جزیره بالکان و در کنار آب‌های دریای آدریاتیک توانسته است در پیوند با گذشته تاریخی خود، خصوصا تاریخ معاصر چند صد ساله اخیر گوشه‌هایی از نمادها و مضامین ارزشی شرق را در این بخش از اروپا جلوه گر نماید.

حضور و مرکزیت طریقت شیعی علوي بکتاشی در این کشور امروز خود نمونه و جلوه ای ماندگار از همین مضامین معرفتی در این سوی دنیا می باشد. آلبانی مکان اصلی تفکر علوي بکتاشی در بالکان و جهان شود.

اما به ناگاه در سال ۱۹۶۷ آلبانی شاهد تصویت و اجرای قانون مبارزه با خدا از سوی حکومت کمونیستی انورخوجه گردید و پس از آن بکتاشیان در کنار پیروان دیگر ادیان سالهای سختی را برای انجام مراسم و مناسک دینی خود در خفا سپری کردند. پس از فروپاشی نظام الحادی انورخوجه در اوایل دهه ۹۰ میلادی بکتاشی ها مجددا این فرصت را یافتند که به ترمیم و احیاء خویش و برپایی مراسم و مناسک دینی و فرهنگی خود بپردازند.

یکی از همین مراسم که همه ساله در روز ۲۲ مارس (دوم فروردین) یک روز پس از نوروز ایرانیان توسط ایشان برگزار می گردد مراسمی بنام ” سلطان نوروز” است که در آن بکتاشیان تولد امام علی (ع) را همراه با بهار طبیعت جشن می گیرند.
رسم شدن روز دوم سال شمسي در دوران اختناق كمونيستي بيدا شد كه روز اول سال مورد حساسيت و تعقيب و مراقبت بود، فلذا مردم براى مخفي نمودن برنامه خود در روز دوم بطور مخفيانه در خانه ها مراسم را بركزار مي كردند

این روز پس از فروپاشی نظام کمونیستی انورخوجه و بازگشت مجدد آزادی مذاهب در آلبانی از سوی دولت بعنوان یک جشن ملی شناخته شده و تعطیل عمومی اعلام گردیده است.

محل برگزاری این جشن در معبدهای بکتاشی ها که به آن «تکیه» می گویند و به صورت دسته جمعی می باشد. بزرگ ترین و مجلل ترین مراسم در تکیه اصلی بکتاشی‌ها در شهر «تیرانا» و با حضور رهبر آنها که به او «بابا» می گویند، و همچنین حضور فعالان سیاسی و مذهبی داخلی و خارجی اجرا می‌شود.

آداب و رسوم مردم آلبانی در نوروز
در روزهای قبل از جشن سلطان نوروز، مریدان بکتاشی به زیارت آرامگاه رهبران پیشین خود می روند. آنها همچنین با رهبران و بالاترین مقام مذهبی خود دیدار می کنند. بعضی از زایران، گوسفندی برای قربانی نیز می آورند. صبح روز ۲۲ مارس، جمعیتی در حدود ۱۰۰۰ تا ۱۵۰۰ نفر در باغ تکیه، جلوی در ورودی عبادتگاه که به آن «میدان» گفته می شود، جمع می شوند. در بین شرکت کنندگان نمایندگان مذاهب دیگر نیز حضور دارند.

در آغاز برنامه، سرود ملی کشور نواخته می شود و به احترام کشته شدگان جنگ کوزوو، یک دقیقه سکوت اعلام می شود. پس از آن «بابا رشادی» که از سال ۱۹۹۶ رهبر بکتاشی هاست، به همراه دراویش دیگر با خواندن سرودهای خاص سلطان نوروز برنامه را آغاز می کند. پس از سخنرانی و موعظه ی طولانی بابا رشادی، یکی دیگر از دراویش مهم شعرهایی از «نعیم فراشی» شاعر ملی آلبانی که بکتاشی بوده است را می خواند.
Image
مراسم سلطان نوروز با دیدار مردم – که صف طولانی تشکیل داده اند – با بابا رشادی و دیگررهبران فرقه ادامه می یابد. زن و مرد با هیجان به دیدار او می آیند و صورت یا دست او را می بوسند و این دیدار ساعت ها به طول می انجامد. به هر فرد در موقع خروج، شیرینی «لقوم» (راحت الحلقوم)تعارف می شود. نخست وزیر، رهبر اپوزیسیون، روسای ارتش، سفیران کشورهای گوناگون و رهبران مذاهب دیگر در بین مهمانان ویژه دیده می شوند که از آنها به صورت خاصی پذیرایی می شود. به این مهمانان به جای راحت الحلقوم، در استکان‌های کوچکی شیر تعارف می شود. این شیر با آیین خاصی در صبح همان روز تقدیس شده است.

در دوره کمونیستی خیلی از مردم در خانه‌هاشان مخفیانه جشن می گرفتند. به این ترتیب برخی ازسنت های مردمی سلطان نوروز فراموش شده اند. در حال حاضر سلطان نوروز را در خانه به شکل خاصی برگزار نمی کنند. آنها فقط شیرینی هایی تهیه می کنند. علاوه بر آن در خانه ها ناهار مخصوص آماده می‌شود و میوه های فراوان روی میز قرار می گیرد.

اما محب‌های (خواص) بکتاشی، در روزهای سلطان نوروز، یک سفره ی مخصوص می اندازند. نان «بورک» و خوردنی‌های سبز که درطبیعت دردسترس است، تهیه می کنند. روی سفره میوه های گوناگون، فرآورده های شیر و شیرینی های مختلف می گذارند. همچنین قرآن را باز کرده روی سفره قرار می‌دهند. شمع روشن کرده و بعد قرآن می‌خوانند. محب ها با هم سرود می خوانند و شربت می نوشند. معنی آن این است که آدم با یک نوع عشق معنوی مرتبط است. بعد به دیدار همدیگر می روند.



علويان تركيه هم نظير علويان بالكان نوروز را با ياد حضرت مولاعلي و مناسبت ولادت حضرتش جشن مي گيرند

بجز علويان تركيه و كردهاى تركيه كه مجموعا اكثريت جمعيت تركيه را تشكيل مي دهند ساير مردم ترکیه عید نوروز را به عنوان یکی از معدود ایام جشن می‌گرفتند. آنها این روز را آغاز بهار طبیعت، شروع تجدید حیات، تازگی و طراوت، تفسیر می‌کردند. در این روز حکیم‌باشی معجونی که نوروزیه نامیده می‌‌شد، برای پادشاهان و درباریان تهیه می‌‌کرد که از چهل نوع ماده مخصوص تهیه می‌‌شد و شفابخش بسیاری از بیماری‌ها و دردها بود. همچنین برخی از مردم این سرزمین نوروز را روزی مقدس در کنار شب قدر و شب برائت برشمرده‌اند.
اين مردم نوروز را زمان ولادت امام علی(عليه السلام)، تعیین ایشان به خلافت و سالروز ازدواج‌شان با حضرت زهرا (سلام الله عليها) دانسته‌اند.

​در عجائب المخلوعات و غرائب الموجودات نوشتۀ زکریا قزوینی، روایتی از پیامبر اسلام، آمده‌است که با استناد به قول عبدالصمد بن علی که از قول پدربزرگش، عبدالله بن عباس آن را نقل کرده‌است، جامی سیمین محتوی شیرینی به پیامبر هدیه شد. پیامبر پرسید ”این چیست؟“ پاسخ دادند ”اینها شیرینی نوروز است“. وی گفت ”نوروز چیست؟“ پاسخ دادند ”این عیدی بزرگ برای ایرانیان است.“ گفت ”این روزی است که در آن خدا سپاه را دوباره زنده کرد.“ پرسیدند ”کدام سپاه، ای پیامبر خدا؟“ پاسخ داد ”سپاه کسانی که از اقامتگاه‌های خود از ترس مرگ بیرون آمدند و هزاران بودند و خدا به آنان گفت، بمیرید و بعد آنان را آن روز زنده کرد و روان‌هایشان را به آنان بازگردانید و به آسمان فرمان داد که بارانی بر آنان ببارد، از این روست که مردمان این رسم را دارند که در این روز آب می‌پاشند.“ سپس مقداری از آن شیرینی را خورد و محتوای جام را میان اصحاب خود تقسیم کرد. این روایت در آثار الباقیه ابوریحان بیرونی نیز آمده.​

​جغرافیای جشن نوروز

منطقه‌ای که در آن جشن نوروز برگزار می‌شد، امروزه شامل چندین کشور می‌شود. جغرافیای نوروز با نام نوروز یا مشابه آن، سراسر خاورمیانه، بالکان، قزاقستان، تاتارستان، در آسیای میانه چین غربی (ترکستان چین)، سودان، زنگبار، آسیای صغیر، سراسر قفقاز تا آستاراخان و نیز آمریکای شمالی، هندوستان، پاکستان، بنگلادش، بوتان، نپال و تبت را شامل می‌شود. مردم مصر و چین نیز جشن‌هایی مشابه جشن نوروز را برگزار می کنند. عید نوروز برای مردم تاجیکستان به خصوص بدخشانیان تاجیکستان عید ملی اجداد است و از آن به عنوان رمز دوستی (ولايت و محبت) و زنده شدن کل موجودات یاد می کنند و به اسم ”خیدیر ایام“ یعنی عید بزرگ معروف است.


خلاصه:
نوروز يعني روزي كه سال نو مي شود، و براى آن جشن گرفته مي شود،
همچينين با حديث معرفت حقيقت نوروز معلوم شد كه نوروز حقيقي و اصلي چيست، روزي است كه بر اساس مناسبت الهى ولايت و پيمان با آن؛ بنيانگذاري شده است،
براين اساس جند سطح معرفت و رويكرد در اين موضوع وجود دارد: كه بايد بر اساس سطح معرفت و التزام و تبعيت عادات و رسوم مردمي ​از معارف الهي؛ ملتهاى منطقه را مقايسه كرده و رتبه بندي نمائيم
در موضوع حقيقت نوروز و نوروز حقيقي، بجز خواص علويان؛ رتبه عموم ملتها از اين قرار است:

1- {اصل مناسبت الهي و علوي است و بخاطر آن جشن و عيد است و تنها تاريخ آن مصادف آغاز سال شمسى است} مانند:
1-1- خواص علويان ايران كه معرفت و سيرت شان براساس حديث معرفت نوروز حقيقي است
1-2- علويان باكستان بخصوص باراجنار جلوتر از بقيه هستند، جه اينكه جشن در تاريخ نوروز را به اسم مناسبت اصلي و نوروز حقيقي مي شناسند، و بر همين اساس جشن گرفته و مراسم پرچم گشايي و تجديد بيعت با حضرت ولايت دارند، و نوروز و جشن بهاري فرع مناسبت اصلي است = در پاكستان نوروز را به نام "روز عالم افروز" مي شناسند
1-3- علويان بالكان (آلباني و....) جشنى در تاريخ نوروز اول حمل دارند به عنوان تولد حضرت امام علي عليه السلام است.

2- {جشن و عيد براى آغاز سال شمسى دارند، اما آنرا به عنوان مناسبت علوي و با مراسمي داراى عنوان علوي افتتاح مي كند} مانند:
علويان افغانستان هستند، كه سالشان را در وقت نوروز با مراسم برافراشتن برجم مولاعلي شروع كرده، و كليه مراسمات رسمي دولتي و ملي با اين برنامه اغاز مي شود و سال جديد افتتاح مي شود، اينها نوروز و اغاز سال را مستقلا توجه كرده، اما انرا منوظ و مشروط به نشان مناسبت اصلي و برافراشتن برجم حضرت على مي دانند

3- {نوروز را مستقلا و اصالتا معتقد و ملتزم بوده، هرجند آنرا به ولايت متبرك مي كنند} } مانند غالب ايرانيان، اگرچه در برخي محافل و مجامع فرهيخته؛ حديث حقيقت نوروز و نوروز حقيقي را شناخته و انرا اصل مي شمارند، اما عموم ناس؛ يا از اصل بودن مناسبت الهي و علوي غيرمطلعند، يا اگر مطلعند؛ بسياري با ترديد؛ و كمي با عقيده؛ انرا باور دارند، اما در هر صورت عموم اقشار آنرا برا ساس عقيده عمومي شان به ولايت متبرك مي نمايند.
و نظير عامه ايرانيان بقيه ملتهاى نوروزي واقع در گستره جغرافيايى نوروز هستند؛ كه اگر نوروزي هستند؛ بر اساس همان اغاز سال و بهار هستند، و اگر مطلبي درباره مناسبات ديني آن مي دانند؛ در حد تصادف زماني تاريخ دو واقعه دانسته، و انرا نيز گرامي مي دارند. و بعضا آنرا با ياد و نام حضرت ولايت تبرك مي نمايند.
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

توسل همه كائنات به حضرات معصومین عليهم السلام

پستتوسط pejuhesh232 » دوشنبه آپريل 11, 2016 3:09 pm

توسل همه كائنات به حضرات معصومین عليهم السلام و امداد ايشان به همه موجودات


رضا کیانیان با روایت خوابی که یکی از خدام حرم رضوی دیده است درباره سگی نوشت که با رساندن خود به پنجره فولاد برای تلاش بچه‌هایش دست به دامان این حضرت شده بود.

کیانیان نوشت: «هنگامى كه براى زيارت امام رضا(ع) مى روم، گاهى بعضى از خدام امام، من را به محل استراحت خودشان دعوت مى كنند. من هم بى درنگ و در اوج خوشحالى مى پذيرم.
چاى ، گپ و گفت و مهربانى...

يك بار كه صحبت ها درباره ى معجزات هر روزه ى امام گُل انداخته بود، يكى از خدام قديمى كه از دوستان پدر مرحومم بود تعريف كرد:

«چندين سال پيش، در يكى از شب هاى زمستان، بعد از كشيك خوابيده بودم كه امام به خوابم آمد و فرمود: بلند شو برو جلو پنجره فولاد.
بى معطلى بيدار شدم. از اين سوى صحن نگاه كردم و ديدم برف سفيد يكدستى سراسر صحن را پوشانده و هيچ خبر ديگرى نيست! با خودم گفتم حتماً خيالاتى شدم ...برگشتم و خوابيدم. دوباره امام به خوابم آمد و گفت : مگر نگفتم بلند شو برو جلو پنجره فولاد؟! دوباره بلند شدم و رفتم و نگاه كردم و باز هم جز برف چيزى نديدم! در دل گفتم ، يا امام رضا قربونت برم، اونجا كه خبرى نيست! و برگشتم و خوابيدم. اين بار امام با عصبانيت گفت: بلند شو برو جلو پنجره فولاد و گر نه اخراجت مى كنم!

ترسان و پشيمان از بى توجهى از خواب پريدم و به آن سمت دويدم و زير لب طلب بخشش مى كردم تا رسيدم پشت پنجره . باز هم چيزى نبود جز برف ! با ترس و زارى گفتم ،يا امام رضا مى بينى كه آمدم، ولى اينجا خبرى نيست كه ناگهان ديدم برف جلو پنجره تكانى خورد و سگ نحيفى بلند شد و نالان به راه افتاد. من هم كه تازه متوجه ى مأمويتم شده بودم ، دنبال سگ رفتم . سگ با عجله از محوطه صحن به سمت خيابان طبرسى رفت و عاقبت جايى ايستاد و به من نگاه كرد! ديدم چند توله ى سگ، در چاله اى گود و پر از برفابه و گل افتاده اند. حيرت زده و نادم از سستى ام ، توله ها را از ميان گل و شُل بيرون آوردم، گريه كنان و پشيمان از دير رسيدنم، خشكشان كردم و با كمال احترام آن ها را در جايى مناسب و گرم گذاشتم.

وقتى صحبت هايش تمام شد فقط سكوت بود. از پشت پرده اى از اشك ديدم ديگران هم گريه مى كنند! فكر مى كردم چگونه به خودمان اجازه مى دهيم با حيوانات ، اين مخلوقات بى گناه خداوند بد رفتارى كنيم؟! چه رسد به خشونت با آن ها ؟! كه متأسفانه اين روز ها رايج شده.»

توضيح و نتيجه:
مطلب خوبي در رسانه ها نقل شد،
اما نتيجه گيري بيرون از محتواي واقعه بود


نتايج متن واقعه:
1- ائمه عليهم السلام ناظر هميشه وقت و همه ارادتمندان هستند، حتى نيمه هاى شب و در سرماي شديد و برف سنگين.

2- ائمه عليهم السلام، فقط امام پيروان مذهب اهل بيت يا فقط مسلمانان يا فقط بشريت نيستند، بلكه امام همه موجودات و كائنات هستند.

3- آنهايي كه به ائمه عليهم السلام متوسل مي شوند، فقط پيروان مذهب اهل بيت يا فقط مسلمانان يا فقط بشريت نيستند، بلكه همه موجودات و كائنات به حضرات ايشان متوسل مي شوند.

4- حاجت گرفتن از ائمه عليهم السلام، فقط منحصر به پيروان مذهب اهل بيت يا فقط مسلمانان يا فقط بشريت نيست، بلكه همه موجودات و كائنات از حضرات ايشان حاجت مى گيرند.

5- در مكتب اهل بيت عليهم السلام؛ احسان و نيكي نمودن منحصر به موارد منفعت، يا نزديكان، يا اشنايان، يا عموم بشر نيست، شامل حيوانات و همه كائنات و موجودات غير مضر يا خطير مي شود.


سؤال:
آيا هنرپيشه نامبرده از همه نقلها و خاطرات و خوابهاى مربوط به عنايات و كرامات، استقبال نموده و برايش جالب است؟
يا اينكه تا بحث آنها مي شود خرافات ووو نمايي كرده،
و فقط آنچه مربوط به سگ ها مي باشد برايش جالب بوده؟ چون رويه سگ پرستي در فرهنگ غربي رايج است. و بخصوص روي اين حيوان غيرت خاصي دارند!

اگر هر پنج تا نتيجه با هم ذكر شود، علامت توجه به همه متن اين واقعه است، اما اگر فقط نتيجه "سگ نگرانى" از اين واقعه گرفته شود، شخص بيرون از فضاي معرفت و تأمل در وقايع پندآموز است.
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

بهره بردن 75 درصد زنان از ژن شادی

پستتوسط pejuhesh232 » پنج شنبه ژوئن 09, 2016 2:41 pm

بهره بردن 75 درصد زنان از ژن شادی

25 درصد زنان فاقد ان هستند - مردان هم دارند اما كمتر از ان بهره مي برند

متخصصان علوم پزشکی در آمریکا ادعا کرده‌اند که زنان دارای ژن خوشحالی هستند و به همین دلیل می‌توانند شادتر از مردان باشند.

متخصصان دانشگاه فلوریدای جنوبی در یک مطالعه جدید تشریح کردند که چرا زنان اغلب شادتر از مردان هستند. این متخصصان می‌گویند: ویژگی فوق به وجود یا فقدان نوعی ژن خاص در مغز بستگی دارد. ژن موسوم به «MAOA» روی سطح نوعی مواد شیمیایی در مغز که تاثیر می‌گذارد با ایجاد احساس خوب در انسان مرتبط است.

ممتاز نیوز این ژن همچنین در بالا رفتن خلق در مردان و زنان، نقش دارد. این متخصصان از ۳۵۰ زن و مرد درباره احساس شادمانی شان سوالاتی پرسیدند و نمونه‌های بزاق آنها را به لحاظ محتوای DNA مورد آزمایش قرار دادند. آنها دریافتند ژن «MAOA» دو نسخه متفاوت شامل یک نسخه بسیار فعال و یک نسخه عادی، دارد. نتایج مطالعات نشان داد زنانی که فعالیت ژن مزبور در آنها عادی است، شادتر از سایر زنان هستند و نیز آن دسته از زنانی که دو نسخه از آن شادی MAOA را دارند، از تمام گروه‌های دیگر شادتر هستند.

این بررسی‌ها هم‌چنین مشخص کرد که ۵۹ درصد از زنان دارای یک نسخه از این ژن و ۱۷ درصد از آنها دارای دو نسخه ژن مزبور هستند و تنها یک چهارم از زنان فاقد این ژن هستند.از سوی دیگر این متخصصان دریافتند، بسیاری از مردان شرکت‌کننده در این مطالعه هر چند حامل ژن شادی هستد اما از وجود آن سودی نمی‌برند چون هورمون مردانه تستوسترون، تاثیرات این ژن را خنثی می‌کند. با این حال پسران کم سن و سال به دلیل پایین بودن سطح ترشح تستوسترون، از مزایای این ژن بهره‌مند می‌شوند.
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

مظهر رحمانيت الهي، انجام وظيفه مادري در حالت كوما

پستتوسط pejuhesh232 » دوشنبه ژوئن 13, 2016 10:19 pm

مظهر رحمانيت الهي، انجام وظيفه مادري در حالت كوما


تولد نوزاد، ۴ ماه پس از مرگ مغزی مادرش

نوزاد که در ۳۲ هفتگی و با عمل سزارین به دنیا آمد ۲.۳۵ کیلوگرم وزن دارد.

به گزارش انتخاب، مرگ مغزی مادر نوزاد روز ۲۰ فوریه پس از خونریزی مغزی اعلام شده بود اما آزمایش‌ها نشان از سلامت جنین داشت و با تصمیم خانواده، این زن در حالت کما نگاه داشته شد تا حاملگی ادامه یابد.

پزشکان گفتند که حال نوزاد پس از تولد در بیمارستانی در لیسبون در روز سه‌شنبه خوب است. اعلام نشد که آیا مادر همچنان با کمک دستگاه در حالت کما نگاه داشته شده یا نه.

به گزارش بی‌بی‌سی، این طولانی‌ترین مورد بقای جنین در این شرایط در پرتغال است.

در ماه ژانویه نوزادی در شهر "روتسلاو"ی لهستان ۵۵ روز پس از مرگ مغزی مادر به دنیا آمده بود. علت مرگ مادر در آن مورد تومور سرطانی بود.

آن نوزاد فقط یک کیلوگرم وزن داشت و پس از سه ماه مراقبت های ویژه به خانه منتقل شد.

تذكر جهت متصديان طب تجاري:
اين وقايع نقض مدعاي آن دسته از عاملان طب تجاري است كه فورا بيمار كومائي را مرده فرض كرده و خواهان تقسيم بدنش هستند،
و با اينكه مرده فرض مي كنند، و قاعدتا براى مرده فرق نمي كند كه چه درماني روي ان بشود يا نشود اما اجازه هيچ اقدامي براى بهبود حال بيمار كومايي را از طريق رشته هاى ديگر طبي نمي دهند، حتى اگر در حد نوشاندن دارو و مالش و طب انعكاسي باشد.

اميدواريم با خواندن اين گزارشات و توضيحات؛ كمي رقت قلب و انسانيت در انها پيدا بشود و اجازه بدهند اين مادران فرزندان خودشان را ببينند!
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

پیرزن ۷۰ساله هندی برای اولین بار بچه‌دار شد

پستتوسط pejuhesh232 » سه شنبه ژوئن 21, 2016 11:36 pm

پیرزن ۷۰ساله هندی برای اولین بار بچه‌دار شد


به گزارش مشرق، دالجیندر کوار که همسری ۷۹ ساله دارد، پس از دو سال درمان نازایی موفق شد اولین فرزند خود را به دنیا آورد. او معتقد است اکنون زندگی اش کامل شده است.

این زوج هندی که در منطقه هارایانا زندگی می کنند ۴۶ سال در حسرت فرزند باقی مانده بودند.

Image
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

خداوند فرموده روزه بخاطر من است و من خودم پاداش روزه دار هست

پستتوسط pejuhesh232 » پنج شنبه ژوئن 23, 2016 10:26 am

خداوند فرموده روزه بخاطر من است و من خودم پاداش روزه دار هستم


در بعضى از روایات آمده است که روزه بگیرید براى آنکه طراوت و خرمى و شادابى غیر ماه مبارک را از دست بدهید؛ زیرا آنها نشاط کاذب و زودگذر است. وقتى انسان روزه گرفت و به آن دل بست، کم کم به باطن روزه پى مى‌برد. باطن روزه انسان را به لقاى حق مى‌کشاند که خداى سبحان فرمود: «الصّوم لى وأنا أجزى به»(۱) روزه مال من است و من شخصاً به آن جزا مى‌دهم. این تعبیر فقط درباره روزه وارد شده است.

همه اشیا و موجودات جهانِ امکان از آنِ خداست. چیزى در جهان خلقت نیست که مال خدا نباشد؛ چون مخلوق و مملوک اوست. چشم و گوش ما هم از آنِ خداست: «أم مَن یَملک السّمع والأبصار»(۲).

امیرالمؤمنین (سلام‌الله‌علیه) فرمود: «… أعْضاؤکم شهوده وجوارحکم جُنوده وضمائرکم عُیونه وخَلَواتکم عِیانه»(۳) مواظب باشید، بدانید در خلوت و جلوت، نهان و آشکار، در محضر خداى سبحان هستید. خلوات شما جلوات عیون و مَشهد و مرآى اوست.

چیزى در جهان نیست که به یاد حق و خداى سبحان نباشد. این انسان است که گاهى غافل است و گاهى غیر غافل. فرشته‌ها نَفَسها را مى‌شمارند که براى چه انسان نفس مى‌کشد. وقتى به فرموده قرآن سرتاسر جهان، مِلک و مُلک خداست(۴)، همه اعضا و جوارح ما سپاه حق است: «ولله جنود السموات والأرض»(۵).

این که فرمود: روزه مال من است، خصوصیتى را مى‌رساند که قابل ملاحظه و دقت است.
گاهى انسان از سحر تا افطار امساک مى‌کند؛ این یک درجه روزه‌دارى است؛ تلاشى است که حداکثر در قیامت نسوزد یا وارد بهشت بشود؛ بهشتى که «جنّاتٌ تجرى منْ تحتها الأنهار»(۶)؛ اما به آن بهشت که «فادْخلى فى عبادى * وادْخلى جنّتى»(۷) راهش نمى‌دهند. یعنى روزه، ضمن اینکه حکم و ادبى خاص دارد، حکمتى هم دارد که آن لقا و محبت خداست.

این حدیث در انسان شوق ایجاد مى‌کند تا عاشق شود. انسان تا مشتاق نباشد، تلاش نمى‌کند و تا تلاش نکند، نمى‌رسد. وقتى روزه مال خدا بود، خدا هم شخصاً جزاى روزه‌دار را بر عهده گرفته است.


۱. روضه المتقین، ج ۳، ص ۲۲۵. بعضى کلمه «أجزى» در این روایت را به صیغه مجهول خوانده‌اند: «الصوم لى و أنا اُجزىٰ به» یعنى روزه براى من است و من پاداش آن هستم! (ر ک: نهایه ابن اثیر، ج ۱، ص ۲۷۰، «جزا»).
۲. سوره یونس، آیه ۳۱.
۳. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۹.
۴. سوره آل عمران، آیه ۱۸۹.
۵. سوره فتح، آیه ۴.
۶. سوره آل عمران، آیه ۱۵.
۷. سوره فجر، آیه ۲۹ ـ ۳۰.
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

بركات وضو و نماز در سلامتي بدن

پستتوسط pejuhesh232 » پنج شنبه جولاي 14, 2016 10:03 am

بركات وضو و نماز در سلامتي بدن


از نظر علمی ثابت شده ‌که میزان انرژی حیاتی، قبل و بعد از طلوع خورشید و قبل و بعد از غروب خورشید، به بالاترین حد خود می‌رسد و می‌بینیم که سفارش به نماز اول وقت، یعنی درست قبل از طلوع و غروب خورشید شده است‌.

به گزارش مشرق، تمامی توصیه های اسلام، برآمده از وحی و متکی بر حکمت حضرت حق هستند به این معنا که هر یک از این دستورات بر مصالحی واقعی و حکیمانه بنا شده اند.

دانش و آگاهی از چیزی می تواند اعتقاد و التزام انسان را نسبت به آن افزایش دهد و دید انسان نسبت به موضوع مربوطه را وسیع تر گرداند. بنابراین اگر وضو, نماز و دیگر اعمال را با دانش و تدبیر انجام دهیم، به نور می رسیم.

از نظر اسلام، داشتن وضو امری است پسندیده تا آن حد که در آموزه های دینی ما، دایم الوضو بودن یک ارزش به حساب می آید؛ برای مثال، حضرت محمّد مصطفی(ص) می فرمایند:" اگر می توانی که در تمام شبانه روز با وضو باشی این کار را بکن که اگر در حال طهارت بمیری، شهید از دنیا رفته ای"(العاملی، وسایل ‏الشیعه،1374، ج 1؛ ص 383).

در روایتی دیگر آمده است که:" وضو گرفتن بر روی وضوی قبلی نوری است بر روی نور و هرکس بدون اینکه احتیاج به وضوی جدید پیدا کند وضوی خود را تجدید نماید خدای عزوجلّ نیز بدون طلب استغفار و بخشایش توبه او را تجدید می نماید"(شیخ صدوق، من‏ لایحضره‏ الفقیه، ج 1، ص 41). امام رضا (ع) فرمودند:"خداوند فرمان به وضو داده و نماز را با وضو شروع کرده است تا این که بنده به هنگام ایستادن در پیشگاه خدا و مناجات با او، طاهر و پاک و مطیع او امر او و از پلیدی ها و نجاسات پاک باشد"( العاملی، وسائل الشّیعه، 1374،ج1، ص257.). پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند:"هرکس به هنگام وضو ساختن ذکر خدا را بگوید، تمام بدنش پاک گردیده است"( مجلسی، بحارالأنوار،1403، ج80، ص314.).همچنین امام صادق (ع) می فرمایند:" هر کس ذکر خدا را به هنگام وضو بگوید، مانند این است که غسل کرده باشد"(همان). اصولا قبل از خواندن نماز وضو می گیریم .قبل از انجام هر کاری توصیه شده که باید با وضو انجام گیرد.

در زمانی که بدن انسان به هر دلیل ناپاک می گردد توصیه به غسل و وضو شده است. باید ذکر کرد که علاوه بر موارد واجب ، در احادیث آمده که به هنگام تب، سردرد ، عصبیت، دل پیچه و غیره وضو بگیرید . دلیل آن چه می تواند باشد ؟ .چرا در وضو مردان باید از پشت آرنج آب بریزند ولی خانمها باید از قسمت تای دست (جلو) اینکار را انجام دهند؟ چرا بهتر است بعد از وضو بدن را خشک نکنیم؟ فلسفه سجده چیست ؟ چرا گفته شده اگر مهر را کمی جلوتر از حالت عادی قرار دهیم بهتر است ؟.

امروزه دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که از انسان پیـوسـته نـور و امواج و انرژی ساطع می شود. امواجی که دستگاه پیش از وضو گرفـتـن انسان نشان می دهد، با امواجی که پس از وضو گرفـتن نشان می دهد با هم فرق می کند. امواج پس از وضو گرفتن بیانگرآرامش بیشتر یافتن انسان است. یعـنی وضو گرفـتـن که شـستن صورت و دستها و مسح فرق سر و پاها و یا شستن پاها است، به انسان آرامش می دهـد. در این مقاله ابتدا چاکراهای بدن را توضیح داده و سپس تاثیر وضو بر روی آنها را بررسی می کنیم.

چاکرا چیست؟

همه احساسات، ادراک، آگاهی ها و هر چیزی که ممکن است برای شما اتفاق بیفتد را می‌توان به هفت دسته تقسیم کرد و هر کدام از این دسته‌ها به یک چاکرا پیوسته‌است. پس چاکراها نه تنها نماینده اعضای بدن شما هستند بلکه نماینده قسمتهای مخصوصی از حواس و ادراک شما نیزمحسوب می‌شوند. وقتی شما احساس تنش می‌کنید، این تنش را در چاکرای مرتبط با آن قسمت نیز احساس می‌کنید و این چاکرا و عضو مرتبط با آن دچار استرس می‌شوند.

تنش در چاکرا از طریق شبکه عصبی که به این چاکرا پیوسته‌است درک می‌شود و به اندامی که توسط این شبکه کنترل می‌شوند انتقال می‌یابد. هنگامی که این تنشها برای مدت زمان طولانی و یا با شدت زیادی در شخص بماند علایم بیماری نمایان می‌شود. بیماری‌ها در اثر بسته شدن این مراکز انرژی پدید می‌آیند.محل چاکراهای اصلی و غدد مترشحه متانظر با آنها به شرح زیر است:( کوک سویی، انرژی درمانی).

1- چاکرای مولادرا با رنگ قرمز: در ریشه‌ی ستون مهره‌هاست که در همین ناحیه، شبکه‌ی رشته‌های اعصاب «سمپاتیک» برای ترشح «آدرنالین» قراردارد.

2- چاکرای سوداسیتها با رنگ نارنجی: در محل غدد تناسلی‌ست که هـورمون‌های جنــسی مــردانه و زنــانه را تــولید و ترشح می‌کند.

3- چاکرای مانی‌پورا به نشانه‌ قدرت با رنگ زرد: در محل شبکه‌ اعصاب خورشیدی مستقر است که این شبکه، در جلوی غده «پانکراس» قراردارد و با ترشح هورمون مرتبط در سوخت گلوکز، مرکز تولید انرژی و قدرت در بدن است.

4- چاکرای آناهاتا با رنگ سبز: کانون عشق تصور‌می‌شود که مجاور غده «تیموس» و در محل قلب قراردارد.

5- چاکرای ویشودها با رنگ آبی:جایگاه حقیقت است که در ناحیه‌ گلو و مجاور غده‌ «تیرویید» قراردارد.

6- چاکرای آجنا با رنگ نیلی: کانون بصیرت تصورمی‌شود که در بین ابروها قراردارد و در لحظات تمرکز و تعمق، در این مکان، چینی در پوست ظاهرمی‌شود که مهم‌ترین غده‌ مترشحه‌ داخلی یا «هیپوفیز» در آن قراردارد.

7- چاکرای ساهارا با رنگ بنفش: به نشانه‌ رحمت، در راس جمجمه و در جوار غده‌ «صنوبری» قراردارد.

Image

هاله چیست؟

یکی از مقولات مورد توجه در علم متافیزیک، انرژی های لطیف اطراف موجودات مختلف می‌باشد که از جمله موارد جالب برای تدبر و تعمق در عظمت خالق یگانه است . در اطراف بدن همه موجودات اعم از زنده و غیرزنده، یک حوزه انرژی لطیف وجود دارد که به آن هاله گفته می شود. هاله، درواقع، میدانی از انرژی است .

انرژی الکترومغناطیسی و سایر انرژی‌های عالی‌تر که همه موجودات زنده را احاطه کرده است و به عقیده‌ی بعضی در اطراف همه‌ی ذرات اتمی و موجودات زنده و غیر زنده وجود دارد. هر چیزی در جهان در حال نوسان است. هر اتم، هر قسمت از یک اتم، هر الکترون، هر ذره‌ بنیادی، حتی افکار و آگاهی ما، همه نوسان دارند. ما می‌توانیم هاله را یک نوسان بدانیم که هر موجود مادی را احاطه کرده است.کاملترین نوع هاله از نظر کمی و کیفی به انسان تعلّق دارد که به آن،حوزه انرژی انسان ( HEF) یا هاله نورانی انسان می‌گویند. هاله‌ اطراف انسان، تا حدی متشکل از امواج الکترومغناطیس است، که طیف امواج میکروویو، از مادون قرمز تا فرابنفش را در بر می‌گیرد. به نظر می‌رسد که امواج میکروویو، با فرکانس پایین و بخش مادون قرمز طیف (حرارت بدن)، مربوط به سطوح پایین فعالیت بدن ما هستند (ساختمان DNA ، متابولیسم، جریان خون و غیره). در حالی که بخش فرکانس بالا (فرابنفش)، بیشتر مربوط به فعالیت آگاهانه‌ ما است، مانند: تفکر، خلاقیت، اراده، منش، و عواطف.
دانشمندان روسی که در زمینه‌ مطالعه‌ هاله پیشتاز هستند، کشف کردند که با تاثیر بر هاله‌ میکروویو DNA، می‌توان DNA انسان را تغییر داد. بخش فرکانس بالا (فرابنفش)، بسیار مهم و جالب و در عین حال بسیار ناشناخته است. این قسمت با چشم غیر مسلح قابل مشاهده است(همان).

وضو و معجزه الهی

طبق کشفیات جدید در نوروفیزیولوژی، تحریکات حسی میزان هوشیاری انسان را بالاتر برده و خواب آلودگی، کسالت و گیجی را از بین می برد.به عنوان مثال، شخصی که در خواب عمیق به سر می برد با صدازدن یا حرکت دادن (تکان) او می توان بیدار نمود.
از طرفی هر چه پیام های حسی بیشتری به مغز ارسال گردد، اثر هوشیار کنندگی آن بالاتر می رود و به عبارت ساده تر، هرچه سطح بیشتری از قشر مغز یعنی بخش وسیع تری از آدمک حسی تحریک شود، هوشیاری بیشتری بدست آمده و قدرت توجّه و تمرکز انسان بیشتر می شود. متوجه می شویم پاره ای از مناطق بدن بوسیله نواحی بزرگی از قشر حسی نشان داده می شوند؛طوری که لب ها بزرگ ترین ناحیه را اشغال می کنند و بعد از آن ها صورت و انگشت شصت دست قرار دارند؛در حالی که سراسر تنه و قسمت های تحتانی بدن به وسیله نواحی نسبتاً کوچکی نشان داده می شوند(آرتورگایتون، فیزیولوژی پزشکی، 1373، به نقل از کریمی یزدی، کوهپایی و ذکری،1390). جالب این که، وسعت این نواحی نسبت مستقیم با تعداد گیرنده های حسی تخصص عمل یافته در ناحیه محیطی مربوطه بدن دارد.به عنوان مثال، تعداد زیادی انتهاهای عصبی تخصص عمل یافته در لب ها و شست یافت می شوند؛ در حالی که فقط معدودی گیرنده در پوست تنه وجود دارند(گانونگ، 1991، مروری بر فیزیولوژی پزشکی، به نقل از کریمی یزدی، کوهپایی و ذکری،1390).

نواحی حسی برای دست و قسمت های دهان و اطراف آن بسیار گسترده اند؛در حالی که نواحی قشری برای دریافت حس های تنه و پشت کم هستند. بنابراین، با توجّه به نقشه آدمک حسی، روشن است که وقتی در جریان وضو، داخل دهان، صورت، ساعدها، کف دست ها، جلوی سر و روی پاهای آدمک حسی تحریک شوند؛قسمت اعظم قشر حسی تحریک می شود و هوشیاری به سطح بالایی می رسد؛ در حالی که فقط چیزی حدود 20درصد از سطح بدن مرطوب شده است و اگر شخص به جای وضو، کل بدن خود (یعنی 5برابر مساحت وضو) را می شست، چیز زیادی بر تحریک ناشی از وضو، افزوده نمی شد.به عبارت دیگر اگر برنامه وضو به گونه فعلی نبود و مناطق دیگری از بدن شسته می شدند؛ چنین اثری به دست نمی آمد.وضو با مرطوب کردن 20 درصد از سطح بدن، تقریباً کار مرطوب کردن تمام بدن را انجام می دهد واین موضوع واقعاً یک معجزه است؛ یعنی 20درصد در مقابل 80درصد!در حقیقت شرع مقدس اسلام خواسته است با سهل ترین عمل و کمترین زحمت، بیشترین اثر حاصل شود که همانا نشاط و توجّه کافی برای به جا آوردن نماز است و آن هم با بهترین شیوه تحریک حسی به منظور تولید نشاط، یعنی آب که هم بی خطر بوده و هم بهداشتی است و به علاوه از لحاظ روانی هم خویشاوند است( کریمی یزدی، کوهپایی و ذکری، 1390)

وضو و سلامتی بدن

سه چاکرای پایینی (چاکراهای قاعده ای، جنسی ونافی) چاکراهایی هستند که تمامی کالبد بر مبنای آنها عمل می کند. چاکرای قاعده ای برسلامت جسمانی وهرگونه فعالیت فیزیکی اثر دارد. این چاکرا انرژی خام زیستن را ازمحیط دریافت کرده و صرف تغذیه بدن می کند. موقعیت بدن واین چاکرا را می توان به کارخانه قندسازی بسیار مدرنی تشبیه نمود که در قسمتی ازآن، چغندرقند باید وارد شود. بدیهی است اگر چغندرقند وارداین کارخانه نشود، تمامی دستگاه ها و تکنولوژی پیشرفته ی آن بی ثمر می ماند. فعال بودن این چاکرا برروی سلامت جسمانی تاثیر بسزایی دارد. چاکرای جنسی اساس لذت بردن و تحمل کردن است. به کمک این نیرواست که می توانیم شرایط نامساعدی را تحمل کرده و دوام آوریم.

کسانی که مجبوراند شرایط خاصی را در مدت زمان طولانی تحمل کنند باید چاکرای جنسی بزرگ وفعالی داشته باشند. به عنوان مثال کسی که مجبوراست چندین ماه برای شرکت درامتحان کنکور درس بخواند، باید از چنین انرژی بهره مند باشد. این چاکرا پشتکار ما را زیاد می کند. به هنگامی که یکی از دوستان شما در درس یا کار خود اصطلاحا کم می آورد، چاکرای جنسی وی به شدت خالی شده و از فعالیت بازایستاده است. فعال بودن این چاکرا بر روی سلامت روانی تاثیر بسزایی دارد. چاکرای نافی ارتعاشی بالاتری نسبت به دو چاکرای قبلی داشته و وضعیت گوارشی و هضم و جذب غذا را برعهده دارد.غذاهایی که می خوریم دارای پرانا هستند. هرچه قدرغذا تازه تر و طبیعی تر باشد از انرژی بیشتری برخوردار است.

علاوه برانرژی غذا، سیستم جذب ودریافت این غذاها نیز بسیارمهم است. این سیستم همان چاکرای نافی است. درصورت وجود یک چاکرای بیمار وغیرفعال، حتی اگرغذاهای تازه وسرشار از انرژی حیاتی نیز تناول شود، بازهم بدن بدون انرژی می ماند. دراین صورت بدن قادر به دریافت انرژی نیست. ساخت موتور، روغن کاری آن و نهایتا تغذیه مداوم آن وظیفه ای است که این سه چاکرا برعهده دارند. عملکرد صحیح و کامل این چاکراها منجربه ساخته شدن بدنی سالم و فعال می شود. بدنی که می تواند جایگاه خوبی برای دریافت و مبادله ی انرژی شود. سلامتی این سه چاکرا، فعالیت صحیح و کامل چاکراهای بالایی را تضمین می کند. چاکراهای بالایی (مثل گلو،آجنا وتاج) همان دستگاه های پیشرفته ای هستند که نیاز به انرژی خام دارند. اگرانرژی خام با کیفیت خوب و به میزان کافی در دسترس آنها قرارگیرد، تجربیات عمیق روحانی به بار خواهد آمد. به طورکلی چاکراهای پایینی مربوط به امورجسمانی و فیزیکی و چاکراهای بالایی مربوط به تجربیات معنوی هستند.

درنگاه اول هرچه که چاکراهای پایینی بزرگتر و فعالتر باشند مسائل دنیوی بیشترمطرح می شوند. کسانی که نسبت به مسائل روحانی وماوراء طبیعی علاقمند هستند دارای چاکراهای بالایی فعالی هستند. فعالیت وسلامتی چاکراهای پایینی مبنایی برای فعالیت چاکراهای بالایی است. به طوری که اگرشخص درست زندگی کند(به بدن ونیازهای طبیعی آن توجه کند، سلامت روانی خود را به مخاطره نیندازد ومدام خود را تغذیه و حمایت کند) خود به خود در مسیری معنوی قرارمی گیرد و می تواند درکی عمیق از خداوند به دست آورد. هرچه که چاکراها و کانالهای انرژی بزرگتر گردند، ظرفیت فرد برای تجربیات عمیقتر بیشترمی شود.(وضو و تاثیرآن بر سلامتی( انرژی درمانی)،1388

وضو و درمان بیماری ها

آب نقش مهمی را در زندگی و حیات آدمی بازی می کند. آب مایه حیات است. یکی از بارزترین روش های وضو استفاده از آب و خیس و مرطوب کردن قسمتهای مختلف بدن است. این موضوع از اهمیت شایانی برخوردار است. از دید انرژیکی آب یکی از بهترین بسترهای انرژیکی است. بدین معنی که قادر است حجم عظیمی انرژی را در خود جذب، نگهداری و انتقال دهد. بیش از 4/3 سطح کره ی زمین را آب پوشانیده است. در واقع این حجم عظیم آب است که حیات انرژیکی را بر روی کره ی زمین ممکن نموده است. انرژی خورشید، انرژی هوا و انرژی زمین به میزان زیادی در آب اقیانوسها و دریاها ذخیره شده است. دمای آب با میزان انرژی حیاتی آن -انرژی حیاتی که ازمحیط به عاریت گرفته- ارتباط مستقیمی دارد.

هرچه که میزان انرژی حیاتی بیشتر باشد دمای آب بالاترمی رود. آب صفر درجه تقریبا خالی ازانرژی حیاتی است. دمای بالاتر برجنبش مولکولی مولکولهای آب افزوده و در نتیجه باعث جذب بیشتر انرژیهای محیطی می گردد. این مسئله با اسکن کردن توده انرژی دو لیوان آب سرد و آب گرم کاملا قابل آزمایش است. در طب آیورودا توصیه ی اکیدی براستفاده از آب ولرم جهت نوشیدن می شود. بیشترمردم آب خنک و گوارا را ترجیح می دهند. درصورتیکه از دید طب کهن هند، آب ولرم برای سلامتی و حتی درمان بسیاری ازبیماریها و استرس ها مناسبتر از آب سرد است. نوشیدن طولانی مدت آب سرد می تواند مشکلات خاصی را به دنبال داشته باشد. آب ولرم یعنی آبی که نه کاملا خالی از انرژی بوده و نه بیش ازحد از انرژی انباشته است آبی است که جانب اعتدال را رعایت کرده است. اگربیماری نتیجه ی عدم تعادل در ارگان خاص یا کلیت بیمار باشد، تنها چنین آبی -آب ولرم- است که قادر است تعادل مجدد را به بدن بازگرداند.

هنگامی که آب ولرم می نوشید سهم بیشتری ازانرژی هستی را دریافت می کنید. این عمل در برخی از بیماری ها، نظیر مشکلات گوارشی تاثیر شگرفی دارد. نکته ی جالب آن است که در این عمل بهتراست از آب سرد کمک گرفته شود. زیرا آب سرد عموما خالی از انرژی بوده و می تواند حجم بیشتری انرژی از شما دریافت کند. ممکن است انرژی های محیطی پاکیزه نباشد. به خصوص در مکانهای پرجمعیت اکثرا نقصان انرژی وجود دارد. چنین می توان استنباط کرد که آب جاذب انرژی حیاتی است. هرچه آب سرد تر باشد خالی تربوده و بر طبق قانونی شبیه قانون اسمزی، انرژی ازتراکم بالاتر به تراکم پایین ترجریان می یابد. نمونه ی دیگر استفاده از آب به هنگام تب کردن است. یکی از بارزترین اعمال درهنگام تب انجام عمل پاشویه است. یعنی پاهای فرد بیمار با آب سرد شسته می شود. این عمل بر کاهش تب تاثیرزیادی دارد. به هنگام تب چاکراهای کف پا مسدود شده است. در نتیجه چاکراهای پایینی بدن -به خصوص چاکرای قاعده ای- خالی می ماند. خالی ماندن چاکرای قاعده ای یعنی عدم وجود مواد خام برای کارخانه فوق مدرن بدن. تب واکنش طبیعی بدن در برابر این نقصان انرژی است. معمولا به هنگام نقصان انرژیکی یک چاکرا، اندازه ی آن هم کاهش می یابد.

این کاهش واکنشی دفاعی است که شعوربدن برای جلوگیری ازصدمه ی بیشتر از خود نشان می دهد. اما در بیماری تب، چاکرای قاعده ای کوچک نمی شود بلکه بزرگ مانده و کاملا هم از انرژی تهی گشته است. در نتیجه فشار زیادی به بدن وارد می شود. انرژی خام چاکراهای پایینی همانند آب گوارا و با طراوتی است که در لوله های بالایی (سایر چاکراها و کانال های انرژی) پمپ می شود. اما دیگر آبی وجود ندارد. تصورکنید که به جای آب با طراوت، گازخشک و داغی دراین لوله ها پمپ شود. بازشدن چاکراهای فرعی کف پا، باعث تغذیه ی مجدد چاکرای قاعده ای از انرژی زمین می گردد. در نتیجه یکباردیگر آب در لوله ها پمپ می شود و تب کاهش می یابد. آب سرد به عنوان یک گیرنده انرژی، انباشتگی ایجاد شده در مسیر چاکراهای کف پا و کانالهای آن را به خود گرفته، باعث بازشدن این مسیر می گردد. این عمل را یک انرژی درمان با پاکسازی کامل نواحی مربوطه می تواند انجام دهد. از جمله موارد استفاده ی دیگر آب به هنگام خواب آلودگی است. اگردقت کرده باشید درهنگام خواب آلودگی چشمها سنگین می شوند. گویی دیگرنمی توان آنها را باز نگه داشت.

سنگین شدن چشمها به خاطرتجمع انرژیکی است که دراین ناحیه به وجود آمده است. این انباشتگی می تواند آنقدرزیاد شود که فرد دیگر طاقت باز نگه داشتن چشمها را نداشته باشد. سه ریزچاکرا چشمهای ما را تغذیه می کنند. شیوه ای که ما با آن می نگریم صحیح نیست. دقت زیادی که به هنگام نگریستن مبذول می کنیم باعث باز شدن بیش از حد یکی ازکانالها -کانال وسطی چشم- وبسته شدن سایر کانالها می شود. این عمل نه تنها وضعیت سلامتی چشم را به مخاطره می اندازد، بلکه باعث زود خسته شدن وخواب آلودگی می شود. یک چشم سالم دارای سه ریزچاکرای فعال و برابراست. به هنگام خواب آلودگی توصیه می شود دست و صورت با آب شسته شوند. این عمل باعث برداشته شدن انباشتگی صورت وچشمها شده، چاکرای چشمها را نیز متعادل می کند. در نتیجه بر روی سوی چشم و سلامتی عمومی آن تاثیر می گذارد( اثرات آب بر وضو گرفتن ،1390)

به طورکلی آب به هر کجای بدن که برسد شفا دهنده است. زیرا تجمع و انباشتگی انرژیکی را به سهولت برطرف می کند. برای این کارهم از آب سرد و هم ازآب گرم -بیشترولرم- استفاده می شود. که هرکدام مورد مصرف خاصی دارد. به عنوان مثال اگر فردی دچار ضعف عمومی شده و سطح کلی انرژی بدنش نقصان یافته، توصیه می شود آب ولرم بنوشد. این عمل پس از مدتی باعث بالارفتن سطح انرژی و سرحال شدن وی می گردد. یکی ازمواردی که اثر آب را به خوبی روشن می کند، گلو دردهای شایع فصل تابستان است. این گلودردها اغلب با سرماخوردگی همراه نیستند. یعنی فرد سرما نخورده، ولی گلویش درد می کند. علت این امر به مصرف بیش ازحد آب خنک در تابستان برمی گردد. آب سرد دارای انرژی بسیارکمی بوده و با نوشیده شدن، انرژی مسیری که طی می کند را به خود جذب می کند. حساس ترین قسمت این مسیر، حلق و گلو است. این عمل در بلند مدت باعث نقصان انرژیکی این ناحیه و حساس شدن آن می گردد که به گلودرد بدون هیچ علتی منتهی می شود.

نوشیدن آب ولرم باعث نقصان انرژیکی گلو نمی شود بلکه کمک می کند تا مبادله ی انرژیکی به خوبی انجام پذیرد. اغلب به کسانی که دچار استرس هستند توصیه می شود که دوش آب سرد بگیرند. استرس به خاطر انباشتگی شدید انرژیکی به خصوص در برخی چاکراهای خاص نظیر چاکرای شبکه ی خورشیدی ایجاد می شود. دوش آب سرد بهترین و سریعترین روشی است که می تواند این انباشتگی را برطرف نماید. درواقع دوش آب سرد همانند جاروکردن عمومی ای است که فرد برروی خود اعمال می کند. این دوش گرفتن اگر با تصور تمیز شدن کانالها همراه گردد، تاثیرآن را بیشترهم می کند. از آب نمک نیز می توان برای دوش گرفتن استفاده نمود. این عمل میزان پاکسازی و سرحال شدن فرد را افزایش می دهد.

نمک به خاطر نقش زدایندگی خود باعث قویترشدن پاکسازی می شود به همین دلیل شنا کردن در آب دریا برای سلامتی توصیه می شود. تصورکنید کسی که دارای یک تومورمغزی است با چند سال آب تنی کردن در آب دریا بهبود یابد! حمام آب سرد نباید بیش از 3-2 دقیقه به طول انجامد زیرا این عمل می تواند منجربه افت انرژی بدن و کوفتگی و بی حسی شود. برای احتراز از این امر می توان با آب سرد انرژی بدن را تخلیه نموده وسپس با آب گرم وماساژ، انرژی جدیدی به آن داد. به هنگام ماساژ دادن، ماساژدهنده ناخودآگاه انرژی زیادی را از کف دستها و نوک انگشتان خود به بیمار می دهد. اگر قبل از انرژی دادن، بدن بیمار از نظر انرژیکی کاملا تمیزشده باشد، تاثیرماساژ بیشترخواهد شد یکی از بهترین توصیه ها استفاده ی متناوب از آب سرد وآب گرم به هنگام حمام رفتن است. با آب سرد بدن از انرژی های معیوب خود تخلیه می شود. آب گرم به کل بدن انرژی می دهد و آب سرد بعدی دوباره تمام بدن را تخلیه می کند.

این چرخه اگر 5 یا 6 بار ادامه پیدا کند باعث تعادل و توازن دربدن انرژیکی گردیده و تاثیر درمانی دارد. زیاده روی دراین عمل باعث نقصان انرژیکی نگردیده وتعادل بیشتری ایجاد می کند. به خصوص کسانی که از ضعف عمومی و افسردگی رنج می برند می توانند از دوش متناوب آب سرد و گرم بهره ببرند. انجام عمل وضو با دست مرطوب باعث پاکسازی هرچه کاملترکانالهای بدن می شود. تعادل های چپ و راستی و بالا و پایینی بدن به کمک آب بهتر صورت می پذیرد و مسح فرق سر با انگشتان خیس باعث فعالیت بیشتر چاکرای تاج می شود. دراین عمل، انرژی های بدن بسترمناسبی یافته که به کمک آن به راحتی مبادله شوند. توصیه شده که این عمل با آب سرد انجام شود زیرا آب سرد نقش قویتری درتخلیه ی انرژی های معیوب دارد. اساس انرژی درمانی بر پاکسازی و انرژی دادن استوار است. عمل وضوگرفتن و نمازخواندن -یا هر عبادت دیگری نظیر دعا خواندن- بعد از آن به تنهایی یک چرخه کامل درمانی است. وضو تمیز وآماده کرده و نماز پرمی کند.

بسیاری ازبیماری ها حاصل تجمع و انباشتگی انرژی است. وضو این تجمع را برطرف می کند.همچنین سیستم خود درمانی پس از پاکسازی فعالترمی شود. لذا وضو به تنهایی می تواند به عنوان یک شیوه درمانی قلمداد شود. تمامی عملکرد وضو و طب سوزنی بر روی جریان سیال انرژی درکانالها استواراست کانالهایی که ازقرن پیش شناخته شده اند وعکسبرداری های جدید نیز صحت آنها را تایید نموده است. هرگونه اختلال یا تخریب دراین کانالها می تواند منجر به صدمات گوناگونی شود.. منظور از وضو تجدید کردن آن است. نه صرف داشتن وضو. در وضو تمامی کانالها بازمی شود. باز شدن تمامی کانالها باعث چیده شدن چاکراها با آرایش خاصی می شود. این آرایش می تواند بهترین شرایط انرژیکی بدن باشد. تجدید وضو باعث ماندگاری این شرایط می شود.همچنین هاله انرژی به شدت بزرگ و درخشان می شود. طوری که مردمان عادی نیز این درخشندگی و نور را حس می کنند.

در دنیای انرژی، تمامی اتفاقات بیرونی در ارتباط با شرایط بیرونی و خوش شانسی نیست. شرایط درونی فرد نیز بر وقوع این اتفاق دخیل است. آنچه که شیوه ی زندگی، رفتار اطرافیان و نوع دوستان ما را رقم می زند، وضعیت روحی - روانی خود ماست. وضعیت درونی ما برشرایط بیرونی تاثیر می گذارد. این وضعیت آنقدر میتواند متلاطم باشد که فرد فرسنگها با آنچه که در ارتباط بوده فاصله بگیرد.. استرس ها، مشکلات و به هم ریختگی هایی که درزندگی وجود دارد، همگی بازتابی از شرایط درونی ماست. وضو، نماز، مراقبه، درمانگری، هنر و... کمک می کنند تا درون ما التیام یابد و آرام شود. آنگاه این آرامش به بازتابی نیکو در بیرون منجر شده و هستی آرام می یابد. کسانی که دائم الوضو هستند -هیچ گاه بدون وضو نیستند- همانند قایقی هستند که در رودخانه ای آرام آرام به سمت مقصدی معلوم درحرکت اند. اگر دچار مشکلات مادی هستید و فکرمی کنید آدم موفقی نیستید می توانید آزمایشی انجام دهید. کافی است یک ماه دائم الوضو باشید. این آزمایشی راحت و بدون هزینه است.

وضو تطهیر است. تطهیر یعنی مهیا شدن برای روبه رو شدن با معشوق. معشوقی که به صراحت گفته ادعونی استجب لکم، بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را. برای خواندن او باید پاک شویم. اگر سلامتی را پاکی بدانیم زیاد فرق نمی کند که معشوق را چه بنامیم. بنابراین انجام عمل وضو و ارتباط انرژیکی حاصله شما را پاک و سالم می کند. این سلامتی زیاد ربطی به اعتقادات شما ندارد. خداوند آنقدر مهربان است که لطف و مهر خود را برروی هیچ بنده ای دریغ نمی کند. تحقیقاتی که در این چند ساله درمرکز پژوهشی تجسم خلاق صورت پذیرفته نشان داده که این شیوه حتی برروی اقلیتهای مذهبی نیز تاثیر داشته است.( وضو –نماز و تاثیر آن بر چاکراها و هاله انسان، 1388)

تاثیر وضو بر بهداشت پوست و مو

همان طور که می دانیم برخی بیماری ها تظاهراتشان از پوست شروع می شود. مثلاًبرخی بیماری های قارچی، پوست نواحی چین دار بدن مثل کشاله ران، زیر بغل، لابه لای انگشتان و... را درگیر می کنند که با مسح صحیح حد فاصل انگشتان می توان به نوعی از ایجاد و یا پیشرفت بیماری پیشگیری نمود و به همین ترتیب مسح سرنیز نمی تواند توجّه انسان را به ضایعات دیگر خصوصاً عفونت ها جلب نماید و انسان را برای رفع آن ها آگاه سازد.پاها و سرانسان (در خانم ها) بر خلاف دست و صورت، از اعضایی هستند که اکثر اوقات شبانه روز در زیر پوشش پنهان هستند و معمولاً افراد توجّه کمی به آن ها دارند.حال وجوب مسح سر و پافرصتی است برای برداشته شدن پوشش ها تا این قسمت ها در معرض تماس با آب پاکیزه و بهداشتی قرار گرفته و علاوه بر زدودن آلودگی ها و تعریق نوعی شادابی و لطافت را به ارمغان آورد.نکته جالب این که دسته ای از میکروب ها به نام ارگانیزم های بی هوازی هستند که در محیط دارای اکسیژن رشد می کنند و حتی در برخی موارد اکسیژن اثر درمانی در سرکوب آن عوامل دارد و همان طور که می بینیم، در وضو ضمن تماس اندام ها با آب، در معرض اکسیژن هوا نیز قرار می گیرند که این می تواند مانع رشد میکروب های بی هوازی گردد.بنابراین، بهداشت پوست در درجه اوّل بر نظافت و شستشوی بدن به ویژه قسمت های باز آن متمرکز است و نظافت مستمر پوست برای بازماندن سوراخ های غدد عرق و چربی امری حیاتی است(کریمی یزدی، کوهپایی و ذکری، 1390)

تاثیر وضو بر بهداشت گوارشی

عواملی عفونی مختلف اعم از باکتری، ویروس و انگل ها می توانند باعث ابتلای انسان به انواع بیماری های گوارشی شوند.
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

مواظبت بر غسل جمعه موجب ماندگارى بدن بعد از مرگ مي شود

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه آگوست 20, 2016 11:36 am

مواظبت بر غسل جمعه موجب ماندگارى بدن بعد از مرگ مي شود


جسدی که بعد 72 سال هنوز تازه بود

در سال ۱۳۴۸ اتفاقی در ابرکوه رخ داد که ایران را تکان داد، جنازه عالم وارسته ای بعد از ۷۲ سال سالم پیدا شد اما این عالم که در کتاب شهید دستغیب نیز از آن یاد شده،‌ مانند دیگر عالمان این خطه در حال فراموش شدن است.
ابرکوه در گذشته و اکنون از وجود علما و بزرگان بسیاری بهره برده است که بسیاری از آنها با وجود اینکه در اذهان مردم ماندگار شده اند، در دنیای رسانه ها که ابزار مهم انتقال به نسل های آینده هستند،‌ مهجور مانده اند.

یکی از این عالمان که در شهرستان کهن ابرکوه می زیست، "حاج ملا محمد صادق امام" است که به واسطه اتفاق نادری که در مورد وی پیش آمد، تنها جایی در کتاب داستان های شگفت شهید محراب دستغیب پیدا کرد و هیچ تحقیق دیگری در مورد این عالم بزرگ صورت نگرفته است.

این اتفاق شگفت و زندگی "حاج ملا محمد صادق امام" در این گزارش برای اولین بار در دنیای رسانه مطرح می شود و امید که با بررسی آن گامی هر چند کوچک در معرفی این عالم بزرگ که شهرتی جهانی دارد برداشته شود.

ماجرای جنازه سالم امام پس از ۷۲ سال با عنوان، "جنازه پس از ۷۲ سال تازه است"، در کتاب داستان های شگفت آیت الله شهید دستغیب روایت شده است.
شهید دستغیب در این کتاب آورده است: [پیر روشن ضمیر حاج محمد على سلامى اهل ابرقو (از توابع یزد) که سن شریف او قریب نود سال است و هرگاه شیراز مى آید در جماعت مسجد جامع حاضر مى شود، نقل کرد که در سنه ۱۳۸۸ در ابرقو از طرف شهردارى مشغول حفارى شدند براى فلکه خیابان، ناگاه رسیدند به سردابى که در آن جسد عالم بزرگوار "حاج ملا محمد صادق" بود که در ۷۲ سال قبل فوت شده بود، دیدند بدن تازه است مثل اینکه همان روز دفن شده و انگشتان و ناخن هایش تماما سالم است.

حاجى مزبور نقل کرد که من در اول جوانى آن بزرگوار را درک کرده بودم و چون وصیت کرده بود که جنازه اش را به نجف اشرف حمل کنند پس از فوت، جنازه اش را به طور موقت در سرداب امانت گذاشتند و بعد مسامحه شد تا اینکه وصی آن مرحوم هم فوت شد و دیگر کسى پیدا نشد براى حمل جنازه و از خاطره ها محو گردید تا آن روز پس از ۷۲ سال جنازه را بیرون آوردند و در تابوت گذارده به قم حمل شد تا از آنجا به نجف اشرف حمل شد].

یکی ازروزنامه های مطرح کشور در بهمن ماه سال ۱۳۴۸ شمسی با تعجب خبری را با عنوان, جسدی پس از ۶۵ سال سالم و تازه از زیر خاک خارج شد، با تیتر درشت منتشر کرد.
این روزنامه نوشت: [در گورستان متروکه ابرقو جسد مردی که ۶۵ سال پیش فوت کرده است تازه و بدون هیچگونه تغییری از زیر خاک خارج شد، به طوریکه هنوز رنگ حنای ریش و ناخن های متوفی زایل نشده است. خبرنگار ما در آباده جریان واقعه را به شرح زیر گزارش داد: بر اساس طرحی که شهرداری آباده تهیه کرده بود،قرار شد قبرستان متروکه ابرقو که سالها از قدمت آن می گذرد به پارک تبدیل شود، اما در این محل یک مرد روحانی به نام حاج محمد صادق به خاک سپرده شده بود و قبل از مرگ وصیت کرده بود استخوانهایش را به عتبات عالیات حمل کنند.
مسئولان شهرداری که قصد تخریب گورستان را داشتند ضمن تماس با بستگان مرحوم حاج محمد صادق دستور نبش قبر او را دادند ولی هنگامی که کارگران سرگرم کندن قبر بودند ناگهان جسد تازه و دست نخورده مرحوم حاج محمد صادق از زیر خاک بیرون آمد... جریان به مسئولان شهرداری اطلاع داده شد، معتمدان محلی و عده ای از بستگان مرحوم حاج محمد صادق به قبرستان ابرقو آمدند و جسد او را با شگفتی فراوان در صندوقی گذاشتند تا بعدا به قم حمل و در آن جا دفن شود.
این واقعه شگفت انگیز، حیرت اهالی آباده را بر انگیخته و تاکنون عده کثیری از نزدیک این جسد عجیب را دیده اند.]

Image

روزنامه ها در آن زمان مدت زمان دفن جنازه در خاک را ۶۵ سال اعلام کردند در حالی که در مستندات، کتاب آیت الله دستغیب و نقل قول های خانواده حاج محمد صادق امام این زمان ۷۲ سال اعلام شده است.

مردم درباره جریان چه می گویند؟
این جریان که بهت و حیرت مردم محلی و بازدیدکنندگان شهرهای اطراف را به دنبال داشت نقل و قول های افراد کهنسال را به دنبال داشت که هنوز برخی از افراد به این نقل و قول ها اشاره می کنند و در مطبوعات آن زمان نیز به برخی از آنها اشاره شده است.
این افراد از مرحوم ملا محمد صادق (معروف به ابرقوئی) با عنوان عالمی باتقوا و پرهیزگار یاد می کنند که مردی قوی هیکل بوده است.
۴۵ سال قبل از آخرین نبش قبر نیز نوه حاج محمد صادق امام، جسد را برای بردن به عتبات عالیات نبش قبر کرد اما جسد وقتی دیدند که جسد همانطور سالم سالم است سنگ گور را گذاشتند و پس از آن نیز انتقال جسد منتفی شد

به گفته آنان ۴۵ سال قبل نیز که نوه آن مرحوم برای بردن جسد به عتبات عالیات قبرش را نبش کرد، جسد همانطور سالم سالم و تازه به چشم خورد که به همین علت سنگ گور را گذاشتند و پس از آن گویا انتقال جسد به عتبات عالیات منتفی شد.

مرحوم سید احمد مهدوی که در آن زمان ۸۷ سال داشت درباره مرحوم شیخ محمد صادق امام اظهار داشته است: مرحوم مردی بود خوش سیما، با اندامی درشت و ورزیده که حکایت از ورزشکار بودن وی در جوانی می کرد، وی ریشی انبوه داشت و در ورزش کشتی سرآمد همگان بود. همیشه با اسب سفیدی که داشت به سفر می رفت و شمشیر بلندی نیز از زین اسبش آویخته بود.
مرحوم سید مرتضی آتشی نیز که چند دهه موذنی مسجد جامع ابرکوه را به عهده داشت و جنازه مرحوم شیخ محمد صادق را با کمک چند نفر از زیر خاک ها بیرون آورده است اظهار می دارد: وقتی جسد نمایان شد، من فکر کردم همین که به آن دست بزنم اعضا و جوارح آن از یکدیگر متلاشی خواهد شد ولی با کمال تعجب مشاهده کردم که جنازه کاملأ تازه و سالم است.
روحانی منطقه به نام سید محمد قیومی واعظ نیز از جنازه دیدن کرده بود و تازه ماندن جسد را تایید کرده بود، حتی ریش سفید و حنا بسته مرده به همان حال که هنگام مرگ دفن شده بود، باقی مانده بود اما این روحانی در مورد کفن میت اظهار می دارد که کفن کاملأ پوسیده بود.
نکته ای که برای مردم عجیب بود این مسئله بود که اجساد پسر و عروس شیخ محمد صادق که چندین سال بعد از فوت وی فوت کرده و در نزدیکی قبر آن مرحوم دفن شده بودند به کلی پوسیده و از آنها جز مشتی استخوان باقی نمانده بود.

نبیره مرحوم امام چه گفت؟
نبیره حاج ملا صادق در مورد جد خود گفت: اجداد ما همگی روحانی بودند و جد اعلای آنان ملاعلی کرم خواهرزاده کریم خان زند بود که عالمی وارسته بود و همگی در فضل و تقوی سرآمد بودند.

Image

محمد صادق امام افزود: در مورد حاج شیخ محمد صادق امام از قول مردم و عموهایم تعریف می کنند که ایشان قبل از به سن تکلیف رسیدن علاوه بر واجبات در ادای مستحبات و اقامه نماز شب نیز می کوشیدند
و غسل جمعه ایشان نیز ترک نمی شد.
وی در مورد اهمیت دادن ایشان به غسل جمعه اظهار داشت: ایشان در سفرهایی که با اسب انجام می دادند و در قریه مهیار، به واسطه نبود آب، یخ حوض را شکسته و غسل جمعه را به جا آوردند.
به گفته وی، ایشان از شاگردان آیت الله فشارکی بودند و موقعی که مردم از ایشان برای امامت نماز دعوت می کردند خود را برای امام جماعت شدن عادل نمی دانستند.

یک شاهد عینی
محمد صادق امام ۷۵ ساله در مورد مشاهدات عینی خود از پیدا شدن مرحوم امام اظهار داشت: وقتی که قرار شد در محل قبرستان متروکه واقع در جنب مسجد جامع ابرکوه ساخت پارک توسط شهرداری صورت بگیرد به ما که در این محل دارای مقبره خانوادگی بودیم اطلاع داده شد که برای تخریب مقبره اقدام کنیم که عکس العمل شدید مردم در مورد تخریب این مقبره توسط شهرداری را مشاهده کردیم.

وی افزود: در نهایت با مراجعه مسئولان دادگستری آن وقت آباده مقرر شد که مقبره تخریب ولی قبر این عالم بزرگ در محل باقی بماند، مردم با ذکر این مسئله که باقی ماندن قبر آن مرحوم در محل باعث هتک حرمت ایشان است از ما خواستند که جنازه را تا زمان ارسال به عتبات عالیات به امامزاده احمد ابرکوه منتقل کنیم. بعد از نبش قبر آن مرحوم با کمال تعجب مشاهده کردیم که جنازه کاملأ سالم است و حتی ریش حنا بسته ایشان نیز سالم مانده بود.جنازه به حدی سالم بود که هنگامی که ایشان را به واسطه برخورداری از هیکلی قوی به زور و با فشار در تابوت جا دادیم هیچ آسیبی ندید و جسد چندین سال در امامزاده احمد ابرکوه نگهداری شد

نبیره حاج محمد صادق امام
وی در مورد میزان سالم بودن جنازه اظهار داشت: جنازه به حدی سالم بود که با توجه به اینکه تابوتی که برای ایشان ساخته بودیم اندازه معمولی داشت و ایشان فردی قوی هیکل بود، ناگزیر از فشار دادن جنازه و جای دادن آن با فشار در تابوت شدیم و جسد نیز هیچ آسیبی ندید و بعد از آن نیز جسد به امامزاده احمد منتقل شد و چندین سال به همین صورت مردم از جسد در اتاقی در امامزاده دیدن و شمع روشن می کردند که بعد از آن روی آن پوشش داده شد تا بعد از فراهم شدن موقعیت ایشان به عتبات عالیات منتقل شوند که تاکنون این موقعیت فراهم نشده است. این اتفاق مردم دیگر مناطق کشور و خبرنگاران را تا مدتها به ابرکوه می کشاند و مطبوعات آن زمان با تیترهای درشت به آن می پرداختند و شهید دستغیب نیز آن را در کتاب داستان های شگفت به ثبت رساند.به گفته وی مسئله جالب برای مردم این بود که قبر فرزند و عروس ایشان در این مقبره که چند ۱۰ سال بعد دفن شده بود کاملأ از بین رفته بود و فقط استخوان آنها باقی مانده بود.

سالم ماندن جسد شهید محمد رضا محمدي مفرد حتى بعد از 16 سال
بعد از 16 سال پیکر محمد رضا را سالم از خاک در آورده بودند اما صدام گفته بود این جنازه نباید به این شکل به ایران برود. پیکر پاک محمد رضا را سه ماه در آفتاب گذاشتند تا شناسایی نشود، ولی سالم مانده بود.

Image

محمدی‌ مفرد که چهارم دی‌ماه سال 1365 در «عملیات کربلای 4» و در سن 14 سالگی در منطقه شلمچه به اسارت نیروهای بعثی دشمن درآمده بود خاطراتی از نحوه شهادت شهید شفیعی را بیان کرد.

عملیات کربلای 4 سوم دی‌ماه سال 1365 در منطقه عملیاتی شلمچه آغاز شد و در صبح دهم دی‌ماه همان سال توسط دشمن اسیر شدم و با توجه به جراحاتی که داشتم بعد از اذیت و شکنجه‌های بسیار، ششم دی‌ماه به همراه تعدادی از اسرای ایرانی به بیمارستان نظامی در شهر بصره منتقل شدیم.

ساعت بین 4 و 5 بعد از ظهر بود که یک سرباز عراقی وارد اتاق شد و مستقیم به سمت محمدرضا رفت و محمدرضا با این سرباز بسیار خودمانی شروع به صحبت کرد. با زبان اشاره به آن سرباز می‌گفت عکس روی دیوار که در بالای درب ورودی بود را بردارد (عکس صدام) و سرباز عراقی با کلام اشاره می‌گفت: نه نه. این حرف‌ها را نزن که سرت را می‌برند و سر من را هم می‌برند. ولی محمدرضا با لحن جدی و با چاشنی به شوخی می‌گفت نه عکس را بده تا من زیر پایم بشکنم و بلند بلند به صدام مرگ می‌گفت و درود بر خمینی را می‌گفت و سرباز را هم مجبور می کرد که بگوید.

صبح شد. ما را توسط یک اتوبوس (آمبولانس) به زندانی در یک پادگان نزدیک شهر بغداد بردند که فکر می‌کنم پادگان نیروی هوایی بود. چون دائما صدای بلند شدن و فرود هواپیماهای جنگی شنیده می‌شد. همان شب اول، محمد رضا از درد بی‌تاب شده بود. من و هم سلولی‌هایمان با داد و فریاد سرباز عراقی را صدا می‌کردیم تا کمک کنند و بعد از کلی داد و فریاد یک سرباز که روپوش سفید در دستش بود آمد و از پشت همان میله‌ها یک مسکن به محمدرضا تزریق کرد و رفت.تمام شکمش رد بخیه داشت. فکر می‌کنم که تمام معده و روده‌هایش به هم پیچیده بود. وضعیت بد محمدرضا شدم آنقدر جراحتش زیاد بود که دفع از طریق شکم انجام می‌شد.

محمدرضا لب تشنه شهید شد و تا صبح پیکر مطهرش در کنار ما بود.صبح او را بردند.،پاسدار و بچه قم است.

محمدرضا شفیعی در شب عملیات کربلای 4 با اصابت تیر دشمن به ناحیه شکمش مجروح می‌شود و چون همرزمش نتوانسته بود او را به عقب برگرداند، به دست عراقی‌ها اسیر می شود. 11 روز در اسارت به سر می‌برد و در نهایت به خاطر جراحتش زیر شکنجه بعثی‌ها به شهادت می‌رسد و همانجا در کربلا دفنش می‌کنند.

بعد از 16 سال پیکر محمدرضا را سالم از خاک در آورده بودند اما صدام گفته بود این جنازه نباید به این شکل به ایران برود.پیکر پاک محمدرضا را سه ماه در آفتاب گذاشتند تا شناسایی نشود،ولی سالم مانده بود.حتی روی جسد پودر مخصوص تخریب جسد ریختند تا استخوان‌های پیکرش هم از بین برود ولی باز هم سالم ماند. وقتی گروه تفحص پیکر محمدرضا را تحویل می‌گرفتند سرهنگ عراقی که در آنجا حضور داشته گریه ‌کرده و گفته:ما چه افرادی را کشتیم!.

مادر شهید می‌گوید: در زمان موقع دفن پیکر محمد رضا، حاج حسین کاجی به من گفت:« شما می‌دانید چرا بدن او سالم است؟» گفتم:«از بس ایشان خوب و با خدا بود. » ولی حاج حسین گفت:«راز سالم ماندن بدن ایشان در چهار چیز است: هیچ وقت نماز شب ایشان ترک نمی‌شد،مداومت بر غسل جمعه داشت، دائما با وضو بود و اینکه هر وقت زیارت عاشورا خوانده می‌شد، ما با چفیه‌هایمان اشک‌مان را پاک می‌کردیم ولی ایشان با دست اشک‌هایش را می‌گرفت و به بدنش می‌مالید و جالب اینکه جمعه وقتی برای ما آب می‌آوردند،ایشان آب را نمی‌خورد و آن را برای غسل نگه می‌داشت. »

۲۰/۰۵/۱۳۹۳جام نیوزبنقل ازایسنا
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

جراحي زيبايي مانع وراثت شمايل زشت به فرزند نمي شود

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه آگوست 27, 2016 9:33 pm

جراحي زيبايي مانع وراثت شمايل زشت به فرزند نمي شود


در تعاليم مكتب وحي دستكاريهاي غير ضروري براى سلامت نهي شده است و (تغيير خلقت الهى) از اموزه هاي شيطان توصيف كرديده است: (وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ ۚ وَمَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُبِينًا) شيطان بعد از انكه از درگاه حق اخراج و رجيم شد جزو انتقامهايش از بني ادم كفت به انها امر مي كنم تا خلقت الهي را تغيير دهند
نكته جالب ايناست كه اين ايه در سوره نساء 119 آمده است


برخلاف تصور شايع جراحيهاي زيبايي تغيير تكويني ايجاد نمي كند و مثلا فرزند زن زشت بعد جراحي زيبايي زيبا نمي شود و اين جراحيها و دستكاريها مثل يك ماسك عمل مي كند، نمونه اي از گزارشات شاهد بر اين موضوع

جیان فنگ تا پیش از بدنیا آمدن فرزندش زندگی آرامی را با همسرش می گذراند ولی با تولد دخترش متوجه شد فرزندش بیش از حد زشت است وانقدر قيافه اش با زن فعلي و مادر نوزاد تفاوت داشت كه نمی توانست بپذیرد که همسرش به او خیانت نکرده باشد .

ولی زن ناچار شد سرانجام واقعیت را به او بگوید و راز عملهای زیبایی که مجموعا ۱۰۰ هزار دلار هزینه برداشته بود را فاش کند.

مرد با مشاهده عکس چهره اصلی زن پیش از عمل جراحی متوجه شد كه اين زن در وقت ازدواج تقلب كرده است و در تمامی این سالها راز بزرگی را از او مخفی کرده است . او با شکایت از همسرش به دادگاهی در شمال چین غرامتی ۱۱۰ هزار دلاری دریافت کرد.
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

قبليبعدي

بازگشت به برای آئین اعلی


cron
Aelaa.Net