اخبار آئين اعلى

مديران انجمن: najm134, najm134, najm134

زندگی مسالمت آمیز شیعیان و اهل سنت در روستای کوچکی در کامبوج

پستتوسط najm134 » جمعه فبريه 23, 2018 11:11 am

زندگی مسالمت آمیز شیعیان و اهل سنت در روستای کوچکی در کامبوج


Image
روستای کوچکی در کشور کامبوج سکونتگاه ۴۲ خانواده شیعه مذهب است. این تعداد بیشترین تراکم جمعیتی شیعیان در این کشور خاور دور محسوب می شود.
به گزارش سرویس ترجمه شفقنا، روستای «ویهیار سامبو» در ایالت «تبنگ خموم» کشور کامبوج مسکن مسلمانانی است که از زمان سکونت خود در این محل اهل سنت بوده اند. اما از اواخر دهه گذشته با حضور محمد زین، واعظی که در ایران به تحصیل علوم اسلامی پرداخت و با گسترش آموزه های تشیع در این منطقه، مکتب تشیع نیز با تغییر گرایش مذهبی برخی از افراد در این منطقه رواج یافت.
Image
در ابتدا این تغییر مکتب موجب شد اهل سنت از حضور در مراسمی که از سوی شیعیان ترتیب داده می شد، اجتناب کنند و چند سال مکان اقامه نماز شیعیان و اهل سنت از یکدیگر جدا بود.
اما باوجود پذیرش سرد ابتدایی، از سال ۲۰۱۴ به بعد روابط پیروان این دو مکتب اسلامی بهبود یافته است.
عقایدی که موجب اختلاف این دو گروه می شود، تحت تاثیر تجربه های مشترک زندگی که ناشی از قساوت ها و تراژدی هایی است که تاریخ معاصر کامبوج را شکل داده، اهمیت خود را از دست داده است. در گذشته در کشورهایی همچون اندونزی حضور شیعیان موجب واکنش شدید اجتماعی و عدم پذیرش گسترده مردم می شد اما تنش های ابتدایی که در این روستا بوجود آمد، نتوانست در این جامعه نزاع فرقه ای ایجاد کند.
Image
در حدود دوهزار نفر در این روستا زندگی می کنند که ۳۴۰ خانواده اهل سنت و ۴۲ خانوار شیعه مذهب هستند. بیشتر این افراد کشاورزانی هستند که برنج، کاساو و کائوچو پرورش می دهند.
Image
چی ونعت، امام ۶۵ ساله اهل سنت مسجد ویهیار سامبو، می گوید هرچند دو گروه از مسلمانان در این روستا زندگی می کنند اما روابط و ارتباطات مابین پیروان دو گروه در طی دو تا سه سال گذشته به تدریج بهتر شده است. وی می گوید: «ما با یکدیگر صحبت می کنیم و مشکلات زیادی با هم نداریم. در روستای ما بیشتر از مناطق مسلمان نشین دیگر کامبوج شیعیان زندگی می کنند. پیروان دو گروه اسلامی در این روستا در مراسم ازدواج یکدیگر شرکت می کنند اما این فقط به مراسم ازدواج محدود می شود. در دیگر مراسم مذهبی حتی در عید قربان چنین رفت و آمدی وجود ندارد.»
Image
ست مت، رهبر ۴۰ ساله اقلیت شیعه این روستا که به مدت ۷ سال در ایران به فراگیری علوم تشیع پرداخته، در این باره می گوید: «گرچه ما به ایدئولوژی های مختلفی از ایمان اسلامی اعتقاد داریم اما اکنون در کنار هم با صلح زندگی می کنیم.»
وقتی در مورد دلیل تغییر گرایش وی به دکترین شیعه سوال کردیم، وی پاسخ داد که از لحاظ مفهومی تشیع مکتبی بزرگتر و والاتر برای هر مسلمانی است. مت توضیح داد: «من تشیع را پس از مطالعه و تحقیق شناختم. سپس تصمیم گرفتم به اصول این مکتب معتقد باشم زیرا ملاحظه کردم که از تمامی فرقه های اسلام، برتر است.»
وی درخصوص سبک زندگی شیعیان در این روستا، تصریح کرد: «ابتدا زمانی که گروه ما تصمیم گرفت به اسلام شیعی تغییر کیش دهد، به سختی می توانستیم با یکدیگر در روستا ارتباط برقرار کنیم اما سپس جو خوبی حاکم شد و ما اکنون در حال ساختن مدرسه برای کودکان خود هستیم و تصمیم داریم به زودی مسجد مختص خودمان را نیز بسازیم. در حال حاضر در میان شیعیان روستای ما سه نفر آموزگار مذهبی داوطلب برای آموزش کودکان حضور دارند که آنها نیز در ایران علوم اسلامی را فراگرفته اند».
منبع: Khmer Times
najm134
 
پست ها : 2044
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

قدمت بناي امامزاده کنار تخت جمشید و جديدنبودن آن

پستتوسط pejuhesh232 » پنج شنبه آپريل 12, 2018 11:17 pm

قدمت بناي امامزاده کنار تخت جمشید و جديدنبودن آن


رییس اداره اوقاف و امورخیریه شهرستان مرودشت فارس گفت: آستان مقدس امامزاده ابراهیم (علیه السلام) از قدیم در کنار تخت جمشید وجود داشته و کلییپ منتشر شده در فضای مجازی مبنی بر ساخت امامزاده جدید در کنار تخت جمشید، مغرضانه و کذب محض است.

Image

به گزارش ایسنا، علیرضا منوچهری - رییس اداره اوقاف و امورخیریه شهرستان مرودشت فارس - افزود: امامزاده ابراهیم (علیه السلام) که مقبره او در کنار تخت جمشید قرار دارد، از نوادگان امام موسی کاظم (علیه السلام) است و آستان مقدس او از قدیم‌الایام در همین مکان بوده است.

وی ادامه داد: این مطلب که در قالب کلیپ منتشر شده که امامزاده‌ای جدید احداث شده و تابلو آن در عرض سه روز نصب شده، کذب محض، فضاسازی و دروغ پردازی است.
رییس اداره اوقاف و امورخیریه شهرستان مرودشت همچنین گفت: آستان مقدس امامزاده ابراهیم (علیه السلام) یک ساختمان قدیمی داشته که به دلیل فرسوده بودن و امکان ریزش آن در سال ۱۳۹۲ در جلسه‌ای با حضور معاون عمرانی فرمانداری شهرستان مرودشت و معاون بهره‌وری اقتصادی اداره کل اوقاف و امورخیریه فارس مقرر شد که در اسرع وقت نسبت به تخریب ساختمان قدیمی اقدام و عملیات بازسازی و نوسازی آن آغاز شود.

منوچهری افزود: برای آستان مقدس امامزاده ابراهیم (علیه السلام) با هماهنگی سازمان میراث فرهنگی طرح مشترکی در زمینه احداث ساختمان جدید طراحی و سال ۱۳۹۲ عملیات عمرانی ساخت امامزاده طبق اصول فنی شروع شد.
رییس اداره اوقاف و امورخیریه شهرستان مرودشت گفت: با توجه به اینکه تابلو قدیمی فرسوده شده بود، تابلو جدید ۶ ماه قبل نصب شده است. این امامزاده دارای سه هکتار زمین است و هیات امنای پنج نفره دارد که نسبت به برگزاری مراسم فرهنگی ومذهبی با حضور اقشار مختلف مردم و هیات‌های مذهبی در محل امامزاده اقدام می‌کنند.


جواد یزدانی - مدیر روابط عمومی اداره کل اوقاف و امورخیریه استان فارس - نیز در این‌باره گفت: فیلم منتشر شده در فضای مجازی درباره جدید بودن آستان مقدس امامزاده ابراهیم (ع) کذب محض است؛ چراکه در منابع و نقشه‌های هوایی سازمان میراث فرهنگی مربوط به قبل از انقلاب اسلامی نیز بنای این امامزاده مشخص است.

وی افزود: این امامزاده همیشه محل رجوع مردم از روستا‌های اطراف بوده که ارادت خاصی به این امامزاده داشته‌اند.
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

رئیس جمهور در قدمگاه امام هشتم (علیه السلام) در مرو: شهر «مر

پستتوسط pejuhesh232 » دوشنبه آپريل 23, 2018 2:51 pm

رئیس جمهور در قدمگاه امام هشتم (علیه السلام) در مرو: شهر «مرو» برای ما هم تاریخی و هم مقدس است


رئیس جمهوری اسلامی ایران روز چهارشنبه از آثار تاریخی و مذهبی شهر تاریخی مرو در ترکمنستان بازدید کرد.

Image

حجت الاسلام والمسلمین حسن روحانی به هنگام زیارت قدمگاه امام رضا(ع) در مرو، در گفتگو با خبرنگاران گفت: مرو یکی از شهرهای بسیار کهن و باستانی است که در تاریخ اهمیت ویژه‌ای داشته و مرکز فرهنگی و علمی بوده و کتابخانه‌های بزرگی در آن وجود داشته است.

رئیس جمهور با اشاره به حضور‌ امام رضا(ع) در این شهر در دوران خلافت مامون عباسی، اظهار داشت: بسیاری از مباحثات، آثار، خطبه ها و کلامی که از امام رضا برجا مانده است، مربوط به این دیار است و به همین دلیل این دیار برای ما بسیار مقدس است.

روحانی با اشاره به وجود مقبره صحابه حضرت رسول(ص) و آرامگاه فرزند امام سجاد (ع) و دیگر مشاهیر مذهبی و تاریخی در مرو، گفت: این شهر برای ما هم تاریخی و هم مقدس است.

رئیس جمهور با بیان اینکه کشور ما همواره سایه توجهات ولی عصر(عج) و بارگاه منور امام رضا (ع) بوده است، اظهار امیدواری کرد همه ملت ایران در سال جدید در پناه اهل بیت(ع) بوده و سال جدید سال موفقیت، نشاط و پیروزی برای همه ملت و مسلمانان باشد.

وی همچنین از آرامگاه محمد بن زید بن زین العابدین(ع) ، مقبره صحابه حضرت رسول اکرم(ص)، آرامگاه حاج یوسف همدانی از شاگردان امام هفتم و آرامگاه سلطان سنجر آخرین پادشاه سلجوقی در شهر تاریخی مرو نیز بازدید و در قدمگاه امام هشتم زیارت نامه امام رضا(ع) را قرائت کرد.
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

ماجرای دیدار علامه طباطبائی با بانو امین اصفهانی

پستتوسط najm134 » دوشنبه آپريل 30, 2018 9:43 am


ماجرای دیدار علامه طباطبائی با بانو امین اصفهانی


Image
مرحومه بانو امین اصفهانی، از نوادر مجتهد و مفسر قرآن در میان بانوان جهان اسلام بوده است. در عظمت روحی و شخصیت علمی‌اش همین بس که شهید مطهری درباره‌اش می‌گوید: «از بانو مجتهدۀ امین سؤالی کردم و وقتی او شروع به پاسخگویی کرد، دیدم که من باید دست و پای خودم را جمع کنم.»
به گزارش شفقنا، از جمله مردان دانشمندی که با ایشان دیدار کرده است، مرحوم علامه طباطبائی بوده است. در کتاب «ز مهر افروخته» (صص ۱۲۰-۱۲۱) می‌خوانیم:
آیت الله طباطبایی در زمانی که حال و توانی داشتند، سفری به اصفهان کردند و پس از بازگشت نقل کردند: در اصفهان بنده با آقا [سید حسین] آرام، تصمیم گرفتیم به دیدن خانم سیده نصرت (دختر امین التجار اصفهانی) برویم. رفتیم و در خانه را زدیم؛ مستخدم آمد و پرسید: «چه کار دارید؟» گفتیم: «می خواهیم با خانم دیداری کنیم». رفت و پس از مدتی برگشت و گفت: خانم می گویند: «من، زن هستم و آنان، مرد؛ مرد نامحرم چه مناسبتی با من دارد؟!» گفتیم: «می خواهیم از چگونگی درس و مطالعات و استادان ایشان باخبر شویم و این، برای ما آموزنده است.» سرانجام اذن داد و ما وارد شدیم. خانم اصفهانی آمد و ما از فضل آن خانم، بسیار به شگفت آمدیم؛ او بی مانند یا کم مانند بود.
در «یادنامه بانو امین» (صص ۴۷-۴۸) در نقل همین خاطره آمده است:
یک روز مرحوم استاد علامه طباطبایی صاحب تفسیر «المیزان» به اصفهان آمده و با این بانوی اندیشمند دیدار نمود. فردای همان روز بانو امین به یکی از شاگردان خود گفت: «دیروز این مرد بزرگ و دانشمند با آن مراتب رفیع علمی خویش آمده و از این حقیر راجع به «اِلاّ مَنْ اَتیَ اللّه َ بِقلبٍ سلیم» می پرسید یعنی چه؟ یعنی ایشان که استادند از من که شاگردم می پرسند اِلاّ مَنْ اَتیَ اللّه َ بِقلبٍ سلیم چه مفهومی دارد؟ در صورتی که خودشان مَنْ اَتیَ اللّه َ بقلبٍ سلیم بودند».
به گزارش شفقنا، روایتی از یکی از دیدارهای مرحوم علامه (ره) با این بانو را هم دکتر سید عبد الوهاب طالقانی که از شیفتگان علوم قرآنی و تفسیر بوده است نقل کرده است که در کتاب «زندگانی بانوی ایرانی» (ص ۶۳) آمده است:
یازدهم مهر ماه سال ۱۳۵۶ مرحوم علامه با همسر خویش به اصفهان آمده و در منزل مرحوم حاج آقا منصور زاده، یکی از وعاظ مشهور، بودند و ایشان برای دیدار بانو امین اظهار علاقه و ارادت می کردند. آقای جواد امین، که از بستگان بانوی ایرانی بود، زمینه ملاقات این دو بزرگوار را فراهم کرد. در این دیدار علاوه بر مرحوم علامه و همسرشان، شیخ رضا ناطق که از وعاظ مشهور اصفهان هستند و بنده نیز حضور داشتم. به منزل بانو که وارد شدیم ایشان با متانت و وقار خاصی در حالی که بسیار محجبه بودند ما را پذیرفتند. دقایق، یکی پس از دیگری می گذشت و علامه و بانو در کمال سکوت نشسته بودند. آقای ناطق به بنده گفتند: چنین مجلسی که دو مفسر و فیلسوف در آن حضور دارند حیف است با سکوت طیّ شود. شما سؤالی بپرسید تا باب سخن گشوده شود و ما از محضر این دو بزرگوار استفاده کنیم. بنده از مرحوم علامه در مورد «مخلصین» سؤال کردم که چه کسانی هستند و چرا قرآن کریم آنان را از دیگران استثناء کرده است؟
حضرت علامه فرمود: بندگان مخلص بر حسب اعمالشان جزا داده نمی شوند از این رو حساب آنها از سایرین کاملاً جدا بوده و شیطان هم در برابر آنها بیچاره است.
پرسیدم: چگونه می توان به این درجه رسید و مخلص شد؟
فرمودند: همیشه باید به یاد خدا باشید «فاذکرونی اذکرکم». برای خلاصی از هر وسوسه شیطانی و گمراهی، خدای تعالی را یاد کنید.
گفتم: بهترین اذکار چیست؟
مرحوم علامه و بانوی ایرانی به یکدیگر نگریسته و سپس فرمودند: لا اله الا الله از بهترین اذکار است.
از قلب سلیم پرسیدم که در سوره شعراء به آن اشاره شده است.
بانو فرمودند: قلب سلیم قلب لا یکون فیه الا الله.
قلب سلیم قلبی است که در آن غیر خدا نباشد و مخلصین هم دارای قلب سلیم هستند.
پرسیدم: آیا امکان دارد کاری کنم که حجاب ها کنار رود و به کشف و شهود نایل شویم؟ اگر می شود چگونه؟
فرمودند: بله حتماً می شود: «و کذلک نری ابراهیم ملکوت السموات و الارض لیکون من الموقنین»
جلسه دیدار از ساعت ۱۰ تا ۱۲ به طول انجامید و بسیار با صفا و معنویت و پر بار بود. در پایان ملاقات، بانوی ایرانی به هر کدام از ما یک جلد کتاب نفیس و ارزشمند «النفحات الرحمانیه» را هدیه کردند و ما با رضایت از این ملاقات ایشان را ترک کردیم.
najm134
 
پست ها : 2044
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

شیخ شیعه چگونه با یک استدلال؛ شيخ وهابیان متعصب مدينه را منک

پستتوسط pejuhesh232 » چهارشنبه مه 16, 2018 2:00 pm

خاطره‌ای از علامه‌ طباطبائی:
شیخ شیعه چگونه با یک استدلال؛ شيخ وهابیان متعصب مدينه را منکوب کرد؟


Image

شفقنا- مرحوم آیت‌الله حسینی طهرانی خاطره‌ی زیر را در کتاب «امام شناسی» (ج ۵، صص ۱۷۴-۱۷۷) از مرحوم علامه‌‌ی طباطبائی نقل کرده است:
چندی‌ پیش‌، روزی‌ سرتیپ‌ قریب‌ که‌ به‌ نزد ما آمده‌ بود؛ بالمناسبه‌ قضیّه‌ای‌ را ذکر کرد، که‌ بسیار مُعجب‌ و سُرور آور است‌.

او گفت‌: در سالی‌ که‌ من‌ به‌ حجّ بیت‌ الله‌ الحرام‌ مشرّف‌ شدم‌، از طریق‌ شام‌، آن‌ هم‌ با کشتی‌ بود تا به‌ جدّه‌ رسیدیم‌؛ کشتی‌ بیش‌ از یک‌ هفته‌ بر روی‌ آب‌ بود؛ و در آنجا رفقا و دوستان‌ من‌ که‌ غالباً هم‌ طراز و رفیق‌ من‌ بودند؛ برای‌ یاد گرفتن‌ أعمال‌ و مناسک‌ حجّ، وقت‌ فارغ‌ و مکان‌ آرامی‌ را داشتند.
شیخی‌ در کشتی‌ بود که‌ او هم‌ عازم‌ حجّ بود؛ تنها بود؛ و پیوسته‌ مراقب‌ و ساکت‌ و به‌ حال‌ خود مشغول‌.

ما روزهای‌ اوّل‌ ساعتی‌ نزد او می‌رفتیم‌؛ و از مسائل‌ مورد نیاز می‌پرسیدیم‌؛ و در روزهای‌ بعد بیشتر، تا جائیکه‌ از او تقاضا کردیم‌ که‌: در نزد ما بیاید؛ و با ما هم‌ غذا شود؛ تا ما از وجود او بیشتر بهره‌مند گردیم‌؛ او هم‌ قبول‌ نمود؛ و نزد ما آمد؛ و در حقیقت‌ بر رفقای‌ همسفری‌ ما یک‌ نفر اضافه‌ شد.

به‌ مدینۀ منورّه‌ رسیدیم‌؛ و دیگر هر جا می‌رفتیم‌، همه‌ با هم‌ بودیم‌؛ و شیخ‌ هم‌ با ما بود؛ و از وجود او بسیار بهره‌مند و خوشحال‌ بودیم‌؛ مردی‌ خلیق‌ و آرام‌ و متفکّر و صبور و دانشمند بود.
یک‌ روز در معیّت‌ شیخ‌، همه‌ با هم‌ برای‌ دیدار کتابخانۀ معروف‌ مدینه‌ ( مكتبه عارف حكمت كه روبروي حرم نبوي و محل خانه امام مجتبى و امام سجاد بوده است) رفتیم‌؛ رئیس‌ و عالم‌ کتابخانه‌، پیرمردی‌ نابینا بود، که‌ شیخ‌ و عالم‌ و وهّابی‌ مذهب‌ بود. ما همگی‌ نشستیم‌؛ و آن‌ عالم‌ سُنّی‌، با ما از هر جا سخن‌ می‌گفت‌: و چون‌ فهمیده‌ بود که‌ ما ایرانی‌ و جعفری‌ مذهب‌ هستیم‌، از هر طرف‌ در ردّ شیعه‌، و توبیخ‌، و توهین‌، و اهانت‌ و نسبت‌ شرک‌، و یهودیّت‌، و مجوسیّت‌، خودداری‌ نمی‌کرد. از اصول‌ گرفته‌ تا فروع‌ همه‌ را به‌ باد انتقاد گرفته‌ و با عصبانیّت‌ روایت‌ می‌خواند، و توجیه‌ می‌کرد. و آیات‌ قرآن‌ می‌خواند، و معنی‌ می‌نمود، و همۀ مرا با آنها محکوم‌ نموده‌ و نتیجه‌ می‌گرفت‌، که‌ ما اصولاً مسلمان‌ نیستیم‌؛ و نماز نمی‌خوانیم‌، و روزه‌ نمی‌گیریم‌، و حجّ ما برای‌ تماشا و جهانگردی‌ است‌؛ نه‌ برای‌ عبادت‌، و ما که‌ در نماز سر بر تربت‌ امام‌ حسین‌ میگذاریم‌. این‌ یک‌ نخو بت‌ پرستی‌ است‌؛ زیارت‌ اهل‌ قبور، و طواف‌ در دور مشاهد مشرّفه‌ و بوسیدن‌ ضریح‌ و درها، همه‌ و همه‌ مرده‌ پرستی‌ است‌ و شرک‌ است‌.

می‌گفت‌: شیعه‌ قرآن‌ را نمی‌داند و نمی‌خواند؛ و معانی‌ را تأویل‌ می‌کند؛ این‌ خراب‌ کردن‌ قرآن‌ است‌؛ قرآن‌ را باید روی‌ معنای‌ ظاهر معنی‌ کرد؛ و اصولاً نباید معنی‌ کرد؛ و فقط‌ به‌ ظاهر باید اکتفا نمود.
معنای‌ اللَهُ نُورُ السَّمَواتِ وَ الارْضِ (آیۀ ۳۵ از سورۀ ۲۴: نور) «خداوند نور آسمانها و زمین‌ است‌» مراد همین‌ نور ظاهری‌ است‌.
شیعه‌ می‌گوید: و در تفسیر خود می‌نویسد: مراد از نور؛ حقیقت‌ است‌؛ این‌ تفسیر به‌ رأی‌ و حرام‌ است‌. شیعه‌ می‌گوید مقصود این‌ است‌ که‌: خدا نور دهندۀ آسمانها و زمین‌ است‌؛ این‌ خلاف‌ ظاهر است‌.

قرآن‌ صریحاً می‌گوید: وَ جَاءَ رَبُّکَ «خدا می‌آید»؛ شیعه‌ می‌گوید: منظور این‌ است‌ که‌ وَ جاءَ أَمْرُ رَبُّکَ، «امر خدا می‌آید» این‌ معنی‌ غلط‌ است‌.
بالاخره‌ مدّتی‌ مفصّل‌، در این‌ باره‌ بحث‌ کرد؛ و این‌ شیخ‌ همراه‌ ما هم‌ ساکت‌ بود؛ و چیزی‌ نمی‌گفت‌.

ما هم‌ همه‌ کسل‌ شدیم‌، و ناراحت‌ که‌ چرا شیخ‌ ما جواب‌ نمی‌دهد ؟ این‌ شیخ‌ ما که‌ تا به‌ حال‌ این‌ طور نبود؛ به‌ نظر ما مرد دانشمندی‌ بود، چرا اینجا محکوم‌ شد ؟ و حتّی‌ بعضی‌ از ما می‌خواستیم‌ بر آن‌ شیخ‌ وهّابی‌ پرخاش‌ کنیم‌؛ و بگوئیم‌: این‌ گفتار شما تهمت‌ است‌؛ و غلط‌ است‌. و آیۀ نور و جاء ربّک‌ را این‌ طور معنی‌ کردن‌ (بطور ظاهري و براساس فكر وهابي)، معنایش‌ جسمیّت‌ خداست‌ و غلط‌ است‌، قرآن‌ را باید از اهلش‌ آموخت‌، نه‌ از اجنبی‌، اهل‌ قرآن‌ رسول‌ الله‌ و اهل‌ بیت‌ او است‌، نه‌ افرادی‌ مانند شما که‌ این‌ طور تفسیر می‌کنند؛ و این‌ گونه‌ می‌فهمند.
ولی‌ اوّلا درست‌ به‌ زبان‌ عرب‌ وارد نبودیم‌، و ثانیاً از شیخ‌ خودمان‌ که‌ عالمی‌ جلیل‌ و بزرگوار بود ملاحظه‌ می‌کردیم‌. که‌ با وجود او سخن‌ گفتن‌ ما غلط‌ است‌؛ و تصمیم‌ گرفتیم‌ که‌ چون‌ بیرون‌ آئیم‌؛ دیگر با شیخ‌ خودمان‌ رفاقت‌ نکنیم‌.

خلاصه‌ آن‌ شیخ‌ وهّابی‌، آن‌ قدر اطاله‌ سخن‌ داد تا خسته‌ شد، و دهانش‌ کف‌ کرده‌ بود و شیخ‌ ما هم‌ آرام‌ گوش‌ می‌داد و حتّی‌ یک‌ جمله‌ هم‌ چیزی‌ نگفت‌.
در این‌ حال‌ که‌ او سخنانش‌ را به‌ پایان‌ رسانید؛ شیخ‌ ما رو به‌ او کرد و گفت‌: لابد این‌ همه‌ شما خود را عصبانی‌ می‌کنید و زحمت‌ می‌کشید و از ساحت‌ قرآن‌ و پیغمبر اسلام‌ دفاع‌ می‌کنید، برای‌ این‌ جهت‌ است‌ که‌ در روز قیامت‌ به‌ خدمت‌ پیغمبر مشرّف‌ گردید ! و او را زیارت‌ کنید ! و اعمال‌ شما مقبول‌ و مشکور واقع‌ شود ؟!
شیخ‌ وهّابی‌ گفت‌: آری‌ ! آری‌ !
شیخ‌ ما گفت‌: ولی‌ من‌ متأسّفم‌ که‌: شما روز قیامت‌، رسول‌ الله‌ را أبدا نخواهید دید !
شیخ‌ وهّابی‌ با حال‌ عصبانیّت‌ گفت‌: به‌ چه‌ جهت‌ ؟ به‌ چه‌ علّت‌ ؟
شیخ‌ ما گفت‌: برای‌ این‌ که‌ شما کور هستید ! و طبق‌ آيه قرآنی‌ که‌ خودتان‌ از آن‌ دفاع‌ می‌کنید، { وَ مَن‌ کَانَ فِی‌ هَذِهِ أعْمَی‌ فَهُوَ فِی‌ الاخِرَهِ أعْمَی‌ وَ أَضَلُّ سَبِیلاً.} بنا بر تفسیر و معنائی‌ که‌ خودتان‌ می‌فرمائید يعني: کسی‌ که‌ در این‌ جهان‌ کور باشد، در آن‌ جهان‌ هم‌ کور است‌ و گمراه‌ : (آیۀ ۷۲، از سورۀ ۱۷: إسراء).
و در معناي آيه وَ مَن‌ لَمْ یَجْعَلِ اللَهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِن‌ نُور ٍ (آیۀ ۴۰، از سورۀ ۲۴: نور).
« خودتان‌ می‌فرمائید که‌: و کسی‌ که‌ خداوند برای‌ او این‌ نور ظاهری‌ را قرار نداده‌ باشد؛ او هیچوقت‌ نور ندارد».
و بنابراین‌ شما که‌ کورید ! در آخرت‌ هم‌ کورید و گمراه‌ ! و نور ندارید ! فلهذا پیغمبر خدا را أبداً نخواهید دید !
این‌ جمله‌ را شیخ‌ ما گفت‌ و دیگر چیزی‌ نگفت‌.
شیخ‌ وهّابیان مدينه‌ چنان‌ مضطرب‌ و مشوّش‌ شد؛ و چنان‌ ناراحت‌ و بی‌تاب‌ شد که‌ گوئی‌ مانند مرغ‌ سربریده‌ای‌ بر خود می‌پیچید،
و دیگر چیزی‌ نگفت‌ و سکوت‌ محض‌ اختیار کرد، و هی‌ با خود غرّش‌ می‌کرد و بدنش‌ را تکان‌ می‌داد.
از این‌ جملۀ شیخ‌ خودمان‌، ما آنقدر مسرور و مبتهج‌ شدیم‌ که‌ در پوست‌ نمی‌گنجیدیم‌،
برخاستیم‌ و برگشتیم‌ و در راه‌ دائماً شیخ‌ را می‌بوسیدیم‌؛ و بعضی‌ از دوستان‌ ما بی‌اختیار می‌خواست‌ شیخ‌ را در حین‌ عبور از خیابان‌ و کوچه‌ در آغوش‌ بگیرد، و بغل‌ کند،
و به‌ او گفتیم‌: تو از شدّت‌ سکوت‌ خود، ما را خسته‌ کردی‌ و گفتیم‌: مُفحم‌ و محکوم‌ شده‌ای‌ ! ولی‌ تنها و تنها فقط‌ با این‌ یک‌ جمله‌ات‌، تمام‌ سخنان‌ طویل‌ و عریض‌ او را باطل‌ کردی‌. جَزاکَ اللهُ عَنِ الإسْلامِ وَالقُرانِ خَیراً.
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

آرامگاه حجر بن عدی به بازسازی کامل رسید

پستتوسط pejuhesh232 » سه شنبه مه 22, 2018 12:53 pm

آرامگاه حجر بن عدی به بازسازی کامل رسید
نبش قبر و انتقال پیکر دروغ و جنگ روانی بود


آرامگاه حجر بن عدی از صحابه خاص رسول الله و امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) در شرق دمشق به بازسازی کامل رسیده و پذیرای زائران است.

به گزارش خبرگزاری اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ حرم حجر بن عدی از اصحاب پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) و حضرت امام علی(علیه السلام) در منطقه عدرا در نزدیکی دمشق سوریه این روزها به بازسازی كامل رسیده و حرم بار دیگر شاهد حضور زوار است.

12 اردیبهشت ماه سال 92 خبری کوتاه در رسانه ها منتشر شد که همه را شوک‌زده کرد: آرامگاه حجر بن عدی از اصحاب پیامبر(ص) در شرق دمشق تخریب شد.

ساعاتی بعد، گروه تروریستی جبهة النصرة شاخه رسمی القاعده در سوریه خبر نبش قبر حجر بن عدی را هم منتشر کرد تا ابعاد وحشی گری آنها بیشتر برای افکار عمومی آشکار شود هرچند پس از آن روشن شد که تصویری که از خارج کردن جسد ادعایی از قبر حجر منتشر کردند، متعلق به فردی سوری بوده است.

به گفته ساکنان منطقه در خصوص اخباری كه آن روزها مبنی بر نبش قبر و انتقال پیكر حجر بن عدی منتشر می شد نبش قبر به مقدار كمی (تقریبا ٣٠ سانتی متر) صورت گرفته بود و خبر دسترسی به پیكر كاملاً دروغ از طرف تروریست ها برای جنگ روانی علیه شیعیان بود.

پس از تخریب مرقد مطهر حجر بن عدی علمای اهل سنت و شیعیان این جنایت را محکوم کردند و این اقدام را در راستای پروژه اختلاف میان مسلمانان قلمداد کردند.

مدتی بعد ارتش سوریه، نیروهای دفاع ملی و رزمندگان مقاومت حزب الله توانستند شهر عدرا البلد در شرق استان دمشق را باز پس بگیرند و بازسازی آرامگاه حجر بن عدی را در دستور کار قرار دهند.

حالا پس از گذشت پنج سال سال از جنایت تروریست ها این آرامگاه بازسازی شده و شاهد حضور زائران است.

Image
Image
Image
Image
Image
Image
Image
Image
Image
Image
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

80 درصد مسلمانان آمریکا روزه می گیرند

پستتوسط pejuhesh232 » سه شنبه مه 29, 2018 1:21 am

80 درصد مسلمانان آمریکا روزه می گیرند


شفقناافغانستان- در ایالات متحده اکثر مسلمانان آداب ماه مبارک رمضان را به جا می آورند به طوریکه ۸۰ درصد این افراد گفته اند روزه می گیرند.

Image

به گزارش سرویس ترجمه شفقنا، نتایج پژوهش موسسه تحقیقات پیو در سال ۲۰۱۷ نشان می دهد میزان پایبندی مسلمان آمریکا به روزه داری بسیار بیشتر از سایر احکام اسلام مانند نماز، حضور در مسجد و حجاب است.

روزه داری در ماه مبارک رمضان در میان تمامی گروه های جمعیتی آمریکا که جامعه ۲.۱۵ میلیون نفری مسلمانان بزرگسال این کشور را شکل می دهند، مرسوم است. سهم مشابهی از مردان (۷۷ درصد) و زنان (۸۲ درصد) مسلمان آمریکا روزه می گیرند و تفاوت ناچیزی از این حیث در میان مسلمانانی که در آمریکا متولد شده اند (۷۹ درصد) و مهاجران مسلمان (۸۰ درصد) وجود دارد.

یک اکثریت ۹۲ درصدی از مسلمانان آمریکایی که می گویند مذهب در زندگی آنها بسیار مهم است، روزه می گیرند. در میان مسلمانانی که می گویند مذهب برای آنها تا اندازه ای مهم است، ۶۵ درصد روزه می گیرند. اما حتی در میان آن دسته از مسلمانان آمریکایی که می گویند مذهب اصلا یا چندان در زندگی آنها اهمیت ندارد نیز ۴۱ درصد روزه می گیرند.

بررسی این موسسه در سال ۲۰۱۲ نشان می دهد در دیگر کشورهای جهان نیز مسلمانان خود را ملزم به روزه داری در ماه مبارک رمضان می دانند. در بیشتر ۳۹ کشور مورد بررسی که دارای جمعیت قابل توجه مسلمان هستند، بیش از ۹۰ درصد مسلمانان بزرگسال روزه می گیرند. این چنین در میان ارکان پنج گانه اسلام، روزه داری دومین رکنی است که مسلمانان به آن پایبند هستند. براساس آمارهای پیو، بیان شهادتین تنها رکنی است که بیشترین افراد از مسلمانان آن را ادا می کنند.

منبع: پیو
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

در چه کشورهایی روزه‌داری طولانی‌تر است؟

پستتوسط najm134 » جمعه ژوئن 15, 2018 2:04 pm


در چه کشورهایی روزه‌داری طولانی‌تر است؟



Image
هر چه ماه رمضان به روزهای آخر بهار و روزهای نخستین تابستان نزدیک می‌شود روزه‌ گرفتن برای روزه‌داران دشوارتر می‌شود.

بجز اینکه در هوای گرم تابستانی که نیاز بدن به آب بیشتر می‌شود، ساعات طولانی هم مزید بر دشواری روزه‌داری در تابستان است که گاهی در کشورهای شمالی اروپا و آمریکا از ۲۰ ساعت هم می‌گذرد.

اما برعکس، در نیمکره جنوبی که تعداد مسلمانان بسیار کمتر از نیمکره شمالی است در اواخر بهار و اوایل تابستان روزها کوتاه‌تر است؛ مثلا این روزها فاصله بین اذان صبح و اذان مغرب به حدود ۱۰ ساعت می‌رسد.

مثلا این روزها در مناطق شمالی کشورهایی مانند نروژ و سوئد ساعات بین دو اذان صبح و مغرب روزه‌داری به بیش از ۲۰ ساعت می‌رسد.

در جزیره گرینلند این رقم حدود ۲۲ ساعت است و مسلمانی که می‌خواهد در تمام این مدت روزه داشته باشد، حدود ۲ ساعت فرصت خوردن و آشامیدن دارد.

امسال در ایران طول زمان روزه حدود ۱۶ ساعت و نیم و در افغانستان و تاجیکستان حدود ۱۶ ساعت است.

در برخی از کشورها روزه‌داران گرمای شدید تابستان را که در مناطقی به بیش از ۴۰ درجه می‌رسد، تجربه می‌کنند.

پیشتر شورای مسلمانان بریتانیا به کسانی که روزه می‌گیرند هشدار داده بود که در ساعات طولانی و گرم روز مراقب سلامت خود باشند.

این شورا گفته از آنجا که کم‌آبی بدن می‌تواند خطرات جدی ایجاد کند باید در فاصله غروب خورشید و اذان مغرب تا سحر آب کافی نوشیده شود.

ساعات بین دو اذان در بریتانیا در روزهای پایانی ماه رمضان به ۱۹ ساعت می‌رسد.
اسامه حسن، استاد علوم دینی در لندن، گفته است که در کشورهایی که به قطب شمال نزدیک‌تر هستند و روزهای تابستان طولانی دارند مسلمانان می‌توانند در ماه رمضان مدت روزه‌داری را در همان حدودی که در شهر مکه است نگه دارند و از روزه‌داری طولانی‌مدت بیش از ۱۵ ساعت پرهیز کنند.

برخی از مراجع تقلید شیعیان هم معتقدند که در مناطقی که فاصله میان اذان صبح و مغرب نزدیک به ۲۰ ساعت می‌رسد، افراد موظف به روزه‌داری در تمام این ساعات نیستند و روزه‌دار می‎تواند یک شبانه روز را به دو نیمه ۱۲ ساعت تقسیم کند و ۱۲ روز را روزه بگیرد و یا براساس ساعات شرعی کشورهای نزدیک‌تر به خط استوا روزه بگیرد.

تعدادی هم از مراجع تقلید هم معتقدند مسلمانانی که نزدیک به قطب زندگی می‌کند، بهتر است برای ادای فرایض شرعی خود در ماه رمضان به کشوری که ساعات روزه‌داری کوتاه‌تر سفر کند و یا بدون آنکه نیت ۱۰ روزه برای اقامت در جایی داشته باشد، مسافرت کند تا واجب بودن روزه ساقط شود.

با این حال بسیاری از مسلمانان ترجیح می‌دهند با وجود مرارت‌های تابستان سنت روزه‌داری را از طلوع تا غروب خورشید و بر حسب محل اقامت خود حفظ کنند.
najm134
 
پست ها : 2044
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

برادر امام موسی صدر درگذشت

پستتوسط najm134 » پنج شنبه ژوئن 21, 2018 12:33 am

برادر امام موسی صدر درگذشت


به گزارش خبرگزاری اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ «سید علی صدر» فرزند آیت الله سید صدرالدین صدر و برادر امام موسی صدر درگذشت.
بر اساس این گزارش، برادر امام موسی صدر در سن ۹۳ سالگی درگذشته است.
سید علی صدر متولد ۱۳۰۴ شمسی و برادر بزرگ‌تر امام موسی صدر بود.

Image
مرحوم سیدعلی صدر در روایت چهارم از کتاب «هفت روایت خصوصی» از زندگی خود و ارتباط با برادرش گفته است.
سیدعلی صدر، برادر بزرگتر امام موسی صدر شامگاه سه‌شنبه اول خرداد 1397 در تهران دعوت حق را لبیک گفت. او دومین فرزند آیت‌الله سیدصدرالدین صدر و بی‌بی صفیه قمی بود.

Image
مرحوم سیدعلی صدر خاطرات بسیاری را از برادرش امام موسی صدر و دوران زندگی با او در قم روایت کرده است. حبیبه جعفریان بخشی از این خاطرات را در کتاب «هفت روایت خصوصی از زندگی سیدموسی صدر» در روایت «علی صدر، برادر بزرگ‌تر» آورده است. این روایت بخش چهارم کتاب را در بر می‌گیرد. بخش‌هایی از این روایت را در ادامه می‌خوانید:

◽️من 15 اسفند 1304 به دنیا آمدم. آقا موسی سه سال بعد که می‌شود 1307، خرداد ماه به دنیا آمد. من بچه نجفم. آقام این‌ها نجف زندگی می‌کردند. بی‌بی‌جان خواب می‌بینند که حرم حضرت امیر هستند و دارند یک زادالمعاد به خط سبز می‌خوانند. از خواب بیدار می‌شوند. می‌گویند: آقا من چنین خوابی دیدم. می‌گویند: بی‌بی تو یک پسر به دنیا می‌آوری و اسمش را هم می‌گذاری علی. گذشت و گذشت و گذشت و یک پسر به دنیا آمد.

◽️اول آقا رضای صدر، بعد صدیقه صدر، بعد علی صدر، بعد آقا موسای صدر، بعد طاهره خانم صدر، بعد کاظم صدر که فوت کرد، بعد از کاظم منصوره صدر، بعد از منصوره، بتول، بعد بتول زهرا، بعد زهرا فاطمه، بعد از فاطمه، رباب. چندتا شدن؟ ۱۰ تاییم انگار. آقا رضا در مشهد دنیا آمد. من بچه نجفم، آقا موسی بچه قم است و بقیه هم دیگر قم‌اند.

◽️علت اینکه ما چندتای اول هر کدام یک‌جا به دنیا آمدیم این است که تا قبل از اینکه به دعوت آقای حائری در قم مستقر شوند، چندبار محل اقامتشان را بین مشهد و نجف تغییر دادند.
من 15 اسفند سال 1304 به دنیا آمدم و آقا موسی سه سال بعد که می‌شود سال 1307. خرداد ماه به دنیا آمد. ما دو تایی با هم یک اتاق داشتیم و زندگی می‌کردیم. خب!!! شیطون هم بودیم.
بعد ما را گذاشتند مدرسۀ آقای برقعی، اسم مدرسه یادم رفته تا کلاس ششم ما آنجا بودیم. خیلی مورد علاقۀ استاد بودیم. همیشه بچه ها برای سؤال و جواب یا من و یا آقا موسی را جلو می‌انداختند که جواب سؤال را بدهیم. بعد از کلاس ششم رفتیم مدرسۀ حیات، مدرسۀ آقای اوحدی، آقای اوحدی هم ما را شناخته بود و خیلی محبت می‌کرد. الحمدالله وضعمان جوری بود که تا کلاس نهم آنجا بودیم کلاس نه آقا موسی قبول شد او رفت ده و من باز نه را خواندم.
بعد از آن آمدم تهران نمی دانم چرا تا نه بیشتر در قم نخواندم. این مال هشتاد سال پیش است یکی دو روزکه نیست. وقتی من نه را امتحان دادم بعضی از دبیرستان‌ها هنوز تأسیس نشده بود.
بعد من رفتم به بازار اما آقا موسی گفت: «من می‌خواهم ادامه بدهم.» و آمد اینجا و در دانشگاه امتحان داد برای رشتۀ اقتصاد اتفاقاً قبول هم شد. می‌گفت: «وقتی در دانشکده وارد شدم همه برایم صف کشیده بودند، یک سید خوشگل و خوش هیکل وسط دانشجوها و استادها همه و همه نسبت به من اظهار محبت می‌کردند.»
آقا موسی امتحان داد و قبول شد و لیسانسش را هم گرفت. وقتی لیسانس می‌گرفت درس عربی را هم می‌خواند و هم زمان شروع کرد به تدریس در حوزه. در آنجا هم خیلی نبوغ داشت مثلاً درس دادن ایشون در مدرسۀ فیضیه معروف بود که بیان امام موسی صدر را که آن موقع آقا موسی بود هیچ کس ندارد. جوانی به سن سی و چهار پنج سال پیرمردهایی به سن پنجاه سال، شصت سال دوروبرش نشسته بودند و مردم هم می‌رفتند به تماشای درس آقا موسی که این جوان کیست که این قدر درسش شلوغ است.

◽️ازدواج آقا موسی یادم هست؟ این چه سوال عجیبی است. آقا موسی انیس و مونس من بود. همه چیزش یادم است. رفتند خواستگاری و صحبت کردند و به سلامتی قبول کردند. البته همه‌مان در نبود آقام متاثر بودیم. ولی الحمدالله خوب برگزار شد... من بچه آخوندم. همه جور چیزی در زندگی‌ام دیده‌ام. الحمدالله هیچ چیزی برایم تازه نیست. اگر بگویم کجاها را دیده‌ام تعجب می‌کنید. الحمدالله، خدا سالم نگهم داشته... واسطه ازدواج آقا موسی کی بوده؟ نمی‌دانم. خودم، بله... آن موقع ازدواج کرده بودم و به اندازه‌ای که لازم بود به آقا موسی توی برنامه‌هاش کمک کردم. موسی خودش خیلی خوب بود. کم نظیر بود...

◽️من و موسی از دو سه سالگی با هم در یک اتاق بودیم تا... سفر لبنان. این زندگی را هیچ کس نمی‌داند و به هیچ کس هم نمی‌گویم، یک تکه‌اش را فقط به حورا، بس که التماس کرد، گفتم. موسی اگر بود، یک فیلسوف مسلم بود و اگر نجف می‌ماند، اگر قم می‌ماند، یک مرجع مسلم بود.

◽️موسی کارهایش را کرد و حرکت کرد و به لبنان رفت. کتابی دارم که حرکت به لبنانش را دقیقا نوشته‌ام. آقا موسی وقتی به لبنان وارد می‌شود، شیعه کلفت، نوکر، درباره، پیش‌خدمت و چاکرم، مخلصم بودند. آقا موسی شروع کرد به اجرای برنامه‌ای که خودش تنظیم کرده بود در لبنان و من هم مرتب در تماس بودم و برنامه‌هایش را می‌دانستم.

◽️خیلی فشار رویش بود. خیلی آنجا زحمت کشید، اما تنها بود و همه با او مخالف بودند.
جوانی به سن سی و چهار پنج سال پیرمردهایی به سن پنجاه سال، شصت سال دوروبرش نشسته بودند و مردم هم می‌رفتند به تماشای درس آقا موسی که این جوان کیست که این قدر درسش شلوغ است.

او آن‌ گونه‌ که‌ مناسب‌ وی‌ بود و با طبیعت‌ بشری‌ هم‌ مخالف‌ نبود، رفتار می‌کرد؛ هرچند آن‌ رفتار مخالف‌ عرف‌ باشد.
روزی‌ ما به‌ علت‌ وفات‌ عموی‌ بزرگوار خویش، مرحوم‌ سید محمدمهدی صدر، که‌ در عراق‌ از دنیا رفته‌ بود، مجلس‌ ترحیمی‌ گرفته‌ بودیم. در همان‌ زمان‌ هم‌ قرار بود در منزل‌ یکی‌ از همسایگان‌ مجلس‌ جشن‌ عروسی‌ برپا شود. مراسم‌ عروسی‌ در ایران‌ معمولاً‌ با سر و صدا و سرور و پایکوبی‌ فراوان‌ برگزار می‌گردد. لذا آقا موسی‌ با صاحب‌ عروسی‌ تماس‌ گرفت‌ و مقام‌ و شأن‌ عمویمان‌ را در مرجعیت‌ و جهاد برای‌ او توضیح‌ داد و برای‌ عروس‌ و داماد سعادت‌ و دوام‌ خوشبختی‌ آرزو کرد و اظهار امیدواری‌ کرد که‌ نسبت‌ به‌ عدم‌ پایکوبی‌ بیش‌ از حد کمی‌ مراعات‌ کنند.

امام‌ موسی‌ صدر همواره‌ برای‌ نصیحت‌ کردن، یا به‌ تعبیر دقیق‌تر، امر به‌ معروف، پیشقدم‌ بود.
ما عادت‌ داشتیم‌ برای‌ گردش‌ و تفریح‌ به‌ بیرون‌ شهر برویم. در یکی‌ از این‌ گردش‌ها آقا موسی‌ از من‌ جدا شد و سراغ‌ عده‌ای‌ از بچه‌ها رفت‌ و مدتی‌ در کنار آنان‌ نشست‌ و سپس‌ برگشت. با تعجب‌ از این‌ رفتار ایشان‌ سؤ‌ال‌ کردم، چرا که‌ آن‌ بچه‌ها غریبه‌ بودند و با ما نسبتی‌ نداشتند. ایشان‌ جواب‌ دادند: رفتم‌ نصیحتشان‌ کنم‌ تا مبادا بازی‌شان‌ به‌ قمار منجر شود.
...
امام‌ موسی‌ صدر همواره‌ برای‌ نصیحت‌ کردن، یا به‌ تعبیر دقیق‌تر، امر به‌ معروف، پیشقدم‌ بود. روزی‌ در حمام‌ بودیم‌ که‌ مردی‌ وارد شد و با کفش‌ چوبین‌ خود، مرتب‌ سر و صدا می‌کرد، در حالی‌ که‌ ما با پای‌ برهنه‌ رفت‌ و آمد می‌کردیم، آقا موسی‌ از وی‌ دلیل‌ این‌ کار را پرسید. مرد جواب‌ داد که‌ حمام‌ ناپاک‌ و نجس‌ است. امام‌ همواره‌ مقاومت‌ عجیبی‌ در برابر وسواس‌ در شرایط‌ طهارت‌ و عبادت‌ از خود نشان‌ می‌داد، لذا با آن‌ مرد بحث‌ و گفت وگو کرد به‌ این‌ امید که‌ وسواس‌ او را برطرف‌ سازد.
منبع: شرف الدین، سید حسین، امام موسی صدر، گذار‌ها و خاطره‌ها، تهران، مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، ۱۳۸۸، ص۴۹
ایشان‌ در سفرهایی‌ که‌ با رفقایش‌ داشت‌ نیز در رعایت‌ اصول‌ اخلاقی‌ کوتاهی‌ نمی‌کرد. از جمله‌ عادت‌های‌ استادان‌ حوزة‌ علمیة‌ قم‌ این‌ بود که‌ وقتی‌ می‌خواستند به‌ زیارت‌ امام‌ رضا (ع) در مشهد بروند، بعضی‌ از شاگردان‌ خود را هم‌ با خود می‌بردند. آقا موسی‌ از جانب‌ امام خمینی‌ (ره) و مرحوم‌ صدوقی‌ برای‌ همراهی‌ با آنان‌ در سفر انتخاب‌ شد و به‌ وی‌ اجازه‌ دادند که‌ کسی‌ را به‌ عنوان‌ همراه‌ با خود بیاورد. ایشان‌ هم‌ مرا انتخاب‌ کرد.
در چنین‌ سفرهایی‌ معمولاً‌ استادان‌ و شاگردان‌ آنان‌ برخی‌ کار‌ها را که‌ باید در طول‌ سفر انجام‌ بگیرد، میان‌ خود تقسیم‌ می‌کنند. آقا موسی‌ با من‌ قرار گذاشت‌ که‌ جز کارهای‌ ساده، در انجام‌ کارهای‌ استادان‌ همکاری‌ کنیم، و همین‌ طور هم‌ شد.
او آن‌ گونه‌ که‌ مناسب‌ وی‌ بود و با طبیعت‌ بشری‌ هم‌ مخالف‌ نبود، رفتار می‌کرد؛ هرچند آن‌ رفتار مخالف‌ عرف‌ باشد. مثلاً‌ در مهمانی‌هایی‌ که‌ چندین‌ نوع‌ غذا بر سر سفره‌ می‌گذاشتند، هیچگاه‌ اختیار از کف‌ نمی‌داد و ضروری‌ نمی‌دانست‌ که‌ برای‌ احترام‌ به‌ میزبان، از همة‌ انواع‌ غذا‌ها بخورد. یک‌ بار همراه‌ پدرم‌ در یک‌ میهمانی‌ که‌ به‌ تنوع‌ غذاهای‌ سفره‌ مشهور بود، شرکت‌ کرد. وقتی‌ برگشتند، مادرم‌ از او پرسید که‌ از کدام‌ نوع‌ غذا خورده‌ است‌ و آقا موسی‌ جواب‌ داد که‌ فقط‌ یک‌ نوع‌ غذا خورده‌ است، زیرا یک‌ نوع‌ غذا، آدمی‌ را هم‌ سیر می‌کند و هم‌ گوارا‌تر است، در حالی‌ که‌ تناول‌ غذاهای‌ متنوع‌ باعث‌ سوءِ‌ هاضمه‌ می‌شود و لذتی‌ در آن‌ نیست.
این‌ها نمونه‌هایی‌ از رفتار و اخلاقیات‌ او بود که‌ مورد رضایت‌ پدر ما هم‌ واقع‌ می‌شد و همواره‌ در حق‌ او دعای‌ خیر می‌کرد. آقا موسی‌ همان‌ طور که‌ با دوستان‌ و رفقایش‌ مهربان‌ و صمیمی‌ بود، نسبت‌ به‌ پدر و مادرش‌ هم‌ بسیار محبت‌ می‌کرد. به‌ یاد دارم‌ در شش‌ ماهة‌ آخر از عمر پدرمان، آقا موسی‌ شبانه‌روز در خدمت‌ ایشان‌ بود و از مادرم، برای‌ اینکه‌ راحت‌ باشد، خواهش‌ کرده‌ بود که‌ در اتاق‌ دیگری‌ بخوابد و در عوض‌ خود او در خدمت‌ پدر بود و از ایشان‌ پرستاری‌ می‌کرد. در طول‌ شب، اگر پدرم‌ کوچک‌ترین‌ حرکتی‌ می‌کرد، آقا موسی‌ فوراً‌ متوجه‌ می‌شد و کاری‌ را که‌ لازم‌ بود انجام‌ می‌داد.

گفت‌وگو با برادر امام موسی صدر

اعتراضات به دیکتاتور در حال سقوط لیبی باعث شده تا بار دیگر پرونده ناپدید شدن امام موسی صدر رهبر ایرانی شیعیان لبنان مطرح شود و حتی برخی رسانه‌ها از زنده بودن وی خبر دهند.

بعد از ظهر یک روز سرد زمستانی در ماموریتی غیرکاری بر آن شدم خود را به مراسم بزرگداشت «سید صدر الدین صدر» پدر امام موسی صدر برسانم. طبقه همکف ساختمانی کوچک در تهران بزرگ که موسسه تحقیقاتی امام صدر نام گرفته، محل برگزاری مراسم بود.

زمانی که به این محفل ویژه رسیدم حجت الاسلام «باقر خسروشاهی» صحبت می‌کرد، درباره پدر امام و می‌گفت از خاطراتش با خانواده صدر. در مراسم بزرگداشت علاوه بر «سید علی صدر» تنها برادر در قید حیات امام که دو سال از وی بزرگتر است، چند تن از خواهران مکرمه وی و نوه‌های آیت الله صدر الدین صدر حضور داشتند. فضا کمی سنگین بود.

به خوبی حس می‌کردم کسانی که اطرافم نشسته‌اند 32 سال برادر عزیز خود را ندیده‌اند. آن هم برادری که غریبه‌ها هم عاشق خصالش شده‌اند چه رسد به نزدیکان و اهل خانواده.

در اثنای مراسم بزرگداشت فایلی صوتی از امام موسی صدر پخش شد که در آن از عشق خود به پدر می‌گفت. پس از حجت الاسلام خسروشاهی، آقای ایزدی که دائره المعارفی از خاندان صدر بود پشت تریبون قرار گرفت.

دقایقی بعد مراسم تمام شد و تقریبا تمام خبرنگاران و حضار رفتند. من ماندم و تعداد دیگر از حاضران. در گوشه‌ای از سالن پیرمردی موقر با چهره‌ای خسته نشسته بود. از همه حاضران در مراسم مسن تر به نظر می‌رسید.

با پرس و جو از برخی حاضران متوجه شدم در کنار برادر بزرگتر امام موسی صدر و در واقع تنها برادر در قید حیات وی حضور دارم. جذبه‌ای دلنشین داشت و چهره‌ای همچون امام صدر.

پس از معرفی خود و اینکه خبرنگار خبرگزاری مهر هستم، مصاحبه آغاز شد، پرسیدم:

با توجه به اعلان خبر محاکمه قذافی و دیگر عاملان پرونده ربودن امام موسی صدر در روز چهارم مارس آتی در لبنان، پیشرفت این مسئله را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

- بازپرسی و مقامات قضایی لبنان اعلام کرده‌اند که تمام این عده 24 نفر هستند که همگی مجرم شناخته شده‌اند و آنها را به دادگاه احضار خواهند کرد.

آیا قذافی هم جزو این 24 نفر است؟


- بله البته، اما تاکنون دستگاه قضایی لبنان اسامی این افراد را اعلام نکرده است. آنان تاکید کرده‌اند که اسامی این مجرمان بعدا اعلام خواهد شد تا مقدمات حضورشان در دادگاه فراهم شود.

آیا شما به عنوان برادر امام برگزاری این دادگاه را در روشن شدن زوایای تاریک مسئله ناپدیدشدن ایشان و همراهانش موثر می‌دانید؟


- اظهارنظر در این باره کمی زود است. من هم اکنون نمی‌توانم در این مسئله صحبتی مطرح کنم.

آیا از تلاشهای ایران در زمینه اطلاع از سرنوشت برادر گرامیتان رضایت دارید؟

- خوب آنان هر چه در توان داشته‌اند ارائه کرده‌اند.

حاج آقا یک سوال تقریبا خصوصی دارم، در این روزها آیا یاد برادر می‌کنید؟

- در این روزها خیلی زیاد یاد برادرم می‌افتم. برایش دعا می‌کنم که به حق محمد (ص) گرفتاریش رفع شود. مطمئن نیستیم که او زنده است یا نه. اما دعا می‌کنم بتوانیم دوباره او را ببینیم.

ببخشید این سوال را مطرح می‌کنم اما می‌خواهم بدانم وقتی به یاد برادر گرامیتان می‌افتید چگونه ایشان را یاد می‌کنید؟

- بله اما نمی‌توانم جزئیات آن را به شما بگویم.

در گفت‌وگو با برادر زاده امام موسی صدر نیز متوجه شدم دولت در سالهای اخیر تلاشی قابل توجهی در راستای کسب اطلاع از سرنوشت امام نداشته است. امید است در این روزها که دیکتاتور جنایتکار لیبی در آخرین روزهای حکومت ننگین خود قرار دارد تلاشهای مقامات ایران به صورت رسمی و غیر رسمی درباره اطلاع از سرنوشت آن امام عزیز که گفته می‌شود همچنان در قید حیات است جدی تر دنبال شود. چشم انتظاران امام موسی صدر به جای سخنرانی‌های امید بخش احتیاج به اقدامات عملی و کارساز دارند.

بزرگداشت پنجاه و هفتمین سالگرد درگذشت آیت‌الله سید صدرالدین صدر (ره) اخیرا به همت موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر برگزار شد. در این مراسم حجت الاسلام باقر خسروشاهی و حمید قزوینی درباره سیره و سرگذشت آیت الله صدر سخنرانی کردند.

امام موسی صدر 9 شهریور سال 1357 در سفر به لیبی و هنگام ترک این کشور به مقصد ایتالیا ناپدید شد. اسناد معتبر نشان می‌دهد امام موسی صدر هرگز سوار هواپیمایی که به مقصد ایتالیا پرواز می‌کرده نشده است. امام صدر را در این سفر شیخ «محمد یعقوب» و «عباس بدرالدین» (روزنامه نگار لبنانی) همراهی می‌کردند.

چندی پیش پسر امام موسی صدر که پدرش 32 سال پیش سفر بی بازگشتی به لیبی داشت، تاکید کرد: پدرم و همراهان وی همچنان زنده‌اند و در لیبی بسر می‌برند.

خاطرنشان می‌شود تحولات اخیر در لیبی که با اعتراضات شدید مردمی علیه معمر قذافی ادامه دارد، پرونده ناپدیدشدن امام موسی صدر را وارد مراحل تازه‌ای کرده است. بر این اساس، برخی منابع موثق روز گذشته از زنده بودن این عالم عالیقدر جهان اسلام و حضور وی در زندانی در لیبی خبر دادند.اما در مقابل برخی گزارشها از خروج امام موسی صدر به وسیله یک هواپیمای کوچک از این کشور به مقصدی نامشخص حکایت دارد.

منبع: مهر
گفت‌وگو از: محمدعلی تخت رونده
najm134
 
پست ها : 2044
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

دستجات عزاداري قم در شهادت مولا علي عليه السلام

پستتوسط najm134 » شنبه ژوئن 30, 2018 12:04 pm

دستجات عزاداري قم در شهادت مولا علي عليه السلام


Image Image
ImageImage
Image Image
Image Image
Image Image
Image Image
Image Image
Image Image
Image Image
Image Image
Image Image
Image Image
Image
najm134
 
پست ها : 2044
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

قبليبعدي

بازگشت به برای آئین اعلی


Aelaa.Net