صفحه 1 از 5

استقامت براى راه اعلى

پستارسال شده در: شنبه مارس 27, 2010 12:48 pm
توسط najm134
عناوين گزارشاتي كه تا كنون در اين باره منتشر شده است: مقاومت نوجوان مسلمان در مقابل تغييرنام خود به نامهاى بيگانه - مقاومت در برابر قبول كذرنامه با تصوير بدون حجاب - رياضيدان و برنده جايزه نوبل، و استقامت در معالجه براى حفظ نشاط علمي - حفظ عقيده و مجتمع علوي (عليرغم كشتار ناصبيان و بي اعتنايي دوستان)
مرسولاتي كه تا كنون جداگانه در اين باره منتشر شده است:
جوانه كوير
http://aelaa.net/110.aspx?id=564
چمران
http://aelaa.net/110.aspx?id=649
سوخته حسين
http://aelaa.net/110.aspx?id=565
مهدی آنيللي
http://aelaa.net/110.aspx?id=647
فراموش شدكان
http://aelaa.net/110.aspx?id=566

استقامت براى راه اعلى

پستارسال شده در: سه شنبه آپريل 20, 2010 9:14 am
توسط najm134
مقاومت نوجوان مسلمان در مقابل تغييرنام خود به نامهاى بيگانه
محروميت نوجواني كه نامش "اسلام" است از حضور در تلويزيون كودكان در وقت اعلام برندگان
«فرح»، مادر اسلام در مصاحبه با خبرنگاران شرح داد كه فرزندش با گذشتن از مراحل حذفي اين مسابقه، به مرحله پاياني و تصويربرداري به همراه دوست دبستاني خود «زوئل» در محل استوديو حاضر شد، ولي مدير مسئول شبکه گولي به سمت آنان آمده و نام «سفيان» را به آنان پيشنهاد داده است.تصوير
«اسلام» پس از گذراندن همه مراحل آزمايشي و حذفي، در مرحله پاياني از حضور در شبکه ويژه کودکان و نوجوانان فرانسوي به خاطر نپذيرفتن نام انتخابي شبکه، از حضور در اين شبکه محروم شد.
به گزارش خبرنگار «تابناك» از پاريس، چند هفته پيش، «اسلام»، کودک 9 ساله فرانسوي با شركت در مسابقه‌ اينترنتي موسوم به «در جعبه» شرکت کرد و پس گذراندن همه مراحل، در آخرين مرحله تصويربرداري به خاطر داشتن نام مذهبي، با مخالفت مسئول اين شبکه براي حضور در مسابقه روبه‌رو شد.
سايت روزنامه‌نگاران مستقل، دو روز پيش با مصاحبه با مادر اين کودک، اين موضوع را فاش كرد. در پي افشاي اين مطلب، روزنامه فرانسوي «پاريزن» در شماره ديروز خود به نقل از پدر اين کودک مسلمان نوشت: خانواده اسلام، مي‌خواهند شکايتي را عليه برخورد نژادپرستانه شبکه ويژه کودکان و نوجوانان به نام «گولي» به دادستاني کل ارايه دهند.
«فرح»، مادر اسلام در مصاحبه با خبرنگاران درباره اين برخورد نژادپرستانه مسئولان شبکه گولي شرح داد كه فرزندش با گذشتن از مراحل حذفي اين مسابقه، به مرحله پاياني و تصويربرداري به همراه دوست دبستاني خود «زوئل» در محل استوديو حاضر شد، ولي پيش از فيلمبرداري، «آنژل»، مدير مسئول شبکه گولي به سمت آنان آمده و گفته است که فرزند آنها نمي‌تواند با اين نام در برنامه شرکت کند و براي شرکت در اين برنامه، نام «سفيان» را به آنان پيشنهاد داده است.
مادر «اسلام» پرسيده، اين اسم چه ايرادي دارد؟ كه خانم آنژل پاسخ داده است: نام اسلام براي يک پسر، همچون داشتن حجاب براي دختران است و از آنجايي که فرانسويان، اين دين را دوست ندارند، به همين خاطر نمي‌توانند اين کودک را با اين نام در برنامه شرکت دهند.
در اين زمان، کودک و مادر با رد نام انتخابي، محل را ترک مي‌کنند، اما در پي اين برخورد نژادپرستانه ويژه کودکان و نوجوانان ـ که مدعي همزيستي همه فرانسويان هستند ـ اين خانواده به انجمن مبارزه با نژادپرستي فرانسه موسوم به «اس.او.اس. راسيست» مراجعه مي‌کنند. در آنجا به آنها گفته مي‌شود که از پيگيري اين اهانت صرف‌نظر کنند، چرا که در دادگاه، اظهارات يک کودک نمي‌تواند ارزش قضائي داشته باشد.
شبکه گولي، شبکه خصوصي فرانسوي است که روزانه، نزديک به شانزده ساعت برنامه ويژه کودکان و نوجوانان حاوي کارتون و مسابقه پخش مي‌کند.
به رغم اين که دولت فرانسه، يک وزير زن مسلمان‌زاده را براي جلب بخشي از رأي‌دهندگان فرانسوي مسلمان منسوب کرده است، ولي فعاليت غيرمستقيم اسلام‌ستيزانه رسانه‌ها در بخش‌‌هاي فرهنگي، ادامه دارد و هر از گاهي، رويدادهاي عمدي در جامعه فرانسه با اين هدف رخ مي‌دهد که آخرين آنها در ماه گذشته، اهانت به قبور مسلماناني بود که جان خود را در جنگ جهاني دوم و براي نجات اين کشور از دست اشغالگران آلماني از دست داده بودند.
در همين زمينه، از چند سال پيش، دست‌اندر‌کاراني که در امور فرهنگي خانواده‌ها فعاليت دارند، تلاش دارند که در حرکتي حساب شده، خانواده‌هاي مسلمان را در انتخاب نام‌هاي محمد و يا نام‌هايي که پيام اسلامي همراه دارد، منصرف کنند.
بنابراين، برخي از اين مسلمانان، به خاطر کم‌اطلاعي و نگراني از آينده شغلي فرزندان از يک سو به بهانه تلفظ راحت نام سفيان، اين اسم را ـ به رغم کم‌مصرف بودن در کشورهاي اسلامي ـ به عنوان يکي از نام‌‌هاي برگزيده براي فرزندان خود انتخاب مي‌كنند.
گفتني است، شرکت‌هاي صهيونيستي که به خاطر تخصص و مهارت برخي مسلمانان که نامشان محمد است را استخدام مي‌كنند، در همان آغاز استخدام، آنها را با نام «ممدو» خطاب مي‌کنند.
همچنين بنا بر آمار رسمي در فرانسه، نزديک به چهار ميليون و بر پايه آمار غير رسمي، نزديک به هفت ميليون مسلمان زندگي مي‌کنند كه با توجه به جمعيت 56 ميليوني فرانسه، از هر ده نفر فرانسوي، يک نفر مسلمان است.

استقامت براى راه اعلى

پستارسال شده در: سه شنبه آپريل 20, 2010 9:19 am
توسط najm134
مقاومت در برابر قبول كذرنامه با تصوير بدون حجاب
در همين سالهاى فشار روي موضوع حجاب توسط برخي دولتهاى اروبايي بر مسلمانان و حتى اتباع خودشان كه نسل اندر نسل اروبايي بوده اند، با اينكه به ادعاى توخالي آزادي و دموكراسي و تظاهر به طرفداري حقوق زنان؛ كَوش مردم دنيا را كر كرده اند، و به نام آزادي انتخاب و حق شهروندي كثيف ترين امور همجون عريان شدن و همجنسبازي را علني و رسمي كرده اند، اما براى اينكه يك دختر نوجوان يا بانوي فرانسوي در مدرسه و محل كارش با روسري ظاهر شود جه جنجالها راه انداخته و هنوز هم به شدت ادامه دارد، تصوير
اين سختكيريها به موضوع عكس شناسايي در مدارك مانند شناسنامه و كذرنامه هم رسيد، و زنان مسلمان ملزم به ارائه تصوير بي حجاب شدند، با اينكه شايد بسياري از مسلمانهاى در كشورهاى ديكر خيلي راحت اين تعرض را مي بذيرفتند، ولى برخي از بانوان مؤمنه اروبايي در برابر اين امر مقاومت نمودند، نتيجه اين كار به محروميت از داشتن كذرنامه طي سالهاي متمادي كرديد كه با توجه به اقامتشان در غير وطن اصلي خودشان تبعات اين مقاومت بسيار سنكين بود، هم از نظر اعتبار مدارك براى اقامت در كشور ديكر، و هم محروميت جندساله از رفتن به وطن اصلي و ديدن خانواده و دوستان و... و اين در حالي بود كه اين مقاومتشان نه تنها مورد حمايت كشور مسلمان قرار نكرفت بلكه با آن برخورد سرد و منفي داشتند: كه براى جي؟!!! و جرا قبول نمي كنيد تصوير بي حجاب را؟!!!
تا اينكه بالأخره از بركت توسلات و الطاف ساحت ولايت كبرى (منه السلام) سرانجام بعد از جند سال فقدان مدارك شناسايي در كشور غريب، مراكز مربوطه اروبايي به طور غير رسمي درباره اين بانوان مقاوم بطور مشخص؛ ارفاقي قائل شده و تصوير با بوشش سر را بذيرفتند.
شايان ذكر است كه اين موضوع به هيج وجه جنبه تبليغاتي و رسانه اى نداشت، و از سوي هيج مركز و دولت مسلمان هم حمايت نشد، مكر حضرت مولانا علي بن موسى الرضا عليهما السلام كه با عناياتشان كرامت فرمودند.

استقامت براى راه اعلى

پستارسال شده در: سه شنبه آپريل 20, 2010 9:21 am
توسط najm134
علیرغم مخالفتها؛ دانش‌آموز ايرلندی با حجاب كامل در كلاس حاضر شد
در پی تلاش مدير مدرسه‌ای در منطقه «وكسفورد» (Wexford) ايرلند بنا به درخواست والدين دانش‌آموزان، سرانجام پس از مخالفت‌های بسيار، با ورود دانش‌آموز محجبه در كلاس درس موافقت شد.
به گزارش مديا پارت «mediapart.fr»، دولت ايرلند در ماه دسامبر در پاسخ به درخواست مدير اين مدرسه مبنی بر صدور مجوز برای ورود دانش‌آموزان محجبه اعلام‌كرد كه نمی‌تواند در قوانين داخلی مدارس دخالت كند و اين وظيفه مسئولين مدارس است كه در صورت بروز مشكل به حل و فصل آن بپردازند.
دولت همچنين اعلام كرده بود كه طبق قانون آموزشی 1998، مدارس بايد اصول يك جامعه دموكراتيك را رعايت كرده و به‌ وجود تفاوت‌ در ارزش‌ها، اعتقادات، سنت‌ها، زبان‌ها و شيوه‌های زندگی در جامعه احترام بگذارند.
به همين منظور مدير منطقه وكسفورد نيز در ماه اكتبر در پاسخ به در‌خواست والدين پذيرفت كه يكی از دانش‌آموزان با پوشش اسلامی در كلاس‌ها شركت ‌كند، امری كه كاملا ًبا قانون پوشش در مدارس ايرلند مغايرت دارد.
اين در حالی است كه بنا به گفته مدير‌ مدرسه، ‌صدور اين مجوز احتمالاً در آينده مشكلات ديگری را در پی‌خواهد‌‌داشت.
ورود حجاب اسلامی به مدارس كشور كاتوليك ايرلند كه تاكنون تنها شاخصه دينی در آن آويختن صليب توسط دانش آموزان و معلمان بوده بسيار قابل ملاحظه است. با توجه به‌ اين‌كه در كشور ايرلند تنها مذهب شناخته شده و معمول كاتوليك است، اعتقاد به اين مذهب يا مذاهب ديگر تاكنون هيچ مشكلی در اين كشور ايجاد نكرده‌‌ است.
يادآوری ‌می‌شود طی پنج سال گذشته كشور ايرلند شاهد ورود ساكنان جديدی از شرق اروپا، آفريقا و آسيا بوده‌است‌ ـ‌ با ورود موج جديدی از كارگران مهاجر به كشور ايرلند، وضعيت تغييركرد ـ كه در ميان آن‌ها جمعيت زيادی از مسلمانان با فرهنگ و مذاهب مختلف و نيازهای جديد به‌چشم می‌خورد و مدير مدرسه راهنمايی در منطقه وكسفورد نيز برای پاسخگويی به اين نيازهای جديد از دولت ايرلند تقاضای كمك كرده بود.

استقامت براى راه اعلى

پستارسال شده در: جمعه آپريل 23, 2010 8:55 am
توسط najm134
حفظ عقيده و مجتمع علوي(عليرغم كشتار ناصبيان و بي اعتنايي دوستان)
پاراچنار،مظلوم ‌تر از غزه است:
100 كشته و زخمي در عمليات ضد شيعي پاكستان در شهر پيشاور انفجاري رخ داد كه به كشته شدن 20 تن و زخمي شدن حدود 80 نفر منجر شد. به گزارش خبرنگار فارس در پاكستان، در منطقه اي موسوم به بازار قصه خواني» در شهر پيشاور و در مقابل يك هتل انفجار مهيبي به وقوع پيوست كه باعث آتش گرفتن هتل و خودرو هاي مسافربري مجاور آن گرديد. بنا بر همين گزارش، بنا بر مشاهدات حاضران در صحنه، يك خودرو از نوع تويوتاي دو كابينه به محل «هتل پاك» كه در كوچه «سالدار» واقع در محله شيعه نشين «بازار قصه خواني» قرار دارد نزديك شد.همزمان يك دستگاه ميني بوس مسافربري در مقابل هتل مزبور مشغول پياده كردن مسافران خود بود كه خودرو تويوتا پس از رسيدن به اين ميني بوس و مسافرانش، ناگهان منفجر شد و مسافران بي گناه را به خاك و خون كشيد. به گزارش خبرنگار فارس در پاكستان، ميني بوس مزبور حامل اهالي منطقه شيعه نشين «پاراچنار» بوده است و تمامي شهداي اين حادثه را شيعيان پاراچناري تشكيل مي دهند. گفتني است كه شهر «پاراچنار» مركز منطقه شيعه نشين«كرم اجنسي» (واقع در شمال پاكستان و در جوار مرز افغانستان) مي باشد. شهر « پاراچنار»به مدت دو سال در محاصره گروه‌هاي وهابي قرار داشت و ارتباط آن با پيشاور به كلي قطع بود.دو ماه پيش به دنبال توافقي ميان طوايف منطقه اي، تنها جاده پاراچنار به پيشاور باز شد و اهالي اين شهر توانستند براي رفع حوائج خود از ماه گذشته به پيشاور سفر نمايند.
محاصره پاراچنار بدتر از غزه است و در آنجا ابتدا دست شيعيان، بعد پا و سرشان را مي‌برند و اين همه جنايت انجام مي‌دهند و از هيچ کس صدايي بلند نمي‌شود؛ اين چه دنيا و چه جامعه بين‌الملل و چه قانوني است؟

به گزارش «شیعه نیوز» به نقل از پايگاه اطلاع‌رساني دفتر آيت‌الله صافي گلپايگاني، ایشان در ديدار خود با تعدادي از مبلغان حوزه که به مناسبت آغاز ماه محرم به مناطق محروم اعزام مي‌شوند، كار اين افراد را همانند جهاد في سبيل‌الله ارزيابي كرد.
وي در اين ديدار با وي با محکوم کردن جنايت‌هاي انجام شده در فلسطين و غزه، پاراچنار را مظلوم‌تر از غزه دانست و افزود: محاصره پاراچنار بدتر از غزه است و در آنجا ابتدا دست شيعيان، بعد پا و سرشان را مي‌برند و اين همه جنايت انجام مي‌دهند و از هيچ کس صدايي بلند نمي‌شود؛ اين چه دنيا و چه جامعه بين‌الملل و چه قانوني است؟ وي ادامه داد: اين برنامه‌ها مسووليت ما را زيادتر مي‌کند و بايد آگاه باشيم و بيشتر تلاش کنيم؛ ما آنچنان که بايد وظايف را انجام نمي‌دهيم و پيش خداوند متعال و امام زمان(عج) بايد پاسخگو باشيم.
وي کنترل جمعيت را تهديدي براي آينده تشيع دانست و بيان كرد: همين برنامه‌هاي تقليل اولاد، برنامه دقيقي است که مي‌خواهند در مراکزي که شيعه در اکثريت است، شيعه را از اکثريت بيندازند يا در بعضي از کشورهاي اسلامي قبطيان را در اکثريت نسبت به مسلمانان قرار دهند.
اینان مردان بی گناه قبایل شیعه پاکستان هستند که توسط تروریست های طالبان به سرکردگی "عطا الرحمن" و "کرنال مجید" ربوده شده و پس از شکنجه ددمنشانه سر بریده شدند و به شهادت رسیدند. بدنهای سوخته و قطعه قطعه شده آنان در روز 19 ژوئن 2008 میلادی پیدا شد.
تصوير
ایت الله صافي گلپايگاني، بي‌تفاوتي نسبت به اين برنامه‌ها را نکوهش و بيان كرد: نبايد علما، روحانيت و مراجع نسبت به اين برنامه‌ها بي‌تفاوت و خانه‌نشين باشند و بگويند که اطلاع نداريم. بايد کمال اهتمام را داشته باشيم و تشويق کنيم.
وي با بيان اين نکته که اگر کسي مي‌خواهد آقا امام زمان(عج) را خوشحال کند بايد در اين مسير گام بردارد، افزود: کاش من با شما بودم و کفش شما را جفت مي‌کردم. اين نگه داشتن مواضع لازم و ضروري است و در هرجا که باشيم فرق نمي‌کند بايد فعال باشيم و به کمک شيعيان برويم.
نظرات بینندگان:
با سلام و ضمن تشکر از انعکاس خبر مذکور. دیروز در مراسم عزاداری روز عاشورا در کاشان حضرت آیت الله میر سید محمد یثربی نیز در اینخصوص به سکوت رسانه های داخلی و خارجی اعتراض کرد و گفت جنایات و کشتارهایی که در پاراچنار اتفاق می افتد کمتر از حوادث امروز غزه نیست .
به گزارش جهان شیعه، آیت‌الله مکارم شیرازی روز چهارشنبه طی سخنانی در درس خارج فقه خود در مسجد اعظم قم، با انتقاد شدید از سکوت دولت پاکستان در قبال جنایات علیه شیعیان پاراچنار پاکستان، اظهار داشت: دولت پاکستان چرا نشسته و تماشا می‌کند، مگر پاراچنار جزء پاکستان نیست باید از مردم خود حمایت کند هیچ دخالتی نمی‌کند و بدتر از غزه در پاراچنار نسل‌کشی می‌شود. وی افزود: فاجعه‌ای بدتر از غزه توسط طالبان، القاعده و وهابیان افراطی در پاراچنار پاکستان رخ داده و ششصد نفر را سر بریده و دست زن و بچه‌ها را قطع کرده‌اند. این مرجع تقلید تاکید کرد: معلوم است وهابیان با اسرائیل هماهنگ هستند، چون هر اتفاقی در غزه رخ داده بدتر از آن در پاراچنار اتفاق افتاده است. آیت الله مکارم شیرازی با اظهار گلایه از وزارت‌خارجه جمهوری اسلامی ایران و صدا و سیما به خاطر عدم اطلاع‌رسانی و برخورد با این جنایات تصریح کرد: کوتاهی دولت پاکستان، کم‌توجهی وزارت خارجه و صدا و سیما باعث می‌شود این فجایع دامنه پیدا کند. وی تصریح کرد: همانطور که در جنایات علیه مردم غزه داد زدیم، باید برای مردم پاراچنار هم داد بزنیم زیرا وزارت خارجه و صدا و سیما سکوت کرده و درباره جنایات آنجا سخن نمی‌گویند. وی افزود: وزارت خارجه باید سازمان‌های جهانی را نسبت به جنایات پاراچنار بیدار و از آنان بخواهد گروهی را برای بررسی این جنایات به پاراچنار اعزام کنند. این مرجع تقلید خاطرنشان کرد: بیش از 10 ماه است منطقه پاراچنار را محاصره کرده‌اند و اجازه ورود مواد غذایی و دارو را نمی‌دهند. این اخبار باید از طریق رسانه‌ها به گوش دیگران برسد و ما امیدواریم هر چه زودتر خداوند انتقام مظلومان را از ظالمان بگیرد.
بی توجهی صداوسیما به شیعه کشی در پاکستان درباره فاجعه غزه علاوه بر دولت و مردم ایران دنیای عرب و برخی از دولتهای عربی ، جهان اسلام و حتی بسیاری از ملتهای غیرمسلمان حساسند، اما شیعیان پاکستان،افغانستان و عراق جز جمهوری اسلامی پشتیبان دیگری ندارد. در حالی که تجاوز رژیم صهیونیستی به غزه به مهمترین خبر در ایران طی سه هفته اخیر مبدل گردیده و همه رسانه ها سعی در انعکاس آخرین اخبار از آن دارند، کشتار شیعیان در پاکستان علاوه بر سکوت رسانه های جهانی با کم توجهی رسانه های داخلی بویژه صدا وسیما مواجه شده است. به گزارش «شیعه نیوز» به نقل از آینده ، این در حالی است که درباره فاجعه غزه علاوه بر دولت ومردم ایران دنیای عرب و برخی از دولتهای عربی جهان اسلام و حتی بسیاری از ملتهای غیرمسلمان حساسند، اما شیعیان پاکستان، افغانستان و عراق جز جمهوری اسلامی پشتیبان دیگری ندارد. ارسال کمکهای انسان دوستانه مردم ایران به فلسطین نیز از جمله اقدامات در خور تقدیر دولت در راستای کمک به مردم مظلوم فلسطین می باشد و رسانه های دنیا هم به علت عمق فاجعه ( حتی با وجود تقارن با تعطیلات کریسمس) به بازگویی اخبار غزه می پردازند. اما فاجعه دیگری که مدتی است در کشور همسایه ما (پاکستان) در حال وقوع است، از دید جهانیان مغفول مانده است. به گزارش خبرنگار «آینده» چندی است کشتارهای وحشیانه ای توسط برخی تروریست های وهابی در پاکستان صورت می گیرد و ده ها شیعه بی گناه هدف تیر قرار گرفته اند. این حملات که در مناطق شیعه نشین پاکستان وشهر هایی چون پاراچنار صورت می گیرد، تاکنون تلفات زیادی داشته است و آمار غیر رسمی حکایت از بیش از صدها شهید شیعی در این مناطق دارد. از طرف دیگر نا امنی زیاد در روستاهای این مناطق موجب سلب آسایش از شیعیان گردیده است، به گونه ای که در هر ساعت شبانه روز احتمال حمله گروهک های تروریستی و کشتار مردم وجود دارد. همچنین چندین ماه محاصره مردم این مناطق به وخامت اوضاع افزوده و بیش از 550000 نفر در این مناطق از امکانات اولیه زندگی محرومند و تا کنون زنان و کودکان زیادی به علت نرسیدن غذا و دارو و... جان خود را از دست داده اند. در این بین رسانه های غربی که تفاوتی بین مردم عادی و گروهک های تروریستی در پاکستان قائل نمی شوند و همگی را تروریست می دانند، هیچ گونه پوشش دهی خبری از این واقعه نکرده اند، و جای بسی تاسف است که رسانه های ما هم هیچ گزارشی از این کشتار ارائه نکرده اند و خبر کشتار شیعیان مظلوم پاکستانی در سکوت خبری رسانه های داخلی و خارجی محو گردیده است.به گونه ای که حتی شمار دقیق کشتگان هم در دست نیست. به نظر می رسد هنوز هم بسیاری از مردم و رسانه های داخلی گمان می کنند همه مردم این مناطق تروریست هستند درحالی که جمعی از شیعیان در وضع اسفباری در این مناطق زندگی می کنند و از آنجا که ورود به این منطقه خطرناک است، بسیاری از خبرنگاران از رفتن به آن خودداری می کنند. گفتنی است دولت پاکستان که همچنان مشغول تقویت خود و ایجاد ثبات اقتصادی در کشور است هنوز توانایی مهار این حملات را ندارد و عملا حدود نیمی از مناطق کشور در اختیار دولت نیست. در چنین شرایطی از دولتمردان و رسانه های ایران انتظار می رود به دفاع از حقوق تضییع شده این شیعیان بی گناه بپردازند و حداقل با انتشار مداوم اخبار این وقایع، جهانیان را نسبت به چنین جنایاتی آگاه نمایند.
پاراچنار پاکستان غزه دوم نیروهای طالبان تنها در یک حمله ششصد تن از شیعیان پاراچنار را به شهادت رسانده‌اند و در اقدامی بی‌سابقه به قطع دستان کودکان خردسال مبادرت کرده‌اند. بیش از 550 هزار شیعه پاکستانی در منطقه پاراچنار این کشور، هجده ماه است که در محاصره گروه‌های طالبان و بمباران نیروهای آمریکایی هستند. به گزارش خبرنگار «تابناک»، فاجعه‌ انسانی دلخراشی در منطقه پاراچنار پاکستان در حال رخ ‌دادن است و هم‌اکنون چند هفته‌ای است که راه‌های اصلی ورود آب و غذا بر ساکنان این منطقه بسته شده و مردم آن‌جا در محاصره قرار گرفته‌اند. بنا بر این گزارش، نیروهای طالبان، تنها در یک حمله، ششصد تن از شیعیان پاراچنار را به شهادت رسانده‌اند و در اقدامی بی‌سابقه به قطع دستان کودکان خردسال مبادرت کرده‌اند. در این منطقه، اشرار به نام گروه‌های یزیدی با نیروهای طالبان هم‌دست شده و علیه مردم مظلوم شیعه پاراچنار می‌جنگند. گفتنی است، با توجه به قرار داشتن پاراچنار در منطقه سرحد پاکستان که مقر اصلی طالبان در این کشور به شمار می‌رود، در بمباران‌های مرزی پاکستان به دست آمریکا، این منطقه آماج حمله شده است.
نظرات كاربران:
▪ سکوت ایران در مورد این موضوع بسیار عجیب است.
▪ نیروهای طالبان دراین اقدام علیه شیعه بپا خاسته است و شما ودولت اگر هیچ اقدامی نکنند باید هزران علامت سئوال را پاسخ دهند طوری نشود که رسانه ها هیچ واکنشی ازخود نشان ندهند در حالی که برای غره بیش از یکماه مسائل آن را پوشش دادند.
▪ الله اکبر از این گزارش عجیب!و هزار الله اکبر از سکوت عجیب تر دولت !خواهشمند است نسبت به این قضیه کاملا و مجددانه پیگیر باشید!واقعا برای من ایجاد سوال شد که ما دنبال چی هستیم؟خواهشا طبق همیشه اطلاع رسانی بفرمایید! ما آماده هر گونه کمک به این مظلومان هستیم که در سایه جنایات صهیونیستها در غزه، تو سط نیروهای صهیونیستی طالبان به خاک و خون کشیده می شوند!
▪ ایران تنها پایگاه رسمی شیعیان در جهانه و چشم امید همه شیعیان علی در سرتاسر دنیا به ایران دوخته شده. دولت وطیفه داره در مورد چنین رخدادهایی واکنش مناسب نشون بده و از حقوق شیعیان بی پناه دفاع کنه
▪ خداوند تمامی اشرار من جمله طالبان بی دین و مرتجع را از صحنه روزگار حذف نماید. ایکاش وزارت خارجه و دیگر دستگاه ها نسبت به این مساله واکنش نشان دهند و یک فاجعه بزرگ انسانی دیگر رقم نخورد واقعا آدم دلش به درد می آید که شیعه انقدر مظلوم واقع شده است با تشکر از شما
▪ شیعه بین شیعیان هم غریب است
▪ مراجع تقلید هم چون آیت الله صافی خیلی هشدار دادند اما به گوش کسی فرو نرفت.
▪ خدایا ریشه این یزیدیان زمان را بسوزان
▪ بخدا غزه ای ها مظلوم اند. اما آیا شیعیان پاکستانی که سربریده می شوند و ذکر یازهرا بر لب دارند مظلوم نبودند که رسانه ملی به آنها و مظلومیتشان نمی پردازد . من خبرها را از شبکه های خارجی دنبال می کنم. سانسور این خبر نشانه ی چيست؟▪ اینها قبلا هموطن ما بودند...واقعا دلم به درد آمد.
▪ اين بار اول نيست كه در خصوص چنين كشتارهايي سكوت اختيار مي شود در زمان طالبان كشتار شيعيان و قوم هزاره وهمين چند مدت پيش كشتار شيعيان يمن. آيا اگر امام علي (ع) بودند برايشان مطرح بود كه چقدر بعد تبليغاتي دارد.و يا پاسخگويي در قبال خداوند مهم است
▪ با سلام در درستی خبر پاچنار شک نکنید.یکی از دوستان بنده که راننده تاکسی در دبی هستند اهل پاچنار هستند. اوضاع پاچنار بسیار وخیم تر از این حرفاست.به دولت محترم که خود را نماینده شیعیان میداند : ایا خون کودکان شیعه در پاکستان کم رنگتر از کودکان غزه است؟ ایا در طول جنگ برادران فلسطینی ما از برادر صدام حمایت نکردند و حتی فرزندان ایران توسط همین برادران فلسطینی به شهادت نرسیدند؟ البته بنده مخالف کمک به فلسطینیها نیستم ولی ایا این همه پوشش تبلیغاتی رساناهای ایران شاعبه سیاسی بودن حمایت دولت ما را متبادر نمیسازد؟ ایا 16 سرباز ایرانی که به دست گروهک ریگی کشته شدند ایرانی و شیعه نبودند؟
▪ مسلمانان مظلوم همه جا تحت فشار هستند. پاراچنار، غزه، برمه، چین و ...مهم این است که با روش و شیوه عاقلانه به موضوع وارد شویم. سلاح، تبلیغات، کمک مالی، کمک جانی همه و همه ابزار مبازره برای استیفای حقوق مسلمانان و کسب عزت است. مواظب باشیم دشمن کلاه سرمان نگذارد و با جایگزینی یک صحنه مبارزه با صحنه ای دیگر ما را به میدانی ببرد که خودش می خواهد. مبادا هر وقت که فریاد دفاع از قدس و فلسطین عزیز بلند شود کسانی با دستاویز قرار دادن مشتی وهابی و طالبانی سایر مسلمین را مقابل ما قرار دهند
▪ ايران با احتياط كامل در مورد وحدت جامعه بزرگ مسلمانان در صورت صحت چنين قضايايي بايستي واكنش مؤثري نشان دهد
▪ هجده ماه درمحاصره من كه باور نمي كنم . آخربه چه گناهي اين زنان ومردان وكودكان شيعه درسكوت كشته بشوند وازدولت حامي مظلومان جهان دريغ از يك كلمه نه نمي خواهم باوركنم وعدالت چه آسان قرباني مي شود
▪ واي بر شيعه علي!امروز چگونه خود را شيعه مي خواند و فرياد دفاع از مظلوم را شعار زندگي خويش كرده و اينچنين خاموش گشتهآيا منافع ما با پاكستان آنچنان زياد و حياتي است كه سكوت را به اعتراض ترجيح داده ايم ؟!!!!!!!!!!!جداي از شيعه و سني بودن آيا اين مردمان انسان نيستنمد و هم نوع ما !!!مگر ما نبوديم كه در جنگ پاكستان و هند طرف پاكستان را گرفتيم مگر پاكستان تلاش هاي ايران را براي حفظ صلح در اين كشور فراموش كرده ؟؟؟آيا جواب نبكي هاي ما را اينچنين مي دهند ؟
▪ خدا ریشه همه انها را بکند
▪ متاسفانه دولت ایران در مدت یکسال گذشته هیچ اقدام عملی برای کمک به شیعیان مظلوم پاچنار انجام نداده است
▪ جالبه كه چطور اين خبر مهم اينقدر مسكوت مونده؟؟؟؟!!!
شیعیان را مي‌كشند و ما به آنها گاز مي‌دهيم! نماینده مردم زاهدان در مجلس شوراي اسلامي، ضمن انتقاد شدید از نسل‌کشی دو ساله شیعیان در پاکستان، خطاب به ريیس مجلس گفت: «مي‌دانيد که نزدیک دو سال است شیعیان پاکستان به دست "وهابیون افراطي" و شیعیان شرق کشورمان توسط "گروهک جندالشیطان" قتل عام می شوند، درحالی که مسؤولان ما در این شرایط درصدد "انتقال گاز به پاکستان" هستند»! به گزارش ابنا (مجمع حهاني اهل بيت)، «دكتر شهرياري» با استناد به بند 16 اصل سوم قانون اساسی گفت: «تنظیم سیاست خارجی کشور بر اساس معیارهای اسلام، تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان و حمایت بی‌دریغ از همه مستضعفان جهان است». وی از لاريجاني و سایر مسؤولان خواست تا این مسأله را پیگیری و در روابط دوجانبه با پاکستان تجدیدنظر کنند. شهرياري همچنين درخواست کرد که وزیر امورخارجه به صلاحدید ریاست مجلس شورای اسلامی در صحن مجلس حضور یافته و در این خصوص توضیح دهد. لازم به ذکر است که حملات علیه شیعیان پاراچنار از آوریل 2007 شروع شده و هنوز ادامه دارد و بیش از نیم میلیون شیعه از 16 نوامبر سال 2007 در محاصره کامل به سر می‌برند و مرگ و میر کودکان و بیماران به دلیل نبود مواد غذایی و دارویی به مسأله‌اي معمولي و هر روزه تبدیل شده است. آنچه سخنان اين نماينده مجلس را قابل قبول‌تر مي‌سازد این است که اسنادي در دست است كه مطابق آنها دولت پاكستان در چندین نوبت با تروریست‌های یزیدی و وهابیون و القاعده همکاری کرده است! که این همکاری‌ها به کشتار مسافران بی‌دفاع شیعی انجامیده و نیروهای دولتی تنها به تحویل دادن اجساد شیعیان به خانواده‌هایشان اکتفا کرده‌اند.
دو حادثه و دو سند جديد:در یک هفته اخیر دو حادثه جدید اتفاق افتاده است که ثابت می‌کند دولت باكستان علیرغم شعار مبارزه با تروریسم در مقابل شیعیان پاراچنار، در واقع در کنار طالبان و القاعده قرار دارد:اول ـ در يكي از حملات نيروهاي شيعي، دو جسد نیروهای دولتی در بین اجساد طالبان یافت شد و مقادیر زیادی اسلحه و مهمات رسمی ارتش پاکستان همراه با دو دستگاه بی‌سیم پرقدرت ارتش نیز به از بین اجساد طالبان کشف شده است.دوم ـ 4 روز قبل یک خودروی حامل طالبان مسلح در کنار خودروهای نظامی ارتش به منطقه شیعه‌نشین "علیزئی" نفوذ کرد و سرنشینان خودرو به محض رسیدن به علیزئی، به سوی شیعیان تیراندازی کردند که در نتیجه آن یک نفر شهید و دیگری مجروح شد. در تیراندازی متقابل شیعیان نيز 4 تن از نیروهای طالبان به هلاکت رسیدند که یک جسد از خودرو افتاد و توسط شیعیان به خاک سپرده شد.گفته می‌شود که این خودرو حامل عاملان حملات انتحاری بوده ولی چون عاملان انتحاری فرصت حمله نیافتند، از محل متواری شده و به شهرک سنی‌نشین "بگن" رفتند.
نظرات كاربران:
▪ "شیعیان را مي‌كشند و ما به آنها گاز مي‌دهيم!" و تازه التماس هم می کنیم و نازشان را هم می خریم! وای بر ما...
▪ خدا لعنت کند همه توطئه گران را و همه کسانی را که به نام اسلام مسلمان کشی میکنند و همه منافقان را که هر روز با چهره ای حدید در صدد تفرق بین مسلمین هستند.
▪ اگه خون از دماغ یکی از وهابیها یا سنیهای طالبان ریخته بشه تمام عالم خبردار میشه اما شیعیان بیگناه رو در پارچنار میکشن زنهاشونو به اسیری میبرن محاصره اقتصادی میکنن هیچ کس اطلاع نداره و هیچ کمکی نمیکنه نه بیانه ای نه محکومیتی هیچ هیچ میدونستید طالبان به پارچنار چی میگن اونها میگن ایران کوچک و این اسم رو به علت شیعه بودن این شهر میگن
▪ ای کاش نماینده ای هم به روابط با ارمنستان که اشغالگر قسمتی از قلمرو اسلام است هم اعتراض میکرد...
▪ درود بر شهرياري بزرگ مسئولين اگر ميتوانند جلوي قتل عام شيعيان ايران را در سيستان و بلوچستان در كشور مولا علي (ع) بگيرند
▪ سلام من ار ساکنین یکی از روستاهایه اطراف شهرستان فریدونکنار از استان مازندران هستم. روستایه ما با چندین روستایه دیگه هنوز هم گاز و آب نداریم.
▪ با سلام وارد شهرستان امیدیه گرمترین شهر در استان گرم خوزستان که میشین نوشته شده که به شهر ذخائر عظیم نفت و گاز خوش امدید...اما خیلی از خونه ها هنوز گاز ندارند در حالی که حتی روی زمین در بعضی مناطق صدای بیرون اومدن گاز شنیده میشه..........این است عدالت؟؟؟؟؟
▪ به خداوندي خدا قسم در 25 كيلومتري تهران پايتخت كشور، در نسيم شهر ما گاز نداريم. قابل توجه آقايان كه اين همه تبليغ مي كنند در مورد فروش گاز و اينكه ايران دومين ذخاير گاز دنيار را دارد. اين شهركي كه ما در آن زندگي مي‌كنيم (رسالت) فقط 50 متر با شبكه گاز اصلي فاصله دارد. 5 ساله اين گازكشي پيگيري مي شه ولي هيچ جوابي ندادند. وضع كپسول هم خودتان مي‌دانيد. مناظري از مناطق شيعه نشين باراجنار
تصوير
شیعه‏کشی در پاکستان نهادینه شده است بقلم: خلیل حسین حسینی منبع: اختصاصی (خبركزاري مجمع جهاني اهل بيت) انگیزه اصلی این نوشتار مطلبی است که در سایت خبری «آینده نیوز» تحت عنوان «شیعیان پاکستان هم مسلمانند!» نوشته شده است که بی شک قابل تقدیر است و البته نویسنده به سابقه سکوت صدا و سیما در پوشش دادن به جنگ 19 ماهه پاراچنار و شهادت بیش از 550 نفر از شیعیان این منطقه اشاره ای نکرده اند. در طول این جنگ که از اوائل سال 1386 تا اواسط 1387 ادامه یافت نه فقط شبکه های داخلی صدا و سیما - به حکم وظائف حرفه ای روزنامه نگاری و یا تعامل مثبت با دولت پاکستان (!) که حتی با مردم خودش تعاملی ندارد و تمام بدنه آن حول محور خواستها و نقشه های کاخ سفید شکل گرفته است - از انعکاس مصائب و مسائل شیعیان پاراچنار و هنگو و دیره اسماعیل خان و پیشاور و سایر مناطق ایالت سرحد خودداری کرد بلکه حتی شبکه های برونمرزی رادیویی و تلویزیونی ايران این درگیری ها را به عنوان درگیری های قومی و قبائلی منعکس کردند که یک طرف آن در محدوده شهرستان کُرُم ایجنسی به مرکزیت پاراچنار، قبائل شیعه بودند و طرف دیگر آن قبائل سنی محلی بودند. عده ای از رسانه های رسمی ایران این جنگ را به عنوان یک جنگ فرقه ای بین شیعه و سنی منعکس می کردند و در آنجا نیز «بیطرفی حرفه ای!» کاملاً رعایت می شد و البته به محاصره طولانی شیعیان در این میان کمتر اشاره می شد و این زمانی بود که موضوع غزه به این شدت نبود و سایت خبری خبرگزاری اهل بیت (ع) ابنا معتبرترین و شاید تنهاترین منبع خبرهای پاراچنار بود که با توجه به ارتباط این خبرگزاری با افرادی درون شهر و اطراف شهر پاراچنار خبرهای تازه و دقیق را منتشر می کرد و گاهی نیز تحلیل هایی در این مورد ارائه می نمود و سایر پایگاه های خبری – به رسانه های رسمی فوق الذکر – از اطلاعات منتشره در پایگاه اینترنتی این خبرگزاری (ابنا) استفاده می کردند.مردم پاراچنار قبل از ماه رمضان سال گذشته هجری قمری به احترام ماه رمضان به طور یکجانبه آتش بس اعلام کردند اما دشمنان این مردم - از طوایف و قبائل مختلف سراسر ایالت سرحد و اعضاء القاعده از کشورهای گوناگون دنیا و طالبان محلی پاکستان که «با هدف جهاد علیه شیعیان (!) در این منطقه حضور پیدا کرده بودند – اعلام آتش بس را نشانه ضعف شیعیان قلمداد کردند و در چند نوبت با ایجاد کمین جوانان شیعه را هدف قرار دادند و آنگاه به مناطق شیعه نشین حمله بردند و این بار شیعیان با تمام قدرت جواب دادند و با اجساد فراوان افرادی روبرو شدند که اصولاً مسلمان نبودند و یا از کشورهای دیگری بودند. در این حملات مرد شماره 3 یا 4 القاعده «ابواللیث اللیبی» نیز در مهمترین جبهه این جنگ در منطقه «باگزئی» کشته شد ولی ارتش پاکستان جسد او را با هلی کوپتر به وزیرستان منتقل کرد و در خانه ای گذاشته و آن خانه را هدف موشک قرار داد و آنگاه به قدرتهای خارجی اعلام کرد که او را در فلان منطقه کشته است!. علاوه بردهها عضو خارجی القاعده از کشورهای عرب و آسیای مرکزی و قفقاز و اروپا و آفریقا از فرماندهان برجسته طالبان افغانستان «ملا فضل شاه» و «مولوی سیف الرحمن» و از فرماندهان طالبان پاکستان «ملا کشمیر» و «حضرت علی!» و... در این جنگ به دست مدافعین شیعه به هلاکت رسیدند و شیعیان شهامتی را به خرج دادند که با توجه به رویه معمول رسانه ها بعید است که به اطلاع عموم برسد. بهرحال رسانه های مذکور همصدا با رسانه های پاکستانی بر قبائلی بودن این درگیریها اصرار کردند و یا همصدا با رسانه های غربی و صهیونستی آن را «جنگ فرقه ای و درگیری های شیعه و سنی» قلمداد کردند! که البته این همصدایی قطعاً عمدی نبوده است. البته حمایت ضرورت حمایت از غزه در جای خود مسلم است و در جهانی که هیچ کس به فکر غزه و مردم غزه نیست و سران عرب اصرار بر نابودی حماس و تحکیم صهیونیسم در حال اضمحلال پای می فشرند، جمهوری اسلامی ایران تنها کشور قدرتمندی است که به حکم وظیفه انسانی و اسلامی از غزه حمایت می کند و نقش صدا و سیما در خصوص انعکاس حوادث غزه قابل تحسین و تمجید است و هیچ منافاتی با ضرورت انعکاس مصائب شیعیان پاکستان ندارد و نباید داشته باشد بلکه باید هر دو موضوع از یک جنبه مشترک مورد ارزیابی قرار گیرد و آن جنبه مشترک این است که اگر صهیونیسم در فلسطین و خاور میانه پیروز شود به نفع استکبار و دشمنان اسلام و ایران است و اگر تروریستهایی که علناً از یزید بن معاویه حمایت می کنند و اعلام می کنند که اگر کسی می خواهد یزید را ببیند بیاید مرا ببیند - همانگونه که سرکرده سابق سپاه صحابه پاکستان و رئیس کنونی انجمن فاروقیه پاراچنار اعلام کرده اند - در این منطقه پیروز شوند روی دیگر این سکه شکست شیعیان است همان هایی که سربازان بی چشمداشت مرجعیت و ولایت و نظام جمهوری اسلامی هستند؛ و دشمنانشان کسانی هستند که فلسفه وجودی شان مقابله با گسترش انقلاب اسلامی در منطقه بوده است و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان سد راه گسترش آثار آن تشکیل شده اند و از سوی صهیونیسم اسرائیلی و غربی و اذناب عرب و آسیایی آن و همچنین کشورهای غربی به ویژه آمریکا برخوردارند. آنها به اندازه صهیونیسم خطرناکند و خشونهایشان به مراتب شدیدتر از خشونت های اسرائیل است. آنها شیعه را هدف قرار نداده اند بلکه تشیع را هدف قرار داده اند و می دانیم که آنها اهداف فراتر از پاراچنار دارند. این هم درست است که غزه مظلوم است و این هم درست است که واقعیتهای غزه به موقع منعکس می شود و این هم درست است که پاراچنار و شیعیان پاکستان مظلومند و متاسفانه این هم درست است که واقعیتهای ایشان در پس پرده مصلحت اندیشی های نسنجیده مخفی می ماند. البته کمکهایی از سوی جمهوری اسلامی به مردم پاراچنار فرستاده شد ولی از هرکس در این منطقه می پرسید که آیا کمکی از سوی ایران دریافت کرده اید، اظهار بی اطلاعی می کند و دلیل این مطلب آن است که توزیع و ارسال این کمکها حساب شده و سنجیده نبوده و اگر کمکی هم شده با عناوین دیگر و ازسوی افراد دیگر توزیع شده و یا اصلاً توزیع نشده است و یا از این سو مرجع واحدی متصدی ارسال این کمکها نبوده و در آنجا هم مرجع واحدی برای دریافت آن وجود نداشته است که در برابر مردم مظلوم پاراچنار پاسخگو و مسئول باشد!.
تصوير
پاراچنار امروز هم در معرض خطر است و مسافرین پاراچنار در بین راه پاراچنار به پیشاور و بالعکس از امنیت برخوردار نیستند و در پیشاور نیز مورد تعرض قرار می گیرند و چندین نفرشان تا کنون ذبح شده اند یا ربوده شده اند و عده ای هنوز در اسارت تروریستها هستند و تروریستها در برابر آزادی آنها غرامت خواسته اند همانگونه که یک دیپلمات ایرانی نیز در اسارت آنها است و برای آزادی او نیز غرامت طلبیده اند ولی در حال حاضر مردم منطقه هنگو با جنگ روبرو هستند و تا کنون دهها تن در این منطقه (از روز عاشورا به بعد) شهید شده اند و خانه هایشان به آتش کشیده شده است و مردم تیراه در اورکزئی ایجنسی با وضعیت مشابهی روبرو هستندو مردم دیره اسماعیل خان نیز هر از چند گاهی هدف قرار می گیرند و سرکرده گروهک منحله طالبان پاکستانی با وقاحت تمام مسئولیت این حملات را برعهده می گیرد و این مناطق نیاز به پشتیابی دارند. باید توجه داشت که یک موضعگیری ساده از سوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران - که هر روز و "به حق" در برابر موضوع غزه موضع می گیرد - از ارسال میلیاردها کمک نقدی برای شیعیان مفید تر و مؤثر تر است و ارزش انعکاس خبر مظلومیتشان در رسانه های مهم جمهوری اسلامی ایران خیلی بیشتر از ارسال انواع کمکهای نقدی و جنسی است. شیعیان پاکستان با حملات تروریستها روبرو هستند و دولت پاکستان همصدا با دوستان غربی خود مدعی مبارزه با تروریسم است ولی واقعیت تلخی که در اینجا وجود دارد این است که تروریسم علیه شیعیان در پاکستان در یک فرآیند 23 ساله اینک نهادینه شده است و در قاموس مدعیان مبارزه با تروریسم اصولا تروریسم به شمار نمی رود بنا براین جهان غرب و حقوق بشری های غربی و دیگران به این منطقه توجهی نمی کنند و از سویی پاراچنار یکی از مناطق قبائلی پاکستان است و مناطق قبائلی به دلیل حضور تروریستها در مجموع وجهه مناسبی در جهان ندارند هرچند که پاراچنار یک استثناء است و دلیل استثناء نیز شیعه بودن این منطقه است و در میان سایر مناطق این منطقه یک مزاحم به شمار می رود زیرا مانع یک پارچگی تروریسم در مناطق قبائلی به شمار می رود. پاراچنار اینک نیاز به بازسازی سریع دارد؛ نیاز به احداث بیمارستان مجهز، دانشکده و شعبه های دانشگاهی و مدارس عالی و مراکز آموزشهای قرآنی و دینی و واحد های تولیدی و صنعتی و تقویت کشاورزی و آموزش کشاورزان و باغداران دارد، زیرا این منطقه حاصل خیز است، زیبا است، دارای آب و جنگل و چشمه و رودخانه است. (تصاوير درج شده در اين فصل مربوط به اين منطقه است)
نرخ سواد شیعیان این منطقه (بالا بوده و) با پیشاور - مرکز ایالت سرحد - برابری می کند؛ اگرچه مردم این منطقه فقیر هستند و با این جنگ و محاصره طولانی فقر و معضلات اقتصادی افزایش یافته و عده زیادی از جوانان بیکار به شهر های دیگر می روند و حتی به ایران می آیند تا در کارخانه ها و شرکت های ساختمانی به کارگیری شوند ولی چون مجوز کار ندارند و روادید کوتاه مدتشان نیز بعد از یک ماه تمام می شود در صورت دستگیری توسط نیروی انتظامی رد مرز می شوند و در آنسوی مرز نیز به نیروهای پاکستانی تحویل داده می شوند و اگر پولی در جیبشان باشد باید در آنجا به نیروهای پاکستانی بدهند تا بتوانند آزاد شوند و به خانه هایشان بروند. عده دیگری هم می آیند تا از طریق جمهوری اسلامی ایران و عمدتاً از طریق بندر عباس به کشورهای حاشیه خلیج فارس بروند که این افراد معمولاً گرفتار گروههای قاچاق انسان شده و دست به دست می گردند و اگر پول کافی داشته باشند تا بنادر شیخ نشینهای خلیج فارس می رسند و در غیر این صورت هرجا که پولشان تمام شود در همان نکته رها می شوند و سرانجام دستگیر شده و رد مرز می شوند. البته از نظر قدرت دفاعی مردم پاراچنار ثابت کرده اند که می توانند مانند همکیشان خود در سایر مناطق جهان از خود دفاع کنند و در صورت تعرض دشمن همه با وحدت و همدلی در کنار هم علیه متجاوزین وارد مبارزه می شوند و رمز پیروزیشان نیز همین است که دشمن آن را درک کرده و تلاشهایی در جریان است تا شیعیان پاراچنار را نیز دچار تفرقه و تشتت سازند و این امر نیز به طور خاص نیاز به توجه دارد. البته لازم به ذکر است که در سراسر پاکستان نیز شیعیان با تشتت و اختلاف روبرو هستند و دشمنان نیز به این تشتت دامن می زنند؛ در بین شیعیان گروههای ضد (=غير مرتبط) مرجعیت دینی به وجود آمده اند و گروههایی به وجود آمده اند (مردم اين مناطق از ابتد اين كَونه بوده اند و غير اينها اخيرا بوجود آمده اند) که عقائد شبیه اخباریون افراطی دارند (= اين تعبير كروههاى جديد است و منظور تكيه خاص روي حضرات معصومين داشتن است) و گروههایی هستند که عزاداری را اولین و آخرین هدف می دانند و در ملأ عام (محل و روستا و شهر شيعه نشين) به کارهایی (مثل تيغ زني و قمه زني) می پردازند که در مجموع برای شیعیان مضر است (به نظر جريانهاى سياسي جديد شيعه، كه مي بينيم در عمل جطور با بي اعتنايي و حتى بايكوت خبري مواجهند)؛ تلاشی برای یکپارچگی شیعیان صورت نمی پذیرد و اگر قرار باشد که مسئله پاراچنار و هنگو و سایر مناطق و شیعیان سراسر این کشور حل شود راه درست این است که شیعیان متحد شوند. برخی رهبران شیعه در پاکستان هستند که به وحدت با اهل سنت بیش از وحدت درونی شیعیان اهتمام دارند!! (كدام عالم مؤمن شيعي كفته است بايد وحدت دروني به معني ترك عقيده داشت، آنجه مي كويند وحدت رويه سياسي در مقابل دشمنان اسلام است) و این تلاشهای آنها نیز به این دلیل با شکست مواجه می شوند که شیعیان در حال حاضر در این کشور یک قدرت به شمار نمی روند و به عنوان شیعه نقش تعیین کننده ای در این کشور ندارند و هیچکس و هیچ نیرویی حاضر نمی شود با گروهی که از تشتت داخلی رنج می برد از در دوستی و وحدت در آید. البته برخی افراد از شیعیان در قدرت پاکستان سهم دارند ولی واقعیت این است که این افراد به عنوان شیعه به این مناصب دست نیافته اند بلکه تضمین هایی به قدرتهای فرامرزی داده اند و اعتقادات مذهبی آنها به برگزاری مجالس عزاداری در منازلشان محدود است و در زندگی اجتماعی سکولار می باشند و برای پیشبرد اهداف دیگران در قدرت سهیم می باشند. برای شیعیانی که در معرض حملات دشمنان هستند این امر خیلی مهم است که مردم ایران و فرهیختگان و دانشوران و علماء و دانشگاهیان و ارباب رسانه ها در ایران از اوضاعشان باخبر باشند و بدانند که در آنجا چه می گذرد و شیعیان چرا با این رفتارها روبرو هستند و دشمنانشان چه کسانی هستند و از کجا تغذیه می شوند؟ در جنگ 19 ماهه در پاراچنار مجموعاً 550 نفر از شیعیان به شهادت رسیده اند که البته این تعداد شامل کسانی هم می شوند که در حملات گروهک های تروریستی در راههای منتهی به پاراچنار به شهادت رسیده اند و یا زنان و کودکانی که در منازلشان هدف خمپاره و راکت قرار گرفته اند. در حدود 2400 نفر مجروح شده اند که تعداد کثیری از آنها هنوز تحت درمان هستند و نیاز به مراقبت و درمان درازمدت دارند و در حدود 30 نفر دست و پایشان را از دست داده اند. البته ارباب مطبوعات و جرائد و رسانه های الکترونیکی و تصویری حق ورود به این منطقه را ندارند و دولت از ورود آنها جلوگیری می کند ضمن این که در طول جنگ نیز دولت نقش ابهام آمیزی داشته و یا رسماً از تروریستها حمایت می کرده است و دولت در حال حاضر هم برنامه ای برای مهار تروریسم و تروریستها ندارد که دلیل آن بر بسیاری از دولتمردان پاکستانی نیز روشن نیست. (اينها توسط اطلاعات باكستان بشتيباني مي شوند و براى همين ديكر مسؤولين متحيرند) گفتنی است که تمامی گروههای تروریستی منحله از جمله سپاه صحابه و لشکر جهنگوی و گروههای کشمیری اینک در قالب طالبان پاکستانی گرد آمده اند و به گفته برخی مقامات 12 گروه در این قالب فعالیت می کنند که تنها یک گروه آن در افغانستان علیه آمریکا کار می کند و بقیه گروهها در پاکستان فعال هستند و دولت با اکثر این گروهها ارتباط دارد در حالی که آنها با دولت هم می جنگند و نیروهای دولتی را نیز هدف قرار می دهند و این درست است که دولت اختیار بسیاری ازمناطق قبائلی را از دست داده است اما واقعیت این است که این یک موضوع بسیار پیچیده است که دولت گاهی با طالبان و گروه های تروریستی مبارزه می کند و گاهی با آنها وارد مذاکره می شود؛ نیروهای ارتش علیه آنها وارد عملیات می شوند و با اعلام موفقیت عملیات آن را خاتمه می دهند و بعد از مدت کوتاهی طالبان و گروههای تروریستی مجددا در همان مناطق پرچم پاکستان را به زیر می کشند و قوانین خودشان را به مرحله اجرا می گذارند و حکومت تشکیل می دهند؛ که این پارادوکس عجیبی است و معلوم نیست که دولت با آنها مبارزه می کند یا مذاکره؟ و چرا نه در مبارزه پیروز می شود و نه در مذاکره توفیقی به دست می آورد؟ (نيروهاى رسمي يك مبارزه فورماليته و نمايشي جهت رفع فشار امريكا انجام مي دهند؛ نه مبارزه واقعي) زیرا واقعاً جای تعجب است که یک کشور با یک گروه تروریستی معارض - که پرچم پاکستان را پائین می آورد و بعد به نیروهای مسلح پاکستان توهین می کند و سربازان دولتی را ذبح می کند و فیلم این عمل غیر انسانی را در اختیار رسانه ها قرار می دهد و علیه موجودیت کشور دست به شورش می زند - نتواند و یا نخواهد به طور مؤثر مبارزه کند. به نظر بسیاری از تحلیل گران امور پاکستان، سازمانهای دولتی فعال در تعامل یا مبارزه با این گروهها با دولت مرکزی هماهنگ نیستند و سایر قدرتها نیز تمایل با پایان این وضعیت در این کشور ندارند که در این میان شیعه هدف همه است؛ (امريكا - نواصب - تروريستها - اطلاعات باكستان و..) و طرفین این دعوی هر دو با شیعیان مشکل دارند و واقعاً در چنین شرایطی از دولتمردان - و به ویژه از رسانه‏های ایرانی - انتظار می رود که شیعیان مظلوم پاکستانی را فراموش نکنند و حداقل با انتشار مداوم اخبار این وقایع، جهانیان را نسبت به چنین جنایاتی آگاه نمایند و از حقوقدانان شیعه انتظار می رود که به صورت فردی و جمعی از حقوق شیعیان این کشور دفاع کنند. در اینجا یادآوری این نکته خالی از لطف نخواهد بود که در ماه رمضان گذشته و در روز جهانی قدس شیعیان منطقه جنگزده پاراچنار در بحبوحه جنگ در این شهر به راهپیمایی پرداختند و با وجود تهدیدها پرچم آمریکا و اسرائیل را به آتش کشیدند. در این تظاهرات که مثل سالهای گذشته به ابتکار نهضت حسینی این منطقه و به رهبری حجت الاسلام و المسلمین سیدعابد حسین حسینی برگزار شد بیش از 50 هزار نفر شرکت کردند و دو روز پیش نیز هزاران نفر در حمایت از مردم مظلوم غزه و در محکومیت صهیونیسم جهانی در این شهر دست به تظاهرات زدند و همبستگی خود را با شیعیان سراسر دنیا در دفاع از قبله اول مسلمانان و مردم مظلوم فلسطین اعلام کردند.
مطلبی که آینده روشن در مورد پاراچنار نوشته در نزد اهالی پاراچنار بالخصوص و شیعیان پاکستان بالعموم ستوده و قابل تمجید و تقدیر است- کثّر الله امثالَه – آمین - نویسنده مقاله از اهالی شهر پاراچنار می باشد.
نظرات شما: - بسمه تعالی بر رسانه ملی جمهوری اسلامی انعکاس فجایعی که مردم مظلوم پاراچنار با آن دست به گریبانند همان قدر واجب است که اطلاع رسانی در خصوص وحشی‌‌گری‌های دشمن صهیونیستی در غزه .آن هایی که می گویید " یا لیتنی کنت معک " بیایید هم اینک یزیدیان سفاک محبین حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) را در پاراچنار در محاصره لشکر جرار خود گرفته اند. و فضا به همان اندازه مسموم است.راستی یک نظر سنجی بکنید تا بدانیم چند نفر از مردم کشور عزیزمان اسم پاراچنار را شنیده‌اند؟یا علی مدد! مناظري از مناطق شيعه نشين باراجنار
تصوير
سرويس بين‌الملل «تابناک»‌: ـ سه روز پيش، شرح وضعيت شيعيان در پاراچنار پاکستان در گزارشي کوتاه در «تابناک» منتشر شد، اگر چه چندماهي از آغاز اين رخداد مي‌گذرد، سيل مطالب و اخبار فرستاده شده پس از درج اين گزارش، حکايت از گستردگي و شدت اين واقعه دارد.«تابناک» در ادامه پيگيري‌هاي خود با چند تن از نماينده‌هاي مجلس شوراي اسلامي درباره ديدگاه‌هايشان و اقدامات مجلس شوراي اسلامي گفت‌وگو کرده است که در ادامه مي‌آيد.
حشمت‌الله فلاحت‌پيشه، نماينده مردم اسلام‌آباد غرب و عضو کميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس در اين ‌باره به خبرنگار «تابناک» گفت: گزارشي که درباره وضعيت شيعيان پاراچنار پاکستان به کميسيون امنيت ملي داده شده، حکايت از يک فاجعه انساني در آن منطقه دارد که متأسفانه، عمق آن تحت‌الشعاع بحران‌هاي منطقه مانند عراق و فلسطين قرار گرفته است.فلاحت‌پيشه ادامه داد: از نظر ما، جنايت عليه بشريت، جنايت است؛ حال در هر منطقه يا موقعيتي مي‌خواهد باشد. شواهد نشان مي‌دهد که فجيع‌ترين نوع کشتار در اين منطقه رخ داده است. به همين دليل، ما در پي انتقال موضوع به نهادهاي بين‌المللي و فشار بر آنها براي فرستادن گروه‌هاي حقيقت‌ياب به منطقه پاراچنار هستيم.اين عضو کميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس در ادامه هشدار داد، منطقه‌اي که پاراچنار در آن است، در آينده، کانون رويدادها و تحولات جدي خواهد بود. در اين باره بايد اضافه کرد که حساسيت اين منطقه، به گونه‌اي است که آمريکا اعلام داشته بيش از 180 هزار نيرو به آنجا خواهد فرستاد، زيرا آنجا به مرکز ثقل طالبان و القاعده در منطقه مرزي پاکستان و افغانستان تبديل شده؛ بنابراين، از نظر من، در آينده و پيش از اقدامات آمريکا و يا حتي دولت پاکستان، شاهد آن خواهيم بود که تسويه حساب قوميتي خونيني رخ دهد و اين مسأله خطري جدي است.اين نماينده مجلس شوراي اسلامي درباره اقدامات کميسيون امنيت ملي و در کل، مجلس شوراي اسلامي گفت: ما از وزارت خارجه، درخواست اطلاعات بيشتري کرده‌ايم، زيرا هم‌اکنون منبع اطلاعاتي ما بيشتر پيگير مدارک و شواهدي است که طلاب پاراچناري در ايران ارايه داده‌اند؛ به اضافه اين‌که بازتاب به نسبت گسترده‌اي در برخي رسانه‌هاي خبري مانند سايت‌ها داشته است.فلاحت‌پيشه افزود: بايد باور کنيم فاجعه‌اي در گذشته رخ داده و اکنون در حال استمرار است؛ بنابراين، انتظار مي‌رود رسانه‌ها، سازمان‌هاي غيردولتي و مجامع بين‌المللي در اين موضوع فعالتر رفتار کنند. ما هم مي‌کوشيم از راه کميسارياي عالي حقوق بشر و کميته‌هاي حقيقت‌ياب سازمان ملل، پيگيري جدي‌تري داشته باشيم. ما همچنين از وزارت خارجه هم به طور يقين انتظار بيشتري داريم، زيرا شيعيان جهان، ايران را تنها نقطه اميد و اتکاي خود در جهان کنوني مي‌دانند. عوض حيدر پور، نماينده مردم شهرضا و عضو کميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس نيز گفت: ما به اهميت و عمق واقعه آگاه شده‌ايم، براي همين، در نشست‌هاي چند ماهه اخير، همواره يکي از موضوعات، وضعيت شيعيان پاراچنار بوده است.حيدر پور اما درباره اين‌که چرا تاکنون اين مسأله بازتاب لازم را در جامعه نداشته، پاسخ داد: پيگير اصلي موضوع وزارت خارجه بوده که اقدامات مناسبي هم انجام داده است، اما آنها براي پيگيري اين موضوع، روش خاصي را دنبال مي‌کنند که من از بيان آن معذورم، اما در اين که مسأله پاراچنار بايد به جديت حقيقت‌يابي و پيگيري شود، ميان نمايندگان مجلس اجماع هست.
حسينعلي شهرياري، نماينده زاهدان در مجلس به خاطر نزديکي جغرافيايي و فرهنگي حوزه نمايندگي‌اش با پاکستان، سخنان متفاوت‌تري از ديگر نمايندگان مطرح کرد و به «تابناک» گفت: من سال گذشته نيز از تريبون مجلس تذکر دادم و فرياد برآوردم که بايد براي شيعيان پاراچنار کاري کرد، اما متأسفانه کار جدي در اين باره انجام نشد.اما از نگاه شهرياري دولت پاکستان مقصر اصلي است. او اين‌گونه سخنان خود را ادامه داد: ما چند سالي است که با پاکستان مشکل جدي داريم و نمي‌دانم وزارت خارجه ما چه عذري در مورد مسائل ما با پاکستان دارد؟! اين کشور در مسائل امنيتي به هيچ يک از تعهداتش عمل نکرده است؛ براي نمونه، در مسأله بازگرداندن مجرمان، حاضر به تحويل اشراري که در ايران خرابکاري مي‌کنند و وارد پاکستان مي‌شوند، نشده است.اين نماينده مجلس ادامه داد: پاکستاني‌ها مي‌گويند ما بر مرزهايمان کنترل کافي نداريم، اما هنگامي که سخن از اين مي‌شود که پس اجازه دهيد ايران با همکاري شما، اشرار را تعقيب کند، اجازه اين کار را نمي‌دهند.شهرياري با اشاره به وخامت اوضاع در پاراچنار گفت: پاکستان مدعي است که کنترل منطقه سرحد را به طور کامل در دست ندارد، اما اين حرف قابل پذيرش نيست، زيرا ارتش پاکستان در منطقه پاراچنار حضور دارد، اما نبودش بهتر از بودنش است. اين نماينده مجلس همچنين با گلايه از وزارت خارجه و صدا و سيما گفت: به نظرم اين دو نهاد به خوبي حق مطلب را ادا نکرده‌اند.

تصوير
جواد جهانگير زاده، نماينده اروميه در مجلس با نگاهي کلان‌تر به موضوع خواستار بازتعريف رابطه ايران با پاکستان در سياست خارجي کشورمان شد. اين عضو کميسيون امنيت ملي مجلس شوراي اسلامي به «تابناک» گفت: موضوع پاراچنار از نگاه ما نياز به بررسي بيشتر و عميقتري دارد. ما در نشستي با وزارت خارجه، خواستار گزارش دقيق‌تري شده‌ايم.البته وي در پاسخ به تابناک مبني بر اين که آيا براي فرستادن هيأت يا گروهي از سوي مجلس يا وزارت خارجه براي بررسي ابعاد موضوع به پاکستان و منطقه تا‌کنون کار انجام شده است يا خير، گفت: ما پيشنهاد داده‌ايم، اما اقدامي در اين زمينه نشده است.جهانگير زاده افزود: ما از وزير خارجه نيز پرسيده‌ايم، حتي همين ديروز من و آقاي قاضي‌زاده از وزير پرسيديم و خواستار آن شديم که گزارش دقيق و جامعي از اين موضوع ارايه دهند، اما بايد بپذيريم که رويدادهاي دردناکي در پاراچنار رخ داده است و بايد براي وضعيت موجود هم با اطلاعات دقيقتر و مطمئن‌تر رفتار کنيم؛ البته با اين رويکرد که اين مسأله نيز مسأله مسلمين و جهان اسلام است و به تنهايي به رابطه دولت پاکستان با ايران برنمي‌گردد.
موضع كَيري خبركزاري فارس: در پی انتشار اخباری مبنی بر به محاصره درآمدن شیعیان در پاراچنار پاكستان و تحت نظر قرار گرفتن آنان منابع مطلع شیعه در آن منطقه ضمن غیر واقعی خواندن این اخبار، (با آن همه تصوير و تقرير) انتشار اینگونه مطالب را در خدمت وحدت مسلمین ندانسته و آن را زمینه ساز سوء استفاده قدرت‌های فرامنطقه‌ای در جهت ایجاد شكاف میان مسلمانان دانستند. منابع مطلع كه وقایع پاراچنار را از نزدیك تعقیب می‌نمایند و وقوف (=سكوت) كاملی بر ابعاد مختلف درگیری‌ها در آن منطقه دارند با ارائه سابقه كوتاهی از وقایع یكسال و نیم گذشته و آرامشی كه در حال حاضر بر منطقه حاكم شده وضعیت را به گونه‌ای متفاوت از آنچه در اخبار شایع شده است، ارزیابی می‌كنند. منابع یاد شده افزوده‌اند كه از حدود یك سال و نیم قبل، توطئه و دسیسه‌های دشمنان اسلام برای ایجاد تفرقه میان مسلمانان، مؤثر واقع شده و درگیری‌های خونینی میان شیعیان و اهل سنت این منطقه رخ داد كه از شش ماه قبل به تدریج رو به افول گذاشت و حدود 2 ماه قبل كاملا متوقف گردید و زندگی در این مناطق به حالت عادی درآمده است. .... در عین حال برخی درگیری‌های موردی در این بخش واقع می‌شود كه نمی‌توان آن را ویژه این مناطق قلمداد نمود بلكه باید اینگونه حوادث را با توجه به شرایط عمومی و ناامنی‌های همیشگی در پاكستان تعریف كرد. تحلیلگران مسائل فرقه‌ای معتقدند در این میان تلاش عناصر خارجی، معاندین، مخالفین وحدت و بدخواهان امت اسلامی حائز اهمیت است كه با دسیسه‌های مختلف به ایجاد درگیری‌های تصنعی در منطقه مبادرت می‌نمایند تا با تحریك دو طرف و گسترده كردن دامنه درگیری‌ها، وضعیت را به شرایط قبل از موافقتنامه صلح باز گردانند. این عناصر با بهره گیری از روش‌ها و ابزارهای نرم افزاری نظیر شایعه سازی و خبرسازی‌های كذب، سعی می‌كنند به تهییج افكار شیعه و سنی علیه یكدیگر بپردازند تا با آغاز مجدد درگیری و خونریزی در منطقه به اهداف شوم خود دست یابند. آنان با مشاهده این وضعیت كه توطئه‌های آنها خنثی گردیده به این حد نیز بسنده نكرده و حتی تلاش می‌كنند با استفاده از ابزارهای نرم، كشورهای اسلامی ثالث نظیر جمهوری اسلامی ایران و عربستان را به طرفداری از هر یك از دو طرف بر انگیخته و با تبلیغ این معنا كه اهل سنت بوسیله عربستان و شیعیان بوسیله ایران حمایت می‌شوند، آتشی كه بر می‌افروزانند را شعله‌ورتر ساخته و درگیری را نهادینه سازند.
تذكر نكات مهم:
1- نقطه مقابل خبركزاري فارس؛=> علما و طلاب و مردمان شيعه منطقه باراجنار و نمايندكان مجلس شوراي اسلامي ايران و نيز مراجع تقليد و مجمع جهاني اهل بيت (بالاترين اركان رسمي ايران كه امور شيعيان را بيكيري مي كند) مي باشند، واقعا با جه رويي اين همه منبع معتبر را زير سؤال مي برند؟! مكر كسي كفته مقابله به مثل كنيد كه اين حرف را مي زنيد؟ مي كَويند استغاثه اين مظلومين را نيز بنهان نكرده، بلكه اغاثه نماييد مانند بقيه مسلمانان و حتى نامسلماناني كه در اطراف جهان مورد امداد و بشتيباني اركانهاي دولت ايران واقع مي شوند.
2- رفتار تبعيض آميز صدا و سيما به شيعيان باكستان محدود نبوده؛ و شيعيان عراق نيز از آن شكايت دارند، اكر توجه كرده باشيد؛ كليه كشته هاى حوادث فلسطين را به عنوان شهيد در خبرها ياد مي كند، ولى كشته هاى شيعيان عراق كه مرتبا و روزانه طي حملات جنايتكارانه بعثيها و القاعده از بين مي روند را تنها با تعبير "كشته" ياد مي كند، با اينكه هر دو مسلمان هستند و هر دو ظالمانه از بين مي روند و اكر ميان فلسطينيها ناصبي و طرفدار صدام و دشمن ايران باشد، ولى مردم شيعه و محب اهل بيت و ستمديده عراق اكر از آنها به تعبير "شهيد" سزاوارتر نباشند؛ كمتر نيستند.
3- اهمال حوادث و مصائب و اخبار جامعه 40 مليوني شيعيان باكستان؛ و بي حمايتي از ايشان و عدم بكاركَيري نفوذهاى سياسي و بين المللي براى حمايت ايشان مطلب تازه اى نبوده و طي سالهاى كذشته ادامه داشته است.
4- بنا به تحقيق ميداني و منطقه اى بنياد حيات اعلى و حضور در مجامع مختلف باكستان؛ اغلب شيعيان باكستان يك نحوه روحيه و فكر دارند كه آن خلوص و شدت عقيده به حضرات معصومين عليهم السلام است، و هيج شخصيت ديني را با همه احترامي كه قائلند بالاتر از معصومين ندانسته و عقيده به معصومين را مشروط به تاييد هيج عالمي نمي دانند، والا همه ايشان به مراجع تقليد و علماي خود و ايران و عراق احترام مي كذارند، و حتى در برنامه هاى سياسي بشتيباني و همراهي دارند، اما در امر معصومين به حرف غير معصوم عمل نمي كنند، عليرغم تلاشهاى بسيار و جندين ساله جريانهاي باكستاني و غير باكستاني؛ هيج تغييري در عقيده و رفتار ايشان بيش نيامده و جريانهاى جديد ضعيفي كه بوجود آمده كه با جريان عمومي اصلي و غالب شيعيان باكستان متفاوت بوده؛ نتوانسته است آنها را از عقيده اصليشان باز بدارد، لذا تهمت اخباريكَري يا ضديت مراجع تهمت ناروائيست، كه اين جريانهاى ضعيف براى توجيه روش خودشان مطرح مي كنند. اين استقلال عقيده شيعيان باكستان همان عامل اصلي بي توجهي مراكز قدرت سياسي به آنها و مورد حمايت قرار ندادنشان در اين حوادث شده است.
5- منطقه "تورابورا" كه به عنوان مخفيكاه بن لادن نام برده مي شود، در جند مايلي باراجنار است، و از آنجا كه با حضور القاعده و طالبان در اين منطقه شرايط بر شيعيان سخت شده است و طبعا در مقابل آنها مقاومت مي كرده اند، و دشمني نواصب هم استمرار داشته است، كشورهاى امريكا و به اصطلاح مخالفان القاعده؛ به علت عدم وابستكي شيعيان محل به قدرتها و معادلات قدرت؛ به هيج وجه از اين مردم مظلوم كه تنها مخالفان تروريسم در آن ناحيه هستند حمايت نكرده بلكه دست نيروهاى امنيتي باكستان و القاعده و طالبان را براى از بين بردن شيعيان باز كذاشته اند، دولت باكستان هم كه خودش بوجودآورنده طالبان بوده طبيعي است كه عليرغم نمايشهاى بيطرفي و يا حمايتي عملا كمكي به شيعيان نكند، برخي از مراكز سياسي كه معتقدند دركَير بودن امريكا با القاعده در عراق و افغانستان به نفع آنهاست، طبيعي است كه از مردم شيعه اين منطقه كه مخالف القاعده و طالبان هستند راضي نبوده و آنها را حمايت نكنند، هر جند به ظاهر هم كيش و آئين باشند. در حقيقت تشيع ناب و خالص و مستقل شيعيان اين منطقه موجب شده است، كه از هيج طرفي مورد كمك واقع نشده؛ بلكه مورد هجوم همه اطراف (امريكا باكستان طالبان نواصب ...) باشند. اللهم فرج عن عبادك المؤمنين بحق اميرالمؤمنين آمين.

اخراج یک بانوي مسافر از هواپیمای آمریکایی؛ به جرم داشتن حجاب

پستارسال شده در: دوشنبه مارس 14, 2011 2:26 am
توسط najm134
اخراج یک زن مسلمان از هواپیمای آمریکایی
تصوير
در راستای اقدامات نژاد پرستانه و تبعیض آمیز کشورهای غربی نسبت به مسلمانان،
یک زن مسلمان آمریکایی طی سفر خود به سن خوزه کالیفرنیا، مجبور به خروج از هواپیما بدون هیچ دلیل موجهی شد.

به گزارش رحماء "ایروم عباسی" فارغ التحصیل دانشگاه سن دیگو در ایالت کالیفرنیای آمریکا، یکی دیگر از قربانیان اقدامات تبعیض نژادی دولت آمریکا است.
وی تنها به دلیل ناراحتی عده ای از مسافران هواپیما از حضور وی، مجبور به خروج از هواپیما شد.

عباسی در این خصوص گفت: من برای ادامه تحقیقات خود برای پایان نامه ام قصد سفر به سن خوزه را داشتم که خلبان هواپیما با این بهانه که عده ای از مسافران از حضور من در هواپیما ناراضی هستند، مرا از هواپیما به بیرون راند و گفت که باید با پرواز بعدی به سن خوزه بروم.

گفتنی است جمعیت های اسلامی این واقعه اهانت آمیز را محکوم کرده و از پلیس هواپیمایی آمریکا خواستند تا نسبت به این اقدام تبعیض آمیز، از این زن مسلمان عذرخواهی کنند.

راه حل دو دختر بلژیکي برای دفاع ازحجاب

پستارسال شده در: جمعه ژوئن 10, 2011 12:49 am
توسط najm134
از بلژیک
"فاطمه رافی" و "انگ رامبو":
بنده معتقدم ما نباید با صدور قوانین اینچنینی زنان مسلمان را به حاشیه برانیم.
هدف اصلی ما خارج کردن موضوع حجاب از یک بحث سیاسی بوده است. لذا از باب مد وارد شد.

اخبار رسیده از بروکسل بلژیک حاکی از آن است که دو دختر جوان که یکی از آنها مسلمان و دیگری غیر مسلمان است
تصمیم گرفته اند در راه حلی ابتکاری از مسأله حجاب دفاع کنند.
تصوير
این دو دختر جوان به نام های "فاطمه رافی" و "انگ رامبو" تصمیم گرفته اند برای ترویج مد کلاه سر، تلاش کنند.
این کلاه حجاب نیست اما تمام سر را می پوشاند و مانع از نمایان شدن موی سر می شود.
بر همین اساس این دو جوان یک "بوتیک" مخصوص فروش و عرضه این گونه کلاه ها افتتاح کرده اند.
بدین ترتیب مقامات مربوطه در بلژیک که اخیرا قانونی برای مقابله ب حجاب تصویب کردند نمی توانند با این کلاه برخورد کنند زیرا جزو حجاب ها به شمار نمی رود.

"انگ رامبو" طی اظهاراتی در این باره گفت: هدف ما وارد شدن به بحث و جدل های سیاسی نیست بلکه خواهان دفاع از حقوق زنان هستیم.
بنده معتقدم ما نباید با صدور قوانین اینچنینی زنان مسلمان را به حاشیه برانیم.
هدف اصلی ما خارج کردن موضوع حجاب از یک بحث سیاسی بوده است. لذا از باب مد وارد شد.
وی در ادامه افزود: بنده نمی فهمم که چرا مقامات و مسئولان ما از "حجاب" می ترسند؟!
بنده مدافع یا مخالف حجاب نیستم،
بلکه معتقدم که هر انسانی باید بتواند هر طور که دوست دارد و می خواهد زندگی کند.
گفتنی است بوتیک این دو دختر جوان در مرکز شهر "آنتویرب" در بلژیک قرار دارد
و گفته می شود طی چند روزی که از افتتاح آن می گذرد مورد استقبال نسبتا قابل توجهی قرار گرفته است

بنج سال مبارزه حقوقي براى دريافت مجوز تدريس با حجاب

پستارسال شده در: يکشنبه ژانويه 08, 2012 3:46 pm
توسط najm134
تصوير

در حاشیه قانون ممنوعیت اشتغال بانوان محجبه در آلمان

چندی پیش اعتراض یک دختر مسلمان افغانی محجبه به قانون منع شغلی برای معلمین مسلمان باحجاب به وزارت فرهنگ ایالت «بادن ورتمبرگ Baden Wurttemberg» بازتاب وسیعی در بین رسانه های عمومی و نمایندگان مجلس آلمان

به همراه داشت.

فرشته لودین دختر مسلمان افغانی که دوره تربیت معلمی را با موفقیت پشت سر گذاشته است، هنگامی که جهت اشتغال به مدارس مراجعه می کند، با جواب منفی مسؤولین مدارس روبه رو می شود. آنان روسری فرشته را علت جواب منفی خود اظهار می کنند و اینکه یک معلم نمی تواند روسری به سر داشته باشد. از آنجایی که به لحاظ قانونی چنین ممنوعیتی در قوانین آموزشی آلمان وجود ندارد، خانم لودین شکواییه ای به دادگاه ایالت Baden _ Wurttemberg، وزارت فرهنگ در همین ایالت و دادگاه عالی مدارس در اشتوتکارت Stuttgart ارائه می دهد، که این امر موجب جار و جنجالهای مطبوعاتی زیادی حول محور «روسری و حجاب» می شود.

از سوی دیگر نمایندگان احزاب مختلف سیاسی نیز در این رابطه نظرهای مختلفی را ابراز داشتند که اتفاق آراء نمایندگان احزاب سیاسی مختلف و نشریات حول محور «روسری» در این برهه از زمان که موضوع «گفتگوی تمدنها» به میان آمده است قابل تأمل می باشد، که در ادامه به آن اشاره می شود.

«حزب جمهوری خواه راستگرای افراطی Rechtsradikalen Republikaner» در موضع خصمانه موافقت خویش را با عدم مجوز اشتغال به زنان محجبه ابراز داشته و اضافه کرد: «معلمی که روسری به سر داشته باشد، جایش در کلاس درس آلمانیها نیست.»

اورلیش مائر Ulrlich _ Mower رییس حزب «SPD سوسیال دمکرات» در همین راستا اظهار کرد: به خانم لودین نبایستی اجازه داده شود که روسری به سر کند، زیرا که در قرآن نوشته نشده است که، بایستی روسری به سر کرد!»

در این میان «اروین تویفل Erwin Teufel» معاون رییس جمهور که خود کاتولیک و از حزب «مسیحی دمکرات CDU» می باشد، معتقد است که روسری خانم لودین را نبایستی به منزله پارچه سرخی (که اعلام جنگ می کند) دید، چون اینکه یک فرد چه بر سر دارد چندان اهمیتی ندارد، با اینکه بدانیم یک فرد چه در سر می پروراند.»

خانم آنته شاوان Schavan Anete وزیر فرهنگ ایالت یادشده که حکم ممنوعیت حجاب را داده معتقد است، عدم آمادگی فرشته برای برداشتن روسری اش بیانگر این مطلب است که ایشان نمی خواهد قدمی در راه تسامح و تساهل بردارد. خانم شاوان در جایی دیگر مطرح می کند، اینکه به فرشته اجازه تحصیل در رشته تربیت معلمی داده شده است حرکتی در راستای تساهل بوده است و ایشان بیش از این حاضر نیستند تسامح از خود نشان دهند. خانم شاوان روسری را سمبلی از اسلام بنیادگرا تلقی می کند و اظهار می کند: خیلی از زنان مسلمان هستند که روسری به سر ندارند، این مطلب بیانگر این موضوع است که روسری جزء وظایف دینی یک زن مسلمان نیست! روسری نه تنها سمبل مذهب است بلکه سمبلی از «محدودیت فرهنگی و تمدن» نیز به حساب می آید. وزیر فرهنگ ایالت مذکور در پاسخ خبرنگار روزنامه «دی تایت Die Teit» مبنی بر عدم اعمال زور نسبت به حمل صلیب مسیحیان و پوشیدن کلاه یهودیان از سوی دست اندرکاران، چنین توضیح می دهد که صلیب مسیحیت و کلاه یهودیان» در خود دوگانگی ندارد و در سرزمین آلمان این دو نشان، علامتی برای محدودیت فرهنگی به شمار نمی آیند و هیچ کس نیز موظف و مجبور به حمل صلیب و یا کلاه نمی شود.

در این بین نشریات تحلیلهای مختلفی را ارائه دادند که غالبا طرفداری از حکم ممنوعیت حجاب را دامن می زدند. روزنامه های مختلف طی مقالات متعددی مطرح کردند که دولت بایستی جهت ترویج اسلام بنیادگرا خود در مدارس کلاسهای درس دینی در خصوص اسلام را ارائه دهد تا بدین طریق از نفوذ بنیادگرایان در میان جوانان مسلمان جلوگیری به عمل آید. در ا ین میان کلاسهای یادگیری قرآن در مساجد و مراکز اسلامی، مکانهایی جهت ارتباط بنیادگرایان با جوانان ترسیم شده و اینکه چه در این کلاسها تدریس می شود و چه افکاری به جوانان مسلمان انتقال داده می شود، خارج از کنترل دولت خواهد بود. در جمع بندی مطبوعات ارائه کلاسهای درس دینی و دادن یک سری از امتیازاتی که خارجیان علی رغم اقامت طویل در آلمان، از آن بی بهره هستند، تنها راه حل مانع از تأثیر افکار بنیادگرایی بر روی قشر مسلمان دانسته شد. روزنامه «دی تایت Die Teit» در ضمن، اشاره کرد شاید بتوان با راه اندازی این نوع کلاسها و همکاری مدرسه، مسجد، دانشگاه و تسامح روزی به این آرزو دست پیدا کرد که «اسلام اروپایی Euroislam» به وجود آید، اسلامی که تنها به قرآن اکتفا نمی کند و به آن تمسک نمی جوید بلکه همچنین متمسک به دموکراسی حقوق بشر و یک حکومت سکولار باشد!!

هیاهوی مطبوعاتی بر سر روسری «فرشته لودین» دختر مسلمان محجبه بار دیگر مسأله سیاست و مذهب را به میان آورد. در این میان عده ای روسری را سمبلی سیاسی تلقی کرده و عده دیگر آن را سمبلی مذهبی ترسیم کردند و مجددا مسأله جدایی دین از سیاست مطرح شد. و به همین سبب نیز راست گرایان افراطی پیشنهاد کردند که دولت آلمان نیز بایستی همانند دولت لائیک ترکیه عمل کند و حجاب را کلاً ممنوع اعلام کند. این حزب همچنین مخالف دایر شدن کلاسهای دینی در مدارس است. از آن جایی که کلاسهای دینی اسلامی را تهدیدی برای مغرب زمین مسیحی می بینند که میراث مغرب را به مخاطره خواهد انداخت، به همین دلیل بایستی از دادن هر گونه امکانات به مسلمانان جلوگیری کرد.

لازم به ذکر است در حالی که اسلام دومین مذهب و مسلمانان دومین گروه مذهبی آلمان را تشکیل می دهند، اما هنوز برای گرفتن کوچکترین حقوق اسلامی خود دچار مشکل هستند و بر خلاف کشورهایی همانند انگلیس و اتریش که مسلمانان بعضا در ارتباط تنگاتنگ با حکومت هستند، در آلمان در مورد همه چیز در مضیقه هستند. در مقاله ای که در همین رابطه در روزنامه «دی تایت Die Teit» به چاپ رسید، آمده است:

«عدم دادن امکانات و برخوردهای صحیح با مسلمین، جذابیت اسلام را برای جوانان بیشتر کرده است و اگر وضع به همین صورت پیش برود جامعه آلمان بزودی شاهد رویارویی مسلمانان با آلمانیها خواهد بود، شاهد یک جنگ مذهبی میان مسلمانان و آلمانیها.»

گفتنی است در پی هیاهوی مطبوعات بر سر مسأله روسری خانم لودین، مسلمانان غیرتمند نیز صدای اعتراض و مخالفت خود با این امر را بلند کرده و طی بیانیه های مختلف این مخالفت را ابراز کردند؛ به طور مثال شورای مرکزی مسلمانان در آلمان مخالفت با اشتغال خانم لودین را تبعیضی آشکار علیه انسانهایی که می خواهند طبق اعتقادات مذهبی اشان زندگی کنند خواند و آن را به منزله ممنوعیت شغلی برای مسلمانان دانست. از سوی دیگر نماینده مسلمان «حزب سبزها 90 Bunclnisاتحادیه 90» «جم ازمیر» که ترکی الاصل می باشد گفت: ممنوعیت شغلی برای خانمهای محجبه سؤالهایی اساسی در رابطه با دیگر مذاهب را مطرح می کند. به مفهوم دیگر اگر یک معلم نمی تواند با حجاب در این کشور به کلاس درس آید، تکلیف کشیشی که با لباس مذهبی به مدرسه می آید چه می شود؟ و یا تکلیف آن فرد یهودی که با کلاه مذهبی اش در مدرسه حاضر می شود و یا فردی که با صلیبی بر گردن به مدرسه می آید چه خواهد بود؟

در همین راستا نوربرت مولر Norbert Muller در مجله دی بروکه Die Brucke گفت: «مسلمانان دیگر حالشان از این مسأله به هم می خورد که هر کسی که حتی کوچکترین فهمی در مورد اسلام ندارد، می خواهد برای مسلمین دیکته کند که اسلام چه هست و چه می گوید، از خبرنگار گرفته تا معلمین و وزرا. همه یکشبه کارشناس اسلامی می شوند و مرتب سعی در تعلیم مسلمانان دارند که واقعیت اسلام چیست؟ گویی خود مسلمانان آن قدر احمق هستند که نمی توانند این کار را انجام دهند!»

هشدار مطبوعات آلمان در خصوص رویارویی مسلمانان با آلمانیها در صورت عدم دادن امتیازات به قشر مسلمان و راه حل دایر کردن مدارس دینی از سوی دولت جهت جلوگیری از نفوذ عقاید بنیادگرایی در میان مسلمانان و همزمان ممنوعیت شغلی برای معلمین محجبه را می توان بیشتر به بازی موش و گربه تشبیه کرد. اذعان به شهروند درجه دوم بودن مسلمانان از یک سو و پیشنهاد کنترل و نفوذ در کلاسهای تعالیم اسلامی از طریق عهده داری دولت آلمان نسبت به کلاسهای دینی از سوی دیگر، در واقع به سبب جلب اطمینان مسلمانان است که هدفی جز تحریف تعالیم اسلامی و باصطلاح «اروپایی کردن اسلام» را دنبال نمی کند.

غیرت دینی آن دسته از مسلمانانی که در انجام وظایف دینی خود حاضر به هیچ تسامحی نیستند و به واسطه پای بندی به اصول و ارزشهای الهی خود را از هجمه فرهنگی جامعه غربی محافظت می کنند، چنان خاری در چشم مهاجمان فرهنگی و دشمنان دین است. آنان که شاهد هستند هر چه عرصه را بر مسلمین تنگ تر می کنند، مسلمانان محکم تر و مصمم تر به میدان می آیند و وجود مشکلات و از دست دادن موقعیتها هیچ گونه تزلزلی در ایمان آنان به وجود نمی آورد، به فکر افتاده اند که یک بار دیگر از حربه کارساز مذهب علیه مذهب از طریق دایر نمودن کلاسهای دینی و کنترل دولتی آن، استفاده کنند. مسلما اگر تشکیل این گونه کلاسها در مدارس اروپا تحت نظارت مراکز اسلامی قرار می گرفت، قابل تقدیر بود. اما نظارت دولت آلمان و انتخاب مدرسین دینی از سوی آنان، هوشیاری کامل مسلمانان را می طلبد که در قالب این گونه کلاسها «اسلام اروپایی شده» نسل جوان را نسبت به ارزشها و غیرت دینی بیگانه نکند.

دلایل مختلفی که جهت ممنوعیت استفاده از روسری از سوی نمایندگان مجلس و وزیر فرهنگ ایالت بادن وتمبرگ Baden Warttemberg» ارائه داده شد مبنی بر اینکه روسری امری واجب در اسلام نیست، چون زنان مسلمان دیگری هستند که روسری به سر نمی کنند! یا اینکه حجاب نشانه ای آشکار از پایبندی شخص به دین اسلام است که در یک کشور لائیک نمی توان آن را تحمل کرد و یا اینکه یک خانم با روسری وسعت دیدش محدود خواهد شد و نمی تواند ببیند در سر کلاس او در اطرافش چه می گذرد، یا اینکه روسری به سرها بنیادگرا هستند، همه بیانگر نوع تسامح و تساهل مورد نظر غرب از سوی اسلام است. به عبارت دیگر، در دید غربی زمانی تسامح و تساهل تحقق پیدا خواهد کرد که مسلمانان دست از انجام وظایف دینی خود بردارند و اسلام را به گونه ای بپذیرند که غرب برای آنها تصویر می کند. هر گونه اصراری بر انجام وظایف دینی به منزله عدم مشارکت و آمادگی برای تسامح و تساهل بین دو فرهنگ غرب و اسلام تلقی می شود و تبلیغات و جنگ تخطئه افکار در این زمینه چنان وسیع است که گاه نیز بر عده ای از مسلمین این امر مشتبه می شود که نکند واقعا مشغول ارتکاب کار خطایی هستند!

تاریخ شهادت می دهد پیروان اسلام به عنوان پیروان تنها مکتبی که سر تعظیم در مقابل ارزشهای مادی و سلطه طلب غربی فرود نیاورده و هنوز پای بند به فرهنگ و مکتب خویش می باشد، عرصه را بر جامعه مصرف گرا و مادی پرست غربی تنگ آورده است. این

نوشتار را با پیامی که آقای مولر یک مسلمان آلمان خطاب به زنان مسلمان در مجله «Die Brucke دی بروکه» نوشته است به پایان می بریم:

«روسری نمایشی سیاسی است که بایستی مقاوم از آن دفاع کرد. ما این تجربه را از کشورهایی که مستعمره بوده اند و تمامی دار و ندارشان به غارت برده شده است، گرفته ایم که فرهنگ استعمارگران همیشه متعادل و خوب جلوه داده می شده و اما فرهنگ طرف مقابل ذلیل و بی ارزش. و این تجربه مستعمرین در تاریخ برای مسلمین نبایستی مورد غفلت واقع شود. بسیاری از غربیها مخالف حجاب دختران مسلمان در مدارس هستند، در حالی که هیچ گاه از یک اروپایی که به آفریقا سفر می کرد توقع نشد، همانند آنان پیشبند کمری بندند.

این جنگ ادامه خواهد داشت و بسیاری از قدرتهای موجود به درستی تشخیص داده اند که اسلام دشمن آنان است. با توجه به حاکم شدن ارزشهای مادی، فقدان اخلاق سیاسی و فریادهای ملی گرایانه و پیروزمندانه کاپیتالیستها بسیار متعجب می شدم، اگر که این قدرتها اسلام را به عنوان دشمن خود نمی دیدند.»

گفتنی است در پی اعتراضات مسلمانان مجلس آلمان علی رغم تأکید ممنوعیت شغلی برای خانم لودین، پیشنهاد حزب افراطی راست گرا مبنی بر ممنوعیت کلی حجاب را با اتفاق آراء نمایندگان احزاب مختلف رد کرد.

******************************


حجاب جزئی از وجود من است گفتگو با فرشته لودین

پدید آورنده : ترجمه: سوسن صفاوردیاشپیگل ـ آلمان ، صفحه 16

هفته نامه آلمانی اشپیگل گفتگوی کوتاهی را با فرشته لودین، دختر باحجاب افغانی انجام داده است. این گفتگو نمونه ای از شیوه القایی رسانه های غربی در برخورد با مسایل اسلامی و مسلمانانی است که خود را پایبند به آن نشان می دهند.

نحوه سؤالات روشنگر این مطلب است که قاطعیت در جواب و اعتماد به نفس و روش حمله در پاسخها به جای روش تدافعی و انفعالی، تنها راه محکوم نشدن و محکوم نبودن خواهد بود. از سوی دیگر این مصاحبه نمونه ای دیگر از القائات علیه نظام جمهوری اسلامی ایران به عنوان نظامی که حامی مظلومین و آزادیخواهان جهان و پرچم دار مبارزه با ارزشهای مادی است، را نشان می دهد نظامی استوار که چون خاری در چشم دشمنان اسلام در معرض حملات و تهمتهای زیاد می باشد.

* *

اشپیگل: خانم لودین، طبق نظر وزیر فرهنگ «بادن ورتمبرگ Baden Wurttemberg» روسری شما یک نشان و علامت سیاسی «Politisches Signal» می باشد، نشانی برای محدودیت؛ عقیده شما در این مورد چیست؟

لودین: می توانم بگویم که اصلاً دلیل محکمی نیست. به غیر از این مطلب، چه شواهدی بر تأیید این امر وجود دارد؟ از سوی دیگر در مورد شخص من نیز مدرکی دال بر این ادعا وجود ندارد.

ـ روسری برای شما چه مفهومی دارد؟

لودین: روسری قسمتی از لباس اسلامی زن مسلمان است که به وسیله آن جذابیتهای یک زن بایستی پوشیده بماند. موهای زن نیز جزء این جذابیتها موهای زن محسوب می شود. نوع پوشش چارچوبی خاص دارد و من چون مسلمان هستم و مسلمانی که وظایف دینی ام را انجام می دهم، پس روسری را نیز به سر می کنم. این جزئی از وجود من است.

ـ آیا نمی شود تعصب مُلاّها در ایران و طالبان در افغانستان در مورد شرایط و قوانین لباس را به منزله فقدان تسامح و نشانی از ظلم دید؟

لودین: رفتار ملاها و طالبان برخلاف اصل آزادی در ایمان است. طبق اصل قرآنی، هیچ کس نبایستی مجبور به پذیرش دین شود؛ در رابطه با لباس نیز همین طور است. [مقایسه رژیم افغانستان با نظام ج.ا.ا به منزله همسطح قرار دادن آن و کوبیدن ج.ا.ا و استفاده از واژه های تسامح و آزادی برای وادار کردن شخص به موضع دلخواه]

و اگر این اجبار اعمال شود قطعا یک نوع محدودیت در آزادی عقیده و ایمان است. اما من به اندازه کافی راجع به اسلام تحقیق داشته ام که بتوانم ادعا کنم این امر نشانه ظلم به زن نیست. و اما راجع به وضعیت در آلمان، زیرا که من در اینجا زندگی می کنم؛ به طور قطع این جا و آنجا زنانی هستند که تحت ستم و ظلم قرار گرفته اند و روسری هم ندارند. بنابراین ظلم را نمی توان مساوی با روسری سر کردن دانست و اگر یک چنین نتیجه ای بگیرید مسلما شخصیت زنان مسلمان را جریحه دار می کنید.

ـ اما شما یک نشان مذهبی بر سر دارید؟!

لودین: این مربوط به من است. من با این نشان قصد ترویج و یا متقاعد کردن دیگران را ندارم. این تنها به دید مذهبی من مربوط می شود، که برای خودم آن را برگزیده ام.

ـ حتی اگر روسری شما مربوط به جهان بینی مذهبی شما باشد، اما در یک کشوری که «سکولار» است شما می توانستید به عنوان یک معلم خوب روسری اتان را بردارید!

لودین: برداشتن روسری را نمی شود با در آوردن یک مانتو از تن مقایسه کرد. در اینجا صحبت از شأن و منزلت یک زن مسلمان است. صحبت از شأن اساسی یک انسان. برای من برداشتن روسری از سر مساوی است با برهنه بودن. به مفهوم دیگر یک بی آبرویی. مدرسه متجلی از جامعه است و تنوعی که در آن است. پس نمی شود یک معلم را بیرون از این مجموعه دید. که اگر این طور شود مسأله تسامح و تساهل نیز غیر قابل باور خواهد بود.

ـ شما به دانش آموزی که پدر و مادرش او را مجبور به سر کردن روسری کنند، چه توصیه ای خواهید کرد؟

لودین: من سعی خواهم کرد به والدین او بفهمانم که آنها نبایستی این کار را انجام دهند و بچه بایستی خودش از روی اعتقاد این کار را انجام دهد و بدین شکل دیگر مشکلی پیش نخواهد آمد. عدم اعمال زور یک اصل اسلام است و آنها بایستی کاری کنند که بچه خودش به این نتیجه برسد.

ـ و اگر باز هم بچه متقاعد نشد چی؟!

لودین: از نظر من اشکالی ندارد، زیرا من اساسا مخالف اعمال زور هستم.[!] خصوصا در رابطه با مسایل اعتقادی. من از هیچ کس نمی خواهم که روسری به سر کند و همین طور نیز توقع دارم که کسی از من نخواهد که روسری ام را بردارم.

* *

گفتنی است قریب به دو میلیون مسلمان تنها در کشور آلمان زندگی می کنند و اسلام دومین مذهب بزرگ در آلمان است. در حالی که نظام ج.ا.ا علی رغم هیچ گونه تبعیض به اقلیتها به علت نقض حقوق اقلیتها محکوم می شود، پیروان دومین مذهب بزرگ در آلمان هنوز بر سر اجرای اولیه قوانین مذهبی اشان مورد استهزا و تحقیر واقع می شوند و به هر نحو و با هر ابزاری از پیشرفت شغلی و علمی آنان جلوگیری به عمل می آید.

فرشته لودين كيست؟
همه جنجال ها و درگيري هاي حقوقي زير سر پشتكار و سرسختي زني است به نام فرشته لودين. او كه افغاني الاصل، مسلمان و داراي گذرنامه آلماني است، آنقدر پي گير خواسته به حق اش بود كه بالاخره به آن رسيد؛ مجوز درس دادن در مدرسه با روسري. راستي فرشته لودين كيست؟ روزنامه فرانكفورتر روندشاو درباره او مي نويسد: «او زماني در گفت وگو با خبرگزاري آلمان گفته است: پدر و مادرم مسلمانان سنتي بودند كه مسايل شرعي و اعتقادي شان را خيلي آگاهانه انجام نمي دادند. اما به نظر مي رسد، دختر آنها كاملا متفاوت است، او در افغانستان به دنيا آمد و وقتي 5 سال داشت به آلمان رفت. جايي كه پدرش سفير بود. بعدها او در عربستان سعودي به مدرسه رفت. از كودكي با آداب و مسايل اسلامي آشنا شد، او نماز مي خواند، روزه مي گرفت و روسري به سر مي كرد. وقتي نوجوان بود، همراه مادرش به آلمان بازگشت. تا اينكه سرانجام با داشتن گذرنامه آلماني، ديپلم گرفت. او به دانشگاه رفت و در رشته هاي آلماني، انگليسي و اطلاعات عمومي به تحصيلش ادامه داد. در تمام اين سال ها با پافشاري حجاب خود را حفظ كرد. تا اين كه پس از پايان تحصيل، درخواست تدريس در مدرسه ها كرد. اما ايالت بادن ورتمبرگ، در سال ،1998 اجازه حضور او را با حجاب در مدرسه نداد و لودين هم حاضر نبود از پوشش اسلامي خود دست بردارد. آموزگار محروم شده از تدريس، روسري را به عنوان بخشي از شخصيت و ويژگي هاي خود برشمرده و مي گويد اين وظيفه اعتقادي من است، من هيچ قصد و منظور سياسي ندارم و حتي نمي خواهم اعتقاداتم را تبليغ كنم.» در سال 2000 دادگاه اشتوتگارت، لودين را كه آن زمان 27ساله بود، طي رأيي از تدريس با حجاب اسلامي منع كرد. ديوان اداري بادن ورتمبرگ و ديوان اداري فدرال برلين هم رأي دادگاه اشتوتگارت را تأييد كرد. اما لودين خسته نشد.خواست تا پرونده اش به دادگاه قانون اساسي آلمان فرستاده شود.

●●●

24سپتامبر امسال، فرشته لودين به دوربين هاي خبرنگاران لبخند زد.

لبخندي كه پس از شنيدن رأي دادگاه قانون اساسي كشور آلمان بر لبش نشست. پنج سال پيش دادگاه ايالت بادن ورتمبرگ با صدور رأي، او را از تدريس در مدرسه محروم كرده بود و او پس از ارائه شكايت به دادگاه قانون اساسي موفق شد رأي صادره دادگاه ايالتي را نقض و مجوز حضور با روسري را در كلاس هاي درس به دست آورد. هر چند رأي دادگاه قانون اساسي، به خاطر نبودن ماده قانوني صريحي در اين باره بود كه و همين موضوع مسئولان سياسي و قضايي مخالف حجاب اسلامي را در آلمان به تكاپو انداخت تا ماده قانون صريح و روشني براي ممنوعيت اين موضوع تصويب شود.

مطلب زير برگرفته از مقاله هاي هفته نامه هاي اشپيگل و اشترن است.

رأي صادره ديوان قانون اساسي جنجال زيادي در آلمان ايجاد كرد. رأيي كه به موجب آن به يك معلم مسلمان افغاني تبار اجازه داده شد تا با پوشش اسلامي(روسري) در كلاس يك مدرسه دولتي آلمان حضور پيدا كند و به دانش آموزان درس دهد. رأي ديوان قانون اساسي كه يك ماه پيش صادر شد، با مخالفت ها و موافقت هاي سياستمداران و كارشناسان حقوقي و اجتماعي روبرو شد. اين رأي حتي موافقان آزادي حجاب را هم آنقدر شگفت زده كرد كه قادر به واكنش مناسب نبودند. قاضي اهل «كارلز روهه» ديوان قانون اساسي، وظيفه سختي براي دادگاه ها ايجاد كرده است، او اعلام كرد كه مي توان معلمان مسلمان را از حضور با حجاب اسلامي در مدرسه منع كرد، مشروط به آن كه براي اين ممنوعيت يك مبناي قانوني وضع شود. نخستين واكنش به رأي صادره به وسيله ايالت بادن ورتمبرگ بود، جايي كه دعواي فرشته لودين از آنجا آغاز شد. پس از ايالت بادن ورتمبرگ، ابتدا نماينده فراكسيون هاي مختلف مجلس براي طرح لايحه قانون ممنوعيت حجاب به كورنيا ورويگت وزير دادگستري فشار آوردند، اما او به اين درخواست ها پاسخ منفي داد و گفت: طرح لايحه چنين قانوني با اصل قانون اساسي مبني بر برخورد برابر با اديان مختلف مغايرت دارد و من نمي توانم با چنين چيزي موافقت كنم:«چطور مي توان روسري را ممنوع اعلام كرد، ولي انداختن نشان صليب به گردن آزاد باشد.»

از سوي ديگر آنت شاوان، وزير فرهنگ و عضو حزب دموكرات مسيحي از قضات دادگاه قانون اساسي خواست تا به نظرات كنفرانس وزيران فرهنگ هم توجه كنند. او گفت كه قانون بايد در اين ميان راه حلي پيدا كند، راهي كه هم موضوع بي طرف ايدئولوژىكي و ظاهري كارمندان دولت نقض نشود و هم به سنت هاي مذاهب احترام گذاشته شود .در اين ميان يك نماينده حزب سبزها در پارلمان آلمان، ضمن استقبال از رأي صادره پيشنهاد داد كه چنين موضوع هايي به خود مدرسه ها ارجاع داده شود و فقط در موارد خاص به دادگاه هاي دولتي كشيده شود. وي گفت:« در اين ميان تنها چيزي كه باقي مي ماند فراهم كردن يك بستر قانوني مناسب است تا بتوان مرز ميان اصل بي طرفي مدرسه ها و احترام به نشانه ها و نمادهاي مذهبي افراد رعايت شود.» اما بسياري از نمايندگان احزاب دموكرات مسيحي، مخالفت صريحي با اين رأي نشان دادند. آنها نقض اصول برابري زن و مرد و تساهل و شكيبايي را بهانه مخالفت هاي خود قرار دادند و از دولت خواستند تا يك ماه ديگر(ماه نوامبر) به وسيله ارائه لايحه اي ممنوعيت استفاده معلمان از حجاب اسلامي را قطعي و قانوني كند. از سوي ديگر شوراي اسلامي آلمان هم از رأي دادگاه قانون اساسي مبني بر اين كه يك زن آموزگار مسلمان مي تواند با روسري سر كلاس حاضر شود، ابراز خشنودي كردند، اما اين گروه كه نماينده مسلمانان آلمان هستند، رأي صادره را كه حالتي چندگانه و چند مفهومي دارد، مورد انتقاد هم قرار دادند. چرا كه به طور صريح ممنوعيت حجاب لغو نشده است و از طرفي رأي باعث شده تا مخالفان حجاب اسلامي به فكر طرح يك ماده قانوني و صريح مبني بر ممنوعيت تدريس آموزگاران محجبه بيافتند.

شوراي اسلامي، ممنوعيت حجاب را كه از سوي بسياري از گروه ها در آلمان حمايت مي شود در حقيقت قانون ممنوعيت اشتغال براي زنان مسلمان دانسته است و اين را ضربه اي به زندگي اجتماعي مسلمانان مهاجر به آلمان و ساير زنان مسلمان دانسته است. سنديكاي آموزگاران و كارشناسان تربيتي و علمي( GEW ) در مقابل اين چنين ممنوعيت اشتغال هشدار داده است. اين سنديكا اعلام كرده است كه از همه شكايت هاي آموزگاران مسلمان حمايت مي كند. اوا ماريا اتانگ، رئيس سنديكا به روزنامه «مانهايمر مورگن» گفت كه: ممنوعيت حجاب باعث از دست دادن شغل زنان مسلمان مي شود و سنديكاي ما موظف به حمايت از اين آموزگاران است. كاردينال لهماند، رئيس كنفرانس اسقف هاي كاتوليك آلمان هم با استقبال از رأي صادر شده گفت: اين رأي حقوق فردي و آزادي عقيده ديني را تقويت مي كند. به هر حال، با وجود همه اختلاف ها و بحث ها فرشته لودين، با پنج سال مبارزه حقوقي موفق شد تا از بالاترين دادگاه قضايي آلمان چنين حكمي را بگيرد: «زنان مسلمان مي توانند با روسري در آلمان تدريس كنند.» البته هنوز به درستي نمي دانم كه آيا اكنون فرشته لودين به سر كلاس درس رفته است يا نه!

منبع:
يوني اشپيگل - اشترن

در عسلویه چه خبر است ؟

پستارسال شده در: جمعه اکتبر 05, 2012 9:18 am
توسط najm134
ولي الله مهدوي که در منطقه عسلویه فعالیت دارد، در وبلاگ خود نوشته است:

میدان گازی پارس جنوبی در خلیج فارس با داشتن حدود 5 درصد کل گاز دنیا بزرگ‌ترین میدان گازی دنیاست که دو سوم آن در مرز قطر و یک سوم آن در مرز ایران است. سهم ایران کاملا در دریا ولی قسمتی از سهم قطر در خشکی قرار دارد، لذا استخراج آن برای قطر از این لحاظ آسان‌تر است نسبت به ایران که باید بیش از صد کیلومتر در دریا پیش برود و بعد چاه حفر کند.
وي می‌افزاید: «در ادامه در حال حاضر قطر به دلایل متعدد از جمله سرمایه گذاری شرکت‌های خارجی و تحریم ایران، سهم بیشتری را برداشت می‌کند اما مساله آن‌گونه که شبکه دولتی بی‌بی‌سی مطرح می‌کند، نیست. مخازن گاز در زیر زمین در داخل صخره هایی محصور هستند و سیالیتی مثل نفت ندارند که هر طرف که بیشتر استخراج کرد، اثر 100 درصد بر برداشت طرف مقابل بگذارد و سهم آن‌ها را ببرد، بلکه بعد از گذشت مدتی می تواند باعث افت فشار احتمالی در مرز همسایه شود. البته با تدابیر جمهوری اسلامی و با شروع به‌کار فازهای جدید در سال‌های آینده، این تأخیر در حال جبران است.
سرمایه گذاری برای هر یک پالایشگاه گاز در عسلویه چیزی حدود پنج هزار میلیارد تومان است که تمام این سرمایه گذاری در همان سال اول بهره برداری، بازگشت کامل خواهد داشت(!) بنابراین، فروش اوراق مشارکت حتی با سود 30 درصد مقرون به صرفه است و احتیاج به تصویب دارد تا هم کمکی به کم شدن نقدینگی در کشور کند و هم سود این سرمایه گذاری به جیب خود ملت برود و از طرفی مشکل سرمایه گذاری سریع در پارس جنوبی حل شود. سرمایه گذاری بیشتر از طریق اوراق مشارکت و فعال شدن فازهای جدید کمک زیادی نیز به اشتغال می‌کند، چون هر یک پالایشگاه حدود 10 هزار نفر اشتغال ایجاد می‌کند.
فاز 15 و 16 اولین فازهایی هستند که بدون حضور شرکت‌های خارجی در ایران ساخته می شوند یعنی ما اکنون این فنآوری را بومی کرده ایم. اهمیت این قضیه از آنجاست که بر اثر تحریم‌ها، حتی شرکت مشاور نروژی یا مشاوران کره ای هم عسلویه را ترک کردند و امریکا و شیفتگان داخلی‌اش تصور کردند که دیگر پارس جنوبی به بن بست رسیده است!
اما مصداق بارز جهاد اقتصادی در بدترین آب و هوای کشور و در شدیدترین شرایط تحریم که حتی کشتی حامل اقلام این پالایشگاه را از خلیج فارس به زور ناو جنگی برمی‌گردانند... جوانانی از نسل سلمان با میانگین سنی کمتر از 30سال(!) ساخت آن را به 80 درصد رسانده اند و ان‌شاء الله در سال آینده شاهد اتمام آن خواهیم بود.
در صورت راه اندازی تمام فازهای پارس جنوبی چیزی حدود 200 میلیارد دلار درآمد سالانه خواهد داشت که البته این عدد متناسب با نفت برنت 80 دلاری محاسبه شده است و گرنه امروز که قیمت نفت 125 دلار است، این قیمت بیشتر است. این درآمد که یک تنه به کل درآمد سالانه نفت ایران تنه می زند، باعث شد تا خواب استکبار جهانی را آشفته کند و تمام تلاش خود را شبانه روز به‌کار گیرد تا ساخت پالایشگاه در پارس جنوبی متوقف شود. رویایی که با همت جوانان ایران اسلامی به کابوس بدل شد.
فقط فروش نفت به تنهایی سلاحی بزرگ در دست امت مسلمان ایران بود، حال با این وضعیت پارس جنوبی؛ دیگر امریکا چیزی برای باختن ندارد و همه آبروی خودش را به میدان آورده تا مانع به نتیجه رسیدن این پالایشگاه ها شود. حال تصور کنید که با این توانایی که کارشناسان ایرانی به‌دست آورده اند، میادین گازی دیگری در غرب کشور و یا در شمال کشور (مثلا میدان میرزا کوچک خان که اصلا هنوز دست نخورده است) هم راه اندازی شوند!
اینجا ساعت کاری 6 تا 17:30 است که 45 دقیقه ظهر برای ناهار و نماز فرصت است لذا تا این موقع بیدار بودن، کار فردا را برایم سخت می‌کند و باید زودتر بخوابم... باور کنید یا نکنید، باید الان کولر را هم روشن کنم چون با این گرما نمی تونم بخوابم!»

ضرب و شتم یک زن محجبه در سوئد

پستارسال شده در: جمعه سپتامبر 06, 2013 9:29 am
توسط najm134
بر اساس اعلام رسانه‌های سوئدی به‌دنبال اقدام به ضرب و شتم یک زن محجبه در شهر استهکلم سوئد که واکنش وزیر دادگستری این کشور مبنی بر محکومیت آن را در پی داشت، برخی از کنش‌گران اجتماعی خواهان برپایی کارزار در حمایت از پوشیدن حجاب شدند.
استفاده از خشونت علیه یک زن محجبه در سوئد هر چند از سوی وزیر دادگستری این کشور به‌عنوان یک جرم مربوط به تنفر نژادی و مذهبی محکوم شده است، لیکن نشانگر افزایش فعالیت گروه‌های نژادپرست و ضدمذهبی در این کشور است که در روز روشن اقدام به ضرب و شتم یک زن محجبه آن‌هم در یک کشور مدعی رعایت حقوق بشر می‌کنند.
جالب این که این حادثه در زمانی انجام می‌شود که مقامات سوئدی قبلا نسبت به افزایش رشد بیگانه‌ستیزی هشدار داده‌اند. اما این که آیا برنامه‌ای نیز برای مبارزه با این افراد تدوین شده است یا نه در آینده مشخص خواهد شد. به خصوص این که انتخابات آتی پارلمان در پیش بوده و احزاب تمایلی ندارند با مقابله زودرس با گروه‌های نژادپرست آرای خود را از این گروه‌ها در مخاطره قرار دهند.